مؤلفه‌های شناخت امام مهدی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
مؤلفه‌های شناخت امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت
مدخل اصلیشناخت امام مهدی

مؤلفه‌های شناخت امام مهدی (ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع اجمالی

مراد از معرفت

مراد از معرفت امام زمان (ع) حصول ایمان و اعتقاد قلبی نسبت به مقام الهی ایشان و توجه به جایگاه رفیع دینی و سیاسی، اجتماعی حضرت در عصر حاضر است نه اینکه مراد از آن تنها شناخت شناسنامه‌ای، یعنی دانستن اسم و نسب و خصوصیات ظاهری حضرت باشد، چنین شناخت و معرفتی، اساس اندیشۀ انتظار ظهور را شکل می‌دهد و بدون آن، حرکت در جادۀ انتظار، ممکن نیست. معرفت امام و توجه به شئون تکوینی و تشریعی مقام امامت، به تناسب فهم و درک افراد، دارای مراتب مختلفی است که هرکس به میزان ظرفیت، تلاش و استعداد خود، می‌تواند به درجۀ خاصی از معرفت حصولی یا شناخت حضوری نائل‌ آید[۱].

حداقل معرفت امام که نبودش مساوی با جاهلیت و بی دینی خواهد بود، هم‌شأن دانستن امام و پیامبر اکرم (ص) است، امام صادق (ع) فرمود: «کم‌ترین درجۀ معرفت امام، اعتقاد به هم وزن و هم‌شأن بودن او با پیامبر (ص) است، مگر در شأن و مرتبه نبوت که از این نظر، امام وارث پیامبر (ص) است. همچنین اعتراف به اینکه اطاعت از امام، اطاعت از خدا و پیامبر است و نیز فرمانبری از او، واگذاری امور به او، عمل به گفته‌های او و اعتقاد به این موضوع که بعد از پیامبر (ص) علی بن ابی طالب (ع) و بعد از او، حسن و حسین تا حضرت حجت (ع) جانشینان پیامبر و پیشوایان مسلمین‌اند»[۲].[۳]

مؤلفه‌های معرفت امام مهدی (ع)

بر اساس فرمایش امام صادق (ع) معرفت امام دارای سه مؤلفه اساسی است:

معرفت شخص

اعتقاد به تولد حضرت و خصوصیات اسمی و نسبی ایشان؛ یعنی باور به اینکه ایشان فرزند امام حسن عسکری (ع) و آخرین وصی پیامبر (ص) و هم اکنون حی و زنده هستند، اما بنا به مصلحت الهی در پس پردۀ غیبت به سر می‌برند تا زمانی که ارادۀ الهی بر تحقق ظهورش تعلق گیرد. امام کاظم (ع) در این باره فرموده است: «هر که در چهار چیز شک کند، به همۀ آنچه خدای تبارک و تعالی نازل کرده، کافر شده است. یکی از آنها معرفت امام است که در هر عصر و زمانی بایست او را به شخص و صفات و خصوصیاتش شناخت»[۴].

از امام صادق (ع) پرسیدند: «یا ابن رسول الله! مهدی از فرزندان شما کیست؟" فرمود: پنجمین نفر از فرزندان هفتمین امام؛ کسی که شخص او از شما نهان می‌شود و بردن نام وی بر شما روا نخواهد بود»[۵]؛ در حدیث معروف خبر لوح ذکر شده: «الْمَهْدِیُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ» یا «الْقَائِمُ مِنَّا»[۶][۷] تا زمان حاضر هم اثرات عدم شناخت امام زمان (ع) در صفت و نسب مشهود است و وجود فرقه‌های کیسانیه و زیدیه و بابیه و بهائیت نشان می‌دهد، اگر معرفت در این مرحله نباشد منجر به تردید به امام واقعی و موعود می‏‌گردد[۸].

معرفت مقام

اعتقاد به الهی بودن منصب امامت و شناخت جایگاه امام و خلیفۀ بعد از پیامبر؛ یعنی اعتقاد به انتصابی و غیر بشری بودن منصب امامت، از کلیدی‌ترین مباحث امامت شمرده می‌شود. اختلاف شیعه و سنی تنها در شخص جانشین پیامبر نیست؛ بلکه نحوۀ نگرش این دو مذهب به مفهوم و جایگاه امامت است که از نظر اهل سنت، حاکمیتی دنیوی و امر عرفی است، نه منصبی الهی. اما شیعه که امامت را ادامۀ نبوت و جزء اصول دین می‌‌داند؛ امام را حجت خدا و واسطۀ فیض او به مخلوقات دانسته و معتقد است امام صرفاً به تعیین الهی انتخاب و بر زبان پیامبر (ص) معرفی می‌شود.

امام در تفکر شیعی، تنها سرپرست و مدیر جامعۀ مسلمین نیست، بلکه بیان کنندۀ احکام الهی، مفسر قرآن کریم و راهبر راه سعادت نیز هست. امام رضا (ع) فرمود: «این جاهلان چگونه برای خود امام می‌تراشند، با آنکه امامت، مقام انبیا و ارث اوصیاست؟! امامت، خلافت از طرف خدا و رسول خدا و مقام امیرالمؤمنین و میراث حسن و حسین است»[۹]. امام صادق (ع) نیز فرمود: «آیا شما گمان می‌کنید هر کس از ما امامان که وصیت می‌کند، به هر کس که می‌خواهد وصیت می‌کند؟! نه، به خدا چنین نیست؛ بلکه امر امامت عهد و فرمانی است از جانب خدا و رسولش، برای مردی پس از مردی از عترت پیامبر، تا به صاحبش (آخرین امام) برسد»[۱۰].[۱۱]

معرفت اوصاف

شناخت و اعتقاد قلبی به ویژگی‌ها و اوصاف شخصیتی امام عصر (ع)؛ اوصافی نظیر دارا بودن مقام عصمت، برخورداری از علم لدنی و غیبی، دارا بودن مقام ولایت و سایر کمالات منحصر به فرد مقام امامت. البته درک حقیقت و ژرفای شخصیت امام برای هیچ یک از انسان‌های عادی، میسر و ممکن نیست؛ امام رضا (ع) فرمود: «هیهات! هیهات! مسألۀ امامت امری است که عقل و اندیشه‌ها از دسترسی به عمق آن کوتاه، صاحبان خرد از درک آن حیران، نوابغ و تیزهوشان از دیدن آن چشم فروبسته و بزرگان و دانشمندان از بیان حتی یک صفت از صفات آن و یک فضیلت از فضائل آن، عاجز و درمانده‌اند»[۱۲].[۱۳]

بهترین راه برای معرفت به ائمه (ع)،‏ معرفی از طرف خود معصومین (ع) است و روایات متعددی هم در شناخت ظاهری و شناخت صفات باطنی و کمال ایشان داریم که جامع‌ترین آنها "زیارت جامعۀ کبیره" است. گرچه شناخت این مراتب به طور کامل برای جز خداوند و امام معصوم (ع) ممکن نیست ولی این مرحله خود نیز دارای مراتبی است:

  1. مرتبۀ اوّل: معرفت به اینکه خداوند متعال جز از طریق امام معصوم (ع) قابل شناخت نیست و آنها «مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ» هستند و «هرکس که آنها را بشناسد خدا را خواهد شناخت»[۱۴] و در روایت امام علی (ع) آمده است: «ما نشانه‌‏ها و اعرافی هستیم که شناخته نمی‌‏شود خدا مگر از طریق شناخت و معرفت به ما اهل بیت»[۱۵].
  2. مرتبۀ دوم: معرفت به اینکه آنها معانی صفات و مظاهر اسماء الهی هستند و بداند که معصومین (ع) علم خدا و قدرت و حکمت و امر و عدل، نور و چشم و قلب و گوش و زبان گنجینه‏‌های خدا و مظهر تمام صفات کمال الهی هستند و هرگاه بخواهد متوجه خداوند متعال بشود و حاجتی را از او طلب کند، آنها را مخاطب قرار می‌‏دهد و از طریق و باب آنها خدا را می‏‌خواند[۱۶].
  3. مرتبۀ سوم: توجه به این نکته است که امام معصوم (ع) باب اللّه و طریق و راه قبول عبادات و اعمال صالحه است و آنها "ابواب ایمان" هستند و هرچه را که خداوند به بندگان عنایت می‏‌کند از رزق و حیات و ممات و در تمام حالات و افعال بندگان به واسطۀ فیض و از باب امام معصوم (ع) است.
  4. مرتبۀ چهارم: معرفت به ظاهر امامت و ولایت ایشان که واجب الطاعة و الولایة هستند و باید به آنها اقتداء کرد. در اختلافات به آنها رجوع کرد و تسلیم آنها در اوامر و نواهی‌‏شان بود و اعتراف به اینکه هیچ‌‏کس در مقام و مرتبه چه در حسب و نسب و چه در کمالات مثل آنها نیست. امام عسکری (ع) در تفسیر آیۀ ﴿مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ[۱۷] فرمود: «ما کلمات اللّه هستیم که فضایل ما درک نمی‌‏شود و قابل جمع‏‌آوری نیست»[۱۸].[۱۹]

نتیجه گیری

بنابراین، عناصر اساسی اعتقاد به امام مهدی (ع) را می‌توان در چند چیز بر شمرد:

  1. اعتقاد به تولد، حیات بالفعل و غیبت امام مهدی (ع) و اینکه ایشان از نسل امام حسین (ع) و فرزند امام عسکری (ع) است.
  2. اعتقاد به مقام امامت، وصایت و ولایت آن حضرت، به عنوان دوازدهمین و آخرین امام.
  3. اعتقاد به مقام عصمت، برخورداری از علم لدنی و غیبی، دارا بودن مقام ولایت و سایر کمالات منحصر به فرد مقام امامت و حتمی بودن ظهور آن حضرت.

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله موسوی اصفهانی؛
آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی، در کتاب «تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌» در این‌باره گفته است:

«مهم‌ترین و واجب‌ترین امور بعد از شناخت خدا و رسول او، شناختن ولی امر و صاحب الزمان (ع) است، زیرا که این امر، یکی از ارکان ایمان می‌باشد. و هر کس در حالی بمیرد که امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است و معرفت او، کلید تمام ابواب خیر و سعادت و رحمت می‌باشد و خداوند بندگان خود را امر فرموده، که معرفت او را تحصیل نمایند و دعا از جمله درهایی است که خدای تعالی فرمان داده که از آن‌ها وارد شوند، او فرموده است: ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ[۲۰]. ﴿وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ[۲۱]. و نیز فرموده: ﴿إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ[۲۲].

و در کافی به سند خود از محمد بن حکیم آورده که گفت: به حضرت ابی عبدالله امام صادق (ع) عرضه داشتم: معرفت ساخته کیست؟ فرمود: از ساخته‌های خداوند است، بندگان را در آن ساخت بهره‌ای نیست[۲۳].

و آیات و روایاتی که بر این مطلب دلالت می‌کند بسیار است، پس بر بندگان لازم است که از درگاه خداوند شناخت و معرفت امام زمانشان را به آنان روزی نماید و کامل گرداند»[۲۴].
2. آیت‌الله مصباح یزدی؛
آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب «آفتاب ولایت» در این‌باره گفته است: «شناختن امام عصر (ع) این نیست که آدم اسمش و اسم پدر و مادرش را بداند؛ بلکه به این معنا است که او را به ولایت و امامت بشناسد. او را ولی امر و واجب الإطاعه بداند؛ زیرا اگر نداند از چه کسی باید اطاعت کند، در بازی‌های سیاسی هضم و گمراه خواهد شد و آن گاه جامعه اسلامی به تفرقه و از هم پاشیدگی تهدید خواهد شد. بر این مقام مطاع بودن، اسم‌های گوناگونی را می‌توان اطلاق کرد. اسمی که در فرهنگ ما پس از انقلاب رایج شده، "ولایت" است. پیامبر اکرم (ص)، مقام ولایت امر مسلمانان را داشت و از این‌رو اطاعتش بر همه مسلمان‌ها واجب بود. به عقیده ما شیعیان، این مقام، پس از رسول خدا (ص) به امیرمؤمنان (ع) منتقل شد. این همان نقطه افتراق شیعیان با فرقه‌های دیگر اسلامی است. ما معتقدیم که این مقام از طرف خدای متعال به امیرمؤمنان (ع) افاضه شد؛ همان‌گونه که به شخص پیامبر (ص) افاضه شده بود. همان کسی که گفت: ﴿وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ‏، بعدش فرمود: ﴿وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏‏، و مصداق ﴿أُولِي الْأَمْرِ چنان که در حدیث جابر و دیگر روایات آمده است، دوازده امامان (ع) هستند»[۲۵].
3. آیت‌الله جوادی آملی؛
آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، در کتاب «امام مهدی موجود موعود» در این‌باره گفته است:

«غیبت امام زمان همواره مسئله‌ای مهم، معتبر و اصیل بوده است، به گونه‌ای که همه معصومان (ع) از نبی مکرم اسلام‌ (ص) تا امام عسکری (ع) بارها به وجود مبارک ایشان و ویژگی‌هایشان اشاره فرموده‌اند. روایات مجامع روایی شیعه و غیر شیعه در این‌باره نه از حد استفاضه بلکه از تواتر متعارف نیز فزون‌تر است.

محمد بن عثمان عَمْری[۲۶] می‌گوید: از پدرم شنیدم که در خدمت امام حسن عسکری (ع) بودم که پدرم پرسید: این سخن حق است که پیامبر فرموده‌اند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیة»؟ فرمود: آری، این سخن درست است و هیچ تردیدی در آن نیست، همان‌طور که شکی در روز بودن این روز روشن نیست: «إن هذا حق کما أن النهار حق»؛ سپس پدرم عرض کرد: پس از اینکه شما رحلت کردید، امام بعد از شما کیست؟ امام عسکری (ع) به نام مبارک حضرت ولی عصر (ع) اشاره کرد و آن‌گاه فرمود: او غیبتی طولانی دارد که در آن عده‌ای سرگردان، گروهی هلاک و دسته‌ای دچار تردید می‌شوند: «أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا اَلْجَاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا اَلْمُبْطِلُونَ وَ...»[۲۷].

بر این اساس، غیبت ولی عصر (ع) برای بسیاری دشوار می‌آید و شکوک و شبهات اذهان بسیاری را مسموم می‌کند و عده‌ای می‌گویند که چگونه می‌شود انسانی بیش از هزار سال زنده بماند و گروهی سخن می‌رانند که از کجا معلوم است که بیاید و کسان دیگر شبهات دیگری، ساده‌تر یا پیچیده‌تر را در اذهان می‌پرورند و آن را می‌پراکنند.

از سویی دیگر، زمان ظهور وجود مبارک بقیة الله الاعظم (ع) معلوم نیست گرچه ما باید همواره منتظر ظهور خجسته حضرتشان باشیم و امکان دارد خدای نخواسته غیبت ایشان طولانی شود و تردیدها، شکوک و شبهه‌ها نیز افزایش یابد! چه کنیم تا به این تردیدها در ابعاد فردی یا اجتماعی مبتلا نشویم؟ درباره مسائل و مباحث دینی، به ویژه چالش‌های فرا روی حکومت اسلامی نظیر مبحث ولایت فقیه، به دام قرائت‌های مختلف گرفتار نیاییم؟ در باتلاق شبهات فرو نرویم و با شناختِ اصیل امام و امامت مشکلات موجود در این زمان را باز شناخته و بگشاییم؟

شناخت ولی خدا و امام عصر (ع) تنها راه نجات و رستگاری است که با درخواست از ذات اقدس خداوند و مجاهده علمی و عملی شدنی است. وعده نجات از جهالت و رهایی از ظلمت گمراهی، دل انسان‌های بصیر را از دیرباز به خود مشغول داشته است، به همین سبب بعضی شاگردان خاص اهل بیت (ع) برای یافتن طریق هدایت سؤالاتی درباره معرفت آخرین حجت الهی در محضر ایشان مطرح کرده‌اند، چنان‌که جناب زراره می‌گوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: قائم ما پیش از قیام خود، غیبتی طولانی خواهد داشت. عرض کردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را می‌کشند؛ سپس فرمود: ای زراره! اوست که انتظارش را می‌کشند و مردم در ولادتش شک می‌کنند؛ برخی می‌گویند پدرش از دنیا رفته و فرزندی از خود به جای نگذارده است؛ بعضی گویند در شکم مادرش است؛ گروهی گویند غائب است؛ دسته‌ای گویند به دنیا نیامده و عده‌ای دیگر گویند دو سال قبل از وفات پدرش به دنیا آمد! همان، موعود منتظر است؛ ولی خدای والا می‌خواهد تا شیعیان را بیازماید و در این آزمایش دشوار، باطل‌گرایان دچار تردید می‌شوند.

زراره (که گویا از چنین فضای پر شبهه‌ای هراسناک گردید، و به فکر چاره افتاده) گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه کنم؟ آن حضرت فرمود: اگر آن زمان را ادراک کردی، پیوسته دل به این دعا مشغول دار: «اللّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۲۸]. دعا تنها مجموعه‌ای از الفاظ برای خواندن و درخواست کردن نیست، بلکه معارف عمیق و درس‌های ارزشمندی در دعای معصومان (ع) نهفته است که فهم آن‌ها و تأمل در آموزه‌هایشان آثار ارزشمند علمی و عملی به بار می‌آورد، چنان که زراره در پی آن است با اینجا گرانقدر مشکل خویش را بگشاید.

برای شناخت مقام والای امامت و شخصیت منحصر به فرد امام عصر (ع) راه‌های فراوانی هست؛ بررسی دعاها و زیارت‌هایی که از خود امام عصر (ع) رسیده و یا فرموده امامان دیگر (ع) درباره آن حضرت است از بهترین این راه‌هاست.

همان‌گونه که تأمل در عبارات نهج البلاغه، سخنان سید الشهدا (ع) از آغاز تا پایان حادثه کربلا، معارف بلند صحیفه سجادیه گویای برنامه‌های امام علی، امام حسین و امام سجاد (ع)اند و از ایجاد حوزه‌های علمی و برگزاری مناظرات علمی برنامه صادقین (ع) استنباط می‌گردد، از ادعیه مأثور یا مرتبط با امام عصر (ع) برنامه‌های ایشان فهمیده می‌شود؛ زیرا وقتی امامی دعا می‌کند، علاوه بر مقتضیات دعا، ویژگی‌های امامت و وظیفه امام در برابر امت و چگونگی پیوند امام با امت و تأثیر ملکی و ملکوتی امام را تشریح می‌کند.

بر این پایه، کسی که می‌خواهد وجود مبارک ولی عصر (ع) را بشناسد، بهتر است زیارت‌ها و دعاهای مرتبط با آن حضرت را به دقت بررسی کند، تا به حریم معرفت آن امام همام بار یابد. از سوی دیگر، شناخت امام زمان (ع) مراتبی دارد که تأثیرگذاری آنها در زدودن غبار جاهلیت و پاک کردن گرد تحجر و ارتجاع یکسان نیست، زیرا آثار هر مرتبه از معرفت در تبیین انتظار حقیقی و صحیح، با مرتبه دیگر متفاوت است؛ مثلاً شناخت شناسنامه‌ای امام عصر (ع) و دانستن تاریخ ولادت و زمان غیبت صغرا و کبرا و امثال آن، هرگز همانند معرفت معنای حقیقی امامت و شناخت حقیقت ولایت و انطباق انحصاری آن شخصیت حقوقی در فلان شخص حقیقی نخواهد بود؛ همان‌طور که براهین حدوث، نظم، امکان ماهوی، امکان فقری و نظایر آن‌ها برای شناخت خدا راهگشاست؛ اما آن که خدا را با الوهیت می‌شناسد، بهترین راه معرفت خداوند را پیموده و خداشناس خوبی شده است؛ و نظیر اینکه هرچند شناخت رسول از راه معجزه [کافی است؛ ولی] مرتبه بالای معرفت را تأمین نمی‌کند؛ اما آن که رسول را با علم به رسالت می‌شناسد، از معرفت آن حضرت به‌سبب معجزه بی‌نیاز می‌شود، چرا که وقتی معنی الوهیت و رسالت فهمیده شد، خداوند و رسول شناخته می‌شوند.

در روایت کلینی و صدوقِ است که ولی امر با این خصوصیات شناخته می‌شود: اعْرِفُوا اللّهَ بِاللّهِ وَ الرّسُولَ بِالرّسَالَةِ وَ أُولِي الْأَمْرِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ الْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ[۲۹]؛ اما این نقل کافی نیست، زیرا هرگز با صرف امر به معروف و عدل و احسان نمی‌توان ولی امر را شناخت، چون آمران به معروف و... بسیارند، به همین سبب در نقل دیگری فرمود: ... بالمعروف و العدل و الاحسان[۳۰] نه "بالأمر بالمعروف"، زیرا امام با معروف، عدل و احسان شناخته می‌شود نه با امر به آنها. آن که ولی خداست و ولایت امر را بر عهده دارد به دستور دادن به معروف، عدل و احسان بسنده نمی‌کند بلکه سنت او معروف و سیرتش عدل و سریره او احسان است. اگر کسی معروف‌شناس باشد، حقیقت آن را در ولی امر در می‌یابد. همان‌طور که شناسنده عدل و احسان، عدل و احسان را در سنت و سریره و سیره امام مشاهده می‌کند و در می‌یابد که او صاحب مقام ولایت است[۳۱].

بایستگی معرفت امام (ع) تکلیفی همگانی است، تنها شناخت ظاهری و شناسنامه‌ای (تبارشناسی) نیست، بلکه اعتقاد قلبی به همسان بودن امام (ع) با پیامبر اکرم (ص) است، جز در نبوت، آن‌گونه که امام صادق (ع) به معاویة بن وهب فرمود: "کمتر چیزی که در شناختن امام لازم است، اعتقاد به هم‌طرازی او جز در مقام نبوت با پیغمبر و وراثت او از پیامبر است و اینکه اطاعتش طاعت خدا و رسول است و هماره تسلیم او باشد و (در آنچه نداند) به او رد کند و گفتار او را بگیرد و بداند که امام پس از رسول خدا (ص) علی بن ابی طالب (ع) است و پس از او حسن سپس حسین و سپس علی بن الحسین و آن‌گاه محمد بن علی و پس از او منم و پس از من فرزندم موسی و پس از او فرزندش علی و بعد از او فرزندش محمد و پس از او فرزندش علی و سپس فرزندش حسن و حجت پایانی از فرزندان حسن است"[۳۲]

برپایه این کلام حضرت صادق (ع)، مقام امامت، ویژه دوازده امام معصوم (ع) است و آن وجودهای قدسی در شئون تکوینی و تشریعی جز در مقام نبوت، هم‌ط‌راز پیامبر اکرم‌(ص)اند؛ این کمترین درجه شناخت امام (ع) است؛ اما معرفت حقیقت مقام امام (ع) برای افراد عادی شدنی نیست، چنان‌که امام رضا (ع) فرمود: «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ! ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ»[۳۳].

معرفت امام عصر (ع) بدون توجه به جایگاه تکوینی امام در جهان هستی به دست نمی‌آید، زیرا تا انسان جایگاه محوری امام (ع) در نظام هستی را درک نکند، خود را نیازمند به راهبری پیشوای الاهی نمی‌بیند؛ اما هرگاه به این باور قلبی برسد که امام (ع) دارای مقام ولایی و آسمانی است، خود را از روی‌آوری به امام (ع) ناگزیر می‌داند؛ سپس عطش درونی‌اش ناچار وی را سوی امام (ع) می‌کشاند. با چنین نگاهی روشن می‌شود که امام عصر (ع) پیش از آن‌که رهبر دینی و سیاسی جامعه باشند، به اذن خدا زمامدار عالم تکوین است، زیرا او نه تنها ولی نعمت و واسطه فیض الاهی و برکات زمینی و آسمانی است، بلکه مایه دوام حیات و بقای جهان هستی به شمار می‌رود: آن امام قائم که چشم‌ها در انتظار اوست و امیدها به آمدنش دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجودش، باقی و برقرار است [۳۴].

در پرتو چنین معرفتی، انسان همواره با خدا و پیامبر (ص) و امام عصر (ع) پیوندی استوار دارد و چون به ریسمان هدایت (حبل الله) چنگ زده، پیوسته از خدا می‌خواهد که این ارتباط را ناگسستنی گرداند، آن‌گونه که حضرت صادق (ع) به زراره سفارش فرمود: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۳۵].

از میان این سه خواسته معرفتی، تکیه اصلی انسان منتظر بر معرفت حجت، یعنی امام عصر (ع) است، چون سر‌رشته دیانت و هدایت انسان در دست حجت عصر است و دو معرفت پیشین نیز در معرفت حجت تکمیل می‌شود، زیرا امامت نماد کامل توحید و نبوت است و دستیابی به معرفت تمام و کامل توحیدی، تنها از مجرای معرفت پیشوای معصوم (ع) شدنی است. هنگامی که از امام حسین (ع) درباره خداشناسی پرسیده شد: « فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟» آن حضرت در پاسخ چنین فرمود: « مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»[۳۶]؛ معرفت خدا همان شناخت اهل هر زمان به امامی است که خدای سبحان اطاعتش را بر همگان واجب شمرده است»[۳۷].
4. آیت‌‌الله فاضل همدانی؛
آیت‌‌الله سید یحیی فاضل همدانی، در کتاب «نشانه‌های قائم آل محمد» در این‌باره گفته است: «مهمتر از همه شناخت‌ها، شناخت ویژگیها و صفات برجسته امام (ع) و امامت او هست. علاوه بر شناخت نام و نسب و آباء و اجداد او، و از امتیازات ویژه امام (ع) علم، عصمت، ورع، شجاعت، ایثار، و ده‌ها چون این صفات میباشد. در روایت آمده است که کمترین درجه شناخت امام این است که او را همتای پیغمبر (ص) بدانیم به جز در درجه نبوّت، و بدانیم که امام وارث پیغمبر است و اطاعت امام اطاعت خداوند و اطاعت رسول خدا (ص) است. مرحوم شیخ کلینی به سند خود از ابوبصیر نقل کرده که امام باقر (ع) به من فرمود: «هَلْ عَرَفْتَ إِمَامَكَ؟ قَالَ قُلْتُ: إِي وَ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ أَخْرُجَ مِنَ الْكُوفَةِ. فَقَالَ: حَسْبُكَ إِذاً»[۳۸]؛ "آیا امامت را شناخته‌ای؟" عرض نمودم: "آری به خدا سوگند قبل از آنکه از کوفه خارج شوم". فرمود: "بس است تو را در این هنگام"»[۳۹].
5. حجت الاسلام و المسلمین مهدوی‌فرد؛
حجت الاسلام و المسلمین میرزا عباس مهدوی‌فرد، در کتاب «فلسفه انتظار» در این‌باره گفته است:

«برای توفیق بر معرفت امام، و تقویت آن راه‌هایی وجود دارد:

  1. توفیق الهی: شخص منتظر همان‌گونه که خود ائمه (ع) فرموده‌اند در ابتدا از عنایات خداوند متعال مدد بجوید و از این درگاه نیز توفیق شناخت حجتش را درخواست کند چرا که خدا سرچشمه توفیق است.
  2. بهره‌گیری از قرآن: با استفاده از آیات نورانی قرآن به جایگاه منیع و والای امامت می‌توان آگاهی پیدا کرد.
  3. از طریق احادیث: از دستورها و روش‌هایی که از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) برای شناخت بیشتر و بهتر امام رسیده است، می‌توان استفاده کرد مثلاً در باب سیره دینی حضرت در می‌یابد که: مهدی (ع) در برابر خداوند و جلال خداوندی، فروتن است، بسیار فروتن، همچون عقاب، به هنگامی که بالِ خویش فرو گشاید، و سر به زیر انداخته، از اوج آسمان فرود آید. مهدی در برابر جلال خداوند این سان خاشع و فروتن است. خدا و عظمت خدا، در وجود او متجلّی است، همه هستی او را در خود فرو برده است؛ مهدی (ع) عادل است و خجسته و پاکیزه. او ذره‌ای از حق را فرو نگذارد. خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند؛ مهدی همواره بیم خداوند را به دل دارد، و به مقام تقربی که نزد خداوند دارد مغرور نشود، او به دنیا دل نبندد و سنگی روی سنگ نگذارد. در حکومت او، به احدی بدی نرسد مگر آن که حد خدایی جاری گردد. یا اینکه از امام رضا (ع) می‌آموزد که وقتی خدا اراده کرد فردی را برای امور بندگانش انتخاب کند، شرح صدری به وی عطا نموده و قلبش را چشمه حقایق و حکمت‌ها، می‌گرداند و علوم خودش را همواره به او الهام می‌کند بعد از آن از هیچ جوابی عاجز نخواهد ماند و در بیان حقایق و راهنمایی صحیح به ضلالت و گمراهی مبتلا نمی‌گردد. از خطا معصوم است و از تأییدات و توفیقات و راهنمایی‌های خداوندی همواره برخوردار می‌باشد. خدا او را به این مقام برگزیده تا بر بندگانش، حجت و گواه باشد[۴۰]. و از امام صادق (ع) می‌آموزد که فرمود: "خدا ما را به نیکوترین خلقت آفرید و در آسمان و زمین خزانه‌دار علوم خویش قرار داد. درختان به برکت وجود ما ثمر می‌دهند؛ و به عبادت کردن ما، خدا عبادت می‌شود. اگر ما نبودیم خدا عبادت نمی‌شد"[۴۱]. آری شخص منتظر می‌آموزد که امامان به نیکوترین خلقت آفریده شده‌اند و به این نتیجه می‌رسد که بی‌ولایت آنها هرگز نمی‌توان به درجات قرب الهی رسید و این شناخت، بهتر در سایه گفتار معصومین (ع)، حاصل می‌شود.
  4. استفاده از برهان عقلی: همیشه باید در بین نوع انسان، فرد کاملی وجود داشته باشد که به تمام عقائد حقه الهی عقیده‌مند بوده تمام اخلاق و صفات نیک انسانی را به کار بسته و به تمام احکام دین عمل نماید و همه را بدون کم و زیاد بداند و در تمام این مراحل، از خطاء و اشتباه و عصیان معصوم باشد، و اگر نوع انسان، زمانی از چنین فرد ممتازی خالی گردد لازم می‌آید که احکام الهی که به منظور هدایت انسان نازل گشته است، از بین برود و افاضات و امدادهای غیبی حق تعالی، منقطع شود و بین عالم ربوبی و عالم انسانی، ارتباطی برقرار نباشد.
  5. مطالعه در راستی مهدی (ع): منتظران امام عصر (ع) با مطالعاتی که دارند در می‌یابند که: او امام عصر و زمان و حجت حی و حاضر و ناظر خداوند است. آن حضرت وارث همه فضایل و شایستگی‌هایی هستند که در خاندان رسالت وجود داشته است.

توجه و عشق به مهدی منتظران را به تحقیق وادار می‌کند و آنان درک می‌کنند که آن امام احیاءکننده مکتب اهل بیت (ع)، بلکه احیاءکننده دین و دین باوری در سراسر جهان هستند.

مطالعه در باب مهدی (ع)، می‌آموزد که حضرت حجت (ع) در بین امامان پیش از خود نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند. امام صادق (ع) در پاسخ کسی که از ایشان می‌پرسد: آیا قائم (ع) متولد شده است؟ می‌فرماید:"خیر، اگر او را دریابم در طول زندگیم خدمتگذارش خواهم بود"»[۴۲].[۴۳].
6. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در این‌باره گفته است:

اما سؤال اینجاست که حداقل معرفت امام، یعنی همان چیزی که نبودش مساوی با جاهلیت وبی دینی خواهد بود، چیست؟ امام صادق (ع) در سخنی با معاویه بن وهب، حداقل معرفت امام را هم‌شأن دانستن امام و پیامبر اکرم (ص) دانسته و فرموده‌اند: "کم‌ترین درجه معرفت امام، اعتقاد به هم وزن و هم‌شأن بودن او با پیامبر (ص) است، مگر در شأن و مرتبه نبوت که از این نظر، امام وارث پیامبر (ص) است. هم چنین اعتراف به این که اطاعت از امام، اطاعت از خدا و پیامبر است و نیز فرمانبری از او، واگذاری امور به او، عمل به گفته‌های او و اعتقاد به این موضوع که بعد از پیامبر (ص) علی بن ابی طالب (ع) و بعد از او، حسن و حسین تا حضرت حجت (ع) جانشینان پیامبر و پیشوایان مسلمین‌اند"[۴۴]. طبق کلام امام صادق (ع) پایین‌ترین درجه معرفت امام، اقرار به این مسأله است که:

  1. امام در همه شئون ولائی غیر از شأن نبوت، معادل و هم وزن پیامبر (ص) است.
  2. این شناخت صرفاً با معرفت شیعی و دیدگاه کلامی امامیه قابل حصول است، یعنی باید خلفای پیامبر (ص) را در دوازده امام معصوم بلافصل، منحصر دانست؛ زیرا خاستگاه واقعی امامت و خلافت، فقط در بینش کلامی شیعه، عینیت و تبلور می‌یابد، نه در غیر آن.

بر اساس فرمایش امام صادق (ع) معرفت امام دارای سه مؤلفه اساسی است که عبارت‌اند از: معرفت شخص، معرفت مقام و معرفت اوصاف امام (ع). در ادامه به توضیح این سه مؤلفه اصلی امام‌شناسی می‌پردازیم:

  1. معرفت شخص: مراد از از معرفت شخص، اعتقاد به تولد حضرت و خصوصیات اسمی و نسبی ایشان است؛ یعنی باور به این که ایشان فرزند امام حسن عسکری (ع) و آخرین وصی پیامبر (ص) هستند و نیز هم اکنون حی و زنده می‌باشند، اما بنا به مصلحت الهی در پس پرده غیبت به سر می‌برند تا زمانی که اراده الهی بر تحقق ظهورش تعلق گیرد. امام موسی کاظم (ع) در این باره فرموده است: "هر که در چهار چیز شک کند، به همه آن چه خدای تبارک و تعالی نازل کرده، کافر شده است. یکی از آنها معرفت امام است که در هر عصر و زمانی بایست او را به شخص و صفات و خصوصیاتش شناخت"[۴۵]. رسول خدا (ص) نیز فرموده است: "هرکس فرزندم، حضرت قائم (ع) را انکار کند، مرا انکار کرده است"[۴۶]. صفوان بن مهران از امام صادق (ع) نقل کرده است: کسی که به همه امامان اقرار کند، اما مهدی را انکار نماید، مانند کسی است که به همه پیامبران ایمان بیاورد، اما نبوت محمد (ص) را انکار کند. از ایشان پرسیدند: "یا ابن رسول الله! مهدی از فرزندان شما کیست؟" فرمود: پنجمین نفر از فرزندان هفتمین امام؛ کسی که شخص او از شما نهان می‌شود و بردن نام وی بر شما روا نخواهد بود"[۴۷]؛ امام عسکری (ع) نیز فرمود: "آگاه باشید که هر کس به امامت امامان پس از رسول اکرم (ص) اقرار کند ولی منکر فرزندم باشد، مانند کسی است که همه پیغمبران و رسولان را قبول کرده باشد، اما نبوت رسول اکرم (ص) را انکار نماید. زیرا اطاعت از آخرین ما مانند اطاعت از اولین ما و منکر آخرین ما همانند منکر اولین ماست. آگاه باش برای فرزندم غیبتی است که مردم در آن به شک و تردید می‌افتند، مگر کسی که خدایش نگه دارد"[۴۸]؛
  2. معرفت مقام: منظور از معرفت مقام، اعتقاد به الهی بودن منصب امامت و شناخت جایگاه امام و خلیفه بعد از پیامبر است. این بحث، یعنی اعتقاد به انتصابی بودن منصب امامت و غیر بشری بودن این مقام، از کلیدی‌ترین مباحث کلامی شیعه در باب امامت خاصه شمرده می‌شود. اختلاف شیعه و سنی تنها در شخص جانشین پیامبر نیست؛ بلکه نحوه نگرش این دو مذهب به مفهوم و جایگاه مقام امامت است که آن ها را از یکدیگر متمایز می‌کند. از نظر اهل سنت، امامت، حاکمیتی دنیوی است، نه منصبی الهی. یعنی از آنجا که هر جمعیتی نیاز به پیشوا و بزرگی دارند، جامعه مسلمین نیز پس از پیامبر (ص) باید برای خود رهبری برگزیند و چون برای این گزینش، راه و رسم ویژه‌ای در دین ترسیم نشده است، انتخاب جانشین پیامبر (ص) می‌تواند از راه‌های مختلفی چون رجوع به آراء اکثریت مردم یا بزرگان آنها یا وصیت خلیفه پیشین و یا حتی کودتا و غلبه نظامی تحقق پیدا کند. اما شیعه که امامت را ادامه نبوت و امام را حجت خدا در میان خلق و واسطه فیض او به مخلوقات می‌داند معتقد است که امام صرفاً به تعیین الهی انتخاب و بر زبان پیامبر (ص) معرفی می‌شود. در تفکر شیعی، امام، تنها سرپرست و مدیر جامعه مسلمین نیست، بلکه بیان کننده احکام الهی، مفسر قرآن کریم و راهبر راه سعادت نیز هست. به بیان دیگر، در فرهنگ شیعه، امام، مرجع امور مردم در دو بخش دین و دنیاست؛ نه این که تنها وظیفه او، حکومت داری و اداره دنیای مردم باشد، آن گونه که اهل سنت معتقدند[۴۹]. تفاوت اساسی دیدگاه شیعه و سنی درباره امامت این است که در اعتقاد شیعه، امامت، منصبی الهی و جزو اصول دین محسوب می‌شود، اما از نظر اهل سنت، امامت یک مقام دنیوی و امر عرفی است. از این‌رو، مهم‌ترین اثر باورمندی به امامت پیشوایان معصوم (ع) الهی دانستن مقام آنان است. بر اساس آیات و روایات، امامت بسان نبوت، منصبی آسمانی و ویژه دوازده جانشین معصوم پیامبر خاتم (ص) است. امام صادق (ع) در سخنی با معاویه بن عمار، امامت را عهد خدای سبحان برای افراد خاص یاد کرده است؛ به گونه‌ای که هیچ امامی بی‌تعیین الهی نمی‌تواند کسی را به جانشینی خویش برگزیند: "امامت عهد و پیمانی است از جانب خدای عزوجل که برای مردانی نام برده بسته شده و امام حق ندارد آن را از امام بعد از خود دور بدارد"[۵۰]. نیز امام رضا (ع) مقام سترگ امامت را جایگاه پیامبران، ارث پیوسته اوصیای الهی، جانشینی خدا و رسول و مقام ویژه امیرمؤمنان و پیشوایان پس از او معرفی کرده و واگذاری این امانت آسمانی را از سوی امام پیشین به امام پسین، بر اساس فرمان خدای حکیم می‌داند: "این جاهلان چگونه برای خود امام می‌تراشند، با آن که امامت، مقام انبیا و ارث اوصیا است؟! امامت، خلافت از طرف خدا و رسول خدا و مقام امیر المؤمنین و میراث حسن و حسین است"[۵۱]. امام صادق (ع) نیز منصب امامت را پیمان الهی دانسته و تصریح فرموده که رسول خدا (ص) بر اساس فرمان الهی هر یک از امامان را به مردم معرفی کرده است: "آیا شما گمان می‌کنید هر کس از ما امامان که وصیت می‌کند، به هر کس که می‌خواهد وصیت می‌کند؟! نه، به خدا چنین نیست؛ بلکه امر امامت عهد و فرمانی است از جانب خدا و رسولش، برای مردی پس از مردی از عترت پیامبر، تا به صاحبش (آخرین امام) برسد"[۵۲]؛
  3. معرفت اوصاف: مراد از معرفت اوصاف، شناخت و اعتقاد قلبی به ویژگی‌ها و اوصاف شخصیتی امام عصر (ع) است؛ اوصافی نظیر دارا بودن مقام عصمت، برخورداری از علم لدنی و غیبی، دارا بودن مقام امامت و ولایت و سایر کمالات منحصر به فرد مقام امامت، که هرکدام از این اوصاف در کتب کلامی به خوبی تبیین شده است[۵۳]. البته باید توجه داشت که درک حقیقت و ژرفای شخصیت امام برای هیچ یک از ما انسان‌های عادی، میسر و ممکن نیست؛ زیرا فهم ما از درک و احاطه به عمق وگستردگی ابعاد مقام امامت ناتوان است؛ همان‌گونه که امام رضا (ع) فرمود: "هیهات! هیهات! مسأله امامت امری است که عقل و اندیشه‌ها از دسترسی به عمق آن کوتاه، صاحبان خرد از درک آن حیران، نوابغ و تیزهوشان از دیدن آن چشم فروبسته و بزرگان و دانشمندان از بیان حتی یک صفت از صفات آن و یک فضیلت از فضائل آن، عاجز و درمانده‌اند"[۵۴]. از این‌رو، باید گفت که اساساً توقع شناخت و معرفت حقیقت مقام امام به دلیل عدم گنجایش آن در ظرف فهم و خرد ما، امری است نامعقول؛ چون احاطه علمی به زوایای شخصیت امام برای ما مقدور نیست و از همین جهت، کسی بدان مکلف نشده است. بلکه آن چه ضرورت دارد و لازمه حیات دینی و اعتقادی است، معرفت حداقلی نسبت به امام عصر (ع) است که در آموزه‌های دینی نیز به عنوان یک تکلیف همگانی شمرده شده است.

بر این اساس، می‌توان عناصر اساسی اعتقاد به امام زمان (ع) را چند چیز بر شمرد که عبارت‌اند از:

  1. اعتقاد به تولد امام مهدی (ع).
  2. اعتقاد به مقام امامت، وصایت و ولایت آن حضرت، به عنوان دوازدهمین و آخرین امام.
  3. اعتقاد به این که ایشان از نسل امام حسین (ع) و فرزند امام عسکری (ع) است.
  4. اعتقاد به حیات بالفعل آن حضرت.
  5. اعتقاد به غیبت ایشان در حال حاضر.
  6. اعتقاد به حتمی بودن ظهور آن حضرت در آینده (هرگاه که خدا اراده فرماید).
  7. اعتقاد به گسترش عدل و برچیده شدن بساط ظلم در سایه حاکمیت جهانی دین اسلام به وسیله آن حضرت در عصر ظهور. باور قلبی به این عناصر، در خصوص امام عصر (ع) امر ضروری است؛ به گونه‌ای که نبود هر کدام، سبب نفی معرفت صحیح در حوزه مهدی‌شناسی خواهد بود»[۵۵].
7. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«اهل حکمت و معرفت، کسب معرفت و شناخت را از دو راه کلّی برای انسان میسّر می‌دانند:

الف. راه علم حصولی که همان کسب معرفت از طریق مذاکره علم و شنیدن و آموختن از اهل معرفت است.

ب. معرفت حضوری و شهودی که برخلاف راه اوّل با عنایت و توجّه خاص و با شرایط مخصوص به انسان دارای قابلیت کسب این معرفت اعطا می‌شود و آموختنی نیست.

این دو نوع شناخت همان‌طور که در مورد خداوند لازم است درباره امام (ع)‏ هم قطعاً ثابت است هرچند شناخت شهودی برای کسانی که به آن دست نیافته‌اند کمی نامحسوس باشد اما چه دلیلی بهتر و شاهدی قوی‌تر از اینکه افراد متعددی از اولیاء و خواص ائمه (ع) را شاهد بودیم که در طول تاریخ بدون کسب علم و فقط با عنایت خاص ائمه (ع) به مقامات بالایی از معرفت به امام (ع) رسیده‌اند.

اما آنچه که راجع به مراتب و درجات شناخت ائمه (ع) و خصوصاً امام زمان (ع) مطرح است از جهات مختلف قابل درجه‌بندی است. هم شناخت حضوری و شهودی دارای مراتب متعددی است تا مثل سلمانی که نبی مکرّم اسلام (ص) می‌فرمایند: "السلمان منّا أهل البيت"[۵۶] همچنین علم حصولی و آموختنی هم نسبت به ائمه (ع) دارای مراتبی است که حسب تقسیم بعضی بزرگان به طبع روایات به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

  1. یکی از مراتبی که در شناخت ائمه (ع) و خصوصاً امام زمان (ع) مطرح شده است شناخت به اسم و نسب و علایم ظاهری وجود مبارک ایشان است که در روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) و امیر المؤمنین (ع) و سایر ائمه (ع) به این نکته اشاره شده است، از جمله حدیث معروف خبر لوح که در کتب معتبر شیعه[۵۷] ذکر شده و روایت «الْمَهْدِيُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ»[۵۸] یا «الْقَائِمُ مِنَّا» و روایاتی که پیامبر (ص) وعده ظهور حضرت حجت را دادند از بعد رسول اللّه (ص) افراد متعددی به نام مصلح و مهدی و حجّت و آن کسی که پیامبر (ص) به او وعده داده مدعی شدند که ما او هستیم می‌خواهیم جهان را پر از عدل کنیم و زودباوری و جهل مردم نسبت به صفات حضرت حجت باعث انحرافات زیادی در دین اسلام شد که تا زمان حاضر هم اثرات عدم شناخت امام زمان (ع) در صفت و نسب مشهود است از جمله فرقه‌های کیسانیه و زیدیه و بابیه و بهائیت که تا الآن هم موجود هستند به ما نشان می‌دهد که اگر معرفت در این مرحله نباشد منجر به تردید و عدم معرفت به امام واقعی و موعود می‏‌گردد. و روایات ما تمام نشانه‏‌های حضرت را به‌طور کامل بیان نموده است و در کتب روایی موجود است.
  2. مرتبه دیگری که از روایات در مورد شناخت ائمه (ع) است شناخت به صفات و کمالات و مقامات ایشان است که این مرحله خود نیز دارای مراتبی است هرچند شناخت این مراتب به طور کامل برای جز خداوند و امام معصوم (ع) ممکن نیست.

مرتبه و مقام اوّل: شناخت مقدماتی است که خداوند به آنها عنایت کرده که آنها از بین نمی‏‌روند و تعطیل نمی‏‌شوند، و این مقامات بلند جز به عنایت اهل بیت (ع) قابل فهم نیست. و معنی این معرفت این است که بداند که خداوند متعال جز از طریق امام معصوم (ع) قابل شناخت نیست و آنها «مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ»[۵۹] هستند و «هرکس که آنها را بشناسد خدا را خواهد شناخت»[۶۰] و در روایت امام علی (ع) است که: «ما نشانه‌‏ها و اعرافی هستیم که شناخته نمی‌‏شود خدا مگر از طریق شناخت و معرفت به ما اهل بیت»[۶۱].

مرتبه دوم: معرفت به اینکه آنها معانی صفات و مظاهر اسماء الهی هستند و بداند که معصومین (ع) علم خدا و قدرت و حکمت و امر و عدل، نور و چشم و قلب و گوش و زبان گنجینه‏‌های خدا و مظهر تمام صفات کمال الهی هستند و کسی که بداند ائمه در تمام حالات در عبادت و دعا در اذکار و افکارشان به صفات الهی موجود و متّصفند برای انسان حالت بهجت و خوشحالی دست می‏‌دهد که هرگاه بخواهد متوجه خداوند متعال بشود و حاجتی را از او طلب کند آنها را مخاطب قرار می‌‏دهد و از طریق و باب آنها خدا را می‏‌خواند که «مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ»[۶۲] کسی که می‏‌خواهد خدا را بخواند از طریق مظاهر خدا او را می‌‏طلبد.

مرتبه سوم: توجه به این نکته است که امام معصوم (ع) باب اللّه است و طریق و راه قبول عبادات و اعمال صالحه است و این به معنای این است که آنها «ابواب ایمان» هستند و هرچه را که خداوند به بندگان عنایت می‏‌کند از رزق و حیات و ممات و در تمام حالات و افعال بندگان به واسطه فیض و از باب امام معصوم (ع) است. و آنها ابواب خدایند و چیزی از عنایات و خزاین خدا خارج نمی‌‏شود و چیزی بالا نمی‌‏رود و قبول نمی‌‏شود مگر به واسطه آنها و از طریق و باب ایشان.

مرتبه چهارم: شناخت و معرفت به ظاهر امامت و ولایت ایشان است. که انسان بداند که آنها واجب الطاعة و الولایة هستند و باید به آنها اقتداء کرد. در اختلافات به آنها رجوع کرد و تسلیم آنها در اوامر و نواهی‌‏شان بود. و اعتراف به اینکه هیچ‌‏کس در مقام و مرتبه چه در حسب و نسب و چه در شجاعت و علم و بخشش و تقوا و زهد و مکارم اخلاق و عبادت و اخلاص و قرب به خداوند مثل آنها نیست. هرکسی که دارای فضیلتی از مکارم و محاسن و صفات پسندیده است ذره و قطره‏‌ای از دریای مواج فضایلی است که خداوند متعال به آنها عنایت فرموده است. که امام حسن عسکری (ع) در تفسیر آیه‏ ﴿مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ[۶۳] فرمود: ما کلمات اللّه هستیم که فضایل ما درک نمی‌‏شود و قابل جمع‏‌آوری نیست[۶۴]. و به عبارت دیگر آنها وصی و اولیای خدا بر همه‏ خلق بعد از رسول اللّه (ص) هستند و قائم مقام او در تمام شئون جز نبوّت می‌‏باشند.

امّا نکته آخر این‌که بهترین راه برای شناخت و معرفت به ائمه (ع)‏ شناساندن و تعریف از طرف خود معصومین (ع) است و هرچه که ما بگوییم و بزرگان و اکابر بگویند قطره و ذره‌‏ای است که از طریق و باب اهل بیت کسب کرده‏‌اند و ما نصوص و روایات متعددی هم در شناخت ظاهری امام (ع) و هم شناخت صفات باطنی و کمال حضرات معصومین (ع) داریم. که در مجامع روایی بسیار فراوان است. از جمله این منابع زیارات و متونی است که در زیارت ائمه (ع) وارد شده است که خود ائمه فضایل خودشان را توصیف می‏‌کنند که جامع‌ترین این زیارات، زیارت "جامعه کبیره" است که محکم‏‌ترین زیارت از لحاظ سند و محتوی است و معارف عمیقی از اهل بیت عصمت و طهارت را بیان می‌‏کند. و این فضایل و صفات عالیه را به‌طور مطلق و برای تمام معصومین ذکر می‏‌کند و آنها را نور واحد می‏‌داند. از خداوند متعال می‏‌خواهیم که قطره‏‌ای از دریای عمیق و موّاج فضایل اهل بیت (ع) را به ما عنایت فرماید. ان شاء اللّه»[۶۵].

«شناخت امام عبارت است، از پذیرفتن مقامات الهی ایشان، و سهم انسان در معرفت امام این است که به معرفی خدا گردن نهد پس ابتدا باید دید که خدا ائمه را چگونه معرفی کرده است و این معرفی در دو بخش صورت گرفته یکی معرفی اشخاص ایشان و دیگر معرفی اوصاف و ویژگی‌هایی که خداوند به آنها عطا فرموده است و وظیفه ما این است که ائمه‌ای که از طرف خداوند معرفی شده‌اند و اوصافی که خداوند به آنها عطا کرده است به آنها معرفت و اعتقاد پیدا کنیم.

پس اشخاص ائمه برای ما معلوم و اما اوصاف آنها در حدیثی از حضرت رضا (ع) که امام را معرفی می‌نمایند، حضرت می‌فرمایند: امام امانتدار خداوند در میان خلق خداست، امام حجت خدا بر بندگان خداست، و امام دعوت کننده مردم است به سوی خدا، و امام دفاع کننده از حقوق واجب خداوند بر بندگانش می‌باشد، امام پاک است از گناهان و بری‏ء از عیوب، امام کسی است که دارای همه علم است و به حلم شناخته می‌شود، امام نظام دهنده به دین و باعث سربلندی مسلمانان و خشم منافقان و از بین رفتن کافران است[۶۶].

پس حداقل معرفت ما نسبت به امام زمان (ع) که واجب است، در دو بخش می‌باشد:

بخش اول: شناخت به نام و نسب آن حضرت.

بخش دوم: اعتقاد به فضایل و اوصاف که امور ذیل است:

  1. اعتقاد به اینکه جز مقام نبوت سایر خصوصیات پیامبر (ص) در امام زمان (ع) یافت می‌شود.
  2. اطاعت از امام زمان (ع) اطاعت از خداوند و رسولش (ص) می‌باشد.
  3. در همه چیز باید تسلیم نظر امام بود.
  4. باید در امر دین همه چیز را به ایشان ارجاع داد.
  5. پس از رجوع به امام زمان (ع) باید نظر ایشان را اطاعت کرد.
پس باید گفت که عصاره دین معرفت خداوند و رسولش (ص) و ائمه (ع) و امام زمان (ع) است و معرفت امام زمان (ع) با تسلیم است و تا معرفت نباشد تسلیم نیست. بنابراین باید گفت وقتی که معرفت و شناخت حاصل شد محبت و عشق خواهد آمد و براساس عشق و محبت اطاعت و فرمان‌برداری می‌آید و اطاعت‏ به ضمیمه معرفت و محبت انسان را در برابر حجت خدا تسلیم می‌نماید و او را مراد خود و خود را مرید محض می‌کند»[۶۷].
8. حجت الاسلام و المسلمین سجادی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید احمد سجادی، در کتاب «پرچم‌داران هدایت» در این‌باره گفته است:

«مراد از حق امام معصوم (ع)، همان مقام امامت است و «معرفت به حق امام» عبارت است از اینکه آنها را جانشینان پیامبر اکرم (ص) و نَفْس واحد پیامبر دانسته (همان‌گونه که آیه مباهله، نفْس پیامبر (ص) و علی (ع) را یکی دانسته است) بر خود اطاعت و پیروی از آنها را در تمام امور دنیایی و آخرتی لازم و واجب بدانیم و به یقین بدانیم که آنها با حق هستند و حق با آنها است. «قَالَ عَلِيٌّ (ع): وَيْلٌ لِمَنْ جَهِلَ مَعْرِفَتِي وَ لَمْ يَعْرِفْ حَقِّي أَلَا إِنَّ حَقِّي هُوَ حَقُّ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حَقَّ اللَّهِ هُوَ حَقِّي»[۶۸]؛ امام علی (ع) فرمود: وای بر کسی که به شناخت من نادان باشد و حق من را نشناسد. آگاه باشید همانا حق من همان حق خداوند است و آگاه باشید همانا حق خداوند همان حق من است. معرفت به حق امام در آن است که بدانیم هیچ عملی مقبول نیست، مگر به قبول ولایت و معرفتِ آنها. «قَالَ الصَّادِقُ (ع): نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»[۶۹]؛ امام صادق (ع) فرمودند: به خدا سوگند ما اسماء حسنای الهی هستیم که هیچ عملی از بندگان پذیرفته نیست، مگر به شناخت و معرفت ما معرفت به امام بر همگان لازم و واجب است. به گونه‌ای که اگر کسی امام خویش را نشناسد و به او معرفت نیافته باشد، همانند مردمان جاهلیت است. «قَالَ حَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع): مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۷۰]؛ امام حسن (ع) فرمودند: هر کس بمیرد و امام عصر و زمان خویش را نشناخته باشد، به مرگ دوران جاهلیت مرده است. باید دانست که هیچ کس در عدم شناخت امام، معذور نیست. «قَالَ الصَّادِقُ (ع): نَحْنُ قَوْمٌ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا وَ إِنَّكُمْ لَتَأْتَمُّونَ بِمَنْ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِهِ»[۷۱]؛

امام صادق (ع) فرمودند: ماییم آن گروهی که خداوند اطاعت از ما را واجب و لازم گرداند. شما به کسی اقتدا میکنید که مردم در نشناختن او معذور نیستند.علاوه بر شناخت امام، باید حقوق آنان نیز شناخته شده، آن حق‌ها پاس گذارده شود. «قَالَ عَلِيٌّ (ع): أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ... وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُم‏»[۷۲]؛ امام علی (ع) فرمودند: ای مردم مرا بر شما حقی است و شما نیز بر من حقی دارید... و امّا حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و نهان برایم خیرخواهی کنید. هرگاه شما را فرا خواندم اجابت نمایید و فرمان دادم اطاعت کنید. لازمۀ قرار گرفتن در زمرۀ عارفین به مقام ائمه (ع) و به حقوق آنها، آن است که به مقام امامت و ولایت معرفت یافته و به آن اقرار نماییم و در برابر دستورات آنها مطیع گردیم و محبت و مودت آنها را در دل روز افزون نماییم و با هر وسیله‌ای به یاری آنها شتابیم و با خودسازی، برای قیام در رکاب آنها آماده شویم و از دشمنان آنان بیزاری جسته با دوستان آنها با انصاف و مهربانی برخورد نماییم. «وَ فِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ بِشَفَاعَتِهِمْ» منظور از این فراز این است که از شفاعت امامان معصوم (ع) محروم نباشیم و مانند مشرکان و اهل شک و گناهان کبیره نباشیم تا شفاعت ایشان نصیب ما نگردد. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): الشَّفَاعَةُ لَا تَكُونُ لِأَهْلِ الشَّكِّ وَ الشِّرْكِ وَ لَا لِأَهْلِ الْكُفْرِ وَ الْجُحُودِ بَلْ يَكُونُ لِلْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَهْلِ التَّوْحِيدِ»[۷۳]؛ پیامبر خدا (ص) فرمودند: نه شکّاکان و مشرکان شفاعت شوند و نه کافران و منکران. بلکه شفاعت مخصوص مؤمنان یکتاپرست است»[۷۴].
9. آیت‌الله تحریری؛
آیت‌الله محمد باقر تحریری، در کتاب «جلوه‌های لاهوتی» در این‌باره گفته است:

«مقصود از معرفت امام (ع)، معرفت به جایگاه او در نظام هستی است که شناخت امام از این دیدگاه همان شناخت خداوند به مقام نورانیت است که درک حقیقی آن جز برای عده مخصوصی امکان ندارد، و طالب این معرفت باید این ویژگی را پیدا کند، که علی (ع) می‌فرماید: «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ»[۷۵]: به راستی امر ما سخت است و سخت جلوه می‌کند که آن را جز فرشته مقرب یا پیامبر فرستاده شده یا بندۀ مؤمنی که خداوند قلبش را برای ایمان امتحان کرده باشد، نمی‌تواند تحمل کند. غالب مضامین این زیارت شریفه و دیگر زیارات تبیین این مرتبه از معرفت است.

تقاضای معرفت به حق ائمه (ع): حق نوعاً به وظیفه‌ای گفته می‌شود که انسان نسبت به موجودی که با او نوعی رابطه دارد، بر عهده او می‌باشد، چه این وظیفه تکوینی باشد، مانند: وظیفه‌ای که انسان نسبت به اعضاء و جوارحش دارد و چه تشریعی که در محدوده قراردادهای اجتماعی است که موجودات و به ویژه انسان به جهت روابط تکوینی (وساطت در فیوضات وجودی) و تشریعی (وساطت در امر هدایت و رشد آن) با ائمه (ع) دارند خود ایشان حقوق تکوینی و تشریعی گوناگونی بر عهدۀ موجودات دارند و مردم باید با شناخت کامل و جامع نسبت به این دسته از حقوق ائمه (ع)، پس از قبول ولایت ایشان، آنها را در برنامه‌های زندگی خویشتن رعایت کنند تا مبادا جزو کسانی قرار گیرند که حق ایشان را ضایع نمودند و بهترین این حقوق، تسلیم در برابر فرامین ایشان و اطاعت از ایشان در تمامی شئون زندگی به ویژه در امور اجتماعی و سیاسی، و فدا کردن جان و مال و متعلقات خود در برابر اهداف ایشان و عدم اعتراض نسبت به فرمایشات و دستوراتشان می‌باشد»[۷۶].
10. آقای میرباقری؛
آقای سید محمد حسین میرباقری، در کتاب «وظایف منتظران» در این‌باره گفته است:

«اینکه خداوند قلب فرد را برای ایمان آوردن به پدران بزرگوار حضرت قائم (ع) و به خود آن حضرت و به غیبتش آزموده، خالص نماید و این از مهم‌ترین اسباب حصول معرفت است. و روایات بسیاری در این رابطه آمده است: «الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ مِيثَمٍ التَّمَّارِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: وَجَدْتُ فِي كِتَابِ مِيثَمٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ تَمَسَّيْنَا لَيْلَةً عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) فَقَالَ لَنَا لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِيمَانِ إِلَّا أَصْبَحَ يَجِدُ مَوَدَّتَنَا عَلَى قَلْبِهِ وَ لَا أَصْبَحَ عَبْدٌ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِ إِلَّا يَجِدُ بُغْضَنَا عَلَى قَلْبِهِ فَأَصْبَحْنَا نَفْرَحُ بِحُبِّ الْمُحِبِّ لَنَا وَ نَعْرِفُ بُغْضَ الْمُبْغِضِ لَنَا... وَ لَنْ يُحِبَّنَا مَنْ يُحِبُّ مُبْغِضَنَا إِنَّ ذَلِكَ لَا يَجْتَمِعُ فِي قَلْبٍ وَاحِدٍ ﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ[۷۷]»[۷۸]؛ صالح بن میثم تمار گوید: در کتاب میثم رضی الله عنه یافتم که می‌‌گوید: شبی نزد امیرمؤمنان علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) بودیم. حضرت به ما فرمود: بنده‌ای نیست که خداوند قلبش را با ایمان خالص کرده باشد مگر اینکه مودت و محبت ما را بر قلبش می‌‌یابد. و بنده‌ای خداوند بر او خشم نمی‌گیرد مگر اینکه می‌‌یابد بغض و کینه ما را در قلبش. ما این‌گونه‌ایم که به خاطر محبت دوستدارمان شاد می‌‌شویم و بغض مبغضین‌مان را می‌‌شناسیم... و هرکس که مبغض ما را دوست بدارد ما را دوست نداشته است این [دو محبت] در یک قلب جمع نمی‌شود. ﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ[۷۹].

«كمال الدين غَيْرُ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ جَعْفَرٍ الْفَزَارِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَرْثِ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ جَابِرِ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ النَّبِيِّ (ص): ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ...»[۸۰]؛ پیامبر (ص) فرمود: آن همان است که از شیعیان و اولیائش غیبت می‌‌کند غیبتی که در آن غیبت بر پذیرش امامتش ثابت نمی‌ماند مگر کسی که خداوند قلب او را برای ایمان خالص کرده باشد...

تسلیم آنان بودن و اطاعت از اوامر و نواهی آنان کردن و تأدب به آداب‌شان آن‌گونه که قبلا گذشت: «كمال الدين: أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنْ هَارُونَ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ (ع): إِنْ غَابَ مِنَ النَّاسِ شَخْصُهُ فِي حَالِ هُدْنَتِهِمْ فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مُثْبَتَةٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ»[۸۱]؛ امام علی (ع) فرمود: اگر شخص او در زمان هدنه از مردم غایب شود ولی علم وآداب او در دل‌های مؤمنان ثابت است و مؤمنان بدان عمل می‌‌کنند. و روایات در این‌باره بسیار فراوان است.

یادگیری علوم و احادیث‌شان و پذیرش آن و تدبر در آن و مطالعه در سیره و مکارم اخلاق و معجزات‌شان (ع): «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ (ص) فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ يُحَدِّثَ أَحَدُكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ لَا يَحْتَمِلُهُ فَيَقُولَ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا وَ الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْرُ»[۸۲]؛ امام باقر (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرمودند: حدیث آل محمد سخت و دشوار شده است جز فرشته مقرب یا پیامبر مرسل و یا بنده‌ای که خداوند قلبش را برای ایمان خالص نموده باشد بدان ایمان نمی‌آورد. پس هرچه از حدیث آل محمد (ص) به شما رسید و دل‌هایتان برایش نرم شد و آن را شناختید پس آن را بپذیرید و آن‌چه که دل‌هایتان از آن سخت شد و آن را نشناختید پس آن را به خدا و رسول و عالم آل محمد وانهید و تنها هلاکت‌یافته کسی است که چیزی از حدیث آل محمد را که فردی از شما تاب تحمل او را ندارد برای او حدیث کند و او بگوید: به خدا سوگند این نیست، به خدا سوگند این نیست و انکار همان کفر است.

«معاني الأخبار: أَبِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يَزِيدَ الرَّزَّازِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) يَا بُنَيَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِيَ الدِّرَايَةُ لِلرِّوَايَةِ وَ بِالدِّرَايَاتِ لِلرِّوَايَاتِ يَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِيمَانِ إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابٍ لِعَلِيٍّ (ع) فَوَجَدْتُ فِي الْكِتَابِ أَنَّ قِيمَةَ كُلِّ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُحَاسِبُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي دَارِ الدُّنْيَا»[۸۳]؛ امام باقر (ع) فرمود:‌ ای فرزندم جایگاه‌های شیعه را بر پایه اندازه روایت و معرفتشان بشناس؛ چرا که معرفت همان درایت و فهم روایت است و با درایات روایات مؤمن به سوی دورترین درجات ایمان بالا می‌‌رود. من در کتاب علی (ع) نگاه کردم در کتاب یافتم که ارزش هر مردی و اندازه او معرفت اوست. خداوند تبارک و تعالی مردم را بر پایه اندازه آن‌چه به آنها در دنیا عقل داده است محاسبه می‌‌کند.

لکن با این همه باز باید دانست که این نمی‌شود مگر با تفضل خود امامان (ع)؛ چرا که یاران پیامبر (ص) در مورد فضائل بیش از هرکس شنیدند ولی دل‌هایشان سخت شد جز اندکی از آنان. و آن هم همان شیعیان علی (ع) بودند که خداوند دل‌هایشان را برای ایمان خالص کرده بود. همان‌گونه که برخی از یاران امامان (ع) با اینکه از همه مردم با این حقیقت آشناتر بودند ولی بر آن ثابت نماندند. مانند علی بن ابی‌حمزه و دیگران و از واقفه و مانند فتحیّین (قائلان به امامت عبدالله افطح) و مانند شلمغانی و مشابه‌های او که از طرف امام (ع) درباره آنان لعن صادر گردید.

پس در اصل پذیرش امامت ایشان و سپس در ثابت ماندن بر آن و بعد در درجات معرفت امامان و معرفت جایگاه‌هایشان و همین‌طور در مورد یادگیری علومشان و در عمل به آن و تأدب به آدابشان و... در همه اینها عنایت آنان لازم است و اینکه انسان عجز و ناتوانی خود را بیابد در نتیجه بر خود و استعدادش در یادگیری تکیه نکند بلکه ملتزم به در خانه آنان و متوسل به آنان و به زیارت و گریه بر مصائبشان باشد و از آنان بخواهد که بر او تفضل کنند. چه بسیار کسانی که در این راه جهاد کردند ولی بر خودشان تکیه نمودند تا آنجا که به جایی رسیدند که در نزد مردم از خواص امامان محسوب می‌‌شدند مانند علی بن ابی‌حمزه و مانند شلمغانی ولی گمراه شدند و بر آن ثابت نماندند.

بنابراین چاره‌ای جز توسل نیست تا اینکه شخص در این امور موفق گردد یعنی در فراگیری علومشان و عمل به آن و پس از آن توسل جویند در اینکه این کارشان پذیرفته شود و از دست شیطان حفظ گردد و بر آن ثابت بمانند و امامان تفضل کامل بر آنان نمایند تا از بهترین شیعیانشان باشند و در دنیا و آخرت در حضورشان باشند. همان‌گونه که افراد زیادی پیدا می‌‌شوند که این امور برایشان فراهم نشد ولی مخلصانه دعا کردند و خداوند به آنان داد»[۸۴].
11. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها» در این‌باره گفته‌اند:

«همان‌گونه که روش‌های گوناگونی برای شناخت خدا وجود دارد و والاترین روش سلوک صدیقین و شناخت خدا با خودش است (شناخت مقام الوهی خدا) نه شناخت او به واسطه آثارش،[۸۵] بهترین راه شناختن پیامبر هم شناخت او با شناخت مقام پیامبری است (نه شناختن با معجزه). بهترین راه شناخت امام هم شناختن مقام امامت است، چنان که در روایتی می‌خوانیم: «اِعْرِفُوا اَللَّهَ بِاللَّهِ وَ اَلرَّسُولَ بِالرِّسَالَةِ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ بِالْأَمْرِ وَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسَانِ»[۸۶]. خدا را با مقام الوهیت، و پیامبر (ص) را با مقام رسالت، و امام (اولی الامر) را با مقام ولایت که معروف، عدل و احسان از جنبه‌های آن است (سنت علمی و عملی) بشناس. پس بهترین راه شناخت، شناخت قلبی و فهم شاهدانه الوهیت، نبوت و امامت است[۸۷].

مرتبه دیگر از شناخت امام، با بررسی دعاها و زیارت‌هایی که مربوط به امامان است به دست می‌آید؛ زیرا معارف بسیار بلند درباره مقام امامت در آن‌ها نهفته است. فرازهای زیارت جامعه کبیره، بیان گر مقام و الای امامت می‌باشد. در روایات، مخصوصاً نهج البلاغه، جنبه‌های مختلف امامت به ویژه رهبری سیاسی اجتماعی امام مورد بررسی قرار گرفته است. هرکس به اندازه توان علمی و عملی خود می‌تواند به درجه ای از مقام امامت دست یابد. در این راه مراجعه به علمای ربانی و کتاب‌های متقن راه گشاست»[۸۸].
12. سرکار خانم فرحمند؛
سرکار خانم مهناز فرحمند، در مقاله «جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت» در این‌باره گفته است:

«"پروردگارا! خودت را به من بشناسان و معرفتت را به من ارزانی‌دار، که اگر خودت را به من معرفی نکنی، پیامبرت را نمی‌شناسم. پروردگارا! معرفت رسول خود را به من ببخش، که اگر رسولت را به من معرفی نکنی، حجتت را نمی‌شناسم. پروردگارا! معرفت حجت خود را به من عطا فرما، که اگر حجتت را به من معرفی نکنی، از دین خود گمراه می‌شوم"[۸۹].

برای شناخت صحیح نسبت به مقام با عظمت رسول اکرم (ص) و سایر حضرات معصومین (ع)، باید از نور "کتاب" و "سنت" استفاده کرد؛ یعنی تنها باید به کلام خدا و سخنان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) مراجعه نمود؛ زیرا آنچه نور و هدایت است، فقط در این دو منبع گرانقدر می‌باشد. مفاد دعا، گویای این است که شناخت پیامبر (ص) از طریق شناخت و معرفی خدا صورت می‌گیرد و شناخت حجت الهی نیز از طریق شناخت پیامبران است.

در ابتدای روایت نیز تذکر به وجوب معرفت خدای متعال، پیامبر اکرم (ص) و امام (ع) آمده و از معرفت به عنوان یک "وظیفه" یاد شده است. استفاده از تعبیر "وجوب"، نشانگر عملی است که هر فرد، مکلف به آن می‌باشد.امام صادق (ع) در ادامه حدیث چنین فرموده‌ است:"و پایین‌ترین حد معرفت امام این است که او همتای پیامبر (ص) -مگر در نبوت- و وارث آن حضرت می‌باشد و اینکه اطاعت از امام، در حقیقت اطاعت از خدا و از رسول خداست و (دیگر آنکه باید) در هر چیزی تسلیم محض نسبت به امام بود، همه امور را به ایشان ارجاع داد و نظر ایشان را برگرفت"»[۹۰].[۹۱]

پرسش‌های وابسته

  1. امام مهدی کیست؟ (پرسش)
  2. ویژگی‌های خاص امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  3. کرامات و معجزات امام مهدی در دوران ظهور چیستند؟ (پرسش)
  4. آیا امام مهدی معجزه‌ای دارد؟ (پرسش)
  5. حکمت‌های غائب بودن امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
  6. تاریخچه مختصر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  7. فلسفه عقیده به امام حی چیست؟ (پرسش)
  8. توجه امام مهدی به دوست داران خود چگونه ا­ست؟ (پرسش)
  9. اگر بخواهیم خود را برای نظام مهدوی آماده کنیم باید چه نگاهی داشته باشیم؟ (پرسش)
  10. رابطه شب قدر و امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  11. امام مهدی چگونه ناظر اعمال ماست؟ (پرسش)
  12. چگونه رابطه خود را با اهل بیت به ویژه امام مهدی تقویت کنیم؟ (پرسش)
  13. حروف مقطعه الر که در قرآن آمده چه ارتباطی با امام مهدی دارد؟ (پرسش)
  14. ابعاد شخصیت امام چه می‌باشند؟ (پرسش)
  15. امام مهدی از لحاظ رفتار اجتماعی چه ویژگی‌هایی دارد؟ (پرسش)
  16. راه شناخت امام مهدی چیست؟ بهترین راه شناخت امام مهدی کدام است؟ (پرسش)
  17. زندگانی امام مهدی از آغاز تاکنون چه مسیری را طی کرده است؟ (پرسش)
  18. امام مهدی چگونه سبب امان اهل زمین می‌شود؟ (پرسش)
  19. تسبیح مخصوص امام مهدی چه روزهایی است؟ (پرسش)
  20. دلیل عقلی بر خالی نبودن هیچ زمانی از امام معصوم چیست؟ (پرسش)
  21. دلیل قرآنی بر خالی نبودن هیچ زمانی از امام معصوم چیست؟ (پرسش)
  22. آیا می‌توان به نیابت امام مهدی حج به‌جا آورد؟ (پرسش)
  23. چگوه باید نام امام مهدی مورد تکریم قرار داد؟ (پرسش)
  24. چه کسانی درباره امام مهدی کتاب تألیف کرده‌اند؟ (پرسش)
  25. چه کسانی درباره امام مهدی شعر سرود‌ه‌اند؟ (پرسش)
  26. چگونه حضرت که در یک مکان است ناظر همه جا می‌‌باشد؟ (پرسش)
  27. چه کنیم که وجود امام مهدی را در زندگی خود حس کنیم؟ (پرسش)
  28. چه کنیم تا مورد توجه امام مهدی قرار گیریم و وجودمان نورانی شود؟ (پرسش)
  29. امام مهدی از نوجوانان جامعه امروز چه انتظاری دارند؟ (پرسش)
  30. امام مهدی چه جوانانی را دوست دارد؟ چه کنیم تا مورد توجه و عنایات خاصه حضرتش قرار بگیریم؟ (پرسش)
  31. انسان چگونه می‌‏تواند بفهمد که ارتباط روحی با امام پیدا کرده است؟ (پرسش)
  32. درس خواندن بهتر است یا کار فرهنگی برای رضایت امام مهدی انجام دادن؟ (پرسش)
  33. آیا صدقه دادن برای امام مهدی صحیح است؟ (پرسش)
  34. آیا خواب غیر معصوم حجت است؟ (پرسش)
  35. بخشش امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
  36. آیا مراد از کلمه پسر انسان در انجیل امام مهدی است؟ (پرسش)
  37. بر روی بازوی امام مهدی چه نوشته شده است؟ (پرسش)
  38. خانواده‏‌ها چگونه می‌‏توانند رابطه جوانان را با امام مهدی تقویت کنند؟ (پرسش)
  39. چه کنیم تا فرزندمان جزء سربازان امام مهدی باشد؟ (پرسش)
  40. چگونه دانش‏‌آموزان را با امام مهدی آشنا کنیم؟ (پرسش)
  41. چگونه یاد و نام امام مهدی را همیشه در خاطر دانش‏‌آموزان زنده نگه داریم؟ (پرسش)
  42. مسئولان حکومت برای بالا بردن سطح معلومات مردم چه وظایفی دارند؟ (پرسش)
  43. کشور امام مهدی چگونه کشوری باید باشد؟ (پرسش)
  44. آیات و روایاتی که درباره عرضه کردن اعمال ما به ائمه هست به چه معناست؟ (پرسش)
  45. آیا موقع گناه امامان ناظر اعمال ما هستند و آیا اعمال ما به امام عصر عرضه می‌شود؟ اگر این چنین باشد لقب ستار العیوب بودن خدا برای چیست؟ (پرسش)
  46. آیا وجود بشقاب پرنده صحت دارد و ارتباطی با امام مهدی دارد؟ (پرسش)
  47. چرا امام مهدی به حجت پنهان تعبیر شده است؟ (پرسش)
  48. علمای اهل سنت در مورد احادیث مرتبط با امام مهدی چه دیدگاهی دارند؟ (پرسش)
  49. آیا آن حضرت از حال نیازمندان و گرفتاران با خبر است و می‌تواند کمکی بکند یا چون غایب است نمی‌تواند؟ (پرسش)
  50. چه کار کنم تا موفق شوم به آقا امام مهدی نزدیک شوم؟ (پرسش)
  51. چگونه می‌‌توانیم سطح فکری و اعتقادی خود را در ارتباط با امام عصر بالاتر برده و عمیق‌تر کنیم؟ (پرسش)
  52. چگونه می‌توان رضایت امام مهدی را به دست آورد؟ (پرسش)
  53. مؤلفه‌های معرفت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  54. ارتباط آیه امن یجیب به امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  55. امام مهدی در رحم مادر چه سوره‌ای تلاوت کرد؟ (پرسش)
  56. آیا کسی می‌‏تواند خودش را به صورت امام مهدی درآورد؟ (پرسش)
  57. با توجه به این‏که ما انسان‏‌ها محدود هستیم چگونه می‌‏توانیم امام مهدی که نامحدود است را بشناسیم و از وجود او بهره ببریم؟ (پرسش)
  58. با توجه به حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه ...» مردم چگونه می‏توانند امامی را که غایب است بشناسند؟ (پرسش)
  59. آیا پیامبر اکرم راجع به امام مهدی سخنی فرموده‌‏اند؟ (پرسش)
  60. آیا واسطه فیض بودن امام مهدی در نعمت‌ها و در عالم وجود غیر از روایات ریشه قرآنی هم دارد؟ (پرسش)
  61. آیا از طرف ائمه راجع به امام مهدی مطلبی رسیده است؟ (پرسش)
  62. معنای این جمله از پیامبر که در خطبه غدیر درباره امام مهدی فرمود ألا انه الغراف من بحر العمیق چیست؟ (پرسش)
  63. قرآن کریم برای معرفی افراد از چه روش‌هایی استفاده کرده است؟ (پرسش)
  64. آیا امام مهدی شاهد و ناظر اعمال است؟ (پرسش)
  65. آیا امام مهدی ما را می‏‌بیند؟ (پرسش)
  66. نظر فرقه جارودیه درباره امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  67. چرا امام مهدی رساله ندارد و به وسیله فقها رساله خود را در اختیار مردم قرار نمی‌‏دهند؟ (پرسش)
  68. آیا امام مهدی خداوند متعال را می‌‏بیند؟ (پرسش)
  69. معجزات امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  70. اولین کسی که نام مهدی موعود را بر او گذاشتند چه کسی بود؟ (پرسش)
  71. چه شباهت‌هایی میان پیامبران الهی و امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش)
  72. چگونه می‌توان معرفت خود را نسبت به امام مهدی افزایش داد؟ (پرسش)
  73. کدام پیامبر خواب‏‌های زیادی را درباره امام مهدی در کتاب‌‏هایش تعبیر کرده است؟ (پرسش)
  74. با چه شرایطی می‌توان عاشق واقعی امام مهدی بود؟ (پرسش)
  75. آیا برای دوست داشتن امام مهدی باید از محبت به دیگران خودداری کرد؟ (پرسش)
  76. درس خواندن بهتر است یا کار فرهنگی برای رضایت امام مهدی انجام دادن؟ (پرسش)
  77. آیا غذاهای امام مهدی از دنیاست یا بهشت؟ (پرسش)
  78. اظهار محبت به امام مهدی به چه صورت‌هایی انجام می‌‏شود؟ (پرسش)
  79. آیا صدقه دادن برای امام مهدی صحیح است؟ (پرسش)
  80. کدام غیب‌گویان درباره امام مهدی اخباری نقل کرده‌اند؟ (پرسش)
  81. غیب‌گویان درباره امام مهدی چه گفته‌اند؟ (پرسش)
  82. چرا در قرآن به طور مستقیم نامی از امام مهدی برده نشده است؟ (پرسش)
  83. من خودم از امامم شاکی هستم چون وقتی ازش می‏خواهم بیاید نجاتم دهد نمی‌‏آید یا فکر می‏کنم به خاطر گناهانی که می‏کنم محلم نمی‏گذارد؟ (پرسش)
  84. امام مهدی: «اگر ما فراموشتان کرده بودیم بلا بر شما نازل می‏شد» پس این‏همه بلایی که بر سر شیعیان وارد می‏شود چیست؟ (پرسش)
  85. آیا امام مهدی به کارهای خوب و بد ما آگاهی دارد؟ این منافی با ستارالعیوب بودن خداوند نیست؟ (پرسش)
  86. با این‏همه علاقه‏ ای که از جانب ارادتمندان امام مهدی اظهار می‏شود چرا باز آن حضرت از دیده ‏ها پنهان است؟ (پرسش)
  87. آیا امام مهدی در دوران غیبت فقط به عبادت شخصی مشغولند؟ (پرسش)
  88. آیا مسأله‏ غیبت مختص به امام مهدی است؟ انبیاء و پیشوایان قبل از او نیز چنین سرنوشتی نداشته‏‌اند؟ (پرسش)
  89. چگونه خداوند به غیبت امام مهدی راضی است در حالی که مردم در حیرت هستند؟ (پرسش)
  90. با توجه به اینکه شیعه و سنی معتقدند که وجود یک پیشوای عادل برای سرپرستی جامعه لازم است در حال حاضر آن پیشوا کیست؟ آیا امام غایب است؟ (پرسش)
  91. چه شباهت‌هایی میان امام حسین و امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش)
  92. راه‌های دوستی با امام مهدی چیست و چه کنیم که قلب آقا امام مهدی از ما راضی و خشنود باشد؟ (پرسش)
  93. مراد از «ناحیه» چیست؟ (پرسش)
  94. چرا امام مهدی با وجود دشمنان زیادی که داشت روز شهادت پدر خود را نمایان کرد؟ (پرسش)
  95. چه معجزات و کراماتی از امام مهدی صادر شده است؟ (پرسش)
  96. آیا در زمان غیبت ذکر نام اصلی حضرت جایز است؟ (پرسش)
  97. مصحف فاطمه چیست؟ و آیا هم‏ اکنون در دست امام مهدی است؟ (پرسش)
  98. چه مانعی داشت که امام مهدی در آخر الزمان متولد می‌‏شد تا دیگر نیازی به غیبت آن حضرت نباشد؟ (پرسش)
  99. چه مانعی داشت که امام مهدی غایب نمی‌‏شد و خداوند از کشته شدن آن حضرت جلوگیری می‏‌کرد؟ (پرسش)
  100. چه اصراری است که امامان معصوم در دوازده تن منحصر شوند تا لازم آید خداوند قوانین طبیعت را به خاطر امام دوازدهم تعطیل کند؟ (پرسش)
  101. علت تشبیه امام غایب به خورشید پنهان در ابر چیست؟ (پرسش)
  102. چه کسانی در مدح امام مهدی شعر سروده‌اند؟ (پرسش)
  103. چرا امام مهدی خود را برای مؤمنان مورد وثوق ظاهر نمی‌‏سازد؟ (پرسش)
  104. چه کنیم تا مردم به سوی امام مهدی‏ جذب شوند؟ (پرسش)
  105. جشن‌‏های میلاد چه آثاری دارد؟ (پرسش)
  106. چرا ما نمی‌‏توانیم خدمت امام خود برسیم؟ (پرسش)
  107. با چه شرایطی می‏توان عاشق واقعی امام مهدی‏ بود؟ (پرسش)
  108. چرا امام مهدی وارث همه‏ مظلومیت‌‏های اجداد طاهرینش می‏‌باشند؟ (پرسش)
  109. آیا امام مهدی در هر زمانی می‌‏توانند شاهد اعمال ما باشند؟ (پرسش)
  110. آیا حدیث «لو أدرکته لخدمته أیام حیاتی» دلیل برتری امام مهدی بر سایر ائمه است؟ (پرسش)
  111. صورت و سیرت مهدی چگونه است و با چه خصوصیات فردی ظهور می‌‏کند؟ (پرسش)
  112. آیا در روایات است که موقع سلام به امام مهدی سر را به اندازه رکوع یا کمتر خم نماییم؟ (پرسش)
  113. آیا امام مهدی می‌‏توانند در یک زمان در دو مکان یا بیشتر باشند؟ آیا طی‌‏الارض دارند؟ (پرسش)
  114. دیدار کنندگان با امام مهدی شمایل ایشان را چگونه توصیف کرده‌اند؟ (پرسش)
  115. امام مهدی به کدام پیامبران شباهت دارد؟ (پرسش)
  116. نوری که در بعضی از زمان‏‌های خاص مانند شب قدر یا در مکان‌‏های خاص مانند امام‏زاده دیده می‏‌شود دلیل بر حضور امام است؟ (پرسش)
  117. چه کسانی از تولد امام مهدی اطلاع یافته‌اند؟ (پرسش)
  118. اگر جسم و بدن امام مهدی برای مردم آشکار است چرا در طی این سال‌ها متوجه نمی‌شوند؟ (پرسش)

پانویس

  1. ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۵۳ ـ ۵۹؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۵۶-۶۱.
  2. «أَدْنَی مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ أَنَّهُ عَدْلُ النَّبِیِّ إِلَّا دَرَجَةِ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِیمُ لَهُ فِی کُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدِّ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ بِقَوْلِهِ وَ یَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ بَعْدِهِ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنِ ثُمَّ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِی مُوسَی ابْنِی وَ بَعْدِهِ عَلِیُّ ابْنِهِ وَ بَعْدَ عَلِیِّ مُحَمَّدِ ابْنَهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِیُّ ابْنِهِ وَ بَعْدَ عَلِیِّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ»؛ کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الانوار، ج۴، ص۵۵ و ج۳۶، ص۴۰۷.
  3. ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۵۳ – ۵۹.
  4. «مَنْ شَکَّ فِی أَرْبَعَةِ فَقَدْ کَفَرَ بِجَمِیعِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَدُهَا مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ فِی کُلِّ زَمَانٍ وَ أَوَانٍ بشخصه وَ نَعَتَهُ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۳.
  5. «مَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ الْأَئِمَّةِ وَ جَحَدَ الْمَهْدِیِّ کَانَ کَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً (ص) نُبُوَّتَهُ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِکَ قَالَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ یَغِیبُ عَنْکُمْ شَخْصُهُ وَ لَا یَحِلُّ لَکُمْ تَسْمِیَتُهُ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۳۳.
  6. بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۶۸.
  7. ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۵۳ – ۵۹؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۵۶-۶۱.
  8. ر.ک: موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۵۶-۶۱.
  9. «فَمِنْ أَیْنَ یَخْتَارُ هَؤُلَاءِ الْجُهَّالُ إِنَّ الْإِمَامَةَ هِیَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِیَاءِ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ تَعَالَی وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ (ص) وَ مَقَامُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مِیرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ...»؛ الغیبة، نعمانی، ص ۲۱۸؛ الإحتجاج، ج۲، ۴۳۴.
  10. «أَتَرَوْنَ الْمُوصِیَ مِنَّا یُوصِی إِلَی مَنْ یُرِیدُ لَا وَ اللَّهِ وَ لَکِنْ عَهْدُ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ص لِرَجُلٍ فَرَجُلٍ حَتَّی یَنْتَهِیَ الْأَمْرُ إِلَی صَاحِبِهِ»؛ کافی، ج ۱، ص ۲۷۸.
  11. ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۵۳ ـ ۵۹
  12. «هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُیُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَیَّرَتِ الْحُکَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ کَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَیِیَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِیلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ»؛ کافی، ج۱، ص۲۰۱؛ الغیبة، نعمانی، ص۲۲۰؛ بحار الانوار، ج۲۵، ۱۲۴.
  13. ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۵۳ - ۵۹.
  14. زیارت جامعه کبیره.
  15. «نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِینَ لَا یُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا»؛ بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۳۸.
  16. «مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ» زیارت جامعه کبیره.
  17. «و اگر همه درختان روی زمین قلم می‌گردید و دریا را هفت دریای دیگر یاری می‌رساند (و همه مرکّب می‌شد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرفت» سوره لقمان، آیه ۲۷.
  18. «نَحْنُ الْکَلِمَاتُ الَّتِی لَا تُدْرَکُ فَضَائِلُهَا وَ لَا تُسْتَقْصَی»؛ بحار الانوار، ج ۱۰، ص ۳۳۸.
  19. ر.ک: موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۵۶-۶۱.
  20. «مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.
  21. «و بخشش خداوند را درخواست کنید» سوره نساء، آیه ۳۲.
  22. «بی‌گمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمی‌توانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند» سوره قصص، آیه ۵۶.
  23. اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۳.
  24. موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌، ص ۱۴۴-۱۴۵.
  25. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۵۶.
  26. از وکلای امام حسن عسکری (ع).
  27. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۸۱؛ کفایة الاثر، ص۲۹۶؛ کشف الغمه، ج۲، ص ۵۲۸.
  28. الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۲.
  29. الکافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحید، صدوق، ص ۲۸۶.
  30. الکافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحید، صدوق، ص ۲۸۶.
  31. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۶۴-۷۰.
  32. « أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي وَ بَعْدَهُ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ»؛ کفایة الأثر، ص ۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج ۴، ص ۵۵.
  33. الکافی، ج ۱، ص ۲۰۱.
  34. «الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛ زاد المعاد، ص ۴۲۳؛ مفاتیح الجنان، "دعای عدیله".
  35. الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الغیبه، نعمانی، ص ۱۶۶. (بار خدایا! خودت، خودت را بر من بشناسان که اگر خودت را برایم نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را بر من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها می‌کنم و گمراه خواهم شد!)
  36. علل الشرایع، ج ۱، ص ۹؛ بحار الأنوار، ج ۵، ص ۳۱۲.
  37. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان ج۹، ص۳۷۳، ۳۷۷.
  38. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۵، ح ۱۲.
  39. فاضل همدانی، سید یحیی، نشانه‌های قائم آل محمد، ص ۶۰.
  40. اصول کافی، ج ۱، ص ۲۹۰.
  41. «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا وَ جَعَلَنَا عَيْنَهُ فِي عِبَادِهِ وَ لِسَانَهُ النَّاطِقَ فِي خَلْقِهِ وَ يَدَهُ الْمَبْسُوطَةَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ وَجْهَهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ وَ بَابَهُ الَّذِي يَدُلُّ عَلَيْهِ وَ خُزَّانَهُ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ وَ بِنَا يَنْزِلُ غَيْثُ السَّمَاءِ وَ يَنْبُتُ عُشْبُ الْأَرْضِ وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّهُ»؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۶۷.
  42. «لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي"»؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۸.
  43. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص144-147.
  44. «أَدْنَى مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ أَنَّهُ عَدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةِ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدِّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذِ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدِهِ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنِ ثُمَّ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي وَ بَعْدِهِ عَلِيُّ ابْنِهِ وَ بَعْدَ عَلِيِّ مُحَمَّدِ ابْنَهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيُّ ابْنِهِ وَ بَعْدَ عَلِيِّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَن»؛ کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الانوار، ج۴، ص۵۵ و ج۳۶، ص۴۰۷.
  45. «مَنْ شَكَّ فِي أَرْبَعَةِ فَقَدْ كَفَرَ بِجَمِيعِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَدُهَا مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ فِي كُلِّ زَمَانٍ وَ أَوَانٍ بشخصه وَ نَعَتَهُ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۳.
  46. «مَنْ أَنْكَرَ الْقَائِمِ مِنْ وُلْدِي فَقَدْ أنكرني»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۱۲.
  47. «مَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَئِمَّةِ وَ جَحَدَ الْمَهْدِيِّ كَانَ كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً (ص) نُبُوَّتَهُ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِكَ قَالَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لَا يَحِلُّ لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۳۳.
  48. «أَمَا إِنَّ الْمُقِرُّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ الْمُنْكَرِ لِوُلْدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةِ مُحَمَّدُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ الْمُنْكَرِ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) كَمَنْ أَنْكَرَ جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ لِأَنَّ طَاعَةِ آخِرَنَا كَطَاعَةِ أَوَّلُنَا وَ الْمُنْكَرِ لآِخِرِنَا كالمنكر لِأَوَّلِنَا أَمَا إِنَّ لِوُلْدِي غَيْبَةَ يَرْتَابُ فِيهَا النَّاسِ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۴۰۹؛ کشف الغمه، ج۳، ص۳۳۵؛ اعلام الوری، ج۲، ص۲۵۲.
  49. نگین آفرینش، ص۱۹.
  50. " إِنَّ الْإِمَامَةَ عَهْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْهُودُ لِرِجَالٍ مُسَمَّيْنَ لَيْسَ لِلْإِمَامِ أَنْ يَزْوِيَهَا عَنِ الَّذِي يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ "الکافی، ج ۱، ص ۲۷۸.
  51. «فَمِنْ أَيْنَ يَخْتَارُ هَؤُلَاءِ الْجُهَّالُ إِنَّ الْإِمَامَةَ هِيَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِيَاءِ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ تَعَالَى وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ (ص) وَ مَقَامُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مِيرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ...»؛ الغیبة، نعمانی، ص ۲۱۸؛ الإحتجاج، ج۲، ۴۳۴.
  52. «أَ تَرَوْنَ الْمُوصِيَ مِنَّا يُوصِي إِلَى مَنْ يُرِيدُ لَا وَ اللَّهِ وَ لَكِنْ عَهْدُ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ص لِرَجُلٍ فَرَجُلٍ حَتَّى يَنْتَهِيَ الْأَمْرُ إِلَى صَاحِبِهِ»؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۷۸.
  53. برای آگاهی بیشتر در این زمینه، به کتاب های: "تقریب المعارف" نوشته ابوصلاح حلبی؛ "بررسی مسائل کلی امامت" نوشته ابراهیم امینی و "راه و راهنماشناسی" نوشته آیت الله مصباح یزدی، رجوع شود.
  54. «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ»الکافی، ج۱، ص۲۰۱؛ الغیبة، نعمانی، ص۲۲۰؛ بحار الانوار، ج۲۵، ۱۲۴.
  55. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۵۳ - ۵۹.
  56. بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۳۲۶.
  57. اصول کافى، ج ۱، کتاب الحجة.
  58. بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۶۸.
  59. زیارت جامعه کبیره(مفاتیح الجنان).
  60. همان.
  61. بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۳۸.
  62. زیارت جامعه کبیره.
  63. لقمان/ آیه ۲۷.
  64. بحار الانوار، ج ۱۰، ص ۳۳۸.
  65. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۵۶-۶۱.
  66. اصول کافى، کتاب الحجة، باب «انّ الائمة خلفاء اللّه»، حدیث ۲.
  67. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۵۴-۵۶.
  68. بحارالانوار، ج۳۸، ص۲۹.
  69. مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۲۶۱.
  70. کفایة الاثر، ص۲۹۶.
  71. بحارالانوار، ج۹۶، ص۲۱۱.
  72. نهج البلاغه، خطبه ۳۴.
  73. بحارالانوار، ج۸، ص۵۸.
  74. سید احمد سجادی، پرچم‌داران هدایت، ص296، 297، 462، 463، 464.
  75. بصائر الدرجات، ص۲۶، روایت ۱ و ۲.
  76. محمد باقر| محمد باقر تحریری، جلوه‌های لاهوتی، ص437، 438.
  77. «خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.
  78. الأمالی للطوسی، ص۱۴۸؛ بحارالأنوار، ج۲۷، ص۸۳، ح۲۴.
  79. «خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.
  80. کمال الدین، ج۱، ص۲۵۳؛ کفایة الاثر، ص۵۳؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۲۵۰ و ج۲۳، ص۲۸۹.
  81. کمال الدین، ج۱، ص۳۰۲؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۴۹؛ دلائل الامامة، ص۵۳۰؛ الهدایة الکبری، ص۳۶۲.
  82. الکافی، ج۱، ص۴۰۱؛ بصائرالدرجات، ص۲۰؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۹ و ج۲۵، ص۳۶۶؛ مختصرالبصائر، ص۲۹۷؛ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۹۲.
  83. معانی الاخبار، ص۱؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۱۰۶ و ج۲، ص۱۸۴.
  84. میرباقری، سید محمد حسین، وظایف منتظران، ص ۵۳-۵۷.
  85. بهترین روش در شناسایی اشیاء، شناسایی حقیقت آنهاست؛ مثلاً خورشید را از مشاهده خورشید بشناسیم نه از گرما و روشنایی (آثار) یا از گفته دیگران
  86. الکافی، ج۱، ص۸۵؛ التوحید، شیخ صدوق، ص۲۸۶
  87. امام مهدی موجود موعود، عبدالله جوادی آملی، ص۷۰
  88. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۱۳۰.
  89. «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»؛ کمال الدین، ج۲، ص۵۱۲؛ جمال الاسبوع، سید بن طاووس، ص۳۱۴؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۸۷.
  90. «وَ أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ».
  91. فرحمند، مهناز، جامعه منتظر ظهور از منظر دعای عصر غیبت، ص۳۴-۳۵.