نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Admin(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۰ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۰ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۳ توسط Admin(بحث | مشارکتها)
یکی از ویژگیهای دولت مهدوی (ع)، جهانی بودن آن است.
حکومت مهدی(ع)، شرق و غرب عالم را فرامیگیرد و آبادیای در زمین نمیماند، مگر اینکه گلبانگ محمدی از آن برمیخیزد و سراسر گیتی از عدل و داد آکنده میشود. در آن دوران به دست آن حضرت، آرمان والای تشکیل جامعه بزرگ بشری و خانواده انسانی تحقّق میپذیرد و آرزوی دیرینه همه پیامبران، امامان، مصلحان و انساندوستان برآورده میشود.
امام رضا(ع) از پدرانش از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است: "خداوند سبحانه و تعالی در شب معراج در بخشی از بیانی طولانی فرمود: و به درستی زمین را به وسیله واپسین آنان ائمه(ع) از دشمنانم پاک خواهم ساخت و تمام گستره زمین را در فرمانروایی او قرار خواهم داد ...."[۱]
در دوران رهبری امام مهدی(ع)، با ایجاد مدیریت و حاکمیت یگانه برای همه اجتماعات، نژادها و منطقهها، یکی از عوامل اصلی تضاد و جنگ و ستم از بین میرود[۲].
پیامبر اکرم(ص) فرمود:"پیشوایان پس از من دوازده نفرند؛ نخستین آنان تو هستی ای علی و واپسین آنان قائم است؛ همو که خداوند سبحانه و تعالی بر دستانش مشارق و مغارب زمین را فتح خواهد کرد"[۳].
امام صادق(ع) نیز در این باره فرمود: " سپس خدای عز و جل او را ظاهر سازد و مشرقها و مغربهای زمین را به دست او بگشاید و ...."[۴]
این امید به آمدن مصلح جهانی، ریشه در افکار و عقاید تمام اقوام و ملل دارد و کم و بیش به گونههای متفاوت همه جا وجود دارد؛ اما در تفکر شیعی به طور روشن و شفاف مطرح است. در این تفکر، امام منتظر و منجی نهایی، زنده است و روزی به فرمان خداوند سبحانه و تعالی ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. بر اساس دیدگاه "تشکیل حکومت جهانی"، با ظهور امام غایب(ع)، اسلام، یگانه دین حق و کامل و دارای شریعت جامع، مقبول همگان خواهد شد. در آن زمان ستمگران و جباران از مسند قدرت به زیر کشیده میشوند. پس از آن حکومت جهانی اسلام با زعامت و رهبری امام معصوم و عادل برپا شده و عدالت بر بنیاد دیانت و اخلاق در مقیاسی جهانی اجرا میگردد.
در برخی آیات قرآن، به این حاکمیت اشاره شده است و آیات مربوط به جهانی بودن اسلام نیز مؤید این معنا است. جهانی بودن دین اسلام و عدم اختصاص آن به قوم یا منطقه خاصّی، از ضروریات این آیین الهی است و حتی کسانی که ایمان به آن ندارند، میدانند که دعوت اسلام، همگانی بوده و به منطقه جغرافیایی خاصّی محدود نبوده است.
از جمله آیههایی که به حکومت حضرت مهدی(ع) تفسیر شده، آیه ارسال است. در این آیه میخوانیم:﴿﴿ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴾﴾[۵]. آیه یادشده، با همین الفاظ در "سوره صف"، آمده و با تفاوت مختصری در "سوره فتح"، تکرار شده است و از رویدادی مهم خبر میدهد. این اهمیت، موجب تکرار آن شده است و از جهانی شدن اسلام و فراگیری این آیین بر روی زمین خبر میدهد.
شکی نیست در حال حاضر، این موضوع تحقق نیافته است؛ ولی این وعده حتمی خدا به تدریج در حال تحقق است. طبق روایات، تکامل این برنامه، هنگامی خواهد بود که حضرت مهدی(ع) ظهور کند و برنامه جهانی شدن اسلام را تحقق بخشد. شیخ صدوق، از امام صادق(ع)، در تفسیر این آیه نقل میکند: به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده و نخواهد شد، تا آنکه قائم(ع) خروج کند. وقتی او ظهور کرد، دیگر هیچ کافر به خدا و منکر امامی نمیماند؛ مگر اینکه از خروج آن حضرت ناراحت میشود. حتی اگر کافری در دل سنگی پنهان شود، آن سنگ میگوید: ای مؤمن! در دل من کافری پنهان شده است، مرا بشکن و او را بیرون بیاور و به قتل برسان[۶].
در تفسیر قمی آمده است: این آیه درباره قائم آل محمد(ص) نازل شده و اینکه درباره آن حضرت نازل شده، بدین معنا است که خروج او تأویل این آیه است. از روایت شیخ صدوق هم این برداشت استفاده میشد.
افزون بر این، شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که پیامبر اکرم(ص) به سران کشورها مانند قیصر روم و پادشاه ایران و فرمانروایان مصر و حبشه و شامات و نیز به رؤسای قبایل گوناگون عرب و ... نامه نوشت همگان را به پذیرفتن این دین مقدس دعوت کرد و از پیامدهای وخیم کفر و رویگردانی از اسلام، بر حذر داشت.
اگر دین اسلام جهانی نبود، چنین دعوت عمومی انجام نمیگرفت و دیگر اقوام و امتها هم برای عدم پذیرش، عذری میداشتند[۷].
مبانی و مقدماتی که ناگزیر به آرمان حکومت واحد جهانی شیعی میانجامد، از این قرار است:
اعتقاد به برتری اسلام و جهانی بودن آن: به اجماع تمام مسلمانان، اسلام دینی است که در واپسین حلقه از سلسله طولانی نبوت ظاهر شده و از هرجهت کاملترین و جامعترین دینها است و تا روز قیامت نیز بشریت را از هر جهت کفایت میکند. دین اسلام، روزی تمام انسانها را پیرو و مطیع خود خواهد کرد و بدین ترتیب جهان در تسخیر آموزههای بلند و آسمانی اسلام در خواهد آمد. از آیاتی چون:﴿﴿ إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ ﴾﴾[۸]، ﴿﴿ وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ ﴾﴾[۹]، ﴿﴿ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ﴾﴾[۱۰]، ﴿﴿ مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ﴾﴾[۱۱]، ﴿﴿ وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾﴾[۱۲]، ﴿﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ﴾﴾[۱۳] به دست میآید که مسلمانان، به حقانیت، جامعیت، خاتمیت، جهان شمولی و سرانجام جهانگستری و پیروزی و غلبه نهایی آن دست خواهند یافت.
اعتقاد به مهدویت: چیرگی اسلام بر تمام ادیان و مکاتب و استیلا بر جباران و فرمانروایان غیر الهی و تأسیس حکومت جهانی، لازمه اعتقاد به مهدویت و ظهور منجی دادگستر است. از نگاه شیعیان، تاریخ اسلام پس از پیامبر اکرم(ص) با حذف امام علی بن ابی طالب(ع) و فرزندان معصوم او(ع)، در حوزه سیاست و حکومت به انحراف گرایید و پیامدهای منفی متعددی نیز در پی داشت که یکی از آنها محرومیت جامعه از رهبری معنوی و آسمانی است؛ چرا که امام علی(ع) و پس از او بقیه امامان دوازدهگانه، پیشوایان دینی- سیاسی بر حق و دارای حق خلافت و امامت انحصاریاند. دیگران- هر کس باشد- غاصب حق معصوماند و لذا جائر و باطل میباشند. این انحراف تاکنون ادامه پیدا کرده است. از آنجا که شیعیان دوازده امامی در عصر امامان، هرگز به قدرت و تأسیس دولت دست نیافتند، منتظرند که واپسین بازمانده از امامان(ع) که از سال ۳۲۹ ق غیبت کبرا برای او آغاز شده است، ظهور کند و تاریخ اسلام و در نهایت تاریخ انسان را به مسیر طبیعی و الهیاش بازگرداند. در آن عصر، اسلام، عزیز، مسلّط و همگانی میشود و مسلمانان، قدرتمند و بر جهان چیره میگردند. طبق این تفسیر، تشکیل حکومت واحد جهانی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
ویژگیها و اختیارات مهدی منتظر
در منابع روایی اسلامی "به ویژه شیعی"، از ویژگیها، اختیارات و عملکردهایی یاد شده است که آنها جز با تشکیل حکومت واحد جهانی محقق نخواهند شد؛ از جمله گفته شده است: حضرت مهدی(ع) ستم و جور را برای همیشه برمیاندازد و عدالت و دین حق را در سطح جهان برای همیشه مستقر میکند. در برخی روایات، از اختیارات قدرت و امکانات مطلق و جهانی امام غایب یاد شده است که نتیجه آن، چیرگی بر جهان و تشکیل حکومت مقتدر جهانی است. امام باقر(ع) فرمود: "قائم ما، با درانداختن بیم و هراس در دل ستمگران یاری میشود، با پشتیبانی و حمایت از سوی خداوند سبحانه و تعالی تأیید میگردد. زمین برایش خاضع و تسلیم میشود، گنجها برایش آشکار و نمایان میشود. حکومت او شرق و غرب عالم را فرا میگیرد. خداوند سبحانه و تعالی به وسیله او دینش را بر همه دینها چیرگی میبخشد؛ هرچند مشرکان را ناخوشایند باشد. در عصر ظهور در زمین خرابی و ویرانیای نمیماند، مگر آنکه آباد میشود. عیسی بن مریم(ع) فرود آید و پشت سر او نماز گزارد[۱۴].
بر این اساس، حکومت جهانی واحد از دیرباز به عنوان یکی از باورهای مسلّم شیعی و یکی از نیازهای بشر مطرح بوده است. اکنون نیز شیعیان امامی در انتظار روزی به سر میبرند که چنین حکومتی، با ظهور منجی غایب تشکیل شود و تاریخ بشر در مسیر حق قرار گیرد و بشریت از برکات واقعی و همهجانبه آن بهرهمند شوند.
با اینکه آرمانهایی چون عدل جهانی و حکومت جهانی سابقهای دیرینه دارد؛ اما در قرن اخیر به دلیلهای خاصّ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی- به ویژه گسترش ارتباطات- آرمان جهانی شدن تشدید و تقویت شده و عملیتر به نظر میرسد. در جنبشهای اسلامی معاصر نیز بار دیگر آرمان دیرین جهانی و چیره شدن اسلام با قدرت تمام مطرح شده و مفاهیمی چون دین جهانی، عدل جهانی، حکومت جهانی یا بین الملل اسلامی و ... گسترش یافته است.
آرمانهای یاد شده در میان شیعیان در سطح گستردهتر مطرح و تقویت شده و اکنون در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی در ایران، از آن آرمانها- از جمله حکومت واحد جهانی- تبلیغ میشود.
این حکومت دارای رهبری است که مشروعیت خود را از پروردگار متعال گرفته و از هرگونه خطا و عصیان به دور است. افزون بر این، کسانی که او را در اجرای حکومت جهانی یاری خواهند کرد، انسانهایی هستند برگزیده و دارای صفات اخلاقی ویژه که این خود بر عظمت این حکومت میافزاید.
در حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) قانونگذار خداوند سبحانه و تعالی است، از اینرو تمام نیازهای مادی و معنوی انسانها مورد توجه واقع شده و از هرگونه خطا دور خواهد بود.
محور تمام قوانین در حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) امور دینی و اخلاقی است؛ در حالی که تمام نیازهای مادی و معنوی بشر در تمام قوانین مورد توجه واقع شده است.
دانش، در دولت مهدوی در کل جامعه بشری گسترش مییابد و هرگز در انحصار عدهای خاص نخواهد بود؛ از اینرو همگان از دانشی بس ارجمند برخوردار خواهند بود. البته از این دانش نیز در راه رشد و تعالی جامعه بشری استفاده خواهد شد، نه در راه ستم و تعدی به دیگران.
حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) بر عالیترین اندیشههای عاقلانه مبتنی است؛ چرا که در آن دولت مبارک است که عقول بشری به کاملترین وجه امکان رشد خواهد کرد.
حکومت جهانی مهدی(ع) مبتنی بر بهرهمندی عاقلانه، عالمانه و عابدانه از همه منابع موجود و ظرفیتهای ممکن در کره زمین است و این بدان معنا است که مردم در عین بهرهمندی از تمام مواهب الهی هرگز گرد اتراف و اسراف نمیگردند. افزون بر آن، با وجود فراوانی نعمت، حالت استغنایی در روح انسانها بوجود میآید که باعث میشود با وجود در اختیار داشتن موهبتهای فراوان هرگز دست به طغیان و عصیان نزنند.
در جامعه مهدوی، به سبب وجود تمام شرایط ممکن، راه رشد و تعالی به سوی پروردگار بر همگان باز خواهد بود و در عین اختیار داشتن، همگان بر دینی توحیدی و باوری الهی خواهند بود.
امنیت: امنیت مصدر جعلی از ریشه "ا م ن"، و با مشتقاتی مانند: ایمان، ایمنی و استیمان، به کار برده میشود. امنیت در لغت فارسی به ایمن شدن، در امان بودن و بیبیمی[۱۵]، اطمینان خاطر یافتن و برطرف شدن ترس و بیم[۱۶]، معنا شده است. و در زبان عربی به معانی پرشماری آمده است. برخی امن و امنیت را در اصل به معنای آرامش نفس و از بین رفتن ترس دانسته[۱۷]، برخی با ذکر مثال " أمن زید الأسد أمنا" معنای امنیت را آرامش و زوال ترس یاد نموده است. آنگاه این واژه را هم از نظر وزن و هم از نظر معنا همانند " سلم" دانسته است[۱۸]. و برخی دیگر امن را به ضد ترس و خوف معنا کرده، و مأمن را موضع بدون ترس دانسته است[۱۹]. آنچه از مجموع دیدگاه اهل لغت به دست میآید، اینکه امنیت به معنای آرامش، نترسیدن، وحشت نداشتن و اضطراب نداشتن است. با توجه به معانی لغوی، میتوان گفت "امن" شامل دو جهت ایجابی و سلبی میشود. ایجاب در آنجا که سخن از اطمینان، آرامش فکری و روحی است، و سلب در آنجا که نبود ترس، دلهره و نگرانی مقصود است. امنیت از امور اساسی است که در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان به گونهای قابل توجه، مورد نیاز است. و آموزههای قرآن - بدان جهت که پاسخگوی نیازهای واقعی انسانهاست- بدین مهم نیز توجه شایستهای نموده است. پیوند تنگاتنگ و محکم این واژه با کلمههای اسلام، ایمان و مؤمن گویای اهمیت فوق العاده امنیت است. روایتهای بسیاری از پیامبر(ص) و امامان(ع) وارد شده که خود و اهل بیت را مایه امان ساکنان زمین به شمار آوردهاند[۲۰]. بدین ترتیب، حضور امام عصر(ع)- چه به صورت پنهان و چه به صورت آشکار و در زمان قیام- مایه بارش فیض و نعمتهای الهی به سوی مردم است. طبیعی است در دوره حکومت مهدوی، این جریان به کمال خود خواهد رسید و همه موانع موجود بر سر اتصال فیض میان خداوند سبحانه و تعالی و مردم از طریق امام، برطرف خواهد شد[۲۱].
آبادانی جهان: از مهمترین ویژگیهای جهان در آستانه ظهور حضرت مهدی(ع)، پر شدن زمین از ظلم و بیداد است. مهمترین پیآمد این ستمگریها، خرابههایی است که برای انسانهای فرودست و ستم کشیده به جای خواهد ماند؛ اگرچه اندکشماری انسان ستمگر، از دنیایی به ظاهرآباد برخوردار خواهند بود. حضرت مهدی(ع) با برپایی نظامی جهانی بر پایههای عدل و قسط، همه ویرانههای جهان را آباد خواهد ساخت. و دست ستم ستمگران را از زندگی مستضعفان برای همیشه کوتاه خواهد کرد. امام باقر(ع)، در این باره فرمود: "روی زمین، خرابهای باقی نمیماند، جز اینکه آباد میشود"[۲۲] ک: ابن منادی، الملاحم و الفتن، ص ۹۹</ref>. و خداوند سبحانه و تعالی در قرآن وعده فرموده است چنانچه مردمان ایمان بیاورند و پروا پیشه کنند، درهای برکتهای آسمان و زمین بر ایشان گشوده خواهد شد و جامعه عصر ظهور، بیگمان توحیدیترین جامعه در تاریخ انسانهاست و این وعده خداوند تحقق خواهد یافت. روشن است که این آبادانی نه فقط در جنبههای مادی که در جنبههای معنوی زندگی فردی و اجتماعی انسانها، در پرتو آن حکومت عدل جهانی رخ خواهد نمود. این آبادانی در کنار دیگر ویژگیها، زندگی را در آن دوران به گونهای فراهم خواهد کرد که مردمان آرزومند زنده شدن درگذشتگان خویش میشوند[۲۳].
گویی بنابراین بوده است که مدت دقیق حکومت حضرت مهدی(ع)- مانند برخی موضوعات دیگر مربوط به آن حضرت- به روشنی بیان نشود. روایاتی که از معصومان(ع)- اعم از روایات شیعه و اهل سنت- در دست است، دیدگاههای متفاوتی را در اینباره، نقل کردهاند. اگرچه با یک بررسی عمیق میتوان نظرهای پرشماری ارائه کرد[۲۴]. اما به طور عمده روایات به چهار دیدگاه کلّی قابل تقسیم است:
روایاتی که مدت حکومت حضرت را هفت سال و حدود هفت سال، ذکر کردهاند: این دیدگاه، به ویژه در روایات اهل سنت[۲۵] بسیار به چشم میخورد و در برخی از منابع روایی شیعی نیز با سند راویان اهل سنت مورد اشاره قرار گرفته است. علامه مجلسی در بحار الانوار از ابو سعید خدری نقل کرده که پیامبر اکرم(ص) فرمود: مهدی- با پیشانی بلند و بینی کشیده- از من است. زمین را از قسط و عدل سرشار میسازد آن گونه که از بیداد و ستم آکنده شده باشد. هفت سال حکومت میکند[۲۶]. آنگاه پس از اشاره به حسن بودن روایت مینویسد: این روایت را حافظ أبو داود سجستانی در صحیح خود و غیر او از راویان بزرگ حدیث همچون طبرانی و دیگران نقل کردهاند. جالب توجه اینکه تمام روایاتی که مدت حکومت حضرت را هفت سال ذکر کردهاند به روایت ابو سعید خدری برمیگردد. البته در برخی روایات بین هفت و هشت و نه سال تردید شده است[۲۷]. این نامعین بودن به دو گونه است: الف. به دلایلی در کلام معصوم(ع) به صورت نامعین ذکر شده است. ب. در کلام معصوم(ع) معین شده و تردید از راوی است. برخی از اینکه مدت حکومت در روایات یاد شده هفت سال ذکر شده به شگفت آمده، دنبال توجیه آن برآمدهاند. به ویژه که در برخی روایات نیز سخنی بس تعجببرانگیز دیدهاند. و آن اینکه شیخ طوسی روایتی نقل کرده از فضل از عبد اللّه بن القاسم الحضرمی از عبد الکریم بن عمرو الخثعمی که گفت: به امام صادق(ع) عرض کردم: چه مدت قائم(ع) حکومت خواهد کرد؟ فرمود: هفت سال. که به سالهای شما هفتاد سال میشود[۲۸]. البته سخنان فراوانی در توجیه این روایت - که اساس روایاتی از این قبیل است- به میان آوردند که برخی شگفتآورتر از خود روایت است. افزون بر آنکه در سند روایت عبد اللّه بن القاسم الحضرمی[۲۹] و عبد الکریم بن عمرو الخثعمی[۳۰]، به شدت تضعیف شدهاند؛ هیچ عقلی چنین تحولی را نمیپذیرد. چرا که نظام امروزین آفرینش، نظام احسن است و لزومی ندارد به گونهای که میگویند تغییر داده شود.
روایاتی که مدت حکومت حضرت را نوزده سال گفتهاند: امام صادق(ع) فرمود: حکومت قائم، نوزده سال و چند ماه خواهد بود[۳۱].
روایاتی که مدت حکومت حضرت را چهل سال دانستهاند[۳۲].
روایاتی که مدت حکومت حضرت را سیصد و نه سال ذکر کردهاند[۳۳].
برخی این تفاوت را اشاره به مراحل و دورانهای حکومت آن حضرت میدانند[۳۴]؛ ولی به هرحال، داوری نهایی درباره مدت حکومت آن حضرت- به دلیل نبود اخبار و منابع کافی- امکانپذیر نیست. اما با این حال میتوان چنین نتیجه گرفت: قطع نظر از روایات اسلامی، مسلم است که این همه آوازهها و مقدمات برای یک دوران کوتاه مدت نیست؛ بلکه قطعا برای مدتی است طولانی که ارزش این همه تحمل زحمت و کوشش را داشته باشد[۳۵].
البته این مدت - هر قدر باشد- در مقایسه با کل تاریخ، بسیار ناچیز است. اینجا پرسش جدیدی رخ مینماید که آیا مدتی چنین کوتاه در مقایسه با کل تاریخ، دردها و رنجهای انسانها را در طول تاریخ جبران میکند؟ در پاسخ میتوان گفت: فلسفه امام مهدی(ع) همانند فلسفه بعثت انبیا و رسولان الهی است. منظور از برانگیخته شدن رسولان الهی، ابلاغ دستورهای خداوند سبحانه و تعالی و نصب مشعل فروزان هدایت بر سر راه کاروان بشریت است. طولانی یا کوتاه بودن مدت ابلاغ رسالت، به اصل آن آسیب نمیرساند. دوران پیامبر اسلام(ص) بیست و سه سال بود؛ ولی واپسین پیام الهی را ابلاغ کرد و این مشعل هدایت را برافروخت. از سوی دیگر، میتوان به مدت نبوتحضرت نوح(ع) اشاره کرد که بر خلاف مدت طولانی آن، به دلیل عدم تحقق شرایط مساعد، نتیجه قابل توجهی به بار نیاورد.
دوران امامت و حکومت حضرت مهدی(ع) نیز چنین است. مقصود اصلی ابلاغ رسالت الهی و تحقق بخشیدن به حکومت جهانی خداوند سبحانه و تعالی و حاکمیت مستضعفان است؛ هر چند در مقایسه با کل تاریخ، سالیانی محدود باشد. افزون بر آن، شیعه با اعتقاد به رجعت، بهترین پاسخ را به محدود بودن مدّت حکومت مهدی(ع) داده است[۳۶].
حکومت جهانی در موعودنامه
"دولت کریمه" از بارزترین ویژگی حکومت حضرت مهدی (ع) است. آرمان تشکیل حکومتی عدلپرور و فضیلتگستر و تحقّق جامعهای حقمحور، اندیشمندان بسیاری را بر آن داشته که به طرّاحی مدل آن شهر طلایی و ایدهآل بپردازند و جامعه بشری را بدان بشارت دهند یا برای نیل به آن تشویق کنند. افلاطون نقشه "اتوپیا" را تهیه کرد. فارابی تابلوی "مدینه فاضله" را ترسیم کرد. توماس کامپا نلّا، ماکت "شهر آفتاب" یا "کشور خورشیدی" را طراحی کرد. تاموس مور "بهشت زمینی" را نوید داد. و کارل مارکس "جامعه بیطبقه" را وعدهگاه آخرین منزل تاریخ دانست.
باری همه انسانها که فطرت تکاملجو و کمالطلبشان، انان را از وضع نامطلوب کنونی حاکم بر جوامع بشری گریزان ساخته، به نیکشهری میاندیشند که بستر مناسبی را برای شکوفایی گرایشهای عمیق فطری آدمی و رشد فضایل ناب انسانی فراهم سازد. اینجاست که مکتب اسلام که دستورالعملِ جامعِ حیات طیبه بوده، موهبت "امید" را در سه مرحله به خیر الامم (امت رسول الله (ص)) ارزانی داشته است:
لزوم امید داشتن به مدد و رحمت الهی ﴿﴿وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ﴾﴾[۳۷]،
وعده وراثت و امامت صالحان و مستضعفان ﴿﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾﴾[۳۸]،
تأمین ضمانت اجرایی وعده فوق با ظهور منجی آخر الزّمان، مهدی موعود (ع) و تشکیل آرمانشهر آسمانی "دولت کریمه" به دست حضرتش ﴿﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾﴾[۳۹].
آری پس از تحقق وعده الهی و ظهور حکومت عدل مهدی (ع)، آرمانشهر حقیقی و "دولت کریمه" شکل میگیرد و تمام افراد از مزایای حقوق و عدالت اجتماعی برخوردار میشوند و در پرتو آن دولت، توحید و ایمان در سراسر زمین حکومت میکند. در دعای افتتاح هم میخوانیم: "اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ..."[۴۰]؛ خدایا، ما با یک دنیا اشتیاق، دولت کریمه را از تو میخواهیم[۴۱].
↑" كَمْ يَمْلِكُ الْقَائِمُ قَالَ سَبْعَ سِنِينَ يَكُونُ سَبْعِينَ سَنَةً مِنْ سِنِيكُمْ هَذِهِ"، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۷۴
↑ نجاشی، رجال، ص ۲۲۶؛ نیز ر. ک: علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص ۳۷۰، سید ابو القاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۱، ص ۳۰۴؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۳۴۱؛ علامه حلی، ایضاح الاشتباه، ص ۲۴۱؛ ابن غضایری، رجال، ج ۴، ص ۴۷
↑ شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۳۳۹؛ سید ابو القاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۱، ص ۷۱