نایب خاص امام مهدی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۰۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • در غیبت صغرا چهار سفیر یا نایب خاص، درخواست‏های مردم را به حضرت مهدی(ع)‏ و نیز نامه‌‏ها و توقیعات آن حضرت را به مردم می‏‌رساندند و خود به زیارت ایشان نایل می‌‏شدند. در آغاز نیابت خاص، جایگاه سفارت برای مردم روشن نبود. فقط عده اندکی از خواص و وکیلان، با نایب آن حضرت در ارتباط بوده، مسایل مورد نیاز خود را با او در میان می‏‌گذاشتند؛ امّا پس از گذشت زمان، با تلاش‌‏های خالصانه وکیلان، نیابت خاص، حضرت نزد شیعیان، جایگاه خود را یافت.
  • بنابراین ارتباط شیعیان با نوّاب خاص در دوره‌‏های نخست، به طور عمده به واسطه وکیلان بود. به این صورت که مردم، خواسته‌‏های خود را با وکیلان در میان می‌‏گذاشتند یا وجوهات شرعی خود را به آنان می‌‏پرداختند. وکیلان نیز آن‏ها را به سفیر و نایب امام(ع) منتقل می‌‏کردند و با واسطه سفیر، از ناحیه مقدسه پاسخ پرسش‏های خود را می‌‏گرفتند. با روشن شدن جایگاه نوّاب خاص، برخی شیعیان به صورت پنهانی توانستند به طور مستقیم با آنان تماس برقرار کنند. این کار، به طور عمده از زمان دومین نایب آغاز شد و ادامه یافت.

وظایف نایبان خاص‏

  • برخی فعالیت‏‌های نایبان خاص بدین قرار بود:
  1. برطرف کردن تردید شیعیان درباره حضرت مهدی(ع)‏‏: ولادت آخرین ذخیره الهی به صورت پنهانی صورت گرفت و جز اندکی از شیعیان، آن حضرت را در دوران پدر بزرگوارش ندیده بودند و تردیدهایی میان شیعیان پدید آمده بود؛ از این‌‏رو، یکی از مسؤولیت‏‌های‏ مهم و حساس نواب خاص، از میان بردن تردیدهای موجود درباره حضرت مهدی(ع)‏ بود. این تلاش‏ها، بیشتر در دوران نایبان اوّل و دوم انجام شد؛ ولی در مواقع مورد نیاز در دوره دیگر نواب نیز بدان توجه می‌‏شد. از آن‏جا که این مسأله، بسیار مهم و حساس بود، افزون بر ارائه کراماتی از طرف نایبان خاص، خود حضرت در موارد لازم، با صدور توقیعاتی این امر را بر ایشان آسان می‏کرد. میان توقیعاتی که هم‏‌اکنون از آن حضرت در دست است، تعدادی درباره همین مسأله است.
  2. پنهان نگه‏داشتن مکان حضرت مهدی(ع)‏‏: از احادیث نقل شده توسط نوّاب خاص و توقیعات صادر شده از طرف امام زمان (ع) به دست آنان[۱]، دانسته می‌‏شود نوّاب وظیفه‏‌ای دو جانبه داشته‏‌اند: از سویی محل زندگی امام را نه فقط از دشمنان، بلکه از شیعیان پنهان نگه می‌‏داشتند و از سوی دیگر، به وکلای خود آموزش می‌‏دادند مبادا اسمی از آن حضرت به میان آورند؛ از این‌‏رو توانستند شیعیان را از خطر عباسیان مصون دارند.
  3. پاسخگویی به پرسش‏‌های فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی‏: نایبان خاص، پرسش‏های فقهی و شرعی شیعیان را خدمت امام و پاسخ آن‏ها را به مردم می‏‌رساندند. به ویژه در دوره نیابت نایب دوم، محمد بن عثمان، پرسش‏‌های فقهی بسیاری مطرح شد و امام، ضمن توقیعات پرشماری به آن‏ها پاسخ داد. فعالیت‌‏های نایبان خاص به مسایل فقهی محدود نمی‌‏شد؛ بلکه وظیفه دیگر آنان حل مشکلات علمی و شرکت در بحث‌‏ها و مناظرات عقیدتی بود[۲].
  4. سازماندهی وکیل‏های حضرت‏: یکی از تشکل‏‌های مهمی که در دوران امامان پیش از حضرت مهدی(ع)‏ شکل گرفت، تشکیلات وکالت بود. آن بزرگواران، این سازمان را برای آماده کردن هرچه بیشتر مردم، برای تحمل دوران غیبت حضرت مهدی(ع)‏ به وجود آوردند؛ از این‌‏رو هرچه بیشتر می‌‏کوشیدند از مواجهه مستقیم، کم‏ کرده، امور را بر عهده افراد شایسته بگذارند. این تشکیلات، به طور رسمی در زمان امام کاظم(ع) پدید آمد؛ امّا در زمان حضرت مهدی(ع)‏ به اوج خود رسید؛ بنابراین، سیاست تعیین وکیل برای اداره امور نواحی گوناگون و برقراری ارتباط میان شیعیان و امامان، از دوران‏‌های امامان پیشین وجود داشت. در عصر غیبت، این تماس با امام زمان، قطع شد و محور ارتباط وکیلان با امام، نایبی بود که امام زمان تعیین می‏‌کرد. مناطق شیعه‌‏نشین- به طور تقریبی- مشخص بود و بنا به ضرورت در هر منطقه، وکیلی تعیین می‌‏شد. گاهی چند وکیل در مناطق کوچک‏تر، تحت سرپرستی وکیلی بودند که امام یا نایب خاص برای آن‏ها تعیین می‌‏کرد. در مواردی ممکن بود برخی از وکیلان برای یک بار امام زمان (ع) را ملاقات کنند؛ چنان‏که محمد بن احمد قطّان "از وکیلان ابو جعفر، نایب دوم" به ملاقات امام نایل شد[۳]؛ اما به طور معمول، آنان زیر نظر نایب خاص امام، انجام وظیفه می‏‌کردند.
  5. آماده کردن شیعیان برای غیبت کبرا: یکی از مسؤولیت‏‌های نایبان خاص- به ویژه آخرین نایب- آماده کردن اذهان عمومی برای غیبت کبرا و عادت دادن تدریجی مردم به پنهان‌‏زیستی امام و جلوگیری از غافلگیر شدن در موضوع غیبت بود. غیبت ناگهانی امام مهدی(ع) چه بسا باعث انکار مطلق وجود آن حضرت و انحراف افکار عمومی می‏شد. نمایندگان خاص امام زمان (ع) در دوران غیبت صغرا، به این هدف و غرض نایل شدند و افکار و اذهان عمومی را برای غیبت کبرا آماده کردند.
  6. رهبری دوستداران و طرفداران امام زمان (ع) و حفظ مصالح اجتماعی شیعیان؛ امام زمان (ع) توانست به وسیله نایبان خاص، رهبری خویش را در جامعه اعمال کرده، خسارت‌‏های ناشی از عدم حضور مستقیم خود را جبران نماید. همچنین، کمبودی که به واسطه حاضر نبودن امام، در اجتماع شیعیان پیدا شده بود، پر کرده، مصالح اجتماع آن زمان و دوستداران را- در سخت‏‌ترین و پیچیده‏‌ترین شرایط اجتماعی و سیاسی- حفظ کند و نگذارد شیعیان منحرف شده و متلاشی شوند[۴].
  7. جلوگیری از فرقه‏گرایی شیعیان‏: از مسؤولیت‏‌های مهم نایبان خاص، این بود که شیعیان را از پراکندگی بیشتر مصون دارند. ایشان همواره آن دسته از گفتارهای پیامبر(ص) و امامان(ع) را بیان می‌‏کردند که دلالت داشت مجموع پیشوایان معصوم(ع) به دوازده ختم می‏شود و واپسین آنان غیبت خواهد کرد. نوّاب خاص، در این مرحله، به پیروزی چشمگیری دست یافتند و توانستند انشعابات پدید آمده در مکتب تشیع را کمتر کرده در نهایت، به حداقل برسانند.
  8. مبارزه با مدعیان دروغین نیابت‏: یکی از مسؤولیت‏‌های مهم نایبان خاص، مبارزه با مدعیان دروغین نیابت بود. این مبارزه به طور عمده، با هدایت‏های امام- با صدور توقیعات از طرف آن حضرت- صورت می‏‌گرفت[۵].
  9. گرفتن اموال متعلق به امام و مصرف آن در موارد لازم‏: هرکدام از نوّاب خاص امام، در دوران سفارت خود، وجوه و اموال متعلق به حضرت را تحویل می‌‏گرفت و در مواردی که امام دستور می‌‏داد، مصرف می‌‏کرد[۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۲۲
  2. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۷۶
  3. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۴۴۲
  4. ر. ک: صدر، سیّد محمد، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۴۲۶
  5. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴
  6. سلیمیان، خدامراد،فرهنگ‌نامه مهدویت، ص: ۴۵۱ - ۴۵۴.