حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۲۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<onlyinclude>{{درجه‌بندی
{{مدخل مرتبط
| لینک‌دهی دستی = <!--ندارد، دارد-->ندارد
| موضوع مرتبط =  
| رده = <!--ندارد، دارد-->دارد
| عنوان مدخل =  
  | جعبه اطلاعات = <!--نه، ندارد، دارد-->ندارد
| مداخل مرتبط = [[حضرت فاطمه در قرآن]] - [[حضرت فاطمه در حدیث]] - [[حضرت فاطمه در نهج البلاغه]] - [[حضرت فاطمه در تاریخ اسلامی]] - [[حضرت فاطمه در معارف و سیره نبوی]] - [[حضرت فاطمه در معارف و سیره امام باقر]] - [[حضرت فاطمه در معارف و سیره امام صادق]] - [[حضرت فاطمه در معارف و سیره رضوی]] - [[حضرت فاطمه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[حضرت فاطمه از دیدگاه اهل سنت]]
| عکس = <!--نه، ندارد، دارد-->ندارد
| پرسش مرتبط  = فاطمه زهرا (پرسش)
| ناوبری = <!--ندارد، دارد-->
}}
| رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->
| کپی‌کاری = <!--از چند منبع ، از تک منبع، ندارد-->
| استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->
| ارزیابی=<!--نشده، اولیه، نهایی-->نشده
| شناسه = <!--ندارد، ناقص، کامل-->ندارد
| رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->
| جامعیت = <!--ندارد، دارد-->ندارد
| زیاده‌نویسی = <!--دارد، ندارد-->
| تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| توضیحات =
}}</onlyinclude>
{{ویرایش غیرنهایی}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[فاطمه زهرا در قرآن]] |[[فاطمه زهرا در حدیث]] | [[فاطمه زهرا در نهج البلاغه]]| [[فاطمه زهرا در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[فاطمه زهرا (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


حضرت فاطمه{{س}}، در [[سال پنجم بعثت]] در [[شهر]] [[مکه]] به [[دنیا]] آمدند. [[پدر]] بزرگوارشان، [[پیامبر خاتم]] و مادرشان، [[حضرت خدیجه]] {{س}}، هستند. دارای [[القاب]] مختلفی هستند که مهمترین آنان، [[زهرا]] است. دوران [[زندگی]] هجده ساله [[حضرت فاطمه ]]{{س}} را می‌توان در سه مقطع [[تولد]] تا [[هجرت]]، [[هجرت]] تا [[رحلت پیامبر]] و بعد از [[پیامبر]] تا [[شهادت]] ایشان مورد بررسی قرار داد. [[دختر بزرگوار پیامبر خدا]]{{صل}} و [[همسر]] [[امام علی]]{{ع}} در سال ۱۱ [[هجری]] در [[مدینه]] و در پی مصدومیت‌هایی که در راه [[دفاع از ولایت]] و حماسۀ [[غدیر]] متحمّل شد، به [[شهادت]] رسیدند.
'''حضرت فاطمه {{س}}'''، بیستم جمادی‌الثانی پنجم [[بعثت]] در [[مکه]] متولد شد. پدر و مادرشان، [[حضرت محمد]] {{صل}} و [[حضرت خدیجه]] {{س}} و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[همسر]] ایشان است. [[امام حسن]] {{ع}}، [[امام حسین]] {{ع}}، [[زینب کبری]] {{س}}، [[ام‌کلثوم]] {{س}} و [[محسن]] {{ع}} [[فرزندان]] او هستند. [[فاطمه]]، زهرا، مطهره، شهیده و محدثه از [[القاب]] وی و «ام ابیها» معروف‌ترین کنیه ایشان است.  


==فاطمه زهرا{{س}}==
هشت سال ابتدای [[زندگی]] به همراه پدر در مکه بودند، پس از [[مهاجرت]] به [[مدینه]] در [[ماه رمضان]] [[سال دوم هجری]] با [[حضرت علی]] {{ع}} [[ازدواج]] کردند. بعد از [[شهادت]] پدر مدت زمان کوتاهی زندگی کرد و در [[ماجرای سقیفه]] و به [[دلیل]] [[دفاع]] از [[ولایت امیرالمؤمنین]] {{ع}} آسیب دیده و در بستر [[بیماری]] افتادند و در ۳ جمادی الثانی به شهادت رسیدند.
*[[فاطمه]]، در لغت به معنای [[قطع]] کننده، جدا کننده و نگه‌دارنده است. در مورد وجه تسمیه [[حضرت زهرا]]{{س}} به این نام نکاتی گفته شده است، از جمله اینکه به واسطۀ ایشان [[شیعیان]] او از [[آتش جهنم]] جدا شده و دورند<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۰۲-۶۰۴.</ref>.
* [[حضرت فاطمه ]]{{س}}، در [[سحرگاه]] [[روز جمعه]]، بیستم جمادی‌الثانی پنجم [[بعثت]]<ref>شیخ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۷۵؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۹؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ حسین بن حمدان خصیبی، الهدایة الکبری، ص۱۷۵.</ref> در [[مکه]] [[تولد]] یافت. از وی با عنوان [[برترین]] [[زنان]] [[جهان]] از آغاز [[خلقت]] تا [[پایان جهان]] یاد می‌شود<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۳؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار، ج۳۷، ص۶۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۹۵.</ref>.<ref>(تاریخ‌های غیر مشهور دیگری که سال تولد را به چند سال قبل از پنجم بعثت و حتی پیش از بعثت می‌رساند نیز آمده است شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی معرفة الصحابة، ج۸، ص۲۶۳.</ref> پدرش، [[حضرت محمد]]{{صل}}، [[خاتم پیامبران]] و مادرش [[خدیجه]]{{س}}، از [[زنان]] بزرگ [[مکه]] و از اشراف و تجار جزیرة‌العرب است که پس از [[ظهور اسلام]]، اول زنی بود که به [[پیامبر]]{{صل}} [[ایمان]] آورد و ثروتش را در راه [[گسترش اسلام]] در [[اختیار]] ایشان گذارد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۲۴؛ این هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۸۷ و ۲۴۰.</ref>. [[حضرت فاطمه ]]{{س}} [[اسامی]]، [[القاب]] و کنیه‌های بی‌شماری دارند که هر کدام، توصیف‌کنندۀ ابعادی از [[شخصیت معنوی]] و مادی ایشان است، برخی از آنها عبارت‌اند از: [[بتول]]، [[حصان]]، [[حرّه]]، [[سیده]]، [[عذرا]]، زهرا، [[حوراء]]، [[مبارکه]]، [[طاهره]]، [[زکیه]]، [[راضیه]]، [[مرضیه]]، [[محدثه]]، [[مریم]] کبری، [[صدیقه]] کبری، نوریه، سماویه، حانیه، [[انسیه]]، منصوره، أم‌الحسن، أم‌الحسین، أم‌المحسن، ام‌الحسنین، أم الأئمه، أم‌أبیها، [[سیدة نساء العالمین]] و...<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۰۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۳۱۴-۳۱۵.</ref>


==میلاد [[فاطمه زهرا]]{{س}}==
[[سوره کوثر]] و آیاتی مانند: [[آیه مودت]]، [[آیه نور]] و [[آیه تطهیر]] و [[روایات]] فراوانی از [[پیامبر خاتم]] {{صل}} و [[ائمه]] {{ع}} حکایت از [[شأن]] والای [[حضرت زهرا]] {{س}} دارد.
*مرحوم [[کلینی]] در کتاب خود بابی درباره میلاد [[فاطمه]]{{س}} آورده و قبل از آنکه به این باب وارد شود با [[سند صحیح]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که ایشان فرموده: "[[فاطمه]]{{س}} دختر [[محمد]]{{صل}} پنج سال بعد از [[مبعث]] به [[دنیا]] آمد و در حالی که هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمرش می‌گذشت، [[وفات]] کرد<ref>اصول کافی، ج۱، ص۴۵۷.</ref>. [[کلینی]] سپس باب جدید را آغاز کرده و گفته است: [[فاطمه]]{{س}} در سال پنجم [[مبعث]] متولد شد و در حالی که هیجده سال و هفتاد و پنج روز از [[عمر]] شریفش می‌گذشت، [[وفات]] کرد. او بعد از پدرش تنها هفتاد و پنج روز زنده بود<ref>اصول کافی، ج۱، ص۴۵۸.</ref>. و همچنین در [[روضه]] کافی آمده است: [[فاطمه]] در [[سال پنجم بعثت]] متولد شد<ref>روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۲۸۱.</ref>.
*در خبری که [[اربلی|إربلی]] از [[کتاب]] [[تاریخ]] موالید و وفیات [[اهل البیت]]، نوشته [[ابن خشاب]]، به صورت مرفوع از [[امام]] [[ابو جعفر]] [[محمد بن علی]]{{ع}} [[نقل]] کرده، آن [[حضرت]] فرموده است: "[[فاطمه]]{{س}} پنج سال [[پس از ظهور]] [[نبوّت]] و در حالی که [[قریش]] مشغول [[بنای کعبه]] بودند، متولد شد و در حالی که هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمرش می‌گذشت، [[وفات]] کرد". او سپس گفته است: "در [[روایت]] دیگری آمده است: در حالی که هیجده سال و پانزده روز از [[عمر]] شریفش می‌گذشت، [[وفات]] کرد. و هشت سال از عمرش را با پدرش در [[مکه]] گذرانید"<ref>کشف الغمه، ج۳، ص۷۵. استاد یوسفی غروی می‌نویسد: به این ترتیب، إربلی کریمانه از کنار خبر مرفوع ابن خشاب میگذرد، بدون توجه به تناقضی که در آن وجود دارد. این خبر از سویی میگوید، فاطمه بعد از بعثت متولد شد و از سوی دیگر میگوید که در این زمان، قریش مشغول بنای کعبه بودند! و این دو را نمی‌توان با هم جمع کرد، زیرا کعبه پنج سال قبل از بعثت تعمیر شده است و نه بعد از بعثت. إلّا اینکه بگوییم، جمله "و قریش در حال بنای کعبه بوده‌اند" را راوی جعل و اضافه کرده است وگرنه اصل خبر مردود است و به درد صاحبش میخورد. (تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۲۹۰)</ref>.
*[[طبری]] امامی با [[سند]] خود از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که آن [[حضرت]] فرمود: "[[فاطمه]]{{س}} در بیستم [[جمادی]] الاخر [[چهل]] و پنجمین سال میلاد [[نبی اکرم]]{{صل}} به [[دنیا]] آمد و هشت سال در [[مکّه]] بود"<ref>دلائل الإمامه، طبری، ص۱۰.</ref>.
*[[یعقوبی]] می‌نویسد: [[عبدالله]] که به خاطر ولادت در زمان [[ظهور اسلام]]، [[طیب]] و [[طاهر]] نامیده می‌شد و [[فاطمه]] [[بعد از ظهور]] [[اسلام]] به [[دنیا]] آمدند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.</ref>. [[مسعودی]] هم مثل همین قول را گفته است<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۲۹۱.</ref>.
*[[شیخ مفید]] در این باره نوشته است: میلاد [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} در سال دوم [[مبعث]] بوده است <ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹، ص۴۳ (به نقل از اقبال الاعمال، سید بن طاووس و به نقل از حدائق الریاض شیخ مفید، ج۳، ص۲۶۲).</ref>. در [[روایت]] دیگری آمده است که میلاد آن [[حضرت]] در [[سال پنجم بعثت]] بوده است. سپس گفته است: [[عامه]] می‌گویند که میلاد آن [[حضرت]] پنج سال [[قبل از بعثت]] بوده است<ref>مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص۵۵۴.</ref>.
*استاد [[یوسفی غروی]] می‌نویسد: قدیمی‌ترین نصّی که از عامّه در مورد این مطلب در دسترس ما می‌باشد، همان چیزی است که [[ابن حّماد دولابی حنفی]] در کتابش، "الذریة الطاهرة" آورده و [[اصفهانی]] آن را در "مقاتل الطالبیین" [[نقل]] کرده است و [[سبط ابن جوزی]] در تذکرة الخواص گفته است: و امّا [[فاطمه]]{{س}} به گفته علمای [[سیره]] در سال پنجم [[قبل از بعثت]] که [[قریش]] در حال [[بنای کعبه]] بودند، از [[خدیجه]] متولد شد و او کوچک‌ترین دختر [[رسول الله]]{{صل}} بود. و [[محب طبری]] در "ذخائر العقبی" [[روایت]] [[ابن حمّاد دولابی]] از [[امام باقر]]{{ع}} از [[عباس]] را [[نقل]] کرده است. و [[زرندی حنفی]] در "نظم درر السمطین" و [[مغلطای]] در سیره‌اش و [[دیاربکری]] در "تاریخ الخمیس" این مطلب را [[نقل]] کرده‌اند و او اضافه کرده است که بعضی گفته‌اند که [[فاطمه]] هفت و بلکه [[دوازده]] [[سال]] [[قبل از بعثت]] متولد شده است. اگرچه [[محّب طبری]] و [[دیاربکری]] بعد از [[نقل]] همین [[حدیث]]، مطلبی را آورده‌اند که دال بر این است که نطفه [[فاطمه]] از میوه‌ای به وجود آمد که [[جبرئیل]] آن را از [[بهشت]] برای [[رسول خدا]]{{صل}} آورده بود و [[آیت الله]] [[مرعشی نجفی]] آن را در "ملحقات احقاق الّحق" به [[نقل]] از این دو نفر و از [[میزان]] الاعتدال، لسان [[المیزان]]، الروض الفائق، نزهة المجالس، مجمع الزوائد، کنز العمال و منتخب آن، محاضرة الأوائل، [[مقتل]] الحسین خوارزمی، [[تاریخ]] [[بغداد]] [[خطیب]] [[بغدادی]]، مفتاح النجاه، مستدرک الحاکم و تلخیص آن از [[ذهبی]] و أخبار الدول و [[مناقب]] [[ابن مغازلی]]، [[مناقب]] [[عبدالله]] [[شافعی]]، اللالی المصنوعه و [[اعراب]] ثلاثین [[سوره]] آورده است. از طریق [[خواص]] [[عامه]] از [[صحابه نبی]] اکرم{{صل}}، [[مرحوم صدوق]] با سندی از [[طاووس یمانی]]، از [[ابن عباس]]، از [[عائشه]]، از [[نبی اکرم]]{{صل}} [[روایت]] کرده است و در "عیون المعجزات" از [[حارثة بن قدامه]]، از [[سلمان]]، از [[عمار]]، از [[فاطمه]]{{س}} [[روایت]] شده است. از طریق [[خاصه]] از [[ائمه]]{{عم}}، [[مرحوم صدوق]] در [[علل الشرائع]] از [[امام باقر]]{{ع}} و در [[معانی الاخبار]] از [[امام صادق]]{{ع}} و مرحوم قمی در تفسیرش و همچنین [[صدوق]] در الأمالی و العیون از [[امام رضا]]{{ع}} این مطلب را [[نقل]] کرده‌اند. تمام اینها دلالت می‌کند بر اینکه ولادت [[حضرت فاطمه]]{{س}} بعد از [[بعثت]] بوده است و قول مشهور این است که سنّ [[خدیجه]] به هنگام [[ازدواج]]، [[چهل]] سال بوده است و [[نبی اکرم]]{{صل}} در آن هنگام، بیست و پنج سال داشته است؛ بنابراین [[خدیجه]] پس از پنجاه و پنج سالگی [[فاطمه]] را به [[دنیا]] آورده است و این سن، سن یائسه [[زنان]] است. امّا [[زنان]] قرشی و کنانی و نبطی - چنانکه در کتاب‌های [[فقهی]] بدان اشاره شده - از این قاعده مستثنا هستند و [[خدیجه]] از [[زنان]] قرشی بوده است و لذا در سن بالا تا شصت سالگی نیز قابلیت حاملگی را داشته است<ref>تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: حسینعلی عربی)، ج۱، ص۹۳-۲۹۱.</ref>.
*زن‌های [[قریش]] و از جمله [[زنان]] [[بنی‌هاشم]] از زمانی که [[خدیجه]] با [[رسول خدا]]{{صل}} [[ازدواج]] کرد، او را از خود راندند به گونه‌ای که آنان رابطه خود را با او [[قطع]] کرده و از [[ارتباط]] دیگران با او جلوگیری می‌کردند<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲.</ref>.
*[[فاطمه]]، [[پاک]] و [[پاکیزه]]<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲.</ref> و با چهره‌ای سفید که با سرخی آمیخته بود و از همه به [[رسول خدا]]{{صل}} شبیه‌تر بود متولد شد<ref>دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۱۵۰؛ تاریخ جرجان، جرجانی، ج۱، ص۱۷۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۶؛ السیدة فاطمة الزهراء{{س}}، محمد بیومی، ص۱۲۲.</ref>. [[نقل]] شده، به محض آنکه نوزاد [[رسول خدا]]{{صل}} بر [[زمین]] گذارده شد، نوری از او درخشید و به خانه‌های [[اهل مکه]] وارد شد و پس از درنوردیدن [[شهر]]، تمام [[شرق]] و [[غرب]] [[زمین]] را منور ساخت. در این هنگام ده تن از حوریان بهشتی، در حالی که به همراه هر یک تشت و ظرفی پر از آب [[کوثر]] بود به این جمع [[نورانی]] پیوستند. ظرف آب [[کوثر]] را زنی که روبروی [[خدیجه]] نشسته بود، گرفت و [[فاطمه]] را با آن شست. آن‌گاه دو پارچه سفیدی را که همراه داشت و آنها از شیر، سفیدتر و از مشک و عنبر، خوشبوتر بودند، درآورد و [[فاطمه]] را با آنها پوشاند سپس از [[فاطمه]] خواست که سخن گوید و [[فاطمه]] به سخن آمد و گفت: "[[شهادت]] می‌دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و پدرم [[رسول خدا]] و [[سید]] [[پیامبران]] است چنانکه همسرم، [[سید]] وصیان و فرزندانم [[سید]] [[نسل]] من‌اند". [[خدیجه]] با [[شادمانی]] نوزاد الهی‌اش را به آغوش کشید. در آن روز، [[اهل آسمان]] ولادتش را به یکدیگر [[بشارت]] می‌دادند و نیز در این روز نوری شفاف و خیره‌کننده و بی‌سابقه که [[ملائکه]] تا آن زمان ندیده بودند، در [[آسمان]] ایجاد شد<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۶۹۰؛ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۸۷؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۲۶؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۶، ص۸۱ و (به نقل از العدد حلی) ج۴۳، ص۳.</ref>.
*[[شادی]] [[رسول خدا]]{{صل}} از [[تولد]] چنین دردانه‌ای، [[وصف]] ناشدنی بود. نامگذاری او نیز به [[امر خداوند]] بود که نام آسمانی او را منصوره<ref>تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم کوفی، ص۳۲۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۸.</ref> و نام زمینی‌اش را [[فاطمه]] گذارد<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی ۴:۴۳.</ref>. کلمه "[[فاطمه]]" در لغت به معنای "جدا شده" است اما درباره اینکه چرا او به این نام، نامگذاری شد، [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: "او [[فاطمه]] نامیده شد، زیرا که او و نسلش از [[آتش دوزخ]] جدا شده‌اند"<ref>مناقب الامام امیرالمؤمنین{{ع}}، محمد بن سلیمان کوفی، ج۲، ص۱۸۸؛ الامالی، شیخ طوسی، ج۲، ص۱۵۱ و ذخائر العقبی، طبری، ج۱، ص۲۶. گفتنی است، امام صادق{{ع}} نیز درباره علت نامگذاری ایشان به فاطمه{{س}} فرمودند: "او فاطمه نامیده شد زیرا که خلائق از درک حقیقتش محروم‌اند". (تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم الکوفی، ص۵۸۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۶۵)</ref>.
*[[نقل]] شده، او از همه به [[رسول خدا]]{{صل}} شبیه‌تر بود و چهره‌ای سفید آمیخته به سرخی داشت چنانکه [[رسول خدا]]{{صل}} نیز چنین بود<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۳.</ref>. و [[راه رفتن]] او با [[راه رفتن]] [[رسول خدا]]{{صل}} کوچک‌ترین تفاوتی نمی‌کرد<ref>مناقب الامام امیرالمؤمنین{{ع}}، محمد بن سلیمان کوفی، ج۲، ص۲۰۸؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۵۰؛ العمده، ابن بطریق، ص۳۸۶؛ ذخائر العقبی، طبری، ص۳۹؛ و نیز ر.ک: مسند ابی داود، ابی داود، ج۱، ص۱۹۶؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۴۷؛ مسند اسحاق بن راهویه، اسحاق بن راهویه، ج۵، ص۶؛ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۶۲؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۲۸۲: الجامع الصحیح المختصر (صحیح بخاری)، بخاری، ج۳، ص۱۳۲۶؛ صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۴، ص۱۹۰۴.</ref> به طوری که [[دیدار]] او یادآور [[رسول خدا]]{{صل}} بود<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۳۲.</ref>.
*[[کنیه]] آن [[حضرت]] "ام ابیها" به معنای "[[مادر]] [[پدر]]" است<ref>مقاتل الطالبین، ابو الفرج اصفهانی، ص۲۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۹؛ و نیز ر.ک: المتخب من ذیل المذیل، طبری، ج۱، ص۶؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۳۹۷؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۳۵، ص۲۴۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۵۳.</ref> که کنایه از اوج ابراز [[عواطف]] [[پدر]] نسبت به دختر خود است. این [[لقب]] را [[رسول خدا]]{{صل}} به آن [[حضرت]] عطا کرد<ref>تاج الموالید، شیخ طبرسی، ص۲۰.</ref>. و نیز [[القاب]] فراوانی آن [[حضرت]] دارد، از جمله این لقب‌ها {{متن حدیث|سَيِّدَةُ النِّسَاءِ}} است که [[رسول خدا]]{{صل}} [[فاطمه]] را به آن ملقب ساخت و این [[لقب]] با تعابیر مختلفی از زبان [[رسول خدا]]{{صل}} در [[منابع معتبر شیعه]] و حتی [[اهل سنت]]، انعکاس یافته است؛ تعابیری چون: {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۵۸؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۴، ص۱۷۹ و الامالی، شیخ صدوق، ص۷۸، ۱۷۵ و ۱۸۸. همچنین در منابع اهل سنت این مطلب به صراحت آمده است از جمله: مسند ابی داود، ابی داود، ج۱، ص۱۹۶؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۰؛ حلیة الأولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۴۲.</ref>؛ {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ}}<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۶۰ و فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۸۸.</ref>؛ {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ أُمَّتِي}}<ref>التاریخ الکبیر، بخاری، ج۱، ص۲۳۲.</ref> و {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۵، ص۲۳۱۷؛ صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۴، ص۱۹۰۴.</ref>. همان‌گونه که روشن است این [[لقب]] به خوبی [[جایگاه]] بی‌مانند و انحصاری آن [[حضرت]] را به تصویر می‌کشد.
*[[خداوند]] در [[قرآن کریم]] درباره [[حضرت مریم]]{{س}} چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>. و وقتی از [[رسول خدا]]{{صل}} در این باره پرسیده شد که آیا [[فاطمه]] سیّده [[نساء]] عالم خود است؟ آن [[حضرت]] فرمود: "آنکه [[سیده]] [[نساء]] عالم خود بود [[مریم]]، دختر [[عمران]] بود اما دخترم [[فاطمه]] [[سیده]] [[نساء]] اولین و آخرین عالمیان است"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۷۸، ۱۱۱، ۱۷۶، ۱۸۸، ۳۷۳، ۵۵۴، ۵۶۰ و ۵۷۵. </ref>. و نیز [[امام صادق]]{{ع}} درباره این [[لقب]] [[فاطمه]]{{س}} فرمود: "[[مریم]]، [[سیده]] [[نساء]] زمان خود بود و [[فاطمه]] [[سیده]] [[نساء]] اولین و آخرین [[بهشتیان]] است"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۱۸۷؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص۱۰۷.</ref>.
*همچنین از [[القاب]] آن [[حضرت]] "زهراء" است که به معنای "[[نور]] افشان" و "تابان" است. درباره علت نامیده شدن آن [[حضرت]] به این [[لقب]] نیز در سخنان [[معصومین]]{{عم}} به این موارد اشاره شده است:
#پرتو افشانی آن [[حضرت]] بر [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] که به دوران قبل از [[خلقت]] جسمانی آن [[حضرت]] مربوط است. از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده، [[جابر]] درباره علت نامیده شدن [[فاطمه]]{{س}} به زهراء پرسید. آن [[حضرت]] فرمودند: "زیرا که [[خداوند عزوجل]] او را از [[نور]] [[عظمت]] خود آفرید و آن گاه که پرتو افشانی کرد، [[آسمان]] و [[زمین]] از [[نور]] او [[نورانی]] شد و چشمان [[فرشتگان]] را [[خیره]] کرد که به [[سجده]] افتاده و گفتند: ای اله و [[سرور]] ما این چه نوری است؟ [[خداوند]] به آنان [[وحی]] کرد که این نوری از [[نور]] من است که آن را در آسمانم جا داده و از [[عظمت]] خود او را آفریدم و او را از صلب [[پیامبری]] از پیامبرانم که از همه [[انبیاء]] [[برتر]] است، خارج می‌کنم و نیز از آن [[نور]]، امامانی که امر مرا برپا می‌دارند و به [[دین]] [[حق]] من [[هدایت]] خواهند کرد"<ref>علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ۴۳: ۱.</ref>.
#نورافشانی آن [[حضرت]] بر مشرق‌ها و مغرب‌ها، قبل از پای نهادن به [[دنیا]]، آن گاه که ساکن [[عرش الهی]] بود. [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[خلقت]] [[فاطمه]]{{س}} فرمود: "و [[خداوند]] -جل جلاله- به یک کلمه تکلم فرمود که از آن کلمه، [[نور]] و [[روحی]] آفرید و آن دو را با هم همراه کرد و در مقابل [[عرش]] قرار داد و از آن، مشرق‌ها و مغرب‌ها [[نورانی]] شد که همان [[فاطمه]] بود و به همین جهت، زهراء نامیده شد"<ref>الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۱۱۳ و ۱۲۹؛ غایة المرام، سید هاشم بحرانی، ج۴، ص۱۶۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۰، ص۴۴. </ref>.
#نورافشانی ایشان بر اهالی [[آسمان]] آن هنگام که در [[محراب]] قرار می‌گرفت که به دوران پس از [[آفرینش]] جسمانی او مربوط است. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "وقتی [[فاطمه]] در محرابش در مقابل [[پروردگار]] -جل جلاله- می‌ایستد، [[نور]] او برای [[فرشتگان]] [[آسمان]] پرتو افشانی می‌کند چنانکه [[نور]] [[ستارگان]] برای اهالی [[زمین]]، پرتو افشان است و [[خداوند عزوجل]] در این هنگام به [[فرشتگان]] می‌فرماید: ای [[فرشتگان]] من! بنده‌ام [[فاطمه]] را بنگرید که در برابر من [[ایستاده]]، در حالی که شانه‌هایش از [[ترس]] من لرزان است و با [[قلب]] خود به [[عبادت]] من روی آورده. [[گواه]] باشید که شیعیانش را از [[آتش جهنم]]، [[امان]] دادم"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در جواب سؤال عماره که از علت نامیده شدن [[فاطمه]]{{س}} به زهراء پرسید، فرمود: "زیرا هنگامی که در محرابش میایستاد [[نور]] او برای [[اهل آسمان]] پرتو افشانی میکرد چنانکه [[نور]] [[ستارگان]] برای [[اهل]] [[زمین]] [[نور افشانی]] می‌کند"<ref>علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۱؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۶۴.</ref>.
#[[فاطمه]]{{س}} برای [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[زهرا]] بود. [[ابان بن تغلب]] از [[امام صادق]]{{ع}} درباره علت نامیده شدن [[جده]] معصومه‌اش به [[زهرا]]{{س}} پرسید. [[امام]]{{ع}} فرمود: "زیرا دائماً برای [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نورافشانی می‌کرد، هر روز سه مرتبه؛ در هنگام [[نماز صبح]] وقتی که [[مردم]] در بستر آرمیده بودند، [[نور]] چهره‌اش می‌درخشید و سپیدی آن [[نور]] به منازل [[مدینه]] وارد می‌شد به طوری که دیوارهایشان را روشن می‌کرد و موجب شگفتی آنان می‌شد. لذا نزد [[رسول خدا]]{{صل}} می‌آمدند و از آنچه دیده بودند می‌پرسیدند و آن [[حضرت]] آنان را به منزل [[فاطمه]]{{س}} [[راهنمایی]] می‌فرمود. آنها سراسیمه به منزل [[فاطمه]]{{س}} می‌آمدند و او را در حالی که در محرابش نشسته و [[نماز]] می‌گذارد و [[نور]] از [[محراب]] و چهره‌اش پرتو افشان بود، می‌دیدند و درمی‌یافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از [[نور]] [[فاطمه]]{{س}} بوده است. و آنگاه که روز به نیمه می‌رسید و [[فاطمه]]{{س}} آماده [[نماز]] می‌شد از چهره‌اش نوری زرد رنگ می‌درخشید و این [[نور]] زرد به خانه‌های [[مردم]] وارد می‌شد به طوری که لباس‌ها و رنگ [[اهل]] [[خانه]] زرد می‌شد. باز آنها به نزد [[رسول خدا]]{{صل}} می‌آمدند و از آنچه دیده بودند می‌پرسیدند و آن [[حضرت]] آنان را به منزل [[فاطمه]]{{س}} [[راهنمایی]] می‌فرمود، آنها سراسیمه به منزل [[فاطمه]]{{س}} آمده و او را در حالی که در محرابش [[ایستاده]] و [[نور]] زرد رنگی از چهره‌اش پرتو افکن بود می‌دیدند و در می‌یافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از [[نور]] [[فاطمه]]{{س}} بوده است. و در آخر روز و گاه [[غروب]] [[خورشید]] نیز [[نور]] سرخ فامی از سر [[شادی]] و [[شکر الهی]] از [[فاطمه]]{{س}} پرتو افشان شده و به خانه‌های [[مردم]] وارد میشد، به گونه‌ای که دیوارهایشان را سرخ و آنان را شگفت زده می‌کرد. آنها نزد [[رسول خدا]]{{صل}} می‌آمدند و از آنچه دیده بودند می‌پرسیدند و آن [[حضرت]] آنان را به منزل [[فاطمه]]{{س}} [[راهنمایی]] می‌فرمود. آنها سراسیمه به منزل [[فاطمه]]{{س}} آمده و او را در حالی که نشسته و به [[تسبیح]] و [[تمجید]] [[خداوند]] مشغول و [[نور]] سرخی از چهره‌اش پرتو افکن بود می‌دیدند و درمی‌یافتند که آنچه دیده بودند پرتوی از [[نور]] [[فاطمه]]{{س}} بوده است"<ref>علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۱.</ref>.
*از [[القاب]] آن [[حضرت]]، [[محدثه]] است؛ به معنای کسی که مخاطب [[کلام]] [[فرشته]] قرار می‌گیرد. [[اسحاق بن جعفر بن محمد بن عیسی بن زید بن علی]] می‌گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} زیاد شنیدم که می‌فرمود: "[[فاطمه]]{{س}} [[محدثه]] نامیده شد زیرا که [[فرشتگان]] از [[آسمان]] فرود می‌آمدند و آنچنان که [[مریم]] را ندا می‌زدند او را ندا می‌زدند و می‌گفتند: ای [[فاطمه]]! [[خدا]] تو را [[برگزیده]] و [[پاک]] ساخته و بر تمام [[زنان]] [[جهان]] [[برتری]] داده است. ای [[فاطمه]]! (به شکرانه این [[نعمت]]) برای پروردگارت [[خضوع]] کن و [[سجده]] به جای آور و با رکوع‌کنندگان [[رکوع]] کن {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد ای مریم! پروردگارت را به فروتنی فرمان بر و سجده کن و با نمازگزاران نماز بگزار» سوره آل عمران، آیه ۴۲-۴۳.</ref>. و [[فاطمه]] با آنان سخن می‌گفت و آنان نیز با او به سخن می‌نشستند تا اینکه شبی [[فاطمه]]{{س}} از آنان پرسید: آیا [[برترین]] [[زن]] بر [[زنان]] عالم، [[مریم]] نیست؟ پاسخ دادند: [[مریم]] [[برترین]] [[زنان]] زمان خود بود اما [[خداوند]] -عزوجل- تو را [[برترین]] [[زنان]] زمان و زمان [[مریم]] و [[سرور]] اولین و آخرین آنان قرار داده است"<ref>علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۲، باب ۱۴۶؛ دلائل الامامه، طبری، ص۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۴، ص۲۰۶.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} در این باره می‌فرماید: "... [[فاطمه]]{{س}} از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} بسیار محزون بود و [[جبرئیل]] پی در پی به نزد او می‌آمد و او را [[تسلی]] داد و از آن [[حضرت]] برای ایشان خبر می‌آورد و نیز ایشان را از حوادثی که پس از وی در [[نسل]] او رخ خواهد داد [[آگاه]] می‌کرد و [[علی]]{{ع}} نیز آنها را می‌نوشت که همان [[مصحف فاطمه]] است"<ref>بصائر الدرجات، حسن صفار، ص۱۷۴؛ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۴۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۵۴۵ و ج۲۶، ص۴۱.</ref>. همچنین [[امام صادق]]{{ع}} درباره این [[مصحف]] فرموده است: [[مصحف فاطمه]]{{س}} نزد ماست و [[مخالفان]] چه می‌دانند که محتوای آن چیست که می‌گویند: همان [[قرآن]] است؛ به [[خدا]] [[سوگند]] حتی یک کلمه از [[قرآن]] در آن نیست و محتوای آن مطالبی است که [[خداوند]] به [[فاطمه]]{{س}} [[وحی]] کرده است و محتوای آن تمام وقایعی است که [[شب]] و روز و تا [[آستانه قیامت]] در پی یکدیگر رخ می‌دهد"<ref>بصائر الدرجات، حسن صفار، ص۱۷۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۶، ص۳۹.</ref>.
*و نیز درباره محتوای این [[مصحف]]، [[ابوبصیر]] می‌گوید به [[امام باقر]]{{ع}} گفتم: فدای شما شوم، محتوای [[مصحف فاطمه]]{{س}} چیست؟ فرمود: "در آن، خبرهای گذشته و [[آینده]] تا [[روز قیامت]] است؛ در آن، [[اخبار]] [[آسمان]] و تعداد [[فرشتگان]] هر [[آسمان]] و خبرهای دیگر است و نیز تعداد همه مخلوقات [[الهی]]؛ چه [[فرستاده الهی]] باشد و چه نباشد و نیز [[اسامی]] هر یک از فرستاده شده‌ها، و [[اسامی]] کسانی که به سوی آنان فرستاده شده‌اند و [[اسامی]] کسانی که فرستاده شده‌ها را [[تکذیب]] کرده و کسانی که [[دعوت]] آنان را پذیرفته و [[ایمان]] آوردند و همچنین نام [[شهرها]] و ویژگی هر یک در [[شرق]] یا [[غرب]]، و نیز تعداد [[مؤمنان]] و تعداد [[کافران]] هر [[شهر]] و خصوصیات فردی هر تکذیب‌گر در آن آمده و همچنین اوصاف قرن‌های اولیه و داستان آنان و هر [[حاکم طاغوتی]] و زمان [[حکومت]] و تعداد و عددشان آمده و نیز [[اسامی]] [[امامان]] و اوصاف‌شان در آن آمده است"<ref>دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۱۰۵.</ref>.
*نویسنده و گردآورنده [[مصحف فاطمه]]{{س}} [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بوده است، چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} در این باره فرمود: آنگاه که [[خداوند متعال]]، پیامبرش{{صل}} را از [[مردم]] گرفت، اندوهی به [[فاطمه]] رسید که کسی جز [[خداوند]] -عزوجل- [[حقیقت]] آن را نمی‌داند لذا [[خداوند]] فرشته‌ای به سوی [[فاطمه]]{{س}} فرستاد تا او را در [[غم]] [[فراق]] [[پدر]] [[تسلی]] داده و با او سخن گوید. [[فاطمه]]{{س}} این مطلب را با [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در میان گذارد و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} به ایشان فرمود: "وقتی وجودش را [[حس]] کردی و صدایش را شنیدی، مرا خبر کن، [[فاطمه]]{{س}} نیز وقتی بار دیگر آن [[فرشته]] به نزدش آمده بود، [[علی]]{{ع}} را باخبر کرد و [[علی]]{{ع}} آنچه از او می‌شنید می‌نوشت تا آنکه [[مصحف فاطمه]] فراهم شد"<ref>بصائر الدرجات، حسن صفار، ص۱۷۷؛ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۴۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۵۴۵؛ ج۴۳، ص۸۰.</ref>.
*[[دوران کودکی]] [[فاطمه]]{{س}} با دوران آغازین [[دعوت علنی]] [[رسول خدا]]{{صل}} همراه بود که [[مشکلات]] شدیدی بر آن [[حضرت]]، [[تحمیل]] شد<ref>تفسیر العیاشی، عیاشی، ج۲، ص۵۴، ح۴۳ (در تفسیر قول خداوند تعالی: {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}} سوره آل عمران، آیه ۵۴)؛ تفسیر نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۸، ص۲۰۵. </ref>. در این دوران هر روز سردمداران [[قریش]] نقشه‌ای نو برای ناکام ساختن [[دعوت]] [[رسول خدا]]{{صل}} کشیده و از [[رشد]] دامنه [[تبلیغی]] [[دعوت]] آن [[حضرت]] جلوگیری می‌کردند و بر [[مسلمانان]]، بدترین خشونت‌ها را روا می‌داشتند که طبیعتاً [[فاطمه]]{{س}} که دوره خردسالی خود را می‌گذراند صحنه‌های تلخی از برخورد با پدرش را [[شاهد]] بود تا جایی که وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مسجد الحرام]] در [[سجده]] طولانی بود [[دشمنان]] شکمبه گوسفند و امثال آن بر سر [[مبارک]] او افکندند و [[فاطمه]] خردسال، سر [[پدر]] را از [[سجده]] بلند کرده و [[لباس]] ایشان را مرتب کرد<ref>تفسیر العیاشی، عیاشی، ج۲، ص۵۴، ح۴۳؛ تفسیر نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۸، ص۲۰۵.</ref>. این آزارها به حدی رسید که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ}}؛ هیچ [[پیامبری]] همانند من [[آزار]] ندید<ref>کتاب التمحیص، اسکافی، ص۴؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۴۲؛ کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۳، ص۳۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۹، ص۵۶.</ref>.
*همچنین در این سال‌ها [[فاطمه]] خردسال از نزدیک [[شکنجه]] مسلمانانی چون [[بلال]]<ref>السیرة النبویة، ابن هشام، ج۳، ص۱۸۰؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۸۰؛ شرح صحیح البخاری، بکری، ج۶، ص۴۳۴.</ref>، [[عمار]]<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۷۰.</ref> و [[سمیه]] را می‌دید<ref>البدء و التاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی، ج۵، ص۱۰۰.</ref>. و نیز خردسالی [[فاطمه]]{{س}} با دوران حضور [[مسلمانان]] در [[شعب]] [[ابی طالب]] همراه بود و با توجه به اینکه [[بنی هاشم]]<ref>روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۵۳؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۱، ص۸۵؛ حلیة الابرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۷۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۸، ص۲۸۸.</ref> و به خصوص [[رسول خدا]]{{صل}} و [[اهل بیت]] ایشان{{عم}}<ref>زاد المعاد فی هدی خیر العباد، زرعی، ج۱، ص۹۸؛ عبارت او چنین است: {{عربی|... فاشتد أذاهم لرسول الله{{صل}} فحصروه و أهل بيته في الشعب ابي‌طالب ثلاث سنين}}.</ref> در این [[شعب]] حضور داشته و در محاصره همه جانبه قرار گرفته بودند و ارتباط‌شان با دنیای خارج جز در موسم [[حج]] [[قطع]] شده بود و نیز با توجه به آنکه آغاز و انجام آن با [[دوران کودکی]] [[فاطمه]]{{س}} همراه بود؛ یعنی [[فاطمه]] دو ساله بود که به [[شعب]] وارد شد و پنج سال داشت که [[حصر]] [[شعب]] [[ابی طالب]] شکسته شد و در مجموع سه سال از دوران کودکی‌اش در [[شعب]] سپری شد<ref>این مطلب با توجه به سال ولادت فاطمه{{س}} که سال پنجم بود و نیز آغاز و پایان محاصره در شعب ابی‌طالب چنانکه مسعودی نقل می‌کند (مروج الذهب، مسعودی، ج۱، ص۲۸۴).</ref>، باید گفت، این برگی از [[تاریخ]]، دوران تلخی از [[دوران کودکی]] [[فاطمه]]{{س}} بود او سختی‌های سه ساله [[شعب]] [[ابی طالب]] را با تمام وجود لمس کرده بود و بی‌رحمی [[قریش]] را بر [[پدر]] بزرگوار و [[مسلمانان]] میدید<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۰۱؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۲، ص۳۷۷.</ref>.
*رنج‌های این دوران که با صرف بیشتر [[اموال]] [[خدیجه]] همراه بود، ادامه داشت تا با [[اعجاز الهی]] موریانه مواد عهدنامه‌ای را که [[قریش]] علیه [[مسلمانان]] تنظیم کرده و در درون [[کعبه]] قرار داده بودند، خورد و جز کلمه‌ای که بیانگر [[یگانگی خداوند]] بود از آن باقی نگذارد. [[رسول خدا]]{{صل}} این خبر را به [[ابوطالب]] رساند و [[ابوطالب]] به [[رسول خدا]]{{صل}} گفت: "[[شهادت]] میدهم که جز [[حق]] نمی‌گویی". و سپس با جماعتی به سمت [[قریش]] رفت و به آنها گفت: "برای امری آمده‌ایم تا با [[منطق]] خود به آن پاسخ دهید". گفتند: خوش [[آمدی]]، سخنت را بگو. [[ابوطالب]] گفت: "برادرزاده ام که هرگز به من [[دروغ]] نگفته، خبر داده که [[خداوند]] -عزوجل- بر [[پیمان]] نامه‌ای که شما نوشته‌اید موریانه‌ای مسلط کرده که تمام آن را به جز کلمه "[[الله]]" خورده است. حال اگر برادرزاده‌ام [[راستگو]] بود از بدرفتاری خود [[دست]] بردارید و اگر نبود او را یا بکشید و یا اگر خواستید او را زنده گذارید". [[قریشیان]] گفتند: منصفانه است. و وقتی [[پیمان]] [[نامه]] را حاضر کردند آن را همان گونه یافتند که [[رسول خدا]]{{صل}} فرموده بود. [[قریشیان]] با دیدن این [[اعجاز]] سر به زیر افکندند <ref>دلائل النبوة، اصفهانی، ج۱، ص۱۹۹؛ المنظم، ابن جوزی، ج۳، ص۴.</ref> و [[ابوطالب]] لب به سخن گشود و گفت: "اینک روشن شد که انتساب [[ظلم]] و [[بدی]] (که به ما نسبت می‌دادید) به شما شایسته‌تر است". این جریان در نهایت منجر به [[نقض]] [[عهدنامه]] و [[خروج]] [[بنی هاشم]] از [[شعب]] شد<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۰۱؛ سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی، ج۲، ص۳۷۷.</ref>.
*با [[رهایی]] [[مسلمانان]] از محاصره مرگبار [[قریش]]، [[شادی]] خاصی بر [[مسلمانان]] [[حاکم]] شد اما این [[شادی]] برای [[رسول خدا]]{{صل}} و [[فاطمه]]{{س}} دیری نپایید و به [[غم]] تبدیل شد، زیرا هنوز مدتی از [[رهایی]] آنها از [[شعب]] نگذشته بود که [[خدیجه]] کبری{{س}} در بستر [[وفات]] قرار گرفت. در آخرین لحظات، [[اسماء بنت عمیس]]، [[همسر]] [[جعفر طیار]] بالای سر او بود که دید [[خدیجه]] [[گریه]] می‌کند، اسماء از او پرسید: چرا [[گریه]] می‌کنی؟ تو [[سرور]] [[زنان]] [[بهشت]] و [[همسر رسول خدا]]{{صل}} و کسی هستی که [[رسول خدا]]{{صل}} خود [[وعده]] [[بهشت]] به تو داده است؟! [[خدیجه]]{{س}} گفت: "برای حال خود [[گریه]] نمی‌کنم؛ هر [[عروسی]] در [[شب]] انتقال به منزل همسرش، به زنی احتیاج دارد که کمک کار او باشد؛ [[فاطمه]] [[جوان]] است و می‌ترسم کسی نباشد که این [[وظیفه]] را انجام دهد". اسماء به او گفت: "ای سرورم با تو [[عهد]] می‌بندم که اگر آن زمان بودم جای تو برای او [[مادری]] خواهم کرد"<ref>کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۷۵؛ کشف الیقین، علامه حلی، ص۱۹۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۷. </ref>. و [[خدیجه]] آسوده به سرای جاوید شتافت<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۱، ص۲۸۴.</ref>. و بدین ترتیب [[فاطمه]]{{س}} که هنوز پنج سال بیشتر نداشت، به داغ [[فراق]] [[مادری]] آسمانی [[مبتلا]] شد و ایشان در این [[فراق]]، بسیار نالان بود. [[امام صادق]]{{ع}} در این باره می‌فرماید: "وقتی [[خدیجه]]{{س}} از [[دنیا]] رفت [[فاطمه]]{{س}} دامان [[رسول خدا]]{{صل}} را می‌گرفت و به دور آن [[حضرت]] می‌گشت و می‌پرسید: [[پدر]]! مادرم کجاست؟ اما [[رسول خدا]]{{صل}} جواب نمی‌داد و او همین طور به دور [[پدر]] گشته و می‌پرسید: [[پدر]]! مادرم کجاست؟ تا آنکه [[جبرئیل]] نازل شد و به [[پیامبر]]{{صل}} گفت: " پروردگارت [[دستور]] داده تا [[سلام]] او را به [[فاطمه]] برسانی و به او بگویی: مادرت در خانه‌ای که با جواهر [[زینت]] شده و سر در آن از طلا و ستونش از جنس یاقوت سرخ أحمر است، در میان [[آسیه]]، [[همسر فرعون]] و [[مریم]] است. " [[فاطمه]] هم پاسخ داد: " [[خدا]]، [[سلام]] است و [[سلام]] از اوست و [[سلام]] به سوی اوست"<ref>الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۳۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۶، ص۱. به همین مضمون: تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref>.
*اما در این [[فراق]]، حال [[پیامبر خدا]]{{صل}} از [[فاطمه]] خردسالش بهتر نبود زیرا که خدیجه‌ای را از [[دست]] داده بود که یکی از چهار [[زن]] اول عالم<ref>المصنف، صنعانی، ج۱۱، ص۴۳۰؛ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۸۵۰؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۳۵؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۵، ص۷۰۳.</ref> و [[بهشت]]<ref>الخصال، شیخ صدوق، ص۲۰۶؛ ذخائر العقبی، طبری، ص۴۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۹، ص۳۴۵.</ref> و [[بهترین]] [[همسر]] آن [[حضرت]] بود <ref>المصنف، صنعانی، ج۷، ص۴۹۲.</ref> و تا [[خدیجه]] زنده بود [[رسول خدا]]{{صل}} [[همسر]] دیگری برنگزید <ref>المصنف، صنعانی، ج۷، ص۴۹۲، با این عبارت: {{عربی|و لم يتزوج على خديجة حتى ماتت}}.</ref>. [[پیامبر خدا]]{{صل}} در سال‌های پس از [[وفات]] ایشان بسیار از او یاد میکرد و هرگاه گوسفندی [[ذبح]] می‌کرد، می‌فرمود: "برای [[دوستان]] [[خدیجه]] هم بفرستید"<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۶۰۴.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور|کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله « فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۱۱-۲۲۵.</ref>


==[[رحلت]] [[ابوطالب]]{{ع}}==
== ولادت و نیاکان ==
*[[غم]] از [[دست]] رفتن [[ابوطالب]]<ref>درباره زمان رحلت حضرت خدیجه{{س}} و حضرت ابی‌طالب{{ع}} مرحوم کلینی حدیثی از امام زین العابدین{{ع}} روایت می‌کند که ابتدا خدیجه{{س}} یک سال قبل از هجرت و ابوطالب{{ع}} نیز یک سال بعد از رحلت خدیجه{{س}} رحلت کرد (روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۳۴۰).</ref>، [[پدر]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، در سن ۸۶ سالگی، پس از [[گذشت]] اندکی از شکسته شدن حصار [[شعب]] که خود، نقش مهمی در شکسته شدن آن داشت و نیز با فاصله کوتاهی از [[رحلت]] [[خدیجه]] پیش آمد و آن سال، [[عام الحزن]] نام گرفته<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۵۰.</ref>، او [[وصی]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[عبدالمطلب]] بود و آثار باقی مانده از [[پیامبران]] را به [[رسول خدا]]{{صل}} تحویل داد<ref>حیاة القلوب، علامه مجلسی، ص۵۱ (فصل سوم).</ref> و با تمام وجود به آن [[حضرت]] [[ایمان]] آورد<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۹.</ref>. او نزد [[خداوند متعال]] و [[رسول خدا]]{{صل}} منزلتی والا داشت به طوری که پس از [[رحلت]] او عرصه بر [[پیامبر خدا]]{{صل}} بسیار تنگ شد. [[امام صادق]]{{ع}} در این باره فرموده است: وقتی [[ابوطالب]]، [[وفات]] کرد [[جبرئیل]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد و به ایشان گفت: "ای [[محمد]]! از [[مکه]] خارج شو زیرا که یاری‌کننده‌ای نداری". و [[قریش]] در مقابل [[پیامبر]]{{صل}} شوریدند به طوری که ایشان از [[مکه]] خارج شد و به کوهی به نام حجون رسید و در کنار آن ماند<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۹؛ ج۸، ص۳۴۰.</ref>.
[[پرونده:IM009708.jpg|300px|بندانگشتی|]]
*واضح است که در این زمان، [[فاطمه]] خردسال که داغدار [[فراق]] [[مادر]] و عموی خود است چه شرایطی را می‌گذراند. سه ماه بعد از [[رحلت]] [[خدیجه]]{{س}} بود که [[پیامبر]]{{صل}} [[فرمان]] [[هجرت به حبشه]] را صادر کرد و پس از [[رحلت]] [[ابوطالب]] به علت چند برابر شدن فشار [[قریش]]، آن [[حضرت]] در بیرون [[مکه]] به [[تبلیغ]] پرداخت و به قصد [[تبلیغ]] برای [[قبیله]] ثقیف به طایف رفت و از آنان خواست که از او [[حمایت]] کنند تا بتواند [[رسالت]] پروردگارش را به انجام رساند ولی آنان سرباز زده و دیوانگان و خردسالان خود را در دو طرف [[راه]] آن [[حضرت]] قرار دادند و وقتی [[حضرت]] وارد کمینگاه آنان شد قدمی برنمی‌داشت مگر آنکه سنگی به پای او می‌زدند تا آنکه [[خون]] از پاهای مبارکش جاری شد<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۶۸؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۹، ص۱۵۴ (ذیل آیه ۳۰ سوره احقاف).</ref>. [[حضرت]] یک ماه در آنجا ماند و به [[مکه]] بازگشت و سپس به آنجا رفت یک سال و نیم دیگر نیز در آنجا ماند<ref>مناقب آل أبی‌طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۵۰. آن حضرت سه روز مانده به آخر ماه شوال از مکه به سوی طائف حرکت کرد و در بیست و سوم ذی‌القعده به مکه بازگشت (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۳۷.). نظر استاد [[یوسفی غروی]] این است که در این صورت، بازگشت پیامبر{{صل}} در ماه حرام موسم حج بوده و به پناه گرفتن از مطعم نیازی نداشته است بر خلاف قول مشهور. (تاریخ تحقیقی اسلام (ترجمه: حسینعلی عربی)، ج۲، ص۱۰۷ (پاورقی)).</ref> و بدین ترتیب دوران پس از [[شعب]] هم برای [[فاطمه]] دوران دیدن شدت هر چه بیشتر [[مشکلات]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود؛ زیرا [[مشرکان]] [[تصمیم]] گرفتند [[رسول خدا]]{{صل}} را بکشند و ماجرای [[لیلة المبیت]] پیش آمد که در پی آن [[دستور الهی]] [[هجرت به مدینه]] صادر شد<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۵۷.</ref>.
{{اصلی|ولادت حضرت فاطمه}}
*ماجرا این‌گونه بود که [[قریش]] در [[دارالندوه]] به [[مشورت]] پرداخته، بر آن شدند که در اقدامی دسته جمعی که افراد آن از [[نمایندگان]] [[قبایل]] مختلف [[قریش]] باشد، [[رسول]] خدای{{صل}} را بکشند. [[جبرئیل]] خبر آن را به [[رسول خدا]]{{صل}} رساند و از آن [[حضرت]] خواست تا آن [[شب]] را در محل خوابش نخوابد. [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود که آن [[شب]] را به جای آن [[حضرت]] بخوابد. [[علی]]{{ع}} در بستر [[پیامبر]]{{صل}} قرار گرفت و پارچه سبز رنگی را که [[رسول خدا]]{{صل}} در هنگام [[خواب]] به روی خود می‌کشید، به سر کشید و [[شمشیر]] را در کنار خود قرار داد<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۵.</ref> و خود را برای کشته شدن آماده کرد. این [[آیه]] در [[شأن]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[ایثار]] او نازل شده است: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد  و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref><ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۷. برخی از منابع [[اهل سنت]] که بخش‌هایی از این جریان در آنها آمده، عبارت‌اند از: الکشف و البیان (تفسیر الثعلبی)، نیشابوری، ج۲، ص۱۲۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۶۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۱۳؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن (تفسیر الثعالبی)، ثعالبی، ج۲، ص۱۲۵.</ref>. آن افراد، شبانه به دور [[خانه رسول خدا]]{{صل}} می‌گشتند اما [[رسول خدا]]{{صل}} مقداری [[خاک]] بر سر آنان پاشید و با این [[اعجاز]]، بدون آنکه آنها بفهمند از در منزل که عده‌ای در جلوی آن نشسته بودند خارج شد و به منزل [[ام هانی]]، [[خواهر]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} رفت. وقتی [[مشرکان]] برای اجرای نقشه خود به [[خانه]] وارد شدند ذره‌ای تردید نداشتند که [[فرد]] خوابیده در بستر، [[رسول خدا]]{{صل}} است و به هم می‌گفتند: بیدارش کنید تا درد [[شمشیر]] را بهتر [[احساس]] کرده و به چشم خود ببیند که چگونه شمشیرها از هر طرف بر او فرود می‌آیند. آنگاه که خود را ناکام یافتند، برای یافتن آن [[حضرت]]{{صل}} از [[خانه]] خارج شدند و [[جبرئیل]] خبر [[سلامت]] [[علی]]{{ع}} را برای ایشان آورد و [[پیامبر]] نیز آن را به [[ام‌هانی]] خبر داد.
[[حضرت فاطمه]] {{س}}، در سحرگاه [[روز جمعه]]، بیستم جمادی‌الثانی پنجم [[بعثت]]<ref>شیخ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۷۵؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۹؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ حسین بن حمدان خصیبی، الهدایة الکبری، ص۱۷۵.</ref> در [[مکه]] متولد شد<ref>(تاریخ‌های غیر مشهور دیگری که سال تولد را به چند سال قبل از پنجم بعثت و حتی پیش از بعثت می‌رساند نیز آمده است شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی معرفة الصحابة، ج۸، ص۲۶۳.</ref>. از وی با عنوان [[برترین]] [[زنان]] [[جهان]] از آغاز [[خلقت]] تا [[پایان جهان]] یاد می‌شود<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۳؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار، ج۳۷، ص۶۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۹۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۱۴-۳۱۵.</ref>
*صبح‌گاهان [[رسول خدا]]{{صل}} به سمت کوه ثور رفته و سه روز در آنجا اقامت ماند<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۷.</ref>. و در این مدت، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} برای [[رسول خدا]]{{صل}} [[غذا]] می‌آورد و سه مرکب برای [[هجرت]] ایشان فراهم کرد<ref>فضائل امیرالمؤمنین{{ع}}، ابن عقده کوفی، ص۱۸۰.</ref>. آن [[حضرت]] به [[امیرمؤمنان]]{{صل}} [[امر]] فرمود تا اماناتی را که [[مشرکان]] نزد ایشان داشتند و در حضور [[مردم]] به صاحبانش بازگرداند <ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۸۴. برخی از منابع اهل سنت که این قسمت را نقل کرده ولی به علنی بودن ادای این امانت اشاره نکرده‌اند، عبارت‌اند از: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۲۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۶۷؛ جامع الاحادیث، سیوطی، ج۱۶، ص۴۷۰.</ref> و نیز [[فاطمه]] را به آن [[حضرت]] سپرد و نیز از او خواست تا شترهایی [[نیکو]] برای خود و سه [[فاطمه]] که همراه او در [[مکه]] بودند و کسانی از [[بنی هاشم]] که قصد داشتند همراه او به [[مدینه]] [[هجرت]] نمایند، خریده<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۸؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۴۷.</ref> و در پی آن [[حضرت]]، به [[مدینه]] [[هجرت]] کنند<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.</ref>.
*[[فاطمه]]{{س}} چه روزهای [[سختی]] داشت؛ روزهایی که [[تصمیم]] جدی [[قریش]] را برای کشتن [[پدر]] و [[پناهندگی]] به کوه و [[هجرت]] اجباری ایشان به [[مدینه]] را می‌دید. به هر حال پس از مدتی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نامه‌ای از [[رسول خدا]]{{صل}} دریافت کرد که هر چه زودتر [[هجرت]] را آغاز کند. لذا بعد از بازگرداندن [[امانت‌ها]] و تهیه مرکب، طبق [[دستور]] [[رسول خدا]]{{صل}}، پس از مدتی کوتاه به همراه [[فاطمه]]{{س}} که اینک هشت سال داشت و [[مادر]] خود [[فاطمه بنت اسد]] و دختر عمویش [[فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب]] و ایمن [[فرزند]] [[ام ایمن]]، خادمه [[رسول خدا]]{{صل}} و عده‌ای از [[مسلمانان]] به سوی [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.</ref>. هجرت‌کنندگان [[شب]] را تا [[طلوع فجر]] به [[عبادت]] [[پروردگار]] سپری کردند و پس از اقامه [[جماعت]] به [[امامت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که حدود بیست و چهار سال داشت، به [[راه]] افتادند. آنها منازل بین [[راه]] را یکی پس از دیگری پشت سر می‌نهادند <ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱.</ref> تا اینکه مشرکانی که در حال تعقیب آنان بودند [[راه]] را بر ایشان بستند که با [[رشادت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰.</ref>، نتوانستند [[مانع]] [[هجرت]] آنها شوند و بدون نتیجه به [[مکه]] بازگشتند. [[هجرت]] [[فاطمه]]{{س}} به همراه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} ادامه داشت، در حالی که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و هر سه [[فاطمه]] و سایر [[مسلمانان]] همراه، در فراز و فرود مسیر [[هجرت]] و در همه حال به [[ذکر الهی]] مشغول بودند و قبل از رسیدن آنها به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} آیاتی از [[قرآن مجید]] در این باره بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد{{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ * رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ * رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ * فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref> «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار * پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کرده‌ای و ستمگران را یاوری نخواهد بود * پروردگارا! ما شنیدیم فرا خواننده‌ای به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدی‌های ما چشم بپوش  و ما را با نیکان بمیران * پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بی‌گمان تو در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزی * آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱-۱۹۵.</ref>. در این [[آیات]]، منظور از مردی که عملش ضایع نخواهد شد، [[علی]]{{ع}} و نیز منظور از زنی که عملش ضایع نمی‌شود [[فاطمه]]{{س}} است <ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۶۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۲۵-۲۳۰.</ref>
=== خلقت از میوه بهشتی ===
[[علما]] و محدثان [[شیعه]] [[اتفاق نظر]] دارند که نطفه فاطمه {{س}} از میوه بهشتی منعقد شده است. [[پیامبر اسلام]] {{ع}} بوی [[بهشت]] را از وی استشمام می‌کرد و دخترش فاطمه را می‌بویید. دوران حمل و هنگام وضع حمل او نیز همراه با عنایت خاص الهی بود<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)| دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۰۲-۶۰۴؛ [[محمد کرمانی کجور|کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۱۱-۲۲۵.</ref>.


==ورود به [[قباء]]==
=== پدر و مادر ===
*[[رسول خدا]]{{صل}} که چند روزی زودتر [[هجرت]] را آغاز کرده بود، در روستایی که فاصله چندانی با [[مدینه]] نداشت و به [[قباء]] معروف بود ماند و میهمان یکی از اهالی آن روستا شد و در [[انتظار]] رسیدن [[امیرمؤمنان]] و [[فاطمه]]{{عم}} و دیگر [[زنان]] بود و به کسانی که از [[رسول خدا]]{{صل}} می‌خواستند که زودتر به [[مدینه]] وارد شود، فرمود: "هرگز به [[مدینه]] وارد نخواهم شد مگر با [[پسر عمو]] و دخترم"<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۶۴.</ref>. بالاخره [[انتظار]] به سر آمد و [[امیرمؤمنان]]{{عم}} با پاهای ورم کرده به همراه [[فاطمه]]{{س}} و سایر همراهان به [[قباء]] وارد شد. و [[رسول خدا]]{{صل}} بی‌درنگ و با [[شادی]] فرمود: "بگویید [[علی]] نزد من آید". همراهان گفتند: [[علی]] توان حرکت ندارد. [[رسول خدا]]{{صل}} خود بر بالین او آمد و وقتی نگاه مبارکش به او افتاد او را در آغوش گرفته و به خاطر ورمی که در پای آن [[حضرت]] بود، [[گریه]] کرد و [[اشک]] بر گونه‌های مبارکش جاری شد، [[رسول خدا]]{{صل}} مقداری از [[اشک]] خود را به پاهای [[مبارک]] [[امیرمؤمنان]] کشید و از [[خداوند]] برای او [[عافیت]] خواست و به [[برکت]] این [[عمل]] [[پیامبر]]{{صل}} هرگز پاهای [[علی]]{{ع}}، دردناک نشد<ref>مناقب أمیرالمؤمنین{{ع}}، محمد بن سلیمان کوفی، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۸۵. (لازم به ذکرست که آنچه از منابع نقل شده، برداشت می‌شود این است که عیادت رسول خدا از امیرمؤمنان و مسائل بعدی آن در مدینه بوده است اما بنابر آنچه که از نقل امالی شیخ طوسی (ص۴۶۹) برمیآید این جریان در دهکده قبا رخ داده است و این نقل، صحیح‌تر نیز به نظر میرسد).</ref>.
{{اصلی|پیامبر خاتم|حضرت خدیجه}}
*بالاخره [[هجرت]] با تمام سختی‌هایش به پایان خود رسید و [[پیامبر]]{{صل}} و همراهان همه باهم به [[مدینه]] وارد شدند. از کارهای نخستین [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مدینه]] خواستگاری از [[سوده]] و [[ازدواج]] با او بود. همچنین [[ازدواج]] با [[ام سلمه]] در همان اوایل [[زندگی]] در [[مدینه]] صورت پذیرفت و [[رسول خدا]]{{صل}} پس از [[ازدواج]] با او، امور [[فاطمه]]{{س}} را به وی سپرد، [[ام سلمه]] خود در این باره می‌گوید: من درصدد [[راهنمایی]] و [[آموزش]] [[راه]] رسم [[زندگی]] به [[فاطمه]]{{س}} برآمدم اما به [[خدا]] [[سوگند]] همه چیز را او بهتر از من می‌دانست<ref>دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۸۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۰. </ref>.
پدرش، [[حضرت محمد]] {{صل}}، [[خاتم پیامبران]] و مادرش [[خدیجه]] {{س}}، از زنان بزرگ مکه و از اشراف و تجار جزیرة‌العرب است که پس از ظهور [[اسلام]]، اول زنی بود که به [[پیامبر]] {{صل}} [[ایمان]] آورد و ثروتش را در راه گسترش [[اسلام]] در [[اختیار]] ایشان گذارد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۲۴؛ این هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۸۷ و ۲۴۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۱۴-۳۱۵.</ref>
*[[دوران کودکی]] [[فاطمه]]{{س}} با تمام [[مشکلات]]، سپری شد و دوران ازدواجش فرا رسید اما چه کسی می‌توانست همسان کسی چون [[زهرا]] باشد، کسی که بر [[اهل]] [[مدینه]]، و بلکه بر اهالی [[آسمان]] پرتو افشانی می‌کند. آری، او کفوی جز [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نداشت چنانکه [[خداوند متعال]] به [[رسول خدا]]{{صل}} چنین [[وحی]] کرد: اگر [[علی]] را نمی‌آفریدم، از [[آدم]] به بعد کسی در عالم هم کفو دخترت [[فاطمه]] نمی‌بود<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَمْ أَخْلُقْ عَلِيّاً{{ع}} لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ ابْنَتِكَ كُفْوٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ}}؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۰۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۹۲. این سخن از رسول خدا{{صل}} نیز نقل شده است: {{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ لَمَا كَانَ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ}}؛ روضة الواعظین، قتال نیشابوری، ص۱۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۵۸؛ و نیز به همین مضمون از امام صادق{{ع}} نیز نقل شده است: الخصال، شیخ صدوق، ص۴۱۴؛ تفضیل امیرالمؤمنین{{ع}}، شیخ مفید، ص۳۲؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۸.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۳۰-۲۳۱.</ref>


==مراحل [[ازدواج]] [[فاطمه]]{{س}}==
== کنیه‌ها و القاب ==
===[[امر الهی]]===
{{اصلی|نام حضرت فاطمه|کنیه حضرت فاطمه|القاب حضرت فاطمه}}
*این مرحله را می‌توان مرحله آغازین [[ازدواج]] [[فاطمه]]{{س}} به شمار آورد که در آن، [[پروردگار]] [[متعال]] آنگاه که رسولش{{صل}} در [[معراج]]، به نزدیکترین فاصله میان خود و او رسید و [[قرآن]] از آن چنین تعبیر می‌کند: {{متن قرآن|ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}<ref>«سپس نزدیک شد و فروتر آمد * آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید» سوره نجم، آیه ۸-۹.</ref>. در این هنگام میان‌شان فاصله‌ای جز ظرفی از جنس لؤلؤء که نوری طلایی از آن بود، تصویری را دید، به آن [[حضرت]] گفته شد: ای [[محمد]]! آیا این تصویر را می‌شناسی؟ فرمود: "بله، این، تصویر [[علی بن ابی‌طالب]] است". و [[خداوند]] به او [[وحی]] کرد که [[فاطمه]] را زیر درخت طوبای<ref>عیون المعجزات، حسین بن عبدالوهاب، ۴۸.</ref> [[بهشت]] به همسری او درآورد<ref>مضمون روایتی است که حمران از امام باقر{{ع}} درباره آیه می‌پرسد و امام{{ع}} جواب می‌دهد. تنظر المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ۲۲۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۸، ص۳۰۲ و ۴۱۰. و نیز مشابه آن را میتوان در این منابع دید: من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۳، ص۴۰۱؛ دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۱۰۰؛ مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۲۰۸؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۸۷. درباره فرمان پروردگار عالمیان بودن این ازدواج در منابع اهل سنت، تعابیر مختلفی به چشم میخورد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: ۱- رسول خدا{{صل}} به عبدالله بن مسعود فرمود: "خداوند به من امر فرمود تا فاطمه را به ازدواج علی درآورم و من نیز این کار را کردم و جبرئیل گفت: خداوند باغ (و یا بهشتی) از جنس لولوء و... بنا کرد به جبرئیل گفتم: خداوند این باغ را برای چه کسی بنا نمود؟ گفت: برای دخترت فاطمه و علی بن ابی طالب و غیر از این باغ‌ها هدیه‌ای است که به او خواهد داد و چشمانت را روشن خواهد کرد" (المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۴۰۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۱۲۹)؛ ۲- رسول خدا{{صل}} به امیرمؤمنان{{ع}} فرمود: "در امر ازدواج تو از آسمان مأمور شده‌ام" (جزء فضائل فاطمه، ابن شاهین، ج۱، ص۴۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۱۲۵ و ۱۳۱)؛ ۳- انس روایت می‌کند که نزد رسول خدا{{صل}} نشسته بودم که حالت نزول وحی به آن حضرت دست داد و وقتی از آن حال خارج شد، رو به من کرد و فرمود: "ای انس! آیا می‌دانی جبرئیل{{ع}} چه پیامی از سوی خداوند صاحب عرش -عزوجل- آورده بود؟" گفتم: پدر و مادرم به فدای شما. جبرئیل چه پیامی از سوی خداوند صاحب عرش -عزوجل- آورده بود؟ فرمود: "خداوند عزوجل به من امر کرده که فاطمه را به ازدواج علی درآورم" (الشریعه، آجری، ج۵، ص۲۱۲۹؛ نثر الدر فی المحاضرات، آبی، ج۱، ص۱۳۰؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۳۷، ص۱۳).</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۳۲.</ref>
[[حضرت فاطمه]] {{س}} [[نام حضرت فاطمه|اسامی]]، [[القاب حضرت فاطمه|القاب]] و [[کنیه‌های حضرت فاطمه|کنیه‌های]] متعددی دارند که هر کدام، توصیف‌کنندۀ ابعادی از شخصیت معنوی و مادی ایشان است. در منابع اولیه برای فاطمه نام‌ها و القاب متعددی ذکر کرده‌اند؛ مانند زهرا<ref>شهاب الدین حسینی مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج۲۵، ص۲۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۳، ص۱۵: {{متن حدیث|لأنّها زهرة المصطفى {{صل}}؛ كَانَ وَجْهُهَا يَزْهَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ...}}.</ref> که در بسیاری از [[روایات]] [[فاطمه زهرا]] {{س}} آمده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸ و ج۲، ص۵۰۰؛ شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۲۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۰۵.</ref>، مطهره<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲: {{متن حدیث|وَ نَسْلِ الْمُطَهَّرَةِ الْبَتُولِ}}.</ref>، شهیده<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸.</ref> و محدثه که برای آنها نیز عللی بیان کرده‌اند. {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۹؛ شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۴، ص۱۷۹.</ref> از القاب ایشان است. [[امام صادق]] {{ع}} در روایتی نه نام برای فاطمه {{س}} ذکر می‌کند: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، رضیه، مرضیه، محدثه و زهراء<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ص۵۹۲؛ همو، الخصال، ص۴۱۴؛ همو، علل الشرائع، ص۱۷۸.</ref>.
===[[ازدواج]] در [[بهشت]]===
*پس [[رسول خدا]]{{صل}} به [[دستور الهی]] در زیر درخت طوبای [[بهشت]]<ref>فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۳۷۸؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۰.</ref>، [[فاطمه]]{{س}} را با مهریه یک پنجم [[دنیا]]<ref>فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۳۷۸؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۰.</ref> به [[عقد]] [[علی]]{{ع}} درآورد<ref>عیون المعجزات، حسین به عبدالوهاب، ص۴۸.</ref>. و [[خداوند]] به درخت سدره [[وحی]] کرد که دُرّ و جواهر برای ایشان بریزد تا به میمنت این [[عقد]] آسمانی [[رسول خدا]]{{صل}} به حوریان بهشتی هدیه کند و حوریان نیز آن هدیه را گرفته و به آن [[مباهات]] کرده و می‌گفتند: این به [[برکت]] [[ازدواج]] [[فاطمه]] است<ref>من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ص۱۰۰؛ مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۲۰۸؛ حلیة الأبرار، سید هاشم البحرانی، ج۱، ص۱۸۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۰۴؛ ج۱۰۰، ص۲۶۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۳۳.</ref>
===خواستگاران متعدد===
*در همان ماه‌های اول اقامت در [[مدینه]]<ref>این مطلب با توجه به آنچه نقل خواهد شد مبنی بر اینکه: ۱- صحبت رسول خدا{{صل}} با امیرالمؤمنان{{ع}} درباره این وصلت بعد از خواستگاری قریشیان مهاجر بوده؛ ۲- بین قطعی شدن ازدواج آن دو معصوم{{عم}} و انتقال فاطمه{{س}} به منزل امیرمؤمنان{{ع}} چند ماهی فاصله بوده؛ ۳- این انتقال، در سال دوم صورت پذیرفته است، فهمیده می‌شود. </ref> خواستگاران متعددی از [[مهاجران]] [[قریشی]]، برای [[ازدواج]] با [[فاطمه]] به خواستگاری ایشان آمدند و [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امر الهی]] همه را رد کرد تا آنکه [[جبرئیل امین]] فرود آمد و به [[رسول خدا]]{{صل}} [[پیام]] داد که [[فاطمه]]{{س}} را به همسری [[امیرمؤمنان]]{{ع}} درآورد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۰۲.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۳۳.</ref>
===پیشنهاد [[رسول خدا]]{{صل}}===
*حدود یک ماه و اندی از پیوندی که در [[آسمان]] منعقد شد، می‌گذشت، و خواستگاران مختلف، جواب رد می‌شنیدند و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بسیار [[مشتاق]] این [[ازدواج]] بود و [[شب]] و روز در این [[فکر]] به سر می‌برد اما [[حیا]] [[مانع]] می‌شد که آن را با [[رسول خدا]]{{صل}} در میان گذارد تا آنکه روزی به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رسید. [[رسول خدا]]{{صل}} از او پرسید: آیا قصد [[ازدواج]] داری؟ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: "[[رسول خدا]]{{صل}} بهتر می‌داند". [[علی]]{{ع}} با خود گفت: شاید آن [[حضرت]]، زنی از [[قریش]] را برای وی در نظر دارد و می‌خواهد به همسری او درآورد. بنابراین از اینکه [[فاطمه]] را از [[دست]] دهد نگران شد تا آنکه روزی [[رسول خدا]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را به [[خانه]] [[ام سلمه]] [[دعوت]] کرد. وقتی [[علی]]{{ع}} به [[خانه]] وارد شد و نگاه [[رسول خدا]]{{صل}} به او افتاد، چهره مبارکش از [[شادی]] درخشید و تبسمی کرد به طوری که [[علی]]{{ع}} سفیدی دندان‌های مبارکش را که برق میزد، دید. [[رسول خدا]]{{صل}} لب به سخن گشود و فرمود: "[[بشارت]] ده که [[خداوند]] - تبارک و تعالی - [[غم]] مرا درباره [[ازدواج]] تو برطرف کرد".
*[[علی]]{{ع}} پرسید: چگونه ای [[رسول خدا]]{{صل}}؟
*[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[جبرئیل]]{{ع}} نزد من آمد در حالی که سنبل و قرنفلی<ref>گیاه خوشبوی هندی که در کشورهای عربی نمی‌روید (لسان العرب، ابن منظور، ج۱۱، ص۵۵۶).</ref> بهشتی همراه او بود. پس آن دو را به من داد و من آنها را بوییدم و گفتم: این سنبل و قرنفل برای چیست؟ پاسخ داد: "[[خداوند]] -تبارک و تعالی- [[فرشتگان]] و غیر فرشتگانی را که در [[بهشت]] ساکن‌اند [[مأمور]] ساخت تا تمام [[بهشت]] را با شاخه‌ها و نهرها و میوه‌ها و قصرهای بهشتی بیارایند و به گل‌های آن [[فرمان]] داده که انواع بوی خوش را از خود بپراکنند و نیز به حوریان [[دستور]] داده تا [[سوره طه]] و طس و حم عسق را در [[بهشت]] بخوانند. سپس منادی را [[مأمور]] کرده که چنین ندا دهد: ای فرشتگانم و ای ساکنان بهشتم! [[شاهد]] باشید که من [[فاطمه بنت محمد]]{{صل}} را به همسری [[علی بن أبی طالب]]{{ع}} درآوردم. سپس [[حضرت حق]] به خوش‌سخن‌ترین [[فرشته]] خود که راحیل نام دارد، [[فرمان]] داد تا در آنجا [[سخنرانی]] کند؛ و او چنان [[سخنرانی]] کرد که در [[آسمان]] و [[زمین]] نظیر نداشت. و بعد منادی [[الهی]] ندا داد: ای فرشتگانم و ای [[ساکنان بهشت]] من! به [[علی بن أبی‌طالب]]{{ع}} [[حبیب]] [[محمد]]{{صل}} و [[فاطمه بنت محمد]]{{صل}} تبریک گویید که من آن دو را [[مبارک]] گردانیدم؛ راحیل پرسید: پروردگارا! افزون بر آنچه به چشم خود در [[بهشت]] می‌بینم [[برکت]] شما بر آنها چیست؟ [[خداوند]] -عزوجل- فرمود: "[[برکت]] ویژه من به آنان این است که [[مجتبی]] و [[حسین]]{{ع}} را به آنان داده و آن دو را [[حجت]] خود بر مخلوقاتم قرار می‌دهم به [[عزت]] و جلالم [[سوگند]]، نسلی از آن دو به وجود خواهم آورد که پایگاه [[علم]] من در [[زمین]] و معادن حکمتم خواهند بود و در [[قیامت]] آنان، پس از [[پیامبران]] و [[رسولان]]، بر مخلوقاتم [[احتجاج]] خواهم کرد". [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در حال گوش دادن به [[سخنان رسول خدا]]{{صل}} بود که ناگاه [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[بشارت]] بده ای [[علی]]! زیرا که من تو را به همسری دخترم [[فاطمه]] درآوردم همان‌گونه که [[خداوند]] چنین کرد و [[جبرئیل]] به من خبر داده و [[بهشت]] و اهالی آن [[مشتاق]] تو و فاطمه‌اند".
*[[علی]]{{ع}} که از [[شادی]] وصلت با [[سرور]] [[زنان]] عالم بسیار شادمان بود، لب به [[شکر الهی]] گشود و دعایی را که [[خداوند]] از زبان [[حضرت سلیمان]] [[نقل]] فرموده، به زبان آورد: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور» سوره نمل، آیه ۱۹.</ref>. و [[رسول خدا]]{{صل}} آمین گفت<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۰۱-۲۰۲؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۵-۱۴۴.</ref>. بعد از این ماجرا گویا برخی باز برای خواستگاری [[فاطمه]]{{س}} به نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند از جمله [[نقل]] شده، روزی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در نزد [[رسول خدا]]{{صل}} حاضر بود [[ابوبکر]] و [[عمر]] به خواستگاری [[فاطمه]]{{س}} آمدند و [[رسول خدا]]{{صل}} رو به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: "ای [[علی]]! [[فاطمه]] از آن توست"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۴، ص۳۴؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۹، ص۲۰۴؛ عبارت هیثمی چنین است: {{عربی|خطب أبوبكر و عمر فاطمة{{س}} فقال النبيّ{{صل}}: "هي لك يا عليّ". رواه الطبراني و رجاله ثقات}}.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۳۴-۲۳۶.</ref>
===اجرای مراسم [[ازدواج]]===
*بالاخره زمان [[ازدواج علی]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}}، در حالی که [[فاطمه]] نُه ساله بود، فرا رسید<ref>روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۳۴۰؛ مختصر بصائر الدرجات، حسن بن سلیمان حلی، ص۱۳۰؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۶۰.</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} در این باره چنین فرموده است: روزی [[رسول خدا]]{{صل}} در منزل نشسته بود که فرشته‌ای با بیست و چهار چهره به نزد ایشان وارد شد. [[رسول خدا]]{{صل}} به او فرمود: "[[حبیب]] من [[جبرئیل]]! تاکنون تو را به این شکل ندیده بودم". آن [[فرشته]] جواب داد: "من [[جبرئیل]] نیستم و محمودم که [[خداوند متعال]] مرا فرستاده تا [[نور]] را به [[ازدواج]] [[نور]] در آوردم". [[حضرت]] پرسید: چه کسی را با چه کسی؟ آن [[فرشته]] گفت: "[[فاطمه]] را به [[علی]]". و آن‌گاه که [[فرشته]] برگشت [[رسول خدا]]{{صل}} دید که میان دو کتف او چنین نوشته است: [[محمد]] [[رسول]] خداست و [[علی]] [[وصی]] اوست. [[رسول خدا]]{{صل}} از او پرسید: از چه زمانی این دو جمله بین دو کتف تو نوشته شده است؟ محمود پاسخ داد: "بیست و دو هزار سال قبل از آنکه [[خداوند]] -عزوجل- [[آدم]] را بیافریند"<ref>مسائل علی بن جعفر، ابن جعفر صادق{{ع}}، ص۳۲۵؛ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۶۰؛ الامالی، شیخ صدوق، ص۶۸۸؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۶.</ref>.
*در اواخر ماه صفر<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۱۵؛ الحاوی الکبیر، ماوردی، ج۱۴، ص۲۴؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۳، ص۸۴.</ref> [[سال اول هجرت]]<ref>با توجه به اینکه مبدأ تاریخ اسلامی هجرت رسول خدا{{صل}} است و هجرت در اول ربیع الاول صورت گرفته، ماه صفر جزء همان سال اول به حساب می‌آید نه آنکه مبدا تاریخ اسلامی، اول محرم باشد تا صفر که ماه پس از آن است جزء سال دوم به حساب آید. لازم به یادآوری است، عمر بن الخطاب اولین کسی بود که آغاز تاریخ اسلامی را که اول ربیع الاول بود در زمان حکومتش دو ماه به عقب کشید و متأسفانه این مسئله تاکنون نیز ادامه دارد.</ref>، یعنی چند روز مانده به اولین سالگشت [[هجرت]] و سپری شدن دوازدهمین ماه [[هجرت]]، [[رسول خدا]]{{صل}} که قبلاً [[عقد]] آسمانی این دو [[معصوم]] را در زیر درخت طوبای [[بهشت]] خوانده بود، آنها را به همسری هم درآورد و در [[زمین]] نیز بین این دو [[نور]] عرشی، [[پیمان]] [[ازدواج]] منعقد شد<ref>الحاوی، ماوردی، ج۱۴، ص۲۴.</ref>.
*شاید همین‌جا بود که [[رسول خدا]]{{صل}} از [[ام ایمن]]، [[خادم]] خود پرسید: چه همراه داری؟ [[ام ایمن]] جواب داد: اینها نثار (چیزی که بر سر عروس می‌باشند و دیگران آن را جمع می‌کنند) است که من جمع کرده‌ام. پس [[ام ایمن]] به [[گریه]] افتاد و [[گریه]] کنان به [[رسول خدا]]{{صل}} گفت: "[[فاطمه]] را به همسری [[علی]]{{ع}} درآوردی اما چیزی بر او نثار نکردی". [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "[[دروغ]] نگو، زیرا آنگاه که [[خداوند متعال]] [[فاطمه]] را به همسری [[علی]]{{ع}} درآورد، به درختان [[بهشت]] [[فرمان]] داد تا زیورها و یاقوت و دُر و زمرد و إستبرق بر [[فاطمه]] نثار کنند و اهالی [[بهشت]] فراوان از آن گرفتند و [[خداوند]]، [[طوبی]] را مهر [[فاطمه]]{{س}} و در منزل [[علی]]{{ع}} قرار داد<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۳۶۲؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۹۸.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۳۶-۲۳۷.</ref>


==مقاطع [[زندگانی حضرت فاطمه]]{{س}}==
امام صادق {{ع}} می‌فرماید: اگر نام دخترانتان را فاطمه نهادید، به احترام فاطمه او را کتک نزنید و به او بی احترامی ننمایید. [[سخن]] حضرت به سَکونی چنین است: {{متن حدیث|أَمَّا إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلَا تَسُبَّهَا وَ لَا تَلْعَنْهَا وَ لَا تَضْرِبْهَا}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸.</ref>: “هرگاه نام دخترت را فاطمه نهادی، او را [[دشنام]] مده و [[لعن]] منما و او را مزن”<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۳۶؛ [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۱۴-۳۱۵.</ref>.
*دوران [[زندگی]] هجده ساله [[حضرت فاطمه ]]{{س}} را در سه مقطع می‌توان مورد بررسی قرار داد:
===از [[تولد]] تا [[هجرت]]===
*این مقطع که هشت سال نخست زندگانی [[حضرت]] را در برمی‌گیرد، مصادف با [[دعوت پیامبر]]{{صل}} و اقدامات سرسختانۀ [[مشرکان]] [[مکه]] در جلوگیری از [[گسترش اسلام]] بود<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۳۱۵.</ref>. [[حضرت خدیجه]]{{س}}، دخترش را در حالی به [[دنیا]] آورد که [[زنان]] [[مکه]] به علت [[ازدواج]] وی با [[پیامبر]]{{صل}} با وی [[قطع]] رابطه کردند و در زمان ولادت [[حضرت فاطمه ]]{{س}} نیز وی را تنها گذاردند<ref>محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۷.</ref>، البته، به [[اذن خداوند]]، [[حضرت]] ([[حوا]])<ref>احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴.</ref> یا [[ساره]] ([[همسر]] [[ابراهیم]]{{ع}})، [[آسیه همسر فرعون]]، کلثوم [[خواهر]] [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[مریم]] [[مادر]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} حضور داشته‌اند<ref>احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۳۱۴.</ref> علت این [[قطع]] رابطه، آن بود که [[خدیجه]]{{س}}، با فردی غیرثروتمند [[ازدواج]] کرد. [[مخالفان پیامبر]]{{صل}} با أبتر [[خواندن]] [[حضرت محمد]]{{صل}} به علت نداشتن [[فرزند]] پسر و ادامه نیافتن [[نسل]] وی، ایشان را [[استهزا]] می‌کردند؛ اما با [[تولد]] [[حضرت فاطمه ]]{{س}} و [[نزول]] [[سوره کوثر]] از سوی [[خداوند]]، خود آن [[مخالفان]]، أبتر شدند و [[نسل]] [[پیامبر]]{{صل}} از این دختر ادامه یافت<ref>فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج۳۲، ص۸۴۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۳۱۳.</ref>
* [[فاطمه]]{{س}} در دامان [[بهترین]] [[مربی الهی]]، همچون پدرش، [[تربیت یافته]] و به [[رشد]] و [[بالندگی]] رسید، تا اینکه [[برترین]] و [[داناترین]] [[زنان]] عالم شد، به‌گونه‌ای که [[بهشت]] [[مشتاق]] او بود<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۰۴.</ref>. ایشان،  با وجود سن کم، همیار و تسکین‌دهندۀ [[قلب]] [[پدر]] در این ایام بود. در گزارش‌های [[تاریخی]] آمده است، حتی زمانی که [[مشرکان]] از سر [[عداوت]] بر سر و روی [[پیامبر]]{{صل}} زباله می‌ریختند، ایشان با دستان خویش به زدودن آثار آن [[اقدام]] می‌کرد<ref>سید مرتضی، أمالی، ج۲، ص۱۹.</ref>. مهم‌ترین وقایع [[دوران کودکی]] [[حضرت فاطمه ]]{{س}} عبارت‌اند از: سه سال حضور در [[شعب ابی‌طالب]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۴.</ref>، فوت [[ابوطالب]] [[عموی پیامبر]]{{صل}} و مادرش [[حضرت خدیجه]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۶.</ref>. سرانجام، اقدامات [[مشرکان]]، زمینۀ [[هجرت پیامبر]]{{صل}} و سایر [[مسلمانان]] را به یثرب فراهم ساخت<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۳۱۵.</ref>.
===از [[هجرت]] تا [[رحلت پیامبر]]{{صل}}===
*پس از [[گذشت]] سیزده سال از [[بعثت رسول اکرم]]{{صل}}، سرانجام [[مشرکان]] [[مکه]] بدین نتیجه رسیدند که خاموش ساختن [[دعوت]] [[پیغمبر]]{{صل}} جز با [[قتل پیامبر]]{{صل}} و مشارکت تمامی [[قبایل]]، امکان‌پذیر نیست؛ از این رو [[حضرت محمد]]{{صل}} بر اساس [[فرمان خداوند]] به صورت مخفیانه به سمت یثرب حرکت کردند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۰-۴۸۲.</ref>. پیش از آن، تعدادی از [[مردم]] یثرب در موسم [[حج]]، [[مسلمان]] شده بودند. آنان [[طی]] پیمان‌های عقبۀ اول و دوم، [[طی]] دو سال متمادی با [[پیامبر]]{{صل}} [[سوگند]] [[وفاداری]] و [[حمایت]] از ایشان یاد کرده بودند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۱.</ref>. با [[شکست]] نقشه [[قتل پیامبر]]{{صل}} که با [[فداکاری]] [[حضرت علی]]{{ع}} در خوابیدن بر بستر [[پیامبر]]{{صل}} میسر شد، شروع [[هجرت]] سایر [[مسلمانان]] به سمت یثرب آغاز شد. [[حضرت فاطمه ]]{{س}} نیز همراه [[فاطمه بنت اسد]]، [[فاطمه]] بنت [[زبیر]]، [[ام‌ایمن]] و فردی دیگر در [[معیّت]] [[حضرت علی]]{{ع}}، به سمت [[مدینه]] حرکت کرد و در منطقه [[قُبا]] به [[رسول خدا]]{{صل}} ملحق شد. آنان با استقبال [[اهل]] یثرب وارد این [[شهر]] شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۵۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۲۱۷.</ref>.
*هر چند، بزرگان و [[ثروتمندان]] [[قریش]] و... از خواستگاران [[حضرت فاطمه ]]{{س}} بودند؛ اما بنابر اقوال مختلف، در سال اول یا دوم [[هجرت]] با [[حضرت علی]]{{ع}} [[ازدواج]] کردند که از سوی [[خداوند]] تنها هم‌کفو ایشان شمرده شد<ref>احمد بن عبدالله الطبری، ذخائر العقبی، ص۳۱؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۲ و ۲۸۸؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامه، ص۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹.</ref>. این [[ازدواج]] در حالی صورت گرفت که برخی افراد، [[حضرت فاطمه ]]{{س}} را همچون مادرش به علت [[ازدواج]] با [[حضرت علی]]{{ع}} که در آن زمان ثروتی نداشتند، [[سرزنش]] می‌کردند<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۷۷.</ref>، در حالی که [[امام علی]]{{ع}} [[پسر عموی پیامبر]]{{صل}}، اولین [[مرد]] [[مسلمان]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۳۶؛ ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۵.</ref> و [[برادر پیامبر]]{{صل}} در جریان [[پیمان اخوت]] در [[مدینه]]<ref>ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵.</ref>، بودند.
* [[فرزندان]] ایشان، عبارت‌اند از: [[امام حسن]]{{ع}}، [[امام حسین]]{{ع}}، [[زینب]] کبری{{س}}، [[ام‌کلثوم]]{{س}} (که برخی اسمش را [[رقیه]] دانسته و ولادتش را پیش از فوت [[پیامبر]]{{صل}} و وفاتش را در زمان [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} می‌دانند<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۷، ص۳۷۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۹۵۴؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی معرفة الصحابة، ج۸، ص۲۷۵.</ref>؛ هرچند بنا بر یک قول، دختری دیگر به نام [[رقیه]] داشته‌اند که در [[کودکی]] فوت کرد<ref>احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۵۵.</ref>) و [[محسن]]{{ع}} (که در جریانات پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}} سقط شد<ref>احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۵۵؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۴۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۳۱۴-۳۱۵.</ref>
* [[زندگی]] مشترک ایشان با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و کانون خانواده‌اش، پر از مهر و [[محبت]] و [[انسانیت]] و [[تقوا]] و [[ایثار]] بود. در این مدت، چندین [[آیه]] [[قرآن]]، مانند [[آیه تطهیر]]، [[آیه مباهله]] و [[سوره کوثر]] و... در [[شأن]] [[حضرت زهرا]]{{س}} و [[فرزندان]] او نازل شد. آن [[حضرت]] در [[حیات اجتماعی]] خود نیز [[اسوه]] و [[الگوی بانوان جهان]] است. [[حضرت]] [[تقوا]] را با [[شجاعت]]، [[حیا]] و [[عفت]] را با [[حق‌طلبی]] و [[فریاد علیه ظالمان]] توأم ساخت و تا [[شهادت]] پیش رفت<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۰۴. </ref>.
*از وقایع مهم دیگر و مرتبط به [[حضرت فاطمه ]]{{س}} و [[خانواده]] ایشان، [[نزول]] [[فرمان خداوند]] مبنی بر مسدود شدن درب تمامی خانه‌هایی بود که به [[مسجدالحرام]] باز می‌شد و تنها خانه‌ای که از سوی [[خداوند]] از این امر مستثنا شد درب [[خانه]] ایشان بود. این ماجرا، بیانگر [[جایگاه]] این [[خانواده]] نزد [[خداوند]] است<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۴۵۱.</ref>. در روایتی از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[فاطمه]] محبوب‌ترین [[مردم]] نزد آن [[حضرت]] معرفی شده است. [[خشم]] و [[خشنودی]] [[فاطمه]] همان [[خشم]] و [[خشنودی]] [[پیامبر]]{{صل}} و در نهایت همان [[خشم]] و [[خشنودی]] [[خداوند]] دانسته شده است.
*بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} در پی [[حزن]] و [[اندوه]] شدید [[فاطمه]]{{س}}، [[خداوند متعال]] به‌عنوان دل‌جویی از آن [[حضرت]] مطالبی را به‌وسیله [[جبرئیل]] بر او نازل کرد و [[حضرت]]{{س}} آن مطالب را بر [[امام علی]]{{ع}} [[املا]] کردند که این نوشته‌ها نزد [[اهل بیت]]{{ع}} به نام [[مصحف فاطمه]]{{س}} یاد می‌شود. [[شأن]] و مزلت [[حضرت فاطمه]] [[زهرا]]{{س}} در [[آیات قرآن کریم]] نیز بسیار یاد شده است<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۲ و ۱۱۰؛ سوره احزاب، آیه ۶ و ۳۳؛ سوره شوری، آیه ۲۳ و ۵۱؛ سوره سبأ، آیه ۴۷؛ سوره فرقان، آیه ۵۷؛ سوره هود، آیه ۲۹؛ سوره مائده، آیه ۳ و ۶۷؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵؛ سوره فاطر، آیه ۳۵؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۹؛ سوره بقره، آیه ۳۳، ۳۷ و ۱۴۷؛ سوره انعام، آیه ۹۰ و ۱۱۵؛ سوره زخرف، آیه ۲۸؛ سوره دهر، آیه ۵ و ۹؛ سوره مطففین، آیه ۱۸ و ۲۸؛ سوره واقعه، آیه ۱۰، ۱۱، ۷۷ و ۷۹؛ سوره انسان، آیه ۱۰ و ۱۷؛ سوره اسراء، آیه۳۶؛ سوره حشر، آیه ۶ و ۷؛ سوره انفال، آیه ۱ و ۴۲؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۴؛ سوره کوثر، آیه ۱؛ سوره تحریم، آیه ۱۲؛ سوره دخان، آیه ۳۲ و ۱۶۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۰۴.</ref>
*در مجموع، [[حضرت فاطمه ]]{{س}} در این ده سال ـ که از [[هجرت]] تا [[رحلت پیامبر]]{{صل}} به طول انجامید ـ در [[جامعه]] [[نبوی]] در ابعاد مختلف [[تربیتی]]، [[علمی]]، [[اجتماعی]] و... نقش‌های مهمی ایفا کرد<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۳۱۵-۳۱۷.</ref>.
===از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} تا [[شهادت]]===
* [[حضرت فاطمه ]]{{س}} در [[سال یازدهم هجرت]]، پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} مدت زمان اندکی زیستند که از سی تا دویست و [[چهل]] روز ذکر شده است<ref>درباره تاریخ‌های مختلف نک: اسماعیل الأنصاری الزنجانی الخوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا{{س}}.</ref>. پدید آمدن مباحث مربوط به [[جانشینی]] پس از [[پیامبر]]{{صل}}، باعث ایجاد دو گروه در بین [[مسلمانان]] شد که در [[ارتباط مستقیم]] با [[زندگانی حضرت فاطمه]]{{س}} قرار داشت. دسته اول که [[امامت]] و [[جانشینی]] را مشتمل بر سه [[شأن قضاوت]]، [[حکومت]] و [[رهبری]] [[معنوی]] می‌دانستند، این [[شایستگی]] را بر اساس [[ادله عقلی]] و [[نقلی]]، تنها در [[حضرت علی]]{{ع}} می‌دیدند؛ اما گروه دوم، [[امامت]] و [[جانشینی]] را تنها در امر [[حکومت]] و [[ریاست عامه]] دیدند و [[طی]] جریان [[سقیفه]]، [[ابوبکر]] را به [[خلافت]] برگزیدند.
* [[شیعه]] [[معتقد]] است در این جریان، [[حضرت علی]]{{ع}} بنابر [[مصالح اسلام]] سرانجام مجبور به دست کشیدن از [[حکومت]] شد؛ اما [[امامت]] و [[رهبری]] [[معنوی]] [[مردم]]، همچنان بر عهده ایشان بود<ref>مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۲۸-۳۳.</ref>. در این باره [[حضرت فاطمه]] [[زهرا]]{{س}} از همان ابتدای پدید آمدن جریان [[سقیفه]] در [[دفاع]] از جریان اول و [[اثبات]] آن به اقدامات مختلفی روی آورد؛ همچون: بیان سخنرانی‌های متعدد در [[مسجد]]، رفتن به در خانه‌های [[مهاجران]] و [[انصار]] و [[یادآوری]] [[سخنان پیامبر]]{{صل}}، [[اعتراض]] به [[همسران]] [[مهاجر]] و [[انصار]] به سبب [[کناره‌گیری]] شوهرانشان در [[دفاع]] از این جریان در ملاقاتی که به [[عیادت]] ایشان آمده بودند و تلاش برای جلوگیری از [[اجبار]] [[حضرت علی]]{{ع}} در گرفتن [[بیعت]] که به درگیر شدن جناح [[مخالف]] با ایشان و حتی وارد ساختن آسیب‌های جسمی وی منجر شد. این امر، سرانجام باعث سقط جنین و [[بیماری]] شدید ایشان شد که به [[شهادت]] [[حضرت]] انجامید<ref>ابن قتیبه دینوری، الإمامة و السیاسة (تاریخ الخلفا)، ج۱، ص۱۸-۳۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۲۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۵۸۶؛ نک: مرتضی عاملی، سید جعفر، رنج‌های زهرا{{س}}، ترجمه محمد سپهری، قم، نشر ایام، ۱۳۷۸.</ref>.
*یکی از وقایع مهم دیگر، که پس از [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[حضرت فاطمه ]]{{س}} به وقوع پیوست، ماجرای باغ [[فدک]] بود. [[پیامبر]]{{صل}} در جریان [[جنگ خیبر]] ـ که با [[صلح]] پایان پذیرفته بود ـ طبق [[دستور خداوند]]، منطفه [[فدک]] را به [[حضرت زهرا]]{{س}} بخشید؛ چون در این گونه موارد، بخشی از [[غنایم]] به [[پیامبر]]{{صل}} تعلق می‌گرفت، سود سرشار [[فدک]] از سوی ایشان به [[نیازمندان]] داده می‌شد. پس از [[رحلت]] [[خاتم انبیا]]{{صل}} جناح [[مخالف]] با این [[دلیل]] که [[ارث]] به [[فرزندان]] [[پیامبران]] تعلق نمی‌گیرد، این منطقه را از [[حضرت فاطمه]] گرفت؛ از این رو بخشی از تلاش دختر [[رسول خدا]]{{صل}}، ارائه [[دلایل]] برای [[اثبات]] ارثیۀ خود و بازستاندن [[فدک]] در کنار سایر اقدامات ایشان بود<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۹۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الأطهار، ج۲۹، ص۱۱۵؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۳۷؛ شیخ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۵۴۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۱۸.</ref>.
* [[حضرت فاطمه ]]{{س}}، سرانجام بعد از گذراندن روزهای سخت [[بیماری]]، در سال ۱۱ [[هجری]] در [[مدینه]] و در پی مصدومیت‌هایی که در راه [[دفاع از ولایت]] و حماسۀ [[غدیر]] متحمّل شد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵۱.</ref> و پس از انجام وصیت‌های مختلف، طبق فرمودۀ [[پیامبر]]{{صل}}، اولین فردی از [[خاندان]] [[نبوی]] بود که به [[دیدار]] ایشان شتافت<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۹۵؛ نک: فاطمه طاهایی، سیری در خطبه فدک.</ref>. ایشان طبق وصیتشان، شبانه، مخفیانه و در نقطه نامعلومی در [[مدینه]] به [[خاک]] سپرده شد<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۳۱۷-۳۱۹.</ref>. [[قبر پنهان]] او [[گواه]] [[نارضایتی]] وی از [[حکومت]] وقت بود و وصیتش بر [[دفن]] [[پنهانی]] و مخفی بودن [[مدفن]]، مبارزه‌ای مستمر با [[باطل]] و [[سند]] [[مظلومیّت]] او و [[خاندان پیامبر]] است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵۱.</ref>.  گفته می‌شود [[مدفن]] آن بانو؛ در [[خانه]]، [[بقیع]] یا مابین [[منبر]] و [[محراب]] [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} قرار دارد. در [[تشییع]] [[حضرت]]، تعدادی انگشت‌شمار از [[اصحاب]]، همچون: [[عقیل]]، [[عمار]]، [[مقداد]]، [[زبیر]]، [[ابوذر]]، [[سلمان]] و بریده حضور داشتند<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۵؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۷۸؛ شیخ طبرسی، تاج الموالید، ص۲۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۳۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۳۱۷-۳۱۹.</ref>


==اندوه [[امام علی]]{{ع}} در [[شهادت]] [[حضرت فاطمه]]{{س}}==
فاطمه، در لغت به معنای [[قطع]] کننده، جدا کننده و نگه‌دارنده است. در مورد [[وجه]] تسمیه [[حضرت زهرا]] {{س}} به این نام نکاتی گفته شده است، از جمله اینکه به واسطۀ ایشان [[شیعیان]] او از [[آتش جهنم]] جدا شده و دورند<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۰۲-۶۰۴.</ref>.
* [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در پی [[شهادت]]، بانوی بزرگ [[اسلام]]، بسیار [[اندوهگین]] شدند و فرمودند: «[[سلام]] بر تو ای [[رسول خدا]]، سلامی از طرف من و دخترت که هم‌اکنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسیده است. ای [[پیامبر خدا]]، [[صبر]] و [[بردباری]] من با از دست دادن [[فاطمه]]{{س}} کم شده و توان خویش‌داری ندارم، اما برای من که [[سختی]] جدایی تو را دیده و سنگینی [[مصیبت]] تو را کشیدم، [[شکیبایی]] ممکن است. این من بودم که با دست خود تو را در میان [[قبر]] نهادم و هنگام [[رحلت]]، [[جان]] گرامی تو میان سینه و گردنم پرواز کرد "پس همه ما از خداییم و به [[خدا]] باز می‌گردیم." پس امانتی که به من سپرده بودی برگردانده شد و به صاحبش رسید. از این پس، [[اندوه]] من جاودانه و شب‌هایم [[شب زنده‌داری]] است تا آن روز که [[خدا]] [[خانه]] [[زندگی]] تو را بر من برگزیند. به زودی دخترت تو را [[آگاه]] خواهد ساخت که [[امت]] تو چگونه در ستم‌کاری بر او [[اجتماع]] کردند. از [[فاطمه]]{{س}} بپرس و احوال اندوهناک ما را از او، خبر گیر، که هنوز روزگاری سپری نشده و یاد تو فراموش نگشته است. [[سلام]] من به هر دو شما؛ [[سلام]] [[وداع]] کننده‌ای که از روی [[ناخشنودی]] یا خسته‌دلی [[سلام]] نمی‌کند. اگر از [[خدمت]] تو باز می‌گردم از روی خستگی نیست و اگر در کنار قبرت می‌نشینم، از [[بدگمانی]] بدانچه [[خدا]] [[صابران]] را [[وعده]] داده نخواهد بود»<ref>{{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَیْکُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِین}}؛‏ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۰۲-۶۰۴؛ [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۳۱۹.</ref>


==جستارهای وابسته==
== فرزندان ==
{{فهرست اثر}}
{{اصلی|فرزندان حضرت فاطمه}}
{{ستون-شروع|4}}
[[فرزندان]] ایشان، عبارت‌اند از: [[امام حسن]] {{ع}}، [[امام حسین]] {{ع}}، [[زینب کبری]] {{س}}، [[ام‌کلثوم]] {{س}} (که برخی اسمش را [[رقیه]] دانسته و ولادتش را پیش از فوت پیامبر {{صل}} و وفاتش را در زمان [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} می‌دانند<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۷، ص۳۷۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۹۵۴؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی معرفة الصحابة، ج۸، ص۲۷۵.</ref>؛ هرچند بنا بر یک قول، دختری دیگر به نام رقیه داشته‌اند که در کودکی فوت کرد<ref>احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۵۵.</ref>) و [[محسن]] {{ع}} (که در جریانات پس از [[وفات پیامبر]] {{صل}} سقط شد<ref>احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۵۵؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۴۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۱۴-۳۱۵.</ref>
* [[نام حضرت فاطمه زهرا]] ([[نام‌های حضرت فاطمه زهرا]])
 
* [[کنیه‌های حضرت فاطمه زهرا]]
در سخنی [[پیامبر]] {{صل}} در [[فضیلت]] این [[خانواده]] فرمود: به [[درستی]] که [[علی]] {{ع}} [[وصی]] و خلیفۀ من است. همسرش [[فاطمه]] {{س}} سرور زنان عالمیان دختر من است. حسن و حسین {{عم}} دو سرو [[جوانان]] [[بهشت]]، [[فرزندان]] من هستند. هر کس آنان را [[دوست]] بدارد، مرا دوست داشته و هر کس [[دشمن]] بدارد، با من [[دشمنی]] کرده است<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹ و ۴۲۰.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۳۷.</ref>
* [[کنیه حضرت فاطمه زهرا]]
 
* [[القاب حضرت فاطمه زهرا]] ([[لقب‌های حضرت فاطمه زهرا]])
== حضرت فاطمه در آیات قرآن ==
* [[تبار حضرت فاطمه زهرا]] ([[نسب حضرت فاطمه زهرا]])
{{اصلی|حضرت  فاطمه در قرآن}}
* [[خاندان حضرت فاطمه زهرا]]
[[زندگی]] مشترک [[فاطمه زهرا]] {{س}} با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و کانون خانواده‌اش، پر از [[مهر]] و [[محبت]] و [[انسانیت]] و [[تقوا]] و [[ایثار]] بود. در این مدت، چندین [[آیه قرآن]]، مانند [[آیه تطهیر]]، [[آیه مباهله]] و [[سوره کوثر]] و... در [[شأن]] حضرت [[زهرا]] {{س}} و [[فرزندان]] او نازل شد<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۲ و ۱۱۰؛ سوره احزاب، آیه ۶ و ۳۳؛ سوره شوری، آیه ۲۳ و ۵۱؛ سوره سبأ، آیه ۴۷؛ سوره فرقان، آیه ۵۷؛ سوره هود، آیه ۲۹؛ سوره مائده، آیه ۳ و ۶۷؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵؛ سوره فاطر، آیه ۳۵؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۹؛ سوره بقره، آیه ۳۳، ۳۷ و ۱۴۷؛ سوره انعام، آیه ۹۰ و ۱۱۵؛ سوره زخرف، آیه ۲۸؛ سوره دهر، آیه ۵ و ۹؛ سوره مطففین، آیه ۱۸ و ۲۸؛ سوره واقعه، آیه ۱۰، ۱۱، ۷۷ و ۷۹؛ سوره انسان، آیه ۱۰ و ۱۷؛ سوره اسراء، آیه۳۶؛ سوره حشر، آیه ۶ و ۷؛ سوره انفال، آیه ۱ و ۴۲؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۴؛ سوره کوثر، آیه ۱؛ سوره تحریم، آیه ۱۲؛ سوره دخان، آیه ۳۲ و ۱۶۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۰۴.</ref>
* [[پدر حضرت فاطمه زهرا]] ([[پیامبر خاتم]])
# '''فاطمه {{س}} در [[آیه مودت]]:''' فاطمه {{س}} از کسانی است که [[خداوند]]، داشتن [[مودت]] و محبتشان را بر تمام [[پیروان]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[واجب]] فرموده است و در این باره به [[پیامبر]] {{صل}} فرموده: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>. وقتی این [[آیه]] نازل شد، از رسول خدا {{صل}} [[سؤال]] شد: [[نزدیکان]] شما که مودت آنها بر ما واجب شده، چه کسانی هستند؟ آن حضرت فرمود: "آنها [[علی]]، [[فاطمه]] و دو پسر ایشان هستند"<ref>فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۶۶۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۴۷؛ الکشف و البیان (تفسیر الثعلبی)، ثعلبی، ج۸، ص۳۷؛ الکشاف، زمخشری، ج۴، ص۲۲۳؛ التفسیر الکبیر، رازی، ج۲۷، ص۱۴۳؛ فخر رازی در توضیح این مطلب میافزاید: بدون شک ارتباط فاطمه و علی و حسن و حسین با رسول خدا {{صل}} محکم‌ترین رابطه بوده است... و با نزول آیه مودت ثابت می‌شود که این چهار نفر، اقارب آن حضرت می‌باشند و وقتی این موضوع ثابت شد این نکته هم ثابت می‌شود که باید آنها را احترام کرد.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref>
* [[مادر حضرت فاطمه زهرا]] ([[حضرت خدیجه]])
# '''فاطمه {{س}} کلمه الهی:''' فاطمه جزء کلمات الهی است؛ [[خداوند متعال]] در [[قرآن]] درباره قبولی [[توبه]] [[آدم]] {{ع}}، چنین فرموده: {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} درباره چیستی این کلمات که [[خداوند]] توبه آدم را به سبب آنها پذیرفت، فرمود: "کلماتی که آدم از خداوند دریافت کرد و بدان وسیله توبه کرد این بود که درخواست توبه‌اش را در درگاه الهی با [[توسل]] به [[محمد]] و علی و فاطمه و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] مطرح کرد"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۱۳۴؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص۱۵۷؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۲۰۱؛ همچنین این حدیث از امام صادق {{ع}} نیز روایت شده است: الخصال، شیخ صدوق، ص۲۷۰؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص۳۵۸.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref>
* [[برادران حضرت فاطمه زهرا]]
# '''فاطمه {{س}} در [[آیه نور]]:''' خداوند متعال در قرآن درباره خود چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون می‌گردد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[تفسیر]] این [[آیه]] فرمود: "[[فاطمه]] {{س}} آن چراغدان، و [[امام حسن|حسن]] {{ع}} آن چراغ و [[حسین]] {{ع}} حباب آن است"<ref>مسائل علی بن جعفر، ابن امام جعفر صادق {{ع}}، ص۳۱۶؛ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۱۹۵؛ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۰۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴، ص۱۹.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref>
* [[خواهران حضرت فاطمه زهرا]]
 
* [[ازدواج حضرت فاطمه زهرا]]
== حضرت فاطمه در احادیث شریف ==
* [[همسر حضرت فاطمه زهرا]]
{{اصلی|حضرت فاطمه در حدیث}}
* [[کنیزان حضرت فاطمه زهرا]]
=== از نگاه [[پیامبر خاتم]] {{صل}} ===
* [[فرزندان حضرت فاطمه زهرا]]
[[پیامبر]] {{صل}} در [[احادیث]] مختلفی درباره [[فاطمه]] {{س}} فرمود: "دخترم [[فاطمه]]، [[سرور]] [[زنان]] عالمیان، از ابتدا تا انتهاست. او پاره تن من و [[نور]] چشمم و میوه قلبم و [[روح]] من است. او حوری‌های [[انسانی]] است و هرگاه در محرابش در برابر [[پروردگار]] ـ جل جلاله ـ می‌ایستد برای [[فرشتگان]] [[آسمان]] نورافشانی می‌کند، چنانکه [[ستارگان]] برای اهالی [[زمین]] نور افشانی می‌کنند<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۹؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۱۹۷.</ref>. "هر که او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است"<ref>الکتاب المصنف، أبی شیبه کوفی، ج۶، ص۳۸۸؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۶۱ و ۱۳۷۴؛ السنن الکبری، نسائی، ج۵، ص۹۷.</ref>. "[[خداوند]] [[قلب]] و تمام اعضای دخترم [[فاطمه]] را پر از [[ایمان]] و [[یقین]] کرده است"<ref>دلائل الامامه، طبری، ص۱۳۹؛ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۹۱؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۳۱؛ مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۶.</ref>. بارها بر روی [[منبر]] فرموده بود: "[[فاطمه]] پاره تن من است هر که او را آزرده سازد مرا آزرده است<ref>تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۶؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۳۰؛ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۷؛ من لا یحضره الفقیه، همو، ج۱، ص۱۸۷ و ج۴، ص۱۲۵؛ منابع اهل سنت که در آنها این روایت آمده: المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۴۰۴؛ معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، ج۶، ص۳۱۸۸.</ref> و هر که او را [[زیارت]] کند، مرا [[زیارت]] کرده است"<ref>بشارة المصطفی، طبری، ص۲۲۰؛ بحارالانوار، علامه ملجسی، ج۴۳، ص۵۸.</ref> و نیز درباره او فرمود: "[[فاطمه]]، اولین کسی است که به [[بهشت]] وارد خواهد شد"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۰؛ التدوین فی أخبار قزوین، قزوینی، ج۱، ص۴۵۷؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۵۱؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۱۶؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۳۹۰.</ref>.
* [[همسران فرزندان حضرت فاطمه زهرا]]
 
* [[سرگذشت تاریخی حضرت فاطمه زهرا]] ([[سرگذشت زندگی حضرت فاطمه زهرا]]):
بانویی، محبوب‌تر از او و مردی محبوب‌تر از [[همسر]] او در نزد آن حضرت نبود<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۷.</ref>. هرگاه [[رسول خدا]] {{صل}} به [[سفر]] می‌رفت، آخرین کسی را که می‌دید [[فاطمه]] {{س}} بود و چون برمی‌گشت، بعد از آنکه دو رکعت [[نماز]] در [[مسجد]] به جا می‌آورد<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.</ref> اولین کسی را که به دیدارش می‌رفت [[فاطمه]] {{س}} بود<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۷۵؛ الاحاد و المثانی، ابن ضحاک، ج۵، ص۳۵۹؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۹ و ج۱، ص۶۶۴.</ref> و [[فاطمه]] {{س}} در این دیدار چشمان پدر را می‌بوسید<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.</ref>. [[پیامبر]] به [[فاطمه]] {{س}} چنین [[وعده]] داد: "یا [[فاطمه]]! هر که بر تو [[صلوات]] فرستد، [[خداوند]] او را آمرزیده و او را به من ملحق خواهد کرد در هر کجای [[بهشت]] که باشم"<ref>کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۱۹۴.</ref>. هرگاه از نزد پدر می‌آمد، [[رسول خدا]] {{صل}} به [[احترام]] او برمی‌خاست و از او استقبال کرده و دستش را می‌بوسید و او را در کنار خود می‌نشاند و هرگاه [[رسول]] خدا {{صل}} به نزد [[فاطمه]] {{س}} می‌آمد، [[فاطمه]] از او استقبال کرده و [[دست]] پدر را می‌بوسید و او را در جای مناسبی می‌نشاند<ref>سنن أبی داود، ابن اشعث سجستانی، ج۴، ص۱۳۷۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۴۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>
** [[حضرت فاطمه زهرا از ولادت تا بعثت]] ([[پرورش حضرت فاطمه زهرا]]):
 
** [[ولادت حضرت فاطمه زهرا]]
=== از نگاه [[امامان اهل بیت]] {{عم}} ===
* [[حضرت فاطمه زهرا از تولد تا رحلت رسول خدا]]:
[[امام صادق]] {{ع}} در توضیح [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ}}<ref>«ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم» سوره قدر، آیه ۱.</ref> فرمود: "[[لیلة القدر]] [[فاطمه]] است؛ هر که [[حقیقت]] [[فاطمه]] را دریابد، [[شب قدر]] را (به طور کامل) درخواهد یافت و او [[فاطمه]] نامیده شد زیرا که خلائق از [[درک]] حقیقتش محروم‌اند"<ref>تفسیر فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، ص۵۸۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۶۵.</ref>. [[امام زمان]] {{ع}} نیز از مادر معصومه خود با تعبیر "الگوی نیکوی من" یاد کرده است<ref>الغیبه، شیخ طوسی، ص۲۸۶؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۲، ص۲۷۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۳، ص۱۸۰.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۶-۲۶۷.</ref>
** [[حضرت فاطمه زهرا از رحلت رسول خدا تا شهادت]]:
 
** [[وفات پیامبر خاتم]]
== فضایل و مناقب ==
{{اصلی|فضایل حضرت فاطمه}}
از [[امام حسین]] {{ع}} نقل شده است که فرمود: [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمودند: "فاطمه، حیاتِ [[دل]] من است و پسرانش، میوه دل من، شوهرش [[نور]] دیده ام و امامانِ از نسل او، امانتداران پروردگارم و ریسمانِ کشیده شده میان او و خلقش هستند. هر کس به آنان چنگ زند، [[نجات]] می‌یابد و هر کس از آنان رو بگردانَد، سرنگون می‌شود"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}:‏ فَاطِمَةُ مُهْجَةُ قَلْبِي‏ وَ ابْنَاهَا ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ بَعْلُهَا نُورُ بَصَرِي وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهَا أُمَنَاءُ رَبِّي وَ حَبْلٌ مَمْدُودٌ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ مَنِ اعْتَصَمَ بِهِمْ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُمْ هَوَى}} (مئة منقبة، ص۱۰۰، ح۴۴).</ref>. همچنین امام حسین {{ع}}، از [[امام علی]] {{ع}} روایت کرده است: پیامبر خدا {{صل}} به فاطمه {{س}} فرمود: "[[خداوند]]، با [[خشم]] تو خشم می‌گیرد و با خشنودی‌ات، [[خشنود]] می‌شود"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}:‏ يَا فَاطِمَةُ {{س}}: إِنَّ اللَّهَ‏ يَغْضَبُ‏ لِغَضَبِكِ‏ وَ يَرْضَى لِرِضَاكِ}} (المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۷، ح۴۷۳۰؛ المعجم الکبیر، ج۱، ص۱۰۸، ح۱۸۲).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۳۹.</ref>
 
برخی از فضائل حضرت زهرا {{س}} عبارت است از:
 
=== سدالابواب ===
{{همچنین|حدیث سد ابواب}}
از وقایع مهم و مرتبط به [[حضرت فاطمه]] {{س}} و [[خانواده]] ایشان، نزول [[فرمان خداوند]] مبنی بر مسدود شدن درب تمامی خانه‌هایی بود که به [[مسجدالنبی]] باز می‌شد و تنها خانه‌ای که از سوی خداوند از این امر مستثنا شد درب [[خانه]] ایشان بود. این ماجرا، بیانگر جایگاه این خانواده نزد خداوند است<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۴۵۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۰۴؛ [[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۵.</ref>
 
=== مقام سیدة النساء بودن ===
[[امام علی]] {{ع}} در بیان برتری‌های [[بنی‌هاشم]] به موضوع فاطمه [[زهرا]] و [[منزلت]] ویژه ایشان اشاره دارد و فرموده است: بهترین زن جهان از ماست<ref>{{متن حدیث|وَ مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۸</ref> و در [[حدیث]] مشهوری از [[پیامبر]] {{صل}} چنین آمده است: {{متن حدیث| أَنَّکِ‏ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِین}}<ref>همانا تو ای فاطمه سرور زنان جهانی</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)| دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۰۴.</ref>
 
=== مقام اسوه بودن ===
فاطمه {{س}} به عنوان سومین [[معصوم]] مطرح است. در کتاب‌های روایی برخی از حوادث [[زندگی]] حضرت [[نقل]] شده است. وی تنها معصوم [[زن]] است که می‌تواند اسوه برای زنان [[مسلمان]] باشد. آن حضرت در حیات اجتماعی خود [[اسوه]] و الگوی بانوان جهان است. حضرت [[تقوا]] را با [[شجاعت]]، [[حیا]] و [[عفت]] را با [[حق‌طلبی]] و [[فریاد علیه ظالمان]] توأم ساخت و تا [[شهادت]] پیش رفت<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۰۴؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۳۵.</ref>.
 
=== مقام عبادی ===
{{اصلی|عبادت حضرت فاطمه}}
در احادیث شیعه آمده هنگامی که [[فاطمه]] در محرابش به [[عبادت]] می‌ایستاد، [[خداوند]] به [[فرشتگان]] می‌فرمود: "ای فرشتگانم! به بنده‌ام [[فاطمه]] بنگرید که در برابر من [[ایستاده]] به حالتی که شانه‌هایش از [[ترس]] من لرزان است و با [[قلب]] خود به [[عبادت]] من روی آورده"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۵، ص۱۷.</ref> و وقتی او در [[محراب]] می‌ایستد، هفتاد هزار [[فرشته]] [[مقرب]] بر او [[سلام]] می‌فرستند و به همان سخنی که [[فرشتگان]]، با آن [[مریم]] را ندا دادند، ندا داده و می‌گویند: "[[فاطمه]]! [[خدا]] تو را [[برگزیده]] و [[پاک]] ساخته و بر تمام [[زنان]] [[جهان]] [[برتری]] داده است"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۵۷۵؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۹؛ بشارة المصطفی، طبری، ص۲۷۴؛ مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۳۴.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۴.</ref>
 
==== تسبیح فاطمه زهرا {{س}} ====
{{اصلی|تسبیح حضرت زهرا}}
تسبیح [[فاطمه]] {{س}} یکی از اعمالی است که آن حضرت انجام می‌داده و [[دستور]] آن برابر [[روایات]] متعدد ۳۴ مرتبه [[الله اکبر]]، ۳۳ مرتبه الحمدلله و ۳۳ مرتبه سبحان [[الله]] است. توصیه شده در تعقیب نماز و قبل از [[خواب]] خوانده شود که سبب [[مغفرت]] می‌شود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۴۲؛ شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۲۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۰۵.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} جریان تسبیح فاطمه {{س}} را این‌گونه برای مردی از بنی سعد تعریف کرد: فاطمه {{س}} [[همسر]] من بود. او آب می‌آورد که اثر آن روی سینه‌اش بود. آسیاب می‌کرد که دستش آسیب دیده بود. [[خانه]] را جارو می‌کرد، به گونه‌ای که لباسش خاکی می‌شد. [[آتش]] زیر دیگ می‌افروخت، به گونه‌ای که [[جامه]] هایش سیاه شده بود؛ درنتیجه آسیب زیادی به او وارد شده بود. به او گفتم اگر نزد پدرت بروی و از ایشان خادمی بخواهی، از این [[مشکلات]] [[رهایی]] می‌یابی. او نزد [[پیامبر]] {{صل}} رفت؛ جمعی را نزد وی دید، چیزی نگفت. [[خجالت]] کشید و برگشت. پیامبر دانست او برای حاجتی آمده است. [[روز]] بعد پیامبر {{صل}} نزد ما آمد و گفت: ای [[فاطمه]]، حاجتت چه بود؟ من سختی‌های [[زهرا]] را ذکر کردم. پیامبر {{صل}} فرمود: آیا [[دوست]] ندارید چیزی به شما بیاموزم که بهتر از خادم باشد؟ ۳۴ مرتبه [[تکبیر]] و ۳۳ مرتبه [[تسبیح]] و ۳۳ مرتبه [[حمد]] [[خدا]] را انجام دهید. فاطمه سه بار گفت: از خدا و رسولش [[راضی]] هستم<ref>شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۲۰؛ همو، علل الشرائع، ص۳۶۶ (با تلخیص).</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۳۹.</ref>
 
==== مصحف فاطمه ====
{{اصلی|مصحف فاطمه}}
بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} در پی [[حزن]] و [[اندوه]] شدید [[فاطمه]] {{س}}، [[خداوند متعال]] به‌عنوان دل‌جویی از آن حضرت مطالبی را به‌وسیله [[جبرئیل]] بر او نازل کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۴۰.</ref> و نکاتی را راجع به حوادث آینده درباره [[ذریه]] او می‌گفت و حضرت {{س}} آن مطالب را بر [[امام علی]] {{ع}} املا کردند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸.</ref>. ازاین روی وی مُحَدَّثه نام گرفته است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۹۷، ص۱۹۶.</ref>. این نوشته‌ها نزد [[اهل بیت]] {{ع}} به نام [[مصحف فاطمه]] {{س}} و گاهی از آن به کتاب فاطمه تعبیر می‌شود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۴۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۰۴؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۳۵؛ [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۱۵-۳۱۷.</ref>.
 
=== نزول مائده بهشتی ===
یکی از فضائل فاطمه {{س}} که نشان‌دهنده عمق [[قرب]] او به [[پروردگار]] عالم است، نازل شدن غذای آسمانی برای [[فاطمه]] {{س}} همانند نزول آن بر [[مریم]] {{س}} است. [[خداوند]] در [[قرآن]] درباره [[مریم]] {{س}} چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی می‌رفت کنار او، رزقی می‌یافت و می‌پرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او می‌گفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب (و شمار) روزی می‌دهد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.</ref>. نزول غذای آسمانی برای [[فاطمه]] {{س}} چندین بار روی داد، مانند اینکه [[نقل]] شده، چند روزی بود [[رسول خدا]] {{صل}} چیزی نخورده بود. سری به اتاق همسرانش زد اما نزد آنان چیزی نیافت، پس نزد [[فاطمه]] {{س}} آمد و فرمود: "دخترم گرسنه‌ام، آیا چیزی برای خوردن داری؟" [[فاطمه]] که چیزی در منزل نداشت، فرمود: "نه، به [[خدا]] [[سوگند]]!" [[رسول خدا]] {{صل}} از آنجا رفت. ناگاه کنیزی از کنیزان فاطمه {{س}} دو گرده نان با تکه‌ای گوشت برای آن حضرت فرستاد. فاطمه آن را در پارچه‌ای پیچید و با خود گفت: "[[رسول خدا]] را بر خود و دیگران مقدم می‌دانم" و با اینکه آنان خود محتاج بودند، یکی از حسنین را در پی [[رسول خدا]] {{صل}} فرستاد تا از ایشان بخواهد که باز گردند. هنگامی که [[رسول خدا]] {{صل}} بازگشت، فاطمه {{س}} فرمود: "جان من و مادرم به فدای شما؛ [[خداوند]] چیزی فرستاده است که برایتان کنار گذاشته‌ام". رسول خدا {{س}} فرمود: "سفره را بیاور!" هنگامی که فاطمه {{س}} سفره را باز کرد آن را پر از نان و گوشت یافت، [[تعجب]] کرد و دریافت آنها برکتی است که [[خداوند متعال]] نازل کرده است. پس سفره را نزد [[رسول خدا]] {{صل}} پهن کرد. آن حضرت پس از [[حمد]] [[الهی]] پرسید: دخترم این غذا از کجاست؟ [[فاطمه]] {{س}} جواب داد: "[[لطف]] [[پروردگار]] است و او به هر کس که بخواهد بی‌اندازه روزی می‌دهد". [[رسول خدا]] {{صل}} نیز فرمود: "[[خدا]] را [[شکر]] که تو را همانند [[سرور]] [[زنان]] [[بنی اسرائیل]] قرار داد که هرگاه [[خداوند]] به او روزی می‌داد، می‌گ‌فت: این، [[لطف خداوند]] است". پس [[رسول خدا]]، [[علی]] و [[حسن]] و [[حسین]] و دیگر خاندانش را فراخواند و همگی از آن غذا خوردند و سیر شدند؛ ولی چیزی از آن کم نشد و فاطمه {{س}} آن را بین [[همسایگان]] تقسیم کرد<ref>الکشاف، زمخشری، ج۱، ص۳۸۷؛ انوار التنزیل، بیضاوی، ج۲، ص۳۵؛ تفسیر غرائب القرآن، زیلعی، ج۲، ص۱۵۱؛ تخریج الاحادیث و الآثار، زمخشری، ج۱، ص۱۸۴ و ج۳، ص۱۴۲.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۵۳-۲۶۰.</ref>
 
=== مقام اخروی ===
[[امام حسین]] {{ع}} از [[امام علی]] {{ع}} روایت کرده است: [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: «فاطمه، [[روز قیامت]]، در حالی محشور می‌شود که لباسی خونین همراه دارد و یکی از ستون‌های [[عرش]] را گرفته و می‌گوید: ای داورترینِ داوران! میان من و [[قاتل]] فرزندم [[حُکم]] کن. و به [[پروردگار]] [[کعبه]] [[سوگند]]، به سود دخترم فاطمه، [[حکم]] می‌شود!»<ref>{{متن حدیث|قَالَ النَّبِيُّ {{صل}}: تَحْشُرُ ابْنَتِي فَاطِمَةُ {{س}} يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَعَهَا ثِيَابٌ‏ مَصْبُوغَةٌ بِالدِّمَاءِ تَتَعَلَّقُ بِقَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ تَقُولُ يَا أَحْكَمَ الْحَاكِمِينَ احْكُمْ بَيْنِي وَ بَيْنَ قَاتِلِ وَلَدِي قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ يَحْكُمُ لِابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ}} (عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۹، ح۲۱).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]]، ص ۹۳۹.</ref>
 
[[رسول خدا]] {{صل}} در [[نقل]] دیگری درباره [[شفاعت]] [[فاطمه]] {{س}} فرمود: "آنگاه که [[فاطمه]] به صحرای [[محشر]] وارد شود، [[زنان]] [[مؤمن]] امتم را به [[بهشت]] [[راهنمایی]] می‌کند؛ زنانی که نمازهای پنجگانه‌شان را به جا آورده و [[ماه رمضان]] را [[روزه‌دار]] بوده‌اند و [[حج]] [[خانه خدا]] را به جا آورده، و [[زکات]] مالشان را پرداخته و از همسرانشان [[اطاعت]] کرده‌اند و پس از من به [[ولایت علی]] {{ع}} [[معتقد]] بوده‌اند، با [[شفاعت]] دخترم [[فاطمه]] که [[سرور]] [[زنان]] عالمیان است، به [[بهشت]] وارد می‌شوند"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۵۷۵؛ بشارة المصطفی، محمد بن علی طبری، ص۲۷۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۸، ص۵۸ و ج۴۳، ص۲۴.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۰۶-۳۰۸.</ref>
 
== سرگذشت تاریخی ==
{{اصلی|سرگذشت زندگی حضرت فاطمه}}
دوران [[زندگی]] هجده ساله [[حضرت فاطمه]] {{س}} را در سه مقطع می‌توان مورد بررسی قرار داد:
=== از [[ولادت حضرت فاطمه|ولادت]] تا [[هجرت پیامبر خاتم|هجرت]] ===
این مقطع که هشت سال نخست زندگانی حضرت را در برمی‌گیرد، مصادف با [[دعوت پیامبر]] {{صل}} و اقدامات سرسختانۀ [[مشرکان]] [[مکه]] در جلوگیری از گسترش اسلام بود. [[حضرت خدیجه]] {{س}}، دخترش را در حالی به [[دنیا]] آورد که [[زنان]] مکه به علت [[ازدواج]] وی با پیامبر {{صل}} قطع رابطه کرده و در [[زمان]] [[ولادت حضرت فاطمه]] {{س}} نیز او را تنها گذاشتند<ref>محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۷.</ref>، البته به [[اذن خداوند]]، حضرت ([[حوا]])<ref>احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴.</ref> یا [[ساره]] ([[همسر]] [[ابراهیم]] {{ع}})، [[آسیه همسر فرعون]]، کلثوم خواهر [[حضرت موسی]] {{ع}} و مریم مادر حضرت [[عیسی]] {{ع}} حضور داشته‌اند<ref>احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۸.</ref>. علت این قطع رابطه، آن بود که [[خدیجه]] {{س}}، با فردی [[فقیر]] ازدواج کرد.
 
[[مخالفان پیامبر]] {{صل}} با أبتر خواندن [[حضرت محمد]] {{صل}} به علت نداشتن [[فرزند]] پسر و ادامه نیافتن نسل وی، ایشان را [[استهزا]] می‌کردند؛ اما با [[تولد حضرت فاطمه]] {{س}} و نزول [[سوره کوثر]] از سوی [[خداوند]]، آن مخالفان، أبتر شدند و نسل [[پیامبر]] {{صل}} از این دختر ادامه یافت<ref>فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج۳۲، ص۸۴۴.</ref>.
 
[[فاطمه]] {{س}} در دامان [[بهترین]] مربی الهی، همچون پدرش، [[تربیت یافته]] و به [[رشد]] و بالندگی رسید، تا اینکه [[برترین]] و داناترین [[زنان]] [[عالم]] شد، به‌گونه‌ای که [[بهشت]] [[مشتاق]] او بود<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۰۴.</ref>. ایشان، با وجود سن کم، همیار و تسکین دهندۀ [[قلب]] پدر در این ایام بود. در گزارش‌های [[تاریخی]] آمده است، حتی زمانی که [[مشرکان]] از سر [[عداوت]] بر سر و روی پیامبر {{صل}} زباله می‌ریختند، ایشان با دستان خویش به زدودن آثار آن [[اقدام]] می‌کرد<ref>سید مرتضی، أمالی، ج۲، ص۱۹.</ref>. مهم‌ترین وقایع دوران کودکی [[حضرت فاطمه]] {{س}} عبارت است از: سه سال حضور در [[شعب ابی‌طالب]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۴.</ref>، فوت ابوطالب عموی پیامبر {{صل}} و مادرش [[حضرت خدیجه]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۶.</ref>. سرانجام، اقدامات مشرکان، زمینۀ [[هجرت پیامبر]] {{صل}} و سایر [[مسلمانان]] را به یثرب فراهم ساخت<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۱۵.</ref>.
 
=== از [[هجرت]] تا [[رحلت پیامبر]] {{صل}} ===
==== [[هجرت به مدینه]] ====
پس از گذشت سیزده سال از [[بعثت رسول اکرم]] {{صل}}، سرانجام مشرکان [[مکه]] به این نتیجه رسیدند که خاموش ساختن [[دعوت پیامبر]] {{صل}} جز با [[قتل]] او و [[مشارکت]] تمامی [[قبایل]] در آن، امکان‌پذیر نیست؛ لکن حضرت محمد {{صل}} بر اساس [[فرمان خداوند]] به صورت مخفیانه به سمت یثرب حرکت کردند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۰-۴۸۲.</ref>. پیش از آن، تعدادی از [[مردم]] یثرب در موسم [[حج]]، [[مسلمان]] شده بودند. آنان طی پیمان‌های عقبۀ اول و دوم، طی دو سال متمادی با پیامبر {{صل}} [[سوگند]] [[وفاداری]] و حمایت از ایشان یاد کرده بودند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۱.</ref>. با [[شکست]] نقشه قتل پیامبر {{صل}} که با [[فداکاری]] [[حضرت علی]] {{ع}} در خوابیدن بر بستر [[پیامبر]] {{صل}} میسر شد، شروع [[هجرت]] سایر [[مسلمانان]] به سمت یثرب آغاز شد. [[حضرت فاطمه]] {{س}} نیز همراه [[فاطمه بنت اسد]]، [[فاطمه]] بنت [[زبیر]]، [[ام‌ایمن]] در معیّت حضرت علی {{ع}}، به سمت [[مدینه]] حرکت کرد و در منطقه قُبا به [[رسول خدا]] {{صل}} ملحق شد. آنان با استقبال [[اهل]] یثرب وارد این [[شهر]] شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۵۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۲۱۷.</ref>.
 
==== ازدواج با امام علی{{ع}} ====
{{اصلی|ازدواج امام علی با حضرت فاطمه}}
هر چند، بزرگان و [[ثروتمندان]] [[قریش]] از خواستگاران حضرت فاطمه {{س}} بودند؛ اما بنابر اقوال مختلف، در [[ماه رمضان]] [[سال دوم هجری]] با حضرت علی {{ع}} ازدواج کردند که از سوی [[خداوند]] تنها هم کفو ایشان شمرده شد<ref>احمد بن عبدالله الطبری، ذخائر العقبی، ص۳۱؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۲ و ۲۸۸؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامه، ص۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹.</ref> و [[ذی حجه]] همان سال مراسم عروسی برگزار شد<ref>علی بن فخرالدین اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمه، ج۱، ص۳۶۴.</ref>.
 
این ازدواج در حالی صورت گرفت که برخی افراد، حضرت فاطمه {{س}} را همچون مادرش به علت ازدواج با حضرت علی {{ع}} که در آن [[زمان]] ثروتی نداشتند، [[سرزنش]] می‌کردند<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۷۷.</ref>، در حالی که [[امام علی]] {{ع}} پسر عموی پیامبر {{صل}}، اولین [[مرد]] [[مسلمان]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۳۶؛ ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۵.</ref> و برادر پیامبر {{صل}} در جریان [[پیمان اخوت]] در مدینه<ref>ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵.</ref> بود<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۱۴-۳۱۵؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۳۷؛ [[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص232-۲۵۵</ref>.
 
==== [[فاطمه]] {{س}} و رحلت دو خواهر او ====
در [[سال هشتم هجرت]]<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۳۴؛ العبر فی خبر من غبر، ذهبی، ج۱، ص۱۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۴۸.</ref> خواهر بزرگ [[حضرت زهرا]] {{س}}، [[زینب]]<ref>جوامع السیرة، ابن حزم اندلسی، ج۱، ص۳۹؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۰۱؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۷، ص۱۴۴.</ref> رحلت کرد و [[فاطمه]] {{س}} به همراه زن‌های دیگر به سمت جنازه [[زینب]] حرکت کرد و بر آن [[نماز]] خواند<ref>الاستبصار، شیخ طوسی، ج۱، ص۴۸۵؛ تهذیب الاحکام، همو، ج۳، ص۳۳۳؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۱، ص۹۶.</ref> و در [[شعبان]] [[سال]] بعد نیز رحلت خواهر دیگرش روی داد<ref>الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۱؛ العبر فی خبر من غبر، ابن عثمان ذهبی، ج۱، ص۱۰؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۴، ص۷۴.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۸-۲۶۹.</ref>
 
=== از رحلت پیامبر {{صل}} تا [[شهادت]] ===
==== دفاع از ولایت ====
حضرت فاطمه {{س}} در سال یازدهم هجرت، پس از رحلت پیامبر {{صل}} مدت [[زمان]] اندکی زیستند که از سی تا دویست و [[چهل]] [[روز]] [[ذکر]] شده است<ref>درباره تاریخ‌های مختلف نک: اسماعیل الأنصاری الزنجانی الخوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا {{س}}.</ref>. پدید آمدن مباحث مربوط به [[جانشینی]] پس از [[پیامبر]] {{صل}}، باعث ایجاد دو گروه میان [[مسلمانان]] شد که در ارتباط مستقیم با [[زندگانی حضرت فاطمه]] {{س}} قرار داشت. دسته اول که [[امامت]] و جانشینی را مشتمل بر سه [[شأن قضاوت]]، [[حکومت]] و [[رهبری]] [[معنوی]] می‌دانستند، این شایستگی را بر اساس ادله عقلی و [[نقلی]]، تنها در [[حضرت علی]] {{ع}} می‌دیدند؛ اما گروه دوم، امامت و جانشینی را تنها در امر حکومت و [[ریاست عامه]] دیدند و طی جریان [[سقیفه]]، [[ابوبکر]] را به [[خلافت]] برگزیدند. [[شیعه]] [[معتقد]] است در این جریان، حضرت علی {{ع}} بنابر مصالح اسلام سرانجام مجبور به دست کشیدن از حکومت شد؛ اما امامت و رهبری معنوی [[مردم]]، همچنان بر عهده ایشان بود<ref>مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۲۸-۳۳.</ref>. در این باره حضرت فاطمه [[زهرا]] {{س}} از همان ابتدای پدید آمدن جریان سقیفه در [[دفاع]] از جریان اول و [[اثبات]] آن به اقدامات مختلفی روی آورد؛ مانند: بیان سخنرانی‌های متعدد در [[مسجد]]، رفتن به درِ خانه‌های [[مهاجر]] و [[انصار]] و یادآوری سخنان پیامبر {{صل}}، [[اعتراض]] به [[همسران]] [[مهاجر]] و [[انصار]] به سبب [[کناره‌گیری]] شوهرانشان در [[دفاع]] از این جریان، در ملاقاتی که به [[عیادت]] ایشان آمده بودند و تلاش برای جلوگیری از [[اجبار]] [[حضرت علی]] {{ع}} در گرفتن [[بیعت]] که به درگیر شدن جناح مخالف با ایشان و حتی وارد ساختن آسیب‌های جسمی به وی منجر شد. این امر، سرانجام باعث سقط جنین و [[بیماری]] شدید ایشان شد که به [[شهادت]] حضرت انجامید<ref>ابن قتیبه دینوری، الإمامة و السیاسة (تاریخ الخلفا)، ج۱، ص۱۸-۳۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۲۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۵۸۶؛ نک: مرتضی عاملی، سید جعفر، رنج‌های زهرا {{س}}، ترجمه محمد سپهری، قم، نشر ایام، ۱۳۷۸.</ref>.
 
[[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[فاطمه]] {{س}} را بر مرکبی می‌نشاند و شبانه به مجالس [[انصار]]<ref>گویا امیرمؤمنان {{ع}} و فاطمه {{س}} از سخن گفتن با مهاجران ناامید شده بودند که به سوی انصار آمدند.</ref> می‌برد و [[فاطمه]] {{س}} از آنان درخواست یاری می‌کرد. آنها در جواب [[فاطمه]] {{س}} گفتند: ای دختر [[رسول خدا]]! ما قبلاً با این [[مرد]] ([[ابوبکر]]) [[بیعت]] کرده‌ایم؛ اگر [[همسر]] و پسر عمویت قبل از او، پیش‌دستی کرده بود با کس دیگری [[بیعت]] نمی‌کردیم. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} نیز در پاسخ آنان فرمود: "آیا [[رسول خدا]] {{صل}} را در خانه‌اش رها می‌کردم و بدون [[دفن]] او خارج شده و با [[مردم]] بر سر خلافتش [[نزاع]] می‌کردم؟" و [[فاطمه]] {{س}} نیز فرمود: "آنچه ابوالحسن انجام داد شایسته او بود و آنان کاری کردند که [[خداوند]] درباره آن بازخواست خواهد کرد که چگونه با [[بیعت]] [[علی]] معامله کردند"<ref>الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج۱، ص۱۶.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۸۸-۲۹۰.</ref>
 
==== ماجرای باغ فدک ====
{{اصلی|فدک|اهدای فدک به حضرت فاطمه زهرا}}
یکی از وقایع مهم دیگر، که پس از [[پیامبر]] {{صل}} درباره [[حضرت فاطمه]] {{س}} به وقوع پیوست، ماجرای باغ فدک بود. روزی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نزد [[حضرت فاطمه]] {{س}} رفت و به او فرمود: "دخترم! [[خدا]] [[فدک]] را به پدرت بخشیده و به او اختصاص داده است و [[مسلمانان]] در آن سهمی ندارند. هر چه می‌خواهی درباره آن انجام بده. چون مهریه مادرت [[خدیجه]]، هنوز بر عهده من است. [[فدک]] را عوض مهر مادرت به تو می‌دهم تا از آنِ تو و فرزندانت باشد". بعد تکه پوستی را خواست و به [[علی]] {{ع}} فرمود: "بنویس: [[رسول خدا]] {{صل}} [[فدک]] را به دخترش [[فاطمه]] {{س}} بخشید". [[علی]] {{ع}}، [[غلام]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[ام ایمن]] [[شاهد]] این جریان بودند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره [[ام ایمن]] فرمود: "[[ام ایمن]] [[اهل بهشت]] است".
 
همچنین [[نقل]] شده، پس از تصرف [[فدک]]، [[اهل]] [[فدک]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمدند و با آن حضرت، با پرداخت بیست و چهار هزار [[دینار]] در سال، [[صلح]] کردند<ref>الخرائج و الجرائح، قطب راوندی، ج۱، ص۱۱۳.</ref>. در این هنگام [[جبرئیل]] نازل شد و به [[پیامبر]] {{صل}} گفت: "[[خداوند]] به شما امر می‌کند که [[حقوق]] [[خویشاوندان]] خود را بدهید و آنها را از خود [[راضی]] کنید". [[حضرت رسول]] {{صل}} از او پرسید: ای [[جبرئیل]]! چه کسانی [[خویشاوندان]] من هستند و [[حقوق]] آنان چیست؟ [[جبرئیل]] گفت: "مقصود از [[خویشاوند]]، [[فاطمه]] {{س}} است؛ اینک باغ‌های [[فدک]] را به او ببخشید زیرا [[خدا]] و [[رسول]] در آن، حقی ندارند". سپس [[پیامبر]] {{صل}} [[فاطمه]] {{س}} را‌ طلبید و با نوشتن [[گواهی]]، [[فدک]] را به وی [[تسلیم]] کرد<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۰۰.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref>
 
پس از رحلت [[خاتم انبیا]] {{صل}} جناح مخالف با این [[دلیل]] که [[ارث]] به [[فرزندان]] [[پیامبران]] تعلق نمی‌گیرد، این منطقه را از حضرت فاطمه گرفت؛ از این رو بخشی از تلاش [[دختر رسول خدا]] {{صل}}، ارائه [[دلایل]] برای [[اثبات]] ارثیۀ خود و بازستاندن فدک در کنار سایر اقدامات ایشان بود<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۹۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الأطهار، ج۲۹، ص۱۱۵؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۳۷؛ شیخ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۵۴۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۱۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۱۷-۳۱۹؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۳۳.</ref>
 
== سیره و سبک زندگی ==
{{اصلی|سیره حضرت فاطمه}}
[[سیره]] [[حضرت فاطمه]] {{س}} از یک سو به لحاظ انتساب ایشان به عنوان [[دختر پیامبر]] {{صل}}، [[همسر]] [[امامت]] و مادر [[ولایت]] و از سوی دیگر برجستگی‌های شخصیتی که در وجود ایشان دیده می‌شود و ایشان را به عنوان یک [[الگو]] مطرح می‌سازد، حائز اهمیت است. سیره حضرت در ابعاد مختلف فردی و [[اجتماعی]] هرچند به صورت اندک در [[تاریخ]] آمده است، اما توجه به هر کدام از وقایع [[نقل]] شده، از زاویه‌های مختلف [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و عملی، ابعاد مختلفی از [[زندگی]] این [[شخصیت]] را برای ما آشکار می‌سازد. برخی از ابعاد زندگانی ایشان عبارت است از:
# '''[[سیره اخلاقی حضرت فاطمه]]:''' در بیان سیره اخلاقی حضرت فاطمه {{س}} به موارد متعددی اشاره شده است که بیانگر سلوک معنوی و [[اخلاقی]] ایشان است؛ برخی از آنها عبارت‌اند از: [[ایمان]] و [[اخلاص]]؛ [[ساده‌زیستی]] و [[زهد]]؛ [[ایثار]] و [[عدالت]].
# '''[[سیره عبادی حضرت فاطمه]]:''' در احادیث شیعه آمده است، هنگامی که [[فاطمه]] در محرابش به [[عبادت]] می‌ایستاد، [[خداوند]] به [[فرشتگان]] می‌فرمود: "ای فرشتگانم! به بنده‌ام [[فاطمه]] بنگرید که در برابر من [[ایستاده]] به حالتی که شانه‌هایش از [[ترس]] من لرزان است و با [[قلب]] خود به [[عبادت]] من روی آورده"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۵، ص۱۷.</ref>.
# '''[[سیره خانوادگی حضرت فاطمه]]:''' [[حضرت فاطمه]] {{س}} به عنوان دختر [[پیامبر خاتم]] {{صل}} جایگاهی ویژه نزد آن حضرت داشت به‌گونه‌ای که از محبوب‌ترین افراد نزد ایشان به شمار می‌آمد. آن حضرت در نقش مادری نیز به به [[تربیت]] [[فرزندان]] خویش اهتمام ویژه‌ای داشت و در نقش [[همسرداری]] نیز جایگاهشان چنان برجسته بود که در لحظات پایانی [[عمر]] خویش، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، [[رضایت]] خویش را از ایشان اعلام کرد.
# '''[[سیره اجتماعی حضرت فاطمه]]:''' از جمله قلمروهای الگوبخشی [[سیره]] [[حضرت فاطمه]] {{س}} زندگی اجتماعی آن حضرت است. حیات اجتماعی بانوی [[اسلام]] در این بُعد برای شیفتگان مکتبش بسیار درس‌آموز است. او همان‌گونه که در ابعاد مختلف [[علمی]]، [[اخلاقی]]، [[عبادی]]، [[تربیتی]] و سایر [[کمالات انسانی]] و ارزش‌های دینی پیشگام بود، در مسائل اجتماعی نیز [[انسانی]] ممتاز و چهر‌ه‌ای فعال به شمار می‌رفت.
# '''[[سیره علمی حضرت فاطمه]]:''' [[حضرت فاطمه]] {{س}} به [[شهادت]] [[معصومان]] {{عم}} دارای [[علم]] ما کان و ما یکون تا [[روز قیامت]]<ref>سید مرعشی، شرح احقاق الحق، ج۲۵، ص۵۸۴.</ref> و در مسائل [[علمی]]، پاسخگوی [[مردم]] و محل رجوع بانوان بود.
# '''[[سیره سیاسی حضرت فاطمه]]:''' از جمله قلمروهای الگوبخشی سیره [[حضرت فاطمه]] {{س}} زندگی سیاسی آن حضرت است. او همان‌گونه که در ابعاد مختلف [[علمی]]، [[اخلاقی]]، [[عبادی]]، [[تربیتی]] و سایر [[کمالات انسانی]] و ارزش‌های دینی پیشگام بود، در مسائل سیاسی نیز [[انسانی]] ممتاز و چهر‌ه‌ای فعال به شمار می‌رفت<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص۱۴۷ ـ ۱۵۳؛ [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه و سیره ایشان (مقاله)|حضرت فاطمه و سیره ایشان]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۲۰-۳۲۶؛ [[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۴.</ref>.
 
== دیدگاه‌ها درباره شخصیت حضرت فاطمه ==
=== دیدگاه اهل سنت ===
{{اصلی|حضرت فاطمه از دیدگاه اهل سنت}}
علاوه بر [[فضائل حضرت زهرا]] {{س}} که در منابع [[شیعی]] وجود دارد، بسیاری از آنها در منابع [[اهل سنت]] نیز یافت می‌شود، مانند اینکه [[مالک بن انس]] درباره [[برتری]] فاطمه {{س}} بر همه [[صحابه]] می‌گوید: "احدی (چه [[صحابی]] و چه غیر آن) [[برتر]] از فاطمه، پاره تن [[رسول خدا]] {{صل}} نیست"<ref>الحاوی للفتاوی، سیوطی، ج۲، ص۲۸۰؛ حاشیة الرملی، رملی، ج۳، ص۱۰۳؛ فتاوی الرملی، رملی، ج۶، ص۱۷۲.</ref>. همچنین مناوی چنین [[نقل]] می‌کند: "به اتفاق علمای اهل سنت، فاطمه {{س}} از خلفای اربعه [[افضل]] است"<ref>فیض القدیر، مناوی، ج۴، ص۴۲۲.</ref> و نیز [[ابن حجر عسقلانی]]، [[عالم]] سرشناس اهل سنت می‌گوید: "به [[اجماع]] علمای اهل سنت، فاطمه از [[خدیجه]] و [[عایشه]] برتر است"<ref>مرقاة المفاتیح، قاری، ج۱۰، ص۴۰۳؛ دستور العلماء، قاضی عبدالنبی، ج۱، ص۱۲.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۷.</ref>
 
== شهادت و محل دفن ==
[[پرونده:تصویر حضرت فاطمه زهرا.jpg|300px|بندانگشتی|]]
{{اصلی|شهادت حضرت فاطمه}}
حضرت فاطمه {{س}}، سرانجام بعد از گذراندن روزهای سخت بیماری، در سال ۱۱ هجری در [[مدینه]] و در پی مصدومیت‌هایی که در راه دفاع از ولایت و حماسۀ [[غدیر]] متحمّل شد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵۱.</ref> و پس از انجام وصیت‌های مختلف، طبق فرمودۀ [[پیامبر]] {{صل}}، اولین فردی از [[خاندان]] [[نبوی]] بود که به دیدار ایشان شتافت<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۹۵؛ نک: فاطمه طاهایی، سیری در خطبه فدک.</ref>. ایشان طبق وصیتشان، شبانه، مخفیانه و در نقطه نامعلومی در [[مدینه]] به خاک سپرده شد. علی {{ع}}، فاطمه {{س}} را [[غسل]] داد. به تعبیر [[امام صادق]] {{ع}} چون وی صدیقه بود، باید صدیق او را غسل می‌داد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۱۷-۳۱۹؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۳۳.</ref>
 
=== محل دفن حضرت فاطمه {{س}} ===
{{اصلی|قبر حضرت فاطمه}}
درباره محل دفن فاطمه زهرا {{س}} [[اختلاف]] است. برخی آن را [[بقیع]]، برخی [[روضه]] و برخی خانه‌اش دانسته‌اند<ref>شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۲، ص۵۷۲.</ref>. [[زیارت]] ایشان در هر سه مورد وارد شده است. در کافی و [[من لا یحضره الفقیه]] آمده است که ابن ابی نصر بزنطی از [[امام رضا]] {{ع}} از [[قبر]] فاطمه {{س}} می‌پرسد؛ حضرت می‌فرماید: {{متن حدیث|دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا}}: “در خانه‌اش [[دفن]] شده است”. وقتی [[بنی امیه]] [[مسجد]] را توسعه دادند، [[خانه]] جزء مسجد گردید<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۱؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۲۹.</ref>. در روایتی [[امام صادق]] {{ع}} نیز این محل را جای [[دفن]] [[فاطمه]] {{س}} می‌داند<ref>ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص۳۶۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] هر سه قول را ذکر می‌کند و قول دفن حضرت را در خانه‌اش که جزء [[مسجد]] شده، ترجیح داده است<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۲: {{متن حدیث|مِنْهُمْ مَنْ رَوَى أَنَّهَا دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا فَلَمَّا زَادَتْ بَنُو أُمَيَّةَ فِي الْمَسْجِدِ صَارَتْ فِي الْمَسْجِدِ وَ هَذَا هُوَ الصَّحِيحُ عِنْدِي}}.</ref>. در روایتی آمده [[علی]] {{ع}}، فاطمه {{س}} را پنهانی دفن کرد و جای [[قبر]] ایشان را محو نمود و رو به [[پیامبر]] {{صل}} کرد و با حضرت سخن گفت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸.</ref>. این خبر نیز از دفن فاطمه {{س}} در محدوده مسجد حکایت دارد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۳۴.</ref>
 
قبر پنهان او [[گواه]] نارضایتی وی از [[حکومت]] وقت بود و وصیتش بر [[دفن]] پنهانی و مخفی بودن مدفن، مبارزه‌ای مستمر با [[باطل]] و سند مظلومیّت او و [[خاندان پیامبر]] است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵۱.</ref>. در [[تشییع]] حضرت، تعدادی انگشت‌شمار از [[اصحاب]]، همچون: [[عقیل]]، [[عمار]]، [[مقداد]]، [[زبیر]]، [[ابوذر]]، [[سلمان]] و [[بریده]] حضور داشتند<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۵؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۷۸؛ شیخ طبرسی، تاج الموالید، ص۲۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۳۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۱۷-۳۱۹؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۳۳.</ref>
 
=== اندوه امام علی {{ع}} در [[شهادت حضرت فاطمه]] {{س}} ===
{{اصلی|اندوه امام علی از فقدان حضرت فاطمه}}
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در پی [[شهادت]]، بانوی بزرگ [[اسلام]]، بسیار [[اندوهگین]] شدند و فرمودند: «[[سلام]] بر تو ای [[رسول خدا]]، سلامی از طرف من و دخترت که هم‌اکنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسیده است. ای [[پیامبر خدا]]، [[صبر]] و [[بردباری]] من با از دست دادن [[فاطمه]] {{س}} کم شده و [[توان]] [[خویشتن‌داری]] ندارم، اما برای من که [[سختی]] جدایی تو را دیده و سنگینی [[مصیبت]] تو را کشیدم، [[شکیبایی]] ممکن است. این من بودم که با دست خود تو را در میان [[قبر]] نهادم و هنگام رحلت، [[جان]] گرامی تو میان سینه و گردنم پرواز کرد "پس همه ما از خداییم و به [[خدا]] باز می‌گردیم." پس امانتی که به من سپرده بودی برگردانده شد و به صاحبش رسید. از این پس، [[اندوه]] من [[جاودانه]] و شب‌هایم [[شب زنده‌داری]] است تا آن [[روز]] که [[خدا]] [[خانه]] [[زندگی]] تو را بر من برگزیند. به زودی دخترت تو را [[آگاه]] خواهد ساخت که [[امت]] تو چگونه در ستم‌کاری بر او [[اجتماع]] کردند. از [[فاطمه]] {{س}} بپرس و احوال اندوهناک ما را از او، خبر گیر، که هنوز روزگاری سپری نشده و یاد تو فراموش نگشته است. [[سلام]] من به هر دو شما؛ سلام وداع کننده‌ای که از روی ناخشنودی یا خسته‌دلی سلام نمی‌کند. اگر از خدمت تو باز می‌گردم از روی خستگی نیست و اگر در کنار قبرت می‌نشینم، از [[بدگمانی]] بدانچه خدا [[صابران]] را [[وعده]] داده نخواهد بود»<ref>{{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَیْکُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِین}}؛ ‏ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۰۲-۶۰۴؛ [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۱۹.</ref>
 
== فاطمه زهرا در روز قیامت ==
{{اصلی|سیمای فاطمه در روز قیامت}}
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: گویا دخترم [[فاطمه]] را می‌بینم که در [[روز قیامت]] بر مرکبی از [[نور]] نشسته و در حالی که راست و چپ و جلو پشت سر او را را هفتاد هزار [[فرشته]] دربرگرفته‌اند<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۵۷۵؛ بشارة المصطفی، محمد بن علی طبری، ص۲۷۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۸، ص۵۸، ج۳۷، ص۸۵ و ج۴۳، ص۲۴.</ref> و [[جبرئیل]] افسار مرکب او را گرفته و با صدایی بلند ندا می‌دهد: "چشمانتان را به زیر افکنید تا [[فاطمه]] دختر [[محمد]] عبور کند"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۷۰؛ بشارة المصطفی، محمد بن علی طبری، ص۴۳؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۹؛ مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۰۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۹. منابعی از اهل سنت که این مطلب رسول خدا {{صل}} را که فرمود: "در روز قیامت ندایی خواهد آمد که ای حاضران، چشمانتان را به زیر افکنید تا فاطمه عبور کند و او در حالی که لباس زیبایی به رنگ سبز پوشیده است عبور می‌کند" نقل کرده‌اند، عبارت‌اند از: فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۶۳؛ معجم ابن الأعرابی، ابن درهم بصری، ج۲، ص۶۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۶ و ۱۷۵؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۳۸۹.</ref> و همه حتی [[پیامبران]] و [[رسولان]] و صدیقان و [[شهداء]] چشمانشان را به زیر می‌افکنند، وارد صحرای [[محشر]] می‌شود و حرکت خود را ادامه داده تا آنکه روبروی [[عرش]] [[پروردگار]] قرار می‌گیرد، از مرکب به زیر می‌آید و به [[خداوند متعال]] چنین عرض می‌کند: "ای اله و [[سرور]] من! میان من و کسانی که به من [[ظلم]] کرده‌اند، [[حکم]] فرما، بار خدایا! میان من و کسانی که فرزندانم را به [[قتل]] رساندند، [[حکم]] فرما!" در این هنگام ندایی این چنین از جانب [[خداوند]] می‌آید: "ای [[حبیب]] من! و ای دختر [[حبیب]] من! هر چه می‌خواهی درخواست نما تا به تو اعطا شود و [[شفاعت]] نما که پذیرفته می‌گردد" [[فاطمه]] {{س}} نیز شفاعتش را چنین عرض می‌کند: "ای اله و [[سرور]] من! شفاعتم نسبت به فرزندانم و شیعیانم و دوستدارانم و [[دوستداران]] فرزندانم" که چنین نداء می‌رسد: "[[فرزندان فاطمه]] و [[شیعیان]] او و [[دوستداران]] او و فرزندانش کجایند؟ "آنان پیش می‌آیند و [[فرشتگان]] [[رحمت]] دور آنان حلقه می‌زنند و [[فاطمه]] {{س}} پیشاپیش آنان قرار می‌کند تا آنکه آنان را به [[بهشت]] وارد کند"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۷۰؛ بشارة المصطفی، محمد بن علی طبری، ص۴۳؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۹؛ مناقب آل أبی طالب، این شهر آشوب، ج۳، ص۱۰۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۹.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۰۶-۳۰۸.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[نام حضرت فاطمه]] ([[نام‌های حضرت فاطمه]])
* [[کنیه‌های حضرت فاطمه]]
* [[کنیه حضرت فاطمه]]
* [[القاب حضرت فاطمه]] ([[لقب‌های حضرت فاطمه]])
* [[تبار حضرت فاطمه]] ([[نسب حضرت فاطمه]])
* [[خاندان حضرت فاطمه]]
* [[پدر حضرت فاطمه]] ([[پیامبر خاتم]])
* [[مادر حضرت فاطمه]] ([[حضرت خدیجه]])
* [[برادران حضرت فاطمه]]
* [[خواهران حضرت فاطمه]]
* [[ازدواج حضرت فاطمه]]
* [[همسر حضرت فاطمه]]
* [[کنیزان حضرت فاطمه]]
* [[فرزندان حضرت فاطمه]]
* [[همسران فرزندان حضرت فاطمه]]
* [[سرگذشت تاریخی حضرت فاطمه]] ([[سرگذشت زندگی حضرت فاطمه]]):
** [[حضرت فاطمه از تولد تا هجرت]] ([[پرورش حضرت فاطمه]]):
*** [[ولادت حضرت فاطمه]]
** [[حضرت فاطمه از هجرت تا رحلت پیامبر]]:
*** [[اهدای فدک به حضرت فاطمه]]
*** [[وفات پیامبر خاتم]]
** [[حضرت فاطمه از رحلت پیامبر تا شهادت]]:
** [[سقیفه بنی ساعده]]
** [[سقیفه بنی ساعده]]
** [[روزگار ابوبکر]]
** [[روزگار ابوبکر]]
* [[عصر حضرت فاطمه زهرا]]
* [[عصر حضرت فاطمه]]
* [[شرایط سیاسی و اجتماعی عصر حضرت فاطمه زهرا]]
* [[شرایط سیاسی و اجتماعی عصر حضرت فاطمه]]
* [[شرایط دینی و فرهنگی عصر حضرت فاطمه زهرا]]
* [[شرایط دینی و فرهنگی عصر حضرت فاطمه]]
* [[شمایل حضرت فاطمه زهرا]]
* [[شمایل حضرت فاطمه]]
* [[صفات ظاهری حضرت فاطمه زهرا]] ([[سیمای حضرت فاطمه زهرا]])
* [[صفات ظاهری حضرت فاطمه]] ([[سیمای حضرت فاطمه]])
* [[ولایت حضرت فاطمه زهرا]]
* [[ولایت حضرت فاطمه]]
** [[ولایت حضرت فاطمه زهرا در قرآن]]:
** [[ولایت حضرت فاطمه در قرآن]]:
** [[ولایت حضرت فاطمه زهرا در حدیث]]:
** [[ولایت حضرت فاطمه در حدیث]]:
*** [[حدیث ثقلین]]
*** [[حدیث ثقلین]]
*** [[حدیث سفینه نوح]]
*** [[حدیث سفینه نوح]]
** [[ولایت حضرت فاطمه زهرا در حدیث]]
** [[ولایت حضرت فاطمه در حدیث]]
** [[امارت حضرت فاطمه زهرا در حدیث]]
** [[وراثت حضرت فاطمه در حدیث]]
** [[وراثت حضرت فاطمه زهرا در حدیث]]
** [[هدایت حضرت فاطمه در حدیث]]
** [[هدایت حضرت فاطمه زهرا در حدیث]]
* [[نصب الهی حضرت فاطمه به ولایت]]
* [[نصب الهی حضرت فاطمه زهرا به ولایت]]
* [[صفات حضرت فاطمه]] ([[ویژگی‌های حضرت فاطمه]]):
* [[صفات حضرت فاطمه زهرا]] ([[ویژگی‌های حضرت فاطمه زهرا]]):
** [[محبوبیت حضرت فاطمه]]
** [[محبوبیت حضرت فاطمه زهرا]]
* [[صفات ولایت در حضرت فاطمه]]
* [[صفات ولایت در حضرت فاطمه زهرا]]
* [[علم لدنی حضرت فاطمه]]:
* [[علم لدنی حضرت فاطمه زهرا]]:
** [[علم حضرت فاطمه در حدیث]]
** [[علم حضرت فاطمه زهرا در حدیث]]
** [[جایگاه علمی حضرت فاطمه]]
** [[جایگاه علمی حضرت فاطمه زهرا]]
** [[انواع دانش‌های حضرت فاطمه]]
** [[انواع دانش‌های حضرت فاطمه زهرا]]
** [[علم غیب حضرت فاطمه]] ([[پیشگویی حضرت فاطمه]])
** [[علم غیب حضرت فاطمه زهرا]] ([[پیشگویی حضرت فاطمه زهرا]])
* [[عصمت حضرت فاطمه]]:
* [[عصمت حضرت فاطمه زهرا]]:
** [[عصمت حضرت فاطمه در حدیث]]
** [[عصمت حضرت فاطمه زهرا در حدیث]]
* [[افضلیت حضرت فاطمه]]
* [[افضلیت حضرت فاطمه زهرا]]
* [[فضایل حضرت فاطمه]]:
* [[فضایل حضرت فاطمه زهرا]]:
** [[حضرت فاطمه از زبان پیامبر]]
** [[حضرت فاطمه زهرا از زبان پیامبر]]
** [[دعاهای پیامبر خاتم برای حضرت فاطمه]]
** [[دعاهای پیامبر خاتم برای حضرت فاطمه زهرا]]
** [[پذیرفته شدن دعاهای حضرت فاطمه]]
** [[پذیرفته شدن دعاهای حضرت فاطمه زهرا]]
* [[مناقب حضرت فاطمه]]:
* [[مناقب حضرت فاطمه زهرا]]:
** [[حضرت فاطمه در قرآن]]
** [[حضرت فاطمه زهرا در قرآن]]
** [[حضرت فاطمه در حدیث]]
** [[حضرت فاطمه زهرا در حدیث]]
* [[کرامت‌های حضرت فاطمه]]:
* [[کرامت‌های حضرت فاطمه زهرا]]:
** [[بازگشت خورشید برای حضرت فاطمه]]
** [[بازگشت خورشید برای حضرت فاطمه زهرا]]
* [[رخدادهای خارق‌العاده زندگی حضرت فاطمه]]
* [[رخدادهای خارق‌العاده زندگی حضرت فاطمه زهرا]]
* [[دیدگاه‌هایی درباره شخصیت حضرت فاطمه]]  
* [[دیدگاه‌هایی درباره شخصیت حضرت فاطمه زهرا]]  
* [[سیره حضرت فاطمه]]:
* [[سیره حضرت فاطمه زهرا]]:
** [[ویژگی‌های عملی حضرت فاطمه]]
** [[ویژگی‌های عملی حضرت فاطمه زهرا]]
** [[سیره عبادی حضرت فاطمه]]
** [[سیره عبادی حضرت فاطمه زهرا]]
** [[سیره عرفانی حضرت فاطمه]]
** [[سیره عرفانی حضرت فاطمه زهرا]]
** [[سیره اخلاقی حضرت فاطمه]]:
** [[سیره اخلاقی حضرت فاطمه زهرا]]:
*** [[ویژگی‌های اخلاقی حضرت فاطمه]]
*** [[ویژگی‌های اخلاقی حضرت فاطمه زهرا]]
** [[سیره اعتقادی حضرت فاطمه]]:
** [[سیره اعتقادی حضرت فاطمه زهرا]]:
*** [[ویژگی‌های اعتقادی حضرت فاطمه]]
*** [[ویژگی‌های اعتقادی حضرت فاطمه زهرا]]
** [[سیره علمی حضرت فاطمه]]
** [[سیره علمی حضرت فاطمه زهرا]]
** [[سیره تبلیغی حضرت فاطمه]]
** [[سیره تبلیغی حضرت فاطمه زهرا]]
** [[سیره تربیتی حضرت فاطمه]]
** [[سیره تربیتی حضرت فاطمه زهرا]]
** [[سیره خانوادگی حضرت فاطمه]]
** [[سیره خانوادگی حضرت فاطمه زهرا]]
** [[سیره اجتماعی حضرت فاطمه]]
** [[سیره اجتماعی حضرت فاطمه زهرا]]
** [[سیره سیاسی حضرت فاطمه]]:
** [[سیره سیاسی حضرت فاطمه زهرا]]:
*** [[ویژگی‌های سیاسی حضرت فاطمه]]
*** [[ویژگی‌های سیاسی حضرت فاطمه زهرا]]
** [[سیره اقتصادی حضرت فاطمه]]
** [[سیره اقتصادی حضرت فاطمه زهرا]]
* [[مأموریت حضرت فاطمه]]
** [[سیره قضایی حضرت فاطمه زهرا]]:
* [[نقش‌های ویژه حضرت فاطمه]]
*** [[داوری‌های حضرت فاطمه زهرا]]
* [[کارگزاران حضرت فاطمه]]
** [[سیره نظامی و جنگی حضرت فاطمه زهرا]]:
* [[شاگردان حضرت فاطمه]]
*** [[ویژگی‌های جنگی حضرت فاطمه زهرا]]
* [[مخالفان حضرت فاطمه|مخالفان]] یا [[دشمنان حضرت فاطمه]]:
* [[مأموریت حضرت فاطمه زهرا]]
* [[دشمنی با حضرت فاطمه]]
* [[نقش‌های ویژه حضرت فاطمه زهرا]]
** [[ویژگی‌های دشمنان حضرت فاطمه]]
* [[کارگزاران حضرت فاطمه زهرا]]
** [[نیرنگ‌های دشمنان حضرت فاطمه]]
* [[شاگردان حضرت فاطمه زهرا]]
** [[زیان‌های دشمنی با حضرت فاطمه]]
* [[مخالفان حضرت فاطمه زهرا|مخالفان]] یا [[دشمنان حضرت فاطمه زهرا]]:
** [[انگیزه‌های دشمنی با حضرت فاطمه]]
* [[دشمنی با حضرت فاطمه زهرا]]
* [[وظایف امت نسبت به حضرت فاطمه]]:
** [[ویژگی‌های دشمنان حضرت فاطمه زهرا]]
** [[شناخت شخصیت و جایگاه حضرت فاطمه]]
** [[نیرنگ‌های دشمنان حضرت فاطمه زهرا]]
** [[شناخت حقوق حضرت فاطمه]]
** [[زیان‌های دشمنی با حضرت فاطمه زهرا]]
** [[شناخت سیره و معارف حضرت فاطمه]]
** [[انگیزه‌های دشمنی با حضرت فاطمه زهرا]]
** [[ایمان به حضرت فاطمه]] ([[کفر به دشمنان او|کفر به دشمنان حضرت فاطمه]])
* [[وظایف امت نسبت به حضرت فاطمه زهرا]]:
** [[پذیرش ولایت حضرت فاطمه]] ([[بیزاری از دشمنان حضرت فاطمه|بیزاری از دشمنان او]])
** [[شناخت شخصیت و جایگاه حضرت فاطمه زهرا]]
** [[محبت به حضرت فاطمه]] ([[بغض به دشمنان حضرت فاطمه|بغض به دشمنان او]]):
** [[شناخت حقوق حضرت فاطمه زهرا]]
*** [[دوست داشتن حضرت فاطمه]]
** [[شناخت سیره و معارف حضرت فاطمه زهرا]]
*** [[برکات دوست داشتن حضرت فاطمه]]
** [[ایمان به حضرت فاطمه زهرا]] ([[کفر به دشمنان او|کفر به دشمنان حضرت فاطمه زهرا]])
*** [[ویژگی‌های دوستداران حضرت فاطمه]]
** [[پذیرش ولایت حضرت فاطمه زهرا]] ([[بیزاری از دشمنان حضرت فاطمه زهرا|بیزاری از دشمنان او]])
*** [[غلو در دوست داشتن حضرت فاطمه]]
** [[محبت به حضرت فاطمه زهرا]] ([[بغض به دشمنان حضرت فاطمه زهرا|بغض به دشمنان او]]):
** [[مودت حضرت فاطمه]] ([[عداوت با دشمنان حضرت فاطمه|عداوت با دشمنان او]])
*** [[دوست داشتن حضرت فاطمه زهرا]]
** [[تمسک به حضرت فاطمه]]
*** [[برکات دوست داشتن حضرت فاطمه زهرا]]
** [[اعتصام به حضرت فاطمه]]
*** [[ویژگی‌های دوستداران حضرت فاطمه زهرا]]
** [[تبعیت از حضرت فاطمه]]
*** [[غلو در دوست داشتن حضرت فاطمه زهرا]]
** [[اطاعت از حضرت فاطمه]]
** [[مودت حضرت فاطمه زهرا]] ([[عداوت با دشمنان حضرت فاطمه زهرا|عداوت با دشمنان او]])
** [[معیت با حضرت فاطمه]]
** [[تمسک به حضرت فاطمه زهرا]]
** [[وفاداری در بیعت با حضرت فاطمه]]
** [[اعتصام به حضرت فاطمه زهرا]]
** [[اجابت دعوت حضرت فاطمه]]
** [[تبعیت از حضرت فاطمه زهرا]]
** [[تسلیم امر حضرت فاطمه]] ([[جنگ با دشمنان حضرت فاطمه|جنگ با دشمنان او]])
** [[اطاعت از حضرت فاطمه زهرا]]
* [[مظلومیت حضرت فاطمه]]  
** [[معیت با حضرت فاطمه زهرا]]
* [[شهادت حضرت فاطمه]]:
** [[وفاداری در بیعت با حضرت فاطمه زهرا]]
** [[خبر دادن پیامبر از شهادت حضرت فاطمه]]
** [[اجابت دعوت حضرت فاطمه زهرا]]
** [[پس از شهادت حضرت فاطمه]]
** [[تسلیم امر حضرت فاطمه زهرا]] ([[جنگ با دشمنان حضرت فاطمه زهرا|جنگ با دشمنان او]])
* [[حضرت فاطمه در روز قیامت]]
* [[مظلومیت حضرت فاطمه زهرا]]  
* [[پرسش و پاسخ دوران حضرت فاطمه]]
* [[شهادت حضرت فاطمه زهرا]] ([[ترور حضرت فاطمه زهرا]]):
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
** [[خبر دادن پیامبر از شهادت حضرت فاطمه زهرا]]
** [[پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا]]
* [[پرسش و پاسخ دوران حضرت فاطمه زهرا]]
{{پایان}}
{{پایان}}


==منابع==
== منابع ==
#[[پرونده:1100354.jpg|22px]] [[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله « فاطمه زهرا دختر رسول خدا »]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱‌''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه زهرا (مقاله)|حضرت فاطمه زهرا]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[حضرت فاطمه و سیره ایشان (مقاله)|حضرت فاطمه و سیره ایشان]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:1100516.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|'''درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه''']]
# [[پرونده:1100354.jpg|22px]] [[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱‌''']]
# [[پرونده:13681353.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امام حسین''']]
# [[پرونده:10068654.jpg|22px]] [[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|'''درآمدی بر سیره فاطمی''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
{{اهل بیت}}
{{اهل بیت}}
[[رده:حضرت فاطمه زهرا]]
{{زنان صحابی}}
[[رده:مادران امامان معصوم]]
{{صحابه مهاجر به مدینه}}
[[رده:چهارده معصوم]]
 
[[رده:حضرت فاطمه]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]
خط ۲۵۲: خط ۳۰۳:
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
[[رده:همسران امام علی]]
[[رده:همسران امام علی]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۶

حضرت فاطمه (س)، بیستم جمادی‌الثانی پنجم بعثت در مکه متولد شد. پدر و مادرشان، حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س) و امیرالمؤمنین (ع) همسر ایشان است. امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، زینب کبری (س)، ام‌کلثوم (س) و محسن (ع) فرزندان او هستند. فاطمه، زهرا، مطهره، شهیده و محدثه از القاب وی و «ام ابیها» معروف‌ترین کنیه ایشان است.

هشت سال ابتدای زندگی به همراه پدر در مکه بودند، پس از مهاجرت به مدینه در ماه رمضان سال دوم هجری با حضرت علی (ع) ازدواج کردند. بعد از شهادت پدر مدت زمان کوتاهی زندگی کرد و در ماجرای سقیفه و به دلیل دفاع از ولایت امیرالمؤمنین (ع) آسیب دیده و در بستر بیماری افتادند و در ۳ جمادی الثانی به شهادت رسیدند.

سوره کوثر و آیاتی مانند: آیه مودت، آیه نور و آیه تطهیر و روایات فراوانی از پیامبر خاتم (ص) و ائمه (ع) حکایت از شأن والای حضرت زهرا (س) دارد.

ولادت و نیاکان

حضرت فاطمه (س)، در سحرگاه روز جمعه، بیستم جمادی‌الثانی پنجم بعثت[۱] در مکه متولد شد[۲]. از وی با عنوان برترین زنان جهان از آغاز خلقت تا پایان جهان یاد می‌شود[۳].[۴]

خلقت از میوه بهشتی

علما و محدثان شیعه اتفاق نظر دارند که نطفه فاطمه (س) از میوه بهشتی منعقد شده است. پیامبر اسلام (ع) بوی بهشت را از وی استشمام می‌کرد و دخترش فاطمه را می‌بویید. دوران حمل و هنگام وضع حمل او نیز همراه با عنایت خاص الهی بود[۵].

پدر و مادر

پدرش، حضرت محمد (ص)، خاتم پیامبران و مادرش خدیجه (س)، از زنان بزرگ مکه و از اشراف و تجار جزیرة‌العرب است که پس از ظهور اسلام، اول زنی بود که به پیامبر (ص) ایمان آورد و ثروتش را در راه گسترش اسلام در اختیار ایشان گذارد[۶].[۷]

کنیه‌ها و القاب

حضرت فاطمه (س) اسامی، القاب و کنیه‌های متعددی دارند که هر کدام، توصیف‌کنندۀ ابعادی از شخصیت معنوی و مادی ایشان است. در منابع اولیه برای فاطمه نام‌ها و القاب متعددی ذکر کرده‌اند؛ مانند زهرا[۸] که در بسیاری از روایات فاطمه زهرا (س) آمده است[۹]، مطهره[۱۰]، شهیده[۱۱] و محدثه که برای آنها نیز عللی بیان کرده‌اند. «سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»[۱۲] از القاب ایشان است. امام صادق (ع) در روایتی نه نام برای فاطمه (س) ذکر می‌کند: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، رضیه، مرضیه، محدثه و زهراء[۱۳].

امام صادق (ع) می‌فرماید: اگر نام دخترانتان را فاطمه نهادید، به احترام فاطمه او را کتک نزنید و به او بی احترامی ننمایید. سخن حضرت به سَکونی چنین است: «أَمَّا إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلَا تَسُبَّهَا وَ لَا تَلْعَنْهَا وَ لَا تَضْرِبْهَا»[۱۴]: “هرگاه نام دخترت را فاطمه نهادی، او را دشنام مده و لعن منما و او را مزن”[۱۵].

فاطمه، در لغت به معنای قطع کننده، جدا کننده و نگه‌دارنده است. در مورد وجه تسمیه حضرت زهرا (س) به این نام نکاتی گفته شده است، از جمله اینکه به واسطۀ ایشان شیعیان او از آتش جهنم جدا شده و دورند[۱۶].

فرزندان

فرزندان ایشان، عبارت‌اند از: امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، زینب کبری (س)، ام‌کلثوم (س) (که برخی اسمش را رقیه دانسته و ولادتش را پیش از فوت پیامبر (ص) و وفاتش را در زمان امام حسن مجتبی (ع) می‌دانند[۱۷]؛ هرچند بنا بر یک قول، دختری دیگر به نام رقیه داشته‌اند که در کودکی فوت کرد[۱۸]) و محسن (ع) (که در جریانات پس از وفات پیامبر (ص) سقط شد[۱۹].[۲۰]

در سخنی پیامبر (ص) در فضیلت این خانواده فرمود: به درستی که علی (ع) وصی و خلیفۀ من است. همسرش فاطمه (س) سرور زنان عالمیان دختر من است. حسن و حسین (ع) دو سرو جوانان بهشت، فرزندان من هستند. هر کس آنان را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس دشمن بدارد، با من دشمنی کرده است[۲۱].[۲۲]

حضرت فاطمه در آیات قرآن

زندگی مشترک فاطمه زهرا (س) با امیرالمؤمنین (ع) و کانون خانواده‌اش، پر از مهر و محبت و انسانیت و تقوا و ایثار بود. در این مدت، چندین آیه قرآن، مانند آیه تطهیر، آیه مباهله و سوره کوثر و... در شأن حضرت زهرا (س) و فرزندان او نازل شد[۲۳].[۲۴]

  1. فاطمه (س) در آیه مودت: فاطمه (س) از کسانی است که خداوند، داشتن مودت و محبتشان را بر تمام پیروان رسول خدا (ص) واجب فرموده است و در این باره به پیامبر (ص) فرموده: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۲۵]. وقتی این آیه نازل شد، از رسول خدا (ص) سؤال شد: نزدیکان شما که مودت آنها بر ما واجب شده، چه کسانی هستند؟ آن حضرت فرمود: "آنها علی، فاطمه و دو پسر ایشان هستند"[۲۶].[۲۷]
  2. فاطمه (س) کلمه الهی: فاطمه جزء کلمات الهی است؛ خداوند متعال در قرآن درباره قبولی توبه آدم (ع)، چنین فرموده: ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۲۸]. رسول خدا (ص) درباره چیستی این کلمات که خداوند توبه آدم را به سبب آنها پذیرفت، فرمود: "کلماتی که آدم از خداوند دریافت کرد و بدان وسیله توبه کرد این بود که درخواست توبه‌اش را در درگاه الهی با توسل به محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین مطرح کرد"[۲۹].[۳۰]
  3. فاطمه (س) در آیه نور: خداوند متعال در قرآن درباره خود چنین می‌فرماید: ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۳۱]. امام صادق (ع) درباره تفسیر این آیه فرمود: "فاطمه (س) آن چراغدان، و حسن (ع) آن چراغ و حسین (ع) حباب آن است"[۳۲].[۳۳]

حضرت فاطمه در احادیث شریف

از نگاه پیامبر خاتم (ص)

پیامبر (ص) در احادیث مختلفی درباره فاطمه (س) فرمود: "دخترم فاطمه، سرور زنان عالمیان، از ابتدا تا انتهاست. او پاره تن من و نور چشمم و میوه قلبم و روح من است. او حوری‌های انسانی است و هرگاه در محرابش در برابر پروردگار ـ جل جلاله ـ می‌ایستد برای فرشتگان آسمان نورافشانی می‌کند، چنانکه ستارگان برای اهالی زمین نور افشانی می‌کنند[۳۴]. "هر که او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است"[۳۵]. "خداوند قلب و تمام اعضای دخترم فاطمه را پر از ایمان و یقین کرده است"[۳۶]. بارها بر روی منبر فرموده بود: "فاطمه پاره تن من است هر که او را آزرده سازد مرا آزرده است[۳۷] و هر که او را زیارت کند، مرا زیارت کرده است"[۳۸] و نیز درباره او فرمود: "فاطمه، اولین کسی است که به بهشت وارد خواهد شد"[۳۹].

بانویی، محبوب‌تر از او و مردی محبوب‌تر از همسر او در نزد آن حضرت نبود[۴۰]. هرگاه رسول خدا (ص) به سفر می‌رفت، آخرین کسی را که می‌دید فاطمه (س) بود و چون برمی‌گشت، بعد از آنکه دو رکعت نماز در مسجد به جا می‌آورد[۴۱] اولین کسی را که به دیدارش می‌رفت فاطمه (س) بود[۴۲] و فاطمه (س) در این دیدار چشمان پدر را می‌بوسید[۴۳]. پیامبر به فاطمه (س) چنین وعده داد: "یا فاطمه! هر که بر تو صلوات فرستد، خداوند او را آمرزیده و او را به من ملحق خواهد کرد در هر کجای بهشت که باشم"[۴۴]. هرگاه از نزد پدر می‌آمد، رسول خدا (ص) به احترام او برمی‌خاست و از او استقبال کرده و دستش را می‌بوسید و او را در کنار خود می‌نشاند و هرگاه رسول خدا (ص) به نزد فاطمه (س) می‌آمد، فاطمه از او استقبال کرده و دست پدر را می‌بوسید و او را در جای مناسبی می‌نشاند[۴۵].[۴۶]

از نگاه امامان اهل بیت (ع)

امام صادق (ع) در توضیح آیه ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ[۴۷] فرمود: "لیلة القدر فاطمه است؛ هر که حقیقت فاطمه را دریابد، شب قدر را (به طور کامل) درخواهد یافت و او فاطمه نامیده شد زیرا که خلائق از درک حقیقتش محروم‌اند"[۴۸]. امام زمان (ع) نیز از مادر معصومه خود با تعبیر "الگوی نیکوی من" یاد کرده است[۴۹].[۵۰]

فضایل و مناقب

از امام حسین (ع) نقل شده است که فرمود: پیامبر خدا (ص) فرمودند: "فاطمه، حیاتِ دل من است و پسرانش، میوه دل من، شوهرش نور دیده ام و امامانِ از نسل او، امانتداران پروردگارم و ریسمانِ کشیده شده میان او و خلقش هستند. هر کس به آنان چنگ زند، نجات می‌یابد و هر کس از آنان رو بگردانَد، سرنگون می‌شود"[۵۱]. همچنین امام حسین (ع)، از امام علی (ع) روایت کرده است: پیامبر خدا (ص) به فاطمه (س) فرمود: "خداوند، با خشم تو خشم می‌گیرد و با خشنودی‌ات، خشنود می‌شود"[۵۲].[۵۳]

برخی از فضائل حضرت زهرا (س) عبارت است از:

سدالابواب

از وقایع مهم و مرتبط به حضرت فاطمه (س) و خانواده ایشان، نزول فرمان خداوند مبنی بر مسدود شدن درب تمامی خانه‌هایی بود که به مسجدالنبی باز می‌شد و تنها خانه‌ای که از سوی خداوند از این امر مستثنا شد درب خانه ایشان بود. این ماجرا، بیانگر جایگاه این خانواده نزد خداوند است[۵۴].[۵۵]

مقام سیدة النساء بودن

امام علی (ع) در بیان برتری‌های بنی‌هاشم به موضوع فاطمه زهرا و منزلت ویژه ایشان اشاره دارد و فرموده است: بهترین زن جهان از ماست[۵۶] و در حدیث مشهوری از پیامبر (ص) چنین آمده است: « أَنَّکِ‏ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِین»[۵۷].[۵۸]

مقام اسوه بودن

فاطمه (س) به عنوان سومین معصوم مطرح است. در کتاب‌های روایی برخی از حوادث زندگی حضرت نقل شده است. وی تنها معصوم زن است که می‌تواند اسوه برای زنان مسلمان باشد. آن حضرت در حیات اجتماعی خود اسوه و الگوی بانوان جهان است. حضرت تقوا را با شجاعت، حیا و عفت را با حق‌طلبی و فریاد علیه ظالمان توأم ساخت و تا شهادت پیش رفت[۵۹].

مقام عبادی

در احادیث شیعه آمده هنگامی که فاطمه در محرابش به عبادت می‌ایستاد، خداوند به فرشتگان می‌فرمود: "ای فرشتگانم! به بنده‌ام فاطمه بنگرید که در برابر من ایستاده به حالتی که شانه‌هایش از ترس من لرزان است و با قلب خود به عبادت من روی آورده"[۶۰] و وقتی او در محراب می‌ایستد، هفتاد هزار فرشته مقرب بر او سلام می‌فرستند و به همان سخنی که فرشتگان، با آن مریم را ندا دادند، ندا داده و می‌گویند: "فاطمه! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برتری داده است"[۶۱].[۶۲]

تسبیح فاطمه زهرا (س)

تسبیح فاطمه (س) یکی از اعمالی است که آن حضرت انجام می‌داده و دستور آن برابر روایات متعدد ۳۴ مرتبه الله اکبر، ۳۳ مرتبه الحمدلله و ۳۳ مرتبه سبحان الله است. توصیه شده در تعقیب نماز و قبل از خواب خوانده شود که سبب مغفرت می‌شود[۶۳]. امیرالمؤمنین (ع) جریان تسبیح فاطمه (س) را این‌گونه برای مردی از بنی سعد تعریف کرد: فاطمه (س) همسر من بود. او آب می‌آورد که اثر آن روی سینه‌اش بود. آسیاب می‌کرد که دستش آسیب دیده بود. خانه را جارو می‌کرد، به گونه‌ای که لباسش خاکی می‌شد. آتش زیر دیگ می‌افروخت، به گونه‌ای که جامه هایش سیاه شده بود؛ درنتیجه آسیب زیادی به او وارد شده بود. به او گفتم اگر نزد پدرت بروی و از ایشان خادمی بخواهی، از این مشکلات رهایی می‌یابی. او نزد پیامبر (ص) رفت؛ جمعی را نزد وی دید، چیزی نگفت. خجالت کشید و برگشت. پیامبر دانست او برای حاجتی آمده است. روز بعد پیامبر (ص) نزد ما آمد و گفت: ای فاطمه، حاجتت چه بود؟ من سختی‌های زهرا را ذکر کردم. پیامبر (ص) فرمود: آیا دوست ندارید چیزی به شما بیاموزم که بهتر از خادم باشد؟ ۳۴ مرتبه تکبیر و ۳۳ مرتبه تسبیح و ۳۳ مرتبه حمد خدا را انجام دهید. فاطمه سه بار گفت: از خدا و رسولش راضی هستم[۶۴].[۶۵]

مصحف فاطمه

بعد از رحلت پیامبر (ص) در پی حزن و اندوه شدید فاطمه (س)، خداوند متعال به‌عنوان دل‌جویی از آن حضرت مطالبی را به‌وسیله جبرئیل بر او نازل کرد[۶۶] و نکاتی را راجع به حوادث آینده درباره ذریه او می‌گفت و حضرت (س) آن مطالب را بر امام علی (ع) املا کردند[۶۷]. ازاین روی وی مُحَدَّثه نام گرفته است[۶۸]. این نوشته‌ها نزد اهل بیت (ع) به نام مصحف فاطمه (س) و گاهی از آن به کتاب فاطمه تعبیر می‌شود[۶۹].[۷۰].

نزول مائده بهشتی

یکی از فضائل فاطمه (س) که نشان‌دهنده عمق قرب او به پروردگار عالم است، نازل شدن غذای آسمانی برای فاطمه (س) همانند نزول آن بر مریم (س) است. خداوند در قرآن درباره مریم (س) چنین می‌فرماید: ﴿كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ[۷۱]. نزول غذای آسمانی برای فاطمه (س) چندین بار روی داد، مانند اینکه نقل شده، چند روزی بود رسول خدا (ص) چیزی نخورده بود. سری به اتاق همسرانش زد اما نزد آنان چیزی نیافت، پس نزد فاطمه (س) آمد و فرمود: "دخترم گرسنه‌ام، آیا چیزی برای خوردن داری؟" فاطمه که چیزی در منزل نداشت، فرمود: "نه، به خدا سوگند!" رسول خدا (ص) از آنجا رفت. ناگاه کنیزی از کنیزان فاطمه (س) دو گرده نان با تکه‌ای گوشت برای آن حضرت فرستاد. فاطمه آن را در پارچه‌ای پیچید و با خود گفت: "رسول خدا را بر خود و دیگران مقدم می‌دانم" و با اینکه آنان خود محتاج بودند، یکی از حسنین را در پی رسول خدا (ص) فرستاد تا از ایشان بخواهد که باز گردند. هنگامی که رسول خدا (ص) بازگشت، فاطمه (س) فرمود: "جان من و مادرم به فدای شما؛ خداوند چیزی فرستاده است که برایتان کنار گذاشته‌ام". رسول خدا (س) فرمود: "سفره را بیاور!" هنگامی که فاطمه (س) سفره را باز کرد آن را پر از نان و گوشت یافت، تعجب کرد و دریافت آنها برکتی است که خداوند متعال نازل کرده است. پس سفره را نزد رسول خدا (ص) پهن کرد. آن حضرت پس از حمد الهی پرسید: دخترم این غذا از کجاست؟ فاطمه (س) جواب داد: "لطف پروردگار است و او به هر کس که بخواهد بی‌اندازه روزی می‌دهد". رسول خدا (ص) نیز فرمود: "خدا را شکر که تو را همانند سرور زنان بنی اسرائیل قرار داد که هرگاه خداوند به او روزی می‌داد، می‌گ‌فت: این، لطف خداوند است". پس رسول خدا، علی و حسن و حسین و دیگر خاندانش را فراخواند و همگی از آن غذا خوردند و سیر شدند؛ ولی چیزی از آن کم نشد و فاطمه (س) آن را بین همسایگان تقسیم کرد[۷۲].[۷۳]

مقام اخروی

امام حسین (ع) از امام علی (ع) روایت کرده است: پیامبر (ص) فرمود: «فاطمه، روز قیامت، در حالی محشور می‌شود که لباسی خونین همراه دارد و یکی از ستون‌های عرش را گرفته و می‌گوید: ای داورترینِ داوران! میان من و قاتل فرزندم حُکم کن. و به پروردگار کعبه سوگند، به سود دخترم فاطمه، حکم می‌شود!»[۷۴].[۷۵]

رسول خدا (ص) در نقل دیگری درباره شفاعت فاطمه (س) فرمود: "آنگاه که فاطمه به صحرای محشر وارد شود، زنان مؤمن امتم را به بهشت راهنمایی می‌کند؛ زنانی که نمازهای پنجگانه‌شان را به جا آورده و ماه رمضان را روزه‌دار بوده‌اند و حج خانه خدا را به جا آورده، و زکات مالشان را پرداخته و از همسرانشان اطاعت کرده‌اند و پس از من به ولایت علی (ع) معتقد بوده‌اند، با شفاعت دخترم فاطمه که سرور زنان عالمیان است، به بهشت وارد می‌شوند"[۷۶].[۷۷]

سرگذشت تاریخی

دوران زندگی هجده ساله حضرت فاطمه (س) را در سه مقطع می‌توان مورد بررسی قرار داد:

از ولادت تا هجرت

این مقطع که هشت سال نخست زندگانی حضرت را در برمی‌گیرد، مصادف با دعوت پیامبر (ص) و اقدامات سرسختانۀ مشرکان مکه در جلوگیری از گسترش اسلام بود. حضرت خدیجه (س)، دخترش را در حالی به دنیا آورد که زنان مکه به علت ازدواج وی با پیامبر (ص) قطع رابطه کرده و در زمان ولادت حضرت فاطمه (س) نیز او را تنها گذاشتند[۷۸]، البته به اذن خداوند، حضرت (حوا)[۷۹] یا ساره (همسر ابراهیم (ع))، آسیه همسر فرعون، کلثوم خواهر حضرت موسی (ع) و مریم مادر حضرت عیسی (ع) حضور داشته‌اند[۸۰]. علت این قطع رابطه، آن بود که خدیجه (س)، با فردی فقیر ازدواج کرد.

مخالفان پیامبر (ص) با أبتر خواندن حضرت محمد (ص) به علت نداشتن فرزند پسر و ادامه نیافتن نسل وی، ایشان را استهزا می‌کردند؛ اما با تولد حضرت فاطمه (س) و نزول سوره کوثر از سوی خداوند، آن مخالفان، أبتر شدند و نسل پیامبر (ص) از این دختر ادامه یافت[۸۱].

فاطمه (س) در دامان بهترین مربی الهی، همچون پدرش، تربیت یافته و به رشد و بالندگی رسید، تا اینکه برترین و داناترین زنان عالم شد، به‌گونه‌ای که بهشت مشتاق او بود[۸۲]. ایشان، با وجود سن کم، همیار و تسکین دهندۀ قلب پدر در این ایام بود. در گزارش‌های تاریخی آمده است، حتی زمانی که مشرکان از سر عداوت بر سر و روی پیامبر (ص) زباله می‌ریختند، ایشان با دستان خویش به زدودن آثار آن اقدام می‌کرد[۸۳]. مهم‌ترین وقایع دوران کودکی حضرت فاطمه (س) عبارت است از: سه سال حضور در شعب ابی‌طالب[۸۴]، فوت ابوطالب عموی پیامبر (ص) و مادرش حضرت خدیجه[۸۵]. سرانجام، اقدامات مشرکان، زمینۀ هجرت پیامبر (ص) و سایر مسلمانان را به یثرب فراهم ساخت[۸۶].

از هجرت تا رحلت پیامبر (ص)

هجرت به مدینه

پس از گذشت سیزده سال از بعثت رسول اکرم (ص)، سرانجام مشرکان مکه به این نتیجه رسیدند که خاموش ساختن دعوت پیامبر (ص) جز با قتل او و مشارکت تمامی قبایل در آن، امکان‌پذیر نیست؛ لکن حضرت محمد (ص) بر اساس فرمان خداوند به صورت مخفیانه به سمت یثرب حرکت کردند[۸۷]. پیش از آن، تعدادی از مردم یثرب در موسم حج، مسلمان شده بودند. آنان طی پیمان‌های عقبۀ اول و دوم، طی دو سال متمادی با پیامبر (ص) سوگند وفاداری و حمایت از ایشان یاد کرده بودند[۸۸]. با شکست نقشه قتل پیامبر (ص) که با فداکاری حضرت علی (ع) در خوابیدن بر بستر پیامبر (ص) میسر شد، شروع هجرت سایر مسلمانان به سمت یثرب آغاز شد. حضرت فاطمه (س) نیز همراه فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت زبیر، ام‌ایمن در معیّت حضرت علی (ع)، به سمت مدینه حرکت کرد و در منطقه قُبا به رسول خدا (ص) ملحق شد. آنان با استقبال اهل یثرب وارد این شهر شدند[۸۹].

ازدواج با امام علی(ع)

هر چند، بزرگان و ثروتمندان قریش از خواستگاران حضرت فاطمه (س) بودند؛ اما بنابر اقوال مختلف، در ماه رمضان سال دوم هجری با حضرت علی (ع) ازدواج کردند که از سوی خداوند تنها هم کفو ایشان شمرده شد[۹۰] و ذی حجه همان سال مراسم عروسی برگزار شد[۹۱].

این ازدواج در حالی صورت گرفت که برخی افراد، حضرت فاطمه (س) را همچون مادرش به علت ازدواج با حضرت علی (ع) که در آن زمان ثروتی نداشتند، سرزنش می‌کردند[۹۲]، در حالی که امام علی (ع) پسر عموی پیامبر (ص)، اولین مرد مسلمان[۹۳] و برادر پیامبر (ص) در جریان پیمان اخوت در مدینه[۹۴] بود[۹۵].

فاطمه (س) و رحلت دو خواهر او

در سال هشتم هجرت[۹۶] خواهر بزرگ حضرت زهرا (س)، زینب[۹۷] رحلت کرد و فاطمه (س) به همراه زن‌های دیگر به سمت جنازه زینب حرکت کرد و بر آن نماز خواند[۹۸] و در شعبان سال بعد نیز رحلت خواهر دیگرش روی داد[۹۹].[۱۰۰]

از رحلت پیامبر (ص) تا شهادت

دفاع از ولایت

حضرت فاطمه (س) در سال یازدهم هجرت، پس از رحلت پیامبر (ص) مدت زمان اندکی زیستند که از سی تا دویست و چهل روز ذکر شده است[۱۰۱]. پدید آمدن مباحث مربوط به جانشینی پس از پیامبر (ص)، باعث ایجاد دو گروه میان مسلمانان شد که در ارتباط مستقیم با زندگانی حضرت فاطمه (س) قرار داشت. دسته اول که امامت و جانشینی را مشتمل بر سه شأن قضاوت، حکومت و رهبری معنوی می‌دانستند، این شایستگی را بر اساس ادله عقلی و نقلی، تنها در حضرت علی (ع) می‌دیدند؛ اما گروه دوم، امامت و جانشینی را تنها در امر حکومت و ریاست عامه دیدند و طی جریان سقیفه، ابوبکر را به خلافت برگزیدند. شیعه معتقد است در این جریان، حضرت علی (ع) بنابر مصالح اسلام سرانجام مجبور به دست کشیدن از حکومت شد؛ اما امامت و رهبری معنوی مردم، همچنان بر عهده ایشان بود[۱۰۲]. در این باره حضرت فاطمه زهرا (س) از همان ابتدای پدید آمدن جریان سقیفه در دفاع از جریان اول و اثبات آن به اقدامات مختلفی روی آورد؛ مانند: بیان سخنرانی‌های متعدد در مسجد، رفتن به درِ خانه‌های مهاجر و انصار و یادآوری سخنان پیامبر (ص)، اعتراض به همسران مهاجر و انصار به سبب کناره‌گیری شوهرانشان در دفاع از این جریان، در ملاقاتی که به عیادت ایشان آمده بودند و تلاش برای جلوگیری از اجبار حضرت علی (ع) در گرفتن بیعت که به درگیر شدن جناح مخالف با ایشان و حتی وارد ساختن آسیب‌های جسمی به وی منجر شد. این امر، سرانجام باعث سقط جنین و بیماری شدید ایشان شد که به شهادت حضرت انجامید[۱۰۳].

امیرمؤمنان (ع) فاطمه (س) را بر مرکبی می‌نشاند و شبانه به مجالس انصار[۱۰۴] می‌برد و فاطمه (س) از آنان درخواست یاری می‌کرد. آنها در جواب فاطمه (س) گفتند: ای دختر رسول خدا! ما قبلاً با این مرد (ابوبکر) بیعت کرده‌ایم؛ اگر همسر و پسر عمویت قبل از او، پیش‌دستی کرده بود با کس دیگری بیعت نمی‌کردیم. امیرمؤمنان (ع) نیز در پاسخ آنان فرمود: "آیا رسول خدا (ص) را در خانه‌اش رها می‌کردم و بدون دفن او خارج شده و با مردم بر سر خلافتش نزاع می‌کردم؟" و فاطمه (س) نیز فرمود: "آنچه ابوالحسن انجام داد شایسته او بود و آنان کاری کردند که خداوند درباره آن بازخواست خواهد کرد که چگونه با بیعت علی معامله کردند"[۱۰۵].[۱۰۶]

ماجرای باغ فدک

یکی از وقایع مهم دیگر، که پس از پیامبر (ص) درباره حضرت فاطمه (س) به وقوع پیوست، ماجرای باغ فدک بود. روزی پیامبر اکرم (ص) نزد حضرت فاطمه (س) رفت و به او فرمود: "دخترم! خدا فدک را به پدرت بخشیده و به او اختصاص داده است و مسلمانان در آن سهمی ندارند. هر چه می‌خواهی درباره آن انجام بده. چون مهریه مادرت خدیجه، هنوز بر عهده من است. فدک را عوض مهر مادرت به تو می‌دهم تا از آنِ تو و فرزندانت باشد". بعد تکه پوستی را خواست و به علی (ع) فرمود: "بنویس: رسول خدا (ص) فدک را به دخترش فاطمه (س) بخشید". علی (ع)، غلام پیامبر (ص) و ام ایمن شاهد این جریان بودند. پیامبر اکرم (ص) درباره ام ایمن فرمود: "ام ایمن اهل بهشت است".

همچنین نقل شده، پس از تصرف فدک، اهل فدک نزد پیامبر (ص) آمدند و با آن حضرت، با پرداخت بیست و چهار هزار دینار در سال، صلح کردند[۱۰۷]. در این هنگام جبرئیل نازل شد و به پیامبر (ص) گفت: "خداوند به شما امر می‌کند که حقوق خویشاوندان خود را بدهید و آنها را از خود راضی کنید". حضرت رسول (ص) از او پرسید: ای جبرئیل! چه کسانی خویشاوندان من هستند و حقوق آنان چیست؟ جبرئیل گفت: "مقصود از خویشاوند، فاطمه (س) است؛ اینک باغ‌های فدک را به او ببخشید زیرا خدا و رسول در آن، حقی ندارند". سپس پیامبر (ص) فاطمه (س) را‌ طلبید و با نوشتن گواهی، فدک را به وی تسلیم کرد[۱۰۸].[۱۰۹]

پس از رحلت خاتم انبیا (ص) جناح مخالف با این دلیل که ارث به فرزندان پیامبران تعلق نمی‌گیرد، این منطقه را از حضرت فاطمه گرفت؛ از این رو بخشی از تلاش دختر رسول خدا (ص)، ارائه دلایل برای اثبات ارثیۀ خود و بازستاندن فدک در کنار سایر اقدامات ایشان بود[۱۱۰].[۱۱۱]

سیره و سبک زندگی

سیره حضرت فاطمه (س) از یک سو به لحاظ انتساب ایشان به عنوان دختر پیامبر (ص)، همسر امامت و مادر ولایت و از سوی دیگر برجستگی‌های شخصیتی که در وجود ایشان دیده می‌شود و ایشان را به عنوان یک الگو مطرح می‌سازد، حائز اهمیت است. سیره حضرت در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی هرچند به صورت اندک در تاریخ آمده است، اما توجه به هر کدام از وقایع نقل شده، از زاویه‌های مختلف اعتقادی، اخلاقی و عملی، ابعاد مختلفی از زندگی این شخصیت را برای ما آشکار می‌سازد. برخی از ابعاد زندگانی ایشان عبارت است از:

  1. سیره اخلاقی حضرت فاطمه: در بیان سیره اخلاقی حضرت فاطمه (س) به موارد متعددی اشاره شده است که بیانگر سلوک معنوی و اخلاقی ایشان است؛ برخی از آنها عبارت‌اند از: ایمان و اخلاص؛ ساده‌زیستی و زهد؛ ایثار و عدالت.
  2. سیره عبادی حضرت فاطمه: در احادیث شیعه آمده است، هنگامی که فاطمه در محرابش به عبادت می‌ایستاد، خداوند به فرشتگان می‌فرمود: "ای فرشتگانم! به بنده‌ام فاطمه بنگرید که در برابر من ایستاده به حالتی که شانه‌هایش از ترس من لرزان است و با قلب خود به عبادت من روی آورده"[۱۱۲].
  3. سیره خانوادگی حضرت فاطمه: حضرت فاطمه (س) به عنوان دختر پیامبر خاتم (ص) جایگاهی ویژه نزد آن حضرت داشت به‌گونه‌ای که از محبوب‌ترین افراد نزد ایشان به شمار می‌آمد. آن حضرت در نقش مادری نیز به به تربیت فرزندان خویش اهتمام ویژه‌ای داشت و در نقش همسرداری نیز جایگاهشان چنان برجسته بود که در لحظات پایانی عمر خویش، امیرالمؤمنین (ع)، رضایت خویش را از ایشان اعلام کرد.
  4. سیره اجتماعی حضرت فاطمه: از جمله قلمروهای الگوبخشی سیره حضرت فاطمه (س) زندگی اجتماعی آن حضرت است. حیات اجتماعی بانوی اسلام در این بُعد برای شیفتگان مکتبش بسیار درس‌آموز است. او همان‌گونه که در ابعاد مختلف علمی، اخلاقی، عبادی، تربیتی و سایر کمالات انسانی و ارزش‌های دینی پیشگام بود، در مسائل اجتماعی نیز انسانی ممتاز و چهر‌ه‌ای فعال به شمار می‌رفت.
  5. سیره علمی حضرت فاطمه: حضرت فاطمه (س) به شهادت معصومان (ع) دارای علم ما کان و ما یکون تا روز قیامت[۱۱۳] و در مسائل علمی، پاسخگوی مردم و محل رجوع بانوان بود.
  6. سیره سیاسی حضرت فاطمه: از جمله قلمروهای الگوبخشی سیره حضرت فاطمه (س) زندگی سیاسی آن حضرت است. او همان‌گونه که در ابعاد مختلف علمی، اخلاقی، عبادی، تربیتی و سایر کمالات انسانی و ارزش‌های دینی پیشگام بود، در مسائل سیاسی نیز انسانی ممتاز و چهر‌ه‌ای فعال به شمار می‌رفت[۱۱۴].

دیدگاه‌ها درباره شخصیت حضرت فاطمه

دیدگاه اهل سنت

علاوه بر فضائل حضرت زهرا (س) که در منابع شیعی وجود دارد، بسیاری از آنها در منابع اهل سنت نیز یافت می‌شود، مانند اینکه مالک بن انس درباره برتری فاطمه (س) بر همه صحابه می‌گوید: "احدی (چه صحابی و چه غیر آن) برتر از فاطمه، پاره تن رسول خدا (ص) نیست"[۱۱۵]. همچنین مناوی چنین نقل می‌کند: "به اتفاق علمای اهل سنت، فاطمه (س) از خلفای اربعه افضل است"[۱۱۶] و نیز ابن حجر عسقلانی، عالم سرشناس اهل سنت می‌گوید: "به اجماع علمای اهل سنت، فاطمه از خدیجه و عایشه برتر است"[۱۱۷].[۱۱۸]

شهادت و محل دفن

حضرت فاطمه (س)، سرانجام بعد از گذراندن روزهای سخت بیماری، در سال ۱۱ هجری در مدینه و در پی مصدومیت‌هایی که در راه دفاع از ولایت و حماسۀ غدیر متحمّل شد[۱۱۹] و پس از انجام وصیت‌های مختلف، طبق فرمودۀ پیامبر (ص)، اولین فردی از خاندان نبوی بود که به دیدار ایشان شتافت[۱۲۰]. ایشان طبق وصیتشان، شبانه، مخفیانه و در نقطه نامعلومی در مدینه به خاک سپرده شد. علی (ع)، فاطمه (س) را غسل داد. به تعبیر امام صادق (ع) چون وی صدیقه بود، باید صدیق او را غسل می‌داد[۱۲۱].[۱۲۲]

محل دفن حضرت فاطمه (س)

درباره محل دفن فاطمه زهرا (س) اختلاف است. برخی آن را بقیع، برخی روضه و برخی خانه‌اش دانسته‌اند[۱۲۳]. زیارت ایشان در هر سه مورد وارد شده است. در کافی و من لا یحضره الفقیه آمده است که ابن ابی نصر بزنطی از امام رضا (ع) از قبر فاطمه (س) می‌پرسد؛ حضرت می‌فرماید: «دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا»: “در خانه‌اش دفن شده است”. وقتی بنی امیه مسجد را توسعه دادند، خانه جزء مسجد گردید[۱۲۴]. در روایتی امام صادق (ع) نیز این محل را جای دفن فاطمه (س) می‌داند[۱۲۵]. شیخ صدوق هر سه قول را ذکر می‌کند و قول دفن حضرت را در خانه‌اش که جزء مسجد شده، ترجیح داده است[۱۲۶]. در روایتی آمده علی (ع)، فاطمه (س) را پنهانی دفن کرد و جای قبر ایشان را محو نمود و رو به پیامبر (ص) کرد و با حضرت سخن گفت[۱۲۷]. این خبر نیز از دفن فاطمه (س) در محدوده مسجد حکایت دارد.[۱۲۸]

قبر پنهان او گواه نارضایتی وی از حکومت وقت بود و وصیتش بر دفن پنهانی و مخفی بودن مدفن، مبارزه‌ای مستمر با باطل و سند مظلومیّت او و خاندان پیامبر است[۱۲۹]. در تشییع حضرت، تعدادی انگشت‌شمار از اصحاب، همچون: عقیل، عمار، مقداد، زبیر، ابوذر، سلمان و بریده حضور داشتند[۱۳۰].[۱۳۱]

اندوه امام علی (ع) در شهادت حضرت فاطمه (س)

امیرالمؤمنین (ع) در پی شهادت، بانوی بزرگ اسلام، بسیار اندوهگین شدند و فرمودند: «سلام بر تو ای رسول خدا، سلامی از طرف من و دخترت که هم‌اکنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسیده است. ای پیامبر خدا، صبر و بردباری من با از دست دادن فاطمه (س) کم شده و توان خویشتن‌داری ندارم، اما برای من که سختی جدایی تو را دیده و سنگینی مصیبت تو را کشیدم، شکیبایی ممکن است. این من بودم که با دست خود تو را در میان قبر نهادم و هنگام رحلت، جان گرامی تو میان سینه و گردنم پرواز کرد "پس همه ما از خداییم و به خدا باز می‌گردیم." پس امانتی که به من سپرده بودی برگردانده شد و به صاحبش رسید. از این پس، اندوه من جاودانه و شب‌هایم شب زنده‌داری است تا آن روز که خدا خانه زندگی تو را بر من برگزیند. به زودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امت تو چگونه در ستم‌کاری بر او اجتماع کردند. از فاطمه (س) بپرس و احوال اندوهناک ما را از او، خبر گیر، که هنوز روزگاری سپری نشده و یاد تو فراموش نگشته است. سلام من به هر دو شما؛ سلام وداع کننده‌ای که از روی ناخشنودی یا خسته‌دلی سلام نمی‌کند. اگر از خدمت تو باز می‌گردم از روی خستگی نیست و اگر در کنار قبرت می‌نشینم، از بدگمانی بدانچه خدا صابران را وعده داده نخواهد بود»[۱۳۲].[۱۳۳]

فاطمه زهرا در روز قیامت

پیامبر اکرم (ص) فرمود: گویا دخترم فاطمه را می‌بینم که در روز قیامت بر مرکبی از نور نشسته و در حالی که راست و چپ و جلو پشت سر او را را هفتاد هزار فرشته دربرگرفته‌اند[۱۳۴] و جبرئیل افسار مرکب او را گرفته و با صدایی بلند ندا می‌دهد: "چشمانتان را به زیر افکنید تا فاطمه دختر محمد عبور کند"[۱۳۵] و همه حتی پیامبران و رسولان و صدیقان و شهداء چشمانشان را به زیر می‌افکنند، وارد صحرای محشر می‌شود و حرکت خود را ادامه داده تا آنکه روبروی عرش پروردگار قرار می‌گیرد، از مرکب به زیر می‌آید و به خداوند متعال چنین عرض می‌کند: "ای اله و سرور من! میان من و کسانی که به من ظلم کرده‌اند، حکم فرما، بار خدایا! میان من و کسانی که فرزندانم را به قتل رساندند، حکم فرما!" در این هنگام ندایی این چنین از جانب خداوند می‌آید: "ای حبیب من! و ای دختر حبیب من! هر چه می‌خواهی درخواست نما تا به تو اعطا شود و شفاعت نما که پذیرفته می‌گردد" فاطمه (س) نیز شفاعتش را چنین عرض می‌کند: "ای اله و سرور من! شفاعتم نسبت به فرزندانم و شیعیانم و دوستدارانم و دوستداران فرزندانم" که چنین نداء می‌رسد: "فرزندان فاطمه و شیعیان او و دوستداران او و فرزندانش کجایند؟ "آنان پیش می‌آیند و فرشتگان رحمت دور آنان حلقه می‌زنند و فاطمه (س) پیشاپیش آنان قرار می‌کند تا آنکه آنان را به بهشت وارد کند"[۱۳۶].[۱۳۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. شیخ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۷۵؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۹؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ حسین بن حمدان خصیبی، الهدایة الکبری، ص۱۷۵.
  2. (تاریخ‌های غیر مشهور دیگری که سال تولد را به چند سال قبل از پنجم بعثت و حتی پیش از بعثت می‌رساند نیز آمده است شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی معرفة الصحابة، ج۸، ص۲۶۳.
  3. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۳؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار، ج۳۷، ص۶۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۹۵.
  4. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵.
  5. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۰۲-۶۰۴؛ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵.
  6. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۲۴؛ این هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۸۷ و ۲۴۰.
  7. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵.
  8. شهاب الدین حسینی مرعشی، ملحقات احقاق الحق، ج۲۵، ص۲۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۳، ص۱۵: «لأنّها زهرة المصطفى (ص)؛ كَانَ وَجْهُهَا يَزْهَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ...».
  9. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸ و ج۲، ص۵۰۰؛ شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۲۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۰۵.
  10. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲: «وَ نَسْلِ الْمُطَهَّرَةِ الْبَتُولِ».
  11. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸.
  12. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۹؛ شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۴، ص۱۷۹.
  13. شیخ صدوق، الأمالی، ص۵۹۲؛ همو، الخصال، ص۴۱۴؛ همو، علل الشرائع، ص۱۷۸.
  14. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸.
  15. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۶؛ شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵.
  16. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۰۲-۶۰۴.
  17. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۷، ص۳۷۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۹۵۴؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابه فی معرفة الصحابة، ج۸، ص۲۷۵.
  18. احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۵۵.
  19. احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۵۵؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۴۵.
  20. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵.
  21. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹ و ۴۲۰.
  22. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۷.
  23. سوره آل عمران، آیه ۴۲ و ۱۱۰؛ سوره احزاب، آیه ۶ و ۳۳؛ سوره شوری، آیه ۲۳ و ۵۱؛ سوره سبأ، آیه ۴۷؛ سوره فرقان، آیه ۵۷؛ سوره هود، آیه ۲۹؛ سوره مائده، آیه ۳ و ۶۷؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵؛ سوره فاطر، آیه ۳۵؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۹؛ سوره بقره، آیه ۳۳، ۳۷ و ۱۴۷؛ سوره انعام، آیه ۹۰ و ۱۱۵؛ سوره زخرف، آیه ۲۸؛ سوره دهر، آیه ۵ و ۹؛ سوره مطففین، آیه ۱۸ و ۲۸؛ سوره واقعه، آیه ۱۰، ۱۱، ۷۷ و ۷۹؛ سوره انسان، آیه ۱۰ و ۱۷؛ سوره اسراء، آیه۳۶؛ سوره حشر، آیه ۶ و ۷؛ سوره انفال، آیه ۱ و ۴۲؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۴؛ سوره کوثر، آیه ۱؛ سوره تحریم، آیه ۱۲؛ سوره دخان، آیه ۳۲ و ۱۶۰.
  24. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۰۴.
  25. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  26. فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۶۶۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۴۷؛ الکشف و البیان (تفسیر الثعلبی)، ثعلبی، ج۸، ص۳۷؛ الکشاف، زمخشری، ج۴، ص۲۲۳؛ التفسیر الکبیر، رازی، ج۲۷، ص۱۴۳؛ فخر رازی در توضیح این مطلب میافزاید: بدون شک ارتباط فاطمه و علی و حسن و حسین با رسول خدا (ص) محکم‌ترین رابطه بوده است... و با نزول آیه مودت ثابت می‌شود که این چهار نفر، اقارب آن حضرت می‌باشند و وقتی این موضوع ثابت شد این نکته هم ثابت می‌شود که باید آنها را احترام کرد.
  27. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۳-۲۶۴.
  28. «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.
  29. الامالی، شیخ صدوق، ص۱۳۴؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص۱۵۷؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۲۰۱؛ همچنین این حدیث از امام صادق (ع) نیز روایت شده است: الخصال، شیخ صدوق، ص۲۷۰؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص۳۵۸.
  30. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۳-۲۶۴.
  31. «خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون می‌گردد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.
  32. مسائل علی بن جعفر، ابن امام جعفر صادق (ع)، ص۳۱۶؛ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۱۹۵؛ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۰۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴، ص۱۹.
  33. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۳-۲۶۴.
  34. الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۹؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۱۹۷.
  35. الکتاب المصنف، أبی شیبه کوفی، ج۶، ص۳۸۸؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۶۱ و ۱۳۷۴؛ السنن الکبری، نسائی، ج۵، ص۹۷.
  36. دلائل الامامه، طبری، ص۱۳۹؛ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۹۱؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۳۱؛ مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۶.
  37. تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۶؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۳۰؛ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۷؛ من لا یحضره الفقیه، همو، ج۱، ص۱۸۷ و ج۴، ص۱۲۵؛ منابع اهل سنت که در آنها این روایت آمده: المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۴۰۴؛ معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، ج۶، ص۳۱۸۸.
  38. بشارة المصطفی، طبری، ص۲۲۰؛ بحارالانوار، علامه ملجسی، ج۴۳، ص۵۸.
  39. مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۰؛ التدوین فی أخبار قزوین، قزوینی، ج۱، ص۴۵۷؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۵۱؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۱۶؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۳۹۰.
  40. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۷.
  41. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.
  42. مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۷۵؛ الاحاد و المثانی، ابن ضحاک، ج۵، ص۳۵۹؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۹ و ج۱، ص۶۶۴.
  43. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.
  44. کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۱۹۴.
  45. سنن أبی داود، ابن اشعث سجستانی، ج۴، ص۱۳۷۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۴۶.
  46. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶.
  47. «ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم» سوره قدر، آیه ۱.
  48. تفسیر فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، ص۵۸۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۶۵.
  49. الغیبه، شیخ طوسی، ص۲۸۶؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۲، ص۲۷۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۳، ص۱۸۰.
  50. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۶-۲۶۷.
  51. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ فَاطِمَةُ مُهْجَةُ قَلْبِي‏ وَ ابْنَاهَا ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ بَعْلُهَا نُورُ بَصَرِي وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهَا أُمَنَاءُ رَبِّي وَ حَبْلٌ مَمْدُودٌ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ مَنِ اعْتَصَمَ بِهِمْ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُمْ هَوَى» (مئة منقبة، ص۱۰۰، ح۴۴).
  52. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ يَا فَاطِمَةُ (س): إِنَّ اللَّهَ‏ يَغْضَبُ‏ لِغَضَبِكِ‏ وَ يَرْضَى لِرِضَاكِ» (المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۷، ح۴۷۳۰؛ المعجم الکبیر، ج۱، ص۱۰۸، ح۱۸۲).
  53. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۳۹.
  54. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۴۵۱.
  55. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۰۴؛ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۵.
  56. «وَ مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۲۸
  57. همانا تو ای فاطمه سرور زنان جهانی
  58. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۰۴.
  59. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۰۴؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۵.
  60. الامالی، شیخ صدوق، ص۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۵، ص۱۷.
  61. الامالی، شیخ صدوق، ص۵۷۵؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۹؛ بشارة المصطفی، طبری، ص۲۷۴؛ مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۳۴.
  62. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۴.
  63. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۴۲؛ شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۲۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۰۵.
  64. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۳۲۰؛ همو، علل الشرائع، ص۳۶۶ (با تلخیص).
  65. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۹.
  66. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۴۰.
  67. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸.
  68. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۹۷، ص۱۹۶.
  69. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۴۲.
  70. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۰۴؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۵؛ شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۵-۳۱۷.
  71. «و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی می‌رفت کنار او، رزقی می‌یافت و می‌پرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او می‌گفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب (و شمار) روزی می‌دهد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.
  72. الکشاف، زمخشری، ج۱، ص۳۸۷؛ انوار التنزیل، بیضاوی، ج۲، ص۳۵؛ تفسیر غرائب القرآن، زیلعی، ج۲، ص۱۵۱؛ تخریج الاحادیث و الآثار، زمخشری، ج۱، ص۱۸۴ و ج۳، ص۱۴۲.
  73. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۵۳-۲۶۰.
  74. «قَالَ النَّبِيُّ (ص): تَحْشُرُ ابْنَتِي فَاطِمَةُ (س) يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَعَهَا ثِيَابٌ‏ مَصْبُوغَةٌ بِالدِّمَاءِ تَتَعَلَّقُ بِقَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ تَقُولُ يَا أَحْكَمَ الْحَاكِمِينَ احْكُمْ بَيْنِي وَ بَيْنَ قَاتِلِ وَلَدِي قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ يَحْكُمُ لِابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» (عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۹، ح۲۱).
  75. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۹۳۹.
  76. الامالی، شیخ صدوق، ص۵۷۵؛ بشارة المصطفی، محمد بن علی طبری، ص۲۷۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۸، ص۵۸ و ج۴۳، ص۲۴.
  77. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۳۰۶-۳۰۸.
  78. محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۷.
  79. احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴.
  80. احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۸.
  81. فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج۳۲، ص۸۴۴.
  82. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۰۴.
  83. سید مرتضی، أمالی، ج۲، ص۱۹.
  84. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۴.
  85. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۶.
  86. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۵.
  87. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۰-۴۸۲.
  88. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۱.
  89. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۵۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۲۱۷.
  90. احمد بن عبدالله الطبری، ذخائر العقبی، ص۳۱؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۲ و ۲۸۸؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامه، ص۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹.
  91. علی بن فخرالدین اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمه، ج۱، ص۳۶۴.
  92. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۷۷.
  93. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۳۶؛ ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۵.
  94. ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵.
  95. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۷؛ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص232-۲۵۵
  96. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۳۴؛ العبر فی خبر من غبر، ذهبی، ج۱، ص۱۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۴۸.
  97. جوامع السیرة، ابن حزم اندلسی، ج۱، ص۳۹؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۰۱؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۷، ص۱۴۴.
  98. الاستبصار، شیخ طوسی، ج۱، ص۴۸۵؛ تهذیب الاحکام، همو، ج۳، ص۳۳۳؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۱، ص۹۶.
  99. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۲، ص۱۶۱؛ العبر فی خبر من غبر، ابن عثمان ذهبی، ج۱، ص۱۰؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۴، ص۷۴.
  100. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۸-۲۶۹.
  101. درباره تاریخ‌های مختلف نک: اسماعیل الأنصاری الزنجانی الخوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا (س).
  102. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۲۸-۳۳.
  103. ابن قتیبه دینوری، الإمامة و السیاسة (تاریخ الخلفا)، ج۱، ص۱۸-۳۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۲۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۵۸۶؛ نک: مرتضی عاملی، سید جعفر، رنج‌های زهرا (س)، ترجمه محمد سپهری، قم، نشر ایام، ۱۳۷۸.
  104. گویا امیرمؤمنان (ع) و فاطمه (س) از سخن گفتن با مهاجران ناامید شده بودند که به سوی انصار آمدند.
  105. الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج۱، ص۱۶.
  106. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۸۸-۲۹۰.
  107. الخرائج و الجرائح، قطب راوندی، ج۱، ص۱۱۳.
  108. اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۰۰.
  109. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۷-۲۶۸.
  110. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۹۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الأطهار، ج۲۹، ص۱۱۵؛ ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۳۷؛ شیخ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۵۴۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۱۸.
  111. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۷-۳۱۹؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۳.
  112. الامالی، شیخ صدوق، ص۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۵، ص۱۷.
  113. سید مرعشی، شرح احقاق الحق، ج۲۵، ص۵۸۴.
  114. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص۱۴۷ ـ ۱۵۳؛ شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه و سیره ایشان، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۲۰-۳۲۶؛ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۴.
  115. الحاوی للفتاوی، سیوطی، ج۲، ص۲۸۰؛ حاشیة الرملی، رملی، ج۳، ص۱۰۳؛ فتاوی الرملی، رملی، ج۶، ص۱۷۲.
  116. فیض القدیر، مناوی، ج۴، ص۴۲۲.
  117. مرقاة المفاتیح، قاری، ج۱۰، ص۴۰۳؛ دستور العلماء، قاضی عبدالنبی، ج۱، ص۱۲.
  118. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۷.
  119. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۱.
  120. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۹۵؛ نک: فاطمه طاهایی، سیری در خطبه فدک.
  121. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۹.
  122. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۷-۳۱۹؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۳.
  123. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۲، ص۵۷۲.
  124. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۱؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۲۹.
  125. ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص۳۶۷.
  126. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۲: «مِنْهُمْ مَنْ رَوَى أَنَّهَا دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا فَلَمَّا زَادَتْ بَنُو أُمَيَّةَ فِي الْمَسْجِدِ صَارَتْ فِي الْمَسْجِدِ وَ هَذَا هُوَ الصَّحِيحُ عِنْدِي».
  127. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۸.
  128. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۴.
  129. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۱.
  130. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۵؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۷۸؛ شیخ طبرسی، تاج الموالید، ص۲۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۱۳۶.
  131. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۷-۳۱۹؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۳۳.
  132. «السَّلَامُ عَلَیْکُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِین»؛ ‏ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۲.
  133. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۰۲-۶۰۴؛ شریعت‌جو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۳۱۹.
  134. الامالی، شیخ صدوق، ص۵۷۵؛ بشارة المصطفی، محمد بن علی طبری، ص۲۷۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۸، ص۵۸، ج۳۷، ص۸۵ و ج۴۳، ص۲۴.
  135. الامالی، شیخ صدوق، ص۷۰؛ بشارة المصطفی، محمد بن علی طبری، ص۴۳؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۹؛ مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۰۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۹. منابعی از اهل سنت که این مطلب رسول خدا (ص) را که فرمود: "در روز قیامت ندایی خواهد آمد که ای حاضران، چشمانتان را به زیر افکنید تا فاطمه عبور کند و او در حالی که لباس زیبایی به رنگ سبز پوشیده است عبور می‌کند" نقل کرده‌اند، عبارت‌اند از: فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۶۳؛ معجم ابن الأعرابی، ابن درهم بصری، ج۲، ص۶۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۶ و ۱۷۵؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۳۸۹.
  136. الامالی، شیخ صدوق، ص۷۰؛ بشارة المصطفی، محمد بن علی طبری، ص۴۳؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۹؛ مناقب آل أبی طالب، این شهر آشوب، ج۳، ص۱۰۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۹.
  137. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۳۰۶-۳۰۸.