توقیع امام مهدی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۵ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۲۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "توقیع امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل توقیع امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

توقیعات به معنای دست‏‌نگاشته‏‌های حضرت مهدی(ع) در غیبت صغراست.

مقدمه

  • توقیع در لغت، به معنای نامه را نشان کردن و نوشتن عبارتی در ذیل نامه و نوشته است؛ همچنین پاسخ‏‌های نوشته شده بزرگان و دولت‌مردان به پرسش‏ها و درخواست‏های نوشتاری که از ایشان می‏‌شود[۱].
  • از بررسی نوشته‏‌های تاریخی به دست می‏‌آید، از زمان‏‌های دور بین حاکمان و فرمانروایان، توقیع‌‏نویسی رواج داشته و موارد فراوانی از توقیعات آن‏ها در متن‌‏های تاریخی ثبت و ضبط شده است. افزون بر موارد پیشین، در منابع روایی، فقهی و تاریخی شیعه نیز سخن از توقیع به چشم می‌‏خورد. توقیع در این کتاب‌‏ها به طور عمده، به قسمتی از نوشته‏‌های پیشوایان دینی(ع) اطلاق شده است که برای پیروان خود نوشته‌‏اند.
  • امروزه به سبب کاربرد بیشتر توقیعات در منابع مهدویت، هنگامی که سخن از "توقیع" به میان می‌‏آید، ذهن به توقیعات واپسین پیشوای معصوم، حضرت مهدی(ع)‏ منصرف می‏‌شود؛ اما از امامان دیگر(ع) نیز نوشته‏‌هایی با عنوان توقیع صادر شده است[۲].

چگونگی صدور توقیعات‏

  • درباره چگونگی صادر شدن توقیعات از سوی حضرت مهدی(ع)‏، آگاهی روشنی در دست نیست؛ اما بدون شک، بسیاری از این توقیعات، به گونه‌‏ای غیر متعارف صادر شده است؛ به گونه‏‌ای که می‌‏توان گفت: صدور آن‏ها به نحو عادی و از شخص معمولی صورت نگرفته است. برای نمونه، می‌‏توان به حکایتی در این‏‌باره اشاره کرد:
  • محمد بن فضل موصلی، یکی از شیعیان بود که نیابت حسین بن روح را قبول نداشت. روزی هنگام بحث با یکی از دوستانش حسن بن علی وجنا و بنا به پیشنهاد او، در صدد آزمودن نایب امام برآمدند. آنان بر مطلبی محرمانه توافق کردند. حسن بن علی وجنا کاغذی از دفتر موصلی جدا کرد و قلمی تراشید. سپس با قلم بدون مرکب، مطالبی را بر آن نوشت و آن کاغذ سفید را مهر کرد و به وسیله خدمتکار نزد حسین بن روح فرستاد. ظهر همان روز در حالی که محمد بن فضل مشغول غذا خوردن بود، پاسخ‏نامه آمد که دقیقاً در همان برگه فرستاده شده، پاسخ‏ها با مرکب نوشته شده بود. محمد بن فضل، در حالی که سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود، همراه حسن بن وجنا به محضر حسین بن روح وارد شد و از وی به سبب گمان نادرست خود عذرخواهی کرد[۳].
  • افزون بر کرامت‌‏های حضرت مهدی(ع)‏ در صادر شدن توقیعات که به یک نمونه آن اشاره شد، در متن توقیعات نیز موارد فراوانی از کرامت به چشم می‏‌خورد که بیشتر به صورت آگاهی‌‏بخشی غیبی، از حوادث آینده، اتفاقات پنهانی، شفای بیماران و مانند آن می‌‏باشد.
  • یک نمونه از این توقیعات، آن‏گاه صادر شد که درباره وکلا و نمایندگان حضرت، نزد خلیفه وقت، بدگویی شده بود. خلیفه، برای شناسایی و دستگیری آنان، دستور داد افراد ناشناسی را همراه پول نزد وکلا به جاسوسی بفرستند. اگر کسی از آن‏ها چیزی پذیرفت، او را دستگیر کنند. حضرت مهدی(ع)‏ در توقیعی خطاب به همه وکیل‌‏ها، دستوری فرمود از هیچ کس و تحت هیچ شرایطی چیزی نپذیرند و خود را بی‌‏اطلاع نشان دهند[۴].
  • در ماجرای دیگری حضرت مهدی(ع)‏، با صدور توقیعی، شیعیان را از زیارت کربلا و کاظمین بر حذر داشت. پس از چند ماه، دانسته شد خلیفه در آن موقع، دستور داده بود هرکس به زیارت رود، در کمینش‏ باشند و او را دستگیر کنند[۵].
  • ناگفته نگذرم که بخش مهمی از توقیعات به خط آن حضرت بوده است.
  • شیخ طوسی به نقل از راوی یک توقیع، این جمله را در کتاب خود این‏گونه نقل کرده است که در پاسخ نوشته آنان، به خط امام زمان(ع) وارد شده است که: به نام خداوند بخشنده مهربان؛ خداوند ما و شما را از گمراهی و فتنه‌‏ها سلامت بخشد و به ما و شما روح یقین عطا کند و ما و شما را از عاقبت بد پناه دهد![۶].
  • شیخ صدوق؛ نقل کرده است، محمد بن عثمان عمری می‌‏گوید: "توقیعی به خطی که ما آن را می‏‌شناختیم، خارج شد"[۷]. وی همچنین نقل کرده است؛ اسحاق بن یعقوب گوید: از محمد بن عثمان عمری خواهش کردم پاسخ نامه‌‏ای را که در آن از مسایل مشکلی پرسش کرده بودم، به من برساند. پس در توقیع به خط مولایمان صاحب الزّمان(ع) وارد شده بود: اما آنچه درباره آن پرسیدی - که خدایت هدایت کند و پایدارت بدارد!- راجع به امر منکران من از خاندان و عموزادگان خودم؛ بدان که میان خدا و کسی خویشاوندی نیست و هرکس مرا منکر باشد، از من نیست و راه او راه فرزند حضرت نوح(ع) است. اما راه عمویم جعفر و فرزندانش، راه برادران یوسف است[۸].
  • عبارت‌‏های یاد شده بیانگر این است که بزرگان از محدثین، اطمینان داشته‏‌اند همه توقیعات یا بیشتر آن‏ها، به خط خود حضرت نگاشته شده است. این توقیعات، به وسیله نواب خاص در دوران غیبت صغرا، برای افراد صادر می‌‏شد و ارتباط نوشتاری با حضرت، فقط از راه آنان امکان‏‌پذیر بود؛ به صورتی که حتی وکیل‌‏های آن حضرت، نامه‏‌های خود و دیگران را نزد نایب امام می‌‏فرستادند و از ایشان پاسخ دریافت می‌‏کردند. به‏ طور اساسی، فلسفه نیابت خاص نیز همین است؛ وگرنه چنانچه هرکس می‏‌توانست به شرف گرفتن توقیع نایل آید، دیگر نیازی به نایب خاص نبود.
  • یادآوری این نکته لازم است که بیشتر دانشمندان شیعه بر این باورند که توقیعات صادر شده از ناحیه صاحب الامر(ع) به شیخ مفید رسیده است.
  • این توقیعات برای نخستین بار، به وسیله ابو منصور طبرسی، بدون سند، افزون بر یک صد سال پس از درگذشت شیخ مفید، در کتاب الاحتجاج نقل شده است. آن‏گاه شاگرد وی، ابن شهر آشوب به آن اشاره کرده و ابن بطریق شاگرد ابن شهرآشوب آن‏ها را مطرح کرده است. در آن کتاب گفته شده: این نامه‌‏ها به وسیله شخص مورد اعتمادی به شیخ مفید می‌‏رسید؛ ولی نام آن شخص ذکر نشده است[۹].
  • برخی در نوشته‌‏ها تردید کرده‏‌اند که: شاگردان شیخ مفید، از جمله آن‏ها: سید مرتضی، ابن ادریس، نجاشی، شیخ طوسی‏[۱۰]، ابو یعلی جعفری، ابو الفتح کراجکی، سلار بن عبد العزیز دیلمی و ...- با این که نگارش‌‏های فراوانی داشته و بیشتر شرح حال‌‏نویس بوده‌‏اند - هرگز به این توقیعات اشاره نکرده‌‏اند[۱۱]؛ در حالی که اگر چنین سخنانی به شیخ مفید رسیده بود، با توجه به اهمیت شایان آن، به طور حتم، شاگردان او، نقل می‌‏کردند[۱۲]. افزون بر آن، خود شیخ مفید نیز در آثار فراوان خود، هیچ اشاره‌‏ای به این نامه‌‏ها نکرده است[۱۳].
  • ناگفته نماند پیش‌‏بینی این توقیعات از حوادث آینده دلیل بر درستی آن نخواهد بود؛ زیرا آنچه به دست ما رسیده است پس از حوادث بوده که امکان جعل آن‏ها وجود دارد.
  • برخی نویسندگان، پیامی را که برای مرحوم آیت اللّه سید ابو الحسن اصفهانی به وسیله مرحوم شیخ محمد کوفی شوشتری نقل شده است، در شمار توقیعات و سخنان حضرت مهدی(ع)‏ ذکر کرده‌‏اند. در این نامه چنین آمده است: خودت را در اختیار مردم‏ بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورود خانه قرار بده تا مردم سریع‏‌تر بتوانند با تو ارتباط پیدا کنند و نیازهای مردم را برآور؛ ما تو را یاری می‏‌کنیم[۱۴].
  • برای اهل اطلاع، روشن است که برخی نوشته‌‏هایی که این روزها به عنوان دست‏‌نوشته آن حضرت ارائه می‏‌شود، هیچ پایه و اساسی ندارد. و این احتمال دور نمی‌‏نماید که ممکن است این کارها، از طرف دشمنان و برای مخدوش ساختن چهره تابناک شیعه انجام شده باشد.
  • درباره چگونگی صادر شدن توقیعات در دوره غیبت صغرا، از برخی نقل‌‏ها استفاده می‌‏شود، سفیران حضرت مهدی(ع)‏ پرسش‌‏ها و درخواست‏‌های مراجعه‏‌کنندگان را در یک برگه به نوبت می‏‌نوشتند. آن‏گاه پاسخ آن‏ها که حداکثر ظرف سه روز صادر می‌‏شد و یک‏جا می‌‏آمد. گاهی نیز پاسخ پرسش‏ها به صورت شفاهی، به نائبان خاص گفته شده و آنان به قلم خود، آن را می‏‌نگاشتند یا به صورت حضوری به پرسش‌‏کننده پاسخ می‏‌دادند. در پاره‏ای از موارد نیز - به سبب مصلحت - پاسخی صادر نمی‏‌شد. برخی از توقیعات نیز بدون این‏که در پاسخ به پرسشی باشد، صادر شده است. موضوعات مندرج در توقیعات، گستره وسیعی را در بر می‏‌گیرد؛ از معارف و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامه‌‏های زندگی فردی و اجتماعی و ....[۱۵].

توقیع امام مهدی در موعودنامه

آرماگدون در فرهنگنامه آخرالزمان

در اصطلاح توقیع به معنای نامه‌هایی است که از سوی حضرت مهدی(ع) و توسط یکی از نواب اربعه به دست شیعیان می‌رسید. شیعیان با توجه به غیبت حضرت و عدم دسترسی حضوری به محضر ایشان، با نوشتن نامه‌هایی پرسش‌های خود را از امام زمان خود می‌نمودند و حضرت نیز جواب آنان را صادر می‌فرمود. توقعات حضرت مهدی(ع) حاوی مطالب و معانی بسیار بالایی است که پرداختن به این امر، خود کتابی جداگانه می‌طلبد. مرحوم طبرسی در کتاب شریف «الاحتجاج» این توقیعات را جمع‌آوری نموده است[۲۴].

پرسش مستقیم

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. علی اکبر دهخدا، لغت‏نامه، ج ۵، ص ۷۱۴۵
  2. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۴؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۳، ص ۳۶
  3. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۱۵، ح ۲۶۴
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۵، ح ۳۰
  5. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۵، ح ۳۱
  6. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۸۵
  7. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۱۶۰، ح ۳
  8. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۱۶۰، ح ۴
  9. شیخ طبرسی، الاحتجاج، ص ۴۹۷
  10. وی در کتاب الغیبة به صورت مفصل به توقیعات پرداخته است
  11. ر.ک: گروهی از نویسندگان، چشم‏به‏راه مهدی(ع)، ص ۹۸
  12. ر. ک: نجم الدین طبسی، سفارت و نیابت خاصه، فصلنامه انتظار، ش ۱۸، ص ۱۵۲
  13. یادآوری این مطلب ضروری است که اثبات نامه حضرت برای شیخ مفید، فضل بزرگی برای شیخ به‏شمار می‏آید؛ اما نفی آن، هرگز چیزی از مقام بلند آن شخصیت بزرگ اسلامی نمی‏کاهد؛ چه این که دانشمندان بزرگی از علمای شیعه هستند که هرگز رسیدن نامه از حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه الشریف برای آن‏ها ادعا نشده است
  14. ر. ک: محمد خادمی شیرازی، مجموعه فرمایشات حضرت بقیة اللّه عجّل اللّه فرجه الشریف، ص ۱۷۰
  15. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۴۳ - ۱۴۸.
  16. فرهنگ معین، ج ۱، ص ۱۱۶۹.
  17. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۲۴۲.
  18. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.
  19. انوار نعمانیه، ج ۳، ص ۲۴.
  20. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶.
  21. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۳۴.
  22. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۲۴۵.
  23. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۳۳.
  24. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان صفحه ۱۸۳