نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Saqi(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۵ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۵ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۴۵ توسط Saqi(بحث | مشارکتها)
وظایف منتظران راستین امام مهدی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
چگونگی تعامل با این دو عنصر سلبی و ایجابی، چهرههای متفاوت انتظار را پدید میآورد:
۱. انتظار غیر مسئولانه: در این حالت، شخص منتظر اگر چه به وضعیت موجود، معترض است، ولی بدون هیچ گونه تلاش و کوششی، تنها چشم به راه آینده بهتر است. وضعیت موجود، او را سرخورده و منزوی کرده است و او با دوری گزیدن از روال عمومی جامعه و حوادث سیاسی و اجتماعی، اعتراض خویش را از وضعیت موجود، اعلام میکند. او تنها در پی آن است که خود و یا نزدیکانش، تحت تأثیر وضعیت موجود قرار نگیرند؛ ولی تلاش در راه نجات دیگران را وظیفه خویش نمیداند. مطابق این دیدگاه، اصلاح جامعهقبل از ظهورمهدی (ع) اقدامی بیهوده و بینتیجه است و وظیفه ما تنها آن است که چشم به راه موعود و منجی باشیم تا او بیاید و نابهسامانیها را سامان دهد.
۲. انتظار مسئولانه: شخص منتظرمسئول، حالتی سازنده، فعال، پویا و تأثیرگذار دارد، وضعیت موجود را بر نمیتابد و تلاش میکند تا زمینههای اجتماعی و فرهنگی برای ظهور امام (ع) را آماده کند. او نه تنها از منظر ویژگیهای فردی، خود را شخصی آماده برای عصر ظهورتربیت میکند، بلکه از منظر دانش و مهارتهای اداری، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز آمادگی کامل ورود فرد و جامعه به عصر ظهور را در پیشدید خود دارد و توانایی اداره جامعه مهدوی را داراست. جامعه مهدوی، جامعهای پویا، آماده، گوش به فرمان و شایستهآرمانمهدوی است. از این رو، پدید آوردن زمینه و آمادگیهای اجتماعی، تشکیلاتی و فرهنگی نیز میباید مورد توجه باشد. انتظار فرج مسئولانه، به معنای باور داشتن به اهداف جامعه مهدوی است. منتظرمسئول، در محدوده قدرت و عمل خویش، تلاش در برپایی جامعهای مطابق با معیارهای مهدوی را وظیفه خویش میداند. تکامل انسان و جامعه، کوشش در مسیر بازسازی جامعه بر اساس قسط و عدل، و مبارزه با ظلم و بیعدالتی، از جمله نمودهای انتظار مسئولانهاند. با این همه، منتظرِ مسئول میداند که عدالت فراگیر و جهانی، تنها در سایه دولت مهدوی پدید میآید. از این رو، آمادهسازی زمینههای ورود به آن دوره را وظیفه خود میشمرد. امام صادق (ع) به این انتظار مسئولانه اشاره نموده و فرموده است: "لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً"[۲]. هر یک از شما باید خود را برای خروج قائم آماده کند، هر چند با فراهم آوردن تیری باشد. امامزین العابدین (ع) نیز ضمن برشمردن فضایلمنتظران، به مسئولیت آنها اشاره نموده و فرموده است: "أُولَئِكَ اَلْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ اَلدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اَللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً "[۳]. آنان مخلصان حقیقی، شیعیان راستین ما و دعوتگران به دین خدا در پیدا و نهان هستند.
از این رو میگوییم: احادیث مرتبط با انتظار فرجامام عصر (ع)، افزون بر دو رکن پیشین (نارضایتی از وضع موجود و امید به آینده بهتر)، به رکن سوم و مهمتری نیز اشاره دارند، و آن مسئولیتپذیری در دوره انتظار و آمادگی روحی- روانی و تجربهاندوزی علمی و مهارتی در این دوره و زمینهسازی برای ظهورامام مهدی (ع) و دوره پس از ظهور است. رکن سوم انتظار (مسئولیتپذیری)، هویت ویژهای به انتظار میبخشد و آن را از خمودگی و بیتفاوتی نسبت به آینده، متمایز میکند»[۵].
حرکت و تلاش برای گذر از وضع موجود و قرار گرفتن در وضع مطلوب
این امیدواری، ناگزیر مراحلی را در بر خواهد داشت که برخی بدین قرارند:
آگاهی به عدم حضور ظاهری امام: گاهی انسان در زندگی کمبودی دارد؛ امّا به سبب آنکه به آن کمبود آگاهی ندارد، هرگز در پی رفع آن کمبود هم نمیرود و هرگز برای جبران آن از خود تلاشی نشان نمیدهد؛ پس در نخستین مرحله انتظار، میبایست آگاه شد که حجت الهی در پرده غیبت است.
یقین به ظهورامام غایب: شکی نیست کسانی که به ظهورامامغایبیقین ندارند، در انتظار نیز نخواهند بود؛ بلکه انتظار برای آنها بیمعنا خواهد بود. هرقدر آگاهی و یقین شخص به ظهورامام(ع) بیشتر و عمیقتر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر شک و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن سست و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه سست خواهد بود پیشوایانمعصوم(ع) با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان نورانی خود، باور قطعی به ظهور آخرین حجّت الهی را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه ناامیدی، پرهیز میدادند. رسول اکرم(ص) فرمود: قیامت برپا نمیشود، تا اینکه قیامکنندهای به حق از خاندان ما قیام کند و این، هنگامی است که خداوند به او اجازه فرماید. هرکس از او پیروی کند، نجات مییابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد[۶].
دوست داشتن ظهورمهدی(ع): کسی که به ظهورامام زمان(ع) معتقد است و وقوع آن را هم نزدیک میبیند، هرقدر ظهورموعود را بیشتر دوست بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و سست میشود. این دوست داشتن فقط زمانی به وجود میآید که مؤمنان، تصویر روشنی از زمان ظهورحضرت مهدی(ع) داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظهشماری کنند. متأسفانه تصویرسازی دوران ظهورحضرت مهدی(ع) همواره از افراطها و تفریطها در امان نبوده است. گاهی دوران حکومت آن حضرت را سختترین و تلخترین دوران یاد میکنند و گاهی آن دوران را دوران رفاه و آسایش مطلق و تنپروری معرفی مینمایند که بدون تردید، هردو تصویر، زیانهای خود را در باورهای جامعه گذاشته است.
نزدیک دانستن ظهور: اگرچه انتظار با مؤلفههای یاد شده تحقق مییابد، نزدیک دانستن ظهورحضرت مهدی(ع) میتواند بر شدت انتظار افزوده، آمادگی فرد را افزایش دهد. نزدیک دانستن ظهور باعث میشود توجه به حضرت مهدی(ع) بیشازپیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام رفتار در راستای خشنودی آن حضرت انجام شود»[۷][۸][۹][۱۰].
اساساً هیچ احساس و ادراکی نمیتواند تا ابد در حصار عدم تجلی در عمل محصور بماند. اگر مهدی(ع) دوستداشتنی است، اگر ظهور او و تحقق تمام زیباییهای حاکمیت مطلق دیندوست داشتنی است، این دوست داشتن تا کی میتواند محجوب بماند؟ یقیناً این دوست داشتن در رفتار و منش جامعه تأثیرات شگرف خود را نشان خواهد داد و خواسته یا ناخواسته در وضع جامعه تغییراتی ایجاد خواهد کرد. سخن ما در این بخش، ناظر به تقویت این آثار است و اینکه بتوانیم با عمل به آنچه دوستش داریم، یعنی عمل به مقتضای انتظار فرج، انتظارمان را قوام بخشیم و از مدت دوران غیبت بکاهیم. طبیعتاً هرگاه بینش و گرایش مثبتی نسبت به موضوعی پدید بیاید و رشد کند، رفتارانسان هم تا حدودی تحت آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد براساس آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد بر اساس آن بینش و گرایش، نیاز به سفارش علی حدّهای نخواهد بود، الا اینکه توجه به عمل و نقش آن و اهمیت دادن به آن، موجب بهکار گرفته شدن بینشها و گرایشهای موجود خواهد شد. نباید منتظر بمانیم تا آگاهی و ارادت قلبی ما به حد لبریزی برسند، آنگاه به صورت طبیعی به عمل برسیم. بلکه با درک اهمیت عمل، باید رونق بخش أحساس باطنیانتظار گردیم»[۱۲].
آمادگی و توانائی: هر عمل، روشی دارد؛ انجام و اجرای عمل این را میطلبد که عملکننده باید طبق آن روش آماده شده و بر اساس آن، عمل را انجام دهد و قدرت انجام عمل نیز باید در فرد انجامدهنده باشد. قرآن میفرماید: ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا﴾[۱۸]. انتظار ظهور امام مهدی(ع) یک عمل بسیار و در عین حال طولانی است که تمام عمر فردی و اجتماعیمنتظر را، در بر میگیرد. بنابراین آمادگی و انتظار، محدود به وقت و زمان خاصی از زندگی وی نیست لذا انسانمنتظر باید همیشه در حال انتظار باشد. آمادگیانتظار، تنها آمادگی نفسی و قلبی نیست، بلکه یک عمل ثابت و استوار است که باید مثل انجام دادن واجبات و اداء حقوق بجا آورده شود. آمادگیانتظار آنست که تمام وجود و اعضای بدن انسانمنتظر، باید در حال انتظار باشند؛ یعنی از معاصی و گناهان اجتناب نماید و صفات رذیله و بد را از خود دور سازد تا اگر زمان ظهورحضرت را درک کنند مورد رحمتحضرت قرار بگیرد. امام صادق(ع) فرمودهاند: «"مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"»[۱۹]. هر کس خوش دارد، در شمار اصحاب قائم باشد، باید در عصر انتظار، مظهراخلاقنیکاسلامی باشد. چنین کسی اگر پیش از قیام قائم درگذرد، پاداش او مانند کسانی باشد که قائم را درک کنند و به حضور او برسند. پس (در دینداری و تخلق به اخلاقاسلامی) بکوشید، بکوشید و در حال انتظار ظهورحق به سر برید. این (کردارپاک و افکار تابناک) گوارا باد بر شما،ای گروهی که رحمت خدا شامل حال شما است.
پایداری: در انتظار، تنها توجه قلبی آمادگی کافی نیست؛ باید انسانمنتظر نسبت به اعمال عبادی که بدان مکلّف شده نیز پایدار و استوار باشد. احادیثی که تشویق به انتظار نمودهاند و فرمودهاند که در عصر انتظار باید متخلّق به اخلاقاسلامی باشید و تقوی پیشه کنید، در واقع اهمیت اتقان و پایداری به عمل عبادی را بیان کردهاند. احادیث و روایاتی که میفرمایند: با فضیلتترین عبادت، انتظار فرج است[۲۰]. نیّت و پایداریاعمال عبادی را در جهت رضایت خداوند، نشان دادهاند. نیّتروح عمل، اتقان و پایداری ظرف تجسیم عمل است. رابطه نیّت و پایداری در محبت و دوستیاهل بیت(ع) در روایات مورد تأکید فراوان قرار گرفته است چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «"لَا يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ يَكُونَ عِتْرَتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ يَكُونَ أَهْلِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَ يَكُونَ ذَاتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ ذَاتِهِ"»[۲۱]. مؤمن ایمانش کامل نمیشود، مگر وقتی که من در نزد او، از خودش عزیزتر باشم و اولاد من در نزد او، از اولاد خودش عزیزتر باشند و اهل من نزد او عزیزتر از اهل خودش باشند و امور مربوط به من نزد او مهمتر از امور مربوط به خودش باشد. حضرت مهدی(ع) نیز در دعائی چنین میفرماید: "خدایا! ما را توفیقطاعت و دوری از معصیت روزی گردان و نیّت با خلوص و حقیقت و معرفت به آنچه نزد تو محترم است عطا فرما. و ما را به هدایت و استقامتکرامت فرما. و زبان ما را به صدق و صواب و سخن حکمت گویا ساز و دل ما را از علم و معرفت پر گردان. و شکم ما را از غذای حرامپاک دار. و دست ما را از ظلم به خلق و سرقت نگهدار و چشم ما را از نابکاری و خیانت ببند. و گوش ما را از شنیدن سخن بیهوده و غیبت بندگانت مسدود گردان"[۲۲]. بنابراین روایات و دعاهای مأثوره تأکید دارند که باید منتظران نسبت به آنچه مکلف شدهاند، پایدار و استوار باشند.
هدف عبادی: مقصود از این هدف، غایت و مقصدی است که شخص منتظر، انتظار را برای آن تحمل میکند. عناصر سهگانه گذشته عهدهدار تحقق بخشیدن این هدف میباشند و هدف عبادی به دو امر زیر تقسیم میشود:
«ورع و رعایت محاسناخلاقی:امام صادق(ع):"هر که دوست دارد از یاران قائم باشد، پس باید انتظار کشد و در حالی که منتظر است، پارسایی و اخلاقنیک را در پیش گیرد. اگر (با چنین حالتی) از دنیا برود و بعد از مرگ او، قائمقیام کند همانند اجر کسی را دارد که قائم را درک کند. پس (در کار و عمل) بکوشید و منتظر باشید، گوارایتان بادای جماعت مشمول رحمت"[۲۷]؛ "صاحب این امر (امامت) غیبتی دارد که در آن روزگار، دیندار همانند کسی است که خار مغیلان را با دست خویش خرد کند. امام سپس، اندکی خاموش ماند و آنگاه فرمود: صاحب این امر را غیبتی است، پس باید که بنده از خدا بترسد و به دین خویش چنگ آویزد"[۲۸].
پرهیز از شکاکیت و پیروی از راه ائمه پیشین:امام صادق(ع): "... پس هرگز در حق او شک و تردید به خود راه ندهید، از صفحه دل هر گونه شک و تردید را بزدائید. من شما را برحذر کردم، سخت از آن بپرهیزید، از خداتوفیق و راهنمائیتان را مسئلت مینمایم"[۲۹]؛ "اگر در زمانی قرار گرفتی که به امامی از آل محمدی(ص) دست نیافتی، هر که را قبلاً دوست داشتی (از ائمه گذشته) دوست بدار و هر که را از دشمنانشان دشمن داشتی دشمن بدار و از هر که پیروی نمودی پیروی کن و هر صبح و شام در انتظار فرج باش"[۳۰].
اختیارگمنامی و پرهیز از شهرت کاذب و حفظ زبان:امام صادق(ع): "(در دوران غیبت) زبانهای خود را حفظ کنید، در خانههای خود بمانید (مگر به ضرورت) تا آنکه حادثهای (که برای دیگران پیش میآید به واسطه گناه کردنشان در جامعه) برای شما پیش نیاید"[۳۴]؛ "برای مردم زمانی میرسد که انسان میان ناتوانی و تبهکاری مخیر میشود، هر کس چنین زمانی را درک کند، باید ناتوانی را بر فساد و تباهی برگزیند"[۳۵].
ذکر کثیر و عبادت:امام علی(ع): "خانههای محقر خود را، مسکن خود قرار دهید، همانند کسی که در آتش گداخته میسوزد، دندان روی جگر بگذارید و خدا را بسیار زیاد یاد کنید که یاد خدا بزرگترین پناهگاه است اگر بدانید"[۳۷].
تقیه:امام رضا: "همانا گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین و پایبندترین شما به تقیه است. عرض شد:ای پسر پیامبر خدا! تا کی؟ فرمود: تا روزگار آن زمان معین و آن روزگار قیام قائم ماست. پس هر که پیش از قیام قائم ما تقیه را ترک کند از ما نیست"[۴۱]؛ "و آن زمانی است که در آن نجات نمییابد مگر هر مؤمن بینام و نشان که اگر [در مجالس] حضور یابد شناخته نشود و هر گاه غایب باشد در جستجویش بر نیایند، اینان چراغهای هدایت و روشنگران راه شبروانند، که به فتنه و فساد و سخنچینی در میان مردم آمد و شد نکنند، و دهان به غیبتگویی از مردم و یاوهگویی نگشایند، برای آنان خداوند درهای رحمتش را باز میکند و از ایشان سختی عذابش را بر طرف مینماید.ای مردم؛ زمانی بر شما خواهد رسید که اسلام در آن واژگون میشود همچنان که ظرف واژگون گردد و آنچه در آن است بریزد..."[۴۲].
دعا:حضرت صادق(ع) خطاب به ابن سنان فرمودند:بزودی در شبههای خواهید افتاد و بدون نشانهای نمایان و امامی رهنما خواهید ماند. از این شبهه رهایی نیابد مگر آن کس که دعای غریق را بخواند. عرض کردم دعای غریق چگونه است؟ فرمود: میگویی: خدایا! بخشایشگرا! مهربانا!ای دگرگونساز دلها! دل مرا بر دینت استوار گردان. عرض کردمای دگرگونساز دلها و اندیشهها! دل مرا بر دینت استوار گردان. فرمود: البته خدای عزوجل دگرگونکننده دلها و اندیشههاست، اما تو همان بگو که من میگویم:ای دگرگونساز دلها! دل مرا بر دینت استوار ساز"[۴۳]. همچنین از سید بن طاووس دعایی در ضمن حدیثغیبت حضرت مهدی(ع) نقل شده که به ذکر آن میپردازیم. راوی میگوید عرض کردم: شیعیانت چکار کنند؟ فرمود: بر شما باد بر دعا کردن و انتظار فرج کشیدن تا آنجا که میگوید: عرضه داشتم: به چه چیزی دعا کنیم؟ فرمود: میگویی: "بار خدایا! تو خودت و فرستادهات و فرشتگانت و پیغمبرت و والیان امرت را به من شناسانیدی، بار خدایا من نگیرم جز آنچه تو عطا کنی و هیچ نگهدارندهای جز تو برایم نیست، بار خدایا! مرا از منازل دوستانت دور مگردان و دلم را پس از آن که هدایت کردهای منحرف منما، بار خدایا! مرا به ولایت کسی که اطاعتش را بر من واجب ساختهای هدایت فرمای"[۴۴].
مراجعه به کتب دانشمندانامین و اصیل:امام صادق(ع) به مفضل بن عمر فرمود: "بنویس و دانش خود را در میان برادرانت منتشر کن و چون (خواستی) بمیری، آن را به پسرانت میراث بده، زیرا بر مردم زمانهای پرآشوب میرسد" که در آن زمان جز با کتابهایشان همدم نشوند[۴۵].
همکاری بین شیعیان و حدیثشناسی:امام باقر(ع): "باید که توانمندان شما ضعیفانتان را تقویت کنند و ثروتمندان شما فقیرانتان را یاری رسانند و سر ما (اهل بیت) را افشاء نکنید و امر ما را برملا ننمایید و هر گاه حدیثی از جانب ما به شما رسید که بر آن یک یا دو شاهد از قرآن یافتید پس آن را قبول کنید وگرنه (از عمل به آن) توقف نمایید و آن را به ما برگردانید (و در قبول یا رد آن سخنی نگویید) تا اینکه حقیقت آن برایتان آشکار شود و بدانید که برای منتظر این امر (فرجامام عصر(ع)) ثوابروزهدار شب زندهدار ثبت میگردد و هر کس قائم ما را درک کند و به همراه او خارج شود (برای نبرد) و دشمن ما را بکشد، برایش مانند پاداش بیست شهید منظور میگردد و هر کس همراه قائم ما بجنگد برایش همچون اجر بیست و پنج شهید منظور خواهد شد"[۴۶].
در قرآن کریم و روایات معصومین (ع) به صراحت در مورد کسانی که باید مؤمنان به دوستی و ولایت آنها گردن نهند و همچنین کسانی که نباید مؤمنان در پی دوستی و ولایت آنها باشند سخن گفته شده است که در اینجا به مواردی از آنها اشاره میکنیم:
قرآن: آیهقرآن کریم در آیات متعددی به معرفی "ولی" مؤمنان پرداخته است که این از آن جمله است: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۵۹]. خداوند متعال در ادامه این آیه، کسانی را که ولایتخدا، رسول خدا (ص) و ولی خدا را گردن مینهند، به عنوان "حزب الله" میستاید: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۶۰]. براساس آیه یاد شده، تنها خدا، پیامبر و جانشین پیامبر که در پایان آیه به کنایه از وی یاد شده است - و همه میدانیم که او کسی جز امیر مؤمنان علی (ع) نیست - صلاحیت ولایت بر مؤمنان را دارند[۶۱]. همچنین خداوند در مورد کسانی که مؤمنان باید از دوستی کردن با آنها و پذیرش سرپرستی و ولایت شان خودداری کنند، در قرآن کریم میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۶۲]. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۶۳]. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ...﴾[۶۴].
افشاگریها:منتظر افشاگر است و میخواهد با اعتراض خود افشاگری کند و نشان دهد سازمانهای که این قواعد و نظامات رسوایند و بیارزش. این قوانینبشر ساخته، این توطئه است به نام حامی حقوق بشر، این نغمههای خیرخواهی از سوی سران توطئه است. توطئه برای بهرهکشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از مستضعفان. منتظران، با افشاگری خود میخواهند نشان دهند که این سازمانهای بینالمللی، حتی این دادگاههای بینالمللی سازمانهائی ضعیف و افتاده و در اختیاراراده گروهی از قدرتمندان است، رایشان در حد حفظ و حمایت از موقعیتشان میارزد. اینان میپذیرند که برای عدهای آزادی و رفاه و آسایش و برای عدهای دیگر بدبختی و ذلت باشد. اینان سرپرستی و استثمار ابرقدرتان را از کشورهای تحتالحمایه میبینند و سکوت میکنند. سرگردانی مردم و اشغال سرزمینهایشان را مینگرند و بدان معترض میشوند. پس سخن و دعویشان در حمایت از مظلوماندروغ است، فریب است و برای مردمتوطئه است.
محاکمه مسئولان:منتظرانجهانمسئولان امور و زمامدارانبشر را متهم دانسته و میگویند ای سیاستمداران چیرهدست، ای مسئولان بیمسئولیت و احساسی، از اینکه مارا به حساب نمیآورید ناراحتیم، اینکه زندگی ما و خاندان ما را به بازیچه گرفتهاید اعتراض داریم و بالاخره از اینکه به بیطرفی ما احترام نمیگذارید نگرانیم و وعدهپیمان شکنیتان را محکوم میکنیم. منتظران میگویند این سازمانهای بینالمللی میدان فعالیتهای شماست، کار و تلاششان برای تثبیت بیشتر موقعیت و تحکیم زیادتر قدرتتان است، وگرنه سازمان تغذیهتان کجاست که ببیند هر روزه هزاران انسان در نقاط مختلف جهان از گرسنگی میمیرند؟ دادگاههای بینالمللی کجایند که آوارگی هزاران انسان را در جهان ببینند و سازمان حقوق بشر کجاست که بشریت بیسروسامان را بنگرد؟ منتظرانجهانزمامداران را به محاکمه میطلبند که ما به شما چنین اختیاری ندادهایم که از قدرت ما علیهمان استفاده کنید. ما به شما اجازه ندادهایم که زمینه را برای سقوط و فنایمان فراهم سازید و بالاخره ما نخواستهایم که دست شما تا مرفق به خون بیگناهان آلوده گردد»[۷۲].
↑«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷؛ و نیز ر.ک: سوره جاثیه، آیه ۱۹.
↑«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
↑«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
↑«ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.
↑«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.
↑«ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند» سوره ممتحنه، آیه ۱.
↑ر.ک: الکافی، ج ۲، صص ۱۲۴ - ۱۲۷؛ بحارالأنوار، ج ۶۶، صص ۲۳۶ - ۲۵۳.
↑محمد بن علی بن حسین شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ۲ ج. تحقیق: مؤسسة الإمام الخمینی، چاپ اول: مشهد، المؤتمر العالمی للإمام الرضا ۷، ۱۴۱۳ ه-. ق، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳، به نقل از: محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیت، ۱۳۷۷، ج ۲، صص ۹۷۴ و ۹۷۵.