شیطان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
*مفسری درباره [[تفسیر]] مراد [[شیطان]] از تزیین می‌نویسد: "ابلیس گفت {{متن قرآن|لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ}}؛ منظورش این است که [[باطل]]، یا طبق نزر برخی دیگر [[گناهان]] را در نظر [[بشر]] [[زینت]] می‌دهم: البته معنای نخست جامع‌تر است... و مقصود از [[زینت]] دادن برای آنان در [[زمین]]، این است که [[آدمیان]] را در [[زندگی]] زمینیشان [[زندگی دنیا]]، [[فریب]] می‌دهم"<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۶۴.</ref>.
*مفسری درباره [[تفسیر]] مراد [[شیطان]] از تزیین می‌نویسد: "ابلیس گفت {{متن قرآن|لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ}}؛ منظورش این است که [[باطل]]، یا طبق نزر برخی دیگر [[گناهان]] را در نظر [[بشر]] [[زینت]] می‌دهم: البته معنای نخست جامع‌تر است... و مقصود از [[زینت]] دادن برای آنان در [[زمین]]، این است که [[آدمیان]] را در [[زندگی]] زمینیشان [[زندگی دنیا]]، [[فریب]] می‌دهم"<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۶۴.</ref>.
*مفسری در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] می‌نویسد: "{{متن قرآن|لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ}}، [[کفر]] و [[شرک]] و کلّیه [[معاصی]] را به‌نظر آنها جلوه و [[زینت]] که خوب پندارند در مقابل [[ایمان]] و [[اطاعت]] که آنها را [[زشت]] و [[قبیح]] شمارند، چنان که در خبر است که [[پیغمبر]]{{صل}} به [[اصحاب]] فرمود: می‌آید زمانی که ترک [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کنند. [[سلمان]] [[تعجب]] کرد! فرمود: بدتر از این هم می‌شود که [[امر به منکر]] می‌کنند و [[نهی از معروف]]؛ تعجبش بیش‌تر شد! فرمود: بدتر از این هم می‌شود که منکر در نظر آنها معروف می‌شود و معروفْ منکر. و امروزه ما [[مشاهده]] می‌کنیم که به گناهانی مثل ساز و آواز، بی‌حجابی و [[ظلم]] [[افتخار]] می‌کنند و خوب می‌پندارند و عباداتی مثل [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]] و... را پَست و بد می‌شمارند"<ref>أطیب البیان، ج۸، ص۳۹.</ref>.
*مفسری در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] می‌نویسد: "{{متن قرآن|لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ}}، [[کفر]] و [[شرک]] و کلّیه [[معاصی]] را به‌نظر آنها جلوه و [[زینت]] که خوب پندارند در مقابل [[ایمان]] و [[اطاعت]] که آنها را [[زشت]] و [[قبیح]] شمارند، چنان که در خبر است که [[پیغمبر]]{{صل}} به [[اصحاب]] فرمود: می‌آید زمانی که ترک [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کنند. [[سلمان]] [[تعجب]] کرد! فرمود: بدتر از این هم می‌شود که [[امر به منکر]] می‌کنند و [[نهی از معروف]]؛ تعجبش بیش‌تر شد! فرمود: بدتر از این هم می‌شود که منکر در نظر آنها معروف می‌شود و معروفْ منکر. و امروزه ما [[مشاهده]] می‌کنیم که به گناهانی مثل ساز و آواز، بی‌حجابی و [[ظلم]] [[افتخار]] می‌کنند و خوب می‌پندارند و عباداتی مثل [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]] و... را پَست و بد می‌شمارند"<ref>أطیب البیان، ج۸، ص۳۹.</ref>.
*بنابراین، با ملاحظه آیاتی{{متن قرآن|فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref> «پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لیکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده می‌برند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافته‌اند» سوره نمل، آیه ۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ}}<ref>«و عاد و ثمود را (نیز عذاب کردیم) و بی‌گمان این از (آثار) زیستگاه‌هایشان برای شما پدیدار است. و شیطان کردارهایشان را در چشم آنان آراست بنابراین آنها را از راه (حقّ) باز داشت با آنکه بینادل  بودند» سوره عنکبوت، آیه ۳۸.</ref> که در آنها اشاره به تزیین [[شیطان]] شده، متوجه می‌شویم که ایجاد تزیین ظاهری در همه موارد [[اعتقادی]]، [[علمی]]، [[اخلاقی]] و کارهای روزمّره [[زندگی]] [[انسان]] می‌شود تا آنان را از [[حقانیت]] امور به بطلان آن سوق دهد و از [[بندگی]] و [[اطاعت]] در آن امور، به سوی [[مخالفت]] و [[معصیت]] با ایجاد تخیل [[زیبا]] در آن امور، بکشاند؛ در صورت عدم [[توفیق]] در سوق دادن به [[مخالفت]] و [[معصیت]]، به سوی تفریط‍ و افراط‍ در امور [[مباح]] و [[حلال]] سوق می‌دهد، مانند ایجاد [[حرص]] جمع‌آوری [[مال]] [[حلال]] و صرف [[عمر]] گرانب‌ها در کسب آن و رسیدگی نکردن به خود و [[خانواده]] و [[تربیت]] صحیح آنان. و هنگامی متوجه می‌شود که وقت جبران [[غفلت‌ها]] گذشته است و بر اثر [[عادت]] به جمع‌آوری و [[حرص]] بر [[مال]]، آن به صورت [[ملکه]] درآمده و دیگر به [[سختی]] می‌تواند، توجه درونی خود را صرف [[امور معنوی]] کند و لااقل دو رکعت [[نماز]] باتوجه بخواند.<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۳۵۵-۳۵۷.</ref> 
*بنابراین، با ملاحظه آیاتی{{متن قرآن|فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref> «پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده می‌برند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافته‌اند» سوره نمل، آیه ۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ}}<ref>«و عاد و ثمود را (نیز عذاب کردیم) و بی‌گمان این از (آثار) زیستگاه‌هایشان برای شما پدیدار است. و شیطان کردارهایشان را در چشم آنان آراست بنابراین آنها را از راه (حقّ) باز داشت با آنکه بینادل  بودند» سوره عنکبوت، آیه ۳۸.</ref> که در آنها اشاره به تزیین [[شیطان]] شده، متوجه می‌شویم که ایجاد تزیین ظاهری در همه موارد [[اعتقادی]]، [[علمی]]، [[اخلاقی]] و کارهای روزمّره [[زندگی]] [[انسان]] می‌شود تا آنان را از [[حقانیت]] امور به بطلان آن سوق دهد و از [[بندگی]] و [[اطاعت]] در آن امور، به سوی [[مخالفت]] و [[معصیت]] با ایجاد تخیل [[زیبا]] در آن امور، بکشاند؛ در صورت عدم [[توفیق]] در سوق دادن به [[مخالفت]] و [[معصیت]]، به سوی تفریط‍ و افراط‍ در امور [[مباح]] و [[حلال]] سوق می‌دهد، مانند ایجاد [[حرص]] جمع‌آوری [[مال]] [[حلال]] و صرف [[عمر]] گرانب‌ها در کسب آن و رسیدگی نکردن به خود و [[خانواده]] و [[تربیت]] صحیح آنان. و هنگامی متوجه می‌شود که وقت جبران [[غفلت‌ها]] گذشته است و بر اثر [[عادت]] به جمع‌آوری و [[حرص]] بر [[مال]]، آن به صورت [[ملکه]] درآمده و دیگر به [[سختی]] می‌تواند، توجه درونی خود را صرف [[امور معنوی]] کند و لااقل دو رکعت [[نماز]] باتوجه بخواند.<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۳۵۵-۳۵۷.</ref> 
===[[هدایت]] به سوی [[بدی]]===
===[[هدایت]] به سوی [[بدی]]===
*{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.
*{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.
خط ۲۷۴: خط ۲۷۴:
*[[برگزیدن]] [[ولایت شیطان]] و واگذاری [[تدبیر امور]] [[فکری]] و عملی خود به او، دو حالت دارد؛ یکی صریح و بدون [[اعلان]] علنی [[انزجار]] از آن، همچون گروه شیطان‌پرستان؛ دومی که اکثر افراد را در برمی‌گیرد، اینکه در ظاهر اظهار تنفر از [[ولایت]] [[باطل]] [[شیطان]] و [[تدبیر]] و [[سلطه]] او بر خود می‌کنند، اما در واقع و هنگام عمل، [[تدبیر امور]] [[زندگی]] خود را به [[دست]] او می‌سپارند و چه بسا اصلاً متوجه [[تدبیر]] مخفیانه [[شیطان]] در درون خود نشوند و [[تصور]] کنند هر آنچه انجام می‌دهند، به اصطلاح خودشان با [[عقل]] و [[درایت]] و [[ذکاوت]] [[فکری]] خودشان است. لذا [[غافل]] از آن هستند و اصلاً در درونشان نگهبان نیست که خطورات و تصمیماتشان را بازرسی کند که از کجا و به چه جهتی است و در پی [[کشف]] [[دشمن]] نفوذی در درونشان نیستند و اگرهم در پی آن باشند، در پی طرد عملی آن نیستند و [[زندگی]] منافقانه‌ای دارند که ظاهراً ادعای [[اسلام]] می‌کنند و در خفا با [[دشمن]] به ظاهر [[دوست]]، روابط‍ پنهانی داشته و مجری سیاست‌های او هستند!<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۳۸۳-۳۸۴.</ref>
*[[برگزیدن]] [[ولایت شیطان]] و واگذاری [[تدبیر امور]] [[فکری]] و عملی خود به او، دو حالت دارد؛ یکی صریح و بدون [[اعلان]] علنی [[انزجار]] از آن، همچون گروه شیطان‌پرستان؛ دومی که اکثر افراد را در برمی‌گیرد، اینکه در ظاهر اظهار تنفر از [[ولایت]] [[باطل]] [[شیطان]] و [[تدبیر]] و [[سلطه]] او بر خود می‌کنند، اما در واقع و هنگام عمل، [[تدبیر امور]] [[زندگی]] خود را به [[دست]] او می‌سپارند و چه بسا اصلاً متوجه [[تدبیر]] مخفیانه [[شیطان]] در درون خود نشوند و [[تصور]] کنند هر آنچه انجام می‌دهند، به اصطلاح خودشان با [[عقل]] و [[درایت]] و [[ذکاوت]] [[فکری]] خودشان است. لذا [[غافل]] از آن هستند و اصلاً در درونشان نگهبان نیست که خطورات و تصمیماتشان را بازرسی کند که از کجا و به چه جهتی است و در پی [[کشف]] [[دشمن]] نفوذی در درونشان نیستند و اگرهم در پی آن باشند، در پی طرد عملی آن نیستند و [[زندگی]] منافقانه‌ای دارند که ظاهراً ادعای [[اسلام]] می‌کنند و در خفا با [[دشمن]] به ظاهر [[دوست]]، روابط‍ پنهانی داشته و مجری سیاست‌های او هستند!<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۳۸۳-۳۸۴.</ref>
===سنگدلی===
===سنگدلی===
*{{متن قرآن|فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لیکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳.</ref>.
*{{متن قرآن|فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳.</ref>.
*کلمه {{متن قرآن|قَسَتْ}} از مادّه "قسی" به معنای: "صلابت و [[سختی]] شدید در مقابل آن لینت و [[نرمی]] است، خواه در موضوعات خارجی باشد، یا در معنویات"<ref>التحقیق، ج۹، ص۲۶۶، کلمه قسی.</ref>. پس [[قلب]] قاسی یعنی [[قلبی]] سخت که [[نرمی]] در آن نیست و علامت وجود [[نرمی]]، تذلل، [[خشوع]] و [[خضوع]] در پیشگاه [[الهی]] است.
*کلمه {{متن قرآن|قَسَتْ}} از مادّه "قسی" به معنای: "صلابت و [[سختی]] شدید در مقابل آن لینت و [[نرمی]] است، خواه در موضوعات خارجی باشد، یا در معنویات"<ref>التحقیق، ج۹، ص۲۶۶، کلمه قسی.</ref>. پس [[قلب]] قاسی یعنی [[قلبی]] سخت که [[نرمی]] در آن نیست و علامت وجود [[نرمی]]، تذلل، [[خشوع]] و [[خضوع]] در پیشگاه [[الهی]] است.
*اگر چه ظاهر [[آیه شریفه]] در [[مقام]] بیان علت عدم [[تضرع]] است که آن دو چیز است، [[قساوت قلب]] و تزیین [[شیطان]]، با ذکر [[قساوت قلب]] به عنوان علت اول، حاکی از این است که [[قساوت قلب]] زمینه‌ساز [[فریب خوردن]] از تزیین [[شیطان]] شده است. پس [[قساوت قلب]]، یکی از عوامل زمینه‌ساز [[ولایت شیطان]] خواهد بود؛ یا اینکه [[قساوت قلب]] حاکی از نتیجه تزیین و [[ولایت شیطان]] باشد که [[گناهان]] را به [[فرد]] [[گناهکار]] [[زیبا]] و جذاب نشان می‌دهد و هنگامی که مرتکب آن شد، [[قلب]] [[نورانی]] و صفای [[باطنی]] خود را، سیاه و [[آلوده]] می‌کند و تکرار و [[اصرار]] بر [[گناهان]] موجب کدورت، سیاهی، [[ظلمت]] و [[قساوت قلب]] و [[روح]] می‌شود که در آن حالت، تسلط‍ [[شیطان]] و ولایتداری آن شدید شده و امکان [[خروج]] از آن [[ولایت]] سخت می‌شود. و مؤید آن، [[حدیثی]] است که [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|عَنْ رَسُولِ الله{{صل}} أَنَّهُ قَالَ: إِذَا أَذْنَبَ الْعَبْدُ كَانَ نُقْطَةً سَوْدَاءَ عَلَی قَلْبِهِ فَإِنْ هُوَ تَابَ وَ أَقْلَعَ وَ اسْتَغْفَرَ صَفَا قَلْبُهُ مِنْهَا وَ إِنْ هُوَ لَمْ يَتُبْ وَ لَمْ يَسْتَغْفِرْ كَانَ الذَّنْبُ عَلَی الذَّنْبِ وَ السَّوَادُ عَلَی السَّوَادِ حَتَّی يَغْمُرَ الْقَلْبَ فَيَمُوتُ بِكَثْرَةِ غِطَاءِ الذُّنُوبِ عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَی: {{متن قرآن|بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref>}}<ref>مستدرک‌الوسائل، ج۱۱، ص۳۳۴، ح۱۳۱۹۰-۳۱؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۲۷، باب ۱۳۷ - الذنوب و آثارها...؛ ارشادالقلوب، ج۱، ص۴۶؛ الفضائل، ص۴۹.</ref>.
*اگر چه ظاهر [[آیه شریفه]] در [[مقام]] بیان علت عدم [[تضرع]] است که آن دو چیز است، [[قساوت قلب]] و تزیین [[شیطان]]، با ذکر [[قساوت قلب]] به عنوان علت اول، حاکی از این است که [[قساوت قلب]] زمینه‌ساز [[فریب خوردن]] از تزیین [[شیطان]] شده است. پس [[قساوت قلب]]، یکی از عوامل زمینه‌ساز [[ولایت شیطان]] خواهد بود؛ یا اینکه [[قساوت قلب]] حاکی از نتیجه تزیین و [[ولایت شیطان]] باشد که [[گناهان]] را به [[فرد]] [[گناهکار]] [[زیبا]] و جذاب نشان می‌دهد و هنگامی که مرتکب آن شد، [[قلب]] [[نورانی]] و صفای [[باطنی]] خود را، سیاه و [[آلوده]] می‌کند و تکرار و [[اصرار]] بر [[گناهان]] موجب کدورت، سیاهی، [[ظلمت]] و [[قساوت قلب]] و [[روح]] می‌شود که در آن حالت، تسلط‍ [[شیطان]] و ولایتداری آن شدید شده و امکان [[خروج]] از آن [[ولایت]] سخت می‌شود. و مؤید آن، [[حدیثی]] است که [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|عَنْ رَسُولِ الله{{صل}} أَنَّهُ قَالَ: إِذَا أَذْنَبَ الْعَبْدُ كَانَ نُقْطَةً سَوْدَاءَ عَلَی قَلْبِهِ فَإِنْ هُوَ تَابَ وَ أَقْلَعَ وَ اسْتَغْفَرَ صَفَا قَلْبُهُ مِنْهَا وَ إِنْ هُوَ لَمْ يَتُبْ وَ لَمْ يَسْتَغْفِرْ كَانَ الذَّنْبُ عَلَی الذَّنْبِ وَ السَّوَادُ عَلَی السَّوَادِ حَتَّی يَغْمُرَ الْقَلْبَ فَيَمُوتُ بِكَثْرَةِ غِطَاءِ الذُّنُوبِ عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَی: {{متن قرآن|بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref>}}<ref>مستدرک‌الوسائل، ج۱۱، ص۳۳۴، ح۱۳۱۹۰-۳۱؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۲۷، باب ۱۳۷ - الذنوب و آثارها...؛ ارشادالقلوب، ج۱، ص۴۶؛ الفضائل، ص۴۹.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش