وقت معلوم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.


مقدمه

  • "وقت معلوم" یک بار در آیه ﴿إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ [۱] و بار دیگر در سوره ﴿ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ[۲] به کار رفته است؛ آن هنگام که ابلیس، مأمور به سجده بر آدم شد؛ ولی سجده نکرد. قرآن، در این‏ باره می‌‏فرماید: ﴿ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ[۳]
  • مفسّران، در این‏که منظور از ﴿ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ؛ چه روزی است، گمانه‌‏های پرشماری ارائه کرده‌‏اند؛ برخی آن را پایان این جهان می‏‌دانند؛ چرا که در آن‏روز همه موجودات زنده می‌‏میرند، و فقط ذات خداوند سبحانه و تعالی می‌‏ماند. گروهی احتمال داده‏‌اند منظور از آن، روز قیامت است؛ ولی این احتمال، نه با ظاهر آیات مورد بحث می‌‏سازد که لحن آن نشان می‏‌دهد با تمام خواسته او موافقت نشد و نه با آیات دیگر قرآن که از مرگ عموم زندگان در پایان این جهان خبر می‏‌دهد. این احتمال نیز وجود دارد که آیه یاد شده، به زمانی اشاره باشد که هیچ‏کس جز خدا نمی‌‏داند[۴].
  • آنچه این عبارت را در بحث مهدویت وارد کرده؛ برخی روایات‏ است که ﴿ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ را دوران ظهور حضرت مهدی(ع)‏ دانسته است. از وهب بن جمیع - آزاد شده اسحاق بن عمار- نقل شده است که گفت: از حضرت صادق(ع) درباره این گفته ابلیس پرسیدم که: پروردگارا! پس مرا تا روزی که خلایق برانگیخته شوند، مهلت ده خداوند سبحانه و تعالی فرمود: البته تو از مهلت داده‏‌شدگانی تا به روز و هنگام معین و معلوم- آن‏چه روزی خواهد بود؟ فرمود: وقت معلوم، روز قیام قائم آل محمد(ص) است. هرگاه خداوند سبحانه و تعالی او را برانگیزد، آن‏گاه که در مسجد کوفه است ابلیس نزد وی می‌‏آید؛ در حالی که بر زانوانش راه می‌‏رود و می‌‏گوید: "ای وای از این روزگار! آن‏گاه از پیشانی‏اش او را می‏‌گیرد و گردنش را می‏‌زند. آن هنگام، روز وقت معلوم است که مدت او به پایان می‌‏رسد"[۵].
  • البته در برخی روایات، هلاکت او را به دست پیامبر خاتم(ص) بر صخره‌‏ای در بیت المقدس ذکر کرده‏‌اند[۶].
  • بعید نیست مقصود از روایت، این باشد که با روشن شدن حقایق در عصر ظهور و رشد بسیار بالای عقلانی انسان‏‌ها در آن عصر، دیگر مجالی برای اغوای شیطان باقی نخواهد ماند و عملا خلع سلاح و نابود می‏شود و این، پایان مهلت او است[۷].
  • پنهان نماند احتمال‌‏های دیگری در بیان مفسران آمده است که لکن همین اختصار در این‏جا کافی به نظر می‌‏رسد[۸].

وقت معلوم در موعودنامه

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. تا روز آن هنگام معیّن؛ سوره حجر ، آیه: ۳۸.
  2. تا روز آن هنگام معیّن؛ سوره ص ، آیه: ۸۱.
  3. فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل.فرمود: از اینجا بیرون رو که تو رانده‌ای.و لعنت من تا روز پاداش و کیفر بر تو باد!گفت: پروردگارا! پس به من تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌گردند مهلت ده!فرمود: تو از مهلت یافتگانی،تا روز آن هنگام معیّن؛ سوره ص ، آیه: ۸۱.
  4. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۳۴۳
  5. " الْوَقْتُ‏ الْمَعْلُومُ‏ يَوْمُ‏ قِيَامِ‏ الْقَائِمِ‏ فَإِذَا بَعَثَهُ‏ اللَّهُ‏ كَانَ‏ فِي‏ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ جَاءَ إِبْلِيسُ حَتَّى يَجْثُو عَلَى رُكْبَتَيْهِ فَيَقُولُ يَا وَيْلَاهْ مِنْ هَذَا الْيَوْمِ فَيَأْخُذُ بِنَاصِيَتِهِ فَيَضْرِبُ عُنُقَهُ فَذَلِكَ يَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ مُنْتَهَى أَجَلِهِ‏‏‏ "، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۷۶، ح ۱۷۸؛ طبری، دلائل الامامة، ص ۲۴۰
  6. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۴۴، ح ۹۶
  7. ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۲، ح ۵؛ طبری، دلائل الامامة، ص ۲۴۶؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۱۵
  8. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۴۶۴ - ۴۶۶.
  9. سوره حجر، ۳۸.
  10. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۴۳؛ تفسیر صافی، ج ۱، ص ۹۰۶؛ بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۵۴.
  11. المیزان، ج ۱۲، ص ۱۸۴؛ تفسیر صافی، ج ۳، ص ۱۱۳.
  12. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۵۷.