همسر و فرزند امام مهدی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.


مقدمه

  • سرّ بودن پنهان‏‌زیستی حضرت مهدی(ع)‏ بسیاری از چگونگی‌‏های زندگی آن حضرت را در هاله‌‏ای از ابهام و اختلاف دیدگاه، قرار داده است. از آن‏جا که روایت صریح و روشنی در باره خانواده آن حضرت، در دست نیست و روایت‏‌های موجود نیز بیان‌‏های گوناگونی را ارائه می‌‏کنند، دیدگاه‏‌های متفاوتی بین دانشمندان شیعه پدید آمده است:
  1. حضرت مهدی(ع)‏ ازدواج کرده و دارای فرزندانی نیز هست[۱].
  2. حضرت مهدی(ع)‏ ازدواج نکرده است‏[۲].

دیدگاه نخست: اثبات همسر و فرزند

  • کسانی که بر این باورند، اعتقاد دارند آن حضرت به طور قطع ازدواج کرده، و دارای فرزندانی نیز هست.
  • ایشان به طور عمده، دو دسته دلیل‏ برای این ادعا ذکر کرده‏‌اند:
  1. ازدواج، امری مستحب است و ساحت حضرت ولی عصر(ع) از ترک این مستحب، مبرّا می‏‌باشد.
  2. در کتاب‏های روایی، برخی روایت‏ها و ادعیه، بر همسر و فرزند داشتن حضرت دلالت دارد.

دلیل نخست: استحباب ازدواج‏

  • برخی افرادی که این احتمال را ترجیح داده‏‌اند، در پاسخ منکران وجود همسر و فرزند برای حضرت مهدی(ع)‏ چنین نوشته‌‏اند: چگونه ترک خواهند کرد چنین سنّت عظیمه جدّ اکرم خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل آن و تهدید و تخویف در ترک آن شده، و سزاوارترین امّت در اخذ به سنّت پیغمبر، امام هر عصر است، و تاکنون کسی ترک آن سنّت را از خصایص آن حضرت نشمرده است[۳].
  • نیز یکی از دانشوران معاصر در این‏ باره نوشته است: "بنابراین آن حضرت، فرزندان و نوادگان زیادی خواهد داشت که شمارش آن‏ها به سادگی ممکن نیست. اگر در این زمینه "داشتن همسر و فرزند" هیچ نقل روایی وجود نداشت، و فقط همین مطلبی که آن حضرت با وجود سن زیاد از نظر جسمی جوانی قوی البنیه است ... و نیز می‌‏دانیم که آن حضرت به سنّت پیامبر(ص) عمل می‏‌کند، در قبول این مطلب که آن جناب همسر و فرزندانی دارد کافی بود[۴].
  • بررسی این دیدگاه:‏
  • استدلال پیشین، دارای دو مقدمه است:
  1. ازدواج، سنّت پیامبر اکرم(ص)، و کاری شایسته و مستحب است.
  2. حضرت مهدی(ع)‏ ناگزیر این سنّت را انجام می‏دهد.
  • امّا مقدمه نخست‏: شکی نیست که استحباب ازدواج از آیات و روایات‏ [۵] فراوانی استفاده می‌‏شود.
  • با توجه به آیات و روایات و وجود کلمات امر، مانند "انکحوا" در آیات، و تشویق به ازدواج در روایات، و سفارش در عمل به سنّت پیامبر خدا، استحباب شرعی ازدواج قابل استنباط است.
  • امّا مقدّمه دوّم: لزوم عمل امام(ع) به امر شرعی و سنّت رسول خدا(ص) پرسش‏هایی را پدید می‌‏آورد؛ از جمله این‏که: با توجه به انبوه کارهای مستحب، آیا امام(ع) به همه آن‏ها عمل می‏‌کند؟ یا از آن امور انتخاب کرده و گزینشی عمل می‏‌کند؟
  • با توجه به دو مقدّمه‏ای که گذشت، برخی بر این باورند امام زمان (ع) در عصر غیبت ازدواج کرده و صاحب همسر و فرزند است.
  • در نقد این دلیل گفته شده است: اگر انجام ازدواج را بر استحباب نیز حمل کنیم، نکته قابل ‏توجه این است که این استحباب، با مسأله بسیار مهم غیبت و فلسفه آن، در تعارض است.
  • این پرسش پیش می‎‏آید که اهمیت ازدواج، در جایگاه یک مستحب بیشتر است یا امر بسیار مهم امر به معروف و نهی از منکر؟
  • ناگزیر پاسخ داده خواهد شد: امر به معروف مهم‏تر است. حال آیا امام عصر(ع) از این همه منکری که رخ می‏‌دهد خبر دارد یا خیر؟ نیز گفته می‏‌شود: خبر دارد؛ پس چرا نهی از منکر نمی‌‏کند؟ خواهد گفت: با مقام غیبت حضرت در تعارض است. حال این پرسش پیش می‏آید که آیا واجبی به این اهمیت در تعارض با غیبت ترک می‏شود؛ اما امر مستحب نه؟
  • نه فقط امر به معروف که بسیاری از شؤونات امام است که به دلیل غیبت او به صورت موقت ترک می‌‏شود.
  • افزون بر این‏که روایت نبوی می‏‌گوید: " فَمَنْ‏ رَغِبَ‏ عَنْ‏ سُنَّتِي‏ فَلَيْسَ‏ مِنِّي‏‏‏‏ ‏‏"[۶]؛ و آن، بدین معناست که با آن، به مخالفت برخیزد. بر ما روشن است که هرکس اگر به دلیل‏هایی نتوانست ازدواج کند، به این معنا نیست که با آن مخالف است.

دلیل دوم: برخی روایات و ادعیه‏

  • افزون بر دلیل پیشین که مهم‏ترین دلیل در این‏ باره است، دلیل‏هاای دیگری بر فرزنددار بودن آن حضرت نیز بیان شده است: شیخ طوسی از مفضل بن عمر نقل کرده است که امام صادق(ع) فرمود: برای صاحب این امر، دو غیبت است که یکی از آن‏ها، به اندازه‏‌ای طولانی می‌‏شود که برخی از مردم گویند از دنیا رفته است؛ برخی گویند: کشته شده و برخی گویند: آمده و رفته است؛ جز اندکی از شیعیان، بر باور خود استوار نماند. کسی از فرزندانش و غیر آنان، از اقامتگاه او آگاه نمی‏شود؛ جز کسی که متصدی امور او است[۷].

بررسی کوتاه‏

  • استدلال به این روایت، از چند جهت محل تأمل است:
  1. نعمانی همین روایت را نقل کرده است؛ در حالی که به جای "من ولده"، "من ولی" آورده است[۸]. با توجه به این‏که کتاب الغیبة نعمانی به مراتب بر کتاب الغیبة شیخ طوسی مقدم بوده و بخشی از سند هر دو کتاب مشترک است و نیز بین کلمه "ولی" و "ولد" از نظر نوشتار، نزدیکی وجود دارد، احتمال تصحیف، بسیار قوی می‌‏نماید؛ بنابراین، استدلال به این روایت، بی‌‏اعتبار خواهد شد. یکی از دانشمندان معاصر پس از ذکر هر دو روایت می‏‌نویسد: با وجود این اختلاف، استناد به نقل "غیبت شیخ" اطمینان ‏بخش نیست؛ بلکه نقل "غیبت نعمانی" از برخی جهات، مانند علوّ سند و لفظ حدیث، معتبرتر به نظر می‌‏رسد[۹]. یکی دیگر از اندیشه‏‌وران معاصر پس از اشاره به اختلاف نقل شیخ طوسی و نعمانی، درباره این روایت نوشته است: کمترین احتمالی که در این‏ باره وجود دارد، این است که مقصود از عبارت "هیچ‏یک از فرزندان و نه دیگران، از جای آن حضرت آگاه نیستند" مبالغه در شدت پنهانی باشد؛ بدین معنا که اگر هم بر فرض آن حضرت را فرزندی باشد، حتی او هم از شخصیت حقیقی حضرت آگاه‏ نخواهد بود، تا چه رسد به دیگران و لذا- چنان‏که واضح است- این عبارت دلیلی بر وجود فرزند بالفعل نمی‏‌باشد. و همین اندازه که چنین معنایی برای روایت محتمل باشد، برای ساقط کردن استدلال بدان کفایت می‌‏کند؛ زیرا آن‏گاه که احتمال به میان آید، استدلال باطل است[۱۰].
  2. درباره روایت شیخ طوسی گفته می‌‏شود که مورد تحریف واقع شده است؛ زیرا در این روایت، ضمیر مفرد، به جای جمع استفاده شده است: در روایات‏ می‌‏گوید: "از فرزندان او و دیگری"؛ در حالی که صحیح این بود که بگوید "از فرزندان او و دیگران". مگر این‏که کسی بگوید ضمیر "هاء" در کلمه "ولده" از سوی نسخه‏‌نویسان اضافه شده است یا این‏که بگویند مقصود روایت اشاره به این مطلب است که امام(ع) فقط یک فرزند دارد. یا این‏که بگوید مراد از لفظ "ولد" اسم جنس است و برای مراعات این نکته ضمیر مفرد به کار رفته است[۱۱].
  3. حکایت جزیره خضرا که سخن از فرزندان حضرت در جزیره‏ای دور دست دارد. در آن داستان، ادعا شده است برخی فرزندان حضرت مهدی(ع)‏ در جزایری دوردست و ناشناخته، بر شهرهایی حکومت می‌‏کنند. این داستان، ابتدا به وسیله علامه مجلسی در بحار الانوار[۱۲] و پس از نزدیک دو قرن، به وسیله محدث نوری در کتاب نجم الثاقب‏ شهرت یافت[۱۳]. در محل خود به ساختگی بودن این داستان اشاره شد[۱۴] از این‌‏رو استدلال به این داستان و مانند آن، بر این مسأله غیر قابل پذیرش است.
  4. علامه مجلسی می‌‏گوید: نگارنده کتاب مزار کبیر به اسناد خود از ابو بصیر از امام صادق(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: گویی می‏‌بینم فرود آمدن قائم را در مسجد سهله، با اهل و عیالش[۱۵]. این روایت برای آن حضرت همسر و فرزند اثبات کرده است؛ ولی هیچ دلالتی ندارد در دوران غیبت نیز دارای زن و فرزند است؛ چرا که احتمال دارد این زن و فرزند پس از ظهور برای او حاصل آید. به ویژه آن که فضای روایت مربوط به دوران ظهور است.
  5. در روایتی که ابن طاووس از امام رضا(ع) در صلوات بر امام مهدی(ع) نقل کرده است، عبارت زیر به چشم می‌‏خورد: خدایا! به او و خاندان و فرزندان و نسل و تمام پیروانش، چیزی ببخش که مایه روشنی چشم و خوشحالی دل او شده و حکومت تمام حکومت‏‌های دور و نزدیک، عزیز و ذلیل را در اختیار او قرار دهد؛ به گونه‌‏ای که حکومت او، بر همه حکومت‏‌ها چیره و حق، بر همه باطل‌‏ها غلبه می‌‏کند[۱۶].
  • برخی بزرگان درباره روایت پیشین نوشته‌‏اند:
  1. سند روایت قابل ‏اعتماد نیست.
  2. بیشترین چیزی که از این دعای نقل شده از امام رضا(ع) که حدود پنجاه سال پیش از ولادت امام زمان (ع) فرموده‏‌اند، می‏‌توان استنباط کرد، این است که امت اسلام، دارای مهدی است و او دارای فرزندانی خواهد شد؛ امّا در روایت اشاره‌‏ای به زمان ولادت فرزندان حضرت نشده است. سیاق کلام، حاکی از آن است که این موضوع به عصر ظهور و قیام و حکومت ایشان مربوط می‌‏شود[۱۷].
  3. روایت دیگری که سید بن طاووس نقل کرده است که امام رضا(ع) فرمود: "پروردگارا! درود فرست بر والیان عهد وی و پیشوایان از فرزندان او ...."[۱۸]
  • این روایت نیز به دلایلی بر مدعا غیر قابل پذیرش است.
  1. روایت از نظر سند ضعیف است.
  2. این روایت بنابر تصریح خود ابن طاووس، دارای متن دیگری نیز می‌‏باشد که به این شکل است: " اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَى‏ وُلَاةِ عَهْدِهِ‏ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ‏ بَعْدِه‏‏‏‏‏ ‏‏"؛ که در آن، کلمه "من ولده" نیست. البته شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد[۱۹] و کفعمی در مصباح‏[۲۰] به همین صورت دوم نقل کرده‏‌اند.
  3. بر فرض هم که درستی روایت را بپذیریم، باز هم در روایت، نکته‌‏ای که حاکی از زمان ولادت فرزندان امام باشد، وجود ندارد و ممکن است به فرزندان آن حضرت پس از ظهور اشاره کرده باشد.
  4. میرزای نوری در نجم الثاقب با عنوان "دفع شبهه نبودن اولاد برای آن حضرت" آورده است: سید بن طاووس در اواخر کتاب جمال الاسبوع‏[۲۱] گفته که: "من یافتم روایتی به سند متصل به این‏که از برای مهدی گروهی از اولاد است که والی‌انند در اطراف شهرها که در دریا است و ایشان دارایند غایت بزرگی و صفات نیکان را"[۲۲].
  • در جمال الاسبوع، نه فقط سندی بر این ادعا نیاورده، بلکه مشخص نکرده این سخن از چه کسی ذکر شده است.
  • البته به روایات دیگری نیز استدلال شده که به نظر می‏‌رسد آنچه ذکر شد، اهمیت بیشتری دارد و آن هم که ملاحظه شد، قابلیت استدلال بر این موضوع را ندارند.
  • افزون بر روایات، به برخی از ادعیه و زیارت‌‏نامه‌‏ها نیز استدلال شده که در آن‏ها نیز استدلال ناتمام است؛ زیرا استناد قطعی آن‏ها به معصوم (ع) مورد تردید است.
  • یکی از بزرگان، درباره برخی از آنچه به عنوان دلیل قائلان به زن و فرزنددار بودن حضرت آمده است، می‏‌نویسد: "

بعضی از روایات، مثل خبر "کمال الدین انباری" و خبر "زین الدین مازندرانی" از جهت غرابت و ضعف ظاهری که در متن آن‏ها است، قابل استناد نمی‏باشد و بعضی دیگر، همچون فقرات برخی از "ادعیه و زیارات" نیز صراحت ندارد و قابل حمل بر عصر ظهور می‏‌باشد[۲۳].

  • پس دلیل دوّم قائلان به ازدواج آن حضرت که روایات است، مخدوش می‌‏شود و جایی برای استفاده و استدلال به آن باقی نمی‌‏ماند؛ لذا نمی‌‏توانیم به آن روایات تمسّک کنیم.

دیدگاه دوم: انکار همسر و فرزند

  • در این احتمال نیز به دو دلیل تمسک شده است:
  1. ازدواج با فلسفه غیبت منافات دارد؛
  2. روایاتی که به ازدواج نکردن تصریح دارد.

دلیل نخست‏

  • در این احتمال، گفته شده همسر داشتن برای حضرت مهدی(ع)‏ با فلسفه غیبت در تعارض است؛ چرا که فلسفه غیبت، دور و پنهان بودن از مردم است، تا این‏که گزندی به او نرسد، و از شرّ دشمنان در امان باشد؛ از این ‏رو هرچیزی که خلاف آن باشد، بر آن حضرت روا نیست و ازدواج با این امر و فلسفه منافات دارد.
  • بنابراین ازدواج کاری مستحب، پسندیده و مهم است و حفظ اسرار و پنهان‏‌زیستی و حفظ جان از گزند دشمنان امری مهم‏تر است؛ پس هر گاه امری دایر شود بین مهم و مهم‏تر، عقل، مهم‏تر را برمی‏‌گزیند.
  • به عبارت دیگر، مصلحت فلسفه غیبت از مصلحت ازدواج بیشتر است؛ از این‌‏رو فلسفه غیبت، مانعی است برای ازدواج و می‏‌تواند از تحقق ازدواج جلوگیری کند. حال که ازدواج مانع دارد، ازدواج نکردن آن حضرت نمی‌‏تواند روگردانی از سنّت به شمار آید؛ چون آن حضرت اعراض نکرده، بلکه امر مهم‏تر را برگزیده است.

دلیل دوم‏

  • این گروه، افزون بر آنچه یاد شد، به روایاتی نیز استدلال کرده‌‏اند:
  1. مسعودی در اثبات الوصیه نقل کرده است: علی بن حمزه و ابن سراج و ابن ابی سعید مکاوی به محضر امام رضا(ع) وارد شدند. علی‏ بن ابی حمزه سخن را آغاز کرده، گفت: "برای ما از پدرانتان نقل شده است که تمام وظائف امام، پس از رحلت به امامی مانند او منتقل می‏‌شود" . امام رضا(ع) به او فرمود: "خبر بده مرا از حسین بن علی(ع) امام بود یا نه؟ گفت: امام بود. حضرت فرمود: پس چه کسی جانشین او شد؟ عرض کرد: علی بن حسین(ع)". این پرسش و پاسخ ادامه یافت تا این‏که ابن ابی حمزه گفت:" برای ما روایت شده است که امام درنخواهد گذشت، تا این‏که جانشین و نسل خود را ببیند". امام رضا(ع) فرمود: "آیا در این روایت، بیش از این چیزی برای شما گفته نشده است؟ گفت: نه. حضرت فرمود: بله؛ به خدا سوگند! برایتان روایت شده است، مگر قائم. ابن ابی حمزه با حالتی شبیه اعتراض گفت: این قسمت در حدیث است؟ امام رضا(ع) فرمود: وای بر تو! چگونه جرأت کردی به چیزی که بخشی از آن را رها کرده‏‌ای، بر من احتجاج کنی؟[۲۴] افزون بر مسعودی، کشی نیز در رجال خود[۲۵] این روایت را با اندک تفاوتی آورده است. روشن است که این روایت نه فقط در دوران غیبت، بلکه در تمام عمر آن حضرت داشتن فرزند برای حضرت مهدی(ع)‏ را منتفی می‌‏داند.
  2. شیخ طوسی در کتاب الغیبة نزدیک به همین مضمون را در روایتی دیگر آورده است. حسن بن علی خزاز گفت: علی بن ابی حمزه بر امام رضا(ع) وارد شد و پرسید: آیا تو امام هستی؟ حضرت فرمود: آری. علی بن ابی حمزه گفت: از پدر بزرگ شما جعفر بن محمد شنیدم که امامی نیست، مگر این‏که فرزندی دارد. امام فرمود: آیا فراموش کردی یا خود را به فراموشی زدی؟ این‏چنین که گفتی نفرمود. بلکه فرمود: امامی نیست، مگر این‏که فرزندی داشته باشد مگر امامی که حسین بن علی برای او خارج می‌‏شود رجعت می‏‌کند؛ پس همانا او فرزندی نخواهد داشت"[۲۶]. علی بن ابی حمزه گفت: راست فرمودی. این‏چنین فرمود جدّ بزرگوارت". دو روایت پیشین در اثبات ادعا کافی است؛ ولی برخی امور دیگری را می‏‌توان شاهد آورد:
  3. روایاتی حضرت خضر را کسی معرفی کرده است که وحشت تنهایی حضرت مهدی(ع)‏ را در دوران غیبت برطرف می‏‌سازد، در حالی که اگر آن حضرت زن و فرزند داشت، به ملازم و همراه نیازی نبود. امام رضا(ع) فرمود: حضرت خضر(ع) از آب حیات نوشید و او زنده است ... خداوند سبحانه و تعالی به واسطه او تنهایی قائم ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و غربت و تنهایی‏‌اش را با وصلت او مرتفع سازد[۲۷].
  4. در روایات فراوانی از آن حضرت با القاب فرید "تک" و وحید "یگانه" یاد شده است و این، با زن و فرزند داشتن منافات دارد[۲۸].
  5. دسته‏ای از روایات، ملازمان حضرتش را در دوران غیبت، فقط سی تن از یاران خاص آن حضرت ذکر کرده است. امام صادق(ع) در این ‏باره فرمود: "صاحب این امر، از غیبتی ناگزیر است و در غیبت خود، ناچار از گوشه‏‌گیری و کناره‌‏جویی از دیگران است. طیبه "مدینه" خوش‌‏منزلی است و با وجود سی تن "یا به همراهی سی نفر" در آن‏جا وحشت و ترسی نیست[۲۹].
  • علامه محمد تقی شوشتری درباره فرزنددار بودن امام زمان (ع) نوشته است: "باید گفت: در هیچ خبری وارد نشده است که آن حضرت پیش از ظهور فرزند داشته باشد، و در خصوص فرزنددار شدن آن امام پس از ظهور هم اختلاف است[۳۰].
  • در پایان، توجه به این نکته خالی از لطف نیست که با عنایت به این که حضرت مهدی(ع)‏ نزدیک به هفتاد سال از عمر خود را در دوران غیبت صغرا سپری کرده و محذورات این دوران در ازدواج کردن، به مراتب کمتر از دوران غیبت کبرا بوده است، و نیز این‏که در هیچ‏ یک از منابع معتبر یا سخنان نواب خاص به این نکته اشاره‏‌ای نشده است، می‌‏توان دیدگاه زن و فرزند نداشتن را ترجیح داد. و خداوند سبحانه و تعالی آگاه‌‏تر است[۳۱].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲
  2. البته برخی بزرگان، دیدگاه سومی را مطرح کرده‏اند که در آن، احتمال داده شده آن حضرت ازدواج کرده است؛ ولی دارای فرزند نیست. ر. ک:سیّد محمد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، مقدمه، ص ۲۳
  3. محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲
  4. علی سعادت‏پرور، ظهور نور، ص ۱۲۳
  5. " النِّكَاحُ‏ سُنَّتِي‏ فَمَنْ‏ رَغِبَ‏ عَنْ‏ سُنَّتِي‏ فَلَيْسَ‏ مِنِّي‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰
  6. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰
  7. " إِنَ‏ لِصَاحِبِ‏ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ‏ إِحْدَاهُمَا تَطُولُ‏ حَتَّى‏ يَقُولَ‏ بَعْضُهُمْ‏ مَاتَ‏ وَ يَقُولَ‏ بَعْضُهُمْ‏ قُتِلَ‏ وَ يَقُولَ‏ بَعْضُهُمْ‏ ذَهَبَ‏ حَتَّى‏ لَا يَبْقَى‏ عَلَى‏ أَمْرِهِ‏ مِنْ‏ أَصْحَابِهِ‏ إِلَّا نَفَرٌ يَسِيرٌ لَا يَطَّلِعُ‏ عَلَى‏ مَوْضِعِهِ‏ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِهِ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا الْمَوْلَى الَّذِي يَلِي أَمْرَهُ‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱
  8. نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۲
  9. لطف اللّه صافی گلپایگانی، پاسخ ده پرسش، ص ۵۴
  10. سیّد محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ترجمه سیّد حسن افتخار زاده، ص ۸۵
  11. سیّد جعفر مرتضی، جزیرة خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، ص ۲۱۸
  12. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۹
  13. میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، باب هفتم، حکایت ۳۷. با وجود این‏که وی حکایت را از بحار الانوار نقل کرده است، ولی تفاوت‏های فراوانی با نقل علامه مجلسی دارد
  14. ر. ک: مدخل جزیره خضرا
  15. " كَأَنِّي أَرَى نُزُولَ الْقَائِمِ فِي‏ مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ‏ وَ عِيَالِهِ ‏‏"، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۱، باب ۲۷
  16. " اللَّهُمَ‏ أَعْطِهِ‏ فِي‏ نَفْسِهِ‏ وَ أَهْلِهِ‏ وَ وُلْدِهِ‏ وَ ذُرِّيَّتِهِ‏ وَ أُمَّتِهِ‏ وَ جَمِيعِ‏ رَعِيَّتِهِ‏ مَا تُقِرُّ بِهِ‏ عَيْنَهُ‏ وَ تَسُرُّ بِهِ‏ نَفْسَهُ‏ وَ تَجْمَعُ‏ لَهُ‏ مُلْكَ الْمُمْلَكَاتِ كُلِّهَا قَرِيبِهَا وَ بَعِيْدِهَا وَ عَزِيزِهَا وَ ذَلِيلِهَا حَتَّى يُجْرِيَ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حُكْمٍ وَ تَغْلِبَ بِحَقِّهِ كُلَّ بَاطِل‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"؛ سیّد بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۰۶
  17. سیّد جعفر مرتضی، جزیره خضرا در ترازوی نقد، محمد سپهری، ص ۲۲۰
  18. " اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَى‏ وُلَاةِ عَهْدِهِ‏ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"، سید بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲
  19. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۴۰۹
  20. کفعمی، المصباح، ص ۵۴۸
  21. سیّد بن طاوس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲
  22. میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲
  23. لطف اللّه صافی گلپایگانی، پاسخ ده پرسش، ص ۵۴- ۵۵
  24. " وَيْلَكَ‏ كَيْفَ‏ اجْتَرَأْتَ‏ عَلَيَ‏ بِشَيْ‏ءٍ تَدَعُ‏ بَعْضَه‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"، علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۰۸
  25. محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۴۶۵
  26. " لَا يَكُونُ‏ الْإِمَامُ‏ إِلَّا وَ لَهُ‏ عَقِبٌ‏ إِلَّا الْإِمَامُ‏ الَّذِي‏ يَخْرُجُ‏ عَلَيْهِ‏ الْحُسَيْنُ‏ بْنُ‏ عَلِيٍ‏ (ع) فَإِنَّهُ لَا عَقِبَ لَه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۲۴
  27. " إِنَ‏ الْخَضِرَ شَرِبَ‏ مِنْ‏ مَاءِ الْحَيَاةِ فَهُوَ حَيٌ‏ لَا يَمُوتُ‏ حَتَّى يُنْفَخَ فِي الصُّورِ وَ إِنَّهُ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ وَ يَقِفُ بِعَرَفَةَ فَيُؤَمِّنُ عَلَى دُعَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيُونِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَةَ قَائِمِنَا فِي غَيْبَتِه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۹۰، ح ۴
  28. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، باب ۲۶، ح ۱۳
  29. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰، ح ۱۶؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۲؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۸۸
  30. جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، ص ۲۲۶، به نقل از: الاخبار الدخیلة، ج ۲، ص ۷۲
  31. سلیمیان، خدامراد،فرهنگ‌نامه مهدویت، ص: ۴۷۹ -۴۹۰.