حجاب در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

حجاب به معنای ستر در قرآن و روایات مورد تاکید قرار گرفته است. حجاب بر مردان و زنان لازم است و زنان باید بدن خود به‌جز گردی صورت و دست و پاها تا مچ بپوشانند. نگاه به نامحرم اگر بدون قصد لذت باشد اشکال ندارد، همچنین نگاه به عده‌ای از زنان همچون بادیه نشینان، پیرزن‌ها، کسی که قصد ازدواج دارد و برای مداوا استثنا شده است.

معناشناسی

در لغت عرب از «حجاب» به «ستر» تعبیر می‌کنند.[۱] برخی مصداق‌های حجاب زنان عبارت‌اند از: نقاب، برقع، روبند برای صورت و چادر برای تمام بدن.[۲] «خمار» و «جلباب» دو مصداق قرآنی حجاب است.[۳] خمار به معنای پوششی (مقنعه یا روسری) است که با آن سر را می‌پوشانند[۴] و جلباب جامه‌ای بزرگ‌تر از خمار است[۵] که گاهی تمام بدن را می‌پوشاند.[۶] ستر و حجاب در اصطلاح فقهی نیز در همان معنای لغوی به کار رفته‌است. نگاه که در زبان عرب مترادف با واژه نظر است به معنی دیدن با چشم است[۷] و در سخن فقها شامل اقسام نگاه به جنس مخالف و موافق و نیز نگاه به بیگانه و محرم می‌شود[۸].

پیشینه

خداوند تعالی چنان‌که در قرآن آمده‌ است از آغاز خلقت، انسان‌ها را با لباس بهشتی پوشانید يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ[۹]؛ [۱۰] و احساس شرم و حیا را که منشأ حجاب است، در فطرت آدمی قرار داد؛ زیرا نخستین کاری که آدم(ع) و همسرش پس از فریب شیطان و از دست‌ دادن لباس‌های بهشتی انجام دادند، پوشاندن بدن خود با برگ‌های درختان بهشتی بود[۱۱].

با توجه به آثار به دست‌آمده در ایران باستان، زن‌های ایرانی حجاب داشته‌اند.[۱۲] برخی محققان بر این باورند که نقش حجاب و پوشش زنان در ایران باستان برجسته بوده‌است.[۱۳] در یونان باستان نیز زنان تنها در صورت حفظ حجاب کامل مجاز به شرکت در مراسم مذهبی و دیدار با خویشان و دوستان بودند.[۱۴] افزون بر آنکه همه پیامبران(ع) مروج حجاب بوده‌اند، در میان اقوام یهود نیز ممنوعیت تبرج و خودنمایی و تشبّه به مردها به‌صراحت آمده‌ است[۱۵].

در انجیل نیز دستورهایی دربارهٔ پوشاندن موی سر و مراعات حجاب در حال دعا وارد شده‌ است[۱۶] و کشیشان چادر و روبنده برای زن را یکی از ارکان اخلاقیات مسیحیت می‌دانستند.[۱۷] در عصر جاهلیت عرب، زن‌ها تعهدی به حجاب نداشتند و در برابر دیگران بدون پوشش لازم ظاهر می‌شدند[۱۸].

اصل حجاب ازجمله احکام ضروری دین اسلام شمرده شده[۱۹] که آشکارا در قرآن کریم به آن امر شده‌ است؛ آنجا که خداوند به پیامبر(ص) دستور می‌دهد همسران و دختران خود و زنان مؤمنان را به‌کاربستن پوشش سراسری «جلباب» امر کند يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۲۰] و ضمن تأکید بر پاکدامنی، از زنان مؤمن می‌خواهد زینت و آرایش خود را بر بیگانه آشکار نسازند و با خمار که نوعی مقنعه و روسری است، سر و گردن خود را بپوشانند وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [۲۱] [۲۲]؛ چنان‌که آیاتی از قرآن کریم در امان‌ ماندن زنان مسلمان از آزار دیگرانيَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۲۳] [۲۴] و پوشاندن عورت و شرمگاه بدن يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ[۲۵] را فلسفه حجاب مطرح کرده‌است. نیز از نگاه به نامحرم نهی و به پاک‌دامنی امر شده‌ است.قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ[۲۶].

در منابع حدیثی نیز روایات فراوانی دربارهٔ ضرورت پوشش و حدود آن[۲۷] و نهی از نگاه و لمس حرام گزارش شده‌ است؛ چنان‌که امام صادق(ع) نگاه به نامحرم را تیری از تیرهای مسموم شیطان معرفی می‌کند که ای‌بسا حسرتی طولانی را برجای می‌گذارد[۲۸] و در حدیثی دیگر زنا را دارای مراتبی دانسته و دست‌زدن به بدن نامحرم را زنای دست‌ها شمرده‌ است[۲۹].

در آثار فقیهان، بحث از حجاب و نگاه در کتاب نکاح، ذیل بحث از احکام نگاه بررسی شده‌ است[۳۰].

در بحث نماز و حج، ذیل بحث از ستر بدن نیز به‌تناسب به پاره‌ای از احکام پوشش اشاره شده‌ است[۳۱].

نگاه اسلام به مسئله پوشش و نگاه، به بهداشت روانی اجتماع و استحکام خانواده و حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماعی کمک می‌کند و موجب می‌شود ارزش زن صیانت شود و در حد کالا نباشد[۳۲]؛ گرچه در غرب به بهانه دفاع از حقوق و آزادی زنان، به ترویج بی‌حجابی و عریانی زنان پرداخته‌اند. رضاخان پهلوی در ایران سیاست تحمیلی کشف حجاب را به پیروی از همین نگاه دنبال کرد[۳۳] که علما در برابر آن ایستادگی کردند[۳۴].

امام‌ خمینی در سال ۱۳۲۲ در کتاب کشف الاسرار به موضوع کشف حجاب پرداخته و در سال ۱۳۴۱ نیز به آثار سوء کشف حجاب و حضور زن‌های بدون حجاب در ادارات اشاره کرده‌ است.[۳۵] مسئله حجاب و پوشش در آثار فقهی ایشان نیز بیشتر در باب نکاح در محدوده مسائل مربوط به نگاه[۳۶] و همچنین در بحث از ستر و ساتر در نماز[۳۷] و در احکام احرام حج[۳۸] مطرح شده‌ است.

احکام فقهی

مرد مسلمان گرچه در صورتی که در معرض دید نامحرم باشد، تنها پوشانیدن عورتین بر او واجب است، [۳۹] اما اگر بداند زن نامحرم عمداً به بدن او نگاه می‌کند، احتیاط مستحب آن است که خود را بپوشاند.[۴۰] نگاه‌ کردن زن به دست و صورت مردان در صورتی که بدون قصد لذت و ریبه باشد اشکال ندارد، اما نگاه به قسمت‌های دیگر بدن مرد برای زنان حرام است.[۴۱] از سوی دیگر، امام‌ خمینی همانند دیگر فقیهان[۴۲]حجاب را برای زنان مسلمان واجب دانسته[۴۳] و لمس و نگاه به بدن نامحرم را برای آنان حرام می‌داند.[۴۴] منشأ حکم به وجوب حجاب آیات قرآن[۴۵] و روایات مختلف[۴۶] است.

لزوم حجاب در برخی آثار فقیهان به دو دسته تقسیم شده‌ است:

  1. پوشش و حجابی است که به خودی خود واجب است؛ مانند لزوم پوشش عورتین از دیگران.
  2. پوششی است که مخصوص برخی حالات، مانند نماز است که باید مردان عورتین را و زنان تمام بدن را به‌جز گردی صورت، کف دست‌ها و پایین‌تر از مچ پاها بپوشانند، هر چند در معرض نگاه دیگران نباشد[۴۷] و امام‌ خمینی نیز این تقسیم را پذیرفته‌ است[۴۸].

محدوده پوشش در مردان و زنان

دربارهٔ معنا و تعیین محدوده پوشش در مردان و زنان اختلاف نظر وجود دارد و از نگاه فقیهان لازم است همه بدنزن پوشانده شود. امام‌ خمینی و دیگر فقها[۴۹] پوشش تمام بدن زن به‌جز گردی صورت و کف دست‌ها را تا مچ واجب دانسته‌اند.[۵۰] برخی فقیهان پوشاندن همین مقدار از صورت و دست‌ها را نیز واجب دانسته‌اند[۵۱]؛ اما سایر فقیهان آن را به سبب حرجی‌ بودن نپذیرفته‌اند[۵۲] و به عدم وجوب پوشاندن دست‌ها و صورت فتوا داده‌اند.[۵۳] امام‌ خمینی در حالت نماز، افزون بر مواضع یادشده، پوشاندن پاها تا مچ را نیز واجب نمی‌داند[۵۴]؛ گرچه پوشاندن پاها در برابر نامحرم واجب است.[۵۵] البته در قرآن پیرزن‌هایی که امید چندانی به ازدواج ندارند و معمولاً در معرض نگاه همراه با لذت نیستند، اگر قصد خودنمایی و تبرج نداشته باشند، از حکم حجاب استثنا شده‌اند. وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۵۶] محقق نجفی پس از ذکر آیه و روایات مرتبط نتیجه گرفته‌ است که این دسته از زنان مجازند در برابر نامحرم روسری خود را بردارند و مواضع زینتشان را نپوشانند، اما حکم پوشش از همه اعضای ایشان برداشته نمی‌شود.[۵۷] امام‌ خمینی نیز در نظر مشابهی، آشکارشدن قسمت‌هایی از بدن، مانند موی سر و دست‌ها را که عادتاً از سوی این دسته از زنان مراعات نمی‌شود، مجاز دانسته‌ است[۵۸]. از نظر امام‌ خمینی و بسیاری از فقیهان[۵۹] ویژگی خاصی برای پوشش از جهت نوع یا رنگ بیان نشده و تنها چند شرط برای تحقق اصل پوشش بیان شده‌ است که عبارت‌اند از: جلب توجه نکردن و لباس شهرت نبودن.[۶۰].[۶۱]

نگاه مرد به صورت و دست‌ها تا مچ

امام‌ خمینی دربارهٔ نگاه‌ کردن مردها به صورت و دست‌ها تا مچ، نخست بر این نظر بود که چه با قصد لذت و چه بدون آن، نگاه‌کردن به دست و صورت زن نامحرم جایز نیست[۶۲]؛ همچنان‌که برخی فقیهان نیز احتیاط واجب را در عدم جواز چنین نگاهی دانسته‌اند[۶۳]؛ اما بعدها نظر امام‌ خمینی تغییر کرد و ایشان نگاه بدون قصد لذت را جایز شمرد.[۶۴] فتوای بیشتر فقیهان معاصر نیز همسو با نظر ایشان است[۶۵]؛ البته نگاه به بدن و موی زن نامحرم در هر صورت حرام است.[۶۶]

استثناها

در مواردی نگاه به نامحرم و لمس بدن او مجاز است، ازجمله:

  1. شخصی که قصد ازدواج دارد می‌تواند به صورت، دست‌ها، مو و مواضع زینت زن بلکه به همه بدن وی بجز عورتین او نگاه کند، به شرط آنکه همراه با قصد لذت نباشد.[۶۷] امام‌ خمینی این حکم را مخصوص مردان دانسته‌ است از این‌رو زنی که قصد ازدواج دارد نمی‌تواند به بدن مرد نگاه کند.[۶۸]
  2. نگاه کردن به تمام بدن جنس موافق غیر از عورتین، در صورتی که قصد لذت و ریبه وجود نداشته باشد، نیز جایز است. [۶۹]
  3. نگاه‌ کردن به زن‌های صحرانشین و روستایی که خود را کامل نمی‌پوشانند و اگر نهی شوند اعتنا نمی‌کنند، از نظر برخی فقها جایز است.[۷۰] البته امام‌ خمینی همسو با برخی از فقها[۷۱] این حکم را مشکل می‌داند، در عین حال به باور ایشان تردد در محل رفت و آمد این‌گونه زنان با وجود علم به دیدن آنها اشکالی ندارد و اگر ترس از مفسده نباشد، در این‌گونه محل‌ها ترک نگاه لازم نیست.[۷۲] ایشان زنان بدحجاب و بی‌حجاب را که نسبت به حکم حجاب بی‌پروا هستند، ملحق به زنان روستایی و بادیه نشین کرده‌ است.[۷۳]
  4. نگاه و لمس در حال ضرورت مانند معالجه و نجات از آتش و غرق‌ شدن به اندازه ضرورت جایز است.[۷۴]
  5. دست دادن با نامحرم نیز در صورتی که از روی لباس باشد اشکال ندارد.[۷۵]
  6. نگاه‌ کردن به زنان غیر مسلمان در صورتی که قصد لذت و ترس از وقوع در حرام (ریبه) وجود نداشته باشد، جایز است[۷۶].

پوشش در عرصه اجتماعی

نخستین موضع‌گیری سیاسی ـ اجتماعی امام‌ خمینی دربارهٔ مسئله حجاب اسلامی، به بیان صریح ایشان در برابر اقدام رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۱۴ در اجرای قانون کشف حجاب بازمی‌گردد. ایشان دو سال پس از عزل پهلوی از سلطنت که در سال ۱۳۲۰ صورت گرفت، در بخش‌هایی از کتاب کشف اسرار به مسئله کشف حجاب اشاره کرده و آن را اقدامی ننگین و با زور سرنیزه، موجب بروز ضررهای مادی و معنوی برای کشور و حرام به حکم خدا و پیامبر(ص) دانسته‌ است[۷۷]

ایشان با تأکید بر ظالمانه و ناعادلانه‌بودن اقدام دولت و خلاف قانون عدل دانستن کشف حجاب، هرگونه همکاری در این زمینه با حکومت دیکتاتوری وقت را معادل با کفر شمرده و حرکت کشف حجاب را خانمان‌ سوزترین اعمال ظالمانه رضاشاه معرفی کرده[۷۸] و این حرکت ننگین را موجب بر باد رفتن عفت و از خیانت‌های بزرگ وی به کشور ایران دانسته‌ است.[۷۹] ایشان در دهه چهل نیز به این کار پهلوی اشاره کرده‌ است.[۸۰] امام‌ خمینی در بحبوحه انقلاب اسلامی ایران، در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، به موضوع کشف حجاب اشاره کرده و بیشتر سخنان ایشان ناظر به جهت اجتماعیحجاب و تبیین دیدگاه اسلام دراین‌باره است. ایشان با اشاره به سلب آزادی از زنان، مسئله الزام و اجبار رژیم پهلوی به استفاده نکردن از پوشش را به زور سرنیزه و پلیس یادآور شده [۸۱] و بعدها نیز به مناسبت‌های مختلف به واقعه کشف حجاب اشاره کرده و به تحلیل پیامدهای آن پرداخته[۸۲] و آن را توطئه‌ای سیاسی جهت جلوگیری از رشد مملکت و پایمال کردن ارزش‌های زن و گسترش فساد و انحرافات شمرده‌ است[۸۳]؛ عملی که سبب شد جوانان به مراکز فحشا کشیده شوند تا به غارت منابع ملی بی‌اعتنا باشند[۸۴].

امام‌ خمینی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در برابر سؤالی دربارهٔ اجباری‌ بودن حجاب در جمهوری اسلامی پاسخ داد حجاب اسلامی با آزادی مخالفتی ندارد و زنان شجاع ایران، دیگر از بلاهایی که غرب به نام تمدن بر سرشان آورده‌ است، به ستوه آمده و به اسلام پناهنده شده‌اند.[۸۵] ایشان با دعوت از مخالفان حجاب به پای‌بندی به آن، تأکید کرد اسلام با آنچه خلاف عفت است، مخالف است.[۸۶] ایشان در مصاحبه با خبرنگاران خارجی، توهم ناسازگاری مسئله حجاب با آزادی را حاصل تبلیغات سوء محمدرضا پهلوی و مزدوران او دانست[۸۷] و حضور زنان در مبارزات ضد رژیم پهلوی را نشان‌دهنده این امر شمرد که زنان بیش از پیش، آزادی خود را در پوششی یافته‌اند که اسلام معیّن کرده‌ است.[۸۸] ایشان خاطرنشان کرده‌ است که زنان در انجام هر کاری که درست باشد، آزادند؛ ولی اگر بخواهند کاری خلاف عفت یا مضر به حال ملت و خلاف ملیت انجام دهند، از آن جلوگیری خواهد شد.[۸۹] همچنین زنان در جامعه اسلامی آزادند و مسئولان امر، آنان را از رفتن به دانشگاه، ادارات و مجلس بازنمی‌دارند و تنها از فساد اخلاقی جلوگیری خواهند کرد و در این امر مرد و زن مساوی خواهند بود[۹۰].

امام‌ خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نوع حکومت را به همه‌پرسی گذاشت و مردم حاکمیت اسلام را پذیرفتند. همچنین قانون اساسی منطبق بر احکام اسلام مورد پذیرش عموم قرار گرفت. بدیهی است پس از این، التزام و برخورد با هرگونه تخلف از آن امری شرعی و قانونی خواهد بود؛ از این‌روی امام‌ خمینی برخورد و مخالفت با برخی زنان بی‌حجاب را که در قالب تظاهراتی در سال ۱۳۵۹ علیه حجاب اقدام کرده بودند، کاملاً درست و قانونی دانست و آن را بر خلاف آزادی زنان نپنداشت. ایشان زنان تظاهرکننده را باقیمانده زنانی معرفی کرد که در رژیم پهلوی، خواهان تباهی و عقب‌افتادگی ملت بودند و اکنون با حاکمیت احکام اسلامی مخالفت کرده‌اند.[۹۱] ایشان با تأکید بر نقش والای زنان در جامعه اسلامی، صلاح و فساد جامعه را بسته به صلاح و فساد زنان آن جامعه دانست [۹۲] و بی‌حجابی را در گسترش فساد در جامعه مؤثر شمرد[۹۳] و توجه به اجرای حکم حجاب در جامعه همواره مورد توجه ایشان و دولت بوده‌ است[۹۴].

پس از پیروزی انقلاب و حضور زنان مسلمان در عرصه‌های مختلف اجتماع، پرسش‌ها و استفتائات زیادی از امام‌ خمینی شد. بیشتر آنها دربارهٔ جایگاه حکم حجاب در فقه اسلامی، مقدار، محدوده و چگونگی نوع پوشش در برابر نامحرم در عرصه‌های اجتماعی بود. امام‌ خمینی با تأکید بر اینکه اصل حکم حجاب از ضروریات اسلام است، منکر آن را اگر انکار او به انکار خدا یا رسول خدا(ص) برگردد، محکوم به کفر (ارتداد) دانسته‌ است[۹۵]. ایشان همچنین در مسئله رعایت مقدار حجاب واجب، رضایت پدر و مادر را معتبر ندانست[۹۶] و برای شوهر نیز در الزام به بیش از محدوده شرعی یا ممانعت‌ کردن از محدوده‌های جایز در حجاب، حقی قائل نشد[۹۷]؛ نیز در پاسخ به پرسش‌های متعدد دربارهٔ نوع پوشش، لباس خاصی معیّن نمی‌کرد و بر لزوم مراعات حریم و شرایط حجاب تأکید می‌ورزید[۹۸]؛ چنان‌که به چادر به عنوان پوششی بهتر توصیه می‌کرد.[۹۹].[۱۰۰]

واژه حجاب

حجاب واژه‌ای تازی است که در لغت به معنای پرده، حایل[۱۰۱]، پوشش، وسیله پوشش، سَتر، نقابی که زنان چهره خود را بدان می‌پوشانند، روی بند، برقع و چادر آمده است[۱۰۲] و در اصطلاح فقیهان متأخر و کاربرد کنونی اجتماعی مسلمانان به معنای پوشش دینی ویژه بانوان به کار می‌رود. گفتنی است پوشش دینی مورد توجه اسلام، بدین معنا است که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام و بدن خویش را پوشانده و به جلوه‌گری و خودنمایی نپردازد. واژه «حجاب» تنها یک بار در قرآن در آیه ۵۳ سوره احزاب به کار رفته که در آن دستورهای خاصی درباره همسران رسول خدا(ص) داده شده و توصیه شده است که اگر از زنان پیامبر(ص)، متاع و کالای مورد نیازی را درخواست می‌کنید، آن را از پشت پرده بخواهید. نکته قابل توجه آن است که کلمه «حجاب» گرچه هم به معنای پوشیدن است و هم پرده و حاجب، ولی بیشتر استعمال آن در معنای پرده است، به گونه‌ای که این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‌دهد که پرده، وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوششی حجاب نیست، آن پوشش، حجاب نامیده می‌شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که کاربرد واژه «حجاب» درباره «پوشش دینی ویژه زن» یک اصطلاح نسبتاً جدید است که در دوران اخیر، میان مسلمانان رایج شده است. در گذشته و به ویژه در اصطلاح فقیهان مسلمان، همواره برای پوشش خاص دینی زنان، از کلمه «سَتر» و نه واژه حجاب استفاده می‌شده است.

بهتر این بود که این کلمه عوض نمی‌شد و ما همیشه همان کلمه «ستر» و پوشش را به کار می‌بردیم؛ زیرا اگرچه واژه حجاب در اصل لغت، هم به معنای پوشیدن و هم به معنای پرده و حاجب آمده است، چون بیشترین کاربرد آن در معنای پرده بوده است همین امر موجب شده که عده بسیاری، حجاب اسلامی را به معنای حبس، پشت پرده و در خانه نگاه داشتن زن بپندارند. شاید جایگزینی واژه حجاب، به جای کلمه ستر و پوشش، از اشتباه گرفتن و همانند پنداشتن حجاب اسلامی با حجاب‌های مرسوم در میان ملل دیگر پدید آمده باشد که در پاره‌ای از موارد آن، به شکل پرده نشینی، حبس و زندانی کردن زن در خانه و ممنوع ساختن او از انجام فعالیت‌های اجتماعی بوده است[۱۰۳].

از آنجا که اساساً خانه‌نشینی و سر باز زدن از ایفای مسئولیت‌های اجتماعی، نه با آموزه‌های اسلام سازگار است و نه با احساس‌ها و عواطف انسانی[۱۰۴] و با عنایت به این حقیقت که سیره مبارک پیامبر(ص)، مشارکت دادن زنان در مسائل اجتماعی و حاضر ساختن آنان حتی در صحنه‌های نبرد بوده، روشن می‌شود که هیچ‌گاه در اسلام خانه‌نشینی زن مطرح نبوده است[۱۰۵]. بدین‌سان باید توجه داشت که واژه «حجاب» در اصطلاح کنونی جوامع اسلامی که مترادف با «پوشش دینی ویژه زنان» به کار می‌رود، غیر از حجاب در معنای لغوی پیش گفته است[۱۰۶]، همچنان که غیر از معنای اصطلاحی آن در فرهنگ برخی از علوم و فنون دیگر می‌باشد[۱۰۷].[۱۰۸].

حجاب در گذر تاریخ

بدون تردید، در میان زنان ملت‌ها، ادیان و مذاهب مختلف پیش از اسلام، حجاب و پوشش رواج داشته است و دین اسلام، مبتکر «حجاب» نیست، بلکه حجاب و پوشش قبل از ظهور اسلام در میان زنان اقوام و ملل مختلفی همچون ایران باستان، هند و قوم یهود معمول بوده و نحوه و کیفیتش از آنچه در قانون اسلام آمده، به مراتب بسیار سخت‌تر بوده است؛ حق طلاق مردان بدون پرداخت مهریه، در صورت رفتن زن به میان مردم بدون پوشاندن سر، یا ریسندگی نخ در خیابان‌های عمومی و یا در صورت درد دل کردن زن با مردان دیگر یا بلند کردن صدایش در خانه به گونه‌ای که همسایگان بشنوند، در میان قوم یهود[۱۰۹]. در میان زرتشتیان، پدران و برادران زنان شوهردار بر آنان نامحرم بودند و زنان شوهردار برای دیدار هیچ مردی حتی پدران و برادران خود مجاز نبودند و زنان طبقات بالای اجتماع باید با تخت‌های روان روپوش‌دار در جامعه رفت و آمد کنند[۱۱۰]. البته در دوران جاهلیت عرب، در میان زنان حجاب وجود نداشت و با ظهور اسلام، حجاب در میان عرب پیدا شد[۱۱۱].[۱۱۲].

فطرت و تدبیر غریزی، ریشه و خاستگاه حجاب

گستره گسترده پوشش و حجاب در میان زنان با آنکه در مناطق مختلف می‌زیسته و از آیین‌های گوناگون دینی پیروی می‌کردند، اندیشمندان را درباره خاستگاه و علت اشتیاق خاص زنان نسبت به حجاب و پوشش خود به جست‌وجو فکر، ریشه‌یابی و نظریه‌پردازی واداشته است. این پژوهش‌ها، تأملات و تئوری پردازی‌ها، برآیند همسان، نتیجه‌گیری همگون و اظهارات همگنی در بر نداشته است. برخی همچون ویل دورانت و دکتر فخری، دانشمند فیزیولوژیست مصری، با تأیید یافته‌های پژوهشگران زیست‌شناس، وجود نوعی احساس حیای طبیعی در جنس ماده را عامل اصلی دانسته، ریشه اشتیاق افزون‌تر زنان به پوشش را نهاد طبیعی آنان معرفی کرده‌اند[۱۱۳]. در برابر ویلیام جیمز، روانشناس معروف و شوپنهاور، حیا و حجاب را امری غریزی ندانسته، بلکه آن را اکتسابی شناسانده‌اند؛ زنان دریافتند که دست و دلبازی، مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند[۱۱۴].

ویل دورانت نیز با تأیید جذابیت بسیار زیاد حیا و خودداری زنانه برای مردان، می‌گوید: زنان بی‌شرم، جز در لحظاتی زودگذر، برای مردان جذاب نیستند. خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش، بهترین سلاح برای شکار مردان است... مرد جوان به دنبال چشمان پر حیا است و بی‌آنکه بداند، حس می‌کند که این خودداری ظریفانه از لطف و رقتی عالی خبر می‌دهد[۱۱۵]. دقت نشان می‌دهد که دو رأی فوق در مقابل و منافی یکدیگر نیست؛ بلکه هر چند عفت‌ورزی در فطرت آدمی ریشه دارد و خداوند، انسان را و به ویژه زن را به گونه‌ای آفریده که به حقوق خانوادگی احترام گذاشته، از خیانت دوری می‌گزیند، ولی نباید از این حقیقت نیز غافل بود که افزون بر ریشه فطری، حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با نوعی الهام برای گران‌بها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است.

زن با هوش فطری و با حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمی نمی‌تواند با مرد برابری کند و اگر بخواهد در میدان زندگی، موقعیت و جایگاه شایسته خود را حفظ کند و در این عرصه با مرد دست و پنجه نرم کند، از عهده زور بازوی مرد بر نمی‌آید و از سوی دیگر، نقطه ضعف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است که او را مظهر عشق و طلب، و زن را مظهر معشوقیت و مطلوبیت قرار داده است. زن با دریافت و ارزیابی موقعیت خویش در برابر مرد، همان طور که برای تصرف قلب مرد به خودآرایی دست یازیده، به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز توسل جسته است. او دریافته که نباید خود را رایگان عرضه کند؛ بلکه باید با حجاب و پوشش، آتش عشق و طلب مرد را افروخته‌تر سازد و بدین وسیله مقام و موقعیت خود را تثبیت و ارزش خود را افزون‌تر سازد[۱۱۶].[۱۱۷].

تبیین، بررسی و نقد آرای مخالفان

مخالفان حجاب، سعی کرده‌اند خاستگاه، علت و فلسفه پدید آمدن حجاب را جریان‌های ظالمانه یا جاهلانه تاریخی معرفی کنند. در این عرصه می‌توان از پنج تئوری عمده نام برد:

  1. ریشه فلسفی؛ میل به ریاضت و رهبانیت؛
  2. ریشه اجتماعی؛ عدم امنیت و عدالت اجتماعی؛
  3. ریشه اقتصادی؛ استثمار نیروی زن از سوی شوهر و مرد خانواده؛
  4. ریشه اخلاقی؛ حسادت و خودخواهی مرد؛
  5. ریشه روانی؛ عادت زنانگی و ادامه تحقیر زن پس از آن.

نخستین اشکال اساسی همه این فرضیه‌ها آن است که بر عکس ادعاهای مطرح شده در آنها، پژوهش‌های تاریخی نشان می‌دهد عوامل و ریشه‌هایی که آنان برای حجاب نام برده‌اند، یا در هیچ مورد و هیچ جایی، ریشه و علت حجاب نبوده‌اند و یا اگر در مواردی، در فراز و نشیب‌های مربوط به حجاب، تأثیری هم داشته‌اند، در تشریع حجاب اسلامی هیچ نقشی ایفا نکرده‌اند؛ بلکه اساساً با فلسفه و حکمت تشریع حجاب در اسلام در تضاد بوده‌اند. نکته درخور تأمل دیگر آن است که تئوری پردازان پیش گفته، به صورت کلی درباره حجاب سخن گفته‌اند و به دلیل بی‌دقتی علمی یا به جهت بی‌انصافی عملی و فرو بستن چشمان خود بر حقایق، هیچ تفاوتی میان حجاب اسلامی و حجاب‌های غیر اسلامی قایل نشده‌اند[۱۱۸].

اینک با تفصیل به تبیین، نقد و بررسی هر یک از آنها می‌پردازیم:

تئوری میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفی)

بر اساس این نظریه، از آنجا که توجه به مادیات و غرق شدن در لذات، آدمی را از توجه به ابدیت باز می‌دارد و با عنایت به اینکه زن، بزرگ‌ترین موضوع خوشی و کامرانی بشر است، ریشه وضع پوشش میان زن و مرد، پدید آوردن حریمی است که از معاشرت، کامیابی و لذت‌جویی جلوگیری کند. برابر این نگرش، عزوبت، مقدس و هرگونه ارتباط میان مرد و زن امری منفی و ازدواج، امری پلید است. ترویج تجردطلبی، دوری از هر گونه لذت، بلند نگه داشتن مو و حتی دوری گزیدن از نظافت بدن[۱۱۹] در میان برخی طوایف و برخی مناطق، از آثار این طرز تفکر محسوب می‌شود.

بررسی و نقد: می‌دانیم که رهبانیت و دشمنی با لذت‌گرایی در برخی از نقاط جهان، همچون هندوستان و یونان، جریان داشته است و علل مختلف ذیل موج پیدایش آن تفکر نادرست شده است:

  1. کشف و وصول به حقیقت، مطلوب آدمی است، ولی برخی از آن رو که به اشتباه می‌پندارند کشف حقیقت و وصول به حق جز از راه ریاضت، رهبانیت و مخالفت با تمایل‌های جسمانی ممکن نیست، به ریاضت روی می‌آورند.
  2. برخی برای حفظ آزادی، استغنا و بلندی طبع، چشم‌پوشی از همه لذت‌ها را برگزیده و دوری گزیدن از آن را توصیه می‌کنند؛ از آن رو که می‌بینند دستیابی به لذات مادی اگرچه موجب خوشی و کامرانی است، همواره با پاره‌ای از رنج‌های معنوی همچون اضطراب، تحمل ذلت و... همراه است.
  3. برخی علت رهبانیت را چنین می‌پندارند که روح آدمی، در صورت محرومیت و شکست در موفقیت‌های مادی، به ویژه در عشق و وصال، لذت‌های اساسی را پلید شمرده و برای این تلقی غلط، فلسفه‌سازی کرده، به ریاضت روی می‌آورد.
  4. افراط در خوشگذرانی و کامجویی که نوعی تحمیل بیش از اندازه بر تمایل‌های جسمانی و افزون بر ظرفیت لذت‌گرایانه آدمی است، در برخی از موارد، موجب سرخوردگی، افسردگی و عکس العمل شدید روحی شده و روی آوردن آدمی به رهبانیت را در پی داشته است.

در مناطقی از جهان، حجاب زنان را به تفکر ریاضت‌گرایانه نسبت می‌دهند، ولی این اندیشه نه با روح اسلام و دستورهای آن سازگار است و نه اسلام در واجب ساختن حجاب مورد نظر خود، به این نوع تفکر، استناد جسته است؛ زیرا تأمل در عوامل پیش گفته روشن می‌سازد که هیچ یک از آنها در اندیشه اسلامی جایی ندارد، تا حجاب اسلامی به این نوع تفکر نسبت داده شود. اصولاً اسلام فکر و اندیشه ریاضت و رهبانیت را مردود دانسته و با سفارش اکید نسبت به نظافت، زیبایی، آراستگی، استفاده از عطر، کوتاه و شانه کردن مو و روغن زدن به موی سر و بدن، با ریاضت و زهدهای منفی‌گرایانه به مبارزه علمی و عملی پرداخته است و بهره‌برداری از نعمت‌های خداوند را جزء دین معرفی کرده است[۱۲۰].

آری، اسلام نه تنها لذت و خوشی و کامجویی زن و شوهر از یکدیگر را تقبیح نکرده بلکه ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرده[۱۲۱] و علاقه و ارتباط جنسی با همسر را تحسین و دارای ثواب، تکمیل‌گر دین و بر طبق سیره پیامبر اعظم و اهل بیت مطهر او شناسانده است؛ برابر حدیث «مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ حُبُّ النِّسَاءِ»؛ «دوست داشتن و محبت ورزیدن به زن، بخشی از اخلاق انبیای الهی است»[۱۲۲]. چنان که کوتاهی زن نسبت به آرایش و زینت خود برای شوهر خود، مورد نکوهش قرار گرفته است. طبق متون تاریخی و روایی، رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) محبت و علاقه خود را به زن در کمال صراحت اظهار می‌کرده‌اند و روش کسانی را که به رهبانیت گرایش می‌یافتند، سخت تقبیح می‌کردند[۱۲۳].[۱۲۴].

تئوری عدم امنیت زنان (ریشه اجتماعی)

برابر این فرضیه، در زمان‌های قدیم، مردم از ناامنی و بی‌عدالتی رنج می‌بردند و نسبت به ثروت و ناموس خود آسوده خاطر نبودند؛ زیرا خوی تجاوزگری و دست ستمگری زورمندان و قلدران، بی‌باکانه دراز بود و هرگاه از وجود زن زیبایی در یک خانه مطلع می‌شدند، به آن خانه می‌ریختند و او را تصاحب می‌کردند. این ناامنی موجب پیدایش حجاب و پوشش سخت و در واقع عامل مخفی کردن و پنهان ساختن زنان شد. صاحبان این تئوری، حجاب را در دوران معاصر، به دلیل افزایش امنیت در جهان فاقد دلیل موجه خوانده‌اند.

بررسی و نقد: هر چند وقایع، داستان‌ها و حکایات تاریخی، در برخی کشورها و برخی از دوره‌های تاریخی همچون دوره ساسانیان در ایران، نشان از آن دارد که ناامنی و بی‌عدالتی در این عرصه وجود داشته است و شاید حجاب‌های افراطی و برخی از گونه‌های مخفی ساختن زنان در برخی از نقاط جهان، برآیند و پیامد همین حوادث تلخ اجتماعی باشد، اما همیشه این‌گونه نبوده است. از نظر تاریخی در میان اعراب جاهلی هر چند حجاب مناسب و کاملی رایج نبود، ولی به دلیل حاکمیت نظام قبیله‌ای، امنیت کامل زنان برقرار بود. از نظر متون اسلامی نیز اگرچه قرآن کریم به امنیت‌زایی حجاب توجه داشته است، ولی آن را نمی‌توان ریشه و عامل انحصاری و اصلی تشریع حجاب در اسلام دانست. به علاوه، بر خلاف ادعای خرده‌گیران فوق که گفته‌اند: «به دلیل افزایش امنیت در جهان معاصر، در شرایط کنونی، حجاب دلیل موجهی ندارد». آمارهای رسمی نشان می‌دهد هم اکنون زنان به دلیل کنار نهادن پوشش مناسب، در معرض تجاوزات جنسی قرار دارند و از نبود امنیت، رنج می‌برند.[۱۲۵].

تئوری استثمار زن (ریشه اقتصادی)

بر اساس این نظریه‌پردازی، مردان برای بهره‌کشی و استثمار اقتصادی زنان آنها را در خانه‌ها حبس می‌کردند و برای آنکه زن از خانه بیرون نرود و اساساً آن را کار ناپسندی بداند، تفکر حجاب و خانه‌نشینی را به وجود آوردند و آن را در میان زنان گسترش دادند. برابر این دیدگاه، پرداخت مهریه و نفقه نیز براساس حس مالکیت مرد نسبت به زن توجیه می‌شود.

بررسی و نقد: اگرچه پژوهش‌های تاریخی نشان از آن دارد که استثمار اقتصادی زن در برخی از جوامع وجود داشته و گاه مردان به علت جهالت و تعصب‌های بی‌جا، به خود، فرزند و همسر خود ظلم کرده و از آن دو نیز بهره‌کشی کرده‌اند، ولی این تئوری نه می‌تواند بیانگر ریشه پیدایش حجاب به صورت کلی باشد و نه ربطی به تشریع حجاب در اسلام دارد؛ زیرا پدیده زشت استثمار زن هرگز به صورت عام و گسترده در جوامع وجود نداشته است و اصولاً علاقه عاطفی و رابطه مؤدت‌آمیز زوجیت اجازه نمی‌داده که مردان به استثمار زنان بپردازند؛ بلکه در اغلب جوامع پیشین نیز چون روابط و علاقه‌های همسران به یکدیگر بیشتر عاطفی و عشقی بوده است، زن با جمال و نیروی جاذبه خود، مردان را جذب و بر قلب آنان حکومت کرده است و مردان نیز تحت تأثیر آن نیرو و جاذبه، به میل و رغبت خود کمر به خدمت زنان بسته‌اند تا زنان فارغ از دغدغه‌های اقتصادی، بتوانند مایه آرامش قلب و ارضای عاطفه عشقی او را فراهم آورند.

ویل دورانت، فیلسوف و مورخ شهیر آمریکایی می‌گوید: کار خاص زن، خدمت به بقای نوع است و کار خاص مرد، خدمت به زن و کودک. ممکن است کارهای دیگری هم داشته باشند، ولی همه از روی حکمت و تدبیر، تابع این دو کار اساسی گشته است[۱۲۶]. پس اولاً؛ اگرچه نمی‌توان به طور کلی سوء استفاده یا استثمار زن از سوی مردان را در جهان نفی کرد ولی موارد آن بسیار نادر و اندک بوده است. و ثانیاً؛ از نظر حجاب اسلامی نیز بسیار واضح است که استثمار اقتصادی زن نمی‌تواند ریشه و عامل تشریع حجاب در این دین مبین باشد؛ زیرا اسلام، نه تنها هیچ‌گونه بهره‌کشی اقتصادی از زن را برنتافته است، بلکه با اشکال پنهان آن نیز به سختی مبارزه کرده است؛ در عصر جاهلیت که زن دارای هیچ‌گونه حقی نبود، قرآن کریم به صراحت استقلال اقتصادی زنان را اعلام نمود و با کلماتی یکسان، مرد و زن را مالک کار و مسلط بر دسترنج خود معرفی کرد: لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ[۱۲۷].

و افزون بر واجب ساختن تأمین هزینه زندگی زن بر پدر و همسر[۱۲۸] و به رسمیت شناختن مالکیت استقلالی زن بر ارث[۱۲۹] و مهریه خود[۱۳۰]، حتی برای انجام کارهای داخلی خانه و شیر دادن به فرزند خود نیز، حق دریافت مزد و اجرت را برای زن محفوظ دانست؛ حقی که امروز فیمنسیت‌ها تازه از آن سخن به میان آورده‌اند. بدین‌سان اسلام از همان آغاز، نه تنها راه هر گونه استثمار و بهره‌کشی اقتصادی از زن را مسدود کرد، بلکه تصور آن را نیز ازذهن افراد زدود. بر این اساس، چگونه می‌توان ریشه حجاب در اسلام را به استثمار اقتصادی و بیگاری کشیدن مرد از زن نسبت داد؟[۱۳۱].

تئوری حسادت (ریشه اخلاقی)

برابر این تئوری، خودپرستی و تسلط‌جویی مرد بر زن، و به طور خاص، خوی ناپسند حسادت، رشک، بخل و انحصار‌طلبی باعث شده است که مردان از نگاه، همسخن شدن و تماس مردان دیگر با زنی که تحت اختیار آنها است، جلوگیری کنند. مردان برای اعمال رذیلت‌های اخلاقی پیش‌گفته، به وضع و تشریع قانون حجاب پرداخته و اخلاق امساک‌گرایانه و رشک‌آمیز خود را «غیرت» و پذیرش و پیروی زن از قانون حجاب را «عفاف و پاکی» نامیده‌اند.

بررسی و نقد: در اینکه مرد، دارای غیرت بوده و نسبت به عفت و پاکی همسر خود دغدغه، حساسیت و تمایل ویژه دارد، جای هیچ‌گونه تردیدی نیست، همچنان که در این واقعیت که در سرشت و نهاد خود زنان، تمایل خاصی به عفاف وجود دارد، شکی نیست؛ ولی این تمایل که در مرد«غیرت» نامیده می‌شود با رذیلت‌های اخلاقی خودپرستی، بخل، انحصار‌طلبی و حسادت دارای تفاوت بنیادین از نظر ریشه، گونه، هدف و آثار است:

  1. از نظر ریشه و گونه‌شناسی، بخل و حسادت، نوعی غریزه و احساس‌های شخصی و فردی هستند که در منفعت‌طلبی آدمی ریشه دارند؛ ولی غیرت یک حس عالی اجتماعی و نوعی است که دست تدبیر آفرینش، آن را برای پاک ساختن جامعه و مشخص بودن و عدم اختلاط نسل‌ها، در فطرت بشر تعبیه کرده است. این تمایل و حساسیت، گرچه زحماتی را در پی دارد، همانند حساسیت و علاقه والدین نسبت به فرزند است که رنج و زحمت و هزینه‌های پروراندن فرزندان را آسان می‌کند. بدون شک اگر این علاقه و حساسیت ویژه مرد نبود و او از سلامت و پاکی نسل‌ها، حفاظت و پاسبانی نمی‌کرد، رابطه نسل‌ها با یکدیگر قطع می‌شد و هیچ پدری، فرزند خود و هیچ فرزندی، پدر خود را نمی‌شناخت و با قطع این ارتباط، اساس اجتماعی بودن بشر متزلزل می‌گردید. بدین‌سان ریشه حسادت را باید در خودخواهی جست‌وجو کرد و گونه آن را در میان غرایز فردی بازیافت، ولی خاستگاه غیرت را باید در فطرت عالی انسانی ریشه‌یابی کرد و گونه آن را در میان تمایل‌های اجتماعی و نوعی بازشناخت.
  2. هدف بخل و حسادت، حفظ منفعت شخصی و اختصاص یافتن مطلوب به خویشتن است و برآیند آن جلوگیری از بهره‌برداری دیگران از شیء مطلوب است؛ بدین جهت که استفاده دیگران، مانع یا مزاحم اختصاص یافتن مطلوب به استفاده شخصی او است؛ اما هدف غیرت، حفظ پاکی اجتماع و برآیند آن حساسیت نسبت به عفت و پاکی خود، همسر و همه زنان جامعه است.  

بر این اساس، همفکران راسل باید توجه کنند که برخلاف گفته وی، غیرت و حساسیت مرد نسبت به عفت و پاکی همسر خود، بخل و حسادت نیست؛ اولاً، هدف از این دغدغه و حساسیت، جلوگیری از مزاحمت یا منع دیگران برای اختصاص یافتن بهره‌برداری به شخص غیرتمند نیست؛ زن همچون ثروت یا کالایی نیست که حس انحصار‌طلبی آدمی از استفاده دیگران از آن ممانعت می‌کند، چون کامجویی جنسی یک فرد، همچون بهره‌برداری از ثروت نیست که مانع استفاده دیگران از آن شود و شاهد دیگر این مدعا آن است که کسانی که از نظر روحی به فضایل اخلاقی آراسته شده‌اند و از اراده اخلاقی مناسب‌تری برخوردارند و حس خود را مهار و کنترل کرده یا آن را از بین برده‌اند، نسبت به همسران خود حساس‌تر بوده و از احساس غیرت قوی‌تری برخوردارند، ولی کسانی که به گرداب شهوت فرو افتاده‌اند و تقوا و اراده اخلاقی خود را تضعیف کرده یا از دست داده‌اند، احساس غیرت در آنها ضعیف شده و نسبت به معاشرت خود با همسر دیگران یا معاشرت دیگران با همسر خود، حساسیتی نداشته و از آن رنج نمی‌برند. ثانیاً، برآیند غیرت‌ورزی، به همسر شخص غیرتمند اختصاص ندارد، بلکه بسیار فراگیرتر است و خود شخص و همه زنان جامعه را در بر می‌گیرد؛ زیرا انسان غیور، ناموس اجتماعی بشر را ناموس فردی خود تلقی می‌کند. انسان غیرتمند، آلودگی جنسی را برای خود و هیچ یک از افراد اجتماع برنمی‌تابد، ولی انسان حسود نسبت به آلودگی خود یا زنان دیگر حساسیتی ندارد. تأمل در سخن زیبای امیرمؤمنان(ع)، تفاوت غیرت و حسادت و بخل را بهتر روشن می‌سازد. امام علی(ع) می‌فرماید: انسان شریف و غیرتمند، هرگز به زنا مبادرت نمی‌ورزد[۱۳۲].

به راستی چرا انسان غیرتمند به زنا آلوده نمی‌شود؟ زیرا غیرت، یک شرافت و حساسیت انسانی، نسبت به طهارت و پاکی همه افراد جامعه است و انسان غیور همچنان که به آلودگی ناموس و همسر خود حساس است، به آلوده شدن اجتماع و ناموس افراد دیگر نیز حساسیت نشان می‌دهد. برابر این سخن عمیق روان‌شناختی، غیرت از سرشت عالی انسانی سرچشمه می‌گیرد؛ نه یک رذیلت اخلاقی یا امر قراردادی و وضعی و اقتراحی گفتنی است اگرچه حساسیت نسبت به همسر، در زن نیز وجود دارد، ولی چون انتساب فرزند به مادر همواره مشخص است و نیازی به حفاظت و پاسبانی ندارد، نمی‌توان حساسیت زن در این مورد را از گونه غیرت دانست و به احساس‌های اجتماعی او نسبت داد؛ بلکه این حساسیت بدان جهت است که زن از نظر تمایل می‌خواهد مطلوب و معشوق مرد باشد و او را عاشق خود سازد و در این راستا تلاش کند با جلوه‌گری، دلبری و خودنمایی و جلب نظر مرد، این مقام را به طریق انحصاری برای خود حفظ کند و از این رو وجود همسر دیگری برای شوهر خود را برنمی‌تابد. به همین جهت این حساسیت به زن دیگر شوهر، منحصر نمی‌شود؛ بلکه اغلب زنان، به توجه همسر خود به مادر و خواهر خودش نیز حساسیت نشان می‌دهند. بدین‌سان حساسیت زن در این مورد، به حسادت منتسب می‌شود، ولی این‌گونه انحصار‌طلبی در سرشت مردان وجود ندارد تا آن را حسادت بنامیم. گرچه ممکن است در برخی از مردان، حساسیت نسبت به همسر، آمیخته‌ای از غیرت و حسادت باشد.

اسلام اگرچه احساس غیرت در مرد را تأیید کرده و بر ضرورت حفاظت و پاکی نسل بشر تأکید ورزیده است، ولی ریشه و عامل اساسی و فلسفه تشریع حجاب و پوشش در اسلام از آن سرچشمه نمی‌گیرد و لااقل علت تشریع حجاب به آن منحصر نیست، بلکه علت تشریع پوشش و حجاب در اسلام، همان‌گونه که در پی خواهد آمد، تأمین سعادت و مصلحت فردی و اجتماعی و خانوادگی مرد و زن و جامعه بشری است و از جنبه‌های مختلفی برخوردار است.[۱۳۳].

تئوری تداوم تحقیر دوران عادت زنانگی (ریشه روانی)

برابر این فرضیه‌پردازی، زن از ابتدا نسبت به مرد به دلیل توهم نقص عضوی، عادت ماهانه و... احساس حقارت می‌کرده است و از دیرباز در بین بشر این تصور وجود داشته است که زن در ایام عادت، به نوعی پلیدی دچار می‌شود که باید از او اجتناب کرد؛ به همین جهت زن نیز در آن حالت خود را مخفی می‌کرده است. آن پندار غلط و این احساس حقارت و حالت مخفی‌سازی، رفته رفته امتداد یافته، سراسر زندگی اجتماعی زن را فراگرفته، در شکل حجاب و پوشش تبلور یافته و ظاهر شده است.

بررسی و نقد: این تئوری نیز بیانگر ریشه پوشش به صورت کلی و حجاب اسلامی به طور خاص نیست؛ زیرا اگر بر فرض بپذیریم که توهم نادرست پلیدی زن به هنگام عادت ماهیانه در میان برخی از اقوام و مذاهب وجود داشته و یا پیروان بعضی از مکتب‌ها همچون یهودیان و زرتشتیان با زن حایض همانند یک شیء پلید رفتار می‌کردند، آیا این تفکر نادرست و این نوع رفتار ناپسند، موجب پست‌انگاری، احساس حقارت و احساس نقص و شرم عضوی و مخفی‌سازی خود را در زن پدید آورده است و آن را در همه عرصه‌های زندگی زن بسط داده است؟ و آیا حجاب، تجلی آن احساس حقارت و نمود تداوم آن است؟ این سخنان ادعاهایی است که خرده‌گیران هیچ دلیلی برای اثبات آن ارائه نکرده‌اند. و بر فرض آنکه بپذیریم در برخی از مناطق و نزد بعضی از ملت‌ها ارتباطی بین آن نوع رفتار و این احساس و مسئله پوشش وجود داشته است، این نظریه نمی‌تواند بیانگر ریشه حجاب در کل جهان و به ویژه در دیدگاه مکتب اسلام باشد. اسلام هرگز عادت ماهیانه را پلیدی و موجب پستی و حقارت زن نمی‌داند تا حجاب و پوشیدگی را به خاطر آن پستی و حقارت، بر زن واجب سازد. از نظر اسلام، به تصریح قرآن کریم، عادت ماهیانه نوعی رنج و بیماری تن است[۱۳۴] و در ا و در اصطلاح فقیهان مسلمان، زن حایض، «مُحدِث» است؛ یعنی همچون انسان فاقد وضو و غسل است که در حالت حدث از ادای نماز و روزه محروم است.

گفتنی است برابر فقه اسلامی، حالت حَدَث تنها به زن اختصاص ندارد، بلکه مردان نیز برخی از مواقع همچون حالت جنابت و...، مُحدِث و دارای احکام خاصی می‌شوند. همچنین حالت حدث، با غسل و وضو مرتفع می‌شود و هرگز به معنای پلیدی ذاتی مورد ادعای این نظریه‌پردازان نیست. به همین دلیل در فقه اسلامی، برای زن در هنگام عادت ماهیانه، وضو ساختن در وقت نمازها و به مقدار نماز، رو به قبله نشستن و ذکر خداوند متعال را بر زبان جاری ساختن و نیایش با پروردگار متعال هستی، دانسته شده است و تلاوت قرآن بر زن حایض حرام نیست، بلکه مکروه است و تنها از ثواب کمتری برخوردار است. به علاوه اگر نیک بنگریم آنچه در پوشش زن تجلی یافته است، حیا و امتناع ظریفانه از ابتذال و کار زشت و گران فروشی طبیعی زنان است، نه احساس حقارت، عدم شخصیت و عدم قدرت اظهار وجود[۱۳۵].[۱۳۶].

حجاب؛ مخالفان، ایرادها و اشکال‌ها

مخالفان حجاب و پوشش، انگیزه یکسانی ندارند و ایراد و اشکالات آنها نیز بر یک گونه و به دیگر سخن همگن و همگون نیست؛ برخی به دلیل ضعف اطلاعات و کمی مطالعه و عده‌ای از سر غفلت یا به دلیل اغوا و فریب یا تحت تأثیر تبلیغات گسترده جهانی، یا به خاطر جاذبه‌های موهوم و زیبا انگاشتن بی‌حجابی، با پوشش و حجاب دینی به مخالفت برخاسته، ایرادها و اشکالاتی را مطرح ساخته‌اند. برخی از مخالفان حجاب – همان‌طور که بعضی از متفکران مغرب زمین همچون ویل دورانت مطرح ساخته‌اند - هدف‌های دیگری را دنبال می‌کنند؛ برداشتن مانع استثمار جنسی برای شهوت‌رانی و سوء استفاده از زنان[۱۳۷]، بهره‌کشی از نیروی جاذبه و زیبایی و قدرت افسون‌گری زن در تسخیر و مسخ اندیشه و اراده‌ها برای تحمیل مصرف انبوه کالاهای تولیدی مازاد بر نیاز و سودجویی اقتصادی[۱۳۸]، تخدیر و بی‌حس کردن اجتماعات انسانی، انحطاط اخلاقی جوانان، تضعیف اراده و ایجاد رکود در فعالیت اجتماعی، به نفع استعمار سیاسی جهانی[۱۳۹] از هدف‌های مهم این گروه است. آنان برای کامیابی، ایجاد یا افزایش بازار مصرف یا هدف‌های سلطه‌جویانه سیاسی، محیط اجتماع را به محیط التذاذ جنسی تبدیل و در نتیجه تضعیف نیروی اخلاقی و ارادی، ارزشمندسازی ستارگان سینمایی و امور هنری، کاستی گرفتن جاذبه مسائل علمی و حتی فرار از تحصیل و مدرسه و کاهش بازده تحصیلی، فروپاشی نظام خانواده، دزدی‌های خانوادگی، افزایش تمرد، عصیان، اعتیاد و مصرف مشروبات الکلی، بزهکاری و جنایات عشقی در نسل جوان و افزایش کار پلیس و دادگستری را رقم زده‌اند[۱۴۰].

بهتر است به جای بررسی تفصیلی انگیزه‌های غیر علمی، سودجویانه و استعماری، هر چند درخور تأمل و مقابله است، در ادامه به بررسی سخن و استدلال آنان بپردازیم.

حجاب، عملی بدون منطق

نخستین خرده‌ای که بر حجاب گرفته‌اند، این است که منشأ پوشش و ریشه پیدایش حجاب، یا اندیشه ریاضت و رهبانیت‌گرایی بوده است که تفکری غلط و باطل است و یا عدم امنیت و غارتگری زورمداران ستمگر که از میان جوامع کنونی رخت بربسته است و یا استثمار نیروی زن به دست شوهر و مرد خانواده که در دوران معاصر زن به استقلال اقتصادی دست یافته است و یا حسادت و خودخواهی مرد که نوعی رذیلت و ناهنجاری اخلاقی است و باید با آن مبارزه کرد و یا اعتقاد به پلیدی زن به هنگام عادت زنانگی و ادامه تحقیر او پس از آن دوران که از باورهای خرافی است؛ پس حجاب در دوران معاصر، کاری بی‌منطق است و دلیل معقولی ندارد. در مباحث پیش‌گفته، فرضیه‌سازی‌های فوق، بررسی و نقد شد و فلسفه حجاب اسلامی و منطق معقول آن از جنبه‌های گوناگون روانی، خانوادگی، اجتماعی و افزون ساختن ارزش و جایگاه زن تبیین گردید و مواهب و آثار حجاب مورد اشاره قرار گرفت.[۱۴۱].

حجاب، نماد سلب حق آزادی

برخی از مخالفان، حجاب را خانه نشین ساختن، زندانی کردن و اسارت زن پنداشته و بر اساس گفتمان غالب جهان معاصر، آن را نماد سلب حق آزادی و حتی نوعی توهین به حیثیت زن و مغایر با مفاد اعلامیه حقوق بشر مبنی بر احترام به کرامت و حیثیت و شرف انسانی تلقی کرده و در نتیجه آن را ستمی آشکار نسبت به زن معرفی کرده‌اند. بدون تردید، آزادی یکی از نعمت‌های ارزشمند و بی‌بدیلی است که خداوند آن را به بشریت ارزانی داشته و رهبران الهی برای تحقق آن، کوشش بسیار کرده و در این راه، رنج‌های بسیار و زحمات فراوانی متحمل گشته‌اند. اگر چه آزادی، نیاز اساسی تکامل بشر است، ولی نمی‌توان و نباید به اسم آزادی، گرفتار هرج و مرج شد؛ بلکه بشر به قوانینی نیاز دارد که زندگی خویش را در پناه آن سامان بخشد و حیات خود را بر اساس آن منظم سازد. این قوانین اگرچه برای انسان محدودیت‌هایی را ایجاد می‌کند و مطابق آن، انسان نمی‌تواند در هر شرایطی و به هر صورتی، هر چه اراده می‌کند، انجام دهد، ولی رعایت آنها برای ادامه حیات فردی و اجتماعی بشر ضروری است. برای نمونه قوانین بهداشتی یا قوانین مربوط به راهنمایی و رانندگی، انسان را محدود می‌کند، ولی هرگز نمی‌توان آنها را مغایر آزادی دانست.

حجاب مانند دیگر قوانین ضروری است که سلامت روحی و جسمی فرد و جامعه در گرو رعایت آن است. حجاب اگرچه همانند دیگر قوانین، محدودیت‌هایی را به همراه دارد، ولی مغایر آزادی نیست، بلکه جامعه بشری را از بردگی مُد و مُدسازان و هوا و هوس‌های نفسانی و انحرافات جنسی، رهایی داده و به آزادی فکری و روانی او کمک می‌کند. در مقابل، بی‌حجابی اگرچه به ظاهر، فرار از محدودیت پوشش است، ولی مصداق آزادی نیست، بلکه بردگی فرهنگی و زمینه سلطه سیاسی و استثمار اقتصادی و حاکمیت استعمارگران را فراهم می‌سازد. به راستی، اگر رعایت پاره‌ای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت، روش خاصی را اتخاذ کنند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند، نمی‌توان و نباید با فرو بستن چشم انصاف، آن را «زندانی کردن» یا «بردگی» نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل آزادی فرد معرفی کرد. البته ممکن است برخی از قوانین و مقررات مربوط به پوشش یا شکل اجرایی آن در پاره‌ای از کشورها، سخت‌گیرانه باشد، ولی هیچ ربطی به حجاب اسلامی ندارد؛ زیرا پوشش اسلامی وظیفه‌ای دینی، اجتماعی و تشریعی الهی است نه دستوری که از ناحیه مردان بر زن تحمیل شده باشد. به همین جهت، نه تنها تجاوز به حق طبیعی زن محسوب نمی‌شود، بلکه بر عکس، حیثیت و شرافت انسانی زن، اقتضا می‌کند که او با حجاب و متین باشد و همین پوشیدگی، موجب فزونی کرامت و احترام زن شده، او را از تعرض افراد منحرف و فاقد اخلاق مصون نگه داشته و می‌دارد.

به راستی آیا لزوم راه رفتن با متانت و وقار و وجوب لباس پوشیدن به گونه‌ای که باعث تحریک و تهییج نشود و سخن گفتن بدون طنازی و عشوه‌گری به صورتی استوار و غیر آهنگین و داشتن ژست‌های طهارت‌مدار و حضور بدون ناز و کرشمه زن و به دیگر سخن، آیا رعایت حریم عفاف، با شرافت، حیثیت، کرامت و آزادگی انسانی زن سازگارتر است یا راه رفتن، لباس پوشیدن، سخن گفتن و ادا و اطوار و ژست‌هایی که عملاً دیگران را به سوی خود دعوت می‌کند؟ لباس‌هایی که افراد را تحریک می‌کند و با زبان بی‌زبانی می‌گوید: به دنبال من بیا، به لباس و زینت و زیبایی‌هایم توجه کن و از آن ستایش نما؟ فساد اخلاق، تباهی نسل و نابود شدن وقت و ثروت و... را در پی دارد؟ هیچ فقیه مسلمانی، بیرون رفتن زن از خانه یا مشارکت و حضور اجتماعی یا آموختن علم و فن و هنر و خرید و فروش را برای زن حرام ندانسته است، بلکه تنها بر پوشیدگی، عدم خودنمایی و تحریک‌آمیز نبودن حضور وی و رعایت مصالح خانوادگی و جلب رضایت همسر برای خارج شدن از خانه تأکید ورزیده‌اند. اگرچه به ظاهر مسئله پوشش زن، بدین‌گونه مطرح می‌شود که «آیا بهتر آن است که زن آزاد باشد یا با رعایت حجاب، محدود شود» ولی سیمای حقیقی این مسئله، آن است که آیا مرد حق دارد از حداکثر تمتعات به استثنای آمیزش جنسی، در مورد هر زنی، در هر محفلی برخوردار باشد و آیا زنان مجاز هستند مردان را در این امر یاری رسانده، کامیاب سازند یا آنکه کامجویی باید به محیط خانوادگی و در کادر قانونی ازدواج منحصر شود و در محیط اجتماع و از غیر همسران، ممنوع باشد؟[۱۴۲].[۱۴۳].

حجاب، عامل رکود فعالیت‌ها

از موضع خرده‌گیری بر پوشش برخی می‌گویند که زن همانند مرد دارای ذوق، فکر و استعداد کار و فعالیت‌هایی است که آفرینش در وجود زن قرار داده و باید به ثمر برسد؛ ولی حجاب و پوشش، سبب تعطیل یا رکود فعالیت‌های زن می‌شود و نه تنها به زیان زنان جامعه و ستم بر آنان است، بلکه به زیان جامعه بشری نیز هست. باید پذیرفت که این ایراد به برخی از سخت‌گیری‌های متداول میان اقوام و مکتب‌های غیر اسلامی وارد است، ولی از پوشش اسلامی زن کاملاً دور است؛ زیرا حجاب اسلامی هرگز به معنای حبس زن در خانه، جلوگیری از مشارکت و حضور وی در عرصه‌های مختلف و ممانعت از بروز و فعلیت استعدادهای زن نیست؛ بلکه همان‌گونه که به صورت مکرر ارائه شد، به معنای اختصاص یافتن لذت‌های جنسی به محیط خانوادگی و همسر قانونی و شرعی و پاک‌سازی محیط اجتماعی از آن است.

چنین حجابی، نه تنها نیروی کار زن را فلج نمی‌کند، بلکه موجب تقویت نیروی کار همه افراد اجتماع نیز هست، متمرکز ساختن تمتعات جنسی به خانواده و همسر قانونی و نیالودن محیط جامعه به آن، نیروی ذهنی، توان علمی و عملی و فرصت‌ها را به فعالیت‌های مفید معطوف می‌سازد؛ ولی کنار نهادن پوشش و پراکندن طنازی و عشوه‌گری در جامعه، توجه و توان را به سوی زیبایی، آرایش و لباس این و آن جلب می‌کند[۱۴۴]. بدین جهت اسلام می‌گوید: اگر بنا است اجتماع بیرون، محیط امن و آرامش و محیط کار و فعالیت، باشد، باید کامیابی‌های جنسی مطلقاً از محیط اجتماعی کنار نهاده شود و فقط به محیط خانواده اختصاص یابد. حجاب اسلامی، عامل آزادسازی زن و مرد و محیط اجتماعی از توجه به سکس و زمینه‌ساز روابط مناسب انسانی زن و مرد و فعالیت اقتصادی بهتر و تلاش و فعالیت خالص و ناآمیخته با مسائل جنسی است. و برعکس نیمه برهنگی، خود آرایی و مدگرایی که با صرف وقت و تحمیل هزینه فراوان بر اقتصاد کشور و انحراف و آمیختگی محیط کار، موجب چشم چرانی و تحریک حس هوس بازی و شکارچی‌گری مرد شده و ذهن و فکر و اراده او را به این عرصه متوجه می‌کند و در نتیجه از توانایی، کیفیت و بازدهی فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی همگان می‌کاهد. اسلام چون نمی‌پسندد که زن به صورت موجودی مهمل و بی‌کار، موجب استهلاک ثروت و فاسد کننده اخلاق اجتماع و تخریب کننده بنیان خانواده درآید، حجاب اسلامی را تشریع کرده است.[۱۴۵].

حجاب، عامل افزایش التهاب‌ها

برخی با استناد به این اصل که «انسان نسبت به آنچه او را از آن بازدارند، حریص و آزمندتر می‌شود» این تحلیل را مطرح ساخته‌اند که ایجاد هر گونه حریم میان زن و مرد حرص و ولع به مسائل جنسی را بیشتر می‌کند و اشتیاق و التهاب در این عرصه را افزون‌تر می‌سازد. به علاوه، سرکوب غرایز و به ویژه سرکوب غریزه جنسی، موجب انواع اختلال‌های روانی و بیماری‌های روحی می‌شود. پس باید با برداشتن قیود اجتماعی و کنار نهادن پوشش و حجاب، از التهابات غریزه جنسی و اختلال‌های ناشی از آن جلوگیری کرد. ایراد فوق که از استناد به یک اصل، تحلیل، نتیجه‌گیری و توصیه تشکیل شده است، با چالش‌های جدی ذیل مواجه است:  

  1. اگر چه اصل «انسان نسبت به آنچه او را از آن بازدارند، آزمندتر می‌شود» تا حدودی صحیح است، ولی استناد به آن، در خرده‌گیری بر حجاب، نادرست است؛ زیرا این اصل در جایی قابل طرح است که با عرضه مطلوب یک غریزه و تزیین آن، غریزه‌ای تهییج و تحریک شود؛ سپس از دستیابی آن غریزه به مطلوبش، ممانعت و جلوگیری شود، اما اگر از ابتدا امری عرضه نشود، یا درست و نه به صورت تحریک‌آمیز عرضه شود، حرص و ولع نسبت بدان کمتر به وجود خواهد آمد. بر این اساس، لزوم حجاب و پوشش در جامعه همراه با تسهیل ازدواج، تنها طرح صحیح و تنها راه مواجهه درست با غریزه جنسی است.
  2. برخلاف یک‌سونگری تحلیل خرده‌گیران فوق که تنها عامل التهاب غریزه جنسی را پوشش و ایجاد هر گونه حریم معرفی نموده‌اند، برداشتن حریم و پوشش نیز یکی از عوامل اساسی التهاب غریزه جنسی است[۱۴۶]؛ زیرا چنان که پیش‌تر اشاره شد، غریزه جنسی از نظر تمایل روحی دو جنس به یکدیگر از نیازهای طبیعی عمیق، دریاصفت و هیجان‌پذیری است که با عرضه و تحریک، نه تنها ارضا و سیر نخواهد شد، بلکه تشدید و شعله‌هایش فروزان‌تر خواهد شد[۱۴۷]. شگفت آنکه ایراد کنندگان فوق، که خود نیز اعتراف کرده‌اند: «عطش روحی در مسائل جنسی، غیر از حرارت جسمی است؛ آنچه با عرضه و ارضا، تسکین می‌یابد، حرارت جسمی است نه عطش روحی»[۱۴۸]. چگونه چشم فروبسته، به این یک سونگری دچار شده‌اند؟ پس به به اعتراف خودشان، التهاب غریزی نه تنها برآیند حجاب نیست، بلکه بی‌حجابی آن را بیشتر دامن می‌زند.
  3. چالش دیگر، توصیه به برداشتن قیود اجتماعی و کنار نهادن پوشش است؛ در حالی که این اقدام، آتش طلب را شعله‌ورتر ساخته، آن را به صورت عطش روحی و حرص و آز در می‌آورد؛ این آزمندی هرگز مقتضای غریزه جنسی و برخاسته از تمایل طبیعی آن غریزه نیست؛ بلکه از شئون حس تملک است و یا آمیخته‌ای از دو غریزه ارضانا پذیر شهوت جنسی و حس تملک است.

این حس و عطش و آزمندی که با کمال تأسف در صاحبان حرمسراهای پیشین وجود داشته و در اغلب ثروتمندان و حتی غیر پولداران عصر ما نیز به وجود آمده است، با دیدن صحنه‌های مهیج و تحریک آمیز، بیشتر و بیشتر می‌شود.

به راستی مگرنه آن است که در دنیای غرب، زنان حجاب را کنار نهاده‌اند و کشورهای شرقی فرنگی مآب هم بی‌حجابی و بدحجابی را تجربه کرده و می‌کنند؟ آیا برآیند این تجربه مغرب، زمین، چیزی جز پدید آمدن حالت سیر ناشدنی مرد از زن و زن از مرد است؟ یا به تعبیر دیگر آیا پیامدی جز جنون جنسی در پی داشته است؟ این نوع از عطش که تمایل به تنوع دارد، از یکی سیر می‌شود و متوجه دیگری می‌گردد و افزون بر آن به همجنس‌گرایی نیز روی می‌آورد و آیا این نشان دهنده تشدید التهاب غریزه جنسی جوانان غربی و شرقی نیست؟ چرا در مغرب زمین که هیچ مانعی در برابر انواع لذت‌ها وجود ندارد و دسترسی به جنس مخالف بسیار سهل و آسان گشته، همجنس بازی از مشرق زمین رایج‌تر، بلکه به استناد مطالبات مردمی، قانونی هم شده است و چنان عادی‌سازی شده که دیگر التهاب و انحراف جنسی هم محسوب نمی‌شود؟[۱۴۹]. اشتباه هم‌اندیشان فروید در این است که پنداشته‌اند تنها راه آرام کردن غرایز، ارضا و اشباع بی‌حد و حصر آنها است؛ در حالی که برای آرامش غریزه دو چیز لازم است: یکی ارضای غریزه در حد نیاز طبیعی و دیگری جلوگیری از تهییج و تحریک آن. در این راستا جالب آن است که فروید که در ابتدا طرفدار سرسخت آزادی در ارضای غریزه جنسی بود، در نهایت خود متوجه شد که به خطا رفته است. بنابراین پیشنهاد کرد که باید غریزه جنسی را از راه خاص خودش به مسیر دیگری منحرف کرد و به مسائل علمی و هنری نظیر نقاشی و غیره منعطف ساخت و طرفدار تصعید غریزه شد[۱۵۰].

این اشتباه بزرگی است که برخی بپندارند غریزه جنسی با آزاد ساختن روابط جنسی ارضا می‌شود. هرگز چنین نیست. این سخن که «عدم دسترس به جنس مخالف، البته در حد نیاز طبیعی، موجب التهاب و انحراف می‌شود و مبارزه و سرکوب غرایز، اختلال‌زا و عقده‌آفرین است و ناکامی، به ویژه ناکامی جنسی، عوارض وخیم و ناگواری دارد» سخنی درست است، ولی راه ارضای غریزه جنسی، تبدیل همه عرصه‌های اجتماعی به محیط کامجویی و تشویق خودآرایی، خودنمایی، معاشرت‌های بی‌بند و بار و آزاد نیست؛ بلکه برای برآوردن و ارضای این نیاز، باید شرایط ازدواج قانونی را تسهیل و آسان کرد. به همین جهت، اسلام ازدواج را تشویق و ترغیب کرده است[۱۵۱]. کنار نهادن حریم و برداشتن پوشش، افزون بر تشدید التهاب غریزی و اختلالات روانی ناشی از آن، پیامدهای زیانبار دیگری همچون بلوغ، فرسودگی و پیری‌های زودرس، فساد انبوه، هدر دادن استعدادها و سرمایه‌های فردی و اجتماعی، کاهش توجه به ارزش‌های انسانی و اخلاقی با متوجه ساختن اذهان به زیبایی‌های جسمی، نابود ساختن و میراندن عشق به مفهوم واقعی، تنوع‌طلبی، هرزه و بی‌بند و بار کردن طبیعت آدمی را هم در پی دارد[۱۵۲].[۱۵۳].

غیر عملی بودن حجاب

برخی به استناد وضعیت و سازوکار زندگی ماشینی و نظام کنونی زندگی اجتماعی که ارتباط همکاری، فعالیت مشترک و درهم آمیخته زن و مرد را در مجامع، ادارات، دانشگاه‌ها و دیگر مراکز عمومی ناگزیر ساخته است، رعایت حجاب در عصر حاضر را غیرعملی معرفی کرده‌اند. آنان سستی نظام خانوادگی و راه یافتن فساد در آن را معلول آزادی زن دانسته و آزادی زن را پیامد جبری زندگی صنعتی و پیشرفت علم و تمدن معرفی کرده‌اند که چاره‌ای جز تن دادن به آن نیست.

اولاً، وضعیت نابسامان کنونی، پیامد اجباری زندگی ماشینی و روش انحصاری نظام نوین اجتماعی نیست؛ بلکه تنها یکی از روش‌های ممکن و گونه‌ای از گونه‌های مختلف زندگی اجتماعی در دوران معاصر است که متأسفانه به تقلید از اروپاییان، در نقاط مختلف رواج یافته است. اینکه برخی از متفکران مغرب زمین گفته‌اند: «آزادی زن از عوارض انقلاب صنعتی است» مقصودشان آن بوده که زنان کارگران ارزان‌تری بودند و کارفرمایان، آنان را بر مردان سرکش سنگین قیمت ترجیح می‌دادند. اینها کارخانه‌داران وطن پرست قرن نوزدهم انگلستان بودند که ناآگاهانه برای خانه براندازی توطئه کردند[۱۵۴].

بنابراین هر چند زندگی ماشینی و صنعتی بر روابط زن و مرد و امور مربوط به خانواده مؤثر بوده است، ولی عوامل وضع نابسامان کنونی آن سامان، قوانین سخت‌گیرانه و رس و رسوم و عادت‌های افراط‌گرایانه پیشین، سودجویی کارتل‌های اقتصادی، افکار بی‌اساس و تخریب‌گر برخی از فیلسوفان مادی‌گرا و لذت‌اندیش آن سرزمین و هدف‌های استعماری و استثماری نظام سرمایه و سلطه بوده است[۱۵۵].

ثانیاً، توجه اخیر اروپا و آمریکا به ایجاد مراکز جداگانه و کنار نهادن اختلاط زن و مرد در حمل و نقل، ورزشگاه، مراکز علمی و... به منظور ارتقای سطح فراگیری، افزایش کارآمدی و ایجاد امنیت، نشان می‌دهد اختلاط و درهم تنیدگی معاشرت‌های زن و مرد، از لوازم و تنها روش زندگی در عصر تکنولوژی و پسامدرن نیست. ثالثاً، تجربه ایران اسلامی در مشارکت کم نظیر زنان در عرصه‌های گوناگون انقلاب اسلامی و ایجاد مراکز و واحدهای اختصاصی فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی و درمانی برای زنان[۱۵۶]، ثابت کرد که حفظ حجاب و رعایت حریم عفاف، همراه با حضور و مشارکت زن، نه تنها ممکن و عملی است، بلکه منطقی و ضروری است؛ تنها در این صورت است که زنان شخصیت واقعی خود را بازیافته و نقش و تأثیر اجتماعی خود را ایفا کرده و به نام مشارکت، آزادی و مساوات و... ابزار بازیچه و احیاناً وسیله اطفای شهوت مردان قرار نخواهند گرفت[۱۵۷].[۱۵۸].

منابع

پانویس

  1. جوهری، الصحاح، ۱/۱۰۷؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۹۶؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۳۴۳.
  2. معین، فرهنگ فارسی، ۱/۱۳۴۰؛ عمید، فرهنگ فارسی، ۱/۷۷۹.
  3. نور، ۳۱؛ احزاب، ۵۹.
  4. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۹۸.
  5. فراهیدی، کتاب العین، ۶/۱۳۲؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۹۹؛ طریحی، مجمع البحرین، ۲/۲۴.
  6. زمخشری، الکشاف، ۳/۵۵۹.
  7. جوهری، الصحاح، ۲/۸۳۰؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۵/۴۴۴.
  8. حلی، تحریر الاحکام، ۳/۴۱۹؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ۷/۲۰–۳۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۹/۶۳–۱۰۲.
  9. «ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند» سوره اعراف، آیه ۲۷.
  10. طبرسی، مجمع البیان، ۴/۶۳۲.
  11. طبرسی، مجمع البیان، ۴/۶۲۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۶/۱۴۸.
  12. حجازی، زن تاریخ، ۱۵۲، ۱۸۰ و ۲۴۹.
  13. دورانت، تاریخ تمدن، مشرق‌زمین گاهواره تمدن، ۱/۴۳۳–۴۳۴.
  14. دورانت، تاریخ تمدن، یونان باستان، ۲/۳۴۰.
  15. کتاب مقدس، اشعیاء، ب۳، ۱۶–۲۶؛ پیدایش، ب۲۴، ۶۴–۶۵؛ تثنیه، ب۲۲، ۵؛ کهن، گنجینه‌ای از تلمود، ۱۷۸–۱۷۶.
  16. کتاب مقدس، رساله اول پولس به قرنتیان، ب۱۱، ۶ و ۱۵.
  17. دورانت، تاریخ تمدن، ۴/۱۱۲۳.
  18. نور، ۳۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۷/۲۱۷ و ۸/۵۵۸؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۴/۴۷۱ و ۱۷/۳۱۳.
  19. نجفی، جواهر الکلام، ۲/۲؛ امام‌ خمینی، الطهاره، ۲۸۵؛ امام‌ خمینی، استفتائات، ۳/۲۵۳.
  20. «ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن بگو چادرها یشان را بر خویش نیک بپوشند ؛ این (کار) برای اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیک‌تر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۹.
  21. «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابسته‌ای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاه‌های زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده می‌دارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۱.
  22. طوسی، التبیان، ۷/۴۳۰؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴/۱۲۵.
  23. «ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن بگو چادرها یشان را بر خویش نیک بپوشند ؛ این (کار) برای اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیک‌تر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۹.
  24. طبرسی، مجمع البیان، ۸/۵۸۰.
  25. «ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند و (نیز) جامه‌ای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری ، بهتر است؛ این از آیات خداوند است باشد که آنان در یاد گیرند» سوره اعراف، آیه ۲۶.
  26. «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاک‌تر است، بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره نور، آیه ۳۰.
  27. کلینی، الکافی، ۵/۵۱۹.
  28. کلینی، الکافی، ۵/۵۵۹.
  29. کلینی، الکافی، ۵/۵۵۹.
  30. حلی، تحریر الاحکام، ۳/۴۱۹؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ۷/۲۰–۳۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۹/۶۳–۱۰۲.
  31. ابن‌ادریس، السرائر، ۱/۲۶۰؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱/۱۶۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ۸/۱۶۲–۱۷۵ و ۱۸/۲۴۲.
  32. مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۴۳۳.
  33. مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۶/۲۹۱.
  34. مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۶/۲۸۱–۲۸۳.
  35. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۸.
  36. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۱–۲۳۳.
  37. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۶–۱۴۱.
  38. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۹۳–۳۹۵.
  39. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۵۰۲؛ امام‌ خمینی، استفتائات، ۸/۵۷۵–۵۷۹.
  40. امام‌ خمینی، استفتائات، ۸/۵۷۸–۵۷۹.
  41. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۴۹۴؛ امام‌ خمینی، استفتائات، ۸/۴۸۳.
  42. فاضل هندی، کشف اللثام، ۳/۲۲۷ و ۷/۲۵، ۳۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۸/۱۶۴ و ۲۹/۹۶.
  43. امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۲۹۲؛ امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۷؛ فاضل لنکرانی، ۵۵۹.
  44. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۱.
  45. احزاب، ۵۹؛ نور، ۳۱.
  46. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۰/۱۹۰–۲۰۷.
  47. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۳۱۶–۳۱۸.
  48. امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۲۹۲.
  49. نجفی، جواهر الکلام، ۸/۱۶۳.
  50. امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۲۹۳؛ امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۱۷؛ امام‌ خمینی، استفتائات، ۳/۲۴۷ و ۲۵۲.
  51. ابن‌حمزه، الوسیلة الی نیل الفضیله، ۸۹.
  52. حلی، منتهی المطلب، ۴/۲۷۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۸/۱۶۹؛ همدانی، مصباح الفقیه، ۱۰/۳۸۹.
  53. بنی‌هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ۲/۴۸۸.
  54. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۷؛ امام‌ خمینی، توضیح المسائل، ۱۲۷.
  55. امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۲۹۲؛ بنی‌هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ۱/۴۸۰.
  56. «و بر زنان از کار افتاده‌ای که امید زناشویی ندارند گناهی نیست که پوشش خود را وانهند بی‌آنکه زیورنمایی کنند و پاکدامنی پیشه کردن (و پوشش داشتن) برای آنان بهتر است و خداوند شنوایی داناست» سوره نور، آیه ۶۰.
  57. نجفی، جواهر الکلام، ۲۹/۸۵–۸۶.
  58. امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۸.
  59. ابن‌ادریس، السرائر، ۱/۲۶۰–۲۶۱؛ حلی، تبصره، ۴۰؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ۳/۲۳۵.
  60. لباسی که در شأن کسی نباشد و موجب انگشت‌نما شدن وی شود.
  61. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۰؛ امام‌ خمینی، استفتائات، ۳/۲۵۴.
  62. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۱.
  63. خویی، توضیح المسائل، ۴۳۵؛ منتظری، رساله توضیح المسائل، ۴۵۴.
  64. امام‌ خمینی، توضیح المسائل، ۳۸۴؛ امام‌ خمینی، استفتائات، ۳/۲۶۲.
  65. بنی‌هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ۲/۴۸۵.
  66. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۱.
  67. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۴۹۱–۴۹۲؛ امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۷.
  68. امام‌ خمینی، استفتائات، ۸/۴۹۱.
  69. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۴۹۳؛ امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۷؛ امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۱.
  70. محقق داماد، کتاب الصلاة، ۱/۳۶۹؛ بهجت، توضیح المسائل، ۳۸۵.
  71. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۴۹۳؛ اصفهانی، وسیلة النجاة، ۳۰۴–۳۰۵.
  72. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۳.
  73. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۳.
  74. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۴۹۶؛ امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۸–۹۶۹؛ امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۲.
  75. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۴۹۷؛ امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۲.
  76. امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۷؛ امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۳؛ امام‌ خمینی، توضیح المسائل، ۳۸۴.
  77. امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۲۱۳.
  78. امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۲۳۹.
  79. امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۲۸۳.
  80. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۸.
  81. امام‌ خمینی، صحیفه، ۳/۳۰۰، ۳۴۳ و ۵/۳۷۰.
  82. امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۳۵۶–۳۵۷ و ۱۰/۴۸۹ و ۱۷/۳۵۹–۳۶۰.
  83. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۱ و ۳۳۲.
  84. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۴–۲۷۵ و ۱۴/۱۹۶.
  85. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۵۲۱ و ۵۴۱.
  86. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۵۴۱.
  87. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۴.
  88. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۷.
  89. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۵۲۰.
  90. امام‌ خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۰، ۵/۱۸۳ و ۲۹۴.
  91. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۳۱.
  92. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۲.
  93. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۹۶.
  94. امام‌ خمینی، صحیفه، ۸/۳۳۹.
  95. امام‌ خمینی، استفتائات، ۳/۲۵۳.
  96. امام‌ خمینی، استفتائات، ۳/۲۵۵.
  97. امام‌ خمینی، استفتائات، ۳/۲۴۷.
  98. امام‌ خمینی، استفتائات، ۳/۲۵۴.
  99. امام‌ خمینی، استفتائات، ۳/۲۵۳–۲۵۴.
  100. امینی و شفیعیان حیدری، مقاله «حجاب و نگاه»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۷۷.
  101. لسان العرب، ج۱، ص۲۹۸.
  102. فرهنگ معین متوسط، ج۱، ۱۳۴۰، فرهنگ عمید متوسط، ج۱، ص۷۷۹.
  103. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۳۰.
  104. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۱۸.
  105. داستان راستان، ج۱، ص۱۹۷.
  106. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۳، ص۱۳۹.
  107. واژه حجاب در اصطلاح عرفان، هر چیزی است که مانع از تجلی حضرت حق بر بنده شود؛ سجادی، اصطلاحات عرفانی، التعریفات جرجانی، ص۵۶.
  108. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۱۹.
  109. ویل دورانت تاریخ تمدن، ج۱۲، ص۳۰؛ شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۳۸۵.
  110. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، صص۳۸۵-۳۹۱.
  111. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۵، ص۳۸۵. برای توضیح بیشتر به پس‌گفتار نگارنده در همین کتاب مراجعه کنید.
  112. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۲۱.
  113. ویل دورانت؛ لذات فلسفه، ص۱۲۹؛ المرئه و فلسفه التناسلیات، صص ۲۷۸، ۲۸۰ و ۲۸۹.
  114. ویل دورانت؛ لذات فلسفه، ص۱۲۹، شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۲۲.
  115. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۲۲.
  116. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۲۱.
  117. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۲۲.
  118. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، صص ۳۹۵ و ۳۹۶.
  119. برتراند راسل زناشویی و اخلاق، ص، ۳۰؛ شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۳۹۷.
  120. وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۷۷؛ شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۰۰.
  121. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۱۳۳.
  122. وسائل الشیعه، ج۳، ص٣؛ شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۰۳.
  123. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۰۳ و ۶۳۰.
  124. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۲۶.
  125. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۲۹.
  126. ویل دورانت؛ لذات فلسفه، ص۱۳۶.
  127. «مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای» سوره نساء، آیه ۳۲.
  128. وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ «و هر دهشی بکنید و هر نذری بجای آورید خداوند آن را می‌داند؛ و ستمگران را یاوری نیست» سوره بقره، آیه ۲۷۰؛ طلاق، آیه ۶.
  129. يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارث‌بر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیم‌ها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که می‌کند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمی‌یابید کدام‌یک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضه‌ای است از سوی خداوند بی‌گمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید و اگر ایشان را نمی‌پسندید (بدانید) بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است» سوره نساء، آیه ۱۹.
  130. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید و اگر ایشان را نمی‌پسندید (بدانید) بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است» سوره نساء، آیه ۱۹؛ وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا «و اگر بر آن بودید که همسری جایگزین همسری (که دارید) کنید، و به یکی از ایشان دارایی فراوانی داده بوده‌اید، چیزی از آن را باز مگیرید، آیا با دروغ بافتن و گناهی آشکار آن را باز می‌ستانید!» سوره نساء، آیه ۲۰.
  131. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۳۰.
  132. نهج البلاغه، حکمت ۳۰۵.
  133. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۳۳.
  134. وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ «و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
  135. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۵، ص۲۹۷.
  136. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۳۷.
  137. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۷۹.
  138. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، صص ۳۱ و ۳۲.
  139. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، صص ۴۴۰ و ۴۴۱. اقوام و ملت‌هایی که تصمیم می‌گیرند روح مذهب و اخلاق و شهامت و شجاعت و مردانگی را در ملتی دیگر بکشند، وسایل عیاشی و شهوت‌رانی و سرگرمی‌های نفسانی آنها را فراهم و تکمیل می‌کنند: (ر.ک: شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۴۰۳). اهداف خطرناک استعماری و استعبادی «برده‌سازی» که با نقشه‌های دقیق خود برای بی‌ریشه کردن و پوچ و پوک کردن انسان‌ها طرح‌های خطرناک می‌ریزد، طرفدار آنارشیسم جنسی، شکستن حریم‌ها، به هم ریختن نظم و انضباط عاطفه جنسی هستند (ر.ک: شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۵، ص۳۳).
  140. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۳، ص۱۲۷.
  141. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۵۶.
  142. آشنایی با قرآن، ج۴، ص۱۴.
  143. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۵۷.
  144. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۵۱.
  145. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۶۰.
  146. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۵۹.
  147. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۵۷.
  148. برتراند راسل، زناشویی و اخلاق؛ شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۵۶.
  149. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۳، ص۱۵۸.
  150. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، صص ۴۶۰ و ۴۶۱.
  151. جالب آن است که ویل دورانت خود اعتراف می‌کند که تنها راه حل این مسئله، برداشتن قیود و اعطای آزادی نیست: اکنون وقت آن است که یکی از دو راه را برگزینیم: یا به دوره پیش از ازدواج، آزادی بیشتری بدهیم یا کاری کنیم که ازدواج زودتر یعنی در سال‌های طبیعی انجام گیرد: (ویل دورانت؛ لذات فلسفه، ص۹۵). وی در قبل و بعد از همین صفحه از مواهب فراوان راه حل ازدواج و پیامدهای به تعبیر وی شرم‌آور آزادی جنسی، داد سخن داده است.
  152. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۵۳۶.
  153. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۶۲.
  154. ویل دورانت؛ لذات فلسفه، ص۱۵۱؛ شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۳۱.
  155. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۵ ص۳۲.
  156. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۵۶۴.
  157. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۵۶۴.
  158. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۶۷.