امام مهدی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
از نظرگاه [[کلامی]] و [[نقلی]]، [[باور]] به اصل کلی "منجی موعود" [[مورد اتفاق]] همۀ [[ادیان الهی]]، بلکه همه الهّیون است. [[خداشناسی]]، رابطۀ تفکیک‌ناپذیری با [[اعتقاد]] به "منجی موعود" دارد.
از نظرگاه [[کلامی]] و [[نقلی]]، [[باور]] به اصل کلی "منجی موعود" مورد اتفاق همۀ [[ادیان الهی]]، بلکه همه الهّیون است. [[خداشناسی]]، رابطۀ تفکیک‌ناپذیری با [[اعتقاد]] به "منجی موعود" دارد.


[[عدل]] و [[حکمت]] [[آفریدگار]] که زیربنای [[جهان‌بینی الهی]] است، اقتضا می‌کند [[بشر]]، در [[راه تکامل]] خویش به نقطه‌ای برسد که بتواند با [[امدادهای الهی]] و [[رهبری]] [[انسان کامل]]، جامعۀ [[عدل و قسط]] و [[پاکی]] و [[فضیلت]] را برپا دارد و [[جهان]] را از ناپاکی و [[ستم]] [[پاک]] کند. این سرانجام [[نیکو]]، [[حکمت]] [[آفرینش انسان]] و [[راز]] پیدایش [[بشریت]] است، با همۀ آنچه برای او و در [[خدمت]] اوست از [[خاک]] تا افلاک.
[[عدل]] و [[حکمت]] [[آفریدگار]] که زیربنای [[جهان‌بینی الهی]] است، اقتضا می‌کند [[بشر]]، در راه تکامل خویش به نقطه‌ای برسد که بتواند با [[امدادهای الهی]] و [[رهبری]] [[انسان کامل]]، جامعۀ [[عدل و قسط]] و [[پاکی]] و [[فضیلت]] را برپا دارد و [[جهان]] را از ناپاکی و [[ستم]] [[پاک]] کند. این سرانجام [[نیکو]]، [[حکمت]] [[آفرینش انسان]] و راز پیدایش [[بشریت]] است، با همۀ آنچه برای او و در خدمت اوست از خاک تا افلاک.


این [[حقیقت]] در [[قرآن کریم]]، بارها مورد تأکید قرار گرفته است. [[خدای متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>.
این [[حقیقت]] در [[قرآن کریم]]، بارها مورد تأکید قرار گرفته است. [[خدای متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>.


در [[منابع اسلامی]] علاوه بر این اصل کلی، جزئیات دیگری نیز به تفصیل در این‌باره تبیین شده است که در اینجا به‌طور اختصار، به برخی از آنها اشاره می‌شود:
در منابع اسلامی علاوه بر این اصل کلی، جزئیات دیگری نیز به تفصیل در این‌باره تبیین شده است که در اینجا به‌طور اختصار، به برخی از آنها اشاره می‌شود:
 
# در منابع شیعه و [[سنی]]، بر این [[حقیقت]]، تأکید فراوان شده است که [[جانشینان]] [[رسول خدا]] و [[حاکمان]] [[جامعۀ اسلامی]] پس از او دوازده تن می‌باشند. در [[صحیح بخاری]] آمده است که [[رسول‌خدا]] {{صل}} فرمود: "در [[آینده]] دوازده [[فرمانروا]] خواهند آمد"<ref>{{متن حدیث|يَكُونَ اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً}}؛ صحیح بخاری، کتاب الاحکام، ج۵، ح۱۶۵.</ref>. راوی می‌گوید، سپس کلمه‌ای فرمود که متوجه نشدم. از پدرم پرسیدم چه فرمود: "همۀ آنان از قریشند"<ref>{{متن حدیث|فَقَالَ: كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}.</ref>. همین مضمون در کُتب دیگر [[اهل سنت]]، نظیر: [[صحیح مسلم]] و [[صحیح ترمذی]] و [[سنن ابی داوود]] و [[مسند احمد]] آمده است. در کتاب‌های معتبر [[شیعه]] نظیر: [[اصول کافی]]، [[روایات]] فراوانی با همین مضمون آمده است. از جمله، [[کلینی]] با سند معتبر از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند که فرمود: "[[خداوند]] [[رسول]] خود، [[محمد مصطفی]] {{صل}}، را برای [[انس]] و [[جن]] فرستاد و پس از او [[دوازده جانشین]] قرار داد"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَ مُحَمَّداً {{صل}} إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ جَعَلَ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَيْ عَشَرَ وَصِيّاً...}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۵۳۲.</ref> و نیز در همین کتاب از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: "ما [[دوازده امام]] هستیم از جمله [[حسن]] و [[حسین]]، سپس [[امامان]] از [[فرزندان]] [[حسین]] {{ع}}"<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْهُمْ حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ ثُمَّ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ {{ع}}}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۵۳۳.</ref>.
# در [[منابع شیعه]] و [[سنی]]، بر این [[حقیقت]]، تأکید فراوان شده است که [[جانشینان]] [[رسول خدا]] و [[حاکمان]] [[جامعۀ اسلامی]] پس از او [[دوازده تن]] می‌باشند. در [[صحیح بخاری]] آمده است که [[رسول‌خدا]] {{صل}} فرمود: "در [[آینده]] دوازده [[فرمانروا]] خواهند آمد"<ref>{{متن حدیث|يَكُونَ اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً}}؛ صحیح بخاری، کتاب الاحکام، ج۵، ح۱۶۵.</ref>. [[راوی]] می‌گوید، سپس کلمه‌ای فرمود که متوجه نشدم. از پدرم پرسیدم چه فرمود: "همۀ آنان از قریشند"<ref>{{متن حدیث|فَقَالَ: كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}.</ref>. همین مضمون در کُتب دیگر [[اهل سنت]]، نظیر: [[صحیح مسلم]] و [[صحیح ترمذی]] و [[سنن ابی داوود]] و [[مسند احمد]] آمده است. در کتاب‌های معتبر [[شیعه]] نظیر: [[اصول کافی]]، [[روایات]] فراوانی با همین مضمون آمده است. از جمله، [[کلینی]] با [[سند]] معتبر از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند که فرمود: "[[خداوند]] [[رسول]] خود، [[محمد مصطفی]] {{صل}}، را برای [[انس]] و [[جن]] فرستاد و پس از او [[دوازده جانشین]] قرار داد"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَ مُحَمَّداً {{صل}} إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ جَعَلَ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَيْ عَشَرَ وَصِيّاً...}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۵۳۲.</ref>. و نیز در همین کتاب از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: "ما [[دوازده امام]] هستیم از جمله [[حسن]] و [[حسین]]، سپس [[امامان]] از [[فرزندان]] [[حسین]] {{ع}}"<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْهُمْ حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ ثُمَّ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ {{ع}}}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۵۳۳.</ref>.
# در منابع شیعه و [[سنی]] آمده است که [[امامان]] بعد از [[رسول خدا]] از [[آل]] محمدند و نخستین آنها [[علی]] {{ع}} است. [[متقی هندی]] در کنز العمال و [[ابونعیم اصفهانی]] در حلية الأولیاء و تعدادی از بزرگان علمای [[اهل سنت]] چنین [[روایت]] کرده‌اند: "[[ابن عباس]] گفت، [[رسول خدا]] فرمود: آن‌کس که [[دوست]] دارد [[زندگی]] و مرگش همانند من باشد و در [[بهشت]] عدن [[خدا]] جای بگیرد، بعد از من از [[علی]] {{ع}} [[پیروی]] کند و با [[پیروان]] [[علی]] {{ع}} باشد و از [[امامان]] پس ازمن که از [[اهل بیت]] و [[عترت]] من‌اند، [[پیروی]] کند"<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مَمَاتِي وَ يَسْكُنَ جَنَّةَ عَدْنٍ الَّتِي غَرَسَهَا رَبِّي، فَلْيَتَوَلَّ عَلِيّاً بَعْدِي، وَ لْيُوَالِ وَلِيَّهُ، وَ لْيَقْتَدِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ، فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِي...}}؛ حلية الأولياء، ج۱، ص۸۶، ح۳۸۱۹؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۴۸، ح۲۵۷۸.</ref>.
# در [[منابع شیعه]] و [[سنی]] آمده است که [[امامان]] بعد از [[رسول خدا]] از [[آل]] محمدند و نخستین آنها [[علی]] {{ع}} است. [[متقی هندی]] در کنز العمال و [[ابونعیم اصفهانی]] در حلية الأولیاء و تعدادی از بزرگان علمای [[اهل سنت]] چنین [[روایت]] کرده‌اند: "[[ابن عباس]] گفت، [[رسول خدا]] فرمود: آن‌کس که [[دوست]] دارد [[زندگی]] و مرگش همانند من باشد و در [[بهشت]] عدن [[خدا]] جای بگیرد، بعد از من از [[علی]] {{ع}} [[پیروی]] کند و با [[پیروان]] [[علی]] {{ع}} باشد و از [[امامان]] پس ازمن که از [[اهل بیت]] و [[عترت]] من‌اند، [[پیروی]] کند"<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مَمَاتِي وَ يَسْكُنَ جَنَّةَ عَدْنٍ الَّتِي غَرَسَهَا رَبِّي، فَلْيَتَوَلَّ عَلِيّاً بَعْدِي، وَ لْيُوَالِ وَلِيَّهُ، وَ لْيَقْتَدِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ، فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِي...}}؛ حلية الأولياء، ج۱، ص۸۶، ح۳۸۱۹؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۴۸، ح۲۵۷۸.</ref>.
# [[حدیث ثقلین]] و [[حدیث سفینه]] و دیگر [[احادیث]] قطعی و مسلّمی که [[شیعه]] و [[سنی]] [[روایت]] کرده‌اند همگی بر این [[حقیقت]] تأکید دارند که بعد از [[رسول خدا]] باید در کنار [[قرآن]]، از [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}}[[پیروی]] کرد.
# [[حدیث ثقلین]] و [[حدیث سفینه]] و دیگر [[احادیث]] قطعی و مسلّمی که [[شیعه]] و [[سنی]] [[روایت]] کرده‌اند همگی بر این [[حقیقت]] تأکید دارند که بعد از [[رسول خدا]] باید در کنار [[قرآن]]، از [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}}[[پیروی]] کرد.
# در [[منابع شیعه]] و [[سنی]] آمده است که [[مهدی]] از [[آل محمد]] {{صل}} است و اوست که [[جهان]] را پر از [[عدل]] ‌و داد خواهد کرد. در [[مسند احمد]] و مستدرکالصحیحین و برخی دیگر از منابع معتبر [[اهل سنت]] آمده است که [[رسول خدا]] فرمود: "[[قیامت]] برپا نمی‌شود تا اینکه [[زمین]] پر از [[ظلم و جور]] شود پس آنگاه از [[اهل بیت]] من کسی خروج و [[قیام]] می‌کند و [[زمین]] را پر از [[قسط و عدل]] می‌نماید همانگونه که پر از [[ظلم و جور]] شده بود"<ref>{{متن حدیث|لا تقوم الساعة حتی تملأ الارض جوراً و عدواناً، ثم يخرج من اهل بيتي من يملأها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً}}؛ مستدرک الصحيحين، ج۴، ص۵۵۷؛ همچنین مسند احمد، ج۳، ص۳۶. </ref>. و در "سنن ابن‌ماجه" که از [[صحاح]] [[اهل سنت]] است، آمده است که [[رسول خدا]] فرمود: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]] جز یک روز نمانده باشد [[خداوند]] آن روز را آنقدر طولانی خواهد کرد تا مردی از [[اهل بیت]] من [[ملک]] و [[حکومت]] را به دست گیرد"<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلاَّ يَوْمٌ لَطَوَّلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى يَمْلِكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي}}؛ سنن ابن‌ماجه، ابواب الجهاد، باب۲۴، ح۲۸۸۴.</ref>.
# در منابع شیعه و [[سنی]] آمده است که [[مهدی]] از [[آل محمد]] {{صل}} است و اوست که [[جهان]] را پر از [[عدل]] ‌و داد خواهد کرد. در [[مسند احمد]] و مستدرکالصحیحین و برخی دیگر از منابع معتبر [[اهل سنت]] آمده است که [[رسول خدا]] فرمود: "[[قیامت]] برپا نمی‌شود تا اینکه [[زمین]] پر از [[ظلم و جور]] شود پس آنگاه از [[اهل بیت]] من کسی خروج و [[قیام]] می‌کند و [[زمین]] را پر از [[قسط و عدل]] می‌نماید همانگونه که پر از [[ظلم و جور]] شده بود"<ref>{{متن حدیث|لا تقوم الساعة حتی تملأ الارض جوراً و عدواناً، ثم يخرج من اهل بيتي من يملأها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً}}؛ مستدرک الصحيحين، ج۴، ص۵۵۷؛ همچنین مسند احمد، ج۳، ص۳۶. </ref> و در "سنن ابن‌ماجه" که از [[صحاح]] [[اهل سنت]] است، آمده است که [[رسول خدا]] فرمود: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]] جز یک روز نمانده باشد [[خداوند]] آن روز را آنقدر طولانی خواهد کرد تا مردی از [[اهل بیت]] من [[ملک]] و [[حکومت]] را به دست گیرد"<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلاَّ يَوْمٌ لَطَوَّلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى يَمْلِكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي}}؛ سنن ابن‌ماجه، ابواب الجهاد، باب۲۴، ح۲۸۸۴.</ref>.
# در [[منابع شیعه]] و سنی آمده است که [[مهدی]] از [[اولاد فاطمه]] {{س}} است. در صحیح ابن ماجه و [[سنن ابی‌داوود]] و برخی دیگر از معتبرترین کتب [[روایی]] [[اهل سنت]] آمده است که: "از [[ام سلمه]] [[روایت]] شده است که گفت: شنیدم از [[رسول خدا]] {{صل}} که فرمود: [[مهدی]] {{ع}} از [[عترت]] من و از [[فرزندان فاطمه]] {{س}} است<ref>{{متن حدیث|عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ: الْمَهْدِيُّ مِنْ وَلَدِ فَاطِمَةَ}}؛ سنن ابن‌ماجه، ابواب الفتن، باب خروج المهدی، ح۱۶۱؛ سنن ابی‌داوود، کتاب المهدی، ج۴، ص۷، ح۴۲۸۴؛ مستدرک الصحيحين، ج۴، ص۵۵۷.</ref>.  
# در منابع شیعه و سنی آمده است که [[مهدی]] از [[اولاد فاطمه]] {{س}} است. در صحیح ابن ماجه و [[سنن ابی‌داوود]] و برخی دیگر از معتبرترین کتب [[روایی]] [[اهل سنت]] آمده است که: "از [[ام سلمه]] [[روایت]] شده است که گفت: شنیدم از [[رسول خدا]] {{صل}} که فرمود: [[مهدی]] {{ع}} از [[عترت]] من و از [[فرزندان فاطمه]] {{س}} است<ref>{{متن حدیث|عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ: الْمَهْدِيُّ مِنْ وَلَدِ فَاطِمَةَ}}؛ سنن ابن‌ماجه، ابواب الفتن، باب خروج المهدی، ح۱۶۱؛ سنن ابی‌داوود، کتاب المهدی، ج۴، ص۷، ح۴۲۸۴؛ مستدرک الصحيحين، ج۴، ص۵۵۷.</ref>.  
# در [[منابع شیعه]] و [[سنی]] آمده است که [[مهدی]] آل محمد، دوازدهمین [[پیشوا]] از [[پیشوایان]] [[اهل بیت]] است که نخستین آنها [[علی]] {{ع}} و آخرین آنها [[مهدی]] {{ع}} است. [[امام]] [[جوینی شافعی]]، از بزرگان علمای [[اهل سنت]]، در [[کتاب]] [[فرائد السمطین]] از [[عبدالله بن عباس]] [[روایت]] کرده است که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "من [[سید]] پیامبرانم و [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} [[سید]] [[اوصیاء]] و [[اوصیاء]] بعد از من [[دوازده نفر]] می‌باشند که اول آنان [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} و آخرین آنها [[مهدی]] {{ع}} می‌باشد"<ref>{{متن حدیث|أَنَا سَيِّدُ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ إِنَّ أَوْصِيَائِي بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْمَهْدِيُّ}}؛ معالم المدرستین به نقل از فرائد السمطين، مخطوط در کتابخانه دانشگاه تهران، ص۱۶۰به شماره ۱۱۶۴/۱۶۹۰- ۱۶۹۱.</ref>.
# در منابع شیعه و [[سنی]] آمده است که [[مهدی]] آل محمد، دوازدهمین [[پیشوا]] از [[پیشوایان]] [[اهل بیت]] است که نخستین آنها [[علی]] {{ع}} و آخرین آنها [[مهدی]] {{ع}} است. [[امام]] جوینی شافعی، از بزرگان علمای [[اهل سنت]]، در [[کتاب]] [[فرائد السمطین]] از [[عبدالله بن عباس]] [[روایت]] کرده است که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "من [[سید]] پیامبرانم و [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} [[سید]] [[اوصیاء]] و [[اوصیاء]] بعد از من دوازده نفر هستند که اول آنان [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} و آخرین آنها [[مهدی]] {{ع}} است"<ref>{{متن حدیث|أَنَا سَيِّدُ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ إِنَّ أَوْصِيَائِي بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْمَهْدِيُّ}}؛ معالم المدرستین به نقل از فرائد السمطين، مخطوط در کتابخانه دانشگاه تهران، ص۱۶۰به شماره ۱۱۶۴/۱۶۹۰- ۱۶۹۱.</ref>.


و نیز در همین منبع از [[ابن عباس]] [[روایت]] کرده است که [[رسول خدا]] فرمود: "[[خلفا]] و اوصیای من و [[حجت‌های خدا]] بر [[خلق]]، بعد از من، [[دوازده تن]] می‌باشند که نخستین آنها برادرم و آخرین آنها فرزندم است. سؤال شد [[برادر]] شما چه کسی است؟ فرمود: [[علی]] ابن [[ابی‌طالب]]. سؤال شد: [[فرزند]] شما چه کسی است؟ فرمود: [[مهدی]]. آنکه [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند همان‌گونه که [[ظلم و جور]] آن را فراگرفته است. [[سوگند]] به کسی که مرا بهحق به [[پیامبری]] فرستاد، اگر از [[عمر]] [[دنیا]] جز یک روز باقی نماند، آن یک روز را [[خدا]] آنچنان طولانی خواهد کرد تا فرزندم [[مهدی]] [[قیام]] کند. در آن هنگام، [[روح خدا]]، [[عیسی بن مریم]]، فرود خواهد آمد و پشت سر او [[نماز]] خواهد گزارد و [[زمین]]، با [[نور]] [[خدا]] روشن خواهد شد و حکومتش [[شرق]] و [[غرب]] عالم را فراخواهد گرفت"<ref>{{متن حدیث|إن خلفائي و أوصيائي و حجج اللّه على الخلق بعدي اثنى عشر أولهم أخي، و آخرهم ولدي، قيل يا رسول اللّه! و من أخوك؟ قال: علي بن أبي طالب، قيل فمن ولدك؟ قال: المهدي الذي يملأها قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا. و الذي بعثني بالحق بشيرا و نذيرا لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد، لطوّل الله ذلك اليوم حتى يخرج فيه ولدي المهدي، فينزل روح اللّه عيسى بن مريم فيصلي خلفه، و تشرق الأرض بنور ربها، و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب}}؛ معالم المدرستین به نقل از فرائد السمطين، مخطوط در کتابخانه دانشگاه تهران، ص۱۶۰به شماره ۱۱۶۴/۱۶۹۰- ۱۶۹۱.</ref>.
و نیز در همین منبع از [[ابن عباس]] [[روایت]] کرده است که [[رسول خدا]] فرمود: "[[خلفا]] و اوصیای من و [[حجت‌های خدا]] بر [[خلق]]، بعد از من، دوازده تن می‌باشند که نخستین آنها برادرم و آخرین آنها فرزندم است. سؤال شد [[برادر]] شما چه کسی است؟ فرمود: [[علی ابن ابی‌طالب]]. سؤال شد: [[فرزند]] شما چه کسی است؟ فرمود: [[مهدی]]. آنکه [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند همان‌گونه که [[ظلم و جور]] آن را فراگرفته است. [[سوگند]] به کسی که مرا بهحق به [[پیامبری]] فرستاد، اگر از [[عمر]] [[دنیا]] جز یک روز باقی نماند، آن یک روز را [[خدا]] آنچنان طولانی خواهد کرد تا فرزندم [[مهدی]] [[قیام]] کند. در آن هنگام، روح خدا، [[عیسی بن مریم]]، فرود خواهد آمد و پشت سر او [[نماز]] خواهد گزارد و [[زمین]]، با [[نور]] [[خدا]] روشن خواهد شد و حکومتش شرق و [[غرب]] عالم را فراخواهد گرفت"<ref>{{متن حدیث|إن خلفائي و أوصيائي و حجج اللّه على الخلق بعدي اثنى عشر أولهم أخي، و آخرهم ولدي، قيل يا رسول اللّه! و من أخوك؟ قال: علي بن أبي طالب، قيل فمن ولدك؟ قال: المهدي الذي يملأها قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا. و الذي بعثني بالحق بشيرا و نذيرا لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد، لطوّل الله ذلك اليوم حتى يخرج فيه ولدي المهدي، فينزل روح اللّه عيسى بن مريم فيصلي خلفه، و تشرق الأرض بنور ربها، و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب}}؛ معالم المدرستین به نقل از فرائد السمطين، مخطوط در کتابخانه دانشگاه تهران، ص۱۶۰به شماره ۱۱۶۴/۱۶۹۰- ۱۶۹۱.</ref>.


بنا بر آنچه [[گذشت]] از نظرگاه [[روایات]] قطعی و غیر قابل تشکیک که [[مورد اتفاق]] [[شیعه]] و [[سنی]] است [[خلفا]] و [[جانشینان]] [[رسول خدا]] [[دوازده تن]] از [[اهل بیت]] [[رسول]] خدایند که نخستین آنها [[علی]] {{ع}} است و دوازدهمین آنها [[مهدی]] {{ع}} است و این همان چیزی است که [[شیعیان]] [[اثنی عشری]] به آن معتقدند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|نگاهی به رسالت و امامت]]، ص ۸۵-۹۳.</ref>.
بنابر آنچه [[گذشت]] از نظرگاه [[روایات]] قطعی و غیر قابل تشکیک که مورد اتفاق [[شیعه]] و [[سنی]] است [[خلفا]] و [[جانشینان]] [[رسول خدا]] دوازده تن از [[اهل بیت]] [[رسول]] خدایند که نخستین آنها [[علی]] {{ع}} است و دوازدهمین آنها [[مهدی]] {{ع}} است و این همان چیزی است که [[شیعیان]] [[اثنی عشری]] به آن معتقدند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|نگاهی به رسالت و امامت]]، ص ۸۵-۹۳.</ref>.


== زندگی‌نامه [[امام مهدی]] {{ع}} ==
== زندگی‌نامه [[امام مهدی]] {{ع}} ==
[[امام مهدی]] {{ع}} [[آخرین امام]] از [[چهارده معصوم]] است. [[نام حضرت مهدی]] {{ع}} همنام جدش [[رسول الله]] {{صل}} است. این نام گذاری از قبل، توسط خود [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اعلام شده بود؛ چنانکه فرمودند: «[[مهدی]] فرزند من است، نام او نام من و کنیۀ او کنیۀ من است»<ref>قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ص۴۹۱؛ العمده، ص۴۳۳.</ref> و در برخی [[روایات]] از تصریح به نام [[حضرت]] منع شده است<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۹۹.</ref>، به همین جهت [[علمای شیعه]] غالباً از تصریح به نام [[مبارک]] ایشان خودداری می‌‌ورزند. [[پدر]] ارجمندش [[امام عسکری]] {{ع}} و مادر حضرت، کنیزی است از تبار [[حواریون عیسی]] {{ع}}، موسوم به [[نرجس خاتون]] و در برخی نقل‌‌ها از وی با نام‌‌هایی چون: [[ریحانه]]، [[سوسن]] و [[صیقل]] نیز یاد شده است<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۳؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۲۴۱.</ref> اما در [[روایت]] معروف جناب [[حکیمه]]، [[امام عسکری]] {{ع}} ایشان را با نام [[نرجس]] یاد نموده است<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۴.</ref><ref>ر. ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[امامت امام مهدی (مقاله)|امامت امام مهدی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۴۶۶.</ref> از [[القاب]] مشهور آن [[حضرت]]: [[حجت]]، [[مهدی]]، [[خلف صالح]]، [[قائم]]، [[منتظَر]]، [[صاحب الزمان]] و [[بقیة الله]] و کنیۀ مبارکش [[ابوالقاسم]] است<ref>اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۴.</ref> و در صبح گاه [[جمعه]]، پانزدهم [[شعبان]] سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ قمری در [[سامرا]] دیده به [[جهان]] گشود و تا هنگام [[امامت]] همواره در خفا بود و پنج سالگی [[امامت]] [[مسلمانان]] را بر عهده گرفت و جز چند نفر کسی از ولادت ایشان خبر نداشت؛ زیرا به [[دلیل]] [[احادیث]] رسیده از [[پیامبر]] {{صل}} دربارۀ اینکه از صلب [[امام حسن عسکری]] {{ع}} فرزندی به [[دنیا]] خواهد آمد که برپا دارندۀ [[عدل و قسط]] و نابود کنندۀ بساط [[ظلم و جور]] [[ستمکاران]] خواهند بود، دستگاه [[خلافت عباسی]] بر آن شدند تا با [[هدف]] جلوگیری از چنین رخدادی، [[امام عسکری]] {{ع}} و بیت ایشان را مدت‌‌ها تحت [[مراقبت]] شدید قرار دهند تا در صورت [[آگاهی]] از [[تولد]] چنین فرزندی او را بکشند، بنابراین در چنین شرایطی [[امام عسکری]] {{ع}} [[با تدبیر]] خاصی ضمن [[حفظ جان]] فرزندش، وی را به تعدادی از [[خواص]] [[شیعیان]] و [[یاران]] خود نشان داد و معرفی کرد تا [[شیعیان]] در مورد [[امام دوازدهم]]، دچار تردید و [[انحراف]] نشوند. [[احمد بن اسحاق قمی]]، [[ابوهاشم]] بن [[جعفر]]، [[معاویه]] بن [[حکم]]، [[محمد بن ایوب بن نوح]]، [[محمد بن عثمان عمری]] و... از جمله کسانی‌‌اند که در زمان [[حیات]] [[امام عسکری]] {{ع}}، موفق به [[دیدار]] و گفت و گو با فرزندش [[مهدی]] شده‌‌اند. آنان گزارش کرده‌اند که: ما چهل تن از [[شیعیان]]، حضور [[امام حسن عسکری]] {{ع}} رسیدیم تا در مورد [[امام]] بعد از وی از [[حضرت]] سؤال کنیم. [[حضرت]] فرزندش [[مهدی]] {{ع}} را به ما نشان داد و فرمودند: «این، [[امام]] شما بعد از من و من بر شماست از او [[اطاعت]] کنید و از گرد او پراکنده نشوید که هلاک می‌‌گردید و [[دین]] تان را تباه می‌‌کنید، [[آگاه]] باشید از این به بعد او را نخواهید دید»<ref>{{متن حدیث|هَذَا إِمَامُکُمْ مِنْ بَعْدِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیْکُمْ أَطِیعُوا وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِی فَتَهْلِکُوا فِی أَدْیَانِکُمْ أَمَا إِنَّکُمْ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ یَوْمِکُمْ هَذَا}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۶.</ref>. همچنین، [[حکیمه]] عمۀ [[امام عسکری]] {{ع}}[[شاهد]] [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} بوده و جریان ولادت [[حضرت]] را بازگو نموده است<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷.</ref>. موضوع [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} نه تنها در میان [[شیعیان]] یک امر مسلّم و قطعی است بلکه بیش از یکصد و سی نفر از علمای [[تاریخ]]، [[فقه]]، [[حدیث]]، انساب و برخی از علمای [[اهل سنت]] در کتاب‌‌های خود نیز به [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} در سال ۲۵۵ [[اذعان]] و یا تصریح کرده‌اند و بیش از ۶۵ نفر از آنان در خصوص [[زندگی حضرت مهدی]] {{ع}}، کتاب‌‌های مستقلی نگاشته‌اند<ref>ر. ک: العمیدی، سید ثامر هاشم، در انتظار ققنوس، ص۱۸۹ ـ ۱۹۹؛ [[محمد رضا حکیمی|حکیمی، محمد رضا]]، [[خورشید مغرب (کتاب)|خورشید مغرب]]، ص۷۵ـ۱۳۶.</ref>. ارادۀ حکیمانه [[الهی]] چنین بوده است که [[امام مهدی]] {{ع}} همانند [[حضرت موسی]] {{ع}} به طور [[معجزه‌آسا]]، دوران حملش نامحسوس و قضیۀ ولادتش از [[آگاهی]] و دید [[دشمنان]]، پنهان بماند<ref>ر. ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[امامت امام مهدی (مقاله)|امامت امام مهدی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۴۶۶.</ref> تا [[مسلمانان]] از [[فیض]] وجود او [[محروم]] نگردند و [[حجت خدا]] همچنان برقرار مانَد. از این موضوع تعبیر به "[[غیبت]]" می‌شود<ref>ر. ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۶۶.</ref>.
[[امام مهدی]] {{ع}} [[آخرین امام]] از [[چهارده معصوم]] است. [[نام حضرت مهدی]] {{ع}} همنام جدش [[رسول الله]] {{صل}} است. این نام گذاری از قبل، توسط خود [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اعلام شده بود؛ چنانکه فرمودند: «[[مهدی]] فرزند من است، نام او نام من و کنیۀ او کنیۀ من است»<ref>قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ص۴۹۱؛ العمده، ص۴۳۳.</ref> و در برخی [[روایات]] از تصریح به نام حضرت منع شده است<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۹۹.</ref>، به همین جهت علمای شیعه غالباً از تصریح به نام [[مبارک]] ایشان خودداری می‌‌ورزند. پدر ارجمندش [[امام عسکری]] {{ع}} و مادر حضرت، کنیزی است از تبار [[حواریون عیسی]] {{ع}}، موسوم به [[نرجس خاتون]] و در برخی نقل‌‌ها از وی با نام‌‌هایی چون: [[ریحانه]]، [[سوسن]] و [[صیقل]] نیز یاد شده است<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۳؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۲۴۱.</ref> اما در [[روایت]] معروف جناب [[حکیمه]]، [[امام عسکری]] {{ع}} ایشان را با نام [[نرجس]] یاد نموده است<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۴.</ref><ref>ر.ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[امامت امام مهدی (مقاله)|امامت امام مهدی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)| دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۶۶.</ref> از [[القاب]] مشهور آن حضرت: [[حجت]]، [[مهدی]]، [[خلف صالح]]، [[قائم]]، [[منتظَر]]، [[صاحب الزمان]] و [[بقیة الله]] و کنیۀ مبارکش [[ابوالقاسم]] است<ref>اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۴.</ref> و در صبح گاه [[جمعه]]، پانزدهم [[شعبان]] سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ قمری در [[سامرا]] دیده به [[جهان]] گشود و تا هنگام [[امامت]] همواره در خفا بود و پنج سالگی [[امامت]] [[مسلمانان]] را بر عهده گرفت و جز چند نفر کسی از ولادت ایشان خبر نداشت؛ زیرا به [[دلیل]] [[احادیث]] رسیده از [[پیامبر]] {{صل}} دربارۀ اینکه از صلب [[امام حسن عسکری]] {{ع}} فرزندی به [[دنیا]] خواهد آمد که برپا دارندۀ [[عدل و قسط]] و نابود کنندۀ بساط [[ظلم و جور]] [[ستمکاران]] خواهند بود، دستگاه [[خلافت عباسی]] بر آن شدند تا با [[هدف]] جلوگیری از چنین رخدادی، [[امام عسکری]] {{ع}} و بیت ایشان را مدت‌‌ها تحت [[مراقبت]] شدید قرار دهند تا در صورت [[آگاهی]] از تولد چنین فرزندی او را بکشند، بنابراین در چنین شرایطی [[امام عسکری]] {{ع}} با تدبیر خاصی ضمن حفظ جان فرزندش، وی را به تعدادی از [[خواص]] [[شیعیان]] و [[یاران]] خود نشان داد و معرفی کرد تا [[شیعیان]] در مورد [[امام دوازدهم]]، دچار تردید و [[انحراف]] نشوند. [[احمد بن اسحاق قمی]]، [[ابوهاشم]] بن [[جعفر]]، [[معاویه]] بن [[حکم]]، [[محمد بن ایوب بن نوح]]، [[محمد بن عثمان عمری]] و... از جمله کسانی‌‌اند که در زمان [[حیات]] [[امام عسکری]] {{ع}}، موفق به دیدار و گفت و گو با فرزندش [[مهدی]] شده‌‌اند. آنان گزارش کرده‌اند که: ما چهل تن از [[شیعیان]]، حضور [[امام حسن عسکری]] {{ع}} رسیدیم تا در مورد [[امام]] بعد از وی از حضرت سؤال کنیم. حضرت فرزندش [[مهدی]] {{ع}} را به ما نشان داد و فرمودند: «این، [[امام]] شما بعد از من و من بر شماست از او [[اطاعت]] کنید و از گرد او پراکنده نشوید که هلاک می‌‌گردید و [[دین]] تان را تباه می‌‌کنید، [[آگاه]] باشید از این به بعد او را نخواهید دید»<ref>{{متن حدیث|هَذَا إِمَامُکُمْ مِنْ بَعْدِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیْکُمْ أَطِیعُوا وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِی فَتَهْلِکُوا فِی أَدْیَانِکُمْ أَمَا إِنَّکُمْ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ یَوْمِکُمْ هَذَا}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۶.</ref>. همچنین، [[حکیمه]] عمۀ [[امام عسکری]] {{ع}}[[شاهد]] [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} بوده و جریان ولادت حضرت را بازگو نموده است<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷.</ref>. موضوع [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} نه تنها در میان [[شیعیان]] یک امر مسلّم و قطعی است بلکه بیش از یکصد و سی نفر از علمای [[تاریخ]]، [[فقه]]، [[حدیث]]، انساب و برخی از علمای [[اهل سنت]] در کتاب‌‌های خود نیز به [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} در سال ۲۵۵ [[اذعان]] و یا تصریح کرده‌اند و بیش از ۶۵ نفر از آنان در خصوص زندگی حضرت مهدی {{ع}}، کتاب‌‌های مستقلی نگاشته‌اند<ref>ر.ک: العمیدی، سید ثامر هاشم، در انتظار ققنوس، ص۱۸۹ ـ ۱۹۹؛ [[محمد رضا حکیمی|حکیمی، محمد رضا]]، [[خورشید مغرب (کتاب)|خورشید مغرب]]، ص۷۵ـ۱۳۶.</ref>. ارادۀ حکیمانه [[الهی]] چنین بوده است که [[امام مهدی]] {{ع}} همانند [[حضرت موسی]] {{ع}} به طور [[معجزه‌آسا]]، دوران حملش نامحسوس و قضیۀ ولادتش از [[آگاهی]] و دید [[دشمنان]]، پنهان بماند<ref>ر.ک: [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[امامت امام مهدی (مقاله)|امامت امام مهدی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)| دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۴۶۶.</ref> تا [[مسلمانان]] از [[فیض]] وجود او [[محروم]] نگردند و [[حجت خدا]] همچنان برقرار مانَد. از این موضوع تعبیر به "[[غیبت]]" می‌شود<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۶۶.</ref>.


[[غیبت امام مهدی]] {{ع}} در دو دورۀ [[غیبت صغری]] و [[غیبت کبری]] صورت گرفت:
[[غیبت امام مهدی]] {{ع}} در دو دورۀ [[غیبت صغری]] و [[غیبت کبری]] صورت گرفت:
# [[غیبت صغری]] از سال ۲۶۰ آغاز شد و تا ۳۲۹ه‍.ق ادامه داشت و [[امام]] در طول این مدت به‌ واسطۀ [[نواب اربعه]] با [[مردم]] در ارتباط بود و گاه به ‌واسطۀ آنان با برخی از [[مردم]] یا گروه‌‌ها‌‌یی از آنان [[دیدار]] می‌کرد. [[نواب خاص]] عبارت‌اند: [[عثمان بن سعید]]، [[محمد بن عثمان]]، [[حسین بن روح نوبختی]]، [[علی بن محمد]] سَمَری.  
# [[غیبت صغری]] از سال ۲۶۰ آغاز شد و تا ۳۲۹ه‍.ق ادامه داشت و [[امام]] در طول این مدت به‌ واسطۀ [[نواب اربعه]] با [[مردم]] در ارتباط بود و گاه به ‌واسطۀ آنان با برخی از [[مردم]] یا گروه‌‌ها‌‌یی از آنان دیدار می‌کرد. [[نواب خاص]] عبارت‌اند: [[عثمان بن سعید]]، [[محمد بن عثمان]]، [[حسین بن روح نوبختی]]، [[علی بن محمد سَمَری]].  
# [[غیبت کبری]]: از سال ۳۲۹ه‍.ق آغاز گشت و هنوز پایان نیافته است و دوران [[سختی]] است و [[مردمان]] در معرض [[امتحان]] و [[آزمایش]] قرار دارند. او در این زمان [[نایب خاص]] ندارد و [[مردم]] می‌توانند [[مشکلات]] و مسائل [[دینی]] خود را از طریق [[فقیهان]] جامع الشرائط و در رأس آنان [[ولی فقیه]]، رفع نمایند<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۲۹.</ref>، چنانکه خود [[حضرت]] راه را به [[مردم]] نشان داده و فرمودند: «در [[حوادث واقعه]] به [[علمای دین]] و [[راویان احادیث]] ما مراجعه کنید»<ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا}}؛ کمال الدین، ج۲، ص۴۸۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۶۶.</ref>
# [[غیبت کبری]]: از سال ۳۲۹ه‍.ق آغاز گشت و هنوز پایان نیافته است و دوران [[سختی]] است و [[مردمان]] در معرض [[امتحان]] و [[آزمایش]] قرار دارند. او در این زمان [[نایب خاص]] ندارد و [[مردم]] می‌توانند [[مشکلات]] و مسائل [[دینی]] خود را از طریق [[فقیهان]] جامع الشرائط و در رأس آنان [[ولی فقیه]]، رفع نمایند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۲۹.</ref>، چنانکه خود حضرت راه را به [[مردم]] نشان داده و فرمودند: «در حوادث واقعه به [[علمای دین]] و راویان احادیث]ما مراجعه کنید»<ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا}}؛ کمال الدین، ج۲، ص۴۸۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)| دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۶۶.</ref>


== فضیلت‌‌ها و [[ویژگی‌های امام مهدی]] {{ع}} ==
== فضیلت‌‌ها و [[ویژگی‌های امام مهدی]] {{ع}} ==
از جمله فضیلت‌‌ها و [[ویژگی‌های امام مهدی]] {{ع}} عبارت‌اند از:
از جمله فضیلت‌‌ها و [[ویژگی‌های امام مهدی]] {{ع}} عبارت‌اند از:
 
# ویژگی‌های هفت [[پیامبر]] {{ع}}: از [[آدم]] و [[نوح]] {{ع}} طول عمر را به [[ارث]] برده است و از [[ابراهیم]] {{ع}} ولادت پنهانی و کناره‌گیری از [[مردمان]] را و از [[موسی]] {{ع}} [[خوف]] و [[غیبت]] را و از [[عیسی]] {{ع}} [[اختلاف مردم]] دربارۀ شخصیت و تولدش را و از [[ایوب]] {{ع}} [[فَرَج]] بعد از شدت را و از [[محمد]] {{صل}} [[قیام]] به [[شمشیر]] را<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ۵۷۷.</ref>.
# ویژگی‌های هفت [[پیامبر]] {{ع}}: از [[آدم]] و [[نوح]] {{ع}} [[طول عمر]] را به [[ارث]] برده است و از [[ابراهیم]] {{ع}} ولادت پنهانی و کناره‌گیری از [[مردمان]] را و از [[موسی]] {{ع}} [[خوف]] و [[غیبت]] را و از [[عیسی]] {{ع}} [[اختلاف مردم]] دربارۀ شخصیت و تولدش را و از [[ایوب]] {{ع}} [[فَرَج]] بعد از شدت را و از [[محمد]] {{صل}} [[قیام]] به [[شمشیر]] را<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ۵۷۷.</ref>.
# زنده کردن [[سنت پیامبر]] {{صل}}: هنگامی که [[ظهور]] می‌کند بیش‌تر [[احکام دین]] [[خدا]] بر [[زمین]] مانده است ولی از گذر [[مجاهدت]] و [[برکت]] او، [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] {{صل}} زنده می‌شود<ref>نهج البلاغه‌، خطبۀ ۱۳۸.</ref>.
# زنده کردن [[سنت پیامبر]] {{صل}}: هنگامی که [[ظهور]] می‌کند بیش‌تر [[احکام دین]] [[خدا]] بر [[زمین]] مانده است ولی از گذر [[مجاهدت]] و [[برکت]] او، [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] {{صل}} زنده می‌شود<ref>نهج البلاغه‌، خطبۀ ۱۳۸.</ref>.
# [[اعلم]] زمان خود: [[حضرت علی]] {{ع}} در وصف او فرمودند: «[[زره]] [[دانش]] بر تن دارد و... همواره در پی [[حکمت]] است»<ref>نهج البلاغه‌، خطبۀ ۱۸۲.</ref><ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۲۷.</ref>
# [[اعلم]] زمان خود: [[حضرت علی]] {{ع}} در وصف او فرمودند: «[[زره]] [[دانش]] بر تن دارد و... همواره در پی [[حکمت]] است»<ref>نهج البلاغه‌، خطبۀ ۱۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۲۷.</ref>
# [[راهنمای مردم]] در مسیر [[هدایت الهی]]: زمان آن بزرگوار زمان [[پیروزی]] [[هدایت]] بر [[هواپرستی]] است. مسیر هوا‌‌پرستی را به ‌سوی [[هدایت]] و خدا‌پرستی گردانَد؛ آن‌گاه که در جامعه‌‌ها [[هدایت]] [[قربانی]] هوس‌‌ها شود آن بزرگوار مسیر [[دنیا]] را تغییر دهد و [[هواپرستی]] را به خدا‌پرستی باز‌گردانَد و آنگاه که دیگران [[رأی]] خود را بر [[قرآن]] تحمیل کنند، عصر [[حاکمیت قرآن]] بر [[افکار]] [[بشر]] فرارسد<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۱۳۸</ref>.
# راهنمای مردم در مسیر [[هدایت الهی]]: زمان آن بزرگوار زمان [[پیروزی]] [[هدایت]] بر [[هواپرستی]] است. مسیر هوا‌‌پرستی را به ‌سوی [[هدایت]] و خدا‌پرستی گردانَد؛ آن‌گاه که در جامعه‌‌ها [[هدایت]] [[قربانی]] هوس‌‌ها شود آن بزرگوار مسیر [[دنیا]] را تغییر دهد و [[هواپرستی]] را به خدا‌پرستی باز‌گردانَد و آنگاه که دیگران رأی خود را بر [[قرآن]] تحمیل کنند، عصر حاکمیت قرآن بر [[افکار]] [[بشر]] فرارسد<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۱۳۸</ref>.
# در هم کوبندۀ [[حاکمان ستمگر]] و [[مجری عدالت]]: [[آگاه]] باشید که فردا آن [[امام]] [[دادگر]]، [[کارگزاران]] طاغوتی را بر زشت‌ کاری‌هاشان [[محاکمه]] کند در چنین روزگاری [[زمین]] دُردانه‌ها و گنجینه‌هایش را چون پاره‌های جگر خود به پایش ریزد و تقدیمش کند و کلیدهای گنج‌های خویش را از صمیم [[دل]] تسلیمش کند؛ آنگاه [[عدالت]] در [[زندگی]] و زنده شدن [[قرآن]] و [[سنت]] را به تماشا خواهی نشست<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۱۳۸.</ref>.
# در هم کوبندۀ [[حاکمان ستمگر]] و مجری عدالت: [[آگاه]] باشید که فردا آن [[امام]] [[دادگر]]، [[کارگزاران]] طاغوتی را بر زشت‌ کاری‌هاشان محاکمه کند در چنین روزگاری [[زمین]] دُردانه‌ها و گنجینه‌هایش را چون پاره‌های جگر خود به پایش ریزد و تقدیمش کند و کلیدهای گنج‌های خویش را از صمیم [[دل]] تسلیمش کند؛ آنگاه [[عدالت]] در [[زندگی]] و زنده شدن [[قرآن]] و [[سنت]] را به تماشا خواهی نشست<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۱۳۸.</ref>.
# [[منجی راستین بشریت]]: ای [[مردم]]! زمان فراز آمدن چیزهایی است که شما را [[وعده]] داده‌اند. نزدیک است فتنه‌ای را که نمی‌دانید چیست، [[دیدار]] کنید. بدانید که از ما هر که آن را دریابد با چراغ روشنی که در دست دارد آن تاریکی‌ها را پشت‌سر گذارد و پا جای پای [[صالحان]] نهد تا بندهایی را که بر گردن‌هاست بگشاید و [[اسیران]] را آزاد کند و جمعیت [[باطل]] را پریشان سازد و پراکندگان اهل [[صلاح]] را گرد آورد و این [[کارها]] پوشیده از [[مردم]] به انجام رساند آنکه در پی یافتن نشان اوست هر چه به جست‌وجویش کوشد از او نشانی نیابد<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۱۵۰</ref>.<ref>ر. ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۶۸.</ref>
# منجی راستین بشریت: ای [[مردم]]! زمان فراز آمدن چیزهایی است که شما را [[وعده]] داده‌اند. نزدیک است فتنه‌ای را که نمی‌دانید چیست، دیدار کنید. بدانید که از ما هر که آن را دریابد با چراغ روشنی که در دست دارد آن تاریکی‌ها را پشت‌سر گذارد و پا جای پای [[صالحان]] نهد تا بندهایی را که بر گردن‌هاست بگشاید و [[اسیران]] را آزاد کند و جمعیت [[باطل]] را پریشان سازد و پراکندگان اهل [[صلاح]] را گرد آورد و این [[کارها]] پوشیده از [[مردم]] به انجام رساند آنکه در پی یافتن نشان اوست هر چه به جست‌وجویش کوشد از او نشانی نیابد<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۱۵۰</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۶۶۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۸

امام مهدی(عج)
نقشامام دوازدهم شیعیان
ناممحمد بن حسن
زادروز۱۵ شعبان، سال ۲۵۵ ق یا ۲۵۶ ق
زادگاهسامرا
مدت امامت۸ ربیع الاول ۲۶۰ ق- هنوز ادامه دارد
لقب(ها)مهدیبقیة الله • قائم • صاحب الزمان • خلف صالح • حجت • منتظَر
پدرامام عسکری علیه السلام
مادرنرجس خاتون
طول عمردر قید حیات هستند

مقدمه

از نظرگاه کلامی و نقلی، باور به اصل کلی "منجی موعود" مورد اتفاق همۀ ادیان الهی، بلکه همه الهّیون است. خداشناسی، رابطۀ تفکیک‌ناپذیری با اعتقاد به "منجی موعود" دارد.

عدل و حکمت آفریدگار که زیربنای جهان‌بینی الهی است، اقتضا می‌کند بشر، در راه تکامل خویش به نقطه‌ای برسد که بتواند با امدادهای الهی و رهبری انسان کامل، جامعۀ عدل و قسط و پاکی و فضیلت را برپا دارد و جهان را از ناپاکی و ستم پاک کند. این سرانجام نیکو، حکمت آفرینش انسان و راز پیدایش بشریت است، با همۀ آنچه برای او و در خدمت اوست از خاک تا افلاک.

این حقیقت در قرآن کریم، بارها مورد تأکید قرار گرفته است. خدای متعال می‌فرماید: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۱].

در منابع اسلامی علاوه بر این اصل کلی، جزئیات دیگری نیز به تفصیل در این‌باره تبیین شده است که در اینجا به‌طور اختصار، به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. در منابع شیعه و سنی، بر این حقیقت، تأکید فراوان شده است که جانشینان رسول خدا و حاکمان جامعۀ اسلامی پس از او دوازده تن می‌باشند. در صحیح بخاری آمده است که رسول‌خدا (ص) فرمود: "در آینده دوازده فرمانروا خواهند آمد"[۲]. راوی می‌گوید، سپس کلمه‌ای فرمود که متوجه نشدم. از پدرم پرسیدم چه فرمود: "همۀ آنان از قریشند"[۳]. همین مضمون در کُتب دیگر اهل سنت، نظیر: صحیح مسلم و صحیح ترمذی و سنن ابی داوود و مسند احمد آمده است. در کتاب‌های معتبر شیعه نظیر: اصول کافی، روایات فراوانی با همین مضمون آمده است. از جمله، کلینی با سند معتبر از امام باقر (ع) روایت می‌کند که فرمود: "خداوند رسول خود، محمد مصطفی (ص)، را برای انس و جن فرستاد و پس از او دوازده جانشین قرار داد"[۴] و نیز در همین کتاب از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود: "ما دوازده امام هستیم از جمله حسن و حسین، سپس امامان از فرزندان حسین (ع)"[۵].
  2. در منابع شیعه و سنی آمده است که امامان بعد از رسول خدا از آل محمدند و نخستین آنها علی (ع) است. متقی هندی در کنز العمال و ابونعیم اصفهانی در حلية الأولیاء و تعدادی از بزرگان علمای اهل سنت چنین روایت کرده‌اند: "ابن عباس گفت، رسول خدا فرمود: آن‌کس که دوست دارد زندگی و مرگش همانند من باشد و در بهشت عدن خدا جای بگیرد، بعد از من از علی (ع) پیروی کند و با پیروان علی (ع) باشد و از امامان پس ازمن که از اهل بیت و عترت من‌اند، پیروی کند"[۶].
  3. حدیث ثقلین و حدیث سفینه و دیگر احادیث قطعی و مسلّمی که شیعه و سنی روایت کرده‌اند همگی بر این حقیقت تأکید دارند که بعد از رسول خدا باید در کنار قرآن، از اهل بیت پیامبر (ص)پیروی کرد.
  4. در منابع شیعه و سنی آمده است که مهدی از آل محمد (ص) است و اوست که جهان را پر از عدل ‌و داد خواهد کرد. در مسند احمد و مستدرکالصحیحین و برخی دیگر از منابع معتبر اهل سنت آمده است که رسول خدا فرمود: "قیامت برپا نمی‌شود تا اینکه زمین پر از ظلم و جور شود پس آنگاه از اهل بیت من کسی خروج و قیام می‌کند و زمین را پر از قسط و عدل می‌نماید همانگونه که پر از ظلم و جور شده بود"[۷] و در "سنن ابن‌ماجه" که از صحاح اهل سنت است، آمده است که رسول خدا فرمود: "اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی خواهد کرد تا مردی از اهل بیت من ملک و حکومت را به دست گیرد"[۸].
  5. در منابع شیعه و سنی آمده است که مهدی از اولاد فاطمه (س) است. در صحیح ابن ماجه و سنن ابی‌داوود و برخی دیگر از معتبرترین کتب روایی اهل سنت آمده است که: "از ام سلمه روایت شده است که گفت: شنیدم از رسول خدا (ص) که فرمود: مهدی (ع) از عترت من و از فرزندان فاطمه (س) است[۹].
  6. در منابع شیعه و سنی آمده است که مهدی آل محمد، دوازدهمین پیشوا از پیشوایان اهل بیت است که نخستین آنها علی (ع) و آخرین آنها مهدی (ع) است. امام جوینی شافعی، از بزرگان علمای اهل سنت، در کتاب فرائد السمطین از عبدالله بن عباس روایت کرده است که رسول خدا (ص) فرمود: "من سید پیامبرانم و علی بن ابی‌طالب (ع) سید اوصیاء و اوصیاء بعد از من دوازده نفر هستند که اول آنان علی بن ابی‌طالب (ع) و آخرین آنها مهدی (ع) است"[۱۰].

و نیز در همین منبع از ابن عباس روایت کرده است که رسول خدا فرمود: "خلفا و اوصیای من و حجت‌های خدا بر خلق، بعد از من، دوازده تن می‌باشند که نخستین آنها برادرم و آخرین آنها فرزندم است. سؤال شد برادر شما چه کسی است؟ فرمود: علی ابن ابی‌طالب. سؤال شد: فرزند شما چه کسی است؟ فرمود: مهدی. آنکه زمین را پر از عدل و داد می‌کند همان‌گونه که ظلم و جور آن را فراگرفته است. سوگند به کسی که مرا بهحق به پیامبری فرستاد، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، آن یک روز را خدا آنچنان طولانی خواهد کرد تا فرزندم مهدی قیام کند. در آن هنگام، روح خدا، عیسی بن مریم، فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد گزارد و زمین، با نور خدا روشن خواهد شد و حکومتش شرق و غرب عالم را فراخواهد گرفت"[۱۱].

بنابر آنچه گذشت از نظرگاه روایات قطعی و غیر قابل تشکیک که مورد اتفاق شیعه و سنی است خلفا و جانشینان رسول خدا دوازده تن از اهل بیت رسول خدایند که نخستین آنها علی (ع) است و دوازدهمین آنها مهدی (ع) است و این همان چیزی است که شیعیان اثنی عشری به آن معتقدند[۱۲].

زندگی‌نامه امام مهدی (ع)

امام مهدی (ع) آخرین امام از چهارده معصوم است. نام حضرت مهدی (ع) همنام جدش رسول الله (ص) است. این نام گذاری از قبل، توسط خود پیامبر اکرم (ص) اعلام شده بود؛ چنانکه فرمودند: «مهدی فرزند من است، نام او نام من و کنیۀ او کنیۀ من است»[۱۳] و در برخی روایات از تصریح به نام حضرت منع شده است[۱۴]، به همین جهت علمای شیعه غالباً از تصریح به نام مبارک ایشان خودداری می‌‌ورزند. پدر ارجمندش امام عسکری (ع) و مادر حضرت، کنیزی است از تبار حواریون عیسی (ع)، موسوم به نرجس خاتون و در برخی نقل‌‌ها از وی با نام‌‌هایی چون: ریحانه، سوسن و صیقل نیز یاد شده است[۱۵] اما در روایت معروف جناب حکیمه، امام عسکری (ع) ایشان را با نام نرجس یاد نموده است[۱۶][۱۷] از القاب مشهور آن حضرت: حجت، مهدی، خلف صالح، قائم، منتظَر، صاحب الزمان و بقیة الله و کنیۀ مبارکش ابوالقاسم است[۱۸] و در صبح گاه جمعه، پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ قمری در سامرا دیده به جهان گشود و تا هنگام امامت همواره در خفا بود و پنج سالگی امامت مسلمانان را بر عهده گرفت و جز چند نفر کسی از ولادت ایشان خبر نداشت؛ زیرا به دلیل احادیث رسیده از پیامبر (ص) دربارۀ اینکه از صلب امام حسن عسکری (ع) فرزندی به دنیا خواهد آمد که برپا دارندۀ عدل و قسط و نابود کنندۀ بساط ظلم و جور ستمکاران خواهند بود، دستگاه خلافت عباسی بر آن شدند تا با هدف جلوگیری از چنین رخدادی، امام عسکری (ع) و بیت ایشان را مدت‌‌ها تحت مراقبت شدید قرار دهند تا در صورت آگاهی از تولد چنین فرزندی او را بکشند، بنابراین در چنین شرایطی امام عسکری (ع) با تدبیر خاصی ضمن حفظ جان فرزندش، وی را به تعدادی از خواص شیعیان و یاران خود نشان داد و معرفی کرد تا شیعیان در مورد امام دوازدهم، دچار تردید و انحراف نشوند. احمد بن اسحاق قمی، ابوهاشم بن جعفر، معاویه بن حکم، محمد بن ایوب بن نوح، محمد بن عثمان عمری و... از جمله کسانی‌‌اند که در زمان حیات امام عسکری (ع)، موفق به دیدار و گفت و گو با فرزندش مهدی شده‌‌اند. آنان گزارش کرده‌اند که: ما چهل تن از شیعیان، حضور امام حسن عسکری (ع) رسیدیم تا در مورد امام بعد از وی از حضرت سؤال کنیم. حضرت فرزندش مهدی (ع) را به ما نشان داد و فرمودند: «این، امام شما بعد از من و من بر شماست از او اطاعت کنید و از گرد او پراکنده نشوید که هلاک می‌‌گردید و دین تان را تباه می‌‌کنید، آگاه باشید از این به بعد او را نخواهید دید»[۱۹]. همچنین، حکیمه عمۀ امام عسکری (ع)شاهد ولادت حضرت مهدی (ع) بوده و جریان ولادت حضرت را بازگو نموده است[۲۰]. موضوع ولادت حضرت مهدی (ع) نه تنها در میان شیعیان یک امر مسلّم و قطعی است بلکه بیش از یکصد و سی نفر از علمای تاریخ، فقه، حدیث، انساب و برخی از علمای اهل سنت در کتاب‌‌های خود نیز به ولادت حضرت مهدی (ع) در سال ۲۵۵ اذعان و یا تصریح کرده‌اند و بیش از ۶۵ نفر از آنان در خصوص زندگی حضرت مهدی (ع)، کتاب‌‌های مستقلی نگاشته‌اند[۲۱]. ارادۀ حکیمانه الهی چنین بوده است که امام مهدی (ع) همانند حضرت موسی (ع) به طور معجزه‌آسا، دوران حملش نامحسوس و قضیۀ ولادتش از آگاهی و دید دشمنان، پنهان بماند[۲۲] تا مسلمانان از فیض وجود او محروم نگردند و حجت خدا همچنان برقرار مانَد. از این موضوع تعبیر به "غیبت" می‌شود[۲۳].

غیبت امام مهدی (ع) در دو دورۀ غیبت صغری و غیبت کبری صورت گرفت:

  1. غیبت صغری از سال ۲۶۰ آغاز شد و تا ۳۲۹ه‍.ق ادامه داشت و امام در طول این مدت به‌ واسطۀ نواب اربعه با مردم در ارتباط بود و گاه به ‌واسطۀ آنان با برخی از مردم یا گروه‌‌ها‌‌یی از آنان دیدار می‌کرد. نواب خاص عبارت‌اند: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی، علی بن محمد سَمَری.
  2. غیبت کبری: از سال ۳۲۹ه‍.ق آغاز گشت و هنوز پایان نیافته است و دوران سختی است و مردمان در معرض امتحان و آزمایش قرار دارند. او در این زمان نایب خاص ندارد و مردم می‌توانند مشکلات و مسائل دینی خود را از طریق فقیهان جامع الشرائط و در رأس آنان ولی فقیه، رفع نمایند[۲۴]، چنانکه خود حضرت راه را به مردم نشان داده و فرمودند: «در حوادث واقعه به علمای دین و راویان احادیث]ما مراجعه کنید»[۲۵].[۲۶]

فضیلت‌‌ها و ویژگی‌های امام مهدی (ع)

از جمله فضیلت‌‌ها و ویژگی‌های امام مهدی (ع) عبارت‌اند از:

  1. ویژگی‌های هفت پیامبر (ع): از آدم و نوح (ع) طول عمر را به ارث برده است و از ابراهیم (ع) ولادت پنهانی و کناره‌گیری از مردمان را و از موسی (ع) خوف و غیبت را و از عیسی (ع) اختلاف مردم دربارۀ شخصیت و تولدش را و از ایوب (ع) فَرَج بعد از شدت را و از محمد (ص) قیام به شمشیر را[۲۷].
  2. زنده کردن سنت پیامبر (ص): هنگامی که ظهور می‌کند بیش‌تر احکام دین خدا بر زمین مانده است ولی از گذر مجاهدت و برکت او، کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) زنده می‌شود[۲۸].
  3. اعلم زمان خود: حضرت علی (ع) در وصف او فرمودند: «زره دانش بر تن دارد و... همواره در پی حکمت است»[۲۹].[۳۰]
  4. راهنمای مردم در مسیر هدایت الهی: زمان آن بزرگوار زمان پیروزی هدایت بر هواپرستی است. مسیر هوا‌‌پرستی را به ‌سوی هدایت و خدا‌پرستی گردانَد؛ آن‌گاه که در جامعه‌‌ها هدایت قربانی هوس‌‌ها شود آن بزرگوار مسیر دنیا را تغییر دهد و هواپرستی را به خدا‌پرستی باز‌گردانَد و آنگاه که دیگران رأی خود را بر قرآن تحمیل کنند، عصر حاکمیت قرآن بر افکار بشر فرارسد[۳۱].
  5. در هم کوبندۀ حاکمان ستمگر و مجری عدالت: آگاه باشید که فردا آن امام دادگر، کارگزاران طاغوتی را بر زشت‌ کاری‌هاشان محاکمه کند در چنین روزگاری زمین دُردانه‌ها و گنجینه‌هایش را چون پاره‌های جگر خود به پایش ریزد و تقدیمش کند و کلیدهای گنج‌های خویش را از صمیم دل تسلیمش کند؛ آنگاه عدالت در زندگی و زنده شدن قرآن و سنت را به تماشا خواهی نشست[۳۲].
  6. منجی راستین بشریت: ای مردم! زمان فراز آمدن چیزهایی است که شما را وعده داده‌اند. نزدیک است فتنه‌ای را که نمی‌دانید چیست، دیدار کنید. بدانید که از ما هر که آن را دریابد با چراغ روشنی که در دست دارد آن تاریکی‌ها را پشت‌سر گذارد و پا جای پای صالحان نهد تا بندهایی را که بر گردن‌هاست بگشاید و اسیران را آزاد کند و جمعیت باطل را پریشان سازد و پراکندگان اهل صلاح را گرد آورد و این کارها پوشیده از مردم به انجام رساند آنکه در پی یافتن نشان اوست هر چه به جست‌وجویش کوشد از او نشانی نیابد[۳۳].[۳۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  2. «يَكُونَ اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً»؛ صحیح بخاری، کتاب الاحکام، ج۵، ح۱۶۵.
  3. «فَقَالَ: كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ».
  4. «إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَ مُحَمَّداً (ص) إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ جَعَلَ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَيْ عَشَرَ وَصِيّاً...»؛ اصول کافی، ج۱، ص۵۳۲.
  5. «نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْهُمْ حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ ثُمَّ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ (ع)»؛ اصول کافی، ج۱، ص۵۳۳.
  6. «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مَمَاتِي وَ يَسْكُنَ جَنَّةَ عَدْنٍ الَّتِي غَرَسَهَا رَبِّي، فَلْيَتَوَلَّ عَلِيّاً بَعْدِي، وَ لْيُوَالِ وَلِيَّهُ، وَ لْيَقْتَدِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ، فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِي...»؛ حلية الأولياء، ج۱، ص۸۶، ح۳۸۱۹؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۴۸، ح۲۵۷۸.
  7. «لا تقوم الساعة حتی تملأ الارض جوراً و عدواناً، ثم يخرج من اهل بيتي من يملأها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً»؛ مستدرک الصحيحين، ج۴، ص۵۵۷؛ همچنین مسند احمد، ج۳، ص۳۶.
  8. «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلاَّ يَوْمٌ لَطَوَّلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى يَمْلِكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي»؛ سنن ابن‌ماجه، ابواب الجهاد، باب۲۴، ح۲۸۸۴.
  9. «عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ: الْمَهْدِيُّ مِنْ وَلَدِ فَاطِمَةَ»؛ سنن ابن‌ماجه، ابواب الفتن، باب خروج المهدی، ح۱۶۱؛ سنن ابی‌داوود، کتاب المهدی، ج۴، ص۷، ح۴۲۸۴؛ مستدرک الصحيحين، ج۴، ص۵۵۷.
  10. «أَنَا سَيِّدُ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ إِنَّ أَوْصِيَائِي بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْمَهْدِيُّ»؛ معالم المدرستین به نقل از فرائد السمطين، مخطوط در کتابخانه دانشگاه تهران، ص۱۶۰به شماره ۱۱۶۴/۱۶۹۰- ۱۶۹۱.
  11. «إن خلفائي و أوصيائي و حجج اللّه على الخلق بعدي اثنى عشر أولهم أخي، و آخرهم ولدي، قيل يا رسول اللّه! و من أخوك؟ قال: علي بن أبي طالب، قيل فمن ولدك؟ قال: المهدي الذي يملأها قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا. و الذي بعثني بالحق بشيرا و نذيرا لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد، لطوّل الله ذلك اليوم حتى يخرج فيه ولدي المهدي، فينزل روح اللّه عيسى بن مريم فيصلي خلفه، و تشرق الأرض بنور ربها، و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب»؛ معالم المدرستین به نقل از فرائد السمطين، مخطوط در کتابخانه دانشگاه تهران، ص۱۶۰به شماره ۱۱۶۴/۱۶۹۰- ۱۶۹۱.
  12. اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۸۵-۹۳.
  13. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ص۴۹۱؛ العمده، ص۴۳۳.
  14. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۹۹.
  15. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۳؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۲۴۱.
  16. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۴.
  17. ر.ک: صمدی، قنبر علی، امامت امام مهدی، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۶۶.
  18. اعیان الشیعه، ج۲، ص۴۴.
  19. «هَذَا إِمَامُکُمْ مِنْ بَعْدِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیْکُمْ أَطِیعُوا وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِی فَتَهْلِکُوا فِی أَدْیَانِکُمْ أَمَا إِنَّکُمْ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ یَوْمِکُمْ هَذَا»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۶.
  20. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷.
  21. ر.ک: العمیدی، سید ثامر هاشم، در انتظار ققنوس، ص۱۸۹ ـ ۱۹۹؛ حکیمی، محمد رضا، خورشید مغرب، ص۷۵ـ۱۳۶.
  22. ر.ک: صمدی، قنبر علی، امامت امام مهدی، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۶۶.
  23. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۶۶.
  24. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۲۹.
  25. «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا»؛ کمال الدین، ج۲، ص۴۸۴.
  26. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۶۶.
  27. کمال الدین و تمام النعمة، ۵۷۷.
  28. نهج البلاغه‌، خطبۀ ۱۳۸.
  29. نهج البلاغه‌، خطبۀ ۱۸۲.
  30. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۲۷.
  31. نهج البلاغه، خطبۀ ۱۳۸
  32. نهج البلاغه، خطبۀ ۱۳۸.
  33. نهج البلاغه، خطبۀ ۱۵۰
  34. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۶۶۸.