القاب حضرت فاطمه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:


=== زهرا ===
=== زهرا ===
در علت نام‌گذاری آن [[حضرت]] به زهرا، از [[امام باقر]] {{ع}} سوال شد فرمودند: چون خداوند او را از [[نور]] عظمتش آفرید. پس نور فاطمه تابید، [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] به واسطه نور او روشن شد و دیدگان ملائک را فرا گرفت. [[ملائکه]] برای [[خداوند متعال]] به [[سجده]] افتادند و پرسیدند ای خدای ما و ای [[سرور]] ما این چه نوری است؟ خداوند فرمود: این نوری از نور من است که آن را در آسمانم اسکان دادم و از عظمتم آفریدم و آن را از صلب بافضیلت‌ترین انبیایم خارج میکنم و از آن نور، امامانی را می‌آفرینم که به امر من می‌ایستند و [[مردم]] را به سوی [[حق]] من [[هدایت]] می‌کنند و آنان را پس از [[انقطاع وحی]]، [[خلیفه]] خود بر روی [[زمین]] قرار می‌دهم<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص۵۰.</ref>.
از [[القاب]] حضرت فاطمه، "زهراء" است که به معنای "[[نور]] افشان" و "تابان" است. درباره علت نامیده شدن آن حضرت به این [[لقب]] نیز در سخنان [[معصومین]] {{عم}} به این موارد اشاره شده است:
# پرتو افشانی آن حضرت بر [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] که به دوران قبل از [[خلقت]] جسمانی آن حضرت مربوط است. از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده، [[جابر]] درباره علت نامیده شدن [[فاطمه]] {{س}} به زهراء پرسید. آن حضرت فرمودند: "زیرا که [[خداوند عزوجل]] او را از [[نور]] [[عظمت]] خود آفرید و آن گاه که پرتو افشانی کرد، [[آسمان]] و [[زمین]] از [[نور]] او [[نورانی]] شد و چشمان [[فرشتگان]] را [[خیره]] کرد که به [[سجده]] افتاده و گفتند: ای اله و [[سرور]] ما این چه نوری است؟ [[خداوند]] به آنان [[وحی]] کرد که این نوری از [[نور]] من است که آن را در آسمانم جا داده و از [[عظمت]] خود او را آفریدم و او را از صلب [[پیامبری]] از پیامبرانم که از همه [[انبیاء]] [[برتر]] است، خارج می‌کنم و نیز از آن [[نور]]، امامانی که امر مرا برپا می‌دارند و به [[دین]] [[حق]] من [[هدایت]] خواهند کرد"<ref>علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ۴۳: ۱.</ref>. همچنین از [[امام باقر]] {{ع}} سوال شد فرمودند: چون خداوند او را از [[نور]] عظمتش آفرید. پس نور فاطمه تابید، [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] به واسطه نور او روشن شد و دیدگان ملائک را فرا گرفت. [[ملائکه]] برای [[خداوند متعال]] به [[سجده]] افتادند و پرسیدند ای خدای ما و ای [[سرور]] ما این چه نوری است؟ خداوند فرمود: این نوری از نور من است که آن را در آسمانم اسکان دادم و از عظمتم آفریدم و آن را از صلب بافضیلت‌ترین انبیایم خارج میکنم و از آن نور، امامانی را می‌آفرینم که به امر من می‌ایستند و [[مردم]] را به سوی [[حق]] من [[هدایت]] می‌کنند و آنان را پس از [[انقطاع وحی]]، [[خلیفه]] خود بر روی [[زمین]] قرار می‌دهم<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص۵۰؛ [[محمد کرمانی کجور|کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵.</ref>.
# نورافشانی آن حضرت بر مشرق‌ها و مغرب‌ها، قبل از پای نهادن به [[دنیا]]، آنگاه که ساکن [[عرش الهی]] بود. [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[خلقت]] [[فاطمه]] {{س}} فرمود: "و [[خداوند]] ـ جل جلاله ـ به یک کلمه تکلم فرمود که از آن کلمه، [[نور]] و [[روحی]] آفرید و آن دو را با هم همراه کرد و در مقابل [[عرش]] قرار داد و از آن، مشرق‌ها و مغرب‌ها [[نورانی]] شد که همان [[فاطمه]] بود و به همین جهت، زهراء نامیده شد"<ref>الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۱۱۳ و ۱۲۹؛ غایة المرام، سید هاشم بحرانی، ج۴، ص۱۶۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۰، ص۴۴. </ref>.
# نورافشانی ایشان بر اهالی [[آسمان]] آن هنگام که در [[محراب]] قرار می‌گرفت که به دوران پس از [[آفرینش]] جسمانی او مربوط است. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "وقتی [[فاطمه]] در محرابش در مقابل [[پروردگار]] ـ جل جلاله ـ می‌ایستد، [[نور]] او برای [[فرشتگان]] [[آسمان]] پرتو افشانی می‌کند چنانکه [[نور]] [[ستارگان]] برای اهالی [[زمین]]، پرتو افشان است و [[خداوند عزوجل]] در این هنگام به [[فرشتگان]] می‌فرماید: ای [[فرشتگان]] من! بنده‌ام [[فاطمه]] را بنگرید که در برابر من [[ایستاده]]، در حالی که شانه‌هایش از [[ترس]] من لرزان است و با [[قلب]] خود به [[عبادت]] من روی آورده. [[گواه]] باشید که شیعیانش را از [[آتش جهنم]]، [[امان]] دادم"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} در جواب سؤال عماره که از علت نامیده شدن [[فاطمه]] {{س}} به زهراء پرسید، فرمود: "زیرا هنگامی که در محرابش می‌ایستاد [[نور]] او برای [[اهل آسمان]] پرتو افشانی می‌کرد چنانکه [[نور]] [[ستارگان]] برای [[اهل]] [[زمین]] [[نور افشانی]] می‌کند"<ref>علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۱؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۶۴.</ref>.
# [[فاطمه]] {{س}} برای [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} [[زهرا]] بود. [[ابان بن تغلب]] از [[امام صادق]] {{ع}} درباره علت نامیده شدن [[جده]] معصومه‌اش به [[زهرا]] {{س}} پرسید. [[امام]] {{ع}} فرمود: "زیرا دائماً برای [[امیر مؤمنان]] {{ع}} نورافشانی می‌کرد، هر روز سه مرتبه؛ در هنگام [[نماز صبح]] وقتی که [[مردم]] در بستر آرمیده بودند، [[نور]] چهره‌اش می‌درخشید و سپیدی آن [[نور]] به منازل [[مدینه]] وارد می‌شد به طوری که دیوارهایشان را روشن می‌کرد و موجب شگفتی آنان می‌شد. لذا نزد [[رسول خدا]] {{صل}} می‌آمدند و از آنچه دیده بودند می‌پرسیدند و آن حضرت آنان را به منزل [[فاطمه]] {{س}} [[راهنمایی]] می‌فرمود. آنها سراسیمه به منزل [[فاطمه]] {{س}} می‌آمدند و او را در حالی که در محرابش نشسته و [[نماز]] می‌گذارد و [[نور]] از [[محراب]] و چهره‌اش پرتو افشان بود، می‌دیدند و درمی‌یافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از [[نور]] [[فاطمه]] {{س}} بوده است و آنگاه که روز به نیمه می‌رسید و [[فاطمه]] {{س}} آماده [[نماز]] می‌شد از چهره‌اش نوری زرد رنگ می‌درخشید و این [[نور]] زرد به خانه‌های [[مردم]] وارد می‌شد به طوری که لباس‌ها و رنگ [[اهل]] [[خانه]] زرد می‌شد. باز آنها به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} می‌آمدند و از آنچه دیده بودند می‌پرسیدند و آن حضرت آنان را به منزل [[فاطمه]] {{س}} [[راهنمایی]] می‌فرمود، آنها سراسیمه به منزل [[فاطمه]] {{س}} آمده و او را در حالی که در محرابش [[ایستاده]] و [[نور]] زرد رنگی از چهره‌اش پرتو افکن بود می‌دیدند و در می‌یافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از [[نور]] [[فاطمه]] {{س}} بوده است. و در آخر روز و گاه [[غروب]] [[خورشید]] نیز [[نور]] سرخ فامی از سر [[شادی]] و [[شکر الهی]] از [[فاطمه]] {{س}} پرتو افشان شده و به خانه‌های [[مردم]] وارد می‌شد، به گونه‌ای که دیوارهایشان را سرخ و آنان را شگفت زده می‌کرد. آنها نزد [[رسول خدا]] {{صل}} می‌آمدند و از آنچه دیده بودند می‌پرسیدند و آن حضرت آنان را به منزل [[فاطمه]] {{س}} [[راهنمایی]] می‌فرمود. آنها سراسیمه به منزل [[فاطمه]] {{س}} آمده و او را در حالی که نشسته و به [[تسبیح]] و [[تمجید]] [[خداوند]] مشغول و [[نور]] سرخی از چهره‌اش پرتو افکن بود می‌دیدند و درمی‌یافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از [[نور]] [[فاطمه]] {{س}} بوده است"<ref>علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۱.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور|کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵.</ref>


=== صدیقه ===
=== صدیقه ===

نسخهٔ ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۰

مقدمه

حضرت فاطمه (س) اسامی، القاب و کنیه‌های بی‌شماری دارند که هر کدام، توصیف‌کنندۀ ابعادی از شخصیت معنوی و مادی ایشان است. در منابع اولیه برای فاطمه نام‌ها و القاب متعددی ذکر کرده‌اند؛ مانند زهرا[۱] که در بسیاری از روایات فاطمه زهرا (س) آمده است[۲]، مطهره[۳]، شهیده[۴] و محدثه که برای آنها نیز عللی بیان کرده‌اند. «سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»[۵] از القاب ایشان است. امام صادق (ع) در روایتی نه نام برای فاطمه (س) ذکر می‌کند: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، رضیه، مرضیه، محدثه و زهراء[۶].

امام صادق (ع) می‌فرماید: اگر نام دخترانتان را فاطمه نهادید، به احترام فاطمه او را کتک نزنید و به او بی احترامی ننمایید. سخن حضرت به سکونی چنین است: «أَمَّا إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلَا تَسُبَّهَا وَ لَا تَلْعَنْهَا وَ لَا تَضْرِبْهَا»[۷]: “هرگاه نام دخترت را فاطمه نهادی، او را دشنام مده و لعن منما و او را مزن”[۸].

حضرت القاب فراوانی دارد، از جمله این لقب‌ها «سَيِّدَةُ النِّسَاءِ» است که رسول خدا (ص) فاطمه را به آن ملقب ساخت و این لقب با تعابیر مختلفی از زبان رسول خدا (ص) در منابع معتبر شیعه و حتی اهل سنت، انعکاس یافته است؛ تعابیری چون: «سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»[۹]؛ «سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»[۱۰]؛ «سَيِّدَةُ نِسَاءِ أُمَّتِي»[۱۱] و «سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ»[۱۲]. همان‌گونه که روشن است این لقب به خوبی جایگاه بی‌مانند و انحصاری آن حضرت را به تصویر می‌کشد.

خداوند در قرآن کریم درباره حضرت مریم (س) چنین می‌فرماید: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ[۱۳] و وقتی از رسول خدا (ص) در این باره پرسیده شد که آیا فاطمه سیّده نساء عالم خود است؟ آن حضرت فرمود: "آنکه سیده نساء عالم خود بود مریم، دختر عمران بود اما دخترم فاطمه سیده نساء اولین و آخرین عالمیان است"[۱۴] و نیز امام صادق (ع) درباره این لقب فاطمه (س) فرمود: "مریم، سیده نساء زمان خود بود و فاطمه سیده نساء اولین و آخرین بهشتیان است"[۱۵].[۱۶]

اسمای حسنای حضرت زهرا (س)

ابن‌شهرآشوب آورده است که کنیه فاطمه (س)، ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه و ام ابیها بود. نام‌های آن حضرت به طوری که ابوجعفر قمی نقل کرده، عبارت است از: فاطمه، بتول، حصان، حره، سیده، عذرا، حوراء، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه مرضیه، محدثه، مریم کبری و صدیقه کبری. در آسمان او را نوریه سماویه و حانیه می‌گویند. ما از نظر گفتارش او را صدیقه و از نظر احوالش مبارکه و از نظر کردارش طاهره و به خاطر پاکیش، زکیه و به دلیل رضایتش، رضیه و به خاطر مقبولیتش، مرضیه و به دلیل هم سخنیش با فرشتگان، محدثه و برای آزاد منشی اشحره و به دلیل سروریش، سیده و به خاطر قوام و منزلتش حصان و برای طهارتش، بتول و به جهت نورانیتش، زهرا و به دلیل عصمتش، مریم کبری می‌گوییم. همچنین او را زاهده، صفیه، عابده، رضیه، راضیه، مرضیه، مجتهده شریفه، قانته عفیفه، سیده نسوان، حبیبه رحمان، محتجبه از خازنان جهان، صفیه رحمان، دخت خیر المرسلین، نور چشم سرور همه مخلوقات می‌خوانیم. واسطة العقد (گوهر گرانقدر میانه گلوبند) بین زنان جهانیان و دادخواه روز رستاخیز مقابل عرش خدا، میوه شیرین نبوت، ام الائمه، شکوفه قلب شفیع امت (پیامبر)، زهراء محترمه، عذراء محتشمه، بزرگ بانوی زیر گنبد خضراء (آسمان)، انسیه حوراء، بتول عذراء، سرور زنان، وارث سرور انبیا و همتای سرور اوصیا. فاطمه زهرا، صدیقه کبری، راحت روح مصطفی، تحمل کننده مصائب جانکاه بدون بی‌تابی و فغان، همدم درخت طوبی. آنکه درباره او و همسر و فرزندانش، سوره هل اتی نازل شده، دخت پیامبر و همدم وصی پیامبر، مادر سبطین و جده امامان و بانوی زنان دنیا و آخرت. همسر مرتضی، مادر امام مجتبی و دخت سید مصطفی، بانوی از دست رفته، بزرگوار ستمدیده، شهیده، سیده رشیده، همتای مریم، دخت پیامبر اکرم حضرت محمد (ص)، بریده از هر بدی مشخص، وسیله هر نیکی که در انجیل توصیف شده است. آنکه به نیکی و تعظیم موصوف است. دردانه صاحب وحی و تنزیل و نیایش ابراهیم خلیل. ستایشگرش خداوند جلیل. خواستگارش علی مرتضی به امر خدای جبرئیل[۱۷].[۱۸]

القاب نیکو

یکی از القاب حضرت فاطمه زهرا (س) الفاضله[۱۹] (دارای اوصاف پسندیده) است. فضیلت‌های فاطمه زهرا (س) هم ذاتی است و هم خارجی. فضیلت‌های خارجی عبارت است از چیزهایی مانند اصالت خانوادگی و شرافت نسب؛ او دختر خاتم پیامبران، سلطان عالم و افتخار بنی‌آدم است. مادرش خدیجه طاهره و همسرش امیرمؤمنان قطب عالم امکان و فرزندان او ائمه معصومین هستند. کیفیت انعقاد نطفه آن حضرت، شیوه ولادت و ویژگی‌هایی نظیر اینها از امتیازات ذاتی اوست و از بهترین فضایل ذاتی آن حضرت، عفت، عصمت، معارف حقه و حقایق نظری است که در او به کمال رسیده است.

او نه تنها فاضله یعنی دارای فضیلت است بلکه «ام الفضائل»[۲۰] (مادر فضیلت‌هاست) و فضایل از او سرچشمه می‌گیرد.

همچنین فاطمه (س)، الرشیده[۲۱] به حد رشد رسیده است. رشید از اسمای حسنای الهی است و رشیده، مؤنث رشید به معنای هدایت کننده به راه درست است. فاطمه زهرا (س) به تمام معنا رشیده بود. او تمامی سیر تکامل را پیش از پا نهادن به این دنیا طی نموده بود. در شکم مادر با او سخن می‌گوید و با او انس می‌گیرد؛ او و فرزندانش هادیان جامعه انسانی به راه صواب و نگاه دارنده از راه شقاوت‌اند.

همچنین «الْحُرَّه»[۲۲] آزاد است. فاطمه زهرا (س) سرور زنان آزاد و بزرگوار است. این لقب هنگامی که فاطمه (س) در بستر بیماری بود و آن دو نفر برای عیادتش آمدند، به وسیله امیرمؤمنان برای فاطمه (س) به کار گرفته شد و فرمود: ای حره! فلانی و فلانی آستانه در ایستاده‌اند و می‌خواهند بر تو سلام کنند، نظر شما چیست؟ فرمود: خانه، خانه تو و زن آزاد همسر توست؛ هر طور می‌خواهی عمل کن»[۲۳]. در کتاب الخصائص الفاطمیه آمده: حره زنی است که عبادت او خالص است[۲۴].

شاید کاربرد حره به وسیله حضرت امیر (ع) به همسرش به این خاطر باشد که: ای فاطمه! من تو را الزام به اذن برای آنان نمی‌کنم؛ تو حره و مختار و مطاعی... و اگر حره را به معنای کریمه بگیریم، شاید منظور این باشد که برای جلب محبت و کرم افراد بزرگوار و بخشنده و برای رسیدن به مطلب مورد نظر، رسم به کار بردن این واژه در مدح و ستایش آنان بوده و حضرت علی (ع) هم فاطمه (س) را این‌گونه خطاب کردند تا برای آن دو اجازه بگیرند[۲۵].

در روایات آمده که خطبه ازدواج حضرت فاطمه زهرا (س) توسط فرشته‌ای به نام راحیل در بیت المعمور میان عده‌ای از آسمانیان خوانده شد و آن فرشته امیرمؤمنان علی (ع) را عبد خدا و فاطمه زهرا (س) را أمه خداوند خواند: «خداوند مالی چیره، برگزیده کرم و بزرگی‌اش را برای کنیز خود، سرور زنان و دختر بهترین پیامبران برگزید»[۲۶].

و در جای دیگر آمده است که جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت: خداوند به من وحی نمود، صیغه عقد را به این صورت بخوانم: کنیز خود فاطمه (س) دختر حبیبم محمد (ص) را به ازدواج عبد خود علی بن ابی طالب (ع) در آوردم و من نیز عقد نکاح را جاری کردم[۲۷].

در روایتی دیگر به فاطمه (س) صفت «منتخب خدا و کنیز برگزیده خداوند» داده شده است. رسول خدا می‌فرماید: هنگامی که به معراج رفتم، دیدم بر در بهشت نوشته شده بود: «خدایی جز خدای یگانه نیست؛ محمد (ص) رسول خداست؛ علی (ع) دوست خداست؛ حسن و حسین (ع) برگزیده خدا هستند و فاطمه (س) کنیز خداست، لعنت خدا بر کینه‌ورزان آنان باد»[۲۸].

همچنین خداوند وقتی در برابر فرشتگان به عبادت فاطمه زهرا (س) مباهات می‌کند از آن حضرت با این واژه یاد می‌کند: «ای فرشتگانم به کنیزم فاطمه (س) سرور کنیزان من بنگرید که «چگونه» در برابر من ایستاده و از ترس شانه‌هایش می‌لرزد»[۲۹].

از القاب دیگر حضرت «کوثر» است. فرزندان فاطمه (س) ذریه پیامبر و کوثر جاری ایشانند. در برخی منابع و مآخذ آماری، تعداد سادات را در ایران، سه میلیون، عراق یک میلیون، مصر پنج میلیون، مغرب اقصی پنج میلیون، یمن و هند و پاکستان حدود بیست میلیون نفرند. البته در ترکیه نیز حدود نه میلیون نفر از علویون منتسب به آن خاندان زندگی می‌کنند؛ هرچند از نظر فکری و تربیتی برخلاف خط فکری اهل بیت هستند[۳۰]. حضرت فاطمه (س) تبار زیبای نبوت است. او سبب استمرار هدایت و حافظ سنن پیامبر است. امامان معصوم فرزندان اویند و آن حضرت همانند درختی شاداب است که شاخه‌ها و برگ‌هایش گسترده شده است و در هر زمان به فرمان پروردگارش میوه می‌دهد.

از دیگر القاب ایشان: «مُبَشَّرَه الْأَوْلِيَاءِ»[۳۱] مژده دهنده دوستداران است. پیامبر به فاطمه زهرا (س) که با یادآوری محشر و ویژگی‌های آن اندوهگین شده بود، دلداری می‌داد و منزلت او را در آن روز برایش بازگو می‌کرد.

از دیگر القاب حضرت «الطَّاهِرَه»[۳۲] است. طاهر از اسامی خداوند به معنای منزه از شبیه و مانند و ضد داشتن و دور از صفات ممکنات و حالات مخلوقات است. فاطمه (س) مظهر اسم طاهر است؛ در میان مخلوقات مانندی ندارد و در میان زنان شبیهی برایش نیست[۳۳].

طاهره یکی از نه اسمی است که امام صادق (ع) برای فاطمه زهرا (س) برشمردند که: «لِفَاطِمَه (س) تِسْعَه أَسْمَاءٍ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: فَاطِمَه وَ الصِّدِّيقَه وَ الْمُبَارَكَه وَ الطَّاهِرَه وَ الزَّكِيَّه وَ الرَّضِيَّه وَ الْمَرْضِيَّه وَ الْمُحَدَّثَه وَ الزَّهْرَاءُ...»[۳۴].

اسماء از پیامبر درباره تفاوت فاطمه زهرا (س) با دیگر زنان در مسائل زنانه سؤال کرد. پیامبر فرمود: آیا نمی‌دانی دخترم پاک و پاکیزه است: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ ابْنَتِي طَاهِرَه مُطَهَّرَه- لَا يُرَى لَهَا دَمٌ فِي طَمْثٍ وَ لَا وِلَادَه؟»؛ آیا نمی‌دانی که دخترم فاطمه (س) پاک و پاکیزه است و ناپاکی حیض و نفاس از او دور است»[۳۵].

همچنین به آن حضرت «مُطَهَّرَه مِنَ الْأَرْجَاسَ‌»[۳۶] عاری از پلیدی می‌گویند. طهر به معنی پاک بودن از نجاست و چرک و هر چیزی است که موجب زشتی است. درباره حضرت زهرا (س) این لقب به پاکی از چرک‌های ظاهری و باطنی اشاره دارد. امام صادق (ع) در بیان چگونگی تولد حضرت زهرا (س) فرمود: «فَوَضَعَتْ فَاطِمَه (س) طَاهِرَه مُطَهَّرَه»؛ «حضرت خدیجه، فاطمه (س) را پاک و پاکیزه به دنیا آورد»[۳۷]. به فاطمه (س): «الْمُهَذَّبَه مِنَ الْخَنَاءِ»[۳۸] عاری از سخنان زشت هم می‌گویند.

فاطمه مطهره (س)، «معصومه» بود. عصمت از فکر و فعل گناه، عصمت از خطا و اشتباه و حتی از سهو و نسیان داشت. به همین جهت به او: «الْمَعْصُومَه مِنْ كُلِّ سُوءٍ»[۳۹] محفوظ از هر بدی هم می‌گویند.

چنانکه در زیارت ایشان آمده است: «سَيِّدَه النِّسَاءِ وَ وَارِثَه سَيِّدِ الْأَنْبِيَاءِ وَ قَرِينَه سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَعْصُومَه مِنْ كُلِّ سُوءٍ صَلَاه طَيِّبَه مُبَارَكَه»[۴۰]؛ «سرور زنان، وارث پیامبر، همتای امیرالمؤمنین، زنی که از هر بدی به دور است، درود فرست، درودی پاک و پر برکت».

معصومین به جهت علم خدادادی و اراده محکم و قوی، به مقام مصونیت کامل از گناه یعنی عصمت رسیده‌اند. این موهبت خدادادی ناشی از قابلیت و شایستگی ارادی آنان است؛ یعنی علم خداوند به این شایستگی سبب شد تا آنان را برگزیند و از فضل خود این پاداش را به آنان عنایت کند تا راهنمایی مطمئن برای بشر باشند. امام صادق (ع) در این باره می‌فرماید: خداوند متعال، از فرزندان آدم انسان‌هایی را انتخاب کرد و تولد آنها را پاک و بدن‌هایشان را پاکیزه گردانید و آنها را در صلب مردان و رحم زنان محافظت کرد؛ نه برای‌طلبی که از خداوند داشته باشند بلکه به این سبب که خداوند، در هنگام آفرینش می‌دانست که آنان از او فرمانبرداری و عبادت می‌نمایند و هیچ‌گونه شرکی نسبت به او روانی دارند. پس اینان با فرمانبرداری خداوند به این کرامت و منزلت والا نزد او دست یافتند[۴۱].

از دیگر القاب حضرت «الصِّدِّيقَه»[۴۲] تصدیق کننده پیامبر در حد کمال بود. علامه مجلسی در توضیح این صفت می‌آورد: همان‌گونه که از اخبار به دست می‌آید، صدیقه به معنای معصومه است و برای نامگذاری حضرت زهرا (س) به صدیقه دو وجه ذکر می‌کند:

  1. الف: او را صِدیقه گویند چون اولین زن پس از مادرش خدیجه است که پیامبر را تصدیق نمود. صِدّیق کسی است که آنچه را خداوند به پیامبرش نازل کرده، بپذیرد و ایمان بیاورد: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ[۴۳].
  2. ب: او در گفتار و رفتار بسیار صادق بود؛ به گونه‌ای که کارهای او گفتارش را تصدیق می‌نمود. پیامبر به علی (ع) می‌فرماید: سه چیز به تو عطا شده که به هیچ کس حتی به من نیز داده نشده است؛ داماد شخصی مانند من و این به من داده نشده است. همسری صدیقه مانند دخترم که به من همسری مانند او داده نشده است. حسن و حسین (ع) که از صلب تو هستند و مانند آن دو به من عطا نشده است، اما شما همه از من و من از شما هستم.[۴۴].

فاطمه زهرا (س) در گفتار و کردار به حدی راستگو و درست‌کردار بود که برای این صفت ایشان، دارای چند لقب مانند: صادقه، صدیقه و صدوقه است. پدرش به علی (ع) می‌گوید: هر چه فاطمه (س) می‌گوید، بپذیر و تأیید کن. فرمودند: «ای علی! من فاطمه (س) را به مسائلی وصیت کردم و مطالبی را به او گفته‌ام که برایت بگوید، هر چه فاطمه (س) گفت آن را اجراکن؛ زیرا او بسیار راستگو و صادق است. سپس زهرا (س) را در آغوش گرفت و سرش را بوسه زد و فرمود: فاطمه جان! پدرت فدایت باد»[۴۵].

در سخنی از امام صادق (ع)، حضرت فاطمه (س)، صدیقه کبری خوانده شده است: «او صدیقه کبراست و گردونه امت‌های پیشین بر مدار شناخت او گردیده است»[۴۶].

بعضی از علما در تبیین این سخن امام صادق (ع) نوشته‌اند که: بنابراین همه پیامبران، امت‌های خود را به شناخت مقامات فاطمه زهرا (س) دستور می‌دادند؛ اگر یکی از امت‌ها این ذات مقدس (فاطمه زهرا (س)) را نمی‌شناخت، اعمال او پذیرفته نبود[۴۷].

همچنین لقب دیگر حضرت، «أُمُّ الْعُلُوم‌»[۴۸] مادر دانش‌ها است. این کنیه نشان از بسیاری دانش و احاطه کامل و تبحر تام او در علوم نقلی و عقلی دارد؛ به گونه‌ای که همگان از گنجینه دانش او جرعه نوشند. او نهالی ریشه‌دار و پرمغز از بوستان نبوت است. او گوهری پاک از نسلی کریم است: ﴿ذُرِّيَّه بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۴۹].

حضرت صدیقه طاهره (س)، «أُمُّ الْأَسْمَاء» هم بود و این شاید به واسطه این باشد که ائمه طاهرین، اسمای حسنای الهی بودند؛ چنان‌که آمده است: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا[۵۰] قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّذِينَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»؛ امام صادق (ع) درباره گفتار خداوند متعالنیکوترین نام‌ها به لحاظ معانی ویژه خداست، پس او را با آن نام‌ها بخوانید) فرمودند: به خدا قسم ما اسمای حسنای خدا هستیم که خداوند عملی را از بندگان قبول نمی‌کند مگر با معرفت و شناخت ما»[۵۱].

به ایشان «اُمُّ الْهَنَاءُ» هم گفته‌اند و هناء به فتح‌ها و نون برگرفته از الهَنِیء است و عیش هنیء، خوشی و گوارا شدن معیشت و زندگانی است؛ تهنیت نیز از این باب است که در اعیاد و ایام سرور گفته می‌شود؛ لفظ هنیئاً در آشامیدن آب در میان اعراب دعای مخصوص است که رسم شده و حدیث نزول جام و آشامیدن خمسه طیبه از آن و خطاب خداوند سبحان به آنان: «هَنِيئاً مَرِيئاً لَكَ يَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ‌»[۵۲] نیز از این ریشه است. این کنیه را برای حضرت زهرا (س) تفأل به خیر زده بودند یعنی همیشه زندگانی این دختر در روزگار گوارا باشد. حضرت فاطمه زهرا (س) خود اصل اصیل گوارایی و سازگاری است که شوهر بزرگوارش برای این نعمت خدا را شاکر بود[۵۳].

«أُمُّ الْفَضَائِل‌» هم از کنیه شریفه آن حضرت است. فضائل جمع فضیلت است که در فارسی به معنی فزون است. فضیلت او از نظر اصالت، شرافت، خلقت نوری و عصمت معلوم است. این القاب همه مشعربه کمالات ذاتیه و فضایل خارجیه و زکیه مرضیه است.

«السَّيِّدَه» هم یکی از القاب صدیقه کبری است. در معنی سَیِّد آمده که برگرفته از سواد است و سَیِّدُ القوم یعنی مالک السواد الاعظم و آن کسی است که اطاعت وی واجب است و استعمال آن دو قسم است یا به اطلاق و یا به تقیید، اما اطلاق مخصوص به حق تعالی است و تقیید و اضافه برای خلق است. کاربرد سید در وجوب اطاعت بر دو قسم است: اول، سید کسی است که در قوم خود مطاع باشد. دوم، قومش اطاعت او را بر خودشان واجب دانند. معنی اول خاص و معنی دوم عام است و آن کسی است که خداوند اطاعت امر و حکم او را بر همه آفریدگان واجب فرموده باشد و این معنی ولایت و امامت است با علم و عمل و حلم و اطاعت خدا و پرهیزگاری با جدایی از خلق از نظر وصف و حال و پیوستگی و بستگی به خالق از جهت شخصی و حقیقی با ملکات دیگر که از لوازم وجود اوست و بنا بر آنچه که معلوم است، هیچ یک از این ملکات و کمالات را نمی‌توان از فاطمه زهرا (س) نفی و سلب کرد یا ناقص دانست. در قسم اول ابوبکر عرض کرد: «أَنْتِ سَيِّدَه أُمَّه أَبِيكِ وَ الشَّجَرَه الطَّيِّبَه لِبَنِيكِ‌»؛ «تو بانوی امت پدرت و درخت پاک برای فرزندانت هستی»[۵۴]. اما در معنی دوم وجوب اطاعت امر اوست بدون منصب امامت به طریق عموم؛ یعنی اگر فاطمه زهرا (س) امری کند و حکمی فرماید بر همه افراد و آحاد مردم لازم است اطاعت نمایند. در روایتی است که حضرت رسول به حضرت امیر (ع) فرمود: امر فاطمه را اطاعت کن؛ این سخن از کسی است که متصل به سرچشمه وحی و تنزیل است[۵۵].

«سَيِّدَه النِّسْوَانِ‌» هم از روایت شریف فاطمه زهرا (س) سیده زنان عالمیان از اولین تا آخرین است، برگرفته شده است و در لقب سید به طور مطلق، سیادت حضرت اختصاص به زنان ندارد، بلکه از مردان هم افضل است، اما این لقب اختصاص به نسوان دارد. فاطمه (س) سیده زنان این امت است؛ سیده زنان عالم خود است؛ سیده زنان مؤمنان است؛ سیده زنان اولین و آخرین است؛ سیده زنان اهل بهشت است؛ سیده زنان در روز قیامت است و بر همه زنان عالمیان از اولین و آخرین برتری دارد و چون این امت به مفاد: ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّه أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ[۵۶] بهترین امت‌ها شدند و آن مخدره بر زنان این امت برتری یافت، پس بر زنان امت‌های دیگر به طریق اولی برتری دارد.

«الْحَوْرَاءُ» هم از القاب طیبه بانوی بانوان است. حَوْراء، جمع حُور یعنی آنکه سپیدی چشم او و سیاهی آن پررنگ باشد. خداوند عزوجل می‌فرماید: ﴿حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ[۵۷]. حوراء زنی است که چشمانی زیبا دارد که سفیدی او در نهایت سفیدی و سیاهی چشمان او نیز در نهایت سیاهی است که این یکی از صفات حورالعین است. خلقت فاطمه زهرا (س) نصیبی از بهشت داشت؛ از این رو ایشان صفات حوریان را دارا بودند[۵۸] و از آنجا که خلقت حضرت فاطمه (س) با میوه‌های بهشتی در ارتباط بوده است، از این جهت صفات حوریه‌های بهشتی نیز در وجود آن حضرت نمایان می‌شود و او را «حوریه» نامیده‌اند. گویند: فاطمه (س) «فرشته خصال» بود و زهرا (س) بوی بهشت می‌داد[۵۹].

همچنین از او به عنوان «حَوْرَاءُ إِنْسِيَّه» حوریه‌ای که انسان است یاد می‌کنند؛ چنانچه رسول اکرم (ص) فرمود: «فَاطِمَه حَوْرَاءُ إِنْسِيَّه فَكُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَه الْجَنَّه شَمِمْتُ رَائِحَه ابْنَتِي فَاطِمَه»؛ «فاطمه حوریه‌ای به شکل انسان است و من هرگاه مشتاق بوی بهشت می‌شوم، بوی دخترم فاطمه را استشمام می‌کنم»[۶۰].

نیز در روایتی از ابن عباس رسول الله فرمود: «وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَه فَإِنَّهَا سَيِّدَه نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَه مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَه فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّه»؛ «فاطمه دختر من برترین زنان از اولین تا آخرین آنهاست. فاطمه زهرا پاره تن من است. زهرا نور دو چشم من است. زهرا میوه قلب من است. زهراروح و جان من است. زهرا حوریه‌ای است که به قیافه انسان در آمده است»[۶۱].

حورالعین به تصریح قرآن همواره دوشیزه هستند: ﴿إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً * فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا[۶۲].

لقب دیگر ایشان «عذراء» است. عذراء بر وزن حمراء، دختر باکره را می‌گویند.

مرحوم فیض در ذیل آیه ﴿إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً[۶۳] فرمود: أَيْ دَائِماً؛ یعنی حورالعین همیشه باکره‌اند[۶۴].

«التَّقِيَّه» نیز از القاب دیگر حضرت است یعنی زنی که اهل پرهیزکاری و تقوا باشد که برگرفته از وَقَی ۔ یَقِی - وِقَایَه (نگاهداری کردن) است. تقی در اصل وقی بود که واو به تاء تبدیل شده است و تقوا و تقیه از همین باب هستند. فاطمه (س) خود، کلمه تقوی است و از زنان عالم، زنی به اندازه او، خوف و خشیت و اطاعت الهی نداشته است. بعضی از عرفا می‌گویند، خیرات دنیا و آخرت در یک کلمه جمع شده و آن کلمه تقوا است و خداوند در مقام اکرام فرمود: ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ[۶۵].

در زیارتنامه حضرت فاطمه زهرا (س) می‌خوانیم: «درود برتو ای زن پاکیزه از هر بدی و آلودگی، بسیار راستگوی دور از هر گناه، نیکوکار، با تقوا، فرزند مصطفی (پیامبر اکرمهمسر مرتضی (امیرالمؤمنین) و مادر پیشوایان گرامی و باکرامت. خداوندا! فاطمه زهرا (س) در حالی که مورد ظلم و ستم دشمنان قرار گرفته بود از این دنیا رفت. لبریز از درد و حسرت و آه و غم و اندوه بود که شکایت این قوم را در پیشگاه تو و پدرش می‌نماید. خداوندا! انتقام او را بگیر و حق مسلم او را بازگردان»[۶۶].

«السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّه النَّقِيَّه»[۶۷]؛ «درود بر تو ای زن پاکدامن و با تقوا».

«الْحَصَان‌» هم از القاب زهرا (س) است و حَصَان به فتح و حصناء زنی است که پارسایی او ظاهر و عفیفه و کریمه و آزاد باشد؛ مریم از عفت نفس، صیانت کرد و خدای سبحان عیسی (ع) را به وی موهبت نمود. فاطمه زهرا (س) از عفت نفسانیه و عصمت ذاتیه خود دو پسر که نوه‌های پیامبر بودند را به دنیا آورد.

«الزَّهْرَاء» هم از القاب مشهور است. زَهْرَاء، جمع آن زُهْر به معنی روشن؛ آنکه چهره درخشان دارد؛ آنکه رنگ پاک و سفید دارد؛ ماه درخشان. علت مُلقب شدن حضرت به زهرا (س) به واسطه نورانیت اوست. ابوهاشم عسکری گوید: از امام حسن عسکری (ع) پرسیدم: چرا فاطمه (س) را زهرا نامیدند؟ فرمود: زیرا چهره او برای امیرالمؤمنین در اول روز مانند آفتاب روشن و به هنگام زوال مانند ماه درخشان و به هنگام غروبآفتاب مانند ستاره می‌درخشید[۶۸].

حسن بن یزید هم گفت: از امام صادق (ع) پرسیدم چرا به فاطمه (س)، زهرا می‌گویند؟ فرمود: برای اینکه فاطمه (س) در بهشت دارای گنبدی از یاقوت سرخ است که ارتفاع آن در هوا - به اندازه پیمودن یک سال است و به قدرت خدا معلق است و از بالا هم به جایی آویزان نیست که او را نگاه دارد و نیز به ستونی استوار نیست و دارای صد هزار در است و بر هر دری هزار فرشته ایستاده است؛ بهشتیان او را می‌بینند چنان که زمینیان ستاره تابانی را در افق آسمان می‌بینند و می‌گویند این قبه[۶۹] زاهرائیه فاطمیه است[۷۰]. همچنین این سؤال را از امام ششم پرسیدند؛ فرمودند: هر وقت در محراب عبادت می‌ایستاد نور روی او برای آسمانیان روشنایی می‌داد؛ چنان‌که نور ستاره‌ها برای زمینیان[۷۱]. همچنین از ابن عباس، از سلمان روایتی است که در بخش آخر آن آمده: خداوند نور فاطمه زهرا (س) را آفرید و در قندیلی قرار داد و آن را در گوشواره عرش آویخت. پس آسمان‌های هفتگانه و زمین‌ها، همگی روشن و نورانی شدند و از این جهت او را زهرا نامیدند و فرشتگان خداوند را تسبیح می‌کردند؛ آن‌گاه حق تعالی فرمود به عزت و جلال خودم من تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت از برای دوستان این زن و دوستان پدر و شوهر و فرزندانش قرار دادم[۷۲].

«صدیقه کبری» خداوند سبحان در قرآن کریم، مریم (س) را «صِدیقه» خوانده و او را ستوده است: ﴿مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَه كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ[۷۳] و حضرت رسول، فاطمه طاهره (س) را صدیقه کبری خواند. این روایت را ابوبصیر بعد از ذکر مهریه فاطمه (س) از حضرت صادق (ع) نقل کرده، «وَ هِيَ الصِّدِّيقَه الْكُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى»[۷۴]،

حضرت فاطمه زهرا (س)، از این جهت که در رحم مادرش خدیجه و زمان ولادتش تصدیق و اعتراف به وحدانیت حق و نبوت پدر بزرگوارش و امامت شوهرش و یک یک ائمه معصومین نمود، صدیقه کبری است. پدر بزرگوارش در این وصف او را برتر و بالاتر از مریم (س) خوانده و فرموده است: فاطمه (س)، مریم کبری و صدیقه کبری است و حتی دختر ابوبکر مکرر گفته است: «مَا رَأَيْتُ أَصْدَقَ مِنْهَا إِلَّا أَبَاهَا»[۷۵]؛ «النُّورِيَّه» هم لقب حضرت فاطمه (س) بر زبان فرشتگان آسمان‌هاست. چون در محراب عبادت مانند ستاره تابان، درخشنده و فروزنده بود، در نزد فرشتگان به نوریه معروف بود.

همچنین فاطمه زهرا (س) را زهره اهل بیت نیز گفته‌اند. از امام موسی بن جعفر (ع) از پدرش، از جدش از جابر بن عبدالله انصاری رسیده است: روزی با پیامبر نماز صبح را به جای آوردیم، سپس ایشان رو به طرف ما نمودند تا سخنرانی کنند. پس فرمودند: ای مردم! هر کس از خورشید محروم گشت به ماه روی آورد و هر کس ماه را از دست داد، به دو ستاره قطبی پناه بیاورد.

جابر گوید: من و ابوایوب انصاری و انس بن مالک برخاستیم و سؤال نمودیم: ای پیامبر خدا! خورشید کیست؟ پیامبر فرمود: خورشید من هستم. سپس برایمان مثلی زدند و فرمودند: خداوند ما را آفرید و ما را به منزله ستارگان قرار داد. هرگاه یکی از ستارگان مخفی شود، ستاره‌ای دیگر می‌درخشد. پس من خورشید هستم؛ هرگاه مخفی شدم به ماه چنگ زنید.

سؤال نمودیم: ماه کیست؟ فرمود: برادرم، جانشینم، حاکم دینم پدر فرزندانم و جانشینم در نزد اهل بیتم. گفتیم: دو ستاره قطبی (فرقدان) چه کسانی هستند؟

فرمود: حسن و حسین (ع). سپس درنگی نمودند و فرمودند: اینها و فاطمه (س) که او «زهره» اهل بیت من است. اینها همه با قرآن همراه هستند و از همدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.[۷۶]

همچنین او را «ساجده» نامیده‌اند و ساجده، زنی را گویند که پیشانی بر درگاه حضرت حق بساید. فاطمه زهرا (س) پس از ولادت برای خداوند سجده نمودند. «حضرت خدیجه فرمودند: فاطمه (س) آنگاه که در رحم مادرش بود (با مادر خود) سخن می‌گفت و آن زمان که متولد شد، بر زمین سجده کرد و انگشتان خود را به طرف آسمان گرفت»[۷۷].

همچنین از القاب دیگر فاطمه (س)، «طیبه» است، هم طهارت ظاهری یعنی هیچ‌گاه خون حیض و نفاس نمی‌دیدند و هم طهارت باطنی، یعنی ایشان به هیچ گناهی آلوده نشدند و هیچ‌گاه فکر معصیت نیز نکردند. بنابراین از خداوند می‌خواهیم: «خداوندا! بر فاطمه‌ای که پاک و پاکیزه از هر آلودگی است، درود فرست. همان فاطمه‌ای که خود، او را انتخاب نمودی و از هر آلودگی رهانیدی و او را بر همه زنان عالم برتری بخشیدی»[۷۸].

همچنین رسول خدا (ص) فرمود: «دخترم فاطمه حوریه‌ای انسانی است که حیض نمی‌شود و خون نمی‌بیند و او را فاطمه نامیدند؛ برای اینکه خداوند او و دوستدارانش را از آتش نجات بخشیده است»[۷۹].

به زهرای مرضیه «عارفه» هم می‌گویند. به زنی که دارای شناخت نیکو از معارف حقه باشد، عارفه می‌گویند. زهرا (س) به معارف حقه و معرفت رسول الله آگاه بود. زهرا (س) بلند مرتبه است از این رو به او «عالیه» هم می‌گویند. زهرا (س) برترین آفریده است؛ همچون شوهرش که عالی و بلند مرتبه است او نیز عالیه و بلند مرتبه است. به این جهت می‌گوییم: «خداوندا! بر سرور بانوان که (قبرش) از دیدگان پنهان شده، زنی با کرامت و پسندیده، زنی شهیده در راه خدا، زنی بلند همت و رشیده درود فرست»[۸۰].

همچنین فاطمه زهرا (س) در نهایت پاکی و طهارت بود و چون پاکی و طهارت حضرت مریم در قرآن کریم تمجید شده، گفته‌اند: فاطمه زهرا (س) در پاکدامنی، همسان مریم (س) است.

و فاطمه (س)، «عزیزه» و مکرمه و شریفه است، زن ارجمند و گرانقدری که عزت نفس فراوان دارد و «علیمه» است. صدیقه کبری بر همه علوم آگاه بودند تا بدانجا که ائمه اطهار برای روشن شدن حوادث آینده به «صحیفه فاطمیه» مراجعه می‌کردند. برای این است که می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَه الْعَلِيمَه»؛ «سلام و درود بر تو ای خانمی که حدیث‌گوی و دانشمند بودی»[۸۱]

زهرای اطهر «فاضله» هم هست، زنی که دارای منقبت و فضیلت بسیار است. همو که درباره‌اش آمده: «السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَه الزَّكِيَّه»؛ «درود بر تو ای زن با فضیلت! و ای زنی که از هر آلودگی خود را پاک نموده‌ای»[۸۲].

فاطمه (س) گوهری نایاب بود و هر چیزی مانند در و گوهر نایاب و نفیس‌اند. از این رو به او «فریده» هم می‌گویند. زنی که پس از پیامبر، تنها و بی‌یاور ماند. زهرا (س) اهل بخشش و کرم است از این رو «کریمه» هم نامیده شده است؛ هر چند که او عین کرم و سخاوت است. خطاب به ایشان می‌گوییم: «خداوندا! بر سرور بانوان که (قبرش) از دیدگان پنهان شده، زنی با کرامت و پسندیده، زنی شهیده در راه خدا، زنی بلند همت و رشیده درود فرست»[۸۳].

حضرت فاطمه (س) «محموده» هم هست؛ زیرا همچون پدرشان است که محمود و محمد و پسندهاست. در دعا می‌خوانیم: «خداوندا بر سرور بانوان که (قبرش) از دیدگان پنهان شد، زنی باکرامت و پسندیده، زنی شهیده در راه خدا، زنی بلندهمت و رشیده درود فرست»[۸۴].

زهرای اطهر (س) «مطهره» نیز هست، پاک از نظر و باطنی ظاهری؛ یعنی جسم فاطمه (س) نیز طاهر و طیب است. امام علی (ع) در این باره می‌فرماید: خدا را شاهد می‌گیرم که فاطمه (س) را در میان لباس‌هایش غسل دادم در حالی که بدنی پاک و پاکیزه و مبارک داشت. پس از غسل، با حنوطی که از پیامبر اضافه آمده بود، ایشان را حنوط نمودم و داخل کفن قرار دادم. وقتی خواستم بندهای کفن او را ببندم صدا زدم: ام کلثوم! زینب! سکینه! فضه! حسن و حسینم! بیایید آخرین توشه را از پیکر پاک مادرتان بگیرید. اکنون زمان فراق شما با مادرتان است و ملاقات دوباره شما در بهشت خواهد بود.[۸۵].

همچنین چون به او الهام می‌شد «مُلهَمَه» می‌گویند. الهام درجه‌ای خفیف از ارتباط با عالم معناست. از حضرت امام موسی بن جعفر (ع) رسیده است: حضرت علی (ع) فرمودند که پیامبر گریستند و زهرا (س) را به سینه خود چسباندند و فرمودند: تو یک زن موفقه و رشیده هستی که از سوی خداوند مورد الهام واقع شده و از طرف او هدایت یافته‌ای»[۸۶].

لقب دیگر حضرت زهرا (س)، «ممتحنه» است یعنی زنی که امتحان شده و از امتحان سربلند بیرون آمده است. سراسر زندگی حضرت زهرا (س) سرشار از امتحان و ابتلاء است. از این رو می‌خوانیم: «ای خانمی که خداوند تو را قبل از خلقت آزمایش نمود و تو را در برابر امتحانات شکیبا یافت»[۸۷].

او «منصوره» است و در روز قیامت تمام شیعیان خود را یاری می‌کند. در آسمان به خاطر سخنی که خداوند در آیه ﴿يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ[۸۸] دارد، به او منصوره می‌گویند یعنی یاری کردن فاطمه زهرا (س) یاران و دوستان خود را[۸۹].

به زهرای مرضیه (س)، «مُوَفَّقَه» هم می‌گویند. موفقه به کسی می‌گویند که خداوند بر او عنایت کرده و وسائل انجام امور نیک را برایش مهیا نموده است. امام موسی بن جعفر (ع) از پدرشان تا از رسول الله نقل می‌کند که: «مُوَفَّقَه رَشِيدَه مَهْدِيَّه مُلْهَمَه...»[۹۰]. پیامبر فرمودند: تو یک زن موفق و رشید هستی که از سوی خداوند مورد الهام واقع شده است و از طرف او هدایت یافته‌ای.

همچنین ایشان «مهدیه» بودند یعنی از طرف خداوند مورد هدایت قرار گرفته بودند و هر کس خداوند او را راهنمایی کند، هیچ‌گاه گمراه نخواهد شد. زهرا (س)، «مؤمنه» است. ایمان به خدا و رسولش در بالاترین مرتبه‌اش.

از دیگر القاب حضرت، «ناعمه» است. ناعمه به کسی گفته می‌شود که خرمی و شادی از رخسارش نمایان باشد. فاطمه زهرا (س) در روز قیامت با چهره شادابی همراه با عاشقان خود به طرف بهشت رهسپار خواهد شد. پدر بزرگوارش فرمودند: «به همان خدایی که مرا به حق برانگیخت، بهشت بر مردم حرام است تا آنکه من وارد بهشت گردم و پس از من تو اولین کسی هستی که بر بهشت قدم می‌نهد درحالی که لباس پوشیده و زینت کرده و در رفاه و آسایش هستی. فاطمه جان! بهشت گوارایت باد»[۹۱].

از دیگر القاب ایشان «نقیه» است؛ یعنی زنی پاکدامن و عفیفه، که از گناه به دور است. او حتی برای نامحرم کور نیز چهره می‌پوشاند. «السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّه النَّقِيَّه»؛ «درود بر تو ای زن پاکدامن و باتقوا»[۹۲].

فاطمه (س) را «وَالِهَه» هم گویند؛ زیرا والهه به معنای حیران و شیفته است و فاطمه (س) پس از رحلت رسول الله همواره در غم و اندوه بود. خود حضرت می‌گوید: «يَا أَبَتَاهْ بَقِيتُ وَالِهَه وَحِيدَه وَ حَيْرَانَه فَرِيدَه...»[۹۳]؛ «پدر جان! تنها، با غم بسیار، حیران و مضطرب مانده‌ام. صدایم خاموش شده، پشتم شکسته، زندگی‌ام نابود شده، روزگارم تیره و تار است»[۹۴].

فاطمه

امام صادق (ع) فرمود: «سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ»[۹۵] فاطمه نامیده شده چون از هر گونه شر و بدی بریده شده است. امام صادق (ع) از طریق پدران گرامیش نقل کردند که: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَا فَاطِمَةُ أَ تَدْرِينَ لِمَ سُمِّيتِ فَاطِمَةَ قَالَ عَلِيٌّ يَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَتْ قَالَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِيَ وَ شِيعَتُهَا مِنَ النَّارِ»؛ رسول خدا به فاطمه فرمود: آیا می‌دانی چرا فاطمه نامیده شده‌ای؟ على (ع) پرسید: یا رسول الله! علت این نام‌گذاری چیست؟ فرمود: زیرا فاطمه و پیروانش از آتش بازداشته شده‌اند[۹۶].[۹۷]

زهرا

از القاب حضرت فاطمه، "زهراء" است که به معنای "نور افشان" و "تابان" است. درباره علت نامیده شدن آن حضرت به این لقب نیز در سخنان معصومین (ع) به این موارد اشاره شده است:

  1. پرتو افشانی آن حضرت بر آسمان‌ها و زمین که به دوران قبل از خلقت جسمانی آن حضرت مربوط است. از امام صادق (ع) نقل شده، جابر درباره علت نامیده شدن فاطمه (س) به زهراء پرسید. آن حضرت فرمودند: "زیرا که خداوند عزوجل او را از نور عظمت خود آفرید و آن گاه که پرتو افشانی کرد، آسمان و زمین از نور او نورانی شد و چشمان فرشتگان را خیره کرد که به سجده افتاده و گفتند: ای اله و سرور ما این چه نوری است؟ خداوند به آنان وحی کرد که این نوری از نور من است که آن را در آسمانم جا داده و از عظمت خود او را آفریدم و او را از صلب پیامبری از پیامبرانم که از همه انبیاء برتر است، خارج می‌کنم و نیز از آن نور، امامانی که امر مرا برپا می‌دارند و به دین حق من هدایت خواهند کرد"[۹۸]. همچنین از امام باقر (ع) سوال شد فرمودند: چون خداوند او را از نور عظمتش آفرید. پس نور فاطمه تابید، آسمان‌ها و زمین به واسطه نور او روشن شد و دیدگان ملائک را فرا گرفت. ملائکه برای خداوند متعال به سجده افتادند و پرسیدند ای خدای ما و ای سرور ما این چه نوری است؟ خداوند فرمود: این نوری از نور من است که آن را در آسمانم اسکان دادم و از عظمتم آفریدم و آن را از صلب بافضیلت‌ترین انبیایم خارج میکنم و از آن نور، امامانی را می‌آفرینم که به امر من می‌ایستند و مردم را به سوی حق من هدایت می‌کنند و آنان را پس از انقطاع وحی، خلیفه خود بر روی زمین قرار می‌دهم[۹۹].
  2. نورافشانی آن حضرت بر مشرق‌ها و مغرب‌ها، قبل از پای نهادن به دنیا، آنگاه که ساکن عرش الهی بود. رسول خدا (ص) درباره خلقت فاطمه (س) فرمود: "و خداوند ـ جل جلاله ـ به یک کلمه تکلم فرمود که از آن کلمه، نور و روحی آفرید و آن دو را با هم همراه کرد و در مقابل عرش قرار داد و از آن، مشرق‌ها و مغرب‌ها نورانی شد که همان فاطمه بود و به همین جهت، زهراء نامیده شد"[۱۰۰].
  3. نورافشانی ایشان بر اهالی آسمان آن هنگام که در محراب قرار می‌گرفت که به دوران پس از آفرینش جسمانی او مربوط است. رسول خدا (ص) فرمود: "وقتی فاطمه در محرابش در مقابل پروردگار ـ جل جلاله ـ می‌ایستد، نور او برای فرشتگان آسمان پرتو افشانی می‌کند چنانکه نور ستارگان برای اهالی زمین، پرتو افشان است و خداوند عزوجل در این هنگام به فرشتگان می‌فرماید: ای فرشتگان من! بنده‌ام فاطمه را بنگرید که در برابر من ایستاده، در حالی که شانه‌هایش از ترس من لرزان است و با قلب خود به عبادت من روی آورده. گواه باشید که شیعیانش را از آتش جهنم، امان دادم"[۱۰۱]. امام صادق (ع) در جواب سؤال عماره که از علت نامیده شدن فاطمه (س) به زهراء پرسید، فرمود: "زیرا هنگامی که در محرابش می‌ایستاد نور او برای اهل آسمان پرتو افشانی می‌کرد چنانکه نور ستارگان برای اهل زمین نور افشانی می‌کند"[۱۰۲].
  4. فاطمه (س) برای امیرمؤمنان علی (ع) زهرا بود. ابان بن تغلب از امام صادق (ع) درباره علت نامیده شدن جده معصومه‌اش به زهرا (س) پرسید. امام (ع) فرمود: "زیرا دائماً برای امیر مؤمنان (ع) نورافشانی می‌کرد، هر روز سه مرتبه؛ در هنگام نماز صبح وقتی که مردم در بستر آرمیده بودند، نور چهره‌اش می‌درخشید و سپیدی آن نور به منازل مدینه وارد می‌شد به طوری که دیوارهایشان را روشن می‌کرد و موجب شگفتی آنان می‌شد. لذا نزد رسول خدا (ص) می‌آمدند و از آنچه دیده بودند می‌پرسیدند و آن حضرت آنان را به منزل فاطمه (س) راهنمایی می‌فرمود. آنها سراسیمه به منزل فاطمه (س) می‌آمدند و او را در حالی که در محرابش نشسته و نماز می‌گذارد و نور از محراب و چهره‌اش پرتو افشان بود، می‌دیدند و درمی‌یافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از نور فاطمه (س) بوده است و آنگاه که روز به نیمه می‌رسید و فاطمه (س) آماده نماز می‌شد از چهره‌اش نوری زرد رنگ می‌درخشید و این نور زرد به خانه‌های مردم وارد می‌شد به طوری که لباس‌ها و رنگ اهل خانه زرد می‌شد. باز آنها به نزد رسول خدا (ص) می‌آمدند و از آنچه دیده بودند می‌پرسیدند و آن حضرت آنان را به منزل فاطمه (س) راهنمایی می‌فرمود، آنها سراسیمه به منزل فاطمه (س) آمده و او را در حالی که در محرابش ایستاده و نور زرد رنگی از چهره‌اش پرتو افکن بود می‌دیدند و در می‌یافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از نور فاطمه (س) بوده است. و در آخر روز و گاه غروب خورشید نیز نور سرخ فامی از سر شادی و شکر الهی از فاطمه (س) پرتو افشان شده و به خانه‌های مردم وارد می‌شد، به گونه‌ای که دیوارهایشان را سرخ و آنان را شگفت زده می‌کرد. آنها نزد رسول خدا (ص) می‌آمدند و از آنچه دیده بودند می‌پرسیدند و آن حضرت آنان را به منزل فاطمه (س) راهنمایی می‌فرمود. آنها سراسیمه به منزل فاطمه (س) آمده و او را در حالی که نشسته و به تسبیح و تمجید خداوند مشغول و نور سرخی از چهره‌اش پرتو افکن بود می‌دیدند و درمی‌یافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از نور فاطمه (س) بوده است"[۱۰۳].[۱۰۴]

صدیقه

از نام‌های مبارک ایشان صدّیقه است؛ یعنی کسی که جداً با صدق و راستی همراه است؛ چراکه وی پدر بزرگوارش را تصدیق نمود و در گفتارش با صداقت و راستی بود و بسیار صادقانه رفتار می‌کرد و به راستی که نام صدّیقه برازنده وی بود. از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «وَ هِيَ الصِّدِّيقَةُ الْكُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى»؛ او صدیقه کبری است و روزگاران بر محور شناخت شخصیت فاطمه در گردش بوده است[۱۰۵].[۱۰۶]

حوراء

از ابن‌عباس روایت شده که پیامبر خدا (ص) فرمود: «دخترم فاطمه حوریه‌ای در چهره آدمیان است. او هیچ‌گاه خون ندید و مردی با او تماس نگرفت. خداوند بدین سبب او را فاطمه نامید که او و دوستدارانش را از آتش دوزخ رهایی بخشید»[۱۰۷]. نیز از ایشان روایت شده است: «إِنَّ فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ كُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى الْجَنَّةِ قَبَّلْتُهَا»؛ فاطمه حوریه‌ای در چهره انسان است. هرگاه مشتاق بهشت می‌شوم، او را می‌بوسم[۱۰۸].[۱۰۹]

بتول

در مورد علت نام‌گذاری ایشان به بتول، از علی (ع) روایت شده که فرمود: از پیامبر سوال شد که معنای بتول چیست؟ زیرا ما از شما شنیدیم که می‌گفتید مریم و فاطمه بتول هستند. پیامبر فرمود: بتول زنی است که هرگ عادت ماهیانه نمی‌شود. همانا حیض در دختران انبیاء مکروه است. همچنین در علت انتخاب لقب بتول برای آن حضرت از امام جواد (ع) روایت شده است که: «سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ (س) بِالْبَتُول‌: لِانْقِطَاعِهَا إِلَى اللَّهِ تَعَالَی»: به این علت فاطمه را بتول نامیدند که از زرق و برق دنیا گسسته بود و به عبادت خداوند پیوسته بود[۱۱۰].[۱۱۱]

طاهره

حضرت زهرا (س) طاهره است. همچنین گفته شده، حضرت زهرا (س) مطهره. پیامبر این لقب (طاهره) را به حضرت فاطمه (س) داده‌اند. اسماء بنت عمیس می‌گوید: «قال النبی: أما علمت ان ابنتى طاهره مطهره»[۱۱۲]؛ پیامبر (ص) فرمود: «آیا نمی‌دانی که دخترم پاک و پاکیزه است». آیه تطهیر هم دلیل دیگری بر پاک بودن حضرت از رجس و پلیدی‌ها است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۱۳]. این آیه به اجماع خاصه و عامه در شأن پنج تن آل عباست[۱۱۴].

طیبه

حضرت فاطمه زهرا (س) طیبه است. حضرت زهرا (س) طیبه است، چنانچه مرحوم ابن طاووس بعد از نقل روایت فضیلت اهدای نماز به معصومین می‌فرماید: بعد از نماز هدیه به هر یک از معصومین این دعا را بخواند؛ دعایی که بعد از خواندن نماز هدیه به حضرت زهرا (س) خوانده می‌شود: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّه مِنِّي إِلَى الطَّاهِرَه الْمُطَهَّرَه الطَّيِّبَه الزَّكِيَّه فَاطِمَه...»[۱۱۵].[۱۱۶]

مبارکه

حضرت زهرا (س) مبارکه است به اعتبار خیرها و برکت‌های فراوان که از سوی او پدید می‌آید. قرآن کریم بدین جهت که نسل پیامبر گرامی (ص) تنها از وجود مقدس زهرا (س) استمرار یافته، از وی به کوثر یاد کرده است. او، مام پیشوایان معصوم و مادر دودمان پاک رسول خدا (ص) به شمار می‌آید. وی از رسالت پیامبر گرامی (ص) دفاع نمود و دشواری‌هایی را که در مسیر پایداری و ایستادگی در برابر ستم‌پیشگان و منحرفان از خط رسالت دید، به جان خرید. دودمان فراوان، همان خیرها یا مهمترین مصادیق برکت‌های فراوان است که خداوند به رسول گرامی عطا نمود و در سوره کوثر بدان تصریح کرده است.

حضرت زهرا (س) مبارکه است و مبارک از برکت گرفته شده که به معنای رشد و زیاده است، مبارک یعنی آنچه از او خیر زیاد بیاید. به حضرت زهرا (س) از این جهت مبارک می‌گویند که او کوثر ﴿إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ[۱۱۷] است؛ همان طور که فخر رازی در تفسیر خود گفته: مراد صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (س) است[۱۱۸].

مرحوم علامه طباطبایی هم می‌گوید: منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریه‌ای است که خدای تعالی به آن جناب ارزانی داشته و برکتی است که در نسل آن جناب قرار داده یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه؛ چیزی که هست کثرت ذریه یکی از مصادیق خیر کثیر است و اگر مراد مسئله ذریه به استقلال و یا به طور ضمنی نبود، آوردن کلمه «إِنَّ» در جمله ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ[۱۱۹] فایده‌ای نداشت؛ زیرا کلمه «إِنَّ» علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم می‌رساند و معنا ندارد بفرماید ما به تو حوض دادیم، چون که بدگوی تو اجاق کور است و یا بی‌خیر است[۱۲۰].[۱۲۱]

محدثه

یکی از اسماء حضرت فاطمه (س) محدَّثه است، به این معنا که فرشتگان الهی بر ایشان نازل می‌شدند و گفتگو می‌نمودند. فرق این نزول فرشتگان با وحی بر انبیاء الهی این است که وحی انبیاء وحی تشریعی است، اما نزول فرشتگان بر محدَّثین تشریع و بیان احکام نیست، بلکه بیان اخبار غیبی (وحی انبائی و غیر تشریعی) و مانند آن است. طبق آیاتی از قرآن کریم در امت‌های سلف، افرادی که هم صحبت با فرشتگان و محدَّث بوده‌اند وجود داشته‌اند.

مطابق روایات متعدد، فاطمه زهرا و ائمه اثنی عشر (ع) محدَّث هستند. محدَّثه یکی از اسماء و القاب حضرت فاطمه (س) است. امام صادق (ع) در حدیثی فرمودند: «برای فاطمه (س) نزد خدای عزوجل، نُه اسم است: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه، زهرا».

محدَّثه مؤنث محدث است، هم خانواده با کلمات حادث، حدیث و تحدیث است و از ریشه حدث گرفته شده است. حدث در لغت یعنی چیزی پیش از این نبوده و به وجود آمده و حدیث یعنی هر چیز تازه و نو، به سخن و کلام حدیث می‌گویند چون چیزی پس از چیزی و لفظی بعد از لفظ دیگر ایجاد می‌شود. حدیث در اصطلاح، کلامی است که حاکی قول یا فعل یا تقریر معصوم باشد و به آن خبر و سنت و روایت نیز گفته می‌شود و تحدیث به معنای سخن گفتن است و محدِّث (اسم فاعل) در اصطلاح به کسی گفته می‌شود که اهل جمع‌آوری و نقل حدیث باشد و محدَّث (اسم مفعول) یعنی کسی که با او سخن گفته‌اند و در اصطلاح در مورد کسانی به کار می‌رود که فرشتگان با او سخن گفته‌اند (الهام گیرنده و گوش فرادهنده به حدیث فرشتگان) و محدثه مؤنث محدث است و به دو صورت تلفظ می‌شود: به فتح دال که اسم مفعول است و به کسر دال که اسم فاعل است. «محدِّثه» به کسر دال یعنی زنی که برای دیگران حدیث نقل می‌کند و محدَّثه به فتح یعنی زنی که دیگری با وی سخن گفته و در اصطلاح به بانویی گفته می‌شود که فرشتگان با وی سخن گفته‌اند. وحی الهی دارای مراتب متفاوتی است که فاطمه زهرا (س) صاحب وحی تعریفی و انبائی است و اخبار جبرئیل به حضرت زهرا (س) و محدثه بودن آن جناب امری مبرهن و مطابق شأن و شاکله استعلا یافته و به فعلیت رسیده آن حضرت است.

ارتباط انسان با فرشتگان از لحاظ عقلی امری ممکن و مطابق آیات مختلفی از قرآن کریم، نزول فرشتگان الهی و وحی بر غیر انبیا، نه تنها امکان دارد، بلکه در امت‌های گذشته موارد متعددی واقع شده است و قرآن کریم به آنها اشاره نموده است؛ همچون نزول ملائکه بر حضرت مریم (س)، وحی بر مادر موسی (ع) و وحی بر حواریون حضرت عیسی (ع).

اعتقاد به وجود محدَثین یعنی افرادی که پیامبر نبوده، اما با فرشتگان در ارتباط بوده‌اند از موضوعات مسلم اسلام است. طبق آیات قرآن کریم، فرشتگان بر غیر انبیا نیز نازل می‌شده‌اند و روایات متعدد در منابع روایی شیعه و سنی به وجود افراد محدَّث در امت اسلام تصریح دارد. آنچه ما شیعیان معتقدیم این است که محدَثین این امت، ائمه اثنی عشر و فاطمه زهرا (س) هستند.

علامه امینی در کتاب الغدیر خود در این باره می‌گوید: «وجود کسانی که محدَّث هستند در امت اسلامی مورد اتفاق همه مسلمین است- همان‌گونه که در امت‌های -گذشته چنین افرادی وجود داشته‌اند. پیامبر اعظم نیز این مطلب را به مسلمین خبر داده، اما آنچه مورد اختلاف است مصداق محدَّث است». گفتنی است که مسلمانان طبق آیه ۴۰ سوره احزاب معتقدند رسول اکرم (ص) خاتم پیامبران است و پس از رحلت ایشان، وحی منقطع گشته است؛ حال چگونه فرشتگان بر حضرت فاطمه (س) نازل شده و با آن بزرگوار صحبت کرده‌اند؟

پاسخ این است که طبق آیات قرآن، نزول فرشته الهی و ارتباط خداوند با غیر پیامبران، از طریق فرشتگان و وحی امکان‌پذیر است؛ از این رو نزول فرشتگان، مساوق وجود نبی یا رسول نیست و می‌شود نبوت و رسالت نباشد، اما ارتباط با فرشتگان و وحی وجود داشته باشد. وحی اقسامی دارد و همه این اقسام برای انبیاء الهی وجود داشته، اما از میان این موارد آنچه اختصاصی انبیا است و برای غیر نبی نیست وحی تشریعی است و در نبود نبی، تشریع صورت نمی‌گیرد. با توجه به این مطالب معلوم می‌شود منظور از ختم نبوت و ختم پیامبری و انقطاع وحی پس از رحلت رسول اعظم، ختم وحی تشریعی است نه قطع ارتباط فرشتگان با بشر و امکان نزول فرشتگان و وحی غیر تشریعی همچنان باقی است.

به بیانی دیگر با اکمال دین و شریعت، تشریع به پایان رسید و پس از آن وحی تشریعی صورت نمی‌گیرد حتی با حضور پیامبر؛ وحی تشریعی با اکمال دین به اتمام رسیده و استمرار وحی تشریعی با اکمال دین منافات دارد، اما استمرار وحی غیر تشریعی و ارتباط با فرشتگان، با اکمال دین منافات ندارد و از آنجا که مطابق آیات الهی، وحی غیر تشریعی بر غیر انبیا، ممکن بوده و واقع شده، در نتیجه وجود افراد محدَّث که فرشتگان بر ایشان نازل و بر ایشان وحی انبائی شود، منافاتی با ختم نبوت و رسالت ندارد؛ همان‌گونه که روایات نبوی به این امر تصریح دارد.

باید دانست طبق روایات، محدَّث به کسی اطلاق می‌شود که فرشتگان الهی بر وی نازل می‌شوند و اخبار غیبی را به او می‌رسانند؛ مثلاً در روایت وارد شده از حضرت صادق (ع) سؤال شد: مقصود از محدَّث چیست؟ آن حضرت فرمودند: «يَأْتِيهِ مَلَكٌ فَيَنْكُتُ فِي قَلْبِهِ كَيْتَ وَ كَيْتَ‌»[۱۲۲]؛ «محدَّث کسی است که فرشته بر او نازل می‌شود و نکات وحی را بر قلب او عرضه می‌دارد».

امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ»[۱۲۳]، «إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي أَئِمَّه مُهْتَدُونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ»[۱۲۴].

در زیارت فاطمه (س) هم وارد شده است: «السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّه النَّقِيَّه السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَه الْعَلِيمَه». ناگفته نماند که علمای اهل سنت نیز قائلند پس از پیامبر اکرم محدث وجود داشته و فرشتگان با او سخن می‌گفته‌اند، اما می‌گویند، آن فرد را خود پیامبر اکرم معین فرموده است و آن شخص، عمر است! بخاری و مسلم در این مورد نقل می‌کنند که: «قال النبی: قد كان فى الامم قبلكم محدثون فان يكن فى امتى منهم أحد فان عمر بن الخطاب منهم‌»[۱۲۵].

«قابل توجه و تأمل است که در پایان تمام این روایات، راویان سنی، نام خلیفه دوم را ملحق و اضافه نموده‌اند. این مطلب که آیا وی (که سابقه بت‌پرستی و شرک دارد) محدَّث بوده است یا اهل بیت عصمت و طهارت (که خداوند در قرآن کریم ایشان را مطهر برمی‌شمرد)؟ با اندک فکر و دقت در آیات الهی و روایات صحیح نبوی، مطالعه اعمال، رفتار و گفتارشان، بر هر انسان حق‌جویی روشن می‌شود.

بنابراین وحی الهی دارای مراتب متفاوتی است که فاطمه زهرا (س) صاحب وحی انبائی هستند. مطابق آیات قرآن کریم، وحی و نزول فرشتگان بر غیر پیامبران سابقه داشته؛ لذا اکنون نیز امکان‌پذیر است. فرق وحی بر انبیا و غیر ایشان این است که وحی تشریعی مختص به انبیاء الهی است و بر غیر انبیا تشریع نمی‌شود. با رحلت رسول گرامی اسلام وحی تشریعی خاتمه یافته، اما ارتباط با فرشتگان و وحی غیر تشریعی استمرار یافت.

همان‌طور که گفته شد، اعتقاد به وجود محدَّثین در امت پیامبر اسلام (ص)، مورد اتفاق فرق اسلامی است. طبق روایات متعدد، ائمه معصومین و فاطمه زهرا (س) محدَّث هستند.

فاطمه زهرا (س)، محدَّثه و فرشتگان الهی مفتخر به هم‌صحبتی با ایشان هستند؛ کلام حضرت سراسر نور و هدایت است. اشتراک حضرت صدیقه طاهره (س) است با امیرالمؤمنین (ع) و یازده فرزند معصومش، در محدث بودن (یعنی شنیدن حدیث فرشتگان). مسلم است.

در این منقبت، حضرت صِدّیقه (س) با علی و اولاد معصومش (ع) شریک است و او نیز محدثه بوده؛ چنان که امامان دوازده‌گانه محدث بوده‌اند. در حدیثی آمده: «أَنَّ أَوْصِیاءِ مُحَمَّدٍ مُحَدِّثُونَ‌»؛ «اوصیای محمد (ص) محدث هستند»[۱۲۶] و به قول معصوم (ع): «إِنَّ في كُلِّ أُمَّه مُحَدِّثِينَ مِنْ غَیْرِ نُبُوَّه»[۱۲۷]؛ در هر امتی محدث‌هایی هستند که نبوت ندارند (از فرشتگان حدیث می‌شنوند)».

حضرت فاطمه (س) محدثه است و محدثه یعنی کسی که با مادرش هنگامی که در رحم او بوده، صحبت می‌کرد. محدثه یعنی آنکه فرشتگان با او سخن می‌گفتند و این هر دو در مورد حضرت فاطمه (س) صادق است. پس فرشتگان با حضرت فاطمه (س) هم‌سخن می‌شدند و آن حضرت نیز با آنان تکلم می‌نمود. سپس فاطمه اطهر (س) در شبی به فرشتگان فرمود: آیا مریم، دختر عمران بر تمام زنان عالم برتری ندارد؟

فرشتگان عرضه داشتند: مریم سرور زنان عصر خویش بود، ولی خدای متعال تو را سرور و مهتر زنان عصر خود و عصر مریم و سرور و برتر زنان اولین و آخرین قرار داده است[۱۲۸]. در روایتی از امام باقر (ع) آمده است: محدث کسی است که در گوش او زده شود و گوش او بشنود مانند شنیدن صدای زنجیر که به طشت بکشند[۱۲۹].

ناگفته نماند که شأن و جلالت فاطمه زهرا (س) بسیار فراتر از فرشتگان بوده و با توجه به جایگاه ارزشمند فاطمه (س) گفتگوی حضرت با فرشتگان شرافتی بزرگ برای فرشتگان به حساب می‌آید نه امتیازی برای آن حضرت. فرشتگان باید به خود ببالند و به هم‌نوعان خود فخر بفروشند که لایق هم‌صحبتی با حبیبه خدا، فاطمه زهرا (س) شده‌اند[۱۳۰].

از ششمین امام نور آمده است که: «مِنَّا مَنْ يُقْذَفُ فِي قَلْبِهِ قَذْفاً وَ مِنَّا مَنْ يُخَاطَبُ»[۱۳۱]؛ «برخی از ما کسانی هستند که قلبشان به الهام روشن می‌شود و بعضی نیز مورد خطاب قرار می‌گیرند و با آنان سخن گفته می‌شود».

حضرت صادق (ع) فرمود: محدث آواز ملک را می‌شنود و او را نمی‌بیند. راوی عرض کرد: «أَصْلَحَكَ اللَّهُ» چگونه می‌فهمد، آواز فرشته است؟ فرمود: به وی سکینه و وقاری عطا می‌شود که از این راه می‌فهمد کسی که با او سخن می‌گوید فرشته است[۱۳۲].

سُلیم گفت: از محمد بن ابی بکر سؤال کردم: آیا فرشتگان با غیر از انبیا سخن می‌گویند؟ او در جواب گفت: این آیه قرآن را نخوانده‌ای: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ[۱۳۳].

گفتم: امیرالمؤمنین محدث است؟ گفت: «نَعَمْ وَ كَانَتْ فَاطِمَه (س) مُحَدَّثَه وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّه وَ مَرْيَمُ كَانَتْ مُحَدَّثَه وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّه وَ أُمُّ مُوسَى مَا كَانَتْ نَبِيَّه وَ كَانَتْ مُحَدَّثَه وَ كَانَتْ سَارَه امْرَأَه إِبْرَاهِيمَ قَدْ عَايَنَتِ الْمَلَائِكَه فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّه»؛ «فاطمه زهرا محدثه بود ولی پیغمبر نبود. حضرت مریم پیامبر نبود، ولی «محدثه» بود یعنی فرشتگان با او سخن می‌گفتند. مادر موسی نیز محدثه بود، ولی پیامبر نبود. ساره همسر حضرت ابراهیم فرشتگان را با چشم خودش دید و آنها بشارت اسحاق و یعقوب (ع) را به او دادند؛ محدثه بود ولی پیامبر نبود»[۱۳۴].

سلیم بن قیس هلالی می‌گوید که محمد بن ابوبکر شهید شد. به امیرالمؤمنین تسلیت گفتم و آنچه را که محمد بن ابی بکر به من گفته بود به عرض ایشان رساندم. امیرالمؤمنین فرمود: محمد - خدا او را رحمت کند – راست گفته است. او شهید زنده‌ای است که به او روزی داده می‌شود.

در ادامه فرمود: ای سلیم به درستی که اوصیاء و جانشینان من یازده مرد از فرزندان من هستند. امامانی هدایت کننده و هدایت شده و همه محدث هستند. گفتم ای امیرالمؤمنین آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: پسرم حسن (ع) سپس پسرم حسین (ع) سپس این پسرم و دست پسر پسرش یعنی علی بن الحسین را گرفت در حالی که او کودکی شیر خوار بود. سپس هشت نفر از فرزندانش یکی پس از دیگری، ایشان کسانی هستند که خداوند به ایشان قسم خورده است و فرموده است: ﴿وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ[۱۳۵]

از آنچه گذشت درمی‌یابیم که جلالت قدر و عظمت شأن فاطمه (س) به قدری زیاد است که فرشتگان بر وی نازل شده و با وی سخن می‌گفتند. از این جهت او را محدثه می‌گویند. به ویژه آنکه پس از وفات پیغمبر، خداوند فرشته‌ای را گمارده بود که برای دلجویی و تسلیت و زدودن غم و اندوه آن بانو به نزد وی می‌آمد و با او سخن می‌گفت. البته حضرت زهرا (س) «مُحَدِّثَه» به کسر دال هم بود؛ زیرا برای دیگران نقل حدیث می‌کرد. ما از حضرت فاطمه زهرا (س) روایات زیادی در دست داریم.

فاطمه زهرا (س) به سؤالات زنان مدینه پاسخ می‌فرمودند و به آنان حدیث می‌آموختند. فاطمه زهرا (س) احادیث زیادی را از پیامبر و یا حضرت علی (ع) برای ما نقل فرموده‌اند، از این رو ایشان را «مُحَدِّثَه» گویند.

اسحاق بن جعفر هم می‌گوید: از حضرت ابوعبدالله (ص) شنیدم که می‌فرمود: همانا فاطمه (س) محدثه نامیده شد؛ زیرا فرشتگان از آسمان فرود می‌آمدند و او را ندا می‌کردند؛ همان‌گونه که مریم دختر عمران را ندا می‌نمودند و می‌گفتند: «یَا فَاطِمَه ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ[۱۳۶] یَا فَاطِمَه﴿اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ[۱۳۷]»؛ «ای فاطمه! خداوند تو را برگزید و پاک کرد و بر تمام زنان جهان، برتری داده است. ای فاطمه! فرمان بردار پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع کن».

راوی می‌گوید: از حضرت ابی عبدالله (ع) شنیدم که می‌فرمود: همانا فاطمه (س) را به این جهت محدَّثه نامیدند که فرشتگان از آسمان نازل می‌شدند و با او گفتگو می‌کردند؛ مانند گفت‌و‌شنود مریم دختر عمران با فرشتگان؛ بنابراین از نام‌های معروف فاطمه زهرا (س) محدثه است که امام صادق (ع) در سبب نامگذاری مادرش فاطمه (س) به محدَّثه چنین می‌فرماید: «‌إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَه (س) مُحَدَّثَه لِأَنَّ الْمَلَائِكَه كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ»[۱۳۸]؛ فاطمه (س) محدثه نامگذاری شد، چون فرشتگان پیوسته از آسمان فرود می‌آمدند و به او خبر می‌دادند؛ همان‌گونه که به مریم دختر عمران خبر می‌دادند.

گرچه فرشتگان با کسی جز انبیاء الهی گفتگو نداشتند، ولی چهار بانوی بزرگ در تاریخ انبیاء بودند که پیامبر نبودند و در عین حال فرشتگان با آنان سخن می‌گفتند:

  1. مریم، مادر حضرت عیسی (ع)؛
  2. همسر عمران مادر حضرت موسی و مریم (ع)؛
  3. ساره، مادر حضرت اسحاق (ع) و یعقوب (ع)؛
  4. فاطمه زهرا (س)[۱۳۹].

پیامبر اسلام در بستر بیماری از هوش رفته بود که در خانه کوبیده شد. فاطمه (س) فرمود: کوبنده در کیست؟ عرض کرد: مرد غریبی هستم و پرسشی از رسول خدا دارم اجازه ورود می‌دهید؟ فاطمه (س) پاسخ داد: برگرد خدا تو را رحمت کند! حال رسول الله مساعد نیست.

رفت و سپس برگشت و در را زد و گفت: غریبی است که از رسول خدا اجازه می‌گیرد آیا به غریبان اجازه ورود می‌دهند؟ ناگاه رسول خدا به هوش آمد و فرمود: ای فاطمه! آیا می‌دانی چه کسی است؟ عرض کرد: خیر یا رسول الله! فرمود: این همان است که جماعت‌ها را به‌هم می‌زند و لذت‌های دنیوی را از بین می‌برد؛ او فرشته مرگ است! به خدا قسم پیش از من از احدی اجازه نگرفت و پس از من از کسی اجازه نخواهد گرفت و به سبب بزرگواری و کرامتی که در پیشگاه خداوند دارم تنها از من اجازه می‌گیرد؛ به او اجازه ورود بده!

فاطمه (س) فرمود: داخل شو خداوند تو را رحمت کند! فرشته مرگ چون نسیم ملایمی وارد شد و فرمود: «السَّلَامُ عَلَى أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِ اللَّهِ‌(ص)»[۱۴۰].

این جریان ناگوار از نوع سخنانی است که فاطمه زهرا (س) با فرشته داشته است و به راستی که فاطمه (س)، محدثه است[۱۴۱].

مرضیه و راضیه

فاطمه (س) به تلخی‌ها و دشواری‌ها و مصیبت‌هایی که خداوند در دنیا برایش مقدر ساخته بود، رضایت کامل داشت و خداوند نیز از او راضی بود. قرآن کریم در سوره دهر خبر می‌دهد که خداوند از عملکرد وی رضایت یافت و او را از بیم بزرگ روز قیامت مصونیت بخشید. فاطمه زهرا (س) با دو لقب راضیه و مرضیه از مصادیق آیه شریف ﴿رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ[۱۴۲] است. او محدّثه بود؛ زیرا فرشتگان با او سخن می‌گفتند، همان‌گونه که با مریم دخت عمران و مادر موسی و ساره همسر ابراهیم (ع) که او را به تولّد اسحاق و سپس یعقوب مژده دادند، گفتگو می‌کردند[۱۴۳].

فاطمه زهرا (س) نه تنها به مقدرات خداوند راضی بودند بلکه در مقام رضا به حدی رسیده بودند که خداوند نیز از او راضی بودند. فاطمه (س) هم راضیه است و هم «مرضیه»[۱۴۴]. برای نفس پنج مرتبه اماره، لوامه، مطمئنه، راضیه و مرضیه آمده است که مرضیه شریف‌ترین نفس‌هاست. راضیه آن نفسی است که همه مقدرات و احکامی را که از سوی خدا به او می‌رسد قبول دارد ولی مرضیه نفسی است که خداوند از او خشنود شده و مورد رضایت حضرت حق واقع گردیده است[۱۴۵].

فاطمه (س) راضیه است از این رو ورد زبانش «رَضِيتُ بِمَا رَضِيَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌»؛ «خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر را خشنود سازد»[۱۴۶] است. سلمان می‌گوید: در محضر رسول خدا بودم؛ ناگاه فاطمه زهرا (س) با حالتی محزون وارد شد و از طعن و آزار و زنان قریش گله کرد که می‌گویند پدرش او را به مردی فقیر علی (ع) تزویج کرده است. پدر، حضورش را گرامی داشت و دست لطف و مهربانی بر سرش کشید. سپس فرمود: این عقد به فرمان خدا بوده است و شما دو نفر، برگزیده خدا و کفو و همتای هم هستید. زهرا (س) سر بر آسمان برداشت و با شادمانی گفت: «رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِكَ يَا أَبَتَاهْ نَبِيّاً وَ بِابْنِ عَمِّي بَعْلًا وَ وَلِيّاً»؛ از اینکه الله پروردگارم و شما ای پدر پیغمبرم و پسرعمویم، شوهر و ولی‌ام است راضیم»[۱۴۷]. هنگام خواستگاری علی (ع) نیز پیامبر با دخترش به مشورت نشست، فاطمه (س) از پدرش پرسید: نظر شما چیست؟

رسول خدا (ص) فرمود: «أَذِنَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ»؛ «خداوند از آسمان اجازه داده است». فاطمه (س) گفت: خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر را خشنود سازد.

همچنین روزی حسین (ع) در دامان مادرش بود، پیامبر او را در آغوش گرفت و سپس بر قاتلان حسین (ع) نفرین کرد. فاطمه (س) پرسید: پدر جان! چه می‌گویید؟ حضرت فرمود: از مصائب و آینده او یاد می‌کنم. گویا هم اکنون جایگاه شهادت او و یارانش را می‌بینم که چگونه که برای رسیدن به «شهادت» بر هم سبقت می‌گیرند. فاطمه (س) از قاتل و مکان شهادت فرزندش پرسید. رسول خدا فرمود: در سرزمین کربلا و به دست بدترین افراد به شهادت می‌رسد. آن‌گاه رسول خدا پیرامون عظمت و منزلت حسین (ع) مطالبی بیان کرد. در این هنگام فاطمه (س) گفت: «يَا أَبَهْ سَلَّمْتُ وَ رَضِيتُ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ»؛ «ای پدر تسلیم و خشنودم و بر خدا توکل کردم». پیامبر دست مبارکش را بر قلب و دیدگان وی کشید و فرمود: «إِنِّي وَ بَعْلَكِ وَ أَنْتِ وَ ابْنَيْكِ فِي مَكَانٍ تَقَرُّ عَيْنَاكِ وَ يَفْرَحُ قَلْبُكِ»[۱۴۸]؛ «همانا من، شوهرت، تو و فرزندانت در جایگاهی هستیم (مقام قرب الهی) که به سبب آن، دیدگانت روشن و قلبت شادمان می‌شود».

مرحوم انصاری صاحب اللمعه البیضاء فی شرح خطبه الزهراء به این علت حضرت زهرا (س) را مرضیه دانسته است:

  1. خداوند متعال در آخرت کراماتی فاخر به او عطا می‌فرماید تا راضی گردد. همان‌گونه که به پدرش فرمود: ﴿وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى[۱۴۹].
  2. چون خدای متعال، پیامبر و شویش از او راضی هستند.
  3. چون تمام موجودات از او راضی‌اند؛ چراکه از فیوضات وی بهره می‌برند[۱۵۰].

از عایشه پرسیدند: چه کسی نزد رسول خدا محبوب‌تر از همه بود؟ عایشه گفت: فاطمه (س). گفتم: من درباره مردان سؤال کردم. گفت: شوهرش. به خداوند سوگند هیچ چیز مانع نمی‌شد از اینکه او در روزها روزه‌دار و در شب‌ها متهجد باشد و چیزی را بگوید که خداوند آن را دوست می‌دارد و به آن راضی می‌شود.

عبدالرحمن بن المثنی الهاشمی می‌گوید: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ مِنْ أَيْنَ جَاءَ لِوُلْدِ الْحُسَيْنِ الْفَضْلُ عَلَى وُلْدِ الْحَسَنِ وَ هُمَا يَجْرِيَانِ فِي شَرَعٍ وَاحِدٍ فَقَالَ لَا أَرَاكُمْ تَأْخُذُونَ بِهِ إِنَّ جَبْرَئِيلَ (ع) نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ (ص) وَ مَا وُلِدَ الْحُسَيْنُ (ع) بَعْدُ فَقَالَ لَهُ يُولَدُ لَكَ غُلَامٌ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ يَا جَبْرَئِيلُ لَا حَاجَه لِي فِيهِ فَخَاطَبَهُ ثَلَاثاً ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً (ع) فَقَالَ لَهُ إِنَّ جَبْرَئِيلَ يُخْبِرُنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ يُولَدُ لَكَ غُلَامٌ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ لَا حَاجَه لِي فِيهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَخَاطَبَ عَلِيّاً (ع) ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ يَكُونُ فِيهِ وَ فِي وُلْدِهِ الْإِمَامَه وَ الْوِرَاثَه وَ الْخِزَانَه فَأَرْسَلَ إِلَى فَاطِمَه (س) أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِغُلَامٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي فَقَالَتْ فَاطِمَه لَيْسَ لِي فِيهِ حَاجَه يَا أَبَتِ فَخَاطَبَهَا ثَلَاثاً ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَيْهَا لَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ فِيهِ الْإِمَامَه وَ الْوِرَاثَه وَ الْخِزَانَه فَقَالَتْ لَهُ رَضِيتُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَعَلِقَتْ وَ حَمَلَتْ بِالْحُسَيْنِ (ع) فَحَمَلَتْ سِتَّه أَشْهُرٍ ثُمَّ وَضَعَتْهُ وَ لَمْ يَعِشْ مَوْلُودٌ قَطُّ لِسِتَّه أَشْهُرٍ غَيْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ (ع) فَكَفَلَتْهُ أُمُّ سَلَمَه وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَأْتِيهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَيَضَعُ لِسَانَهُ فِي فَمِ الْحُسَيْنِ فَيَمَصُّهُ حَتَّى يَرْوَى فَأَنْبَتَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَحْمَهُ مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ لَمْ يَرْضَعْ مِنْ فَاطِمَه (س) وَ لَا مِنْ غَيْرِهَا لَبَناً قَطُّ...»[۱۵۱]؛ به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایتان شوم چرا فرزندان امام حسین (ع) بر فرزندان امام حسن (ع) برتری یافتند؟ (فرزندان امام حسین (ع)، امام شدند ولی فرزندان امام حسن (ع) چنین نشدند) در حالی که هر دو از یک پدر و مادر هستند؟ حضرت صادق (ع) فرمود: جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت: خداوند فرزندی به شما خواهد داد که امتت پس از شما او را خواهند کشت. پیامبر اکرم به جبرئیل فرمودند: به چنین فرزندی نیاز ندارم و سه مرتبه این کلام را تکرار فرمودند. سپس امیرالمؤمنین را در جریان این سخن قرار دادند که جبرئیل از طرف خداوند به ایشان خبر داده است که پسری برای تو به دنیا می‌آید، امتم بعد از من او را می‌کشند. حضرت امیر عرضه داشتند: ای رسول الله! چنین فرزندی را نمی‌خواهم. سه مرتبه این کلام را به حضرت رسول فرمود.

سپس حضرت محمد (ص) افزود: امامت و وراثت باید از طریق فرزندان همین پسر شهید منتقل گردد. پس به دنبال فاطمه (س) فرستاده و به او پیام داد: خداوند بشارت پسری را می‌دهد که امتم پس از من او را می‌کشند. فاطمه (س) عرضه داشت: پدر جان! به چنین فرزندی احتیاجی ندارم، سه مرتبه این سخن را تکرار کرد. پس از آن پیامبر به فاطمه (س) خبر دادند که امامت و وراثت باید از طریق همین فرزند منتقل گردد. فاطمه زهرا (س) به پدر گفتند: راضی به رضای خداوند هستم (اگر او چنین می‌خواهد من حرفی ندارم) پس فاطمه زهرا (س) به امام حسین (ع) باردار شدند و بعد از شش ماه سیدالشهداء (ع) به دنیا آمدند؛ هیچ نوزاد شش ماهه زنده نمانده است، مگر امام حسین (ع) و حضرت عیسی (ع). سرپرستی امام حسین (ع) را به ام سلمه سپردند. پیامبر هر روز می‌آمدند و زبان مبارکشان را در دهان امام حسین (ع) قرار می‌دادند. او زبان رسول الله را می‌مکیدند و تمام وجود امام حسین (ع) این گونه رشد کرد[۱۵۲].

منصوره

حضرت فاطمه (س) در آسمان‌ها به این نام خوانده می‌شود و نصر به معنای اعانت است و کدام نصرت و اعانت بالاتر از خلاصی از آتش و غلبه بر دشمن[۱۵۳]. امام صادق (ع) از پدران خود از رسول خدا نقل می‌کنند که فرمودند: ای مردم! می‌دانید خلقت فاطمه (س) چگونه است؟ گفتند: خدا و پیامبرش آگاه‌ترند.

فرمود: فاطمه (س) حوریه‌ای انسان گونه است نه اینکه انسانی (معمولی باشد). فاطمه از عَرق و پر جبرئیل خلق شده است. گفتند: ای رسول خدا، فهم این بر ما مشکل است. می‌گویی او حوریه‌ای انسان‌گونه است و نه انسان (عادی) و سپس اظهار می‌داری از عرق و پر جبرئیل خلق شده است. فرمود: امر را بر شما روشن می‌سازم خداوند سیبی از بهشت به وسیله جبرئیل به من هدیه داد. جبرئیل آن سیب را به سینه‌اش گذاشت. پس جبرئیل عرق کرد و در نتیجه سیب نیز مرطوب شد و این دور طوبت (در هم آمیختند) و یکی شدند. (او آن سیب را نزد من آورد و) گفت: سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد ای رسول خدا.

گفتم: و سلام بر تو ای جبرئیل. گفت: خداوند سیبی از بهشت به شما هدیه داده است. من آن را گرفتم و بوسیدم. بر دیده نهادم و به سینه چسباندم. سپس جبرئیل گفت: ای محمد، آن را بخور. گفتم: حبیبم جبرئیل، مگر هدیه پروردگار هم خورده می‌شود؟

گفت: آری تو مأمور به خوردن آن هستی. پس آن را شکافتم. نوری درخشنده از آن بیرون جهید. من از آن نور بی‌تاب شدم. جبرئیل گفت: بخور، که آن نور منصوره فاطمه است. گفت: دختری که از صُلب تو خواهد بود و نامش در آسمان منصوره است و در زمین فاطمه. گفتم: ای جبرئیل، چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه نامیده شده است؟

گفت: برای این در زمین فاطمه نام گرفته که شیعیانش به دور از آتش جهنم هستند و دشمنانش به دور از محبتش. درباره نام منصوره فاطمه (س) این سخن خداوند در کتابش است: ﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ[۱۵۴] یعنی به نصرت فاطمه (س)[۱۵۵].

خبردادن جبرئیل در بهشت به حضرت رسول به اینکه فاطمه زهرا (س) منصوره است، بشارتی روحانی و تکریمی رحمانی و اظهاری از جلالت قدر آن مستوره کبری است. خداوند سبحان امام عصر (ع) را منصور خواند. آنچه شیعه دوازده امامی اعتقاد دارد، پس از ظهور فرج اعظم در این عالم، آن جناب یاری می‌شود و انتقام می‌کشد و خون‌های دشمنان خدا را می‌ریزد. اما حضرت فاطمه زهرا (س) منصوره است، یعنی در آخرت نصرت الهی به ایشان متوجه می‌گردد و این انتقام موقوف به قیام قیامت است. حکمت تأخیر چه چیز است؟

جواب آن بدیهی است که امام عصر (ع) پس از خروج، خون‌های دشمنان حضرت فاطمه (س) و فرزندان او را می‌ریزد و زمین را از لوث وجودشان پاک می‌کند و در دنیا مکافات می‌دهد؛ اما مکافات دنیا عاجل و گذراست در حالی که مکافات اخروی آجل و باقی است. در ضمن لوای شفاعت افراشتن، خود موهبتی است از برای دوستان فاطمه و ذریه آن مطهره. پس منصور بودن حضرت حجه الله الاعظم نیز به جهت آن بزرگوار است. در قیامش نیز ﴿بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ[۱۵۶] در آخرت هم دوستان حضرت فاطمه (س) به مفاد ﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ[۱۵۷] شاد و خندان می‌شوند. در آخرت - که روز بزرگ خدا و روز نمایش نصرت حق است - جزای دوستی خودشان را که خیرالعمل است، می‌بینند و به رضوان الهی می‌رسند. به بیان دیگر حضرت امام عصر (ع) مظهر قهر و غضب خداوندی است. قیامش برای ریختن خون دشمنان فاطمه زهرا (س) است. فاطمه زهرا (س) مظهر رأفت و رحمت و شفقت حضرت احدیت است. قیامش در روز حشر برای محبت و عداوت اولیاء الله و اعداء الله است و تمیزدهنده اهل ثواب و عقاب[۱۵۸].[۱۵۹]

مؤمنه و صالحه

﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّه وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۱۶۰].

این زن والامقام آن قدر به خدا و آخرت ایمان دارد که حاضر است کاخ فرعون و مقام ملکه نیل بودن را رها سازد و شدیدترین شکنجه‌های فرعون را تحمل کند و در عوض به پیشگاه خداوند رود و بهشت ندیده او را خریدار باشد و خداوند هم به وی چنان مقامی می‌دهد که نه تنها نمونه و الگوی ایمان برای زنان، بلکه نمونه و اسوه ایمان برای مردان نیز می‌شود: ﴿مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا.

حضرت فاطمه زهرا (س) خود نمونه کامل ایمان و خداباوری بود و معتقد بود: «فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ»[۱۶۱]؛ «پس خداوند ایمان را برای پاکی شما از شرک قرار داده است». ایشان در سخنی و دیگر فرمود: «وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ كَلِمَه جُعِلَ الْإِخْلَاصُ تَأْوِيلَهَا»[۱۶۲]؛ «گواهی می‌دهم که خدایی جز الله نیست و شریکی برای او نیست؛ کلمه‌ای که نتیجه آن اخلاص است».

او به درجه‌ای از ایمان و حضور رسیده بودند که می‌فرمودند: «شغلنى عن مسألته لذّه خدمته‌، لا حاجه لى غير النّظر إلى وجهه الكريم»[۱۶۳]؛ «لذتی که از خدمت حضرت حق می‌برم، مرا از هر خواهشی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر وجه کریم خداوند باشم».

فاطمه (س) سراسر وجودش مشحون از ایمان و انوار الهی بود و قطب‌نمای حرکت او در امور فردی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی، ایمان به خدا و عمل به آموزه‌ها و دستورات الهی بود. کریمه قرآنی دیگر می‌فرماید: ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ[۱۶۴]

الیزابت خاله حضرت مریم و همسر و حضرت زکریا با اینکه عقیم و نازا بود، اما خداوند به خاطر کمالاتی که داشت فرزندی به وی عنایت فرمود به نام یحیی که آنها را از تنهایی نجات داد.

فاطمه زهرا (س) نیز یکی از بارزترین مصادیق آیه فوق است؛ کسی که نمونه سبقت در کار خیر و امیدواری به خدا و خشوع در برابر او بود و با آیه ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۱۶۵] مورد تجلیل خداوند قرار گرفت[۱۶۶].

کنیه ام ابیها

پیامبر گرامی (ص) به پاس ارج و مقام زهرا (س) او را «أم أبیها» یعنی «مادر پدر» کنیه داد؛ زیرا هیچ کس چون زهرا (س) از محبت ایشان بهره نداشت و از چنان جایگاه برجسته‌ای برخوردار نبود. پیامبر گرامی (ص) به سان فرزندی با مادر خود، با زهرا (س) رفتار می‌کرد. فاطمه (س) نیز همانند مادری با فرزند خویش با پدر بزرگوارش هم‌گرایی داشت. همواره پدر را در آغوش می‌گرفت و زخم‌های بدن مبارکش را مرهم می‌نهاد و از درد و رنج او می‌کاست[۱۶۷].

کنیه ام‌الائمه

وی از کنیه ام‌الائمه نیز برخوردار بود؛ زیرا رسول خدا (ص) خبر داده بود که پیشوایان معصوم (ع) از فرزندان زهرا هستند و حضرت مهدی (ع) از نسل آن بزرگ بانو پدید خواهد آمد[۱۶۸]و با آنان حجة‌الوداع انجام داد و احکام و مناسک حج را به آنان آموخت. در بازگشت، کاروان حاجیان در غدیرخم توقف کرد و پیامبر گرامی (ص) بر فراز منبری از جهاز شتران قرار گرفت و پس از بیان مقدماتی با صدای بلند اعلان کرد: «آن کس که من مولا و صاحب اختیار او بودم، اینک علی، مولا و صاحب اختیار او است. خدایا! دوستدارانش را دوست بدار و دشمنانش را دشمن شمار». بدین ترتیب، على (ع) را به جانشینی پس از خود منصوب کرد و سپس به مسلمانان فرمان داد تا با علی (ع) بیعت کنند و به عنوان امیرمؤمنان به او ادای احترام نمایند. مسلمانان چنین کردند و پس از انجام این بیعت، راهی شهر و دیار خود شدند و رسول خدا (ص) به مدینه بازگشت[۱۶۹].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. شهاب الدین حسینی مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج۲۵، ص۲۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۳، ص۱۵: «لأنّها زهرة المصطفى (ص)؛ كَانَ وَجْهُهَا يَزْهَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ...».
  2. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸ و ج۲، ص۵۰۰؛ شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۲۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۰۵.
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲: «وَ نَسْلِ الْمُطَهَّرَةِ الْبَتُولِ».
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸.
  5. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۹؛ شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۴، ص۱۷۹.
  6. شیخ صدوق، الأمالی، ص۵۹۲؛ همو، الخصال، ص۴۱۴؛ همو، علل الشرائع، ص۱۷۸.
  7. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸.
  8. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۶؛ شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۳۱۴-۳۱۵.
  9. اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۵۸؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۴، ص۱۷۹ و الامالی، شیخ صدوق، ص۷۸، ۱۷۵ و ۱۸۸. همچنین در منابع اهل سنت این مطلب به صراحت آمده است از جمله: مسند ابی داوود، ابی داوود، ج۱، ص۱۹۶؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۰؛ حلیة الأولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۴۲.
  10. صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۶۰ و فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۸۸.
  11. التاریخ الکبیر، بخاری، ج۱، ص۲۳۲.
  12. صحیح البخاری، بخاری، ج۵، ص۲۳۱۷؛ صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۴، ص۱۹۰۴.
  13. «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.
  14. الامالی، شیخ صدوق، ص۷۸، ۱۱۱، ۱۷۶، ۱۸۸، ۳۷۳، ۵۵۴، ۵۶۰ و ۵۷۵.
  15. الامالی، شیخ صدوق، ص۱۸۷؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص۱۰۷.
  16. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵؛ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم ص۹۳.
  17. مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب مازندرانی، ج۲، ص۱۱۲ و ۱۱۳؛ مسند فاطمه الزهراء (س)، شیخ عزیزالله عطاردی، ترجمه: محمد رضا عطایی، ص۳۸ و ۳۹.
  18. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۱۵۸.
  19. موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۷۷.
  20. عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۹۵.
  21. موسوعه زیارات المعصومین، ج۱، ص۲۸۵.
  22. موسوعه زیارات المعصومین، ج۳، ص۱۲.
  23. «أَيَّتُهَا الْحُرَّه فُلَانٌ وَ فُلَانٌ بِالْبَابِ يُرِيدَانِ أَنْ يُسَلِّمَا عَلَيْكِ فَمَا تَرَيْنَ قَالَتْ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحُرَّه زَوْجَتُكَ فَافْعَلْ مَا تَشَاءُ»؛ کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۹.
  24. کتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۱۹۲.
  25. الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۱۹۲.
  26. «اخْتَارَ الْمَلِكُ الْجَبَّارُ صَفْوَه كَرَمِهِ وَ عَبْدَ عَظَمَتِهِ لِأَمَتِهِ سَيِّدَه النِّسَاءِ بِنْتِ خَيْرِ النَّبِيِّينَ»؛ مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب مازندرانی، ج۳، ص۳۴۸.
  27. کشف الغمه، علی بن عیسی بن أبی الفتح الإربلی، ج۱، ص۳۵۷؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۲۸.
  28. «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِيٌّ حَبِيبُ اللَّهِ‌، الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ صَفْوَه اللَّهِ، فَاطِمَه أَمَه اللَّهِ، عَلَى بَاغِضِهِمْ لَعْنَه اللَّهِ»؛ تاریخ بغداد، ابوبکر خطیب بغدادی، ج۵، ص۸۷.
  29. «يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَه سَيِّدَه إِمَائِي قَائِمَه بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي‌...»؛ امالی شیخ صدوق، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۲.
  30. صدیقه طاهره (س) بانوی بزرگ اسلام، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ص۷۲.
  31. موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۷۸.
  32. موسوعه زیارات المعصومین، ج۱، ص۲۸۳.
  33. الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۱۶۱.
  34. الخصال، شیخ صدوق، ج۲، ص۴۱۴؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۰.
  35. فضائل الخمسه من الصحاح السته، سید مرتضی حسینی فیروزآبادی، ج۳، ص۱۲۴.
  36. موسوعه زیارات المعصومین، ج۵، ص۱۱۲.
  37. امالی شیخ صدوق، ص۴۷۵؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۳.
  38. موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۵، ص۱۰۳.
  39. موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۹۲.
  40. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۲۰.
  41. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۰، ص۱۷۰.
  42. موسوعه زیارات المعصومین، ج۱، ص۲۷۷.
  43. «و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند» سوره حدید، آیه ۱۹.
  44. «اوتيت ثلاثا لم يؤتهن أحد و لا أنا، صهرا مثلي و لم اوت انا مثلک، و أوتيت زوجه صديقه مثل ابنتي و لم أوت مثلها زوجه، و اوتيت الحسن و الحسن من صلبك و لم اوت من صلبي مثلهما، و لكنكم مني و انا منكم»؛ الریاض النضره فی مناقب العشره، محب الدین طبری، ج۳، ص۱۷۲؛ فضائل الخمسه من الصحاح السته، سید مرتضی حسینی فیروزآبادی، ج۳، ص۱۴۸.
  45. «يَا عَلِيُّ إِنِّي قَدْ أَوْصَيْتُ فَاطِمَه ابْنَتِي بِأَشْيَاءَ وَ أَمَرْتُهَا أَنْ تُلْقِيَهَا إِلَيْكَ فَأَنْفِذْهَا فَهِيَ الصَّادِقَه الصَّدُوقَه ثُمَّ ضَمَّهَا إِلَيْهِ وَ قَبَّلَ رَأْسَهَا وَ قَالَ فِدَاكِ أَبُوكِ يَا فَاطِمَه»؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۲۲، ص۴۹۰.
  46. «وَ هِيَ الصِّدِّيقَه الْكُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى»؛ امالی، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۸۰؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۵.
  47. الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۲۲۴.
  48. الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۱۱۹.
  49. «در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۴.
  50. «و خداوند را نام‌های نیکوتر است، او را بدان‌ها بخوانید! و آنان را که در نام‌های خداوند کژاندیشی می‌کنند وانهید، به زودی بدانچه می‌کرده‌اند کیفر می‌بینند» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.
  51. کافی، محمد بن کلینی رازی، ج۱، ص۱۴۳.
  52. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۳۱۱.
  53. الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ص۵۵.
  54. بحارالانوار، ج۲۹، ص۲۳۱.
  55. الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ص۸۲ و ۸۳.
  56. «شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
  57. «سیه‌دیده زنانی پرده‌نشین در خیمه‌ها» سوره الرحمن، آیه ۷۲.
  58. دانستنی‌های فاطمی، علی غزالی اصفهانی، ص۹۵ و ۹۶.
  59. دانستنی‌های فاطمی، علی غزالی اصفهانی، ص۹۷.
  60. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۴.
  61. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۲.
  62. «که ما آنان را به گونه‌ای ویژه پدید آورده‌ایم * و، آنان را دوشیزه آفریده‌ایم» سوره واقعه، آیه ۳۵-۳۶.
  63. «که ما آنان را به گونه‌ای ویژه پدید آورده‌ایم،» سوره واقعه، آیه ۳۵.
  64. تفسیر الصافی، ملا محسن فیض کاشانی، ج۲، ص۶۵۲.
  65. «بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  66. «السَّلَامُ عَلَى الْبَتُولَه الطَّاهِرَه وَ الصِّدِّيقَه الْمَعْصُومَه وَ الْبَرَّه التَّقِيَّه سَلِيلَه الْمُصْطَفَى وَ حَلِيلَه الْمُرْتَضَى وَ أُمِّ الْأَئِمَّه النُّجَبَاءِ اللَّهُمَّ إِنَّهَا خَرَجَتْ مِنْ دُنْيَاهَا مَظْلُومَه مَغْشُومَه قَدْ مُلِئَتْ دَاءً وَ حَسْرَه وَ كَمَداً وَ غُصَّه تَشْكُو إِلَيْكَ وَ إِلَى أَبِيهَا مَا فَعَلَ بِهَا اللَّهُمَّ انْتَقِمْ لَهَا وَ خُذْ لَهَا بِحَقِّهَا»؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۳.
  67. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۱۰۰، ص۱۹۷.
  68. زندگانی حضرت زهرا (س) (ترجمه جلد ۴۳، بحارالانوار)، ترجمه روحانی، ص۱۵۶.
  69. بنایی که سقف آن برآمده و گرد باشد؛ گنبد.
  70. تفسیر الصافی، ملا محسن فیض کاشانی، ج۲، ص۶۵۲.
  71. علل الشرایع، شیخ صدوق، ترجمه: ذهنی، ج۱، ص۵۸۶.
  72. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۷.
  73. «مسیح پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او (نیز) پیامبران (بسیار) گذشتند و مادر او زنی بسیار راستکردار بود؛ هر دو غذا می‌خوردند؛ بنگر چگونه آیات (خویش) را برای آنان روشن می‌داریم سپس بنگر به کجا باز گردانده می‌شوند!» سوره مائده، آیه ۷۵.
  74. امالی شیخ طوسی، ص۶۶۸؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۰۵.
  75. بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۳.
  76. «صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَوْماً صَلَاه الْفَجْرِ ثُمَّ انْفَتَلَ وَ أَقْبَلَ عَلَيْنَا يُحَدِّثُنَا ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ فَقَدَ الشَّمْسَ فَلْيَتَمَسَّكْ بِالْقَمَرِ وَ مَنْ فَقَدَ الْقَمَرَ فَلْيَتَمَسَّكْ بِالْفَرْقَدَيْنِ قَالَ فَقُمْتُ أَنَا وَ أَبُو أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيُّ وَ مَعَنَا أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنِ الشَّمْسُ قَالَ أَنَا فَإِذَا هُوَ قَدْ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَنَا فَجَعَلْنَا بِمَنْزِلَه نُجُومِ السَّمَاءِ كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ فَأَنَا الشَّمْسُ فَإِذَا ذَهَبَ بِي فَتَمَسَّكُوا بِالْقَمَرِ قُلْنَا فَمَنِ الْقَمَرُ قَالَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي وَ قَاضِي دَيْنِي وَ أَبُو وُلْدِي وَ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي قُلْنَا فَمَنِ الْفَرْقَدَانِ قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ مَكَثَ مَلِيّاً فَقَالَ هَؤُلَاءِ وَ فَاطِمَه وَ هِيَ الزُّهَرَه عِتْرَتِي وَ أَهْلُ بَيْتِي هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ‌»؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۲۴، ص۷۵.
  77. «قالت خدیجه: کانت فاطمه تحدث فی بطن أمها و لما ولدت، فوقعت حین وقعت علی الأرض «ساجده» رافعه إصبعها»؛ فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفی، احمد رحمانی همدانی، ج۱، ص۱۸۳؛ ذخائر العقبی، محب الدین أحمد بن عبدالله طبری، ص۴۵؛ نزهه المجالس، ج۲، ص۲۲۷.
  78. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى فَاطِمَه الطَّيِّبَه الطَّاهِرَه الْمُطَهَّرَه الَّتِي انْتَجَبْتَهَا وَ طَهَّرْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»؛ بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۶۳.
  79. «‌ابْنَتِي فَاطِمَه حَوْرَاءُ آدَمِيَّه لَمْ تَطْمَثْ وَ لَمْ تَحِضْ وَ إِنَّمَا سَمَّاهَا فَاطِمَه لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَهَا وَ مُحِبِّيهَا مِنَ النَّارِ»؛ امتاع الاسماع، احمد بن علی مقریزی، ج۴، ص۱۹۶.
  80. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى السَّيِّدَه الْمَفْقُودَه الْكَرِيمَه الْمَحْمُودَه الشَّهِيدَه الْعَالِيَه الرَّشِيدَه»؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۲۰.
  81. بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۹۹.
  82. بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۹۹.
  83. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى السَّيِّدَه الْمَفْقُودَه الْكَرِيمَه الْمَحْمُودَه الشَّهِيدَه الْعَالِيَه الرَّشِيدَه»؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۲۰.
  84. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى السَّيِّدَه الْمَفْقُودَه الْكَرِيمَه الْمَحْمُودَه الشَّهِيدَه الْعَالِيَه الرَّشِيدَه»؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۲۰.
  85. «وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَيْمُونَه طَاهِرَه مُطَهَّرَه ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَه حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِي أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَه يَا فِضَّه يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّه...»؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۲، ص۶۳ و ۳۴۷.
  86. «قَالَ عَلِيُّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (ع) فَبَكَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ ضَمَّهَا إِلَيْهِ وَ قَالَ مُوَفَّقَه رَشِيدَه مَهْدِيَّه مُلْهَمَه»؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۳، ص۴۹۲.
  87. «يَا مُمْتَحَنَه امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَه...»؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۹۴؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، ج۶، ص۹.
  88. «و در آن روز مؤمنان شاد می‌شوند * به یاری خداوند» سوره روم، آیه ۴-۵.
  89. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸.
  90. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۸۱، ص۳۲۴.
  91. «يَا فَاطِمَه وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَقَدْ حُرِّمَتِ الْجَنَّه عَلَى الْخَلَائِقِ حَتَّى أَدْخُلَهَا وَ إِنَّكِ لَأَوَّلُ خَلْقِ اللَّهِ يَدْخُلُهَا بَعْدِي كَاسِيَه حَالِيَه نَاعِمَه يَا فَاطِمَه هَنِيئاً لَكِ»؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۲، ص۴۹۰.
  92. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۱۰۰، ص۱۹۹.
  93. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۱۴ – ۱۷۶.
  94. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۱۶۱-۱۷۷.
  95. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۴۶۳.
  96. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۴۶۳.
  97. حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.
  98. علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ۴۳: ۱.
  99. حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰؛ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵.
  100. الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۱۱۳ و ۱۲۹؛ غایة المرام، سید هاشم بحرانی، ج۴، ص۱۶۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۰، ص۴۴.
  101. الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵.
  102. علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۱؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۶۴.
  103. علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۱.
  104. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵.
  105. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۰۵؛ محمد بن علی بن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۳۳.
  106. حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.
  107. احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۳۳۱، ح۶۷۷۲؛ علی بن حسام الدین متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۹.
  108. احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۸۷؛ عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۳، ص۱۸.
  109. حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.
  110. عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، عوالم العلوم والمعارف و الأحوال من الآیات والأخبار والأقوال، مستدرک فاطمه از امام جواد، ص۸۰.
  111. حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.
  112. صحیفه الإمام الرضا، علی بن موسی امام هشتم، محقق: محمد مهدی نجف، ص۹۰؛ فاطمه الزهراء من المهد الی اللحد، سید کاظم حائری قزوینی، ص۱۲۱؛ نزهه المجالس و منتخب النفائس، عبدالرحمن بن عبدالسلام صفوری شافعی بغدادی، ص۲۲۷.
  113. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  114. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۱۴.
  115. جمال الاسبوع فی کمال العمل المشروع، علی بن موسی سید بن طاووس، ص۳۰.
  116. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۱۵.
  117. «ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.
  118. التفسیر الکبیر، ابوعبدالله محمد بن عمر بن حسین الامام فخرالدین رازی، ج۳۲، ص۱۲۴.
  119. «بی‌گمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بی‌پساوند است» سوره کوثر، آیه ۳.
  120. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۲۰، ذیل سوره کوثر.
  121. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۲۷؛ حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.
  122. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ص)، محمد بن حسن صفار قمی، ج۱، ص۳۲۲.
  123. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ص)، محمد بن حسن صفار قمی، ج۱، ص۳۷۲.
  124. الإختصاص، شیخ مفید، ص۳۲۹.
  125. صحیح بخاری، کتاب المناقب، باب مناقب عمر بن الخطاب، ح۳۴۱۳؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب ۲ من فضائل عمر، ح۴۴۱۱.
  126. کافی، محمد بن کلینی رازی، ج۱، ص۳۷۰.
  127. اللمعه البیضاء فی شرح خطبه الزهراء، محمد علی بن احمد قراچه داغی تبریزی انصاری، ص۲۰۰.
  128. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۷۸.
  129. بصائرالدرجات، محمد بن حسن صفار، ص۳۲۴.
  130. کوثر رسول، حسین گنجی، ص۷۵ و ۷۶.
  131. بحارالانوار، ج۴۳، ص۷۹.
  132. کافی، محمد بن کلینی رازی، ج۱، ص۲۷۱.
  133. «و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان می‌افکند، از میان برمی‌دارد سپس آیات خود را استوار می‌گرداند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره حج، آیه ۵۲.
  134. اسرار آل محمد، سلیم بن قیس هلالی، ص۵۰۵؛ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، سلیم بن قیس هلالی، ج۲، ص۸۲۴.
  135. «يَا سُلَيْمُ إِنَّ أَوْصِيَائِي أَحَدَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ وُلْدِي أَئِمَّه هُدَاه مَهْدِيُّونَ كُلُّهُمْ مُحَدَّثُونَ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ هُمْ قَالَ ابْنِي هَذَا الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِي هَذَا الْحُسَيْنُ ثُمَّ ابْنِي هَذَا وَ أَخَذَ بِيَدِ ابْنِ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ هُوَ رَضِيعٌ ثُمَّ ثَمَانِيَه مِنْ وُلْدِهِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ وَ هُمُ الَّذِينَ أَقْسَمَ اللَّهُ بِهِمْ فَقَالَ ﴿وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ «و سوگند به پدر، و فرزندی که آورده است،». فَالْوَالِدُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ أَنَا ﴿وَمَا وَلَدَ يَعْنِي هَؤُلَاءِ الْأَحَدَ عَشَرَ وَصِيّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ‌»؛ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۸۲۴ و۸۲۵.
  136. «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.
  137. «ای مریم! پروردگارت را به فروتنی فرمان بر و سجده کن و با نمازگزاران نماز بگزار» سوره آل عمران، آیه ۴۳.
  138. عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ص۳۶.
  139. مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب مازندرانی، ص۳۳۶، ح۳.
  140. مناقب آل أبی طالب. ابن‌شهرآشوب مازندرانی، ص۳۳۶، ح۳.
  141. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۲۹؛ حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.
  142. «خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند» سوره مائده، آیه ۱۱۹.
  143. حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.
  144. موسوعه زیارات المعصومین، سید هادی رفیعی پور، ج۱، ص۲۷۷.
  145. الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ج۱، ص۲۳۳.
  146. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۴۹-۱۵۱.
  147. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۴۹-۱۵۱.
  148. تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم بن فرات الکوفی، ص۱۷۲؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۶۴؛ پرتویی از مکتب زهرا (س)، غلامعلی عباسی فردویی، ص۳۵ و ۳۶.
  149. «و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.
  150. اللمعه البیضاء فی شرح خطبه الزهراء، محمد علی بن احمد قراچه داغی تبریزی انصاری، ص۲۰۵.
  151. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۵، ص۲۵۴؛ دانستنی‌های فاطمی، علی غزالی اصفهانی، ص۸۲.
  152. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۳۹.
  153. معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۳۹۶.
  154. «در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد می‌شوند * به یاری خداوند» سوره روم، آیه ۴-۵.
  155. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۸؛ مجموعه مقالات الزهراء، سید عبدالرزاق کمونه حسینی و شیخ علی اکبر نهاوندی، ص۲۴۵.
  156. «به یاری خداوند که هر کس را بخواهد یاری می‌رساند و او پیروزمند بخشاینده است» سوره روم، آیه ۵.
  157. «در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد می‌شوند» سوره روم، آیه ۴.
  158. الخصائص الفاطمیه، عبدالعظیم بن باقر کجوری، ص۱۱۲.
  159. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۵۳.
  160. «و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانه‌ای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.
  161. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۹۴، ص۲۲۵.
  162. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۵، ص۲۲۰.
  163. ریاحین الشریعه، شیخ ذبیح الله محلاتی، ج۱، ص۹۲.
  164. «آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک می‌شتافتند و ما را به امید و بیم می‌خواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.
  165. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  166. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص۲۵۵.
  167. حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.
  168. ابراهیم قندوزی، ینابیع الدموده، ج۲، ص۸۳؛ لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ص۱۹۲؛ علی بن حسام الدین متقی هندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۱۰۵.
  169. حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.