حجت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:
*از دیدگاه [[شیعه]]، [[حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[آخرین حجت الهی]] است؛ ازاین‌رو به [[حجة بن الحسن العسکری]]{{عم}} شهرت دارد<ref>بحار الانوار، ج ۲۵، ح ۶ و ج ۹۷، ص ۳۴۳.</ref>. [[داود بن قاسم]] گوید: از [[امام دهم]]{{ع}} شنیدم که می‌فرمود: {{متن حدیث|"اَلْخَلَفُ مِنْ بَعْدِي اَلْحَسَنُ فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ اَلْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اَللَّهُ فِدَاكَ فَقَالَ إِنَّكُمْ لاَ تَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ فَقُلْتُ فَكَيْفَ نَذْكُرُهُ قَالَ قُولُوا اَلْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ"}}<ref>کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳.</ref>؛ "[[جانشین]] من، پسرم [[حسن]] است. شما نسبت به [[جانشین]] پس از [[جانشین]] من چه حالی خواهید داشت؟ عرض کردم: [[خداوند]] مرا قربانت کند؛ چرا؟ فرمود: برای آنکه شخص او را نمی‌توانید ببینید و ذکر او به نام مخصوصش روا نیست. عرض کردم: پس چطور او را یاد کنیم؟ فرمود: بگویید حجت از [[خاندان محمد]]{{صل}}". در بیشتر [[روایات]] این [[لقب]] به صورت "[[الحجة]] من [[آل محمد]]" به کار رفته است<ref>ر.ک: کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۵؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۱-۲۲۳.</ref>.
*از دیدگاه [[شیعه]]، [[حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[آخرین حجت الهی]] است؛ ازاین‌رو به [[حجة بن الحسن العسکری]]{{عم}} شهرت دارد<ref>بحار الانوار، ج ۲۵، ح ۶ و ج ۹۷، ص ۳۴۳.</ref>. [[داود بن قاسم]] گوید: از [[امام دهم]]{{ع}} شنیدم که می‌فرمود: {{متن حدیث|"اَلْخَلَفُ مِنْ بَعْدِي اَلْحَسَنُ فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ اَلْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اَللَّهُ فِدَاكَ فَقَالَ إِنَّكُمْ لاَ تَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ فَقُلْتُ فَكَيْفَ نَذْكُرُهُ قَالَ قُولُوا اَلْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ"}}<ref>کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳.</ref>؛ "[[جانشین]] من، پسرم [[حسن]] است. شما نسبت به [[جانشین]] پس از [[جانشین]] من چه حالی خواهید داشت؟ عرض کردم: [[خداوند]] مرا قربانت کند؛ چرا؟ فرمود: برای آنکه شخص او را نمی‌توانید ببینید و ذکر او به نام مخصوصش روا نیست. عرض کردم: پس چطور او را یاد کنیم؟ فرمود: بگویید حجت از [[خاندان محمد]]{{صل}}". در بیشتر [[روایات]] این [[لقب]] به صورت "[[الحجة]] من [[آل محمد]]" به کار رفته است<ref>ر.ک: کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۵؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص۲۲۱-۲۲۳.</ref>.


==پرسش مستقیم==
== جستارهای وابسته ==
* [[آیا حجة الله از القاب امام مهدی است؟ این لقب به چه معناست؟ (پرسش)]]
* [[حجت الهی]]
{{پرسمان القاب امام مهدی}}
* [[مرجعیت دینی]]
* [[اسوه]]
* [[پیروی]]
 
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{:فرهنگنامه مهدویت (نمایه)}}
{{:فرهنگنامه مهدویت (نمایه)}}

نسخهٔ ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۳۲

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حجت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

حجت دلیل و برهانی که با آن مدّعا اثبات می‌شود و آورنده آن بر شخص دیگر احتجاج می‌کند[۱].

واژه‌شناسی لغوی

  • حجّت در لغت به‌معنای دلیل و برهان است و علّت نام‌گذاری آن به حجّت، این است که از ریشه "حجّ" به‌معنای قصد گرفته شده و دلیلی که با آن مدّعا اثبات می‌شود، مقصود شخص احتجاج‌کننده است[۲]. یا به واسطه دلیل، اثبات مدّعا قصد می‌شود[۳]. یا آن‌که دلیل، خود قصد اثبات مدّعا را دارد[۴]. به گفته برخی، حجّت، دلالت روشن برای اثبات مقصد حق و درست است[۵]. و براساس نقل برخی دیگر، حجّت، چیزی است که بر صحّت ادّعا دلالت می‌کند[۶][۷]. این کلمه در قرآن مجید در موارد مختلفی به کار رفته است؛ از جمله: ﴿لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا[۸] و نیز: ﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ [۹][۱۰].

حجت الهی

حجت آشکار و حجت پنهان

حقیقت احتجاج

اقسام احتجاج

نخست: احتجاج قولی

دوم: احتجاج عملی

اهداف احتجاج

نخست: اثبات ربوبیت خداوند

دوم: اثبات جهان آخرت و نفی استبعاد منکران معاد

سوم: اثبات رسالت پیامبران

حجت در فرهنگ‌نامه دینی

حجت در درسنامه

  • "حجت" از نظر لغت، به معنای برهان و دلیل است که با آن حریف را قانع یا دفع کنند و جمع آن حجج و حجاج است[۱۲]. این کلمه در قرآن مجید در موارد مختلفی به کار رفته است؛ از جمله: ﴿لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا[۱۳]. و نیز ﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ[۱۴]. امام کاظم(ع) فرموده است: «"إِنَّ لِلَّهِ عَلَى اَلنَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا اَلظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ اَلْأَنْبِيَاءُ وَ اَلْأَئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ وَ أَمَّا اَلْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ"»[۱۵]؛ "خداوند را بر مردم دو حجت است: یکی ظاهر که آن عبارت است از پیامبران و رهبران دینی و دیگری باطن که آن عقول مردم است".
  • پیامبران و اوصیای آنان(ع) از این جهت "حجت" نامیده شده‌اند که خداوند به وجود ایشان، بر بندگان خود احتجاج کند. آنان همچنین دلیل بر وجود خدا هستند و گفتار و کردارشان دلیل بر نیاز مردم به قانون آسمانی است. براساس روایات فراوانی، هرگز زمین خالی از حجت نیست؛ چنان‌که از امام رضا(ع) پرسیده شد: آیا زمین از حجت خالی می‌ماند؟ حضرت فرمود: «"لَوْ بَقِيَتْ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ"»[۱۶]؛ "اگر زمین به اندازه چشم برهم زدنی از حجت خالی باشد، اهلش را فرو می‌برد".
  • از دیدگاه شیعه، حضرت مهدی(ع) به عنوان آخرین حجت الهی است؛ ازاین‌رو به حجة بن الحسن العسکری(ع) شهرت دارد[۱۷]. داود بن قاسم گوید: از امام دهم(ع) شنیدم که می‌فرمود: «"اَلْخَلَفُ مِنْ بَعْدِي اَلْحَسَنُ فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ اَلْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اَللَّهُ فِدَاكَ فَقَالَ إِنَّكُمْ لاَ تَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ فَقُلْتُ فَكَيْفَ نَذْكُرُهُ قَالَ قُولُوا اَلْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ"»[۱۸]؛ "جانشین من، پسرم حسن است. شما نسبت به جانشین پس از جانشین من چه حالی خواهید داشت؟ عرض کردم: خداوند مرا قربانت کند؛ چرا؟ فرمود: برای آنکه شخص او را نمی‌توانید ببینید و ذکر او به نام مخصوصش روا نیست. عرض کردم: پس چطور او را یاد کنیم؟ فرمود: بگویید حجت از خاندان محمد(ص)". در بیشتر روایات این لقب به صورت "الحجة من آل محمد" به کار رفته است[۱۹][۲۰].

جستارهای وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.
  2. لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۵۲، تاج‌العروس، ج‌۳، ص‌۳۱۴، حجج.
  3. تفسیر آسان، ج‌۵، ص‌۱۱۶.
  4. منهج الصادقین، ج‌۳، ص‌۴۶۵.
  5. مفردات، ص‌۲۱۹، «حجّ»؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۶۸.
  6. التعریفات، ص۱۱۲؛ التحریروالتنویر، ج۸، ص۱۵۱.
  7. آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.
  8. تا اینکه برای مردم، پس از فرستادن پیامبران، در مقابل خدا بهانه و حجّتی نباشد و خدا توانا و حکیم است؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۵.
  9. بگو برهان رسا (حجّت) ویژه خداوند سبحانه و تعالی است و اگر او می‏خواست، قطعا همه شما را هدایت می‏کرد؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۹.
  10. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۶۳ - ۱۶۵.
  11. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۸۲.
  12. ر.ک: لسان العرب، ج ۲، ص ۲۲۸.
  13. «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
  14. «بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر می‌خواست شما همگان را رهنمایی می‌کردسوره انعام، آیه ۱۴۹.
  15. کافی، ج ۱، ص ۱۵.
  16. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۹۸.
  17. بحار الانوار، ج ۲۵، ح ۶ و ج ۹۷، ص ۳۴۳.
  18. کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳.
  19. ر.ک: کتاب الغیبة، ص ۲۰۲، ح ۱۶۹؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱۳؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۵؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۸.
  20. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۲۲۱-۲۲۳.