مساوات: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{سیره معصوم}}
{{سیره معصوم}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[مساوات در لغت]] - [[مساوات در معارف و سیره نبوی]] - [[مساوات در معارف و سیره علوی]] - [[مساوات در فقه سیاسی]] - [[مساوات در جامعه‌شناسی اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مساوات در قرآن]] - [[مساوات در حدیث]] - [[مساوات در نهج البلاغه]] - [[مساوات در اخلاق اسلامی]] - [[مساوات در معارف دعا و زیارات]] - [[مساوات در سیره پیامبر خاتم]] - [[مساوات در فقه سیاسی]] - [[مساوات در جامعه‌شناسی اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[مساوات (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''مساوات''' به معنای یکسانی و [[برابری]] بدین معناست که همه افراد [[جامعه]] از نظر حقوق اجتماعی برابر هستند و میان آنان از نظر نژاد، طبقات و جنسیت در حقوق اجتماعی و عمومی فرقی نیست. از نظر [[اسلام]] تفاوتی میان [[انسان‌ها]] وجود ندارد مگر به [[تقوا]] (البته مراد تفاوت‌های طبیعی نیست). این مساوات می‌تواند در امور اجتماعی باشد، یا [[مساوات در برابر قانون]] و نیز در تحصیل علم و... .
*مساوات، از اصول بسیار مهم در تعاملات [[اجتماعی]] است و در [[سیره]] و [[کلام نبوی]]{{صل}} هم جلوه و [[جایگاه]] ویژه‌ای دارد. واژه مساوات، در لغت، به معنای یکسانی و [[برابری]]<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۱، ص ۲۳۶ و الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۹، ص ۵۴۸.</ref> و در اصطلاح، بدین معناست که همه افراد [[جامعه]] از نظر [[حقوق]] اجتماعی برابر هستند و میان آنان از نظر نژاد، طبقات و جنسیت در حقوق اجتماعی و عمومی فرقی نیست<ref>مصطفی دلشاد تهرانی، سیره نبوی «منطق عملی»، ج ۲، ص ۵۰.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۴.</ref>.


==خاستگاه مساوات==
== معناشناسی ==
*[[پیامبر]]{{صل}} نیز بر اساس آموزه‌های [[قرآنی]] و [[اسلامی]]، اصل مساوات را در تمام امور [[حکومت]] [[مدینه]] برقرار ساخت و سعی کرد با همگان، یکسان [[رفتار]] شود و هیچ‌گونه فرقی بین آنان نباشد. آن [[حضرت]] تمام افراد [[جامعه اسلامی]] را مانند دندانه‌های شانه با هم برابر و مساوی میدانست و [[معتقد]] بود، [[انسان‌ها]] هیچ [[برتری]] بر یکدیگر جز به خاطر [[تقوا]] ندارند: {{متن حدیث| النَّاسُ سَوَاءٌ كَأَسْنَانِ الْمُشْطِ}}<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۰۰؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۶۵؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ق، ج ۱، ص ۱۷۴ و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۹.</ref>؛ [[مردم]] چون دندانه‌های شانه مساوی‌اند<ref> گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۴.</ref>.
واژه مساوات، در لغت، به معنای [[استواری]] و [[میانه‌روی]]<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۱، ص ۲۳۶ و الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۹، ص ۵۴۸؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۳۹.</ref>.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۵۳.</ref> و در اصطلاح، بدین معناست که همه افراد [[جامعه]] از نظر [[حقوق اجتماعی]] برابر هستند و میان آنان از نظر نژاد، طبقات و جنسیت در حقوق اجتماعی و عمومی فرقی نیست<ref>مصطفی دلشاد تهرانی، سیره نبوی «منطق عملی»، ج ۲، ص ۵۰.</ref>.<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۴؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۶.</ref>
*[[دین مبین اسلام]] تمام انسان‌ها را برابر میداند و کلیه تفاخرها و امتیازات نژادی و [[اختلافات]] طبقاتی و برتری‌جویی‌های اجتماعی را نفی کرده و [[خداوند]] به صراحت اعلام کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. این نگرش [[اسلام]] به [[انسان‌ها]] و نیز [[رفتار]] [[پیغمبر]]{{صل}} بر اساس آن، سبب جذب بسیاری به اسلام بود. در [[فتح مکه]]، زمانی که بلال به امر آن [[حضرت]]، [[مأمور]] گفتن [[اذان]] بر بالای [[کعبه]] شد، بسیاری از [[مشرکان]] به سبب رنگ پوست و برده بودن وی بر [[پیامبر]]{{صل}} ایراد گرفتند؛ [[عتاب بن اسید بن ابی عیص]] گفت: "[[خدا]] را [[سپاس]] که [[پدر]] من مرد و نیست تا این روز را ببیند". [[حارث بن هشام]] نیز ادامه داد: "[[محمد]] جز این کلاغ سیاه، مؤذن دیگری نیافت!" و [[سهیل بن عمرو]] گفت: "چون خدا چیزی را [[اراده]] کند، آن را تغییر دهد". [[ابوسفیان]] نیز افزود: "من چیزی نمی‌گویم؛ چون می‌ترسم که [[پروردگار]] [[آسمان]] او را باخبر سازد". پس [[جبرئیل]] بر پیامبر{{صل}} نازل شد و آن حضرت را از آن‌چه گذشته بود، [[آگاه]] ساخت. پیامبر{{صل}} آنان را احضار کرد و از آن‌چه بر زبان رانده بودند، پرسیدند و آنان نیز بدان اعتراف کردند. پس از این [[عیب‌جویی]] آنان بر مؤذن پیامبر{{صل}}، [[آیه]] یاد شده نازل شد و خدا همه انسان‌ها را برابر دانست و انسان‌ها را تفاخر، تکاثر و کوچک شمردن [[فقرا]] منع کرد و اساس و ملاک [[برتری]] انسان‌ها را بر یکدیگر فقط [[میزان]] [[پرهیزگاری]] دانست<ref>مقاتل بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۴، ص۹۷؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن،‌ ج۱۶، ص۳۴۱؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج ۴، ص۲۶۵ و فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۰۳ – ۲۰۴.</ref>. پس، بر این اساس، همه انسان‌ها از یک اصل و ریشه‌اند و همین [[وحدت]] انسان‌ها اساس و ملاک مساوات و [[برابری]] آنهاست<ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۵.</ref>.


==اعلام مساوات همگانی==
== اهمیت مساوات در اسلام ==
*مشرکان [[قریش]] [[نسل]]، [[ثروت]]، حسب و [[نسب]] را مایه برتری و [[تفاخر]] میدانستند. آنان بر اساس همین [[تفکر]] [[جاهلی]] و بدون [[آگاهی]] از دستورهای اصیل [[اسلامی]]، به [[طعن]] و [[عیب‌جویی]] از مؤذن [[پیامبر]]{{صل}} لب گشودند و [[سبب نزول]] [[آیه]] یاد شده<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}} «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> شدند. این مسائل، پیامبر{{صل}} را واداشت تا در این باره خطبه‌ای بخواند و مساوات [[اسلامی]] را به اطلاع همگان برساند. بنابراین، ایشان در حضور [[مردم]] چنین اعلام کرد:"مردم! [[آگاه]] باشید که پروردگارتان یکی است و پدرتان نیز یکی است. بنابراین، بدانید که [[عرب]] بر [[عجم]]، و عجم بر عرب، و سیاه بر سفید و سفید بر سیاه [[برتری]] ندارد؛ مگر به [[تقوا]]، آیا (این [[حقیقت]]) را [[ابلاغ]] کردم؟ گفتند: آری؛ فرمود: حاضران به غایبان برسانند" <ref>{{متن حدیث| يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَلَا إِنَّ رَبِّكُمْ وَاحِدٌ وَ إِنَّ أَبَاكُمْ وَاحِدٌ لَا فَضْلَ لِعَرَبِيٍ عَلَى عَجَمِيٍ وَ لَا لِعَجَمِيٍ عَلَى عَرَبِيٍ وَ لَا لِأَحْمَرَ عَلَى أَسْوَدَ وَ لَا لِأَسْوَدَ عَلَى أَحْمَرَ إِلَّا بِالتَّقْوَى، أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ؟ قَالُوا: نَعَمْ، قَالَ: لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ}}؛ ابوالفتح کراجکی، معدن الجواهر، ص ۲۱؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۳، ص ۲۷۲؛ صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۸، ص ۴۸۲ و احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۵، ص ۴۱۱.</ref>؛ همچنین پیامبر{{صل}} خطاب به آنان فرمود: "ای مردم! [[خداوند]]، [[تکبر]] و [[نخوت]] روزگار [[جاهلیت]] و [[تفاخر]] به [[پدران]] و نیاکان را از میان شما برانداخته است، شما همه [[فرزندان]] آدم‌اید و [[آدم]]{{ع}} از [[خاک]] آفریده شده است؛ پس [[بهترین]] [[بنده]] [[خدا]] بنده‌ای است که تقوا داشته باشد"<ref>{{متن حدیث| أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَذْهَبَ عَنْكُمْ نَخْوَةَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ تَفَاخُرَهَا بِآبَائِهَا أَلَا إِنَّكُمْ مِنْ آدَمَ وَ آدَمُ مِنْ طِينٍ أَلَا إِنَّ خَيْرَ عِبَادِ اللَّهِ عَبْدٌ اتَّقَاهُ}}؛ [[کلینی]]، [[الکافی]]، ج ۸، ص ۲۴۶؛ [[نعمان بن محمد تمیمی مغربی]]، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۹۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۳ و با اندکی [[اختلاف]] در: [[محمد بن جریر طبری]]، [[تاریخ]] الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۶۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۱۲؛ [[محمد]] بن [[عمر]] واقدی، المغازی، ج ۲، ص ۸۳۶؛ [[تقی]] الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۳۹۳ و [[ابن کثیر]]، البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۳۰۱.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۶-۱۱۷.</ref>.
[[اسلام]] [[دین]] "مساوات" و عدم [[تبعیض]] است و [[قرآن کریم]]، [[خلقت]] [[انسان‌ها]] را همگون و ریشۀ همۀ آنها را از یک [[پدر]] و [[مادر]] دانسته<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا}} «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.</ref> و تفاوت‌های صوری را امری خارج از [[کرامت]] مشترک [[انسانی]] و تنها [[راه]] کسب امتیاز را [[تقوا]] و [[فضیلت]] می‌داند. [[دستور]] آغازین [[پیامبر]] {{صل}} بر عدم [[افتخار]] قومی، قبیله‌ای، نژادی، [[عربی]]، عجمی و مانند آن بود<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}} «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>
*[[پیامبر]]{{صل}} با اعلام همگانی اصل مساوات، دیدگاه طبقاتی و نژادی و مناسبات مربوط به آن را که معیار عمل [[اهل مکه]] بود، [[باطل]] اعلام کرد و همه آنان را همانند هم دانست و در یک صف و برابر قرار داد و فرمود:" با هم در یک صف و به مساوات باشید و با هم مختلف نباشید که دل‌هایتان مختلف شود"<ref>{{متن حدیث| اسْتَوُوا وَ لَا تَخْتَلِفُوا فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُكُمْ}}؛ نووی دمشقی، ریاض الصالحین من کلام سید المرسلین، ص ۱۱۱؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۶؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۵۰۷؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۱۲۲، مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۲، ص ۳۰ و علی بن جعد، مسند ابن الجعد، ص ۳۴۷.</ref>؛ پیامبر{{صل}} میکوشید که [[مردم]] را با این [[حقیقت]] آشنا سازد و آن دیدگاه طبقاتی و برتری‌جویی‌های نژادی و نسبی را از میان بردارد<ref> گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۶-۱۱۷.</ref>.
*پیامبر{{صل}} بر اساس همین آموزه‌ها و [[هدف]] عالی کسانی را که خود را از طبقه [[برتر]] می‌دانستند و به نژاد، [[قوم]]، [[قبیله]]، [[پدران]] و اجداد خود [[تفاخر]] می‌کردند و آن را مایه [[برتری]] بر دیگران می‌دانستند، به شدت [[نکوهش]] کرده، خطاب به آنان می‌فرمود: همه شما [[فرزندان]] آدم‌اید و [[آدم]] از [[خاک]] آفریده شده است. گروهی که به پدران خویش [[مباهات]] می‌کنند، باید به این کار پایان دهند که در غیر این صورت، نزد [[خدا]] از سوسک سرگین غلتان نیز خوارتر و بی‌ارزش‌تر به شمار می‌آیند"<ref>{{متن حدیث| كُلُّكُمْ بَنُو آدَمَ وَ آدَمُ خُلِقَ مِنْ تُرَابٍ، لینتهین قوم یفتخرون بآبائهم او لیکونن أهون من العجلان}}مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۸۶؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۲۸۷ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۵۲۷.</ref>؛ [[قریش]]، خود را از دیگر [[اعراب]] [[برتر]] می‌دانستند و به حسب و [[نسب]] خود [[مغرور]] بودند و آن را سبب [[منزلت]] بالاتر خود بر‌می‌شمردند، اما آن [[حضرت]] به آنان فرمود: {{متن حدیث| يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ أن أولی الناس المتقون فانظروا لایأتی يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ تَأْتُونَ بِالدُّنْيَا تَحْمِلُونَهَا فأصد عنکم بوجهی}}<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۱۷۶؛ ابویعلی الموصلی، المفارید عن رسول الله{{صل}}، ص ۹۱؛ الضحاک، الآحاد و المثانی، ج ۵، ص ۲۵۱ و ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص ۵۲۰.</ref> و سپس [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بی‌گمان نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref> را برای آنان قرائت می‌کرد <ref>الآحاد و المثانی، ص ۲۵۱؛ المفارید عن رسول الله{{صل}}، ص ۹۱ و ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص ۵۲۰.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۶-۱۱۷.</ref>.


==[[پیامبر]]{{صل}} و مساوات==
در [[منطق قرآن کریم]]، نه سفید را بر سیاه مزیتی است و نه [[عرب]] را بر [[عجم]]؛ نه [[زمامداران]] بر [[شهروندان]] [[برتری]] دارند و نه [[حاکمان]] بر [[مردمان]]. همه [[انسان‌ها]] بی‌هیچ امتیازی در [[جامعه]] برابرند و از [[حقوق عمومی]] و [[اجتماعی]] یکسان بهره‌مندند، چنان که در سخن بلند و پیام‌آور مساوات، [[حضرت ختمی مرتبت]] آمده است: «مردمان چون دندانه‌های شانه مساوی‌اند»<ref>{{متن حدیث|النَّاسُ‏ سَوَاءٌ كَأَسْنَانِ‏ الْمُشْطِ}}؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۰۰؛ تاریخ بغداد، ج۷، ص۵۷؛ کنزالعمال، ج۹، ص۳۸؛ و نیز ر. ک: من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۹؛ تحف العقول، ص۲۷۴؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۱۴۵؛ المبسوط، ج۵، ص۲۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵، ص۴۷۸، ج۱۰، ص۳۶۳؛ صفة الصفوة، ج۱، ص۲۰۴؛ البیان و التعریف، ج۲، ص۱۴.</ref>.
*[[رسول اکرم]]{{صل}} علاوه بر بیان [[خطبه‌ها]] و سخنانی درباره مساوات، در [[رفتار]] خود نیز این مساوات را رعایت می‌کرد تا الگویی برای تمام [[مسلمانان]] باشد. [[پایبندی]] ایشان به رعایت مساوات به حدی بود که حتی در نگاه کردن به [[اصحاب]] و یارانش نیز آن را عملی می‌ساخت. مجالس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمی‌شد و در حلقه اصحابش چنان می‌نشست که هیچ [[برتری]] میان وی و یارانش وجود نداشته باشد؛ چنان که از [[ابوذر]] [[نقل]] شده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} به گونه‌ای در حلقه اصحابش می‌نشست که اگر فرد بیگانه‌ای به مجلس وارد می‌شد، نمی‌دانست [[پیامبر]]{{صل}} کیست تا اینکه می‌پرسید"<ref>{{متن حدیث| كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَجْلِسُ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ أَصْحَابِهِ فَيَجِيءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ حَتَّى يَسْأَلَ}}؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود ، ج ۲، ص ۴۱۲؛ ابن حجر، فتح الباری، ج ۱، ص ۱۰۶ - ۱۰۷؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۶؛ اسحاق بن راهویه، مسندابن راهویه، ج۱، ص۲۰۹ و النسائی، السنن الکبری، ج۳، ص۴۴۲.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۷-۱۱۸.</ref>.
*آن [[حضرت]] در [[مقام پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} بالاترین درجه و [[مقام]] را داشت؛ اما مانند همگان می‌زیست، بر [[زمین]] می‌نشست، روی زمین [[غذا]] می‌خورد، با بردگان هم‌غذا می‌شد، مانند دیگران نیازمندی‌های خانه‌اش را از بازار می‌خرید و به خانه می‌برد و به هر کس می‌رسید، بدون توجه به کوچکی یا بزرگی و یا [[توانگری]] و [[فقر]] او به او [[سلام]] و با توانگر و [[فقیر]] [[مصافحه]] می‌کرد<ref>برگرفته از کتاب‌های [[ابن ابی الحدید]] معتزلی، [[شرح نهج البلاغه]]، ج ۱۱، ص ۱۹۶؛ [[حسن]] دیلمی، [[ارشاد]] القلوب ج ۱، ص ۱۱۵؛ ابن [[شهر]] [[آشوب]]، [[مناقب]] آل [[ابی طالب]]، ج ۱، ص ۱۴۶؛ [[شیخ حر عاملی]]، وسائل الشیعه، ج ۵. ص ۵۴.</ref><ref> گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۸.</ref>.
*پیامبر{{صل}} در مناسبت‌های گوناگون دوره [[رسالت]] خود کوشید تا به روش‌های گوناگون، [[مردم]] را با مساوات آشنا سازد و در واقع، با عملکرد خود می‌کوشید تا این اصل مهم را در [[جامعه اسلامی]] آن روز، نهادینه و تمام [[فضیلت‌ها]] و برتری‌های بی‌اساس را نابود و همگان را به رعایت مساوات و [[برابری]] در تمامی [[امور اجتماعی]] وادار کند<ref> گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۸.</ref>.


==برخی از اقسام مساوات در [[سیره نبوی]]{{صل}} ==
متون [[اسلامی]]، مسأله [[برابری]] و مساوات را در ابعاد گوناگونی مطرح نموده است؛ از جمله برابری در نژاد<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا}} «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.</ref>، برابری در بهره‌های [[اجتماعی]] و عمومی<ref>وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۸۰.</ref>، برابری در برابر [[قانون]]<ref>شرایع الاسلام، ج۲، ص۱۹۸؛ ترمینولوژی حقوق، ص۶۴۶.</ref>، برابری در تعمیم [[حقوق]] و [[وظایف]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref> و برابری و یکسان بودن در [[حق‌طلبی]]<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۹.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۶؛ [[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲ ص ۴۶۳-۴۶۸.</ref>
*پیامبر{{صل}} در تمام جنبه‌های [[زندگی]]، اصل مساوات را به کار گرفت و همواره در تمام عملکردها به آن توجه داشت؛ مانند: [[اجرای قانون]]، تقسیم [[بیت المال]]، دریافت مالیات‌های [[اسلامی]]، تحصیل [[علم]]، [[تصدی]] [[مشاغل]] و [[مناصب]] و... که برای نمونه به مواردی اشاره می‌شود<ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۸.</ref>:


===[[مساوات اجتماعی]]===
== خاستگاه مساوات ==
*مساوات اجتماعی، آن است که در یک [[جامعه]]، میان [[انسان‌ها]] از نظر نژاد، طبقه و [[حقوق]] [[اجتماعی]]، هیچ اختلافی نباشد و همه افراد از حقوق اجتماعی برابر بهره‌مند باشند و همگان یکسان دیده شوند. [[پیامبر]]{{صل}} برای از میان برداشتن بسیاری از [[رسوم]] [[جاهلی]] و برتری‌جویی‌های نادرست و [[اختلافات طبقاتی]] برجای‌مانده میان [[اعراب]] [[مسلمان]] اقدام‌های عملی زیادی در این باره انجام داد تا بر همگان روشن سازد که همه از نظر اجتماعی مساوی‌اند و [[فقیران]] و بردگان با بزرگان و [[ثروتمندان]] فرقی ندارند و همه با هم برابر‌اند که مهم‌ترین نمونه آن [[ازدواج]] "جویبر" و "زَلفا" است<ref> گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۹.</ref>.
بر اساس [[آموزه‌های قرآنی]] و [[آموزه‌های اسلامی|اسلامی]]، [[اصل مساوات]] در تمام امور زندگی و حکومتی باید اجرا شود. [[پیامبر خاتم]] {{صل}} این امر را در تمام امور [[حکومت مدینه]] برقرار ساخت و سعی کرد با همگان، یکسان [[رفتار]] شود و هیچ‌گونه فرقی بین آنان نباشد. آن حضرت تمام افراد [[جامعه اسلامی]] را مانند دندانه‌های شانه با هم برابر و مساوی می‌دانست و [[معتقد]] بود، [[انسان‌ها]] هیچ [[برتری]] بر یکدیگر جز به خاطر [[تقوا]] ندارند: {{متن حدیث|النَّاسُ سَوَاءٌ كَأَسْنَانِ الْمُشْطِ}}<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۰۰؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۶۵؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ق، ج ۱، ص ۱۷۴ و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۹.</ref>؛ [[مردم]] چون دندانه‌های شانه مساوی‌اند.  
*جویبر، اهل یمامه و مردی کوتاه قد، [[زشت]] و [[فقیر]] بود که پس از مسلمان شدن به [[مدینه]] آمده بود. پیامبر{{صل}} برای در هم شکستن رسوم جاهلی، وی را به خواستگاری دختر "[[زیاد بن لبید]]" از بزرگان [[قبیله]] بنی بیاضه (یکی از [[قبایل]] [[انصار]]) فرستاد. زیاد، جویبر را برای ازدواج با دختر خود، لایق نمی‌دانست؛ ولی پیامبر{{صل}} فرمود: "ای زیاد! جویبر، [[مؤمن]] است و مرد مؤمن، [[شایسته]] و همتای [[زن]] مؤمن است و مرد مسلمان، شایسته و همتای زن مسلمان است؛ پس، با این ازدواج موافقت کن و [[مخالفت]] نکن!" <ref>{{متن حدیث| يَا زِيَادُ جُوَيْبِرٌ مُؤْمِنٌ وَ الْمُؤْمِنُ كُفْوٌ لِلْمُؤْمِنَةِ وَ الْمُسْلِمُ كُفْوٌ لِلْمُسْلِمَةِ فَزَوِّجْهُ يَا زِيَادُ وَ لَا تَرْغَبْ عَنْهُ}}؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج ۲، ص ۶۰۵ و ۶۰۶، الکافی، ۵، ص ۳۴۱؛ وسائل الشیعه، ۲، ص ۶۸ و بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۱۱۹.</ref><ref> گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۹.</ref>.
*همچنین [[پیامبر]]{{صل}} دختر عمه خود، [[زینب]] دختر جحش را که نوه [[عبدالمطلب]] بود، به [[ازدواج]] [[زید]]، یعنی همان [[غلام]] آزاد شده خویش در آورد. [[رسول خدا]]{{صل}} در این باره به خانه زینب رفت و او را برای زید خواستگاری کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۸۰؛ امتاع الاسماع، ج ۶، ص ۵۹ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۱۷۷.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۹.</ref>.
*پیامبر{{صل}} با این [[اعمال]]، [[اختلافات]] طبقاتی و [[خانوادگی]] و [[رسوم]] نادرست [[اجتماعی]] و برتری‌جویی‌های نادرست را در هم [[شکست]] و همه [[مسلمانان]] را چه سیاه و چه سفید، چه برده و چه آزاد، و چه ثروتمند و [[فقیر]] را برابر و هم‌کفو اعلام کرد. آن بزرگوار این چنین مساوات را در [[جامعه]] عینیت بخشید تا همگان به او [[اقتدا]] کنند و بدانند که [[شرافت]] و [[برتری]] [[انسان‌ها]] فقط به [[تقوا]] و [[کمالات]] [[معنوی]] است و نه به [[پول]]، [[ثروت]]، نژاد و طبقه خاص<ref> گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۹-۱۲۰.</ref>.


===[[مساوات در برابر قانون]]===
این روش در جکومت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و سیره آن بزرگوار هم جاری بود. [[ایستادگی]] بر رعایت مساوات در تقسیم سرانه [[بیت‌المال]] از ویژگی‌های [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} بود و به بیان [[فقیه]] بزرگ [[شیعه]]، شیخ [[محمد حسن نجفی]]، [[نصوص]] فراوانی حاکی از آن است که [[علی]] {{ع}} سرانه بیت‌المال را به مساوات میان [[مردم]] تقسیم می‌کرد و رعایت [[عدالت]] در این مورد از صفات ویژه آن [[حضرت]] به شمار آمده است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۱۶.</ref>. [[عبایة بن ربعی]]<ref>عبایة بن ربعی اسدی از خواص اصحاب امیرمؤمنان علی {{ع}} و از اصحاب امام حسن {{ع}} بوده است. ر. ک: رجال الکشی، ص۱۱۴، ۱۱۵، ۲۲۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۲۵۳.</ref> از امیرمؤمنان علی {{ع}} [[روایت]] کرده است که فرمود: {{متن حدیث|أُحَاجُّ النَّاسَ‏ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ بِسَبْعٍ‏ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْقَسْمِ بِالسَّوِيَّةِ وَ الْعَدْلِ فِي الرَّعِيَّةِ وَ إِقَامِ الْحُدُودِ}}<ref>«روز قیامت با هفت دلیل با مردم احتجاج خواهم کرد: برپا داشتن نماز و پرداختن زکات و امر به معروف و نهی از منکر و تقسیم سرانه بیت‌المال به مساوات و رعایت عدالت میان مردم و اجرای حدود». الخصال، ج۲، ص۳۶۳؛ بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۰۶.</ref>»<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲ ص ۴۷۹-۵۳۳؛ [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۵.</ref>
*از نمونه‌های دیگر و بارز مساوات در [[سیره رسول الله]]{{صل}} [[برابری همگان در اجرای قانون]] بود. پیامبر{{صل}} به اجرای این نوع مساوات سخت پایبند بود. در این باره در توصیف آن [[حضرت]] آمده است: "همگان در قبال [[حق]]، در نظرش یکسان بودند"<ref>{{متن حدیث| وَ صَارُوا عِنْدَهُ فِي الْحَقِّ سَوَاءً}}؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۲، ص ۳۵۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۹۰؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۴۶ و شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۱۸.</ref><ref> گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۲۰.</ref>.
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[اجرای قانون]]، جز به حق را توجه نمی‌کرد و اجازه هیچ گونه تخطی از آن را به کسی نمی‌داد و حفظ آن را از عوامل حفظ [[سلامت]] [[جامعه]] و [[حکومت]] و عدول از آن را مایه [[تباهی]] جامعه و [[هلاکت]] می‌دانست؛ به همین سبب، دیگران به‌شدت از [[تبعیض]] در [[اجرای قانون]] منع می‌کرد و می‌فرمود: "[[بنی اسرائیل]]، تنها به این سبب هلاک شدند که حدود را درباره زیردستان [[اجرا]] می‌کردند و بزرگان را معاف می‌داشتند"<ref>{{متن حدیث| إِنَّمَا هَلَكَ بَنُو إِسْرَائِيلَ لِأَنَّهُمْ كَانُوا يُقِيمُونَ الْحُدُودَ عَلَى الْوَضِيعِ دُونَ الشَّرِيفِ}}؛ دعائم الاسلام ج ۲، ص ۴۴۲ و مستدرک الوسائل، ج ۱۸، ص ۸.</ref>؛ بنابراین، [[رسول]] خاتم{{صل}} اجازه نمی‌داد، هیچ‌کس خود را فراتر از [[قانون]] بداند و چیزی سبب زیر پاگذاشتن قانون شود<ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۰.</ref>.
*[[نقل]] شده است، روزی زنی از [[قبیله]] [[بنی مخزوم]] دزدی کرد و [[قریش]] درصدد برآمدند که نزد [[پیامبر]]{{صل}} درباره او [[شفاعت]] کنند و چون [[نبی اکرم]]{{صل}} را می‌شناختند، گفتند: "چه کسی جز [[اسامه]] که [[محبوب]] پیامبر{{صل}} است، [[شهامت]] این کار را دارد؟" سپس اسامه را شفیع قرار دادند و او در این باره با آن [[حضرت]] صحبت کرد. پس، پیامبر{{صل}} سخت خشمناک شد تا جایی که رنگ چهره‌اش برافروخته شد و به اسامه فرمود: "آیا درباره حدی از [[حدود الهی]] شفاعت می‌کنی؟"<ref>البخاری، صحیح، ج ۴، ص ۱۵۰. - ۱۵۱؛ الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۵۲؛ صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۴ و مسند ابن راهویه، ج۲، ص۲۳۵-۲۳۶.</ref> وی از سخن خویش پشیمان شد و پوزش خواست. پیامبر{{صل}} به دنبال این قضیه، خطبه‌ای خواند و فرمود: همانا پیشینیان هلاک شدند؛ زیرا اگر فرد بزرگی از ایشان دزدی می‌کرد. او را رها می‌کردند و اگر فرد ضعیفی دزدی می‌کرد، بر وی حد جاری می‌کردند. [[سوگند]] به آنکه جانم در دست اوست! اگر [[فاطمه]]، دختر [[محمد]] نیز دزدی کرده بود، دست او را می‌بریدم؛<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا أَهْلُكَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَنَّهُمْ كَانُوا إِذَا سَرَقَ فِيهِمْ الشَّرِيفُ تَرَكُوهُ وَ إِذَا سَرَقَ فِيهِمْ الضَّعِيفِ أَقَامُوا عَلَيْهِ الْحَدُّ وَ أَنِّي وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ ، لَوْ أَنَّ فاطمه بِنْتُ مُحَمَّدٍ سَرِقَةٍ فَقُطِعَتْ يَدُهَا }}؛ صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۱؛ دلائل النبوه، ج ۵، ص ۸۸؛ صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۴ و مسند ابن راهویه، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref>؛ آن گاه [[قانون]] را درباره آن [[زن]] بنی مخزوم [[اجرا]] کرد<ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۰-۱۲۱.</ref>.
*این [[پایبندی]] [[رسول خدا]]{{صل}} به [[اجرای قانون]] و مساوات همه افراد در برابر آن، به حدی بود که خود در آخرین روزهای زندگی‌اش در حالی که به شدت [[بیمار]] بود، به [[مسجد]] رفت و به جمع حاضر فرمود: ای [[مردم]]! من خدایی را که جز او خدایی نیست،‌ در برابر شما می‌ستایم. در میان شما هرکه حقی بر گردن من دارد، اکنون من حاضرم برای ادای آن؛ اگر تازیانه‌ای (به ناحق) بر پشت کسی زده‌ام، دهد این پشت من؛ بیاید و به جای آن تازیانه بزند و اگر به کسی [[دشنام]] داده‌ام، بیاید و دشنام دهد. زنهار که [[دشمنی]] در [[سرشت]] و [[شأن]] من نیست. بدانید! محبوب‌ترین شما نزد من کسی است که اگر حقی بر گردن من دارد، از من بستاند یا مرا [[حلال]] کند تا وقتی با [[خدا]] [[دیدار]] می‌کنم، [[پاک]] و [[پاکیزه]] باشم و چنین می‌بینم که این درخواست، کافی نیست و لازم است چند بار در میان شما برخیزم و آن را تکرار کنم"<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۴۸، ص۳۲۴؛ حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج۲، ص۴۲؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۸۹-۱۹۰؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۱۲، ص۲۴۲؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲، ج ۱۸، ص ۲۸۰ و مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۲۶.</ref><ref> گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۲۱.</ref>.


===[[مساوات در تقسیم بیت المال]]===  
== مساوات در سیره [[پیامبر خاتم]] {{صل}} ==
*[[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} درباره [[حقوق مسلمانان]] تفاوتی قائل نمی‌شد و [[عرب]] و [[غیر عرب]] و سفید و سیاه و توانگر و [[ناتوان]] فرقی نمی‌گذاشت؛ بلکه در دادن [[حق]] و [[حقوق]] آنان، همگان را به یک دید مینگریست و [[بیت المال]] را به طور مساوی بین آنان تقسیم میکرد؛ چنان‌که در [[تقسیم غنایم]] [[جنگ بدر]]، هیچ امتیازی برای فرد خاصی قائل نشد و آنها را به طور مساوی میان [[مسلمانان]] تقسیم کرد<ref>تاریخ الطبری، ص ۴۵۷ - ۴۵۸؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۳۰۷ و السیرة النبویه، ج ۱، ص ۶۴۱ - ۶۴۲.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۲.</ref>.
[[رسول اکرم]] {{صل}} علاوه بر بیان [[خطبه‌ها]] و سخنانی درباره مساوات، در [[رفتار]] خود نیز این مساوات را رعایت می‌کرد تا الگویی برای تمام [[مسلمانان]] باشد. [[پایبندی]] ایشان به رعایت مساوات به حدی بود که حتی در نگاه کردن به [[اصحاب]] و یارانش نیز آن را عملی می‌ساخت. مجالس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمی‌شد و در حلقه اصحابش چنان می‌نشست که هیچ [[برتری]] میان وی و یارانش وجود نداشته باشد؛ چنان که از [[ابوذر]] [[نقل]] شده است: "[[رسول خدا]] {{صل}} به گونه‌ای در حلقه اصحابش می‌نشست که اگر فرد بیگانه‌ای به مجلس وارد می‌شد، نمی‌دانست [[پیامبر]] {{صل}} کیست تا اینکه می‌پرسید"<ref>{{عربی|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَجْلِسُ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ أَصْحَابِهِ فَيَجِيءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ حَتَّى يَسْأَلَ}}؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۱۲؛ ابن حجر، فتح الباری، ج ۱، ص ۱۰۶ - ۱۰۷؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۶؛ اسحاق بن راهویه، مسندابن راهویه، ج۱، ص۲۰۹ و النسائی، السنن الکبری، ج۳، ص۴۴۲.</ref>.


===[[مساوات در گرفتن مالیات‌های اسلامی]]===
آن حضرت در [[مقام پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} بالاترین درجه و [[مقام]] را داشت؛ اما مانند همگان می‌زیست، بر [[زمین]] می‌نشست، روی زمین [[غذا]] می‌خورد، با بردگان هم‌غذا می‌شد، مانند دیگران نیازمندی‌های خانه‌اش را از بازار می‌خرید و به خانه می‌برد و به هر کس می‌رسید، بدون توجه به کوچکی یا بزرگی و یا [[توانگری]] و [[فقر]] او به او [[سلام]] و با توانگر و [[فقیر]] [[مصافحه]] می‌کرد<ref>برگرفته از کتاب‌های [[ابن ابی الحدید]] معتزلی، [[شرح نهج البلاغه]]، ج ۱۱، ص ۱۹۶؛ [[حسن]] دیلمی، [[ارشاد]] القلوب ج ۱، ص ۱۱۵؛ ابن [[شهر]] [[آشوب]]، [[مناقب]] آل [[ابی طالب]]، ج ۱، ص ۱۴۶؛ [[شیخ حر عاملی]]، وسائل الشیعه، ج ۵. ص ۵۴.</ref>.
*از نمادهای دیگر مساوات در [[سیره پیامبر]]{{صل}} [[برابری]] همه در [[مالیات‌های اسلامی]]، مانند: [[خمس]]، [[زکات]] و [[صدقات]] بود. این مالیات‌های اسلامی از همه کسانی که در آمد و دارایی‌شان از مقدار مشخصی بالاتر میرفت، گرفته میشد و برای همه مسلمانان ثابت بود و امتیازات طبقاتی و نسبی در آن بی‌اثر بود. بخش زیادی از این [[مالیات‌ها]] برای تأمین [[ناتوانان]] و [[نیازمندان]] به کار میرفت تا به این طریق، از تمرکز [[قدرت]] و [[ثروت]] در دست عده‌ای و [[فقر]] و [[محرومیت]] عده‌ای دیگر جلوگیری و زمینه [[عدالت اجتماعی]] فراهم شود<ref>سیره نبوی، «منطق عملی»، ج ۲، ص ۵۳۷.</ref><ref> گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۲۲.</ref>.


===[[مساوات در تحصیل علم]]===
پیامبر {{صل}} در مناسبت‌های گوناگون دوره [[رسالت]] خود کوشید تا به روش‌های گوناگون، [[مردم]] را با مساوات آشنا سازد و در واقع، با عملکرد خود می‌کوشید تا این اصل مهم را در [[جامعه اسلامی]] آن روز، نهادینه و تمام [[فضیلت‌ها]] و برتری‌های بی‌اساس را نابود و همگان را به رعایت مساوات و [[برابری]] در تمامی [[امور اجتماعی]] وادار کند<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۸.</ref>.
*از مصادیق دیگر و مهم و اساسی مساوات، فراهم‌ بودن امکان تحصیل و [[تعلیم و تربیت]] برای همه است؛ یعنی در یک [[جامعه]]، هر فردی بدون توجه به طبقه‌ای خاص، فقط در سایه [[شایستگی]] و استعداد خود بتواند در راه تحصیل قدم بردارد و با تلاش خود به مراحل کمال برسد. بر اساس همین ویژگی‌های [[عصر پیامبر]]{{صل}} است که آن [[حضرت]] می‌فرماید: "طلب و [[فراگیری علم]] و [[دانش]] بر [نوع] مسلمانان [[واجب]] است"<ref>{{متن حدیث| طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِ مُسْلِمٍ}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۸۱ و ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۶۵.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۲.</ref>.
*[[پیامبر]]{{صل}} آن‌چنان به این امر توجه داشت که بهای [[آزادی]] [[اسیران]] باسواد را در [[جنگ بدر]]، آموزش‌ دادن به [[کودکان]] قرار داد<ref>امتاع الأسماع، ج ۱، ص ۱۱۹ و الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۶.</ref>؛ به این ترتیب، هم اسیرانی که فدیه نداشتند تا در قبال آزادی خود بپردازند، آزاد می‌شدند و هم تعداد زیادی از کودکان، [[خواندن و نوشتن]] می‌آموختند. آن [[حضرت]] به انداره‌ای به [[آموزش]] اهمیت می‌داد که می‌فرماید: "روز خود را در حالی آغاز کن که دانشمند یا دانشجو یا شنونده [[دانش]] یا [[دوستدار]] دانش باشی و از گروه پنجم (خارج از این چهار گروه) مباش که هلاک و نابود می‌شوی"<ref>{{متن حدیث| اغْدُ عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً أَوْ مُسْتَمِعاً أَوْ مُحِبّاً وَ لَا تَكُنِ الْخَامِسَةَ فَتَهْلِكَ}}؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۷۵؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۸۴؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص ۱۰۶؛ الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۵، ص۲۳۱ و الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۸۳.</ref><ref> گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۲۳.</ref>.
*در [[اسلام]]، به هیچ‌کس اجازه داده نشده است که افراد را در [[فراگیری دانش]] بر مبنای [[ثروت]] و مکنت طبقه‌بندی کند و هیچ گونه [[تبعیض]] در [[تعلیم و تربیت]] و امکانات آن در [[سیره نبوی]] پذیرفته نیست. این حرکت همگانی و اعلام مساوات در تحصیل [[علم]] در اوضاع و احوالی عینیت مییافت که دیدگاه‌های طبقاتی به‌شدت بر [[جامعه]] آن روز، [[حاکم]] و دانش، خاص [[توانگران]] و قدرتمندان بود و محرومان و [[ناتوانان]] در کنار سایر محرومیت‌های [[اجتماعی]] از علم‌ آموزی نیز [[محروم]] بودند؛ ولی در [[مدینه]]، [[شهر پیامبر]]{{صل}} از این [[تبعیض‌ها]]، به ویژه محروم کردن افراد از فراگیری دانش خبری نبود<ref> گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۲۳.</ref>.


===[[مساوات در سرپرستی شغل‌ها و انجام مسئولیت‌ها]] ===
== برخی از اقسام مساوات ==
*از نمونه‌های دیگر مساوات در [[سیره رسول اکرم]]{{صل}} [[برابری]] در واگذاری [[مشاغل]] بر اساس [[شایستگی]] بود. آن [[حضرت]] در ابتدای ورود خود به [[مدینه]]، [[مسئولیت‌ها]] را تقسیم کرد؛ به گونه‌ای که همه، به ترتیب برای [[جهاد]] می‌رفتند و آن حضرت در این باره فرموده بود: {{متن حدیث| و إِنَّ كُلَّ غَازِيَةٍ غَزَتْ يَعْقُبُ بَعضُهَا بَعْضاً}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۶۸؛ الکافی، ج۵، ص۳۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۴۱؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۲۱؛ السیرة النبویه (ابن هشام)، ج ۱، ص ۵۰۳ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷.</ref>؛ همه گروه‌های [[مسلمان]]، به ترتیب به [[جنگ]] میروند (و جنگ، به یک گروه، دو مرتبه پشت سر هم تحمیل نخواهد شد)". آن حضرت برای تعیین [[فرمانده]] در [[جنگ‌ها]]، تنها به شایستگی، [[توانایی]] و [[تدبیر]] افراد توجه می‌کرد و به سن، حسب و [[نسب]] بی‌توجه بود؛ همان‌گونه که در جنگ موته [[زید بن حارثه]] از [[فرماندهان]] جنگ بود<ref>مطهر بن [[طاهر]] مقدسی، البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۲۳۱؛ السیرة النبویة (ابن هشام)، ج ۲، ص ۳۷۳؛ [[تاریخ]] الطبری، ج ۳، ص ۳۶ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۶۵.</ref><ref> [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۳-۱۲۴.</ref>.
مساوات در زندگی اجتماعی انسان‌ها دارای اقسامی است که برخی از آنها عبارت‌اند از:


==اهمیت مساوات در اسلام==
=== [[مساوات اجتماعی]] سیاسی و [[اقتصادی]] ===
در [[منطق قرآن کریم]]، نه سفید را بر سیاه مزیتی است، و نه [[عرب]] را بر [[عجم]]؛ نه [[زمامداران]] بر [[شهروندان]] [[برتری]] دارند، و نه [[حاکمان]] بر [[مردمان]]. همه [[انسان‌ها]] بی‌هیچ امتیازی در [[جامعه]] برابرند و از [[حقوق عمومی]] و [[اجتماعی]] یکسان بهره‌مندند، چنان که در سخن بلند و پیام‌آور مساوات، [[حضرت ختمی مرتبت]] آمده است: {{متن حدیث|النَّاسُ‏ سَوَاءٌ كَأَسْنَانِ‏ الْمُشْطِ}}<ref>«مردمان چون دندانه‌های شانه مساوی‌اند». تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۰۰؛ تاریخ بغداد، ج۷، ص۵۷؛ کنزالعمال، ج۹، ص۳۸؛ و نیز ر.ک: من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۹؛ تحف العقول، ص۲۷۴؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۱۴۵؛ المبسوط، ج۵، ص۲۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵، ص۴۷۸، ج۱۰، ص۳۶۳؛ صفة الصفوة، ج۱، ص۲۰۴؛ البیان و التعریف، ج۲، ص۱۴.</ref>.
مساوات اجتماعی، آن است که در یک [[جامعه]]، میان [[انسان‌ها]] از نظر نژاد، طبقه و [[حقوق]] [[اجتماعی]]، هیچ اختلافی نباشد و همه افراد از حقوق اجتماعی برابر بهره‌مند باشند و همگان یکسان دیده شوند. [[پیامبر]] {{صل}} برای از میان برداشتن بسیاری از [[رسوم]] [[جاهلی]] و برتری‌جویی‌های نادرست و اختلافات طبقاتی برجای‌مانده میان [[اعراب]] [[مسلمان]] اقدام‌های عملی زیادی در این باره انجام داد تا بر همگان روشن سازد که همه از نظر اجتماعی مساوی‌اند و [[فقیران]] و بردگان با بزرگان و [[ثروتمندان]] فرقی ندارند و همه با هم برابر‌اند.


این نگرش [[اسلام]] به انسان‌ها و نیز [[رفتار پیامبر]] و [[مؤمنان]] به او بر این مبنا، از عمده عوامل جذب [[دل‌ها]] به اسلام بود. به گفته جواهر لعل نهرو: «مسأله [[برادری]] و مساواتی که [[مسلمانان]] بدان [[ایمان]] دارند و بر آن اساس [[زندگی]] می‌کنند، روی [[افکار]] [[هندوها]] تأثیر عمیقی گذاشته است، به ویژه طبقات محرومی که مناسبات اجتماعی [[هند]]، آنان را از مساوات و برخورداری از [[حقوق انسانی]] [[محروم]] ساخته است»<ref>باقر شریف القرشی، النظام السیاسی فی الاسلام، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۲ ق. ص۲۰۲.</ref>.
تساوی همگان در برخورداری از حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در گفتار و [[سیره پیشوایان معصوم]] موج می‌زند. [[رسول خدا]] در بیانی ماندگار که همواره در [[تاریخ]] مورد استناد [[زمامداران]] عدالت‌پیشه بوده، فرمودند: "ای [[مردم]]! [[پروردگار]] شما یکی و پدرتان هم یکی است. همگی از [[آدم]] و آدم نیز از [[خاک]] [[آفریده]] شده است. تحقیقاً گرامی‌ترین شما نزد [[خدا]] [[باتقواترین]] شماست و هیچ [[عربی]] بر غیرعرب [[برتری]] ندراد جز به تقوا"<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَبَّكُمْ وَاحِدٌ وَ إِنَّ أَبَاكُمْ وَاحِدٌ كُلُّكُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ وَ لَيْسَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى‏ عَجَمِيٍ‏ فَضْلٌ‏ إِلَّا بِالتَّقْوَى‏}}؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۶، ص۳۵۰.</ref>.


البته مراد از مساوات مورد بحث، مساوات طبیعی از قبیل رنگ و شکل و [[اخلاق]] و [[امیال]] و استعدادها نیست، زیرا این [[اختلاف‌ها]]، اختلاف‌های طبیعی است و [[تساوی]] در آنها ممکن نیست، چنان که در [[حدیث]] [[علوی]] آمده است: {{متن حدیث|لَا يَزَالُ‏ النَّاسُ‏ بِخَيْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَكُوا}}<ref>«خیر مردم در تفاوت آنها است و اگر همه مساوی باشند هلاک شوند». امالی الصدوق، ص۳۶۲؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۸۳.</ref>.
[[امام صادق]] {{ع}} در برابر این [[پندار]] که تقوا ملاک بهره‌مندی بیشتر از امکانات عمومی است، می‌فرماید: “پیروان [[اسلام]]، [[فرزندان]] اسلام‌اند. میان آنان در پرداخت [[بیت‌المال]]، مساوات را رعایت می‌کنم و [[فضائل]] آنان مربوط به رابطه آنان با [[خدا]] است. من مانند فرزندان یک شخص، با آنان [[رفتار]] می‌کنم”<ref>حکیمی، محمدرضا، الحیاة، ج۶، ص۳۷۲.</ref>.<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۹-۱۲۰؛ [[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۵۰۱؛ [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۲.</ref>.


نگاهی گذرا به جوامعی که این امر را لحاظ نکردند و دچار برداشت [[اشتباه]] در موضوع مساوات شدند، این مسأله را [[ثابت]] می‌کند. در دوران استالین [[تصمیم]] گرفته شد که به عنوان یک [[اقدام]] [[سوسیالیستی]] دستمزدها به تساوی پرداخت شود. اما به زودی این حرکت با [[شکست]] روبه‌رو شد و استالین ناچار شد در [[تصمیم]] خود [[تجدید]] نظر کند و آن را [[القا]] نماید. وی دراین‌باره ضمن نطقی که ایراد کرد چنین گفت: «بسیاری [[تصور]] می‌کنند که لازمه [[سوسیالیسم]] آن است که دستمزد [[کارگران]] به [[تساوی]] پرداخت شود، حال آنکه این مساواتی که بدان [[دعوت]] می‌کنند بی‌نهایت واهی و بی‌اساس بوده و موجب زیان‌های جبران‌ناپذیری به ما شده است»<ref>باقر شریف القرشی، العمل و حقوق العامل فی الاسلام، الطبعة الرابعة، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۳۹۹ ق. ص۲۷۳.</ref>.
=== [[مساوات در برابر قانون]] ===
قانونی که از سوی خداوند یا [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[زمامدار]] [[جامعه]] وضع و [[اجرا]] می‌شود، شامل همه افراد می‌شود و هیچ کس، حتی خود [[پیامبر]] از آن مستثنا نیست. این امر به معنای [[تساوی]] همه در برابر [[قانون]] است و از افتخارات اسلام و از عوامل [[رشد]] و گسترش آن در [[جهان]] به‌شمار می‌آید<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۲.</ref>.


[[انسان‌ها]] از نظر طبیعی به هیچ روی یکسان نمی‌باشند، بلکه [[اختلاف]] وجودی میان همه موجودات و در مراتب وجود از لوازم عالم وجود است و در [[خلقت]] [[الهی]] تکراری نیست: {{عربی|لَا تِکْرَارَ فِي التَّجَلِّي}}<ref>«هر موجودی به اصل محکم – {{عربی|التَّجَلِّیُ لَا یُتَکَرَّرُ}} - در وجود خود منفرد و متفرد است و او را ثانی نیست و به عبارت دیگر هر شیء مظهر اسم شریف {{متن حدیث|يَا مَنْ‏ لَيْسَ‏ كَمِثْلِهِ‏ شَيْ‏ءٌ}} است، و این مظهریت را مراتب است. هر حرفی از حروف کتاب آفاقی و انفسی است که من موجودی واحد و بی‌شریکم، چگونه موجد مرا شریک باشد». حسن حسن‌زاده آملی، رساله وحدت از دیدگاه عارف و حکیم، چاپ اول، انتشارات فجر، ۱۳۶۲ ش. ص۲۴.</ref>. انسان‌ها نیز گونه‌گون و طور به طور [[آفریده]] شده‌اند و از استعدادهای متفاوتی برخوردارند که همین تفاوت و گونه‌گونی مایه بقا و دوام [[جامعه انسانی]] است و این امر از نشانه‌های [[قدرت]] و [[کمال الهی]] است. {{متن قرآن|مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا * وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا}}<ref>«چه بر سرتان آمده است که به سترگی خداوند گردن نمی‌نهید؟ * با آنکه شما را گونه‌گون آفریده است» سوره نوح، آیه ۱۳-۱۴.</ref>.
از نمونه‌های بارز مساوات در [[سیره رسول الله]] {{صل}} [[برابری همگان در اجرای قانون]] بود. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[اجرای قانون]]، جز به حق را توجه نمی‌کرد و اجازه هیچ گونه تخطی از آن را به کسی نمی‌داد و حفظ آن را از عوامل حفظ [[سلامت]] [[جامعه]] و [[حکومت]] و عدول از آن را مایه [[تباهی]] جامعه و [[هلاکت]] می‌دانست؛ به همین سبب، دیگران به‌شدت از [[تبعیض]] در [[اجرای قانون]] منع می‌کرد و می‌فرمود: "[[بنی اسرائیل]]، تنها به این سبب هلاک شدند که حدود را درباره زیردستان [[اجرا]] می‌کردند و بزرگان را معاف می‌داشتند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا هَلَكَ بَنُو إِسْرَائِيلَ لِأَنَّهُمْ كَانُوا يُقِيمُونَ الْحُدُودَ عَلَى الْوَضِيعِ دُونَ الشَّرِيفِ}}؛ دعائم الاسلام ج ۲، ص ۴۴۲ و مستدرک الوسائل، ج ۱۸، ص ۸.</ref>؛ بنابراین، [[رسول]] خاتم {{صل}} اجازه نمی‌داد، هیچ‌کس خود را فراتر از [[قانون]] بداند و چیزی سبب زیر پاگذاشتن قانون شود<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۰-۱۲۱.</ref>.


این [[قسم]] اختلاف، اختلافی است که در عالم [[انسانی]] چاره‌ای از آن نیست. این اختلاف طبایع است که منشأ اختلاف بنیه‌ها می‌شود و بی‌گمان ترکیبات بدنی باعث اختلاف در افراد و در نتیجه اختلاف در استعدادهای جسمی و [[روحی]] می‌شود و با ضمیمه شدن [[اختلاف]] محیط‌ها و آب و هواها، اختلاف سلیقه‌ها و [[سنن]] و [[آداب]] و مقاصد و [[اعمال]] نوعی و شخصی در [[جوامع انسانی]] پدید می‌آید و در [[علم]] الاجتماع و مباحثش [[ثابت]] شده است که اگر این [[اختلاف‌ها]] نمی‌بود [[بشر]] حتی یک چشم بر هم زدن [[قادر]] به [[زندگی]] نبود. و [[خدای متعال]] هم در [[قرآن کریم]] این اختلاف را به خود نسبت داده و فرموده است: {{متن قرآن|نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا}}<ref>«آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.</ref>.
=== [[مساوات در تقسیم بیت‌المال]] ===
[[اموال]] و امکانات عمومی هر کشوری به شهروندانش تعلق دارد. همگان در بهره‌برداری از این امکانات از حق یکسان برخوردارند. نمی‌توان افرادی را به بهانه‌های مختلف بر دیگران ترجیح داد. [[سیره پیامبر]] {{صل}} و [[حضرت علی]] {{ع}} در این زمینه کاملاً گویای چنین حقی برای شهروندان است.


و [[خداوند]] در هیچ جا از [[کلام]] خود اختلاف‌های طبیعی را [[نکوهش]] نکرده است، مگر در آن مواردی که این اختلاف آمیخته با [[هوای نفس]] و بر خلاف [[هدایت]] [[عقل]] باشد<ref>تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۶۰-۶۱.</ref>.
[[حضرت رسول اکرم]] {{صل}} درباره [[حقوق مسلمانان]] تفاوتی قائل نمی‌شد و [[عرب]] و [[غیر عرب]] و سفید و سیاه و توانگر و [[ناتوان]] فرقی نمی‌گذاشت؛ بلکه در دادن [[حق]] و [[حقوق]] آنان، همگان را به یک دید می‌نگریست و [[بیت المال]] را به طور مساوی بین آنان تقسیم میکرد؛ چنان‌که در [[تقسیم غنایم]] [[جنگ بدر]]، هیچ امتیازی برای فرد خاصی قائل نشد و آنها را به طور مساوی میان [[مسلمانان]] تقسیم کرد<ref>تاریخ الطبری، ص ۴۵۷ - ۴۵۸؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۳۰۷ و السیرة النبویه، ج ۱، ص ۶۴۱ - ۶۴۲.</ref>.<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۲.</ref>


[[اسلام]] کلیه تفاخرها و امتیازات [[نژادی]] و [[اختلاف‌های طبقاتی]] و برتری‌جویی‌های [[اجتماعی]] را [[نفی]] کرده و به [[صراحت]] اعلام کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>.
[[امام علی]] {{ع}} در یکی از نامه‌هایش به [[کارگزار]] خویش می‌نویسد: [[آگاه]] باشید! [[حقّ]] شما بر من است که چیزی ـ جز [[راز]] [[جنگ]] ـ را از شما نپوشانم، و کاری را جز در [[حکم]] ([[شرع]]) بی‌رایزنی با شما انجام ندهم، و پرداختن [[حق]] را از موقع آن به تأخیر نیفکنم، و تا آن را نرسانم وقفه‌ای در آن روا ندانم، و همه شما را در حقّ برابر شمارم؛ چون چنین کردم [[نعمت]] [[خدا]] به شما روا می‌گردد<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ حَقّاً عَلَى‏ الْوَالِي‏ أَلَّا يُغَيِّرَهُ‏ عَلَى رَعِيَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ وَ لَا طَوْلٌ‏ خُصَّ بِهِ وَ أَنْ يَزِيدَهُ مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ وَ عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ أَلَا وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ وَ لَا أَطْوِيَ‏ دُونَكُمْ أَمْراً إِلَّا فِي حُكْمٍ وَ لَا أُؤَخِّرَ لَكُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ وَ لَا أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ‏ وَ أَنْ تَكُونُوا عِنْدِي فِي الْحَقِّ سَوَاءً فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْكُمُ النِّعْمَةُ وَ لِي عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ وَ أَلَّا تَنْكُصُوا عَنْ دَعْوَةٍ وَ لَا تُفَرِّطُوا فِي صَلَاحٍ وَ أَنْ تَخُوضُوا الْغَمَرَاتِ‏ إِلَى الْحَقِّ}} (نهج‌البلاغه، نامه ۵۰).</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۸.</ref>


برخی [[مفسران]] گفته‌اند [[آیه شریفه]] در [[مقام]] بیان این است که [[تفاخر]] به انساب را نفی کند، بنابراین مراد از جمله {{متن قرآن|مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى}} [[آدم]] و [[حوا]] خواهد بود و معنای [[آیه]] این می‌شود که [[انسان‌ها]] از یک [[پدر]] و مادرند (آدم و حوا) و همه از آن دو تن منتشر شده‌اند و هیچ فرقی میان سفید و سیاه، [[عرب]] و [[عجم]] نیست. [[خداوند]] اعلام کرده است که ما شما را [[ملت‌ها]] و قبیله‌های مختلف کردیم نه برای این که طایفه‌ای از شما بر سایرین [[برتری]] و [[کرامت]] داشت، بلکه صرفاً برای این که یکدیگر را بشناسید و امر اجتماعتان و مواصلات و معاملاتتان بهتر انجام شود؛ زیرا اگر فرض شود که [[مردم]] همگی یک [[جور]] و یک شکل باشند و تفاوتی میان آنان [[مشاهده]] نشود و در نتیجه یکدیگر را نشناسند، رشته [[اجتماع]] از هم می‌گسلد و [[انسانیت]] فانی می‌شود. پس غرض از این که خداوند مردم را [[ملت]] ملت و [[قبیله]] قبیله کرده، این است که یکدیگر را بشناسند {{متن قرآن|لِتَعَارَفُوا}} نه این که بر یکدیگر [[تفاخر]] کنند و [[اختلاف‌های طبقاتی]] فراهم سازند. اما برخی دیگر از [[مفسران]] گفته‌اند مراد از این که فرمود: {{متن قرآن|مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى}} مطلق [[زن]] و مرد است و [[آیه شریفه]] در [[مقام]] بیان این است که مطلق تفاضل و برتری به طبقات مانند سفید و سیاه، و عرب و عجم، و [[غنی]] و [[فقیر]]، و برده و مولا، و مرد و زن را از بین ببرد و معنای [[آیه]] این است: هان، ای [[آدمیان]]، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، پس هر یک از شما [[انسانی]] است متولد از دو [[انسان]]، و از این‌رو هیچ فرقی با یکدیگر ندارید و اختلافی هم که در شما هست و شما را ملت ملت و قبیله قبیله کرده، اختلافی است مربوط به [[جعل الهی]]، نه به کرامت و فضیلتی که در بین شما است، بلکه این امر برای آن است که یکدیگر را بشناسید و [[نظام]] اجتماعی‌تان کامل شود. اما صاحبان [[رأی]] نخست به این [[تفسیر]] [[اعتراض]] کرده‌اند و گفته‌اند آیه شریفه در این [[سیاق]] است که تفاخر به انساب را [[نفی]] کند و در مقام [[نکوهش]] آن است، به [[شهادت]] این که فرموده است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا}} و ترتب این فرض بنابر وجهی که ذکر کرده‌اند روشن نیست، چون بنابر آن نظر، سخن از [[نکوهش]] [[تفاخر]] به [[حسب و نسب]] در بین نیست، زیرا آن [[تفسیر]] بیانگر این است که [[آیه]] در [[مقام]] القای مطلق تفاضل است. در پاسخ این [[اعتراض]] می‌توان گفت که آیه در صدد است که [[اختلاف]] در انساب را هم که یکی از مصادیق [[اختلاف طبقاتی]] است [[نفی]] کند. و بنای وجه ذکر شده بر این است که می‌گوید آیه در صدد نفی اختلاف طبقاتی به تمام مصادیق آن است و همچنان که ممکن است تفاخر به انساب را نفی و نکوهش کنیم به این دلیل که همه انساب و دودمان‌ها به یک [[زن]] و [[مرد]] ([[آدم]] و [[حوا]]) منتهی می‌شوند و تمامی [[مردمان]] در این [[پدر]] و [[مادر]] شریکند، همچنین ممکن است همین مطلب یعنی تفاخر به انساب را نفی و نکوهش کنیم به این دلیل که هر [[انسانی]] متولد از دو [[انسان]] است و همه [[مردم]] در این [[جهت]] شریکند. و [[حق]] مطلب آن است که اگر بگوییم جمله {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ}} [[ظهور]] در نکوهش تفاخر به انساب دارد، وجه اول قوی‌تر است، وگرنه وجه دوم بهتر است، زیرا عمومیت و شمول دارد<ref>تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۲۶-۳۲۷.</ref>.
=== [[مساوات در تحصیل علم]] ===
از مصادیق دیگر و مهم و اساسی مساوات، فراهم‌ بودن امکان تحصیل و [[تعلیم و تربیت]] برای همه است؛ یعنی در یک [[جامعه]]، هر فردی بدون توجه به طبقه‌ای خاص، فقط در سایه [[شایستگی]] و استعداد خود بتواند در راه تحصیل قدم بردارد و با تلاش خود به مراحل کمال برسد. بر اساس همین ویژگی‌های [[عصر پیامبر]] {{صل}} است که آن حضرت می‌فرماید: "طلب و [[فراگیری علم]] و [[دانش]] بر [نوع] مسلمانان [[واجب]] است"<ref>{{متن حدیث|طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِ مُسْلِمٍ}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۸۱ و ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۶۵.</ref>.


بنابراین اگر شمول آیه را بپذیریم، [[قرآن کریم]] همه [[اختلاف‌های طبقاتی]] را نفی کرده است، و هیچ انسانی بر انسان دیگر، هیچ [[برتری]] و تفاخری ندارد مگر به «[[تقوا]]». در [[شأن نزول]] آیه نیز مطالبی آمده است که بیانگر همین امر است. نقل شده است که یکی از [[موالی]] قبیله [[بنی بیاضه]] دختری از آنان را خواستار شده بود. [[پیامبر]] به بستگان دختر فرمود که با [[ازدواج]] ایشان موافقت کنند. آنان در پاسخ [[حضرت]] گفتند: ای [[رسول خدا]] آیا [[دختران]] خود را به موالی (بردگان) خود دهیم؟ و این آیه نازل شد و این‌گونه تفاخرهای طبقاتی را نفی کرد<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۳۴۰-۳۴۱.</ref>. و نیز گفته‌اند که [[ثابت بن قیس بن شماس]] به کسی که در مجلس برایش جا نگشوده بود، [[دشنام]] داد و او را «ابن فلانة» خطاب کرد (از [[جهت]] مادرش او را [[تحقیر]] کرد). [[پیامبر]] فرمود: چه کسی این سخن را گفت. [[ثابت]] عرض کرد: من، ای [[رسول خدا]]. [[حضرت]] فرمود: به شخصیت‌ها و بزرگان [[قوم]] بنگر! پس نگریست. فرمود: چه دیدی؟ گفت: سفید و سیاه و سرخ [در کنار هم]. فرمود: {{متن حدیث|فَإِنَّكَ لَا تَفْضُلُهُمْ إِلَّا بِالتَّقْوَى}} پس [بدان که] تو هیچ [[برتری]] بر ایشان جز به [[تقوا]] نداری. و آنگاه این [[آیه]] نازل شد<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۳۴۱.</ref>.
در [[اسلام]]، به هیچ‌کس اجازه داده نشده است که افراد را در [[فراگیری دانش]] بر مبنای [[ثروت]] و مکنت طبقه‌بندی کند و هیچ گونه [[تبعیض]] در [[تعلیم و تربیت]] و امکانات آن در [[سیره نبوی]] پذیرفته نیست. این حرکت همگانی و اعلام مساوات در تحصیل [[علم]] در اوضاع و احوالی عینیت می‌یافت که دیدگاه‌های طبقاتی به‌شدت بر [[جامعه]] آن روز، [[حاکم]] و دانش، خاص [[توانگران]] و قدرتمندان بود و محرومان و [[ناتوانان]] در کنار سایر محرومیت‌های [[اجتماعی]] از علم‌ آموزی نیز [[محروم]] بودند؛ ولی در [[مدینه]]، [[شهر پیامبر]] {{صل}} از این [[تبعیض‌ها]]، به ویژه محروم کردن افراد از فراگیری دانش خبری نبود<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۳.</ref>.


همچنین از قول [[ابن عباس]] نقل کرده‌اند که پس از [[فتح مکه]] پیامبر به [[بلال]] [[فرمان]] داد که بر بالای [[کعبه]] [[اذان]] بگوید و او اذان گفت. [[عتاب بن اسید بن ابی عیص]] گفت: [[خدا]] را [[سپاس]] که [[پدر]] من فوت کرده و نیست تا این [[روز]] را ببیند. و [[حارث بن هشام]] گفت: [[محمد]] جز این کلاغ سیاه [[مؤذن]] دیگری نیافت؟ و [[سهیل بن عمرو]] گفت: چون خدا چیزی را [[اراده]] کند تغییرش دهد. [[ابو سفیان]] گفت: من چیزی نمی‌گویم، چون می‌ترسم [[پروردگار]] [[آسمان]] او را باخبر سازد. پس [[جبرئیل]] بر پیامبر نازل شد و آن حضرت را از آن چه گذشته بود [[آگاه]] ساخت. پیامبر آنان را خواست و از آن چه بر زبان رانده بودند [[پرسش]] کرد و آنان نیز بدان اعتراف کردند. آنگاه این آیه نازل شد و از [[تفاخر به نسب]] و [[تکاثر]] [[اموال]] و کوچک شمردن [[فقیران]] منع کرد و اساس و ملاک برتری را تقوا اعلام فرمود<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۳۴۱؛ و نیز ر.ک: سیرة ابن هشام، ج۴، ص۳۳؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۳۴۷؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۹۰-۳۹۱.</ref>.
=== [[مساوات در تصدی امور و انجام دادن مسئولیت‌ها]] ===
از نمونه‌های دیگر مساوات [[برابری]] در واگذاری [[مشاغل]] بر اساس [[شایستگی]] است. پیامبر اکرم {{صل}} در ابتدای ورود خود به [[مدینه]]، [[مسئولیت‌ها]] را تقسیم کرد؛ به گونه‌ای که همه، به ترتیب برای [[جهاد]] می‌رفتند و آن حضرت در این باره فرموده بود: {{متن حدیث|و إِنَّ كُلَّ غَازِيَةٍ غَزَتْ يَعْقُبُ بَعضُهَا بَعْضاً}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۶۸؛ الکافی، ج۵، ص۳۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۴۱؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۲۱؛ السیرة النبویه (ابن هشام)، ج ۱، ص ۵۰۳ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷.</ref>؛ همه گروه‌های [[مسلمان]]، به ترتیب به [[جنگ]] می‌روند (و جنگ، به یک گروه، دو مرتبه پشت سر هم تحمیل نخواهد شد)". آن حضرت برای تعیین [[فرمانده]] در [[جنگ‌ها]]، تنها به شایستگی، [[توانایی]] و [[تدبیر]] افراد توجه می‌کرد و به سن، حسب و [[نسب]] بی‌توجه بود؛ همان‌گونه که در جنگ موته [[زید بن حارثه]] از [[فرماندهان]] جنگ بود<ref>مطهر بن [[طاهر]] مقدسی، البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۲۳۱؛ السیرة النبویة (ابن هشام)، ج ۲، ص ۳۷۳؛ [[تاریخ]] الطبری، ج ۳، ص ۳۶ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۶۵.</ref>.<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۳-۱۲۴.</ref>


بنابراین همه [[انسان‌ها]] از یک ریشه و اصلند و همین [[وحدت]] و [[یگانگی]] ریشه و اصل، مبدأ مساوات [[اسلامی]] و خاستگاه آن است<ref>ورام بن ابی فراس می‌نویسد خداوند درباره تفاخر به نسب و خویشاوندی فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى}} {{عربی|أَی لَا تَفَاوُتَ فِی أَنْسَابِکُمْ لِاجْتِمَاعِکُمْ إِلَی أَصْلٍ وَاحِدٍ. ثُمَّ ذَکَرَ فَائِدَةَ النَّسَبِ فَقَالَ:}} {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}. «ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم» یعنی هیچ تفاوتی در نسب‌های شما نیست، زیرا همه شما به یک اصل برمی‌گردید. سپس فایده نسب‌ها را بیان کرده و فرموده است: «در حقیقت گرامی‌ترین شما نزد خدا باتقواترین شما است». تنبیه الخواطر، ج۱، ص۲۱۳.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲ ص ۴۶۳-۴۶۸.</ref>
== پرسش مستقیم ==
# [[جایگاه و اهمیت مساوات در اسلام چیست؟ (پرسش)]]


==پرسش مستقیم==
# [[مساوات در اسلام چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)]]
# [[ سیره عملی پیامبر خاتم در رعایت مساوات چه بوده است؟ (پرسش)]]
==منابع==
* [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[عدالت]]
* [[عدالت]]
* [[مواسات]]
* [[مواسات]]
* [[حقوق بشر]]
* [[حقوق بشر]]
* [[حق برابری]]
* [[حق برابری]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:1100683.jpg|22px]] [[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|'''سیره نبوی ج۲''']]
# [[پرونده:100762.jpg|22px]] [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|'''عدالت سیاسی در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
# [[پرونده:1100625.jpg|22px]] [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''درسنامه فقه سیاسی''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:سیره پیامبر خاتم]]
[[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]
[[رده:مساوات]]
[[رده:برابری]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]


{{مفاهیم اخلاقی}}
{{مفاهیم اخلاقی}}
خط ۱۰۵: خط ۸۳:
{{عدالت}}
{{عدالت}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}
[[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۳

مساوات به معنای یکسانی و برابری بدین معناست که همه افراد جامعه از نظر حقوق اجتماعی برابر هستند و میان آنان از نظر نژاد، طبقات و جنسیت در حقوق اجتماعی و عمومی فرقی نیست. از نظر اسلام تفاوتی میان انسان‌ها وجود ندارد مگر به تقوا (البته مراد تفاوت‌های طبیعی نیست). این مساوات می‌تواند در امور اجتماعی باشد، یا مساوات در برابر قانون و نیز در تحصیل علم و... .

معناشناسی

واژه مساوات، در لغت، به معنای استواری و میانه‌روی[۱].[۲] و در اصطلاح، بدین معناست که همه افراد جامعه از نظر حقوق اجتماعی برابر هستند و میان آنان از نظر نژاد، طبقات و جنسیت در حقوق اجتماعی و عمومی فرقی نیست[۳].[۴]

اهمیت مساوات در اسلام

اسلام دین "مساوات" و عدم تبعیض است و قرآن کریم، خلقت انسان‌ها را همگون و ریشۀ همۀ آنها را از یک پدر و مادر دانسته[۵] و تفاوت‌های صوری را امری خارج از کرامت مشترک انسانی و تنها راه کسب امتیاز را تقوا و فضیلت می‌داند. دستور آغازین پیامبر (ص) بر عدم افتخار قومی، قبیله‌ای، نژادی، عربی، عجمی و مانند آن بود[۶]

در منطق قرآن کریم، نه سفید را بر سیاه مزیتی است و نه عرب را بر عجم؛ نه زمامداران بر شهروندان برتری دارند و نه حاکمان بر مردمان. همه انسان‌ها بی‌هیچ امتیازی در جامعه برابرند و از حقوق عمومی و اجتماعی یکسان بهره‌مندند، چنان که در سخن بلند و پیام‌آور مساوات، حضرت ختمی مرتبت آمده است: «مردمان چون دندانه‌های شانه مساوی‌اند»[۷].

متون اسلامی، مسأله برابری و مساوات را در ابعاد گوناگونی مطرح نموده است؛ از جمله برابری در نژاد[۸]، برابری در بهره‌های اجتماعی و عمومی[۹]، برابری در برابر قانون[۱۰]، برابری در تعمیم حقوق و وظایف[۱۱] و برابری و یکسان بودن در حق‌طلبی[۱۲].[۱۳]

خاستگاه مساوات

بر اساس آموزه‌های قرآنی و اسلامی، اصل مساوات در تمام امور زندگی و حکومتی باید اجرا شود. پیامبر خاتم (ص) این امر را در تمام امور حکومت مدینه برقرار ساخت و سعی کرد با همگان، یکسان رفتار شود و هیچ‌گونه فرقی بین آنان نباشد. آن حضرت تمام افراد جامعه اسلامی را مانند دندانه‌های شانه با هم برابر و مساوی می‌دانست و معتقد بود، انسان‌ها هیچ برتری بر یکدیگر جز به خاطر تقوا ندارند: «النَّاسُ سَوَاءٌ كَأَسْنَانِ الْمُشْطِ»[۱۴]؛ مردم چون دندانه‌های شانه مساوی‌اند.

این روش در جکومت امیرالمؤمنین (ع) و سیره آن بزرگوار هم جاری بود. ایستادگی بر رعایت مساوات در تقسیم سرانه بیت‌المال از ویژگی‌های امیرمؤمنان علی (ع) بود و به بیان فقیه بزرگ شیعه، شیخ محمد حسن نجفی، نصوص فراوانی حاکی از آن است که علی (ع) سرانه بیت‌المال را به مساوات میان مردم تقسیم می‌کرد و رعایت عدالت در این مورد از صفات ویژه آن حضرت به شمار آمده است[۱۵]. عبایة بن ربعی[۱۶] از امیرمؤمنان علی (ع) روایت کرده است که فرمود: «أُحَاجُّ النَّاسَ‏ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ بِسَبْعٍ‏ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْقَسْمِ بِالسَّوِيَّةِ وَ الْعَدْلِ فِي الرَّعِيَّةِ وَ إِقَامِ الْحُدُودِ»[۱۷]»[۱۸]

مساوات در سیره پیامبر خاتم (ص)

رسول اکرم (ص) علاوه بر بیان خطبه‌ها و سخنانی درباره مساوات، در رفتار خود نیز این مساوات را رعایت می‌کرد تا الگویی برای تمام مسلمانان باشد. پایبندی ایشان به رعایت مساوات به حدی بود که حتی در نگاه کردن به اصحاب و یارانش نیز آن را عملی می‌ساخت. مجالس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمی‌شد و در حلقه اصحابش چنان می‌نشست که هیچ برتری میان وی و یارانش وجود نداشته باشد؛ چنان که از ابوذر نقل شده است: "رسول خدا (ص) به گونه‌ای در حلقه اصحابش می‌نشست که اگر فرد بیگانه‌ای به مجلس وارد می‌شد، نمی‌دانست پیامبر (ص) کیست تا اینکه می‌پرسید"[۱۹].

آن حضرت در مقام پیامبر خدا (ص) بالاترین درجه و مقام را داشت؛ اما مانند همگان می‌زیست، بر زمین می‌نشست، روی زمین غذا می‌خورد، با بردگان هم‌غذا می‌شد، مانند دیگران نیازمندی‌های خانه‌اش را از بازار می‌خرید و به خانه می‌برد و به هر کس می‌رسید، بدون توجه به کوچکی یا بزرگی و یا توانگری و فقر او به او سلام و با توانگر و فقیر مصافحه می‌کرد[۲۰].

پیامبر (ص) در مناسبت‌های گوناگون دوره رسالت خود کوشید تا به روش‌های گوناگون، مردم را با مساوات آشنا سازد و در واقع، با عملکرد خود می‌کوشید تا این اصل مهم را در جامعه اسلامی آن روز، نهادینه و تمام فضیلت‌ها و برتری‌های بی‌اساس را نابود و همگان را به رعایت مساوات و برابری در تمامی امور اجتماعی وادار کند[۲۱].

برخی از اقسام مساوات

مساوات در زندگی اجتماعی انسان‌ها دارای اقسامی است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

مساوات اجتماعی سیاسی و اقتصادی

مساوات اجتماعی، آن است که در یک جامعه، میان انسان‌ها از نظر نژاد، طبقه و حقوق اجتماعی، هیچ اختلافی نباشد و همه افراد از حقوق اجتماعی برابر بهره‌مند باشند و همگان یکسان دیده شوند. پیامبر (ص) برای از میان برداشتن بسیاری از رسوم جاهلی و برتری‌جویی‌های نادرست و اختلافات طبقاتی برجای‌مانده میان اعراب مسلمان اقدام‌های عملی زیادی در این باره انجام داد تا بر همگان روشن سازد که همه از نظر اجتماعی مساوی‌اند و فقیران و بردگان با بزرگان و ثروتمندان فرقی ندارند و همه با هم برابر‌اند.

تساوی همگان در برخورداری از حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در گفتار و سیره پیشوایان معصوم موج می‌زند. رسول خدا در بیانی ماندگار که همواره در تاریخ مورد استناد زمامداران عدالت‌پیشه بوده، فرمودند: "ای مردم! پروردگار شما یکی و پدرتان هم یکی است. همگی از آدم و آدم نیز از خاک آفریده شده است. تحقیقاً گرامی‌ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست و هیچ عربی بر غیرعرب برتری ندراد جز به تقوا"[۲۲].

امام صادق (ع) در برابر این پندار که تقوا ملاک بهره‌مندی بیشتر از امکانات عمومی است، می‌فرماید: “پیروان اسلام، فرزندان اسلام‌اند. میان آنان در پرداخت بیت‌المال، مساوات را رعایت می‌کنم و فضائل آنان مربوط به رابطه آنان با خدا است. من مانند فرزندان یک شخص، با آنان رفتار می‌کنم”[۲۳].[۲۴].

مساوات در برابر قانون

قانونی که از سوی خداوند یا پیامبر اکرم (ص) و زمامدار جامعه وضع و اجرا می‌شود، شامل همه افراد می‌شود و هیچ کس، حتی خود پیامبر از آن مستثنا نیست. این امر به معنای تساوی همه در برابر قانون است و از افتخارات اسلام و از عوامل رشد و گسترش آن در جهان به‌شمار می‌آید[۲۵].

از نمونه‌های بارز مساوات در سیره رسول الله (ص) برابری همگان در اجرای قانون بود. پیامبر اکرم (ص) در اجرای قانون، جز به حق را توجه نمی‌کرد و اجازه هیچ گونه تخطی از آن را به کسی نمی‌داد و حفظ آن را از عوامل حفظ سلامت جامعه و حکومت و عدول از آن را مایه تباهی جامعه و هلاکت می‌دانست؛ به همین سبب، دیگران به‌شدت از تبعیض در اجرای قانون منع می‌کرد و می‌فرمود: "بنی اسرائیل، تنها به این سبب هلاک شدند که حدود را درباره زیردستان اجرا می‌کردند و بزرگان را معاف می‌داشتند"[۲۶]؛ بنابراین، رسول خاتم (ص) اجازه نمی‌داد، هیچ‌کس خود را فراتر از قانون بداند و چیزی سبب زیر پاگذاشتن قانون شود[۲۷].

مساوات در تقسیم بیت‌المال

اموال و امکانات عمومی هر کشوری به شهروندانش تعلق دارد. همگان در بهره‌برداری از این امکانات از حق یکسان برخوردارند. نمی‌توان افرادی را به بهانه‌های مختلف بر دیگران ترجیح داد. سیره پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در این زمینه کاملاً گویای چنین حقی برای شهروندان است.

حضرت رسول اکرم (ص) درباره حقوق مسلمانان تفاوتی قائل نمی‌شد و عرب و غیر عرب و سفید و سیاه و توانگر و ناتوان فرقی نمی‌گذاشت؛ بلکه در دادن حق و حقوق آنان، همگان را به یک دید می‌نگریست و بیت المال را به طور مساوی بین آنان تقسیم میکرد؛ چنان‌که در تقسیم غنایم جنگ بدر، هیچ امتیازی برای فرد خاصی قائل نشد و آنها را به طور مساوی میان مسلمانان تقسیم کرد[۲۸].[۲۹]

امام علی (ع) در یکی از نامه‌هایش به کارگزار خویش می‌نویسد: آگاه باشید! حقّ شما بر من است که چیزی ـ جز راز جنگ ـ را از شما نپوشانم، و کاری را جز در حکم (شرع) بی‌رایزنی با شما انجام ندهم، و پرداختن حق را از موقع آن به تأخیر نیفکنم، و تا آن را نرسانم وقفه‌ای در آن روا ندانم، و همه شما را در حقّ برابر شمارم؛ چون چنین کردم نعمت خدا به شما روا می‌گردد[۳۰].[۳۱]

مساوات در تحصیل علم

از مصادیق دیگر و مهم و اساسی مساوات، فراهم‌ بودن امکان تحصیل و تعلیم و تربیت برای همه است؛ یعنی در یک جامعه، هر فردی بدون توجه به طبقه‌ای خاص، فقط در سایه شایستگی و استعداد خود بتواند در راه تحصیل قدم بردارد و با تلاش خود به مراحل کمال برسد. بر اساس همین ویژگی‌های عصر پیامبر (ص) است که آن حضرت می‌فرماید: "طلب و فراگیری علم و دانش بر [نوع] مسلمانان واجب است"[۳۲].

در اسلام، به هیچ‌کس اجازه داده نشده است که افراد را در فراگیری دانش بر مبنای ثروت و مکنت طبقه‌بندی کند و هیچ گونه تبعیض در تعلیم و تربیت و امکانات آن در سیره نبوی پذیرفته نیست. این حرکت همگانی و اعلام مساوات در تحصیل علم در اوضاع و احوالی عینیت می‌یافت که دیدگاه‌های طبقاتی به‌شدت بر جامعه آن روز، حاکم و دانش، خاص توانگران و قدرتمندان بود و محرومان و ناتوانان در کنار سایر محرومیت‌های اجتماعی از علم‌ آموزی نیز محروم بودند؛ ولی در مدینه، شهر پیامبر (ص) از این تبعیض‌ها، به ویژه محروم کردن افراد از فراگیری دانش خبری نبود[۳۳].

مساوات در تصدی امور و انجام دادن مسئولیت‌ها

از نمونه‌های دیگر مساوات برابری در واگذاری مشاغل بر اساس شایستگی است. پیامبر اکرم (ص) در ابتدای ورود خود به مدینه، مسئولیت‌ها را تقسیم کرد؛ به گونه‌ای که همه، به ترتیب برای جهاد می‌رفتند و آن حضرت در این باره فرموده بود: «و إِنَّ كُلَّ غَازِيَةٍ غَزَتْ يَعْقُبُ بَعضُهَا بَعْضاً»[۳۴]؛ همه گروه‌های مسلمان، به ترتیب به جنگ می‌روند (و جنگ، به یک گروه، دو مرتبه پشت سر هم تحمیل نخواهد شد)". آن حضرت برای تعیین فرمانده در جنگ‌ها، تنها به شایستگی، توانایی و تدبیر افراد توجه می‌کرد و به سن، حسب و نسب بی‌توجه بود؛ همان‌گونه که در جنگ موته زید بن حارثه از فرماندهان جنگ بود[۳۵].[۳۶]

پرسش مستقیم

  1. جایگاه و اهمیت مساوات در اسلام چیست؟ (پرسش)

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۱، ص ۲۳۶ و الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۹، ص ۵۴۸؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۳۹.
  2. سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۵۳.
  3. مصطفی دلشاد تهرانی، سیره نبوی «منطق عملی»، ج ۲، ص ۵۰.
  4. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۴؛ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۶۶.
  5. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.
  6. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  7. «النَّاسُ‏ سَوَاءٌ كَأَسْنَانِ‏ الْمُشْطِ»؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۰۰؛ تاریخ بغداد، ج۷، ص۵۷؛ کنزالعمال، ج۹، ص۳۸؛ و نیز ر. ک: من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۹؛ تحف العقول، ص۲۷۴؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۱۴۵؛ المبسوط، ج۵، ص۲۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵، ص۴۷۸، ج۱۰، ص۳۶۳؛ صفة الصفوة، ج۱، ص۲۰۴؛ البیان و التعریف، ج۲، ص۱۴.
  8. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.
  9. وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۸۰.
  10. شرایع الاسلام، ج۲، ص۱۹۸؛ ترمینولوژی حقوق، ص۶۴۶.
  11. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.
  12. نهج البلاغه، نامه ۵۹.
  13. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۶۶؛ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲ ص ۴۶۳-۴۶۸.
  14. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۰۰؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۶۵؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ق، ج ۱، ص ۱۷۴ و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۹.
  15. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۱۶.
  16. عبایة بن ربعی اسدی از خواص اصحاب امیرمؤمنان علی (ع) و از اصحاب امام حسن (ع) بوده است. ر. ک: رجال الکشی، ص۱۱۴، ۱۱۵، ۲۲۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۲۵۳.
  17. «روز قیامت با هفت دلیل با مردم احتجاج خواهم کرد: برپا داشتن نماز و پرداختن زکات و امر به معروف و نهی از منکر و تقسیم سرانه بیت‌المال به مساوات و رعایت عدالت میان مردم و اجرای حدود». الخصال، ج۲، ص۳۶۳؛ بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۰۶.
  18. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲ ص ۴۷۹-۵۳۳؛ حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۵.
  19. كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَجْلِسُ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ أَصْحَابِهِ فَيَجِيءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ حَتَّى يَسْأَلَ؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۱۲؛ ابن حجر، فتح الباری، ج ۱، ص ۱۰۶ - ۱۰۷؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۶؛ اسحاق بن راهویه، مسندابن راهویه، ج۱، ص۲۰۹ و النسائی، السنن الکبری، ج۳، ص۴۴۲.
  20. برگرفته از کتاب‌های ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج ۱۱، ص ۱۹۶؛ حسن دیلمی، ارشاد القلوب ج ۱، ص ۱۱۵؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۶؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۵. ص ۵۴.
  21. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۸.
  22. «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَبَّكُمْ وَاحِدٌ وَ إِنَّ أَبَاكُمْ وَاحِدٌ كُلُّكُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ وَ لَيْسَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى‏ عَجَمِيٍ‏ فَضْلٌ‏ إِلَّا بِالتَّقْوَى‏»؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۶، ص۳۵۰.
  23. حکیمی، محمدرضا، الحیاة، ج۶، ص۳۷۲.
  24. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۱۹-۱۲۰؛ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲، ص ۵۰۱؛ ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۶۲.
  25. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۶۲.
  26. «إِنَّمَا هَلَكَ بَنُو إِسْرَائِيلَ لِأَنَّهُمْ كَانُوا يُقِيمُونَ الْحُدُودَ عَلَى الْوَضِيعِ دُونَ الشَّرِيفِ»؛ دعائم الاسلام ج ۲، ص ۴۴۲ و مستدرک الوسائل، ج ۱۸، ص ۸.
  27. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۲۰-۱۲۱.
  28. تاریخ الطبری، ص ۴۵۷ - ۴۵۸؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۳۰۷ و السیرة النبویه، ج ۱، ص ۶۴۱ - ۶۴۲.
  29. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۲۲.
  30. «فَإِنَّ حَقّاً عَلَى‏ الْوَالِي‏ أَلَّا يُغَيِّرَهُ‏ عَلَى رَعِيَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ وَ لَا طَوْلٌ‏ خُصَّ بِهِ وَ أَنْ يَزِيدَهُ مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ وَ عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ أَلَا وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ وَ لَا أَطْوِيَ‏ دُونَكُمْ أَمْراً إِلَّا فِي حُكْمٍ وَ لَا أُؤَخِّرَ لَكُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ وَ لَا أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ‏ وَ أَنْ تَكُونُوا عِنْدِي فِي الْحَقِّ سَوَاءً فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْكُمُ النِّعْمَةُ وَ لِي عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ وَ أَلَّا تَنْكُصُوا عَنْ دَعْوَةٍ وَ لَا تُفَرِّطُوا فِي صَلَاحٍ وَ أَنْ تَخُوضُوا الْغَمَرَاتِ‏ إِلَى الْحَقِّ» (نهج‌البلاغه، نامه ۵۰).
  31. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۲۸.
  32. «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِ مُسْلِمٍ»؛ الکافی، ج۱، ص۳۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۸۱ و ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۶۵.
  33. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۲۳.
  34. وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۶۸؛ الکافی، ج۵، ص۳۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۴۱؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۲۱؛ السیرة النبویه (ابن هشام)، ج ۱، ص ۵۰۳ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷.
  35. مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۲۳۱؛ السیرة النبویة (ابن هشام)، ج ۲، ص ۳۷۳؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۳۶ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۶۵.
  36. حیدری، گلشاد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۱۲۳-۱۲۴.