امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۶۵۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{خرد}}
| موضوع مرتبط = امام
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط = [[امامت در لغت]] - [[امامت در قرآن]] - [[امامت در حدیث]] - [[امامت در نهج البلاغه]] - [[امامت در کلام اسلامی]] - [[امامت در تاریخ اسلامی]] - [[امامت در عرفان اسلامی]] - [[امامت در فلسفه اسلامی]] - [[امامت در فرق و مذاهب]] - [[امامت در فقه سیاسی]] - [[امامت در معارف دعا و زیارات]] - [[امامت در معارف و سیره فاطمی]] - [[امامت در معارف و سیره حسینی]] - [[امامت در معارف و سیره سجادی]] - [[امامت در معارف و سیره رضوی]] - [[امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[امامت از دیدگاه اهل سنت]]
| پرسش مرتبط  = امامت (پرسش)
}}


'''امامت''' به معنای: پیشوایی<ref>فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».</ref>، پیشروی، و رهبری است<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۱۹.]</ref>.
'''[[امام]]''' به معنای [[مقتدا]] و [[پیشوا]]، در اصطلاح [[دینی]] به [[خلیفه رسول الله]] در [[اجرای دین]] گفته می‌شود. مسئله امامت میان [[علمای اسلامی]] اهمیت بسیاری داشته و وجه اصلی تمایز [[شیعه]] با سایر مذاهب اسلامی است. [[پیروان مکتب اهل بیت]] {{عم}} امامت را جایگاه ویژه و منصب الهی دانسته و آنرا از اصول [[عقاید اسلامی]] می‌دانند، درحالی که [[اهل سنت]] [[امام]] را مرادف [[امیر]] و [[حاکم]] و ناظم [[جامعه]] می‌‌دانند.


در این باره، تعدادی از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امامت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.
برای اثبات وجوب امامت، در کنار ادله عقلی مانند [[برهان لطف]]، ادله نقلی اعم از [[آیات]] و [[روایات]] نیز آنرا بیان کرده‌اند، مانند: [[آیه اولی الامر]]، [[آیه صادقین]]، [[حدیث ثقلین]]، [[حدیث من مات]] و ... .


==واژه‌شناسی لغوی==
اهداف مختلفی برای امامت بیان شده است مانند: تبیین مفاهیم قرآنی؛ [[داوری]] در [[منازعات]]؛ [[ارشاد]] و [[هدایت]] [[انسان‌ها]]؛ [[اتمام حجت]] بر [[بندگان]]. همچنین برخی از شرایطی که برای امام بیان شده عبارت است از: نصب الهی؛ علم لدنی؛ عصمت؛ افضلیت و عدالت.
* امامت به معنای پیشوایی<ref>فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».</ref>، پیشروی، و رهبری است. [[امام]]{{ع}} نیز به معنای پیشوا، پیشرو<ref>فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».</ref>، مقتدا، قیّم، مصلح، الگو، راه اصلی و راهنماست<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۵، «امم».</ref> کسی یا چیزی که مورد پیروی واقع می‌گردد، انسان باشد یا کتاب یا چیزی دیگر، به حق باشد یا بر باطل <ref>مفردات، ص ۸۷ ، «ام».</ref> [[امام]]{{ع}} است  <ref>المنجد، ص ۱۷، «ام».</ref>ریشه این واژه «ا ـ م ـ م» و به معنای قصد<ref> لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۲.</ref> یا قصد با توجه خاص و این معنا در همه مشتقات آن محفوظ است. [[امام]]{{ع}} نیز کسی است که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، گرچه با اختلاف موارد و قصدکنندگان و جهات و اعتبارات، گوناگون می‌شود؛ مانند: امام جمعه و جماعت، [[امام]]{{ع}} هدایت و [[امام]]{{ع}} ضلالت <ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷، «أمّ».</ref>، بر این اساس دیگر معانی این واژه و مشتقات آن از لوازم معنای ریشه است<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۱۹.]</ref>.
* واژه [[امام]]{{ع}} بر زن و مرد اطلاق می‌شود و جمع آن «[[ائمه]]{{عم}}» و «[[ایمه|ایمّه]]» است<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۰.]</ref>.


==امامت در اصطلاح==
درباره راه تعیین امام، [[شیعیان]] معتقدند تنها راه، «[[نص]]» از سوی [[خداوند]] و [[پیامبر]] {{صل}} است؛ اما سایر فرق اسلامی، پنج راه برای [[تعیین امام]] ذکر کرده‌اند: [[اجماع]]، [[استخلاف]] یا [[انتصاب]]، [[شورا]]، [[بیعت]]، قهر و غلبه.
{{همچنین ببینید|امامت در کلام اسلامی}}
{{همچنین ببینید|امامت در حکمت اسلامی}}
{{همچنین ببینید|امامت در عرفان اسلامی}}
* در اصطلاح کلامی معانی متعددی از این واژه ارائه شده که شایع‌ترین معنای آن ریاست عمومی در امور دین و دنیا <ref>شرح المواقف الایجی، ج ۸ ، ص۳۴۵؛ شرح‌المقاصد، ج ۵ ، ص ۲۳۲؛ التعریفات، ص ۱۶.</ref> است و برخی جانشینی [[پیامبر]]{{صل}} در حفظ دین و سیاست دنیا<ref>مقدمه ابن خلدون، ص ۱۹۱؛ الاحکام السلطانیه، ص ۵؛ النکت الاعتقادیه، ص ۳۹.</ref> را در تعریف اصطلاحی آن آورده‌اند. برخی کامل‌ترین تعریف را ریاست بالاصاله عمومی در امر دین و دنیا در دار تکلیف می‌دانند <ref>تلخیص‌ المحصل، ص ۴۲۶؛ الالفین، ص ۱۲؛ قواعد المرام، ص ۱۷۴.</ref> که عموم مردم را به حفظ مصالح دین و دنیایشان ترغیب و از آنچه به حال آنان زیانبار است منع کنند<ref>تلخیص‌ المحصل، ص ۴۵۷.</ref>، بنابراین، امامت به معنای ریاست عمومی فردی خاص بر امور دین و دنیای مردم در دنیا بالاصاله یا به جانشینی از [[پیامبر]]{{صل}} است، زیرا امامت دارای شئونی همچون رهبری سیاسی و زعامت اجتماعی و مرجعیت دینی و تبیین و تفسیر [[وحی]] و ولایت باطنی و معنوی است که از این جهت [[امام]]{{ع}} حجت خدا در زمان، ولیّ الله، انسان کاملِ حامل معنویت کلی انسانیت و قطب است <ref>شیعه در اسلام، ص ۱۰۹ ـ ۱۲۴، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۸۴۱ ـ ۸۵۴ ، «امامت».</ref> و چون امامت دارای شئون والایی است، شیعه آن را همانند نبوت به نصّ و امر الهی<ref>الاحکام‌السلطانیه، ص۵؛ شرح‌المقاصد، ج۵، ص۲۳۲؛ شرح المواقف الایجی، ج ۸ ، ص ۳۴۵.</ref> و از اصول دین "مذهب" می‌داند <ref>الحاشیة علی الهیات، ص ۱۷۹؛ انیس الموحدین، ص ۱۳۷.</ref>، در حالی که در دیدگاه [[اهل سنت]] از فروع دین شمرده شده و از این جهت از افعال مکلفان به شمار می‌آید <ref>دلائل‌الصدق، ج۲، ص۸ ؛ انیس‌الموحدین، ص ۱۳۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۰.]</ref>.
* در اصطلاح مدیریت، رهبری از وظایف مدیر است که دیگران را به کوشش مشتاقانه جهت هدفهایی معین ترغیب می‌کند یا آنها را جهت کسب هدف مشترک تحت تأثیر قرار می‌دهد <ref>اصول مدیریت، ص ۲۰۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۰.]</ref>.
* به گفته بیشتر مفسران، امامت در قرآن با معنای لغوی آن هماهنگ است و [[امام]]{{ع}} کسی است که به او اقتدا کنند و او را الگو و سرمشق خود قرار دهند <ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۳۶ ـ ۷۳۷؛ مج ۹، ج۱۵، ص۱۵۹؛ التبیان، ج۶، ص۵۰۴ ؛ التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۴۴.</ref>؛ خواه عادل و راه یافته باشد و خواه باطل و گمراه <ref>مجموعه آثار، ج ۴، ص ۸۴۲ ، «امامت».</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۰.]</ref>.


==امامت در قرآن==
== معناشناسی امام و امامت ==
{{همچنین ببینید|امامت در قرآن}}
=== معنای لغوی ===
* لفظ «امامت» در قرآن به‌کار نرفته؛ ولی واژه «[[امام]]{{ع}}» به صورت مفرد و جمع در ۱۲ مورد استعمال شده است که برخی از آنها و نیز آیات متعدد دیگر به موضوع امامت ارتباط دارد. آیات مربوط گاهی به پیشوایی بر حق بالاصاله: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} <ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} <ref> برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم؛ سوره سجده، آیه: ۲۴.</ref> و گاهی به پیشوایی به حق به نحو جانشینی:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}﴾}} <ref> و زمامدارانی که از شمایند؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref> و گاهی به پیشوایی باطل: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}﴾}} <ref> و زمامدارانی که از شمایند؛ سوره قصص، آیه: ۴۱.</ref> و گاهی به مفهوم جامع میان پیشوایی بر حق و باطل:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}﴾}} <ref> روزی که هر دسته‌ای  را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم؛ سوره اسراء، آیه: ۷۱.</ref> اشاره دارد<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۱.]</ref>.
{{اصلی|امامت در لغت}}
* افزون بر آیاتی که واژه [[امام]]{{ع}} یا اولی‌الامر در آن به‌کار رفته است آیات فراوانی با امامت و رهبری پیوند دارد، از جمله برخی آیاتی که در آن مفهوم هدایت آمده {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}﴾}} <ref> و کافران می‌گویند: چرا نشانه‌ای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد؛ سوره رعد، آیه: ۱۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}﴾}} <ref> بگو آیا از شریکانتان  کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد  مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.</ref>، آیه‌ای که مؤمنان را به همراهی با صادقان فرا می‌خواند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}﴾}} <ref> مردان و زنان منافق، همگون یکدیگرند که به کار ناپسند فرمان می‌دهند و از کار شایسته باز می‌دارند! و (در بخشش) ناخن خشکی می‌ورزند، خداوند را فراموش کرده‌اند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است، بی‌گمان منافقانند که نافرمانند؛ سوره توبه، آیه: ۶۷.</ref>، آیه ولایت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}﴾}} <ref> سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع  زکات می‌دهند؛ سوره مائده، آیه: ۵۵.</ref>، آیه‌ای که می‌گوید اگر به برخی در زمین قدرت داده شود نماز را برپا می‌دارند، زکات می‌دهند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الأُمُورِ}}﴾}} <ref> همان کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناپسند باز می‌دارند و پایان کارها با خداوند است؛ سوره حج، آیه: ۴۱.</ref> و آیاتی که در آن از اعطای مُلک به برخی سخن به میان آمده است. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لاَّ يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا }}﴾}} <ref> آیا ایشان را بهره‌ای از فرمانروایی است؟ که در آن صورت سر سوزنی  به کسی (چیزی) نمی‌دهند.  یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟ بی‌گمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی  دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم؛ سوره نساء، آیه: ۵۳ - ۵۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ }}﴾}} <ref> و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند:چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی هم به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و نیروی تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۴۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۱.]</ref>.
واژه [[امام]] در لغت از ریشه “ام” است که معانی گوناگونی دارد. یکی از آنها [[مقتدا]] و پیشواست. امامت در لغت به معنای قصد، توجه و آهنگ چیزی کردن<ref>خلیل، العین، ج۱، ص۱۰۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ص۲۱۴.</ref>. طریحی می‌گوید: “امام به کسر الف، بر وزن فِعال به معنای کسی است که از او [[پیروی]] می‌شود”<ref>فخرالدین الطریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۰.</ref>. به گروهی خاص که از نظر [[فکری]]، [[اعتقادی]]، [[سیاسی]] یا زبانی، زمانی و مکانی در یک امر یا اموری خاص با یکدیگر اشتراک دارند و با یکدیگر یکی شده‌اند [[امت]] می‌گویند و رهبرشان نیز [[امام]] نامیده می‌شود. بنابراین سه واژۀ [[امام]]، امامت و [[امت]] لازم و ملزوم یکدیگرند و بدون هم معنا ندارند<ref>ر.ک: [[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی، لطف‌الله]]، [[نظام امامت و رهبری (کتاب)| نظام امامت و رهبری]]، ص۱۱-۱۲.</ref>. البته باید دقت شود که [[پیشوا]] در زبان فارسی، ترجمه تحت‌اللفظی کلمه [[امام]] است. در عربی کلمه "[[امام]]" یا "[[پیشوا]]" مفهوم مقدسی ندارد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۹۲.</ref>.
* در روایات فراوانی نیز، مصادیق یا تأویل آیاتی از قرآن، مانند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }}﴾}} <ref> پس به خداوند و پیامبرش و نوری که فرو فرستاده‌ایم ایمان آورید و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره تغابن، آیه: ۸.</ref><ref>نورالثقلین، ج ۵ ، ص ۳۴۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}﴾}} <ref> بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کامل‌کننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند؛ سوره صف، آیه: ۸.</ref><ref>نورالثقلین، ج ۵ ، ص ۳۱۶ - ۳۱۷.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}﴾}} <ref> و ما برای آنان این گفتار را به هم پیوستیم  باشد که پند گیرند؛ سوره قصص، آیه: ۵۱.</ref><ref> الکافی، ج ۱، ص ۴۱۵؛ بصائر الدرجات، ص ۵۱۵ .</ref> [[امامان]]{{عم}} دانسته شده‌اند<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۱.]</ref>.


==امامت در حدیث==
در کتاب‌های لغت برای [[امام]] مصادیقی برشمرده شده است که عبارت‌اند از: [[قرآن کریم]]، [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}}، [[جانشین پیامبر]] {{صل}}، [[امام]] در نماز جماعت، فرمانده سپاه، راهنمای مسافران، ساربان و راهنمای شتران، چوب و ریسمان، تراز در ساختمان، راه پهن و آشکار، دانشمندی که از او [[پیروی]] می‌شود<ref>معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱- ۳۲؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۰۵؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]]، ص ۱.</ref>
{{همچنین ببینید|امامت در حدیث}}


=== معنای اصطلاحی ===
در تعریف اصطلاحی [[امام]] گفته‌اند: [[امام]] [[خلیفه رسول الله]] در [[اجرای دین]] است؛ به گونه‌ای که [[پیروی]] از وی بر همه [[مسلمانان]] [[واجب]] است<ref>{{عربی|و عند المتكلمين هو خليفة الرسول {{صل}} في إقامة الدين بحيث يجب اتباعه على كافة الأمة}}، ر.ک: محمدعلی تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۱، ص۲۵۹.</ref>. [[امام]] در اصطلاح [[شیعه]] به کسی می‌گویند که [[پیشوا]] و مقتدای عالمیان است. [[خداوند]] به وی در جمیع امور [[مصونیت]] و عصمت بخشیده است<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین حسینی تهرانی|حسینی تهرانی، سید محمد حسین]]، [[امام‌شناسی - حسینی طهرانی (کتاب)|امام‌شناسی]]، ج۱۸، ص۲۰۶.</ref>.


==امامت عام==
[[امام]] دارای سه ویژگی است: ویژگی نخست، [[جانشینی]] [[پیامبر گرامی اسلام]] است. [[امام]] کسی است که پس از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} بر مسند او می‌نشیند. [[ولایت]] و [[سرپرستی]] بر همۀ [[مکلفان]]، از دیگر [[ویژگی‌های امام]] است. ویژگی دیگر، [[واجب‌الاطاعه]] بودن [[امام]] است. [[امام]]، [[جانشین پیامبر]] {{صل}} و [[ولیّ]] [[امت]] است؛ به گونه‌ای که [[اطاعت]] از [[فرمان]] او در حد [[اطاعت]] از فرمان پیامبر {{صل}} [[وجوب]] دارد. [[امام]]، تنها یک [[راهنما]] و [[هدایت‌گر]] نیست که [[امت]] در قبال وی هیچ وظیفه‌ای نداشته باشد، بلکه [[امت]]، هم در امور [[دین]] و هم در [[امور دنیا]] باید از وی [[اطاعت]] کند<ref>ر.ک: جمعی از نویسندگان، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]] (بررسی دیدگاه‌های امامیه، معتزله و اشاعرهزیر نظر محمود یزدی مطلق، ص۴۹-۵۰؛ [[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۴۴.</ref>.
*امامت در قرآن عام است و به امامت حق و پیشوایی باطل تقسیم می‌شود. امامت حق نیز بر دوگونه است: امامت بالاصاله که برای پیامبران جعل می‌شود و امامت بالاستخلاف که در آن از امامت جانشینان انبیا "[[امامان]]{{عم}}" سخن به میان می‌آید.
*مهم‌ترین ویژگی امامت باطل دعوت به سوی آتش است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِينَ}}﴾}} <ref> و در این جهان، لعنتی بدرقه آنان کردیم  و در روز رستخیز، آنان از زشت چهرگانند؛ سوره قصص، آیه: ۴۲.</ref> مراد از فرا خواندن به آتش دعوت به معصیت و کفر و افعالی است که استحقاق عذاب جهنم و آتش را در پی دارد<ref>مجمع‌البيان، ج۷، ص۳۲۹؛ الميزان، ج ۱۶، ص ۳۸؛ كنزالدقائق، ج ۱۰، ص ۷۳.</ref>، ازاین‌رو از [[امامان]]{{عم}} باطل به «[[ائمه]]{{عم}} کفر» یاد شده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ}}﴾}} <ref> با پیشگامان کارزار کنید؛ سوره توبه، آیه: ۱۲.</ref> ویژگی دیگر [[امامان]]{{عم}} باطل پیمان‌شکنی و طعن در دین و ازاین‌رو پیکار با آنها لازم است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ}}﴾}} <ref> و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند؛ سوره توبه، آیه: ۱۲.</ref>، افزون بر این [[امامان]]{{عم}} باطل پس از مرگشان در دنیا به لعنت الهی گرفتار می‌شوند و در قیامت کسی آنان را یاری نمی‌کند و در آنجا از زشت چهرگان خواهند بود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لا يُنصَرُونَ  وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِينَ}}﴾}} <ref> و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم  که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد. و در این جهان، لعنتی بدرقه آنان کردیم  و در روز رستخیز، آنان از زشت چهرگانند؛ سوره قصص، آیه: ۴۱ - ۴۲.</ref> از برخی روایات تفسیری ذیل این آیه استفاده می‌شود که آنها امر و حکم مردم را بر امر و حکم خدا ترجیح می‌دهند و برخلاف کتاب خدا براساس هواهای نفسانی و تمایلات مردم عمل می‌کنند <ref>الكافى، ج ۱، ص ۲۱۶.</ref> گفتنی است که در روز قیامت که صفوف از هم جدا می‌شود هر گروهی در پی امامشان حرکت می‌کنند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}﴾}} <ref> روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم؛ سوره اسراء، آیه: ۷۱.</ref> آنان که رهبری [[امامان]]{{عم}} حق و عادل را پذیرفته‌اند همراه آنان خواهند بود و آنان که پیشوایان گمراهی و باطل را برگزیده‌اند همراه آنها خواهند بود <ref>الميزان، ج ۱۳، ص ۱۶۶؛ نمونه، ج ۱۲، ص ۲۰۱ ـ ۲۰۳.</ref> البته در نظری دیگر، براساس روایاتی مقصود از [[امام]]{{ع}} در این آیه، [[امام]]{{ع}} حق است <ref>الميزان، ج ۱، ص ۲۷۳؛ ج ۱۳، ص ۱۷۰ ـ ۱۷۱.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۱.]</ref>.
*بر اساس آیات قرآن، امامت بر حق باشد یا باطل به جعل الهی است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} <ref> فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} <ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} <ref> برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم؛ سوره سجده، آیه: ۲۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}﴾}} <ref> و زمامدارانی که از شمایند؛ سوره قصص، آیه: ۴۱.</ref> جعل امامت حکایت از آن دارد که امامت صرف نظر از حق یا باطل بودن آن، ویژگی خاص و نادری است که تنها در برخی افراد وجود دارد، به‌گونه‌ای که می‌توانند توجه دیگران را جلب کنند تا به آنان اقتدا کنند<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۲.]</ref>.
*جعل امامت برای امامان حق، بالذات و برای امامان باطل، بالعرض است؛ یعنی از آن رو که نظام احسن عالم بدون امامت و رهبری از سوی صالحان و فاسدان تحقق‌پذیر نیست و باید نور و ظلمت، هدایت و ضلالت، ایمان و کفر و تقوا و فجور در کنار هم باشد تا هر کدام به سهم خود زیبایی مطلق عالم را تأمین کند، خداوند هر دو گونه رهبری را جعل فرموده است؛ ولی هیچ گاه این بدان معنا نیست که در همان سطحی که امامت حق بالاصاله به خداوند نسبت داده می‌شود، امامت باطل نیز بالاصاله به او منسوب باشد، زیرا خداوند اولا و بالذات هادی است؛ نه مُضلّ، و اهل رحمت و مغفرت است؛ نه انتقام و عذاب و چنانچه از اضلال و انتقام و عذاب سخن به میان می‌آید برای آن است که هدایت بدون ضلالت معنا ندارد، چنان که رحمت و مغفرت بدون انتقام و عذاب تصور ندارد. درباره امامت نیز خداوند اولا و بالذات، امامت حق را برای امامان صالح آن هم با توجه به کمالات و فضایلی که لازمه امامت آنان است جعل کرده، و در کنار آن ثانیاً و بالعرض امامت باطل را برای [[امامان]]{{عم}} فاسد و آن هم با توجه به رذایل آنان جعل فرموده است. البته این جعل فقط تکوینی است؛ نه تشریعی، بر خلاف جعل امامت حق که هم تکوینی است و هم تشریعی، با این همه مفسران در تفسیر جعل امامت باطل، نظرات گوناگونی ارائه کرده‌اند<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۳.]</ref>.
*برخی گفته‌اند: جعل به معنای خذلان است؛ یعنی خدای سبحان پس از ارسال پیامبرانی برای هدایت آنان و در پی آنکه گروهی دعوت پیامبران را انکار کردند و راه کفر و گمراهی را در پیش گرفتند، به عنوان مجازات، آنان را مقتدای اهل آتش قرار داده است؛ نه اینکه جعل امامت برای آنها ابتدایی باشد <ref>روض‌الجنان، ج۱۵، ص۱۳۷؛ الميزان، ج۱۶، ص۳۸.</ref> برخی دیگر گفته‌اند: آیه در مقام گزارش حال آنان در قیامت است، بدین معنا که آنها سردسته دوزخیان‌اند و هنگامی که گروهی از دوزخیان به سوی آتش می‌روند، آنها پیشاپیش اصحاب آتش درحرکت‌اند، چنان‌که در دنیا نیز پیشوایان گمراهی بودند  <ref>نمونه، ج ۱۶، ص ۹۰ ـ ۹۱.</ref> برخی نیز جعل امامت را به معنای تسمیه و نامگذاری آنان به [[امام]]{{ع}} تأویل کرده‌اند <ref> روض الجنان، ج ۱۵، ص ۱۳۷.</ref>؛ اما آیه بعد با آن سازگاری ندارد <ref> الميزان، ج ۱۶، ص ۳۸.</ref>، زیرا براساس آن آیه، به سبب پیروی دیگران از آنان در کفر و تبهکاری، در این جهان از پی آنها لعنت فرستاده می‌شود<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۳.]</ref>.
==امامت حق بالاصلاله==
*امامت حق بالاصاله در برگیرنده امامت کسانی است که خدای سبحان مستقیماً امامت را برای آنان جعل کرده است؛ مانند امامت برخی پیامبران الهی که با توجه به تفاوت درجات، از مراتب متفاوت امامت برخوردار بوده‌اند؛ چون [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} <ref> فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.</ref> [[حضرت یعقوب]]{{ع}} و [[حضرت اسحاق]]{{ع}}: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلا جَعَلْنَا صَالِحِينَ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} <ref> فرو اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۲ - ۷۳.</ref>، [[حضرت یوسف{{ع}}: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا}}﴾}} <ref> و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم؛ سوره یوسف، آیه: ۲۲.</ref>، [[حضرت لوط]]{{ع}}: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا}}﴾}} <ref> و به لوط داوری و دانشی دادیم؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۴.</ref>، [[حضرت موسی]]{{ع}}: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا}}﴾}} <ref> و چون به برنایی خویش رسید و استواری یافت بدو (نیروی) داوری و دانشی بخشیدیم؛ سوره قصص، آیه: ۱۴.</ref>، [[حضرت داود]]{{ع}} و [[حضرت سلیمان]]{{ع}}: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكُلا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا}}﴾}} <ref> و به هر یک داوری  و دانشی دادیم؛ سوره انبیاء، آیه: 79.</ref> و [[پیامبر|حضرت محمد]]{{صل}}: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ}}﴾}} <ref> سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او؛ سوره مائده، آیه: ۵۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ}}﴾}} <ref> پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ سوره احزاب، آیه: ۶.</ref> سرّ بهره‌مندی برخی از انبیای الهی از مقام امامت این است که [[امام]]{{ع}} افزون بر مقتدا و الگو بودن در گفتار و رفتار، عهده‌دار امور سیاسی و اجتماعی امت است، حدود را اجرا و امیران را عزل و نصب و از امت دفاع و جانیان را تأدیب می‌کند، ازاین رو ممکن است کسی [[پیامبر]]{{صل}} باشد؛ ولی عهده‌دار امور سیاسی و اجتماعی امت نباشد<ref>الرسائل العشر، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۳.]</ref>.
*در بیان دلایل انفکاک نبوت از امامت وجوهی گفته‌اند؛ از جمله آنکه به دلالت برخی آیات، نبوّت غیر از مَلِک بودن و رهبری است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُواْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}﴾}} <ref> و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند:چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی  نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است؛ سوره بقره، آیه: ۲۴۷.</ref> با توجه به اینکه مَلِک در آیه به معنای تدبیر کننده جامعه است که انسانها را به کمال شایسته خود می‌رساند و موانع دستیابی به کمال را از مسیر آنان دفع می‌کند <ref>الميزان، ج ۲، ص ۲۸۷.</ref> و بنی اسرائیل به صورت اعتراض به پیامبرشان اشموئیل گفته‌اند: « ما از طالوت به مُلک شایسته‌تریم»، در حالی که اگر مقام نبوت با رهبری یکی بود می‌بایست گفته می‌شد تو به مُلک و سلطنت شایسته‌تری، چون تو پیامبری، و اشموئیل در پاسخ اعتراض آنان گفت: اولاً خدا او را برگزیده است و ثانیاً او بر اثر برخورداری از علم و توان جسمانی که لازمه امامت و رهبری است برگزیده شده است <ref>الرسائل العشر، ص ۱۱۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۳.]</ref>.
*دلیل دیگر آنکه خدای سبحان خطاب به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از دریافت مقام نبوت و در پایان عمر فرمود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} <ref>من تو را پیشوای مردم می‌گمارم؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.</ref> نیز زمانی این مقام به آن حضرت داده شد که وی دارای ذرّیه و فرزندان بوده و امتحاناتی را پشت سر گذاشته است<ref>الميزان، ج ۱، ص ۲۶۷ ـ ۲۶۸.</ref> با توجه به انفکاک امامت از نبوت قول کسانی که امامت در آیه را به نبوت معنا کرده‌اند صحیح نیست <ref>الرسائل العشر، ص ۱۱۳؛ امام‌شناسى، ج ۱، ص ۱۳۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۴.]</ref>.
*برخی در ذیل آیه مذکور [[امام]]{{ع}} را [[پیامبر|نبی]]{{صل}} معنا کرده‌اند؛ اما در جای دیگر، در برابر کسانی که [[امام]]{{ع}} را [[پیامبر|نبی]]{{صل}} معنا کرده‌اند ترجیح داده‌اند که [[امام]]{{ع}} در معنای خودش به‌کار گرفته شود<ref>التفسير الكبير، ج ۲۲، ص ۱۹۱.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۴.]</ref>.
*دلیل دیگر آنکه [[حضرت موسی]]{{ع}} هارون را خلیفه خود قرار داد، در حالی که او [[پیامبر]]{{صل}} بود؛ ولی مقام امامت نداشت و با استخلاف موسی به این سمت منصوب گردید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ }}﴾}} <ref> و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!؛ سوره اعراف، آیه: ۱۴۲.</ref><ref>الرسائل العشر، ص ۱۱۲ ـ ۱۱۳.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۴.]</ref>.
*برخی مفسران در فرق بین [[امام]]{{ع}} و [[پیامبر|نبی]]{{صل}} گفته‌اند: گرچه [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} هر دو هدایتگرند، هدایت [[پیامبر]]{{صل}} فقط «راهنمایی» و به معنای نشان دادن راه است؛ اما هدایت امامان «راهبری» به معنای رساندن به مقصود است<ref>الميزان، ج ۱، ص ۲۷۲.</ref> با این همه گفتنی است که در رویکرد مطالب پیشگفته بین امامت و مُلک خلط شده و گویا گمان شده [[امام]]{{ع}} و مَلِک یکی است، از این رو از آیاتی که به مُلک مربوط می‌شود در بیان امامت استفاده شده است؛ ولی واقع امر این‌گونه نیست، زیرا امامت ریاست عامه در امر دین و دنیاست؛ ولی مُلک منصبی اجرایی در امر حکومت است که گاهی [[امام]]{{ع}} خود آن را بر عهده می‌گیرد؛ مانند [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امام علی|امام علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} و گاهی به اذن خدا و با توجه به ملاکهای خاص، دیگری را به جای خود منصوب می‌کند؛ مانند نصب طالوت<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۵.]</ref>.
==امامت حق بالاستخلاف==
*پیامبران چون از جهت عمر و امکانات محدودند برای محقق ساختن اهداف خود به امر الهی جانشین خود را به مردم معرفی و مردم را به اطاعت از آنان سفارش می‌کنند، بر این اساس اگر [[پیامبر]]{{صل}} خلیفه و [[امام]]{{ع}} معرفی نکند رسالتش را به انجام نرسانده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}﴾}} <ref> ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد؛ سوره مائده، آیه: ۶۷.</ref> از این آیه برمی‌آید موضوع مهمی که تبلیغ آن بر عهده [[پیامبر]]{{صل}} گذاشته‌شده همسنگ نبوت است، به‌گونه‌ای که اگر ابلاغ نشود رسالت [[پیامبر]]{{صل}} ناتمام می‌ماند. از سوی دیگر تبلیغ آن امر مهم و حساس ممکن است خطراتی برای [[پیامبر]]{{صل}} در پی داشته باشد، ازاین‌رو خدا به او وعده حفاظت می‌دهد و این موضوع مهم جز ابلاغ خلافت و جانشینی نبوده است <ref>الميزان، ج ۶ ، ص ۴۶ ـ ۴۸ ـ ۵۰ .</ref> افزون بر آنچه گذشت مسئله خلافت به قدری اهمیت دارد که با تحقق آن، کافران و دشمنان از تعرض به دین مأیوس می‌شوند و دین با آن کامل و نعمت با آن تمام و اسلام دین مرضیّ خدا خواهد شد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا }}﴾}} <ref> امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین شما پسندیدم؛ سوره مائده، آیه: ۳.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۵.]</ref>.
==ضرورت و استمرار وجود[[امام]]{{ع}} حق==
*وجود [[امام]]{{ع}} در هر عصر و زمان و در هر جامعه‌ای برای هدایت انسانها به سوی کمال و برقراری نظم در جامعه ضرورت دارد<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۶۵ ـ ۱۶۶.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}﴾}} <ref> تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد؛ سوره رعد، آیه: ۷.</ref> روایات تفسیری این آیه نیز این حقیقت را تأیید می‌کند که امامی زنده تا روز قیامت در میان انسانها حضور دارد<ref>الكافى، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>؛ همچنین براساس روایاتی درباره سوره قدر، در شب قدر هر سال تا روز قیامت، فرشتگان بر [[امام]]{{ع}} آن زمان نازل می‌شوند و این سوره دلیل روشنی بر وجود [[امام]]{{ع}} در همه زمانهاست <ref>نورالثقلين، ج ۵ ، ص ۶۱۹ ـ ۶۴۲ .</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۵.]</ref>.
*برخی از آیه ۱۱۹ سوره توبه که به مؤمنان فرمان همراهی با صادقان می‌دهد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ}}﴾}} <ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> استفاده کرده‌اند که باید در هر عصری صادقانی باشند که مردم برای پیمودن راه پرهیزکاری لازم است با آنان باشند <ref>پيام قرآن، ج ۹، ص ۴۹ ـ ۵۱.</ref> روایات، مقصود از صادقان را [[امامان]]{{عم}} دانسته است <ref>نورالثقلين، ج ۲، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۱.</ref> افزون بر آیات از روایات فراوانی نیز استفاده می‌شود که زمین هیچ‌گاه از حجت الهی تهی نخواهد بود و هرگاه از حجت الهی تهی باشد اهلش را فرو خواهد بُرد<ref> الكافى، ج ۱، ص ۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref>، به‌گونه‌ای که حتی اگر دو نفر بر روی زمین زندگی کنند یکی از آنان حجت و امام خواهد بود<ref> الكافى، ج ۱، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۰.</ref>. در برخی از روایات نیز بر ضرورت وجود [[امام]]{{ع}} استدلال شده است، چنان‌که در مناظره‌ای تأیید شده از سوی [[امام صادق]]{{ع}}امام قلب عالم دانسته شده که وجود وی برای عالم مانند وجود قلب برای انسان ضروری است  <ref>كمال الدين، ص ۲۰۰ ـ ۲۰۳.</ref> و نیز براساس مناظره‌ای دیگر که آن هم از سوی [[امام صادق]]{{ع}} تأیید شده بهره‌وری صحیح و کامل از قرآن، بدون [[امام]]{{ع}} معصومی که به تمام قرآن عالم بوده و با توجه به احاطه بر سراسر قرآن بتواند آن را برای امت تفسیر کند میسور نیست<ref>الكافى، ج ۱، ص ۱۸۸ ـ ۱۸۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۵.]</ref>.
*در کتب کلامی برای اثبات ضرورت وجود [[امام]]{{ع}} به براهین عقلی مانند قاعده وجوب لطف هم استناد شده است<ref>الحاشية على‌الهيات، ص۱۷۹ـ۱۸۰؛ تلخيص‌ المحصل، ص۴۲۴‌ـ‌۴۲۷؛ الفين، ص۸۸‌ـ‌۸۹‌، ۱۱۳‌ـ‌۱۱۷، ۲۱ـ‌۲۴، ۳۷، ۵۳‌ـ‌۵۴.</ref> افزون بر استدلال عقلی و نقلی بر ضرورت وجود [[امام]]{{ع}} در همه اعصار، آیات فراوانی با توجه به روایاتی که در تفسیر آنها وارد شده به مصادیق [[امام]]{{ع}} در زمانهای گوناگون اشاره دارد که براساس آنها [[امام]]{{ع}} پس از [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} [[امام علی|حضرت علی بن ابی‌طالب]]{{ع}}:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ}}﴾}} <ref> ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان؛ سوره مائده، آیه: ۶۷.</ref><ref>الميزان، ج ۶ ،ص ۵۳ ـ ۵۵ .</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}﴾}} <ref> امروز دینتان را کامل کردم؛ سوره مائده، آیه: ۳.</ref> <ref>الغدير، ج۱، ص۲۳۰ـ ۲۳۸؛ الكاشف، ج۳، ص۱۳؛ نمونه، ج ۴، ص ۲۶۴.</ref> و پس از وی فرزندان ایشان هستند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}﴾}} <ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید؛ سوره مائده، آیه: ۵۹.</ref><ref>كتاب سليم بن قيس، ص ۱۷۷ ـ ۱۷۸، ۲۰۶ ـ ۲۰۹؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۶۲ ـ ۱۷۰، ۵۹۳ ـ ۵۹۴ ؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۸۴ ـ ۳۰۴.</ref> در این آیه عنوان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أُولِي الأَمْرِ}}﴾}} بر حسب معنای لغوی عام است؛ ولی مصادیق آن افراد خاصی هستند <ref>الميزان، ج ۴، ص ۴۰۱، ۴۰۹ ، ۴۱۲.</ref> که براساس روایات متواتر عبارت‌اند از: [[امام حسن|حسن بن علی]]{{ع}}، [[امام حسین|حسین بن علی]]{{ع}}، [[امام سجاد|علی بن الحسین]]{{ع}}، [[امام باقر|محمد بن علی]]{{ع}} که در تورات به [[امام باقر|باقر]]{{ع}} معروف است، [[امام صادق|جعفر بن محمد]]{{ع}}، [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}}، [[امام رضا|علی بن موسی]]{{ع}}، [[امام جواد|محمد بن علی]]{{ع}}، [[امام هادی|علی بن محمد]]{{ع}}، [[امام عسکری|حسن بن علی]]{{ع}} و [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} که تا روز قیامت مؤمنان موظف‌اند از آنان به عنوان اولواالامر و اولیای خدا <ref>نورالثقلين، ج ۱، ص ۴۹۹ ـ ۵۰۸ .</ref> اطاعت کنند. گفتنی است که در میان این معصومان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} که همنام و هم‌کنیه [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}}است هم‌اکنون زنده است و روزی که دنیا پر از ستم و جور شده باشد ظهور می‌کند و با ظهورش حق پیروز و دنیا پر از قسط و عدل می‌گردد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ }}﴾}} <ref> خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند ؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند؛ سوره نور، آیه: ۵۵.</ref> و این وعده پیروزی با خروج آن حضرت تحقق پیدا خواهد کرد<ref> مجمع‌البيان، ج۷،ص۲۳۹ـ۲۴۰؛ روض‌الجنان، ج۱۴، ص ۱۷۰ ـ ۱۷۴؛ نورالثقلين، ج ۳، ص ۶۱۸ ـ ۶۲۰ .</ref>، چنان که از آیات ۳۲ سوره توبه و ۸ سوره صفّ نیز می‌توان استفاده کرد که با خروج [[امام مهدی|قائم آل‌محمد]]{{ع}} پیروزی نهایی حق تحقق خواهد یافت <ref>مجمع‌البيان، ج ۵ ، ص ۳۸؛ نورالثقلين، ج ۵، ص ۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ روض‌الجنان، ج ۹، ص ۲۲۶.</ref> آیه ۱۰۵ سوره انبیاء نیز در شأن[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نازل شده است که خدای سبحان او و اصحابش را در زمین وارث قرار می‌دهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ }}﴾}} <ref> و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۵.</ref> و دولت او تا قیامت تداوم خواهد یافت <ref>روض الجنان، ج ۱۵، ص ۹۴ ـ ۹۵.</ref> در آیه‌ای نیز به وراثت [[ائمه]]{{عم}} در زمین اشاره شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}﴾}} <ref> و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه: ۵۷.</ref> <ref>روض الجنان، ج۲، ص۹۴؛ نورالثقلين، ج۴، ص۱۱۰ ـ ۱۱۱؛ الميزان، ج ۱۶، ص ۱۴ ـ ۱۵.</ref> گفتنی است که در زمان غیبت [[امام مهدی]]{{ع}} که مردم به آن حضرت دسترسی مستقیم ندارند، نایبان خاص و عام آن حضرت به امور دینی مسلمانان رسیدگی می‌کنند. برخی گفته‌اند: به لحاظ اینکه پیامبر افزون بر هدایت باطنی، مؤسس احکام سیاسی و عبادات است خلیفه‌ای که دارد یا از هر دو جهت خلیفه اوست و آن [[امام علی|علی]]{{ع}}و فرزندان او هستند یا از جهت سیاسی و آنها فقها و علمای شریعت‌اند که متصدی احکام و آداب سیاسی جامعه هستند <ref>بيان السعاده، ج‌۲، ص‌۳۱.</ref> و برخی پس از آنکه مصادیق اولواالامر را در زمان حضور، منحصر در [[ائمه]]{{عم}} دانسته‌اند با استدلال به ادله‌ای فقیهان دارای شرایط لازم را در عصر غیبت از مصادیق اولواالامر به حساب آورده‌اند  <ref>كتاب‌البيع، ج۲، ص۶۲۰ـ ۶۲۲ ، ۶۳۹ ؛ ولايت فقيه، ص ۲۴ ـ ۲۵ ، ۹۶ـ ۹۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۶.]</ref>.
==زمینه‌های جعل امامت حق==
*جعل امامت منوط به وجود زمینه‌هایی است<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۷.]</ref>.:
#'''صبر و شکیبایی:'''هدایت انسانها به توحید و به ثمر رساندن آن، با دشواریهایی همراه است، از این رو برای عهده‌داری این امر خطیر، باید امامت به کسی سپرده شود که از مشکلات نهراسد و با شکیبایی این بار سنگین را به مقصد برساند<ref> نمونه، ج ۱۷، ص ۱۶۶.</ref>:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا }}﴾}} <ref> برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند؛ سوره سجده، آیه: ۲۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۸.]</ref>.
#'''یقین به آیات الهی:'''انسانی که به آیات الهی یقین دارد در کار هدایت امت موفق است و می‌تواند با نیروی یقین خط هدایت به امر الهی را تداوم بخشد<ref> نمونه، ج ۱۷، ص ۱۶۶.</ref>:</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}﴾}} <ref> و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند؛ سوره سجده، آیه: ۲۴.</ref>، چنان که حضرت ابراهیم{{ع}} ابتدا برای دستیابی به یقین، از رؤیت ملکوت بهره‌مند شد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}﴾}} <ref> و این‌گونه ما گستره  آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه: ۷۵.</ref> و پس از رسیدن به مقام یقین و تحقق به کلمات اللّه امامت به او اعطا گردید<ref>الميزان، ج ۱، ص ۲۷۳.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}﴾}} <ref> و (یاد کن) آنگاه را  که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی  آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم؛ سوره بقره، آیه:  ۱۲۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۸.]</ref>.
#'''موفقیت در آزمونهای الهی:'''امامت زمانی به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} عطا شد که خدای سبحان او را به انواع ابتلائات، از جمله ذبح فرزند آزمود و او در همه آنها پیروز گردید<ref>الميزان، ج ۱، ص ۲۶۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۸.]</ref>.
#'''عبودیت تام:'''کسانی که مقام امامت به آنان داده شده در عبودیت الهی استمرار داشته و با عبادت ملازم بوده‌اند<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۳۰۴ ـ ۳۰۵.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| كَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}﴾}} <ref> آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.</ref>، چنان که بر پایه برخی احادیث خدای سبحان ابراهیم را قبل از هرچیز عبد خود قرار داد و پس از آن مقام امامت را به او عطا کرد<ref>الكافى، ج ۱، ص ۱۷۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۸.]</ref>.
#'''هدایت یافتگی بدون واسطه:'''رسالت اساسی [[امام]]{{ع}} هدایت است و ازاین‌رو در صورتی می‌تواند دیگران را هدایت کند که خود به طور مستقیم و بدون واسطه از ناحیه خدا هدایت شده باشد <ref>الميزان، ج ۱، ص ۲۷۲ ـ ۲۷۵.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى}}﴾}} <ref> آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.</ref> براساس روایاتی در ذیل این آیه پیامبران و امامان هدایت یافتگان‌اند<ref> نورالثقلين، ج ۲، ص ۳۰۳ ـ ۳۰۴؛ الميزان، ج ۱۰، ص ۵۶ ـ ۵۸ .</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۸.]</ref>.
==ویژگی‌های [[امام]]{{ع}} حق==
*بر اساس آموزه‌های قرآن، [[امام]]{{ع}} دارای ویژگی‌هایی است که مهم‌ترین آنها [[عصمت]] است<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.]</ref>.
*خدای سبحان در پاسخ [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که از خدا خواست تا امامت را در ذرّیه او قرار دهد فرمود: عهد من به ظالمان نمی‌رسد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ }}﴾}} <ref> پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.</ref> مفسران با استناد به این آیه [[عصمت]] را برای [[امام]]{{ع}} لازم می‌دانند و لزوم [[عصمت]] را این‌گونه تبیین می‌کنند که [[امام]]{{ع}} مقتدا و رهبری است که اقتدای به او واجب است و اگر [[امام]]{{ع}} معصیت کند بر آدمیان نیز از باب لزوم اطاعت از [[امام]]{{ع}}، معصیت واجب خواهد بود و این امر محال است، زیرا معصیت ممنوع است و جمع فعل و ترک غیر ممکن است، ازاین‌رو [[عصمت]] در [[امامان]]{{عم}} لازم است تا این محذور پیش نیاید<ref>التفسيرالكبير، ج۴، ص ۳۶ ـ ۳۷، ج ۱۰، ص ۱۴۴.</ref> ناگفته نماند که آیه بر [[عصمت]] [[امام]]{{ع}} در طول حیات و تمام عمر دلالت می‌کند بنابراین کسی که در قسمتی از عمر خود گرفتار فسق یا شرک باشد شایستگی مقام امامت را نخواهد داشت <ref>الميزان، ج ۱، ص ۲۷۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.]</ref>.
*نیز خداوند در آیه ۱۱۹ سوره توبه از مؤمنان می‌خواهد، تقوای الهی را پیشه ساخته و به طور مطلق <ref>المیزان، ج ۹، ص ۴۰۲.</ref> با صادقان باشند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ}}﴾}} <ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> بی‌تردید لازمه همراهی مطلق با آنان، عصمت آنهاست<ref> التفسيرالكبير، ج ۱۶، ص ۲۲۱؛ پيام قرآن، ج ۹، ص ۵۰ ؛ حق‌اليقين، ص ۵۴ ـ ۵۵ .</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.]</ref>.
*همچنین در آیه ۵۹ سوره نساء، اطاعت از اولواالامر در ردیف اطاعت [[پیامبر]]{{صل}} و اطاعت [[پیامبر]]{{صل}} در ردیف اطاعت خدای سبحان قرار گرفته است و چون اطاعت خدا به صورت مطلق واجب است بنابراین، اطاعت [[پیامبر]]{{صل}} و اولواالامر نیز به طور مطلق واجب است و لازمه وجوب اطاعتِ مطلق، [[عصمت]] است <ref>الميزان، ج ۴، ص ۳۸۹ ـ ۳۹۱؛ حق اليقين، ص ۴۰.</ref> دلالت آیه بر [[عصمت]] چنان واضح و روشن است که برخی از [[اهل سنت]] نیز نتوانسته‌اند آن را انکار کنند، گرچه مصداق اولواالامر در نظر آنان، اهل حلّ و عقد از امت‌اند که مجموع آنان ـ به شرط اجتماع ـ خطا نمی‌کنند  <ref>التفسير الكبير، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ التفسير المنار، ج ۵ ، ص ۲۰۳.</ref>؛ ولی چون اهل حل و عقد کسانی‌اند که ممکن است مرتکب خطا بشوند از [[عصمت]] بهره‌ای ندارند و نمی‌تواند مراد آیه اهل حل و عقد باشد<ref>الميزان، ج ۴، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۳.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.]</ref>.
*ویژگی دیگر [[امام]]{{ع}} علم اوست. [[امامان]]{{عم}} حق که مسئولیت خطیر هدایت مردم به سعادت و کمال و مدیریت جوامع انسانی را بر عهده دارند، باید از دانش گسترده برخوردار باشند، تا بتوانند این مسئولیت را به انجام رسانند، افزون بر این لازم است علم آنان از خطا و شک مصون باشد، تا مردم بتوانند به آنان اعتماد کنند و هدایت ایشان را پذیرفته و تحت حاکمیت آنان به اهداف مادی و معنوی خود برسند، ازاین‌رو خداوند طالوت را با برتری در دانش و نیروی جسمانی برای حاکمیت بر بنی‌اسرائیل برگزید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}﴾}} <ref> خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است؛ سوره بقره، آیه:  ۲۴۷.</ref> و نیز اولواالامر را مرجع علمی مسلمانان در تشخیص حق و باطل و صدق و کذب معرفی کرد و به آنان فرمان داد تا در هنگام دریافت گزارشها به اولواالامر به عنوان صاحبان آگاهی و قدرت تشخیص مراجعه کنند تا با استنباط حق و صدق، آنان را آگاه سازند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ}}﴾}} <ref> و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند؛ سوره نساء، آیه: ۸۳.</ref> مقصود از اولواالامر در این آیه همان کسانی هستند که در آیه ۵۹ سوره نساء به آنان اشاره شده و حکم ایشان در [[عصمت]] و وجوبِ اطاعت مانند [[پیامبر|رسول خداست]]{{صل}} <ref>الميزان، ج ۵ ، ص ۲۲؛ ج ۴، ص ۳۸۷ ـ ۳۹۱.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.]</ref>.
*و مصادیق آن براساس روایات، [[امامان]]اند{{عم}}<ref>روض‌الجنان،ج۶، ص۳۵؛ همان، ج۴، ص۳۸۷ـ ۳۹۱؛ ج ۵ ، ص ۲۳ ـ ۲۴.</ref> با توجه به اینکه آیه، اولواالامر را آگاه به ریشه مسائل معرفی کرده به‌گونه‌ای که اگر دیگران به آنان مراجعه کنند راهنماییشان می‌کنند، استفاده می‌شود که علم آنان آمیخته به جهل و شک و خطا نیست و این در مورد غیر معصومان صدق نمی‌کند، افزون بر این از ذیل آیه فهمیده می‌شود که وجود اولواالامر نوعی فضل و رحمت الهی است که اطاعتشان مردم را از پیروی شیطان باز می‌دارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً}}﴾}} <ref> و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه:  ۸۳.</ref> و تنها پیروی از معصومان می‌تواند انسان را از گمراهی و پیروی شیطان به طور قطع باز دارد، زیرا غیر معصوم ممکن است خود گرفتار لغزش و خطا شود<ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۲۵۹ ، ۲۸۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۳۰.]</ref>.
*از دیگر آیاتی که [[علم امام]]{{ع}} از آن استفاده می‌شود آیه ۴۳ سوره نحل و ۷ سوره انبیا است که براساس آن باید انسانها اموری را که نمی‌دانند از اهل ذکر بپرسند. گرچه مضمون آیه عام و ارشاد به اصلی عقلایی یعنی وجوب رجوع جاهل به اهل خبره است <ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۲۵۹ ، ۲۸۵.</ref>؛ ولی کامل‌ترین مصداق «اهل ذکر» [[امامان]]{{عم}} هستند  <ref>الميزان، ج۱۲، ص۲۸۵؛ پيام قرآن، ج۹، ص ۱۱۴.</ref>، چنان‌که در روایات فراوانی نیز آمده است که مقصود از اهل ذکر [[ائمه‌]]اند{{عم}} <ref>روض‌الجنان، ج ۱۳، ص ۲۰۹.</ref> در آیات دیگری نیز با تعبیراتی نظیر راسخان در علم:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}}﴾}} <ref> و استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref><ref>الكافى،ج۱، ص۲۱۳؛ نورالثقلين، ج۱، ص۳۱۵ ـ ۳۱۸.</ref>، کسی که علم کتاب نزد اوست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}﴾}} <ref> و کسی که دانش کتاب نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.</ref><ref>مجمع‌البيان، ج ۶ ، ص ۴۶۲؛ نورالثقلين، ج ۲، ص۵۲۱ ـ ۵۲۴ ؛ الميزان، ج۱۱، ص۳۸۷ ـ ۳۸۹.</ref> و کسانی که به آنان علم داده شده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ}}﴾}} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref><ref>الكافى، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴؛ مجمع‌البيان، ۸ ، ص ۴۵۱؛ الميزان، ج ۱۶، ص ۱۴۲.</ref> به عالمانی اشاره شده که مصادیق کامل آنها [[امامان]]{{عم}} هستند. شایان ذکر است که بر پایه روایات فراوانی از [[امامان]]{{عم}} آنان به [[غیب]] و همه علومی که در اختیار فرشتگان، پیامبران و رسولان قرار گرفته عالم‌اند <ref>الكافى، ج ۱، ص ۲۵۵ ـ ۲۵۶؛ الميزان، ج ۱۸، ص ۱۹۲.</ref> و علم آنان دارای منابع فراوانی است؛ مانند تحدیث و [[الهام]]، وراثت از [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} پیش از خود، [[جفر]] و جامعه، [[مصحف فاطمه]]{{س}} و صحیفه امیرمؤمنان، [[امام علی]]{{ع}} <ref> الكافى، ج ۱، ص ۱۷۶، ۲۷۰، ۲۲۳، ۲۳۱، ۲۳۸ـ ۲۴۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۳۰.]</ref>.
==شئون [[امام]]{{ع}} حق==
*[[امام]]{{ع}} در نظام آفرینش دارای شئون گوناگونی است که عمدتاً به دو بخش تکوینی و تشریعی تقسیم می‌شود. در بخش اول [[امام]]{{ع}} واسطه فیض بین خدا و خلق است و افزون بر اینکه با وساطت خویش وجود و استمرار وجودی آفریدگان را تضمین می‌کند، کمالات وجودی آنها را نیز از قوه به فعلیت می‌رساند، چنان که برخی هدایت را در آیات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}﴾}} <ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.</ref>) و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}﴾}} <ref> برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم؛ سوره سجده، آیه: ۲۴.</ref> ایصال به مطلوب دانسته‌اند که نوعی تصرف تکوینیِ [[امام]]{{ع}} در نفوس انسانهاست که آنان را در مسیر کمال قرار می‌دهد، به‌گونه‌ای که ایشان از موقفی به موقف دیگر انتقال می‌یابند، بنابراین، مقصود از امر در دو آیه مزبور امر اعتباری تشریعی نیست، بلکه فیضهای معنوی و مقامهای باطنی است که مؤمنان با اعمال نیک خود به سوی آنها هدایت می‌شوند و [[امام]]{{ع}} اولاً و بالذات از آنها برخوردار است و از او به دیگران می‌رسد، به همین دلیل امامت در قرآن به هدایت تبیین شده است <ref> الميزان، ج۱، ص۲۷۲ ـ ۲۷۵؛ ج۱۴، ص۳۰۴ ـ ۳۰۵.</ref> و بر همین اساس، مقصود از [[وحی]] در آیه ۷۳ سوره انبیاء [[وحی]] تشریعی نیست، بلکه [[وحی]] تکوینی است که در پرتو آن، [[امام]]{{ع}} فاعل خیرات است و با خدا و خلق رابطه برقرار می‌کند. در واقع [[امامان]]{{عم}} مؤیّد به [[روح القدس]] و دارای طهارت و مسدّد به نیروی ربّانی هستند که آنان را به‌کارهای خیر فرا می‌خواند <ref>الميزان، ج‌۱۴، ص‌۳۰۵.</ref> البته برخی استفاده هدایت تکوینی از آیات فوق را بدون شاهد دانسته‌اند<ref> منشور جاويد، ج ۵، ص ۲۴۱.</ref> و با توجه به اینکه کار [[امام]]{{ع}} ایصال به مطلوب است برخی گفته‌اند: برای تحقق این امر [[امام]]{{ع}} باید برنامه الهی را محقق سازد و این هدف با تشکیل حکومت و اجرای احکام الهی و تربیت و پرورش نفوس انسانها در ظاهر و باطن تأمین می‌شود <ref>پيام قرآن، ج ۹، ص ۳۰.</ref>، براین اساس افزون بر وساطت باطنی، [[امام]]{{ع}} در بخش تشریع، برنامه الهی را به مرحله اجرا درمی‌آورد؛ خواه از طریق تشکیل حکومت عدل باشد یا بدون آن. آنها در این مرحله عهده‌دار تربیت مردم و اجرای احکام الهی و پرورش دهنده انسانها و به وجود آورنده محیطی پاک، منزه و انسانی هستند <ref>نمونه، ج ۱۳، ص ۴۵۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۳۱.]</ref>.
*روایات نیز به بیان آثار و شئون امامت پرداخته است؛ از جمله در حدیثی از [[امام رضا|امام علی بن موسی‌الرضا]]{{ع}} آمده است که امامت همان منزلت انبیاء و وراثت اوصیا، و خلافت خدا و [[پیامبر|رسول]]{{صل}}، زمام دین و نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است. امامت اساس بالنده اسلام و شاخه بلند آن است. با [[امام]]{{ع}} نماز و زکات و روزه و حج و جهاد کامل می‌شود، اموال بیت المال و انفاق به نیازمندان فراوان می‌گردد. اجرای حدود و احکام و حفظ مرزها و جوانب کشور صورت می‌گیرد، [[امام]]{{ع}} حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام می‌شمارد و با حکمت و اندرز نیکو و دلیل رسا و محکم آدمیان را به راه پروردگار خویش فرا می‌خواند، [[امام]]{{ع}} به‌سان خورشید درخشانی است که با نور آن جهان روشن می‌شود، ستاره روشنی است که در دل تاریکیها انسانها را هدایت می‌کند، [[امام]]{{ع}} امین خدا در میان آفریدگان و حجت خدا بر بندگان و مدافع حریم الهی است <ref> الكافى، ج ۱، ص ۲۰۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۳۱.]</ref>.
*با توجه به اینکه تنها خداست که به وجود زمینه‌ها و ویژگیهای امامت در شخصی به طور کامل علم دارد، تنها او می‌تواند [[امام]]{{ع}} را نصب و جعل کند، ازاین‌رو براساس تعالیم مذهب شیعه امامیه، انتخاب مردم در تعیین [[امام]]{{ع}} هیچ نقش و اعتباری ندارد<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۳۲.]</ref>.


==منابع==
=== روابط مفهومی امامت با واژگان همسو ===
* [http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دایره المعارف قرآن کریم؛ ص ۲۱۹ - ۲۳۲]
==== رابطه با [[نبوت]] و [[رسالت]] ====
{{همچنین ببینید|نبوت|رسالت}}
در [[قرآن کریم]] چهار کلمه [[خلیفه]]، [[امام]]، [[نبوت]] و [[رسالت]] یا مشتقات آن، استعمال شده است.


==جستارهای وابسته==
کلمه [[امام]]، در [[قرآن مجید]]، بر مصادیق مختلفی استعمال شده است که به دو دسته تقسیم می‌شود:
{{پرسش‌های وابسته}}
# مصادیق غیر بشری، مانند [[لوح محفوظ‍‌]]: {{متن قرآن|وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۲.</ref> و [[کتاب آسمانی]]: {{متن قرآن|وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً}}<ref>«و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است» سوره هود، آیه ۱۷؛ سوره احقاف، آیه ۱۲.</ref>.
{{ستون-شروع|3}}
#مصادیق بشری که از جهت حقانیت و بطلان، به دو دسته تقسیم می‌شود:
* [[امامت در قرآن]]
## امام حق: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>
* [[امامت در حدیث]]
## امام باطل: {{متن قرآن|فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ}}<ref>«با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref> و {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}<ref>«و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>.
* [[امامت در کلام اسلامی]]
* [[امامت در حکمت اسلامی]]
* [[امامت در عرفان اسلامی]]
* [[امامت از دیدگاه برون‌دینی]]
* [[امامت امامان دوازده‌گانه]]
* [[امامت امام على]]
* [[امامت امام حسن مجتبى]]
* [[امامت امام حسين]]
* [[امامت امام سجاد]]
* [[امامت امام باقر]]
* [[امامت امام صادق]]
* [[امامت امام كاظم]]
* [[امامت امام رضا]]
* [[امامت امام جواد]]
* [[امامت امام هادى]]
* [[امامت امام حسن عسکری]]
* [[امامت امام مهدى]]
{{پایان}}
{{پایان}}


=='''[[:رده:آثار امامت|منبع‌شناسی جامع امامت]]'''==
امّا امامت در اصطلاح [[دینی]] به دو صورت عام و خاص است که در معنای عام، شامل [[نبوت]] و [[رسالت]] به عنوان [[مقتدا]] و [[اسوه]] می‌شود و در معنای خاص، شامل آنها نشده و در بعضی موارد بعد از تحقق [[مقام نبوت]] و [[رسالت]] است: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref> «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. یا مقام ویژه‌ای است که از طرف [[خدای سبحان]] به اوصایای [[پیامبران]] {{عم}}، عنایت می‌شود.
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های امامت|کتاب‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های امامت|مقاله‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های امامت|پایان‌نامه‌شناسی امامت]].  


==پانویس==
اما کلمه [[نبوت]]، ۵ بار<ref>سوره آل عمران، آیه ۷۹؛ سوره انعام، آیه ۸۹؛ سوره عنکبوت، آیه ۲۷؛ سوره جاثیه، آیه ۱۶؛ سوره حدید، آیه ۲۶.</ref> در [[قرآن]] استعمال شده و در اصل و ریشه آن، [[اختلاف]] است. بعضی گفته‌اند: از نَبَأ به معنای خبر مشتق شده<ref>تبیان، ج۷، ص۱۳۳؛ کنزالدقائق، ج۸، ص۲۳۲؛ المیزان، ج۲، ص۱۳۹.</ref> و برخی دیگر نوشته‌اند: از نبوه (بر وزن نغمه) به معنای رفعت و بلندی مقام، مشتق شده است<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۰؛ کشف الاسرار، ج۶، ص۵۴.</ref>؛ لذا با لحاظ‍ ریشه، ترجمه [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref> دو گونه می‌شود؛ ای [[پیامبر]]! در کتاب [[قرآن]] از [[موسی]] یاد کن که او [[بنده]] مخلَص و فرستاده [[حق]] و پیام‌آور برای خَلق بود.
{{پانویس2}}


اما کلمه [[رسالت]] فقط‍ یک بار: {{متن قرآن|فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«(صالح) از آنان روی گردانید و گفت: ای قوم من! بی‌گمان پیام پروردگارم را به شما رسانده‌ام و برای شما خیرخواهی کرده‌ام امّا شما خیرخواهان را دوست نمی‌دارید» سوره اعراف، آیه ۷۹.</ref> و جمع آن "رسالات"، ۸ بار در [[قرآن مجید]] استعمال شده است؛ و معنای [[رسالت]] این است که مأموریتی بر عهده کسی بگذارند و او موظف به [[تبلیغ]] و ادای آن شود<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۵۶-۵۸.</ref>.


[[رده:مدخل‌های اصلی دانشنامه]]
==== رابطه با [[خلافت]] ====
[[رده:امامت]]
{{همچنین ببینید|خلافت}}
در فرهنگ اسلامی "امامت" و "[[خلافت]]" حقیقتی واحد را بیان می‌‌کنند با این تفاوت که "[[خلافت]]" به جنبه [[جانشینی]] از [[پیامبر]] {{صل}} دلالت دارد و "امامت" به جنبه [[رهبری جامعه اسلامی]]. در متون [[دینی]] هر دو تعبیر به کار رفته است و اشاره به مصداق واحد دارد: در [[حدیث یوم الانذار]] [[رسول خدا]] {{صل}} امیرالمؤمنین علی {{ع}} را این گونه معرفی کرده است: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ، فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا}}<ref>الأمالی (للطوسی)، ص ۵۸۳ سایر منابع و این حدیث در مباحث امامت خاصه می‌‌آید.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} در معرفی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و سایر [[جانشینان]] خود کلمه "[[امام]]" را به کار گرفته و می‌‌فرماید: {{متن حدیث|أَلَا إِنَّهُ الْمُبَلِّغُ عَنِّي وَ الْإِمَامُ بَعْدِي فَزَوْجُ ابْنَتِي وَ أَبُو سِبْطَيَّ... هُوَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ الزُّهْرِ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَكَ قَالَ اثْنَا عَشَرَ عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمه الإنثی عشر، ص ۸۸.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۱]]، ص ۲۵-۳۰.</ref>
 
== امامت از نگاه قرآن ==
{{اصلی|امامت در قرآن}}
در [[قرآن]] و [[احادیث اسلامی]]، کلمه "[[امام]]"، فی الجمله در معنای لغویِ آن به کار رفته است؛ یعنی هر چیزی که مورد [[پیروی]] واقع شود اعم از [[انسان]] و غیر [[انسان]]، مانند: {{متن قرآن|وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً}}<ref>و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است؛ سوره هود، آیه۱۷.</ref> [[حق]] مانند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند؛ سوره انبیاء، آیه۷۳.</ref> و [[باطل]] مانند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}<ref>و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند؛ سوره قصص، آیه۴۱.</ref>؛ ولی غالبا این واژه به [[پیشوایان]] [[حق]] و کسانی که به بالاترین نقطه قلّه [[انسانیت]] صعود کرده‌اند، اطلاق می‌گردد و استعمال آن در معنای لغوی، اندک است و نیز استعمال آن در «[[امامان]] [[آتش]]»، به لحاظ نشان دادن نقطه نهاییِ انحطاط [[انسان]]، در مقابل نقطه اوج [[تکامل]] اوست<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [http://lib.eshia.ir/27255/6/214 دانشنامه قرآن و حدیث ج ۱۰]، ص۲۱۳ - ۲۱۴.].</ref>.
 
[[خدای سبحان]] در [[آیات]] متعددی به موضوع امامت اشاره و برای [[امام]] ویژگی‌هایی آورده است. این ویژگی‌ها در [[تعریف امامت]]، تأثیر بسزایی دارد.
 
نمونه‌های زیر، برخی از مهم‌ترین [[آیات]] است:
#{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
#{{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۲-۷۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و به راستی ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم -بنابراین در لقای او (با خداوند) تردیدی مکن- و ما آن (کتاب) را رهنمودی برای بنی اسرائیل قرار دادیم و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۳-۲۴.</ref>.
 
بر پایه [[آیات]] یاد شده، چند ویژگی برای امامت دست‌یافتنی است:
# امامت به جعل [[الهی]] است: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ}}، {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ}}، {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ}}.
# [[گستره امامت]] [[امام]]، [[مردم]] است: {{متن قرآن|جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ}}.
# امامت، [[عهد الهی]] است: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي}}.
# امامت به [[ظالمان]] نمی‌رسد: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}.
# [[امام]]، دارای [[هدایت تکوینی]] یا [[هدایت به امر]] است: {{متن قرآن|يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۲۲-۲۳.</ref>.
 
== حقیقت امامت ==
تعریف امامت و [[شناخت]] [[حقیقت]] آن در مسائل مختلف امامت تاثیر دارد یعنی اگر امامت را براساس تعریف و [[تبیین]] [[حقیقت]] آن یک منصب و جایگاه [[الهی]] همانند [[نبوت]] بدانیم و به تعبیر دیگر اگر امامت را یک امر عرشی بدانیم، نوع نگاه ما به وظائف و ویژگی‌ها و راه‌های [[شناخت]]، نگاهی متناسب با این تلقی و برداشت از امامت خواهد بود. اما اگر امامت را مانند [[نبوت]] ندانیم، به تبع در مسأله [[وظائف]] و ویژگی‌ها و راه‌های تعیین و [[شناخت امام]] نگاه دیگری خواهیم داشت.
 
[[پیروان مکتب اهل بیت]] {{عم}} امامت را یک جایگاه ویژه و منصب الهی می‌‌دانند درحالی که [[اهل سنت]] [[امام]] را مرادف [[امیر]] و [[حاکم]] و ناظم [[جامعه]] می‌‌دانند. بنابراین امامت نزد [[شیعیان]] حقیقتاً با امامت نزد [[اهل سنت]] متفاوت است<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۱]]، ص ۲۵-۳۰.</ref>.
 
== ضرورت امامت و ادله آن ==
{{اصلی|ضرورت امامت|اثبات ضرورت امامت }}
[[ضرورت امامت]] به معنای [[واجب]] بودن [[نظام امامت]] برای [[جامعه]] و [[نصب امام]] از طرف [[خداوند]] است و امامت در اصطلاح متکلمین به معنای [[ریاست]] عمومی در [[دین]] و دنیاست که [[وجوب]] آن مورد [[اجماع]] [[مسلمانان]] است، اما اینکه [[وجوب امامت]] وجوبی [[عقلی]] است یا [[نقلی]]، بر خداوند واجب است یا بر [[مردم]]، در بین متکلمین [[مسلمان]]، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. [[امامیه]]، ضرورت امامت را ضرورتی عقلی دانسته و وجوب آن را به مقتضای [[حکمت الهی]]، واجب علی الله می‌‌داند، ادله عقلی مانند: [[قاعده لطف]]، یقین به فراغ ذمه، نیاز شرع به مفسر و ...<ref>[[محمد باقر شریعتی سبزواری|شریعتی سبزواری، محمد باقر]]، [[امامت و رهبری در نگاه عقل و دین (کتاب)|امامت و رهبری در نگاه عقل و دین]]، ص۶۹.</ref>.
 
در کنار [[ادله عقلی]]، ادله نقلی اعم از [[آیات]] و [[روایات]] نیز [[وجوب وجود امام]] را بیان کرده است مانند: [[آیه اولی الامر]]، [[آیه صادقین]]، [[حدیث ثقلین]]، [[حدیث من مات]] و ...<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۲۵-۱۲۹؛ [[محمد باقر شریعتی سبزواری|شریعتی سبزواری، محمد باقر]]، [[امامت و رهبری در نگاه عقل و دین (کتاب)|امامت و رهبری در نگاه عقل و دین]]، ص۲۳۹ـ ۲۴۱.</ref>.
 
وجود [[امام]] {{ع}} در هر عصر و زمان و در هر جامعه‌ای برای [[هدایت]] [[انسان‌ها]] به سوی کمال و [[برقراری نظم]] در [[جامعه]] [[ضرورت]] دارد<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۶۵ ـ ۱۶۶.</ref>: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد؛ سوره رعد، آیه۷.</ref> روایات تفسیری [[آیه]] نیز این [[حقیقت]] را [[تأیید]] می‌کند که امامی زنده تا [[روز قیامت]] در میان [[انسان‌ها]] حضور دارد<ref>الکافى، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>؛ همچنین براساس روایاتی درباره [[سوره قدر]]، در [[شب قدر]] هر سال تا [[روز قیامت]]، [[فرشتگان]] بر [[امام]] {{ع}} آن زمان نازل می‌شوند و این [[سوره]] [[دلیل]] روشنی بر [[وجود امام]] {{ع}} در همه زمانهاست<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۱۹ ـ ۶۴۲.</ref>.<ref>[[محمد رضا مصطفی‌پور|مصطفی‌پور، محمد رضا]]، [[امامت (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۱۹ - ۲۳۲.</ref>
 
== فلسفه امامت ==
# '''تبیین مفاهیم قرآنی:''' یکی از [[وظایف]] [[پیامبر]] {{صل}} تبیین معانی و مفاهیم [[قرآن کریم]] بود: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>. در [[حدیث ثقلین]]، [[رسول اکرم]] {{صل}} [[عترت]] خود را ملازم و همراه با [[قرآن]] قرار داده و فرموده است: {{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي}}<ref>«من دو شی، گران‌بها در میان شما میگذارم که این دو عبارت‌اند از: کتاب خدا و عترت من».</ref>؛ یعنی فهم [[حقایق]] قرآن باید با [[راهنمایی]] عترت باشد.
# '''[[داوری]] در [[منازعات]]:''' یکی از [[اهداف نبوت]] داوری در [[اختلافات]] و [[منازعات]] بوده است: {{متن قرآن|فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. بدیهی است اختلافات و [[نزاع‌ها]] به زمان پیامبر اختصاص ندارد، لکن از آنجا که حل این اختلافات به وجود افراد [[برگزیده]] از جانب [[خدا]] نیاز دارد، ‌پس از [[ختم نبوت]] نیز این [[ضرورت]] وجود دارد و در نتیجه [[وجود امام]] بسان [[پیامبر]]، امری ضروری است.
# '''[[ارشاد]] و [[هدایت]] [[انسان‌ها]]:''' ارشاد و هدایت انسان‌ها در زمینه [[عقاید]]، احکام دینی و مسائل [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] یکی دیگر از [[اهداف رسالت]] [[پیامبران الهی]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref>، این [[هدف]] نیز از ویژگی‌های [[نبوت]] نیست و به انسان‌هایی که در عصر پیامبر [[زندگی]] می‌کردند اختصاص ندارد، بنابراین، اگر [[تعلیم]] و ارشاد و هدایت[[بشر]] کاری بایسته و لازم بوده است، این بایستگی و [[لزوم]] در مورد امامت نیز موجود است.
# '''[[اتمام حجت]] بر [[بندگان]]:''' یکی از اهداف رسالت [[پیامبران]]، اتمام حجت از جانب خداوند بر بندگان است: {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>، این امر نیز اختصاص به [[زمان]] خاصی ندارد، از اینرو [[امام علی]] {{ع}} فرموده است: "[[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نخواهد بود، یا آشکارا و مشهور است و یا خائف و پنهان تا [[حجت‌ها]] و دلائل [[الهی]] [[باطل]] نگردد... خدا به وسیله آنها حجت‌ها و دلائل خود را [[حفظ]] می‌کند... آنان [[جانشینان]] خدا در زمین و [[دعوت]] کنندگان به [[دین]] او هستند"<ref>{{متن حدیث| لاَ تَخْلُو اَلْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ، إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً، أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلاَّ تَبْطُلَ حُجَجُ اَللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ ... يَحْفَظُ اَللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ...  أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ، اَلدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ}}؛ صبحی صالح، نهج البلاغه، ‌ کلمات قصار، شماره ۱۳۹.</ref>.
 
== جایگاه امامت ==
{{اصلی|جایگاه امامت|اهمیت بحث امامت}}
مسئله امامت در [[تفکر]] [[اسلامی]] جایگاه بسیار بالایی دارد. [[قرآن کریم]] امامت را [[برتر]] از [[نبوت]] دانسته است، زیرا درباره [[ابراهیم خلیل]]، یادآور شده است که او پس از آن که دارای [[مقام نبوت]] بود، مورد آزمون‌های ویژه‌ای قرار گرفت و آن گاه [[مقام امامت]] به او اعطا گردید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref> «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. در [[احادیث]] متعددی از [[امامان اهل بیت]] {{عم}} [[روایت]] شده که [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]]، [[حج]] و [[ولایت]] [[ارکان اسلام]] به شمار می‌روند و در این میان [[ولایت]] از جایگاه [[برتری]] برخوردار است، زیرا کلید و راهنمای آنهاست<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶، ح۵و ۸.</ref>.
 
اگر از منظر [[تاریخی]] نیز به امامت بنگریم جایگاه ویژه آن نزد [[مسلمانان]] آشکار می‌گردد. پس از [[پیامبر گرامی]] {{صل}} مهم‌ترین و حساس‌ترین مسئله‌ای که مورد بحث و گفت وگوی [[مسلمانان]] قرار گرفت، امامت بود. هیچ یک از [[آموزه‌های دینی]]، در هیچ زمانی مانند امامت مورد بحث و [[نزاع]] واقع نشده است<ref>شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۲۲.</ref>.
 
از دیدگاه [[شیعه]] امامت از اصول [[عقاید اسلامی]] است، ولی [[معتزله]] و [[اشاعره]] و دیگر [[مذاهب اسلامی]] آن را از [[فروع دین]] می‌دانند. بر این اساس، [[شیعه]] برای امامت جایگاه برجسته تری در مقایسه با [[اهل سنت]] قائل است، ولی همان گونه که اشاره شد از دیدگاه [[اهل سنت]] نیز امامت مسئله‌ای مهم و برجسته است، زیرا از [[فروع دین]] بودن یک مسئله با مهم بودن آن منافات ندارد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۰۶-۴۰۷.</ref>.
 
== غایت امامت ==
{{اصلی|کارکردهای امامت}}
در [[روایات]] از امامت، به عنوان [[فلسفه]] یا [[غایت خلقت]] تعبیر شده است؛ به گونه‌ای که اگر لحظه‌ای [[زمین]] از [[امام]] خالی باشد، بر اهلش [[خشم]] خواهد نمود و آنان را در کام خود فرو خواهد برد: {{متن حدیث|لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۳۷.</ref>. از این [[روایت]] و نظایر آن به دست می‌آید که [[سرنوشت]] [[زندگی]] [[انسان]] و سایر جانداران در [[زمین]] به [[وجود امام]] بستگی دارد؛ یعنی از زمانی که در [[زمین]] حیات وجود داشته، [[امام]] نیز بوده است و تا هنگامی که [[زندگی]] جریان دارد، [[امام]] نیز وجود خواهد داشت. بر این اساس، [[امام]] در نظام خلقت نقش علیت دارد. علیت [[امام]] در نظام طبیعت و در سطحی فراتر در نظام خلقت، به دو گونه فاعلی و غایی امکان‌پذیر است؛ یعنی [[وجود امام]] در سلسله علل فاعلی و غایی [[جهان]] قرار دارد، هر چند علة العلل در هر دو سلسله [[خداوند متعال]] است. بدین جهت است که درباره [[امام عصر]] {{ع}} آمده است: "بقای [[دنیا]] به بقای [[امام عصر]] {{ع}} است، و به [[یمن]] و [[برکت]] او موجودات روزی داده می‌شوند و به واسطه وجود او [[زمین]] و [[آسمان]] پابرجاست"<ref>{{متن حدیث|الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ}}؛ دعای عدیله.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۱۰-۴۱۱.</ref>
 
== قلمرو امامت ==
{{اصلی|قلمرو امامت}}
امامت از نگاه [[شیعه]]، امری [[الهی]] و دارای قلمرو و گستره خاصی است، [[خدای سبحان]] در [[آیات]] متعددی، قلمرو و [[گستره امامت]] [[امام]] را مشخص نموده است:
# '''امامت بر همه [[انسان‌ها]]:''' قلمرو و [[گستره امامت]] [[امام]]، از حیث جمعیتی، همه [[مردم]] را در بر می‌گیرد: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
# '''امامت بر [[زمین]]:''' بخشی از قلمرو و [[گستره امامت]] [[امام]]، از حیث فضای جغرافیایی [[زمین]] است. این ویژگی، از کاربرد واژه {{متن قرآن|فِي الْأَرْضِ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref> دانسته می‌شود.
# '''امامت فراتر از [[نبوت]]:''' مقام امامت [[امام]]، بالاتر و فراتر از مقام [[نبوت]] [[نبی]] است. بر پایه [[آیه]]: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> از یک سو، [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} پس از ابتلائات متعدد همچون [[ذبح]] [[حضرت اسماعیل]] {{ع}} و در سن [[پیری]] به [[مقام امامت]] رسیده و از سویی دیگر، پیش از [[فرزند]] دار شدن، [[نبی]] و [[رسول]] بوده‌اند؛ از این‌رو، جعل [[مقام امامت]] برای [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} در سن [[پیری]] و پس از [[مقام نبوت]] و [[رسالت]] بوده است.
# '''امامت جایگاه [[اجتماعی]] است:''' [[گستره امامت]] از حیث فردی و [[اجتماعی]]، مقامی اجتماعی است. مضاف بودن واژه [[امام]]، [[گواه]] این [[باور]] است. واژه [[امام]]، مفهومی‌دارای اضافه است و با مفهوم مأموم معنا می‌یابد: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۲۵ ـ ۲۶.</ref>
 
== ابعاد امامت ==
{{اصلی|ابعاد امامت}}
مسئله امامت، ابعاد گوناگونی دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
# '''بعد [[اعتقادی]]:''' از این نظر که [[حفظ]] و بقای [[دین]] به امامت وابسته است، امامت یک مسئله اعتقادی است. همان‌گونه که اعتقاد به نبوت، اعتقادی [[دینی]] و واجب است، [[اعتقاد به امامت]] نیز چنین خواهد بود.
# '''بعد [[سیاسی]]:''' [[سیاست]]، عبارت است از [[تدبیر]] امور جامعه از راه تدوین [[قوانین]] لازم و اجرای آنها و غایت [[عقلانی]] آن [[اصلاح]] زندگی مادی و [[معنوی]] افراد [[جامعه]] است. اصلاح زندگی مادی و معنوی [[بشر]]، از طریق [[تعلیم]] [[معارف الهی]] و [[اجرای احکام]] دینی، [[فلسفه]] اصلی امامت را تشکیل می‌دهد.
# '''بعد [[تاریخی]]:''' مسئله امامت در امتداد نبوت و [[خاتمیت]] است، از این رو در مرحله‌ای از تاریخ اسلام آغاز شده و تا امروز ادامه یافته و از این پس نیز تا آخرین لحظه حیات دنیوی بشر باقی خواهد بود. بنابراین، چگونگی تعیین نخستین [[امام]]، و [[امامان]] پس از او، و عکس‌العمل [[مسلمانان]] در این‌باره و بالاخره حوادث تاریخی امامت، از موضوعات مهم و حساس تاریخ اسلام به شمار می‌رود.
 
از نظر اصولی امامت دارای سه بُعد است: [[حفظ]] موجودیت [[اسلام]]، اجرای اصول و مقاصد اسلام و [[هدایت امت]] به [[رشد]] و تعالی<ref>فقه سیاسی، ج۹، ص۱۵۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۱]]، ص ۲۸۸.</ref>
 
== اثبات امامت ==
{{اصلی|اثبات امامت}}
برای [[اثبات امامت ائمه]] {{عم}} به دو دسته [[دلایل]] تمسک شده است: دلایل عقلی و دلایل نقلی.
# '''دلایل عقلی:''' مانند اینکه [[لطف الهی]] اقتضا می‌کند راه [[پیامبر]] {{صل}} ادامه یابد و [[امامان معصوم]] {{عم}} ادامه دهنده راه ایشان هستند که مردم را به راه مستقیم و کمال انسانی [[هدایت]] کنند<ref>مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۴/ ۸۷۱؛ کشف المراد، ۳۸۸؛ کلم الطیب، ۳۲۹؛ الالهیات‌، ۱/ ۵۲۹.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 242؛ [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱]]، ص۱۶۱-۱۷۸.</ref>.
# '''دلایل نقلی:''' در آیات [[قرآن کریم]] به موضوع امامت پرداخته شده است؛ از جمله آیات [[آیه اکمال الدین|اکمال دین]]؛ [[آیه ابلاغ|ابلاغ]]؛ [[آیه انذار|انذار]]؛ [[آیه تطهیر|تطهیر]]؛ [[خیرالبریه]]؛ [[آیه مودت|مودت]]؛ [[آیه مباهله|مباهله]] و ...<ref>کلم الطیب‌، ۴۷۱؛ پیام قرآن، ۹/ ۳۹۳- ۱۷۶.</ref>. همچنین روایات فراوانی به موضوع امامت اختصاص دارد، از جمله: [[حدیث یوم الدار]]؛ [[حدیث ثقلین]]؛ [[حدیث سفینه]]؛ [[حدیث منزلت]] و ...<ref>اسرار الامامه، ۲۵۰؛ پیام قرآن‌، ۹/ ۱۰۵- ۶.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۴.</ref>
 
== شرایط امامت ==
{{اصلی|شروط امامت}}
=== نصب الهی امام ===
{{اصلی|نصب الهی امام}}
"[[نصب الهی]] [[امام]]"، اصطلاحی در [[فرهنگ]] [[کلامی]] [[شیعه]] است و به مفهوم [[انتصاب]] افراد [[معصوم]] از سوی [[خداوند]] می‌باشد، تا به [[جانشینی]] از [[پیامبر]] نقش و [[وظایف]] او را در [[جامعه انسانی]] ایفا ‌کند. با این مبنای کلامی، شیعه «امامت» را بعد از «[[نبوت]]» جزء [[اصول دین]] می‌شمارد و [[معتقد]] است امام به عنوان [[خلیفه خدا]] و [[نبی]]، [[برترین]] [[مردمان]] در [[فضل]] و [[کمال]]، دارای [[مقام عصمت]] و برخوردار از [[علم الهی]] و جامع تمام [[شئون پیامبر]] {{صل}} به جز دریافت وحی است.
 
براساس این دلائل عقلی، شیعه «به نصب امام» به [[امر خداوند]] و توسط [[پیامبر گرامی اسلام]] [[اعتقاد]] دارد و صدها [[دلیل نقلی]] در کتاب، مانند آیات: [[آیه تطهیر|تطهیر]]، [[آیه تبلیغ|تبلیغ]]، [[آیه ولایت|ولایت]]، [[آیه اولی‌الامر|اولی‌الأمر]]، [[آیه ابتلا|ابتلا]]، [[آیه اکمال دین|اکمال دین]] و... بر این امر دلالت دارند که [[حدیث غدیر]]، [[حدیث منزلت|منزلت]] و صدها دلیل نقلی دیگر از [[سیره]] و [[سنت پیامبر]] {{صل}}، موجود در منابع شیعه و [[اهل سنت]] آن را تبیین و [[تفسیر]] می‌کنند<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۵۲.</ref>.
 
=== علم ویژه الهی ===
{{اصلی|علم لدنی امام}}
[[ائمه]] {{عم}} که [[مسئولیت]] خطیر [[هدایت مردم]] به [[سعادت]] و کمال و [[مدیریت]] [[جوامع انسانی]] را بر عهده دارند، باید از [[دانش]] گسترده برخوردار باشند، تا بتوانند این [[مسئولیت]] را به انجام رسانند، افزون بر این لازم است [[علم]] آنان از [[خطا]] و [[شک]] مصون باشد، تا [[مردم]] بتوانند به آنان اعتماد کنند و [[هدایت]] ایشان را پذیرفته و تحت [[حاکمیت]] آنان به اهداف مادی و [[معنوی]] خود برسند، ازاین‌رو [[خداوند]] [[طالوت]] را با [[برتری]] در [[دانش]] و نیروی جسمانی برای [[حاکمیت]] بر [[بنی‌اسرائیل]] برگزید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است؛ سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> و نیز [[اولواالامر]] را [[مرجع]] [[علمی]] [[مسلمانان]] در تشخیص [[حق و باطل]] و [[صدق]] و [[کذب]] معرفی کرد و به آنان [[فرمان]] داد تا در هنگام دریافت گزارش‌ها به [[اولواالامر]] به عنوان صاحبان [[آگاهی]] و [[قدرت]] تشخیص مراجعه کنند تا با [[استنباط]] [[حق]] و [[صدق]]، آنان را [[آگاه]] سازند و مصادیق آن براساس [[روایات]]، [[امامان]]اند {{عم}} هستند<ref>روض‌الجنان، ج۶، ص۳۵؛ همان، ج۴، ص۳۸۷ـ ۳۹۱؛ ج ۵، ص ۲۳ ـ ۲۴.</ref>.<ref>[[محمد رضا مصطفی‌پور|مصطفی‌پور، محمد رضا]]، [[امامت - مصطفی‌پور (مقاله)|امامت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۲۹ ـ ۲۳۰.</ref>
 
=== عصمت ===
{{اصلی|عصمت امام}}
بر اساس آموزه‌های [[قرآن]]، [[امام]] {{ع}} دارای ویژگی‌هایی است که مهم‌ترین آنها [[عصمت]] است. [[خدای متعال]] در پاسخ [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} که از [[خدا]] خواست تا امامت را در ذرّیه او قرار دهد فرمود: [[عهد]] من به [[ظالمان]] نمی‌رسد: {{متن قرآن|لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. [[مفسران]] با استناد به این [[آیه]] [[عصمت]] را برای [[امام]] {{ع}} لازم می‌دانند و [[لزوم]] [[عصمت]] را این‌گونه [[تبیین]] می‌کنند که [[امام]] {{ع}} [[مقتدا]] و [[رهبری]] است که اقتدای به او [[واجب]] است و اگر [[امام]] {{ع}} [[معصیت]] کند بر [[آدمیان]] نیز از باب [[لزوم اطاعت]] از [[امام]] {{ع}}، [[معصیت]] [[واجب]] خواهد بود و این امر محال است، زیرا [[معصیت]] ممنوع است و جمع فعل و ترک غیر ممکن است، ازاین‌رو [[عصمت]] در [[امامان]] {{عم}} لازم است تا این محذور پیش نیاید<ref>التفسيرالكبير، ج۴، ص ۳۶ ـ ۳۷، ج ۱۰، ص ۱۴۴.</ref>. ناگفته نماند که [[آیه]] بر [[عصمت امام]] {{ع}} در طول [[حیات]] و تمام [[عمر]] دلالت می‌کند بنابراین کسی که در قسمتی از [[عمر]] خود گرفتار [[فسق]] یا [[شرک]] باشد شایستگی [[مقام امامت]] را نخواهد داشت <ref>الميزان، ج ۱، ص ۲۷۴.</ref>.<ref>[[محمد رضا مصطفی‌پور|مصطفی‌پور، محمد رضا]]، [[امامت - مصطفی‌پور (مقاله)|امامت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۲۹.</ref>
 
=== افضلیت ===
{{اصلی|افضلیت امام}}
اصطلاح "افضلیت امام"، به معنای [[برتری امام]] نسبت به دیگران در دو امر است: نخست در زیادی [[ثواب]] و [[قرب به خداوند]] و دیگری در صفات کمال انسانی. این سوال که "آیا [[امام]] باید [[افضل]] از دیگران باشد یا [[خیر]]؟" از دیرباز مورد [[نزاع]] میان [[شیعه امامیه]] و [[اهل سنت]] بوده و در باب [[شروط امامت]]، بدان پرداخته شده است. [[شیعه]] شرط لازم امامت را "[[افضلیت]]" می‌‌داند و در مقابل، [[اکثریت]] اهل سنت تقدیم فرد عادی ([[مفضول]]) بر افضل را جائز می‌‌دانند.
 
گستره افضلیت امام از نظر شیعه دو معنای" [[برتری]] در [[پاداش اخروی]] و برتری در کمالات انسانی" را شامل می‌‌شود. علمای شیعه برای افضلیت به معنای اول، پنج [[دلیل]] اقامه کرده‌اند که تیتروار چنین است: استلزام [[کثرت]] [[تکلیف]] و افضلیت امام؛ استلزام برتری در کمالات نفسانی و افضلیت امام؛ استلزام [[عصمت]] و افضلیت امام؛ [[لزوم]] [[تعظیم]] بر امام و افضلیت؛ [[حجت]] بودن امام و افضلیت.
 
افضلیت به معنای دوم (برتری امام بر دیگران در کمالات انسانی و هر امری که راستای [[اهداف امامت]] و مسؤولیت امام است)، صفاتی مثل [[علم]] به مسائل [[دین]]، ‌ [[شجاعت]]، [[سخاوت]]، [[مدیریت]]، [[تدبیر]] [[سیاسی]] و... را شامل می‌‌شود.
 
علمای شیعه به دلیل عقلی (قبح [[تقدیم مفضول بر افضل]]) و [[نقلی]] ([[سوره یونس]] [[آیه]] ۳۵ و...) استناد کرده‌اند و اشکالاتی که از سوی علمای اهل سنت مطرح شده را پاسخ داده‌اند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۹۳؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[افضلیت امام (مقاله)|مقاله «افضلیت امام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۳۴۰-۳۴۶.</ref>.
 
=== عدالت ===
{{اصلی|عدالت امام}}
[[مذاهب]] کلامی درباره این صفت [[اتفاق نظر]] ندارند. از نظر [[شیعه امامیه]] [[عدالت]] و [[پارسایی]] از [[شرایط لازم امامت]] است؛ زیرا اگر [[امام]] {{ع}} [[عادل]] نباشد، یا [[تسلیم]] [[ظلم]] می‌شود که از [[رذایل اخلاقی]] و مخالف با [[عصمت]] است یا به دیگران [[ستم]] خواهد کرد که از [[گناهان کبیره]] و با [[عصمت]] [[مخالفت]] دارد<ref>قواعد المرام؛ ص۱۷۹ـ ۱۸۰.</ref>. [[شیعه]] [[اسماعیلیه]] و [[زیدیه]] نیز [[عدالت]] و [[پارسایی]] را از صفات لازم [[امام]] {{ع}} دانسته‌اند<ref>شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۵۱؛ الزیدیه؛ ص۳۳۸ـ ۳۳۹.</ref>. [[معتزله]] نیز [[عدالت]] و [[پاکدامنی]] را از صفات [[امام]] {{ع}} شناخته‌اند<ref>المغنی؛ ج۱؛ ص۲۰۱ـ ۲۰۲.</ref> از نظر [[اباضیه]] نیز [[عدالت]] از شرایط لازم امامت است<ref>الأباضیه مذهب اسلامی معتدل؛ ص۲۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۴۰۴-۴۱۸.</ref>
 
== [[تعیین امام]] ==
{{اصلی|تعیین امام}}
=== راه‌های تعیین امام ===
{{اصلی|راه تعیین امام}}
راه تعیین امام، از مهمترین مباحث امامت در میان [[متکلمان]] [[فریقین]] است. [[شیعیان]] با تمام نحله‌ها و فرقی که دارند، معتقدند تنها راه تعیین امام، «[[نص]]» از سوی [[خداوند]] و [[پیامبر]] {{صل}} است؛ اما سایر فرق اسلامی، پنج راه برای [[تعیین امام]] ذکر کرده‌اند: [[اجماع]]، [[استخلاف]] یا [[انتصاب]]، [[شورا]]، [[بیعت]]، قهر و غلبه. دیدگاه شیعیان در حوزه [[امامت عامه]] و [[خاصه]]، مستند به [[آیات]] و روایات صحیح است؛ اما [[ادله]] [[اهل سنت]] جز امور و روش انجام شده در صدر [[اسلام]] توسط [[خلفا]] و [[مسلمانان]] و یا خلفای [[جور]]، چیزی دیگری نیست<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص۷۹-۸۳؛ [[القواعد الکلامیة (کتاب)|القواعد الکلامیة]]، ص۱۰۹؛ [[آیه ولایت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]؛ [[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص۱۴۱-۱۴۳.</ref>.
 
=== دیدگاه [[شیعه]] ===
==== نصب یا جعل الهی امام ====
{{اصلی|نصب الهی امام}}
"[[نصب الهی]] [[امام]]"، اصطلاحی در [[فرهنگ]] [[کلامی]] [[شیعه]] است و به مفهوم [[انتصاب]] افراد [[معصوم]] از سوی [[خداوند]] می‌باشد، تا به [[جانشینی]] از [[پیامبر]] نقش و [[وظایف]] او را در [[جامعه انسانی]] ایفا ‌کند. با این مبنای کلامی، شیعه «امامت» را بعد از «[[نبوت]]» جزء [[اصول دین]] می‌شمارد و [[معتقد]] است امام به عنوان [[خلیفه خدا]] و [[نبی]]، [[برترین]] [[مردمان]] در [[فضل]] و [[کمال]]، دارای [[مقام عصمت]] و برخوردار از [[علم الهی]] و جامع تمام [[شئون پیامبر]] {{صل}} به جز دریافت وحی است.
 
براساس این دلائل عقلی، شیعه «به نصب امام» به [[امر خداوند]] و توسط [[پیامبر گرامی اسلام]] [[اعتقاد]] دارد و صدها [[دلیل نقلی]] در کتاب، مانند آیات: [[آیه تطهیر|تطهیر]]، [[آیه تبلیغ|تبلیغ]]، [[آیه ولایت|ولایت]]، [[آیه اولی‌الامر|اولی‌الأمر]]، [[آیه ابتلا|ابتلا]]، [[آیه اکمال دین|اکمال دین]] و... بر این امر دلالت دارند که [[حدیث غدیر]]، [[حدیث منزلت|منزلت]] و صدها دلیل نقلی دیگر از [[سیره]] و [[سنت پیامبر]] {{صل}}، موجود در منابع شیعه و [[اهل سنت]] آن را تبیین و [[تفسیر]] می‌کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۰۵.</ref>.
 
=== دیدگاه [[اهل سنت]] ===
تمام فرق [[اهل سنت]] جز اندکی، [[وجود امام]] را در [[جامعه]] امری ضروری می‌دانند. بر این اساس معتقدند [[اطاعت از امام]] منتخب [[واجب]] است<ref>{{عربی|فقال جمهور أصحابنا من المتکلمین و الفقهاء، مع الشیعة و الخوارج و أکثر المعتزلة، بوجوب الإمامة و إنها فرض واجب إتباع المنصوب له... و خالفهم شرذمة من القدریة کأبی بکر الأصم و هشام الفوطی‏}}، تفتازانی، أصول الإیمان، ص۲۱۶.</ref>.
 
اهل سنت پنج طریق را برای انعقاد و استقرار [[خلافت]] مطرح نموده و آن را مستند به عملکرد [[صحابه]] در صدر اسلام می‌دانند. این راه‌ها عبارت‌اند از: [[اجماع]] ([[اجماع مسلمین]]؛ [[اجماع اهل حل و عقد]])؛ [[شورا]] ([[شورای صحابه]]؛ [[شورای اهل حل و عقد]])؛ [[بیعت]] ([[بیعت مسلمین]]؛ [[بیعت اهل حل و عقد]]) و قهر و غلبه (عملکرد برخی از [[اصحاب]] و [[تابعین]])<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص۲۲۲-۲۲۳.</ref>.
 
== شئون امام ==
{{اصلی|شأن امام}}
[[امام]] به عنوان پیشوای [[حقیقی]] [[جامعه]] نسبت به [[حفظ دین]]، پاسداری از خون مسلمانان و نیز پایداری نظام اجتماعی مسلمانان وظایف و شؤونی دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:
# '''[[رهبری]]:''' یکی از [[شؤون امامت]]، [[ریاست عامه]] است؛ یعنی پس از [[پیغمبر]]، یکی از کارهای مهمی که بلاتکلیف می‌ماند، [[رهبری اجتماع]] است؛ زیرا [[اجتماع]] [[زعیم]] و [[پیشوا]] لازم دارد که این اصل را [[شیعه]] و [[سنی]] هر دو قبول دارند اما شیعه می‌گوید: پیغمبر {{صل}} در [[زمان]] حیاتش، [[مردم]] را از بلاتکلیفی بیرون آورد و [[رهبر]] پس از خود را تعیین کرد و به [[فرمان خدا]] از [[طریق وحی]] فرمود: «زمام امور [[مسلمین]] بعد از من با علی است». ولی [[اهل تسنن]] می‌گویند: [[پیامبر]]، کسی را تعیین نکرد و [[وظیفه]] خود [[مسلمانان]] بوده که رهبر خود را پس از پیغمبر تعیین کنند<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۳۳.</ref>.
# '''[[مرجعیت دینی]]:''' یکی از شؤون پیغمبر، ابلاغ وحی بود، [[مردم]] متن [[اسلام]] را از پیغمبر می‌پرسیدند، آنچه در [[قرآن]] نبود از پیغمبر سؤال می‌کردند، اما مسأله این است که آیا همه [[احکام]] و [[دستورات]] و [[معارف اسلامی]] همان است که در قرآن آمده و پیغمبر به مردم گفته است؟ یا نه، پیغمبر آنچه گفته مقداری از [[دستورات اسلام]] بوده و [[زمان]]، اجازه نداده همه احکام را به عموم مردم برساند؟ قهراً چنین بوده است، و لذا [[پیامبر خدا]] {{صل}} تمام آنچه را که زمان، اجازه گفتن آنها را نداد به علی {{ع}} که [[وصی]] او بود، آموخت و او را به عنوان یک عالم ممتاز و سرآمد همه [[صحابه]] که حتی در گفته و عمل، [[خطا]] و [[اشتباه]] ندارد به مردم معرفی کرد. در [[حقیقت]] [[امام]] پس از [[پیامبر]]، یک کارشناس و اسلام شناس کامل، از جانب خداست، البته به او [[وحی]] نمی‌شود.
# '''[[ولایت معنوی]]:''' در هر دوره‌ای یک [[انسان کامل]] که حامل [[معنویت]] کلی [[انسانیت]] است وجود دارد و [[امام]]، یعنی انسان کامل و به تعبیر دیگر، [[حجت]] [[زمان]] است: {{متن حدیث|لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ‌، لَسَاخَتْ‌}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۷۹، حدیث ۱۰؛ نعمانی، کتاب الغیبه نعمانی، ص۱۳۸، باب هشتم، حدیث ۸.</ref> هیچ وقت نبوده و نخواهد بود که [[زمین]] از [[حجت خدا]] و انسان کامل خالی باشد.
 
بنابراین امامت سه درجه و مرتبه دارد: [[رهبری سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[جامعه]]، [[مرجعیت دینی]] و [[ولایت معنوی]]. امامان معصوم {{عم}}، این سه شان را دارا بودند و پیامبر اسلام نیز علاوه بر [[نبوت]] و [[رسالت]] این سه مرتبه را هم به تمام و کمال داشتند<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص۳۳ ـ ۳۶؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]]، ص۱.</ref>.
 
== وظایف امام ==
{{اصلی|وظیفه امام}}
بر اساس مجموعه‌ای از [[آیات]] استفاده می‌‌شود که اساس [[وظایف]] مترتب بر امامت و [[ولایت]] بر دو رکن استوارند؛ [[هدایت]] و [[نصرت]] که [[هدایت]] به دو دسته هدایت عام و هدایت خاص تقسیم می‌شود که هدایت عام به هدایت ارائه طریق یا هدایت تعلیمی یا [[تبیین]] نیز نامیده شده است و از بارزترین مصادیق آن [[تفسیر قرآن]] و رفع اختلافات است.
 
هدایت خاص یا هدایت ایصال الی المطلوب یا هدایت راهبری) شامل موارد ذیل است: تشکیل [[حکومت]]، اجرای عدالت، تربیت امت صالحان.
 
وظیفه کلان دوم امام [[نصرت]] است که [[دفاع از دین]]، [[جلوگیری از وقوع تحریف]]، ([[جلوگیری از انحراف در دین]])، پاسخگویی شبهات، دفاع از مؤمنان را شامل می شود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۸۷-89.</ref>.
 
از منظر [[امامیه]] [[امام]] {{ع}} ادامه دهندۀ راه [[پیامبر]] می باشد که اجرای حدود اسلامی، [[حفظ]] [[شریعت اسلامی]] از [[تحریف]] و [[تغییر]] و ... از [[وظایف]] اوست<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی ج۲]]، ص۲۱۳.</ref>.
 
== حقوق امام (وظایف امت در برابر امام) ==
{{اصلی|وظایف امت نسبت به امام|حقوق متقابل امامت}}
[[امّت]] در قبال [[امام]] [[تکالیف]] و وظایفی دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:
# '''[[شناخت امام]]:''' اوّلین و مهم‌ترین [[وظیفه امّت]] در قبال [[امام]]، [[معرفت]] نسبت به اوست؛ زیرا بهره‌گیری از وجود امام و هدایت‌های او فرع بر [[شناخت]] است و اگر کسی [[امام]] خود را نشناسد در [[گمراهی]] و [[جهل]] خواهد بود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۹۰.</ref>.
# '''وظایف قلبی و [[عاطفی]]:''' این وظیفه شامل برخی از موارد است مانند: [[ایمان]] به امام و کفر به دشمنان او؛ [[تولی امام]] ([[پذیرش ولایت امام|پذیرش ولایت او]]) و [[تبری از دشمن امام]]، محبّت به امام و [[بغض به دشمنان]] او، مودّت امام و عداوت با دشمنان او،  خیرخواهی برای امام و ... .
# '''وظایف رفتاری و عملی:''' این نوع از وظایف نیز شاخه‌های مختلفی دارد که برخی از آنها عبارت است از: تمسّک به امام براساس [[حدیث ثقلین]]<ref>{{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}؛ وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۳۳.</ref>؛ تبعیت از امام؛ وفاداری در بیعت با امام؛ پرداخت حقوق مالی امام؛ [[توسل]] و ...<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۳-۹۴.</ref>.
 
== امامت عامه ==
{{اصلی|امامت عامه}}
مقصود از [[امامت عامّه]]، اصل نیاز [[جامعه]] بعد از [[پیامبر]] {{صل}} به امامی است که از طرف [[خداوند]] برای [[رهبری]] و [[هدایت]] جامعه [[منصوب]] شده است<ref>[[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۸۹-۹۵.</ref>.
 
== امامت خاصه ==
{{اصلی|امامت خاصه}}
امامت خاصه در کل، ناظر به [[حق]] اختصاصی [[اهل‌بیت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} برای امامت [[امت]] است و در نگاهی خاص نیز، متمرکز بر شایستگی [[امام علی]] بن ابی‌ طالب {{ع}} برای ایستادن در جایگاه نخستین [[امام]] پس از [[پیامبر]] {{صل}}. هر دو موضوع فوق در عبارات [[نهج البلاغه]] مورد تأکید قرار گرفته‌اند<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۱۱۷.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
{{:امامت (نمایه)}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:152066.jpg|22px]] [[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی، لطف‌الله]]، [[نظام امامت و رهبری (کتاب)| '''نظام امامت و رهبری''']]
# [[پرونده:000070.jpg|22px]] [[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی، سید محمد حسین]]، [[امام‌شناسی - حسینی طهرانی (کتاب)|'''امام‌شناسی''']]
# [[پرونده:Jawahir-kalam-2.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)| '''جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲''']]
# [[پرونده:1100498.jpg|22px]] [[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن - حق‌جو (کتاب)| '''ولایت در قرآن''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[محمد رضا مصطفی‌پور|مصطفی‌پور، محمد رضا]]، [[امامت (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[افضلیت امام (مقاله)|افضلیت امام]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:1368130.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|'''براهین و نصوص امامت''']]
# [[پرونده:IM010222.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[القواعد الکلامیة (کتاب)|'''القواعد الکلامیة''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|'''آیه ولایت - ربانی گلپایگانی''']]
# [[پرونده:Ka2-m17 91815.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|'''کلام تطبیقی ج۲''']]
# [[پرونده:110015.jpeg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، '''[http://lib.eshia.ir/27255/6/214 دانشنامه قرآن و حدیث ج ۱۰]'''
# [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:IM010259.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|'''وظایف امت نسبت به قرآن و عترت''']]
# [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|'''درسنامه امام‌شناسی''']]
# [[پرونده:1100838.jpg|22px]] [[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|'''حقانیت در اوج مظلومیت ج۱''']]
# [[پرونده:4670311.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|'''امام‌شناسی ۵''']]
# [[پرونده:4432.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|'''تجلی امامت''']]
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
# [[پرونده:1100538.jpg|22px]] [[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|'''اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت''']]
# [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش]]، [[فرید محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']]
# [[پرونده:1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']]
# [[پرونده:IM010218.jpg|22px]] [[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|'''امامت و دلایل انتصابی بودن آن''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:Imamat.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|'''امامت‌پژوهی''']]
# [[پرونده:IM010522.jpg|22px]] پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|'''تاریخ اسلام بخش اول ج۲''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{اصول دین}}
{{امامت شناسی}}
 
[[رده:حجت‌شناسی]]
[[رده:اصول دین اسلام]]
[[رده:اصطلاحات کلامی]]
[[رده:مناصب شرعی]]
[[رده:اصطلاحات سیاسی]]
[[رده:اختلافات کلامی شیعه و سنی]]
[[رده:فقه سیاسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۱

امام به معنای مقتدا و پیشوا، در اصطلاح دینی به خلیفه رسول الله در اجرای دین گفته می‌شود. مسئله امامت میان علمای اسلامی اهمیت بسیاری داشته و وجه اصلی تمایز شیعه با سایر مذاهب اسلامی است. پیروان مکتب اهل بیت (ع) امامت را جایگاه ویژه و منصب الهی دانسته و آنرا از اصول عقاید اسلامی می‌دانند، درحالی که اهل سنت امام را مرادف امیر و حاکم و ناظم جامعه می‌‌دانند.

برای اثبات وجوب امامت، در کنار ادله عقلی مانند برهان لطف، ادله نقلی اعم از آیات و روایات نیز آنرا بیان کرده‌اند، مانند: آیه اولی الامر، آیه صادقین، حدیث ثقلین، حدیث من مات و ... .

اهداف مختلفی برای امامت بیان شده است مانند: تبیین مفاهیم قرآنی؛ داوری در منازعات؛ ارشاد و هدایت انسان‌ها؛ اتمام حجت بر بندگان. همچنین برخی از شرایطی که برای امام بیان شده عبارت است از: نصب الهی؛ علم لدنی؛ عصمت؛ افضلیت و عدالت.

درباره راه تعیین امام، شیعیان معتقدند تنها راه، «نص» از سوی خداوند و پیامبر (ص) است؛ اما سایر فرق اسلامی، پنج راه برای تعیین امام ذکر کرده‌اند: اجماع، استخلاف یا انتصاب، شورا، بیعت، قهر و غلبه.

معناشناسی امام و امامت

معنای لغوی

واژه امام در لغت از ریشه “ام” است که معانی گوناگونی دارد. یکی از آنها مقتدا و پیشواست. امامت در لغت به معنای قصد، توجه و آهنگ چیزی کردن[۱]. طریحی می‌گوید: “امام به کسر الف، بر وزن فِعال به معنای کسی است که از او پیروی می‌شود”[۲]. به گروهی خاص که از نظر فکری، اعتقادی، سیاسی یا زبانی، زمانی و مکانی در یک امر یا اموری خاص با یکدیگر اشتراک دارند و با یکدیگر یکی شده‌اند امت می‌گویند و رهبرشان نیز امام نامیده می‌شود. بنابراین سه واژۀ امام، امامت و امت لازم و ملزوم یکدیگرند و بدون هم معنا ندارند[۳]. البته باید دقت شود که پیشوا در زبان فارسی، ترجمه تحت‌اللفظی کلمه امام است. در عربی کلمه "امام" یا "پیشوا" مفهوم مقدسی ندارد[۴].

در کتاب‌های لغت برای امام مصادیقی برشمرده شده است که عبارت‌اند از: قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام (ص)، جانشین پیامبر (ص)، امام در نماز جماعت، فرمانده سپاه، راهنمای مسافران، ساربان و راهنمای شتران، چوب و ریسمان، تراز در ساختمان، راه پهن و آشکار، دانشمندی که از او پیروی می‌شود[۵].[۶]

معنای اصطلاحی

در تعریف اصطلاحی امام گفته‌اند: امام خلیفه رسول الله در اجرای دین است؛ به گونه‌ای که پیروی از وی بر همه مسلمانان واجب است[۷]. امام در اصطلاح شیعه به کسی می‌گویند که پیشوا و مقتدای عالمیان است. خداوند به وی در جمیع امور مصونیت و عصمت بخشیده است[۸].

امام دارای سه ویژگی است: ویژگی نخست، جانشینی پیامبر گرامی اسلام است. امام کسی است که پس از پیامبر اسلام (ص) بر مسند او می‌نشیند. ولایت و سرپرستی بر همۀ مکلفان، از دیگر ویژگی‌های امام است. ویژگی دیگر، واجب‌الاطاعه بودن امام است. امام، جانشین پیامبر (ص) و ولیّ امت است؛ به گونه‌ای که اطاعت از فرمان او در حد اطاعت از فرمان پیامبر (ص) وجوب دارد. امام، تنها یک راهنما و هدایت‌گر نیست که امت در قبال وی هیچ وظیفه‌ای نداشته باشد، بلکه امت، هم در امور دین و هم در امور دنیا باید از وی اطاعت کند[۹].

روابط مفهومی امامت با واژگان همسو

رابطه با نبوت و رسالت

در قرآن کریم چهار کلمه خلیفه، امام، نبوت و رسالت یا مشتقات آن، استعمال شده است.

کلمه امام، در قرآن مجید، بر مصادیق مختلفی استعمال شده است که به دو دسته تقسیم می‌شود:

  1. مصادیق غیر بشری، مانند لوح محفوظ‍‌: ﴿وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ[۱۰] و کتاب آسمانی: ﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً[۱۱].
  2. مصادیق بشری که از جهت حقانیت و بطلان، به دو دسته تقسیم می‌شود:
    1. امام حق: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۱۲]
    2. امام باطل: ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ[۱۳] و ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ[۱۴].

امّا امامت در اصطلاح دینی به دو صورت عام و خاص است که در معنای عام، شامل نبوت و رسالت به عنوان مقتدا و اسوه می‌شود و در معنای خاص، شامل آنها نشده و در بعضی موارد بعد از تحقق مقام نبوت و رسالت است: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱۵]. یا مقام ویژه‌ای است که از طرف خدای سبحان به اوصایای پیامبران (ع)، عنایت می‌شود.

اما کلمه نبوت، ۵ بار[۱۶] در قرآن استعمال شده و در اصل و ریشه آن، اختلاف است. بعضی گفته‌اند: از نَبَأ به معنای خبر مشتق شده[۱۷] و برخی دیگر نوشته‌اند: از نبوه (بر وزن نغمه) به معنای رفعت و بلندی مقام، مشتق شده است[۱۸]؛ لذا با لحاظ‍ ریشه، ترجمه آیه شریفه ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا[۱۹] دو گونه می‌شود؛ ای پیامبر! در کتاب قرآن از موسی یاد کن که او بنده مخلَص و فرستاده حق و پیام‌آور برای خَلق بود.

اما کلمه رسالت فقط‍ یک بار: ﴿فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ[۲۰] و جمع آن "رسالات"، ۸ بار در قرآن مجید استعمال شده است؛ و معنای رسالت این است که مأموریتی بر عهده کسی بگذارند و او موظف به تبلیغ و ادای آن شود[۲۱].

رابطه با خلافت

در فرهنگ اسلامی "امامت" و "خلافت" حقیقتی واحد را بیان می‌‌کنند با این تفاوت که "خلافت" به جنبه جانشینی از پیامبر (ص) دلالت دارد و "امامت" به جنبه رهبری جامعه اسلامی. در متون دینی هر دو تعبیر به کار رفته است و اشاره به مصداق واحد دارد: در حدیث یوم الانذار رسول خدا (ص) امیرالمؤمنین علی (ع) را این گونه معرفی کرده است: «إِنَّ هَذَا أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ، فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا»[۲۲]. رسول خدا (ص) در معرفی امیرالمؤمنین (ع) و سایر جانشینان خود کلمه "امام" را به کار گرفته و می‌‌فرماید: «أَلَا إِنَّهُ الْمُبَلِّغُ عَنِّي وَ الْإِمَامُ بَعْدِي فَزَوْجُ ابْنَتِي وَ أَبُو سِبْطَيَّ... هُوَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ الزُّهْرِ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَكَ قَالَ اثْنَا عَشَرَ عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ»[۲۳].[۲۴]

امامت از نگاه قرآن

در قرآن و احادیث اسلامی، کلمه "امام"، فی الجمله در معنای لغویِ آن به کار رفته است؛ یعنی هر چیزی که مورد پیروی واقع شود اعم از انسان و غیر انسان، مانند: ﴿وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً[۲۵] حق مانند: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۲۶] و باطل مانند: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ[۲۷]؛ ولی غالبا این واژه به پیشوایان حق و کسانی که به بالاترین نقطه قلّه انسانیت صعود کرده‌اند، اطلاق می‌گردد و استعمال آن در معنای لغوی، اندک است و نیز استعمال آن در «امامان آتش»، به لحاظ نشان دادن نقطه نهاییِ انحطاط انسان، در مقابل نقطه اوج تکامل اوست[۲۸].

خدای سبحان در آیات متعددی به موضوع امامت اشاره و برای امام ویژگی‌هایی آورده است. این ویژگی‌ها در تعریف امامت، تأثیر بسزایی دارد.

نمونه‌های زیر، برخی از مهم‌ترین آیات است:

  1. ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۲۹].
  2. ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۳۰].
  3. ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ[۳۱].

بر پایه آیات یاد شده، چند ویژگی برای امامت دست‌یافتنی است:

  1. امامت به جعل الهی است: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ، ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ، ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ.
  2. گستره امامت امام، مردم است: ﴿جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ.
  3. امامت، عهد الهی است: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي.
  4. امامت به ظالمان نمی‌رسد: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ.
  5. امام، دارای هدایت تکوینی یا هدایت به امر است: ﴿يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۳۲].

حقیقت امامت

تعریف امامت و شناخت حقیقت آن در مسائل مختلف امامت تاثیر دارد یعنی اگر امامت را براساس تعریف و تبیین حقیقت آن یک منصب و جایگاه الهی همانند نبوت بدانیم و به تعبیر دیگر اگر امامت را یک امر عرشی بدانیم، نوع نگاه ما به وظائف و ویژگی‌ها و راه‌های شناخت، نگاهی متناسب با این تلقی و برداشت از امامت خواهد بود. اما اگر امامت را مانند نبوت ندانیم، به تبع در مسأله وظائف و ویژگی‌ها و راه‌های تعیین و شناخت امام نگاه دیگری خواهیم داشت.

پیروان مکتب اهل بیت (ع) امامت را یک جایگاه ویژه و منصب الهی می‌‌دانند درحالی که اهل سنت امام را مرادف امیر و حاکم و ناظم جامعه می‌‌دانند. بنابراین امامت نزد شیعیان حقیقتاً با امامت نزد اهل سنت متفاوت است[۳۳].

ضرورت امامت و ادله آن

ضرورت امامت به معنای واجب بودن نظام امامت برای جامعه و نصب امام از طرف خداوند است و امامت در اصطلاح متکلمین به معنای ریاست عمومی در دین و دنیاست که وجوب آن مورد اجماع مسلمانان است، اما اینکه وجوب امامت وجوبی عقلی است یا نقلی، بر خداوند واجب است یا بر مردم، در بین متکلمین مسلمان، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. امامیه، ضرورت امامت را ضرورتی عقلی دانسته و وجوب آن را به مقتضای حکمت الهی، واجب علی الله می‌‌داند، ادله عقلی مانند: قاعده لطف، یقین به فراغ ذمه، نیاز شرع به مفسر و ...[۳۴].

در کنار ادله عقلی، ادله نقلی اعم از آیات و روایات نیز وجوب وجود امام را بیان کرده است مانند: آیه اولی الامر، آیه صادقین، حدیث ثقلین، حدیث من مات و ...[۳۵].

وجود امام (ع) در هر عصر و زمان و در هر جامعه‌ای برای هدایت انسان‌ها به سوی کمال و برقراری نظم در جامعه ضرورت دارد[۳۶]: ﴿إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ[۳۷] روایات تفسیری آیه نیز این حقیقت را تأیید می‌کند که امامی زنده تا روز قیامت در میان انسان‌ها حضور دارد[۳۸]؛ همچنین براساس روایاتی درباره سوره قدر، در شب قدر هر سال تا روز قیامت، فرشتگان بر امام (ع) آن زمان نازل می‌شوند و این سوره دلیل روشنی بر وجود امام (ع) در همه زمانهاست[۳۹].[۴۰]

فلسفه امامت

  1. تبیین مفاهیم قرآنی: یکی از وظایف پیامبر (ص) تبیین معانی و مفاهیم قرآن کریم بود: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ[۴۱]. در حدیث ثقلین، رسول اکرم (ص) عترت خود را ملازم و همراه با قرآن قرار داده و فرموده است: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي»[۴۲]؛ یعنی فهم حقایق قرآن باید با راهنمایی عترت باشد.
  2. داوری در منازعات: یکی از اهداف نبوت داوری در اختلافات و منازعات بوده است: ﴿فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ[۴۳]. بدیهی است اختلافات و نزاع‌ها به زمان پیامبر اختصاص ندارد، لکن از آنجا که حل این اختلافات به وجود افراد برگزیده از جانب خدا نیاز دارد، ‌پس از ختم نبوت نیز این ضرورت وجود دارد و در نتیجه وجود امام بسان پیامبر، امری ضروری است.
  3. ارشاد و هدایت انسان‌ها: ارشاد و هدایت انسان‌ها در زمینه عقاید، احکام دینی و مسائل اخلاقی و اجتماعی یکی دیگر از اهداف رسالت پیامبران الهی است: ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۴۴]، این هدف نیز از ویژگی‌های نبوت نیست و به انسان‌هایی که در عصر پیامبر زندگی می‌کردند اختصاص ندارد، بنابراین، اگر تعلیم و ارشاد و هدایتبشر کاری بایسته و لازم بوده است، این بایستگی و لزوم در مورد امامت نیز موجود است.
  4. اتمام حجت بر بندگان: یکی از اهداف رسالت پیامبران، اتمام حجت از جانب خداوند بر بندگان است: ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ[۴۵]، این امر نیز اختصاص به زمان خاصی ندارد، از اینرو امام علی (ع) فرموده است: "زمین از حجت خدا خالی نخواهد بود، یا آشکارا و مشهور است و یا خائف و پنهان تا حجت‌ها و دلائل الهی باطل نگردد... خدا به وسیله آنها حجت‌ها و دلائل خود را حفظ می‌کند... آنان جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان به دین او هستند"[۴۶].

جایگاه امامت

مسئله امامت در تفکر اسلامی جایگاه بسیار بالایی دارد. قرآن کریم امامت را برتر از نبوت دانسته است، زیرا درباره ابراهیم خلیل، یادآور شده است که او پس از آن که دارای مقام نبوت بود، مورد آزمون‌های ویژه‌ای قرار گرفت و آن گاه مقام امامت به او اعطا گردید: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۴۷]. در احادیث متعددی از امامان اهل بیت (ع) روایت شده که نماز، زکات، روزه، حج و ولایت ارکان اسلام به شمار می‌روند و در این میان ولایت از جایگاه برتری برخوردار است، زیرا کلید و راهنمای آنهاست[۴۸].

اگر از منظر تاریخی نیز به امامت بنگریم جایگاه ویژه آن نزد مسلمانان آشکار می‌گردد. پس از پیامبر گرامی (ص) مهم‌ترین و حساس‌ترین مسئله‌ای که مورد بحث و گفت وگوی مسلمانان قرار گرفت، امامت بود. هیچ یک از آموزه‌های دینی، در هیچ زمانی مانند امامت مورد بحث و نزاع واقع نشده است[۴۹].

از دیدگاه شیعه امامت از اصول عقاید اسلامی است، ولی معتزله و اشاعره و دیگر مذاهب اسلامی آن را از فروع دین می‌دانند. بر این اساس، شیعه برای امامت جایگاه برجسته تری در مقایسه با اهل سنت قائل است، ولی همان گونه که اشاره شد از دیدگاه اهل سنت نیز امامت مسئله‌ای مهم و برجسته است، زیرا از فروع دین بودن یک مسئله با مهم بودن آن منافات ندارد[۵۰].

غایت امامت

در روایات از امامت، به عنوان فلسفه یا غایت خلقت تعبیر شده است؛ به گونه‌ای که اگر لحظه‌ای زمین از امام خالی باشد، بر اهلش خشم خواهد نمود و آنان را در کام خود فرو خواهد برد: «لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»[۵۱]. از این روایت و نظایر آن به دست می‌آید که سرنوشت زندگی انسان و سایر جانداران در زمین به وجود امام بستگی دارد؛ یعنی از زمانی که در زمین حیات وجود داشته، امام نیز بوده است و تا هنگامی که زندگی جریان دارد، امام نیز وجود خواهد داشت. بر این اساس، امام در نظام خلقت نقش علیت دارد. علیت امام در نظام طبیعت و در سطحی فراتر در نظام خلقت، به دو گونه فاعلی و غایی امکان‌پذیر است؛ یعنی وجود امام در سلسله علل فاعلی و غایی جهان قرار دارد، هر چند علة العلل در هر دو سلسله خداوند متعال است. بدین جهت است که درباره امام عصر (ع) آمده است: "بقای دنیا به بقای امام عصر (ع) است، و به یمن و برکت او موجودات روزی داده می‌شوند و به واسطه وجود او زمین و آسمان پابرجاست"[۵۲].[۵۳]

قلمرو امامت

امامت از نگاه شیعه، امری الهی و دارای قلمرو و گستره خاصی است، خدای سبحان در آیات متعددی، قلمرو و گستره امامت امام را مشخص نموده است:

  1. امامت بر همه انسان‌ها: قلمرو و گستره امامت امام، از حیث جمعیتی، همه مردم را در بر می‌گیرد: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۵۴].
  2. امامت بر زمین: بخشی از قلمرو و گستره امامت امام، از حیث فضای جغرافیایی زمین است. این ویژگی، از کاربرد واژه ﴿فِي الْأَرْضِ در آیه ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۵۵] دانسته می‌شود.
  3. امامت فراتر از نبوت: مقام امامت امام، بالاتر و فراتر از مقام نبوت نبی است. بر پایه آیه: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۵۶] از یک سو، حضرت ابراهیم (ع) پس از ابتلائات متعدد همچون ذبح حضرت اسماعیل (ع) و در سن پیری به مقام امامت رسیده و از سویی دیگر، پیش از فرزند دار شدن، نبی و رسول بوده‌اند؛ از این‌رو، جعل مقام امامت برای حضرت ابراهیم (ع) در سن پیری و پس از مقام نبوت و رسالت بوده است.
  4. امامت جایگاه اجتماعی است: گستره امامت از حیث فردی و اجتماعی، مقامی اجتماعی است. مضاف بودن واژه امام، گواه این باور است. واژه امام، مفهومی‌دارای اضافه است و با مفهوم مأموم معنا می‌یابد: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۵۷].[۵۸]

ابعاد امامت

مسئله امامت، ابعاد گوناگونی دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  1. بعد اعتقادی: از این نظر که حفظ و بقای دین به امامت وابسته است، امامت یک مسئله اعتقادی است. همان‌گونه که اعتقاد به نبوت، اعتقادی دینی و واجب است، اعتقاد به امامت نیز چنین خواهد بود.
  2. بعد سیاسی: سیاست، عبارت است از تدبیر امور جامعه از راه تدوین قوانین لازم و اجرای آنها و غایت عقلانی آن اصلاح زندگی مادی و معنوی افراد جامعه است. اصلاح زندگی مادی و معنوی بشر، از طریق تعلیم معارف الهی و اجرای احکام دینی، فلسفه اصلی امامت را تشکیل می‌دهد.
  3. بعد تاریخی: مسئله امامت در امتداد نبوت و خاتمیت است، از این رو در مرحله‌ای از تاریخ اسلام آغاز شده و تا امروز ادامه یافته و از این پس نیز تا آخرین لحظه حیات دنیوی بشر باقی خواهد بود. بنابراین، چگونگی تعیین نخستین امام، و امامان پس از او، و عکس‌العمل مسلمانان در این‌باره و بالاخره حوادث تاریخی امامت، از موضوعات مهم و حساس تاریخ اسلام به شمار می‌رود.

از نظر اصولی امامت دارای سه بُعد است: حفظ موجودیت اسلام، اجرای اصول و مقاصد اسلام و هدایت امت به رشد و تعالی[۵۹].[۶۰]

اثبات امامت

برای اثبات امامت ائمه (ع) به دو دسته دلایل تمسک شده است: دلایل عقلی و دلایل نقلی.

  1. دلایل عقلی: مانند اینکه لطف الهی اقتضا می‌کند راه پیامبر (ص) ادامه یابد و امامان معصوم (ع) ادامه دهنده راه ایشان هستند که مردم را به راه مستقیم و کمال انسانی هدایت کنند[۶۱].[۶۲].
  2. دلایل نقلی: در آیات قرآن کریم به موضوع امامت پرداخته شده است؛ از جمله آیات اکمال دین؛ ابلاغ؛ انذار؛ تطهیر؛ خیرالبریه؛ مودت؛ مباهله و ...[۶۳]. همچنین روایات فراوانی به موضوع امامت اختصاص دارد، از جمله: حدیث یوم الدار؛ حدیث ثقلین؛ حدیث سفینه؛ حدیث منزلت و ...[۶۴].[۶۵]

شرایط امامت

نصب الهی امام

"نصب الهی امام"، اصطلاحی در فرهنگ کلامی شیعه است و به مفهوم انتصاب افراد معصوم از سوی خداوند می‌باشد، تا به جانشینی از پیامبر نقش و وظایف او را در جامعه انسانی ایفا ‌کند. با این مبنای کلامی، شیعه «امامت» را بعد از «نبوت» جزء اصول دین می‌شمارد و معتقد است امام به عنوان خلیفه خدا و نبی، برترین مردمان در فضل و کمال، دارای مقام عصمت و برخوردار از علم الهی و جامع تمام شئون پیامبر (ص) به جز دریافت وحی است.

براساس این دلائل عقلی، شیعه «به نصب امام» به امر خداوند و توسط پیامبر گرامی اسلام اعتقاد دارد و صدها دلیل نقلی در کتاب، مانند آیات: تطهیر، تبلیغ، ولایت، اولی‌الأمر، ابتلا، اکمال دین و... بر این امر دلالت دارند که حدیث غدیر، منزلت و صدها دلیل نقلی دیگر از سیره و سنت پیامبر (ص)، موجود در منابع شیعه و اهل سنت آن را تبیین و تفسیر می‌کنند[۶۶].

علم ویژه الهی

ائمه (ع) که مسئولیت خطیر هدایت مردم به سعادت و کمال و مدیریت جوامع انسانی را بر عهده دارند، باید از دانش گسترده برخوردار باشند، تا بتوانند این مسئولیت را به انجام رسانند، افزون بر این لازم است علم آنان از خطا و شک مصون باشد، تا مردم بتوانند به آنان اعتماد کنند و هدایت ایشان را پذیرفته و تحت حاکمیت آنان به اهداف مادی و معنوی خود برسند، ازاین‌رو خداوند طالوت را با برتری در دانش و نیروی جسمانی برای حاکمیت بر بنی‌اسرائیل برگزید: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ[۶۷] و نیز اولواالامر را مرجع علمی مسلمانان در تشخیص حق و باطل و صدق و کذب معرفی کرد و به آنان فرمان داد تا در هنگام دریافت گزارش‌ها به اولواالامر به عنوان صاحبان آگاهی و قدرت تشخیص مراجعه کنند تا با استنباط حق و صدق، آنان را آگاه سازند و مصادیق آن براساس روایات، اماماناند (ع) هستند[۶۸].[۶۹]

عصمت

بر اساس آموزه‌های قرآن، امام (ع) دارای ویژگی‌هایی است که مهم‌ترین آنها عصمت است. خدای متعال در پاسخ حضرت ابراهیم (ع) که از خدا خواست تا امامت را در ذرّیه او قرار دهد فرمود: عهد من به ظالمان نمی‌رسد: ﴿لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۷۰]. مفسران با استناد به این آیه عصمت را برای امام (ع) لازم می‌دانند و لزوم عصمت را این‌گونه تبیین می‌کنند که امام (ع) مقتدا و رهبری است که اقتدای به او واجب است و اگر امام (ع) معصیت کند بر آدمیان نیز از باب لزوم اطاعت از امام (ع)، معصیت واجب خواهد بود و این امر محال است، زیرا معصیت ممنوع است و جمع فعل و ترک غیر ممکن است، ازاین‌رو عصمت در امامان (ع) لازم است تا این محذور پیش نیاید[۷۱]. ناگفته نماند که آیه بر عصمت امام (ع) در طول حیات و تمام عمر دلالت می‌کند بنابراین کسی که در قسمتی از عمر خود گرفتار فسق یا شرک باشد شایستگی مقام امامت را نخواهد داشت [۷۲].[۷۳]

افضلیت

اصطلاح "افضلیت امام"، به معنای برتری امام نسبت به دیگران در دو امر است: نخست در زیادی ثواب و قرب به خداوند و دیگری در صفات کمال انسانی. این سوال که "آیا امام باید افضل از دیگران باشد یا خیر؟" از دیرباز مورد نزاع میان شیعه امامیه و اهل سنت بوده و در باب شروط امامت، بدان پرداخته شده است. شیعه شرط لازم امامت را "افضلیت" می‌‌داند و در مقابل، اکثریت اهل سنت تقدیم فرد عادی (مفضول) بر افضل را جائز می‌‌دانند.

گستره افضلیت امام از نظر شیعه دو معنای" برتری در پاداش اخروی و برتری در کمالات انسانی" را شامل می‌‌شود. علمای شیعه برای افضلیت به معنای اول، پنج دلیل اقامه کرده‌اند که تیتروار چنین است: استلزام کثرت تکلیف و افضلیت امام؛ استلزام برتری در کمالات نفسانی و افضلیت امام؛ استلزام عصمت و افضلیت امام؛ لزوم تعظیم بر امام و افضلیت؛ حجت بودن امام و افضلیت.

افضلیت به معنای دوم (برتری امام بر دیگران در کمالات انسانی و هر امری که راستای اهداف امامت و مسؤولیت امام است)، صفاتی مثل علم به مسائل دین، ‌ شجاعت، سخاوت، مدیریت، تدبیر سیاسی و... را شامل می‌‌شود.

علمای شیعه به دلیل عقلی (قبح تقدیم مفضول بر افضل) و نقلی (سوره یونس آیه ۳۵ و...) استناد کرده‌اند و اشکالاتی که از سوی علمای اهل سنت مطرح شده را پاسخ داده‌اند[۷۴].

عدالت

مذاهب کلامی درباره این صفت اتفاق نظر ندارند. از نظر شیعه امامیه عدالت و پارسایی از شرایط لازم امامت است؛ زیرا اگر امام (ع) عادل نباشد، یا تسلیم ظلم می‌شود که از رذایل اخلاقی و مخالف با عصمت است یا به دیگران ستم خواهد کرد که از گناهان کبیره و با عصمت مخالفت دارد[۷۵]. شیعه اسماعیلیه و زیدیه نیز عدالت و پارسایی را از صفات لازم امام (ع) دانسته‌اند[۷۶]. معتزله نیز عدالت و پاکدامنی را از صفات امام (ع) شناخته‌اند[۷۷] از نظر اباضیه نیز عدالت از شرایط لازم امامت است[۷۸].[۷۹]

تعیین امام

راه‌های تعیین امام

راه تعیین امام، از مهمترین مباحث امامت در میان متکلمان فریقین است. شیعیان با تمام نحله‌ها و فرقی که دارند، معتقدند تنها راه تعیین امام، «نص» از سوی خداوند و پیامبر (ص) است؛ اما سایر فرق اسلامی، پنج راه برای تعیین امام ذکر کرده‌اند: اجماع، استخلاف یا انتصاب، شورا، بیعت، قهر و غلبه. دیدگاه شیعیان در حوزه امامت عامه و خاصه، مستند به آیات و روایات صحیح است؛ اما ادله اهل سنت جز امور و روش انجام شده در صدر اسلام توسط خلفا و مسلمانان و یا خلفای جور، چیزی دیگری نیست[۸۰].

دیدگاه شیعه

نصب یا جعل الهی امام

"نصب الهی امام"، اصطلاحی در فرهنگ کلامی شیعه است و به مفهوم انتصاب افراد معصوم از سوی خداوند می‌باشد، تا به جانشینی از پیامبر نقش و وظایف او را در جامعه انسانی ایفا ‌کند. با این مبنای کلامی، شیعه «امامت» را بعد از «نبوت» جزء اصول دین می‌شمارد و معتقد است امام به عنوان خلیفه خدا و نبی، برترین مردمان در فضل و کمال، دارای مقام عصمت و برخوردار از علم الهی و جامع تمام شئون پیامبر (ص) به جز دریافت وحی است.

براساس این دلائل عقلی، شیعه «به نصب امام» به امر خداوند و توسط پیامبر گرامی اسلام اعتقاد دارد و صدها دلیل نقلی در کتاب، مانند آیات: تطهیر، تبلیغ، ولایت، اولی‌الأمر، ابتلا، اکمال دین و... بر این امر دلالت دارند که حدیث غدیر، منزلت و صدها دلیل نقلی دیگر از سیره و سنت پیامبر (ص)، موجود در منابع شیعه و اهل سنت آن را تبیین و تفسیر می‌کنند[۸۱].

دیدگاه اهل سنت

تمام فرق اهل سنت جز اندکی، وجود امام را در جامعه امری ضروری می‌دانند. بر این اساس معتقدند اطاعت از امام منتخب واجب است[۸۲].

اهل سنت پنج طریق را برای انعقاد و استقرار خلافت مطرح نموده و آن را مستند به عملکرد صحابه در صدر اسلام می‌دانند. این راه‌ها عبارت‌اند از: اجماع (اجماع مسلمین؛ اجماع اهل حل و عقدشورا (شورای صحابه؛ شورای اهل حل و عقدبیعت (بیعت مسلمین؛ بیعت اهل حل و عقد) و قهر و غلبه (عملکرد برخی از اصحاب و تابعین)[۸۳].

شئون امام

امام به عنوان پیشوای حقیقی جامعه نسبت به حفظ دین، پاسداری از خون مسلمانان و نیز پایداری نظام اجتماعی مسلمانان وظایف و شؤونی دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. رهبری: یکی از شؤون امامت، ریاست عامه است؛ یعنی پس از پیغمبر، یکی از کارهای مهمی که بلاتکلیف می‌ماند، رهبری اجتماع است؛ زیرا اجتماع زعیم و پیشوا لازم دارد که این اصل را شیعه و سنی هر دو قبول دارند اما شیعه می‌گوید: پیغمبر (ص) در زمان حیاتش، مردم را از بلاتکلیفی بیرون آورد و رهبر پس از خود را تعیین کرد و به فرمان خدا از طریق وحی فرمود: «زمام امور مسلمین بعد از من با علی است». ولی اهل تسنن می‌گویند: پیامبر، کسی را تعیین نکرد و وظیفه خود مسلمانان بوده که رهبر خود را پس از پیغمبر تعیین کنند[۸۴].
  2. مرجعیت دینی: یکی از شؤون پیغمبر، ابلاغ وحی بود، مردم متن اسلام را از پیغمبر می‌پرسیدند، آنچه در قرآن نبود از پیغمبر سؤال می‌کردند، اما مسأله این است که آیا همه احکام و دستورات و معارف اسلامی همان است که در قرآن آمده و پیغمبر به مردم گفته است؟ یا نه، پیغمبر آنچه گفته مقداری از دستورات اسلام بوده و زمان، اجازه نداده همه احکام را به عموم مردم برساند؟ قهراً چنین بوده است، و لذا پیامبر خدا (ص) تمام آنچه را که زمان، اجازه گفتن آنها را نداد به علی (ع) که وصی او بود، آموخت و او را به عنوان یک عالم ممتاز و سرآمد همه صحابه که حتی در گفته و عمل، خطا و اشتباه ندارد به مردم معرفی کرد. در حقیقت امام پس از پیامبر، یک کارشناس و اسلام شناس کامل، از جانب خداست، البته به او وحی نمی‌شود.
  3. ولایت معنوی: در هر دوره‌ای یک انسان کامل که حامل معنویت کلی انسانیت است وجود دارد و امام، یعنی انسان کامل و به تعبیر دیگر، حجت زمان است: «لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ‌، لَسَاخَتْ‌»[۸۵] هیچ وقت نبوده و نخواهد بود که زمین از حجت خدا و انسان کامل خالی باشد.

بنابراین امامت سه درجه و مرتبه دارد: رهبری سیاسی و اجتماعی جامعه، مرجعیت دینی و ولایت معنوی. امامان معصوم (ع)، این سه شان را دارا بودند و پیامبر اسلام نیز علاوه بر نبوت و رسالت این سه مرتبه را هم به تمام و کمال داشتند[۸۶].

وظایف امام

بر اساس مجموعه‌ای از آیات استفاده می‌‌شود که اساس وظایف مترتب بر امامت و ولایت بر دو رکن استوارند؛ هدایت و نصرت که هدایت به دو دسته هدایت عام و هدایت خاص تقسیم می‌شود که هدایت عام به هدایت ارائه طریق یا هدایت تعلیمی یا تبیین نیز نامیده شده است و از بارزترین مصادیق آن تفسیر قرآن و رفع اختلافات است.

هدایت خاص یا هدایت ایصال الی المطلوب یا هدایت راهبری) شامل موارد ذیل است: تشکیل حکومت، اجرای عدالت، تربیت امت صالحان.

وظیفه کلان دوم امام نصرت است که دفاع از دین، جلوگیری از وقوع تحریف، (جلوگیری از انحراف در دین)، پاسخگویی شبهات، دفاع از مؤمنان را شامل می شود[۸۷].

از منظر امامیه امام (ع) ادامه دهندۀ راه پیامبر می باشد که اجرای حدود اسلامی، حفظ شریعت اسلامی از تحریف و تغییر و ... از وظایف اوست[۸۸].

حقوق امام (وظایف امت در برابر امام)

امّت در قبال امام تکالیف و وظایفی دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. شناخت امام: اوّلین و مهم‌ترین وظیفه امّت در قبال امام، معرفت نسبت به اوست؛ زیرا بهره‌گیری از وجود امام و هدایت‌های او فرع بر شناخت است و اگر کسی امام خود را نشناسد در گمراهی و جهل خواهد بود[۸۹].
  2. وظایف قلبی و عاطفی: این وظیفه شامل برخی از موارد است مانند: ایمان به امام و کفر به دشمنان او؛ تولی امام (پذیرش ولایت او) و تبری از دشمن امام، محبّت به امام و بغض به دشمنان او، مودّت امام و عداوت با دشمنان او، خیرخواهی برای امام و ... .
  3. وظایف رفتاری و عملی: این نوع از وظایف نیز شاخه‌های مختلفی دارد که برخی از آنها عبارت است از: تمسّک به امام براساس حدیث ثقلین[۹۰]؛ تبعیت از امام؛ وفاداری در بیعت با امام؛ پرداخت حقوق مالی امام؛ توسل و ...[۹۱].

امامت عامه

مقصود از امامت عامّه، اصل نیاز جامعه بعد از پیامبر (ص) به امامی است که از طرف خداوند برای رهبری و هدایت جامعه منصوب شده است[۹۲].

امامت خاصه

امامت خاصه در کل، ناظر به حق اختصاصی اهل‌بیت پیامبر اکرم (ص) برای امامت امت است و در نگاهی خاص نیز، متمرکز بر شایستگی امام علی بن ابی‌ طالب (ع) برای ایستادن در جایگاه نخستین امام پس از پیامبر (ص). هر دو موضوع فوق در عبارات نهج البلاغه مورد تأکید قرار گرفته‌اند[۹۳].

جستارهای وابسته

  1. هدایت
  2. ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
  3. خلافت
  4. شهادت
  5. ملک
  6. حکم
  7. وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
  8. حجت
  9. تمکین فی الارض
  10. امت وسط
  11. اصطفا
  12. اجتبا
  13. امامت در قرآن
  14. آیات امامت
  15. امامت در حدیث
  16. امامت در کلام اسلامی
  17. امامت در فلسفه اسلامی
  18. امامت در عرفان اسلامی
  19. امامت از دیدگاه برون‌دینی
  20. امامت امامان دوازده‌گانه
  21. شؤون امام
  22. صفات امام
  23. راه تعیین امام
  24. امامان دوازده‌گانه
  25. آیات امامت
  26. اثبات امامت
  27. احکام امامت
  28. اختلاف در امامت
  29. اطاعت اولوالامر
  30. اعلان امامت علی
  31. امامت ائمه ضلال
  32. امامت بعد از نبی اکرم
  33. امامت به بیعت
  34. امامت به شوکت
  35. امامت به نص
  36. امامت تشریعی
  37. امامت تکوینی
  38. امامت جاهل
  39. امامت خاصه
  40. امامت خلفا
  41. امامت دو برادر
  42. امامت ذریه ابراهیم
  43. امامت رسول الله
  44. امامت زنان
  45. امامت صغری
  46. امامت صغیر
  47. امامت ظالم
  48. امامت عالم
  49. امامت عامه
  50. امامت غیر قرشی
  51. امامت غیر معصوم
  52. امامت فاضل
  53. امامت قرشی
  54. امامت مطلقه
  55. امامت مفضول
  56. امامت واحد
  57. امامت کبری
  58. انحلال امامت
  59. انقطاع امامت
  60. اولوا الامر
  61. اولی به امامت
  62. ایمان به امامت
  63. تعلیم غیبی به غیر نبی
  64. ختم رهبری
  65. خروج امام از امامت
  66. دعای ابراهیم
  67. دعوی امامت
  68. دفاع از امامت
  69. دلایل امامت
  70. روح قدسی
  71. علم امامت
  72. علم به آغاز امامت
  73. عهد الهی
  74. قبح امامت
  75. لطف امامت
  76. مدعی امامت
  77. مقام امامت
  78. ملاک امامت
  79. موروثی بودن امامت
  80. نشانه امامت
  81. نص بر امامت
  82. نص نبی بر خلافت
  83. نفی امامت
  84. نور امامت
  85. ودائع امامت
  86. وصیت به امامت

منابع

  1. صافی گلپایگانی، لطف‌الله، نظام امامت و رهبری
  2. حسینی طهرانی، سید محمد حسین، امام‌شناسی
  3. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲
  4. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن
  5. مصطفی‌پور، محمد رضا، مقاله «امامت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴
  6. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی ج۱
  7. ربانی گلپایگانی، علی، افضلیت امام، دانشنامه کلام اسلامی ج۱
  8. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت
  9. ربانی گلپایگانی، علی، القواعد الکلامیة
  10. ربانی گلپایگانی، علی، آیه ولایت - ربانی گلپایگانی
  11. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲
  12. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۱۰
  13. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت
  14. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
  15. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت
  16. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی
  17. علی‌احمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱
  18. محمدی، رضا، امام‌شناسی ۵
  19. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت
  20. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵
  21. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت
  22. محمد تقی فیاض‌بخش، فرید محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱
  23. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱
  24. امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن
  25. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱
  26. پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه
  27. جمعی از نویسندگان، امامت‌پژوهی
  28. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲

پانویس

  1. خلیل، العین، ج۱، ص۱۰۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ص۲۱۴.
  2. فخرالدین الطریحی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۰.
  3. ر.ک: صافی گلپایگانی، لطف‌الله، نظام امامت و رهبری، ص۱۱-۱۲.
  4. فرهنگ شیعه، ص ۹۲.
  5. معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱- ۳۲؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.
  6. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۰۵؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۱.
  7. و عند المتكلمين هو خليفة الرسول (ص) في إقامة الدين بحيث يجب اتباعه على كافة الأمة، ر.ک: محمدعلی تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۱، ص۲۵۹.
  8. ر.ک: حسینی تهرانی، سید محمد حسین، امام‌شناسی، ج۱۸، ص۲۰۶.
  9. ر.ک: جمعی از نویسندگان، امامت‌پژوهی (بررسی دیدگاه‌های امامیه، معتزله و اشاعره)، زیر نظر محمود یزدی مطلق، ص۴۹-۵۰؛ میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۴۴.
  10. «و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۲.
  11. «و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است» سوره هود، آیه ۱۷؛ سوره احقاف، آیه ۱۲.
  12. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  13. «با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.
  14. «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
  15. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  16. سوره آل عمران، آیه ۷۹؛ سوره انعام، آیه ۸۹؛ سوره عنکبوت، آیه ۲۷؛ سوره جاثیه، آیه ۱۶؛ سوره حدید، آیه ۲۶.
  17. تبیان، ج۷، ص۱۳۳؛ کنزالدقائق، ج۸، ص۲۳۲؛ المیزان، ج۲، ص۱۳۹.
  18. مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۰؛ کشف الاسرار، ج۶، ص۵۴.
  19. «و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.
  20. «(صالح) از آنان روی گردانید و گفت: ای قوم من! بی‌گمان پیام پروردگارم را به شما رسانده‌ام و برای شما خیرخواهی کرده‌ام امّا شما خیرخواهان را دوست نمی‌دارید» سوره اعراف، آیه ۷۹.
  21. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۵۶-۵۸.
  22. الأمالی (للطوسی)، ص ۵۸۳ سایر منابع و این حدیث در مباحث امامت خاصه می‌‌آید.
  23. کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمه الإنثی عشر، ص ۸۸.
  24. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱، ص ۲۵-۳۰.
  25. و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است؛ سوره هود، آیه۱۷.
  26. و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند؛ سوره انبیاء، آیه۷۳.
  27. و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند؛ سوره قصص، آیه۴۱.
  28. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۱۰، ص۲۱۳ - ۲۱۴.].
  29. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  30. «و اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۲-۷۳.
  31. «و به راستی ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم -بنابراین در لقای او (با خداوند) تردیدی مکن- و ما آن (کتاب) را رهنمودی برای بنی اسرائیل قرار دادیم و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۳-۲۴.
  32. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۲۲-۲۳.
  33. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱، ص ۲۵-۳۰.
  34. شریعتی سبزواری، محمد باقر، امامت و رهبری در نگاه عقل و دین، ص۶۹.
  35. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص۱۲۵-۱۲۹؛ شریعتی سبزواری، محمد باقر، امامت و رهبری در نگاه عقل و دین، ص۲۳۹ـ ۲۴۱.
  36. المیزان، ج ۱۳، ص ۱۶۵ ـ ۱۶۶.
  37. تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد؛ سوره رعد، آیه۷.
  38. الکافى، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲.
  39. نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۱۹ ـ ۶۴۲.
  40. مصطفی‌پور، محمد رضا، مقاله «امامت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص۲۱۹ - ۲۳۲.
  41. «و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۴۴.
  42. «من دو شی، گران‌بها در میان شما میگذارم که این دو عبارت‌اند از: کتاب خدا و عترت من».
  43. «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
  44. «بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
  45. «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
  46. « لاَ تَخْلُو اَلْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ، إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً، أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلاَّ تَبْطُلَ حُجَجُ اَللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ ... يَحْفَظُ اَللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ... أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ، اَلدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ»؛ صبحی صالح، نهج البلاغه، ‌ کلمات قصار، شماره ۱۳۹.
  47. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  48. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶، ح۵و ۸.
  49. شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۲۲.
  50. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷.
  51. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۳۷.
  52. «الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»؛ دعای عدیله.
  53. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۱۰-۴۱۱.
  54. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  55. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  56. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  57. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  58. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۲۵ ـ ۲۶.
  59. فقه سیاسی، ج۹، ص۱۵۲.
  60. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱، ص ۲۸۸.
  61. مجموعه آثار شهید مطهری‌، ۴/ ۸۷۱؛ کشف المراد، ۳۸۸؛ کلم الطیب، ۳۲۹؛ الالهیات‌، ۱/ ۵۲۹.
  62. فرهنگ شیعه، ص 242؛ فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۱۶۱-۱۷۸.
  63. کلم الطیب‌، ۴۷۱؛ پیام قرآن، ۹/ ۳۹۳- ۱۷۶.
  64. اسرار الامامه، ۲۵۰؛ پیام قرآن‌، ۹/ ۱۰۵- ۶.
  65. فرهنگ شیعه، ص ۲۴۴.
  66. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۵۲.
  67. خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است؛ سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  68. روض‌الجنان، ج۶، ص۳۵؛ همان، ج۴، ص۳۸۷ـ ۳۹۱؛ ج ۵، ص ۲۳ ـ ۲۴.
  69. مصطفی‌پور، محمد رضا، امامت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۴، ص۲۲۹ ـ ۲۳۰.
  70. پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  71. التفسيرالكبير، ج۴، ص ۳۶ ـ ۳۷، ج ۱۰، ص ۱۴۴.
  72. الميزان، ج ۱، ص ۲۷۴.
  73. مصطفی‌پور، محمد رضا، امامت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۴، ص۲۲۹.
  74. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۹۳؛ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «افضلیت امام»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۳۴۰-۳۴۶.
  75. قواعد المرام؛ ص۱۷۹ـ ۱۸۰.
  76. شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۵۱؛ الزیدیه؛ ص۳۳۸ـ ۳۳۹.
  77. المغنی؛ ج۱؛ ص۲۰۱ـ ۲۰۲.
  78. الأباضیه مذهب اسلامی معتدل؛ ص۲۵.
  79. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۰۴-۴۱۸.
  80. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص۷۹-۸۳؛ القواعد الکلامیة، ص۱۰۹؛ آیه ولایت، دانشنامه کلام اسلامی ج۱؛ امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن، ص۱۴۱-۱۴۳.
  81. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۵.
  82. فقال جمهور أصحابنا من المتکلمین و الفقهاء، مع الشیعة و الخوارج و أکثر المعتزلة، بوجوب الإمامة و إنها فرض واجب إتباع المنصوب له... و خالفهم شرذمة من القدریة کأبی بکر الأصم و هشام الفوطی‏، تفتازانی، أصول الإیمان، ص۲۱۶.
  83. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲، ص۲۲۲-۲۲۳.
  84. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۳۳.
  85. اصول کافی، ج۱، ص۱۷۹، حدیث ۱۰؛ نعمانی، کتاب الغیبه نعمانی، ص۱۳۸، باب هشتم، حدیث ۸.
  86. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت ص۳۳ ـ ۳۶؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص۱.
  87. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۸۷-89.
  88. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲، ص۲۱۳.
  89. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۹۰.
  90. «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»؛ وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۳۳.
  91. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۹۳-۹۴.
  92. علی‌احمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱، ص ۸۹-۹۵.
  93. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۱۱۷.