|
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(۱۰۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۱ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}} | | {{اعتقادات شیعه}} |
| {{علم معصوم}} | | {{مدخل مرتبط |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | | موضوع مرتبط = اصول دین |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| | | عنوان مدخل = |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | | مداخل مرتبط = [[توحید در لغت]] - [[توحید در قرآن]] - [[توحید در حدیث]] - [[توحید در نهج البلاغه]] - [[توحید در کلام اسلامی]] - [[توحید در اخلاق اسلامی]] - [[توحید در معارف دعا و زیارات]] - [[توحید در معارف و سیره علوی]] - [[توحید در معارف و سیره فاطمی]] - [[توحید در معارف و سیره سجادی]] - [[توحید در معارف و سیره امام کاظم]] - [[توحید در معارف و سیره امام جواد]] - [[توحید در فقه اسلامی]] - [[توحید در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[توحید در قرآن]] | [[توحید در حدیث]] | [[توحید در کلام اسلامی]] | [[توحید در فلسفه اسلامی]] | [[توحید در عرفان اسلامی]]</div>
| | | پرسش مرتبط = |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | }} |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[توحید (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| *'''توحید''' اعتقاد به یکتایی و یگانگی خدا، اقرار به خالقیت و ربوبیت مطلق و انحصاری او، پرستش و ستایش خالصانه و دور از شرک وی.
| | '''توحید'''، [[اعتقاد]] به [[یگانگی خداوند]] و [[ستایش]] خالصانه و دور از [[شرک]] است و اوّلین و مهمترین اصل [[اعتقادی]] و زیربنای نظام اعتقادی و ارزشی [[اسلام]] است که بدون فهم درست آن، شناختن صفات [[خداوند متعال]] ممکن نیست. توحید دارای اقسامی است: [[توحید ذاتی]]؛ [[توحید صفاتی]]؛ [[توحید افعالی]]؛ [[توحید عبادی]] و ... . از آثار [[موحّد]] بودن، [[تقوی]] و [[اطاعت الهی]]؛ [[رهایی]] از پریشانی و تشویش؛ [[توکل]] و [[اعتماد به خدا]]؛ [[صبر]]، [[رضا]] و [[تسلیم]] و دفع و رفع بدیها را میتوان نام برد. |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | == جایگاه و اهمیت توحید == |
| *توحید از ارکان [[اصول اعتقادی]] است، به گونهای که در میان تمامی [[صفات الهی]]، تنها توحید در زمره [[اصول دین]] قرار گرفته است<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>
| | توحید، اوّلین و مهمترین اصل [[اعتقادی]] و زیربنای نظام اعتقادی و ارزشی [[اسلام]] و نخستین [[دعوت]] همۀ [[پیامبران الهی]] بوده است. پایه همه [[ادیان آسمانی]] بر توحید بوده و [[شعار]] توحید {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> است. به [[یکتاپرستان]] "[[موحّد]]" گفته میشود. [[قرآن]] به موضوع توحید اهمیتی ویژه داده و نام یکی از [[سورههای قرآن]] توحید هست<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۹۹.</ref>. |
| *توحید همچنین از مباحث مهم کلامی است، به طوری که به [[علم کلام]]، "[[علم التوحید]]" گفتهاند . البته توحید دارای مراتبی است که ملاحظه تمام مراتب آن، [[توحید کامل]] است و [[موحد کامل]] نیز کسی است که به همه مراتب آن، اعتقاد داشته باشد. چنین توحیدی است که میتواند بستر [[نظام سیاسی]] قرار گیرد؛ زیرا کسانی که به [[توحید کامل]] معتقد شدند این [[اعتقاد]] را در تمام جنبههای زندگی، از جمله [[نظام سیاسی]] آن، باید بروز دهند؛ به این معنا که [[نظام]] اداره کننده جهان را [[نظام واحد]] بدانند؛ همچنانکه به مقتضای [[برهان عقلی]]، [[کمال انسان]] در این است که از کسی [[اطاعت]] کند که بر [[حقیقت انسان]] و [[حقیقت جهان|جهان]] و ارتباط متقابل [[انسان]] و [[جهان]] آگاه است (منظور از [[جهان]]، اعم از [[عالم طبیعت]] است) و او کسی نیست جز [[خدا]]، پس قهراً [[ولایت]] منحصر به او خواهد شد؛ یعنی تنها [[ولی حقیقی انسان]] خداست<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>
| |
| *بنابراین، توحید تنها یک [[عقیده]] و [[اندیشه]] خنثی نیست که تأثیری در حوزه [[رفتار]] و [[کردار]] [[انسان|انسانی]] نداشته باشد و در رابطه با سایر اندیشهها و تئوریهای وی قرار گیرد و گسسته از [[نظامات اجتماعی]] و [[نظام سیاسی|سیاسی]] و [[ارزشهای اخلاقی]] او باشد، بلکه توحید از یک سو، [[نظام ارزشی]] [[انسان موحد]] را پدید می آورد ([[اخلاق]]) و از سوی دیگر تنظیم کننده [[مناسبات اجتماعی]]، [[حقوق|حقوقی]] و [[سیاست|سیاسی]] اوست، بدین ترتیب مقوله [[سیاست]] نیز یکی از ساحت هایی است که [[اندیشه]] توحید نسبت به آن تأثیرگذار است؛ یعنی [[اندیشه توحیدی]] در سه حوزه [[معرفت]]، [[اخلاق]] و [[سیاست]] دخالت میکند<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>
| |
|
| |
|
| ==واژهشناسی لغوی==
| | توحید در لغت به معنای یکی ساختن چیزی و [[حکم]] به یکتایی آن<ref>المنجد، ص ۸۹۰؛ التعریفات، ص ۹۶، «التوحید».</ref> و در اصطلاح، [[خدا]] را به [[ربوبیت]] شناختن و به وحدانیتش [[اقرار]] داشتن و اضداد و امثال را از او [[نفی]] کردن است<ref>التعریفات، ص ۹۶.</ref>. [[انسان]] با توحید، به بالاترین مرتبه کمال میرسد و مدار [[سعادت]] و [[شقاوت انسان]]، توحید و [[شرک]] است<ref>ر.ک: [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید - رمضانی (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۷۲ ـ ۱۱۵.</ref>. |
| *واژه "توحید" مصدر باب تفعیل از ریشه "و ـ ح ـ د" و در لغت به معنای یکی ساختن چیزی و حکم به یکتایی آن<ref>المنجد، ص ۸۹۰؛ التعریفات، ص ۹۶، «التوحید».</ref> و در اصطلاح، خدا را به ربوبیت شناختن و به وحدانیتش اقرار داشتن و اضداد و امثال را از او نفی کردن است<ref>التعریفات، ص ۹۶.</ref>. عارفان توحید را اصل علوم، سرّ معارف، مایه دین، بنای مسلمانی و فارق دوست از دشمن می دانند و هر طاعتی را بدون توحید، بیارزش و سرانجام آن را تاریکی می شمارند<ref>کشف الاسرار، ج ۲، ص ۵۰۶.</ref>. انسان با توحید، به بالاترین مرتبه کمال میرسد و درجات موحّدان در قرب و بعد، کمال و نقص، فضیلت و رذیلت و شرافت و خسّت، به تفاوت مراتب توحید است<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۴.</ref>، بنابراین مدار سعادت و شقاوت انسان، توحید و شرک است. ارواح موحدان در اوج اند و گناهان عارضی نمیتواند آن ها را به حضیضی فرو کشاند که ارواح مشرکان گرفتار آناند. روح مشرک با توجه به عبادت و خضوعی که برای غیر خدا دارد ـ به رغم اعمال نیکش ـ پست و تاریک است و نمیتواند با اعمال خویش به مرتبه ارواح موحدان دست یابد، همان گونه که ارواح موحدان ـ به رغم گناهانی که گاه از آنان سر میزند ـ عزیز و بلندمرتبه است و خیرشان بر شر غلبه دارد و گناهان، آنان را احاطه نکرده و تاریکی حاصل از گناه سراسر وجودشان را نمیپوشاند<ref>المنار، ج ۵، ص ۱۴۹.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *احادیث نیز توحید را در جایگاهی بس رفیع قرار داده است، از باب نمونه تأکید کرده: هیچ بندهای نیست کلمه {{عربی|اندازه=150%|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} را بر زبان جاری سازد و گناهانش همانند برگ درختان نریزد<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref>، هرکس بمیرد و چیزی را شریک خدا نساخته باشد، به بهشت می رود؛ نیکوکار باشد یا بدکار<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref>، خداوند پیکر موحّدان را بر آتش حرام ساخته است<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref>، چیزی در ثواب و پاداش الهی به پایه شهادت به توحید نمیرسد<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref>، اگر موجودات آسمانها و زمین در یک کفّه ترازو جای گیرند و کلمه {{عربی|اندازه=150%|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} در کفه دیگر، کلمه {{عربی|اندازه=150%|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} سنگینتر است<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref>، هرکس کلمه {{عربی|اندازه=150%|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} را با اخلاص ادا کند، به بهشت میرود و اخلاص به این است که توحید او را از محرّمات الهی باز دارد<ref>التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *دانشمندان ابتدا توحید را به دو قسم نظری و عملی و سپس توحید نظری را به سه قسم ذاتی، صفاتی و افعالی قسمت کردهاند<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۰۳، «توحید در قرآن»؛ مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۹۹ - ۱۰۴، «جهان بینی توحیدی».</ref>. برخی نیز در یک تقسیم، توحید را شامل ۴ قسم ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی دانستهاند<ref>صفات الله عندالمسلمین، ص ۳۷.</ref>. در توحید ذاتی گاه نظر به واحدیت خدا، یعنی یگانگی و شریک نداشتن<ref>شرح منظومه، سبزواری، ص ۱۴۸.</ref>، و گاه نظر به احدیت او، یعنی یکتایی و بساطت و جزء نداشتن است<ref>الالهیات، ج ۲، ص ۱۵۵.</ref> که از آن در صورت نخست به "توحید واحدی" و در صورت دوم به "توحید أحدی" تعبیر میکنند<ref>الالهیات، ج ۲، ص ۱۱.</ref>در توحید واحدی گاه نظر به وحدت عددی است که مستلزم محدودیت و تقابل خداوند با دیگر موجودات است ـ همان گونه که عموم متکلمان و خصوص حکیمان مشّائی تصوّر کردهاند ـ و گاه نظر به وحدت حقیقی "صمدی" است که با هر محدودیتی در تعارض و مستلزم احاطه وجودی خداوند بر همه کثرات و موجودات است، همان گونه که عموم عارفان و خصوص حکیمان صدرایی تصویر کردهاند<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *توحید صفاتی این است که صفات اثبات شده برای خدا، کثرت بردار نیست؛ بدین معنی که علم و قدرت و حیات و دیگر صفات خدا همه عبارت از ذات است<ref> المیزان، ج ۱، ص ۳۹۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>
| |
| *توحید افعالی نیز این است که عالم با همه دقایق و تفصیلاتش، اعم از أفعالی که مستقیم به خدا منسوباند و أفعال و تأثیرات و حرکاتی که به طور معمول به دیگران نسبت داده میشوند، در حقیقت از خدا و اراده او صادر شدهاند و بنابر قول مشهورِ {{عربی|اندازه=150%|" لا مؤثّر في الوجود إلّا اللّه"}} در دایره هستی کسی جز خدا اثرگذار نیست<ref>مصطلحات التصوف، ص ۲۲۷ - ۲۲۹؛ جامع الاسرار، ص ۱۱۴؛ التوحید، دیباجی، ص ۱۱۵.</ref> که خود به صورتهای گوناگون تجلّی مییابد و عمده آنها عبارتاند از ۱. توحید در خالقیت؛ ۲. توحید در مالکیت؛ ۳. توحید در حاکمیت؛ ۴. توحید در ربوبیت؛ ۵. توحید در ولایت؛ ۶. توحید در رازقیت؛ ۷. توحید در شفاعت.
| |
| *مراد از توحید عملی یا عبادی این است که انسان تنها خدا را مطاع و قبله روح و جهت حرکت و آرمان خویش کند و هر مطاع و جهت و قبله و آرمان دیگر را کنار نهد و در یک کلمه، توحید عملی، یگانه پرستی و یگانه شدن است<ref>مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۱۰۴ - ۱۰۶.</ref> بنابر قولی، مراد از توحید عملی آن است که همه اعمال انسان برای برخورداری از ثواب الهی و به یاد روز جزا باشد<ref>المیزان، ج ۲، ص ۳۶۲.</ref>
| |
| *برخی، جلوههای توحید عملی را در سه مرتبه متجلّی دانسته اند: ۱. توحید در عبادت؛ ۲. توحید در حمد؛ ۳. توحید در دعا<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۵۱۶ - ۵۴۹، «توحید در قرآن».</ref>.
| |
| *در آثار عرفانی نیز برای توحید انواع و مراتبی آمده است<ref>الفتوحات المکیه، ج ۵، ص ۱۲۱ - ۱۲۷؛ التجلیات الالهیه، ص ۳۵۳ - ۳۵۵ ، ۳۸۸.</ref> که شمار آنها به بیش از ۳۰ مرتبه میرسد<ref> شرح اصطلاحات تصوف، ص ۲۸۲ - ۲۹۰.</ref>. بیشتر این مراتب فقط در عبارت با هم متفاوتاند و به یکدیگر باز میگردند؛ ولی به گونه خلاصه میتوان گفت: عارفان به ۴ نوع توحید معتقدند: ۱. توحید منافقان که فقط اقرار زبانی به کلمه {{عربی|اندازه=150%|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه"}} است؛ ۲. توحید عام که اقرار به زبان و دل است؛ ۳. توحید خاص که با کشف و شهود همراه است؛ ۴. توحید أخص که عبارت از فنای موحّد است<ref>احیاء العلوم، ج ۵، ص ۱۵۸؛ شرح اصطلاحات تصوف، ص ۲۹۴.</ref> و خود، سه صورت فعلی، صفاتی و ذاتی دارد. عارف در توحید فعلی، همه افعال را در فعل خدا و در توحید صفاتی همه صفات را در صفات وی و در توحید ذاتی جمیع ذوات را در ذات او متلاشی و فانی میبیند<ref> کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۵۲۹.</ref>، چنان که برخی از آنها گفتهاند: توحید در لغت یکی کردن و در شریعت یکی گفتن و در طریقت یکی دانستن و در حقیقت یکی دیدن است <ref>کشف الحقایق، ص ۱۴۹.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *عارفان توحید را به دو قسمت کلّی تر تقسیم کردهاند: نخست، توحید الوهی است که توحید ظاهری و شرعی است و [[انبیا]] و رسل مأمور تبلیغ آناند. دوم، توحید وجودی است که توحید حقیقی با نفی وجودهای مقید و اثبات وجود مطلق و مشاهده وجود واحد و نفی وجودهای کثیر است. این توحید از آن اولیای خداست و آنان مأمور تبلیغ آناند<ref>شرح اصطلاحات تصوف، ص ۲۹۴ - ۲۹۵.</ref> البته [[انبیا]] و رسل از آن رو که دارای هر دو بعد [[ولایت]] و رسالت یا [[نبوت]]اند، انسانهای معمولی را با توجه به مقام رسالت و [[نبوت]] به توحید ظاهری و الوهی راه مینمایند و خواص را با عنایت به مقام ولایت خویش به توحید حقیقی و وجودی دعوت میکنند<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==توحید در [[قرآن]]==
| | [[احادیث]] نیز توحید را در جایگاهی بس رفیع قرار دادهاند که چیزی در [[ثواب]] و [[پاداش الهی]] به پایه شهادت به توحید نمیرسد<ref>التوحید صدوق، ص ۱۸ ـ ۳۰.</ref> و هرکس کلمه {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} را با [[اخلاص]] ادا کند، به [[بهشت]] میرود<ref>التوحید صدوق، ص ۱۸ ـ ۳۰.</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمودند: «[[خداوند]] به وسیلۀ توحید، بدنهای [[امّت]] مرا بر جهنّم [[حرام]] گردانید»<ref>{{متن حدیث|فِی خَبَرِ أَسْمَاءِ النَّبِیِّ وَ أَوْصَافِهِ {{صل}}:... فَبِالتَّوْحِیدِ حَرَّمَ أَجْسَادَ أُمَّتِی عَلَی النَّارِ}}؛ بحار الأنوار، ج ۳، ص ۳.</ref>. [[امام رضا]] {{ع}} نیز فرمود: «[[خداوند]] میفرماید: کلمه {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} دژ [[استوار]] من است و هر کس به دژ من [[پناه]] آورد، از [[عذاب]] من ایمن است»<ref>{{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی}}؛ التوحید صدوق، ص ۱۸ ـ ۳۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]]، ص ۳۴۰-۳۴۱؛ [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید - رمضانی (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۷۲ ـ ۱۱۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۰.</ref> |
| *[[قرآن کریم]] هرچند کلمه "توحید" را به کار نبرده است، از آنجا که کتاب هدایت است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}﴾}}<ref> روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد و (میخواهد) تا شمار (روزهها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۵.</ref> و انسانها را به استوارترین طریقه، یعنی کلمه توحید، [[ایمان]] به خدا و پیامبران و اطاعت از او<ref>التبیان، ج ۶، ص ۴۵۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۲۲۵؛ مقتنیات الدرر، ج ۶، ص ۲۲۳.</ref> هدایت میکند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا }}﴾}}<ref> بیگمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون میگردد و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام میدهند مژده میدهد که پاداشی بزرگ دارند؛ سوره اسراء، آیه: ۹.</ref> در جای جای آن به نوعی سخن از اثبات توحید و نفی شرک است تا حدّی که برخی غرض نهایی عموم آیات [[قرآن]] را اثبات توحید دانستهاند<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۴.</ref>، زیرا اصل اعتقاد به وجود خدای خالق آسمانها و زمین امری بدیهی<ref>المیزان، ج ۱، ص ۳۹۳.</ref> و فطری<ref>التوحید صدوق، ص ۳۳۱؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۸۸؛ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۵ - ۲۶، «توحید در قرآن».</ref> است و به اثبات نیازی ندارد، از این رو عنایت ویژه [[قرآن]] به اثبات صفات خدا<ref>المیزان، ج ۱، ص ۳۹۵.</ref> و در رأس آنها بارزترین صفت<ref> الالهیات، ج ۲، ص ۱۱.</ref>، یعنی وحدت، معطوف است<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *[[قرآن]] در آیات بسیاری به بیان ابعاد مختلف توحید پرداخته است که مهمترین آنها عبارتاند از توحید ذاتی به معنای یگانگی، واحد بودن وثانی نداشتن{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاء سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}﴾}}<ref> اگر خداوند میخواست فرزندی برگزیند از (میان) آنچه میآفریند هر چه میخواست برمیگزید، پاکا که اوست، او خداوند یگانه دادفرماست؛ سوره زمر، آیه: ۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}﴾}}<ref> پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}﴾}}<ref> و نه هیچ کس او را همانند است؛ سوره اخلاص، آیه: ۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}﴾}}<ref> به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید؛ سوره مائده، آیه: ۷۳.</ref>، توحید ذاتی به معنای أحدیت، یکتایی، بساطت و جزء نداشتن{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ }}﴾}}<ref> بگو او خداوند یگانه است؛ سوره اخلاص، آیه: ۱.</ref>، توحید صفاتی{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}﴾}}<ref> پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref>، توحید افعالی با همه جلوههایش یعنی توحید در خالقیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ}}﴾}}<ref> و اوست آن کس که آسمانها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بیدرنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است؛ سوره انعام، آیه: ۷۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ }}﴾}}<ref> این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}﴾}}<ref> بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیدهاید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگیها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریکهایی تراشیدهاند که همانند آفرینش او را آفریدهاند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ}}﴾}}<ref> ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفرینندهای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوید؟؛ سوره فاطر، آیه: ۳.</ref>، توحید در ربوبیت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ }}﴾}}<ref> سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را آن بخشنده بخشاینده؛ سوره توحید، آیه: ۱- ۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلاَ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}﴾}}<ref> بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۶۴.</ref>؛{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref> و سپاس خداوند پروردگار جهانیان را؛ سوره صافات، آیه: ۱۸۲.</ref>، توحید در حاکمیت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}}﴾}}<ref> یا بگویید: اگر کتاب (آسمانی) بر ما فرو فرستاده شده بود ما از آنان رهیافتهتر میبودیم؛ به راستی برهانی از پروردگارتان و رهنمود و بخشایشی به شما رسیده است؛ اکنون ستمگرتر از آن کس که آیات خداوند را دروغ شمارد و از آنها روی گرداند کیست؟ به زودی کسانی را که از آیات ما رو میگردانند برای آنکه رو میگرداندند به عذابی سخت کیفر میدهیم؛ سوره انعام، آیه: ۵۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ }}﴾}}<ref> شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره یوسف، آیه: ۴۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ }}﴾}}<ref> و گفت: فرزندانم! از یک دروازه، وارد نشوید و از دروازههای گوناگون درآیید! و (هر چند) من شما را از هیچ قضای خداوند باز نمیتوانم داشت که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند؛ سوره یوسف، آیه: ۶۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَهُوَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الأُولَى وَالآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> و اوست خداوند، هیچ خدایی جز او نیست، سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره قصص، آیه: ۷۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره قصص، آیه: ۸۸.</ref>، توحید در مالکیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاء اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُم بَلْ أَنتُم بَشَرٌ مِّمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}﴾}}<ref> و یهودیان و مسیحیان گفتند: ما فرزندان خداوند و دوستان اوییم؛ بگو: پس چرا شما را برای گناهانتان عذاب میکند؟ خیر، شما نیز بشری هستید از همان کسان که آفریده است، هر که را بخواهد میبخشاید و هر که را بخواهد عذاب میکند و فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست از آن خداوند است و بازگشت (همگان) به سوی اوست؛ سوره مائده، آیه: ۱۸.</ref>؛{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> بیگمان فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است؛ زنده میگرداند و میمیراند و شما در برابر خداوند یار و یاوری ندارید؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۶.</ref>، توحید در رازقیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }}﴾}}<ref> و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر که روزیاش بر خداوند است و (خداوند) آرامشگاه و ودیعهگاه او را میداند؛ (این) همه در کتابی روشن (آمده) است ؛ سوره هود، آیه: ۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}}<ref> یا آن کسی که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی میرساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست میگویید برهانتان را بیاورید؛ سوره نمل، آیه: ۶۴.</ref>، توحید در [[ولایت]]{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند؛ سوره انعام، آیه: ۵۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَّ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ}}﴾}}<ref> و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کردهاند نومید و نابود گردیدهاند؛ آنان را برای کفری که ورزیدهاند، نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره انعام، آیه: ۷۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَلا فِي السَّمَاء وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> و شما نه در زمین و نه در آسمان به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستید و در برابر خداوند هیچ یار و یاوری ندارید؛ سوره عنکبوت، آیه: ۲۲.</ref> و توحید در شفاعت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ }}﴾}}<ref> خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند؛ سوره انعام، آیه: ۵۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَّ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ }}﴾}}<ref> و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کردهاند نومید و نابود گردیدهاند؛ آنان را برای کفری که ورزیدهاند، نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره انعام، آیه: ۷۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ }}﴾}}<ref> آینده و گذشته آنان را میداند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۸.</ref>، توحید عملی با صورت ها و وجوهش یعنی توحید در عبادت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}﴾}}<ref> به نام خداوند بخشنده بخشاینده سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را.آن بخشنده بخشاینده مالک روز پاداش و کیفر تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم؛ سوره فاتحه، آیه: ۱- ۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ}}﴾}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه: ۸۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ }}﴾}}<ref> بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَاعْبُدُواْ اللَّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا }}﴾}}<ref> خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد؛ سوره نساء، آیه: ۳۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ}}﴾}}<ref> بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود؛ سوره انعام، آیه: ۵۶.</ref>، توحید در حمد{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref> و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان؛ سوره جاثیه، آیه: ۳۶.</ref>، توحید در دعا{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref> و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی میرساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بیگمان از ستمگرانی؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ }}﴾}}<ref> از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) میخوانید سر مویی اختیار ندارند؛ سوره فاطر، آیه: ۱۳.</ref> توحید در استعانت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}﴾}}<ref> به نام خداوند بخشنده بخشاینده سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را.آن بخشنده بخشاینده مالک روز پاداش و کیفر تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم؛ سوره فاتحه، آیه: ۱- ۵.</ref> و توحید در اطاعت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}﴾}}<ref> و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذا؛ سوره انعام، آیه: ۱۲۱.</ref> و کسانی که به حقانیت توحید شهادت دادهاند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}﴾}}<ref> خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ }}﴾}}<ref> بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹.</ref> و رهاوردهای توحید{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا رَّجُلا فِيهِ شُرَكَاء مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره زمر، آیه: ۲۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}﴾}}<ref> ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟؛ سوره یوسف، آیه: ۳۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ }}﴾}}<ref> پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ سوره توبه، آیه: ۱۲۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره تغابن، آیه: ۱۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أُوْلَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ }}﴾}}<ref> آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند؛ سوره قصص، آیه: ۵۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==[[توحید ذات]]== | | == اقسام و مراتب توحید == |
| | توحید دارای مراتبی است که ملاحظه تمام مراتب آن، توحید کامل است و [[موحد]] کامل کسی است که به همه مراتب آن، [[اعتقاد]] داشته باشد. تقسیماتی که برای توحید شده عبارت است از: |
| | # [[توحید ذاتی]]: یعنی تمام موجودات، وجودشان از [[خداوند]] است، لذا برخی، [[توحید ذاتی]] را همان معنای عبارت [[شریف]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} دانستهاند. در [[توحید ذاتی]] گاه نظر به [[یگانگی]] و شریک نداشتن [[خداوند]] است و گاه نظر به احدیت اوست، یعنی یکتایی و بساطت و جزء نداشتن<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۱؛ [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید - رمضانی (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۷۲ – ۱۱۵؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]]، ص ۲۱۹.</ref>. |
| | # [[توحید صفاتی]]: یعنی [[صفات خدا]]، عین ذات اوست بدین معنی که [[علم]] و [[قدرت]] و [[حیات]] و دیگر [[صفات خدا]] همه عبارت از ذات است و [[صفات]] [[اثبات]] شده برای [[خدا]]، [[کثرت]] بردار نیست<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۰؛ [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید - رمضانی (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۷۲ – ۱۱۵؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]]، ص ۲۱۹.</ref>. |
| | # [[توحید افعالی]]: یعنی هیچ چیزی به جز از [[خدا]] در عالم وجود مؤثّر نیست، عالم با همه دقایق و تفصیلاتش، اعم از أفعالی که مستقیم به [[خدا]] منسوباند و أفعال و تأثیراتی که به دیگران نسبت داده میشوند، در [[حقیقت]] از [[خدا]] و [[اراده]] او صادر شدهاند که خود به صورتهای گوناگون تجلّی مییابد و عمده آنها عبارتاند از: [[توحید در خالقیت]]؛ [[توحید در مالکیت]]؛ [[توحید در حاکمیت]]؛ [[توحید در ربوبیت]]؛ [[توحید در ولایت]]؛ [[توحید در رازقیت]]؛ [[توحید در شفاعت]]<ref>ر.ک: [[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص ۳۲۹ تا ۳۶۹؛ [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید - رمضانی (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۷۲ ـ ۱۱۵؛ [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]]، ص ۳۲۱.</ref>. |
| | # [[توحید عبادی]]: یعنی هیچ موجودی جز [[خداوند]]، [[شایستگی]] پرستیده شدن را ندارد. این سخن همان معنی عبارت {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} است که [[انسان]] تنها [[خدا]] را شایستۀ [[پرستش]] میداند<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۰؛ [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید - رمضانی (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۷۲ ـ ۱۱۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۹۹-۲۰۰.</ref>. |
|
| |
|
| ==[[توحید صفات]]== | | == [[توحید در قرآن]] == |
| | واژه "توحید" و مشتقات آن در [[قرآن]] به کار نرفته است. [[قرآن]] از [[یگانگی خدا]] با تعابیری نظیر {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}}<ref>«و خدای شما خدایی یگانه است» سوره بقره، آیه ۱۶۳.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ}}<ref>سوره انعام، آیه ۱۹.</ref> یاد کرده است. [[قرآن کریم]] از آنجا که [[کتاب هدایت]] است و [[انسانها]] را به استوارترین طریقه، یعنی کلمه توحید، [[ایمان به خدا]] و [[پیامبران]] و [[اطاعت]] از او [[هدایت]] میکند<ref>{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ}}«بیگمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون میگردد» سوره اسراء، آیه ۹.</ref>، در جای جای آن به نوعی سخن از [[اثبات]] توحید و [[نفی]] [[شرک]] است تا حدّی که برخی غرض نهایی عموم [[آیات قرآن]] را [[اثبات]] توحید دانستهاند، زیرا اصل [[اعتقاد]] به وجود خدای [[خالق]] [[آسمانها]] و [[زمین]] امری بدیهی و [[فطری]] است و به نیازی به [[اثبات]] ندارد، از این رو [[عنایت]] ویژۀ [[قرآن]] به [[اثبات]] [[صفات خدا]] و در رأس آنها بارزترین صفت یعنی [[وحدت]]، معطوف است<ref>ر.ک: [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید - رمضانی (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۷۲ – ۱۱۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۹۹.</ref>. |
|
| |
|
| ==توحید افعال==
| | [[قرآن]] در [[آیات]] بسیاری به بیان ابعاد مختلف توحید پرداخته است که مهمترین آنها عبارتاند از: |
| *بنابر آیات [[قرآن]] سراسر جهان فعل و مخلوق خداست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ }}﴾}}<ref> خداوند آفریننده هر چیز است؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.</ref> و همه امور، حرکتها، تأثیر و تأثّرها و سلسله اسباب و علل به ذات او میانجامند<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۴۸؛ مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۱۰۳، «جهان بینی توحیدی»؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۱۲۲.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى}}﴾}}<ref> و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست؛ سوره نجم، آیه: ۲.</ref> و همه موجودات در وجود، صفات و افعال خویش به خدا وابسته اند<ref>المیزان، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ }}﴾}}<ref> آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ سوره اعراف، آیه: ۵۴.</ref> و مالک چیزی ـ حتّی ذات خویش ـ نیستند<ref>المیزان، ج ۸، ص ۱۵۲.</ref> فقط خداست که خزاین همه چیز از آن اوست و هموست که ذات و آثار اشیا را به آنها تملیک میکند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۲۸۹.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ }}﴾}}<ref> خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است.کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند؛ سوره زمر، آیه: ۶۲-۶۳.</ref> و در همان حال هیچ موجودی به خود وانهاده و مُفَوَّض نیست، زیرا اعتقاد به تفویض یک موجود ـ اعمّ از انسان و غیر انسان ـ مستلزم اعتقاد به شریک بودن آن موجود با خدا در فاعلیت به نحو استقلال است و استقلال در فاعلیت مستلزم استقلال در ذات و با توحید ذاتی منافی است<ref>مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۱۰۳، «جهان بینی توحیدی».</ref>؛ همچنین بنابر برخی آیات، توحید خالص این است که خداوند با اراده ازلی خویش ـ که از تأثیر حوادث منزّه است ـ آنچه را بخواهد انجام میدهد و همه مخلوقات مسخّر اراده و تدبیر او و در برابر سنّت و تقدیر الهی خاضعاند و احدی برای خود و نیز دیگران مالک چیزی نیست، جز آنچه خدا در محدوده نظام اسباب و مسببات مقرّر کرده است<ref>المنار، ج ۷، ص ۴۱۰.</ref>. آیات یاد شده تأکید میکنند که همه کارها به دست خداست{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ }}﴾}}<ref> بگو: بیگمان یکسره کار با خداوند است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۵۴.</ref> و اوست که آسمانها و زمین را حفظ میکند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ أَن تَزُولا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا }}﴾}}<ref> خداوند، آسمانها و زمین را از اینکه از جای بروند باز میدارد و اگر از جای بروند پس از وی هیچ کس آنها را نگاه نخواهد داشت؛ به راستی او بردباری آمرزنده است؛ سوره فاطر، آیه: ۴۱.</ref> و پرندگان را در آسمان نگاه میدارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاء مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ اللَّهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}﴾}}<ref> آیا به پرندگان رام شده در فضای آسمان ننگریستهاند که جز خداوند آنان را نگاه نمیدارد؟ بیگمان در آن برای گروهی که ایمان دارند نشانههایی است؛ سوره نحل، آیه: ۷۹.</ref> و عامل خنده "شادی" و گریه "غم"، فقر و غنا و حیات و مرگ انسانهاست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالأُنثَى مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الأُخْرَى وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى }}﴾}}<ref> و اینکه اوست که میخنداند و میگریاند.و اینکه اوست که میمیراند و زنده میگرداند و اینکه او دو گونه نر و ماده را آفرید از نطفهای، آنگاه که فرو ریخته شود.و اینکه آفرینش جهان دیگر با اوست؛ سوره نجم، آیه: ۴۳-۴۸.</ref> و خداوند است که باران را از ابر فرو میریزد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاء الَّذِي تَشْرَبُونَ أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ }}﴾}}<ref> آیا آبی را که مینوشید، دیدهاید؟آیا شما آن را از ابر فرو فرستادهاید یا فرو فرستنده ماییم؟؛ سوره واقعه، آیه: ۶۸- ۶۹.</ref> و گیاهان را میرویاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ }}﴾}}<ref> آیا آنچه را میکارید، دیدهاید؟آیا شما آن را میرویانید یا رویاننده ماییم؟؛ سوره واقعه، آیه: ۶۳- ۶۴.</ref> و مشیت همه بر مشیت او متوقف است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref> و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید؛ سوره تکویر، آیه: ۲۹.</ref>، حتّی خاتم و والاترین رسولان{{صل}} برای خود و دیگران مالک نفع و ضرری نیست، مگر آنکه خدا بخواهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}﴾}}<ref> بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید؛ من جز بیمدهنده و مژدهآور برای گروهی که ایمان میآورند نیستم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلا رَشَدًا}}﴾}}<ref> بگو: من برای شما نه یارای زیانی دارم و نه رهیافتی؛ سوره جن، آیه: ۲۱.</ref> و او را در آمرزش و عذاب مشرکان و کارهای عالم و امر ولایت<ref>تفسیر لاهیجی، ج ۱، ص ۳۷۵.</ref> اختیاری نیست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ }}﴾}}<ref> تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بیگمان ستمگرند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۲۸.</ref> و نمیتواند به طور دلخواه کسی را هدایت کند، بلکه خداست که هرکس را بخواهد هدایت میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}﴾}}<ref> بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره قصص، آیه: ۵۶.</ref> و در آخرت نیز شفاعت از آن خداوند است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> بگو: میانجیگری، همه از آن خداوند است، فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست سپس به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره زمر، آیه: ۴۴.</ref> و کسی بی اذن او نمیتواند از کسی شفاعت کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}﴾}}<ref> خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | # [[توحید ذاتی]]، به معنای [[یگانگی خداوند]]: {{متن قرآن|سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«پاکا که اوست، او خداوند یگانه دادفرماست» سوره زمر، آیه ۴.</ref>؛ {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>«و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۴.</ref>. |
| *این گونه از توحید را، که از آن با "توحید افعالی" یاد می شود<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۷۹، «توحید در قرآن»؛ مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۱۰۳، «جهان بینی توحیدی».</ref>، می توان با تکیه بر قیومیت خدا{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ }}﴾}}<ref> خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.</ref> نیز استنباط کرد، زیرا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْقَيُّومُ }}﴾}} صیغه مبالغه است و بر کمالِ استقلال خداوند در ایجاد و تقویم برحسب عدد و شدّت دلالت میکند، بنابراین اگر در عالم وجود فاعلی جز خداوند فرض شود ـ خواه تامّ و مستقلّ باشد یا ناقص و شریک در فاعلیت ـ این فرض مستلزم قصور و نیز ضعفِ خدا در فاعلیت "قیومیت" است، زیرا اگر فاعل مفروض تام و مستقل باشد، لازم میآید برخی موجودات از دایره صنع و ایجاد خدا بیرون روند و قدرت او شامل آن ها نشود و این خود نقص در عدد مقدورات اوست که با کمالِ قیومیت خدا بر حسب عدد منافات دارد و اگر ناقص و شریک خدا در فاعلیت فرض گردد، لازم میآید که قدرت خداوند با وجود شریک، شدید و بدون آن ضعیف باشد و این با کمال قیومیت خدا بر حسب شدّت سازگار نیست<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۷.</ref> برخی حکیمان برترین طبقه علوم را در سه علم توحید ذات، توحید صفات و توحید افعال مختص دانسته و در عین اینکه علم ذات را والاتر از علم صفات و علم صفات را برتر از علم افعال به شمار آوردهاند<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۸.</ref>، معتقدند که بیشتر متکلمان "اصحاب [[ابوالحسن اشعری]]" به توحید ذات دست یافته؛ ولی از نیل به توحید صفات و افعال بازماندهاند و جمهور فلاسفه گرچه به توحید ذات و صفات رسیدهاند، از آنجا که به وسایط مؤثّر موجِب، قائلاند توحید افعال را انکار کردهاند. البتّه فیلسوفان محقّق که معتقدند وسایط فقط نقش اِعدادی دارند نه ایجادی، به توحید افعالی نیز دست یافتهاند و در عالم چیزی جز خدا را فاعل حقیقی نمیدانند<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | # [[توحید صفاتی]]: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>. |
| *ترتیب مراتب توحید را میتوان از آیه ۲۵۵ سوره بقره به دست آورد، زیرا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ }}﴾}} به توحید ذات و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ }}﴾}} به توحید صفات و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْحَيُّ الْقَيُّومُ }}﴾}} به توحید افعال اشاره دارد. نظیر این ترتیب را در آیه ۱۶۳ سوره بقره {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ }}﴾}}<ref> و خدای شما خدایی یگانه است، خدایی جز آن بخشنده بخشاینده نیست؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۳.</ref> نیز میتوان دید، زیرا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ }}﴾}} با توحید ذات و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ }}﴾}} با توحید صفات و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ }}﴾}} با توحید افعال سازگار است<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۵، ۵۸.</ref>. این ترتیب، ترتیب نفس الامری و با لحاظ مقام ثبوت است؛ ولی ترتیب عبادی و با لحاظ مقام اثبات عکس آن است، زیرا سالک از توحید افعال به توحید صفات و از توحید صفات به توحید ذات و در نهایت به مقام عندیت صعود می کند، چنان که [[رسول اللّه]]{{صل}} ابتدا با ملاحظه توحید افعال می گوید: {{عربی|اندازه=150%|" أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقَابِك"}} و سپس با توجه به توحید صفات میگوید: {{عربی|اندازه=150%|" وَ أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سَخَطِكَ "}} و سپس با اشاره به توحید ذات میافزاید: {{عربی|اندازه=150%|" وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ "}} و بدین سان از طبقهای به طبقه دیگر صعود میکند و در نهایت به عجز و قصور خویش اعتراف کرده، میگوید: {{عربی|اندازه=150%|" لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ "}}، زیرا احدی را نرسد که به کنه ذات احدیت راه یابد<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۸ - ۵۹؛ ر.ک: الکافی، ج ۳، ص۳۲۴؛ المزار الکبیر، ص ۴۰.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | # [[توحید افعالی]] با همه جلوههایش یعنی: |
| ===جلوههای توحید افعالی===
| | ## [[توحید در خالقیت]]: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ}}<ref>«و اوست آن کس که آسمانها و زمین را به درستی آفرید» سوره انعام، آیه ۷۳.</ref>؛ |
| *دانشمندان با توجّه به آیات [[قرآن]] برای توحید افعالی جلوهها و شاخههای گوناگون و متعددی برشمردهاند که مهمترین آنها به شرح زیرند<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>:
| | ## [[توحید در ربوبیت]]: قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا وَهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ؛ |
| #'''[[توحید خالقیت]]:''' [[قرآن کریم]] در آیات متعدّدی خدا را خالق{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ }}﴾}}<ref> اوست خداوند آفریننده پدیدآور نگارگر، نامهای نکوتر او راست؛ هر چه در آسمانها و زمین است او را به پاکی میستایند و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره حشر، آیه: ۲۴.</ref>، آفریدگار همه چیز: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ }}﴾}}<ref> این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}﴾}}<ref> خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است؛ سوره زمر، آیه: ۶۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}﴾}}<ref> بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیدهاید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگیها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریکهایی تراشیدهاند که همانند آفرینش او را آفریدهاند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.</ref>، خالق آسمانها و زمین: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ }}﴾}}<ref> و اگر از آنان بپرسید که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را رام کرده است خواهند گفت: خداوند؛ پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوند؟؛ سوره عنکبوت، آیه: ۶۱.</ref> و آفریننده انسانها و اعمال آنها<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵۰؛ اطیب البیان، ج ۱۱، ص ۱۷۲.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ }}﴾}}<ref> در حالی که خداوند، شما و چیزهایی را که میسازید آفریده است؛ سوره صافات، آیه: ۹۶.</ref> معرّفی میکند و با اینکه در برخی آیات به نحوی از خالق بودن غیر خدا، البته به اذن وی سخن میگوید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ }}﴾}}<ref> یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهانها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۰.</ref> و با توجّه به همین معنا از خداوند در کنار دیگر آفرینندگان به عنوان بهترین آفریننده یاد میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}﴾}}<ref> سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۴.</ref>، با صراحت خالقیت را از غیر خدا سلب میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ}}﴾}}<ref> ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفرینندهای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوید؟؛ سوره فاطر، آیه: ۳.</ref>. حاصل مجموع این آیات آن است که آفرینش حقیقی در انحصار خداست و دیگران با توجه به ذات خویش، از خود هیچ ندارند و نمیتوانند خالق چیزی باشند و اگر جلوههایی از خالقیت در آنها دیده میشود از این روست که آنها مظهر اسم "خالق" خدا شدهاند و به اذن اوست که آفرینش، آن هم به گونه محدود به دست آنها محقّق میشود. به گفته برخی، مفاد آیاتی که گاه با جمله اسمیه و گاه با جمله فعلیه به نحو موجبه کلّیه آفرینش اشیا را به خدا اسناد میدهند، مانند آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}﴾}}<ref> خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است؛ سوره زمر، آیه: ۶۲.</ref> و آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا }}﴾}}<ref> همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد؛ سوره فرقان، آیه: ۲.</ref> عامّ است و هرگز تخصیص پذیر نیست ـ و این خود به نوعی بیان حصر خالقیت در خداست ـ زیرا محال است چیزی در جهان هستی موجود باشد و آفریده حق تعالی نباشد، چون مستلزم خروج آن از حدّ امکان و ورود به محدوده واجب و بر اساس توحید واجب الوجود بطلان آن واضح است. به بیانی دیگر اگر چیزی ممکن الوجود باشد و مخلوق خدا نباشد، یا از روی تصادف پدید آمده است که چنین پنداری باطل است یا به خالق دیگری وابسته است که این با توحید سازگار نیست، بنابراین هر پدیده ممکنی قطعا سبب دارد و سبب آن تنها خداست<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۰۰ - ۴۰۱، «توحید در قرآن».</ref>. برخی دیگر گفتهاند: چون ثابت شود که خداوند خالق برخی اشیاست، واجب است بپذیریم که او خالق همه ممکنات است، زیرا ملاک نیاز مخلوق به خالق امکان اوست که همه ممکنات در آن با هم شریک اند و بر اساس آن همه به یک موجد معین و مشخصی نیازمندند و او کسی نیست جز خدایی که خالقیت او نسبت به برخی موجودات مقبول است، بنابراین همان خدایی که خالق برخی موجودات است، آفریدگار همه ممکنات نیز هست<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۱۲۷.</ref>. مراد از توحید افعالی و حصر خالقیت در خداوند، نفی نظام علّی و معلولی و انکار تأثیر و تأثّر در مجموعه هستی به گونه مطلق آن گونه که اشاعره پنداشتهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ۱۲۳ - ۱۲۴؛ الالهیات، ج ۲، ص ۴۵.</ref> نیست، بلکه مقصود این است که تنها خداوند است که در عالم به گونه مستقل و اصیل، خالق و اثرگذار است و هر تأثیر دیگری در خالقیت به اذن و تسبیب اوست<ref>الالهیات، ج ۲، ص ۵۱.</ref>. با توجّه به این معنا بطلان عقیده مفوّضة روشن می شود که میگویند: افعال انسان به خود او واگذار شده و او در خلق و ایجاد افعال خویش مستقل است و هیچگونه وابستگی و ارتباطی به خداوند ندارد و نیز ثنویة که خلق خیرات را به "یزدان" و ایجاد شرور را به "أهرمن" نسبت میدهند<ref>الالهیات، ج ۲، ص ۵۷.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | ## [[توحید در حاکمیت]]: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست (که) حق را پی میگیرد و او بهترین جداکنندگان (حق از باطل) است» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>؛ |
| #'''[[توحید مالکیت]]: ''' بنابر آیات [[قرآن کریم]] خداوند مالک حقیقی زمین: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ }}﴾}}<ref> بیگمان زمین از آن خداوند است؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۸.</ref>، غیب آسمانها و زمین: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ }}﴾}}<ref> و نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است؛ سوره نحل، آیه: ۷۷.</ref>، آخرت و دنیا: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلِلَّهِ الآخِرَةُ وَالأُولَى}}﴾}}<ref> هرگز!) زیرا پایان و آغاز از آن خداوند است؛ سوره نجم، آیه:۲۵.</ref> و جنود و موجودات آسمانها و زمین: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}﴾}}<ref> و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند، پیروزمند فرزانهای است؛ سوره فتح، آیه: ۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لِّلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ }}﴾}}<ref> آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداوند است؛ سوره بقره، آیه: ۲۸۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ }}﴾}}<ref> و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداوند است و کارها به سوی خداوند بازگردانده میشود؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }}﴾}}<ref> و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداوند است؛ از هر که خواهد در میگذرد و هر که را خواهد عذاب میکند؛ و خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۲۹.</ref> است. این گونه مالکیت، که در برابر مالکیت اعتباری و قراردادی است، در خالقیت ریشه دارد<ref>نمونه، ج ۱۶، ص ۴۰۹.</ref>. وقتی بر مبنای توحید خالقیت در عالم هستی جز خدا خالقی نبود، طبعا نیز کسی جز او نمیتواند مالک چیزی باشد. [[قرآن]] حتی مالکیت انسان را نسبت به سمع و بصرش که از مصادیق مالکیت حقیقی شمرده میشود از آن خود او نمیداند، بلکه به تلویح آن را به خداوند نسبت میدهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۱.</ref> انسان چنان ضعیف است که حتی هنگام مرگ یارای بستن چشم خود را ندارد<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۱۷.</ref>. [[قرآن]]، هرکسی را جز خدا حتی مالک پوست نازک هسته خرمایی هم نمیداند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ }}﴾}}<ref> از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) میخوانید سر مویی اختیار ندارند؛ سوره فاطر، آیه: ۱۳.</ref> و به [[پیامبر]]{{صل}} دستور میدهد تا به مشرکان بگوید که آیا جز خدا را میپرستید که مالک سود و زیانی برای شما نیست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}﴾}}<ref> بگو آیا به جای خداوند، چیزی را میپرستید که برای شما نه زیان دارد و نه سود؛ و خداوند است که شنوای داناست؛ سوره مائده، آیه: ۷۶.</ref> این آیه درباره کسانی نازل شده است که [[حضرت مسیح]]{{ع}} را خدا میپنداشتند و او را به امید جلب سود و دفع زیان میپرستیدند. [[قرآن کریم]] با آوردن کلمه "ما" به جای "مَن" در عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا لاَ يَمْلِكُ لَكُمْ }}﴾}} [[حضرت مسیح]]{{ع}} را، که دارای عقل و شعور است، با دیگر معبودهایی که فاقد عقل و شعورند، در اینکه مالک چیزی نیست، یکی دانسته و به طور کلی اعلام فرموده است که هرچه جز خدا پرستیده شود هر چند صاحب عقل و شعور باشد مالک سود و زیانی نیست. افزون بر این، غیر خدا گرچه عاقل و باشعور باشد مالک عقل و شعور خود نیست؛ همان گونه که مالک هیچ یک از شئون وجودی خویش نیست<ref>المیزان، ج ۶، ص ۷۴ - ۷۵.</ref>، از این رو، خداوند به [[پیامبر]] خویش فرمان میدهد تا به مردم بگوید که او مالک هیچ سود و زیانی برای خود نیست، مگر آنکه خدا بخواهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ}}﴾}}<ref> بگو: من برای خویش اختیار زیان و سودی ندارم مگر آنچه خداوند بخواهد؛ هر امّتی زمانهای دارد که چون فرا رسد نه ساعتی دیر میکنند و نه پیش میافتند؛ سوره یونس، آیه: ۴۹.</ref> و نیز اعلام کند که او برای دیگران مالک هیچ زیان و هدایتی نیست{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلا رَشَدًا}}﴾}}<ref> بگو: من برای شما نه یارای زیانی دارم و نه رهیافتی؛ سوره جن، آیه: ۲۱.</ref>.
| | ## [[توحید در مالکیت]]: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«از آن خداست فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست و بازگشت همه به اوست». سوره مائده، آیه ۱۸.</ref>؛ |
| *به گفتهای سرّ اینکه خداوند به [[پیامبر]]{{صل}} دستور داده است تا تصریح کند مالک چیزی نیست، دو امر است: نخست آنکه [[پیامبر]] بر اثر سعه وجودی و کمال شهودی، این حقیقت توحیدی را در دنیا میبیند و به گونه جدّی آن را باور دارد؛ امّا دیگران در قیامت که روز ظهور همه حقایق توحیدی است، بدین حقیقت راه مییابند. دوم آنکه پیروان متعصب و دوستانِ جاهل، [[پیامبر]] را از مقام عبودیت به مقام الوهیت بالا نبرند، زیرا خطر دوستان جاهل و افراطی در سدّ راه [[انبیا]]{{عم}} از خطر دشمنان لجوج و تفریطی کمتر نیست<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۲۱ - ۴۲۲، «توحید در قرآن».</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | ## [[توحید در رازقیت]]: {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر که روزیاش بر خداوند است و (خداوند) آرامشگاه و ودیعهگاه او را میداند؛ (این) همه در کتابی روشن (آمده) است» سوره هود، آیه ۶.</ref>؛ |
| #'''[[توحید حاکمیت]]:''' [[قرآن کریم]] افزون بر اینکه خداوند را به عنوان فرمانروا و حاکم منزه از هر عیب و نقصی معرفی میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ }}﴾}}<ref> اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند؛ سوره حشر، آیه: ۲۳.</ref> با صراحت فرمانروایی و حاکمیت آسمانها و زمین و موجودات میان آنها را به صورت حصر به او اختصاص میدهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا }}﴾}}<ref> و فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ سوره مائده، آیه: ۱۷.</ref> و او را از شریک در فرمانروایی مبرّا میخواند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ }}﴾}}<ref> و را در فرمانروایی انبازی؛ سوره اسراء، آیه:۱۱۱.</ref>؛ همچنین برخی آیات خدا را مالک فرمانروایی معرفی می کنند که فرمانروایی را به هرکس بخواهد میبخشد یا از هرکس بخواهد بازپس میگیرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}﴾}}<ref> بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی میبخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز میستانی و هر کس را بخواهی گرامی میداری و هر کس را بخواهی خوار میگردانی؛ نیکی در کف توست بیگمان تو بر هر کاری توانایی؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۶.</ref>، چنان که در آیه ۱ سوره مُلک مطلق مُلک و فرمانروایی را به دست او میسپارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}﴾}}<ref> بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست؛ سوره ملک، آیه:۱.</ref>. خدای سبحان هم مالک است و هم مَلِک و مالکیت حقیقی او از مُلک تکوینیاش منفک نیست، برخلاف مالک و مَلِک اعتباری که ممکن است از یکدیگر جدا باشند؛ همانند کسی که مالِک مالی است؛ ولی بر اثر دور افتادن از آن و عدم امکان تصرف، نسبت به آن مَلک نیست<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۱۸.</ref>. بنابر آموزه حاکمیت مطلق و انحصاری خدا، مطلق حکم اعم از تکوینی و تشریعی فقط از آن اوست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ }}﴾}}<ref> به راستی برهانی از پروردگارتان؛ سوره انعام، آیه: ۵۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره قصص، آیه: ۷۰.</ref> و دیگران را در این امر نصیبی جز به اذن و فرمان او نیست. اوست که قوانین را در نظام تکوین و تشریع مقرّر میکند و هموست که اجازه حکومت و اجرا میدهد و به کار قضات و حاکمان مشروعیت میبخشد و آنها نیز باید طبق قانون الهی حکم کنند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ}}﴾}}<ref> و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواستههای آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمیخواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند؛ سوره مائده، آیه: ۴۹.</ref> و گرنه کافر: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}﴾}}<ref> ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (توراتشناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری میکردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه: ۴۴.</ref>، ظالم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}﴾}}<ref> و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند؛ سوره مائده، آیه: ۴۵.</ref> و فاسقاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}﴾}}<ref> و باید پیروان انجیل بنابر آنچه خداوند در آن فرو فرستاده است داوری کنند و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند نافرمانند؛ سوره مائده، آیه:۴۷.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | ## [[توحید در ولایت]]: {{متن قرآن|أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟» سوره بقره، آیه ۱۰۷.</ref>؛ |
| #'''[[توحید ربوبیت]]:''' ربوبیت، پروراندن و پیش بردن گام به گام شیء به سوی کمال است<ref>مفردات، ص ۳۳۶، «رب».</ref> و بدون سلطه تکوینی و مالکیت حقیقی که در خالقیت ریشه دارند تحقق نمییابد، از این رو کسی "رَبّ" موجودات است که آفریننده و مالک حقیقی و حاکم بر آنهاست و او جز خدای خالق، مالک و حاکم نیست<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۲۶.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | ## [[توحید در شفاعت]]: {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ}}<ref>«کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>. |
| *[[قرآن کریم]]، نظر به همین حقیقت، ربوبیت را به خالقیت پیوند داده و پروردگار انسانها را خالق آنها خوانده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}﴾}}<ref> ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره بقره، آیه: ۲۱.</ref> و بدین سان با حدّ وسط قرار دادن خالقیت انحصاری خدا، بر توحید ربوبی او استدلال کرده است، چنان که در آیه ۵۴ سوره اعراف با اشاره به وحدت خالق، بر وحدت تدبیر تأکید کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref> آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان؛ سوره اعراف، آیه: ۵۴.</ref>، زیرا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَهُ الْخَلْقُ }}﴾}} به توحید در خالقیت و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَهُ الأَمْرُ }}﴾}} به توحید در تدبیر اشاره دارد که نوعی حاکمیت است<ref>الالهیات، ج ۲، ص ۶۵.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | # [[توحید عملی]] با صورتها و وجوهش یعنی: |
| *در بیانی دیگر، بدون واسطه قرار دادن خالقیت می توان استدلال کرد که ربوبیت نحوه ای از خالقیت است، زیرا ربّ کسی است که با اعطای کمال به چیزی، آن را میپروراند و اعطای کمال، امری وجودی و نوعی خلق است، پس بازگشت ربوبیت به خالقیت است و توحید خالقیت مستلزم توحید ربوبیت است، چنان که در آیه ۳ سوه یونس آمده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ}}﴾}}<ref> به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳.</ref><ref> تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۲۷.</ref>.
| | ## [[توحید در عبادت]]: {{متن قرآن|إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}<ref>«تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.</ref>؛ |
| *خداوند در آیه ۳۶ سوره جاثیه با تکرار کلمه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|رَبِّ}}﴾}} و اضافه آن به {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|السَّمَاوَاتِ}}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الأَرْضِ}}﴾}} و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْعَالَمِينَ}}﴾}} بر ربوبیت عام و شامل الهی نسبت به آسمانها و زمین و عوالم گذشته و آینده و همه موجودات اعم از مجرد و مادّی تأکید کرده است<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۲۸.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref> و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان؛ سوره جاثیه، آیه: ۳۶.</ref> و در آیه ۱۶۴ سوره بقره تصریح میکند که در آفرینش آسمانها و زمین، آمد و شد شب و روز، جریان کشتیها در دریا به سود انسانها، احیای زمین و جنبندگان زمینی با آب باران و جابه جایی بادها و ابرهای مسخّر میان آسمان و زمین نشانههایی است بر وحدانیت خدای مدبّر آنها<ref>التحریر والتنویر، ج ۲، ص ۸۸.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ }}﴾}}<ref> بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو میبارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده میدارد و بر آن هرگونه جنبندهای را میپراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد میورزند نشانههاست؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۴.</ref>؛ همچنین در آیههای ۱۶۲ - ۱۶۴ سوره انعام به [[پیامبر]]{{صل}} فرمان میدهد تا به مشرکان بگوید که نماز، عبادات، زندگی و مرگ من برای خدایی است که پروردگار عالمیان است و شریکی برای او در ربوبیت نیست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلاَ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}﴾}}<ref> بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است. که او را شریکی نیست و به این فرمان یافتهام و من نخستین مسلمانم بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۶۲ - ۱۶۴.</ref> و تصریح کند: آیا غیر از خدا پروردگاری بجویم، در حالی که او پروردگار همه چیز است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ}}﴾}}<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>
| | ## [[توحید در حمد]]: {{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان» سوره جاثیه، آیه ۳۶.</ref>. |
| *استدلال موجود در این آیه را به دو وجه میتوان تقریر کرد:
| | ## [[توحید در دعا]]: {{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی میرساند و نه زیانی» سوره یونس، آیه ۱۰۶.</ref>. |
| #مشرکان "بتپرستان، ستارهپرستان، دوگانهپرستان و کسانی که مسیح را پسر خدا و فرشتگان را دختران او میدانند" اقرار دارند که خدا آفریننده همه چیز است و از طرفی عقل هیچگاه نمیپذیرد مربوب، مخلوق و عبد، شریک رب، خالق و مولا باشد، بنابراین، اعتقاد به ربوبیت غیر خدا باطل است<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | ## [[توحید در استعانت]]: {{متن قرآن|إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}<ref>«تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.</ref>. |
| #موجود یا واجب است یا ممکن و از طرفی واجب، یگانه و بیشریک است، بنابراین ماسوای واجب تعالی ممکن است و ممکن بدون تکیه بر واجب نمیتواند خالق و رب چیزی باشد، پس خداست که پروردگار همه چیز است و غیر او لیاقت ربوبیت ندارد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۱۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | ## [[توحید در اطاعت]]: {{متن قرآن|وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}<ref>«و شیطانها بیگمان در یاران خویش میدمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود» سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید - رمضانی (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۷۲ ـ ۱۱۵.</ref> |
| *از استدلالهای [[قرآن]] بر توحید ربوبی استدلالی است که شقوقی دارد که در دو آیه به آنها اشاره شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }}﴾}}<ref> اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ}}﴾}}<ref> خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر میبود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف میکنند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۹۱.</ref> با توجه به دو آیه یاد شده که از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|رَبِّ}}﴾}} به {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِلَهٍ}}﴾}} تعبیر کردهاند، اگر ربّ و مدبّر عالم متعدّد باشد، یا هر یک از آنها مستقلاّنه مدبّر کل عالم یا بخشی از آن است یا یکی از آن ها برتری یافته و بر بقیه حاکم است. صورت نخست با توجه به تعدّد مدبّر و اختلاف ذاتی آنها مستلزم تعدّد تدبیر و در نتیجه بروز فساد در عالم است که عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَفَسَدَتَا}}﴾}} در آیه نخست به آن اشاره کرده است. صورت دوم مقتضی انقطاع و عدم انسجام مجموعه هستی است و این خلاف مشهود است و عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ}}﴾}} در آیه دوم بدان اشاره دارد. صورت سوم موجب این است که ربّ حقیقی یکی باشد و بقیه تحت حکم او درآیند که عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ}}﴾}} در همین آیه اشاره به آن است<ref>الالهیات، ج ۲، ص ۶۷ - ۶۸.</ref>. این استدلال که در آثار کلامی و تفسیری به صورت های گوناگون تقریر شده<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۰ - ۱۵۳؛ کشف الفوائد، ص ۱۹۴ - ۱۹۵؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۶۷.</ref>، به برهان "تمانع" یا "تغالب"<ref>شرح المقاصد، ج ۲، ص ۶۳.</ref> شهرت یافته است.
| |
| *برخی مفسران ذیل آیه ۱۰۲ سوره انعام برهان توحید إله "رب" را به سه وجه تقریر کردهاند:
| |
| #در آفرینش و تدبیر عالم وجود یک صانع کافی است که به همه معلومات عالم و بر تمام مقدورات قادر است و اگر در کنار او صانع و إله دیگری باشد، نمیتوان آن را به حدّی محدود ساخت، از این رو یا باید به وجود خدایان نامتناهی تن داد که باطل است یا به تعداد معینی بسنده کرد که این نیز باطل است، زیرا هیچ عددی نسبت به سایر اعداد اولویت ندارد، بنابراین چارهای نیست جز آنکه به توحید إله عالم اقرار کرد<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| #اگر با وجود إله "ربّ" قادر و عالم مطلق، إله دیگری فرض شود، یا در تدبیر موجودات عالم دخالت دارد یا ندارد. اگر دخالت دارد، فعل او مانع فعل و مقدور إله اوّل و در نهایت مستلزم عجز وی است و اگر دخالت ندارد، وجود او ناقص و معطّل است و برای إله بودن صلاحیت ندارد<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| #اگر با وجود إله و ربّی که در صفات إلهیت کامل است، إله دیگری موجود باشد، یا در اتصاف به جمیع صفات کمال با إله اوّل شریک است یا نیست. در صورت دوم ناقص است و شایسته الهیت نیست و در صورت نخست باید به وسیله امری از إله اوّل ممتاز باشد که این امر یا از صفات کمال است یا نیست. صورت اوّل مستلزم آن است که إله دوم در تمام صفات کمال با إله اوّل شریک نباشد و این خلاف فرض است و صورت دوم موجب این است که إله دوم به صفتی که از اوصاف کمال نیست متّصف باشد و این نقص است و با إله بودن سازگار نیست<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۲۱.</ref>.
| |
| *توحید إله "رب" را میتوان از آیاتی چون {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}﴾}}<ref> بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست؛ سوره ملک، آیه:۱.</ref> نیز دریافت که بر مطلق بودن قدرت خداوند نسبت به همه اشیا تأکید دارند؛ بدین تقریر: اگر با خداوند که بر همه چیز قادر است، إله و ربّ دیگری فرض شود، در صورتی که او بر ایجاد چیزی قادر نباشد، برای إله بودن لیاقت ندارد و چنانچه قادر باشد، از آنجا که بر مقدور او عنوان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|شَيْءٍ}}﴾}} صادق است و نیز خداوند بر هر شیئی قادر است، باید آن مقدور در دایره قدرت هر دو إله قرار گیرد و این محال است، زیرا فرض استقلال هر یک از دو إله، مستلزم این است که مقدور مفروض در عین نیاز به هر دو از هر دو بینیاز باشد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۵۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *در احادیث نیز به توحید ربوبی توجّه شده است؛ از جمله از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کردهاند: همین که مخلوقات را منظّم و فلک "مجموعه سیارات و ثوابت" را جاری و شب و روز و خورشید و ماه را در حال آمد و شد و همه را متلائم با یکدیگر درمییابیم بی آنکه در تدبیر و اداره آنها فساد و نقصی باشد، دلیل است بر اینکه مدبّر همه موجودات یک حقیقت است<ref>التوحید، صدوق، ص ۲۴۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *همان حضرت در پاسخ به هشام که از دلیل توحید "ربوبی" پرسید، با اشاره به آیه ۲۲ سوره انبیاء{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىَ يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ }}﴾}}<ref> گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون میرویم؛ سوره مائده، آیه:۲۲.</ref>، یکپارچگی و پیوستگی تدبیر و بینقص بودن صنع را دلیل بر وحدت ربّ و اله عالم دانست<ref>التوحید، صدوق، ص ۲۵۰.</ref>، از این رو عالمان مسلمان معمولاً برای اثبات توحید ربوبی بر وحدت و یکپارچگی نظام عالم تکیه کردهاند<ref>الالهیات، ج ۲، ص ۶۵؛ اسفار، ج ۶، ص ۹۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *توحید ربوبی با اعتقاد به وجود فرشتگانی که تدبیر امر موجودات را بر عهده دارند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا }}﴾}}<ref> آنگاه، به فرشتگان کارگزار؛ سوره نازعات، آیه:۵.</ref> در تعارض نیست، زیرا معنای توحید ربوبی این نیست که خداوند بدون هیچ واسطه، به طور مستقیم و مباشر امور جهان را تدبیر میکند، بلکه بدین معناست که غیر از خدا کسی نیست که مستقلاّنه تدبیر جهان را سامان بخشد و اگر دیگران بهرهای از تدبیر دارند، همه به خداوند وابسته و تابع اراده اویند. در حقیقت، آنها وسایطی هستند که خدا از مجرای وجود ایشان امر جهان را تدبیر میکند، چنان که برخی با توجه به آیات [[قرآن کریم]] از جمله آیات ۱ - ۵ سوره نازعات فرشتگان را وسایطی دانسته اند که فوق اسباب مادّی عالم، میان اشیا و ذات مقدّس ربوبی قرار دارند و به اذن او تدبیر امور نشئه دنیا و مراحل بعد را بر عهده دارند. آنها در واقع کارگزاران خداوندند و امر او را اجرا میکنند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref> و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند؛ سوره انبیاء، آیه:۲۶ - ۲۷.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}﴾}}<ref> از پروردگارشان که بر آنها چیرگی دارد میهراسند و آنچه فرمان مییابند بجای میآورند؛ سوره نحل، آیه:۵۰.</ref> این مطلب با استناد حوادث به اسباب مباشر و قریبِ مادّی آنها منافاتی ندارد. همان گونه که با استناد آنها به سبب نخست و یگانه و ممتازشان ـ یعنی خداوند ـ در تعارض نیست؛ چون سلسله اسباب، طولی است نه عرضی تا تأثیرگذاری مجموع آنها موجب تعارض باشد<ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۱۸۳ - ۱۸۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *[[قرآن کریم]] افزون بر اینکه به گونه عام، تدبیر و ربوبیت موجودات عالم را به خداوند نسبت میدهد، در آیاتی به صورت جزئی و خاص، اموری را نیز که در تدبیر زندگی همه موجودات زنده، یا زندگی عموم جنبندگان یا خصوص حیات طیبه انسانها دخالت به سزایی دارند، به او نسبت میدهد و دخالت مستقلانه غیر را نفی میکند؛ مانند آیاتی که هدایت عمومی اشیا را در کنار آفرینش آنها کار خدا میدانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}﴾}}<ref> گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: ۵۰.</ref> یا هدایت انسان را حتی از [[پیامبر]]{{صل}} سلب میکنند و مشیت حکیمانه خداوند را در آن مؤثّر میدانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}﴾}}<ref> بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره قصص، آیه: ۵۶.</ref> یا آیاتی که تصریح میکنند رزق هر جنبندهای در زمین تنها بر خداست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}}﴾}}<ref> و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر که روزیاش بر خداوند است و (خداوند) آرامشگاه و ودیعهگاه او را میداند؛ (این) همه در کتابی روشن (آمده) است؛ سوره هود، آیه:۶.</ref> و فقط اوست که رازق است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ}}﴾}}<ref> بیگمان این خداوند است که بسیار روزیبخش توانمند استوار است؛ سوره ذاریات، آیه:۵۸.</ref> و غیر او را نمیرسد که بیافریند و از آسمان و زمین روزی دهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ}}﴾}}<ref> ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفرینندهای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوید؟؛ سوره فاطر، آیه:۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۳۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ}}﴾}}<ref> بگو: چه کسی از آسمانها و زمین به شما روزی میرساند؟ بگو: خداوند و بیگمان ما یا شما بر رهنمود یا در گمراهی آشکاریم؛ سوره سبأ، آیه: ۲۴.</ref> یا آیاتی که تأکید میکنند جز خدا کسی نیست که به گونه مستقل متکفّل امور ولایت، شفاعت، حمایت و یاری انسانها باشد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> و شما در زمین به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستید و در برابر خداوند هیچ یار و یاوری ندارید؛ سوره شوری، آیه: ۳۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا شَفِيعٍ أَفَلا تَتَذَكَّرُونَ}}﴾}}<ref> خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجییی جز او نیست؛ آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره سجده، آیه:۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند؛ سوره انعام، آیه: ۵۱.</ref> و بی اذن او شفاعت سودی ندارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ}}﴾}}<ref> و میانجیگری نزد او سودی ندارد مگر برای آن کس که او به وی اجازه دهد؛ تا چون هراس از دلهاشان برخیزد گویند: پروردگارتان چه گفت؟ میگویند: حقیقت را و او فرازمند بزرگ است؛ سوره سبأ، آیه:۲۳.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>
| |
|
| |
|
| ==توحید عبادی (عملی)== | | == [[فطری]] بودن توحید == |
| *توحید عبادی یا عملی، لازمه توحید ذات، صفات و افعال است و هرکس بپذیرد که جز خدا و نه موجودی که واجب الوجود بالذات و متصف به اوصاف کمال ذاتی و فعلی باشد، در دایره وجود نیست و هرچه جز اوست در همه جهات ممکن و محتاج است، به گونه فطری پرستش را ویژه او خواهد دانست و کسی جز ذات پاک لایزالش را لایق پرستش نمیداند. عبادت، که همان اظهار خضوع و خشوع و نهایت تواضع و تذلّل است، جز برای آفریدگار مدبّر مهربان روا نیست، بنابراین اعراض از پرستش خدا و پرستیدن غیر، زشت و قبیح است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۸۰.</ref>، از این رو [[قرآن کریم]] پس از آنکه بر وجود إله قادر، مختار، حکیم و رحیم اقامه حجت کرده، فساد قول مشرکان را روشن می سازد، اعلام میدارد که این است خدا، پروردگار شما، هیچ معبودی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است، پس او را بپرستید و از پرستش غیر اجتناب ورزید<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۲۰.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ }}﴾}}<ref> این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است؛ سوره انعام، آیه:۱۰۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>
| | توحید ریشه در [[فطرت انسانها]] دارد. [[اعتقاد]] یا [[رفتار]] غیرتوحیدی نشانۀ [[انحراف]] از [[فطرت]] و ناشی از عوامل [[روانی]]، محیطی، جغرافیایی و [[تاریخی]] است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} میفرمایند: هر طفلی برپایه [[فطرت]] و به همراه آن به [[دنیا]] میآید، یعنی برپایه [[شناخت خداوند]] به اینکه [[خداوند]] [[خالق]] اوست؛ آیۀ {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ}}<ref>«و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ میگویند: خداوند» سوره لقمان، آیه ۲۵.</ref> نیز اشاره به همین مطلب دارد<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَةِ یَعْنِی عَلَی الْمَعْرِفَةِ بِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَالِقُهُ فَذَلِکَ قَوْلُهُ وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ}}؛ بحار الأنوار، ج ۳، ص ۲۷۹.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز درباره آیۀ {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> فرمودند: «منظور از این [[فطرت]]، توحید است»<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ! فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا قَالَ: التَّوْحِیدُ}}؛ بحار الأنوار، ج ۳، ص ۲۷۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۱]]، ص ۳۴۱-۳۴۲؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۲۱۸.</ref> |
| *[[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز پس از مشاهده افول کوکب، ماه و خورشید، از افول کنندگان روی برتافت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ}}﴾}}<ref> هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم؛ سوره انعام، آیه: ۷۶.</ref> و گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نمیکرد، قطعا از گمراهان بودم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}}﴾}}<ref>و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود؛ سوره انعام، آیه: ۷۷.</ref> و به قوم خود گفت: من از آنچه او را شریک خداوند میدانید بیزارم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ}}﴾}}<ref> چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم؛ سوره انعام، آیه: ۷۸.</ref> و روی "دل" خود را حقگرایانه به سوی حقیقتی کردم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}﴾}}<ref> .من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم؛ سوره انعام، آیه: ۷۹.</ref> با این همه، بیشتر لجاجتها، مخالفتها و انحرافها در همین قسم از توحید صورت گرفته و بسیاری کسان به معبودهای دروغین روی آوردهاند، از این رو<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۵۱۰، «توحید در قرآن».</ref> سرفصل دعوت پیامبران، مسئله توحید عبادی و درگیریهای آنان با طاغوتیان و مشرکان، بیشتر در این مسئله بوده است<ref>پیام قرآن، ج۳، ص ۲۷۸.</ref>، چنان که فرعون که میگفت: من جز خود برای شما خدایی نمیشناسم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَل لِّي صَرْحًا لَّعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}﴾}}<ref> و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمیشناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان میپندارم؛ سوره قصص، آیه:۳۸.</ref> یا من بلندمرتبهترین پروردگار شمایم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الأَعْلَى}}﴾}}<ref> و گفت: من پروردگار برتر شمایم؛ سوره نازعات، آیه:۲۴.</ref> مراد وی این بود که معبود مردم شود و به بهانه تدبیر امور مردم، آنان را زیر سلطه خویش نگاه دارد نه آنکه خویش را به واقع واجب الوجود و خالق جهان بشمارد<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *سامری نیز که با اشاره به گوساله دستساز خود میگفت: این خدای شما و خدای موسی است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ}}﴾}}<ref> آنگاه گوسالهای برای آنان برآورد، پیکری (بیروح) که بانگ گاو داشت و گفتند: این خدای شما و خدای موسی است که از یاد برده است؛ سوره طه، آیه:۸۸.</ref> در پی آن بود که معبودی برای مردم بسازد نه آنکه به واقع گوساله را واجب الوجود یا خالق عالم بداند و نیز کسانی که بتان برساخته خود را "خدایان" مینامیدند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَجَعَلَ الآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ}}﴾}}<ref> آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بیگمان این چیزی شگفت است؛ سوره ص، آیه:۵.</ref> یا هوای خویش را خدای خود میگرفتند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلا }}﴾}}<ref> آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را خدای خویش گرفته است؟ و آیا تو بر او مراقب میتوانی بود؟؛ سوره فرقان، آیه: ۴۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَكَّرُونَ}}﴾}}<ref> آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۳.</ref> باور نداشتند که بتان یا هوای نفس، خالق آسمانها و زمیناند، بلکه آنان نمیخواستند در برابر خدایی که او را "آفریدگار" میدانستند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ میگویند: خداوند، بگو: سپاس، خداوند راست اما بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره لقمان، آیه:۲۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ}}﴾}}<ref> و چون از ایشان بپرسی: آسمانها و زمین را که آفریده است؟ خواهند گفت: خداوند بگو: پس آیا آنچه را به جای خداوند به پرستش میخوانید دیدهاید؟ اگر خداوند گزندی برای من بخواهد آیا آنان گزند او را از من میگردانند؟ یا اگر بخشایشی برای من بخواهد، میتوانند بخشایش او را باز دارند؟ بگو: خداوند مرا بس؛ توکّلکنندگان تنها بر او توکّل دارند؛ سوره زمر، آیه: ۳۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ}}﴾}}<ref> و اگر از آنان بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است خواهند گفت آنها را (خداوند) پیروزمند دانا آفریده است؛ سوره زخرف، آیه:۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ}}﴾}}<ref> و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آنان را آفریده است؟ خواهند گفت: خداوند پس چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟؛ سوره زخرف، آیه:۸۷.</ref> سر تسلیم فرود آورند و به درگاه او سجده کنند، بنابراین، چنان که [[قرآن]] تصریح میکند، هدف اساسی بعثت، دعوت به عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت است<ref>الالهیات، ج ۲، ص ۸۵.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}﴾}}<ref> و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است؛ سوره نحل، آیه: ۳۶.</ref> پیش از [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]]{{صل}} هیچ رسولی نیامد مگر آنکه خدا بدو [[وحی]] کرد که معبودی جز من نیست که سزاوار پرستش باشد، پس همه مرا بپرستید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلاَّ نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ}}﴾}}<ref> و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید؛ سوره انبیاء، آیه:۲۵.</ref>؛ چنان که سخن پیامبرانی چون [[حضرت نوح]]، [[حضرت هود]]، [[حضرت صالح]] و [[حضرت شعیب]]{{عم}} با قومشان این بود که "تنها" خدا را بپرستید که برای شما جز او معبودی نیست:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ }}﴾}}<ref> همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، من از عذاب روزی سترگ بر شما میهراسم؛ سوره اعراف، آیه: ۵۹.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}﴾}}<ref> و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است؛ سوره نحل، آیه: ۳۶.</ref> در حقیقت پاسخ کسانی است که برای توجیه بت پرستی خود میگفتند: خدا خواسته است که ما بت بپرستیم و او به عمل ما راضی است. خداوند پاسخ میدهد: ما در هر امتی، رسولی برانگیختیم تا مردم را به عبادت خدای یگانه بخواند و از پرستش طاغوت نهی کند<ref>پیام قرآن، ج ۳، ص ۲۸۳.</ref> به گفته برخی مفسران با توجه به مضارع بودن فعل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| نُوحِي }}﴾}} در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلاَّ نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ}}﴾}}، که نشان استمرار است، توحید در عبادت پیوسته به هر پیامبری گوشزد میشده و همه پیامبران در طول دعوت خود مأمور ابلاغ آن بوده اند و به این ترتیب مسئله مزبور به عنوان یک اصل بنیادی در طول تاریخ [[انبیا]] پیوسته در میان بوده است<ref>پیام قرآن، ج ۳، ص ۲۸۴.</ref>. [[حضرت نوح]]{{ع}} نخستین [[پیامبر]] [[اولواالعزم]]، با توجه به رواج پرستش بتهای متعدد میان مردم، از آغاز دعوت، پیامی جز توحید در عبادت و کنار نهادن بتان نداشت و چون اصرار بت پرستان را بر کار خود دید، آنان را از عذاب الهی ترساند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ }}﴾}}<ref> همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، من از عذاب روزی سترگ بر شما میهراسم؛ سوره اعراف، آیه: ۵۹.</ref>
| |
| *پس از [[حضرت نوح]]{{ع}} دومین [[پیامبر]] [[اولواالعزم]]، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که قومش گرفتار انواع شرک در عبادت شده بودند و با تعصب بر آن اصرار میورزیدند، در برابر بت پرستی قیام و دعوت به توحید را ابتدا از آزر آغاز کرد<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۶۲.</ref> و از روی ملاطفت به او گفت: پدر جان! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه نیازی را از تو برمی آورد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ وَلا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا}}﴾}}<ref> هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟؛ سوره مریم، آیه:۴۲.</ref> پدرم! به راستی مرا از دانش، حقایقی به دست آمده است که تو را از آن نصیبی نیست. از من پیروی کن تا تو را به راهی درست هدایت کنم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا}}﴾}}<ref> ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم؛ سوره مریم، آیه:۴۳.</ref> ای پدر! شیطان را مپرست که او در برابر خدای رحمن عصیانگر است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا }}﴾}}<ref> ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه:۴۴.</ref> پدر جان! میترسم از جانب خدای رحمان تو را عذابی در رسد و تو یار و دوست دار شیطان باشی: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا }}﴾}}<ref> ا ای پدر! من میهراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی؛ سوره مریم، آیه: ۴۵.</ref> [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} به دیگر بتپرستان گفت: آیا جز خدا چیزی را میپرستید که هیچ سود و زیانی برایتان ندارد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلا يَضُرُّكُمْ }}﴾}}<ref> گفت: آیا به جای خداوند چیزی را میپرستید که برای شما هیچ سودی و زیانی ندارد؟؛ سوره انبیاء، آیه: ۶۶.</ref> خدا را بپرستید و تنها از او پروا کنید؛ این برای شما بهتر است اگر بدانید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و ابراهیم را (یاد کن) هنگامی که به قوم خود گفت: خداوند را بپرستید و از او پروا کنید.این، اگر بدانید برای شما بهتر است؛ سوره عنکبوت، آیه:۱۶.</ref> آنچه جز خدا میپرستید، معبودهایی دروغیناند که اختیار روزی شما را ندارند. روزی را نزد خدا بجویید و فقط او را بپرستید و سپاسگزارش باشید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> تنها بتهایی را به جای خداوند میپرستید و دروغی فرا میبافید؛ بیگمان کسانی که به جای خداوند میپرستید اختیار روزی شما را ندارند، روزی را نزد خداوند بجویید و او را بپرستید و او را سپاس گزارید که به سوی او باز گردانده میشوید؛ سوره عنکبوت، آیه:۱۷.</ref> آیا چیزی را که خود تراشیدهاید میپرستید، در حالی که خداوند شما را و نیز از مجرای اراده شما اعمالتان را آفریده است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵۰.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref> ابراهیم) گفت: آیا چیزی را که خود میتراشید میپرستید؟در حالی که خداوند، شما و چیزهایی را که میسازید آفریده است؛ سوره صافات، آیه: ۹۵- ۹۶.</ref> برخی مفسران در توضیح این آیه گفتهاند: بت پرستان و بتان در مخلوق بودن با هم شریکاند. حال چگونه رواست که مخلوقی خدای مخلوقی دیگر شود و چرا آنان بتان را بپرستند و بتان آنان را نپرستند؟<ref>قصص الانبیاء، ج ۱، ص ۱۸۱.</ref> برخی دیگر گفتهاند: چوب و سنگ پیش از تراشیده شدن معبود انسان نیستند و پس از تراشیده شدن نیز تنها فرقشان پدیدار شدن آثار انسان در آنهاست؛ حال چگونه آثار عمل انسان، چوب و سنگ را معبود او میکند؟<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص ۱۴۹.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *پس از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} سومین [[پیامبر]] [[اولواالعزم]] [[حضرت موسی]]{{ع}} مأموریت یافت تا در برابر فرعون قیام کند که دعوی خدایی داشت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الأَعْلَى}}﴾}}<ref> و گفت: من پروردگار برتر شمایم؛ سوره نازعات، آیه:۲۴.</ref> و بنی اسرائیل را بنده خود ساخته بود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ}}﴾}}<ref> و (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت مینهی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفتهای؟؛ سوره شعراء، آیه:۲۲.</ref> و به عنوان رسول پروردگار عالمیان آزادی بنی اسرائیل را از او بخواهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ حَقِيقٌ عَلَى أَن لاَّ أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ }}﴾}}<ref> و موسی گفت: ای فرعون! بیگمان من پیامآوری از سوی پروردگار جهانیانم. در خور است که درباره خداوند جز حقّ نگویم؛ به راستی برای شما برهانی از پروردگارتان آوردهام، از این روی بنی اسرائیل را با من گسیل کن!؛ سوره اعراف، آیه: ۱۰۴- ۱۰۵.</ref> او همچنین هنگامی که بنی اسرائیل پس از نجات از فرعون و لشکریانش و برخورد با قومی بت پرست، از او معبودی همانند بتان آن قوم از او خواستند، آنان را جاهل خواند و گفت: آیا معبودی جز خدا برایتان بخواهم، در حالی که او شما را بر عالمیان برتری داد و از فرعونیان نجات بخشید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ إِنَّ هَؤُلاء مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ قَالَ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref> و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بتهایی که داشتند رو آورده بودند، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید.بیگمان آنچه اینان میکنند از هم پاشیده است و آنچه میکردند باطل است. (نیز) گفت: آیا خدایی جز خداوند برایتان بجویم در حالی که او شما را بر جهانیان برتری داده است؟؛ سوره اعراف، آیه: ۱۳۸ - ۱۴۰.</ref> و نیز هنگامی که بنی اسرائیل در غیبت وی با نیرنگ سامری به گوساله پرستی روی آوردند، خشمناک و اندوهگین به سوی آنها بازگشت و گفت: برایم بد جانشینی بودید! آیا بر فرمان پروردگارتان پیشی گرفتید؟ آن گاه الواح را افکند و سر برادرش "هارون" را گرفت و او را به طرف خود کشید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعْدِيَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُواْ يَقْتُلُونَنِي فَلاَ تُشْمِتْ بِيَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref> و چون موسی به نزد قومش خشمگین اندوهناک بازگشت گفت: در نبودن من از من بد جانشینی کردید؛ آیا از فرمان پروردگارتان پیش افتادید؟! (این بگفت) و الواح را فرو افکند و سر برادرش را گرفت، به سوی خود میکشید. (برادرش) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند پس دشمنان را به سرزنش من برنیانگیز و مرا با گروه ستمبارگان مگمار!؛ سوره اعراف، آیه: ۱۵۰.</ref> و سرانجام به سامری گفت: به معبودت بنگر که پیوسته ملازمش بودی. او را قطعاً می سوزانیم و خاکسترش را به دریا فرو میپاشیم. معبود شما تنها آن خدایی است که جز او معبودی نیست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا}}﴾}}<ref> موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمیورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را میسوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو میپاشیم.خدای شما تنها آن خداوند است که هیچ خدایی جز او نیست که به دانایی بر همه چیز چیرگی دارد؛ سوره طه، آیه: ۹۷- ۹۸.</ref>.
| |
| *[[قرآن کریم]] چون از [[حضرت عیسی]]{{ع}}، چهارمین [[پیامبر]] [[اولواالعزم]] سخن میگوید، گفت و گوی او با خدا را در قیامت حکایت میکند که خداوند<ref>المیزان، ج ۶، ص ۲۴۱؛ کشف الحقایق، ج ۱، ص ۱۶۰؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۵۴۷.</ref> برای روشن شدن حقیقت برای دیگران<ref>المیزان، ج ۶، ص ۲۴۶.</ref>، به ویژه کسانی که آن حضرت و مادرش را می پرستیدند<ref>المیزان، ج ۶، ص ۲۴۶.</ref>، به ایشان میفرماید: آیا تو به مردم گفتی من و مادرم را بپرستید؟ [[حضرت عیسی]]{{ع}} خداوند را تنزیه میکند و بیان میدارد که او را نرسد چنین سخن باطلی بر زبان آورَد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ}}﴾}}<ref> و یاد کن که خداوند به عیسی پسر مریم فرمود: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بگزینید؟ گفت: پاکا که تویی، مرا نسزد که آنچه را حقّ من نیست بر زبان آورم، اگر آن را گفته باشم تو دانستهای، تو آنچه در درون من است میدانی و من آنچه در ذات توست نمیدانم، بیگمان این تویی که بسیار داننده نهانهایی؛ سوره مائده، آیه:۱۱۶.</ref>؛ آن گاه تأکید میکند که او همان را گفته است که خدا فرمانش داده است و آن جز پرستش پروردگار یکتا و یگانه همگان نیست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}﴾}}<ref> به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان بهسر میبردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی؛ سوره مائده، آیه:۱۱۷.</ref>؛ ولی با این همه، انحراف از توحید عبادی به نصارا و یهود راه یافت و نصارا راهبان و مسیح را و یهودیان أحبار را به عنوان "ارباب" برگزیدند، در حالی که همه آن ها مأمور بودند فقط خدای واحد را بپرستند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}﴾}}<ref> آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافتهاند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که میورزند؛ سوره توبه، آیه:۳۱.</ref>. البته یهود و نصارا هیچگاه به گونه رسمی أحبار و راهبان را نپرستیدند؛ ولی بیقید و شرط از آنان فرمان میبردند<ref>المیزان، ج ۹، ص ۲۵۵.</ref> و در برابر تحریفها و بدعتهایشان تسلیم بودند و [[قرآن کریم]] این گونه پیروی را گونهای "پرستش" میشمارد، چنان که در روایات سوگند یاد شده که آنان "یهود و نصارا" برای پیشوایان خود روزه نگرفتند و نماز نگزاردند؛ ولی آنها حرامی را بر پیروان خود حلال کردند و حلالی را حرام و آنان نیز پیروی کردند و بدون آنکه خود متوجه باشند آنها را پرستیدند<ref>نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۰۹؛ المنار، ج ۳، ص ۳۲۷؛ ج ۵، ص ۱۴۷ - ۱۴۸.</ref>.
| |
| *آخرین [[پیامبر]] [[اولواالعزم]]، [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]]{{صل}} نیز مأموریت یافت تا اعلام کند که من از پرستش غیر خدا نهی شدهام: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ}}﴾}}<ref> بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود؛ سوره انعام، آیه: ۵۶.</ref> و پای بفشارد که بتپرستی در هواهای نفسانی ریشه دارد<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۱۵.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ}}﴾}}<ref> بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود؛ سوره انعام، آیه:۵۶.</ref> در سوره کافرون نیز وظیفه مییابد به کافران بت پرست، با تأکید و پیوسته بگوید نه من بتان شما را میپرستم و نه شما خدای یگانه مرا؛ دین شما از آنِ شما و دین من، از آن من: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ وَلا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ وَلا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ وَلا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ}}﴾}}<ref> بگو: ای کافران!آنچه شما میپرستید، نمیپرستم.و شما پرستشگران پرستیده من نیستید.و من (نیز) پرستشگر پرستیده شما نیستم.و شما (هم) پرستشگران پرستیده من نیستید.دین شما از شما و دین من از من.؛ سوره کافرون، آیه: ۱-۶.</ref> او اهل کتاب را به دستور خدا فرا خوانده تا به اصلی گردن نهند که میان وی و آنان مشترک است: جز خدای یکتا را نپرستند و چیزی را با او شریک نسازند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ }}﴾}}<ref> بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۴.</ref> این آیه مانند دیگر آیات مربوط گواه است بر اینکه توحید در عبادت مانند توحید ربوبی، اصلی است مقبول همه پیامبران و مکتبهای الهی<ref>المنار، ج ۳، ص ۳۲۵.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *چنان که از آیه ۴۵ سوره زخرف برمیآید، خداوند عبودیت و پرستش غیر خود را هرگز در هیچ امّت و دینی روا نشمرده است، زیرا آیه فرمان میدهد تا [[پیامبر]]{{صل}} برای اطمینان خاطر کفار<ref>حجة التفاسیر، ج ۶، ص ۱۰۹.</ref> اخبار و احوال پیامبران پیشین را پیگیرد و بجوید که آیا در تعالیم آنها شاهدی هست بر اینکه خداوند پرستش غیر را روا دانسته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ }}﴾}}<ref> و از پیامبران ما که پیش از تو فرستادهایم بپرس، آیا به جای (خداوند) بخشنده خدایانی را قرار دادهایم که پرستیده شوند؟؛ سوره زخرف، آیه:۴۵.</ref>. استفهام در این آیه، انکاری است؛ با این مفاد که همه انبیای الهی پرستش غیر خدا را قاطعانه محکوم کرده اند، چنان که آیه ای دیگر به صراحت حکم کرده است که کسی جز او مورد پرستش قرار نگیرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا}}﴾}}<ref> و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!؛ سوره اسراء، آیه: ۲۳.</ref>
| |
| *بدین سان، [[پیامبر خاتم|خاتم پیامبران]]{{صل در مخالفت با بتپرستی سنت ماندگار [[انبیا]] را احیا کرده است و بتپرستان و مشرکان بودند که راهی خلاف این سنت برگزیده بودند<ref>نمونه، ج ۲۱، ص ۷۴.</ref>.
| |
|
| |
|
| ===جلوههای توحید عبادی=== | | == رهاوردهای توحید == |
| *از منظر [[قرآن کریم]]، توحید عبادی تا در اعمال و رفتار ظهور نیابد و خود را در مرحله عمل به صورتها و جلوههای مناسب نشان ندهد نمیتوان ادعای آن را از کسی پذیرفت، از این رو برخی گفتهاند: توحید این گونه نیست که مانند معادلات ریاضی صِرف، در حدّ فکر خلاصه شود که موطنش عقل است، بلکه فکری است که در مشاعر، کردار و رفتار انسان تجلی مییابد و تمام زندگی او را میپوشاند<ref>من وحی القرآن، ج ۲۰، ص ۱۲۲.</ref> توحید کلمه پاکیزهای است که به سوی خدا بالا میرود؛ ولی عامل بالا برنده آن عمل صالح است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ}}﴾}}<ref> هر که عزّت میخواهد (بداند که) عزّت همگی از آن خداوند است؛ سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد و آنان که نیرنگهای بد میبازند عذابی سخت خواهند داشت و نیرنگ آنان خود از میان خواهد رفت؛ سوره فاطر، آیه: ۱۰.</ref> مراد از "کلمات پاکیزه" در این آیه اعتقادات صحیح، از جمله توحید است که تا در عمل تجلّی نیابد به درجه قبولی نمیرسد<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۲۳.</ref> مهمترین جلوههای توحید عبادی، که آیات [[قرآن]] بر آنها تأکید کردهاند، عبارتاند از<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>:
| | توحید خاستگاه همۀ [[فضایل]] و رهاوردهای مثبت [[علمی]] و عملی است، توحید عدلی است [[عظیم]] که بر پایه آن [[عقاید]]، [[اخلاق]] و [[رفتار]] [[جامعه انسانی]] سامان مییابد. [[قرآن کریم]] [[حقیقت توحید]] را به درختی [[پاک]] [[تمثیل]] کرده است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد. به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۲۴ ـ۲۵.</ref>. |
| #'''اطاعت از دستورهای خدا:'''پیروی از دستورهای خدا در حقیقت عبادت پروردگار است، چنان که اطاعت از شیطان، عبادت اوست و پیروی از هوا و هوس، خودپرستی است<ref>انوار درخشان، ج ۱۵، ص ۲۲۳.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَكَّرُونَ}}﴾}}<ref> آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره جاثیه، آیه:۲۳.</ref> اطاعت از دستورهای معبود، شعار عبودیت است که باید در شئون زندگی ظاهر شود<ref>انوار درخشان، ج ۱۸، ص ۲۳۵.</ref>، زیرا مراد از عبودیت اعتقاد به اصول توحید و قیام به ادای وظایف الهی است<ref>انوار درخشان، ج ۱۵، ص ۴۸۱.</ref>. به گفتهای، اطاعت عین عبادت است و چون پرستش غیر خدا صحیح نیست، اطاعت غیر او نیز روا نیست مگر به فرمان خدا<ref>المیزان، ج ۵، ص ۱۸۲.</ref>. [[قرآن کریم]] در آیه ۵۹ سوره نساء به مؤمنان فرمان میدهد از خدا و رسول و صاحبان امر ولایت اطاعت کنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}﴾}}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref>. از آنجا که اطاعت از [[رسول خدا]]{{صل}} و اولی الامر به دستور خداست، خود گونهای اطاعت از خداست:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا}}﴾}}<ref> هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بیگمان از خداوند فرمان برده است و هر که رو گرداند (بگو بگرداند) ما تو را مراقب آنان نفرستادهایم؛ سوره نساء، آیه: ۸۰.</ref>. برخی مفسران توحید را به رهایی انسان از قید بندگی هرچه جز خداست معنا کرده و بر اساس آن اطاعت و خضوع مطلق را برای کسی جز خدا روا ندانسته و معتقدند که اطاعت از حاکمان و متصدیان امور در حقیقت اطاعت از شرع است، نه خصوص آن ها و از این رو اگر آنان بر اساس شریعت رفتار کنند، موحدان یاریشان میکنند و اگر از آن منحرف گردند، به یاری امّت آنان را به مسیر شریعت باز میگردانند<ref>المنار، ج ۵، ص ۱۴۹.</ref>. این سخن گرچه به جای خود درست است، هیچ گاه موجب نمی شود که موحّدان از کسانی پیروی کنند که اصل تصدّی و حاکمیت آنان پایه شرعی و عقلی ندارد. مفسران ذیل آیه ۱۲۱ سوره انعام که اطاعت از اولیای شیطان "مشرکان" را شرک دانسته: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}﴾}}<ref> و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذا؛ سوره انعام، آیه:۱۲۱.</ref> آوردهاند که اطاعت به معنای قبول فرمان و به گردن نهادن قید عبودیت است<ref>انوار درخشان، ج ۶، ص ۱۳۸.</ref> و هر کس در دین خود از غیر خدا پیروی کند، مشرک است<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص ۴۰۶؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۵۲؛ من هدی القرآن، ج ۳، ص ۱۷۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| #'''تنها برای خدا سجده کردن:''' کسانی که فقط خدا را معبود خویش میدانند، در برابر موجوداتی چون خورشید و ماه که با همه عظمت و حشمتشان در وجود و بقا به اراده خدا وابستهاند و از خود هیچ ندارند و مطیع و فرمانبر اویند سجده و اظهار ذلت و خضوع و کرنش نمیکنند. خشوع و خضوع ویژه خدایی است که شب و روز و خورشید و ماه را آفریده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}﴾}}<ref> و از نشانههای او شب و روز و خورشید و ماه است، به خورشید و ماه سجده نبرید و به خداوندی که آنها را آفریده است سجده برید اگر او را میپرستید؛ سوره فصلت، آیه: ۳۷.</ref> مشرکان گمان میکردند که با سجده برای اینها نزد خدا قرب و منزلت مییابند و خدا برای تنبه میفرماید: اگر غرض شما از این سجده نزدیکی به حق و عبادت اوست، این کار را نکنید، بلکه مرا سجده کنید که آفریننده و پروردگار آنهایم<ref>مخزن العرفان، ج ۱۱، ص ۳۳۴.</ref>. جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}﴾}} اشاره دارد که اگر میخواهید خدا را عبادت کنید، غیر را کنار نهید و کسی را در عبادت او شریک نسازید، زیرا عبادت خدا با عبادت غیر جمع نمیشود<ref>نمونه، ج ۲۰، ص ۲۹۱.</ref>. برخی با توجه به تأویل و معنای باطنی، "شمس" و "قمر" را [[پیامبر]]{{صل}} و جانشین یا جانشینان او {{عم}} یا عقل و نفس اعم از جزئی و کلی و نیز هر معلّم و متعلّمی دانسته و سپس ناروایی سجده بر همه آنها را از آیه مزبور استنباط کردهاند<ref>بیان السعاده، ج ۴، ص ۳۸.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| #'''شکرگزاری در برابر نعمتها:''' کسی که فقط خدا را عبادت میکند، نمیتواند نعمتهایی را که خداوند به او ارزانی داشته به طور دلخواه به کار گرفته، رضایت یا کراهت خدا را در به کارگیری آنها در نظر نداشته باشد، بلکه چنین کسی باید در برابر نعمتهای الهی شکر گزارده و از آنها در راهی بهره جوید که سزاوار است و رضای خدا در آن است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُواْ لِلَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ }}﴾}}<ref> هان ای مؤمنان! از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم بخورید و خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید؛ سوره بقره، آیه:۱۷۲.</ref> بنابر روایتی، کمترین چیزی که خداوند در برابر نعمتها از بندگان خویش میخواهد این است که نعمت را در معصیت به کار نگیرند و این نکتهای است که باید مورد توجه صاحبان جاه و ثروت باشد و امکاناتی را که در اختیارشان قرار گرفته در راه کبر، طغیان و لذتهای نامشروع صرف نکنند<ref>الکاشف، ج ۱، ص ۲۶۴.</ref> بنابر روایتی دیگر، شکر نعمت این است که از حرام اجتناب شود<ref>مواهب الرحمن، ج ۲، ص ۳۰۵.</ref>. برخی مفسران نیز تأکید کردهاند که بندگی خدا جز به حقیقت شکر یعنی صرف نعمتها در آنچه مورد رضای خداست، تمام نمیگردد<ref>تفسیر اثنی عشری، ج ۱، ص ۳۱۵؛ کنز الدقائق، ج ۲، ص ۲۱۸.</ref> و تنها شکر زبانی کافی نیست<ref>تفسیر خسروی، ج ۱، ص ۲۱۹.</ref>. برخی ذیل آیه ۱۱۴ سوره نحل که مانند آیه ۱۷۲ سوره بقره توحید عبادی را به شکرگزاری در برابر نعمت ها پیوند داده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّبًا وَاشْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}﴾}}<ref> پس، از آنچه خداوند روزی شما کرده است حلال و پاکیزه بخورید و نعمت خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید؛ سوره نحل، آیه: 114.</ref> عبادت را دارای انواع بسیاری دانسته اند؛ از جمله آنکه آدمی هنگام استفاده از نعمتها خدا را یاد کند و با شکر زبانی و این احساس که نعمتها از خداست و نیز با ممارست عملی، در محقق ساختن هدف بزرگی که در پس نعمت است، حق سپاسگزاری را به جای آورد. بدین سان، شکرگزاری با پرستش پیوند میخورد، چنان که کفران قولی و عملی در برابر نعمتها به کفرورزی ارتباط مییابد<ref>من وحی القرآن، ج ۱۳، ص ۳۱۳.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| #'''دعا و مناجات:''' دعا و راز و نیاز و مناجات با خدای متعالی و همواره نام و یاد او را در زبان و دل جاری و حاضر ساختن، از جلوههای مهم عبادت بلکه مغز عبادت است: {{عربی|اندازه=150%|" الدُّعَاءُ مُخُ الْعِبَادَة"}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۷.</ref> و ترک آن عین استکبار از عبادت و موجب دخول در جهنّم است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ }}﴾}}<ref> و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند؛ سوره غافر، آیه:۶۰.</ref>، بنابراین انسان خداپرست هیچ گاه از این تکلیف، که تجلیگاه توحید عبادی است، غفلت نمیورزد و با ترک دعا، یا دعا کردن به درگاه غیر خدا خود را به استکبار و شرک نمیآلاید، از این رو [[قرآن کریم]] در دستهای از آیات افزون بر تأکید بر اصل دعا به عنوان عبادت از دعا کردن به غیر پیشگاه حق و خواندن غیر خدا نهی کرده و آن را از مصادیق ظلم دانسته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref> و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی میرساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بیگمان از ستمگرانی؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۶.</ref> و کسانی را که به جای خدا موجوداتی را میخوانند که از دعایشان غافلاند و تا قیامت پاسخ آنان را نمیدهند، گمراهترین کسان شمرده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ}}﴾}}<ref> و گمراهتر از آن کس که به جای خداوند چیزی را (به پرستش) میخواند که تا رستخیز پاسخ او را نخواهد داد، کیست؟ و آنان از خواندن اینان بیخبرند؛ سوره احقاف، آیه:۵.</ref> و نیز تصریح میکند که در قیامت خوانده شدگان با این عبادت کنندگان دشمناند و عبادت آنان را انکار میکنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاء وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ}}﴾}}<ref> و چون (در رستخیز) مردم را گرد آورند؛ (آن خدایان دروغین) دشمنان آنان خواهند بود و پرستش آنان را (هم) انکار خواهند کرد؛ سوره احقاف، آیه:۶.</ref> در برخی آیات سرّ عدم استجابت دعا از جانب معبودهای دروغین، نشنیدن آن ها بیان شده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ }}﴾}}<ref> اگر بخواهد شما را میبرد و آفریدگان تازهای میآورد؛ سوره فاطر، آیه:۱۶.</ref> ـ اگر نشنیدن کنایه از اجابت نکردن نباشد ـ و در برخی دیگر تأکید شده که بر فرض شنیدن، کاری از آنها ساخته نیست، زیرا مالک چیزی نیستند<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۵۴۴، «توحید در قرآن».</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| #'''حمد و ستایش در برابر اوصاف کمال:''' کسانی که با هدایت الهی، همه موجودات را مخلوق خدا{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ }}﴾}}<ref> خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است؛ سوره زمر، آیه:۶۲.</ref> و همه نعمتها را از او میدانند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ }}﴾}}<ref> و هر نعمتی دارید از خداوند است سپس هنگامی که گزندی به شما میرسد به (درگاه) او لابه میکنید؛ سوره نحل، آیه:۵۳.</ref> و به ربوبیت مطلق خدا که شامل آسمانها، زمین و عالمیان است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref> و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان؛ سوره جاثیه، آیه:۳۶.</ref>اعتراف دارند، به طور فطری او را میستایند و ستایش را که بنابر برخی روایات برترین دعاست<ref>مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۳۶۳.</ref>، ویژه خداوند میدانند و کنار ستایش او، غیر را نمیستایند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref> و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان؛ سوره جاثیه، آیه: ۳۶.</ref> تقدیم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلِلَّهِ }}﴾}} در این آیه بر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْحَمْدُ }}﴾}} بر حصر دلالت دارد<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۱۸۱.</ref> و گویای این است که فقط خدا سزاوار ستایش است، چنان که الف و لام {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْحَمْدُ }}﴾}} در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ }}﴾}} از نوع جنس یا استغراق است و بر اینکه جنس حمد یا همه حمدها از آن خداست دلالت میکند<ref>المیزان، ج ۱، ص ۲۲.</ref>، بنابراین کسی جز او شایسته ستایش نیست<ref>انوار درخشان، ج ۱، ص ۱۵؛ کشف الحقایق، ج ۱، ص ۱.</ref>. ممکن است از ظاهر برخی دعاها برآید که حمد غیر خدا رواست، ولی حمد خدا بهتر است: {{عربی|اندازه=150%|" فَرَبِّي أَحْمَدُ شَيْءٍ عِنْدِي وَ أَحَقُ بِحَمْدِي "}}<ref>مصباح المتهجّد، ص ۵۸۲.</ref>؛ لیکن با توجه به ادله توحید حمد، باید از ظاهر افعل تفضیل صرف نظر کرد و آن را افعل تعیین دانست، زیرا حمد سایر نیکوکاران در حقیقت ظهور حمد الهی است و خیر آنها مظهر فیض خدا و آیت احسان الهی است<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۵۴۱؛ ر. ک: اطیب البیان، ج۱، ص ۹۸.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| #'''تنها از خدا کمک خواستن:''' در آیه ۵ سوره حمد بندگان مؤمن با هدایت خدا و بر زبان آوردنِ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِيَّاكَ نَعْبُدُ}}﴾}} عبادت و بندگی خالصانه خویش را در پیشگاه الهی ابراز میدارند و بیدرنگ میگویند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}﴾}} و بر اینکه فقط از خدا یاری میجویند، پای میفشارند و بدینسان، استعانت از غیر را نفی میکنند. این خود گویای آن است که عبادت و استعانت ملازم یکدیگر، بلکه به اعتباری عین هماند<ref>مواهب الرحمن، ج ۱، ص ۴۱.</ref>. بندگی و پرستش خالصانه و دور از شرک اقتضا دارد که مؤمنان در رفع نیازها و برآوردن حاجات زندگی و حیات طیبه انسانی فقط از معبود خویش یاری بخواهند که خالق همه چیز{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ }}﴾}}<ref> این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است؛ سوره انعام، آیه:۱۰۲.</ref> و ربّ عالمیان است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ }}﴾}} و با رحمت فراگیر خویش همه موجودات را بهرهمند میسازد و با رحمت ویژه، بندگان خود را به کمال مطلوب میرساند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}﴾}} شرک در استعانت، در حقیقت، مستلزم شرک در عبادت است <ref>مواهب الرحمن، ج ۱، ص ۴۱.</ref>؛ اما این سخن بدان معنا نیست که موحدان باید از تمسّک به اسباب ظاهری چشم پوشند، بلکه به این معناست که هیچ گاه از یاد نبرند که یاریگر راستین و آن که همه اسباب به تقدیر و خواست او سامان یافته و تأثیر آن ها به اذن اوست، خدای متعالی است<ref>رک نمونه، ج ۱، ص ۲۳.</ref> و بدانند که نصر و یاری همواره از جانب اوست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}﴾}}<ref> و خداوند آن را جز مژدهای (برایتان) قرار نداد و اینکه دلتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند نیست که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره انفال، آیه:۱۰.</ref> و به اذن خداست که گروهی کوچک بر گروهی بزرگ پیروز میشوند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ}}﴾}}<ref> و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری میآزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که میدانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است؛ سوره بقره، آیه: ۲۴۹.</ref> [[قرآن کریم]] درباره پیروزی مسلمانان بر مشرکان در غزوه بدر به [[پیامبر]] یادآوری میکند که تو آنان را نکشتی، بلکه خدا کشت و چون به سوی آنان سنگ انداختی، تو نبودی، بلکه خدا بود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاء حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه:۱۷.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} به [[فضل بن عباس]] فرمود: هرگاه خواستی از کسی یاری بجویی از خدا بجوی که اگر همه مخلوقات گرد هم آیند نمی توانند چیزی را که او برایت مقدر کرده از تو برگردانند، چنان که نخواهند توانست چیزی را که مقدّر نیست به تو برسد، به سویت گسیل دارند<ref>بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۸۷، ۱۳۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۶، ص ۸۸۱؛ مستدرک السفینه، ج ۶، ص ۱۵۵.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==رهاوردهای توحید==
| | توحید چون فهمیده شود در اعماق [[قلب]] ریشه میگیرد و شاخههای خویش را به صورت [[فضایل]] خُلقی و [[اعمال صالح]] میگستراند و [[زندگی فردی]]، [[خانوادگی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] را [[انتظام]] بخشیده، در نهایت به [[سعادت ابدی]] میانجامد<ref>ر.ک: [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید - رمضانی (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. |
| *توحید خاستگاه همه فضایل و رهآوردهای مثبت علمی و عملی و شرک، ریشه همه رذایل، فسادها و تباهیهاست و همان گونه که شرک، ظلمی بس بزرگ است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}﴾}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است؛ سوره لقمان، آیه:۱۳.</ref> و بنیان خوبی و فضیلت را ویران می کند، توحید عدلی است عظیم که بر پایه آن عقاید، اخلاق و رفتار جامعه انسانی سامان مییابند<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۵۵۹، «توحید در قرآن».</ref>. [[قرآن کریم]] در آیات ۲۴ - ۲۵ سوره ابراهیم از باب تشبیه معقول به محسوس<ref>انوار درخشان، ج ۱۳، ص ۲۸۸؛ مواهب علیه، ج ۲، ص ۳۲۳؛ من وحی القرآن، ج ۱۳، ص ۱۰۵.</ref>، حقیقت توحید را به درختی پاک مانند کرده است که ریشه آن به ژرفای زمین رفته و ساقه و شاخههایش سر به فلک کشیده و هر دم میوهای مناسب میدهد و آدمیان را بهرهمند میسازد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}﴾}}<ref> آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد.به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند؛ سوره ابراهیم، آیه: ۲۴- ۲۵.</ref> توحید نیز حقیقت خلل ناپذیری است که چون درک شود در اعماق قلب ریشه می دواند و شاخه های خویش را به صورت فضایل خُلقی و اعمال صالح می گستراند و زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی انسان را انتظام بخشیده، در نهایت به سعادت ابدی وی میانجامد، زیرا صورت علمی و اعتقادی و عملی هیچ دانش و فنی مانند اعتقاد به اصول توحید و [[ایمان]] نیست که حقیقتی ثابت و پرثمر داشته باشد و رایحهاش در جامعه اسلامی و جهان انتشار یابد<ref>انوار درخشان، ج ۱۳، ص ۲۸۸؛ ر.ک: المیزان، ج ۱۲، ص ۲۴۲۳.</ref>. اعتقاد به ارکان توحید والاترین کمال و فضیلت از کمالات و فضایل نفسانی و درخشانترین صفات اکتسابی است و انسان را با ساحت کبریایی آشنا میسازد و او را با پروردگار و عظمت و کبریایی او پیوند میدهد و در نتیجه صفات آدمی به صفات قدس ربوبی تشبّه مییابند<ref>انوار درخشان، ج ۱۲، ص ۳۰۰.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| *رهاوردهای توحید همواره و برای همگان یکسان نیستند و با توجّه به انواع و مراتب توحید و استعداد موحّدان، گوناگون میگردند و هرکس به قدر مرتبه و استعداد خویش از برکات آنها بهرهمند میشود. [[قرآن کریم]] به بسیاری از این رهاوردها اشاره کرده است که مهمترین آنها عبارت اند از<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>:
| |
| #'''رهایی از پریشانی و تشویش:''' بنابر آموزههای قرآنی، انسان موحّد مانند کسی است که تسلیم فرمان یک نفر است که مهربان بوده، وی را به تکالیف طاقتفرسا وانمی دارد و مشرک مانند شخصی است که ارباب گوناگونی دارد که همه مخالف یکدیگرند و هر یک از آنها او را به کارهای سخت میگمارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا رَّجُلا فِيهِ شُرَكَاء مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره زمر، آیه:۲۹.</ref> بیشک حال این دو نفر یکسان نیست، چون کسی که ارباب گوناگون بدخلق و ناسازگار دارد همواره درمانده و متحیر است و هرگز نمیتواند خواستههای آنها را برآورد، برخلاف کسی که گوش به فرمان یک نفر است و در پی جلب رضایت اوست و کارهای او را به بهترین وجه انجام داده، از عهده همه وظایف برمیآید. روی توجّه موحدان به پروردگار یگانه است و تنها در برابر اوامر و نواهی او خاضعاند و راه آنان روشن و خاطرشان آسوده است و تکلیف و وظیفه خویش را میدانند و از عهده اش برمیآیند؛ ولی مشرکان تحت تدبیر و فرمانروایی چند فرمانروایند که هر یک چیزی طلب میکند و مشرکان میان دستورهای ضد و نقیض متحیرند و نمیدانند به کدام یک روی آورند و فرمان چه کسی را اطاعت کنند، و حاجت خویش را از که بخواهند<ref>انوار درخشان، ج ۱۴، ص ۲۱۵ - ۲۱۶.</ref> و از این رو همواره در عذاب و رنجاند<ref>مقتنیات الدرر، ج ۹، ص ۲۱۰ - ۲۱۱، الجدید، ج ۶، ص ۱۶۱.</ref>. [[حضرت یوسف]]{{ع}} به دو رفیق زندانی خود در مقام اندرز گفت: ای دوستان همبند! آیا خدایان پراکنده بهترند: یا خداوند یکتای پیروز:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}﴾}}<ref> ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟؛ سوره یوسف، آیه:۳۹.</ref>. البته برخی مفسران بازگشت آیه ۲۹ سوره زمر را در مقام دقت به آیه ۲۲ سوره انبیاء: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }}﴾}}<ref> اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.</ref> دانسته و آن را برهانی بر نفی تعدد ارباب و آلهه شمردهاند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۲۵۸ - ۲۵۹.</ref>. برخی دیگر آیه مزبور را با آیات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ}}﴾}}<ref> داود) گفت: بیگمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میشهای خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا میدارند جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و آنان اندکند؛ و داود دانست که ما او را آزمودهایم و از پروردگار خویش آمرزش خواست و به سجده درافتاد و (به سوی ما) بازگشت؛ سوره ص، آیه:۲۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }}﴾}}<ref> اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ}}﴾}}<ref> خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر میبود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف میکنند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۹۱.</ref> که به ترتیب بر تعدّی و ستم شرکا به یکدیگر، فساد مترتب بر تعدّد خدایان و چیره شدن بعضی از آنان بر بعضی دیگر دلالت دارند، مرتبط دیده و با توجه به نمود اجتماعی توحید و شرک، آیات یاد شده را نموداری از اوضاع اجتماعی و سیاسی ممالکی دانستهاند که تحت نفوذ قدرتهای سلطهگری هستند که در برده ساختن دیگران از یکدیگر پیشی میگیرند. این گونه ممالک برای خلاصی از وضعیت یاد شده جز بازگشت به توحید و عبودیت خدا و نافرمانی در برابر قدرتهای شیطانی ندارند، زیرا جامعهای که تحت رهبری شخصیتی الهی است و به اذن خدا، بدون دخالت شهوات و فشارها و مصلحت اندیشیها اداره میشود، در مسیری مشخص، با حریت تمام پیش رفته، با مشکل تعدّد فرمانروایان و اختلافات ویرانگر روبه رو نمیشود و همواره از هواهای شیطانی و طمع ورزی حکام در امان است<ref>ر.ک: من هدی القرآن، ج ۱۱، ص ۴۷۷.</ref>؛ به بیان دیگر [[صراط مستقیم]] توحید در وجود انسانهای کامل "پیامبران و اولیای معصوم{{عم}}" تجسّم مییابد و جوامع انسانی نیز با پذیرش ولایت آنان، از تحیر، گمراهی، ظلم، تجاوز و شقاوت میرهند و به سعادت ابدی میرسند، از این رو مؤمنان موظّفاند در هر یک از نمازهای پنج گانه دوبار از خداوند بخواهند آنان را به راه مستقیم توحید، عدل و ولایت<ref>التبیان، ج ۱، ص ۴۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۶۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۷۲.</ref> که از راه غضب شده گان و گمراهان جداست هدایت کرده، به مقصد نهایی واصل کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ}}﴾}}<ref> راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه: ۶-۷.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| #'''توکل و اعتماد به خدا:''' هنگامی که اسباب ظاهری به موحدان پشت میکند و همه درها را بر روی خویش روی بسته میبینند، امید خود را از دست نمیدهند و به خدای یگانه اعتماد میکنند که بر همه موجودات و سراسر هستی "عرش" سلطه دارد، از این رو خداوند به [[پیامبر]] خویش میفرماید: اگر آنان "منافقان"<ref>منهج الصادقین، ج ۴، ص ۳۳۸.</ref> روی گرداندند، نگران مباش و بگو: خداوند مرا کفایت میکند، هیچ معبودی جز او نیست. بر او توکل میکنم که صاحب عرش بزرگ است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ }}﴾}}<ref> پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ سوره توبه، آیه: ۱۲۹.</ref>. توکل از لوازم و آثار توحید افعالی است<ref>اطیب البیان، ج ۶، ص ۳۴۰.</ref>، زیرا وقتی انسان یقین کند که تدبیر امور و حوادث جهان به اراده پروردگار است و هیچ موجودی در شئون و آثار خود مستقل نیست، زمام امور خویش را به دست خدا میسپرد و در عین جدّیت و تلاش، بر نیروی غیبی اعتماد میکند و صلاح خود را از پروردگار میخواهد<ref>انوار درخشان، ج ۷، ص ۲۲۸.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| #'''صبر، رضا و تسلیم:''' بر اساس توحید افعالی هیچ مصیبتی رخ نمیدهد مگر به اذن خدا. [[قرآن کریم]] در آیه ۱۱ سوره تغابن به این حقیقت تصریح و سپس تأکید میکند که هرکس به خدا [[ایمان]] دارد، خداوند قلب او را هدایت میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره تغابن، آیه:۱۱.</ref>. این مژدهای است به اهل [[ایمان]] که هرکس به اصول توحید به ویژه توحید افعالی معتقد باشد پروردگار قلب او را هدایت میکند و هنگام ورود مصیبتها و بروز ناملایمات، به او صبر میدهد<ref>انوار درخشان، ج ۱۶، ص ۴۰۷.</ref>. وقتی انسان ایمان میآورد که مصائب به اذن خدایند و درمی یابد که صلاح او در چیزی است که برایش پیش میآید، در پیشآمدهای ناگوار بیتابی نمیکند و به قضای الهی رضا میدهد و خدا نیز او را به مقام رضا و تسلیم راه مینماید<ref>تفسیر جامع، ج ۷، ص ۱۷۱؛ حجة التفاسیر، ج ۷، ص ۳۲.</ref>. در وجه نزول آیه یاد شده آورده اند که برخی کافران مکه اسلام نمیآوردند، چون میدانستند که اگر مسلمان شوند ناچارند مانند دیگر مسلمانان به حبشه هجرت کنند و در این صورت، اگر زن و فرزند خود را در مکه رها کنند، بیسرپرست میمانند و اگر آنها را با خود ببرند، به سختیهای غربت دچار میشوند. در این فضا خداوند آیه یاد شده را نازل کرد<ref>حجة التفاسیر، ج ۷، ص ۳۲.</ref>. برخی گفتهاند: مراد از هدایتِ قلب در آیه آن است که هنگام حوادث ناگوار دل انسان موحّد در پرتو توحید به این حقیقت میرسد که هر حرکت و سکونی و هر فاعل وقابلی در سایه اذن و مشیت الهی است و بیعلم و مشیت خدا، فاعل یا قابلی نیست و علم ومشیت الهی خطا نمیکند و قضایش رد نمیشود و توجه به این حقیقت قلب را آرامش میبخشد. مؤمن در این حال یقین دارد که اسباب ظاهری در پدید آوردن حوادث، مستقل نیستند و زمام اختیار آن ها به دست خدایی حکیم است که بیمصلحت حادثهای را پدید نمیآورد<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۳۰۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
| #'''دفع و رفع بدیها:''' توحید حسنهای است که همه بدیها و پلیدیها را دفع میکند و اگر بدی و پلیدی فرصت بروز یابد، با وجود توحید از میان میرود، زیرا اساس کژیهای اخلاقی و رفتاری انسان ظلمت شرک است که با نور توحید از صحنه زندگی محو میگردد. [[قرآن کریم]] گروهی از اهل کتاب را که به اسلام گرویدند، میستاید و میفرماید: اینان بدی را با نیکی دفع میکنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَكِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ}}﴾}}<ref> ولی ما نسلهایی پدید آوردیم که زمانی دراز بر آنان گذشت و تو در میان مردم مدین ساکن نبودی تا آیات ما را بر آنان بخوانی ولی ما فرستنده (ی تو به پیامبری) بودیم؛ سوره قصص، آیه: ۴۵.</ref> شماری از مفسران "حسنه" را در این آیه به توحید و "سیئه" را به شرک تفسیر کرده<ref>منهج الصادقین، ج ۷، ص ۱۱۲؛ الجدید، ج ۵ ، ص ۲۹۳؛ تفسیر اثنی عشری، ج ۱۰، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref> و برخی افزودهاند همانگونه که اسلام پلیدیهای گذشته را جبران میکند، توحید شرک را محو میکند<ref>الجدید، ج ۵، ص ۲۹۳.</ref>. و با محو شرک اساس بدیها برچیده میشود. گروهی دیگر از مفسران "حسنه" و "سیئه" را به مطلق نیکی و بدی معنا کرده و در بیان آیه یادشده گفتهاند: اینان با نیکیها، بدیها را دفع میکنند؛ یعنی با گفتار نیکو، سخنان زشت را و با معروف، منکر را و با حلم جهل جاهلان را و با محبت، کینه توزی را و با پیوند، قطع رابطه را دفع میکنند<ref>اطیب البیان، ج ۱۰، ص ۲۵۳؛ تفسیر خسروی، ج ۶، ص ۳۷۲؛ نمونه، ج ۱۶، ص ۱۰۶.</ref>. همچنین برخی درباره آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ }}﴾}}<ref> بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم؛ سوره مؤمنون، آیه: ۹۶.</ref> گفتهاند که مراد از عبارت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ }}﴾}} کلمه توحید و مقصود از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|السَّيِّئَةَ }}﴾}} شرک است و [[پیامبر]]{{صل}} مأمور شد تا به وسیله توحید، شرک مشرکان را دفع کند<ref>تفسیر اثنی عشری، ج ۹، ص ۱۷۳.</ref>، گرچه تصریح شده است که لفظ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|السَّيِّئَةَ }}﴾}} شامل همه بدیهاست و دفع آن به اختلاف موارد مختلف است؛ برای مثال، دفع شرک و بت پرستی به ادلّه توحید و دفع سخن جاهلان به پند و اندرز و دفع منکرات به اشاعه معروف و دفع ناملایمات به حلم و بردباری و دفع اخلاق رذیله به مکارم حمیده و دفع ناهنجاریها و ستمها به عفو و چشم پوشی است<ref>تفسیر اثنی عشری، ج ۹، ص ۱۷۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==گواهان توحید==
| | مهمترین آثار [[توحید در قرآن]] عبارتاند از: |
| *براساس برخی از آیات [[قرآن]]، توحید حقیقتی است که افزون بر وضوح و برهانی بودن آن، مورد گواهی کسانی واقع شده است که شهادت آنان پذیرفته میشود<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>:
| | # [[تقوی]] و [[اطاعت الهی]]: [[نظام توحیدی]] ما را مکلّف میکند نه فقط در [[عبادات]] خویش تنها [[خداوند]] را [[پرستش]] کنیم، بلکه در [[اطاعت]] هم تنها از او [[اطاعت]] کنیم و از هر اطاعتی جز [[اطاعت]] او بپرهیزیم. [[نظام توحیدی]] از ما [[تقوا]] میطلبد؛ تقوایی که محصول [[شناخت]] [[ذات خداوند]] است<ref>ر.ک: [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۲۲۰.</ref>. |
| #'''خداوند:''' اعتبار شهادت هرکس به میزان علم، حفظ، عدالت و صداقتِ اوست. هرقدر شاهد از این فضایل بهره بیشتری داشته باشد. شهادت او اطمینان آورتر است، بنابراین اگر کسی که بر توحید گواهی میدهد، خودِ خداوند باشد که مبدأ همه موجودات و کمالات است و این فضایل را به طور مطلق و نامحدود داراست، شهادت او برترین شهادت و اطمینان آورترین گواهی است، چنان که در آیه ۱۸ سوره آل عمران خداوند در حالی که بر عدل و داد خویش تأکید میکند، گواهی میدهد که جز او خدایی نیست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}﴾}}<ref> خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۸.</ref>. در این آیه، عدل الهی به عنوان حقیقتی روشن و بینیاز از اثبات مطرح شده که خود شاهد بر خویش است و نیز بر راستی و درستی شهادت خداوند به توحید گواهی میدهد. مراد از گواهی خدا در آیه مزبور گواهی قولی<ref>المیزان، ج ۳، ص ۱۱۵.</ref> است نه فعلی، چنان که برخی پنداشتهاند<ref>نمونه، ج ۲، ص ۴۶۷.</ref>، گرچه آن نیز با توجه به اینکه مجموعه عالم فعل خداست و با نظام هماهنگ خود شاهد یکتایی اوست، در جای خود سخن صحیح و قابل توجّهی است؛ ولی در آیه سخن از گواهی قولی خدا بر توحید است که برخی در آن تردید کرده و گفتهاند: حمل این شهادت بر شهادت قولی مستلزم آن است که مسئله توحید را که عقلی و برهانی است، به نقل مستند سازیم. علاوه آنکه این امر بر صحیح بودن [[وحی]] و وحیانی بودن [[قرآن]] متوقّف است، در حالی که وحیانی بودن [[قرآن]] بر توحید مبتنی است و این مستلزم دور و باطل است، بر این اساس برخی دیگر تأکید کردهاند که مراد از شهادت در آیه یادشده، امری استعاری و مجازی است؛ بدین معنا که دلالت نظام یکپارچه آفرینش بر وحدت صانع به منزله آن است که خداوند خود سخن بگوید و از وحدانیت خویش خبر دهد. در پاسخ اینان باید گفت اوّلاً صرف نقلی بودن امری دلیل بر قطعی و برهانی نبودن آن نیست، زیرا گاه دلیل نقلی، همانند عقل یا بیشتر از آن مفید علم و یقین است، چنان که خبر متواتر همین گونه است که مردم آن را از دلیل عقلی معتبرتر میدانند، هرچند دلیل عقلی از مقدمات قطعی تشکیل شده و مفید یقین باشد، بنابراین اگر فرض شود شاهد، کسی چون خداوند است که به گواهی برهان، دروغ از او محال است، شهادتش همان یقینی را نتیجه میدهد که برهان عقلی. ثانیا روی سخن در آیه با مشرکانی است که خدا را به عنوان خالق عالم پذیرفته بودند و اصنام و ارباب اصنام را به عنوان شفیع و واسطه بین او و خلق میپرستیدند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ }}﴾}}<ref> آگاه باش که دین ناب، از آن خداوند است و خداوند میان آنان که به جای او سرورانی گرفتهاند (و میگویند) ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمیپرستیم، در آنچه اختلاف میورزند داوری خواهد کرد؛ خداوند کسی را که دروغگوی بسیار ناسپاس است راهنمایی نمیکند؛ سوره زمر، آیه: ۳.</ref> حال اگر خداوند که عادل است و به آنچه در آسمانها و زمین است آگاه بوده، چیزی بر او مخفی نیست، گواهی دهد که او برای خویش شریک و واسطهای قرار نداده که به جای وی یا در کنار او پرستیده شود، این گواهی ادعای آنان را مبنی بر وجود شریک یا واسطه بین خدا و خلق باطل میسازد. استدلالی که با توجه به آیه یاد شده در ذهن سامان مییابد، بدین قرار است: اگر در عالم، اربابی وجود میداشت که در آفرینش و تدبیر شریک خدا باشند، قطعا خداوند از آنها خبر داشت و بر حقانیتشان گواهی میداد؛ ولی او شهادت میدهد که شریکی ندارد و خدایی جز او نیست<ref>المیزان، ج ۳، ص ۱۱۵.</ref>. برخی ذیل آیه یاد شده شهادت خدا به توحید را به سه قسم قولی، فعلی و ذاتی تقسیم کردهاند. در این نظریه، آنچه در [[قرآن]] و دیگر کتب آسمانی به زبان پیامبران درباره توحید و یگانگی ذات الهی آمده است، "شهادت قولی" است و وجود مخلوقات که با آن نظم و ویژگیها بر وحدانیت خدا دلالت میکند "شهادت فعلی" است. این نظر گاه درباره شهادت ذاتی بر توحید میگوید: واجب چنین نیست که مانند دیگر موجودات ماهیت و وجودی زاید بر خود داشته باشد، بلکه او وجود بَحْت و صِرف الوجود است و در صرف وجود به هیچ وجه دوگانگی راه نمییابد، زیرا آنچه در مقابل وجود است، یا عدم است یا ماهیت که هیچ یک مابه ازای خارجی ندارند، پس واجب با ذات خود بر وحدت خویش دلالت میکند<ref>اطیب البیان، ج ۳، ص ۱۳۹.</ref>. برخی شهادت خدا بر وحدانیت خود را، "حکم به توحید" معنا کرده<ref>التبیان، ج ۲، ص ۴۱۶؛ منهج الصادقین، ج ۲، ص ۱۹۰.</ref> و برخی دیگر حقیقت آن را "علم به توحید" دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۲۵۷؛ مقتنیات الدرر، ج ۲، ص ۱۷۳.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | # [[رهایی]] از [[پریشانی]] و تشویش: [[انسان]] [[موحّد]] مانند کسی است که [[تسلیم]] [[فرمان]] یک نفر است که [[مهربان]] بوده، وی را به [[تکالیف]] طاقتفرسا وانمی دارد و [[مشرک]] مانند شخصی است که ارباب گوناگونی دارد که همه مخالف یکدیگرند و هر یک از آنها او را به کارهای سخت میگمارد: {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند» سوره زمر، آیه ۲۹.</ref>. |
| #'''فرشتگان:''' فرشتگان موجودات با شعور و درّاکی هستند که به سبب قرب به مقام ربوبی و انکشاف حقایق بر ایشان<ref>اطیب البیان، ج ۳، ص ۱۳۹.</ref>، معبود بودن و عدالت خدا را درک میکنند<ref>احسن الحدیث، ج ۲، ص ۳۵.</ref> و یکسره به حمد و تسبیح او مشغولاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ }}﴾}}<ref> نزدیک است که آسمانها بر فراز سرشان بشکافند و فرشتگان با سپاس پروردگارشان را به پاکی میستایند و برای هر کس که در زمین است آمرزش میخواهند؛ آگاه باشید که بیگمان خداوند است که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره شوری، آیه:۵.</ref> آنها با مشاهده عجایب و قدرت خدا<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۲۵۷؛ منهج الصادقین، ج ۲، ص ۱۹۰.</ref> به وحدانیت و یگانگیاش گواهی میدهند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}﴾}}<ref> خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۸.</ref> و این گواهی معتبر است، زیرا فرشتگان بندگان محترم خدایند و هرچه میکنند، به امر اوست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ}}﴾}}<ref> اگر میخواستیم سرگرمییی برگزینیم- چنانچه کننده (ی این کار) میبودیم- آن را از نزد خود میگزیدیم.بلکه، راستی را بر ناراستی میافکنیم که آن را درهم میشکند؛ و خود ناگهان از میان میرود و وای بر شما! از آنچه (در چگونگی خداوند) وصف میکنید؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۷- ۱۸.</ref> به گفتهای شهادت فرشتگان بر توحید امری است پنهان که خداوند از آن پرده برداشته و اگر اِخبار او نبود انسانها به آن راهی نداشتند<ref>احسن الحدیث، ج ۲، ص ۳۵.</ref>. گواهی فرشتگان بر توحید افزون بر اینکه قولی است، عملی نیز هست، زیرا آنها او را میپرستند و در برابر معبود دیگری سر تعظیم فرود نمیآورند<ref>نمونه، ج ۲، ص ۴۶۷.</ref>. برخی این شهادت را اقرار معنا کرده و آن را نسبت به قومی، ذاتی و نسبت به قومی دیگر فعلی و نسبت به قوم سوم قولی دانستهاند<ref>الجوهر الثمین، ج ۱، ص ۳۰۳.</ref> برخی دیگر معتقدند از آن رو که فرشتگان در عوالم آسمانها و زمین حضور دارند، آگاهی آنها بر مصنوعات الهی و بدایع صنع او از همه موجودات بیشتر است و بدیهی است که شهادت آنها در مقایسه با شهادت دیگران به واقع نزدیکتر است و از این رو خداوند پس از گواهی خود بر توحید، از خصوص شهادت آنها با صراحت یاد کرده است<ref>المنیر، ج ۳، ص ۱۷۸.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | # [[توکل]] و [[اعتماد به خدا]]: از لوازم و آثار [[توحید افعالی]]، [[توکل]] است زیرا وقتی [[انسان]] [[یقین]] کند [[تدبیر امور]] و حوادث [[جهان]] به ارادۀ [[پروردگار]] است و هیچ موجودی در [[شئون]] و آثار خود مستقل نیست، زمام امور خویش را به دست [[خدا]] میسپرد و در عین جدّیت و تلاش، بر [[خدا]] [[توکل]] و [[اعتماد]] میکند. از این رو [[خداوند]] به [[پیامبر]] {{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>«پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است» سوره توبه، آیه ۱۲۹.</ref>. |
| #'''صاحبان علم:''' صاحبان علم با حجّتهای روشن و برهانهای قطعی<ref>منهج الصادقین، ج ۲، ص ۱۹۰.</ref> و آشنایی با شگفتیهای جهان آفرینش<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۲۵۸.</ref> به توحید پیبرده، بر یگانگی و وحدانیت پروردگار عالم گواهی میدهند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}﴾}}<ref> خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۸.</ref> تقارن شهادت صاحبان علم با شهادت خدا و گواهی فرشتگان در این آیه، بر عظمت و شرافت آنان دلالت دارد و از درجه بالای آنها در کمال حکایت میکند<ref>تفسیر اثنی عشری، ج ۲، ص ۱۴۰.</ref>. مصداق کامل "صاحبان علم"، پیامبران و اوصیای آنان و اولیای معصوم{{عم}} است<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص ۷۸؛ الاصفی، ج ۱، ص ۱۴۷؛ تفسیر آسان، ج ۲، ص ۲۲۴.</ref> که خداوند معرفت خویش را به گونه کامل بدانان ارزانی داشته است. برخی گفته اند: تنها این بزرگواران هستند که شایسته عنوان "[[اولواالعلمِ]]" در آیه یاد شدهاند، زیرا آناناند که بنیاد دانش و خداپرستی را در جهان پی ریختهاند؛ ولی علم و معرفت دیگر عالمان درباره توحید و [[قرآن]]، اکتسابی و مقرون به اموری خطاپذیر یا آغشته به جهل است<ref>انوار درخشان، ج ۳، ص ۳۰.</ref>؛ امّا این سخن را نمیتوان پذیرفت، زیرا کلمه "[[اولواالعلمِ]]" قید و شرطی ندارد و ثانیاً غیر از [[انبیا]] و اوصیای الهی، عالمان بسیاری با ادلّه و برهانهای شایان اعتماد "برهان صدّیقین، برهان نظم، برهان تمانع و برهان محبت مدخلهای مربوط" به توحید علم یافتهاند<ref>تفسیر آسان، ج ۲، ص ۲۲۴.</ref> و بر اساس آن ها بر حقانیت توحید گواهی میدهند، با این حال، میتوان پذیرفت که مراد از علم در عبارت "[[اولواالعلمِ]]" ، علم توحید و علوم دینی است نه هر گونه علمی، زیرا آیه درصدد بیان یکتایی خداست<ref>تفسیر آسان، ج ۲، ص ۲۲۵.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>
| | # [[صبر]]، [[رضا]] و [[تسلیم]]: بر اساس [[توحید افعالی]] هیچ مصیبتی رخ نمیدهد مگر به [[اذن]] [[خدا]]: {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند» سوره تغابن، آیه ۱۱.</ref> و [[پروردگار]] [[قلب]] [[مؤمن]] را [[هدایت]] و هنگام ورود [[مصیبتها]] و بروز [[ناملایمات]]، به او [[صبر]] میدهد تا [[بیتابی]] نکند و به [[قضای الهی]] [[رضا]] دهد چون [[ایمان]] دارد که [[خدای حکیم]]، بیمصلحت حادثهای را پدید نمیآورد. |
| *گفتنی است که در این آیه جمله {{عربی|اندازه=150%|" لا إِلهَ إِلَّا هُوَ "}} تکرار شده است. این تکرار چنان که در برخی روایات آمده<ref>روض الجنان، ج ۴، ص ۲۳۴ - ۲۳۵.</ref>، برای آن است که در آغاز آیه شهادت خداوند و فرشتگان و صاحبان علم به توحید گزارش شده و در پایان آیه تعلیم داده شده است که هرکس این گواهی را درمی یابد، لازم است با آن گواهان همصدا گردد و بر وحدت و یگانگی معبود گواهی دهد<ref>تفسیر عاملی، ج ۲، ص ۳۷.</ref>. برخی سرّ تکرار را تأکید و بیان اهتمام قرآن به توحید دانستهاند<ref>کنز الدقائق، ج ۳، ص ۵۵؛ الجوهر الثمین، ج ۱، ص ۳۰۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| | # دفع و رفع بدیها: توحید حسنهای است که همه بدیها و پلیدیها را دفع میکند، زیرا اساس کژیهای [[اخلاقی]] و [[رفتاری]] [[انسان]] [[ظلمت]] [[شرک]] است که با [[نور]] توحید از صحنه [[زندگی]] محو میگردد<ref>ر.ک: [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید - رمضانی (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹]]، ص۷۲ - ۱۱۵.</ref>. |
| *نقل است که دو عالم مسیحی از [[پیامبر]]{{صل}} پرسیدند: مهمترین شهادت در کتاب خدا کدام شهادت و چگونه شهادتی است؟ در این حال آیه یاد شده نازل شد <ref>روض الجنان، ج ۴، ص ۲۲۴ - ۲۲۵.</ref> و از آن پس همواره در کانون توجه [[پیامبر خدا]]{{صل}} بود و آن حضرت بارها در مواقع مختلف آیه را بر زبان میآورد<ref>انوار العرفان، ج ۵، ص ۱۹۵.</ref>؛ از جمله آنکه زبیر بن عوام گوید: شب عرفه در خدمت رسول اللّه صلی الله علیه و آله بودم و شنیدم آن حضرت این آیه را به صورت مکرّر تلاوت میکرد<ref>نمونه، ج ۲، ص ۴۶۹؛ انوار العرفان، ج ۵، ص ۱۹۵.</ref> برخی صاحب نظران که فقط انبیا و اوصیا{{عم}} را مصداق "[[اولواالعلمِ]]" میدانند و معتقدند که اهل توحید به لسان قال و جمیع موجودات به لسان حال بر حقانیت توحید شهادت میدهند، در بیان ادله نظریه خویش گفتهاند: اولاً شهادت خدا و فرشتگان و [[انبیا]] و اوصیا به واسطه [[عصمت]] آنان، در معرض شبهه و اشکال نیست، برخلاف شهادت غیر معصوم که در معرض شک و تردید است. ثانیا شهادت غیر آنان از آنان اخذ شده و فرع بر آن است و ثالثا گویی قرآن فرموده است: توحید مسئلهای است که چنین شاهدان معصومی دارد و ازاین رو احدی نباید آن را ردّ کند، همان گونه که در برابر کسی که منکر مطلبی است، دلیل میآورند که این مطلب را فلان عالم یا متدین گواهی داده است و از این رو نباید کسی آن را انکار کند<ref>اطیب البیان، ج ۳، ص ۱۴۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==مراتب توحید == | | == جستارهای وابسته == |
| *توحید به معنای یکتا و یگانه دانستن یا اعتقاد به یکتایی و یگانگی خداست که توحید به این معنا دارای مراتبی است و توحید کامل؛ یعنی یکتا دانستن خداوند و تمام مراتب آن، بنابراین<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>: | | {{مدخل وابسته}} |
| توحید سه قسم است<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>: | | * [[ذات الهی]] |
| #ذاتی؛
| | * [[صفات الهی]] |
| #صفاتی؛
| | * [[توحید الوهی]] |
| #افعالی.
| | * [[توحید حقیقی]] |
| *و توحید افعالی نیز به سه قسم کلی تقسیم میگردد<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>: | | * [[توحید در توکل]] |
| #[[توحید در خالقیت]]؛
| | * [[توحید در طلب]] |
| #[[توحید در ربوبیت]]؛
| | * [[توحید در مالکیت]] |
| #[[توحید در مالکیت]].
| | * [[توحید در محبت]] |
| *'''[[توحید در ربوبیت]]''' نیز دارای فروع و شؤون مختلف است که عبارتند از<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>: | | * [[توحید صرف]] |
| *[[توحید در حاکمیت]] ([[توحید در ولایت|ولایت]])، [[توحید در تشریع]]، [[توحید در اطاعت]]، [[توحید در عبادت]]، [[توحید در استعانت]]، [[توحید در محبت]]، [[توحید در مغفرت]] و [[توحید در شفاعت|شفاعت]] و [[توحید در خوف و رجاء]]<ref>ر . ک سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۲، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، چاپ سوم، قم، ۱۴۱۱، ص۱۰۵.</ref><ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref> | | * [[توحید فطری]] |
| *نکتهای که باید در مورد این تقسیم، به خصوص در مورد فروع و اقسام [[ربوبیت]] مورد توجه قرار گیرد، این است که تفاوت اقسام و فروع مذکور با یکدیگر و با مقسم خود، از باب تفاوت در حیثیات است؛ یعنی این تفاوتها از حیث مفهوم است نه مصداق، چون مصداق تمام این توحیدها یکی است که همان خداوند خالق و رب است؛ یعنی خداوند خالق و رب، [[ربوبیت]] خود را از حیثیات متفاوت اعمال میکند چون بعد از خلق عالم، تدبیر و اداره آن مطرح است و [[ربوبیت خدا]] هم همین تدبیر کامل است اما برای اعمال تدبیر عالم، ساز و کارهای ویژه و متفاوتی نیاز است که فروع و شؤون مختلف [[ربوبیت]] در همین راستا معنا پیدا میکند<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref> | | * [[توحید کامل]] |
| *[[صدر المتالهین]] در رد این ادعا، که "مفهومات مختلفه از مصداق و ذات و احد انتزاع نمیشود" آورده است: "{{عربی|اندازه=۱۵۰%|" ان مجرد تعدد المفهومات لا یوجب ان یکون حقیقة کل منها و نحو وجوده غیر حقیقة الآخر و وجوده الا بدلیل آخر غیر تعدد المفهوم، و اختلافه یوجب ان یکون ذات کل واحد منها غیر ذات الآخر"}}"<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، دار احیاء التراث العربی، بیروت: چاپ چهارم، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۱۷۵ .</ref>. | | * [[توحید وهابیت]] |
| *بنابراین، [[ربوبیت خداوند]] به اعتبار حالات مختلف تدبیر شوندگان، به اقسام گوناگون تقسیم میگردد که همه آنها، از لوازم [[ربوبیت]] است<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref> | | * [[توحید عملی]] |
| | * [[توحید نظری]] |
| | * [[توحید افعالی]] |
| | * [[توحید ذاتی]] |
| | * [[توحید صفاتی]] |
| | * [[توحید عبادی]] |
| | * [[ادله توحید]] |
| | * [[استشفاع به خالق]] |
| | * [[استشفاع به مخلوق]] |
| | * [[استغاثه به خدا]] |
| | * [[استغاثه به غیر خدا]] |
| | * [[اعتقاد به توحید]] |
| | * [[آلهه جماد]] |
| | * [[آلهه حی]] |
| | * [[ایمان به خدا]] |
| | * [[امر الهی]] |
| | * [[تثلیث]] |
| | * [[تنزه الهی از اتحاد با غیر]] |
| | * [[توسل به مخلوق]] |
| | * [[توسل به مقام انسان صالح]] |
| | * [[توسل عمر به مقام عموی پیامبر]] |
| | * [[حقیت اجماع انبیا بر توحید]] |
| | * [[حقیقت شرک]] |
| | * [[درجات توحید]] |
| | * [[دستور عثمان به توسل به پیامبر]] |
| | * [[دعای خدا]] |
| | * [[دعای غیر خدا]] |
| | * [[شرک]] |
| | * [[عقاید فرعی]] |
| | * [[فنای در توحید]] |
| | * [[کمال توحید]] |
| | * اهمیت توحید |
| | * [[انواع توحید]] |
| | *آثار کلمه توحید |
| | * [[توحید ذاتی]] |
| | * [[توحید عملی]]: |
| | * [[توحید در عبادت]] |
| | * [[توحید افعالی]]: |
| | # [[توحید در حاکمیت]] |
| | # توحید در [[برکت]] |
| | # [[توحید در ربوبیت]] |
| | # [[توحید در خالقیت]] |
| | * [[وظیفه]] ما نسبت به توحید |
| | *گروه [[موحدان]] |
| | {{پایان مدخل وابسته}} |
|
| |
|
| ==منابع== | | == منابع == |
| * [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹''']]؛
| | {{منابع}} |
| * [[پرونده:11424.jpg|22px]] [[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]
| | # [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[توحید - رمضانی (مقاله)|توحید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹''']] |
| | # [[پرونده:11424.jpg|22px]] [[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|'''توحید و حکومت دینی''']]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]] |
| | # [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] |
| | # [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمالالدین دینپرور|دینپرور، سیدجمالالدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']] |
| | # [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']] |
| | # [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۱''']] |
| | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| ==پانویس== | | == پانویس == |
| {{یادآوری پانویس}} | | {{پانویس}} |
| {{پانویس2}}
| |
|
| |
|
| [[رده:مدخلهای درجه دو دانشنامه]]
| | {{اصول دین}} |
| [[رده:توحید]] | | {{فضایل اخلاقی}} |
| [[رده:بررسی انطباق شئون امامت]] | | {{شیعه-افقی}} |
| | |
| | [[رده:اصول دین اسلام]] |
| | [[رده:مقالههای اولویت یک]] |