نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۶ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
انتظارفرج چه ضرورتی دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخها ودیدگاههای متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
توجه به معنا و حقیقت انتظار همان گونه که گذشت، انتظار یک دوره آمادهسازی و زمینهسازی است و هر انقلاب و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بی ثمر است. کسانی را میبینیم که به پا ایستادهاند و راه افتادهاند، ولی دوره انتظاری نداشتهاند. گویا چیزی نمیخواستهاند و تنها بر اساس جو محیط و جریان حاکم به رفتن وادار شدهاند. اینها بدون انتظار و بدون آماده باش در گامهای نخست گرفتار شدهاند و به خودخوری و فرار از خویشتن رسیدهاند و سرانجام زیر فشار ابهامها و اشکالها، در مرحله فکر و اعتقاد، ظرفیت و تحمل، طرح و برنامه، اجرا و عمل، از کمبود امکانات گرفته تا نیازهای اقتصادی و نیازهای تخصصی و علمی، حتی آمادگی بدنی و توانایی جسمی، به انزوا و فرار از کار و جدایی از عمل روی آوردهاند. طبیعی است آنها که عمل زده بودند، بعدها با نفرت، عرفان زده، فلسفه زده و علم زده و کلاس زده هم بشوند و به دنبال پناه گاهی بگردند. باز هم طبیعی است که به پناهی نرسند و سرگردان بمانند.
بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دوره انتظارضرورت است و هر قدر اهداف انقلابی بزرگتر باشد، دوره انتظار آن هم گستردهتر خواهد بود. سنت تغییرناپذیر الاهی، بر این است که ایجاد تغییرات اصلاح گرایانه در گرو سلسله شرایط و زمینههای خارجی است و تا همه آن شرایط کاملاً تحقق نیابد، امکان رسیدن به هدف وجود ندارد.
این خاصیت انتظار است که تو را وادار میکند تا کمبودها را حدس بزنی و برای فراهم آوردن آن بکوشی. این خاصیت انتظار است که تو را به آمادگی و حضوری میرساند که مانعها را بشناسی و برای زدودن آنها، برنامه بریزی. آن جا که انسان افراد استخوانداری را میبیند که پس از سالها تحصیل چگونه سر در گم هستند و نمیدانند چه کنند و خسته و رنجور و آزرده شدهاند، به این نتیجه میرسد که علتانزوا و خستگی اینها نداشتن دوره انتظار است. اینها ندیده آمدهاند و طبیعی است که با دیدن مشکلات، سرگردان شوند یا این که تجدید نظر دوباره داشته باشند و از اساس، کارشان را درست کنند و بنیادی پیش بیایند.
بررسی اوراق زرین تاریخضرورت و اهمیت دوره انتظار را از لابه لای صفحات تاریخ نیز میتوان به دست آورد. پس از رحلترسول اکرم (ص) و شهادتامیرالمؤمنین (ع) و سیدالشهداء (ع) تا امروز، ریشه تمام حرکتها و نهضتهای شیعی علیه باطل و استثمارگران، همین فلسفهاجتماعیانتظار و عقیده به ادامه مبارزه تا پیروزیحق بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان دین قرار گرفته تا آن جا که یکی از معیارهای پذیرش اعمال نامیده شده است. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ: ... وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ(ع)»[۲].
از مهمترین رازهای نهفته بقای تشیع همین روح انتظاری است که کالبد هر شیعه را آکنده ساخته، پیوسته او را به کوشش و جنبش وامیدارد و از نومیدی و بیتابی و افسردگی و درماندگی او را باز میدارد. این تأثیر چنان ملموس و کارساز بوده که اسلام پژوهان غربی[۳] نیز از آن گفتوگو کردهاند.
«هانری کربن»[۴]اسلام شناس شهیر فرانسوی میگوید: ...مفهوم غیبت، اصل و حقیقتغیبت هرگز در چارچوب درخواستهای دنیای امروز در معرض تفکر عمیق قرار نگرفته است... معنای این امر به عقیده این جانب، چشمهای بینهایت و ابدی از معانی و حقایق است... معنویتاسلام تنها با تشیع، امکان حیات و دوام و تقویت دارد و این معنا در برابر هرگونه تحول و تغییری که جوامع اسلامی دستخوش آن باشند، پایداری خواهد کرد.
امام زمان، مفهوم اعلایی است که مکمل مفهوم غیبت است، ولی کاملا به شخصیت امامغایب، مرتبط است. این جانب، مفهوم امام غایب را با روح غربی خودم به گونهای نو و بکر، احساس و درک میکنم و چنین به تفکر و دلم الهام میشود که رابطه حقیقی آن را با حیات معنویبشر، وابسته میدانم[۵].
بررسی مواضع دشمنان: در اهمیت دوران انتظار همین بس که دشمنان، آن را مانع تسلط خود بر مسلمانان برشمردهاند: «میشل فوکو، کلر بریر» در بحث مبارزه با تفکرمهدی باوری، نخست امام حسین (ع) سپس امام زمان (ع) را مطرح میکنند و دو نکته را عامل پایداریشیعه میدانند: نگاه سرخ و نگاه سبز. در کنفرانس «تل آویو» هم افرادی مانند «برنارد لوییس، مایکلام جی، جنشر، برونبرگ و مارتین کرامر» بر این بحث خیلی تکیه میکنند. آنها در تحلیل انقلاب اسلامی، به «نگاه سرخ» شیعیان، یعنی عاشورا و «نگاه سبز» شان یعنی انتظار میرسند. جمله مشهوری دارند: «اینها به اسم امام حسینقیام میکنند و به اسم امام زمان (ع)، قیام شان را حفظ میکنند»[۶] . دشمن به اهمیت مدیریتشیعه، آن هم زمانی که رهبر آن غایب و از نظرها پنهان است پی برده، و به همین منظور اقداماتی در این زمینه انجام داده و سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این اندیشهمقدس طراحی کرده، متناوباً عملی ساخته است.
دخالت مستقیم و حمایت از پروسه «شخصیت پردازی و مهدی تراشی»، تخریب پایههای فکری «مهدی باوری» از طریق ژستهای علمی و به ظاهر شرق شناسی، پرورش و حمایت از سرسپردههای داخلی مانند احمدکسروی، شریعت سنگلجی، سلمان رشدی و اخیراً احمد الکاتب، انتشار تبلیغات مسموم رسانه ای، امپراتوری اهریمنی رسانههای استکباری و بمباران تبلیغاتی توپ خانههای صوتی و تصویری ژورنالیستی نظامسلطه، یکی از قویترین ابزارهای کودتای فکری و شستوشوی مغزی توده هاست.
در واپسین دهههای قرن بیستم، هجومی از این نوع را علیه ایده «ظهورمهدی موعود» شاهد بودیم. در سال ۱۹۸۲ میلادی، سریالی با نام «نوستر آداموس» به مدت سه ماه متوالی از شبکه تلویزیونی آمریکا پخش شد. این فیلم سرگذشت ستاره شناس و پزشک فرانسوی به نام «میشل نوستر آداموس» بود که نزدیک به ۵۰۰ سال پیش میزیسته است.
این سریال، پیشگوییهای وی را درباره آینده جهان به تصویر کشیده بود که مهمترین آنها پیش گویی وی درباره ظهور نواده پیامبر اسلام در مکه مکرمه و متحد ساختن مسلمانان و پیروزی بر اروپاییان و ویران کردن شهرهای بزرگ سرزمین جدید (آمریکا) بود[۷].
حجت الاسلام و المسلمین محبوب شفائی، در کتاب «موعود حق» در اینباره گفته است:
«اهمیت و ضرورت دورهای انتظار را میتوان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد: توجه به معنا و حقیقت انتظار: انتظار یک دوره آمادهسازی و زمینهسازی است و هر انقلاب و حرکتی که این دوره پشت سر نگذاشته باشد، ناقص و بیثمر است. کسانی را میبینیم که به پا ایستادهاند و راه افتادهاند، ولی دوره انتظاری نداشتهاند. گویا چیزی نمیخواستهاند و تنها براساس جو محیط و جریان حاکم به رفتن وارد شدهاند. اینها بدون انتظار و بدون آماده باش در گامهای نخست گرفتار شدهاند و به خود خودی و فرار از خویشتن رسیدهاند و سرانجام زیر فشار ابهامها و اشکال ها، در مرحله فکر و اعتقاد ظرفیت و تحمل، طرح و برنامه، اجرا و عمل، از کمبود امکانات گرفته تا نیازهای اقتصادی و نیازهای تخصصی و علمی، حتی آمادگی بدنی و توانایی جسمی، به انزوا و فرار از کار و جدایی از عمل روی آوردهاند. طبیعی است آنها که عمل زده بودند، بعدها با نفرت، عرفانزده، فلسفهزده و علمزده و کلاسزده هم بشوند و به دنبال پناهگاهی بگردند. باز هم طبیعی است که به پناهی نرسند و سرگردان بمانند.
بنابراین، برای هر انقلابی گذر از دوره انتظارضرورت است و هر قدر اهداف انقلابی بزرگتر باشد، دوره انتظار آن هم گستردهتر خواهد بود. سنت تغییرناپذیر الاهی، بر این است که ایجاد تغییرات اصلاحگرایانه در گرو سلسله شرایط و زمینههای خارجی است و تا همه آن شرایط کاملاً تحقق نیابد، امکان رسیدن به هدف وجود ندارد[۹].
این خاصیت انتظار است که تو را وادار میکند تا کمبودها را حدس بزنی و برای فراهم آوردن آن تلاش نمایی، و تو را به آمادگی و حضوری میرساند که مانعها را بشناسی و برای زدودن آنها، برنامه بریزی. آنجا که انسان افراد استخوان داری را میبیند که پس از سالها تحصیل چگونه سر درگم هستند و نمیدانند چه کنند و خسته و رنجور و آزرده شدهاند، به این نتیجه میرسد که علتانزوا و خستگی اینها نداشتن دوره انتظار است. اینها ندیده آمدهاند و طبیعی است که با دیدن مشکلات، سرگردان شوند یا اینکه تجدید نظر درباره داشته باشند و از اساس، کارشان را درست کنند و بنیادی پیش بیایند.
"پس از رحلترسول اکرم(ص) و شهادتامیر المؤمنین(ع) و سیدالشهدا(ع) تا امروز، ریشه تمام حرکتها و نهضتهای شیعی علیه باطل و استثمارگران، همین فلسفهاجتماعیانتظار و عقیده به ادامه مبارزه تا پیروزیحق بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان دین قرار گرفته تا آنجا که یکی از معیارهای پذیرش اعمال نامیده شده است"[۱۱]. "از مهمترین رازهای نهفته بقای تشیع همین روح انتظاری است که کالبد هر شیعه را آکنده ساخته، پیوسته او را به کوشش و جنبش وا میدارد و از نومیدی و بیتابی و افسردگی و در ماندگی او را باز میدارد. این تأثیر چنان کارساز بوده که اسلامپژوهان غربی نیز از آن گفتوگو کردهاند."[۱۲]»[۱۳].
﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۱۴]. با این بیان نورانیقرآن کریم به همه صالحانبشارت میدهد که از وجود فساد و تباهی در عالم مأیوس نگردید و منتظر باشید که عاقبت این دنیا از آن پاکان و صالحان است و با آمدن منجیالهی، زمین گلستان خواهد شد.
﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۱۵].خداوند در این آیه شریفه به طور صریح وعده داده که مؤمنانصالح را که تحت انواع ظلمها و شکنجهها در طول تاریخ بوده و از خود فداکاریهای زیادی داشتهاند در روی کره زمینحاکم گرداند.
بحرانها و بنبستها:بشریت امروزه، به هر محوری که در زندگی پیش روی دارد نظر میافکند خود را در حصار ناکامی و سرخوردگی میبیند، و برای نجات از این گرفتاری به هر سوی سر میکشد و به فکر چارهای میافتد. چون این راه چارهها و تدابیر به منبع فیض الهی متّصل نیستند نه تنها عطش روحی او را برطرف نمیسازند بلکه بر بیماریهای روحی و جسمیاش افزوده میشود و بیشتر به بیکفایتی گردانندگان دنیای کنونی پی میبرد. بنبستهایی که بشریت را مضطر میکند تا به ظهور یک منجی و مصلح جهانیدل ببندد بدین قرار است:
بنبست علم و صنعت:بشر با انقلاب صنعتی در این خیال بود که بر همه مشکلات و معضلات فائق خواهد آمد و رفاه و آسایش خود را فراهم خواهد ساخت، اما واقعیت این است که حاصل رشد علم و صنعت بدون توجه به ارزشهای انسانی، تولید سلاحهای کشتار جمعی و مخرّبی است که سردمداران قلدر جهان سرمست از این تجهیزات ویرانگر با محور قرار دادن منافع خویش هر از چند گاهی آهنگ نقطهای از جهان را میکنند و در این بین آنچه شکست میخورد انسانیت است[۱۶].
بنبست سیاسی:بشر برای اصلاححاکمیتسیاسی و نجات از گرفتاری حکومتهای ملوک الطوایفی به حکومتهای پادشاهی و سلطنتی روی آورد ولی در عمل دید که این نوع حکومتها به دیکتاتورهای خون آشامی تبدیل شدهاند که حق آزادی و حیات را از انسانها سلب میکنند و برای رهایی از این مشکل به چارهاندیشی افتاد تا اینکه بعد از رنسانس ره آورد اندیشه بشری حکومتهای مبتنی بر دموکراسی بود که در تجربه ثابت گشت مردم از این نوع مترقی حکومت نیز سرخورده و دل سرد شدهاند.
ارتباط انسان با هستی: مطلب دیگری که ظهور منجی و لزوم انتظار آن را ثابت میکند این است که انسان با هستی ارتباطی عمیق و پیچیده دارد حتی کوچکترین حرکتهایش بزرگترین رابطه را با عالم برقرار میکند[۱۸]. چنین دنیای پر از رابطه و ارتباطی؛ انسان را به جستجوی ضابطهای میکشاند و در این مسیر آشکار میشود که نه علم و نه غریزه کفایت لازم را ندارند و فاقد کارایی هستند. و از طرفی دیگر، حرکت آدمی با آن بلند پروازیهای بیحسابش بدون عکسالعمل نمیماند و هستی نظاممند به وسیله انعکاس رفتارها انسان را نبیه میکند چه بسا در لحظاتی کوتاهمدت، ضربهای را تجربه نکنیم ولی انحراف از نظام هستی در نهایت و درازمدت صدمهاش را خواهد زد آن هم صدمهای نه در محدوده زندگیدنیا بلکه با نگاهی دینی بر تمام زندگیانسان استمرار دارد. حتی بعد از مرگ نیز این ضرر و زیان دامنگیر انسان خواهد بود. اکنون با این پیوند مستمر و ارتباط پیچیده انسان با جهان و هستی ناچار باید انتظار طلایهداری الهی را کشید تا بیاید و مسیر این حرکت را رهبری کند.
«در روایات اسلامی تأکید فراوانی به انتظارمنجی شده است. مثلاً در روایتی میخوانیم: «إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ»[۲۵]؛ "به راستیقائم از ما همان مهدی است که باید در زمان غیبت او منتظر ظهور او بوده و هنگام ظهورش نیز از او اطاعت نمود".
انتظار، زمینهساز ظهور: انتظار، دوره آمادهسازی و زمینهسازی برای یک نهضت است، و هر انقلاب و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد ناقص و بیثمر خواهد بود. چه بسیار انقلابهایی که در ابتدا، شروع خوبی داشتهاند ولی از آنجا که دوره انتظار را قبلاً طی نکرده بودند بعد از مدتی به شکست انجامیدهاند؛ زیرا دچار خودخوری و فرار از خویشتن شده و در اخر نیز زیر فشارها و ابهامات، در مرحله فکر و اعتقاد، در مرحله ظرفیت و تحمل، در مرحله طرح و برنامهریزی، و در مرحله عمل، از کمبود امکانات و نیازهای تخصصی و علمی و حتی آمادگی بدنی از پای درآمدهاند. این خاصیت انتظار است که تو را وادار میکند که کمبودها را حدس بزنی و برای تأمینش بکوشی
انتظار، مانع از ناامیدی: از مهمترین رازهای نهفته بقای تشیع، همین روح انتظاری است که کالبد هر شیعه را آکنده از امید ساخته و پیوسته او را به تلاش و کوشش و جنبش وا میدارد، و مانع از ناامیدی و بیتابی و افسردگی و درماندگی او میگردد.
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑«إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ» (منتخب الأثر، ص ۲۲۳). چون در لابه لای مباحث گذشته و آینده، از روایاتی در مورد ارزش و فضیلت و اهمیت انتظار سخن رفته است، در این جا از پرداختن به این مسأله خودداری شده است. ر.ک: بحارالأنوار، ج ۵۲، صص ۱۲۲ - ۱۲۵، ۱۴۰ و ۲۲۳؛ الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰؛ منتخب الأثر، صص ۴۹۶ - ۴۹۸ و ۲۳۴؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۷۶.
↑امام صادق (ع) به راوی فرمود: آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوی گفت: آری. امام فرمود: آنها عبارت است از... و انتظار مهدی قائم آل محمد (ع)» (الغیبه، نعمانی، ص ۲۰۰).
↑به دلیل مفصل شدن کتاب از نقل نظریات دانشمندان مسلمان در اهمیت و ضرورت این دوران میگذریم. زیرا ما را از هدف اصلی دور میکند. شنیدن حقایق از زبان دیگران، اثر گذارتر و روشن گر بسیاری از واقعیتهای پنهان میشود که ما به سبب تکرار و زیاد شنیدن از کنارشان به سادگی گذشتهایم.
↑«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
↑«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.
↑بیان مشکلات پیشرفت علوم طبیعی و صنعت بیانگر این مطلب نیست که اسلام با پیشرفت علم و صنعت مخالف است بلکه در آموزههای دینی اسلام به طور شگفتانگیزی به تحصیل و ترویج و پیشرفت علم توصیه شده است سخن ما این است که این نوع پیشرفتها چون همراه با تعهد نیست و همانطور که در ابتدای این گفتار اشاره نمودیم به منبع فیض الهی متصل نیستند موجب بدبختی و سرخوردگی انسانها شدهاند و بشر در این زمینه به بنبست رسیده.
↑«"قَالَ الصَّادِقُ(ع): وَ اللَّهِ لَأَنَا أَرْحَمُ بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ"» به خدا سوگند من از خودتان به شما مهربانترم، (بحارالانوار ، چاپ اسلامیه تهران، ۱۳۸۴) ج ۴، ص ۳۴۳.
↑پل لانژون فیزیکدان مشهور میگوید: «چمدانم را روی میز حرکتی بدهم این حرکت در همه کهکشانهای اثری خواهد گذاشت، شدت ارتباط میان اجزای طبیعت به حدی است که شما باید از نظر علمی بپذیرید». (حیدری، عزیزالله، مهدی تجسم امید و نجات به نقل از شرح نهج البلاغهعلامهجعفری، ج ۲، ص ۹۵).
↑برای مطالعه در این زمینه میتوانید به کتب النجم الثاقب علامه نوری، باب هفتم، عنایات حضرت مهدی به علماء و طلاب، عبدالرحمن باقی زاده، سیمای آفتاب حبیب الله طاهری و... مراجعه کنید.