قرآن: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''قرآن''' [[کتاب مقدس]] [[مسلمانان]] است که در مدت ۲۳ سال بر [[حضرت محمد]]{{صل}} نازل شد. چگونگی [[نزول قرآن]] به صورت "[[وحی]]" بود یعنی نوعی ارتباط [[کلامی]] میان [[خدا]] و [[پیامبر]] که از طریق فرشتهای به نام "[[جبرئیل]]" صورت میگرفت. قرآن نیازمند [[تفسیر]] بوده و فهم آن نیازمند مفسّرینی همچون [[معصومین]]{{ع}} است. | '''قرآن''' [[کتاب مقدس]] [[مسلمانان]] است که در مدت ۲۳ سال بر [[حضرت محمد]] {{صل}} نازل شد. چگونگی [[نزول قرآن]] به صورت "[[وحی]]" بود یعنی نوعی ارتباط [[کلامی]] میان [[خدا]] و [[پیامبر]] که از طریق فرشتهای به نام "[[جبرئیل]]" صورت میگرفت. قرآن نیازمند [[تفسیر]] بوده و فهم آن نیازمند مفسّرینی همچون [[معصومین]] {{ع}} است. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
قرآن [[کتاب مقدس]] و آسمانی [[مسلمانان]] است که در مدت ۲۳ سال، به تدریج از سوی [[خداوند]] بر [[حضرت محمد]]{{صل}} نازل شد. لفظ و معنای قرآن، نازل شده از سوی [[خداوند]] و دربردارنده [[معارف]] عمیق است. اما [[تورات]] و [[انجیل]] موجود، چیزی جز شرح حال [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[حضرت عیسی]]{{ع}} نیست که تناقضات بسیاری در آنها به چشم میخورد؛ قرآن برخلاف [[معجزات]] [[انبیا]] دیگر، معجزهای است در دسترس همگان که هرگز [[ملحدان]] نمیتوانند وجود قرآن و [[اعجاز]] بودن آن را نفی و [[انکار]] کنند. قرآن حجتی دائمی بر [[الهی]] بودن خود و [[حقانیت]] [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] است<ref>ر.ک.[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص۱۸۴؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۸۱.</ref>. | قرآن [[کتاب مقدس]] و آسمانی [[مسلمانان]] است که در مدت ۲۳ سال، به تدریج از سوی [[خداوند]] بر [[حضرت محمد]] {{صل}} نازل شد. لفظ و معنای قرآن، نازل شده از سوی [[خداوند]] و دربردارنده [[معارف]] عمیق است. اما [[تورات]] و [[انجیل]] موجود، چیزی جز شرح حال [[حضرت موسی]] {{ع}} و [[حضرت عیسی]] {{ع}} نیست که تناقضات بسیاری در آنها به چشم میخورد؛ قرآن برخلاف [[معجزات]] [[انبیا]] دیگر، معجزهای است در دسترس همگان که هرگز [[ملحدان]] نمیتوانند وجود قرآن و [[اعجاز]] بودن آن را نفی و [[انکار]] کنند. قرآن حجتی دائمی بر [[الهی]] بودن خود و [[حقانیت]] [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] است<ref>ر. ک.[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص۱۸۴؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۸۱.</ref>. | ||
تنظیم قرآن به صورتِ بخشهای کوتاه و بلند است که هر کدام "[[سوره]]" نامیده میشود. هر [[سوره]] هم از بخشها و جملاتی تشکیل شده که "[[آیه]]" نام دارد. قرآن دارای ۱۱۴ [[سوره]] و بیش از ۶ هزار [[آیه]] است. به [[سورهها]] و آیاتی که در [[مکه]] نازل شده "[[مکی]]" میگویند و به [[سورهها]] و آیههای نازل شده در [[مدینه]]، "[[مدنی]]". طولانیترین [[سوره]]، "بقره" و کوتاهترین [[سوره]] "[[کوثر]]" نام دارد. [[قرآن کریم]]، [[معجزه جاوید]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است. [[کلام خداوند]] است و از نظر [[فصاحت]] و [[بلاغت]] و [[زیبایی]] متن و محتوای ارزشمند و برخی پیشگوییهای [[تاریخی]]، در حدی است که از آن زمان تاکنون، کسی نتوانسته نظیر آن را بیاورد. برای قرآن تفسیرهای بسیاری نوشته شده و به اغلب زبانهای زنده [[دنیا]] نیز ترجمه شده است. مضامین این کتاب، بحثهای [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]]، [[احکام]] و [[قوانین]]، سرگذشت پیشینیان و مسائل [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] است و [[تاریخ]] تعدادی از [[انبیا]] در این کتاب آمده است. قرآن کتابی است که با دقت زیاد، از زمان [[پیامبر]] تا کنون، نوشته و حفظ شده و هیچ گونه [[تحریف]] و کاستن و افزودنی در متن آن پیش نیامده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۸۱.</ref>. | تنظیم قرآن به صورتِ بخشهای کوتاه و بلند است که هر کدام "[[سوره]]" نامیده میشود. هر [[سوره]] هم از بخشها و جملاتی تشکیل شده که "[[آیه]]" نام دارد. قرآن دارای ۱۱۴ [[سوره]] و بیش از ۶ هزار [[آیه]] است. به [[سورهها]] و آیاتی که در [[مکه]] نازل شده "[[مکی]]" میگویند و به [[سورهها]] و آیههای نازل شده در [[مدینه]]، "[[مدنی]]". طولانیترین [[سوره]]، "بقره" و کوتاهترین [[سوره]] "[[کوثر]]" نام دارد. [[قرآن کریم]]، [[معجزه جاوید]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است. [[کلام خداوند]] است و از نظر [[فصاحت]] و [[بلاغت]] و [[زیبایی]] متن و محتوای ارزشمند و برخی پیشگوییهای [[تاریخی]]، در حدی است که از آن زمان تاکنون، کسی نتوانسته نظیر آن را بیاورد. برای قرآن تفسیرهای بسیاری نوشته شده و به اغلب زبانهای زنده [[دنیا]] نیز ترجمه شده است. مضامین این کتاب، بحثهای [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]]، [[احکام]] و [[قوانین]]، سرگذشت پیشینیان و مسائل [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] است و [[تاریخ]] تعدادی از [[انبیا]] در این کتاب آمده است. قرآن کتابی است که با دقت زیاد، از زمان [[پیامبر]] تا کنون، نوشته و حفظ شده و هیچ گونه [[تحریف]] و کاستن و افزودنی در متن آن پیش نیامده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۸۱.</ref>. | ||
==وصف قرآن== | == وصف قرآن == | ||
[[امام علی]] در [[وصف]] [[قرآن کریم]] گفته است: "بدانید، این قرآن، [[خیرخواه]] و نصیحتکنندهای است که هرگز [[پردهپوشی]] نمیکند، هدایتکنندهای است که هرگز [[گمراه]] نمیسازد، داستانگویی است که هرگز [[دروغ]] نمیگوید. هیچکس با این [[کتاب]] [[همنشینی]] نکرد، مگر اینکه موقع برخاستن یا چیزی بر او افزوده یا چیزی از او کاسته شد: افزایش در [[هدایت]] و کاهش در [[نابینایی]]، برای هیچکس پس از آشنایی با قرآن [[احتجاج]] و [[بینوایی]] وجود ندارد و برای هیچکس بیش از قرآن، [[بینیازی]] تصور نمیشود"<ref>{{متن حدیث|وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ، زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى؛ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۲۲۹.</ref> | [[امام علی]] در [[وصف]] [[قرآن کریم]] گفته است: "بدانید، این قرآن، [[خیرخواه]] و نصیحتکنندهای است که هرگز [[پردهپوشی]] نمیکند، هدایتکنندهای است که هرگز [[گمراه]] نمیسازد، داستانگویی است که هرگز [[دروغ]] نمیگوید. هیچکس با این [[کتاب]] [[همنشینی]] نکرد، مگر اینکه موقع برخاستن یا چیزی بر او افزوده یا چیزی از او کاسته شد: افزایش در [[هدایت]] و کاهش در [[نابینایی]]، برای هیچکس پس از آشنایی با قرآن [[احتجاج]] و [[بینوایی]] وجود ندارد و برای هیچکس بیش از قرآن، [[بینیازی]] تصور نمیشود"<ref>{{متن حدیث|وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ، زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى؛ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۲۲۹.</ref> | ||
==[[نزول قرآن]]== | == [[نزول قرآن]] == | ||
{{اصلی|نزول قرآن}} | {{اصلی|نزول قرآن}} | ||
[[قرآن کریم]] [[کلام خداوند]] است که در طول بیست و سه سال بر [[حضرت محمد]]{{صل}} نازل شده است. در قرآن بارها آمده است که قرآن از جانب [[خدا]] نازل شده است. استفاده از تعبیرهايی چون "[[نزول]]"، "تنزیل" و "انزال" برای قرآن شاید به سبب تأکید بر وحیانی بودن این کتاب است تا کسی نپندارد قرآن [[کلام]] [[بشر]] و ساخته ذهن و زبان شخص [[پیامبر]]{{صل}} است<ref> [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۷۵</ref>. | [[قرآن کریم]] [[کلام خداوند]] است که در طول بیست و سه سال بر [[حضرت محمد]] {{صل}} نازل شده است. در قرآن بارها آمده است که قرآن از جانب [[خدا]] نازل شده است. استفاده از تعبیرهايی چون "[[نزول]]"، "تنزیل" و "انزال" برای قرآن شاید به سبب تأکید بر وحیانی بودن این کتاب است تا کسی نپندارد قرآن [[کلام]] [[بشر]] و ساخته ذهن و زبان شخص [[پیامبر]] {{صل}} است<ref> [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۷۵</ref>. | ||
کیفیت [[نزول قرآن]] به صورت "[[وحی]]" بود، نوعی ارتباط [[کلامی]] میان [[خدا]] و [[پیامبر]] که از طریق فرشتهای به نام "[[جبرئیل]]" صورت میگرفت و از آغاز [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] تا واپسین روزهای حیاتش، به تناسب حوادث و نیازها، قرآن به صورت بخش بخش فرود میآمد. [[حضرت محمد]]{{صل}} [[وحی]] را بر [[مردم]] بازخوانی میکرد و عدهای خاص به نام "[[کاتبان وحی]]" آن را مینوشتند. از جمله آنان [[امام علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[زید بن ثابت]] و [[عبدالله بن مسعود]] بود<ref> [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۸۱.</ref>. | کیفیت [[نزول قرآن]] به صورت "[[وحی]]" بود، نوعی ارتباط [[کلامی]] میان [[خدا]] و [[پیامبر]] که از طریق فرشتهای به نام "[[جبرئیل]]" صورت میگرفت و از آغاز [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] تا واپسین روزهای حیاتش، به تناسب حوادث و نیازها، قرآن به صورت بخش بخش فرود میآمد. [[حضرت محمد]] {{صل}} [[وحی]] را بر [[مردم]] بازخوانی میکرد و عدهای خاص به نام "[[کاتبان وحی]]" آن را مینوشتند. از جمله آنان [[امام علی بن ابی طالب]] {{ع}} و [[زید بن ثابت]] و [[عبدالله بن مسعود]] بود<ref> [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۸۱.</ref>. | ||
==قرآن؛ [[معجزه الهی]] برای [[هدایت]] [[انسانها]]== | == قرآن؛ [[معجزه الهی]] برای [[هدایت]] [[انسانها]] == | ||
در [[امّت اسلام]]، [[رسول اکرم]]{{صل}} [[حجّت]] [[ناطق]] است که با بیان و عمل خود، [[دین خدا]] را به [[مردم]] ارائه مینماید. قرآن نیز [[حجّت]] [[صامت]] است که با [[آیات]] خود، [[هدایت]] را برای [[امّت]] خاتم به ارمغان میآورد. | در [[امّت اسلام]]، [[رسول اکرم]] {{صل}} [[حجّت]] [[ناطق]] است که با بیان و عمل خود، [[دین خدا]] را به [[مردم]] ارائه مینماید. قرآن نیز [[حجّت]] [[صامت]] است که با [[آیات]] خود، [[هدایت]] را برای [[امّت]] خاتم به ارمغان میآورد. | ||
در این میان، [[حجّت]] [[ناطق]] [[الهی]]، یعنی [[رسول اکرم]]{{صل}}، در زمان [[حیات]] خود، به [[تبیین]] بیانات خویش میپردازد و اگر درکلام آن [[حضرت]] امر نامفهوم و یا مشتبهی باشد، خود توضیح میدهد. اما همه سخن پیرامون قرآن است که: | در این میان، [[حجّت]] [[ناطق]] [[الهی]]، یعنی [[رسول اکرم]] {{صل}}، در زمان [[حیات]] خود، به [[تبیین]] بیانات خویش میپردازد و اگر درکلام آن [[حضرت]] امر نامفهوم و یا مشتبهی باشد، خود توضیح میدهد. اما همه سخن پیرامون قرآن است که: | ||
#برای [[امّت اسلام]] کتابی جاودانه است و تا [[قیامت]] راهنمای بشریّت محسوب میشود. | # برای [[امّت اسلام]] کتابی جاودانه است و تا [[قیامت]] راهنمای بشریّت محسوب میشود. | ||
# [[باطل]] از هیچ جهت بر آن وارد نمیگردد: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.</ref>. | # [[باطل]] از هیچ جهت بر آن وارد نمیگردد: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.</ref>. | ||
#خود ناظر و [[قیّم]] بر سایر [[کتب آسمانی]] و سایر [[معارف]] بشری است و [[حق و باطل]] را از یکدیگر تفکیک میکند: {{متن قرآن|ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ}}<ref>«این است آیین استوار» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref>؛ {{متن قرآن|رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ}}<ref>«(یعنی) پیامبری از سوی خداوند که برگهایی پاک را بخواند (که) در آنها نگاشتههایی استوار است» سوره بینه، آیه ۲-۳.</ref>. | # خود ناظر و [[قیّم]] بر سایر [[کتب آسمانی]] و سایر [[معارف]] بشری است و [[حق و باطل]] را از یکدیگر تفکیک میکند: {{متن قرآن|ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ}}<ref>«این است آیین استوار» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref>؛ {{متن قرآن|رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ}}<ref>«(یعنی) پیامبری از سوی خداوند که برگهایی پاک را بخواند (که) در آنها نگاشتههایی استوار است» سوره بینه، آیه ۲-۳.</ref>. | ||
از سوی دیگر، قرآن [[معجزه]] [[رسول خدا]]{{صل}} است که از همه جهات بینظیر است و [[خداوند]] در [[آیات]] متعدّد، توصیه به [[تدبّر]] در آن نموده است: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref> «آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>. | از سوی دیگر، قرآن [[معجزه]] [[رسول خدا]] {{صل}} است که از همه جهات بینظیر است و [[خداوند]] در [[آیات]] متعدّد، توصیه به [[تدبّر]] در آن نموده است: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref> «آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} نیز اهتمام فراوان به [[تدبّر]] در قرآن و [[تعلیم]] آن داشتند و به [[امّت اسلام]] [[دستور]] اکید بر [[یادگیری قرآن]] و [[تدبّر]] در آن مینمودند و از این رو میفرمودند: {{متن حدیث|خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَ عَلَّمَهُ}}<ref>مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل (ط. مؤسسه آل البیت{{عم}}، ۱۴۰۸ ه.ق.)، ج۴، ص۲۳۵: باب وجوب تعلم القرآن. همان، ص۲۳۲.</ref>. | [[رسول خدا]] {{صل}} نیز اهتمام فراوان به [[تدبّر]] در قرآن و [[تعلیم]] آن داشتند و به [[امّت اسلام]] [[دستور]] اکید بر [[یادگیری قرآن]] و [[تدبّر]] در آن مینمودند و از این رو میفرمودند: {{متن حدیث|خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَ عَلَّمَهُ}}<ref>مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل (ط. مؤسسه آل البیت {{عم}}، ۱۴۰۸ ه. ق.)، ج۴، ص۲۳۵: باب وجوب تعلم القرآن. همان، ص۲۳۲.</ref>. | ||
ایشان همچنین در ضمن سفارش خود به [[معاذ بن جبل]]، فرمودند: {{متن حدیث|إِنْ أَرَدْتُمْ عَيْشَ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ يَوْمَ الْحَسْرَةِ وَ الظِّلَّ يَوْمَ الْحَرُورِ وَ الْهُدَى يَوْمَ الضَّلَالَةِ فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ كَلَامُ الرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِي الْمِيزَانِ}}<ref>باب اول، وجوب تعلم القرآن و تعلیمه کفایه و استحبابه عینا.</ref>. | ایشان همچنین در ضمن سفارش خود به [[معاذ بن جبل]]، فرمودند: {{متن حدیث|إِنْ أَرَدْتُمْ عَيْشَ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ يَوْمَ الْحَسْرَةِ وَ الظِّلَّ يَوْمَ الْحَرُورِ وَ الْهُدَى يَوْمَ الضَّلَالَةِ فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ كَلَامُ الرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِي الْمِيزَانِ}}<ref>باب اول، وجوب تعلم القرآن و تعلیمه کفایه و استحبابه عینا.</ref>. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
نکته دیگر آنکه، قرآن [[کلام الهی]] است که بهرههای ظاهری و [[باطنی]] آن بینهایت است و در هریک از این دو جهت، هر مقدار که در آن [[تحقیق]] و [[تدبّر]] شود، مطالب [[جدید]] و دُرهای ثمین به ارمغان میآورد. | نکته دیگر آنکه، قرآن [[کلام الهی]] است که بهرههای ظاهری و [[باطنی]] آن بینهایت است و در هریک از این دو جهت، هر مقدار که در آن [[تحقیق]] و [[تدبّر]] شود، مطالب [[جدید]] و دُرهای ثمین به ارمغان میآورد. | ||
قرآن بیانی است که مطالب آن با مرور زمان رنگ نمیپذیرد و کهنه نمیشود؛ چنانکه [[امام رضا]]{{ع}} در پاسخ به پرسشی درباره قرآن فرمودند: {{متن حدیث|هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى وَ طَرِيقَتُهُ الْمُثْلَى الْمُؤَدِّي إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمُنْجِي مِنَ النَّارِ لَا يَخْلُقُ عَلَى الْأَزْمِنَةِ وَ لَا يَغِثُ عَلَى الْأَلْسِنَةِ لِأَنَّهُ لَمْ يُجْعَلْ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ بَلْ جُعِلَ دَلِيلَ الْبُرْهَانِ وَ الْحُجَّةَ عَلَى كُلِّ إِنْسَانٍ}} {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref>.<ref>عیون اخبار الرضا{{عم}} (ط. نشر جهان، ۱۳۷۸ ه.ق.)، ج۲، ص۱۳۰.</ref> | قرآن بیانی است که مطالب آن با مرور زمان رنگ نمیپذیرد و کهنه نمیشود؛ چنانکه [[امام رضا]] {{ع}} در پاسخ به پرسشی درباره قرآن فرمودند: {{متن حدیث|هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى وَ طَرِيقَتُهُ الْمُثْلَى الْمُؤَدِّي إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمُنْجِي مِنَ النَّارِ لَا يَخْلُقُ عَلَى الْأَزْمِنَةِ وَ لَا يَغِثُ عَلَى الْأَلْسِنَةِ لِأَنَّهُ لَمْ يُجْعَلْ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ بَلْ جُعِلَ دَلِيلَ الْبُرْهَانِ وَ الْحُجَّةَ عَلَى كُلِّ إِنْسَانٍ}} {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref>.<ref>عیون اخبار الرضا {{عم}} (ط. نشر جهان، ۱۳۷۸ ه. ق.)، ج۲، ص۱۳۰.</ref> | ||
تعلیم کتاب و حکمت و [[تبیین]] [[آیات قرآن]]، از [[شؤون]] [[هدایت الهی]] است که هرکس را به مقدار استعدادش [[دستگیری]] نموده و تا سرمنزل مقصود [[همراهی]] کند. در این مسیر، هر چند اصل آشنایی با [[روح]] قرآن، بهرهمندی از مراتب عالیتر [[ایمان]] را به دنبال دارد، که نتیجه [[آموختن]] [[ظاهر قرآن]] است، ولی سیر در [[ادبیات]] و [[فهم]] ظاهر [[آیات الهی]] نیز میدان گستردهای است که بدون معلّمی [[الهی]]، خطر [[انحرافات]] و [[شبهه]] افکنیهای زیادی را به دنبال دارد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۱۸-۳۲۰.</ref>. | تعلیم کتاب و حکمت و [[تبیین]] [[آیات قرآن]]، از [[شؤون]] [[هدایت الهی]] است که هرکس را به مقدار استعدادش [[دستگیری]] نموده و تا سرمنزل مقصود [[همراهی]] کند. در این مسیر، هر چند اصل آشنایی با [[روح]] قرآن، بهرهمندی از مراتب عالیتر [[ایمان]] را به دنبال دارد، که نتیجه [[آموختن]] [[ظاهر قرآن]] است، ولی سیر در [[ادبیات]] و [[فهم]] ظاهر [[آیات الهی]] نیز میدان گستردهای است که بدون معلّمی [[الهی]]، خطر [[انحرافات]] و [[شبهه]] افکنیهای زیادی را به دنبال دارد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۱۸-۳۲۰.</ref>. | ||
==قرآن و هدایت باطنی== | == قرآن و هدایت باطنی == | ||
از [[آیات قرآن]] استفاده میشود [[امام]] [[معصوم]] ـ که در عالیترین درجات [[حیات]] [[معنوی]] قرار دارد ـ از طریق [[باطن]] و [[ملکوت]] عالم، متصدّی اینگونه [[هدایت]] میشود. قرآن ضمن [[اثبات]] "[[هدایت به امر]]" برای [[امام]] دو شرط را همواره گوشزد مینماید: [[صبر]] و [[یقین]]. میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>. | از [[آیات قرآن]] استفاده میشود [[امام]] [[معصوم]] ـ که در عالیترین درجات [[حیات]] [[معنوی]] قرار دارد ـ از طریق [[باطن]] و [[ملکوت]] عالم، متصدّی اینگونه [[هدایت]] میشود. قرآن ضمن [[اثبات]] "[[هدایت به امر]]" برای [[امام]] دو شرط را همواره گوشزد مینماید: [[صبر]] و [[یقین]]. میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>. | ||
از اینکه در [[آیه]]، [[صبر]] و [[یقین]] را شرط این نوع [[هدایت]] مقرّر داشته است میفهمیم این [[هدایت]]، [[هدایت ظاهری]] نیست؛ چون [[هدایت ظاهری]] شرطی ندارد و همه میتوانند متصدّی آن شوند. در [[آیه]] دیگری به همین مطلب اشاره دارد و میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>. باید توجه کرد واژۀ "امر" دارای سه معنا است و در اینجا مفهوم سوّم منظور است که مفهوم "امر" در مقابل مفهوم "[[خلق]]" به وجود دفعی و غیر تدریجی و مجرّد از ماده و عوارض آن (همچون [[روح]]) اطلاق میشود. | از اینکه در [[آیه]]، [[صبر]] و [[یقین]] را شرط این نوع [[هدایت]] مقرّر داشته است میفهمیم این [[هدایت]]، [[هدایت ظاهری]] نیست؛ چون [[هدایت ظاهری]] شرطی ندارد و همه میتوانند متصدّی آن شوند. در [[آیه]] دیگری به همین مطلب اشاره دارد و میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>. باید توجه کرد واژۀ "امر" دارای سه معنا است و در اینجا مفهوم سوّم منظور است که مفهوم "امر" در مقابل مفهوم "[[خلق]]" به وجود دفعی و غیر تدریجی و مجرّد از ماده و عوارض آن (همچون [[روح]]) اطلاق میشود. | ||
در [[آیه امامت]] نیز [[خداوند]] پس از آزمودن [[ابراهیم]]{{ع}} به کلمات و بعد از [[مقام]] [[نبوّت]] و کسب شرایط لازم او را به [[مقام امامت]] [[منصوب]] فرمود. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "[[خداوند متعال]] پیش از آنکه [[ابراهیم]] را [[نبی]] قرار دهد، بندۀ خود قرار داد و پیش از آنکه به [[مقام رسالت]] برساند، نبوّتش بخشید و پیش از آنکه [[خلیل]] خود گرداند، [[مقام رسالت]] را به او عطا کرد و پیش از آنکه [[مقام امامت]] را به وی [[افاضه]] فرماید، او را [[خلیل]] و [[دوست]] [[خالص]] خود گردانید و هنگامی که همه این امتیازات را به دست آورد، فرمود: من هم اکنون تو را [[امام]] قرار دادم"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۵۷-۵۸.</ref> | در [[آیه امامت]] نیز [[خداوند]] پس از آزمودن [[ابراهیم]] {{ع}} به کلمات و بعد از [[مقام]] [[نبوّت]] و کسب شرایط لازم او را به [[مقام امامت]] [[منصوب]] فرمود. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: "[[خداوند متعال]] پیش از آنکه [[ابراهیم]] را [[نبی]] قرار دهد، بندۀ خود قرار داد و پیش از آنکه به [[مقام رسالت]] برساند، نبوّتش بخشید و پیش از آنکه [[خلیل]] خود گرداند، [[مقام رسالت]] را به او عطا کرد و پیش از آنکه [[مقام امامت]] را به وی [[افاضه]] فرماید، او را [[خلیل]] و [[دوست]] [[خالص]] خود گردانید و هنگامی که همه این امتیازات را به دست آورد، فرمود: من هم اکنون تو را [[امام]] قرار دادم"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۵۷-۵۸.</ref> | ||
==[[مراتب قرآن]]== | == [[مراتب قرآن]] == | ||
{{اصلی|مراتب قرآن}} | {{اصلی|مراتب قرآن}} | ||
قرآن دارای مراتب گوناگونی است که [[خداوند]] در مقام معرّفی قرآن، از آن به دو مرتبه "[[احکام]]" و "تفصیل" یاد میکند. مرتبه اِحکام به [[حقیقت قرآن]] اشاره دارد و در نزد [[پروردگار]] است و از آن به "[[لوح محفوظ]]" یا "[[امالکتاب]]" و یا "[[کتاب مکنون]]" نیز یاد شده است: {{متن قرآن|حْمَ وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref>«حا، میم سوگند به این کتاب روشن به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۱-۴.</ref>. مرتبه تفصیل در قالب کلمه و [[کلام]]، توسط [[رسول اکرم]]{{صل}} و به زبان عربی بر [[امّت اسلام]] نازل شد: {{متن قرآن|كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«کتابی است که آیات آن آشکار شده است، به گونه قرآنی عربی، برای گروهی که میدانند،» سوره فصلت، آیه ۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۲۰-۳۲۳.</ref> | قرآن دارای مراتب گوناگونی است که [[خداوند]] در مقام معرّفی قرآن، از آن به دو مرتبه "[[احکام]]" و "تفصیل" یاد میکند. مرتبه اِحکام به [[حقیقت قرآن]] اشاره دارد و در نزد [[پروردگار]] است و از آن به "[[لوح محفوظ]]" یا "[[امالکتاب]]" و یا "[[کتاب مکنون]]" نیز یاد شده است: {{متن قرآن|حْمَ وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref>«حا، میم سوگند به این کتاب روشن به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۱-۴.</ref>. مرتبه تفصیل در قالب کلمه و [[کلام]]، توسط [[رسول اکرم]] {{صل}} و به زبان عربی بر [[امّت اسلام]] نازل شد: {{متن قرآن|كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«کتابی است که آیات آن آشکار شده است، به گونه قرآنی عربی، برای گروهی که میدانند،» سوره فصلت، آیه ۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۲۰-۳۲۳.</ref> | ||
==[[تفسیر قرآن]]== | == [[تفسیر قرآن]] == | ||
{{اصلی|تفسیر قرآن}} | {{اصلی|تفسیر قرآن}} | ||
[[تفسیر]] به معنای پردهبرداری و رفع ابهام عبارت از دانشی است که چگونگی [[نزول]] [[آیات قرآن]] را مشخص میکند. [[تفسیر قرآن]] به دو گونه است: [[تفسیر ترتیبی]]، به این صورت که [[آیات]] به ترتیبی که در قرآن آمده یکی پس از دیگری تفسیر شود و [[تفسیر موضوعی]]، به این صورت است که آیات متعددی که دربارۀ یک موضوع در سراسر قرآن وجود دارد، جمعآوری و در ارتباط باهم ملاحظه و تفسیر شود<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص۴۳۷-۴۳۸.</ref>. | [[تفسیر]] به معنای پردهبرداری و رفع ابهام عبارت از دانشی است که چگونگی [[نزول]] [[آیات قرآن]] را مشخص میکند. [[تفسیر قرآن]] به دو گونه است: [[تفسیر ترتیبی]]، به این صورت که [[آیات]] به ترتیبی که در قرآن آمده یکی پس از دیگری تفسیر شود و [[تفسیر موضوعی]]، به این صورت است که آیات متعددی که دربارۀ یک موضوع در سراسر قرآن وجود دارد، جمعآوری و در ارتباط باهم ملاحظه و تفسیر شود<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص۴۳۷-۴۳۸.</ref>. | ||
===[[ضرورت وجود مفسر قرآن]]=== | === [[ضرورت وجود مفسر قرآن]] === | ||
قرآن مانند هر کتاب عمیق دیگری نیازمند [[تفسیر]] و [[مفسّر]] است؛ قرآن مجموعه [[قوانین]] و [[احکام]] و معارف و دریای بیانتهایی است که معارف آن هرگز تمامی ندارد منتها فهم آنها نیازمند مفسری همچون [[معصومین]]{{ع}} است<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۲۴-۳۲۷.</ref>. | قرآن مانند هر کتاب عمیق دیگری نیازمند [[تفسیر]] و [[مفسّر]] است؛ قرآن مجموعه [[قوانین]] و [[احکام]] و معارف و دریای بیانتهایی است که معارف آن هرگز تمامی ندارد منتها فهم آنها نیازمند مفسری همچون [[معصومین]] {{ع}} است<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۲۴-۳۲۷.</ref>. | ||
===[[ویژگی مفسر قرآن]]=== | === [[ویژگی مفسر قرآن]] === | ||
===[[وظیفه تفسیر قرآن (وظایف پیامبر خاتم)]]=== | === [[وظیفه تفسیر قرآن (وظایف پیامبر خاتم)]]=== | ||
===[[تفسیر قرآن پس از پیامبر خاتم]]=== | === [[تفسیر قرآن پس از پیامبر خاتم]] === | ||
===[[وظیفه تفسیر قرآن (وظایف امام)]]=== | === [[وظیفه تفسیر قرآن (وظایف امام)]]=== | ||
===[[وظیفه تفسیر قرآن (وظایف نایب امام)]]=== | === [[وظیفه تفسیر قرآن (وظایف نایب امام)]]=== | ||
==[[ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت]]== | == [[ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت]] == | ||
{{اصلی|ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت}} | {{اصلی|ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت}} | ||
براساس [[حدیث ثقلین]] که [[رسول اکرم]]{{صل}} در [[حجة الوداع]] آن را فرمودند [[ارتباط]] ناگسستنی میان قرآن و [[اهل بیت]]{{ع}} وجود دارد و دلیلی است بر اینکه [[هدایت]] [[انسانها]] به کمال و [[معارف الهی]] مبتنی بر [[فهم قرآن]] است و هدایت به این [[کمالات]]، منحصراً از طریق [[اقتداء]] به اهل بیت{{ع}} خواهد بود<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۳۸-۳۴۲.</ref>. | براساس [[حدیث ثقلین]] که [[رسول اکرم]] {{صل}} در [[حجة الوداع]] آن را فرمودند [[ارتباط]] ناگسستنی میان قرآن و [[اهل بیت]] {{ع}} وجود دارد و دلیلی است بر اینکه [[هدایت]] [[انسانها]] به کمال و [[معارف الهی]] مبتنی بر [[فهم قرآن]] است و هدایت به این [[کمالات]]، منحصراً از طریق [[اقتداء]] به اهل بیت {{ع}} خواهد بود<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۳۸-۳۴۲.</ref>. | ||
==[[تبیین ظاهر قرآن]]== | == [[تبیین ظاهر قرآن]] == | ||
{{اصلی|تبیین ظاهر قرآن}} | {{اصلی|تبیین ظاهر قرآن}} | ||
قرآن به عنوان [[معجزه]] [[جاودانه]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}}، هر آنچه [[مردم]] تا [[آخرالزمان]] در امور [[دین]] و دنیای خود محتاج آن هستند را بیان کرده است، منتها به گونهای است که نیاز به شرح و بسط و تبیین دارد و کسانی میتوانند [[معارف]] را از [[آیات]] محدود قرآن استخراج نمایند که مانند [[رسول خدا]]{{صل}}، به [[حقیقت قرآن]] و [[اسرار الهی]] که در آن به ودیعه نهاده شده راه داشته باشند و اینان جز [[امامان]]{{ع}} نیستند که دارای [[مقام عصمت]] نیز هستند<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۵.</ref>. | قرآن به عنوان [[معجزه]] [[جاودانه]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}}، هر آنچه [[مردم]] تا [[آخرالزمان]] در امور [[دین]] و دنیای خود محتاج آن هستند را بیان کرده است، منتها به گونهای است که نیاز به شرح و بسط و تبیین دارد و کسانی میتوانند [[معارف]] را از [[آیات]] محدود قرآن استخراج نمایند که مانند [[رسول خدا]] {{صل}}، به [[حقیقت قرآن]] و [[اسرار الهی]] که در آن به ودیعه نهاده شده راه داشته باشند و اینان جز [[امامان]] {{ع}} نیستند که دارای [[مقام عصمت]] نیز هستند<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۵.</ref>. | ||
==[[رابطه قرآن با فطرت]]== | == [[رابطه قرآن با فطرت]] == | ||
{{اصلی|رابطه قرآن با فطرت}} | {{اصلی|رابطه قرآن با فطرت}} | ||
[[انسان]] دارای فطرتی [[الهی]] است که بهواسطه آن میتواند بدون واسطه با [[خداوند]] ارتباط داشته باشد. خداوند در قرآن این مقام انسان را منطبق با [[دین]] [[توحید]] بیان میدارد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۲.</ref>. | [[انسان]] دارای فطرتی [[الهی]] است که بهواسطه آن میتواند بدون واسطه با [[خداوند]] ارتباط داشته باشد. خداوند در قرآن این مقام انسان را منطبق با [[دین]] [[توحید]] بیان میدارد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۲.</ref>. | ||
==[[اعجاز قرآن]]== | == [[اعجاز قرآن]] == | ||
{{اصلی|اعجاز قرآن}} | {{اصلی|اعجاز قرآن}} | ||
[[اعجاز]] به معنای [[ناتوان]] ساختن یا [[ناتوان]] یافتن کسی یا چیزی بهکار رفته است و واژه معجزه به معنای ناتوان کننده است. [[معجزه]] عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از [[قدرت]] افراد عادی بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکانپذیر است، از طرف مدعی [[نبوت]] و دارای برخی شرایط و خصوصیات و نشانهای روشن و دلیلی آشکار است بر [[صدق]] ادعای آورنده آن و قرآن، [[معجزه]] جاویدان [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است که مؤلفههای [[معجزه]] بودن مانند: [[تحدی]]؛ هماوردطلبی و ... را داراست<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]] و [[غلام علی عزیزی|عزیزی، غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۵۵۸ – ۵۶۴؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱؛ [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص۱۴۲ ـ ۱۴۴.</ref>. | [[اعجاز]] به معنای [[ناتوان]] ساختن یا [[ناتوان]] یافتن کسی یا چیزی بهکار رفته است و واژه معجزه به معنای ناتوان کننده است. [[معجزه]] عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از [[قدرت]] افراد عادی بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکانپذیر است، از طرف مدعی [[نبوت]] و دارای برخی شرایط و خصوصیات و نشانهای روشن و دلیلی آشکار است بر [[صدق]] ادعای آورنده آن و قرآن، [[معجزه]] جاویدان [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است که مؤلفههای [[معجزه]] بودن مانند: [[تحدی]]؛ هماوردطلبی و ... را داراست<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]] و [[غلام علی عزیزی|عزیزی، غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۵۵۸ – ۵۶۴؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱؛ [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص۱۴۲ ـ ۱۴۴.</ref>. | ||
==[[زبان قرآن]]== | == [[زبان قرآن]] == | ||
{{اصلی|زبان قرآن}} | {{اصلی|زبان قرآن}} | ||
[[خداوند]] با زبان [[انسانها]] با آنها به گفتگو پرداخته است و [[قرآن کریم]] نیز به [[زبان عربی]] نازل شده است. [[زبان]] موضوعی قرآن در چهار بخش مطرح شده است: [[احکام]] و [[تکلیف]]؛ امثال و [[حکم]]؛ [[سخن]] از سرای [[غیب]] و [[معارف]] و اصول [[شناخت]]<ref>ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۱۹۳ ـ ۱۹۷.</ref>. | [[خداوند]] با زبان [[انسانها]] با آنها به گفتگو پرداخته است و [[قرآن کریم]] نیز به [[زبان عربی]] نازل شده است. [[زبان]] موضوعی قرآن در چهار بخش مطرح شده است: [[احکام]] و [[تکلیف]]؛ امثال و [[حکم]]؛ [[سخن]] از سرای [[غیب]] و [[معارف]] و اصول [[شناخت]]<ref>ر. ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۱۹۳ ـ ۱۹۷.</ref>. | ||
==[[تحدی قرآن]]== | == [[تحدی قرآن]] == | ||
{{اصلی|تحدی|تحدی قرآن}} | {{اصلی|تحدی|تحدی قرآن}} | ||
تحدی بهمعنای هماوردطلبی، عبارت از مبارزهطلبی [[خدای متعال]] از مخالفان [[رسول اکرم]]{{صل}} که اگر آن حضرت را فرستاده [[خداوند]] نمیدانند، برای آنچه وی آورده است مانندی بیاورند. آیات تحدی سه دستهاند: [[تحدی]] به کل قرآن؛ تحدی به ده [[سوره]] و تحدی به یک سوره<ref>[[فرهنگنامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ص۵۱.</ref>. | تحدی بهمعنای هماوردطلبی، عبارت از مبارزهطلبی [[خدای متعال]] از مخالفان [[رسول اکرم]] {{صل}} که اگر آن حضرت را فرستاده [[خداوند]] نمیدانند، برای آنچه وی آورده است مانندی بیاورند. آیات تحدی سه دستهاند: [[تحدی]] به کل قرآن؛ تحدی به ده [[سوره]] و تحدی به یک سوره<ref>[[فرهنگنامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ص۵۱.</ref>. | ||
==[[عصمت قرآن]]== | == [[عصمت قرآن]] == | ||
{{اصلی|عصمت قرآن}} | {{اصلی|عصمت قرآن}} | ||
[[عصمت]] به معنای محافظت و ممانعت از امور [[شر]] و [[ناپسند]]، در اصطلاح [[قرآنی]] به معنای عدم راهیابی [[باطل]]، کژی و [[تحریف]] در ساحت [[مقدس]] این [[کلام]] است. [[عصمت]] در قرآن یعنی اینکه این [[کلام]] بدون هیچ تحریفی در [[آیات]] و هیچگونه تعارضی در بین [[آیات]] نازل شده و بر تمام کلامهای [[دینی]] دیگر مانند [[روایات]]، [[حجیت]] و [[برتری]] دارد<ref>ر.ک: [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون دادهای آن]]؛ ص ۴ـ۷.</ref>. | [[عصمت]] به معنای محافظت و ممانعت از امور [[شر]] و [[ناپسند]]، در اصطلاح [[قرآنی]] به معنای عدم راهیابی [[باطل]]، کژی و [[تحریف]] در ساحت [[مقدس]] این [[کلام]] است. [[عصمت]] در قرآن یعنی اینکه این [[کلام]] بدون هیچ تحریفی در [[آیات]] و هیچگونه تعارضی در بین [[آیات]] نازل شده و بر تمام کلامهای [[دینی]] دیگر مانند [[روایات]]، [[حجیت]] و [[برتری]] دارد<ref>ر. ک: [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون دادهای آن]]؛ ص ۴ـ۷.</ref>. | ||
==[[تحریف ناپذیری در قرآن]]== | == [[تحریف ناپذیری در قرآن]] == | ||
{{اصلی|تحریف ناپذیری در قرآن}} | {{اصلی|تحریف ناپذیری در قرآن}} | ||
[[تحریف]] به معنای مایل کردن و دگرگون ساختن عبارت از متمایل ساختن معنای [[کلام]] از مقصود گوینده به سَمت احتمالی که میتوان سخن گوینده را بر آن حمل کرد و در نتیجه ایجاد نوعی دگرگونی در مقصود گوینده است. چند احتمال درباره [[تحریف در قرآن]] وجود دارد که برخی از آنها واقع شده و برخی نه. ۱. [[تحریف]] در معنا: بااینکه در [[روایات]] به شدت از ان [[نهی]] شده است اما در مورد برخی از [[آیات]] قرآن [[کریم]] رخ داده است؛ ۲. [[تغییر]] در حروف و حرکات قرآن: این قسم تحریف نیز واقع شده است؛ ۳. تغییر کلمات قرآن: این تحریف مردود شمرده شده است؛ ۴. تحریف به معنای افزودن بر الفاظ و آیات [[قرآن کریم]]: این قسم از تحریف نه در قرآن واقع شده و نه کسی آن را ادّعا کرده است؛ ۵. تحریف به معنای تبدیل یا کاستن از عبارات و آیات سورههایی از قرآن کریم: این مورد نیز [[نفی]] شده است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۲۳۳؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۳۹؛ [[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>. | [[تحریف]] به معنای مایل کردن و دگرگون ساختن عبارت از متمایل ساختن معنای [[کلام]] از مقصود گوینده به سَمت احتمالی که میتوان سخن گوینده را بر آن حمل کرد و در نتیجه ایجاد نوعی دگرگونی در مقصود گوینده است. چند احتمال درباره [[تحریف در قرآن]] وجود دارد که برخی از آنها واقع شده و برخی نه. ۱. [[تحریف]] در معنا: بااینکه در [[روایات]] به شدت از ان [[نهی]] شده است اما در مورد برخی از [[آیات]] قرآن [[کریم]] رخ داده است؛ ۲. [[تغییر]] در حروف و حرکات قرآن: این قسم تحریف نیز واقع شده است؛ ۳. تغییر کلمات قرآن: این تحریف مردود شمرده شده است؛ ۴. تحریف به معنای افزودن بر الفاظ و آیات [[قرآن کریم]]: این قسم از تحریف نه در قرآن واقع شده و نه کسی آن را ادّعا کرده است؛ ۵. تحریف به معنای تبدیل یا کاستن از عبارات و آیات سورههایی از قرآن کریم: این مورد نیز [[نفی]] شده است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۲۳۳؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۳۹؛ [[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>. | ||
==[[سوره|سوره های قرآن]]== | == [[سوره|سوره های قرآن]] == | ||
{{فهرست اثر}} | {{فهرست اثر}} | ||
# [[سوره حمد]] | # [[سوره حمد]] |
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۹
قرآن کتاب مقدس مسلمانان است که در مدت ۲۳ سال بر حضرت محمد (ص) نازل شد. چگونگی نزول قرآن به صورت "وحی" بود یعنی نوعی ارتباط کلامی میان خدا و پیامبر که از طریق فرشتهای به نام "جبرئیل" صورت میگرفت. قرآن نیازمند تفسیر بوده و فهم آن نیازمند مفسّرینی همچون معصومین (ع) است.
مقدمه
قرآن کتاب مقدس و آسمانی مسلمانان است که در مدت ۲۳ سال، به تدریج از سوی خداوند بر حضرت محمد (ص) نازل شد. لفظ و معنای قرآن، نازل شده از سوی خداوند و دربردارنده معارف عمیق است. اما تورات و انجیل موجود، چیزی جز شرح حال حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) نیست که تناقضات بسیاری در آنها به چشم میخورد؛ قرآن برخلاف معجزات انبیا دیگر، معجزهای است در دسترس همگان که هرگز ملحدان نمیتوانند وجود قرآن و اعجاز بودن آن را نفی و انکار کنند. قرآن حجتی دائمی بر الهی بودن خود و حقانیت پیامبر اسلام است[۱].
تنظیم قرآن به صورتِ بخشهای کوتاه و بلند است که هر کدام "سوره" نامیده میشود. هر سوره هم از بخشها و جملاتی تشکیل شده که "آیه" نام دارد. قرآن دارای ۱۱۴ سوره و بیش از ۶ هزار آیه است. به سورهها و آیاتی که در مکه نازل شده "مکی" میگویند و به سورهها و آیههای نازل شده در مدینه، "مدنی". طولانیترین سوره، "بقره" و کوتاهترین سوره "کوثر" نام دارد. قرآن کریم، معجزه جاوید پیامبر اسلام (ص) است. کلام خداوند است و از نظر فصاحت و بلاغت و زیبایی متن و محتوای ارزشمند و برخی پیشگوییهای تاریخی، در حدی است که از آن زمان تاکنون، کسی نتوانسته نظیر آن را بیاورد. برای قرآن تفسیرهای بسیاری نوشته شده و به اغلب زبانهای زنده دنیا نیز ترجمه شده است. مضامین این کتاب، بحثهای اعتقادی، اخلاقی، احکام و قوانین، سرگذشت پیشینیان و مسائل اجتماعی و سیاسی است و تاریخ تعدادی از انبیا در این کتاب آمده است. قرآن کتابی است که با دقت زیاد، از زمان پیامبر تا کنون، نوشته و حفظ شده و هیچ گونه تحریف و کاستن و افزودنی در متن آن پیش نیامده است[۲].
وصف قرآن
امام علی در وصف قرآن کریم گفته است: "بدانید، این قرآن، خیرخواه و نصیحتکنندهای است که هرگز پردهپوشی نمیکند، هدایتکنندهای است که هرگز گمراه نمیسازد، داستانگویی است که هرگز دروغ نمیگوید. هیچکس با این کتاب همنشینی نکرد، مگر اینکه موقع برخاستن یا چیزی بر او افزوده یا چیزی از او کاسته شد: افزایش در هدایت و کاهش در نابینایی، برای هیچکس پس از آشنایی با قرآن احتجاج و بینوایی وجود ندارد و برای هیچکس بیش از قرآن، بینیازی تصور نمیشود"[۳].[۴]
نزول قرآن
قرآن کریم کلام خداوند است که در طول بیست و سه سال بر حضرت محمد (ص) نازل شده است. در قرآن بارها آمده است که قرآن از جانب خدا نازل شده است. استفاده از تعبیرهايی چون "نزول"، "تنزیل" و "انزال" برای قرآن شاید به سبب تأکید بر وحیانی بودن این کتاب است تا کسی نپندارد قرآن کلام بشر و ساخته ذهن و زبان شخص پیامبر (ص) است[۵].
کیفیت نزول قرآن به صورت "وحی" بود، نوعی ارتباط کلامی میان خدا و پیامبر که از طریق فرشتهای به نام "جبرئیل" صورت میگرفت و از آغاز بعثت پیامبر اسلام تا واپسین روزهای حیاتش، به تناسب حوادث و نیازها، قرآن به صورت بخش بخش فرود میآمد. حضرت محمد (ص) وحی را بر مردم بازخوانی میکرد و عدهای خاص به نام "کاتبان وحی" آن را مینوشتند. از جمله آنان امام علی بن ابی طالب (ع) و زید بن ثابت و عبدالله بن مسعود بود[۶].
قرآن؛ معجزه الهی برای هدایت انسانها
در امّت اسلام، رسول اکرم (ص) حجّت ناطق است که با بیان و عمل خود، دین خدا را به مردم ارائه مینماید. قرآن نیز حجّت صامت است که با آیات خود، هدایت را برای امّت خاتم به ارمغان میآورد.
در این میان، حجّت ناطق الهی، یعنی رسول اکرم (ص)، در زمان حیات خود، به تبیین بیانات خویش میپردازد و اگر درکلام آن حضرت امر نامفهوم و یا مشتبهی باشد، خود توضیح میدهد. اما همه سخن پیرامون قرآن است که:
- برای امّت اسلام کتابی جاودانه است و تا قیامت راهنمای بشریّت محسوب میشود.
- باطل از هیچ جهت بر آن وارد نمیگردد: ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۷].
- خود ناظر و قیّم بر سایر کتب آسمانی و سایر معارف بشری است و حق و باطل را از یکدیگر تفکیک میکند: ﴿ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ﴾[۸]؛ ﴿رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ﴾[۹].
از سوی دیگر، قرآن معجزه رسول خدا (ص) است که از همه جهات بینظیر است و خداوند در آیات متعدّد، توصیه به تدبّر در آن نموده است: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾[۱۰].
رسول خدا (ص) نیز اهتمام فراوان به تدبّر در قرآن و تعلیم آن داشتند و به امّت اسلام دستور اکید بر یادگیری قرآن و تدبّر در آن مینمودند و از این رو میفرمودند: «خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَ عَلَّمَهُ»[۱۱].
ایشان همچنین در ضمن سفارش خود به معاذ بن جبل، فرمودند: «إِنْ أَرَدْتُمْ عَيْشَ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ يَوْمَ الْحَسْرَةِ وَ الظِّلَّ يَوْمَ الْحَرُورِ وَ الْهُدَى يَوْمَ الضَّلَالَةِ فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ كَلَامُ الرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِي الْمِيزَانِ»[۱۲].
نکته دیگر آنکه، قرآن کلام الهی است که بهرههای ظاهری و باطنی آن بینهایت است و در هریک از این دو جهت، هر مقدار که در آن تحقیق و تدبّر شود، مطالب جدید و دُرهای ثمین به ارمغان میآورد.
قرآن بیانی است که مطالب آن با مرور زمان رنگ نمیپذیرد و کهنه نمیشود؛ چنانکه امام رضا (ع) در پاسخ به پرسشی درباره قرآن فرمودند: «هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى وَ طَرِيقَتُهُ الْمُثْلَى الْمُؤَدِّي إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمُنْجِي مِنَ النَّارِ لَا يَخْلُقُ عَلَى الْأَزْمِنَةِ وَ لَا يَغِثُ عَلَى الْأَلْسِنَةِ لِأَنَّهُ لَمْ يُجْعَلْ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ بَلْ جُعِلَ دَلِيلَ الْبُرْهَانِ وَ الْحُجَّةَ عَلَى كُلِّ إِنْسَانٍ» ﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۱۳].[۱۴]
تعلیم کتاب و حکمت و تبیین آیات قرآن، از شؤون هدایت الهی است که هرکس را به مقدار استعدادش دستگیری نموده و تا سرمنزل مقصود همراهی کند. در این مسیر، هر چند اصل آشنایی با روح قرآن، بهرهمندی از مراتب عالیتر ایمان را به دنبال دارد، که نتیجه آموختن ظاهر قرآن است، ولی سیر در ادبیات و فهم ظاهر آیات الهی نیز میدان گستردهای است که بدون معلّمی الهی، خطر انحرافات و شبهه افکنیهای زیادی را به دنبال دارد[۱۵].
قرآن و هدایت باطنی
از آیات قرآن استفاده میشود امام معصوم ـ که در عالیترین درجات حیات معنوی قرار دارد ـ از طریق باطن و ملکوت عالم، متصدّی اینگونه هدایت میشود. قرآن ضمن اثبات "هدایت به امر" برای امام دو شرط را همواره گوشزد مینماید: صبر و یقین. میفرماید: ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ﴾[۱۶].
از اینکه در آیه، صبر و یقین را شرط این نوع هدایت مقرّر داشته است میفهمیم این هدایت، هدایت ظاهری نیست؛ چون هدایت ظاهری شرطی ندارد و همه میتوانند متصدّی آن شوند. در آیه دیگری به همین مطلب اشاره دارد و میفرماید: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۱۷]. باید توجه کرد واژۀ "امر" دارای سه معنا است و در اینجا مفهوم سوّم منظور است که مفهوم "امر" در مقابل مفهوم "خلق" به وجود دفعی و غیر تدریجی و مجرّد از ماده و عوارض آن (همچون روح) اطلاق میشود.
در آیه امامت نیز خداوند پس از آزمودن ابراهیم (ع) به کلمات و بعد از مقام نبوّت و کسب شرایط لازم او را به مقام امامت منصوب فرمود. امام صادق (ع) میفرماید: "خداوند متعال پیش از آنکه ابراهیم را نبی قرار دهد، بندۀ خود قرار داد و پیش از آنکه به مقام رسالت برساند، نبوّتش بخشید و پیش از آنکه خلیل خود گرداند، مقام رسالت را به او عطا کرد و پیش از آنکه مقام امامت را به وی افاضه فرماید، او را خلیل و دوست خالص خود گردانید و هنگامی که همه این امتیازات را به دست آورد، فرمود: من هم اکنون تو را امام قرار دادم"[۱۸].[۱۹]
مراتب قرآن
قرآن دارای مراتب گوناگونی است که خداوند در مقام معرّفی قرآن، از آن به دو مرتبه "احکام" و "تفصیل" یاد میکند. مرتبه اِحکام به حقیقت قرآن اشاره دارد و در نزد پروردگار است و از آن به "لوح محفوظ" یا "امالکتاب" و یا "کتاب مکنون" نیز یاد شده است: ﴿حْمَ وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾[۲۰]. مرتبه تفصیل در قالب کلمه و کلام، توسط رسول اکرم (ص) و به زبان عربی بر امّت اسلام نازل شد: ﴿كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾[۲۱].[۲۲]
تفسیر قرآن
تفسیر به معنای پردهبرداری و رفع ابهام عبارت از دانشی است که چگونگی نزول آیات قرآن را مشخص میکند. تفسیر قرآن به دو گونه است: تفسیر ترتیبی، به این صورت که آیات به ترتیبی که در قرآن آمده یکی پس از دیگری تفسیر شود و تفسیر موضوعی، به این صورت است که آیات متعددی که دربارۀ یک موضوع در سراسر قرآن وجود دارد، جمعآوری و در ارتباط باهم ملاحظه و تفسیر شود[۲۳].
ضرورت وجود مفسر قرآن
قرآن مانند هر کتاب عمیق دیگری نیازمند تفسیر و مفسّر است؛ قرآن مجموعه قوانین و احکام و معارف و دریای بیانتهایی است که معارف آن هرگز تمامی ندارد منتها فهم آنها نیازمند مفسری همچون معصومین (ع) است[۲۴].
ویژگی مفسر قرآن
وظیفه تفسیر قرآن (وظایف پیامبر خاتم)
تفسیر قرآن پس از پیامبر خاتم
وظیفه تفسیر قرآن (وظایف امام)
وظیفه تفسیر قرآن (وظایف نایب امام)
ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت
براساس حدیث ثقلین که رسول اکرم (ص) در حجة الوداع آن را فرمودند ارتباط ناگسستنی میان قرآن و اهل بیت (ع) وجود دارد و دلیلی است بر اینکه هدایت انسانها به کمال و معارف الهی مبتنی بر فهم قرآن است و هدایت به این کمالات، منحصراً از طریق اقتداء به اهل بیت (ع) خواهد بود[۲۵].
تبیین ظاهر قرآن
قرآن به عنوان معجزه جاودانه پیامبر خاتم (ص)، هر آنچه مردم تا آخرالزمان در امور دین و دنیای خود محتاج آن هستند را بیان کرده است، منتها به گونهای است که نیاز به شرح و بسط و تبیین دارد و کسانی میتوانند معارف را از آیات محدود قرآن استخراج نمایند که مانند رسول خدا (ص)، به حقیقت قرآن و اسرار الهی که در آن به ودیعه نهاده شده راه داشته باشند و اینان جز امامان (ع) نیستند که دارای مقام عصمت نیز هستند[۲۶].
رابطه قرآن با فطرت
انسان دارای فطرتی الهی است که بهواسطه آن میتواند بدون واسطه با خداوند ارتباط داشته باشد. خداوند در قرآن این مقام انسان را منطبق با دین توحید بیان میدارد[۲۷].
اعجاز قرآن
اعجاز به معنای ناتوان ساختن یا ناتوان یافتن کسی یا چیزی بهکار رفته است و واژه معجزه به معنای ناتوان کننده است. معجزه عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از قدرت افراد عادی بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکانپذیر است، از طرف مدعی نبوت و دارای برخی شرایط و خصوصیات و نشانهای روشن و دلیلی آشکار است بر صدق ادعای آورنده آن و قرآن، معجزه جاویدان پیامبر اسلام (ص) است که مؤلفههای معجزه بودن مانند: تحدی؛ هماوردطلبی و ... را داراست[۲۸].
زبان قرآن
خداوند با زبان انسانها با آنها به گفتگو پرداخته است و قرآن کریم نیز به زبان عربی نازل شده است. زبان موضوعی قرآن در چهار بخش مطرح شده است: احکام و تکلیف؛ امثال و حکم؛ سخن از سرای غیب و معارف و اصول شناخت[۲۹].
تحدی قرآن
تحدی بهمعنای هماوردطلبی، عبارت از مبارزهطلبی خدای متعال از مخالفان رسول اکرم (ص) که اگر آن حضرت را فرستاده خداوند نمیدانند، برای آنچه وی آورده است مانندی بیاورند. آیات تحدی سه دستهاند: تحدی به کل قرآن؛ تحدی به ده سوره و تحدی به یک سوره[۳۰].
عصمت قرآن
عصمت به معنای محافظت و ممانعت از امور شر و ناپسند، در اصطلاح قرآنی به معنای عدم راهیابی باطل، کژی و تحریف در ساحت مقدس این کلام است. عصمت در قرآن یعنی اینکه این کلام بدون هیچ تحریفی در آیات و هیچگونه تعارضی در بین آیات نازل شده و بر تمام کلامهای دینی دیگر مانند روایات، حجیت و برتری دارد[۳۱].
تحریف ناپذیری در قرآن
تحریف به معنای مایل کردن و دگرگون ساختن عبارت از متمایل ساختن معنای کلام از مقصود گوینده به سَمت احتمالی که میتوان سخن گوینده را بر آن حمل کرد و در نتیجه ایجاد نوعی دگرگونی در مقصود گوینده است. چند احتمال درباره تحریف در قرآن وجود دارد که برخی از آنها واقع شده و برخی نه. ۱. تحریف در معنا: بااینکه در روایات به شدت از ان نهی شده است اما در مورد برخی از آیات قرآن کریم رخ داده است؛ ۲. تغییر در حروف و حرکات قرآن: این قسم تحریف نیز واقع شده است؛ ۳. تغییر کلمات قرآن: این تحریف مردود شمرده شده است؛ ۴. تحریف به معنای افزودن بر الفاظ و آیات قرآن کریم: این قسم از تحریف نه در قرآن واقع شده و نه کسی آن را ادّعا کرده است؛ ۵. تحریف به معنای تبدیل یا کاستن از عبارات و آیات سورههایی از قرآن کریم: این مورد نیز نفی شده است[۳۲].
سوره های قرآن
- سوره حمد
- سوره بقره
- سوره آل عمران
- سوره نساء
- سوره مائده
- سوره انعام
- سوره اعراف
- سوره انفال
- سوره توبه
- سوره یونس
- سوره هود
- سوره یوسف
- سوره رعد
- سوره ابراهیم
- سوره حجر
- سوره نحل
- سوره اسراء
- سوره کهف
- سوره مریم
- سوره طه
- سوره انبیاء
- سوره حج
- سوره مؤمنون
- سوره نور
- سوره فرقان
- سوره شعراء
- سوره نمل
- سوره قصص
- سوره عنکبوت
- سوره روم
- سوره لقمان
- سوره سجده
- سوره احزاب
- سوره سبأ
- سوره فاطر
- سوره یس
- سوره صافات
- سوره ص
- سوره زمر
- سوره غافر
- سوره فصلت
- سوره شوری
- سوره زخرف
- سوره دخان
- سوره جاثیه
- سوره احقاف
- سوره محمد
- سوره فتح
- سوره حجرات
- سوره ق
- سوره ذاریات
- سوره طور
- سوره نجم
- سوره قمر
- سوره الرحمن
- سوره واقعه
- سوره حدید
- سوره مجادله
- سوره حشر
- سوره ممتحنه
- سوره صف
- سوره جمعه
- سوره منافقون
- سوره تغابن
- سوره طلاق
- سوره تحریم
- سوره ملک
- سوره قلم
- سوره حاقه
- سوره معارج
- سوره نوح
- سوره جن
- سوره مزمل
- سوره مدثر
- سوره قیامت
- سوره انسان
- سوره مرسلات
- سوره نبأ
- سوره نازعات
- سوره عبس
- سوره تکویر
- سوره انفطار
- سوره مطففین
- سوره انشقاق
- سوره بروج
- سوره طارق
- سوره اعلی
- سوره غاشیه
- سوره فجر
- سوره بلد
- سوره شمس
- سوره لیل
- سوره ضحی
- سوره شرح
- سوره تین
- سوره علق
- سوره قدر
- سوره بینه
- سوره زلزله
- سوره عادیات
- سوره قارعه
- سوره تکاثر
- سوره عصر
- سوره همزه
- سوره فیل
- سوره قریش
- سوره ماعون
- سوره کوثر
- سوره کافرون
- سوره نصر
- سوره مسد
- سوره اخلاص
- سوره فلق
- سوره ناس
جستارهای وابسته
منابع
- مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی
- خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی
- ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
- فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱
- شاکرین، حمید رضا، عصمت تام قرآن و برون دادهای آن
- محمدی، رضا، امامشناسی ۵
- سید محمود دشتی، غلام علی عزیزیکیا، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳
- نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷
- بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن
- الهی راد، صفدر، انسانشناسی
- پرونده:13790.jpg شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی
- دانشنامه نهج البلاغه ج۱
- فرهنگنامه علوم قرآنی
پانویس
- ↑ ر. ک.خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص۱۸۴؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۸۱.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۸۱.
- ↑ «وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ، زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى؛ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۲۲۹.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص ۷۵
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۸۱.
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ «این است آیین استوار» سوره توبه، آیه ۳۶.
- ↑ «(یعنی) پیامبری از سوی خداوند که برگهایی پاک را بخواند (که) در آنها نگاشتههایی استوار است» سوره بینه، آیه ۲-۳.
- ↑ «آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.
- ↑ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل (ط. مؤسسه آل البیت (ع)، ۱۴۰۸ ه. ق.)، ج۴، ص۲۳۵: باب وجوب تعلم القرآن. همان، ص۲۳۲.
- ↑ باب اول، وجوب تعلم القرآن و تعلیمه کفایه و استحبابه عینا.
- ↑ «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع) (ط. نشر جهان، ۱۳۷۸ ه. ق.)، ج۲، ص۱۳۰.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۳۱۸-۳۲۰.
- ↑ «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۱۷۵.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۵۷-۵۸.
- ↑ «حا، میم سوگند به این کتاب روشن به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۱-۴.
- ↑ «کتابی است که آیات آن آشکار شده است، به گونه قرآنی عربی، برای گروهی که میدانند،» سوره فصلت، آیه ۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۳۲۰-۳۲۳.
- ↑ بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص۴۳۷-۴۳۸.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۳۲۴-۳۲۷.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۳۳۸-۳۴۲.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۵.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۲.
- ↑ دشتی، سید محمود و عزیزی، غلام علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۵۸ – ۵۶۴؛ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۸۱؛ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص۱۴۲ ـ ۱۴۴.
- ↑ ر. ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص۱۹۳ ـ ۱۹۷.
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۵۱.
- ↑ ر. ک: شاکرین، حمید رضا، عصمت تام قرآن و برون دادهای آن؛ ص ۴ـ۷.
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص۲۳۳؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۳۹؛ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.