آیه اولی الامر در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
چون اولی الامر به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول]] او [[آگاهی]] کامل دارند، مرجع حل اختلاف‌ها و نزاع‌هایند. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید:
چون اولی الامر به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول]] او [[آگاهی]] کامل دارند، مرجع حل اختلاف‌ها و نزاع‌هایند. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید:


«اگر [[ترس]] از [[نزاع]] درباره چیزی داشتید، آن را به [[خدا]] و [[رسول]] و [[اولی الامر]] ارجاع دهید. [[آیه]] چنین نازل شده است؛ [زیرا] چگونه ممکن است [[خداوند]] بلند مرتبه به [[اطاعت]] [[صاحبان امر]] [[فرمان]] دهد، ولی [[منازعه]] آنان را جایز شمرد؟! [زیرا اگر اولی الامر با یکدیگر منازعه کنند، جایی برای اطاعت از آنان باقی نمی‌ماند]؛ بنابراین خطاب {{متن قرآن|إِنْ تَنَازَعْتُمْ}} به کسانی است که به آنان فرمان داده از خدا و رسول و اولی الامرشان اطاعت کنند».<ref>{{متن حدیث|... فَإِنْ خِفْتُمْ تَنَازُعاً فِي أَمْرٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ كَذَا نَزَلَتْ وَ كَيْفَ يَأْمُرُهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ وُلَاةِ الْأَمْرِ وَ يُرَخِّصُ فِي مُنَازَعَتِهِمْ إِنَّمَا قِيلَ ذَلِكَ لِلْمَأْمُورِينَ الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ- {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}}}، کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۷۶، ح۱؛ البته روشن است که مراد از اصطلاح {{عربی|كذا أنزلت}} در نوع این احادیث با توجه به قراین و شواهد، به این معناست: «این چنین، تفسیر واقعی آیه است»؛ یعنی خداوند این معنا را اراده کرد و اگر آیه بدین صورت تفسیر شود، مراد خدا حفظ خواهد بود و غیر از این معنا، از ناحیه خدا نیست.</ref>.
«اگر [[ترس]] از [[نزاع]] درباره چیزی داشتید، آن را به [[خدا]] و [[رسول]] و [[اولی الامر]] ارجاع دهید. [[آیه]] چنین نازل شده است؛ [زیرا] چگونه ممکن است [[خداوند]] بلند مرتبه به [[اطاعت]] [[صاحبان امر]] [[فرمان]] دهد، ولی [[منازعه]] آنان را جایز شمرد؟! [زیرا اگر اولی الامر با یکدیگر منازعه کنند، جایی برای اطاعت از آنان باقی نمی‌ماند]؛ بنابراین خطاب {{متن قرآن|إِنْ تَنَازَعْتُمْ}} به کسانی است که به آنان فرمان داده از خدا و رسول و اولی الامرشان اطاعت کنند».<ref>{{متن حدیث|... فَإِنْ خِفْتُمْ تَنَازُعاً فِي أَمْرٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ كَذَا نَزَلَتْ وَ كَيْفَ يَأْمُرُهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ وُلَاةِ الْأَمْرِ وَ يُرَخِّصُ فِي مُنَازَعَتِهِمْ إِنَّمَا قِيلَ ذَلِكَ لِلْمَأْمُورِينَ الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ- {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}}}، کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۷۶، ح۱؛ البته روشن است که مراد از اصطلاح {{عربی|كذا أنزلت}} در نوع این احادیث با توجه به قراین و شواهد، به این معناست: «این چنین، تفسیر واقعی آیه است»؛ یعنی خداوند این معنا را اراده کرد و اگر آیه بدین صورت تفسیر شود، مراد خدا حفظ خواهد بود و غیر از این معنا، از ناحیه خدا نیست.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۸۸</ref>.
 
حاصل آنکه در نزاع با [[اهل سنت]] درباره تشخیص اولی الامر باید به [[قرآن]] و [[سنت]] مراجعه کرد. با مراجعه به قرآن می‌بینیم اولی الامر معصوم‌اند؛ زیرا [[اطاعت از اولی الامر]] به [[طور]] مطلق آمده است. با مراجعه به [[روایات]] نیز آنها را [[متواتر]] (به [[تواتر اجمالی]]) و برخی را با [[سند صحیح]] می‌یابیم و از مضامین آنها [[عصمت]] اولی الامر را به روشنی [[درک]] می‌کنیم.
به هر [[حال]] از مجموعه [[آیات]] و روایاتی که ملاحظه شد، می‌توان استفاده کرد که در [[نسل]] [[بشر]] (و به طور قطع از [[زمان]] ابراهیم{{ع}}) سلسله‌ای از [[دودمان]] ابراهیم از ناحیه خدا [[گزینش]] شده و به ویژگی‌های منحصر به فرد موصوف گشته‌اند (و این لطفی است که خداوند به [[ابراهیم خلیل]] فرمود و دعاهایش را در [[حق]] ذریه‌اش [[اجابت]] کرد). مدار اصلی این ویژگی‌ها «[[توحید]] باوری» است. گزینش این سلسله در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.</ref> بیان شده است. در این آیه ابتدا از گزینش دو نفر یعنی [[آدم]] و نوح نام می‌برد و سپس از گزینش «[[آل ابراهیم]]» و «[[آل عمران]]» یعنی گزینش سلسله و دودمان ابراهیم و [[عمران]] خبر می‌دهد.
 
آل عمران نیز همان آل ابراهیم‌اند؛ زیرا آل عمران کسی جز [[مریم]] و فرزندش [[عیسی]] نیست و به فرموده [[قرآن]]، [[عیسی]]{{ع}} [[ذریه ابراهیم]] است<ref>انعام، ۸۵.</ref>. پس [[آل ابراهیم]] تنها این سلسله می‌باشند. [[خداوند]] درباره آنان فرموده است: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟ بی‌گمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref> [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز جزء آل ابراهیم است. خداوند برای آل ابراهیم در [[دودمان پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} که جز [[عترت طاهره]] نیستند، [[حقوقی]] ویژه از جمله، [[حق خمس]]، [[انفال]] قرار داد، مودتشان را [[واجب]] کرد، در [[صلوات]]، آنان را هم‌ردیف [[رسول مکرم اسلام]] قرار داد<ref>ر.ک: صحیح بخاری، کتاب «فضائل الصحابة»، ج۳، ص۱۲۳۳، ح۳۱۹۰، ص۱۸۰۲، ح۴۱۵۹؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۳۰۵، ح۴۰۶.</ref>، آنان را [[تطهیر]] نمود و [[وارث]] [[خاتم الانبیا]] نهاد و بالاخره اطاعتشان را نیز هم‌ردیف [[اطاعت]] خود و رسولش قرار داد و فرمود: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}؛ پس اگر اطاعت از این سلسله به [[طور]] مطلق واجب است، از این رو است که خداوند به آنان کتاب و [[حکمت]] و [[ملک عظیم]] (که [[فرمان‌روایی]] در دل‌های [[پاک]] [[مؤمنان]] است)<ref>ر.ک: قمی مشهدی، کنز الدقائق، ج۳، ص۴۲۸-۴۳۱.</ref> داده و آنها از سلسله [[برگزیدگان]] از [[نسل]] ابراهیم‌اند.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۸۸</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۰

آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ آیه اولی الامر یا آیه اطاعت نام دارد؛ زیرا مؤمنان را به اطاعت از خدا، پیامبر(ص) و اولی‌الامر فرمان داده‌ است. اولو الامر در لغت به معنای صاحبان امر است. در اینکه مصداق این واژه چیست، در میان متکلمان اسلامی اختلاف است. مشهور اهل سنت بر اساس برخی روایات منقول از ایشان در شان نزول آیه، مصداق آن را اهل حل و عقد می‌دانند در حالی که از منظر شیعه مصداق آن را بر اساس روایات صحیح، امام علی (ع) و سایر امامان اهل بیت(ع) است. چراکه در برخی روایات به مسأله امارت اهل بیت و در برخی دیگر به لزوم اطاعت از آنان تأکید شده است. علاوه بر این در پاره‌ای از روایات به صور صریح، مصداق اولی الامر در آیه، امامان معصوم، دانسته شده است.

معناشناسی

اولو الامر از دو کلمه "أُولو" و "الأمر" ترکیب یافته است. کلمه اولوا به معنای صاحبان است و واژه «امر” نیز به معنای مختلفی به کار رفته است[۱]، مانند: أمر به معنای امور و کارها، به معنای دستور ضد نهی، به معنای فزونی و برکت و ... اما با بررسی اقوال مشخص می‌شود این واژه تنها می‌تواند به معانی کار (چیز) و طلب باشد؛ لذا با توجه به معنای لغوی الامر می‌توان برای اولوالامر معانی ذیل را برشمرد: صاحبان دستور، صاحبان کار و صاحبان شیئ[۲].

مصداق شناسی اولوالامر

تلقی عموم مفسران و متکلمان اسلامی از «اولی الأمر» کسانی است که از شأن و جایگاه رهبری برخوردارند، اما در اینکه قلمرو این رهبری چیست و چه کسانی می‌توانند عهده‌دار آن شوند، دیدگاه‌های مختلفی مطرح شده است: متکلمان و مفسران اهل سنت با توجه به برخی روایات در شان نزول این آیه، درباره مصداق اولی الامر آرای مختلفی دارند که فرماندهان منصوب؛ عالمان و فقیهان؛ اصحاب پیامبر خدا (ص)؛ امانتداران؛ زمامداران مسلمان و عادل از آن جمله است لکن قول مشهور نزد آنان اجماع امت و اجماع اهل حل و عقد است. با این وجود از آنجا که از آیه، شرط عصمت اولی الامر برداشت می‌شود، متکلمان شیعه مصداق ان را منحصر در امامان اهل‌بیت (ع) دانسته‌اند. چه اینکه آیات و روایاتی که بر عصمت اهل بیت و عترت پیامبر (ص) دلالت می‌کنند مصداق اولی الامر را روشن می‌سازند؛ مانند آیه تطهیر[۳]، آیه ولایت[۴]، حدیث ثقلین، حدیث سفینه و غیره[۵]. علاوه بر اینها در برخی از روایات اولوالامر به ائمه اهل‌بیت (ع) تفسیر شده است. که در ادامه به بیان آنها می‌پردازیم[۶].

اولی الامر در روایات

روایاتی در منابع امامیه در مورد «اولی الامر» وجود دارد که می‌تواند مصداق آن را تبیین کند. احادیث شیعه امامی درباره مصداق اولی الامر با تواتر اجمالی و برخی نیز با سند صحیح بر تطبیق آن بر اهل بیت (ع) دلالت دارد. پیام این احادیث همسو با دلالت آیات قرآن است از این رو این احادیث تلقی به قبول شده‌اند. با این که این احادیث دربارۀ این آیه متنوعند لیکن هیچ تعارضی در میان آنها نیست.

اینک به برخی از این روایات اشاره می‌کنیم:

  1. احادیث امارت یا احادیث دوازده امیر؛ رسول خدا(ص) فرمود: بعد از من دوازده امیر در میان شما خواهند بود که همگی آنها از قریشند. کلمه «امیر» از مادۀ امر و امارت است و این روایت می‌تواند در محدوده تعیین تعداد اولی الامر کمک کار ما باشد که عدد آنها دوازده نفر است[۷]. به عبارت دیگر احادیث امارت، مجموعه احادیثی هستند که به عنوان امیر بودن یا امارت اهل بیت (ع) در آنها تصریح یا اشاره شده است. این احادیث را می‌توان مفسر معنای اولی الامر در آیه مورد بحث و روشن کننده مصداق آن دانست.
    1. در روایتی از جابر بن عبد الله انصاری چنین نقل شده که: چون خدای عز و جل بر پیامبرش محمد(ص) نازل کرد که: "ای مؤمنان! از خدا و پیامبر اطاعت کنید و [نیز] از فرمان‌روایانتان"، گفتم: ای پیامبر خدا! خدا و پیامبرش را شناختیم؛ اما فرمان‌روایانی که خداوند، اطاعت آنان را با اطاعت تو همراه کرده، چه کسانی‌اند؟ فرمود: "ای جابر! آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانانْ پس از من هستند. نخستین آنها علی بن ابی طالب است"[۸]. امام زین العابدین (ع): همانا اولو الأمری که خدای عز و جل آنان را پیشوایان مردم قرار داد و اطاعت از آنان را واجب ساخت، امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب (ع)، سپس حسن (ع)، سپس حسین (ع)، دو پسر علی بن ابی طالب هستند و سپس، امر (امامت) به ما رسید[۹].
    2. همچنین از پیامبر خدا (ص) چنین نقل شده که: خداوند عز و جل مرا به پیامبری، به سوی شما برانگیخت و به من فرمان داد که علی را به جای خویش بر شما امیر گردانم[۱۰]. پیامبر خدا (ص): هر کس را من نبی‌ام، علی امیر است[۱۱].
    3. علاوه بر این پیامبر خدا (ص)‌- در صلح حُدیبیه، در حالی که دست علی (ع) را گرفته و صدای خود را بلند کرده بود-: او، امیر نیکوکاران و قاتل بدکاران است. هر که او را یاری دهد، یاری شود و هر که او را وا نهد، وا نهاده شود[۱۲].
    4. همچنین در الکافی‌- به نقل از جابر- آمده: به امام باقر (ع) گفتم: چرا علی (ع)‌ "امیر المؤمنین" نامیده شد؟ فرمود: "خدا او را [چنین‌] نامید"[۱۳].
    5. امام صادق (ع)‌ نیز- در جواب پرسشی که از ایشان شد که آیا بر قائم (ع) با عنوان "امیر المؤمنین" سلام داده می‌شود؟ یا نه، فرمودند: این، نامی است که خداوند، امیر مؤمنان علی (ع)‌ را بدان نامید و کسی پیش از او به این نام، نامیده نشده است و پس از او نیز نامیده نمی‌شود[۱۴].[۱۵]
  2. حاکم نیشابوری به سند صحیح از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود: «من أطاعني فقد أطاع الله، ومن عصاني فقد عصى الله، ومن أطاع عليّاً فقد أطاعني ومن عصى عليّاً فقد عصاني»[۱۶]. در این حدیث پیامبر، اطاعت حضرت علی را ملازم با اطاعت خود و اطاعت خودش را ملازم با اطاعت خدا معرفی کرده است و در نتیجه این همان معنایی است که قرآن در آیه مورد نظر به آن اشاره کرده است.
  3. حدیث ثقلین؛ زیرا پیامبر در آن حدیث فرمود: «من دو گوهر گران‌بها را در میان شما به ودیعه می‌گذارم که اگر به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید یکی کتاب خدا و دیگری عترتم. در این حدیث نیز به لزوم تمسک و اطاعت از عترت پیامبر اشاره شده است[۱۷].
  4. امام باقر در حدیثی فرمود: «إيَّانا عنى خاصة، أمر جميع المؤمنين إلى يوم القيامة بطاعتنا»؛ «خداوند تنها ما را اراده کرده است و به تمام مؤمنان تا روز قیامت به اطاعت ما دستور داده است[۱۸].
  5. جابر می‌گوید: چون خداوند آيه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ[۱۹] را بر پیامبرش نازل کرد، گفتم: ای رسول خدا، ما خدا و رسولش را شناختیم، اولی الامری که خداوند اطاعتشان را با اطاعت خود مقرون کرده چه کسانی‌اند؟ فرمود: آنان جانشیانان من و پیشوایان مسلمین پس از من هستند. نخستین آنان علی بن ابی طالب است. سپس حسن بعد حسین پس از او، علی بن حسین و محمد بن علی است که در تورات به نام باقر معروف است. تو ای جابر وی را خواهی دید و چون او را ملاقات کردی سلام من را به وی برسان. سپس صادق، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد و حسن بن علی است. سپس آن کسی که نامش محمّد و کینه‌اش حجّت خدا در زمین و بقیة الله در بین بندگان است. وی فرزند حسن بن علی است. خداوند بلند مرتبه خاوران و باختران را به دست او می گشاید...»[۲۰].
  6. امام رضا(ع) در تفسیر «اولی الامر» در آیه فرمود: «الأئمة من ولد علي وفاطمة إلى أن تقوم الساعة»؛ «اولی الامر پیشوایانند از فرزندان علی وفاطمه تا روز قیامت»[۲۱].
  7. امام باقر ضمن آنکه اولی الامر را به اهل بیت پیامبر تفسیر می‌کند و اطاعت آنها را با اطاعت خدا یکسان می‌شمارد، می‌فرماید: «و هم المعصومون المطهرون الذين لا يذنبون ولا يعصون... ولا يفارقون القرآن ولا يفارقهم»؛ «آنان معصومان، پاکند، مرتکب گناه نمی‌شوند و معصیت نمی‌کنند... از قرآن جدا نمی‌شوند و قرآن از آنان جدا نمی‌شود»[۲۲].
  8. در خطبه‌ای از امام حسن(ع) نیز پس از بیعت مردم با ایشان چنین روایت شدهاست: «فأطيعونا فإنّ طاعتنا مفروضة إذ كانت بطاعة الله مقرونة، قال الله - عز وجل - أَطِيعُوا اللهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنْكُمْ»؛ «پس ما را اطاعت کنید، اطاعت از ما واجب است چون به اطاعت خدا و رسولش مقرون شده است. خداوند بلند مرتبه می‌فرماید: «اطاعت کنید خدا و اطاعت کنید رسول او و اولی الامر از خودتان را...»[۲۳].[۲۴].

تحلیل برون‌متنی (استناد به روایات)

از نظر شیعه «اولی الامر» در این آیه از جانب پیامبر خدا(ص) تفسیر شده و حضرت به عنوان مبیِّن و معلِّم وحی در صدد تفسیر این تعبیر بوده‌اند؛ زیرا این آیه از مواردی است که نمی‌توان گفت صحابه به دلیل آنکه عرب بوده و یا شاهد نزول قرآن بوده‌اند، از تفسیر پیامبر خدا(ص) درباره «اولی الامر» بی‌نیاز می‌باشند.

احادیث شیعه درباره اولی الامر، متواتر (به تواتر اجمالی) و برخی با سند صحیحند. پیام این احادیث همسو با حکم عقل است که اطاعت از غیر خدا را به نحو اطلاق قبیح می‌شمرد، جز آنکه عصمت برای آن فرد ثابت باشد، و نیز موافق با ظاهر دلالت آیه قرآن است که اطاعت از اولی الامر را مطلق دانسته، در پی آن عصمت را برای آنان ثابت می‌داند؛ از این رو، این احادیث تلقی به قبول می‌شوند.[۲۵].

با آنکه احادیث شیعه درباره این آیه متنوعند، لیکن هیچ تعارضی میان آنها نیست. این احادیث در عین اینکه حامل پیام‌های اساسی و نکات ارجمندی است، دامنه بحث را به آیات دیگر قرآن و احادیث نبوی پیوند داده است. از جمله نکاتی که در این احادیث به آنها اشاره شده عبارت‌اند از:

انحصار معنای اولی الامر به معصومان

اولی الامر در روایات تنها بر ائمه معصوم(ع) تطبیق شده است؛ از جمله در کتاب کافی و تفسیر العیاشی از امام باقر(ع) درباره تفسیر اولی الامر چنین نقل می‌کنند:

«خداوند تنها ما را اراده کرده و به تمام مؤمنان تا روز قیامت به اطاعت ما دستور داده است»[۲۶].

در مصادر شیعی هیچ روایتی با این معنا از اولی الامر، معارض نیست. اولی الامر در روایاتی متعدد از رسول خدا(ص) و ائمه طاهرین(ع) گاهی با نام و گاهی به طور کلی با اوصاف معرفی و تنها بر امامان معصوم تطبیق شده‌اند.

شیخ صدوق با سند خود از جابر بن عبدالله انصاری چنین می‌آورد:

«چون خداوند آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ... را بر پیامبرش محمد(ص) نازل کرد، عرض کردم: ای رسول خدا، خدا و رسولش را شناختیم، اولی الامری که خداوند اطاعتشان را با اطاعت خود مقرون کرده، چه کسانی‌اند؟

فرمود: آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان پس از من هستند؛ نخستین آنان علی بن أبی طالب سپس حسن، حسین، علی بن حسین، محمد بن علی است که در تورات به نام باقر معروف است، تو ای جابر، وی را خواهی دید و چون او را ملاقات کردی، سلام من را به وی برسان؛ سپس صادق -جعفر بن محمد - سپس موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی است، سپس آن کسی است که به نام محمد نامبردار است و کنیه‌اش حجت خدا در زمین و بقیة الله در بین بندگان او است. وی فرزند حسن بن علی بن محمد است، خداوند بلند مرتبه خاوران و باختران را به دست او می‌گشاید...[۲۷].

از این نمونه احادیث فراوانند؛ از جمله حدیثی از امام رضا(ع) که در آن در پاسخ به پرسش روای از اولی الامر، تک‌ تک آنان را نام می‌برند[۲۸].

از جمله احادیثی که اولی الامر را با اوصاف معرفی کرده، نگاشته امام رضا(ع) برای مأمون است که در آن درباره تفسیر اولی الامر آمده است:

«اولی الامر، پیشوایان از فرزندان علی و فاطمه(س) تا روز قیامت‌اند»[۲۹].

در حدیثی دیگر از امام باقر(ع) ضمن تفسیر اولی الامر به اهل بیت پیامبر و یکسان دانسته شدن اطاعت از آنها با اطاعت از خدا آمده است:

«آنان معصومان پاک‌اند، مرتکب گناه نمی‌شوند و معصیت نمی‌کنند...؛ از قرآن جدا نمی‌شوند و قرآن از آنان جدا نمی‌شود.»[۳۰].[۳۱].

اولی الامر و اوصاف ویژه

بنا به روایات، اولی الامر در آیات دیگر قرآن با اوصافی ویژه معرفی شده‌اند؛ از جمله:

  1. آنان همان «آل ابراهیم هستند» که خداوند آنان را برگزید و به ایشان کتاب، حکمت و مُلک عظیم عطا کرد و مردم به آنان حسادت می‌ورزند. امام رضا(ع) در تفاوت بین عترت و امت فرمود: «خداوند بلند مرتبه در جای دیگری از کتاب خود فرمود: «آیا مردم بر آنچه خداوند از فضلش به آنان داد، حسادت می‌ورزند؛ پس به تحقیق به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنان ملک بزرگ دادیم» سپس در پی همین سخن، به سایر مؤمنان خطاب کرد و فرمود: «ای مؤمنان، اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از پیامبر و از اولی الامر خودتان» منظور از اولی الامر کسانی‌اند که خداوند آنان را با کتاب و حکمت مقرون کرد و به آنان حسادت می‌برند از این جهت که خدا به آنان کتاب و حکمت داده است.»[۳۲].
  2. آنان کسانی‌اند که خداوند ولایتشان را در آیه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۳۳] معرفی کرده است. کلینی با سند خود از حسین بن ابی العلاء چنین نقل می‌کند: «به امام صادق(ع) گفتم: آیا اطاعت از اوصیا واجب است؟ فرمود: آری، خداوند درباره آنان فرمود: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...[۳۴] و آنان کسانی‌اند که خداوند درباره‌شان فرمود: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۳۵][۳۶].[۳۷].
اولی الامر در ردیف خدا و پیامبر

اولی الامر در قرآن در کنار خدا و رسولش آمده و خداوند هر چه را برای خود و رسولش، از وجوب ردّ فییء و بخشی از غنایم و وجوب اطاعت پسندیده، برای آنان نیز پسندیده و قرار داده است.

امام رضا(ع) درباره شأن ذی‌القربای رسول خدا(ص) می‌فرماید:

«آنچه را خداوند برای خود و پیامبرش پسندید، برای آنان نیز پسندید و همین طور در مسئله فییء هر چه از سهم آن برای خود و پیامبرش پسندید، برای خویشان پیامبر نیز پسندید؛ همان‌گونه که در غنایم آنان را شریک قرار داد، پس خداوند بلند مرتبه از خود آغاز کرد، سپس رسولش و آنگاه خویشان را و سهم آنان را با سهم خود و پیامبرش مقرون ساخت [اشاره است به آیه شریفه وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى...[۳۸] و به همین منوال خداوند بلند مرتبه درباره اطاعت، فرمود: «ای مؤمنان اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر را و اولی الامر از خودتان را» در اینجا نیز از خود شروع کرد و سپس از رسولش و آنگاه از اهل بیت او». [۳۹].

مردی از امیرمؤمنان علی(ع) می‌پرسد:

«کمترین چیزی که موجب گمراهی آدمی می‌شود، چیست؟ امام می‌فرماید:اینکه انسان نداند خداوند دستور به اطاعت از چه کسی داده و ولایت چه کسی را واجب ساخته و حجت خود در زمین و شاهد بر خلقش قرار داده است. راوی می‌گوید: آن افراد چه کسانی‌اند؟ امام می‌فرماید: آنان [همان اولی الامرند] کسانی‌اند که خداوند آنان را با خود و پیامبرش کنار هم آورد و فرمود: «ای مؤمنان، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید». [۴۰]‌.

در خطبه‌ای از امام حسن(ع) نیز پس از بیعت مردم با ایشان، چنین روایت شده است:

«پس از ما اطاعت کنید؛ اطاعت از ما واجب است؛ زیرا به اطاعت از خدا و رسولش مقرون شده است. خداوند بلند مرتبه می‌فرماید: «خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید».[۴۱]

اطاعت از اولی الامر همسان با اطاعت از خدا و رسول او امری مولوی و نه ارشادی است و تا قیامت ادامه خواهد داشت. مرحوم کلینی و عیاشی از امام باقر(ع) درباره تفسیر «اولی الامر» و اطاعت از آنان چنین نقل می‌کنند:

«خداوند از اولی الامر تنها ما را اراده کرده و به تمام مؤمنان تا روز قیامت به اطاعت از ما دستور داده است».[۴۲]

و به همین مضمون روایاتی دیگر نیز نقل شده است؛ از جمله حسین بن ابی العلاء به نقل از کلینی با سند حسن كالصحيح[۴۳] می‌گوید:

«به امام صادق(ع) در باره باورمان نسبت به اوصیا گفتم: آیا اطاعت آنان واجب است؟ فرمود: آری، [زیرا] آنان کسانی‌اند که خداوند [امر به اطاعت از آنان کرد و] فرمود: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۴۴][۴۵].[۴۶].

پیوند «اولی الامر» با اوصاف عترت

«اولی الامر» در روایات با اوصاف دیگر عترت به وسیله احادیث ثقلین، غدیرخم، حدیث کسا و نجوم، پیوند خورده و تفسیر شده است.

امام صادق(ع) به یکی از یاران خود می‌فرماید:

«شما این امر [امر ولایت] را از سرچشمه‌اش گرفته‌اید؛ از قول خداوند که می‌فرماید: «خدا را اطاعت کنید و رسول و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید» و از قول رسول خدا(ص) که می‌فرماید: «اگر به آن تمسک جویید، هرگز گمراه نمی‌شوید، [شما از قول خدا و رسول او گرفته‌اید] نه از قول فلانی و فلانی.»[۴۷].

در حدیث بلندی با سند صحیح از ابا بصیر نیز چنین نقل شده است:

«از امام صادق(ع) درباره آیه أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... پرسیدم فرمود: اولی الامر درباره علی بن أبی طالب و حسن و حسین(ع) است گفتم: مردم می‌گویند چرا نام علی و اهل بیت ایشان در کتاب خدا نیست؟ فرمود: به آنان بگو: نماز بر رسول خدا(ص) نازل شد، ولی خداوند رکعات آن را که ۳ یا ۴ تاست، [در کتابش] نیاورد تا آنکه رسول خدا(ص) آن را برای مردم تفسیر کرد. زکات بر ایشان نازل شد، ولی این را که هر ۴۰ درهم یک درهم زکات دارد، ذکر نکرد تا آنکه رسول خدا(ص) برای آنان مقدار زکات را تفسیر کرد، و حج نازل شد و خدا به مردم نگفت هفت بار طواف کنید تا آنکه رسول خدا(ص) برای آنان تفسیر کرد، آیه أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ.... نیز درباره علی و حسن و حسین(ع) نازل شد و رسول خدا(ص) [آن را تفسیر کرد و] درباره علی(ع) فرمود: هر کس من مولای اویم [و اطاعت من بر او واجب است] علی هم مولای او است [و اطاعتش برای او واجب است] و فرمود: شما را به کتاب خدا و اهل بیتم سفارش می‌کنم. من از خدا خواسته‌ام بین آن دو جدایی نیندازد تا بر من در سر حوض [[[کوثر]]] وارد شوند و خدا آن را به من عطا کرد و نیز فرمود: شما [لازم نیست] چیزی به آنان یاد دهید آنان از همه شما آگاه‌ترند و فرمود: آنان شما را از در هدایت بیرون نمی‌برند و به در گمراهی نمی‌آورند. اگر رسول خدا(ص) ساکت می‌شدند و اهل بیت خود را که مراد این آیه است معرفی نمی‌فرمود، آل فلان و آل فلان ادعا می‌کردند، لیکن خداوند در کتاب خود سخن پیامبرش را تصدیق کرد و [درباره اهل بیت] چنین فرمود: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا پس علی و حسن و حسین(ع) تنها مراد از اهل بیت در این آیه بودند و رسول خدا(ص) آنان را زیر کسا آوردند و فرمودند: خدایا، برای هر پیامبری اهلی و [افراد] ارجمندی است و اینان اهل من و افراد ارجمند من هستند.»[۴۸].

به همین رو است که با این تفسیر روشن از اولی الامر در کلام معصومان در آثار شیعی، هر کس آنان را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. راوی می‌گوید: از امام صادق(ع) درباره پایه‌های اسلام پرسیدم که هیچ کس در صورت کوتاهی در شناخت آنها، معذور نیست و هرکس درباره شناخت آنها کوتاهی کند، دینش تباه شده و عملش پذیرفته نمی‌شود... فرمود: [پایه‌های اسلام عبارت‌اند از]:

«گواهی به وحدانیت خدا و ایمان به رسالت محمد(ص) و اقرار به آنچه از جانب خداوند آورده و حق زکات در اموال و ولایت آل محمد که خداوند به آن دستور داده است. عرض کردم: آیا در میان سایر امور در امر ولایت، برتری شناخته شده‌ای هست برای کسی که آن را بگیرد [و پیروی کند]. فرمود: آری، خداوند بلند مرتبه فرمود: «خدا را اطاعت کنید و رسول و اولی الامر از خودتان را اطاعت کنید» و رسول خدا(ص) فرمود: «هرکس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است [آری] و چنین است امر ولایت».

پس از آن امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) تا امام باقر(ع) را به عنوان امام بر می‌شمردند و از انحراف دیگران در تعیین مصادیق حدیث «هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است». پرده برداشتند؛ آنگاه ضرورت وجود امام بر حق را در معرفت حلال و حرام خدا گوشزد کرده، فرمودند:

«و زمین پابرجا نیست جز به امام و هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است»[۴۹].[۵۰].

اولی الامر مرجع حل اختلاف‌ها

چون اولی الامر به کتاب خدا و سنت رسول او آگاهی کامل دارند، مرجع حل اختلاف‌ها و نزاع‌هایند. امام باقر(ع) می‌فرماید:

«اگر ترس از نزاع درباره چیزی داشتید، آن را به خدا و رسول و اولی الامر ارجاع دهید. آیه چنین نازل شده است؛ [زیرا] چگونه ممکن است خداوند بلند مرتبه به اطاعت صاحبان امر فرمان دهد، ولی منازعه آنان را جایز شمرد؟! [زیرا اگر اولی الامر با یکدیگر منازعه کنند، جایی برای اطاعت از آنان باقی نمی‌ماند]؛ بنابراین خطاب إِنْ تَنَازَعْتُمْ به کسانی است که به آنان فرمان داده از خدا و رسول و اولی الامرشان اطاعت کنند».[۵۱].[۵۲].

جستارهای وابسته

  1. آخرین خطبه امام علی
  2. شهادت آرزوی امام علی
  3. پدر امام علی
  4. از ذو قار تا بصره‌
  5. ازدواج امام علی
  6. امارت امام علی در حدیث
  7. امامت امام علی در حدیث
  8. انواع دانش‌های امام علی
  9. انگیزه‌های دشمنی با امام علی
  10. ایثار امام علی در شب هجرت
  11. بازگشت خورشید برای امام علی
  12. اقدامات امام علی در جنگ بدر
  13. بیعت با امام علی
  14. اقدامات امام علی در جنگ تبوک
  15. ترور امام علی
  16. توطئه برای ترور امام علی
  17. جایگاه علمی امام علی
  18. اقدامات امام علی در جنگ احد
  19. اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
  20. اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
  21. اقدامات امام علی در جنگ حنین
  22. خبر دادن پیامبر از شهادت علی
  23. خلافت امام علی در حدیث
  24. اقدامات امام علی در جنگ خندق
  25. اقدامات امام علی در جنگ خیبر
  26. داوری‌های امام علی
  27. دشمنان امام علی
  28. دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
  29. دلایل تنهایی امام علی
  30. حب امام علی
  31. رویارویی امام علی با ناکثین
  32. زیان‌های دشمنی با امام علی
  33. سیاست‌های اجتماعی امام علی
  34. سیاست‌های اداری امام علی
  35. سیاست‌های اقتصادی امام علی
  36. سیاست‌های امنیتی امام علی
  37. سیاست‌های جنگی امام علی
  38. سیاست‌های حکومتی امام علی
  39. سیاست‌های فرهنگی امام علی
  40. سیاست‌های قضایی امام علی
  41. سیمای امام علی
  42. شکست بت‌ها توسط امام علی
  43. شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
  44. عصمت امام علی در حدیث
  45. علم امام علی در حدیث
  46. امام علی از زبان اهل بیت
  47. امام علی از زبان دشمنانش
  48. امام علی از زبان قرآن
  49. امام علی از زبان همسران پیامبر
  50. امام علی از زبان پیامبر
  51. امام علی از زبان یارانش
  52. امام علی از زبان یاران پیامبر
  53. امام علی از زبان خودش
  54. غلو در دوست داشتن امام علی
  55. اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
  56. فرزندان امام علی
  57. لقب‌های امام علی
  58. مأموریت امام علی
  59. محبوبیت امام علی
  60. محدودیت‌های امام علی در انتخاب کارگزاران
  61. هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
  62. نافرمانی سپاه امام علی
  63. نام‌های امام علی
  64. نسب امام علی
  65. نیرنگ‌های دشمنان امام علی
  66. هدایت امام علی در حدیث
  67. وراثت امام علی در حدیث
  68. وصایت امام علی در حدیث
  69. ولادت امام علی
  70. ولایت امام علی در حدیث
  71. ویژگی‌های اخلاقی امام علی
  72. ویژگی‌های اعتقادی امام علی
  73. ویژگی‌های امام علی
  74. ویژگی‌های جنگی امام علی
  75. ویژگی‌های دشمنان امام علی
  76. ویژگی‌های دوستداران امام علی
  77. ویژگی‌های سیاسی امام علی
  78. ویژگی‌های عملی امام علی
  79. پذیرفته شدن دعاهای امام علی
  80. پرورش امام علی
  81. پس از شهادت امام علی
  82. پیشگویی امام علی
  83. کارگزاران امام علی
  84. کنیه‌های امام علی
  85. کین‌ورزی به امام علی
  86. یاران امام علی
  87. یاری خواستن امام علی از کوفیان‌
  88. یوم‌الدار

منابع

پانویس

  1. خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۸، ص۲۹۷-۲۹۸؛ همچنین، ر.ک: احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة؛ احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر، ص۲۱-۲۲؛ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۲۶-۳۴؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات، ص۸۸.
  2. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص۱۶۳؛ حجتیان، محمد، مقاله «اولواالامر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۶۶ -۶۹؛ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص۱۹۰.
  3. إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  4. إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  5. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۶۰.
  6. محمدی، رضا، عصمت در قرآن ص ۵۱؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۱۷۹-۱۹۰.
  7. محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، کتاب الاستخلاف، ج۷۲۲۲.
  8. کمال الدین، ص ۲۵۳، ح ۳.
  9. الإمام زین العابدین (ع): «إن اولِی الأَمرِ الذینَ جَعَلَهُمُ اللهُ عز و جل أئِمةً لِلناسِ وأوجَبَ عَلَیهِم طاعَتَهُم: أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِی بنُ أبی طالِبٍ (ع)، ثُم الحَسَنُ، ثُم الحُسَینُ ابنا عَلِی بنِ أبی طالِبٍ، ثُم انتَهَی الأَمرُ إلَینا»؛ کمال الدین، ص ۳۱۹، ح ۲.
  10. رسول الله (ص): «إن اللهَ عزوجل بَعَثَنی إلَیکم رَسولًا، وأمَرَنی أن أستَخلِفَ عَلَیکم عَلِیاً أمیراً»؛ الأمالی، صدوق، ص ۴۹۲، ح ۶۶۹.
  11. عنه (ص): «مَن کنتُ نَبِیهُ فَعَلِی أمیرُهُ»؛ تهذیب الأحکام، ج ۳، ص ۱۴۴، ح ۳۱۷.
  12. «عنه (ص)- یومَ الحُدَیبِیةِ وهُوَ آخِذٌ بِیدِ عَلِی (ع)-: هذا أمیرُ البَرَرَةِ، وقاتِلُ الفَجَرَةِ، مَنصورٌ مَن نَصَرَهُ، مَخذولٌ مَن خَذَلَهُ- یمُد بِها صَوتَهُ-»؛ تاریخ بغداد، ج ۲، ص ۳۷۷ ش ۸۷۷.
  13. الکافی عن جابر: «قُلتُ لِأَبی جَعفَرٍ (ع): لِمَ سُمی أمیرَ المُؤمِنینَ؟ قالَ: اللهُ سَماهُ»؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۱۲، ح ۴.
  14. «الإمام الصادق (ع)- وسُئِلَ عَنِ القائِمِ (ع) یسَلمُ عَلَیهِ بإِمرَةِ المُؤمِنینَ؟ فَقالَ-: لا، ذاک اسمٌ سَمی اللهُ بِهِ أمیرَ المُؤمِنینَ (ع)، لَم یسَم بِهِ أحَدٌ قَبلَهُ ولا یتَسَمی‌ بِهِ بَعدَهُ»؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح ۲.
  15. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۳۱-۱۳۳.
  16. «هر كس مرا اطاعت کند به طور حتم خدا را اطاعت کرده و هر کس مرا نافرمانی کند به طور حتم خدا را نافرمانی کرده است و هر کس علی را اطاعت کند به طور حتم مرا اطاعت کرده و هر کس علی را نافرمانی کند به طور حتم مرا نافرمانی کرده است»، نیشابوری، حاکم، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۱.
  17. رضوانی، علی اصغر، امام‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱، ص۳۴۷ و ۳۴۸.
  18. کلینی، کافی، ج۱، ص۲۷۶.
  19. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  20. صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۵۳.
  21. صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۲۲.
  22. صدوق، علل الشرایع، ص۱۲۳ و ۱۲۴.
  23. امالی طوسی، ص۱۲۱، ح۱۸۸.
  24. رضوانی، علی اصغر، امام‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱، ص۳۵۰.
  25. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۸۸
  26. «إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا»؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۶، ح۱؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳، ح۱۵۴ و ص۴۰۸، ح۱۶۹؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۰. و به همین مضمون از امام علی(ع) ر.ک: ثقفی (م. ۲۸۳ق)، الغارات، ج۱، ص۱۹۶.
  27. «فَقَالَ: لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ(ص) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ... قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ فَقَالَ(ع): هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ذَاكَ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا...»، صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳، ح۳؛ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۳۷۵.
  28. تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۱۰، ح۱۷۲ و ص۴۱۱، ح۱۷۵.
  29. «الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ‌(ع) وَ فَاطِمَةَ(س)، إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۳۰؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۲، ح۸ و ص۲۸۴، ح۳۷، و به همین معنا در تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۱۱، ح۱۷۴.
  30. «وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ الْمُطَهَّرُونَ الَّذِينَ لَا يُذْنِبُونَ وَ لَا يَعْصُونَ... وَ لَا يُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ»؛صدوق، علل الشرایع، ج۱، باب ۱۰۳، ص۱۲۳-۱۲۴، ح۱.
  31. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۸۱
  32. «وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ مِنْ [كتابه] أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا ثُمَّ رَدَّ الْمُخَاطَبَةَ فِي أَثَرِ هَذِهِ إِلَى سَائِرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... يَعْنِي الَّذِي قَرَنَهُمْ بِالْكِتَابِ وَ الْحِكْمَةِ وَ حَسَدُوا»، صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۳۰؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳، ح۱۵۴ و ص۴۰۵، ح۱۵۶، «مُلک عظیم پادشاهی بزرگ در برخی روایات به اطاعت مفروضه معنا شده است» تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳- ۴۰۵، ح۱۵۴، ۱۵۹ و ۱۶۰.
  33. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  34. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  35. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  36. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷، ح۷ و ص۱۸۹، ح۱۶، و به همین مضمون، صدوق، معانی الاخبار، ص۲۷۶-۲۷۷.
  37. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۸۲
  38. «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
  39. «فَمَا رَضِيَهُ لِنَفْسِهِ وَ لِرَسُولِهِ(ص) رَضِيَهُ لَهُمْ وَ كَذَلِكَ الْفَيْ‌ءُ مَا رَضِيَهُ مِنْهُ لِنَفْسِهِ وَ لِنَبِيِّهِ(ص) رَضِيَهُ لِذِي الْقُرْبَى كَمَا أَجْرَاهُمْ فِي الْغَنِيمَةِ فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ جَلَّ جَلَالُهُ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِهِمْ وَ قَرَنَ سَهْمَهُمْ بِسَهْمِ اللَّهِ وَ سَهْمِ رَسُولِهِ(ص) وَ كَذَلِكَ فِي الطَّاعَةِ قَالَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِأَهْلِ بَيْتِهِ»، صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۳۸.
  40. «أَنْ لَا يَعْرِفَ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ وَ جَعَلَهُ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ قُلْتُ فَمَنْ هُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...»، صدوق، معانی الاخبار، ص۳۹۴، ح۴۵ و نیز ر.ک: همو، کمال الدین، ص۲۸۵ و همو، علل الشرایع، ص۱۲۳-۱۲۴، ح۱.
  41. «... فَأَطِيعُونَا فَإِنَّ طَاعَتَنَا مَفْرُوضَةٌ إِذْ كَانَتْ بِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولِهِ مَقْرُونَةً قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...»شیخ مفید، امالی المفید، ص۳۴۸؛ طوسی (شیخ طوسی)، امالی الطوسی، ص۱۲۱، ح۱۸۸ و ص۶۹۱، ح۱۴۶۹ طبرسی در کتاب احتجاج، ج۱، ص۵۹۴-۵۹۳ و ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۶۷ از امام حسین(ع) این روایت را نقل کرده‌اند.
  42. «إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا»، کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۶، ح۱؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳، ح۱۵۴ و ص۴۰۸، ح۱۶۹ و نیز ر.ک: صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۲۲، ح۸ و طبری، الاحتجاج، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.
  43. ر.ک: مجلسی، مرآة العقول، ج۲، ص۳۲۶.
  44. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  45. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷، ح۷ و ص۱۸۹، ح۱۶ و به همین مضمون ر.ک: اهوازی، الزهد، ص۱۰۴، ح۲۸۶.
  46. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۸۳
  47. «إِنَّكُمْ أَخَذْتُمْ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ جَذْوِهِ يَعْنِي مِنْ أَصْلِهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... وَ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا لَا مِنْ قَوْلِ فُلَانٍ وَ لَا مِنْ قَوْلِ فُلَانٍ»، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۱۱، ح۱۷۳.
  48. «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... فَقَالَ: «نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ و الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ(ع)». فَقُلْتُ لَهُ: إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ: فَمَا لَهُ لَمْ يُسَمِّ عَلِيّاً و أَهْلَ بَيْتِهِ(ع) فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قَالَ: فَقَالَ: «قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ، و لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ لَهُمْ ثَلَاثاً و لَاأَرْبَعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ، وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ‌؛ و نَزَلَ الْحَجُّ، فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ: طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... و نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ و الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ(ع)، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فِي عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ؛ و قَالَ(ع): أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ و أَهْلِ بَيْتِي؛ فَإِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ- عَزَّ و جَلَّ- أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا حَتّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ، فَأَعْطَانِي ذلِكَ؛ و قَالَ: لَاتُعَلِّمُوهُمْ؛ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ، و قَالَ: إِنَّهُمْ لَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى، و لَنْ يُدْخِلُوكُمْ فِي بَابِ ضَلَالَةٍ، فَلَوْ سَكَتَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَلَمْ يُبَيِّنْ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ لَادَّعَاهَا آلُ فُلَانٍ و آلُ فُلَانٍ، و لكِنَّ اللَّهَ- عَزَّ و جَلَّ- أَنْزَلَهُ فِي كِتَابِهِ، تَصْدِيقاً لِنَبِيِّهِ(ص): إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فَكَانَ عَلِيٌّ و الْحَسَنُ و الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ(ع)، فَأَدْخَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ(ص) تَحْتَ الْكِسَاءِ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ، ثُمَّ قَالَ‌: اللَّهُمَّ، إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ أَهْلًا و ثَقَلًا، و هؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي و ثَقَلِي...» کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۶، ح۱ و نیز ر.ک: حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۱، ح۲۰۳ و تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹، ح۱۶۹.
  49. کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۹، ح۶، و نیز ر.ک: صدوق، معانی الاخبار، ص۳۹۴، ح۴۵ و تفسیر فرات کوفی، ص۳۲-۳۳ و نیز ر.ک: تفسیر [المنسوب إلی] القمی، ج۱، ص۱۴۱؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۴، ح۱۵۴ و ص۴۱۴، ح۱۷۹. حدیث «مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» در مصادر اهل سنت با اسانید گوناگون نقل شده است، ر.ک: ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۹، ص۲۸۴، ح۵۳۸۶ و ج۲۸، ص۸۸، ح۱۶۸۷۶، محققان مسند در پانوشت، مصادر و أسانید این حدیث را برشمرده‌اند و به صحت آن اقرار دارند (ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۹، ص۲۸۴؛ ج۲۸، ص۸۸).
  50. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۸۵
  51. «... فَإِنْ خِفْتُمْ تَنَازُعاً فِي أَمْرٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ كَذَا نَزَلَتْ وَ كَيْفَ يَأْمُرُهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ وُلَاةِ الْأَمْرِ وَ يُرَخِّصُ فِي مُنَازَعَتِهِمْ إِنَّمَا قِيلَ ذَلِكَ لِلْمَأْمُورِينَ الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ- أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...»، کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۷۶، ح۱؛ البته روشن است که مراد از اصطلاح كذا أنزلت در نوع این احادیث با توجه به قراین و شواهد، به این معناست: «این چنین، تفسیر واقعی آیه است»؛ یعنی خداوند این معنا را اراده کرد و اگر آیه بدین صورت تفسیر شود، مراد خدا حفظ خواهد بود و غیر از این معنا، از ناحیه خدا نیست.
  52. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت، ص ۸۸