نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۵۰ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
ویژگیهای منتظران راستینامام مهدی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«هیچ فردی به حد مطلوب از انتظار نمیرسد، مگر اینکه دارای سه ویژگی همراه با هم باشد، که عبارتند از: عناصر عقیدتی و روحی و رفتاری، که اگر این سه نباشند برای انتظار مفهومی راستین نمیتوان یافت و از آن فقط یک انحراف روحی و نفسانی باقی میماند که مبتنی بر همان منطق کسانی است که به حضرت موسی خطاب کرده و گفتند: «تو همراه با خدای خودت بروید و بجنگید، ما اینجا نشستهایم».[۱] این همان عقیده نادرستی است که برای انسانیت درخواست و آرزوی نیکی و خیر شود، بدون اینکه کاری و تلاشی در راه استقرار آن انجام گیرد.
نخستین عنصر: جنبه عقیدتی: این مسأله در نتیجه سه امر مبرهن میشود:
امر سوم:اعتقاد به اینکه آن رهبر پیروز، حضرت محمد بن الحسن العسکری (ع) است که اعتقاد به او از ضروریات مذهبامامیه است، و اخبار و روایات فراوانی در مجموعههای خبری و روائی شیعه در این باره نقل شده است، وعده زیادی از متفکران و اندیشمندان بزرگ اهل سنت، همچون ابن عربی در فتوحات مکیه و قندوزی در ینابیع الموده، و حموینی در فرائد السمطین، و گنجی در کتاب بیان، با آنها هم عقیده میباشند. کسانی که به این امور سهگانه معتقدند، گرچه مختصر اختلافی در بعضی از جزئیات با یکدیگر دارند، لکن ما در بخش برنامهریزی الهی متذکر این نکته شدیم که دو امر اول به امر سوم برمیگردند، و نتیجه و حاصل آن دو نیز همان امر سوم خواهد شد. بنابراین میشود بدون هیچگونه اختلاف و تضادی به هر سه امر معتقد شد و آنها را باور داشت.
عنصر دوم: جنبه روحی و نفسانی انتظار: این مطلب از دو امر اصلی و اساسی تشکیل میشود:
امر اول: استعداد و آمادگی کامل برای تحقیق یافتن و پیاده شدن عدالت کامل، به طوری که اگر هم جزء دعوت کنندگان و ایثارگران در راه آن حضرت نیست، ولی حد اقل فردی شایسته برای پذیرش دعوت آن حضرت باشد.
امر دوم: آغاز و شروع تحقق عدالت کامل جهانی و دمیدن سپیده فجرظهور را در هر لحظه و ساعتی منتظر باشد؛ زیرا گفتیم که ظهورحضرت به دست خدا و تحت اراده الهی است، و هیچ کس نمیتواند برای آن وقت و ساعتی تعیین کند، و هر لحظه احتمال آن هست که خداوندارادهظهور آن حضرت را بفرماید، به علاوه روایاتی در این باره آمده است که ظهور آن حضرت ناگهانی و بدون مقدمه خواهد بود. (در آینده بخشی از آن روایات را نقل خواهیم کرد.) این احساس و آگاهی، ممکن است بر طبق هر یک از امور سهگانهای که در عنصر اول ذکر کردیم ایجاد شود، چنانکه در صورت اجتماع هر سه امر در یک شخص نیز ممکن است این آگاهی به وجود آید و تحقق پذیرد. این احساس و آگاهی، برای روان و جان او موجب پاکی و خوشی است؛ زیرا در این صورت خود را در مقابل خویشتن خود و جامعه و امت خود مسئول میبیند و به زودی در روز رستاخیز جهانی حضرت، از لابلای مشکلات و سختیها و ستمها و بیدادها بیرون آمده و جلوهگری میکند. وقتی احساس و آگاهی به این دو امر در روان کسی به حد کمال برسد، و به عبارت دیگر عنصر دوم در او تحقق یابد، به آسانی و سادگی میتواند وارد مرحله سوم شود و عنصر سوم را تحقق بخشد.
عنصر سوم: جنبه رفتاری و عملی انتظار: اگر کسی بخواهد نمونه یک منتظرراستین باشد، باید پیوسته خود را پایبند احکام الهی نموده و دستوراتخداوند را بر دیگر علاقههای فردی و کارها و گفتارهای شخصی ترجیح دهد، و پیرویراستین برای حق و هدایت الهی باشد. در این صورت دستاورد او ارادهای قوی و نیرومند و اخلاصی راستین خواهد شد که او را آماده تشرف به حضور حضرت و پذیرش پارهای از مسئولیتهای روز موعود مینماید.
این رفتار برای هر کسی که ایمان به آن روز شکوهمند دارد، لازم و ضروری است، به هر اندازه که ایمان و اعتقاد داشته باشد، و اگر به تمام آن خصوصیات معتقد باشد، چنین رفتاری لازمتر است؛ به ویژه برای آن گروه از مسلمانانی که با دلیل و برهان برایشان ثابت شده است که حضرت مهدی نقشه عدالت جهانی و کامل خود را بر اساس دستوراتدیانت مقدسه اسلام پایهریزی خواهد کرد.
و اما آن مسلمان شیعهای که میداند امام و پیشوایش همزمان با اوست، و اعمال و رفتارش در معرض دید حضرت است و هر لحظه ممکن است به او بنگرد و کارهای زشت او باعث ناراحتی و تأسف حضرت میشود، او علاوه بر آنکه خود را آماده روز ظهور میکند، خود را در محضر آن حضرت دیده و در حضور او مسئولیت دارد و در تمام دوران زندگی مواظب است یک لحظه هم از فرمان آن حضرتسرپیچی نکند. این احساس خود موجب میشود که انسان زودتر به آن حد و درجه مطلوب برسد، که پیروزی در امتحان و آزمایش الهی و آمادگی برای روز موعود است[۲].
«یکی از عناوین مهم معرفتی در فرهنگ دینی، مسأله انتظار است که نباید آن را به عنوان یک امر متوسط و معمولی و یا در ردیف سایر مستحبات و اعمال مستحبی قرار داد؛ زیرا در منابع معرفتی اسلامی از جمله آیات، روایات و سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع)، انتظار یکی از ضرورتهای ایمانی هر مؤمنی در طول تاریخ دینی بشریت بوده است. در تبیین این مطلب، توجه به نکات ذیل اهمیت دارد.
استدلال به آیه صد و پنج انبیاء؛ خداوند متعال در آیه شریفه یکصد و پنجم سوره مبارکه انبیاء میفرماید: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۳] به عبارت دیگر، سؤال این است که آیا خداوند تبارک و تعالی فقط به عنوان یک خبر، وراثتصالحین بر زمین را در قرآن کریم مطرح میکند یا خیر؟ یعنی آیا این آیه شریفه، صرفاً بر این مطلب دلالت دارد که خدا در کتاب زبور بعد از کتاب ذکر(تورات)، نوشته است که صالحینوارثزمین هستند و دیگر هیچ.
پاسخ این است که این مطلب، یک اخبار صرف نیست، بلکه اخبار از وقوع یک واقعیت حتمی در جهان است؛ واقعیتی که تمام انبیاء عظام الهی (ع) وعده ظهور آن را دادهاند. وعده ظهور یک مصلح کل و منجیصالح در روی زمین. وعده تحقق غایت خلقت در روزی خاص و با شکوه. آری، بعثت یکایک انبیاء بزرگوار الهی (ع) برای این بود که هر یک از ایشان، بخشی از دین را برای مردم زمان خود بازگو کنند و در این خلال، به امت خویش متذکر میشدند که نه پیامرسانی آنها تمام حقیقیت دین است و نه عمل مردم بر طبق آن پیامها، غایت خلقت و مطلوب نهایی خداوند متعال به حساب میآید؛ بلکه قرار است که حقیقتدین، غایت خلقت و مطلوب نهایی خداوند در یک زمان خاصی در روی زمین محقق شود.
استدلال به آیه شریفه نهم صف؛ خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۴] مطابق این آیه شریفه، خداوند متعالرسول خویش را با بینات و هدایتها و معجزات و کتاب و اینها فرستاد تا تمام دین را برای تمام بشرحاکم گرداند. البته میان مفسرین در اینکه منظور از کلمه "کله" کل دین است یا کل بشر، اختلاف است، ولی هر دو نظر، مطلوب است. زیرا بدیهی است که کل دین برای کل بشر، در زمان هیچیک از پیامبران الهی (ع)، حتی در زمان رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین (ع) واقع نشده است، ولی به تصریح نصوص معتبر و شواهد مقبول، تمام انبیاء معظم (ع) حتی پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) از ابتدا به دنبال تحقق این هدف نهایی و مقدس بودند. به عبارت دیگر، تمام آن ذوات مقدسه، جزو منتظرین واقعی بودهاند. یعنی همان طور که انبیاء گذشته به نبوتپیامبر ختمی مرتبت (ص) بشارت میدادند، همانطور مغز اصلی این بشارت، ظهور حضرت حجت (ع) بوده است؛ بدین بیان که پیام اصلی بشارت تمامی پیامبران الهی (ع) این بوده است، که بعد از ظهورآخرین پیامبرخدا (ص) یکی از اولاد او که در میان تمام انبیاء (ع) معین و مشخص بوده که او از میان اولاد پیامبر خاتم (ص) مصلح کل است، ظهور خواهد نمود و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
نتیجه اینکه، مسئله انتظار یکی از عمیقترین مفاهیم دینی در میان تمامی ادیان الهی و از دقیقترین مباحث الاهیاتی و آخرالزمانی است و لذا نمیتوان آن را همانند یک عمل مستحبی دانست و یا در کنار یکی از مستحبات به حساب آورد.
نکته دوم: بایستههای انتظار واقعی از منظر روایات؛ آنطور که از روایات برداشت میشود، ایمان بدون انتظار، ایمان کاملی نیست؛ یعنی مؤمن بدون اینکه منتظر باشد، قطعاً به ایمان خویش توجه عمیقی نداشته و نخواهد داشت. یعنی ویژگی:
ایمان بدون انتظار: این گونه است که انسان، به حداقلها میاندیشد و قائل است که، تنها باید ایمان خویش را حفظ کرده و واجبات و محرمات را رعایت نماید؛ در این صورت روشن است که قطعاً انتظار در چنین افرادی، باعث تحرک و جنب و جوش نمیشود.
ولی ویژگی: ایمان به همراه انتظار: اینگونه است که انسان، به حداکثرها فکر میکند و معتقد است که: نه تنها باید ایمان خویش را حفظ کرده و واجبات و محرمات را رعایت نماید، بلکه به عنوان یک مسلمان و مؤمن، باید به دنبال تحقق مقصود خداوند متعال از خلقت آسمانها و زمین و ارسال رسل و انزال کتب باشد و امیدوار به رویت آن روز به اصلاح خود و جامعه میپردازد؛ در این صورت بدیهی است که، انتظار در چنین انسانی، باعث تحرک و جنب و جوش میشود و هرگز او را آرام نمیگذارد.
آری، انتظاری را که دین مبین اسلام از مسلمان و مؤمن میخواهد همین گونه انتظار است، نه انتظاری که انسان را منزوی کرده و بیاطلاع از اقدامات ضد دینی شیاطین نگه دارد و بدین روست که در روایات از قول پیامبر اکرم (ص) آمده است: «أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ[۵]؛ أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ[۶]؛ انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ[۷]؛ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ[۸]؛ أَفْضَلُ جِهَادِ أُمتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ»[۹].
و یا این تعبیری که در کلمات امیرالمؤمنین (ع) هست که فرمودند: «انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللهِ فَإِن أَحَب الْأَعْمَالِ إِلَی اللهِ عَز وَ جَل انْتِظَارُ الْفَرَجِ»[۱۰]
و یا فرمایش امام سجاد (ع) که منتظران را برترین افراد زمان خود معرفی کرده و میفرمایند: «إِن أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کل زَمَان»[۱۲]
و یا کلامامام صادق (ع) که منتظران را اولیاءخدا معرفی فرموده و میفرمایند: «طُوبَی لِشِیعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیبَتِهِ وَ الْمُطِیعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ أُولَئِک أَوْلِیاءُ اللهِ الذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون»[۱۳]
یا روایت دیگری که از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «منْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ کانَ کمَنْ کانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ کانَ کالضارِبِ بَینَ یدَی رَسُولِ اللهِ (ص) بِالسیفِ»[۱۴]
آری انتظاری که در روایات مطرح شده، این نیست که منتظر طبق آن در خانه خود بنشیند و کاری نداشته باشد که بر سر اسلام و مسلمین چه میآید، یا این نیست که منتظر باید بیگانه باشد از اینکه دشمنان اسلام چه حرکات و تحرکاتی را ضد اسلام تدارک میبینند. زیرا اساساً در فرهنگ روایی، نام چنین عملی را انتظار نمیدانند و یا اصلاً این انتظار، مد نظر اهل بیت (ع) نیست. بله، انتظاری را که امام خمینی در فرمایشاتشان میفرمودند که: ارزش دارد انسان در مقابل ظلم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد که اینقدر ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد. ما تکلیف داریم آقا! اینطور نیست که حالا که ما منتظرظهور امام زمان(ع) هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانههایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم: عَجِّلْ عَلَی فَرَجِه "عَجِّل" با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او؛ و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید، همه با هم بشوید، إن شاءالله ظهور میکند ایشان[۱۵].
همین گونه انتظار است، نه انتظاری که انسان را منزوی کرده و او را بیاطلاع میخواهد از آن چه بر ضد دین واقع میشود.
بنابراین آن انتظاری که دارای ثواب زیادی است، انتظاری است که منتظر به دنبال تحقق کامل دین، برای تمام بشریت باشد. بله این همان انتظاری است که انسانمؤمن را به تأسیس و تشکیل حکومت اسلامی سوق میدهد.
نکته سوم: آسیب شناسی انتظار و منتظران؛ کسانی که تاریخ معاصر ایران را مطالعه کردند به خوبی میدانند که قبل از انقلاب اسلامی، گروهی بودند و هستند که با برداشتهای سطحی و غلط از برخی روایات، معتقد بودند که باید برای ظهور حضرت مهدی (ع)، فساد را در جامعه اسلامی و انسانی گسترش داد. در حالیکه این برداشت نه تنها یک ادعای عوامانه از مفاهیم دقیق دینی است، بلکه قویاً به نظر میرسد القایی باشد که از ناحیهدشمنان اسلام بر مسلمین وارد شده است؛ زیرا یکی از توطئههایی که دشمنان اسلام دارند، تحریف مفاهیم عمیق و ریشه دار اسلامی است.
نکته چهارم: تبیین مراتب انتظار نسبت به منتظران؛ بنابراین طبق بیانی که برای انتظار ذکر شد، منتظر به مقدار درکی که از مفهوم انتظار دارد، در یک تقسیم بندی، دارای مراتب مختلفی است که عبارتند از:
نکته پنجم: انکشاف آثار واقعی انتظار، پس از زمان ظهور؛ بدیهی است که تحقق کامل حاکمیتدین و کمال دینداری، بعد از زمان ظهور حضرت مهدی (ع) ظاهر میشود و این حقیقت انتظار است، خواه اسم آن را مدینه فاضله بگذارند و خواه اسم آن را جامعه پر از عدل و داد بگذارند و یا نام دیگری برای آن انتخاب کنند و این، از خصوصیات دین مبین اسلام است؛ چرا که دین اسلام، دین جامع و کاملی است که تمام ابعاد آن در جامعهزمان ظهور محقق شود. همچنانکه در برخی از روایات به این واقعیات اشاره شده است و ویژگیهایی برای آن دوران بر شمرده شده است که عبارتند از:
ویژگی اول: برقراری عدالت و رفع ظلم؛ به عنوان مثال پیامبر اکرم (ص) در تبیین ویژگی آن زمان به عدم وقوع ظلم و برقراری قسط و عدل بین مردم اشاره فرموده و میفرمایند:«الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی تَکونُ لَهُ غَیبَةٌ، اذا ظهر یملأ الأرض قسطاً و عدلا کمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[۱۶]
البته به نظر میرسد گسترش عدالت و قسط، تنها یک برگ از زمان ظهور باشد و برگ دیگر آن، این است که در آن موقع، دیگر به کسی ظلم نمیشود و اساساً به صورت عادی امکان ندارد که انسانی به انسان دیگر ظلم نماید.
ویژگی دوم: برقراری نظم و امنیت؛ امام علی (ع) درباره ویژگی آن زمان میفرماید: «تَمْشِی الْمَرْأَةُ بَینَ الْعِرَاقِ وَ الشامِ لَا تَضَعُ قَدَمَیهَا إِلا عَلَی نَبَاتٍ وَ عَلَی رَأْسِهَا زَنْبِیلُهَا[زینتها] لَا یهَیجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُهُ»[۱۷]
ویژگی سوم: تکامل انسان از حیث اخلاقی و عقلانی؛ امام باقر (ع) آن زمان را، زمان اوج تکامل انسان از حیث اخلاقی و عقلانی معرفی کرده و میفرماید: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللهُ یدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ»[۱۸]
ویژگی چهارم: گشایش ابواب علم؛ امام صادق (ع) آن زمان را دوران اطلاع مردم از علوم جدید و گشایش ابواب علم معرفی کرده و میفرمایند: «العِلْم سَبْعة و عِشْرون حَرْفاً، فَجَمیع ما جاءت بِه الرُسُل حَرْفان فَلَم یعْرف الناس حتی الیوم غَیرِ الحَرْفین فَإذا قام قائِم أخرج الخَمْسة و العِشْرون فَبثها فی الناس»[۱۹].
ویژگی پنجم: محو عصیان و معصیت الهی؛ امام صادق (ع) در تبیین ویژگیهای آن دوران به عدم انجام گناه در آن زمان که رکن رکین عبودیت الهی است، اشاره فرموده و میفرمایند: «وَ لَا یعْصُونَ اللهَ عَز وَ جَل فِی أَرْضِهِ»[۲۰]
یعنی آن زمان، زمانی است که تمام نقاط زمین رویش دارد؛ برای این که گناه نمیشود؛ زیرا بشر به حدی رسیده که دیگر به خویش اجازه گناه نمیدهد، هر چند ممکن است مواردی نیز وجود داشته باشد که برخی از افراد گناه کنند، لکن سخن در آن است که در آن زمان، نوع بشر به مرحلهای میرسد که دیگر بین خود و خداگناه نمیکند.
ویژگی ششم: اوج تکامل دینی؛ یکی دیگر از ویژگیهای دوران ظهور، رشد شخصیتی مردم از حیث عبادی است؛ چرا که بشر تا قبل از ظهور، به درستی نمیتواند خدا را عبادت کند. به عبارت دیگر، در طول تاریخبشریت، عبادتخدا همواره یکی از متغیراتی بوده که اعصار مختلفی را پشت سر گذارده، تا به زمان رسول خدا (ص) رسیده است. در آن زمان، مسلمین با تربیتی که اسلام به عنوان آخرین دین و نبی مکرم اسلام (ص) به عنوان آخرین پیامبر و ائمه اطهار (ع) به عنوان آخرین هادیان الهی مربی آن بودند، به خوبی توانستند خدا را عبادت کنند؛ عبادتی که در میان شرایع الهی، هیج سابقهای نداشت و برترین نوع عبادت به حساب میآمد؛ از این رو، دیگر کسی نمیتواند مانند مسلمین، خدا را عبادت کند، لکن کاملترین نوع عبادت، در زمان ظهور اتفاق میافتد، زیرا در آن زمان، همه چیز به خصوص دین و عبادت، در مرحله اعلای خود قرار میگیرد و این همان امری است که دین مبین اسلام به دنبال آن است. بر این اساس، کسانی که دین را در زمان ظهور، صرفاً امری شخصی و فردی معنا میکنند، واقعاً از مفاهیم و مبانی صحیح دینی بیاطلاعند.
«بر اساس بینشالهی، منتظران واقعی علاوه بر اینکه خود را از نظر فکری، علمی و اخلاقیاصلاح میکنند و قلب و دل خود را به صفات پسندیده زینت میدهند، در برابر نابسامانیهای اجتماعی نیز ایستادگی میکنند و به امر معروف و نهی از منکر به عنوان یک فریضه مهم الهی که تحقق سایر دستوراتخدا به آن بستگی دارد، مینگرند و معتقدند که باید در راه اصلاح جامعهتلاش کرد، چون اصلاحاتاجتماعی هر چند به صورت جزئی و آرام آرام صورت گیرد، به نوبه خود در پیروزی به نظر نهایی حق مؤثر است و حرکت تاریخ را به سود طرفداران حق، جهت میدهد. به نظر آنها ظهور حضرت مهدی (ع) حلقهای است از حلقههای مبارزه حق بر علیه باطل که در طول تاریخ استمرار داشته و این آخرین حلقه آن مبارزه است که به پیروزی نهایی حق میانجامد. سهیم بودن یک فرد در این کار بزرگ بستگی به این دارد که وی در عمل جزو گروه حق طلبان باشد و بر ضد باطل با نهایت تلاش، ستیز کند.
بنابراین، انتظار چنین تحوّلی مستلزم یک جهاد وسیع و دامنهدار است که سراسر گیتی را در بر گیرد، چون منتظر به کسی اطلاق میشود که از وضع موجود ناراحت حاصل است و برای تحقق وضع بهتر تلاش میکند. برای مثال، بیماری که منتظر است بهبودی کند و از بیماری خود در رنج است، برای رسیدن به وضع مطلوب، تلاش میکند که خود است را به پزشک ماهری برساند و طبق دستور او عمل کند. پس انتظار واقعی دارای دو عنصر است، یکی عنصر نفی و دیگری عنصر اثبات. عنصر نفی، همان بیگانگی با وضع موجود و عنصر اثبات، تلاش جهت رسیدن به وضع بهتر است.
این دو جنبه اگر در عمق جانانسانرسوخ کند، منشأ دو رشته اعمال خواهد شد. این دو رشته اعمال عبارت است از: خودسازی و تزکیه نفس و ایجاد آمادگی جسمی و روحی جهت تحقق آن تحول بزرگ و فراگیر از یکسو و مبارزه با عوامل فساد و ظلم و گناه و آلودگی از سوی دیگر. روایات بسیاری که در رابطه با انتظار فرج وارد شده، ممکن است اشاره به مراحل متفاوت انتظار فرج باشد، چون همان طور که میزانفداکاریمجاهدانراه خدا در یاری دینحق با هم متفاوت است، میزانانتظار و خودسازی و آمادگیمنتظران نیز درجات متفاوتی دارد. روشن است کسی که در خیمه رهبر آن انقلاب بزرگ جای دارد، نمیتواند یک فرد غافل و بیتفاوت باشد؛ آنجا جای هر کسی نیست، جای کسانی است که در اوج خود سازی و آمادگی جسمی و روحی قرار دارند. آنان باید بهترین افراد روی زمین باشند.
سعی کنیم با توجه و یاری جستن از خداوند و توسل به ائمه(ع) خصوصاً اماممنتظر(ع)، خود را از محیط آلوده نجات دهیم و از طرفی سعی کنیم که محیط را دگرگون کنیم و در آن اثر مثبت بگذاریم؛ مثلاً با امر به معروف و نهی از منکر با عمل یا با زبان. از طرف دیگر، سعی کنیم صفات منتظران را در خود ایجاد کنیم و در هر لحظه خداوند را شاهد بر اعمالمان بدانیم، که این بهترین راه برای خوب ماندن است»[۲۶].
جهت دوم: اینکه به هنگام ظهورمهدی(ع) گروهی که از نیکان و ناپاکان به جهان باز میگردند و این خود قیامت کوچکی است و برپا شده و نشانهای برای آن رستاخیز و قیامت بزرگ است.
جهت سوم: اینکه ظهور مهدی(ع) از شرایط و نشانههای حتمیِ قیامِ قیامت است. او قبل از رستاخیز میآید و تا او نیاید و حکومت عدل را برپا ندارد قیامت برپا نمیگردد.
انسانمنتظر به حاکمیت اصل دین و اجرای یکایک تعالیم آن نیز چشم دوخته است و با تمامی وجود و از ژرفای جاندوست دارد هر چه اسلامی است تحقق یابد و هر چه غیر اسلامی است زوال پذیرد و نابود گردد. از این رو، به دو مسؤولیت بزرگِ دینی روی میآورد و به امر به معروف و نهی از منکر دست میزند. با این دو عمل است که احکام الاهی تحقق مییابد و جامعه دینی از انحراف رها میگردد، پس انتظار به معنی چشم به راهِ اجرای احکام الاهی بودن و اجرای نیکیها «معروفها» است و همچنین زدایش پلیدیها و «منکرها» و نامردمیها؛ بنابراین انسانِ منتظر نمیتواند در این باره بیتفاوت باشد و به ولی خود و آن کس که منتظر ظهورش میباشد اقتدا نکند. زیرا که او در روزگار ظهور، بزرگترین امرکننده به همه معروفها و نهیکننده از همه منکرهاست. پس چگونه ممکن است که جامعه منتظر، خشنودیمهدی(ع) را نخواهد، و بر راه پیشوای خود نرود، و با او همآوا و هماهنگ نگردد. و در راه و کارش یاریگرِ راستین او نباشد و تنها به زبان بسنده کند و بگوید: «"نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ"»: «یاری من آمده و در خدمت شماست». و حال آنکه در عمل نه به معروف توجهی داشته باشد و نه از منکر روی گرداند. و نه در جامعه در اندیشه جدی احیای معروف و میرش منکرها و ناانسانیها باشد.
قدرت جسمانی و آمادگی نظامی نیز از محورهای قابل توجه در بحث انتظار است. انسانی که منتظر قیامی خونین و انقلابی بزرگ میباشد، آیا ممکن است که خود هیچگونه آمادگی برای حضور در این انقلاب و قیام نداشته باشد؟ مسلمان باید همیشه آمادگی نظامی داشته باشد تا در آن هنگام که نخستین درخشش حق آغاز شد به صف بارانحق بپیوندد و در رکاب مهدی(ع) قرار گیرد و در آن نبرد و پیکار بزرگِ حق علیه باطل شرکت کند و برای پیروزیعدل و برپا شدن حماسه آفریند و حضوری جدی و مؤثر داشته باشد.
و این تعلیم والا خشونتطلبی و خونریزی نیست، بلکه برای دفاع از حقوق انسانهای مظلوم است که زیر فشار دژخیمان خونآشام نابود شدهاند و جز پوست و استخوانی از آنان باقی نمانده است. همان مدعیان حقوق بشری است که انسانها را در راه منافع خویش به آسانی فدا میکنند و خونآشامان هر لحظه خونی تازه میریزند. و هر کس از حق خود یا محرومی دفاع کند، او را به خشونت متهم میکنند. آری، مهدی باوران، خونآشامان چپاولگر و غاصب را از دم شمشیر خویش میگذرانند و انسانهای شریف و مظلوم را یاری میرسانند و رهایی میبخشند[۲۹]. منتظران باید چنین بیندیشند و با چنین گفتمانی زندگی کنند»[۳۰].
«اندیشیدن به آینده: یکی از ویژگیهای انسانمنتظر این است که به واقعهای که در آینده اتفاق خواهد افتاد، ایمان دارد. این موضوع را اگر شما با این رویکرد ملاحظه کنید که اگر در وجود انسان این قابلیت بود که بتواند وقایع آینده را پیشبینی کند، چه میشد. یا مثلا در آمریکا اگر عدهای میدانستند چنین اتفاقی خواهد افتاد، خودشان را آماده این اتفاق میکردند.[۳۱]خداوند دو هدیه بزرگ به ما کرامت فرموده است؛ نخست اینکه قیامت را وعده داده است و در آینده اتفاق خواهد افتاد، دوم اینکه، موعودگرا است. آیندهای را به نام عصر ظهورپیشبینی کنیم که در آن، شیعیانمنتظر دوازدهمین حجت الهی، حضرت مهدیاند. بنابراین یکی از ویژگیهای تربیتیانسانمنتظر این است که به آیندهای با وقایع و ویژگیهای خاص میاندیشد.
امید به آینده جهان: یکی دیگر از ویژگیهای نسلمنتظر، امیدواری و نگرش مثبت به آینده جهان است. اگر ما خودمان را در این شرایط ببینیم، تصور کنیم که منتظردادگستر و عدلگستر جهان هستیم، در راستای این اهداف تلاش خواهیم کرد. ادیانی که موعودگرا نیستند، یک نگرش کاملا منفی و یأسآور نسبت به جهان دارند. اگر امید به آینده نباشد، انسان دچار افسردگی خواهد شد. اگر به آینده جهانی بیندیشیم که به دست بوش[۳۲] و امثال او اداره میشود، احساس ناامیدی و خطر خواهیم کرد. سرنوشتجهان را بسیار تأسفآور و نگرانکننده خواهیم دید.
جهانی شدن: چهارمین ویژگی که برای نسلمنتظر میتوان در نظر گرفت، این است که انسان از خویشتن و از خودش بیرون بیاید و جهانی شود. اصلا یکی از ویژگیهای انتظار این است که انسانها را از درون خودشان بیرون بیاورد و از اینکه به مسائل جزئی و زندگی خودشان بپردازند، دروی کنند. خودمحوری برای جامعه بسیار خطرناک است. کسی که درخت را از خیابان میکند و در منزل خویش میکارد، اندیشه این آدم در حقیقت، از خودش و خانه خودش فراتر نمیرود. و خودمحوری یعنی اینکه خود را در حد خودش و خانه خودش ببیند. هر چیزی، در خانه او معنا دارد؛ در درون خانه او ارزش دارد؛ فراتر از خانه خودش نمیاندیشد؛ به شهر نمیاندیشد؛ به کشور نمیاندیشد؛ انگار فقط همین نسل است و بس. انتظار، انسان را از خانه خود بیرون میآورد و جهانی میکند.(...)
زیستن با یاد او: ما باید این آرزو را داشته باشیم که اگر توفیقزیارت ایشان حاصل شد، چگونه زیستن و چگونه مردن را از او بپرسیم. نسلمنتظر باید منتظر لحظهای باشد که وقتی امامش را میبیند، صراط مستقیم را با تمام اجزای آن از امام بخواهد؛ منتها این کار احتیاج به آمادگی دارد. «... فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ....»[۳۳]. جملهای نبود که علی(ع) در هنگام ضربت خوردن به ذهنشان رسیده باشد؛ امام سراسر عمرشان با این جمله زیسته بودند و منتظر این لحظه بودند؛ لحظه رهایی از دنیای تنگ و تاریک به سوی جوار الهی. ما باید به نسلمنتظر بیاموزیم، از امامی که در پس پرده غیبت است چگونه استفاده کند. نوجوانان ما باید لحظهبهلحظه از امام زمان(ع) بهره بگیرند. من در تمامی مراحل درس و زندگیام هرگاه توکل به خدا کردم و پشت سرش « يَا مَهْدِيّ أَدْرِكْنِي »[۳۴] را گفتم، یعنی از او هم به عنوان ولی و امامم کمک خواستم، راههایی را در مقابلم باز کرد. هر نعمتی که نصیب همه ما و بنده شده، از برکت یاریطلبیدن از امام زمان(ع) است. این را من به نوجوانان و جوانان منتقل میکنم. لحظهای نباشد که از یاد امامشان غافل باشند»[۳۵].
معاد: از دیگر خصوصیات منتظران در عصر انتظار، اعتقاد به معاد و بازگشت انسان به نزد پروردگار، ورود به جهان پایدار و شروع زندگی اصلی است. انسان از هنگام احتضار (یعنی حاضر شدن مرگ و رسیدن مقدمات مرگ) در جریان حیات بعدی قرار میگیرد و جهان و عالم دیگر او آغاز میگردد. منتظران باید بدانند که با مرگ هست میشوند، از هستی ناقص و ناپایدار، به هستی خالص و کامل و پایدار منتقل میگردند. در امر انتظار، اصل اعتقادی بسیار مهم معاد و بازگشت مسئولانه به نزد پروردگار، همواره حضور دارد و این حضور سه جهت دارد:
بصیرت و آگاهی: از ویژگیهای همراهان حضرت ولی عصر(ع) داشتن چراغ بصیرت و شناخت مقصد میباشد. بصیرت و آگاهی راه را برای رونده راه آشکار و آسان میسازد. در وقت گرفتاری در سر دو راهی، راه را به او مینمایاند. منتظران با بصیر، از دوری راه، مأیوس و ناامید نمیگردند و در بحرانها کمرشان خم نمیگردد. پیچ و خمهای زندگی و کژیها، آنان را به بیراهه نمیکشاند. چراغی در مسیر دارند که بردبارانه آنها را به سوی آن راه میکشاند[۴۰]. منتظر با بصیرت از ورای همه موانع، پایان راه را میبیند و اسلام ناب را از اسلام متحجرانه تشخیص میدهد. یاران حضرت مهدی(ع) باید در بصیرت، درایت و خردمندی سرآمد همه باشند. در فتنههایی که خیلیها در آن باز میمانند، او هوشیارانه از آن میگذرند و راه میجویند و حق را از باطل میشناسند. بصیرت و آگاهی عمیق از هدفها و راهها و شناختدوستان و دشمنان اسلام، سبب میشود که منتظران در احیای سنت و مبارزه با بدعت درنگ نکنند و در پی رسالت به همراه امام خود اسلحه بر میدارند و بتشکنی میکنند و پیرایههایی که به اسم دین در ذهنها جای گرفته و با گذشت زمان تقدس یافتهاند نابود سازند و اسلام را در صفا و خلوص ابتدایی خود عرضه میدارند. امام علی(ع) میفرماید: «لَا يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلَّا مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ»[۴۱]. "بر امامت و عقیده به او استوار نمیماند، مگر کسی که یقین او قوی و معرفتش درست باشد".
حافظان حدود الهی: دین اسلام، دین مرزهاست و هر چیزی در آن حد و مرز و قانون دارد. واجبات و محرمات مرزهای دین خدایند. حرکت در این مرزها، حرکت در مسیر خدا و تجاوز از آن گمراهی و بیراهه است. یاران مهدی(ع) مرزبان دین خدا و حافظان حدود الهی میباشند. در اجرای فرمانهای حق، سخت و پیگیر و استوارند و در انجام دستورها و وظیفهها، دستخوش احساسات و دوستیهای بیمورد واقع نمیشوند. قدرتوحشت آنان را مغرور نمیکند و سنگدلی دشمنان، ایشان را به افراط نمیکشاند. جنگهای مهیب و دشواریهای نبرد، آنان را در عبادت سهلانگار نمیکند و تهیدستی ایشان را به مالاندوزی و تجاوز وانمیدارد. حضرت علی(ع) در این خصوص میفرماید: "یاران با این شرایط با امامشان بیعت میکنند که دست پاک باشند و پاکدامن و زبان دشنام نگشایند و خون کس، به ناحق نریزند. به سکونت گاه مردمهجوم نبرند و کسی را به ناحق نیازارند. بر مرکبهای ممتاز سوار نشوند و لباسهای فاخر نپوشند. مسجدی را خراب نکنند و بر مردم راه نبندند. به یتیمستم روا ندارند و راهی را ناامن نکنند، شعبدهباز نبوده و شراب ننوشند. در امانتخیانت نکرده و پیمانشکن نباشند. احتکار نکنند و پناهنده را نکشند، فراریان را دنبال نکرده، مجروح را نکشند. ساده زندگی کنند و در راه خداشایستگیجهاد کنند. امام نیز متعهد میشود بسان همراهان زندگی کند. دربان و حاجب برای خود نگیرد. به اندک قانع باشد و به یاریخدا در راه استقرار عدالت بکوشد و خدا را به شایستگیعبادت کند"[۴۳]. اگر منتظرانحضرت با فضیلت و وظیفهشناس باشند، مردم نیز حرمتدین را نگه میدارند و راه عدالتگشایش مییابد و قطعاً پیروزیحق و شکستباطل در گرو تعهد و پایمردی پرچمداران آن است.
پارسا بودن: یک انسانِ منتظرِ حکومتِ علیوارِ حضرت مهدی موعود(ع)، علاوه بر دینداری و تقوی، باید پارسا باشد و خود را چنان که آن پیشوادوست دارد، بسازد و بدارد. به او و یاران او شباهت داشته باشد. تا در جمع یاران او محسوب گردد. چنانچه امام صادق(ع) میفرماید: "هر کس خوش دارد، در شمار اصحاب قائم باشد، باید چشم به راه باشد، و پارسایی پیشه گیرد و کردار باورع داشته باشد"[۴۴]. همچنین امام محمد باقر(ع) میفرماید: "تقوی پیشه سازید، و بار سنگین انتظار را به کمکورع و پارسایی به منزل رسانید و با کوشش بسیار در عبادت و اطاعت خدا باشید. هر یک از شما دینداران هنگامی غرقشادمانی میشوید که به آستانه ورود به جهان دیگر پا نهید و دوره دنیا را سپری کنید. آنجا چشمانتان به نعمت الهی، و کرامت خدایی و بهشت جاودانی روشن میگردد. آنجاست که همه اندوهها از میان میرود و آنجاست که میبیند راهی که شما پیمودهاید حق بوده است و راهی که مخالفان شما پیمودهاند باطل..."..
شجاعت و آمادگی: یاران حضرت مهدی، دلیر و جنگاور میدانهای نبرد میباشند. آنان دلهایی چون پولاد دارند و از انبوه دشمن هراسی به دل راه نمیدهند. انسانمنتظر یک قیام بزرگ، یک انقلاب خونین، یک درگیری عظیم جهانی، باید آمادگی کامل نظامی داشته باشد. یاران حضرت مهدی(ع) ایمان به هدف، همه وجودشان را تسخیر کرده و عشق به خاندان پیامبر(ص) به بازوانشان قوت و توان بخشیده است. اراده جنگیدن، سرشار از شجاعتی بیهمانند، آنان را به رزمگاه میکشاند. عشق به شهادت سراپای وجودشان را به خود جذب کرده است، عزتنفس و بلندی همت، آنان را از کوه بلند پایهتر کرده و هیبتشان را در سینه ستمکاران دو چندان. آنان غیر مردانند و آدمهای ترسو و زبون را در جمعشان راهی نیست. منتظرانمسلمان باید همیشه آمادگی نظامی و نیروی سلحشوری داشته باشند. تا به هنگام طلوع حق، به صف پیکارگران، رکاب مهدی(ع) بپیوندند و در آن نبرد بزرگ حق و باطل، حماسه بیافریند و حضوری فعال داشته باشند. امام صادق(ع) در تعلیممنتظران دستوری صادر میفرماید که اینگونه است: « لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً... ». "هر یک از شما برای خروج قائم اسلحه تهیه کنید، اگرچه یک نیزه. چون وقتی خداوند ببیند کسی به نیتیاریمهدی اسلحه تهیه کرده است، امید است عمر او را دراز کند تا ظهور را درک نماید و از یاوران مهدی باشد"[۴۵]. امام سجاد(ع) میفرماید: "دلهای یاران مهدی(ع) چون پارههای آهن شده است"[۴۶].
عبادت و بندگی: یاران مهدی(ع) مردان عبادت و نیایش میباشند؛ آنان شیران روز و زاهدان شبند. البته نه عبادت عادتگونه و یا عبادت تاجر پیشهگان و یا عبادت عبدگونه، بلکه عبادتی عارفانه و پاکبازانه و عاشقانه، پیوند روح با ابدیت، بهترین پیوند در برابر خالق هستی. عبادت و نیایش آنان پرجوش و خروش و در نهایت سیر و سلوک است. روحبندگی و راز و نیاز با جانشان در هم آمیخته، و همواره خود را در محضر خدا میبینند و لحظهای از یاد او غافل نیستند. پیامبر اسلام(ص) در این باره میفرماید: "آنان در طریق عبودیت اهل جدیت و تلاشاند"[۴۷]. "مردانی که سبک خوابند و در نماز، بسان زنبور عسل، زمزمهکنان"[۴۸]. امام صادق(ع) فرمود: "یاران مهدی(ع) در دل شب از خشیتخدا نالههایی دارند، مانند نالههای مادران پسر مرده"[۴۹]. آنان با تضرع و عبادتشان در سفر و حضر هیچ وقت هدف را فراموش نمیکنند و با پیروزی پی در پی هیچ وقت مغرور نگشته و آن را از جانب خدا میدانند.
فرمانبرداری: یاران مهدی(ع)، عاشقان مولای خود و پاکباز راه او میباشند؛ و چون بندگان از او فرمان ببرند؛ و در انجام دستور از او پیشی نمیگیرند چنانچه پیامبر اسلام(ص) که فرمودند: «كَدَّادُونَ مُجِدُّونَ فِي طَاعَتِهِ». "تلاشگر و کوشا در پیروی از اویند"[۵۰]. یاران مهدی(ع) به خاطر عشق و علاقه قلبی به حضرت مهدی(ع) فرمانبر او هستند. و مثل پروانه، به دور شمع وجودش در گردشند. جاذبه سازنده و پر قدرتش آنان را مجذوب کرده است. حضرت را بیش از حد دوست میدارند و پیروی از او را بدون قید و شرط بر خود لازم میشمارند. امامحسن عسگری(ع) در سخنانی در آخرین روزهای عمر خود به فرزندش فرمود که یارانمخلصمهدی(ع) اینگونه میباشند: "روزی را میبینم که پرچمهای زرد و سفید در کنار کعبه، به اهتزار درآمده، دستها برای بیعت تو، پی در پی صف کشیدهاند. دوستان باصفا، کارها را چنان با نظم و ترتیب در آوردهاند که همچون دانههای دُر گرانبها که در رشتهای قرار گیرند، شمع وجودت را احاطه کردهاند و دستهایشان برای بیعت با تو، در کنار حجرالاسود به هم میخورد، قدمی به آستانهات گرد آیند که خداوند آنها را از سرشتی پاکیزه و گرانبها آفریده شده است. دلهایشان از آلودگی نفاق و پلیدی شقایق پاکیزه، به فرمانهای الهی فروتند و دلهایشان از کینه و دشمنی پیراسته، رخسارشان برای پذیرش حق آماده است و سیمایشان با نورفضل و کمال آراسته، آیین حق را میپرستند و از اهل حقپیروی میکنند"[۵۱].
ایثار و مواسات: از ویژگیهای یاران حضرت مهدی(ع)، ایثار و مواسات است. وحدت مقصد و اخلاصِ نیت، دلهایشان را با هم پیوند داده و بار و غمخوار یکدیگرند. آنان برای دیگران خود را به رنج و سختی میاندازند و در بهرهگیری از زیباییهای زندگی دیگران را بر خود مقدم میدارند. آنان دوستان همدل و رازند، با لطف و صفایند، دوستیشان چنان محکم است که گویا برادران تنیاند.
زهد و سادهزیستی: زینت کارگزارانحضرت مهدی(ع)، زهد و سادهزیستی میباشد. آرمانیاران مهدی(ع) رساندن جامعه به قله رفیع توحید و عدالت است و خوش کامی و نیکبختی را در آرامش دیگران میجویند. آنان غذایشان ساده و لباسشان بیپیرایه است. زندگی آنان از معیشت درویشان فراتر نمیرود. با دردهای جامعه آشنا و رنجهای بشریت را منعکس کنندهاند. آنان نمیتوانند تن به آسایش و شادکامی بدهند و از احوال دیگران غافل شوند و خود را مصلح بدانند. آنان پشتوانه بینوایان بوده و تواضع و فروتنی را پیشه خود میسازند و در ناگواریهای روزگار شریک آنان میباشند، تا این که مردم از آنان الگو گیرند. امام صادق(ع) در برابر پافشاری دوستان برای قیام و شتاب در خروج قائم فرمود: «مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِخُرُوجِ الْقَائِمِ فَوَ اللَّهِ مَا لِبَاسُهُ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ لَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ وَ مَا هُوَ إِلَّا السَّيْفُ وَ الْمَوْتُ تَحْتَ ظِلِّ السَّيْفِ»[۵۲]. "چرا در خروج قائم شتاب میورزید، به خداسوگند، لباسش درشت و غذایش ناچیز است. زندگی در حکومت او، جنگیدن است و مرگ در سایه شمشیر".
نظم و انضباط: یاران امام زمان(ع) باید دارای نظم و تشکیلاتی مناسب با حکومت جهانیحضرت باشند. نظم در زندگی و کار، از ارزشهای انسانی و از رموز موفقیت و پیروزی است. انسانی موفق است که در زندگیاش برنامه داشته باشد و بر اساس اصولی مشخص در حرکت باشد. همانگونه که پیامبر اسلام(ص) نمونه نظم و انضباط بود و برای همه امورات زندگی اوقاتی خاص اختصاص داده بود. پیروان او نیز باید اینگونه باشند. یکی از فرزندان پیامبرحضرتامام خمینی بود که از شاخصههای زندگی او نظم در کار بود، حتی به گونهای منظم فعالیت مینمودند که بعضی از نزدیکان او میگفتند ساعت خود را با کارهای او تنظیم میکنند. یاران حضرت مهدی(ع) باید در انجام کارها سازماندهی داشته باشند و در بیعت با امام و دعوت به قیام و جهاددشمن هماهنگی عمل کنند. حضرت علی(ع) در توصیف آنان میفرماید: «كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَ الزِّيُّ وَاحِدٌ، وَ الْقَدُّ وَاحِدٌ، وَ الْحُسْنُ وَاحِدٌ، وَ الْجَمَالُ وَاحِدٌ، وَ اللِّبَاسُ وَاحِدٌ»[۵۳]. "گویا آنان را مینگرم، زی و همتی یکسان، قد و قامتی برابر، در جمال و برازندگی، همانند و هم لباسند".
«ثبات قدم و اعتقادراسخ: از ویژگیهای منتظران واقعی ویژگی ثبات قدم آنان بر ولایت است. منتظران حقیقی در زمان غیبت به لحاظ اعتقادی و عملی به ویژگیهای ممتازی در روایات توصیف شدهاند، به گونهای که آنان در اوج اعتقاداتدینی قرار داشته و ثبات قدم آنها بر ولایت و اهل بیت مثال زدنی است. در روایتی، پیامبر اکرم به حضرت علی درباره اعتقاداتمنتظران واقعی میفرماید: «يَا عَلِيُّ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ يَقِيناً، قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ فِي بَيَاضٍ»[۵۷]؛ یا علی! بدان باعظمتترین انسانها به لحاظ یقین کسانی هستند که در آخرالزمان میآیند که پیامبری ندیدهاند و حجت از آنها غایب است. آنان به سیاهیهای روی سفیدی (نوشتههای قرآن و حدیث) ایمان میآورند. در این حدیث شریف، منتظرانزمان غیبت در اوج یقین در مقایسه با همه انسانها قرار دارند. این در حالی است که پیامبر را ندیدهاند و امامشان نیز در پس پرده غیبت به سر میبرد، و تنها چیزی که در اختیارشان است احادیثی است که از حجج الهی به جا مانده است.
نقش هدایتگریمنتظران: مطلب دیگر ثبات قدم منتظران در اعتقاداتشان، به خصوص به ولایتاهل بیت در زمان غیبت میباشد. این امر به حدی دشوار است که به بالا رفتن از درخت پر از تیغ در شب تاریک و یا آتش در دست گرفتن تشبیه شده است: « لَأَحَدُهُمْ أَشَدُّ بَقِيَّةً عَلَى دِينِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ كَالْقَابِضِ عَلَى جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الدُّجَى يُنْجِيهِمُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ»[۵۹]؛ در این حدیث شریف به یکی دیگر از ویژگیهای منتظران اشاره شده است که آنان چراغهای هدایت در ظلمات و تاریکیاند. به عبارت دیگر، آنان همچون مشعلی فروزان در زمان غیبتاند که باعث هدایت دیگران میشوند»[۶۰].
«ایجاد حالت انتظار در انسان و منتظر نامیده شدن او، مستلزم تحقق مقدماتی است که با فراهم شدن آنها انتظار حاصل شدنی است و فرد به عنوان منتظرحقیقی شناخته میشود. مهمترین مقدمات چهار عامل ذیل هستند:
نزدیک دانستن امر ظهور: یقین داشتن انسان به اصل ظهور کافی نیست؛ بلکه اگر وقوع آن را در آیندهای نزدیک ببیند، انتظار بیشتر شده و تا در احادیث اهل بیت(ع) آمده امر ظهور را دور نپندارید، تا انتظار شدیدتر شود. اینکه امام صادق(ع) فرمودهاند: "آنها (کافران و ناباوران) ظهور امام را دور میبینند ولی ما آن را نزدیک میبینیم"[۶۱]. برای تشدید حالت انتظار در مؤمنان است هر چند که زودتر دانستن امر ظهور با "استعجال" که امر مذموم شمرده شده متفاوت است.
«اگر امام مهدی (ع) و اهداف قیام و انقلاب او بهدرستی شناخته شود، ویژگیهای منتظران واقعی هم معلوم خواهد شد. امام مهدی (ع) سفیر الهی برای نجاتجامعه بشری از ظلم و بیعدالتی و تباهی است. ارمغان ظهورش، عدالتگستری در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی، ایجاد حیات عقلانی و خردمندانه، هدایتانسان به مسیر فطرتپاک خدایی و رها شدن از زنجیرهای بندگی غیرخداست. حال، منتظر واقعی نیز باید در جهت تحقق اهداف و آرمانهای او حرکت کند و آنچه را بر خلاف خواسته حضرت است و ظهورش را به تأخیر میاندازد، ترک و با آنها مقابله کند. منتظر چنین رویدادی، باید در مجموعههایی قرار گیرد که به تحقق دولتمهدوی کمک کند و از تشکیلات ستمگران و تبهکاران دوری بجوید؛ چرا که کمک به آنها و همسویی با چنین جریانهایی، با اهداف امام عصر (ع) سازگاری ندارد. بر این اساس، برخی از ویژگیهای منتظر واقعی به اختصار چنین است:
↑«و ما در زبور پس از تورات نوشتهایم که این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد». سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
↑«اوست آن خدایی که پیامبر خود را همراه با هدایت و دین راستین فرستاد تا آن دین را بر همه ادیان پیروز گرداند، هر چند مشرکان را ناخوش آید». سوره صف، آیه ۹.
↑«محبوبترین اعمال به سوی خدای عزوجل انتظار فرج است برترین کارهای امت من انتظار فرج است. انتظار فرج عبادت است والاترین عبادت، انتظار فرج است بالاترین جهاد امت من، انتظار فرج است» تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص۳۳؛ بحارالأنوار، مجلسی، ج۵۱، ص۱۵۶.
↑«در انتظار گشایش باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید؛ زیرا دوست داشتنیترین کارها نزد خداوند انتظار گشایش است». نوادر الأخبار فیما یتعلق باصول الدین، محمد محسن فیض کاشانی، ص۲۴۹.
↑«هر کسی که در انتظار حکومت ما باشد، بسان کسی است که در راه خدا به خون خویش درغلتیده است». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ص۶۴۵.
↑«آن گروه از مردم عصر غیبت امام دوازدهم که امامت او را پذیرفته و منتظر ظهور او هستند، برترین مردم همه روزگاران هستند». ریاضالأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، نعمت الله جزائری، ج۳، ص۱۲۸.
↑«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان دوستان خدا هستند، همانها که نه ترس به دل راه میدهند و نه اندوهگین میشوند». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۵۷.
↑«هر که منتظر این امر باشد و بمیرد مانند کسی است که با قائم (ع) در خیمهاش باشد، نه بلکه مانند کسی است که پیش روی رسول خدا (ص) شمشیر زده باشد». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۳۸.
↑«مهدی از فرزندان من است. او را غیبتی هست. زمانی که ظهور کند، زمین را از قسط و عدل پر سازد چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد». ینابیع المودة، قندوزی، ج۳، باب۷۸.
↑«اگر قائم ما قیام کند...زنی تواند زنبیل [زینت] به سر، بین عراق و شام رفت و آمد کند و جز بر سر سبزه قدم نگذارد، و درندهای او را نلرزاند و نترساند». تحف العقول، حرانی، النص، ۱۱۵.
↑«وقتی که قائم ما قیام کند خدا دستش را بر سر بندگان میگذارد تا عقلهایشان را جامع [و در بردارنده همه چیز] گرداند و افکار [و آرزوها]یشان جامه کمال پوشیده». کافی؛ شیخ کلینی، ج۱، ص۲۵؛ بحار الانوار، مجلسی، ج۵۲، ص۳۲۸؛ با کمی اختلاف: کمال الدین، شیخ صدوق، ج۲، ص۶۸۵.
↑«علم، بیست و هفت حرف است و همه آن علمهایی که پیامبران آوردهاند دو حرف است. پس مردم تا قیام حضرت مهدی بیش از دو حرف از علم را نمیدانند. پس زمانی که قائم قیام میکند، خارج مینماید بیست و پنج حرف دیگر را و بین مردم منتشر مینماید». بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۳۳۶.
↑«در زمین به نافرمانی خدا نمیپردازند». منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر (ع)، آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی دامت برکاته، ص۴۹۷، ح۸.
↑بحارالانوار، ج ۹۹، ب ۷، ص ۱۱۲، ح ۲: قال الصادق(ع): ﴿إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا * وَنَرَاهُ قَرِيبًا﴾ آنان آن (روز) را دور میبینند * و ما آن را نزدیک میبینیم» سوره معارج، آیه ۶-۷.