بیعت با امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '، ص: ' به '، ص')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = امام علی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[امام علی]]{{ع}} است. "'''امام علی'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[بیعت با امام علی در نهج البلاغه]] - [[بیعت با امام علی در کلام اسلامی]] - [[بیعت با امام علی در تاریخ اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = امام علی (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امام علی در قرآن]] | [[امام علی در حدیث]] | [[امام علی در کلام اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امام علی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
==[[تاریخ]] [[بیعت با امام]] ==
==[[تاریخ]] [[بیعت با امام]]==
مورخان و سیره‌نویسان، در تعیین [[تاریخ]] دقیق [[بیعت مردم با امام علی]]{{ع}} [[اختلاف]] نظر دارند. برخی گفته‌اند همان روزی که عثمان کشته شد، [[مردم]] با [[امام]]{{ع}} [[بیعت]] کردند<ref>تاریخ الطبری، ج ۴، ص۴۳۶.</ref>. برخی دیگر بر این باورند که بیعت با امام، چند [[روز]] پس از قتل عثمان، اتفاق افتاد. این فاصله نیز از یک تا پنج روز، مورد [[اختلاف]] مورخان است<ref>ر.ک: أنساب الأشراف، ج ۳، ص۷، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص۱۲۳، ح ۴۵۹۴.</ref>.
مورخان و سیره‌نویسان، در تعیین [[تاریخ]] دقیق [[بیعت مردم با امام علی]]{{ع}} [[اختلاف]] نظر دارند. برخی گفته‌اند همان روزی که [[عثمان]] کشته شد، [[مردم]] با [[امام]]{{ع}} [[بیعت]] کردند<ref>تاریخ الطبری، ج ۴، ص ۴۳۶.</ref>. برخی دیگر بر این باورند که [[بیعت با امام]]، چند روز پس از [[قتل عثمان]]، اتفاق افتاد.
 
این فاصله نیز از یک تا پنج روز، مورد [[اختلاف]] مورخان است<ref>ر.ک: أنساب الأشراف، ج ۳، ص ۷، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۲۳، ح ۴۵۹۴.</ref>.
در بعضی از [[منابع تاریخی]] آمده است: با علی{{ع}} در [[روز جمعه]] بیست و پنجم [[ذی حجه]]، بیعت شد که [[گمان]] می‌رود آن روز، همان روز [[کشته شدن عثمان]] بوده است<ref>تاریخ الطبری، ج ۴، ص۴۳۶.</ref> و نهایت اینکه بر اساس آنچه [[طبری]] از ابو ملیح و [[ابن ابی الحدید]] از استاد خود، [[ابو جعفر اسکافی]] نقل کرده‌اند و همچنین طبق آنچه در تاریخ [[دمشق]] و [[تذکرة الخواص]] آمده است، [[بیعت مردم]] با امام، در روز هیجدهم ذی‌الحجة الحرام [[سال ۳۵ هجری]] بوده است.
در بعضی از [[منابع تاریخی]] آمده است: با [[علی]]{{ع}} در [[روز جمعه]] بیست و پنجم [[ذی حجه]]، [[بیعت]] شد که [[گمان]] می‌رود آن روز، همان روز [[کشته شدن عثمان]] بوده است<ref>تاریخ الطبری، ج ۴، ص ۴۳۶.</ref>.
 
و نهایت اینکه بر اساس آنچه [[طبری]] از ابو ملیح و [[ابن ابی الحدید]] از استاد خود، [[ابو جعفر]] [[اسکافی]] [[نقل]] کرده‌اند و همچنین طبق آنچه در [[تاریخ]] [[دمشق]] و تذکرة الخواص آمده است، [[بیعت]] [[مردم]] با [[امام]]، در روز هیجدهم ذی‌الحجة الحرام سال ۳۵ هجری بوده است.
به [[اعتقاد]] ما نظر اخیر، به واقع نزدیک‌تر است؛ زیرا علاوه بر تصریح مصادری که بدان‌ها اشارت رفت، با نظر کسانی که تاریخ بیعت با امام را با تاریخ قتل عثمان یکی‌ می‌دانند نیز سازگار است؛ زیرا قتل عثمان، بنا بر صحیح‌ترین اقوال، [[هجدهم ذی‌حجه]] اتفاق افتاده است.
به [[اعتقاد]] ما نظر اخیر، به واقعْ نزدیک‌تر است؛ زیرا علاوه بر تصریح مصادری که بدانها اشارت رفت، با نظر کسانی که [[تاریخ]] [[بیعت با امام]] را با [[تاریخ]] [[قتل عثمان]] یکی‌ می‌دانند نیز سازگار است؛ زیرا [[قتل عثمان]]، بنا بر صحیح‌ترین اقوال، هیجدهم ذی‌حجه اتفاق افتاده است.
 
از سوی دیگر، با [[عنایت]] به شرایط [[سیاسی]] [[جامعه اسلامی]] در آن هنگام و [[موقعیت]] منحصر به فرد [[امام علی]]{{ع}}، فاصله چند [[روزه]] میان [[قتل عثمان]] و تعیین [[رهبر]] جدید، بسیار دور از واقع است.
از سوی دیگر، با [[عنایت]] به شرایط [[سیاسی]] [[جامعه اسلامی]] در آن هنگام و موقعیت منحصر به فرد [[امام علی]]{{ع}}، فاصله چند [[روزه]] میان قتل عثمان و تعیین [[رهبر]] جدید، بسیار دور از واقع است.
==[[آزادی]] [[مردم]] در [[انتخاب امام]]==
 
*[[امام علی]]{{ع}}‌- در نامه‌ای به [[کوفیان]]، هنگام حرکت از [[مدینه]] به سوی [[بصره]]-: [[مردم]] با من [[بیعت]] کردند، نه از روی بی‌میلی و [[جبر]]، بلکه با میل و [[اختیار]]<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}- فی کتابِهِ إلی‌ أهلِ الکوفَةِ عِندَ مَسیرِهِ مِنَ المَدینَةِ إلَی البَصرَةِ-: بایعَنِی الناسُ غَیرَ مُستَکرَهینَ، ولا مُجبَرینَ، بَل طائِعینَ مُخَیرینَ}} (نهج البلاغة، نامه ۱).</ref>.
==[[آزادی]] مردم در [[انتخاب امام]] ==
==بی میلی [[امام]]{{ع}} به حکومت‌<ref>سیل خروشان امت، از هر سو برای بیعت، آهنگ خانه علی{{ع}} را داشت؛ اما امام، قاطعانه ایستاد و ازپذیرش پیمان با مردم، تَنْ زد و با صراحتْ اعلام کرد که سراغ دیگری بروید که: «من وزیر شما باشم، بهتر است از آن‌که امیر شما باشم». (نهج البلاغة، خطبه ۹۲). شگفتا! کسی که خود را خلیفه بلافصل پیامبر خدا می‌داند، اکنون در برابر چنین رویکردی شگرف که همگان با تمام وجود و با جان و دل، آهنگِ پذیرش زمامداری او را دارند، و در انتخابی آزاد و مستقیم، بر حاکمیت و حکومت او تأکید می‌ورزند، نمی‌پذیرد و صریحاً عدم تمایل خود را به پذیرش این مسئولیت، اعلام می‌کند. چرا؟! آیا به واقعْ امام{{ع}}، پذیرفتن حکومت را خوش نمی‌داشت و به حاکمیت دیگری تمایل داشت؟! یا با این گونه موضعگیری، نوعی تعارف سیاسی برای جلب توجه بیشتر مردم، طرح می‌کرد؟! یا این دو گونه برخورد در زندگانی وی، دلیل یا دلایل دیگری دارد که ما نمی‌دانیم؟ اندک آشنایی با بینش، روش و منش علی{{ع}}، تردیدی باقی نمی‌گذارد که او از تعارفات سیاستمدارانه به دور است و از نَفْس حکومت، بیزار. علی{{ع}}، نه در پی حکومت بود و نه در اندیشه سلطه بر مردم. او به</ref>==
امام علی{{ع}} ‌ـ در نامه‌ای به [[کوفیان]]، هنگام حرکت از [[مدینه]] به سوی [[بصره]] ـ نوشتند: مردم با من [[بیعت]] کردند، نه از روی بی‌میلی و [[جبر]]، بلکه با میل و [[اختیار]]<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}- فی کتابِهِ إلی‌ أهلِ الکوفَةِ عِندَ مَسیرِهِ مِنَ المَدینَةِ إلَی البَصرَةِ-: بایعَنِی الناسُ غَیرَ مُستَکرَهینَ، ولا مُجبَرینَ، بَل طائِعینَ مُخَیرینَ}} (نهج البلاغة، نامه ۱).</ref>.
*[[امام علی]]{{ع}}‌- در سخنرانی‌اش پس از [[بیعت]]-: پس از [[حمد]] و [[سپاس]] [[خداوند]]؛ به‌ درستی که من [[حکومت]] بر [[امت]] [[محمد]] را خوش نمی‌داشتم- این را [[خداوند]] در [[آسمان‌ها]] و بالای [[عرش]] می‌داندتا آن‌که شما [مردم‌] بر این امر ([[حکومت]] من)، اتفاق کردید. پس من هم آن را پذیرفتم<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}- فی خُطبَتِهِ بَعدَ البَیعَةِ-: أما بَعدُ، فَإِنی قَد کنتُ کارِهاً لِهذهِ الوِلایةِ- یعلَمُ اللهُ فی سَماواتِهِ وفَوقَ عَرشِهِ- عَلی‌ امةِ مُحَمدٍ{{صل}}، حَتی اجتَمَعتُم عَلی‌ ذلِک، فَدَخَلتُ فیهِ}} (الأمالی، طوسی، ص ۷۲۸، ح ۱۵۳۰).</ref>.
 
==انگیزه‌های [[امام]]{{ع}} برای پذیرش حکومت‌==
== بی‌میلی [[امام]]{{ع}} به حکومت‌<ref>سیل خروشان امت، از هر سو برای بیعت، آهنگ خانه علی{{ع}} را داشت؛ اما امام، قاطعانه ایستاد و ازپذیرش پیمان با مردم، تَنْ زد و با صراحتْ اعلام کرد که سراغ دیگری بروید که: «من وزیر شما باشم، بهتر است از آن‌که امیر شما باشم». (نهج البلاغة، خطبه ۹۲). شگفتا! کسی که خود را خلیفه بلافصل پیامبر خدا می‌داند، اکنون در برابر چنین رویکردی شگرف که همگان با تمام وجود و با جان و دل، آهنگِ پذیرش زمامداری او را دارند، و در انتخابی آزاد و مستقیم، بر حاکمیت و حکومت او تأکید می‌ورزند، نمی‌پذیرد و صریحاً عدم تمایل خود را به پذیرش این مسئولیت، اعلام می‌کند. چرا؟! آیا به واقعْ امام{{ع}}، پذیرفتن حکومت را خوش نمی‌داشت و به حاکمیت دیگری تمایل داشت؟! یا با این گونه موضعگیری، نوعی تعارف سیاسی برای جلب توجه بیشتر مردم، طرح می‌کرد؟! یا این دو گونه برخورد در زندگانی وی، دلیل یا دلایل دیگری دارد که ما نمی‌دانیم؟ اندک آشنایی با بینش، روش و منش علی{{ع}}، تردیدی باقی نمی‌گذارد که او از تعارفات سیاستمدارانه به دور است و از نَفْس حکومت، بیزار. علی{{ع}}، نه در پی حکومت بود و نه در اندیشه سلطه بر مردم. او به</ref>==
*[[امام علی]]{{ع}}: [[آگاه]] باشید! [[سوگند]] به آن‌که دانه را شکافت وانسان را بیافرید، اگر حضور حاضران نبود و [[حجت]] با وجود یاورْ تمام نمی‌شد، و [اگر نبود] پیمانی که [[خداوند]] از [[عالمان]] گرفته که بر [[شکمبارگی]] [[ستمگران]] و [[گرسنگی]] [[مظلومان]]، بی‌قرار باشند، هر آینه، افسار [[حکومت]] را بر پشتش رها می‌کردم و آخرش را با کاسه اولش سیراب می‌ساختم و می‌دیدید که دنیای شما نزد من، از آبِ بینی بُز ماده‌ای بی‌ارزش‌تر است<ref>{{متن حدیث|عنه{{ع}}: أما وَالذی فَلَقَ الحَبةَ، وبَرَأَ النسَمَةَ، لَولا حُضورُ الحاضِرِ، وقِیامُ الحُجةِ بِوُجودِ الناصِرِ، وما أخَذَ اللهُ عَلَی العُلَماءِ ألا یقاروا عَلی‌ کظةِ ظالِمٍ، ولا سَغَبِ مَظلومٍ، لَأَلقَیتُ حَبلَها عَلی‌ غارِبِها، وَلَسَقَیتُ آخِرَها بِکأسِ أولِها، ولَأَلفَیتُم دُنیاکم هذِهِ أزهَدَ عِندی مِن عَفطَةِ عَنزٍ}} (نهج البلاغة، خطبه ۳).</ref>.
[[امام علی]]{{ع}}‌ ـ در سخنرانی‌اش پس از [[بیعت]] ـ: پس از [[حمد]] و [[سپاس]] [[خداوند]]؛ به‌ [[درستی]] که من [[حکومت]] بر [[امت محمد]] را خوش نمی‌داشتم ـ این را خداوند در [[آسمان‌ها]] و بالای [[عرش]] می‌داند ـ، تا آنکه شما [مردم‌] بر این امر (حکومت من)، اتفاق کردید. پس من هم آن را پذیرفتم<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}- فی خُطبَتِهِ بَعدَ البَیعَةِ-: أما بَعدُ، فَإِنی قَد کنتُ کارِهاً لِهذهِ الوِلایةِ- یعلَمُ اللهُ فی سَماواتِهِ وفَوقَ عَرشِهِ- عَلی‌ امةِ مُحَمدٍ{{صل}}، حَتی اجتَمَعتُم عَلی‌ ذلِک، فَدَخَلتُ فیهِ}} (الأمالی، طوسی، ص۷۲۸، ح ۱۵۳۰).</ref>.
گزیده [[دانش]] [[نامه]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، ص۲۶۴
 
==نخستین کسی که [[بیعت]] کرد==
== انگیزه‌های امام{{ع}} برای پذیرش حکومت‌==
* [[الکامل فی التاریخ (کتاب)|الکامل فی التاریخ]]: هنگامی که [[عثمان]] کشته شد، [[یاران پیامبر]] [[خدا]] از [[مهاجران]] و [[انصار]]، در حالی‌که در میان آنان [[طلحه]] و [[زبیر]] نیز بودند، گِرد آمده، نزد [[علی]]{{ع}} رفتند و به وی گفتند: [[مردم]] را گریزی از داشتن [[پیشوا]] نیست. [[علی]]{{ع}} فرمود: "مرا به [[حکومت]] بر شما نیازی نیست. هر آن‌کس را که برگزیدید، بدان [[رضایت]] می‌دهم". گفتند: جز تو را برنگزینیم. بارها نزد او آمد و شد کردند و در آخرین مرتبه به وی گفتند: به درستی که کسی را شایسته‌تر از تو بر امر [[حکومت]] نمی‌شناسیم که از تو پیشتازتر [در اسلام‌] و به [[پیامبر]]، نزدیک‌تر باشد. آن‌گاه [[امام]] فرمود: "چنین مکنید! اگر من [[وزیر]] باشم، بهتر از آن است که [[امیر]] باشم". آنان گفتند: به [[خدا]] [[سوگند]]، هیچ‌کاری انجام نمی‌دهیم، مگر آن‌که با تو [[بیعت]] کنیم. فرمود: "پس در [[مسجد]]؛ چرا که [[بیعت]] من، پنهانی نخواهد بود و جز در [[مسجد]]، انجام نخواهد شد". [[علی]]{{ع}} به آن دو فرمود: "اگر [[دوست]] دارید، شما با من [[بیعت]] کنید و اگر می‌خواهید، من با شما [[بیعت]] کنم؟". گفتند: ما با تو [[بیعت]] می‌کنیم<ref>[[الکامل فی التاریخ (کتاب]|الکامل فی التاریخ]]، ج ۲، ص ۳۰۲.</ref>.
امام علی{{ع}}: [[آگاه]] باشید! [[سوگند]] به آنکه دانه را شکافت وانسان را بیافرید، اگر حضور حاضران نبود و [[حجت]] با وجود یاورْ تمام نمی‌شد، و [اگر نبود] پیمانی که [[خداوند]] از [[عالمان]] گرفته که بر شکمبارگی [[ستمگران]] و [[گرسنگی]] [[مظلومان]]، بی‌قرار باشند، هر آینه، افسار [[حکومت]] را بر پشتش رها می‌کردم و آخرش را با کاسه اولش سیراب می‌ساختم و می‌دیدید که دنیای شما نزد من، از آبِ بینی بُز ماده‌ای بی‌ارزش‌تر است<ref>{{متن حدیث|عنه{{ع}}: أما وَالذی فَلَقَ الحَبةَ، وبَرَأَ النسَمَةَ، لَولا حُضورُ الحاضِرِ، وقِیامُ الحُجةِ بِوُجودِ الناصِرِ، وما أخَذَ اللهُ عَلَی العُلَماءِ ألا یقاروا عَلی‌ کظةِ ظالِمٍ، ولا سَغَبِ مَظلومٍ، لَأَلقَیتُ حَبلَها عَلی‌ غارِبِها، وَلَسَقَیتُ آخِرَها بِکأسِ أولِها، ولَأَلفَیتُم دُنیاکم هذِهِ أزهَدَ عِندی مِن عَفطَةِ عَنزٍ}} (نهج البلاغة، خطبه ۳).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص۲۶۴.</ref>
 
== نخستین کسی که [[بیعت]] کرد ==
الکامل فی التاریخ: هنگامی که عثمان کشته شد، یاران پیامبر خدا از [[مهاجران]] و [[انصار]]، در حالی‌که در میان آنان [[طلحه]] و [[زبیر]] نیز بودند، گِرد آمده، نزد علی{{ع}} رفتند و به وی گفتند: [[مردم]] را گریزی از داشتن [[پیشوا]] نیست. علی{{ع}} فرمود: "مرا به حکومت بر شما نیازی نیست. هر آن‌کس را که برگزیدید، بدان [[رضایت]] می‌دهم". گفتند: جز تو را برنگزینیم. بارها نزد او آمد و شد کردند و در آخرین مرتبه به وی گفتند: به [[درستی]] که کسی را شایسته‌تر از تو بر امر حکومت نمی‌شناسیم که از تو پیشتازتر [در اسلام‌] و به [[پیامبر]]، نزدیک‌تر باشد. آن‌گاه [[امام]] فرمود: "چنین مکنید! اگر من [[وزیر]] باشم، بهتر از آن است که [[امیر]] باشم". آنان گفتند: به [[خدا]] [[سوگند]]، هیچ‌کاری انجام نمی‌دهیم، مگر آن‌که با تو بیعت کنیم. فرمود: "پس در [[مسجد]]؛ چراکه بیعت من، پنهانی نخواهد بود و جز در مسجد، انجام نخواهد شد". علی{{ع}} به آن دو فرمود: "اگر [[دوست]] دارید، شما با من بیعت کنید و اگر می‌خواهید، من با شما بیعت کنم؟". گفتند: ما با تو بیعت می‌کنیم<ref>[[الکامل فی التاریخ (کتاب]|الکامل فی التاریخ]]، ج ۲، ص۳۰۲.</ref>.


==[[بیعت]] عمومِ مردم‌==
==[[بیعت]] عمومِ مردم‌==
*[[امام علی]]{{ع}}‌- در گزارش [[بیعت]] خود-: دستم را گشودید و من آن را بستم، و شما آن را کشیدید و من جمع کردم. آن‌گاه، مانند شتران تشنه که به آبخورها وارد شوند، گرد من ازدحام نمودید، به گونه‌ای که کفش از پایم در آمد و عبا از دوشم افتاد و [[ناتوانان]]، لگدمال شدند. [[شادمانی]] [[مردم]] از [[بیعت]] با من، بدان پایه رسید که خردسالان، شادمان‌ شدند، بزرگ‌سالان، لرزان لرزان، و [[ناتوانان]]، به [[سختی]] بدان جا روان شدند، و دخترانِ نورسیده [برای دیدن منظره‌] [[حجاب]] از چهره برگرفتند<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}- فی وَصفِ بَیعَتِهِ-: بَسَطتُم یدی فَکفَفتُها، ومَدَدتُموها فَقَبَضتُها، ثُم تَداککتُم عَلَی تَداک الإِبِلِ الهیمِ عَلی‌ حِیاضِها یومَ وِردِها، حَتی انقَطَعَتِ النعلُ، وسَقَطَ الرداءُ، ووُطِئَ الضعیفُ، وبَلَغَ مِن سُرورِ الناسِ بِبَیعَتِهِم إیای أنِ ابتَهَجَ بِهَا الصغیرُ، وهَدَجَ إلَیهَا الکبیرُ، وتَحامَلَ نَحوَها العَلیلُ، وحَسَرَت إلَیهَا الکعابُ}} (نهج البلاغة، خطبه ۲۲۹).</ref>.
[[امام علی]]{{ع}}‌- در گزارش [[بیعت]] خود-: دستم را گشودید و من آن را بستم، و شما آن را کشیدید و من جمع کردم. آن‌گاه، مانند شتران [[تشنه]] که به آبخورها وارد شوند، گرد من ازدحام نمودید، به گونه‌ای که [[کفش]] از پایم در آمد و [[عبا]] از دوشم افتاد و [[ناتوانان]]، لگدمال شدند. [[شادمانی]] [[مردم]] از بیعت با من، بدان پایه رسید که خردسالان، شادمان‌ شدند، بزرگ‌سالان، لرزان لرزان، و ناتوانان، به [[سختی]] بدان جا روان شدند، و دخترانِ نورسیده [برای دیدن منظره‌][[حجاب]] از چهره برگرفتند<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}- فی وَصفِ بَیعَتِهِ-: بَسَطتُم یدی فَکفَفتُها، ومَدَدتُموها فَقَبَضتُها، ثُم تَداککتُم عَلَی تَداک الإِبِلِ الهیمِ عَلی‌ حِیاضِها یومَ وِردِها، حَتی انقَطَعَتِ النعلُ، وسَقَطَ الرداءُ، ووُطِئَ الضعیفُ، وبَلَغَ مِن سُرورِ الناسِ بِبَیعَتِهِم إیای أنِ ابتَهَجَ بِهَا الصغیرُ، وهَدَجَ إلَیهَا الکبیرُ، وتَحامَلَ نَحوَها العَلیلُ، وحَسَرَت إلَیهَا الکعابُ}} (نهج البلاغة، خطبه ۲۲۹).</ref>.
* [[الطبقات الکبری (کتاب)|الطبقات الکبری]]: هنگامی که [[عثمان]] در هیجدهم [[ذی حجه]] سال سی و پنجم، کشته شد و فردای آن روز، در [[مدینه]] برای [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} [[بیعت]] گرفته شد، [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، [[سعید بن زید]]، [[عمار یاسر]]، [[اسامة بن زید]]، [[سهل بن حنیف]]، [[ابو ایوب انصاری]]، [[محمد بن مسلمه]]، [[زید بن ثابت]]، [[خزیمه بن ثابت]] و هر کس که در [[مدینه]] بود، از [[صحابیان]] [[پیامبر خدا]] و غیر [[صحابیان]]، [[بیعت]] کردند<ref>[[الطبقات الکبری (کتاب]|الطبقات الکبری]]، ج ۳، ص ۳۱.</ref>.


==روی گردانندگان از [[بیعت با امام]]==
الطبقات الکبری: هنگامی که عثمان در [[هیجدهم ذی حجه]] [[سال]] سی و پنجم، کشته شد و فردای آن [[روز]]، در [[مدینه]] برای [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بیعت گرفته شد، [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، [[سعید بن زید]]، [[عمار یاسر]]، [[اسامة بن زید]]، [[سهل بن حنیف]]، [[ابو ایوب انصاری]]، [[محمد بن مسلمه]]، [[زید بن ثابت]]، [[خزیمه بن ثابت]] و هر کس که در مدینه بود، از [[صحابیان]] [[پیامبر خدا]] و غیر صحابیان، بیعت کردند<ref>[[الطبقات الکبری (کتاب)|الطبقات الکبری]]، ج ۳، ص۳۱.</ref>.
[[بیعت]] با [[علی]]{{ع}} فراگیر بود. در این [[پیمان]] شکوهمند، تمام [[مهاجران]] و [[انصار]] و همه کسانی که در آن روز در [[مدینه]] بودند، شرکت جستند و از سرِ [[اختیار]] و با [[آزادی]] [[بیعت]] کردند. پس از آن، [[مردم]] [[مکه]]، [[کوفه]] و [[حجاز]] نیز [[بیعت]] کردند. [[امام علی]]{{ع}}، صراحتاً [[بیعت]] خود را عام و فراگیر دانسته است، همان گونه که بسیاری از مصادر [[تاریخی]]، بر اجتماع [[مهاجران]] و [[انصار]]، برای [[بیعت با امام]]، تصریح کرده‌اند. دربرخی از [[منابع تاریخی]]، گزارش‌هایی آمده‌است که نشان می‌دهد کسانی چون: [[عبدالله بن عمر]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، [[محمد بن مسلمه]]، [[اسامة بن زید]]، [[حسان بن ثابت]]، کعب بن مالک، [[عبدالله]] بن [[سلام]]، [[مروان بن حکم]]، [[سعید بن عاص]] و ولید بن [[عقبه]]، از [[بیعت]] با [[علی]]{{ع}} تن زده‌اند. درباره روی برگرداندن اینان از [[بیعت با امام]]، دو نظر وجود دارد: یکی اینکه آنان واقعاً با [[بیعت با امام]]، مخالف بودند و [[بیعت]] نکردند. نظر دوم اینکه آنان با اصل [[بیعت]]، مخالف نبودند و آنچه در متون درباره روی برگرداندن آنان از [[بیعت با امام]] آمده، به معنای [[همراهی]] نکردن آنان با [[علی]]{{ع}} در جنگ‌های داخلی است. [[حاکم]] نیشابوری، پس از ذکر اخباری که درباره [[بیعت]] [[مردم]] با [[امام]] آمده، می‌گوید: سخن کسانی که [[گمان]] می‌برند که [[عبدالله بن عمر]]، ابو مسعود [[انصاری]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، [[ابو موسی اشعری]]، [[محمد بن مسلمه]] [[انصاری]] و [[اسامة بن زید]]، از [[بیعت]] با [[علی]]{{ع}} سر باز زدند، در حقیقتْ نادیده انگاشتن واقعیت‌هاست<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۲۴، ح ۱۲۷.</ref>. و در ادامه، توضیح می‌دهد که آنان با امامْ [[بیعت]] کردند؛ اما به دلایلی از [[همراهی]] با او در [[جنگ]]، خودداری نمودند و خودداری آنان از شرکت در [[جنگ]]، موجب شد که برخی تصور کنند که آنان با این [[بیعت]]، مخالف بوده‌اند.
[[ابن ابی الحدید]] معتزلی نیز همین نظر را پذیرفته و در شرح [[نهج البلاغة]]، آن را به [[معتزله]] نسبت داده است. با تأمل در اسناد این باب، روشن می‌شود که اکثر کسانی که به عنوان متخلف از [[بیعت با امام]] شناخته شده‌اند، با [[امام]]{{ع}} [[بیعت]] کرده بودند؛ اما [[بیعت]] شماری از آنان، مانند: [[عبدالله بن عمر]] و [[سعد بن ابی وقاص]]، به معنای [[وفاداری]] به [[رهبری]] [[امام]] نبود؛ چرا که آنها صریحاً اعلام می‌کردند که در [[جنگ‌ها]] با او [[همراهی]] نخواهند کرد، و [[بیعت]] شماری دیگر، مانند: [[مروان]]، [[سعید بن عاص]] و ولید، با انگیزه‌های [[سیاسی]] بود<ref>مروان پس از شکست در جنگ جمل، خواست تا با امام علی{{ع}} بیعت کند. امام، در رد بیعت اوفرمود: «مگر پس از کشته شدن عثمان، بیعت نکرد؟ مرا به بیعت وی نیازی نیست. آن، دستِ یهودی است» (نهج البلاغة، خطبه ۷۳، الخرائج والجرائح، ج ۱، ص ۱۹۷، ح ۳۵).</ref>. از این رو، به یک معنا می‌توان این‌جماعت را جزو متخلفان از [[بیعت با امام]] شمرد؛ چون [[بیعت]] آنان، [[بیعت]] واقعی و کاملی نبود و می‌توان آنان را در صف بیعت‌کنندگان قرار داد؛ چون مراسم رسمی [[بیعت]] را انجام دادند و بدین ترتیب، جمع بین دو قول، امکان‌پذیر است.
احتمال دیگر این است که اینان، در [[بیعت]] عام و [[فراگیری]] که در [[مسجد]] انجام شد، از [[بیعت کردن]]، خودداری کردند و بهانه‌هایی هم برای این عمل خود، تراشیدند؛ لیکن پس از آن که مراسم [[بیعت]] تمام شد و [[خلافت]] [[علی]]{{ع}} [[استوار]] گشت، آنان نیز به [[بیعت]]، رغبت نشان دادند. گزارش مراجعه [[مروان]] و ولید و [[سعید بن عاص]] که پس از پایان [[بیعت]] عام، به سراغ [[امام]] آمدند و پس از مباحثاتی، با ایشان [[بیعت]] کردند و همچنین متن دیگری که از اعتراف [[عبدالله بن عمر]]، [[اسامه]] و سعد بر [[بیعت با امام علی]]{{ع}} حکایت دارد، [[شاهد]] بر این ادعاست<ref>برای آگاهی بیشتر به دانش‌نامه امیر المؤمنین{{ع}}، ج ۳ (بخش پنجم/ فصل یکم/ روی‌گردانندگان از بیعت با امام) مراجعه فرمایید.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۶۲-۲۶۸.</ref>.


== روی گردانندگان از بیعت با امام ==
[[بیعت با علی]]{{ع}} فراگیر بود. در این [[پیمان]] شکوهمند، تمام [[مهاجران]] و [[انصار]] و همه کسانی که در آن روز در مدینه بودند، شرکت جستند و از سرِ [[اختیار]] و با [[آزادی]] بیعت کردند. پس از آن، مردم [[مکه]]، [[کوفه]] و [[حجاز]] نیز بیعت کردند. امام علی{{ع}}، صراحتاً بیعت خود را عام و فراگیر دانسته است، همان‌گونه که بسیاری از مصادر [[تاریخی]]، بر [[اجتماع]] مهاجران و انصار، برای [[بیعت با امام]]، تصریح کرده‌اند. دربرخی از منابع تاریخی، گزارش‌هایی آمده‌است که نشان می‌دهد کسانی چون: [[عبدالله بن عمر]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، [[محمد بن مسلمه]]، [[اسامة بن زید]]، [[حسان بن ثابت]]، [[کعب بن مالک]]، [[عبدالله بن سلام]]، [[مروان بن حکم]]، [[سعید بن عاص]] و [[ولید بن عقبه]]، از [[بیعت با علی]]{{ع}} تن زده‌اند. درباره روی برگرداندن اینان از [[بیعت با امام]]، دو نظر وجود دارد: یکی اینکه آنان واقعاً با بیعت با امام، مخالف بودند و [[بیعت]] نکردند. نظر دوم اینکه آنان با اصل بیعت، مخالف نبودند و آنچه در متون درباره روی برگرداندن آنان از بیعت با امام آمده، به معنای [[همراهی]] نکردن آنان با علی{{ع}} در [[جنگ‌های داخلی]] است. [[حاکم نیشابوری]]، پس از ذکر اخباری که درباره [[بیعت مردم]] با [[امام]] آمده، می‌گوید: [[سخن]] کسانی که [[گمان]] می‌برند که عبدالله بن عمر، [[ابو مسعود انصاری]]، سعد بن ابی وقاص، [[ابو موسی اشعری]]، [[محمد بن مسلمه انصاری]] و اسامة بن زید، از بیعت با علی{{ع}} سر باز زدند، در حقیقتْ نادیده انگاشتن واقعیت‌هاست<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص۱۲۴، ح ۱۲۷.</ref> و در ادامه، توضیح می‌دهد که آنان با امامْ بیعت کردند؛ اما به دلایلی از همراهی با او در [[جنگ]]، خودداری نمودند و خودداری آنان از شرکت در جنگ، موجب شد که برخی تصور کنند که آنان با این بیعت، مخالف بوده‌اند.
[[ابن ابی الحدید معتزلی]] نیز همین نظر را پذیرفته و در شرح [[نهج البلاغة]]، آن را به [[معتزله]] نسبت داده است. با [[تأمل]] در [[اسناد]] این باب، روشن می‌شود که اکثر کسانی که به عنوان متخلف از بیعت با امام شناخته شده‌اند، با امام{{ع}} [[بیعت]] کرده بودند؛ اما بیعت شماری از آنان، مانند: عبدالله بن عمر و سعد بن ابی وقاص، به معنای [[وفاداری]] به [[رهبری امام]] نبود؛ چراکه آنها صریحاً اعلام می‌کردند که در [[جنگ‌ها]] با او همراهی نخواهند کرد، و بیعت شماری دیگر، مانند: [[مروان]]، سعید بن عاص و ولید، با انگیزه‌های [[سیاسی]] بود<ref>مروان پس از شکست در جنگ جمل، خواست تا با امام علی{{ع}} بیعت کند. امام، در رد بیعت اوفرمود: «مگر پس از کشته شدن عثمان، بیعت نکرد؟ مرا به بیعت وی نیازی نیست. آن، دستِ یهودی است» (نهج البلاغة، خطبه ۷۳، الخرائج والجرائح، ج ۱، ص۱۹۷، ح ۳۵).</ref>. از این رو، به یک معنا می‌توان این‌جماعت را جزو متخلفان از [[بیعت با امام]] شمرد؛ چون [[بیعت]] آنان، [[بیعت]] [[واقعی]] و کاملی نبود و می‌توان آنان را در صف [[بیعت‌کنندگان]] قرار داد؛ چون [[مراسم]] رسمی بیعت را انجام دادند و بدین ترتیب، جمع بین دو قول، امکان‌پذیر است.
احتمال دیگر این است که اینان، در بیعت عام و فراگیری که در [[مسجد]] انجام شد، از [[بیعت کردن]]، خودداری کردند و بهانه‌هایی هم برای این عمل خود، تراشیدند؛ لکن پس از آنکه مراسم بیعت تمام شد و [[خلافت علی]]{{ع}} [[استوار]] گشت، آنان نیز به بیعت، [[رغبت]] نشان دادند. گزارش مراجعه [[مروان]] و ولید و [[سعید بن عاص]] که پس از پایان بیعت عام، به سراغ [[امام]] آمدند و پس از مباحثاتی، با ایشان بیعت کردند و همچنین متن دیگری که از اعتراف [[عبدالله بن عمر]]، [[اسامه]] و سعد بر بیعت با امام علی{{ع}} حکایت دارد، [[شاهد]] بر این ادعاست<ref>برای آگاهی بیشتر به دانش‌نامه امیر المؤمنین{{ع}}، ج ۳ (بخش پنجم/ فصل یکم/ روی‌گردانندگان از بیعت با امام) مراجعه فرمایید</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص۲۶۲-۲۶۸.</ref>
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل امام علی}}
{{مدخل امام علی}}
== پرسش‌های وابسته ==


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}


==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{امام علی}}
{{امام علی}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:امام علی]]
[[رده:امام علی]]
[[رده:بیعت با امام علی]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۰

تاریخ بیعت با امام

مورخان و سیره‌نویسان، در تعیین تاریخ دقیق بیعت مردم با امام علی(ع) اختلاف نظر دارند. برخی گفته‌اند همان روزی که عثمان کشته شد، مردم با امام(ع) بیعت کردند[۱]. برخی دیگر بر این باورند که بیعت با امام، چند روز پس از قتل عثمان، اتفاق افتاد. این فاصله نیز از یک تا پنج روز، مورد اختلاف مورخان است[۲].

در بعضی از منابع تاریخی آمده است: با علی(ع) در روز جمعه بیست و پنجم ذی حجه، بیعت شد که گمان می‌رود آن روز، همان روز کشته شدن عثمان بوده است[۳] و نهایت اینکه بر اساس آنچه طبری از ابو ملیح و ابن ابی الحدید از استاد خود، ابو جعفر اسکافی نقل کرده‌اند و همچنین طبق آنچه در تاریخ دمشق و تذکرة الخواص آمده است، بیعت مردم با امام، در روز هیجدهم ذی‌الحجة الحرام سال ۳۵ هجری بوده است.

به اعتقاد ما نظر اخیر، به واقع نزدیک‌تر است؛ زیرا علاوه بر تصریح مصادری که بدان‌ها اشارت رفت، با نظر کسانی که تاریخ بیعت با امام را با تاریخ قتل عثمان یکی‌ می‌دانند نیز سازگار است؛ زیرا قتل عثمان، بنا بر صحیح‌ترین اقوال، هجدهم ذی‌حجه اتفاق افتاده است.

از سوی دیگر، با عنایت به شرایط سیاسی جامعه اسلامی در آن هنگام و موقعیت منحصر به فرد امام علی(ع)، فاصله چند روزه میان قتل عثمان و تعیین رهبر جدید، بسیار دور از واقع است.

آزادی مردم در انتخاب امام

امام علی(ع) ‌ـ در نامه‌ای به کوفیان، هنگام حرکت از مدینه به سوی بصره ـ نوشتند: مردم با من بیعت کردند، نه از روی بی‌میلی و جبر، بلکه با میل و اختیار[۴].

بی‌میلی امام(ع) به حکومت‌[۵]

امام علی(ع)‌ ـ در سخنرانی‌اش پس از بیعت ـ: پس از حمد و سپاس خداوند؛ به‌ درستی که من حکومت بر امت محمد را خوش نمی‌داشتم ـ این را خداوند در آسمان‌ها و بالای عرش می‌داند ـ، تا آنکه شما [مردم‌] بر این امر (حکومت من)، اتفاق کردید. پس من هم آن را پذیرفتم[۶].

انگیزه‌های امام(ع) برای پذیرش حکومت‌

امام علی(ع): آگاه باشید! سوگند به آنکه دانه را شکافت وانسان را بیافرید، اگر حضور حاضران نبود و حجت با وجود یاورْ تمام نمی‌شد، و [اگر نبود] پیمانی که خداوند از عالمان گرفته که بر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان، بی‌قرار باشند، هر آینه، افسار حکومت را بر پشتش رها می‌کردم و آخرش را با کاسه اولش سیراب می‌ساختم و می‌دیدید که دنیای شما نزد من، از آبِ بینی بُز ماده‌ای بی‌ارزش‌تر است[۷].[۸]

نخستین کسی که بیعت کرد

الکامل فی التاریخ: هنگامی که عثمان کشته شد، یاران پیامبر خدا از مهاجران و انصار، در حالی‌که در میان آنان طلحه و زبیر نیز بودند، گِرد آمده، نزد علی(ع) رفتند و به وی گفتند: مردم را گریزی از داشتن پیشوا نیست. علی(ع) فرمود: "مرا به حکومت بر شما نیازی نیست. هر آن‌کس را که برگزیدید، بدان رضایت می‌دهم". گفتند: جز تو را برنگزینیم. بارها نزد او آمد و شد کردند و در آخرین مرتبه به وی گفتند: به درستی که کسی را شایسته‌تر از تو بر امر حکومت نمی‌شناسیم که از تو پیشتازتر [در اسلام‌] و به پیامبر، نزدیک‌تر باشد. آن‌گاه امام فرمود: "چنین مکنید! اگر من وزیر باشم، بهتر از آن است که امیر باشم". آنان گفتند: به خدا سوگند، هیچ‌کاری انجام نمی‌دهیم، مگر آن‌که با تو بیعت کنیم. فرمود: "پس در مسجد؛ چراکه بیعت من، پنهانی نخواهد بود و جز در مسجد، انجام نخواهد شد". علی(ع) به آن دو فرمود: "اگر دوست دارید، شما با من بیعت کنید و اگر می‌خواهید، من با شما بیعت کنم؟". گفتند: ما با تو بیعت می‌کنیم[۹].

بیعت عمومِ مردم‌

امام علی(ع)‌- در گزارش بیعت خود-: دستم را گشودید و من آن را بستم، و شما آن را کشیدید و من جمع کردم. آن‌گاه، مانند شتران تشنه که به آبخورها وارد شوند، گرد من ازدحام نمودید، به گونه‌ای که کفش از پایم در آمد و عبا از دوشم افتاد و ناتوانان، لگدمال شدند. شادمانی مردم از بیعت با من، بدان پایه رسید که خردسالان، شادمان‌ شدند، بزرگ‌سالان، لرزان لرزان، و ناتوانان، به سختی بدان جا روان شدند، و دخترانِ نورسیده [برای دیدن منظره‌]حجاب از چهره برگرفتند[۱۰].

الطبقات الکبری: هنگامی که عثمان در هیجدهم ذی حجه سال سی و پنجم، کشته شد و فردای آن روز، در مدینه برای علی بن ابی طالب(ع) بیعت گرفته شد، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، سعید بن زید، عمار یاسر، اسامة بن زید، سهل بن حنیف، ابو ایوب انصاری، محمد بن مسلمه، زید بن ثابت، خزیمه بن ثابت و هر کس که در مدینه بود، از صحابیان پیامبر خدا و غیر صحابیان، بیعت کردند[۱۱].

روی گردانندگان از بیعت با امام

بیعت با علی(ع) فراگیر بود. در این پیمان شکوهمند، تمام مهاجران و انصار و همه کسانی که در آن روز در مدینه بودند، شرکت جستند و از سرِ اختیار و با آزادی بیعت کردند. پس از آن، مردم مکه، کوفه و حجاز نیز بیعت کردند. امام علی(ع)، صراحتاً بیعت خود را عام و فراگیر دانسته است، همان‌گونه که بسیاری از مصادر تاریخی، بر اجتماع مهاجران و انصار، برای بیعت با امام، تصریح کرده‌اند. دربرخی از منابع تاریخی، گزارش‌هایی آمده‌است که نشان می‌دهد کسانی چون: عبدالله بن عمر، سعد بن ابی وقاص، محمد بن مسلمه، اسامة بن زید، حسان بن ثابت، کعب بن مالک، عبدالله بن سلام، مروان بن حکم، سعید بن عاص و ولید بن عقبه، از بیعت با علی(ع) تن زده‌اند. درباره روی برگرداندن اینان از بیعت با امام، دو نظر وجود دارد: یکی اینکه آنان واقعاً با بیعت با امام، مخالف بودند و بیعت نکردند. نظر دوم اینکه آنان با اصل بیعت، مخالف نبودند و آنچه در متون درباره روی برگرداندن آنان از بیعت با امام آمده، به معنای همراهی نکردن آنان با علی(ع) در جنگ‌های داخلی است. حاکم نیشابوری، پس از ذکر اخباری که درباره بیعت مردم با امام آمده، می‌گوید: سخن کسانی که گمان می‌برند که عبدالله بن عمر، ابو مسعود انصاری، سعد بن ابی وقاص، ابو موسی اشعری، محمد بن مسلمه انصاری و اسامة بن زید، از بیعت با علی(ع) سر باز زدند، در حقیقتْ نادیده انگاشتن واقعیت‌هاست[۱۲] و در ادامه، توضیح می‌دهد که آنان با امامْ بیعت کردند؛ اما به دلایلی از همراهی با او در جنگ، خودداری نمودند و خودداری آنان از شرکت در جنگ، موجب شد که برخی تصور کنند که آنان با این بیعت، مخالف بوده‌اند.

ابن ابی الحدید معتزلی نیز همین نظر را پذیرفته و در شرح نهج البلاغة، آن را به معتزله نسبت داده است. با تأمل در اسناد این باب، روشن می‌شود که اکثر کسانی که به عنوان متخلف از بیعت با امام شناخته شده‌اند، با امام(ع) بیعت کرده بودند؛ اما بیعت شماری از آنان، مانند: عبدالله بن عمر و سعد بن ابی وقاص، به معنای وفاداری به رهبری امام نبود؛ چراکه آنها صریحاً اعلام می‌کردند که در جنگ‌ها با او همراهی نخواهند کرد، و بیعت شماری دیگر، مانند: مروان، سعید بن عاص و ولید، با انگیزه‌های سیاسی بود[۱۳]. از این رو، به یک معنا می‌توان این‌جماعت را جزو متخلفان از بیعت با امام شمرد؛ چون بیعت آنان، بیعت واقعی و کاملی نبود و می‌توان آنان را در صف بیعت‌کنندگان قرار داد؛ چون مراسم رسمی بیعت را انجام دادند و بدین ترتیب، جمع بین دو قول، امکان‌پذیر است.

احتمال دیگر این است که اینان، در بیعت عام و فراگیری که در مسجد انجام شد، از بیعت کردن، خودداری کردند و بهانه‌هایی هم برای این عمل خود، تراشیدند؛ لکن پس از آنکه مراسم بیعت تمام شد و خلافت علی(ع) استوار گشت، آنان نیز به بیعت، رغبت نشان دادند. گزارش مراجعه مروان و ولید و سعید بن عاص که پس از پایان بیعت عام، به سراغ امام آمدند و پس از مباحثاتی، با ایشان بیعت کردند و همچنین متن دیگری که از اعتراف عبدالله بن عمر، اسامه و سعد بر بیعت با امام علی(ع) حکایت دارد، شاهد بر این ادعاست[۱۴].[۱۵]

جستارهای وابسته

  1. آخرین خطبه امام علی
  2. شهادت آرزوی امام علی
  3. پدر امام علی
  4. از ذو قار تا بصره‌
  5. ازدواج امام علی
  6. امارت امام علی در حدیث
  7. امامت امام علی در حدیث
  8. انواع دانش‌های امام علی
  9. انگیزه‌های دشمنی با امام علی
  10. ایثار امام علی در شب هجرت
  11. بازگشت خورشید برای امام علی
  12. اقدامات امام علی در جنگ بدر
  13. بیعت با امام علی
  14. اقدامات امام علی در جنگ تبوک
  15. ترور امام علی
  16. توطئه برای ترور امام علی
  17. جایگاه علمی امام علی
  18. اقدامات امام علی در جنگ احد
  19. اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
  20. اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
  21. اقدامات امام علی در جنگ حنین
  22. خبر دادن پیامبر از شهادت علی
  23. خلافت امام علی در حدیث
  24. اقدامات امام علی در جنگ خندق
  25. اقدامات امام علی در جنگ خیبر
  26. داوری‌های امام علی
  27. دشمنان امام علی
  28. دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
  29. دلایل تنهایی امام علی
  30. حب امام علی
  31. رویارویی امام علی با ناکثین
  32. زیان‌های دشمنی با امام علی
  33. سیاست‌های اجتماعی امام علی
  34. سیاست‌های اداری امام علی
  35. سیاست‌های اقتصادی امام علی
  36. سیاست‌های امنیتی امام علی
  37. سیاست‌های جنگی امام علی
  38. سیاست‌های حکومتی امام علی
  39. سیاست‌های فرهنگی امام علی
  40. سیاست‌های قضایی امام علی
  41. سیمای امام علی
  42. شکست بت‌ها توسط امام علی
  43. شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
  44. عصمت امام علی در حدیث
  45. علم امام علی در حدیث
  46. امام علی از زبان اهل بیت
  47. امام علی از زبان دشمنانش
  48. امام علی از زبان قرآن
  49. امام علی از زبان همسران پیامبر
  50. امام علی از زبان پیامبر
  51. امام علی از زبان یارانش
  52. امام علی از زبان یاران پیامبر
  53. امام علی از زبان خودش
  54. غلو در دوست داشتن امام علی
  55. اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
  56. فرزندان امام علی
  57. لقب‌های امام علی
  58. مأموریت امام علی
  59. محبوبیت امام علی
  60. محدودیت‌های امام علی در انتخاب کارگزاران
  61. هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
  62. نافرمانی سپاه امام علی
  63. نام‌های امام علی
  64. نسب امام علی
  65. نیرنگ‌های دشمنان امام علی
  66. هدایت امام علی در حدیث
  67. وراثت امام علی در حدیث
  68. وصایت امام علی در حدیث
  69. ولادت امام علی
  70. ولایت امام علی در حدیث
  71. ویژگی‌های اخلاقی امام علی
  72. ویژگی‌های اعتقادی امام علی
  73. ویژگی‌های امام علی
  74. ویژگی‌های جنگی امام علی
  75. ویژگی‌های دشمنان امام علی
  76. ویژگی‌های دوستداران امام علی
  77. ویژگی‌های سیاسی امام علی
  78. ویژگی‌های عملی امام علی
  79. پذیرفته شدن دعاهای امام علی
  80. پرورش امام علی
  81. پس از شهادت امام علی
  82. پیشگویی امام علی
  83. کارگزاران امام علی
  84. کنیه‌های امام علی
  85. کین‌ورزی به امام علی
  86. یاران امام علی
  87. یاری خواستن امام علی از کوفیان‌
  88. یوم‌الدار

منابع

پانویس

  1. تاریخ الطبری، ج ۴، ص۴۳۶.
  2. ر.ک: أنساب الأشراف، ج ۳، ص۷، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص۱۲۳، ح ۴۵۹۴.
  3. تاریخ الطبری، ج ۴، ص۴۳۶.
  4. «الإمام علی(ع)- فی کتابِهِ إلی‌ أهلِ الکوفَةِ عِندَ مَسیرِهِ مِنَ المَدینَةِ إلَی البَصرَةِ-: بایعَنِی الناسُ غَیرَ مُستَکرَهینَ، ولا مُجبَرینَ، بَل طائِعینَ مُخَیرینَ» (نهج البلاغة، نامه ۱).
  5. سیل خروشان امت، از هر سو برای بیعت، آهنگ خانه علی(ع) را داشت؛ اما امام، قاطعانه ایستاد و ازپذیرش پیمان با مردم، تَنْ زد و با صراحتْ اعلام کرد که سراغ دیگری بروید که: «من وزیر شما باشم، بهتر است از آن‌که امیر شما باشم». (نهج البلاغة، خطبه ۹۲). شگفتا! کسی که خود را خلیفه بلافصل پیامبر خدا می‌داند، اکنون در برابر چنین رویکردی شگرف که همگان با تمام وجود و با جان و دل، آهنگِ پذیرش زمامداری او را دارند، و در انتخابی آزاد و مستقیم، بر حاکمیت و حکومت او تأکید می‌ورزند، نمی‌پذیرد و صریحاً عدم تمایل خود را به پذیرش این مسئولیت، اعلام می‌کند. چرا؟! آیا به واقعْ امام(ع)، پذیرفتن حکومت را خوش نمی‌داشت و به حاکمیت دیگری تمایل داشت؟! یا با این گونه موضعگیری، نوعی تعارف سیاسی برای جلب توجه بیشتر مردم، طرح می‌کرد؟! یا این دو گونه برخورد در زندگانی وی، دلیل یا دلایل دیگری دارد که ما نمی‌دانیم؟ اندک آشنایی با بینش، روش و منش علی(ع)، تردیدی باقی نمی‌گذارد که او از تعارفات سیاستمدارانه به دور است و از نَفْس حکومت، بیزار. علی(ع)، نه در پی حکومت بود و نه در اندیشه سلطه بر مردم. او به
  6. «الإمام علی(ع)- فی خُطبَتِهِ بَعدَ البَیعَةِ-: أما بَعدُ، فَإِنی قَد کنتُ کارِهاً لِهذهِ الوِلایةِ- یعلَمُ اللهُ فی سَماواتِهِ وفَوقَ عَرشِهِ- عَلی‌ امةِ مُحَمدٍ(ص)، حَتی اجتَمَعتُم عَلی‌ ذلِک، فَدَخَلتُ فیهِ» (الأمالی، طوسی، ص۷۲۸، ح ۱۵۳۰).
  7. «عنه(ع): أما وَالذی فَلَقَ الحَبةَ، وبَرَأَ النسَمَةَ، لَولا حُضورُ الحاضِرِ، وقِیامُ الحُجةِ بِوُجودِ الناصِرِ، وما أخَذَ اللهُ عَلَی العُلَماءِ ألا یقاروا عَلی‌ کظةِ ظالِمٍ، ولا سَغَبِ مَظلومٍ، لَأَلقَیتُ حَبلَها عَلی‌ غارِبِها، وَلَسَقَیتُ آخِرَها بِکأسِ أولِها، ولَأَلفَیتُم دُنیاکم هذِهِ أزهَدَ عِندی مِن عَفطَةِ عَنزٍ» (نهج البلاغة، خطبه ۳).
  8. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۲۶۴.
  9. [[الکامل فی التاریخ (کتاب]|الکامل فی التاریخ]]، ج ۲، ص۳۰۲.
  10. «الإمام علی(ع)- فی وَصفِ بَیعَتِهِ-: بَسَطتُم یدی فَکفَفتُها، ومَدَدتُموها فَقَبَضتُها، ثُم تَداککتُم عَلَی تَداک الإِبِلِ الهیمِ عَلی‌ حِیاضِها یومَ وِردِها، حَتی انقَطَعَتِ النعلُ، وسَقَطَ الرداءُ، ووُطِئَ الضعیفُ، وبَلَغَ مِن سُرورِ الناسِ بِبَیعَتِهِم إیای أنِ ابتَهَجَ بِهَا الصغیرُ، وهَدَجَ إلَیهَا الکبیرُ، وتَحامَلَ نَحوَها العَلیلُ، وحَسَرَت إلَیهَا الکعابُ» (نهج البلاغة، خطبه ۲۲۹).
  11. الطبقات الکبری، ج ۳، ص۳۱.
  12. المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص۱۲۴، ح ۱۲۷.
  13. مروان پس از شکست در جنگ جمل، خواست تا با امام علی(ع) بیعت کند. امام، در رد بیعت اوفرمود: «مگر پس از کشته شدن عثمان، بیعت نکرد؟ مرا به بیعت وی نیازی نیست. آن، دستِ یهودی است» (نهج البلاغة، خطبه ۷۳، الخرائج والجرائح، ج ۱، ص۱۹۷، ح ۳۵).
  14. برای آگاهی بیشتر به دانش‌نامه امیر المؤمنین(ع)، ج ۳ (بخش پنجم/ فصل یکم/ روی‌گردانندگان از بیعت با امام) مراجعه فرمایید
  15. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۲۶۲-۲۶۸.