امامت امام علی در حدیث: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = امامت امام علی | | موضوع مرتبط = امامت امام علی | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = امامت امام علی | ||
| مداخل مرتبط = [[امامت امام علی در حدیث]] - [[امامت امام علی در کلام اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[امامت امام علی در قرآن]] - [[امامت امام علی در حدیث]] - [[امامت امام علی در کلام اسلامی]] - [[امامت امام علی در تاریخ اسلامی]] - [[امامت امام علی در معارف و سیره فاطمی]] | ||
| پرسش مرتبط = امام علی (پرسش) | | پرسش مرتبط = امام علی (پرسش) | ||
}} | }} | ||
[[امام]] به معنای "پیشرو و سرپرست در [[فرهنگ]] [[قرآنی]] و [[دینی]] در ابعاد گوناگون، عهدهدار اداره امور [[جامعه]] است و [[رسول اکرم]] {{صل}} درباره '''[[امامت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}''' فرمودند: {{متن حدیث|یا عَلِی، أنتَ وَصِیی وخَلیفَتی وإمامُ امتی بَعدی}}. | [[امام]] به معنای "پیشرو و سرپرست در [[فرهنگ]] [[قرآنی]] و [[دینی]] در ابعاد گوناگون، عهدهدار اداره امور [[جامعه]] است و [[رسول اکرم]] {{صل}} درباره '''[[امامت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}''' فرمودند: {{متن حدیث|یا عَلِی، أنتَ وَصِیی وخَلیفَتی وإمامُ امتی بَعدی}}. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[امام]]، که به لحاظ واژهشناسی، همان "پیشرو، پیشتاز، [[سرپرست]] و پیشوای [[قوم]] و [[قبیله]]" است<ref>العین: ماده «أمم».</ref>، بیگمان، در [[فرهنگ]] [[قرآنی]] و [[دینی]]، | [[امام]]، که به لحاظ واژهشناسی، همان "پیشرو، پیشتاز، [[سرپرست]] و پیشوای [[قوم]] و [[قبیله]]" است<ref>العین: ماده «أمم».</ref>، بیگمان، در [[فرهنگ]] [[قرآنی]] و [[دینی]]، پیشوای امت در ابعاد گوناگون و عهدهدار اداره امور [[جامعه]] است و این [[حقیقت]] را میتوان از دو نامه که میان [[مولا]] [[علی]] {{ع}} و [[معاویه]] مبادله شده است، دریافت<ref>الغارات، ج ۱، ص ۲۰۳.</ref>. در سخنان [[پیامبر]] بر [[امامت]] مولا سخن رفته است: {{متن حدیث|یا عَلِی، أنتَ وَصِیی وخَلیفَتی وإمامُ امتی بَعدی}}<ref>الأمالی، صدوق، ص ۴۳۴، ح ۵۷۳.</ref>. ای [[علی]]! پس از من، تو [[وصی]] و [[جانشین]] من و [[امام]] [[امت]] هستی<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۰۶.</ref>. | ||
== [[احادیث]] [[امامت امام علی]] == | |||
{{اصلی|اثبات امامت امام علی در حدیث}} | |||
=== احادیث عام === | |||
==== حدیث ثقلین ==== | |||
{{اصلی|حدیث ثقلین}} | |||
یکی از مهمترین ادلۀ روایی در مورد [[برتری]] و حقانیت [[اهل بیت]] {{ع}}، [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است که مورد پذیرش دانشمندان شیعه و [[سنی]] بوده و به [[کثرت]] آن را [[نقل]] کرده اند. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در این حدیث فرمودند: «من از بین شما میروم و دو چیز گران بها و ارزشمند از خودم به یادگار میگذارم، یکی [[کتاب خدا]] و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها [[متوسل]] شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد»<ref>{{متن حدیث| إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ}}؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و....</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۱۰؛ [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۱۰۷-۱۰۹؛ [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۶۴- ۶۶.</ref> | |||
حدیث ثقلین از جهات مختلف بر [[امامت اهل بیت پیامبر]] اکرم {{صل}} دلالت میکند مانند اینکه این حدیث ثقلین بر وجوب پیروی از اهل بیت پیامبر اکرم {{صل}} در همه اموری که در قلمرو [[هدایت الهی]] و [[دینی]] قرار دارد، یعنی شیوه [[زندگی]] [[انسان]] در ارتباط با خدا، با خود، با [[جهان]] و با همنوعان خود، دلالت میکند و این، همان معنای [[امامت]] در [[جهانبینی توحیدی]] و [[اسلامی]] است که در [[عرف]] متکلّمان اسلامی به “رهبری عمومی [[مسلمانان]] در [[امور دینی]] و دنیوی” تعریف شده است<ref>{{عربی|الامة رئاسة رئاسة عامة فی أمور الدین و الدنیا خلافة عن النبی}}. در این باره به کتاب “امامت در بینش اسلامی” فصل اول رجوع شود.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۶.</ref> | |||
==[[احادیث]] [[ | ==== حدیث سفینه ==== | ||
{{اصلی|حدیث سفینه}} | |||
یکی از [[احادیث]] مشهوری که نقش [[اهل بیت پیامبر]] را در میان [[مردم]] روشن و مشخص میکند [[حدیث سفینه]] است. براساس این [[حدیث]] [[ابوذر غفاری]] [[نقل]] میکند که [[پیامبر]] {{صل}} در مورد [[اهل]] بیتشان فرمودند: {{متن حدیث| مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ }}، «[[اهل بیت]] من در میان شما همانند [[کشتی نوح]] است که هر کس بر آن سوار شد [[نجات]] یافت و هر کسی از آن جدا شد، غرق و نابود شد»<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰. </ref>. | |||
وجه استدلال به [[حدیث]]، به این ترتیب است: | |||
# [[پیامبر خاتم]] {{صل}} به طور مطلق دستور به ملازمت با [[اهلبیت]] داده و ایشان را به منزله کشتی نوح دانستهاند و فرمودهاند: اولاً، هرکه همراه اهل بیت باشد نجات مییابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد؛ ثانیاً، تنها کسانی نجات مییابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد. | |||
# در صورتی اهل بیت همانند [[سفینه نوح]] به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر [[اشتباه]] و [[انحراف]] و خطای [[علمی]] و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق [[معصوم]] باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن خود و همراهان وجود دارد و این با محتوای کلام [[پیامبر]] {{صل}} نمیسازد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص۱۹۰ و ۲۰۶؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۶۳ و ۱۱۶؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۵ ج۱]].</ref>. | |||
===حدیث | ==== حدیث امان ==== | ||
{{اصلی|حدیث امان}} | |||
{{ | یکی از [[دلایل امامت]] [[اهلبیت پیامبر]] اکرم {{صل}}، «حدیث امان» یا «حدیث نجوم» است. [[رسول الله]] {{صل}} در [[حدیثی]] فرموند: {{متن حدیث|النُّجُومُ أَمَانُ لِأَهْلِ الْأَرْضَ مِنَ الْغَرَقِ وَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَانُ لِأُمَّتِي مِنَ الِاخْتِلَافِ ، فَإِذَا خَالَفَتْهُمْ قَبِيلَةِ اخْتَلَفُوا فَصَارُوا حِزْبِ إِبْلِيسَ}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.</ref>؛ "[[ستارگان]]، [[امان]] [[اهل]] [[زمین]] از غرق شدن هستند و [[اهل بیت]] من، برای امتم امان از اختلاف هستند که اگر قبیلهای از آنها [[مخالفت]] کنند؛ [[اختلاف]] میکنند در حالی که حزب شیطان میشوند". همان گونه که ستارگان نشانه یا عامل [[امنیت]] برای اهل آسمان یا [[زمین]] میباشند، [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} نیز، برای [[اهل]] زمین یا [[امت اسلامی]]، مایه امنیت آنان از [[ضلالت]] و [[اختلاف]] میباشند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۲۲۰؛ [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۲۴۳.</ref>. | ||
علی | |||
بر اساس این حدیث، تنها راه [[حق]]، راه اهل بیت {{عم}} است. بنابراین [[مخالفت]] با آنان و ایجاد اختلاف، راه [[شیطان]] است و کسانی که از راه آن حضرات جدا شوند، هلاک میشوند، چون راه شیطان، هلاکت است<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۲۴۳.</ref>. | |||
===حدیث | ==== حدیث خلفائی اثنی عشر ==== | ||
[[پیامبر]]{{صل}} | {{اصلی|حدیث دوازده خلیفه}} | ||
{{ | از جمله [[احادیث]] مهم درباره چارهاندیشی برای [[آینده]] [[امت اسلام]]، احادیثی هستند که تعداد [[جانشینان پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} را مطرح میسازند. این [[احادیث]] که فراوان [[نقل]] شده و با طرق مختلف و در نقلهای گوناگون و صحیح آمدهاند نشان میدهند که خلفای پیامبر [[خدا]] دوازده نفرند<ref>برای نمونه، ر.ک: صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۱ باب ۳۳ (الناس تبع لقریش والخلافة فی قریش). نیز، ر.ک: المعجم الکبیر، ج ۲، ص ۱۹۵- ۱۹۹ و ۲۳۲، اهل بیت {{ع}} در قرآن و حدیث: بخش یکم/ فصل پنجم، إحقاق الحق، ج ۱۳، ص ۱- ۴۸.</ref>. در این [[روایت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نه تنها [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را به [[خلافت]] بعد از خود معرفی فرمود، بلکه در سخنان دیگری بر [[جانشینان]] دوازدهگانه خود اینگونه تصریح فرمودند: «همواره این [[دین]] تا [[روز رستاخیز]] پایدار است، تا آنکه [[دوازده خلیفه]] بر شما [[حکومت]] کنند که همه از قریشاند»<ref>{{متن حدیث|لا یزال الدّین قائما حتّی تقوم السّاعة أو یکون علیکم إثنی عشر خلیفة کلّهم من قریش}}؛ بحار الأنوار، ج ۳۶ ص ۲۳۹ ح ۳۸؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳، ح ۱۸۲۲؛ صحیح مسلم، ج۱۳، ص۲۰۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی - محمدی (کتاب)|امامشناسی]]، ص۱۱۹-۱۲۰؛ [[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۱۸۶.</ref> | ||
در [[ | |||
===حدیث | === احادیث خاص === | ||
==== حدیث غدیر ==== | |||
{{اصلی|حدیث غدیر}} | |||
حدیث غدیر خم که به حدیثِ [[ولایت]] کبری و [[اکمال دین]] و اتمام نعمت و [[رضایت پروردگار]] معروف است<ref>ر.ک: الهیات، سبحانی، ج۲، ص۵۸۴.</ref>، یکی از گویاترین [[اسناد]] حقانیّت علی و [[فرزندان]] [[معصوم]] او{{عم}} در امر [[خلافت]] و [[امامت]] بعد از [[پیامبر]]{{صل}} است. این [[حدیث]] در حد تواتر است و به قدری راویان و محدثان، آن را نقل کردهاند که جای [[شک و تردید]] در صدور آن از [[پیغمبر]] باقی نمیماند، خصوصاً اینکه [[روایت]] از طریق [[اهل تسنن]] آمده است: وقتی [[پیغمبر اکرم]] از «[[حجة الوداع]]» برمیگشت در [[غدیر خم]]، [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ}} نازل شد. پیغمبر [[مردم]] را جمع کرد و نماز ظهر را خواند و سپس برخاست و فرمود: {{متن حدیث|ألست أولی بکم من أنفسکم<ref>این جمله اشاره است به آیه ۶ سوره احزاب: {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}} پیغمبر چون از جانب خداست بر جان و مال و بر همه چیز مردم از خود آنان اولویت دارد، هر کس اختیار مال و جان خود را دارد اما پیغمبر در همین اختیارداریها از خود صاحب آن، اختیاردارتر است، البته پیامبر به میل شخصی عمل نمیکند بلکه مصالح جامعه اسلامی را در نظر میگیرد چون او امام و رهبر جامعه اسلامی است.</ref>، قالوا: بلی}} آیا من از خود شما بر شما اولویت ندارم؟ گفتند: بلی، بعد فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}. معلوم است که حضرت میخواهد همان اولویت خودش بر [[نفوس]] را برای علی تصویب کند، و هنوز مردم متفرق نشده بودند که [[جبرئیل امین]] نازل شد و آیه {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> را آورد<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۵۲؛ [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۱۱۶-۱۱۸.</ref>. | |||
این [[حدیث]] از طریق | |||
حدیث غدیر، مهمترین، مؤثرترین و ممتازترین [[حدیثی]] است که در [[جوامع]] [[شیعه]] و [[سنّی]] از [[رسول خدا]] {{صل}} بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت علی]] {{ع}} [[نقل]] شده است و هیچ [[حدیثی]] از [[رسول خدا]] {{صل}} مانند حدیث غدیر در [[اثبات]] [[ولایت]] و [[امامت]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} جلوه ندارد<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص۱۲۸.</ref>. | |||
[[ | |||
{{ | |||
[[ | |||
===حدیث | ==== حدیث ولایت ==== | ||
پیامبر{{صل}} فرمودند: | {{اصلی|حدیث ولایت}} | ||
{{متن حدیث| | حدیث ولایت از جمله [[احادیث]] دال بر [[ولایت]] و [[افضلیت امیرالمؤمنین]]{{ع}} است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند ولایت پس از من از آن علی{{ع}} است: {{متن حدیث|إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ}}. «ولی» در لغت بر [[قرب]] و نزدیکی دلالت میکند و کلمه [[مولی]] نیز از همین باب است<ref>معجم مقاییس اللغة، ص۱۱۰۴.</ref>. شماری از علمای [[اهل سنت]] اعتراف کردهاند که بهترین و رساترین عبارتی که بر [[خلافت]] بعد از [[پیامبر]]{{صل}} دلالت میکند، کلمه {{عربی|وليكُم بعدي}} است؛ چنان که خلفای [[اهل سنت]] برای [[خلیفه]] خواندن خود و هنگام [[نصب]] [[حکام]] تعبیر «ولی» را به کار میبردند. کلمه «ولی» و «[[مولی]]» در [[کلام]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر همان معنای لغوی و اصطلاحی دلالت میکند<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص ۳۲۴.</ref>. | ||
در [[ | |||
===حدیث | ==== حدیث یوم دار ==== | ||
{{اصلی|حدیث یومالدار}} | |||
{{متن | یکی از [[نصوص جلیّ امامت امیر المؤمنین]] {{ع}}، “حدیث الدار” است که به «[[حدیث بدء الدعوه]]» نیز معروف است. این [[حدیث]] در منابع حدیثی، [[تاریخی]] و [[تفسیری]] [[شیعه]] و [[اهلسنت]] آمده است. بعد از نزول [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref>، [[خداوند]] به [[پیامبر]] {{صل}} [[فرمان]] میدهد [[خویشان]] و نزدیکانش را هشدار دهد و به [[اسلام]] بخواند. [[پیامبر]] برای انجام این مأموریت الهی، حدود [[چهل]] نفر از [[اولاد]] [[عبدالمطلب]] را به خانۀ خود، یا خانۀ [[ابوطالب]] [[دعوت]] کرد و غذایی برایشان فراهم ساخت؛ اما به دلایلی [[توفیق]] نیافت از [[رسالت]] خویش سخن بگوید. به ناچار شب بعد نیز آنان را [[دعوت]] کرد. این بار موفق شد و میهمانان را پس از غذا، [[انذار]] کرد و فرمود: "ای [[فرزندان عبدالمطلب]]! من مأمورم شما را [[انذار]] کنم و [[بشارت]] دهم: [[اسلام]] آورید و فرمانم بَرید تا [[راهنمایی]] شوید!" آنگاه از آنان یاریطلبید و سه بار فرمود: "هر کس یاریام کند، [[برادر]] و [[وصی]] و [[خلیفه]] من خواهد بود". ولی هر بار فقط [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} برمیخاست و اعلام آمادگی میکرد. سرانجام [[پیامبر]] {{صل}} به [[علی]] {{ع}} اشاره کرد و فرمود: «این، [[برادر]] و [[وارث]] و [[وصی]] و [[وزیر]] و [[خلیفه]] من در میان شما است. به سخنش گوش دهید و فرمانش بَرید!»<ref>{{متن حدیث|فَأَیُّکُمْ یُوَازِرُنِی عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ عَلَی أَنْ یَکُونَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ}}؛ {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا}}؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۶؛ اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۳۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۶؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۱]].</ref> | ||
==== حدیث منزلت ==== | |||
{{اصلی|حدیث منزلت}} | |||
از جمله نصوصی که دلالت بر [[امامت]] و [[جانشینی]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} دارد حدیث منزلت است: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}. [[پیامبر گرامی]] {{صل}} در موارد مختلف ـ که یکی از آنها در جریان سپردن امور [[مدینه]] به [[علی]] {{ع}} در مدتی که [[رسول خدا]] {{صل}} سپاه اسلام را در [[غزوه تبوک]] [[فرماندهی]] میکرد، بود ـ نسبت [[علی]] {{ع}} به خود را نسبت [[هارون]] به [[موسی]] {{عم}} تشبیه کرده است. با این تفاوت که [[هارون]] [[پیامبر]] بود، ولی چون [[پیامبری]] با [[رسول خدا]] {{صل}} پایان پذیرفته است [[علی]] {{ع}} [[پیامبر]] نخواهد بود. حدیث منزلت در منابع روایی شیعه به صورت متواتر [[نقل]] شده است<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳؛ بحرانی، سیدهاشم، غایة المرام، ج۲.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|مقاله «امامت امام علی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)| دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۴۵۵؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۵ ج۱]].</ref> | |||
دلالت این [[حدیث]] بر خلافت بلافصل حضرت علی {{ع}} از دو راه دستیافتنی است: | |||
[[پیامبر]]{{صل}} | # راه نخست، دلالت لفظی: اولاً واژه [[منزلت]]، عام است و همه ویژگیهای [[حضرت هارون]] {{ع}} را در برگرفته و همه آنها را برای [[حضرت علی]] {{ع}} ثابت میکند. ثانیاً یکی از منزلتهای [[هارون]]، [[خلافت]] و [[جانشینی]] او از [[حضرت موسی]] {{ع}} است: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref>. نتیجه اینکه [[حضرت علی]] {{ع}} نیز [[جانشین رسول خدا]] {{صل}} است. | ||
{{متن حدیث| | # راه دوم: دلالت قرینهای: بر پایه این دلالت، سه قرینه در [[حدیث]] است که [[خلافت]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} را ثابت میکند: | ||
## '''نامگذاری فرزندان [[حضرت علی]] {{ع}} به نامهای [[فرزندان]] [[هارون]]:''' در روایتی که در کتاب مستدرک الصحیحین نوشته [[حاکم نیشابوری]] آمده است، [[رسول خدا]] {{صل}} سه [[فرزند]] پسر [[حضرت علی]] {{ع}} را به نامهای [[حسن]]، [[حسین]] و [[محسن]] نامگذاری نمودند و این نامها مشابه و هممعنای نامهای سه [[فرزند]] پسر [[هارون]]، "شبر، شبیر و مشبر" است<ref>إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۵، ص۲۱۶.</ref>. | |||
## '''[[پیمان برادری]] [[حضرت رسول]] {{صل}} با [[حضرت علی]] {{ع}}:''' همانگونه که [[حضرت موسی]] و [[هارون]] {{ع}} [[برادر]] بودند، [[رسول خدا]] {{صل}} نیز با [[حضرت علی]] {{ع}} [[پیمان برادری]] بستند. هنگامیکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} میان [[مهاجران]] و [[انصار]] [[پیمان]] بستند، [[حضرت علی]] {{ع}} را نیز [[برادر]] خود خوانده و فرمود: {{متن حدیث|أَنْتَ أَخِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ}}<ref>إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۴، ص۱۹۱.</ref>. | |||
## '''بستن درب منازل [[صحابه]] به [[مسجدالنبی]] و بازگذاشتن درب خانه علی {{ع}}:''' یکی از ویژگیهای [[حضرت هارون]] {{ع}} آن بود که درب [[خانه]] ایشان به [[معبد]] [[بنیاسرائیل]] باز میشد و تنها راه عبور او همان راه بود. این کار در پایان [[حیات]] [[رسول خدا]] {{صل}} برای [[حضرت علی]] {{ع}} رخ داد<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص۱۴۳ ـ ۱۴۴.</ref>. | |||
در | ==== حدیث تشبیه ==== | ||
{{اصلی|حدیث تشبیه}} | |||
بر اساس آنچه در کتابهای حدیثی، [[تاریخی]]، [[کلامی]] و [[تفسیری]] نقل شده، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در موارد گوناگون و در زمانهای متعدد، در حضور [[اصحاب]] خود، از [[فضائل امیرالمؤمنین]]{{ع}} سخن گفتهاند که یکی از آنها حدیث تشبیه است که به آن [[حدیث اشباه]] هم گفته میشود. بر اساس این [[حدیث]] شماری از صفات کمال که در [[پیامبران الهی]] به صورت پراکنده آمده در مورد [[حضرت علی]]{{ع}} به صورت یکجا ذکر شده است؛ از جمله آنها [[علم]] و [[وقار]] [[آدم]]، [[حکمت]] و تقوای نوح، [[صبر]] و [[بردباری]] ایوب، حکمت و [[حلم]] [[ابراهیم]]، هیبت، سطوت و مناجات [[موسی]]، [[زهد]] و [[عبادت]] [[عیسی]]{{ع}}، کمال و [[جمال]] محمد{{صل}}. مانند اینکه: "هرکس میخواهد علم آدم، فهم نوح، زهد [[یحیی بن زکریا]]، [[استواری]] موسی را ببیند، [[علی بن ابیطالب]] را نظاره کند"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى آدَمَ فِي عِلْمِهِ وَ إِلَى نُوحٍ فِي فَهْمِهِ وَ إِلَى يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا فِي زُهْدِهِ وَ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فِي بَطْشِهِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}؛ کفایة الطالب، ص۱۲۱؛ المناقب، خوارزمی، ص۸۳ و ۳۱۱؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۰۳؛ الریاض النضرة، ج۳، ص۱۹۶؛ اللآلیء المصنوعة، ج۱، ص۳۲۵؛ ینابیع المودة، ج۱، ص۳۶۳، ح۱؛ ج۲، ص۱۸۳، ح۵۲۷ و ص۴۸۶، ح۳۶۹؛ المسترشد، ص۲۸۸-۲۸۷؛ بحارالانوار، ج۳۹، ص۳۹؛ شرح نهجالبلاغة، ج۹، ص۱۶۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۲۰؛ الصوارم المحرقة ص۲۷۶.</ref>.<ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[حدیث تشبیه (مقاله)|مقاله «حدیث تشبیه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص ۳۶۰.</ref> | |||
===حدیث | ==== حدیث وصایت ==== | ||
[[رسول | {{اصلی|حدیث وصایت}} | ||
{{متن حدیث| | «وصایت» [[سیره]] [[رسولان الهی]] برای تداوم راه و حراست از مکتب الهی خود بوده است. از [[زمان]] [[حضرت آدم]]{{ع}} تا زمان [[حضرت عیسی]]{{ع}}، هر [[پیامبر]] شخصی را [[وصی]] خود معرفی کرده است تا ادامه دهنده راه او و [[راهنما]] و پیشوای امت پس از او باشد. [[رسول الله]]{{صل}} نیز با تصریح بر این [[حقیقت]]، در موارد متعدد و مناسبتهای مختلف، وصی بودن [[امام علی]]{{ع}} را [[اعلان]] کرده و با اشاره به اوصیای پیامبران پیشین فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ وَصِيّاً وَ وَارِثاً وَ إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَ وَارِثِي}}؛ «هر رسولی، وصی و [[وارث]] دارد و علی وصی و وارث من است». این تعبیر برای مولا چندان شایع بود که از همان ابتدا، [[لقب]] وصی بدو منحصر شد. آنگاه که به تقاضای بعضی از [[مسلمانان]]، [[سلمان]] از [[وصی پیامبر]] سؤال کرد، رسول الله با اشاره به وصی [[حضرت موسی]]{{ع}}، امام علی{{ع}} را وصی خود معرفی فرمود<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۱۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۲۱.</ref>.<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۱۵.</ref> | ||
==== حدیث وزارت ==== | |||
{{اصلی|حدیث وزارت}} | |||
منصب «وزارت»، همانگونه که برای [[هارون]] نسبت به [[حضرت موسی]] {{ع}} بود، برای [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} نسبت به [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} هم بود و در [[احادیث]] بسیاری [[پیامبر]] از [[امام علی|امیرمؤمنان]] به عنوان [[وزیر]] خود یاد میکرد. اینگونه [[احادیث]]، از جمله مستندات [[خلافت]] او پس از [[پیامبر]] خداست، یکی از نقلها به عنوان نمونه چنین است: {{متن حدیث|هذا علیّ أخی و وصیّی و وزیری و وارثی و خلیفتی إمامکم}}<ref>امالی صدوق، ص ۵۶۴، (مجلس ۷۲)</ref>، این [[امام علی|علی]]، برادرم [[وصیّ]] و جانشینم، وزیرم، وارثم و خلیفۀ من [[امام]] شماست. حدیثهای مکرّری هم با این مضمون است که [[پیامبر]] به [[خدا]] عرض کرد: پروردگارا، [[موسی]] از تو خواست شرح صدرش عطا کنی و کارش را آسانسازی و [[هارون]] را [[وزیر]] او قرار دهی، من نیز از تو میخواهم که [[امام علی|علی]] {{ع}} را [[وزیر]] من از خاندانم قرار دهی و او را مایۀ پشتگرمی من گردانی<ref>ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۸ ص ۱۰۴</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۰.</ref> | |||
===حدیث | ==== حدیث خلافت ==== | ||
{{اصلی|حدیث خلافت}} | |||
[[پیامبر خاتم]] {{صل}} بارها از آغاز [[بعثت]] تا واپسین روزهای [[حیات]] خود، بر [[خلیفه]] بودن [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} برای پس از خویش، تصریح و تأکید کرده است، تا [[امت]] [[اسلام]] در [[آینده]] دچار تردید و [[گمراهی]] نشوند و این حاکی از [[آیندهنگری]] [[حضرت رسول]] است. فرموده است: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ مِنْ بَعْدِي}}<ref>بحار الأنوار، ج۲۶، ص۳۴۹.</ref> در [[حدیثی]] دامنۀ این [[خلافت]] را گسترده بیان کرده و فرمود: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي عَلَى أَهْلِي وَ أُمَّتِي فِي حَيَاتِي وَ بَعْدَ مَوْتِي}}<ref>یا علی، تو وصیّ و جانشین من بر خاندانم و امّتم هستی، در حیات من و پس از مرگ من؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۲، ص۱۴۵ به نقل از خصال و امالی صدوق.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۰.</ref> | |||
=== احادیث دیگر === | |||
{{متن | برخی دیگر از احادیثی که دلالت بر [[امامت]] و [[خلافت]] بلافصل امیرالمؤمنین علی {{ع}} میکند و در منابع شیعه و [[اهل سنت]] نقل شده عبارتاند از: | ||
# '''[[امامت]] او از سوی خداست''': [[پیامبر خدا]] {{صل}}: ای [[مردم]]! چه کسی سخنش از [[خدا]] بهتر و از او راستگوتر است؟ ای [[مردم]]! همانا پروردگارتان جل جلاله به من [[فرمان]] داد که [[علی]] را بر شما مِهتر و [[امام]] و نیز [[خلیفه]] و [[وصی]] قرار دهم و او را [[برادر]] و [[وزیر]] خود گیرم<ref>{{متن حدیث|مَعاشِرَ الناسِ! مَن أحسَنُ مِنَ اللهِ قیلًا، وأصدَقُ مِنَ اللهِ حَدیثاً؟ مَعاشِرَ الناسِ! إن رَبکم جَل جَلالُهُ أمَرَنی أن اقیمَ لَکم عَلِیاً علماً وإماماً، وخَلیفَةً ووَصِیاً، وأن أتخِذَهُ أخاً ووَزیراً}}؛ الأمالی، صدوق، ص ۸۳، ح ۴۹.</ref>. | |||
# '''امام پرهیزگاران''': [[پیامبر خدا]] {{صل}}: سه چیز درباره [[علی]] به من [[وحی]] شد: "اوست سَرور [[مسلمانان]]، [[امام]] [[پرهیزگاران]] و پیشوای سپیدرویان"<ref>{{متن حدیث|اوحِی إلَی فی عَلِی ثَلاثٌ: أنهُ سَیدُ المُسلِمینَ، وإمامُ المُتقینَ، وقائِدُ الغُر المُحَجلینَ}}؛ المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۴۸، ح ۴۶۶۸.</ref>. | |||
# '''امام هر مؤمن، پس از [[پیامبر]] {{صل}}''': [[پیامبر خدا]] {{صل}} ـ خطاب به [[علی]] {{ع}} ـ پس از من، [[امام]] هر مرد و [[زن]] با [[ایمان]] و ولی هر مرد و [[زن]] با [[ایمان]]، تو هستی<ref>عنه {{صل}}- لِعَلِی {{ع}}: {{متن حدیث|أنتَ إمامُ کل مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ، ووَلِی کل مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ بَعدی}}؛ المناقب، خوارزمی، ص ۶۱، ح ۳۱.</ref>. [[پیامبر خدا]] {{صل}}: ای [[مردم]]! پس از من، [[علی]] [[امام]] شماست.... هر کس به امامتش [[اقرار]] کند، به [[نبوت]] من [[اقرار]] کرده و هر کس به [[نبوت]] من [[اقرار]] کند، به یگانگی خدای عز و جل [[اقرار]] کرده است<ref>{{متن حدیث|أیهَا الناسُ! إن عَلِیاً إمامُکم مِن بَعدی... مَن أقَر بِامامَتِهِ فَقَد أقَر بِنُبُوتی، ومَن أقَر بِنُبُوتی فَقَد أقَر بِوَحدانِیةِ اللهِ عز و جل}}؛ معانی الأخبار، ص ۳۷۲، ح ۱.</ref>. | |||
# '''امام امت''': [[پیامبر خدا]] {{صل}}: ای [[علی]]! تو [[وصی]] من و [[امام]] [[امت]] [[منی]]. هر کس از تو [[اطاعت]] کند، از من [[اطاعت]] کرده و هر کس از تو سرپیچد، از من سرپیچیده است<ref>{{متن حدیث|یا عَلِی، أنتَ وَصِیی وإمامُ امتی؛ مَن أطاعَک أطاعَنی، ومَن عَصاک عَصانی}}؛ الأمالی، صدوق، ص ۶۲، ح ۲۴.</ref>. در کتاب المحاسن به [[نقل]] از بشیر عطار آمده است: [[امام صادق]] {{ع}} [[تلاوت]] کرد: "روزی که هر گروهی را با امامشان فرا میخوانیم"<ref>سوره اسرا، آیه ۷۱.</ref>. سپس گفت: [[پیامبر خدا]] فرمود: "[[علی]]، [[امام]] شماست"<ref>المحاسن عن بشیر العطار: قالَ أبو عَبدِ اللهِ {{ع}}: {{متن حدیث|«یوْمَ نَدْعُواْ کل أُنَاسِ بِإِممِهِمْ» ثُم قالَ: قالَ رَسولُ اللهُ {{صل}}: وعَلِی إمامُکم}}؛ المحاسن، ج ۱، ص ۲۵۳، ح ۴۷۹.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۳۵.</ref> | |||
با | == روایات ادعای امامت از طرف امام علی{{ع}} == | ||
امام علی{{ع}} در مواضع متعدد ادعای امامت کردهاند. جناب خزاز [[قمی]] در کتاب [[کفایة الاثر]]، که از قدیمیترین کتابهای [[روایی]] شیعه است، در باب جداگانهای تحت عنوان {{عربی|باب ما روي عن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب{{ع}} عن النبي{{صل}} في النصوص على الأئمة الاثنى [[عشر]]}} چندین [[روایت]] با سند متصل از شخص امام علی{{ع}} در این باره نقل کرده است: | |||
# '''روایت اول''': در این روایت، که با سند متصل از شخص امام علی{{ع}} نقل شده، آمده است: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} حَدَّثَنِي جَبْرَئِيلُ عَنْ رَبِّ الْعِزَّةِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ مَنْ عَلِمَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِي وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِي وَ رَسُولِي وَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ خَلِيفَتِي وَ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِي أَدْخَلْتُهُ جَنَّتِي بِرَحْمَتِي...}}<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۴۵.</ref>، کسی که بداند که خدای واحدی جز من نیست و محمد [[بنده]] و فرستاده من است و [[علی بن ابی طالب]] [[جانشین]] من و [[امامان]] از [[فرزندان]] ایشان حجتهای من هستند، چنین شخصی را به [[رحمت]] خودم داخل بهشتم مینمایم. | |||
# '''[[روایت]] دوم''': روایت دوم نیز با سند متصل از [[امام]]{{ع}} است که ایشان درباره [[اثبات امامت]] خویش به [[حدیثی]] از [[رسول الله]]{{صل}} این چنین استناد میکند: {{متن حدیث|جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيٍّ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ هُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي}}<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۴۵.</ref>. [[ائمه]] بعد از من [[دوازده امام]] است که اول آنها علی بن ابی طالب، و آخر آنها [[قیام]] کننده است. آنها [[جانشینان]] من، اوصیای من و حجتهای الاهی بر امتم بعد از من هستند. | |||
# '''روایت سوم''': این روایت نیز با سند متصل از [[امام علی]]{{ع}} نقل شده است که در آن امام{{ع}} از قول رسول الله{{صل}} نقل میکند که رسول الله اوصیای انبیای الاهی را نام میبرد و در پایان امام علی{{ع}} را [[وصی]] و جانشین خویش معرفی میکند: {{متن حدیث|... ثُمَّ قَالَ{{صل}} وَ أَنَا أَدْفَعُهَا إِلَيْكَ يَا عَلِيُّ وَ أَنْتَ تَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِكَ الْحَسَنِ وَ الْحَسَنُ يَدْفَعُهَا إِلَى أَخِيهِ الْحُسَيْنِ وَ الْحُسَيْنُ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدٌ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرٌ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ مُوسَى وَ مُوسَى يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدٌ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ وَ الْحَسَنُ يَدْفَعُ إِلَى ابْنِهِ الْقَائِمِ...}}<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۵۰.</ref>. سپس رسول الله{{صل}} به امام علی{{ع}} فرمود، و من آن ([[امامت]]) را به شما واگذار نمودم و شما به فرزند خود حسن، و حسن به برادرش حسین، و حسین به پسرش علی، و علی به پسرش محمد، و محمد به پسرش جعفر، و جعفر به پسرش [[موسی]]، و موسی به پسرش علی، و علی به پسرش محمد، و محمد به پسرش علی، و علی به پسرش حسن، و حسن به پسر خود ثائم واگذار نمود. | |||
# '''[[روایت]] چهارم''': این روایت صریحتر از همه است که در آن [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} خطاب به [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ الْإِحْدَى عَشْرَةَ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا...}}<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۵۰.</ref>. تو [[امام]] و پدر [[امامان]] یازده گانه هستی که همه از صلب تو هستند و همه آنها [[پاک]] و [[معصوم]] هستند؛ از جمله آنها [[مهدی]] است که [[جهان]] را پر از [[عدالت]] و [[قسط]] خواهد نمود. | |||
# '''روایت پنجم''': این روایت نیز با سند متصل از امام علی{{ع}} چنین نقل شده است: {{متن حدیث|... عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ أَوْحَى إِلَيَّ رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي اطَّلَعْتُ إِلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَرْتُكَ مِنْهَا وَ جَعَلْتُكَ نَبِيّاً... ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِيَةَ فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِيّاً وَ جَعَلْتُهُ وَصِيَّكَ وَ خَلِيفَتَكَ...}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۵۲ و ۲۵۳.</ref>. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} میفرماید: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: هنگامی که مرا به [[آسمان]] [[سیر]] دادند، پروردگارم به من [[وحی]] کرد: ای محمد! همانا به [[زمین]] نظر کردم و تو را از آن برگزیدم و [[پیامبر]] قرار دادم... سپس دوباره نظری افکندم و علی را [[انتخاب]] کردم و او را [[وصی]] و [[خلیفه]] تو قرار دادم.... | |||
# '''روایت ششم''': {{متن حدیث|... عَنْ عَلِيٍّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ هُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي...}}<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۵۰.</ref>. امام علی{{ع}} از قول رسول خدا{{صل}} فرمود: [[ائمه]] بعد از من دوازده نفرند: اول آنها [[علی بن ابی طالب]] و آخر آنها [[قائم]] است، آنها [[خلفا]] و [[اوصیا]] و اولیای من هستند و [[حجتهای خدا]] بر امتم بعد از من میباشند. | |||
# '''[[روایت]] هفتم''': {{متن حدیث|... فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ كَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَكَ قَالَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ ثُمَّ ابْنَاكَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ بَعْدَ الْحُسَيْنِ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ جَعْفَرٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ جَعْفَرٍ مُوسَى ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُوسَى عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ...}}<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۵۶.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} فرمود: من گفتم، ای [[رسول خدا]]، [[امامان]] پس از شما چند نفرند؟ گفت: «تو [[یا علی]] و پسرانت حسن و حسین، بعد از حسین علی پسر او، و پس از [[علی محمد]] پسر او، و بعد از محمد جعفر پسر او و پس از جعفر [[موسی]] پسر او، و پس از موسی علی پسر او، و پس از علی محمد پسر او، و بعد از محمد علی پسر او و بعد از علی حسن پسر او... . | |||
# '''روایت هشتم''': {{متن حدیث|... ثُمَّ قَالَ لِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ مِنْ بَعْدِي حَرْبُكَ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ سِلْمِي...}}<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۵۶.</ref>. سپس [[پیامبر]] به من گفت: «ای علی، تو [[امام]] و [[خلیفه]] پس از من هستی؛ [[جنگ]] تو جنگ من است، [[صلح]] تو صلح صلح من است<ref>[[ائمه و ادعای امامت (مقاله)|مقاله «ائمه و ادعای امامت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]]، ص ۸۸.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۹۴: | خط ۱۰۳: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|مقاله «امامت امام علی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | |||
# [[پرونده:13681032.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|'''امامت اهل بیت''']] | |||
# [[پرونده:1224274.jpg|22px]] [[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[حدیث تشبیه (مقاله)|مقاله «حدیث تشبیه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی، ج۳''']] | |||
# [[پرونده:1368101.jpg|22px]] [[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۳''']] | |||
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۱''']] | |||
# [[پرونده:1379713.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|'''عصمت در قرآن''']] | |||
# [[پرونده:4670311.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی - محمدی (کتاب)|'''امامشناسی''']] | |||
# [[پرونده:IM010559.jpg|22px]] [[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|'''امامت در بیان حضرت فاطمه''']] | |||
# [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']] | # [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']] | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:1379670.jpg|22px]] [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|'''عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی''']] | ||
# [[پرونده:4432.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|'''تجلی امامت''']] | |||
# [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|'''درسنامه امامشناسی''']] | |||
# [[پرونده:IM010218.jpg|22px]] [[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|'''امامت و دلایل انتصابی بودن آن''']] | |||
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | |||
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']] | |||
# [[پرونده:1379781.jpg|22px]] [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|'''حقوق اهل بیت''']] | |||
# [[پرونده:IM009896.jpg|22px]] [[ائمه و ادعای امامت (مقاله)|مقاله «ائمه و ادعای امامت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|'''موسوعه رد شبهات ج۱۷''']] | |||
# [[پرونده:1100439.jpg|22px]] [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| '''امامت و رهبری''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۲۸: | ||
{{امام علی}} | {{امام علی}} | ||
[[رده: | [[رده:امامت امیرالمومنین]] | ||
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]] | [[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۰
امام به معنای "پیشرو و سرپرست در فرهنگ قرآنی و دینی در ابعاد گوناگون، عهدهدار اداره امور جامعه است و رسول اکرم (ص) درباره امامت امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «یا عَلِی، أنتَ وَصِیی وخَلیفَتی وإمامُ امتی بَعدی».
مقدمه
امام، که به لحاظ واژهشناسی، همان "پیشرو، پیشتاز، سرپرست و پیشوای قوم و قبیله" است[۱]، بیگمان، در فرهنگ قرآنی و دینی، پیشوای امت در ابعاد گوناگون و عهدهدار اداره امور جامعه است و این حقیقت را میتوان از دو نامه که میان مولا علی (ع) و معاویه مبادله شده است، دریافت[۲]. در سخنان پیامبر بر امامت مولا سخن رفته است: «یا عَلِی، أنتَ وَصِیی وخَلیفَتی وإمامُ امتی بَعدی»[۳]. ای علی! پس از من، تو وصی و جانشین من و امام امت هستی[۴].
احادیث امامت امام علی
احادیث عام
حدیث ثقلین
یکی از مهمترین ادلۀ روایی در مورد برتری و حقانیت اهل بیت (ع)، حدیث "ثقلین" است که مورد پذیرش دانشمندان شیعه و سنی بوده و به کثرت آن را نقل کرده اند. پیامبر اسلام (ص) در این حدیث فرمودند: «من از بین شما میروم و دو چیز گران بها و ارزشمند از خودم به یادگار میگذارم، یکی کتاب خدا و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد»[۵].[۶]
حدیث ثقلین از جهات مختلف بر امامت اهل بیت پیامبر اکرم (ص) دلالت میکند مانند اینکه این حدیث ثقلین بر وجوب پیروی از اهل بیت پیامبر اکرم (ص) در همه اموری که در قلمرو هدایت الهی و دینی قرار دارد، یعنی شیوه زندگی انسان در ارتباط با خدا، با خود، با جهان و با همنوعان خود، دلالت میکند و این، همان معنای امامت در جهانبینی توحیدی و اسلامی است که در عرف متکلّمان اسلامی به “رهبری عمومی مسلمانان در امور دینی و دنیوی” تعریف شده است[۷].[۸]
حدیث سفینه
یکی از احادیث مشهوری که نقش اهل بیت پیامبر را در میان مردم روشن و مشخص میکند حدیث سفینه است. براساس این حدیث ابوذر غفاری نقل میکند که پیامبر (ص) در مورد اهل بیتشان فرمودند: « مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ »، «اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کسی از آن جدا شد، غرق و نابود شد»[۹].
وجه استدلال به حدیث، به این ترتیب است:
- پیامبر خاتم (ص) به طور مطلق دستور به ملازمت با اهلبیت داده و ایشان را به منزله کشتی نوح دانستهاند و فرمودهاند: اولاً، هرکه همراه اهل بیت باشد نجات مییابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد؛ ثانیاً، تنها کسانی نجات مییابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد.
- در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر اشتباه و انحراف و خطای علمی و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق معصوم باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن خود و همراهان وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر (ص) نمیسازد[۱۰].
حدیث امان
یکی از دلایل امامت اهلبیت پیامبر اکرم (ص)، «حدیث امان» یا «حدیث نجوم» است. رسول الله (ص) در حدیثی فرموند: «النُّجُومُ أَمَانُ لِأَهْلِ الْأَرْضَ مِنَ الْغَرَقِ وَ أَهْلَ بَيْتِي أَمَانُ لِأُمَّتِي مِنَ الِاخْتِلَافِ ، فَإِذَا خَالَفَتْهُمْ قَبِيلَةِ اخْتَلَفُوا فَصَارُوا حِزْبِ إِبْلِيسَ»[۱۱]؛ "ستارگان، امان اهل زمین از غرق شدن هستند و اهل بیت من، برای امتم امان از اختلاف هستند که اگر قبیلهای از آنها مخالفت کنند؛ اختلاف میکنند در حالی که حزب شیطان میشوند". همان گونه که ستارگان نشانه یا عامل امنیت برای اهل آسمان یا زمین میباشند، اهل بیت پیامبر (ص) نیز، برای اهل زمین یا امت اسلامی، مایه امنیت آنان از ضلالت و اختلاف میباشند[۱۲].
بر اساس این حدیث، تنها راه حق، راه اهل بیت (ع) است. بنابراین مخالفت با آنان و ایجاد اختلاف، راه شیطان است و کسانی که از راه آن حضرات جدا شوند، هلاک میشوند، چون راه شیطان، هلاکت است[۱۳].
حدیث خلفائی اثنی عشر
از جمله احادیث مهم درباره چارهاندیشی برای آینده امت اسلام، احادیثی هستند که تعداد جانشینان پیامبر خدا (ص) را مطرح میسازند. این احادیث که فراوان نقل شده و با طرق مختلف و در نقلهای گوناگون و صحیح آمدهاند نشان میدهند که خلفای پیامبر خدا دوازده نفرند[۱۴]. در این روایت پیامبر اکرم (ص) نه تنها امیرالمؤمنین (ع) را به خلافت بعد از خود معرفی فرمود، بلکه در سخنان دیگری بر جانشینان دوازدهگانه خود اینگونه تصریح فرمودند: «همواره این دین تا روز رستاخیز پایدار است، تا آنکه دوازده خلیفه بر شما حکومت کنند که همه از قریشاند»[۱۵].[۱۶]
احادیث خاص
حدیث غدیر
حدیث غدیر خم که به حدیثِ ولایت کبری و اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت پروردگار معروف است[۱۷]، یکی از گویاترین اسناد حقانیّت علی و فرزندان معصوم او(ع) در امر خلافت و امامت بعد از پیامبر(ص) است. این حدیث در حد تواتر است و به قدری راویان و محدثان، آن را نقل کردهاند که جای شک و تردید در صدور آن از پیغمبر باقی نمیماند، خصوصاً اینکه روایت از طریق اهل تسنن آمده است: وقتی پیغمبر اکرم از «حجة الوداع» برمیگشت در غدیر خم، آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ﴾ نازل شد. پیغمبر مردم را جمع کرد و نماز ظهر را خواند و سپس برخاست و فرمود: «ألست أولی بکم من أنفسکم[۱۸]، قالوا: بلی» آیا من از خود شما بر شما اولویت ندارم؟ گفتند: بلی، بعد فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ». معلوم است که حضرت میخواهد همان اولویت خودش بر نفوس را برای علی تصویب کند، و هنوز مردم متفرق نشده بودند که جبرئیل امین نازل شد و آیه ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۱۹] را آورد[۲۰].
حدیث غدیر، مهمترین، مؤثرترین و ممتازترین حدیثی است که در جوامع شیعه و سنّی از رسول خدا (ص) بر امامت و ولایت حضرت علی (ع) نقل شده است و هیچ حدیثی از رسول خدا (ص) مانند حدیث غدیر در اثبات ولایت و امامت امیرمؤمنان (ع) جلوه ندارد[۲۱].
حدیث ولایت
حدیث ولایت از جمله احادیث دال بر ولایت و افضلیت امیرالمؤمنین(ع) است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند ولایت پس از من از آن علی(ع) است: «إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ». «ولی» در لغت بر قرب و نزدیکی دلالت میکند و کلمه مولی نیز از همین باب است[۲۲]. شماری از علمای اهل سنت اعتراف کردهاند که بهترین و رساترین عبارتی که بر خلافت بعد از پیامبر(ص) دلالت میکند، کلمه وليكُم بعدي است؛ چنان که خلفای اهل سنت برای خلیفه خواندن خود و هنگام نصب حکام تعبیر «ولی» را به کار میبردند. کلمه «ولی» و «مولی» در کلام رسول خدا(ص) بر همان معنای لغوی و اصطلاحی دلالت میکند[۲۳].
حدیث یوم دار
یکی از نصوص جلیّ امامت امیر المؤمنین (ع)، “حدیث الدار” است که به «حدیث بدء الدعوه» نیز معروف است. این حدیث در منابع حدیثی، تاریخی و تفسیری شیعه و اهلسنت آمده است. بعد از نزول آیه ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾[۲۴]، خداوند به پیامبر (ص) فرمان میدهد خویشان و نزدیکانش را هشدار دهد و به اسلام بخواند. پیامبر برای انجام این مأموریت الهی، حدود چهل نفر از اولاد عبدالمطلب را به خانۀ خود، یا خانۀ ابوطالب دعوت کرد و غذایی برایشان فراهم ساخت؛ اما به دلایلی توفیق نیافت از رسالت خویش سخن بگوید. به ناچار شب بعد نیز آنان را دعوت کرد. این بار موفق شد و میهمانان را پس از غذا، انذار کرد و فرمود: "ای فرزندان عبدالمطلب! من مأمورم شما را انذار کنم و بشارت دهم: اسلام آورید و فرمانم بَرید تا راهنمایی شوید!" آنگاه از آنان یاریطلبید و سه بار فرمود: "هر کس یاریام کند، برادر و وصی و خلیفه من خواهد بود". ولی هر بار فقط علی بن ابی طالب (ع) برمیخاست و اعلام آمادگی میکرد. سرانجام پیامبر (ص) به علی (ع) اشاره کرد و فرمود: «این، برادر و وارث و وصی و وزیر و خلیفه من در میان شما است. به سخنش گوش دهید و فرمانش بَرید!»[۲۵].[۲۶]
حدیث منزلت
از جمله نصوصی که دلالت بر امامت و جانشینی امیرالمؤمنین (ع) دارد حدیث منزلت است: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي». پیامبر گرامی (ص) در موارد مختلف ـ که یکی از آنها در جریان سپردن امور مدینه به علی (ع) در مدتی که رسول خدا (ص) سپاه اسلام را در غزوه تبوک فرماندهی میکرد، بود ـ نسبت علی (ع) به خود را نسبت هارون به موسی (ع) تشبیه کرده است. با این تفاوت که هارون پیامبر بود، ولی چون پیامبری با رسول خدا (ص) پایان پذیرفته است علی (ع) پیامبر نخواهد بود. حدیث منزلت در منابع روایی شیعه به صورت متواتر نقل شده است[۲۷].[۲۸]
دلالت این حدیث بر خلافت بلافصل حضرت علی (ع) از دو راه دستیافتنی است:
- راه نخست، دلالت لفظی: اولاً واژه منزلت، عام است و همه ویژگیهای حضرت هارون (ع) را در برگرفته و همه آنها را برای حضرت علی (ع) ثابت میکند. ثانیاً یکی از منزلتهای هارون، خلافت و جانشینی او از حضرت موسی (ع) است: ﴿وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾[۲۹]. نتیجه اینکه حضرت علی (ع) نیز جانشین رسول خدا (ص) است.
- راه دوم: دلالت قرینهای: بر پایه این دلالت، سه قرینه در حدیث است که خلافت امیرمؤمنان (ع) را ثابت میکند:
- نامگذاری فرزندان حضرت علی (ع) به نامهای فرزندان هارون: در روایتی که در کتاب مستدرک الصحیحین نوشته حاکم نیشابوری آمده است، رسول خدا (ص) سه فرزند پسر حضرت علی (ع) را به نامهای حسن، حسین و محسن نامگذاری نمودند و این نامها مشابه و هممعنای نامهای سه فرزند پسر هارون، "شبر، شبیر و مشبر" است[۳۰].
- پیمان برادری حضرت رسول (ص) با حضرت علی (ع): همانگونه که حضرت موسی و هارون (ع) برادر بودند، رسول خدا (ص) نیز با حضرت علی (ع) پیمان برادری بستند. هنگامیکه پیامبر اکرم (ص) میان مهاجران و انصار پیمان بستند، حضرت علی (ع) را نیز برادر خود خوانده و فرمود: «أَنْتَ أَخِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»[۳۱].
- بستن درب منازل صحابه به مسجدالنبی و بازگذاشتن درب خانه علی (ع): یکی از ویژگیهای حضرت هارون (ع) آن بود که درب خانه ایشان به معبد بنیاسرائیل باز میشد و تنها راه عبور او همان راه بود. این کار در پایان حیات رسول خدا (ص) برای حضرت علی (ع) رخ داد[۳۲].
حدیث تشبیه
بر اساس آنچه در کتابهای حدیثی، تاریخی، کلامی و تفسیری نقل شده، پیامبر اکرم(ص) در موارد گوناگون و در زمانهای متعدد، در حضور اصحاب خود، از فضائل امیرالمؤمنین(ع) سخن گفتهاند که یکی از آنها حدیث تشبیه است که به آن حدیث اشباه هم گفته میشود. بر اساس این حدیث شماری از صفات کمال که در پیامبران الهی به صورت پراکنده آمده در مورد حضرت علی(ع) به صورت یکجا ذکر شده است؛ از جمله آنها علم و وقار آدم، حکمت و تقوای نوح، صبر و بردباری ایوب، حکمت و حلم ابراهیم، هیبت، سطوت و مناجات موسی، زهد و عبادت عیسی(ع)، کمال و جمال محمد(ص). مانند اینکه: "هرکس میخواهد علم آدم، فهم نوح، زهد یحیی بن زکریا، استواری موسی را ببیند، علی بن ابیطالب را نظاره کند"[۳۳].[۳۴]
حدیث وصایت
«وصایت» سیره رسولان الهی برای تداوم راه و حراست از مکتب الهی خود بوده است. از زمان حضرت آدم(ع) تا زمان حضرت عیسی(ع)، هر پیامبر شخصی را وصی خود معرفی کرده است تا ادامه دهنده راه او و راهنما و پیشوای امت پس از او باشد. رسول الله(ص) نیز با تصریح بر این حقیقت، در موارد متعدد و مناسبتهای مختلف، وصی بودن امام علی(ع) را اعلان کرده و با اشاره به اوصیای پیامبران پیشین فرموده است: «إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ وَصِيّاً وَ وَارِثاً وَ إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَ وَارِثِي»؛ «هر رسولی، وصی و وارث دارد و علی وصی و وارث من است». این تعبیر برای مولا چندان شایع بود که از همان ابتدا، لقب وصی بدو منحصر شد. آنگاه که به تقاضای بعضی از مسلمانان، سلمان از وصی پیامبر سؤال کرد، رسول الله با اشاره به وصی حضرت موسی(ع)، امام علی(ع) را وصی خود معرفی فرمود[۳۵].[۳۶]
حدیث وزارت
منصب «وزارت»، همانگونه که برای هارون نسبت به حضرت موسی (ع) بود، برای حضرت علی (ع) نسبت به پیامبر خدا (ص) هم بود و در احادیث بسیاری پیامبر از امیرمؤمنان به عنوان وزیر خود یاد میکرد. اینگونه احادیث، از جمله مستندات خلافت او پس از پیامبر خداست، یکی از نقلها به عنوان نمونه چنین است: «هذا علیّ أخی و وصیّی و وزیری و وارثی و خلیفتی إمامکم»[۳۷]، این علی، برادرم وصیّ و جانشینم، وزیرم، وارثم و خلیفۀ من امام شماست. حدیثهای مکرّری هم با این مضمون است که پیامبر به خدا عرض کرد: پروردگارا، موسی از تو خواست شرح صدرش عطا کنی و کارش را آسانسازی و هارون را وزیر او قرار دهی، من نیز از تو میخواهم که علی (ع) را وزیر من از خاندانم قرار دهی و او را مایۀ پشتگرمی من گردانی[۳۸].[۳۹]
حدیث خلافت
پیامبر خاتم (ص) بارها از آغاز بعثت تا واپسین روزهای حیات خود، بر خلیفه بودن امیر المؤمنین (ع) برای پس از خویش، تصریح و تأکید کرده است، تا امت اسلام در آینده دچار تردید و گمراهی نشوند و این حاکی از آیندهنگری حضرت رسول است. فرموده است: «يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ مِنْ بَعْدِي»[۴۰] در حدیثی دامنۀ این خلافت را گسترده بیان کرده و فرمود: «يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي عَلَى أَهْلِي وَ أُمَّتِي فِي حَيَاتِي وَ بَعْدَ مَوْتِي»[۴۱].[۴۲]
احادیث دیگر
برخی دیگر از احادیثی که دلالت بر امامت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی (ع) میکند و در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده عبارتاند از:
- امامت او از سوی خداست: پیامبر خدا (ص): ای مردم! چه کسی سخنش از خدا بهتر و از او راستگوتر است؟ ای مردم! همانا پروردگارتان جل جلاله به من فرمان داد که علی را بر شما مِهتر و امام و نیز خلیفه و وصی قرار دهم و او را برادر و وزیر خود گیرم[۴۳].
- امام پرهیزگاران: پیامبر خدا (ص): سه چیز درباره علی به من وحی شد: "اوست سَرور مسلمانان، امام پرهیزگاران و پیشوای سپیدرویان"[۴۴].
- امام هر مؤمن، پس از پیامبر (ص): پیامبر خدا (ص) ـ خطاب به علی (ع) ـ پس از من، امام هر مرد و زن با ایمان و ولی هر مرد و زن با ایمان، تو هستی[۴۵]. پیامبر خدا (ص): ای مردم! پس از من، علی امام شماست.... هر کس به امامتش اقرار کند، به نبوت من اقرار کرده و هر کس به نبوت من اقرار کند، به یگانگی خدای عز و جل اقرار کرده است[۴۶].
- امام امت: پیامبر خدا (ص): ای علی! تو وصی من و امام امت منی. هر کس از تو اطاعت کند، از من اطاعت کرده و هر کس از تو سرپیچد، از من سرپیچیده است[۴۷]. در کتاب المحاسن به نقل از بشیر عطار آمده است: امام صادق (ع) تلاوت کرد: "روزی که هر گروهی را با امامشان فرا میخوانیم"[۴۸]. سپس گفت: پیامبر خدا فرمود: "علی، امام شماست"[۴۹].[۵۰]
روایات ادعای امامت از طرف امام علی(ع)
امام علی(ع) در مواضع متعدد ادعای امامت کردهاند. جناب خزاز قمی در کتاب کفایة الاثر، که از قدیمیترین کتابهای روایی شیعه است، در باب جداگانهای تحت عنوان باب ما روي عن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(ع) عن النبي(ص) في النصوص على الأئمة الاثنى عشر چندین روایت با سند متصل از شخص امام علی(ع) در این باره نقل کرده است:
- روایت اول: در این روایت، که با سند متصل از شخص امام علی(ع) نقل شده، آمده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) حَدَّثَنِي جَبْرَئِيلُ عَنْ رَبِّ الْعِزَّةِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ مَنْ عَلِمَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِي وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِي وَ رَسُولِي وَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ خَلِيفَتِي وَ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِي أَدْخَلْتُهُ جَنَّتِي بِرَحْمَتِي...»[۵۱]، کسی که بداند که خدای واحدی جز من نیست و محمد بنده و فرستاده من است و علی بن ابی طالب جانشین من و امامان از فرزندان ایشان حجتهای من هستند، چنین شخصی را به رحمت خودم داخل بهشتم مینمایم.
- روایت دوم: روایت دوم نیز با سند متصل از امام(ع) است که ایشان درباره اثبات امامت خویش به حدیثی از رسول الله(ص) این چنین استناد میکند: «جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيٍّ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ هُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي»[۵۲]. ائمه بعد از من دوازده امام است که اول آنها علی بن ابی طالب، و آخر آنها قیام کننده است. آنها جانشینان من، اوصیای من و حجتهای الاهی بر امتم بعد از من هستند.
- روایت سوم: این روایت نیز با سند متصل از امام علی(ع) نقل شده است که در آن امام(ع) از قول رسول الله(ص) نقل میکند که رسول الله اوصیای انبیای الاهی را نام میبرد و در پایان امام علی(ع) را وصی و جانشین خویش معرفی میکند: «... ثُمَّ قَالَ(ص) وَ أَنَا أَدْفَعُهَا إِلَيْكَ يَا عَلِيُّ وَ أَنْتَ تَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِكَ الْحَسَنِ وَ الْحَسَنُ يَدْفَعُهَا إِلَى أَخِيهِ الْحُسَيْنِ وَ الْحُسَيْنُ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدٌ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرٌ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ مُوسَى وَ مُوسَى يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدٌ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ يَدْفَعُهَا إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ وَ الْحَسَنُ يَدْفَعُ إِلَى ابْنِهِ الْقَائِمِ...»[۵۳]. سپس رسول الله(ص) به امام علی(ع) فرمود، و من آن (امامت) را به شما واگذار نمودم و شما به فرزند خود حسن، و حسن به برادرش حسین، و حسین به پسرش علی، و علی به پسرش محمد، و محمد به پسرش جعفر، و جعفر به پسرش موسی، و موسی به پسرش علی، و علی به پسرش محمد، و محمد به پسرش علی، و علی به پسرش حسن، و حسن به پسر خود ثائم واگذار نمود.
- روایت چهارم: این روایت صریحتر از همه است که در آن پیامبر گرامی اسلام(ص) خطاب به امام علی(ع) میفرماید: «أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ الْإِحْدَى عَشْرَةَ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا...»[۵۴]. تو امام و پدر امامان یازده گانه هستی که همه از صلب تو هستند و همه آنها پاک و معصوم هستند؛ از جمله آنها مهدی است که جهان را پر از عدالت و قسط خواهد نمود.
- روایت پنجم: این روایت نیز با سند متصل از امام علی(ع) چنین نقل شده است: «... عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ أَوْحَى إِلَيَّ رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي اطَّلَعْتُ إِلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَرْتُكَ مِنْهَا وَ جَعَلْتُكَ نَبِيّاً... ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِيَةَ فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِيّاً وَ جَعَلْتُهُ وَصِيَّكَ وَ خَلِيفَتَكَ...»[۵۵]. امیر مؤمنان(ع) میفرماید: رسول خدا(ص) فرمود: هنگامی که مرا به آسمان سیر دادند، پروردگارم به من وحی کرد: ای محمد! همانا به زمین نظر کردم و تو را از آن برگزیدم و پیامبر قرار دادم... سپس دوباره نظری افکندم و علی را انتخاب کردم و او را وصی و خلیفه تو قرار دادم....
- روایت ششم: «... عَنْ عَلِيٍّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ هُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي...»[۵۶]. امام علی(ع) از قول رسول خدا(ص) فرمود: ائمه بعد از من دوازده نفرند: اول آنها علی بن ابی طالب و آخر آنها قائم است، آنها خلفا و اوصیا و اولیای من هستند و حجتهای خدا بر امتم بعد از من میباشند.
- روایت هفتم: «... فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ كَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَكَ قَالَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ ثُمَّ ابْنَاكَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ بَعْدَ الْحُسَيْنِ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ جَعْفَرٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ جَعْفَرٍ مُوسَى ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُوسَى عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ...»[۵۷]. امام علی(ع) فرمود: من گفتم، ای رسول خدا، امامان پس از شما چند نفرند؟ گفت: «تو یا علی و پسرانت حسن و حسین، بعد از حسین علی پسر او، و پس از علی محمد پسر او، و بعد از محمد جعفر پسر او و پس از جعفر موسی پسر او، و پس از موسی علی پسر او، و پس از علی محمد پسر او، و بعد از محمد علی پسر او و بعد از علی حسن پسر او... .
- روایت هشتم: «... ثُمَّ قَالَ لِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ مِنْ بَعْدِي حَرْبُكَ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ سِلْمِي...»[۵۸]. سپس پیامبر به من گفت: «ای علی، تو امام و خلیفه پس از من هستی؛ جنگ تو جنگ من است، صلح تو صلح صلح من است[۵۹].
جستارهای وابسته
- آخرین خطبه امام علی
- شهادت آرزوی امام علی
- پدر امام علی
- از ذو قار تا بصره
- ازدواج امام علی
- امارت امام علی در حدیث
- امامت امام علی در حدیث
- انواع دانشهای امام علی
- انگیزههای دشمنی با امام علی
- ایثار امام علی در شب هجرت
- بازگشت خورشید برای امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ بدر
- بیعت با امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ تبوک
- ترور امام علی
- توطئه برای ترور امام علی
- جایگاه علمی امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ احد
- اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
- اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
- اقدامات امام علی در جنگ حنین
- خبر دادن پیامبر از شهادت علی
- خلافت امام علی در حدیث
- اقدامات امام علی در جنگ خندق
- اقدامات امام علی در جنگ خیبر
- داوریهای امام علی
- دشمنان امام علی
- دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
- دلایل تنهایی امام علی
- حب امام علی
- رویارویی امام علی با ناکثین
- زیانهای دشمنی با امام علی
- سیاستهای اجتماعی امام علی
- سیاستهای اداری امام علی
- سیاستهای اقتصادی امام علی
- سیاستهای امنیتی امام علی
- سیاستهای جنگی امام علی
- سیاستهای حکومتی امام علی
- سیاستهای فرهنگی امام علی
- سیاستهای قضایی امام علی
- سیمای امام علی
- شکست بتها توسط امام علی
- شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
- عصمت امام علی در حدیث
- علم امام علی در حدیث
- امام علی از زبان اهل بیت
- امام علی از زبان دشمنانش
- امام علی از زبان قرآن
- امام علی از زبان همسران پیامبر
- امام علی از زبان پیامبر
- امام علی از زبان یارانش
- امام علی از زبان یاران پیامبر
- امام علی از زبان خودش
- غلو در دوست داشتن امام علی
- اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
- فرزندان امام علی
- لقبهای امام علی
- مأموریت امام علی
- محبوبیت امام علی
- محدودیتهای امام علی در انتخاب کارگزاران
- هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
- نافرمانی سپاه امام علی
- نامهای امام علی
- نسب امام علی
- نیرنگهای دشمنان امام علی
- هدایت امام علی در حدیث
- وراثت امام علی در حدیث
- وصایت امام علی در حدیث
- ولادت امام علی
- ولایت امام علی در حدیث
- ویژگیهای اخلاقی امام علی
- ویژگیهای اعتقادی امام علی
- ویژگیهای امام علی
- ویژگیهای جنگی امام علی
- ویژگیهای دشمنان امام علی
- ویژگیهای دوستداران امام علی
- ویژگیهای سیاسی امام علی
- ویژگیهای عملی امام علی
- پذیرفته شدن دعاهای امام علی
- پرورش امام علی
- پس از شهادت امام علی
- پیشگویی امام علی
- کارگزاران امام علی
- کنیههای امام علی
- کینورزی به امام علی
- یاران امام علی
- یاری خواستن امام علی از کوفیان
- یومالدار
منابع
- ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱
- ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت
- شجاعی، احمد، مقاله «حدیث تشبیه»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳
- طباطبایی، سید محمد کاظم، مقاله «ادله و نصوص امامت علی»، دانشنامه امام علی ج۳
- زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱
- محمدی، رضا، عصمت در قرآن
- محمدی، رضا، امامشناسی
- مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه
- محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین
- صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی
- ناظمزاده، سید اصغر، تجلی امامت
- مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی
- امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه
- شکری، آرزو، حقوق اهل بیت
- مقاله «ائمه و ادعای امامت»، موسوعه رد شبهات ج۱۷
- ابراهیمزاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری
پانویس
- ↑ العین: ماده «أمم».
- ↑ الغارات، ج ۱، ص ۲۰۳.
- ↑ الأمالی، صدوق، ص ۴۳۴، ح ۵۷۳.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۰۶.
- ↑ « إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ»؛ بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و....
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰؛ ابراهیمزاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۱۰۷-۱۰۹؛ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۴- ۶۶.
- ↑ الامة رئاسة رئاسة عامة فی أمور الدین و الدنیا خلافة عن النبی. در این باره به کتاب “امامت در بینش اسلامی” فصل اول رجوع شود.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۵۸ ـ ۱۶۶.
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص۱۹۰ و ۲۰۶؛ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۶۳ و ۱۱۶؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۲۰؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۴۳.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۴۳.
- ↑ برای نمونه، ر.ک: صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۱ باب ۳۳ (الناس تبع لقریش والخلافة فی قریش). نیز، ر.ک: المعجم الکبیر، ج ۲، ص ۱۹۵- ۱۹۹ و ۲۳۲، اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث: بخش یکم/ فصل پنجم، إحقاق الحق، ج ۱۳، ص ۱- ۴۸.
- ↑ «لا یزال الدّین قائما حتّی تقوم السّاعة أو یکون علیکم إثنی عشر خلیفة کلّهم من قریش»؛ بحار الأنوار، ج ۳۶ ص ۲۳۹ ح ۳۸؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳، ح ۱۸۲۲؛ صحیح مسلم، ج۱۳، ص۲۰۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، رضا، امامشناسی، ص۱۱۹-۱۲۰؛ مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۸۶.
- ↑ ر.ک: الهیات، سبحانی، ج۲، ص۵۸۴.
- ↑ این جمله اشاره است به آیه ۶ سوره احزاب: ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ پیغمبر چون از جانب خداست بر جان و مال و بر همه چیز مردم از خود آنان اولویت دارد، هر کس اختیار مال و جان خود را دارد اما پیغمبر در همین اختیارداریها از خود صاحب آن، اختیاردارتر است، البته پیامبر به میل شخصی عمل نمیکند بلکه مصالح جامعه اسلامی را در نظر میگیرد چون او امام و رهبر جامعه اسلامی است.
- ↑ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۵۲؛ ابراهیمزاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۱۱۶-۱۱۸.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۱۲۸.
- ↑ معجم مقاییس اللغة، ص۱۱۰۴.
- ↑ امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن، ص ۳۲۴.
- ↑ «و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
- ↑ «فَأَیُّکُمْ یُوَازِرُنِی عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ عَلَی أَنْ یَکُونَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ»؛ «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا»؛ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۳۰۶؛ اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۳۰.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۶؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱.
- ↑ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳؛ بحرانی، سیدهاشم، غایة المرام، ج۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۵۵؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱.
- ↑ «و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۵، ص۲۱۶.
- ↑ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۴، ص۱۹۱.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۱۴۳ ـ ۱۴۴.
- ↑ «مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى آدَمَ فِي عِلْمِهِ وَ إِلَى نُوحٍ فِي فَهْمِهِ وَ إِلَى يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا فِي زُهْدِهِ وَ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فِي بَطْشِهِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»؛ کفایة الطالب، ص۱۲۱؛ المناقب، خوارزمی، ص۸۳ و ۳۱۱؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۰۳؛ الریاض النضرة، ج۳، ص۱۹۶؛ اللآلیء المصنوعة، ج۱، ص۳۲۵؛ ینابیع المودة، ج۱، ص۳۶۳، ح۱؛ ج۲، ص۱۸۳، ح۵۲۷ و ص۴۸۶، ح۳۶۹؛ المسترشد، ص۲۸۸-۲۸۷؛ بحارالانوار، ج۳۹، ص۳۹؛ شرح نهجالبلاغة، ج۹، ص۱۶۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۲۰؛ الصوارم المحرقة ص۲۷۶.
- ↑ شجاعی، احمد، مقاله «حدیث تشبیه»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص ۳۶۰.
- ↑ ابن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۱۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۲۱.
- ↑ طباطبایی، سید محمد کاظم، مقاله «ادله و نصوص امامت علی»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۲۱۵.
- ↑ امالی صدوق، ص ۵۶۴، (مجلس ۷۲)
- ↑ ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۸ ص ۱۰۴
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۲۰.
- ↑ بحار الأنوار، ج۲۶، ص۳۴۹.
- ↑ یا علی، تو وصیّ و جانشین من بر خاندانم و امّتم هستی، در حیات من و پس از مرگ من؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۲، ص۱۴۵ به نقل از خصال و امالی صدوق.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۰.
- ↑ «مَعاشِرَ الناسِ! مَن أحسَنُ مِنَ اللهِ قیلًا، وأصدَقُ مِنَ اللهِ حَدیثاً؟ مَعاشِرَ الناسِ! إن رَبکم جَل جَلالُهُ أمَرَنی أن اقیمَ لَکم عَلِیاً علماً وإماماً، وخَلیفَةً ووَصِیاً، وأن أتخِذَهُ أخاً ووَزیراً»؛ الأمالی، صدوق، ص ۸۳، ح ۴۹.
- ↑ «اوحِی إلَی فی عَلِی ثَلاثٌ: أنهُ سَیدُ المُسلِمینَ، وإمامُ المُتقینَ، وقائِدُ الغُر المُحَجلینَ»؛ المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۴۸، ح ۴۶۶۸.
- ↑ عنه (ص)- لِعَلِی (ع): «أنتَ إمامُ کل مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ، ووَلِی کل مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ بَعدی»؛ المناقب، خوارزمی، ص ۶۱، ح ۳۱.
- ↑ «أیهَا الناسُ! إن عَلِیاً إمامُکم مِن بَعدی... مَن أقَر بِامامَتِهِ فَقَد أقَر بِنُبُوتی، ومَن أقَر بِنُبُوتی فَقَد أقَر بِوَحدانِیةِ اللهِ عز و جل»؛ معانی الأخبار، ص ۳۷۲، ح ۱.
- ↑ «یا عَلِی، أنتَ وَصِیی وإمامُ امتی؛ مَن أطاعَک أطاعَنی، ومَن عَصاک عَصانی»؛ الأمالی، صدوق، ص ۶۲، ح ۲۴.
- ↑ سوره اسرا، آیه ۷۱.
- ↑ المحاسن عن بشیر العطار: قالَ أبو عَبدِ اللهِ (ع): ««یوْمَ نَدْعُواْ کل أُنَاسِ بِإِممِهِمْ» ثُم قالَ: قالَ رَسولُ اللهُ (ص): وعَلِی إمامُکم»؛ المحاسن، ج ۱، ص ۲۵۳، ح ۴۷۹.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۳۵.
- ↑ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۴۵.
- ↑ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۴۵.
- ↑ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۵۰.
- ↑ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۵۰.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۵۲ و ۲۵۳.
- ↑ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۵۰.
- ↑ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۵۶.
- ↑ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۵۶.
- ↑ مقاله «ائمه و ادعای امامت»، موسوعه رد شبهات ج۱۷، ص ۸۸.