امام حسین در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۹: خط ۷۹:
*در [[آیه]] {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت  و (پروردگار) از او در گذشت  که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.</ref> آن [[حضرت]] دانسته شده است.
*در [[آیه]] {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت  و (پروردگار) از او در گذشت  که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.</ref> آن [[حضرت]] دانسته شده است.
*حروف مقطعه {{متن قرآن|كهيعص}}<ref>«کاف،‌ها، یا، عین، صاد» سوره مریم، آیه ۱.</ref> در آغاز [[سوره مریم]] نیز به [[امام حسین]]{{ع}} و رخدادهای [[کربلا]] [[تأویل]] شده است<ref>کمال الدین، ج۲، ص۴۶۱؛ نورالثقلین، ج۳، ص۳۱۹ - ۳۲۰؛ البرهان، ج۳، ص۶۹۸.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]،[[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
*حروف مقطعه {{متن قرآن|كهيعص}}<ref>«کاف،‌ها، یا، عین، صاد» سوره مریم، آیه ۱.</ref> در آغاز [[سوره مریم]] نیز به [[امام حسین]]{{ع}} و رخدادهای [[کربلا]] [[تأویل]] شده است<ref>کمال الدین، ج۲، ص۴۶۱؛ نورالثقلین، ج۳، ص۳۱۹ - ۳۲۰؛ البرهان، ج۳، ص۶۹۸.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]،[[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
 
==[[آیات]] نازل شده درباره [[امام حسین]]{{ع}}==
*آیاتی که درباره [[امام حسین]]{{ع}} نازل شده، دو دسته هستند؛ دسته اول آیاتی هستند که درباره [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} و از جمله [[امام حسین]]{{ع}} نازل شد، و دسته دوم آیاتی است که به طور خاص درباره آن [[حضرت]] نازل شده است.
===دسته اول===
*[[امام حسن مجتبی]]{{ع}} فرمود: "به [[خدا]] قسم هر جای [[قرآن]] که عبارت {{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ}} آمده [[خداوند]] از آن، غیر از [[علی بن ابی طالب]] و [[فاطمه]] و من و [[حسین]] را [[اراده]] نکرده است؛ زیرا [[ابرار]] و [[نیکان]]، ما و [[پدران]] و مادرمان هستیم و قلب‌های ما پر است از [[خدا]] و [[نیکوکاری]] و از [[دنیا]] و [[دوست]] داشتنی‌های آن بیزاریم و [[خداوند]] را در تمامی واجباتش [[اطاعت]] میکنیم و به [[یگانگی]] او و رسولش [[ایمان]] آوردیم<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۷۰.</ref>.
*[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "منظور از [[آیه]] {{متن قرآن|كَلاَّ إِنَّ كِتَابَ الأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ كِتَابٌ مَّرْقُومٌ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ کارنامه نیکان در «علّیین» است.و تو چه دانی که «علّیین» چیست؟کارنامه‌ای است نگاشته، که مقرّبان (درگاه خداوند) در آن می‌نگرند» سوره مطففین، آیه ۱۸-۲۱.</ref>، [[رسول خدا]] و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]{{عم}} است"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۷۰.</ref>.
*[[ابن عباس]] می‌گوید: "[[آیه]] {{متن قرآن|وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا}}<ref>«و از آنان که پیش از شما به آنان کتاب (آسمانی) داده‌اند و از کسانی که شرک ورزیده‌اند (سخنان دل) آزار بسیار خواهید شنید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۶.</ref>، درباره [[رسول الله]] و [[اهل بیت]]{{عم}} است و فقط درباره آنها نازل شده است"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۷۰.</ref>.
*[[امام باقر]]{{ع}} [[آیه]] {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref> را به این صورت می‌خواند: {{متن حدیث|أَنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}} و می‌فرمود: "[[جبرئیل]] این [[آیه]] را (به [[امر خداوند]]) آورد و مقصود او تنها [[محمد]] و [[علی]] و اوصیای بعد ایشان - که [[فرزندان رسول خدا]] هستند - است"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۷۱.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "[[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> درباره [[اصحاب کساء]] و ما [[اهل بیت]]{{عم}} نازل شده است"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۷۱.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۲۵-۴۲۶.</ref>
====[[آیه تطهیر]]====
*{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>؛
*از [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[نزول]] این [[آیه]] درباره [[پنج تن آل عبا]] (از جمله [[امام حسین]]{{ع}}) [[روایات]] زیادی [[نقل]] شده است که در اینجا به ذکر برخی از این [[روایات]] می‌پردازیم:
*'''[[روایت]] [[عشق]]:''' از [[عایشه]] [[نقل]] شده که می‌گوید: "صبح روزی [[پیامبر خدا]] (از [[خانه]]) خارج شد و بر سر ایشان کسایی مویین و رنگارنگ و [[براق]] بود که از موی سیاه بافته شده بود و روی آن نقشی بود. در این هنگام [[حسن بن علی]]{{ع}} نزد او آمد؛ [[رسول خدا]]{{صل}} او را در زیر کساء داخل کرد. سپس [[حسین]]{{ع}} آمد؛ [[حضرت]] او را نیز در کساء داخل کرد. پس از او [[فاطمه]]{{س}} آمد؛ [[پیامبر]]{{صل}} او را نیز به زیر کساء وارد کرد و بعد از اینها [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} آمد و [[حضرت]] ایشان را نیز به زیر کساء وارد کرد. سپس این [[آیه]] را خواند: [[خداوند]] [[اراده]] کرده که [[رجس]] و [[پلیدی]] را از شما [[اهل بیت]] دور فرموده و شما را [[پاک]] و [[پاکیزه]] قرار دهد"<ref>صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۴، ص۱۸۸۳؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۵۹.</ref>.
*'''[[روایت]] [[ام المؤمنین]] [[ام‌سلمه]]:''' [[ام سلمه]] می‌گوید: "[[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} در [[خانه]] من نازل شد. سپس [[رسول خدا]]{{صل}} به دنبال [[علی]] و [[فاطمه]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] که [[رضوان]] [[خدا]] بر آنها باد، فرستاد و فرمود: " خداوندا! اینان [[اهل بیت]] من هستند". من گفتم: ای [[رسول خدا]] آیا من از [[اهل بیت]] نیستم؟ [[حضرت]] فرمود: " تو [[خانواده]] و [[اهل]] و عیال من و بر خیر و [[نیکی]] هستی ولی اینها [[اهل بیت]] من هستند و [[آیه]] درباره آنها است"<ref>المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۲، ص۴۵۱. او در ذیل این حدیث میگوید: {{عربی|حديث صحيح على شرط البخاري و لم يخرجاه}}. این حدیث مطابق شروطی که بخاری برای صحت حدیث دارد، صحیح است اما نه بخاری و نه مسلم هیچ کدام آن را نقل نکرده‌اند.</ref>.
*[[ام سلمه]] در [[روایت]] دیگری نیز [[نقل]] کرده که این [[آیه]] درباره [[رسول خدا]]{{صل}} و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]{{ع}} نازل شده است.
*'''[[روایت]] [[ابوسعید خدری]]:''' [[طبری]] و [[ابن ابی حاتم]] و [[طبرانی]] از [[ابوسعید خدری]] [[نقل]] کرده‌اند که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "[[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} درباره پنج نفر نازل شده: من و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]"<ref>جامع البیان، طبری، ج۲۲، ص۲۶؛ الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۶۰۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۴۷.</ref>.
*'''[[روایت]] [[عامر بن سعد]]:''' [[عامر بن سعد]] می‌گوید: "وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ...}} نازل شد، [[رسول خدا]]{{صل}} [[علی]] و [[فاطمه]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] را صدا زد و فرمود خداوندا اینها [[اهل بیت]] من هستند"<ref>مشکل الآثار، طحاوی، ج۲، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۲۶-۴۲۷.</ref>
====[[سوره دهر]] یا [[انسان]]====
*[[امام صادق]]{{ع}} در این باره می‌فرماید: "[[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} [[بیمار]] شدند و جد ایشان به همراه دو نفر دیگر به عیادتشان آمدند. یکی از آن دو نفر به [[حضرت علی]]{{ع}} گفت: "ای [[ابوالحسن]]، اگر برای فرزندانت نذری کنی [[خداوند]] آنان را [[شفاء]] می‌دهد". [[علی]]{{ع}} فرمود: "به شکرانه [[الهی]] سه روز [[روزه]] می‌گیرم". [[فاطمه]]{{س}} و [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} و فضه، خدمتکار آنها نیز همین [[نذر]] را کردند. [[خداوند]] [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} را [[شفا]] بخشید؛ [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} طبق [[نذر]] خود [[روزه]] گرفتن را آغاز کردند اما هیچ غذایی در [[خانه]] [[آل محمد]]{{صل}} نبود. پس [[علی]]{{ع}} پیش [[همسایه]] یهودی‌اش که [[شمعون]] نام داشت و پشم‌ریس بود، رفت و از او پرسید: "آیا پشمی دارد که بدهد [[فاطمه]]{{س}}، دختر [[محمد]]{{صل}} آن را بریسد و در مقابل، سه پیمانه جو مزد بگیرد یا نه؟" آن [[یهودی]] پذیرفت، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} پشم و جو را پیش [[فاطمه]]{{س}} آورد و داستان را برای [[حضرت زهرا]]{{س}} شرح داد. [[حضرت فاطمه]]{{س}} نیز این [[قرارداد]] را پذیرفت و از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[اطاعت]] کرد.
*سپس [[حضرت زهرا]]{{س}} از جا برخاست و یک سوم پشم‌ها را ریسید و سپس یک صاع از جو را آرد و با آن خمیر درست کرد و پنج گرده نان برای [[اهل]] [[خانه]] پخت. [[علی]]{{ع}} [[نماز]] [[مغرب]] را با [[پیامبر]]{{صل}} خواند و به منزل آمد؛ سفره پهن شد و هر پنج نفر سر سفره نشستند. هنگامی که [[حضرت]]{{ع}} می‌خواست اولین لقمه را بردارد، درمانده‌ای بر آستانه در ظاهر شد و گفت: "[[سلام]] بر شما [[اهل بیت]] [[محمد]]{{صل}}؛ درمانده‌ای از درماندگان مسلمانم؛ از غذایی که می‌خورید به من نیز بدهید تا [[خدا]] از غذاهای بهشتی نصیب‌تان کند". [[علی]]{{ع}} نان خود را به وی داد و سپس به [[فاطمه]]{{س}} فرمود: " ای [[فاطمه]] که بزرگوار هستی و (به [[بهشت]] و نعمت‌های آن) [[یقین]] داری و ای دختر [[بهترین]] [[انسان‌ها]]، آیا نمی‌بینی مسکینی را که به در [[خانه]] ما آمده و سوز و گداز دارد (تقاضای کمک دارد). او از فقرش به [[خداوند]] [[شکایت]] میبرد و گرسنه و ناراحت به سوی ما آمده است. هر [[انسانی]] در گرو [[اعمال]] خود است و هر شخصی هم که [[کار نیک]] انجام دهد روز [[جزا]] (در موقف [[قیامت]]) با [[دست]] پر ([[اعمال صالح]]) نزد [[خداوند]] حاضر می‌شود و [[جایگاه]] او در [[بهشت]] [[خداوند]] [[رحیم]] است و [[خداوند]]، [[آتش]] را بر او [[حرام]] می‌گرداند.
*و کسی که [[بخیل]] است، [[روز قیامت]] ناراحت و [[غمگین]] در [[محضر الهی]] حاضر می‌شود، و او به [[آتش]] و [[جهنم]] کشیده می‌شود. و نوشیدنی ([[خوراک]]) او چرک و [[خون]] است (چرک و خونی که از [[بدن]] [[کفار]] می‌ریزد)".
*(در این هنگام) [[حضرت فاطمه]]{{س}} روی به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} کرد و فرمود: "ای [[پسر عمو]] با تمام وجود [[گوش به فرمان]] شما هستم و هیچ‌گونه [[سرزنش]] و سخت‌گیری در این امر نمی‌کنم. من با [[خرد]] و [[نیکی]] [[رشد]] یافته‌ام (وجودم با [[نیکی]] و [[خرد]] [[رشد]] یافته است) و امیدوارم در روز [[گرسنگی]] [[مردم]] ([[قیامت]]) [[سیر]] باشم و در آن روز به [[بهترین]] [[بندگان]] [[خداوند]] و [[نیکان]] پیوندم، و با [[شفاعت]]، در [[بهشت]] داخل شوم". [[خاندان وحی]] تمامی غذایی را که در سفره بود به آن [[مسکین]] بخشیدند و آن [[شب]] گرسنه خوابیدند و جز آب چیزی نخوردند و فردای آن روز [[حضرت زهرا]]{{س}} قسمت دوم پشم‌ها را ریسید و سپس قسمت دوم جو را آرد کرد و پنج گرده نان برای افراد [[خانه]] پخت. [[علی]]{{ع}} [[نماز]] [[مغرب]] را با [[پیامبر]]{{صل}} در [[مسجد]] خواند و به منزل آمد؛ سفره پهن شد و هر پنج نفر سر سفره نشستند؛ در لحظه‌ای که [[علی]]{{ع}} میخواست لقمه اول را بخورد [[یتیمی]] بر آستانه در ظاهر شد و گفت: "[[سلام]] بر شما [[اهل بیت]] [[محمد]]{{صل}}؛ [[یتیمی]] از [[یتیمان]] [[مسلمانان]] هستم؛ از غذایی که میخورید به من نیز بدهید تا [[خدا]] از غذاهای بهشتی نصیب‌تان کند". [[علی]]{{ع}} نان خود را به وی داد و سپس به [[فاطمه]]{{س}} فرمود: "[[فاطمه]] ای دختر آقای [[بخشنده]]! ای دختر [[پیامبری]] که [[خشن]] و بدخو نبود و همه چیز را فقط برای خودش نمی‌خواست! [[خداوند]] این [[یتیم]] را به در [[خانه]] ما فرستاده؛ هر کسی امروز [[رحم]] کند، [[بخشنده]] است و (شخص [[بخشنده]]) جایگاهش در [[بهشت]] است؛ بهشتی که [[خداوند]] آن را بر انسان‌های [[پست]] [[حرام]] گردانیده است. و [[انسان]] [[بخیل]] [[روز قیامت]]، سرزنش شده در پیشگاه [[خداوند]] حاضر می‌شود، و به سوی [[آتش جهنم]] میل پیدا می‌کند (به سوی [[آتش جهنم]] کشیده می‌شود). (و) نوشیدنی او چرک و خونی است که از [[بدن]] [[گناهکاران]] و [[کفار]] سرازیر می‌شود".
*در این هنگام [[صدیقه]] [[طاهره]]{{س}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} رو کرد و گفت: "غذای خود را به این [[یتیم]] عطا می‌کنم و ترسی ندارم و [[رحمت]] و [[بخشش خداوند]] شامل خانواده‌ام می‌شود. فرزندانم [[شب]] را تا به صبح گرسنه گذراندند و [[فرزند]] کوچک‌ترم ([[امام حسین]]{{ع}}) در [[جنگی]] (که [[دشمنان]] علیه [[خاندان رسالت]] ترتیب می‌دهند) کشته خواهد شد. او را در [[کربلا]] به [[شهادت]] می‌رسانند است؛ وای بر کشندگان او و [[عذاب]] ([[خداوند]]) بر آنان باد! جایگاه‌شان، قعر [[دوزخ]] است؛ آنان را با زنجیرها و طناب‌ها به بند می‌کشند که [[خداوند]] اسارت‌شان را افزون کند".
*سپس [[حضرت زهرا]]{{س}} از جا برخاست و تمامی آنچه را که در سفره بود به [[یتیم]] بخشید و آن [[شب]] نیز گرسنه خوابیدند و جز آب چیزی نخوردند.
*فردای آن روز [[حضرت فاطمه]]{{س}} یک سوم آخر پشم‌ها را ریسید، و آخرین صاع از جوها را آرد و با آن خمیر درست کرد و پنج گرده نان برای [[اهل]] [[خانه]] پخت. [[علی]]{{ع}} [[نماز]] [[مغرب]] را با [[پیامبر]]{{صل}} خواند و به منزل آمد؛ سفره پهن شد و هر پنج نفر سر سفره نشستند. همان لحظه‌ای که [[حضرت]] میخواست اولین لقمه را بخورد، اسیری از اسرای [[مشرکان]] بر آستانه در ظاهر شد و گفت: "[[سلام]] بر شما [[اهل بیت]] [[محمد]]{{صل}}؛ ما را [[اسیر]] کردید و به ما [[غذا]] نمی‌دهید؟"
*[[علی]]{{ع}} نان خود را در [[دست]] او گذاشت؛ سپس فرمود: "[[فاطمه]] ای [[دختر پیامبر]] [[برگزیده]] و ای دختر [[پیامبری]] آقا و بزرگ! بر در [[خانه]] تو اسیری آمده که به [[اسلام]] [[هدایت]] نشده و ([[دست]] و پایش) با زنجیر بسته شده است. او از [[گرسنگی]] به سوی ما [[شکایت]] آورده در حالی که آواره است و هر کسی امروز (به او) [[غذا]] دهد در [[قیامت]] نتیجه‌اش را میبیند. هر چه که کشاورز ([[مؤمن]]) نزد [[خداوند]] بلند مرتبه و [[یکتا]]، بکارد فردا ([[قیامت]]) درو می‌کند. پس به من عطا کن و محرومم مکن".
*[[حضرت فاطمه]]{{س}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} گفت: "از جوها غیر از صاعی باقی نمانده و دیگر چیزی در دستانم نیست. به [[خدا]] قسم هر دو فرزندم گرسنه‌اند؛ خداوندا! آنها را زنده نگه دار و نمیران. [[پدر]] آنها [[اهل]] خیر و [[نیکی]] به دیگران است و دستان بخشنده‌ای دارد. بر سرم مقنعه‌ای نیست (مقنعه‌ای ندارم که بر سر کنم) جز عبایی که آن را در مقابل پیمانه‌ای بافته‌ام".
*سپس [[اهل بیت]]{{عم}} تمامی آنچه را که در سفره داشتند به [[اسیر]] دادند و [[شب]] را تا به صبح گرسنه خوابیدند و فردای آن روز نیز [[روزه]] گرفتند در حالی که هیچ غذایی نداشتند.
*[[شعیب]] می‌گوید: "سپس [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} به نزد [[رسول خدا]] رفتند در حالی که مانند پرنده‌ای کوچک (جوجه) از شدت [[گرسنگی]] به خود می‌لرزیدند، زمانی که چشم [[رسول خدا]]{{صل}} به آنها افتاد، فرمود: "ای [[ابوالحسن]]! چرا شما را در این وضعیت سخت می‌بینم؟! برویم پیش دخترم [[فاطمه]]". همگی پیش [[حضرت زهرا]]{{س}} رفتند؛ ایشان در [[محراب]]، مشغول [[عبادت]] بود و از شدت [[گرسنگی]]، شکم ایشان به کمرش چسبیده و چشم‌های ایشان گود افتاده و پای چشم‌هایش کبود شده بود.
*وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[حضرت فاطمه]]{{س}} را به این حال دید، ایشان را در آغوش گرفت و فرمود: "[[پناه]] بر [[خدا]]! شما سه روز است این گونه‌اید ([[غذا]] نخورده‌اید!)" در این هنگام [[جبرئیل]] نازل شد و گفت: "ای [[محمد]] دریافت کن آن فضیلتی را که [[خداوند]] برای [[اهل بیت]] تو قرار داده است". [[حضرت]] فرمود: "آن چیست؟" [[جبرئیل]] این [[آیات]] را برای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خواند<ref>درباره نزول این آیات در شأن اهل بیت{{عم}} در مصادر دیگر همچون تفسیر قمی حدیث صحیحی وارد شده است اما از آنجایی که در آن روایت، از فضه نامی برده نشده است، از نقل روایت در متن، خودداری کردیم. روایت این‌گونه است: {{متن حدیث|حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: كَانَ عِنْدَ فَاطِمَةَ{{س}} شَعِيرٌ فَجَعَلُوهُ عَصِيدَةً، فَلَمَّا أَنْضَجُوهَا وَ وَضَعُوهَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ جَاءَ مِسْكِينٌ، فَقَالَ الْمِسْكِينُ: رَحِمَكُمُ اللَّهُ، أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ، فَقَامَ عَلِيٌّ{{ع}} فَأَعْطَاهُ ثُلُثَهَا، فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ يَتِيمٌ فَقَالَ الْيَتِيمُ: رَحِمَكُمُ اللَّهُ أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ، فَقَامَ عَلِيٌّ{{ع}} فَأَعْطَاهُ ثُلُثَهَا الثَّانِيَ، فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ أَسِيرٌ فَقَالَ الْأَسِيرُ: يَرْحَمْكُمُ اللَّهُ أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ فَقَامَ عَلِيٌ{{ع}} فَأَعْطَاهُ الثُّلُثَ الْبَاقِيَ، وَ مَا ذَاقُوهَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِمْ هَذِهِ الْآيَةَ إِلَى قَوْلِهِ {{متن قرآن|وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا}} (و تلاشتان را سپاس می‌نهند) سوره انسان، آیه ۲۲. فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}}...}} ([[تفسیر قمی]]، [[علی بن ابراهیم قمی]]، ج۲، ص۳۹۸-۳۹۹، ذیل [[آیات سوره دهر]]).</ref>: {{متن قرآن|هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا}}<ref>«آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟ بی‌گمان این پاداش شماست و تلاشتان را سپاس می‌نهند» سوره انسان، آیه ۱-۲۲.</ref><ref>الأمالی، شیخ صدوق، ص۳۲۹-۳۳۲؛ أسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۰۳ (با مقداری تفاوت).</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۲۸-۴۳۲.</ref>
 
====[[آیه مباهله]]====
*[[نقل]] شده، بعد از اینکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مسیحیان]] [[نجران]] را با [[دلایل]] محکم به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و آنان بر [[جهل]] و [[نادانی]] خود [[اصرار]] ورزیدند این [[آیه]] در [[شأن]] [[پنج تن آل عبا]] نازل شد: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز به آنها فرمود: "[[خداوند]] به من امر فرموده که اگر [[دلیل]] مرا نپذیرید با شما [[مباهله]] کنم (یکدیگر را [[نفرین]] کنیم)؛" [[مسیحیان]] [[نجران]] گفتند: "ای ابالقاسم، ما برمی‌گردیم و درباره کار خود ([[پذیرفتن]] یا نپذیرفتن [[اسلام]]) [[فکر]] می‌کنیم و سپس باز می‌گردیم".
*زمانی که آنها برگشتند به عاقب، که تصمیم‌گیرنده اصلی بود، گفتند: "ای عبدالمسیح نظر تو چیست؟" عاقب گفت: "به [[خدا]] قسم، ای گروه [[مسیحیان]] شما می‌دانید [[محمد]] فرستاده خداست، و درباره [[پیامبر]] شما، [[عیسی بن مریم]] [[کلام]] حقی گفت؛ قسم به [[خدا]] که هیچ قومی با [[پیامبری]] [[مباهله]] نکرد مگر اینکه بزرگشان زنده نماند و کوچکشان [[رشد]] نکرد. اگر شما چنین کنید، بی‌شک نابود می‌شوید. حال اگر شما چیزی را جز [[انس]] با دین‌تان و بر پاداشتن [[رسوم]] کنونی خود نمی‌پذیرید، با این مرد، خداحافظی کنید ([[صلح]] کنید) و به سرزمین‌هایتان بازگردید".
*پس [[رسول خدا]]{{صل}} برای [[مباهله]] خارج شد در حالی که بر دوش ایشان عبایی از موی سیاه بود و [[امام حسین]]{{ع}} را در آغوش و [[دست]] [[امام حسن]]{{ع}} را گرفته بود، و [[حضرت فاطمه]]{{س}} پشت سر ایشان [[راه]] می‌رفت. [[علی]]{{ع}} پشت سر [[فاطمه]]{{س}} [[راه]] می‌رفت، و [[رسول خدا]]{{صل}} به آنها می‌فرمود: "زمانی که من [[دعا]] کردم شما آمین بگویید".
*[[اسقف]] [[نجران]] به همراهان خود گفت: "ای گروه [[مسیحیان]]، من صورت‌هایی را می‌بینم که اگر از [[خداوند]] بخواهند که کوهی را از جا بر کَند، [[خداوند]] به خاطر آنها این کار را خواهد کرد. با آنان [[مباهله]] نکنید وگرنه هلاک می‌شوید و تا [[روز قیامت]] هیچ [[نصرانی]] بر روی [[زمین]] باقی نخواهد ماند". سپس به [[پیامبر]]{{صل}} گفتند: "ما [[صلاح]] را در آن دیدیم که با تو [[مباهله]] نکنیم و تو را بر دینت پایدار بداریم".[[پیامبر]]{{صل}} به آنها فرمود: "اگر از [[مباهله]] خودداری می‌کنید، پس [[اسلام]] بیاورید تا آنچه برای [[مسلمانان]] است، برای شما نیز باشد و هر چه بر ایشان است، بر شما نیز باشد"<ref>یعنی: خون و مال شما همانند مسلمانان، محترم باشد و شما نیز مانند مسلمانان، موظف هستید که در مملکت اسلامی در حضور مردم احکام اسلامی را محترم بشمارید (و مثلا، به طور آشکارا شراب ننوشید).</ref>.
*آنها از [[پذیرش اسلام]] خودداری کردند. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "پس ما با شما [[نبرد]] می‌کنیم". آنها گفتند: "ما توان [[جنگیدن]] با [[عرب]] را نداریم، ولی با شما [[صلح]] می‌کنیم که اگر با ما نجنگید و ما را از دینمان باز ندارید، سالانه دو هزار [[جامه]] فاخر به شما بدهیم، که هزار تای آنها را در ماه صفر و هزار تای دیگر را در [[ماه رجب]]، به همراه سی [[زره]] آهنی عادی (منسوب به [[قوم عاد]]) به شما می‌دهیم". [[پیامبر خدا]]{{صل}} با این شرط با آنها [[صلح]] کرد و فرمود: "[[سوگند]] به آنکه [[جان]] من در [[دست]] اوست، نابودی بر سر [[مردم]] [[نجران]] آویخته شده بود و اگر [[مباهله]] می‌کردند، به میمون و خوک، تبدیل می‌شدند و این وادی، بر سر آنان [[آتش]] می‌افروخت و [[خداوند]]، [[نجران]] و [[مردم]] آن را ریشه‌کن می‌کرد به طوری که حتی پرنده‌ای بر روی درخت نمی‌ماند؛ و بر [[نصرانیان]] سالی نمی‌گذشت، مگر آنکه همه آنها از بین می‌رفتند"<ref>التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج۸، ص۸۵.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۴.</ref>
 
===دسته دوم===
*[[ابی خدیجه]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که فرمود: "وقتی [[حضرت فاطمه]]{{ع}} به [[امام حسین]]{{ع}} باردار شد، [[جبرئیل]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد و گفت: "[[فاطمه]]{{س}} به زودی [[فرزندی]] به [[دنیا]] می‌آورد که [[امت]] تو او را بعد از تو می‌کشند". از این‌رو وقتی که [[حضرت زهرا]]{{س}} به [[امام حسین]]{{ع}} حامله شد، ناراحت بود و هنگامی که او را به [[دنیا]] آورد، از زادن او، [[اندوهگین]] بود".
*[[امام صادق]]{{ع}} در ادامه فرمود: "در [[دنیا]] دیده نشده است که [[مادری]] از به [[دنیا]] آوردن پسری ناراحت باشد اما [[حضرت فاطمه]]{{س}} به خاطر اینکه می‌دانست در [[آینده]] فرزندش کشته خواهد شد، از این بارداری و زایمان ناراحت بود و در همین باره این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا}}<ref>«و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است-» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref><ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۶۴.</ref>.
*همچنین [[ابی بصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که آن [[حضرت]] فرمود: "منظور از [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸.</ref> [[حسین بن علی]]<ref>امام صادق{{ع}}، این آیه را درباره امام حسین{{ع}} دانسته‌اند، زیرا این سوره به شهادت آیات آن، مکی است و نزول آن قبل از تولد ظاهری امام حسین{{ع}} است. کما اینکه علما به مکی بودن این سوره اعتراف کرده‌اند. (تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قریشی، ج۱۲، ص۲۰۷).</ref> است"<ref>تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۴۲۲؛ تفسیر نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۵، ص۵۷۷، ح۲۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج۵، ص۶۵۷.</ref>.
*[[ابوهریره]] نیز می‌گوید: "از [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ}}<ref>«و همین را  سخنی پاینده در میان فرزندان (آینده) خویش قرار داد» سوره زخرف، آیه ۲۸.</ref> پرسیدم". ایشان فرمود: "[[خداوند]] [[امامت]] را در [[نسل حسین]] قرار داده است، نُه نفر از [[ائمه]] از [[نسل]] او هستند که [[مهدی این امت]]، جزء آنان است"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۰۶.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۳۴-۴۳۵.</ref>
 
==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱''']]
* [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱''']]

نسخهٔ ‏۹ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۱

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از زیرشاخه‌های بحث اهل بیت پیامبر خاتم است. "امام حسین" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام حسین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

امام حسین(ع) پس از پیامبر(ص)

امام حسین(ع) در دوره معاویه

امام حسین در دوران یزید

گفتمان جبرگرا

گفتمان مصلحت‌اندیش

  1. روایاتی که اقدام امام را تفرقه‌افکنی شناسانده است؛ مانند روایت عمره انصاریه که وی حضرت را از تفرقه‌افکنی باز داشت و به فرمانبرداری از یزید فراخواند[۱۱۵]. این روایت در منابع متقدم نیست و برای نخستین بار در تاریخ دمشق ثبت شده است که از منابع سده ششم است؛ همچنین عبدالله بن مطیع عَدوی قریشی (از طایفه عمر بن خطاب) که در مسیر امام از مدینه به مکه با او روبه رو شد، به امام توصیه کرد که با رها کردن قیام، حرمت عرب را پاس دارد[۱۱۶]. مرادش از عرب، قریش بود. نهی از تفرقه افکنی در دو روایت از بزرگان انصار چون جابر بن عبدالله انصاری[۱۱۷] و ابوسعید خدری[۱۱۸] نیز نقل شده است؛ ولی این سخنان را نمی‌توان به آنها نسبت داد، زیرا آنان قرشی نبودند تا نگران انشعاب در درون قریش یا لرزش حاکمیت قریش باشند. افزون بر این، انصار از امویان (قریش) ستم‌های فراوانی دیده بودند و نمی‌توان آنان را هوادار حکومت اموی دانست، چنان‌که در نبرد صفین در کنار امیرمؤمنان(ع) ضد معاویه جنگ کردند[۱۱۹] و انتقام از انصار، خواست معاویه از یزید بود[۱۲۰] که به نبرد حره در سال ۶۳ و قتل و غارت اهالی آن انجامید[۱۲۱]؛ همچنین سال‌ها بعد حجاج ثقفی بر بدن بسیاری از آنان داغ نهاد[۱۲۲]؛
  2. روایاتی که در گفتمان مصلحت‌اندیشانه درباره مصلحت قریش در ارتباطش با دیگر قبایل عرب نیستند، بلکه در مورد رقابت سیاسی طوایف قریش با یکدیگرند؛ برای نمونه مصلحت‌اندیشی و مخالفت عبدالله بن عمر با قیام امام[۱۲۳] را باید نسبت به سهم طایفه بنی عَدی، طایفه عبدالله بن عمر در اداره حکومت اسلامی در نظر گرفت. طایفه بنی‌عدی یک بار در دوره عمر بن خطاب قدرت را به دست آورده بود، در حالی‌که طایفه بنی‌هاشم دو بار (در دوره پیامبر(ص) و امام علی(ع)) به قدرت رسید و در صورت موفقیت امام حسین(ع) بنی‌هاشم برای سومین بار به قدرت می‌رسیدند و بسا پس از آن نیز قدرت در میان بنی‌هاشم می‌ماند، از این رو عبدالله بن عمر در سخنان خود به امام(ع) روایتی از پیامبر نقل کرد که در آن پیشگویی شده بود خدا مصلحت نمی‌داند دنیا را بهره آنها کند[۱۲۴]. دیدگاه ابن‌عمر درباره قدرت یافتن بنی‌هاشم در این گزارش، شبیه سخنان معاویه است که معتقد بود پیامبری به بنی‌هاشم رسید؛ ولی جانشینی به آنان نمی‌رسد[۱۲۵]. هرچند عبدالله بن عمر از طایفه بنی عدی بود، سخن او بیانگر مصلحت اندیشی و خواسته دیگر طوایف قریشی رقیب با بنی‌هاشم نیز هست؛
  3. روایت‌های مصلحت‌اندیشانه هاشمی ‌تباران که واکنش‌هایی براساس حدس و گمان نسبت به فرجام این قیام بود. برپایه این رویکرد، بهتر آن بود که امام حسین(ع) قیام نکند و از عرصه حیات اجتماعی و علمی حذف نشود؛ همان اقدامی که خود انجام داده بودند؛ یعنی بیعت با حاکم جدید و حفظ وضع موجود. در این باره می‌توان از توصیه‌های تنی چند از بنی‌هاشم چون ابن‌عباس[۱۲۶] و عبدالله بن جعفر[۱۲۷] یاد کرد. محمد حنفیه برادر امام در این گفتمان قرار ندارد، زیرا وی ایشان را از قیام بازنداشت[۱۲۸].[۱۲۹]

گفتمان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)

روایات تفسیری در گفتمان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)

آیات نازل شده درباره امام حسین(ع)

  • آیاتی که درباره امام حسین(ع) نازل شده، دو دسته هستند؛ دسته اول آیاتی هستند که درباره اهل بیت پیامبر(ص) و از جمله امام حسین(ع) نازل شد، و دسته دوم آیاتی است که به طور خاص درباره آن حضرت نازل شده است.

دسته اول

  • امام حسن مجتبی(ع) فرمود: "به خدا قسم هر جای قرآن که عبارت ﴿إِنَّ الْأَبْرَارَ آمده خداوند از آن، غیر از علی بن ابی طالب و فاطمه و من و حسین را اراده نکرده است؛ زیرا ابرار و نیکان، ما و پدران و مادرمان هستیم و قلب‌های ما پر است از خدا و نیکوکاری و از دنیا و دوست داشتنی‌های آن بیزاریم و خداوند را در تمامی واجباتش اطاعت میکنیم و به یگانگی او و رسولش ایمان آوردیم[۱۸۴].
  • امام باقر(ع) فرمود: "منظور از آیه ﴿كَلاَّ إِنَّ كِتَابَ الأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ كِتَابٌ مَّرْقُومٌ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ[۱۸۵]، رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) است"[۱۸۶].
  • ابن عباس می‌گوید: "آیه ﴿وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا[۱۸۷]، درباره رسول الله و اهل بیت(ع) است و فقط درباره آنها نازل شده است"[۱۸۸].
  • امام باقر(ع) آیه ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ[۱۸۹] را به این صورت می‌خواند: «أَنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ» و می‌فرمود: "جبرئیل این آیه را (به امر خداوند) آورد و مقصود او تنها محمد و علی و اوصیای بعد ایشان - که فرزندان رسول خدا هستند - است"[۱۹۰].
  • امام صادق(ع) فرمود: "آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۱۹۱] درباره اصحاب کساء و ما اهل بیت(ع) نازل شده است"[۱۹۲].[۱۹۳]

آیه تطهیر

سوره دهر یا انسان

آیه مباهله

  • نقل شده، بعد از اینکه پیامبر اکرم(ص) مسیحیان نجران را با دلایل محکم به اسلام دعوت کرد و آنان بر جهل و نادانی خود اصرار ورزیدند این آیه در شأن پنج تن آل عبا نازل شد: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۲۰۴]. رسول خدا(ص) نیز به آنها فرمود: "خداوند به من امر فرموده که اگر دلیل مرا نپذیرید با شما مباهله کنم (یکدیگر را نفرین کنیم)؛" مسیحیان نجران گفتند: "ای ابالقاسم، ما برمی‌گردیم و درباره کار خود (پذیرفتن یا نپذیرفتن اسلام) فکر می‌کنیم و سپس باز می‌گردیم".
  • زمانی که آنها برگشتند به عاقب، که تصمیم‌گیرنده اصلی بود، گفتند: "ای عبدالمسیح نظر تو چیست؟" عاقب گفت: "به خدا قسم، ای گروه مسیحیان شما می‌دانید محمد فرستاده خداست، و درباره پیامبر شما، عیسی بن مریم کلام حقی گفت؛ قسم به خدا که هیچ قومی با پیامبری مباهله نکرد مگر اینکه بزرگشان زنده نماند و کوچکشان رشد نکرد. اگر شما چنین کنید، بی‌شک نابود می‌شوید. حال اگر شما چیزی را جز انس با دین‌تان و بر پاداشتن رسوم کنونی خود نمی‌پذیرید، با این مرد، خداحافظی کنید (صلح کنید) و به سرزمین‌هایتان بازگردید".
  • پس رسول خدا(ص) برای مباهله خارج شد در حالی که بر دوش ایشان عبایی از موی سیاه بود و امام حسین(ع) را در آغوش و دست امام حسن(ع) را گرفته بود، و حضرت فاطمه(س) پشت سر ایشان راه می‌رفت. علی(ع) پشت سر فاطمه(س) راه می‌رفت، و رسول خدا(ص) به آنها می‌فرمود: "زمانی که من دعا کردم شما آمین بگویید".
  • اسقف نجران به همراهان خود گفت: "ای گروه مسیحیان، من صورت‌هایی را می‌بینم که اگر از خداوند بخواهند که کوهی را از جا بر کَند، خداوند به خاطر آنها این کار را خواهد کرد. با آنان مباهله نکنید وگرنه هلاک می‌شوید و تا روز قیامت هیچ نصرانی بر روی زمین باقی نخواهد ماند". سپس به پیامبر(ص) گفتند: "ما صلاح را در آن دیدیم که با تو مباهله نکنیم و تو را بر دینت پایدار بداریم".پیامبر(ص) به آنها فرمود: "اگر از مباهله خودداری می‌کنید، پس اسلام بیاورید تا آنچه برای مسلمانان است، برای شما نیز باشد و هر چه بر ایشان است، بر شما نیز باشد"[۲۰۵].
  • آنها از پذیرش اسلام خودداری کردند. پیامبر(ص) فرمود: "پس ما با شما نبرد می‌کنیم". آنها گفتند: "ما توان جنگیدن با عرب را نداریم، ولی با شما صلح می‌کنیم که اگر با ما نجنگید و ما را از دینمان باز ندارید، سالانه دو هزار جامه فاخر به شما بدهیم، که هزار تای آنها را در ماه صفر و هزار تای دیگر را در ماه رجب، به همراه سی زره آهنی عادی (منسوب به قوم عاد) به شما می‌دهیم". پیامبر خدا(ص) با این شرط با آنها صلح کرد و فرمود: "سوگند به آنکه جان من در دست اوست، نابودی بر سر مردم نجران آویخته شده بود و اگر مباهله می‌کردند، به میمون و خوک، تبدیل می‌شدند و این وادی، بر سر آنان آتش می‌افروخت و خداوند، نجران و مردم آن را ریشه‌کن می‌کرد به طوری که حتی پرنده‌ای بر روی درخت نمی‌ماند؛ و بر نصرانیان سالی نمی‌گذشت، مگر آنکه همه آنها از بین می‌رفتند"[۲۰۶].[۲۰۷]

دسته دوم

منابع

پانویس

  1. مصباح المتهجد، ص۸۲۶، ۸۲۸؛ اقبال الاعمال، ج۳، ص۳۰۳.
  2. الارشاد، ج۲، ص۲۷؛ اللهوف، ص۱۲؛ مناقب، ج۳، ص۲۳۱.
  3. المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۷؛ مصباح المتهجد، ص۸۵۲؛ مناقب، ج۳، ص۲۳۱.
  4. الطبقات، خامسه ۱، ص۳۶۹؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۳۲؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵۵.
  5. مقاتل الطالبیین، ص۵۱؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۷.
  6. سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۵؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۹۶؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۳۱.
  7. صحیح البخاری، ج۴، ص۲۱۷؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۲؛ المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۵۶.
  8. الامالی، ص۱۹۸؛ معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۶۶؛ میزان الاعتدال، ج۴، ص۷۶.
  9. صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۹؛ سنن ابی داوود، ج۲، ص۴۲۱؛ الکافی، ج۲، ص۵۶۹.
  10. مسند احمد، ج۵، ص۳۸، ۴۴، ۴۷؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۲۱۶؛ سنن النسائی، ج۵، ص۱۴۹.
  11. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  12. اسباب النزول، ص۶۷ - ۶۸؛ التبیان، ج۲، ص۴۸۴؛ زادالمسیر، ج۱، ص۳۳۹.
  13. صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰ - ۱۲۱؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۲۹۳ - ۲۹۴؛ السنن الکبری، ج۷، ص۶۳.
  14. تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۰۴ - ۱۰۵؛ البحرالمحیط، ج۳، ص۱۸۹.
  15. ر.ک: جانشینی حضرت محمد، ص۳۱ - ۴۸.
  16. «و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم -نوح را پیش‌تر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم * و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند» سوره انعام، آیه ۸۴-۸۵.
  17. تفسیر قمی، ج۱، ص۲۰۹؛ التبیان، ج۴، ص۱۹۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۱۱.
  18. التفسیر الکبیر، ج۵، ص۵۲ - ۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۳۱؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.
  19. التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۵۳ - ۵۴؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.
  20. انساب الاشراف، ج۱۳، ص۲۶۵ - ۲۶۶؛ البحر المحیط، ج۴، ص۵۷۵.
  21. التفسیر الکبیر، ج۲، ص۴۱۲.
  22. التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۵۴.
  23. عیون الاخبار، ج۲، ص۷۹ - ۸۲؛ الاختصاص، ص۵۶.
  24. الکافی، ج۸، ص۳۱۷ - ۳۱۸.
  25. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  26. ر.ک: التفسیر الکبیر، ج۸، ص۲۴۷.
  27. کشف الیقین، ص۴۰۵.
  28. نک: اعلام الوری، ج۱، ص۲۹۳ - ۲۹۴؛ الفصول المختاره، ص۵۴؛ منهاج الکرامه، ص۱۲۰ - ۱۲۱.
  29. مسند احمد، ج۶، ص۲۹۲؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۵۴؛ اسباب النزول، ص۲۳۹.
  30. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  31. زاد المسیر، ج۸، ص۱۴۵؛ تفسیر بغوی، ج۵، ص۱۹۱ - ۱۹۲.
  32. مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۷.
  33. التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۷۴۶ - ۷۴۷؛ اسد الغابه، ج۶، ص۲۳۷.
  34. مناهج الیقین، ص۳۹۳ - ۳۹۷.
  35. «نیکان از پیاله‌ای می‌نوشند که آمیخته به بوی خوش است» سوره انسان، آیه ۵.
  36. الاحتجاج، ج۱، ص۳۲۶؛ الفرقان، ج۲۹، ص۳۰۶.
  37. اسماعیلی، مهران، مقاله «حسین بن علی»،دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  38. تاریخ المدینه، ج۳، ص۷۹۸ - ۷۹۹؛ تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۵۱ - ۱۵۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۸۵.
  39. الطبقات، ج۳، ص۲۹۷؛ فتوح البلدان، ص۴۳۶.
  40. تاریخ خلیفه، ص۱۱۱؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۸۵.
  41. اسماعیلی، مهران، مقاله «حسین بن علی»،دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  42. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۵؛ عقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰.
  43. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۹؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۴۰ - ۴۱.
  44. الاخبار الطوال، ص۲۲۰ - ۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۰ - ۲۹۱.
  45. الاخبار الطوال، ص۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۱.
  46. سیره ابن اسحاق، ج۵، ص۲۳۵ - ۲۳۶؛ مناقب، ج۳، ص۱۹۹ - ۲۰۰.
  47. الاستیعاب، ج۱، ص۳۹۱.
  48. انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۵؛ تاریخ طبری، ج۵،ص ۱۶۷.
  49. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۳؛ المنتظم، ج۵، ص۲۸۵ - ۲۸۶.
  50. العقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۰.
  51. الطبقات، ج۶، ص۲۴۱ - ۲۴۲؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۳ - ۲۵۴.
  52. البدایة والنهایه، ج۸، ص۵۴.
  53. تاریخ طبری، ج۵، ص۲۷۴ - ۲۷۵.
  54. انساب الاشراف، ج۵، ص۲۷۹ - ۲۸۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۶۵.
  55. البدایة والنهایه، ج۸، ص۵۴.
  56. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۱.
  57. الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹.
  58. البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹ - ۸۰.
  59. الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۰ - ۲۰۱.
  60. الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۱ - ۲۰۳.
  61. الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۲؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۱۲۸ - ۱۳۰.
  62. العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۳؛ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ الکامل، ج۳، ص۵۰۳ - ۵۱۲.
  63. نک: تاریخ خلیفه، ص۱۳۳؛ الکامل، ج۳، ص۵۱۰ - ۵۱۱.
  64. اسماعیلی، مهران، مقاله «حسین بن علی»،دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  65. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۲۴.
  66. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۲۴، ۳۸۱.
  67. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۲.
  68. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۲.
  69. مروج الذهب، ج۳، ص۵۴.
  70. الاخبار الطوال، ص۲۳۰؛ الفتوح، ص۳۲ - ۳۳.
  71. الاخبار الطوال، ص۲۳۰؛ الفتوح، ص۳۲ - ۳۳.
  72. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۵.
  73. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۹۵.
  74. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۱، ۳۹۵ – ۳۹۷.
  75. الارشاد، ج۲، ص۶۶.
  76. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۵، ۳۹۵.
  77. تاریخ خلیفه، ص۱۴۲؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۳۲۶ - ۳۲۷؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۴۳.
  78. البدایة والنهایه، ج۸، ص۴۵، ۶۱، ۶۷.
  79. انساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۵؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۷۰۸.
  80. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۵؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۶.
  81. المسالک والممالک، ص۱۸۵؛ الاعلاق النفیسه، ص۱۷۴ - ۱۷۷؛ البلدان، ص۱۵۰.
  82. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۹۴ - ۳۹۵.
  83. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۹۷.
  84. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۹۸ - ۳۹۹.
  85. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۹۹.
  86. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲ - ۴۰۳.
  87. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۸.
  88. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۸.
  89. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۰.
  90. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲.
  91. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۴.
  92. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۵.
  93. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۵ - ۴۲۶.
  94. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۷، ۴۴۵.
  95. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۲.
  96. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳ - ۴۵۵.
  97. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۲ - ۴۵۳؛ تاریخ الطوال، ص۲۵۹.
  98. اسماعیلی، مهران، مقاله «حسین بن علی»،دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  99. «و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید» سوره انسان، آیه ۳۰.
  100. الاخبار الطوال، ص۲۲۸ - ۲۲۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.
  101. الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۵.
  102. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۷ - ۴۵۸.
  103. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۱.
  104. الاخبار الطوال، ص۲۲۸ - ۲۲۹.
  105. تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۶ - ۲۹۷.
  106. الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۷؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۸؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.
  107. اسماعیلی، مهران، مقاله «حسین بن علی»،دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  108. تاریخ طبری، ج۵، ص۷۵.
  109. الکامل، ج۳، ص۳۷۲.
  110. تاریخ طبری، ج۵، ص۱۸۱.
  111. الکامل، ج۳، ص۴۵۴.
  112. الکامل، ج۳، ص۴۹۱.
  113. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۱۲.
  114. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۱۴.
  115. تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۶ - ۲۹۷.
  116. انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۷ - ۳۶۸؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۹۵. الارشاد، ج۲، ص۷۲.
  117. الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۵؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.
  118. الطبقات الکبری، خامسه ۱، ص۴۴۵؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۵؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.
  119. الاخبار الطوال، ص۱۸۲، ۱۸۴؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۷۲.
  120. انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۲؛ تاریخ خلیفه، ص۱۴۸؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۲۱.
  121. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۸۷، ۴۹۴.
  122. انساب الاشراف، ج۷، ص۱۳۵؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۹.
  123. مناقب امیرالمؤمنین، ج۲، ص۲۶۱؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۲۴.
  124. الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۴.
  125. اخبار الدولة العباسیه، ص۵۱.
  126. انساب الاشراف، ج۳، ص۳۷۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۳.
  127. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۷؛ الفتوح، ج۵، ص۶۷.
  128. تجارب الامم، ج۲، ص۳۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۴۱ - ۳۴۲.
  129. اسماعیلی، مهران، مقاله «حسین بن علی»،دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  130. سنن النسائی، ج۵، ص۸۱؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۱۲ - ۴۱۳؛ البدایة والنهایه، ج۲، ص۵۱.
  131. المعجم الکبیر، ج۳، ص۴۱؛ تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۲.
  132. المصنف، ج۷، ص۵۱۵؛ صحیح ابن حبان، ۱۵، ص۴۲۸؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۰۶.
  133. المعجم الکبیر، ج۳، ص۴۰؛ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۱۸؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۳۶.
  134. سنن ابن‌ماجه، ج۱، ص۵۱؛ المستدرک، ج۳، ص۱۶۶، ۱۷۱؛ السنن الکبری، ج۴، ص۲۹.
  135. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  136. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۰، ص۳۲۷۶؛ التبیان، ج۹، ص۱۵۸ - ۱۵۹؛ زادالمسیر، ج۷، ص۷۹.
  137. الکافی، ج۱، ص۱۵۵.
  138. «و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است با هنگا»؛ سوره آل عمران، آیه ۱۴۵.
  139. «خداوند، جان‌ها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن می‌گیرد و آن را که مرگش را رقم زده است نگاه می‌دارد و دیگری را تا زمانی معیّن رها می‌کند» سوره زمر، آیه ۴۲.
  140. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۸.
  141. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۱.
  142. جامع البیان، ج۲۵، ص۱۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج۷، ص۱۸۳؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۷.
  143. کامل الزیارات، ص۳۲۸ - ۳۲۹.
  144. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۱ - ۴۰۲.
  145. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲.
  146. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۳.
  147. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲ - ۴۰۳.
  148. «بی‌گمان آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند؛ دست خداوند بالای دست‌های آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۰.
  149. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲ - ۴۰۳.
  150. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۶.
  151. اسماعیلی، مهران، مقاله «حسین بن علی»،دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  152. «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید»؛ سوره نساء، آیه ۵۸.
  153. نک: تفسیر قمی، ج۱، ص۱۴۱؛ التبیان، ج۳، ص۲۳۴.
  154. المصنف، ج۷، ص۵۷۱؛ جامع‌البیان، ج۵، ص۹۲؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۹۸۶.
  155. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  156. تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۰؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۱؛ التبیان، ج۳، ص۲۳۶ - ۲۳۷.
  157. «همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند»؛ سوره حج، آیه ۴۰.
  158. تفسیر فرات الکوفی، ص۲۷۳؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۸۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۲۱.
  159. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  160. تفسیر قمی، ج۲، ص۹۴؛ نورالثقلین، ج۳، ص۵۰۱؛ الصافی، ج۳، ص۳۸۱.
  161. «و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۳۳.
  162. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۹۰؛ کنزالدقائق، ج۷، ص۴۰۴.
  163. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  164. تفسیر عیاشی، ج۱، ص۸۶؛ الصافی، ج۱، ص۲۲۹.
  165. «تا آنان را در آن بیازماییم و هر کس از یاد پروردگارش روی گرداند او را به عذابی بسیار دشوار گمارد» سوره جن، آیه ۱۷.
  166. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۸۹؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۵۱۱؛ نورالثقلین، ج۵، ص۴۳۹.
  167. «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
  168. تفسیر قمی، ج۱، ص۱۴۲؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۱؛ شواهدالتنزیل، ج۱، ص۱۹۷ - ۱۹۹.
  169. «و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.
  170. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۸؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۲۳۱؛ التبیان، ج۴، ص۴۱۱ - ۴۱۲.
  171. «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند - چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد» سوره نور، آیه ۵۵.
  172. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۰۸؛ مجمع البیان، ج۷، ص۲۳۹ - ۲۴۰؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۳۷.
  173. «ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! * آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! * و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰.
  174. ثواب الاعمال، ص۱۲۳؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۳۰؛ البرهان، ج۵، ص۶۵۸.
  175. «و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است» سوره احقاف، آیه ۱۵.
  176. الکافی، ج۱، ص۴۶۴؛ نورالثقلین، ج۵، ص۱۳ - ۱۴؛ البرهان، ج۵، ص۳۹.
  177. تفسیر فرات الکوفی، ص۵۶۲؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۳۲.
  178. «و به روز چون آن (زمین) را روشن گرداند» سوره شمس، آیه ۳.
  179. الکافی، ج۸، ص۳۰۵؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۰۰؛ الدرالمنثور، ج۱، ص۶۱.
  180. «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.
  181. «کاف،‌ها، یا، عین، صاد» سوره مریم، آیه ۱.
  182. کمال الدین، ج۲، ص۴۶۱؛ نورالثقلین، ج۳، ص۳۱۹ - ۳۲۰؛ البرهان، ج۳، ص۶۹۸.
  183. اسماعیلی، مهران، مقاله «حسین بن علی»،دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  184. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۷۰.
  185. «نه چنین است؛ کارنامه نیکان در «علّیین» است.و تو چه دانی که «علّیین» چیست؟کارنامه‌ای است نگاشته، که مقرّبان (درگاه خداوند) در آن می‌نگرند» سوره مطففین، آیه ۱۸-۲۱.
  186. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۷۰.
  187. «و از آنان که پیش از شما به آنان کتاب (آسمانی) داده‌اند و از کسانی که شرک ورزیده‌اند (سخنان دل) آزار بسیار خواهید شنید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۶.
  188. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۷۰.
  189. «شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
  190. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۷۱.
  191. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
  192. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۷۱.
  193. روستایی، اکبر، مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۲۵-۴۲۶.
  194. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  195. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۴، ص۱۸۸۳؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۵۹.
  196. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۲، ص۴۵۱. او در ذیل این حدیث میگوید: حديث صحيح على شرط البخاري و لم يخرجاه. این حدیث مطابق شروطی که بخاری برای صحت حدیث دارد، صحیح است اما نه بخاری و نه مسلم هیچ کدام آن را نقل نکرده‌اند.
  197. جامع البیان، طبری، ج۲۲، ص۲۶؛ الدر المنثور، سیوطی، ج۶، ص۶۰۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۴۷.
  198. مشکل الآثار، طحاوی، ج۲، ص۲۳۵.
  199. روستایی، اکبر، مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۲۶-۴۲۷.
  200. درباره نزول این آیات در شأن اهل بیت(ع) در مصادر دیگر همچون تفسیر قمی حدیث صحیحی وارد شده است اما از آنجایی که در آن روایت، از فضه نامی برده نشده است، از نقل روایت در متن، خودداری کردیم. روایت این‌گونه است: «حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: كَانَ عِنْدَ فَاطِمَةَ(س) شَعِيرٌ فَجَعَلُوهُ عَصِيدَةً، فَلَمَّا أَنْضَجُوهَا وَ وَضَعُوهَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ جَاءَ مِسْكِينٌ، فَقَالَ الْمِسْكِينُ: رَحِمَكُمُ اللَّهُ، أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ، فَقَامَ عَلِيٌّ(ع) فَأَعْطَاهُ ثُلُثَهَا، فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ يَتِيمٌ فَقَالَ الْيَتِيمُ: رَحِمَكُمُ اللَّهُ أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ، فَقَامَ عَلِيٌّ(ع) فَأَعْطَاهُ ثُلُثَهَا الثَّانِيَ، فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ أَسِيرٌ فَقَالَ الْأَسِيرُ: يَرْحَمْكُمُ اللَّهُ أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ فَقَامَ عَلِيٌ(ع) فَأَعْطَاهُ الثُّلُثَ الْبَاقِيَ، وَ مَا ذَاقُوهَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِمْ هَذِهِ الْآيَةَ إِلَى قَوْلِهِ ﴿وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا (و تلاشتان را سپاس می‌نهند) سوره انسان، آیه ۲۲. فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع)...» (تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۳۹۸-۳۹۹، ذیل آیات سوره دهر).
  201. «آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟ بی‌گمان این پاداش شماست و تلاشتان را سپاس می‌نهند» سوره انسان، آیه ۱-۲۲.
  202. الأمالی، شیخ صدوق، ص۳۲۹-۳۳۲؛ أسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۰۳ (با مقداری تفاوت).
  203. روستایی، اکبر، مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۲۸-۴۳۲.
  204. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  205. یعنی: خون و مال شما همانند مسلمانان، محترم باشد و شما نیز مانند مسلمانان، موظف هستید که در مملکت اسلامی در حضور مردم احکام اسلامی را محترم بشمارید (و مثلا، به طور آشکارا شراب ننوشید).
  206. التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج۸، ص۸۵.
  207. روستایی، اکبر، مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۴.
  208. «و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است-» سوره احقاف، آیه ۱۵.
  209. اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۶۴.
  210. «ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸.
  211. امام صادق(ع)، این آیه را درباره امام حسین(ع) دانسته‌اند، زیرا این سوره به شهادت آیات آن، مکی است و نزول آن قبل از تولد ظاهری امام حسین(ع) است. کما اینکه علما به مکی بودن این سوره اعتراف کرده‌اند. (تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قریشی، ج۱۲، ص۲۰۷).
  212. تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۴۲۲؛ تفسیر نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۵، ص۵۷۷، ح۲۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج۵، ص۶۵۷.
  213. «و همین را سخنی پاینده در میان فرزندان (آینده) خویش قرار داد» سوره زخرف، آیه ۲۸.
  214. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۰۶.
  215. روستایی، اکبر، مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۳۴-۴۳۵.