وظایف منتظران راستین امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]»'' و ''«[[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]»'' و نیز  مقاله ''«[[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]»'' و ''«[[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]»'' و نیز  مقاله ''«[[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«دست کم سه مؤلفه در شکل‌گیری [[انتظار]]، نقش اساسی دارد:  
::::::«دست کم سه مؤلفه در شکل‌گیری [[انتظار]]، نقش اساسی دارد:  
::::#'''قانع نبودن از وضع موجود:''' بدون [[تردید]] وضع موجود در عصر [[غیبت]]، دارای کاستی‌هایی است که هر [[انسان]] کمال طلب را ناخرسند خواهد کرد. این کاستی‌ها به طور عمده از نبود ظاهری [[امام]] ناشی شده است. در باور [[شیعه]] است که آخرین پیشوای [[معصوم]] به دلایلی که برخی از آنها پوشیده است، [[غایب]] شده است.<ref> شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۸، ح ۹ و نعمانی، الغيبة، ص ۱۶۶، ح ۶ </ref> این [[پنهان]] بودن سبب شده است تا جایی فواید ظاهری آن [[امام]] بی‌بهره باشد. یک [[منتظر راستین]]، کسی است که نه ن به سبب محروم بودن خود از حضور ظاهری [[امام]] وضع موجود را بر نمی‌تابد که محروم بودن [[جامعه بشری]] از [[نعمت]] حضور ظاهری [[امام]] نیز او را [[آزار]] می‌دهد. او خود بایسته می‌داند همه عواملی را که باعث [[غیبت]] آن [[حضرت]] شده است، به اندازه توان خود برطرف کند.
::::#'''قانع نبودن از وضع موجود:''' بدون [[تردید]] وضع موجود در عصر [[غیبت]]، دارای کاستی‌هایی است که هر [[انسان]] کمال طلب را ناخرسند خواهد کرد. این کاستی‌ها به طور عمده از نبود ظاهری [[امام]] ناشی شده است. در [[باور]] [[شیعه]] است که آخرین پیشوای [[معصوم]] به دلایلی که برخی از آنها پوشیده است، [[غایب]] شده است.<ref> شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۸، ح ۹ و نعمانی، الغيبة، ص ۱۶۶، ح ۶ </ref> این [[پنهان]] بودن سبب شده است تا جایی فواید ظاهری آن [[امام]] بی‌بهره باشد. یک [[منتظر راستین]]، کسی است که نه ن به سبب [[محروم]] بودن خود از حضور ظاهری [[امام]] وضع موجود را بر نمی‌تابد که [[محروم]] بودن [[جامعه بشری]] از [[نعمت]] حضور ظاهری [[امام]] نیز او را [[آزار]] می‌دهد. او خود بایسته می‌داند همه عواملی را که باعث [[غیبت]] آن [[حضرت]] شده است، به اندازه [[توان]] خود برطرف کند.
::::#'''[[امید]] دستیابی به وضع مطلوب:''' یکی از نعمت‌های بزرگ [[خداوند]] در نهاد [[انسان]]، کمال طلبی او است، به گونه‌ای که همه فعالیت‌های خود را در سمت آن، سوق می‌دهد.
::::#'''[[امید]] دستیابی به وضع مطلوب:''' یکی از نعمت‌های بزرگ [[خداوند]] در نهاد [[انسان]]، کمال طلبی او است، به گونه‌ای که همه فعالیت‌های خود را در سمت آن، سوق می‌دهد.
::::#'''حرکت و [[تلاش]] برای گذر از وضع موجود و قرار گرفتن در وضع مطلوب:''' [[انسان]]، به [[دلیل]] دارا بودن ظرفیت‌های فراوان، همواره در جهت رشد معنوی و [[فکری]] خود در [[تلاش]] است. او در [[انتظار]]، در پی روزگاری است که زمینه‌ها و شرایط دست به هم داده، همه نیروهای او سوی رشد و تعالی به فعلیت رسد. از سوی دیگر، شکی نیست که [[غیبت]] آخرین پیشوای [[معصوم]]، سبب می‌شود برخی از راههای کمال بر [[انسان]] و [[جامعه]] بسته شود. در [[انتظار]]، [[امید]] به دست یابی وضع بهتر، مؤلفه‌های اساسی است که [[انسان]] را از رکود و خمودگی برحذر می‌دارد و او را به [[تلاش]] در راه رسیدن به وضع مطلوب وا می‌دارد. در این صورت، اگر به دلایلی به وضع مطلوب هم نرسید، به [[دلیل]] اهتمام و سعی او، [[خداوند]] [[پاداش]] کسانی را مرحله را [[درک]] می‌کنند به او خواهد داد.
::::#'''حرکت و تلاش برای گذر از وضع موجود و قرار گرفتن در وضع مطلوب:''' [[انسان]]، به [[دلیل]] دارا بودن ظرفیت‌های فراوان، همواره در جهت [[رشد معنوی]] و [[فکری]] خود در تلاش است. او در [[انتظار]]، در پی روزگاری است که زمینه‌ها و شرایط دست به هم داده، همه نیروهای او سوی رشد و تعالی به فعلیت رسد. از سوی دیگر، شکی نیست که [[غیبت]] آخرین پیشوای [[معصوم]]، سبب می‌شود برخی از راههای کمال بر [[انسان]] و [[جامعه]] بسته شود. در [[انتظار]]، [[امید]] به دست یابی وضع بهتر، مؤلفه‌های اساسی است که [[انسان]] را از رکود و خمودگی برحذر می‌دارد و او را به تلاش در راه رسیدن به وضع مطلوب وا می‌دارد. در این صورت، اگر به دلایلی به وضع مطلوب هم نرسید، به [[دلیل]] اهتمام و سعی او، [[خداوند]] [[پاداش]] کسانی را مرحله را [[درک]] می‌کنند به او خواهد داد.
::::::این [[امیدواری]]، ناگزیر مراحلی را در بر خواهد داشت که برخی بدین قرارند:
::::::این [[امیدواری]]، ناگزیر مراحلی را در بر خواهد داشت که برخی بدین قرارند:
:::::#'''[[آگاهی]] به عدم حضور ظاهری [[امام‏]]:''' گاهی [[انسان]] در زندگی کمبودی دارد؛ امّا به سبب آن‏که به آن کمبود [[آگاهی]] ندارد، هرگز در پی رفع آن کمبود هم نمی‌‏رود و هرگز برای جبران آن از خود تلاشی نشان نمی‏‌دهد؛ پس در نخستین مرحله [[انتظار]]، می‌‏بایست [[آگاه]] شد که [[حجت الهی]] در پرده [[غیبت]] است.
:::::#'''[[آگاهی]] به عدم حضور ظاهری [[امام‏]]:''' گاهی [[انسان]] در [[زندگی]] کمبودی دارد؛ امّا به سبب آن‏که به آن کمبود [[آگاهی]] ندارد، هرگز در پی رفع آن کمبود هم نمی‌‏رود و هرگز برای جبران آن از خود تلاشی نشان نمی‏‌دهد؛ پس در نخستین مرحله [[انتظار]]، می‌‏بایست [[آگاه]] شد که [[حجت الهی]] در پرده [[غیبت]] است.
:::::#'''احساس نیاز به [[امام]] حاضر:''' ممکن است در عصر [[پنهان‌‏زیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} کسی به [[غیبت]] آن حضرت [[آگاهی]] هم داشته باشد؛ امّا هرگز به این دیدگاه نرسیده که [[جامعه بشری]] نیازمند چنین [[رهبری الهی]] است. به بیان دیگر، مؤلفه پیشین وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن [[حجت الهی]] احساس نیاز پیدا نکرده است. او بر این باور است که [[مردم]] چه نیازی به [[امام]] دارند؛ در حالی که زندگی خود را سپری می‌‏کنند. چنین کسی هرگز نمی‌‏تواند [[انتظار]] [[ظهور]] حضرتش را درون خود پدید آورد.
:::::#'''احساس [[نیاز]] به [[امام]] حاضر:''' ممکن است در عصر [[پنهان‌‏زیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} کسی به [[غیبت]] آن [[حضرت]] [[آگاهی]] هم داشته باشد؛ امّا هرگز به این دیدگاه نرسیده که [[جامعه بشری]] [[نیازمند]] چنین [[رهبری الهی]] است. به بیان دیگر، مؤلفه پیشین وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن [[حجت الهی]] احساس [[نیاز]] پیدا نکرده است. او بر این [[باور]] است که [[مردم]] چه نیازی به [[امام]] دارند؛ در حالی که [[زندگی]] خود را سپری می‌‏کنند. چنین کسی هرگز نمی‌‏تواند [[انتظار]] [[ظهور]] حضرتش را درون خود پدید آورد.
:::::#'''[[یقین]] به [[ظهور]] [[امام]] غایب‏:''' شکی نیست کسانی که به [[ظهور]] [[امام]] [[غایب]] [[یقین]] ندارند، در [[انتظار]] نیز نخواهند بود؛ بلکه [[انتظار]] برای آن‏ها بی‏‌معنا خواهد بود. هرقدر [[آگاهی]] و [[یقین]] شخص به [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} بیشتر و عمیق‏‌تر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر [[شک]] و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن سست و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه سست خواهد بود [[پیشوایان]] [[معصوم]]{{عم}} با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان نورانی خود، باور قطعی به [[ظهور]] آخرین [[حجّت الهی]] را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه [[ناامیدی]]، پرهیز می‌‏دادند. [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: [[قیامت]] برپا نمی‌‏شود، تا این‏که قیام‌‏کننده‌‏ای به [[حق]] از [[خاندان]] ما [[قیام]] کند و این، هنگامی است که [[خداوند]] به او اجازه فرماید. هرکس از او [[پیروی]] کند، [[نجات]] می‏‌یابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد<ref> {{عربی|" لَا تَقُومُ‏ السَّاعَةُ حَتَّى‏ يَقُومَ‏ الْقَائِمُ‏ الْحَقُ‏ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي‏‏‏ ‏"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۵۹؛ر.ک: اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة{{عم}}، ج ۲، ص ۴۵۹</ref>.
:::::#'''[[یقین]] به [[ظهور]] [[امام]] غایب‏:''' شکی نیست کسانی که به [[ظهور]] [[امام]] [[غایب]] [[یقین]] ندارند، در [[انتظار]] نیز نخواهند بود؛ بلکه [[انتظار]] برای آن‏ها بی‏‌معنا خواهد بود. هرقدر [[آگاهی]] و [[یقین]] شخص به [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} بیشتر و عمیق‏‌تر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر [[شک]] و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن [[سست]] و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه [[سست]] خواهد بود [[پیشوایان]] [[معصوم]]{{عم}} با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان [[نورانی]] خود، [[باور]] قطعی به [[ظهور]] آخرین [[حجّت الهی]] را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه [[ناامیدی]]، پرهیز می‌‏دادند. [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: [[قیامت]] برپا نمی‌‏شود، تا این‏که قیام‌‏کننده‌‏ای به [[حق]] از [[خاندان]] ما [[قیام]] کند و این، هنگامی است که [[خداوند]] به او اجازه فرماید. هرکس از او [[پیروی]] کند، [[نجات]] می‏‌یابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد<ref> {{عربی|" لَا تَقُومُ‏ السَّاعَةُ حَتَّى‏ يَقُومَ‏ الْقَائِمُ‏ الْحَقُ‏ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي‏‏‏ ‏"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۵۹؛ر.ک: اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة{{عم}}، ج ۲، ص ۴۵۹</ref>.
:::::#'''[[دوست]] داشتن [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}:''' کسی که به [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک می‏‌بیند، هرقدر [[ظهور]] [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و سست می‌‏شود. این [[دوست]] داشتن فقط زمانی به وجود می‌‏آید که [[مؤمنان]]، تصویر روشنی از [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} داشته باشند، تا این‏که نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظه‌‏شماری کنند. متأسفانه تصویرسازی [[دوران ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} همواره از افراط‌ها و تفریط‌ها در [[امان]] نبوده است. گاهی دوران [[حکومت]] آن حضرت را سخت‏‌ترین و تلخ‌‏ترین دوران یاد می‌‏کنند و گاهی آن دوران را دوران [[رفاه]] و [[آسایش]] مطلق و تن‌‏پروری معرفی می‌‏نمایند که بدون [[تردید]]، هردو تصویر، زیان‏‌های خود را در باورهای [[جامعه]] گذاشته است.
:::::#'''[[دوست]] داشتن [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}:''' کسی که به [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک می‏‌بیند، هرقدر [[ظهور]] [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و [[سست]] می‌‏شود. این [[دوست]] داشتن فقط زمانی به وجود می‌‏آید که [[مؤمنان]]، تصویر روشنی از [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} داشته باشند، تا این‏که نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظه‌‏شماری کنند. متأسفانه تصویرسازی [[دوران ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} همواره از [[افراط‌ها]] و [[تفریط‌ها]] در [[امان]] نبوده است. گاهی دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را سخت‏‌ترین و تلخ‌‏ترین دوران یاد می‌‏کنند و گاهی آن دوران را دوران [[رفاه]] و [[آسایش]] مطلق و تن‌‏پروری معرفی می‌‏نمایند که بدون [[تردید]]، هردو تصویر، زیان‏‌های خود را در باورهای [[جامعه]] گذاشته است.
:::::#'''نزدیک دانستن [[ظهور]]:''' اگرچه [[انتظار]] با مؤلفه‌‏های یاد شده تحقق می‌‏یابد، نزدیک دانستن [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} می‌‏تواند بر شدت [[انتظار]] افزوده، [[آمادگی]] فرد را افزایش دهد. نزدیک دانستن [[ظهور]] باعث می‌‏شود توجه به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} بی‌ش‏ازپیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام [[رفتار]] در راستای خشنودی آن حضرت انجام شود»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۹۵-۱۹۶.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
:::::#'''نزدیک دانستن [[ظهور]]:''' اگرچه [[انتظار]] با مؤلفه‌‏های یاد شده تحقق می‌‏یابد، نزدیک دانستن [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} می‌‏تواند بر شدت [[انتظار]] افزوده، [[آمادگی]] فرد را افزایش دهد. نزدیک دانستن [[ظهور]] باعث می‌‏شود توجه به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} بی‌ش‏ازپیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام [[رفتار]] در راستای [[خشنودی]] آن [[حضرت]] انجام شود»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۹۵-۱۹۶.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان؛}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان؛}}
[[پرونده:5784577.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی رضا پناهیان]]]]
[[پرونده:5784577.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی رضا پناهیان]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«'''[[اعتراض]] به وضع موجود''': مقدمه پدید است آمدن احساس [[انتظار فرج]]، [[اعتراض]] به وضع موجود است. کسی که از وضع موجود [[راضی]] است، نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است، باشد. این [[اعتراض]] هرچند ممکن است مقدمه خارجی [[انتظار]] محسوب شود نه عضو درونی آن، اما به [[دلیل]] نقش حیاتی و مهمی که در شکل‌گیری [[انتظار]] دارد، آن را اولین عنصر [[انتظار]] برمی‌شماریم. [[انسان]] باید به وضع موجود [[اعتراض]] داشته باشد، و الا نمی‌تواند [[منتظر]] باشد. حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود می‌یابد و به وضع موجود معترض نیست، نمی‌تواند به [[حد ]][[انتظار]] برسد و [[منتظر]] تحقق وضع مطلوب باشد. این [[اعتراض]] در هر درجه‌ای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد، عنصر اول [[انتظار]] محسوب می‌شود. عدم [[قناعت]] به داشته‌ها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشته‌ها می‌کند؛ و این سرگردانی و تلاش برای "داشتن" که معمولاً با [[امید]] به "یافتن" همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]].
:::::*«'''[[اعتراض]] به وضع موجود''': مقدمه پدید است آمدن احساس [[انتظار فرج]]، [[اعتراض]] به وضع موجود است. کسی که از وضع موجود [[راضی]] است، نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است، باشد. این [[اعتراض]] هرچند ممکن است مقدمه خارجی [[انتظار]] محسوب شود نه عضو درونی آن، اما به [[دلیل]] نقش حیاتی و مهمی که در شکل‌گیری [[انتظار]] دارد، آن را اولین عنصر [[انتظار]] برمی‌شماریم. [[انسان]] باید به وضع موجود [[اعتراض]] داشته باشد، و الا نمی‌تواند [[منتظر]] باشد. حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود می‌یابد و به وضع موجود معترض نیست، نمی‌تواند به [[حد ]][[انتظار]] برسد و [[منتظر]] تحقق وضع مطلوب باشد. این [[اعتراض]] در هر درجه‌ای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد، عنصر اول [[انتظار]] محسوب می‌شود. عدم [[قناعت]] به داشته‌ها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشته‌ها می‌کند؛ و این سرگردانی و تلاش برای "داشتن" که معمولاً با [[امید]] به "یافتن" همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]].
:::::*'''[[آگاهی]] از وضع مطلوب''': عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است. یعنی خبر داشتن از وضعیتی که می‌توانیم داشته باشیم ولی هم اکنون از آن برخوردار نیستیم؛ خبر از خیرات بیکرانی که می‌توانیم و باید دریافت کنیم ولی چون از آنها بی‌خبریم، خرابیم و بی‌خیال. عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است؛ وضع مطلوب و ایده‌آلی که بی‌خبری ما از آن، سبب می‌شود که [[توانایی]] [[درک]] و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از [[درک]] ما از اوضاع و احوال زمانه و آسیب‌شناسی وضع موجود، وابسته به [[فهم]] آن وضع مطلوب است. بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می‌توانیم وضع موجود خود ارزیابی کنیم؟ لابد باید به الگوهای مندرس شرقی و غربی که در مدارس و دانشگاه‌ها می‌آموزیم، دل‌خوش کنیم و خود را با مقیاس‌های ناقص و غیر انسانی بلاد [[کفر]]، اندازه‌گیری کنیم؛ کاری که شیوه مرسوم و [[ناپسند]] برخی [[نخبگان]] فرنگ‌باور مملکت ماست.
:::::*'''[[آگاهی]] از وضع مطلوب''': عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است. یعنی خبر داشتن از وضعیتی که می‌توانیم داشته باشیم ولی هم اکنون از آن برخوردار نیستیم؛ خبر از خیرات بیکرانی که می‌توانیم و باید دریافت کنیم ولی چون از آنها بی‌خبریم، خرابیم و بی‌خیال. عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است؛ وضع مطلوب و ایده‌آلی که بی‌خبری ما از آن، سبب می‌شود که [[توانایی]] [[درک]] و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از [[درک]] ما از اوضاع و احوال زمانه و آسیب‌شناسی وضع موجود، وابسته به [[فهم]] آن وضع مطلوب است. بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می‌توانیم وضع موجود خود ارزیابی کنیم؟ لابد باید به الگوهای مندرس شرقی و غربی که در مدارس و دانشگاه‌ها می‌آموزیم، دل‌خوش کنیم و خود را با مقیاس‌های ناقص و غیر انسانی بلاد [[کفر]]، اندازه‌گیری کنیم؛ کاری که شیوه مرسوم و [[ناپسند]] برخی [[نخبگان]] فرنگ‌باور مملکت ماست.
::::::بعضی وقت‌ها کسی که [[آگاهی]] و تصویر دقیقی از وضع مطلوب ندارد، حتی نمی‌تواند به وضع موجود معترض باشد. تنها با [[آگاهی]] از ویژگی [[جامعه مهدوی]] است که می‌توان از وضعیت [[غیبت]] (وضعیت موجود) نالان بود و برای [[ظهور]] بی‌قراری کرد، و الا کسی که به [[زندگی]] در این شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک [[زندگی]] [[عالی]] غافل شود، دیگر نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستی‌های حیات فردی و [[اجتماعی]] خود را می‌پذیرد و آنها را اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌کند.
::::::بعضی وقت‌ها کسی که [[آگاهی]] و تصویر دقیقی از وضع مطلوب ندارد، حتی نمی‌تواند به وضع موجود معترض باشد. تنها با [[آگاهی]] از ویژگی [[جامعه مهدوی]] است که می‌توان از وضعیت [[غیبت]] (وضعیت موجود) نالان بود و برای [[ظهور]] بی‌قراری کرد، و الا کسی که به [[زندگی]] در این شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک [[زندگی]] [[عالی]] غافل شود، دیگر نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستی‌های حیات فردی و [[اجتماعی]] خود را می‌پذیرد و آنها را اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌کند.
::::::کسی که [[منتظر]] است، باید در کنار "[[اعتراض]] به وضع موجود"، تصوری از "وضع مطلوب" نیز داشته باشد. این دو مکمّل یکدیگر هستند و به همراه عناصر دیگری که اکثراً به وضع مطلوب مربوط هستند و در ادامه به آنها اشاره می‌شود، حالت [[انتظار]] را پدید می‌آورند. اساساً احساس [[انتظار]]، به این [[ادراک]] و [[معرفت]] نسبت به وضعیت مطلوب بسیار وابسته است؛ به حدی که می‌توان گفت یکی از راه‌های تقویت [[روحیه انتظار]]، افزایش این [[معرفت]] است.
::::::کسی که [[منتظر]] است، باید در کنار "[[اعتراض]] به وضع موجود"، تصوری از "وضع مطلوب" نیز داشته باشد. این دو مکمّل یکدیگر هستند و به همراه عناصر دیگری که اکثراً به وضع مطلوب مربوط هستند و در ادامه به آنها اشاره می‌شود، حالت [[انتظار]] را پدید می‌آورند. اساساً احساس [[انتظار]]، به این [[ادراک]] و [[معرفت]] نسبت به وضعیت مطلوب بسیار وابسته است؛ به حدی که می‌توان گفت یکی از راه‌های تقویت [[روحیه انتظار]]، افزایش این [[معرفت]] است.
:::::*'''[[اعتقاد]] و [[امید]] به تحقق وضع مطلوب''': عنصر سوم [[انتظار]]، "[[اعتقاد]]" به تحقق وضع مطلوب است. یعنی به تحقق وضع مطلوبی که به آن [[آگاه]] هستیم، [[معتقد]] و جازم هم باشیم. [[امید]] هم برخاسته از همین [[اعتقاد]] باشیم است. در شرایط [[سختی]] که همه چیز [[انسان]] را به [[یأس]] [[دعوت]] می‌کند، [[امید]] داشتن، ناشی از یک [[اعتقاد]] [[راسخ]] به تحقق امری در [[آینده]] است. بعد از اینکه ما به وضع موجود معترض شدیم، و تصور درستی هم نسبت به وضع مطلوب پیدا کردیم، حالا باید به شدنی بودن آن وضع مطلوب هم [[اعتقاد]] داشته باشیم و [[امید]] رسیدن به وضعیت [[موعود]]، ما را به سوی آن بکشاند.
:::::*'''[[اعتقاد]] و [[امید]] به تحقق وضع مطلوب''': عنصر سوم [[انتظار]]، "[[اعتقاد]]" به تحقق وضع مطلوب است. یعنی به تحقق وضع مطلوبی که به آن [[آگاه]] هستیم، [[معتقد]] و جازم هم باشیم. [[امید]] هم برخاسته از همین [[اعتقاد]] باشیم است. در شرایط [[سختی]] که همه چیز ###[[313]]### را به [[یأس]] [[دعوت]] می‌کند، [[امید]] داشتن، ناشی از یک [[اعتقاد]] [[راسخ]] به تحقق امری در [[آینده]] است. بعد از اینکه ما به وضع موجود معترض شدیم، و تصور درستی هم نسبت به وضع مطلوب پیدا کردیم، حالا باید به شدنی بودن آن وضع مطلوب هم [[اعتقاد]] داشته باشیم و [[امید]] رسیدن به وضعیت [[موعود]]، ما را به سوی آن بکشاند.
:::::*'''[[اشتیاق]] به وضع مطلوب''': عنصر چهارم [[انتظار]]، علاقه به وضع مطلوب است. علاقه داشتن به تحقق [[جامعه مهدوی]]، غیر از [[اعتقادی]] است که با [[استدلال]] و صفای [[باطن]] به می‌آید. این علاقه، هرچند می‌تواند اثر آن [[اعتقاد]] باشد، که هست، اما خود [[حقیقت]] دیگری است که [[عقیده]] [[انسان]] را لذت‌بخش و سرمست‌کننده می‌سازد. وقتی یک [[عقیده]]، به عرصه علاقه راه پیدا می‌کند، مانند خونی که از [[قلب]] در همه رگ‌ها جاری می‌شود، حیات‌بخش خواهد بود؛ و [[انسان]] با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد.
:::::*'''[[اشتیاق]] به وضع مطلوب''': عنصر چهارم [[انتظار]]، علاقه به وضع مطلوب است. علاقه داشتن به تحقق [[جامعه مهدوی]]، غیر از [[اعتقادی]] است که با [[استدلال]] و صفای [[باطن]] به می‌آید. این علاقه، هرچند می‌تواند اثر آن [[اعتقاد]] باشد، که هست، اما خود [[حقیقت]] دیگری است که [[عقیده]] [[انسان]] را لذت‌بخش و سرمست‌کننده می‌سازد. وقتی یک [[عقیده]]، به عرصه علاقه راه پیدا می‌کند، مانند خونی که از [[قلب]] در همه رگ‌ها جاری می‌شود، حیات‌بخش خواهد بود؛ و [[انسان]] با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد.
::::::حال چه ما آن [[اعتقاد]] را مقدمه [[عشق]] و [[اشتیاق]] بدانیم، که در این صورت [[اعتقاد]] فرع خواهد بود و [[محبت]] اصل می‌شود؛ و چه آن [[عقیده]] را اصل بدانیم و [[عشق]] و [[محبت]] را فرع و میوه آن قلمداد کنیم، که در این صورت تا آن [[عقیده]] خود را به این نتیجه نرساند، [[استحکام]] نخواهد یافت. اساساً یکی از راه‌های [[اثبات وجود]] یک [[اعتقاد]] در [[دل]] [[انسان]]، همین [[محبت]] است، یعنی با توجه به اینکه ممکن است [[انسان]] خود را [[فریب]] دهد و علی‌رغم [[بی‌اعتقادی]]، خود را [[معتقد]] بداند، اگر بخواهد [[میزان]] [[اعتقاد]] خود را دریابد، باید به [[محبت]] برآمده از آن [[اعتقاد]] نگاه کند. [[اشتیاق]] هم ثمره [[محبت]] است، و هر دو از ثمرات [[ایمان]] محسوب می‌شوند؛ و از چنان [[جایگاه]] ارزشمندی در منظومه حقایق [[معنوی]] برخوردار هستند که [[امام رضا]]{{ع}} می‌فرمایند: "کسی که [[خدا]] را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است؛ {{متن حدیث|"مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ تَعَالَى وَ لَمْ يَشْتَقْ إِلَى لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه"}}<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰ و نیز کنزالفوائد، ج ۱، ص ۳۳۰ با این تفاوت که در کنزالفوائد به جای "و لم یشتق"، "و لم یستبق؛ سبقت و سرعت نگیرد" آمده است.</ref> یعنی در اثر [[یاد خدا]]، طبیعتاً باید به این [[اشتیاق]] برسد و الا معلوم می‌شود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را [[فریب]] داده است.
::::::حال چه ما آن [[اعتقاد]] را مقدمه [[عشق]] و [[اشتیاق]] بدانیم، که در این صورت [[اعتقاد]] فرع خواهد بود و [[محبت]] اصل می‌شود؛ و چه آن [[عقیده]] را اصل بدانیم و [[عشق]] و [[محبت]] را فرع و میوه آن قلمداد کنیم، که در این صورت تا آن [[عقیده]] خود را به این نتیجه نرساند، [[استحکام]] نخواهد یافت. اساساً یکی از راه‌های [[اثبات وجود]] یک [[اعتقاد]] در [[دل]] [[انسان]]، همین [[محبت]] است، یعنی با توجه به اینکه ممکن است [[انسان]] خود را [[فریب]] دهد و علی‌رغم [[بی‌اعتقادی]]، خود را [[معتقد]] بداند، اگر بخواهد [[میزان]] [[اعتقاد]] خود را دریابد، باید به [[محبت]] برآمده از آن [[اعتقاد]] نگاه کند. [[اشتیاق]] هم ثمره [[محبت]] است، و هر دو از ثمرات [[ایمان]] محسوب می‌شوند؛ و از چنان [[جایگاه]] ارزشمندی در منظومه حقایق [[معنوی]] برخوردار هستند که [[امام رضا]]{{ع}} می‌فرمایند: "کسی که [[خدا]] را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است؛ {{متن حدیث|"مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ تَعَالَى وَ لَمْ يَشْتَقْ إِلَى لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه"}}<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰ و نیز کنزالفوائد، ج ۱، ص ۳۳۰ با این تفاوت که در کنزالفوائد به جای "و لم یشتق"، "و لم یستبق؛ سبقت و سرعت نگیرد" آمده است.</ref> یعنی در اثر [[یاد خدا]]، طبیعتاً باید به این [[اشتیاق]] برسد و الا معلوم می‌شود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را [[فریب]] داده است.
خط ۶۰: خط ۶۰:
{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین مهدوی‌فرد؛}}
{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین مهدوی‌فرد؛}}
[[پرونده:Pic434.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[میرزا عباس مهدوی‌فرد]]]]
[[پرونده:Pic434.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[میرزا عباس مهدوی‌فرد]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرزا عباس مهدوی‌فرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[میرزا عباس مهدوی‌فرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[انتظار صحیح]] و سازنده از چهار عنصر: [[نیت]]، [[آمادگی]]، [[پایداری]] و [[هدف]] ترکیب و تألیف گردیده است:
::::::«[[انتظار صحیح]] و سازنده از چهار عنصر: [[نیت]]، [[آمادگی]]، [[پایداری]] و [[هدف]] ترکیب و تألیف گردیده است:
:::::#'''[[نیّت]]:''' از آنجا که در [[روایات]] [[انتظار]] [[عبادت]] و [[افضل]] [[اعمال]] معرفی شده است پس [[انتظار]] عملی عبادی است، در هر عمل عبادی لازم است [[بنده]] [[خدا]] [[نفس]] را از غیر [[حق]] بریده و عمل او به [[نیت]] [[قرب الهی]] و [[رضایت]] باری تعالی باشد. زیرا اگر [[اعمال عبادی]] [[خالص]] برای [[خدا]] نباشد [[شرک]] خفی خواهد شد که از آن به شدت [[نهی]] شده است. [[حضرت]] [[امام خمینی]] فرموده‌اند: "عامل بزرگ در کمال [[اعمال]] که در [[حقیقت]] به منزله [[قوه]] فاعله است [[نیت]] صادقه و [[اراده]] خالصه است که کمال، [[نقص]]، صحت و [[فساد]] [[عبادات]] کاملاً تابع آن است و هر [[قدر]] [[عبادات]] از تشریک خالص‌تر باشد کامل‌تر است. هیچ چیز در [[عبادات]] به اهمیّت [[نیت]] و [[خلوص]] آن نیست. زیرا که نسبت نیات به [[عبادات]]، نسبت [[ارواح]] به ابدان و [[نفوس]] به اجساد است"<ref>شرح چهل حدیث، ص ۳۲۵.</ref>. در لسان [[روایات]] نیز بیان شده که عمل صحیح و سالم وابسته به [[نیت]] می‌باشد. [[امام سجاد]]{{ع}} فرموده‌اند: عمل جز به [[نیّت]] نیست<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: [[اعمال]] به نیت‌هاست و در [[حقیقت]] برای هر کس آن چیزی است که [[نیت]] می‌کند<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز فرموده‌اند: [[قدر]] هر کس به [[قدر]] [[همت]] اوست و عملش به [[قدر]] [[نیت]] او<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>. مقصود از [[نیّت]] در [[انتظار]] این است که برای [[رضای خدا]] شخص [[منتظر]] توجه قلبی به حضور [[منجی]]؛ و [[آمادگی]] روحی برای استقبال از [[ظهور]] آن [[حضرت]] داشته باشد. بنابراین [[اخلاص]] در [[نیت]] [[انتظار]]، می‌طلبد که شخص [[منتظر]] در تمام دوران [[زندگی]] توجه قلبی به [[خدا]] و [[تمسک]] به [[ولایت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} و [[حضرت مهدی]]{{ع}} داشته باشد زیرا به چنین افرادی [[پاداش]] هزار [[شهید]] داده می‌شود، چنان که [[امام سجاد]]{{ع}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|"مَنْ ثَبَتَ عَلَى وَلَايَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ"}}<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>؛ هر که در [[روزگار غیبت]] [[قائم]] ما، بر [[ولایت]] ما [[استوار]] بماند [[خداوند]] [[پاداش]] هزار [[شهید]] به مانند [[شهیدان]] [[بدر]] و [[احد]]، به وی عطا می‌فرماید.
:::::#'''[[نیّت]]:''' از آنجا که در [[روایات]] [[انتظار]] [[عبادت]] و [[افضل]] [[اعمال]] معرفی شده است پس [[انتظار]] عملی عبادی است، در هر عمل عبادی لازم است [[بنده]] [[خدا]] [[نفس]] را از غیر [[حق]] بریده و عمل او به [[نیت]] [[قرب الهی]] و [[رضایت]] باری تعالی باشد. زیرا اگر [[اعمال عبادی]] [[خالص]] برای [[خدا]] نباشد [[شرک]] خفی خواهد شد که از آن به شدت [[نهی]] شده است. [[حضرت]] [[امام خمینی]] فرموده‌اند: "عامل بزرگ در کمال [[اعمال]] که در [[حقیقت]] به منزله [[قوه]] فاعله است [[نیت]] صادقه و [[اراده]] خالصه است که کمال، [[نقص]]، صحت و [[فساد]] [[عبادات]] کاملاً تابع آن است و هر [[قدر]] [[عبادات]] از تشریک خالص‌تر باشد کامل‌تر است. هیچ چیز در [[عبادات]] به اهمیّت [[نیت]] و [[خلوص]] آن نیست. زیرا که نسبت نیات به [[عبادات]]، نسبت [[ارواح]] به ابدان و [[نفوس]] به اجساد است"<ref>شرح چهل حدیث، ص ۳۲۵.</ref>. در لسان [[روایات]] نیز بیان شده که عمل صحیح و سالم وابسته به [[نیت]] می‌باشد. [[امام سجاد]]{{ع}} فرموده‌اند: عمل جز به [[نیّت]] نیست<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: [[اعمال]] به نیت‌هاست و در [[حقیقت]] برای هر کس آن چیزی است که [[نیت]] می‌کند<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز فرموده‌اند: [[قدر]] هر کس به [[قدر]] [[همت]] اوست و عملش به [[قدر]] [[نیت]] او<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>. مقصود از [[نیّت]] در [[انتظار]] این است که برای [[رضای خدا]] شخص [[منتظر]] توجه قلبی به حضور [[منجی]]؛ و [[آمادگی]] روحی برای استقبال از [[ظهور]] آن [[حضرت]] داشته باشد. بنابراین [[اخلاص]] در [[نیت]] [[انتظار]]، می‌طلبد که شخص [[منتظر]] در تمام دوران [[زندگی]] توجه قلبی به [[خدا]] و [[تمسک]] به [[ولایت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} و [[حضرت مهدی]]{{ع}} داشته باشد زیرا به چنین افرادی [[پاداش]] هزار [[شهید]] داده می‌شود، چنان که [[امام سجاد]]{{ع}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|"مَنْ ثَبَتَ عَلَى وَلَايَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ"}}<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>؛ هر که در [[روزگار غیبت]] [[قائم]] ما، بر [[ولایت]] ما [[استوار]] بماند [[خداوند]] [[پاداش]] هزار [[شهید]] به مانند [[شهیدان]] [[بدر]] و [[احد]]، به وی عطا می‌فرماید.
:::::#'''[[آمادگی]] و توانائی:''' هر عمل، روشی دارد؛ انجام و اجرای عمل این را می‌طلبد که عمل‌کننده باید طبق آن روش آماده شده و بر اساس آن، عمل را انجام دهد و [[قدرت]] انجام عمل نیز باید در فرد انجام‌دهنده باشد. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا}}<ref>خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>. [[انتظار ظهور امام مهدی]]{{ع}} یک عمل بسیار و در عین حال طولانی است که تمام [[عمر]] فردی و [[اجتماعی]] [[منتظر]] را، در بر می‌گیرد. بنابراین [[آمادگی]] و [[انتظار]]، محدود به وقت و زمان خاصی از [[زندگی]] وی نیست لذا [[انسان]] [[منتظر]] باید همیشه در حال [[انتظار]] باشد. [[آمادگی]] [[انتظار]]، تنها [[آمادگی]] نفسی و قلبی نیست، بلکه یک عمل ثابت و [[استوار]] است که باید مثل انجام دادن [[واجبات]] و اداء [[حقوق]] بجا آورده شود. [[آمادگی]] [[انتظار]] آنست که تمام وجود و اعضای [[بدن انسان]] [[منتظر]]، باید در حال [[انتظار]] باشند؛ یعنی از [[معاصی]] و [[گناهان]] اجتناب نماید و صفات رذیله و بد را از خود دور سازد تا اگر [[زمان ظهور]] [[حضرت]] را [[درک]] کنند مورد [[رحمت]] [[حضرت]] قرار بگیرد. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|"مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"}}<ref>بحارالانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۱۴۰.</ref>. هر کس خوش دارد، در شمار [[اصحاب قائم]] باشد، باید در [[عصر انتظار]]، [[مظهر]] [[اخلاق]] [[نیک]] [[اسلامی]] باشد. چنین کسی اگر پیش از [[قیام قائم]] درگذرد، [[پاداش]] او مانند کسانی باشد که [[قائم]] را [[درک]] کنند و به حضور او برسند. پس (در [[دینداری]] و تخلق به [[اخلاق]] [[اسلامی]]) بکوشید، بکوشید و در حال [[انتظار ظهور]] [[حق]] به سر برید. این ([[کردار]] [[پاک]] و افکار تابناک) گوارا باد بر شما،‌ای گروهی که [[رحمت خدا]] شامل حال شما است.
:::::#'''[[آمادگی]] و توانائی:''' هر عمل، روشی دارد؛ انجام و اجرای عمل این را می‌طلبد که عمل‌کننده باید طبق آن روش آماده شده و بر اساس آن، عمل را انجام دهد و [[قدرت]] انجام عمل نیز باید در فرد انجام‌دهنده باشد. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا}}<ref>خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>. [[انتظار ظهور امام مهدی]]{{ع}} یک عمل بسیار و در عین حال طولانی است که تمام [[عمر]] فردی و [[اجتماعی]] [[منتظر]] را، در بر می‌گیرد. بنابراین [[آمادگی]] و [[انتظار]]، محدود به وقت و زمان خاصی از [[زندگی]] وی نیست لذا [[انسان]] [[منتظر]] باید همیشه در حال [[انتظار]] باشد. [[آمادگی]] [[انتظار]]، تنها [[آمادگی]] نفسی و قلبی نیست، بلکه یک عمل ثابت و [[استوار]] است که باید مثل انجام دادن [[واجبات]] و اداء [[حقوق]] بجا آورده شود. [[آمادگی]] [[انتظار]] آنست که تمام وجود و اعضای [[بدن انسان]] [[منتظر]]، باید در حال [[انتظار]] باشند؛ یعنی از [[معاصی]] و [[گناهان]] اجتناب نماید و صفات رذیله و بد را از خود دور سازد تا اگر [[زمان ظهور]] [[حضرت]] را [[درک]] کنند مورد [[رحمت]] [[حضرت]] قرار بگیرد. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|"مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"}}<ref>بحارالانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۱۴۰.</ref>. هر کس خوش دارد، در شمار [[اصحاب قائم]] باشد، باید در [[عصر انتظار]]، [[مظهر]] [[اخلاق]] [[نیک]] [[اسلامی]] باشد. چنین کسی اگر پیش از [[قیام قائم]] درگذرد، [[پاداش]] او مانند کسانی باشد که [[قائم]] را [[درک]] کنند و به حضور او برسند. پس (در [[دینداری]] و تخلق به [[اخلاق]] [[اسلامی]]) بکوشید، بکوشید و در حال [[انتظار ظهور]] [[حق]] به سر برید. این ([[کردار]] [[پاک]] و افکار تابناک) گوارا [[باد]] بر شما،‌ای گروهی که [[رحمت خدا]] شامل حال شما است.
:::::#'''[[پایداری]]:''' در [[انتظار]]، تنها توجه قلبی [[آمادگی]] کافی نیست؛ باید [[انسان]] [[منتظر]] نسبت به [[اعمال عبادی]] که بدان مکلّف شده نیز پایدار و [[استوار]] باشد. احادیثی که [[تشویق]] به [[انتظار]] نموده‌اند و فرموده‌اند که در [[عصر انتظار]] باید متخلّق به [[اخلاق]] [[اسلامی]] باشید و [[تقوی]] پیشه کنید، در واقع اهمیت [[اتقان]] و [[پایداری]] به عمل عبادی را بیان کرده‌اند. [[احادیث]] و روایاتی که می‌فرمایند: با فضیلت‌ترین [[عبادت]]، [[انتظار فرج]] است<ref>معجم احادیث الامام المهدی{{ع}}، ج ۱، ص ۲۸۶.</ref>. [[نیّت]] و [[پایداری]] [[اعمال عبادی]] را در جهت [[رضایت خداوند]]، نشان داده‌اند. [[نیّت]] [[روح]] عمل، [[اتقان]] و [[پایداری]] ظرف تجسیم عمل است. رابطه [[نیّت]] و [[پایداری]] در [[محبت]] و [[دوستی]] [[اهل بیت]]{{ع}} در [[روایات]] مورد تأکید فراوان قرار گرفته است چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|"لَا يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ يَكُونَ عِتْرَتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ يَكُونَ أَهْلِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَ يَكُونَ ذَاتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ ذَاتِهِ"}}<ref>فقیه احمدآبادی، سید محمدتقی، نورالابصار فی فضیلة الانتظار، ص ۵۲.</ref>. [[مؤمن]] ایمانش کامل نمی‌شود، مگر وقتی که من در نزد او، از خودش عزیزتر باشم و [[اولاد]] من در نزد او، از [[اولاد]] خودش عزیزتر باشند و اهل من نزد او عزیزتر از اهل خودش باشند و امور مربوط به من نزد او مهم‌تر از امور مربوط به خودش باشد. [[حضرت مهدی]]{{ع}} نیز در دعائی چنین می‌فرماید: "خدایا! ما را [[توفیق]] [[طاعت]] و دوری از [[معصیت]] روزی گردان و [[نیّت]] با [[خلوص]] و [[حقیقت]] و [[معرفت]] به آنچه نزد تو محترم است عطا فرما. و ما را به [[هدایت]] و [[استقامت]] [[کرامت]] فرما. و زبان ما را به [[صدق]] و صواب و سخن [[حکمت]] گویا ساز و [[دل]] ما را از [[علم]] و [[معرفت]] پر گردان. و شکم ما را از غذای [[حرام]] [[پاک]] دار. و دست ما را از [[ظلم]] به خلق و سرقت نگهدار و چشم ما را از نابکاری و [[خیانت]] ببند. و گوش ما را از شنیدن سخن بیهوده و [[غیبت]] بندگانت مسدود گردان"<ref>مفاتیح الجنان، ترجمه الهی قمشه‌ای، ص ۴۴۲ ـ ۴۴۱.</ref>. بنابراین [[روایات]] و دعاهای مأثوره تأکید دارند که باید [[منتظران]] نسبت به آنچه [[مکلف]] شده‌اند، پایدار و [[استوار]] باشند.
:::::#'''[[پایداری]]:''' در [[انتظار]]، تنها توجه قلبی [[آمادگی]] کافی نیست؛ باید [[انسان]] [[منتظر]] نسبت به [[اعمال عبادی]] که بدان مکلّف شده نیز پایدار و [[استوار]] باشد. احادیثی که [[تشویق]] به [[انتظار]] نموده‌اند و فرموده‌اند که در [[عصر انتظار]] باید متخلّق به [[اخلاق]] [[اسلامی]] باشید و [[تقوی]] پیشه کنید، در واقع اهمیت [[اتقان]] و [[پایداری]] به عمل عبادی را بیان کرده‌اند. [[احادیث]] و روایاتی که می‌فرمایند: با فضیلت‌ترین [[عبادت]]، [[انتظار فرج]] است<ref>معجم احادیث الامام المهدی{{ع}}، ج ۱، ص ۲۸۶.</ref>. [[نیّت]] و [[پایداری]] [[اعمال عبادی]] را در جهت [[رضایت خداوند]]، نشان داده‌اند. [[نیّت]] [[روح]] عمل، [[اتقان]] و [[پایداری]] ظرف تجسیم عمل است. رابطه [[نیّت]] و [[پایداری]] در [[محبت]] و [[دوستی]] [[اهل بیت]]{{ع}} در [[روایات]] مورد تأکید فراوان قرار گرفته است چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|"لَا يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ يَكُونَ عِتْرَتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ يَكُونَ أَهْلِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَ يَكُونَ ذَاتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ ذَاتِهِ"}}<ref>فقیه احمدآبادی، سید محمدتقی، نورالابصار فی فضیلة الانتظار، ص ۵۲.</ref>. [[مؤمن]] ایمانش کامل نمی‌شود، مگر وقتی که من در نزد او، از خودش عزیزتر باشم و [[اولاد]] من در نزد او، از [[اولاد]] خودش عزیزتر باشند و اهل من نزد او عزیزتر از اهل خودش باشند و امور مربوط به من نزد او مهم‌تر از امور مربوط به خودش باشد. [[حضرت مهدی]]{{ع}} نیز در دعائی چنین می‌فرماید: "خدایا! ما را [[توفیق]] [[طاعت]] و دوری از [[معصیت]] روزی گردان و [[نیّت]] با [[خلوص]] و [[حقیقت]] و [[معرفت]] به آنچه نزد تو محترم است عطا فرما. و ما را به [[هدایت]] و [[استقامت]] [[کرامت]] فرما. و زبان ما را به [[صدق]] و صواب و سخن [[حکمت]] گویا ساز و [[دل]] ما را از [[علم]] و [[معرفت]] پر گردان. و شکم ما را از غذای [[حرام]] [[پاک]] دار. و دست ما را از [[ظلم]] به خلق و سرقت نگهدار و چشم ما را از نابکاری و [[خیانت]] ببند. و گوش ما را از شنیدن سخن بیهوده و [[غیبت]] بندگانت مسدود گردان"<ref>مفاتیح الجنان، ترجمه الهی قمشه‌ای، ص ۴۴۲ ـ ۴۴۱.</ref>. بنابراین [[روایات]] و دعاهای مأثوره تأکید دارند که باید [[منتظران]] نسبت به آنچه [[مکلف]] شده‌اند، پایدار و [[استوار]] باشند.
:::::#'''[[هدف]] عبادی:''' مقصود از این [[هدف]]، [[غایت]] و مقصدی است که شخص [[منتظر]]، [[انتظار]] را برای آن [[تحمل]] می‌کند. عناصر سه‌گانه گذشته عهده‌دار تحقق بخشیدن این [[هدف]] می‌باشند و [[هدف]] عبادی به دو امر زیر تقسیم می‌شود:
:::::#'''[[هدف]] عبادی:''' مقصود از این [[هدف]]، [[غایت]] و مقصدی است که شخص [[منتظر]]، [[انتظار]] را برای آن [[تحمل]] می‌کند. عناصر سه‌گانه گذشته عهده‌دار تحقق بخشیدن این [[هدف]] می‌باشند و [[هدف]] عبادی به دو امر زیر تقسیم می‌شود:
خط ۷۵: خط ۷۵:
::::::آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در [[فرهنگ اسلامی]]، [[جهان]] عرصه تقابل و هم آوردی در "[[ولایت]]" است؛ [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] او از یک سو و [[ولایت]] [[شیطان]] ([[طاغوت]]) و [[پیروان]] او از سوی دیگر. در این [[فرهنگ]]، [[انسان‌ها]] یا در خط [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] [[خدا]] هستند که [[خدا]]، آنها را از تاریکی‌های [[نادانی]] و [[گمراهی]]، خارج و به روشنای [[دانایی]] و [[رستگاری]] داخل می‌کند یا در خط [[ولایت]] [[شیطان]] و [[دوستان]] [[شیطان]] قرار دارند که اولیای‌شان، آنها را از [[روشنایی]] [[هدایت]] به سوی تاریکی‌های [[ضلالت]] می‌کشانند: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷؛ و نیز ر.ک: سوره جاثیه، آیه ۱۹.</ref>. بر اساس این نگرش، در [[آموزه‌های اسلامی]]، به نقش "[[ولایت]]" در [[زندگی]] [[انسان‌ها]] توجه ویژه‌ای شده است و همه اهل [[ایمان]] موظفند از یک‌سو، سر در گرو [[ولایت]] [[حق]] و [[پیروان]] آن داشته باشند و از سوی دیگر، از [[ولایت]] [[شیطان]] و [[پیروان]] او بیزاری جویند. این همان [[حقیقت]] "[[تولی]]" و "[[تبری]]" است که در [[مکتب]] [[تشیع]] بر آن بسیار تأکید شده است.
::::::«در [[فرهنگ اسلامی]]، [[جهان]] عرصه تقابل و هم آوردی در "[[ولایت]]" است؛ [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] او از یک سو و [[ولایت]] [[شیطان]] ([[طاغوت]]) و [[پیروان]] او از سوی دیگر. در این [[فرهنگ]]، [[انسان‌ها]] یا در خط [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] [[خدا]] هستند که [[خدا]]، آنها را از تاریکی‌های [[نادانی]] و [[گمراهی]]، خارج و به روشنای [[دانایی]] و [[رستگاری]] داخل می‌کند یا در خط [[ولایت]] [[شیطان]] و [[دوستان]] [[شیطان]] قرار دارند که اولیای‌شان، آنها را از [[روشنایی]] [[هدایت]] به سوی تاریکی‌های [[ضلالت]] می‌کشانند: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷؛ و نیز ر.ک: سوره جاثیه، آیه ۱۹.</ref>. بر اساس این نگرش، در [[آموزه‌های اسلامی]]، به نقش "[[ولایت]]" در [[زندگی]] [[انسان‌ها]] توجه ویژه‌ای شده است و همه اهل [[ایمان]] موظفند از یک‌سو، سر در گرو [[ولایت]] [[حق]] و [[پیروان]] آن داشته باشند و از سوی دیگر، از [[ولایت]] [[شیطان]] و [[پیروان]] او بیزاری جویند. این همان [[حقیقت]] "[[تولی]]" و "[[تبری]]" است که در [[مکتب]] [[تشیع]] بر آن بسیار تأکید شده است.
::::::اگرچه "[[تولی]]" و "[[تبری]]" را در اصطلاح از [[فروع دین]] شمرده‌اند، ولی از مجموعه [[معارف اسلامی]]، به ویژه آموزه‌های [[مکتب اهل بیت]]: چنین بر می‌آید که این دو موضوع، نه فرع [[دین]]، بلکه همه [[دین]] و تمامیت [[ایمان]] هستند و به بیان دیگر، [[دین]] و [[ایمان]] چیزی جز [[دوستی]] ورزیدن و [[بیزاری جستن]] (دوری گزیدن) به خاطر [[خدا]] نیست. [[فضیل بن یسار]]، یکی از [[یاران امام]] [[صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدم: آیا [[دوستی]] و [[دشمنی]] از [[ایمان]] است؟ فرمود: آیا [[ایمان]] جز [[دوستی]] و [[دشمنی]] است؟"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۵.</ref>. در [[روایت]] دیگری، [[امام صادق]] {{ع}} فرماید: "آن کس که برای [[خدا]] [[دوستی]] بورزد، برای [[خدا]] [[دشمنی]] کند و برای [[خدا]] ببخشد، از کسانی است که [[ایمان]] او کامل شده است"<ref>همان، ص ۱۲۴، ح ۱.</ref>. و باز می‌فرماید: "کسی که [[دوستی]] و دشمنی‌اش بر اساس [[دین]] نباشد، [[دین]] ندارد"<ref>همان، ص ۱۲۷، ح ۱۶.</ref>. همچنین از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است [[رسول خدا]] - [[درود]] و [[سلام]] [[خدا]] بر او و خاندانش باد - به یارانش فرمود: استوارترین دست‌آویزهای [[ایمان]] کدام است؟ گفتند: [[خدا]] و رسولش بهتر می‌دانند. بعضی گفتند: [[نماز]]؛ بعضی گفتند: [[زکات]]؛ بعضی گفتند: [[روزه]]؛ بعضی گفتند: [[حج]] و [[عمره]] و بعضی گفتند: [[جهاد]]. پس [[پیامبر خدا]] فرمود: برای همه آنچه گفتید فضیلتی است، ولی استوار‌ترین دست آویزهای [[ایمان]] نیست، بلکه استوارترین دست‌آویز [[ایمان]]، [[دوستی]] در [[راه خدا]]، [[پیروی]] کردن از [[اولیای خدا]] و [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] خداست<ref>همان، صص ۱۲۵ و ۱۲۶، ح ۶.</ref>. این همه نیست مگر به [[دلیل]] آنکه دوستی‌ها و دشمنی‌های [[آدمی]] مبدأ همه کنش‌ها و واکنش‌ها و اثرگذاری و اثرپذیری‌های او و تعیین کننده منش و روش او در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] است. [[نجات]] و [[رستگاری]] یا سقوط و [[گمراهی]] هر انسانی نیز بستگی تام و تمامی به این موضوع دارد که او در [[زندگی]] خود به چه کسی یا چه چیزی [[دل]] بسته و به [[ولایت]] که سرسپرده است.
::::::اگرچه "[[تولی]]" و "[[تبری]]" را در اصطلاح از [[فروع دین]] شمرده‌اند، ولی از مجموعه [[معارف اسلامی]]، به ویژه آموزه‌های [[مکتب اهل بیت]]: چنین بر می‌آید که این دو موضوع، نه فرع [[دین]]، بلکه همه [[دین]] و تمامیت [[ایمان]] هستند و به بیان دیگر، [[دین]] و [[ایمان]] چیزی جز [[دوستی]] ورزیدن و [[بیزاری جستن]] (دوری گزیدن) به خاطر [[خدا]] نیست. [[فضیل بن یسار]]، یکی از [[یاران امام]] [[صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدم: آیا [[دوستی]] و [[دشمنی]] از [[ایمان]] است؟ فرمود: آیا [[ایمان]] جز [[دوستی]] و [[دشمنی]] است؟"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۵.</ref>. در [[روایت]] دیگری، [[امام صادق]] {{ع}} فرماید: "آن کس که برای [[خدا]] [[دوستی]] بورزد، برای [[خدا]] [[دشمنی]] کند و برای [[خدا]] ببخشد، از کسانی است که [[ایمان]] او کامل شده است"<ref>همان، ص ۱۲۴، ح ۱.</ref>. و باز می‌فرماید: "کسی که [[دوستی]] و دشمنی‌اش بر اساس [[دین]] نباشد، [[دین]] ندارد"<ref>همان، ص ۱۲۷، ح ۱۶.</ref>. همچنین از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است [[رسول خدا]] - [[درود]] و [[سلام]] [[خدا]] بر او و خاندانش [[باد]] - به یارانش فرمود: استوارترین دست‌آویزهای [[ایمان]] کدام است؟ گفتند: [[خدا]] و رسولش بهتر می‌دانند. بعضی گفتند: [[نماز]]؛ بعضی گفتند: [[زکات]]؛ بعضی گفتند: [[روزه]]؛ بعضی گفتند: [[حج]] و [[عمره]] و بعضی گفتند: [[جهاد]]. پس [[پیامبر خدا]] فرمود: برای همه آنچه گفتید فضیلتی است، ولی استوار‌ترین دست آویزهای [[ایمان]] نیست، بلکه استوارترین دست‌آویز [[ایمان]]، [[دوستی]] در [[راه خدا]]، [[پیروی]] کردن از [[اولیای خدا]] و [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] خداست<ref>همان، صص ۱۲۵ و ۱۲۶، ح ۶.</ref>. این همه نیست مگر به [[دلیل]] آنکه دوستی‌ها و دشمنی‌های [[آدمی]] مبدأ همه کنش‌ها و واکنش‌ها و اثرگذاری و اثرپذیری‌های او و تعیین کننده منش و روش او در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] است. [[نجات]] و [[رستگاری]] یا سقوط و [[گمراهی]] هر انسانی نیز بستگی تام و تمامی به این موضوع دارد که او در [[زندگی]] خود به چه کسی یا چه چیزی [[دل]] بسته و به [[ولایت]] که سرسپرده است.
::::::در [[فرهنگ شیعی]]، [[امامان معصوم]] {{عم}} [[مظهر]] همه [[خوبی‌ها]] و [[دشمنان]] آنها [[مظهر]] همه [[بدی‌ها]] هستند و به طور طبیعی کسی که در پی [[خوبی‌ها]] و دوری از [[بدی]] هاست، راهی جز [[دل]] بستن به حضرات [[معصومین]] و [[برائت]] (دوری) از [[دشمنان]] آنها ندارد. [[امام صادق]] {{ع}} در این زمینه می‌فرماید: ما ریشه همه خوبی‌هاییم و همه [[خوبی‌ها]] از شاخ و برگ ماست. از جمله [[خوبی‌ها]] یگانه‌پرستی، [[نماز]]، [[روزه]] و... است. [[دشمن]] ما ریشه همه بدی‌هاست و همه [[اعمال]] [[زشت]] و ناشایست از شاخ و برگ آنهاست که دروغ‌گویی، تنگ‌نظری، [[سخن‌چینی]] و.... از آن جمله است<ref>الکافی، ج ۸، ص ۳۰۳، ح ۳۳۶.</ref>. در [[روایت]] دیگری که از [[امام]] [[موسی کاظم]] {{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ}}<ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاری‌های آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>، [[نقل]] شده، این موضوع با عبارت دیگری بیان گردیده است: برای [[قرآن]] ظاهری است و [[باطنی]]. همه آنچه را [[خداوند]] در [[قرآن]] [[حرام]] کرده، ظاهر [[قرآن]] است و [[باطن]] آن [[پیشوایان]] ستمکارند و همه آنچه را [[خدای تعالی]] در [[قرآن]] [[حلال]] فرموده ظاهر [[قرآن]] است و [[باطن]] آن [[پیشوایان]] [[حق]] ([[ائمه معصومین]] {{عم}}) هستند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۰.</ref>. بنابراین، برای همه کسانی که طالب [[هدایت]] و رستگاری‌اند، به ویژه برای کسانی که سر در گرو [[ولایت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[اولیای خدا]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} دارند، ضروری است که [[دوستان]] و [[دشمنان]] اهل [[ایمان]] را بشناسند. اینان تا [[ولایت مهدوی]] را که استمرار [[ولایت الهی]]، [[ولایت محمدی]] و [[ولایت علوی]] است، و نیز کسانی را که در تقابل با جریان [[ولایت مهدوی]] هستند، چنان که بایسته است، نشناسند، نمی‌توانند چنان که [[شایسته]] است، به ریسمان [[ولایت مهدوی]] در آویزند و از [[دشمنان]] این [[ولایت]] بیزاری جویند. [[حضرت]] [[امام خمینی]] در این زمینه می‌فرماید: شرط ورود به [[صراط]] [[نعمت]] [[حق]]، [[برائت]] و دوری از [[صراط]] [[گمراهان]] است که در همه سطوح و [[جوامع اسلامی]] باید پیاده شود<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۱۴.</ref>. با توجه به مطالب یاد شده می‌توان گفت [[ولایت‌ورزی]] و [[برائت‌جویی]] دو رکن اساسی [[انتظار]] هستند و تنها کسانی را می‌توان از جمله [[منتظران واقعی]] برشمرد که در [[دوران غیبت]] [[تولی]] و [[تبری]] را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند.
::::::در [[فرهنگ شیعی]]، [[امامان معصوم]] {{عم}} [[مظهر]] همه [[خوبی‌ها]] و [[دشمنان]] آنها [[مظهر]] همه [[بدی‌ها]] هستند و به طور طبیعی کسی که در پی [[خوبی‌ها]] و دوری از [[بدی]] هاست، راهی جز [[دل]] بستن به حضرات [[معصومین]] و [[برائت]] (دوری) از [[دشمنان]] آنها ندارد. [[امام صادق]] {{ع}} در این زمینه می‌فرماید: ما ریشه همه خوبی‌هاییم و همه [[خوبی‌ها]] از شاخ و برگ ماست. از جمله [[خوبی‌ها]] یگانه‌پرستی، [[نماز]]، [[روزه]] و... است. [[دشمن]] ما ریشه همه بدی‌هاست و همه [[اعمال]] [[زشت]] و ناشایست از شاخ و برگ آنهاست که [[دروغ‌گویی]]، [[تنگ‌نظری]]، [[سخن‌چینی]] و.... از آن جمله است<ref>الکافی، ج ۸، ص ۳۰۳، ح ۳۳۶.</ref>. در [[روایت]] دیگری که از [[امام]] [[موسی کاظم]] {{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ}}<ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاری‌های آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>، [[نقل]] شده، این موضوع با عبارت دیگری بیان گردیده است: برای [[قرآن]] ظاهری است و [[باطنی]]. همه آنچه را [[خداوند]] در [[قرآن]] [[حرام]] کرده، ظاهر [[قرآن]] است و [[باطن]] آن [[پیشوایان]] ستمکارند و همه آنچه را [[خدای تعالی]] در [[قرآن]] [[حلال]] فرموده ظاهر [[قرآن]] است و [[باطن]] آن [[پیشوایان]] [[حق]] ([[ائمه معصومین]] {{عم}}) هستند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۰.</ref>. بنابراین، برای همه کسانی که طالب [[هدایت]] و رستگاری‌اند، به ویژه برای کسانی که سر در گرو [[ولایت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[اولیای خدا]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} دارند، ضروری است که [[دوستان]] و [[دشمنان]] اهل [[ایمان]] را بشناسند. اینان تا [[ولایت مهدوی]] را که استمرار [[ولایت الهی]]، [[ولایت محمدی]] و [[ولایت علوی]] است، و نیز کسانی را که در تقابل با جریان [[ولایت مهدوی]] هستند، چنان که بایسته است، نشناسند، نمی‌توانند چنان که [[شایسته]] است، به ریسمان [[ولایت مهدوی]] در آویزند و از [[دشمنان]] این [[ولایت]] بیزاری جویند. [[حضرت]] [[امام خمینی]] در این زمینه می‌فرماید: شرط ورود به [[صراط]] [[نعمت]] [[حق]]، [[برائت]] و دوری از [[صراط]] [[گمراهان]] است که در همه سطوح و [[جوامع اسلامی]] باید پیاده شود<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۱۴.</ref>. با توجه به مطالب یاد شده می‌توان گفت [[ولایت‌ورزی]] و [[برائت‌جویی]] دو رکن اساسی [[انتظار]] هستند و تنها کسانی را می‌توان از جمله [[منتظران واقعی]] برشمرد که در [[دوران غیبت]] [[تولی]] و [[تبری]] را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند.
::::::در [[قرآن کریم]] و [[روایات معصومین]] {{عم}} به صراحت در مورد کسانی که باید [[مؤمنان]] به [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها گردن نهند و همچنین کسانی که نباید [[مؤمنان]] در پی [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها باشند سخن گفته شده است که در اینجا به مواردی از آنها اشاره می‌کنیم:  
::::::در [[قرآن کریم]] و [[روایات معصومین]] {{عم}} به صراحت در مورد کسانی که باید [[مؤمنان]] به [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها گردن نهند و همچنین کسانی که نباید [[مؤمنان]] در پی [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها باشند سخن گفته شده است که در اینجا به مواردی از آنها اشاره می‌کنیم:  
:::::#'''[[قرآن]]''': [[آیه]] [[قرآن کریم]] در [[آیات]] متعددی به معرفی "ولی" [[مؤمنان]] پرداخته است که این از آن جمله است: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. [[خداوند متعال]] در ادامه این [[آیه]]، کسانی را که [[ولایت]] [[خدا]]، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ولی خدا]] را گردن می‌نهند، به عنوان "حزب [[الله]]" می‌ستاید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref>. براساس [[آیه]] یاد شده، تنها [[خدا]]، [[پیامبر]] و [[جانشین پیامبر]] که در پایان [[آیه]] به کنایه از وی یاد شده است - و همه می‌دانیم که او کسی جز [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} نیست - صلاحیت [[ولایت]] بر [[مؤمنان]] را دارند<ref>ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، صص ۴۷۵ - ۴۸۷.</ref>. همچنین [[خداوند]] در مورد کسانی که [[مؤمنان]] باید از [[دوستی]] کردن با آنها و پذیرش [[سرپرستی]] و [[ولایت]] شان خودداری کنند، در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ...}}<ref>«ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیده‌اند» سوره ممتحنه، آیه ۱.</ref>.  
:::::#'''[[قرآن]]''': [[آیه]] [[قرآن کریم]] در [[آیات]] متعددی به معرفی "ولی" [[مؤمنان]] پرداخته است که این از آن جمله است: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. [[خداوند متعال]] در ادامه این [[آیه]]، کسانی را که [[ولایت]] [[خدا]]، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ولی خدا]] را گردن می‌نهند، به عنوان "حزب [[الله]]" می‌ستاید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref>. براساس [[آیه]] یاد شده، تنها [[خدا]]، [[پیامبر]] و [[جانشین پیامبر]] که در پایان [[آیه]] به کنایه از وی یاد شده است - و همه می‌دانیم که او کسی جز [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} نیست - صلاحیت [[ولایت]] بر [[مؤمنان]] را دارند<ref>ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، صص ۴۷۵ - ۴۸۷.</ref>. همچنین [[خداوند]] در مورد کسانی که [[مؤمنان]] باید از [[دوستی]] کردن با آنها و پذیرش [[سرپرستی]] و [[ولایت]] شان خودداری کنند، در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ...}}<ref>«ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیده‌اند» سوره ممتحنه، آیه ۱.</ref>.  
:::::#'''[[روایات]]''': با توجه به اهمیت و نقش [[ولایت‌ورزی]] و [[برائت‌جویی]] در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] اهل [[ایمان]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}} در موارد متعددی، درباره دو موضوع یاد شده بحث کرده‌اند. آنان در مورد کسانی که [[شایسته]] است [[مؤمنان]] آنها را [[دوست]] و [[سرپرست]] خود برگزینند و همچنین کسانی که سزاوار است ایشان از پذیرش [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها خودداری کنند، به تفصیل سخن گفته‌اند تا آنجا که در برخی از [[مجموعه‌های روایی]] [[شیعه]]، بابی با عنوان {{متن حدیث|اَلْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ}}؛ "[[دوستی]] و [[دشمنی]] در [[راه خدا]]" به این موضوع اختصاص یافته است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۲، صص ۱۲۴ - ۱۲۷؛ بحارالأنوار، ج ۶۶، صص ۲۳۶ - ۲۵۳.</ref>. با بررسی اجمالی روایاتی که در این زمینه از [[پیامبر گرامی اسلام]] و [[ائمه معصومین]] {{عم}} وارد شده است، به روشنی درمی‌یابیم که در [[اندیشه]] [[اسلامی]] [[پذیرش ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]]، محور همه دوستی‌ها و [[مخالفت]] با [[ولایت]] آنها محور همه دشمنی‌هاست. از این رو، اهل [[ایمان]] موظفند با هر کس که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]] {{عم}} را پذیرفته است، [[دوستی]] و با هر کس که از در [[دشمنی]] با این [[خاندان]] وارد شده است، [[دشمنی]] کنند.  
:::::#'''[[روایات]]''': با توجه به اهمیت و نقش [[ولایت‌ورزی]] و [[برائت‌جویی]] در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] اهل [[ایمان]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}} در موارد متعددی، درباره دو موضوع یاد شده بحث کرده‌اند. آنان در مورد کسانی که [[شایسته]] است [[مؤمنان]] آنها را [[دوست]] و [[سرپرست]] خود برگزینند و همچنین کسانی که سزاوار است ایشان از پذیرش [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها خودداری کنند، به تفصیل سخن گفته‌اند تا آنجا که در برخی از [[مجموعه‌های روایی]] [[شیعه]]، بابی با عنوان {{متن حدیث|اَلْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ}}؛ "[[دوستی]] و [[دشمنی]] در [[راه خدا]]" به این موضوع اختصاص یافته است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۲، صص ۱۲۴ - ۱۲۷؛ بحارالأنوار، ج ۶۶، صص ۲۳۶ - ۲۵۳.</ref>. با بررسی اجمالی روایاتی که در این زمینه از [[پیامبر گرامی اسلام]] و [[ائمه معصومین]] {{عم}} وارد شده است، به روشنی درمی‌یابیم که در [[اندیشه]] [[اسلامی]] [[پذیرش ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]]، محور همه دوستی‌ها و [[مخالفت]] با [[ولایت]] آنها محور همه دشمنی‌هاست. از این رو، اهل [[ایمان]] موظفند با هر کس که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]] {{عم}} را پذیرفته است، [[دوستی]] و با هر کس که از در [[دشمنی]] با این [[خاندان]] وارد شده است، [[دشمنی]] کنند.  
::::::[[پیامبر خاتم]]{{صل}} در این زمینه می‌فرماید: هر که [[دوست]] دارد بر [[کشتی]] [[نجات]] بنشیند و به دستگیره [[استوار]] چنگ آویزد و ریسمان محکم [[خدا]] را بگیرد، باید پس از من [[علی]] را [[دوست]] بدارد و با دشمنش، [[دشمنی]] ورزد و از [[پیشوایان]] [[هدایت]] که از [[نسل]] اویند، [[پیروی]] کند<ref>محمد بن علی بن حسین شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ۲ ج. تحقیق: مؤسسة الإمام الخمینی، چاپ اول: مشهد، المؤتمر العالمی للإمام الرضا ۷، ۱۴۱۳ ه-. ق، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳، به نقل از: محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیت، ۱۳۷۷، ج ۲، صص ۹۷۴ و ۹۷۵.</ref>.  
::::::[[پیامبر خاتم]]{{صل}} در این زمینه می‌فرماید: هر که [[دوست]] دارد بر [[کشتی]] [[نجات]] بنشیند و به دستگیره [[استوار]] چنگ آویزد و ریسمان محکم [[خدا]] را بگیرد، باید پس از من [[علی]] را [[دوست]] بدارد و با دشمنش، [[دشمنی]] ورزد و از [[پیشوایان]] [[هدایت]] که از [[نسل]] اویند، [[پیروی]] کند<ref>محمد بن علی بن حسین شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ۲ ج. تحقیق: مؤسسة الإمام الخمینی، چاپ اول: مشهد، المؤتمر العالمی للإمام الرضا ۷، ۱۴۱۳ ه-. ق، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳، به نقل از: محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیت، ۱۳۷۷، ج ۲، صص ۹۷۴ و ۹۷۵.</ref>.  
::::::در [[روایت]] دیگری، [[امام باقر]] {{ع}} در پاسخ کسی که از آن [[حضرت]] خواسته بود او را از [[دینی]] که خود و اهل بیتش بر آنند، [[آگاه]] سازد، فرمود: [[گواهی]] به اینکه خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست و اینکه [[محمد]] - [[درود]] بر او و خاندانش باد - فرستاده خداست؛ [[اقرار]] به آنچه از سوی [[خدا]] آمده است؛ [[دوستی]] [[دوستان]] ما؛ [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] ما [[تسلیم]] شدن در برابر [[فرمان]] ما؛ چشم به راه بودن [[قائم]] ما؛ تلاش در راه [[اطاعت خدا]] و [[پاک‌دامنی]] و [[پرهیزکاری]]<ref>بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.</ref>. اگر به این [[آیات]] و [[روایات]] فراتر از زاویه نگاه محدود مذهبی و فرقه‌ای توجه شود، می‌توانند معیار تشخیص [[دوستان]] و [[دشمنان]] ما در عصر حاضر و تعیین حدود دوستی‌ها و دشمنی‌های ما باشند. بنابراین، می‌توان گفت از آنجا که عصر حاضر، عصر [[امامت]] و [[ولایت امام مهدی]] {{ع}} است و ایشان [[حجت الهی]] در زمان هستند، از یک سو [[وظیفه]] داریم به ریسمان [[ولایت مهدوی]] چنگ [[زنیم]] و همه مناسبات فردی و [[اجتماعی]] خود را بر اساس خواست و [[رضایت]] او سامان دهیم. از سوی دیگر، مکلفیم از [[تمسک]] به [[ولایت]] [[دشمنان]] آن [[حضرت]] خودداری کنیم و از هر آنچه در تقابل با این [[ولایت]] است، بیزاری جوییم. این موضوع، مبنا و اساس [[انتظار]] در [[تفکر]] [[شیعه]] است. بدون [[تردید]]، امروز [[فرهنگ]] و [[تمدن]] برخاسته از "[[اومانیسم]]"، "سکولاریسم" و "لیبرالیسم" غربی که با [[خوی]] استکباری و برتری‌طلبی خود در پی [[حاکمیت]] بخشیدن ولایتش بر سراسر [[جهان]] است، در تقابل جدی با [[فرهنگ]] ولایت‌محور [[شیعی]] و [[آرمان]] "[[حقیقت]] مدار"، "معنویت‌گرا" و "[[عدالت]] محور" [[مهدوی]] قرار دارد. از این رو، همه [[منتظران واقعی]] و هواخواهان [[ولایت مهدوی]] باید از این [[فرهنگ]] و [[تمدن]] بیزاری جویند و با سلطه‌طلبی آن مقابله کنند<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>.
::::::در [[روایت]] دیگری، [[امام باقر]] {{ع}} در پاسخ کسی که از آن [[حضرت]] خواسته بود او را از [[دینی]] که خود و اهل بیتش بر آنند، [[آگاه]] سازد، فرمود: [[گواهی]] به اینکه خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست و اینکه [[محمد]] - [[درود]] بر او و خاندانش [[باد]] - فرستاده خداست؛ [[اقرار]] به آنچه از سوی [[خدا]] آمده است؛ [[دوستی]] [[دوستان]] ما؛ [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] ما [[تسلیم]] شدن در برابر [[فرمان]] ما؛ چشم به راه بودن [[قائم]] ما؛ تلاش در راه [[اطاعت خدا]] و [[پاک‌دامنی]] و [[پرهیزکاری]]<ref>بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.</ref>. اگر به این [[آیات]] و [[روایات]] فراتر از زاویه نگاه محدود مذهبی و فرقه‌ای توجه شود، می‌توانند معیار تشخیص [[دوستان]] و [[دشمنان]] ما در عصر حاضر و تعیین حدود دوستی‌ها و دشمنی‌های ما باشند. بنابراین، می‌توان گفت از آنجا که عصر حاضر، عصر [[امامت]] و [[ولایت امام مهدی]] {{ع}} است و ایشان [[حجت الهی]] در زمان هستند، از یک سو [[وظیفه]] داریم به ریسمان [[ولایت مهدوی]] چنگ [[زنیم]] و همه مناسبات فردی و [[اجتماعی]] خود را بر اساس خواست و [[رضایت]] او سامان دهیم. از سوی دیگر، مکلفیم از [[تمسک]] به [[ولایت]] [[دشمنان]] آن [[حضرت]] خودداری کنیم و از هر آنچه در تقابل با این [[ولایت]] است، بیزاری جوییم. این موضوع، مبنا و اساس [[انتظار]] در [[تفکر]] [[شیعه]] است. بدون [[تردید]]، امروز [[فرهنگ]] و [[تمدن]] برخاسته از "[[اومانیسم]]"، "[[سکولاریسم]]" و "[[لیبرالیسم]]" غربی که با [[خوی]] استکباری و برتری‌طلبی خود در پی [[حاکمیت]] بخشیدن ولایتش بر سراسر [[جهان]] است، در تقابل جدی با [[فرهنگ]] ولایت‌محور [[شیعی]] و [[آرمان]] "[[حقیقت]] مدار"، "معنویت‌گرا" و "[[عدالت]] محور" [[مهدوی]] قرار دارد. از این رو، همه [[منتظران واقعی]] و هواخواهان [[ولایت مهدوی]] باید از این [[فرهنگ]] و [[تمدن]] بیزاری جویند و با سلطه‌طلبی آن مقابله کنند<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۸۸: خط ۸۸:
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[انتظار ظهور]] [[منجی]] هیچ گاه به [[حقیقت]] نمی‌پیوندد مگر در صورتی که سه عنصر اساسی در آن محقق گردد:
::::::«[[انتظار ظهور]] [[منجی]] هیچ گاه به [[حقیقت]] نمی‌پیوندد مگر در صورتی که سه عنصر اساسی در آن محقق گردد:
:::::#عنصر عقیدتی: شخص [[منتظر]] باید [[ایمان]] راسخی به حتمی بودن [[ظهور منجی]] و [[نجات]] بخشی او داشته باشد.
:::::#عنصر [[عقیدتی]]: شخص [[منتظر]] باید [[ایمان]] راسخی به حتمی بودن [[ظهور منجی]] و [[نجات]] بخشی او داشته باشد.
:::::#عنصر نفسانی: زیرا شخص [[منتظر]] باید در حالت [[آمادگی]] دائمی به سر ببرد.  
:::::#عنصر نفسانی: زیرا شخص [[منتظر]] باید در حالت [[آمادگی]] دائمی به سر ببرد.  
:::::#عنصر عملی و سلوکی: شخص [[منتظر]] باید به [[قدر]] استطاعت خود در سلوک و رفتارش زمینه‌های [[اجتماعی]] و فردی را برای [[ظهور منجی]] فراهم نماید.
:::::#عنصر عملی و سلوکی: شخص [[منتظر]] باید به [[قدر]] استطاعت خود در [[سلوک]] و رفتارش زمینه‌های [[اجتماعی]] و فردی را برای [[ظهور منجی]] فراهم نماید.
::::::با نبود هر یک از این سه عنصر اساسی، [[انتظار]] حقیقتاً معنا پیدا نمی‌کند.»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۵، ۸۶.</ref>.
::::::با نبود هر یک از این سه عنصر اساسی، [[انتظار]] حقیقتاً معنا پیدا نمی‌کند.»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۵، ۸۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۹۸: خط ۹۸:
::::::آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[انتظار فرج]] [[امام مهدی]] {{ع}}، سه رکن اساسی دارد:
::::::«[[انتظار فرج]] [[امام مهدی]] {{ع}}، سه رکن اساسی دارد:
:::::#نارضایتی از وضعیت موجود،  
:::::#[[نارضایتی]] از وضعیت موجود،  
:::::#[[امید]] به [[گشایش]] و رهایی از سختی‌ در آینده،
:::::#[[امید]] به [[گشایش]] و رهایی از سختی‌ در [[آینده]]،
:::::#مسئولیت‌پذیری.
:::::#[[مسئولیت‌پذیری]].
::::::منظور از مسئولیت‌پذیری در دوره [[انتظار]]، [[آمادگی]] یافتن روحی–روانی و تجربه‌اندوزی علمی و مهارتی و [[زمینه‌سازی]] برای [[ظهور]] و دوره پس از [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} است. این رکن، هویت ویژه‌ای به [[انتظار]] می‌بخشد و آن را از خمودگی و بی‌تفاوتی به آینده، متمایز می‌کند<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۵ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۵، ص ۳۰۹–۳۱۱.</ref>»<ref>[[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۴.</ref>.
::::::منظور از [[مسئولیت‌پذیری]] در دوره [[انتظار]]، [[آمادگی]] یافتن روحی–روانی و [[تجربه‌اندوزی]] [[علمی]] و مهارتی و [[زمینه‌سازی]] برای [[ظهور]] و دوره پس از [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} است. این رکن، [[هویت]] ویژه‌ای به [[انتظار]] می‌بخشد و آن را از خمودگی و [[بی‌تفاوتی]] به [[آینده]]، متمایز می‌کند<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۵ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۵، ص ۳۰۹–۳۱۱.</ref>»<ref>[[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
:::::#'''[[افشاگری‌ها]]:''' [[منتظر]] افشاگر است و می‌خواهد با [[اعتراض]] خود [[افشاگری]] کند و نشان دهد سازمان‌های که این قواعد و نظامات رسوایند و بی‌ارزش. این [[قوانین]] [[بشر]] ساخته، این [[توطئه]] است به نام حامی [[حقوق بشر]]، این نغمه‌های [[خیرخواهی]] از سوی سران [[توطئه]] است. [[توطئه]] برای بهره‌کشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از [[مستضعفان]]. [[منتظران]]، با [[افشاگری]] خود می‌خواهند نشان دهند که این سازمان‌های بین‌المللی، حتی این دادگاه‌های بین‌المللی سازمان‌هائی ضعیف و افتاده و در [[اختیار]] [[اراده]] گروهی از قدرتمندان است، رای‌شان در حد حفظ و [[حمایت]] از موقعیت‌شان می‌ارزد. اینان می‌پذیرند که برای عده‌ای [[آزادی]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و برای عده‌ای دیگر [[بدبختی]] و [[ذلت]] باشد. اینان [[سرپرستی]] و [[استثمار]] ابرقدرتان را از کشورهای تحت‌الحمایه می‌بینند و [[سکوت]] می‌کنند. سرگردانی [[مردم]] و اشغال سرزمین‌هایشان را می‌نگرند و بدان معترض می‌شوند. پس سخن و دعوی‌شان در [[حمایت از مظلومان]] [[دروغ]] است، [[فریب]] است و برای [[مردم]] [[توطئه]] است.
:::::#'''[[افشاگری‌ها]]:''' [[منتظر]] افشاگر است و می‌خواهد با [[اعتراض]] خود [[افشاگری]] کند و نشان دهد سازمان‌های که این قواعد و نظامات رسوایند و بی‌ارزش. این [[قوانین]] [[بشر]] ساخته، این [[توطئه]] است به نام حامی [[حقوق بشر]]، این نغمه‌های [[خیرخواهی]] از سوی سران [[توطئه]] است. [[توطئه]] برای بهره‌کشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از [[مستضعفان]]. [[منتظران]]، با [[افشاگری]] خود می‌خواهند نشان دهند که این سازمان‌های بین‌المللی، حتی این دادگاه‌های بین‌المللی سازمان‌هائی ضعیف و افتاده و در [[اختیار]] [[اراده]] گروهی از قدرتمندان است، رای‌شان در حد حفظ و [[حمایت]] از موقعیت‌شان می‌ارزد. اینان می‌پذیرند که برای عده‌ای [[آزادی]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و برای عده‌ای دیگر [[بدبختی]] و [[ذلت]] باشد. اینان [[سرپرستی]] و [[استثمار]] ابرقدرتان را از کشورهای تحت‌الحمایه می‌بینند و [[سکوت]] می‌کنند. سرگردانی [[مردم]] و اشغال سرزمین‌هایشان را می‌نگرند و بدان معترض می‌شوند. پس سخن و دعوی‌شان در [[حمایت از مظلومان]] [[دروغ]] است، [[فریب]] است و برای [[مردم]] [[توطئه]] است.
:::::#'''[[محاکمه مسئولان]]:''' [[منتظران]] [[جهان]] [[مسئولان]] امور و [[زمامداران]] [[بشر]] را متهم دانسته و می‌گویند ای [[سیاستمداران]] چیره‌دست، ای [[مسئولان]] بی‌مسئولیت و احساسی، از اینکه مارا به حساب نمی‌آورید ناراحتیم، اینکه [[زندگی]] ما و [[خاندان]] ما را به بازیچه گرفته‌اید [[اعتراض]] داریم و بالاخره از اینکه به بی‌طرفی ما [[احترام]] نمی‌گذارید نگرانیم و [[وعده]] [[پیمان]] شکنی‌تان را محکوم می‌کنیم. [[منتظران]] می‌گویند این سازمان‌های بین‌المللی میدان فعالیت‌های شماست، کار و تلاش‌شان برای تثبیت بیشتر [[موقعیت]] و تحکیم زیادتر قدرت‌تان است، وگرنه سازمان تغذیه‌تان کجاست که ببیند هر [[روزه]] هزاران [[انسان]] در نقاط مختلف [[جهان]] از [[گرسنگی]] می‌میرند؟ دادگاه‌های بین‌المللی کجایند که آوارگی هزاران [[انسان]] را در [[جهان]] ببینند و سازمان [[حقوق بشر]] کجاست که [[بشریت]] بی‌سروسامان را بنگرد؟ [[منتظران]] [[جهان]] [[زمامداران]] را به [[محاکمه]] می‌طلبند که ما به شما چنین اختیاری نداده‌ایم که از [[قدرت]] ما علیه‌مان استفاده کنید. ما به شما اجازه نداده‌ایم که زمینه را برای سقوط و فنای‌مان فراهم سازید و بالاخره ما نخواسته‌ایم که دست شما تا مرفق به [[خون]] بی‌گناهان آلوده گردد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص30-34.</ref>.
:::::#'''[[محاکمه مسئولان]]:''' [[منتظران]] [[جهان]] [[مسئولان]] امور و [[زمامداران]] [[بشر]] را متهم دانسته و می‌گویند ای [[سیاستمداران]] چیره‌دست، ای [[مسئولان]] بی‌مسئولیت و احساسی، از اینکه مارا به حساب نمی‌آورید ناراحتیم، اینکه [[زندگی]] ما و [[خاندان]] ما را به بازیچه گرفته‌اید [[اعتراض]] داریم و بالاخره از اینکه به بی‌طرفی ما [[احترام]] نمی‌گذارید نگرانیم و [[وعده]] [[پیمان]] شکنی‌تان را محکوم می‌کنیم. [[منتظران]] می‌گویند این سازمان‌های بین‌المللی میدان فعالیت‌های شماست، کار و تلاش‌شان برای تثبیت بیشتر [[موقعیت]] و تحکیم زیادتر قدرت‌تان است، وگرنه سازمان تغذیه‌تان کجاست که ببیند هر [[روزه]] هزاران [[انسان]] در نقاط مختلف [[جهان]] از [[گرسنگی]] می‌میرند؟ دادگاه‌های بین‌المللی کجایند که آوارگی هزاران [[انسان]] را در [[جهان]] ببینند و سازمان [[حقوق بشر]] کجاست که [[بشریت]] بی‌سروسامان را بنگرد؟ [[منتظران]] [[جهان]] [[زمامداران]] را به [[محاکمه]] می‌طلبند که ما به شما چنین اختیاری نداده‌ایم که از [[قدرت]] ما علیه‌مان استفاده کنید. ما به شما اجازه نداده‌ایم که زمینه را برای سقوط و فنای‌مان فراهم سازید و بالاخره ما نخواسته‌ایم که دست شما تا مرفق به [[خون]] بی‌گناهان آلوده گردد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص30-34.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۸. حجت الاسلام و المسلمین واسطی؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[نویسنده کتاب محاضرات فی الکلام الجدید]]]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] [[محمد حسین واسطی]]، نویسنده کتاب ''«[[محاضرات فی الکلام الجدید (کتاب)|محاضرات فی الکلام الجدید]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[منتظر راستین امام مهدی]] - علاوه بر عمل به [[وظایف الزامی]] و [[وظایف غیرالزامی|غیرالزامی]] کلی [[شریعت]] که هر [[مسلمان]] و هر [[مؤمن|مؤمنی]] بایسته و شایسته است رعایت کند - موظف است در [[عصر غیبت]] و در جهت فراهم آوری [[مقدمات انتظار|مقدمات]]، [[شرایط انتظار|شرایط]] و [[عناصر تشکیل دهنده انتظار]] [[انتظار درست|درست]] و [[انتظار مطلوب|مطلوب]]، این [[وظایف]] را محقق سازد:
:::::# عمل به [[وظایف عام نسبت به امام مهدی]] (شامل: [[امام‌شناسی]] به معنای [[شناخت امام مهدی]]؛ [[تولی امام]] یا به عبارتی: [[ولایت‌پذیری از امام مهدی]]؛ شامل: انحصار [[ایمان به امامت امام مهدی|ایمان به امامت]] و [[ایمان به ولایت امام مهدی|ولایت او]]؛ [[محبت به امام مهدی|محبت]] و [[مودت به امام مهدی|مودت او]]؛ [[اطاعت از امام مهدی|اطاعت]] و [[نصرت امام مهدی|نصرت او]] که البته [[اطاعت امام]] مستلزم چند [[وظیفه الزامی]] کلی است: [۱]: [[پرهیزگاری]] و رعایت [[تقوای الهی]]؛ [۲]: [[اقتدا به سنت امام مهدی|اقتدا به سنت]] و [[اقتدا به سیره امام مهدی|سیره امام]] (شامل: [[مبارزه با انحراف‌ها]] و [[مبارزه با بدعت‌ها|بدعت‌ها]])؛ [۳]: [[رعایت حق الناس]] و همچنین: [[زیارت امام]] و [[به یاد امام مهدی بودن|به یاد او بودن]]؛ [[دعا برای امام]]؛ [[اقتدا به سیره امام مهدی|سیره امام]] در امور استحبابی به ویژه [[تشبه به عبادات امام|تشبه به عبادات]] و [[تشبه به اخلاق امام|اخلاق امام]]؛ [[انجام اعمال عبادی به نیابت از امام]] مثل: [[صدقه برای سلامتی امام مهدی|صدقه برای سلامتی او]]؛ [[حج به نیابت از امام مهدی|حج به نیابت از او]]؛ [[مسرور شدن از هر آنچه امام را مسرور کند]] و [[غمگین بودن برای هر آنچه امام را غمگین کند|غمگین بودن برای هر آنچه او را غمگین کند]]).
:::::# عمل به [[وظایف خاص نسبت به امام مهدی]] (شامل: [[انتظار فرج]] و [[انتظار ظهور امام مهدی|ظهور امام مهدی]]؛ [[استقامت]] و [[صبر بر سختی‌های دوران غیبت امام مهدی]]؛ [[آمادگی برای ظهور امام مهدی|آمادگی]] و [[زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی]] که خود شامل [[اصلاح]] و [[تهذیب نفس]] در عرصه فردی و همچنین [[اصلاح]] و [[تهذیب جامعه]] در [[عصر غیبت]] است؛ [[پیروی از نواب عام امام مهدی]] از راه [[تقلید]] از [[فقیه عادل]] جامع‌الشرایط و [[ولایت‌پذیری از ولی فقیه]] در [[عصر غیبت]]؛ [[دعا برای تعجیل فرج]] و [[دعا برای ظهور امام مهدی|ظهور امام مهدی]]؛ [[غمگین بودن برای غیبت امام مهدی|غمگین بودن برای غیبت او]] و [[اشتیاق داشتن به ظهور امام مهدی|اشتیاق داشتن به ظهورش]]).
:::::# به دست آوردن [[ارکان انتظار]] (شامل: [[اعتراض به وضع موجود]]؛ [[آگاهی از وضع مطلوب]]؛ [[اعتقاد به تحقق وضع مطلوب|اعتقاد]] و [[امید به تحقق وضع مطلوب]]؛ [[اشتیاق به وضع مطلوب]]؛ [[اقدام برای تحقق وضع مطلوب]]).
:::::# حفظ و تحکیم [[ولایت با مؤمنان]] (شامل: [[دوستی با دوستان امام مهدی]]؛ [[امر به معروف و نهی از منکر]]؛ [[یاری‌رسانی به مؤمنان]]).
:::::# حفظ و تحکیم [[اتحاد در امت اسلامی]]»<ref>[[مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}



نسخهٔ ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۴

الگو:پرسش غیرنهایی

وظایف منتظران راستین امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت
مدخل اصلیوظایف منتظران راستین امام مهدی

وظایف منتظران راستین امام مهدی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌
آیت‌الله محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این‌باره گفته است:
«انتظار فرج، دو رکن اساسی دارد:
  1. نارضایتی از وضعیت موجود؛
  2. امید به گشایش در زمان آینده.
چگونگی تعامل با این دو عنصر سلبی و ایجابی، چهره‌های متفاوت انتظار را پدید می‌آورد:
۱. انتظار غیر مسئولانه: در این حالت، شخص منتظر اگر چه به وضعیت موجود، معترض است، ولی بدون هیچ گونه تلاش و کوششی، تنها چشم به راه آینده بهتر است. وضعیت موجود، او را سرخورده و منزوی کرده است و او با دوری گزیدن از روال عمومی جامعه و حوادث سیاسی و اجتماعی، اعتراض خویش را از وضعیت موجود، اعلام می‌کند. او تنها در پی آن است که خود و یا نزدیکانش، تحت تأثیر وضعیت موجود قرار نگیرند؛ ولی تلاش در راه نجات دیگران را وظیفه خویش نمی‌داند. مطابق این دیدگاه، اصلاح جامعه قبل از ظهور مهدی (ع) اقدامی بیهوده و بی‌نتیجه است و وظیفه ما تنها آن است که چشم به راه موعود و منجی باشیم تا او بیاید و نابه‌سامانی‌ها را سامان دهد.
۲. انتظار مسئولانه: شخص منتظر مسئول، حالتی سازنده، فعال، پویا و تأثیرگذار دارد، وضعیت موجود را بر نمی‌تابد و تلاش می‌کند تا زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی برای ظهور امام (ع) را آماده کند. او نه تنها از منظر ویژگی‌های فردی، خود را شخصی آماده برای عصر ظهور تربیت می‌کند، بلکه از منظر دانش و مهارت‌های اداری، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز آمادگی کامل ورود فرد و جامعه به عصر ظهور را در پیشدید خود دارد و توانایی اداره جامعه مهدوی را داراست. جامعه مهدوی، جامعه‌ای پویا، آماده، گوش به فرمان و شایسته آرمان مهدوی است. از این رو، پدید آوردن زمینه و آمادگی‌های اجتماعی، تشکیلاتی و فرهنگی نیز می‌باید مورد توجه باشد. انتظار فرج مسئولانه، به معنای باور داشتن به اهداف جامعه مهدوی است. منتظر مسئول، در محدوده قدرت و عمل خویش، تلاش در برپایی جامعه‌ای مطابق با معیارهای مهدوی را وظیفه خویش می‌داند. تکامل انسان و جامعه، کوشش در مسیر بازسازی جامعه بر اساس قسط و عدل، و مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی، از جمله نمودهای انتظار مسئولانه‌اند. با این همه، منتظرِ مسئول می‌داند که عدالت فراگیر و جهانی، تنها در سایه دولت مهدوی پدید می‌آید. از این رو، آماده‌سازی زمینه‌های ورود به آن دوره را وظیفه خود می‌شمرد. امام صادق (ع) به این انتظار مسئولانه اشاره نموده و فرموده است: "لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً"[۱]. هر یک از شما باید خود را برای خروج قائم آماده کند، هر چند با فراهم آوردن تیری باشد. امام زین العابدین (ع) نیز ضمن برشمردن فضایل منتظران، به مسئولیت آنها اشاره نموده و فرموده است: "أُولَئِكَ اَلْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ اَلدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اَللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً "[۲]. آنان مخلصان حقیقی، شیعیان راستین ما و دعوتگران به دین خدا در پیدا و نهان هستند.
روشن است که غیبت امام عصر (ع)، سبب کنار نهادن وظایف مسلمانان در امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با ظلم و تلاش در راه گسترش عدالت نخواهد شد[۳].
از این رو می‌گوییم: احادیث مرتبط با انتظار فرج امام عصر (ع)، افزون بر دو رکن پیشین (نارضایتی از وضع موجود و امید به آینده بهتر)، به رکن سوم و مهم‌تری نیز اشاره دارند، و آن مسئولیت‌پذیری در دوره انتظار و آمادگی روحی- روانی و تجربه‌اندوزی علمی و مهارتی در این دوره و زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی (ع) و دوره پس از ظهور است. رکن سوم انتظار (مسئولیت‌پذیری)، هویت ویژه‌ای به انتظار می‌بخشد و آن را از خمودگی و بی‌تفاوتی نسبت به آینده، متمایز می‌کند»[۴].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

  1. معنای انتظار چیست؟ (پرسش)
  2. منظور از انتظار به معنای عام چیست؟ (پرسش)
  3. منظور از انتظار به معنای خاص چیست؟ (پرسش)
  4. ارکان انتظار چیست؟ (پرسش)
  5. عناصر و اجزاء انتظار چیستند؟ (پرسش)
  6. هدف از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  7. انتظار فرج چه ضرورتی دارد؟ (پرسش)
    1. ضرورت عقلی انتظار چیست؟ (پرسش)
    2. ضرورت نقلی انتظار چیست؟ (پرسش)
  8. آیا مسئله انتظار قابل تحقق است؟ (پرسش)
  9. جایگاه انتظار در مکاتب فکری غیر دینی چیست؟ (پرسش)
  10. نقش انتظار در حرکت توحیدی چیست؟ (پرسش)
  11. انواع انتظار چیست؟ (پرسش)
  12. شدت انتظار شخص منتظر چگونه در آرزوها و دعاهای او تجلی پیدا می‌کند؟ (پرسش)
  13. لوازم انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
    1. آیا زندگی با یاد امام مهدی از لوازم انتظار فرج است؟ (پرسش)
    2. آیا آرزوی یاری کردن امام مهدی از لوازم انتظار فرج است؟ (پرسش)
    3. آیا ایجاد آمادگی برا پیوستن به امام مهدی از لوازم انتظار فرج است؟ (پرسش)
    4. آیا تربیت منتظران راستین از لوازم انتظار فرج است؟ (پرسش)
  14. دیدگاه اهل سنت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  15. دیدگاه آیین بودا درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  16. آیا جنیان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
  17. آیا فرشتگان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
  18. چرا گفته می‌شود امام مهدی منتظر ظهور است؟ (پرسش)
  19. دلایل انتظار فرج و امید به آینده چیست؟ (پرسش)
  20. آیا شیعیان در امر انتظار عجول و شتاب‌زده هستند؟ (پرسش)
  21. آیا مسئله انتظار سبب فراگیری ظلم و ستم می‌شود؟ (پرسش)
  22. آیا مسئله انتظار سبب تعطیلی احکام اسلامی می‌شود؟ (پرسش)
  23. آیا اندیشه انتظار موعود در امت‌های پیشین بوده است؟ (پرسش)
  24. آیا انتظار در میان ادیان و ملل گوناگون سابقه‌ای دارد؟ (پرسش)
  25. منشأ نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
  26. آفات نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
  27. گونه‌های احادیث درباره انتظار چیستند؟ (پرسش)
  28. نمادهای انتظار چیستند؟ (پرسش)
    1. آیا دعای ندبه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    2. آیا دعای عهد از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    3. آیا زیارت آل یاسین از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    4. آیا مسجد جمکران از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    5. آیا مسجد کوفه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    6. آیا مسجد صعصعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    7. آیا مسجد سهله از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    8. آیا عید نیمه شعبان از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    9. آیا روز جمعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
  29. چرا کسانی که انتظار امام مهدی را می‌کشیده‌اند بعد از ظهور به مخالفت با ایشان برمی‌خیزند؟ (پرسش)
  30. ویژگی‌های اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  31. شیوه ابراز اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
  32. منظور از عمومیت انتظار چیست؟ (پرسش)
  33. مبانی اشتیاق به فرج چیست؟ (پرسش)
  34. چگونه می‌توان انتظار را در جامعه ترویج داد؟ (پرسش)
  35. آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟ (پرسش)
  36. منظور از انتظار، انتظار فردی است یا انتظار امت؟ (پرسش)
  37. منظور از انتظار امام و امت چیست؟ (پرسش)
  38. شرایط انتظار واقعی چیست؟ (پرسش)
  39. انتظار عملی به چه معناست؟ (پرسش)
  40. آیا انتظار مذهب اعتراض است؟ (پرسش)
  41. آیا انتظار به معنای گوشه‌گیری و احتراز است؟ (پرسش)
  42. آیا انتظار فرج مورد اتفاق همه مسلمین است؟ (پرسش)
  43. مسئولیت اجتماعی مسلمین درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  44. کامل‌ترین شکل انتظار عملی برای مقدمه ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  45. انتظار فرج با سرنوشت بشریت چه پیوندی دارد؟ (پرسش)
  46. مقصود از انتظار مسیحا چیست؟ (پرسش)
  47. منظور از انتظار ویرانگر چیست؟ (پرسش)
  48. منظور از انتظار سازنده چیست؟ (پرسش)
  49. منظور از انتظار مسئولانه چیست؟ (پرسش)
  50. منظور از انتظار غیر مسئولانه چیست؟ (پرسش)
  51. انواع برداشت از انتظار چیست؟ (پرسش)
  52. دیدگاه شیعه درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  53. دیدگاه آیین زرتشت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  54. دیدگاه آیین هندو درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  55. دیدگاه یهود درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  56. دیدگاه مسیحیت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  57. برداشت‌های نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  58. علت برداشت‌های انحرافی از انتظار چیست؟ (پرسش)
  59. آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش)
  60. عوامل ایجاد کننده انتظار چیستند؟ (پرسش)
  61. لوازم تعریف انتظار چیست؟ (پرسش)
  62. نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  63. رابطه انتظار با شدت گرفتاری‌ها چیست؟ (پرسش)
  64. امام مهدی منتظر چه چیزی است؟ (پرسش)
  65. آیا انتظار فرج باید با قصد قربت باشد؟ (پرسش)
  66. مراتب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  67. رابطه محبت با انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  68. بالاترین درجه انتظار فرج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  69. مشاهده وقوع ظلم در زمین چگونه انتظار فرج را در مؤمن تشدید می‌کند؟ (پرسش)
  70. چه رابطه‌ای میان انتظار فرج و ایمان وجود دارد؟ (پرسش)
  71. انتظار منجی در ادوار مختلف دعوت‌های الهی چه معنایی داشته است؟ (پرسش)
  72. اندیشه انتظار موعود در اسلام چگونه است؟ (پرسش)
  73. آیا انتظار فرج افضل الاعمال است؟ (پرسش)
  74. انتظار فرج چیست و چرا بهترین عمل خوانده شده است؟ (پرسش)
  75. برداشت‌های نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  76. آیا مکاتب فلسفی نیز انتظار فرج را امری ارزشی می‌‏دانند؟ (پرسش)
  77. آیا در کتاب مقدس یهود سخن از انتظار فرج به میان آمده است؟ (پرسش)
  78. مقصود از روایات مطلق در باب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  79. چه امتیازی در انتظار منجی موجود است؟ (پرسش)
  80. آیا تأخیر در فرج موجب قساوت قلب می‌‏شود؟ (پرسش)
  81. آیا انتظار طولانی فرج خسته کننده و ملالت‌‏آور است؟ (پرسش)
  82. علت سختی انتظار چیست و چرا می‏‌گویند انتظار زیباست؟ زیبایی انتظار در چیست؟ (پرسش)
  83. امام مهدی در قبال منتظران و شیعیان چه عنایاتی دارند؟ (پرسش)
  84. منتظران امام مهدی که در قرن‏های گذشته بدون پاین انتظارشان فوت کرده‌اند؛ چه تضمینی وجود دارد که انتظار ما به ثمر برسد؟ (پرسش)
  85. آیا انتظار موجب انفعال جامعه نمی‌شود؟ (پرسش)
  86. فرج مردم جهان در چیست و چرا انتظار فرج فضیلت و ارزش بیشتری دارد؟ (پرسش)
  87. خاستگاه و منشأ اصلی انتظار ظهور «مصلح و نجات‏‌دهنده بزرگ» چیست؟ (پرسش)
  88. دعا برای تعجیل فرج چه تأثیری در فرج شیعیان دارد؟ (پرسش)
  89. دعای اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن به چه منظوری خوانده می‌شود؟ (پرسش)
  90. آیات مربوط به ظهور و انتظار کدامند؟ (پرسش)
  91. انتظار در دیگر روزهای سال چگونه معنا پیدا می‏‌کند؟ (پرسش)
  92. رابطه انتظار با بهداشت روان چیست؟ (پرسش)
  93. رابطه انتظار با آینده جهان چیست؟ (پرسش)
  94. فلسفه انتظار چیست؟ (پرسش)
  95. باور به ظهور امام مهدی چگونه عامل پایداری و استقامت شیعه می‌شود؟ (پرسش)
  96. انتظار فرج چه فضیلتی دارد؟ (پرسش)
  97. جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه چیست؟ (پرسش)
  98. چرا انتظار اهمیت و جایگاه ویژه و برجسته‌ای دارد؟ (پرسش)
  99. چرا انتظار فرج افضل اعمال است؟ (پرسش)
  100. ویژگی‌‏های منتظران واقعی در دوران غیبت چیست؟ (پرسش)
  101. انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
  102. چه نوع انتظاری راجح است؟ (پرسش)
  103. دانش ‏آموزان چگونه باید منتظر امام مهدی باشند؟ (پرسش)
  104. رضایت امام مهدی از چه راهی به دست می‌آید؟ (پرسش)
  105. آیا شیعیان و منتظران ظهور افزون‌بر وظایف فردی و دینی تکالیف سیاسی و اجتماعی نیز دارند؟ (پرسش)
  106. آیا برای منتظر واقعی بودن اقدام‌های سیاسی و اجتماعی خاصی باید انجام داد؟ (پرسش)
  107. وظایف ما در دوران غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  108. چه تناسبی میان انتظار موعود و مبارزه با فساد وجود دارد؟ آیا انتظار به معنای ساکت ماندن نیست؟ (پرسش)
  109. چه مقام و منزلتی در روایات برای منتظران بیان شده است؟ (پرسش)
  110. جامعه منتظر دارای چه ویژگی‌هایی است؟ (پرسش)
  111. انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
  112. صرف‏‌نظر از وظایف شخصی در قبال امام مهدی وظایف خود انسان منتظر به‌طور کلی چیست؟ (پرسش)
  113. منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
  114. منتظران راستین امام مهدی دارای چه فضیلت و منزلتی هستند؟
  115. منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
  116. در روایات چه پاداشی برای منتظران امام مهدی بیان شده است؟ (پرسش)
  117. ویژگی‏های منتظران واقعی در این دوران چیست؟ (پرسش)
  118. آیا تنها انتظار فرج برای ظهور امام مهدی کافی است؟ (پرسش)
  119. ویژگی‌های انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  120. ویژگی‌های فرهنگ انتظار در ابعاد اعتقادی چیست؟ (پرسش)
  121. ویژگی‌های فرهنگ انتظار در ابعاد علمی و اخلاقی چیست؟ (پرسش)
  122. فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش)
  123. آثار فردی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  124. آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  125. آثار تربیتی انتظار چیست؟ (پرسش)
  126. چرا انتظار فرج امام مهدی موجب گشایش می‌شود؟ (پرسش)
  127. عنصر انتظار چگونه در آمادگی نظامی منتظران تأثیر دارد؟ (پرسش)
  128. چگونه روحیه انتظار را در خود تقویت کنیم؟ (پرسش)
  129. آیا انتظار فرج منشأ فرج‌های مادی برای منتظر خواهد بود؟ (پرسش)
  130. انتظار چه ابعادی دارد؟ (پرسش)
  131. ابعاد اعتقادی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  132. ابعاد عملی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)


بخش نخست: فلسفه انتظار فصل اول: چیستی انتظار

فصل دوم: ضرورت انتظار (وجوب انتظار)

فصل سوم: چرایی انتظار

فصل چهارم: انتظار در ادیان و ملل

بخش دوم: ابعاد و آثار انتظار فصل اول: ابعاد انتظار

فصل دوم: آثار و کارکردهای انتظار (فواید و برکات انتظار)

بخش سوم: لوازم انتظار (وظایف منتظران راستین)

بخش چهارم: آسیب‌های انتظار

بخش پنجم: سرانجام انتظار

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۵۲، ح ۹۴۲.
  2. ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۴، ح ۹۳۵.
  3. ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۶، ص ۱۹ (پژوهشی در باره مهم‌ترین وظیفه پیروان اهل بیت (ع) در عصر غیبت).
  4. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.
  5. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۸، ح ۹ و نعمانی، الغيبة، ص ۱۶۶، ح ۶
  6. " لَا تَقُومُ‏ السَّاعَةُ حَتَّى‏ يَقُومَ‏ الْقَائِمُ‏ الْحَقُ‏ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي‏‏‏ ‏"؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۵۹؛ر.ک: اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة(ع)، ج ۲، ص ۴۵۹
  7. سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۵-۱۹۶.
  8. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.
  9. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  10. مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰ و نیز کنزالفوائد، ج ۱، ص ۳۳۰ با این تفاوت که در کنزالفوائد به جای "و لم یشتق"، "و لم یستبق؛ سبقت و سرعت نگیرد" آمده است.
  11. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  12. شرح چهل حدیث، ص ۳۲۵.
  13. میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.
  14. میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.
  15. میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.
  16. میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.
  17. خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  18. بحارالانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۱۴۰.
  19. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج ۱، ص ۲۸۶.
  20. فقیه احمدآبادی، سید محمدتقی، نورالابصار فی فضیلة الانتظار، ص ۵۲.
  21. مفاتیح الجنان، ترجمه الهی قمشه‌ای، ص ۴۴۲ ـ ۴۴۱.
  22. بحار الانوار، (مؤسسة الوفاء، بیروت)، ج ۵۲، ص ۱۴۰.
  23. «"إِنَّ دَوْلَتَنَا آخِرُ الدُّوَلِ وَ لَمْ يَبْقَ أَهْلُ بَيْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مَلَكُوا قَبْلَنَا لِئَلَّا يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِيرَتَنَا إِذَا مَلَكْنَا سِرْنَا بِمِثْلِ سِيرَةِ هَؤُلَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ"»؛ بحار الانوار، (مؤسسة الوفاء، بیروت)، ج ۵۲، ص ۳۳۲، ب ۲۷، ح ۵۸.
  24. مفاتیح الجنان، ص ۳۶۱، دعای افتتاح.
  25. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص103-109.
  26. «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷؛ و نیز ر.ک: سوره جاثیه، آیه ۱۹.
  27. الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۵.
  28. همان، ص ۱۲۴، ح ۱.
  29. همان، ص ۱۲۷، ح ۱۶.
  30. همان، صص ۱۲۵ و ۱۲۶، ح ۶.
  31. الکافی، ج ۸، ص ۳۰۳، ح ۳۳۶.
  32. «بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاری‌های آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۳۳.
  33. الکافی، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۰.
  34. صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۱۴.
  35. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  36. «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
  37. ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، صص ۴۷۵ - ۴۸۷.
  38. «ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.
  39. «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۵۱.
  40. «ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیده‌اند» سوره ممتحنه، آیه ۱.
  41. ر.ک: الکافی، ج ۲، صص ۱۲۴ - ۱۲۷؛ بحارالأنوار، ج ۶۶، صص ۲۳۶ - ۲۵۳.
  42. محمد بن علی بن حسین شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ۲ ج. تحقیق: مؤسسة الإمام الخمینی، چاپ اول: مشهد، المؤتمر العالمی للإمام الرضا ۷، ۱۴۱۳ ه-. ق، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳، به نقل از: محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیت، ۱۳۷۷، ج ۲، صص ۹۷۴ و ۹۷۵.
  43. بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.
  44. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.
  45. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۵، ۸۶.
  46. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۵، ص ۳۰۹–۳۱۱.
  47. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴.
  48. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص30-34.
  49. مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت