عدل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

عدالت در اندیشه نظریه‌پردازان فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی از جمله مفاهیمی است که ابعاد مختلفی دارد که می‌تواند موضوع مطالعه دانش‌ها و رویکردهایی چون فلسفه سیاسی، حقوق، سیاست، دین، اخلاق، اقتصاد، فرهنگ، هنر قرار گیرد. عدالت در بینش اين فرهنگ با بسیاری از مفاهیم سیاسی و اساسی زندگی تلاقی دارد؛ به طوری که قوام وجودی آنها بسته به وجود عدالت دارد. عدالت با آزادی، معنویت، نظام اجتماعی، برابری، مساوات، تندروی، حق، امنیت، رفاه، قانون، حقوق بشر و با بسیاری دیگر از مفاهیم زندگی ارتباط وثیق دارد[۱].

تعریف عدل

واژه "عدل" در لغت در معانی مختلفی به کار رفته است. از جمله: میانه‌روی در امور و ضد جور[۲]، مثل، فدیه[۳]، حکم کردن به حق[۴] و... همچنین کلمه "عدل"، از واژگان متضاد است و در معانی عدول کردن و شریک قرار دادن نیز به کار می‌رود[۵]. عدل، معانی اصطلاحی متعددی دارد که به شرح ذیل بیان می‌گردد:

  1. برابری و تساوی: برخی عدالت را به معنای برابری و عدم تفاوت بین افراد جامعه می‌دانند؛ راغب اصفهانی نیز چنین معنایی را ارایه کرده و عدالت را عبارت از لفظی می‌داند که به معنی مساوات و برابری است و برای مقایسه دو یا چند چیز به کار می‌رود[۶]. شهید مطهری پس از ردّ این نظریه، نقش استحقاق‌های افراد را در تعیین مرز عدالت، بسیار مهم توصیف کرده و می‌نویسد: عدالتی که همه چیز و همه کس را با یک چشم ببیند، عین ظلم است؛ چرا که عدالت واقعی، به معنای رعایت برابری در زمینه استحقاق‌های متساوی است و چنین مساواتی، از لوازم عدل می‌باشد[۷]. امام خمینی نیز به این ویژگی عدالت عنایت داشته و برنامه جمهوری اسلامی را عبارت از این می‌داند که دولتی تشکیل گردد که با همه قشرها به عدالت رفتار کند و امتیازی بین قشرها قایل نشود مگر به امتیازات انسانی که خود آنها دارند[۸].
  2. تناسب و توازن: در توضیح این جنبه از عدل می‌توان به مجموعه‌ای مثال زد که دارای اجزاء و ابعاض مختلفی است. برای بقا و حفظ این مجموعه، باید شرایط معینی در آن، از حیث مقدار لازم هر جزء و نیز از لحاظ کیفیت ارتباط اجزاء با یکدیگر، اعمال کرد. عدل به این معنا از شئون حکیم بودن و علیم بودن خداوند است. خداوند متعال، به مقتضای علم شامل و حکمت عام خود می‌داند که برای ساختمان هر چیزی، از هر چیزی چه اندازه لازم و ضروری است و همان اندازه را در آن قرار می‌دهد. نقطه مقابل عدل در این معنی، عدم تناسب است نه ظلم[۹]. از امیرمؤمنان(ع) سؤال شد که عدل برتر است یا بخشش؟ حضرت فرمود: «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا»[۱۰]؛ یعنی عدل هر چیزی را در جای خود می‌نهد؛ در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج می‌کند؛ عدل تدبیر عمومی مردم است در حالی که بخشش، شامل گروهی خاص می‌شود؛ پس عدل شریف‌تر و برتر است.
  3. عطا کردن حق به صاحب حق: در این تعریف که به تعریف قبلی نزدیک‌تر است، به عنصر "حق" به عنوان "معیار عدالت" توجه شده است. شهید مطهری این معنا را پذیرفته و می‌نویسد: این عدالت متکی بر دو چیز است: الف. حقوق و اولویت‌ها: یعنی افراد بشر نسبت به یکدیگر نوعی حقوق و اولویت پیدا می‌کنند. مثلاً کسی که با کار خود محصولی تولید کرده، طبعاً نوعی اولویت نسبت به آن محصول پیدا می‌کند. یکی از خصوصیات ذاتی بشر این است که در کارهای خود نوعی اندیشه‌ها (اندیشه‌های اعتباری) استخدام می‌کند و آن اندیشه‌ها یک سلسله اندیشه‌های "انشایی" است که با "بایدها" مشخص می‌شود. به عنوان مثال برای اینکه افراد جامعه بهتر به سعادت خود برسند، "باید" حقوق و اولویت‌ها رعایت شود. این است مفهوم عدالت بشری که وجدان هر فرد آن را تأیید می‌کند و نقطه مقابلش را که ظلم نامیده می‌شود، محکوم می‌سازد[۱۱]. امام خمینی درباره این تعریف از عدالت می‌فرماید: اگر احکام عادلانه اسلام در جامعه پیاده شود، مستضعفین به حقوق خودشان می‌رسند و ظلم و ستم ریشه‌کن می‌شود[۱۲]. علامه طباطبایی دو تعریف اخیر را با هم جمع کرده و می‌نویسد: هِيَ إِعطاءُ كُلِّ ذِي حَقٍ مِنَ القَوِيِّ حقَّهُ وَ وَضعَه فِي مَوْضِعِه الَّذِي يَنْبَغِي لَهُ[۱۳]؛ یعنی عدالت عبارت است از اعطای حق هر یک از قوایی که دارای حقی است و قرار دادن آن در جایگاهی که شایسته آن است.
  4. حد وسط افراط و تفریط: در این نظریه عدالت به معنای ایجاد تعادل بین قوای نفسانی انسان و مادر همه فضایل اخلاقی و بلکه خود، فضیلت برتر و کامل است. امام خمینی عدالت را عبارت از حد وسط بین افراط و تفریط و از امّهات فضایل اخلاقی دانسته و معتقد است عدالت مطلقه، تمام فضایل باطنیه، ظاهریه، روحیه، قلبیه، نفسیه و جسمیه است؛ زیرا عدل مطلق، مستقیم به همه معنی است[۱۴]. امام خمینی در جای دیگر، عدالت را همان صراط مستقیم انسانی دانسته که حرکت در آن، انسان را به سعادت می‌رساند. از دیدگاه ایشان اگر از نقطه عبودیت تا مقام قرب ربوبیت تمثیل حسی کنیم، بر خط مستقیم وصل می‌شود. پس طریق مسیر انسان کامل از نقطه نقص عبودیت تا کمال عزّ ربوبیت، عدالت است که خط مستقیم و سیر معتدل است[۱۵].

بر طبق روایات اسلامی، عدل معیار و میزان الهی در زمین و اجتماعات بشری است و همگان باید اعمال خود را با این میزان بسنجند. انتخاب راه صحیح در گرو توجه به این میزان است و راه یافتن به شقاوت، به دلیل ترک این میزان می‌باشد. «الْعَدْلُ مِيزَانُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ أَخَذَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ تَرَكَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّار»[۱۶]. و عدل، از آبی که شخص تشنه به آن دست می‌یابد، شیرین‌تر است. «الْعَدْلُ أَحْلَى مِنَ الْمَاءِ يُصِيبُهُ الظَّمْآنُ»[۱۷].

از منظر امام خمینی حب عدل و خضوع در مقابل آن، ریشه در ذات و فطرت انسان دارد؛ همچنان‌که به صورت فطرتی نیز از ظلم و تبعیض و بی‌عدالتی گریزان است[۱۸]. اما "عدالت" مفهومی فراگیر و گسترده است و قلمرو شمول آن شامل تمامی طبقات و اقشار مختلف جامعه می‌گردد. در اسلام هیچ امتیازی بین اشخاص وجود ندارد مگر عامل تقوا. عدالت در نگاه ژرف امام خمینی، حتی در مورد دشمنان اسلام نیز باید اجرا شود[۱۹]. بنابراین غرب و دولت‌های غربی که احتمال می‌دهند منافعشان به خطر افتاده است، نباید از جانب ایران خوف داشته باشند و اگر با عدالت رفتار کنند، ایران هم با آنان با عدالت رفتار خواهد کرد[۲۰].

عدل به معنی میانه و در اصطلاح هر چیزی را در جای خود قرار دادن و بدون افراط و تفریط؛ بدون چپروی و بدون راست است[۲۱]. متفکران و اندیشمندان زیادی برای عدالت تعریف ارائه کرده‌اند. نزدیک بودن مفاهیم عدالت در فرهنگ‌های مختلف، ریشه در نزدیک بودن مصادیق آن از نظر تمدن‌های مختلف دارد. در جمعبندی تعاریف مذکور میتوان دو تعریف از عدالت ارائه کرد:

  1. عدالت به معنای وَضْعُ كُلِّ شَيْءٍ فِي مَوْضِعِهِ قرار دادن هر چیز در جای مناسب خویش.
  2. عدالت به معنای إِعْطَاءُ كُلِّ ذِي حَقٍّ حَقَّهُ یا عطاء به میزان استحقاق و حق را به حقدار رساندن است.

با توجه به بیانات مقام معظم رهبری میتوان نتیجه گرفت که ایشان از هر دو تعریف استفاده کرده‌اند[۲۲][۲۳]. گاهی وقت‌ها هر دو تعریف را در کنار هم به کار برده‌اند: عدالت یعنی هر چیزی را به جای خود گذاشتن، به هرکسی حق او را دادن. و در جای دیگر میفرمایند: عدالت، یعنی تأمین کردن هدفی که قرآن برای ارسال رسل و انزال کتب و شرایع آسمانی معین کرده است[۲۴].

مفهوم عدل متفاوت از واژه قسط می‌باشد هرچند این دو واژه معمولاً به همراه هم استفاده می‌شود. در اندیشه معظم‌له قسط، همین عدل در مناسبات اجتماعی است. یعنی آن چیزی که امروزه از آن به عدالت اجتماعی تعبیر می‌شود. البته قسط یعنی اینکه عدل، خرد شود و به شکل عدالت اجتماعی درآید[۲۵].

از مجموعه تعاریفی که در اندیشه مقام معظم رهبری از عدالت به عمل آمده است برای آن هفت ویژگی اساسی بیان شده است:

  1. عدالت عام است؛
  2. عدالت مطلق است؛
  3. عدالت وسیع است؛
  4. عدالت امری غایی است؛
  5. عدالت فرازمانی است؛
  6. عدالت جانبدارانه است؛
  7. عدالت جامع و شامل است[۲۶][۲۷].

گستره عدل

می‌توان گستره عدالت را در همه حوزه‌های فکری و عینی ملاحظه و بررسی کرد؛ چنانکه آیت‌الله خامنه‌ای، شمول عدالت را در عرصه‌های مختلف مورد توجه و مداقه قرار داده‌اند؛ بنابراین، عدالت در همه عرصه‌های زندگی "فردی"، "اجتماعی"، "اقتصادی"، "فرهنگی"، "حقوقی"، "اخلاقی"، "سیاسی"، "محیط داخلی"، "بین المللی" و در همه شئون تقنینی، اجرایی و قضایی حضور دارد. آیت‌الله خامنه‌ای در خصوص گستره و اهمیت عدل می‌فرمایند: عدل یک معنای عامی است. عدل همان معنای والا و برجسته‌ای است که در زندگی شخصی و عمومی و جسم و جان و آفرینش و سنگ و چوب و همه حوادث دنیا، یک عدلی وجود دارد[۲۸][۲۹].

ساحت‌های عدل بشری

نخست: عدل فردی

اگر به سیره انبیاء و اولیای الهی توجه شود نتیجه خواهیم گرفت اولین ویژگی آنها تربیت نفس و رعایت عدالت فردی می‌باشد. عدالت فردی ریشه و مبنای عدالت اجتماعی است؛ بنابراین عدالت فردی به مثابه یک مسأله اخلاقی یا فقهی و تکلیفی در ارتباط با افراد مورد توجه آیت‌الله خامنه‌ای قرار گرفته است. خواه فرد در جایگاه سیاسی، اجتماعی قرار داشته باشد و یا در همان سلک فردی باشد. ایشان در تیین عدالت فردی می‌فرمایند: "عدالت یعنی اینکه انسان از گناهان به طور معمولی اجتناب کند، یعنی در او حالتی باشد که به طور عادی و معمول از او گناه سر نمی‌زند، نه اینکه انسان عادل، معصوم است و هیچ وقت اشتباه و گناه نمی‌کند. بلکه همت او بر عدم تخلف و گناه است و این کف نفس پایه عدالت‌خواهی در جامعه می‌باشد"[۳۰][۳۱].

عدل فقهی

عدل اخلاقی

عدل عاطفی

دوم: عدالت اجتماعی

عدالت فرهنگی

عدالت آموزشی
عدالت تبلیغاتی

عدالت علمی

عدالت سیاسی

عدالت اقتصادی

عدالت اداری

عدالت قضایی (عدالت حقوقی)

عدالت کیفری
عدالت جزایی

جایگاه عدالت از دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای

عدالت در منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای از اهمیت و ویژگی خاص و محوری برخوردار است. ایشان بر اساس آیات و روایات وارد مباحث عالمانه در خصوص عدالت شده‌اند. جمع‌بندی آن عبارت است از[۳۲]:

  1. عدالت از نیازهای طبیعی بشر است؛
  2. عدالت از نیازهای اصلی و همیشگی بشر است؛
  3. عدالت سرآمد همه خواسته‌های انسانی است؛
  4. عدالت یک آرمان دائمی است و غیر قابل تغییر است؛
  5. عدالت یک قانون طبیعی و گردش طبیعی این عالم و تاریخ بشر است؛
  6. سنت الهی و جهت‌گیری فلسفه تاریخ بر مبنای عدالت است؛
  7. عدالت مبنای تعالی و رشد انسان است که در تزکیه آدمی نهفته است؛
  8. عدالت بخشی از حقوق اساسی اسلام است؛
  9. عدالت حق است. حق یعنی، آن جعلی که منطبق با واقعیت‌هاست؛
  10. عدالت بر پایه توحید بنا شده است؛
  11. عدالت از اصول ثابت اسلام است؛
  12. عدالت محور و مدار همه‌چیز است؛
  13. عدالت ملاک و اصل است؛
  14. عدالت، تکیه‌گاه اسلام است؛
  15. عدالت هدیه الهی است؛
  16. عدالت از نشانه‌های توحید است؛
  17. عدالت پایه حکومت است؛
  18. عدالت مقوّم حاکمیت اسلام است؛
  19. وجه فارق بین جامعه اسلامی و همه جوامع دیگر است؛
  20. قوام جامعه اسلامی با عدل است[۳۳].

رابطه عدالت با مفاهیم دیگر

رابطه عدالت با برابری

آیت‌الله خامنه‌ای بر خلاف برداشت‌ها و تصورات غلط بعضی ساده‌اندیشان و آدم‌های کم عمق که عدالت را برابری بین آحاد جامعه می‌دانند معتقدند: عدالت همه جا به معنای "برابری" نیست به خیال اینکه همه جامعه باید برداشت یکسان داشته باشند در حالی که یکی بیشتر کار می‌کند، و یا دیگری استعداد بیشتری دارد و یا از نظر اجتماعی و شأن علمی ارزش بیشتری برای پیشرفت کشور دارد. بنابراین نمی‌شود همه جا آحاد جامعه را برابر فرض کرد. در چنین شرایطی فرض برابری افراد ظلم است. عدالت بر طبق حق عمل کردن و حق هر چیز و هر کسی را دادن است. کسی که تلاش و کوشش زیادی می‌کند، باید از کسی که کمتر تلاش کرده است سهم بیشتری ببرد[۳۴][۳۵].

رابطه عدالت با مساوات

برخی ممکن است عدالت را مساوات تلقی نمایند و رعایت مساوات در جامعه را از ارزش‌های بشری بدانند این در حالی است که عدالت، غیر از مساوات است. نباید اشتباه شود، گاهی وقت‌ها مساوات، ظلم است. چنانکه اشاره شد عدالت حق هر کسی را دادن است در حالی که مساوات، دادن هر آنچه هست بین افراد به صورت مساوی، چه حق داشته باشد یا نداشته باشد[۳۶][۳۷].

رابطه عدالت با حق

آیت‌الله خامنه‌ای، حق را قرار حقیقی عالم وجود، محصول حکمت الهی و مطابق بیان می‌کنند. بنابراین مطابق با واقع و قرار الهی حرکت کردن، صدق است و مخالف با واقع و قرار الهی رفتار کردن، کذب است. مخالفت با واقع و حق بزرگترین گناه فردی یک انسان می‌باشد. آیت‌الله خامنه‌ای در تعریف عدالت بیان می‌دارند عدالت یعنی اعطای حق هر کسی به خودش است؛ بنابراین حق و عدل در عالم وجود در کنار هم هستند. هر جا حق هست عدل است و هر جا عدالت باشد حق آنجا ظهور دارد[۳۸][۳۹]. 

رابطه عدالت با منطق

آیت‌الله خامنه‌ای در بیان فرق عدالت اجتماعی با منطق معتقدند: "منطق و استدلال را همه مسلمانانی که حتی در اقلیت هم باشند، می‌توانند به کسانی که درباره اسلام دچار تردیدند، ارائه دهند. مثلا اگر دانشمند اسلامی در کشوری زندگی کند که مسلمانان در آن کشور، در اقلیت قرار داشته باشند، می‌تواند عقاید اسلامی و استدلال و منطق اسلام را ارائه کند. اما عدالت اجتماعی اسلام، فقط هنگامی قابل ارائه و عرضه است که حکومت اسلامی برپا شود. عدل اسلام در هنگامی است که حکومت اسلامی و نظام اسلامی در کشوری وجود داشته باشد. بنابراین تشکیل حکومت اسلامی لازمه ظهور و تبلور عدالت اجتماعی به صورت اتمّ و اکمل در جامعه است"[۴۰][۴۱]. 

رابطه عدالت با بعثت انبیا

آیت‌الله خامنه‌ای، بارها به استناد آیه ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۴۲] بیان فرموده‌اند که انزال کتاب‌های الهی و ارسال رسل برای تحقق قسط و عدل در میان جوامع بوده است. یعنی نمادهای ظلم و زورگویی و فساد را از میان بردارند. ایشان حرکت امام حسین(ع) را نیز در تداوم بعثت انبیاء و جهت تحقق عدالت برمی‌شمرند و بر اساس فرمایش آن حضرت در هنگامه خروج علیه حاکمیت یزید که فرمودند: «مَن رَأى سُلطاناً جائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرَمِ أو تارِكاً لِعَهدِ اللَّهِ، ومُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ اللَّهِ(ص)، فَعَمِلَ في عِبادِ اللَّهِ بالإثْمِ والعُدوانِ، ثُمَّ لَم يُغَيِّر عَلَيهِ بِقَولٍ وَلا فِعلٍ، كانَ حَقَّاً عَلى اللَّهِ أَن يُدخِلَهُ مُدخَلَهُ»[۴۳]. یعنی اگر کسی کانون فساد و ظلم را ببیند و بی‌تفاوت بنشیند، در نزد خدای متعال با او همسرنوشت است. من برای گردنکشی و تفرعن حرکت نکردم. بلکه برای احیای دین جدم قیام کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام؛ بنابراین از اهداف مهم انبیاء و اوصیای الهی قیام برای عدالت و عدالتخواهی است[۴۴][۴۵].

رابطه عدالت با ایمان

در منابع اسلامی، از عدالت به عنوان مرکز و خمیرمایه ایمان و سرچشمه همه نیکی‌ها نام برده شده است. در این نگرش عدالت با اعتقاد و اندیشه آدمی گره خورده است و عدالت، رأس ایمان، مایه زینت و زیبایی ایمان محسوب می‌شود و بالاترین مراتب و درجات آن را تشکیل فی دهد: «الْعَدْلُ رَأْسُ الْإِيمَانِ وَ جِمَاعُ الْإِحْسَانِ [وَ أَعْلَى مَرَاتِبِ الْإِيمَانِ‏]»[۴۶]. بر طبق روایات فوق، معیار و محک ایمان، عدالت است و مؤمن کسی است که بر طبق عدالت اسلامی عمل می‌کند. از منظر امام خمینی اصلاح جامعه و استقرار عدل در آن، تنها در گرو این است که نقطه اتکایش یک مبدأ معنوی باشد[۴۷]. ایشان می‌فرماید: من نمی‌توانم باور کنم که کسی از مبادی معنوی برخوردار نباشد و در عین حال برای مردم کوشش کند[۴۸]. امام همچنین معتقد است: مؤمن کسی است که لذائذش را با قانون اسلام تطبیق می‌دهد و تخلّف از قانون اسلام نمی‌کند[۴۹][۵۰].

رابطه عدالت با معنویت و تزکیه

آیت‌الله خامنه‌ای در بیانات متعددی بر ضرورت در آمیختن عدالت با معنویت و عقلانیت تأکید خاص دارند. ایشان از سویی بر این نکته اصرار دارند که تحقق عدالت نیازمند بسط اعتقاد به مبدأ و معاد و معنویت در سطح جامعه است و تا این اعتقادات در میان آحاد جامعه دامن‌گستر نشود، عدالت اجتماعی واقعی و مورد نظر اسلام پیاده نمی‌شود. از سوی دیگر بر لزوم برخورداری مسئولان دولتی و مجریان عدالت اجتماعی از معنویت و عقلانیت تأکید دارند. عقلانیت اقتضا می‌کند که مجریان و دستاندرکاران تحقق عدالت در هر عرصه از عرصه‌های اجتماع از تجارب عقلایی سایر ملت‌ها و نیز از تدبیر و محاسبه و دقت کافی و بهره‌مندی از نظرات صاحبنظران که اقتضای کار معقول و سنجیده است بهره‌مند باشند. همچنین به اعتقاد آیت‌الله خامنه‌ای اگر معنویت با عدالت همراه نباشد، تحقق عدالت شعار توخالی خواهد بود، خیلی‌ها حرف و شعار عدالت را می‌زنند اما چون معنویت در رفتار نیست، بیشتر جنبه سیاسی و شکلی پیدا می‌کند.

اگر عدالت را از معنویت جدا کنیم؛ عدالت، عدالت اسلامی نخواهد بود. زمانی که عدالت با معنویت و توجه به آفاق معنوی عالم وجود و کائنات همراه نباشد، به ریاکاری، دروغ، انحراف، ظاهرسازی و تصنع تبدیل می‌شود چنانکه در همه کشورهایی که حرکت کمونیستی در آنجا به شکلی از اشکال - انقلاب یا کودتا - تحقق پیدا کرده بود، "عدالت" محور شعارشان بود؛ اما واقعیت زندگی آنها مطلقاً نشاندهنده عدالت نبود؛ برعکس ضد عدالت بود. بنابراین، عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنی باید برای خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشیم؛ در این صورت می‌توان با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کرد. البته معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک بعدی است. بعضی‌ها اهل معنایند، اما هیچ نگاهی به عدالت ندارند برهمین اساس است که اسلام در عین توجه به مسائل اجتماعی و سرنوست انسان‌ها، به معنویت نیز توجه دارد چنانکه در روایت وارد شده است «مَنْ أَصْبَحَ وَ لَمْ يَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» بنابراین آدم معنوی نمی‌تواند با ظلم، ستم و طاغوت کنار بیاید و با نظام‌های ظالمانه و سلطه‌طلب همکاری نماید اسلام با چنین معنویت تک‌بعدی مخالف است در نتیجه معنویت و عدالت در اسلام درهم‌تنیده شده‌اند[۵۱].

آیت‌الله خامنه‌ای با تقبیح رونق اقتصادی و رفاه مادی بدون معنویت معتقدند، وقتی معنویت در جامعه وجود ندارد، رفاه اقتصادی هم فایده‌ای نمی‌بخشد؛ تبعیض را برطرف نمی‌کند، عدالت اجتماعی به وجود نمی‌آورد، گرسنگی را ریشه‌کن نمی‌کند و فساد را از بین نمی‌برد. بنابراین رونق اقتصادی همه چیز یک کشور نیست. اگر خانواده‌ای ثروت داشته باشد، اما زن و شوهر در درون خانواده در نزاع باشند زندگی در آن خانواده تلخ است. ایشان در قالب مثالی رونق اقتصادی بدون معنویت را به خانواده ثروتمند بدون علاقه تشبیه می‌کنند و می‌فرمایند: اگر خانواده سرمایه داشته باشد؛ اما امنیت در درون خانه نباشد، یا جوان آن خانواده معتاد باشد، این خانواده لذت پولداری و آرامش را نمی‌برد[۵۲].

آیت‌الله خامنه‌ای، تزکیه انسان را هدف اعلی و والا برای انقلاب اسلامی دانسته و تحقق عدالت و تشکیل حکومت اسلامی را مقدمه رسیدن به تعالی و رشد انسان می‌دانند بنابراین همه چیز مقدمه تزکیه و طهارت آدمی است. عدالت در جامعه و نیز حکومت اسلامی در میان اجتماعات بشری هم با اینکه هدف بزرگی محسوب می‌شود، ولی خود آن یک مقدمه برای تعالی و رشد انسان است[۵۳].

تأمین عدالت اجتماعی در اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای، دستیابی به رفاه عمومی و شکوفایی مادی، پرورش استعدادها و خلاقیت‌ها در آحاد مردم، برخورداری از دانش و بینش و تجربه، عزت و استقلال و اقتدار ملی، گسترش اخلاق انسانی و روابط سالم میان آحاد مردم و دیگر هدف‌های والا، در صورتی تأمین می‌شود که تربیت فردی و تهذیب اخلاقی در آحاد مردم به ویژه در کارگزاران امور کشور، تأمین شود و انسان‌هایی پاک و برخوردار از همت و توکل و اخلاص و صبر و سختکوشی در آن جامعه باشند. در چنین شرایطی کارگزاران نظام به یاری این پشتوانه روحی، توانایی برداشتن بارهای سنگین را دارا خواهند بود و در برابر موانع گوناگون و به ویژه امواج فساد و تباهی، یارای ایستادگی خواهند داشت و وظیفه اجرای عدالت را به دوش خواهند کشید[۵۴][۵۵].

رابطه عدالت با اخلاق

آیت‌الله خامنه‌ای، علت پیشرفت و تبدیل شدن جامعه کوچک مسلمانان در صدر اسلام را به یک ملت عظیم، مقتدر و ملتی زنده، داشتن اخلاق و فرهنگ و خلقیات اسلامی می‌دانند که جامعه بر اساس آن رشد و پرورش یافته بود. ایشان در تحلیل علت شکست مکتب کمونیسم می‌فرمایند: "آن عدالت اجتماعیای که کمونیست‌ها، بی توجه به اصلاح فرهنگ مردم و پذیرش اختیاری آنها بر آنها تحمیل کردند، سبب ناکامی کمونیسم گردید به اسم عدالت اجتماعی، همه چیز را به هم ریختند و هیچ فایده‌ای به بار نیاوردند. بنابراین کشورهای کمونیستی، تجربه مهم تاریخ برای بشریت بودند؛ چرا که به زعم خودشان با ایجاد حکومت و دولت کمونیستی به دنبال تحقق عدالت اجتماعی بودند؛ اما نتیجه آن عدالتخواهی، ظهور تزار جدید و استالین بدکار و فاسد، ظالم و قسیالقلب بود. بنابراین عدالت اجتماعی که از اخلاق و فرهنگ صحیح جدا باشد، نتیجه‌اش ضد عدالت می‌شود"[۵۶].

آیت‌الله خامنه‌ای معتقدند: عدالت اجتماعی، به مقدار زیادی وابسته به اخلاق است. هرچند که بخش عمده آن مربوط به مقررات و قوانین جامعه است؛ اما مقررات و قوانین، بدون این که افراد از اخلاق الهی و اسلامی برخوردار باشند، چندان کارساز نخواهد بود. ایشان با اشاره به درآمدهای بالای برخی از افراد جامعه که به دلیل داشتن تخصص خاص و یا نیاز جامعه حاصل شده است؛ این نوع درآمدها و جمع کردن ثروت را اخلاق مادی، شیطانی و حیوانی بیان می‌کنند، در حالی که در اخلاق انسانی، به خصوص اخلاق اسلامی این نوع ثروت اندوزی توصیه نشده است؛ بلکه توصیه شده، پس از تأمین نیاز ضروری و خواسته‌های خودتان به بقیه انسان‌هایی که در آن جامعه هستند کمک نمایید. در جامعه اخلاق محور، ثروتمندان ثروت خود را برای ساخت مدرسه، بیمارستان، فضاهای آموزشی، رسیدگی به عقب افتادهها، معلولین جسمی و ذهنی استفاده می‌کنند و این نوع رفتار موجب ایجاد تعادل و عدالت در جامعه می‌شود[۵۷]. 

رابطه عدالت با عقلانیت

اگر عدالت بخواهد در فلسفه سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای به معنای حقیقی در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم عقلانیت و معنویت تنیده شده است. اگر عدالت جدا از عقلانیت و معنویت باشد، دیگر عدالتی نخواهد بود. عقلانیت به خاطر این است اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود مسیر عدالت به گمراهی، اشتباه و خطا کشیده می‌شود؛ بنابراین عقلانیت و محاسبه یکی از شرایط لازم رسیدن به عدالت است[۵۸][۵۹].

رابطه عدالت با تندروی

عده‌ای عدالت را تندروی، سخت‌گیری و عدم رعایت برخی مصالح می‌دانند. آیت‌الله خامنه‌ای بر خلاف این برداشت، علاوه بر اینکه اجرای عدالت را تندروی نمی‌دانند بلکه اجرای عدالت را حق‌گرایی، توجه به حقوق آحاد مردم و جلوگیری از ویژهخواری و تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان می‌دانند[۶۰].

رابطه عدالت با حقوق

منظور از حقوق، همان آزادی‌های فطری و طبیعی است که در نهاد هر انسانی وجود دارد و اعطا کردنی یا قابل سلب از سوی دیگران نیست. قطعاً تحقق عدالت اجتماعی، بدون تأمین این حقوق برای همگان میسر نیست. در سخنان و سیره معصومان(ع) عدل و حق قرین هم هستند؛ بدین معنا که برای تحقق حق، عدالت باید اجرا گردد و تنها در صورت برپایی عدالت، حق معنا پیدا می‌کند. می‌توان گفت در مواردی از سخنان معصومان(ع) که بحث از عدالت مطرح شده است، ایشان به مفهوم واژه حق نظر داشته‌اند. به عنوان نمونه امام علی(ع) در رابطه با حق مردم بر حاکم و حق حاکم بر مردم می‌فرماید: "و آنگاه که مردم، حق رهبری را ادا کنند و زمام‌دار، حق مردم را بپردازد، حق در جامعه عزت یابد و راه‌های دین پدیدار و نشانه‌های عدالت برقرار و سنت پیامبر(ص) آشکار گردد..."[۶۱] امام خمینی عدل‌خواهی را یکی از حقوق اولیه بشر برمی‌شمارد که باید توسط حکومت اسلامی تأمین گردد[۶۲]. ایشان در مرحله بعد به مردم اطمینان می‌دهد در صورتی که حکومت عدل اسلامی در جامعه مستقر شود، همه اقشار و گروه‌ها به حقوق حقه خود خواهند رسید[۶۳][۶۴].

رابطه عدالت با حقوق بشر

امروز دنیای استکبار خود را منادی نجات بشر و حامی حقوق بشر در جهان می‌داند به گونه‌ای که بزرگ‌ترین تجاوزها به حقوق ملل را با شعار حمایت از حقوق بشر انجام می‌دهد. آیت‌الله خامنه‌ای در موضع گیری‌های گوناگون ضمن تقبیح شدید حمایت از حقوق بشر دنیای غرب، از حقوق بشر و عدالت اجتماعی آموزه‌های اسلام دفاع کرده و برتری حقوق اسلامی را که متضمن عدالت اجتماعی در جوامع است به رخ دنیای به اصطلاح سوسیالیسم و لیبرالیسم می‌کشند، به گونه‌ای که برتری عدالت اجتماعی اسلام را مورد تأیید اندیشمندان غربی می‌دانند و معتقدند عدالت اجتماعی در نظام اسلامی از دنیای به اصطلاح سوسیالیسم و لیبرالیسم محکم‌تر است. حقوق بشر و آزادی‌های فردی از آنچه که در دنیای به اصطلاح دموکراسی مطرح می‌شود، پیشرفته‌تر است، آنچنان که دنیا هم قبول دارد[۶۵].

رابطه عدالت با آزادی

آزادی جزء اولین و ابتدایی‌ترین حقوق تک تک افراد انسانی است. امام علی(ع) می‌فرماید: «النَّاسُ كُلُّهُمْ أَحْرَارٌ» (مردم همگی آزاد و آزاده‌اند)[۶۶]. حضرت امام، آزادی را بهترین نعمتی می‌داند که خدا برای بشر قرار داده است[۶۷]. از دید ایشان آزادی اعطاء شدنی نیست و حاکمان و قدرتمداران حق ندارند بر مردم منّت اعطای آزادی بنهند؛ بلکه آزادی یعنی تسلط انسان بر خودش و مالش و جانش و نوامیسش و..، امری فطری است که خداوند آن را به مردم عطا کرده است[۶۸]. اما بین عدالت اجتماعی و آزادی افراد رابطه تنگاتنگ و دوسویه وجود دارد؛ به این صورت که از الزامات اصلی و اساسی برپایی عدالت در جامعه، رعایت حقوق فطری انسان‌ها از جمله آزادی است و اصولاً شرط مهم تحقق عدالت اجتماعی، آزاد بودن افراد جامعه می‌باشد. از سوی دیگر، برقراری عدل در جامعه زمینه را برای تحقق آزادی و رفاه مردم فراهم می‌سازد. امام خمینی در این باره معتقد است چنانچه در جمهوری اسلامی، عدل اسلامی مستقر شود، همه و همه در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود[۶۹]. البته مرز آزادی‌های افراد را قانون الهی مشخص می‌کند[۷۰]. بنابراین انسان به بهانه آزادی خود، حق ندارد حقوق دیگران را نادیده بگیرد و در صورتی که افراد از آزادی‌های خود سوء استفاده کنند، حاکم اسلامی به مقتضای عدالت اجتماعی، قوانینی را جهت کنترل و محدود کردن آنها وضع خواهد نمود[۷۱].

آیت‌الله خامنه‌ای با نفی دوگانگی و تباین بین عدالت و آزادی بر این باور هستند که عدالت بدون آزادی محقق نمی‌شود و آزادی بدون عدالت هم هرگز بوجود نمی‌آید. اما در وزندهی به این دو مقوله اساسی، ایشان ضمن اینکه آزادی را یکی از شعارهای اصلی اسلام می‌دانند؛ معتقدند آزادی ریشه الهی دارد و اسلام منبع آزادی است[۷۲]. ایشان معتقدند ممکن است در جامعه‌ای مثل جوامع لیبرال غربی، آزادی باشد ولی عدالت، نباشد. عده‌ای عدالت‌خواهی را مقابل آزادی‌خواهی می‌دانند. اما آزادی‌خواهی در درون عدالت‌خواهی است؛ اگر عدالت در جامعه‌ای نهادینه شود، حقوق افراد و آزادی‌ها پاس داشته خواهد شد. در جای دیگر با تعریف آزادی و اهمیت آن و نسبتش با عدالت می‌فرمایند: "آزادی یعنی رها شدن از قید و بند طاغوت‌ها و امکان حرکت و پرواز به سوی سر منزل انسانیت که تعالی معنوی و الهی است. البته شکل کامل این آزادی و رهایی جز در یک نظام عادلانه اجتماعی از لحاظ اقتصادی و از همه جهت ممکن نیست. امروز ما داریم به طرف یک نظام عادلانه اسلامی هم حرکت می‌کنیم[۷۳][۷۴]. 

رابطه عدالت با اقتصاد و توسعه

در نظام‌های سرمایه‌داری، اساس رشد اقتصادی و شکوفایی اقتصادی و ازدیاد و تولید، ثروت است. هرکسی بیشتر کسب ثروت نماید مقدم است مسأله این نیست که تبعیض یا فاصله پیش آید. فاصله در درآمدها و نداشتن رفاه جمع کثیری از مردم، نگرانی نظام سرمایه‌داری نیست. در نظام سرمایه‌داری، حتی تدابیری که ثروت را تقسیم کند، تدابیر منفی و مردودی است در حالی که نظام اسلامی معتقد به جامعه ثروتمند و بدون فقر و عقبمانده است؛ معتقد به رشد اقتصادی است؛ اما رشد اقتصادی برای عدالت اجتماعی و برای رفاه عمومی. البته رشد اقتصادی مسأله موضوع درجه اول نیست. آنچه در درجه اول است، محروم در جامعه نباشد؛ تبعیض در استفاده از امکانات عمومی نباشد. هر کس برای خودش امکاناتی فراهم کرد، متعلق به خود اوست. اما فرصت‌ها و امکانات متعلق به همه کشور است و باید در امور عمومی تبعیضی وجود نداشته باشد. معنا ندارد که یک نفر پای خود را روی دوش مأمورین دولتی بگذارد و با ترفند و با اعمال روش‌های غلط، امتیاز بگیرند در جامعه اسلامی مفهومی ندارد عده‌ای در مدت کوتاهی رشد ثروت افسانه‌ای داشته باشند بعد بگوید: من ثروت را خودم به دست آورده‌ام. در نظام اسلامی، ثروتی که بر پایه صحیحی کسب نشود، از اصل نامشروع است. بنابراین باید اقتصاد فردی و اجتماعی بر مبنای عدالت شکل بگیرد.

ایشان معتقدند: اسلام، مسلکی خاص در مسائل اقتصادی جامعه اسلامی دارد. رفاه عمومی و عدالت اجتماعی اساس سیاست کلی اقتصادی کشور را تشکیل می‌دهد؛ البته ممکن است شخصی با تلاش و استعداد بیشتر، بهره بیشتری برای خودش فراهم کند. این مانعی ندارد. اما در جامعه فقر نباید باشد. هدف برنامه ریزان باید این باشد. بر اساس این مبانی لازم است قانونگذاران و مدیران و کارگزاران نظام، سیاست کلی اقتصاد کشور را ساماندهی و برنامهریزی نمایند[۷۵].

در نگاه آیت‌الله خامنه‌ای، توسعه و سازندگی اگر بدون تأمین عدالت اجتماعی باشد، نتیجه آن رونق اقتصادی، و برخورداری عده‌ای خاص و فقیرتر شدن اکثریت جامعه خواهد شد. سازندگی و رونق اقتصادی کشور باید بستر پیشرفت مادی توأم با عدالت اجتماعی را فراهم سازد. رشد اقتصادی در کشور باید متوازن و تأمین کننده عدالت باشد. توسعه و سازندگی کشور باید فاصله بین فقیر و غنی را روز به روز کمتر نماید. بنابراین باید در برنامه ریزی‌های کوتاه و بلند مدت اقتصادی، توجه کارگزاران نظام به عدالت باشد و به سمت و سوی رشد و توسعه و سازندگی باشد[۷۷].

رابطه عدالت با توزیع فقر

آیت‌الله خامنه‌ای می‌فرمایند: "بعضی‌ها عدالت را توزیع فقر، در جامعه تعریف می‌کنند در حالی که مفهوم عدالت فراتر از این مقولات است. کسانیکه معتقد به عدالت هستند منظورشان توزیع فقر نیست بلکه توزیع عادلانه امکانات است. آنهایی که می‌گویند عدالت توزیع فقر است، مغز و روح حرفشان این است که دنبال عدالت نروید؛ دنبال تولید ثروت بروید تا آنچه تقسیم می‌شود، ثروت باشد. دنبال تولید ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت، همان چیزی می‌شود که امروز در کشورهای سرمایه‌داری اتفاق افتاده است. در غنی‌ترین کشور عالم کسانی هستند که از گرسنگی و از سرما و گرما می‌میرند؛ واقعیت‌هایی است که منعکس و مشاهده می‌شود. کسانی هستند که در آرزوی یک آپارتمان سه چهار اتاقه سالهای سال تلاش می‌کنند و چون به جایی نمی‌رسند، میروند خیانت میکنند تا به این امکانات برسند. در مقطعی از انقلاب برخی به دنبال تولید ثروت و رشد و توسعه در جامعه بودند. معتقد بودند لازمه حرکت اقتصادی و پیشرفت عدم طرح عدالت است، اجرای عدالت را موکول به بعد از تولید ثروت میکردند. آیت‌الله خامنه‌ای در جواب این تفکر می‌فرمایند این نمی‌شود. عدالت یعنی امکاناتی که در کشور هست، عادلانه و عاقلانه تقسیم شود و سعی شود امکانات بیشتر شود تا به همه بیشتر برسد؛ نه اینکه به قشر خاص و به دسته خاصی بیشتر برسد. این وظیفه از وظایف دولت اسلامی است شاخصه دولت اسلامی رعایت حق و عدالت است"[۸۰][۸۱].

رابطه عدالت با قدرت سیاسی

دین اگر با قدرت همراه شود، خواهد توانست گسترش و بسط پیدا کند؛ اهداف و آرزوهای دینی را تحقق ببخشد و آرمان‌هایی را که دین شعار آنها را می‌داده است، در جامعه به وجود آورد. امور مذکور بدون قدرت امکان ندارد؛ مگر می‌شود عدالت اجتماعی را در جامعه با نصیحت، توصیه، التماس و خواهش به وجود آورد؟! عدالت اجتماعی، رفع تبعیض و کمک برای استقرار تساوی در قانون را مگر می‌شود بدون قدرت، در داخل جامعه و در سطح جهان - به صورت دیگر- به وجود آورد؟![۸۲]

در فلسفه سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای، مشروعیت نظام بر دو رکن استوار است: مقبولیت مردم بر اساس رأی و خواست مردم و رکن دیگر بر اساس تقوا و عدالت می‌باشد. اگر مقبولیت مردمی باشد اما عدالت در حکومت نباشد از نظر اسلام این حکومت، حکومت نامشروعی است. ایشان با اشاره به نامه دعوت اهل کوفه به امام حسین(ع) که جزو سندهای ماندگار تاریخ اسلام است اینطور می‌نویسند: وَ لَأَمْري مَا الإمامُ إلاّ الحاكمُ بالقِسْطِ[۸۳]. حاکم در جامعه اسلامی و حکومت نیست، مگر آنکه عامل به قسط باشد، حکم به قسط و عدالت کند. اگر حکم به عدالت نکرد، هر کس که او را نصب کرده و هر کس که او را انتخاب کرده، نامشروع است. بر همین مبانی دینی است که آیت‌الله خامنه‌ای مشروعیت رهبری و همه کارگزاران نظام را بستگی به مبارزه با فساد، تبعیض و عدالتخواهی دانسته و پایه مشروعیت حکومت را تحقق عدالت می‌دانند. در اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای اگر نظام دنبال عدالت نباشد تمامی اختیارات و تصرف کارگزاران نظام حتی رهبری نامشروع خواهد بود[۸۴][۸۵]. 

رابطه عدالت با فیمنیسم

در بینش آیت‌الله خامنه‌ای بر خلاف افراط و تفریط‌هایی که در نوع نگرش به زن و مرد می‌باشد و به‌خصوص در دنیای مدرنیته نوعی تفریط در بها دادن کذب به جنس زن صورت گرفته است. ایشان تأکید دارند با توجه به طبیعت آفرینش زن و مرد باید طبیعت‌ها شناخته شود، سپس بر اساس طبیعت جنسی زن و مرد رفتار شود؛ بنابراین در اسلام مبنا تعادل و رعایت حقوق است. بر اساس جنسیت مرد و زن احکام اسلام شکل گرفته است. در جایی ممکن است احکام زن با احکام مرد متفاوت باشد؛ همچنان که طبیعت زن با طبیعت مرد در بعضی از خصوصیات متفاوت است. بیشترین حقایق و واقعیت‌های فطرت و طینت بشری در مورد زن و مرد، در معارف اسلامی است و معارف اسلامی تأکید بر رعایت عدالت جنسیتی دارند[۸۶][۸۷]. 

رابطه عدالت با تمدن

اسلام برای جامعه پیشرفت علمی، فناوری و پیشرفت دنیوی میخواهد. اسلام، پیروان خود را به علم، عمل، تلاش و فعالیت تشویق می‌کند. اساساً سنّت الهی بر حرکت و کمال است. هر ملتی تلاش و کار کند، بدون تردید اقتضای عدالت الهی آن است که به نتیجه تلاش که توفیق الهی است برسد؛ بنابراین اسلام هم حیات مادی و هم معنویت و آرامش ابدی مردم را منظور کرده است. این آرمان محقق نمی‌شود مگر اینکه این تمدن‌سازی و توجه به حیات مادی ملت همراه عدالت اجتماعی باشد والا در دنیا کشورهای توسعه یافته و متمدن زیادی وجود دارند که تمدن منهای عدالت بنا کرده‌اند موجب سلب آرامش حقیقی از جامعه و شکاف طبقاتی و همچین غفلت از آخرت و کمال انسانی شده‌اند. نظام جمهوری اسلامی در تلاش است که تمدن‌سازی را بر اساس محوریت عدالت اجتماعی داشته باشد تا الگوی پیشرفت، توسعه و رفاه همراه با عدالت، برادری، محبت و عطوفت بین قشرها و پرشدن شکاف بین فقیر و غنی در جامعه و پیشرفت توأم با معنویت باشد[۸۸][۸۹]. 

رابطه عدالت با صلح

صلح زمانی خوب است که عادلانه باشد. بسیاری جهت رسیدن به عدالت جنگ میکنند و برای عدالت می‌جنگند. بنابراین عدالت از صلح بالاتر و مهم‌تر است و حقیقت هم همین است[۹۰][۹۱]. 

رابطه عدالت با مهدویت

آیت‌الله خامنه‌ای معتقدند: "در مورد مسائل اجتماعی، هیچ چیز به قدر عدالت، مورد توجه قرار نگرفته است. در مورد ظهور حضرت (بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه و عجل الله فرجه)، در بیشتر روایات و ادعیه و زیاراتی که درباره آن بزرگوار است به دنبال مسأله ظهور و قیام آن حضرت، «يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا» وارد شده است. پروردگار عالم به وسیله او، زمین را پر از قسط و عدل می‌کند. البته خدا به وسیله امام زمان، زمین را از دین خودش هم پر می‌کند ولی آن چیزی که در ادعیه و روایات بیان شده است، يملأ الأرض به الدين، دين الحق نیست متعلق "یملأ"، قسط و عدل، عدالت، دادگری و انصاف است و این مطلب به اهمیت عدالت در فلسفه ظهور اشاره دارد"[۹۲]. در مکتب شیعه، انتظار فرج صاحب الزمان(ع) انتظار منجی عالم بشریت است که برای تحقق عدالت اجتماعی مطلق در جامعه بشری در همه ابعاد آن ظهور خواهد کرد. در حقیقت انتظار فرج، انتظار عدل و عدالت است. رهبر معظم انقلاب در بیان فضیلت و اهمیت فرج می‌فرمایند انتظار فرج را افضل اعمال دانسته‌اند؛ معلوم می‌شود انتظار، یک عمل است، بی‌عملی نیست. نباید اشتباه و خیال کرد که انتظار یعنی این که دست روی دست بگذاریم و بمانیم تا یک کاری بشود. انتظار عمل است، آماده‌سازی و تقویت انگیزه در دل و درون است، نشاط و تحرک و پویایی است، چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۹۳] یا ﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[۹۴] یعنی هیچ وقت ملت‌ها و امت‌ها نباید از گشایش مأیوس شوند. همه این امیدها و زمینه‌سازی‌ها برای تحقق عدالت جهانی به رهبری امامی عادل می‌باشد[۹۵][۹۶].

عدل و احسان

عدالت و احسان مقوله‌ای ارزشمند است، و در تمامی عرصه‌های فردی و اجتماعی نقش دارد. تلاش انبیا در جهت تحقق عدالت در بُعد اجتماعی و فردی بوده است[۹۷]. تحقق چنین عدالتی بسیار دشوار است زیرا جامعه باید از لحاظ اخلاقی به کمال رسیده باشد تا بتوان عدالت کامل را در آن اجرا کرد[۹۸]. بدون چنین تحولی عدالت مورد نظر اسلام تحقق نمی‌یابد زیرا عده‌ای را که در صدد سوء استفاده از بیت‌المال هستند، ناراضی ساخته و موجبات کارشکنی آنان را فراهم می‌کند[۹۹]. امیرمؤمنان(ع) وظیفه زمامداران و مسئولان را، ملزم کردن خویش به رعایت عدالت و اولین گام در راه عدالت را دور کردن هواهای نفسانی دانسته است. «قَدْ أَلْزَمَ‏ نَفْسَهُ‏ الْعَدْلَ‏ فَكَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْيُ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ»[۱۰۰]. در اندیشه انقلاب اسلامی عدالت و احسان، درسی است که از قرآن، بیانات پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) گرفته شده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ[۱۰۱] امیرمؤمنان دستور می‌دهد که به همه نیکی کنید، چون، یا برادر اسلامی تو است و یا به هر حال انسان است[۱۰۲]؛ منطق اسلام خدمت و محبت به همه انسان‌هاست[۱۰۳].

عدالت

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با استفاده از آیات قرآن، عدالت را جزء ذات ادیان می‌دانند؛ به طوری که هدف ادیان، ایجاد نظام عادلانه است و بدون داشتن این هدف، هیچ دینی وجود ندارد[۱۰۴]. ایشان عدالت را بارزترین آرمان و هدف نظام اسلامی می‌دانند و کثرت استعمال این هدف را در نصوص و متون اسلامی دلیل بر اهمیت آن تلقی می‌کنند و تصریح دارند به اینکه هر کس در اهمیت عدالت شک دارد، کافی است مراجعه کند به آنچه که درباره تشکیل یک نظامی بر مبنای حاکمیت دین در قرآن و در حدیث و در کلمات بزرگان آمده و بدیهی است که در نظام اسلامی، در یک نظام دینی همه مردم بایستی به سمت دین‌داری، خداپرستی، عبادت خدا، اخلاق حسنه پیش بروند. این موضوع کمتر از موضوع عدالت در آثار اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است. در قرآن وقتی که می‌فرماید که ما پیغمبران را فرستادیم، بعد می‌فرماید: ﴿لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۱۰۵] هدف از ارسال پیامبران الهی، دستیابی به قسط است. قسط یعنی زندگی عادلانه[۱۰۶]. اهمیت این هدف تا آنجاست که در نظام اسلامی، مبنای همه تصمیم گیری‌های اجرایی قرار می‌گیرد[۱۰۷]. در پرتو عدالت و نظام عادلانه به کمالات انسانی می‌توان نائل شد[۱۰۸]. اهمیت عدالت از نظر ایشان تا آنجاست که عدالت را در بین اهداف میانی از همه مهم‌تر می‌دانند و راه رسیدن به اهداف غایی را هم در گرو تحقق عدالت در جامعه می‌دانند؛ زیرا قسط و عدل از واجب‌ترین کارهاست. کارهای گوناگون، مانند رفاه، مبارزه، جنگ، سازندگی و توسعه برای آن است که در جامعه، عدالت برقرار بشود؛ از خیرات جامعه همه بتوانند استفاده بکنند؛ یک عده‌ای محروم نشوند، یک عده‌ای به آنها ظلم نکنند. در محیط قسط و عدل است که انسان‌ها می‌توانند رشد کنند، به مقامات عالی بشری برسند و کمال انسانی خودشان را به دست بیاورند. قسط و عدل یک مقدمه واجب است برای کمال نهایی انسان»[۱۰۹].

در فلسفه سیاسی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مفاهیم متعدد به صورت انضمامی مطرح می‌شوند و برای آنها مصادیق و الگوهایی معرفی می‌شود. ایشان نظام سیاسی علوی را مصداق نظام سیاسی عدالت محور معرفی می‌کنند. از نظر ایشان امیرالمؤمنین(ع) در همان چند سالی که به خلافت و حکومت رسیدند نشان دادند که اولویت در نظر آن بزرگوار، استقرار عدل الهی و اسلامی است. جامعه اسلامی با عدل و قسط است که قوام پیدا می‌کند و می‌تواند به عنوان شاهد و مبشر و هدایت‌گر و الگو و نمونه، برای ملت‌های عالم مطرح بشود. بدون عدل ممکن نیست؛ گرچه همه ارزش‌های مادی و ظاهری و دنیایی را هم کسب کند، اگر عدالت نبود، در حقیقت هیچ کار انجام نشده است. این، آن برجسته‌ترین مسأله در زندگی حکومتی امیرالمؤمنین(ع) بود[۱۱۰].[۱۱۱]

عدالت

عدالت یکی از ارکان مهم اخلاق اسلامی است و در نظام‌های الهی تا بدان‌جا اهمیت دارد که قرآن کریم یکی از اهداف اصلی بعثت انبیای الهی را اقامه قسط و عدالت دانسته است[۱۱۲]. عدالت در شریعت اسلام مورد تأکید فراوان قرار گرفته و شرط ضروری، شهادت، قضاوت، امامت و... دانسته شده است. در معارف دینی اسلام، خداوند، پیامبر، ائمه به صفت عدالت توصیف شده‌اند و لازم است تمام کارگزاران این نظام عادل باشند و در صورتی‌که این صفت در بین زمامداران نباشد مفاسد غیرقابل جبرانی به وجود خواهد آمد[۱۱۳].[۱۱۴]

تحقق عدالت

امام معتقد است که حکومت اسلامی تنها حکومت عادلانه است[۱۱۵] و با استقرار این حکومت دنیا خواهد فهمید که آن رژیمی که عدالت پرور است، نظام اسلامی است[۱۱۶]. باید خاطر نشان کرد که اگرچه توحید و خداباوری، هدف اصلی نظام سیاسی و هسته اصلی فرهنگ اسلامی است؛ ولی تحقق عدالت نیز در اصلاح انحرافات اعتقادی و رفتاری این دو دولت، نقش به‌سزایی دارد و می‌توان برپایی عدالت را از مهم‌ترین مؤلفه‌های فرهنگی نظام اسلامی به شمار آورد. در حقیقت کارکرد عدالت در اندیشه اسلامی، بیش از آن‌که اقتصادی باشد فرهنگی، اعتقادی و عقلانی است؛ یعنی اجرای عدالت، کلیۀ اعوجاجات، انحرافات، ناموزونی‌ها و نبود اعتدال‌ها را اصلاح می‌کند. بنابراین در خط مقدم این فرایند عدالت‌ورزی و معتدل‌سازی، اصلاح انحرافات عقیدتی و سپس اخلاقی قرار دارد و به واسطه این اصلاح و از برآیند آن، اصلاحات اقتصادی و نظام توزیعی عادلانه و ایفای سایر استحقاق‌ها صورت می‌پذیرد. البته معناکاوی واژه عدالت نیز مؤید این ادعا است.

برای تبیین بیشتر، مراجعه به معجم «لِسان العرب» مفید است. «ابن منظور» در این تألیف در باب مفهوم عدل بیان می‌دارد که آنچه که در نفوس انسانی، مایه اعتدال و مرتبی و استقامت و انتظام می‌شود، عدالت است و چنین انسانی مستقیم و راست و درست است[۱۱۷]. متضاد آن جور است. جور در این جا مغایر راستی و درستی و اعتدال بوده و به معنی انحراف است. از منظر ابن منظور، ظلم در لغت به معنی تاریکی و شکافی است که در زمین به وجود می‌آید و همچنین به معنای «تجاوز از حد و قرار دادن چیزی در جای نامناسب» می‌باشد[۱۱۸]. به تعبیر راغب، «ظلم تجاوز از حق را گویند، چه این تجاوز کم باشد چه زیاد؛ لذا در گناه بزرگ و کوچک هر دو به کار می‌رود»[۱۱۹]. دو معنای لغوی «راست» و «انحراف» در معنای اصطلاحی راستی و نادرستی گنجانده شده است. نیاز به گفتن نیست که مفاهیم درست و نادرست به طور التزامی در اصطلاحات «عدل» و «جور» قرار دارد؛ زیرا این دو اصطلاح اغلب در کلی‌ترین معنا استعمال می‌شوند، به گونه‌ای که ارزش‌های اخلاقی و مذهبی را در برمی‌گیرند. مفهوم عدل به معنای درستی و راستی، معادل مفاهیم منصفانه و انصاف است که شاید به طور دقیق‌تری در اصطلاح استقامت یا مستقیم و راست بودن بیان شده‌اند. بدین ترتیب تحقق عدالت و رفع جور و ستم در معنای مطلق آن و مساوی با محو همۀ انحرافات، از جمله شرک، کفر، گناه، امیال نفسانی و طاغی‌گری‌های فردی و اجتماعی است.

امام خمینی هم ضمن بیان عدم توفیق کلیه پیامبران(ص) در اجرای هدف اصلی عدالت و اصلاح و تربیت ابناء بشر، در فرازی بسیار زیبا و بلیغ، تحقق این کار ویژه توحیدی، اعتقادی، تربیتی و اصلاح‌گرایانه، مطلق و مُوسّع از عدالت توسط امام عصر(ع) را به تفصیل بیان نموده‌اند و امام عصر(ع) را کسی می‌دانند که موفق به این معنا خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، آن هم نه عدالتی که مردم عادی می‌فهمند که فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت و اصلاح کلیه اعوجاجات و انحرافات صورت گرفته و بشریت را از تمام انحطاط‌ها بیرون می‌آورد، و تمام کجی‌ها را راست می‌کند و ابناء بشر را هدایت خواهند کرد[۱۲۰]. بنابراین، کارکرد عدالت در اندیشه اسلامی و به تبع آن در آراء امام خمینی، در وحله اول و در مبنا و اساساً، توحیدی و اعتقادی است یعنی اجرای عدالت کلیۀ اعوجاجات، انحرافات، ناموزونی‌ها و نبود اعتدال‌ها را در حوزه انحرافات غیرتوحیدی و اعتقادی اصلاح می‌کند و بر مبنای این اصلاح و تعدیل اعتقادی و ایمانی، تعدیل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی صورت می‌گیرد و در حقیقت هرگونه اجرای عدالت در ابعاد فرعی یاد شده الزاماً به صورت پسینی و متعاقب تحقق عدالت در عرصه توحیدی و مبتنی بر آن باید باشد و این همان تحقق مطلق و موسع عدالت بوده و ضامن تعالی و پیشرفت واقعی که همان حیات طیبه هست، خواهد بود و می‌توان اذعان نمود که وجه تمایز اصلی الگوی عدالت و پیشرفت اسلامی با نمونه‌های غربی و غیر اسلامی آن، زیرساخت و جهت‌گیری الهی و تقدم بُعد توحیدی آن است.[۱۲۱]

منابع

پانویس

  1. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  2. زبیدی، تاج العروس، ج۱۵، ص۴۷۱.
  3. ابن الأثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۳، ص۱۹۰-۱۹۱.
  4. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۴۳۰.
  5. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۴۳۵.
  6. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۲۹.
  7. مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۸۰.
  8. امام خمینی، صحیفه نور، ج۹، ص۷۲.
  9. امام خمینی، صحیفه نور، ج۹، ص۷۸-۸۰.
  10. نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷.
  11. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱، ص۸۰-۸۱.
  12. صحیفه امام، ج۶، ص۵۲۵.
  13. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۷۱.
  14. امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۴۷.
  15. امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۵۲.
  16. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۷-۳۱۸.
  17. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۱۷.
  18. امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱۳.
  19. صحیفه امام، ج۵، ص۳۵۷.
  20. صحیفه امام، ج۵، ج۵۴۱.
  21. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار کارگزاران و قشرهای مختلف مردم، در روز ولادت حضرت امیر المؤمنین(ع)، ۱۷/۱۰/۱۳۷۱.
  22. ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ... «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند.».. سوره حدید، آیه ۲۵.
  23. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار کارگزاران و قشرهای مختلف مردم، در روز ولادت حضرت امیر المؤمنین(ع)، ۱۷/۱۰/۱۳۷۱.
  24. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، به مناسبت عید غدیر خم، ۳۰/۳/۱۳۷۱.
  25. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، به مناسبت عید مبعث، ۱/۱۱/۱۳۷۱.
  26. مهاجرنیا، محسن، مقاله «فلسفه عدالت در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری»، فصلنامه قبسات، شماره ۵۱، بهار ۸۸.
  27. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  28. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، به مناسبت عید مبعث، ۱/۱۱/۱۳۷۱.
  29. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  30. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۶/۹/۱۳۸۲.
  31. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  32. مهاجرنیا، محسن، مقاله «فلسفه عدالت در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری»، فصلنامه قبسات، شماره ۵۱، بهار ۸۸.
  33. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  34. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار کارگزاران و قشرهای مختلف مردم، در روز ولادت حضرت امیرالمؤمنین(ع)، ۱۷/۱۰/۱۳۷۱.
  35. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  36. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۱۸/۲/۱۳۷۷.
  37. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  38. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار رئیس، مسئولان و قضات «قوه قضائیه»، ۷/۴/۱۳۷۴.
  39. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  40. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمینی مشهد مقدس رضوی، ۱/۱/۱۳۷۶.
  41. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  42. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  43. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۱۲/۱۱/۱۳۷۵.
  44. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۲۷/۱۲/۱۳۸۰.
  45. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  46. آمدی، غرر الحکم، ص۴۴۶، ح۱۰۲۰۶.
  47. صحیفه امام، ج۴، ص۴۰۳.
  48. صحیفه امام، ج۵، ص۵۱۰.
  49. صحیفه امام، ج۲، ص۳۶۱.
  50. خاکبان، سلیمان، یوسفی، رقیه، "عدالت اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی
  51. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
  52. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در اولین روز ورود به ساری، ۲۲/۷/۱۳۷۴.
  53. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با گروهی از خانواده‌های شهدا و جانبازان و اقشار مختلف مردم و جمعی از مسئولان ادارات و سازمان‌های شهرهای تهران، شهداد کرمان، قم، و مسئولان و دانشجویان دانشگاه هنر، ۱/۸/۱۳۷۰.
  54. حضرت آیت الله خامنه‌ای، پیام به مناسبت گردهمایی سالیانه نماز، ۱۴/۶/۱۳۷۴.
  55. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  56. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار وزیر و مسئولان «وزارت ارشاد» و اعضای «شوراهای فرهنگ عمومی کشور»، ۱۹/۴/۱۳۷۴.
  57. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  58. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار اعضای هیات دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
  59. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  60. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری دکتر محمود احمدی‌نژاد، ۱۲ / ۵ /۱۳۸۴.
  61. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.
  62. صحیفه امام، ج۶، ص۹۱.
  63. صحیفه امام، ج۶، ص۴۳۷.
  64. خاکبان، سلیمان، یوسفی، رقیه، "عدالت اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی
  65. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مدیران ستاد فرماندهی کل قوا، ۲۱/۱۲/۱۳۶۸.
  66. کلینی، الکافی، ج۷، ص۴۲۰.
  67. صحیفه امام، ج۷، ص۳۶۷.
  68. صحیفه امام، ج۳، ص۴۰۶.
  69. صحیفه امام، ج۷، ص۱۱۵.
  70. صحیفه امام، ج۸، ص۲۸۳.
  71. خاکبان، سلیمان، یوسفی، رقیه، "عدالت اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی
  72. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار علما و روحانیون و مبلغان در آستانه ماه محرم الحرام، ۲۳/۱/۱۳۷۸.
  73. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
  74. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  75. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم تنفیذ حکم دوره دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، ۱۲/۵/۱۳۷۲.
  76. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با رئیس جمهور و هیأت وزیران به مناسبت بزرگداشت هفته دولت، ۸/۶/۱۳۷۴.
  77. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در پیام به مناسبت حلول سال ۱۳۷۲ هجری شمسی، ۱/۱/۱۳۷۲.
  78. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار اعضای هیات دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
  79. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  80. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در اولین روز ورود به ساری، ۲۲/۷/۱۳۷۴.
  81. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  82. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران به مناسبت عید سعید مبعث، ۱۹/۹/۱۳۷۵.
  83. روضة الواعظین و بصیرة المتعین، محمد بن حسن فتال نیشابوری، ج۱، ص۱۷۳؛ بحار الانوار، علامه مجلسی ج۴۴، ص۳۳۵.
  84. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار اعضای هیات دولت، ۵/۶/۱۳۸۲.
  85. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  86. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در همایش بزرگ خواهران در ورزشگاه آزادی به مناسبت جشن میلاد کوثر، ۳۰/۷/۱۳۷۶.
  87. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  88. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در اجتماع بزرگ مردم رفسنجان، ۱۸/۲/۱۳۸۴.
  89. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  90. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار کارگزاران، در روز عید مبعث، ۲۹/۹/۱۳۷۴.
  91. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  92. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۱۲/۱۱/۱۳۷۵.
  93. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  94. «بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.
  95. حضرت آیت الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان، ۲۹/۶/۱۳۸۴.
  96. زارع قراملکی، محمد، عدالت اسلامی، منظومه فکری آیت‌الله خامنه‌ای
  97. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۶.
  98. خامنه‌ای حسینی، سید علی، ۱/۱/۱۳۷۶.
  99. خامنه‌ای حسینی، سید علی، ۱/۱/۱۳۷۶.
  100. نهج البلاغه، خطبه ۸۷ (۱۱۹)؛ خامنه‌ای حسینی، سید علی، ۲۶/۱۲/۱۳۷۹.
  101. «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد» سوره نحل، آیه ۹۰.
  102. نهج البلاغه، نامه ۵۳ (۴۲۷).
  103. خامنه‌ای حسینی، سید علی، ۲۹/۸/۱۳۹۲.
  104. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۱۳/۱۰/۱۳۶۳.
  105. «تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  106. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۷/۲/۱۳۷۷.
  107. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۱۳/۳/۱۳۷۰.
  108. راه امام راه ما، ص۲۸-۲۹.
  109. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۵/۴/۱۳۷۶.
  110. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۳۰/۳/۱۳۷۱.
  111. مهاجرنیا، محسن، مقاله «نظام سیاست اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۷۸۱.
  112. ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ... «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  113. صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۴.
  114. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۶۷.
  115. صحیفه نور، ج۸، ص۴۸۵.
  116. صحیفه نور، ج۹، ص۵۰.
  117. العَدْل: ما قام في النفوس أَنه مُسْتقيم، و هو ضِدُّ الجَوْر. ابن منظور، لسان العرب، المجلد التاسع، ص۸۳.
  118. صحیفه نور، ج۱۲، ص۳۷۳.
  119. راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، ص۳۲۶.
  120. صحیفه نور، ج۱۲، صص ۴۸۰ – ۴۸۲.
  121. اخوان کاظمی، بهرام، مقاله «نظام سیاست اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۸۰.