خانواده در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

«خانواده» در لغت به معنای خاندان، تبار و دودمان است[۱] و واحد بنیادین و سنگ بنای جامعه[۲]. در ادیان و فرهنگ‌های گوناگون، از مقدس‌ترین نهادهای اجتماعی به شمار می‌رفته[۳] و از دیرباز موضوع مطالعات فلسفی، اخلاقی و حقوقی قرار گرفته و از قرن ۱۹ میلادی بررسی‌های تاریخی، جامعه شناختی، مردم شناختی و روان‌شناختی درباره آن گسترش یافته است[۴].

بر همین اساس، تعریف‌های متفاوتی نیز از آن ارائه شده است. این مقاله بیشتر با رویکردی جامعه‌شناختی و مردم شناختی و در بخش‌هایی فقهی و حقوقی و گاه روان‌شناختی از دیدگاه قرآن به موضوع خانواده می‌پردازد.

در زمینه تعریف خانواده، بر اساس مجموعه احکام حقوقی و مقررات و قواعد دینی اموری، چون قرابت نسبی و سببی، محرمیت، ولایت، زوجیت، حضانت و قیمومت و سرپرستی یآدمی‌شوند. خانواده به عنوان یک سازمان، افزون بر همبستگی اعضا، به مدیریت و سرپرستی و وظایف و حقوق مالی نیاز دارد و آنچه این امور را در بر دارد، جمعی شکل یافته از پدر و مادر و فرزندان تا زمان بلوغ و رشد است؛ زیرا این افراد در این دوره زمانی با توجه به قواعد حقوقی، سازمان معینی را به وجود می‌آورند و تمام عوامل تشکیل‌دهنده یک مجموعه و سازمان معین را دارا هستند. در میان این گروه، رابطه محرمیت، قرابت، ولایت و سرپرستی و مسئولیت مالی به لحاظ قواعد شرعی وجود دارد و وظایف هرکس و نقش آنها در مجموعه معین و مشخص شده است[۵].

پژوهشگران علوم اجتماعی نیز تعریف‌های متفاوتی از مفهوم خانواده به دست داده‌اند که این، خود معلول ساختارها و کارکردهای متفاوت این نهاد در بستر تاریخ و فرهنگ‌های مختلف و روشن کننده مبنا و نگرش ویژه صاحبان تعریف‌ها به این نهاد اجتماعی است[۶]. به علاوه، اختلاف یادشده سبب تنوع آسیب‌های این نهاد در فرهنگ‌های گوناگون گردیده است[۷]. نمونه تفاوت مبنا و در پی آن، اختلاف دیدگاه درباره خانواده را می‌توان در آثار حکیمانی همچون افلاطون و ارسطو دید: افلاطون برای جامعه اصالت می‌پذیرد و هدف را سعادت آن می‌داند، در نتیجه با دیدگاهی اشتراکی، افراد و خانواده را مستهلک در جامعه می‌خواهد؛ ولی ارسطو خوشبختی افراد را هدف اصلی دانسته و بر وجود خانواده به حکم طبیعت برای رفع نیازهای اعضای آن تأکید می‌کند[۸].

«برگس» و «لاک» خانواده را متشکل از کسانی می‌دانند که از طریق پیوند زناشویی، همخونی یا پذیرش با یکدیگر با عناوین شوهر، زن، مادر، پدر، برادر، خواهر و فرزند پیوند متقابل دارند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی می‌کنند[۹].

در تعریفی دیگر، خانواده مجموعه‌ای از انسان‌هاست که افزون بر زندگی در فضایی مشترک، سه ویژگی دارا باشند: روابط جنسی و زاد و ولد، در نتیجه بقا و تداوم حیات خانواده؛ اقتصاد مشترک و وابستگی افراد به درآمد خانواده؛ کانونی برای پرورش فرزندان و تربیت فرهنگی و گاه آموزش شغلی آنان[۱۰].

برخی از دانشمندان مسلمان نیز خانواده را شکل گرفته از یک زن و مرد می‌دانند که مطابق آداب و رسوم اجتماعی خویش با یکدیگر پیوند زناشویی بسته‌اند و سپس فرزند یا فرزندانی به آنان افزوده شده است[۱۱]. در برآیند تعاریف گوناگون، این عناصر را شایسته توجه دانسته‌اند: پیوند جسمانی؛ تخالف جنسی، پایایی و قرار داد اجتماعی[۱۲]. بر این اساس، زندگی مشترک دو همجنس مذکر یا مؤنث[۱۳]، روابط جنسی قانونی موقت نیز یک زوج دارای فرزند بدون قرار داد ازدواج که تعهدی برای پایداری زندگی مشترکشان به جامعه نداده‌اند، خانواده به شمار نمی‌آیند[۱۴]، چنان که خانوارهای[۱۵] تک عضوی که فاقد شرایط یاد شده و اشتراک مکانی‌اند[۱۶] و در بررسی‌های آماری مطالعه می‌شوند، از این تعریف بیرون‌اند[۱۷]، گرچه برخی صورتی را که پس از مرگ یکی از زن و شوهر، دیگری مدتی بی‌همسرش زندگی کند، مرحله‌ای از خانواده شمرده‌اند[۱۸]. با این همه، برآیند یادشده با اشکال‌هایی روبه‌روست؛ برای نمونه:

  1. عدم توجه به عنصر فرزندان در خانواده.
  2. عدم شمول خانواده‌هایی که بر اثر بیماری یا سالمندی، روابط جنسی ندارند[۱۹].
  3. عدم شمول خانواده‌های چند زنی[۲۰]. با این همه، ارائه تعریفی جامع و مانع و متناسب با فرهنگ‌های گوناگون از خانواده دشوار می‌نماید.

برخی اشکال‌های یاد شده، سبب گردیده‌اند تا گروهی خانواده را به طبیعی و اجتماعی بخش کنند و اوّلی را متشکل از زن و مردی ازدواج کرده بدانند که با فرزندان خود زندگی می‌کنند و دومی را به خانواده‌ای اطلاق کنند که براثر شرایط اجتماعی، مانند طلاق یا مرگ یکی از همسران، از الگوی طبیعی فاصله گرفته باشد[۲۱]. در تقسیم‌بندی دیگری از خانواده می‌توان گفت خانواده از آن جهت که شخص از آن بر می‌خیزد، خاستگاه یا راهبر و به اعتبار آنکه فرد با ازدواج آن را شکل می‌دهد، فرزندآور است[۲۲]. [۲۳]

واژگان و مفاهیم قرآنی مرتبط با خانواده

معادل خانواده در عربی، واژگان «العائلة»، «الأسرة»[۲۴]، «الرّهط»، «الأهل»، «آل» و... ‌است[۲۵].

در قرآن تنها سه واژه اخیر به کار رفته‌اند؛ لکن تشخیص افراد، انواع و کارکردهای خانواده در کاربردهای قرآنی این واژگان دشوار است. «الرّهط» ﴿قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ[۲۶]، ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ[۲۷] درباره قوم شعیب و به معنای قوم و عشیره است[۲۸] و مفهومی فراتر از خانواده هسته‌ای (زن، شوهر و فرزندان) دارد. به گفته راغب اصفهانی، «اهل» در اصل به کسانی‌گفته می‌شود که در خانه مرد با او زندگی می‌کنند و سپس به افرادی خوانده شده است که بر اساس پیوند نسبی یا دینی در کنار هم‌اند[۲۹].

قرآن، گاه به مفهوم خانواده هسته‌ای اشاره می‌کند؛ برای نمونه در سوره‌های ﴿وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۳۰]، ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ[۳۱] بر همسر[۳۲] یا همسر و فرزندان[۳۳] اطلاق شده است. در مواردی هم مفهومی فراتر از یک خانواده هسته‌ای یاد می‌شود: موسی(ع) برادرش هارون را از اهل خویش می‌شمارد: ﴿وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي[۳۴]، ﴿هَارُونَ أَخِي[۳۵]؛ همچنین برخی مفسران ﴿ أَهْلِهَا در ﴿قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا إِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ[۳۶] را به پسرعمو تفسیر کرده‌اند[۳۷]. در نمونه‌ای دیگر، افرادی از خویشاوندان نزدیک خارج از همسر و فرزندان‌اند؛ ولی جزو خانواده شمرده شده‌اند، چنان که خدا در آیه‌ای مکی از پیامبر(ص) می‌خواهد تا خانواده‌اش را به نماز دستور دهد: ﴿وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ[۳۸] به گفته گروهی از مفسران، علی(ع) که در این دوره با پیامبر(ص) و همسرش زندگی ‌می‌کرد، عضوی از خانواده آن حضرت و مراد آیه بوده است[۳۹].

همچنین قرآن در ازدواج با کنیزان اجازه صاحبان آنها را شرط کرده و آنان را از خانواده موالیانشان بر می‌شمرد: ﴿ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ[۴۰].[۴۱]

در آیه ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ[۴۲] خدا به نوح(ع) فرمان می‌دهد یک جفت از هر حیوان، گروهی مشخص از اهل خود و مؤمنان را بر کشتی سوار کند. مفسران «اَهل» را به فرزندان، همسران و زنانِ فرزندان تفسیر کرده‌اند[۴۳]. عطف ﴿ مَنْ آمَنَ بر ﴿أَهْلَكَ می‌فهماند که «اَهل» کاربردی ارزشی نداشته و به معنای خانواده است؛ ولی در آیات پسین کارکردی ارزشی دارد: نوح(ع) فرزندش را از اهل خویش می‌شمارد: ﴿ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي[۴۴]؛ ولی خدا به او گوشزد می‌کند که وی براثر عدم دینداری[۴۵] و ناشایست بودن از اهل او نیست: ﴿إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ[۴۶] در مقابل، پیروی از آیین حق، بیگانه را در زمره اهل صاحب آیین حق می‌نهد، چنان که ابراهیم(ع) پیروانش را ملحق به خود و در حکم فرزندان خویش به شمار آورد: ﴿ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي[۴۷].[۴۸] با این حال، در مواردی معنای اهل چندان روشن نیست؛ برای نمونه مفسران، «اهل» را در آیه ﴿قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ[۴۹] به خانواده لوط[۵۰] یا پیروان وی[۵۱] تفسیر کرده‌اند.

گاهی «اهل» به صورت ترکیب اضافی:

  1. ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ در ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ[۵۲].
  2. ﴿ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ در ﴿وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ[۵۳].
  3. ﴿ أَهْلِ الْمَدِينَةِ در ﴿وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ[۵۴] به کار رفته است و مفهوم خانواده را نمی‌رساند.

زمانی نیز «اهل» و «بیت» به شکل ترکیبی «اهل البیت / اهل بیت» به کار رفته‌اند. بیت به معنای چادری یا سنگی[۵۵] مکان زندگی خانواده است ﴿وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا[۵۶]، ﴿وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۵۷]، ﴿وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ[۵۸] و از ترکیب یاد شده افراد یک خانه مشخص یا نامشخص مراد است. ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ[۵۹]، ﴿وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ[۶۰] برپایه روایات، مراد از ﴿ أَهْلَ الْبَيْتِ در آیه تطهیر ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۶۱] دختر، داماد و نوه‌های پیامبر(ص) هستند[۶۲] (اهل البیت) که نشان می‌دهد مفهوم خانواده افراد یاد شده را دربرمی‌گیرد.

به گفته برخی واژه پژوهان، «آل» در اصل به معنای پیشی گرفتن است و بر گروهی اطلاق می‌شود که از لحاظ نسب، دین یا مانند آن به شخصی برگردند، از این رو معانی گوناگونی می‌یابد که گاه از روی قرائن فهمیده می‌شوند؛ لکن مسلّم به کسانی نیز که در یک خانه با مرد زندگی می‌کنند، با گسترش معنایی، بر گروه‌هایی بزرگ‌تر آل گفته شده است[۶۳]. برخی واژه پژوهان با استناد به اصلی واحد برای «اَهل» و «آل» به جهت داشتن اسم مصغّر یکسان (أُهَیل) آن دو را به یک معنا دانسته‌اند[۶۴].

سنجش برخی کاربردهای قرآنی دو واژه مؤید این مطلب است؛ مانند قیاس ﴿إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ[۶۵]، ﴿إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ[۶۶] با ﴿ لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ[۶۷]

﴿ آلَ دَاوُودَ در ﴿يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ[۶۸] را به خانواده (همسران و فرزندان) حضرت داود(ع)[۶۹] تفسیر کرده‌اند.

﴿ آلَ إِبْرَاهِيمَ در ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا[۷۰] به پیشینیان پیامبر(ص)[۷۱] اشاره دارد.

﴿ آلِ فِرْعَوْنَ در ﴿كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَكُلٌّ كَانُوا ظَالِمِينَ[۷۲] یعنی قوم فرعون[۷۳].

«آل لوط» در آیات ﴿إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ[۷۴]، ﴿إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ[۷۵] به خانواده لوط[۷۶] یا پیروان وی[۷۷] تفسیر شده است؛ اما مقصود از آن همواره روشن نیست. (آل) «عشیره» به معنای مردان قبیله[۷۸] ـ که در عرف عرب گفته می‌شود ده نفرند[۷۹] ـ در خویشاوندان نزدیک از نسل پدر یا نیای مشترک[۸۰] به کار می‌رود و در آیه ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ[۸۱] بر خویشاوندان نزدیک و در آیه ﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۸۲] بر خویشاوندانی جز فرزندان، پدران و برادران دلالت می‌کند[۸۳].

﴿فَصِيلَتِهِ در ﴿وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ[۸۴] به معنای عشیره است[۸۵]. موارد دیگری همچون ﴿الْأَقْرَبِينَ[۸۶]، ﴿أُوْلُواْ الْقُرْبَى[۸۷]، ﴿أَرْحَامَكُمْ[۸۸]، ﴿أُوْلُواْ الأَرْحَامِ[۸۹] گویای پیوند خویشاوندی و فامیلی‌اند. از آنجا که در فرهنگ مردمان دوران نزول، بخشی‌از کارکردهای خانواده در محدوده خویشاوندی و درون قبیله تحقق می‌یافت، واژگان اخیر به خانواده به معنای قبیله اشاره می‌کنند. افزون بر این، در آیه ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا[۹۰] به هر دو نوع ارتباط خانوادگی نسبی و زناشویی اشاره شده است. ﴿امْرَأَتَ، ﴿الرِّجَالُ، ﴿أَزْوَاجٌ، ﴿ذُرِّيَّاتِنَا[۹۱]، ﴿الْوَالِدَيْنِ[۹۲]، ﴿وَالِدَةٌ[۹۳]، ﴿أَوْلَادَ[۹۴]، ﴿ آبَاؤُكُمْ[۹۵]، ﴿ وَأَبْنَاؤُكُمْ[۹۶]، ﴿أَخٌ[۹۷]، ﴿أُخْتٌ[۹۸] و مشتقات برخی از آنها نیز به برخی اعضای خانواده اشاره می‌کنند. در مواردی بی‌کاربرد واژه‌ای خاص، به مفاهیم مرتبط با خانواده اشاره شده است که بیشتر درباره نقش اعضا، کارکردها، قوانین و آسیب‌های آن است. ﴿وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۹۹].[۱۰۰]

نظام خانواده در دو دوره پیش و پس از نزول قرآن در شبه جزیره عرب

نهاد خانواده در میان اعراب پیش از اسلام، با نظام قبیله‌ای ارتباطی ویژه داشت و پاره‌ای کارکردهای خانواده در سطح قبیله تحقق می‌یافت. شی‌ء عمومی با خصوصی هیچ گونه تفاوتی نداشت و افراد دست کم به ظاهر، همگی دارای حقوق و وظایف قبیله‌ای بودند و هر یک برپایه احساس مسئولیت قبیله‌ای و به روح برادری و همسایگی به وظایف خود می‌پرداخت[۱۰۱]. آنان همچون یک شخص به شمار می‌آمدند و دارایی خانواده میان همه اعضای آن مشترک بود، از این رو برای خونخواهی از یکی، همگی بسیج می‌شدند[۱۰۲]، حتی آنان نیز که مانند قریش به شهرنشینی روی آوردند از روحیه همکاری قبیله‌ای و قومگرایی برکنار نمانده بودند[۱۰۳]. در میان مراتب موجود در قبیله، خانه و خانواده کوچک‌ترین واحد و هسته مرکزی آن بود که چگونگی آن در شکل کلی قبیله بسیار اثر داشت[۱۰۴] و از شکل پدر شاهی و تسلط کامل پدر بر خانوادهپیروی می‌کرد[۱۰۵]. در واقع، مرد به سبب توانمندی جسمانی بیشتر نسبت به زن، رئیس خانواده به شمار می‌رفت و از حقوقی ویژه برخوردار بود[۱۰۶]. کاربرد واژه «بعل» ﴿وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۱۰۷] به معنای صاحب و مالک درباره شوهر[۱۰۸] مؤید برتری اجتماعی مردان است.

قرآن، انسان را با کرامت ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا[۱۰۹]، دارای درک و شعور و استعداد جانشینی خدا روی زمین ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۱۱۰] می‌داند، از این رو به خانواده که کانون رشد انسان و سنگ بنای جامعه به شمار می‌رود، به شکلی ویژه اهمیت می‌دهد[۱۱۱].

از سوی ‌دیگر، نگاه قرآن به خانواده در جهت دیگر پدیده‌های جهان، بینش توحیدی و بر اساس اراده خدا به تشکیل آن است. ﴿فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۱۱۲] از دیدگاه قرآن در همه آفریدگان، نظام زوجیت هست: ﴿وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۱۱۳]، ﴿سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ[۱۱۴] و انسان نیز از این قاعده بیرون نیست: ﴿إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى[۱۱۵]، ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا[۱۱۶]، ﴿وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا[۱۱۷]؛ با این تفاوت که کشش غریزی و طبیعی به این مرحله محدود نشده و مایه تشکیل خانواده می‌گردد: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱۱۸] قرآن به ویژه در دوره مدنی، برخی قوانین و عرف زمان خود را تأیید و بخشی را نسخ و پاره‌ای دیگر را اصلاح کرد؛ برای نمونه محرمیت رضاعی ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا[۱۱۹] و سرپرستی مردان بر خانواده ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۱۲۰] را پذیرفت و تبعیض ضد زنان در رفتارهای اجتماعی را باطل دانست و به آنان جایگاهی مساوی با منزلت مردان بخشید ﴿فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ[۱۲۱]، از این رو در ضمن سفارش‌ها و دستورهایی، بر اهتمام به نیازهای عاطفی زنان و عدالت و احترام دو سویه در محیط خانواده تأکید کرد. رفتار نیکو با همسران ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا[۱۲۲]، واجب کردن حقوق متقابل میان آنها ﴿وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۱۲۳] [۱۲۴]، واداشتن مرد به نگهداری شایسته از زن مطلقه پس از رجوع به او یا رها کردنش به نیکی ﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۱۲۵]، ﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۱۲۶]، در نتیجه جلوگیری از سوء استفاده و زیان رسیدن به زن[۱۲۷]، مخالفت با رسوم و رفتارهای منافی با حقوق زنان ﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۱۲۸]، ﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۱۲۹]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا[۱۳۰]، ﴿فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا[۱۳۱] و به شکل ویژه، پدیده ظهار﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ[۱۳۲] و تعیین کفاره برای مرتکبان آن ﴿وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۱۳۳]، ﴿فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۱۳۴] که زمینه فروپاشی خانواده را کاهش می‌داد[۱۳۵]، نمونه‌هایی از این دست به شمار می‌آیند. در همین جهت، حق مالکیت شخصی زنان را به کلی ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا[۱۳۶] و از جمله برای دریافت مهریه﴿وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا[۱۳۷]، ﴿وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۱۳۸]، ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۳۹]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۴۰]، نفقه ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۱۴۱]، ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[۱۴۲] و ارث بردن و ارث گذاشتن ﴿لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا[۱۴۳]، ﴿يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۱۴۴]، ﴿وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ[۱۴۵] رسمیت داد.

مجموعه دستورها و سفارش‌های یاد شده که به تنظیم احکام روابط اعضا و حقوق و تکالیف آنها نسبت به یکدیگر می‌پردازند، نیز فرمان به خودداری از نگاه به نامحرم و حفظ حجاب ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ[۱۴۶]، ﴿وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۱۴۷]، مخالفت با الگوهای ضد خانواده مانند روابط آزاد جنسی ﴿وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا[۱۴۸]، همجنس‌گرایی ﴿وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ[۱۴۹]، ﴿إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ[۱۵۰]، ﴿وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ[۱۵۱]، ﴿أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ[۱۵۲] و تأکید بر تقدس سنت ازدواج ﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۱۵۳]، همچنین ارائه راهکارهایی برای جلوگیری از آسیب‌های خانوادگی همگی اهداف خانواده مطلوب و در کل، بخشی از هدف غایی نظام ارزشی اسلام یعنی جانشینی خدا روی زمین ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۱۵۴] و بندگی او ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[۱۵۵] را در حوزه نهاد خانواده تحقق می‌بخشند[۱۵۶]. در همین جهت، قرآن، خانواده‌ای را که مانع تحقق هدف یاد شده گردد، آسیب تلقی کرده و درباره آن هشدار می‌دهد. فتنه (آزمایش) خواندن فرزندان ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۱۵۷]، ﴿إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۱۵۸]، دشمن شمردن برخی از همسران و فرزندان که به ایمان اشخاص زیان رسانده؛ یا از کارهای نیک آنان جلوگیری می‌کنند؛ یا سبب انجام دادن برخی گناهان می‌شوند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۵۹].[۱۶۰]، سرزنش تند کسانی که رضایت خانواده را بر خشنودی خدا و پیامبر(ص) بر می‌گزینند ﴿قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۱۶۱]،﴿سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۱۶۲]، تأکید بر رعایت عدالت به هنگام شهادت دادن و کنار نهادن انگیزه‌های خویشاوندی و خانوادگی ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۱۶۳] همگی از این دست‌اند. پیروزی ابراهیم(ع) در آزمایش الهی قربانی کردن فرزندش اسماعیل(ع) با وجود محبت فراوان به وی ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ[۱۶۴] نمونه‌ای موفق در بر کنار ماندن از آسیب یاد شده است.

با آنکه قرآن به خانواده رسمیت داد، با برادر خواندن مؤمنان ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۱۶۵]، بی‌آنکه از جهت حقوقی وظیفه‌ای به عهده دیگر مؤمناننهد، صمیمیت برادرانه را از درون خانواده به کل جامعه سرایت داد، که همه مؤمنان همچون خانواده‌ای بزرگ روابطی بر پایه اخلاق داشته باشند. از سوی دیگر، با برخی کارکردهای جاهلانه و تعصب‌آمیز خانواده در گستره قبیله مخالفت؛ از جمله مقرر کرد به ازای هر کس تنها قاتل او کشته شود. ﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۱۶۶] در نگاهی دیگر، اهتمام ویژه قرآن به خانواده در قالب چارچوب طبیعی برای همکاری در ساختن تمدن انسانی ـ قرآنی ارزیابی گردیده است[۱۶۷].[۱۶۸]

الگوی خانواده در قرآن

در مطالعات مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی، انواعی از اشکال خانواده، مانند خانواده گسترده و هسته‌ای، پدر سالار و مادر سالار، پدر مکان و مادر مکان، تک همسر و چند همسر شناسایی شده‌اند [۱۶۹] که در هریک ارزش‌های اخلاقی و خانوادگی، طرز تربیت فرزندان، سلیقه افراد خانواده و وفاداری زن و مرد به یکدیگر متفاوت‌اند[۱۷۰] و هر کدام ویژگی‌ها، کارکردها و آسیب‌های خاص خود را دارد[۱۷۱]. در قرآن، افزون بر زن و شوهر، فرزندان نیز عنصری مهم از خانواده‌اند: ﴿وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً[۱۷۲]، ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ[۱۷۳] بدین ترتیب، خانواده هسته‌ای ـ زیستی متشکل از یک مرد، همسرش و فرزندانشان در قالب نخستین واحد اجتماعی طبیعی در بسیاری از آیات نمود یافته است[۱۷۴] افزون بر این، کنیزان نیز از افراد خانواده به شمار رفته‌اند. ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۷۵].[۱۷۶] در قرآن پدر نَسَبی ﴿ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۱۷۷]، پدر مکانی شکلی از خانواده که تعیین مکان زندگی بر عهده پدر خانواده، مرد یا شوهر باشد ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[۱۷۸]، مردانه بودن وظیفه تأمین نفقه خانواده ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۱۷۹] و انتقال بخش بیشتری از ارث به فرزندان پسر ﴿يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۱۸۰] یاد شده‌اند که از ویژگی‌های نظامی پدر سالار است[۱۸۱]؛ لکن با نظام اخلاقی توحیدی تغییر و اصلاح یافته و حساسیت ویژه‌ای به زنان و فرزندان نشان می‌دهد[۱۸۲] و قرابت مادری را نیزمی‌پذیرد: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا[۱۸۳]، ﴿لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۱۸۴] و از اشکال چند همسری، تنها چند زنی را به صورت محدود پذیرفته و شرط می‌کند که مرد عدالت را میان زنان بر قرار سازد. ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا[۱۸۵].[۱۸۶]

خاستگاه خانواده

جامعه‌شناسان درباره خاستگاه خانواده نظر یکسانی ندارند: دسته‌ای پیدایی آن را دارای تعین تاریخی ـ اجتماعی دانسته[۱۸۷] و معتقدند پس از دوره‌ای اختلاط آزاد و به دنبال عوامل اجتماعی ـ فرهنگی مانند قانون ممنوعیت زنای با محارم پدید آمده و در بستر تاریخ و بسته به فرهنگ‌های گوناگون، اشکال متفاوت یافته است[۱۸۸]. حقوق و کارکردهای خانواده نیز با تغییر زمان و مکان دستخوش دگرگونی می‌شوند[۱۸۹]. بر این اساس، خانواده فعلی را نیز متأثر از شرایط کنونی خوانده و الگویی از دوران گذشته را برای بهبود شرایط زندگی خانواده امروزی بس نمی‌دانند. آنان معتقدند شناخت چگونگی تحولات و تغییرات شکل خانواده در ارائه الگوی مناسب امروزی کمک می‌کند[۱۹۰]، وگرنه آرمان‌های گذشته شکلی خشک به خود گرفته و با از دست دادن محتوای واقعی‌شان، آرمانی‌هایی پوچ خواهند گشت[۱۹۱]. به باور گروهی، «اختلاط آزاد» سند تاریخی ندارد و خانواده خاستگاهی زیستی و طبیعی[۱۹۲] و همواره و در همه جوامع وجود داشته است؛ زیرا بیش از هر سازمان دیگری نیازهای حیاتی انسان را برمی‌آورد[۱۹۳]، از این رو با هیچ یک از دیگر نهادهای اجتماعی که از ترکیبی صرفا اعتباری صورت گرفته‌اند سنجیدنی نیست[۱۹۴]. در این دیدگاه نیز وجود ساختارهای متفاوتی از خانواده برپایه تاریخ و فرهنگ‌های گوناگون پذیرفته شده‌اند[۱۹۵] این دسته با آنکه روابط متقابل جامعه ـ خانواده را می‌پذیرند، به گونه‌ای بر اصالت خانواده تأکید و آن را به صورت ایده‌آل وصف می‌کنند[۱۹۶]. آنان راه برون رفت از دشواری‌های موجود در جوامع را تحکیم مناسبات خانوادگی و ایجاد فضایی آکنده از محبت و احساسات افراد می‌دانند[۱۹۷]. متفکران مسلمان، همچون دانشمندان علوم اجتماعی، درباره خانواده یک نظر ندارند: به باور بسیاری از آنان قرآن خاستگاه زیستی و طبیعی خانواده را پذیرفته ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا[۱۹۸]، ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ[۱۹۹].[۲۰۰] و بر وجود همیشگی نظام خانوادگی و قالب زن و شوهری از زمان آدم و حوا تأکید می‌کند. ﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۲۰۱]، ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۲۰۲]، ﴿خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ[۲۰۳].[۲۰۴]

روایاتی که از حسادت قابیل به هابیل براثر داشتن همسری زیبا روی یاد کرده‌اند[۲۰۵]، مؤید این مطلب‌اند. در دوره‌های پسین نیز در جوامع گوناگون حتی در ساده‌ترین آنها نهاد خانواده وجود داشته ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ[۲۰۶].[۲۰۷] گرچه صورت‌های آن در بستر تاریخ بسته به مقتضیات زمان و مکان متفاوت بوده است[۲۰۸]. در نگاه این دسته، قرآن به حقوق، دیدی ارزشی و هدایتگر دارد که از عرف زمان پیامبر(ص) نیز بهره برده و همین، سبب تأثیر در شکلدهی به نظام خانواده مطلوب گردیده است[۲۰۹]. با این حال، اصول و قوانین قرآنی، فراگیر و همه جایی‌اند و همین، به خانواده جایگاه و نقشی متفاوت با دیگر دیدگاه‌ها می‌بخشد[۲۱۰]. اینان معتقدند قرآن حدودی را بر اساس فطرت و طبیعت انسانی برای خانواده تعیین و با قوانین و امور سست کننده خانواده و کارکردهای فطری آن ـ مانند ظهار﴿الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ[۲۱۱] و فرزند خواندگی ﴿ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۲۱۲] مخالفت ورزیده است. بر این اساس، با وضع الفاظ نمی‌توان چیزی به چارچوب طبیعی آن افزود؛ یا بر اثر عواملی، روابط و کارکردهای آن را به بیرون از خانواده بُرد[۲۱۳]. در مقابل این دیدگاه مشهور[۲۱۴]، برخی نوگرایان با تأکید بر حفظ اصل نظام خانواده، ادله وجود نظام طبیعی خانواده را قانع کننده ندانسته و در توجیه تفاوت‌های حقوقی زن و مرد در قرآن، رویکردی تاریخی و تطوری دارند و آن را برخاسته از بازتاب وضع موجود در زمان وحی در ساختار فقه و حقوق خانواده می‌دانند. بر این پایه، پاره‌ای از قواعد حقوقی قرآن، وصف وضعیت موجود است نه تشریع قانون الهی، در نتیجه با توجه به ضوابطی، از جمله روح شریعت، می‌توان برای وضعیت موجود احکام جدیدی را استنباط کرد[۲۱۵]. به سخن دیگر، با وجود تغییر خانواده به لحاظ جامعه شناختی، اصول کلی قرآنی، در دوره‌های پسین نیز جاری‌اند. دلیل مهم این افراد تغییر وضعیت زمانه و مقتضیات دوران کنونی است[۲۱۶]. هماهنگ با اینان، صاحبان نظریه مقاصد شریعت می‌کوشند پاره‌ای احکام فقهی خانواده را در دستگاه مقاصد شریعت پاسخ گویند. برخی از آنان حفظ و تکثیر نسل، نگهداری عرض و نسب و ایجاد آرامش، مودت و رحمت میان همسران را مقصد حقوق خانواده می‌دانند و درباره احکام موضوعات نو نظر می‌دهند[۲۱۷]؛ ولی هنوز تبیین کاملی از قرآن بر اساس مبانی این اندیشمندان ارائه نشده است و مفسران و عالمان مسلمان نقش‌ها، کارکردها و آسیب‌های خانواده را برپایه دیدگاه نخست توضیح داده‌اند، از این‌رو بیشتر مباحث این مقاله، بازتابنده نگاه نخست دانشمندان مسلمان به خانواده است[۲۱۸].

همسرگزینی

گزینش همسر در فرهنگ‌ها، جوامع و ادیان گوناگون همواره با محدودیت‌هایی همراه و براساس عواملی متفاوت بوده است. گرچه هریک از علل جغرافیا، ویژگی‌های جسمانی و اجتماعی مشترک در گزینش همسر مؤثر است و نبودش شاید به عدم تفاهم انجامد، احتمالاً از آنجا که هیچ یک عاملی قطعی به شمار نمی‌رود[۲۱۹] و با هدف کلی رسم شده در قرآن ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[۲۲۰] تضاد ندارد، قرآن وجودش را شرط نکرده است. به عکس، در آیاتی، ملاک برتری افراد را تقوا و عامل نژاد و رنگ را در این زمینه بی‌اثر می‌داند. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۲۲۱] چنین رویکردی می‌تواند نشانه انعطاف‌پذیری قرآن در همسر گزینی در بیرون از چارچوب جغرافیا تلقی شود.

در قرآن، ازدواج با شماری از خویشاوندان نسبی، سببی و رضاعی ممنوع است. این محدودیت هماهنگ با فرهنگ عرب، شامل پدر، مادر، اجداد، برادران، خواهران، فرزندان و نوادگان، عمو، عمه، دایی و خاله می‌شود[۲۲۲]. تحریم همیشگی ازدواج با مادر و خواهر رضاعی، دختران همسر، زن پسر، مادر همسر، نیز تحریم مشروط ازدواج با خواهر همسر در قرآن آمده‌اند. ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا[۲۲۳].[۲۲۴] جامعه شناسان در بیان سبب محرمیت پیش گفته دو دسته‌اند: گروهی بر جنبه غریزی و طبیعی تنفر از ازدواج با بستگان نزدیک تکیه دارند و آن را با حدوث عشق متقابل ناسازگار می‌دانند[۲۲۵] و دسته‌ای معتقدند بروز آشفتگی در روابط اجتماعی‌اعضای خانواده بر اثر چنین ازدواجی و ظهور کارکردهای اجتماعی در برون همسری، مانند غنی‌سازی شبکه خویشاوندی از راه ممنوعیت ازدواج با محارم، نقش حساس گسترش روابط سببی در تطور فرهنگ و بسط جامعه[۲۲۶] و توسعه تعاون طبیعی و قوام و گسترش اقتصاد جامعه[۲۲۷] سبب ممنوعیت درون همسری گشته است. موارد نقض به ویژه درباره توجیه نخست، چنین تحلیل‌هایی را بی‌اعتبار و دفاع ناپذیر می‌کنند. در ارزیابی‌ای کلی از این پدیده، می‌توان وجود مجموعه‌ای پیچیده از عوامل زیستی، روانی، اجتماعی حتی دینی را سبب این ممنوعیت دانست[۲۲۸]. زناشویی میان زن و مردی که اختلاف مذهبی دارند، به دشواری‌هایی در زندگی خانوادگی آنها می‌انجامد. در واقع، مذهب افزون بر اثرگذاری بر روابط انسان با خدا و حوزه اعمال دینی، در شکلدهی الگوهای رفتار زوجین[۲۲۹] نیز تربیت فرزندان بسزا نقش دارد. قرآن در دو حوزه ایمان و پای‌بندی عملی به آن، همشأنی را لازم شمرده و محدودیت‌هایی می‌گذارد: در حوزه نخست، ازدواج با زنان و مردان مشرک را گرچه ظاهری زیبا داشته باشند، ممنوع: ﴿وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[۲۳۰] و دلیل آن را تأثیر عقیده و رفتار نادرست مشرکان بر مسلمانان می‌داند: ﴿ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ[۲۳۱] افزون بر این، درون همسری دینی از تضادهای احتمالی گونه برون دینی آن نیز پیشگیری می‌کند[۲۳۲] و ازدواج مردان مسلمان با زنان اهل کتاب را جایز می‌داند: ﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۲۳۳]، گرچه بسیاری با جاری دانستن علت حکم مشرکان در مورد اهل کتاب[۲۳۴] ظاهر این آیه را تأویل کرده و آن را نیز جایز نمی‌شمارند[۲۳۵]؛ یا دست کم مکروه می‌دانند[۲۳۶]. برخی روایات، نگرانی از اثرپذیری فرزندان از مادران یهودی یا مسیحی را دلیل کراهت ازدواج با آنان دانسته‌اند[۲۳۷]. در حوزه عمل نیز افراد زناکار و پلید را شایسته ازدواج با مؤمنان نمی‌داند: ﴿الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۲۳۸]، ﴿الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ[۲۳۹] (ازدواج)؛ همچنین از جنبه اثباتی، ویژگی همسران شایسته را اسلام، ایمان به خدا و پیامبر(ص)، راست کرداری و درست گفتاری، فرمانبرداری از خدا و اطاعت از همسر، توبه کاری و تقید به انجام دادن تکالیف دینی برمی‌شمرد: ﴿عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا[۲۴۰].[۲۴۱] که خود فراوان بر تربیت درست فرزندان اثر دارند[۲۴۲]. در فرهنگ قرآن، دعا برای داشتن چنین همسرانی سفارش شده است که برخی روایات آنان را از مصادیق «حسنه» در دنیا دانسته‌اند: ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[۲۴۳]، ﴿وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا[۲۴۴].[۲۴۵] افزون بر آنچه گذشت، در قرآن به برخی الگوهای همسرگزینی در جوامع پیشین می‌پردازد؛ برای نمونه در جامعه روزگار حضرت شعیب(ع) مهریه، کار و خدمت داماد برای خانواده عروس در زمانی معین بوده است. نمونه این گونه ازدواج که به ازدواج مبادله‌ای موسوم است[۲۴۶]، ازدواج موسی(ع) با دختر شعیب(ع) است: ﴿قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۲۴۷].

مجموع آیات قرآن با الگویی ویژه از همسرگزینی سازگار است. دستور رعایت حجاب ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۲۴۸]، ممنوعیت روابط دوستانه زن و مرد﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۴۹]، ﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۲۵۰]، دوری گزیدن از انجام دادن رفتارهای شهوت برانگیز در برابر جنس مخالف ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا[۲۵۱]، دستور به اولیای افراد مجرد برای همسر یافتن برای آنان ﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۲۵۲] در نتیجه عدم شناخت دختر و پسر از یکدیگر پیش از خواستگاری، بیش از هر چیز با الگویی می‌سازد که در آن، والدین و بستگان فرد به انتخاب همسر برای وی دست می‌زنند[۲۵۳]. به علاوه، به قطع، با الگوهایی استوار بر عشق رمانتیک به ویژه بی‌آگاهی سرپرست دختر، هماهنگ نیست[۲۵۴].[۲۵۵]

اهداف و کارکردهای تشکیل خانواده

خانواده در جریان تاریخ و در فرهنگ‌های گوناگون، کارکردهای بسیاری برای افراد و جامعه داشته که این کارکردها بستگی تام به نگرش جامعه به عدالت، برابری، آزادی، استقلال، ستم و تبعیض داشته است[۲۵۶] و گاه با رخ‌دادن تغییر در اهداف و ارزش‌های اجتماعی نیز پیدایی نهادهای جایگزین دچار دگرگونی‌هایی شده‌اند[۲۵۷]. گرچه قرآن به کارکردهای خانواده نگاهی امضایی و تأییدی دارد، در مواردی آن را بر اساس اهداف و ارزش‌های خود دگرگون می‌کند. بر این اساس، می‌توان کارکردهایی را برای خانواده برشمرد.

تنظیم روابط جنسی

نیاز جنسی، غریزه مشترک انسان و حیوان است که در سن بلوغ با پاره‌ای از ترشحات هورمونی فعال و سبب بروز رفتارهای جنسی در افراد می‌شود. ارضای مشروع و نظام‌مند غریزه جنسی و جلوگیری از انحراف آن، از مهم‌ترین کارکردهای خانواده است.

قرآن، ارضای غریزه جنسی را به مواردی خاص (همسر و کنیز) و بیشتر به همسر محدود و از آزادی جنسی نهی می‌کند: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ[۲۵۸]، ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ[۲۵۹]، ﴿إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ[۲۶۰] در واقع، تعدّی از موارد مشروع، نه تنها گناه است، عملی خلاف وجدان جمعی و مایه آلایش مبانی پذیرفته شده حیات گروهی است[۲۶۱]، از این رو قرآن با بی‌سابقه شمردن لواط در میان امت‌های پیش از قوم لوط ﴿وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ[۲۶۲] بر زشتی این عمل از دیدگاه عمومی و مخالفت آن با انگیزه‌های طبیعی تأکید می‌کند. زنا نیز عملی ناسازگار با نظام اجتماعی و سبب اختلال در آن و نابودی انسانیت است ﴿وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا[۲۶۳].[۲۶۴] و مجازاتی سنگین دارد. ﴿الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۲۶۵]، ﴿وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا[۲۶۶]، ﴿وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا[۲۶۷] در این میان، ازدواج موقت روشی کنترل شده برای ارضای غریزه جنسی بیرون از محدوده خانواده است که شیعه با استناد به آیه ۲۴ نساء / ۴ ازدواج موقت را می‌پذیرد[۲۶۸].

ولی در این گونه از ازدواج‌ها تعهد زندگی همیشگی در یک مکان و پرداخت نفقه نیست[۲۶۹]، از این رو کمتر خانواده‌ای تشکیل می‌شود. (ازدواج موقت) ذیل آیه ﴿وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۲۷۰] برخی اسلام شناسان، دلیل منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع را ایجاد احساس خوشبختی در رابطه با همسر قانونی دانسته‌اند[۲۷۱]. تعبیر «کشتزار» درباره بهره‌مندی جنسی از زن: ﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ[۲۷۲] نیز گویای انحصار آن برای همسر شرعی و لزوم آمادگی زن در این زمینه است؛ همچنین می‌توان از این آیه نقش محافظتی مردان از زنان خود و جلوگیری از ورود بیگانگان به حریم آنان را برداشت کرد[۲۷۳]. قرآن همچنین با گونه‌هایی از ازدواج مخالفت می‌ورزد. (ازدواج) افزون بر آیات یاد شده که با خطاب به مردان بر حق بهره‌مندی جنسی آنان تأکید می‌کنند، آیاتی نیز حق مذکور را برای هریک از همسران به رسمیت می‌شناسند. به گفته برخی مفسران، تعبیر قرآن به «لباس بودن هریک از زن و مرد برای یکدیگر»: ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ[۲۷۴] بیانگر شدت پیوند زوجین در زمان بهره‌گیری جنسی از همدیگر است[۲۷۵] که خود، دلیل دیگری بر توجه قرآن به امیال جنسی زوجین به شمار می‌رود. افزون بر این، بر اساس آیه ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۲۷۶] محدودیت‌های برخاسته از تولد فرزندان نباید از پاسخگویی به نیازهای جنسی و عاطفی متقابل جلوگیری کند. بر پایه برخی روایات، پیش از نزول آیه زنان شیرده از بیم بارداری دوباره و آسیب رسیدن به کودک شیر خوارشان به در خواست جنسی شوهر پاسخ نمی‌دادند و همین خودداری از سوی مردان نیز انجام می‌گرفت؛ ولی قرآن با این پندار نادرست مخالفت ورزید: ﴿ لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ[۲۷۷] به علاوه، به گونه‌ای خاص به حق زن نیز در بهره‌مندی جنسی نگاه شده است که مبارزه با رسومی مانند ظهار﴿الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ[۲۷۸]، ﴿وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۲۷۹] و ایلاء ﴿لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۸۰] از همین دست است. اهمیت رفع نیاز جنسی در حفظ عفت و پاک دامنی و پایایی خانواده به اندازه‌ای است که ممنوعیت آن در شب‌های ماه رمضان برداشته شده است. ﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۲۸۱].[۲۸۲].[۲۸۳]

عاطفه و همراهی

ارضای نیازهای عاطفی همسران و فرزندان یکی دیگر از کارکردهای خانواده به شمار می‌رود. از جنبه نخست، قرآن آرامش روانی برآمده از ازدواج و مهر و مودت میان زن و شوهر را از نشانه‌های الهی به شمار می‌آورد: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۲۸۴]، ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۲۸۵] برخی مفسران در تبیین فرایند این آرامش، به نقصان هریک از دو جنس و نیازهای جنسی آن دو به یکدیگر و درپی آن، احساس نیاز و کشش نسبت به هم برای تکامل اشاره کرده‌اند که با وجود همه دشواری‌ها به ازدواج روی می‌آورند و با برآوردن نیاز یاد شده به آرامش می‌رسند[۲۸۶]. افزون بر این، خدا از سویی پیوند مذکور را از مرز نیازهای مادی به علاقه‌ای عمیق و بر اساس گذشت و بخشش می‌رساند که زن و مرد را از نظر روحی نیز کامل و آرام می‌کند[۲۸۷] و از سوی دیگر، با ایجاد علاقه میان زوجین، مایه استمرار زندگی نوع بشر می‌گردد[۲۸۸]. دلبستگی برآمده از محبت یاد شده تا جایی افزایش می‌یابد که آنان غم و شادی دیگری را اندوه و سرور خود می‌بینند و زندگی را بی‌حضور دیگری، گرم و پرنشاط نمی‌دانند[۲۸۹]. برخی نیز در تبیین کارکرد آرامش بخشی خانواده برای زوجین معتقدند که مرد براثر امن یافتن محیط خانه و داشتن زنی مهربان و امین در کنار خود و زن نیز با توجه به ناتوان بودن جسم، در پرتو بهره‌مندی از مرد و تکیه‌گاهی استوار که به او عشق ورزد، خوشبختی و آرامش حس می‌کنند[۲۹۰]. بر همین پایه، در موارد بسیاری ناآرامی‌های روانی و مشکلات فردی و اجتماعی افراد مجرد از خودداری از تشکیل خانواده برمی‌خیزد[۲۹۱]. برخی مفسران با استناد به پاره‌ای روایات[۲۹۲]، گرایش غریزی دو جنس را از مودت و رحمت جدا کرده و خاستگاه گرایش مرد به زن و آرامش یافتن در پرتو انس به او را مهر و محبتی خدا دادی و نشانه الهی نهاده در وجود انسان می‌دانند[۲۹۳].

افزون بر تحلیل‌های یاد شده، اطلاق و عدم تقیید «لتسکنوا» بیانگر آرامشی همه جانبه و شامل جنبه‌های جسمی، روحی، فردی و اجتماعی است[۲۹۴]. برخی نیز احتمال داده‌اند آیه ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۲۹۵] گویای این حقیقت باشد که پیوند زناشویی بر خلاف دیگر روابط اجتماعی دربردارنده عاملی وحدت بخش و انسجام دهنده است که تداوم رابطه را با وجود تضادها و اختلاف منافع و علقه‌های زن و شوهر ضمانت می‌کند[۲۹۶]. دیگر اینکه برخی مفسران با فرق‌گذاری در معنای مودت و رحمت، اولی را به جنبه‌های آشکار و ابراز دوستی و دومی را به حیثیت باطنی ارتباط محبت آمیز زوجین تفسیر کرده‌اند[۲۹۷]. برخی نیز معتقدند که مودت، علاقه ابتدایی است و به ارضای نیازهای مادی می‌انجامد؛ ولی رحمتْ مهرورزی ژرفی است که در مرحله پسین پدید آمده و بر پایه از خود گذشتگی و بخشش استوار است[۲۹۸]. مفسران پیشین نیز آن دو را به مواردی دیگر معنا کرده‌اند[۲۹۹]. ابراز احساسات عاطفی زن و مرد به یکدیگر، نیازمند فضای روانی ویژه‌ای است که همه اعضای خانواده از کوچک و بزرگ باید آن را به رسمیت بشناسند. قرآن با تأکید بر لزوم اجازه گرفتن اعضا در ساعاتی از شبانه روز برای ورود به اتاق زن و شوهر به شکل‌گیری چنین فضایی کمک می‌کند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۳۰۰].[۳۰۱] دستور لزوم اجازه گرفتن برای ورود به خانه دیگران ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۳۰۲]، ﴿فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ[۳۰۳] نیز می‌تواند گامی در این جهت، نیز برای حفظ سلامت روانی اهل خانه و کسانی دانسته شود که به آن وارد می‌شوند[۳۰۴]. برخی مفسران برپایه روایات، ﴿فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ[۳۰۵] را به سلام به خانواده هنگام ورود به خانه معنا کرده‌اند[۳۰۶] که به ایجاد فضایی صمیمی و عاطفی و احترام میان افراد کمک می‌کند.

زینت بودن برای یکدیگر و برجسته ساختن ویژگی‌های مثبت، عیب پوشی و راز داری[۳۰۷]، اعتدال بخشیدن به برنامه زندگی همدیگر، رهنمون شدن به وظایف فردی و اجتماعی و برآوردن نیازهای یکدیگر و چشم پوشیدن و بریدن طمع از دیگران[۳۰۸]، کمال ارتباط و دوستی معنوی همسران با هم[۳۰۹] و آرامش بخشی ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۳۱۰]، ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا[۳۱۱].[۳۱۲] که از نمودهای تعبیر «لباس بودن همسران برای یکدیگر» ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ[۳۱۳] به شمار می‌روند، همگی به تحقق عطوفت و همراهی زن و مرد در خانواده یاری می‌رساند؛ یا از نشانه‌های آن شمرده می‌شوند. بر اساس روایات، فرزند نیز زن و مرد را از تنهایی بیرون آورده و سهمی مهم در آرامش روانی والدین ایفا می‌کند[۳۱۴]؛ همچنین شیر دادن به نوزاد که قرآن بر آن تأکید دارد ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۳۱۵]، ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[۳۱۶] در تأمین عواطف مادر به فرزند و اشتیاق به مراقبت از او نقشی مهم دارد[۳۱۷]. نکات یاد شده برای ایجاد محیطی گرم و صمیمی در خانواده، سبب تکامل بخشیدن به قابلیت‌ها و توانایی‌های افراد آن می‌شوند. از جنبه ارضای نیازهای عاطفی فرزندان، قرآن احتمالاًبه سبب توجه طبیعی و غریزی والدین به این مسئله[۳۱۸] به کارکرد یادشده به گونه‌ای خاص چندان اشاره ندارد؛ ولی می‌توان گفت اهتمام به برآوردن نیازهای عاطفی همسران، خود به خود به ایجاد محیطی گرم و عاطفی میان همه اعضای خانواده و تأمین این هدف می‌انجامد. افزون بر این، آیه ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا[۳۱۹]، ﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا[۳۲۰] به شکل ضمنی به این کارکرد اشاره دارد. بر اساس این آیه، فرزندان باید از خدا بخواهند همان‌گونه که پدر و مادر در دوران کودکی، آنها را پروریدند، خدا نیز در دوران پیری والدین را از رحمت خویش بهره‌مند گرداند؛ همچنین دستور شیر دادن به نوزاد تا دو سال ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۳۲۱] به برآورده شدن نیاز یادشده در نخستین سال‌های زندگی کمک می‌کند[۳۲۲].

فرزندآوری و بقای نسل آدمی

تولید مثل، از پایه‌ای‌ترین کارکردهای خانواده، ضامن بقای نسل آدمی و بارزترین محصول پیوند زناشویی است که در تحکیم و تثبیت خانواده بسزا نقش دارد[۳۲۳]. گرچه کارکرد یاد شده در بیرون از چارچوب خانواده نیز عملی می‌شود، خانواده محیطی طبیعی و مشروع برای زاد و ولد به شمار می‌آید[۳۲۴]. براساس قرآن، هر یک از مرد و زن با حفظ تفاوت‌های زیستی، در تحقق مشیت خدایی برای تولید و گسترش نسل آدمی سهمی دارند: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى[۳۲۵]؛ همچنین فرزندان، عنصری ضروری در خانواده هسته‌ای به شمار رفته‌اند. ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ[۳۲۶]، ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ[۳۲۷]، ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ[۳۲۸] عرب‌ها انواع سبب‌ها را برای نجابت فرزندان به کار می‌بستند که نشان دهد فرزندآوری بیش از ارضای غریزه جنسی نزد آنان اهمیت داشته[۳۲۹] و این کارکرد به اندازه‌ای مهم بوده که به بیرون از خانواده نیز برده شده است؛ برای نمونه مرد برای داشتن فرزندی شجاع و کریم، زن خود را در اختیار مردی با ویژگی‌های یاد شده می‌گذارد تا برایش چنین فرزندی بیاورد[۳۳۰]. قرآن، ضمن محدود ساختن این کارکرد به همسر شرعی که بیشتر با ازدواج دائم و در فضای خانواده تحقق می‌یابد ﴿وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۳۳۱].[۳۳۲]، با انواعی از ازدواج مخالفت ورزید﴿لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا[۳۳۳].[۳۳۴] (ازدواج) قرآن از رابطه مرد و زن در این زمینه به کشتزار یاد می‌کند: ﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ[۳۳۵] در واقع، همان‌گونه که انواع دانه‌های غذایی در کشتزار پرورش یافته و توشه‌ای برای زندگی انسانی به شمار می‌آیند، طبیعت جسمانی زنان نیز به گونه‌ای سامان یافته است تا جایگاه شکل‌گیری و پرورش نطفه و جسم انسانی جدید را فراهم آورد. گرایش طبیعی مرد به زن و ایجاد مهر و رحمت میان آنان سبب عملی شدن هدف یاد شده و ماندگاری نسل بشر است[۳۳۶]. به گفته برخی مفسران، قرآن تولید مثل را به تنهایی مطلوب ندانسته، بلکه زنده ماندن دین خدا از راه نسل‌های نو را پشتوانه ارزشمندی آن می‌داند[۳۳۷].

خدا فرزندآوری را از نعمت‌های خود و شایسته شکر می‌داند: ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ[۳۳۸] افزون بر این، فرزندان زینت زندگی دنیایند: ﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ[۳۳۹]، ﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا[۳۴۰]، از این رو کشتن فرزندان از ترس اسارت دختران در جنگ‌ها[۳۴۱]، فقر و گرسنگی، برخی بیماری‌ها مانند وجود سیاهی یا سفیدی در جسم یا فال بد زدن به آنها [۳۴۲] را ممنوع و تأکید می‌کند که روزی دهنده آنها خداست: ﴿زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ[۳۴۳]، ﴿وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ[۳۴۴]، ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ[۳۴۵]، ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا[۳۴۶] بر این اساس، سقط جنین که گونه‌ای از فرزند کشی به شمار می‌رود، مخالف با مبنای یاد شده در قرآن به شمار می‌رود[۳۴۷].

آیاتی درخواست برخی انسان‌ها از خدا برای بخشیدن فرزند به آنان را گزارش می‌کنند. در نمونه‌ای، زکریا(ع) با دیدن حضرت مریم(س) که فرزندی نیکو و دارای کرامت بود: ﴿ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ[۳۴۸] و با وجود کهولت سن خود و ناباروری همسرش ﴿قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ[۳۴۹] با هدف رهایی از تنهایی و بی‌نسل ماندن: ﴿وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ[۳۵۰] با اضطرار از خدا می‌خواهد فرزند و نسلی پاک به او ببخشد: ﴿هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ[۳۵۱].[۳۵۲]

قرآن در داشتن فرزند پسر یا دختر تفاوتی نمی‌نهد؛ حتی مشرکانی را سرزنش می‌کند که از داشتن دختر ناخشنود می‌شدند: ﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ[۳۵۳]، ﴿يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ[۳۵۴] افزون بر این، آنانی را نیز که پیامبر(ص) را به سبب نداشتن فرزند پسر ریشخند می‌کردند نکوهش کرده و نسل بی‌شمار حاصل از دختر ایشان را کوثر و مایه برکت فراوان دانسته است. ﴿إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الأَبْتَرُ[۳۵۵].[۳۵۶] با این حال، علاقه‌مندی افرادی به فرزند پسر به سبب برخورداری از پاره‌ای آزادی‌ها را گزارش کرده و رد نمی‌کند. نمونه روشن آن، مادر مریم(س) است که فرزند درون شکم خود را برای خدمت به عبادتگاه نذر کرد؛ ولی پس از تولد فرزند، از اینکه نمی‌توانست به سبب دختر بودن فرزندش و محدودیت‌های چنین خدمتی برای زنان، به نذر خود وفا کند شرمنده شد. ﴿فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ[۳۵۷].[۳۵۸] به گفته برخی مفسران، علاقه‌مندی پیامبران به پسر در موارد خاص به سبب ویژگی‌های اجتماعی و نوعی آن است که می‌تواند نقش و مسئولیت رسالت و پیامبری را بر عهده گیرد[۳۵۹].[۳۶۰]

حفظ نسب و مشروعیت فرزند

یکی از کارکردهای خانواده به دنیا آوردن فرزندانی مشروع است. از این رهگذر، هویت هر فرد در جامعه بی‌هیچ ابهامی مشخص گردیده و حقوق، امتیازات، مسئولیت‌ها و شیوه‌های رفتار با او، بر اساس آن شکل می‌گیرد[۳۶۱]. بر پایه گزارش‌های تاریخی، عرب هر گاه در انتساب نوزادی به پدری تردید می‌کرد، برای اثبات نسبت وی، با کیفیت ویژه‌ای قرعه می‌انداخت تا نسبت او را مشخص کند[۳۶۲]. اسلام، فرزند را به همسر قانونی زن ملحق کرد[۳۶۳]. با این حال، در صورت انکار مرد نسبت به فرزند، نظام «لعان» جاری شده و بر اساس آن لازم است مرد و زن با شرایطی قسم بخورند که در ادعای خود راست می‌گویند ﴿وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ[۳۶۴]، ﴿وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ[۳۶۵]، ﴿وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ[۳۶۶]، ﴿وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ[۳۶۷] و تنها در این صورت، انتساب فرزند به مرد نفی می‌شود[۳۶۸]. در قرآن، تشریع احکامی در جهت نظام‌مند ساختن ارتباطات جنسی و اعمال محدودیت در آن، مانند عدّه نگهداشتن زنان ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا[۳۶۹]، ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا[۳۷۰]، ﴿وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا[۳۷۱].[۳۷۲] و تحریم زنا ﴿وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا[۳۷۳] تأمین کننده این هدف است. از سوی دیگر، اعراب فرزند خوانده و فرزندان الحاقی را در حکم فرزند واقعی خویش دانسته و حقوقی همچون ارث و ممنوعیت ازدواج با محارم را برای آنها ثابت می‌کردند[۳۷۴]. قرآن در حهت حفظ نسب، ایجاد توازن در نظام خانواده و استوار ماندن آن برپایه فطرت[۳۷۵]. با آثار حقوقی فرزندخواندگی مخالفت می‌ورزد و از مسلمانان می‌خواهد تا هرکس را با نام پدرش بخوانند: ﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ[۳۷۶]، ﴿ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۳۷۷] و بدین ترتیب، نسب را با پدر مشخص می‌کند. ازدواج پیامبر(ص) با همسر مطلقه فرزند خوانده‌اش زید با همین هدف انجام گرفت: ﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ[۳۷۸]، ﴿وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا[۳۷۹].[۳۸۰] با این همه، با اصل نگهداری فرزندان دیگران مخالفت نکرده؛ حتی نمونه آن را در داستان موسی(ع) و فرعون گزارش می‌کند. ﴿وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ[۳۸۱] پیامدهای کارکرد یاد شده همچون انتقال نظام‌مند میراث (ارث) نیز ممنوعیت ازدواج در دایره محارم نسبی و سببی ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا[۳۸۲] و وظیفه تربیت فرزند در قرآن مورد تأکید و اهتمام‌اند[۳۸۳].

جامعه‌پذیری

خانواده عامل اصلی اجتماعی شدن فرزندان در دوران کودکی است[۳۸۴] که از سویی، کمّ و کیف فرزندانش بر تمامی ساخت جامعه اثر خواهد داشت و از سوی دیگر، باورها، ارزش‌ها و سنت‌های فردی و اجتماعی از راه آن به نسل نو می‌رسد، از این رو ارزش‌های جاودان انسانی و دینی در درون این نهاد پا می‌گیرند[۳۸۵] و تربیت فرزندان سالم به سلامت جامعه خواهد انجامید[۳۸۶]. در ادامه، از دیدگاه قرآن به بررسی کارکرد جامعه‌پذیری از سه جهت آموزش و تربیت، جایگاه اجتماعی افراد و نقش‌پذیری جنسیتی می‌پردازیم.

آموزش و تربیت

کارکرد آموزش و تربیت، بخشی از جامعه‌پذیری است. بخش بزرگی از فرهنگ جامعه از راه آموزش و تربیت خانواده به افراد می‌رسد. از آنجا که هسته مرکزی جامعه مسلمان در درون خانواده شکل می‌گیرد، بایستی اعضای آن بر اساس مبانی، اصول و اهداف پذیرفته شده اسلامی و قرآنی ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[۳۸۷]، ﴿جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ[۳۸۸]تربیت شوند[۳۸۹]. به گفته برخی مفسران، تعبیر ﴿وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ[۳۹۰] در ادامه کشتزار خواندن زنان، به معنای پرورش نسلی است که برای بقای دین خدا تربیت می‌شوند[۳۹۱]. در آیاتی بر ضرورت کارکرد تربیت توحیدی خانواده تأکید شده و افراد وظیفه یافته‌اند، تا خانواده خود را بر اساس تعالیم قرآن پرورش دهند. دستور به نگهداری خود و خانواده از آتش: ﴿ قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا[۳۹۲] و برشمردن وصف دلسوزی برای خانواده[۳۹۳].

از ویژگی‌های بهشتیان: ﴿قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ[۳۹۴] بر همین پایه است. نمونه روشن این نگاه در این موارد نمود می‌یابد: گزارش ستایشگونه قرآن از اسماعیل صادق الوعد در فرمان دادن خانواده به برپا داشتن نماز و پرداخت زکات: ﴿وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا[۳۹۵]؛ یادکرد از پند دهی دلسوزانه لقمان به فرزندش ﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ[۳۹۶]؛ دستور خدا به پیامبر(ص) برای واداشتن خانواده خویش به نماز: ﴿وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى[۳۹۷] بر این اساس، فراگیری واجبات و احکام دینی و آموزش آنها به خانواده بر مردان واجب است[۳۹۸] و مسلمانان می‌بایستی در ایجاد فضایی دینی در خانواده خویش کوشیده و زمینه پیوند اعضا با خدا را فراهم آورند. [۳۹۹] برخی مفسران با استناد به آیه ۶ تحریم / ۶۶ افزون بر این، از لزوم اجابت نکردن خواسته‌های نابجای افراد خانواده یاد کرده‌اند[۴۰۰] که خانواده به ویژه فرزندان را از افکار غیر دینی و منافی با اصول قرآنی مصون می‌دارد[۴۰۱]. در این جهت باید والدین از مرحله مقدمات ازدواج خودشان، تا دیگر مراحل زندگی با دقت و برنامه‌ریزی به تربیت فرزندان خویش همت گمارند[۴۰۲]. در واقع، در نگاه قرآن، خانواده فراتر از تأمین نیازهای مادی، حق تربیت معنوی می‌یابد[۴۰۳]. در فرهنگ قرآن، تربیت فرزندان نیازمنددعا و یاری خواستن از پروردگار است: ﴿وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي[۴۰۴]، ﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ[۴۰۵]، ﴿رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ[۴۰۶]

برپایه آیاتی، برخی برای داشتن فرزندان و خانواده‌ای دینی دعا کرده‌اند؛ مانند: عبادالرحمان ﴿وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا[۴۰۷].

و به شکل خاص، حضرت ابراهیم(ع) ﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۴۰۸]، ﴿وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[۴۰۹]، ﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ[۴۱۰]، ﴿رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ[۴۱۱].

مادر مریم(س) ﴿فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ[۴۱۲].

و زکریا(ع). ﴿هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ[۴۱۳].

ابراهیم(ع) از خدا می‌خواهد تا او و فرزندانش را از پرستش بت‌ها دور نگاه داشته: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ[۴۱۴] و از برپاکنندگان نماز قرار دهد: ﴿رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ[۴۱۵] و بر این امر پای می‌فشارد[۴۱۶]. همسر و فرزندش را نیز با همین هدف به بیابان برد: ﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ[۴۱۷] در واقع، گرچه هدف والای ابراهیم(ع) از داشتن فرزند، برپا ماندن توحید در میان نسل‌های آینده بود، از خدا می‌خواهد اولاً دل‌های مردمان را هم به سوی آنان جلب و ثانیا آنان را با بهره‌مندی از انواع نعمت‌ها از امور دنیایی بی‌نیاز کند، تا در راه تبلیغ دین بی‌دغدغه باشند[۴۱۸].

مادر مریم(س) نیز با تضرع از خدا می‌خواهد تا نسلش را از دام شیطان نگاه دارد: ﴿فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ[۴۱۹]دعا و خواستن از خدای رحمان، نشانه اشتیاق درونی آنان به خانواده و تلاش برای تربیت فرزندان است[۴۲۰]. از قید ﴿ لِي در ﴿وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي[۴۲۱] برمی‌آید که در چنین تربیتی، والدین نیز از صلاح فرزندان خویش بهره‌مند می‌گردند[۴۲۲]. افزون بر این، تربیت باید به‌گونه‌ای باشد که فرزندان به انجام دادن کار نیک موفق شده و در پی آن، نفسی صالح بیابند.

والدین به ویژه مادر نقشی انکار ناپذیر در پرورش روح ایمان و تربیت دینی فرزندان دارند[۴۲۳]. این نکته، در گزارش قرآن از بکرزایی مریم(س) و پندار نادرست بنی‌اسرائیل از بی‌عفتی او بازتاب یافته است. آنان ضمن اشاره به اصالت و شرافت خانوادگی مریم(س) از او انتظار داشتند همچون پدر و مادرش عفت پیشه کرده باشد: ﴿يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا[۴۲۴] برپایه همین واقعیت، انتخاب همسری پاک و از خانواده‌ای صالح اهمیت می‌یابد[۴۲۵]. قرآن نیز افراد را به ازدواج با همسرانی پاک سفارش می‌کند: ﴿الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ[۴۲۶] در طرف مقابل، قرآن همچنین از زبان نوح(ع) سخنی را نقل می‌کند که بیانگر تأثیر فراوان کفر و تبهکاری پدر و مادر ـ چه از جنبه وراثت و چه تربیت[۴۲۷] ـ بر ناصالحی فرزندان آنان است: ﴿إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا[۴۲۸] بر همین اساس، ناصالحی فرزند نوح(ع) ﴿قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ[۴۲۹] احتمالاً تا اندازه‌ای در کفر مادر وی ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ[۴۳۰] ریشه داشته است[۴۳۱].

تأمین جایگاه و شخصیت اجتماعی افراد

جایگاه اجتماعی افراد، از جنبه‌های جامعه‌پذیری است که خانواده، این خاستگاه اعضای جامعه، بسزا در تأمین آن نقش دارد. قرآن، از سویی تفاوت افراد در پایگاه اجتماعی را پذیرفته و آن را به اراده خدا می‌داند: ﴿نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ[۴۳۲] و از طرفی به لحاظ ارزشی می‌کوشد تأثیر برخی عوامل مانند نژاد و قومیت را به کمترین اندازه برساند: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۴۳۳].[۴۳۴]

افزون بر این، از حیث شخصیت اجتماعی نیز چگونگی روابط افراد جامعه، ریشه در ماهیت روابط شخص در تعامل نخستین او با خانواده‌اش به ویژه نوزاد و مادر دارد[۴۳۵]؛ نیز روانپزشکان و متخصصان تغذیه[۴۳۶] بر پیوند نوزاد و مادر و تغذیه با شیر او تا دو سال تأکید می‌کنند ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۴۳۷]؛ همچنین قرآن به مشورت اعضای خانواده با یکدیگر که به پیدایی شخصیت اجتماعی آنان می‌انجامد اشاره و سفارش می‌کند. گزارش مشورت ابراهیم با فرزندش اسماعیل برای قربانی کردن وی ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ[۴۳۸]، رایزنی دختران شعیب(ع) با وی برای به کار گرفتن موسی(ع) ﴿قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ[۴۳۹] و سفارش به مشورتزن و شوهر با یکدیگر در باره شیردهی به نوزاد ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[۴۴۰] از این دست‌اند. در سوی دیگر، خشونت پدر، کودک را فردی فرمانپذیر در برابر قوی و سلطه خواه در برابر ضعیفان بار می‌آورد[۴۴۱]. دستور کلی حسن معاشرت با زن ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا[۴۴۲] که بر محیط خانواده اثر می‌گذارد، تأمین کننده رفتار سالم فرزندان در بیرون از خانواده است. به علاوه، در پرتو اجرای دستور یاد شده و ایجاد محیط گرم و صمیمی در خانواده، توانایی‌های افراد تکامل یافته و افزون بر این، محبت والدین به افزایش اعتماد به نفس کودکان در بیرون از خانه کمک می‌کند[۴۴۳].[۴۴۴]

نقش‌پذیری جنسیتی

دیدگاه قرآن درباره جامعه‌پذیری نقش‌های جنسیتی در جهت ارزش‌های آن درک کردنی است: قرآن آزادی جنسی را نمی‌پذیرد ﴿وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا[۴۴۵]، ﴿إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ[۴۴۶]، ﴿ وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ[۴۴۷] و با پذیرفته دانستن تفاوت‌های طبیعی جنسی ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۴۴۸] نیز پذیرش عمومی ارزش‌هایی مانند عفت و حیا به ویژه در زنان ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ[۴۴۹]، ﴿وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۴۵۰].[۴۵۱] نمی‌تواند با جامعه‌پذیری یکسان دختر و پسر سازگاری داشته باشد، گرچه نقش‌های این دو را به شکل کامل جدا و قلمروهای مشترک را نفی نمی‌کند. ﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۴۵۲].[۴۵۳]

قرآن با پذیرش دو جنس متفاوت ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۴۵۴] در واقع، با نظریه«تکمیل کنندگی طبیعی» که زن و مرد را مکمل یکدیگر می‌داند[۴۵۵] هماهنگ است. در این دیدگاه، مردان و زنان از ژن گرفته تا اندیشه و عمل تفاوت دارند و عواطف پشتوانه مردانگی و زنانگی که از طبیعت بیولوژیک و ناهمسان مرد و زن سرچشمه می‌گیرند و سبب می‌گردند واقعیت را متفاوت تجربه کنند، به رسمیت شناخته شده‌اند[۴۵۶].

بسیاری از دانشمندان مسلمان نیز ویژگی‌های منحصر به فرد مردان را پذیرفته و ضمن بیان شواهدی، به برخی روایات[۴۵۷] استناد می‌کنند. قرآن همراه پذیرش تمایز جنسیتی یاد شده، اولاً بر نقش‌های طبیعی زن مانند بارداری و زایمان ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۴۵۸] و شیر دادن به نوزاد ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۴۵۹]، ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[۴۶۰] تأکید می‌ورزد[۴۶۱] و ثانیا گونه‌ای برتری مرد بر زن در برخی زمینه‌ها را می‌پذیرد؛ سهم دو برابر مرد نسبت به زن در ارث ﴿يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۴۶۲]، حق طلاق ﴿لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ[۴۶۳]، نسبت یافتن فرزند به پدر ﴿ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۴۶۴] و حق سرپرستی مردان بر زنان: ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۴۶۵] از این دست‌اند.

دیدگاه مفسران در تفسیر قیمومت یکسان نیست: دسته‌ای آن را به ولایت در اطاعت و صاحب اختیار بودن[۴۶۶] و گروهی به مسئولیت تکفل امور و مراقبت از خانواده[۴۶۷] تفسیر کرده‌اند. به هر روی، آنان از سویی مرد را مسئول تهیه و پرداخت نفقه، لباس و مهریه می‌دانند[۴۶۸] و از سوی دیگر به لزوم فرمانبری زن از مرد ـ مانند اجازه گرفتن از شوهر برای خروج از منزل ـ اشاره می‌کنند[۴۶۹]. به گفته برخی مفسران معاصر، امتیاز یاد شده مانند برتری سر انسان به بدن اوست که سبب سرکشی یکی بر دیگری و زیان رسیدن به وی نمی‌گردد و در واقع به سود هر دوی آنهاست[۴۷۰]. وی می‌افزاید: زن با دریافت عوض مالی از حق تساوی حقوقی با مرد می‌گذرد و به او اجازه می‌دهد تا ریاست را به عهده گرفته و درجه‌ای بر او برتری یابد: ﴿وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ[۴۷۱].[۴۷۲] نگاهی دیگر، مرد را سرپرست، مدیر و تصمیم گیرنده دانسته و تأکید می‌کند در صورتی که زن استقلال اقتصادی داشته باشد، می‌تواند محدوده قیمومت را با توافق دو طرف تعیین کند[۴۷۳]. برخی نوگرایان مسلمان، بی‌ارائه دلیلی روشن، پا را فرا‌تر نهاده و معتقدند قیمومت (سرپرستی) جنبه تشریعی نداشته و بیانگر واقعیت زمان پیامبر(ص) است. بر این اساس، گرچه برتر بودن و توانایی بر انفاق سبب سرپرستی است، تعیین آن به عهده عرف جامعه است[۴۷۴]. سپردن نقش سرپرستی خانواده به مردان ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۴۷۵]، همراه تلاش برای کاهش اختلاط زنان با نامحرمان ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۴۷۶] بیش از هر چیز با تقسیم شغل بر اساس جنسیت[۴۷۷] سازگار است که بر اساس آن کارهای درون منزل برای زنان و مشاغل بیرون از خانه برای مردان اولویت دارد. در دیدگاه مقابل، نقش‌های جنسیتی حذف شده و انحراف‌های گوناگون جنسی جای آنها را می‌گیرند؛ از میان رفتن حرمت زنای با محارم و کم ارزش شدن شیر دادن به فرزندان و نگهداری از آنها[۴۷۸] که قرآن بر آنها تأکید می‌کند ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۴۷۹]، ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا[۴۸۰]، ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[۴۸۱] نمونه‌هایی از آن انحرافات‌اند، از این رو تلاش برای یکسان‌سازی نقش‌های جنسیتی از راه حمله به اصل جنسیت[۴۸۲] با نظام قرآن سازگار نیست.

هماهنگ با بینش قرآن، در دیدگاه برخی جامعه شناسان خانواده‌گرا، در جامعه‌ای که به خانواده طبیعی اولویت می‌دهد، زن درآمد کمتری دارد و همین انگیزه‌ای برای رفتن به سمت زندگی خانوادگی است؛ درست همان‌گونه که مرد ناگزیر از کنار آمدن با فشارهای بی‌شماری است که او را به سوی ازدواج و حمایت از زن و فرزند سوق می‌دهد[۴۸۳]. از دیدگاه برخی پژوهشگران، اهدافی همچون آرامش روانی و انسان‌سازی، چنان جایگاه والایی برای خانواده می‌آفرینند که قرآن ثبات و استحکام آن را اصلی محوری خوانده و تمایز جنسی در جهت تحقق این اصل پدید آمده است[۴۸۴]. با این همه، مرد و زن هر دو در عمل و اراده استقلال دارند و هیچ یک مملوک و طفیلی دیگری نیست. آیات یکسان بودن جزای کارهای هر یک از آن دو، این برداشت را تأیید می‌کنند ﴿فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ[۴۸۵]، ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۴۸۶]، ﴿مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ[۴۸۷]؛ زیرا سخن گفتن از نتیجه عمل در صورت عدم استقلال بی‌معنا خواهد بود. در آفرینش نیز جنس زن پست‌تر از مرد نیست[۴۸۸]. بسیاری از مفسران معاصر در تفسیر آیه نخست سوره نساء ﴿ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا، «مِن» را برای بیان جنس دانسته‌اند[۴۸۹] که ملازمه‌ای با برتری جنس مرد ندارد؛ لکن بیشتر مفسران پیشین متأثر از فرهنگ زمان و برخی روایات احتمالاً اسرائیلی[۴۹۰] و گزارش‌های کتاب مقدس[۴۹۱]، زن را وجودی نامستقل و طفیلی مرد دانسته‌اند[۴۹۲].[۴۹۳]

کنترل اجتماعی

از دیگر کارکردهای خانواده، کاهش انحرافات جنسی و غیر جنسی همسران و فرزندان آنهاست. قرآن برای نیل به این هدف بر پاره‌ای نکات اساسی تأکید می‌ورزد: بخشی از دستورهای قرآن درباره کنترل مستقیم خانواده بر رفتار اعضاست و بخشی دیگر، در جهت کارکردهای دیگری همچون تنظیم روابط جنسی و تربیت.

  1. نظارت بر رفتار فرزندان: کنترل صحیح رفتار در خانواده، افزون بر جنبه عام آن، که شامل همه ساکنان خانه می‌شود ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ[۴۹۴]، به شکل خاص در امور جنسی کودکان بدان توجه شده است: والدین باید کودکان را از دیدن رفتار جنسی باز دارند تا از انحرافات جنسی در امان بمانند. تأکید بر آموزش آداب ورود به اتاق خواب والدین، تأمین کننده این هدف و بیانگر اهتمام قرآن به این موضوع است. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۴۹۵]، ﴿وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۴۹۶].[۴۹۷]
  2. کمک به فرزندان برای تشکیل خانواده: تشکیل خانواده، گامی مهم در جهت فعلیت بخشیدن به قابلیت‌های آن در کاهش انحرافات اجتماعی است. در این جهت، قرآن با لحاظ نیازهای روحی و جسمی دختران و پسران مجرد به اولیای آنان دستور می‌دهد زمینه ازدواج آنها را با کمک مالی و تهیه دیگر وسایل مورد نیاز[۴۹۸] و به شکل کلی، هرگونه اقدام برای انجام دادن آن[۴۹۹] فراهم آورند و از مشکلات اقتصادی ازدواج نهراسند: ﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۵۰۰]
  3. اهمیت به ارضای نیازهای جنسی و عاطفی همسر: در شماری از آیات قرآن به اهمیت ارضای نیازهای جنسی همسر اشاره شده؛ مثلاً در موردی از زنان به «کشتزاری برای مردان» تعبیر کرده است که بهره جنسی از آنان را در هر زمان و مکانی جایز می‌سازد. ﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ[۵۰۱].[۵۰۲] در نمونه دیگر، هر یک از زن و مرد را لباس یکدیگر دانسته است ﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۵۰۳]؛ یعنی آنان با ارضای متقابل غریزه جنسی و جلوگیری از انحرافات و زشتی‌ها، همدیگر را پوشانده و زینتی برای هم به شمار می‌روند[۵۰۴]؛ همچنین تعبیر «احصان» ﴿وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۵۰۵]، ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۰۶] از ریشه «حصن» به معنی بازداشتن[۵۰۷] نگهداری و حفاظت[۵۰۸] در زمینه ازدواج، به قابلیت نهاد خانواده در نگهداری افراد از خطر وقوع در انحرافات جنسی اشاره دارد. افزون بر این، آیاتی به برقراری پیوندهای عاطفی و رفتار نیک شوهران با همسرانشان ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا[۵۰۹]، ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۵۱۰] اشاره کرده‌اند که سبب برآورده شدن نیاز عاطفی آنان گشته و خود، عاملی برای کنترل اجتماعی اعضا به شمار می‌روند.
  4. ضرورت تربیت دینی و اخلاقی فرزندان: فرزندان در فرایند آموزش دینی و اخلاقی، عامل نیرومند کنترل و خویشتنداری در برابر آسیب‌های اجتماعی را در خود نهادینه می‌سازند[۵۱۱]. درخواست ابراهیم(ع) از خدا که فرزندانش را از برپادارندگان نماز قرار دهد ﴿رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ[۵۱۲] و دستور قرآن به نگهداری خانواده از آتش ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ[۵۱۳] نمونه‌هایی از اهتمام قرآن به تربیت دینی، در نتیجه تحقق کارکرد کنترل اجتماعی‌اند. افزون بر این نمونه‌ها، در بُعد بیرون از خانه هم رویکرد خاص قرآن به روابط اجتماعی زن و مرد با هدف کاستن از مشغله ذهنی مرد یا زنی که به اجتماع پا می‌گذارد و کاهش زمینه‌های روابط جنسی نامشروع در سطح جامعه صورت گرفته، از این رو تدابیری اندیشیده است؛ مانند تکلیف زنان به رعایت حجاب شرعی و پنهان ساختن زیور آلات خود از مردان نامحرم ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۵۱۴]، فرو افکندن چشم به هنگام رویارویی مرد و زن نامحرم با یکدیگر ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ[۵۱۵]، ﴿وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۵۱۶]، حفظ متانت در سخن گفتن و خودداری از سخنان وسوسه انگیز ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا[۵۱۷]، ستایش رعایت حجب و حیا در راه رفتن. ﴿فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۵۱۸].[۵۱۹].[۵۲۰]

حمایت و مراقبت

انسان بر خلاف بسیاری از حیوانات، در آغاز زندگی و نیز زمانی پس از آن، نیازمند مراقبت دیگران است. افزون بر این، در بستر زندگی با مشکلات و بیماری‌های گوناگون روبه‌رو و در سالمندی نیز از انجام دادن کارهای خویش ناتوان است و به حمایت نیاز دارد. قرآن در رابطه‌ای استوار بر پاداش‌های دو سویه، اولاً در مواردی بر مراقبت و حمایت پدر و مادر از فرزندان تأکید می‌کند ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۵۲۱]، ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ[۵۲۲]، ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[۵۲۳] و ثانیا از فرزندان می‌خواهد به والدین خویش نیکی کنند ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا[۵۲۴]، ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ[۵۲۵]،﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۵۲۶] که شامل مراقبت از ایشان در دوره پیری نیز می‌شود. نتیجه چنین ساختاری، افزایش انگیزه‌های فردی برای پرورش فرزندان [۵۲۷] و استحکام روابط خانوادگی است[۵۲۸]. گفتنی است قرآن بیشتر بر جنبه دوم پای می‌فشارد. از جنبه نخست، کودکان به هنگام تولد، پیش و پس از آن به مراقبت‌های مادی و عاطفی نیاز دارند. مطالعات بین فرهنگی‌نیز نشان می‌دهند میزان رشد نوزاد انسان در نخستین سال‌های زندگی به تماس با مادر وابسته است[۵۲۹]. در واقع، رابطه کودک و مادر، پیوندی تعاملی است که رفتار و فیزیولوژی کودک را از آغاز تولد شکل داده و آن را نظم می‌بخشد. این تنظیم از طریق شیر دادن، توجه مستقیم و صمیمانه مادر و رفتار مراقبتی او از کودک انجام گرفته و در صورت فقدان می‌تواند به نارسایی جسمی و شخصیتی او بینجامد که در روند زندگی ادامه می‌یابد[۵۳۰]. قرآن در این جهت و با حمایت از کودک، بر حق شیر خوردن او از مادر تا دو سال تأکید می‌کند و پدر نیز می‌بایست نفقه مادر را در این مدت به شکل شایسته‌ای بپردازد. با این همه، با واقع بینی، شیوه‌های جایگزین مانند سپردن کودکان شیرخوار به دایه‌ها را نیز می‌پذیرد. از جنبه دوم نیز در آیاتی از قرآن بر نیکی به والدین تأکید شده است ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ[۵۳۱]، ﴿وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا[۵۳۲]، ﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۵۳۳] که دستور به وصیت بخشی از اموال برای پدر و مادر ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ[۵۳۴]، انفاق به آنان ﴿يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ[۵۳۵]، خودداری از کمترین اهانت ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا[۵۳۶]، فروتنی در برابر پدر و مادر ﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا[۵۳۷]، آمرزش‌خواهی برای آنان ﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ[۵۳۸]، ﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا[۵۳۹] جلوه‌هایی از آن‌اند و به شکلی ویژه بر رعایت آن در دوران سالمندی سفارش شده است. ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا[۵۴۰] دشواری‌های فراوان مادران در دوران بارداری، زایمان، شیر دهی و تربیت کودک آنان را محدود کرده و در مواردی عوارضی را برای آنان پدید می‌آورند؛ تأکید قرآن بر موقعیت معنوی مادر و یادآوری بخشی از سختی‌های دوره‌های پیش گفته: ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ[۵۴۱]، ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۵۴۲]، ضمن آنکه تحمل آن را آسان کرده و سلامت روانی و احساس رضایت و امید را در مادران تقویت می‌کند[۵۴۳]، عواطف فرزندان را نیز برانگیخته و آنان را به احسان فرا می‌خواند،[۵۴۴] چنان‌که در آیه ﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا[۵۴۵] ضمن تأکید بر گستردن بال مهر و فروتنی برای والدین، از فرزندان می‌خواهد از خدا بخواهند همان‌گونه که پدر و مادر در کودکی با مهربانی به پرورش آنان همت گماشتند، خدا نیز به پدر و مادرشان رحمت کند: «واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَةِ وقُل رَبِّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانی صَغیرا». برخی روایات با تأثر از قرآن، نیکی فرزندان به پدر و مادر را در برابر نیکی آنها به فرزندان خویش و تحمل سختی‌ها دانسته‌اند[۵۴۶]. افزون بر این، یادآوری اینکه چگونگی رفتار هر کس با والدین خود، بر عملکرد فرزندان وی با او اثر می‌گذارد، انگیزه مراقبت و حمایت از پدر و مادر را در افراد افزایش می‌دهد. به گفته برخی مفسران، دستور قرآن به دعا برای داشتن فرزندانی شایسته، در ادامه فرمان نیکی به پدر و مادر: ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۵۴۷]، گویای همین نکته است. در واقع، انتظار نیکی از فرزند، ویژه کسی است که خود با پدر و مادرش رفتاری نیکو داشته باشد[۵۴۸]. کاربرد «باء» ملاصقه در ﴿ بِوَالِدَيْهِ به جای "إلی والدیه" نیز بیانگر کمال محبت بی‌منت و نزدیکی به پدر و مادر است[۵۴۹]. شاید از همین رو برخی مفسران تصریح کرده‌اند که احترام به والدین باید بر پایه محبت و کرامت استوار باشد؛ نه ترس و وحشت[۵۵۰]. راهکار قرآن در محبت به والدین و نگهداری از آنان سبب جلوگیری از تأثیرهای منفی مراقبت از سالمندان در بیرون از خانه بر شخصیت آنان می‌شود[۵۵۱]. با این همه، نیکی به والدین نباید به بی‌ارادگی و اطاعت بی‌اندیشه از آنان انجامد، از این‌رو در آیاتی، تقلید کورکورانه از پدران سرزنش ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۵۵۲]، ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۵۵۳]، ﴿وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۵۵۴] و از پیروی از آنان در صورت دعوت به شرک نهی شده است: ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۵۵۵] تعبیر «احسان» به والدین ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۵۵۶] نه «اطاعت» از ایشان نیز نشان می‌دهد که حمایت از والدین باید در مسیر توحید بوده و نباید رنگ تسلیم محض به خود بگیرد[۵۵۷]. افزون بر این، پاره‌ای دیگر از احکام قرآن جنبه‌ای حمایتی از زنان دارند؛ برای نمونه قرآن به حمایت از زنانی که شوهران خود را از دست داده‌اند، به آنها حق می‌دهد تا یک سال از حق نفقه و مسکن شوهر پیشین خود بهره‌مند شوند. ﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۵۵۸].[۵۵۹]حکم یاد شده، تأمین کننده نیاز مالی و برآورنده نیاز روحی آنان به ماندن در منزلی است که مدتی در آن زندگی کرده‌اند[۵۶۰].[۵۶۱]

کارکرد اقتصادی

خانواده بر اساس فرهنگ جامعه، الگویی ویژه از تقسیم کار را برای تأمین معیشت اعضای خانواده فراهم می‌کند. گرچه در سال‌های نخست، فرزندان چندان در این زمینه نقش ندارند، در سالیان پسین معمولاً آنان نیز به یاری دیگر اعضای خانواده می‌آیند. قرآن وظیفه تأمین معاش را به عهده مرد نهاده و او را واداشته است تا نفقه خانواده را در حد متعارف بپردازد. ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۵۶۲].[۵۶۳] در آیه ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۵۶۴] به شکلی خاص از این موضوع یاد کرده و تهیه خوراک و پوشاک مادر نوزاد را وظیفه مرد می‌داند؛ زیرا نسب فرزند به او می‌رسد[۵۶۵]؛ همچنین با آنکه مرد را به پرداخت مهریه زن واداشته ﴿وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا[۵۶۶] استقلال مالی زن را هم به رسمیت شناخته است، ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا[۵۶۷] گرچه با اشتغال او در بیرون از منزل آشکارا مخالفت نکرده، خواسته است عفت را رعایت کند [۵۶۸] و از خودآرایی و آمیختن با نامحرمان بپرهیزد. ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا[۵۶۹]، ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۵۷۰] افزون بر این، انتقال اموال و کالاهای مادی از نسلی به نسل دیگر از طریق نظام ارث و در دایره خویشاوندی ﴿يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۵۷۱]، ﴿وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ[۵۷۲]، وصیت بخشی از دارایی‌ها برای والدین ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ[۵۷۳] و دیگر کمک‌های مالی به آنان ـ که عنوان عام نیکی به والدین ﴿وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا[۵۷۴]، ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۵۷۵] آنها را شامل می‌شود ـ و یاری رسانی به خویشاوندان در کنار دستگیری از دیگر نیازمندان ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ[۵۷۶]،﴿لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ[۵۷۷] همگی از کارکردهای اقتصادی خانواده به شمار می‌روند که در قرآن یاد شده‌اند[۵۷۸].

آسیب‌شناسی خانواده

در پی بروز اختلال در کارکردهای خانواده، آسیب‌هایی آشکار می‌شوند و پدیده‌ها و عللی که سبب ظهور آسیب در این نهاد اجتماعی می‌شوند با عنوان «آسیب‌های خانواده» بررسی می‌گردند[۵۷۹]. در مطالعات خانواده به آسیب‌های یاد شده در سه حوزه فرزندان، سالمندان و روابطزن و مرد توجه شده است.

قرآن برپایه جایگاهی که برای خانواده پذیرفته است، با عواملی مخالفت می‌ورزد که از نقش این نهاد می‌کاهند؛ یا به ثبات و استحکام آن آسیب می‌رسانند و با وضع احکام و قواعدی، برای رفع مشکلات و تحکیم روابط خانوادگی می‌کوشد[۵۸۰] و با این هدف، صریحا برخی آسیب‌ها را یاد می‌کند و در مواردی نیز که تصریح ندارد، قواعدی می‌شناساند که به پیشگیری از مشکل یا رفع آن می‌انجامد.

نشوز و خودداری از وظایف همسری

خودداری زن از وظایف همسری از آسیب‌های حوزه خانواده است که قرآن برای آن راهکاری سه مرحله‌ای دارد: نخست از مردان می‌خواهد همسران خود را پند دهند و در مرحله دوم از خوابیدن با آنها در یک بستر خودداری کنند و در مرحله پایانی تنبیه بدنی را به کار گیرند: ﴿وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ[۵۸۱]. در واقع، این تاکتیک‌های سه گانه مقدمه آشتی همسران‌اند و نباید به گونه‌ای اعمال شوند که سبب گریز از یکدیگر گردند،[۵۸۲] از این رو در ادامه تأکید می‌کند اگر اطاعت کردند، راهی برای سرزنش آنها مجویید: ﴿فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا[۵۸۳].

برخی مفسران پیشین از روایاتی یاد کرده‌اند که اِعمال برخی خشونت‌ها را در محیط خانه درباره زنان تجویز می‌کنند[۵۸۴]. با این همه، روایات اهل بیت(ع) زدن را به ضربه با چوب مسواک محدود کرده‌اند[۵۸۵] که خود بیانگر تعدیل دیدگاه رایج در روزگار آنان است. به علاوه، از شیوه برخورد ایوب(ع) با همسرش ﴿وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ[۵۸۶].[۵۸۷] برمی‌آید که تنبیه نباید با خشونت همراه شود. برخی فقیهان بر اساس روایات گفته‌اند زدن باید صرفا مایه تحریک عواطف و احساسات زن و تأدیب او باشد؛ نه انتقام و تشفی قلبی؛ همچنین اگر براثر زدن به زن آسیبی برسد، پرداخت خسارت واجب می‌شود؛ زیرا آسیب رسانی به همسر روشن می‌سازد که هدف مرد اتلاف بوده است نه اصلاح[۵۸۸]. گروهی نیز ترک تنبیه بدنی را در هر حالتی بهتر می‌دانند[۵۸۹]. زنان نیز در موارد ترس از نشوز مرد می‌توانند دست کم با گذشتن از برخی حقوق خود، همراهی و موافقت شوهر را جلب و از جدایی جلوگیری کنند: ﴿وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۵۹۰].[۵۹۱] همچنین قرآن در موارد خودداری مرد از وظایف زناشویی با زن، قوانینی وضع می‌کند که به کاهش زمینه‌های آسیب مذکور بینجامد؛ برای نمونه به مردانی که بر ترک همبستری با زنان خود سوگند می‌خورند، افزون بر حرام خواندن این عمل، ۴ ماه فرصت می‌دهد تا از سخن خود برگردند، وگرنه باید همسران خود را طلاق دهند. ﴿لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۹۲]، ﴿وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۵۹۳]، ﴿الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ[۵۹۴]، ﴿وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۵۹۵].[۵۹۶]

اختلاف همسران با یکدیگر و ترس از جدایی

گاه آسیب به اندازه‌ای است که همسران توان رفع آن را ندارند و به مرز دشمنی و جدایی از یکدیگر می‌رسند؛ در چنین مواردی، قرآن به خویشاوندان دستور می‌دهد دو نفر را، یکی از خانواده مرد و یکی از خانواده زن که آگاه از ویژگی‌های شخصی، خانوادگی و اجتماعی دو طرف هستند، برگزینند تا جنبه‌های گوناگون مشکل را بررسی و برای بازگرداندن زوجین به کانون خانواده تلاش کنند: ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا[۵۹۷].[۵۹۸]. برخی مفسران به بیان سودمندی حل و فصل اختلاف از این راه پرداخته و از جمله یادآور شده‌اند خویشاوندان به شکل طبیعی از مشکل آگاه شده و برای رفع آن انگیزه‌های ذاتی و زمینه‌های عاطفی دارند[۵۹۹]. مفسران و فقیهان، ذیل آیه یاد شده مسائلی برشمرده و کوشیده‌اند به آنها پاسخ دهند؛ برای نمونه آیا برگزیدگان وکیل‌اند یا داور؛ و به تبع آن، آیا می‌توانند در باره طلاق و جدایی زن و شوهر تصمیم بگیرند[۶۰۰]؛ نیز آیا جز برای خویشاوندان ایفای چنین نقشی جایز است و...[۶۰۱]. بسیاری از مفسران، مرجع ضمیر فعلِ ﴿ يُرِيدَا در آیه ﴿إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا[۶۰۲] را «حَکَمَین»؛[۶۰۳]ولی برخی زوجین دانسته، در نتیجه چنین برداشت کرده‌اند که در اصلاح روابط، خواست زن و شوهر بیش از هر چیز اهمیت دارد و اگر آنان بخواهند خدا آن را اصلاح می‌کند[۶۰۴]. راهکار یاد شده، گویای اهتمام قرآن به حفظ نهاد خانواده و جلوگیری از فروپاشی آن است[۶۰۵].

طلاق

طلاق به فرو پاشیدن بنیان‌های خانواده می‌انجامد. قرآن با واقع بینی، اصل آن را پذیرفته است؛ ولی می‌کوشد با ارائه راهکارهایی خانواده را بازسازی کند؛ یا دست کم از آسیب‌های طلاق بکاهد. دستور به نگهداشتن عِدّه برای زنان که امکان بازگشت به زندگی و حفظ رابطه همسری را فراهم می‌کند ﴿وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۶۰۶].[۶۰۷] و امکان ازدواج دوباره پس از سپری شدن عِدّه ﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۶۰۸] تأمین کننده مقصود یاد شده‌اند. با این همه، اگر ادامه زندگی امکان نداشته باشد، راه جدایی را پیشنهاد؛ ولی تأکید می‌کند در طلاق دادن یا تصمیم به ادامه زندگی، نباید به زنان ستم شود. ﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۶۰۹]، ﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۶۱۰] در آسیب یاد شده به حقوق فرزندان شیر خوار نیز اهتمام شده است و مادرحق دارد در برابر دریافت مزد به فرزندش شیر دهد، وگرنه شیر خوار را به دایه می‌سپارند. ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[۶۱۱] شوهر هیچ حقی در این زمینه ندارد، جز جلب موافقت و رضایت همسرش از راه مشورت با او ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۶۱۲].[۶۱۳].[۶۱۴]

حسادت همسران یک مرد در خانواده‌های چند زنی

در خانواده‌های چند زنی، آسیب حسادت زنان به یکدیگر رخ می‌نماید و قرآن از مرد می‌خواهد تا در حقوق زناشویی مانند پرداخت نفقه، همخوابگی و مانند آن، عدالت را میان زنان برقرار سازد ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا[۶۱۵]، ﴿وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا[۶۱۶].[۶۱۷] که به کاهش کشمکش زنان کمک می‌کند[۶۱۸]. همچنین قرآن درباره آسیب‌های دیگر خانواده مانند آسیب‌های جنسی کودکان[۶۱۹] و خشونت برضد آنان[۶۲۰] و آسیب‌های سالمندان و راهکارهای مقابله با آن سخن گفته است.

قرآن، همچنین با پاره‌ای دستورهای اخلاقی و حقوقی به زنده ساختن فضیلت‌های اخلاقی در خانواده کمک می‌کند که سرانجام به کاهش یا رفع آسیب در محیط خانواده می‌انجامد؛ برای نمونه گرچه نیمی از مهریه را برای زنانی که پس از عقد و پیش از تماس جنسی از همسرشان جدا می‌شوند به رسمیت شناخته است، به آنان سفارش می‌کند حق خود را به شوهرانشان ببخشند که این کار به تقوا نزدیک‌تر است: ﴿وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۶۲۱] در مقابل، از مرد می‌خواهد چیزی به زن مطلقه ببخشد: ﴿وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ[۶۲۲] برخی مفسران، با اثرپذیری از روایات[۶۲۳]، ﴿ مَتَاعٌ را به مالی افزون بر مهریه و پس از پایان عِدّه تفسیر کرده‌اند[۶۲۴] که هدیه خداحافظی است[۶۲۵] و برای آرامش دل و زدودن کینه و دشمنی[۶۲۶] به زن داده می‌شود.

نیز قرآن به شکلی عام، مردان را به معاشرت نیکو با زنان از جنبه گفتار و رفتار[۶۲۷] سفارش می‌کند: ﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ[۶۲۸] و در واقع، از آنان می‌خواهد تا رفتاری نیکو و موافق طبع زنان داشته باشند و از سختگیری در پرداخت نفقه، بدگویی و بدرفتاری، در هم کشیدن چهره و... خودداری کنند[۶۲۹]. برخی مفسران با استناد به آیه ﴿لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ[۶۳۰] گسترش در نفقهزن مطلقه را از مصادیق معاشرت نیکو با زن دانسته‌اند[۶۳۱]. فقیهان نیز نفقه متعارف و در شأن زن[۶۳۲] و از جمله لوازم بهداشتی و نظافتی[۶۳۳] را از مصادیق و لوازم معروف برشمرده‌اند. با این همه، عرف و موقعیت زمان و مکان بسیار در تبیین مصادیق نیکی و معروف نقش دارند و آیه نیز ملاک آن را به شکلی کلی بیان کرده و حدود آن به عرف واگذار شده است[۶۳۴]. قرآن همچنین با یادآوری امکان وجود مصلحت‌های پنهان، از بسیاری تصمیم‌های شتابزده و سودجویانه جلوگیری می‌کند. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا[۶۳۵] در مواردی نیز به گونه‌ای ویژه با حمایت از زنان، راه آسیب‌های احتمالی را به روی آنان می‌بندد؛ برای نمونه زنانحق دارند پس از مرگ همسر، تا یک سال از نفقه و مسکن او بهره‌مند شوند. ﴿فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۶۳۶] افزون بر مطالب یادشده، در آیاتی از قرآن به پاره‌ای از عوامل آسیب‌زا در برخی خانواده‌های خاص یا به شکل کلی اشاره شده است؛ مانند حسادت فرزند آدم ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[۶۳۷].[۶۳۸] و فرزندان یعقوب به برادر خود ﴿إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۶۳۹]، ﴿اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ[۶۴۰].[۶۴۱] و اختلاف افکنی میان همسران با سحر در داستان هاروت و ماروت. ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ[۶۴۲].[۶۴۳]

توجه به خانواده در احکام فقهی کفاره و دیه مقتول

قرآن، افزون بر آیات احکام خانواده، هنگام یاد کرد برخی احکام شرعی دیگر نیز به مفهوم خانواده اشاره می‌کند؛ مثلاً با ملاک قرار دادن غذا و پوشاک متعارف خانواده برای پرداخت کفاره قسم، غذا دادن به ۱۰ مسکین یا لباس پوشاندن به ۱۰ نفر از آنان را از موارد کفاره قسم تعیین می‌کند: ﴿لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۶۴۴] آیه‌های دیگر بر لزوم پرداخت دیه و خونبهای مقتول مؤمن به وارثان و خانواده‌اش در قتل خطائی تأکید می‌کنند، اگر خانواده‌اش مؤمن باشند؛ یا میان قوم قاتل و قوم کافر مقتول پیمانی بسته شده باشد: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۶۴۵].[۶۴۶]

خانواده در قیامت

ظاهر آیاتی از قرآن، نظام آخرت را فردی و فاقد روابط اجتماعی بیان می‌کند[۶۴۷]. در این آیات، به رخت بر بستن نسبت‌های دنیایی ﴿فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ[۶۴۸]، سود نبخشیدن اعضای خانواده به یکدیگر: ﴿ يَوْمًا لّا يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَيْئًا[۶۴۹]، ﴿لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ[۶۵۰]، ﴿يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ[۶۵۱]، فرار آنها از هم: ﴿يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ[۶۵۲] و آرزوی فدا کردن خانواده و نجات خود اشاره شده است. ﴿ يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْويهِ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ[۶۵۳].

کتاب مقدس نیز زناشویی را در قیامت منتفی می‌داند[۶۵۴]. با این همه، آیاتی به وجود همسران پاک بهشتی اشاره می‌کنند ﴿وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۶۵۵]، ﴿قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ[۶۵۶]، ﴿وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا[۶۵۷] که به گونه‌ای یادآور مفهوم خانواده‌اند. برپایه ظاهر آیات ﴿جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ[۶۵۸]، ﴿رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۶۵۹]، ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ[۶۶۰] نیز خانواده مؤمن انسان‌های با ایمان در بهشت به آنان می‌پیوندند. افزون بر این، بسیاری از مفسران «ازواج» را در آیه ﴿ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ[۶۶۱] به معنای همسران مؤمن دانسته‌اند.

در تفسیر پاره‌ای دیگر از آیات اختلاف هست: دسته‌ای از مفسران، بازگشت شادمانانه بهشتیان به سوی اهلشان: ﴿وَيَنْقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا[۶۶۲] را به بازگشت به سوی حوریان بهشتی[۶۶۳] تفسیر می‌کنند و گروهی معتقدند که بازگشت به سوی همسران با ایمان مراد است[۶۶۴]. در جمع‌بندی دو دسته آیات یادشده می‌توان گفت که آیات نخست به مرحله‌ای از قیامت اشاره می‌کنند که روابط خانوادگی و مانند آن در سرنوشت انسان اثر ندارند و دسته دوم به پس از گذشتن از این مرحله پرداخته و گویای برقراری گونه‌ای نظام روابط خانوادگی در بهشت‌اند که از جهاتی با خانواده دنیایی تفاوت دارد[۶۶۵].

منابع

پانویس

  1. لغت نامه، ج ۶، ص۸۲۹۲، «خانواده».
  2. نظام الاسره، ص۲۶.
  3. نک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص۳۸۷، ۳۹۰، ۴۳۳؛ مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۲۴؛ نظام حیات خانواده در اسلام، ص۲۶.
  4. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۱.
  5. فلسفه حقوق خانواده، ج ۱، ص۱۰۹ - ۱۱۰.
  6. برای آگاهی از این تعریف‌ها نک: دائره‌المعارف علوم اجتماعی، ص۲۷۱ ـ ۲۷۳.
  7. آسیب‌شناسی خانواده، ص۱۵.
  8. سیر حکمت در اروپا، ج ۱، ص۴۸؛ نیز نک: جمهور، ص۲۶۸ - ۳۰۴؛ سیاست، ص۳، ۴۱.
  9. دائرة المعارف علوم اجتماعی، ص۲۷۲؛ درآمدی بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۳۵.
  10. مبانی انسان‌شناسی، ص۱۵۴؛ نیز نک: مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۳۶.
  11. خانواده در قرآن، ص۳۴؛ نظام حیات خانواده در اسلام، ص۲۰.
  12. مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۲۳.
  13. نک: جنگ علیه خانواده، ص۱۰۸.
  14. جنگ علیه خانواده، ص۷۹.
  15. . household
  16. مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۳۶.
  17. مبانی انسان‌شناسی، ص۱۵۴.
  18. جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۰۵ - ۱۱۱.
  19. جنگ علیه خانواده، ص۷۹؛ نیز نک: جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۰۷ ـ ۱۱۱.
  20. جامعه‌شناسی، ص۴۱۶.
  21. جنگ علیه خانواده، ص۷۹.
  22. مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۳۴ ـ ۱۳۹.
  23. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۶۵ ـ ۵۶۷.
  24. فرهنگ اصطلاحات روز، ص۲۲۱.
  25. فرهنگ فرزان، ص۳۵۸، «خانواده».
  26. «گفتند: ای شعیب! ما بسیاری از آنچه را که می‌گویی درنمی‌یابیم و تو را در میان خویش ناتوان می‌بینیم و اگر (پاس) تبارت نبود تو را سنگسار می‌کردیم و تو در نظر ما توانمند نیستی» سوره هود، آیه ۹۱.
  27. «گفت: ای قوم من! آیا تبارم نزد شما توانمندتر از خداوند است که او را پس پشت افکنده‌اید؛ بی‌گمان پروردگار من فراگیر هر کاری است که انجام می‌دهید» سوره هود، آیه ۹۲.
  28. العین، ج ۴، ص۲۰، «رهط»؛ التبیان، ج ۶، ص۵۴؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص۳۱۹.
  29. مفردات، ص۹۶، «اهل».
  30. «و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.
  31. «و ما از سر بخشایشی از خویش و پند آموختن به خردمندان، خانواده‌اش را- و با آنها، همانند آنان را- به او بخشیدیم» سوره ص، آیه ۴۳.
  32. جامع البیان، ج ۱۲، ص۱۱۴.
  33. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص۶۴۸؛ جامع البیان، ج ۲۳، ص۱۹۹.
  34. «و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار» سوره طه، آیه ۲۹.
  35. «هارون برادرم را» سوره طه، آیه ۳۰.
  36. «(یوسف) گفت: او بود که از من، کام می‌خواست و گواهی از کسان آن زن گواهی داد: اگر پیراهن وی از پیش دریده است زن راست می‌گوید و مرد از دروغگویان است» سوره یوسف، آیه ۲۶.
  37. تفسیر جلالین، ص۳۰۶.
  38. «و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده» سوره طه، آیه ۱۳۲.
  39. المیزان، ج ۱۴، ص۲۳۹؛ نیز نمونه، ج ۱۳، ص۳۴۲؛ احسن الحدیث، ج ۶، ص۴۷۱ - ۴۷۲.
  40. «همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید» سوره نساء، آیه ۲۵.
  41. المیزان، ج ۴، ص۲۷۸؛ من وحی القرآن، ج ۷، ص۱۹۱؛ نیز: من هدی القرآن، ج ۲، ص۵۶ - ۵۷.
  42. «(این بود) تا آنگاه که فرمان ما در رسید و (آب از) تنور فرا جوشید گفتیم در آن از هر گونه‌ای دو تا (نر و ماده) بردار و (نیز) خانواده‌ات را- جز آن کس که درباره وی از پیش سخن رفته است- و (نیز) هر کس را که ایمان آورده است و جز اندکی همراه وی ایمان نیاورده بودند» سوره هود، آیه ۴۰.
  43. جامع البیان، ج ۱۲، ص۲۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۲۴۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۳۵.
  44. «پسرم از خاندان من است» سوره هود، آیه ۴۵.
  45. التبیان، ج ۵، ص۴۹۴؛ مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۳.
  46. «او از خاندان تو نیست، بی‌گمان او کرداری ناشایسته است» سوره هود، آیه ۴۶.
  47. «هر که از من پیروی کند از من است» سوره ابراهیم، آیه ۳۶.
  48. المیزان، ج ۱۲، ص۷۱؛ نمونه، ج ۱۰، ص۳۶۲.
  49. «(فرشتگان) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هیچ‌گاه به تو نمی‌رسند پس، در پاره‌ای از شب خانواده‌ات را بکوچان مگر زنت را که آنچه به آنان خواهد رسید به او نیز می‌رسد و هیچ‌یک از شما نباید روی بگرداند؛ بی‌گمان آنان را پیمانگاه، پگاه است؛ آیا پگاه نزدیک نیست؟» سوره هود، آیه ۸۱.
  50. مجمع‌البیان، ج ۶، ص۵۲۵؛ زاد المسیر، ج ۲، ص۳۹۲؛ نیز: لباب التأویل، ج ۲، ص۴۹۷.
  51. روح المعانی، ج ۶، ص۳۰۷.
  52. «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
  53. «و باید پیروان انجیل بنابر آنچه خداوند در آن فرو فرستاده است داوری کنند و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۷.
  54. «و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.
  55. مفردات، ص۱۵۱، «بیت».
  56. «و از زنان شما آنان که زنا کنند چهار تن از میان خود بر آنان گواه گیرید و اگر گواهی دهند، آنها را در خانه‌ها بازدارید تا مرگ، آنان را دریابد یا خداوند، راهی (دیگر) پیش پای آنها بگذارد» سوره نساء، آیه ۱۵.
  57. «و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند، در زمین سرپناه‌های فراوان و گستردگی (در روزی) خواهد یافت و هر که از خانه خویش برای هجرت به سوی خداوند و پیامبرش برون آید سپس مرگ او را دریابد؛ بی‌گمان پاداش او بر عهده خداوند است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۰۰.
  58. «و آن زن که یوسف در خانه‌اش بود از او، کام خواست و درها را بست و گفت: پیش آی که از آن توام! (یوسف) گفت: پناه بر خداوند! او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند» سوره یوسف، آیه ۲۳.
  59. «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
  60. «و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم که او را برای شما نگه‌دارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.
  61. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  62. جامع البیان، ج ۲۲، ص۶؛ الدر المنثور، ج ۵، ص۱۹۸؛ البرهان، ج ۴، ص۴۴۳.
  63. التحقیق، ج ۱، ص۱۷۸ ـ ۱۷۷، «آل».
  64. لسان العرب، ج ۱۱، ص۳۸، «آل»؛ مجمع‌البحرین، ج ۵، ص۳۱۴، «اهل»؛ المعجم فی فقه لغة القرآن، ج ۴، ص۱۸۰ - ۱۸۱.
  65. «بجز خاندان لوط، که ما بی‌گمان همه آنان را رهایی می‌بخشیم» سوره حجر، آیه ۵۹.
  66. «مگر همسرش را که معیّن کرده‌ایم او از بازماندگان (در عذاب) باشد» سوره حجر، آیه ۶۰.
  67. «می‌رهانیم جز همسرش را که از بازماندگان (در عذاب) است» سوره عنکبوت، آیه ۳۲.
  68. «هر چه می‌خواست از محراب‌ها و تندیس‌ها و کاسه‌های بزرگ حوض‌مانند و دیگ‌های استوار (جابه‌جا ناشدنی) برای او می‌ساختند؛ ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.
  69. تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۵۳۶؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص۷۱؛ نیز: تفسیر بغوی، ج ۳، ص۵۵۲.
  70. «یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟ بی‌گمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
  71. جوامع الجامع، ج ۱، ص۴۰۸؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۷۹؛ کنز الدقائق، ج ۲، ص۴۸۲.
  72. «چون روش فرعونیان و کسان پیش از ایشان که آیات پروردگارشان را دروغ شمردند و ما برای گناهانشان آنان را نابود و فرعونیان را غرق کردیم و همگی ستمگر بودند» سوره انفال، آیه ۵۴.
  73. تفسیر سورآبادی، ج ۲، ص۸۹۸؛ تفسیر جلالین، ص۲۳۵.
  74. «بجز خاندان لوط، که ما بی‌گمان همه آنان را رهایی می‌بخشیم» سوره حجر، آیه ۵۹.
  75. «مگر همسرش را که معیّن کرده‌ایم او از بازماندگان (در عذاب) باشد» سوره حجر، آیه ۶۰.
  76. مجمع البیان، ج ۶، ص۵۲۴.
  77. جامع البیان، ج ۱۴، ص۵۵؛ تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص۳۴۵؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص۵۳؛ زاد المسیر، ج ۲، ص۵۳۷.
  78. المصباح المنیر، ج ۲، ص۴۱۱؛ لسان العرب، ج ۴، ص۵۷۴، «عشر».
  79. مجمع البحرین، ج ۳، ص۴۰۳، «عشر».
  80. لسان العرب، ج ۴، ص۵۷۴؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص۴۰۳.
  81. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  82. «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  83. التحقیق، ج ۸، ص۱۳۸، «عشر».
  84. «و خاندانش که به او، جا (و سامان) می‌دادند» سوره معارج، آیه ۱۳.
  85. مفردات، ص۶۳۸، «فصل».
  86. سوره بقره، آیه ۱۸۰.
  87. سوره نساء، آیه ۸.
  88. سوره محمد، آیه ۲۲.
  89. سوره انفال، آیه ۷۵.
  90. «و اوست که از آب بشری آفرید و او را نسبی و سببی نهاد و پروردگار تو تواناست» سوره فرقان، آیه ۵۴.
  91. سوره فرقان، آیه ۷۴.
  92. سوره بقره، آیه ۸۳.
  93. سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  94. سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  95. سوره توبه، آیه ۲۴.
  96. سوره توبه، آیه ۲۴.
  97. سوره نساء، آیه ۱۲.
  98. سوره نساء، آیه ۱۲.
  99. «و اگر آنان را پیش از آمیزش و پس از آنکه کابین بریده‌اید طلاق دهید پرداخت نیمی از کابین بر عهده شماست مگر آنان خود از آن بگذرند یا آن کس که رشته ازدواج در کف اوست در گذرد و گذشت کردنتان به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و بخشش را میان خود فراموش مکنید که خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۷.
  100. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۶۷ ـ ۵۷۰.
  101. تاریخ العرب القدیم، ص۱۹۰.
  102. الاسرة والمجتمع، ص۸ - ۹.
  103. المفصل، ج ۴، ص۲۶.
  104. المفصل، ج ۴، ص۴۲۰.
  105. تاریخ تمدن، ج ۱، ص۳۴۱.
  106. المفصل، ج ۴، ص۶۰۸ - ۶۰۹.
  107. «و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.
  108. لسان العرب، ج ۱۱، ص۵۸ ـ ۵۹؛ تاج العروس، ج ۱۴، ص۵۷؛ نیز: مفردات، ص۱۳۵، «بعل».
  109. «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
  110. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
  111. الاسلام و بناء المجتمع، ص۱۳۴ ـ ۱۳۵؛ النظام العائلی، ص۶۷؛ نیز: من هدی القرآن، ج ۲، ص۴۰.
  112. «پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.
  113. «و از هر چیز دو جفت آفریدیم باشد که پند گیرید» سوره ذاریات، آیه ۴۹.
  114. «پاکا آن (خداوند) که تمام گونه‌ها را آفرید: از آنچه زمین می‌رویاند و از خود آنان و از آنچه نمی‌دانند» سوره یس، آیه ۳۶.
  115. «ما شما را از مردی و زنی آفریدیم» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  116. «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.
  117. «و شما را جفت‌هایی (نر و ماده) آفریدیم،» سوره نبأ، آیه ۸.
  118. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  119. «بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۳.
  120. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
  121. «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
  122. «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید و اگر ایشان را نمی‌پسندید (بدانید) بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است» سوره نساء، آیه ۱۹.
  123. «و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر مردان، حقّ شایسته‌ای است چنان که مردان را بر زنان؛ و مردان را بر آنان، به پایه‌ای برتری است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۲۸.
  124. نک: روح المعانی، ج ۱، ص۵۲۹.
  125. «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید -مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود می‌دهد (و شوهر می‌ستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  126. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  127. المیزان، ج ۲، ص۲۳۴.
  128. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  129. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیده‌اند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده می‌شود؛ این برای شما پاک‌تر و پاکیزه‌تر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.
  130. «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید و اگر ایشان را نمی‌پسندید (بدانید) بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است» سوره نساء، آیه ۱۹.
  131. «پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.
  132. «خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است؛ و آن همسرانتان را که «ظهار» می‌کنید مادران (راستین) شما و فرزند خواندگانتان را پسران (راستین) شما نکرده است؛ این تنها گفتار شما بر زبانتان است و خداوند است که حقّ می‌گوید و اوست که راه را نشان می‌دهد» سوره احزاب، آیه ۴.
  133. «و آنان که زنان خود را ظهار می‌کنند سپس به آنچه گفته‌اند باز می‌گردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بنده‌ای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده می‌شوید و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۳.
  134. «و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۴.
  135. الفرقان، ج ۲۴، ص۲۲ - ۲۳.
  136. «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
  137. «و کابین زنان را با خشنودی به آنان بپردازید و اگر با خوشدلی چیزی از آن را به شما بخشیدند نوش و گوارا بخورید» سوره نساء، آیه ۴.
  138. «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۴.
  139. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
  140. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
  141. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
  142. «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.
  143. «مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان، بر جای می‌نهند، بهره‌ای معیّن است؛ و زنان را (نیز) از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای می‌نهند؛ بهره‌ای معیّن است؛ چه کم باشد و چه زیاد» سوره نساء، آیه ۷.
  144. «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارث‌بر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیم‌ها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که می‌کند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمی‌یابید کدام‌یک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضه‌ای است از سوی خداوند بی‌گمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.
  145. «و اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند نیمی از آنچه بر جا نهاده‌اند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم از آنچه بر جا گذارده‌اند از آن شماست پس از (انجام) وصیتی که می‌کنند یا (پرداخت) وامی (که دارند) و اگر شما فرزندی نداشته باشید یک چهارم از آنچه بر جا نهاده‌اید از آن آنهاست و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از آنچه بر جا گذارده‌اید از آن آنان است، البته پس از (انجام) وصیتی که می‌کنید یا (پرداخت) وامی (که دارید) و اگر مردی یا زنی که از او ارث می‌برند بی‌فرزند و بی‌پدر و بی‌مادر و (تنها) دارای برادر یا خواهر (یا هر دو) باشد یک ششم از آن هر یک از این دو، است و اگر بیش از این باشند همه در یک سوم شریکند، (البته) پس از وصیتی یا (پرداخت) وامی که (با وصیّت یا اقرار به وام، به وارث) زیان نرساند؛ سفارشی است از سوی خداوند و خداوند دانایی بردبار است» سوره نساء، آیه ۱۲.
  146. «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاک‌تر است، بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره نور، آیه ۳۰.
  147. «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابسته‌ای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاه‌های زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده می‌دارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۱.
  148. «و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.
  149. «و لوط را (به پیامبری فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا (آن) کار زشت را انجام می‌دهید که پیش از شما هیچ کس از جهانیان انجام نداده است؟!» سوره اعراف، آیه ۸۰.
  150. «شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان می‌روید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.
  151. «و لوط را (یاد کن) آنگاه که به قوم خود گفت: شما آن کار زشت را می‌کنید که در آن هیچ کس از جهانیان، از شما پیش نیفتاده است» سوره عنکبوت، آیه ۲۸.
  152. «آیا با مردان می‌آمیزید و راه (نسل) را می‌برید و در بزم خویش کار زشت می‌کنید؟ و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می‌گویی عذاب خداوند را بر سر ما بیاور» سوره عنکبوت، آیه ۲۹.
  153. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  154. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
  155. «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  156. الفرقان، ج ۲۴، ص۲۳؛ نیز: کتاب زنان، ش ۲۶، ص۵۷، «تحکیم خانواده در آموزه‌های قرآنی».
  157. «و بدانید که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲۸.
  158. «جز این نیست که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و خداوند است که پاداش سترگ نزد اوست» سوره تغابن، آیه ۱۵.
  159. «ای مؤمنان! برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوری گزینید و اگر درگذرید و ببخشایید و چشم بپوشید بی‌گمان خداوند (نیز) آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره تغابن، آیه ۱۴.
  160. المیزان، ج ۱۹، ص۳۰۷؛ نیز: البرهان، ج ۵، ص۳۹۹؛ تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج ۱۰، ص۳۳۵۸.
  161. «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۴.
  162. «جهادگریزان از تازی‌های بادیه‌نشین به زودی به تو خواهند گفت که دارایی‌ها و خانواده‌های ما، ما را مشغول داشت (و همراه شما نیامدیم) پس برای ما (از خداوند) آمرزش بخواه! به زبان، چیزی را می‌گویند که در دل ندارند؛ بگو: اگر خداوند بر آن باشد که زیانی یا سودی» سوره فتح، آیه ۱۱.
  163. «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو‌گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  164. «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم. بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم» سوره صافات، آیه ۱۰۲-۱۰۷.
  165. «جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.
  166. «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.
  167. من هدی القرآن، ج ۲، ص۴۰.
  168. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۷۰ ـ ۵۷۲.
  169. برای آگاهی بیشتر نک: دایرة المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، ص۲۳۷ ـ ۲۴۳؛ دائره‌المعارف علوم اجتماعی، ص۲۷۳ ـ ۲۷۵؛ مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۳۶ ـ ۱۴۳.
  170. مبانی انسان‌شناسی، ص۱۴۷.
  171. نک: انسان‌شناسی عمومی، ص۳۹۶ ـ ۳۹۷.
  172. «برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد» سوره نحل، آیه ۷۲.
  173. «و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزه‌ای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد» سوره رعد، آیه ۳۸.
  174. . Encyclopedia of the Qur،an، vol ۲، p ۱۷۵.
  175. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
  176. نک: المیزان، ج ۴، ص۲۷۸؛ من وحی القرآن، ج ۷، ص۱۹۱؛ من هدی القرآن، ج ۲، ص۵۶ ـ ۵۷.
  177. «آنان را به (نام) پدرانشان بخوانید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر است و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید برادران دینی و وابستگان شمایند و شما را در آنچه اشتباه کرده‌اید گناهی نیست اما در آنچه دل‌هایتان به قصد، خواسته است (گناهکارید) و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده» سوره احزاب، آیه ۵.
  178. «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.
  179. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
  180. «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارث‌بر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیم‌ها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که می‌کند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمی‌یابید کدام‌یک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضه‌ای است از سوی خداوند بی‌گمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.
  181. دایرة المعارف علوم اجتماعی، ص۵۲۶ ـ ۵۲۵.
  182. ۰. Encyclopedia of the Quran، vol. ۲، pp. ۱۷۵.
  183. «بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۳.
  184. «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانه‌های خویش بخورید یا از خانه‌های پدرانتان یا خانه‌های مادرانتان یا خانه‌های برادرانتان یا خانه‌های خواهرانتان یا خانه‌های عموهایتان یا خانه‌های عمّه‌هایتان یا خانه‌های دایی‌هایتان یا خانه‌های خاله‌هایتان یا آن خانه‌ای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانه‌ای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن می‌دارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.
  185. «و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است» سوره نساء، آیه ۳.
  186. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۷۲ ـ ۵۷۳.
  187. الاسرة و المجتمع، ص۱۵۵ ـ ۱۶۱.
  188. مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۴۸؛ نک: الاسرة والمجتمع، ص۱۵۵ ـ ۱۶۱.
  189. الاسرة والمجتمع، ص۱۵۶.
  190. جامعه‌شناسی خانواده، ص۵.
  191. جامعه‌شناسی خانواده، ص۹۱.
  192. نک: مجموعه آثار، ج ۱۹، ص۱۶۴، «نظام حقوق زن در اسلام».
  193. لغت‌نامه، ج ۶، ص۸۲۹۲؛ نیز نک: جامعه‌شناسی خانواده، ص۲۱.
  194. فلسفه حقوق خانواده، ج ۱، ص۲.
  195. لغت نامه، ج ۶، ص۸۲۹۲، «خانواده».
  196. جامعه‌شناسی خانواده، ص۲۱، ۷۸.
  197. المیزان، ج ۱۶، ص۱۶۶؛ جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۸؛ و نیز نک: ص۱۷۸؛ فلسفه حقوق خانواده، ج ۱، ص۱۱۱ - ۱۱۷.
  198. «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.
  199. «و خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد؛ آیا باز هم آنان به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت‌های خداوند ناسپاسی می‌ورزند؟» سوره نحل، آیه ۷۲.
  200. بناء الاسرة المسلمه، ص۳۱؛ توضیح بیشتر نک: الاسرة المسلمة، ص۴۲.
  201. «و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.
  202. «اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.
  203. «شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد و از چارپایان هشت تا (نر و ماده) آفرید؛ شما را در شکم مادرانتان با آفرینشی از پس آفرینشی دیگر در تاریکی‌هایی سه‌گانه می‌آفریند؛ این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده می‌شوید؟» سوره زمر، آیه ۶.
  204. پژوهش‌های قرآنی، ش ۴۸، ص۴۷؛ «درآمدی بر جامعه‌شناسی خانواده در قرآن».
  205. تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۱۳۴؛ زاد المسیر، ج ۱، ص۵۳۶؛ الدر المنثور، ج ۲، ص۲۷۳.
  206. «و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزه‌ای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد» سوره رعد، آیه ۳۸.
  207. عوامل استقرار الاسره، ص۳۲.
  208. فلسفه حقوق خانواده، ج ۱، ص۱۲۷ - ۱۲۸.
  209. فلسفه حقوق خانواده، ج ۱، ص۱۰۹.
  210. نک: الاسرة المسلمه، ص۱۶۰ - ۱۶۳.
  211. «کسانی از شما که زنان خود را ظهار می‌کنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زاده‌اند نمی‌باشند و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند و باری، خداوند به یقین در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.
  212. «آنان را به (نام) پدرانشان بخوانید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر است و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید برادران دینی و وابستگان شمایند و شما را در آنچه اشتباه کرده‌اید گناهی نیست اما در آنچه دل‌هایتان به قصد، خواسته است (گناهکارید) و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده» سوره احزاب، آیه ۵.
  213. من هدی القرآن، ج ۱۰، ص۲۵۷ - ۲۵۸.
  214. نک: نقدی بر قرائت رسمی از دین، ص۵۰۳.
  215. نقدی بر قرائت رسمی از دین، ص۵۰۲ - ۵۱۰؛ الاسلام بین الرسالة والتاریخ، ص۸۵.
  216. مجموعه آثار، ج ۱۹، ص۱۱۵، «نظام حقوق زن در اسلام».
  217. فلسفه حقوق خانواده، ج ۱، ص۸۷؛ نک: علم مقاصد الشریعه، ص۱۵۴ - ۱۵۵.
  218. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۷۳ ـ ۵۷۵.
  219. نک: مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۵۶.
  220. «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  221. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  222. بلوغ الارب، ج ۲، ص۵۲.
  223. «بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۳.
  224. مبانی انسان‌شناسی، ص۱۶۱ - ۱۶۳.
  225. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۳۳ - ۳۷؛ نک: بلوغ الارب، ج ۲، ص۵۲.
  226. مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۲۹.
  227. مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۹۸.
  228. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۳۵؛ نک: بلوغ الارب، ج ۲، ص۵۲.
  229. مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۶۴؛ نیز نک: ص۴۱.
  230. «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا می‌خوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا می‌خواند و آیات خود را برای مردم روشن می‌دارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
  231. التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۲۹۴؛ نک: اللمعه، ص۱۶۶.
  232. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۳۸.
  233. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  234. جواهرالکلام، ج ۳۰، ص۲۸؛ تحریر الوسیله، ج ۲، ص۲۸۵.
  235. نک: روض الجنان، ج ۶، ص۲۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۲۹۴.
  236. نک: جواهر الکلام، ج ۳۰، ص۳۶.
  237. وسائل‌الشیعه، ج ۲۰، ص۵۳۴.
  238. «مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد و زن زناکار را نیز جز مرد زناکار یا مشرک به همسری نگزیند و این بر مؤمنان حرام شده است» سوره نور، آیه ۳.
  239. «پلید زنان برای پلید مردان و پلید مردان برای پلید زنانند و پاک زنان، برای پاک مردان و پاک مردان برای پاک زنانند، آنان از آنچه (شایعه سازان) می‌گویند برکنارند، آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره نور، آیه ۲۶.
  240. «بسا اگر شما را طلاق دهد پروردگار وی برای او همسرانی به از شما- چه بیوه چه دوشیزه- جایگزین فرماید که مسلمان، مؤمن، فرمانبردار، اهل توبه، اهل عبادت و روزه‌گیر باشند» سوره تحریم، آیه ۵.
  241. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۴۷۵.
  242. الاسرة والمجتمع، ص۲۰.
  243. «و از ایشان کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱.
  244. «و آنان که می‌گویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
  245. تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج ۲، ص۳۵۸؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۵۳۰؛ تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص۱۳۳.
  246. نک: دائره‌المعارف علوم اجتماعی، ص۴۲۱.
  247. «(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.
  248. «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاک‌تر است، بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابسته‌ای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاه‌های زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده می‌دارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۰-۳۱.
  249. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
  250. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  251. «ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.
  252. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  253. نک: جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۰۱.
  254. نک: احکام القرآن، ابن عربی، ج ۱، ص۲۲۲.
  255. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۷۵ ـ ۵۷۸.
  256. ر.ک: حوزه و دانشگاه، ش ۳۵، «کارکردهای خانواده از منظر اسلام و فمینیسم».
  257. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۱۰.
  258. «و آنان که پاکدامنند جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند. پس کسانی که بیش از این بخواهند تجاوزکارند» سوره مؤمنون، آیه ۵-۷.
  259. «و آنان که پاکدامنند» سوره مؤمنون، آیه ۵.
  260. «جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند» سوره مؤمنون، آیه ۶.
  261. مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۲۱۱.
  262. «و لوط را (به پیامبری فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا (آن) کار زشت را انجام می‌دهید که پیش از شما هیچ کس از جهانیان انجام نداده است؟!» سوره اعراف، آیه ۸۰.
  263. «و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.
  264. المیزان، ج ۱۳، ص۸۶.
  265. «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.
  266. «و از زنان شما آنان که زنا کنند چهار تن از میان خود بر آنان گواه گیرید و اگر گواهی دهند، آنها را در خانه‌ها بازدارید تا مرگ، آنان را دریابد یا خداوند، راهی (دیگر) پیش پای آنها بگذارد» سوره نساء، آیه ۱۵.
  267. «و از میان شما آن دو تن (زن و مرد) را که آن (زنا) را انجام می‌دهند بیازارید و اگر توبه کنند و به راه آیند از ایشان دست باز دارید که بی‌گمان خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۶.
  268. التبیان، ج ۳، ص۱۶۵؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۵۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص۵ ـ ۱۲.
  269. جواهرالکلام، ج ۳۰، ص۱۹۰؛ ج ۳۱، ص۳۰۱ - ۳۰۳؛ دائره‌المعارف قرآن، ج ۲، ص۵۸۹.
  270. «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۴.
  271. مسأله حجاب، ص۸۱.
  272. «همسرانتان کشتگاه شمایند، هر جا (و هر گاه) که خواهید به کشتگاه خود درآیید؛ و برای خویش (توشه نیک) پیش فرستید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که (روزی) به لقای وی خواهید رسید و (آن روز را) به مؤمنان بشارت ده!» سوره بقره، آیه ۲۲۳.
  273. خانواده در قرآن، ص۱۲۴ - ۱۲۵.
  274. «آنها جامه شما و شما جامه آنهایید» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  275. آلاء الرحمن، ج ۱، ص۱۶۲.
  276. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  277. الکافی، ج ۶، ص۴۱؛ وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص۴۵۷ - ۴۵۸.
  278. «کسانی از شما که زنان خود را ظهار می‌کنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زاده‌اند نمی‌باشند و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند و باری، خداوند به یقین در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.
  279. «و آنان که زنان خود را ظهار می‌کنند سپس به آنچه گفته‌اند باز می‌گردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بنده‌ای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده می‌شوید و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۳.
  280. «کسانی که سوگند می‌خورند با همسران خود آمیزش نکنند، باید چهار ماه انتظار کشند، پس اگر بازگشتند خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۲۶.
  281. «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی می‌ورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (می‌توانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشته است باز جویید، و تا سپیدی سپیده‌دم از سیاهی (شب) برای شما آشکار شود (می‌توانید) بخورید و بیاشامید؛ سپس روزه را تا شب به پایان رسانید و در حالی که در مسجدها اعتکاف کرده‌اید از آنان کام مجویید، اینها حدود خداوند است، به آنها نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیاتش را برای مردم روشن می‌گرداند باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  282. قرآن، روانشناسی و علوم تربیتی، ج ۱، ص۲۸۷ - ۲۸۸.
  283. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۷۸ ـ ۵۸۰.
  284. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  285. «اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.
  286. المیزان، ج ۱۶، ص۱۶۶؛ نیز نک: فی ظلال القرآن، ج ۵، ص۲۷۶۳؛ تفسیر مراغی، ج ۹، ص۱۳۹.
  287. من هدی القرآن، ج ۱۰، ص۳۸.
  288. من هدی القرآن، ج ۱۰، ص۳۸.
  289. خانواده در قرآن، ص۴۰؛ نک: یادداشت‌های استاد مطهری، ج ۵، ص۳۴، ۳۷.
  290. جریان‌شناسی دفاع از حقوق زنان، ص۱۴۰.
  291. نک: نمونه، ج ۱۶، ص۳۹۲.
  292. علل الشرایع، ج ۱، ص۱۸.
  293. زن در آینه جلال و جمال، ص۴۵ - ۴۶، ۵۱ - ۵۲؛ نک: الکشاف، ج ۳، ص۴۷۳.
  294. نمونه، ج ۱۶، ص۳۹۲.
  295. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  296. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۹۱ ـ ۹۳.
  297. المیزان، ج ۱۶، ص۱۶۶.
  298. من هدی القرآن، ج ۱۰، ص۳۹؛ نمونه، ج ۱۶، ص۳۹۳.
  299. نک: التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص۹۱ ـ ۹۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص۱۷.
  300. «ای مؤمنان! باید کسانی که بردگان شمایند و نابالغان شما سه بار از شما رخصت بخواهند: پیش از نماز بامداد و هنگامی که نیمروز لباس خود را در می‌آورید و پس از نماز عشاء که سه هنگام برهنگی و تنهایی شماست پس از آن بر شما و ایشان گناهی نیست (اگر از شما رخصت نگیرند) که گرد شما در گردشند و با یکدیگر به سر می‌برید؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن بیان می‌دارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۸.
  301. حوزه و دانشگاه، ش ۳۱، «مرزها در خانواده از دیدگاه اسلام و مکتب ساخت نگر»، ص۱۰۰.
  302. «ای مؤمنان! به خانه‌هایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه)‌ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.
  303. «پس اگر در آن (خانه)‌ها کسی را نیابید درون آنها در نیایید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گویند: باز گردید! باز گردید، این برایتان پاکیزه‌تر است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید داناست» سوره نور، آیه ۲۸.
  304. حوزه و دانشگاه، ش ۳۱، ص۱۰۲ - ۱۰۳.
  305. «به همدیگر درود گویید» سوره نور، آیه ۶۱.
  306. معانی الاخبار، ص۱۶۳؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص۲۴۶ - ۲۴۷؛ البرهان، ج ۴، ص۱۰۲.
  307. نمونه، ج ۱، ص۶۵۰؛ قرآن، روان‌شناسی و علوم تربیتی، ج ۱، ص۲۸۹.
  308. تفسیر روشن، ج ۲، ص۳۹۵ - ۳۹۶.
  309. نمونه، ج ۱، ص۶۵۰.
  310. «اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.
  311. «و اوست که شب را برای شما (چون) بالاپوش و خواب را مایه آسایش و روز را انگیختنی (برای جنب و جوش) قرار داد» سوره فرقان، آیه ۴۷.
  312. جامع‌البیان، ج ۲، ص۹۴ - ۹۵؛ التبیان، ج ۲، ص۱۳۳؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۱۹۸.
  313. «آنها جامه شما و شما جامه آنهایید» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  314. الکافی، ج ۶، ص۷؛ وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص۳۶۹؛ مستدرک‌الوسائل، ج ۱۵، ص۱۱۹.
  315. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  316. «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.
  317. نمونه، ج ۲، ص۱۸۶.
  318. نک: فی ظلال القرآن، ج ۵، ص۲۷۸۸؛ الفرقان، ج ۱۷، ص۱۴۶ - ۱۴۷.
  319. «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
  320. «و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.
  321. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  322. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۸۰ ـ ۵۸۲.
  323. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۲۰۳.
  324. مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۳۴؛ جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۱ - ۱۲؛ نک: الاسرة والمجتمع، ص۲۱ - ۲۲.
  325. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  326. «و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزه‌ای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد» سوره رعد، آیه ۳۸.
  327. «و خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد؛ آیا باز هم آنان به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت‌های خداوند ناسپاسی می‌ورزند؟» سوره نحل، آیه ۷۲.
  328. «و فرزندان مؤمنانی را که از آنان با ایمان، پیروی کرده‌اند به آنان می‌پیوندیم و از (پاداش) کردارشان چیزی نمی‌کاهیم، هر کس در گرو کرده خویش است» سوره طور، آیه ۲۱.
  329. بلوغ الارب، ج ۲، ص۱۳.
  330. بلوغ الارب، ج ۲، ص۴.
  331. «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۴.
  332. نک: جامع البیان، ج ۵، ص۹؛ التبیان، ج ۳، ص۱۶۵؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۵۲.
  333. «پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است» سوره احزاب، آیه ۵۲.
  334. مجمع البیان، ج ۸، ص۵۷۶.
  335. «همسرانتان کشتگاه شمایند» سوره بقره، آیه ۲۲۳.
  336. المیزان، ج ۲، ص۲۱۳؛ نیز نک: الفرقان، ج ۳، ص۳۴۵.
  337. المیزان، ج ۲، ص۲۱۴.
  338. «و خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد؛ آیا باز هم آنان به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت‌های خداوند ناسپاسی می‌ورزند؟» سوره نحل، آیه ۷۲.
  339. «دوستداری خواستنی‌ها از زنان و فرزندان» سوره آل عمران، آیه ۱۴.
  340. «دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۶.
  341. تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۱۷.
  342. بلوغ الارب، ج ۳، ص۴۲ ـ ۴۵.
  343. «در نظر بسیاری از مشرکان کشتن فرزندانشان را آراسته جلوه دادند» سوره انعام، آیه ۱۳۷.
  344. «و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند:که به کدام گناه او را کشته‌اند؟» سوره تکویر، آیه ۸-۹.
  345. «فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
  346. «و فرزندانتان را از ترس ناداری مکشید، ما به آنان و شما روزی می‌دهیم؛ بی‌گمان کشتن آنان گناهی بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۳۱.
  347. نمونه، ج ۶، ص۳۴؛ منهاج الصالحین، ج ۳، ص۴۴۴؛ اجوبة الاستفتاءات، ج ۲، ص۶۶.
  348. «هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی می‌رفت کنار او، رزقی می‌یافت و می‌پرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او می‌گفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب (و شمار) روزی می‌دهد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.
  349. «گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند» سوره آل عمران، آیه ۴۰.
  350. «و زکریّا را (یاد کن) آنگاه که پروردگارش را خواند: پروردگارا! مرا تنها مگذار که تو بهترین بازماندگانی!» سوره انبیاء، آیه ۸۹.
  351. «آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را فرا خواند، گفت: پروردگارا! به من از سوی خویش فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی» سوره آل عمران، آیه ۳۸.
  352. الفرقان، ج ۵، ص۱۲۱ ـ ۱۲۲.
  353. «و چون یکی از ایشان را به دختر (دار شدن) نوید دهند چهره‌اش (از خشم) سیاه می‌شود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو می‌خورد» سوره نحل، آیه ۵۸.
  354. «از بدی خبری که به او داده‌اند از قوم خود پنهان می‌گردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند؛ هان! بد داوری می‌کنند» سوره نحل، آیه ۵۹.
  355. «ما به تو «کوثر» دادیم پس برای پروردگارت نماز بگزار و قربانی کن! بی‌گمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بی‌پساوند است» سوره کوثر، آیه ۱-۳.
  356. من وحی القرآن، ج ۲۴، ص۴۴۷؛ نک: تفسیر ثعلبی، ج ۱۰، ص۳۰۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص۳۱۳.
  357. «و چون او را بزاد گفت: پروردگارا! من (به جای پسر) دختر، زاده‌ام- و خداوند بهتر می‌داند که او چه زاد و هر پسر همگون این دختر نیست- و من او را مریم نامیده‌ام و او و نسل او را از شیطان رانده به پناه تو می‌آورم» سوره آل عمران، آیه ۳۶.
  358. مجمع‌البیان، ج ۲، ص۷۳۷.
  359. من وحی القرآن، ج ۵، ص۳۶۰.
  360. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۸۲ ـ ۵۸۴.
  361. مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۲۰۹؛ نک: اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۹۵.
  362. الاصنام، ص۲۸.
  363. صحیح البخاری، ج ۳، ص۵؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص۱۷۱؛ الکافی، ج ۵، ص۴۹۲.
  364. «و آنان که به همسران خود تهمت (زنا) می‌زنند و گواهی جز خود ندارند گواهی هر یک از آنان، چهار بار گواهی دادن (با سوگند) به خداوند است که «به راستی من از راستگویانم»» سوره نور، آیه ۶.
  365. «و (بار) پنجم (بگوید): «لعنت خداوند بر من اگر از دروغگویان باشم»» سوره نور، آیه ۷.
  366. «و عذاب را از زن باز می‌دارد اینکه چهار بار (با سوگند) به خداوند گواهی دهد که شوهرش از دروغگویان است» سوره نور، آیه ۸.
  367. «و (بار) پنجم (بگوید): خشم خداوند بر من باد، اگر (شوهرم) از راستگویان باشد» سوره نور، آیه ۹.
  368. الاسرة والمجتمع، ص۹ - ۱۱.
  369. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن را به همسری (خود) درآوردید سپس پیش از آنکه با آنان هم‌آغوش شوید طلاقشان دادید برای شما بر (عهده) آنان عدّه‌ای نیست که آن را بشمارید بنابراین آنان را (از پرداخت نیمه مهرشان) برخوردار سازید و به نکویی رها کنید» سوره احزاب، آیه ۴۹.
  370. «ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بی‌گمان به خویش ستم کرده است؛ تو نمی‌دانی، شاید خداوند پس از آن فرمانی (تازه) پیش آورد» سوره طلاق، آیه ۱.
  371. «و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیده‌اند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید می‌آورد» سوره طلاق، آیه ۴.
  372. نمونه، ج ۲۴، ص۲۲۱؛ نک: فی ظلال القرآن، ج ۶، ص۳۶۰۲.
  373. «و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.
  374. المفصل، ج ۴، ص۳۵۸.
  375. فی ظلال القرآن، ج ۵، ص۲۸۲۵.
  376. «خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است؛ و آن همسرانتان را که «ظهار» می‌کنید مادران (راستین) شما و فرزند خواندگانتان را پسران (راستین) شما نکرده است؛ این تنها گفتار شما بر زبانتان است و خداوند است که حقّ می‌گوید و اوست که راه را نشان می‌دهد» سوره احزاب، آیه ۴.
  377. «آنان را به (نام) پدرانشان بخوانید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر است و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید برادران دینی و وابستگان شمایند و شما را در آنچه اشتباه کرده‌اید گناهی نیست اما در آنچه دل‌هایتان به قصد، خواسته است (گناهکارید) و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده» سوره احزاب، آیه ۵.
  378. «خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است؛ و آن همسرانتان را که «ظهار» می‌کنید مادران (راستین) شما و فرزند خواندگانتان را پسران (راستین) شما نکرده است؛ این تنها گفتار شما بر زبانتان است و خداوند است که حقّ می‌گوید و اوست که راه را نشان می‌دهد» سوره احزاب، آیه ۴.
  379. «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.
  380. جامع البیان، ج ۲۱، ص۷۵؛ ج ۲۲، ص۱۰ - ۱۱؛ اسباب النزول، ص۳۶۵ - ۳۶۶.
  381. «و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمی‌یافتند (که چه می‌کنند)» سوره قصص، آیه ۹.
  382. «بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۳.
  383. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۸۴ ـ ۵۸۵.
  384. جامعه‌شناسی، ص۸۴.
  385. جنگ علیه خانواده، ص۳۱۱؛ حوزه و دانشگاه، ش ۳۵، ص۱۱ ـ ۱۲؛ «کارکردهای خانواده از منظر اسلام و فمینیسم».
  386. مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۳۴؛ جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۱ - ۱۲؛ نک: الاسرة والمجتمع، ص۲۱ - ۲۲.
  387. «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  388. «پاداش آنان نزد پروردگارشان بهشت‌هایی جاودان است که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند از ایشان خرسند است و آنان از او خرسندند، این از آن کسی است که از پروردگار خویش بیم کند» سوره بینه، آیه ۸.
  389. فی ظلال القرآن، ج ۶، ص۳۶۱۹.
  390. «به کشتگاه خود درآیید» سوره بقره، آیه ۲۲۳.
  391. المیزان، ج ۲، ص۲۱۴.
  392. «خود و خانواده خویش را از آتش بازدارید» سوره تحریم، آیه ۶.
  393. المیزان، ج۱۹، ص۱۵؛ التحریر والتنویر، ج۲۷، ص۶۹.
  394. «می‌گویند: ما پیش از این در میان خانواده خویش ترسان بودیم» سوره طور، آیه ۲۶.
  395. «و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان می‌داد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود» سوره مریم، آیه ۵۵.
  396. «و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
  397. «و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن، ما از تو روزی نمی‌خواهیم که خود، تو را روزی می‌دهیم و سرانجام (نیک) برای پرهیزگاری است» سوره طه، آیه ۱۳۲.
  398. المجموع، ج ۳، ص۱۱؛ زبدة البیان، ص۵۷۲؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص۳۵۱.
  399. فی ظلال القرآن، ج ۴، ص۲۳۵۷.
  400. من هدی القرآن، ج ۷، ص۲۵۸.
  401. من وحی القرآن، ج ۲۲، ص۳۱۷.
  402. نمونه، ج ۲۴، ص۲۸۷.
  403. الکاشف، ج ۷، ص۳۶۵ - ۳۶۶؛ نمونه، ج ۲۴، ص۲۸۷.
  404. «برای من، در دودمانم شایستگی» سوره احقاف، آیه ۱۵.
  405. «پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
  406. «پروردگارا! مرا برپادارنده نماز گردان و از فرزندانم نیز و دعای مرا بپذیر!» سوره ابراهیم، آیه ۴۰.
  407. «و آنان که می‌گویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
  408. «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.
  409. «و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید» سوره بقره، آیه ۱۳۲.
  410. «پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
  411. «پروردگارا! مرا برپادارنده نماز گردان و از فرزندانم نیز و دعای مرا بپذیر!» سوره ابراهیم، آیه ۴۰.
  412. «و چون او را بزاد گفت: پروردگارا! من (به جای پسر) دختر، زاده‌ام- و خداوند بهتر می‌داند که او چه زاد و هر پسر همگون این دختر نیست- و من او را مریم نامیده‌ام و او و نسل او را از شیطان رانده به پناه تو می‌آورم» سوره آل عمران، آیه ۳۶.
  413. «آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را فرا خواند، گفت: پروردگارا! به من از سوی خویش فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی» سوره آل عمران، آیه ۳۸.
  414. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر را امن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بت‌ها دور بدار» سوره ابراهیم، آیه ۳۵.
  415. «پروردگارا! مرا برپادارنده نماز گردان و از فرزندانم نیز و دعای مرا بپذیر!» سوره ابراهیم، آیه ۴۰.
  416. المیزان، ج ۱۲، ص۷۸
  417. «پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
  418. من هدی القرآن، ج ۵، ص۴۱۸.
  419. «و چون او را بزاد گفت: پروردگارا! من (به جای پسر) دختر، زاده‌ام- و خداوند بهتر می‌داند که او چه زاد و هر پسر همگون این دختر نیست- و من او را مریم نامیده‌ام و او و نسل او را از شیطان رانده به پناه تو می‌آورم» سوره آل عمران، آیه ۳۶.
  420. نمونه، ج ۱۵، ص۱۶۷.
  421. «برای من، در دودمانم شایستگی» سوره احقاف، آیه ۱۵.
  422. المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۲.
  423. من هدی القرآن، ج ۱، ص۵۵۲.
  424. «ای خواهر هارون! نه پدرت مردی بد و نه مادرت بدکاره بود» سوره مریم، آیه ۲۸.
  425. الاسرة والمجتمع، ص۲۰.
  426. «پلید زنان برای پلید مردان و پلید مردان برای پلید زنانند و پاک زنان، برای پاک مردان و پاک مردان برای پاک زنانند، آنان از آنچه (شایعه سازان) می‌گویند برکنارند، آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره نور، آیه ۲۶.
  427. من هدی القرآن، ج ۱۶، ص۴۲۲.
  428. «که اگر آنان را وا نهی بندگانت را گمراه می‌کنند و جز گنهکار بسیار ناسپاس پدید نمی‌آورند» سوره نوح، آیه ۲۷.
  429. «فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بی‌گمان او کرداری ناشایسته است پس چیزی را که نمی‌دانی از من مخواه، من تو را اندرز می‌دهم که مبادا از نادانان باشی» سوره هود، آیه ۴۶.
  430. «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.
  431. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۸۵ ـ ۵۸۸.
  432. «آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.
  433. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  434. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۹۴ - ۹۵.
  435. قرآن، روانشناسی و علوم تربیتی، ج ۱، ص۲۸۷؛ نک: پرتوی از قرآن، ج ۲، ص۱۵۶.
  436. نک: تغذیه و تربیت کودک، ص۹۷ به بعد.
  437. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  438. «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
  439. «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
  440. «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.
  441. جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۲ - ۱۳.
  442. «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید و اگر ایشان را نمی‌پسندید (بدانید) بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است» سوره نساء، آیه ۱۹.
  443. جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۷۳ - ۱۷۴.
  444. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۸۸ ـ ۵۸۹.
  445. «و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.
  446. «شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان می‌روید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.
  447. «و آنان که پاکدامنند جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند پس کسانی که بیش از این بخواهند تجاوزکارند» سوره مؤمنون، آیه ۵-۷.
  448. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  449. «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاک‌تر است، بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره نور، آیه ۳۰.
  450. «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابسته‌ای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاه‌های زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده می‌دارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۱.
  451. پژوهش زنان، ش ۱۴، ص۲۴؛ «بازنگری نظریه‌های نقش جنسیتی».
  452. «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی می‌ورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (می‌توانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشته است باز جویید، و تا سپیدی سپیده‌دم از سیاهی (شب) برای شما آشکار شود (می‌توانید) بخورید و بیاشامید؛ سپس روزه را تا شب به پایان رسانید و در حالی که در مسجدها اعتکاف کرده‌اید از آنان کام مجویید، اینها حدود خداوند است، به آنها نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیاتش را برای مردم روشن می‌گرداند باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  453. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۸۷ ـ ۸۸.
  454. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  455. جنگ علیه خانواده، ص۱۸۸ و ۲۰۲.
  456. جنگ علیه خانواده، ص۱۹۷.
  457. صحیح البخاری، ج ۵، ص۱۳۶؛ سنن الترمذی، ج ۳، ص۳۶۰؛ سنن النسائی، ج ۸، ص۲۲۷.
  458. «و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشته‌ام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.
  459. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  460. «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.
  461. فلسفه حقوق خانواده، ج ۱، ص۱۸۱؛ نک: زن در آیینه جلال و جمال، ص۳۸۹ به بعد؛ الکاشف، ج ۲، ص۳۱۴.
  462. «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارث‌بر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیم‌ها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که می‌کند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمی‌یابید کدام‌یک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضه‌ای است از سوی خداوند بی‌گمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.
  463. «اگر زنانی را که با آنان آمیزش نکرده یا برای آنها کابینی نبریده‌اید، طلاق دهید، بر شما گناهی نیست. ولی ایشان را از دهشی شایسته بهره‌مند سازید- توانگر به اندازه خویش و تنگدست به اندازه خویش- این بر نیکوکاران واجب است» سوره بقره، آیه ۲۳۶.
  464. «آنان را به (نام) پدرانشان بخوانید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر است و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید برادران دینی و وابستگان شمایند و شما را در آنچه اشتباه کرده‌اید گناهی نیست اما در آنچه دل‌هایتان به قصد، خواسته است (گناهکارید) و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده» سوره احزاب، آیه ۵.
  465. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
  466. الکشاف، ج ۱، ص۵۰۵؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۷۲؛ الصافی، ج ۱، ص۴۴۸.
  467. المبسوط، ج۴، ص۳۲۴؛ المیزان، ج ۴، ص۳۴۳؛ تفسیر خسروی، ج ۲، ص۱۹۷.
  468. فقه القرآن، ج ۲، ص۱۱۶؛ نک: زن در آیینه جلال و جمال، ص۴۷.
  469. المنار، ج ۵، ص۶۸.
  470. المنار، ج ۵، ص۶۸.
  471. «و مردان را بر آنان، به پایه‌ای برتری است» سوره بقره، آیه ۲۲۸.
  472. نک: احکام الاسرة فی الاسلام، ص۳۴۸.
  473. زن در آیینه جلال و جمال، ص۳۴۴.
  474. دوائر الخوف، ص۲۱۲ - ۲۱۳.
  475. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
  476. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  477. جنگ علیه خانواده، ص۱۸۹.
  478. جنگ علیه خانواده، ص۱۸۸.
  479. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  480. «بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۳.
  481. «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.
  482. جنگ علیه خانواده، ص۱۸۷؛ نک: ص۲۰ به بعد؛ اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۱۰ - ۱۱۴.
  483. جنگ علیه خانواده، ص۱۷۲.
  484. حوزه و دانشگاه، ش ۳۵، ص۱۱ - ۱۳، «کارکردهای خانواده از منظر اسلام و فمینیسم».
  485. «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
  486. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  487. «کسانی که گناهی کنند جز همانند آن کیفر نمی‌بینند و کسانی که کاری شایسته بجای آورند و مؤمن باشند چه مرد چه زن به بهشت درمی‌آیند؛ در آن بی‌حساب (و شمار) روزی داده می‌شوند» سوره غافر، آیه ۴۰.
  488. فلسفه حقوق خانواده، ج ۱، ص۱۶۵.
  489. المیزان، ج ۴، ص۱۳۶؛ الکاشف، ج ۲، ص۲۴۴؛ الفرقان، ج ۶، ص۱۵۱.
  490. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۲۱۵؛ تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج ۳، ص۸۵۳؛ الصافی، ج ۱، ص۴۱۳.
  491. کتاب مقدس، پیدایش ۲: ۲۱ - ۲۵.
  492. برای نمونه نک: جامع‌البیان، ج ۹، ص۹۷؛ الکشاف، ج ۲، ص۱۸۶؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۴۵.
  493. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۸۹ ـ ۵۹۱.
  494. «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.
  495. «ای مؤمنان! باید کسانی که بردگان شمایند و نابالغان شما سه بار از شما رخصت بخواهند: پیش از نماز بامداد و هنگامی که نیمروز لباس خود را در می‌آورید و پس از نماز عشاء که سه هنگام برهنگی و تنهایی شماست پس از آن بر شما و ایشان گناهی نیست (اگر از شما رخصت نگیرند) که گرد شما در گردشند و با یکدیگر به سر می‌برید؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن بیان می‌دارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۸.
  496. «و چون کودکانتان به بلوغ رسیدند باید (هنگام ورود) اجازه بگیرند مانند کسانی که پیش از آنان اجازه می‌گرفتند، بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌دارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۹.
  497. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۰۳ - ۱۰۴؛ نک: نمونه، ج ۱۴، ص۵۴۵؛ من هدی القرآن، ج ۸، ص۳۵۹.
  498. روح البیان، ج ۶، ص۱۴۶؛ تفسیر مراغی، ج ۱۸، ص۱۰۳؛ المنیر، ج ۱۸، ص۲۳۰.
  499. نمونه، ج ۱۴، ص۴۵۷.
  500. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  501. «همسرانتان کشتگاه شمایند، هر جا (و هر گاه) که خواهید به کشتگاه خود درآیید؛ و برای خویش (توشه نیک) پیش فرستید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که (روزی) به لقای وی خواهید رسید و (آن روز را) به مؤمنان بشارت ده!» سوره بقره، آیه ۲۲۳.
  502. المیزان، ج ۲، ص۲۱۲ - ۲۱۳.
  503. «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی می‌ورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (می‌توانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشته است باز جویید، و تا سپیدی سپیده‌دم از سیاهی (شب) برای شما آشکار شود (می‌توانید) بخورید و بیاشامید؛ سپس روزه را تا شب به پایان رسانید و در حالی که در مسجدها اعتکاف کرده‌اید از آنان کام مجویید، اینها حدود خداوند است، به آنها نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیاتش را برای مردم روشن می‌گرداند باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  504. المنار، ج ۲، ص۱۷۶؛ فی ظلال القرآن، ج ۱، ص۱۷۴؛ نمونه، ج ۱، ص۶۵۰.
  505. «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۴.
  506. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
  507. النهایه، ج ۱، ص۳۹۷؛ نک: لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۱۹، «حصن».
  508. مقاییس‌اللغه، ج ۲، ص۶۹، «حصن».
  509. «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید و اگر ایشان را نمی‌پسندید (بدانید) بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است» سوره نساء، آیه ۱۹.
  510. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  511. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۱۰۳.
  512. «پروردگارا! مرا برپادارنده نماز گردان و از فرزندانم نیز و دعای مرا بپذیر!» سوره ابراهیم، آیه ۴۰.
  513. «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.
  514. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  515. «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاک‌تر است، بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره نور، آیه ۳۰.
  516. «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابسته‌ای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاه‌های زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده می‌دارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۱.
  517. «ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.
  518. «آنگاه یکی از آن دو که با شرم گام برمی‌داشت نزد او آمد، گفت: پدرم تو را فرا می‌خواند تا مزد آبی را که برای ما (به گوسفندان) دادی به تو بپردازد و چون (موسی) نزد او آمد و داستان (خود) را برای او بازگفت، (شعیب) گفت: مهراس که از گروه ستمکاران رهایی یافتی» سوره قصص، آیه ۲۵.
  519. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۲۱۳.
  520. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۹۱ ـ ۵۹۳.
  521. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  522. «و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.
  523. «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.
  524. «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
  525. «و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.
  526. «و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشته‌ام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.
  527. نک: اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۸۲ - ۸۳.
  528. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۲۰۷.
  529. انسان‌شناسی عمومی، ص۳۷۸ - ۳۷۹.
  530. جنگ علیه خانواده، ص۲۲۴؛ نک: پرتوی از قرآن، ج ۲، ص۱۵۶؛ نمونه، ج ۲، ص۱۸۶.
  531. «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.
  532. «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۳۶.
  533. «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
  534. «بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.
  535. «از تو می‌پرسند: چه چیزی را ببخشند؟ بگو هر دارایی که می‌بخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه مانده باشد و هر نیکی بجای آورید خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۱۵.
  536. «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
  537. «و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.
  538. «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزی که حساب برپا می‌شود بیامرز!» سوره ابراهیم، آیه ۴۱.
  539. «و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.
  540. «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
  541. «و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.
  542. «و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشته‌ام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.
  543. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۸۲؛ حوزه و دانشگاه، ش ۳۵، ص۲۳ - ۲۵، «کارکردهای خانواده از منظر اسلام و فمینیسم».
  544. المیزان، ج ۱۸، ص۲۰۱؛ نک: ج ۱۶، ص۲۱۶.
  545. «و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.
  546. تفسیر منسوب به امام عسکری، ص۳۲۶؛ البرهان، ج ۱، ص۲۶۱.
  547. «و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشته‌ام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.
  548. الفرقان، ج ۲۷، ص۳۸.
  549. الفرقان، ج ۲۷، ص۳۰.
  550. المنار، ج ۸، ص۱۸۶.
  551. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۸۳.
  552. «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
  553. «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید می‌گویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافته‌ایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمی‌دانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
  554. «و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.
  555. «و به آدمی سپرده‌ایم به پدر و مادرش نکویی کند و اگر در تو کوشیدند تا چیزی را که دانشی درباره آن نداری شریک من سازی، از آن دو فرمان نبر! بازگشتتان به سوی من است آنگاه من شما را از آنچه انجام می‌دادید آگاه خواهم کرد» سوره عنکبوت، آیه ۸.
  556. «و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشته‌ام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.
  557. من هدی القرآن، ج ۳، ص۲۳۰ - ۲۳۲.
  558. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، باید برای همسرانشان هزینه زندگی تا یک سال را وصیّت کنند بی‌آنکه آنان را (از خانه شوهر) بیرون کنند و اگر آنان خود بیرون روند در آنچه آنها به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند پیروزمندی» سوره بقره، آیه ۲۴۰.
  559. رک: المیزان، ج ۲، ص۲۴۷.
  560. پرتوی از قرآن، ج ۲، ص۱۶۶.
  561. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۹۳ ـ ۵۹۵.
  562. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
  563. خانواده در قرآن، ص۱۰۸.
  564. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  565. المیزان، ج ۲، ص۲۳۹.
  566. «و کابین زنان را با خشنودی به آنان بپردازید و اگر با خوشدلی چیزی از آن را به شما بخشیدند نوش و گوارا بخورید» سوره نساء، آیه ۴.
  567. «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
  568. حوزه و دانشگاه، ش ۳۵، ص۲۸، «کارکردهای خانواده از منظر اسلام و فمینیسم».
  569. «ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.
  570. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  571. «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارث‌بر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیم‌ها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که می‌کند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمی‌یابید کدام‌یک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضه‌ای است از سوی خداوند بی‌گمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.
  572. «و اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند نیمی از آنچه بر جا نهاده‌اند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم از آنچه بر جا گذارده‌اند از آن شماست پس از (انجام) وصیتی که می‌کنند یا (پرداخت) وامی (که دارند) و اگر شما فرزندی نداشته باشید یک چهارم از آنچه بر جا نهاده‌اید از آن آنهاست و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از آنچه بر جا گذارده‌اید از آن آنان است، البته پس از (انجام) وصیتی که می‌کنید یا (پرداخت) وامی (که دارید) و اگر مردی یا زنی که از او ارث می‌برند بی‌فرزند و بی‌پدر و بی‌مادر و (تنها) دارای برادر یا خواهر (یا هر دو) باشد یک ششم از آن هر یک از این دو، است و اگر بیش از این باشند همه در یک سوم شریکند، (البته) پس از وصیتی یا (پرداخت) وامی که (با وصیّت یا اقرار به وام، به وارث) زیان نرساند؛ سفارشی است از سوی خداوند و خداوند دانایی بردبار است» سوره نساء، آیه ۱۲.
  573. «بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.
  574. «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۳۶.
  575. «و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشته‌ام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.
  576. «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.
  577. «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  578. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۹۵ ـ ۵۹۶.
  579. نک: دائره‌المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، ج ۱، ص۲۷.
  580. اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۶۴ - ۶۵؛ نک: حجة التفاسیر، ج ۱، ص۶۰ - ۶۱، «مقدمه».
  581. «آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان» سوره نساء، آیه ۳۴.
  582. خانواده در قرآن، ص۱۱۳.
  583. «اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید» سوره نساء، آیه ۳۴.
  584. التبیان، ج ۳، ص۱۸۹؛ اسباب النزول، ص۱۵۵ ـ ۱۵۶؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص۱۵۱.
  585. مجمع البیان، ج ۳، ص۶۹؛ نور الثقلین، ج ۱، ص۴۷۸.
  586. «و دسته‌ای گیاه در کف بگیر و با آن (یکبار همسرت را) بزن و سوگند مشکن؛ به راستی ما او را شکیبا یافتیم. نیکو بنده بود که اهل بازگشت (و توبه) بود» سوره ص، آیه ۴۴.
  587. جامع البیان، ج ۲۳، ص۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ التبیان، ج ۸، ص۵۶۸؛ مجمع البیان، ج ۸، ص۷۴۶.
  588. مسالک الافهام، ج ۸، ص۳۶۱؛ کفایة الاحکام، ج ۲، ص۲۶۹.
  589. الام، ج ۵، ص۲۰۷ ـ ۲۰۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص۷۲.
  590. «و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.
  591. التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۲۳۶؛ المیزان، ج ۵، ص۱۰۱.
  592. «کسانی که سوگند می‌خورند با همسران خود آمیزش نکنند، باید چهار ماه انتظار کشند، پس اگر بازگشتند خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۲۶.
  593. «و اگر آهنگ طلاق کردند بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۲۷.
  594. «کسانی از شما که زنان خود را ظهار می‌کنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زاده‌اند نمی‌باشند و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند و باری، خداوند به یقین در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.
  595. «و آنان که زنان خود را ظهار می‌کنند سپس به آنچه گفته‌اند باز می‌گردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بنده‌ای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده می‌شوید و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۳.
  596. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۹۶ ـ ۵۹۷.
  597. «و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید» سوره نساء، آیه ۳۵.
  598. من وحی القرآن، ج ۷، ص۲۴۶.
  599. الکشاف، ج ۱، ص۵۰۸؛ آلاء الرحمن، ج ۲، ص۱۰۸؛ نک: نمونه، ج ۳، ص۳۷۵ - ۳۷۷.
  600. احکام‌القرآن، جصاص، ج ۳، ص۱۵۲ - ۱۵۳؛ المبسوط، ج ۴، ص۳۳۹ - ۳۴۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۱۷۷ - ۱۷۹.
  601. المبسوط، ج ۴، ص۳۴۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۱۷۵؛ تفسیر شاهی، ج ۲، ص۳۴۶.
  602. «خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند» سوره نساء، آیه ۳۵.
  603. جامع البیان، ج ۵، ص۴۹ - ۵۰؛ التبیان، ج ۳، ص۱۹۲؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۷۰.
  604. خانواده در قرآن، ص۱۲۰.
  605. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۹۷ ـ ۵۹۸.
  606. «و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر مردان، حقّ شایسته‌ای است چنان که مردان را بر زنان؛ و مردان را بر آنان، به پایه‌ای برتری است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۲۸.
  607. من هدی القرآن، ج ۱۶، ص۶۷؛ نک: ازدواج و خانواده در کلام خدا، ص۱۰۶.
  608. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیده‌اند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده می‌شود؛ این برای شما پاک‌تر و پاکیزه‌تر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.
  609. «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید -مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود می‌دهد (و شوهر می‌ستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  610. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  611. «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.
  612. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  613. المیزان، ج ۲، ص۲۴۰.
  614. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۹۸.
  615. «و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است» سوره نساء، آیه ۳.
  616. «و هرگز نمی‌توانید میان زنان (خود) دادگری کنید هر چند (به آن) آزمند باشید پس، (از یکی) یکسره رو مگردانید که او را سرگردان واگذارید و اگر (میان خود و او را) سازش دهید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۲۹.
  617. مجمع‌البیان، ج ۳، ص۱۲ ـ۱۱؛ نیز نک: تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۲۰؛ الصافی، ج ۱، ص۴۲۰ ـ ۴۲۱.
  618. انسان‌شناسی عمومی، ص۳۹۶.
  619. من هدی القرآن، ج ۸، ص۳۵۹ ـ ۳۶۰؛ الفرقان، ج ۲۱، ص۲۲۹ ـ ۲۳۰.
  620. نک: مجمع البیان، ج ۴، ص۵۷۲ - ۵۷۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص۹۱.
  621. «و اگر آنان را پیش از آمیزش و پس از آنکه کابین بریده‌اید طلاق دهید پرداخت نیمی از کابین بر عهده شماست مگر آنان خود از آن بگذرند یا آن کس که رشته ازدواج در کف اوست در گذرد و گذشت کردنتان به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و بخشش را میان خود فراموش مکنید که خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۷.
  622. «و زنان طلاق داده را بهره‌ای است شایسته که بر عهده پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲۴۱.
  623. الکافی، ج ۶، ص۱۰۵.
  624. پرتوی از قرآن، ج ۲، ص۱۶۶؛ نک: نمونه، ج ۲، ص۲۱۵.
  625. نمونه، ج ۲، ص۲۱۵.
  626. تفسیر مراغی، ج ۲، ص۲۰۵.
  627. تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۲۱۲.
  628. «با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.
  629. مجمع‌البیان، ج ۳، ص۳۵؛ الصافی، ج ۱، ص۴۳۴؛ المنار، ج ۴، ص۴۵۶.
  630. «توانگر باید از توانگری خویش هزینه کند» سوره طلاق، آیه ۷.
  631. عوامل استقرار الاسره، ص۱۴۰.
  632. الروضة البهیه، ج ۵، ص۴۶۹.
  633. کشف‌اللثام، ج ۲، ص۱۰۹.
  634. فلسفه حقوق خانواده، ج ۲، ص۷۵.
  635. «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید و اگر ایشان را نمی‌پسندید (بدانید) بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است» سوره نساء، آیه ۱۹.
  636. «آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند؛ سپس اگر (آن مرد دیگر) او را طلاق داد، چنانچه (زن و شوهر اول) گمان می‌کنند که احکام خداوند را می‌توانند بجا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند؛ و این احکام خداوند است که آن را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۳۰.
  637. «و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بی‌گمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.
  638. جامع البیان، ج ۶، ص۱۲۲؛ التبیان، ج ۳، ص۴۹۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۱۳۴.
  639. «(یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی)‌اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوست‌داشتنی‌ترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بی‌گمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است» سوره یوسف، آیه ۸.
  640. «یوسف را بکشید یا به سرزمینی (دور) بیفکنید تا پدرتان تنها به شما روی آورد و پس از آن (خطا) گروهی شایسته باشید» سوره یوسف، آیه ۹.
  641. مجمع‌البیان، ج ۵، ص۳۲۴؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۴.
  642. «و (یهودیان) از آنچه شیطان‌ها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) می‌خواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطان‌ها کافر شدند که به مردم جادو می‌آموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچ‌کس آموزشی نمی‌دادند مگر که می‌گفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را می‌آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می‌افکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمی‌رساندند- چیزی را می‌آموختند که به آنان زیان می‌رسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب می‌دانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهره‌ای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر می‌دانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
  643. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۵۹۸ ـ ۶۰۰.
  644. «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند اما از سوگندهایی که آگاهانه خورده‌اید باز می‌پرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود می‌دهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچ‌یک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌گرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.
  645. «هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن برده‌ای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن برده‌ای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش و آزاد کردن برده‌ای مؤمن (لازم است) و آن کس که (برده‌ای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبه‌ای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.
  646. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۶۰۰.
  647. المیزان، ج۱۷، ص۲۴۹؛ تسنیم، ج۴، ص۲۲۳ـ۲۲۴.
  648. «پس چون در صور دمند (دیگر) در آن روز میان آنان نه پیوندی است و نه از یکدیگر پرس و جو می‌کنند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱.
  649. «هیچ پدری نیست که از فرزندش و هیچ فرزندی نیست که از پدرش چیزی را باز تواند داشت» سوره لقمان، آیه ۳۳.
  650. «خویشان و فرزندانتان در روز رستخیز سودی برایتان نخواهند داشت» سوره ممتحنه، آیه ۳.
  651. «روزی که در آن دارایی و فرزندان سودی نمی‌رسانند» سوره شعراء، آیه ۸۸.
  652. «روزی که آدمی از برادر خود بگریزد، و از مادر و پدر خویش، و از همسر و پسران خود» سوره عبس، آیه ۳۴-۳۶.
  653. «در حالی که (خویشاوندان) به هم نشان داده می‌شوند؛ گنهکار دوست می‌دارد کاش برای فرار از عذاب آن روز، فرزندانش را سربها دهد، و همسر و برادرش را، و خاندانش که به او، جا (و سامان) می‌دادند. و هر کس را که بر روی زمین است تا (از عذاب) بازش رهاند» سوره معارج، آیه ۱۱-۱۴.
  654. کتاب مقدس، مرقس، ۱۲: ۲۵.
  655. «و به کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید ده که بوستان‌هایی خواهند داشت که جویبارهایی از بن آنها روان است. هرگاه میوه‌ای از آن بوستان‌ها روزی آنان گردد، می‌گویند این همان است که از پیش روزی ما شده بود و همانند آن برای آنان آورده می‌شود و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵.
  656. «بگو آیا (می‌خواهید) شما را به بهتر از آن آگاه سازم؟ برای کسانی که پرهیزگارند نزد پروردگارشان بوستان‌هایی است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند و (آنان را) همسرانی پاکیزه و خشنودی از سوی خداوند خواهد بود و خداوند به (کار) بندگان، بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵.
  657. «دختران (بهشتی) نارپستان همسنّ و سال،» سوره نبأ، آیه ۳۳.
  658. «بهشت‌هایی جاودان که آنان و شایستگان از نیاکان و همسران و فرزندانشان در آن وارد می‌شوند و فرشتگان از هر دری بر آنان درمی‌آیند» سوره رعد، آیه ۲۳.
  659. «پروردگارا! و آنان و شایستگان از پدران و همسران و فرزندانشان را در آن بهشت‌های جاودان که به آنان وعده فرموده‌ای درآور که بی‌گمان این تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره غافر، آیه ۸.
  660. «و فرزندان مؤمنانی را که از آنان با ایمان، پیروی کرده‌اند به آنان می‌پیوندیم و از (پاداش) کردارشان چیزی نمی‌کاهیم، هر کس در گرو کرده خویش است» سوره طور، آیه ۲۱.
  661. «(به آنان گفته می‌شود) خود و همسرانتان شادان به بهشت درآیید!» سوره زخرف، آیه ۷۰.
  662. «و شادان نزد خانواده‌اش باز می‌گردد» سوره انشقاق، آیه ۹.
  663. جامع البیان، ج ۳۰، ص۷۵؛ روح المعانی، ج ۱۵، ص۲۸۹؛ المیزان، ج ۲۰، ص۲۴۳.
  664. برای نمونه نک: جوامع الجامع، ج ۴، ص۷۶، ۴۶۶؛ تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۹۵، ۲۹۷؛ کنز الدقائق، ج ۱۲، ص۹۵.
  665. ملک‌محمدی، مهدی، مقاله «خانواده»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۶۰۰ ـ ۶۰۱.