شیخیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*شیخیه نام فرقه‌ای از [[شیعه]] [[اثناعشریه]] که منسوب به شیخ [[احمد احسائی]] است. پیروان این فرقه، نسبت به [[امام مهدی|امام زمان]]، [[معاد]]، [[حدیث]]، [[معراج]]، [[امامت]] و... دیدگاه‌های خاصّی دارند که در کتب بزرگان شیخیّه آمده است<ref>ر.ک. دائرة المعارف تشیع ج۱۰ص۱۸۵.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۵۰.</ref>
*[[شیخیه]] نام فرقه‌ای از [[شیعه]] [[اثناعشریه]] که منسوب به [[شیخ]] [[احمد احسائی]] است. [[پیروان]] این [[فرقه]]، نسبت به [[امام مهدی|امام زمان]]، [[معاد]]، [[حدیث]]، [[معراج]]، [[امامت]] و... دیدگاه‌های خاصّی دارند که در کتب بزرگان شیخیّه آمده است<ref>ر.ک. دائرة المعارف تشیع ج۱۰ص۱۸۵.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۵۰.</ref>
*شیخیه، فرقه‌‏ای جدا شده از شیعیان دوازده ‏امامی است که بر اساس آموزه‏‌های شیخ [[احمد احسائی]]، در نیمه اول قرن سیزدهم پدید آمد. اساس این اندیشه، بر ترکیب برخی از افکار عرفانی و عقاید غالیان با اخبار [[آل محمد]]{{عم}} پایه‌‏گذاری شده است. آموزه‌‏های ویژه بنیانگذار این فرقه، غیر از آن‏که مایه انشعاب داخلی فرقه شد، زمینه‌‏ساز پیدایش دو فرقه منحرف بابیت و بهائیت نیز گردید<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*[[شیخیه]]، فرقه‌‏ای جدا شده از [[شیعیان]] [[دوازده]] ‏امامی است که بر اساس آموزه‏‌های [[شیخ]] [[احمد احسائی]]، در نیمه اول قرن سیزدهم پدید آمد. اساس این [[اندیشه]]، بر ترکیب برخی از افکار عرفانی و [[عقاید]] [[غالیان]] با [[اخبار]] [[آل محمد]]{{عم}} پایه‌‏گذاری شده است. آموزه‌‏های ویژه بنیانگذار این [[فرقه]]، غیر از آن‏که مایه انشعاب داخلی [[فرقه]] شد، زمینه‌‏ساز پیدایش دو [[فرقه]] [[منحرف]] [[بابیت]] و [[بهائیت]] نیز گردید<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.


==شیخ [[احمد احسائی]]==
==شیخ [[احمد احسائی]]==
*شیخ [[احمد احسائی]]، فرزند [[زین الدین بن ابراهیم]] در رجب ۱۱۶۶ ق، در منطقه احساء در شرق عربستان چشم به جهان گشود و در ذیقعده سال ۱۲۴۱ ق به دیار باقی شتافت. وی، در سال ۱۱۸۶ ق برای تحصیل علم رهسپار عتبات شد. او افزون بر فقه و اصول و حدیث، در طب و نجوم و ریاضی قدیم و علم حروف و اعداد و طلسمات و فلسفه مطالعاتی داشته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*[[شیخ]] [[احمد احسائی]]، [[فرزند]] [[زین الدین بن ابراهیم]] در [[رجب]] ۱۱۶۶ ق، در منطقه احساء در شرق [[عربستان]] چشم به [[جهان]] گشود و در ذیقعده سال ۱۲۴۱ ق به دیار باقی شتافت. وی، در سال ۱۱۸۶ ق برای تحصیل [[علم]] رهسپار عتبات شد. او افزون بر [[فقه]] و اصول و [[حدیث]]، در طب و نجوم و ریاضی قدیم و [[علم]] حروف و اعداد و طلسمات و [[فلسفه]] مطالعاتی داشته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*شیخ [[احمد احسائی]] در سال ۱۲۲۱ ق عازم زیارت مشهد رضوی شد و در راه بازگشت، در یزد توقفی کرد. اهل یزد، از او استقبال گرمی به عمل آوردند و وی به اصرار ایشان، در یزد مقیم شد و شهرت بسیاری کسب کرد<ref>ر.ک: عبد اللّه احسایی، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ترجمه: محمد طاهر کرمانی، ص ۱۹- ۲۳</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*[[شیخ]] [[احمد احسائی]] در سال ۱۲۲۱ ق عازم [[زیارت]] مشهد [[رضوی]] شد و در راه بازگشت، در یزد توقفی کرد. اهل یزد، از او استقبال گرمی به عمل آوردند و وی به اصرار ایشان، در یزد مقیم شد و شهرت بسیاری کسب کرد<ref>ر.ک: عبد اللّه احسایی، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ترجمه: محمد طاهر کرمانی، ص ۱۹- ۲۳</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*در این زمان که آوازه احسایی در ایران پیچیده بود، [[فتحعلی شاه قاجار]] از وی برای اقامت در تهران، دعوت به عمل آورد. احسایی ابتدا دعوت شاه را نپذیرفت؛ اما سرانجام به تهران رفت؛ ولی اصرار شاه را مبنی بر مقیم شدن در تهران نپذیرفت و در سال ۱۲۲۳ ق همراه خانواده‏‌اش به یزد بازگشت<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*در این زمان که آوازه [[احسایی]] در [[ایران]] پیچیده بود، [[فتحعلی شاه قاجار]] از وی برای اقامت در [[تهران]]، [[دعوت]] به عمل آورد. [[احسایی]] ابتدا [[دعوت]] شاه را نپذیرفت؛ اما سرانجام به [[تهران]] رفت؛ ولی اصرار شاه را مبنی بر مقیم شدن در [[تهران]] نپذیرفت و در سال ۱۲۲۳ ق همراه خانواده‏‌اش به یزد بازگشت<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*شیخ [[احمد احسائی]] در سال ۱۲۲۹ ق در راه زیارت عتبات، به کرمانشاه وارد شد و با استقبال مردم و حاکم کرمانشاه روبه‌‏رو شد. که وی را به اقامت راضی‏ کرد. اقامت او در کرمانشاه ده سال طول کشید. شیخ [[احمد احسائی]] در سال ۱۲۴۱ ق راهی مکه شد؛ اما در دو منزلی مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن گردید<ref>ر.ک: عبد اللّه احسایی، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ترجمه: محمد طاهر کرمانی، ص ۲۶- ۴۰</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*[[شیخ]] [[احمد احسائی]] در سال ۱۲۲۹ ق در راه [[زیارت]] عتبات، به [[کرمانشاه]] وارد شد و با استقبال [[مردم]] و [[حاکم]] [[کرمانشاه]] روبه‌‏رو شد. که وی را به اقامت راضی‏ کرد. اقامت او در [[کرمانشاه]] ده سال طول کشید. [[شیخ]] [[احمد احسائی]] در سال ۱۲۴۱ ق راهی [[مکه]] شد؛ اما در دو منزلی [[مدینه]] درگذشت و در قبرستان [[بقیع]] [[دفن]] گردید<ref>ر.ک: عبد اللّه احسایی، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ترجمه: محمد طاهر کرمانی، ص ۲۶- ۴۰</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
===مقام علمی و اجازه روایت‏===
===مقام علمی و اجازه روایت‏===
*شیخ [[احمد احسایی]]، تا بیست سالگی در احساء علوم دینی متداول را فرا گرفت؛ اما از زندگی تحصیلی وی چیزی در دسترس نیست. برخی از شیخی‌‏مذهبان بر این عقیده‏‌اند که وی در مراحل بعد، استاد خاصی نداشت و استفاده‌‏های او، از مجالس درس عالمان، تحصیل به معنای متعارف نبود؛ به ویژه آن‏که او در جایی از آثارش، با کسی با عنوان استاد، استناد نکرده است<ref>  دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۲</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*[[شیخ]] [[احمد احسایی]]، تا بیست سالگی در احساء [[علوم دینی]] متداول را فرا گرفت؛ اما از زندگی تحصیلی وی چیزی در دسترس نیست. برخی از شیخی‌‏مذهبان بر این عقیده‏‌اند که وی در مراحل بعد، استاد خاصی نداشت و استفاده‌‏های او، از مجالس درس [[عالمان]]، تحصیل به معنای متعارف نبود؛ به ویژه آن‏که او در جایی از آثارش، با کسی با عنوان استاد، استناد نکرده است<ref>  دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۲</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*[[احمد احسایی]] در سال ۱۱۸۶ ق، مقارن با آشوب‌‏های ناشی از حملات [[عبد العزیز]] حاکم سعودی به "احساء"، به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس دانشورانی چون [[سید مهدی بحر العلوم]] و آقا [[محمد باقر وحید بهبهانی]]، حضور یافت و در مدمت اقامت در عتبات، اجازه‏‌های پرشماری گرفت<ref>  دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۳ به نقل از: حسین علی محفوظ، اجازات الشیخ احمد الأحسایی، ص ۳۷- ۴۰</ref>. مهم‏ترین مشایخ اجازه روایی شیخ [[احمد احسایی]] عبارتند از: [[سید مهدی بحر العلوم]]، میرزا [[محمد مهدی شهرستانی]]، آقا [[سید علی طباطبایی]] "معروف به [[صاحب ریاض]]"، شیخ [[جعفر کاشف الغطاء]]، و شیخ [[حسین آل عصفور]]<ref>  دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۳ به نقل از: علی بحرانی، انوار البدرین، به کوشش محمد علی طبسی، ص ۴۰۶- ۴۰۷؛ احمد احسایی، چند اجازه، ص ۱ و ۲، ۷؛ سید کاظم رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۵۱- ۵۵</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.  
*[[احمد احسایی]] در سال ۱۱۸۶ ق، مقارن با آشوب‌‏های ناشی از حملات [[عبد العزیز]] [[حاکم]] سعودی به "احساء"، به [[کربلا]] و [[نجف]] مهاجرت کرد و در درس دانشورانی چون [[سید مهدی بحر العلوم]] و آقا [[محمد باقر وحید بهبهانی]]، حضور یافت و در مدمت اقامت در عتبات، اجازه‏‌های پرشماری گرفت<ref>  دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۳ به نقل از: حسین علی محفوظ، اجازات الشیخ احمد الأحسایی، ص ۳۷- ۴۰</ref>. مهم‏ترین [[مشایخ]] اجازه روایی [[شیخ]] [[احمد احسایی]] عبارتند از: [[سید مهدی بحر العلوم]]، میرزا [[محمد مهدی شهرستانی]]، آقا [[سید علی طباطبایی]] "معروف به [[صاحب ریاض]]"، [[شیخ]] [[جعفر کاشف الغطاء]]، و [[شیخ]] [[حسین آل عصفور]]<ref>  دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۳ به نقل از: علی بحرانی، انوار البدرین، به کوشش محمد علی طبسی، ص ۴۰۶- ۴۰۷؛ احمد احسایی، چند اجازه، ص ۱ و ۲، ۷؛ سید کاظم رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۵۱- ۵۵</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.  
*[[احمد احسایی]]، شاگردان بسیار داشت که از میان ایشان، [[سید کاظم رشتی]]، پس از وفات او در گسترش و ترویج افکار او، کوشید و جانشین وی بود<ref>ر. ک: ابو القاسم ابراهیمی، فهرست کتب مشایخ عظام، ص ۱۱۵ و ....</ref>.  
*[[احمد احسایی]]، شاگردان بسیار داشت که از میان ایشان، [[سید کاظم رشتی]]، پس از [[وفات]] او در گسترش و ترویج افکار او، کوشید و [[جانشین]] وی بود<ref>ر. ک: ابو القاسم ابراهیمی، فهرست کتب مشایخ عظام، ص ۱۱۵ و ....</ref>.  
*شیخ [[احمد احسایی]]، گرچه به وارستگی و علم ستوده شده است، آرا و نظریاتش، از خطا مصون نبود و برخی از عالمان معروف آن عصر، با انتقاد جدی از اندیشه‌‏ها و لغزش‏‌های وی، او را غالی، منحرف و حتی کافر خواندند. در قزوین، ملا [[محمد تقی برغانی]] شیخ احمد را به دلیل دیدگاه‏ وی درباره معاد جسمانی تکفیر کرد.
*[[شیخ]] [[احمد احسایی]]، گرچه به وارستگی و [[علم]] ستوده شده است، آرا و نظریاتش، از [[خطا]] مصون نبود و برخی از [[عالمان]] معروف آن عصر، با انتقاد جدی از اندیشه‌‏ها و لغزش‏‌های وی، او را غالی، [[منحرف]] و حتی [[کافر]] خواندند. در [[قزوین]]، ملا [[محمد تقی برغانی]] [[شیخ]] [[احمد]] را به [[دلیل]] دیدگاه‏ وی درباره [[معاد]] جسمانی [[تکفیر]] کرد.
*شیخ [[احمد احسایی]] معتقد بود انسان با جسم این جهان وارد قیامت نشده، بلکه با جسم هورقلیایی از قبر بیرون می‌‏آید<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*[[شیخ]] [[احمد احسایی]] [[معتقد]] بود [[انسان]] با جسم این [[جهان]] وارد [[قیامت]] نشده، بلکه با جسم هورقلیایی از [[قبر]] بیرون می‌‏آید<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*حکم تکفیر شیخ، در ایران، عراق و عربستان، نشر یافت.
*[[حکم]] [[تکفیر]] [[شیخ]]، در [[ایران]]، [[عراق]] و [[عربستان]]، نشر یافت.
*شاخص اندیشه غلوآمیز او که باعث تکفیر وی از سوی دانشمندان دیگر شهرها شد، این است که وی [[امامان]]{{عم}} را علل اربعه کائنات "علت فاعلی، مادّی، صوری و غایی" معرفی می‌‏کند<ref>ر. ک: شیخ احمد احسایی، شرح الزیارة الجامعة الکبیرة، ج ۳، ص ۶۵، ۲۹۶- ۲۹۸ و ج ۴، ص ۴۷ و ۴۸، ۷۸</ref>. چنین دیدگاه غلوآمیزی، علاوه بر آن‏که خود گناه بزرگی است، زمینه پیدایش افکار دیگری "مثل ادعای الوهیت، تجلی ذات حق، و حلول حق‏تعالی در افراد و ..." شده است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*شاخص [[اندیشه]] غلوآمیز او که باعث [[تکفیر]] وی از سوی [[دانشمندان]] دیگر [[شهرها]] شد، این است که وی [[امامان]]{{عم}} را علل اربعه کائنات "علت فاعلی، مادّی، صوری و غایی" معرفی می‌‏کند<ref>ر. ک: شیخ احمد احسایی، شرح الزیارة الجامعة الکبیرة، ج ۳، ص ۶۵، ۲۹۶- ۲۹۸ و ج ۴، ص ۴۷ و ۴۸، ۷۸</ref>. چنین دیدگاه غلوآمیزی، علاوه بر آن‏که خود [[گناه]] بزرگی است، زمینه پیدایش افکار دیگری "مثل ادعای [[الوهیت]]، تجلی ذات [[حق]]، و حلول حق‏تعالی در افراد و ..." شده است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*پیروان این فرقه مجموعا از مردم بصره، حلّه، کربلا، قطیف، بحرین و بعضی از شهرهای ایران بودند<ref>ر. ک: شریف یحیی الأمین، معجم الفرق الاسلامیة، ص ۱۴۹</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*[[پیروان]] این [[فرقه]] مجموعا از [[مردم بصره]]، حلّه، [[کربلا]]، قطیف، بحرین و بعضی از شهرهای [[ایران]] بودند<ref>ر. ک: شریف یحیی الأمین، معجم الفرق الاسلامیة، ص ۱۴۹</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.


==[[سید کاظم رشتی]] (جانشین شیخ [[احمد احسایی]])==
==[[سید کاظم رشتی]] (جانشین شیخ [[احمد احسایی]])==
*[[سید کاظم رشتی]] - از سادات مهاجر حجاز به رشت- در سال ۱۲۱۲ ق در رشت به دنیا آمد. او در جوانی در یزد به شیخ پیوست و همیشه ملازم او بود. شیخ [[احمد احسایی]] پیش از وفات خود، [[سید کاظم رشتی]] را جانشین خود ساخت<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*[[سید کاظم رشتی]] - از [[سادات]] [[مهاجر]] [[حجاز]] به رشت- در سال ۱۲۱۲ ق در رشت به [[دنیا]] آمد. او در [[جوانی]] در یزد به [[شیخ]] پیوست و همیشه ملازم او بود. [[شیخ]] [[احمد احسایی]] پیش از [[وفات]] خود، [[سید کاظم رشتی]] را [[جانشین]] خود ساخت<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*پیروان وی نیز بی‏‌هیچ اختلاف، سید را به پیشوایی خویش پذیرفتند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*[[پیروان]] وی نیز بی‏‌هیچ [[اختلاف]]، [[سید]] را به [[پیشوایی]] خویش پذیرفتند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*طایفه شیخی که در احترام قبور [[امامان]]{{عم}}، غلو داشتند، بالای ضریح حسینی، نماز نمی‌‏گذاردند و آن مکان را فوق‌العاده تقدیس می‌‏کردند. مخالفان آنان از روحانیان [[شیعه]] و پیروان آنان که در بالای سر ضریح [[امام حسین]]{{ع}} نماز می‏‌خواندند در مقابل شیخی، بالاسری نامیده شدند.
*طایفه شیخی که در [[احترام]] [[قبور]] [[امامان]]{{عم}}، [[غلو]] داشتند، بالای ضریح [[حسینی]]، [[نماز]] نمی‌‏گذاردند و آن مکان را فوق‌العاده [[تقدیس]] می‌‏کردند. [[مخالفان]] آنان از روحانیان [[شیعه]] و [[پیروان]] آنان که در بالای سر ضریح [[امام حسین]]{{ع}} [[نماز]] می‏‌خواندند در مقابل شیخی، بالاسری نامیده شدند.
دوره ریاست [[سید کاظم رشتی]]، شانزده سال طول کشید. طایفه شیخی، همه جا، طبق تعلیمات شیخ [[احمد احسایی]] و [[سید کاظم رشتی]]، معالم دین خود را به جای می‏‌آوردند و خود را از دیگر فرقه‏‌های [[شیعه]] ممتاز می‏‌دانستند.
دوره [[ریاست]] [[سید کاظم رشتی]]، شانزده سال طول کشید. طایفه شیخی، همه جا، طبق تعلیمات [[شیخ]] [[احمد احسایی]] و [[سید کاظم رشتی]]، [[معالم دین]] خود را به جای می‏‌آوردند و خود را از دیگر فرقه‏‌های [[شیعه]] ممتاز می‏‌دانستند.
*[[سید کاظم رشتی]]، زمانی به جای استاد نشست که کمتر از سی سال سن داشت. وی، به سبب نطق و قلم و تصنیف و تألیف کتاب، عهده‏‌دار انتشار افکار استاد خود شد. او، در تمام مدت پیشوایی خود، به ایران سفر نکرد و مرکز خود را همان عتبات عالیات قرار داد و از آن‏جا، با هند و ممالک عثمانی و حجاز، رابطه داشت. و در سال ۱۲۵۹ ق در کربلا از دنیا رفت<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*[[سید کاظم رشتی]]، زمانی به جای استاد نشست که کمتر از سی سال سن داشت. وی، به سبب نطق و [[قلم]] و تصنیف و تألیف کتاب، عهده‏‌دار انتشار افکار استاد خود شد. او، در تمام مدت [[پیشوایی]] خود، به [[ایران]] سفر نکرد و مرکز خود را همان عتبات عالیات قرار داد و از آن‏جا، با [[هند]] و ممالک [[عثمانی]] و [[حجاز]]، رابطه داشت. و در سال ۱۲۵۹ ق در [[کربلا]] از [[دنیا]] رفت<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*یکی از شاگردان وی، حاج [[محمد کریم خان قاجار]] مؤسس فرقه شیخیه کرمانیه است.
*یکی از شاگردان وی، حاج [[محمد کریم خان قاجار]] مؤسس [[فرقه]] [[شیخیه]] کرمانیه است.
*[[سید علی محمد شیرازی]]، معروف به "باب" نیز از شاگردان [[سید کاظم رشتی]] است. برخی علمای آذربایجان نیز نزد شیخ [[احمد احسایی]] و [[سید کاظم رشتی]] شاگردی کرده و شیخیه آذربایجان را تأسیس کردند.
*[[سید علی محمد شیرازی]]، معروف به "باب" نیز از شاگردان [[سید کاظم رشتی]] است. برخی علمای [[آذربایجان]] نیز نزد [[شیخ]] [[احمد احسایی]] و [[سید کاظم رشتی]] شاگردی کرده و [[شیخیه]] [[آذربایجان]] را تأسیس کردند.
*خانواده‌‏های ثقة الاسلام، حجة الاسلام و احقاق، سه طایفه معروف شیخیه آذربایجان هستند. میرزا [[موسی احقاقی]] و فرزندانش، ریاست شیخیه آذربایجان را عهده‌‏دار بودند و به نقد تفکرات شیخیه کرمانیه و بابیه و بهائیت پرداختند. اکنون مرکز این گروه، کویت است و فرق چندانی با [[امامیه]] ندارند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*خانواده‌‏های [[ثقة الاسلام]]، [[حجة الاسلام]] و احقاق، سه طایفه معروف [[شیخیه]] [[آذربایجان]] هستند. میرزا [[موسی احقاقی]] و فرزندانش، [[ریاست]] [[شیخیه]] [[آذربایجان]] را عهده‌‏دار بودند و به نقد تفکرات [[شیخیه]] کرمانیه و [[بابیه]] و [[بهائیت]] پرداختند. اکنون مرکز این گروه، کویت است و فرق چندانی با [[امامیه]] ندارند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
==[[بدعت]] [[رکن رابع]]‏==
==[[بدعت]] [[رکن رابع]]‏==
*از موضوعات جنجال‌ ‏برانگیز در عقاید شیخیه، اعتقاد به رکن رابع است<ref>ر. ک: بررسی عقاید و ادیان، ص ۴۶۳- ۴۶۶</ref>. اکثرا، آن را به [[سید کاظم رشتی]] نسبت می‌‏دهند. مقصود از رکن رابع، آن است که میان شیعیان، [[شیعه]] کاملی وجود دارد که واسطه فیض میان [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} و مردم است. آنان، اصول دین را چهار چیز می‌‏دانند: [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و رکن رابع. آنان، معاد و عدل را از اصول عقاید نمی‌‏شمارند؛ زیرا اعتقاد به [[توحید]] و [[نبوت]]، خود مستلزم اعتقاد به [[قرآن]] است و چون در [[قرآن]] عدالت خدا و معاد ذکر شده است، لزومی ندارد این دو اصل را کنار [[توحید]] و [[نبوت]] قرار دهیم. همان‏گونه که ملاحظه شد، این عقیده، بر خلاف عقاید [[شیعه]] است و مسلمانان، به طور عموم، معاد را از اصول دین می‌‏دانند.
*از موضوعات جنجال‌ ‏برانگیز در [[عقاید]] [[شیخیه]]، [[اعتقاد]] به رکن رابع است<ref>ر. ک: بررسی عقاید و ادیان، ص ۴۶۳- ۴۶۶</ref>. اکثرا، آن را به [[سید کاظم رشتی]] نسبت می‌‏دهند. مقصود از رکن رابع، آن است که میان [[شیعیان]]، [[شیعه]] کاملی وجود دارد که [[واسطه فیض]] میان [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} و [[مردم]] است. آنان، [[اصول دین]] را چهار چیز می‌‏دانند: [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و رکن رابع. آنان، [[معاد]] و [[عدل]] را از اصول [[عقاید]] نمی‌‏شمارند؛ زیرا [[اعتقاد]] به [[توحید]] و [[نبوت]]، خود مستلزم [[اعتقاد]] به [[قرآن]] است و چون در [[قرآن]] [[عدالت]] [[خدا]] و [[معاد]] ذکر شده است، لزومی ندارد این دو اصل را کنار [[توحید]] و [[نبوت]] قرار دهیم. همان‏گونه که ملاحظه شد، این [[عقیده]]، بر خلاف [[عقاید]] [[شیعه]] است و [[مسلمانان]]، به طور عموم، [[معاد]] را از [[اصول دین]] می‌‏دانند.
*طرح رکن رابع، سبب اختلاف و انشعاب در شیخیه گردید و پس از اندکی، دستاویزی برای ادعای جدید به نام بابیت شد. ادعای بابیت از سوی یکی از شاگردان [[سید کاظم رشتی]] صورت گرفت که خود، سرآغاز فسادی بزرگ میان مسلمانان به شمار می‌‏رود<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*طرح رکن رابع، سبب [[اختلاف]] و انشعاب در [[شیخیه]] گردید و پس از اندکی، دستاویزی برای ادعای جدید به نام [[بابیت]] شد. [[ادعای بابیت]] از سوی یکی از شاگردان [[سید کاظم رشتی]] صورت گرفت که خود، سرآغاز فسادی بزرگ میان [[مسلمانان]] به شمار می‌‏رود<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*ادعای دروغین "بابیت"، از زمان [[امامان]]{{عم}} تا قرن حاضر، کم‏وبیش رواج داشته است؛ امّا هیچ‏یک از مدّعیان دروغین آن، به اندازه [[علی محمد باب]]، جامعه اسلامی را به انحراف نکشاند. علاوه بر آن- چنان‏که گفته شد- [[علی محمد باب]]، غیر از ادعای دروغین بابیت، ادعای دیگری مطرح کرد که زمینه‌‏ساز فرقه دیگری به نام "بهائیت" شد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.
*ادعای دروغین "[[بابیت]]"، از زمان [[امامان]]{{عم}} تا قرن حاضر، کم‏وبیش رواج داشته است؛ امّا هیچ‏یک از [[مدّعیان دروغین]] آن، به اندازه [[علی محمد باب]]، [[جامعه اسلامی]] را به [[انحراف]] نکشاند. علاوه بر آن- چنان‏که گفته شد- [[علی محمد باب]]، غیر از ادعای دروغین [[بابیت]]، ادعای دیگری مطرح کرد که زمینه‌‏ساز [[فرقه]] دیگری به نام "[[بهائیت]]" شد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۵۷: خط ۵۷:
[[رده:شیخیه]]
[[رده:شیخیه]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]

نسخهٔ ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۲۶

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شیخیه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

شیخ احمد احسائی

مقام علمی و اجازه روایت‏

سید کاظم رشتی (جانشین شیخ احمد احسایی)

دوره ریاست سید کاظم رشتی، شانزده سال طول کشید. طایفه شیخی، همه جا، طبق تعلیمات شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی، معالم دین خود را به جای می‏‌آوردند و خود را از دیگر فرقه‏‌های شیعه ممتاز می‏‌دانستند.

بدعت رکن رابع

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. دائرة المعارف تشیع ج۱۰ص۱۸۵.
  2. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۵۰.
  3. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  4. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  5. ر.ک: عبد اللّه احسایی، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ترجمه: محمد طاهر کرمانی، ص ۱۹- ۲۳
  6. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  7. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  8. ر.ک: عبد اللّه احسایی، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ترجمه: محمد طاهر کرمانی، ص ۲۶- ۴۰
  9. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  10. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۲
  11. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  12. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۳ به نقل از: حسین علی محفوظ، اجازات الشیخ احمد الأحسایی، ص ۳۷- ۴۰
  13. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۳ به نقل از: علی بحرانی، انوار البدرین، به کوشش محمد علی طبسی، ص ۴۰۶- ۴۰۷؛ احمد احسایی، چند اجازه، ص ۱ و ۲، ۷؛ سید کاظم رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۵۱- ۵۵
  14. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  15. ر. ک: ابو القاسم ابراهیمی، فهرست کتب مشایخ عظام، ص ۱۱۵ و ....
  16. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  17. ر. ک: شیخ احمد احسایی، شرح الزیارة الجامعة الکبیرة، ج ۳، ص ۶۵، ۲۹۶- ۲۹۸ و ج ۴، ص ۴۷ و ۴۸، ۷۸
  18. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  19. ر. ک: شریف یحیی الأمین، معجم الفرق الاسلامیة، ص ۱۴۹
  20. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  21. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  22. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  23. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  24. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  25. ر. ک: بررسی عقاید و ادیان، ص ۴۶۳- ۴۶۶
  26. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.
  27. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۲۷۶ - ۲۸۰.