مهدی شخصی و مهدی نوعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۹: خط ۹:
[[پرونده:13681427.jpeg|300px|بندانگشتی|شناخت امام مهدی]]
[[پرونده:13681427.jpeg|300px|بندانگشتی|شناخت امام مهدی]]


[[مهدی]] مفهوم عامی است و در مورد هر کسی که [[خداوند]] او را [[هدایت]] کرده باشد استعمال می‌شود؛ لذا همه [[پیامبران]] و [[اوصیا]]{{عم}} مهدی هستند. منتها مقصود از مهدی در لسان [[روایات]] لقب امام زمان{{ع}} است و جز بر [[امام مهدی|امام دوازدهم]] فرزند [[امام حسن عسکری]]{{ع}} قابل تطبیق نیست. اما مهدی به مفهوم نوعی، فردی نامعین است که در زمانی مناسب، زاده خواهد شد و [[جهان]] را پر از [[عدل]] ‏وداد خواهد کرد. این موضوع از هیچ‌‏یک از روایات نقل شده از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} قابل استفاده نیست.
[[مهدی]] مفهوم عامی است و در مورد هر کسی که [[خداوند]] او را [[هدایت]] کرده باشد استعمال می‌شود؛ لذا همه [[پیامبران]] و [[اوصیا]] {{عم}} مهدی هستند. منتها مقصود از مهدی در لسان [[روایات]] لقب امام زمان {{ع}} است و جز بر [[امام مهدی|امام دوازدهم]] فرزند [[امام حسن عسکری]] {{ع}} قابل تطبیق نیست. اما مهدی به مفهوم نوعی، فردی نامعین است که در زمانی مناسب، زاده خواهد شد و [[جهان]] را پر از [[عدل]] ‏وداد خواهد کرد. این موضوع از هیچ‌‏یک از روایات نقل شده از [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} قابل استفاده نیست.


== مقدمه ==
== مقدمه ==
لفظ [[مهدی]] مفهوم عامی دارد و به کار بردن آن به هر فردی که [[خدا]] او را [[هدایت]] کرده باشد، جایز است. با این مفهوم، همه [[پیامبران]] و [[اوصیا]]{{عم}} [[مهدی]] هستند. حتی به کار بردن این واژه درباره افراد دیگری که در [[مکتب]] آن بزرگواران [[تربیت]] و [[هدایت]] یافته‏‌اند، جایز است. با این حال، روشن است مقصود از [[مهدی]] که بر زبان مبارک [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} جاری شده، یک عنوان خاص و [[لقب]] شخصی معین و عزیز است. [[پیامبر]]{{صل}} به [[ظهور]] او [[بشارت]] داده و [[مسلمانان]] را فراخوانده است که در ردیف [[منتظران]] [[ظهور]] او باشند<ref>اگرچه اصطلاح "مهدی شخصی و مهدی نوعی" در بعضی از کتاب‌های متأخرین به کار رفته؛ ولی در هیچ‌یک از آنها به روشنی تعریف نشده است؛ به‌گونه‌ای که به نظر می‌رسد هریک، آن را در معنایی به کار برده‌اند.</ref>.
لفظ [[مهدی]] مفهوم عامی دارد و به کار بردن آن به هر فردی که [[خدا]] او را [[هدایت]] کرده باشد، جایز است. با این مفهوم، همه [[پیامبران]] و [[اوصیا]] {{عم}} [[مهدی]] هستند. حتی به کار بردن این واژه درباره افراد دیگری که در [[مکتب]] آن بزرگواران [[تربیت]] و [[هدایت]] یافته‏‌اند، جایز است. با این حال، روشن است مقصود از [[مهدی]] که بر زبان مبارک [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}} جاری شده، یک عنوان خاص و [[لقب]] شخصی معین و عزیز است. [[پیامبر]] {{صل}} به [[ظهور]] او [[بشارت]] داده و [[مسلمانان]] را فراخوانده است که در ردیف [[منتظران]] [[ظهور]] او باشند<ref>اگرچه اصطلاح "مهدی شخصی و مهدی نوعی" در بعضی از کتاب‌های متأخرین به کار رفته؛ ولی در هیچ‌یک از آنها به روشنی تعریف نشده است؛ به‌گونه‌ای که به نظر می‌رسد هریک، آن را در معنایی به کار برده‌اند.</ref>.


== مهدی نوعی و مهدی شخصی ==
== مهدی نوعی و مهدی شخصی ==
بر اساس [[اخبار]] معتبر، [[مهدی]] [[لقب]] [[موعود]] [[آخر الزمان]] است که حتی تبار و اوصاف او در [[احادیث]] معتبر مورد اشاره قرار گرفته است. این ویژگی‌‏ها بر هیچ کس، جز [[امام مهدی|امام دوازدهم]] [[فرزند]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} قابل تطبیق نیست.
بر اساس [[اخبار]] معتبر، [[مهدی]] [[لقب]] [[موعود]] [[آخر الزمان]] است که حتی تبار و اوصاف او در [[احادیث]] معتبر مورد اشاره قرار گرفته است. این ویژگی‌‏ها بر هیچ کس، جز [[امام مهدی|امام دوازدهم]] [[فرزند]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} قابل تطبیق نیست.


[[لقب مهدی]] به این معنا "مورد [[هدایت]] [[خدا]] و [[احیاگر]] [[اسلام]] و پرکننده [[جهان]] از عدل‏ وداد و ..." نخستین بار درباره آن حضرت به کار رفت و این در عصر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} انجام گرفت و [[مهدی]] به عنوان رهایی‌‏بخش، معرفی شد.
[[لقب مهدی]] به این معنا "مورد [[هدایت]] [[خدا]] و [[احیاگر]] [[اسلام]] و پرکننده [[جهان]] از عدل‏ وداد و ..." نخستین بار درباره آن حضرت به کار رفت و این در عصر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} انجام گرفت و [[مهدی]] به عنوان رهایی‌‏بخش، معرفی شد.


[[مهدی]] به مفهوم نوعی، فردی نامعین است که در زمانی مناسب، زاده خواهد شد و [[جهان]] را پر از [[عدل]] ‏وداد خواهد کرد. این، از هیچ‏یک از [[روایات]] [[نقل]] شده از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} قابل استفاده نیست.
[[مهدی]] به مفهوم نوعی، فردی نامعین است که در زمانی مناسب، زاده خواهد شد و [[جهان]] را پر از [[عدل]] ‏وداد خواهد کرد. این، از هیچ‏یک از [[روایات]] [[نقل]] شده از [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} قابل استفاده نیست.


از نظر منطق و [[برهان]]، "[[نوعی بودن مهدی]]" [[باطل]] و نادرست است؛ چرا که نقض غرض می‌‏شود. مقصود از [[قیام]] او، پرکردن [[جهان]] از عدل‏ و داد است؛ ولی [[نوعی بودن مهدی]]، [[جهان]] را از [[ظلم و ستم]] پر خواهد کرد. در این صورت، هر قدرتمند [[دروغگویی]]، می‏‌تواند ادعا کند [[مهدی]] است و به نام [[عدالت]] ‏گستری، به چپاول [[جهان]] بپردازد. در این صورت وعده‏‌های [[قرآن]] و [[پیامبران]]، [[باطل]] و [[دروغ]] بوده یا [[وجود مهدی]] [[پس از ظهور]]، قابل [[انکار]] و [[تردید]] خواهد بود؛ چون دلیلی برای آن‏که او [[مهدی موعود]] است، وجود ندارد. در [[تاریخ اسلام]]، دیده شده است [[مدعیان مهدویت]]، بسیار آمدند و رفتند؛ اما چه خون‏ها که نریختند؛ چه ظلم‏ها و ستم‏ها که نکردند؛ پس بایستی، [[مهدی]]، شخص معینی باشد که شناختش برای [[مردم]] آسان باشد و اشتباهی در تشخیص او رخ ندهد.
از نظر منطق و [[برهان]]، "[[نوعی بودن مهدی]]" [[باطل]] و نادرست است؛ چرا که نقض غرض می‌‏شود. مقصود از [[قیام]] او، پرکردن [[جهان]] از عدل‏ و داد است؛ ولی [[نوعی بودن مهدی]]، [[جهان]] را از [[ظلم و ستم]] پر خواهد کرد. در این صورت، هر قدرتمند [[دروغگویی]]، می‏‌تواند ادعا کند [[مهدی]] است و به نام [[عدالت]] ‏گستری، به چپاول [[جهان]] بپردازد. در این صورت وعده‏‌های [[قرآن]] و [[پیامبران]]، [[باطل]] و [[دروغ]] بوده یا [[وجود مهدی]] [[پس از ظهور]]، قابل [[انکار]] و [[تردید]] خواهد بود؛ چون دلیلی برای آن‏که او [[مهدی موعود]] است، وجود ندارد. در [[تاریخ اسلام]]، دیده شده است [[مدعیان مهدویت]]، بسیار آمدند و رفتند؛ اما چه خون‏ها که نریختند؛ چه ظلم‏ها و ستم‏ها که نکردند؛ پس بایستی، [[مهدی]]، شخص معینی باشد که شناختش برای [[مردم]] آسان باشد و اشتباهی در تشخیص او رخ ندهد.


نیز [[مهدی نوعی]]، با آموزه‌‏های [[اسلام]] منافات دارد؛ چون [[روایات]] متواتری وارد شده که آن [[منجی موعود]]، شخصی معین و زنده است. از طرفی این امر، مستلزم آن است که سال‏ها [[زمین]]، خالی از [[حجّت]] باشد و این هم برخلاف اصول و مبانی [[اسلام]] است. با این حال، [[مدعیان مهدویت]]، همگی از میان [[مسلمانان]] برخاسته‌‏اند؛ کسانی که از اصول و مبانی [[اسلام]] خبر نداشته‏‌اند یا [[حقیقت]] را به [[مسلمانان]] نگفته بودند<ref>ر.ک: سید رضا صدر، راه مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۶۳ و ۶۴(با تصرف)</ref>.
نیز [[مهدی نوعی]]، با آموزه‌‏های [[اسلام]] منافات دارد؛ چون [[روایات]] متواتری وارد شده که آن [[منجی موعود]]، شخصی معین و زنده است. از طرفی این امر، مستلزم آن است که سال‏ها [[زمین]]، خالی از [[حجّت]] باشد و این هم برخلاف اصول و مبانی [[اسلام]] است. با این حال، [[مدعیان مهدویت]]، همگی از میان [[مسلمانان]] برخاسته‌‏اند؛ کسانی که از اصول و مبانی [[اسلام]] خبر نداشته‏‌اند یا [[حقیقت]] را به [[مسلمانان]] نگفته بودند<ref>ر. ک: سید رضا صدر، راه مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۶۳ و ۶۴(با تصرف)</ref>.


یکی از [[دانشمندان]] [[شیعه]] در این باره نوشته است: "موضوع [[مهدی]]، نه [[اندیشه]] چشم به راه نشستن کسی است که باید زاده شود و نه یک [[پیشگویی]] است که باید در [[انتظار]] مصداقش ماند؛ بلکه واقعیتی استوار و فردی مشخص است که خود نیز، در [[انتظار]] رسیدن هنگام فعالیتش به سر می‏‌برد. در میان ما ـ با گوشت و [[خون]] خویش ـ زندگی می‏‌کند؛ ما را می‏بیند و ما نیز او را می‌‏بینیم "اما نمی‌‏شناسیم‏". در فضای دردها، رنج‏ها و آرزوهای ما است و در [[اندوه]] و شادی ما شریک است ... در [[احادیث]] نیز، پیوسته به [[انتظار فرج]] و درخواست [[ظهور مهدی]]، سفارش شده است، تا [[مؤمنان]] همواره چشم به راه او باشند.
یکی از [[دانشمندان]] [[شیعه]] در این باره نوشته است: "موضوع [[مهدی]]، نه [[اندیشه]] چشم به راه نشستن کسی است که باید زاده شود و نه یک [[پیشگویی]] است که باید در [[انتظار]] مصداقش ماند؛ بلکه واقعیتی استوار و فردی مشخص است که خود نیز، در [[انتظار]] رسیدن هنگام فعالیتش به سر می‏‌برد. در میان ما ـ با گوشت و [[خون]] خویش ـ زندگی می‏‌کند؛ ما را می‏بیند و ما نیز او را می‌‏بینیم "اما نمی‌‏شناسیم‏". در فضای دردها، رنج‏ها و آرزوهای ما است و در [[اندوه]] و شادی ما شریک است ... در [[احادیث]] نیز، پیوسته به [[انتظار فرج]] و درخواست [[ظهور مهدی]]، سفارش شده است، تا [[مؤمنان]] همواره چشم به راه او باشند.


این [[تشویق]]، تحقّق همان همبستگی روحی و وابستگی وجدانی [[منتظران]] [[ظهور]] و رهبرشان است. این همبستگی و پیوند پدید نمی‏‌آید، مگر این‏که [[مهدی]] را هم‏اکنون انسانی تجسم یافته بشماریم. تجسّم یافتن [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} تحرک تازه‏‌ای به "[[فکر]] [[انتظار]] [[منجی]]" می‌‏بخشد و آن را از [[توانایی]] و آفرینندگی بیشتری برخوردار می‏‌کند.
این [[تشویق]]، تحقّق همان همبستگی روحی و وابستگی وجدانی [[منتظران]] [[ظهور]] و رهبرشان است. این همبستگی و پیوند پدید نمی‏‌آید، مگر این‏که [[مهدی]] را هم‏اکنون انسانی تجسم یافته بشماریم. تجسّم یافتن [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} تحرک تازه‏‌ای به "[[فکر]] [[انتظار]] [[منجی]]" می‌‏بخشد و آن را از [[توانایی]] و آفرینندگی بیشتری برخوردار می‏‌کند.


گذشته از آن، در انسانی که به طرد ستم‏ها پرداخته و [[رهبر]] [[منتظر]] خود را نیز هم درد، هم [[رنج]]، همسان و وابسته به خویش احساس می‏‌کند و نوعی [[مقاومت]] و [[شکیبایی]] برابر دردهایی که در اثر محرومیت به او رسیده است، ایجاد می‌‏شود<ref> سید محمد باقر صدر، جست‏وجو و گفت‏وگو پیرامون حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۶- ۸.</ref>.
گذشته از آن، در انسانی که به طرد ستم‏ها پرداخته و [[رهبر]] [[منتظر]] خود را نیز هم درد، هم [[رنج]]، همسان و وابسته به خویش احساس می‏‌کند و نوعی [[مقاومت]] و [[شکیبایی]] برابر دردهایی که در اثر محرومیت به او رسیده است، ایجاد می‌‏شود<ref> سید محمد باقر صدر، جست‏وجو و گفت‏وگو پیرامون حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۶- ۸.</ref>.


صوفیه [[اعتقاد]] به [[ولایت عامه]] و [[مهدویت نوعیه]] دارند و [[اولیا]] را منحصر به [[دوازده]] [[امام]] نمی‌‏دانند. امروز هم بیشتر [[عقیده]] دارند که پیر آن‏ها در زمان خود، ولی است و هر قطبی، [[منصب ولایت]] دارد. کسانی امثال با [[یزید بسطامی]]، [[منصور حلاج]]، [[محی الدین عربی]]، [[احمد غزالی]] و [[جنید بغدادی]] را "ولی" می‌‏دانند. عجب است که صوفیان [[شیعه]] با این [[عقیده]] که مخالف اساس معتقدات [[شیعه]] است، باز دم از [[تشیع]] و لاف [[محبت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} می‏زنند و سایر [[شیعیان]] و [[علمای ربانی]] را اهل ظاهر و قشری و خود را با [[انکار]] ضمنی ولی اللّه المطلق و [[مهدی موعود]] [[جهان]] که بعد از [[امام عسکری]]{{ع}} جز او ولی و [[قطب]] و امامی نیست، اهل معنی و اهل لب و "[[اهل حق]]" می‌‏دانند.
صوفیه [[اعتقاد]] به [[ولایت عامه]] و [[مهدویت نوعیه]] دارند و [[اولیا]] را منحصر به [[دوازده]] [[امام]] نمی‌‏دانند. امروز هم بیشتر [[عقیده]] دارند که پیر آن‏ها در زمان خود، ولی است و هر قطبی، [[منصب ولایت]] دارد. کسانی امثال با [[یزید بسطامی]]، [[منصور حلاج]]، [[محی الدین عربی]]، [[احمد غزالی]] و [[جنید بغدادی]] را "ولی" می‌‏دانند. عجب است که صوفیان [[شیعه]] با این [[عقیده]] که مخالف اساس معتقدات [[شیعه]] است، باز دم از [[تشیع]] و لاف [[محبت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} می‏زنند و سایر [[شیعیان]] و [[علمای ربانی]] را اهل ظاهر و قشری و خود را با [[انکار]] ضمنی ولی اللّه المطلق و [[مهدی موعود]] [[جهان]] که بعد از [[امام عسکری]] {{ع}} جز او ولی و [[قطب]] و امامی نیست، اهل معنی و اهل لب و "[[اهل حق]]" می‌‏دانند.


بنابراین [[شیعه]] با ردّ این انگاره، فقط به [[مهدی]] شخصی [[معتقد]] است<ref>محمد باقر مجلسی، مهدی موعود (ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار)، ترجمه علی دوانی، ص ۳۴۰، پاورقی</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۴۳۴ – ۴۳۷؛ [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص۱۲۳ ـ ۱۲۸.</ref>
بنابراین [[شیعه]] با ردّ این انگاره، فقط به [[مهدی]] شخصی [[معتقد]] است<ref>محمد باقر مجلسی، مهدی موعود (ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار)، ترجمه علی دوانی، ص ۳۴۰، پاورقی</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۴۳۴ – ۴۳۷؛ [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص۱۲۳ ـ ۱۲۸.</ref>


==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
{{پرسش وابسته}}
{{پرسش وابسته}}
* [[منظور از مهدویت نوعی و شخصی چیست؟ (پرسش)]]
* [[منظور از مهدویت نوعی و شخصی چیست؟ (پرسش)]]
خط ۶۷: خط ۶۷:
* [[اصحاب کهف]]
* [[اصحاب کهف]]
* [[اقامت‌گاه امام مهدی در عصر ظهور]] ([[مسجد سهله]])
* [[اقامت‌گاه امام مهدی در عصر ظهور]] ([[مسجد سهله]])
* [[القاب امام مهدی]]{{ع}}
* [[القاب امام مهدی]] {{ع}}
* [[امامت امام مهدی]]{{ع}}
* [[امامت امام مهدی]] {{ع}}
* [[امامت و مهدویت]]
* [[امامت و مهدویت]]
* [[امام حسن عسکری]]
* [[امام حسن عسکری]]
خط ۸۴: خط ۸۴:
* [[اوتاد]]
* [[اوتاد]]
* [[اهل سنت و امام مهدی موعود]]
* [[اهل سنت و امام مهدی موعود]]
* [[اهل سنّت و ولادت امام مهدی{{ع}}]]
* [[اهل سنّت و ولادت امام مهدی {{ع}}]]
* [[اهل کتاب در عصر ظهور]]
* [[اهل کتاب در عصر ظهور]]
* [[ایام الله]]
* [[ایام الله]]

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۵

شناخت امام مهدی

مهدی مفهوم عامی است و در مورد هر کسی که خداوند او را هدایت کرده باشد استعمال می‌شود؛ لذا همه پیامبران و اوصیا (ع) مهدی هستند. منتها مقصود از مهدی در لسان روایات لقب امام زمان (ع) است و جز بر امام دوازدهم فرزند امام حسن عسکری (ع) قابل تطبیق نیست. اما مهدی به مفهوم نوعی، فردی نامعین است که در زمانی مناسب، زاده خواهد شد و جهان را پر از عدل ‏وداد خواهد کرد. این موضوع از هیچ‌‏یک از روایات نقل شده از پیامبر (ص) و امامان (ع) قابل استفاده نیست.

مقدمه

لفظ مهدی مفهوم عامی دارد و به کار بردن آن به هر فردی که خدا او را هدایت کرده باشد، جایز است. با این مفهوم، همه پیامبران و اوصیا (ع) مهدی هستند. حتی به کار بردن این واژه درباره افراد دیگری که در مکتب آن بزرگواران تربیت و هدایت یافته‏‌اند، جایز است. با این حال، روشن است مقصود از مهدی که بر زبان مبارک حضرت رسول (ص) جاری شده، یک عنوان خاص و لقب شخصی معین و عزیز است. پیامبر (ص) به ظهور او بشارت داده و مسلمانان را فراخوانده است که در ردیف منتظران ظهور او باشند[۱].

مهدی نوعی و مهدی شخصی

بر اساس اخبار معتبر، مهدی لقب موعود آخر الزمان است که حتی تبار و اوصاف او در احادیث معتبر مورد اشاره قرار گرفته است. این ویژگی‌‏ها بر هیچ کس، جز امام دوازدهم فرزند امام حسن عسکری (ع) قابل تطبیق نیست.

لقب مهدی به این معنا "مورد هدایت خدا و احیاگر اسلام و پرکننده جهان از عدل‏ وداد و ..." نخستین بار درباره آن حضرت به کار رفت و این در عصر پیامبر اکرم (ص) انجام گرفت و مهدی به عنوان رهایی‌‏بخش، معرفی شد.

مهدی به مفهوم نوعی، فردی نامعین است که در زمانی مناسب، زاده خواهد شد و جهان را پر از عدل ‏وداد خواهد کرد. این، از هیچ‏یک از روایات نقل شده از پیامبر (ص) و امامان (ع) قابل استفاده نیست.

از نظر منطق و برهان، "نوعی بودن مهدی" باطل و نادرست است؛ چرا که نقض غرض می‌‏شود. مقصود از قیام او، پرکردن جهان از عدل‏ و داد است؛ ولی نوعی بودن مهدی، جهان را از ظلم و ستم پر خواهد کرد. در این صورت، هر قدرتمند دروغگویی، می‏‌تواند ادعا کند مهدی است و به نام عدالت ‏گستری، به چپاول جهان بپردازد. در این صورت وعده‏‌های قرآن و پیامبران، باطل و دروغ بوده یا وجود مهدی پس از ظهور، قابل انکار و تردید خواهد بود؛ چون دلیلی برای آن‏که او مهدی موعود است، وجود ندارد. در تاریخ اسلام، دیده شده است مدعیان مهدویت، بسیار آمدند و رفتند؛ اما چه خون‏ها که نریختند؛ چه ظلم‏ها و ستم‏ها که نکردند؛ پس بایستی، مهدی، شخص معینی باشد که شناختش برای مردم آسان باشد و اشتباهی در تشخیص او رخ ندهد.

نیز مهدی نوعی، با آموزه‌‏های اسلام منافات دارد؛ چون روایات متواتری وارد شده که آن منجی موعود، شخصی معین و زنده است. از طرفی این امر، مستلزم آن است که سال‏ها زمین، خالی از حجّت باشد و این هم برخلاف اصول و مبانی اسلام است. با این حال، مدعیان مهدویت، همگی از میان مسلمانان برخاسته‌‏اند؛ کسانی که از اصول و مبانی اسلام خبر نداشته‏‌اند یا حقیقت را به مسلمانان نگفته بودند[۲].

یکی از دانشمندان شیعه در این باره نوشته است: "موضوع مهدی، نه اندیشه چشم به راه نشستن کسی است که باید زاده شود و نه یک پیشگویی است که باید در انتظار مصداقش ماند؛ بلکه واقعیتی استوار و فردی مشخص است که خود نیز، در انتظار رسیدن هنگام فعالیتش به سر می‏‌برد. در میان ما ـ با گوشت و خون خویش ـ زندگی می‏‌کند؛ ما را می‏بیند و ما نیز او را می‌‏بینیم "اما نمی‌‏شناسیم‏". در فضای دردها، رنج‏ها و آرزوهای ما است و در اندوه و شادی ما شریک است ... در احادیث نیز، پیوسته به انتظار فرج و درخواست ظهور مهدی، سفارش شده است، تا مؤمنان همواره چشم به راه او باشند.

این تشویق، تحقّق همان همبستگی روحی و وابستگی وجدانی منتظران ظهور و رهبرشان است. این همبستگی و پیوند پدید نمی‏‌آید، مگر این‏که مهدی را هم‏اکنون انسانی تجسم یافته بشماریم. تجسّم یافتن مهدی (ع) تحرک تازه‏‌ای به "فکر انتظار منجی" می‌‏بخشد و آن را از توانایی و آفرینندگی بیشتری برخوردار می‏‌کند.

گذشته از آن، در انسانی که به طرد ستم‏ها پرداخته و رهبر منتظر خود را نیز هم درد، هم رنج، همسان و وابسته به خویش احساس می‏‌کند و نوعی مقاومت و شکیبایی برابر دردهایی که در اثر محرومیت به او رسیده است، ایجاد می‌‏شود[۳].

صوفیه اعتقاد به ولایت عامه و مهدویت نوعیه دارند و اولیا را منحصر به دوازده امام نمی‌‏دانند. امروز هم بیشتر عقیده دارند که پیر آن‏ها در زمان خود، ولی است و هر قطبی، منصب ولایت دارد. کسانی امثال با یزید بسطامی، منصور حلاج، محی الدین عربی، احمد غزالی و جنید بغدادی را "ولی" می‌‏دانند. عجب است که صوفیان شیعه با این عقیده که مخالف اساس معتقدات شیعه است، باز دم از تشیع و لاف محبت امام زمان (ع) می‏زنند و سایر شیعیان و علمای ربانی را اهل ظاهر و قشری و خود را با انکار ضمنی ولی اللّه المطلق و مهدی موعود جهان که بعد از امام عسکری (ع) جز او ولی و قطب و امامی نیست، اهل معنی و اهل لب و "اهل حق" می‌‏دانند.

بنابراین شیعه با ردّ این انگاره، فقط به مهدی شخصی معتقد است[۴].[۵]

پرسش مستقیم

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. اگرچه اصطلاح "مهدی شخصی و مهدی نوعی" در بعضی از کتاب‌های متأخرین به کار رفته؛ ولی در هیچ‌یک از آنها به روشنی تعریف نشده است؛ به‌گونه‌ای که به نظر می‌رسد هریک، آن را در معنایی به کار برده‌اند.
  2. ر. ک: سید رضا صدر، راه مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۶۳ و ۶۴(با تصرف)
  3. سید محمد باقر صدر، جست‏وجو و گفت‏وگو پیرامون حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۶- ۸.
  4. محمد باقر مجلسی، مهدی موعود (ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار)، ترجمه علی دوانی، ص ۳۴۰، پاورقی
  5. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۴۳۴ – ۴۳۷؛ درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۲۳ ـ ۱۲۸.