ازدواج در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷۳: خط ۷۳:
#"[[اهل]] [[گناه]] نبودن". بسیاری، "سـئِحـت" را به [[روزه‌دار]] بودن [[تفسیر]] کرده‌اند؛<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۲۱۰؛ کنزالدقائق، ج‌۱۳، ص‌۳۳۴.</ref>ولی [[راغب]] گوید: مقصود، روزه‌ای است که نگه‌دارنده اعضای بدن از [[ارتکاب گناه]] باشد.<ref>مفردات، ص‌۴۳۱، "ساح".</ref> برخی نیز آن را اشاره به [[زنان]] [[مهاجر]] دانسته‌اند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۴۷۵؛ کنزالدقائق، ج‌۱۳، ص‌۳۳۴.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۵۳-۵۵۴.</ref>
#"[[اهل]] [[گناه]] نبودن". بسیاری، "سـئِحـت" را به [[روزه‌دار]] بودن [[تفسیر]] کرده‌اند؛<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۲۱۰؛ کنزالدقائق، ج‌۱۳، ص‌۳۳۴.</ref>ولی [[راغب]] گوید: مقصود، روزه‌ای است که نگه‌دارنده اعضای بدن از [[ارتکاب گناه]] باشد.<ref>مفردات، ص‌۴۳۱، "ساح".</ref> برخی نیز آن را اشاره به [[زنان]] [[مهاجر]] دانسته‌اند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۴۷۵؛ کنزالدقائق، ج‌۱۳، ص‌۳۳۴.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۵۳-۵۵۴.</ref>


=== [[کفویت]] در [[ازدواج]] ===
=== کفویت در [[ازدواج]] ===
کفویّت به‌صورت شرط صحّت یا [[لزوم]] [[عقد]] ازدواج،<ref>الفقه علی المذاهب‌الاربعه و مذهب اهل‌البیت{{ع}}، ج‌۴، ص‌۸۶.</ref> از نظر بسیاری از [[اهل‌سنّت]]، [[برابری]] و هم‌تایی [[زن]] و شوهر، از جهت نژاد، [[اسلام]]، [[حرفه]]، [[حریّت]]، [[دیانت]] و [[مال]] است.<ref>الفقه علی المذاهب‌الاربعه و مذهب اهل‌البیت{{ع}}، ج‌۴، ص‌۸۴.</ref>سرخسی می‌گوید:<ref>المبسوط، ج‌۵، ص‌۲۲.</ref> چون سفیان ثوری [[عرب]] بوده، [[تواضع]] کرده و [[عجم]] را [[کفو]] خود قرار ‌داده است؛ ولی [[ابوحنیفه]] چون عجم بوده، تواضع کرده و گفته: ما کفو عرب نیستیم، دلیل سفیان ثوری، [[حدیث نبوی]] است: [[مردم]] همانند دندانه‌های شانه هستند و همه باهم برابرند، و عرب بر عجم [[برتری]] ندارد. برتری‌های [[نژادی]] و حرفه‌ای را می‌توان با توجّه به [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> غیر معتبر دانست؛ زیرا بر اساس این آیه، ملاک برتری، [[تقوا]] قرار داده شده است.
کفویّت به‌صورت شرط صحّت یا [[لزوم]] [[عقد]] ازدواج،<ref>الفقه علی المذاهب‌الاربعه و مذهب اهل‌البیت{{ع}}، ج‌۴، ص‌۸۶.</ref> از نظر بسیاری از [[اهل‌سنّت]]، [[برابری]] و هم‌تایی [[زن]] و شوهر، از جهت نژاد، [[اسلام]]، [[حرفه]]، [[حریّت]]، [[دیانت]] و [[مال]] است.<ref>الفقه علی المذاهب‌الاربعه و مذهب اهل‌البیت{{ع}}، ج‌۴، ص‌۸۴.</ref>سرخسی می‌گوید:<ref>المبسوط، ج‌۵، ص‌۲۲.</ref> چون سفیان ثوری [[عرب]] بوده، [[تواضع]] کرده و [[عجم]] را کفو خود قرار ‌داده است؛ ولی [[ابوحنیفه]] چون عجم بوده، تواضع کرده و گفته: ما کفو عرب نیستیم، دلیل سفیان ثوری، حدیث نبوی است: [[مردم]] همانند دندانه‌های شانه هستند و همه باهم برابرند، و عرب بر عجم [[برتری]] ندارد. برتری‌های نژادی و حرفه‌ای را می‌توان با توجّه به [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> غیر معتبر دانست؛ زیرا بر اساس این آیه، ملاک برتری، [[تقوا]] قرار داده شده است.


[[فقیهان]] [[شیعه]]، کفویّت را به‌معنای برابری در اسلام، شرط [[ازدواج]] می‌دانند <ref>الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل‌البیت{{ع}}، ج‌۴، ص‌۹۰.</ref> که در آیه‌ {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده» سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref> با صراحت از [[نکاح]] با [[مشرکان]]، و در آیه‌ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref> از [[پای‌بندی]] به پیوند [[ازدواج]] با [[زنان]] [[کافر]] [[نهی]] شده، و در [[آیه]] ‌{{متن قرآن|الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}<ref>«پلید زنان برای پلید مردان و پلید مردان برای پلید زنانند و پاک زنان، برای پاک مردان و پاک مردان برای پاک زنانند، آنان از آنچه (شایعه سازان) می‌گویند برکنارند، آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره نور، آیه ۲۶.</ref> فرموده است: زنان [[خبیث]] و [[ناپاک]] از آن مردان خبیث و ناپاکند، و مردان ناپاک به زنان ناپاک تعلّق دارند. و در نقطه مقابل، زنان [[پاک]] به مردان پاک و مردان طیّب به زنان طیّب و پاک تعلّق دارند. در [[روایات]] آمده که [[مؤمن]]، [[کفو]] مؤمن است.<ref>وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۷۴.</ref> اگر از [[دیانت]] و [[امانت‌داری]] کسی، [[راضی]] هستید، [[سنّت]] ازدواج را به تأخیر میندازید.<ref>وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۷۷.</ref> بیش‌تر [[فقیهان]] [[شیعه]]، کفویّت در [[مال]] را شرط [[ازدواج]] ندانسته <ref>جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۱۰۳.</ref> و به [[مسلمان]] بودن بسنده کرده‌اند؛ زیرا ادلّه عام، مانند {{متن قرآن|أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ}} بر صحّت ازدواج، دلالت دارد و [[خدا]]، [[وعده]] داده است که با ازدواج [[فقر]] به [[گشایش]]، تبدیل می‌شود: {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref>، ولی برخی از [[امامیّه]]،<ref>جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۱۰۳.</ref> کفویّت در مال را شرط دانسته‌اند؛ البتّه نه به‌معنای [[تساوی]] در [[ثروت]]، بلکه به‌معنای توان تأمین مخارج و [[قدرت]] بر پرداخت نفقه‌ای که در [[شأن]] [[همسر]] باشد و بر این مطلب به آیه‌ {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> [[استدلال]] کرده‌اند. ولی این [[آیه]]، درصدد بیان [[حکم شرعی]] نیست؛ بلکه صرفاً می‌گوید: کسی که از نظر [[مالی]] بر [[تحمّل]] مهر و [[نفقه]] [[قدرت]] ندارد، راه برای [[ازدواج]] بر او بسته نشده است؛ زیرا با مخارج سبک‌تری می‌تواند با کنیزان ازدواج کند<ref> مواهب الرحمن، ج‌۸، ص‌۵۸.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۵۴-۵۵۵.</ref>
[[فقیهان]] [[شیعه]]، کفویّت را به‌معنای برابری در اسلام، شرط [[ازدواج]] می‌دانند <ref>الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل‌البیت{{ع}}، ج‌۴، ص‌۹۰.</ref> که در آیه‌ {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده» سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref> با صراحت از [[نکاح]] با [[مشرکان]]، و در آیه‌ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref> از [[پای‌بندی]] به پیوند [[ازدواج]] با [[زنان]] [[کافر]] [[نهی]] شده، و در [[آیه]] ‌{{متن قرآن|الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}<ref>«پلید زنان برای پلید مردان و پلید مردان برای پلید زنانند و پاک زنان، برای پاک مردان و پاک مردان برای پاک زنانند، آنان از آنچه (شایعه سازان) می‌گویند برکنارند، آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره نور، آیه ۲۶.</ref> فرموده است: زنان [[خبیث]] و [[ناپاک]] از آن مردان خبیث و ناپاکند، و مردان ناپاک به زنان ناپاک تعلّق دارند. و در نقطه مقابل، زنان [[پاک]] به مردان پاک و مردان طیّب به زنان طیّب و پاک تعلّق دارند. در [[روایات]] آمده که [[مؤمن]]، [[کفو]] مؤمن است.<ref>وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۷۴.</ref> اگر از [[دیانت]] و [[امانت‌داری]] کسی، [[راضی]] هستید، [[سنّت]] ازدواج را به تأخیر میندازید.<ref>وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۷۷.</ref> بیش‌تر [[فقیهان]] [[شیعه]]، کفویّت در [[مال]] را شرط [[ازدواج]] ندانسته <ref>جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۱۰۳.</ref> و به [[مسلمان]] بودن بسنده کرده‌اند؛ زیرا ادلّه عام، مانند {{متن قرآن|أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ}} بر صحّت ازدواج، دلالت دارد و [[خدا]]، [[وعده]] داده است که با ازدواج [[فقر]] به [[گشایش]]، تبدیل می‌شود: {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref>، ولی برخی از [[امامیّه]]،<ref>جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۱۰۳.</ref> کفویّت در مال را شرط دانسته‌اند؛ البتّه نه به‌معنای [[تساوی]] در [[ثروت]]، بلکه به‌معنای توان تأمین مخارج و [[قدرت]] بر پرداخت نفقه‌ای که در [[شأن]] [[همسر]] باشد و بر این مطلب به آیه‌ {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> [[استدلال]] کرده‌اند. ولی این [[آیه]]، درصدد بیان [[حکم شرعی]] نیست؛ بلکه صرفاً می‌گوید: کسی که از نظر [[مالی]] بر [[تحمّل]] مهر و [[نفقه]] [[قدرت]] ندارد، راه برای [[ازدواج]] بر او بسته نشده است؛ زیرا با مخارج سبک‌تری می‌تواند با کنیزان ازدواج کند<ref> مواهب الرحمن، ج‌۸، ص‌۵۸.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۵۴-۵۵۵.</ref>
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
# هر دو گروه مطرح شده در [[آیه]]، زنان مؤمن هستند. برای آنان که از ابتدا [[ایمان]] داشته‌اند، تعبیر "والمُحصَنـت مِن المؤمِنـت" آمده و برای آنان که نخست اهل‌کتاب بوده، سپس ایمان آورده‌اند، تعبیر {{متن قرآن|الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ}} آمده است؛ پس آیه اصلا به ازدواج اهل‌کتاب ربطی ندارد.<ref>جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۴۲.</ref> پاسخ این است که اوّلاً با این ترتیب می‌بایست از المحصنات من المشرکات هم نام ببرد؛ چون گروه سومی از زنان مؤمن هستند که اوّل [[مشرک]] بودند؛ سپس ایمان آوردند و اتّفاقاً تعداد این گروه در [[صدر اسلام]] بسیار زیاد بود. ثانیاً در آغاز آیه، طعام اهل‌کتاب و طعام [[مسلمانان]] مطرح شده و مناسب آن است که مقصود، کسانی باشند که در [[حال]] حاضر اهل‌ کتاب‌اند نه آنان که پیش‌تر اهل‌کتاب بوده و اکنون [[مسلمان]] شده‌اند<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۶۵-۵۷۶.</ref>.
# هر دو گروه مطرح شده در [[آیه]]، زنان مؤمن هستند. برای آنان که از ابتدا [[ایمان]] داشته‌اند، تعبیر "والمُحصَنـت مِن المؤمِنـت" آمده و برای آنان که نخست اهل‌کتاب بوده، سپس ایمان آورده‌اند، تعبیر {{متن قرآن|الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ}} آمده است؛ پس آیه اصلا به ازدواج اهل‌کتاب ربطی ندارد.<ref>جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۴۲.</ref> پاسخ این است که اوّلاً با این ترتیب می‌بایست از المحصنات من المشرکات هم نام ببرد؛ چون گروه سومی از زنان مؤمن هستند که اوّل [[مشرک]] بودند؛ سپس ایمان آوردند و اتّفاقاً تعداد این گروه در [[صدر اسلام]] بسیار زیاد بود. ثانیاً در آغاز آیه، طعام اهل‌کتاب و طعام [[مسلمانان]] مطرح شده و مناسب آن است که مقصود، کسانی باشند که در [[حال]] حاضر اهل‌ کتاب‌اند نه آنان که پیش‌تر اهل‌کتاب بوده و اکنون [[مسلمان]] شده‌اند<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۶۵-۵۷۶.</ref>.


==[[فلسفه]] [[تحریم]] ازدواج با محار==
==[[فلسفه]] [[تحریم]] ازدواج با محارم ==
ممنوعیّت ازدواج با [[محارم]] در بسیاری از [[ملل]] وجود دارد و علل گوناگونی برای آن ذکر می‌شود. پاره‌ای [[عقیده]] دارند که [[خویشاوندان]] نزدیک، به‌سبب آنکه باهم بزرگ می‌شوند، به یک‌دیگر کشش نداشته و ازدواجشان خالی از گرمی و [[لطف]] لازم خواهد بود؛<ref>حقوق زن در دوران ازدواج چیست؟، ص‌۱۲.</ref> ولی صاحب [[المیزان]] عقیده دارد که طبع اوّلی [[انسان]] از محارم روی‌گردان نیست؛ زیرا [[غریزه]] [[شهوت]]، حد و [[مرز]] نمی‌شناسد. او می‌گوید: [[حکمت]] ممنوعیّت ازدواج با [[زن]] شوهردار، [[حفظ]] [[نسب]] و [[حکمت]] تحریم ازدواج با ۱۴ صنفی که در [[آیه تحریم]] آمده، جلوگیری از رواج [[زنا]] است؛ زیرا انسان از میان [[زن‌ها]]، بیش‌ترین ارتباطش با این ۱۴‌صنف است و این [[مصاحبت]] همیشگی، باعث می‌شود [[نفس انسان]]، تمام توجّه خود را اغلب به آنان منعطف کند و فکرش در آمیزش با آنان تمرکز یابد؛ بدین سبب [[شارع]]، برای جلوگیری از [[زنا]]، این ۱۴ صنف را [[حرام]] [[ابدی]] قرار داده است؛ تا افراد [[جامعه]] بر اساس این [[تربیت دینی]] بار بیایند و [[نفرت]] از چنین ازدواجی در [[دل‌ها]] مستقر شود و به‌طور کلی از این [[آرزو]] که روزی فلان [[خواهر]] یا دختر به سن [[ازدواج]] برسد تا بتوان با او ازدواج کرد [[مأیوس]] گردند و عُلقه [[شهوت]] [[انسان]] از این ۱۴‌صنف نابود و ریشه‌کن گردد. پس [[حکمت]] [[تحریم]] ازدواج با [[محارم]]، همانند حکمت [[حجاب]] است با این تفاوت که [[اسلام]] با منع ازدواج با‌محارم، راه رواج زنا در بین آنها را بست و با [[قانون]] [[حجاب]]، باب رواج زنا در غیر محارم را [[سدّ]] کرد.
ممنوعیّت ازدواج با محارم در بسیاری از [[ملل]] وجود دارد و علل گوناگونی برای آن ذکر می‌شود. پاره‌ای [[عقیده]] دارند که [[خویشاوندان]] نزدیک، به‌سبب آنکه باهم بزرگ می‌شوند، به یک‌دیگر کشش نداشته و ازدواجشان خالی از گرمی و [[لطف]] لازم خواهد بود؛<ref>حقوق زن در دوران ازدواج چیست؟، ص‌۱۲.</ref> ولی صاحب [[المیزان]] عقیده دارد که طبع اوّلی [[انسان]] از محارم روی‌گردان نیست؛ زیرا [[غریزه]] [[شهوت]]، حد و [[مرز]] نمی‌شناسد. او می‌گوید: [[حکمت]] ممنوعیّت ازدواج با [[زن]] شوهردار، [[حفظ]] [[نسب]] و [[حکمت]] تحریم ازدواج با ۱۴ صنفی که در [[آیه تحریم]] آمده، جلوگیری از رواج [[زنا]] است؛ زیرا انسان از میان [[زن‌ها]]، بیش‌ترین ارتباطش با این ۱۴‌صنف است و این [[مصاحبت]] همیشگی، باعث می‌شود [[نفس انسان]]، تمام توجّه خود را اغلب به آنان منعطف کند و فکرش در آمیزش با آنان تمرکز یابد؛ بدین سبب [[شارع]]، برای جلوگیری از [[زنا]]، این ۱۴ صنف را [[حرام]] [[ابدی]] قرار داده است؛ تا افراد [[جامعه]] بر اساس این [[تربیت دینی]] بار بیایند و [[نفرت]] از چنین ازدواجی در [[دل‌ها]] مستقر شود و به‌طور کلی از این [[آرزو]] که روزی فلان [[خواهر]] یا دختر به سن [[ازدواج]] برسد تا بتوان با او ازدواج کرد [[مأیوس]] گردند و عُلقه [[شهوت]] [[انسان]] از این ۱۴‌صنف نابود و ریشه‌کن گردد. پس [[حکمت]] [[تحریم]] ازدواج با [[محارم]]، همانند حکمت [[حجاب]] است با این تفاوت که [[اسلام]] با منع ازدواج با‌محارم، راه رواج زنا در بین آنها را بست و با [[قانون]] [[حجاب]]، باب رواج زنا در غیر محارم را [[سدّ]] کرد.


در [[تأیید]] حکمت مذکور، از دو قرینه موجود در [[آیات]] تحریم نیز می‌توان کمک گرفت:  
در [[تأیید]] حکمت مذکور، از دو قرینه موجود در [[آیات]] تحریم نیز می‌توان کمک گرفت:  
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
#‌تعبیری که در آخر [[آیات]] [[تحریم]] آمده: {{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا}}<ref>«خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۸.</ref>؛ زیرا وقتی مردان [[مسلمان]] از کام‌یابی از [[محارم]] برای همیشه [[مأیوس]] شدند، بار سنگین [[خویشتن‌داری]] در برابر [[عشق]] [[سرکش]] و [[شهوت جنسی]]، سبک می‌شود، وگرنه انسان از آن رو که [[ضعیف]] [[آفریده]] شده است نمی‌تواند در برابر [[خواهش نفسانی]] [[طاقت]] بیاورد.<ref>المیزان، ج‌۴، ص‌۳۱۳‌ـ‌۳۱۶.</ref>[[حکمت]] دیگری که برای [[حرمت]] [[ازدواج]] با محارم آورده شده، خطر بروز و تشدید بیماری‌های ارثی در [[فرزندان]] است. حتّی بعضی گذشته از محارم، [[ازدواج]] با [[اقوام]] نسبی مانند عموزاده‌ها را خالی از احتمال ضرر نمی‌دانند<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۶۷-۵۶۸.</ref>.
#‌تعبیری که در آخر [[آیات]] [[تحریم]] آمده: {{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا}}<ref>«خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۸.</ref>؛ زیرا وقتی مردان [[مسلمان]] از کام‌یابی از [[محارم]] برای همیشه [[مأیوس]] شدند، بار سنگین [[خویشتن‌داری]] در برابر [[عشق]] [[سرکش]] و [[شهوت جنسی]]، سبک می‌شود، وگرنه انسان از آن رو که [[ضعیف]] [[آفریده]] شده است نمی‌تواند در برابر [[خواهش نفسانی]] [[طاقت]] بیاورد.<ref>المیزان، ج‌۴، ص‌۳۱۳‌ـ‌۳۱۶.</ref>[[حکمت]] دیگری که برای [[حرمت]] [[ازدواج]] با محارم آورده شده، خطر بروز و تشدید بیماری‌های ارثی در [[فرزندان]] است. حتّی بعضی گذشته از محارم، [[ازدواج]] با [[اقوام]] نسبی مانند عموزاده‌ها را خالی از احتمال ضرر نمی‌دانند<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۶۷-۵۶۸.</ref>.


 
== عوامل از هم گسستگی ازدواج ==
== عوامل ازهم [[گسستگی]] ازدواج ==
# [[ارتداد]]: در [[آیه]] ‌{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref> از "[[مرتد]]" با عنوان "[[کافر]]" یاد ‌شده است. وقتی آغاز [[زندگی]] با [[مشرک]] و کافر ممنوع باشد {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده» سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref>؛ {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد و زن زناکار را نیز جز مرد زناکار یا مشرک به همسری نگزیند و این بر مؤمنان حرام شده است» سوره نور، آیه ۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنه» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref>، ادامه [[زندگی]] نیز با افرادی که [[مرتد]]، و از [[جامعه اسلامی]] جدا شده‌اند، ممنوع خواهد بود؛ به‌ویژه با تعلیلی که درباره [[کافران]] در {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ}} آمده است. [[فقیهان]] [[شیعه]]<ref>منهاج، خوئی، ج‌۲، ص‌۲۷۰؛ تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۵.</ref> و [[سنّی]]<ref>المغنی، ج‌۷، ص‌۵۶۴.</ref> می‌گویند: اگر شوهر پیش از آمیزش مرتد شود، [[نکاح]] بی‌درنگ [[باطل]] می‌شود و [[زن]] عدّه ندارد و اگر پس از آمیزش، [[مرتدّ فطری]] شود، به نظر [[امامیّه]]، بلافاصله باطل می‌شود و زن باید عدّه [[وفات]] نگه دارد؛<ref>منهاج، خوئی، ج‌۲، ص‌۲۷۰؛ تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۵‌ـ‌۲۵۶.</ref> ولی اگر پس از آمیزش، [[مرد]] [[مرتدّ ملّی]] شود، [[زن]] عدّه [[طلاق]] نگه می‌دارد و مشهور گفته‌اند: [[باطل]] شدن نکاح، پس از گذشت [[زمان]] عدّه است؛ چون امکان دارد مرتد، [[توبه]] کند و نکاح به صحّت خود باقی ‌بماند.<ref>تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۶.</ref> فقیهان [[اهل‌سنّت]]، در [[ارتداد]] پس از آمیزش، [[اختلاف]] کرده‌اند که آیا نکاح، بلافاصله فسخ می‌شود یا پس از انقضای عدّه؛ ولی بین اقسام ارتداد، فرق نگذاشته‌اند.<ref> المغنی، ج‌۷، ص‌۵۶۴.</ref>.
# [[ارتداد]]: در [[آیه]] ‌{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref> از "[[مرتد]]" با عنوان "[[کافر]]" یاد ‌شده است. وقتی آغاز [[زندگی]] با [[مشرک]] و کافر ممنوع باشد {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده» سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref>؛ {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد و زن زناکار را نیز جز مرد زناکار یا مشرک به همسری نگزیند و این بر مؤمنان حرام شده است» سوره نور، آیه ۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنه» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref>، ادامه [[زندگی]] نیز با افرادی که [[مرتد]]، و از [[جامعه اسلامی]] جدا شده‌اند، ممنوع خواهد بود؛ به‌ویژه با تعلیلی که درباره [[کافران]] در {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ}} آمده است. [[فقیهان]] [[شیعه]]<ref>منهاج، خوئی، ج‌۲، ص‌۲۷۰؛ تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۵.</ref> و [[سنّی]]<ref>المغنی، ج‌۷، ص‌۵۶۴.</ref> می‌گویند: اگر شوهر پیش از آمیزش مرتد شود، [[نکاح]] بی‌درنگ [[باطل]] می‌شود و [[زن]] عدّه ندارد و اگر پس از آمیزش، [[مرتدّ فطری]] شود، به نظر [[امامیّه]]، بلافاصله باطل می‌شود و زن باید عدّه [[وفات]] نگه دارد؛<ref>منهاج، خوئی، ج‌۲، ص‌۲۷۰؛ تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۵‌ـ‌۲۵۶.</ref> ولی اگر پس از آمیزش، [[مرد]] [[مرتدّ ملّی]] شود، [[زن]] عدّه [[طلاق]] نگه می‌دارد و مشهور گفته‌اند: [[باطل]] شدن نکاح، پس از گذشت [[زمان]] عدّه است؛ چون امکان دارد مرتد، [[توبه]] کند و نکاح به صحّت خود باقی ‌بماند.<ref>تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۶.</ref> فقیهان [[اهل‌سنّت]]، در [[ارتداد]] پس از آمیزش، [[اختلاف]] کرده‌اند که آیا نکاح، بلافاصله فسخ می‌شود یا پس از انقضای عدّه؛ ولی بین اقسام ارتداد، فرق نگذاشته‌اند.<ref> المغنی، ج‌۷، ص‌۵۶۴.</ref>.
# [[اسلام]]: اگر مردی به اسلام [[گرایش]] یابد و [[همسر]] او از [[اهل‌کتاب]] باشد، [[عقد]] [[ازدواج]] آنان فسخ نمی‌شود؛ چه آمیزشی صورت گرفته باشد یا نه؛<ref>جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۵۰.</ref> ولی اگر همسر او [[مشرک]] باشد نکاح فسخ می‌شود. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنه» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref> به پیمان‌های [[ازدواج]] با [[زنان]] [[کافر]] پای‌بند نباشید؛ یعنی عقدهای ازدواج که پیش‌تر بسته بودید، قابل تمسّک نیست و اگر زنی به [[اسلام]] بگرود و شوهرش [[مشرک]] یا [[اهل‌کتاب]] باشد، اگر آمیزش انجام نشده [[نکاح]] بلافاصله فسخ می‌شود و اگر انجام شده پس از عدّه فسخ می‌شود.<ref>جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۵۴.</ref> [[خداوند]] درباره زنانی که [[مسلمان]] شده و [[هجرت]] کرده‌اند می‌فرماید: آنها را به‌سوی [[کافران]] باز‌نگردانید؛ چون رابطه زوجیّت بین آنان قطع شده است. بعد می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ}}. زنان [[مؤمن]] بر مردان کافر، و مردان کافر هم بر زنان مسلمان[[حلال]] نیستند.
# [[اسلام]]: اگر مردی به اسلام [[گرایش]] یابد و [[همسر]] او از [[اهل‌کتاب]] باشد، [[عقد]] [[ازدواج]] آنان فسخ نمی‌شود؛ چه آمیزشی صورت گرفته باشد یا نه؛<ref>جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۵۰.</ref> ولی اگر همسر او [[مشرک]] باشد نکاح فسخ می‌شود. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنه» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref> به پیمان‌های [[ازدواج]] با [[زنان]] [[کافر]] پای‌بند نباشید؛ یعنی عقدهای ازدواج که پیش‌تر بسته بودید، قابل تمسّک نیست و اگر زنی به [[اسلام]] بگرود و شوهرش [[مشرک]] یا [[اهل‌کتاب]] باشد، اگر آمیزش انجام نشده [[نکاح]] بلافاصله فسخ می‌شود و اگر انجام شده پس از عدّه فسخ می‌شود.<ref>جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۵۴.</ref> [[خداوند]] درباره زنانی که [[مسلمان]] شده و [[هجرت]] کرده‌اند می‌فرماید: آنها را به‌سوی [[کافران]] باز‌نگردانید؛ چون رابطه زوجیّت بین آنان قطع شده است. بعد می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ}}. زنان [[مؤمن]] بر مردان کافر، و مردان کافر هم بر زنان مسلمان[[حلال]] نیستند.
# [[طلاق]]: طلاق یکی از ایقاعات است که به‌وسیله آن، [[پیمان]] [[زناشویی]] گسسته می‌شود و عهده‌دار آن مرد است و اقسام و شرایطی دارد. {{متن قرآن|وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر» سوره بقره، آیه ۲۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و زنان طلاق داده را بهره‌ای است شایسته که بر عهده پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲۴۱.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر» سوره طلاق، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref>.
# [[طلاق]]: طلاق یکی از ایقاعات است که به‌وسیله آن، [[پیمان]] [[زناشویی]] گسسته می‌شود و عهده‌دار آن مرد است و اقسام و شرایطی دارد. {{متن قرآن|وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر» سوره بقره، آیه ۲۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و زنان طلاق داده را بهره‌ای است شایسته که بر عهده پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲۴۱.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر» سوره طلاق، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref>.
# [[وفات]]: از چیزهایی که [[پیمان]] [[زناشویی]] را به هم می‌زند، [[مرگ]] [[زن]] یا شوهر است. عدّه [[زن]] پس از وفات شوهر، ۴ ماه و ۱۰ [[روز]] است؛ چه آمیزشی صورت گرفته باشد یا نه: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.</ref>، مگر آنکه آبستن باشد که در این صورت، با وضع حمل، عدّه او تمام می‌شود: {{متن قرآن|وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا}}<ref>«و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیده‌اند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید می‌آورد» سوره طلاق، آیه ۴.</ref>.
# [[وفات]]: از چیزهایی که [[پیمان]] [[زناشویی]] را به هم می‌زند، [[مرگ]] [[زن]] یا شوهر است. عدّه [[زن]] پس از وفات شوهر، ۴ ماه و ۱۰ [[روز]] است؛ چه آمیزشی صورت گرفته باشد یا نه: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.</ref>، مگر آنکه آبستن باشد که در این صورت، با وضع حمل، عدّه او تمام می‌شود: {{متن قرآن|وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا}}<ref>«و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیده‌اند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید می‌آورد» سوره طلاق، آیه ۴.</ref>.
# [[لعان]]:اگر مردی، [[همسر]] خویش را به عمل منافی با [[عفت]] متّهم کند، باید ۴ بار [[شهادت]] دهد که راست‌گو است و در پنجمین بار بگوید: [[لعنت خدا]] بر او اگر از [[دروغ‌گویان]] باشد {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و آنان که به همسران خود تهمت (زنا) می‌زنند و گواهی جز خود ندارند گواهی هر یک از آنان، چهار بار گواهی دادن (با سوگند) به خداوند است که «به راستی من از راستگویانم»» سوره نور، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و (بار) پنجم (بگوید): «لعنت خداوند بر من اگر از دروغگویان باشم»» سوره نور، آیه ۷.</ref>؛ سپس [[زن]] نیز می‌تواند ۴ بار [[خدا]] را به شهادت طلبد که شوهرش [[دروغ]] می‌گوید و در مرحله پنجم بگوید: [[غضب خدا]] بر او، اگر مرد در این نسبت، راست‌گو باشد. {{متن قرآن|وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و عذاب را از زن باز می‌دارد اینکه چهار بار (با سوگند) به خداوند گواهی دهد که شوهرش از دروغگویان است» سوره نور، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و (بار) پنجم (بگوید): خشم خداوند بر من باد، اگر (شوهرم) از راستگویان باشد» سوره نور، آیه ۹.</ref> مجموعه این عمل را [[لعان]] گویند که ۴ نتیجه را در پی دارد:  
# لعان: اگر مردی، [[همسر]] خویش را به عمل منافی با [[عفت]] متّهم کند، باید ۴ بار [[شهادت]] دهد که راست‌گو است و در پنجمین بار بگوید: [[لعنت خدا]] بر او اگر از [[دروغ‌گویان]] باشد {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و آنان که به همسران خود تهمت (زنا) می‌زنند و گواهی جز خود ندارند گواهی هر یک از آنان، چهار بار گواهی دادن (با سوگند) به خداوند است که «به راستی من از راستگویانم»» سوره نور، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و (بار) پنجم (بگوید): «لعنت خداوند بر من اگر از دروغگویان باشم»» سوره نور، آیه ۷.</ref>؛ سپس [[زن]] نیز می‌تواند ۴ بار [[خدا]] را به شهادت طلبد که شوهرش [[دروغ]] می‌گوید و در مرحله پنجم بگوید: [[غضب خدا]] بر او، اگر مرد در این نسبت، راست‌گو باشد. {{متن قرآن|وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و عذاب را از زن باز می‌دارد اینکه چهار بار (با سوگند) به خداوند گواهی دهد که شوهرش از دروغگویان است» سوره نور، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و (بار) پنجم (بگوید): خشم خداوند بر من باد، اگر (شوهرم) از راستگویان باشد» سوره نور، آیه ۹.</ref> مجموعه این عمل را [[لعان]] گویند که ۴ نتیجه را در پی دارد:
##زوجین بلافاصله پس از لعان، از هم کناره می‌گیرند؛  
## زوجین بلافاصله پس از لعان، از هم کناره می‌گیرند؛  
##آنان برای همیشه بر هم [[حرام]] می‌شوند؛<ref>فقه‌القرآن، ج‌۲، ص‌۲۰۳؛ تحریر الوسیله، ج‌۲، ص‌۳۲۵.</ref>  
## آنان برای همیشه بر هم [[حرام]] می‌شوند؛<ref>فقه‌القرآن، ج‌۲، ص‌۲۰۳؛ تحریر الوسیله، ج‌۲، ص‌۳۲۵.</ref>  
##حدّ [[قذف]] از مرد و حدّ [[زنا]] از [[زن]] برداشته می‌شود؛  
## حدّ [[قذف]] از مرد و حدّ [[زنا]] از [[زن]] برداشته می‌شود؛  
## [[فرزندی]] که در این ماجرا پدید‌آمده، از مرد منتفی می‌شود.<ref>تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۳۲۵.</ref>.
## [[فرزندی]] که در این ماجرا پدید‌آمده، از مرد منتفی می‌شود.<ref>تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۳۲۵.</ref>.
#ظهار و [[ایلا]]: این دو از [[کارهای زشت]] [[جاهلیّت]] بود. ظهار، یعنی مرد به همسرش می‌گفت: {{عربی|"أنت علىّ كظهر امّي"}}"؛ تو برای من همچون پشت مادرم هستی<ref>جواهرالکلام، ج‌۳۳، ص‌۹۹.</ref> و در پی آن، [[زن]] برای همیشه بر همسرش حرام می‌شد و حتّی نمی‌توانست [[همسر]] دیگری را برگزیند. [[آیات]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ}}<ref>«کسانی از شما که زنان خود را ظهار می‌کنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زاده‌اند نمی‌باشند و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند و باری، خداوند به یقین در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و آنان که زنان خود را ظهار می‌کنند سپس به آنچه گفته‌اند باز می‌گردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بنده‌ای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده می‌شوید و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۴.</ref> و {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است؛ و آن همسرانتان را که «ظهار» می‌کنید مادران (راستین) شما و فرزند خواندگانتان را پسران (راستین) شما نکرده است؛ این تنها گفتار شما بر زبانتان است و خداوند است که حقّ می‌گوید و اوست که راه را نشان می‌دهد» سوره احزاب، آیه ۴.</ref>، به بحث ظهار پرداخته‌اند. ایلاء، [[سوگند]] یاد‌کردن بر ترک آمیزش جنسی با [[همسر]] است <ref>جواهرالکلام، ج‌۳۳، ص‌۲۹۷.</ref> [[آیات]] {{متن قرآن|لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«کسانی که سوگند می‌خورند با همسران خود آمیزش نکنند، باید چهار ماه انتظار کشند، پس اگر بازگشتند خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و اگر آهنگ طلاق کردند بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۲۷.</ref>، به آن پرداخته‌اند. بسیاری ظهار و ایلاء را در فهرست روافع [[نکاح]] آورده‌اند؛<ref> مسالک‌الافهام، ج‌۴، ص‌۹۳ و ۱۰۷.</ref> در‌حالی‌که این دو از نظر [[اسلام]]، نکاح را فسخ نمی‌کنند؛ بلکه فقط [[حرمت]] آمیزش را تا زمانی که کفّاره پرداخت نشود، در پی دارند<ref>فقه‌القرآن، ج‌۲، ص‌۱۹۶؛ جواهرالکلام، ج‌۳۳، ص‌۱۴۷.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۷۶-۵۷۸.</ref>
# ظهار و [[ایلا]]: این دو از [[کارهای زشت]] [[جاهلیّت]] بود. ظهار، یعنی مرد به همسرش می‌گفت: {{عربی|"أنت علىّ كظهر امّي"}}"؛ تو برای من همچون پشت مادرم هستی<ref>جواهرالکلام، ج‌۳۳، ص‌۹۹.</ref> و در پی آن، [[زن]] برای همیشه بر همسرش حرام می‌شد و حتّی نمی‌توانست [[همسر]] دیگری را برگزیند. [[آیات]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ}}<ref>«کسانی از شما که زنان خود را ظهار می‌کنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زاده‌اند نمی‌باشند و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند و باری، خداوند به یقین در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و آنان که زنان خود را ظهار می‌کنند سپس به آنچه گفته‌اند باز می‌گردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بنده‌ای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده می‌شوید و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۴.</ref> و {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است؛ و آن همسرانتان را که «ظهار» می‌کنید مادران (راستین) شما و فرزند خواندگانتان را پسران (راستین) شما نکرده است؛ این تنها گفتار شما بر زبانتان است و خداوند است که حقّ می‌گوید و اوست که راه را نشان می‌دهد» سوره احزاب، آیه ۴.</ref>، به بحث ظهار پرداخته‌اند. ایلاء، [[سوگند]] یاد‌کردن بر ترک آمیزش جنسی با [[همسر]] است <ref>جواهرالکلام، ج‌۳۳، ص‌۲۹۷.</ref> [[آیات]] {{متن قرآن|لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«کسانی که سوگند می‌خورند با همسران خود آمیزش نکنند، باید چهار ماه انتظار کشند، پس اگر بازگشتند خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و اگر آهنگ طلاق کردند بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۲۷.</ref>، به آن پرداخته‌اند. بسیاری ظهار و ایلاء را در فهرست روافع [[نکاح]] آورده‌اند؛<ref> مسالک‌الافهام، ج‌۴، ص‌۹۳ و ۱۰۷.</ref> در‌حالی‌که این دو از نظر [[اسلام]]، نکاح را فسخ نمی‌کنند؛ بلکه فقط [[حرمت]] آمیزش را تا زمانی که کفّاره پرداخت نشود، در پی دارند<ref>فقه‌القرآن، ج‌۲، ص‌۱۹۶؛ جواهرالکلام، ج‌۳۳، ص‌۱۴۷.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۷۶-۵۷۸.</ref>


== [[حقوق]] زوجیت ==
== [[حقوق]] زوجیت ==
خط ۲۰۸: خط ۲۰۷:


[[قرآن]] درباره زنان شوهر از دست داده نیز سفارش کرده که باید تا یک سال [[حق]] سکونت داشته باشند و به‌وسیله [[وارث]]، از [[خانه]] [[اخراج]] نشوند و [[هزینه زندگی]] آنها پرداخت شود، مگر آنکه خودشان پیش از پایان یک سال، [[ازدواج]] کنند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، باید برای همسرانشان هزینه زندگی تا یک سال را وصیّت کنند بی‌آنکه آنان را (از خانه شوهر) بیرون کنند و اگر آنان خود بیرون روند در آنچه آنها به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند پیروزمندی» سوره بقره، آیه ۲۴۰.</ref> برخی گفته‌اند: این [[آیه]]، با آیه {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.</ref> که در آن، عدّه [[وفات]] ۴ ماه و ۱۰ [[روز]] تعیین شده، [[نسخ]] شده است؛ امّا محقّق اردبیلی می‌گوید: این دو آیه تنافی ندارند؛ زیرا آیه دوم، مقدار [[زمان]] عدّه را تعیین می‌کند که ۴ ماه و ۱۰ روز است، نه یک سال، و آیه اوّل به لحاظ زمان ماندن [[زن]] در [[خانه]] شوهر و استفاده از [[نفقه]] تا یک سال است؛ پس دیگر جایی برای قول به نسخ نمی‌ماند<ref>زبدة البیان، ج‌۲، ص‌۷۵۷.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۰.</ref>
[[قرآن]] درباره زنان شوهر از دست داده نیز سفارش کرده که باید تا یک سال [[حق]] سکونت داشته باشند و به‌وسیله [[وارث]]، از [[خانه]] [[اخراج]] نشوند و [[هزینه زندگی]] آنها پرداخت شود، مگر آنکه خودشان پیش از پایان یک سال، [[ازدواج]] کنند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، باید برای همسرانشان هزینه زندگی تا یک سال را وصیّت کنند بی‌آنکه آنان را (از خانه شوهر) بیرون کنند و اگر آنان خود بیرون روند در آنچه آنها به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند پیروزمندی» سوره بقره، آیه ۲۴۰.</ref> برخی گفته‌اند: این [[آیه]]، با آیه {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.</ref> که در آن، عدّه [[وفات]] ۴ ماه و ۱۰ [[روز]] تعیین شده، [[نسخ]] شده است؛ امّا محقّق اردبیلی می‌گوید: این دو آیه تنافی ندارند؛ زیرا آیه دوم، مقدار [[زمان]] عدّه را تعیین می‌کند که ۴ ماه و ۱۰ روز است، نه یک سال، و آیه اوّل به لحاظ زمان ماندن [[زن]] در [[خانه]] شوهر و استفاده از [[نفقه]] تا یک سال است؛ پس دیگر جایی برای قول به نسخ نمی‌ماند<ref>زبدة البیان، ج‌۲، ص‌۷۵۷.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۰.</ref>
==== [[حق حضانت]] و شیر دادن ====
==== حق حضانت و شیر دادن ====
نگه‌داری و شیر دادن به طفل، بر مادر [[واجب]] نیست و او می‌تواند به [[اراده]] خود، این دو کار را بپذیرد یا از آنها شانه خالی کند؛<ref>منهاج، سیستانی، ج‌۲، ص‌۱۲۰.</ref> چنان‌که از ‌جمله {{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref> استفاده می‌شود؛ ولی در عین [[حال]]، این دو کار از [[حقوق]] مادر است؛ بنابراین، شوهر نمی‌تواند میان مادر و فرزند، تا دو سال جدایی بیندازد؛<ref> المیزان، ج۲، ص۲۴۰؛ تحریرالوسیله، ج۲، ص‌۲۷۹.</ref> هرچند او را [[طلاق]] داده باشد و قول بالاتر ثبوت [[حقّ]] حضانت (دختر) برای مادر تا هفت سالگی است و نیز مادر به شیر دادن فرزند سزاوارتر است.<ref>تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۷۸.</ref> [[قرآن]] به هر دو [[حق]]، اشاره دارد؛ در آیه‌ {{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref> پس از مطرح شدن دوران شیرخواری فرزند می‌فرماید: هیچ [[مادری]] نباید به‌سبب فرزندش [[زیان]] ببیند. و منع مادر از نگه‌داری و شیر دادن فرزند، نوعی زیان و حرج شمرده می‌شود<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۰-۵۸۱.</ref>.
نگه‌داری و شیر دادن به طفل، بر مادر [[واجب]] نیست و او می‌تواند به [[اراده]] خود، این دو کار را بپذیرد یا از آنها شانه خالی کند؛<ref>منهاج، سیستانی، ج‌۲، ص‌۱۲۰.</ref> چنان‌که از ‌جمله {{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref> استفاده می‌شود؛ ولی در عین حال، این دو کار از [[حقوق]] مادر است؛ بنابراین، شوهر نمی‌تواند میان مادر و فرزند، تا دو سال جدایی بیندازد؛<ref> المیزان، ج۲، ص۲۴۰؛ تحریرالوسیله، ج۲، ص‌۲۷۹.</ref> هرچند او را [[طلاق]] داده باشد و قول بالاتر ثبوت [[حقّ]] حضانت (دختر) برای مادر تا هفت سالگی است و نیز مادر به شیر دادن فرزند سزاوارتر است.<ref>تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۷۸.</ref> [[قرآن]] به هر دو [[حق]]، اشاره دارد؛ در آیه‌ {{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref> پس از مطرح شدن دوران شیرخواری فرزند می‌فرماید: هیچ [[مادری]] نباید به‌سبب فرزندش [[زیان]] ببیند. و منع مادر از نگه‌داری و شیر دادن فرزند، نوعی زیان و حرج شمرده می‌شود<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۰-۵۸۱.</ref>.
 
====[[حق]] هم‌خوابگی و [[زناشویی]] ====
====[[حق]] هم‌خوابگی و [[زناشویی]] ====
مرد نباید به [[همسر]] خویش از نظر همخوابی [[بی‌اعتنایی]] کند؛ به‌گونه‌ای که [[زن]] خود را رها شده و بی‌ثمر ببیند. حق آمیزش برای زن، [[دست]] کم هر ۴ ماه یک بار است؛ ولی اگر نیاز بیش‌تری داشت، در کم‌تر از ۴‌ماه باید با او هم‌بستر شود و گرنه او را رها سازد. در [[آیه ایلاء]] {{متن قرآن|لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«کسانی که سوگند می‌خورند با همسران خود آمیزش نکنند، باید چهار ماه انتظار کشند، پس اگر بازگشتند خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۲۶.</ref> مدّت ۴ ماه [[انتظار]] را برای مردی که [[سوگند]] یاد‌کرده با زن خود آمیزش‌نکند، تعیین کرده که در ضمن این ۴ ماه باید مرد وضع خود را با همسرش روشن کند که آیا می‌خواهد [[طلاق]] گوید یا به [[زندگی]] ادامه دهد. گفته شده: تعیین این ضرب‌الاجل از آن جهت است که آمیزش جنسی، به‌صورت [[واجب شرعی]] در هر ۴‌ ماه لازم است.<ref>نمونه، ج‌۲، ص‌۱۵۰.</ref> در آیاتی از نگه‌داری زن و ادامه زندگی[[سخن]] به‌میان آمده؛ مانند {{متن قرآن|فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ}} یا {{متن قرآن|فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ}}؛ {{متن قرآن|وَلاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا}} این [[آیات]] هرچند به [[رجوع]] پس از [[طلاق]] مربوط است، ولی با توجه به کلمه {{متن قرآن|مَعْرُوفٍ}} که به‌معنای ادامه شایسته [[زندگی]] است [[فقیهان]]، در [[مسائل زناشویی]] به این آیات [[استدلال]] کرده‌اند؛ از‌ جمله شیخ ‌طوسی می‌گوید: اگر ثابت شد مرد، "عنین" است، [[زن]] حقِّ فسخ [[نکاح]] را دارد و دلیل مطلب را همین آیات قرار ‌می‌دهد<ref>الخلاف، ج‌۴، ص‌۳۵۵.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۱.</ref>
مرد نباید به [[همسر]] خویش از نظر همخوابی [[بی‌اعتنایی]] کند؛ به‌گونه‌ای که [[زن]] خود را رها شده و بی‌ثمر ببیند. حق آمیزش برای زن، [[دست]] کم هر ۴ ماه یک بار است؛ ولی اگر نیاز بیش‌تری داشت، در کم‌تر از ۴‌ماه باید با او هم‌بستر شود و گرنه او را رها سازد. در [[آیه ایلاء]] {{متن قرآن|لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«کسانی که سوگند می‌خورند با همسران خود آمیزش نکنند، باید چهار ماه انتظار کشند، پس اگر بازگشتند خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۲۶.</ref> مدّت ۴ ماه [[انتظار]] را برای مردی که [[سوگند]] یاد‌کرده با زن خود آمیزش‌نکند، تعیین کرده که در ضمن این ۴ ماه باید مرد وضع خود را با همسرش روشن کند که آیا می‌خواهد [[طلاق]] گوید یا به [[زندگی]] ادامه دهد. گفته شده: تعیین این ضرب‌الاجل از آن جهت است که آمیزش جنسی، به‌صورت [[واجب شرعی]] در هر ۴‌ ماه لازم است.<ref>نمونه، ج‌۲، ص‌۱۵۰.</ref> در آیاتی از نگه‌داری زن و ادامه زندگی[[سخن]] به‌میان آمده؛ مانند {{متن قرآن|فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ}} یا {{متن قرآن|فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ}}؛ {{متن قرآن|وَلاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا}} این [[آیات]] هرچند به [[رجوع]] پس از [[طلاق]] مربوط است، ولی با توجه به کلمه {{متن قرآن|مَعْرُوفٍ}} که به‌معنای ادامه شایسته [[زندگی]] است [[فقیهان]]، در [[مسائل زناشویی]] به این آیات [[استدلال]] کرده‌اند؛ از‌ جمله شیخ ‌طوسی می‌گوید: اگر ثابت شد مرد، "عنین" است، [[زن]] حقِّ فسخ [[نکاح]] را دارد و دلیل مطلب را همین آیات قرار ‌می‌دهد<ref>الخلاف، ج‌۴، ص‌۳۵۵.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۱.</ref>
خط ۲۲۶: خط ۲۲۶:
==== نگه داشتن عده ====
==== نگه داشتن عده ====
از تعبیر {{متن قرآن|لَكُمْ}} و {{متن قرآن|عَلَيْهِنَّ}} در آیه‌ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن را به همسری (خود) درآوردید سپس پیش از آنکه با آنان هم‌آغوش شوید طلاقشان دادید برای شما بر (عهده) آنان عدّه‌ای نیست که آن را بشمارید بنابراین آنان را (از پرداخت نیمه مهرشان) برخوردار سازید و به نکویی رها کنید» سوره احزاب، آیه ۴۹.</ref> استفاده می‌شود که عدّه نگه داشتن [[زن]] پس از [[وفات]] شوهر یا [[طلاق]]، نوعی [[حق]] برای مرد شمرده می‌شود؛ زیرا در این [[آیه]] فرموده: اگر زن را پیش از همبستر شدن طلاق‌دادید، عدّه‌ای برای شما بر آنها نیست: {{متن قرآن|فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا}}. منشأ این حق آن است که امکان دارد زن‌باردار باشد و ترک عدّه و [[ازدواج]] با مرد دیگر سبب شود وضع فرزند نامشخّص شود و در نتیجه، [[حقّ]] مرد پایمال گردد. گذشته از اینکه نگه داشتن عدّه، فرصتی به مرد و زن می‌دهد که اگر نابخردانه از هم جدا شده‌اند، مجالی برای تجدید‌نظر و بازگشت وجود داشته باشد. [[قرآن]] می‌فرماید: آنها را از [[خانه]] خارج نکنید. چه می‌دانید شاید [[خدا]] گشایشی برساند و صلحی پیش‌آورد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر» سوره طلاق، آیه ۱.</ref>. [[آیات]] دیگر درباره عدّه عبارت‌اند از: {{متن قرآن|وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر» سوره بقره، آیه ۲۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و در خواستگاری از زنان (شوی مرده یا طلاق گرفته‌ای که در عدّه به سر می‌برند) در آنچه دو پهلو بر زبان آورید یا در دل پنهان بدارید، بر شما گناهی نیست، خداوند می‌داند که بی‌گمان شما به زودی از آنان یاد خواهید کرد، اما با آنها وعده نهانی ازدواج ننهید مگر آن» سوره بقره، آیه ۲۳۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر» سوره طلاق، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۲.</ref>
از تعبیر {{متن قرآن|لَكُمْ}} و {{متن قرآن|عَلَيْهِنَّ}} در آیه‌ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن را به همسری (خود) درآوردید سپس پیش از آنکه با آنان هم‌آغوش شوید طلاقشان دادید برای شما بر (عهده) آنان عدّه‌ای نیست که آن را بشمارید بنابراین آنان را (از پرداخت نیمه مهرشان) برخوردار سازید و به نکویی رها کنید» سوره احزاب، آیه ۴۹.</ref> استفاده می‌شود که عدّه نگه داشتن [[زن]] پس از [[وفات]] شوهر یا [[طلاق]]، نوعی [[حق]] برای مرد شمرده می‌شود؛ زیرا در این [[آیه]] فرموده: اگر زن را پیش از همبستر شدن طلاق‌دادید، عدّه‌ای برای شما بر آنها نیست: {{متن قرآن|فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا}}. منشأ این حق آن است که امکان دارد زن‌باردار باشد و ترک عدّه و [[ازدواج]] با مرد دیگر سبب شود وضع فرزند نامشخّص شود و در نتیجه، [[حقّ]] مرد پایمال گردد. گذشته از اینکه نگه داشتن عدّه، فرصتی به مرد و زن می‌دهد که اگر نابخردانه از هم جدا شده‌اند، مجالی برای تجدید‌نظر و بازگشت وجود داشته باشد. [[قرآن]] می‌فرماید: آنها را از [[خانه]] خارج نکنید. چه می‌دانید شاید [[خدا]] گشایشی برساند و صلحی پیش‌آورد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر» سوره طلاق، آیه ۱.</ref>. [[آیات]] دیگر درباره عدّه عبارت‌اند از: {{متن قرآن|وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر» سوره بقره، آیه ۲۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و در خواستگاری از زنان (شوی مرده یا طلاق گرفته‌ای که در عدّه به سر می‌برند) در آنچه دو پهلو بر زبان آورید یا در دل پنهان بدارید، بر شما گناهی نیست، خداوند می‌داند که بی‌گمان شما به زودی از آنان یاد خواهید کرد، اما با آنها وعده نهانی ازدواج ننهید مگر آن» سوره بقره، آیه ۲۳۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر» سوره طلاق، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۲.</ref>
=== [[حقوق متقابل]] [[زن]] و شوهر ===
=== حقوق متقابل [[زن]] و شوهر ===
==== اهمیت دادن به [[دین و اخلاق]] یک دیگر ====
==== اهمیت دادن به دین و اخلاق یک دیگر ====
[[زن]] و شوهر باید به [[اصلاح امور]] [[دینی]] و [[سلوک اخلاقی]] هم اهمّیّت دهند و هرکدام، در جهت [[فلاح]] و [[رستگاری]] دیگری، اقدام کند؛ بدین سبب سرّ [[حرمت]] [[ازدواج]] با [[مشرکان]] از نظر [[قرآن]]، [[سیر]] دادن آنان به [[آتش]] و [[دوزخ]] است: {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده» سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref> قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى}}<ref>«و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن، ما از تو روزی نمی‌خواهیم که خود، تو را روزی می‌دهیم و سرانجام (نیک) برای پرهیزگاری است» سوره طه، آیه ۱۳۲.</ref> در [[روایت]] آمده: [[خداوند]] مرد و زنی را مشمول [[رحمت]] قرار می‌دهد که شب هنگام، آن‌گاه که برای [[نماز شب]] برمی‌خیزد، [[همسر]] خویش را نیز بیدار کند و اگر برنخاست، بر چهره او آب بپاشد.<ref>میزان‌الحکمه، ج‌۲، ص‌۱۶۵۳؛ مسند احمد، ج‌۲، ص‌۲۵۰؛ سنن ابی‌داوود، ج‌۱، ص‌۲۹۵.</ref> جای دیگر، به [[مؤمنان]] دستور داده شده: [[اهل]] و [[اولاد]] خویش را از آتشی که هیزم آن [[مردم]] و سنگ هستند، [[حفظ]] کنید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref>، و در [[دستوری]] کلّی، همه مردان و [[زنان]] را از آن جهت که همه [[یار]] و [[دوستدار]] یک دیگرند، به [[امر به معروف و نهی از منکر]] سفارش می‌کند: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۳.</ref>
[[زن]] و شوهر باید به [[اصلاح امور]] [[دینی]] و سلوک اخلاقی هم اهمّیّت دهند و هرکدام، در جهت [[فلاح]] و [[رستگاری]] دیگری، اقدام کند؛ بدین سبب سرّ [[حرمت]] [[ازدواج]] با [[مشرکان]] از نظر [[قرآن]]، [[سیر]] دادن آنان به [[آتش]] و [[دوزخ]] است: {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده» سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref> قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى}}<ref>«و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن، ما از تو روزی نمی‌خواهیم که خود، تو را روزی می‌دهیم و سرانجام (نیک) برای پرهیزگاری است» سوره طه، آیه ۱۳۲.</ref> در [[روایت]] آمده: [[خداوند]] مرد و زنی را مشمول [[رحمت]] قرار می‌دهد که شب هنگام، آن‌گاه که برای [[نماز شب]] برمی‌خیزد، [[همسر]] خویش را نیز بیدار کند و اگر برنخاست، بر چهره او آب بپاشد.<ref>میزان‌الحکمه، ج‌۲، ص‌۱۶۵۳؛ مسند احمد، ج‌۲، ص‌۲۵۰؛ سنن ابی‌داوود، ج‌۱، ص‌۲۹۵.</ref> جای دیگر، به [[مؤمنان]] دستور داده شده: [[اهل]] و [[اولاد]] خویش را از آتشی که هیزم آن [[مردم]] و سنگ هستند، [[حفظ]] کنید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref>، و در [[دستوری]] کلّی، همه مردان و [[زنان]] را از آن جهت که همه [[یار]] و [[دوستدار]] یک دیگرند، به [[امر به معروف و نهی از منکر]] سفارش می‌کند: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۳.</ref>
==== [[حسن معاشرت]] ====
==== [[حسن معاشرت]] ====
برخورد مناسب [[زن]] و‌شوهر با یک‌دیگر، [[خانه]] را کانون [[آرامش]] و سکون می‌کند. [[قرآن]] در آیه‌ {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref> [[همسر]] را وسیله [[آرامش]] دانسته و پس از آن، ارتباط[[زن]] و مرد را براساس [[مودّت]] و [[رحمت]] طرح کرده است. این مسأله، به‌ویژه درباره برخورد و [[معاشرت]] سالم مرد که [[اقتدار]] افزون‌تری دارد، بیش‌تر مورد توجّه [[قرآن]] قرار گرفته است. شوهر نباید [[زن]] را [[آزار]] دهد. قرآن درباره [[رجوع]] پس از [[طلاق]] فرموده است: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>؛ ولی این [[حکم]] به‌طور قطع به [[حسن معاشرت]] با هر زنی مربوط است که [[انسان]] می‌خواهد با او [[زندگی]] کند؛ چه این زندگی با [[ازدواج]] صورت پذیرد یا با رجوع پس از طلاق. نظیر این مطلب از [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خدا» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref> و {{متن قرآن|فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref> نیز استفاده می‌شود. در [[آیه]] ‌{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref> نیز از [[حسن معاشرت]] با [[زنان]] {{متن قرآن|وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ}} یاد‌ شده ‌است<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۳.</ref>.
برخورد مناسب [[زن]] و‌شوهر با یک‌دیگر، [[خانه]] را کانون [[آرامش]] و سکون می‌کند. [[قرآن]] در آیه‌ {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref> [[همسر]] را وسیله [[آرامش]] دانسته و پس از آن، ارتباط[[زن]] و مرد را براساس [[مودّت]] و [[رحمت]] طرح کرده است. این مسأله، به‌ویژه درباره برخورد و [[معاشرت]] سالم مرد که [[اقتدار]] افزون‌تری دارد، بیش‌تر مورد توجّه [[قرآن]] قرار گرفته است. شوهر نباید [[زن]] را [[آزار]] دهد. قرآن درباره [[رجوع]] پس از [[طلاق]] فرموده است: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>؛ ولی این [[حکم]] به‌طور قطع به [[حسن معاشرت]] با هر زنی مربوط است که [[انسان]] می‌خواهد با او [[زندگی]] کند؛ چه این زندگی با [[ازدواج]] صورت پذیرد یا با رجوع پس از طلاق. نظیر این مطلب از [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خدا» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref> و {{متن قرآن|فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref> نیز استفاده می‌شود. در [[آیه]] ‌{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref> نیز از [[حسن معاشرت]] با [[زنان]] {{متن قرآن|وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ}} یاد‌ شده ‌است<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۳.</ref>.
==== [[حق ارث]] ====
==== حق ارث ====
[[قرآن]] در چگونگی [[ارث]] [[زن]] و شوهر می‌فرماید: مرد نیمی از [[اموال]] همسرش را در‌صورتی که همسرش فرزند نداشته باشد، به [[ارث]] می‌برد؛ ولی اگر فرزند داشته باشد، (هرچند از شوهر دیگر) شوهر، فقط یک چهارم می‌برد: {{متن قرآن|وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند نیمی از آنچه بر جا نهاده‌اند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم از آنچه بر جا گذارده‌اند از آن شماست پس از (انجام) وصیتی که می‌کنند یا (پرداخت) وامی (که دارند) و اگر شما فرزندی نداشته باشید یک چهارم از آنچه بر جا نهاده‌اید از آن آنهاست و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از آنچه بر جا گذارده‌اید از آن آنان است، البته پس از (انجام) وصیتی که می‌کنید یا (پرداخت) وامی (که دارید) و اگر مردی یا زنی که از او ارث می‌برند بی‌فرزند و بی‌پدر و بی‌مادر و (تنها) دارای برادر یا خواهر (یا هر دو) باشد یک ششم از آن هر یک از این دو، است و اگر بیش از این باشند همه در یک سوم شریکند، (البته) پس از وصیتی یا (پرداخت) وامی که (با وصیّت یا اقرار به وام، به وارث) زیان نرساند؛ سفارشی است از سوی خداوند و خداوند دانایی بردبار است» سوره نساء، آیه ۱۲.</ref>؛ البتّه این تقسیم پس از پرداخت بدهی‌ها و وصیّت‌های [[مالی]] [[همسر]] است: {{متن قرآن|مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ}}. و [[زن]]، یک چهارم [[مال]] شوهر را ارث می‌برد؛ ولی اگر شوهر، فرزند داشته باشد (هرچند از [[زن]] دیگر)، در این صورت، [[زن]]، یک هشتم [[ارث]] می‌برد: {{متن قرآن|وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ}}. سهمی که برای زن تعیین شده (یک چهارم یا یک هشتم) به یک [[همسر]] اختصاص ندارد؛ بلکه اگر مرد، [[همسران]] متعدّد نیز داشته باشد، سهم مذکور به‌طور مساوی بین آنها تقسیم خواهد شد.<ref>مفتاح الکرامه، ج‌۱۷، ص‌۲۹۳.</ref> در پی بحث [[حقوق]]، مسأله [[نشوز]] (عدم مراعات [[حقوق همسر]]) مطرح می‌شود که از سوی زن یا شوهر یا هر دو می‌تواند پدید آید.<ref>جواهرالکلام، ج‌۳۱، ص‌۲۰۱؛ منهاج، سیستانی، ج‌۲، ص‌۱۰۶.</ref> با ظهور علایم نشوز در زن و ایجاد مشکل در [[زندگی]]، [[قرآن]] مراحلی را جهت [[اصلاح]] [[نظام]] [[خانواده]] مطرح کرده است. در مرحله اوّل، شوهر با [[نصیحت]] و [[ارشاد]] با او برخورد کند: {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنا» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref>، و اگر [[موعظه]] تأثیر نکرد، در مرحله بعد، در بستر از او دوری جوید: "... واهجُروهُنَّ فِی‌المَضاجِعِ‌."..، و در مرحله سوم، برای شوهر جایز است که او را در حدّ [[اعتدال]] و برای اصلاح نه [[انتقام]]، بزند و در این مسأله باید با حصول غرض به حداقل بسنده کند و از سرخ یا سیاه کردن بدن وی بپرهیزد و اگر مرتکب [[جنایت]] بر زن شد، باید غرامت بپردازد: {{متن قرآن|وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا}}<ref>تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۷۳؛ منهاج، سیستانی، ج‌۳، ص‌۱۰۷.</ref>، و اگر [[نشوز]]، از ناحیه شوهر باشد، در مرحله اوّل، [[زن]] [[حقوق]] خویش را می‌طلبد و او را [[نصیحت]] می‌کند و اگر مؤثّر واقع نشد، به [[حاکم شرع]] [[رجوع]] می‌کند تا او را به مراعات [[حقوق زن]] [[امر]] کند و اگر مؤثّر واقع نشد، [[حاکم]]، از [[مال]] [[مرد]] [[نفقه زن]] را می‌پردازد و در مواردی، وی را [[تنبیه]] می‌کند،<ref>تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۷۳.</ref> و اگر نشوز از‌ طرف [[زن]] و شوهر صورت گیرد، دو [[داور]] از سوی زن و شوهر یا از سوی بستگان آن‌دو یا از سوی [[قاضی]]، تعیین می‌شوند و بین زن و مرد [[آشتی]] برقرار می‌کنند: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>، و اگر هیچ راهی برای [[اصلاح]] وجود نداشت، در واپسین مرحله، [[گشایش]] کارشان در [[طلاق]] است: {{متن قرآن|وَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا}}<ref>«و اگر از هم جدا گردند خداوند هر یک را با توانگری خویش بی‌نیاز می‌گرداند و خداوند نعمت‌گستری فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۳۰.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۳-۵۸۴.</ref>
[[قرآن]] در چگونگی [[ارث]] [[زن]] و شوهر می‌فرماید: مرد نیمی از [[اموال]] همسرش را در‌صورتی که همسرش فرزند نداشته باشد، به [[ارث]] می‌برد؛ ولی اگر فرزند داشته باشد، (هرچند از شوهر دیگر) شوهر، فقط یک چهارم می‌برد: {{متن قرآن|وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند نیمی از آنچه بر جا نهاده‌اند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم از آنچه بر جا گذارده‌اند از آن شماست پس از (انجام) وصیتی که می‌کنند یا (پرداخت) وامی (که دارند) و اگر شما فرزندی نداشته باشید یک چهارم از آنچه بر جا نهاده‌اید از آن آنهاست و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از آنچه بر جا گذارده‌اید از آن آنان است، البته پس از (انجام) وصیتی که می‌کنید یا (پرداخت) وامی (که دارید) و اگر مردی یا زنی که از او ارث می‌برند بی‌فرزند و بی‌پدر و بی‌مادر و (تنها) دارای برادر یا خواهر (یا هر دو) باشد یک ششم از آن هر یک از این دو، است و اگر بیش از این باشند همه در یک سوم شریکند، (البته) پس از وصیتی یا (پرداخت) وامی که (با وصیّت یا اقرار به وام، به وارث) زیان نرساند؛ سفارشی است از سوی خداوند و خداوند دانایی بردبار است» سوره نساء، آیه ۱۲.</ref>؛ البتّه این تقسیم پس از پرداخت بدهی‌ها و وصیّت‌های [[مالی]] [[همسر]] است: {{متن قرآن|مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ}}. و [[زن]]، یک چهارم [[مال]] شوهر را ارث می‌برد؛ ولی اگر شوهر، فرزند داشته باشد (هرچند از [[زن]] دیگر)، در این صورت، [[زن]]، یک هشتم [[ارث]] می‌برد: {{متن قرآن|وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ}}. سهمی که برای زن تعیین شده (یک چهارم یا یک هشتم) به یک [[همسر]] اختصاص ندارد؛ بلکه اگر مرد، [[همسران]] متعدّد نیز داشته باشد، سهم مذکور به‌طور مساوی بین آنها تقسیم خواهد شد.<ref>مفتاح الکرامه، ج‌۱۷، ص‌۲۹۳.</ref> در پی بحث [[حقوق]]، مسأله [[نشوز]] (عدم مراعات [[حقوق همسر]]) مطرح می‌شود که از سوی زن یا شوهر یا هر دو می‌تواند پدید آید.<ref>جواهرالکلام، ج‌۳۱، ص‌۲۰۱؛ منهاج، سیستانی، ج‌۲، ص‌۱۰۶.</ref> با ظهور علایم نشوز در زن و ایجاد مشکل در [[زندگی]]، [[قرآن]] مراحلی را جهت [[اصلاح]] [[نظام]] [[خانواده]] مطرح کرده است. در مرحله اوّل، شوهر با [[نصیحت]] و [[ارشاد]] با او برخورد کند: {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنا» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref>، و اگر [[موعظه]] تأثیر نکرد، در مرحله بعد، در بستر از او دوری جوید: "... واهجُروهُنَّ فِی‌المَضاجِعِ‌."..، و در مرحله سوم، برای شوهر جایز است که او را در حدّ [[اعتدال]] و برای اصلاح نه [[انتقام]]، بزند و در این مسأله باید با حصول غرض به حداقل بسنده کند و از سرخ یا سیاه کردن بدن وی بپرهیزد و اگر مرتکب [[جنایت]] بر زن شد، باید غرامت بپردازد: {{متن قرآن|وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا}}<ref>تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۷۳؛ منهاج، سیستانی، ج‌۳، ص‌۱۰۷.</ref>، و اگر [[نشوز]]، از ناحیه شوهر باشد، در مرحله اوّل، [[زن]] [[حقوق]] خویش را می‌طلبد و او را [[نصیحت]] می‌کند و اگر مؤثّر واقع نشد، به [[حاکم شرع]] [[رجوع]] می‌کند تا او را به مراعات [[حقوق زن]] [[امر]] کند و اگر مؤثّر واقع نشد، [[حاکم]]، از [[مال]] [[مرد]] [[نفقه زن]] را می‌پردازد و در مواردی، وی را [[تنبیه]] می‌کند،<ref>تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۷۳.</ref> و اگر نشوز از‌ طرف [[زن]] و شوهر صورت گیرد، دو [[داور]] از سوی زن و شوهر یا از سوی بستگان آن‌دو یا از سوی [[قاضی]]، تعیین می‌شوند و بین زن و مرد [[آشتی]] برقرار می‌کنند: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>، و اگر هیچ راهی برای [[اصلاح]] وجود نداشت، در واپسین مرحله، [[گشایش]] کارشان در [[طلاق]] است: {{متن قرآن|وَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا}}<ref>«و اگر از هم جدا گردند خداوند هر یک را با توانگری خویش بی‌نیاز می‌گرداند و خداوند نعمت‌گستری فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۳۰.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۳-۵۸۴.</ref>


==[[ازدواج]] [[مجدد]] ==
==[[ازدواج]] مجدد ==
در همه [[ملل]] و [[ادیان]]، تعیین در دو طرف [[ازدواج]] مطرح است به این معنا که زن و مرد باید مشخّص باشند و به یک‌دیگر اختصاص داشته باشند. بر این اساس، کمونیزم جنسی مردود است. بله، مسأله ازدواج [[مجدّد]]، بحث دیگری است که نباید خلط شود. ازدواج بیش از یک بار، چه برای مرد و چه برای [[زن]]، در‌قرآن مطرح شده و با شرایطی مورد پذیرش همه [[ملل]] و [[جوامع]] است این بحث در دو قسمت طرح می‌شود:
در همه [[ملل]] و [[ادیان]]، تعیین در دو طرف [[ازدواج]] مطرح است به این معنا که زن و مرد باید مشخّص باشند و به یک‌دیگر اختصاص داشته باشند. بر این اساس، کمونیزم جنسی مردود است. بله، مسأله ازدواج مجدّد، بحث دیگری است که نباید خلط شود. ازدواج بیش از یک بار، چه برای مرد و چه برای [[زن]]، در‌قرآن مطرح شده و با شرایطی مورد پذیرش همه [[ملل]] و [[جوامع]] است این بحث در دو قسمت طرح می‌شود:
===[[ازدواج]] مجدد [[مرد]]===
===[[ازدواج]] مجدد [[مرد]]===
[[اسلام]]، تعدّد زوجات را با شرایطی، مجاز دانسته: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا}}<ref>«و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است» سوره نساء، آیه ۳.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۵.</ref>
[[اسلام]]، تعدّد زوجات را با شرایطی، مجاز دانسته: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا}}<ref>«و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است» سوره نساء، آیه ۳.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۵۸۵.</ref>

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۰

مقدمه

ازدواج، مصدر باب افتعال، و حروف اصلی آن، "ز ـ و ـ ج" است. از نظر لغت "زوج" به‌معنای جفت، (در مقابل فرد)[۱] عبارت از دو چیز همراه و قرین است؛ چه مماثل باشند، مانند دو چشم و دو گوش، و چه متضاد،[۲] مانند شب و روز. در مواردی، واژه زوج در معنای فرد، به شرط داشتن قرین، به‌کار رفته است.[۳] بر این اساس، به هریک از زن و شوهر، زوج و به هر دوی آنها زوجین اطلاق می‌کنند؛ چنان‌که در قرآن آمده است: وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى[۴] به‌کار بردن دو واژه زوج و زوجه (مذکّر و مؤنّث)، برای زن صحیح است؛ ولی قرآن، در مورد زن، همه‌جا "زوج و ازواج"، به جای "زوجه و زوجات" به‌کار برده است. وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۵]، وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ[۶]، وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۷]، وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۸]، يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا[۹]، يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۱۰]، يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۱۱] راغب می‌گوید: از آیه‌ وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۱۲]، به‌دست می‌آید که همه چیز در جهان دارای زوج و قرین (ضد یا مثل یا جزء ترکیبی) هستند.[۱۳] در کتاب‌های لغت، کم‌تر به واژه ازدواج توجّه شده است؛[۱۴] ولی با توجّه به‌معنای زوج، کلمه ازدواج، مفهوم اقتران و اتّحاد دو چیز را در برخواهد‌ داشت.

ازدواج، در عرف و شرع، پیمان زناشویی است و بر اساس آن، برای مرد و زن نسبت به یک‌دیگر، تعهّداتی اخلاقی و حقوقی پدید می‌آید که سرپیچی (از بسیاری) از آنها، عقوبت و کیفر را در پی خواهد داشت.[۱۵]ازدواج در هر آیینی، با قوانین و مقرّرات ویژه‌ای صورت می‌گیرد و اسلام به آداب و رسوم دیگر اقوام احترام گذاشته است: لكلِّ قوم ‌نكاحٌ[۱۶] از پیمان زناشویی در قرآن به "نکاح" نیز تعبیر شده، و به دو معنا به‌کار رفته است:

  1. ‌آمیزش جنسی فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۱۷]، وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا[۱۸].
  2. عقد ازدواج وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۱۹] لغویان و مفسّران در تعیین معنای حقیقی و مجازی آن، بر یک نظر نیستند.[۲۰] گروهی معنای حقیقی نکاح را آمیزش و کاربرد آن در عقد را مجاز می‌دانند.[۲۱] متقابلاً برخی معنای حقیقی آن را عقد ازدواج قرار داده‌اند.[۲۲] گروهی معتقد به اشتراک لفظی شده‌اند،[۲۳] و هر گروهی برای خود استدلال‌هایی دارند؛ ولی فیّومی می‌گوید: عقد و آمیزش، هر دو معنای مجازی هستند و معنای حقیقی نکاح در لغت، چسبیدن و به هم پیوستن یا مخلوط شدن است[۲۴].

در قرآن، بیش از ۸۰ بار مادّه "زوج" و مشتقّات آن و حدود ۲۳ بار، کلمه "نکاح" و مشتقّاتش به‌کار رفته است. از ‌کلمه "استمتاع" نیز درباره ازدواج، در قرآن بهره گرفته شده است و واژه‌هایی از قبیل طلاق، ظهار، ایلاء، عدّه، مرئه، بعل، نساء، ذکر وانثی، احصان، صداق، مهریّه، اجر، مَس، تحریم و احلال نیز در دامنه گسترده بحث ازدواج قرار‌می‌گیرند[۲۵].

ازدواج، سنت آفرینش

زوجیّت، قانونی فراگیر در میان همه جانداران و از‌جمله گیاهان است: الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى[۲۶]. زوجیّت در حیوان و انسان، پاسخی به غریزه جنسی است که به‌طور طبیعی، برای بقای نسل در آنها نهاده شده است: فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۲۷]. انسان در مقابل غریزه جنسی، یکی از سه راه را می‌تواند برگزیند: یا از هر طریقی آن را ارضا کند (افراط) یا آن را سرکوب کند (تفریط) یا به‌صورت متعادل و مشروع در ارضای آن گام بردارد. راه نخست به نوعی مخالف نظام تکوین و طبیعت است؛ زیرا در غالب جانوران و پرندگان و حتی حشرات دیده می‌شود که در آمیزش به فرد گزینش شده‌ای از جنس مخالف بسنده می‌کنند و به نوعی تشکیل خانواده می‌دهند و جنس نر، از ورود بیگانه به حریم خویش غیرت نشان می‌دهد و جنس ماده، سراغ غیر جفت خود نمی‌رود. راه دوم که مسیحیّت و بودائیان و برخی اقوام در گوشه و کنار جهان پیرو آن هستند و با عنوان رهبانیّت و ریاضت از آن یاد می‌شود، نیز:

  1. با طبیعت انسان و دیگر جانداران مخالف است؛ زیرا قوّه شهوت در وجود انسان آفریده شده و بهره‌برداری از لذّات مادّی را هم طبیعت انسانی و هم ادیان الهی تجویز می‌کنند.
  2. موجب بروز اختلالات روانی در انسان می‌شود. قرآن می‌فرماید: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۲۸] و در آیه ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ[۲۹] رهبانیّت را بدعت نصارا شمرده است که حقّ آن را رعایت نکرده‌اند، و پیامبر با صراحت فرموده است: «لَا رَهْبَانِیةَ فِي الْإِسْلَامِ»[۳۰] یکی از نتایج این رهبانیّت، تحریم ازدواج برای زنان و مردان تارک دنیا در مسیحیّت بوده است.
  3. با ازدواج و تشکیل کانون گرم خانواده حاصل می‌شود: وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ[۳۱]، فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۳۲] خداوند در قلب مرد و زن، محبّت فوق العاده‌ای افکنده است که بقای پیوند ازدواج را تضمین می‌کند و وابستگی هر کدام از آن دو به پدر، مادر و دیگر خویشان را، تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد: وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۳۳] این نشان وجود ادراکی فطری در نهاد انسان است که قرآن از آن به "میثاق غلیظ" وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا[۳۴] تعبیر کرده است[۳۵].[۳۶]

اهمیت ازدواج در ادیان الهی

انبیا، اطفای شهوت از راه‌های نامشروع، مانند خود ارضایی (استمنا)، زنا و هم‌جنس‌گرایی، را منع کرده‌اند. قرآن کریم قوم لوط را که راه طبیعی ارضای شهوت (ازدواج) را کنار گذاشته و به هم‌جنس‌گرایی روی آورده بودند، قومی تجاوزگر: وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ[۳۷][۳۸]، و گروهی مسرف: إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ[۳۹]، خوانده است. در آیات دیگری، نیز از راه‌های نامشروع اطفای شهوت، با عناوین فاحشه و راه زشت یاد ‌شده است. وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا[۴۰]؛ وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ[۴۱] تشکیل خانواده (ازدواج) در اسلام مورد تشویق قرار گرفته و همگان موظف شده‌اند مقدّمات آن را برای افراد بی‌همسر فراهم کنند؛ وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۴۲] این خطاب عام است و هر نوع کمک مادی و معنوی از‌جمله وساطت را دربرمی‌گیرد. در روایت آمده است: « أَفْضَلُ اَلشَّفَاعَاتِ أَنْ تَشْفَعَ بَيْنَ اِثْنَيْنِ فِي نِكَاحٍ حَتَّى يَجْمَعَ اَللَّهُ بَيْنَهُمَا»[۴۳]. قرآن می‌فرماید: وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۴۴] ایامی در این آیه، افراد مجرّد و بی‌همسر، اعم از زن و مرد هستند. در ادامه می‌فرماید: فقر و ناداری، نباید مانع ازدواج آنان شود؛ زیرا خداوند با فضل خویش، بی‌نیازکننده انسان است: إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ[۴۵].

ازدواج در جاهلیت

در عصر جاهلیّت، ازدواج‌های مختلفی رواج داشته است[۴۶]. قرآن به مواردی از نکاح‌های مرسوم جاهلیّت اشاره دارد:

  1. نکاح مقت (زناشویی وارث با همسر میّت)؛ رسم جاهلیّت بر این بود که زن میّت، مانند اموال او، به ارث می‌رسید و وارث یا خود، بدون مهر با او ازدواج می‌کرد (نکاح مقت) یا او را به ازدواج با شخص دیگری وامی‌داشت و مهریّه‌اش را مالک می‌شد یا زن، خود را با پرداخت مبلغی، به وارث بازخرید می‌کرد و تا آخر عمر بلاتکلیف می‌زیست و با مرگ وی اموالش به وارث می‌رسید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا[۴۷][۴۸] تعبیر مَقْتًا از آیه‌ وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا[۴۹] گرفته شده که در آن، از نکاح با زن پدر، نهی شده است. طبرسی مواردی ازاین‌گونه نکاح را برشمرده که پس از اسلام، از پیامبر درباره آن می‌پرسیدند. یکی از آن موارد به فرزند ابوقیس مربوط است که پس از وفات پدر از نامادری‌اش درخواست ازدواج کرد. زن گفت: من تو را فرزند خود می‌دانم و برای تو که از صالحان قوم خویش هستی، این کار، شایسته نیست در عین حال، اجازه‌بده از پیامبراکرم(ص) در این‌باره بپرسم. حضرت او را از این ازدواج بازداشت؛ سپس این آیه نازل شد[۵۰].
  2. نکاح خدن (زناشویی غیر رسمی و پنهانی)؛ اساس این نکاح بر عقیده‌ای جاهلی بود که برخلاف ارتباط آشکار، ارتباط دوستانه پنهانی را با زن، نیکو می‌شمرد.[۵۱] قرآن در دو مورد به این‌گونه نکاح اشاره کرده است: آنجا که شرایط ازدواج با کنیزان را بیان می‌کند، می‌فرماید: وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۲]. در این آیه، از‌ ازدواج با کنیزانی که به‌صورت گرفتن دوست پنهانی مرتکب فحشا می‌شوند، منع کرده است. نظیر این تعبیر درباره مردان هم آمده است الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۵۳].
  3. نکاح بدل (زناشویی به‌صورت تعویض همسرطبرسی، قولی را نقل کرده که آیه لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا[۵۴] درباره این‌گونه ازدواج است که در جاهلیّت وجود داشته و اسلام آن را منسوخ کرده‌ است[۵۵].
  4. نکاح استبضاع (زناشویی برای تولید ‌مثل).
  5. نکاح رهط (زناشویی دسته‌ جمعی)[۵۶].
  6. نکاح شغار (ازدواجی که مهر آن، واگذاری متقابل خواهر یا دختر به طرف مقابل ‌است). از سوی دیگر در جاهلیّت بر زنان مطلّقه یا شوهر مرده، سخت‌گیری می‌شد. قرآن از دخالت در امور آنان هم به شوهر پیشین و هم به خویشان زن هشدار می‌دهد. در آیه‌ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۵۷] به مردان می‌گوید: پس از طلاق یا به‌شایستگی نگاهشان بدارید یا به خوبی رهایشان کنید و آنان را برای زیان رساندن معطّل نگذارید تا حقوقشان ضایع شود. از ‌طرف دیگر، به خویشان زن هم هشدار می‌دهد که آنان را از ازدواج با شوهران پیشین خویش منع نکنید وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۵۸]، و به بازماندگان میّت هشدار می‌دهد که از سخت‌گیری بر زنان شوهر مرده بپرهیزید و بگذارید آینده زندگی‌شان را خودشان مشخّص‌ کنند: وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۵۹] در ذیل آیات وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا[۶۰]، وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا[۶۱] نقل شده که وقتی شخصی از همسرش سیر می‌شد و به ازدواج با دیگری تمایل می‌یافت، برای جبران مهریّه‌ای که پرداخت کرده، همسر خویش را به اعمال منافیِ عفّت متّهم می‌کرد و بر او سخت می‌گرفت تا حاضر شود، مهر را بازپس دهد و شوهر، آن را برای ازدواج با زنی دیگر صرف کند.[۶۲] قرآن، با شگفتی می‌گوید: چگونه مهریّه را باز‌پس می‌گیرید و برای این کار به تهمت و گناه آشکار متوسّل می‌شوید در‌حالی‌که شما با یک‌دیگر مدّتی زندگی کرده و انس گرفته‌اید و از این گذشته، آنها] هنگام ازدواج [از شما پیمان محکمی گرفته ‌بودند. عادت دیگر جاهلیّت این ‌بود که دختران یتیم و ثروت آنان را تحت تصرّف خویش درمی‌آوردند. اگر زیبا بودند با آنان ازدواج می‌کردند و از مال و جمال آنان بهره می‌بردند و اگر زشت بودند، نمی‌گذاشتند دیگری با آنان ازدواج کند؛ او را در مضیقه قرار می‌دادند و اموال او را تصرّف می‌کردند.[۶۳] این ظلم آن قدر بزرگ و با اهمّیّت است که وقتی از پیغمبراکرم(ص) درباره حقوق و احکام زنان پرسیده می‌شود، پیامبر منتظر وحی می‌ماند و خدا در خصوص حقوق دختران یتیم پاسخ می‌دهد: وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا[۶۴] در جاهلیّت، ازدواج با مطلّقه پسر خوانده مذموم بود و اسلام از آن جهت که پسرخوانده را پسر نمی‌داند، این حکم را منسوخ کرد و مطلّقه زید بن حارثه که پسر خوانده رسول‌الله بود به دستور خداوند به همسری پیامبر درآمد: فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا. قرآن، هدف ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش را شکستن سنّت جاهلی می‌داند: وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا[۶۵] گونه برخورد قرآن با سنّت جاهلی از قاطعیّتی که در این آیه وجود دارد، استفاده‌می‌شود؛ زیرا اوّلا به زَوَّجْنَاكَهَا تعبیر کرده تا نشان دهد این تصمیم الهی بوده است، بدین سبب زینب بر دیگر همسران پیامبر مباهات‌ می‌کرد که خداوند او را از آسمان به همسری پیامبر درآورده است؛ ثانیاً در آخر می‌فرماید: وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا؛ یعنی این کار باید بشود و امر الهی انجام شدنی است[۶۶].[۶۷]

اقسام ازدواج

در کتاب‌های فقیهان پیشین، نکاح به ۳ قسم تقسیم شده است[۶۸]:

  1. نکاح دائم؛
  2. نکاح منقطع یا موقّت (متعه
  3. ‌ملک یمین.

مؤیّد نظر فقیهان، روایتی است که در آن نکاح بر ۳‌ گونه دانسته شده است: نکاح به میراث (ازدواج دائم)، نکاح بدون میراث (متعه)، و نکاح به ملک یمین [۶۹] که قرآن به دو قسم آن در این آیه اشاره دارد: وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ[۷۰]، إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ[۷۱] نکاح دائم و موقّت، هر دو ازدواج و در بسیاری از احکام مشترکند؛ بدین سبب به زن و مرد در متعه نیز زوج و زوجه می‌گویند. ملک یمین به دو گونه ترسیم می‌شود: گاه انسان مالک عین کنیز است. در این صورت، آمیزش مالک با کنیز جایز است، مگر آنکه به ازدواج شخص دیگری درآمده باشد.[۷۲] و گاه، انسان مالک منفعت کنیز است، در‌صورتی که مالک، آن را به شخص دیگری مباح کند که در اصطلاح به آن تحلیل گویند و هر دو فرض مذکور، در ملک یمین قرار دارد. اغلب، تحلیل را تملیک منفعت دانسته‌اند؛ ولی برخی، آن را نیز نوعی از عقد به‌شمار آورده‌اند[۷۳].[۷۴]

حکم ازدواج در اسلام

اهل ظاهر(آنان که به ظاهر قرآن عمل می‌کنند [۷۵] و تأویل در آن را نمی‌پذیرند)، ازدواج را واجب می‌دانند [۷۶] و برای اثبات مدّعای خویش، به آیات ذیل استدلال می‌کنند: وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا[۷۷]، وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۷۸]، وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۷۹] می‌گویند: این آیات، فرمان به ازدواج می‌دهند و امر، ظاهر در وجوب است؛ ولی بیش‌تر عالمان شیعه و سنّی، ازدواج را مستحب دانسته[۸۰] و ظهور آیات را در وجوب نپذیرفته‌اند؛ زیرا:

  1. در آیه‌ وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۸۱]، برای کسانی ‌که توانایی ازدواج با زنان آزاد را ندارند، سفارش کرده که با زنان پاکدامن از بردگان ازدواج کنند؛[۸۲] ولی در عین حال فرموده: خودداری از ازدواج با کنیزان، بهتر است: وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ
  2. در بین صحابه، کسانی بودند که تا آخر عمر ازدواج نکردند و رسول‌الله آنها را از این کار برحذر نداشت[۸۳].
  3. اگر ازدواج واجب می‌بود، خداوند در قرآن، مسلمانان را میان ازدواج یا استفاده از ملک یمین مخیّر نمی‌کرد: وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا[۸۴] در ‌صورتی که استفاده از کنیز، حتّی به نظر اهل ظاهر، مباح است و تخییر میان واجب و مباح معنا ندارد.[۸۵] قول سوم، از شیخ طوسی و شافعی است. آنان گفته‌اند: برای کسانی‌که بتوانند بی‌هیچ دغدغه‌ای، در راه عبادت خداوند گام بردارند و نفس آنها قوی و صبور است، عزلت (ترک ازدواج) بهتر است؛ ولی برای دیگران، ازدواج مستحب است.[۸۶] آنان به آیه فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ[۸۷] استدلال می‌کنند که خداوند، حضرت یحیی(ع) را می‌ستاید. حَصُورًا به کسی می‌گویند که ازدواج را ترک کرده است. [۸۸] در پاسخ گفته‌اند: برای لفظ حَصُورًا معانی دیگری نیز ذکر شده، از قبیل کسی که کار بیهوده نمی‌کند یا آنکه نفس خویش را از شهوت باز ‌می‌دارد.[۸۹] گذشته از این، فضیلت تجرّد و عزلت برای حضرت یحیی(ع)، براساس شرایع پیشین، برای پیروان شریعت اسلام حجت نیست؛ به‌ویژه که پیامبر خاتم(ص) با آنکه نفسی قوی داشت و در عبادت پروردگار از همه ممتازتر بود، همسران متعدّدی اختیار کرد. حضرت، گروهی از اصحاب از‌جمله عثمان بن مظعون را که آمیزش با همسر خویش را ترک کرده بود، نکوهش کرد که: چه شده گروهی بر خود سخت می‌گیرند و از زنان که خدا حلال کرده، می‌پرهیزند. سپس آیه نازل‌شد که: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۹۰] آنان گفتند: ما بر عزلت، سوگند یاد‌کرده‌ایم و خدا فرمود: لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۹۱]، و بدین ترتیب، این نوع سوگند، بیهوده تلقّی شد.[۹۲] در روایات، با تعبیرهای گوناگونی به ازدواج ترغیب شده است؛ از‌جمله، ازدواج بزرگ‌ترین نعمت و فایده پس از نعمت اسلام،[۹۳] سنّت رسول خدا(ص)، [۹۴] حافظ نصف یا دو سوم از دین،[۹۵]خیر دنیا و آخرت [۹۶] و زیاد کننده رزق،[۹۷] شمرده شده است. از سوی دیگر، مجرّد زیستن (عزوبت) نکوهش شده، و پست‌ترین مردگان مسلمانان را کسانی شمرده‌اند که در حال تجرّد ‌بمیرند.[۹۸]ازدواج گاهی بر اثر عوارض جانبی، حرام، واجب، مکروه یا مباح می‌شود و این، با استحباب ذاتی ازدواج منافات ندارد؛ مثلا در ‌صورت خوف وقوع در حرام یا ضرر، ازدواج، واجب می‌شود و با‌ داشتن چهار زن دائم، ازدواج دائم دیگر حرام‌است، با انتفای شهوت مکروه، و با وجود دو‌ مصلحت مساوی در فعل و ترک، مباح است[۹۹].[۱۰۰]

معنای ازدواج و تشکیل خانواده در قرآن

ازدواج نخستین سنگ‌بنای تشکیل خانواده و بالطبع، جامعه و اجتماع است و میزان اندیشه و تدبر در آن، در میزان پیشرفت یا انحطاط و صعود یا سقوط جامعه تأثیر دارد. ازدواج، آثار و نتایج بسیاری دارد؛ از جمله: ارضای غریزه جنسی، تولید و بقای نسل، تکمیل و تکامل انسان، آرامش و سکون، پاکدامنی و عفاف و... .

نکاح در اسلام، قراردادی اجتماعی است که مجموعه‌ای از روابط، حقوق و تکالیف متقابل را بین زوجین ایجاد می‌کند و مؤید به تأیید الهی است؛ چنان که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا[۱۰۱]. همچنین قراردادی قانونی است که پایبندی به آن برای زن و شوهر لازم است. این قرارداد مسئولیت روابط زناشویی و پذیرش همسر را توأم با تعهدی متقابل به زندگی مشترک بر طبق آموزه‌های اسلام تثبیت می‌کند.

ازدواج در همه مذاهب و مکاتب، از حقوق زن و مرد به شمار می‌آید و در اسلام با خواست و رضایت طرفین و آزادی کامل زن و مرد صورت می‌گیرد. طبعاً پس از ازدواج، حقوق و وظایفی برای زن و شوهر و فرزندانی که از آنها پدید می‌آیند، ایجاد می‌شود[۱۰۲]. قرآن کریم با تعبیر «میثاق غلیظ»، آشکارا به نکاح اشاره می‌کند: وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا[۱۰۳].

زمان ازدواج از نظر اسلام، هنگامی است که پسر و دختر احساس می‌کنند ازدواج برایشان ضروری است و در غیر این صورت به گناه می‌افتند[۱۰۴].

مقدمات ازدواج

چون تداوم نسل انسان بر ازدواج مبتنی است، اسلام به مقدّمات و زمینه‌های گوناگونی از آن، توجّه کرده است.

  1. نگاه به همسر آینده: نگاه به زنی که انسان قصد ازدواج با او را دارد، به اجماع فریقین جایز است[۱۰۵] تا با بصیرت کامل، همسر خود را برگزیند؛ البتّه در محدوده مجاز نگاه، و لزوم رضایت دختر، اختلاف است.[۱۰۶] برخی لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا[۱۰۷] را دلیل بر این حکم دانسته‌اند؛[۱۰۸] زیرا در این آیه، خداوند به پیامبر اعلام می‌دارد: پس از این، ازدواج یا تبدیل همسرانت به همسران دیگر، بر تو حلال نیست؛ هرچند جمال آنها مورد توجّه تو واقع شود و اعجاب بدون نگاه حاصل نمی‌شود. می‌توان از کلمه هَاتَيْنِ در کلام شعیب(ع) قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۱۰۹] استفاده کرد که وی دختران خویش را به موسی با اشاره نشان داد و دختران نیز آنجا حاضر بودند؛ ولی گویا استفاده جواز نگاه از این آیات مشکل‌است؛ زیرا اعجاب با نگاه غیر عمدی نیز حاصل می‌شود.
  2. خواستگاری:خواستگاری، پیشنهاد برای تشکیل خانواده[۱۱۰] و از مستحبّات است [۱۱۱] و به‌طور معمول از سوی مرد یا خانواده او صورت می‌گیرد. از برخی آیات استفاده می‌شود که خواستگاری از هر زنی، تحت هر شرایطی، روا نیست: وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ[۱۱۲] قدر مسلّم از این آیه، جواز خواستگاری با کنایه، از زنی است که در عدّه وفات باشد؛ زیرا آیه پیشین، درباره زنان شوهر مرده است؛ ولی گروهی آن را شامل هر زنی که در عدّه طلاق بائن باشد نیز دانسته‌اند.[۱۱۳] اسلام، دستور حساب شده‌ای، درباره خواستگاری این‌گونه زنان داده که همه جوانب در آن مراعات شده است. از طرفی، به‌طور طبیعی، زن با فوت شوهر یا جدا شدن از او، درباره آینده خویش دغدغه دارد و از طرفی باید حریم زوجیّت پیشین نیز حفظ شود؛ بدین سبب از خواستگاریِ صریح یا ملاقات و وعده پنهانی با آنان، نهی شده است: وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا. قول معروف، به خواستگاری با رمز و کنایه تفسیر شده است؛[۱۱۴] البتّه اگر انسان در دل، به ازدواج با این‌گونه زنان تصمیم داشته باشد، این تصمیم، همانند اظهار با کنایه، جایز است: أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ موارد دیگر خواستگاری که با توجّه به آیات قرآن، مورد نظر فقیهان قرار گرفته است، عبارت‌اند از: خواستگاری صریح یا غیر صریح از زن شوهردار یا زنی که در عدّه طلاق رجعی به سر می‌برد، و خواستگاری صریحِ مرد از زنی که او را سه بار طلاق داده یا در عدّه وفات به سر می‌برد جایز نیست.[۱۱۵] خواستگاری مرد از زنی که او را ۹ بار طلاق داده، حتّی با رمز و کنایه، ممنوع است؛ زیرا آن زن بر او حرام همیشگی است؛ ولی برای غیر شوهر، در زمان عدّه، فقط به‌صورت کنایه، جایز است.[۱۱۶] نمونه‌هایی از خواستگاریِ کنایی که آیه بدان اشاره دارد، درروایات و کتاب‌های فقهی ذکر شده است.[۱۱۷] خواستگاری، معمولاً از سوی مرد یا خانواده او انجام می‌پذیرد و زن به این کار اقدام نمی‌کند؛ چنان‌که در آیه‌ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ[۱۱۸]، خواستگاری به مردان نسبت داده شده است. این بدان جهت است که پاسخ رد شنیدن زن از مرد، به نوعی شکست عاطفی در زندگی زن است که اثر آن هنگام تشکیل خانواده و اداره آن و نیز در تربیت فرزندان ظاهر می‌شود؛ در‌حالی ‌که خواستگاری از سوی مرد، و شنیدن پاسخ ردّ شکست در زندگی به‌شمار نمی‌رود؛ بنابراین اگر در موردی، زن و خانواده او با قاطعیّت بدانند که از مردپاسخ رد نخواهند شنید، خواستگاری آنها امری معقول و روا خواهد بود.[۱۱۹] از داستان حضرت شعیب و موسی(ع) در قرآن استفاده می‌شود که خواستگاری از‌ طرف خانواده دختر نیز صورت می‌پذیرد. طبق آیه‌ قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۱۲۰]، حضرت شعیب به موسی(ع) پیشنهاد ازدواج با یکی از دخترانش را در مقابل ۸ یا ۱۰ سال کار می‌دهد. برخی، از آیه ا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۱۲۱] استفاده کرده‌اند که اگر شخص شایسته‌ای توان تأمین نفقه را دارد و از دختری خواستگاری کرد، اجابت خواسته او واجب است. کنزالعرفان می‌نویسد: استفاده این مطلب، از آیه، مشکل است، مگر با کمک روایت پیغمبر(ص) که فرمود: دخترانتان همانند میوه هستند که اگر هنگام رسیدن چیده نشود، فاسد می‌گرد [۱۲۲]. جای دیگر فرمود: دخترانتان را به ازدواج کسانی درآورید که از نظر ایمانی به آنان اطمینان دارید: «إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ «إِلاّٰ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي اَلْأَرْضِ وَ فَسٰادٌ كَبِيرٌ». شاید بتوان از آیه وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۱۲۳]. نیز بر این مطلب استدلال کرد؛ زیرا با اجابت خواستگار، زمینه ازدواج، فراهم‌ می‌شود[۱۲۴].

ملاک انتخاب همسر

اوصاف همسر شایسته

قرآن، درباره لزوم رعایت شایستگی و اهمّیّت اوصاف همسری که انسان در ابتدا برمی‌گزیند یا اگر ازدواج با همسر نامناسبی صورت گرفته، باید این شایستگی را در او پدید آورد، مباحثی را مطرح کرده و درباره همسران نامناسب که گاه در حدّ دشمن می‌توانند کانون خانواده را فاسد کنند، هشدار می‌دهد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۲۵] تکیه قرآن در موارد متعدّد بر صلاحیّت و شایستگی همسر، مفهومی عام است و شامل جنبه‌های گوناگون ظاهری (جسمی) و معنوی (دینی و اخلاقی) می‌تواند باشد؛ آیهفَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ[۱۲۶] که گزارشی از اجابت دعای زکریا است، می‌فرماید: وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ. برخی این آیه را به اصلاح ظاهری و جسمی معنا کرده و گفته‌اند: همسر زکریا عقیم بود، خداوند نازایی او را از بین برد یا پیر و شکسته بود و خداوند او را جوان کرد و برخی، آیه‌را به اصلاح اخلاقی معنا کرده و گفته‌اند: خداوند، همسر زکریا را خوش اخلاق قرار داد.[۱۲۷] آیه‌الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۱۲۸]، زنان صالح و درستکار را کسانی می‌داند که در برابر نظام خانواده خاضع هستند و نه‌تنها در حضور شوهر، بلکه در غیاب او مرتکب خیانت مالی و ناموسی نمی‌شوند و حقوق او را مراعات می‌کنند [۱۲۹]. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: با خانواده شایسته ازدواج کنید؛ زیرا خصایص والدین و اجداد، به نسل بعد سرایت ‌می‌کند[۱۳۰].

در برخی آیات، سرانجام نیک آخرتی، برای همسر انسان، در گرو صلاحیّت آنان قرار داده شده است: جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ[۱۳۱]، و این فرجام نیک در آیه رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۱۳۲]، در قالب دعای فرشتگان حامل عرش الهی، برای همسران صالح نقل شده است. آیات ۶۳ به بعد، پس از بیان ویژگی‌های عبادالرّحمن، دعای آنان را نقل می‌کند که پروردگارا! همسران و فرزندان ما را مایه چشم‌روشنی ما قرار ده: وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا[۱۳۳] یکی از دعاهای مشهور مسلمانان هنگام حج این دعا است: وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[۱۳۴] که در حدیثی از پیامبر، این‌گونه تفسیر شده است: کسی که خدا به او قلبی شاکر و زبانی مشغول به ذکر حق و همسری با ایمان که او را در امور دنیا و آخرت یاری کند، ببخشد، نیکی دنیا و آخرت به او داده، و از عذاب آتش باز‌داشته شده‌است.[۱۳۵] قرآن در آیه‌ وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۱۳۶]، صلاحیّت و شایستگی بردگان را هنگام ازدواج، مورد توجّه اولیای آنان قرار داده است. گروهی صلاحیّت در آیه را به آمادگی برای ازدواج [۱۳۷] و برخی آن را به صلاحیّت دینی، تفسیر کرده‌اند؛[۱۳۸] زیرا بسیاری از بردگان، در سطح پایینی از فرهنگ و اخلاق قرار داشتند؛ به‌طوری که هیچ‌گونه مسؤولیّتی در زندگی مشترک احساس نمی‌کردند و همسر خود را به آسانی رها کرده، او را بلاتکلیف می‌گذاشتند؛ بدین سبب دستور داده شده، هرکدام صلاحیّت اخلاقی دارند، به ازدواج با او اقدام‌کنید[۱۳۹] در برخی آیات، صفاتی مشخّص، برای همسران شایسته ذکر شده است؛ از ‌جمله در آیه‌ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ[۱۴۰] به سه ویژگی برای خانواده زکریا اشاره کرده است: در انجام کار خیر شتاب می‌کردند و در همه حال، خدا را می‌خواندند و همواره در برابر او خشوع داشتند. در آیه عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا[۱۴۱] خداوند، ۶ صفت را برای همسران شایسته برشمرده که الگوی خوبی برای همه مسلمانان، هنگام انتخاب همسر است:

  1. "اسلام
  2. "ایمان" یعنی اعتقادی که در اعماق قلب انسان نفوذ کند؛
  3. "قنوت"، یعنی اطاعت در برابر خدا یا شوهر،[۱۴۲] همراه با خضوع؛
  4. "توبه"، یعنی استغفار و عدم اصرار بر گناه؛
  5. ‌"عبادت خداوند"، عبادتی که روح و جان او را پاک و پاکیزه کند؛
  6. "اهل گناه نبودن". بسیاری، "سـئِحـت" را به روزه‌دار بودن تفسیر کرده‌اند؛[۱۴۳]ولی راغب گوید: مقصود، روزه‌ای است که نگه‌دارنده اعضای بدن از ارتکاب گناه باشد.[۱۴۴] برخی نیز آن را اشاره به زنان مهاجر دانسته‌اند[۱۴۵].[۱۴۶]

کفویت در ازدواج

کفویّت به‌صورت شرط صحّت یا لزوم عقد ازدواج،[۱۴۷] از نظر بسیاری از اهل‌سنّت، برابری و هم‌تایی زن و شوهر، از جهت نژاد، اسلام، حرفه، حریّت، دیانت و مال است.[۱۴۸]سرخسی می‌گوید:[۱۴۹] چون سفیان ثوری عرب بوده، تواضع کرده و عجم را کفو خود قرار ‌داده است؛ ولی ابوحنیفه چون عجم بوده، تواضع کرده و گفته: ما کفو عرب نیستیم، دلیل سفیان ثوری، حدیث نبوی است: مردم همانند دندانه‌های شانه هستند و همه باهم برابرند، و عرب بر عجم برتری ندارد. برتری‌های نژادی و حرفه‌ای را می‌توان با توجّه به آیه يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۱۵۰] غیر معتبر دانست؛ زیرا بر اساس این آیه، ملاک برتری، تقوا قرار داده شده است.

فقیهان شیعه، کفویّت را به‌معنای برابری در اسلام، شرط ازدواج می‌دانند [۱۵۱] که در آیه‌ وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[۱۵۲] با صراحت از نکاح با مشرکان، و در آیه‌ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۵۳] از پای‌بندی به پیوند ازدواج با زنان کافر نهی شده، و در آیهالْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ[۱۵۴] فرموده است: زنان خبیث و ناپاک از آن مردان خبیث و ناپاکند، و مردان ناپاک به زنان ناپاک تعلّق دارند. و در نقطه مقابل، زنان پاک به مردان پاک و مردان طیّب به زنان طیّب و پاک تعلّق دارند. در روایات آمده که مؤمن، کفو مؤمن است.[۱۵۵] اگر از دیانت و امانت‌داری کسی، راضی هستید، سنّت ازدواج را به تأخیر میندازید.[۱۵۶] بیش‌تر فقیهان شیعه، کفویّت در مال را شرط ازدواج ندانسته [۱۵۷] و به مسلمان بودن بسنده کرده‌اند؛ زیرا ادلّه عام، مانند أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ بر صحّت ازدواج، دلالت دارد و خدا، وعده داده است که با ازدواج فقر به گشایش، تبدیل می‌شود: وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۱۵۸]، ولی برخی از امامیّه،[۱۵۹] کفویّت در مال را شرط دانسته‌اند؛ البتّه نه به‌معنای تساوی در ثروت، بلکه به‌معنای توان تأمین مخارج و قدرت بر پرداخت نفقه‌ای که در شأن همسر باشد و بر این مطلب به آیه‌ وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۶۰] استدلال کرده‌اند. ولی این آیه، درصدد بیان حکم شرعی نیست؛ بلکه صرفاً می‌گوید: کسی که از نظر مالی بر تحمّل مهر و نفقه قدرت ندارد، راه برای ازدواج بر او بسته نشده است؛ زیرا با مخارج سبک‌تری می‌تواند با کنیزان ازدواج کند[۱۶۱].[۱۶۲]

اهداف و آثار ازدواج

حکمت‌ها و آثار مهمّی بر ازدواج مترتّب می‌شود، و قرآن در آیاتی به آنها پرداخته است. در برخی ازدواج‌ها، هرچند زن و مرد با یک‌دیگر زندگی می‌کنند، لکن اهدافی که باید در زندگی حاکم باشد، از میان می‌رود و دو طرف بهره‌ای از زندگی مشترک نمی‌برند برخی گفته‌اند[۱۶۳] هرجا نشانه‌های الفت و حکمت‌های زوجیّت چه در دنیا و چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجیّت را به‌کار برده است وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱۶۴]؛ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا[۱۶۵]؛ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ[۱۶۶]؛ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۱۶۷]؛ هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ[۱۶۸]، و هرگاه جای این نشانه‌ها و حکمت‌ها را بُغض و خیانت یا تفاوت عقیده زن و مرد با یک‌دیگر پر کند، قرآن واژه امْرَأَتُ را آورده است وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۱۶۹]؛ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ[۱۷۰]، وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۱۷۱]؛ هم‌چنین آنجا که حکمت زوجیّت (بقای نسل انسان) از میان برداشته می‌شود، باز ‌قرآن، واژه امْرَأَتَ را به‌کار برده است فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ[۱۷۲]؛ قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا[۱۷۳]، وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا[۱۷۴]؛ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ[۱۷۵]؛ بدین سبب وقتی دوباره این حکمت شکوفا می‌شود و نهال زوجیّت به بار می‌نشیند، باز ‌قرآن تعبیر را عوض کرده، کلمه "زوج" را به‌کار می‌برد. در آیه‌ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ[۱۷۶]، زکریا(ع) با اعجاب از بشارت الهی به یحیی(ع) از پیری خود و نازا بودن همسرش سخن‌ می‌گوید؛ ولی وقتی دعای او اجابت می‌شود، می‌فرماید: وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ[۱۷۷] اهداف و آثار ازدواج عبارت‌اند از:

  1. حفظ نسب: در اسلام، حفظ نسب، پایه احکام و حقوقِ فراوانی است. بعضی از احکام فقهی، بر شناخت رابطه فرزند با پدر و مادر یا بر شناخت نسبت‌های فامیلی دیگر، مبتنی است. تبعیّت فرزند از پدر و مادر در کفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در بردگی و حریّت، جواز ربا بین پدر و فرزند، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول نبودن شهادت پسر بر ضدّ پدر، وجوبِ قضای نمازهای میّت بر پسر بزرگ‌تر، مسائل ارث، حبوه (اموالی از ترکه میت که اختصاص به پسر بزرگ‌تر دارد مانند قرآن، انگشتر، شمشیر و لباس[۱۷۸] نظر به محارم و ازدواج با آنان، دیه قتل خطایی که بر عاقله (خویشان پدری قاتل، مانند برادران، عموها و فرزندان آنها)[۱۷۹] واجب است، ولایت پدر و جدّ، حقوق طرفینی مانند حقّ حضانت و نفقات، عقوق والدین و اطاعت از آنها و مسائل اخلاقی مانند صله رحم، هبه به اقارب، عقیقه فرزند و مسائل فراوان دیگری، بر حفظ انساب متوقّف است.[۱۸۰] عدّه زن بین دو ازدواج و انتظار برای ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدّت ۴ ماه و ۱۰ روز وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۱۸۱]، عدّه زن به مدّت سه دوره پاکی پس از طلاق وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۱۸۲] و انتظار زن باردار برای ازدواج مجدّد تا هنگام وضع حمل وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا[۱۸۳]، همه این مقرّرات گویای اهمّیّت حفظ نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۱۸۴]، و حرمت زنا وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا[۱۸۵] نیز بر پایه حکمت حفظ نسب قرار داده شده است[۱۸۶].
  2. برخورداری از سکون و آرامش: نیاز روح به آرامش، با اهمّیّت‌تر از نیاز جنسی است. همسر شایسته در پیش‌آمدهای زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را نزدیک می‌کند: وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱۸۷]، هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۱۸۸] برخی مفسّران،[۱۸۹] مقصود از لباس را در آیه‌ أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۱۹۰]، سکون و آرامش دانسته‌اند؛ همان‌گونه که خدا، شب را لباس (مایه آرامش و سکون) دانسته: وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا[۱۹۱]؛ بنابراین، آیه أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۱۹۲] نیز به سکون و آرامشی که با همسر حاصل می‌شود، اشاره خواهد داشت.
  3. حفظ نوع بشر: طبق بیان قرآن، ازدواج وسیله‌ای برای تولید و بقای نسل در انسان و حیوان است: فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۱۹۳] گرچه جمله يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ، تکثیر نسل انسان را بیان داشته است، در این جهت، میان انسان و چارپایان و گیاهان فرقی نیست. در جای دیگری می‌فرماید: پروردگار، شما را از "نفس واحدی" آفرید و جفتش را نیز از جنس او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان بسیاری را پراکنده ساخت: يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا[۱۹۴] در آیه‌ وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ[۱۹۵] می‌فرماید: از همسرانتان برای شما فرزندان و نوه‌ها قرار داد. قرآن، بقای نسل انسان و اجتماع مدنی را به ازدواج منوط می‌داند و روی آوردن به زنا و لواط را نابودکننده راه بقای نسل می‌شمارد: وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا[۱۹۶]، أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ[۱۹۷]؛ زیرا با رواج راه‌های نامشروع، رغبت به نکاح کم می‌شود؛ جاذبه‌اش از بین رفته، فقط بار تأمین مسکن و نفقه و به دنیا آوردن اولاد و تربیت آنان، باقی می‌ماند؛ در نتیجه، آسان‌ترین راه‌های اشباع غرایز که نامشروع است، رایج می‌گردد و هدف بقای نسل، رنگ می‌بازد[۱۹۸].
  4. داشتن فرزندان صالح: یکی از خواسته‌های غریزی انسان، نیاز فطری به پدر و مادر شدن است و پاسخ به این خواسته با ازدواج تأمین می‌شود. در سایه ازدواج است که نسلی دارای اصل و نسب پدید می‌آید. قرآن در آیاتی، فرزند را زینت زندگی دنیا شمرده که بیان‌گر رغبت انسان به داشتن فرزند و برقرار شدن رابطه پدر و مادر با فرزند است: الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا[۱۹۹] داشتن فرزند به‌صورت ثمره ازدواج، با تعبیرهای گوناگونی در قرآن آمده است. در آیه‌ نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ[۲۰۰] یادآور می‌شود که بکوشید از این فرصت بهره گیرید و با پرورش فرزندان صالح و شایسته که به حال دین و دنیای شما مفید باشند، اثر نیکی برای خود از پیش بفرستید [۲۰۱]. در آیهأُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۲۰۲] پس از آنکه از آمیزش با همسر سخن به‌میان آمده است. که به نظر بسیاری مقصود، طلب فرزند است.[۲۰۳] درخواست فرزندِ صالح از خداوند در موارد متعدّدی از قرآن، آمده است. در آیه هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۲۰۴] از قول پدر و مادری نقل می‌کند که عرضه می‌دارند: اگر فرزند صالحی نصیبشان شود، شکرگزار خواهند بود. در چند جا از قرآن، درخواست حضرت زکریا(ع) مطرح شده که از خداوند، فرزندی خواسته است تا لیاقت جانشینی او را داشته: وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا[۲۰۵]، و مورد رضایت پروردگار باشد: يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا[۲۰۶] در سوره آل‌عمران، پس از مشاهده شایستگی‌های مریم(س)، پروردگار خویش را می‌خواند که: خداوندا! از‌طرف خود، فرزند پاکیزه‌ای به من عطا فرما: هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ[۲۰۷].
  5. مودت و رحمت: از دیگر آثار ازدواج، موّدت و رحمت است: وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۲۰۸]. آن‌چه در آغاز زندگی مشترک بین زن و شوهر، یگانگی برقرار می‌کند و اثر آن در مقام عمل ظاهر می‌شود، مودّت است؛[۲۰۹] ولی پس از گذشت زمان و رسیدن دوران ضعف و ناتوانی، رحمت جای مودّت را پر می‌کند.[۲۱۰] مودّت غالباً جنبه متقابل دارد، اما رحمت یک جانبه و ایثارگرانه است پرورش کودکان و خدمات بلاعوض به همسر نیازمند، ایثار و رحمت است.[۲۱۱] در اینجا برای حفظ نظام خانوادگی، مودّت رنگ می‌بازد؛ ولی رحمت جای‌گزین آن می‌شود.
  6. ارضای غریزه جنسی: غریزه جنسی، نیرویی است که در زن و مرد قرار داده شده و ازدواج، وسیله‌ای مجاز برای اطفای نیروی شهوت و پاسخی به این غریزه خدادادی است: وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ[۲۱۲]، إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ[۲۱۳] در حدیث آمده‌است: میان لذّت‌های مادّی و جسمانی در دنیا و آخرت، هیچ‌کدام به پایه لذت زناشویی نمی‌رسد؛ سپس امام به آیه‌ زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ[۲۱۴] استشهاد می‌کند که در بیان شهوات گوناگون، علاقه به زن را مقدّم داشته است[۲۱۵]. در آیهأُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۲۱۶] می‌فرماید: خداوند دانست که شما به خود خیانت می‌کردید و آمیزش با همسر را که ممنوع شده بود، انجام می‌دادید؛ بدین سبب، ممنوعیّت برداشته شد. این آیه، به نیاز غریزی جنسی اشاره دارد که به رغم ممنوعیّت شرعی، مردم به‌سوی آن کشیده می‌شوند؛ البتّه این امر نمی‌تواند انگیزه اصلی و هدف نهایی ازدواج باشد؛ زیرا غریزه جنسی در زن و مرد، دوره محدودی دارد و اگر غرض از ازدواج، فقط این جهت باشد، باید زوجین هنگام ناتوانی جنسی، یک‌دیگر را رها‌کنند یا زن و مردی که توانایی جنسی خویش را از دست داده‌اند، هیچ‌گاه پیمان زناشویی نبندند.
  7. بازداشتن از گناه: یکی از آثار ازدواج برای زن و مرد، ایجاد زمینه تقوا و دوری از گناهان است. با اشباع غریزه جنسی در زن و شوهر، زمینه گناهان شهوت‌انگیز از میان می‌رود. اینکه در قرآن از کسی که ازدواج کرده، به "محصن و محصنه" تعبیر شده: وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۱۷]، به جهت این است که زن و مرد، با ازدواج در حصن و سنگر مستحکمی قرار می‌گیرند و خود را حفظ می‌کنند تا وسوسه‌های شهوانی در آنان اثر نگذارد؛[۲۱۸] بلکه ازدواج، زمینه گناهان دیگر را نیز از بین می‌برد؛ زیرا پذیرفتن مسؤولیّت تأمین و تربیت اولاد، انسان را به استفاده بهینه از عمر وامی‌دارد و برای گناه و معاشرت‌های گمراه‌کننده، جایی باقی نمی‌ماند. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ فَلْيَتَّقِ اَللَّهَ فِي اَلنِّصْفِ اَلْبَاقِي»[۲۱۹] با ازدواج، نیمی از دین صیانت می‌شود. در روایتی دیگر آمده است: بدترین مردم، کسانی‌اند که ازدواج نمی‌کنند.[۲۲۰] در تفسیر آیهأُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۲۲۱] برخی گفته‌اند: آن‌گونه که انسان، با لباس از سرما و گرما و حشرات و آسیب‌های پوستی، محافظت می‌شود، زن و مرد، با ازدواج، یک‌دیگر را از گناه حفظ می‌کنند.[۲۲۲] در آیهيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا[۲۲۳]حکمت تشریع ازدواج با کنیزان این‌گونه بیان شده است؛ زیرا پیروی از شهوات و در دام گناه افتادن، برای انسان، وزر و سنگینی می‌آورد و تشریع ازدواج و فراهم شدن امکان آن برای کسی که نمی‌تواند با زنان آزاد ازدواج کند، از فساد و گناه جلوگیری می‌کند و انسان از عواقب آن در امان می‌ماند و این نوعی توسعه برای انسان شمرده‌می‌شود[۲۲۴].
  8. توسعه رزق: نگرانی از تنگ‌دستی، یکی از بهانه‌هایی است که برای گریز از ازدواج، مطرح می‌شود. قرآن، این‌گونه به انسان امیدواری می‌دهد: از فقر و تنگ‌دستیِ بی‌همسران، غلامان و کنیزانِ درست‌کارِ خود نگران نباشید و در ازدواج آنها بکوشید؛ چراکه اگر فقیر باشند، خداوند از فضل خویش، آنان را بی‌نیاز می‌سازد: وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۲۲۵] برخی گفته‌اند: مفاد این آیه، وعده خداوند به بی‌نیاز کردن کسانی است که تشکیل خانواده می‌دهند.[۲۲۶] روایاتی نیز این معنا را تأیید می‌کند. در حدیثی، امام صادق(ع)، ترک ازدواج به‌سبب ترس از فقر و تنگدستی را سوء ظن به پروردگار دانسته؛[۲۲۷] زیرا پس از وعده قرآن به توسعه رزق، نگرانی در این زمینه، جز بدگمانی به خدا نیست.

با توجّه به اینکه افرادی در جامعه، پس از ازدواج، نه‌تنها ثروتمند نمی‌شوند، بلکه بر فقرشان افزوده می‌شود و اگر این آیه، متضمّن وعده خداوند باشد خلف وعده لازم می‌آید و خلف وعده قبیح است، گروهی برآنند که برای وعده در این آیه باید مشیّت الهی در تقدیر گرفته شود؛ یعنی پس از ازدواج، اگر خدا بخواهد، آنان را بی‌نیاز می‌کند؛ چنانکه در آیه ‌يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۲۲۸]، برای وعده الهی به غنا و بی‌نیازی، به مشیّت خدا تصریح شده است. ممکن است گفته شود: همان‌طور که غنا و بی‌نیازی متأهّلان، به مشیّت منوط است، غنا و بی‌نیازی مجرّدها و کسانی‌که همسر ندارند (بلکه هر پدیده‌ای) نیز به مشیّت توقّف دارد، پس این چه وعده‌ای است که خدا برای ازدواج داده است؛ زیرا همان‌گونه که متأهل‌ها، با مشیّت الهی، به دو گونه (فقیر و غنی) تقسیم می‌شوند، مجرّدها نیز چنین هستند و اتّفاقاً این وعده درباره مجردان در قرآن آمده است: وَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا[۲۲۹]؛ اگر وضعیّتی پیش آید که زن و شوهر نتوانند باهم زندگی کنند و از هم جدا شوند، خداوند هر دو را با فضل و رحمت خود بی‌نیاز خواهد کرد.

پاسخ آن است که بسیاری از مردم می‌پندارند ازدواج و فراوانی عائله سبب فقر، و تجرّد سبب اندوختن ثروت می‌شود. آیه درصدد آن است که این توهّم را از دل‌ها بزداید و غفلت از رزّاق حقیقی را بردارد و به ما بفهماند که گاه، برکت و فراوانی، در مال انسان (با وجود عائله‌مند بودن) ایجاد می‌شود، و گاهی هم انسان (در‌عین کم عائله بودن و مجرّد زیستن) هر چه می‌کوشد، در معیشت او پیشرفتی حاصل نمی‌گردد.[۲۳۰] افزون بر آنکه پذیرفتن تأمین زن و فرزند، در او حسّ مسؤولیّت استفاده بهینه از وقت و کسب عزّت و اعتبار فراهم می‌آورد. بنابراین، آیه وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۲۳۱] بیان می‌دارد که گاهی با ازدواج، فقر از زندگی رخت برمی‌بندد، نه آنکه همیشه با ازدواج، فقر برطرف می‌شود و گرنه با آیه بعد وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۳۲] تناقض می‌یافت.[۲۳۳] فخر رازی معتقد است که آیه إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ در مقام وعده الهی نیست؛ بلکه مفاد آیه آن است که نباید ترس از فقر، مانع ازدواج شود؛ زیرا مال، فناپذیر است و آن‌چه ارزش و بقا دارد، فضل خدا است که باید در پی آن بود که از انباشتن ثروت بهتر است: قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ[۲۳۴][۲۳۵] آثار دیگری نیز بر ازدواج مترتّب است؛ مانند حرمت برخی از زنان و اثر دیگر آن، ایجاد حقوق زوجیّت است که به‌طور مستقل از آن بحث خواهد شد[۲۳۶].

عقد و شرایط ضمن آن در ازدواج

عقد ازدواج

آغاز زندگی مشترک، با عقد شروع می‌شود که به گفته برخی مقصود از "پیمان محکم" زنان از مردان در آیهوَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا[۲۳۷]، عقد (صیغه) ازدواج است[۲۳۸]. همچنین در آیه‌ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ[۲۳۹] می‌فرماید: تا عدّه زن به پایان نرسیده، عقد نکاح را برقرار نکنید. عقد ازدواج، همانند دیگر عقود، به ایجاب و قبول نیاز دارد [۲۴۰] و فقط راضی بودن زن و مرد کافی نیست.

فقیهان می‌گویند: ایجاب نکاح، با دو لفظ "زوّجتُ" و "اَنکحتُ" که از الفاظ صریح در باب ازدواج هستند، حاصل می‌شود که قرآن هم آنها را به‌کار برده است. وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا[۲۴۱]، وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا[۲۴۲]، قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۲۴۳][۲۴۴]. برخی از اهل‌سنّت با استناد به آیه‌ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۲۴۵] عقد نکاح با واژه "وهبتُ" را برای پیامبر جایز می‌دانند؛ زیرا در این آیه، زنی که بی‌شرطِ مهر، خود را به پیامبر ببخشد، بر‌او حلال شده است. عدّه‌ای دیگر، انعقاد نکاح با این لفظ را برای غیر پیامبر نیز جایز می‌دانند با این تفاوت که برای دیگران، با این لفظ، عقد واقع ‌می‌شود و پرداخت مهرالمثل برعهده زوج می‌آید؛ ولی به استناد جمله خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ برای پیغمبر، چنین عقدی بدون مهریّه صحیح خواهد بود.[۲۴۶] امامیّه اتّفاق دارند که نکاح با لفظ "هبه" (حداقل برای غیر پیغمبر) واقع ‌نمی‌شود.[۲۴۷] در عقد ازدواج، شرایطی معتبر است؛ از‌ جمله قصد انشا و توجّه به مضمونِ عقد، موالات (فاصله نیفتادن بین ایجاب و قبول)، تنجیز (قطعی بودن عقد و معلّق نبودن بر کاری یا وصفی یا‌...) و تعیینزن و شوهر به نام یا وصف یا اشاره؛[۲۴۸] به‌ویژه اگر ولیّ یا وکیل، عقد را اجرا کنند؛ بنابراین اگر پدری بگوید: "زوّجتك اِحدَى بَناتي" عقد صحیح نیست [۲۴۹] و سخن شعیب(ع) به حضرت موسی(ع): قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۲۵۰]، ظاهر آن است که گفتوگویی مقدّماتی بوده،[۲۵۱] نه آنکه با این سخن او، عقد اجرا شده باشد. قرینه بر این مطلب، لفظ أُرِيدُ است. شرط دیگر، اختیار و رضایت است؛ بنابراین، عقدِ با اکراه و عدم رضایت دختر یا پسر، درست نیست. قرآن می‌فرماید: پس از طلاق و تمامیّت عدّه، اگر زن و شوهر سابق، به ازدواج رضایت دارند، کسی حقّ ندارد آنان را منع کند:وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۲۵۲] باز‌ می‌فرماید: اختیار زنان شوهر مرده را در دست نگیرید و آنان را به ازدواج واندارید [۲۵۳] و زیر فشار قرار ندهید تا بخشی از آن‌چه به‌دست آورده‌اند، باز‌پس دهند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا[۲۵۴].[۲۵۵]

شرایط ضمن عقد ازدواج

در هر عقدی از‌جمله نکاح، دو طرف می‌توانند شروطی را که مخالف مقتضای عقد و کتاب و سنّت نباشد، ارائه دهند و طرف دیگر را به پذیرش آن ملزم کنند.[۲۵۶] از ‌جمله این شرط که هرگاه طلاق به درخواست زوجه و طبق تشخیص دادگاه، از تخلّف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی ناشی نباشد، زوج موظّف است نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی به‌دست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل کند[۲۵۷].

ولایت بر عقد ازدواج

از آیاتی استفاده می‌شود که در عقد زناشویی، اصلی‌ترین مرجع تصمیم‌ گیرنده، زن و شوهر هستند و این مطلب، به رغم محدودیّت‌هایی که برای زنان در طول تاریخ و عصر جاهلیّت وجود داشته، جالب توجّه است.[۲۵۸] آیه‌ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۲۵۹]، نکاح را به زن نسبت می‌دهد و تحقّق آن را به اراده او می‌داند و در ادامه آیه، حقّ بازگشت با عقد جدید، پس از طلاق محلّل را برعهده خود زن و شوهر پیشین می‌گذارد: وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۲۶۰]، وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۲۶۱] زنان را پس از تمام شدن عدّه طلاق و وفات، صاحب اختیار می‌داند و دیگران را از دخالت در امور آنان برحذر می‌دارد. از جانب دیگر، قرآن، مسأله ولایت دیگران و حقّ دخالت آنان در ازدواج را نیز مطرح کرده است. در آیهوَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۲۶۲] حقّ بخشش مهر را به زن یا اولیای عقد (پدر، جدّ پدری، وصیّ و حاکم و مولا)[۲۶۳] وامی‌گذارد. و مناسب است جایگاه این دو مسأله روشن و تفکیک شود.

"اولیاء"، در دو مورد، به‌طور مسلّم، حق دخالت دارند و یک مورد نیز اختلافی است. دو مورد اوّل عبارت‌اند از:

  1. ازدواج طفل، مجنون و سفیه: پدر و جدّ از نظر حقوقی و اجتماعی، بر طفل و مجنون (پسر یا دختر) ولایت قهری دارند [۲۶۴] و در‌صورت عدم مفسده یا وجود مصلحت،[۲۶۵] برای ازدواج آنان به‌طور مستقل تصمیم می‌گیرند؛ بدیهی است آنان پس از بلوغ و برطرف شدن جنون می‌توانند عقد را فسخ کنند.[۲۶۶] گفته شده: آیه وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۲۶۷]؛ وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا[۲۶۸] و آیه‌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۲۶۹]، بر این مطلب دلالت دارند؛ زیرا بین مال و نکاح فرقی نیست و این آیات درباره یتیم است و چون طفل، در‌صورت فقدان پدر، یتیم به‌شمار می‌رود و جدّ، ولایت مطلق برای ازدواج او ندارد و فقط در‌صورت وجود مصلحت می‌تواند برای وی تصمیم بگیرد، پی می‌بریم که این محدودیّت، در ولایت پدر نیز وجود‌دارد.[۲۷۰].
  2. ازدواج بردگان: نکاح عبد و کنیز به اختیار مولا است و آنان در این زمینه از خود اختیاری ندارند؛ چنان‌که بسیاری از اختیارات دیگر نیز از آنان سلب شده است: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ[۲۷۱][۲۷۲] در آیه‌ وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۲۷۳] خداوند به "موالی" خطاب می‌کند که غلامان و کنیزان خود را همسر بدهید. هم‌چنین اجرای عقد ازدواج، از‌طرف خود آنان یا دیگران، باید به اجازه مولا باشد[۲۷۴] و اگر عقد را بدون استیذان، انجام دهند باطل است.[۲۷۵] قرآن می‌فرماید: فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ[۲۷۶] برخی گفته‌اند: اگر پس از عقد، مولاازدواج عبد را اجازه دهد کافی است ولی ازدواج کنیز، اگر پس از عقد، مورد اجازه مولا قرار گرفت، کافی نیست.[۲۷۷] ولایت بر نکاح باکره رشیده اختلافی است و درباره آن، سه نظریّه وجود دارد:
  3. ‌# رأی حنفیّه از اهل‌سنّت[۲۷۸] و مشهور میان قدما و برخی از متأخّران از شیعه،[۲۷۹] آن است که دختر باکره در تصمیم‌گیری مستقل است و رضایت پدر و جدّ لازم نیست؛ حتّی سیّد مرتضی بر آن ادّعای اجماع کرده است.[۲۸۰] بر این نظریّه، افزون بر روایات،[۲۸۱] به آیاتی که گذشت، استدلال شده است؛[۲۸۲] به‌ طور مثال در آیه وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۲۸۳] اختیار زن پس از عدّه وفات به خود او واگذار شده است؛ گرچه آن زن، باکره مانده باشد.
    1. نظر شافعیّه [۲۸۴] و حنابله [۲۸۵] و برخی از شیعه،[۲۸۶] استقلال پدر و جدّ، در ازدواج باکره است که بر آن، به چندین روایت [۲۸۷] استناد شده است. طبق عقیده برخی، آیه قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۲۸۸] نیز بر مطلب دلالت دارد؛ زیرا طبق آن، حضرت شعیب(ع) به‌طور مستقل برای دختر خویش تصمیم گرفت.[۲۸۹] شافعی با استدلال به آیه وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۹۰] اذن ولیّ پس از آنکه کنیز، آزاد شود، را نیز شرط می‌داند؛ در نتیجه در ازدواج همه زنان اذن ولیّ شرط خواهد بود.[۲۹۱]
    2. مالکیّه [۲۹۲] و برخی از شیعه، موافقت پدر و دختر را لازم می‌دانند، مگر آنکه پدر منع ‌کند: وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۲۹۳][۲۹۴] یا غایب ‌باشد[۲۹۵].[۲۹۶]

آسان‌گیری در ازدواج

خداوند در تشریع قوانین ازدواج، بر مردم آسان گرفته است. نمونه‌ای از این تخفیف و توسعه، تشریع ازدواج با کنیزان است؛ زیرا در جامعه، کسانی هستند که توان ازدواج با زنان آزاد را ندارند و خداوند پس از بیان امکان ازدواج با کنیزان فرموده: يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا[۲۹۷] هم‌چنین مردم موظّفند در امر ازدواج سخت‌گیری نکنند. در روایت وارد شده است که با برکت‌ترین زنان، کسانی هستند که مهرشان سبک باشد.[۲۹۸] قرآن از قول شعیب هنگام گفت و گو درباره ازدواج موسی با دخترش چنین نقل می‌کند: قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۲۹۹] من در این چند سالی که با تو قرارداد می‌بندم، بر تو سخت نمی‌گیرم یا اینکه مخیری بین ۸ و ۱۰ سال را خودت انتخاب کنی؛ من بر تو سخت نمی‌گیرم.[۳۰۰] با توجّه به آیه، مواردی از آسان‌گیری را می‌توان برشمرد:

  1. پدر و مادر نباید در ازدواج دخترانشان سخت‌گیری کنند و در‌صورت فراهم‌بودن شرایط، برای ازدواج دختر کوچک‌تر آن را بر ازدواج دختر بزرگ‌تر متوقف کنند.
  2. خانواده دختر می‌توانند پیش‌نهاد دهنده ازدواج باشند؛
  3. ‌بر داماد نمی‌توان سخت گرفت و کار طاقت‌فرسا از او مطالبه کرد[۳۰۱].

موانع ازدواج

حرمت ازدواج از راه‌های گوناگونی ممکن است پیدا شود.[۳۰۲] این‌حرمت، در مواردی دائمی و گاهی موقّتی است. اکنون به بررسی این موارد در قرآن می‌پردازیم:

  1. خویشاوندی نسبی: محارم نسبی از راه ولادت، چه به‌صورت مشروع یا نامشروع، هفت دسته هستند: مادر، دختر، خواهر، عمّه، خاله، دختر برادر، دختر خواهر: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا[۳۰۳] کلمه أُمَّهَاتُكُمْ، مادر بلاواسطه انسان و همچنین مادرِ‌ مادر و مادرِ پدر و جدّه مادر و جدّه پدر هر‌چه بالا بروند را شامل می‌شود؛[۳۰۴] همان‌طور که منظور از دختر، فقط دختری که به نکاح صحیح از انسان متولّد شود نیست؛ بلکه نکاح شبهه، و آمیزش نامشروع (زنا) را نیز دربرمی‌گیرد. فقط شافعی دختر متولّد شده از راه زنا را حرام نمی‌داند؛ زیرا معتقد است: نسب شرعی برای آن دختر ثابت نیست.[۳۰۵] این حکم نیز دخترِ دختر و دختر پسر و دختران آنها هر چه پایین بروند را شامل می‌شود.[۳۰۶]حکم مربوط به خواهر نیز خواهر پدری، مادری، و ابوینی را دربرمی‌گیرد. عمّه و خاله نیز شامل عمّه و خاله پدر و مادر و عمّه و خاله جدّ و جدّه و هرچه بالا بروند، می‌شود.[۳۰۷] دختر برادر و خواهر نیز شامل دختر برادر و خواهر پدری، مادری یا ابوینی است. ازدواج با خویشاوندان نسبی در غیر موارد پیش گفته، جایز و مشروع است که قرآن چهار مورد آن را در آیه‌ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۳۰۸] خطاب به پیامبر آورده است. این آیه، گرچه خطاب به رسول اللّه است؛ ولی ازدواج با دختر عمو، دختر عمّه، دختر دایی و دختر خاله از نظر فقهی برای همه جایز است.
  2. خویشاوندی رضاعی (شیرخواری): تحریم ازدواج، به واسطه شیر خوردن در موارد متعدّدی حاصل می‌شود. قرآن فقط به دو مورد (مادر و خواهر رضاعی) پرداخته است: ِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ[۳۰۹]؛ ولی در حدیث معروفِ میان فریقین،[۳۱۰] پیامبر فرموده: تمام کسانی‌که با ارتباط نسبی حرام می‌شوند، با ارتباط شیری نیز حرام‌اند.
  3. خویشاوندی سببی (ازدواج): گاه یک ازدواج، سبب حرمت ازدواج‌های دیگر می‌شود. این موارد عبارت‌اند از:
  4. ‌#مادرزن: حکم مادر زن، شامل مادرِ پدر زن و مادرِ مادر زن، هرچه بالا رود می‌شود.
    1. دختر زن (ربیبه): قرآن می‌فرماید: ِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ[۳۱۱] به مجرّد عقد ازدواج، دختر زن که از شوهر دیگر باشد، حرام نمی‌شود؛ بلکه مشروط بر این است که افزون بر عقد، آمیزش نیز صورت بگیرد: فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ[۳۱۲] میان فقیهان بحث است که آیا ازدواج با مادر زن نیز در ‌صورتی حرام است که با دختر او پس از عقد، آمیزش صورت گرفته باشد؟ به عبارت دیگر، آیا الَّلاتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ افزون بر آنکه قید برای وَرَبَائِبُكُمُ الَّلاتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَائِكُمُ است، قید أُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ نیز به‌شمار می‌رود؟ قول مشهور آن است که مادرزن به مجرّد عقد و بدون آمیزش، حرام می‌شود؛[۳۱۳] زیرا در علم اصول فقه گفته شده: صفت یا استثنا، اگر پس از جملات متعدّد واقع شود، ظاهر آن است که فقط جمله پایانی را قید می‌زند، نه همه جمله‌ها را.[۳۱۴] روایات فریقین در این مسأله، متعارض هستند.[۳۱۵]حکم تحریم ازدواج با مادرزن و ربیبه در آیه، مادر و دختر کنیزی را که مملوک انسان است، دربرمی‌گیرد؛[۳۱۶] ولی مادر و دختر زنی که انسان با او آمیزش نامشروع کند، تحریمش مورد اختلاف فقیهان است.[۳۱۷]
    2. عروس (همسر ‌پسر): وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ[۳۱۸] این حکم شامل همسرِ پسر پسر و پسر دختر می‌شود.[۳۱۹] قید مِنْ أَصْلابِكُمْ برای خروج فرزند خوانده است؛ زیرا رسم نادرست جاهلیّت این بود که او را مشمول تمام احکام فرزند می‌دانستند و ازدواج با همسر فرزند خوانده را حرام می‌شمردند؛ ولی این حکم، از نظر اسلام، رد شده است. طبرسی از عطا نقل می‌کند که آیه، هنگامی نازل شد که پیامبر با زینب، همسر پسرخوانده خویش (زید بن ‌حارثه) پس از طلاق و گذشت عدّه، ازدواج کرد [۳۲۰] تا این‌گونه ازدواج‌ها بر دیگران سخت نباشد. قرآن می‌فرماید: وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا[۳۲۱]
    3. خواهر زن: وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ[۳۲۲]ازدواج با دو خواهر در یک زمان، چه دائم و چه موقّت، هرچند آن رضاعی باشند، حرام است؛[۳۲۳] ولی ازدواج با آن دو در زمان‌های گوناگون و پس از جدایی از خواهر قبلی مانعی ندارد، مگر در‌ صورتی که به طلاق رجعی، از او جدا ‌شود که در این صورت باید دوران عدّه پایان‌ پذیرد.[۳۲۴]
    4. نامادری: وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا[۳۲۵]حکم آیه، همسر جدّ پدری و جدّ مادری، هرچه بالا بروند را نیز دربرمی‌گیرد و حرمت به مجرّد عقد حاصل ‌می‌شود.[۳۲۶] در شأن نزول آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا[۳۲۷] آمده است: وقتی ابوقیس وفات ‌یافت، پسرش لباسی روی نامادری خود انداخت به علامت اینکه من، ازدواج با او را ارث خواهم برد و آیه در نهی از این کار نازل شد[۳۲۸].
  5. زنا: به نظر امامیّه، زنا با محصنه (زن ‌شوهردار یا زنی که در عدّه رجعی است)، سبب حرمت همیشگی ازدواج می‌شود؛[۳۲۹] ولی ازدواج با زناکاری که محصنه نیست جایز امّا مکروه است. برخی گفته‌اند: ازدواج با زنی که به زنا شهرت داشته و از این کار توبه نکرده باشد، حرام‌است.[۳۳۰] در آیه الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۳۳۱] می‌فرماید: مرد زناکار، جز زن زناکار یا مشرک را نمی‌گیرد و زن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک نمی‌گیرد و این بر مؤمنان حرام شده است. در مفاد این آیه، دو قول اساسی وجود دارد. قول اوّل اینکه آیه را به قرینه حُرِّمَ در مقام انشا و بیان حکم شرعی تکلیفی بدانیم؛ و از آنجا که براساس روایات [۳۳۲] و اجماع، زنا همیشه و همه جا مانع از صحّت ازدواج نیست این قول را به دو گونه توجیه کرده‌اند:[۳۳۳]. برخی،[۳۳۴]حرمت ازدواج را به سه شرط مقیّد کرده‌اند:
    1. زن یا مرد مشهور به زنا باشند؛ چنان‌که از روایات استفاده می‌شود.[۳۳۵]
    2. حدّ شرعی بر آنان اقامه شده باشد. این شرط به قرینه سیاق، از آیه قبل الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۳۳۶] استفاده می‌شود.
    3. ‌توبه نکرده باشند؛ زیرا از ادب قرآن به دور است که بر توبه‌کننده از زنا، زناکار اطلاق کند.

گروهی دیگر[۳۳۷] معتقدند که این آیه نسخ شده است؛ زیرا طبق آیه وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۳۳۸]ازدواج زنان بی‌شوهر و مردان بی‌زن از جامعه اسلامی جایز شمرده شده و با تکیه بر کلمه "منکم" طیف مشرکان از مسلمانان اگرچه زناکار باشند، جدا شده است. قول دوم آن است که در آیه، شواهدی وجود دارد که نکاح به‌معنای عقد نیست؛ بلکه به‌معنای آمیزش است[۳۳۹] و مفاد آیه، خبر است، نه انشا. آیه به این جهت نظر دارد که مردان و زنان بدکار در جامعه، اغلب دنبال هم طیف‌های خودشانند: الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ[۳۴۰] مؤیّد این معنا، روایت امام باقر و امام صادق ((ع)) است که این دو آیه را نظیر هم دانسته‌اند؛[۳۴۱] زیرا:

    1. اگر آیه، به حرمت ازدواج نظر داشته باشد، باید ازدواج مسلمان زناکار با زن مشرک و ازدواج مردمشرک با زن مسلمان زناکار، صحیح باشد؛[۳۴۲] در ‌حالی‌ که هیچ‌کس به این مطلب ملتزم نشده است.
    2. کسانی‌که زنا را از موانع ازدواج می‌دانند، فقط در مورد زن به این مطلب معتقدند. به بیان دیگر، زناکاریِ زن را مانع ازدواج مردان با او قرار داده‌اند؛ در‌حالی‌ که آیه، به مانعیّت در هر دو طرف نظر دارد؛ یعنی اگر مرد زنا کند یا زن، ازدواج با او ممنوع است؛ پس باید آیه را به‌گونه‌ای معنا کنیم که این اشکال آن برطرف شود و بار حکم انشایی را از آن برداریم.
    3. اگر آیه حکم انشایی باشد، نتیجه‌اش این خواهد بود که ازدواج مرد زناکار با زن زناکار جایز است؛ در‌حالی‌ که قائل به حرمت، آن را برای همه، حرام قرار‌می‌دهد.[۳۴۳].
  1. طلاق سوم: اسلام برای جلوگیری از سوء استفاده مردان، تعدد طلاق را مانع ازدواج قرار داده است تا مرد بر زن سخت نگیرد و از حق طلاق که در دست او است، به آسانی استفاده نکند.[۳۴۴] اسلام در دو طلاق، حقّ رجوع و بازگشت برای مرد قرار داده که پس از دو طلاق، مرد آزاد است به همسر خویش رجوع کند و با شایستگی، به زندگی مشترک سر و سامان بخشد یا با پرداخت حقوق وی و نیکی به او، برای همیشه از او جدا شود: الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۳۴۵]؛ و در‌ صورتی که بار سوم طلاق انجام پذیرد، حقّ رجوع در عدّه یا ازدواج پس از عدّه از مرد سلب می‌شود، مگر آن‌گاه که مردی دیگر (محلّل) با آن زن ازدواج و آمیزش کند، سپس او را طلاق گوید تا پس از عدّه شوهر دوم، اوّلی بتواند با او ازدواج کند: فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۳۴۶]؛ البتّه پس از طلاق نهم، دیگر به هیچوجه حقّ رجوع یا ازدواج با آن زن، برای شوهر باقی نمی‌ماند.[۳۴۷]ازدواج با شوهر جدید (محلّل) باید به‌صورت طبیعی انجام شود و به آمیزش که نتیجه طبیعی ازدواج است بینجامد خود زن تصمیم بگیرد با او ازدواج کند، نه آنکه شوهر یا محلّل در این باره به‌طور مستقل تصمیم بگیرند؛ بدین جهت، قرآن با تعبیر حَتَّى تَنْكِحَ، نکاح با محلّل را به زن نسبت داده؛ سپس اگر طلاقی به‌طور طبیعی حاصل شد، راه برای شوهر اوّل باز ‌می‌شود و زن اگر رضایت داد و خواستار زندگی دوباره بود، آنها می‌توانند برای بار چهارم باهم ازدواج، و زندگی مشترک را آغاز کنند؛ زیرا قرآن در این آیه، کلمه يَتَرَاجَعَا از مصدر "تراجع" را به‌کار برده است؛ و از آن استفاده می‌شود که ازدواج باید با توافق دو طرف صورت پذیرد؛ ولی در بازگشت در دوره عدّه، از واژه "رجوع" استفاده شده است.[۳۴۸] از کلمه فَإِنْ طَلَّقَهَا که با "إن شرطیه" آمده، شاید بتوان استفاده کرد که "شرط طلاق" در ازدواج محلّل باطل است؛ بلکه باید به‌طور طبیعی، زن را طلاق‌دهد.
  2. همسر داشتن یا در عده بودن (احصان و اعتداد): ازدواج با زن شوهردار یا زنی که در عدّه دیگری است، موجب حرمت همیشگی او بر آن مرد می‌شود؛ چنان‌که زنا با زن شوهردار، حرمت ابدی را در پی دارد.[۳۴۹]حکمت این محدودیّت، سلامت نسل انسان‌ها است.[۳۵۰] قرآن می‌فرماید: وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۳۵۱]. استثنایی که در ادامه آیه وارد شده، به عمومِ حکمِ ممنوعیّت ازدواج با زن شوهردار لطمه‌ای نمی‌زند؛ زیرا برخی إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ را درباره زنان غیر مسلمان شوهردار می‌دانند که در جنگ به اسارت درمی‌آیند و به مجرّد اسارت نکاح آنان، با شوهران پیشین فسخ می‌شود؛ چه به تنهایی اسیر شوند یا شوهر هم اسیر شود؛[۳۵۲] بدین سبب می‌توان با آنان ازدواج کرد و برخی دیگر، إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ را هرگونه کنیز دانسته‌اند که به ملک انسان وارد شود؛ چه از قبیل اسیر باشد که به‌صورت غنیمت جنگی گرفته شود یا به‌گونه‌ای دیگر به ملکیت انسان درآید. در این صورت نیز نکاح آنان با شوهران پیشین فسخ می‌شود [۳۵۳] و پس از عدّه می‌توان با او ازدواج کرد.
  3. همسر پنجم: اجماع و ضرورت دلالت دارد که بر مرد بیش از چهار همسر به عقد دائم حرام است دلیل آن آیه وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا[۳۵۴] است که ازدواج با ۲ یا سه یا ۴ زن را تجویز می‌کند و بالاتر از عدد ‌۴ را ذکر نمی‌کند. مقتضای این آیه، حرمت مازاد بر ۴ زن است؛[۳۵۵] بدین سبب پس از نزول آیه، رسول‌خدا(ص) به غیلان‌ بن سلمه ثقفی که ۱۰ همسر داشت، فرمان داد چهارتای آنان را نگه دارد و بقیّه را رها سازد.[۳۵۶] در این آیه، توضیح دو نکته لازم است:
    1. تعبیر مَثْنی (دودو) و ثلاث (سه سه) و رباع (چهار چهار) به این جهت است که روی سخن با همه مسلمانان است، نه آنکه هنگام ازدواج لازم باشد انسان دو زن یا سه یا ۴ تا را با‌هم عقد کند.[۳۵۷]
    2. "واو" در آیه، به‌معنای "اَوْ" است، نه اینکه می‌توانید دو همسر به اضافه سه‌ همسر به اضافه چهار همسر بگیرید؛ زیرا اگر مقصود این بود آن را با صراحت با لفظ مختصر و عدد نُه، ذکر می‌کرد.
  4. کفر: در قرآن، به مسأله ممنوعیّت ازدواج با کافران و مشرکان فقط در سوره‌های مدنی پرداخته شده و در سوره‌های مکّی فقط از حرمت زنا و آمیزش نامشروع سخن به‌میان آمده‌است فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ[۳۵۸]. حتّی برخی عقیده دارند که تا سال ششم هجری، منعی در ازدواج با کافران نرسیده بود و آیات تحریم، پس از آن نازل ‌شده است.[۳۵۹] سبب این امر آن است که احکام، در اسلام به تدریج نازل شده و مسلمانان صدر اسلام، کم‌تر در معرض ازدواج با بیگانگان بوده‌اند. آنان از طرفی، در ضعف و فقر به سر می‌بردند و از سوی دیگر، بت‌پرستان قریش و دیگر قبایل، با آنان دشمنی و جنگ داشتند. گرچه رسول خدا، دختران خود را به ازدواج افراد مشرک درآورده بود و همسر زینب، ابوالعاص، و همسران ام‌کلثوم و رقیه، دو پسر ابولهب بودند، ولی تمام این موارد، پیش از بعثت اتّفاق افتاده بود و ام‌جمیل (همسر ‌ابولهب) پس از بعثت، پسرانش را به طلاق دختران رسول‌اللّه واداشت.[۳۶۰]ازدواج با غیر مسلمانان، از دیدگاه قرآن، در دو ‌قسمت قابل طرح است: ازدواج با مشرکان و اهل‌کتاب.[۳۶۱]
    1. ازدواج با مشرکان: یکی از موانع ازدواج برای مرد یا زن مسلمان، شرک است. مسلمان نمی‌تواند با مشرک به‌صورت دائم یا موقّت ازدواج کند.[۳۶۲] قرآن می‌فرماید: با زنان مشرک تا ایمان نیاورده‌اند، ازدواج نکنید! (اگر چه، جز به ازدواج با کنیزان دسترسی نداشته باشید زیرا) کنیز با ایمان، از زن آزادِ بت‌پرست، بهتر است؛ گرچه شیفته زیبایی و ثروت یا موقعیّت او شوید: وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[۳۶۳]. در ادامه آیه می‌فرماید: زنان مسلمان را به مردان مشرک ندهید (اگرچه ناچار شوید آنها را به همسری غلامان با ایمان در آورید)؛ زیرا غلام با ایمان از مردبت‌پرست بهتر است؛ هرچند از مال و موقعیّت و جذابیّت او خوشتان بیاید. حکمت تحریم ازدواج با مشرکان، جلوگیری از تأثیر آنان بر فرهنگ جامعه اسلامی است. درباره حفظ اعتقادات جامعه و دگرگونی تدریجی آن نمی‌توان بی‌تفاوت بود؛ به‌ویژه با توجّه به اینکه اگر مشرکان از طریق ازدواج به درون خانه‌های مسلمانان راه یابند، افزون بر تأثیرپذیری فرزندان و زنان و برخی از اقشار مسلمانان، جامعه اسلامی گرفتار دشمن داخلی می‌شود، و با مختلط شدن نژادها و پیروان ادیان دیگر، هویّت دینی، ملّیّت و اصالت نژادی آن به خطر می‌افتد.[۳۶۴] در آیه ‌يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۳۶۵] درباره زنان مشرک هجرت‌کننده به مدینه، می‌فرماید: آنان را بیازمایید. وقتی به ایمانشان اطمینان کردید، ایشان را به کافران مکّه باز‌نگردانید؛ زیرا اینان و کافران بر یک‌دیگر حلال نیستند و مهری را که کافران به آنان پرداخته‌اند. بپردازید، پس از آن می‌توانید با ایشان ازدواج کنید. و در جای دیگر می‌فرماید: ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ[۳۶۶] همان‌گونه که گذشت، عدّه‌ای، مفاد این آیه را حکم انشایی دانسته‌اند؛[۳۶۷] ولی برخی، آیه را خبر از واقعیّت خارجی شمرده‌اند.[۳۶۸] در بحث ازدواج با مشرکان، آیات دیگری به‌صورت عام وجود دارد که با بحث اهل‌کتاب مشترک است و در بحث بعدی به آنها پرداخته می‌شود.
    2. ازدواج با اهل کتاب: ازدواجزن مسلمان با اهل‌ کتاب جایز نیست[۳۶۹].

امّا درباره ازدواج مردمسلمان با زنان اهل‌کتاب چند نظر وجود دارد.

  1. نظریّه غالب میان فقیهان شیعه، حرمت ازدواج دائم با زنان اهل‌کتاب و جواز ازدواج موقّت با آنان است؛[۳۷۰] البتّه عدّه فراوانی از امامیّه معتقد به جواز نکاح دائم با کتابیه شده‌اند و این نظر، میان متأخّران، طرفدارانی یافته است.[۳۷۱] فقیهان اهل‌سنّت به اتّفاق، نکاح با زنان حرّ از اهل‌کتاب (حربی یا معاهد) را جایز دانسته‌اند.[۳۷۲] فقط برخی به کراهت قائل شده‌اند؛ به‌ویژه اگر حربی باشد.[۳۷۳] برای حرمت نکاح با زنان اهل‌کتاب، چند استدلال قرآنی شده است:
  2. آیات حرمت ازدواج با مشرک وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[۳۷۴]؛ الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۳۷۵]؛ زیرا قرآن درباره اهل ‌کتاب که عُزیر و مسیح را پسر خدا می‌دانند وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ[۳۷۶]، اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ[۳۷۷]، تعبیر شرک را به‌کار برده است: سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ؛ پس احکام مشرکان شامل آنان نیز‌می‌شود. در پاسخ این استدلال گفته‌اند که: در اصطلاح قرآن اهل‌کتاب، کافرند؛ ولی مشرک شمرده نمی‌شوند؛[۳۷۸] هرچند کلمه يُشْرِكُونَ درباره آنان آمده است. دلیل این مطلب آن است که در آیات مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ[۳۷۹]، إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ[۳۸۰]،ِ لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ[۳۸۱]، اهل‌کتاب بر مشرکان عطف گرفته شده که دلیل بر مغایرت مفهومی بین آن دو است.[۳۸۲] ثانیاً برخی روایات دلالت دارند که این آیه، به‌وسیله آیه الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۳۸۳] نسخ شده است. در حدیثی از حضرت علی(ع) آمده‌است: آیاتی در قرآن وجود دارد که نیمی از آن نسخ شده و نیمی به حال خود باقی است. امام برای این مطلب، به آیه‌ وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[۳۸۴] مثال زده که قسمت اوّل آن به ممنوعیت نکاح با زنان اهل‌کتاب مربوط است که با آیه‌ الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۳۸۵] نسخ‌ شده؛ ولی قسمت دوم آن وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَکه به ازدواج زنان مسلمان با اهل‌کتاب ارتباط دارد، نسخ نشده و بر ممنوعیّت، باقی مانده است[۳۸۶]
  3. برخی گفته‌اند: بر فرض که واژه مشرک، شامل اهل‌کتاب نشود، حکمتی که برای حرمت ازدواج با مشرکان بیان شده است: وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[۳۸۷]، شامل اهل‌کتاب می‌شود؛ زیرا زن و شوهر از نظر اخلاقی و دینی، بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و در این جهت، تفاوتی میان شرک و آیین اهل‌کتاب نیست؛ بنابراین، ازدواج با اهل کتاب نیز باید ممنوع باشد؛ ولی گویا حکمت در این آیه، تعمیم‌دهنده حکم نیست و گرنه فسق یا اختلاف در مذهب نیز باید مانع ازدواج قلمداد شود؛ زیرا این حکمت در آنجا هم وجود دارد؛ در‌حالی‌که هیچ‌کس ملتزم به این مطلب نشده است.
  4. در آیه ‌يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۳۸۸] می‌فرماید: به پیوندهای ازدواج که پیش‌تر با زنان کافر بسته‌اید، پای‌بند مباشید؛ یعنی پس از مسلمان شدن، همسر کافر خود را (مشرک باشد یا کتابی) رها کنید[۳۸۹] برخی به‌دلیل عمومِ لفظِ الْكَوَافِرِ که شامل زنان اهل کتاب هم می‌شود، دلالت آیه را بر مطلب تمام دانسته‌اند[۳۹۰] این نظر را می‌توان پاسخ داد؛ زیرا بحث و شأن نزول آیه درباره روابط مشرکان مکّه با مسلمانان است و شاید شامل اهل‌کتاب‌نباشد.
  5. در آیه وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۹۱] می‌فرماید: کسانی‌ که توانایی ندارند با زنان آزاد و پاک‌دامن و با ایمان ازدواج کنند، با دختران با ایمان که مملوک و کنیزند، ازدواج کنند؛ البتّه ایمان ظاهری آنان کفایت می‌کند؛ زیرا حقیقت ایمان را خدا می‌داند. وجه استدلال به آیه چنین است: ذکر صفت ایمان در آیه، نشانگر عدم جواز ازدواج با زنان غیرِ مؤمن (مشرک یا کتابی) است. ولی به نظر می‌رسد آیه نمی‌تواند دال بر مقصود باشد زیرابرای مفهوم وصف، حجّیّت و اعتباری ثابت نشده است.[۳۹۲]
  6. در آیه‌ لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۳۹۳] می‌فرماید: ای رسول خدا! هرگز مردی را که به مبدأ و معاد ایمان دارد، نخواهی یافت که با دشمنان خدا و رسول دوستی کند، و چون ازدواج برای برقراری مودّت و محبّت و رحمت است وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۳۹۴]، ازدواج با مشرکان و اهل‌کتاب جایز نیست. از این استدلال، پاسخ داده شده [۳۹۵] که اوّلاً آیه دوستی با کافران را به‌سبب دشمنی آنان با خدا و رسول منع می‌کند؛ زیرا حکم، بر وصفِ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ معلّق شده است؛ پس دوستی با کافران، به جهت لزوم رابطه مودّت بین زوجین، اشکال ندارد؛ بدین سبب، به دوستی‌های بسیاری در قرآن، حتّی با کافران و مشرکان، سفارش شده است؛ مانند سفارش به مصاحبت و رفتار نیک با پدر و مادر گرچه کافر باشند: وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۳۹۶]، و سفارش به صله رحم در آیه وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ[۳۹۷]. ثانیاً ازدواج گاهی به جهت رفع نیاز جنسی و نه براساس مودّت و رحمت است؛ بدین جهت گاهی نشوز و اختلاف، در عین زوجیّت، به چشم می‌خورد. کسانی‌ که ازدواج با زنان اهل‌کتاب را جایز می‌دانند، به آیه‌ الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۳۹۸] استدلال کرده‌اند که بخشی از حلال‌های الهی را بیان می‌کند و یکی از آنها، ازدواج با اهل‌کتاب است.

بر این استدلال، سه اشکال وارد شده ‌است:

  1. این آیه به آیات حرمت ازدواج با کافر وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[۳۹۹]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۴۰۰]، نسخ شده و روایاتی نیز بر منسوخ بودن آن دلالت می‌کند.[۴۰۱] این گفته صحیح نیست؛ زیرا
    1. روایات دیگری بر نسخ آیات حرمت به آیهالْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۴۰۲] دلالت دارند [۴۰۳].
    2. مائده واپسین سوره‌ای است که بر پیامبر نازل شده است [۴۰۴] (طبق روایت، دو یا سه ماه پیش از رحلت پیامبر)[۴۰۵] بدین جهت، سوره مائده می‌تواند ناسخ آیات دیگر باشد؛ ولی سوره‌ها یا آیات دیگر نمی‌توانند ناسخ آن باشند.
    3. آیه جواز نکاح اهل‌کتاب با کلمه الْيَوْمَ آغاز می‌شود که در ناسخ بودن صراحت دارد؛ زیرا کلمه الْيَوْمَ دلالت دارد بر اینکه از هم اکنون حلّیّت قرار داده شده، و منع و محدودیّت برداشته شده است.[۴۰۶]
    4. هیچ‌گونه تنافی بین آیه جواز و آیات حرمت نیست و امکان جمع عرفی وجود دارد؛ چون آیات مربوط به حرمت ازدواج با مشرک و آیه جواز ازدواج با اهل‌کتاب، به دو موضوع کاملاً مباین با هم مربوط‌اند و آیات مربوط به حرمت ازدواج با کافر را می‌توان به آیه جواز ازدواج با اهل کتاب تخصیص زد؛ زیرا نسبت، عام و خاص مطلق‌است.[۴۰۷]
  2. آیه ‌الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۴۰۸]، به جواز متعه با زنان اهل‌کتاب و آیات حرمت به ازدواج دائم با آنان مربوط است؛ زیرا آن‌چه را در نکاح دائم پرداخت می‌شود، مهریّه یا صداق می‌نامند، و کلمه "اجر" در آیه جواز نکاح، در متعه ظهور دارد. این اشکال، قابل پاسخ است؛ زیرا اوّلاً اجر، در نکاح دائم نیز به‌کار رفته است يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۴۰۹]؛ الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۴۱۰]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۴۱۱] و ثانیاً این آیه، أُجُورَ برای دو‌ گروه، الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ و الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ را مطرح کرده است و بی‌شک، آیه درباره خصوص متعه، درباره زنان مؤمن سخن نمی‌گوید، و درباره زنان اهل‌کتاب نیز به مطلق ازدواج (دائم یا متعه) نظر دارد و اختصاص قید إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ به گروه دوم (اهل‌کتاب) نیز خلاف ظاهر است.[۴۱۲]
  3. هر دو گروه مطرح شده در آیه، زنان مؤمن هستند. برای آنان که از ابتدا ایمان داشته‌اند، تعبیر "والمُحصَنـت مِن المؤمِنـت" آمده و برای آنان که نخست اهل‌کتاب بوده، سپس ایمان آورده‌اند، تعبیر الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمده است؛ پس آیه اصلا به ازدواج اهل‌کتاب ربطی ندارد.[۴۱۳] پاسخ این است که اوّلاً با این ترتیب می‌بایست از المحصنات من المشرکات هم نام ببرد؛ چون گروه سومی از زنان مؤمن هستند که اوّل مشرک بودند؛ سپس ایمان آوردند و اتّفاقاً تعداد این گروه در صدر اسلام بسیار زیاد بود. ثانیاً در آغاز آیه، طعام اهل‌کتاب و طعام مسلمانان مطرح شده و مناسب آن است که مقصود، کسانی باشند که در حال حاضر اهل‌ کتاب‌اند نه آنان که پیش‌تر اهل‌کتاب بوده و اکنون مسلمان شده‌اند[۴۱۴].

فلسفه تحریم ازدواج با محارم

ممنوعیّت ازدواج با محارم در بسیاری از ملل وجود دارد و علل گوناگونی برای آن ذکر می‌شود. پاره‌ای عقیده دارند که خویشاوندان نزدیک، به‌سبب آنکه باهم بزرگ می‌شوند، به یک‌دیگر کشش نداشته و ازدواجشان خالی از گرمی و لطف لازم خواهد بود؛[۴۱۵] ولی صاحب المیزان عقیده دارد که طبع اوّلی انسان از محارم روی‌گردان نیست؛ زیرا غریزه شهوت، حد و مرز نمی‌شناسد. او می‌گوید: حکمت ممنوعیّت ازدواج با زن شوهردار، حفظ نسب و حکمت تحریم ازدواج با ۱۴ صنفی که در آیه تحریم آمده، جلوگیری از رواج زنا است؛ زیرا انسان از میان زن‌ها، بیش‌ترین ارتباطش با این ۱۴‌صنف است و این مصاحبت همیشگی، باعث می‌شود نفس انسان، تمام توجّه خود را اغلب به آنان منعطف کند و فکرش در آمیزش با آنان تمرکز یابد؛ بدین سبب شارع، برای جلوگیری از زنا، این ۱۴ صنف را حرام ابدی قرار داده است؛ تا افراد جامعه بر اساس این تربیت دینی بار بیایند و نفرت از چنین ازدواجی در دل‌ها مستقر شود و به‌طور کلی از این آرزو که روزی فلان خواهر یا دختر به سن ازدواج برسد تا بتوان با او ازدواج کرد مأیوس گردند و عُلقه شهوت انسان از این ۱۴‌صنف نابود و ریشه‌کن گردد. پس حکمت تحریم ازدواج با محارم، همانند حکمت حجاب است با این تفاوت که اسلام با منع ازدواج با‌محارم، راه رواج زنا در بین آنها را بست و با قانون حجاب، باب رواج زنا در غیر محارم را سدّ کرد.

در تأیید حکمت مذکور، از دو قرینه موجود در آیات تحریم نیز می‌توان کمک گرفت:

  1. ‌قید غالبی که در تحریم دختر زن (ربیبه) آمده است: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا[۴۱۶] زیرا مصاحبت دائم و شب و روز، در یک منزل، بیش‌تر انسان را به گناه می‌کشاند.
  2. ‌تعبیری که در آخر آیات تحریم آمده: يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا[۴۱۷]؛ زیرا وقتی مردان مسلمان از کام‌یابی از محارم برای همیشه مأیوس شدند، بار سنگین خویشتن‌داری در برابر عشق سرکش و شهوت جنسی، سبک می‌شود، وگرنه انسان از آن رو که ضعیف آفریده شده است نمی‌تواند در برابر خواهش نفسانی طاقت بیاورد.[۴۱۸]حکمت دیگری که برای حرمت ازدواج با محارم آورده شده، خطر بروز و تشدید بیماری‌های ارثی در فرزندان است. حتّی بعضی گذشته از محارم، ازدواج با اقوام نسبی مانند عموزاده‌ها را خالی از احتمال ضرر نمی‌دانند[۴۱۹].

عوامل از هم گسستگی ازدواج

  1. ارتداد: در آیهيَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۴۲۰] از "مرتد" با عنوان "کافر" یاد ‌شده است. وقتی آغاز زندگی با مشرک و کافر ممنوع باشد وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[۴۲۱]؛ لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۴۲۲]؛ الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۴۲۳]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۴۲۴]، ادامه زندگی نیز با افرادی که مرتد، و از جامعه اسلامی جدا شده‌اند، ممنوع خواهد بود؛ به‌ویژه با تعلیلی که درباره کافران در أُوْلَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ آمده است. فقیهان شیعه[۴۲۵] و سنّی[۴۲۶] می‌گویند: اگر شوهر پیش از آمیزش مرتد شود، نکاح بی‌درنگ باطل می‌شود و زن عدّه ندارد و اگر پس از آمیزش، مرتدّ فطری شود، به نظر امامیّه، بلافاصله باطل می‌شود و زن باید عدّه وفات نگه دارد؛[۴۲۷] ولی اگر پس از آمیزش، مرد مرتدّ ملّی شود، زن عدّه طلاق نگه می‌دارد و مشهور گفته‌اند: باطل شدن نکاح، پس از گذشت زمان عدّه است؛ چون امکان دارد مرتد، توبه کند و نکاح به صحّت خود باقی ‌بماند.[۴۲۸] فقیهان اهل‌سنّت، در ارتداد پس از آمیزش، اختلاف کرده‌اند که آیا نکاح، بلافاصله فسخ می‌شود یا پس از انقضای عدّه؛ ولی بین اقسام ارتداد، فرق نگذاشته‌اند.[۴۲۹].
  2. اسلام: اگر مردی به اسلام گرایش یابد و همسر او از اهل‌کتاب باشد، عقد ازدواج آنان فسخ نمی‌شود؛ چه آمیزشی صورت گرفته باشد یا نه؛[۴۳۰] ولی اگر همسر او مشرک باشد نکاح فسخ می‌شود. قرآن می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۴۳۱] به پیمان‌های ازدواج با زنان کافر پای‌بند نباشید؛ یعنی عقدهای ازدواج که پیش‌تر بسته بودید، قابل تمسّک نیست و اگر زنی به اسلام بگرود و شوهرش مشرک یا اهل‌کتاب باشد، اگر آمیزش انجام نشده نکاح بلافاصله فسخ می‌شود و اگر انجام شده پس از عدّه فسخ می‌شود.[۴۳۲] خداوند درباره زنانی که مسلمان شده و هجرت کرده‌اند می‌فرماید: آنها را به‌سوی کافران باز‌نگردانید؛ چون رابطه زوجیّت بین آنان قطع شده است. بعد می‌فرماید: لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ. زنان مؤمن بر مردان کافر، و مردان کافر هم بر زنان مسلمانحلال نیستند.
  3. طلاق: طلاق یکی از ایقاعات است که به‌وسیله آن، پیمان زناشویی گسسته می‌شود و عهده‌دار آن مرد است و اقسام و شرایطی دارد. وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۴۳۳]، وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ[۴۳۴]، يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا[۴۳۵]، فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا[۴۳۶].
  4. وفات: از چیزهایی که پیمان زناشویی را به هم می‌زند، مرگ زن یا شوهر است. عدّه زن پس از وفات شوهر، ۴ ماه و ۱۰ روز است؛ چه آمیزشی صورت گرفته باشد یا نه: وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۴۳۷]، مگر آنکه آبستن باشد که در این صورت، با وضع حمل، عدّه او تمام می‌شود: وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا[۴۳۸].
  5. لعان: اگر مردی، همسر خویش را به عمل منافی با عفت متّهم کند، باید ۴ بار شهادت دهد که راست‌گو است و در پنجمین بار بگوید: لعنت خدا بر او اگر از دروغ‌گویان باشد وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ[۴۳۹]، وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ[۴۴۰]؛ سپس زن نیز می‌تواند ۴ بار خدا را به شهادت طلبد که شوهرش دروغ می‌گوید و در مرحله پنجم بگوید: غضب خدا بر او، اگر مرد در این نسبت، راست‌گو باشد. وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ[۴۴۱]، وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ[۴۴۲] مجموعه این عمل را لعان گویند که ۴ نتیجه را در پی دارد:
    1. زوجین بلافاصله پس از لعان، از هم کناره می‌گیرند؛
    2. آنان برای همیشه بر هم حرام می‌شوند؛[۴۴۳]
    3. حدّ قذف از مرد و حدّ زنا از زن برداشته می‌شود؛
    4. فرزندی که در این ماجرا پدید‌آمده، از مرد منتفی می‌شود.[۴۴۴].
  6. ظهار و ایلا: این دو از کارهای زشت جاهلیّت بود. ظهار، یعنی مرد به همسرش می‌گفت: "أنت علىّ كظهر امّي""؛ تو برای من همچون پشت مادرم هستی[۴۴۵] و در پی آن، زن برای همیشه بر همسرش حرام می‌شد و حتّی نمی‌توانست همسر دیگری را برگزیند. آیات الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ[۴۴۶]، وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۴۴۷]، فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۴۴۸] و مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ[۴۴۹]، به بحث ظهار پرداخته‌اند. ایلاء، سوگند یاد‌کردن بر ترک آمیزش جنسی با همسر است [۴۵۰] آیات لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۴۵۱]، وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۴۵۲]، به آن پرداخته‌اند. بسیاری ظهار و ایلاء را در فهرست روافع نکاح آورده‌اند؛[۴۵۳] در‌حالی‌که این دو از نظر اسلام، نکاح را فسخ نمی‌کنند؛ بلکه فقط حرمت آمیزش را تا زمانی که کفّاره پرداخت نشود، در پی دارند[۴۵۴].[۴۵۵]

حقوق زوجیت

برای هر کدام از زن و مرد، حقوقی است که قرآن با تعبیری جالب و جامع [۴۵۶] از آن یاد‌کرده است: وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۴۵۷] آلوسی، لطافت آیه را در این دانسته که با حذف، در هر دو قسمت آیه، پیوند عمیق حقوقیِ متقابل میان زن و شوهر برقرار شده است؛ یعنی برای زنان بر شوهران، حقوقی همانند حقوق شوهران بر زنان است.[۴۵۸]زن و مرد از آن جهت که دو عضو جامعه هستند، حقوق مدنی مشابهی دارند؛ ولی در اجتماع خانوادگی، دو فرد، جدا از هم به‌شمار نمی‌آیند؛ بلکه مکمّل یک‌دیگرند: أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۴۵۹]؛ بدین سبب حقوق مشابه ندارند؛ هرچند می‌توانند حقوقی متعادل داشته باشند. البتّه از آن جهت که هر نظامی، از‌جمله نظام خانوادگی، مدیر و مسؤولی لازم دارد [۴۶۰] و این وظیفه به دوش مرد گذاشته شده است، در دنباله آیه می‌فرماید: وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ، و در آیه الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۴۶۱] می‌فرماید: مردان، سرپرست و کارگزار همسرانشان هستند". قدر مسلّم از این آیه، سرپرستی در تحمّل مخارج زندگی زن است؛ چنان‌که در دنباله آیه فرموده: وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ. هم‌چنین مرد، مهریّه را می‌پردازد؛ ایتام خانواده را سرپرستی می‌کند؛ مخارج فرزند و هم‌چنین پدر و مادر را (در ‌صورت ناداری) می‌دهد؛ مشکلات زندگی و کار و جنگ و دفاع به‌طور طبیعی بر عهده مردان است و همه این موارد از قبیل نوعی سرپرستی است که ضرر مرد را در پی دارد؛ زیرا باید از جان و مال خود مایه بگذارد و این مسأله نباید برتری دادن به مرد و ظلم به زن تلقّی‌ شود.

قرآن می‌گوید: بعضی از انسان‌ها را بر بعضی سرپرست قرار دادیم و نمی‌گوید: مردها را بر زن‌ها برتری دادیم. در حقیقت، جامعه انسانی، مجموعه‌ای است که هر جزئی از آن وظیفه‌ای دارد؛ مانند اجزای بدن انسان که اگر عضوی بر عضو دیگر، برتری و تفاوتی با آن داشته باشد و هرکدام از اعضای بدن مسؤولیّتی داشته باشد، در مجموع برای انسان کمال تلقّی خواهد شد.[۴۶۲] در این میان، مراعات حقوق زن از سوی مرد، اهمّیّت بیش‌تری دارد. با توجّه به برتری جسمی مرد و مسؤولیّتی که بر دوش او گذاشته شده، باید از سوء استفاده او و تضییق حقوق زن از سوی او جلوگیری شود.

نمونه‌ای از تضییق حقوق زنان در آیه وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا[۴۶۳] منعکس شده است. پیش از اسلام معمول بود که دختران یتیم را برای تکفّل به خانه می‌بردند. بعد با آنها ازدواج و اموالشان را تملّک می‌کردند. قرآن می‌فرماید: در‌صورتی که نمی‌توانید عدالت را درباره دختران یتیم مراعات کنید، از ازدواج با آنها چشم بپوشید و از زنان دیگر همسر برگزینید. بخش حقوق خانواده در سه قسمت مطرح می‌شود:

حقوق زن بر شوهر

درباره زنان و حقوق آنان، اسلام در مقایسه با جاهلیّت دیدگاه جدیدی را ارائه کرده است؛ بدین سبب مردم، از پیامبر درباره زنان، فراوان می‌پرسیدند تا آنکه آیه نازل شد: بگو آن‌چه درباره زنان می‌گویم، از خودم نیست؛ بلکه فتوای خدا است: وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا[۴۶۴].[۴۶۵].[۴۶۶]

مهریه

در ازدواج تعیین مهر، پیش از ازدواج لازم نیست و دو طرف می‌توانند پس از عقد روی آن توافق کنند، چنان‌که از آیه لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ[۴۶۷] استفاده می‌شود؛ ولی مسلّم این است که مهریّه، ساقط نمی‌شود و زن حتّی در‌صورت عدم تعیین آن، مهرالمثل (مهر معادل زنان شبیه او) را می‌تواند‌بطلبد.

در جاهلیّت، پدران و مادران، مهر را حقّ‌الزحمه و شیربهای خود می‌دانستند؛ بدین جهت، در نکاح شغار که رسم جاهلیّت بود، معاوضه دختر یا خواهر، مهریّه شمرده می‌شد بدون آن‌که، به زن بهره‌ای برسد. اسلام، این رسم را منسوخ کرد: وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا[۴۶۸] قرآن کریم در این جمله کوتاه، به سه نکته اساسی اشاره کرده است:

  1. از مهر، با نام "صدُقه" که از مادّه صدق است، یاد‌ کرده که راستین بودن پیوند زناشویی و علاقه مرد را نشان می‌دهد.[۴۶۹]
  2. با آوردن ضمیر "هنّ"، مهریّه را به زن متعلّق می‌داند، نه پدر و مادر او تا بخواهند آن را دستمزد به‌شمار آورند.
  3. با کلمه نِحْلَةً تصریح می‌کند که مهریّه پیشکش است نه آنکه زن مانند اجیر به خانه شوهر برود تا کارهای خانه را انجام دهد.

شوهر در اسلام، حتّی در مال و کارزن حقّی ندارد؛[۴۷۰] بلکه برای شیر دادن به فرزندش نیز می‌تواند از شوهر اجرت بطلبد [۴۷۱] و اگر از مهر، تعبیر به "اجر" شده يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۴۷۲]، به جهت بهره آمیزشی است که از زن می‌برد. مهر، از سنّت‌های متداول میان مردم [۴۷۳] با صرف نظر از ادیان و کتاب‌های آسمانی بوده است.

تعابیر دیگری که از مهریّه در قرآن آمده، عبارت است از فَرِيضَةً لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ[۴۷۴]، قنطار. وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا[۴۷۵].[۴۷۶]

نفقه

از نظر اسلام، شوهر باید در حدّ متعارف، نیازمندی‌های زندگی زن (خوراک و پوشاک و مسکن) را تأمین کند و مرد بر بیش از توان خویش مجبور نمی‌شود. نفقه دادن شوهر به زن، مانند انفاق بر فقیر نیست که از روی ترحّم به او کمک می‌شود؛ بدین سبب از نظر اسلام، اگر زن ثروت‌مند، و شوهر در سطح متوسّطی باشد، باز‌نفقه زن را باید بپردازد. قرآن درباره تأمین خوراک و پوشاک می‌فرماید: وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۴۷۷] آیات دیگری نیز درباره نفقه سخن گفته‌اند؛ از قبیل الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۴۷۸] و ۶أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[۴۷۹]، لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا[۴۸۰]. بهره‌مندی زن از نفقه، حتّی پس از طلاق یا وفات شوهر نیز ادامه دارد. در سوره طلاق / ۶۵، آیه‌ أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[۴۸۱] درباره مسکن زنان مطلّقه آمده است که آنها را هرجا خودتان سکونت دارید و امکانات شما ایجاب می‌کند، سکونت دهید: أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ. طبیعی است که هرجا مسکن بر عهده شوهر است، بقیه نفقات نیز بر عهده او خواهد بود. بعد می‌فرماید: به آنان زیان نرسانید تا کار را بر آنها تنگ کنید و مجبور به نقل مکان و ترک نفقه شما شوند؛ سپس می‌گوید: اگر باردار هستند، نفقه آنها را تا زمانی که وضع حمل کنند، بدهید و اگر حاضر شدند پس از جدایی، فرزند شما را شیر دهند، اجرت آنها را بپردازید.

قرآن درباره زنان شوهر از دست داده نیز سفارش کرده که باید تا یک سال حق سکونت داشته باشند و به‌وسیله وارث، از خانه اخراج نشوند و هزینه زندگی آنها پرداخت شود، مگر آنکه خودشان پیش از پایان یک سال، ازدواج کنند: وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۴۸۲] برخی گفته‌اند: این آیه، با آیه وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۴۸۳] که در آن، عدّه وفات ۴ ماه و ۱۰ روز تعیین شده، نسخ شده است؛ امّا محقّق اردبیلی می‌گوید: این دو آیه تنافی ندارند؛ زیرا آیه دوم، مقدار زمان عدّه را تعیین می‌کند که ۴ ماه و ۱۰ روز است، نه یک سال، و آیه اوّل به لحاظ زمان ماندن زن در خانه شوهر و استفاده از نفقه تا یک سال است؛ پس دیگر جایی برای قول به نسخ نمی‌ماند[۴۸۴].[۴۸۵]

حق حضانت و شیر دادن

نگه‌داری و شیر دادن به طفل، بر مادر واجب نیست و او می‌تواند به اراده خود، این دو کار را بپذیرد یا از آنها شانه خالی کند؛[۴۸۶] چنان‌که از ‌جمله وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۴۸۷] استفاده می‌شود؛ ولی در عین حال، این دو کار از حقوق مادر است؛ بنابراین، شوهر نمی‌تواند میان مادر و فرزند، تا دو سال جدایی بیندازد؛[۴۸۸] هرچند او را طلاق داده باشد و قول بالاتر ثبوت حقّ حضانت (دختر) برای مادر تا هفت سالگی است و نیز مادر به شیر دادن فرزند سزاوارتر است.[۴۸۹] قرآن به هر دو حق، اشاره دارد؛ در آیه‌ وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۴۹۰] پس از مطرح شدن دوران شیرخواری فرزند می‌فرماید: هیچ مادری نباید به‌سبب فرزندش زیان ببیند. و منع مادر از نگه‌داری و شیر دادن فرزند، نوعی زیان و حرج شمرده می‌شود[۴۹۱].

حق هم‌خوابگی و زناشویی

مرد نباید به همسر خویش از نظر همخوابی بی‌اعتنایی کند؛ به‌گونه‌ای که زن خود را رها شده و بی‌ثمر ببیند. حق آمیزش برای زن، دست کم هر ۴ ماه یک بار است؛ ولی اگر نیاز بیش‌تری داشت، در کم‌تر از ۴‌ماه باید با او هم‌بستر شود و گرنه او را رها سازد. در آیه ایلاء لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۴۹۲] مدّت ۴ ماه انتظار را برای مردی که سوگند یاد‌کرده با زن خود آمیزش‌نکند، تعیین کرده که در ضمن این ۴ ماه باید مرد وضع خود را با همسرش روشن کند که آیا می‌خواهد طلاق گوید یا به زندگی ادامه دهد. گفته شده: تعیین این ضرب‌الاجل از آن جهت است که آمیزش جنسی، به‌صورت واجب شرعی در هر ۴‌ ماه لازم است.[۴۹۳] در آیاتی از نگه‌داری زن و ادامه زندگیسخن به‌میان آمده؛ مانند فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ یا فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ؛ وَلاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا این آیات هرچند به رجوع پس از طلاق مربوط است، ولی با توجه به کلمه مَعْرُوفٍ که به‌معنای ادامه شایسته زندگی است فقیهان، در مسائل زناشویی به این آیات استدلال کرده‌اند؛ از‌ جمله شیخ ‌طوسی می‌گوید: اگر ثابت شد مرد، "عنین" است، زن حقِّ فسخ نکاح را دارد و دلیل مطلب را همین آیات قرار ‌می‌دهد[۴۹۴].[۴۹۵]

حقوق شوهر بر زن

حق طلاق

طلاق، از‌جمله حقوقِ مرد است و می‌توان این حق را به وکالت به زن منتقل کرد و نیز در مواردی، حاکم شرع، به نفع زن می‌تواند طلاق را انجام دهد؛[۴۹۶]گرچه شوهر به آن مایل نباشد. امروزه در ایران مرسوم است که ضمن عقد نکاح یا عقد خارج لازم، زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حقّ توکیل غیر می‌دهد که در مواردی با رجوع به دادگاه و أخذ مجوّز، خود را مطلّقه کند. آن موارد عبارت‌اند از: استنکاف شوهر از دادن نفقه یا ادای سایر حقوق زن، سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج به حدّی که ادامه زندگی غیر قابل تحمّل شود، ابتلای زوج به بیماری‌های صعب‌العلاج، جنون، اعتیاد، اشتغال به شغلی که با مصالح خانوادگی و حیثیّت زوجه منافی باشد، محکومیت زوج به‌دست کم ۵ سال حبس یا به‌حدّ و تعزیر، ترک زندگی خانوادگی بدون عذر موجّه، صاحب فرزند نشدن زوج به جهت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر، مفقودالاثر شدن زوج و اختیار همسر دیگر بدون رضایت زوجه. آیات فراوانی درباره طلاق در قرآن آمده است. لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۴۹۷]، وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۴۹۸]؛ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُيُوتِهِنَّ وَلا يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِّنكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا وَالَّلائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِن نِّسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَالَّلائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُوْلاتُ الأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا ذَلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ وَلا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِن كُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُم بِمَعْرُوفٍ وَإِن تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى لِيُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا[۴۹۹]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا[۵۰۰].[۵۰۱]

حق استمتاع

شوهر حق دارد هر زمان که بخواهد، از همسر خویش بهره ببرد، مگر زن، مانع شرعی (حیض، احرام، اعتکاف، روزه و‌...) یا وظیفه مهم‌تری داشته باشد و بر زن لازم است که منافیات این حقِّ شوهر را برطرف سازد.[۵۰۲] قرآن می‌فرماید: نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ[۵۰۳].[۵۰۴]

حق اطاعت

یکی از حقوق شوهر، اطاعت از او است؛[۵۰۵] امّا اوّلاً در امور حرام، اطاعت از او جایز نیست؛ چنان‌که در روایتی از پیامبر(ص) آمده: "لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق" [۵۰۶] و ثانیاً این اطاعت فقط در حدِّ تکالیف مربوط به شوهرداری واجب است؛ از قبیل مسائل زناشویی، رفت و آمد زن، رفت و آمد دیگران به خانه، و در هرکاری حقِّ طاعت برای شوهر وجود ندارد. قرآن می‌فرماید: پس از آنکه آنان، از شما اطاعت می‌کنند، دنبال آزار و تعدّی به آنها نباشید: الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۵۰۷].[۵۰۸]

اظهار زینت

زن باید زینت خویش را در خانه، برای شوهر آشکار سازد: وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۵۰۹].[۵۱۰]

نگه داشتن عده

از تعبیر لَكُمْ و عَلَيْهِنَّ در آیه‌ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا[۵۱۱] استفاده می‌شود که عدّه نگه داشتن زن پس از وفات شوهر یا طلاق، نوعی حق برای مرد شمرده می‌شود؛ زیرا در این آیه فرموده: اگر زن را پیش از همبستر شدن طلاق‌دادید، عدّه‌ای برای شما بر آنها نیست: فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا. منشأ این حق آن است که امکان دارد زن‌باردار باشد و ترک عدّه و ازدواج با مرد دیگر سبب شود وضع فرزند نامشخّص شود و در نتیجه، حقّ مرد پایمال گردد. گذشته از اینکه نگه داشتن عدّه، فرصتی به مرد و زن می‌دهد که اگر نابخردانه از هم جدا شده‌اند، مجالی برای تجدید‌نظر و بازگشت وجود داشته باشد. قرآن می‌فرماید: آنها را از خانه خارج نکنید. چه می‌دانید شاید خدا گشایشی برساند و صلحی پیش‌آورد: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا[۵۱۲]. آیات دیگر درباره عدّه عبارت‌اند از: وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۵۱۳]، وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۵۱۴]، وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ[۵۱۵]، يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا[۵۱۶]، فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا[۵۱۷].[۵۱۸]

حقوق متقابل زن و شوهر

اهمیت دادن به دین و اخلاق یک دیگر

زن و شوهر باید به اصلاح امور دینی و سلوک اخلاقی هم اهمّیّت دهند و هرکدام، در جهت فلاح و رستگاری دیگری، اقدام کند؛ بدین سبب سرّ حرمت ازدواج با مشرکان از نظر قرآن، سیر دادن آنان به آتش و دوزخ است: وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[۵۱۹] قرآن می‌فرماید: وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى[۵۲۰] در روایت آمده: خداوند مرد و زنی را مشمول رحمت قرار می‌دهد که شب هنگام، آن‌گاه که برای نماز شب برمی‌خیزد، همسر خویش را نیز بیدار کند و اگر برنخاست، بر چهره او آب بپاشد.[۵۲۱] جای دیگر، به مؤمنان دستور داده شده: اهل و اولاد خویش را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگ هستند، حفظ کنید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ[۵۲۲]، و در دستوری کلّی، همه مردان و زنان را از آن جهت که همه یار و دوستدار یک دیگرند، به امر به معروف و نهی از منکر سفارش می‌کند: وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۵۲۳].[۵۲۴]

حسن معاشرت

برخورد مناسب زن و‌شوهر با یک‌دیگر، خانه را کانون آرامش و سکون می‌کند. قرآن در آیه‌ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۵۲۵] همسر را وسیله آرامش دانسته و پس از آن، ارتباطزن و مرد را براساس مودّت و رحمت طرح کرده است. این مسأله، به‌ویژه درباره برخورد و معاشرت سالم مرد که اقتدار افزون‌تری دارد، بیش‌تر مورد توجّه قرآن قرار گرفته است. شوهر نباید زن را آزار دهد. قرآن درباره رجوع پس از طلاق فرموده است: الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۵۲۶]؛ ولی این حکم به‌طور قطع به حسن معاشرت با هر زنی مربوط است که انسان می‌خواهد با او زندگی کند؛ چه این زندگی با ازدواج صورت پذیرد یا با رجوع پس از طلاق. نظیر این مطلب از آیات وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۵۲۷] و فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا[۵۲۸] نیز استفاده می‌شود. در آیهيَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا[۵۲۹] نیز از حسن معاشرت با زنان وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ یاد‌ شده ‌است[۵۳۰].

حق ارث

قرآن در چگونگی ارث زن و شوهر می‌فرماید: مرد نیمی از اموال همسرش را در‌صورتی که همسرش فرزند نداشته باشد، به ارث می‌برد؛ ولی اگر فرزند داشته باشد، (هرچند از شوهر دیگر) شوهر، فقط یک چهارم می‌برد: وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ[۵۳۱]؛ البتّه این تقسیم پس از پرداخت بدهی‌ها و وصیّت‌های مالی همسر است: مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ. و زن، یک چهارم مال شوهر را ارث می‌برد؛ ولی اگر شوهر، فرزند داشته باشد (هرچند از زن دیگر)، در این صورت، زن، یک هشتم ارث می‌برد: وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ. سهمی که برای زن تعیین شده (یک چهارم یا یک هشتم) به یک همسر اختصاص ندارد؛ بلکه اگر مرد، همسران متعدّد نیز داشته باشد، سهم مذکور به‌طور مساوی بین آنها تقسیم خواهد شد.[۵۳۲] در پی بحث حقوق، مسأله نشوز (عدم مراعات حقوق همسر) مطرح می‌شود که از سوی زن یا شوهر یا هر دو می‌تواند پدید آید.[۵۳۳] با ظهور علایم نشوز در زن و ایجاد مشکل در زندگی، قرآن مراحلی را جهت اصلاح نظام خانواده مطرح کرده است. در مرحله اوّل، شوهر با نصیحت و ارشاد با او برخورد کند: الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۵۳۴]، و اگر موعظه تأثیر نکرد، در مرحله بعد، در بستر از او دوری جوید: "... واهجُروهُنَّ فِی‌المَضاجِعِ‌."..، و در مرحله سوم، برای شوهر جایز است که او را در حدّ اعتدال و برای اصلاح نه انتقام، بزند و در این مسأله باید با حصول غرض به حداقل بسنده کند و از سرخ یا سیاه کردن بدن وی بپرهیزد و اگر مرتکب جنایت بر زن شد، باید غرامت بپردازد: وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا[۵۳۵]، و اگر نشوز، از ناحیه شوهر باشد، در مرحله اوّل، زن حقوق خویش را می‌طلبد و او را نصیحت می‌کند و اگر مؤثّر واقع نشد، به حاکم شرع رجوع می‌کند تا او را به مراعات حقوق زن امر کند و اگر مؤثّر واقع نشد، حاکم، از مال مرد نفقه زن را می‌پردازد و در مواردی، وی را تنبیه می‌کند،[۵۳۶] و اگر نشوز از‌ طرف زن و شوهر صورت گیرد، دو داور از سوی زن و شوهر یا از سوی بستگان آن‌دو یا از سوی قاضی، تعیین می‌شوند و بین زن و مرد آشتی برقرار می‌کنند: وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا[۵۳۷]، و اگر هیچ راهی برای اصلاح وجود نداشت، در واپسین مرحله، گشایش کارشان در طلاق است: وَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا[۵۳۸].[۵۳۹]

ازدواج مجدد

در همه ملل و ادیان، تعیین در دو طرف ازدواج مطرح است به این معنا که زن و مرد باید مشخّص باشند و به یک‌دیگر اختصاص داشته باشند. بر این اساس، کمونیزم جنسی مردود است. بله، مسأله ازدواج مجدّد، بحث دیگری است که نباید خلط شود. ازدواج بیش از یک بار، چه برای مرد و چه برای زن، در‌قرآن مطرح شده و با شرایطی مورد پذیرش همه ملل و جوامع است این بحث در دو قسمت طرح می‌شود:

ازدواج مجدد مرد

اسلام، تعدّد زوجات را با شرایطی، مجاز دانسته: وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا[۵۴۰].[۵۴۱]

ازدواج مجدد زن

چند شوهری در یک زمان از دیدگاه اسلام ممنوع و حرام است: وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۵۴۲] در آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۵۴۳] پیوند زناشویی با زنان پناه‌جو و تازه مسلمان، پس از فسخ نکاح آنان با شوهران کافر تجویز شده در نتیجه آیه به ممنوعیّت تعدّد شوهر نیز اشاره دارد. ممنوعیّت ازدواج پس از طلاق یا وفات شوهر، تا ‌پایان دوران عدّه نیز ادامه دارد؛ امّا پس از آن، تجدید ازدواج برای زن بلامانع است؛ البتّه برخی از زن‌ها عدّه ندارند و عدّه وفات و طلاق نیز با‌یک‌دیگر تفاوت‌هایی دارد.

ازدواج مجدّد برای زن، چه با شوهر سابق و چه با فرد دیگر، آزاد است؛ ولی از آیات استفاده می‌شود که شوهر پیشین برای زندگی سزاوارتر است: وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۵۴۴] در جای دیگری می‌فرماید: هرگاه زن و شوهر پیشین، تراضی کنند، از ازدواج مجدّد آنان با یکدیگر جلوگیری نکنید: وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۵۴۵] تکیه قرآن، پس از طلاق بر کلمه "ردّ" و "رجوع"، نشان اهمّیّت بازسازی نظام خانواده پیشین است. از آیات مربوط به وفات شوهر به‌دست می‌آید که زن را نباید پس از بیوه شدن در تنگنا قرار دهند و از ازدواج او جلوگیری کنند؛ بلکه خود باید برای آینده خویش تصمیم بگیرد: وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[۵۴۶]، و در آیه بعد، سخن از مذاکره با زن در زمان عدّه است که این، خود از فراهم آوردن زمینه برای آنها پس از عدّه حکایت دارد[۵۴۷].

خصایص پیامبر اسلام در ازدواج

رسول اسلام(ص) ویژگی‌هایی داشته که کسی در آنها، با حضرت شریک نبوده است. برخی فقیهان، از‌جمله، محقّق حلّی، در کتاب نکاحِ شرایع،[۵۴۸] مواردی از آنها را بیان داشته‌اند که متأخّران، این قسمت از بحث را به‌دلیل نبودن ثمره عملی، حذف کرده‌اند. برخی از این ویژگی‌ها، به ازدواج مربوط است که عبارت‌اند از:

  1. جواز نکاح دایم با بیش از ۴ همسر: این مسأله، از ضروریّاتی است که مورد اتّفاق فریقین است.[۵۴۹] در کتاب جواهر، استدلال ابوعبیده به آیه‌ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۵۵۰] بدون هیچ توضیحی بیان شده است.[۵۵۱] کیفیّت و استدلال را شاید بتوان چنین بیان کرد که در این آیه، چهار گروه از زنان بر پیامبر حلال شده‌اند: همسرانی که مهری مشخّص برای‌شان پرداخته است، همسرانی که ملک یمین وی بوده‌اند و آنان را آزاد کرده سپس به ازدواجشان درآورده، همسرانی که از بستگان خود برمی‌گزیند و زنی که داوطلبانه خود را به پیامبر می‌بخشد[۵۵۲]. مجموع این موارد می‌تواند تعداد بسیاری از زنان را دربرگیرد.
  2. جواز نکاح با لفظ "هبه: آیه يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۵۵۳] و روایات، بر این مطلب گواه است[۵۵۴].
  3. تخییر همسران پیامبر(ص) در جدایی یا ادامه زندگی با او: خدا به پیامبر می‌فرماید: به همسرانت بگو: اگر خواهان دنیا هستید، بیایید تا مهرتان را بدهم و به‌گونه‌ای نیکو شما را رها کنم و اگر خواستار پیامبر و سرای آخرت هستید، خداوند برای نیکوکارانتان پاداش بزرگی مهیّا کرده است: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا[۵۵۵]، وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا[۵۵۶].
  4. ممنوعیت ازدواج با کنیزان: برای پیامبر، آمیزش با کنیزان مملوک خویش، جایز بوده؛ چنان‌که از آیه‌ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۵۵۷] استفاده می‌شود؛ ولی ازدواج با کنیزان به اجماع ممنوع بوده است. [۵۵۸] بعضی گفته‌اند: علّت این حکم آن است که ازدواج با کنیزان، برای کسانی مجاز است که از آلوده‌شدن به گناه بیم دارند و نمی‌توانند با زنان آزاد ازدواج کنند و گرنه خودداری از این‌گونه ازدواج بهتر است: وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۵۹]، و پیامبر به لحاظ مقام عصمت نمی‌تواند مصداق آیه باشد.[۵۶۰].
  5. دو چندان بودن کیفر و پاداش همسران پیامبر: يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا[۵۶۱]، وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا[۵۶۲].
  6. سقوط رعایت "حق قسم: یکی از حقوق زن در‌صورت تعدّد زوجات، آن است که شوهر، زمان را میان آنان عادلانه تقسیم کند [۵۶۳] که در اصطلاح به آن، حقِّ قَسْم می‌گویند که لزوم رعایت آن، از رسول‌اکرم(ص) ساقط شد.[۵۶۴] قرآن می‌فرماید: تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا[۵۶۵]؛ هرچند وی، حتّی‌الامکان، مساوات را رعایت‌ می‌کرد.
  7. ممنوعیت ازدواج با همسران پیغمبر: زنان پیامبر بر دیگران حرام دائم‌اند؛ یعنی پس از وفات حضرت نمی‌توانند با دیگر مسلمانان ازدواج کنند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا[۵۶۶].[۵۶۷]

ازدواج در آخرت (بهشت)

در قرآن از همسران اهل ‌بهشت، یاد‌شده است. احتمال دارد آنان، زنان صالح و با ایمان در دنیا باشند که پس از رفع نارسایی و پیری، برای ورود به بهشت، شاداب و جوان می‌شوند و شاید از روایات متعدّد، از‌جمله روایاتی که برتری زنان شایسته و با ایمان را بر حورالعین اثبات می‌کند، بتوان استفاده کرد که حورالعین، موجودی غیر از انسان است؛[۵۶۸] البتّه بعید نیست که هر دو گونه "همسران" در بهشت وجود داشته باشند. در سوره یس، آن‌گاه که نشاط و شادی اهل بهشت را بیان می‌کند، می‌فرماید: آنان با زنانشان در سایه درختان بهشت بر تخت‌ها تکیه زده‌اند: هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ[۵۶۹] بعضی گفته‌اند: ازدواج، به مفهوم رایج آن، در بهشت مطرح نیست؛ زیرا در آخرت، تکلیفی وجود ندارد و جای عقد و تزویج نیست؛ هرچند قرآن گفته: كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ[۵۷۰]، مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ[۵۷۱]؛ زیرا مقصود از این آیه، ازدواج اصطلاحی نیست؛ چون لفظ تزویج در این آیه، همراه "باء" آمده؛ در‌حالی‌که ازدواج اصطلاحی، خودش، متعدّی است و به بای تعدیه نیازی‌ندارد.[۵۷۲] برای زنان بهشتی، اوصافی ذکر شده است:

  1. ‌زیبایی: فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ[۵۷۳]. بدن آنان در شفّاف بودن، همانند تخم‌مرغ است که تازه از شکم مرغ درآمده، دست انسان آن را لمس نکرده و آفتاب بر آن نتابیده و غباری بر آن ننشسته باشد: كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ[۵۷۴][۵۷۵] و از نظر سفیدی توأم با سرخی، همانند یاقوت و مرجان است: كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ[۵۷۶] چشمان آنان سیاه و درشت است: وَحُورٌ عِينٌ[۵۷۷] آنان دارای چشم‌های فروهشته‌اند. این معنا از آیه فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ[۵۷۸] استفاده شده است.[۵۷۹]
  2. عشق ورزی: آنان فقط به همسران خویش عشق می‌‌ورزند؛ چنان‌که برخی آیه فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ را چنین معنا کرده‌اند که تمام توجّه و نظر زنان بهشت به شوهرانشان است.[۵۸۰]
  3. دوشیزگی: ِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ[۵۸۱]
  4. نیک خُلقی: این معنا، از کلمه فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ[۵۸۲] استفاده شده است.[۵۸۳]
  5. توافق سِنّی: از کلمه أَتْرَابٌ در آیه‌ وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ[۵۸۴]، استفاده شده است که آنان با شوهران خود هم‌سال‌اند یا خود زنان بهشتی بایک‌دیگر هم‌سال‌اند.[۵۸۵]
  6. جاودانگی: از آیه إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ[۵۸۶] استفاده می‌شود که کمال و زیبایی زنان بهشتی، جاودانه است[۵۸۷].

منابع

پانویس

  1. لسان‌العرب، ج۶، ص۱۰۷؛ الصحاح، ج‌۱، ص‌۳۲۰ "زوج".
  2. النهایه، ج‌۲، ص‌۳۱۷؛ مفردات، ص‌۳۸۴؛ التحقیق، ج‌۴، ص‌۳۱۴ "زوج".
  3. لسان‌العرب، ج۶، ص۱۰۷؛ الصحاح، ج‌۱، ص‌۳۲۰ "زوج".
  4. «و اینکه او دو گونه نر و ماده را آفرید» سوره نجم، آیه ۴۵.
  5. «و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمت‌های) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.
  6. «و (یهودیان) از آنچه شیطان‌ها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) می‌خواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطان‌ها کافر شدند که به مردم جادو می‌آموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچ‌کس آموزشی نمی‌دادند مگر که می‌گفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را می‌آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می‌افکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمی‌رساندند- چیزی را می‌آموختند که به آنان زیان می‌رسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب می‌دانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهره‌ای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر می‌دانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
  7. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.
  8. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، باید برای همسرانشان هزینه زندگی تا یک سال را وصیّت کنند بی‌آنکه آنان را (از خانه شوهر) بیرون کنند و اگر آنان خود بیرون روند در آنچه آنها به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند پیروزمندی» سوره بقره، آیه ۲۴۰.
  9. «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایه‌های آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوه‌ای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.
  10. «ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک می‌دانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشته‌ایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.
  11. «ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن بگو چادرها یشان را بر خویش نیک بپوشند؛ این (کار) برای اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیک‌تر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۹.
  12. «و از هر چیز دو جفت آفریدیم باشد که پند گیرید» سوره ذاریات، آیه ۴۹.
  13. مفردات، ص‌۳۸۵ "زوج".
  14. الصحاح، ج‌۱، ص‌۳۲۰ "زوج".
  15. تشکیل خانواده در اسلام، ص‌۱۹؛ التحقیق، ج‌۱۲، ص‌۲۳۴ "نکح".
  16. تهذیب‌الاحکام، ج۸، ص‌۲۹؛ الحدائق، ج‌۲۴، ص۳۳۰.
  17. «آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند؛ سپس اگر (آن مرد دیگر) او را طلاق داد، چنانچه (زن و شوهر اول) گمان می‌کنند که احکام خداوند را می‌توانند بجا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند؛ و این اح» سوره بقره، آیه ۲۳۰.
  18. «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.
  19. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  20. التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۷‌ـ‌۲۱.
  21. جواهرالکلام، ج۲۹، ص۵؛ المیزان، ج۲، ص‌۲۰۲.
  22. مفردات، ص‌۸۲۳ "نکح".
  23. التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۷‌ـ‌۲۱.
  24. المصباح، ص‌۲۴ "نکح".
  25. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۴۴-۵۴۵.
  26. «همان که زمین را برای شما گاهواره‌ای گردانید و در آن برایتان راه‌هایی گشود و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از گیاهان رنگ‌رنگ گونه‌ها برآوردیم» سوره طه، آیه ۵۳.
  27. «پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.
  28. «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.
  29. «سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند» سوره حدید، آیه ۲۷.
  30. النهایه، ج۲، ص۲۰۸؛ مجمع‌البحرین، ج۲، ص۲۳۱؛ بحارالانوار، ج‌۶۵، ص‌۳۱۷.
  31. «و خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد؛ آیا باز هم آنان به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت‌های خداوند ناسپاسی می‌ورزند؟» سوره نحل، آیه ۷۲.
  32. «پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.
  33. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  34. «و چگونه آن را باز می‌ستانید در حالی که با یکدیگر آمیزش کرده‌اید و آنان از شما پیمانی استوار، ستانده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۱.
  35. تفسیر مراغی، مج‌۲، ج‌۴، ص‌۲۱۶.
  36. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۴۵-۵۴۶.
  37. «و آنچه را از همسرانتان که خدا برایتان آفریده است وا می‌نهید؛ بلکه گروهی تجاوزکارید» سوره شعراء، آیه ۱۶۶.
  38. روح‌المعانی، مج‌۱۱، ج‌۱۹، ص‌۱۷۰.
  39. «شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان می‌روید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.
  40. «و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.
  41. «و لوط را (نیز فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا کار زشت می‌کنید و خود می‌نگرید؟» سوره نمل، آیه ۵۴.
  42. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  43. الکافی، ج‌۵، ص‌۳۳۱.
  44. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  45. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۴۶.
  46. بلوغ الارب، ج‌۲، ص‌۴‌ـ‌۵.
  47. «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.
  48. روض‌الجنان، ج‌۵، ص‌۲۹۵؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۰.
  49. «و با زنانی که پدرانتان به نکاح آورده‌اند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.
  50. مجمع‌البیان، ج۳، ص۴۴؛ تفسیر قمی، ج۱، ص‌۱۶۲.
  51. فتح‌الباری، ج‌۹، ص‌۱۵۰؛ فقه السنه، ج‌۲، ص‌۸؛ نیل الاوطار، ج‌۶، ص‌۳۰۰.
  52. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
  53. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  54. «پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است» سوره احزاب، آیه ۵۲.
  55. مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۵۷۶.
  56. جواهرالعقود، ج‌۲، ص‌۳؛ فقه‌السنه، ج‌۲، ص‌۸.
  57. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خدا» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  58. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیده‌اند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده می‌شود؛ این برای شما پاک‌تر و پاکیزه‌تر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.
  59. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.
  60. «و اگر بر آن بودید که همسری جایگزین همسری (که دارید) کنید، و به یکی از ایشان دارایی فراوانی داده بوده‌اید، چیزی از آن را باز مگیرید، آیا با دروغ بافتن و گناهی آشکار آن را باز می‌ستانید!» سوره نساء، آیه ۲۰.
  61. «و چگونه آن را باز می‌ستانید در حالی که با یکدیگر آمیزش کرده‌اید و آنان از شما پیمانی استوار، ستانده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۱.
  62. الکشاف، ج‌۱، ص‌۴۹۱.
  63. المیزان، ج‌۵، ص‌۹۸.
  64. «از تو درباره زنان نظر می‌خواهند، بگو خداوند برای شما درباره آنان و (نیز درباره) آنچه برای شما در این کتاب خوانده می‌شود نظر می‌دهد (از جمله) درباره دختران یتیمی که مقرّری ایشان را نمی‌پردازید و به ازدواج با آنها رغبت دارید و (نیز) درباره کودکان ناتوان» سوره نساء، آیه ۱۲۷.
  65. «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام ‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.
  66. نمونه، ج‌۱۷، ص‌۳۲۲.
  67. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۴۶-۵۴۹.
  68. سلسلة الینابیع‌الفقهیه، ج۱۸، ص۳۲ "المقنعه"، ج۱۹، ص‌۳۷۹ "السرائر"، ۴۶۷ "شرائع" و ۵۲۷ "المختصر".
  69. تهذیب الاحکام، ج‌۷، ص‌۲۸۷‌ـ‌۲۸۸.
  70. «و آنان که پاکدامنند» سوره مؤمنون، آیه ۵.
  71. «جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند» سوره مؤمنون، آیه ۶.
  72. سلسله الینابیع الفقهیه، ج‌۱۹، ص‌۵۴۰ "المختصر".
  73. سلسلة الینابیع‌ الفقهیه، ج۱۸، ص۳۳۲ "اصباح‌الشیعه".
  74. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۴۹.
  75. لغت‌نامه، ج‌۳، ص‌۳۱۵۳.
  76. المبسوط، ج‌۴، ص‌۱۹۳.
  77. «و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است» سوره نساء، آیه ۳.
  78. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدام» سوره نساء، آیه ۲۵.
  79. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  80. کنزالعرفان، ج۲، ص۱۳۶؛ المبسوط، ج‌۴، ص‌۱۹۳.
  81. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدام» سوره نساء، آیه ۲۵.
  82. مسالک الافهام، ج‌۳، ص‌۱۷۴.
  83. المبسوط، ج‌۴، ص‌۱۹۳.
  84. «و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است» سوره نساء، آیه ۳.
  85. کنز العرفان، ج ۲، ص‌۱۳۶.
  86. کنزالعرفان، ج‌۲،ص ۱۳۶؛ المبسوط، ج‌۴، ص‌۱۹۳.
  87. «پس فرشتگان او را در حالی که در محراب به نماز ایستاده بود ندا دادند: خداوند تو را به (تولّد) یحیی نوید می‌دهد که «کلمه‌ای از خداوند» را راست می‌شمارد و سالار و (در برابر زنان) خویشتندار و پیامبری از شایستگان است» سوره آل عمران، آیه ۳۹.
  88. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۴۲.
  89. مجمع ‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۴۲.
  90. «ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۸۷.
  91. «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند اما از سوگندهایی که آگاهانه خورده‌اید باز می‌پرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود می‌دهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچ‌یک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌گرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.
  92. وسائل الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۲۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج‌۲۵، ص۵۳.
  93. الکافی، ج‌۵‌، ص‌۳۲۷؛ تهذیب‌الاحکام، ج‌۷، ص‌۲۸۷.
  94. الکافی، ج‌۵، ص‌۳۲۹.
  95. الکافی، ج‌۵، ص‌۳۲۹.
  96. الکافی، ج‌۵، ص‌۳۲۷.
  97. الکافی، ج‌۵، ص‌۳۳۰.
  98. الکافی، ج‌۵‌، ص‌۳۲۹؛ تهذیب‌الاحکام، ج‌۷، ص‌۲۸۶.
  99. جواهر الکلام، ج‌۲۹، ص‌۳۳.
  100. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۴۹-۵۵۱.
  101. «و اوست که از آب بشری آفرید و او را نسبی و سببی نهاد و پروردگار تو تواناست» سوره فرقان، آیه ۵۴.
  102. قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص۱۸.
  103. «و چگونه آن را باز می‌ستانید در حالی که با یکدیگر آمیزش کرده‌اید و آنان از شما پیمانی استوار، ستانده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۱.
  104. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۲۸.
  105. جواهر الکلام، ص‌۶۳.
  106. مستمسک العروه، ج‌۱۴، ص‌۱۲‌ـ‌۱۶.
  107. «پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است» سوره احزاب، آیه ۵۲.
  108. تفسیرقرطبی، ج۱۴، ص۱۴۲؛ تفسیرمراغی، مج‌۸، ج‌۲۲، ص‌۲۶.
  109. «(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.
  110. حقوق زن در دوران ازدواج چیست؟، ص‌۱۱.
  111. جامع‌المقاصد، ج‌۱۲، ص‌۴۶.
  112. «و در خواستگاری از زنان (شوی مرده یا طلاق گرفته‌ای که در عدّه به سر می‌برند) در آنچه دو پهلو بر زبان آورید یا در دل پنهان بدارید، بر شما گناهی نیست، خداوند می‌داند که بی‌گمان شما به زودی از آنان یاد خواهید کرد، اما با آنها وعده نهانی ازدواج ننهید مگر آنکه سخنی شایسته بگویید و آهنگ پیوند زناشویی مکنید تا زمان مقرر (عدّه) سرآید و بدانید که خداوند آنچه را در درون شما می‌گذرد می‌داند پس از او بترسید و بدانید که خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره بقره، آیه ۲۳۵.
  113. الحدائق، ج‌۲۴، ص‌۹۱.
  114. التبیان، ج‌۲، ص‌۲۶۷.
  115. جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۱۱۹‌ـ‌۱۲۰.
  116. الحدائق، ج‌۲۴، ص‌۹۰‌ـ‌۹۱.
  117. الحدائق، ج‌۲۴، ص‌۹۲؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۲۳۲.
  118. «و در خواستگاری از زنان (شوی مرده یا طلاق گرفته‌ای که در عدّه به سر می‌برند) در آنچه دو پهلو بر زبان آورید یا در دل پنهان بدارید، بر شما گناهی نیست، خداوند می‌داند که بی‌گمان شما به زودی از آنان یاد خواهید کرد، اما با آنها وعده نهانی ازدواج ننهید مگر آنکه سخنی شایسته بگویید و آهنگ پیوند زناشویی مکنید تا زمان مقرر (عدّه) سرآید و بدانید که خداوند آنچه را در درون شما می‌گذرد می‌داند پس از او بترسید و بدانید که خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره بقره، آیه ۲۳۵.
  119. تشکیل خانواده در اسلام، ص‌۱۳۱.
  120. «(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.
  121. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  122. الکافی، ج‌۵، ص‌۳۳۷.
  123. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  124. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۵۱-۵۵۳.
  125. «ای مؤمنان! برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوری گزینید و اگر درگذرید و ببخشایید و چشم بپوشید بی‌گمان خداوند (نیز) آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره تغابن، آیه ۱۴.
  126. «آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک می‌شتافتند و ما را به امید و بیم می‌خواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.
  127. مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۹۷.
  128. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
  129. نمونه، ج‌۳، ص‌۳۷۱.
  130. «تَزَوَّجُوا في الحِجْزِ الصَّالِحِ، فَإِنَّ العِرْقَ دَسَّاسٌ»؛مکارم‌الاخلاق، ص۱۹۷؛ کنزالعمال، ج۱۶، ص۲۹۶؛ جامع‌الصغیر، ج‌۱، ص‌۵۰۵.
  131. «بهشت‌هایی جاودان که آنان و شایستگان از نیاکان و همسران و فرزندانشان در آن وارد می‌شوند و فرشتگان از هر دری بر آنان درمی‌آیند» سوره رعد، آیه ۲۳.
  132. «پروردگارا! و آنان و شایستگان از پدران و همسران و فرزندانشان را در آن بهشت‌های جاودان که به آنان وعده فرموده‌ای درآور که بی‌گمان این تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره غافر، آیه ۸.
  133. «و آنان که می‌گویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
  134. «و از ایشان کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱.
  135. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۹۷.
  136. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  137. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۱۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج‌۱۲، ص‌۲۱۴.
  138. التحریر والتنویر، ج‌۱۸، ص‌۲۱۶.
  139. نمونه، ج‌۱۴، ص‌۴۶۷.
  140. «آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک می‌شتافتند و ما را به امید و بیم می‌خواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.
  141. «بسا اگر شما را طلاق دهد پروردگار وی برای او همسرانی به از شما- چه بیوه چه دوشیزه- جایگزین فرماید که مسلمان، مؤمن، فرمانبردار، اهل توبه، اهل عبادت و روزه‌گیر باشند» سوره تحریم، آیه ۵.
  142. جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۲۱۰؛ مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۴۷۵.
  143. جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۲۱۰؛ کنزالدقائق، ج‌۱۳، ص‌۳۳۴.
  144. مفردات، ص‌۴۳۱، "ساح".
  145. مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۴۷۵؛ کنزالدقائق، ج‌۱۳، ص‌۳۳۴.
  146. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۵۳-۵۵۴.
  147. الفقه علی المذاهب‌الاربعه و مذهب اهل‌البیت(ع)، ج‌۴، ص‌۸۶.
  148. الفقه علی المذاهب‌الاربعه و مذهب اهل‌البیت(ع)، ج‌۴، ص‌۸۴.
  149. المبسوط، ج‌۵، ص‌۲۲.
  150. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  151. الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل‌البیت(ع)، ج‌۴، ص‌۹۰.
  152. «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
  153. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
  154. «پلید زنان برای پلید مردان و پلید مردان برای پلید زنانند و پاک زنان، برای پاک مردان و پاک مردان برای پاک زنانند، آنان از آنچه (شایعه سازان) می‌گویند برکنارند، آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره نور، آیه ۲۶.
  155. وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۷۴.
  156. وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۷۷.
  157. جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۱۰۳.
  158. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  159. جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۱۰۳.
  160. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
  161. مواهب الرحمن، ج‌۸، ص‌۵۸.
  162. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۵۴-۵۵۵.
  163. الزواج، عبدالغنی، ص‌۱۱‌ـ‌۱۳.
  164. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  165. «و آنان که می‌گویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
  166. «(به آنان گفته می‌شود) خود و همسرانتان شادان به بهشت درآیید!» سوره زخرف، آیه ۷۰.
  167. «و به کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید ده که بوستان‌هایی خواهند داشت که جویبارهایی از بن آنها روان است. هرگاه میوه‌ای از آن بوستان‌ها روزی آنان گردد، می‌گویند این همان است که از پیش روزی ما شده بود و همانند آن برای آنان آورده می‌شود و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵.
  168. «آنان و همسرانشان در سایه‌سارها بر تخت‌ها پشت می‌دهند» سوره یس، آیه ۵۶.
  169. «و زنانی در آن شهر گفتند: همسر عزیز (مصر) از برده خویش، کام می‌خواهد، (برده‌اش) او را در عشق، سخت شیفته کرده است؛ بی‌گمان ما او را در گمراهی آشکاری می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۰.
  170. «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.
  171. «و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانه‌ای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.
  172. «و همسرش فریادکنان پیش آمد و به چهره خود کوفت و گفت من پیرزنی سترونم!» سوره ذاریات، آیه ۲۹.
  173. «گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست و (موی) سر از پیری سپید شده است و هیچ‌گاه در خواندن تو رنجور نبوده‌ام» سوره مریم، آیه ۴.
  174. «و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش!» سوره مریم، آیه ۵.
  175. «گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند» سوره آل عمران، آیه ۴۰.
  176. «گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی می‌تواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام می‌رساند» سوره آل عمران، آیه ۴۰.
  177. «همسرش را برای او شایسته گرداندیم» سوره انبیاء، آیه ۹۰.
  178. مصطلحات الفقه، ص‌۱۹۵.
  179. مصطلحات الفقه، ص‌۱۹۵.
  180. ر. ک: النسب و فروعه الفقهیه.
  181. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.
  182. «و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر مردان، حقّ شایسته‌ای است چنان که مردان را بر زنان؛ و مردان را بر آنان، به پایه‌ای برتری است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۲۸.
  183. «و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیده‌اند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید می‌آورد» سوره طلاق، آیه ۴.
  184. «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۴.
  185. «و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.
  186. مواهب الرحمن، ج‌۸، ص‌۲۱؛ تبصرة الفقهاء، ج‌۲، ص‌۱۹۰؛ المیزان، ج‌۲، ص‌۲۳۰.
  187. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  188. «اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.
  189. جامع البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۲۲۲؛ التبیان، ج‌۲، ص‌۱۳۳؛ مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۵۰۴.
  190. «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی می‌ورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (می‌توانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشت» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  191. «و شب را پوشش گرداندیم،» سوره نبأ، آیه ۱۰.
  192. «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی می‌ورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (می‌توانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشت» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  193. «پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.
  194. «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست می‌کنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بی‌گمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.
  195. «و خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد؛ آیا باز هم آنان به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت‌های خداوند ناسپاسی می‌ورزند؟» سوره نحل، آیه ۷۲.
  196. «و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.
  197. «آیا با مردان می‌آمیزید و راه (نسل) را می‌برید و در بزم خویش کار زشت می‌کنید؟ و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می‌گویی عذاب خداوند را بر سر ما بیاور» سوره عنکبوت، آیه ۲۹.
  198. المیزان، ج‌۱۳، ص‌۸۸.
  199. «دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۶.
  200. «همسرانتان کشتگاه شمایند، هر جا (و هر گاه) که خواهید به کشتگاه خود درآیید؛ و برای خویش (توشه نیک) پیش فرستید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که (روزی) به لقای وی خواهید رسید و (آن روز را) به مؤمنان بشارت ده!» سوره بقره، آیه ۲۲۳.
  201. المیزان، ج۲، ص‌۲۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۶۴؛ المنار، ج‌۲، ص‌۳۶۳.
  202. «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی می‌ورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (می‌توانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشت» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  203. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۰۴؛ تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۲۱۲؛ تفسیر‌بیضاوی، ج‌۱، ص‌۱۷۲.
  204. «اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.
  205. «و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش!» سوره مریم، آیه ۵.
  206. «(همان) که از من و از خاندان یعقوب میراث می‌برد و پروردگارا! او را پسندیده گردان» سوره مریم، آیه ۶.
  207. «آنجا بود که زکریّا پروردگار خود را فرا خواند، گفت: پروردگارا! به من از سوی خویش فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی» سوره آل عمران، آیه ۳۸.
  208. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  209. المیزان، ج‌۱۶، ص‌۱۶۶.
  210. التفسیرالکبیر، ج‌۲۵، ص‌۱۱۱.
  211. نمونه، ج‌۱۶، ص‌۳۹۲‌ـ‌۳۹۳.
  212. «و آنان که پاکدامنند» سوره مؤمنون، آیه ۵.
  213. «جز با همسران خویش یا کنیزهاشان که اینان نکوهیده نیستند» سوره مؤمنون، آیه ۶.
  214. «دوستداری خواستنی‌ها از زنان و فرزندان و دارایی‌های فراوان انباشته از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و چارپایان و کشتزاران، برای مردم آراستگی یافته است؛ اینها سرمایه زندگی نزدیک‌تر (در این جهان) است و خداوند است که نکوفرجامی، (تنها) نزد او است» سوره آل عمران، آیه ۱۴.
  215. نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۳۲۰؛ الکافی، ج‌۵، ص‌۳۲۱.
  216. «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی می‌ورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (می‌توانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشت» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  217. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
  218. قاموس قرآن، ج‌۲، ص‌۱۴۹.
  219. سفینة البحار، ج‌۲، ص‌۴۸۰.
  220. مجمع البیان. ج‌۷، ص‌۲۲۰.
  221. «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی می‌ورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (می‌توانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشت» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  222. التفسیرالکبیر، ج‌۵،ص ۱۱۶؛ روض الجنان، ج ۳، ص‌۵۱.
  223. «خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۸.
  224. مواهب الرحمن، ج‌۸، ص‌۷۹.
  225. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  226. روح‌المعانی، مج۱۰، ج۱۸، ص۲۱۸؛ المیزان، ج۱۵، ص‌۱۱۳.
  227. الکافی، ج۵، ص۳۳۰؛ مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۲۲۰.
  228. «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.
  229. «و اگر از هم جدا گردند خداوند هر یک را با توانگری خویش بی‌نیاز می‌گرداند و خداوند نعمت‌گستری فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۳۰.
  230. الکشاف، ج‌۳، ص‌۲۳۵‌ـ‌۲۳۶.
  231. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  232. «و کسانی که (توان) زناشویی نمی‌یابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بی‌نیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.
  233. کنزالعرفان، ج‌۲، ص‌۱۳۵.
  234. «بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم می‌آورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.
  235. التفسیرالکبیر، ج‌۲۳، ص‌۲۱۴.
  236. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۵۶-۵۶۱.
  237. «و چگونه آن را باز می‌ستانید در حالی که با یکدیگر آمیزش کرده‌اید و آنان از شما پیمانی استوار، ستانده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۱.
  238. التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۶؛ کنز العرفان، ج‌۲، ص‌۲۰۳؛ مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۴۲.
  239. «و در خواستگاری از زنان (شوی مرده یا طلاق گرفته‌ای که در عدّه به سر می‌برند) در آنچه دو پهلو بر زبان آورید یا در دل پنهان بدارید، بر شما گناهی نیست، خداوند می‌داند که بی‌گمان شما به زودی از آنان یاد خواهید کرد، اما با آنها وعده نهانی ازدواج ننهید مگر آنکه سخنی شایسته بگویید و آهنگ پیوند زناشویی مکنید تا زمان مقرر (عدّه) سرآید و بدانید که خداوند آنچه را در درون شما می‌گذرد می‌داند پس از او بترسید و بدانید که خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره بقره، آیه ۲۳۵.
  240. جواهرالکلام، ج‌۲۹، ص‌۱۳۲.
  241. «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.
  242. «و با زنانی که پدرانتان به نکاح آورده‌اند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.
  243. «(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.
  244. جامع المقاصد، ج‌۱۲، ص۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۳، ص‌۱۸۰.
  245. «ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک می‌دانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشته‌ایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.
  246. احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۵۳۸.
  247. جواهرالکلام، ج‌۲۹، ص‌۱۴۲؛ جامع المقاصد، ج‌۱۲، ص‌۷۶.
  248. تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۲۲‌ـ‌۲۲۳.
  249. تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۲۳.
  250. «(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.
  251. الکشاف، ج‌۳،ص ۴۰۴؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۳، ص‌۱۸۰.
  252. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیده‌اند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده می‌شود؛ این برای شما پاک‌تر و پاکیزه‌تر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.
  253. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۴۰۴‌ـ‌۴۰۵.
  254. «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.
  255. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۶۱-۵۶۲.
  256. جواهرالکلام، ج‌۳۱، ص‌۹۵ و ج‌۲۳، ص‌۱۹۹؛ المغنی، ج‌۷، ص‌۴۵۱؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج‌۴، ص‌۸۵.
  257. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۶۲-۵۶۳.
  258. زناشویی و اخلاق، ص‌۱۳؛ حقوق زن در دوران ازدواج چیست؟، ص‌۷ ـ ۸.
  259. «آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند؛ سپس اگر (آن مرد دیگر) او را طلاق داد، چنانچه (زن و شوهر اول) گمان می‌کنند که احکام خداوند را می‌توانند بجا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند؛ و این احکام خداوند است که آن را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۳۰.
  260. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیده‌اند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده می‌شود؛ این برای شما پاک‌تر و پاکیزه‌تر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.
  261. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.
  262. «و اگر آنان را پیش از آمیزش و پس از آنکه کابین بریده‌اید طلاق دهید پرداخت نیمی از کابین بر عهده شماست مگر آنان خود از آن بگذرند یا آن کس که رشته ازدواج در کف اوست در گذرد و گذشت کردنتان به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و بخشش را میان خود فراموش مکنید که خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۷.
  263. جواهرالکلام، ج‌۲۹، ص‌۱۷۰؛ عروة‌الوثقی، ج‌۲، ص‌۶۹۹.
  264. حقوق مدنی، خانواده، ج‌۲، ص‌۳۰۳.
  265. عروة‌الوثقی، ج‌۲، ص‌۷۰۱؛ مبانی‌العروه، ج‌۲، ص‌۲۸۱ و ۲۸۳.
  266. مبانی العروه، ج‌۲، ص‌۲۸۱؛ نجاة العباد، ص‌۳۶۶.
  267. «و به مال یتیم نزدیک نشوید جز به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است تا به برنایی خود برسد و پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید؛ ما بر کسی جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کنیم؛ و چون سخن می‌گویید با دادگری بگویید هر چند (درباره) خویشاوند باشد؛ و به پیمان با خداوند وفا کنید؛ این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پند گیرید» سوره انعام، آیه ۱۵۲.
  268. «و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است تا او به برنایی خود برسد و به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.
  269. «در (کار) این جهان و جهان واپسین. و از تو، درباره یتیمان می‌پرسند، بگو سامان‌بخشی به کار آنان نیکوتر است و چون با آنان به سر برید (بدانید که) برادران شمایند و خداوند، تباهکار را از مصلح باز می‌شناسد و اگر خداوند می‌خواست، شما را در تنگنا می‌نهاد، بی‌گمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۲۰.
  270. مبانی‌العروه، ج‌۲، ص‌۲۸۳.
  271. «خداوند بنده‌ای زرخرید را مثل می‌زند که توان هیچ کاری ندارد و کسی را که به او از خویش روزی نیکویی داده‌ایم و او پنهان و آشکار از آن می‌بخشد؛ آیا (این دو) برابرند؟» سوره نحل، آیه ۷۵.
  272. عروة‌الوثقی، ج۲، ص۶۷۴؛ کنزالعرفان، ج۲، ص۱۷۶.
  273. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  274. عروة‌الوثقی، ج‌۲، ص‌۶۷۴؛ مبانی العروه، ج‌۲، ص‌۲۵.
  275. التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۶۱.
  276. «با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید» سوره نساء، آیه ۲۵.
  277. تفسیر قرطبی، ج‌۵، ص‌۹۳.
  278. الفقه علی المذاهب الاربعه، ج‌۴، ص‌۳۲.
  279. مبانی‌العروه، ج۲، ص۲۵۸؛ مستمسک‌العروه، ج‌۱۴، ص‌۴۴۰.
  280. سلسلة الینابیع الفقهیه، ج‌۱۸، ص‌۶۱؛ "الانتصار".
  281. وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۲۶۷.
  282. مبانی‌العروه، ج‌۲، ص‌۲۵۸؛ سلسلة‌ الینابیع‌ الفقهیه، ج‌۱۸، ص‌۶۱ "الانتصار"
  283. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.
  284. المهذب، ج۲، ص‌۴۲۹؛ الفقه علی‌المذاهب الاربعه، ج‌۴، ص‌۳۵.
  285. الفقه علی المذاهب الاربعه، ج‌۴، ص‌۳۶.
  286. مستمسک‌العروه، ج‌۱۴، ص‌۴۴۰.
  287. وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۲۷۰؛ المهذب، ج‌۲، ص‌۴۳۰.
  288. «(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.
  289. تفسیر قرطبی، ج‌۱۳، ص‌۱۸۰.
  290. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدام» سوره نساء، آیه ۲۵.
  291. التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۶۱.
  292. الفقه علی المذاهب‌الاربعه، ج‌۴، ص‌۳۴.
  293. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیده‌اند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده می‌شود؛ این برای شما پاک‌تر و پاکیزه‌تر است و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.
  294. عروة‌الوثقی، ج‌۲، ص‌۷۰۰.
  295. نجاة العباد، ص‌۳۶۶‌ـ‌۳۶۷؛ عروة‌الوثقی، ج‌۲، ص‌۷۰۰.
  296. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۶۳-۵۶۵.
  297. «خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۸.
  298. جامع احادیث الشیعه، ج‌۲۵، ص‌۱۴۸.
  299. «(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.
  300. مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۳۹۰.
  301. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۶۵.
  302. تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۳۵.
  303. «بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۳.
  304. التبیان، ج۳، ص۱۵۷؛ مجمع‌البیان، ج۳، ص۴۶؛ کنزالعرفان، ج۲، ص‌۱۸۰.
  305. کنزالعرفان، ج۲، ص۱۸۰‌ـ‌۱۸۱؛ روح‌المعانی، مج۳، ج‌۴، ص‌۳۹۰.
  306. التبیان، ج‌۳، ص‌۱۵۷.
  307. تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۳۵‌ـ‌۲۳۶؛ مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۴۶.
  308. «ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک می‌دانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشته‌ایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.
  309. «مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان» سوره نساء، آیه ۲۳.
  310. الکشاف، ج۱، ص۴۹۴؛ مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۴۶.
  311. «مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید» سوره نساء، آیه ۲۳.
  312. «اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست» سوره نساء، آیه ۲۳.
  313. الکشاف، ج۱، ص۴۹۵؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۴۷۲؛ جواهرالکلام، ج‌۲۹، ص‌۳۵۰.
  314. زبدة‌البیان، ص۶۶۴؛ جواهرالکلام، ج۲۹، ص۳۵۲.
  315. التبیان، ج۳، ص‌۱۵۷؛ جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۴۲۵؛ وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۴۶۲‌ـ‌۴۶۵.
  316. التبیان، ج‌۳، ص‌۱۵۹.
  317. الفقه علی المذاهب‌الاربعه و مذهب اهل البیت(ع)، ج‌۴، ص‌۹۴‌ـ‌۹۸؛ المختلف، ج‌۷، ص‌۵۳.
  318. «و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند» سوره نساء، آیه ۲۳.
  319. التبیان، ج‌۳، ص‌۱۵۸.
  320. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۴۸.
  321. «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.
  322. «جمع میان دو خواهر» سوره نساء، آیه ۲۳.
  323. تحریر الوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۰.
  324. جامع المقاصد، ج ۱۲، ص‌۳۳۹.
  325. «و با زنانی که پدرانتان به نکاح آورده‌اند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.
  326. التبیان، ج‌۳، ص‌۱۶۰.
  327. «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.
  328. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۳۹.
  329. سلسلة الینابیع الفقهیه؛ ج‌۱۸، ص‌۳۳ "المقنعه"، و ص‌۴۹، "الانتصار"
  330. منهاج، خوئی، ج‌۲، ص‌۲۶۶.
  331. «مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد و زن زناکار را نیز جز مرد زناکار یا مشرک به همسری نگزیند و این بر مؤمنان حرام شده است» سوره نور، آیه ۳.
  332. وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۴۳۳‌ـ‌۴۳۸.
  333. جواهرالکلام، ج‌۲۹، ص‌۴۳۹.
  334. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۸۰.
  335. وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۴۳۹‌ـ‌۴۴۰.
  336. «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.
  337. المیزان، ج۱۵، ص۸۴؛ مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۱۹۸.
  338. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  339. مبانی‌العروه، ج‌۱، ص‌۲۶۷.
  340. «پلید زنان برای پلید مردان و پلید مردان برای پلید زنانند و پاک زنان، برای پاک مردان و پاک مردان برای پاک زنانند، آنان از آنچه (شایعه سازان) می‌گویند برکنارند، آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره نور، آیه ۲۶.
  341. مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۲۱۳.
  342. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۸۰.
  343. مبانی‌العروه، ج‌۱، ص‌۲۶۷‌ـ‌۲۶۸.
  344. عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص‌۱۶۱ و ۱۸۸.
  345. «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود می‌دهد (و شوهر می‌ستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  346. «آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند؛ سپس اگر (آن مرد دیگر) او را طلاق داد، چنانچه (زن و شوهر اول) گمان می‌کنند که احکام خداوند را می‌توانند بجا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند؛ و این احکام خداوند است که آن را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۳۰.
  347. تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۴.
  348. مواهب‌الرحمن، ج‌۴، ص‌۳۱.
  349. مواهب‌ الرحمن، ج‌۴، ص‌۲۵۱.
  350. مواهب‌الرحمن، ج۸، ص۲۱؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص‌۱۷۹.
  351. «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۴.
  352. روح‌المعانی، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۴.
  353. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۵۱.
  354. «و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است» سوره نساء، آیه ۳.
  355. جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۳.
  356. السنن الکبری، ج‌۱۰، ص‌۳۷۸.
  357. المیزان، ج‌۴، ص‌۱۶۸.
  358. «پس کسانی که بیش از این بخواهند تجاوزکارند» سوره مؤمنون، آیه ۷.
  359. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۸۱.
  360. المحبر، ص‌۵۲‌ـ‌۵۳.
  361. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  362. تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۴؛ غایة‌المرام، ج‌۳، ص‌۶۷.
  363. «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
  364. ازدواج با بیگانگان، ص‌۲۵‌ـ‌۳۰.
  365. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
  366. «این بدان روست که آنان می‌گویند: آتش (دوزخ) جز روزهایی چند به ما نمی‌رسد و آنچه دروغ می‌بافتند آنان را در دینشان فریفته است» سوره آل عمران، آیه ۲۴.
  367. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۷۹.
  368. مبانی‌العروه، ج‌۱، ص‌۲۶۷.
  369. تحریر الوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۴.
  370. جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۳۱.
  371. منهاج، خوئی، ج‌۲، ص‌۲۷۰.
  372. الام، ج‌۴، ص‌۲۶۴؛ المغنی، ج‌۷، ص‌۵۰۱.
  373. المبسوط، ج‌۵، ص‌۵۰.
  374. «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا می‌خوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا می‌خواند و آیات خود را برای مردم روشن می‌دارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
  375. «مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد و زن زناکار را نیز جز مرد زناکار یا مشرک به همسری نگزیند و این بر مؤمنان حرام شده است» سوره نور، آیه ۳.
  376. «یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده می‌شوند؟» سوره توبه، آیه ۳۰.
  377. «آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.
  378. جواهرالکلام، ج۳۰، ص۳۵؛ المغنی، ج۷، ص‌۵۰۱.
  379. «کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی می‌دهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است» سوره بقره، آیه ۱۰۵.
  380. «کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخ‌اند، جاودانه در آنند، آنانند که بدترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۶.
  381. «کافران از اهل کتاب و مشرکان، (از کیش خود) دست نمی‌کشیدند تا آنکه آن برهان به آنان رسد» سوره بینه، آیه ۱.
  382. جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۳۵.
  383. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  384. «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا می‌خوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا می‌خواند و آیات خود را برای مردم روشن می‌دارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
  385. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  386. وسائل ‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۵۳۸.
  387. «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا می‌خوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا می‌خواند و آیات خود را برای مردم روشن می‌دارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
  388. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
  389. المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۴۱؛ الکشاف، ج‌۴، ص‌۵۱۸.
  390. جواهر الکلام، ج‌۳۰، ص‌۲۹.
  391. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدام» سوره نساء، آیه ۲۵.
  392. زبدة‌البیان، ص‌۶۵۵.
  393. «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  394. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  395. جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۴۱.
  396. «و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمی‌دانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر و در این جهان با آنان به شایستگی همراهی کن و راه کسی را که به درگاه من باز می‌گردد پیش گیر، سپس بازگشتتان به سوی من است آنگاه شما را از آنچه می‌کرده‌اید می‌آگاهانم» سوره لقمان، آیه ۱۵.
  397. «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند و از پروردگار خویش می‌ترسند و از سختی حساب هراس دارند؛» سوره رعد، آیه ۲۱.
  398. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  399. «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
  400. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
  401. مستدرک‌الوسائل، ج‌۱۴، ص‌۴۳۳؛ وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۵۳۳ و ۵۳۵.
  402. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  403. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۱۰۰؛ وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۵۳۸، ح‌۶.
  404. الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۳.
  405. وسائل‌الشیعه، ج‌۱، ص‌۴۵۹.
  406. جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۳۵.
  407. المغنی، ج‌۷، ص‌۵۰۱؛ جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۳۵.
  408. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  409. «ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک می‌دانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشته‌ایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.
  410. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  411. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنه» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
  412. جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۳۹.
  413. جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۴۲.
  414. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۶۵-۵۷۶.
  415. حقوق زن در دوران ازدواج چیست؟، ص‌۱۲.
  416. «بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‌هایتان و خاله‌هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادران شیرده‌تان و خواهران شیرخورده‌تان و مادرزن‌هایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کرده‌اید، که اگر با آنها همخوابگی نکرده‌اید بر شما گناهی نیست؛ و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند؛ و (نیز) جمع میان دو خواهر، مگر آنکه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۳.
  417. «خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۸.
  418. المیزان، ج‌۴، ص‌۳۱۳‌ـ‌۳۱۶.
  419. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۶۷-۵۶۸.
  420. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  421. «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
  422. «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  423. «مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد و زن زناکار را نیز جز مرد زناکار یا مشرک به همسری نگزیند و این بر مؤمنان حرام شده است» سوره نور، آیه ۳.
  424. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنه» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
  425. منهاج، خوئی، ج‌۲، ص‌۲۷۰؛ تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۵.
  426. المغنی، ج‌۷، ص‌۵۶۴.
  427. منهاج، خوئی، ج‌۲، ص‌۲۷۰؛ تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۵‌ـ‌۲۵۶.
  428. تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۵۶.
  429. المغنی، ج‌۷، ص‌۵۶۴.
  430. جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۵۰.
  431. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنه» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
  432. جواهرالکلام، ج‌۳۰، ص‌۵۴.
  433. «و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر» سوره بقره، آیه ۲۲۸.
  434. «و زنان طلاق داده را بهره‌ای است شایسته که بر عهده پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲۴۱.
  435. «ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر» سوره طلاق، آیه ۱.
  436. «پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.
  437. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.
  438. «و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیده‌اند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید می‌آورد» سوره طلاق، آیه ۴.
  439. «و آنان که به همسران خود تهمت (زنا) می‌زنند و گواهی جز خود ندارند گواهی هر یک از آنان، چهار بار گواهی دادن (با سوگند) به خداوند است که «به راستی من از راستگویانم»» سوره نور، آیه ۶.
  440. «و (بار) پنجم (بگوید): «لعنت خداوند بر من اگر از دروغگویان باشم»» سوره نور، آیه ۷.
  441. «و عذاب را از زن باز می‌دارد اینکه چهار بار (با سوگند) به خداوند گواهی دهد که شوهرش از دروغگویان است» سوره نور، آیه ۸.
  442. «و (بار) پنجم (بگوید): خشم خداوند بر من باد، اگر (شوهرم) از راستگویان باشد» سوره نور، آیه ۹.
  443. فقه‌القرآن، ج‌۲، ص‌۲۰۳؛ تحریر الوسیله، ج‌۲، ص‌۳۲۵.
  444. تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۳۲۵.
  445. جواهرالکلام، ج‌۳۳، ص‌۹۹.
  446. «کسانی از شما که زنان خود را ظهار می‌کنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زاده‌اند نمی‌باشند و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند و باری، خداوند به یقین در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.
  447. «و آنان که زنان خود را ظهار می‌کنند سپس به آنچه گفته‌اند باز می‌گردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بنده‌ای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده می‌شوید و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۳.
  448. «و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۴.
  449. «خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است؛ و آن همسرانتان را که «ظهار» می‌کنید مادران (راستین) شما و فرزند خواندگانتان را پسران (راستین) شما نکرده است؛ این تنها گفتار شما بر زبانتان است و خداوند است که حقّ می‌گوید و اوست که راه را نشان می‌دهد» سوره احزاب، آیه ۴.
  450. جواهرالکلام، ج‌۳۳، ص‌۲۹۷.
  451. «کسانی که سوگند می‌خورند با همسران خود آمیزش نکنند، باید چهار ماه انتظار کشند، پس اگر بازگشتند خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۲۶.
  452. «و اگر آهنگ طلاق کردند بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۲۷.
  453. مسالک‌الافهام، ج‌۴، ص‌۹۳ و ۱۰۷.
  454. فقه‌القرآن، ج‌۲، ص‌۱۹۶؛ جواهرالکلام، ج‌۳۳، ص‌۱۴۷.
  455. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۷۶-۵۷۸.
  456. حقوق النساء فی الاسلام، ص‌۴۷.
  457. «و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر» سوره بقره، آیه ۲۲۸.
  458. روح‌المعانی، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۲۰۳.
  459. «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی می‌ورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (می‌توانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشت» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  460. الزواج، بحرالعلوم ص‌۲۰۰.
  461. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنا» سوره نساء، آیه ۳۴.
  462. الزواج، عبدالغنی، ج‌۲، ص‌۲۱۲.
  463. «و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است» سوره نساء، آیه ۳.
  464. «از تو درباره زنان نظر می‌خواهند، بگو خداوند برای شما درباره آنان و (نیز درباره) آنچه برای شما در این کتاب خوانده می‌شود نظر می‌دهد (از جمله) درباره دختران یتیمی که مقرّری ایشان را نمی‌پردازید و به ازدواج با آنها رغبت دارید و (نیز) درباره کودکان ناتوان» سوره نساء، آیه ۱۲۷.
  465. المیزان، ج‌۵، ص‌۹۸.
  466. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۷۹.
  467. «اگر زنانی را که با آنان آمیزش نکرده یا برای آنها کابینی نبریده‌اید، طلاق دهید، بر شما گناهی نیست. ولی ایشان را از دهشی شایسته بهره‌مند سازید- توانگر به اندازه خویش و تنگدست به اندازه خویش- این بر نیکوکاران واجب است» سوره بقره، آیه ۲۳۶.
  468. «و کابین زنان را با خشنودی به آنان بپردازید و اگر با خوشدلی چیزی از آن را به شما بخشیدند نوش و گوارا بخورید» سوره نساء، آیه ۴.
  469. مسالک‌الافهام، ج‌۳، ص‌۱۸۴.
  470. مجموعه آثار، ج‌۱۹، ص‌۱۹۵ و ۲۰۰؛ "نظام حقوق زن در اسلام"
  471. تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۷۸.
  472. «ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که» سوره احزاب، آیه ۵۰.
  473. المیزان، ج‌۴، ص‌۱۶۹.
  474. «اگر زنانی را که با آنان آمیزش نکرده یا برای آنها کابینی نبریده‌اید، طلاق دهید، بر شما گناهی نیست. ولی ایشان را از دهشی شایسته بهره‌مند سازید- توانگر به اندازه خویش و تنگدست به اندازه خویش- این بر نیکوکاران واجب است» سوره بقره، آیه ۲۳۶.
  475. «و اگر بر آن بودید که همسری جایگزین همسری (که دارید) کنید، و به یکی از ایشان دارایی فراوانی داده بوده‌اید، چیزی از آن را باز مگیرید، آیا با دروغ بافتن و گناهی آشکار آن را باز می‌ستانید!» سوره نساء، آیه ۲۰.
  476. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۷۹-۵۸۰.
  477. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  478. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنا» سوره نساء، آیه ۳۴.
  479. «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایس» سوره طلاق، آیه ۶.
  480. «توانگر باید از توانگری خویش و آنکه روزی بر او تنگ شده از آنچه خدا به وی داده است هزینه کند؛ خداوند هیچ کس را جز به آنچه بدو داده است تکلیف نمی‌کند؛ زودا که خداوند پس از سختی، آسانی برگمارد» سوره طلاق، آیه ۷.
  481. «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایس» سوره طلاق، آیه ۶.
  482. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، باید برای همسرانشان هزینه زندگی تا یک سال را وصیّت کنند بی‌آنکه آنان را (از خانه شوهر) بیرون کنند و اگر آنان خود بیرون روند در آنچه آنها به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند پیروزمندی» سوره بقره، آیه ۲۴۰.
  483. «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.
  484. زبدة البیان، ج‌۲، ص‌۷۵۷.
  485. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۰.
  486. منهاج، سیستانی، ج‌۲، ص‌۱۲۰.
  487. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  488. المیزان، ج۲، ص۲۴۰؛ تحریرالوسیله، ج۲، ص‌۲۷۹.
  489. تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۷۸.
  490. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  491. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۰-۵۸۱.
  492. «کسانی که سوگند می‌خورند با همسران خود آمیزش نکنند، باید چهار ماه انتظار کشند، پس اگر بازگشتند خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۲۶.
  493. نمونه، ج‌۲، ص‌۱۵۰.
  494. الخلاف، ج‌۴، ص‌۳۵۵.
  495. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۱.
  496. منهاج، سیستانی، ج‌۳، ص‌۱۰۹.
  497. «کسانی که سوگند می‌خورند با همسران خود آمیزش نکنند، باید چهار ماه انتظار کشند، پس اگر بازگشتند خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۲۶.
  498. «و اگر آهنگ طلاق کردند بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۲۷.
  499. «ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بی‌گمان به خویش ستم کرده است؛ تو نمی‌دانی، شاید خداوند پس از آن فرمانی (تازه) پیش آورد. پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید؛ و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است. و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیده‌اند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید می‌آورد. این فرمان خداوند است که به سوی شما فرو فرستاده است و هر که از خدا پروا کند (خداوند) گناهانش را می‌پوشاند و برای وی پاداشی سترگ فراهم می‌گرداند. آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۱-۷.
  500. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن را به همسری (خود) درآوردید سپس پیش از آنکه با آنان هم‌آغوش شوید طلاقشان دادید برای شما بر (عهده) آنان عدّه‌ای نیست که آن را بشمارید بنابراین آنان را (از پرداخت نیمه مهرشان) برخوردار سازید و به نکویی رها کنید» سوره احزاب، آیه ۴۹.
  501. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۱-۵۸۲.
  502. منهاج، سیستانی، ج‌۳، ص‌۱۰۳.
  503. «همسرانتان کشتگاه شمایند، هر جا (و هر گاه) که خواهید به کشتگاه خود درآیید؛ و برای خویش (توشه نیک) پیش فرستید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که (روزی) به لقای وی خواهید رسید و (آن روز را) به مؤمنان بشارت ده!» سوره بقره، آیه ۲۲۳.
  504. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۲.
  505. منهاج، سیستانی، ج‌۳، ص‌۱۰۶.
  506. امالی، ج‌۱، ص‌۱۵۹؛ مکارم‌الاخلاق، ص‌۴۲۰.
  507. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنا» سوره نساء، آیه ۳۴.
  508. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۲.
  509. «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پس» سوره نور، آیه ۳۱.
  510. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۲.
  511. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن را به همسری (خود) درآوردید سپس پیش از آنکه با آنان هم‌آغوش شوید طلاقشان دادید برای شما بر (عهده) آنان عدّه‌ای نیست که آن را بشمارید بنابراین آنان را (از پرداخت نیمه مهرشان) برخوردار سازید و به نکویی رها کنید» سوره احزاب، آیه ۴۹.
  512. «ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر» سوره طلاق، آیه ۱.
  513. «و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر» سوره بقره، آیه ۲۲۸.
  514. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.
  515. «و در خواستگاری از زنان (شوی مرده یا طلاق گرفته‌ای که در عدّه به سر می‌برند) در آنچه دو پهلو بر زبان آورید یا در دل پنهان بدارید، بر شما گناهی نیست، خداوند می‌داند که بی‌گمان شما به زودی از آنان یاد خواهید کرد، اما با آنها وعده نهانی ازدواج ننهید مگر آن» سوره بقره، آیه ۲۳۵.
  516. «ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر» سوره طلاق، آیه ۱.
  517. «پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.
  518. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۲.
  519. «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
  520. «و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن، ما از تو روزی نمی‌خواهیم که خود، تو را روزی می‌دهیم و سرانجام (نیک) برای پرهیزگاری است» سوره طه، آیه ۱۳۲.
  521. میزان‌الحکمه، ج‌۲، ص‌۱۶۵۳؛ مسند احمد، ج‌۲، ص‌۲۵۰؛ سنن ابی‌داوود، ج‌۱، ص‌۲۹۵.
  522. «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.
  523. «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.
  524. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۳.
  525. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  526. «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  527. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خدا» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  528. «پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.
  529. «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان داده‌اید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.
  530. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۳.
  531. «و اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند نیمی از آنچه بر جا نهاده‌اند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم از آنچه بر جا گذارده‌اند از آن شماست پس از (انجام) وصیتی که می‌کنند یا (پرداخت) وامی (که دارند) و اگر شما فرزندی نداشته باشید یک چهارم از آنچه بر جا نهاده‌اید از آن آنهاست و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از آنچه بر جا گذارده‌اید از آن آنان است، البته پس از (انجام) وصیتی که می‌کنید یا (پرداخت) وامی (که دارید) و اگر مردی یا زنی که از او ارث می‌برند بی‌فرزند و بی‌پدر و بی‌مادر و (تنها) دارای برادر یا خواهر (یا هر دو) باشد یک ششم از آن هر یک از این دو، است و اگر بیش از این باشند همه در یک سوم شریکند، (البته) پس از وصیتی یا (پرداخت) وامی که (با وصیّت یا اقرار به وام، به وارث) زیان نرساند؛ سفارشی است از سوی خداوند و خداوند دانایی بردبار است» سوره نساء، آیه ۱۲.
  532. مفتاح الکرامه، ج‌۱۷، ص‌۲۹۳.
  533. جواهرالکلام، ج‌۳۱، ص‌۲۰۱؛ منهاج، سیستانی، ج‌۲، ص‌۱۰۶.
  534. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنا» سوره نساء، آیه ۳۴.
  535. تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۷۳؛ منهاج، سیستانی، ج‌۳، ص‌۱۰۷.
  536. تحریرالوسیله، ج‌۲، ص‌۲۷۳.
  537. «و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.
  538. «و اگر از هم جدا گردند خداوند هر یک را با توانگری خویش بی‌نیاز می‌گرداند و خداوند نعمت‌گستری فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۳۰.
  539. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۳-۵۸۴.
  540. «و اگر می‌هراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که می‌پسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیک‌تر است» سوره نساء، آیه ۳.
  541. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۵.
  542. «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند ش» سوره نساء، آیه ۲۴.
  543. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنه» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.
  544. «و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر» سوره بقره، آیه ۲۲۸.
  545. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیده‌اند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده می‌شود؛ این برای شما پاک‌تر و پ» سوره بقره، آیه ۲۳۲.
  546. «و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.
  547. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۵.
  548. شرایع‌الاسلام، ج‌۲، ص‌۲۷۱.
  549. جواهرالکلام، ج‌۲۹، ص‌۱۱۹.
  550. «ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که» سوره احزاب، آیه ۵۰.
  551. جواهرالکلام، ج‌۲۹، ص‌۱۲۰.
  552. احکام القرآن، ج‌۳، ص‌۵۳۶.
  553. «ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که» سوره احزاب، آیه ۵۰.
  554. وسائل‌الشیعه، ج‌۲۰، ص‌۲۶۶؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۳۴.
  555. «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایه‌های آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوه‌ای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.
  556. «و اگر خدا و پیامبرش و سرای واپسین را می‌خواهید، بی‌گمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۲۹.
  557. «ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که» سوره احزاب، آیه ۵۰.
  558. جواهرالکلام، ج‌۲۹، ص‌۱۲۵.
  559. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدام» سوره نساء، آیه ۲۵.
  560. جواهرالکلام، ج‌۲۹، ص‌۱۲۵.
  561. «ای زنان پیامبر! هر یک از شما دست به زشتکاری آشکاری زند عذاب او دو چندان می‌گردد و این (کار) بر خداوند آسان است» سوره احزاب، آیه ۳۰.
  562. «و هر یک از شما که در برابر خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کند و کاری شایسته انجام دهد پاداش او را دوبار می‌دهیم و برای او روزی ارجمندی آماده می‌داریم» سوره احزاب، آیه ۳۱.
  563. تحریر الوسیله، ج‌۲، ص‌۲۷۰؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۳۹.
  564. تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۳۸.
  565. «(اختیار با توست که موعد) هر یک از آنان را که خواستی واپس افکنی و هر کدام را خواستی نزد خود جای دهی و اگر هر یک از آنان را که وا نهاده بودی بخواهی، بر تو گناهی نیست؛ این، بدان نزدیک‌تر است که چشم آنان روشن گردد و اندوهگین نگردند و همگی به آنچه تو به آنا» سوره احزاب، آیه ۵۱.
  566. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند- بی‌آنکه چشم به راه آماده شدن آن (خوراک) باشید- ولی چون فرا خوانده شدید درون روید و چون خوراک خوردید پراکنده شوید و دل به گفت و گو نسپارید که این (کار) پیامبر را آزار می» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  567. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۵-۵۸۷.
  568. روح‌المعانی، مج‌۱۴، ج‌۲۵، ص‌۲۰۷.
  569. «آنان و همسرانشان در سایه‌سارها بر تخت‌ها پشت می‌دهند» سوره یس، آیه ۵۶.
  570. «چنین است، و زنان سیاه چشم درشت دیده‌ای را همسر آنان گردانیدیم» سوره دخان، آیه ۵۴.
  571. «(آنان) بر تخت‌هایی کنار هم چیده پشت می‌دهند و زنانی درشت چشم را به همسری آنان در می‌آوریم» سوره طور، آیه ۲۰.
  572. روح‌المعانی، مج‌۱۴، ج‌۲۵، ص‌۲۰۷.
  573. «در آن (بهشت)‌ها دوشیزگانی خوشخو و خوشرویند» سوره الرحمن، آیه ۷۰.
  574. «گویی آنان (در سپیدی)، تخم‌های فرو پوشیده پرندگان‌اند» سوره صافات، آیه ۴۹.
  575. نمونه، ج‌۱۹، ص‌۵۷.
  576. «که گویی چون یاقوت و مرجانند» سوره الرحمن، آیه ۵۸.
  577. «و سیاه‌دیده زنانی درشت چشم» سوره واقعه، آیه ۲۲.
  578. «در آن (بهشت)‌ها زنان چشم فرو هشته‌اند که پیش از آن (شوی)‌ها، هیچ آدمی و پری به آنها دست نزده است» سوره الرحمن، آیه ۵۶.
  579. روح‌المعانی، مج‌۱۵، ج‌۲۷، ص‌۱۸۴.
  580. روح‌المعانی، مج‌۱۵، ج‌۲۷، ص‌۱۸۴.
  581. «در آن (بهشت)‌ها زنان چشم فرو هشته‌اند که پیش از آن (شوی)‌ها، هیچ آدمی و پری به آنها دست نزده است» سوره الرحمن، آیه ۵۶.
  582. «در آن (بهشت)‌ها دوشیزگانی خوشخو و خوشرویند» سوره الرحمن، آیه ۷۰.
  583. نمونه، ج‌۲۳، ص‌۱۸۲.
  584. «و نزد آنان دوشیزگان شرمگین (/ چشم فروهشته) همسال‌اند» سوره ص، آیه ۵۲.
  585. التفسیر الکبیر، ج‌۲۶، ص‌۲۱۹.
  586. «این، بی‌گمان (همان) روزی ماست که پایانی ندارد» سوره ص، آیه ۵۴.
  587. اسدی، سید مصطفی، مقاله «ازدواج»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۵۸۷-۵۸۸.