علائم و نشانه‌های ظهور چیستند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

علائم و نشانه‌های ظهور چیستند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی
مدخل اصلینشانه‌های ظهور امام مهدی
مدخل وابسته؟

علائم و نشانه‌های ظهور چیستند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید محمد کاظم قزوینی
آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی، در کتاب «امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور» در این‌باره گفته است:
«نشانه‌های عمومی، بسیار هستند و ما از مجموع احادیث، حدیثی را انتخاب می‌کنیم که همان کافی است؛ سپس جملاتی که در حدیث آمده است را شرح می‌دهیم: "نزال بن سبره گفت: امیرالمومنین، علی بن ابی طالب(ع) برای ما خطبه خواند؛ پس خداوند عزوجل را ستایش کرد و بر او ثناء گفت و بر محمد و خاندانش درود فرستاد و فرمود: "ای مردم! از من بپرسید، قبل از اینکه مرا از دست بدهید". این را ۳ بار فرمود. صعصعه بن صوحان بلند شد و گفت:‌ ای امیرالمؤمنین(ع)! دجال چه زمانی خواهد آمد؟امام(ع) به او فرمود: "بنشین، خدا سخنت را شنید و دانست که چه می‌خواهی؟" در ادامه فرمود: "برای آشکار شدن دجال، نشانه‌هایی وجود دارد که پشت سر هم می‌آید مثل پشت سرهم بودن قدم‌ها و اگر می‌خواهی از آن نشانه‌ها به تو خبر بدهم؟" گفت: بله. فرمود: "حفظ کن... نشانه‌های آن، این است: هنگامی که مردم نماز را از بین ببرند، امانت را ضایع کنند، دروغ را حلال بدانند، رباخوار شوند و رشوه بگیرند... دینشان را به دنیا بفروشند، کارهای سفیهانه بکنند و از خویشاوندان دور شوند و از هوای نفس پیروی کنند، خونریزی را آسان شمارند، بردباری در برابر گناهان، ضعف و ظلم کردن، مایه فخر و مباهات باشد، امیران بد کردار باشند، وزیران ظالم، عرفاء خائن و قاریان گنهکار وجود داشته باشند و شهادت دادن به دروغ، آشکار شود و گناه کاری، تهمت زدن و نافرمانی کردن، علنی شود و قرآن‌ها به صورت زیبایی چاپ شوند، مساجد تزیین گردند، مناره‌ها بلند شوند و به بدها احترام گذاشته شود، صفوف جماعت مسلمین زیاد شود؛ ولی دل‌ها از یکدیگر دور شود و پیمان‌ها شکسته شود و آنچه وعده داده شده، نزدیک شود. زنان برای دنیا در تجارت با شوهرانشان شریک شوند و صدای تبه کاران بلند شود و از آنها، حرف شنوی شود و رهبری مردم به دست پست‌ترین آنها بیفتد و از گنه کار برای ترس از شرش، دوری شود و دروغگو، تصدیق شود و خائن، امین شمرده شود، آواز خوانی و آلت موسیقی رواج یابد و نسل‌های آخر این امت، نسل‌های اولین را لعن کنند، زنان بر زین‌ها سوار شوند و زنان، شبیه مردان و مردان، شبیه زنان شوند و شاهد، بدون اینکه از او بخواهند، شهادت بدهد، بیاید و شهادت دهد و دیگری برای جبران کار دیگری و بدون اینکه حق را بداند، شهادت دهد. برای دین، علوم دینی را فرا نمی‌گیرند و عمل دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهند و با داشتن قلب گرگ، پوست میش می‌پوشند و قلب هایشان، بویی بدتر از مردار و مزه‌ای تلخ‌تر از صُبر (نوعی گیاه تلخ) می‌دهد؛ پس در این وضعیت، دجال به سرعت می‌آید"[۱].
بعضی از جملاتی که در این حدیث آمده است با کمی شرح به آن مقدار که به ذهن می‌آید را یادآوری می‌کنیم: حدیث یاد شده به بعضی از مفاسد جوامع اسلامی، دگرگون شدن مفاهیم، تغییر ارزش‌ها، ضعف اعتقادات، اهمیت ندادن به نوامیس، زیاد بودن همت برای دست یابی به چیزهای از بین رفتنی، مسلط شدن منحرفان بر حکومت‌ها، سقوط خوبی‌ها و ترویج زشتی‌ها، بدون هیچ ترس و خجالتی، اشاره می‌کند. نماز- که ستون دین است- باطنش را از دست می‌دهد، امانت‌ها از بین می‌روند و دروغ- که حرام است- حلال می‌گردد، ربا مباح می‌شود، آنان که شایستگی حکومت ندارند بر مرکب حکومت سوار می‌شوند؛ ارتباط‌های عاطفی- که بین خویشاوندان و محارم وجود دارد- قطع می‌شود و ریختن خون خوبان، آسان شمرده می‌شود؛ ظالم به ظلم کردنش افتخار می‌کند، کارهای زشت بین پادشاهان رواج می‌یابد و ظلم بین وزیران، و خیانت بین جاسوسان و دولتمردان و گناه بین قاریان و خطیبان، گسترش می‌یابد. احترام قرآن به زیبایی رنگین بودن جلدش می‌باشد؛ نه به تلاوت و عمل به آن؛ صفوف نماز جماعت به وسیله نمازگزارانی که قلب‌هایی متنفر از یکدیگر دارند، شلوغ می‌شود، بدن‌هایشان به یکدیگر نزدیک، ولی قلب هایشان از یکدیگر دور است. زنان و جوانان به بازارها و مغازه‌ها برای دستیابی به مال و ثروت می‌روند و صدای تبهکاران بلند می‌شود و در همه جا پخش می‌گردد، مردم سخن آنها را تصدیق می‌کنند و آن را وحی مُنزل می‌دانند. رهبری و ریاست، نصیب انسان‌های پست و رذلی می‌شود که به ارزش و شرافت، اعتقادی ندارند، و مردم از شر بدکاران می‌ترسند و به سبب شرشان از آنها می‌ترسند. صدای زنان آوازه خوان، رقاصه و مطرب- که همراه موسیقی، دف و امثال آن است- از بیشتر خانه‌ها بلند است و در آسمان، زمین، دریا، خیابان، بازار حتی صحرا و بیابان و وسایل نقلیه به گوش می‌رسد. نشستن زنان در هواپیما، موتور سیکلت و اسب‌ها... شکی نیست که نشستن زن بر زین، غریزه جنسی را تهییج می‌کند به سبب حرکت خاصی که همراه نشستن بر زین است با توجه به اینکه در نشستن داخل ماشین، هیچ تأثیری وجود ندارد. شبیه شدن زنان به مردان، بالاترین درجه تمدن و پیشرفت به حساب می‌آید، دختران جوان، کت و شلوار مردان را می‌پوشند و موهای سرشان را کوتاه می‌کنند به طوری که تشخیص دادن بین آنها و مردان سخت است... این از جهت لباس و ظاهر و اما کار کردن در اداره‌ها، استخدام در محله‌ها و مشارکت در بقیه مشاغل زندگی- که مختص به مردان است- مثل وزارت و مجلس قانونگذاری که تصدیق محکم تری بر این ادعاست. شبیه شدن مردان به زنان را در هر مکانی می‌بینی، مرد، لباس رنگی می‌پوشد، شلوار تنگ به پا می‌کند، گردن بند طلا به گردن می‌اندازند، انگشتر طلا به دست می‌کند، ریش و سبیلش را با تیغ می‌زند، ابروهایش را نازک می‌گرداند و برای تازگی صورت و روشن شدن رنگ صورتش از پودرهای خاص استفاده می‌کند مثل اینکه می‌خواهد، نظرها را به طرف خودش جلب کند مثل اینکه این جا نقطه مشترکی بین مردان و زنان برای مبادلات روشنفکرانه است. بله.... این بعضی از نمونه‌های شبیه شدن مردان به زنان است! در دادگاه‌ها شاهد، بدون اینکه از او بخواهند، شهادت دهد، می‌آید و شهادت می‌دهد و دیگری برای رضایت دوستش، شهادت می‌دهد؛ در دادگاه‌ها، پرداختن رشوه و هدیه‌هایی به قاضی یا کارمندان برای جلب رضایت آنها، رواج دارد و این از چیزهایی است که بر کسی پوشیده نیست. یاد گرفتن علوم دینی برای دنیا بین برخی متعارف شده است و می‌بینی که بعضی فقیه می‌شوند؛ ولی نه برای دین... بلکه برای دنیا؛ علوم دینی را می‌خواند تا یاد بگیرد، قاضی شود و به درجه ایی برسد که وضع زندگی‌‌اش خوب شود و برای او، چیزی از امور دینی اصلاً مهم نیست. افرادی هستند که تظاهر به آراستگی و پرهیزکاری می‌کنند، نفس‌های بسیار شرور، نیت‌های بد و باطن آلوده‌ای دارند و زمانی که برای آنها، فرصتی پیش آید، نه وجدان، نه عاطفه، نه انسانیت، نه دین و نه مذهبی دارند مثل گرگی هستند که چیزی جز پاره کردن طعمه نمی‌داند، خونش را می‌خورد و اعضایش را قطعه، قطعه می‌کند!»[۲].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. " عَنِ الضَّحَاكِ بْنِ مُزَاحِمٍ عَنِ النَّزَّالِ بْنِ سَبْرَةَ قَالَ: خَطَبَنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع) فَحَمِدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ سَلُونِي أَيُّهَا النَّاسُ قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي ثَلَاثاً فَقَامَ إِلَيْهِ صَعْصَعَةُ بْنُ صُوحَانَ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَتَى يَخْرُجُ الدَّجَّالُ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ (ع) اقْعُدْ فَقَدْ سَمِعَ‏ اللَّهُ‏ كَلَامَكَ‏ وَ عَلِمَ‏ مَا أَرَدْتَ‏ وَ اللَّهِ مَا الْمَسْئُولُ عَنْهُ بِأَعْلَمَ مِنَ السَّائِلِ وَ لَكِنْ لِذَلِكَ عَلَامَاتٌ وَ هَيَئَاتٌ يَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً كَحَذْوِ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُكَ بِهَا قَالَ نَعَمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ (ع) احْفَظْ فَإِنَّ عَلَامَةَ ذَلِكَ إِذَا أَمَاتَ النَّاسُ الصَّلَاةَ وَ أَضَاعُوا الْأَمَانَةَ وَ اسْتَحَلُّوا الْكَذِبَ وَ أَكَلُوا الرِّبَا وَ أَخَذُوا الرِّشَا وَ شَيَّدُوا الْبُنْيَانَ وَ بَاعُوا الدِّينَ بِالدُّنْيَا وَ اسْتَعْمَلُوا السُّفَهَاءَ وَ شَاوَرُوا النِّسَاءَ وَ قَطَعُوا الْأَرْحَامَ وَ اتَّبَعُوا الْأَهْوَاءَ وَ اسْتَخَفُّوا بِالدِّمَاءِ وَ كَانَ الْحِلْمُ ضَعْفاً وَ الظُّلْمُ فَخْراً وَ كَانَتِ الْأُمَرَاءُ فَجَرَةً وَ الْوُزَرَاءُ ظَلَمَةً وَ الْعُرَفَاءُ خَوَنَةً وَ الْقُرَّاءُ فَسَقَةً وَ ظَهَرَتْ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ اسْتُعْلِنَ الْفُجُورُ وَ قَوْلُ الْبُهْتَانِ وَ الْإِثْمُ وَ الطُّغْيَانُ وَ حُلِّيَتِ الْمَصَاحِفُ وَ زُخْرِفَتِ الْمَسَاجِدُ وَ طُوِّلَتِ الْمَنَارَاتُ وَ أُكْرِمَتِ الْأَشْرَارُ وَ ازْدَحَمَتِ الصُّفُوفُ وَ اخْتَلَفَتِ الْقُلُوبُ وَ نُقِضَتِ الْعُهُودُ وَ اقْتَرَبَ الْمَوْعُودُ وَ شَارَكَ النِّسَاءُ أَزْوَاجَهُنَّ فِي التِّجَارَةِ حِرْصاً عَلَى الدُّنْيَا وَ عَلَتْ أَصْوَاتُ الْفُسَّاقِ وَ اسْتُمِعَ مِنْهُمْ وَ كَانَ زَعِيمُ الْقَوْمِ أَرْذَلَهُمْ وَ اتُّقِيَ الْفَاجِرُ مَخَافَةَ شَرِّهِ وَ صُدِّقَ الْكَاذِبُ وَ اؤْتُمِنَ الْخَائِنُ وَ اتُّخِذَتِ الْقِيَانُ وَ الْمَعَازِفُ‏ وَ لَعَنَ آخِرُ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَوَّلَهَا وَ رَكِبَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ وَ تَشَبَّهَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ وَ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ شَهِدَ الشَّاهِدُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُسْتَشْهَدَ وَ شَهِدَ الْآخَرُ قَضَاءً لِذِمَامٍ بِغَيْرِ حَقٍّ عَرَفَهُ وَ تُفُقِّهَ لِغَيْرِ الدِّينِ وَ آثَرُوا عَمَلَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ لَبِسُوا جُلُودَ الضَّأْنِ عَلَى قُلُوبِ الذِّئَابِ وَ قُلُوبُهُمْ أَنْتَنُ مِنَ الْجِيَفِ وَ أَمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ فَعِنْدَ ذَلِكَ الْوَحَا الْوَحَا ثُمَّ الْعَجَلَ الْعَجَل‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۲، صص ۵۲۵- ۵۲۶.
  2. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۲۸۴-۲۸۸.
  3. الإرشاد، ج ۲، ص۳۶۸- ۳۷۰.
  4. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۲۳-۴۲۵.
  5. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۲۹-۴۳۱.
  6. خسف به این معنی است که زمین مردم رادر خود فرو برد. گفته شده که سپاهیان سفیانی در بیداء که بین مکه و مدینه در نزدیکی ذوالحُلَیفه است به خسف مبتلا می‌شوند.
  7. شیخ مفید، ارشاد ۲، ۳۶۸- ۳۷۰.
  8. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۱۴، ص ۲۷۰ - ۲۷۲.
  9. عقد الدرر، ۱۲۳ اثبات الهداة، ۴۹۴، ۵۱۸، ابن حماد، الملاحم والفتن، ۹۵، طبری امامی، دلائل‌الامامة، ۲۴۸- ۲۴۹، حلیة الاولیاء ۶، ۱۲۳، مستدرک حاکم ۴، ۵۵۴ ینابیع المودة، ۵۱۲، کمال الدین، ۶۷۳، اختصاص شیخ مفید، ۲۶، واحادیث در مدح اصحاب و انصار حضرت مهدی (ع) بسیار است.
  10. ر.ک: توضیحات شهید سید محمد صدر در باره مراتب این پایگاه‌ها: تاریخ الغیبة الکبری، ۲۴۷ به بعد.
  11. بحار الانوار ۶۰، ۲۱۳، به نقل از: حسن بن محمد قمی، تاریخ قم، (ق ۳) ح ۲۲ و ۲۳ و به نقل از آن، منتخب الأثر، ۲۶۳ و ۴۴۳.
  12. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۱۴، ص ۲۷۴-۲۷۵.
  13. نامش عثمان و فرزند عنبسه است ، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۵.
  14. عقدالدرر، ص ۷۲.
  15. همان، ص ۹۰.
  16. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲.
  17. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ص ۲۵۳.
  18. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۸.
  19. کتاب الغیبه، ص ۲۸۷؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰.
  20. همان، ص ۲۰۶.
  21. غیبت نعمانی، ص ۲۵۷.
  22. منتهی الامال، ج ۲، ص ۴۹۷ با اندکی تصرف و تلخیص.
  23. بامداد بشریت، ص ۷۳-۷۶.
  24. غیبت نعمانی، ص ۴۱۶ ترجمه محمد جواد غفاری، نشر، صدوق. "أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْمُفَضَّلِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ قَيْسِ بْنِ رُمَّانَةَ مِنْ كِتَابِهِ فِي رَجَبٍ سَنَةَ خَمْسٍ وَ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنَا ثَعْلَبَةُ بْنُ مَيْمُونٍ أَبُو إِسْحَاقَ عَنْ عِيسَى بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) أَنَّهُ قَالَ: السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ..."؛ درباره وثاقت احمد بن محمد، معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۲۹۶؛ درباره وثاقت محمد بن فضل، معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۲۶۸؛ درباره وثاقت حسن بن علی، معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۴۴؛ درباره وثاقت ثعلبة بن میمون، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص ۴۰۸؛ درباره وثاقت عیسی بن اعین، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۷۹.
  25. سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۷.
  26. سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۸.
  27. غیبت نعمانی، ص ۳۹۲، باب ۱۴، ح ۶۷. درباره وثاقت این حدیث احمد بن محمد، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص ۲۹۶، احمد بن حسین، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص۹۷، حسن بن محبوب معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۷۲، عمرو بن ابی القوام، جابر بن یزید جعفی، ج ۴، ص ۱۷.
  28. غیبت نعمانی، ص ۳۷۲.
  29. کافی، ج۸، ص ۲۱۰؛ کمال الدین، صدوق، ص ۶۵۰، ج ۲، عربی؛ غیبت نعمانی، ص ۲۵۲، باب ۱۴، ح ۹؛ غیبت طوسی، ص ۲۶۷ ناشر مکتبه بصیرتی قم، چاپ غدیر، مضمون روایت.
  30. غیبت نعمانی، ج ۱۳، ص ۲۶۴ ناشر مدین؛ نگین آفرینش، ص ۱۵۷؛ تاریخ غیبت کبری، سید محمد، صدر، ص ۶۵۳ ترجمه افتخارزاده.
  31. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۰، ۲۵۶.
  32. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۵... و کتاب نشانه‌های شگفت‌آور آخرالزمان.
  33. رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۱۰۱-۱۰۹.
  34. ‏‌ الارشاد، ص ۳۵۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰.
  35. ‏‌ ر. ک: محمد کاظم قزوینی، امام مهدی از ولادت تا ظهور، ص ۲۹۳ و ۲۹۴.
  36. کارگر، رحیم؛ مهدویت دوران ظهور، ص ۱۹ - ۲۳.
  37. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۶۰- ۲۵۶، با اندکی تلخیص در متن
  38. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۶۰- ۲۵۶، با اندکی تلخیص در متن
  39. غیبت نعمانی، با ترجمه غفّاری، باب ۱۴، ص ۳۶۵
  40. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۰۹. غیبت شیخ طوسی، ص ۲۶۷.
  41. غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۴.
  42. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۷۰ تا ۱۷۸.
  43. فضیل بن یسار از امام باقر(ع) روایت کرده که: نشانه‌هاى ظهور دو دسته است؛ یکى نشانه‌هاى غیر حتمى و دیگرى نشانه‌هاى حتمى...؛ ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، ترجمه جواد غفارى، کتابخانه صدوق، باب ۱۸، ص۴۲۹.
  44. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ج ۵۲، ص۲۶۰- ۲۵۶.
  45. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، دفتر انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، ص۶۵۰.
  46. ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، پیشین، باب ۱۴، ص۳۶۵.
  47. علامه مجلسى، بحار الانوار، پیشین، ج ۵۲، ص۲۰۹.
  48. شیخ طوسى، کتاب الغیبة، انتشارات بصیرتى، قم، ص۲۷۴.
  49. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۳۳-۴۳.
  50. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۰۱ تا ۱۲۲؛ اثبات الهداة، ج ۷، ص ۸۶.
  51. به توضیح المقاصد، شیخ بهائی، ص ۴۹۷ به بعد بنگرید.
  52. المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰۵.
  53. المجالس السنیه، ج ۵، ص ۳۹۸.
  54. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۶.
  55. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۵۸-۶۵.
  56. الارشاد، مفید، ج ۲، ص ۳۷۹؛ اِعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ص ۴۲۹؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۵۲ و ۴۵۳؛ کشف الغمه، ج ۲، صص ۳۶۰ و ۴۵۹؛ القطر الشهدی فی اوصاف المهدی، الحلوانی، ص ۵۰؛ الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، ص ۲۹۱؛ نوادر الاخبار فی ما یتعلق باصول الدین، فیض کاشانی، ص ۲۹۹؛ بحارالانوار، مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۹۱؛ العطر الوردی، بلبیسی، ص ۵۱.
  57. اکمال الدین، صدوق، ج ۲، ص ۶۵۴؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۰؛ العدد القویه، علی بن یوسف الحلی، ص ۶۶؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۵؛ منتخب الانوارالمضیئه، ص ۳۱۱.
  58. کشف الغمه، الأربلی، ج ۳، صص ۳۷۳ و ۳۷۹ و ۳۸۹؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۰ و در منابع اهل سنت: القطر الشهدی، ص ۵۳؛ العطر الوردی، ص ۵۴؛ تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۲۸۸؛ جواهر العقدین، ص ۴۳۵؛ لسان المیزان، ج ۱، ص ۱۰۵؛ البیان، ص ۹۳؛ الفصول المهمه، ص ۲۸۸؛ اسعاف الراغبین، ص ۱۳۷؛ ینابیع الموده، ص ۴۷۶.
  59. اکمال الدین، ج ۱، صص ۲۵۱ و ۳۳۱؛ اعلام الوری، ص ۴۶۳؛ بشاره المصطفی، طبری، ص ۳۸۱؛ تفسیر القمی، ج ۱، ص ۱۹۸؛ مختصر البصائر، ص ۳۲؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۷۸؛ الملاحم و الفتن، سید بن طاووس، باب ۱۸۶ و ۱۸۷، صص ۸۲ - ۸۴ و در منابع اهل سنت: صحیح مسلم، ج ۱، ص ۹۵؛ سنن ابن ماجه، ج ۹، ص ۵۱۹؛ البیان، صص ۷۶ و ۸۶؛ تیسیر الوصول، ج ۲، ص ۲۳۷؛ عقد الدرر، صص ۲۹۱ - ۲۹۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۹۸؛ مصابیح السنه، ج ۲، ص ۱۴۱؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۶۴؛ روح المعانی، ج ۲۵، ص ۹۵؛ غایه المأمول، ج ۵، ص ۳۶۵؛ العطر الوردی، ص ۴۵.
  60. اکمال الدین، ج ۱، ۲۶۸؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۰؛ اعلام الوری، ص ۴۶۰؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۱ و ۳۰۸ و در منابع اهل سنت با اختلافی اندک: القطر الشهدی، ص ۶۴؛ العطر الوردی، ص ۶۴؛ عقد الدرر، صص ۱۳۶ و ۱۵۷.
  61. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۹؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۶۰؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۹۱.
  62. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ بشاره المصطفی، ص ۳۸۳؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۳؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۰ و ظهور برکات بیشمار: القول المختصر، ابن حجر هیتمی، ص ۵۶؛ تذکره الحفاظ، الذهبی، ج ۳، ص ۸۳۸؛ ینابیع الموده، ص ۴۶۷؛ منتخب کنزالعمال، ج ۶، ص ۳۲؛ مشکاه المصابیح، خطیب تبریزی، ج ۳، ص ۲۴؛ الصواعق المحرقه، ابن حجرهیتمی، ص ۹۷؛ المستدرک علی الصیحین، حاکم نیشابوری، ج ۴، صص ۵۵۷ و ۵۵۸؛ البیان، کنجی، ص ۳۱۶؛ مشارق الأنوار، حمزاوی، ص ۱۵۲؛ اسعاف الراغبین، صبان، ص ۱۴۸؛ مصابیح السنه، بغوی، ج ۲، ص ۱۳۴؛ عقد الدرر، صص ۷۳ و ۹۲؛ الفصول المهمه، صص ۲۸۸ و ۲۸۹ و ۳۰۰.
  63. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الکافی، کلینی، ج ۸، صص ۱۷۹ و ۱۸۰؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۱؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۴؛ العدد القویه، ص ۶۶؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۸؛ الصراط المستقیم، زین الدین نباطی، ج ۲، ص ۲۴۹؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۸؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۳ و در منابع اهل سنت قریب به آن: القطر الشهدی، ص ۶۳؛ العطر الوردی، ص ۶۳؛ عقد الدرر، ص ۹۸ و در برخی نصوص اهل سنت به جای ماه رمضان، ماه شعبان ذکر شده است: العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸.
  64. الارشاد، ج ۲ ص ۳۶۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۵ و ۱۸۷؛ مجمع البیان، طبرسی، ج ۴، ص ۳۹۸؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۶؛ اکمال الدین، ج ۲، صص ۶۴۹ و ۶۵۰؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، مقدسی، صص ۸۵ و ۱۱۷ و ۱۱۸ و ۱۲۴ و ۱۲۹؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۵۱؛ القول المختصر، ص ۵۶؛ سنن ابی داود، ج ۴، ص ۱۵۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۳۱۶؛ منتخب کنز العمال، ج ۶، ص ۳۱؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۳۱۶؛ اشعه اللمعات، ج ۴، ص ۳۳۸.
  65. الغیبة، طوسی، ص ۴۶۱؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۱ و در منابع اهل سنت: القطر الشهدی، الحلوانی، ص ۶۱؛ العطر الوردی، بلبیسی، ص ۶۱ به نقل از: القول المختصر هیمتی؛ عقد الدرر، ص ۱۲۷.
  66. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۳؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۲؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۳۲؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۰۶؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ عقد الدرر، ص ۱۵۶.
  67. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸، اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹ و در منابع اهل سنت: القطر الشهدی، ص ۶۰؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ عقد الدرر، ص ۱۴۵.
  68. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۳؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ منتخب الأنوار المضیئه، ص ۳۰۶؛ إثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج ۳، ص ۷۳۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب، حائری، ص ۱۸۵.
  69. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۲؛ اکمال الدین، ج ۱، ص ۳۲۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۷۰؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۳۳ و ۴۳۴؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۵۵ و ۳۶۰؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۴۲۸؛ الکافی، ج ۸، صص ۲۰۹ و ۲۵۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۴؛ الاختصاص، مفید ص ۲۵۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۸ و در منابع اهل سنت: الفصول المهمه، ص ۳۱۰؛ عقد الدرر، صص ۱۳۹ و ۱۴۰ و ۱۴۴ و ۱۴۵.
  70. اکمال الدین، ج ۲، ص ۶۵۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ العدد القویه، ص ۶۱؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۵؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۲۳؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۳۸؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۱۱؛ و در منابع اهل سنت: الفصول المهمه، ص ۳۰۱.
  71. الکافی، ج ۱، صص ۳۱ - ۳۶؛ الملاحم والفتن، سید ابن طاووس، صص ۱۰۵ و ۱۵۷؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۲ و ج ۵۳، صص ۱۴۰ و ۱۴۱؛ الزام الناصب، ص ۶۴؛ و درمنابع اهل سنت: صحیح مسلم، ج ۸، ص ۵۷.
  72. الکافی، ج ۸، صص ۳۱ - ۳۶؛ تحف العقول، حرانی، ص ۴۳؛ اعلام الوری، ص ۴۳۱؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲ و در منابع اهل سنت: العطر الوردی، ص ۵۸؛ عقد الدرر، ص ۱۵۵؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۲، ص ۴۱۸؛ نور الابصار، شبلنجی، ص ۱۷۲.
  73. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۸؛ دلائل الامامه، طبری، ص ۲۵۹؛ اکمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۶۷ و ۱۷۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ تحف العقول، ص ۴۳؛ العدد القویه، ص ۶۶؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۳ و در منابع اهل سنت: العطر الوردی، صص ۵۴ و ۵۵.
  74. الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۳۴؛ تحف العقول، ص ۴۳؛ المحجه البیضاء، فیض کاشانی، ج ۱، ص ۱۲۵؛ بشارة الاسلام، الکاظمی، صص ۷۶ و ۷۷؛ الزام الناصب، ص ۱۹۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۳؛ الملاحم و الفتن، باب ۱۷۱، ص ۷۷؛ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، ص ۱۵۵؛ الحاوی للفتاوی، جلال الدین سیوطی، ج ۲، ص ۱۳۵.
  75. الغیبة، نعمانی، ص ۱۳۸؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۱۰۱ و ۲۵۷ و ۲۶۴؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۴؛ و در منابع اهل سنت: العطر الوردی، ص ۵۵؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۵۹؛ عقد الدرر، ص ۱۵۵.
  76. اعلام الوری، ص ۴۳۳؛ المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۳۴۲؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۳؛ نهج الفصاحه، ج ۲، ص ۴۷۴؛ مثیر الأحزان، الجواهری، ص ۲۹۸؛ الزام الناصب، ص ۱۸۰؛ بشارة الاسلام، صص ۲۶ و ۴۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۲۶۳ و ۲۶۴؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۳۴.
  77. اکمال الدین، ج ۲، صص ۶۵۰ و ۶۵۱؛ الکافی، ج ۸، صص ۲۲۰ و ۲۵۸ و ۲۷۲؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۰ و ۱۱۵۵ و ۱۱۵۹؛ تفسیر القمی، ج ۲، ص ۱۱۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۴ و ج ۲، ص ۵۲؛ الاختصاص، ص ۲۵۶؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۵ و ۱۷۶ و ۱۸۰ و ۱۸۷؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۴ و ۴۴۹ و ۴۵۰ و ۴۶۲ و ۴۶۳؛ الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۸ و ۳۷۱ و ۳۷۳؛ منتخب الانوار المضیئه، صص ۳۰۶ و ۳۱۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۵۵ و ۳۵۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۲۲۱ و ۲۷۱ و ۲۷۵؛ اثبات الهداه، ج ۳، صص ۷۲۰ - ۷۲۳ و ۷۲۵ - ۷۳۳ و ۷۳۵؛ نوادرالاخبار، ص ۲۹۰؛ الملاحم و الفتن، ابواب ۸۶ و ۸۷ و ۸۸ و ۹۱، صص ۵۰ و ۵۱ و ۶۴ و ۶۵ و در منابع اهل سنت: مستدرک الحاکم، ج ۴، ص ۵۲۰؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۶۷ و ۱۳۴ و ۱۳۵؛ ینابع الموده، ص ۴۴۰؛ عقد الدرر، صص ۱۰۶ - ۱۰۸ و ۱۱۲ - ۱۳۷.
  78. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۹؛ الغیبة، طوسی، ج ۴، ص ۴۳۴؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۴۹؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹ و در منابع اهل سنت: جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ عقد الدرر، ص ۱۵۴.
  79. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۲؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۳۷؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۳؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹.
  80. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ اکمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الغبیه، طوسی، صص ۴۳۶ و ۴۳۷ و ۴۴۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۶۹ و ۱۷۲ و ۱۷۶؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷ و ج ۸، ص ۲۵۸؛ الخصال، ص ۳۰۳؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۴ و ۱۱۶۲؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۰؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۳؛ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، ص ۱۰۰.
  81. اکمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الکافی، ج ۸، صص ۱۸۹ و ۲۵۸؛ الخصال، ص ۳۰۳؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۳؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۱ و ۱۸۰؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۶؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، ص ۱۵۱؛ البیان، ص ۷۷؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ نورالابصار، ص ۱۷۲؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶.
  82. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵؛ الملاحم و الفتن، ابواب ۹۲ و ۹۳ و ۹۴ و ۹۵، صص ۵۲ و ۵۳؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۱ و ۱۷۳؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۴ و ۴۵۲؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۷۵ - ۳۷۷؛ الحجه البیضاء، ج ۴، صص ۲۴۳ و ۳۴۳؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹ و در منابع اهل سنت: سنن ترمذی، ج ۳، ص ۳۶۲؛ البیان، ص ۱۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۶۳؛ منتخب کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۹؛ ذخائر العقبی، محب الدین طبری، ص ۱۱۷؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۱۳۹ و ۱۴۱ و ۱۴۵؛ عقد الدرر، صص ۹۰ و ۱۶۶ - ۱۷۴.
  83. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ فلاح السائل، سید ابن طاووس، ص ۳۰۹؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۶۳؛ الملاحم و الفتن، ص ۷۷؛ المحجه البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۲؛ بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۲۱۴ و ۲۳۷ و در منابع اهل سنت: الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۱۴۰ و ۱۴۴؛ العرائس الواضحه، ۱۰۶؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ عقد الدرر، ص ۱۵۶.
  84. الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۹ و ۳۷۶ و ۳۷۷؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۸ و ۴۴۹؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۵؛ کشف الغمه، ج ۳، ۳۵۸؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۶۶؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۲۸؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۴ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، ۸۳؛ الفصول المهمه، ص ۲۹۰؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶.
  85. پیشین.
  86. علامه سید محمد صدر معتقد است که مقصود از جزیره، سرزمین مابین النهرین در عراق است که در متون کهن بدین اسم نامیده می‌شده است.
  87. آنچنان که یاقوت حموی در معجم البلدان، ج ۳، ص ۶۹ آورده است، الرمله شهر بزرگ و مرکزی منطقه فلسطین بوده که از بین رفته است.
  88. الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۸ و ۳۷۲؛ الاختصاص، صص ۲۵۵ و ۲۵۶؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ تفسیرالعیاشی، ج ۱، ص ۶۴؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۱ و ۴۴۲؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۶ و ۱۱۵۷؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۷؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۲۴۹؛ منتخب الانوار المضیئه، صص ۶۲ و ۳۰۵؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۲۱۲ و ۲۲۲ و ۲۳۷ و در منابع اهل سنت: الفصول المهمه، ص ۲۹۰؛ عقد الدرر، ص ۱۲۴.
  89. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص۲۱-۲۸.
  90. " وَ لَهُ كُنُوزٌ لَا ذَهَبٌ وَ لَا فِضَّةٌ إِلَّا خُيُولٌ مُطَهَّمَةٌ وَ رِجَالٌ مُسَوَّمَةٌ يَجْمَعُ اللَّهُ لَهُ مِنْ أَقَاصِي الْبِلَادِ عَلَى عَدَدِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا "؛ إعلام الوری، ص ۴۰۳؛ الزام الناصب، ج۲، ص۲۹۶؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۰۸.
  91. " وَيْحاً لِلطَّالَقَانِ فَإِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا كُنُوزاً لَيْسَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَكِنْ بِهَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَيْضاً أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَان‏"؛ کشف الغمه، ج۲، ص۴۷۸؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۸۷.
  92. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص: ۱۸۵ - ۱۸۶.
  93. کمال الدین، ص۶۵۰.
  94. غیبت نعمانى، باب ۱۴، ص۳۶۵.
  95. بحار، ج ۵۲، ص۲۰۹.
  96. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۴۳-۴۵.
  97. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص۲۵۰.
  98. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص: ۲۲۶- ۲۲۹.
  99. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص: ۴۴۵ - ۴۴۸.
  100. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۱ به بعد.
  101. رحیمی، عباس، امید فردا، ص:۴۱.
  102. یادآور می‌شویم که شهرت این نشانه‌ها به "نشانه‌های حتمی"، به معنای صحت همه آنها نیست، چنان که خروج خراسانی، نشانه‌ای است که اگر چه در دوره معاصر، شهرت یافته و زبانزد خاص و عام شده است و به عنوان نشانه‌ای قطعی برای ظهور شمرده می‌شود؛ ولی احادیث چندانی برای آن موجود نیست.
  103. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۷، ص۴۲۹–۴۳۱.
  104. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۷۱، ۷۲.
  105. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۴۷.
  106. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۶؛ الزام الناصب، ص ۱۸۸.
  107. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۴۷.
  108. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰؛ محجّة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳.
  109. محجّة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳؛ بشارة الاسلام، ص ۶۰.
  110. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۴۲.
  111. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۳۹۵.
  112. ارشاد مفید، ص ۳۵۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰.
  113. امام مهدی از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۴۹۵.
  114. غیبة نعمانی، ص ۷۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۶؛ الزام الناصب، ص ۱۷۹.
  115. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۳۹۶.
  116. سوره بقره، ۱۵۵.
  117. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۶۰۰.
  118. چشم‌اندازی به حکومت مهدی (ع)، نجم الدین طوسی، ص ۳۹.
  119. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۶۴۰.
  120. غیبة نعمانی، ص ۱۴۸؛ الزام الناصب، ص ۱۸۵.
  121. بشارة الاسلام، ص ۴۳.
  122. بشارة الاسلام، ص ۲۸ و ۴۱.
  123. جامع الاخبار، ص ۱۵۰؛ مستدرک، ج ۱۱، ص ۳۷۵.
  124. ارشاد مفید، ص ۳۶۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۴.
  125. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۱۵۵.
  126. غیبة طوسی، ص ۴۴۹.
  127. اعلام الوری، ص ۲۹۰ و ۴۳۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۷.
  128. برترین‌های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۵۰.
  129. ملاحم ابن طاووس، ص ۷۱ و ۱۴۱؛ عقد الدرر، ص ۱۶۹.
  130. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۵؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۲۴؛ احقاق الحق، ج ۱۹، ص ۶۵۵.
  131. عقد الدرر، ص ۸۴.
  132. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۴؛ اختصاص مفید، ص ۲۰۸.
  133. آیت الله سید محمد کاظم قزوینی در کتاب "امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور"، ص ۵۰۰، می‌نویسد: به نظر من نسب مرد هاشمی، "حسنی" است و این همان کسی است که برخی روایات از او به "نفس زکیه" تعبیر می‌کنند. نفس زکیه از تبار بنی هاشم و حسنی‌نسب است.
  134. امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۵۰۰.
  135. ملاحم ابن طاووس، ص ۷۷؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج ۳، ص ۲۷۰.
  136. الزام الناصب، ج ۲، ص ۲۰۵؛ عقد الدرر، ص ۹۷.
  137. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۰۲۶.
  138. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۵، ۴۱۸، ۶۹۶.
  139. الارشاد، ج ۲، ص۳۶۸؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص۲۲۰؛ بشارة الاسلام، ص۱۷۵.
  140. الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص: ۴۶-۵۰.
  141. " الْآيَاتُ كَخَرزات مَنظُومات فِي سِلْكُ ، فَانْقَطَعَ السِّلْكُ ، يَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً ‏‏"؛ بشارة الاسلام، ص ۳۳؛ الملاحم و الفتن، ص ۱۰۲.
  142. "إِنَّ عِمْرَانَ بَيْتِ الْمَقْدِسِ، خَرَابُ يَثْرِبَ. وَ خَرَابِ يَثْرِبَ خُرُوجِ الْمَلْحَمَةُ. وَ خُرُوجَ الْمَلْحَمَةُ فَتَحَ القسطنطينية. وَ فَتَحَ القسطنطينية خُرُوجِ الدَّجَّالِ ‏‏"؛ البیان و التبیین، ج ۳، ص ۳۲.
  143. " يَنْزِلْ عَلَيَّ أُمَّتِي بَلَاءٍ لَمْ يَسْمَعْ بِبَلَاءٍ أَشَدُّ مِنْهُ ، حتي تَضِيقُ بِهِمُ الْأَرْضُ الرَّحْبَةِ ‏‏‏"؛ المهدی، ص ۲۲۱.
  144. "بَيْنَ‏ يَدَيِ‏ الْقَائِمِ‏ مَوْتٌ‏ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ‏ أَبْيَضُ‏ وَ جَرَادٌ فِي حِينِهِ وَ جَرَادٌ فِي غَيْرِ حِينِهِ كَأَلْوَانِ الدَّمِ فَأَمَّا الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ فَالسَّيْفُ وَ أَمَّا الْمَوْتُ الْأَبْيَضُ فَالطَّاعُونُ‏‏"؛ غیبت نعمانی، ص ۱۴۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۲۶۷؛ المهدی، ص ۱۸۸؛ بشارة الاسلام، ص ۵۰؛ الزام الناصب، ص ۱۸۴؛ الامام المهدی، ص ۲۱۸.
  145. " إِنَّ مِنِ السِّنِينَ سَنَوات جَوادِعُ ، تُجدَعُ فِيهَا عَطارِفَة وَ هَراقِلَة ‏‏‏"
  146. "إِذَا رَأَيْتُمُ نَاراً فِي الْمَشْرِقِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ أَوْ سَبْعَةٍ، فَتَوَقَّعُوا فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ‏‏"؛ الامام المهدی، ص ۲۲۲؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳.
  147. " شارتان بَيْنَ يَدَيِ هَذَا الْأَمْرِ : خُسُوفِ الْقَمَرِ بِخَمْسٍ ، وَ كُسُوفِ الشَّمْسِ بِخَمْسَةَ عَشَرَ . لَمْ يَكُنِ ذَلِكَ مُنْذُ هَبَطَ آدَمُ إِلَيَّ الْأَرْضِ . فَعِنْدَ ذَلِكَ يَسْقُطُ حِسَابِ الْمُنَجِّمِينَ ‏‏"؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷؛ بشارة الاسلام، ص ۹۱؛ غیبت نعمانی، ص ۱۴۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ المهدی، ص ۱۸۷؛ منتخب الاثر، ص ۴۴۰؛ ارشاد مفید، ص ۳۳۹؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۲؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۰؛ اسعاف الراغبین، ص ۱۴۶.
  148. " لَا يَقُومَ الْقَائِمِ إِلَّا عَلَى خَوْفٍ شَدِيدُ وَ زلازل وَ فِتْنَةُ وَ بَلَاءٍ يُصِيبُ النَّاسِ وَ طَاعُونُ قَبْلَ ذَلِكَ وَ سَيْفُ قَاطِعُ بَيْنَ الْعَرَبِ وَ اخْتِلَافُ شَدِيدُ بَيْنَ النَّاسِ وَ تَشْتِيتِ وَ تَشَتُّتَ فِي دِينِهِمْ وَ تَغَيَّرَ مِنْ حَالِهِمْ حَتَّى يَتَمَنَّى المتمني الْمَوْتَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً مِنْ عَظَّمَ مَا يَرَى مِنَ كَلْبِ النَّاسِ وَ أَكْلُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً ‏‏‏"؛ غیبت نعمانی، ص ۱۲۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۱، ۳۴۸؛ منتخب الاثر، ص ۴۳۴؛ الزام الناصب، ص ۱۸۸، ۲۲۷؛ المهدی، ص ۱۸۹؛ بشارة الاسلام، ص ۹۲؛ الامام المهدی، ص ۲۲۸.
  149. "ارْتِفَاعُ‏ رِيحٍ‏ سَوْدَاءَ بِهَا فِي أَوَّلِ النَّهَارِ وَ زَلْزَلَةٌ حَتَّى يَنْخَسِفَ كَثِيرٌ مِنْهَا‏‏"؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳؛ الزام الناصب، ص ۱۸۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰؛ الملاحم و الفتن، ص ۱۶۴؛ المهدی، ص ۱۹۵.
  150. " تُكْثِرُ الْفِتَنِ فِي آفَاقِ الْأَرْضِ ، وَ الْمَسْخُ فِي أَعْدَاءُ الْحَقِّ ‏‏"؛ ارشاد مفید، ص ۳۳۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸.
  151. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج2، ص 570-600.
  152. همان، ج ۲، ص ۵۵۷
  153. همان، ص ۱۸۷
  154. کمال الدین، ج ۲، ص ۵۵۴
  155. نعمانی، الغیبة، ص ۲۶۴
  156. در کتب روایی ما، این پنج مورد در حدیثی از امام صادق (ع) یک‌جا و از علامات حتمی ذکر شده است. کمال الدین، باب علامات ظهور، حدیث ۷
  157. برای آشنایی بیشتر با نشانه‌های ظهور و شرح آنها، نک: محمد جواد خراسانی، مهدی منتظر
  158. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۵، ۳۸۴.