احمد بن موسی الکاظم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۰۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

برادر امام رضا(ع). احمد بن موسی، مشهور به “شاه چراغ”، در میان فرزندان امام هفتم(ع) جایگاه ویژه‌ای داشته و به لقب سیدالسادات مشهور بوده است[۱]. جایگاه ایشان به گونه‌ای است که شیخ مفید، ضمن بیان فرزندان امام موسی کاظم(ع)، پس از بیان اینکه برترین فرزندان امام کاظم، امام رضا(ع) است، بی‌درنگ به ذکر عظمت روحی احمد بن موسی می‌پردازد و ایشان را به اوصافی چون کریم، جلیل‌القدر و صاحب ورع و زهد می‌ستاید و از محبوبیت خاص ایشان نزد امام کاظم(ع) و اهل بیتشان سخن می‌گوید[۲]. احمد بن موسی از فضلای عصر خود بوده و روایات بسیاری را از پدرانش به خاطر داشته و نقل کرده است و نسخه‌های متعددی از قرآن را با دست خود نوشته است. همچنین منقول است که ایشان بیش از هزار بنده را آزاد کرده است[۳].

مادر احمد بن موسی که در منابع از وی با کنیه “امّ‌احمد” یاد می‌شود، جایگاه ویژه‌ای نزد امام کاظم(ع) داشته و مورد وثوق ایشان بوده و از گواهان وصیت ایشان به شمار می‌آمده است و برای دفاع از وصیت ایشان مورد پرسش قرار می‌گیرد[۴]. علامه مجلسی وی را داناترین، پرهیزگارترین و گرامی‌ترین زنان امام موسی بن جعفر‌(ع) دانسته است[۵]. همچنین امام کاظم(ع) پس از آنکه گرفتار تعقیب و آزارهای دستگاه خلافت عباسی می‌شود و زمان شهادت خود را نزدیک می‌یابد، همه آنچه را مربوط به امام پس از خود بود، نزد امّ‌احمد امانت قرار می‌گذارد و از وی می‌خواهد که آنها را محافظت کند و به کسی از فرزندان امام بسپارد که نزد وی می‌آید و آنها را طلب می‌کند. امام رضا(ع) پس از آنکه به علم غیب در می‌یابد که پدرشان از دنیا رفته، نزد ام احمد می‌آید و امانات پدر را از وی درخواست می‌کند و این بانو امانات را به صاحبش بر می‌گرداند[۶]. چنان‌که برخی منابع ذکر کرده‌اند، وی نخستین کسی است که پس از ردّ امانات به امام رضا(ع) با ایشان بیعت کرده است[۷]. امام رضا(ع) در چهار سالی که پدر بزرگوارش زندانی بنی‌عباس بود (۱۷۹ - ۱۸۳ق)، به توصیه امام کاظم(ع)، شب‌ها را در خانه‌ای به سر می‌برد که امّ‌احمد در آن حضور داشت و صبح به منزل خویش باز می‌گشت[۸]. احمد بن موسی نیز چون مادرش نزد امام کاظم(ع) جایگاه خاصی داشت احترام و محبت امام به ایشان مشهود و مشهور بوده است.

اسماعیل بن موسی بن جعفر(ع)، فرزند دیگر امام کاظم(ع)، در این باب روایت قابل توجهی را ذکر کرده است که نشان‌دهنده جایگاه رفیع احمد بن موسی(ع) در میان خانواده است. وی می‌گوید: پدرم با فرزندان خود از مدینه بیرون آمد و به سوی برخی از املاک خود رفت. ما در آنجا بودیم و با احمد بیست‌تن از خدم و حشم پدرم بودند که اگر احمد بر می‌خاست، آنان با او بر می‌خاستند، و اگر احمد می‌نشست، آنان نیز با او می‌نشستند و همه‌گونه در خدمت او بودند. پدرم نیز پیوسته نظرش به وی بود و از او غفلت نداشت. ما نیز متفرق نمی‌شدیم، مگر پس از آنکه وی از جمع ما بیرون می‌رفت[۹]. شیخ مفید آشکارا می‌گوید که امام کاظم(ع) احمد بن موسی(ع) را بسیار دوست می‌داشت و او را بر دیگران مقدّم می‌داشت و یکی از املاک خود را که مزرعه‌ای به نام “یسیریه” بود، به احمد بخشید[۱۰] و ایشان را یکی از کسانی قرار داد که پس از مرگ به مفاد وصیتش در حق فرزندان عمل کند[۱۱].

علامه مجلسی نقل می‌کند: پس از شهادت امام کاظم(ع)، جماعات زیادی از مردم مدینه به در خانه امّ‌احمد آمدند تا با أحمد بن موسی(ع) به عنوان “امام” بیعت کنند. مجلسی علت این کار را آن می‌داند که ایشان شخصی عابد، پارسا، فاضل، صاحب جلالت و کرامت بود و همه این فضائل، خلق را به این گمان افکنده بود که وی امام پس از حضرت موسی بن جعفر(ع) است. احمد بن موسی(ع) با همه افرادی که برای بیعت حاضر شده بودند به مسجد رفت و از همه آنان بیعت گرفت. سپس بر فراز منبر رفت و خطبه‌ای در نهایت بلاغت و فصاحت ایراد کرد و سپس فرمود: همانطور که اکنون همه شما با من بیعت کردید و بیعت من به گردن شماست، من نیز با برادرم علی بن موسی الرضا(ع) بیعت کرده‌ام. بدانید که او امام و خلیفه پیامبر(ص) است و پس از پدرم او ولیّ خداست که اطاعتش بر من و شما از جانب خدا و پیامبر(ص) واجب شده است. تمام حاضران سخن ایشان را تصدیق کردند و با احمد بن موسی(ع) به در خانه امام رضا(ع) رفتند و با ایشان بیعت کردند. امام نیز برادر را بدین خاطر دعا کرد[۱۲]. نکته‌ای مهم در این نقل وجود دارد و آن این است که حتی شیعیان نیز پس از شهادت امام کاظم(ع) نمی‌دانستند وصیّ امام کیست. این ابهام تنها ناشی از وضعیت خفقان‌آوری بود که عباسیان علیه اهل بیت پیامبر(ص) و به ویژه امامان(ع) به وجود آورده بودند، به گونه‌ای که نه تنها شیعیان، بلکه نزدیک‌ترین همسر امام کاظم(ع) نیز از این مسأله بی‌خبر بود و تنها از طریق نشانه‌ای که امام به وی داده بود، امام پس از خود را شناخت.

نظیر این واقعه برای خود امام کاظم(ع) نیز واقع شد و امام صادق(ع) از بیم به‌خطر افتادن جان ایشان، به وصایت حضرت موسی بن جعفر(ع) تصریح نفرمود. منقول است که چون امام صادق(ع) از دنیا رفت، منصور عباسی دستور داد هر کس را که امام، وصیّ خود قرار داده گردن بزنند. به وی خبر رسید که امام به جای یک نفر، پنج نفر (منصور عباسی، محمد بن سلیمان والی مدینه، عبدالله و موسی بن جعفر و حمیده همسر امام صادق(ع)) را وصیّ خود نموده است. منصور مجبور شد از فرمان خود بازگردد[۱۳]. یکی از علل اختلاف در تعیین جانشین امامان همین تقیه ناگزیر بوده است. تنها افراد خاصی از این سرّ مطلع بودند و آنان نیز در زمان مقتضی سرّ امام را در اختیار خلق قرار می‌دادند. احمد بن موسی نیز بدون تردید از حاملان اسرار پدرش بود که با آگاهی کامل مردم را به امامت علی بن موسی الرضا(ع) دلالت کرده.

شهرستانی از جماعتی از امامیه سخن می‌گوید که پس از شهادت امام کاظم(ع)، امامت امام رضا(ع) را نپذیرفتند و امامت را خاص احمد بن موسی دانستند[۱۴].این جماعت به عکس برخی از جماعات مشابه دیگر در میان امامیه چندان بروز و ظهوری در تاریخ تشیع نیافتند و پس از اندکی در تاریخ محو شدند. این مهم تا حدّ زیادی مرهون مواضع مدبرانه و دقیقی است که احمد بن موسی(ع) در قبال چنین کسانی اتخاذ کرده است. دلالت و هدایت سریع خلق پس از شهادت موسی بن جعفر(ع) به سوی امام رضا(ع)، مهم‌ترین عامل قوّت‌نگرفتن این فرقه در تاریخ تشیع بود. اما عجیب این است که بحث امامت احمد بن موسی(ع) تنها پس از شهادت پدرش در میان خلق مطرح نشد و پس از شهادت امام رضا(ع) نیز در سطحی وسیع‌تر مطرح گردید. از این حیث ایشان در تاریخ تشیع یگانه است. چنان‌که نوبختی گزارش کرده، قائلان به امامت احمد بن موسی(ع) پس از امام رضا(ع) بر این باور بودند که امام کاظم(ع) به وصایت احمد پس از علی بن موسی الرضا(ع) وصیت کرده و امر امامت را در دو برادر جمع کرده است[۱۵].

کسانی که امامت امام جواد(ع) را پس از امام رضا(ع) قبول نداشتند و به امامت احمد بن موسی(ع) حکم می‌کردند، دلیلشان کم‌بودن سن امام نهم بود. آنان می‌گفتند امام باید شخصی بالغ باشد و اگر خداوند بخواهد مردم را به پیروی از کودکی نابالغ امر کند، لازم می‌آید که نابالغی را مکلّف کرده باشد، در حالی که عقلاً نمی‌توان نابالغ را به انجام تکالیف شرع مکلف کرد[۱۶]. در دوران پس از شهادت امام رضا(ع) نیز احمد بن موسی(ع) به هیچ‌وجه خود را امام ندانست و این بهترین گواه است که او در مقابل سخنان ناصواب برخی از شیعیان بی‌خبر تسلیم نشد. چنان‌که مجلسی بیان کرده، احمد بن موسی(ع) تا زمانی که امام رضا(ع) به مرو نرفته بود، همواره ملازم ایشان بود و به آن حضرت خدمت می‌کرد[۱۷]. البته چنان‌که محمد بن عمر کشی نقل می‌کند، احمد بن موسی(ع) مدتی در سال ۱۹۹ ق در قیام ابن طباطبا و ابو السرایا شرکت کرد[۱۸]. غیر از احمد، برخی دیگر از فرزندان امام کاظم(ع) از جمله ابراهیم، اسماعیل و زید نیز در این قیام که ماهیتی شیعی داشت و قصد نهایی‌اش براندازی مأمون و عباسیان و جانشین‌کردن یکی از اهل بیت پیامبر(ص) بود، شرکت داشتند و حتی در دوران کوتاهی هر سه آنان به ترتیب به حکومت یمن، فارس و اهواز رسیدند[۱۹]. جالب توجه اینکه پس از شرکت احمد بن موسی(ع) در این قیام، برخی از قائلان به امامت وی از او بازگشتند و طریق واقفیه را در بحث جانشینی امام کاظم(ع) در پیش گرفتند و اعلام کردند که امام هفتم زنده است و از دنیا نرفته است[۲۰]. آنچه در ماهیت این قیام پرسش‌هایی را ایجاد می‌کرده و می‌کند، عدم حمایت آشکار امام رضا(ع) از آن است. آنچه از روایت صدوق[۲۱] بر می‌آید این است که امام به عاقبت چنین قیام‌هایی چندان امیدوار نبود و از این‌رو نه از آن منع می‌فرمود و نه بدان امر می‌کرد. مشی امام چنان بود که اگر فعالیت‌های اطرافیان خود را نادرست می‌دانست، آشکارا بدیشان تذکر می‌داد، چنان که برادر خود زید بن موسی(ع) را به شدت سرزنش کرد[۲۲]. اما در منابع هیچ منعی از طرف ایشان برای حضور احمد بن موسی(ع) در قیام مذکور مشاهده نمی‌شود. پس از اینکه امام به مرو رفت، احمد بن موسی(ع) در مدینه به امور خاندان امام کاظم(ع) و شیعیان مشغول شد تا اینکه اخبار نگران‌کننده‌ای درباره تغییر موضع مأمون درباره امام رضا(ع) و به شهادت رساندن حضرت منتشر شد.

جنید شیرازی معتقد است ایشان به قصد خونخواهی امام رضا(ع) از مأمون با سپاهی متشکل از خاندان و شیعیان عازم خراسان و مرو شد[۲۳]. برخی منابع دیگر حرکت کاروان احمد بن موسی(ع) را متعلق به زمانی پیش از شهادت امام رضا(ع) می‌دانند و بر این باورند که احمد بن موسی(ع) آنگاه که از توطئه مأمون آگاه شد، قصد مرو کرد و در نزدیکی شیراز با سپاه حاکم وقت، قتلغ خان، مواجه شد و در آنجا بود که از شهادت امام رضا(ع) آگاه شد[۲۴]. فارغ از اینکه احمد بن موسی(ع) در چه زمانی قصد مرو کرده، آشکار است که ایشان به قصد حمایت و یاری امام رضا(ع) از مدینه حرکت کرده و موفق به دیدار امام نشده است. البته برخی از منابع متأخر معتقدند که احمد بن موسی(ع) و کثیری از خاندان و شیعیان امام رضا(ع) که در میانه راه بدیشان پیوستند و کاروانی حدوداً پانزده‌هزار نفری را تشکیل می‌دادند، با اجازه پیشینی که از مأمون گرفته بودند، راهی خراسان شدند و در نزدیکی‌های شیراز توسط حاکم فارس متوقف و امر به بازگشت شدند. علت این امر را وحشت مأمون و کارگزاران وی از جمعیت بسیار کاروان مزبور دانسته‌اند[۲۵].

اینکه کاروان همراه احمد بن موسی(ع) متشکل از چند نفر بوده محل تردید است. منابع تعداد کاروانیان را هفتصد[۲۶]، سه هزار تا شش هزار[۲۷]، دوازده هزار[۲۸] و پانزده هزار[۲۹] گفته‌اند. در باب مسیر این کاروان نیز اختلاف‌نظر وجود دارد. بیشتر منابع معتقدند این کاروان از اهواز و شیراز راهی خراسان بود، اما در نزدیکی‌های شیراز متوقف شد و پس از جنگی خونین بسیاری از آنان در همین منطقه به شهادت رسیده و به خاک سپرده شدند[۳۰]. برخی نیز معتقدند که آنان به رغم جنگ‌های خونینی که با حاکمان قم و ری داشتند، از قم و ری به خراسان رفتند، اما در اسفراین کشته شدند و در همین سرزمین نیز به خاک سپرده شدند[۳۱]. منابعی که سیر حرکت کاروان احمد بن موسی(ع) را از اهواز و شیراز دانسته‌اند، به یک صورت کشته‌شدن ایشان را تشریح نکرده‌اند و اختلاف بیان در میان آنها دیده می‌شود. برخی منابع معتقدند قتلغ خان، حاکم فارس، در محلی به نام خان‌زنیان به مصاف احمد بن موسی(ع) و همراهانش رفت و بسیاری از ایشان را به شهادت رساند و عده‌ای نیز در اطراف شیراز پراکنده شدند. در این منابع آمده که در بحبوحه جنگ یکی از سپاهیان قتلغ خطاب به همراهان احمد بن موسی(ع) می‌گوید: اگر برای دیدار علی بن موسی الرضا(ع) آمده‌اید باید بدانید که وی از دنیا رفته است. این سخن موجب پراکندگی بسیاری از همراهان و تنها شدن احمد بن موسی و خانواده و یاران نزدیکش شد و او ناگزیر به سوی شیراز رفت و در آنجا به دست مأموران حکومتی به قتل رسید[۳۲]. برخی از منابع متأخر نیز حکایت دیگری را در این باب نقل کرده‌اند. بر اساس نقل این منابع، احمد بن موسی(ع) در شیراز به منزل یکی از شیعیان وارد شد و مدتی را در آنجا به صورت مخفیانه سر برد. جاسوسان حکومت از محل اختفای ایشان آگاه شدند و برای دستگیری‌اش اقدام نمودند، اما با مقاومت احمد بن موسی(ع) مواجه شدند و چون دیدند که نمی‌توانند وی را دستگیر کنند، پس از آنکه او را مجروح ساختند، خانه‌ای را که در آن به سر می‌برد، بر سرش ویران کردند و ایشان را بدین نحو به شهادت رساندند[۳۳]. برخی منابع نیز به جای آنکه از شهادت ایشان سخن بگویند، اشاراتی به مرگ طبیعی ایشان کرده‌اند[۳۴].

در باب محل دفن احمد بن موسی(ع) نیز اختلاف‌نظر وجود دارد. قول مشهور درباره محل دفن وی بر اساس گواهی منابع قدیم و جدید شیراز است[۳۵]. زرکوب شیرازی به عنوان یکی از قدیمی‌ترین منابع در این باب، محل دفن ایشان را مکانی نزدیک به مسجد نو شیراز می‌داند[۳۶]. این همان مکانی است که منابع دیگر بدان سردزک و بازار مرغ نیز می‌گویند[۳۷]. چنان‌که از منابع به دست می‌آید، محل دفن احمد بن موسی(ع) سال‌ها برای اهالی شیراز معلوم نبوده است و پس از چندین قرن به مکان دفن ایشان پی می‌برند. البته در این باب نیز اتفاق‌نظری در میان منابع دیده نمی‌شود. برخی از منابع که عمدتاً در همین یکی دو قرن اخیر نوشته شده‌اند، پیدا شدن قبر احمد بن موسی(ع) را به زمان زمامداری آل‌بویه و حکومت عضدالدوله دیلمی مربوط می‌دانند[۳۸]. برخی دیگر از منابع که غالباً متعلق به قرن هشتم قمری‌اند، کشف قبر ایشان را به قرن هفتم قمری نسبت می‌دهند[۳۹]. روایت منابع متأخر که آمیخته با افسانه و نشأت‌گرفته از فرهنگ شفاهی است، حاکی از آن است که مکان قبر احمد بن موسی(ع) را پیرزنی که رو به روی این مکان خانه داشته کشف می‌کند. پیرزن هر پنج‌شنبه شب در ثلث آخر شب در خاکریز و محل متروکه‌ای، نوری را مشاهده می‌کند که تا بامداد روشن می‌ماند. او این خبر را به عضدالدوله می‌داد و او نیز در پنج‌شنبه شبی به خانه پیرزن می‌آید و از او می‌خواهد که هر وقت نور مذکور پدیدار شد وی را بیدار نماید. پیرزن به محض رؤیت نور به عضدالدوله می‌گوید: شاه! چراغ. یعنی ای شاه، چراغ پدیدار شد. عضدالدوله صبح دستور بررسی آن مکان را می‌دهد و در می‌یابد که جسدی تازه و دست‌نخورده که انگشتری به نام “احمد بن موسی(ع)” در دست دارد، در آن مکان از دنیا رفته است. وی عبدالله خفیف شیرازی را که از بزرگان عرفان بوده مأمور کفن و دفن احمد بن موسی(ع) که حالا به شاه‌چراغ مشهور شده می‌کند و سپس به دستور وی قبه و بارگاهی بر مزار ایشان ساخته می‌شود[۴۰]. علاوه بر اینکه هیچ‌یک از منابع قدیم از این واقعه حکایت نکرده است، تا همین دوره اخیر نیز لقب “شاه‌چراغ” که در این داستان از زبان پیرزن بیان می‌شود، مشهور نبوده است و اگر چنین واقعه‌ای به قرن چهارم قمری مربوط می‌شد، منابع باید ضمن یاد کرد احمد بن موسی(ع) از آن سخن می‌گفتند.

برخی منابع دیگر که کشف محل دفن احمد بن موسی(ع) را به قرن هفتم قمری مربوط می‌دانند، می‌گویند که در زمان حکومت اتابک ابوبکر بن سعد بن زنگی و وزارت امیر مقرب‌الدین مسعود بن بدر، ضمن ساختن عمارتی، جسد سالمی که انگشتری‌ای به نام احمد بن موسی(ع) در دست داشت، پیدا شد. آن بدن را به خاک سپردند و قبه و بارگاهی بر فراز آن ساختند[۴۱]. اتابک ابوبکر بن سعد بن زنگی در سال ۶۲۳ق به پادشاهی رسید و در سال ۶۵۸ق از دنیا رفت[۴۲]. وزیر وی نیز در سال ۶۲۴ق به وزارت برگزیده شد[۴۳]. با این توضیحات معلوم می‌شود که بر اساس منابع تاریخی زمان پیدا شدن قبر احمد بن موسی(ع) میان سال ۶۲۴ق تا ۶۵۸ق بوده است و آنچه درباره کشف قبر ایشان در عصر دیلمی آمده قوّت چندانی ندارد. این مطلبی است که بسیاری از منابع متأخر نیز بدان اذعان کرده‌اند[۴۴]. اگر نقل اخیر در باب زمان پیدا شدن مزار احمد بن موسی(ع) را بپذیریم، باید اذعان کنیم نخستین کسی‌که بر قبر ایشان قبه و بارگاهی ساخته امیر مقرب‌الدین مسعود، وزیر اتابک مزبور بوده است[۴۵]. این وزیر هم به عمران و آبادانی علاقه بسیار داشته و هم به ساختن بناهایی که از مظاهر اسلامی به شمار می‌آیند، اهتمام بسیار داشته است[۴۶] و ساختن بارگاه احمد بن موسی(ع) نیز از این دو علاقه وی ناشی می‌شود.

پس از وی در قرن هشتم قمری تاشی خاتون، مادر ابواسحاق اینجو، که ارادت بسیار به احمد بن موسی(ع) داشت، خدمات بسیاری به بارگاه ایشان نمود. بر اساس گزارش ابن بطوطه که برای دومین‌بار در سال ۷۴۸ق به شیراز سفر کرده، تاشی خاتون، مدرسه و زاویه‌ای بزرگ و مجهز در کنار این مزار می‌سازد و در آن زاویه مسافران را اطعام می‌کند[۴۷]. ابن بطوطه از رونق قابل توجه بارگاه احمد بن موسی(ع) در این قرن سخن می‌گوید. وی گزارش می‌دهد که جماعتی از قاریان قرآن همواره با صوتی خوش در این مکان به قرائت قرآن مشغول‌اند. دوشنبه‌ها نیز سادات و قضات و فقیهان و خاصان حکومتی به زیارت قبر ایشان می‌آیند و مراسم متعادی از جمله قرائت قرآن، جلسات وعظ، پذیرایی با خوراک و میوه و حلوا در فاصله نماز عصر و نماز شام در این مکان برگزار می‌شود[۴۸]. تاشی خاتون همچنین گنبدی بلندتر از گنبد پیشین بر مزار احمد بن موسی می‌سازد[۴۹]. او روستای میمند را که از زیباترین روستاهای فارس است و گلزارها و گلابش شهرت بسیار دارد، وقف آستان أحمد بن موسی(ع) می‌کند و سی جلد قرآن به خط ثلث را که خطاط مشهور این عصر یحیی جمالی صوفی در سال‌های ۷۴۵ق و ۷۴۶ق کتابت کرده، وقف این استان می‌کند[۵۰]. قاسم غنی متن وقف‌نامه مزبور را در کتاب تاریخ حافظ ذکر کرده است[۵۱]. اکنون از بنای عصر اتابکان و بناهای ساخته‌شده به همت تاشی خاتون اثری وجود ندارد و تنها چیزی که باقی‌مانده همین قرآنهای وقفی است که در موزه پارس نگهداری می‌شود. از بناها و تعمیرات احتمالی پس از سال ۷۵۰ق تا سال ۹۱۲ق اطلاعاتی در دست نیست. بر اساس وقف‌نامه‌ای که در سال ۹۱۲ق نوشته شده، در این فاصله زمانی زلزله‌ای در شیراز رخ داده که به بنای بارگاه آسیب رسانده است[۵۲]. در سال ۹۱۲ق در زمان تولیت میرزا حبیب‌الله شریفی، به دستور شاه اسماعیل تعمیراتی در بنای بارگاه احمد بن موسی(ع) صورت پذیرفت[۵۳].

شاردن که در عصر صفوی به ایران سفر کرده است، در سفرنامه خود از اهتمام مردم شیراز به حفظ و تعمیر بارگاه احمد بن موسی(ع) سخن می‌گوید[۵۴]. چنان‌که از وقف‌نامه مذکور به دست می‌آید، در سال‌های ۹۷۸ق و ۹۹۰ق نیز زلزله‌هایی رخ داده که آسیب‌هایی را به بنای استان وارد کرده است[۵۵]. در عصر نادری نیز با کمک شخص شاه و برخی سردارانش تعمیراتی در این بنا صورت گرفت[۵۶]. در سال ۱۲۳۹ق نیز زلزله ای رخ می‌دهد که آسیب بسیاری به بنای آستان احمد بن موسی(ع) وارد می‌کند و به دستور حسینعلی میرزا تجدید گنبد و عمارت و آینه‌کاری صورت می‌پذیرد[۵۷]. فتحعلی شاه قاجار نیز دستور ساخت ضریحی از نقره خالص را داد که در سال ۱۲۴۲ق یا ۱۲۴۳ ق در حرم احمدی قرار گرفت[۵۸]. در سال ۱۲۵۸ق به دستور فرهاد میرزا آینه‌کاری حرم تعمیر و توسعه می‌یابد و در سال‌های ۱۲۶۹ق و ۱۲۷۳ق نیز تعمیراتی در بنای ضریح اعمال می‌شود[۵۹]. پس از این نیز چنان‌که منابع بیان کرده‌اند به دلایل مختلف تعمیرات مختلفی در این بنا صورت می‌گیرد[۶۰]. در زمان تولیت آستان احمد بن موسی(ع) توسط سیدجلال الدین محمد شریفی، ملقب به مجدالاشراف، طی سال‌های ۱۳۰۴ ق تا ۱۳۲۲ق، خدمات بسیاری در زمینه توسعه، تعمیر و مرمت بارگاه صورت پذیرفت[۶۱]. بقعه شاه چراغ در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۱۸ش ذیل شماره ۳۶۳ در فهرست آثار تاریخی به ثبت رسیده است[۶۲]. در سال ۱۳۳۷ش گنبد قدیم آن را که مکرّر دچار آسیب شده بود، برداشتند و گنبدی با آهن و مصالح جدید به شیوه قدیم برای آن ساختند. بنای کنونی مشتمل بر ایوان اصلی در مشرق، حرم وسیع و شاه‌نشین‌هایی از چهار جانب، مسجدی در جانب مغرب حرم و نیز اتاق‌ها و مقبره‌های متعدد متصل به بقعه است. آیینه‌کاری و نوشته‌های گچبری و تزئینات و درهای نقره و رواق و حرم وسیع این بقعه بسیار جالب توجه است. مرقد مطهر در شاه‌نشین بین محوطه زیر گنبد و مسجد بالای سر امامزاده قرار دارد. این سبک از مرقد که در وسط محوطه زیر گنبد نباشد، در زیارتگاه‌های معروف دیگر شیراز نیز معمول بوده است و از اختصاصات قابل توجه زیارتگاه‌های شهر شیراز به شمار می‌آید. دو مناره کوتاه در دو انتهای ایوان زینت‌بخش بقعه بوده، صحن وسیع از سه جانب آن را احاطه نموده است[۶۳]. در سال‌های اخیر کوشیده‌اند که ضمن حفظ و مرمت بناهای گذشته به توسعه زیربنای آستان احمدی بپردازند و برای این‌کار بخشی از بافت قدیم پیرامون این استان را بدان ضمیمه کرده‌اند.

حرم احمد بن موسی(ع) کتابخانه و موزه‌ای نیز دارد. کتابخانه همزمان با ساخت بقعه و بارگاه حرم احمد بن موسی(ع) و احداث مدرسه برای مرقد توسط تاشی خاتون آغاز به کار کرد. کتابخانه‌ای که تاشی خاتون به تدریج با وقف قرآن و کتاب‌های دیگر فراهم ساخت[۶۴]، پس از مدتی دچار آسیب و دستبرد شد و اثری از وی باقی نماند. در سال ۱۳۲۵ق با اهتمام مجدالاشراف مجموعه‌ای جدید شکل گرفت و کتاب‌های بسیاری وقف کتابخانه حرم احمد بن موسی(ع) شد. او علاوه بر تهیه کتب مزبور، رسالات و کتب تألیفی خود و کتاب‌هایی را که بر آنها شرح یا حاشیه نوشته بود، به مجموعه افزود. در همان‌سال برای نخستین‌بار مصطفی مؤذن، طبق فرمانی رسمی که اکنون در موزه شاه‌چراغ موجود است، به سمت کتابدار منصوب شد. پس از وی نیز به علت بی‌توجهی بسیاری از کتاب‌ها پراکنده شد. تا اینکه در روز ۲۴ اسفند ماه ۱۳۴۳ش به همت برادران شریفی، متولیان وقت بقعه شاه‌چراغ، کتابخانه دوباره گشایش یافت[۶۵] و از آن زمان به صورت مستمر در حال فعالیت است. کتابخانه در برگیرنده نسخ خطی و چاپی فراوانی است که فهرست‌هایی از نسخ خطی آن نیز در سال‌های اخیر به همت علی‌نقی بهروزی و محمد برکت منتشر شده است. کتابخانه مرکزی از بخش‌های متعددی همچون سالن‌های مطالعه مجزا برای آقایان و بانوان، تالار پژوهش، تالار نشریات، بخش نشریات قدیمی، بخش‌های خدمات رایانه‌ای، بخش کتب چاپ سنگی، سربی، بخش نسخ خطی، بخش کودکان و... تشکیل یافته است. موزه حرم احمد بن موسی(ع) دیرینه چندانی ندارد. این موزه در سی‌ام آبان سال ۱۳۴۴ش در صحن شاه‌چراغ تأسیس شد. محمد هادی سلاحی و علی‌نقی بهروزی در راه‌اندازی این موزه نقش مهمی داشته‌اند[۶۶]. فضای اصلی موزه را یک سالن بزرگ تشکیل می‌دهد که در آن، آثار و اشیای وقفی، اهدایی و خریداری شده، شامل قرآنهای نفیس، کتاب‌های خطی، اشیای باستانی و هنرهای تزئینی به نمایش گذاشته شده است. عمده‌ترین آثار این موزه شامل سکه‌های باستانی، سلاح‌های قدیمی، سفال، ظروف شیشه‌ای و فلزی، فانوس‌ها و شمعدان‌ها، نقاشی‌های نسخ خطی قرآن، انواع ظروف حسینه مشیرالملک، در دو لنگه نقره‌ای، ساعت قدیمی صحن شاه‌چراغ و همچنین اسناد مکتوب و وسایل شخصی سید عبد الحسین دستغیب است.

در حرم احمد بن موسی از شخصیت‌های علمی و سیاسی بزرگی مدفون‌اند. از جمله شخصیت‌های علمی و روحانی مدفون در این حرم شریف می‌توان به وصال شیرازی و چهار تن از فرزندانش به نام‌های وقار، حکیم، داوری و توحید، همچنین میرزا ابوالقاسم سکوت، بسمل شیرازی، مجد الاشراف، علی بن احمد شیرازی مشهور به سید علی خان، سید ماجد بحرانی، حسین حسینی شیرازی، حسنعلی نجابت، سید عبدالحسین دستغیب، سید محمد رضوی و عبد الحسین حائری شیرازی اشاره کرد. از شخصیت‌های سیاسی مدفون در این مکان می‌توان به صادق‌خان زند، جعفرخان زند و عسکرخان اشاره کرد[۶۷]. عام ارادتمندان احمد بن موسی(ع) کرامات متعددی به ایشان نسبت داده‌اند. بزرگانی چون مجد الاشراف که از عالمان و عارفان عصر خود بوده و در دوره اخیر مدتی عهده‌دار تولیت آستان ایشان بوده، کرامات متعددی را از ایشان نقل کرده است[۶۸]. عموم مردم نیز به صاحب کرامت‌بودن ایشان اعتقاد راسخ دارند و به ویژه در شب‌های جمعه به قصد شفای بیماران و رفع مشکلات بدیشان متوسل می‌شوند. فرهنگ عامه در استان فارس و به ویژه شیراز از این علاقه و ارادت به اشکال مختلف تأثیر پذیرفته است و در اشعار، واسونک‌ها (نوعی اشعار طرب‌انگیز که در مراسم شادمانی و به ویژه عروسی می‌خوانند)، ضرب المثل‌ها و متل‌ها و قصه‌های عامیانه انعکاس یافته است[۶۹]. شاعران بزرگی چون شوریده شیرازی (۱۳۴۵ق)، شیخ مفید متخلص به داور (۱۳۲۵ق)، ابوالقاسم راز شیرازی (۱۲۸۶ق)، ابوالقاسم وصال شیرازی (۱۳۰۹ق)، میرزا محمد شیرازی متخلص به عالی (۱۲۶۲ق)، میرزا محمد حسین قدسی (۱۳۶۱ق) و عبدالوهاب نورانی وصال (۱۳۷۳ش) در مدح ایشان شعر سروده‌اند. کتاب‌های متعدد خطی و چاپی‌ای نیز درباره ایشان موجود است که اخیراً (۱۳۹۱ش) در مجموعه‌ای تحت عنوان کتابشناسی احمد بن موسی(ع) به همت بنیاد فارس‌شناسی به طبع رسیده است.[۷۰].[۷۱]

جستارهای وابسته

منابع

  1. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «احمد بن موسی الکاظم»، دانشنامه امام رضا ج۱

اصحاب امام رضا (ع)

  1. آدم بن ابی‌ایاس عسقلانی
  2. اباصلت هروی
  3. ابان بن محمد بجلی
  4. ابراهیم اوسی
  5. ابراهیم بن ابی محمود خراسانی
  6. ابراهیم بن ابی‌اسرائیل
  7. ابراهیم بن ابی‌الکرام جعفری
  8. ابراهیم بن ابی‌بلاد
  9. ابراهیم بن ابی‌سمال
  10. ابراهیم بن ابی‌محمود خراسانی
  11. ابراهیم بن احمد بغدادی بزوری
  12. ابراهیم بن اسحاق نهاوندی
  13. ابراهیم بن اسماعیل بن داود
  14. ابراهیم بن بسطام
  15. ابراهیم بن بشر
  16. ابراهیم بن داود یعقوبی
  17. ابراهیم بن سفیان
  18. ابراهیم بن سلام نیشابوری
  19. ابراهیم بن شعیب عقرقوفی
  20. ابراهیم بن صالح (راوی)
  21. ابراهیم بن عباس بن محمد صولی
  22. ابراهیم بن عبدالحمید
  23. ابراهیم بن علی جعفری
  24. ابراهیم بن محمد حسنی
  25. ابراهیم بن محمد خراسانی
  26. ابراهیم بن محمد خزاز
  27. ابراهیم بن محمد مولی خراسانی
  28. ابراهیم بن محمد همدانی
  29. ابراهیم بن موسی قزاز
  30. ابراهیم بن هاشم عباسی
  31. ابراهیم بن هاشم قمی
  32. ابراهیم بن هاشم
  33. ابن سراج
  34. ابن سکیت
  35. ابن طیفور متطبب
  36. ابن غیلان مدائنی
  37. ابن‌خانبه
  38. ابو احمد غازی
  39. ابو یحیی زکریا بن یحیی واسطی
  40. ابو یزید قسمی
  41. ابواسحاق خراسانی
  42. ابوالحسن خراسانی
  43. ابوالحسین رازی
  44. ابوالعباس حمیری
  45. ابوالفضل خراسانی
  46. ابوالقاسم فارسی
  47. ابوجریر قمی
  48. ابوحارث
  49. ابوحبیب نباجی
  50. ابوحریر قمی
  51. ابوحمزة مولاه
  52. ابوحیون
  53. ابوخالد سجستانی
  54. ابوخالد کوفی
  55. ابوزید مکی
  56. ابوسجاح انصاری
  57. ابوسعید خراسانی
  58. ابوعاصم
  59. ابوعلی قطان
  60. ابوقره
  61. ابومحمد تفلیسی
  62. ابومحمد جزائری
  63. ابومحمد جعفر بن بشیر بجلی
  64. ابومحمد ذریری دینوری
  65. ابومحمد رقی
  66. ابومحمد غفاری
  67. ابومحمد قزوینی
  68. ابومحمد مصری
  69. ابومحمد کوفی
  70. ابومسروق عبدالله نهدی کوفی
  71. ابویحیی موصلی
  72. ابویزید مکی
  73. احمد بن ابی‌خلف
  74. احمد بن ابی‌عبدالله برقی
  75. احمد بن ابی‌عبدالله
  76. احمد بن اشیم
  77. احمد بن حرب
  78. احمد بن حسن میثمی
  79. احمد بن حماد محمودی مروزی
  80. احمد بن حمزة بن بزیع
  81. احمد بن حنبل
  82. احمد بن زکریا
  83. احمد بن سلیمان
  84. احمد بن عامر طایی
  85. احمد بن عباس صنعانی
  86. احمد بن عبدالله بن حارثه کرخی
  87. احمد بن عبدالله جویباری
  88. احمد بن عمر بن ابی‌شعبه حلبی
  89. احمد بن عمر حلال کوفی
  90. احمد بن عمر مرهبی
  91. احمد بن عمره کوفی
  92. احمد بن عیسی بن اسباط
  93. احمد بن عیسی بن زید
  94. احمد بن عیسی بن علی
  95. احمد بن فیض
  96. احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی
  97. احمد بن محمد بن حنبل بن هلال شیبانی
  98. احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی
  99. احمد بن محمد زیدی
  100. احمد بن محمد سیاری
  101. احمد بن معافی
  102. احمد بن موسی الکاظم
  103. احمد بن موسی بن سعد
  104. احمد بن یوسف مولی بنی تیم الله کوفی
  105. احکم بن بشار مروزی کلثومی
  106. ادریس بن عیسی اشعری قمی
  107. ادریس بن یقطین
  108. اسحاق بن ابراهیم حنظلی
  109. اسحاق بن محمد حضینی
  110. اسحاق بن موسی بن جعفر
  111. اسماعیل بن سعد احوص اشعری قمی
  112. اسماعیل بن عباد قصری
  113. اسماعیل بن قتیبة
  114. اسماعیل بن محمد بن اسحاق بن جعفر
  115. اسماعیل بن مهران
  116. اسماعیل بن همام
  117. اضرم بن مطر
  118. افلح بن یزید
  119. ایوب بن نوح بن دراج کوفی
  120. بائس مولی حمزة بن یسع اشعری
  121. بکر بن صالح ضبی رازی
  122. بکر بن محمد ازدی
  123. ثلج بن ابی ثلج یعقوبی
  124. جعفر بن اسماعیل حضرمی
  125. جعفر بن بشیر بجلی
  126. جعفر بن عیسی بن عبید
  127. جعفر بن مثنی خطیب
  128. حسن بن ابراهیم کوفی
  129. حسن بن اسباط کندی
  130. حسن بن اسد بصری
  131. حسن بن بشیر
  132. حسن بن جهم رازی
  133. حسن بن حسین علوی
  134. حسن بن راشد
  135. حسن بن زیاد
  136. حسن بن سعید بن حماد
  137. حسن بن سعید کوفی
  138. حسن بن سهل
  139. حسن بن شعیب مداینی
  140. حسن بن عباد
  141. حسن بن عدیس
  142. حسن بن علی بن فضال کوفی
  143. حسن بن علی بن یقطین
  144. حسن بن علی خزاز
  145. حسن بن علی ربعی
  146. حسن بن عمر بن یزید
  147. حسن بن قاسم
  148. حسن بن محبوب سراد کوفی
  149. حسن بن محمد بن ابی طلحة
  150. حسن بن یونس
  151. حسن تفلیسی (ابومحمد تفلیسی)
  152. حسن رواندی دینوری
  153. حسین بن ابراهیم بن موسی بن جعفر
  154. حسین بن ابی‌سعید مکاری
  155. حسین بن بشار مداینی
  156. حسین بن جهم رازی
  157. حسین بن خالد صیرفی
  158. حسین بن زیاد
  159. حسین بن سعید بن حماد مولی علی بن الحسین
  160. حسین بن شعیب مداینی
  161. حسین بن صالح خثعمی
  162. حسین بن علی بن یقطین
  163. حسین بن عمر بن یزید
  164. حسین بن محمد بن ابی طلحة
  165. حسین بن مهران
  166. حسین بن موسی
  167. حسین بن یزید نخعی
  168. حسین رواندی دینوری
  169. حسین مولی رئاب
  170. حماد بن عثمان
  171. حمدان بن ابراهیم اهوازی کوفی
  172. حمدان بن سلمان نیشابوری
  173. حمزة بن بزیع
  174. خلف بن سلمة بصری
  175. داود بن سلیمان بن یوسف
  176. داود بن علی عبدی
  177. داود بن علی یعقوبی
  178. داود بن قاسم جعفری
  179. داود بن نعمان
  180. دعبل بن علی خزاعی
  181. ریان بن صلت بغدادی
  182. زکریا بن آدم قمی
  183. زکریا بن ادریس بن عبدالله اشعری قمی
  184. زکریا بن عبدالصمد قمی
  185. زکریا بن محمد ازدی مؤمن
  186. سعد بن حماد
  187. سعد بن سعد احوص بن سعد بن مالک اشعری قمی
  188. سعید بن أخت صفوان بن یحیی اخو فارس
  189. سعید بن سعید قمی
  190. سلیمان بن جعفر جعفری
  191. سلیمان بن داود خفاف
  192. سلیمان بن رشید
  193. سلیمان مروزی
  194. سندی بن ربیع کوفی
  195. سهل بن یسع بن عبدالله اشعری قمی
  196. شعیب بن حماد
  197. صالح بن عبدالله خثعمی
  198. صالح بن علی بن عطیة بغدادی
  199. صالح خباز کوفی
  200. صدقة خراسانی
  201. صفوان بن یحیی بجلی بیاع السابری مولی
  202. طاهر بن حاتم
  203. عباد بن محمد بن سلیمان نوفلی
  204. عباد بن یزید
  205. عباس بن محمد وراق یونسی
  206. عباس بن معروف قمی مولی جعفر بن عمران بن عبدالله اشعری
  207. عباس بن موسی نخاس کوف
  208. عباس بن هلال شامی
  209. عباس نجاشی کوفی
  210. عبدالجبار بن مبارک نهاوندی
  211. عبدالحمید بن سالم عطار
  212. عبدالحمید بن سعید
  213. عبدالرحمان بن ابی نجران تمیمی
  214. عبدالسلام بن صالح هروی ابوالصلت
  215. عبدالسلام بن صالح
  216. عبدالعزیز بن المهتدی اشعری قمی
  217. عبدالعزیز بن مسلم
  218. عبدالله بن ابان
  219. عبدالله بن ابراهیم
  220. عبدالله بن جندب بجلی کوفی
  221. عبدالله بن صلت مولی بنی تیم الله بن ثعلبة
  222. عبدالله بن طاووس
  223. عبدالله بن علی
  224. عبدالله بن محمد حجال
  225. عبدالله بن محمد حصینی عبدی
  226. عبدالله بن مغیرة مولی بنی نوفل بن حرث بن عبدالمطلب خزاز کوفی
  227. عبدالله بن موسی بن جعفر بن محمد
  228. عبدالله، ملقب به رأس المذری
  229. عبدالوهاب بن ابی‌کثیر
  230. عبید الله بن علی بن سوار
  231. عبید نصری
  232. عبیس بن هشام ناشری
  233. عثمان بن رشید
  234. عثمان بن عیسی کلابی رواسی کوفی
  235. عطیة بن رستم
  236. عقبة بن رستم
  237. علی بن ابی ثور کوفی
  238. علی بن احمد بن اشیم
  239. علی بن اسباط
  240. علی بن اسماعیل میثمی
  241. علی بن بلال
  242. علی بن جعفر بن محمد
  243. علی بن حدید بن حکیم کوفی
  244. علی بن حسین بن یحیی
  245. علی بن حکم بن زبیر مولی نخع کوفی
  246. علی بن رباط
  247. علی بن سعید مداینی
  248. علی بن سوید سائی
  249. علی بن سیف بن عمیرة عربی کوفی نخعی
  250. علی بن عبدالله بن مهران
  251. علی بن عثمان بن رزین
  252. علی بن علی بن رزین خزاعی
  253. علی بن فضیل واسطی
  254. علی بن مسیب عربی
  255. علی بن مهدی بن صدقة رقی ابوالحسن
  256. علی بن مهدی بن صدقه
  257. علی بن مهزیار اهوازی
  258. علی بن نعمان
  259. علی بن هلال
  260. علی بن یحیی بن حسن مولی علی بن الحسین
  261. علی بن یحیی
  262. علی بن یونس بن بهمن
  263. عمار بن یزید
  264. عمر بن زهیر جزری
  265. عمر بن فرات کاتب بغدادی
  266. عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله اشعری
  267. عیسی بن عثمان
  268. عیسی بن عیسی کلابی
  269. فضالة بن ایوب عربی ازدی
  270. فضل بن سنان نیشابوری
  271. فضل بن سهل ذو الریاستین
  272. قاسم بن اسباط
  273. قاسم بن یحیی بن الحسن
  274. محسن بن احمد بجلی
  275. محمد بن آدم مداینی
  276. محمد بن ابی عمیر مولی الازد
  277. محمد بن ابی‌عباد
  278. محمد بن احمد بن قیس بن غیلان
  279. محمد بن اسحاق شعر
  280. محمد بن اسحق بن عمار صیرفی کوفی
  281. محمد بن اسلم جبلی طبری
  282. محمد بن اسلم طوسی
  283. محمد بن اسماعیل بن بزیع
  284. محمد بن اورمة قمی
  285. محمد بن اورمه قمی
  286. محمد بن بحر اخوه مغلس
  287. محمد بن جذاعة فارسی
  288. محمد بن جعفر خزاز
  289. محمد بن جعفر عتبی
  290. محمد بن جعفر مقنائی
  291. محمد بن جمهور عمی
  292. محمد بن حسن بن ابی خالد قمی اشعری
  293. محمد بن حمزة بن قاسم
  294. محمد بن خالد برقی
  295. محمد بن خالد بلخی
  296. محمد بن خصیب اهوازی
  297. محمد بن زید طبری
  298. محمد بن سالم قمی
  299. محمد بن سلیمان دیلمی بصری
  300. محمد بن سلیمان کاتب
  301. محمد بن سماعة کوفی
  302. محمد بن سنان
  303. محمد بن سهل بجلی ازدی
  304. محمد بن سهل بن یسع اشعری قمی
  305. محمد بن شعیب
  306. محمد بن صدقة بصری
  307. محمد بن عبدالحمید عطار
  308. محمد بن عبدالله اشعری
  309. محمد بن عبدالله بن عیسی اشعری قمی
  310. محمد بن عبدالله طاهری
  311. محمد بن عبدالله طهوری
  312. محمد بن عبدالله مداینی
  313. محمد بن عرفة
  314. محمد بن علی بن جعفر بن محمد
  315. محمد بن علی بن جعفر
  316. محمد بن علی قرشی
  317. محمد بن عمار بن اشعث نهدی
  318. محمد بن عمار بن اشعث
  319. محمد بن عمر بن یزید
  320. محمد بن عمرو کناسی
  321. محمد بن عیسی بن عبید بغدادی
  322. محمد بن فرج رخجی
  323. محمد بن فضل ازدی کوفی
  324. محمد بن فضل بن عمر
  325. محمد بن فضیل ازدی صیرفی
  326. محمد بن فضیل مدائنی
  327. محمد بن فیض بن مالک مداینی
  328. محمد بن قاسم بن فضیل
  329. محمد بن قاسم بوشنجی
  330. محمد بن قاسم نوشجانی
  331. محمد بن مالک بن ابرد نخعی
  332. محمد بن محمد ابوالمنذر بن محمد
  333. محمد بن منصور اشعثی
  334. محمد بن منصور اشعری
  335. محمد بن منصور بن نصر خزاعی
  336. محمد بن کلیب اشعری
  337. محمد بن یونس بن عبدالرحمان
  338. محمد مولی رضا
  339. مرزبان بن عمران اشعری قمی
  340. مروان بن یحیی
  341. مسافر ابا مسلم
  342. معاویة بن سعید کندی
  343. معاویة بن یحیی
  344. معمر بن خلاد
  345. معن بن خالد
  346. مفضل بن صالح
  347. مقاتل بن مقاتل
  348. موسی بن جنید قمی
  349. موسی بن رنجویة
  350. موسی بن قاسم بن معاویة بن وهب عربی بجلی کوفی
  351. موسی بن معمر
  352. موسی بن مهران
  353. موسی بن یقطین
  354. موفق بن هارون
  355. نصر بن مغلس
  356. هشام بن ابراهیم احمر
  357. ولید بن ابان ضبی رازی
  358. یاسر مولی یسع اشعری قمی
  359. یحیی بن ابراهیم بن ابی بلاد
  360. یحیی بن احمد بن قیس غیلان
  361. یحیی بن حبیب زیات
  362. یحیی بن سلیمان کاتب
  363. یحیی بن عباس وراق
  364. یحیی بن عمران همدانی
  365. یحیی بن عمرو
  366. یحیی بن مبارک
  367. یحیی بن یحیی تمیمی عامی
  368. یحیی بن یزید ابوخالد کوفی
  369. یزید بن عمر بن بنت عثمان
  370. یعقوب بن سعید کندی
  371. یعقوب بن عبدالله بن جندب
  372. یعقوب بن یزید کاتب
  373. یعقوب بن یقطین
  374. یونس بن عبدالرحمان
  375. یونس بن یعقوب


پانویس

  1. آثار عجم، ج۲، ص۷۴۵.
  2. الإرشاد، ج۲، ص۲۴۴.
  3. أعیان الشیعة، ج۳، ص۱۹۲.
  4. الکافی، ج۱، ص۳۱۶- ۳۱۸؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۳۴.
  5. مرآة العقول، ج۳، ص۳۶۷.
  6. الکافی، ج۱، ص۳۸۱- ۳۸۲.
  7. تحفة العالم، ج۲، ص۸۷.
  8. الکافی، ج۱، ص۳۸۱- ۳۸۲.
  9. الإرشاد، ج۲، ص۲۴۵.
  10. الإرشاد، ج۲، ص۲۴۴.
  11. الکافی، ج۱، ص۳۱۶.
  12. بحار الأنوار، ج۴۸، ص۳۰۸.
  13. الکافی، ج۱، ص۳۱۰.
  14. الملل و النحل، شهرستانی، ج۱، ص۱۹۹.
  15. فرق الشیعة، ص۷۶.
  16. فرق الشیعة، ص۷۷؛ مقالات الإسلامیین، ص۳۰-۳۱.
  17. بحار الأنوار، ج۴۸، ص۳۰۸.
  18. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۱.
  19. تاریخ الطبری، ج۸ ص۵۲۸؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۰۲؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۴۵.
  20. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۱.
  21. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۰۷.
  22. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۳۳.
  23. تذکره هزار مزار، ص۳۳۳.
  24. بحار الأنوار، ج۴۸، ص۳۰۸؛ آثار عجم، ج۲، ص۷۴۵.
  25. شب‌های پیشاور، ص۱۱۷-۱۱۵.
  26. بحر الأنساب، ص۱۴۵.
  27. زندگی سیاسی هشتمین امام، ص۲۱۴.
  28. قیام سادات علوی، ص۱۶۹.
  29. شب‌های پیشاور، ص۱۱۷.
  30. شد الإزار فی حط الأوزار، ص۲۸۹؛ شیراز نامه، ص۱۹۰- ۱۹۱؛ تذکره هزار مزار، ص۳۳۳؛ آثار عجم، ج۲، ص۷۴۵؛ نزهة القلوب، ص۱۱۶؛ رحلة ابن بطوطة، ج۲، ص۴۷.
  31. أعیان الشیعة، ج۳، ص۱۹۲.
  32. بحار الأنوار، ج۴۸، ص۳۰۸؛ أثار عجم، ج۲، ص۷۴۵؛ هدیة أحمدیة، ص۱۴- ۱۶؛ شب‌های پیشاور، ص۱۱۷.
  33. شب‌های پیشاور، ص۱۱۸- ۱۱۹.
  34. شد الإزار فی حط الأوزار، ص۲۸۹.
  35. شد الإزار فی حط الأوزار، ص۲۸۹؛ شیرازنامه، ص۱۹۰- ۱۹۱؛ تذکره هزار مزار، ص۳۳۳؛ آثار عجم ج۲، ص۷۴۵، نزهة القلوب، ص۱۱۶؛ رحلة ابن بطوطة، ج۲، ص۴۷.
  36. شیراز نامه، ص۱۹۱.
  37. فارس نامه ناصری، ج۲، ص۱۱۸۶.
  38. بحر الأنساب، ص۱۵۰- ۱۵۱؛ دو رساله در حالات و کرامات حضرت شاه‌چراغ، ص۹۲، ۱۰۲.
  39. شد الإزار فی حط الأوزار، ص۲۸۹؛ شیر ازنامه، ص۱۹۱.
  40. بحر الأنساب، ص۱۵۰- ۱۵۱؛ دو رساله در حالات و کرامات حضرت شاه‌چراغ، ص۹۲، ۱۰۲.
  41. شد الإزار فی حط الأوزار، ص۲۸۹؛ شیرازنامه، ص۱۹۱.
  42. تاریخ حبیب السیر، ج۲، ص۵۶۳.
  43. فارس‌نامه ناصری، ج۱، ص۲۵۶.
  44. نزهة الأخبار، ص۷۱، ۵۶۲؛ آثار عجم، ج۲، ص۷۴۵.
  45. شد الإزار فی حط الأوزار، ص۲۸۹؛ شیرازنامه، ص۱۹۱.
  46. تاریخ گزیده، ص۵۰۵- ۵۰۶؛ شد الإزار فی حط الأوزار، ص۲۸۹- ۲۹۰، پاورقی.
  47. رحلة ابن بطوطة، ج۲، ص۴۷.
  48. رحلة ابن بطوطة، ج۲، ص۴۷-۴۸.
  49. شیرازنامه، ص۱۰۱؛ شد الإزار فی حط الأوزار، ص۲۹۰- ۲۹۲.
  50. آثار عجم، ج۲، ص۷۴۶.
  51. تاریخ عصر حافظ، ص۱۲۶.
  52. شیراز شهر جاویدان، ص۵۷۹؛ راهنمای آثار تاریخی شیراز، ج۲، ص۱۸- ۲۰.
  53. شیراز شهر جاویدان، ص۵۷۹؛ اقلیم پارس، ص۶۴؛ فارس نامه ناصری، ج۲، ص۹۴۳.
  54. سفرنامه شاردن، ج۵، ص۱۸۷۹.
  55. راهنمای آثار تاریخی شیراز، ج۲، ص۱۸- ۲۰.
  56. فارس نامه ناصری، ج۱، ص۵۲۸؛ شیراز شهر جاویدان، ص۵۷۹.
  57. سفرنامه رضاقلی میرزا نایب الایاله، ص۷۳۷.
  58. آثار عجم، ج۲، ص۷۴۶؛ بحار الأنوار، ج۴۸، ص۳۰۹؛ شیراز شهر جاویدان، ص۵۸۰.
  59. فارس‌نامه ناصری، ج۱، ص۷۸۲؛ ج۲، ص۱۱۸۷.
  60. شیراز شهر جاویدان، ص۵۸۰.
  61. منتخب التواریخ، خراسانی، ص۶۸۱.
  62. اقلیم پارس، ص۶۴.
  63. اقلیم پارس، ص۶۴.
  64. آثار عجم، ج۲، ص۷۴۶.
  65. دو رساله در حالات و کرامات حضرت شاه‌چراغ، ص۲۳۷- ۲۳۹.
  66. دو رساله در حالات و کرامات حضرت شاه‌چراغ، ص۲۴۰- ۲۴۲.
  67. شیراز شهر جاویدان، ص۵۸۲؛ بناهای تاریخی و آثار هنری جلگه شیراز، ص۱۶۳.
  68. رساله در حالات و کرامات حضرت شاه‌چراغ، ص۳۵.
  69. «جایگاه حضرت احمد بن موسی(ع) شاه‌چراغ در فرهنگ مردم»، فصلنامه فرهنگ مردم، شماره ۲۷ - ۲۸، ص۱۴۳-۱۴۹.
  70. منابع: اختیار معرفة الرجال، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تصحیح و تعلیق: میرداماد استرآبادی، تحقیق: سید مهدی رجایی، قم، مؤسسة آل البیت علا لإحیاء التراث، اول، ۱۳۶۳ش، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، محمد بن محمد معروف به شیخ مفید (۴۱۳ق)، تحقیق: مؤسسة آل البیت له لإحیاء التراث، بیروت، دار المفید، اول، ۱۴۱۳ق، أعیان الشیعة، سیدمحسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۳ق؛ اقلیم پارس، سیدمحمدتقی مصطفوی (۱۳۵۹ش)، تهران، نشر اشاره، دوم، ۱۳۷۵ش؛ آثار عجم، محمد نصیر بن جعفر معروف به فرصت شیرازی (۱۳۳۹ق)، تهران، امیرکبیر، اول، ۱۳۷۷ش؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علی، محمدباقر بن محمد تقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ بحر الأنساب (ریاض الأنساب)، میرزا ملک الکتاب، بمبئی، ۱۳۳۵ق؛ بناهای تاریخی و آثار هنری جلگه شیراز، علی نقی بهروزی، شیراز، اداره فرهنگ و هنر، ۱۳۴۹ش؛ تاریخ الطبری (تاریخ الأمم و الملوک)، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، دوم، ۱۳۸۷ق؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن اسحاق معروف به یعقوبی (۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، بی تا: تاریخ حبیب السیر، غیاث الدین بن همام الدین حسینی معروف به خواندمیر (۹۴۲ق)، تهران، خیام، چهارم، ۱۳۸۰ش؛ تاریخ عصر حافظ، قاسم غنی (۱۳۳۱ش)، تهران، زوار، نهم، ۱۳۸۳ش؛ تاریخ گزیده، حمد بن ابی بکر قزوینی معروف به حمدالله مستوفی (۷۵۰ق)، به کوشش: عبدالحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، سوم، ۱۳۶۴ ش؛ تحفة العالم فی شرح خطبة المعالم سید جعفر بن محمد باقر طباطبایی (۱۳۷۷ق)، تهران، مکتبة الصادق، دوم، ۱۴۰۱ق؛ تذکر؛ هزار مزار، جنید بن محمود شیرازی (قرن ۸ق)، تصحیح: عبدالوهاب نورانی وصال، شیراز، کتابخانه احمدی، دوم، ۱۳۶۴ش؛ “جایگاه حضرت احمد بن موسی * شاه چراغ در فرهنگ مردم”، ابو القاسم فقیری (معاصر)، فصلنامه فرهنگ مردم، سال هفتم پاییز و زمستان)، شماره ۲۷ ۲۸، ۱۳۸۷ش؛ دو رساله در حالات و کرامات حضرت شاه چراغ، محمد یوسف نیری معاصر)، شیراز، دانشگاه شیراز، ۱۳۷۸ش؛ راهنمای آثار تاریخی شیراز، بهمن کریمی، تهران، اقبال، ۱۳۴۴ش؛ رحلة ابن بطوطة (تحفة النظار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار)، محمد بن عبدالله طنجی معروف به ابن بطوطه (۷۷۹ق)، تحقیق: عبدالهادی تازی، رباط، أکادیمیة المملکة المغربیة، ۱۴۱۷ق؛ زندگی سیاسی هشتمین امام حضرت علی بن موسی الرضا، سید جعفر بن مرتضی حسینی عاملی (معاصر)، ترجمه: سید خلیل خلیلیان، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، اول، ۱۳۵۹ش؛ سفرنامه رضاقلی میرزا نایب الا یاله، رضاقلی میرزا (۱۲۷۶ق)، تصحیح: اصغر فرمانفرمایی، تهران، اساطیر، سوم، ۱۳۷۳ش؛ سفرنامه شاردن، ژان شاردن (۱۷۱۳م)، ترجمه: اقبال یغمایی، تهران، توس، اول، ۱۳۷۲ش؛ شب‌های پیشاور، محمد بن علی اکبر معروف به سلطان الواعظین شیرازی (۱۳۹۱ق)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، دوم، ۱۳۷۹ش؛ شد الإزار فی حط الأوزار عن زوار المزار، جنید بن محمود شیرازی (قرن ۸ق)، تصحیح: محمد قزوینی - عباس اقبال آشتیانی، تهران، چاپخانه مجلس، اول، ۱۳۲۸ش؛ شیراز شهر جاویدان، علی سامی، شیراز، نوید، سوم، ۱۳۶۳ش؛ شیراز نامه، أحمد بن شهاب الدین زرکوب شیرازی (۷۸۹ق)، تصحیح: اکبر نحوی، شیراز، مؤسسه فرهنگی و پژوهشی دانشنامه فارس، اول، ۱۳۹۰ش؛ عیون أخبار الرضا(ع) علی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدمهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق؛ فارس نامه ناصری، حسن بن حسن حسینی فسایی (۱۳۱۶ق)، تصحیح: منصور رستگار فسایی، تهران، امیر کبیر، سوم، ۱۳۸۲ش؛ فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی (۳۱۰ق)، ترجمه: محمد جواد مشکور، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، دوم، ۱۳۸۱ ش؛ قیام سادات علوی، علی اکبر تشیاد، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۳۱ش؛ الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق؛ الکامل فی التاریخ، علی بن محمد شیبانی معروف به ابن اثیر جزری (۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ مرأة العقول فی شرح أخبار آل الرسول: لی، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، دوم، ۱۴۰۴ق؛ مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین، علی بن اسماعیل اشعری (۳۲۴ق)، تصحیح: هلموت ریتر، بیروت، دار النشر، ۱۹۸۰م؛ الملل و النحل، محمد بن عبد الکریم شهرستانی (۵۴۸ق)، تحقیق: محمد بدران، قم، منشورات الرضی، سوم، ۱۳۶۴ش؛ منتخب التواریخ، محمدهاشم بن علی خراسانی (۱۳۵۲ق)، تهران، انتشارات علمیة اسلامیه، ۱۳۲۸ش؛ نزهة الأخبار، میرزا جعفر خان حقایق نگار خورموجی (۱۳۰۱ق)، تصحیح: سیدعلی آل داود، تهران، وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، اول، ۱۳۸۰ش؛ نزهة القلوب، حمد بن ابی بکر قزوینی معروف به حمدالله مستوفی (۷۴۰ق)، تحقیق: گای لسترنج، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۲ش؛ هدیة احمدیه، محمدجعفر شاملی معاصر)، شیراز، ۱۳۴۱ش
  71. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «احمد بن موسی الکاظم»، دانشنامه امام رضا ص ۷۳۲-۷۴۲.