نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Saqi(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۸ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۸ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۰۴ توسط Saqi(بحث | مشارکتها)
«انسانها، معمار سرنوشتجامعه و تاریخاند. ایشان، محور دگرگونی اوضاع اجتماعی هستند. با خود آنان است که بتوانند جامعه خویش را از وضع بد و نامناسب به خوب و مناسب برسانند و یا بر عکس. با دقت در آیات قرآن کریم و بررسی سرگذشت ملتها و امتهای پیشین، به روشنی درمییابیم که سنت الهی چنین بوده که پدیدآمدن هر گونه دگرگونی و تحولی برای جامعههای انسانی، به دست و اراده خود آنان شدنی است. همانگونه که سرنوشت یک انسان، در گرو چگونگی رفتار و کارهای او است، سرنوشت یک جامعه نیز بستگی فراوانی به کارکرد گروهی افراد دارد. خداوند بزرگ در آیهای تأکید کرده سرنوشت هیچ قوم و ملتی را دچار دگرگونی نمیکند مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند[۱]. و در آیهای دیگر میفرماید: نعمتی را که به گروه و امتی داده، تغییر نمیدهد؛ جز آنکه آنان، خودشان را تغییر دهند[۲].
از واژههای "قوم" و "انفسهم" در این دو آیه، به روشنی به دست میآید که خواست گروهیِ جامعه، بسترهای گوناگونی را فراهم میسازد که در دگرگونی سرنوشت آن اجتماع، نقش بهسزایی دارد. در واقع، دگرگونی زیرساختهای ارزشی جامعه، بستر و زمینه مهمی در دگرگونی اوضاع اجتماعی است. این تغییر از درون اندیشه و جانانسانها سر برآورده و آنگاه ارادهاجتماعی نوین هماهنگ با آن اندیشه و آرمان را پدید میآورد. و حکومتها به مثابه بزرگترین فرآورده ارادهاجتماعی، پیرو این اصل اساسی است.
بنابراین، ضروریترین کار، پیش از سامانیافتن هر نوع حکومتی در جامعه، فراهمکردن زمینهها و بسترهای هماهنگ با آن حکومت، جهت پذیرش مردمی است؛ چرا که ساختار حکومت مطلوب مردم، در جامعه به گونهای شکل میگیرد که خرد گروهیِ اجتماع، تحمل پذیرش آن را داشته باشند»[۳].
«پروای الهی در همه زمانها لازم و واجب است؛ اما در دوران غیبت، اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که در این دوران، عوامل فراوانی دست به هم داده است تا انسانها را به بیراهه کشانده، گمراه سازند.
«انسان در بُعد فردی هم به حیات روحی و روانی خود و کسب فضیلتهای اخلاقی روی میآورد و هم به تقویتِ جنبه جسمی و بدنی میپردازد تا نیروی کارآمد برای جبهه نور باشد. امام صادق (ع) فرمود: کسی که دوست دارد از یاران قائم باشد، باید منتظر باشد و در حال انتظار، پرهیزگاری پیشه کند و به اخلاق نیکو، آراسته شود[۷]»[۸].
«انسانمنتظر باید به زیورعدالت، تقوی و پارسایی آراسته باشد، منتظرانظهور مهدی که در انتظارحکومت عدل جهانی به سر میبرند، باید پیوسته، نمونه عدل و عدلطلبی باشند. قرآن میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ﴾[۱۱]. اگر فردی با اجتناب از معاصی و رعایت تقوای الهی، بتواند ملکه عدالت را در خود پدید آورد و با ایجاد تعادل در میان قوای نفسانی خود، ارکان حیات اخلاقی را در وجود خود نهادینه سازد، آنگاه میتواند در عصر ظهور که عصر استقرار عدلناب و مطلق است خویشتن را با شرایط نوین تمدنتوحیدیمهدوی هماهنگ سازد. در غیر این صورت هاضمه شخصیت فرد، قدرت جذب مؤلفههای فرهنگعدالت محور دولت مهدی(ع) را نخواهد داشت»[۱۲].
۴. حجت الاسلام و المسلمین شفائی؛
حجت الاسلام و المسلمین محبوب شفائی، در کتاب «موعود حق» در اینباره گفته است:
«فرد منتظر باید یک متدین راستین بوده، به زیور عدالت، تقوا و پارسایی آراسته باشد. پیرو واقعی و صدیقحضرتولی عصر (ع) کسی است که رفتار و مکتب آن جناب را الگوی عملی خود قرار دهد. قیام مولا و تمامی زحمات جان فرسای ایشان و همه مجاهدتها و رشادتها و شهادتهای پدران بزرگوار وی (ع) در راه تربیتنفوس و پرورش دینداران واقعی بوده است. طبعاً انصار و یاران حضرتش که در این مهم وی را مدد میرسانند، با رهبر خود هم سنخی روحی و رفتاری خواهند داشت. منتظرانِ گوش به فرمانِ وی که در رکابش حاضر میشوند، عاملانِ به فرمان الهی: ﴿اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ﴾[۱۶]؛ " "آنگونه که حقتقوا و پرهیزگاری است، از خدا بپرهیزید" میباشند. نشانه بارز کسانی که در دوره غیبتحجت قائم (ع) "انتظار" پیشه میکنند، به روشنی در کلامنبوی ذکر شده است. حضرت رسول (ص)، در تجلیل از مقام شامخ "منتظرانآخر الزمان" خطاب به صحابه فرمود: "شما اصحاب من هستید، لکن برادران من مردمی هستند که در آخرالزمان میآیند". آنگاه در مقام توصیف اوج مجاهدت و تدین ایشان میفرماید: « لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِيَّةً عَلَى دِينِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ كَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الدُّجَى»[۱۷]؛ "هر یک از ایشان بیش از کسی که بر زجر [پوست کندن درخت خار با دست خالی در شب تاریک یا نگاهداری آتش سوزان چوب درخت تاغ در کف دستصبر میکند، در دینداری خود استقامت و پایداری میورزد. به راستی که آنان چراغهای هدایت در شبهای ظلمانی هستند". در اسلام، رابطه تنگاتنگی میان عدالت فردی و اجتماعی وجود دارد. از دیدگاه اسلام، پیدایش عدالت فراگیر اجتماعی در گرو تحقق عدالت فردی در آحاد جامعه است؛ این بدان معناست که برآیند تعادل مهرههای یک مجموعه به تعادل کل آن منتهی میشود. عدل مقابل ظلم است (به قول منطقیان این دو عدم و ملکهاند) کسی که ظالم باشد، عادل نیست و از آنجا که "ارتکاب معصیت" ظلم به نفس تلقی میشود، فرد گناهکار برای هر گونه ظلماجتماعیآمادگی روانی لازم را خواهد داشت. زیرا معمولاً کسی که حقوق خودش را پاس نمیدارد، حقوق دیگران را نیز ارزشمند نمیشمرد. آنجا که حتی حس صیانت نفس هم نمیتواند جلودار خوی تجاوزگری و سرکشی حیوانی انسان باشد، اهرمهای کنترل این تعدی طلبی نسبت به دیگران، چندان کارآ نمینماید. براین اساس، رتبه "تحقق عدالت فردی" بر "ایجاد عدالت اجتماعی" مقدم است؛ یعنی حصول "عدالت أنفسی" پیش نیاز وصول به "عدالت آفاقی" است. از اینرو، اگر فردی با اجتناب از معاصی و رعایت پروای الهی، بتواند ملکه عدالت را در خود پدید آورد و با ایجاد تعادل در میان قوای نفسانی خود، ارکان حیات اخلاقی را در وجود خود نهادینه سازد، آنگاه میتواند در عصر ظهور که عصر استقرار عدلناب و مطلق است، خویشتن را با شرایط نوین تمدن توحیدی مهدوی هماهنگ کند؛ اما در غیر این صورت، هاضمه شخصیت فرد، قدرت جذب مؤلفههای فرهنگِ عدالتمحور دولت کریمه را نخواهد داشت. طبعاً چنین شخصی با شرایط و ملاکهای جدید هماهنگ نمیشود و این تعارض در پایانْ وی را به بن بست میکشاند. نمونه تاریخی چنین شرایطی را در زمان حکومت نورانی علوی میتوان یافت. حضرت از آغاز امر میدانست که نفوس غیر مهذب و تربیت نشده که از ملکه عدالت فاصله گرفته بودند، عدالت وی را بر نمیتابند، از اینرو از پذیرش خلافت سرباز زد تا آنجا که حجت را بر آنان تمام کرد، و پس از استقرار حکومت وَلَوی همان شد که مولا پیشبینی فرمود؛ یعنی بسیاری از کسانی که او را بر حق میدانستند و قلبشان با او بود، بر وی شمشیر کشیدند و سرانجام فرق عدالت در محراب عبادت شکافت؛ « قُتِلَ فِي مِحْرَابِهِ لِشدة عدله ». باری هر کس بخواهد در شمار منتظران حقیقی آن "عدلِ مُنتظر" باشد، باید پارسایی پیشه کند[۱۸] و متخلق به مکارم اخلاق گردد[۱۹] و به معنای دقیق کلمه، انسانی مکتبی باشد»[۲۰].
«در روایات، بر ضرورت همگونی و پیوند فکری و عملی با امام در عصر انتظار تأکید شده است. امام صادق(ع) میفرماید: «"مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ اَلْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ اَلْأَخْلاَقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ اَلْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ اَلْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ اِنْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا اَلْعِصَابَةُ اَلْمَرْحُومَةُ"»[۲۱]؛ هرکس آرزو دارد که از اصحاب حضرت قائم باشد باید منتظر او باشد و در حال انتظار بر اساس تقوی و اخلاقنیکرفتار نماید. پس بر آراستگیاخلاقی و رفتاری جدی باشید و انتظار آن حضرت را بکشید که بر شما گوارا باد این انتظار و چشم به راهی، ای گروه اهل رحمت و نجات!" طبق این حدیث، تنها راه قرارگرفتن در صف یاران مهدی(ع) الگوپذیری عملی و اخلاقی از او در عصر انتظار است. امام باقر(ع) در تفسیرآیه شریفه﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ﴾[۲۲] فرمود: «"اِصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ اَلْفَرَائِضِ وَ صٰابِرُوا عَدُوَّكُمْ وَ رٰابِطُوا إِمَامَكُمُ"»[۲۳]؛ معنای آیه این است که در انجام واجباتدینی مقاوم و استوار باشید و در مقابل دشمنانتان ایستادگی کنید و با امامی که در انتظار او نشسته اید، پیوند معنوی ایجاد نمایید.
هم چنین سفارش اصلی خود امام عصر(ع) به پیروان و منتظران ظهورش، جز ولایتپذیری و عمل به احکام و دستورات الاهی، چیز دیگری نیست. ایشان در توقیعی که برای شیخ مفید صادر فرموده، به شیعیان توصیه نموده است: «"فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِئٍ مِنْکُمْ بِمَا یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ یَتَجَنَّبُ مَا یُدْنِیهِ مِنْ کَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا فَإِنَّ أَمْرَنَا بَغْتَةٌ فُجَاءَةٌ حِینَ لَا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ وَ لَا یُنْجِیهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَمٌ عَلَى حَوْبَة"»[۲۴]؛ هریک از شما باید به آن چه موجب نزدیکی و جلب محبت ما اهل بیت میشود، عمل کند و ازکارهایی که موجبات ناراحتی و خشم و رنجش ما میگردد، دوری گزیند؛ زیرا فرمانظهور، دفعی و ناگهانی است. در آن زمان، توبه برای کسی سودی نخواهد داشت و پشیمانی کسی از کار زشت وی را از مجازات ما نجات نخواهد داد. هم چنین آن حضرت در دعای: «"اللهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ..."»[۲۵]توفیقبندگی و عمل به دستوراتدینی و دوری از معصیت و گناه را به عنوان نخستین خواسته انسان از خداوند، به شیعیان و منتظران ظهورش تعلیم فرموده است.
بنابراین، یکی از نشانههای منتظر بودن، پیراستگی در عمل و تزیین به آراستگیهای اخلاقی و ارزشی است. آن چه در این خصوص، حائز اهمیت است، توجه ویژه به این نکته است که این تقوا پیشگی حتماً بر اساس الگو پذیری از امام و ولایت ایشان باشد»[۲۶].
«انسان با توجه به نیروی تفکر و توانایی نگهداری و انتقال تجربهها همواره میتواند در مسیر رشد فکری و تعالی معنوی و اخلاقی گام بردارد و گاه این طی طریق، جهشی و باشتاب باشد. با این حال، به دلیل ظرفیتهای بسیار فراوان انسانی میتوان توقع داشت روزگاری بیابد که با توجه به فراهم بودن زمینه، با امدادهای الهی و وجود رهبری الهی، این تعالی، جهشی بسیار فراگیر داشته باشد، بهطوری که نه تنها معادل رشد تمام دورههای تاریخبشر باشد، بلکه آنگونه که در احادیث آمده[۲۷]، تعالی معنوی و عقلی بشر در آن روزگار، چندین برابر کل رشد بشر در دوران حیات خود شود. شاید ضرورت عینیت یافتن این تعالی همان تجلّی اسماء و صفات الهی باشد. همانگونه که هستی، جلوهای از تجلیات اوست، این جلوه -در مورد انسان -قبل از مرحله قیامت کبرا میتواند در حد استعداد ممکنات ظهور و بروز تامّی بیابد. در انتظار این وضعیت به سر بردن، خود عاملی است برای تلاش مضاعف در جهت رسیدن به آن. ارتقای عقلانیت، حکمت و معرفت، بسط و کمال علم، توسعه دیانت، معنویت و اخلاق از جمله شاخصهای جامعه موعود است[۲۸]»[۲۹].
«از شاخصهای اصلی کادر حکومت مهدوی، پارسایی، تهذیب نفس و آراستگی به مکارم اخلاق است.امام صادق(ع) فرمود: هرکس دوست دارد که از یاران حضرت قائم (ع) باشد، باید منتظر باشد و در این حال، به پرهیزگاری و اخلاق نیکو رفتار کند...[۳۰].
به یقین در جامعهای که دعوتکنندگان به خیر و نیکی و بازدارندگان از شر و زشتی، وجود نداشته باشند، نفوس پیراسته و تربیت یافته بستری مناسب برای رشد و افزایش نمییابند»[۳۱].
در آیه دو نکته وجود دارد: یکی، دعوت به کار خیر که در قالب امر به معروف مطرح شده است و دیگری اینکه دعوت کنندگان به معروف و باز دارندگان از منکر، صاحبان عزّت و اقتدارند. نتیجه این میشود که جامعه بیتفاوت در مقابل ظلم و ستم، مرده است. در آیه دیگر، خداوندبرتری یک ملت و امت را به امر به معروف و نهی از منکر میداند: «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید»[۳۷].
امام صادق (ع) ویژگی یاران مهدی(ع) را چنین بیان کرده است:« مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ»[۳۹].
وجود مقدسعلی (ع)، وقتی شنید: استاندارش عثمان بن حنیف انصاری در شهر بصره در مجلسی شرکت کرده است که صاحبان قدرت و ثروت در آن حضور دارد و از اقشار فقیرجامعه کسی در آن مجلس دعوت نیست، جانعلی (ع) آتش گرفت و نامه عتابآمیز برای فرماندارش نوشت:« أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ»[۴۱].
در این نامه دو مطلب مهم مطرح شده است: یکی، ضروت وجود و نقش حیاتی امام در جامعه و دیگری، ساده زیستی و قناعت پیروان. امام علی (ع) میفرماید: البته شما مثل علی نمیتوانید زندگی کنید؛ اما رهبر و پیشوای خود را با ورع، اجتهاد، پاکدامنی و محکمکاری یاری کنید. فرق میان اجتهاد و ورع را امام صادق (ع) این گونه بیان کرده است: « أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ أَشَدُّ النَّاسِ اجْتِهَاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ»[۴۲].
«در حدیثی که از امام صادق (ع) روایت شده است، معلوم میشود که از وظایفزمان غیبت، آن است که باید ایمان داشته باشند و کارهای خیر، انجام دهند نه که دست روی دست بگذارند، و صرفا با لقلقه زبان بگویند، ما منتظریم که در این صورت، ایمان شخص، هیچ سودی نخواهد داشت. آن حضرت، در معنای آیهشریف: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا﴾[۴۴] فرمود: درباره قائم و یاراناش، نازل شده است[۴۵].
دوران دولت مهدی، به تعبیر قرآن، دوران عباد صالح است، یعنی آنان که صالحاند، وارث زمین میشوند. آیا انتظار این دوران، بدون گرایش به صلاح و زمینهسازی برای شایستگی، درست است، یا انتظاری است کاذب؟ مگر نه این است که ما به انتظاروعده «زمین را بندگانصالح به ارث میبرند» نشستهایم؟ اگر منتظر این معنا هستیم و انتظاری راستین داریم، باید نخست، در زمره عباد صالح در آییم، آنگاه طالب نویدی که به آنان دادهاند، باشیم؛ زیرا، که این نوید را به هرکسی ندادهاند، بلکه از آن گروهی است که اهل صلاحاند. اگر جز این باشد، آن روزگار هم، باز روزگار فساد و ناشایستگیها است، نه شایستگیها! این است که نخست باید صالح باشیم و این است که خلقی که در انتظار ظهورمصلح به سر میبرد، باید خود صالح باشد[۴۶]. ابوبصیر از امام صادق (ع) ما نقل میکند که روزی، آن حضرت فرمود: آیا شما را خبر ندهم از چیزی که خداوند هیچ عملی را از بندگان، بدون آن نمیپذیرد؟ عرض کردم: بله، بفرمایید. فرمود: «گواهی دادن بر این که معبودی به جز الله نیست، و اینکه، محمدبنده او و فرستاده او است و اقرارکردن به هر آنچه که خداوند به آن فرمان داده است، و دوستی از برای ما؛ و بیزاری از دشمنان، و تسلیم شدن به آنان و پرهیز و کوشش و اطمینان داشتن، و چشم به راه قائم بودن. سپس فرمود: ما را دولتی در پیش است که هروقت خدا بخواهد آن را پیش خواهد آورد. سپس فرمود: «هرکس که از بودناش در شمار یاران امامقائم، شادمان است، باید به انتظار باشد و با همین حال انتظار، به پرهیز و اخلاق نیکورفتار کند. پس اگر اجلاش فرا رسید و امامقائم، پس از مرگ او قیام کرد، پاداش او، همانند پاداش کسی است که امامقائم را درک کرده باشد. پس کوشا باشید و به انتظار بنشینید. گوارا باد بر شماای گروهی که مشمول رحمت خدایید![۴۷]. «فرهنگ انتظار» به گونهای در حیطهى اعمال و رفتارمنتظر اثر میگذارد که آمادگی او، به رفتار پیوسته و همیشگی تبدیل میشود»[۴۸].
«یکی از نتایج انتظار مثبت و فعال، جهاد با نفس برای کسب ارزشهای اخلاقی، دوری از گناهان و رسیدن به حیات مؤمنانه و در واقع تلاش برای کسب رتبه عبودیت است. از امام صادق(ع) چنین نقل شده است: « مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا»؛ هرکس آرزو دارد از اصحاب حضرت قائم(ع) باشد؛ پس باید منتظر بوده و به تقوا عمل کند و محاسن اخلاق را پیشه خود سازد. چنین شخصی منتظر است و اگر بمیرد و بعد از موتش قائم قیام کند، اجر کسی را دارد که او را درک کرده است. پس تلاش کنید و منتظر باشید[۴۹]. منتظران برای رسیدن به درجاتی از ایمان که با روح الاهی تأیید شده و رتبهای شایسته برای کسب حیات جدید و مخصوص مؤمنان است (که همان طیبهتوحیدی است)؛ نیازمندخودسازی و پالایش معنوی هستند. امام صادق(ع) در بیان ویژگیهای یاران مهدی(ع) میفرماید: « وَ أَنَّ مِنْ دِينِهِمُ الْوَرَعَ وَ الْعِفَّةَ وَ الصِّدْقَ وَ الصَّلَاحَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ طُولَ السُّجُودِ وَ الْقِيَامَ بِاللَّيْلِ وَ اجْتِنَابَ الْمَحَارِمِ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنَ الصُّحْبَةِ وَ حُسْنَ الْجِوَارِ وَ بَذْلَ الْمَعْرُوفِ وَ كَفَّ الْأَذَى وَ بَسْطَ الْوَجْهِ وَ النَّصِيحَةَ وَ الرَّحْمَةَ لِلْمُؤْمِنِينَ»؛ و از آیین ایشان [= منتظران] است: تقوا و ورع، صدق، درستی و تلاش، ادای امانت به نیکوکار و بدکار، طولانی کردن سجدهها، قیام و شب زندهداری، دوری از گناهان و محارم و انتظار فرج با صبر، حسندوستی و حسنهمسایگی، بخشش و نشر نیکیها، خودداری از زشتیها و پلیدیها، خوشرویی، نصیحت، و رحمت و دلسوزی نسبت به مؤمنان[۵۰]. در این احادیث گهربار، ویژگی منتظران، عمل به ارزشهای اخلاقی و دوری از گناهان دانسته شده است. جهاد با نفس و هواهای آن، درجه وجودی حیات معنوی و اختیاری مؤمنان را اشتداد بخشیده و یکی از لوازم تحقق حیات طیبه است. مؤمنانی که به چنین حیاتی رسیدهاند، آمادگی وصول به درجات بالاتری از این نوع حیات را دارند که در زمان قیام و ظهور امامشان به وقوع خواهد پیوست؛ حیاتی مؤمنانه سرشار از عبودیت و همسو با اجرای احکام و عدالت الاهی که انسانها را به قرب پروردگارشان میرساند؛ حیاتی آگاهانه که با قدرت ایمان و اراده اثرگذار در اعمال فرد پدید آمده است»[۵۱].
«وظیفه مهم دیگری که هر شیعه برعهده دارد، تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نکو است، چنانکه در روایتی که نعمانی به سند خود از امام صادق(ع) نقل میکند، آمده است: "هرکسی دوست دارد از یاران حضرت قائم(ع)باشد، باید منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکورفتار نماید..."[۵۵]. در توقیع وارده از ناحیه مقدسه آمده است: «فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ»؛ ... پس تنها چیزی که ما را از آنان (شیعیان) پوشیده میدارد، همانا چیزهای ناخوشایندی است که از ایشان به ما میرسد و خوشایند ما نیست و از آنان انتظار نمیرود[۵۶]»[۵۷].
موضوع تهذیب نفس و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، به عنوان یکی از وظایف منتظران در عصر غیبت، از چنان اهمیتی برخوردار است که در توقیع شریفی که از ناحیه مقدسهحضرت صاحب الامر به مرحوم شیخ مفید صادر گردیده، اعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان آن حضرت سر میزند، یکی از اسباب و یا تنها سبب طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از لقای آن بدر منیر شمرده شده است:"... پس تنها چیزی که ما را از آنان (شیعیان) پوشیده میدارد، همانا چیزهای ناخوشایندی است که از ایشان به ما میرسد و خوشایند ما نیست و از آنان انتظار نمیرود"[۵۹][۶۰].
«خودسازیشیعه، اصل مهمّی در زمان غیبت به شمار میرود و این خودسازیبهترین نشانه انتظار است. ما باید با شناخت آنچه موجب خشنودی و ناخشنودیاولیاءدین است خود را بر انجام و ترک آنها که همان واجبات و محرمات میباشند تربیت کنیم و پیوسته به دنبال نزدیک کردن خود به خداوند و پیامبر(ص) و عترتش باشیم و در هر لحظه گوش به زنگ نداهای آسمانیجبرئیل(ع) باشیم که به صورت ناگهانی در فضای آسمان طنینانداز میشوند. امام مهدی(ع) فرمود: هر یک از شما باید به اموری بپردازد که او را به محبّت ما نزدیک کند و از کارهایی که ناخوشایند ما میباشد دوری جوید؛ زیرا ظهور ما به صورت ناگهانی فرا میرسد[۶۱]. تقوای الهی، اخلاقاسلامی و زندگی همراه با گرایشانتظار، ارکان مهم خودسازی هر شیعهای را تشکیل میدهند که میخواهد از یارانحجّتخدا باشد. امام صادق(ع) فرمود: «مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ»[۶۲]. هر کس دوست دارد از اصحاب قائم باشد باید منتظر باشد و به پرهیزکاری و کسب خوبیهای اخلاقی بپردازد. پس اگر در این حال بمیرد و قائمقیام کند، اجر کسی را دارد که او را درک کرده است. پس تلاش کنید و منتظر باشید، گوارایتان باد ای گروه مورد رحمت خدا»[۶۳].
↑«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه ۵۵.