منصور

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.


مقدمه

  • در احادیث فراوانی رسیده است که "مهدی"، "منصور بالرّعب و مؤید بالنّصر" است؛ یعنی هنگام ظهور، رعب او در دل قدرتمندان می‌‏افتد و نیروهای غیبی و نادیدنی به کمک او و یاران او می‌‏شتابند. البته آنچه درباره یاری آن حضرت به وسیله نیروهای غیبی گفته شده است، منافاتی با لزوم حضور مردم در صحنه ندارد و بایسته است که مردم آن حضرت را تا رسیدن به اهداف متعالیش یاری کنند. امام صادق(ع) فرمود: "انقلاب مهدی را سه سپاه یاری می‌‏کنند و در پیروزی آن حضرت شرکت دارند: سپاهی از فرشتگان، سپاهی از مؤمنان و سپاهی از رعب و وحشت"[۱][۲].

منصور در موعودنامه

  • اسم آن حضرت است، در کتاب "دید" براهمه. در تفسیر آیه شریفه ﴿...وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا[۳] امام باقر (ع) فرمود: خداوند مهدی را منصور نامیده است، چنان‌چه نامیده شده است احمد، به محمد و محمود و نامیده شده است عیسی، به مسیح"[۴].
  • در یکی از بخش‌های زیارت عاشورا آمده است: "أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ..." مقصود از منصور، امام زمان (ع) است و علت این‌که او را منصور نامیده‌اند، این است که ایشان در طلب خون جدشان یاری می‌شوند. محمد بن مسلم می‌گوید: شنیدم ابا جعفر فرمود: "قائم ما منصور به رعب و مؤید به نصر است"[۵]. در دعای ندبه هم می‌خوانیم: "أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَيْهِ"[۶][۷].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. نعمانی، الغیبة، ص ۱۹۸، ح ۹، ص ۲۴۳، ح ۴۳؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۹
  2. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص: ۴۲۴.
  3. سوره اسراء، ۳۳.
  4. نجم الثاقب، باب دوم؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۸.
  5. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۱.
  6. مفاتیح الجنان، باب سوم.
  7. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۷۰۳.