آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشتهاند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پرسشهای وابسته}} +{{پرسش وابسته}})) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{منبعشناسی جامع}} +{{منبع جامع}})) |
||
خط ۵۰۸: | خط ۵۰۸: | ||
==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبعشناسی جامع علم غیب معصوم]]== | ==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبعشناسی جامع علم غیب معصوم]]== | ||
{{ | {{منبع جامع}} | ||
* [[:رده:کتابشناسی کتابهای علم غیب معصوم|کتابشناسی علم غیب معصوم]]؛ | * [[:رده:کتابشناسی کتابهای علم غیب معصوم|کتابشناسی علم غیب معصوم]]؛ | ||
* [[:رده:مقالهشناسی مقالههای علم غیب معصوم|مقالهشناسی علم غیب معصوم]]؛ | * [[:رده:مقالهشناسی مقالههای علم غیب معصوم|مقالهشناسی علم غیب معصوم]]؛ |
نسخهٔ ۳۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۳۹
آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشتهاند؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
آیا امامان اهل بیت پیامبر خاتم(ص) علم غیب داشتهاند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
معناشناسی غیب و علم غیب
معنای لغوی
«غیب» در لغت به امری که از حس (باطنی و ظاهری) پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ این واژه در مقابلِ شهود (شهادت) است به معنای چیزی که با حواس قابل درک باشد[۱]. بنابراین معنای لغوی، اگر در کاربری عرفی عام - و نه اصطلاحی - «علم غیب» گفته شود، یعنی: «علم به هر چیزی که غایب از حواس بشری باشد»؛ چه علومی که قرآن و حدیث و کتب مفسران و متکلمان آن را «علم غیب» نامیده است و چه علومی که قرآن و حدیث و این کتب آن را «علم به غیب» نمی نامند.
معنای اصطلاحی
غیب در دایرهای خارج از عرف عام اهل لغت، اصطلاحی است که هم در قرآن کریم و حدیث معصومان از آن یاد شده و هم در آثار تفسیری و اعتقادی:
- اصطلاح قرآن و حدیث: واژه «غیب» در کاربریهای آیات قرآن کریم و روایات، دو استعمال دارد؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس) و دیگری: معنایی خاصتر از معنای لغوی است که تنها شامل اموری میشود که خدای متعال آگاهی از آنها را تنها به خود اختصاص داده و احدی از مخلوقاتش اعم از انبیاء، ملائکه و غیر ایشان را نیز از آن مطلع نکرده است که اصطلاحاً به آنها، «امور مستأثر» میگویند[۲]. اما واژه «علم غیب» در استعمالات قرآنی برای علم به هر غیبی اطلاق نشده است؛ بلکه به یکی از دو معنای ذیل آمده؛ کاربری اول: به علم ذاتی و استقلالی به امور غیبی؛ یعنی: علمی که از کسی گرفته نشده (علم غیر مستفاد)[۳]، و کاربری دوم: به خصوص علوم مختص به خدای تبارک و تعالی که در تعبیر روایات، علم مستأثر نامیده شدند[۴]. در این اصطلاح، علم به غیب فقط به علوم اختصاصی خداوند متعال (علم مکنون و مستأثر) که ذاتی بوده و اکتسابی نیستند اطلاق میشود و به علم دیگران اگرچه به تعلیم الهی یا اعطای او باشد غیب گفته نمیشود[۵].
- اصطلاح مفسران و متکلمان: واژه «غیب» در آثار تفسیری و اعتقادی نیز به دو گونه استعمال شده است؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس)[۶]. این معنا هم شامل غیب مطلق و غیب نسبی میشود و هم شامل غیب به معنای «امور مستأثر» و امور غیر آن. و دیگری: معنای خاص که تنها به اموری اشاره دارد که دانستن آنها فقط در اختیار خدای تبارک و تعالی است (امور مستأثر). اما واژه «علم غیب» در استعمالات مفسران و متکلمان به همان دو معنایی که در اصطلاح قرآنی گذشت استفاده شده است. بنابر این، علم غیب در کاربری اول خود گاهی به کیفیت خاصی از دانش اطلاق میشود که ذاتی و غیرتبعی بوده و از دیگران فراگیری نشده باشد (یعنی مستفاد نباشد)[۷] و در کاربری دوم خود گاهی به خصوص علوم خاص الهی اطلاق شده است. لذا در این اصطلاح (چه در کاربری اول و چه در کاربری دوم) نیز، علم به غیب، مختص ذات خداوند است و به علم غیر خدا - هرچند ویژه باشد - به صورت مطلق «علم غیب» گفته نمیشود[۸]؛ بلکه به طور شایع، از لفظ «اطلاع بر مغیبات»[۹] یا «اِخبار از غیب»[۱۰] استفاده کردهاند. البته این بدان معنا نیست که مفسران یا متکلمان علم غیب را در معنای لغوی استفاده نکردهاند[۱۱] و بیشک، در این کاربری لغوی، دقت علمی رعایت نشده و باعث ایجاد شبهه نیز گشته است[۱۲].
مقدمه
در قرآن کریم دو دسته آیات پیرامون آگاهی از غیب وجود دارد. دسته ای این علم را تنها مختص خداوند میدانند[۱۳] و دسته ای دیگر آگاهی از آن را برای برخی برگزیدگان الهی و با اذن و رضایت خدای متعال، ممکن میدانند[۱۴]. بنابراین، ممکن است بعضی از پیامبران (ع) با تعلیم الهی از غیب آگاه شوند و نیز ممکن است غیر پیامبران با تعلیم پیامبران (ع) غیب را بیاموزند[۱۵]. با وجود این در روایاتی، امامان(ع) آگاهی از غیب را از خود نفی کردهاند. بررسی آیات و روایات مرتبط با غیب نشان میدهد مراد از علم به غیب در فرهنگ قرآن و روایات، تنها علم غيب ذاتی و استقلالی است که به خدای متعال اختصاص دارد، اما آگاهی از غیب اگر مستفاد و آموخته شده از غیر باشد اگرچه علم لدنی است اما علم غیب نامیده نمیشود. بنابراین، اگر در روایتی امامان معصوم(ع) آگاهی از علم غیب را از خود نفی کردهاند، منظور علم غيب ذاتی و استقلالی است؛ نه تبعی و تعلیمی. از این رو اگر به علم معصومین علم غیب گفته میشود یا به لحاظ معنای لغوی است یا از باب مسامحه و عدم دقت علمی است. طبق ادله قرآنی و حدیثی، از جمله افراد برگزیده الهی، امامان از اهل بیت پیامبر خاتم(ص) هستند که به اذن خدا تا آنجا که خداوند خواسته باشد، از غیب آگاه میشوند، یعنی خداوند به اهل بیت(ع) آگاهی از این علوم را عنایت کرده است و ایشان این علم را با تعلیم و هدایت پیامبر(ص) دارا هستند[۱۶].
ادله آگاهی اهل بیت(ع) از علوم غیبی
برای اثبات آگاهی و اطلاع اهل بیت پیامبر خاتم از علوم غیبی، دلایل عقلی و نقلی (آیات و روایات) متعددی وجود دارد؛ از جمله:
ادله عقلی
از جمله ادله عقلی بیان شده برای اثبات این نوع از دانش ویژه الهی موارد ذیل است:
- مقتضای مظهر تام صفات الهی بودن: پیامبران به جهت مقام خلافت مطلقهشان، مظهر تام و تمام صفات خداوندی هستند. از جمله صفات الهی، علم بیکران و عالم به غیب بودن است. اگر پیامبران از این علم بیکران و اطلاع از امور غیبی بیبهره باشند و نصیبی از آن نداشته باشند یا مظهر ناقص علم الهی باشند، مظهریت آنها از اسماء حسنای الهی غیر تام یا غیر تمام خواهد بود به این معنا که اگر از این علم بیکران الهی بهطور مطلق بیبهره باشند، مظهر تمام اسماء حسنی نخواهند بود همچنین اگر مظهریت در علم داشته باشند ولی بهطور ناقص و محدود همانند سایر افراد عادی باشد، مظهریت ایشان ناقص و غیر تام خواهد بود. البته این نکته را هم باید در نظر داشت که مظهریت و تجلی اسماء در موجودات ممکن به اندازه وجود امکانی آنها خواهد بود؛ نه به اندازه وسعت بینهایت ذات الهی. بنابراین، پیامبران هرچند در مرتبه وجود امکانی و مخلوق بودن خودشان مظهر تام و تمام علم بیکران و وسیع الهی هستند؛ چراکه ایشان خلیفه تام و مطلق حق سبحانه و تعالی هستند. حیطه این علم وسیع و گسترده که فراتر از علوم ظاهری افراد عادی است شامل امور باطنی و غیبی مخلوقات میشود که خداوند سبحان «عالم الغیب» و «علّام الغیوب» است؛ پس خلیفه او نیز باشد در مظهریتش از اسماء حسنای الهی، مظهر علم الهی با دامنه گسترده علم به ظاهر و باطن و غیب و شهادت داشته باشد. نکته دیگری که باید لحاظ کرد این است که این شأن باید در تمام کسانی که مظهریت تام اسماء حسنا رادارند جاری و ثابت باشد از جمله پیامبران و امامان معصوم. به عبارت دیگر: امامان معصوم نیز همانند پیامبر چون خلیفه الهی هستند، مقام مظهریت تام و تمام اسماء الهی را دارا میباشند[۱۷].
- مقتضای خلافت الهی: مقام خلافت الهی یعنی جانشینی از شئون تدبیری و ربوبیت الهی در میان مخلوقات. لازمه جانشینی و خلافت این است که خلیفه تمام اموری را که تحقق خلافت مطلق منوط به آن است را داشته باشد. از جمله اموری که خلافت الهی - و مخصوصاً خلافت مطلق - منوط به آن است، دارا بودن علم وسیع است که شامل علم به امور ظاهری و باطنی و غیبی میشود و بیشک، خداوند متعال حکیمتر، عادلتر و مقامش بالاتر از آن است که کسی را خلیفه و حجت خود بر انسانها قرار دهد، ولی امور آنها را از وی پنهان کند[۱۸]. پس یکی از شئون جانشینی و خلافت خداوند، داشتن علم تام و فراگیر است که خلیفه آن را با واسطه یا بیواسطه از خداوند دریافت میکند. امامان معصوم هم که ادامهدهنده رسالت پیامبر(ص) هستند، خلیفه و جانشین خداوند در زمین هستند[۱۹]؛ چون جانشین پیامبر(ص) در روی زمین هستند و از آنجا که پیامبر(ص) خلیفه الهی است؛ پس ایشان هم مقام خلافت را با خصوصیات ذکرشده باید داشته باشند. از جمله خصوصیات، دارابودن این مرتبه علم تام و فراگیر است که ایشان باید دارای چنین علمی باشند؛ تا امور خلافت الهی و به سرانجام رساندن هدف رسالت پیامبر(ص) را انجام دهند[۲۰].
- ناقض غرض بودن عدم آگاهی از علم غیب: امامان از اهل بیت جانشینان پیامبر خاتم در همه مناصب و وظایف او به جز منصب نبوت هستند[۲۱]. بنابر این، دامنه مأموریت آنان بسیار گسترده است. با توجه به ضرورت، اهداف و وظایف آنان وجود عصمت و علم غیب برای رهبران الهی ضرورت دارد، اگر فرستاده خدا از ملکه عصمت و علم ویژه برخوردار نباشد، نه میتواند پیام الهی را به صورت کامل و صحیح به بندگان برساند و نه هدایت کامل آنان را عهدهدار شود و انسانها هم نمیتوانند به او اعتماد و اطمینان داشته باشند؛ پس نقض غرض و لغویت در کار خدا میشود[۲۲]. به همین دلیل، آنان باید علم و آگاهی کامل از اصول و فروع دین، اسباب سعادت و شقاوت و هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر و باطن، گذشته، آینده، جسم و جان و آخرت تا قیامت میشود. بیشک، مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است؛ تا بتوانند ایفای وظیفه نمایند و گرنه باعث نقض غرض الهی از نصب این امامان بوده و هدف خداوند برآورده نخواهد شد. از سوی دیگر، چون دانش آنان باید از خطا مصون باشد چراکه در غیر اینصورت از ایشان سلب اعتماد خواهد شد، این دانش باید بدون هیچ شائبه ای از خدای متعال و ساحت علم او که متن حقایق است، دریافت شود. به همین دلیل، مأموریت ایشان مقتضی آگاهی از تمام امور ظاهری و باطنی است یعنی آگاهی غیبی در همه عرصههای معارف اعتقادی، شرائع دینی، داستانهای امتهای پیشین، حکمت الهی و مواعظ دینی باشد. از جمله این امور دخیل در هدایت مردم و دلایل اثبات ادعای ایشان، معجزات و اخبار غیبی در مواردی است که محقق شدن آنها منوط به داشتن آگاهی از امور غیبی است[۲۳].
- مقتضای مقام عصمت: بر اساس ادله قرآنی و روایات، امام الهی برخوردار از عصمت بوده و از گناه، اشتباه، سهو، نسیان و غفلت به فضل الهی محفوظ است. عصمت از گناه و خطا در تمام لحظههای عمر، زمانی تحقق مییابد که دانش و آگاهی فراگیر شود و معصوم به هر اطلاعاتی که لازم دارد در هر حال باید علم داشته باشد و اگر یک مورد را نداند به مقام عصمت نمیرسد؛ زیرا آنچه با عصمت سازگار نیست گناه و اشتباه از روی نادانی و جهل است و کسی که از مصالح و مفاسد واقعی باخبر است، گناه و اشتباه نمیکند. پس معصوم بودن امامان(ع) مستلزم وجود دانش و آگاهی آنها به تمام مصالح و مفاسد و حقایق اشیاء است و این چیزی جز اطلاع بر امور غیبی نیست؛ چراکه مراد از امور غیبی حقیقت اشیاء و افعال و چهره واقعی آنهاست که برای ما ظاهر نیست و در باطن است و علم به این باطن از مراتب علم غیب است که امام معصوم باید دارا باشد[۲۴].
- مقتضای اتمام حجت: اقامه حجت در جایی لازم است که شخص بخواهد دیگران را متقاعد بکند تا راهی را که او برای تکامل آنها درست تشخیص میدهد بپیمایند. اقامه حجت راهها و اشکال مختلف دارد از ارائه استدلال گرفته تا راهنمایی و نشان دادن راه صحیح در عقاید و اعمال و رفتار و بلکه در تمام شئون زندگی. و ارائه حجت هم به این جهت است که اولا شخص به راه صحیح و صراط مستقیم راهنمایی شود وثانیا هرکس به راه صحیح ارائه شده رهنمون شدف با دلیل و بیّنه بوده باشد و هرکس از آن اجتناب شده و گمراه شود هم بادلیل بوده باشد. حجت بودن یک امر یا یک استدلال یا یک شخص وقتی محقق میشود که احتجاج کننده، حجت خود را مطابق واقعیت و حقایق ارائه کرده باشد. ارائه حجت مطابق با واقعیت و حقیقت مستلزم علم به حقایق و وقعیات است. علم به تمام شئون حقیقت، ظاهر و باطن، غیب و شهادت. پس صاحب مقام امامت و ولایت چون حجت الهی است باید دارای علم سرشار و جوشیده از چشمه علم الهی باشد و اگر در میان امت، امامی این چنین نباشد، حجت بر آنان تمام نخواهد بود، چراکه جاهلان بدون اطلاع از واقعیات، نمیتوانند حجت الهی را اقامه بکنند، پس اگر ائمه دوازدهگانه(ع)، که حجج الهی بر یندگانش هستند، باید علمی فراتر از علوم عادی و طبیعی داشته باشند و تا جایی که به وظایف رهبری و هدایت همه جانبه آنها اقتضا کند از امور غیبی آگاهی داشته باشند. از جهت دیگر اعتماد به کسی که ارائه حجت کرده و اقامه احتجاج مینماید وقتی حاصل میشود که گفتار و رفتار و اعمال و دلایل ارائه شده توسط احتجاج کننده مبتنی و برگرفته از حقیقت و علم واقعی باشد وگرنه احتجاجش مورد پذیرش واقع نخواهد شد. از جهت عقلائی هم اگر شخصی علم کافی و کامل به حقایق نداشته باشد و مثلاً از او سؤالی بشود که پاسخ آن را نداند و یا حادثهای مرتبط با وظایف او رخ دهد که از آن بیاطلاع باشد؛ دعوتش و احتجاجش مورد پذیرش و اعتماد واقع نخواهدشد. پس لازمه حجت بودن امام و رهبر و اتمام حجت و پذیرش احتجاج او، آگاهی و اتصال او از ظاهر واقعیات عالَم و باطن آنها یعنی امور غیبی است.[۲۵].
ادله قرآنی ـ روایی
برخی از آیات قرآنی به همراه تفسیر روایی آنها، دلالت بر آگاهی امامان دوازدهگانه(ع) از امور غیبی دارند، مانند:
- آیه ۴۳ سوره رعد؛ ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۲۶]: خدای متعال در این آیه، به پیامبر خود دستور میدهد بگوید که خدا و کسی که دانش کتاب نزد اوست برای گواهیدادن میان پیامبر و امت کافی است. در تفسیر و شأن نزول این آیه، مفسّران شیعه و سنی، نظرات متفاوتی دادهاند؛ مثلاً: برخی گفتهاند «کتاب» یعنی لوح محفوظ و «عالِم به کتاب» در آیه «خدا»[۲۷]، یا «جبرئیل» است[۲۸]، که هر دو تفسیر با مشکلات جدی روبهرو هستند[۲۹]، لکن اهل بیت(ع)، امام علی و امامان دوازدهگانه(ع) را به عنوان مصداق ﴿مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ معرفی کردهاند[۳۰]. حال مراد از «کتاب» چیست؟ مهمترین احتمالاتی که مفسّران شیعه و سنی دادهاند اینکه: «قرآن کریم»[۳۱] باشد یا «لوح محفوظ» و به عبارتی «کتاب مبین»؛ زیرا کتاب مبین در اکثر تفاسیر مسلمین، به «لوح محفوظ» تفسیر شده است[۳۲]. حال مراد از کتاب در تعبیر ﴿عِلْمُ الْكِتَابِ﴾، چه قرآن باشد و چه لوح محفوظ، دلالت آن بر آگاهی از امور غیبی، تام و کافی است؛ زیرا آیات الهی، از سویی، قرآن را مشتمل بر همه چیز معرفی کرده است: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ﴾[۳۳]. و از سوی دیگری «کتاب مبين» را حاوی علم همه ذرات هستی شناخته است: ﴿وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾[۳۴]. بنابر این، کسی که «علمالکتاب» دارد، حداقل او آگاه از ظاهر و باطن قرآن است و چنین علمی مانند آگاهی دیگران از قرآن، با تعلیم و اکتساب به دست نیامده، بلکه موهبتی از جانب خداوند متعال است و بر این اساس، این علم شامل «آگاهی بر امور غیبی» نیز هست[۳۵].
- آیات ۲۶ و ۲۷ سوره جن؛ ﴿عالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾[۳۶]: این دو آیه که بر علم غیب گسترده خداوند دلالت دارند، بیان میکنند که افراد مورد رضای خداوند که پیامبر(ص) و نیز معصومین(ع) در زمره آنها هستند، به اذن خداوند بر بخشی از علم غیب آگاهی پیدا میکنند[۳۷] که از آن به علم لدنی یا ویژه تعبیر میشود. هرچند این آیه امکان آگاهی از غیب را برای رسولان برگزیده الهی ثابت مینماید اما به واسطه برخی روایات مثل روایاتی که امامان معصوم(ع) را وارثان علم نبی(ع) میدانند، میتوان ائمه(ع) را نیز مصداق این آیه برشمرد. راوی میگوید: امام رضا(ع) به من فرمود: «اگر به تو خبر دهم در این روزها، یکی از بستگان تو کشته خواهد شد، آیا گفته مرا تصدیق میکنی؟» عرض کردم: خیر، زیرا جز خداوند متعال کسی علم غیب نمیداند. امام رضا(ع) آیه ﴿عالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾[۳۸] را تلاوت نمود و بعد فرمود: «رسول خدا(ص) مورد رضا و پسند خداست، و ما وارثان همین رسولی هستیم که خداوند او را بر غیب خود که میخواهد آگاه نموده و آن حضرت علم به وقایع گذشته و بعد روز قیامت را به ما آموخته است»[۳۹].[۴۰]
- آیات ۷۷ تا ۷۹ سوره واقعه؛ ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾[۴۱]: کتاب مکنون در اقوال اکثر مفسران، همان لوح محفوظ است[۴۲] که در آنجا علم غیب قرار دارد و مطهرون و پاکانی که صلاحیت درک لوح محفوظ را دارند، همان کسانی هستند که قرآن مجید درباره آنها فرموده: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۴۳]. طبق روایات شیعه و اهل سنت[۴۴]، آنها همان اهل بیت پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و فرزندان ایشان هستند.
ادله روایی محض
روایات دلالت کننده بر آگاهی امامان اهل بیت(ع) از غیب بسیارند؛ از جمله موارد ذیل اند:
- حدیث منزلت: رسول خدا(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنّه لانَبیّ بَعدی»؛ «تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود»[۴۵]. رسول خدا بر اساس این حدیث، تمام مقامات و منازلی را که برای خودشان ثابت بوده برای امیرمؤمنان(ع) نیز ثابت میدانند؛ به جز نبوت. با توجه به آنکه بر اساس دستهای از آیات، پیامبر اکرم(ص) از طریق وحی به منبع غیب مرتبط و متصل بوده است، طبق نص حدیث منزلت، این صفت (آگاهی از غیب) نیز برای امیرالمؤمنین نیز ثابت است و از طرفی دیگر احادیثی وجود دارد که بر اشتراک دیگر امامان اهل بیت(ع) با آن حضرت در علم دلالت دارند؛ به عنوان مثال: «لَيْسَ شَيْءٌ يَخْرُجُ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ إِلاَّ بُدِئَ بِرَسُولِ اَللَّهِ ثُمَّ بِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ بِمَنْ بَعْدَهُ»؛ «هیچچیزی از نزد خدای سبحان خارج نشده الا اینکه برای رسول خدا(ص) روشنشده و همینطور برای امیرالمؤمنین(ع) بعد به دیگر ائمه(ع)»[۴۶]. بنابر این، آگاهی امامان دوازده گانه از غیب نیز ثابت میگردد.
- روایات مشهور به الف باب: در این روایات با اشاره به دعوت پیامبر(ص) از امیرالمؤمنین(ع)، به انتقال دانشی از پیامبر به امیرالمؤمنین(ع) در ساعات پایانی عمر حضرت اشاره شده و از تعلیم هزار باب علم که از هر یک هزار باب دانش باز میشود بحث شده است که از طریق نجوای رسول خدا(ص) در گوش امیرالمؤمنین(ع) محقق شده است. امام صادق(ع) میفرماید: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي مَرَضِهِ اَلَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ: اُدْعُوا لِي خَلِيلِي، فَأَرْسَلَتَا إِلَى أَبَوَيْهِمَا، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِمَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَعْرَضَ عَنْهُمَا، ثُمَّ قَالَ: اُدْعُوا لِي خَلِيلِي. فَأُرْسِلَ إِلَى عَلِيٍّ، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ أَكَبَّ عَلَيْهِ يُحَدِّثُهُ، فَلَمَّا خَرَجَ لَقِيَاهُ، فَقَالاَ لَهُ: مَا حَدَّثَكَ خَلِيلُكَ؟ فَقَالَ: حَدَّثَنِي أَلْفَ بَابٍ يَفْتَحُ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ»[۴۷].[۴۸] و اگر علم امام علی(ع) ثابت شود، توسط احادیث دیگری اشتراک علم او با سایر امامان از اهل بیت(ع) نیز ثابت میگردد؛ مانند: «نَحْنُ فِي اَلْعِلْمِ وَ اَلشَّجَاعَةِ سَوَاءٌ»؛ «ما (اهل بیت) در علم و شجاعت یکسان هستیم»[۴۹].
- روايات وراثت علم پیامبر(ص): در دستهای از روایات، امامان اهل بیت(ع) به عنوان وارثان نبی معرفی شدهاند؛ به عنوان مثال: از امام رضا(ع) نقل است که فرمود: «فَإِنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ أَمِينَ اَللَّهِ فِي خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كُنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ عِنْدَنَا عِلْمُ اَلْبَلاَيَا وَ اَلْمَنَايَا وَ أَنْسَابُ اَلْعَرَبِ وَ مَوْلِدُ اَلْإِسْلاَمِ وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ اَلرَّجُلَ إِذَا رَأَيْنَاهُ بِحَقِيقَةِ اَلْإِيمَانِ وَ حَقِيقَةِ اَلنِّفَاقِ»؛ «همانا محمد(ص) امین خدا در میان خلق او بود، و چون رحلت فرمود ما اهل بیت وارثان او شدیم، بنابر این، ما امنای خدا در زمین هستیم، علم بلایا و منایا و نسبهای عرب و زادگاه اسلام نزد ماست، ما هر فردی را که میبینیم میفهمیم آیا به راستی مؤمن است یا منافق»[۵۰].[۵۱]
نتیجهگیری
شکی در اینکه ائمه معصومین(ع) از علومی فراطبیعی و غیرحسی برخوردارند وجود ندارد، اما تمام بحث در این است که آیا به این نوع از علوم ویژه، علم به غیب گفته میشود یا خیر؟ پاسخ به این پرسش را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد:
- اگر مراد از غیب همان معنای لغوی آن بوده و بر اموری که پوشیده از حواس انسانها هستند و با ابزار عادی قابل دسترسی نیستند باشد، به علوم ائمه(ع) علم غیب گفته میشود.
- اما اگر مراد از علم غیب معنای اصطلاحی آن در فرهنگ قرآن و احادیث باشد به علوم معصومین (ع) علم غیب گفته نمیشود، هرچند علوم آنها در شمار علوم ویژه که نامش را «علم لدنی» گذاشتهاند - قرار میگیرد. چراکه علم به غیب در فرهنگ قرآن و روایات تنها به علومی گفته میشود که ذاتی باشد و استقلالی و شامل اطلاع از غیب توسط دیگری نمیشود؛ لذا به خدای متعال اختصاص دارد.
بر این اساس، از آنجا که در خود قرآن کریم آیاتی وجود دارد که اشاره به امکان آگاهی برخی برگزیدگان الهی به اذن و اراده خدا از بخشی از علوم اختصاصی خدا دارد به علوم ائمه(ع) علم به غیب گفته نمیشود، بلکه از آن به علم لدنی یا ویژه تعبیر میشود و اگر در مواردی به آن علم غیب گفته شده از باب مسامحه یا حمل بر معنای لغوی و عرفی غیب است.
نتیجه اینکه طبق ادله قرآنی و حدیثی، امامان از اهل بیت پیامبر خاتم(ع) به اذن خدا آگاه از غیب هستند و ایشان این علم را با تعلیم و هدایت پیامبر(ص) دارا هستند. قلمرو وسیع مأموریت ائمه(ع)؛ خلافت و جانشینی و عصمت ایشان از جمله ادله عقلی و آیات و روایاتی مانند: حدیث منزلت، روایات الف باب؛ حدیث مدینة العلم و ... از جمله ادله نقلی آگاهی ائمه(ع) از امور غیبی است.
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. علامه طباطبایی؛ |
---|
۱. سلطان الواعظین؛ |
---|
۲. آیتالله طیب؛ |
---|
۳. آیتالله حسینی میلانی؛ |
---|
۴. آیتالله حسینی طهرانی؛ |
---|
۵. آیتالله فاضل لنکرانی؛ |
---|
۶. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
۷. آیتالله نوری همدانی؛ |
---|
۸. آیتالله ضیاءآبادی؛ |
---|
۹. آیتالله امینی؛ |
---|
۱۰. آیتالله سبحانی؛ |
---|
۱۱. آیتالله خاتمی؛ |
---|
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛ |
---|
۱۳. حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان؛ |
---|
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین علوی؛ |
---|
۱۵. حجت الاسلام و المسلمین جزیری احسائی؛ |
---|
۱۶. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛ |
---|
۱۷. حجج الاسلام و المسلمین نادم و افتخاری؛ |
---|
۱۸. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛ |
---|
۱۹. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛ |
---|
۲۰. حجت الاسلام و المسلمین منصوری رامسری؛ |
---|
۲۱. حجت الاسلام و المسلمین سجادی؛ |
---|
۲۲. حجت الاسلام و المسلمین مشکی؛ |
---|
۲۳. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ |
---|
۲۴. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ |
---|
۲۵. حجت الاسلام و المسلمین منصورآبادی؛ |
---|
۲۶. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛ |
---|
۲۷. آقای دکتر میرزایی؛ |
---|
۲۸. آقای حسینی؛ |
---|
۲۹. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
۳۰. خانم رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
۳۱. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛ |
---|
۳۲. پژوهشگران وبگاه پاسخگویان؛ |
---|
۳۳. پژوهشگران وبگاه اندیشه قم؛ |
---|
۳۴. پژوهشگران پایگاه اطلاعرسانی حوزه؛ |
---|
۳۵. پژوهشگران وبگاه تبیان؛ |
---|
۳۶. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست؛ |
---|
۳۷. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها. |
---|
پرسشهای مصداقی
- آیا امام علی علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا امام حسن علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا امام حسین علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا امام سجاد علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا امام باقر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا امام صادق علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا امام کاظم علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا امام رضا علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا امام جواد علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا امام هادی علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا امام عسکری علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی علم غیب دارد؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
- آیا در میان مخلوقات فقط انسان عالم به غیب میشود؟ (پرسش)
- آیا انسان آگاه از غیب باید عصمت داشته باشد؟ (پرسش)
- چه کسی غیر از خدا عالم به غیب است؟ (پرسش)
- آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)
- آیا امام معصوم عالم به غیب است؟ (پرسش)
- آیا غیر از پیامبران و امامان انسانی عالم به غیب میشود؟ (پرسش)
- آیا غیر از پیامبران و امامان انسانی توان پیشگویی را دارد؟ (پرسش)
- تفاوت علم غیب خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا از راه غیر مشروع میتوان به علم غیب دست یافت؟ (پرسش)
- با توجه به عقیده بداء آیا بهرهمندی انسان از علم غیب به معنای برتری مخلوق بر خالق نیست؟ (پرسش)
- آیا شیطان و فرشتگان میتوانند به افکار ما آگاهی داشته باشند؟ (پرسش)
- آیا اطلاع از سرنوشت به نفع انسان ها است یا به ضرر آنها؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ج۴، ص ۴۵۴؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۳، ص۱۰۶؛ جوهری، ابونصر، الصحاح، ج۱، ص۲۹؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۰۳؛ ثعالبی، ابومنصور، فقه اللغه، ص۲۴؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، ج۳، ص۵۶؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، «المفردات»، ص ۶۱۶؛ ابنمنظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۱، ص ۶۵۴؛ طریحی، «مجمع البحرین»، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ در روایتی امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود قرار داده و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشتهای از فرشتگان و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾ و علمی که فرشتگان او از آن آگاهی دارند قطعا مورد آگاهی محمد(ص) و آل محمد(ع) است و آنچه ایشان از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاه فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع هستند: «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ (سوره لقمان، آیه۳۴). وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ يَعْلَمُهُ الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»»؛ صفار، محمد بن حسن، «بصائر الدرجات»، ص ١٣١.
- ↑ به عنوان مثال، امام علی(ع) در جواب کسی که پرسید: «آیا به تو علم غیب داده شده است؟» فرمود: «ای برادر کلبی! این علم غیب نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است»: «لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
- ↑ روایت «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ..»» در بالا اشاره شده.
- ↑ به عنوان مثال: سدیر - از یاران نزدیک امام صادق(ع) - نقل میکند من، ابوبصیر، یحیی بزّار و داود بن کثیر در مجلسی بودیم که حضرت با حالت غضبناک وارد شد و فرمود: «تعجب از اقوامی که گمان میکنند ما علم غیب میدانیم، در حالی که من قصد تنبیه کنیزم را داشتم و او فرار کرد و من نمیدانم در کدامیک از اتاقهاست...»: «یَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ یَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ اَلْغَیْبَ مَا یَعْلَمُ اَلْغَیْبَ إِلاَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِیَتِی فُلاَنَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّی فَمَا عَلِمْتُ فِی أَیِّ بُیُوتِ اَلدَّارِ هِیَ ...»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۷. همچنین: ابن مغیره میگوید: من به اتفاق یحیی بن عبدالله بن حسین خدمت حضرت ابو الحسن(ع) بودیم، یحیی عرض کرد: فدایت شوم! مردم گمان میکنند شما علم به غیب دارید، امام فرمود: سبحان اللَّه! ای یحیی! دست خودت را بر من بگذار، به خدا سوگند! از این نسبت تمام موهای بدنم راست شد، نه به خدا سوگند، ما غیب نمیدانیم و هرآنچه نقل میکنیم از رسول خداست»: «عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ(ع)أَنَا وَ یَحْیَی بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ فَقَالَ یَحْیَی جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّکَ تَعْلَمُ الْغَیْبَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ ضَعْ یَدَکَ عَلَی رَأْسِی فَوَ اللَّهِ مَا بَقِیَتْ فِی جَسَدِی شَعْرَةٌ وَ لَا فِی رَأْسِی إِلَّا قَامَتْ قَالَ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هِیَ إِلَّا رِوَایَةٌ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۳.
- ↑ به عنوان مثال: شیخ طوسی (م۴۶۰ق) گفته است: «ما غاب عن الحواس. طوسی، محمد بن حسن، التبيان، ص۶، ص۲۲۵. و راغب اصفهانی (م۵۰۲ق) گفته است: «استُعمل في كلّ غائب عن الحاسّة... ما لا يقع تحت الحواس و لا تقتضيه بداهة العقول وإنّما يعلم بخبر الأنبياء عليهم السلام». راغب اصفهانی، حسين بن محمد، المفردات فى غريب القرآن، ص۶۱۶. ابن عربی (م۵۴۲ق) نیز گفته است: «وحقيقته ما غاب عن الحواس». ابن عربی، محمد بن عبدالله، احكام القرآن، ج۱، ص۱۵.
- ↑ قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: «وفرق بين علم الغيب الذي لا يعلمه إلا الله تعالى وبين ما ادعيناه؛ فإن المراد بعلم الغيب هو العلم الذي لا يكون مستفاداً من سبب يفيده، وذلك إنما يصدق على الله تعالى؛ إذ كل ما علم من عداه تعالى فهو مستفاد من جوده؛ إما بواسطة، أو بغير واسطة؛ فلا يكون علم غيب» شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.
- ↑ شیخ مفید (م۴۱۳ق) در همین راستا گفته است: «فأما إطلاق القول عليهم بأنهم يعلمون الغيب فهو منكر بين الفساد؛ لأن الوصف بذلك إنما يستحقه من علم الأشياء بنفسه لا بعلم مستفاد، وهذا لا يكون إلا الله عز وجل» مفید، محمد بن محمد، أوائل المقالات، ص۶۷. همچنین قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: «فلا يصح لغير الله تعالى أن يقال أنه يعلم الغيب ... وبالجملة: لا يجوز أن يقال لأحد فلان يعلم الغيب؛ نعم الإخبار بالغيب بتعليم الله تعالى جايز» شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.
- ↑ به عنوان مثال: ابن میثم بحرانی (م۶۹۹ق) گفته است: «الفصل الثاني: في بيان اطلاعه عليه السلام على المغيبات، وتمكنه من خوارق العادات، وفيه بحثان: البحث الأول: في اطلاعه على الأمور الغيبية». بحرانی، ابن میثم، شرح مئة كلمة لأمير المؤمنين، ص٢٣٧. همچنین: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: «والأئمة صلوات الله عليهم أجمعين؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أطلعهم على غيبه بما ينزل في ليلة القدر ..». بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۷۵.
- ↑ به عنوان مثال: شیخ مفید، سید مرتضی، طبرسی، محقق حلی و تعداد عدیدی از مفسران و متکلمان شیعه از همین تعبیر استفاده کردهاند. ر.ک: مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج٢، ص۱۹۴؛ علم الهدی، سید مرتضی، رسائل المرتضى، ج۱، ص۴۱۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۳۵-۳۴۶؛ حلی، جعفر بن حسن، المسلک فی اصول الدین، ص۱۸۷-۲۴۴.
- ↑ به عنوان مثال: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: «والأئمة صلوات الله عليهم؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أفادهم علوماً زائدةً على علم الحلال والحرام، والعلوم والزائدة سائر العلوم، فلا ريب أن من سائر العلوم الزائدة، العلوم بالغيب». بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۶۷. همچنین شیخ محمد حسن مظفر (م۱۳۷۶ق) گفته است: «ويشهد لعلمه (أي: الإمام علي) بالغيب: إيصاؤه بدفنه خفية». مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج۶، ص۳۶۹-۳۷۰.
- ↑ ر.ک: جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۵-۵۷؛ مسعودی، سید محمد علی، تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص ۸؛ افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۱۲۶الی ۱۲۹.
- ↑ مانند: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ﴾، سوره انعام، آیه ۵۹؛ ﴿وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ﴾، سوره یونس، آیه ۲۰.
- ↑ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾؛ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷ و ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ﴾؛ «و خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «بررسیهای اسلامی»، ج ۱، ص ۱۹۵.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «تفسیر المیزان»، ج ۲۰، ص ۱۳۱؛ ضیاءآبادی، سید محمد، «حبل متین شناخت ارکان دین»، ج ۱، ص ۳۷۶؛ حسینی میلانی، سید محمدهادی، «دیدگاههای علمی»، ص۱۴۲؛ طیب، سید عبدالحسین، «اطیب البیان فی تفسیر القرآن»، ج۱، ص۲۴۴؛ فاضل لنکرانی، اشراقی، «پاسداران وحی»، ص ۱۶۶؛ سبحانی، جعفر، «منشور جاوید»، ج۸، ص ۳۰۹ ـ ۳۱۲؛ مطهری، احمد، کاردان، غلام رضا، «علم پیامبر و امام در قرآن»، ص ۷۴ـ۷۷؛ علوی، سید محمد حسن، «صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه»، فصلنامه معارف عقلی، ش ۲۷، تابستان ۱۳۹۲، ص ۱۱۶.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، بحث کوتاه در باره علم امام، ص۲۵؛ خمینی، سید روح الله، شرح دعای سحر، ص۵۳-۵۴؛ ؛ رستمی، محمد زمان؛ آل بویه، طاهره، علم امام، ص۲۰۰؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۴۶-۴۷.
- ↑ در حدیث شریف، از امام صادق(ع) نقل است که فرمود: «إِنَّ اَللَّهَ أَحْكَمُ وَ أَكْرَمُ وَ أَجَلُّ وَ أَعْلَمُ مِنْ أَنْ يَكُونَ اِحْتَجَّ عَلَى عِبَادِهِ بِحُجَّةٍ ثُمَّ يُغَيِّبُ عَنْهُمْ شَيْئاً مِنْ أَمْرِهِمْ»؛ «خداوند حکیمتر و بزرگتر و داناتر از آن است که بر بندگان خود حجتی بگمارد، سپس از امور آنان چیزی را از او مخفی بدارد». صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص122.
- ↑ در حدیث شریف، از پیامبر خاتم(ص) نقل است که فرمود: «إِنَّ عَلِيّاً خَلِيفَةُ اَللَّهِ وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ بَعْدِي»؛ «همانا علی خلیفه خدا و خلیفه من بر شما پس از خود». صدوق، عيون أخبار الرضا، ج2، ص13؛ همچنین نقل است که فرمود: «وَمِنْ بَعْدِ اَلْحُسَيْنِ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِهِ خُلَفَاءُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَجُهُ عَلَى عِبَادِهِ»؛ «و پس از حسین نه تن از صلب او خلفای خدا در زمیناند و حجتهای او بر بندگان». صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۹؛ امام رضا(ع) نیز در روایتی فرمود: «اَلْأَئِمَّةُ خُلَفَاءُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي أَرْضِهِ»؛ «امامان خلفای خدای عز و جل در زمین اند». کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج1، ص۱۹۳.
- ↑ ر.ک: نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۳۲۰؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص۲۰۲؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۴۱.
- ↑ به دلیل حدیث منزلت: رسول خدا(ص) خطاب به امام علی(ع) فرمود: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی»؛ تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی؛ جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود. مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۰۷.
- ↑ لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، ش۴۸.
- ↑ ر.ک: نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۱۸-۲۱؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۶-۴۰.
- ↑ ر.ک: مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ش ۶۳، ص ۱۶-۱۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۴.
- ↑ ر.ک: پارسانسب، گلافشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴-۴۶.
- ↑ «بگو: میان من و شما، خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ ر.ک: فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۵۵؛ بغدادی، علاءالدین، تفسیر الخازن، ج۳، ص۲۶.
- ↑ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۰، ص۳۳۶؛ سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، ج۴، ص۶۹.
- ↑ مشکل تفسیر اول این اگر «من عنده علم الکتاب» خدا باشد که خدا هم معطوف هم معطوفعلیه خواهد بود؛ مثل اینکه بگویید: من پدرم و پدرم را دیدم و منظور شما یک نفر باشد! زیرا اسم خدا در آیه قبلاً ذکر شده بود، و مشکل تفسیر دوم اینکه وقتی مشرکین نه جبرئیل را میدیدند و نه او را قبول داشتند، چگونه شهادتش در جریان مربوط به این آیه، فایدهای خواهد داشت؟ ر.ک: سید محمد حسین طهرانی، امامشناسی، ج۴، ص۱۰۰.
- ↑ به عنوان نمونه: از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: «عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾؟ قَالَ: إِيَّانَا عَنَى، وَعَلِيٌّ أَوَّلُنَا وَأَفْضَلُنَا وَخَيْرُنَا بَعْدَ اَلنَّبِيِّ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ»؛ «از برید بن معاویه نقل است که گفت: از امام باقر(ع) در باره آیه پرسیدم و او گفت: ما را اراده کرده است و علی نخستین ما و بهترین و برترین ما پس از پیامبر است»".
- ↑ ر.ک: زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۵۳۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۲۳۶؛ آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۷، ص۱۶۵.
- ↑ ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۷، ص۱۳۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۳؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل، ج۲، ص۱۶۵؛ کاشانی، فتح الله، زبدة التفاسیر، ج۲، ص۴۰۴؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر الصافی، ج۲، ص۱۲۶؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، کنز الدقائق، ج۴، ص۳۴۲؛ آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۴، ص۱۶۳؛ شبر، سید عبدالله، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۵۶؛ گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة، ج۲، ص۱۳۴؛ سیوطی، جلال الدین، تفسیر الجلالین، ج۱، ص۱۳۷؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۷۲؛ طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان، ج۵، ص۹۲.
- ↑ «و بر تو کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ «و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچتر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج٢۵، ص١۵۲؛ ربانی گلپایگانی، علی؛ زمانیان، مسلم، حقیقت علم الکتاب و آگاهی ائمه از آن، فصلنامه کلام اسلامی، ش۱۰۶، ص۶۹-۸۶؛ تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی، ج ۲، ص ۱۳۷؛ صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، ش ۸۸؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۹۹.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «بررسیهای اسلامی»، ج ۱، ص۱۹۵؛ حسینی، سید جعفر، «آشنایی با نهجالبلاغه امام علی»، ص۶۰ـ۶۲.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷
- ↑ «وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِکَ الرَّسُولِ الَّذِی أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَی مَا شَاءَ مِنْ غَیْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة»؛ مجلسی، محمد باقر، «بحار الأنوار»، ج۴۹، ص ۷۵.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «در محضر علامه طباطبایی»، ص ۱۹۵.
- ↑ «که این قرآنی ارجمند است، در نوشتهای فرو پوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست». سوره واقعه، آیه ۷۷ ـ ۷۹.
- ↑ ر.ک: زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۴، ص۴۶۹؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۹، ص۵۱۰؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر الصافی، ج۵، ص۱۲۹؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل، ج۵، ص۱۸۳، رازی، فخرالدین محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۴۳۱، بغدادی، علاء الدین، تفسیر الخازن، ج۴، ص۲۴۱، بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل، ج۵، ص۱۹، آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۱۴، ص۱۵۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان (ترجمه فارسی)، ج۱۹، ص۲۳۷.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ زمخشری، محمود، «کشاف»، ج۱، ص۳۶۹؛ ذیل آیه مباهله، محمد بن عیسی بن سوره، «الجامع الصحیح»، ج۵، ص۶۶۳؛ حاکم نیشابوری، ابیعبدالله، «المستدرک علی الصحیحین»، ج۳، ص ۱۴۶ـ ۱۴۸؛ سیوطی، عبدالرحمن جلالالدین، «الدرالمنثور»، ج۶، ص ۶۰۵ ـ ۶۰۶.
- ↑ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل»، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام»، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۹۶.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ج۱، ص۲۶۷.
- ↑ «رسول خدا(ص) در مرض وفات خود فرمود: دوستم را نزد من حاضر كنيد، آن دو زن (حفصه و عايشه) به دنبال پدران خود فرستادند، چون نظر رسول خدا(ص) بر آنها افتاد، رو گردانيد و فرمود: دوستم را نزد من حاضر كنيد. پس به دنبال على فرستادند، چون چشمانشان به على(ع) افتاد، به او متوجه شد و با او گفتگو کرد. زمانی که على بيرون آمد، آن دو نفر (ابو بكر و عمر) را ملاقات كرد، به او گفتند: دوستت به تو چه حديث كرد؟ فرمود: هزار باب به من حديث كرد كه هر بابى کلید هزار باب است»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۹۶.
- ↑ ر.ک: شاکر، محمدتقی، پژوهشی در روایات الف باب»، مجله علوم حدیث، ش ۶۶، ص۱۶۸؛ شاکر، محمد تقی، بهرامی، علیرضا، «واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش»، مجله تحقیقات علوم قرآن و حدیث، ش ۱۲، ص۱۳۵.
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۸۰.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۳؛ طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۱۰۵ و ۱۰۴.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، در محضر علامه طباطبایی، ص۱۹۵؛ شاکر، محمدتقی، پژوهشی در روایات الف باب، مجله علوم حدیث، ش ۶۶، ص۱۶۸.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن آیه ۲۶-۲۷
- ↑ بررسیهای اسلامی، ج ۱، ص ۱۹۵.
- ↑ بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه:۲۶ - ۲۷.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه:۲۶ - ۲۷.
- ↑ « وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِكَ الرَّسُولِ الَّذِي أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَى مَا شَاءَ مِنْ غَيْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۴۹، ص ۷۵.
- ↑ تفسیر المیزان، ج ۲۰، ص ۱۳۵.
- ↑ در محضر علامه طباطبایی؛ ص:۱۹۵.
- ↑ اگر از خود علم غیب میدانستم خوبیها و خیرات خود را زیاد میکردم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.
- ↑ جواهر الکلام، ج ۱، ص۱۸۵؛ کفایة الاثر، ص۳۰۰؛ جامع البیان، ج ۹، ص۱۹۰.
- ↑ پاسخ به شبهات در شبهای پیشاور، ص۲۱۰.
- ↑ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ دیدگاههای علمی سید محمد هادی حسینی میلانی، ص۱۴۲.
- ↑ امامشناسی ج۱۲.
- ↑ "قال: قال علیّ: قال لی رسول اللّه(ص): من اشقی الاوّلین؟ قلت: عاقر النّاقة، قال: صدقت. قال: فمن اشقی الآخرین؟ قلّت: لا علم لی یا رسول اللّه، قال: الّذی یضربک علی هذا- و اشار بیده الی یا فوخه- و کان یقول: وددت انّه قد انبعث اشقاکم فخضب هذه من هذه، یعنی لحیته من دم رأسه.""اسد الغابة" ج ۴ ص ۳۵.
- ↑ "انّ علیّا جمع النّاس للبیعة فجاء عبد الرّحمن بن ملجم المرادیّ فردّه مرّتین، ثمّ قال: ما یحبس اشقاها؟! فواللّه لیخضبنّ هذه من هذه، (...)""اسد الغابة" ج ۴ ص ۳۵.
- ↑ "لمّا دخل شهر رمضان جعل علیّ یتعشّی لیلة عند الحسن، و لیلة عند الحسین، و لیلة عند عبد اللّه بن جعفر لا یزید علی ثلاث لقم، و یقول: یأتی امر اللّه و انا خمیص، و انّما هی لیلة او لیلتان"همان کتاب ص ۳۶ .
- ↑ ص ۸۰ .
- ↑ "خرج علیّ لصلاة الفجر فاستقبله الاوزّ یصحن فی وجهه، قال: فجعلنا نطردهنّ عنه، فقال: دعوهنّ فانّهنّ نوائح، و خرج فاصیب. و هذا یدلّ علی انّه علم السّنة و الشّهر و اللّیلة الّتی یقتل فیها، و اللّه اعلم".
- ↑ "فلمّا کانت اللّیلة الّتی قتل فی صبیحتها اکثر الخروج و النّظر الی السّماء، و جعل یقول: و اللّه ما کذبت و لا کذبت و انّها اللّیلة الّتی وعدت.".
- ↑ امامشناسی ج۳، ص ۲۳ و ۲۴.
- ↑ پاسداران وحی، ص ۱۶۶.
- ↑ «(امّا) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر میکند؛ و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنی و کریم است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ «... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه۴۳.
- ↑ وسائل الشیعة، ج ۲۷ ص۱۸۹.
- ↑ «ما قرآن را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى است».
- ↑ تفسیر نمونه، ج٢٥، ص١۵۲
- ↑ ای احنف: مانند آنست که من او را "رئیس زنگیان را" میبینم در حالتی که با لشگری خروج میکند که گرد و غبار و غوغا و هیاهو و صدای لجام و آواز اسبها ندارند، به قدمهای خود زمین را میکوبند قدمهاشان مانند قدمهای شترمرغان است؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج۸، ص ۱۲۵.
- ↑ یعنی آگاه باشید که او را امارت و حکومتی خواهد بود بسیار کوتاه چون لیسیدن سگ بینی خود را و او پدر چهار رئیس است و زود است که مردم از مروان و فرزندانش روز سرخ را دریابند؛شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج۶، ص ۱۴۶.
- ↑ منظور وی ابوجعفر دوانیقی بود.
- ↑ مجمع البيان ج ۵، ص ۲۰۵.
- ↑ الغدير ج 5۵ صفحه ۵۸ حدیثی را از امالی مفید نقل فرموده در بحارالانوار ج ۲۵ طبع جديد ص ۶۹ نيز مذكور است نظر علاوه شارح خوئی درج ۸ شرح نهجالبلاغه ص ۲۲۶ نیز نسبت به علم غیب پیغمبر و امام مانند علامه امينی است.
- ↑ خوارج از دیدگاه نهج البلاغه؛ ص ۱۴۷ - ۱۵۷.
- ↑ حبل متین شناخت ارکان دین؛ ج ۱، ص ۳۷۶.
- ↑ بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۷۴ - ۲۷۹.
- ↑ متشابهات القرآن؛ ص ۲۱۱.
- ↑ [http://pasokhgo.valiasr-aj.com/porseman/showquestion.php?code=28337 منشور جاوید، ج۸، ص ۳۰۹ - ۳۱۲.]
- ↑ تفسیر المیزان، ج ۲۰، ص ۱۳۱.
- ↑ ارشاد شیخ مفید، ص ۱۴۸.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، ج ۷، ص ۴۸.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند.جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
- ↑ خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۵، ص ۱۴۷.
- ↑ امامان گنجینههای علم خداوند
- ↑ سوره بقره آیه ۳.
- ↑ سوره مریم آیه ۶۱.
- ↑ سوره هود آیه ۱۲۰.
- ↑ سوره آل عمران آیه ۴۴.
- ↑ سوره یوسف آیه ۱۰۳.
- ↑ سوره هود آیه ۴۹.
- ↑ سوره جن آیه ۲۶و۲۷.
- ↑ سوره بقره آیه ۲۵۵.
- ↑ آشنایی با نهجالبلاغه امام علی، ص۶۰-۶۲
- ↑ «ای امیرمؤمنان آیا شما از علم غیب برخوردارید؟».
- ↑ «این علم غیب نیست بلکه تعلمی از صاحب علمی است».نهج البلاغه؛ خطبه ۱۲۴.
- ↑ نهج البلاغه؛ خطبه ۱۲۴.
- ↑ «نه به خدا سوگند آنچه ما میدانیم از پیامبر خدا(ص) به ما رسیده است و از او ارث بردهایم». امالی شیخ مفید ص ۱۴.
- ↑ علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۷۴-۷۷.
- ↑ صفات فرابشری امامان از نگاه اصحاب ائمه، فصلنامه معارف عقلی،شماره ۲۷، تابستان ۱۳۹۲، ص ۱۱۶.
- ↑ دفع الریب عن علم الغیب، ص٨٩.
- ↑ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۸۳.
- ↑ پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۲۰۴.
- ↑ منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۶۷ و ۶۸
- ↑ نک: الشریف المرتضی علی بن الحسین الموسوی، الشافی فی الامامه، تحقیق سید عبد الزهرا حسینی، مؤسسة الصادق للطباعة و النشر، طهران، ۱۴۰۷ هـ - ١٩٨١ م، ج ١٠، ص ۲۶؛ فی علم الکلام، ج١، ص ۲۶۲.
- ↑ نک: السید محمود الآلوسی البغدادی، روح المعانی فی تفسیر القرآن الکریم و السّبع المثانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بیتا، ج٢٠، ص ١٠-١٢.
- ↑ نک: میر یوسف علی استرآبادی، اسئله یوسفیه، به کوشش رسول جعفریان، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران، ١٣٨٨؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج٨، ص٣٧٢،ج ١٠، ص٢٠٩؛ ابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، محمد صادق نجمی، هاشم هاشم زاده هریسی؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران ١٣٨٨ش، ص۴۱۴؛ مجمع البیان، ج٢، ص۶٢٧، ج۵، ص٢٠٠؛ الفیض الکاشانی، تفسیر الصافی، ج٢، ص١٢٢.
- ↑ علم غیب از نگاه قرآن و وحی، ص٣٢٥.
- ↑ علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، شماره ۴۸
- ↑ ما کسانی هستیم که علم قرآن، و بیان آنچه در آن است، نزد ماست، و آنچه در نزد ماست نزد هیچیک از آفریدگان خدا نیست، زیرا ما محرم راز خداییم.
- ↑ «دانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که در این صورت برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت» سوره جن آیه۲۶و۲۷.
- ↑ وبگاه سماموس
- ↑ سوره، اسراء، آیه۸۵ و ۸۶.
- ↑ سوره،جن، آیه۲۶.
- ↑ "لَوْ کُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقِینا".
- ↑ به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه: ۶.
- ↑ وبگاه سماموس.
- ↑ پرچمداران هدایت، ص۱۴۲.
- ↑ بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامه فلسفی کلامی، پاییز ۱۳۸۹ (شماره ۴۵) ص ۳۱۰ - ۳۱۱.
- ↑ گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. ابراهیم گفت: و از فرزندانم چه کس را؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.
- ↑ فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود. پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره یس، آیه: ۸۲- ۸۳.
- ↑ و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن؛ سوره قمر، آیه: ۵۰.
- ↑ علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۵۵ - ۵۶
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۹۹.
- ↑ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱،ص۹۷.
- ↑ شیبانی، محمد بن حسن، نهج البیان عن کشف معانی القرآن ،ج۲، ص۱۴.
- ↑ موسوی سبزواری، سید عبد الاعلی، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۰.
- ↑ راسخان در علم از دیدگاه فریقین، ص ۱۳۴.
- ↑ همانا، برای خدای تبارک و تعالی، دو علم هست. علمی که آن را بر ملائکه، انبیا و رسلش آشکار نموده است، پس هر آنچه را که بر ملائکه، رسولان و انبیائش آشکار کرده، علم آن را به ما داده است. و علمی که به خودش اختصاص داده است، پس هر گاه در چیزی از آن، بدا حاصل شود، خداوند ما را به آن، عالم میکند در حالی که بر ائمه(ع) پیش از ما نیز عرضه شده است
- ↑ آفاق علم امام در الکافی.
- ↑ همان، ص۱۰۷ و۱۱۶.
- ↑ همان، ص۱۱۳.
- ↑ همان، ص۱۰۶.
- ↑ ر.ک: همان، ص۱۰۶ و۱۱۶.
- ↑ همان، ص۱۱۷.
- ↑ همان، ص۱۱۶.
- ↑ ر.ک: همان، صص۱۰۳، ۱۰۴، ۱۰۹، ۱۱۳، ۱۱۵و۱۱۶.
- ↑ ابنقبه نقل میکند امام علی(ع) در جنگ نهروان فرمودند: "وَ اللَّهِ مَا عَبَرُوا وَ لاَ یَعْبُرُوا وَ اللَّهِ مَا یُقْتَلُ من کم عَشَرَةٌ وَ لاَ یَنْجُوا مِنْهُمْ عَشَرَةٌ"؛ به خدا سوگند خوارج از نهر نگذشته و نخواهند گذشت؛ به خدا سوگند از شما تا ده تن کشته نمیشوند و از ایشان تا ده تن زنده نمیمانند (نقضالاشهاد، ص۱۲۰).
- ↑ همان، ص۱۰۳.
- ↑ همان، ص۱۱۴.
- ↑ م. ۸۲ق.
- ↑ درباره کمیل و خبر کمیل و منابعی که آن را به صورت کلی یا جزئی نقل کردهاند ر.ک: سید حسین مدرسی طباطبائی، میراث مکتوب شیعه در سه قرن نخستین، دفتر اول، ص۱۱۴-۱۲۲.
- ↑ ر.ک: ابنقبه، نقضالاشهاد، ص۱۱۳.
- ↑ گفتنی است شیخ مفید به همین معنا از علم غیب در اوائلالمقالات توجه کرده و آن را نظریه گروهی از امامیه بیان کرده است (ص۶۷).
- ↑ ابنقبه، نقضالاشهاد، ص۱۱۰.
- ↑ ابن قبه رازی؛ ص ۱۵۲ .
- ↑ هادیان در کلام امام هادی؛ ج ۲، ص ۱۱۷
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۲۵.
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۲۵.
- ↑ آن که دانشی از کتاب آسمانی با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم؛ سوره نمل، آیه: ۴۰.
- ↑ جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی
- ↑ براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمد جواد مغنیه، آیا امام على یک فیلسوف بود؟ ترجمه مرتضى الیاسى، در مجله معرفت، شماره ۳۷، صص ۶۳ - ۵۶. و نیز براى آشنایى بیشتر با تحلیل فلسفى شخصیت ل و اوصاف امامان ر.ک: سید یحیى یثربى، فلسفه امامت.
- ↑ وبگاه پرسمان.
- ↑ وبگاه پرسمان.
- ↑ اصول کافی، روایات شماره ۷۰۵، ۷۰۶، ۴۳۵.
- ↑ کهف / ۶۵ - ۹۸؛ آل عمران / ۴۲؛ مرم / ۱۷ - ۲۱؛ طه / ۳۸؛ قصص / ۷.
- ↑ نگا، اصول کافی، ج۱، ص ۱۹۸ - ۲۰۳.
- ↑ بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۵۸.
- ↑ اصول کافی، حدیث ۴۳۵.
- ↑ صدرالمتألهین، شرح اصول کافی، کتاب حجت، باب۳، حدیث اول.
- ↑ پرسمان
- ↑ «بگو غیب (و معجزات) تنها برای خدا (و به فرمان او) است»؛ سوره یونس، آیه ۲۰.
- ↑ «چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب، آگاه کند (تا مؤمنان و منافقان را از این راه بشناسید این بر خلاف سنت الهی است) ولی خداوند از میان رسولان خود، هر کس را بخواهد برمیگزیند (و قسمتی از اسرار نهان را که برای مقام رهبری او لازم است، در اختیار او میگذارد»؛ سوره آل عمران، آیه۱۷۹.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچکس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد»؛ سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.
- ↑ وبگاه پاسخگویان.
- ↑ «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند»؛ سوره انعام، آیه۵۹.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن؛ آیه ۲۶ و ۲۷
- ↑ «در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست». سوره آل عمران، آیه۷.
- ↑ «آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین مردم چه کسانی هستند؟»؛ سوره کهف، آیه ۱۰۳.
- ↑ سید مرتضی فیروز آبادی ـ فضایل الخمسه من صحاح الستة، جلد ۲ ص ۴۵۴ به نقل از تفسیر طبری جلد۶ ص۲۷ و کشاف زمخشری و درالمنثور سیوطی. زمخشری، انکشاف، ادب الحوزة، ج۲۲، ص۷۴۹، ذیل آیه ۱۰۳ سوره کهف. فخررازی، تفسیر کبیر، ج۲۱، ص۱۴۸ ذیل آیه ۱۰۳ سوره کهف.
- ↑ «در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند، صادقانه ایستادهاند». سوره احزاب، آیه۲۳.
- ↑ احمد بن حجر مکی، الصواعق المحرقه، تعلیقه عبدالوهاب، مکتبه قاهره علی یوسف سلیمان، ص ۱۳۴ و ۱۳۵.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، اسماعیلیان، ج۲، ص۲۸۹، باب معرفت علی(ع) به اخبار غیبی.
- ↑ ابی بکر احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، جلد ۷، ص ۲۴۹.
- ↑ «که این قرآنی ارجمند است، * در نوشتهای فرو پوشیده، * که جز پاکان را به آن دسترس نیست»؛ سوره واقعه، آیه۷۷-۷۹.
- ↑ «»؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ زمخشری، کشاف، همان، ج۱، ص۳۶۹، ذیل آیه مباهله. محمد بن عیسی بن سورة، الجامع الصحیح بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۵، ص۶۶۳. ابیعبدالله حاکم نیشاپوری، المستدرک علی الصحیحین، جلد۳ ص ۱۴۶ و ۱۴۸، ایضاً عبدالرحمن جلالالدین سیوطی الدرامنشور، جلد۶ ص ۶۰۵ و ۶۰۶.
- ↑ «[امّا] کسى که دانشى از کتاب [آسمانى] داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آنرا نزد تو خواهم آورد!...»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ «تقوا پیشه کنید، خداوند به شما تعلیم میدهد»؛ سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ بو علی سینا ـ الإشارات و التنبیهات شرح شرح قطب الدین رازی، جلد ۳، ص ۸، ایضاً فخر الدین رازی ،المطالب العالیة، جلد۸، صفحات ۱۳۹ به بعد.
- ↑ مانند الکسیس کارل و برگسن به منشور جاوید، آیتالله سبحانی، جلد۸، ص۲۹۸.به بعد مراجعه شود. حسن منتظری- مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
- ↑ وبگاه اندیشه قم.
- ↑ شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج۱، ص۵۴۱.
- ↑ «ابو بصیر از امام صادق(ع) نقل کرده است که حضرت فرمود: حضرت داود علم پیغمبران را به ارث برد و سلیمان از داود "آن علوم را" به ارث برد، و حضرت محمد(ص) از حضرت سلیمان(ع) ارث برد و ما ائمه اهل بیت از محمد (ص) به ارث می بریم و مصحف ابراهیم(ع) و الواح موسی(ع) نزد ماست. ابو بصیر گفت: علم کامل همین است؟ فرمود: ای ابا محمد علم کامل این نیست علم کامل آن است که در هر شبانه روز و ساعت به ساعت «برای ما» پدید میآید». اصول کافی، ج۱، ص ۳۲۷.
- ↑ «(امّا) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر میکند؛ و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنی و کریم است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ «... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه۴۳.
- ↑ وسائل الشیعة، ج ۲۷ ص۱۸۹.
- ↑ «و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است»؛ سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۵، ص ۱۵۲-۱۵۳.
- ↑ شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج۱، ص ۵۵۱.
- ↑ سوره یوسف، آیه۸۴.
- ↑ در بابی بنام ائمه زمانی که بخواهند به آنها تعلیم داده میشود.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۱۵۰.
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ وبگاه تبیان
- ↑ «بگو غیب و معجزات تنها براى خدا و به فرمان او است»؛ سوره یونس، آیه ۲۰
- ↑ «خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند». سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن؛ آیه ۲۶ و ۲۷
- ↑ وبگاه اسلام کوئست
- ↑ «و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت»؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد»؛ سوره جن، آیات ۲۶ و ۲۷.
- ↑ بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۵۹-۱۷۹.
- ↑ «خداوند، علمی دارد که جز خودش نمیداند و علمی دارد که فرشتگان و پیامبران را از آن آگاه ساخته است. پس ما به آنچه خداوند، ملائکه و فرستادگانش را از آن باخبر کرده است، آگاهیم»؛ همان، ص ۱۶۰.
- ↑ وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها