ولادت امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:
*در حالی که من از این تردید شرمنده بودم به طرف اطاق برگشتم. دیدم نرجس‌خاتون نمازش را تمام کرده و با حالتی غیرعادی و شتابزده بیرون می‌آید. به او گفتم پدر و مادرم به فدایت! آیا چیزی احساس می‌کنی‌؟ گفت: بله. عمه جان! چیزی را شدیدا در خود یافتم. گفتم به خواست خدا جای نگرانی نیست، سپس او را به درون اطاق بردم. هنگام طلوع فجر صادق، درد زایمان نرجس شروع شد. از درون خانه، [[امام عسکری]] صدا زد: عمه جان! سوره قدر را بر او بخوان! حکیمه می‌گوید مشغول خواندن سوره قدر شدم، در این هنگام طفل داخل رحم نرجس نیز همان‌گونه که من می‌خواندم، می‌خواند. در حال تعجب بودم که امام با صدای بلند فرمود: عمه از امر خدا تعجب مکن که خداوند زبان ما را در کودکی به حکمت باز کرده و در بزرگیحجت خود در زمین قرار می‌دهد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳.</ref>. هنوز کلام امام تمام نشده بود که نرجس‌خاتون از نظرم ناپدید شده و گویا بین من و او پرده‌ای کشیده شد که دیگر او را ندیدم. وحشت‌زده و نگران، فریادکنان به طرف اطاق [[امام عسکری]] {{ع}} دویدم. در این لحظه امام فرمود: عمه برگرد، که او را در جای خود خواهی دید. با تعجب برگشتم. وقتی وارد اطاق شدم، دیدم نوری از نرجس می‌درخشد که چشم‌ها را خیره می‌کند، سپس دیدم نوزاد، طیب و طاهر، ناف‌بریده و ختنه‌کرده در حالی که در بازوی راستش نوشته است: {{متن قرآن|جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا}} مواضع سجده را به زمین گذاشته، انگشتان سبابه را به طرف آسمان بالا گرفته و می‌گوید: {{عربی|"أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ أَنَّ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ"}}؛ شهادت می‌دهم که معبودی جز خدای یگانه نیست. او بی‌همتا است و شریکی ندارد، جدم محمد {{صل}} فرستاده خدا و پدرم علی امیر مؤمنان است." سپس نام یکایک [[ائمه]] را برشمرد تا به نام مبارک خود رسید، آن‌گاه به درگاه الهی عرضه داشت: {{عربی|"اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي وَعْدِي وَ أَتْمِمْ لِي أَمْرِي وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِي وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِي عَدْلًا وَ قِسْطاً"}}؛ پروردگارا، آن‌چه را به من وعده دادی برآورده ساز و کارم را به اتمام رسان. مخالفانم را نابود و مغلوب کرده، مرا بر دشمنانم پیروز فرما و زمین را به وسیله من سرشار از انصاف و عدالت گردان.  
*در حالی که من از این تردید شرمنده بودم به طرف اطاق برگشتم. دیدم نرجس‌خاتون نمازش را تمام کرده و با حالتی غیرعادی و شتابزده بیرون می‌آید. به او گفتم پدر و مادرم به فدایت! آیا چیزی احساس می‌کنی‌؟ گفت: بله. عمه جان! چیزی را شدیدا در خود یافتم. گفتم به خواست خدا جای نگرانی نیست، سپس او را به درون اطاق بردم. هنگام طلوع فجر صادق، درد زایمان نرجس شروع شد. از درون خانه، [[امام عسکری]] صدا زد: عمه جان! سوره قدر را بر او بخوان! حکیمه می‌گوید مشغول خواندن سوره قدر شدم، در این هنگام طفل داخل رحم نرجس نیز همان‌گونه که من می‌خواندم، می‌خواند. در حال تعجب بودم که امام با صدای بلند فرمود: عمه از امر خدا تعجب مکن که خداوند زبان ما را در کودکی به حکمت باز کرده و در بزرگیحجت خود در زمین قرار می‌دهد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳.</ref>. هنوز کلام امام تمام نشده بود که نرجس‌خاتون از نظرم ناپدید شده و گویا بین من و او پرده‌ای کشیده شد که دیگر او را ندیدم. وحشت‌زده و نگران، فریادکنان به طرف اطاق [[امام عسکری]] {{ع}} دویدم. در این لحظه امام فرمود: عمه برگرد، که او را در جای خود خواهی دید. با تعجب برگشتم. وقتی وارد اطاق شدم، دیدم نوری از نرجس می‌درخشد که چشم‌ها را خیره می‌کند، سپس دیدم نوزاد، طیب و طاهر، ناف‌بریده و ختنه‌کرده در حالی که در بازوی راستش نوشته است: {{متن قرآن|جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا}} مواضع سجده را به زمین گذاشته، انگشتان سبابه را به طرف آسمان بالا گرفته و می‌گوید: {{عربی|"أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ أَنَّ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ"}}؛ شهادت می‌دهم که معبودی جز خدای یگانه نیست. او بی‌همتا است و شریکی ندارد، جدم محمد {{صل}} فرستاده خدا و پدرم علی امیر مؤمنان است." سپس نام یکایک [[ائمه]] را برشمرد تا به نام مبارک خود رسید، آن‌گاه به درگاه الهی عرضه داشت: {{عربی|"اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي وَعْدِي وَ أَتْمِمْ لِي أَمْرِي وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِي وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِي عَدْلًا وَ قِسْطاً"}}؛ پروردگارا، آن‌چه را به من وعده دادی برآورده ساز و کارم را به اتمام رسان. مخالفانم را نابود و مغلوب کرده، مرا بر دشمنانم پیروز فرما و زمین را به وسیله من سرشار از انصاف و عدالت گردان.  
*همچنان غرق تماشای مناجات دلنشین و کلمات معجزه‌آسای این نوزاد بودم که ناگهان صدای [[امام عسکری]] بلند شد که عمه جان، آن فرزند را در آغوش بگیر و به نزد من آر. من جلو رفتم، آن نوزاد را بغل کرده به طرف [[امام عسکری]] بردم. وقتی بچه در مقابل پدر قرار گرفت، هنوز روی دست من بود که بر پدرش سلام کرد. آن‌گاه حضرت فرزندش را از من گرفت و زبانش را در دهان آن طفل نهاد و کودک از (زبان علم و عصمت)آن حضرت، (دانش و معرفت و اسرار [[امامت]]) نوشید. بعد به من فرمود: این کودک را بگیر و به مادرش بسپار تا او را شیر دهد. وقتی نرجس به او شیر داد، بار دیگر فرزندم را نزد من بیاور. من نوزاد را به مادرش برگرداندم و پس از نوشیدن شیر دو مرتبه نزد حضرت آوردم. حضرت این‌بار نیز زبان به کام فرزندش فروبرد، سپس فرمود: ای فرزند! بخوان! طفل شروع به خواندن کرد، از صحف آدم و زبور داود تا تورات و انجیل را به زبان عبرانی و سریانی خواند، سپس این آیه را تلاوت کرد: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ * وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَ...}}<ref>قصص، آیه ۵.</ref> آن‌گاه بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امیر المؤمنین]] {{ع}} و همه [[ائمه]] تا پدرش درود فرستاد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۲؛ کمال الدین، دوجلدی، ص ۴۲۴.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۷۵۹.</ref>.
*همچنان غرق تماشای مناجات دلنشین و کلمات معجزه‌آسای این نوزاد بودم که ناگهان صدای [[امام عسکری]] بلند شد که عمه جان، آن فرزند را در آغوش بگیر و به نزد من آر. من جلو رفتم، آن نوزاد را بغل کرده به طرف [[امام عسکری]] بردم. وقتی بچه در مقابل پدر قرار گرفت، هنوز روی دست من بود که بر پدرش سلام کرد. آن‌گاه حضرت فرزندش را از من گرفت و زبانش را در دهان آن طفل نهاد و کودک از (زبان علم و عصمت)آن حضرت، (دانش و معرفت و اسرار [[امامت]]) نوشید. بعد به من فرمود: این کودک را بگیر و به مادرش بسپار تا او را شیر دهد. وقتی نرجس به او شیر داد، بار دیگر فرزندم را نزد من بیاور. من نوزاد را به مادرش برگرداندم و پس از نوشیدن شیر دو مرتبه نزد حضرت آوردم. حضرت این‌بار نیز زبان به کام فرزندش فروبرد، سپس فرمود: ای فرزند! بخوان! طفل شروع به خواندن کرد، از صحف آدم و زبور داود تا تورات و انجیل را به زبان عبرانی و سریانی خواند، سپس این آیه را تلاوت کرد: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ * وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَ...}}<ref>قصص، آیه ۵.</ref> آن‌گاه بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امیر المؤمنین]] {{ع}} و همه [[ائمه]] تا پدرش درود فرستاد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۲؛ کمال الدین، دوجلدی، ص ۴۲۴.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۷۵۹.</ref>.
==پرسش‌های وابسته==
* [[چه دلیلی بر متولد شدن امام مهدی هست؟ (پرسش)]]
* [[دلیل این‏که ولادت امام مهدی پنهانی صورت گرفت چیست؟ و آیا چنین اتفاقی سابقه داشته است؟ (پرسش)]]
* [[زمان و مکان ولادت امام مهدی کجاست؟ (پرسش)]]
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{:فرهنگنامه مهدویت (نمایه)}}
{{:فرهنگنامه مهدویت (نمایه)}}

نسخهٔ ‏۹ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۷

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • از حوادث مهم در تاریخ بشر، ولادت آخرین ذخیره الهی و موعود امت‏ها، حضرت مهدی(ع)‏ است.
  • ولادت آن حضرت، از مسلمات تاریخ به شمار می‌‏آید. نه فقط امامان(ع)، دانشمندان و تاریخ‌نویسان شیعه به این مهم اشاره کرده‏‌اند؛ بلکه مورخان و محدثانی چند از اهل سنت نیز به این حادثه بزرگ تصریح نموده، آن را یک واقعیت دانسته‌‏اند.
  • حضرت مهدی(ع)‏، ولادت شگفت‌‏آوری داشته و این، برای بسیاری سؤال انگیز بوده است؛ از این‌‏رو، ترسیم و تصویر مقدمات ولادت و برخورد مخالفان و دشمنان اهل بیت(ع) برابر این پدیده، ضروری می‏‌نماید.
  • جریان امامت پیشوایان معصومالگو:هم، پس از رسول خدا(ص) فراز و فرودهای فراوانی پیدا کرد. امامان(ع)، با حفظ راهبرد کلی و خطوط اساسی امامت، در رابطه با حفظ مکتب و ارزش‏های آن، روش‏های گوناگونی را در برابر ستمگران، در پیش گرفتند. این فراز و نشیب‌‏ها، تا زمان امامت علی بن موسی الرضا(ع)، ادامه داشت و امامان(ع) تا آن زمان، هریک به تناسب زمان و مکان و ارزیابی شرایط سیاسی و اجتماعی، موضعی ویژه برمی‏‌گزیدند. پس از امام رضا(ع)، جریان امامت شکل دیگری یافت. امام جواد، امام هادی و امام عسکری(ع)، در برابر دستگاه حاکم و خلفای عباسی موضعی یگانه برگزیدند[۱].
  • پس از این‏که دو قرن و اندی از هجرت پیامبر(ص) سپری شد و امامت به آنان رسید، اندک ‏اندک میان حکومت‌گران مسلمین در مرکز خلافت، نگرانی‏هایی عمیق جان گرفت. این نگرانی‏ها مربوط به اخبار و احادیث بسیاری بود که در آن‏ها اشاره شده از امام عسکری(ع) فرزندی تولد خواهد یافت که بر هم زننده اساس حکومت‏‌ها است. از این رو بر فشارها و سخت‏گیری‌‏ها بر امام حسن عسکری(ع) افزوده شد؛ تا شاید با نابودی ایشان، از تولد مهدی(ع) و تداوم امامت جلوگیری شود. اما بر خلاف برنامه‌ریزی‏‌ها و پیشگیری‌‏های دقیق و پی‏درپی دشمنان، مقدمات ولادت حضرت مهدی(ع)‏ آماده شد و توطئه‌‏های ستمگران، راه به جایی نبرد، بدین علت دورانی که آن حضرت در شکم مادر بزرگوار خود بود و سپس تولدش، همه و همه، از مردم پنهان بود و جز چند تن از نزدیکان، شاگردان و اصحاب خاص امام عسکری(ع)، کسی او را پس از ولادت نمی‌‏دید. آنان نیز مهدی(ع) را گاه ‏گاه می‌‏دیدند؛ نه پیوسته و به صورت عادی[۲].
  • درباره چگونگی ولادت حضرت مهدی(ع)‏ ایشان مشهورترین نظر، سخنان ارزشمند بانوی بزرگوار، حضرت حکیمه(س) عمه امام عسکری(ع) است. شیخ صدوق، این حادثه بزرگ را از زبان او در روایتی مفصل یاد کرده است[۳].

پنهانی بودن ولادت‏

  • یکی از ویژگی‏‌های ولادت حضرت مهدی(ع)‏، پنهان بودن آن است که در سخنان معصومان(ع) نیز با تعبیرهای متفاوت مورد اشاره قرار گرفته است. امام سجاد(ع) فرمود: "در قائم ما سنت‌‏هایی از پیامبران وجود دارد: ... و سنتی از ابراهیم ... و اما از ابراهیم پنهانی ولادت و کناره‏‌گیری از مردم .... "[۴]
  • امام صادق(ع) نیز فرمود: "ولادت صاحب الامر بر این خلق پوشیده است تا چون ظهور کند، بیعت کسی بر گردنش نباشد[۵].

فلسفه مخفی بودن ولادت

  • مهم‏ترین فلسفه غیبت در امان ماندن آن حضرت از خطر نابودی است. به این بیان که خداوند متعال، می‌‏دانست اگر امامان پیشین ظاهر شوند، از کشته شدن در امان خواهند بود؛ بر خلاف مهدی(ع) که اگر ظاهر شود، کشته خواهد شد. اگر یکی از پدران مهدی کشته می‌‏شد، حکمت و تدبیر الهی اقتضا می‏‌کرد دیگری به جای او نصب شود؛ ولی اگر مهدی(ع) کشته شود، مصلحت و تدبیر امور انسان‌‏ها اقتضا نمی‏‌کرد که امام دیگری به جای او نصب گردد.
  • ابو بصیر از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: "ولادت صاحب الامر بر این مردم نهان است، تا چون خروج کند، بیعت هیچ‏کس بر گردنش نباشد و خدای تعالی امر وی را در یک شب به سامان رساند"[۶].
  • مخفی بودن ولادت، درباره برخی از بزرگان نقل شده است که می‏‌توان از آن جمله به ولادت مخفیانه ابراهیم خلیل(ع) از ترس کشته شدن به دست پادشاه زمانش و نیز به ولادت پنهانی موسی بن عمران(ع) از ترس کشته شدن به دست فرعون اشاره کرد.
  • به همین جهت شیخ طوسی، ولادت پنهانی حضرت مهدی(ع) را امری عادی و معمولی دانسته، می‌‏نویسد: "این نخستین و آخرین حادثه نبوده و در طول تاریخ بشری، نمونه‌‏های فراوان داشته است"[۷].
  • این حقیقت را صاحب منتخب الاثر نیز به تفصیل بیان کرده است[۸].

اثبات ولادت حضرت مهدی(ع)‏‏

  • ولادت حضرت مهدی(ع)‏، به دلایلی پنهانی صورت گرفت و باعث شد برخی، آن را انکار کنند؛ اما شیعه برای اثبات ولادت آن حضرت، دلیل‏‌های فراوانی آورده است.
  1. نوید امام عسکری(ع) به ولادت مهدی(ع)‏: امام حسن عسکری(ع) گاهی، نوید مولودش را به یاران خاص می‌‏داد[۹]. و نیز در نویدی به همسر بزرگوار خود داد، چنین فرمود: در آینده‏‌ای نزدیک دارای فرزندی خواهی شد. نامش محمد است. او قائم از بعد من است[۱۰].
  2. خبر دادن امام عسکری(ع) از ولادت مهدی(ع)‏: امام حسن عسکری(ع) برای یاران ویژه، ولادت فرزند خود را گزارش کرد. احمد بن اسحاق گوید: از امام عسکری(ع) شنیدم که فرمود:"سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نبرد، تا آن‏که جانشین مرا به من نشان داد. او از نظر آفرینش و اخلاق، شبیه‏‌ترین مردم به رسول خدا است. خدای تعالی، او را در غیبتش حفظ فرماید؛ سپس او را آشکار کند. او زمین را از عدل ‏وداد آکنده سازد؛ همچنان‏که آکنده از جور و ستم شده باشد"[۱۱]. ابراهیم بن ادریس نیز گوید: امام عسکری(ع) گوسفندی به من داد و فرمود: "این را برای فرزندم فلان عقیقه کن و خود و نزدیکانت از آن بخورید. سپس دو گوسفند داد و فرمود: این دو گوسفند را از مولای خود عقیقه کن و بخور که خداوند سبحانه و تعالی بر تو گوارا نماید و به برادران دینی خود نیز از آن بده"[۱۲].
  3. خبر حکیمه- عمه امام عسکری(ع)- از ولادت آن حضرت‏: حکیمه دختر امام جواد(ع) و عمه امام حسن عسکری(ع)، از زنان والا مقام نزد امامان(ع) بود. وی به دستور مستقیم امام عسکری(ع)، شب ولادت حضرت مهدی(ع)‏ حضور داشت و بخش فراوانی از روایات ولادت آن حضرت، از سوی این بانوی بزرگوار نقل شده است.
  4. خبر نسیم و ماریه "خادمان بیت امامت": ایشان، دو تن از خدمتگزاران خانه امام عسکری(ع) بودند و از برخی روایات استفاده می‌‏شود که آنان نیز در شب ولادت در خانه امام عسکری(ع) حضور داشته‌‏اند [۱۳].
  5. گزارش عده فراوانی از بزرگان شیعه‏: "ابو الادیان، از خدمتکاران خانه امام حسن عسکری(ع) بود که علاوه بر حضور در بیت آن بزرگوار، سرپرست امور نامه‌‏های آن حضرت و بردن آن‏ها به شهرهای مختلف بود. او، یکی از کسانی است که روایت شهادت امام عسکری(ع) و نماز خواندن حضرت مهدی(ع)‏ بر پیکر آن حضرت را ذکر کرده است[۱۴].
  6. گزارش برخی از دانشمندان اهل سنت‏: بیشتر اهل سنت - آن‏گونه که شیعه باور دارد- اعتقادی به زاده شدن مهدی موعود ندارند؛ اما دانشمندانی چند از ایشان، علاوه بر تصریح یا اشاره به ولادت آن حضرت در سال ۲۵۵ ق، او را همان موعود در کلام پیامبر اکرم(ص) دانسته‌‏اند.
  1. کسانی که ولادت حضرت مهدی(ع)‏ را گزارش کرده‏‌اند؛ ولی در باره موعود بودن او ساکت مانده‌‏اند[۱۶]. ابن اثیر، در الکامل فی التاریخ درباره حوادث سال ۲۶۰ ق چنین می‌‏نویسد: در این سال، ابو محمد علوی عسکری وفات کرد. او یکی از دوازده امام مذهب امامیه و پدر محمّد است که معتقدند او منتظر می‏‌باشد[۱۷]. ابن خلکان در وفیات الاعیان[۱۸] و ذهبی در کتاب العبر[۱۹] چنین گزارشی ارائه کرده‏‌اند.
  2. کسانی که علاوه بر گزارش ولادت آن حضرت، به موعود بودن آن حضرت تصریح کرده‏‌اند "البته این دسته کم شمارند": کمال الدین محمد بن طلحه شافعی در کتاب مطالب السؤول گوید: ابو القاسم محمد بن حسن خالص، پسر علی متوکل، پسر قانع، پسر علی رضا، پسر موسی کاظم، پسر جعفر صادق، پسر محمد باقر، پسر علی زین العابدین، پسر حسین زکی، پسر علی مرتضی امیر المؤمنین، پسر ابو طالب، مهدی، حجت، خلف، صالح، منتظر(ع) و رحمت و برکات خداوند سبحانه و تعالی بر او باد[۲۰].

زمان و مکان ولادت‏

ولادت امام مهدی در موعودنامه

  • حکیمه خاتون می‌گوید: هرگاه خدمت امام عسکری (ع) می‌رسیدم، برای او دعا می‌کردم که خداوند فرزندی به او عطا کند؛ تا آن‌که غروب روز پنج‌شنبه چهاردهم ماه شعبان سال ۲۵۵ ه‍‌. ق نزد امام عسکری (ع) رفتم و طبق روال گذشته دعا کردم که خدا به تو فرزندی عطا کند. وقتی شب فرارسید، به کنیزم گفتم جامه‌ام را بیاور تا به منزل بازگردیم، امام عسکری (ع) فرمودند: عمه جان، امشب نزد ما بمان، زیرا در این شب فرزند مبارکی متولد می‌شود که زمین مرده را حیات بخشیده زنده می‌کند. عرض کردم: این فرزند بابرکت از کدام کدبانو متولد خواهد شد؟ فرمود: از نرجس و فقط‍‌ از او متولد می‌شود. حکیمه می‌گوید: من به نزدیک نرجس رفتم و به دقت به او نگریستم، ولی هیچ اثری از حمل و داشتن فرزند در او مشاهده نکردم. نزد امام رفتم و ماجرا را به اطلاع امام رساندم.
  • امام لبخندی زدند و فرمودند: عمه‌جان! هنگام سپیده‌دم صبح اثر بارداری او ظاهر می‌شود، زیرا نرجس مانند مادر موسی است که نشانی از فرزند داشتن در او دیده نمی‌شد و تا هنگام تولد موسی هیچ‌کس از ولادتش خبر نداشت. فرعون ستمگر که می‌دانست اگر حضرت موسی متولد شود، با او مبارزه می‌کند و تخت و تاجش را نابود می‌سازد، با تمام نیرو می‌کوشید تا از ولادت موسی (ع) جلوگیری کند، لذا دستور داد تا زنان را از مردان جدا کنند؛ اما وقتی خدا بخواهد موسی به دنیا بیاید، تلاش صدها فرعون هم بی‌نتیجه خواهد بود. قبل از تولد حضرت موسی (ع) کسی باور نمی‌کرد که مادرش باردار است، نرجس نیز همچون مادر موسی تا آخرین لحظات ولادت امام زمان (ع) نشانی از بارداری در خود نداشت، زیرا آینده نرجس بسیار حساس و پراهمیت بود. جاسوس‌ها همه‌جا را کنترل می‌کردند و کارآگاهان حکومت هر حرکت مشکوکی را زیر نظر داشته و به شدت مراقب بودند که اگر فرزندی از امام یازدهم متولد شود، نابودش کنند.
  • حکیمه می‌گوید: شب از نیمه گذشته بود، هنوز نشانه‌ای از فرزند داشتن در نرجس دیده نمی‌شد. من زودتر از شب‌های قبل به نماز شب مشغول شدم. نرجس خاتون نیز از خواب پریده و از اطاق بیرون رفت، وضو گرفت و مشغول نماز شب شد. او آخرین رکعت نمازش را می‌خواند که من از اطاق بیرون رفتم و به آسمان نگاه کردم، دیدم که طلوع فجر است، اما هنوز اثری از فرزند نیست. همین‌که در دلم نسبت به وعده امام عسکری (ع) تردید پیدا شد، ناگهان امام صدا زد: عمه جان! شک نداشته باش. آن‌چه گفته‌ام آشکار می‌شود و به خواست خدا خواهی دید.
  • در حالی که من از این تردید شرمنده بودم به طرف اطاق برگشتم. دیدم نرجس‌خاتون نمازش را تمام کرده و با حالتی غیرعادی و شتابزده بیرون می‌آید. به او گفتم پدر و مادرم به فدایت! آیا چیزی احساس می‌کنی‌؟ گفت: بله. عمه جان! چیزی را شدیدا در خود یافتم. گفتم به خواست خدا جای نگرانی نیست، سپس او را به درون اطاق بردم. هنگام طلوع فجر صادق، درد زایمان نرجس شروع شد. از درون خانه، امام عسکری صدا زد: عمه جان! سوره قدر را بر او بخوان! حکیمه می‌گوید مشغول خواندن سوره قدر شدم، در این هنگام طفل داخل رحم نرجس نیز همان‌گونه که من می‌خواندم، می‌خواند. در حال تعجب بودم که امام با صدای بلند فرمود: عمه از امر خدا تعجب مکن که خداوند زبان ما را در کودکی به حکمت باز کرده و در بزرگیحجت خود در زمین قرار می‌دهد[۲۶]. هنوز کلام امام تمام نشده بود که نرجس‌خاتون از نظرم ناپدید شده و گویا بین من و او پرده‌ای کشیده شد که دیگر او را ندیدم. وحشت‌زده و نگران، فریادکنان به طرف اطاق امام عسکری (ع) دویدم. در این لحظه امام فرمود: عمه برگرد، که او را در جای خود خواهی دید. با تعجب برگشتم. وقتی وارد اطاق شدم، دیدم نوری از نرجس می‌درخشد که چشم‌ها را خیره می‌کند، سپس دیدم نوزاد، طیب و طاهر، ناف‌بریده و ختنه‌کرده در حالی که در بازوی راستش نوشته است: ﴿جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا مواضع سجده را به زمین گذاشته، انگشتان سبابه را به طرف آسمان بالا گرفته و می‌گوید: "أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ أَنَّ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ"؛ شهادت می‌دهم که معبودی جز خدای یگانه نیست. او بی‌همتا است و شریکی ندارد، جدم محمد (ص) فرستاده خدا و پدرم علی امیر مؤمنان است." سپس نام یکایک ائمه را برشمرد تا به نام مبارک خود رسید، آن‌گاه به درگاه الهی عرضه داشت: "اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي وَعْدِي وَ أَتْمِمْ لِي أَمْرِي وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِي وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِي عَدْلًا وَ قِسْطاً"؛ پروردگارا، آن‌چه را به من وعده دادی برآورده ساز و کارم را به اتمام رسان. مخالفانم را نابود و مغلوب کرده، مرا بر دشمنانم پیروز فرما و زمین را به وسیله من سرشار از انصاف و عدالت گردان.
  • همچنان غرق تماشای مناجات دلنشین و کلمات معجزه‌آسای این نوزاد بودم که ناگهان صدای امام عسکری بلند شد که عمه جان، آن فرزند را در آغوش بگیر و به نزد من آر. من جلو رفتم، آن نوزاد را بغل کرده به طرف امام عسکری بردم. وقتی بچه در مقابل پدر قرار گرفت، هنوز روی دست من بود که بر پدرش سلام کرد. آن‌گاه حضرت فرزندش را از من گرفت و زبانش را در دهان آن طفل نهاد و کودک از (زبان علم و عصمت)آن حضرت، (دانش و معرفت و اسرار امامت) نوشید. بعد به من فرمود: این کودک را بگیر و به مادرش بسپار تا او را شیر دهد. وقتی نرجس به او شیر داد، بار دیگر فرزندم را نزد من بیاور. من نوزاد را به مادرش برگرداندم و پس از نوشیدن شیر دو مرتبه نزد حضرت آوردم. حضرت این‌بار نیز زبان به کام فرزندش فروبرد، سپس فرمود: ای فرزند! بخوان! طفل شروع به خواندن کرد، از صحف آدم و زبور داود تا تورات و انجیل را به زبان عبرانی و سریانی خواند، سپس این آیه را تلاوت کرد: ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ * وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَ...[۲۷] آن‌گاه بر پیامبر اکرم (ص) و امیر المؤمنین (ع) و همه ائمه تا پدرش درود فرستاد[۲۸][۲۹].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. جمعی از نویسندگان، چشم‏به‏راه مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۳۱۸
  2. محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۲۱- ۲۲
  3. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱؛ همچنین ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۳۸؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۴۹
  4. " فِي‏ الْقَائِمِ‏ مِنَّا سُنَنٌ‏ مِنْ‏ سُنَنِ‏ الْأَنْبِيَاءِ (ع)... وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِيمَ ... ِ وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِيمَ فَخَفَاءُ الْوِلَادَةِ وَ اعْتِزَالُ النَّاسِ ...‏‏‏ "، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۶۷
  5. " صَاحِبُ‏ هَذَا الْأَمْرِ تَعْمَى‏ وِلَادَتُهُ‏ عَلَى‏ هَذَا الْخَلْقِ‏ لِئَلَّا يَكُونَ‏ لِأَحَدٍ فِي‏ عُنُقِهِ‏ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۷۹، ح ۱.
  6. " صَاحِبُ‏ هَذَا الْأَمْرِ تَغِيبُ‏ وِلَادَتُهُ‏ عَنْ‏ هَذَا الْخَلْقِ‏ لِئَلَّا يَكُونَ‏ لِأَحَدٍ فِي‏ عُنُقِهِ‏ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ‏ وَ يُصْلِحُ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ أَمْرَهُ‏ فِي‏ لَيْلَةٍ‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۰، باب ۴۴، ح ۵.
  7. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۷۷، ح ۱۰۵
  8. لطف اللّه صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص ۳۵۳
  9. " سيرزقني‏ اللّه‏ ولدا بمنّه‏ و لطفه‏‏"، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۳
  10. " سَتَحْمِلِينَ‏ وَلَداً وَ اسْمُهُ‏ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الْقَائِمُ‏ مِنْ بَعْدِي‏‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۸، ح ۴
  11. " الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ الَّذِي‏ لَمْ‏ يُخْرِجْنِي‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا حَتَّى‏ أَرَانِي‏ الْخَلَفَ‏ مِنْ‏ بَعْدِي‏ أَشْبَهَ‏ النَّاسِ‏ بِرَسُولِ‏ اللَّهِ (ص) خَلْقاً وَ خُلْقاً يَحْفَظُهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي غَيْبَتِهِ ثُمَّ يُظْهِرُهُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً‏‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۸، ح ۴
  12. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۲؛ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۵
  13. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۰، ح ۵
  14. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۷۵؛ باب ۴۳، ح ۲۵.همچنین ر.ک: نیلی نجفی، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۵۷؛ الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۰۱
  15. اینجا فقط به موارد اندکی اشاره شده است. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص ۱۸۵- ۲۰۰؛ همو، در انتظار ققنوس، مهدی علیزاده، ص ۱۸۸- ۱۹۸
  16. برخی اهل سنّت که ولادت حضرت مهدی(ع) را گزارش کرده‏اند، فقط آن را از دیدگاه شیعه بیان کرده‏‌اند، در حالی که عده‏ای گمان کرده‏اند کسانی که ولادت آن حضرت را نقل کرده‏اند بر این باور هستند که آن حضرت به دنیا آمده است
  17. سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص ۱۸۶، به نقل از: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۲۷۴ در پایان حوادث سال ۲۶۰ قمری
  18. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۷۶، ح ۵۶۲
  19. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۷۶، ح ۵۶۲
  20. طلحه شافعی، مطالب السؤول، ج ۲، ص ۷۹، باب ۱۲
  21. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ص ۲۸۷
  22. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۱۴؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۴۷
  23. ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۲۹؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۳۱
  24. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۲۹؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۷
  25. سلیمیان، خدامراد،فرهنگ‌نامه مهدویت، ص: ۴۶۷ - ۴۷۳.
  26. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳.
  27. قصص، آیه ۵.
  28. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۲؛ کمال الدین، دوجلدی، ص ۴۲۴.
  29. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص:۷۵۹.