جزیره خضرا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • از مکان‌‏های ادعایی و بحث‌‏برانگیز زندگی امام زمان (ع) و فرزندان ایشان در دوران غیبت کبرا

محل زندگی حضرت مهدی(ع)‏ در دوران غیبت که یکی از بحث‌‏های مهم و قابل توجه است، از عرصه‌‏هایی بوده که از خیال‌‏پردازی‏‌ها مصون نبوده است.

  • داستان "جزیره خضرا" از داستان‏‌هایی است که در زمینه محل زندگی آن حضرت در پاره‌‏ای متون اسلامی وجود دارد و لازم است درباره آن بحث شود.
  • به نظر می‏‌رسد بین منابع موجود، نخستین اثری که به گونه‌‏ای گسترده به نقل داستان جزیره خضرا پرداخته، بحار الانوار است. پس از آن، مرحوم محدث نوری در کتاب‏‌های خود در کنار نقل حکایاتی از این دست، به نقل این داستان و مانند آن مبادرت کرده است.

نخست لازم است به چکیده این داستان که به دو داستان برمی‌‏گردد اشاره کنیم.

  • علامه مجلسی در بحار الانوار در بابی با عنوان " نادر في ذكر من رآه (ع) في‏ الغيبة الكبرى‏ قريبا من‏ زماننا‏‏‏‏‏‏‏" - فقط به دلیل این که مشتمل بر دیدار با آن حضرت و نیز رخدادهای عجیب و غریب است - به نقل آن پرداخته، می‏‌نویسد: "رساله‌‏ای یافتم‏ مشهور به داستان جزیره خضراء ... و چون آن را در کتاب‏‌های روایی معتبری ندیدم، آن را در فصل جداگانه‌‏ای آوردم"
  • چکیده رساله‏‌ای که این عالم بزرگوار یافته چنین است:
  • بسم اللّه الرحمن الرحیم؛ نوشته‌‏ای یافتم به خط شیخ فاضل عالم عامل "فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی" که متن آن چنین است: من در سال ۶۹۹ ق در کربلا از دو نفر، داستانی شنیدم. آن‏ها داستان را، از "زین الدین علی بن فاضل مازندرانی"، نقل می‌‏کردند.
  • داستان مربوط به جزیره خضرا در دریای سفید بود. مشتاق شدم داستان را از خود علی بن فاضل بشنوم؛ به همین دلیل به شهر حلّه رفتم و در خانه سید فخر الدین، با علی بن فاضل ملاقات کردم و اصل داستان را پرسیدم.

او، داستان را در حضور عده‌‏ای از دانشمندان حله و نواحی آن چنین بازگو کرد: سال‏ها در دمشق نزد شیخ عبد الرحیم حنفی و شیخ زین الدین علی مغربی اندلسی دانش آموختم. روزی شیخ مغربی عزم سفر به مصر کرد. من و عده‏‌ای از شاگردان با او همراه شدیم. به قاهره رسیدیم. استاد مدتی در الازهر به تدریس پرداخت، تا این که نامه‌‏ای از اندلس آمد که خبر از بیماری پدر استاد می‏‌داد. استاد عزم اندلس کرد. من و برخی از شاگردان با او همراه شدیم. به نخستین روستای اندلس که رسیدیم، من بیمار شدم. به ناچار، استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد. سه روز بیمار بودم، پس از آن، روزی در اطراف ده قدم می‏زدم که کاروانی از طرف کوه‏های ساحل دریای غربی وارد شدند. پرسیدم: از کجا می‌‏آیند؟ گفتند: از دهی از سرزمین بربرها می‏‌آیند که نزدیک جزایر رافضیان است. هنگامی که نام جزیره رافضیان را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم. تا محل آنان، بیست و پنج روز راه بود که دو روز بی‏‌آب و آبادی و بقیه‌ ‏آباد بودند. حرکت کردم و به سرزمین آباد رسیدم. به جزیره‌‏ای رسیدم با دیوارهای بلند و برج‌‏های مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت. مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نماز آن‏ها بر هیأت شیعیان بود. آنان از من پذیرایی کردند. پرسیدم: غذای شما از کجا تأمین می‏‌شود؟ گفتند: از جزیره خضرا در دریای سفید که جزایر فرزندان امام زمان (ع) است که سالی دو مرتبه، برای ما غذا می‌‏آورند. چهل روز منتظر ماندم تا کاروان کشتی‌‏ها از جزیره خضرا رسید. فرمانده آن، پیرمردی بود که مرا می‌‏شناخت و اسم من و پدرم را نیز می‏‌دانست. او مرا با خود به جزیره خضرا برد. شانزده روز که گذشت، آب سفیدی در اطراف کشتی دیدم و علت آن را پرسیدم. شیخ گفت: این دریای سفید است و آن جزیره خضرا. این آب‏های سفید، اطراف جزیره را گرفته است و هرگاه کشتی دشمنان ما وارد آن شود، غرق می‏گردد. وارد جزیره شدیم. شهر دارای قلعه‏‌ها و برج‌‏های زیاد و هفت حصار بود. خانه‌‏های آن از سنگ مرمر شفاف بود .... در مسجد جزیره، سید شمس الدین محمد را که عالم آن جزیره بود، ملاقات کردم. او مرا در مسجد جای داد. آنان نماز جمعه می‌‏خواندند. از سید شمس الدین پرسیدم: آیا امام حاضر است؟ گفت: نه؛ ولی من نایب خاص او هستم. به او گفتم: امام را دیده‌‏ای؟ گفت: نه؛ ولی پدرم، صدای او را شنیده و جدم، او را دیده است. سید مرا به اطراف برد. آن جا کوهی مرتفع بود که قبّه‏ای در آن وجود داشت و دو خادم آن جا بودند. سید گفت: من هر صبح جمعه آن‏جا می‌‏روم و امام زمان را زیارت می‏کنم و آن‏جا ورقه‏ای می‏یابم که مسایل مورد نیاز در آن نوشته شده است.» من نیز به آن کوه رفتم و خادمان قبه از من پذیرایی کردند ... درباره دیدن امام زمان (ع) از آنان پرسیدم، گفتند: «غیرممکن است.» درباره سید شمس الدین از شیخ محمد (که با او به خضرا آمدم) پرسیدم. گفت: «او از فرزندان فرزندان امام است و بین او و امام، پنج واسطه است.» با سید شمس الدین، گفت‏وگوی بسیار کردم و قرآن را نزد او خواندم. از او درباره ارتباط آیات و این‏که برخی آیات، با پیش بی‏ارتباط 154 هستند، پرسیدم. پاسخ داد: «... مسلمانان پس از رسول خدا و به دستور خلفا، قرآن را جمع‏آوری کردند؛ از همین‏رو، آیاتی که در قدح و مذمت خلفا بود، از آن ساقط کردند؛ لذا آیات را نامربوط می‏بینی؛ ولی قرآن علی (ع) که نزد صاحب الامر (ع) است، از هرنقصی مبرّا است و همه چیز در آن آمده است.» در جمعه دومی که آن‏جا بودم، پس از نماز، سروصدای فراوانی از بیرون مسجد شنیده شد. پرسیدم: «این صداها چیست؟» سید پاسخ داد: «فرماندهان ارتش ما هردو جمعه میانی ماه سوار می‏شوند و منتظر فرج هستند.» پس از این‏که آنان را در بیرون مسجد دیدم، سید گفت: «آیا آنان را شمارش کردی؟» گفتم: نه. گفت: «آنان، سیصد نفرند و سیزده نفر باقی مانده‏اند.» از سید پرسیدم: «عالمان ما احادیثی نقل می‏کنند که هرکس پس از غیبت ادعا کند مرا دیده است، دروغ می‏گوید. حال چگونه است که برخی از شما او را می‏بینید؟» سید گفت: «درست می‏گویی؛ ولی این حدیث به زمانی مربوط است که دشمنان آن حضرت و فرعون‏های بنی العباس فراوان بودند؛ امّا اکنون که این‏چنین نیست و سرزمین ما از آنان دور است، دیدار آن حضرت ممکن است. سید شمس الدین ادعا کرد: تو نیز امام زمان (ع) را دو مرتبه دیده‏ای، ولی نشناخته‏ای. همچنین گفت: آن حضرت، خمس را بر شیعیان خود مباح کرده است. سپس جناب سید شمس الدین به من دستور داد در بازگشت درنگ نکنم و در سرزمین‏های مغرب توقف نکنم. پس از آن با همان کشتی که آمده بودم بازگشتم. واپسین مطلبی که که از علی بن فاضل شنیدم این بود که: «در جزیره خضرا فقط نام پنج تن از دانشمندان شیعه مطرح بود: سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ کلینی، شیخ صدوق، شیخ ابو القاسم جعفر بن اسماعیل حلی.» بررسی داستان‏ الف. از نظر سند 1. ناقل داستان، نامعلوم است. 2. این مرد «ناشناخته» چگونه فهمید آنچه پیدا کرده است همان خط طیبی است؟ 155 3. معاصران او از قبیل علامه حلی و ابن داود که کتابش را در سال 707 قمری به پایان رسانده هیچ اشاره‏ای به وی نکرده‏اند. 4. علی بن فاضل در روایت یادشده تصریح می‏کند از اوّل تا آخر روایت خویش را در حضور طیبی و گروهی از عالمان حله و اطراف آن‏که برای دیدار این شیخ آمده بودند، نقل کرده است. امّا- با این وجود- هیچ‏یک از عالمان را نمی‏شناسیم که به طور مستقیم یا با واسطه روایت یادشده را نقل کرده باشند. ب. از نظر محتوا برخی از مهم‏ترین ایرادهای متنی داستان از این قرار است: 1. دلالت قصه بر تحریف قرآن؛ 2. تعارضات فراوان در متن؛ 3. نسبت طول عمر به غیر از حضرت مهدی(ع)؛ 4. حلال دانستن خمس بر شیعیان، بر خلاف نظر بیشتر فقهای اسلام؛ 5. نام بردن پنج تن از علمای شیعه و نادیده گرفتن علمای بزرگ دیگر؛ علامه شیخ محمد تقی شوشتری در الاخبار الدخیلة پس از نقد عالمانه این داستان و داستان بعدی می‏نویسد: شاید ناقل این دو داستان، از دشمنان شیعه بوده که چنین داستانی را جعل کرده است تا حقایق را وارونه جلوه دهد. و نیز می‏نویسد: در داستان جزیره خضرا آمده است که: «شمار فرمانده‏های لشکر امام زمان (ع) سیصد نفر بودند. و در داستان ابن انباری آمده است که: مسافت سرزمین فرزندان امام زمان (ع) به اندازه یک سال راه و جمعیت آن‏ها بسیار زیاد است. اگر یاران حضرت حجّت (ع) تا این اندازه زیاد است، چرا ظهور نمی‏کند تا مخالفان را سرکوب نماید؟ چرا چنین چیزی در خبر یا اثری از امامان علیهم السّلام با توصیف خصوصیات آن‏ها نیامده است؟ اما متأسفانه با وجود تأکید فراوان دانشمندان شیعه بر افسانه بودن‏ 156 داستان یادشده، باز عده‏ای به دلایلی به ترویج آن اقدام کرده و از آن، پا را فراتر نهاده، بین داستان جزیره خضرا و مثلث برمودا ارتباط برقرار کرده‏اند. غافل از این‏که گذشته از اشکالات متعدد، تطبیق آن بر «مثلث برمودا» که ترسیمی نادرست و غیر معتبر است، چهره امام زمان (ع) را نیز مخدوش می‏سازد. درباره «جزیره خضرا» و تطبیق نادرست آن بر «برمودا» باید گفت: یکم. اصل داستان، غیر قابل پذیرش است؛ دوم. «جزیره خضرا» در دریای مدیترانه است، نه اقیانوس اطلس؛ سوم. وقایع «مثلث برمودا» ساخته رسانه‏های غربی و افسانه‏سازان است؛ چهارم. بر فرض که افسانه‏های «برمودا» درست باشد، هیچ ربطی به امام زمان و مقام آن حضرت ندارد. اگرچه افرادی که به بررسی داستان پرداخته‏اند، هردو داستان را بررسی کرده‏اند، به نظر می‏رسد نیازی به بررسی داستان دوم نیست و علاقه‏مندان به منابع یادشده مراجعه می‏نمایند. نیز ن. ک: ملاقات.

جزیره خضرا در ترازوی نقد

کتابی در نقد داستان جزیره خضرا این کتاب، پژوهشی است انتقادی درباره پاره‏ای از حکایت‏های مربوط به مهدویت و نشانه‏های آخر الزمان که به قلم سید جعفر مرتضی تألیف و به دست محمد سپهری به فارسی برگردان شده است. نویسنده با هدف گزارش واقعیت مسایل آخر الزمان، نخست پیشگویی‏های منسوب به امامان علیهم السّلام درباره نشانه‏های ظهور را به دو دسته محتوم و غیر محتوم تقسیم و بسیاری از روایات آن را ساختگی و جعلی معرفی کرده است. سپس به تفصیل، متن دو کتاب بیان الائمة و خطبة البیان را بررسی و مطالعات عنوان شده در آن‏ها را بی‏اساس و موهوم ارزیابی کرده است. در پایان، به حکایت مربوط به جزیره خضرا پرداخته و آن‏ها را مخدوش شمرده است. 157 از دیدگاه نویسنده، بسیاری از این سخنان، پس از وقوع حوادث مورد نظر، جعل شده و به طور یقین نمی‏توان آن‏ها را به معصوم استناد داد. این کتاب دارای یک پیشگفتار و سه بخش است. بخش نخست، با دو فصل به بحث از پیشگویی‏های غیبی امامان علیهم السّلام از نشانه‏های ظهور و دیدگاه انتخاب شده و موضعی که باید انتخاب شود و سپس تقسیم نشانه‏های ظهور، به حتمی و غیر حتمی می‏پردازد. در بخش دوم، طی چهار فصل، به ارائه دو نمونه از روایات و اخبار و پیشگویی‏هایی پرداخته که در اخبار ساختگی و تحریف شده به صورت کاملا آشکاری نمایان است. این دو نمونه عبارتند از: 1. کتاب بیان الائمه علیهم السّلام‏ این کتاب چند سال پیش با روایاتی منسوب به حضرت علی (ع) منتشر شد که هیچ اساسی ندارد. دانسته شد که یا این روایات پس از وقوع حوادث جعل شده یا آن موقع که علامات و نشانه‏های صریح و روشن آن نمایان شده است. 2. خطبة البیان‏ نقد و بررسی خطبه معروف به خطبة البیان منسوب به حضرت علی (ع) و نیز مطالب کذب و نادرست و تحریف شده‏ای که در این‏باره آمده است. در بخش سوم با چهار فصل به بررسی روایت مربوط به جزیره خضرا پرداخته و می‏نویسد: ما این روایت را قابل قبول و معتبر ندیدیم؛ بلکه بر عکس در لابه‏لای آن، مطالب فراوانی است که باعث شک و تردید در صحت آن بوده و این احتمال قوی می‏نماید که از اساس ساختگی و جعلی باشد. علامه سید جعفر مرتضی عاملی تلاش نموده است با ارائه ادله فراوانی، خط بطلان به هرسه موضوع بکشد و از اساس آن‏ها را باطل کند.




[۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید: