اهل بیت پیامبر خاتم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
از دیدگاه عموم مسلمانان هرگاه واژه اهل بیت بدون قرینه به کار برود، مراد از آن خاندان پیامبر اسلام (ص) است[۱] و در عالم اسلام همه قبول دارند که علی (ع)، فاطمه (س)، حسن و حسین (ع) داخل در اهل بیت (ع) هستند[۲]. این موضوع در منابع روایی اهل سنت نیز نقل شده است[۳].
البته شیعیان به استناد روایات فراوان معتقدند، واژه اهل بیت (ع)، نُه فرزند معصوم از نسل امام حسین (ع) را نیز شامل میشود[۴]. اهل بیت (ع) بر اساس حدیث ثقلین[۵] مرجعیت تامه امت اسلامی را بعد از پیامبر اسلام (ص) عهدهدار هستند[۶] و جامعه اسلامی باید بر اساس قرآن، سنت پیامبر (ص) و تعالیم ایشان شکل گیرد[۷].
در متون دینی برجای مانده از ادیان پیش از اسلام، مطالبی وجود دارد که عدهای از پژوهشگران اسلامی معتقدند منظور از آن، اهل بیت پیامبر اسلام (ص) است. به عنوان نمونه در کتاب مقدس به یکی از فرزندان اسماعیل اشاره میکند که در سرزمین مکه به پیامبری مبعوث خواهد شد و دوازده نفر از فرزندانش، امام و زعیم جامعه بعد از او خواهند بود[۸]. این مطالب به نام «بشارت» شناخته میشوند و در برخی کتب جمعآوری شدهاند[۹].
از آنجا که جایگاه مهم اهل بیت (ع) در قرآن و احادیث نبوی به صراحت مورد تأکید قرار گرفته است؛ همه فرقههای مسلمین نسبت به اهل بیت پیغمبر (ص) ارادت داشته، جایگاه والای آنان را در علم و عمل قبول دارند[۱۰]. این مطلب بین همه مسلمین متواتر است که اهل بیت (ع) ثقل کبیرند و تا روز قیامت از ثقل اکبر که قرآن است جدا نخواهند شد[۱۱]. مسئله اهل بیت (ع)، در ردیف مسائل درجه اول دین اسلام است. محبت اهل بیت (ع)، فریضهای است که همه مسلمانان آن را پذیرفتهاند و به آن مباهات میکنند. ایشان همانند جدشان نبی اکرم (ص)، متعلق به اسلام و بشریت و تاریخاند؛ از این جهت دنیای اسلام میتواند حول دو محور مربوط به ایشان اتحاد داشته باشد: یکی محبت اهل بیت (ع) که امری عقیدتی است و میتواند نقطه تمرکز عواطف و احساسات مسلمین باشد. دیگری معارف اهل بیت (ع) که در کنار قرآن، میتواند منبع اصیل آموزش دین و احکام، برای همه مسلمانان باشد. به طورکلی برافراشتن پرچم اهل بیت (ع) در دنیای اسلام، میتواند همه مسلمین را گرد هم مجتمع کند و پایه تقریب آنان باشد[۱۲].
علمای اهل سنت در طول تاریخ کتابهای فراوانی همچون «ینابیع المودة لذوی القربی» قندوزی، «فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم(ع)» جوینی، و «ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی (ع)» محب الدین طبری و... ، پیرامون مناقب اهل بیت (ع)، نوشتهاند[۱۳].
در خصوص جایگاه برخی از اهل بیت (ع) نزد ائمه اربعه اهل سنت گزارشهایی نقل شده است: به گفته شیخ محمد ابوزهره، ابوحنیفه اهل بیت پیامبر (ص) را از هر شخص دیگری برای حکومت کردن مناسبتر میدانست. او معتقد بود در تمام جنگها حق با علی (ع) بوده است و جانشین بر حق او فرزندش حسن (ع) است[۱۴]. همچنین از مالک بن انس سخنان زیادی در بیان فضائل امام صادق (ع) نقل شده است[۱۵]. محمد بن ادریس شافعی اطاعت از اهل بیت (ع) را لازم میدانست و اشعار فراوانی در مدح اهل بیت (ع) دارد. او علی (ع) را بر حق میدانست و در اشعار خود، محبت اهل بیت (ع) را از سوی خدا واجب دانسته و فضائل زیادی را برای اهل بیت (ع) برشمرده است. شافعی، نماز بدون درود بر اهل بیت (ع) را باطل میدانست[۱۶]. احمد بن محمد بن حنبل هیچ کسی را قابل مقایسه با اهل بیت (ع) نمیدانست[۱۷]. او علی (ع) را زینت خلافت میدانست[۱۸]؛ احمد در مسند خود روایات زیادی در فضائل اهل بیت (ع) نقل کرده است[۱۹]. علمای اهل سنت در کتابهای تفسیر و حدیث خود[۲۰] به طور مفصل فضائل اهل بیت (ع) را مطرح کردهاند[۲۱] و یا از روایات ایشان در تفسیر خود بهره گرفتهاند؛ مانند تفسیر روح المعانی[۲۲].[۲۳]
معناشناسی
«اهل» به تناسب کلمهای که به آن اضافه میشود، مفهوم خاصی مییابد؛ مانند اهل رجل که به همسر و نزدیکان و اهل خانه به ساکنان خانه و اهل اسلام به مسلمانان گفته میشود،[۲۴] چنانکه اضافه شدن آن به «بیت» به معنای اهل خانه است. اهل بیت به همفکران و پیروان نیز گفته شده است،[۲۵] چنانکه در روایتی از پیامبر اکرم(ص)، سلمان جزو اهل بیت(ع)، شمرده شده است.[۲۶] از سوی دیگر، «اهل بیت» اصطلاحی قرآنی، حدیثی و کلامی است و در آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۲۷] بهکار رفته است. ﴿الْبَيْتِ﴾ در آیه، اشاره به خانهای ویژه دارد[۲۸].
عدهای از مذاهب اسلامی اهل بیت پیامبر اکرم(ص)، را همسران، فرزندان، امام علی(ع)، امام حسن(ع)، و امام حسین(ع)، دانستهاند،[۲۹] ولی به اعتقاد شیعه، اهل بیت در صورتی که بدون قید باشد، شامل پیامبر اکرم(ص)، فاطمه(ع)، و ائمه دوازدهگانه(ع)، میشود و اهل بیت پیامبر(ص)، به فاطمه(ع)، و امامان دوازدهگانه(ع)، گفته میشود[۳۰].
در اشاره به اهل بیت واژههای عترت،[۳۱] آل الله،[۳۲] آل محمد،[۳۳] آل النبی،[۳۴]آل رسول الله،[۳۵] آل عبا،[۳۶] ذویالقربی[۳۷] و حجتهای خداوند بربندگان[۳۸] بهکار رفته است[۳۹].
اهل بیت در قرآن
واژه اهل بیت سه بار در قرآن کریم بهکار رفته است. در آیه ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ﴾[۴۰]، اهل بیت دربارهٔ خاندان ابراهیم(ع)،[۴۱] در آیه ﴿وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ﴾[۴۲] درباره خانوادهای که متکفل شیر دادن موسی(ع)، بودهاند که مقصود مادر موسی(ع)، است[۴۳] و در آیه ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۴۴]، معروف به آیه تطهیر[۴۵] درباره خانواده پیامبر اکرم(ص)، بهکار رفته است. این واژه در تعیین مصداق اهل بیت، جایگاه و حدود اختیارات آنان و غیر آن در طول تاریخ اسلام منشأ مباحث بسیاری میان محدثان، متکلمان، فقها و مفسران شده است[۴۶].
امام خمینی مصداق آیات گوناگونی از قرآن را اهل بیت شمرده است[۴۷] که با علی بن ابی طالب(ع)، آغاز میشود و به مهدی(ع)، پایان مییابد.[۴۸] افزون بر علمای شیعه[۴۹] برخی از عالمان اهل سنت نیز روایاتی از پیامبر اکرم(ص)، را که بر جانشینی دوازده خلیفه از قریش تأکید دارند[۵۰] بر دوازده امام از ائمه اهل بیت(ع)، تطبیق کردهاند[۵۱].
بیشتر متکلمان اسلامی در مباحث خود به خلافت و جانشینی اهل بیت(ع)، و ویژگیهای آنان پرداختهاند و دربارهٔ آن در مباحث امامت بحث کردهاند.[۵۲] از صدر اسلام تاکنون کتابهای بسیاری دربارهٔ اهل بیت(ع)، تألیف شده است، از جمله کتاب سلیم بن قیس هلالی در سده اول، کفایة الاثر، ابنخزاز قمی در سده چهارم، دلائل الامامه طبری و مناقب ابنمغازلی در قرن پنجم، شواهد التنزیل عبیدالله حسکانی، مؤتمر علماء بغداد ابنعطیه، تذکرة الخواص سبط بن جوزی، الفصول المهمة فی معرفة احوال الائمه ابنصباغ مالکی و ینابیع الموده قندوزی. احادیثی که آیه تطهیر و آیات دیگر را به پنج تن آل عبا منحصر میدانند، بسیارند؛ ازجمله در شرح احقاق الحق بیش از هفتاد منبع معروف اهل سنت دراین باره گزارش شده است[۵۳].
در منابع شیعه نیز کتابهای بسیاری دراینباره نگارش شده است.[۵۴] در سده اخیر مکاتبات میان سید شرفالدین عاملی از علمای شیعه لبنانی و شیخ بشری رئیس الازهر مصر در کتاب المراجعات و نیز گفتگوهای بزرگان حوزه الازهر و حوزه قم به رهبری محمود شلتوت و سید حسین بروجردی دربارهٔ جایگاه اهل بیت(ع)، زمینه کتاب حدیث ثقلین را فراهم آورد.[۵۵] همچنین اختصاص فصلی از جامع احادیث الشیعه بروجردی و نیز مجموعه عبقات الانوار، نوشته سید حامد حسین به موضوع حدیث ثقلین و اهل بیت(ع)، حکایت از اهمیت مسئله دارد.[۵۶] امام خمینی نیز در نوشتههای عرفانی، کلامی، فقهی و سخنرانیها فراوان دربارهٔ اهل بیت، جایگاه و وظایف مسلمانان در برابر آنان نکتههای مهمی بیان کرده است[۵۷].
مصداق اهل بیت
علمای اسلامی در بیان مصداق آیه تطهیر اختلاف دارند. برخی از تابعین مانند عِکرمه[۵۸] عروة بن زبیر[۵۹] و مقاتل بن سلیمان[۶۰] گفتهاند مقصود از اهل بیت در قرآن زنان پیامبرند. گروهی از مفسران به تناسب صدر آیه تطهیر که دربارهٔ همسران پیامبر(ص)، است، برآناند که افزون بر امیرالمؤمنین علی(ع)، فاطمه(ع)، امام حسن(ع)، و امام حسین(ع)، زنان پیامبر اکرم(ص)، نیز در شمار اهل بیتاند،[۶۱] اما بیشتر مفسران و به تعبیری بیش از سی نفر از محدثان و مفسران اهل سنت، مقصود از اهل بیت را در آیه تطهیر، پنج تن آل عبا یعنی پیامبر اکرم(ص)، امیرالمؤمنین علی(ع)، فاطمه(ع)، حسن(ع)، و حسین(ع)، دانستهاند.[۶۲] فخر رازی «آل» را ویژه کسانی میداند که وابستگی شدید به پیامبر اکرم(ص)، داشتند و شمول آن بر علی(ع)، و فاطمه(ع)، و حسن(ع)، و حسین(ع)، را یقینی دانسته و بر آن ادعای تواتر کرده است و شمول آن بر دیگران را محل اختلاف برشمرده است[۶۳].
محدثان[۶۴] و مفسران شیعه[۶۵] معتقدند مراد از اهل بیت در سوره احزاب، پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(ع)، حسن(ع)، و حسین(ع)، هستند؛ همچنین بر اساس روایات شیعه، دیگر ائمه اثناعشر نیز از اهل بیت پیامبرند[۶۶].
علمای شیعه به دلیلهای زیادی استناد کردهاند، از جمله:
- شأن نزول آیه تطهیر دربارهٔ پیامبر(ص)، فاطمه(ع)، علی(ع)، و فرزندان آنان است. در بیش از هفتاد روایت و از چهل طریق شأن نزول آیه دربارهٔ پنج تن آل عبا شمرده شده و زنان پیامبر(ص)، در آن مشارکت ندارند.[۶۷] گروه بسیاری از صحابه پیامبر(ص)، مانند انس بن مالک، ابوسعید خُدری، جابر بن عبدالله انصاری، زید بن أرقم، أمسلمه، عبدالله بن عباس و عایشه، شأن نزول آیه تطهیر را دربارهٔ اصحاب کساء دانستهاند.[۶۸] و به روایات متواتر[۶۹] آیه تطهیر در خانه امسلمه همسر پبامبر(ص)، نازل شد و پیامبر(ص)، علی(ع)، و فاطمه(ع)، و حسن(ع)، و حسین(ع)، را نزد خود آورد و آنان را اهل بیت خود خواند و در پاسخِ پرسش امسلمه که آیا او از شمار اهل بیت است فرمود او همسری شایسته است؛ اما این چهار تن اهل بیت آن حضرتاند[۷۰].
- پیامبر اکرم(ص)، پس از نزول آیه تطهیر در عبور از خانه امیرالمؤمنین علی(ع)، و فاطمه(ع)، و با اشاره به خانه آنان، آیه را تلاوت میکرد[۷۱] و به روایتی پس از نزول آیه ﴿وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى﴾[۷۲] در سفارش خانواده به نماز، رسول خدا(ص)، به مدت هشت تا نه ماه در وقت نمازهای پنجگانه در عبور از خانه علی(ع)، و فاطمه(ع)، آنان را سفارش به نماز میکرد و آیه تطهیر را میخواند[۷۳].
- تغییر سیاق آیه از واژه مؤنث «مِنکنّ» و «بیوتکنّ» دربارهٔ زنان پیامبر(ص)، به واژه مذکر «عنکم» و «یطهّرکم» گواه بر آن است که مقصود از آیه زنان پیامبر نیستند[۷۴] و از این پرسش که در این صورت، چگونه در میان سخن از وظایف همسران پیامبر(ص)، نکتهای غیر مرتبط با همسران آن حضرت بیان شده است[۷۵] پاسخ داده شده که جملههای معترضه در قرآن ازجمله آیه اکمال[۷۶][۷۷] و در سخنان فصحای عرب[۷۸] نمونه دارد و نیز دلیلی وجود ندارد که عبارت ﴿أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ﴾ همراه بقیه آیات نازل شده باشد و گفته شده شواهدی در دست است که این بخش از آیه جدا نازل شده و در وقت مرتب شدن قرآن پس از پیامبر(ص)، در درون این آیه جای داده شده است[۷۹].
- به نص آیه تطهیر، اهل بیت معصوماند.[۸۰] همه فرقههای اسلامی بر پاکی و اخلاص عترت و ائمه(ع)، اتفاق نظر دارند.[۸۱] در حالیکه هیچکس از متکلمان و مفسران شیعه و اهل سنت قائل به عصمت زنان پیامبر(ص)، نشدهاند؛ افزون بر آنکه تذکرهنگاران[۸۲] و مفسران نمونههایی از نافرمانی را در میان همسران پیامبر(ص)، برابر دستور آن حضرت[۸۳] یا اعتراف به خطا از سوی آنان[۸۴] ثبت کردهاند. امام خمینی خروج برخی از همسران پیامبر(ص)، علیه امیرالمؤمنین(ع)، را به انگیزههای غیر دینی شمرده است[۸۵].
- رسول خدا(ص)، به صورت پیاپی[۸۶] و متواتر[۸۷] در حدیث ثقلین از عترت خود به «اهل بیت» تعبیر کرده است[۸۸] و نیز پیامبر(ص)، پس از نزول آیه مباهله﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۸۹] برای مناظره با مسیحیان نجران[۹۰] علی(ع)، فاطمه(ع)، حسن(ع)، و حسین(ع)، راطلبید و آنان را اهل بیت خود خواند و همراه آنان برای مباهله به سوی مسیحیان رفت[۹۱].
امام خمینی معتقد است «اهل البیت» در آیه ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۹۲]، به استناد و روایات متواتر از طریق اهل سنت و شیعه[۹۳] دربارهٔ پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(ع)، حسن(ع)، و حسین(ع)، و دیگر ائمه دوازدهگانه(ع)، است.[۹۴] ایشان مصداق اولوالامر، اهلالذکر، صادقین، حبل الله، صراط الله و صراط مستقیم در آیات قرآن کریم را اهل بیت شمرده است[۹۵] و نیز خاطرنشان کرده است «رجس» در آیه، بنابر برخی روایات به شک[۹۶] و در برخی روایات «تطهیر از همه عیوب»[۹۷] تفسیر شده است و نفی شک مستلزم نفی همه عیوب قلبی و خارجی و اثبات عصمت است[۹۸] و آیه تطهیر بر ثبوت همه انواع طهارت یعنی طهارت اهل ایمان، طهارت اهل باطن، طهارت اصحاب حقیقت، طهارت ارباب قلوب، طهارت اصحاب سرّ، طهارت اصحاب محبت و مجذوبان، طهارت اصحاب ولایت و طهارت اصحاب صحو بعد المحو برای اهل بیت دلالت دارد.[۹۹].[۱۰۰]
جایگاه و فضایل
مفسران آیات بسیاری از قرآن را ناظر به فضایل اهل بیت میدانند،[۱۰۱] همچنین در روایات فراوانی به فضایل آنان اشاره شده است؛ از جمله روایات فراوانی از پیامبر(ص)، در ستایش و جایگاه اهل بیت آمده است؛ مانند اینکه پیامبر(ص)، اهل بیت خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که همراهان با کشتی، نجات مییابند و متخلفانِ از آن غرق خواهند شد،[۱۰۲] و نیز در ذیل آیه ﴿أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۱۰۳] محبت اهل بیت را موجب آرامش دلها شمرده[۱۰۴] و همواره از مردم خواسته است از آنان اطاعت و حمایت کنند،[۱۰۵] افزون بر این برخی از علما کتابهایی دربارهٔ فضایل اهل بیت نگاشتهاند، مانند مناقب مغازلی و الامالی فی مناقب اهل البیت لیث اسدی.
اهل بیت پیامبر(ص)، از بهترین و شریفترین خاندانها و ساکن در حرم خدا[۱۰۶] و وابسته به پیامبر(ص)،[۱۰۷] هستند و در دامن پدران و مادران پاک و مطهر متولد و رشد و نمو کردند.[۱۰۸] آنان پس از رسول خدا(ص)، از بهترین و برترین بندگان مخلص خدا و پیرو آثار پیامبر(ص)، بودند[۱۰۹] و دست دیگران حتی حکیمان و عارفان از درک مقامات معنوی آنان کوتاه است. از همینرو امام خمینی با استناد به سخنان امیرالمؤمنین(ع)،[۱۱۰] یادآور شده است اهل بیت(ع)، جایگاهی والا دارند و فضایل آنان با دیگر افراد امت پیامبر(ص)، قابل مقایسه نیست[۱۱۱].
امام خمینی به تبعیت از روایات[۱۱۲] ائمه معصوم(ع)، را در جایگاه معنوی و ولایت، متحد پیامبر(ص)، و همه را آفریده یک نور خوانده است[۱۱۳] که انوار پاکشان پیش از آفرینش دیگران به ستایش[۱۱۴] و تسبیح و تقدیس و تهلیل حقتعالی مشغول[۱۱۵] بودهاند. در نگاه ایشان، پیامبر(ص)، و ائمه(ع)، وجهالله[۱۱۶] و معادن وحی[۱۱۷] مظهر صفات و آیات خداوند هستند.[۱۱۸] ایشان به استناد روایات، اهل بیت را ولی نعمت مردم و واسطه نزول برکات و تجلیات خداوند بر مردم شمرده[۱۱۹] و با استفاده از روایات[۱۲۰] از اهل بیت به عنوان اوصیای پیامبر(ص)، یادکرده است[۱۲۱] نیز با تبعیت از احادیث[۱۲۲] اهل بیت(ع)، را حجت و کلید مخازن خدا[۱۲۳] و خلفای رحمان و امامان(ع)، را خلیفه پیامبر(ص)،[۱۲۴] خوانده است. ایشان همچنین اهل بیت را سرچشمه عرفان و شهود[۱۲۵] راه رسیدن به خدا و چراغهای فروزان راه خدا[۱۲۶] شمرده و به استناد زیارت جامعه کبیره تأکید کرده است راه رسیدن به خدا و توحید او اهل بیتاند[۱۲۷].
امام خمینی جایگاه پیامبر(ص)، و ائمه(ع)، را برتر از فرشتگان شمرده است،[۱۲۸] چنانکه در نگاه ایشان سوره قدر نشاندهنده مقام اهل بیت(ع)، و نبوت و ولایت است[۱۲۹] و آنان بنا به روایات، اعمال مردم بر آنان عرضه میشود[۱۳۰] با دیدن کارهای نیک پیروان خود خرسند و از مشاهده کارهای ناپسند، اندوهگین میشوند.[۱۳۱] بدون ولایت ائمه(ع)، ایمان کامل نمیشود و ولایت آنان شرط قبولی اعمال است[۱۳۲].[۱۳۳]
ویژگیها و اوصاف
جایگاه برتر اهل بیت(ع)، در اسلام به جهت ویژگیهایی است که در آنان وجود دارد.[۱۳۴] علمای اسلام ازجمله امام خمینی به استناد روایات ویژگیها و خصوصیاتی را برای اهل بیت(ع)، ذکر کردهاند که مهمترین آنها این امورند:
عصمت
پیامبر(ص)، و اهل بیت(ع)، معصوماند. عالمان شیعه[۱۳۵] ازجمله امام خمینی[۱۳۶] آیه تطهیر[۱۳۷] را دلیل مصونیت پیامبر(ص)، و ائمه(ع)، از گناه و خطا و نفی عیوب قلبی و جسمی شمردهاند. آنان اراده خداوند در تطهیر اهل بیت را تکوینی میدانند.[۱۳۸] به اعتقاد امام خمینی نیز عصمت امری طبیعی و اختیاری نیست، بلکه نوری باطنی است که خداوند به سبب یقین کامل و اطمینان تام به انبیا و اولیای خود عطا کرده است و آنان به واسطه مشاهده حضوری حقایق، معصوم و مصون از خطا و گناه گشتهاند.[۱۳۹] ایشان با استناد به روایات[۱۴۰] هر گونه ناپاکی ظاهری و باطنی بهویژه پلیدی شرک[۱۴۱] عصیان و خطا[۱۴۲] و هوا و هوس[۱۴۳] را از آنان به دور دانست[۱۴۴].
علم لدنی
بنابر روایات علم اهل بیت(ع)، علمی الهی و غیر اکتسابی است که از معدن وحی برمیخیزد.[۱۴۵] امام خمینی اهل بیت(ع)، را معدن علم و خزینهدار دانش و سرچشمه توحید ناب شمرده[۱۴۶] و تصریح کرده است از ۷۳ حرف اسم اعظم، ۷۲ حرف نزد ائمه(ع)، است.[۱۴۷] در نظر ایشان ائمه(ع)، دارای علم غیباند[۱۴۸] و علم تورات صحیح نزد اهل بیت است[۱۴۹] و چنانکه آصف بن برخیا از نزدیکان سلیمان بن داوود(ع)، با دانستن یک اسم از اسامی اعظم خداوند توانست تخت بلقیس را در لحظهای منتقل کند، ائمه(ع)، با آگاهی بر عمده اسمای الهی، از او سزاوارتر به داشتن علم غیب از آصفاند.[۱۵۰] به حسب برخی از آیات ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ﴾[۱۵۱] و روایات[۱۵۲] آگاهی به کتاب و سنت، و پاسداری از کتاب بر عهده ائمه(ع)، است که حاملان علوم و معارف قرآناند[۱۵۳].
امام خمینی با اشاره به حدیث « إِنَّمَا يَعْرِفُ اَلْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ»[۱۵۴] مخاطبان واقعی قرآن را پیامبر(ص)، و ائمه(ع)،[۱۵۵] میداند و به استناد روایات[۱۵۶] اهل بیت(ع)، را مفسران واقعی قرآن،[۱۵۷] مصداق بارز راسخان در علم، ﴿هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ ﴾[۱۵۸][۱۵۹] آگاهان به ظاهر و باطن قرآن[۱۶۰] و گنجینه علوم قرآن[۱۶۱] میشمارد و تأکید میکند باید با استفاده از اهل بیت(ع)، به عمق آیات قرآن راه یافت.[۱۶۲] در نگاه ایشان سخنان اهل بیت(ع)، همچون قرآن دارای ظاهر و باطن است[۱۶۳] و دانش امامان(ع)، در سخن، سیره[۱۶۴] و در دعاهای آنان[۱۶۵] دیده میشود. افزون بر اعتراف دیگر مسلمانان به برتری دانش و فقاهت اهل بیت[۱۶۶] امامان(ع)، خود نیز برای اثبات امامت، به برتری علمی خود بر دیگران استناد کردهاند[۱۶۷].
امام خمینی، قرآن[۱۶۸] سنت پیامبر(ص)،[۱۶۹] و صحیفه علی(ع)،[۱۷۰] را از منابع علوم ائمه(ع)، شمرده است و معتقد است علم تورات و انجیل و دیگر کتابهای آسمانی پیشین نزد اهل بیت(ع)، است [۱۷۱] به باور ایشان سخنان اهل بیت(ع)، از وحی الهی و کشف محمدی[۱۷۲] و از علم رحمانی و فیض سبحانی سرچشمه گرفته و نورانیت آن در دیگر کلمات یافت نمیشود[۱۷۳].[۱۷۴]
حاملان عرش
بنابر برخی روایات حاملان عرش هشت تناند؛ چهار تن از انبیا: نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، و عیسی(ع)، و چهار تن کاملترین این امت: رسول خدا(ص)، علی(ع)، حسن(ع)، و حسین(ع)،[۱۷۵] به اعتقاد امام خمینی برای عرش معانی مختلفی است؛ مانند ماسویالله، مرتبه واحدیت، فیض مقدس و گاهی نیز به علم الهی، عرش گفته میشود و ممکن است مراد از علم، علم فعلی حقتعالی باشد که مقام ولایت کبراست و حاملان آن هشت نفرند.[۱۷۶].[۱۷۷]
ولایت و خلافت
بسیاری از متکلمان و فقهای شیعه به پیروی از روایات[۱۷۸] قائل به ولایت تکوینی[۱۷۹] و تشریعی برای اهل بیتاند.[۱۸۰] ولایت تکوینی، چنانکه امام خمینی خاطرنشان کرده است، به معنای قرب و سلطنت معنوی است که به موجب آن، شخص حق تصرف در عالم را دارد و همه موجودات در مقابل او خاضعاند[۱۸۱] و ولایت ظهور ربوبیت در صورت بنده است، به گونهای که عالم نزد بنده فانی باشد[۱۸۲] و ولایت تشریعی به معنای صاحب اختیار در حوزه قانونگذاری به اذن خدا[۱۸۳] و حق حکومت و رهبری اجتماعی و سیاسی[۱۸۴] است.
از نگاه امام خمینی نیز ائمه(ع)، دارای ولایت تشریعیاند و این ولایت در اختیارات ائمه(ع)، در حوزه قانونگذاری و امامت مردم جلوه پیدا میکند و ادامه ولایت پیامبر(ص)، است[۱۸۵] پیامبر(ص)، و ائمه(ع)، اهل سیاست و کشورداریاند و در زیارت جامعه[۱۸۶] از آنان به عنوان «ساسة العباد» یادشده است[۱۸۷] و اجرای احکام خدا و حکومت بر مردم از وظایف آنان است.[۱۸۸] خلفای پیامبر(ص)، افزون بر بیان احکام دین، عهدهدار اجرای قوانین اسلام،[۱۸۹] تعیین الگو،[۱۹۰] پیشگیری از اختلاف امت اسلامی[۱۹۱] و دادرسی میان مردم[۱۹۲] نیز هستند و در یک کلمه وارث همه مناصب پیامبراند[۱۹۳] و باید از تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام اسلام و برقراری نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم بهره گیرند،[۱۹۴] چنانکه بر مردم نیز واجب است از آنان ازجمله احکام حکومتی آنان تبعیت کنند.[۱۹۵] از نظر ایشان روایت «بُنِيَ اَلْإِسْلاَمُ عَلَى خَمْسٍ ....»[۱۹۶] نیز به همین ولایت اشاره دارد[۱۹۷].[۱۹۸]
عبادت کامل
در نگاه امام خمینی، اهل بیت(ع)، به واسطه تجلی ذاتی و صفاتی و مشاهده کمال ربوبیت و ذلت عبودیت در پیشگاه حقتعالی فروتناند[۱۹۹] و عبادتشان بسان پرستش بندگان آزاده، نه از ترس جهنم یا عشق به بهشت است.[۲۰۰] رنگ آنان در وقت نماز زرد میشد و از خود بیخود میشدند،[۲۰۱] چنانکه ناله اولیای خدا از درد فراق و جدایی از محبوب و مشاهده کرامت او بوده است[۲۰۲].[۲۰۳]
کمالات اخلاقی
در نگاه امام خمینی اهل بیت(ع)، برای دین فداکاری کردند و در پی عمل به تکلیف بودند.[۲۰۴] آنان افرادی صبور و فروتن[۲۰۵] بااخلاص، گشادهدست، فداکار و یتیمنواز و مهرورز بودند.[۲۰۶] زندگی پیامبر(ص)، و ائمه(ع)، ساده و عادی بود، بلکه پایینتر از مردم عادی زندگی میکردند.[۲۰۷] ایشان به استناد روایات[۲۰۸] مینویسد نزول آیاتی از سوره انسان، در ستایش احسان به یتیم، فقیر و اسیر ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا﴾[۲۰۹] در شأنِ اهل بیت(ع)، به سبب جهات باطنیه و نورانیت صورت عمل و خلوص آنان بوده است[۲۱۰].[۲۱۱]
لزوم معرفت و مودت و اطاعت
بر اساس روایات، معرفت امام واجب است[۲۱۲] و کسی که امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا میرود.[۲۱۳] همچنین شناخت اهل بیت(ع)، مقدمه استفاده از معارف دینی آنان است و بدون معرفت آنان ایمان و توحید کامل حاصل نمیشود،[۲۱۴] بنا به روایاتِ بسیار از اهل سنت و شیعه، شناخت امام زمان واجب است.[۲۱۵] در متون دینی به معرفت اهل بیت(ع)، و ادای حقوق آنان توصیه شده[۲۱۶] و پاداش آن برابر اجر شهیدان شمرده شده است[۲۱۷].
قرآن کریم مزد رسالت پیامبر(ص)، را مودت ذویالقربی آن حضرت شمرده است ﴿ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ﴾[۲۱۸] به حکم این آیه دوستی آنان بر هر مسلمان واجب و از ضروریات اسلامی و دشمنی با آنان نشانه نفاق است.[۲۱۹] مراد از ذویالقربی را علی(ع)، فاطمه(ع)، حسن(ع)، و حسین(ع)، دانستهاند و بهشت را بر آزاردهنده آنان حرام شمردهاند[۲۲۰].
امام خمینی با استناد به برخی روایات[۲۲۱] معتقد است کارهای نیک در سایه معرفت اهل بیت(ع)، پذیرفته میشود،[۲۲۲] بر همین اساس ایشان از شیعیان خواسته است، به شناخت ولادت و وفات ائمه(ع)، بسنده نکنند و بیشتر در جایگاه معنوی و عبادتهای آنان بیندیشند[۲۲۳] و مصائب آنان را زنده نگهدارند.[۲۲۴] ایشان که به خاطر محبت به اهل بیت(ع)، با برپایی مجالس، مناسبتهای مربوط به آنان را در خانه خود گرامی میداشت[۲۲۵] دوستی اهل بیت(ع)، را در دنیا و آخرت سودمند میداند[۲۲۶] و با استناد به روایات[۲۲۷] یادآور شده است پیامبر(ص)، و علی(ع)، و دیگر ائمه(ع)، نزد محتضر حاضر میشوند و در صورتی که محتضر دوست اهل بیت(ع)، باشد، جبرئیل به فرشته مرگ سفارش میکند با وی مدارا کند و اگر دشمن اهل بیت باشد، فرشته مرگ وی را دشمن میدارد و بر وی سختگیری خواهد کرد[۲۲۸].
قرآن ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[۲۲۹] و روایات[۲۳۰]اطاعت «اولوالامر» را که منطبق بر اهل بیت(ع)، است، پس از اطاعت خداوند و پیامبر(ص)، واجب کردهاند.[۲۳۱] پیامبر اکرم(ص)، مردم را به پیروی آنان سفارش کرد[۲۳۲] و حضرت علی(ع)، از مردم خواسته که از گفتار و رفتار اهل بیت پیامبر(ص)، پیروی کنند و در سکون و حرکت و موضعگیریها از آنان فاصله نگیرند.[۲۳۳] حضرت فاطمه(ع)، نیز اطاعت از اهل بیت(ع)، را موجب انسجام و هماهنگی امت اسلامی و موجب پیشگیری از تفرقه مردم شمرده است[۲۳۴].
در مشرب عرفانی امام خمینی، ولایت اهل بیت(ع)، و دوستی خاندان رسالت(ع)، و شناخت مقام مقدس آنان امانت حق است و غصب ولایت و سلطنت آنان خیانت به امانت و ترک تبعیت امامعلی(ع)، از مصادیق خیانت است.[۲۳۵] ایشان با بیان سفارشی از اماممحمدباقر(ع)، به شیعیان[۲۳۶] به پیروان اهل بیت(ع)، یادآور شده است از خدا بپرهیزند و برای رسیدن به قرب و ثواب وی فعالیت کنند که تقرب به خدا در سایه اطاعت حاصل میشود و افراد مطیع نزد خدا حجت دارند و میتوانند ادعای دوستی خاندان پیامبر(ص)، کنند و آن کس که از خدا اطاعت نمیکند، دشمن خاندان پیامبر(ص)، است.[۲۳۷] ایشان در سخنی دیگر، اهل بیت(ع)، را اهل قرآن شمرده و تصریح کرده است تکریم قرآن و اهل بیت(ع)، تنها به بوسیدن جلد کتاب خدا و ضریح مطهر ائمه اهل بیت(ع)، حاصل نمیشود و این کار مرتبه ضعیفی از تکریم آنان است و تکریم ائمه(ع)، در عمل به دستورهای قرآن و فرمایشهای ائمه(ع)، حاصل میشود و احترام بدون عمل شبیه به مسخره و بازیچه خواهد بود[۲۳۸] افزون بر آنکه نافرمانی خدا چه بسا مودت اهل بیت(ع)، را نیز از دل ببرد[۲۳۹].
در نگاه امام خمینی بسیاری از درگیریهای مذهبی، ریشه دینی ندارد. گروهی از اهل سنت و برخی از شیعیان که به تفرقه دعوت میکنند، پیرو واقعی پیامبر(ص)، و امامان معصوم(ع)، نیستند.[۲۴۰] ایشان بارها به مردم یادآور شده است از روش اهل بیت(ع)، در شیوه عبادت خدا پیروی کنند و در همه گفتهها و کارها، خود را شبیه آنان سازند[۲۴۱] و نیز به مردم سفارش کرده است روش پیامبر(ص)، و ائمه(ع)، بهویژه استقامت آنان در راه تبلیغ دین را سرمشق قرار دهند[۲۴۲].
امام خمینی از ناآگاهی مردم به مقامات ائمه(ع)، و بسنده کردن به جنبههای کوچک از زندگی آنان گله میکند[۲۴۳] و به استناد به روایات[۲۴۴] یادآور میشود پیامبر(ص)، و قرآن و اهل بیت(ع)، نخستین واردشدگان بر خدای عزیز جبار در قیامتاند و پیامبر(ص)، در درگاه خداوند از چگونگی رفتار امت با قرآن و اهل بیت شکوه میکند.[۲۴۵] در نگاه ایشان حجتبودن اهل بیت(ع)، تنها در نقل روایات آنان خلاصه نمیشود و راویان حدیث نیز حجتاند، بلکه حجت بودنِ آنان به معنای حجت بودن گفتار و سیره آنان در همه شئون زندگانی ازجمله روش عادلانه آنان در تدبیر امور حکومتی است[۲۴۶] و کسانی که ادعای ولایت دارند، ولی از امور اجتماعی و مصالح مردم کنارهگیری میکنند، به پیامبر(ص)، و اهل بیت(ع)، ضربه زدهاند[۲۴۷].
امام خمینی به پیروی از سخنان ائمه(ع)،[۲۴۸] و سیره رسول خدا(ص)، تأکید کرده است پیامبر(ص)، با همه کمالات معنوی برای خود خلیفه تعیین کرد و جانشینان آن حضرت نیز برای خود جانشین معرفی کردند.[۲۴۹] به نظر ایشان پس از ائمه(ع)، فقها و اسلامشناسان که دانش خود را از اهل بیت(ع)، دریافت کرده باشند[۲۵۰] و متعهد، زاهد و افراد بیتوجه به زرق و برق دنیا و دلسوز برای امت باشند، جانشینان ائمه(ع)، در رهبریِ امتاند[۲۵۱] و همه وظایفی که بر عهده ائمه(ع)، است، از تعلیم دین، قضاوت و رهبری جامعه اسلامی بر عهده آنان است. ایشان تشکیل نظام اسلامی در ایران را به تبعیت از پیامبر(ص)، و ائمه(ع)، شمرده است[۲۵۲].[۲۵۳]
مرجعیت دینی و علمی
به عقیده شیعه، اهل بیت(ع)، مرجع علمی و مذهبی مسلماناناند.[۲۵۴] امام خمینی نیز پیامبر اکرم(ص)، و اهل بیت(ع)، را مرجع دینی امت اسلامی و وسایل شناخت و راه عبودیت خدا دانسته[۲۵۵] و تأکید کرده است مقصود از صراط مستقیم در سوره ملک﴿أَفَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۵۶] ائمهاند[۲۵۷] و آنان تنها راه رسیدن به حقایقاند.[۲۵۸] ایشان برای مرجعیت اهل بیت(ع)، با استناد به آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۲۵۹] تصریح کرده است که مقصود از «صادقین»، محمد(ص)، و اهل بیت آن حضرتاند.[۲۶۰] همچنین از نگاه ایشان مراد از اهل ذکر در آیه ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ﴾[۲۶۱] که ضرورت مرجع علمی و رجوع جاهل به عالم را ثابت میکند[۲۶۲] اهل بیتاند.[۲۶۳] ایشان با استناد به روایات[۲۶۴] مقصود از امت وسط در آیه ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا﴾[۲۶۵] را نیز ائمه(ع)، میداند[۲۶۶] و با استفاده از روایات، آنان را راه و طریق وسط به دور از افراط و تفریط و غلو و تقصیر شمرده است[۲۶۷] که مردم باید افکار و اخلاق و اعمال خود را با آنان مطابقت دهند و نیز ائمه(ع)، میزان سنجش اعمالاند و افراد تندرو (غالی) و نیز افراد عقبمانده (مقصر) باید افکار و رفتار خود را مطابق برنامههای ائمه(ع)، تصحیح کنند[۲۶۸].
امام خمینی در تفسیر آیه «أَفَمَنْ یمْشی مُکِبًّا عَلی وَجْهِهِ»[۲۶۹] افراد گمراه و بهرویافتاده را به مخالفان اهل بیت(ع)، و راه مستقیم را به ائمه(ع)، تفسیر کرده است[۲۷۰] و همین نکته را ازجمله «انتم السبیل الاعظم و الصراط الاقوم» که در زیارت جامعه آمده[۲۷۱] برداشت کرده است.[۲۷۲] ایشان برای مرجعیت دینی اهل بیت(ع)، به حدیث ثقلین[۲۷۳] نیز استناد و ازجمله «لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ»، برداشت کرده است که قرآن و اهل بیت(ع)، از یکدیگر تفکیکناپذیرند و ائمه مفسر و شارح قرآناند[۲۷۴] و مهجوریت هر یک از قرآن و عترت را مهجوریت دیگری است.[۲۷۵] حدیث سفینه[۲۷۶] و تشبیه اهل بیت(ع)، به کشتی نوح(ع)،[۲۷۷] دلیل دیگر مرجعیت دینی ائمه(ع)، نزد امام خمینی است.
امام خمینی پیاپی از مظلومیت خاندان پیامبر(ص)، در جامعه اسلامی سخن گفته است[۲۷۸] و از بیاعتنایی دنیاطلبان به مرجعیت اهل بیت(ع)، و بستن درِ خانه خاندان پیامبر(ص)، به روی مردم و تکفیر پیروان اهل بیت به وسیله آنان شکوه کرده است و گناه و جنایت تودههای غافل از خاندان پیامبر(ص)، را بر عهده دنیاطلبان دانسته است.[۲۷۹] چنانکه در وصیتنامه خود یادآور شده است بدخواهان به خاندان پیامبر(ص)، ستمها کردند، آنان را از عرصه حکومت کنار زدند و فرزندان پیامبر(ص)، ناجوانمردانه به شهادت رسیدند. ایشان از امت اسلامی میخواهد با اهل بیت پیامبر(ص)، بیشتر آشنا شوند و با همه وجود از فرهنگ دینی و سیاسی و اقتصادی آنان جانبداری کنند.[۲۸۰] ایشان فرقههای تکفیری را سد راه استفاده مردم از علم و دانش اهل بیت میداند[۲۸۱].[۲۸۲]
توسل و شفاعت
توسل به معنای استمداد از اولیای الهی برای استغفار و طلب دعا به درگاه خداوند است.[۲۸۳] علمای شیعه دربارهٔ جواز توسل اتفاق نظر دارند.[۲۸۴] برخی از علمای وهابی، توسل و طلب از ارواح اولیای الهی و استغاثه به ایشان را شرک میدانند.[۲۸۵] در نگاه امام خمینی، پیامبر(ص)،[۲۸۶] و خاندان معصوم ایشان نزد خدا عزیز و دارای مقام توسلاند.[۲۸۷] ایشان خاطرنشان کرده است که توسل به اولیای الهی و زیارت قبور آنان شرک نیست؛ زیرا شرک به معنای طلب از غیر خداوند با عنوان قدرت مستقل از خداست و طلب از ائمه(ع)، در طول طلب از خداوند قرار دارد.[۲۸۸] ایشان همه موفقیتهای خود ازجمله موفقیتهای نهضت اسلامی ایران را از عنایت اهل بیت(ع)، شمرده است[۲۸۹].
از سوی دیگر، برخی علمای سلفی و وهابی بر این باورند که اگر از غیر خداوند طلب شفاعت شود، شرک است.[۲۹۰] به عقیده این فرقه شفاعت در قیامت پذیرفتنی است؛ اما در دنیا واسطه قراردادن میان خدا و خلق جایز نیست.[۲۹۱] امام خمینی مانند بسیاری از اندیشمندان اسلامی[۲۹۲]شفاعت را امری جایز و مسلم میداند[۲۹۳] و معتقد است پیامبر اکرم(ص)،[۲۹۴] و خاندان معصوم آن حضرت دارای مقام شفاعتاند. ایشان همه مردم را نیازمند شفاعت اهل بیت(ع)، و محرومیت از آن را خسرانی بزرگ میداند.[۲۹۵] مقصود از شفاعت در نگاه ایشان پیوند نور شفیع و شفاعتشونده است؛ از اینرو لازم است که یک ارتباط اخلاقی و معنوی با یکی از ائمه(ع)، حاصل شود تا نور ولایت آنان زمینه شفاعت را فراهم آورد.[۲۹۶] امام خمینی شیفته اهل بیت(ع)، بود[۲۹۷] در دوره تبعید در عراق همواره به زیارت ائمه(ع)، مشرف میشد و زیارت امینالله[۲۹۸] و جامعه[۲۹۹] میخواند. زیارت عاشورا و زیارت روزهای عرفه و نیمه رجب و نیمه شعبان سیدالشهدا(ع)، را نیز ترک نمیکرد.[۳۰۰] ایشان در قم و نجف[۳۰۱] و در مدت اقامت در پاریس نیز برای اهل بیت(ع)، مجلس عزاداری برپا میکرد.[۳۰۲] ایشان به تبعیت از روایات، قم را حرم اهل بیت(ع)، میخواند[۳۰۳] و برای این شهر احترام ویژهای در نظر داشت[۳۰۴].
مجاهدتهای اهل بیت
امام خمینی معتقد است اهل بیت پیامبر(ع)، در طول حیات فردی و اجتماعی خود به صورت دایمی در حال جهاد بودند و افزون بر مجاهدتها و ریاضتهای معنوی که بالاتر از طاقت انسان عادی است[۳۰۵] برای حفظ اسلام[۳۰۶] و مبارزه با الحاد[۳۰۷] کوششهای فراوانی میکردند. امام علی(ع)، در زمان پیامبر(ص)، برای گسترش و دفاع از اسلام و مسلمانان مجاهدتها کرد[۳۰۸] و پیامبر(ص)، در کارهای سخت، از ایشان کمک میگرفت.[۳۰۹]اهل بیت پیامبر(ع)، مهمترین نقش را در پیشبرد جامعه اسلامی ایفا کردهاند. با وجود میدان ندادن به اهل بیت(ع)، پس از پیامبر(ص)، برای نشر حقایق و علوم[۳۱۰] آنان در فرصتهای به دست آمده در انتشار علوم قرآن همانند کتابت، قرائت و تفسیر کوشیدند.[۳۱۱] امام علی(ع)، پس از پیامبر حفظ و کتابت و تفسیر قرآن را در اولویت قرار داد و دیگر ائمه(ع)، نیز به سهم خود در گسترش معارف قرآن مجاهدت کردند[۳۱۲].
امام خمینی، اهل بیت(ع)، را حافظ و مروجان قرآن شمرده است.[۳۱۳] آنان شمهای از اسرار کتاب خدا را به قدر استعداد مردم برای آنان بیان کردهاند[۳۱۴] و مردم را از تفسیرهای انحرافی و تفسیر به رأی منع کردهاند.[۳۱۵] کتابها و روایتهای تفسیریِ باارزشی از اهل بیت(ع)، به جای مانده است[۳۱۶] و نیز اهل بیت پیامبر(ص)، با اینکه خلفا از تدوین احادیث نبوی منع میکردند[۳۱۷] در حفظ و نشر روایات پیامبر(ص)، کوشش میکردند. امام خمینی تأکید کرده است که پیامبر اکرم(ص)، و اهل بیت مکرم(ع)، تمام عمر خود را در گسترشدادن احکام و اخلاق و عقاید صرف کردند و یگانه مقصد آنان نشر احکام خدا و اصلاح و تهذیب بشر بود.[۳۱۸] همچنین مبارزه با باطل از برنامههای اصلی اهل بیت(ع)، بود و آنان برای انجام آن، خود را به رنج افکندند.[۳۱۹] ایشان معتقد بود با همه اذیتهای خلفای ستمگر بنیامیه و بنیعباس دربارهٔ اهل بیت(ع)، و کشتن و شکنجه شیعیان[۳۲۰] و منع اهل بیت(ع)، از حقوق خود[۳۲۱] آنان در حد توان در اجرای شعائر دین کوشیدند و از مردم کنارهگیری نکردند[۳۲۲] و اسلام به واسطه آنان در دنیا منتشر و شهرت جهانی پیدا کرد[۳۲۳].
تحریفزدایی از سنت پیامبر اکرم(ص)، و نفی نسبتهای ناروا به آن حضرت از دیگر کارهای ائمه(ع)، بود.[۳۲۴] پس از پیامبر(ص)، به ادعای اجتهاد[۳۲۵] بدعتهای بسیاری در احکام دین پدید آمد،[۳۲۶] اما ائمه(ع)، حقیقت دین و مسائل دینی را برای مردم بیان کردند و در احیای سنت و سیره پیامبر(ص)، کوشیدند.[۳۲۷] امیرالمؤمنین علی(ع)، تغییرات انجامشده در سنتهای پیامبر(ص)، به دست خلفای پیشین را تا حد توان به حالت نخست بازگرداند[۳۲۸] و ازجمله، روش رسول خدا(ص)، در اقامه نماز را زنده کرد.[۳۲۹] امام خمینی یادآور شده است که دیگر ائمه(ع)، نیز نشر احکام اسلام را در دستور کار داشتند[۳۳۰] و با دایر کردن حوزه تدریس، علوم اسلامی را میان مردم منتشر کردند و چندین هزار نفر، از مکتب آنان استفاده علمی کردند[۳۳۱].
گسترش مسائل عقلی از دیگر فعالیتهای ائمه(ع)، بود. نخستین کسی که در مسائل عقلی اسلامی مباحثی مانند قِدم و حدوث و متناهی و غیر متناهی و جبر و اختیار را مطرح ساخت، امیرالمؤمنین علی(ع)، بود.[۳۳۲] از نگاه امام خمینی دیگر ائمه(ع)، نیز راه امامعلی(ع)، را پی گرفتند. آنان معارف بلند عقلانی را با زبان ساده و در حد درک مخاطبان برای مردم بیان کردند[۳۳۳] تربیت مردم و نشر معارف و ارزشهای اسلامی در جامعه و تربیت مردم به تربیت اسلامی از دیگر فعالیتهای ائمه(ع)، بود.[۳۳۴] آنان در دفاع از قوت، عزت، شوکت مسلمانان و حفظ وحدت جامعه اسلامی، نهایت سعی و تلاش خود را به کار بردند.[۳۳۵] آنان، چنانکه امام خمینی یادآور شده است، با وجود غصب حقوقشان به دست دیگران[۳۳۶] در حل معضلات اجتماعی و سیاسی به خلفای همعصر خود کمک میکردند[۳۳۷] و برخی از ائمه(ع)، در نبود شرایط برای قیام و مبارزه آشکار با حاکمان ستمگر، در عرصه دیگر به تبلیغ دین مشغول بودند[۳۳۸] و در پوشش تقیه، اسلام و قرآن را ترویج کردند[۳۳۹].
امام خمینی تصریح کرده است امام حسین(ع)، برای اقامه عدل و حکومت قیام کرد[۳۴۰] و با مبارزه علیه امویان، مکتب اسلام را نجات داد.[۳۴۱] ائمه(ع)، برابر سنتهای خداوند گاه در مبارزه با دشمن پیروز شدند و گاه در ظاهر موفق نبودند.[۳۴۲] برخی از آنان مانند امیرالمؤمنین(ع)، و سیدالشهدا(ع)، در راه دفاع از اسلام به شهادت رسیدند[۳۴۳] و فرزندانشان نیز در راه خدا به اسارت رفتند[۳۴۴] و برخی دیگر در راه خدا شکنجه و مسموم شدند[۳۴۵] و مرگ آنان نیز با شهادت در راه خدا رقم خورد.[۳۴۶] اگر ائمه(ع)، در برابر ستم ستمکاران بیتوجه بودند و در خانه مینشستند، کشته نمیشدند.[۳۴۷] برخی از قیامهای فرزندان اهل بیت(ع)، علیه حکومتهای ستمگر به اشاره و اجازه ائمه(ع)، بوده و آنان(ع)، از اهداف و آینده آن مطلع بودهاند و اگر گاهی ائمه(ع)، در نقد این قیامها چیزی نیز گفتهاند، برای حفظ قیامکنندگان یا اهداف دیگر بوده است.[۳۴۸] ازجمله قیام زید بن علی بن حسین(ع)، علیه حکومت بنیمروان در سال ۱۲۲ق[۳۴۹] که امام خمینی با استناد به برخی روایات[۳۵۰] تصریح کرده است اگر ائمه(ع)، با قیام زید مخالف بودند، آن همه از وی ستایش نمیکردند[۳۵۱].[۳۵۲]
احکام مربوط به اهل بیت
اهل بیت(ع)، به لحاظ جایگاه معنوی در اسلام دارای احکام ویژهاند. در قرآن ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۳۵۳] بر صلوات و سلام بر پیامبر اکرم(ص)، و در روایات به همراه صلوات آلپیامبر(ع)،[۳۵۴] تأکید شده است و در نزد صحابه پیامبر(ص)، نیز این کار محبوب و پرارزش بوده است[۳۵۵] فقهای شیعه[۳۵۶] ازجمله امام خمینی[۳۵۷] و برخی از علمای اهل سنت مانند شافعی، صلوات بر آنان را در نماز واجب میدانند.[۳۵۸] همچنین امام خمینی همانند دیگر فقها[۳۵۹] صلوات و سلام بر پیامبر(ص)، و اهل بیت(ع)، را در خطبههای نماز عید و جمعه واجب[۳۶۰] و سلام بر خاندان پیامبر(ص)، بهویژه در وقت خطبه عقد را مستحب[۳۶۱] میداند.
امام خمینی حفظ حرمت اهل بیت(ع)، را واجب، و اهانت به پیامبر(ص)، و ائمه(ع)، را سزاوار مجازات شدید دانسته است.[۳۶۲] ایشان همانند دیگر فقها[۳۶۳] دروغ بستن بر پیامبر(ص)، و ائمه(ع)، را موجب بطلان روزه دانسته است.[۳۶۴] به نظر ایشان به احتیاط واجب دستزدن فرد جنب و حائض به اسامی پیامبران(ع)، و ائمه(ع)، جایز نیست.[۳۶۵] برخی فقها[۳۶۶] و امام خمینی[۳۶۷] توقف مرد و زن جنب و زن حائض را در مرقد پیامبر(ص)، و ائمه(ع)، به احتیاط واجب دارای اشکال دانستهاند. نیز بنابر نظر امام خمینی نجس کردن بارگاه ائمه(ع)، حرام و تطهیر آن در صورت بیاحترامی واجب است و در غیر این صورت نیز به احتیاط واجب لازم است.[۳۶۸] ایشان سفارش کرده است از افکندن کاغذهای منقوش به اسامی ائمه(ع)، در مکانهای ناشایست نیز اجتناب شود.[۳۶۹] ایشان زیارت پیامبر اکرم(ص)،[۳۷۰] و زیارت ائمه(ع)،[۳۷۱] را امری محبوب و زیارت آنان را رستگاری بزرگ و توفیق الهی شمرده و به زائران سفر حج توصیه کرده است که از نعمت پیامبر(ص)، و ائمه بقیع(ع)، استفاده کنند.[۳۷۲] ایشان تعطیل شدن زیارت پبامبر(ص)، را جایر نمیداند و بر امام یا والی لازم میداند که امکانات مالی برای رفتن مردم به زیارت پیامبر اکرم(ص)، را فراهم کند،[۳۷۳] همچنین شایسته دانسته برای ورود به حرمهای ائمه(ع)، وضو گرفته شود[۳۷۴].[۳۷۵]
مقامات اهل بیت(ع) از نگاه عارفان
از دیدگاه اهل معرفت، اهل بیت به بالاترین مراتب و مقامات معنوی رسیدهاند[۳۷۶]. امام خمینی نیز برای اهل بیت مقامات بلندی ذکر کرده است، ازجمله:
انسان کامل
اهل بیت(ع)، مصداق بارز انسان کاملاند و دیگر انبیا و اولیا در رتبه بعد واقع شدهاند و در رأس این سلسله رسول خدا(ص)، قرار دارد و ولیّ عصر(ع)، در عصر حاضر انسان کامل است[۳۷۷].[۳۷۸]
قطبالاقطاب
قطب از دیدگاه عارفان[۳۷۹] چنانکه امام خمینی نیز بر آن تأکید کرده[۳۸۰] کسی است که محل نظر الهی است و سبب حیات عالم و بقای آن است و او بر قلب اسرافیل است (که حامل ماده حیات و احساس است) و از او مدد میگیرد. در حقیقت ولایت دارای مراتبی است و برای هر مرتبه از ولایت قطبی است؛ اما مقام قطبالاقطاب که باطن نبوت ختمی(ص)، است، برای ورثه محمدیه(ص)، است و برای امتهای گذشته نیست و پس از این مرتبه، مرتبه نبوت عامه قرار دارد[۳۸۱] امام خمینی، امیرالمؤمنین علی(ع)، را قطبالاقطاب عالمین میداند.[۳۸۲] ایشان مقام قطب را مقام خلافت و قطبالاقطاب را خلافت حقیقت محمدیه(ص)، میداند که مربی عالم و ساری در آن است[۳۸۳].[۳۸۴]
همافق با مشیت مطلقه
اهل بیت(ع)، با مشیت الهی که مقام فاعلیت خداوند است، همافقاند و باقی مخلوقات از تعینات این مشیتاند[۳۸۵] و این مطابق با روایاتی است که ائمه(ع)، خود را مشیت الهی معرفی میکنند.[۳۸۶] با این بیان، روایاتی که خلق عرش و کرسی را به اهل بیت(ع)، نسبت میدهند[۳۸۷] نیز روشن میشوند؛ زیرا آنان به مقام فاعلیت رسیده و با آن متحد شدهاند و فعل حقتعالی به آنان نیز قابل انتساب است.[۳۸۸] از دیدگاه امام خمینی مشیت مطلقه الهی در قوس نزول عالم در مرتبه فعل، فیض مقدس اطلاقی و وجود منبسط است که آفرینش همه اشیا به واسطه آن صورت میگیرد[۳۸۹].[۳۹۰]
تجلی ذاتی
تجلیات «صفاتی» برای اولیای الهی ممکن است؛ اما تجلیات «ذاتی»، چنانکه امام خمینی خاطرنشان کرده اختصاص به اولیای محمدی(ص)، که مصداق کامل آن ائمه(ع)، هستند، دارد. در این مرحله همه تعینات خلقی و اسمائی و صفاتی محو میشوند و فنای ذاتی رخ میدهد که از آن به مقام ظلومیت -که شکستن بتهای انانیت است- و جهولیت -که کنایه از فنای از فنا است- تعبیر میشود و این برگرفته از آیه ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾[۳۹۱] است و تفسیر تأویلی از آن است که انسان را ظلوم و جهول معرفی کرده است[۳۹۲].[۳۹۳]
افضلیت بر فرشتگان
امام خمینی بر اساس روایات[۳۹۴] گفته است مقام اهل بیت(ع)، بالاتر از فرشتگان است و این برتری امری تشریعی و اعتباری نیست، بلکه فضیلتی حقیقی و وجودی است که ناشی از احاطه و سلطنت تام آنان و مظهریت کامل ایشان از اسم اعظم الهی است که جامع همه اسمای الهی است.[۳۹۵] این مظهریت تام در اصل برای حقیقت محمدیه(ص)، و به تبعیت برای اولیای او که در روحانیت با او متحدند، میباشد[۳۹۶] و بدین جهت آدم(ع)، مسجود فرشتگان واقع شد و به امر الهی معلم فرشتگان در تعلیم اسما گردید؛ زیرا فرشتگان وجودی محدودتر داشتهاند و در حقیقت هر یک از فرشتگان مظهر اسم خاصی از اسمای الهیاند و مقام معلومی دارند؛ اما انسان کامل که در آدم(ع)، تجلی کرد، دارای همه اسمای الهی است.[۳۹۷] امام خمینی با ذکر روایتی در زمینه افضلبودن اهل بیت(ع)، از فرشتگان و اینکه تسبیح و تقدیس فرشتگان به تبعیت از تسبیح و تقدیس اهل بیت(ع)، بوده است، بر این باور است که تعلیم طریق عبودیت به فرشتگان توسط اهل بیت(ع)، در نشئه عقلی و غیبی بوده است.[۳۹۸] ایشان معتقد است مخلوقات به منزله قوا و اعضای ولی کاملاند و شاهد آن، روایتی است که میگوید فرشتگان خدمتگزاران آنان و محبان آنان هستند.[۳۹۹] در حقیقت برخی از فرشتگان مانند جبرئیل به منزله قوای علمی و برخی مانند عزرائیل قوای عملی عالم بهشمار میآیند[۴۰۰].[۴۰۱]
اتحاد نور ائمه(ع) با رسول خدا
از دیدگاه امام خمینی با استناد به این روایت که نور ائمه(ع)، متحد با پیامبراند و همه نور واحدند[۴۰۲] تأکید کرده است به حسب مقام روحانیت، امیرالمؤمنین(ع)، و ائمه(ع)، در روحانیت و نورانیت متحد با رسول خدا(ص)، هستند و همه آفریده یک نورند.[۴۰۳] ایشان نسبت امیرالمؤمنین(ع)، و باقی ائمه(ع)، را با رسول خدا(ص)، به منزله مرتبه عقلی بلکه مرتبه روحی از نفس ناطقه انسانی و رتبه انبیا(ع)، و اولیا را به منزله قوای کلی نفس ناطقه و باقی مردم را به منزله قوای جزئی ایشان میداند[۴۰۴] و نسبت ائمه(ع)، با رسول خدا(ص)، نسبت روح و نفس است و همان گونه که فیض از طریق روح به قوا و اعضا میرسد، در عالم نیز فیوضات و اسرار آسمان رسالت از طریق مرتبه امامت به مخلوقات میرسد؛ بدین جهت رسول خدا(ص)، خود را مدینه علم و علی(ع)، را درِ آن نامید.[۴۰۵] ایشان استفاده امیرالمؤمنین(ع)، از رسول خدا(ص)، در حقایق علوم و اسرار غیب را در مرتبه عقلی و غیبی پیش از رسیدن به مرتبه مثالی یا مرتبه حسی و هیئتهای کلامی و لفظی شمرده است[۴۰۶].[۴۰۷]
رسیدن به مرتبه عبودیت مطلقه
امام خمینی معتقد است اهل بیت(ع)، به جهت اینکه مظهر اسم جامع اللهاند، عبادتشان عبادتی مطلق است و آنان «عبدالله» حقیقیاند.[۴۰۸] این مقام در اصل برای نبی خاتم(ص)، و برای دیگر ائمه(ع)، به تبعیت از ایشان ثابت است. این مقام عبودیت مقام فقر مطلق است که در آن غبار انانیت و مشاهده استقلال بهکلی رخت بر میبندد و به جهت عبودیت بوده است که خداوند پیامبر(ص)، خود را با تحقق به اسم «الله» که باطن عبودیت است، در معراج به احدیت ترقی داد.[۴۰۹].[۴۱۰]
رسیدن به مقام لیلةالقدر
امام خمینی معتقد است حقیقت شب قدر، شبی است که خورشید حقیقت حقتعالی با همه اسما و صفات خود در تعیین و بنیه انسان کامل غروب میکند و پنهان میشود.[۴۱۱] این شب، شب توجه تام ولیّ کامل و ظهور سلطنت ملکوتی اوست که به واسطه نفس شریف امام در هر عصری تغییرات و تبدیلات در عالم واقع میشود.[۴۱۲] ایشان با اشاره به برخی روایات در این زمینه[۴۱۳] معتقد است شب قدر در زمان رسول خدا(ص)، بر آن حضرت و پس از ایشان بر ائمه معصوم(ع)، و فاطمه(ع)، منطبق است.[۴۱۴] .[۴۱۵]
روح جاری در عالم
از دیدگاه عرفانیِ امام خمینی، اهل بیت(ع)، به منزله روح و لُب عالماند و جهان هستی به منزله قوا و فروع آنان است و آنان در همه اجزای عالم ساری و جاریاند، اگرچه کسی جز اولیا و کاملان از کیفیت این سریان آگاه نیست[۴۱۶]. این مقام برای آنان به آن جهت است که آنان به فنای ذاتی، صفتی و فعلی رسیدهاند و از مطلق انانیت رهایی یافته و روح و نفس خود را تسلیم حقتعالی کردهاند و در برابر حقتعالی به آنان روح و نفس و جسم کل عطا کرده است؛ چنانکه در زیات جامعه[۴۱۷] به آن اشاره شده است[۴۱۸].[۴۱۹]
خلافت کبری
امام خمینی مانند دیگر اهل معرفت[۴۲۰] معتقد است حقیقت خلافت ظهور الوهیت در عالم است[۴۲۱] و خلیفه جانشین حقتعالی در عالم است؛ از اینرو باید از صفات حق تعالی که او را جانشین خود کرده برخوردار باشد[۴۲۲] خلافت در قوس نزول عالم از فیض اقدس و وجود منبسط آغاز میشود که این خلافت باطن خلافت ختمیه و ولایت مطلقه علویه(ع)، است[۴۲۳] و در قوس صعود عالم در ولی کامل ظهور پیدا میکند؛ زیرا او مظهر اسم اعظم و حقیقت محمدیه است و در آخرین و برترین ظهور آن در خلافت و ولایت پیامبر اکرم(ص)، و علی(ع)، ظاهر شده است.[۴۲۴] ایشان خلافت را مقام جمع همه حقایق الهی و اسمای مکنون و مخزون ثابت میداند[۴۲۵] که به مقام عبودیت و فقر مطلق رسیده است و در این مرتبه بنده به فنای تام میرسد و انانیت از او رخت بر میبندد[۴۲۶].[۴۲۷]
رسیدن به سفر چهارم از اسفار اربعه
عارفان سفر معنوی سالکان را چهار قسم کردهاند که از آن به «اسفار اربعه» تعبیر میشود. نهایت آن سفر چهارم است که سفر از خلق به خلق بالحق است.[۴۲۸] امام خمینی سفر چهارم را سفر از خلق به معنای حضرت اعیان ثابته به خلق در اعیان خارجیه به وجود حقانی سالک میداند. به باور ایشان سفر چهارم مختص انبیای مرسل(ع)، است و انبیا(ع)، در این مقام دارای مراتب مختلفیاند، چنانکه برخی مظهر اسم الرحمناند و این اسم را ظاهر در عالم مشاهده میکنند و نهایت سفرشان مشاهده استهلاک اشیا در اسم «الرحمن» است و برخی مظهر باقی اسما هستند و نهایت این مقامات مظهریت اسم جامع الله است که حقتعالی را با همه شئون ظاهر در عالم میبینند. این مقام اختصاص به پیامبر اکرم(ص)، دارد. به اعتقاد ایشان این سفر برای امیرالمؤمنین(ع)، و اولاد ایشان به تبعیت از خاتم انبیا(ص)، ثابت است؛ اگرچه صاحب مقام تشریع نیستند[۴۲۹].[۴۳۰]
آغاز و انجام هستی
بر اساس برخی روایات[۴۳۱]آفرینش عالم به طفیلی وجود اهل بیت(ع)، است. بر این اساس امام خمینی معتقد بود در حقیقت مقصود اصلی از خلق عالم، خلق انسانهای برگزیدهای است که جامع اسما و صفات الهی و آیت عظمای او در عالم باشند.[۴۳۲] اهل بیت(ع)، به جهت رسیدن به مقام ولایت مطلقه که مظهر اسم اعظم «الله» است، آغاز و انجام سلسله وجودند و با دارابودن مقام مشیت مطلقه مراتب وجود از تعینات آنان شمرده میشوند.[۴۳۳] از دیدگاه ایشان اهل بیت(ع)، همچنان که غایت ایجاد عالماند، غایت پایان عالم نیز هستند؛ زیرا آنان صاحب نفس کلی و واجد مرتبه عقلاند.[۴۳۴] ایشان دراینباره به دو مبنای عرفانی تمسک کرده است: نخست اینکه موجوداتْ قوا و فروعاتِ وجودِ ولیّ مطلق و انسان کاملاند و همچنان که آغاز و ایجاد آنها در مرتبه غیب به واسطه رب انسان کامل است، رجوع آنها در مرتبه شهادت نیز به واسطه انسان کامل است،[۴۳۵] افزون بر اینکه انسان کامل به مقام فنا و بقای بعد از فنا رسیده است و رجوع به او رجوع الی الله است[۴۳۶] و این همان ظهور حقیقت قیامت کبرا است[۴۳۷].[۴۳۸]
منابع
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، ص۹۶؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۳۷.
- ↑ ابن حجر هیتمی، احمد، الصواعق المحرقة، تحقیق عبدالرحمن ترکی، ج۲، ص۴۲۱؛ آیت الله خامنهای، ۱۸/۲/۱۳۷۷.
- ↑ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۰.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۴۲۳؛ رک: امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲؛ سبحانی، جعفر، اهل البیت (ع)، ص۹.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۲۹۴؛ احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۴؛ ج۱۴، ص۲۶، ۵۹.
- ↑ ر. ک: امام خمینی، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، ج۳، ص۱۳۷.
- ↑ ر.ک: حسینی بهشتی، سید محمد، روش برداشت از قرآن، ص۵۴؛ آیت الله خامنهای، ۱۹/۴/۱۳۹۲.
- ↑ کتاب مقدس، تکوین، ۱۷/۱۸-۲۱.
- ↑ ر.ک. صادقی تهرانی، محمد، بشارات عهدین، ص۳۴-۲۷۴.
- ↑ آیت الله خامنهای، ۲۸/۵/۱۳۸۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۹۳.
- ↑ آیت الله خامنهای، ج۴، ص۳/۱۳۶۹.
- ↑ ر.ک: فیروزآبادی، سیدمرتضی حسینی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج۱، ص۱۶۷؛ ج۲، ص۳؛ ج۳، ص۳؛ هاشمی شافعی، محمدطاهر، مناقب اهل بیت (ع) از دیدگاه اهل سنت، به اهتمام سیدناصر حسینی میبدی، ۴۵۳-۴۵۴.
- ↑ حیدر، اسد، الامام الصادق والمذاهب الأربعة، ج۴، ص۱۵۴.
- ↑ ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۸۹؛ حیدر، اسد، الامام الصادق والمذاهب الأربعة، ج۴، ص۳۷۱.
- ↑ شافعی، محمد بن ادریس، دیوان الشافعی، ص۵۵، ۷۲، ۹۰.
- ↑ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، مناقب الامام احمد بن حنبل، تحقیق عبدالله بن عبدالمحسن ترکی، ص۲۱۹.
- ↑ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، مناقب الامام احمد بن حنبل، تحقیق عبدالله بن عبدالمحسن ترکی، ص۲۱۹.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۴، ۱۷، ۲۶-۲۷.
- ↑ ر. ک: قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، تحقیق سیدعلی جمال اشرف حسینی، ج۱، ص۷۱.
- ↑ زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۱، ص۳۶۸ -۳۷۰؛ ج۴، ص۲۱۹ -۲۲۱، ۶۷۰؛ سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، ج۲، ص۳۸-۳۹؛ ج۶، ص۵-۷.
- ↑ خاکپور، حسین، «گونهشناسی کاربرد روایات اهل بیت (ع) در تفسیر روح المعانی»، حسنا (فصلنامه)، قم، سال ۱۳۹۰، ش۸، ص۹۱؛ حکیم، سید تقی یوسف، مودة اهل البیت (ع) و فضائلهم فی الکتاب و السنة، ص۲۳۱.
- ↑ فرخی، مصطفی، مقاله «اهل بیت»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۲۱۹ ـ ۲۲۱.
- ↑ فراهیدی، العین، ۴/۸۹؛ صاحببنعباد، المحیط فی اللغه، ۴/۶۳؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۶.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۸.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۲۰/۱۸۸–۱۹۸.
- ↑ « خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۲۲/۵.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۲۵/۱۶۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۴۲۳؛ ۲۶۷؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۵/۲۳۸ و ۳۶/۳۰۹؛ سبحانی، اهل البیت(ع)، ۲۲–۲۸.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ۶/۵۸.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۵۲؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۸/۲۹۱.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۲/۱۵۶.
- ↑ نهج البلاغه، خ۲، ۲۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۸/۸۰.
- ↑ جزائری، کشف الاسرار فی شرح الاستبصار، ۱/۳۶۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۳۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۱۹۳.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۵/۲۷۴.
- ↑ «و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: میخواهید شما را به خانوادهای رهنمون شوم که او را برای شما نگهدارند و خیراندیش او باشند؟» سوره قصص، آیه ۱۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۷/۳۸۰–۳۸۱.
- ↑ «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۲/۸۳۱.
- ↑ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱/۲۲۹–۲۴۰ و ۲/۱۸۵–۲۰۰.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۱۰۹ و ۱۳۱.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۷۴؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۶۷؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۵.
- ↑ قزوینی، الشیعة فی عقائدهم و احکامهم، ۵۷–۵۸؛ آل محسن، مسائل خلافیه والرأی الحق فیها، ۳۸–۴۶.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۵/۹۰؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳؛ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ۱۲/۳۲–۳۴.
- ↑ قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۳/۱۰۴–۱۰۵ و ۱۰۸.
- ↑ طوسی، تلخیص الشافی، ۱/۵۹–۲۷۵؛ ۲/۵–۲۳۵ و ۴/۱۶۷–۲۰۹؛ حمود، ابهی المداد فی شرح مؤتمر علماء البغداد، ۱/۲۱۰.
- ↑ مرعشی، شرح ملحقات احقاق الحق، ۲/۵۰۲–۵۴۷ و ۹/۲–۹۱.
- ↑ آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲/۳۲۰–۳۴۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۴/۷۲۹؛ وشنوی و واعظزاده، حدیث الثقلین، ۱۲.
- ↑ واعظزاده، راههای تقریب مذاهب اسلامی و وحدت مسلمانان، ۳۹.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۲۲ و ۲۷؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۳۷۰.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ۵/۱۹۸.
- ↑ مقاتلبنسلیمان، تفسیر مقاتلبنسلیمان، ۳/۴۸۹.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۲۵/۱۶۸؛ بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۴/۲۳۱.
- ↑ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ۷/۱۳۰؛ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۲۲/۷؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۲/۴۱۵؛ ثعالبی، تفسیر ثعالبی معروف به الجوهر الحسان، ۴/۳۴۶؛ راضی، سبیل النجاة فی تتمة المراجعات، ۳۶–۴۰.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۲۷/۵۹۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۸۶؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۸۸؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۰/۱۴۱.
- ↑ طوسی، التبیان، ۸/۳۳۹؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۴/۴۶۷–۴۶۹؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۴/۲۷۰–۲۷۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۴۲۳؛ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱/۴۷–۴۸ و ۲۳۲–۲۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۵/۲۳۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۶/۳۱۱.
- ↑ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ۷/۱۳۰؛ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۲۲/۵–۶؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۳۶۸–۳۶۹؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۱/۳۶۹؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۸/۵۵۹–۵۶۰؛ راضی، سبیل النجاة فی تتمة المراجعات، ۳۶.
- ↑ راضی، سبیل النجاة فی تتمة المراجعات، ۴۱.
- ↑ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۲/۴۱۶؛ سیوطی، الدر المنثور، ۵/۱۹۸.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۲۲/۶؛ سیوطی، الدر المنثور، ۵/۱۹۹.
- ↑ «و خانوادهات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن، ما از تو روزی نمیخواهیم که خود، تو را روزی میدهیم و سرانجام (نیک) برای پرهیزگاری است» سوره طه، آیه ۱۳۲.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱/۴۹۷؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۷/۵۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۴/۳۱۳.
- ↑ طوسی، التبیان، ۸/۳۴۰–۳۴۱؛ طباطبایی، المیزان، ۱۶/۳۱۱.
- ↑ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۴/۱۸۳–۱۸۴.
- ↑ مائده، ۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۳/۲۴۶.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۸/۵۶۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۶/۳۱۱–۳۱۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ولایت در قرآن، ۱۵۶.
- ↑ دهلوی، مختصر التحفة الاثناعشریه، ۶۵–۶۶؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۳۰.
- ↑ سبطبنجوزی، تذکرة الخواص من الامهٔ من ذکر خصائص الائمه، ۷۵.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۲۸/۱۰۴–۱۰۵؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۴/۵۶۶؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۹/۱۸۸.
- ↑ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۵۷؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۹/۱۸۵؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۲۵۴.
- ↑ امام خمینی، الطهاره، ۳/۴۵۷.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ۱۲/۱۰۱، ۱۰۳–۱۰۴؛ قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۳۲.
- ↑ سید مرتضی، الشافی، ۳/۱۲۰؛ شهاری صنعانی، بلوغ الارب و کنوز الذهب فی معرفه المذهب، ۵۲–۵۳؛ دهلوی، مختصر التحفة الاثناعشریه، ۵۲؛ وشنوی و واعظزاده، حدیث الثقلین، ۹–۳۰ و ۳۳.
- ↑ ماتریدی، تأویلات اهل السنه (تفسیر الماتریدی)، ۸/۳۸۳؛ سیوطی، الدر المنثور، ۲/۶۰، ۶/۷؛ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ۱/۱۷۳؛ وشنوی و واعظزاده، حدیث الثقلین، ۹–۳۰ و ۳۳.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ۱/۲۳۲–۲۳۵.
- ↑ احمد بنحنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۱/۱۸۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۵۰؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱/۱۵۵–۱۵۶.
- ↑ «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۷.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۱۰۹ و ۱۳۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۸۷–۲۸۸.
- ↑ طوسی، الامالی، ۵۶۲.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۳۴–۳۵.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۷.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ۳/۳۳۴.
- ↑ « آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه 28.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ۴/۵۸.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ۶/۷.
- ↑ نهج البلاغه، خ۹۵، ۱۳۰.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۶۱، ۲۳۱؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۹/۲۴۱.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۹۷/۱۸۷؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۴۶۹.
- ↑ دهلوی، مختصر التحفة الاثناعشریه، ۶۵–۶۶.
- ↑ نهج البلاغه، خ۲، ۲۰؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۳۸.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۳؛ امام خمینی، کشف اسرار، ۱۶۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۱۸۳–۱۸۴.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۵۲ و ۷۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۴۴۱.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۱۸؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۵۱–۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۱۷.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۱.
- ↑ صدوق، من لایحضر، ۳/۵؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴، امام خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۲۱ و ۵۱.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۴۰.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۴؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۶۰.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۷۴؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۶۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۹.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۴.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۶۸–۷۱.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۸۰.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۵؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۷۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۲۳/۳۴۵.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۴۳–۴۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷۵ و ۵۷۷.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ حلی، کشف الیقین، ۱۷۹ و ۲۱۵–۲۱۶؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۴۶۷.
- ↑ طوسی، التبیان، ۸/۳۴۰؛ شهاری صنعانی، بلوغ الارب و کنوز الذهب فی معرفه المذهب، ۴۶.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۴.
- ↑ احزاب، ۳۳.
- ↑ طوسی، التبیان، ۸/۳۳۹–۳۴۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۷/۳۱۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.
- ↑ اسکافی، المعیار و الموازنه، ۶۶–۷۲؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۹۷/۱۸۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۶–۸۷.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۴–۵.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ ابنطاووس، سعد السعود للنفوس المنضود، ۲۸۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۵.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۷۶.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۸۸.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۲؛ امام خمینی، دعاء السحر، ۷۶.
- ↑ «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.
- ↑ صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ع)، ۱/۲۰۵.
- ↑ ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۴/۱۶۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۸/۳۱۲.
- ↑ جواهر الاصول، امام خمینی، ۴/۵۰۲؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۶۰–۶۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۴؛ امام خمینی، دعاء السحر، ۸۸.
- ↑ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۱۲.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۶۱؛ امام خمینی، دعاء السحر، ۵۸ و ۸۸؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۹۸.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۹۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۹۷.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۱/۱۲۷؛ آشتیانی، مقدمه کتاب مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه تألیف امام خمینی، ۱۲۰.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵۵؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۱۳۹ و ۳/۳۶۷.
- ↑ ابنطاووس، بناء المقالة الفاطمیة فی نقض الرسالة العثمانیه، ۱۷۵؛ ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱/۷۵.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۷۲، ۲۴۹–۲۵۰؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۲۵/۱۱۶.
- ↑ امام خمینی، التعادل و الترجیح، ۸۲؛ امام خمینی، جواهر الاصول، ۴/۵۰۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۱؛ امام خمینی، جواهر الاصول، ۴/۵۰۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۳۵؛ امام خمینی، البیع، ۳/۱۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۸۸.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۱.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۴.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۲/۳۸۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۳.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ نهج البلاغه، خ۲، ۲۰–۲۱.
- ↑ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۶۹.
- ↑ طوسی، تلخیص الشافی، ۱/۱۴۳؛ حسنزاده آملی، ولایت تکوینی، ۱–۶۱؛ صافی گلپایگانی، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، ۸۶–۸۷.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۸؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۳.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۴۰.
- ↑ سبحانی، مفاهیم القرآن، ۱/۲۱.
- ↑ موسوی شفتی، الامامه، ۲۱۵؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۲۸۰.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۳۶.
- ↑ صدوق، من لایحضر، ۲/۶۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۸۶ و ۱۹/۱۸۰.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۶۳۶–۶۳۷.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰–۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۲۸.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۷.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۱۴۴.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۵.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۸۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۱۸ و ۲۱.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۶۵؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۳–۱۱۴.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۷۷/۳۴۶–۳۴۷؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۰؛ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۳.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۰.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۶۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۴۱ و ۱۶/۱۹۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۱۸.
- ↑ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۴۷۰؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ۲/۳۹۴–۳۹۷؛ سیوطی، الدرر المنثور، ۶/۲۹۹.
- ↑ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۶؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۷.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۱۸۰–۱۸۱.
- ↑ برقی، المحاسن، ۱/۹۲؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۲۳۹.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۳۰/۴۳.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ۴/۱۷۳.
- ↑ قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۱۱۳، ۱۳۹ و ۴۷۴.
- ↑ نهج البلاغه، خ۲۳۲، ۳۴۹.
- ↑ «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۲۷/۵۹۵؛ مظفر، عقائد الإمامیه، ۷۲–۷۳.
- ↑ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۴/۲۱۹–۲۲۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۴۶۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۶۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۰.
- ↑ صانعی، همراه با آفتاب، ۹۹–۱۰۰.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۵۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۳/۱۳۱–۱۳۲.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۵۹–۴۶۰.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۸۶.
- ↑ مظفر، عقائد الإمامیه، ۶۹–۷۰.
- ↑ قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۳۴–۳۸.
- ↑ نهج البلاغه خ۹۶، ۱۳۲؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۷/۵۸ و ۷۶.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۲۹/۲۲۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۸۰.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۶۸/۱۷۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۶۹–۵۷۰.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۱۰؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷۰.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۹۴.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۶۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۱–۴۲۳ و ۲۰/۲۲۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۶۰۰.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۱۰.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۶۳۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۶۱؛ امام خمینی، امام خمینی، تعلیقه عروه، ۹؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰–۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۲.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۶۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۵۲.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۳۳.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۱۱؛ امام خمینی، استفتائات، ۱/۲۲.
- ↑ «آیا آنکه به روی درافتاده (و باژگون) راه میرود رهیابتر است یا آنکه استوار و بر راهی راست راه میرود؟» سوره ملک، آیه ۲۲.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۳۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۳۲–۵۳۳؛ امام خمینی، کشف اسرار، ۶۸–۷۰.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۱۳۹.
- ↑ « از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۲/۲۵۹.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۱۳۹؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۴؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۱۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۱۰۱.
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۷–۲۸۸.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۷–۲۸۸.
- ↑ ملک، ۲۲.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۳۳–۵۳۴.
- ↑ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۲/۲۷۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۶۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۴۱۴.
- ↑ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۴.
- ↑ حلی، کشف الیقین، ۳۲۲؛ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۷/۱۸۷؛ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ۱۲/۹۴–۹۵؛ قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ۱/۹۳.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۵–۲۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۵–۲۸۶.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۲۳۰–۲۳۱.
- ↑ آل کاشفالغطاء، اصل الشیعه واصولها، ۶۴–۶۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳/۱۳۰–۱۳۱.
- ↑ بنباز، مجموع فتاوی العلامة عبدالعزیزبنباز، ۲/۱۱۰–۱۱۲.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۶۷.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۱۸.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۳۰–۴۰.
- ↑ شاهآبادی، مصاحبه، ۴/۲۴۹.
- ↑ ابنتیمیه، زیارة القبور و الاستنجاء بالقبور، ۴–۱۵؛ محمد بنعبدالوهاب، کشف الشبهات فی التوحید، ۲۱–۲۲.
- ↑ فوزان، اعانة المستفید بشرح کتاب التوحید، ۱/۲۳۷.
- ↑ امین، کشف الارتیاب فی اتباع محمد بنعبدالوهاب، ۱۹۸؛ مالکی، مفاهیم یجب ان تصح، ۹۶–۹۸.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۷۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۳۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۲۸؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۱۸.
- ↑ رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۷.
- ↑ رودسری، پرتوی از خورشید، ۶۷.
- ↑ رودسری، پرتوی از خورشید، ۳۳۸.
- ↑ رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۶.
- ↑ مرادینیا، امام خمینی و هیاتهای دینی مبارز، ۲۸۶–۲۸۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۶۱.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۷۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۹۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۶۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۴۲–۴۴۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۶–۷.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۹–۲۰؛ ابنطاووس، بناء المقالة الفاطمیة فی نقض الرسالة العثمانیه، ۲۱۴؛ میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۱۰/۹۶.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۰/۳۱۱.
- ↑ امام خمینی، التعادل و الترجیح، ۸۲؛ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۶۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۴۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۹.
- ↑ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۵.
- ↑ ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱/۲–۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷۶.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷۶؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۱/۴۴؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۳۷–۳۸.
- ↑ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۳۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۰.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۴۴/۳۸۱–۳۸۲؛ ۵۰/۸۰–۸۳ و ۹۹/۱۲۸–۱۲۹.
- ↑ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۳۶.
- ↑ ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱/۱۲.
- ↑ صدوق، من لایحضر، ۲/۶۱۰–۶۱۲؛ ابنشعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، ۲۴؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۴۱.
- ↑ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۴۱.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۲/۱۷۹–۱۸۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۷.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۶۲.
- ↑ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۴۵–۴۶؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۴۵۳.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۱/۱۲۷.
- ↑ مظفر، عقائد الإمامیه، ۱۰۶–۱۱۰.
- ↑ مظفر، عقائد الإمامیه، ۱۱۵–۱۱۶.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۸۰؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۷.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۴۶/۱۳۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۶۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳ و ۷/۲۷۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۰.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۷۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۴۱؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۵۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۲ و ۱۰۰.
- ↑ جاحظ، البیان و التبیین، ۱/۲۵۴–۲۵۵؛ مسعودی، التنبیه و الإشراف، ۲۷۹.
- ↑ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱/۲۵۱؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۴۶/۱۶۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۰.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۴۹۱–۱۹۵.
- ↑ رضوانی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ۱/۲۶۵–۲۷۱.
- ↑ حلی، تذکرة الفقهاء، ۴/۱۱۶.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۱۷۰–۱۷۱.
- ↑ سید مرتضی، مسائل الناصریات، ۲۲۹.
- ↑ بهایی عاملی، الحبل المتین فی أحکام الدین، ۲۴۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۳۳.
- ↑ امام خمینی، نجاة العباد، ۳۶۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۵۸.
- ↑ صدوق، مجموعه فتاوی، ۷۲.
- ↑ امام خمینی، نجاة العباد، ۱۵۶.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۰ و ۵۳.
- ↑ حکیم طباطبایی، مستمسک العروة الوثقی، ۳/۴۹؛ خویی، امام خمینی، توضیح المسائل، ۶۱.
- ↑ امام خمینی، نجاة العباد، ۳۰؛ امام خمینی، استفتائات، ۱/۷۳.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۱۴۴.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۱/۱۱۵.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۷۰۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲ و ۵۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۳.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۹–۷۰۰.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۸.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۴/۷۸؛ آملی، المقدمات، ۱۴۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۱ و ۴۲۳؛ امام خمینی، تعلیقه فوائد، ۴۹.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ۱۱۶.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۲۶.
- ↑ کاشانی، لطائف الاعلام، ۴۷۶–۴۷۷.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۳۳.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۸–۴۷ و ۱۴۵–۱۴۷.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۶؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۹۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۲۶/۱۴.
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ۲/۴۰۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۹۲.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۸–۱۹۹؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۶–۲۷؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۴۵.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۱۵–۱۶؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۵۶.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱/۲۶۲.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۷۱.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۷۶–۷۷.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۶–۴۸.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۷۸.
- ↑ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱/۲۶۲.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۷۷.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ احسائی، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیه، ۴/۱۲۴.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۵۲، ۷۸.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۷۵–۷۷.
- ↑ صدوق، التوحید، ۳۰۷؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۷۷.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۷۵–۷۶.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۸۹.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۸۹–۹۰.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۵۸.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۷.
- ↑ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۵/۷۱۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۹–۳۳۰.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۱۸؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۶۲–۶۳.
- ↑ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۲/۲۷۶.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه فوائد، ۶۰–۶۱؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۸۹–۹۰.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط، ۳/۲۵۰–۲۵۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۱.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۲۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۱.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه فوائد، ۶۰–۶۹؛ امام خمینی، دعاء السحر، ۷–۸ و ۱۴۰–۱۴۷.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۵۱.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۹۵–۹۶؛ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۸۹.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ – ۴۷۹.
- ↑ قمشهای، مجموعه آثار آقامحمدرضا قمشهای، ۲۱۱.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۸۹–۹۰.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ ـ ۴۷۹.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۵/۲۸؛ قمی مشهدی، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ۷/۴۵۳.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۵۹–۶۰.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۶–۵۷.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۰۹.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۰۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۸۲.
- ↑ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ ـ ۴۷۹.