غیبت امام مهدی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.


مقدمه

  • غیبت، اسم مصدر از ثلاثی مجرد ماده "غ ی ب" و به معنای ناپدید شدن و پنهان شدن از دیدگان است. غایب به کسی گفته می‏‌شود که حاضر و ظاهر نیست. و در اصل، درباره پنهان شدن خورشید، ماه و ستارگان به کار می‌‏رود[۱]. همچنین درباره کسی به کار می‏‌رود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمی‌‏شود[۲]. در اصطلاح مهدویت به پنهان‌‏زیستی حضرت مهدی(ع)‏ گفته می‌‏شود.

سه دیدگاه کلی درباره چگونگی غیبت

  • با بهره‌‏گیری از بیانات معصومان(ع)، سه دیدگاه کلّی و قابل‏ توجّه درباره چگونگی غیبت حضرتش قابل ارائه است:
  1. پنهان بودن جسم "ناپیدایی"؛
  2. پنهان بودن عنوان "ناشناسی"؛
  3. پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان به تناسب شرایط.
  • اما بررسی دیدگاه‏‌های یادشده:

پنهان بودن جسم؛

  1. بسان فرشتگان، ارواح و جنّ، جسمی نامرئی دارد که با وجود این که در میان جوامع بشری حضور دارد قابل دیدن نیست.
  2. جسمی مرئی دارد؛

پنهان بودن عنوان‏

  • این دیدگاه، بر این است که آن حضرت، افزون بر این‏که عمر شریف خود را در جوامع انسانی، سپری می‌‏کند، مردم را می‏‌بیند و مردم نیز او را می‌‏بینند؛ ولی او را نمی‌‏شناسند. به تعبیر دیگر، فقط از نگاه معرفتی و شناختی مردم پنهان است، نه از دید ظاهری. افرادی که بر این دیدگاه پافشاری می‌‏کنند، به روایاتی استدلال کرده‏‌اند؛ از جمله روایتی که سدیر از امام صادق(ع) نقل کرده است که: "در قائم، سنّتی از یوسف است ... چرا این مردم منکرند که خدای‏ تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ بین ایشان گردش کند و در بازارهای آن‏ها راه رود و بر بساط آن‏ها پا نهد و آن‏ها او را نشناسند. تا آن‏گاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آن‏ها معرفی کند؛ همان‏گونه که به یوسف اجازه داد ..."[۷]
  • نیز سخن نایب خاص آن حضرت، محمد بن عثمان که در این باره می‏‌گوید: "به خدا سوگند! همانا صاحب این امر، هرسال در موسم حج حاضر می‌‏شود؛ مردم را می‌‏بیند و آن‏ها را می‏‌شناسد و مردم او را می‏‌بینند؛ ولی نمی‌‏شناسند[۸].
  • لازم یادآوری است با توجه به معنای لغوی غیبت، بهره‏‌برداری این معنا از روایاتی که به صورت مطلق غیبت را برای آن حضرت ثابت کرده‏‌اند، نیازمند قرینه است.

پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان، به تناسب شرایط

طولانی بودن غیبت مهدی(ع)‏

  • در روایاتی پس از تصریح به اصل غیبت، به طولانی بودن آن نیز تأکید شده است.
  • امام جواد(ع) در پاسخ به دلیل نام‏گذاری حضرت مهدی(ع)‏ به "منتظر"، فرمود: " همانا برای او غیبتی است که روزهای آن، فراوان و مدت آن، طولانی خواهد شد، پس افرادی که دارای اخلاص باشند، منتظر ظهور او خواهند بود"[۹].

فلسفه و علل غیبت حضرت مهدی(ع)‏

  • پیش از آن‏که به برخی حکمت‏‌ها و علت‏‌های ظاهری غیبت آن حضرت اشاره شود، لازم یادآوری است در بررسی‌‏هایی که در روایات انجام شده است، نخستین نکته‌‏ای که در این‌‏باره به چشم می‌‏خورد، این است که پنهان‌‏زیستی آخرین ذخیره الهی، به طور قطع از اسرار خداوند سبحانه و تعالی است. حقیقت سرّ بودن این امر را رسول گرامی اسلام(ص) چنین بیان فرموده است: "ای جابر! همانا این امر، امری است از امر خداوند سبحانه و تعالی و سرّی است از سرّ خدا که بر بندگان او پوشیده است؛ پس برحذر باش که دچار تردید نشوی. همانا شک درباره خدا کفر است"[۱۰].
  • بی‌‏گمان این حکمت، اساسی‌‏ترین دلیل بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آن‏جا که برخی شیعیان، همواره این پرسش را مطرح می‏‌کردند، در سخنان پیشوایان معصوم(ع) به برخی حکمت‏‌های ظاهری غیبت آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدان‏‌ها نیز اشاره‏‌ای گذرا می‏‌کنیم.
  1. بحفظ جان آن حضرت‏: در بررسی روایات مربوط به غیبت حضرت مهدی(ع)‏ می‌‏یابیم یکی از حکمت‏‌های ظاهری پنهان‌‏زیستی حضرت مهدی(ع)‏، امان ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و ستمگران است[۱۱]. شیخ طوسی در کتاب الغیبة، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز بیم حضرت از کشته شدن خویش، مانع ظهور وی نیست. اگر این‏گونه نباشد، نهان بودن در پس پرده غیبت برایش روا نخواهد بود. آن محبوب دل‏ها، دشواری‏‌ها و آزار و اذیت را تحمل می‏‌کند؛ زیرا مقام و جایگاه والای امامان و پیامبران(ع) به سبب تحمل رنج و دشواری‌‏های بزرگ آنان در راه خدا بوده است. البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از شهادت و کشته شدن در راه خدا هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین ذخیره الهی در زمین است و آن حاکمیت فراگیر و جهانی که در تمام ادیان وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق می‌‏یابد؛ بنابراین بر خداوند سبحانه و تعالی است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز موعود حفاظت نماید و حکمت الهی نیز بر پنهان‌‏زیستی او تعلق گرفته است. شبیه این پنهان‌‏زیستی با ویژگی‏‌های خاص خود درباره برخی از پیامبران- هنگامی که بر جان خویش بیم داشتند- اتفاق افتاده بود که می‌‏توان به پنهان شدن پیامبر اکرم(ص) در شعب ابی طالب و نیز در غار حرا در برخی زمان‏‌ها اشاره کرد. می‏‌دانیم هیچ دلیلی برای چنین پنهان ‏شدنی نبود، مگر ترس از ضررهایی که آن حضرت را تهدید می‏‌کرد.
  2. آزمایش انسان‌‏ها: یکی دیگر از حکمت‌‏های غیبت حضرت مهدی(ع)‏ آزمایش مردم است. از آن‏جا که این نوع آزمایش، به دلیل عدم حضور ظاهری امام، بسیار مشکل و طاقت ‏فرسا است، در تکامل روحی انسان‏‌ها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این آزمایش است که آشکار می‌‏شود چه کسی ثابت ‏قدم و استوار، و چه کسی در ایمان و اعتقاد سست و مردد است. جابر جعفی گوید: "به امام باقر(ع) عرض کردم فرج شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، فرج ما فرا نمی‌‏رسد، تا زمانی که شما غربال شوید، تا خداوند سبحانه و تعالی ناخالصی‌‏ها را محو و نابود کند و آنچه خالص و زلال است، باقی نهد"[۱۲]. روشن است در این امتحان بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای جایگاه والایی از ایمان و عمل شایسته باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار لغزش و سقوط خواهند شد.امام صادق(ع) تبلور این حقیقت را چنین بیان کرده است: "و این‌‏گونه است که غیبت قائم طولانی خواهد بود، تا این‏که حق محض آشکار شود و ایمان، از کدورت‌‏ها و پیرایه‌‏ها صاف و زلال گردد. این آشکار شدن، با بازگشت افرادی صورت می‏‌پذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از پیروان ظاهری اهل بیت(ع)؛ یعنی همان‌‏ها که ترس نفاق بر آن‏ها می‌‏رود[۱۳]. از مجموع سخنان معصومان(ع) به دست می‌‏آید که مهم‏ترین ویژگی مرتبط با امتحان و آزمایش انسان‏‌ها در این دوران، گریز آن‏ها از دین و آموزه‌‏های آن و به اوج رسیدن دنیا پرستی است‏[۱۴] ک: شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۲۵۳</ref> که آن را از دوره‌‏های دیگر متمایز کرده است. معصومان(ع) برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگی‌‏ها، هشدارهایی نیز داده‏‌اند که با توجه به آن‏ها، آزمایش‏‌های بزرگ از مهم‏ترین ویژگی این دوران است[۱۵]. افرادی که با ویژگی‌‏های این دوران، ایمان خود را به خوبی حفظ کرده، پروای الهی داشته باشند، ارزش والایی دارند. در این‏ باره وقتی پیامبر اکرم(ص) از چهره‏‌های پیروز این دوران یاد می‏‌کند، با شگفتی به حضرت علی(ع) چنین می‏‌فرماید: "ای علی! بدان شگفت‏‌آورترین مردم در ایمان و بزرگ‏ترین آنان در یقین، کسانی هستند که در پایان دوران- با آن‏که پیامبر خود را درک نکرده‌‏اند و از امام خود در پرده‌‏اند- به نوشته‌‏ای سیاه بر صفحه‌‏ای سپید، ایمان می‌‏آورند"[۱۶]. افسوس بر آنان که در این دوران، اسیر وسوسه‌‏های بی‌‏پایان شیطان و هواهای نفسانی شده، در دام تاریک نادانی و عصیان زندگی می‏‌کنند.
  3. آزادگی از بیعت دیگران‏: دیدگاه برخی روایات، این است که آن حضرت، با غیبت خود، از بیعت با طاغوت‏‌های زمان در امان خواهد بود. امام مجتبی(ع)- آن هنگام که برای حفظ مصالح اسلام و مسلمین به سازش با معاویه تن داد و مردم، زبان به سرزنش حضرتش گشودند- چنین فرمود: "آیا ندانستید که هیچ ‏یک از ما امامان نیست، مگر این‏که بیعت با ستمگری بر گردن او قرار می‌‏گیرد؛ جز قائم که عیسی بن مریم(ع) پشت سرش نماز می‌‏گزارد. به درستی که خداوند سبحانه و تعالی ولادتش را پنهان و شخصش را مخفی می‌‏سازد، تا آن‏گاه که قیام می‌‏کند، بیعت هیچ‏کس بر گردنش نباشد[۱۷].حضرت مهدی(ع)‏ در توقیعی در پاسخ به برخی پرسش‏‌ها فرمود: "درباره علت غیبت پرسیده بودید؛ خداوند سبحانه و تعالی در قرآن کریم می‌‏فرماید: ای اهل ایمان! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‌‏شوید. بدانید هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوت‌‏های زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که قیام می‌‏کنم، بیعت هیچ‏ یک از گردنکشان و طاغوت‏‌های زمان را بر گردن ندارم"[۱۸].
  4. تأدیب انسان‏‌ها: ادب کردن انسان‌‏ها- به ‏ویژه مسلمان‏‌ها- یکی دیگر از فلسفه‌‏های غیبت است؛ چرا که بیشتر آن‏ها در زمان زندگی و حضور امامان پیشین، آن‏گونه که شایسته بود از ایشان استفاده و حمایت نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن جامعه بشری از فیض آن‏ها شدند. امام‏ باقر(ع) در این‏ باره فرمود: " شما مردمی هستید که با دل، ما را دوست می‏‌دارید؛ ولی عمل شما با این محبت، ناسازگار است. به خدا سوگند! اختلاف اصحاب پایان نمی‌‏یابد و به همین دلیل، صاحب شما از دست شما گرفته می‌‏شود ...."[۱۹]

انواع غیبت‏

  • هم‏زمان با مطرح شدن اصل غیبت برای حضرت مهدی(ع)‏ از سوی معصومان(ع) در روایاتی غیبت حضرت مهدی(ع)‏ به دو بخش کوتاه و بلند تقسیم می‌‏شود[۲۱]. که هریک دارای ویژگی‏‌های خاصی است.
  • این مطلب با تعبیرهای متفاوتی در سخنان معصومین(ع) به چشم می‏‌خورد؛ زراره گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: "همانا برای قائم، دو غیبت است که در یکی از آن‏ها به خانواده‌‏اش بر می‌‏گردد و در دیگری مکانش معلوم نیست. هر سال در مناسک حج حاضر می‏‌شود و مردم را می‏‌بیند؛ در حالی که مردم او را نمی‌‏بینند[۲۲].
  • آن حضرت در روایتی به کوتاه و بلند بودن دو غیبت امام این‌‏گونه اشاره کرده است: "برای قائم، دو غیبت است؛ یکی از آن‏ها کوتاه و دیگری دراز. در غیبت نخست، جز شیعیان مخصوص، کسی از جایگاه او خبر ندارد و در دیگری، جز خدمتکار ویژه آن حضرت، کسی از مکانش آگاه نیست"[۲۳]
  • لازم یادآوری است آن حضرت در دوران پدر بزرگوار خویش نیز نوعی پنهان‌‏زیستی داشته است و به گونه‏‌ای نبوده که همگان بتوانند آن حضرت را ملاقات کنند. همین باعث شده است برخی آغاز غیبت آن حضرت را از هنگام ولادت بدانند[۲۴][۲۵].

غیبت در موعودنامه‏

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. جوهری، الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۶
  2. ابو هلال عسکری، الفروق اللغویة، ص ۶۳
  3. ر.ک: سوره یس: آیه:۹ و سوره اسراء: آیه:۴۵.
  4. نعمانی، الغیبة، ص ۱۴۴
  5. " يَفْقِدُ النَّاسُ‏ إِمَامَهُمْ‏ يَشْهَدُ الْمَوْسِمَ‏ فَيَرَاهُمْ‏ وَ لَا يَرَوْنَهُ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱، ح ۱۱۹؛ شیخ کلینی، الکافی، ج ۱ ص ۳۳۷، ح ۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵ ح ۱۴؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۴۶، ح ۳۳
  6. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۳۳؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۰
  7. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۱۴۴، باب ۵، ح ۳
  8. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰؛ نیز: سیّد رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۷۸
  9. " إِنَ‏ لَهُ‏ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ‏ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ‏ الْمُخْلِصُونَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸
  10. " يَا جَابِرُ إِنَ‏ هَذَا أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ سِرٌّ مِنْ‏ سِرِّ اللَّهِ‏ عِلْمُهُ‏ مَطْوِيٌ‏ عَنْ‏ عِبَادِ اللَّهِ‏ إِيَّاكَ‏ وَ الشَّكَ‏ فِيهِ‏ فَإِنَ‏ الشَّكَ‏ فِي‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ كُفْرٌ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷
  11. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲
  12. " هَيْهَاتَ‏ هَيْهَاتَ‏ لَا يَكُونُ‏ فَرَجُنَا حَتَّى‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى‏ يَذْهَبَ‏ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى‏ الصَّفْوُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۹
  13. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۵۵
  14. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۰۶، ح ۴۷۶؛ ر
  15. میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۹، ح ۱۳۳۰۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج ۱، ص ۱۳۱
  16. " يَا عَلِيُ‏ أَعْجَبُ‏ النَّاسِ‏ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ‏ يَقِيناً قَوْمٌ‏ يَكُونُونَ‏ فِي‏ آخِرِ الزَّمَانِ‏ لَمْ‏ يَلْحَقُوا النَّبِيَ‏ وَ حُجِبَ‏ عَنْهُمُ‏ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى‏ بَيَاض‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، باب ۲۵، ح ۸
  17. طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹
  18. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴
  19. " وَ أَنْتُمْ‏ قَوْمٌ‏ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ‏ وَ يُخَالِفُ‏ ذَلِكَ‏ فِعْلُكُمْ‏ وَ اللَّهِ‏ مَا يَسْتَوِي‏ اخْتِلَافُ‏ أَصْحَابِكَ‏ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى‏ صَاحِبِكُم‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰
  20. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۴، ح ۱۱
  21. امروزه از این دو غیبت، با نام‏های" غیبت صغرا" و" غیبت کبرا" یاد می‌‏شود؛ ولی در بیان اندیشوران شیعه از آن‏ها با عنوان‏‌هایی چون" غیبت قصری" و" غیبت طولی" و مانند آن نیز یاد شده است
  22. " إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَتَيْنِ‏ يَرْجِعُ‏ فِي‏ إِحْدَاهُمَا وَ فِي الْأُخْرَى لَا يُدْرَى أَيْنَ هُوَ يَشْهَدُ الْمَوَاسِمَ يَرَى النَّاسَ وَ لَا يَرَوْنَهُ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵، ح ۱۵
  23. " لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَتَانِ‏ إِحْدَاهُمَا قَصِيرَةٌ وَ الْأُخْرَى‏ طَوِيلَةٌ الْغَيْبَةُ الْأُولَى‏ لَا يَعْلَمُ‏ بِمَكَانِهِ‏ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ شِيعَتِهِ‏ وَ الْأُخْرَى‏ لَا يَعْلَمُ‏ بِمَكَانِهِ‏ فِيهَا إِلَّا خَاصَّةُ مَوَالِيهِ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏"، شیخ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰
  24. شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۴۰
  25. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص: ۳۱۴ - ۳۲۳.
  26. کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۷.
  27. نشریه موعود، شماره ۲۷، ص ۴۲.
  28. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۱۹.