جمع قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

جمع در لغت یعنی گردآوردن قطعات پراکنده و افزودن چیزی بر چیزی [۱] و جمع قرآن در اصطلاح علوم قرآنی دارای دو معنا است:

  1. حفظ کردن، به خاطر سپردن و از بر کردن. برخی جمع در آیه شریفه ﴿إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ[۲] را به این معنا دانسته [۳] و بر اساس این معنا حفّاظ قرآن را «جمّاع القرآن» نامیده‌اند. [۴]
  2. نگارش قرآن که به چند صورت بوده است:
    1. نگارش قرآن به صورت پراکنده و بدون رعایت نظم و ترتیب بین آیات و سوره‌های آن؛
    2. نگارش قرآن با رعایت نظم و ترتیب بین آیاتِ سوره‌ها؛
    3. نگارش قرآن بامراعات ترتیب بین آیات و سوره‌های آن. [۵] مقصود از جمع در این مقاله نگارش قرآن بر یکی از سه وجه اخیر است.[۶]

پیشینه

سابقه جمع قرآن را باید در روایات فراوان و متناقضی جست و جو کرد که در این خصوص وارد شده‌اند. شاید ابن سعد را بتوان از نخستین کسانی دانست که روایات جمع قرآن را در بابی با عنوان "ذكر من جمع القرآن على عهد رسول الله" آورده است. [۷] سپس بخاری در کتاب صحیح افزون بر اینکه در باب‌های مختلف به مناسبت، روایات آن را یادآوری کرده،[۸] شماری از این روایات را در بابی با عنوان «جمع القرآن» گرد آورده است. [۹] طبری در مقدمه تفسیرش بعد از نقل روایات، جمع قرآن را کار عثمان می‌‌داند. [۱۰]

باقلانی از نخستین کسانی است که مباحث جمع قرآن را در کتاب الانتصار للقرآن مطرح کرده و به طور مبسوط به نقد و بررسی ادله موافقان و مخالفان توقیفی بودن جمع قرآن پرداخته است [۱۱] و بارها بر جمع قرآن در زمان ابوبکر و اجتهادی بودن ترتیب سوره‌ها تأکید می‌‌کند. [۱۲] ابن عطیه نیز در المحررالوجیز بر این باور است که قرآن در زمان ابوبکر در حالی که سوره‌های آن مرتب نشده بود گردآوری شد و در زمان عثمان با معیار قرار دادن صحیفه‌هایی که ابوبکر جمع‌آوری کرده بود آن را با چینش کنونی جمع کردند؛ ولی وی در نهایت با شاهد گرفتن روایات، ترتیب بخشی از سوره‌ها را مربوط به زمان پیامبر می‌‌داند. [۱۳]

طبرسی به تبع سید مرتضی ترتیب سوره‌ها را از پیامبر می‌‌داند. [۱۴] قرطبی نیز دیدگاه‌های مختلف را به تفصیل گزارش کرده است؛[۱۵] همچنین نیشابوری. ابوبکر را نخستین جامع قرآن و کار عثمان را جمع مردم بر یک مصحف و قرائت دانسته است؛ اما با وجود این، مدعی است ترتیب سوره‌ها توقیفی و به امر پیامبر(ص) بوده است. [۱۶] آلوسی [۱۷]، ابن عاشور [۱۸]، محمد عزت دروزه،[۱۹] آیة اللّه سید ابوالقاسم خویی و برخی دیگر از مفسران نیز در مقدمه تفسیرشان به تفصیل به مباحث جمع قرآن پرداخته‌اند. [۲۰]

به گفته محمود ابوریّه کتاب اخیر ( البیان فی تفسیر القرآن) به تنهایی در بیان جمع قرآن کافی است و مؤلف آن ضمن بررسی همه جوانب مسئله به تفصیل به جزییات آن پرداخته و مطالعه آن بر هر مسلمانی لازم است؛[۲۱] همچنین کتاب‌هایی که با عنوان المصاحف تدوین شده‌اند به مباحث مربوط به جمع قرآن پرداخته‌اند؛ مانند المصاحف سجستانی و المقنع فی رسم مصاحف الامصار. (ص ۲ - ۹) [۲۲]

جمعی از معاصران نیز کتاب‌هایی مستقل در این باره نگاشته‌اند؛ مانند:

  1. تاریخ جمع قرآن کریم از سید محمد رضا جلالی نائینی؛
  2. جمع القرآن دراسة تحلیلیة لمرویاته از اکرم عبد خلیفه الدیلمی؛
  3. تدوین القرآن از علی کورانی؛
  4. کاوشی در تاریخ جمع قرآن اثر سید محمد علی ایازی؛
  5. متی جُمع القرآن از سید محمد شیرازی؛
  6. الکلمات الحسان فی الحروف السبعة و جمع القرآن نگاشته محمد بخیث المطیعی...؛
  7. کتابة القرآن فی العهد المکی از عبدالرحمن عمر اسبینداری؛
  8. فصول فی تاریخ القرآن اثر محمود محمد الخیطور. فصل اول این کتاب به مباحث جمع قرآن پرداخته است.
  9. الوحی من التنزیل الی التدوین از حمادی المسعودی؛
  10. تدوین القرآن المجید از محمد عزه دروزه؛
  11. پژوهشی در مصحف امام علی(ع) اثر جعفر نکونام.

پایان‌نامه‌های متعددی نیز در این موضوع تدوین شده‌اند؛ مانند:

  1. پژوهشی پیرامون جمع و تدوین قرآن کریم در عصر رسول اکرم(ص) از محمود عرب شیرازپور؛[۲۳]
  2. پژوهشی در جمع و تدوین قرآن اثر محمد رضا ماهرویی؛[۲۴]
  3. جمع و تدوین قرآن نگاشته سید داود مصطفوی؛[۲۵]
  4. جمع و تدوین قرآن از احمد فغانی؛[۲۶]
  5. جمع و تدوین قرآن کریم اثر نادر مجتبی ثمرین؛[۲۷]
  6. بررسی دیدگاه مستشرقین و علمای فریقین در زمینه جمع و تدوین قرآن نگاشته سید مسعود موسوی؛[۲۸]
  7. نقد و بررسی آراء مختلف در جمع و تدوین قرآن از جهانگیر امیری. [۲۹]

کتاب‌های علوم قرآن مانند البرهان فی علوم القرآن زرکشی، المرشد الوجیز الی علوم تتعلق بالکتاب العزیز ابوشامه المقدسی، الاتقان سیوطی، مناهل العرفان زرقانی، مباحث فی علوم القرآن صبحی صالح، التمهید فی علوم القرآن استاد محمد هادی معرفت، علوم القرآن حکیم، بحوث فی علوم القرآن میرمحمدی و نیز کتاب‌های تاریخ قرآن به تفصیل این بحث را مطرح کرده‌اند؛ مانند تاریخ القرآن ابو عبدالله زنجانی، تاریخ قرآن محمود رامیار، تاریخ قرآن محمد هادی معرفت، تاریخ القرآن محمد حسین صغیر، حجتی و جز این‌ها.[۳۰]

ترتیب آیات سور

آرای گوناگونی درباره جمع قرآن بیان شده است. بسیاری از قرآن‌پژوهان معتقدند تنظیم سوره‌ها و شروع و ختم آنها به دستور و اعلام رسول خدا(ص) بوده است و جمعی بر آن ادعای اجماع کرده‌اند [۳۱] و در آن تردیدی نیست [۳۲] و روایات و ادله پرشماری [۳۳] بر آن دلالت دارند که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود:

  1. روایاتی که با ذکرِ نام سوره‌های قرآن، برای قرائت آنها ثواب و خواصی را ذکر می‌‌کنند. [۳۴] شایان ذکر است هرچند بخشی از این روایات ضعیف یا مجعول‌اند، روایات معتبر نیز در این زمینه کم نیستند.
  2. روایاتی که دلالت دارند پیامبر اکرم(ص) برخی از سوره‌های قرآن را با ترتیب کنونی در نماز و غیر آن تلاوت می‌‌کردند. [۳۵]
  3. روایاتی که دلالت دارند رسول خدا(ص) آیاتی را به عنوان اولین یا آخرین آیات برخی سوره‌ها ذکر می‌‌کنند،[۳۶] مگر اینکه ادعا شود ممکن است آیات وسط برخلاف چینش کنونی بوده است که بسیار بعید است و کسی چنین ادعایی نکرده است.
  4. روایاتی که می‌‌گویند: آیه‌ای فرود می‌‌آمد و رسول خدا(ص) می‌‌فرمود: جبرئیل دستور داده است که این آیه را در فلان سوره قرار دهم؛[۳۷] مانند:
    1. روایت شده که آیه ﴿وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ[۳۸] آخرین آیه‌ای بود که در اواخر عمر رسول خدا(ص) نازل شد و آن حضرت فرمود: جبریل فرمان داده است آن را بعد از آیه ﴿وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۳۹] قرار دهید. [۴۰] به این روایت نقدهایی وارد شده است:
      1. این روایت در نقل یاد شده مرسل است و در برخی نقل‌ها موقوف و منقول از ابن عباس و برخی دیگر از صحابه است [۴۱] و چه بسا اجتهاد خود آنها باشد.
      2. با روایات دیگری که آیات دیگر را آخرین آیه نازل شده دانسته‌اند، تعارض دارد و اختلاف درباره آخرین آیه نازل شده به قدری است که باقلانی احتمال داده است این روایات اجتهادات راویان باشند. [۴۲] برخی نیز درصدد جمع بین این روایات برآمده‌اند. [۴۳]
      3. این آیه با واو عطف شروع شده [۴۴] و حاکی از پیوستگی آن به آیات پیشین است و نزول جداگانه آن خلاف ظاهر و سیاق آیه است. [۴۵]
      4. ادعا شده هیچ دلیلی وجود ندارد که پیامبر(ص) بخواهد آیات قرآن را برخلاف ترتیب نزول جایگذاری کند؛ به ویژه آنکه قرآن امام علی(ع) که با اشاره پیامبر جمع آوری شده چینش آیاتش به ترتیب نزول بوده است [۴۶] و هیچ آیه‌ای برخلاف نزول جایگذاری نشده بود و اساساً هیچ حاجتی به این نبوده است که آیات با اشاره پیامبر مرتب شود. [۴۷] گفتنی است این اشکالات با یک انگیزه مطرح نشده‌اند؛ برخی را کسانی مطرح کرده‌اند که توقیفیت چینش آیات در سوره‌ها را باور ندارند؛ مانند اشکال اول و دوم؛ ولی برخی، اشکالات فوق را برای اثبات چینش آیات سوره‌ها برحسب ترتیب نزول مطرح کرده‌اند.
    2. از طریق اهل سنت نقل شده است که پس از نزول آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۴۸] پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل فرمان داد تا آن را در این سوره قرار دهم. شهر بن حوشب روایت مذکور را از عثمان بن ابی العاص گزارش کرده است. همو در نقلی دیگر بدون ذکر جمله «جبرئیل فرمان داد تا آن را در این سوره قرار دهم» روایت مذکور را از عثمان بن مظعون نقل کرده است. ابن کثیر هر دو روایت را تأیید می‌‌کند؛[۴۹] ولی برخی با توجه به مکی بودن سوره نحل و اسلام آوردن عثمان بن ابی العاص در سال نهم هجرت در نقل اول تردید کرده‌اند. [۵۰]
  5. بر پایه روایتی هرگاه آیه و سوره‌ای بر پیامبر نازل می‌‌شد دستور می‌‌دادند آن را بنویسند و درباره هریک از آیات پراکنده می‌‌فرمودند آن را در فلان سوره قرار دهید. [۵۱] روایت یاد شده را یزید فارسی مجهول الحال [۵۲] از ابن عباس گزارش کرده است و از نظر برخی محققان اهل سنت ضعیف شمرده شده است. [۵۳] گفتنی است با وجود ادله یاد شده و اتفاق نظر پیش گفته، علامه طباطبایی در توقیفی بودن ترتیب همه آیات در سوره‌ها، تردید کرده و معتقد است روایات یاد شده توقیفی بودن ترتیب بخشی از آیات را ثابت می‌‌کنند نه همه آنها را. [۵۴]

به هر روی مجموع ادله گذشته به ویژه دلیل‌های یکم تا سوم و اتفاق نظر کم نظیر قرآن پژوهان، همسانی ترتیب کنونی آیاتِ سوره‌ها را با آنچه در زمان رسول خدا(ص) بوده است نتیجه می‌‌دهد، افزون بر اینکه ترتیب کنونی آیاتِ سوره‌های قرآن در قریب به اتفاق آیات مطابق با ترتیب نزول است و چنان که در روایات فریقین آمده است نزول هر سوره با ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۵۵] آغاز و آیات آن سوره یکی پس از دیگری نازل می‌‌شد، تا اینکه با نزول ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۵۶] بعد پایان سوره معلوم می‌‌شد [۵۷] و چنانچه روایات پیشین مبنی بر جایگزینی آیات بر خلاف ترتیب نزول، درست باشد موارد معدودی از این قاعده تخطی شده است[۵۸].[۵۹]

ترتیب سور

در اینکه ترتیب کنونی سوره‌ها توقیفی است و به فرمان پیامبر(ص) انجام شده است یا این کار بعد از آن حضرت(ص) و توسط صحابه انجام گرفته اختلاف جدی است. نتیجه اختلاف یاد شده اختلاف دیگری است و آن اینکه نوعا مدعیان توقیفی بودن ترتیب سور، گردآوری قرآن را مربوط به زمان رسول خدا(ص) می‌‌دانند، هرچند در نوشت ابزارهای مختلف بوده و بعد از پیامبر(ص) میان دو جلد قرار گرفته است؛ اما کسانی که ترتیب سوره‌ها را اجتهادی می‌‌دانند جمع قرآن به معنای مرتب کردن سوره‌های آن در چینش کنونی را مربوط به بعد از آن حضرت می‌‌دانند. دیدگاه‌های مختلف در این مسئله بدین شرح‌اند[۶۰]:

توقیفی بودن ترتیب سوره‌ها (جمع قرآن در زمان پیامبر(ص))

جمع زیادی از جمله ابن اشته اصفهانی[۶۱]، حارث بن اسد محاسبی[۶۲]، بلخی[۶۳]، ابن انباری [۶۴]، سید مرتضی [۶۵]، حاکم جشمی [۶۶]، کرمانی [۶۷]، طبرسی [۶۸]، ابن شهر آشوب [۶۹]، ابن حصار[۷۰]، نیشابوری [۷۱]، ابوشامه مقدسی[۷۲] و جمع زیادی از معاصران [۷۳] از جمله آیه الله سید ابوالقاسم خوئی،[۷۴] علامه عسکری،[۷۵] وهبه زحیلی، [۷۶] صبحی صالح،[۷۷] محمد عزت دروزه،[۷۸] جعفر مرتضی عاملی و غیر ایشان [۷۹] معتقدند جمع قرآن با ترتیب کنونی در زمان رسول خدا و با اشراف آن حضرت انجام گرفته است،[۸۰] حتی برخی بر آن ادعای اجماع کرده [۸۱] و مدعی‌اند روایات صحیح فراوانی دلالت دارند که رسول خدا(ص) و صحابه، قرآن را به ترتیب کنونی تلاوت می‌‌کردند. [۸۲] قاضی ابوبکر این نظر را ترجیح داده [۸۳] و قرطبی آن را درست‌تر دانسته است. [۸۴] به هر روی مدعیان جمع و تألیف قرآن در زمان رسول خدا(ص) با ترتیب کنونی به ادله نقلی و کلامی و عقلی استناد کرده‌اند که به بررسی آنها در دو گروه می‌‌پردازیم[۸۵]:

ادله نقلی و تاریخی

  1. قرآن در زمان رسول خدا(ص) تدریس و حفظ و بر رسول خدا عرضه می‌‌شد [۸۶] و جمعی مانند ابن مسعود و ابیّ بن کعب و دیگران آن را چندین بار بر پیامبر(ص) خوانده‌اند. [۸۷] گفتنی است که هیچ یک از موارد یاد شده، جمع قرآن به ترتیب کنونی را نتیجه نمی‌دهد؛ زیرا احتمال دارد تدریس، حفظ و عرضه قرآن با چینشی متفاوت با چینش کنونی بوده است. [۸۸]
  2. بر پایه روایاتی فراوان اصحاب رسول خدا(ص)، قرآن را ختم می‌‌کردند یا اینکه آن حضرت آنان را به ختم قرآن تشویق می‌‌کرد، بنابراین قرآن در زمان آن حضرت آغاز و پایانی داشته است. [۸۹] این دلیل نیز مدعا را ثابت نمی‌کند؛ زیرا ختم قرآن، با ترتیب خاصی ملازمه ندارد.
  3. برخی ادعا کرده‌اند روایاتِ صحیح و پرشماری وجود دارد که رسول خدا(ص) و صحابه قرآن را به ترتیب کنونی (از سوره فاتحه تا سوره ناس) می‌‌خواندند؛[۹۰] ولی این روایات را ذکر نکرده‌اند.
  4. بنا به روایتی که بر طبق قواعد حدیثی اهل سنت صحیح شمرده شده [۹۱] از زید بن ثابت نقل شده است که نزد رسول خدا(ص) بودیم و قرآن را از برگه‌ها جمع می‌‌کردیم. [۹۲] معنای تألیف قرآن که در این روایت آمده مرتب کردن آیات و سوره‌های آن با نظارت پیامبر(ص) است نه نگارش محض. [۹۳] گفتنی است اموی بودن عبدالرحمن بن شماسه راوی حدیث یاد شده، ستایش از شام در ذیل این حدیث و اختلاف در نقل‌های آن چنان که در یک نقل "نُؤلّف القرآن"[۹۴] و در نقل دیگر "نكتب الوحي"[۹۵] آمده است، از ضعف‌های حدیث مذکور و نشانه مجعول بودن آن شمرده شده‌اند. [۹۶]
  5. از عبداللَّه بن عمرو (عمر) [۹۷] نیز نقل شده که در زمان رسول خدا(ص) قرآن را جمع کرده بود؛[۹۸] ولی جمع قرآن در زمان پیامبر(ص)، لزوماً به معنای یکسان بودن ترتیب آن با ترتیب قرآن کنونی نیست.
  6. جمعی که از آنها به «کاتبان وحی» یاد شده است [۹۹] به فرمان رسول خدا(ص)، قرآن را بر روی نوشت ابزارهای مختلف می‌‌نوشتند و یک نسخه از آن نیز نزد رسول خدا(ص) بوده [۱۰۰] و روایت شده است آن حضرت هنگام وفات به علی(ع) فرمودند: قرآن در کنار بستر من در جزوه‌ها، حریرها و کاغذهاست. آنها را جمع کن و نگذار ضایع شود، چنان که یهود تورات را ضایع کردند. علی(ع) به وصیت آن حضرت عمل کرد. [۱۰۱] گفته شده: روایات یاد شده، ظهور دارند که کاتبان رسول خدا(ص) به امر آن حضرت قرآن را به ترتیب کنونی جمع‌آوری کرده بودند؛[۱۰۲] ولی ادعای چنین ظهوری مشکل است و جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) بر همسان بودن آن با ترتیب مصحف کنونی دلالتی ندارد.
  7. در روایات نام عده‌ای (۴ یا ۶ نفر یا بیشتر) [۱۰۳] از صحابه آمده که قرآن را در زمان رسول خدا(ص) جمع کرده‌اند. [۱۰۴] ادعا شده این کار زیر نظر آن حضرت بوده است [۱۰۵] و حمل جمع در این روایات بر حفظ،[۱۰۶] بعید به نظر می‌‌رسد؛ زیرا دلیلی بر آن نیست،[۱۰۷] بلکه دلیل برخلاف آن است؛ به ویژه که می‌‌دانیم حافظان قرآن در عصر رسالت به مراتب بیش از این تعداد بوده‌اند. [۱۰۸] برخی روایات که از رسول خدا(ص) نقل شده و تلاوت قرآن را از روی مصحف تشویق می‌‌کند [۱۰۹] تأییدی بر این مطلب است؛[۱۱۰] ولی بر فرض مراد از «جمّاع القرآن» نگارندگان آن باشد، نگارش و نیز تشویق به تلاوت قرآن از روی مصحف در زمان پیامبر(ص) هیچ دلالتی بر یکسان بودن ترتیب سور آن با ترتیب کنونی ندارد.
  8. رسول خدا(ص) فرموده است: «لَا صَلَاةَ إِلَّا بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ»[۱۱۱] و چون سوره حمد نخستین سوره نازل شده نیست، پس فاتحة الکتاب بودن آن به علت ترتیب کنونی قرآن در زمان آن حضرت است؛[۱۱۲] ولی این دلیل نیز تمام نیست، چون اولاً برخی سوره حمد را نخستین سوره در ترتیب نزول دانسته‌اند و شاید عنوان فاتحه الکتاب بدین سبب باشد. ثانیاً این روایت حداکثر توقیفی بودن سوره حمد در آغاز قرآن را ثابت می‌‌کند؛ لذا باقلانی با اینکه در جاهای مختلف الانتصار بر اجتهادی بودن ترتیب سوره‌ها اصرار دارد،[۱۱۳] احتمال توقیفی بودن آغاز و پایان قرآن را تقویت می‌‌کند؛ زیرا در آغاز و پایان همه مصاحف فاتحه الکتاب والناس بوده است. [۱۱۴]
  9. آیات تحدی و آیاتی که در آنها از قرآن با عنوان «کتاب» یاد شده است و نیز حدیث متواتر ثقلین که در آن کتاب خدا در کنار عترت آمده است دلالت دارند که جمع و تألیف قرآن در زمان رسول خدا(ص) بوده و بعید است مراد از کتاب مجموعه ای نامرتب باشد؛[۱۱۵] هرچند با دلیل یاد شده و برخی دیگر از ادله پیش گفته نمی‌توان جمع قرآن در زمان رسول خدا(ص) را با ترتیب کنونی ثابت کرد؛ ولی اصل تدوین قرآن در زمان آن حضرت ثابت می‌‌شود، مگر اینکه گفته شود آیات تحدی و اطلاق کتاب بر قرآن در دوران مکی نیز با وجود جمع نشدن قرآن در یک مجموعه بوده است. افزون بر اینکه تحدی به خود آیات و سوره‌ها بوده است نه ترتیب موجود بین آنها. [۱۱۶]
  10. روایتی از رسول خدا(ص) که قرآن را با ترتیب کنونی به ۴ قسمت (سبع طُوَل، مئین، مثانی و مُفصّلات) قسمت کرده است [۱۱۷] و از نظم قرآن در مجموعه‌ای منسجم با ترتیب کنونی حکایت می‌‌کند؛ ولی اضطراب متن روایت در نقل‌های مختلف، اجمال و قابلیت انطباق آن با مصحف عثمانی و مصحف ابن مسعود [۱۱۸] و اُبیّ بن کعب [۱۱۹] از اشکالاتی‌اند که بر روایت مذکور، وارد شده‌اند. [۱۲۰]
  11. بنا به نقلی پیامبر(ص) ۷ سوره طولانی قرآن [۱۲۱] را در یک رکعت خواند. این نقل، ۷ سوره را با ترتیب کنونی یاد می‌‌کند. مشابه این روایت در سوره‌های مفصل نیز آمده است [۱۲۲] که موارد یاد شده بر شناخته شدن ترتیب کنونی در آن زمان دلالت دارند؛ نیز روایتی که دلالت دارد قرآن در زمان رسول خدا(ص) به ۷ جزء تقسیم شده بود [۱۲۳] و ابن حجر بعد از نقل آن، آن را دلیل توقیفی بودن ترتیب سوره‌ها می‌‌داند. [۱۲۴] به نظر می‌‌رسد نقل‌های یاد شده، بر فرض صحت، توقیفی بودن همه سوره‌های قرآن را به گونه موجبه کلیه ثابت نمی‌کنند، چنان که زرقانی ذیل حدیث تقسیم قرآن به ۷ جزء به این مطلب تصریح کرده است،[۱۲۵] افزون بر اینکه خواندن رسول خدا ۷ سوره طولانی (بیش از ۱۰ جزء) را در یک رکعت بعید به نظر می‌‌رسد.
  12. روایت ابیّ بن کعب که با ذکر سوره‌ها با ترتیب کنونی فضیلت قرائت آنها را بیان می‌‌کند از دیگر ادله مدعیان توقیفی بودن ترتیب سوره‌هاست؛[۱۲۶] ولی مجعول بودن یا دست کم ضعف سندِ روایت یاد شده و نیز احتمال نقل به معنا و چینش ذکر ثواب سوره‌ها بر اساس چینش کنونی قرآن، از اشکالاتی‌اند که بر آن وارد شده‌اند[۱۲۷].[۱۲۸]

دلیل عقلی و کلامی

قرآن قانون اساسی اسلام و معجزه ابدی پیامبر اکرم(ص) است، از این‌رو و با توجه به اهتمام فراوان رسول خدا(ص) و مسلمانان به قرآن و وجود نوشت ابزار کافی برای نوشتن قرآن، عقلاً نمی‌توان پذیرفت که آن حضرت قرآن را جمع نکرده، از دنیا برود و آن را در معرض ضایع شدن قرار دهد. [۱۲۹] ادامه داشتن نزول قرآن در زمان حیات پیامبر(ص) نیز نمی‌تواند دلیل بر ترک این مهم باشد،[۱۳۰] همان‌گونه که این امر در چینش آیات در زمان آن حضرت خللی ایجاد نمی‌کرد؛ افزون بر اینکه ائمه اهل بیت(ع) مصحف عثمانی را تأیید و ترتیب کنونی قرآن را پذیرفته‌اند. [۱۳۱] اگر این تدوین و ترتیب در زمان رسول خدا(ص) و زیر نظر آن حضرت انجام نگرفته بود، امامان(ع) آن را بازگو می‌‌کردند. [۱۳۲] به هر روی اظهار نظر قطعی در این مسئله، دشوار است، از این رو زرکشی گاهی به توقیفی بودن [۱۳۳] و گاهی برخلاف آن [۱۳۴] نظر می‌‌دهد؛ ولی بدون تردید تأیید ائمه اهل بیت(ع) از مصحف عثمانی و دلیل عقلی یاد شده گواه توقیفی بودن چینش سوره هایند و دلالت دارند که همه آیات و سوره‌های قرآن در زمان رسول خدا با دقت تمام نگارش شده‌اند [۱۳۵] و ادله و قراین نقلی زیادی که به بخشی از آنها اشاره شد تأییدی بر این دیدگاه‌اند[۱۳۶].[۱۳۷]

اجتهادی بودن ترتیب همه سوره‌های قرآن

جمعی به اجتهادی بودن ترتیب کنونی قرآن معتقدند؛ مالک، طبری،[۱۳۸] ابن فارس [۱۳۹]، مکی بن ابی طالب [۱۴۰]، عزالدین بن عبدالسلام [۱۴۱]، خطّابی[۱۴۲] و از بزرگان شیعه محدث نوری [۱۴۳]، علامه طباطبایی،[۱۴۴] استاد محمد هادی معرفت [۱۴۵] و جمعی دیگر، بر این باورند. در میان قدما قاضی ابوبکر ضمن تأکید بر توقیفی بودن ترتیب آیات [۱۴۶] بارها بر اجتهادی بودن ترتیب سوره‌ها تأکید می‌‌کند. [۱۴۷] این قول به جمهور نسبت داده شده است،[۱۴۸] هرچند در این نسبت تردید است و به نظر بیشتر ناشی از ذکر روایات جمع قرآن پس از پیامبر و سکوت در برابر آن هاست نه تصریح به این دیدگاه.

مهم‌ترین ادله این گروه عبارت‌اند از:

  1. روایات جمع قرآن پس از پیامبر(ص) توسط زید بن ثابت؛ این روایات دلالت دارند که در زمان پیامبر(ص) قرآن در حافظه افراد نگهداری می‌‌شد. در دوران ابوبکر در جنگ یمامه شمار فراوانی از حافظان قرآن شهید شدند. خلیفه با هشدارِ عمر از ترس ضایع شدن قرآن به فکر جمع قرآن افتاد و زید بن ثابت با عده‌ای (سعید بن عاص، عبدالرحمن بن حارث بن هشام و عبدالله بن زبیر) به دستور ابوبکر این کار را انجام دادند و بدین ترتیب نسخه‌ای از قرآن را نگاشتند. این نسخه ابتدا نزد ابوبکر و پس از وی نزد عمر و سپس نزد دخترش حفصه نگهداری می‌‌شد. [۱۴۹] بنا به گزارش یعقوبی این کار را گروهی متشکل از ۲۵ نفر از قریش و ۵۰ نفر از انصار به سرپرستی زید عهده‌دار شدند و ابوبکر به آنها دستور داد قرآن را بنویسند و بر سعید بن عاص که مردی فصیح بود عرضه کنند. [۱۵۰] گفته شده: این گروه هر روز در مسجد گردهم می‌‌آمدند و کسانی که آیه یا سوره‌ای از قرآن در اختیار داشتند نزد آنها می‌‌آورند و با ارائه دو شاهد بر هر آیه یا سوره، از آنها دریافت می‌‌شد. [۱۵۱] تنها دو آیه پایانی سوره برائت را از خزیمة بن ثابت به دلیل آنکه پیامبر شهادت او را دو شهادت به حساب آورده بود بدون ارائه شاهدی دیگر پذیرفتند؛[۱۵۲] ولی وجود برخی نکات تأمل برانگیز در این روایات سبب تردید محققان در آنها شده است؛ از جمله:
    1. با وجود پرشمار بودن روایات جمع قرآن بعد از پیامبر(ص)،[۱۵۳] وجود تناقض بین این روایات و اضطراب متن سبب تردید در درستی آنها می‌‌شود. [۱۵۴] برخی نخستین جمع قرآن را مربوط به زمان ابوبکر و بعضی مربوط به زمان عمر و برخی به زمان عثمان می‌‌دانند. از برخی از این روایات برداشت می‌‌شود که بعضی از آیات قرآن تا زمان عثمان فقط در سینه افراد نگهداری شده و تدوین نشده بوده است؛ همچنین تناقضات دیگری نیز در این روایات دیده می‌‌شوند. [۱۵۵] گفتنی است هرچند برخی محققان درصدد پاسخ از بعضی از این اشکالات برآمده‌اند؛[۱۵۶] ولی تأمل در مجموعه این روایات تردیدهایی باقی می‌‌گذارد. برخی از این روایات که زید یا فرزندش خارجه آنها را نقل کرده‌اند سعی دارند با بزرگنمایی کار و بازگویی دشواری آن، برای زید فضیلت‌سازی کنند؛ به گونه‌ای که حتی در برخی از آنها همراهی و کمک دیگران نادیده گرفته شده است یا اوراق اصلی و منبع اساسی زید را دست کم و ناچیز جلوه می‌‌دهد تا بزرگی کار خود را نمایان سازد، غافل از آنکه نوشته‌های قرآن که در حضور شخص پیامبر(ص) تدوین شده بود در اختیار زید و دیگر همکارانش بود و چنین نبود که زید آن را از میان شاخه‌های خرما و استخوان پاره‌ها و سینه‌های افراد گرد آورده باشد،[۱۵۷] زیرا هرچند از شاخه‌های خرما، استخوان‌ها، تکه‌های چوب و سنگ‌های نازک به عنوان نوشت ابزارهای قرآن در برخی روایات یاد شده است، در آن روزها نوشت ابزار نرم مانند کاغذ و چرم در مکه و مدینه فراوان بوده است و بسیاری از نامه‌های رسول خدا(ص)، بر روی چرم‌های آماده نوشته می‌‌شد و چنان که برخی محققان شیعه [۱۵۸] و سنی [۱۵۹] بیان کرده‌اند نوعاً از آنها استفاده می‌‌شده است. دقت در روایتی که پیامبر(ص) در آن به امیرمؤمنان(ع) وصیت می‌‌کند تا قرآن را که در پشت بستر آن حضرت است جمع کند، این مطلب را به خوبی تأیید می‌‌کند. [۱۶۰] اگر قرار بود همه قرآن در نوشت ابزارهای سخت نوشته شده باشد طبیعتاً می‌‌بایست حجم زیادی را اشغال کند، در حالی که طبق روایت یاد شده همه آن در یک پارچه وجود داشته است. [۱۶۱] مشکل دیگر تردیدی است که برپایه برخی از این روایات، از ابوبکر یا زید برای انجام این کار به سبب بدعت بودن آن دیده می‌‌شود، با اینکه قبلاً در زمان پیامبر(ص) قرآن بارها مقابله و حفظ و نوشته شده بود و تمامی آیات و دست کم بسیاری از سوره‌ها مشخص شده بود، بنابراین، نوشتن و جمع قرآن کار تازه‌ای نبود تا بدعت باشد؛ زیرا قبلاً نسخه‌هایی از قرآن تهیه شده بود و نسخه اصلی آن نزد پیامبر(ص) نگهداری می‌‌شد و به گفته زرقانی، جمع قرآن کاری نو و بدعتی در اسلام نبود، بلکه تشریع آن براساس قواعدی بود که رسول خدا(ص) با نوشتن قرآن و برگزیدن نویسندگان وحی پایه گذاشت؛[۱۶۲] همچنین هراس از نابودی قرآن آن گونه که عمر گفته نمی‌تواند انگیزه اصلی جمع قرآن باشد؛ به ویژه که می‌‌دانیم نسخه ای که ابوبکر آن را تهیه کرد هرگز در اختیار عموم قرار داده نشد. [۱۶۳] افزون بر اینکه بر فرض، جمع قرآن را در آن زمان کاری نو و بی‌سابقه بدانیم ضرورت آن بسیار روشن بود و آن گونه که این روایات حکایت می‌‌کنند پیچیده نبود. احتمالاً کسب فضیلتِ در اختیار داشتن نسخه ای از قرآن همانند دیگر صحابه برجسته و در اختیار داشتن قرآن، انگیزه دستگاه حاکم در این کار بوده است. [۱۶۴]
    2. سعید بن عاص که مطابق نقل یعقوبی، ابوبکر دستور داد قرآن را بر او عرضه کنند [۱۶۵] در آن زمان حدود ۱۰ سال داشته است. [۱۶۶] البته وی براساس روایات، در ماجرای توحید مصاحف توسط عثمان حضور داشته است [۱۶۷] که احتمالاً ذکر او در اینجا به سبب خلط این دو جریان باشد.
    3. این روایات با اجماع مسلمانان مبنی بر اثبات قرآن با تواتر مخالفت دارند؛ زیرا در آنها آمده است که با شهادت دو نفر و حتی در برخی موارد با شهادت یک نفر قرآن ثبت می‌‌شد. توجه به این اشکال سبب شده است که برخی به توجیه ثبت قرآن با شهادت دو شاهد بپردازند و دو شاهد را به حفظ و کتابت [۱۶۸] یا شهادت به اینکه نوشتن در حضور پیامبر انجام شده است [۱۶۹] یا شهادت بر اثبات یکی از وجوه قرائت[۱۷۰] یا شهادت به اینکه نوشته‌ها مطابق با آخرین عرضه بر پیامبر(ص) بوده است [۱۷۱] تفسیر کنند، از این رو نویسنده مقدمة المبانی بعد از توجیه این روایات می‌‌نویسد: مگر ممکن است آیه‌ای را با شهادت یک یا دو نفر نوشته باشند؟[۱۷۲] محمد هادی معرفت در پاسخ به اشکال یاد شده تواتر را در اینجا تواتر مصطلح ندانسته، بلکه مقصود از تواتر را یقین به نص قرآن دانسته که به باور ایشان با شهادت گروهی و تأیید گروه دیگر به دست می‌‌آید؛ به ویژه که این گروه صحابه برجسته رسول خدا(ص) باشند. [۱۷۳] این سخن برخلاف آن چیزی است که از روایات جمعِ قرآن برداشت می‌‌شود؛ زیرا این روایات در شهادت دو عادل صراحت دارند نه چیزی بیش از آن. [۱۷۴]
    4. در دلیلی که در این روایات برای جمع قرآن بیان شده است (کشته شدن بسیاری از حافظان قرآن در جنگ یمامه) مناقشه شده است؛ زیرا در فهرست شهدای این جنگ نام افراد معدودی ذکر شده است که احتمال حافظ بودن اغلب قرآن را داشته‌اند،[۱۷۵] هرچند این ادعا که شهدای این جنگ غالباً تازه مسلمانان بوده‌اند [۱۷۶] نیز پذیرفتنی نیست. [۱۷۷]
  2. دلیل دیگر مخالفان جمع قرآن در زمان رسول خدا(ص) روایت زید بن ثابت است که پیامبر(ص) از دنیا رفت، در حالی که قرآن گردآوری نشده بود؛ ولی اولاً این روایت با روایات دیدگاه نخست تعارض دارد؛ از جمله روایتی از خود زید که می‌‌گوید: ما در زمان رسول خدا قرآن را گردآوری می‌‌کردیم. [۱۷۸] ثانیاً راوی آن زید است که احتمالا درصدد بزرگنمایی کار خودش بوده است. ثالثاً در مدعا صراحت ندارد؛ زیرا احتمال دارد مراد این باشد که در زمان آن حضرت قرآن میان دو جلد [۱۷۹] یا در یک مصحف گردآوری نشده بود [۱۸۰] یا نتوانستند قرآن منظم یا مدونی از نظر سوره‌ها فراهم آورند، هرچند رسول خدا(ص) آنها را به نظم و ترتیب خاصی درباره آیات [۱۸۱] و سور آگاه ساخت [۱۸۲].
  3. گفته شده است که در زمان پیامبر(ص) چون قرآن در حال نزول بود، جمع و تألیف قطعی آن امکان نداشت؛ ولی به نظر می‌‌رسد با توجه به روایات تقسیمات قرآن و برخی روایاتی که پیش‌تر به آنها اشاره شد ترتیب کلی آیات و سوره‌ها به ویژه در سال‌های آخر عمر رسول خدا(ص) که بیشتر قرآن نازل شده بود مشخص بود و نظم قرآن شکل گرفته بود و چنان که در برخی روایات آمده است پیامبر(ص) با نزول سوره جدید دستور می‌‌داد آن را کنار فلان سوره [۱۸۳] قرار دهند. به گفته ابن انباری جبرئیل، پیامبر(ص) را از جایگاه سوره‌ها و آیات باخبر می‌‌کرد. [۱۸۴] گفتنی است مخالفان جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) مشابه این پدیده یعنی قرار دادن برخی آیات در سوره‌ها را با استناد به روایات در تنظیم سوره‌ها پذیرفته‌اند،[۱۸۵] با اینکه براساس برخی روایات گاه آیه‌ای بعد از چندین سال به سوره ای ملحق می‌‌شد،[۱۸۶] هرچند به نظر این امر کمتر رخ داده است.
  4. طبق روایات شیعه [۱۸۷] و بسیاری از اهل سنت [۱۸۸] جمع قرآن نخستین بار بعد از پیامبر(ص) توسط امیرمؤمنان(ع) بر اساس ترتیب نزول انجام شده است، بنابراین، ترتیب قرآن توقیفی نیست و جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) انجام نشده است؛[۱۸۹] ولی همان گونه که روایات مصحف امام علی(ع) دلالت دارند مصحف آن حضرت تنها قرآن نبوده است و افزون بر متن قرآن، مشتمل بر تفسیر، تأویل، توضیح احکام، ناسخ و منسوخ، سبب نزول و ذکر نام اشخاصی نیز بوده که آیات درباره آنان نازل شده است. [۱۹۰]
  5. از دیگر ادله توقیفی نبودن ترتیب سوره‌ها اختلاف مصاحف صحابه در این جهت است؛ زیرا اگر نظم سوره‌ها به دستور پیامبر(ص) بود قطعا صحابه با آن مخالفت نمی‌کردند؛ ولی اولاً دلیل این مدعا برخی اخبار غیر معتبر است که نمی‌توان در این امر مهم به آنها اعتماد کرد. ثانیاً در مقابل، اخباری بیانگر عدم اختلاف بین آنها هستند. ثالثاً عده ای معتقدند اختلاف یاد شده مربوط به قبل از آخرین باری است که جبرئیل قرآن را بر پیامبر(ص) عرضه کرد وگرنه در آخرین بار، جبرئیل قرآن را بر آن حضرت با ترتیب کنونی عرضه کرد و برخی اخبار این مطلب را تأیید می‌‌کنند. [۱۹۱] به باور ابن شهر آشوب پیامبر(ص) در هر سال قرآن را یک بار و در سال رحلت آن را دو بار به ترتیب کنونی بر جبرئیل خواند. [۱۹۲] مشابه این معنا را بخاری نیز نقل کرده است؛[۱۹۳] افزون بر اینکه احدی، نه قائلان به توقیفی بودن ترتیب سور و نه غیر ایشان هرگز مراعات این ترتیب در کتابت قرآن را لازم نمی‌دانند،[۱۹۴] لذا ضرورتی بر مراعات آن توسط نگارندگان مصاحف نبوده است.
  6. اگر در ترتیب سوره‌ها نصی از پیامبر(ص) می‌‌بود قطعا می‌‌بایست به ما رسیده باشد و مانند ترتیب آیات در آن اختلاف نبود؛[۱۹۵] ولی پاسخ این مطلب روشن است؛ زیرا تنظیم قرآن توسط رسول خدا(ص) به تدریج انجام شده است و ادله عقلی و قراین و شواهد نقلی متعددی که پیش‌تر به آنها اشاره شد گواه بر آن‌اند.

شایان ذکر است اینکه خلفا بعد از رسول خدا(ص) در خصوص قرآن کاری انجام داده‌اند مثلاً ابوبکر برای خود صُحُف یا مصاحفی تدوین کرد و عثمان برای رفع اختلاف، مصاحف را یکی کرد، جای تردید نیست؛ ولی بعدها احتمالاً برخی برای فضیلت‌سازی کوشیدند با بزرگنمایی، کارهای انجام گرفته در زمان رسول خدا(ص) را نادیده گرفته، هرکسی شخصیت محبوب خود را «نخستین جامع قرآن» معرفی کند، از این رو برخی ابوبکر، برخی دیگر عمر و برخی عثمان را نخستین جامع قرآن معرفی می‌‌کنند.

به هر روی بر فرض صحت روایات جمع قرآن در زمان ابوبکر او نیز مانند دیگر صحابه پس از رسول خدا(ص) کوشید تا قرآنی شخصی در ضمن صحیفه‌هایی پراکنده [۱۹۶] یا در مجموعه ای میان دو جلد [۱۹۷] برای خود فراهم کند، از این رو آن را در اختیار مسلمانان قرار نداد و پس از او نیز به عمر که در این کار او را همراهی کرد منتقل شد و بعد از عمر نزد دخترش حفصه بود و عثمان در توحید مصاحف از آن استفاده کرد و پس از مرگ حفصه توسط مروان از بین برده شد. [۱۹۸] شاید بتوان روایتی را مؤیدی بر این مدعا دانست که می‌‌گوید: ابوبکر خود شخصاً مصحفی نگاشت و از زید بن ثابت خواست در آن نظر کند و زید نپذیرفت تا اینکه ابوبکر، عمر را واسطه کرد و زید این کار را کرد. [۱۹۹] گفتنی است که بنا به روایتی نخستین بار عمر به جمع قرآن پرداخت. [۲۰۰] طبری معتقد است این نسبت از آن روست که هرچند کار جمع قرآن در نوشت ابزارهای مختلف در زمان ابوبکر به پایان رسید؛ ولی عمر بعد از ابوبکر آن را در یک مصحف قرار داد. [۲۰۱] ابن حجر و به تبع او سیوطی با اشکال بر این روایت به سبب منقطع بودن بر این باورند که این روایت بدین معنا است که عمر برای اولین بار به ابوبکر اشاره کرد تا قرآن را جمع آوری کند، ref>فتح الباری، ج ۹، ص۱۰؛ الاتقان، ج ۱، ص۱۵۵. </ref> در هر حال به احتمال زیاد هدف اصلی این گونه روایات ثبت فضیلت «نخستین جامع قرآن» برای افرادی خاص است.[۲۰۲]

اجتهادی بودن ترتیب برخی از سوره‌های قرآن

جمعی از قرآن‌پژوهان به توقیفی بودن ترتیب بسیاری از سوره‌های قرآن معتقدند؛ اما در عین حال ترتیب برخی از سوره‌ها مانند سوره توبه را اجتهادی و مربوط به دوران پس از پیامبر می‌‌دانند. بیهقی، ابن عطیه [۲۰۳]، ابن حجر[۲۰۴]، سیوطی[۲۰۵] و از معاصران ابن عاشور،[۲۰۶] زرقانی،[۲۰۷] رامیار[۲۰۸] و دکتر حجتی[۲۰۹] از این گروه‌اند. دلیل این گروه برخی روایاتی است که تصریح می‌‌کند ترتیب بعضی سوره‌ها اجتهادی است؛ از جمله برپایه روایتی ابن عباس از عثمان می‌‌پرسد: چرا سوره انفال را که از مثانی است با سوره توبه که از مئین است کنار هم آورده و بین آن دو با ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۲۱۰] فاصله نینداخته و در سبع طُوال قرار دادید؟ عثمان پاسخ می‌‌دهد: زیرا درباره سوره توبه که از آخرین سوره‌های نازل شده بر پیامبر بود چیزی از رسول خدا(ص) به ما نرسیده بود و داستان هر دو سوره شبیه هم بود، از این رو آن دو را کنار هم نهادم. ابن عطیه معتقد است با توجه به اخبار، ترتیب سوره‌هایِ سبع طُوال، حوامیم و مفصلات توقیفی است؛ ولی ترتیب برخی دیگر اجتهادی است؛[۲۱۱] ولی ابوجعفر بن زبیر معتقد است روایات بر بیش از آنچه ابن عطیه گفته است دلالت دارد. [۲۱۲] سیوطی با استناد به روایت ابن عباس نظر بیهقی را که به توقیفی بودن همه سوره‌ها جز برائت و سوره انفال معتقد است آرامبخش دل می‌‌داند. [۲۱۳] به نظر در این امر مهم نمی‌توان بر خبر واحد ضعیفی اعتماد کرد که حتی براساس قواعد رجالی اهل سنت از طریق راوی مجهول الحالی (یزید الفارسی) نقل شده که او را کاتب عبیداللّه بن زیاد دانسته‌اند. [۲۱۴] باقلانی در مضمون این روایت تردید می‌‌کند و احتمال می‌‌دهد در نقل آن کم یا زیادی رخ داده باشد. [۲۱۵] جای شگفتی است که ادعا می‌‌شود پیامبر(ص) ترتیب بخش بزرگی از قرآن را معین کرد؛ ولی ترتیب بخش اندک یا دو سوره توبه و سوره انفال را به اجتهاد صحابه واگذاشت؛ به ویژه که نزول سوره انفال در اوائل هجرت و در جنگ بدر بوده [۲۱۶] و آن حضرت با توجه به روایات به رحلت خویش آگاه بوده‌اند[۲۱۷].[۲۱۸]

جمع بین اقوال

ابوجعفر بن زبیر بعد از پذیرش قول به تفصیل در پاسخ به این اشکال که پس چرا مشهور با وجود این همه ادله، به اجتهادی بودن نظر داده‌اند می‌‌گوید: اجتهادی بودن بدین معنا نیست که چینش یکایک سوره‌ها اجتهادی باشد و در صحت این نظر کافی است که چینش برخی از سوره‌ها اجتهادی باشد. وی در ادامه، این اختلاف را لفظی می‌‌داند و بر این باور است که بین سوره‌های قرآن ارتباط وجود دارد، چون بر فرض قائل به اجتهادی بودن ترتیب سوره‌ها باشیم باز منشأ اجتهاد صحابه، اشارات پیامبر بوده است، از این رو مالک با وجود آنکه به اجتهادی بودن معتقد است، تألیف قرآن را بر اساس قراین و اشاراتی می‌‌داند که صحابه از پیامبر(ص) شنیده بودند. سپس ارتباط موجود میان سوره‌ انفال و سوره برائت، سوره طلاق و سوره تحریم، سوره تکویر و سوره انفطار، سوره ضحی و سوره انشراح، سوره فیل و سوره قریش و معوذتین و بسیاری دیگر از سوره‌ها را تأییدی بر مدعایش می‌‌شمارد. [۲۱۹] زرکشی نیز با وجود اظهار نظرهای مختلف در جایی با الهام از ابن زبیر اختلاف در این بحث را لفظی می‌‌داند،؛ چراکه به باور وی بر فرضِ صحت اجتهادی بودن ترتیب سور، قطعاً این کار با اشارات پیامبر(ص) بوده است[۲۲۰].[۲۲۱]

توحید مصاحف و جمع قرآن در زمان عثمان

در خلافت عثمان [۲۲۲] از مناطق مختلف خبر می‌‌رسید که نو مسلمانان غیر عرب قرآن را با قرائت‌های مختلف می‌‌خوانند؛[۲۲۳] از جمله حذیفه بن یمان (از اصحاب سرّ رسول خدا(ص) و یاران امیرمؤمنان(ع)) [۲۲۴] و سعید بن عاص که از جنگ ارمنستان بازمی‌گشتند خود دیدند که مردم هر شهری قرآن را با قرائتی می‌‌خوانند و قرائت خود را از دیگر قرائت‌ها برتر می‌‌دانند، از این رو از عثمان خواستند برای جلوگیری از اختلاف چاره‌ای بیندیشد. [۲۲۵] منشأ این قرائت‌ها مصحف‌هایی بودند که برخی صحابه جمع‌آوری کرده بودند و با توجه به نفوذ گردآورندگان در میان مسلمانان جایگاهی ویژه پیدا کرده بودند،[۲۲۶] از این رو عثمان پس از مشورت با صحابه برجسته، چاره کار را در این دید که مصحف واحدی تهیه و نسخه برداری کند و در اختیار مسلمانان قرار دهد. وی فرمان داد قرآنی را که به دستور ابوبکر نوشته شده بود از حفصه دختر عمر به امانت گرفتند. ابتدا گروهی مرکّب از ۴ نفر از صحابه (زید بن ثابت، عبدالله بن زبیر، سعید بن عاص و عبدالرحمن بن حارث بن هشام) را مأمور کرد تا نسخه‌های قرآن را بنویسند. عثمان دستور داد که هرگاه این گروه اختلافی پیدا کردند، مورد اختلاف را به زبان قریش بنویسند. [۲۲۷] سپس با توجه به نسخه‌های متعددی که نیاز بود نوشته و به اطراف فرستاده شود، دستیاران بیشتری لازم بود، به همین جهت برخی منابع تعداد آنان را ۱۲ نفر ذکر کرده‌اند. [۲۲۸]

برخی گزارش‌ها نشان می‌‌دهند که این انجمن، مصحف ابوبکر را اساس کار خود قرار داد؛ امّا از بررسی مصحف اُبیّ و مقابله آنها با نوشته‌های موجود زمان رسول خدا نیز غافل نماند و همین روش، راز موفقیت عثمان در توحید مصاحف بود. [۲۲۹] برخی با استناد به قراین و شواهدی نه چندان استوار، ادعا کرده‌اند که گروه توحید مصاحف، مصحف امام علی(ع) را اساس کار خود قرار دادند [۲۳۰] و آن حضرت نسخه ای از قرآن در اختیار داشته است که به امر پیامبر(ص) برخلاف ترتیب نزول تدوین شده بوده است و این نسخه غیر از مصحف علی(ع) است که گفته شده به ترتیب نزول تنظیم شده بوده است. [۲۳۱] برخی این گفته سید بن طاوس را که عثمان قرآن را طبق نظر امیرمؤمنان(ع) جمع کرد، [۲۳۲] مؤیّد این مطلب گرفته‌اند،[۲۳۳] هرچند پذیرش این ادعا مشکل است، به هر حال روند توحید مصاحف مورد تأیید آن حضرت بوده است، در نتیجه ۴ نسخه از قرآن نوشته و به کوفه، بصره و شام [۲۳۴] فرستاده شد و عثمان نسخه‌ای را که «امّ» یا «امام» نامیدند در مدینه نگه داشت. [۲۳۵] بنا به برخی روایات سه نسخه از آن را نیز به مکه، یمن و بحرین فرستادند [۲۳۶] و به گفته یعقوبی، دو نسخه از آن را به الجزایر و مصر فرستادند. [۲۳۷] احتمالاً این روایات مربوط به دوره‌های مختلف باشند. عثمان دستور داد نسخه‌های دیگر قرآن را که نزد مردم بود از بین بردند. [۲۳۸] این کار (توحید مصاحف) مورد تأیید امیرمؤمنان(ع) [۲۳۹] و صحابه بوده است. [۲۴۰] البته ابن مسعود احتمالاً از این رو که جوانی کم سن و سال و بی‌تجربه چون زید متولی این کار شده است ناراحت بود،[۲۴۱] بنابراین عثمان تنها مردم را بر یک مصحف و یک قرائت جمع کرد تا از اختلاف جلوگیری شود. [۲۴۲] برخی با جمع بین روایاتِ جمع قرآن در دوره‌های مختلف، جمع قرآن را در سه دوره دانسته‌اند:

  1. جمع در زمان پیامبر(ص)؛ در این دوره قرآن در مدت ۲۳ سال به صورت پراکنده نازل می‌‌شد و پیامبر خدا(ص) آن را با آرامی بر مسلمانان می‌‌خواند و آنها آن را به ذهن می‌‌سپردند. افزون بر این رسول خدا(ص) برای نوشتن وحی قرآن شتاب می‌‌کرد و به محض اینکه آیه‌ای نازل می‌‌شد به کاتبان وحی فرمان می‌‌داد آیه را در جایگاهش قرار دهند و کتابت قرآن خیلی زود در همان دوران مکه آغاز شد. [۲۴۳] به گزارش بخاری از براء، هنگامی که آیه ﴿لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۲۴۴] نازل شد پیامبر(ص) زید را فراخواند و به او فرمود تا لوح یا کتف و دوات بیاورد و آن را بنویسد. [۲۴۵] پس کاتبان وحی، آنچه را بر رسول خدا(ص) نازل شده بود در نوشت ابزارهای مختلف نوشتند و زمانی که وحی کامل شد و رحلت آن حضرت فرا رسید همه قرآن در پیش روی آن حضرت و با اشراف و نظارت کامل حضرت در صحیفه‌های متعدد نگاشته شده بود؛ ولی در یک مصحف گردآوری نشده بود و معنای سخن زید که پیامبر خدا(ص) از دنیا رفت و قرآن در یک چیز جمع نشده بود، همین است. این صحیفه‌ها نزد رسول خدا(ص) در خانه‌اش ماند تا اینکه بعد از رحلتش به ابوبکر انتقال یافت. [۲۴۶]
  2. جمع‌آوری قرآن کریم در زمان ابوبکر؛ وی صحیفه‌های قرآن پیش گفته را در یک مصحف جمع کرد و این نخستین مصحف رسمی بود که دستگاه خلافت آن را تدوین کرد وگرنه پیش از این مصاحفی توسط برخی از صحابه مانند امیرمؤمنان(ع) و ابن مسعود تدوین شده بود [۲۴۷] و این مصحف تا زمان مرگ وی نزد او ماند و سپس به عمر و بعد به حفصه رسید. [۲۴۸]
  3. جمع قرآن در زمان عثمان؛ در این زمان در پی اختلافاتی که در مصاحف و به تبع آن در قرائت‌های مختلف پیش آمده بود و خطری که از این ناحیه احساس می‌‌شد عثمان پس از مشورت با صحابه چاره کار را در این دید که مصحف واحدی را تهیه و نسخه برداری کند و در اختیار همه مسلمانان قرار دهد و این کار انجام شد. [۲۴۹].[۲۵۰]

خاورشناسان و جمع قرآن

جمع قرآن از مهم‌ترین مباحثی است که خاورشناسان به آن توجه کرده‌اند؛ نخستین بار، تئودور نولدکه مستشرق آلمانی در فصل دوم کتابش تاریخ قرآن به مباحث جمع قرآن پرداخت. [۲۵۱] سپس رژی بلاشر نیز در بخشی از مقدمه ترجمه‌اش از قرآن، مباحث جمع قرآن را بررسی کرد. این روند ادامه داشت تا اینکه در تحقیقات اخیر جان برتون اختصاصا موضوع جمع قرآن را مورد توجه قرار داد و کتابی با عنوان جمع و تدوین قرآن تألیف کرد.

بسیاری از مستشرقان معتقدند ترتیب سوره‌های قرآن در عصر پیامبر(ص) به شکل کنونی نبوده و تلاش کرده‌اند توقیفی بودن ترتیب آیات سوره‌ها را که از مهم‌ترین اندیشه‌های مسلمانان درباره قرآن است، با هدف اثبات یکسان نبودن قرآن کنونی با قرآن عصر پیامبر(ص)، انکار کنند و این بدان جهت است که قرآن در میان کتاب‌های آسمانی جایگاهی ویژه دارد و تنها کتاب آسمانی است که آیات آن را پیامبری الهی از وحی دریافت کرده است و تاکنون کاملاً مصون مانده است؛ اما پیروان دیگر کتاب‌های آسمانی بر تحریف و حتی بعضا به آسمانی نبودن کتاب‌های خود معترف‌اند، از این رو برای گرفتن این امتیاز از قرآن با اهداف تبشیری به طرح شبهاتی مبنی بر تحریف قرآن پرداخته و در این خصوص در گردآوری شواهد و قراین تاریخی کوشیده‌اند. [۲۵۲] در اینجا به بررسی برخی شبهات مطرح شده توسط آنها می‌‌پردازیم. [۲۵۳]

  1. برخی مستشرقان با استناد به برخی روایات ضعیف، مصحف ابن مسعود را فاقد سوره‌های مُعَوَّذَتَیْن (از سوره‌های قرآن کنونی) دانسته‌اند؛ ولی این مطلب تنها توسط برخی نقل‌های ضعیف گزارش شده است. [۲۵۴] افزون بر این به باور برخی بر فرض صحت روایت یاد شده، نبودن برخی از سوره‌ها در برخی مصاحف چه بسا به سبب شهرت آنها و عدم نیاز به نوشتن بوده است نه قرآن ندانستن آنها،[۲۵۵] چنان که آورده اند: در مصحف ابن مسعود سوره حمد به سبب شهرتش نوشته نشده بود. [۲۵۶]
  2. گفته شده است که پس از تکمیل نسخه‌های مصاحف نسخه ای را نزد عثمان آوردند و او گفت: چه نیکو و زیبا تهیه کرده‌اید؛ ولی در آن اشتباهی است که عرب با زبانش آن را درست تلفظ می‌‌کند؛[۲۵۷] ولی این روایت، ضعیف، منقطع و مضطرب است. آلوسی می‌‌نویسد: این روایت از عثمان صحیح نیست. [۲۵۸] به باور ابن تیمیه هیئت توحید مصاحف همگی از اهل لغت و ادب و فصاحت بودند و بسیار بعید است مرتکب اشتباه یا غلطی شوند که دیگران به آن پی ببرند و خود از آن غافل باشند. ابن انباری سند حدیث یاد شده را صحیح نمی‌داند و مدعی است محال است عثمان در قرآن غلطی را باقی گذاشته باشد که دیگران در آینده بخواهند آن را درست کنند. [۲۵۹] روایات دیگری نیز از برخی از جمله عایشه نقل شده که بیانگر غلط بودن برخی آیات‌اند که خاورشناسان آنها را دستاویزی برای ادعای تحریف در قرآن کرده‌اند که همگی این روایات از نظر سندی مخدوش‌اند؛ از جمله از عایشه نقل شده است که نویسندگان در تدوین برخی آیات اشتباه کرده‌اند. محققان صراحتا این ادعا و امثال آن را نادرست [۲۶۰] و این روایات را جعلی و غیر قابل اعتماد می‌‌دانند. [۲۶۱] افزون بر اینکه تواتر قرآن و اعتماد آن بر حفظ و نقل شفاهی در ادوار مختلف افزون بر خط مصحف، از مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که خداوند به این امت ارزانی کرده است. [۲۶۲].[۲۶۳]

سوره های قرآن

  1. سوره حمد
  2. سوره بقره
  3. سوره آل عمران
  4. سوره نساء
  5. سوره مائده
  6. سوره انعام
  7. سوره اعراف
  8. سوره انفال
  9. سوره توبه
  10. سوره یونس
  11. سوره هود
  12. سوره یوسف
  13. سوره رعد
  14. سوره ابراهیم
  15. سوره حجر
  16. سوره نحل
  17. سوره اسراء
  18. سوره کهف
  19. سوره مریم
  20. سوره طه
  21. سوره انبیاء
  22. سوره حج
  23. سوره مؤمنون
  24. سوره نور
  25. سوره فرقان
  26. سوره شعراء
  27. سوره نمل
  28. سوره قصص
  29. سوره عنکبوت
  30. سوره روم
  31. سوره لقمان
  32. سوره سجده
  33. سوره احزاب
  34. سوره سبأ
  35. سوره فاطر
  36. سوره یس
  37. سوره صافات
  38. سوره ص
  39. سوره زمر
  40. سوره غافر
  41. سوره فصلت
  42. سوره شوری
  43. سوره زخرف
  44. سوره دخان
  45. سوره جاثیه
  46. سوره احقاف
  47. سوره محمد
  48. سوره فتح
  49. سوره حجرات
  50. سوره ق
  51. سوره ذاریات
  52. سوره طور
  53. سوره نجم
  54. سوره قمر
  55. سوره الرحمن
  56. سوره واقعه
  57. سوره حدید
  58. سوره مجادله
  59. سوره حشر
  60. سوره ممتحنه
  61. سوره صف
  62. سوره جمعه
  63. سوره منافقون
  64. سوره تغابن
  65. سوره طلاق
  66. سوره تحریم
  67. سوره ملک
  68. سوره قلم
  69. سوره حاقه
  70. سوره معارج
  71. سوره نوح
  72. سوره جن
  73. سوره مزمل
  74. سوره مدثر
  75. سوره قیامت
  76. سوره انسان
  77. سوره مرسلات
  78. سوره نبأ
  79. سوره نازعات
  80. سوره عبس
  81. سوره تکویر
  82. سوره انفطار
  83. سوره مطففین
  84. سوره انشقاق
  85. سوره بروج
  86. سوره طارق
  87. سوره اعلی
  88. سوره غاشیه
  89. سوره فجر
  90. سوره بلد
  91. سوره شمس
  92. سوره لیل
  93. سوره ضحی
  94. سوره شرح
  95. سوره تین
  96. سوره علق
  97. سوره قدر
  98. سوره بینه
  99. سوره زلزله
  100. سوره عادیات
  101. سوره قارعه
  102. سوره تکاثر
  103. سوره عصر
  104. سوره همزه
  105. سوره فیل
  106. سوره قریش
  107. سوره ماعون
  108. سوره کوثر
  109. سوره کافرون
  110. سوره نصر
  111. سوره مسد
  112. سوره اخلاص
  113. سوره فلق
  114. سوره ناس

منابع

پانویس

  1. مقاییس اللغه، ج ۱، ص۴۷۹؛ لسان العرب، ج ۸، ص۵۳، «جمع».
  2. «گردآوری و خواندن آن با ماست» سوره قیامه، آیه ۱۷.
  3. جامع البیان، ج ۲۹، ص۱۱۸؛ التبیان، ج ۱۰، ص۱۹۶.
  4. مباحث فی علوم القرآن، ص۶۵.
  5. مناهل العرفان، ج ۱، ص۱۷۳.
  6. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «جمع قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  7. نک: الطبقات، ج ۲، ص۳۵۵.
  8. نک: صحیح البخاری، ج ۴، ص۲۲۹؛ ج ۵، ص۲۱۰ - ۲۱۱؛ ج ۶، ص۱۰۳، ۲۵۶.
  9. نک: صحیح البخاری، ج ۶، ص۹۸ - ۹۹.
  10. جامع البیان، ج ۱، ص۲۱ - ۲۲.
  11. نک: الانتصار، ج ۱، ص۶۰ - ۶۸، ۱۶۴ - ۳۰۰.
  12. نک: الانتصار، ج ۱، ص۶۴، ۶۸، ۱۱۴ - ۱۱۵.
  13. المحرر الوجیز، ج ۱، ص۴۹ - ۵۰.
  14. مجمع البیان، ج ۱، ص۴۲ - ۴۴.
  15. تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۴۹ - ۶۵.
  16. غرائب القرآن، ج ۱، ص۲۷ - ۲۸.
  17. روح المعانی، ج ۱، ص۴۰ - ۴۸.
  18. التحریر و التنویر، ص۸۵ - ۹۲.
  19. التفسیر الحدیث، ج ۱، ص۶۷ - ۱۳۶
  20. آلاء الرحمن، ج ۱، ص۱۷ - ۱۹؛ البیان، ج ۱، ص۲۴۰ - ۲۵۹؛ بیان المعانی، ج ۱، ص۲۸ - ۳۰.
  21. اضواء علی السنة المحمدیه، ص۲۴۸ - ۲۴۹.
  22. برای دیدن دیگر کتب مربوط به مصاحف نک: الموسوعة القرآنیه، ج ۱، ص۳۵۶.
  23. نک: چکیده پایان‌نامه‌های علوم قرآنی، نکونام، ص۷۴.
  24. نک: چکیده پایان‌نامه‌های علوم قرآنی، نکونام، ص۷۸.
  25. نک: چکیده پایان‌نامه‌های علوم قرآنی، نکونام، ص۱۳۱.
  26. نک: چکیده پایان‌نامه‌های علوم قرآنی، نکونام، ص۱۳۱ - ۱۳۲.
  27. نک: چکیده پایان‌نامه‌های علوم قرآنی، نکونام، ص۱۳۲؛ چکیده پایان‌نامه‌های علوم قرآنی، حدیثی، ص۷۹.
  28. نک: چکیده پایان‌نامه‌های علوم قرآنی، نکونام، ص۵۱.
  29. نک: چکیده پایان‌نامه‌های علوم قرآنی، نکونام، ص۲۰۵.
  30. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «جمع قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  31. نک: فتح الباری، ج ۹، ص۳۷؛ الاتقان، ج ۱، ص۱۶۱؛ روح المعانی، ج ۱، ص۴۷؛ مباحث فی علوم القرآن، ص۷۱.
  32. المحرر الوجیز، ج ۱، ص۵۰؛ التحریر والتنویر، ج ۱، ص۸۴؛ روح المعانی، ج ۱، ص۴۷.
  33. نک: الانتصار ج ۱، ص۶۰، ۱۷۷ - ۱۸۸، ۲۹۲ - ۲۹۹؛ مباحث فی علوم القرآن، ص۷۰ - ۷۱؛ بحوث فی تاریخ القرآن، ص۱۰۰ - ۱۰۴.
  34. ر. ک: بحارالانوار، ج ۸۹، ص۲۲۳ - ۳۷۳؛ التمهید، ج ۱، ص۲۷۵؛ بحوث فی تاریخ القرآن، ص۱۰۱ - ۱۰۲.
  35. سنن النسائی، ج۲، ص۱۷۷؛ الاتقان، ج۱، ص۱۶۲؛ مباحث فی علوم القرآن، ص۷۱.
  36. مسند احمد، ج ۵، ص۱۹۶؛ السنن الکبری، ج ۱، ص۲۲۳؛ ج ۳، ص۲۰؛ الاتقان، ج ۱، ص۱۶۲؛ بحوث فی تاریخ القرآن، ص۱۰۳.
  37. البرهان، ج ۱، ص۲۴۱.
  38. «و از روزی پروا کنید که در آن به سوی خداوند بازگردانده می‌شوید » سوره بقره، آیه ۲۸۱.
  39. «و اگر تنگدست باشد، مهلتی باید تا گشایشی یابد و اگر بدانید صدقه دادن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۲۸۰.
  40. المحرر الوجیز، ج ۱، ص۳۷۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۳۷۵؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۲۱۴.
  41. نک: تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۵۵۸.
  42. برای دیدن آرای مختلف، نک: البرهان، ج ۱، ص۲۱۰.
  43. الاتقان، ج ۱، ص۸۰ - ۸۱.
  44. نک: اعراب القرآن، دعاس، ج ۱، ص۱۱۸؛ اعراب القرآن، درویش، ج ۱، ص۴۳۲.
  45. ر. ک: پژوهشی در مصحف علی(ع)، ص۲۰۳.
  46. نک: فتح الباری، ج ۹، ص۲۴؛ بحارالانوار، ج ۲۸، ص۲۶۵؛ الصافی، ج ۱، ص۱.
  47. نک: پژوهشی در مصحف علی(ع)، ص۱۶۳ - ۱۶۹.
  48. «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد؛ به شما اندرز می‌دهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.
  49. نک: مسند احمد، ج ۴، ص۲۱۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۵۱۲ - ۵۱۳.
  50. نک: پژوهشی در مصحف علی(ع)، ص۲۰۴.
  51. مسند احمد، ج ۱، ص۵۷، ۶۹؛ سنن الترمذی، ج ۴، ص۳۳۷؛ البرهان، ج ۱، ص۲۳۲.
  52. مناهل العرفان، ج ۱، ص۳۶۰ - ۳۶۱؛ التاریخ الکبیر، ج ۸، ص۳۶۷ - ۳۶۸.
  53. نک: ضعیف سنن الترمذی، ص۳۸۱.
  54. المیزان، ج ۱۲، ص۱۲۱، ۱۲۸ - ۱۲۹.
  55. «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
  56. «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
  57. نک: تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۹؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۶؛ المجموع، ج ۳، ص۳۳۷؛ فتح الباری، ج ۹، ص۳۹.
  58. الاتقان، ج ۱، ص۱۶۱ - ۱۶۴.
  59. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «جمع قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  60. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «جمع قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  61. الاتقان، ج ۱، ص۱۶۷.
  62. الاتقان، ج ۱، ص۱۶۷.
  63. سعد السعود، ص۱۹۲.
  64. فتح الباری، ج ۹، ص۳۸؛ الاتقان، ج ۱، ص۱۶۵.
  65. مجمع البیان، ج ۱، ص۴۲.
  66. کاوشی در جمع قرآن، ص۱۶.
  67. الاتقان، ج ۱، ص۱۶۵.
  68. مجمع البیان، ج ۱، ص۴۲ - ۴۴.
  69. متشابه القرآن، ج ۲، ص۷۷.
  70. الاتقان، ج ۱، ص۱۶۴.
  71. غرائب القرآن، ج ۱، ص۲۸.
  72. المرشد الوجیز، ص۶۷ - ۷۰.
  73. نک: کاوشی در جمع قرآن، ص۱۶ - ۱۷.
  74. البیان، ص۲۴۰ - ۲۵۲.
  75. القرآن و روایات المدرستین، ج ۱، ص۲۱۳ - ۲۱۴.
  76. المنیر، ج ۱، ص۲۳.
  77. مباحث فی علوم القرآن، ص۷۱.
  78. التفسیر الحدیث، ج ۶، ص۱۲۷.
  79. نک: حقائق هامه، ص۶۳ - ۶۴؛ الصحیح من سیرة النبی، ج ۶، ص۳۳۹.
  80. روح المعانی، ج ۱، ص۴۶ - ۴۷؛ متی جمع القرآن، ص۱۶.
  81. متی جمع القرآن، ص۱۷.
  82. جمع القرآن، ص۲۸.
  83. نک: فتح الباری، ج ۹، ص۳۸.
  84. تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۴۳.
  85. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «جمع قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  86. مجمع البیان، ج ۱، ص۴۳.
  87. متشابه القرآن، ج ۲، ص۷۷.
  88. تاریخ قرآن، ص۸۴ - ۸۵.
  89. مقدمتان فی علوم القرآن، ص۲۷؛ دراسات قرآنیه، ص۷۷ - ۷۹.
  90. جمع القرآن، ص۲۸.
  91. جمع القرآن، ص۸۶ - ۸۹.
  92. مسند احمد، ج ۵، ص۱۸۵؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص۳۹۰؛ البیان، ص۲۵۴.
  93. دراسات قرآنیه، ص۷۶؛ مباحث فی علوم القرآن، ص۷۰؛ تاریخ قرآن، حجتی، ص۲۲۱.
  94. نک: الدر المنثور، ج ۳، ص۱۱۲.
  95. نک: المعجم الکبیر، ج ۵، ص۱۵۸؛ تاریخ دمشق، ج ۱، ص۱۲۸.
  96. برای تفصیل بحث نک: پژوهشی در مصحف علی(ع)، ص۱۹۳ - ۱۹۸.
  97. فتح الباری، ج ۹، ص۴۷.
  98. مسند احمد، ج ۲، ص۱۶۳؛ صحیح ابن حبان، ج ۳، ص۳۳؛ السنن الکبری، ج ۵، ص۲۴.
  99. البدایة والنهایه، ج ۵، ص۳۶۱؛ تاریخ القرآن، زنجانی، ص۹۱ - ۹۶؛ تاریخ قرآن، حجتی، ص۲۰۲.
  100. ر. ک: مسند احمد، ج ۵، ص۱۸۵؛ المعجم الکبیر، ج ۵، ص۱۴۲؛ تاریخ القرآن، زنجانی، ص۹۷ - ۹۹.
  101. تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۵۱؛ نورالثقلین، ج ۵، ص۷۲۶.
  102. متی جمع القرآن، ص۱۶ - ۱۷.
  103. نک: حقائق هامه، ص۹۰ - ۱۰۰.
  104. المحبر، ص۲۸۶؛ صحیح البخاری، ج ۶، ص۱۰۳؛ مجمع الزوائد، ج ۱۰، ص۴۱ - ۴۲.
  105. لباب التأویل، ج ۱، ص۹؛ ر. ک: حقائق هامه، ص۹۰ - ۱۰۰.
  106. نک: التمهید، ج ۱، ص۲۸۵.
  107. البیان، ص۲۵۱؛ دراسات قرآنیه، ص۷۵ - ۷۶، ۸۲.
  108. دراسات قرآنیه، ص۷۵؛ مباحث فی علوم القرآن، ص۶۵ - ۶۸.
  109. نک: وسائل الشیعه، ج ۶، ص۲۰۴؛ حقائق هامه، ص۸۲ - ۸۶.
  110. دراسات قرآنیه، ص۸۴.
  111. سنن الترمذی، ج ۱، ص۱۵۶.
  112. مقدمتان فی علوم القرآن، ص۴۱ - ۴۲؛ دراسات قرآنیه، ص۸۲؛ نمونه، ج ۱، ص۸ - ۹.
  113. نک: الانتصار، ج ۱، ص۶۰، ۲۷۹، ۲۸۸.
  114. الانتصار، ج ۱، ص۲۸۷.
  115. مقدمتان فی علوم القرآن، ص۲۷؛ البیان، ص۲۵۲؛ نمونه، ج ۱، ص۱۱؛ متی جمع القرآن، ص۱۸.
  116. التمهید، ج ۱، ص۲۸۵ - ۲۸۶.
  117. الکافی، ج ۲، ص۶۰۱؛ مسند احمد، ج ۴، ص۱۰۷؛ برای دیدن منابع این حدیث نک: البرهان، ص۲۴۴.
  118. برای دیدن ترتیب مصحف ابن مسعود نک: التمهید، ج ۱، ص۳۱۲ - ۳۱۴، ۳۲۶ - ۳۳۱.
  119. برای دیدن ترتیب مصحف ابی نک: التمهید، ج ۱، ص۳۲۳ - ۳۲۴، ۳۲۶ - ۳۳۱.
  120. برای تفصیل بحث نک: پژوهشی در مصحف علی(ع)، ص۱۷۶ - ۱۷۸.
  121. المصنف، ابن ابی شیبه، ج ۱، ص۴۰۴؛ المصنف، عبدالرزاق، ج ۲، ص۱۴۷ - ۱۴۸.
  122. المصنف، ابن ابی شیبه، ج ۱، ص۴۰۴.
  123. نک: مسند احمد، ج ۴، ص۳۴۳؛ البرهان، ج ۱، ص۲۴۷، ۲۵۰؛ مناهل العرفان، ج ۱، ص۳۵۵.
  124. فتح الباری، ج ۹، ص۳۶ - ۳۷.
  125. مناهل العرفان، ج ۱، ص۳۶۰ - ۳۶۱.
  126. مقدمتان فی علوم القرآن، ص۷۲ - ۷۳.
  127. برای تفصیل بحث و دیدن اشکالات دیگر ر.ک: پژوهشی در مصحف علی(ع)، ص۱۸۳ - ۱۸۴.
  128. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «جمع قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  129. سعد السعود، ص۱۹۲؛ البیان، ص۲۵۲؛ حقائق هامه، ص۸۱ - ۸۲؛ الاجتهاد والتقلید، ص۳ - ۴.
  130. التمهید، ج ۱، ص۲۸۶؛ مناهل العرفان، ج ۱، ص۲۴۸ - ۲۴۹.
  131. الکافی، ج ۲، ص۶۱۹؛ سعد السعود، ص۲۷۸؛ التبیان، ج ۹، ص۴۹۵؛ ر. ک: تذکرة الفقهاء، ج ۳، ص۱۴۱.
  132. تاریخ قرآن، حجتی، ص۸۹ - ۹۰.
  133. البرهان، ج ۱، ص۲۳۷، ۲۵۹ - ۲۶۱.
  134. البرهان، ج ۱، ص۲۶۰.
  135. تاریخ قرآن، حجتی، ص۲۰۱ - ۲۱۸، ۲۲۰.
  136. برای دیدن دیگر ادله نک: حقائق هامه، ص۶۴ - ۱۰۴.
  137. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «جمع قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  138. ترجمه تفسیر طبری، ص۷ - ۸؛ البرهان، ج ۱، ص۲۵۷ - ۲۵۸؛ نک: تاریخ قرآن، حجتی، ص۲۲۹.
  139. البرهان، ج ۱، ص۲۵۸ - ۲۵۹.
  140. المحررالوجیز، ج ۱، ص۴۹ - ۵۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۵۹؛ کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۵.
  141. فوائد فی مشکل القرآن، ص۶۷؛ کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۵.
  142. نک: تاریخ قرآن، حجتی، ص۲۲۹.
  143. فصل الخطاب، ص۴.
  144. المیزان، ج ۱۲، ص۱۲۱.
  145. التمهید، ج ۱، ص۲۷۳.
  146. الانتصار، ج ۱، ص۲۹۲ - ۲۹۹.
  147. الانتصار، ج ۱، ص۶۰، و ۲۷۹ - ۲۸۸.
  148. الاتقان، ج ۱، ص۱۶۴ - ۱۶۵.
  149. صحیح البخاری، ج ۶، ص۹۸ - ۹۹؛ فضائل القرآن، ص۷۴ - ۷۵؛ کنزالعمال، ج ۲، ص۵۷۱.
  150. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۳۵.
  151. الاتقان، ج ۱، ص۱۵۷؛ التمهید، ج ۱، ص۲۹۹.
  152. صحیح البخاری، ج ۵، ص۲۱۱؛ فتح الباری، ج ۹، ص۱۳؛ عمدة القاری، ج ۱۸، ص۲۸۲.
  153. نک: کنز العمال، ج ۲، ص۵۷۱ - ۵۹۰.
  154. برای دیدن این تناقضات ر.ک: البیان، ص۲۴۷ - ۲۵۲؛ تاریخ القرآن، نولدکه، ص۲۵۲ - ۲۵۶.
  155. نک: الایضاح، ص۲۲۲ - ۲۲۳؛ البیان، ص۲۴۵ - ۳۵۲.
  156. نک: التمهید، ج ۱، ص۲۸۵.
  157. المقنع، ص۳؛ الاتقان، ج ۱، ص۱۵۶.
  158. تاریخ قرآن، رامیار، ص۳۰۸؛ حقائق هامه، ص۱۲۷.
  159. نک: جمع القرآن، ص۳۴ - ۳۵؛ دفاع از قرآن، ص۱۷۸.
  160. تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۵۱؛ الصافی، ج ۱، ص۴۰.
  161. نک: تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۵۱؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص۴۸.
  162. نک: مناهل العرفان، ج ۱، ص۲۴۶ - ۲۵۰، ۲۵۴.
  163. دراسات قرآنیه، ص۸۷.
  164. تاریخ قرآن، رامیار، ص۳۰۸-۳۰۹، ۳۲۹ - ۳۳۲.
  165. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۳۵.
  166. الطبقات، ج ۵، ص۳۱؛ الاصابه ج ۳، ص۹۰.
  167. فتح الباری، ج ۹، ص۱۶.
  168. تاریخ قرآن، معرفت، ص۸۹.
  169. جمال القراء، ج ۱، ص۲۶۱.
  170. فتح الباری، ج ۹، ص۱۲؛ تحفة الاحوذی، ج ۸، ص۴۰۸.
  171. ر. ک: الاتقان، ج ۱، ص۱۵۷ - ۱۵۸.
  172. مقدمتان فی علوم القرآن، ص۳۸.
  173. التمهید، ج ۱، ص۲۸۶.
  174. نک: کنزالعمال، ج ۲، ص۵۷۴ - ۵۷۹.
  175. نک: البدایة والنهایه، ج ۵، ص۳۶۹ - ۳۷۶.
  176. تاریخ القرآن، نولدکه، ص۲۵۳؛ درآمدی بر تاریخ قرآن، ص۷۲.
  177. نک. البدایة والنهایه، ج ۵، ص۳۶۹ - ۳۷۶.
  178. مسند احمد، ج ۵، ص۱۸۵؛ المستدرک، ج ۲، ص۲۲۹.
  179. مقدمتان فی علوم القرآن، ص۳۲.
  180. الاتقان، ج ۱، ص۱۵۵.
  181. التفسیر الحدیث، ج ۶، ص۱۲۴.
  182. تاریخ قرآن، حجتی، ص۲۲۷ - ۲۲۸.
  183. مناهل العرفان، ج ۱، ص۲۴۷.
  184. البرهان، ج ۱، ص۲۶۰.
  185. دراسات قرآنیه، ص۸۰.
  186. نک: التمهید، ج ۱، ص۳۷۹.
  187. الصافی، ج ۱، ص۱؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص۲۴۹؛ تدوین القرآن، ص۳۴۳ - ۳۴۴.
  188. ر. ک: المصنف، ابن ابی شیبه، ج ۷، ص۱۹۷؛ المصاحف، ج ۱، ص۱۶۹ - ۱۷۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۱۴، ص۲۲.
  189. شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص۲۷؛ بحارالانوار، ج ۴۱، ص۱۴۹؛ علوم القرآن، ۱۱۴ - ۱۱۵.
  190. نک: التمهید، ج ۱، ص۲۸۸ - ۲۹۵؛ حقائق هامه، ۱۵۳ - ۱۷۲؛ روح المعانی، ج ۱، ص۴۱.
  191. نک: تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۴۳ - ۴۴؛ نیز نک: الانتصار، ج ۱، ص۲۷۹ - ۲۸۲.
  192. متشابه القرآن، ج ۲، ص۷۷.
  193. صحیح البخاری، ج ۶، ص۱۰۲ - ۱۰۳.
  194. الانتصار، ج ۱، ص۲۸۰.
  195. الانتصار، ج ۱، ص۲۸۰ - ۲۸۱.
  196. مقدمتان فی علوم القرآن، ص۱۸؛ ر. ک: التحریر والتنویر، ج ۱، ص۵۱؛ دراسات قرآنیه، ص۸۶.
  197. ر. ک: مناهل العرفان، ج ۱، ص۲۵۰؛ المصاحف، ج ۱، ص۱۵۳ - ۱۵۵.
  198. المصاحف، ج ۱، ص۱۶۶ - ۱۶۹؛ دراسات قرآنیه، ص۸۶.
  199. جمال القراء، ج ۱، ص۲۶۴.
  200. المصاحف، ج ۱، ص۱۷۰ - ۱۷۱؛ کنزالعمال، ج ۲، ص۵۷۸.
  201. جامع البیان، ج ۱، ص۲۱.
  202. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «جمع قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  203. المحرر الوجیز، ج ۱، ص۵۰.
  204. فتح الباری، ج ۹، ص۳۹.
  205. الاتقان، ج ۱، ص۱۶۷.
  206. التحریر والتنویر، ج ۱، ص۸۶ - ۸۷.
  207. مناهل العرفان، ج ۱، ص۳۵۶ - ۳۵۷.
  208. تاریخ قرآن، رامیار، ص۲۹۵.
  209. تاریخ قرآن، حجتی، ص۹۰ - ۹۳.
  210. «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
  211. المحرر الوجیز، ج ۱، ص۵۰.
  212. البرهان، ج ۱، ص۲۵۸.
  213. الاتقان، ج ۱، ص۱۶۷.
  214. التاریخ الکبیر، ج ۸، ص۳۶۷ - ۳۶۸؛ الجرح والتعدیل، ج ۹، ص۲۹۳ - ۲۹۴؛ مناهل العرفان، ج ۱، ص۳۶۰ - ۳۶۱.
  215. الانتصار، ج ۱، ص۲۸۲.
  216. التحریر والتنویر، ج ۹، ص۶.
  217. نک: صحیح البخاری، ج ۶، ص۱۰۱ - ۱۰۲.
  218. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «جمع قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  219. البرهان فی تناسب سور القرآن، ص۷۳ - ۷۸.
  220. البرهان، ج ۱، ص۲۵۷.
  221. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «جمع قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  222. المرشد الوجیز، ص۵۸؛ مباحث فی علوم القرآن، ص۸۳؛ تاریخ قرآن، رامیار، ص۴۳۵.
  223. نک: المصاحف، ج ۱، ص۱۷۵ - ۱۷۶، ۱۸۰؛ فتح الباری، ج۹، ص۱۴؛ مناهل العرفان، ج ۱، ص۲۵۵ - ۲۵۶؛ تاریخ قرآن، معرفت، ص۹۶ - ۹۹.
  224. اختیار معرفة الرجال، ج ۱، ص۱۵۹.
  225. المقنع، ص۶؛ الاتقان، ج ۱، ص۱۵۹.
  226. المحرر الوجیز، ج ۱، ص۴۹.
  227. صحیح البخاری، ج ۶، ص۹۹، سنن الترمذی، ج ۴، ص۳۴۷ - ۳۴۸؛ غرائب القرآن، ج ۱، ص۲۷؛ تاریخ قرآن، رامیار، ص۴۱۷ - ۴۱۹.
  228. الطبقات، ج ۳، ص۵۰۲؛ فتح الباری، ج ۹، ص۱۶؛ تاریخ قرآن، رامیار، ص۴۱۹.
  229. تاریخ قرآن، رامیار، ص۴۱۷ - ۴۲۳.
  230. تدوین القرآن، ص۳۳۶ - ۳۳۸.
  231. تدوین القرآن، ص۳۵۱ - ۳۵۲.
  232. سعد السعود، ص۲۷۸.
  233. کاوشی در جمع قرآن، ص۸۹.
  234. المقنع، ص۹.
  235. حواشی الشروانی، ج ۱، ص۱۵۲؛ مباحث فی علوم القرآن، ص۸۴؛ تدوین القرآن، ص۲۷۳، ۳۱۵.
  236. مباحث فی علوم القرآن، ص۸۴؛ سعد السعود، ص۲۷۸.
  237. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۷۰.
  238. الموسوعة القرآنیه، ج ۱، ص۳۵۵.
  239. السنن الکبری، ج ۲، ص۴۲؛ سعد السعود، ص۲۷۸؛ روح المعانی، ج ۱، ص۴۳.
  240. غرائب القرآن، ج ۱، ص۲۷.
  241. المصاحف، ج ۱، ص۲۱ - ۲۳.
  242. المقنع، ص۷؛ المرشد الوجیز، ص۷۱؛ روح المعانی، ج ۱، ص۴۲ - ۴۳؛ تاریخ قرآن، معرفت، ص۱۰۱ - ۱۰۸.
  243. مسند احمد، ج ۱، ص۵۷، ۶۹؛ امتاع الاسماع، ج ۴، ص۲۳۸ - ۲۴۱؛ ر. ک: الموسوعة القرآنیه، ج ۱، ص۳۵۲ - ۳۵۳.
  244. «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند» سوره نساء، آیه ۹۵.
  245. صحیح البخاری، ج ۵، ص۱۸۳.
  246. امتاع الاسماع، ج ۴، ص۲۳۸ - ۲۳۹؛ الموسوعة القرآنیه، ج ۱، ص۳۵۴؛ معجم علوم القرآن، ص۱۱۲ - ۱۱۳.
  247. الاستذکار، ج ۲، ص۴۸۵؛ الموسوعة القرآنیه، ج ۱، ص۳۵۳ - ۳۵۴.
  248. المعجم الکبیر، ج ۵، ص۱۴۷؛ کنزالعمال، ج ۲، ص۵۷۳؛ الموسوعة القرآنیه، ج ۱، ص۳۵۶.
  249. صحیح البخاری، ج ۶، ص۹۹؛ البدایة والنهایه، ج ۷، ص۲۴۲ - ۲۴۳؛ معجم علوم القرآن، ص۱۱۲ - ۱۱۸.
  250. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «جمع قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  251. نک: تاریخ قرآن، نولدکه، ص۲۳۷ - ۴۳۳.
  252. دراسات قرآنیه، ص۱۶؛ مستشرقان و قرآن، ص۲۶۰.
  253. برای دیدن این شبهات و پاسخ‌های آنها نک: شبهات حول القرآن و تفنیدها، ص۶۳ - ۶۹؛ مناهل العرفان، ج ۱، ص۳۸۶ - ۳۹۷.
  254. مستشرقان و قرآن، ص۲۶۷ - ۲۶۸؛ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۲۵۳.
  255. صحیح مسلم، ج ۶، ص۱۰۹.
  256. تأویل مشکل القرآن، ص۴۷ - ۴۸.
  257. نک. کنز العمال، ج ۲، ص۵۸۷؛ تاریخ القرآن، نولدکه، ص۴۴۳.
  258. روح المعانی، ج ۶، ص۲۳.
  259. نک: التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص۷۵؛ تدوین القرآن، ص۳۴۱ - ۳۴۳.
  260. التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص۷۵؛ نیز نک: تراثنا، ش ۳، ص۴۷ - ۵۱.
  261. المنار، ج ۶، ص۶۴ - ۶۵.
  262. النشر فی قرائات العشر، ج ۱، ص۱۶۲.
  263. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، مقاله «جمع قرآن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.