خانه در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

به اتاق و جایی که در آن زیست کنند خانه گویند.[۱] معادل‌های عربی آن بیت، دار، مسکن و حجره است.[۲] بیت در اصل به معنای جایگاه و پناهگاه انسان در شب است،[۳] ازاین‌رو خانه و قصر را نیز که بیشتر جای استراحت در شب است بیت گویند.[۴] "دار " را جای فرود آمدن و ساکن شدنی خوانده‌اند که دور آن با دیوار احاطه شده باشد.[۵] دار به این معنا به "دور " جمع بسته می‌شود [۶] و "دیار " جمع دیگر این واژه به معنای خیمه‌گاه و لشکرگاه نیز آمده است.[۷]

برخی در فرق دار با بیت گفته‌اند دار، قائم به دیوار و سقف نیست؛ حتی اگر دیوار یا سقف آن ویران شود، دار بر آن اطلاق می‌شود، در حالی که اگر دیوارها یا سقف آن خراب شوند، به آن بیت گفته نمی‌شود.[۸] بر این پایه، به ساختمان، عرصه، محله و مکان استقرار قبیله نیز دار گفته‌اند.[۹] مسکن از "س ـ ک ـ ن " به معنای استقرار در مقابل حرکت است که اعم از استقرار مادی و روحی است و اسم مکان به معنای جای سکونت است.[۱۰]

انسان‌ها همانند بیشتر حیوانات برای حفاظت از خود و خانواده در برابر بلایای طبیعی مانند باد و باران یا دشمنان همواره به دنبال سرپناهی بوده‌اند. بر اساس برخی گزارش‌های باستان‌شناسی، بعضی از ملل نخستین در شکم درختان خانه کرده یا در غارها به سر می‌بردند؛ گروهی نیز با شاخه‌های درختان پناهگاهی در مقابل باد تهیه می‌کردند و با افزودن دیوار به این پناهگاه‌های بادی کوخ‌های اولیه ساخته شده و سیر تکاملی خود را تا کاخ‌ها و خانه‌های مجلل پیموده است. خانه‌سازی در بستر تاریخ شیوه‌های گوناگونی داشته است: شبانان و شکارورزان از چادر به جهت حمل آسان آن در قالب خانه استفاده می‌کرده و طبقات پیشرفته‌تر، چوب و تخته را برای ساختن خانه به کار می‌برده‌اند. فکر تزیین خانه، داشتن ظاهری زیبا و دلپسند سبب پدید آمدن فنّ معماری، این جلوه‌گاه تمدن انسانی، گردید.[۱۱]

خانه در قرآن

قرآن در مناسبت‌های مختلفی از خانه یاد می‌کند؛ مثلاً خانه را نعمتی الهی ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ[۱۲] و مکانی امن برای ساکن آن می‌خواند ﴿وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ[۱۳] و آداب ورود به خانه را یاد ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ لَّيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيهَا مَتَاعٌ لَّكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ[۱۴]، ﴿لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۱۵]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا[۱۶]؛ نیز به برخی خانه‌های حیوانات اشاره می‌کند ﴿مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ[۱۷]، ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ[۱۸]؛ همچنین از قداست و امتیاز دینی برخی خانه‌ها سخن می‌گوید ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ[۱۹]، ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ[۲۰]، ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۲۱]، ﴿وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[۲۲]، ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۲۳]، ﴿وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ[۲۴] و اشاراتی درباره خانه‌سازی اقوام پیشین ﴿وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ[۲۵]، ﴿إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ[۲۶]، ﴿وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ[۲۷]، دستور خانه‌سازی به موسی و هارون (ع) برای بنی اسرائیل ﴿ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُواْ بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ [۲۸]، قصد کامجویی زلیخا از یوسف (ع) در خانه خود ﴿وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ[۲۹] و توصیه‌های اخلاقی به مسلمانان درباره خانه‌های پیامبر (ص) دارد ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ[۳۰]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا[۳۱]، چنان‌که از جهان آخرت، بهشت و جهنم به دار تعبیر کرده است: ﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[۳۲]؛ ﴿ذَلِكَ جَزَاءُ أَعْدَاءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاءً بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ[۳۳]؛ ﴿الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ[۳۴]، ﴿وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ[۳۵]، ﴿لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۳۶]، ﴿يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ[۳۷]، ﴿وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ[۳۸].[۳۹]

خانه‌های پیشینیان

قرآن ضمن یادکردهای تاریخی برخی اقوام هلاک شده برای عبرت‌گیری مؤمنان، اطلاعاتی درباره شیوه خانه‌سازی آنان به دست می‌دهد: در آیه ﴿وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ[۴۰] به شکلی کلی و بی‌اشاره به نام اقوام هلاک شده پیشین، از برجای ماندن خانه‌های آنان سخن می‌راند که خود دلیلی بر وجود تمدن و رونق خانه‌سازی در میان آنان بوده است. برخی مراد از ﴿إِلَّا قَلِيلًا را در جمله ﴿لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا سکونت یک شب یا نیمه روزی برخی رهگذران در خانه‌های به جای مانده از اقوام نابود شده؛[۴۱] ولی بعضی آن را شمار کمی از خانه‌ها دانسته‌اند که پس از هلاک قوم هنوز بر جای مانده بود. [۴۲] در آیه ﴿فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ[۴۳] از این خانه‌ها به ﴿فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا یاد می‌شود که برخی ﴿خَاوِيَةٌ را به سلامت ماندن خانه‌ها از ویرانی در حالی که کسی ساکن آنها نیست؛[۴۴] اما بیشتر مفسران آن را به ساقط شدن تفسیر کرده و گفته‌اند دیوارهای این‌گونه خانه‌ها بر سقف آنها فرود آمده و ویران شده‌اند [۴۵].[۴۶]

خانه نوح

نوح در آیه ﴿رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا[۴۷] برای پدر و مادر خویش و مؤمنانی که به خانه او وارد شوند، به شکلی خاص و برای مردان و زنان مؤمن به گونه‌ای عام، غفران الهی را خواسته است. مفسران در مراد از ﴿لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ به اختلاف سخن گفته‌اند: بیشترشان آن را به معنای عمارت و ساختمان دانسته و برخی آن را به خانه و مکان سکونت نوح (ع) معنا کرده [۴۸] و بعضی آن را صومعه،[۴۹] مصلا [۵۰] و مسجد [۵۱] دانسته‌اند؛ در نگاهی دیگر نیز به کشتی نوح [۵۲] تفسیر شده است. در مقابل، برخی آن را دارای معنایی کنایی یعنی دعا برای کسانی دانسته که در زمره مؤمنان و یاوران آن حضرت قرار گرفته‌اند. [۵۳] بر این پایه، ﴿مُؤْمِنًا در آیه را تکرار ﴿لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ دانسته‌اند؛ با این تفاوت که ورود در دین می‌تواند ظاهری باشد و ﴿مُؤْمِنًا گویاست که نوح (ع) تنها برای کسانی دعا کرده که ورودشان در دین، همراه صداقت بوده است. [۵۴] در تفاسیر مأثور نیز ﴿دَخَلَ بَيْتِيَ به ولایت معنا شده است[۵۵].[۵۶]

قوم عاد

قرآن از خانه‌های قوم عاد و مهارت آنان در خانه‌سازی یاد می‌کند و بناهای آنان را از جهت ساخت بی‌نظیر می‌داند: ﴿ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلادِ [۵۷].[۵۸] برخی ﴿ذَاتِ الْعِمَادِ را سازه‌های بلند و دارای ستون‌های فراوان دانسته‌اند. [۵۹] داستان افسانه‌ای بهشت شداد، درباره ساخت و سازهای این قوم است. براساس نقل افسانه‌گونه ابن‌منبه، عربی که در بادیه شترش را می‌کاوید، به شکلی اتفاقی به آن بهشت رسید[۶۰].[۶۱]

قوم ثمود

قرآن از خانه‌سازی قوم ثمود نیز یاد می‌کند و براین پایه، منطقه جغرافیایی جای زندگی قوم ثمود دارای دو بخش دشت و کوهستان بوده و آنان که مردمی متمدن و آگاه به فنون خانه‌سازی و قصرسازی بودند، [۶۲] در دشت‌ها قصرسازی می‌کرده؛ نیز با تراشیدن سنگ‌ها در دل کوه‌ها خانه می‌ساخته‌اند: ﴿وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ[۶۳] مفسران، قصور را به معنای خانه‌های بلند و باشکوه دانسته‌اند و بر اساس این آیه و آیه ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۶۴] ساختن خانه‌های مرتفع را روا دانسته [۶۵] و در سبب روی آوردن قوم ثمود به کوه‌ها برای خانه‌سازی گفته‌اند: چون خانه‌های آنان در دشت برای طول عمرشان کافی نبود،[۶۶] با مهارتی که داشتند به کوه‌ها رو آورده: ﴿وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ[۶۷]. برخی نیز راز خانه‌سازی آنان در کوه را در امان بودن از باد و باران و سرمای زمستان دانسته‌اند. [۶۸] از آنجا که قرآن خانه‌های خالی این نابود شدگان را برای عبرت دیگران نشانه نهاده است: ﴿فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۶۹] می‌توان گفت گمان آنان از خانه‌سازی در کوه در امان ماندن از بلایا و عذاب به جهت استحکام بیشتر کوه‌ها بوده است[۷۰].[۷۱]

قوم شعیب

خدا از هلاک قوم شعیب با دو تعبیر یاد می‌کند: ﴿فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ[۷۲]، ﴿وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ[۷۳] گرچه برخی دیار را به لشکرگاه یا خیمه‌گاه معنا کرده‌اند،[۷۴] بعضی از مفسران به قرینه "دار " در آیه ﴿فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ[۷۵] نیز آیه ﴿فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ[۷۶] دیار را جمع دار دانسته و معتقدند قوم شعیب در خانه‌های خود گرفتار عذاب الهی و خاکستر شدند[۷۷].[۷۸]

دوران یوسف (ع)

صنعت خانه‌سازی در روزگار یوسف (ع) فراوان رونق داشته و به نظر می‌رسد صاحب منصبان در آن دوران برای خانه‌های خویش درهای متعدد می‌ساختند. بر اساس گفته مفسران، وقتی زلیخا از یوسف (ع) قصد کامجویی داشت، حضرت را به درون خانه خواند و درها را بست: ﴿وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ[۷۹].[۸۰] مفسران، خانه زلیخا را دارای ۷ دَرِ تو در تو دانسته [۸۱] و گفته‌اند راز ساختن درهای متعدد برای خانه، سختی دسترسی غیر اهل خانه به آن بوده است. [۸۲] بر اساس برداشت برخی از آیه ﴿وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ[۸۳] که ساختن درهای گوناگون برای یک خانه را نشانه جلال و شکوه آن خانه دانسته‌اند [۸۴] به نظر می‌رسد درخواست نامشروع زلیخا از یوسف (ع) در درون قصر خود بوده است که درهای متعددی [۸۵] در جوانب آن پدید آمده بودند. به احتمال، روند خانه‌سازی پس از دوران یوسف (ع) به اوج خود رسید، از این رو قرآن از خانه‌های فرعونیان [۸۶] به مقام کریم یاد می‌کند: ﴿ كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ [۸۷].[۸۸]

قوم بنی اسراییل

قرآن در بخشی از حوادث قوم بنی‌اسرائیل، از وحی به موسی و هارون (ع) برای ساخت خانه‌هایی برای بنی‌اسرائیل خبر می‌دهد: ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُواْ بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ [۸۹] مفسران، جمله ﴿وَاجْعَلُواْ بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً را به دستور فرعون برای ویرانی کنائس مرتبط می‌دانند که سبب ترس بنی‌اسرائیل شد و متعاقب آن، خدا به عبادت در خانه‌ها فرمان داد.[۹۰] مفسران در معنای قبله متفاوت سخن گفته‌اند: گرچه دستور به برپایی عبادت رو به سوی بیت‌المقدس[۹۱] و عبادت رو به کعبه از دیدگاه‌های مهم در تفسیر این جمله‌اند،[۹۲] بعضی آن را به معنای ساختن خانه‌ها روبه‌روی هم دانسته‌اند [۹۳] که این کار احتمالاً به جهت نزدیک بودن قوم بنی اسرائیل به یکدیگر و یاری به یکدیگر بوده است.

قرآن کریم ضمن بیان سرگذشت یکی از ثروتمندان متکبر قوم بنی‌اسرائیل به نام قارون به فرجام وی اشاره می‌کند که خدا او و خانه‌اش را در زمین فرو برد: ﴿فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ[۹۴].[۹۵]

خانه‌های اعراب بادیه نشین

قرآن از انواع خانه‌ها مانند خانه‌هایی که از پوست حیوانات یا پشم، مو و کرک آنان بافته و قابلیت جابه‌جایی داشته، سخن می‌راند: ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُو دِالْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ[۹۶].[۹۷] بر اساس گفته‌های تاریخی، خانه‌های اعراب بادیه از پشم شتر، مو و کرک حیوانات بودند که از آنها پارچه‌های ضخیمی درست و با نهادن ستون‌هایی برای آنها خیمه‌ای برپا می‌کردند، تا آنها را از گرما و سرما نگه دارد. [۹۸] مهم‌ترین ویژگی این‌گونه خانه‌ها سبک بودنشان هنگام حمل و نقل بوده که قرآن کریم به آن اشاره دارد[۹۹].[۱۰۰]

خانه پیامبر (ص)

خانه آن حضرت دارای حجره‌های فراوانی بوده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ[۱۰۱] حجرات، جمع حجره به معنای قطعه‌ای از زمین است که با دیوار و مانند آن محدود شده باشد. [۱۰۲] در این آیه به حجره‌های زنان پیامبر (ص) اشاره می‌شود که هر کدام دارای حجره‌ای ویژه خود بود. [۱۰۳] از دیگر ویژگی‌های خانه پیامبر (ص) حجاب و پرده داشتن بوده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا[۱۰۴] به دیده برخی مفسران، در آن زمان خانه‌ها پوششی نداشتند و بعضی اصحاب هرگاه به خانه رسول خدا (ص) می‌آمدند، روبه‌روی در می‌ایستادند که نزول این آیه دستوری بود به الزام پوشش داشتن در خانه‌ها و حفظ حریم زنان پیامبر (ص)[۱۰۵].[۱۰۶]

خانه کافران در تمثیل قرآنی

در پی برخی پرسش‌ها درباره علل بهره‌مندی کافران، خدا در تمثیلی گویا به بی‌ارزشی دنیا نزد خود و عدم دلالت فراوانی نعمت‌های آنان، بر ارزشمندی‌شان نزد خدا اشاره و در آن تصویری از خانه‌ای اشرافی به دست داده است. در سوره زخرف به خانه‌هایی اشاره می‌شود که پلکان‌هایی داشته و سقف آنها از نقره خام و دارای تخت‌ها و درهای فراوانی است که همگی گویای شکوه این خانه‌هایند. برخی دلیل عدم اعطای آن به کافران را عدم اتفاق مردم بر کفر یاد می‌کنند: ﴿وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ[۱۰۷]، ﴿وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ[۱۰۸].[۱۰۹] برخی نیز احتمال داده‌اند عدم اعطای خانه‌های باشکوه به کافران به جهت سنت الهی در تساوی مؤمن و کافر در اسباب و مسببات است[۱۱۰].[۱۱۱]

امنیت و آرامش در خانه

امنیت و آرامش از ویژگی‌های مهم خانه است و قرآن آن را از نعمت‌های الهی به شمار می‌آورد: ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ[۱۱۲] احساس امنیت در خانه، ویژه انسان‌ها نبوده و حیوانات نیز در خانه‌های خود آرامش حس می‌کنند، چنان‌که قرآن از مورچه‌ای که بر سر راه سلیمان و لشکریانش قرار گرفت، حکایت می‌کند [۱۱۳] که از همنوعان خود می‌خواهد برای در امان بودن از پایمال شدن زیر پای سلیمان و لشکریان او به خانه‌های خود روند. ﴿ حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ [۱۱۴] بشر نیز برای امنیت و راحتی خود با بهره‌گیری از خلاقیت خدادادی‌اش همواره در پی ساختن خانه با نگاه به نیازش بوده است. برخی کاربرد ﴿مِنْ در آیه ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ[۱۱۵] را برای تبعیض و آن را دلیل این دانسته‌اند که خانه‌ها دارای قسمت‌های مختلفی مانند انباری، محل عبادت، جای نگهداری حیوانات و مکان سکونت، یکی از بخش‌های آنها بوده است. [۱۱۶] همچنین بشر برای آرامش خویش در پی استحکام بیشتر خانه و جای سکونت خود است، تا او را از آسیب‌های طبیعی و غیر طبیعی نگه دارد: ﴿إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ[۱۱۷] مفسران در تفسیر "آمنین " نظر یکسان ندارند: برخی آن را با توجه به استحکام خانه‌های قوم ثمود، در امان بودن آنان از ویرانی خانه‌ها و شر دزدان [۱۱۸] و بعضی امنیت را احساس درونی آنان دانسته و گفته‌اند قوم ثمود با ساخت خانه‌های مستحکم خود را از عذاب الهی در امان می‌دانستند و گمان می‌کردند خانه‌هایی که در دل کوه‌ها ساخته‌اند، آنها را در برابر عذاب الهی محافظت می‌کند. [۱۱۹] قرآن این نوع نگاه را به کلی ردّ می‌کند ﴿قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا[۱۲۰] و به شکل خاص، خانه‌ها را هرچند محکم و با شکوه باشند، مانع از مرگ و عذاب الهی نمی‌داند: ﴿أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ[۱۲۱]، ﴿ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۱۲۲]، ﴿فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ[۱۲۳].[۱۲۴]. به خانه‌های بالای قلعه‌ها [۱۲۵] یا گرداگرد قصرها [۱۲۶] بروج گفته شده است. بر این اساس، انسان در خانه‌هایی با امنیت بیشتر نیز از مرگ و عذاب الهی در امان نیست.[۱۲۷]

خانه‌های مقدس

خانه خدا در آیات متعددی با اوصافی چون ﴿بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۱۲۸]، ﴿وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ[۱۲۹]، ﴿بَيْتِيَ[۱۳۰] و ﴿َ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ[۱۳۱] یاد شده است؛ همچنین این خانه که نخستین سازه برای عبادت انسان است، برکت فراوان داشته و مایه هدایت جهانیان است: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ[۱۳۲]، ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۱۳۳].[۱۳۴] به گفته برخی یادکرد این آیه از کعبه به "بیت " به جهت شب زنده‌داری و عبادت در آن است. [۱۳۵]

قرآن برخی خانه‌ها را به جهت ویژگی خاصشان، مانند ذکر نام خدا در آنها و تسبیح صاحبانش، می‌ستاید: ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ[۱۳۶] برخی مفسران این خانه‌ها را به معنای مساجد دانسته [۱۳۷] و ۴ مسجد را مصداق این خانه‌ها ذکر کرده‌اند: مسجدالحرام؛ بیت‌المقدس؛ مسجد النبی؛ مسجد قبا. [۱۳۸] بعضی نیز آن را خانه‌های انبیاء و ائمه دانسته‌اند [۱۳۹]. برپایه روایتی، خانه فاطمه و علی (ع) بافضیلت‌ترین آن خانه‌هاست. [۱۴۰] این خانه‌ها مکان‌هایی هستند که خدا اجازه داده که رفیع شوند، تا همگان آنها را عظیم و بلند مرتبه بدانند و از ناپاکی‌ها به دور باشند و دعایشان در آنها مستجاب گردد. [۱۴۱] در این خانه‌ها کتاب خدا خوانده و نام‌های نیکوی او یاد می‌شوند و مردمی در آن به سر می‌برند که تجارت و داد و ستد، آنها را از یاد خدا و اقامه نماز و دادن زکات باز نمی‌دارد و صبح و شام خدا را تسبیح می‌کنند: ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ[۱۴۲]، ﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ[۱۴۳].[۱۴۴]

آداب ورود به خانه

از آداب ورود به خانه‌ها که قرآن بر آن تأکید دارد و آن را نیک می‌شمرد، ورود از درهای خانه‌ها و پرهیز از ورود از راه‌های نامتعارف است: ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۱۴۵] بر اساس آیه ﴿لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۱۴۶] ورود به هر خانه‌ای باید همراه با سلام به اهل آن باشد: ﴿فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ به دیده مفسران، مراد از "سلام به نفس " در این آیه سلام به اهل خانه است و از آن رو تعبیر به سلام بر خود شده، که وقتی وارد شونده سلام می‌کند اهل خانه را به پاسخ آن وا می‌دارد، پس در حقیقت او سلام را به خودش برگردانده است.[۱۴۷] اجازه گرفتن و معرفی خود هنگام ورود به خانه‌ها، به شکلی که اهل خانه آگاه شوند، از دیگر دستورات مؤکد قرآن است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۱۴۸] مفسران ﴿تَسْتَأْنِسُوا را با اختلاف، "تَستَأذنوا" (اجازه گرفتن) یا ایجاد صدا برای آگاهاندن صاحب خانه و آگاه شدن از وجود شخص یا اشخاصی در خانه دانسته‌اند.[۱۴۹] بر اساس برخی روایات، اجازه گرفتن برای ورود به خانه، ویژه خانه‌های دربسته نیست.[۱۵۰] برخی اجازه گرفتن هنگام ورود به خانه‌ها را برای توجه دادن اهل خانه دانسته و گفته‌اند این کار می‌تواند با ذکر حمد، تسبیح و سلام کردن انجام گیرد [۱۵۱] و چون آیه غایت اجازه را استیناس به معنای استئذان می‌داند، برخی گفته‌اند به صرف اجازه خواستن می‌توان درون خانه رفت و ورود به اجازه نیاز ندارد.[۱۵۲] در همین جهت، برخی ﴿تَسْتَأْنِسُوا را به تنحنح (ایجاد صدا) معنا کرده‌اند؛[۱۵۳] ولی این سخن افزون بر تضاد با ظاهر آیه پسین که ورود به خانه‌هایی را که صاحب آنها حضور ندارد [۱۵۴] پیش از اجازه ورود ممنوع دانسته: ﴿فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ[۱۵۵] با حکمت اجازه که در برخی روایات به آن اشاره شده [۱۵۶] و برخی مفسران نیز به آن تصریح کرده‌اند، که اجازه برای پنهان ماندن امور صاحب خانه از دیگران [۱۵۷] و ندیدن درون خانه بی‌اجازه صاحب خانه است،[۱۵۸] منافات دارد. به هرروی، از ادله اجازه خواستن برای ورود به خانه‌های دیگران، احتمال تمایل نداشتن صاحب خانه برای پذیرش مهمان یا بودن او در حالتی است که کراهت دارد دیگران او را با آن حالت ببینند.[۱۵۹] برخی لزوم اجازه خواستن برای ورود به خانه‌های دیگران را برای مکلّف و غیرمکلّف یکسان دانسته و به رغم تکلیف نداشتن نابالغ، دلیل آن را عمل اصحاب دانسته‌اند.[۱۶۰] بر این اساس، در صورت قبول نکردن اجازه و منع از ورود، اجازه گیرنده نباید پای فشرد و باید از ایستادن بر در خانه بپرهیزد که این برای پاکی و اصلاح وی بهتر است: ﴿وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ[۱۶۱]، زیرا نه خدا نافرمانی شده و نه حق الناس به گردن اجازه گیرنده آمده است.[۱۶۲] قرآن به گونه‌ای خاص بر لزوم دعوت و اجازه پیامبر (ص) برای ورود به خانه ایشان تأکید می‌کند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا[۱۶۳] و افزون بر آن، رعایت آداب دیگری را در خانه آن حضرت ضروری می‌داند؛ مثلاً به میهمانان پیامبر (ص) دستور می‌دهد وقتی غذا آماده شد به خانه حضرت بروند؛ نه پیش از آن: ﴿غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا [۱۶۴]؛ نیز پس از خوردن غذا پراکنده شوند، زیرا درنگ در خانه پیامبر (ص) و سرگرم شدن به گفت‌وگو در آنجا مایه آزار او خواهد شد: ﴿فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ و هرگاه خواستند وسیله‌ای از یکی از زنان حضرت بگیرند، از پشت پرده بخواهند و این را برای پاکی قلوب آنان بهتر می‌خواند: ﴿وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ. مؤمنان نباید پیامبر (ص) را آزار دهند، زیرا او فرستاده خداست: ﴿وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ . خوردن از خانه دیگران، جز خانه پدر، مادر، برادر، خواهر، عمو، عمه، دایی، خاله، دوست و خانه‌ای که کلید آن در دست انسان است، بی‌اجازه صاحب خانه ممنوع است و تنها شماری استثنا شده‌اند؛ مانند صاحب خانه و خانواده او، نابینایان، معلولان حرکتی و بیماران نیازمند: ﴿لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۱۶۵] شأن نزول این آیه، ممانعت مردم از میزبانی برای نابینایان، لنگ‌ها و بیماران در خانه‌هایشان و مخالفت یاد شده قرآن است و بعضی نیز اظهار داشته‌اند که اصحاب، کلیدهای خانه‌های خود را هنگام جنگ به کسانی مانند نابینایان که نمی‌توانستند در نبرد شرکت کنند می‌دادند و کلیدداران چون صاحب‌خانه در خانه نبود، به خانه نمی‌شدند که این آیه نازل شد و این عمل را مباح خواند.[۱۶۶] دوستان صمیمی مجازند بی‌اجازه خانه یکدیگر روند؛[۱۶۷] همچنین برخی خانه بردگان را از مصادیق ﴿مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ دانسته که تصرف در آن مجاز است؛[۱۶۸] نیز ورود بی‌اجازه به خانه‌های غیر مسکونی به قصد بهره‌برداری رواست: ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيهَا مَتَاعٌ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ[۱۶۹]

درباره مصادیق خانه‌های غیر مسکونی اقوال مختلفی هست:

  1. سراها، حمام‌ها و آسیاب‌هایی که انسان در آنجا کار و گرفتاری دارند.
  2. خرابه‌هایی که برای قضای حاجت وارد آنها می‌شوند.
  3. دکان‌ها و تجارت خانه‌هایی که کالای مردم در آنجاست و همین‌که مالکان دَرِ آنها را گشوده و اسباب خود را برای فروش در آنجا قرار داده‌اند، شاهد اذن و اجازه آنهاست.
  4. کاروانسراهایی که در راه‌ها برای مسافران ساخته‌اند[۱۷۰].[۱۷۱]

احکام خانه

قرآن احکامی برای خانه برمی‌شمرد.

ممنوعیت اخراج زنان شوهرمرده و مطلقه از خانه

ممنوعیت اخراج زنان شوهر مرده یا مطلقه از سکونتگاهشان پیش از انقضای عدّه آنان از آیات ﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۱۷۲]، ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا[۱۷۳] برداشت می‌شود؛ با این توضیح که آیه ﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۱۷۴] ممنوعیت اخراج از مکان سکونت (خانه) را برای زنان شوهر مرده یک سال و در آیه ﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۱۷۵] عدّه این‌گونه زنان را ۴ ماه و ۱۰ روز می‌داند، از این‌رو به دیده بسیاری از فقها [۱۷۶] و مفسران،[۱۷۷] آیه ﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۱۷۸] با آیه ﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۱۷۹] نسخ شده و آیه ناسخ تنها در تألیف (گردآوری قرآن در روزگار صحابه) بر منسوخ مقدّم شده و در مقابل، برخی معتقدند ممنوعیت اخراج این‌گونه زنان از خانه‌شان در ۴ ماه و ۱۰ روز بر اساس حکم است و باقی مدت تا یک سال با وصیت انجام می‌شود. [۱۸۰] بر اساس آیه ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا[۱۸۱]، ﴿وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا[۱۸۲] ممنوعیت اخراج از خانه سکونتگاه پیش از طلاق، برای زنان مطلّقه در زمان عدّه آنان است.[۱۸۳]

حبس خانگی

خدا در آیه ﴿وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا[۱۸۴] به حبس خانگی زنانی که مرتکب فاحشه شده و ۴ شاهد بر آن گواهی داده‌اند، دستور می‌دهد و پایان آن را مرگ در حبس یا رسیدن فرمانی نو [۱۸۵] از خدا یاد می‌کند. بیشتر مفسران، این فاحشه را زنا [۱۸۶] و حبس خانگی تا زمان مرگ را حدّ آن در صدر اسلام دانسته‌اند،[۱۸۷] که با آیه ﴿الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۱۸۸] یا سخن پیامبر (ص) ـ که حکم زنا را برای زنان بی‌همسر، تازیانه و برای زنان شوهردار، سنگسار اعلام کرد ـ نسخ شده است.[۱۸۹] در چرایی حبس خانگی به جای زندان گفته شده که شمار زنان جانی در صدر اسلام چندان نبوده که به تأسیس زندان نیاز باشد.[۱۹۰] برخی نیز آن را تسهیل در حکم و اغماض از سختگیری دانسته‌اند.[۱۹۱] در مقابل، برخی به استناد خلاف اصل بودن نسخ آیه را نسخ نشده و حامل حکمی خاص دانسته‌اند؛ بعضی نیز حبس را مجازاتی افزون بر تازیانه و دلیل آن را عدم رودر رو شدن با مردان دانسته [۱۹۲] و برخی نیز فاحشه را به مساحقه معنا کرده‌اند[۱۹۳].[۱۹۴]

خانه نشینی

خدا در آیه ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۹۵] به زنان پیامبر (ص) دستور می‌دهد که در خانه‌های خود بمانند و مانند دوران جاهلیت زینت خود را آشکار نسازند. در این باره که آیا حکم آیه چنان‌که منطوق آن گویاست، ویژه زنان پیامبر (ص) است، یا خطاب به زنان حضرت برای تأکید بیشتر در مورد آنان است، وگرنه حکم عام است و شامل همه زنان،[۱۹۶] نیز اینکه آیا حکم به خانه‌نشینی مطلق و دلیل بر عدم جواز هرگونه خروجی است،[۱۹۷] یا حرمت خروج در مسائل سیاسی مراد است،[۱۹۸] به تفصیل سخن گفته شده است. دانشمندان شیعه، ضمن اینکه حکم این آیه را فراگیر دانسته، بر لزوم خانه‌نشینی همه زنان به ویژه زنان پیامبر (ص) جز در موارد ضروری تأکید کرده‌اند.[۱۹۹] بر این اساس، کردار عایشه را که بی‌اعتنا به این آیه خانه‌نشینی را رها و سوار بر شتر اصحاب فتنه را در جنگ جمل هدایت کرد، نقد کرده و آن را عملی بر خلاف دستور کتاب الهی دانسته [۲۰۰] و گریه عایشه به هنگام قرائت این آیه را دلیل این خطا و یادآوری آن یاد کرده‌اند.[۲۰۱] در مقابل، اهل سنت، ضمن حکم به حرمت خروج غیر اضطراری زنان پیامبر (ص) خروج عایشه در جنگ جمل را با اجتهاد عایشه و برای اصلاح میان امت اسلامی دانسته؛[۲۰۲] لکن دانشمندان شیعه آن را اجتهادی در مقابل نص قرآن دانسته‌اند.[۲۰۳].[۲۰۴]

اجاره و فروش خانه‌های مکه

دانشمندان اسلامی درباره فروش یا اجاره خانه‌های مکه متفاوت سخن گفته‌اند: بسیاری فروش و نیز اجاره خانه‌های مکه را جایز ندانسته و برخی از فقهاء [۲۰۵] و مفسران [۲۰۶] این حکم را از آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ[۲۰۷] دریافته‌اند. بر این اساس، مسجدالحرام در آیه عام و شامل همه منطقه حرم می‌شود [۲۰۸] و با توجه به جمله ﴿سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ همه مؤمنان ساکن و زائر در بهره‌برداری از سرزمین مکه مساوی بوده و فروش و اجاره خانه‌های آن به زائران و مجاوران جایز نیست: ﴿وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ آنان آیه ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۲۰۹] را شاهد ادعای خود در توسعه مفهوم مسجدالحرام دانسته و گفته‌اند: این آیه، اسراء پیامبر (ص) را از مسجدالحرام دانسته، در حالی که سیر ایشان نه از مسجد، از محدوده آن، خانه خدیجه،[۲۱۰] خانه ام‌هانی [۲۱۱] یا شعب ابی‌طالب [۲۱۲] بوده است.

برخی، نزول آیه را در سال ۶ بعثت و به هنگامی دانسته‌اند که مشرکان پیامبر (ص) را از ورود به مکه بازداشتند.[۲۱۳] روایاتی این برداشت را تأیید می‌کنند.[۲۱۴] در روایات، از گذاشتن در برای خانه‌های مکه منع شده و بر همین اساس امام صادق (ع) معاویه را نخستین کسی می‌داند که برای خانه خودش در مکه در قرار داد.[۲۱۵] سیره عملی مسلمانان صدر اسلام نیز شاهد دیگری بر این مدعا دانسته شده است.[۲۱۶] در مقابل، برخی آیه یاد شده را برای استدلال بر عدم جواز فروش یا اجاره خانه‌های مکه بس ندانسته [۲۱۷] و با استدلال به روایات [۲۱۸] و اجماع این ادعا را ثابت کرده‌اند.[۲۱۹] برخی، دلیل دیگر این حکم را مفتوحه‌العنوة بودن مکه (تصرف آن با جنگ) دانسته‌اند.[۲۲۰] در این باره، حمل آیه بر کراهت فروش و اجاره خانه‌های مکه در موسم حج نیز یکی از اقوال است.[۲۲۱].[۲۲۲]

خانه‌سازی حیوانات

قرآن به مناسبت‌های گوناگون از خانه‌های حیوانات یاد می‌کند؛ گاه در ضمن بیان واقعه‌ای تاریخی، مانند گذشتن سلیمان (ع) از دشت مورچگان ﴿ حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ [۲۲۳] و گاه در مقام تمثیل و تشبیه: زنبور عسل خانه خود را در کوه‌ها و درختان و جاهای بلند می‌سازد: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ[۲۲۴]. ﴿أَوْحَى در این آیه به معنای الهام به زنبور برای ساختن خانه‌اش در کوه‌ها و بالای درختان و مکان‌های بلند است.[۲۲۵]شیوه خانه‌سازی زنبور عسل از دقیق‌ترین سبک‌های خانه‌سازی حیوانات است که در تقسیم‌بندی سوراخ‌های کندو و ظرافت آنها بسیار به مهارت انسان‌ها در خانه‌سازی می‌ماند، از این جهت از آن به "بیت " تعبیر شده است.[۲۲۶] ﴿مِمَّا يَعْرِشُونَ، سنگ و چوب و مانند آن در بلندی‌ها و سقف‌های خانه‌ها دانسته شده که زنبور عسل خانه‌اش را با تکیه به آنها می‌سازد.[۲۲۷] سست بنیانی خانه عنکبوت در مقابل حوادث و نداشتن هیچ عامل نگهدارنده‌ای، ضمن تشبیهی ذکر شده است: ﴿وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ[۲۲۸] ویژگی‌هایی مانند دیوار، سقف و در برای خانه‌ها منافعی مانند جلوگیری از ورود سرما و گرما در پی دارند و نبودشان مایه بیهوده بودن موجودیت آن است؛ مانند خانه عنکبوت که کار کافران از جهت بی‌فایدگی و سستی به آن مانند شده است. کافران با عبادت بت‌ها و خدایان دروغینی که برای آنها هیچ سودی در بر ندارند و نیازی را از آنها برنمی‌آورند، در حقیقت به پناهگاه سست و بی‌پایه‌ای مانند خانه عنکبوت پناه برده‌اند[۲۲۹].[۲۳۰]

جغرافیای بیت، در سوره مبارکه بقره

  1. ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا...[۲۳۱].
  2. ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ...[۲۳۲].
  3. ﴿... فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا...[۲۳۳]

واژه بیت و مشتقات و ترکیبات آن، در قرآن مجید، بیش از ۶۰ بار بیان شده است و در هر بار اشاره به جا و مکان خاصی دارد؛ که ضروری است، قاریان قرآن، برای فهم بهتر مطلب و مقصود قرآن، با آن نقطه آشنا گردند؛ لذا ما، در این مقوله، مواردی از واژه بیت را، که بیانگر مکانی است، به ترتیب سور قرآنی، نقل می‌کنیم و جغرافیای آن محل را، برای قاریان گرامی روشن می‌نماییم. همان گونه که، در صدر این گفتار ملاحظه می‌نمایید: واژه بیت سه بار در سوره مبارکه بقره ذکر شده، که باید منظور از محل آن را بدانیم. آن چه، از مضمون هر سه آیه استنباط می‌شود؛ بین ابراهیم و بیت مذکور در آیات، رابطه‌ای وجود دارد که با پیدا کردن آن پیوند؛ می‌توانیم منظور از بیت را، در آن آیات در یابیم.[۲۳۴]

رابطه بین ابراهیم و بیت

برخی از پژوهشگران می‌نویسند: «علی بن ابراهیم از پدرش، او از ابوعمیر، او از امام صادق(ع) چنین نقل نماید؛ که خدای تعالی به ابراهیم گفت: که هاجر و اسماعیل را، از نزد ساره همسر اولش بیرون ببرد، گفت: بار خدایا به کجا ببرم؟ خطاب رسید، که جبرئیل تو را راهنمایی خواهد کرد؛ لذا ایشان را با خود برد، تا به جایی رسید؛ که امروز آن را مسجدالحرام گویند...[۲۳۵]. برخی از دانشمندان، در همین مورد می‌نویسند: «وقتی به داستان ابراهیم(ع) مراجعه می‌کنیم ملاحظه می‌شود که زن و فرزند خود را از موطن اصلی حرکت می‌دهد و به سرزمین مکه می‌آورد و در آنجا اسکان می‌دهد... تا آنجا که مأمور قربانی کردن فرزند خویش اسماعیل می‌شود و از جانب خدای تعالی، عوضی به جای اسماعیل قربانی می‌گردد و سپس مأمور می‌شود و خانه کعبه را بنا می‌کند»[۲۳۶].

بنا به نقل تاریخ انبیا، در صفحه ۳۱۲ ابراهیم: «با کمک اسماعیل قواعد بیت را بالا برد، تا بنای کعبه تمام شد». با استفاده از آنچه بیان گردید؛ به این نتیجه می‌رسیم که منظور از بیت در آیه مورد تحقیق، خانه کعبه است و از آنجا، که آیات ۱۲۷ و ۱۵۸ سوره مبارکه بقره، دنباله همان داستان است، پس بیت مندرج، در آن آیات، نیز خانه کعبه می‌باشد.[۲۳۷]

جغرافیای بیت، در سوره مبارکه آل عمران

  1. ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ[۲۳۸].
  2. ﴿... وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا...[۲۳۹].

همان‌گونه که، در آیات فوق، ملاحظه می‌شود؛ واژه بیت دو بار در سوره مبارکه آل عمران ذکر شده، با توضیحی که، از منابع موثق، در ذیل نقل می‌شود. روشن می‌گردد، که غرض از بیت، در آن دو مورد، خانه کعبه معظمه است.

برخی از دانشمندان، در یک بحث روایتی، در مورد آیات مورد پژوهش، می‌نویسند: «ابن‌شهرآشوب، از امیرالمؤمنین(ع) راجع به آیه ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ... چنین نقل می‌کند: (مردی، از آن حضرت پرسید: آیا خانه کعبه اولین خانه‌ای است، که در روی زمین ساخته شده؟) حضرت فرمود: نه پیش از آن هم خانه‌هایی بود؛ لکن خانه کعبه اولین خانه مبارکی است که برای پرستش و عبادت مردمان درست شد - در آنجا هدایت و رحمت و برکت جمع است‌-»[۲۴۰] و باز آن مرحوم در همان صفحه می‌افزاید: (در درُّ المنثور از ابن منذر و ابن حاتم، از طریق شعبی از علی بن ابی طالب(ع) راجع، به آیه... مورد بحث، نقل شده، که فرمود: «پیش از آن خانه‌هایی بوده، لکن اولین خانه که برای عبادت خدا بنا شد؛ خانه کعبه بود».

برخی از نویسندگان، زیر واژه بیت، در آیه مورد پژوهش می‌نویسند: بیت، یعنی مکه. زمحشری گفت: روایت شده این که خداوند، یاقوتی از یاقوت‌های بهشتی را فرو فرستاد، که دو درّ زمردین داشت، شرقی و غربی و به حضرت آدم گفت: «آنچه را که گرد عرش من، طواف می‌کند، برای تو فرو فرستادم، پس حضرت آدم از سرزمین هند، پیاده به سوی آن روی آورد و فرشتگان او را ملاقات کردند و گفتند: ای آدم! حج خود را خوب به جای آور، همانا ما این خانه را دو هزار سال پیش از تو حج نمودیم. حضرت آدم، برای انجام حج چهل بار، از سرزمین هند، پیاده به مکه رفت. و به همین منوال گذشت؛ تا این که خداوند، در زمان طوفان نوح(ع)، آن را به آسمان چهارم، که بیت المعمور است، بالا برد. سپس خداوند، به ابراهیم فرمان داد، که آن را بنا نهد و جبرئیل مکان آن را به او نشان داد. به هر تقدیر، با توجه به آنچه ملاحظه فرمودید طبق اسناد مذکور، منظور از بیت در هر دو آیه مورد بحث؛ خانه کعبه است؛ لذا خوانندگان گرامی را، برای آشنایی با جغرافیای آن، به مقاله مربوط به جغرافیای مکه ارجاع می‌دهیم.[۲۴۱].[۲۴۲]

جغرافیای بیت، در سوره مبارکه مائده

  1. ﴿...وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا...[۲۴۳].
  2. ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ...[۲۴۴].

در آیات ۲ و ۹۷ سوره مبارکه مائده، واژه بیت، با صفت الحرام دو بار بیان شده و ما قصد داریم، در این مقوله، بعد از شناخت آن مکان، به معرفی جغرافیای آن بپردازیم.

مفسرین قرآن، معتقدند که آیه ۲ سوره مبارکه مائده، خطاب به همه مؤمنین است و شدت عنایت به محرمات الهی را می‌رساند. در این آیه بحث ما مربوط ﴿آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ است؛ که با دانستن مفهوم آن، می‌توانیم به هدفمان، که شناخت جغرافیای اماکن مندرج در قرآن است؛ برسیم؛ لذا با دانستن معنی اجزاء آن کلمه مرکب؛ مشکل حل خواهد شد. باید دانست که آمین جمع واژه ام/، که اسم فاعل از أم یعنی قصد و اراده است و مراد از ﴿آمِّينَ کسانی هستند، که اراده زیارت بیت الله الحرام نموده‌اند، یعنی زائرین خانه خدا، که کعبه... در شهر مکه می‌باشد[۲۴۵]. با این ترتیب منظور از بیت، در ترکیب مذکور، خانه کعبه است، که به خواست خدای سبحان به جغرافیای آن زیر عنوان کعبه اشاره خواهیم نمود. اما، در مورد بیت در آیه ۹۷ سوره مذکور، آیه خود معرف بیت است و با صراحت می‌فرماید: ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ که احتیاج به هیچ سندی خارج از آیه ندارد و به خوبی منظور از بیت بیان شده که همان خانه کعبه مسلمین است.[۲۴۶]

جغرافیای بیت، در سوره مبارکه انفال

  1. ﴿كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ...[۲۴۷].
  2. ﴿وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً[۲۴۸].

همان‌گونه که از مدلول آیه ۵ به دست می‌آید، خداوند سبحان پیامبر گرامی خویش را مورد خطاب قرار داده و به او می‌فرماید: همچنان که پروردگارت، تو را به حق، از خانه‌ات بیرون کرد... بر می‌آید، که او را از مکانی به دلیل خاصی خارج ساخت، که ما، در این مقوله، از آن به عنوان یک مکان جغرافیایی یاد می‌کنیم.

نکته قابل توجه در این بحث، آن است، که ما واژه بیت را، به معنی خانه معمولی به حساب آوریم، یا آن را، به عنوان شهری که آن حضرت در آن ساکن بوده است در نظر بگیریم؟ و یا این که می‌توانیم بگوییم بیت هم به معنی منزل شخصی و هم شهر محل سکونت هر شخصی تلقی می‌شود. به هر تقدیر از آنجا که شهر مقدم بر منزل شخصی است؛ لذا ما موضوع را از این دید مورد مطالعه قرار می‌دهیم.[۲۴۹]

بیت، به معنی شهر محل سکونت

از آنجا که آشنایی با مدلول آیات قبل و شأن نزول آن، می‌تواند ما را در فهم بهتر مطلب یاری نماید؛ به شأن نزول آنها توجه می‌نماییم.

شأن نزول آیه

شأن نزول آیات اولیه سوره انفال نشان می‌دهد که سبب نزول آیه بعد از جریان جنگ بدر بود و موضوع آن تقسیم غنائم جنگی بین سربازانی بود که در معرکه جنگ حضور داشتند و نقش فعالی ایفا می‌نمودند و همچنین سال‌خوردگانی که، در حاشیه معرکه بودند و از رسول گرامی اسلام(ص) محافظت می‌نمودند و با نزول این آیات به مشاجرات پایان داد[۲۵۰].[۲۵۱]

رخداد غزوه بدر

اگر ما به زمان رخداد غزوه بدر آشنا شویم؛ مفهوم واژه بیت مندرج در آیه، برای ما روشن خواهد شد. تاریخ می‌گوید: «نخستین برخورد جدی مسلمانان، با قریش، روز جمعه، هفدهم رمضان سال دوم هجری، در منطقه بدر روی داد». با توجه به آن چه گذشت، محل سکونت پیامبر(ص)، در این حادثه در مکه نبوده و در تفسیر نمونه می‌خوانیم: «خداوند تو را از خانه و جایگاهت در مدینه به حق بیرون فرستاد، در حالی که بعضی از مؤمنان کراهت داشتند»[۲۵۲].[۲۵۳]

نتیجه پژوهش

از جمع‌بندی مطالب فوق به این نتیجه می‌رسیم، که منظور از بیت شهر مدینه است، که منزل مسکونی رسول خدا(ص)، در آن بود؛ لذا ما خوانندگان گرامی را به عنوان جغرافیای مدینه در همین کتاب ارجاع می‌دهیم. اما در مورد واژه بیت در آیه ۳۵ همین سوره مبارکه می‌توان با استفاده از شأن نزول آن، به محل بیت پی برد، گرچه آیه خود گویای موضوع می‌باشد. در کتاب نمونه بینات در شأن نزول آیات، به نقل مفسرین مختلف، درباره آیه مورد بحث، می‌خوانیم: «هنگامی که قریش، در دارالندوه، به قصد کشتن و از بین بردن رسول خدا(ص)، جلسه تشکیل دادند، پس از اخذ تصمیم، برای اجرای مقاصد شوم، به طرف کعبه رفتند و با صدا و کف زدن و داد و فریاد کشیدن، مشغول طواف شدند و این آیه نازل شد. - تفاسیر علی بن ابراهیم و برهان - عبدالله عمر گوید: کفار در خانه خدا به طواف می‌پرداختند در حالی که کف می‌زدند و صدا بلند می‌کردند و داد و فریاد می‌کشیدند سپس این آیه نازل شد[۲۵۴] و[۲۵۵]. با توجه به شأن نزول آیه و مدلول ترجمه آن، به خوبی روشن می‌شود که منظور از البیت در آیه مورد پژوهش، خانه کعبه مکرمه است.[۲۵۶]

جغرافیای بیت، در سوره مبارکه یوسف(ع)

﴿وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ...[۲۵۷]. بیت واژه‌ای است که بیانگر نام یک مکان جغرافیایی است، که با ضمیر مؤنث ‌ها آمده و به صاحب خانه مؤنثی نسبت داده شده است. برای شناخت این مکان، ناچاریم از تفسیر و تاریخ کمک بگیریم، تا مرجع ضمیر ‌ها را شناسایی کنیم. با توجه به تفسیر آیه فوق در می‌یابیم، که این آیه مربوط به داستان حضرت یوسف(ع) است، که برادران ناتنی او به علت حسادت، قصد سرنگونی او را داشتند و سرانجام توانستند، با اجبار و اکراه، پدر خویش را راضی نمایند؛ تا یوسف را به عنوان تفریح به گردش ببرند و او را در چاهی بیندازند، تا پدر از دیدار او محروم گردد.

تفسیر به ما می‌گوید، در نهایت برادران تصمیم شوم خود را عملی کردند و یوسف را به چاهی انداختند و به خانه برگشتند و پیراهنی خون آلود به پدرشان نشان دادند و گفتند که یوسف را گرگ خورده است. از طرف دیگر کاروانی به آن محل رسید. و برای کشیدن آب، دلو خود را به چاه انداخت و یوسف از این فرصت استفاده نموده و با ریسمان دلو، خود را بالا کشید. به هر تقدیر، یوسف به عنوان برده، به فروش می‌رود و در اختیار عزیز مصر قرار می‌گیرد و او این نوجوان را به زنش می‌سپارد، تا او را به فرزندی بپذیرد. تاریخ و تفسیر مرجع ضمیر‌ها را زنی می‌داند، که از او در قصص انبیاء به نام زلیخا یاد می‌شود. پس منظور از بیتها در آیه مورد بحث، منزل زلیخا، همسر عزیز مصر می‌باشد. اکثر نویسندگان قصص؛ نامی از مکان دقیق بیت، ذکری نکرده‌اند و به واژه مصر اکتفا نموده‌اند؛ لذا ما، در این مقوله باید روشن نماییم؛ منظور از مصر چیست؟[۲۵۸]

مصر، به چه معنی است؟

آیا منظور از واژه مصر، در این گفتار، کشور مصر است، یا نام شهری است؟ مصر، از نظر لغوی دارای دو مفهوم است: «مصر نخست، به معنی شهر بوده و سپس معنی آن توسعه یافته و بر کشور اطلاق گردیده و به تدریج نام خاص مملکت مصر شده است»[۲۵۹].[۲۶۰]

آیا در زمان حضرت یوسف، مصر کشوری بوده؟

سرزمین مصر دارای قدمتی بیش از ۵۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح(ع) است ولی تاریخ روشن آن، از زمانی است؛ که به تصرف ایران در آمد. تاریخ مصر را باید به شش دوره تقسیم کرد: دوره اول - دوره فراعنه - بیست و شش سلسله در مصر حکومت کردند... که سلسله چهاردهم با حمله هیکسوس‌ها از میان رفته است... دوران سلطه آنها دو قرن طول کشیده است بعضی حضرت یوسف(ع) را معاصر با آپوپس آخرین پادشاه هیکسوس می‌دانند... و پایتخت سلسله هیکسوس شهر منفیس بود...[۲۶۱].

اما در کتاب مهدی موعود[۲۶۲] یک مطلب تاریخی نقل شده، که صحیح‌تر از مطلب فوق است لذا ما، با حذف مطالب غیر ضروری، چکیده‌ای از آن را در این مقوله بیان می‌کنیم: «... ابوالحسن خمارویه بن طولون احمد طولون حکمران معروف مصر و شام از سال ۲۵۴ - ۲۷۰ دستور داد هزار کارگر، دیوار اهرام را بکنند تا در آن پیدا شود... راهی پیدا کردند که نقب بود، راه را گرفته پیش رفتند، تا به آخر رسیدند. در آنجا سنگ مرمری دیدند و دانستند که در اهرام است... دیدند با خط یونانی چیزی بر آن نوشته است. حکما و علمای مصر... نتوانستند آن را بخوانند، در آن میان شخصی به نام ابوعبدالله مدنی بود، که یکی از حفاظ دنیا... به شمار می‌رفت، وی به ابوالحسن خمارویه گفت: اسقفی را در حبشه می‌شناسم... او قادر است این خط را بخواند... خمارویه دستور داد سنگ مرمر را... از صعید اعلی، به اسوان حمل کردند و... از اسوان به حبشه آوردند... چون سنگ را نزد اسقف رساندند... معلوم شد نوشته است: - من ریان بن دومغ - هستم. ابوعبدالله مدنی، که همراه سنگ به حبشه رفته بود: از اسقف پرسید ریان بن دومغ کی بود؟ گفت: او پدر عزیز مصر است که حضرت یوسف(ع) در خانه او و همسرش زلیخا بوده است»[۲۶۳].

با توجه به آنچه ملاحظه فرمودید، محل زندگی عزیز مصر، در بخشی از مصر آن روزگار به نام صعید برده، که اهرام مصر، در آن مکان، احداث شده‌اند و آن لوحه تاریخی، نیز در آن محل پیدا شده است. پس بیت مندرج در آیه مورد تحقیق، در منطقه‌ای به نام صعید بوده است.[۲۶۴]

جغرافیای صعید

مترجم کتاب مهدی موعود در معرفی صعید می‌نویسد: «بلوک وسیعی بوده که چند شهر بزرگ داشته است. مانند شهر اسوان که نخستین شهر صعید از ناحیه جنوب است و شهرهای دیگر: قوص، قفط، اخمیم و بهنساه بوده است صعید سه بخش بوده: صعید اعلی (بالا) و آن عبارت بوده از اسوان تا نزدیک اخمیم و صعید اوسط (میانه) از اخمیم تا بهنساه و صعید ادنی (پایین) از بهنساه تا نزدیک فسطاط امتداد داشته است»[۲۶۵]. برخی از پژوهشگران در فرهنگ فارسی خود زیر عنوان صعید می‌نویسند: «مصر علیا را صعید گویند، یعنی بلاد واقع بین جندب قاهره و آبشارهای اسوان، طول آن ۹۰۰ کیلومتر است و به ۸ مدیریه تقسیم می‌شود: جیزه، بنی سویف، منیا، فیوم، اسیوط، جرجا، قنا، اسوان... در عهد یاقوت ناحیتی بزرگ و وسیع بود.».. و در مورد محل احداث اهرام مصر، در معجم البلدان می‌نویسد: قصبه‌ای است بدان سوی نیل و اهرام به قرب آن است و از این رو اهرام جیزه نامیده می‌شوند». و هم او، در همان فرهنگ، در مورد اهرام می‌افزاید: «این سه بنا... به فاصله ۱۰۰۰۰ ذراع از شمال منفیس نزدیک قریه جیزه بر پای ایستاده»[۲۶۶]

جغرافیای بیت، در سوره مبارکه ابراهیم(ع)

﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ...[۲۶۷]. در آیه فوق به واژه مرکبی بر می‌خوریم، که از یک اسم و یک ضمیر بیت + ک |ترکیب شده و با صفت المحرم توصیف گردیده است و این ترکیب نام مکانی است؛ که باید در این مقوله شناسایی گردد. برای شناخت این مکان بیت ابتدا باید ببینیم گوینده ربنا دعای چه کسی است؟

تفسیر آیه مورد بحث، روشن می‌نماید، که دعا منسوب به حضرت ابراهیم است و آن دعا مربوط به زمانی است، که: «ابراهیم(ع) پس از آن که، خدا از کنیزش (هاجر) پسری به او داد و نامش را (اسماعیل) گذاشت، حسادت همسر نخستینش (سارا) تحریک شد و نتوانست حضور هاجر و فرزندش را تحمل کند، از ابراهیم خواست که آن مادر و فرزند را به نقطه دیگری ببرد و ابراهیم طبق فرمان خدا، در برابر این درخواست تسلیم شد و اسماعیل و مادرش (هاجر) را به سرزمین مکه، که در آن روز یک سرزمین خشک و خاموش و فاقد همه چیز بود؛ آورد و در آنجا گذارد و با آنها خداحافظی کرد و رفت»[۲۶۸]. با استفاده از این تفسیر برای ما روشن می‌شود که منظور از ﴿بَيْتِكَ محل شهر مکه است، که سپس با پیدایش چاه زمزم آن ﴿بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ به شهری تبدیل شد.[۲۶۹]

جغرافیای بیت، در سوره مبارکه حج

  1. ﴿وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[۲۷۰].
  2. ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۲۷۱].
  3. ﴿لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۲۷۲].

در آیه ۲۶ سوره حج، ترکیب مکان البیت را داریم، که اشاره به یک محل جغرافیایی است و ما، برای شناخت این مکان، که ارتباط مستقیم، با حضرت ابراهیم دارد؛ ناچار به دانستن بخشی از زندگی آن پیامبر بزرگوار هستیم: «از آیات مختلف قرآن و احادیث و تواریخ اسلامی، به خوبی استفاده می‌شود؛ که خانه کعبه، پیش از ابراهیم، حتی از زمان آدم برپا شده بود... و آیات قرآن و روایات؛ این تاریخچه معروف را تأیید می‌کند، که خانه کعبه نخست، به دست آدم(ع) ساخته شد و سپس، در طوفان نوح، فرو ریخت و بعد به دست ابراهیم و فرزندش اسماعیل، تجدید بنا گردید»[۲۷۳]. به هر حال، زمانی که طبق نظر مفسرین قرآن. در این مورد: «خداوند مکان خانه کعبه را، که در زمان آدم ساخته شده بود و در طوفان نوح ویران و آثارش محو گشته بود؛ به ابراهیم نشان داد... و او با یاری فرزندش اسماعیل، آن را تجدید بنا نمود»[۲۷۴]. با توجه به مدلول آیه مورد تحقیق و تفسیر آن، منظور از بیت در آیه ۲۶ حج، محل احداث خانه خدا است که حضرت ابراهیم(ع)، با یاری فرزندش اسماعیل، آن را تجاید بنا نمود.

با توجه به مدلول آیه مورد تحقیق و تفسیر آن، منظور از بیت، در آیه ۲۶ سوره مبارکه حج، محل احداث خانه خدا است که حضرت ابراهیم، با یاری فرزندش اسماعیل، آن را تجدید بنا نمود و ما، در مبحث مربوط به کعبه، به توضیح جغرافیایی آن پرداخته‌ایم؛ لذا خوانندگان گرامی را به آن مبحث ارجاع می‌دهیم. و اما ﴿الْبَيْتِ الْعَتِيقِ طبق اظهارنظر مفسرین خانه کعبه است: «اما این که چرا کعبه را بیت العتیق گفته‌اند: با توجه به این که عتیق از ماده عتق به معنی آزاد شدن از بند رقیت است؛ ممکن است، از این نظر باشد؛ که خانه خدا از قید ملکیت بندگان آزاد است و در هیچ زمانی، جز خدا مالکی نداشته است و نیز از سیطره جباران، همچون ابرهه آزاد شده است. یکی دیگر از معانی عتیق قدیمی است... این نیز روشن است، که خانه کعبه قدیمی‌ترین کانون توحید است و به گفته قرآن اولین خانه‌ای است، که برای انسان‌ها بر پا شده است»[۲۷۵]. پس، در نهایت به این نتیجه می‌رسیم که منظور از ﴿الْبَيْتِ الْعَتِيقِ، در آیات ۲۹ و ۳۳ سوره مبارکه حج؛ خانه کعبه است.[۲۷۶]

جغرافیای بیت، در سوره مبارکه طور

﴿وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ[۲۷۷]. در آیه ۴ سوره مبارکه طور، واژه بیت با صفت معمور، به معنی آباد بیان شده و مورد سوگند خداوند سبحان قرار گرفته است، اما ذکری از محل بیت در میان نیست؛ که در کجا واقع شده است. مفسرین، نیز در این مورد اظهارنظرهای یگانه‌ای ندارند. آقای خرمشاهی در این مورد می‌نویسد: «بیت المعمور اصطلاحی قرآنی، به معنی خانه آباد که یک بار در قرآن در آیه ۴ سوره طور آمده است. مفسران بیت المعمور را خانه‌ای مقدس، در آسمان هفتم، یا چهارم و به قولی کعبه دانسته‌اند»[۲۷۸].

برخی از دانشمندان فرموده‌اند: «بعضی گفته‌اند: مراد به ﴿وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ کعبه مشرفه است چون کعبه اولین خانه‌ای بود که برای عبادت مردم بنا شد و همواره از اولین روز بنایش تاکنون آباد و معمور بوده است.»..[۲۷۹]. به هر تقدیر اگر ﴿وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ را به معنی مکانی آسمانی و لاهوتی بدانیم؛ ما را به مکان واقعی آن دسترسی نیست و از حوزه جغرافیای زمین خارج است، ولی چنانچه بنا به قول دوم؛ آن را مکانی ناسوتی و زمینی به شمار آوریم و آن را کعبه بدانیم.[۲۸۰]

جغرافیای بیت، در سوره مبارکه قریش

﴿فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ[۲۸۱]. مکانی که در آیه مذکور است، واژه بیت می‌باشد و از مدلول آیه چنین بر می‌آید، که جمعیتی می‌بایست صاحب آن خانه را مورد پرستش خود قرار دهند؛ لذا برای شناخت خانه، ابتدا باید به شناخت قومی، که به آنان دستور پرستش داده شده بپردازیم: تا با شناخت آنان، خانه و مکان جغرافیایی مندرج در آیه، شناسایی شود. برای شناخت دو مجهول آیه با کمک تفسیر می‌توان از آنها رفع ابهام نمود. برخی از دانشمندان[۲۸۲] زیر عنوان یک بحث روایتی، به نقل از تفسیر قمی در ذیل آیه ﴿لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ[۲۸۳] می‌نویسد: «این سوره درباره قریش نازل شده چون قریش، معاششان از دو رحلت -سفر - تابستانی و زمستانی، به یمن و شام تأمین می‌شد. از مکه پوست و محصولات دریایی و کالاهایی که در ساحل دریا پیاده می‌شد؛ از قبیل فلفل و امثال آن بار می‌کردند و به شام می‌بردند و در شام جامه، آرد... خریداری می‌کردند و همین مسافرت باعث می‌شد وحدت و الفتی در بینشان برقرار گردد. هر وقت به یکی از این دو سفر دست می‌زدند؛ یکی از بزرگان قریش را رئیس خود می‌کردند و زندگیشان از این راه تأمین می‌شد».

بعد از آنکه خدای تعالی رسول گرامیش را مبعوث فرمود؛ مردم قریش بی‌نیاز از سفر شدند، چون از اطراف حجاز مردم رو به آن جناب نهاده، هم آن حضرت را زیارت می‌کردند و هم خانه خدا را و لذا در این سوره فرمود: ﴿فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ * الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ...[۲۸۴]. با استفاده از بحث روایتی مذکور، دو مجهول آیه به خوبی روشن می‌شود، که طرف خطاب، قوم قریش و مکه هستند و غرض از بیت؛ خانه کعبه است.[۲۸۵]

بیت

  1. ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ[۲۸۶].
  2. ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ[۲۸۷].
  3. ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ...[۲۸۸].
  4. ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ[۲۸۹].
  5. ﴿...وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ...[۲۹۰].
  6. ﴿وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ[۲۹۱].
  7. ﴿وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ...[۲۹۲].
  8. ﴿فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ[۲۹۳].[۲۹۴]

بیان آیات

روح مطلب در میان این آیات یکی است؛ زیرا هر کدام در جای مخصوص به خود از یک محل، گفتنی دارند. آیه ۱۲۵ سوره بقره، بعد از آیه‌ای است که پیرامون مقام والای حضرت ابراهیم سخن رفته است و در این آیه خداوند اشاره به خانه‌ای دارد که مرکز امنیت است و آن خانه را خانه خود می‌خواند. در آیه ۱۲۷ همین سوره؛ ساخت و احداث خانه‌ای را بیان می‌کند که توسط حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل بنا می‌شود. آیه ۱۵۸ سوره بقره هم خانه‌ای را به کار برده است که در آن حج به عمل می‌آید. در آیه بعد یعنی ۹۶ سوره آل عمران صحبت از خانه‌ای است که اساسش در «بکه» بالا می‌رود و نیز در آیه بعدی یعنی آیه ۱۷۵ سوره آل عمران از مکانی نام می‌برد که برای همه کس و هم چیز مرکز امن و امان است. در سه آیه بعدی نیز لفظ «خانه» حامل نکات دیگری می‌شود. در یکی از آیات[۲۹۵] نماز مشرکانی بیان شده است که «جز ملعبه‌ای از سوت کشیدن و دست زدن»[۲۹۶] نیست. در یکی دیگر[۲۹۷] آیه نشان می‌دهد که مکان عبادت و به تعبیری دیگر خانه‌ای که برای عبادت مدنظر گرفته می‌شود توسط خداوند به حضرت ابراهیم ابلاغ می‌گردد و بالاخره در آیه بعد[۲۹۸] می‌افزاید: خدای خانه مورد نظر باید مورد پرستش قرار گیرد.[۲۹۹]

حسن مطلب

در بین علما و مفسران قرآن هیچ اختلافی در این نیست که واژه بیت به کار رفته در آیات مورد بحث - چه با الف لام تعریف و چه بدون آن - اختصاص به خانه کعبه دارند. اما در خصوص اینکه خداوند جسم نیست و نیاز به خانه ندارد پس چرا تعبیر ﴿بَيْتِيَ (خانه من) را به کار برده است رجوع می‌کنیم به بیان شیوای برخی از دانشمندان: در آیه ۱۲۵ سوره بقره از خانه کعبه به عنوان ﴿بَيْتِيَ (خانه من) تعبیر شده در حالی که روشن است خداوند نه جسم است و نه نیاز به خانه دارد. منظور از این اضافه همان «اضافه تشریفی» است به این معنی که برای بیان شرافت و عظمت چیزی آن را به خدا نسبت می‌دهند. ماه رمضان را «شهر الله» و خانه کعبه را «بیت الله» می‌گویند»[۳۰۰]. علاوه بر اینکه صفا و مروه دو کوهی هستند که سعی میان آنها جزو مناسک حج است و «نخستین خانه‌ای که به منظور پرستش خداوند برای مردم ساخته شد در سرزمین مکه بود»[۳۰۱]. این که این مراسم مخصوص را «حج» نامیده‌اند برای این است که به هنگام حرکت برای شرکت در این مراسم «قصد زیارت خانه خدا» می‌کنند و به همین دلیل در آیه فوق[۳۰۲] اضافه به «بیت» (خانه کعبه) شده است[۳۰۳]. و اما اینکه خانه کعبه اولین خانه‌ای است که روی زمین بنا شده تا مردم از آن منتفع شوند و قبل از آن خانه دیگری ساخته نشده باشد معنایی است که لفظ آیه به آن دلالتی ندارد[۳۰۴].

مشرکان که خود را متولی مسجدالحرام می‌دانستند نماز و عبادتی داشتند اما عبادت آنها جز ملعبه‌ای از سوت کشیدن و دست زدن نبود[۳۰۵] ملعبه‌های آنها در خانه خدا صورت می‌گرفت. «خداوند مکان خانه کعبه را که در زمان آدم ساخته شده بود و در طوفان نوح ویران و آثارش محو گشته بود، به ابراهیم نشان داد، طوفانی وزید و خاک‌ها را به عقب برد و پایه‌های خانه آشکار گشت یا قطعه ابری آمد و در آنجا سایه افکند و یا به هر وسیله دیگر، خداوند محل اصلی خانه را برای ابراهیم(ع) معلوم و آماده ساخت و او با همیاری فرزندش «اسماعیل» آن را تجدید بنا نمود[۳۰۶] چرا می‌فرماید که باید خداوند این خانه را بپرستند؟ برای اینکه «الفتی بین قریش و سرزمین مکه به وجود بیاید که در طول سفر تابستان و زمستان برقرار باشد و هیچ شرایطی عشق و علاقه به این کانون مقدس را از دل نبرد و به خاطر امنیتش به سوی آن باز گردند و تحت تأثیر مزایای زندگی سرزمین یمن و شام قرار نگیرند و به آن دیار کوچ نکنند»[۳۰۷]. حاصل مطالب بالا و تلفیق آیات ذکر شده این است که مراد از بیت، «کعبه» می‌باشد.[۳۰۸]

بیت

﴿كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ[۳۰۹].

نکات درخور یادآوری

با مرور تمامی آیه، نارضایتی برخی آشکار می‌شود: «توضیح اینکه ارتباط آیات در این سوره انفال و تصریح به داستان بدر کشف می‌کند از اینکه سوره تمامش مربوط به جنگ بدر و کمی پس از آن نازل شده، حتی این عباس هم به طوری که از وی نقل شده سوره را سوره بدر نامیده است» [۳۱۰]. از غزوات حضرت رسول اکرم(ص) دو غزوه به بدر معروفند. یکی غزوه سفوان است که نام بدر اول بر خود گرفته است و در ربیع الاول سال دوم هجری به وقوع پیوست. دیگری غزوه بدر کبری است که در رمضان سال دوم هجری اتفاق افتاد. آیه پنجم سوره‌ای انفال ناظر به غزوه دومی است. درباره غزوه بدر کبری چند نکته درخور یادآوری است:

  1. بعد از این که قریشیان املاک و اموال مسلمین را پس از مهاجرتشان به مدینه توقیف کردند، به همان اندازه که قریش در این اندیشه بود که چگونه مسیر تجارتش به شام را از تعرض مسلمانانی که نیروهایشان در مدینه گرد آمده بودند صیانت کند، مسلمانان هم به این فکر فرو رفتند که مسیر تجارتی قریشیان را ببندند. از این رو مسلمانان مدینه را به قصد بستن راه بر کاروان تجارت قریشیان ترک کردند. در واقع، این نوعی محاصره اقتصادی مشروع قریش توسط مسلمانان بود. نتیجه کار هم غزوه بدر کبری بود[۳۱۱].
  2. از آنجا که در پیش رو داشتن یک مبارزه، خوشایند جماعتی نبود وحی الهی تکلیف همه را مشخص کرد و فرمان خروج از شهر برای جنگ با کفار صادر گردید.[۳۱۲]

بدر جایگاه نصرت مسلمانان

«بدر» در اصل نام مردی بود که در سرزمین میان مکه و مدینه چاه آبی داشت؛ به همین جهت آن سرزمین به نام او «بدر» نامیده شده است. اما از نظر ریشه لغت، «بدر» به معنی پر و کامل است. از این رو ماه شب چهارده را «بدر» می‌نامند»[۳۱۳].

به نظر ابن اثیر بدر جایگاهی بود که عرب‌ها هر سال در آن بازار می‌ساختند»[۳۱۴]. به نوشته عزیز الله کاسب «از بدر تا مدینه هشت منزل و دو میل راه است»[۳۱۵]. او بنا به نوشته مؤلف اعلام قرآن: نام محلی است ما بین مکه و مدینه که جنگ معروف بدر در آن واقع شد این جنگ در ماه رمضان سال دوم هجرت روز جمعه یا دوشنبه هفدهم یا نوزدهم میان مسلمانان و مشرکین اتفاق افتاده و مسلمانان پیروز شدند[۳۱۶].

برخی نویسندگان واضح‌تر به معرفی منطقه بدر می‌پردازند. او بر این باور است: منطقه بدر یعنی مکان نخستین رویارویی مسلمانان با مشرکان و نیز مدفن و آرامگاه شهدای این جنگ، در ۱۵۰ کیلومتری جنوب غربی مدینه واقع است. در گذشته، راه مدینه به مکه از این منطقه می‌گذشت و زائران به زیارت شهدای بدر می‌رفتند ولی اکنون با ساختن بزرگراه مدینه به مکه، این منطقه در کنار و حاشیه واقع شده است»[۳۱۷].[۳۱۸]

موضع خانه پیامبر

روشن شد که آیه، به خروج پیامبر از خانه‌اش اشاره دارد و آشکار گردید که خروج از مطلق مسکن و خانه برای جنگی بوده که به «بدر» شهرت یافت؛ لذا از آنجا که جنگ بدر در هفدهمین ماه هجرت پیامبر (هجرت از مکه به مدینه) حادث شده است پیامبر سکونت در «مدینه» داشت و خانه پیامبر در این شهر بوده است.[۳۱۹]

بیت

  1. ﴿وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا...[۳۲۰].
  2. ﴿وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ[۳۲۱]

خلاصه ماجرا

المیزان در تفسیر آیه گفته است: روز به روز عزیزه مصر خود را به وصال یوسف وعده می‌داد و آرزویش تیز‌تر می‌گشت و به منظور ظفر یافتن به آنچه می‌خواست بیشتر با وی تلطف می‌کرد و بیشتر آن کرشمه هائی را که اسلحه هر زیباروئی است به کار می‌بست و بیشتر به غنج و آرایش خود می‌پرداخت باشد که بتواند دل او را صید کند»[۳۲۲]. دانشنامه خرمشاهی بقیه داستان را چنین نقل می‌کند: زلیخا ترفندها به کار بست تا یوسف(ع) را از پاکدامنی خویش به در کند. اما وقتی با سرسختی و خویشتنداری یوسف(ع) روبه‌رو شد، ناکام گشت و چاره‌ای جز این نیافت که به زور یوسف(ع) را وا دارد که تمنای او را بپذیرد»[۳۲۳].

ادامه ماجرا را از خلاصه تفاسیر پی می‌گیریم: زنی که یوسف در خانه او بود از روی هوای نفس از یوسف که در خانه‌اش بود خواست به شدت قصد کامجویی کند. در یک طرف خلوت گاه یوسف ایستاده که غرق در محبت پروردگارش بود و در طرف دیگر همسر آقایش بود که عشق به یوسف بر قلبش چنگ می‌زد. زلیخا درها را بست تا یوسف راهی برای فرار نداشته باشد و با تکیه بر سلطنت و قدرتش با لحنی آمرانه یوسف را به سوی خود خواند اما یوسف کمترین توجهی به موقعیت او نداشت و جوابی به او داد که یکباره زلیخا را در عشقش شکست داد»[۳۲۴].[۳۲۵]

عزیز مصر

پس از آنچه که گفته شد شناخت پیدا کردن به عزیز مصر (فوطیفار) و عزیزه مصر (زلیخا) ضرورت پیدا می‌کند. قاموس کتاب مقدس معتقد است: «فوطیفار رئیس خواجه سرایان فرعون و او همانی است که یوسف را خریداری نمود»[۳۲۶]. برخی از نویسندگان بر این باوراند: «برخی نامش را «قطفیر» ذکر کرده و گفته‌اند: وی نخست وزیر کشور مصر بوده و منصب جانشین و خزانه‌داری و فرماندهی لشکر پادشاه را به عهده داشته است»[۳۲۷]. برخی از نویسندگان قائل به این هستند که: «عزیز مصر که در تورات «فوطیفار یا فوطیفارع و در تفاسیر اسلامی من جمله تفسیر ابوالفتح رازی «قطفیر یا اطفر بن رحیب» نامیده شده است او یوسف را خرید و به زوجه خود گفت: مقدم او را گرامی دار شاید برای ما غلامی سودمند یا فرزندی دلبند باشد»[۳۲۸].[۳۲۹]

عزیزه مصر

برحسب رأی برخی نویسندگان: زلیخا (زن عزیز مصر)، افزون بر حکایت این زن با حضرت یوسف(ع) در سوره یوسف، یک بار به صورت «امرأته» و دوبار به لفظ ﴿امْرَأَتُ الْعَزِيزِ[۳۳۰] در همین سوره یاد شده است. نام وی «زلیخا» به ضم زا و فتح لام دانسته‌اند، گویند او در مغرب زاده شده و نامش به زبان سریانی «راعیل» بود[۳۳۱]. برخی از نویسندگان بر آن هستند: نام زوجه عزیز در قرآن مجید و تورات مسطور نیست و نسبت به این نام دو احتمال قابل ذکر است: یکی آنکه «رحیلا» یا قلب و تصحیف به صورت «زلیخا» بر وزن «چلیپا» یا زلیخا بر وزن «هویدا» در آمده باشد، چنان که نام قبطی عزیز که فوطیفار است به صورت قطفیر در آمده است وجه دوم، آنکه «زلیخا» از ریشه «زلیقه» گرفته شود که در زبان عربی و عبری به معنی زنی لغزش کار است[۳۳۲].[۳۳۳]

خانه زلیخا

برخی نویسندگان زیر عنوان ابراهیم و مهاجرت به فلسطین بعد از بیان سرگذشت ابراهیم و وفات او و انتقال ریاست طایفه به اسحاق و پس از او به نوه‌اش یعقوب و بستن بار مهاجرت به نواحی مصر در یک جمله اظهار می‌دارند: «از اینجا داستان یوسف پسر یعقوب آغاز می‌شود و یک سلسله وقایع در سرزمین بارور وادی نیل، همانجا که به گوشن موسوم است، برای آنها روی می‌دهد»[۳۳۴]. مؤلف باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی و قصص قرآن، گوشن مصر را جغرافیای تاریخی محل استقرار خاندان یعقوب می‌داند. مخلص این استقرار به نقل از آن مؤلف که دلالت بر سفر چهارم خاندان یعقوب به مصر دارد از این قرار است: چون حضرت یعقوب(ع) و خاله یوسف و برادران و خانواده‌هایشان بنا به دعوت یوسف(ع) به مصر آمدند، یوسف از آنان خواست که همگی به سرزمین مصر در آیند و به خواست خدا در امنیت کامل به سر برند». او در ادامه مطالب خویش اضافه می‌کند: بنابراین خاندان یعقوب(ع) در سرزمین گوشن (جوشن) مستقر شدند. در نصوص مصری نام این سرزمین به اسم جسم یا جسام قرائت شده و در تورات یهود زمین جاسان jasan خوانده شده است. این سرزمین در وادی طمیلات در شرق دلتا واقع شده است»[۳۳۵]. برخی پژوهشگران این را هم آورده‌اند که: سرزمین جوشن (گوشن) در کدام منطقه مصر واقع شده نظریات گوناگونی ارائه شده که بعضی آن را بر سوید و برخی دیگر وادی طمیلات، از دریاچه تمساح تا رود نیل و بعضی آن را شبه جزیره سینا و برخی در جنوب غربی فلسطین و بعضی جوشن را نامی برای سینا دانسته‌اند[۳۳۶].

خوانندگان گرامی واقف هستند که برای شناخت خانه‌ایی که زلیخا در آن قصد کام‌یابی از یوسف را داشته است نیازمند این هستیم که محل اسکان حضرت یعقوب و محل رسیدن یوسف به خزانه‌داری را بشناسیم. دو نکته تا اینجا مشخص می‌شود:

  1. سکونت اولیه خاندان یعقوب در جایی به غیر از گوشن (جوشن) بوده است. توضیح بیشتر را در مطلب مربوط به «جب» بجویید.
  2. حضرت یوسف(ع) پدر، مادر و برادران خود را بعداً در جایی سکونت داده که جوشن (گوشن) خوانده می‌شود. جوشن محدوده‌ای است مابین کانال سوئز و جیزه در کرانه نیل.[۳۳۷]

اما این نقطه جغرافیایی کجاست؟

دایرة المعارف کتاب مقدس در این باره سخن‌ها دارد: جوشن: «سرزمینی در مصر که به نام «سرزمین جوشن» نیز نامیده شده و در اراضی رعمسیس واقع بوده است[۳۳۸]. یعقوب و خانواده‌اش پس از ورود به مصر با اجازه فرعون در آنجا ساکن شدند و یکی از شهر‌های انبار محسوب می‌گردید[۳۳۹]. جوشن در شرقی‌ترین ناحیه دلتا و شمال شرقی هلیوپولیس (Heliopolis) قرار داشت»[۳۴۰]. همین منبع درباره رعمسیس (پسر آفتاب) چنین نظر می‌دهد: نام شهری در مصر که در شمال شرقی دلتا قرار داشته و منطقه‌ای بود که یوسف بعد از مهاجرت پدر و برادرانش آنها را در آنجا ساکن گردانید[۳۴۱][۳۴۲]. ما در آخر این گفتار از آنجا که صاحب کتاب اطلس قرآن به منابع مصری دسترسی داشته است موضع خانه زلیخا (قصر) را در «صان الحجر» (تانیس به یونانی/ Tanis در استان شرقیه نزدیک دریاچه المنزله Almanzeleh پایین‌تر از جیزه (Giza) و محل استقرار خاندان یعقوب را در جاشان واقع در شمال بلبیس Bilbeis (سفط الحنه فعلی) دانسته و ما با او متفق القول می‌شویم[۳۴۳].[۳۴۴]

بیت

﴿أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ...[۳۴۵]. «لجوجان بهانه گیر، آوردن معجزه را کار رسول می‌دانستند»[۳۴۶]. «زخرف، در اصل به معنی زینت است و از آنجا که طلا یکی فلزات معروف زینتی است به آن زخرف گفته می‌شود. خانه‌های پر نقش و نگار را نیز زخرف می‌گویند و همچنین سخنان پر آب و رنگ فریبنده را گفتار مزخرف می‌نامند»[۳۴۷]. کفار لجوج قریش از پیامبر می‌خواستند تا معجزه کند خانه‌اش را طلاکاری شده کند. «خانه پیامبر واقع در مکه» بود پس بیت در این آیه به آن خانه اشارت دارد.[۳۴۸]

﴿بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ

﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ...[۳۴۹]. این آیه، دعایی است که از زبان حضرت ابراهیم جاری می‌شود. در حول و حوش دعای ابراهیم به قدر زیاد نوشته‌اند و گفتگو کرده‌اند اما نکته‌ای که در اینجا سخت شایان درنگ است علت چنین درخواستی از خداوند است. کم و کیف ماجرا را عیناً از قصص الانبیا در اینجا نقل می‌کنیم: «چون هنگام درد بارنهادن؛ ساره بر هاجر بخندید، هاجر را بر او خشم آمد. پس ابراهیم را گفت: یا ابراهیم تا کی غم هاجر خورم و غیرت وی و غم اسمعیل؟ اکنون که به فضل خدای تعالی مرا فرزندی است و به کرامت پروردگار اسحق را دارا شده‌ایم چه نیازی است به بودن هاجر و اسمعیل؟ ایشان را از پیش من ببر و چندان دور کن و به جایی ببر خشک و بی‌آب و علف که در سرزمینش گیاه نروید... ابراهیم چون روی به خدا آورد و صلاح کار خوست؛ جبرئیل آمد و گفت: یا ابراهیم آن کن که ساره فرماید و آنچه خواست اوست اجابت کن که ساره را بر تو حق بسیار است و به گردن تو بیش از اینها حق دارد»[۳۵۰]. سپس «ابراهیم به دنبال مشکلی که با همسرش ساره بر سر ازدواج با هاجر و تولد اسماعیل پیدا کرد، همراه هاجر و فرزندش به مکه آمد و آن مادر و فرزند را در این سرزمین تنها گذاشت و بازگشت»[۳۵۱] و مقصود از محترم بودن آن همان حرمتی است که خداوند برای خانه تشریح نموده و ظرف مکان ﴿عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ متعلق به جمله ﴿أَسْكَنْتُ است[۳۵۲]. با این اوصاف موضع ﴿بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ «خانه کعبه» است که در شهر مکه می‌باشد و حضرت ابراهیم «پس از بنای کعبه اسمعیل را در آنجا ساکن گردانیده و از خدا خواسته است که دل‌های آن وادی را به او راغب گرداند»[۳۵۳].[۳۵۴]

بیت العتیق

  1. ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۳۵۵].
  2. ﴿لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۳۵۶].

عتیق یعنی چه؟

ساختار دیگری از «بیت»؛ بیت العتیق، در قرآن مجید است، که دوبار به کار رفته است و هر دو در سوره حج‌اند. «با توجه به این که «عتیق» از ماده «عتق» به معنی آزاد شدن از بند رقیت است ممکن است از این نظر باشد که خانه کعبه از قید ملکیت بندگان آزاد است و در هیچ زمانی جز خدا، مالکی نداشته است و نیز از قید سیطره جبارانی همچون «ابرهه‌ها» آزاد شده است. یکی از معانی «عتیق»، «قدیم» است، چنان که «راغب» در مفردات می‌گوید: العتیق المتقدم فی الزمان أو المکان او الرتبة: «عتیق چیزی است که از نظر زمانی یا مکانی و یا مرتبه متقدم باشد». این نیز روشن است که خانه کعبه قدیمی‌ترین کانون توحید است و به گفته قرآن اولین خانه‌ای است که برای انسان برپا شده است[۳۵۷].[۳۵۸]

توضیح بیشتر

عتیق چه به معنای قدیمی گرفته شود و چه با ارزش تلقی گردد و یا آزاد و رها، در هر سه مورد در خصوص خانه‌ای مصداق پیدا می‌کند که قدیمی است و به قول برخی بزرگان «قریب چهار هزار سال از عمر این خانه می‌گذرد و هنوز آباد و معمور است و در آن روزهایی که آیات مورد بحث نازل می‌شد بیش از دو هزار و پانصد سال از عمر آن گذشته بود»[۳۵۹] و دارای ارزش و اهمیت به خاطر حرمتی که دارد و آزاد است به این علت که از قید مالکیت رهاست. خداوند شعائر مناسک حج را بیان می‌کند و در پایان آیه ۳۳ در مورد سرانجام کار قربانی، چنین می‌گوید: سپس محل آن خانه کعبه، آن خانه قدیمی و گرامی است ﴿ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ و به این ترتیب، مادامی که حیوانات مخصوص قربانی به محل قربانگاه نرسیده‌اند می‌توان از آنها بهره گرفت و پس از وصول به قربانگاه باید وظیفه قربان کردن را درباره آنها انجام داد. البته طبق آنچه فقها بر اساس مدارک اسلامی گفته‌اند اگر قربانی مربوط به حج باشد، در سرزمین «منی» باید ذبح شود و اگر برای «عمره مفرده» باشد در سرزمین «مکه» و از آنجا که آیات مورد بحث از «مراسم حج» سخن می‌گوید باید «بیت العتیق» (خانه کعبه) در اینجا به معنی وسیع کلمه باشد تا اطراف مکه (منی) را نیز شامل گردد»[۳۶۰].[۳۶۱]

پایان سخن

تفسیر جوامع الجامع[۳۶۲]؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن[۳۶۳] و المیزان[۳۶۴] و بسیاری از منابع دیگر می‌گویند منظور از بیت عتیق «کعبه» است و «قرآن کعبه را به این نام خوانده است». وجه تسمیه کعبه به این اسم از چند جهت است:

  1. از سطوت و شکوه جباران آزاد است و دستگاه جبروت ایشان در برابر عظمت آن مکان ارج و بهایی ندارد.
  2. یکی از معانی عتیق کریم است و هر چیز مکرم و زیبا را عتیق می‌نامند و چون کعبه این دو مزیت را دارد، به این نام خوانده می‌شود.
  3. عتیق به معنی قدیم است و چون نخستین خانه‌ای که به عنوان عبادت پروردگار در روی زمین بنا شد، این خانه است، عتیق نامیده شده و دلیل این معنی قول خدای تعالی در آیه ۹۶ از سوره «آل عمران» است[۳۶۵].[۳۶۶]

بیت المعمور

﴿وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ[۳۶۷]. بیت المعمور یکی از نام‌هایی است که تنها در قرآن، یک مرتبه آمده است و «وجه نامگذاری‌اش به بیت المعمور آن است که به جهت پیوستگی و کثرت زائران و طواف کنندگان و نمازگزاران آباد است»[۳۶۸].

تفاسیر گوناگون

«در مورد «بیت المعمور» تفسیر‌های گوناگونی شده، بعضی آن را اشاره به خانه‌ای می‌دانند که در آسمان‌های محاذی «خانه کعبه» است و با عبادت فرشتگان، معمور و آباد است»[۳۶۹]. در حدیثی از امام چهارم(ع) روایت شده است که «فرمود: فرشتگان هفت هزار سال به طواف عرش الهی پناه بردند تا خدا توبه‌شان را پذیرفت و در آسمان چهارم بیت المعمور را برای عبادت و طواف ایشان قرار داد و آن را جایگاه امن و امان ساخت چنان که بیت الحرام و خانه کعبه را در زمین برای مردمان جایگاه امن و امان و محل عبادت و طواف ساخت»[۳۷۰]. بعضی آن را به «کعبه» و خانه خدا در زمین تفسیر کرده‌اند که به وسیله زوار و حاجیان همواره معمور و آباد است و می‌دانیم نخستین خانه‌ای است که برای عبادت، در روی زمین ساخته و آباد شده است[۳۷۱].[۳۷۲]

پایان‌بندی بحث

گمان ما بر این است که مراد از بیت المعمور خانه خدا در روی زمین است و این اسم یکی از اسامی خانه خداست. «بر پایه نبشتار طبری حضرت پروردگار ابراهیم و اسماعیل را فرمود تا در آن جای که بیت المعمور بود خانه‌ای بسازند. بیت المعمور آمده است که بیت معمور / بیت المعمور / بیت الصراح، خانه‌ای بود از یاقوت سرخ در جایی که امروز «کعبه» است»[۳۷۳]. دیگر از دلایل ما استناد برخی از دانشمندان است: با توجه به تعبیرات مختلفی که در قرآن، از «کعبه» به عنوان «بیت آمده، معنی دوم از همه مناسب‌تر به نظر می‌رسد[۳۷۴]. چون «کعبه اولین خانه‌ای بود که برای عبادت مردم بنا شد و همواره از اولین روز بنایش تا کنون آباد و معمور بوده است»[۳۷۵].[۳۷۶]

منابع

پانویس

  1. لغت نامه، ج ۶، ص ۹۴۴۵ - ۹۴۴۶، "خانه ".
  2. فرهنگ فرزان، ص ۳۵۹، "خانه ".
  3. مفردات، ص ۱۵۱، "بیت ".
  4. لسان‌العرب، ج ۲، ص ۱۴ - ۱۵؛ تهذیب اللغه، ج ۱۴، ص ۲۳۸، "بیت ".
  5. مفردات، ص ۳۲۱، "دار "؛ النهایه، ج ۲، ص ۱۳۹، "دور ".
  6. لسان العرب، ج ۴، ص ۲۹۸، "دور ".
  7. خزانة الادب، ج ۴، ص ۲۱۳.
  8. روح‌البیان، ج ۹، ص ۴۱۸.
  9. العین، ج ۸، ص ۵۸، "دور ".
  10. لسان‌العرب، ج ۱۳، ص ۲۱۱ - ۲۱۲؛ التحقیق، ج ۵، ص ۱۶۳، "سکن ".
  11. رک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۱۹، ۱۰۶.
  12. «و خداوند از خانه‌هایتان برای شما جای آرامش پدید آورد و از پوست چارپایان برایتان خانه‌هایی برآورد که در روز جابه‌جایی و روز ماندنتان آن را سبک می‌یابید و از پشم و کرک و موی آنها وسایل (خانه) و کالایی (پدید آورد) تا هنگامی (که بپاید)» سوره نحل، آیه ۸۰.
  13. «و آنان در (دل) کوه‌ها خانه‌هایی (استوار) با (گمان) ایمنی می‌تراشیدند» سوره حجر، آیه ۸۲.
  14. «ای مؤمنان! به خانه‌هایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه) ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید پس اگر در آن (خانه) ها کسی را نیابید درون آنها در نیایید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گویند: باز گردید! باز گردید، این برایتان پاکیزه‌تر است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست. بر شما گناهی نیست که درون خانه‌هایی غیر مسکون که در آن کالایی دارید درآیید و خداوند آنچه پنهان می‌دارید و آنچه آشکار می‌کنید می‌داند» سوره نور، آیه ۲۷-۲۹.
  15. «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانه‌های خویش بخورید یا از خانه‌های پدرانتان یا خانه‌های مادرانتان یا خانه‌های برادرانتان یا خانه‌های خواهرانتان یا خانه‌های عموهایتان یا خانه‌های عمّه‌هایتان یا خانه‌های دایی‌هایتان یا خانه‌های خاله‌هایتان یا آن خانه‌ای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانه‌ای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن می‌دارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.
  16. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می‌دهد و از شما شرم می‌دارد ولی خداوند از (گفتن) حقیقت شرم نمی‌کند و چون از آنان چیزی خواستید از پشت پرده‌ای بخواهید، این برای دل‌های شما و دل‌های آنان پاکیزه‌تر است و شما حقّ ندارید که پیامبر را بیازارید و نه هرگز پس از او همسرانش را به همسری گیرید که آن نزد خداوند، سترگ است» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  17. «داستان کسانی که به جای خداوند سرورانی (به پرستش) گزیدند مانند آن عنکبوت است که خانه‌ای بنا کرد و اگر می‌دانستند بی‌گمان سست‌ترین خانه‌ها خانه عنکبوت است» سوره عنکبوت، آیه ۴۱.
  18. «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!» سوره نحل، آیه ۶۸.
  19. «(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند» سوره نور، آیه ۳۶.
  20. «بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
  21. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  22. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.
  23. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  24. «و سوگند به آن خانه آبادان» سوره طور، آیه ۴.
  25. «و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخ‌ها می‌سازید و کوه‌ها را برای خانه‌سازی می‌تراشید پس نعمت‌های خداوند را به یاد آورید و در این سرزمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره اعراف، آیه ۷۴.
  26. «هنگامی که بر او وارد شدند و درودی گفتند (ابراهیم) گفت: ما از شما هراسانیم» سوره حجر، آیه ۵۲.
  27. «و از (دل) کوه‌ها استادانه خانه‌هایی می‌تراشید» سوره شعراء، آیه ۱۴۹.
  28. «و به موسی و برادرش وحی کردیم که برای قومتان در مصر خانه‌هایی برگزینید و خانه‌هایتان را رویاروی قرار دهید و نماز را بر پا دارید و به مؤمنان نوید دهید» سوره یونس، آیه ۸۷.
  29. «و آن زن که یوسف در خانه‌اش بود از او، کام خواست و درها را بست و گفت: پیش آی که از آن توام! (یوسف) گفت: پناه بر خداوند! او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند» سوره یوسف، آیه ۲۳.
  30. «به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند» سوره حجرات، آیه ۴.
  31. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می‌دهد و از شما شرم می‌دارد ولی خداوند از (گفتن) حقیقت شرم نمی‌کند و چون از آنان چیزی خواستید از پشت پرده‌ای بخواهید، این برای دل‌های شما و دل‌های آنان پاکیزه‌تر است و شما حقّ ندارید که پیامبر را بیازارید و نه هرگز پس از او همسرانش را به همسری گیرید که آن نزد خداوند، سترگ است» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  32. «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.
  33. «این است کیفر دشمنان خداوند: آتش (دوزخ) که در آن، سرایی جاودانه خواهند داشت به کیفر آنکه آیات ما را انکار می‌کردند» سوره فصلت، آیه ۲۸.
  34. «همان که ما را از بخشش خود در سرای ماندگار جای داد که در آن نه رنجی به ما می‌رسد و نه ماندگی» سوره فاطر، آیه ۳۵.
  35. «و به پرهیزگاران می‌گویند: پروردگارتان چه فرو فرستاده است؟ می‌گویند نکویی را؛ برای آنان که در این جهان نیکی ورزیده‌اند (پاداش)، نیکی است و به یقین سرای واپسین بهتر است و سرای پرهیزگاران نیکوست!» سوره نحل، آیه ۳۰.
  36. «سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که می‌کردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.
  37. «ای قوم من! زندگی این جهان، تنها بهره‌ای (اندک) است و جهان واپسین است که سرای ماندگاری است» سوره غافر، آیه ۳۹.
  38. «و برای او در «الواح» (تورات) در هر زمینه پندی و برای هر چیز تفصیلی نوشتیم؛ پس (گفتیم) آن را با توانمندی بستان و به قوم خود فرمان ده تا نیکوترین آن را برگزینند؛ به زودی سرای نافرمانان را به شما نشان خواهم داد» سوره اعراف، آیه ۱۴۵.
  39. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  40. «و چه بسیار شهرهایی را نابود کردیم که (مردم آنها) در زندگی خویش سرمستی می‌کردند و اینک این خانه‌های آنهاست که پس از آنها جز اندکی، خالی مانده است و ماییم که وارثیم» سوره قصص، آیه ۵۸.
  41. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۶۱۴؛ البحر المحیط، ج ۸، ص ۳۱۶.
  42. تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۳۰۱؛ البحرالمحیط، ج ۸، ص ۳۱۶.
  43. «و چه بسا شهرهایی را نابود کردیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و (اینک خانه‌هایی) فرو ریخته‌اند و (بسا) چاه‌هایی فرو نهاده و کاخ‌هایی بلند (که به جا مانده‌اند!)» سوره حج، آیه ۴۵.
  44. تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۷۴.
  45. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۴۶۳؛ الکشاف، ج ۳، ص ۱۶۱؛ کشف الاسرار، ج ۶، ص ۳۸۳.
  46. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  47. «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر که را به خانه من با ایمان درآید و مردان و زنان مؤمن را بیامرز و ستمگران را جز تباهی میفزای» سوره نوح، آیه ۲۸.
  48. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۴۹؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱۰، ص ۴۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۳۱۴.
  49. تفسیر سمعانی، ج ۶، ص ۶۱.
  50. نک: جامع البیان، ج ۲۹، ص ۶۴.
  51. التبیان، ج۱۰، ص۱۴۲؛ کنز الدقائق، ج۱۳، ص۴۶۴.
  52. تفسیر ثعلبی، ج ۱۰، ص ۴۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۱۴۷؛ الکشاف، ج ۴، ص ۶۲۱.
  53. البحر المحیط، ج ۱۰، ص ۲۸۹؛ تقریب‌القرآن، ج ۵، ص ۵۲۴.
  54. التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۶۶۰.
  55. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۸۸؛ البرهان، ج ۵، ص ۵۰۲ - ۵۰۳؛ نور الثقلین، ج ۵، ص ۴۲۹.
  56. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  57. «آیا درنیافته‌ای که پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟ با (مردم شهر) «ارم» که دارای ستون‌های بزرگ بود، که مانند آن در میان شهرها نیافریده‌اند» سوره فجر، آیه ۶-۸.
  58. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۳۷ - ۷۳۸؛ الجدید، ج ۷، ص ۳۶۴.
  59. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۳۷؛ المحرر الوجیز، ج ۵، ص ۴۷۸؛ تفسیر بغوی، ج ۵، ص ۲۴۹.
  60. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۳۷ - ۷۳۸؛ بیان المعانی، ج ۱، ص ۱۴۵.
  61. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  62. مجمع‌البیان، ج۴، ص۶۷۹؛ تفسیر نور، ج۴، ص ۱۰۳.
  63. «و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخ‌ها می‌سازید و کوه‌ها را برای خانه‌سازی می‌تراشید پس نعمت‌های خداوند را به یاد آورید و در این سرزمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره اعراف، آیه ۷۴.
  64. «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.
  65. التبیان، ج ۴، ص ۴۵۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۲۳۹؛ المنیر، ج ۸، ص ۲۷۷.
  66. تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۲۳۹؛ ارشاد الاذهان، ص ۱۶۵؛ الاصفی، ج ۱، ص ۳۸۱.
  67. «و از (دل) کوه‌ها استادانه خانه‌هایی می‌تراشید» سوره شعراء، آیه ۱۴۹.
  68. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۷۹؛ المنیر، ج ۸، ص ۲۶۹، ۲۷۴.
  69. «و این خانه‌های (فرو ریخته و) خالی آنهاست برای ستمی که روا داشتند؛ بی‌گمان در این، نشانه‌ای است برای گروهی که دانایند» سوره نمل، آیه ۵۲.
  70. جامع البیان، ج ۱۴، ص ۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۵۷.
  71. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  72. «پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا افتادند» سوره عنکبوت، آیه ۳۷.
  73. «و چون «امر» ما دررسید شعیب و مؤمنان همراه او را با بخشایشی از سوی خویش رهایی بخشیدیم و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانه‌های خود از پا در افتادند» سوره هود، آیه ۹۴.
  74. خزانة الادب، ج ۴، ص ۲۱۳.
  75. «پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا افتادند» سوره عنکبوت، آیه ۳۷.
  76. «آنگاه زمین‌لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۸.
  77. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۶۳۲ - ۶۳۳؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۹۴.
  78. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  79. «و آن زن که یوسف در خانه‌اش بود از او، کام خواست و درها را بست و گفت: پیش آی که از آن توام! (یوسف) گفت: پناه بر خداوند! او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند» سوره یوسف، آیه ۲۳.
  80. بیان المعانی، ج ۳، ص ۱۸۹ - ۱۹۰؛ اطیب‌البیان، ج ۷، ص ۱۷۶ - ۱۷۷.
  81. الکشاف، ج ۲، ص ۴۵۵؛ لباب‌التأویل، ج ۲، ص ۵۲۰؛ بیان‌المعانی، ج ۳، ص ۳۵۲.
  82. نک: تفسیر خسروی، ج ۴، ص ۳۷۶؛ نیز رک: تفسیر آسان، ج ۸، ص ۹۰.
  83. «و برای خانه‌هایشان درهایی می‌ساختیم و تخت‌هایی می‌نهادیم که بر آن پشت دهند» سوره زخرف، آیه ۳۴.
  84. نمونه، ج ۲۱، ص ۵۶ - ۵۷.
  85. نک: الفرقان، ج ۱۵، ص ۵۹.
  86. تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص ۱۰۱؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۴۰.
  87. «چه بسیار بوستان‌ها و چشمه‌ها که از خود باز نهادند و کشتزارها و کاخ‌هایی ارزشمند را» سوره دخان، آیه ۲۵-۲۶.
  88. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  89. «و به موسی و برادرش وحی کردیم که برای قومتان در مصر خانه‌هایی برگزینید و خانه‌هایتان را رویاروی قرار دهید و نماز را بر پا دارید و به مؤمنان نوید دهید» سوره یونس، آیه ۸۷.
  90. معانی‌القرآن، ج ۱، ص ۴۴۷؛ تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص ۱۴۴؛ تفسیر بغوی، ج ۲، ص ۴۳۱.
  91. احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۰۵۵.
  92. التبیان، ج ۵، ص ۴۲۲.
  93. جامع‌البیان، ج ۱۱، ص ۱۰۷؛ جوامع‌الجامع، ج ۲، ص ۱۲۵؛ غرائب القرآن، ج ۳، ص ۶۰۶.
  94. «پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم» سوره قصص، آیه ۸۱.
  95. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  96. «و خداوند از خانه‌هایتان برای شما جای آرامش پدید آورد و از پوست چارپایان برایتان خانه‌هایی برآورد که در روز جابه‌جایی و روز ماندنتان آن را سبک می‌یابید و از پشم و کرک و موی آنها وسایل (خانه) و کالایی (پدید آورد) تا هنگامی (که بپاید)» سوره نحل، آیه ۸۰.
  97. البحر المحیط، ج ۶، ص ۵۷۶ - ۵۷۷؛ روح‌البیان، ج۵، ص۶۵ - ۶۶؛ التحریر والتنویر، ج۱۳، ص ۱۹۲.
  98. بلوغ الارب، ج ۳، ص ۳۹۳؛ نیز رک: البحر المحیط، ج۶، ص۵۷۶؛ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۵۲ - ۱۵۳.
  99. جامع‌البیان، ج ۱۴، ص ۱۰۳؛ التبیان، ج ۶، ص ۴۱۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۵۳.
  100. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  101. «به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند» سوره حجرات، آیه ۴.
  102. الکشاف، ج۴، ص۳۵۷؛ اعراب‌القرآن، ج۹، ص۲۵۷.
  103. الکشاف، ج۴، ص۳۵۷؛ زبده‌التفاسیر، ج۶، ص۴۱۴.
  104. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می‌دهد و از شما شرم می‌دارد ولی خداوند از (گفتن) حقیقت شرم نمی‌کند و چون از آنان چیزی خواستید از پشت پرده‌ای بخواهید، این برای دل‌های شما و دل‌های آنان پاکیزه‌تر است و شما حقّ ندارید که پیامبر را بیازارید و نه هرگز پس از او همسرانش را به همسری گیرید که آن نزد خداوند، سترگ است» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  105. التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۱۷۸.
  106. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  107. «و اگر نه این بود که مردم (در تمایل به کفر) امّتی واحد می‌شدند بی‌گمان برای خانه‌های کسانی که به (خداوند) بخشنده کفر می‌ورزند بام‌هایی سیمین و نردبان‌هایی که از آنها فرا روند قرار می‌دادیم» سوره زخرف، آیه ۳۳.
  108. «و برای خانه‌هایشان درهایی می‌ساختیم و تخت‌هایی می‌نهادیم که بر آن پشت دهند» سوره زخرف، آیه ۳۴.
  109. مجمع البیان، ج ۹، ص ۷۲.
  110. المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۰.
  111. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  112. «و خداوند از خانه‌هایتان برای شما جای آرامش پدید آورد و از پوست چارپایان برایتان خانه‌هایی برآورد که در روز جابه‌جایی و روز ماندنتان آن را سبک می‌یابید و از پشم و کرک و موی آنها وسایل (خانه) و کالایی (پدید آورد) تا هنگامی (که بپاید)» سوره نحل، آیه ۸۰.
  113. رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۳۵۵ - ۳۵۶.
  114. «تا آنکه به درّه موران رسیدند، موری گفت: ای موران! به خانه‌های خود درآیید تا سلیمان و سپاهش شما را ناآگاهانه فرو نکوبند» سوره نمل، آیه ۱۸.
  115. «و خداوند از خانه‌هایتان برای شما جای آرامش پدید آورد و از پوست چارپایان برایتان خانه‌هایی برآورد که در روز جابه‌جایی و روز ماندنتان آن را سبک می‌یابید و از پشم و کرک و موی آنها وسایل (خانه) و کالایی (پدید آورد) تا هنگامی (که بپاید)» سوره نحل، آیه ۸۰.
  116. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۱۴؛ احسن الحدیث، ج ۵، ص ۴۸۰.
  117. «هنگامی که بر او وارد شدند و درودی گفتند (ابراهیم) گفت: ما از شما هراسانیم» سوره حجر، آیه ۵۲.
  118. تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۲۱۶؛ بیان المعانی، ج ۳، ص ۳۱۱.
  119. جامع‌البیان، ج ۱۴، ص ۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۵۷.
  120. «بگو: گریز از مرگ یا از کشته شدن- اگر بگریزید- برای شما سودی ندارد و با آن جز اندکی (از زندگی) بهره‌ور نخواهید شد» سوره احزاب، آیه ۱۶.
  121. «هر جا باشید هر چند در دژهای استوار» سوره نساء، آیه ۷۸.
  122. «آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: بی‌گمان یکسره کار با خداوند است، (آنان) در خویش چیزی نهان می‌دارند که بر تو آشکار نمی‌کنند، می‌گویند: اگر ما در این کار اختیاری داشتیم اینجا کشته نمی‌شدیم، بگو: اگر در خانه‌هایتان (نیز) می‌بودید، آنان که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود به سوی کشتارگاه‌های خویش بیرون می‌آمدند، و (چنین شد) تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دل‌هایتان دارید بپالاید و خداوند به اندیشه‌ها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  123. «آنگاه زمین‌لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۸.
  124. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۳۴۶؛ الکشاف، ج ۳، ص ۲۰۳؛ المیزان، ج ۵، ص ۷.
  125. التبیان، ج ۳، ص ۲۶۳؛ البحر المحیط، ج ۳، ص ۷۱۶.
  126. تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۸۵؛ زبده‌التفاسیر، ج ۲، ص ۱۰۸.
  127. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  128. «خانه دیرین (کعبه)» سوره حج، آیه ۲۹.
  129. «و سوگند به آن خانه آبادان» سوره طور، آیه ۴.
  130. «خانه مرا» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  131. «خانه محترم تو» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
  132. «بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
  133. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  134. جامع البیان، ج ۴، ص ۶؛ الکشاف، ج ۱، ص ۳۸۶ - ۳۸۷؛ التحریر والتنویر، ج ۳، ص ۱۵۸.
  135. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۱۱۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۲۹۵؛ التحقیق، ج ۱، ص ۳۵۹، "بیت ".
  136. «(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند» سوره نور، آیه ۳۶.
  137. زادالمسیر، ج ۳، ص ۲۹۷ - ۲۹۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۲۷.
  138. مجمع‌البیان، ج۷، ص۲۲۷؛ روح‌المعانی، ج۹،ص۳۶۶.
  139. تفسیرثعلبی، ج۷، ص۱۰۷؛ مجمع‌البیان، ج۷، ص۲۲۷.
  140. تفسیر ثعلبی، ج ۷، ص ۱۰۷؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۰؛ البرهان، ج ۴، ص ۷۶.
  141. روح‌المعانی، ج ۹، ص ۳۶۸؛ منهج‌الصادقین، ج ۶، ص ۲۹۷.
  142. «(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند» سوره نور، آیه ۳۶.
  143. «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند» سوره نور، آیه ۳۷.
  144. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  145. «از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.
  146. «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانه‌های خویش بخورید یا از خانه‌های پدرانتان یا خانه‌های مادرانتان یا خانه‌های برادرانتان یا خانه‌های خواهرانتان یا خانه‌های عموهایتان یا خانه‌های عمّه‌هایتان یا خانه‌های دایی‌هایتان یا خانه‌های خاله‌هایتان یا آن خانه‌ای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانه‌ای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن می‌دارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.
  147. المیزان، ج ۱۵، ص ۱۶۶؛ مخزن‌العرفان، ج ۹، ص ۱۵۴ - ۱۵۵.
  148. «ای مؤمنان! به خانه‌هایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه) ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.
  149. احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۵۸ - ۱۳۵۹؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۵، ص ۱۶۵.
  150. احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۵۸.
  151. زادالمسیر، ج ۳، ص ۲۸۸؛ الکشاف، ج ۳، ص ۲۲۶؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۱۳.
  152. احکام القرآن، جصاص، ج ۵، ص ۱۶۷.
  153. احکام القرآن، جصاص، ج ۵، ص ۱۶۷.
  154. احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۶۲.
  155. «پس اگر در آن (خانه) ها کسی را نیابید درون آنها در نیایید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گویند: باز گردید! باز گردید، این برایتان پاکیزه‌تر است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست» سوره نور، آیه ۲۸.
  156. مسند احمد، ج ۵، ص ۳۳۰؛ السنن الکبری، ج ۷، ص ۹۷.
  157. نک: الکشاف، ج ۳، ص ۲۲۷ - ۲۲۸؛ روح المعانی، ج ۹، ص ۳۳۰.
  158. احکام‌القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۵۸، ۱۳۶۲.
  159. زادالمسیر، ج ۳، ص ۲۸۸؛ بیان المعانی، ج ۶، ص ۱۲۵.
  160. احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۳۶۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۲۲۰.
  161. تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۳۹۹؛ التفسیرالکبیر، ج ۲۳، ص ۳۵۹؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۱۰۸.
  162. اطیب‌البیان، ج ۹، ص ۵۱۸.
  163. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می‌دهد و از شما شرم می‌دارد ولی خداوند از (گفتن) حقیقت شرم نمی‌کند و چون از آنان چیزی خواستید از پشت پرده‌ای بخواهید، این برای دل‌های شما و دل‌های آنان پاکیزه‌تر است و شما حقّ ندارید که پیامبر را بیازارید و نه هرگز پس از او همسرانش را به همسری گیرید که آن نزد خداوند، سترگ است» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  164. المیزان، ج ۱۶، ص ۳۳۷.
  165. «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانه‌های خویش بخورید یا از خانه‌های پدرانتان یا خانه‌های مادرانتان یا خانه‌های برادرانتان یا خانه‌های خواهرانتان یا خانه‌های عموهایتان یا خانه‌های عمّه‌هایتان یا خانه‌های دایی‌هایتان یا خانه‌های خاله‌هایتان یا آن خانه‌ای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانه‌ای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن می‌دارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.
  166. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۰۸ - ۱۰۹؛ لباب التأویل، ج ۳، ص ۳۰۵؛ تفسیر قاسمی، ج ۷، ص ۴۰۸.
  167. تفسیر ثعلبی، ج ۷، ص ۱۱۹؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۴۶.
  168. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۲۰۹؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۱۵.
  169. «بر شما گناهی نیست که درون خانه‌هایی غیر مسکون که در آن کالایی دارید درآیید و خداوند آنچه پنهان می‌دارید و آنچه آشکار می‌کنید می‌داند» سوره نور، آیه ۲۹.
  170. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۵۰۷؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۱۴؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۱۱۰.
  171. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  172. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، باید برای همسرانشان هزینه زندگی تا یک سال را وصیّت کنند بی‌آنکه آنان را (از خانه شوهر) بیرون کنند و اگر آنان خود بیرون روند در آنچه آنها به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند پیروزمندی» سوره بقره، آیه ۲۴۰.
  173. «ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بی‌گمان به خویش ستم کرده است؛ تو نمی‌دانی، شاید خداوند پس از آن فرمانی (تازه) پیش آورد» سوره طلاق، آیه ۱.
  174. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، باید برای همسرانشان هزینه زندگی تا یک سال را وصیّت کنند بی‌آنکه آنان را (از خانه شوهر) بیرون کنند و اگر آنان خود بیرون روند در آنچه آنها به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند پیروزمندی» سوره بقره، آیه ۲۴۰.
  175. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.
  176. مسالک الافهام، ج ۴، ص ۷۳؛ العره‌الوثقی، ج ۶، ص ۹۷؛ جامع‌المدارک، ج ۴، ص ۵۵۸.
  177. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۶،۷۷؛ التبیان، ج ۲، ص ۲۶۱ - ۲۶۲؛ تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۳۱۴.
  178. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، باید برای همسرانشان هزینه زندگی تا یک سال را وصیّت کنند بی‌آنکه آنان را (از خانه شوهر) بیرون کنند و اگر آنان خود بیرون روند در آنچه آنها به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند پیروزمندی» سوره بقره، آیه ۲۴۰.
  179. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.
  180. نک: فقه القرآن، ج ۲، ص ۱۷۱.
  181. «ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بی‌گمان به خویش ستم کرده است؛ تو نمی‌دانی، شاید خداوند پس از آن فرمانی (تازه) پیش آورد» سوره طلاق، آیه ۱.
  182. «و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیده‌اند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید می‌آورد» سوره طلاق، آیه ۴.
  183. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  184. «و از زنان شما آنان که زنا کنند چهار تن از میان خود بر آنان گواه گیرید و اگر گواهی دهند، آنها را در خانه‌ها بازدارید تا مرگ، آنان را دریابد یا خداوند، راهی (دیگر) پیش پای آنها بگذارد» سوره نساء، آیه ۱۵.
  185. نک: آلاء الرحمن، ج ۲، ص ۵۶ - ۵۷؛ تفسیر شاهی، ج ۲، ص ۶۵۳.
  186. تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص ۲۷۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۶۵؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۳۸۱.
  187. احکام القرآن، ابن عربی، ج ۱، ص ۳۵۷ - ۳۵۸؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص ۴۲.
  188. «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.
  189. احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص ۴۲ - ۴۴؛ تفسیر شاهی، ج ۲، ص ۶۵۳؛ احکام القرآن، کیاهراسی، ج ۲، ص ۳۷۴، ۳۷۷.
  190. احکام القرآن، ابن عربی، ج ۱، ص ۳۵۷.
  191. المیزان، ج ۴، ص ۲۳۴.
  192. مسالک الافهام، ج ۴، ص ۱۸۹ - ۱۹۰.
  193. نک: مسالک الافهام، ج ۴، ص ۱۹۰؛ کنزالعرفان، ج ۲، ص ۳۳۹.
  194. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  195. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  196. تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۷۹؛ المنیر، ج۲۲، ص۱۳.
  197. نک: تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۳۴؛ احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۵۳۵؛ الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۹۶-۱۹۷.
  198. تفصیل الشریعه، ج ۱، ص ۵۷۹، "کتاب الصلاة ".
  199. نک: کتاب القضا، ج ۱، ص ۴۷؛ الفرقان، ج ۲۴، ص ۱۰۵.
  200. . نک: الفرقان، ج ۲۴، ص ۱۰۰؛ مخزن العرفان، ج ۱۰، ص ۲۲۳.
  201. البحرالمحیط، ج۸، ص۴۷۷؛ الفرقان، ج۲۴، ص۱۰۶.
  202. احکام القرآن، ابن عربی، ج ۳، ص ۱۵۳۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۸۱.
  203. النص والاجتهاد، ص ۴۲۴.
  204. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  205. الخلاف، ج ۳، ص ۱۸۸ - ۱۹۰؛ بدائع الصنائع، ج ۵، ص ۱۴۶؛ المغنی، ج ۴، ص ۳۳۰.
  206. نک: التفسیر الکبیر، ج ۲۳، ص ۲۱۷؛ التبیان، ج ۷، ص ۳۰۶؛ الصافی، ج ۳، ص ۳۷۱ - ۳۷۲.
  207. «بی‌گمان به کسانی که کفر ورزیده‌اند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار داده‌ایم- باز می‌دارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک می‌چشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.
  208. نک: الخلاف، ج ۳، ص ۱۸۸.
  209. «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
  210. مناقب، ج۱، ص۱۵۳؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۸۰.
  211. الطبقات، ج۱، ص۲۱۴؛ الدرالمنثور، ج۴، ص۱۴۹.
  212. الطبقات، ج۱، ص ۲۱۴؛ البحر المحیط، ج ۷، ص ۹.
  213. کشف الاسرار، ج ۶، ص ۳۵۳؛ الاصفی، ج ۲، ص ۸۰۲؛ نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۸۰.
  214. نهج‌البلاغه، ج ۳، ص ۱۲۸؛ نیز نک: الصافی، ج ۳، ص ۳۷۱.
  215. الکافی، ج ۱، ص ۲۴۳ - ۲۴۴.
  216. البحرالمحیط، ج ۷، ص ۴۹۹ - ۵۰۰؛ نیز نک: جامع البیان، ج ۱۷، ص ۱۰۲ - ۱۰۳؛ مدارک الاحکام، ج ۸، ص ۲۵۶.
  217. السرائر، ج ۱، ص ۶۴۴ - ۶۴۵.
  218. وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص ۲۶۷ - ۲۷۰؛ جواهرالکلام، ج ۲۰، ص ۴۸ - ۴۹.
  219. السرائر، ج ۱، ص ۶۴۴ - ۶۴۵؛ مختلف الشیعه، ج ۴، ص ۳۶۶ - ۳۶۸.
  220. المغنی، ج ۴، ص ۳۰۵؛ تذکرة الفقهاء، ج ۱۰، ص ۳۹ - ۴۱.
  221. بدائع الصنائع، ج۵، ص۴۶؛ الحدائق، ج۱۷، ص۳۵۰؛ حاشیة رد المحتار، ج۶، ص۵۲۴ - ۵۲۵.
  222. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  223. «تا آنکه به درّه موران رسیدند، موری گفت: ای موران! به خانه‌های خود درآیید تا سلیمان و سپاهش شما را ناآگاهانه فرو نکوبند» سوره نمل، آیه ۱۸.
  224. «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!» سوره نحل، آیه ۶۸.
  225. غریب القرآن، ص ۲۴۵؛ التبیان، ج ۶، ص ۴۰۳؛ المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۴۰۶.
  226. تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۲۳۳؛ البحرالمدید، ج ۳، ص ۱۴۴.
  227. معانی القرآن، ج ۲، ص ۱۰۹؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۲۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۳۳.
  228. «بی‌گمان سست‌ترین خانه‌ها خانه عنکبوت است» سوره عنکبوت، آیه ۴۱.
  229. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص ۳۸۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۵۷ - ۵۸؛ منهج‌الصادقین، ج ۷، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.
  230. یوسف‌زاده و قدمی، مقاله "خانه "، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  231. «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  232. «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند):» سوره بقره، آیه ۱۲۷.
  233. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  234. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۷۹.
  235. محمد باقر، محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات، ص۳۷.
  236. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی، ج۱۵، ص۱۵۳.
  237. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۸۰.
  238. «بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
  239. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  240. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه عبدالکریم نیری بروجردی، ج۶، ص۲۶۰.
  241. بیت یعنی المکه، قال الزمخشری، روی إن الله أنزل یاقوتة من یواقیت الجنة، لها بابان من زمرد شرقی و غربی و قال لآدم أهبطت لک مایطاف حول عرشی، فتوجه آدم من ارض الهید إلیه ماشیاً و تلقته الملائکه، فقالوا بر حجک یا آدم، لقد حججنا هذا البیت قبلک بالفی عام و حج ادم اربعین حجة من أرض الهند إلی مکة علی رجلیه، فکان علی ذلک إلی أن رفعه الله أیام الطوفان إلی السماء الرابعة، فهو البیت المعمور، ثم إن الله أمر إبراهیم ببنیانه و عرفه جبریل مکانه...؛ شیخ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین و مطلع النورین، چاپ سنگی ۱۳۲۱ ق
  242. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۸۱.
  243. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  244. «خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.
  245. نقل به اختصار با استفاده از تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۵۰.
  246. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۸۳.
  247. «چنان که پروردگارت تو را از خانه‌ات به درستی بیرون آورد با آنکه بی‌گمان دسته‌ای از مؤمنان ناخرسند بودند» سوره انفال، آیه ۵.
  248. «و نماز آنان نزد خانه (ی کعبه) جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس عذاب را برای کفری که می‌ورزیدید بچشید!» سوره انفال، آیه ۳۵.
  249. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۸۵.
  250. با استفاده از شأن نزول آیات دکتر محمد محقق، ص۳۶۵.
  251. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۸۶.
  252. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۷، ص۹۱.
  253. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۸۶.
  254. اسباب نزول واحدی.
  255. محمد باقر، محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات، ص۳۸۴.
  256. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۸۶.
  257. «و آن زن که یوسف در خانه‌اش بود از او، کام خواست و درها را بست و گفت: پیش آی که از آن توام! (یوسف) گفت: پناه بر خداوند! او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند» سوره یوسف، آیه ۲۳.
  258. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۸۸.
  259. محمد، خزائلی، اعلام قرآن، ص۶۰۰.
  260. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۸۹.
  261. سند شماره ۱، ص۶۰۱.
  262. ترجمه جلد ۱۳ بحار، زیر عنوان: آنچه در الواح اهرام نوشته بود.
  263. محمد باقر، مجلسی، مهدی موعود، بحارالانوار، ترجمه علی دوانی، ج۱۳، ص۷- ۳۴۴.
  264. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۸۹.
  265. سند شماره ۱، ص۳۴۶.
  266. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۹۰.
  267. «پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
  268. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۶۲.
  269. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۹۲.
  270. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.
  271. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  272. «در آن (چارپایان) برای شما تا زمانی معیّن سودهاست سپس قربانگاه آنها به سوی خانه دیرین (کعبه) است» سوره حج، آیه ۳۳.
  273. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۵۴.
  274. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۶۷.
  275. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۸۷.
  276. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۹۴.
  277. «و سوگند به آن خانه آبادان،» سوره طور، آیه ۴.
  278. بهاءالدین، خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۴۰۶.
  279. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۳۷، ص۱۱.
  280. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۹۶.
  281. «پس باید پروردگار این خانه را بپرستند» سوره قریش، آیه ۳.
  282. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۴۰، ص۴۰۲.
  283. «برای پیوستگی قریش،» سوره قریش، آیه ۱.
  284. «پس باید پروردگار این خانه را بپرستند * همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۳-۴.
  285. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۹۷.
  286. «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  287. «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند):» سوره بقره، آیه ۱۲۷.
  288. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  289. «بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
  290. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  291. «و نماز آنان نزد خانه (ی کعبه) جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس عذاب را برای کفری که می‌ورزیدید بچشید!» سوره انفال، آیه ۳۵.
  292. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم را در خانه (کعبه) مستقر ساختیم (و گفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.
  293. «پس باید پروردگار این خانه را بپرستند» سوره قریش، آیه ۳.
  294. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۳۶.
  295. انفال / ۳۵.
  296. خلاصه تفاسیر، ص۴۷۱.
  297. حج / ۲۶.
  298. قریش / ۳.
  299. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۳۸.
  300. آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۵۰.
  301. تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۵۴.
  302. آیه ۱۵۸.
  303. تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۶.
  304. تفسیر المیزان، ج۳، ص۵۷۴.
  305. خلاصه تفاسیر، ص۴۷۱.
  306. تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۸۰.
  307. خلاصه تفاسیر، ص۱۵۷۳.
  308. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۳۹.
  309. «چنان که پروردگارت تو را از خانه‌ات به درستی بیرون آورد با آنکه بی‌گمان دسته‌ای از مؤمنان ناخرسند بودند» سوره انفال، آیه ۵.
  310. تفسیر المیزان، ج۹، ص۱۰.
  311. اطلس قرآن، ص۲۲۷.
  312. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۴۲.
  313. برگزیده تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۴۹.
  314. تاریخ کامل، ج۳، ص۹۴۹.
  315. عزالله کاسب، تاریخ انبیاء، ص۴۱۰.
  316. محمد رسول کیانی، اعلام قرآن، ص۳۱.
  317. قائدان، تاریخ و آثار اسلامی مکه، ص۱۶۳.
  318. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۴۴.
  319. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۴۵.
  320. «و آن زن که یوسف در خانه‌اش بود از او، کام خواست و درها را بست و گفت: پیش آی که از آن توام! (یوسف) گفت: پناه بر خداوند! او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند» سوره یوسف، آیه ۲۳.
  321. «و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم که او را برای شما نگه‌دارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.
  322. تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۹۰.
  323. دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱، ص۱۱۴۹.
  324. خلاصه تفاسیر، ص۶۰۴.
  325. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۴۷.
  326. قاموس کتاب مقدس، ص۶۷۳.
  327. محلاتی، تاریخ انبیاء، ص۲۳۸.
  328. اعلام قرآن، خزائلی، ص۶۷۳.
  329. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۴۹.
  330. «و زنانی در آن شهر گفتند: همسر عزیز (مصر) از برده خویش، کام می‌خواهد، (برده‌اش) او را در عشق، سخت شیفته کرده است؛ بی‌گمان ما او را در گمراهی آشکاری می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۰.
  331. بهاالدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱، ص۱۱۴۹.
  332. خزائلی، اعلام قرآن، ص۶۷۳.
  333. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۵۰.
  334. جان بی. ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۴۹۰.
  335. تاریخ جامع ادیان، ص۲۱۶.
  336. عبدالکریم بی‌آزار شیرازی، تاریخ جامع ادیان، ص۲۱۷.
  337. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۵۱.
  338. پیدایش ۱۱:۴۷.
  339. خروج ۱۱:۱.
  340. دایرة المعارف کتاب مقدس، ص۷۸۳.
  341. پیدایش ۱۱:۴۷.
  342. دایرة المعارف کتاب مقدس، ص۷۹۳.
  343. ر.ک: اطلس قرآن، ص۷۵.
  344. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۵۳.
  345. «یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشته‌ای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۳.
  346. خلاصه تفاسیر، ص۷۴۹.
  347. تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۱۲.
  348. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۵۵.
  349. «پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
  350. ابواسحق بن منصور بن خلف نیشابوری، قصص الانبیا، ص۱۲۸.
  351. جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۴۱.
  352. تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۱۱.
  353. خزائلی، اعلام قرآن، ص۶۵.
  354. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۶۰.
  355. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  356. «در آن (چارپایان) برای شما تا زمانی معیّن سودهاست سپس قربانگاه آنها به سوی خانه دیرین (کعبه) است» سوره حج، آیه ۳۳.
  357. تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۰۱.
  358. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۶۲.
  359. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۵۱.
  360. تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۱۴.
  361. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۶۳.
  362. جوامع الجامع، ج۴، ص۲۰.
  363. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۲۰۷.
  364. المیزان، ج۱۴، ص۵۵۱.
  365. اطلاعات قرآنی، ص۱۶۲.
  366. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۶۴.
  367. «و سوگند به آن خانه آبادان،» سوره طور، آیه ۴.
  368. اطلاعات قرآنی، ص۱۶۱.
  369. تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۲۴.
  370. تاریخ انبیاء، محلاتی ص۲۹.
  371. تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۲۴.
  372. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۶۶.
  373. ابواسحق بن منصور بن خلف نیشابوری، قصص الانبیاء، ص۱۳۴.
  374. آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۲۴.
  375. تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۷.
  376. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۶۷.