فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '}}↵↵== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==↵{{منبع‌ جامع}}↵* کتاب‌شناسی مهدویت؛↵* مقاله‌شناسی مهدویت؛↵* پایان‌نامه‌شناسی مهدویت. ↵{{پایان منبع جامع}}' به '}}')
 
(۸۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = فواید و [[آثار انتظار]] چیست؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[کارکردها، ویژگی‌ها و آثار انتظار]]  
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی =  [[آثار انتظار]]
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[کارکردها، ویژگی‌ها و آثار انتظار]]  
| مدخل وابسته =  
| مدخل اصلی   =  [[آثار انتظار]]
| تعداد پاسخ = ۱۸
| مدخل وابسته   =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = ۱۸ پاسخ
}}
}}
'''[[فواید انتظار|فواید]] و [[آثار انتظار]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''[[فواید انتظار|فواید]] و [[آثار انتظار]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== عبارت‌های دیگری از این پرسش ==
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|2}}
* [[انتظار فرج]] چه [[فواید انتظار|فوایدی]] دارد؟
* [[انتظار فرج]] چه [[فواید انتظار|فوایدی]] دارد؟
* چه [[آثار انتظار|آثاری]] بر [[انتظار]] مترتب است که این‌ چنین مورد تأکید قرار گرفته است؟
* چه [[آثار انتظار|آثاری]] بر [[انتظار]] مترتب است که این‌ چنین مورد تأکید قرار گرفته است؟
خط ۲۱: خط ۱۵:
* [[کارکردهای انتظار]] در روزگار معاصر چیستند؟
* [[کارکردهای انتظار]] در روزگار معاصر چیستند؟
* چه امتیازی در [[انتظار منجی]] موجود است؟
* چه امتیازی در [[انتظار منجی]] موجود است؟
{{پایان}}
{{پایان}}
==پاسخ جامع اجمالی==
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="border-right-style: solid; border-right-color: #FFCC33; background-color: #FFF1B9; font-size: 100%;">* ''<sub>پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:</sub>''</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
{| style="text-align: center; background-color:##fff; width:40%; border-radius:0px; align:left !important; margin:left"
|-


|[[پرونده:مکارم شیرازی.jpg|75px|link=ناصر مکارم شیرازی]]||[[پرونده:769540432.jpg|75px|link=عبدالله جوادی آملی]]||[[پرونده:13681056.jpg|75px|link=سید جعفر موسوی‌نسب]]||[[پرونده:11562.jpg|75px|link=حبیب‌الله طاهری]]||[[پرونده:1368299.jpg|75px|link=علی رضا رجالی تهرانی]]||[[پرونده:136863.JPG|75px|link=خدامراد سلیمیان]]||[[پرونده:Pic434.jpg|75px|link=میرزا عباس مهدوی‌فرد]]||[[پرونده:Pic1397.jpg|75px|link=مجید حیدری‌نیک]]||[[پرونده:Pic1396.jpg|75px|link=عزیزالله ح‍ی‍دری‌]]
== پاسخ جامع اجمالی ==
|-
=== مقدمه ===
|<sub>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]</sub>||<sub>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]</sub>||<sub>[[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب]]</sub>||<sub>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری]]</sub>||<sub>[[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی]]</sub>||<sub>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان]]</sub>||<sub>[[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد]]</sub>||<sub>[[مجید حیدری‌نیک|حیدری‌نیک]]</sub>||<sub>[[عزیزالله ح‍ی‍دری‌|ح‍ی‍دری‌]]</sub>
در اصطلاح مهدویت، [[انتظار]] به معنای امید داشتن و چشم به راه بودن برای [[ظهور امام زمان]] (ع) در [[آخر‌الزمان]] برای اقامه حق و عدل و تشکیل [[حکومت واحد جهانی]] است. کسانی که انتظار قیام یک مصلح بزرگ جهانی را می‌کشند در واقع انتظار یک انقلاب، دگرگونی و تحوّلی را دارند که وسیع ترین و اساسی‌ترین انقلاب‌های انسانی در طول تاریخ بشر است<ref>ر.ک: [[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۸؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۹۵ ـ ۱۰۴؛ [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۵.</ref>. انقلابی که علاوه بر عمومی‌ و همگانی بودن، تمام شؤون و جوانب زندگی انسان‌ها را شامل می‌شود<ref>ر.ک: [[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۸؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۹۵ ـ ۱۰۴؛ [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۵.</ref>. انتظار یک مصلح جهانی به‏ معنای آماده‌‏باش کامل فکری، اخلاقی، مادی و معنوی برای اصلاح همۀ جهان است. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی، مردانی بزرگ، نیرومند و شکست‏‌ناپذیر، پاک، بلندنظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق لازم است و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‏‌ترین برنامه‌‏های اخلاقی، فکری و اجتماعی است، این است [[معنای انتظار]] واقعی<ref>ر.ک: [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۵.</ref> و چنین انتظاری دارای آثار و فواید فراوانی خواهد بود، چراکه با [[انتظار فرج]]، انسان می‌تواند خود را‌ آمادۀ [[فرج]] سازد و از [[یأس]] و ناامیدی به دور باشد و در این مسیر است‌ که از [[خدا]] ناامید‌ و مأیوس‌ نمی‌گردد، چراکه محبوب‌ترین اعمال نزد خدا انتظار فرج و کسب آمادگی برای فرج و [[حکومت حضرت مهدی]] {{ع}} است<ref>ر.ک: موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ٢، ص ٢٣۵ـ٣٢۶.</ref>.
|-


|[[پرونده:11364.jpg|75px|link=علی نصیری]]||[[پرونده:10069689.jpg|65px|link=صادق سهرابی]]||[[پرونده:1100214.jpg|75px|link=محسن مهاجرنیا]]||[[پرونده:858395.jpg|75px|link=یحیی صالح‌نیا]]||[[پرونده:11103489.jpg|75px|link=مهدی نیلی‌پور]]||[[پرونده:1100206.jpg|75px|link=علی صفایی حایری]]||[[پرونده:11130.jpg|75px|link=معصوم علی قنبری]]||[[پرونده:13681204.jpg|75px|link=علی باقی نصرآبادی]]||[[پرونده:15207.jpg|75px|link=علی اصغر رضوانی]]
=== آثار و فواید انتظار ===
|-
برای انتظار، فواید و آثاری ذکر شده است:
|<sub>[[علی نصیری|نصیری]]</sub>||<sub>[[صادق سهرابی|سهرابی]]</sub>||<sub>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا]]</sub>||<sub>[[یحیی صالح‌نیا|صالح‌نیا]]</sub>||<sub>[[مهدی نیلی‌پور|نیلی‌پور]]</sub>||<sub>[[علی صفایی حایری|صفایی حایری]]</sub>||<sub>[[معصوم علی قنبری|قنبری]]</sub>||<sub>[[علی باقی نصرآبادی|باقی نصرآبادی]]</sub>||<sub>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]</sub>
==== آثار فکری و اعتقادی انتظار (آثار علمی و معرفتی) ====
|-
فکر، زیربنای اعمال و رفتار انسان است و [[باورهای اساسی]] حیات [[آدمی]] را در حصار خود حفظ می‌‌کند. [[رسالت]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] [[تربیت]] [[انسان]] و رها ساختن او از [[جهل]] و عرضۀ حقایق امور است. در جریان [[انتظار]] [[انسان]] با قرار گرفتن تحت [[تربیت]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}}، [[طهارت]] [[فکری]] و [[عقلی]] او رشد می‌کند<ref>ر.ک: [[سیمین صمیمی|صمیمی، سیمین]]، [[عرصه‌های تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث (مقاله)|عرصه‌های تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث]].</ref>. آنچه [[قیام]] و [[انقلاب جهانی امام زمان]] را از دیگر [[انقلاب‌ها]] متمایز و ممتاز می‌سازد، دگرگونی‌های [[اعتقادی]] و [[باور]] انسان‌هاست، که در پرتو تلاش‌های او و یارانش پدید خواهد آمد<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۶۸.</ref>.
|[[پرونده:1130809.jpg|75px|link=علی قائمی]]||[[پرونده:13681165.jpg|75px|link=امیر مهدی حکیمی]]||[[پرونده:Pic3001.jpg|75px|link=حسن عبدی‌پور]]||[[پرونده:11121.jpg|75px|link=سید علی موسوی]]||[[پرونده:16667.jpg|75px|link=محمد رضا شرفی جم]]||[[پرونده:1368178.jpg|75px|link=ابوالقاسم حسین‌جانی]]||[[پرونده:152004.jpg|75px|link=محترم شکریان]]||[[پرونده:10037862.jpg|55px|link=خدیجه هاشمی]]||[[پرونده:1402.jpg|75px|link=نویسندگان کتاب آفتاب مهر]]
|-
|<sub>[[علی قائمی|قائمی]]</sub>||<sub>[[امیر مهدی حکیمی|حکیمی]]</sub>||<sub>[[حسن عبدی‌پور|عبدی‌پور]]</sub>||<sub>[[سید علی موسوی|موسوی]]</sub>||<sub>[[محمد رضا شرفی جم|شرفی جم]]</sub>||<sub>[[ابوالقاسم حسین‌جانی|حسین‌جانی]]</sub>||<sub>[[محترم شکریان|شکریان]]</sub>||<sub>[[خدیجه هاشمی|هاشمی]]</sub>||<sub>نویسندگان کتاب آفتاب مهر</sub>
|-
|}


==پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
برخی از آثار [[فکری]] و [[معرفتی]] [[انتظار]] عبارتند از:
{{یادآوری پاسخ}}
# [[دین‌شناسی]]: [[شناخت]] مفاهیم [[دینی]] و کسب آگاهی‌های تخصصی به منظور [[دفاع]] از [[دین]] و پاسخگویی منطقی و صحیح به [[شبهات]] در [[عصر غیبت]] اهمیت و حساسیت بیشتری دارد؛ زیرا به تعبیر [[امام]] الموحدین [[علی]] {{ع}}: «این [[پرچم]] را جز افراد هوشمند، پایدار و [[آگاه]] از مواضع [[حق]] به دوش نمی‌کشد»<ref>{{متن حدیث|وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ [بِمَوَاقِعِ‏] بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.</ref> از این رو [[آمادگی]] در حوزۀ [[معرفت]]، تلاش و کوشش در [[اسلام‌شناسی]] است<ref>ر.ک. [[علی اوسط خانجانی|خانجانی، علی اوسط]]، [[رسالت فردی و شخصی انسان منتظر (مقاله)|رسالت فردی و شخصی انسان منتظر]].</ref>.
{{جمع شدن|۱. آیت‌‌الله مکارم شیرازی؛}}
# [[شناخت]] و [[اطاعت از امام زمان]] {{ع}}: تبلور [[حقیقی]] [[شناخت خداوند]] و [[امام زمان]] {{ع}} و [[باور]] به آنان، در فرمان‌برداری [[خالص]] و فراگیر از آن، باید در [[رفتار]] دیده شود<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۶۸.</ref>. در روایتی [[امام سجاد]] {{ع}} فرمودند: «[[مردم]] [[زمان غیبت]] بر همه زمان‌ها [[برتری]] دارند، زیرا که [[خداوند]] به ایشان به اندازه‌ای [[عقل]] و [[فهم]] و [[شناخت]] داده است که [[غیبت]] آن [[حضرت]] نزد ایشان به منزله مشاهده و عیان است»<ref>{{متن حدیث|یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ}}؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ابن بابویه، محمدبن ابراهیم، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹.</ref><ref>ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصه‌های تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث؛ [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۱۱۰ـ ۱۱۸.</ref>
[[پرونده:مکارم شیرازی.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[ناصر مکارم شیرازی]]]]
# حفظ و نگهبانی از مرزهای [[اعتقادی]]: یکی از [[آثار انتظار]]، [[حفظ دین]] و نگهبانی مرزهای [[عقیدتی]] است، چه بسا حفظ و گسترش [[اعتقاد]] [[دینی]] و [[شناخت]] آن در روزگار متصل به [[ظهور]]، مفیدتر بلکه لازم‌تر است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرموده‌اند: «[[برادران]] من مردمی‌آند که در [[آخرالزمان]] می‌آیند... هر یک از آنان [[اعتقاد]] و [[دین]] خویش را به هر [[سختی]] نگاه می‌دارند، چنانکه گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می‌کنند یا [[آتش]] پردوام چوب داغ را در دست نگاه می‌دارند»<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: إِخْوَانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ یَرَوْنِی...لَأَحَدهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَی دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ کَالْقَابِضِ عَلَی جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ}}؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴.</ref><ref>ر.ک. [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۱۱۰ـ ۱۱۸.</ref>
::::::[[آیت‌الله]] [[ناصر مکارم شیرازی]] در کتاب ''«[[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]»'' در اين باره گفته است:
# [[رشد عقلانی]] اهل زمان [[غیبت امام عصر]] {{ع}}: [[امام سجاد]] {{ع}} فرمودند: «ای أبوخالد به درستی أهل [[زمان غیبت]] او که امامتش را [[باور]] دارند و [[منتظر ظهور]] اویند از [[مردم]] همۀ زمان‌ها بهترند؛ زیرا [[خداوند]] تبارک و تعالی آن چنان [[عقل‌ها]] و فهم‌ها و شناختی به آنها [[عنایت]] کرده که [[غیبت]] نزد آنان هم چون دیدن باشد..».<ref>{{متن حدیث|یَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ، الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} بِالسَّیْفِ، أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً، وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ {{ع}}: انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۲۰.</ref><ref>ر.ک: [[مهدی نیلی‌پور|نیلی‌پور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۷۷ـ ۸۹.</ref>
::::::«سازنده‌ترین [[دستورات]] و عالی‌ترین مفاهیم هر گاه به دست افراد ناوارد، یا نالایق، یا سوء استفاده‌چی بیفتد ممکن است آن را چنان [[مسخ]] کنند که درست نتیجه‌ای بر خلاف [[هدف]] اصلی بدهد و در مسیر بر ضدّ آن حرکت کند؛ و این نمونه‌های بسیار دارد و مسأله "[[انتظار]]" به‌طوری که خواهیم دید در ردیف همین مسائل است. به هر حال، برای رهایی از هر گونه اشتباه در محاسبه، در این گونه مباحث، باید به اصطلاح [[آب]] را از سرچشمه گرفت تا آلودگی‌های احتمالی نهرها و کانال‌های میان راه در آن اثر نگذارد. به همین [[دلیل]]، ما در بحث [[انتظار]] مستقیماً به سراغ متون اصلی اسلامی ‌رفته و لحن گوناگون روایاتی را که روی مسأله "[[انتظار]]" تأکید می‌کند مورد بررسی قرار می‌دهیم تا از [[هدف]] اصلی [[آگاه]] شویم. اکنون با دقّت به این چند [[روایات]] توجّه کنید: کسی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید چه می‌گویید درباره کسی که دارای [[ولایت]] [[امامان]]{{عم}} است؛ و [[انتظار]] [[ظهور]] [[حکومت]] [[حق]] را می‌کشد و در این حال از [[دنیا]] می‌رود؟ [[امام]]{{ع}} در پاسخ فرمود: او همانند کسی است که با [[رهبر]] این [[انقلاب]] در [[خیمه]] او (ستاد [[ارتش]] او) بوده باشد سپس کمی‌سکوت کرد و فرمود مانند کسی است که با [[پیامبر اسلام]] (در مبارزاتش) همراه بوده است<ref>{{عربی|" هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ‏ كَانَ‏ مَعَ‏ الْقَائِمِ‏ فِي‏ فُسْطَاطِهِ‏ ثُمَ‏ سَكَتَ‏ هُنَيْئَةً ثُمَ‏ قَالَ‏ هُوَ كَمَنْ‏ كَانَ‏ مَعَ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ {{صل}}‏‏‏‏‏"}}</ref>. این مضمون در [[روایات]] زیادی با تعبیرات مختلفی [[نقل]] شده است: در بعضی {{عربی|" بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ‏ بِسَيْفِهِ‏ فِي‏ سَبِيلِ‏ اللَّهِ‏‏‏‏‏‏"}} <ref>همانند شمشیر زنی در راه خدا.</ref> و در بعضی دیگر {{عربی|" كَمَنْ قَارَعَ‏ مَعَهُ بِسَيْفِه‏‏‏‏‏‏‏"}} <ref>همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد</ref> در بعضی دیگر {{عربی|" بِمَنْزِلَةِ مَنْ‏ كَانَ‏ قَاعِداً تَحْتَ‏ لِوَائِهِ ‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد</ref> و در بعضی دیگر {{عربی|" بمنزلة المجاهد بين‏ يدي‏ رسول‏ اللّه‏{{صل}}‏‏‏‏‏‏‏"}} <ref>همانند کسی است که پیش روی [[پیامبر]]{{صل}} جهاد کند</ref> و در بعضی دیگر {{عربی|" بِمَنْزِلَةِ مَنِ‏ اسْتُشْهِدَ مَعَ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ {{صل}}‏‏‏‏‏‏‏"}} <ref>همانند کسی است که با پیامبر شهید شود</ref> این تشبیهات که در مورد [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} در این [[روایات]] وارد شده بسیار پر معنی و روشنگر این واقعیّت است که یک نوع رابطه و تشابه در میان مسأله "[[انتظار]]" و "[[جهاد]]" و [[مبارزه]] با [[دشمن]]، در آخرین شکل خود، وجود دارد. در [[روایات]] متعدّدی نیز [[انتظار]] چنین حکومتی را داشتن، به عنوان بالاترین [[عبادت]] معرفی شده است. این مضمون در بعضی از [[احادیث]]، از [[پیامبر]]{{صل}} و در بعضی از [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} [[نقل]] شده است؛ از جمله در حدیثی می‌خوانیم که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{عربی|" أَفْضَلُ‏ أَعْمَالِ‏ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنَ‏ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ"}} <ref>بالاترین اعمال امّت من انتظار فرج از ناحیه خدا کشیدن است</ref> و در [[حدیث]] دیگری از [[پیامبر]]{{صل}} می‌خوانیم:{{عربی|" أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏"}} این [[حدیث]] اعم از این که [[انتظار فرج]] را به معنی وسیع کلمه بدانیم، و یا به مفهوم خاص یعنی [[انتظار]] [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] باشد، اهمّیّت [[انتظار]] را در مورد بحث ما روشن می‌سازد.
# [[عشق]] به اجراکنندۀ [[عدالت]]: اگر [[پیش از ظهور]] و در [[دوران انتظار]]، [[عشق]] به [[عدالت]] و [[مجری عدالت]] در [[مردمان]] و اجتماعات پدید آمد در این صورت خودشان را به آنچه [[دوست]] دارند نزدیک‌تر کرده و [[اندیشه]] و عمل خود را در آن جهت [[هدایت]] خواهند کرد<ref>ر.ک: [[امیر مهدی حکیمی|حکیمی، امیر مهدی]]، [[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]، ص ۳۰.</ref>.
:::::*این تعبیرات همگی حاکی از این است که [[انتظار]] چنان انقلابی همیشه توأم با یک [[جهاد]] وسیع دامنه دار است. و اگر [[اعتقاد]] و [[انتظار]] [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|مهدی]] به صورت ریشه‌دار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد (زیرا [[اعتقادات]] سطحی ممکن است اثر آن از گفتار و سخن [[تجاوز]] نکند امّا [[اعتقادات]] عمیق همیشه آثار عملی گسترده‌ای به دنبال خواهد داشت)؛ این دو رشته اعمال عبارتند از: ترک هرگونه همکاری و هماهنگی با عوامل [[ظلم]] و [[فساد]]، و حتّی [[مبارزه]] و درگیری با آنها از یک سو؛ و [[خودسازی]] و خودیاری و جلب [[آمادگی‌های جسمی‌]] و روحی و مادّی و معنوی برای شکل گرفتن آن [[حکومت]] واحد جهانی و مردمی، از سوی دیگر. و خوب که دقّت کنیم می‌بینیم هر دو قسمت آن کاملا سازنده و عامل تحرّک و [[آگاهی]] و [[بیداری]] است.
# وسعت [[فکر]] و [[اندیشه]]: [[عقیده]] به [[ظهور]] و [[حکومت جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} [[فکر]] و اندیشۀ [[آدمی]] را وسعت می‌بخشد و [[انسان]] را خدامحور و حق‌طلب به بار می‌آورد تا به دورترین نقاط [[جهان]] نگریسته و خیر و [[رفاه مردم]] تمام مناطق [[گیتی]] را خواسته و عالم را مملکت [[خدا]] بداند<ref>ر.ک: [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۱۱۸ـ ۱۳۵؛ [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۳۲۷ـ ۳۲۹.</ref>.
:::::*با توجّه به مفهوم اصلی "[[انتظار]]"، معنی [[روایات]] متعدّدی که درباره [[پاداش]] و نتیجه کار [[منتظران]] [[نقل]] شده بخوبی [[درک]] می‌شود. اکنون می‌فهمیم چرا [[منتظران واقعی]] گاهی همانند کسانی شمرده شده‌اند که در [[خیمه]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} یا زیر [[پرچم]] او است، یا کسی که در [[راه خدا]] [[شمشیر]] می‌زند یا به [[خون]] آغشته شده یا [[شهید]] گشته است.
:::::*همانطور که [[میزان]] [[فداکاری]] مجاهدان [[راه خدا]] و نقش آنها با هم متفاوت است، [[انتظار]] و [[خودسازی]] و [[آمادگی]] نیز درجات کاملا مختلفی دارد که هر کدام از اینها با یکی از آنها از نظر "مقدّمات" و "نتیجه" شباهت دارد؛ هر دو جهادند و هر دو [[آمادگی]] می‌خواهند و [[خودسازی]]. کسی که در [[خیمه]] [[رهبر]] چنان حکومتی قرار گرفته یعنی در مرکز ستاد [[فرماندهی]] یک [[حکومت جهانی]] است، نمی‌تواند یک فرد غافل و بی‌خبر و بی‌تفاوت بوده باشد؛ آنجا جای هر کس نیست؛ جای افرادی است که بحق [[شایستگی]] چنان موقعیّت پر اهمّیّتی را دارند. همچنین کسی که [[سلاح]] در دست دارد و در کنارِ [[رهبر]] این [[انقلاب]] با [[مخالفان]] [[حکومت]] [[صلح]] و عدالتش می‌جنگد، [[آمادگی]] فراوان روحی و [[فکری]] و رزمی‌ باید داشته باشد.
:::::*اکنون [[فکر]] کنید آنها که [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح بزرگ جهانی]] را می‌کشند در واقع [[انتظار]] [[انقلاب]] و دگرگونی و تحوّلی را دارند که وسیعترین و اساسی‌ترین انقلاب‌های انسانی در طول [[تاریخ]] [[بشر]] است. انقلابی که بر خلاف انقلاب‌های اصلاحی پیشین جنبه منطقه‌ای نداشته و نه اختصاص به یک جنبه از جنبه‌های مختلف زندگی دارد؛ بلکه علاوه بر این که عمومی‌ و همگانی است، تمام [[شؤون]] و جوانب زندگی [[انسان‌ها]] را شامل می‌شود؛ انقلابی است [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] و [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]].
:::::*"[[انتظار]]" همیشه از دو عنصر "نفی" و "اثبات" تشکیل می‌شود؛ ناراحتی از وضع موجود و [[عشق]] و علاقه به وضع بهتر. و در اینجا اضافه می‌کنیم که در هر [[انقلاب]] و تحوّل بنیادی نیز دو جنبه وجود دارد؛ جنبه نفی و جنبه اثبات. جنبه نخستین [[انقلاب]] که همان جنبه "نفی" است، از میان بردن عوامل اختلال و [[فساد]] و [[انحطاط]] و شستشو دادن [[لوح]] [[جامعه]] از نقش‌های مخالف است.
:::::*پس از انجام یافتن این مرحله، نوبت به جنبه اثبات یعنی [[جانشین]] ساختن عوامل [[اصلاح]] و [[سازندگی]] می‌رسد. ترکیب دو مفهوم "[[انتظار]]" و "[[انقلاب جهانی]]" آنچه را قبلا گفتیم کاملا روشن می‌کند؛ یعنی، کسانی که در [[انتظار]] چنان انقلابی به سر می‌برند اگر در دعوی خود [[صادق]] باشند (نه جزء [[منتظران]] دروغین خیالی) به‌طور مسلم آثار زیر در آنها [[آشکار]] خواهد شد:
::::#'''[[خودسازی فردی]]:''' [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} قبل از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] بدوش بکشند؛ و این در درجه اوّل محتاج به بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است؛ تنگ نظری‌ها، کوته بینی‌ها، کج فکری‌ها، حسادت‌ها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه، و به‌طور کلّی هر گونه [[نفاق]] و پراکندگی با موقعیّت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. نکته مهم اینجاست که [[منتظر واقعی]] برای چنان برنامه مهمی‌ هرگز نمی‌تواند نقش تماشاچی را داشته باشد؛ باید حتماً در صف [[اصلاح]] طلبان واقعی قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل هرگز به او اجازه نمی‌دهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن اعمالی [[پاک]] و روحی پاکتر، برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی است. من اگر ناپاک و آلوده‌ام چگونه می‌توانم [[منتظر]] تحوّل و انقلابی باشم که شعله اوّلش دامان مرا می‌گیرد! من اگر [[ظالم]] و ستمگرم چگونه ممکن است در [[انتظار]] کسی بنشینم که طعمه شمشیرش [[خون]] [[ستمگران]] است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌توانم در [[انتظار]] نظامی‌ که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ گونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشماری کنم! آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] من از لوث آلودگی‌ها کافی نیست! ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادی‌بخش به سر می‌برد، حتماً به حالت آماده باش کامل در می‌آید؛ سلاحی که برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است به دست می‌آورد؛ سلاحهای موجود را [[اصلاح]] می‌کند؛ سنگرهای لازم را می‌سازد؛ [[آمادگی]] رزمی‌ نفرات خود را بالا می‌برد؛ روحیه افراد خود را تقویت می‌کند؛ و شعله [[عشق]] و [[شوق]] برای چنان [[مبارزه]]‌ای را در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه می‌دارد؛ ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست هرگز در [[انتظار]] به سر نمی‌برد و اگر بگوید [[دروغ]] می‌گوید؛ [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنی آماده باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادّی و معنوی، برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است! [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه [[مظالم]] و نابسامانی‌ها شوخی نیست! کار ساده‌ای نمی‌تواند باشد! آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و [[شکست ناپذیر]]، فوق العاده، [[پاک]] و بلند نظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق، لازم است؛ و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‌ترین برنامه‌های [[اخلاقی]] و [[فکری]] و [[اجتماعی]] است؛ این است معنی [[انتظار]] واقعی؛ آیا هیچ کس می‌تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست!
::::#'''[[خودیاری‌های اجتماعی]]:''' [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال، [[وظیفه]] دارند که علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند یک برنامه فردی نیست؛ برنامه‌ای است که تمام عناصر تحوّل باید در آن شرکت جوید؛ باید کار به صورت دسته‌جمعی و همگانی باشد؛ کوشش‌ها و تلاش‌ها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دستجمعی هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلکه موظّف است هر نقطه ضعفی را در هر کجا ببیند [[اصلاح]] کند؛ و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید؛ و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند؛ زیرا بدون شرکت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‌ای امکان پذیر نیست. بنابراین [[منتظران واقعی]] علاوه بر این که به [[اصلاح]] خویش می‌کوشند، [[وظیفه]] خود می‌دانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگر برای [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]]! و این است [[فلسفه]] آن همه افتخارات و [[فضیلت‌ها]] که برای [[منتظران]] [[راستین]] شمرده شده است.
::::#'''حل نشدن در [[فساد]] محیط:''' هنگامی‌ که [[فساد]] فراگیر می‌شود، و اکثریّت و یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن بست سخت روانی قرار می‌گیرند، بن بستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه می‌گیرد. گاهی آنها [[فکر]] می‌کنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست، و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است؛ این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت یک اقلّیّت [[صالح]] در برابر اکثریّت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که می‌تواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدمد و به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتّی برای [[اصلاح]] دگران بر نخواهند داشت. و اگر می‌بینیم در [[دستورات اسلامی]] [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجّب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] فلسفه‌اش در [[حقیقت]] همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمی‌بیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد، و منطق او این است: [[آب]] از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است بالاتر از سیاهی، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است من که هم اکنون آن را برای خود خریده‌ام؛ دیگر از چه چیز می‌ترسم! امّا هنگامی‌ که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود، [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و [[امید]] به تغییر وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او پیدا می‌شود و چه بسیار او را به توقّف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] می‌نماید. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را می‌توان همواره به عنوان یک عامل مؤثّر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]; همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمی‌توانند خویشتن را حفظ کنند.
:::::*نتیجه این که، [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که هر [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر می‌شود [[امید]] ظهورش بیشتر می‌گردد اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه می‌کند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط مأیوستر نمی‌شوند، بلکه به مقتضای: وعده وصل چون شود نزدیک [[آتش]] [[عشق]] تیزتر گردد وصول به [[هدف]] را در برابر خویش می‌بینند و کوششهایشان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب می‌گردد»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۹۵ -۱۰۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲. آیت‌‌الله جوادی آملی؛}}
==== آثار [[روحی]] و [[روانی]] [[انتظار]] (آثار [[معنوی]] و [[عرفانی]]) ====
[[پرونده:769540432.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالله جوادی آملی]]]]
برای [[درک]] [[زمان ظهور حضرت مهدی]] {{ع}}، اساسی‌ترین ویژگی در بخش [[رفتار]]، ایجاد [[آمادگی روحی]] و [[روانی]] در خود است<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۹۹ـ ۲۱۲.</ref>. [[آمادگی]] در حوزۀ [[محبت]]، پالایش [[روح]] و تصفیۀ [[باطن]] و [[تطهیر]] درون و نیز انس منطقی با [[ادعیه]] و اذکاری است که از ناحیۀ [[معصومان]] {{ع}} رسیده<ref>ر.ک: [[علی اوسط خانجانی|خانجانی، علی اوسط]]، [[رسالت فردی و شخصی انسان منتظر (مقاله)|رسالت فردی و شخصی انسان منتظر]]، ص؟؟؟.</ref> است. کسانی که [[صاحب]] [[آمادگی روحی]] و [[روانی]] بالایی نشوند، هرگز نمی‌توانند [[یار]] و [[یاور]] خوبی برای [[امام مهدی]] {{ع}} باشند؛ چرا که آنان با کمترین فشاری که به آنها وارد ‌شود، عرصه را خالی می‌کنند<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص۵۴ ـ ۶۱؛ [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۹۹ـ ۲۱۲.</ref>.
::::::آیت‌‌الله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#«'''[[امید]] به آینده:'''[[انتظار ظهور]] [[ولی عصر]] {{ع}} آثار و نتایج فراوان فردی و [[اجتماعی]] دارد. [[امید]] به آینده‌ای روشن که سهم بزرگی در حرکت‌ها، کوشش‌ها و تلاش‌های فردی و [[اجتماعی]] دارد، یکی از این آثار شمرده می‌شود و چه بسا یکی از جهات تأکید و توصیه [[انتظار]] در لسان [[عترت]] طاهرین {{عم}} لحاظ همین فایده بوده است؛ آن‌گونه که [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} [[انتظار فرج]] را [[محبوب]] [[خدای سبحان]] دانسته و [[امید]] به [[رحمت خدا]] را از آثار آن معرفی می‌کند{{عربی|" انْتَظِرُوا الْفَرَجَ‏ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ‏ رَوْحِ‏ اللَّهِ‏ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَى اللَّهِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>الخصال، ص۶۱۶.</ref> و [[امام سجاد|حضرت سید الساجدین]]{{ع}}، [[انتظار فرج]] را از [[بزرگ‌ترین گشایش‌ها]] می‌شمارد:{{عربی|"انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنْ‏ أَعْظَمِ‏ الْفَرَجِ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۴۳۷.</ref>.
:::::#'''[[اصلاح‌گرایی]] در عرصه‌های فردی و [[اجتماعی]]:''' آن که باور دارد که هیچ تلاشی برای [[اصلاح]] امور در [[غیبت]] [[ولی خدا]] ثمربخش نیست، هرگز برای [[مبارزه]] با طاغوتیان و [[مقاومت]] در برابر دشواری‌ها انگیزه‌ای نخواهد داشت؛ اما آنان که [[دل]] به [[انتظار]] [[راستین]] سپرده و قلبی مملو از [[امید]] به [[ظهور]] امامشان دارند و می‌دانند که دیر یا زود [[صالحان]]، [[حاکمان]] [[زمین]] خواهند بود و [[حق]] به صاحبانش بازمی‌گردد و با محو [[ستم]] و [[بیداد]] امر [[جامعه]] [[اصلاح]] و سامان می‌پذیرد، برای رسیدن به چنین جامعه‌ای خویشتن را [[اصلاح]] خواهند کرد و در [[اصلاح]] [[جامعه]] خود نیز می‌کوشند، تا زمینه ایجاد و تشکیل آن [[دولت کریمه]] را فراهم آورند. بر همین اساس، آن که [[منتظر]] [[راستین]] [[مصلح جهانی]] است، هم [[صالح]] است و هم [[مصلح]]. چنین کسی با [[اقتدا]] به دعای مولای خویش از [[خدای سبحان]] چنین می‌خواهد: {{عربی|"اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ‏ إِلَيْكَ‏ فِي‏ دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلى‏ طَاعَتِكَ، وَ الْقَادَةِ فِي سَبِيلِك‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>الکافی، ج۳، ص۴۲۴.</ref>. این همان معنای بلندی است که [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} بدان اشاره و در بیان [[وظیفه]] [[شیعیان]] در [[عصر غیبت]] می‌فرماید: {{عربی|" عَلَيْكُمْ‏ بِالدُّعَاءِ وَ انْتِظَارِ الْفَرَجِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>مهج الدعوات، ص۳۳۲.</ref> چرا که اگر [[دعا]] ناظر به جنبه فردی و [[خودسازی]] تنها باشد، [[انتظار فرج]] قطعاً ناظر به هر دو جنبه فردی و [[اجتماعی]] یا به سخن دیگر، [[خودسازی]] و دیگرسازی است.
:::::#'''[[تلاش]]، [[پویایی]] و [[پیشرفت]] در تمام عرصه‌ها:''' آن که [[منتظر]] [[راستین]] [[حجت]] خداست، هماره در [[تلاش]] و تکاپوست تا [[فرهنگ]] [[ناب]] [[مهدوی]] از [[علم]] به عین آید و از گوش به آغوش، از این روست که هر متخصص فن‌آوری که در [[مکتب]] [[انتظار]] آموخته گردیده است، در ارائه صحیح تخصص متعهدانه، هیچ قصوری روا نمی‌دارد. اگر [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[منتظر ظهور]] آن [[حضرت]] حتی یک تیر هم که شد، آماده کند"<ref>{{عربی|"لَيُعِدَّنَ‏ أَحَدُكُمْ‏ لِخُرُوجِ‏ الْقَائِمِ‏ وَ لَوْ سَهْماً ‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ الغیبه، نعمانی، ص۳۲۰.</ref>. صبغه [[تمثیل]] دارد نه تعیین، زیرا متخصص نظامی، [[آمادگی]] رزمی [[وظیفه]] اوست و کارشناس [[اقتصادی]]، رسالتش [[تلاش]] برای حل تورم، رفع [[بیکاری]]، تعدیل تقاضا و عرضه، تقلیل فاصله رنج‌آور طبقاتی و تعطیل [[اسراف]] و [[اتراف]] و [[ترفه]] است و [[مجتهد]] فقهی یا حقوقی یا [[سیاسی]]، عهده‌دار [[جهل‌زدایی]] و [[ایستادگی]] در برابر [[هجوم فرهنگی]] و در نهایت، [[تبیین]] و تعلیل و [[حمایت]] عالمانه از مبانی [[اعتقادی]] است.
:::::#'''تخلق به [[فضائل]] نفسانی:''' آن که به [[راستی]] [[امام]] خویش را موجود می‌داند و او را مظهر {{متن قرآن| هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن| هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>سوره اسراء، آیه ۱.</ref> و {{متن قرآن| هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref> می‌شناسد، هماره خویش را در محضر [[خلیفه]] الهی و [[امام]] [[معصوم]] خود می‌داند، همان‌گونه که حضور خدای والا را در مرتبه‌ای بالاتر [[ادراک]] می‌کند و آن‌گاه بر اساس آموزه‌های اساسی [[قرآن]] در محضر [[خدای سبحان]] و [[خلیفه]] او [[حیا]] پیشه می‌کند و از درون و برون، خود را در [[مشهد]] [[حق]] و [[امام]] خویش دیده، و از زشتی‌ها و [[معاصی]] دوری می‌کند و چنین انتظاری موجب تنزیه [[روح]] او شده، قلبش را نورانی می‌سازد.
:::::#'''[[آمادگی برای ظهور]]:''' مجموعه آثار تحرک‌آفرین، امیدبخش و [[اصلاحگر]] [[انتظار]] [[راستین]]، [[منتظر]] [[صادق]] را بدان سوی رهنمون می‌شود که چون [[وقت ظهور]] ناپیداست، می‌باید همواره واجد شرایط و لوازم [[ظهور مهدی]] موجود [[موعود]] {{ع}} باشد و همین [[آمادگی]] و پرهیز از تسویف و تأخیر، در [[اصلاح]] فرد یا [[جامعه]]، در بارور شدن [[فکر]] فردی و [[عقل]] جمعی سهم بسزایی خواهد داشت.
:::::#'''استحقاق [[نگاه تشریفی]] [[اهل بیت]] {{عم}}:''' آن که [[منتظر]] [[راستین]] [[امام عصر]] {{ع}} است، بر اثر تخلق به [[اخلاق]] الهی گرد [[حرام]] نمی‌گردد و جانش به گَرد [[معصیت]] غبار نمی‌گیرد و می‌کوشد در انجام دادن [[واجب]] و دوری از [[معصیت]] که در رأس آموزش‌های فرعی [[اسلام]] است، قصور و [[تقصیر]] روا ندارد. [[واجبات]] را عمل و از حرام‌ها دوری کند و فراخور توان خویش به انجام دادن [[مستحب]] و ترک [[مکروه]] نیز اهتمام ورزد؛ و چون چنین کند، مطلوب مولای خویش را به انجام رسانیده و [[مستحق]] [[عنایت خاص]] و [[نگاه تشریفی]] [[امام]] خویش و سایر [[عترت]] طاهره {{عم}} خواهد شد.
:::::#'''[[شکوفاسازی اندیشه‌ها]]:''' اثاره دفائن [[عقول]] و [[شکوفایی]] گنج‌های [[اندیشه]] [[انسان‌ها]] از [[برترین]] برنامه‌های وجود مبارک [[امام عصر]] {{ع}} است، همان‌گونه که در بسیاری از روایاتِ [[ظهور]] حضرتش به اوج گرفتن سطح [[آگاهی]] در [[عصر ظهور]] تصریح شده است<ref>{{عربی|"إِذَا قَامَ‏ قَائِمُنَا، وَضَعَ‏ اللَّهُ‏ يَدَهُ‏ عَلى‏ رُؤُوسِ‏ الْعِبَادِ، فَجَمَعَ‏ بِهَا عُقُولَهُمْ وَكَمَلَتْ بِهِ أَحْلامُهُم"}} (الکافی، ج۱، ص ۲۵)؛ {{عربی|" قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}‏ الْعِلْمُ‏ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ‏ جُزْءاً فَجَمِيعُ‏ مَا جَاءَتْ‏ بِهِ‏ الرُّسُلُ‏ جُزْءَانِ‏ لَمْ‏ يَعْرِفِ‏ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمَ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَخْرَجَ الْخَمْسَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً‏‏‏‏‏‏‏‏"}} (منتخب الانوار، ص ۲۰۱؛ ر.ک: بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۳۶).</ref>. سیر طبیعی [[علوم]] از سویی و کوشش بی‌وقفه [[علما]] و صاحبان [[عقل]] و [[دانش]] و [[فرهنگ]] از سویی دیگر، سبب گسترش مباحث و [[معارف]] علمی و زمینه رشد [[فکر]] و [[شکوفایی]] [[اندیشه]] را فراهم می‌آورد. این حرکت و جنبش علمی که با تألیف کتاب یا سایر دستاوردهای علمی و [[فکری]] و به دست [[علما]] که [[سربازان واقعی]] و [[منتظران حقیقی]] [[امام عصر]] {{ع}} اند به وجود می‌آید، فتنه‌های برخاسته از خواسته‌های نفسانی برای خاموش کردن چراغ [[عقل]] را ناکام می‌گذارد و سبب تعالی [[اندیشه]] و [[دانش]] خواهد گشت.
:::::#'''باریابی به [[مقام]] اعتماد:''' [[انسان]] [[منتظر]] که در پرتو [[یقین]] به حضور [[ذات اقدس الهی]] و [[ادراک]] محضر [[امام عصر]] خویش در میدان [[جهاد]] اوسط و اکبر به [[مبارزه]] با [[شیطان]] درون و بیرون [[قیام]] می‌کند، می‌تواند تا بدان پایه اوج گیرد که [[امام]] [[معصوم]] به منظور [[تجلیل]] از او و [[تشویق]] سایر [[صحابه]] به [[پژوهشگری]] و [[پرهیزکاری]] سخن او را در اثنای قول خویش یادآور می‌شود و از او سخن [[نقل]] کند، همان‌طور که [[امام باقر]] {{ع}} میان شاگردانش به سخنی از [[ابوذر]] استناد فرمودند: {{عربی|" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ‏ كَانَ‏ فِي‏ خُطْبَةِ أَبِي‏ ذَرٍّ ...‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>المحاسن، ج۱، ص۳۵۷؛ بحار الانوار، ج۲، ص۵۱ ـ ۵۲.</ref>. گرچه [[ابوذر]] با همه جلالت شأنش [[معصوم]] نیست تا سخنش چونان [[کلام]] [[معصوم]] {{ع}} [[حجت]] باشد، چون [[معصوم]] {{ع}} سخن او را [[نقل]] فرموده است، روشن می‌شود که بر سخن او صحه گذارده است. هر چند ولی [[معصوم]] به [[نقل]] قول از غیر [[معصوم]] نیاز ندارد، با چنین کاری، الگوسازی می‌کند و می‌آموزاند که [[انسان]] بر اثر [[مجاهده]] با [[نفس]] و [[ادراک]] حضور [[خدای سبحان]] و [[ولی الله]] عصر خویش می‌تواند تا بدان پایه اوج گیرد که مورد اعتماد [[امام]] {{ع}} باشد، به گونه‌ای که [[امام]] [[معصوم]] از او [[نقل]] قول کند.
:::::#'''ورود به [[جایگاه]] رفیع {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏"}}:'''<ref>الکافی، ج۱، ص ۱۸۱.</ref> [[مقام]] والای [[عترت]] طاهره که همان {{عربی|" مَقَامُ مَحْمُودُ عِنْدَ اللَّهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>کامل الزیارات، ص۱۷۷.</ref> است، از بالاترین مراتب [[تقرب]] به [[خدای سبحان]] و آرزوی هر [[مؤمن]] [[صاحب]] معرفتی است. گرچه استقرار در این [[مقام]] یعنی در رتبه [[عترت]] طاهره {{عم}} میسور و مقدور افراد عادی نیست، از آنجا که هر [[حقیقت]] موجودی مراتب فراوانی دارد، ورود به چنین جایگاهی بر حسب مرتبه وجودی هر سالک صادقی، میسور و مقدور است. چه بسا [[منتظران]] [[صالح]] و [[صادق]] [[حجت]] [[منتظر]] {{ع}} که خویش را در عرصه [[جهاد]] اوسط و اکبر پرورده و به بارگاه قبول [[اهل بیت]] {{عم}} باریافته‌اند و مشمول [[نظره رحیمیه]] آنان گشتند و مس وجودشان بر اثر [[نگاه کیمیایی]] [[عترت]] طاهره گرانبها شده است، درخور مرتبه وجودی‌شان به [[مقام محمود]] [[اهل بیت]] باریابند و مدال {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏"}} را بر گردن آویزند، همان‌گونه که بزرگانی نظیر [[فضه]] خادمه، [[ابوذر]]، [[سلمان]]، و... به [[لطف]] ارتباط [[راستین]] با ولی زمانشان بدین بارگاه بار یافته و بدان افتخار مفتخر شدند. [[فضه]] خادمه [[خانه نورانی]] [[علوی]] و فاطمی است که روزگاری مس وجودی داشت؛ ولی به [[برکت]] وجود کیمیااثر [[خاندان]] [[عترت]]، طلایش گردانید و تا مقامی بار یافت که در [[فضیلت]] {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>سوره انسان، آیه ۸.</ref> با موالیانش شرکت جست و به افتخار {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏"}} رسید»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]، ص ۱۸۳-۱۸۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛}}
برخی از آثار [[روحی]] و [[روانی]] [[انتظار]] عبارتند از:
[[پرونده:13681056.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر موسوی‌نسب]]]]
# [[عشق به خداوند]]: [[آیات]] متعددی در [[قرآن]] و [[روایات]] بسیاری از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در‌ [[شأن]] گروهی از [[شیعیان]] [[علوی]] نازل شده که در [[آخرالزمان]] پدیدار خواهند شد، مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. این آیۀ [[نورانی]] در بردارندۀ بشارتی شورانگیز به [[پیامبر]] {{صل}} و [[مؤمنان راستین]] است که [[خداوند]] مؤمنانی را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که [[محبوب]] [[خداوند]] و [[محب]] اویند [[خداوند]] [[دوستدار]] ایشان و ایشان نیز [[دوستدار]] [[خداوند]] هستند<ref>ر.ک: [[خدیجه هاشمی|هاشمی، خدیجه]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص ۴۶ـ۴۹.</ref>.
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
# دین‌محوری و تلاش ارزشی مداوم: یکی از ثمرات [[انتظار]]، استمرار حرکت‌های اصولی و [[ارزشمندی]] است که [[انسان]] براساس دین‌محوری [[انتخاب]] نموده است. [[انسان منتظر]] چون حرکت [[تاریخ]] را به سمت استقرار [[دیانت]] و [[اجرای قوانین]] [[انسانی]] و [[اسلامی]] می‌بیند، از مسیر صحیح خارج نگشته و در انجام [[وظایف]] و مسئولیت‌های [[دینی]] و اصولی کوتاهی نخواهد نمود<ref>ر.ک: [[مهدی نیلی‌پور|نیلی‌پور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۷۷ـ ۸۹.</ref>.
::::::«۱. '''[[انتظار]] [[امید به آینده]] را در [[منتظران]] ایجاد می‌کند''': کسی که [[دوست]] دارد از [[یاران]] [[امام مهدی|قائم]] باشد باید آماده باشد و در حال [[آمادگی]] به [[پارسایی]] و محاسن [[اخلاق]] عمل نماید<ref>غیبت نعمانى، چاپ مکتبة الصدوق، ص ۲۰۰.</ref>. اگر [[امید]] به آینده از [[جامعه بشری]] رخت بربندد، زندگی دیگر مفهومی نخواهد داشت. حرکت و [[انتظار]] در کنار هم می‌باشند و از هم جدایی‌پذیر نیستند. [[انتظار]] علت حرکت است و تحرک‌بخش است<ref>آیت اللّه صافى، [[انتظار]] عامل مقاومت، ص ۱۱۲- ۹۵.</ref>. [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} می‌فرمایند اگر [[امید]] نبود، مادر [[فرزند]] خود را شیر نمی‌داد و کسی درختی نمی‌کاشت<ref>نهج الفصاحة، ص ۱۸۵، کلمه ۹۳۶.</ref>.
# ایجاد [[روحیۀ امید]] در [[دل‌ها]]: ماهیت [[زندگی]] با [[انتظار]] [[پیوستگی]] ناگسستنی دارد<ref>ر.ک: [[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۳ـ۸۵.</ref>. [[انسان]] برای تداوم [[زندگی]] و [[تحمل]] دشواری‌های آن، [[نیازمند]] انگیزه‌ای نیرومند است که در پدیده‌ای با نام "[[امید به آینده]]" تجلی می‌یابد<ref>ر.ک: [[سید علی موسوی|موسوی، سید علی]]، [[فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن (مقاله)|فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن]]، ص ۲۳۶؛ [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]، ص ۱۸۳ـ ۱۸۸.</ref>. یکی از [[آثار انتظار]]، [[امید به آینده‌ای روشن]] است که سهم بزرگی در حرکت‌ها، کوشش‌ها و تلاش‌های فردی و [[اجتماعی]] دارد، آینده‌ای که به مراتب عالی‌تر زیباتر و بهتر از امروز باشد<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۶۹ـ۱۷۲.</ref>.
::::::۲. '''[[انتظار]] عامل [[رشد و بالندگی بعد انسانی]] است‏''': افکار و [[عقاید]] در تعیین جهت مسیر [[انسان]] و معین نمودن [[هدف]] او نقش مهمی بر عهده دارد، و هر اندازه آراء صحیح‌تر و به واقعیت منطبق و موافق‌تر باشد، مقصد شخص انسانی‌تر و اعمال و حرکاتش پاک‌تر و باارزش‌تر خواهد بود. [[عقیده]] به [[ظهور]] و چشم‌انتظاری [[حکومت جهانی]] [[حضرت]] [[امام مهدی|ولی عصر]] {{ع}} [[فکر]] و [[اندیشه]] را وسیع و جهان‌اندیش می‌سازد که به دورترین نقاط [[جهان]] [[انسان]] [[منتظر]] بنگرد و خیر و [[صلاح]] [[مردم]] تمام مناطق [[گیتی]] را بخواهد و عالم را مملکت [[خدا]] بداند<ref>«عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید»، از فرمایشات امام خمینى.</ref>، که [[عاقبت]] و [[پیروزی]] از آن پرهیزگاران و شایستگان است که [[خدای متعال]] اشاره به این دیدگاه می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. از طرف کسی که [[منتظر]] است و [[عقیده]] به [[ظهور]] آن [[حضرت]] دارد شیفته [[پیروی]] از افراد نمونه و کامل می‌شود و [[دل]] را به [[حکومت جهانی]] او گره می‌زند نه به [[حاکمان ظلم]] و [[جور]].
# ایجاد [[وحدت]] و [[همگرایی]]: [[انتظار]] افزون بر آثار فردی دارای آثار [[اجتماعی]] نیز است که از مهم ترین آنها می‌توان به [[وحدت]] و [[همدلی]] بین [[منتظران]] اشاره کرد<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶ـ۸۴؛ [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۳ـ ۲۱۵؛ پرسمان مهدویت، ص ۱۶۹ـ۱۷۲.</ref>. در جامعۀ [[شیعی]]، [[انتظار ظهور]] مردی از سلالۀ [[پاک]] [[رسول گرامی اسلام]] {{ع}} باعث شده است همۀ [[پیروان]] این [[آرمان]] [[مقدس]] از [[همدلی]] بسیار خوبی برخوردار باشند<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶ـ۸۴؛ [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۳ـ ۲۱۵.</ref>.
::::::۳. '''[[انتظار]] عامل [[تحمل]] و [[پایداری]]‏''': [[انسان]] [[منتظر]] خویش را یافته است و از مواجهه با مشقت‌ها و مشکلات هراسی ندارد و از ابتلائات پیروزمندانه می‌گذرد. در این راستا [[امام صادق]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} [[نقل]] می‌فرمایند: که آن [[حضرت]] به [[اصحاب]] خویش فرمود: پس از شما مردمی خواهند آمد، که به یک تن از آنان اجر پنجاه تن از شما را خواهند داد. [[اصحاب]] گفتند‌ای [[پیامبر]]! ما در جنگ‌های [[بدر]] و احد و حنین بوده‌ایم، و درباره ما آیاتی از [[قرآن]] نازل شده است، این چگونه خواهد بود؟ [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} فرمود: شما اگر در شرایطی که آنان قرار می‌گیرند، قرار بگیرید، آن [[تحمل]] و [[شکیبایی]] را که آنان دارند نخواهید داشت<ref>مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.</ref>.
# [[مقاومت]] در برابر مستکبرین‌: [[وعده‌های قرآن]] و [[پیامبر]] {{صل}} و [[انتظار]] مشوق [[مردم]]، [[مسلمانان]]، حق‌طلبان، عدالت‌طلبان، [[مصلحان]] و [[مؤمنان]] به [[استقامت]]، [[جهاد]] و [[پیکار]] و [[دفاع]] و [[حمایت]] و [[حفاظت]] از مرزها و سنگرها بوده و در طول [[تاریخ]] حیات [[تشیع]] به [[مردم]] [[دل]] و جرات داد<ref>ر.ک: [[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۲۵ـ۱۳۰.</ref> تا در برابر حوادث، سختگیری‌ها، [[فسادها]]، [[بی‌عدالتی‌ها]] و تطمیع‌ها<ref>ر.ک: [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۴۱ـ۴۶.</ref>، روحیۀ خود را نباخته و [[مقاومت]] خود را از دست نداده بلکه هر لحظه [[مقاومت]] و [[پایداری]] خود را افزایش دهند.
::::::۴. '''[[انتظار]] عامل [[آراسته شدن به اخلاق اسلامی]]‏''': تأکید شده است در منابع اسلامی که [[شیعه]] باید زینت [[امامان]] خود باشد نه باعث سرافکندگی آنان، رعایت این مهم در عصر [[انتظار]] به صورت مؤکدتری لازم است. [[شیعه]] باید با [[رفتار]] انسانی، و [[اخلاق]] محمّدی و صفات [[علوی]]، و [[فضایل]] [[جعفری]]، همواره باعث زینت و افتخار [[ائمه]] طاهرین باشد و این رعایت در دوران [[غیبت کبری]] واجب‌تر است<ref>خورشید مغرب، محمد رضا حکیمى، نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۷، چاپ ۲۳، ص ۲۷۳.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} ضمن روایتی می‌فرمایند: هرکس خوش دارد در شمار [[اصحاب]] [[امام مهدی|قائم]] باشد، باید در عصر [[انتظار]] مظهر [[اخلاق]] نیک اسلامی باشد، چنین کسی اگر پیش از [[قیام]] [[امام مهدی|قائم]] از [[دنیا]] رود، [[پاداش]] او مانند کسانی باشد که [[امام مهدی|قائم]] را [[درک]] کنند و به حضور او برسند، پس بکوشید و در حال [[انتظار]] [[ظهور]] [[حق]] بسر ببرید بر شما گوارا باد‌ای گروهی که [[رحمت خدا]] شامل حال شما است<ref>غیبت نعمانى، ص ۲۰۷، ح ۱۶، ناشر انوار الهدى.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۲۷-۳۲۹.</ref>.
# تقویت [[مثبت‌اندیشی]]: یکی از ابتلائات بشری از نظر [[روحی]] [[روانی]]، تاریک‌بینی و [[بدبینی]] نسبت به خود، دیگران و [[تاریخ]] است. بر همین اساس باید به دنبال راه‌حل‌هایی بود که ضمن پرهیز از سراب‌اندیشی و [[آرزوگرایی]] و تخیل‌گرایی به یک [[خوش‌بینی]] واقعی معقول دست پیدا نمود و این حاصل نمی‌شود مگر با [[اندیشه]] و [[اعتقاد به منجی]] و [[مهدویت]] و تقویت [[فرهنگ انتظار]]<ref>ر.ک: [[مهدی نیلی‌پور|نیلی‌پور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۷۷ـ ۸۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛}}
==== آثار [[اخلاقی]] و [[تربیتی]] [[انتظار]] ====
[[پرونده:11562.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حبیب‌الله طاهری]]]]
[[جامعۀ منتظر]]، جامعه‌ای [[اسلامی]] است و بزرگترین وجه تمایز [[جامعۀ اسلامی]] از دیگر جامعه‌ها، [[اخلاق]] [[نورانی]] [[اسلام]] است. [[انسان منتظر]] دارای [[اخلاقی]] [[اسلامی]] است و [[جامعۀ منتظر]] [[مظهر]] [[اخلاق اسلامی]] است<ref>ر.ک: [[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۸۴ـ۸۸.</ref>.
[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر [[حبیب‌الله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در این‌باره گفته‌است:
:::::*« کسی که [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]] را می‌کشد، در واقع، [[انتظار]] [[انقلاب]] و دگرگونی و تحولی را دارد که وسیعترین و اساسی‌ترین انقلابهای انسانی درطول [[تاریخ]] [[بشر]] است؛ انقلابی که برخلاف همه انقلابها، جنبه منطقه‌ای نداشته و اختصاص به یک جنبه از جنبه‌های مختلف زندگی نیز ندارد، بلکه علاوه بر اینکه عمومی و همگانی است تمام [[شئون]] و جوانب زندگی انسانها را شامل می‌شود و انقلابی است [[سیاسی]]، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]]. سابقاً در ضمن بررسی مفهوم [[انتظار]] گفتیم که "[[انتظار]]" همیشه از دو عنصر نفی و اثبات تشکیل می‌شود. ناراحتی از وضع موجود و [[عشق]] و علاقه به وضع بهتر. در اینجا اضافه می‌کنیم که در هر [[انقلاب]] و تحول بنیادین نیز دو جنبه نفی و اثبات وجود دارد، جنبه نخستین [[انقلاب]] همان جنبه نفی است؛ یعنی از میان بردن عوامل ختلال [[فساد]]، [[انحطاط]] و شستشو دادن [[لوح]] [[جامعه]] از نقشهای مخالف. پس از انجام این مرحله، نوبت به جنبه اثبات، یعنی [[جانشین]] ساختن عوامل [[اصلاح]] و [[سازندگی]] می‌رسد. ترکیب دو مفهوم "[[انتظار]]" و "[[انقلاب جهانی]]" برای ما روشن می‌‌سازد که کسانی که در [[انتظار]] چنان انقلابی به سر می‌برند، اگر در ادعای خود [[صادق]] باشند ( نه جزء [[منتظران]] دروغین خیالی) به طور مسلم آثار ذیل در آنها [[آشکار]] خواهد شد<ref> برای آگاهی بیشتر به برخی از این آثار ر.ک به: مکارم شیرازی، انقلاب جهانی [[مهدی]]، مبحث انتظار. </ref>:
::::#'''[[خودسازی فردی]]:'''کسی که [[انتظار]] چنان [[انقلاب]] و تحولی را می‌کشد باید خود ساخته و آماده باشد، زیرا چنان تحول و انقلابی، قبل از هر چیز، نیازمند به عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتواند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشد. این مسأله در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم دارد. تنگ‌نظری‌ها، کوته‌‌بینی‌ها، کج‌فکری‌ها، [[حسادت]]، [[اختلاف]] کودکانه و نابخردانه و به طور کلی، هر گونه اتفاق و پراکندگی با [[موقعیت]] [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. نکته مهم اینجا است که [[منتظر واقعی]] برای چنان برنامه مهمی هرگز نمی‌تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، بلکه باید حتماً در صف [[اصلاح]] طلبان قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحول هرگز به او اجازه نمی‌دهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز نیاز به داشتن اعمال [[پاک]] و روحی پاک‌تر و برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی دارد. من اگر ناپاک و آلوده‌ام چگونه می‌توانم [[منتظر]] تحول و انقلابی باشم که شعله اولش دامان مرا می‌گیرد؟ من اگر [[ظالم]] و ستمگرم چگونه ممکن است در [[انتظار]] کسی بینشینم که طعمه شمشیرش [[خون]] [[ستمگران]] است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌توانم در [[انتظار]] نظامی باشم که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ‌گونه نفشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود. آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] من ز لوث آلودگی‌ها کافی نیست؟ ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادی‌بخش به سر می‌برد، حتماً به حالت آماده باش کامل در می‌آید و برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است سلاحی به دست بیاورد، سلاحهای موجود را [[اصلاح]] کند، سنگرهای لازم را بسازد، [[آمادگی]] رزمی نفرات خود را بالا ببرد، روحیه افراد خود را تقویت کند و شعله [[عشق]] و [[شوق]] را برای چنان مبارزه‌‌ای در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه دارد، ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست هرگز در [[انتظار]] به سر نمی‌برد و اگر چنین بگوید، [[دروغ]] گفته است. [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنای آماده باش کامل [[فکری]]، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است. [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه [[مظالم]] و نابسامانی‌ها شوخی نبوده و کار ساده‌ای نمی‌تواند باشد، آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی باید متناسب با آن باشد، یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ، مصمم، نیرومند، شکست‌ناپذیر، فوق‌العاده [[پاک]] و بلند نظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق لازم است و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‌ترین برنامه‌های [[اخلاقی]]، [[فکری]] و [[اجتماعی]] است. این است معنای [[انتظار واقعی]]، آیا هیچ کس می‌تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست؟
::::#'''خود [[یاری]] [[اجتماعی]]:''' [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال، نباید تنها به خویش بپردازند، بلکه باید مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند، زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند، یک برنامه فردی نیست بلکه برنامه‌ای است که تمام عناصر تحول باید در آن شرکت جوید، باید کار به صورت دست جمعی و همگانی باشد کوششها و تلاشها باید هماهنگ شود و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دست جمعی، هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه، موظف است هر نقطه ضعفی را که در هر ببیند [[اصلاح]] کند، هر موضع آسیب‌پذیری را ترمیم نماید و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند، زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‌ای امکان پذیر نیست. بنابراین، [[منتظران واقعی]] علاوه بر اینکه در [[اصلاح]] خویش می‌کوشند، [[وظیفه]] خود می‌دانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگر [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]] و فسلفه آن همه افتخارات و فضیلتها که برای [[منتظران]] [[راستین]] شمرده شده است.
::::#'''منحل شدن در [[فساد]] محیط:''' یکی از اثر مهم و سازنده [[انتظار فرج]]، منحل شدن در [[فساد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگیها است. توضیح اینکه، هنگامی که [[فساد]] فراگیر شود و [[اکثریت]] و یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن‌بست سخت روانی قرار می‌گیرند، بن‌بستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه می‌گیرد. گاهی آنها [[فکر]] می‌کنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است، این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، به صورتی که نتوانند خود را به عنوان یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که می‌تواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدهد و به [[مقاومت]] و خویشتن‌داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتی برای [[اصلاح]] دیگران بر نخواهند داشت. لذا می‌بینیم که در [[دستورات]] اسلامی، [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است، تا حدی که ممکن است افراد ناوارد، تعجب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده و مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] است، در [[حقیقت]] فسلفه‌اش همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمی‌بیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد و منطق او این است که [[آب]] از سر من گذشته است، یا من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است، یا بالاتر از سیاهی، رنگ دگری نباشد، آخرش [[جهنم]] است که هم اکنون آن را برای خود خریده‌ام، دیگر از چه چیز می‌ترسم؟اما هنگامی که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود و [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و تغییر وضع موجود پیدا کند، خود نقطه عطفی در زندگی او می‌شود و چه بسیار او را به توقف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] می‌نماید. به همین [[دلیل]] [[امید]] را همواره می‌توان به عنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]، همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمی‌توانند خویشتن را حفظ کنند. نتیجه اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که [[قدر]] [[دنیا]] فاسد‌تر می‌شود، [[امید]] ظهورش بیشتر می‌گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان به وجود می‌آورد و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه می‌کند، آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط، مأیوس‌تر نمی‌شوند، بلکه به مقتضای وصول به [[هدف]] را در برابر خویش می‌بیند و کوششهایشان را برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتر تعقیب می‌کنند.
::::#'''[[پایداری]] در برابر رهبرهای فاسد و [[مبارزه]] با [[فساد]]:''' یگانه یا مهمترین چیزی که [[مسلمانان]] را در برابر این وضع نگاه داشت و آنها را در حال اعتراض به اوضاع و تقاضای اجرای برنامه‌های اسلامی، [[شجاع]] و دلیر می‌کرد، [[وعده‌های قرآن]] و [[پیامبر]] {{صل}} بود که: این [[دین]] از بین نمی‌رود و آینده برای [[اسلام]] است، [[اسلام]] عالم‌گیر و [[پرچم]] [[حکومت]] [[توحید]] و [[حق]] و [[عدل]] در سراسر [[جهان]] به اهتزار خواهد آمد. این وعده‌ها بود که [[مسلمانان]] را در برابر حوادثی مثل تسلط بنی‌امیه، جنگهای صلیبی، هجوم چنگیز و سرانجام، [[استعمار]] قرن اخیر، پایدار و شکیبا نگه داشت و [[مسلمانان]] را علیه آنان به [[جهاد]] و پیکار برانگیخت. این وعده‌ها که واقعیت آن را حقایق مسلم دینی و تاریخی صد در صد ثابت کرده است، همواره به [[مسلمانان]] نوید می‌داد که دور [[اسلام]] و روزگار آن به پایان نمی‌رسد و [[حکومت]]هایی مانند بنی‌امیه و بنی‌عباس، مظهر کمال [[پیشرفت]] و نمایش رژیم [[سیاسی]] و روش [[رهبری]] [[حق]] وعدالت [[اسلام]] نیستند و باید در [[انتظار]] آینده بود و عقب نشینی نکرد، ازمرزها و سنگرها [[حمایت]] و [[حفاظت]] کرد، تا آن عصر طلایی و دوران [[حکومت]] مطلقه [[حق]] و [[عدالت]] فرا رسد و موعد [[آخرالزمان]] که از دودمان [[پیغمبر اسلام]] و [[فرزند]] [[علی]] و [[فاطمه]] و نهمین [[فرزند]] سید‌الشهداء [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و یگانه [[فرزند]] بی‌مانند [[حضرت]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} است ظاهر شود و تمام برنامه‌های [[اسلام]] را به [[اجرا]] درآورد. [[دنیا]] از این همه اضطرابات روز افزون، ناامنیها، افکار تضاد و رژیمهای رنگارنگ ظالمانه [[نجات]] یافته و در مهد امن و [[امان]] و [[اطمینان]] و اعتماد و [[اتحاد]] قرار بگیرد. [[مسلمان]] همیشه به سوی آینده می‌نگرد، هر وضعی که موجود باشد اگر چه نسبتاً خوب و عادلانه باشد او را قانع نمی‌کند و آن را نهایت کار و پایان راه نمی‌شمارد. در هر صورت و شرایطی، [[مسلمان]] [[ناامید]] نمی‌شود و [[وظیفه]] دارد که [[ظلم]] و [[فساد]] و [[تجاوز]] و [[جهل]] و خودکامگی و [[استضعاف]] را محکوم سازد و برای حصول هدفهای [[اسلام]]، کوشش و [[تلاش]] بیشتر نماید تا به سهم خود به [[اسلام]] عزیز به نوع [[بشر]] و [[جوامع]] متحیر و سرگردان و مضطرب، خدمتی انجام دهد. نشستن، [[تسلیم]] بودن، کناره‌گیری کردن و تماشاگر صحنه‌های [[تباهی]] و [[فساد]] و [[فقر]] و [[انحطاط]] [[اخلاقی]] شدن، هرگز در [[اسلام]] جایز نبوده و بر [[مسلمان]] [[منتظر]]، [[مؤمن]] و [[متعهد]] روا نمی‌باشد و با [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} و [[فلسفه انتظار]] موافقت ندارد. [[انتظار]] [[مصلح]] [[آخرالزمان]] و [[مهدی]] [[موعود]]، علاوه بر ریشه‌های استوار مذهبی و اسلامی، دارای عالی‌ترین فسلفه [[اجتماعی]] است. [[مسلمانان]] [[عقیده]] دارند که [[انقلاب]] [[اسلام]]، جهانگیر و پیروز می‌شود و عالم از این نابسمانیهای مدنیت منهای [[شرف]] و [[انسانیت]] [[نجات]] پیدا می‌کند و بازگشت به عقب و [[ارتداد]] و عقب‌گرد، خلاف اصل و خلاف [[نهضت]] [[انبیا]] و [[تعالیم]] [[اسلام]] است. اگر چه امروزه [[دنیا]] مادی به ظاهر رو به [[جاهلیت]] گذارده و اهداف عالی انسانی و [[حقیقت]] و [[فضلیت]] و ما به الأمتیاز [[بشر]] از حیوان، در بسیاری از [[جوامع]] فراموش شده، طغیان و [[ظلم]] و [[بیدادگری]] و [[تجاوز]] و [[زور]] و استبداد و قلدری و استثمار و شهوترانی و نابکاری روز به روز رایج‌تر می‌شود؛ اگر چه الفاظ و کلمات [[صلح]]، [[عدالت]]، [[آزادی]]، [[مساوات]]، [[برادری]]، همکاری، [[تعاون]] و [[بشر]] [[دوستی]] را در معانی دیگر یا برای مقاصد دیگر به کار می‌برند؛ اگر چه فاصله بین زورمندان و [[فرماندهان]] و زیردستان و فرمانبران هر روز زیاد‌تر و رابطه آنها را با یکدیگر به رابطه دو [[انسان]] برابر هیچ شباهتی ندارد، ولی این توحش تا هر کجا برود و هزاران سال به عقب برگردد، چون خلاف خواستهای واقعی [[بشر]] و سیر کمالی او و خلاف [[عقیده]] و [[آرمان]] اوست، پیروز نمی‌شود و سرانجام، به شدید‌ترین وضعی سرکوب و ریشه‌کن خواهد شد. مسلمانی که با چنین [[فکر]] و [[عقیده]] [[آینده‌نگری]] زندگی می‌کند، هرگز با گروههای فاسد و مشرکت خدانشناس همراه نمی‌شود و تا می‌تواند تقدم و نوگرایی و آینده بینی خود را حفظ کرده، ثابت و استوار به سوی [[هدف]] پیش می‌رود. او [[اطمینان]] دارد و به [[یقین]] می‌داند که بساط [[ظلم]] و [[فساد]] برچیده می‌شود، چرا که بر [[جامعه]] و بر [[فطرت]] [[بشر]] تحمیل شده است و آینده برای پرهیزگاران و [[زمین]] از آن شایستگان است: {{متن قرآن|إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>همانا زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش بخواهد به ارث می‌دهد و عاقبت از آن متقین است؛ اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>؛ بنابراین [[مسلمان]] [[تسلیم]] [[ظلم]] و [[فساد]] نمی‌شود و با [[ستمگران]] و مفسدان همکار و همراه و هم‌صدا نخواهد شد. این اصل [[انتظار]] مانند یک [[قوه]] مبقیه و عامل بقا و [[پایداری]]، طرفداران [[حق]] وعدالت و [[اسلام]] خواهان حقیقی را در برابر تمام دستگاه‌های فشار، استبعاد، [[جهل]] و [[شرک]]، [[بشر]] پرستی و [[فساد]] انگیزی پایدار نگه می‌دارد و همواره بر روشنی و چراغ [[امیدواری]] [[منتظران]] و ثبات قدم و [[مقاومت]] آنها می‌افزاید و آنان را در انجام [[وظایف]]، شور و [[نشاط]] می‌دهد. این اصل [[انتظار]] است که در [[مبارزه]] [[حق]] و [[باطل]] صفوف طرفداران [[حق]] را فشرده‌تر و مقاوم‌تر می‌کند و آنها را به [[نصرت]] [[خدا]] و [[فتح]] و [[ظفر]] نوید داده و گوش آنها را همواره با صداها نوید بخش [[قرآن]] آشنا می‌دارد: {{متن قرآن|قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ}}<ref>بگو منتظر باشید که ما هم منتظریم؛ انعام، آیه ۱۵۸.</ref>؛ {{متن قرآن|فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ}}<ref>منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم؛ توبه، آیه ۵۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}}<ref>منتظر باشید که من هم با شما منتظرم؛ اعراف، آیه ۷۱.</ref>؛ خاص و عام و [[شیعه]] و [[سنی]]، از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که فرمود: {{عربی|"لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ‏ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>اگر باقی نماند از دنیا مگر یک روز، خداوند متعال، آن روز را طولانی فرماید تا بیرون آید مردی از فرزندان من که نامش نام من و کنیه‌اش کنیه من باشد، زمین را پر از عدل و قسط کند همچنان که از جور و ظلم پر شده باشد. </ref>. این [[انتظار]]، ضعف و سستی و مسامحه در انجام [[تکالیف]] و [[وظایف]] نیست، بلکه حرکت، [[نهضت]]، [[فداکاری]]، طرد [[انحراف]] و [[مبارزه]] با بازگشت به عقب و [[ارتداد]] است. اگر نادانان یا مغرضان آن را به طور دیگر [[تفسیر]] کرده و [[مکتب]] کنار رفته‌ها و کنار گذاشته شده‌‌ها، بیچاره‌ها، مأیوسان، تن به [[خواری]] دادگان، چاپلوسان و دین‌فروشان، معرفی کنند، خود را در ردیف [[یهود]] که مصداق {{متن قرآن|يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ}}<ref> مائده، آیه ۴۱.</ref> هستند، قرار داده‌اند. به هر حال، [[منتظر واقعی]] هیچ‌گاه در برابر [[رهبران]] فاسد و [[ستمگر]] خصوع نکرده و سر [[تسلیم]] فرو نمی‌آورد، بلکه دائم در [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[حاکمان]] فاسد بسر می‌برد و همیشه [[منتظر]] تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] اسلامی و در [[انتظار]] آینده‌ای روشن است»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۲۱۱ - ۲۱۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛}}
برخی از آثار [[اخلاقی]] [[انتظار]] عبارتند از:
[[پرونده:1368299.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی رضا رجالی تهرانی]]]]
# فعالیت در [[مسیر خدا]] و [[اجر مضاعف]]: یکی از دستاوردهای [[فضیلت]] [[اخلاقی]] [[انتظار]]، فعال شدن [[روح]] در [[مسیر خدا]] و غنی‌سازی [[معنوی]] لحظه‌های شب و روز و [[اجر مضاعف]] و چندین [[برابری]] شدن است. [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: «بدانید که منتظرِ این امر ([[ظهور قائم]]) پاداشی همانند شخص [[روزه‌دار]] شب زنده‌دار دارد»<ref>{{متن حدیث|...وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ..}}؛ أمالی الطوسی، ص ۲۳۲، ح۴۱۰.</ref>.
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
# [[پاداش شهادت]] به [[منتظران]]: [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «کسی که [[منتظر]] أمر ما ([[فرج]] و [[ظهور]]) باشد مانند کسی است که در [[راه خدا]] به [[خون]] خویش بغلطد»<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ {{ع}}: الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ}}؛ تحف العقول، ص ۱۱۵.</ref>. [[امام علی]] {{ع}} فرمودند: «آنکه [[منتظر فرج]] ما است، هم چون کسی‏ است‏ که در راه ‏خدا در [[خون]] خود تپیده‏ باشد»<ref>{{متن حدیث|الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدّین، ص ۶۴۵.</ref><ref>ر.ک: [[سید علی موسوی|موسوی، سید علی]]، [[فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن (مقاله)|فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن]]، ص ۲۳۶.</ref>
::::::«بعضی از ناآگاهان چنین پنداشته‏‌اند که [[انتظار]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}، ممکن است سبب رکود و عقب‏ ماندگی، یا فرار از زیر بار مسؤولیت‏‌ها و [[تسلیم]] در برابر [[ظلم]] و [[ستم]] گردد. چراکه [[اعتقاد]] به این [[ظهور]] بزرگ مفهومش قطع [[امید]] از [[اصلاح]] [[جهان]] قبل از او و حتّی کمک کردن به گسترش [[ظلم]] و [[فساد]] است تا [[زمینه ظهور]] آن [[حضرت]] فراهم گردد! در صورتی که چنین نیست و [[انتظار]] این [[ظهور]] بزرگ آثار و [[برکات]] بسیار سازنده‏ای دارد، که در ذیل به چند نمونه اشاره می‌‏کنیم:
# [[صبر]]: یکی از ثمرات مهم [[انتظار]]، تقویت ضریب [[بردباری]] و تحمل‌پذیری [[انسان]] نسبت به ناگواری‌ها و [[مشکلات]] در مسیر عبور از طریق [[حق]] و حقیقت است. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «از [[دین]] [[امامان]] است [[پرهیزکاری]]... و [[انتظار فرج]] با [[صبر]] و [[شکیبایی]]»<ref>{{متن حدیث|مِنْ دِینِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۲۲.</ref><ref>ر.ک: [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۱۱۸ـ ۱۳۵؛ [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۲۷ـ ۳۲۹.</ref>
:::::*'''[[خودسازی فردی]]''': چنین تحوّلی قبل از هرچیز نیازمند عناصر آماده و باارزش انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشند، و این در درجه اوّل محتاج به بالاترین سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است. تنگ ‏نظری‌ها، کوته‌‏بینی‌ها، کج‏‌فکری‌ها، حسادت‌ها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه و به‌طور کلی هرگونه [[نفاق]] و پراکندگی با [[موقعیت]] [[منتظران]] سازگار نیست. نکته مهم این است که [[منتظر واقعی]]، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمی‌‏‏تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، باید از هم‏اکنون حتما در صف انقلابیون قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل هرگز به او اجازه نمی‌‏‏دهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن اعمالی [[پاک]] و روحی پاکتر، و برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی است.
# ذکر: [[دوران انتظار]]، دوران [[هجوم]] [[فتنه‌ها]] و [[مشکلات]] و گرفتاری‌هاست؛ لذا همان‌طور که [[مشکلات]] و مصایب و حوادث در میان هست، همان‌طور [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها هم در میان هست و ناچار هرکدام از این [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها [[دل]] را می‌لرزاند و [[غفلت]] را می‌پروراند. آنچه باعث امن و [[رضایت]] و [[آرامش]] [[قلبی]] و [[قدرت روحی]] شیعۀ [[منتظر]] می‌شود و آنچه که از غفلت‌ها و [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها [[نجات]] می‌‌دهد، همین ذکر است<ref>ر.ک: [[علی صفایی حائری|حائری، علی صفایی]]، [[تو می‌آیی (کتاب)|تو می‌آیی]]، ص ۲۶ ـ ۳۲؛ [[صادق سهرابی|سهرابی، صادق]]، [[با انتظار در خیمه‌اش درآییم (کتاب)|با انتظار در خیمه‌اش درآییم]]، ص؟؟؟؛ [[مجید حیدری‌نیک|حیدری‌نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۸۷ـ۹۷.</ref>.
::::::من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌‏توانم در [[انتظار]] نظامی که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ‏گونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشماری کنم. آیا این‏ [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] از لوث آلودگی‌‏ها کافی نیست؟ ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] اسلامی و آزادی‌‏بخش به سر می‌‏برد حتما به حالت آماده باش کامل درمی‌‏‏آید. سلاحی که برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است به دست می‌‏آورد و سنگرهای لازم را می‌‏سازد. [[آمادگی]] رزمی افراد خود را بالا می‌‏‏برد، روحیه افراد خود را تقویت می‌‏‏کند و شعله [[عشق]] و [[شوق]] برای چنین مبارزه‏‌ای را، در [[دل]] فردفرد سربازانش زنده نگاه می‌‏‏دارد، ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست، هرگز در [[انتظار]] به سر نمی‌‏برد، و اگر بگوید [[دروغ]] می‌‏گوید.
# [[خودسازی]]: یکی از آثاری که در هر شیعۀ [[منتظر]] پدیدار می‌گردد، [[اصلاح]] و پیراستن خود از خصائص [[ناپسند]] و آراستن خود به [[اخلاق]] نیکوست؛ این، نتیجۀ طبیعی [[انتظار واقعی]] است<ref>ر.ک: [[مجید حیدری‌نیک|حیدری‌نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۸۷ـ۹۷؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[وظایف ما در عصر غیبت (کتاب)|وظایف ما در عصر غیبت]]، ص ۶۵ ـ۶۹.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} به [[ابوبصیر]] می‌فرماید: «هرکس [[دوست]] دارد از [[یاران حضرت قائم]] {{ع}} باشد باید که [[منتظر]] باشد و در این حال به [[پرهیزکاری]] و [[اخلاق نیکو]] [[رفتار]] کند»<ref>{{متن حدیث|...مَنْ سُرَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ..}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص ۲۰۰.</ref><ref>ر.ک: [[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[وظایف ما در عصر غیبت (کتاب)|وظایف ما در عصر غیبت]]، ص ۶۵ ـ۶۹؛ [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۱۱۸ـ ۱۳۵؛ [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۲۷ـ ۳۲۹.</ref>
::::::[[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به‏ معنای آماده‌‏باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده‏‌باشی چقدر سازنده است. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی، مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و شکست‏‌ناپذیر، فوق‌العاده [[پاک]] و بلندنظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق لازم است. و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‏‌ترین برنامه‌‏های [[اخلاقی]] و [[فکری]] و [[اجتماعی]] است، این است معنای [[انتظار]] واقعی، آیا هیچ‏کس می‌‏تواند بگوید که چنین انتظاری سازنده نیست؟!
# [[غرق]] نشدن در [[فساد محیط]]: وقتی در [[جوامع]]، [[فساد]] شیوع یافت، [[انسان منتظر]] خود را [[پاک]] نگه می‌دارد؛ زیرا به [[اصلاح]] [[جهان]] [[امید]] دارد. تنها در این صورت است که [[منتظر]]، دست از تلاش و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتی برای [[اصلاح دیگران]] برنخواهد داشت<ref>ر.ک. نویسندگان [[آفتاب مهر ج۲ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref>.
:::::*'''[[خودیاری‌های اجتماعی]]''': [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال [[وظیفه]] دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند، و علاوه‏‌بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند، زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌‏‏کشند یک برنامه فردی نیست، برنامه‌‏ای است که تمام عناصر [[انقلاب]] باید در آن شرکت جویند، باید کار به صورت دسته جمعی و همگانی باشد، کوشش‏‌ها و تلاش‏‌ها باید هماهنگ گردد، و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند.
# خود یاری‌های [[اجتماعی]]: [[منتظران راستین]] [[وظیفه]] دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح دیگران]] نیز بکوشند<ref>ر.ک: نویسندگان [[آفتاب مهر ج۲ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref>. در میدان [[مبارزه]]، هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظف است هرنقطۀ ضعفی را در هرکجا می‌بیند، [[اصلاح]] کند؛ زیرا برنامۀ [[عظیم]] و سنگینی که انتظارش را می‌کشند یک برنامه فردی نیست<ref>ر.ک: [[خدیجه هاشمی|هاشمی، خدیجه]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص ۴۶ـ۴۹؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۹۵ ـ۱۰۴؛ [[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۸؛ [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۵.</ref>.
::::::در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دسته‏‌جمعی، هیچ فردی نمی‌‏‏تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظّف است هر نقطه ضعفی را در هرکجا ببیند [[اصلاح]] کند و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید، و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند، زیرا بدون شرکت‏ فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‏‌ای امکان‌‏پذیر نیست. [[منتظران واقعی]] علاوه بر اینکه به [[اصلاح]] خویش می‌‏کوشند، [[وظیفه]] خود می‌‏‏دانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگری برای [[انتظار]] [[قیام]] [[مصلح جهانی]].
:::::*'''[[منتظران]] [[راستین]] در [[فساد]] محیط حلّ نمی‌‏‏شوند''': اثر مهمّ دیگری که [[انتظار]] [[امام مهدی|مهدی]] دارد حل نشدن در [[مفاسد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگی‌ها است. توضیح اینکه هنگامی که [[فساد]] فراگیر می‌‏‏شود و [[اکثریت]] یا جمع کثیری را به آلودگی می‌‏‏کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن‏بست سخت روانی قرار می‌‏‏گیرند، بن‏بستی که از [[یأس]] [[اصلاحات]] سرچشمه می‌‏‏گیرد. گاهی آنها [[فکر]] می‌‏کنند که کار از کار گذشته و دیگر امیدی به [[اصلاح]] نیست، و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگاه داشتن خویش بیهوده است، این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجا به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند و نتوانند خود را به صورت یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند!
::::::تنها چیزی‏که می‌‏‏تواند در آنان [[روح]] [[امید]] بدمد، و به [[مقاومت]] و خویش‌تن‏داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است، تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و [[اصلاح]] دیگران برنخواهند داشت. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را می‌‏‏توان همواره به‏عنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]، همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد و گرفتارند، هرگز بدون [[امید]] نمی‌‏‏توانند خویشتن را حفظ کنند.
::::::نتیجه اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که هرقدر [[دنیا]] فاسدتر می‌‏شود [[امید]] ظهورش بیشتر می‌‏‏گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] [[بیم]] می‌‏کند، آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط مأیوس نمی‌‏‏شوند، بلکه وصول به [[هدف]] را در برابر خویش می‌‏بینند و کوشش آنان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب می‌‏‏گردد<ref> تفسیر موضوعی پیام قرآن، آیة اللّه مکارم شیرازی، ج ۹، ص ۴۴۷.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛}}
==== آثار [[سیاسی]] [[انتظار]] ====
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
[[انسان‌ها]] خواستار [[حکومتی]] [[صالح]]، دور از منکر و [[ریا]] فریبند و حاکمی را می‌طلبند که بتواند ارزش‌های [[انسانی]] را در [[جهان]] [[حاکم]] سازد، [[ظلم]]، [[اختناق]]، [[استکبار]] و استبعاد را نفی کند<ref>ر.ک: [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۸۱ـ۸۶.</ref>. بدون [[شک]] با توجه به جهانی ‌بودن [[حکومت حضرت مهدی]] {{ع}}، [[نیازمند]] بازشناسی و بازنمایی آثار و ابعاد [[سیاسی]] [[حکومت جهانی]] آن [[حضرت]] به جهانیان هستیم و [[مشتاقان]] [[برپایی حکومت عدل]] جهانی ‌باید در دو محور زمینه‌های [[سیاسی]] این اتفاق بزرگ را فراهم نمایند: آشنا شدن با روش‌های [[سیاسی]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} و آشنا کردن دیگران با این اندیشۀ بلند [[سیاسی]]<ref>ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی حضرت مهدی {{ع}}، ص۸۴ ـ۷۹.</ref>.
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«اگر به [[راستی]] به تمام شرایط و ویژگی‌های [[انتظار]] و [[منتظران]] توجه شود، آثار تربیتی مثبتی را به دنبال خواهد داشت که برخی از آنها چنین است: "گسترش امیدهای واقعی؛ همانگونه که پیش از این یاد شد [[انسان]] برای تداوم زندگی و [[تحمل]] دشواری‌های آن، نیازمند انگیزه‌ای نیرومند است که در پدیده‌ای با نام "[[امید]] به آینده" تجلی می‌یابد؛ آینده‌ای که به مراتب، عالی‌تر، زیباتر و بهتر از امروز باشد؛ این مسئله به‌ویژه برای [[جوانان]]، دارای اهمیت است؛ زیرا آنان می‌توانند در پرتو "[[امید]] به فردایی بهتر" به نیروی فراوان خود جهت و معنا بخشند. از [[روایات اسلامی]] استفاده می‌شود که [[انتظار]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، موجب گسترش [[امید]] [[راستین]] می‌شود.
:::::*مهندس [[مهدی بازرگان]] حکایتی را در باب امیدبخشی این [[اعتقاد]] سترگ [[نقل]] کرده که خالی از [[لطف]] نیست. وی در این باره می‌گوید: در یک جلسه هفتگی که با یک استاد فرانسوی محقق در [[تشیع]] "[[هانری کربن]]" تشکیل می‌شد از پروفسور سؤال شد: آیا راست است که بعد از [[جنگ]]، بازگشت محسوس در اروپا به معنویات و [[دینداری]] پیدا شده است؟
:::::*پاسخ داد: کاتولیک‌ها خیلی فعالیت می‌کنند، ولی فایده ندارد! [[مسیحیت]] [[دین]] گذشته و مرده است و جواب سؤال روز و انتظارات آینده را نمی‌تواند بدهد. [[اسلام]] با آنکه [[دین]] تازه‌تری است، برای [[اهل تسنن]] که پا از زمان [[پیغمبر]] جلو نگذاشته اند، با "[[خاتمیت]]" باب [[معنویت]] و [[تربیت]] بسته می‌شود و ناظر به آینده نیست. فقط [[اقلیت]] "[[شیعه]]" هستند که با [[اعتقاد]] و [[انتظار]] "[[امام]] [[غایب]]"، به آینده [[دنیا]] امیدوارند و مسایل فلسفی و مشکلات زندگی را با نظر و [[اعتقاد]] و [[امید]] دیگری طرح می‌کنند. [[شیعه]] نه فقط برای آینده، مهره [[معجزه]] آسایی در چنته دارد، بلکه در گذشته نیز مایه‌های افتخار و اتکای فراوان دارد؛ پیش رویش [[امام علی|علی]]{{ع}} است که مادر دهر مانند او نزاییده و نخواهد زایید!<ref> شعبان علی لامعی، قدّیس، ص ۲۵۹، به نقل از: مرجعیت و روحانیت، ص ۱۶۰.</ref>
:::::*[[پویایی]] در جهت رسیدن به [[هدف]]؛ زندگی [[انسان]] آن زمان قابل توجیه است که آثار حرکت، [[پویایی]] و [[شادابی]] در تمام زوایای آن به چشم بخورد. آن گاه که [[انسان]] به وضعیت موجود [[راضی]] نیست و در صدد ایجاد شرایطی بهتر است. همانا در [[انتظار]] به سر میبرد.
:::::*ایجاد [[وحدت]] و همگرایی؛ [[انتظار]] افزون بر آثار فردی دارای آثار [[اجتماعی]] نیز است که از مهمترین آنها می‌توان به [[وحدت]] و [[همدلی]] بین [[منتظران]] اشاره کرد. این [[همدلی]] به خاطر توجه به [[هدف]] مشترکی است که در مسئله [[انتظار]] به روشنی تمام در چشم‌انداز آن قابل رؤیت است.
:::::*احساس حضور؛ یکی از آثار غیر قابل [[تردید]] در [[انتظار]] [[راستین]]، احساس حضور در محضر آن [[امام]] [[غایب]] است. یک [[منتظر]] [[راستین]] همواره بر این باور است که تمام [[رفتار]] و اعمال او در نظرگاه آن [[امام]] [[پنهان]] است و این خود در [[اصلاح]] [[رفتار]] وی بسیار مؤثر است. این مهم نه فقط به [[اصلاح]] فرد منجر می‌گردد که رفته رفته به [[اصلاح]] و [[سلامت]] [[اخلاقی]] [[جامعه]] می‌انجامد که خود در [[زمینه‌سازی]] [[ظهور]]، نقشی بس مهم و [[انکار]] ناپذیر خواهد داشت.
:::::*[[امام علی]]{{ع}} فرمود: "هیچ مؤمنی در شرق [[زمین]] و غیر آن از ما [[پنهان]] نیست"<ref>{{عربی|" لَيْسَ‏ يَغِيبُ‏ عَنَّا مُؤْمِنٌ‏ فِي‏ شَرْقِ‏ الْأَرْضِ‏ وَ لَا فِي‏ غَيْرِهَا‏‏ ‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۱۴۰.</ref> و نیز [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: "همانا اهل [[زمان غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} که به امامتش معتقدند و در [[انتظار]] ظهورش هستند، از [[مردم]] همه زمان‌ها بهترند، زیرا [[خداوند]] چنان [[عقلی]] و [[فهم]] و معرفتی به آنان [[عنایت]] فرموده که [[غیبت]] برای آنها به منزله دیدن و حضور وی است"<ref>{{عربی|" إِنَ‏ أَهْلَ‏ زَمَانِ‏ غَيْبَتِهِ‏ وَ الْقَائِلِينَ‏ بِإِمَامَتِهِ‏ وَ الْمُنْتَظِرِينَ‏ لِظُهُورِهِ‏ {{ع}} أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ ‏‏ ‏‏‏‏"}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۹.</ref>.
:::::*بنابراین [[انتظار]] یک "[[مصلح جهانی]]" به طور قطع به معنای آماده باش کامل [[فکری]]، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[اصلاح]] تمام کره [[زمین]] و پایان دادن به همه [[ظلم‌ها]] و نابسامانی‌ها، شوخی نیست و نمی‌تواند کار ساده‌ای باشد. آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی، باید متناسب با آن باشد؛ یعنی، باید به گستردگی و عمق آن باشد. افزون بر آن، اینکه [[منتظران]] [[راستین]] [[وظیفه]] دارند مراقب حال یکدیگر نیز باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگین- که انتظارش را می‌کشند- یک برنامه فردی نیست»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۶۹-۱۷۲.</ref>.
::::::در [[انتظار]] و [[امید]] به آینده‌‏ای روشن و رشدآفرین است که، بسیاری از نیازهای روحی و جسمی انسان‏‌ها پاسخ داده می‌‏شود. [[آدمی]] در پرتو [[انتظار]] و [[امید]]، رنج‏ها و گرفتاری‌‏ها را [[تحمل]] می‏‌کند و با کشتی [[امید]] و [[آرزو]] در دریای پرتلاطم و طوفان‌‏زای زندگی، به [[سلامت]] به سیر خود ادامه می‌‏دهد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. اگر کسی به [[راستی]] به همه شرایط [[انتظار]]، پای‏بند باشد و بایسته‌‏های آن را انجام دهد، آثاری تربیتی برای وی در پی خواهد داشت که برخی چنین است:
:::::#'''گسترش امیدهای [[راستین]]:‏''' روشن است که [[انسان]] برای گذران زندگی و پذیرش دشواری‌‏های آن، نیازمند انگیزه‏‌ای نیرومند است که در پدیده‌‏ای با نام "[[امید]] به آینده" تجلی‏ می‌‏یابد؛ آینده‌‏ای که به مراتب، عالی‏‌تر، زیباتر و بهتر از امروز باشد. این مسأله - به ویژه برای جوانان- دارای اهمیت بیشتری است؛ زیرا آنان می‌‏توانند در پرتو [[امید]] به فردایی بهتر به نیروی فراوان خود، جهت و معنا بخشند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
:::::#'''[[پویایی]] و [[نشاط]]:''' زندگی [[انسان]]، آن زمان قابل توجیه است که آثار حرکت، [[پویایی]] و [[شادابی]] در تمام زوایای آن به چشم خورد. آن‏گاه که [[انسان]]، به وضعیت موجود [[راضی]] نیست و در صدد ایجاد شرایطی بهتر است، همانا در [[انتظار]] به سر می‌‏برد. این اثر ارزنده در [[جوامع]] [[شیعی]] به روشنی تمام دیده می‏‌شود؛ به گونه‏‌ای که آن را از دیگر [[جوامع]] به روشنی تمام، متمایز و برجسته ساخته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
:::::#'''[[وحدت]] و هم‏گرایی‏:''' انتظار- افزون بر آثار فردی- دارای آثار اجتماعی فراوانی نیز است که از مهم‏ترین آن‏ها می‏‌توان به [[وحدت]]، [[انسجام]] و همدلی بین [[منتظران]] اشاره کرد. این همدلی، به سبب توجه به [[هدف]] مشترکی است که در مسأله [[انتظار]] به روشنی تمام در چشم‌‏انداز آن، قابل دیدن است. امروزه ثابت شده است افرادی که در پی هدفی مشترک هستند، از عملکردی مشابه برخوردارند؛ به گونه‌‏ای که هم‏گرایی در آن‏ها در مقایسه با [[جوامع]] دیگر، بسیار است. در [[جامعه]] [[شیعی]]، [[انتظار ظهور]] مردی از سلاله [[پاک]] [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{ع}} باعث شده است همه [[پیروان]] این [[آرمان]] [[مقدس]]، از همدلی بسیار خوبی برخوردار باشند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
:::::#'''احساس حضور:''' یکی دیگر از آثار غیر قابل [[تردید]] در [[انتظار]] [[راستین]]، احساس حضور در محضر آن [[امام]] [[غایب]] از سویی و احساس حضور آن [[امام]] [[غایب]] در زندگی از سوی دیگر است. یک [[منتظر راستین]]، همواره بر این باور است که همه کارهای او در نگرگاه آن [[امام]] [[پنهان]] است و این خود در [[اصلاح]] [[رفتار]] وی بسیار مؤثر است. این مهم، نه فقط به [[اصلاح]] فرد منجر می‌‏شود که رفته ‏رفته به [[اصلاح]] و [[سلامت]] [[اخلاقی]] [[جامعه]] می‏‌انجامد که خود در زمینه‏‌سازی [[ظهور]]، نقشی بس مهم و انکارناپذیر خواهد داشتر
:::::#'''[[آمادگی]] همه‏ جانبه‏:''' [[انتظار مصلح]] جهانی به طور قطع، به معنای آماده‏ باش کامل فکری، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه ظلم‏‌ها و نابسامانی‏‌ها، شوخی نیست و نمی‌‏تواند کار ساده‏‌ای باشد. آماده‌‏باش برای چنین [[هدف]] بزرگی، باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به گستردگی و ژرفای آن باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
:::::#'''مراقبت اجتماعی‏:''' [[منتظران راستین]] [[وظیفه]] دارند مراقب حال یک دیگر نیز باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که [[منتظر]] آنند، یک برنامه فردی نیست<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۳-۲۱۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۷. حجت الاسلام و المسلمین مهدوی‌فرد؛}}
==== آثار [[اقتصادی]] [[انتظار]] ====
[[پرونده:Pic434.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[میرزا عباس مهدوی‌فرد]]]]
از جملۀ [[وظایف منتظران]] حراست از [[فرهنگ دینی]] و [[اسلامی]] و [[مرزبانی]] اندیشۀ [[اسلامی]] و زنده نگه داشتن آن است. بدون تردید، [[تبلیغ]] این [[فرهنگ]] پویا بدون پشتوانۀ [[مالی]] و [[اقتصادی]] امکان‌پذیر نیست و به همین جهت [[منتظران]] باید با سعی و تلاش در عرصه‌های مختلف [[صنعت]]، [[کشاورزی]] و غیره این [[آرزو]] و خواست را تحقق بخشند<ref>ر.ک: [[صفر فلاحی|فلاحی، صفر]]، [[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]، ص ۱۷ ـ ۱۹.</ref>.
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرزا عباس مهدوی‌فرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«آثار و [[برکات انتظار]] عبارتند از:
::::::'''1. اثرات [[تربیتی]] انتظار:'''
:::::#[[تحمل]] و [[پایداری]]: شخص [[منتظر]] چون [[امام]] عصرش را شناخته است در برابر مشقت‌ها و مشکلات از کوره بیرون نمی‌رود [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] کرده است که آن [[حضرت]] به [[اصحاب]] خویش فرمود: "پس از شما مردمی خواهند آمد، که به یک تن از آنان، اجر پنجاه تن از شما را خواهند داد. [[اصحاب]] گفتند:‌ای پیامبرا ما در جنگ‌های [[بدر]] [[واحد]] و [[حنین]] با تو بوده‌ایم، و درباره ما آیاتی از [[قرآن]] نازل شده است این چگونه خواهد بود؟ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: شما اگر در شرایطی که آنان قرار می‌گیرند، قرار بگیرید، آن [[تحمل]] و [[شکیبایی]] را که آنان دارند نخواهید داشت"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.</ref>.
:::::#آراسته شدن به [[اخلاق]] [[اسلامی]]: [[منتظران]] [[حضرت]]، باید با [[رفتار]] انسانی، و [[اخلاق]] محمدی و صفات [[علوی]]، و [[فضایل]] [[جعفری]]، همواره مایه زینت و افتخار و آبروی [[ائمه طاهرین]] باشند. نه مایه ننگ آنان، شخص [[منتظر]] باید طوری باشد که [[ائمه]] بتوانند به شعیان خود افتخار کنند. و این رعایت در [[دوران غیبت]] [[امام]] واجب‌تر است. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "هر کس خوش دارد در شمار [[اصحاب قائم]]{{ع}} باشد، باید در [[عصر انتظار]]، [[مظهر]] [[اخلاق]] [[نیک]] [[اسلامی]] باشد. چنین کسی اگر پیش از [[قیام قائم]] در گذرد، [[پاداش]] او مانند کسانی باشد که [[قائم]] را [[درک]] کنند و به حضور او برسند. پس (در [[دینداری]] و تخلق به [[اخلاق]] [[اسلامی]]) بکوشید، بکوشید و در حال [[انتظار ظهور]] [[حق]] به سر برید. این ([[کردار]] [[پاک]] و افکار تابناک) بر شما گوارا باد‌ای گروهی که [[رحمت خدا]] شامل حال شماست"<ref>{{متن حدیث|"... إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِي‏ءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"}}؛ غیبت نعمانی، ص ۲۰۰، ح ۱۶.</ref>.
:::::#[[حق‌محور]]: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: "خوشا به حال منتظرانی که به حضور [[قائم]]{{ع}} برسند آنان که پیش از [[قیام]] او نیز پیرو اویند، با [[دوست]] او عاشقانه موافق و دوستند و با [[دشمن]] او خصمانه مخالف و دشمنند"<ref>{{متن حدیث|"طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ يَتَوَلَّى وَلِيَّهُ وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ..."}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۰.</ref>. "[[انسانیت]]" و رعایت [[ارزش]] [[انسان]]، تنها در [[تعالیم]] [[علی]] و [[آل علی]] جلوه‌گر است و [[انسان]] [[آگاه]] از این [[تعالیم]]، فدایی این راه است و [[دشمن]] هر راه دیگر. دولتی [[علی]] و [[آل علی]]، [[دوستی]] [[انسان]] و [[انسانیت]] است، و [[دشمنی]] با [[علی]] و [[آل علی]]، [[دشمنی]] با [[انسان]] و [[انسانیت]]<ref>خورشید مغرب، ص ۲۷۲.</ref>.
::::::'''2. اثرات روانشناختی [[انتظار]]:''' [[انتظار]] به لحاظ روان‌شناختی، نقش فراوان در [[زندگی]] [[انسان]] [[منتظر]] ایفا می‌کند که اینک به برخی از آنها اشاره می‌شود:
:::::#[[تکامل]] روحی: [[انتظار]] در [[منتظران]]، [[امید]] به [[آینده]] ایجاد می‌کند. [[امام صادق]]{{ع}}: کسی که [[دوست]] می‌دارد از [[یاران قائم]] باشد باید آماده باشد و در حال [[آمادگی]] به [[پارسایی]] و [[محاسن اخلاق]] عمل کند. از این [[حدیث]] سه نکته استفاده می‌شود:
:::::##[[امید]] به [[قیام]] داشته باشد.
:::::##[[دوست]] داشته باشد از [[یاوران]] او باشد.
:::::##دارای [[ورع]] باشد<ref>غیبت نعمانی، ص ۲۰۰.</ref>. اگر [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار]] از [[جامعه بشری]] رخت بربندد، [[زندگی]] مفهومی نخواهد داشت. حرکت و [[انتظار]] در کنار هم بوده و از هم جدا نمی‌شوند. [[انتظار]]، [[علت]] حرکت و تحرک‌بخش است. [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرمایند: "اگر [[امید]] نبود، [[مادر]] [[فرزند]] خود را شیر نمی‌داد و کسی درختی نمی‌کاشت"<ref>نهج الفصاحه، ص ۱۸۹، کلمه ۹۳۶.</ref>.
:::::#وسعت [[فکر]] و [[اندیشه]]: [[عقیده]] به [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} و [[حکومت جهانی]] آن [[حضرت]] [[فکر]] و [[اندیشه]] [[آدمی]] را وسعت می‌بخشد تا به دورترین نقاط [[جهان]] نگریسته و خیر و [[رفاه مردم]] تمام مناطق [[گیتی]] را خواسته و عالم را مملکت [[خدا]] بداند؛ و [[یقین]] بداند که [[عاقبت]] و [[پیروزی]] با [[پرهیزکاران]] و شایستگان است، [[قرآن کریم]] نیز [[بشارت]] داده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور  پس از تورات  نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>؛ از طرفی کسی که [[منتظر]] [[حضرت]] است و [[عقیده]] به [[ظهور]] آن [[حضرت]] دارد شیفته [[پیروی]] از افراد نمونه و کامل می‌شود و [[دل]] را به [[حکومت جهانی]] او گره می‌زند. [[یاری]] کردن و [[ستایش]] از حکومت‌های [[جباران]] را [[گناه]] می‌داند و در واقع [[انتظار]] [[انسان]] را خدامحور و حق‌طلب به بار می‌آرود.
:::::#[[امید]] به موفقیت و [[پیروزی]]: [[انتظار]]، [[امید]] و [[آرزو]] است، [[امید]] و [[آرزو]]، در [[زندگی]] [[انسان]] از مؤثرترین عوامل حرکت و [[مقاومت]] است. جوهره این [[امیدواری]]، [[خوش‌بینی]] نسبت به [[آینده]] [[بشر]] است و پشتوانه آن، مژده قطعی [[خداوند]] به [[پیروزی]] [[صالحان]] و [[مستضعفان]] است که در [[آیات]] متعدد [[قرآن]] به آن اشاره شده است<ref>قصص / ۵، نور / ۵۵، توبه / ۳۳.</ref>. از [[امید]] و [[دل]] بستن به آینده‌ای بهتر که شامل عنصر [[خوش‌بینی]] نسبت به جریان کلی [[نظام]] [[طبیعت]] و سیر [[تکامل]] [[تاریخ]] و [[اطمینان]] به [[آینده]] روشن‌تر [[بشر]] است، در زبان [[روایات]] به "[[انتظار فرج]]" تعبیر شده است. [[انتظار فرج]] از یک اصل کلی [[اسلامی]] مایه گرفته است و آن اصل، [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] است. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: "[[انتظار فرج]] داشته باشید و مأیوس و نومید از [[لطف]] و [[رحمت خدا]] نگردید زیرا [[بهترین]] [[کارها]] در پیشگاه [[خدای عزوجل]] [[انتظار فرج]] است"<ref>بحار الانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۱۲۳.</ref>. بنابراین طبق [[آیات]] و [[روایات]]، [[خداوند]] به [[مسلمانان]] و [[مستضعفان]] [[وعده]] [[پیروزی]] داده است. این [[وعده]] در [[عصر غیبت]] نقشی سازنده در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]] دارد. زیرا [[منتظران]] به آرزوی [[پیروزی حق بر باطل]] به ساختن خود و [[جامعه]] می‌پردازند و در مقابل مشکلات، [[ظلم]] و [[طغیان]] [[مبارزه]] و [[مقاومت]] می‌کنند. وعده‌های [[پیروزی]] حتمی، از منظر روان‌شناختی [[قوت]] روحی و روانی در شخص [[منتظر]] ایجاد می‌کند<ref>یوسف مدن، سیکولوجیة الانتظار، ص ۱۹۲.</ref> بدین خاطر [[منتظران]] در طول [[تاریخ]] توانسته‌اند با [[روح]] و روان [[عالی]] و کمترین امکانات و وسایل تسلیحاتی، موفقیت‌های چشمگیری در مقابل بزرگ‌ترین قدرت‌های عصر که مجهز به پیشرفته‌ترین تسلیحات روز بوده‌اند به دست آورند و همین [[روحیه]] [[امیدواری]] باعث حیات [[فکری]] [[منتظران]] و [[آشفتگی]] [[مستکبران]] گردیده است.
:::::#فروریختن هیبت دنیای [[استکبار]]: [[استکبار]] یک واقعیت [[تاریخی]] از آغاز تا به امروز بوده است، در طول [[تاریخ]] فرعون‌ها، نمرودها، ابولهب‌ها و ابوجهل‌ها در جهت [[دشمنی]] با [[مستضعفان]] بوده و خواهند بود.[[برتری]] [[نظامی]] و صنعتی [[مستکبران]] باعث جرأت آنان و احساس [[ضعف]] [[مستضعفان]] شده است و امروزه بسیاری از [[کشورهای اسلامی]] وعده‌های تخلف‌ناپذیر [[خداوند]] را فراموش کرده و متأثر از امکانات و [[پیشرفت]] تسلیحاتی [[مستکبران]] گردیده‌اند و می‌پرسند که [[امام مهدی]]{{ع}} چگونه با [[شمشیر]] بر تسلیحات پیشرفته [[دنیا]] پیروز می‌شود؟ پاسخ این پرسش با توجه به نکات زیر روشن می‌شود:
:::::##وعده‌های [[پیروزی]] و [[بشارت]] [[فرج]] که در [[آیات]] و [[روایات]] آمده است [[قدرت]] [[معنوی]] [[مسلمانان]] را افزایش می‌بخشد و در [[مبارزه]] [[اسلام]] و [[استکبار]] [[پیروان اسلام]] را از نظر روحی و روانی [[قوی]] و [[توانمند]] می‌سازد که این تحولات روحی باعث شکسته شدن هیبت [[مستکبران]] در نزد [[مستضعفان]] می‌شود.
:::::##در پرتوی وعده‌های [[پیروزی]] و [[بشارت]] [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} [[برتری]] بر [[مستکبران]] در شخصیّت [[مسلمانان]] به وجود می‌آید چنانکه [[خداوند]] هیبت و بزرگی [[استکبار]] را در نزد [[اصحاب کهف]] کوچک و حقیر کرد<ref>یوسف مدن، سیکولوجیة الانتظار، ص ۱۹۵.</ref>.
:::::##[[روحیه]] [[مستکبران]] با وجود پیشرفته‌ترین تسلیحات، [[شکست]] می‌خورد و با [[روح]] [[شکست]] خورده [[توان]] [[مقاومت]] از آنان سلب می‌گردد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید:به هنگام فرا رسیدن امر ما ([[حکومت]] [[مهدی]]) [[خداوند]] [[ترس]] را از [[دل]] [[شیعیان]] ما بر می‌دارد و در دل‌های [[دشمنان]] ماجای می‌دهد. در آن هنگام هر یک از [[شیعیان]] ما از نیزه برنده‌تر و از شیر شجاع‌تر می‌شوند<ref>{{متن حدیث|"إِنَّ اللَّهَ نَزَعَ الْخَوْفَ مِنْ قُلُوبِ شِيعَتِنَا وَ أَسْكَنَهُ قُلُوبَ أَعْدَائِنَا فَوَاحِدُهُمْ أَمْضَى مِنْ سِنَانٍ وَ أَجْرَى مِنْ لَيْثٍ يَطْعَنُ عَدُوَّهُ بِرُمْحِهِ وَ يَضْرِبُهُ بِسَيْفِهِ وَ يَدُوسُهُ بِقَدَمِهِ"}}؛ بحارالانوار، (بیروت، موسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۳۳۶.</ref>. "[[ایمان]] و [[اعتقاد به امام زمان]]{{ع}}، [[مانع]] از [[تسلیم]] شدن است. ملت‌های باایمان که حضور [[قطب عالم امکان]] را در میان خود احساس می‌کنند، [[امید]] و [[نشاط]] می‌گیرند و برای [[مجد]] و [[عظمت]] [[اسلام]] [[مبارزه]] و [[جهاد]] می‌کنند با تکیه بر همین [[امید]] درخشان بود که [[ملّت]] بزرگ [[ایران]]، [[پرچم]] [[اسلام]] را به اهتزاز در آورد و افتخار طول [[تاریخ]] و [[بشر]] و [[تاریخ اسلام]] شد"<ref>مقام معظم رهبری، فصلنامه انتظار، شماره ۲، ص ۵۹، نقل از روزنامه رسالت، ۱۶ / ۱۰ / ۷۸.</ref>.
:::::#[[مقاومت]] در برابر [[انحرافات]] [[اجتماعی]]: از ثمرات [[اعتقاد]] به [[انتظار]]، [[مقاومت]] [[منتظران]] در برابر هرگونه درد و [[رنج]] وانحرافات [[اجتماعی]] است. [[ایمان]] به [[پیروزی]] واعتقاد به شکوفائی [[جهان]]، اثرات [[تربیتی]] و [[اعتقادی]] دارد. [[اراده]] [[منتظران]] را در راستای نابودی و [[انحرافات]]، محکم و آهنین می‌سازد. در [[روایات]] هم [[ثواب]] و پاداشی فراوان برای کسانی که درد و [[رنج]] را تحمّل و با [[انحرافات]] [[مبارزه]] می‌کنند آمده است و فرموده: "هر که در [[روزگار غیبت]] [[قائم]] ما، بر [[ولایت]] ما [[استوار]] ماند [[خداوند]] [[پاداش]] هزار [[شهید]] به مانند [[شهیدان]] [[بدر]] و [[احد]] به وی عطا فرماید"<ref>میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هم فرموده: "پس از شما مردمی خواهند آمد که یکی از آنان اجر و [[پاداش]] پنجاه نفر از شما را دارد. عرض کردند:‌ای [[پیامبر خدا]]{{صل}}! ما در [[بدر]] و [[احد]] و [[حنین]] با شما بودیم و [[قرآن]] در میان ما نازل شد؟! فرمود: اگر آنچه بر سر ایشان می‌آید بر سر شما بیاید مانند آنان [[صبر]] و شکیبائی نمی‌کنید"<ref>میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۱.</ref>. در پرتوی [[اعتقاد]] به [[انتظار]]، مجاهدین [[جهان اسلام]] در برابر تمام [[انحرافات]] و فشارهایی که از سوی دنیای استکبار وارد می‌شود [[مقاومت]] می‌کنند و کوچک‌ترین تزلزلی در [[اراده]] خود راه نمی‌دهند و برای [[زمینه‌سازی]] [[دولت حق]]، سر از پا نمی‌شناسند.
:::::#ایجاد توازن بین [[ناامیدی]] و [[امید]]: [[روایات]] فراوانی از [[بشارت]] [[فرج]]، [[نصرت]] و [[پیروزی]] [[صالحان]] سخن می‌گویند چنانکه [[پیامبر]]{{صل}} فرموده‌اند: [[مردم]] [[بشارت]] داده شدید به [[فرج]]، همانا (در) [[وعده خداوند]] خلاف نیست و قضایش رد نمی‌شود و او [[دانایی]] [[آگاه]] است و همانا [[فتح]] و [[پیروزی]] نزدیک است<ref>{{متن حدیث|"عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فَقَالَ مَعَاشِرَ الْمُؤْمِنِينَ أَبْشِرُوا بِالْفَرَجِ فَإِنَّ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلَفُ وَ قَضَاؤُهُ لَا يُرَدُّ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ فَإِنَّ فَتْحَ اللَّهِ قَرِيبٌ"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۷.</ref>. نیز طبق [[روایات]] [[انحرافات]] گسترده در [[زندگی]] [[مردم]] در [[دوران غیبت کبری]] رخ می‌دهد. [[امام علی]]{{ع}} فرموده‌اند: [[زمین]] پر از [[جور]] و [[ستم]] می‌شود تا جائی که کسی نتواند [[نام خدا]] را به زبان جاری کند مگر در پنهانی آنگاه [[خداوند]] [[قوم]] [[صالح]] و شایسته‌ای را می‌آورد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید<ref>{{متن حدیث|"لَتُمْلَأَنَّ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ جَوْراً حَتَّى لَا يَقُولَ أَحَدٌ اللَّهَ إِلَّا مُسْتَخْفِياً، ثُمَّ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ صَالِحِينَ يَمْلَئُونَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"}}؛ کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، ص ۴۹۴.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید: "هیچ زمانی پیش نمی‌آید جز اینکه زمان بعدی بدتر از آنست"<ref>کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، ص ۴۲۱.</ref>. هنگامی که زمان‌ها را در نظر می‌گیریم و دوران‌هائی را که پس از [[رحلت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} بر [[مسلمانان]] گذشته، مورد مطالعه قرار می‌دهیم می‌بینیم که پایه‌های [[فتنه‌ها]] عمیق‌تر و مخرب‌تر گردیده است و با گذشت هر لحظه به اوج خود می‌رسد. [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید: "زمانی بر [[مردم]] بیاید که [[انسان]] در آن روزگار، آرزوی [[مرگ]] می‌کند"<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "اهل زمانه دگرگون می‌شوند، بت‌پرستی یکبار دیگر رواج پیدا می‌کند، [[مؤمنان]] به [[سختی]] گرفتار می‌شوند، [[دل‌ها]] را [[شک]] و [[تردید]] فرا می‌گیرد، رشته [[دین]] از گردن آنها خارج می‌شود و پیوند آنها با [[دین]] قطع می‌گردد"<ref>کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، پیشین، ص ۴۹۵.</ref> »<ref>[[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص118-135.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۸. حجت الاسلام و المسلمین حیدری‌نیک؛}}
=== آثار نظامی و انتظامی [[انتظار]] ===
[[پرونده:Pic1397.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجید حیدری‌نیک]]]]
از مهم‌ترین [[وظایف]] [[دوران غیبت]] به عنوان [[زمینه‌سازی]]، [[آمادگی]] پیوسته و [[راستین]] از جهت [[توانمندی]] نظامی و جسمانی است. در این‌باره [[روایات]] فراوانی وجود دارد مانند اینکه [[امام باقر]] {{ع}} ذیل آیۀ شریفۀ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.</ref> فرمودند: «بر انجام [[واجبات]] [[شکیبایی]] کنید و برابر [[دشمنان]]، یک دیگر را [[یاری]] نمایید و برای [[یاری]] پیشوای [[منتظَر]]، همواره [[آمادگی]] خود را حفظ کنید»<ref>{{متن حدیث|اصْبِرُوا عَلَی أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صابِرُوا عَدُوَّکُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَکُمُ الْمُنْتَظَرَ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص۱۹۹.</ref><ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۹۹ـ ۲۱۲.</ref>
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مجید حیدری‌نیک]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«برخی از ره آوردهای [[انتظار]] را بر می‌شمریم:
:::::*'''[[صبر]]''': [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ}}<ref>از دین امامان است پرهیزکاری... و انتظار فرج با صبر و شکیبایی (بحارالأنوار، ج ۵، ص ۱۲۲).</ref>. شرایط بسیار دشوار [[عصر غیبت]]، مستلزم آن است که هر [[شیعه]] منتظری، در برابر مشکلات و [[گرفتاری‌ها]] بایستد و از موجودیت و [[هویت]] خویش [[دفاع]] کند.
::::::کسی که برای آینده‌اش برنامه می‌ریزد و برای رسیدن به اهدافش، نیازها را می‌شناسد و برای به دست آوردن آن‌ها، راه‌هایی را [[پیش بینی]] می‌کند، به خوبی می‌داند که با داشتن نقشه و برنامه، [[کارها]]، سریع‌تر و بهتر شکل می‌گیرد. چون موانع را در طرح و برنامه کلی، می‌توان [[شناخت]] و برای از میان برداشتن آن‌ها، چاره‌ای اندیشید. آنان، در رویارویی با مشکلات، غافلگیر نمی‌شوند و کاسه صبرشان لبریز نمی‌گردد و به جزع و فزع یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی نمی‌آورند. مواجهه با [[ترس]]، طبیعی است و هر انسانی، در طول زندگی‌اش، با آن روبه رو می‌شود، اما مهم این است که چگونه از آن بهره ببرد.(...)
:::::*'''ذکر''': دوران [[انتظار]]، دوران [[هجوم]] [[فتنه‌ها]] و مشکلات و گرفتاری‌هاست. آنچه سبب [[آرامش]] قلبی و [[قدرت روحی]] [[شیعه]] [[منتظر]] می‌شود و وی را از [[غفلت]] و زینت و [[وسوسه]]، [[نجات]] می‌دهد، ذکر و هوشیاری است.
::::::آدمیت [[آدمی]]، در گروِ دو دستاورد بزرگ، یعنی [[علم]] و ذکر است. با [[علم]]، از جهل‌ها آزاد می‌شویم و با ذکر، از [[غفلت]] ها. [[انسان]] در یک مرحله، [[جاهل]] است و در این مرحله، محتاج دانستن است. پس باید به دنبالش برود، در هر جا باشد. از طرفی، تأکید فراوان برفراگیری [[علم]] و [[دانش]]، اهمیت آن را دو چندان می‌کند، ولی باید توجه داشت که دانستن، شرط لازم برای موفقیت و [[سعادت آدمی]] است، اما شرط کافی برای این مهم نیست. چون، پس از یافتن و فهمیدن، خطر دیگری بر سر راه است و آن، [[غفلت]] و بی خبری است. در این مرحله، [[علم]] کارساز نیست، بلکه ذکر و تذکر، کارگر است و چاره درد.
::::::مؤمنِ [[منتظر]] نیز از این امر، مستثنا نیست. زیرا [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ}}<ref>«بدانید که زندگانی این جهان بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی  است میان شما و افزون خواهی در دارایی‌ها و فرزندان است؛ چون بارانی که رستنی آن شگفتی کشتکاران را برانگیزد سپس خشک گردد و آن را زرد بینی، آن‌گاه ریز و خرد شود و در جهان واپسین، عذابی سخت و (نیز) آ» سوره حدید، آیه ۲۰.</ref>(...)
:::::*'''[[اصلاح]]''': یکی از آثاری که در هر [[شیعه]] [[منتظر]] پدیدار می‌گردد، [[اصلاح]] و پیراستن خود از خصائص [[ناپسند]]، و آراستن خود به [[اخلاق نیکو]] است. این، نتیجه طبیعی [[انتظار واقعی]] است. او، در [[تاریخ]] کسانی را دیده است که در بحرانی‌ترین شرایط، زیر شانه [[ولی خدا]] را خالی کرده‌اند! او، [[طلحه]] و زبیرهای [[تاریخ]] را دیده است! او، [[عمر]] سعدها را دیده است! از این رو او نقطه ضعف‌هایش را شناسایی می‌کند و در پی [[اصلاح]] خود بر می‌آید. [[شیعه]] [[منتظر]]، دریافته که با [[اصلاح]] خود، به تنهایی [[کارها]] درست نمی‌شود. چون او با [[جامعه]] مرتبط است. او می‌داند که [[جامعه]] [[فاسد]]، فرد [[صالح]] را هم به [[فساد]] می‌کشاند. [[درک]] این [[ضرورت]]، او را به [[اصلاح جامعه]] می‌کشاند.
::::::این دو، همان علامت‌هایی هستند که [[پیامبر]] {{صل}} از سالیان دور، در گوش [[تاریخ]] گفته است. [[مسلمان]] باید [[صالح]] باشد؛ {{متن حدیث|الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ}}<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۸.</ref>؛ نیز باید [[مصلح]] باشد؛ {{متن حدیث|مَن أصبَحَ وَلَم يَهتَمَّ بِأُمورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}}<ref>کافی، ج ۲، ص ۱۶۳، ح ۱ و ص ۱۶۴، ح ۵.</ref>(...)
:::::*'''[[امید]]''': [[انتظار فرج]]، از آن جهت مورد تأکید و توصیه [[اهل بیت]] {{عم}} قرار گرفته است که در [[شیعه]] [[منتظر]]، [[امید]] به [[آینده]] پدید می‌آورد و همین [[امید]]، نقش بزرگی در [[زندگی]] او دارد. چون اگر [[پندار]] کسی این باشد که هیچ تلاشی برای [[اصلاح]] امور به نتیجه نمی‌رسد، انگیزه‌ای برای [[مبارزه]] با [[طاغیان]] و [[مقاومت]] در برابر دشواری‌ها نخواهد داشت؛ اما اگر کسی به [[آینده]] [[امیدوار]] باشد و بداند که دیر یا زود، [[حکومت]] [[زمین]] به [[صالحان]] خواهد رسید و امور [[جامعه]] [[اصلاح]] خواهد شد و [[ستم]] و [[بیداد]] رخت بر خواهد بست و… برای رسیدن به چنان جامعه‌ای می‌کوشد تا با دگر سازی، زمینه تشکیل آن [[دولت کریمه]] را فراهم آورد.
::::::حالت [[انتظار]] و [[اعتقاد]] به حضور [[رهبر]]، اثر عمیقی در اجتماع دارد. هر گاه این [[رهبر]]، در [[دل]] اجتماع باشد، مداخله او در [[رهبری]] [[امت]] و نظارت بر سازمان‌ها، لازم و ضروری است، ولی هر گاه این [[رهبر]]، به عللی زندانی یا [[تبعید]] [[بیمار]] شود، باز هم [[مردم]] به [[امید]] وجود آن [[رهبر]]، دست به دست هم داده، [[کارها]] را ادامه می‌دهند.(...)
:::::*'''[[همراهی]]''': [[شیعه]] [[منتظر]]، تلاش دارد که در [[رفتار]] و گفتار و [[پندار]]، خود را به خصیصه‌های نیکوی امامش نزدیک کند. بگوید، آن چه او می‌پسندد و انجام دهد کاری را که او خوش می‌دارد و… از این رو، [[اخلاق]] او، [[مردم]] را به یاد آن [[غایب]] از نظر می‌اندازد تا جایی که [[بهترین]] افراد اهل زمان خود به شمار می‌رود. [[فرزندان]] [[انتظار]]، در مناسبات [[اجتماعی]]، چنان پابند عدالت‌اند که [[مردم]]، طَعم [[عدالت اجتماعی]] را به سبب ایشان تجربه می‌کنند. [[فرزندان]] [[انتظار]]، این هشدار را شنیده‌اند که «منفورترین [[مردم]] نزد [[پروردگار]]، کسی است که [[سیره]] [[امامی]] را برگزیند، ولی از کارهای او [[پیروی]] نکند»<ref>کافی، ج ۸، ص ۲۳۴.</ref>.
:::::*'''[[بصیرت]]''': مؤمنِ [[منتظر]]، در تمامی اَبعاد، [[آمادگی]] پیدا می‌کند. یکی از آن‌ها، [[آمادگی فکری]] است. نتیجه  تلاش [[فکری]] مؤمنِ [[منتظر]]، [[بصیرت]] و [[آگاهی]] است. [[فتنه‌ها]]، افزون بر این که [[غفلت]] می‌آورند، [[شبهه]] و [[تردید]] و تزلزل را نیز در افکار [[آدمی]] ایجاد می‌کنند و این [[فرزند]] [[انتظار]] است که چون به هوشیاری [[فکری]] رسیده، بیدار است و آماده شده است. او از زبان [[مهربان]] [[علی]] {{ع}} شنیده: {{متن حدیث|فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ}}<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۵۸.</ref>. او می‌داند که [[آیین]] [[تشیع]]، از آغاز گسترش، هماره مورد تاخت و تاز [[دشمنان]] قرار داشته و در [[عصر غیبت]]، به شدت آن افزوده شده است. آنان، عرصه را با [[غیبت]] [[صاحب]] [[دین]]، خالی دیده و در این [[فرصت]]، به [[گمراهی]] کردن [[مردم]] رو می‌آورند. او می‌داند که [[وظیفه]] دارد با تمام وجود به [[دفاع]] از [[آیین]] و [[آرمان]] آن [[حضرت]] برخیزد و به [[شبهات]] والقائات [[شیطانی]] [[دشمن]] پاسخ دهد.
::::::[[شیعه]] [[منتظر]]، همراه [[تاریخ]] است و از آن درس می‌گیرد. او، قهرمان با وفای [[کربلا]] [[حضرت ابوالفضل]] {{ع}} را که به [[بصیرت]] رسیده بود<ref>{{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ...}} (مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت ابوالفضل).</ref>، سرمشق خود قرار می‌دهد»<ref>[[مجید حیدری‌نیک|حیدری‌نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۸۷-۹۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۹. حجت الاسلام و المسلمین ح‍ی‍دری‌؛}}
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
[[پرونده:Pic1396.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عزیزالله ح‍ی‍دری‌]]]]
{{پاسخ پرسش
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عزیزالله ح‍ی‍دری‌]]'''، در کتاب ''«[[انتظار و انسان معاصر (کتاب)|انتظار و انسان معاصر]]»'' در این‌باره گفته است:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. آیت‌‌الله مکارم شیرازی؛
:::::#«'''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکلات جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح [[محاسبه]] کرده غافلگیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. [[امام علی]]{{ع}} فرموده‌اند: راه ما دشوار و توان‌سوز است. آن را فقط مؤمنی که قلبش [[امتحان]] داده است، تاب خواهد آورد<ref>{{متن حدیث| إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref>
| تصویر = مکارم شیرازی.jpg
:::::#'''ذکر:''' همان‌طور که مشکلات و [[مصائب]] و حوادث در میان هست همین‌طور [[فتنه‌ها]]، جلوه‌ها، وسوسه‌ها و زینت‌ها در میان هست. ناچار هر کدام از این [[فتنه‌ها]]، جلوه‌ها، وسوسه‌ها و زینت‌ها، [[دل]] را می‌لرزاند و [[غفلت]] را می‌پروراند و این [[غفلت]] ضرربارترین [[دشمن]] است چرا که [[گمراه]] می‌کند و [[انحراف]] در راه می‌آورد<ref>از علی{{ع}}، میزان الحکمه، ج ۷، ص ۲۵۹.</ref>. [[غفلت]] است که [[قساوت قلب]] و [[مرگ]] [[دل]] و [[خسران]] را به دنبال دارد و [[فساد]] [[اعمال]] از نتیجه‌های آن است<ref>میزان الحکمه، ج ۷، ص ۲۶۷.</ref>.
| پاسخ‌دهنده = ناصر مکارم شیرازی
:::::#'''[[بصیرت]]:''' آخرین اثر [[انتظار]] [[بصیرت]] است. [[بصیرت]] در کار و [[برنامه‌ریزی]] و [[یقین]] به [[حمایت]] [[خداوند]] و [[قدرت]] [[ایمان]]، از مبرم‌ترین نیازهای [[منتظر]] است. طبیعی است که در [[جهان]] مهاجم کنونی و جناح‌بندی‌های متعدد و متحد آنان [[پرسش‌ها]] و حیرت‌هایی را ایجاد می‌کنند. آخر همان‌طور که [[فتنه‌ها]]، در [[دل]] تعلق ایجاد می‌توان بر پای ایستاد و تمام [[فتنه‌ها]] را به زیر پا گرفت.
| پاسخ = [[آیت‌الله]] [[ناصر مکارم شیرازی]] در کتاب ''«[[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]»'' در اين باره گفته است:
::::::اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاورند و باری را برنداشتند، چنان‌که [[وظیفه]] چنین بود، آن وقت [[ظلم]] مملو خودش [[زمینه‌ساز]] [[قسط]] و [[عدل]] می‌شود. {{متن حدیث|یَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}<ref> پر می‌کند زمین را از قسط و عدل همان‌طور که از ظلم و جور پر شده بود؛ منتخب الاثر، ص ۲۴۹.</ref>.
::::::می‌بینیم که سیاهی، [[زمینه‌ساز]] [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]] چراغ‌ها افروخته می‌شوند. این درس [[قرآن]] است که می‌فرماید: {{متن قرآن|جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ}}<ref>«حقّ آمد و باطل از میان رفت» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref> اگر [[حق]] را آوردی [[باطل]] می‌رود اما اگر حرکتی نداشتی [[باطل]] خود را سازمان می‌دهد و به میدان می‌آید. هرچند این هم یک اصل است که {{متن قرآن|إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا}}<ref>«بی‌گمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref>. [[باطل]] از بین رفتنی است. [[باطل]] زمینه‌های [[فساد]] و نابودی را از پیش درخور دارد. زیرا کسی که خلاف قانون‌ها و سنت‌های [[حاکم]] بر هستی می‌رود ناچار نابود شدنی است»<ref>[[عزیزالله ح‍ی‍دری‌|ح‍ی‍دری‌، عزیزالله]]، [[انتظار و انسان معاصر (کتاب)|انتظار و انسان معاصر]]، ص91-98.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۰. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛}}
«سازنده‌ترین [[دستورات]] و عالی‌ترین مفاهیم هر گاه به دست افراد ناوارد، یا نالایق، یا سوء استفاده‌چی بیفتد ممکن است آن را چنان [[مسخ]] کنند که درست نتیجه‌ای بر خلاف [[هدف]] اصلی بدهد و در مسیر بر ضدّ آن حرکت کند؛ و این نمونه‌های بسیار دارد و مسأله "[[انتظار]]" به‌طوری که خواهیم دید در ردیف همین مسائل است. به هر حال، برای رهایی از هر گونه اشتباه در محاسبه، در این گونه مباحث، باید به اصطلاح [[آب]] را از سرچشمه گرفت تا آلودگی‌های احتمالی نهرها و کانال‌های میان راه در آن اثر نگذارد. به همین [[دلیل]]، ما در بحث [[انتظار]] مستقیماً به سراغ متون اصلی اسلامی ‌رفته و لحن گوناگون روایاتی را که روی مسأله "[[انتظار]]" تأکید می‌کند مورد بررسی قرار می‌دهیم تا از [[هدف]] اصلی [[آگاه]] شویم. اکنون با دقّت به این چند [[روایات]] توجّه کنید: کسی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید چه می‌گویید درباره کسی که دارای [[ولایت]] [[امامان]] {{عم}} است؛ و [[انتظار]] [[ظهور]] [[حکومت]] [[حق]] را می‌کشد و در این حال از [[دنیا]] می‌رود؟ [[امام]] {{ع}} در پاسخ فرمود: او همانند کسی است که با [[رهبر]] این [[انقلاب]] در [[خیمه]] او (ستاد [[ارتش]] او) بوده باشد سپس کمی‌سکوت کرد و فرمود مانند کسی است که با [[پیامبر اسلام]] (در مبارزاتش) همراه بوده است<ref>{{عربی|" هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ‏ كَانَ‏ مَعَ‏ الْقَائِمِ‏ فِي‏ فُسْطَاطِهِ‏ ثُمَ‏ سَكَتَ‏ هُنَيْئَةً ثُمَ‏ قَالَ‏ هُوَ كَمَنْ‏ كَانَ‏ مَعَ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ {{صل}}‏‏‏‏‏"}}</ref>. این مضمون در [[روایات]] زیادی با تعبیرات مختلفی [[نقل]] شده است: در بعضی {{عربی|" بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ‏ بِسَيْفِهِ‏ فِي‏ سَبِيلِ‏ اللَّهِ‏‏‏‏‏‏"}} <ref>همانند شمشیر زنی در راه خدا.</ref> و در بعضی دیگر {{عربی|" كَمَنْ قَارَعَ‏ مَعَهُ بِسَيْفِه‏‏‏‏‏‏‏"}} <ref>همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد</ref> در بعضی دیگر {{عربی|" بِمَنْزِلَةِ مَنْ‏ كَانَ‏ قَاعِداً تَحْتَ‏ لِوَائِهِ ‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد</ref> و در بعضی دیگر {{عربی|" بمنزلة المجاهد بين‏ يدي‏ رسول‏ اللّه‏{{صل}}‏‏‏‏‏‏‏"}} <ref>همانند کسی است که پیش روی [[پیامبر]] {{صل}} جهاد کند</ref> و در بعضی دیگر {{عربی|" بِمَنْزِلَةِ مَنِ‏ اسْتُشْهِدَ مَعَ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ {{صل}}‏‏‏‏‏‏‏"}} <ref>همانند کسی است که با پیامبر شهید شود</ref> این تشبیهات که در مورد [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} در این [[روایات]] وارد شده بسیار پر معنی و روشنگر این واقعیّت است که یک نوع رابطه و تشابه در میان مسأله "[[انتظار]]" و "[[جهاد]]" و [[مبارزه]] با [[دشمن]]، در آخرین شکل خود، وجود دارد. در [[روایات]] متعدّدی نیز [[انتظار]] چنین حکومتی را داشتن، به عنوان بالاترین [[عبادت]] معرفی شده است. این مضمون در بعضی از [[احادیث]]، از [[پیامبر]] {{صل}} و در بعضی از [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} [[نقل]] شده است؛ از جمله در حدیثی می‌خوانیم که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: {{عربی|" أَفْضَلُ‏ أَعْمَالِ‏ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنَ‏ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ"}} <ref>بالاترین اعمال امّت من انتظار فرج از ناحیه خدا کشیدن است</ref> و در [[حدیث]] دیگری از [[پیامبر]] {{صل}} می‌خوانیم:{{عربی|" أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏"}} این [[حدیث]] اعم از این که [[انتظار فرج]] را به معنی وسیع کلمه بدانیم، و یا به مفهوم خاص یعنی [[انتظار]] [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] باشد، اهمّیّت [[انتظار]] را در مورد بحث ما روشن می‌سازد.
[[پرونده:11364.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی نصیری]]]]
* این تعبیرات همگی حاکی از این است که [[انتظار]] چنان انقلابی همیشه توأم با یک [[جهاد]] وسیع دامنه دار است. و اگر [[اعتقاد]] و [[انتظار]] [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|مهدی]] به صورت ریشه‌دار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد (زیرا [[اعتقادات]] سطحی ممکن است اثر آن از گفتار و سخن [[تجاوز]] نکند امّا [[اعتقادات]] عمیق همیشه آثار عملی گسترده‌ای به دنبال خواهد داشت)؛ این دو رشته اعمال عبارتند از: ترک هرگونه همکاری و هماهنگی با عوامل [[ظلم]] و [[فساد]]، و حتّی [[مبارزه]] و درگیری با آنها از یک سو؛ و [[خودسازی]] و خودیاری و جلب [[آمادگی‌های جسمی‌]] و روحی و مادّی و معنوی برای شکل گرفتن آن [[حکومت]] واحد جهانی و مردمی، از سوی دیگر. و خوب که دقّت کنیم می‌بینیم هر دو قسمت آن کاملا سازنده و عامل تحرّک و [[آگاهی]] و [[بیداری]] است.
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[علی نصیری]]'''، در مقاله ''«[[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن]]»'' در این‌باره گفته است:
* با توجّه به مفهوم اصلی "[[انتظار]]"، معنی [[روایات]] متعدّدی که درباره [[پاداش]] و نتیجه کار [[منتظران]] [[نقل]] شده بخوبی [[درک]] می‌شود. اکنون می‌فهمیم چرا [[منتظران واقعی]] گاهی همانند کسانی شمرده شده‌اند که در [[خیمه]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} یا زیر [[پرچم]] او است، یا کسی که در [[راه خدا]] [[شمشیر]] می‌زند یا به [[خون]] آغشته شده یا [[شهید]] گشته است.
::::::«برای [[انتظار]] به معنای [[ظهور منجی]] و [[تشکیل حکومت]] [[عدالت‌گستر]] جهانی سه دسته از آثار می‌توان برشمرد<ref>دکتر علی قایمی برای انتظار به مفهوم نخست، پنج فایده بر شمرده است که عبارتند از: ۱. عامل حرکت؛
* همانطور که [[میزان]] [[فداکاری]] مجاهدان [[راه خدا]] و نقش آنها با هم متفاوت است، [[انتظار]] و [[خودسازی]] و [[آمادگی]] نیز درجات کاملا مختلفی دارد که هر کدام از اینها با یکی از آنها از نظر "مقدّمات" و "نتیجه" شباهت دارد؛ هر دو جهادند و هر دو [[آمادگی]] می‌خواهند و [[خودسازی]]. کسی که در [[خیمه]] [[رهبر]] چنان حکومتی قرار گرفته یعنی در مرکز ستاد [[فرماندهی]] یک [[حکومت جهانی]] است، نمی‌تواند یک فرد غافل و بی‌خبر و بی‌تفاوت بوده باشد؛ آنجا جای هر کس نیست؛ جای افرادی است که بحق [[شایستگی]] چنان موقعیّت پر اهمّیّتی را دارند. همچنین کسی که [[سلاح]] در دست دارد و در کنارِ [[رهبر]] این [[انقلاب]] با [[مخالفان]] [[حکومت]] [[صلح]] و عدالتش می‌جنگد، [[آمادگی]] فراوان روحی و [[فکری]] و رزمی‌ باید داشته باشد.
* اکنون [[فکر]] کنید آنها که [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح بزرگ جهانی]] را می‌کشند در واقع [[انتظار]] [[انقلاب]] و دگرگونی و تحوّلی را دارند که وسیعترین و اساسی‌ترین انقلاب‌های انسانی در طول [[تاریخ]] [[بشر]] است. انقلابی که بر خلاف انقلاب‌های اصلاحی پیشین جنبه منطقه‌ای نداشته و نه اختصاص به یک جنبه از جنبه‌های مختلف زندگی دارد؛ بلکه علاوه بر این که عمومی‌ و همگانی است، تمام [[شؤون]] و جوانب زندگی [[انسان‌ها]] را شامل می‌شود؛ انقلابی است [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] و [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]].
*"[[انتظار]]" همیشه از دو عنصر "نفی" و "اثبات" تشکیل می‌شود؛ ناراحتی از وضع موجود و [[عشق]] و علاقه به وضع بهتر. و در اینجا اضافه می‌کنیم که در هر [[انقلاب]] و تحوّل بنیادی نیز دو جنبه وجود دارد؛ جنبه نفی و جنبه اثبات. جنبه نخستین [[انقلاب]] که همان جنبه "نفی" است، از میان بردن عوامل اختلال و [[فساد]] و [[انحطاط]] و شستشو دادن [[لوح]] [[جامعه]] از نقش‌های مخالف است.
* پس از انجام یافتن این مرحله، نوبت به جنبه اثبات یعنی [[جانشین]] ساختن عوامل [[اصلاح]] و [[سازندگی]] می‌رسد. ترکیب دو مفهوم "[[انتظار]]" و "[[انقلاب جهانی]]" آنچه را قبلا گفتیم کاملا روشن می‌کند؛ یعنی، کسانی که در [[انتظار]] چنان انقلابی به سر می‌برند اگر در دعوی خود [[صادق]] باشند (نه جزء [[منتظران]] دروغین خیالی) به‌طور مسلم آثار زیر در آنها آشکار خواهد شد:
# '''[[خودسازی فردی]]:''' [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} قبل از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] بدوش بکشند؛ و این در درجه اوّل محتاج به بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است؛ تنگ نظری‌ها، کوته بینی‌ها، کج فکری‌ها، حسادت‌ها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه، و به‌طور کلّی هر گونه [[نفاق]] و پراکندگی با موقعیّت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. نکته مهم اینجاست که [[منتظر واقعی]] برای چنان برنامه مهمی‌ هرگز نمی‌تواند نقش تماشاچی را داشته باشد؛ باید حتماً در صف [[اصلاح]] طلبان واقعی قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل هرگز به او اجازه نمی‌دهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن اعمالی [[پاک]] و روحی پاکتر، برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی است. من اگر ناپاک و آلوده‌ام چگونه می‌توانم [[منتظر]] تحوّل و انقلابی باشم که شعله اوّلش دامان مرا می‌گیرد! من اگر [[ظالم]] و ستمگرم چگونه ممکن است در [[انتظار]] کسی بنشینم که طعمه شمشیرش [[خون]] [[ستمگران]] است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌توانم در [[انتظار]] نظامی‌ که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ گونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشماری کنم! آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] من از لوث آلودگی‌ها کافی نیست! ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادی‌بخش به سر می‌برد، حتماً به حالت آماده باش کامل در می‌آید؛ سلاحی که برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است به دست می‌آورد؛ سلاحهای موجود را [[اصلاح]] می‌کند؛ سنگرهای لازم را می‌سازد؛ [[آمادگی]] رزمی‌ نفرات خود را بالا می‌برد؛ روحیه افراد خود را تقویت می‌کند؛ و شعله [[عشق]] و [[شوق]] برای چنان [[مبارزه]]‌ای را در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه می‌دارد؛ ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست هرگز در [[انتظار]] به سر نمی‌برد و اگر بگوید [[دروغ]] می‌گوید؛ [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنی آماده باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادّی و معنوی، برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است! [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه [[مظالم]] و نابسامانی‌ها شوخی نیست! کار ساده‌ای نمی‌تواند باشد! آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و [[شکست ناپذیر]]، فوق العاده، [[پاک]] و بلند نظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق، لازم است؛ و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‌ترین برنامه‌های [[اخلاقی]] و [[فکری]] و [[اجتماعی]] است؛ این است معنی [[انتظار]] واقعی؛ آیا هیچ کس می‌تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست!
# '''[[خودیاری‌های اجتماعی]]:''' [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال، [[وظیفه]] دارند که علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند یک برنامه فردی نیست؛ برنامه‌ای است که تمام عناصر تحوّل باید در آن شرکت جوید؛ باید کار به صورت دسته‌جمعی و همگانی باشد؛ کوشش‌ها و تلاش‌ها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دستجمعی هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلکه موظّف است هر نقطه ضعفی را در هر کجا ببیند [[اصلاح]] کند؛ و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید؛ و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند؛ زیرا بدون شرکت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‌ای امکان‌پذیر نیست. بنابراین [[منتظران واقعی]] علاوه بر این که به [[اصلاح]] خویش می‌کوشند، [[وظیفه]] خود می‌دانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگر برای [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]]! و این است [[فلسفه]] آن همه افتخارات و [[فضیلت‌ها]] که برای [[منتظران]] [[راستین]] شمرده شده است.
# '''حل نشدن در [[فساد]] محیط:''' هنگامی‌ که [[فساد]] فراگیر می‌شود، و اکثریّت و یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن بست سخت روانی قرار می‌گیرند، بن بستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه می‌گیرد. گاهی آنها [[فکر]] می‌کنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست، و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است؛ این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت یک اقلّیّت [[صالح]] در برابر اکثریّت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که می‌تواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدمد و به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتّی برای [[اصلاح]] دگران بر نخواهند داشت. و اگر می‌بینیم در [[دستورات اسلامی]] [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجّب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] فلسفه‌اش در [[حقیقت]] همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمی‌بیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد، و منطق او این است: [[آب]] از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است بالاتر از سیاهی، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است من که هم اکنون آن را برای خود خریده‌ام؛ دیگر از چه چیز می‌ترسم! امّا هنگامی‌ که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود، [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و [[امید]] به تغییر وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او پیدا می‌شود و چه بسیار او را به توقّف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] می‌نماید. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را می‌توان همواره به عنوان یک عامل مؤثّر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]; همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمی‌توانند خویشتن را حفظ کنند.
* نتیجه این که، [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که هر [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر می‌شود [[امید]] ظهورش بیشتر می‌گردد اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه می‌کند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط مأیوستر نمی‌شوند، بلکه به مقتضای: وعده وصل چون شود نزدیک [[آتش]] [[عشق]] تیزتر گردد وصول به [[هدف]] را در برابر خویش می‌بینند و کوششهایشان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب می‌گردد»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۹۵ -۱۰۴.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌‌الله جوادی آملی؛
| تصویر = 769540432.jpg
| پاسخ‌دهنده = عبدالله جوادی آملی
| پاسخ = آیت‌‌الله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]»'' در این‌باره گفته است:
#«'''[[امید]] به آینده:'''[[انتظار ظهور]] [[ولی عصر]] {{ع}} آثار و نتایج فراوان فردی و [[اجتماعی]] دارد. [[امید]] به آینده‌ای روشن که سهم بزرگی در حرکت‌ها، کوشش‌ها و تلاش‌های فردی و [[اجتماعی]] دارد، یکی از این آثار شمرده می‌شود و چه بسا یکی از جهات تأکید و توصیه [[انتظار]] در لسان [[عترت]] طاهرین {{عم}} لحاظ همین فایده بوده است؛ آن‌گونه که [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} [[انتظار فرج]] را [[محبوب]] [[خدای سبحان]] دانسته و [[امید]] به [[رحمت خدا]] را از آثار آن معرفی می‌کند{{عربی|" انْتَظِرُوا الْفَرَجَ‏ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ‏ رَوْحِ‏ اللَّهِ‏ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَى اللَّهِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>الخصال، ص۶۱۶.</ref> و [[امام سجاد|حضرت سید الساجدین]] {{ع}}، [[انتظار فرج]] را از [[بزرگ‌ترین گشایش‌ها]] می‌شمارد:{{عربی|"انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنْ‏ أَعْظَمِ‏ الْفَرَجِ‏‏‏‏‏‏"}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۴۳۷.</ref>.
# '''[[اصلاح‌گرایی]] در عرصه‌های فردی و [[اجتماعی]]:''' آن که باور دارد که هیچ تلاشی برای [[اصلاح]] امور در [[غیبت]] [[ولی خدا]] ثمربخش نیست، هرگز برای [[مبارزه]] با طاغوتیان و [[مقاومت]] در برابر دشواری‌ها انگیزه‌ای نخواهد داشت؛ اما آنان که [[دل]] به [[انتظار]] [[راستین]] سپرده و قلبی مملو از [[امید]] به [[ظهور]] امامشان دارند و می‌دانند که دیر یا زود [[صالحان]]، [[حاکمان]] [[زمین]] خواهند بود و [[حق]] به صاحبانش بازمی‌گردد و با محو [[ستم]] و [[بیداد]] امر [[جامعه]] [[اصلاح]] و سامان می‌پذیرد، برای رسیدن به چنین جامعه‌ای خویشتن را [[اصلاح]] خواهند کرد و در [[اصلاح]] [[جامعه]] خود نیز می‌کوشند، تا زمینه ایجاد و تشکیل آن [[دولت کریمه]] را فراهم آورند. بر همین اساس، آن که [[منتظر]] [[راستین]] [[مصلح جهانی]] است، هم [[صالح]] است و هم [[مصلح]]. چنین کسی با [[اقتدا]] به دعای مولای خویش از [[خدای سبحان]] چنین می‌خواهد: {{عربی|"اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ‏ إِلَيْكَ‏ فِي‏ دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلى‏ طَاعَتِكَ، وَ الْقَادَةِ فِي سَبِيلِك‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>الکافی، ج۳، ص۴۲۴.</ref>. این همان معنای بلندی است که [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} بدان اشاره و در بیان [[وظیفه]] [[شیعیان]] در [[عصر غیبت]] می‌فرماید: {{عربی|" عَلَيْكُمْ‏ بِالدُّعَاءِ وَ انْتِظَارِ الْفَرَجِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>مهج الدعوات، ص۳۳۲.</ref> چرا که اگر [[دعا]] ناظر به جنبه فردی و [[خودسازی]] تنها باشد، [[انتظار فرج]] قطعاً ناظر به هر دو جنبه فردی و [[اجتماعی]] یا به سخن دیگر، [[خودسازی]] و دیگرسازی است.
# '''[[تلاش]]، [[پویایی]] و [[پیشرفت]] در تمام عرصه‌ها:''' آن که [[منتظر]] [[راستین]] [[حجت]] خداست، هماره در [[تلاش]] و تکاپوست تا [[فرهنگ]] [[ناب]] [[مهدوی]] از [[علم]] به عین آید و از گوش به آغوش، از این روست که هر متخصص فن‌آوری که در [[مکتب]] [[انتظار]] آموخته گردیده است، در ارائه صحیح تخصص متعهدانه، هیچ قصوری روا نمی‌دارد. اگر [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[منتظر ظهور]] آن [[حضرت]] حتی یک تیر هم که شد، آماده کند"<ref>{{عربی|"لَيُعِدَّنَ‏ أَحَدُكُمْ‏ لِخُرُوجِ‏ الْقَائِمِ‏ وَ لَوْ سَهْماً ‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ الغیبه، نعمانی، ص۳۲۰.</ref>. صبغه [[تمثیل]] دارد نه تعیین، زیرا متخصص نظامی، [[آمادگی]] رزمی [[وظیفه]] اوست و کارشناس [[اقتصادی]]، رسالتش [[تلاش]] برای حل تورم، رفع [[بیکاری]]، تعدیل تقاضا و عرضه، تقلیل فاصله رنج‌آور طبقاتی و تعطیل [[اسراف]] و [[اتراف]] و [[ترفه]] است و [[مجتهد]] فقهی یا حقوقی یا [[سیاسی]]، عهده‌دار [[جهل‌زدایی]] و [[ایستادگی]] در برابر [[هجوم فرهنگی]] و در نهایت، [[تبیین]] و تعلیل و [[حمایت]] عالمانه از مبانی [[اعتقادی]] است.
# '''تخلق به [[فضائل]] نفسانی:''' آن که به [[راستی]] [[امام]] خویش را موجود می‌داند و او را مظهر {{متن قرآن| هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن| هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>سوره اسراء، آیه ۱.</ref> و {{متن قرآن| هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref> می‌شناسد، هماره خویش را در محضر [[خلیفه]] الهی و [[امام]] [[معصوم]] خود می‌داند، همان‌گونه که حضور خدای والا را در مرتبه‌ای بالاتر [[ادراک]] می‌کند و آن‌گاه بر اساس آموزه‌های اساسی [[قرآن]] در محضر [[خدای سبحان]] و [[خلیفه]] او [[حیا]] پیشه می‌کند و از درون و برون، خود را در [[مشهد]] [[حق]] و [[امام]] خویش دیده، و از زشتی‌ها و [[معاصی]] دوری می‌کند و چنین انتظاری موجب تنزیه [[روح]] او شده، قلبش را نورانی می‌سازد.
# '''[[آمادگی برای ظهور]]:''' مجموعه آثار تحرک‌آفرین، امیدبخش و [[اصلاحگر]] [[انتظار]] [[راستین]]، [[منتظر]] [[صادق]] را بدان سوی رهنمون می‌شود که چون [[وقت ظهور]] ناپیداست، می‌باید همواره واجد شرایط و لوازم [[ظهور مهدی]] موجود [[موعود]] {{ع}} باشد و همین [[آمادگی]] و پرهیز از تسویف و تأخیر، در [[اصلاح]] فرد یا [[جامعه]]، در بارور شدن [[فکر]] فردی و [[عقل]] جمعی سهم بسزایی خواهد داشت.
# '''استحقاق [[نگاه تشریفی]] [[اهل بیت]] {{عم}}:''' آن که [[منتظر]] [[راستین]] [[امام عصر]] {{ع}} است، بر اثر تخلق به [[اخلاق]] الهی گرد [[حرام]] نمی‌گردد و جانش به گَرد [[معصیت]] غبار نمی‌گیرد و می‌کوشد در انجام دادن [[واجب]] و دوری از [[معصیت]] که در رأس آموزش‌های فرعی [[اسلام]] است، قصور و [[تقصیر]] روا ندارد. [[واجبات]] را عمل و از حرام‌ها دوری کند و فراخور توان خویش به انجام دادن [[مستحب]] و ترک [[مکروه]] نیز اهتمام ورزد؛ و چون چنین کند، مطلوب مولای خویش را به انجام رسانیده و مستحق [[عنایت خاص]] و [[نگاه تشریفی]] [[امام]] خویش و سایر [[عترت]] طاهره {{عم}} خواهد شد.
# '''[[شکوفاسازی اندیشه‌ها]]:''' اثاره دفائن [[عقول]] و [[شکوفایی]] گنج‌های [[اندیشه]] [[انسان‌ها]] از [[برترین]] برنامه‌های وجود مبارک [[امام عصر]] {{ع}} است، همان‌گونه که در بسیاری از روایاتِ [[ظهور]] حضرتش به اوج گرفتن سطح [[آگاهی]] در [[عصر ظهور]] تصریح شده است<ref>{{عربی|"إِذَا قَامَ‏ قَائِمُنَا، وَضَعَ‏ اللَّهُ‏ يَدَهُ‏ عَلى‏ رُؤُوسِ‏ الْعِبَادِ، فَجَمَعَ‏ بِهَا عُقُولَهُمْ وَكَمَلَتْ بِهِ أَحْلامُهُم"}} (الکافی، ج۱، ص ۲۵)؛ {{عربی|" قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}‏ الْعِلْمُ‏ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ‏ جُزْءاً فَجَمِيعُ‏ مَا جَاءَتْ‏ بِهِ‏ الرُّسُلُ‏ جُزْءَانِ‏ لَمْ‏ يَعْرِفِ‏ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمَ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَخْرَجَ الْخَمْسَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً‏‏‏‏‏‏‏‏"}} (منتخب الانوار، ص ۲۰۱؛ ر.ک: بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۳۶).</ref>. سیر طبیعی [[علوم]] از سویی و کوشش بی‌وقفه [[علما]] و صاحبان [[عقل]] و [[دانش]] و [[فرهنگ]] از سویی دیگر، سبب گسترش مباحث و [[معارف]] علمی و زمینه رشد [[فکر]] و [[شکوفایی]] [[اندیشه]] را فراهم می‌آورد. این حرکت و جنبش علمی که با تألیف کتاب یا سایر دستاوردهای علمی و [[فکری]] و به دست [[علما]] که [[سربازان واقعی]] و [[منتظران حقیقی]] [[امام عصر]] {{ع}} اند به وجود می‌آید، فتنه‌های برخاسته از خواسته‌های نفسانی برای خاموش کردن چراغ [[عقل]] را ناکام می‌گذارد و سبب تعالی [[اندیشه]] و [[دانش]] خواهد گشت.
# '''باریابی به [[مقام]] اعتماد:''' [[انسان]] [[منتظر]] که در پرتو [[یقین]] به حضور [[ذات اقدس الهی]] و [[ادراک]] محضر [[امام عصر]] خویش در میدان [[جهاد]] اوسط و اکبر به [[مبارزه]] با [[شیطان]] درون و بیرون [[قیام]] می‌کند، می‌تواند تا بدان پایه اوج گیرد که [[امام]] [[معصوم]] به منظور [[تجلیل]] از او و [[تشویق]] سایر [[صحابه]] به [[پژوهشگری]] و [[پرهیزکاری]] سخن او را در اثنای قول خویش یادآور می‌شود و از او سخن [[نقل]] کند، همان‌طور که [[امام باقر]] {{ع}} میان شاگردانش به سخنی از [[ابوذر]] استناد فرمودند: {{عربی|" عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ‏ كَانَ‏ فِي‏ خُطْبَةِ أَبِي‏ ذَرٍّ ...‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>المحاسن، ج۱، ص۳۵۷؛ بحار الانوار، ج۲، ص۵۱ ـ ۵۲.</ref>. گرچه [[ابوذر]] با همه جلالت شأنش [[معصوم]] نیست تا سخنش چونان [[کلام]] [[معصوم]] {{ع}} [[حجت]] باشد، چون [[معصوم]] {{ع}} سخن او را [[نقل]] فرموده است، روشن می‌شود که بر سخن او صحه گذارده است. هر چند ولی [[معصوم]] به [[نقل]] قول از غیر [[معصوم]] نیاز ندارد، با چنین کاری، الگوسازی می‌کند و می‌آموزاند که [[انسان]] بر اثر [[مجاهده]] با [[نفس]] و [[ادراک]] حضور [[خدای سبحان]] و [[ولی الله]] عصر خویش می‌تواند تا بدان پایه اوج گیرد که مورد اعتماد [[امام]] {{ع}} باشد، به گونه‌ای که [[امام]] [[معصوم]] از او [[نقل]] قول کند.
# '''ورود به [[جایگاه]] رفیع {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏"}}:'''<ref>الکافی، ج۱، ص ۱۸۱.</ref> [[مقام]] والای [[عترت]] طاهره که همان {{عربی|" مَقَامُ مَحْمُودُ عِنْدَ اللَّهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>کامل الزیارات، ص۱۷۷.</ref> است، از بالاترین مراتب [[تقرب]] به [[خدای سبحان]] و آرزوی هر [[مؤمن]] [[صاحب]] معرفتی است. گرچه استقرار در این [[مقام]] یعنی در رتبه [[عترت]] طاهره {{عم}} میسور و مقدور افراد عادی نیست، از آنجا که هر [[حقیقت]] موجودی مراتب فراوانی دارد، ورود به چنین جایگاهی بر حسب مرتبه وجودی هر سالک صادقی، میسور و مقدور است. چه بسا [[منتظران]] [[صالح]] و [[صادق]] [[حجت]] [[منتظر]] {{ع}} که خویش را در عرصه [[جهاد]] اوسط و اکبر پرورده و به بارگاه قبول [[اهل بیت]] {{عم}} باریافته‌اند و مشمول [[نظره رحیمیه]] آنان گشتند و مس وجودشان بر اثر [[نگاه کیمیایی]] [[عترت]] طاهره گرانبها شده است، درخور مرتبه وجودی‌شان به [[مقام محمود]] [[اهل بیت]] باریابند و مدال {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏"}} را بر گردن آویزند، همان‌گونه که بزرگانی نظیر [[فضه]] خادمه، [[ابوذر]]، [[سلمان]]، و... به [[لطف]] ارتباط [[راستین]] با ولی زمانشان بدین بارگاه بار یافته و بدان افتخار مفتخر شدند. [[فضه]] خادمه [[خانه نورانی]] [[علوی]] و فاطمی است که روزگاری مس وجودی داشت؛ ولی به [[برکت]] وجود کیمیااثر [[خاندان]] [[عترت]]، طلایش گردانید و تا مقامی بار یافت که در [[فضیلت]] {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>سوره انسان، آیه ۸.</ref> با موالیانش شرکت جست و به افتخار {{عربی|" مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏"}} رسید»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[امام مهدی موجود موعود (کتاب)|امام مهدی موجود موعود]]، ص ۱۸۳-۱۸۸.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
| تصویر = 13681056.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید جعفر موسوی‌نسب
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«۱. '''[[انتظار]] [[امید به آینده]] را در [[منتظران]] ایجاد می‌کند''': کسی که [[دوست]] دارد از [[یاران]] [[امام مهدی|قائم]] باشد باید آماده باشد و در حال [[آمادگی]] به [[پارسایی]] و محاسن [[اخلاق]] عمل نماید<ref>غیبت نعمانى، چاپ مکتبة الصدوق، ص ۲۰۰.</ref>. اگر [[امید]] به آینده از [[جامعه بشری]] رخت بربندد، زندگی دیگر مفهومی نخواهد داشت. حرکت و [[انتظار]] در کنار هم می‌باشند و از هم جدایی‌پذیر نیستند. [[انتظار]] علت حرکت است و تحرک‌بخش است<ref>آیت اللّه صافى، [[انتظار]] عامل مقاومت، ص ۱۱۲- ۹۵.</ref>. [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} می‌فرمایند اگر [[امید]] نبود، مادر [[فرزند]] خود را شیر نمی‌داد و کسی درختی نمی‌کاشت<ref>نهج الفصاحة، ص ۱۸۵، کلمه ۹۳۶.</ref>.
 
۲. '''[[انتظار]] عامل [[رشد و بالندگی بعد انسانی]] است‏''': افکار و [[عقاید]] در تعیین جهت مسیر [[انسان]] و معین نمودن [[هدف]] او نقش مهمی بر عهده دارد، و هر اندازه آراء صحیح‌تر و به واقعیت منطبق و موافق‌تر باشد، مقصد شخص انسانی‌تر و اعمال و حرکاتش پاک‌تر و باارزش‌تر خواهد بود. [[عقیده]] به [[ظهور]] و چشم‌انتظاری [[حکومت جهانی]] [[حضرت]] [[امام مهدی|ولی عصر]] {{ع}} [[فکر]] و [[اندیشه]] را وسیع و جهان‌اندیش می‌سازد که به دورترین نقاط [[جهان]] [[انسان]] [[منتظر]] بنگرد و خیر و [[صلاح]] [[مردم]] تمام مناطق [[گیتی]] را بخواهد و عالم را مملکت [[خدا]] بداند<ref>«عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید»، از فرمایشات امام خمینى.</ref>، که [[عاقبت]] و [[پیروزی]] از آن پرهیزگاران و شایستگان است که [[خدای متعال]] اشاره به این دیدگاه می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. از طرف کسی که [[منتظر]] است و [[عقیده]] به [[ظهور]] آن [[حضرت]] دارد شیفته [[پیروی]] از افراد نمونه و کامل می‌شود و [[دل]] را به [[حکومت جهانی]] او گره می‌زند نه به [[حاکمان ظلم]] و [[جور]].
 
۳. '''[[انتظار]] عامل [[تحمل]] و [[پایداری]]‏''': [[انسان]] [[منتظر]] خویش را یافته است و از مواجهه با مشقت‌ها و مشکلات هراسی ندارد و از ابتلائات پیروزمندانه می‌گذرد. در این راستا [[امام صادق]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} [[نقل]] می‌فرمایند: که آن [[حضرت]] به [[اصحاب]] خویش فرمود: پس از شما مردمی خواهند آمد، که به یک تن از آنان اجر پنجاه تن از شما را خواهند داد. [[اصحاب]] گفتند‌ای [[پیامبر]]! ما در جنگ‌های [[بدر]] و احد و حنین بوده‌ایم، و درباره ما آیاتی از [[قرآن]] نازل شده است، این چگونه خواهد بود؟ [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} فرمود: شما اگر در شرایطی که آنان قرار می‌گیرند، قرار بگیرید، آن [[تحمل]] و [[شکیبایی]] را که آنان دارند نخواهید داشت<ref>مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.</ref>.
 
۴. '''[[انتظار]] عامل [[آراسته شدن به اخلاق اسلامی]]‏''': تأکید شده است در منابع اسلامی که [[شیعه]] باید زینت [[امامان]] خود باشد نه باعث سرافکندگی آنان، رعایت این مهم در عصر [[انتظار]] به صورت مؤکدتری لازم است. [[شیعه]] باید با [[رفتار]] انسانی، و [[اخلاق]] محمّدی و صفات [[علوی]]، و [[فضایل]] [[جعفری]]، همواره باعث زینت و افتخار [[ائمه]] طاهرین باشد و این رعایت در دوران [[غیبت کبری]] واجب‌تر است<ref>خورشید مغرب، محمد رضا حکیمى، نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۷، چاپ ۲۳، ص ۲۷۳.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} ضمن روایتی می‌فرمایند: هرکس خوش دارد در شمار [[اصحاب]] [[امام مهدی|قائم]] باشد، باید در عصر [[انتظار]] مظهر [[اخلاق]] نیک اسلامی باشد، چنین کسی اگر پیش از [[قیام]] [[امام مهدی|قائم]] از [[دنیا]] رود، [[پاداش]] او مانند کسانی باشد که [[امام مهدی|قائم]] را [[درک]] کنند و به حضور او برسند، پس بکوشید و در حال [[انتظار]] [[ظهور]] [[حق]] بسر ببرید بر شما گوارا باد‌ای گروهی که [[رحمت خدا]] شامل حال شما است<ref>غیبت نعمانى، ص ۲۰۷، ح ۱۶، ناشر انوار الهدى.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۲۷-۳۲۹.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛
| تصویر = 11562.jpg
| پاسخ‌دهنده = حبیب‌الله طاهری
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[حبیب‌الله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در این‌باره گفته‌است:
*«کسی که [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]] را می‌کشد، در واقع، [[انتظار]] [[انقلاب]] و دگرگونی و تحولی را دارد که وسیعترین و اساسی‌ترین انقلابهای انسانی درطول [[تاریخ]] [[بشر]] است؛ انقلابی که برخلاف همه انقلابها، جنبه منطقه‌ای نداشته و اختصاص به یک جنبه از جنبه‌های مختلف زندگی نیز ندارد، بلکه علاوه بر اینکه عمومی و همگانی است تمام [[شئون]] و جوانب زندگی انسانها را شامل می‌شود و انقلابی است [[سیاسی]]، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]]. سابقاً در ضمن بررسی مفهوم [[انتظار]] گفتیم که "[[انتظار]]" همیشه از دو عنصر نفی و اثبات تشکیل می‌شود. ناراحتی از وضع موجود و [[عشق]] و علاقه به وضع بهتر. در اینجا اضافه می‌کنیم که در هر [[انقلاب]] و تحول بنیادین نیز دو جنبه نفی و اثبات وجود دارد، جنبه نخستین [[انقلاب]] همان جنبه نفی است؛ یعنی از میان بردن عوامل ختلال [[فساد]]، [[انحطاط]] و شستشو دادن [[لوح]] [[جامعه]] از نقشهای مخالف. پس از انجام این مرحله، نوبت به جنبه اثبات، یعنی [[جانشین]] ساختن عوامل [[اصلاح]] و [[سازندگی]] می‌رسد. ترکیب دو مفهوم "[[انتظار]]" و "[[انقلاب جهانی]]" برای ما روشن می‌‌سازد که کسانی که در [[انتظار]] چنان انقلابی به سر می‌برند، اگر در ادعای خود [[صادق]] باشند (نه جزء [[منتظران]] دروغین خیالی) به طور مسلم آثار ذیل در آنها آشکار خواهد شد<ref> برای آگاهی بیشتر به برخی از این آثار ر.ک به: مکارم شیرازی، انقلاب جهانی [[مهدی]]، مبحث انتظار. </ref>:
# '''[[خودسازی فردی]]:'''کسی که [[انتظار]] چنان [[انقلاب]] و تحولی را می‌کشد باید خود ساخته و آماده باشد، زیرا چنان تحول و انقلابی، قبل از هر چیز، نیازمند به عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتواند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشد. این مسأله در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم دارد. تنگ‌نظری‌ها، کوته‌‌بینی‌ها، کج‌فکری‌ها، [[حسادت]]، [[اختلاف]] کودکانه و نابخردانه و به طور کلی، هر گونه اتفاق و پراکندگی با موقعیت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. نکته مهم اینجا است که [[منتظر واقعی]] برای چنان برنامه مهمی هرگز نمی‌تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، بلکه باید حتماً در صف [[اصلاح]] طلبان قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحول هرگز به او اجازه نمی‌دهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز نیاز به داشتن اعمال [[پاک]] و روحی پاک‌تر و برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی دارد. من اگر ناپاک و آلوده‌ام چگونه می‌توانم [[منتظر]] تحول و انقلابی باشم که شعله اولش دامان مرا می‌گیرد؟ من اگر [[ظالم]] و ستمگرم چگونه ممکن است در [[انتظار]] کسی بینشینم که طعمه شمشیرش [[خون]] [[ستمگران]] است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌توانم در [[انتظار]] نظامی باشم که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ‌گونه نفشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود. آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] من ز لوث آلودگی‌ها کافی نیست؟ ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادی‌بخش به سر می‌برد، حتماً به حالت آماده باش کامل در می‌آید و برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است سلاحی به دست بیاورد، سلاحهای موجود را [[اصلاح]] کند، سنگرهای لازم را بسازد، [[آمادگی]] رزمی نفرات خود را بالا ببرد، روحیه افراد خود را تقویت کند و شعله [[عشق]] و [[شوق]] را برای چنان مبارزه‌‌ای در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه دارد، ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست هرگز در [[انتظار]] به سر نمی‌برد و اگر چنین بگوید، [[دروغ]] گفته است. [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنای آماده باش کامل [[فکری]]، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است. [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه [[مظالم]] و نابسامانی‌ها شوخی نبوده و کار ساده‌ای نمی‌تواند باشد، آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی باید متناسب با آن باشد، یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ، مصمم، نیرومند، شکست‌ناپذیر، فوق‌العاده [[پاک]] و بلند نظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق لازم است و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‌ترین برنامه‌های [[اخلاقی]]، [[فکری]] و [[اجتماعی]] است. این است معنای [[انتظار واقعی]]، آیا هیچ کس می‌تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست؟
# '''خود [[یاری]] [[اجتماعی]]:''' [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال، نباید تنها به خویش بپردازند، بلکه باید مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند، زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند، یک برنامه فردی نیست بلکه برنامه‌ای است که تمام عناصر تحول باید در آن شرکت جوید، باید کار به صورت دست جمعی و همگانی باشد کوششها و تلاشها باید هماهنگ شود و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دست جمعی، هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه، موظف است هر نقطه ضعفی را که در هر ببیند [[اصلاح]] کند، هر موضع آسیب‌پذیری را ترمیم نماید و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند، زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‌ای امکان‌پذیر نیست. بنابراین، [[منتظران واقعی]] علاوه بر اینکه در [[اصلاح]] خویش می‌کوشند، [[وظیفه]] خود می‌دانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگر [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]] و فسلفه آن همه افتخارات و فضیلتها که برای [[منتظران]] [[راستین]] شمرده شده است.
# '''منحل شدن در [[فساد]] محیط:''' یکی از اثر مهم و سازنده [[انتظار فرج]]، منحل شدن در [[فساد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگیها است. توضیح اینکه، هنگامی که [[فساد]] فراگیر شود و [[اکثریت]] و یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن‌بست سخت روانی قرار می‌گیرند، بن‌بستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه می‌گیرد. گاهی آنها [[فکر]] می‌کنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است، این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، به صورتی که نتوانند خود را به عنوان یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که می‌تواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدهد و به [[مقاومت]] و خویشتن‌داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتی برای [[اصلاح]] دیگران بر نخواهند داشت. لذا می‌بینیم که در [[دستورات]] اسلامی، [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است، تا حدی که ممکن است افراد ناوارد، تعجب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده و مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] است، در [[حقیقت]] فسلفه‌اش همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمی‌بیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد و منطق او این است که [[آب]] از سر من گذشته است، یا من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است، یا بالاتر از سیاهی، رنگ دگری نباشد، آخرش [[جهنم]] است که هم اکنون آن را برای خود خریده‌ام، دیگر از چه چیز می‌ترسم؟اما هنگامی که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود و [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و تغییر وضع موجود پیدا کند، خود نقطه عطفی در زندگی او می‌شود و چه بسیار او را به توقف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] می‌نماید. به همین [[دلیل]] [[امید]] را همواره می‌توان به عنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]، همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمی‌توانند خویشتن را حفظ کنند. نتیجه اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که [[قدر]] [[دنیا]] فاسد‌تر می‌شود، [[امید]] ظهورش بیشتر می‌گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان به وجود می‌آورد و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه می‌کند، آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط، مأیوس‌تر نمی‌شوند، بلکه به مقتضای وصول به [[هدف]] را در برابر خویش می‌بیند و کوششهایشان را برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتر تعقیب می‌کنند.
# '''[[پایداری]] در برابر رهبرهای فاسد و [[مبارزه]] با [[فساد]]:''' یگانه یا مهمترین چیزی که [[مسلمانان]] را در برابر این وضع نگاه داشت و آنها را در حال اعتراض به اوضاع و تقاضای اجرای برنامه‌های اسلامی، [[شجاع]] و دلیر می‌کرد، [[وعده‌های قرآن]] و [[پیامبر]] {{صل}} بود که: این [[دین]] از بین نمی‌رود و آینده برای [[اسلام]] است، [[اسلام]] عالم‌گیر و [[پرچم]] [[حکومت]] [[توحید]] و [[حق]] و [[عدل]] در سراسر [[جهان]] به اهتزار خواهد آمد. این وعده‌ها بود که [[مسلمانان]] را در برابر حوادثی مثل تسلط بنی‌امیه، جنگهای صلیبی، هجوم چنگیز و سرانجام، [[استعمار]] قرن اخیر، پایدار و شکیبا نگه داشت و [[مسلمانان]] را علیه آنان به [[جهاد]] و پیکار برانگیخت. این وعده‌ها که واقعیت آن را حقایق مسلم دینی و تاریخی صد در صد ثابت کرده است، همواره به [[مسلمانان]] نوید می‌داد که دور [[اسلام]] و روزگار آن به پایان نمی‌رسد و [[حکومت]]هایی مانند بنی‌امیه و بنی‌عباس، مظهر کمال [[پیشرفت]] و نمایش رژیم [[سیاسی]] و روش [[رهبری]] [[حق]] وعدالت [[اسلام]] نیستند و باید در [[انتظار]] آینده بود و عقب نشینی نکرد، ازمرزها و سنگرها [[حمایت]] و [[حفاظت]] کرد، تا آن عصر طلایی و دوران [[حکومت]] مطلقه [[حق]] و [[عدالت]] فرا رسد و موعد [[آخرالزمان]] که از دودمان [[پیغمبر اسلام]] و [[فرزند]] [[علی]] و [[فاطمه]] و نهمین [[فرزند]] سید‌الشهداء [[امام حسین|حسین]] {{ع}} و یگانه [[فرزند]] بی‌مانند [[حضرت]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] {{ع}} است ظاهر شود و تمام برنامه‌های [[اسلام]] را به [[اجرا]] درآورد. [[دنیا]] از این همه اضطرابات روز افزون، ناامنیها، افکار تضاد و رژیمهای رنگارنگ ظالمانه [[نجات]] یافته و در مهد امن و [[امان]] و [[اطمینان]] و اعتماد و [[اتحاد]] قرار بگیرد. [[مسلمان]] همیشه به سوی آینده می‌نگرد، هر وضعی که موجود باشد اگر چه نسبتاً خوب و عادلانه باشد او را قانع نمی‌کند و آن را نهایت کار و پایان راه نمی‌شمارد. در هر صورت و شرایطی، [[مسلمان]] [[ناامید]] نمی‌شود و [[وظیفه]] دارد که [[ظلم]] و [[فساد]] و [[تجاوز]] و [[جهل]] و خودکامگی و [[استضعاف]] را محکوم سازد و برای حصول هدفهای [[اسلام]]، کوشش و [[تلاش]] بیشتر نماید تا به سهم خود به [[اسلام]] عزیز به نوع [[بشر]] و [[جوامع]] متحیر و سرگردان و مضطرب، خدمتی انجام دهد. نشستن، [[تسلیم]] بودن، کناره‌گیری کردن و تماشاگر صحنه‌های [[تباهی]] و [[فساد]] و [[فقر]] و [[انحطاط]] [[اخلاقی]] شدن، هرگز در [[اسلام]] جایز نبوده و بر [[مسلمان]] [[منتظر]]، [[مؤمن]] و [[متعهد]] روا نمی‌باشد و با [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت]] [[ولی عصر]] {{ع}} و [[فلسفه انتظار]] موافقت ندارد. [[انتظار]] [[مصلح]] [[آخرالزمان]] و [[مهدی]] [[موعود]]، علاوه بر ریشه‌های استوار مذهبی و اسلامی، دارای عالی‌ترین فسلفه [[اجتماعی]] است. [[مسلمانان]] [[عقیده]] دارند که [[انقلاب]] [[اسلام]]، جهانگیر و پیروز می‌شود و عالم از این نابسمانیهای مدنیت منهای [[شرف]] و [[انسانیت]] [[نجات]] پیدا می‌کند و بازگشت به عقب و [[ارتداد]] و عقب‌گرد، خلاف اصل و خلاف [[نهضت]] [[انبیا]] و [[تعالیم]] [[اسلام]] است. اگر چه امروزه [[دنیا]] مادی به ظاهر رو به [[جاهلیت]] گذارده و اهداف عالی انسانی و [[حقیقت]] و [[فضیلت]] و ما به الأمتیاز [[بشر]] از حیوان، در بسیاری از [[جوامع]] فراموش شده، طغیان و [[ظلم]] و [[بیدادگری]] و [[تجاوز]] و [[زور]] و استبداد و قلدری و استثمار و شهوترانی و نابکاری روز به روز رایج‌تر می‌شود؛ اگر چه الفاظ و کلمات [[صلح]]، [[عدالت]]، [[آزادی]]، [[مساوات]]، [[برادری]]، همکاری، [[تعاون]] و [[بشر]] [[دوستی]] را در معانی دیگر یا برای مقاصد دیگر به کار می‌برند؛ اگر چه فاصله بین زورمندان و [[فرماندهان]] و زیردستان و فرمانبران هر روز زیاد‌تر و رابطه آنها را با یکدیگر به رابطه دو [[انسان]] برابر هیچ شباهتی ندارد، ولی این توحش تا هر کجا برود و هزاران سال به عقب برگردد، چون خلاف خواستهای واقعی [[بشر]] و سیر کمالی او و خلاف [[عقیده]] و [[آرمان]] اوست، پیروز نمی‌شود و سرانجام، به شدید‌ترین وضعی سرکوب و ریشه‌کن خواهد شد. مسلمانی که با چنین [[فکر]] و [[عقیده]] [[آینده‌نگری]] زندگی می‌کند، هرگز با گروههای فاسد و مشرکت خدانشناس همراه نمی‌شود و تا می‌تواند تقدم و نوگرایی و آینده بینی خود را حفظ کرده، ثابت و استوار به سوی [[هدف]] پیش می‌رود. او [[اطمینان]] دارد و به [[یقین]] می‌داند که بساط [[ظلم]] و [[فساد]] برچیده می‌شود، چرا که بر [[جامعه]] و بر [[فطرت]] [[بشر]] تحمیل شده است و آینده برای پرهیزگاران و [[زمین]] از آن شایستگان است: {{متن قرآن|إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>همانا زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش بخواهد به ارث می‌دهد و عاقبت از آن متقین است؛ اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>؛ بنابراین [[مسلمان]] [[تسلیم]] [[ظلم]] و [[فساد]] نمی‌شود و با [[ستمگران]] و مفسدان همکار و همراه و هم‌صدا نخواهد شد. این اصل [[انتظار]] مانند یک [[قوه]] مبقیه و عامل بقا و [[پایداری]]، طرفداران [[حق]] وعدالت و [[اسلام]] خواهان حقیقی را در برابر تمام دستگاه‌های فشار، استبعاد، [[جهل]] و [[شرک]]، [[بشر]] پرستی و [[فساد]] انگیزی پایدار نگه می‌دارد و همواره بر روشنی و چراغ [[امیدواری]] [[منتظران]] و ثبات قدم و [[مقاومت]] آنها می‌افزاید و آنان را در انجام [[وظایف]]، شور و [[نشاط]] می‌دهد. این اصل [[انتظار]] است که در [[مبارزه]] [[حق]] و [[باطل]] صفوف طرفداران [[حق]] را فشرده‌تر و مقاوم‌تر می‌کند و آنها را به [[نصرت]] [[خدا]] و [[فتح]] و [[ظفر]] نوید داده و گوش آنها را همواره با صداها نوید بخش [[قرآن]] آشنا می‌دارد: {{متن قرآن|قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ}}<ref>بگو منتظر باشید که ما هم منتظریم؛ انعام، آیه ۱۵۸.</ref>؛ {{متن قرآن|فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ}}<ref>منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم؛ توبه، آیه ۵۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}}<ref>منتظر باشید که من هم با شما منتظرم؛ اعراف، آیه ۷۱.</ref>؛ خاص و عام و [[شیعه]] و [[سنی]]، از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که فرمود: {{عربی|"لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ‏ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>اگر باقی نماند از دنیا مگر یک روز، خداوند متعال، آن روز را طولانی فرماید تا بیرون آید مردی از فرزندان من که نامش نام من و کنیه‌اش کنیه من باشد، زمین را پر از عدل و قسط کند همچنان که از جور و ظلم پر شده باشد. </ref>. این [[انتظار]]، ضعف و سستی و مسامحه در انجام [[تکالیف]] و [[وظایف]] نیست، بلکه حرکت، [[نهضت]]، [[فداکاری]]، طرد [[انحراف]] و [[مبارزه]] با بازگشت به عقب و [[ارتداد]] است. اگر نادانان یا مغرضان آن را به طور دیگر [[تفسیر]] کرده و [[مکتب]] کنار رفته‌ها و کنار گذاشته شده‌‌ها، بیچاره‌ها، مأیوسان، تن به [[خواری]] دادگان، چاپلوسان و دین‌فروشان، معرفی کنند، خود را در ردیف [[یهود]] که مصداق {{متن قرآن|يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ}}<ref> مائده، آیه ۴۱.</ref> هستند، قرار داده‌اند. به هر حال، [[منتظر واقعی]] هیچ‌گاه در برابر [[رهبران]] فاسد و [[ستمگر]] خصوع نکرده و سر [[تسلیم]] فرو نمی‌آورد، بلکه دائم در [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[حاکمان]] فاسد بسر می‌برد و همیشه [[منتظر]] تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] اسلامی و در [[انتظار]] آینده‌ای روشن است»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۲۱۱ - ۲۱۸.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛
| تصویر = 1368299.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی رضا رجالی تهرانی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«بعضی از ناآگاهان چنین پنداشته‏‌اند که [[انتظار]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}، ممکن است سبب رکود و عقب‏ ماندگی، یا فرار از زیر بار مسؤولیت‏‌ها و [[تسلیم]] در برابر [[ظلم]] و [[ستم]] گردد. چراکه [[اعتقاد]] به این [[ظهور]] بزرگ مفهومش قطع [[امید]] از [[اصلاح]] [[جهان]] قبل از او و حتّی کمک کردن به گسترش [[ظلم]] و [[فساد]] است تا [[زمینه ظهور]] آن [[حضرت]] فراهم گردد! در صورتی که چنین نیست و [[انتظار]] این [[ظهور]] بزرگ آثار و [[برکات]] بسیار سازنده‏ای دارد، که در ذیل به چند نمونه اشاره می‌‏کنیم:
* '''[[خودسازی فردی]]''': چنین تحوّلی قبل از هرچیز نیازمند عناصر آماده و باارزش انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشند، و این در درجه اوّل محتاج به بالاترین سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است. تنگ ‏نظری‌ها، کوته‌‏بینی‌ها، کج‏‌فکری‌ها، حسادت‌ها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه و به‌طور کلی هرگونه [[نفاق]] و پراکندگی با موقعیت [[منتظران]] سازگار نیست. نکته مهم این است که [[منتظر واقعی]]، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمی‌‏‏تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، باید از هم‏اکنون حتما در صف انقلابیون قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل هرگز به او اجازه نمی‌‏‏دهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن اعمالی [[پاک]] و روحی پاکتر، و برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی است.
 
من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌‏توانم در [[انتظار]] نظامی که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ‏گونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشماری کنم. آیا این‏ [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] از لوث آلودگی‌‏ها کافی نیست؟ ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] اسلامی و آزادی‌‏بخش به سر می‌‏برد حتما به حالت آماده باش کامل درمی‌‏‏آید. سلاحی که برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است به دست می‌‏آورد و سنگرهای لازم را می‌‏سازد. [[آمادگی]] رزمی افراد خود را بالا می‌‏‏برد، روحیه افراد خود را تقویت می‌‏‏کند و شعله [[عشق]] و [[شوق]] برای چنین مبارزه‏‌ای را، در [[دل]] فردفرد سربازانش زنده نگاه می‌‏‏دارد، ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست، هرگز در [[انتظار]] به سر نمی‌‏برد، و اگر بگوید [[دروغ]] می‌‏گوید.
 
[[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به‏ معنای آماده‌‏باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده‏‌باشی چقدر سازنده است. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی، مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و شکست‏‌ناپذیر، فوق‌العاده [[پاک]] و بلندنظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق لازم است. و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‏‌ترین برنامه‌‏های [[اخلاقی]] و [[فکری]] و [[اجتماعی]] است، این است معنای [[انتظار]] واقعی، آیا هیچ‏کس می‌‏تواند بگوید که چنین انتظاری سازنده نیست؟!
* '''[[خودیاری‌های اجتماعی]]''': [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال [[وظیفه]] دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند، و علاوه‏‌بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند، زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌‏‏کشند یک برنامه فردی نیست، برنامه‌‏ای است که تمام عناصر [[انقلاب]] باید در آن شرکت جویند، باید کار به صورت دسته جمعی و همگانی باشد، کوشش‏‌ها و تلاش‏‌ها باید هماهنگ گردد، و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند.
 
در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دسته‏‌جمعی، هیچ فردی نمی‌‏‏تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظّف است هر نقطه ضعفی را در هرکجا ببیند [[اصلاح]] کند و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید، و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند، زیرا بدون شرکت‏ فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‏‌ای امکان‌‏پذیر نیست. [[منتظران واقعی]] علاوه بر اینکه به [[اصلاح]] خویش می‌‏کوشند، [[وظیفه]] خود می‌‏‏دانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگری برای [[انتظار]] [[قیام]] [[مصلح جهانی]].
* '''[[منتظران]] [[راستین]] در [[فساد]] محیط حلّ نمی‌‏‏شوند''': اثر مهمّ دیگری که [[انتظار]] [[امام مهدی|مهدی]] دارد حل نشدن در [[مفاسد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگی‌ها است. توضیح اینکه هنگامی که [[فساد]] فراگیر می‌‏‏شود و [[اکثریت]] یا جمع کثیری را به آلودگی می‌‏‏کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن‏بست سخت روانی قرار می‌‏‏گیرند، بن‏بستی که از [[یأس]] [[اصلاحات]] سرچشمه می‌‏‏گیرد. گاهی آنها [[فکر]] می‌‏کنند که کار از کار گذشته و دیگر امیدی به [[اصلاح]] نیست، و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگاه داشتن خویش بیهوده است، این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجا به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند و نتوانند خود را به صورت یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند!
تنها چیزی‏که می‌‏‏تواند در آنان [[روح]] [[امید]] بدمد، و به [[مقاومت]] و خویش‌تن‏داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است، تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و [[اصلاح]] دیگران برنخواهند داشت. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را می‌‏‏توان همواره به‏عنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]، همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد و گرفتارند، هرگز بدون [[امید]] نمی‌‏‏توانند خویشتن را حفظ کنند.
 
نتیجه اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که هرقدر [[دنیا]] فاسدتر می‌‏شود [[امید]] ظهورش بیشتر می‌‏‏گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] [[بیم]] می‌‏کند، آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط مأیوس نمی‌‏‏شوند، بلکه وصول به [[هدف]] را در برابر خویش می‌‏بینند و کوشش آنان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب می‌‏‏گردد<ref> تفسیر موضوعی پیام قرآن، آیة اللّه مکارم شیرازی، ج ۹، ص ۴۴۷.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۵.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
| تصویر = 136863.JPG
| پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«اگر به [[راستی]] به تمام شرایط و ویژگی‌های [[انتظار]] و [[منتظران]] توجه شود، آثار تربیتی مثبتی را به دنبال خواهد داشت که برخی از آنها چنین است: "گسترش امیدهای واقعی؛ همانگونه که پیش از این یاد شد [[انسان]] برای تداوم زندگی و [[تحمل]] دشواری‌های آن، نیازمند انگیزه‌ای نیرومند است که در پدیده‌ای با نام "[[امید]] به آینده" تجلی می‌یابد؛ آینده‌ای که به مراتب، عالی‌تر، زیباتر و بهتر از امروز باشد؛ این مسئله به‌ویژه برای [[جوانان]]، دارای اهمیت است؛ زیرا آنان می‌توانند در پرتو "[[امید]] به فردایی بهتر" به نیروی فراوان خود جهت و معنا بخشند. از [[روایات اسلامی]] استفاده می‌شود که [[انتظار]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، موجب گسترش [[امید]] [[راستین]] می‌شود.
* مهندس [[مهدی بازرگان]] حکایتی را در باب امیدبخشی این [[اعتقاد]] سترگ [[نقل]] کرده که خالی از [[لطف]] نیست. وی در این باره می‌گوید: در یک جلسه هفتگی که با یک استاد فرانسوی محقق در [[تشیع]] "[[هانری کربن]]" تشکیل می‌شد از پروفسور سؤال شد: آیا راست است که بعد از [[جنگ]]، بازگشت محسوس در اروپا به معنویات و [[دینداری]] پیدا شده است؟
* پاسخ داد: کاتولیک‌ها خیلی فعالیت می‌کنند، ولی فایده ندارد! [[مسیحیت]] [[دین]] گذشته و مرده است و جواب سؤال روز و انتظارات آینده را نمی‌تواند بدهد. [[اسلام]] با آنکه [[دین]] تازه‌تری است، برای [[اهل تسنن]] که پا از زمان [[پیغمبر]] جلو نگذاشته اند، با "[[خاتمیت]]" باب [[معنویت]] و [[تربیت]] بسته می‌شود و ناظر به آینده نیست. فقط [[اقلیت]] "[[شیعه]]" هستند که با [[اعتقاد]] و [[انتظار]] "[[امام]] [[غایب]]"، به آینده [[دنیا]] امیدوارند و مسایل فلسفی و مشکلات زندگی را با نظر و [[اعتقاد]] و [[امید]] دیگری طرح می‌کنند. [[شیعه]] نه فقط برای آینده، مهره [[معجزه]] آسایی در چنته دارد، بلکه در گذشته نیز مایه‌های افتخار و اتکای فراوان دارد؛ پیش رویش [[امام علی|علی]] {{ع}} است که مادر دهر مانند او نزاییده و نخواهد زایید!<ref> شعبان علی لامعی، قدّیس، ص ۲۵۹، به نقل از: مرجعیت و روحانیت، ص ۱۶۰.</ref>
* [[پویایی]] در جهت رسیدن به [[هدف]]؛ زندگی [[انسان]] آن زمان قابل توجیه است که آثار حرکت، [[پویایی]] و [[شادابی]] در تمام زوایای آن به چشم بخورد. آن گاه که [[انسان]] به وضعیت موجود [[راضی]] نیست و در صدد ایجاد شرایطی بهتر است. همانا در [[انتظار]] به سر میبرد.
* ایجاد [[وحدت]] و همگرایی؛ [[انتظار]] افزون بر آثار فردی دارای آثار [[اجتماعی]] نیز است که از مهمترین آنها می‌توان به [[وحدت]] و [[همدلی]] بین [[منتظران]] اشاره کرد. این [[همدلی]] به خاطر توجه به [[هدف]] مشترکی است که در مسئله [[انتظار]] به روشنی تمام در چشم‌انداز آن قابل رؤیت است.
* احساس حضور؛ یکی از آثار غیر قابل [[تردید]] در [[انتظار]] [[راستین]]، احساس حضور در محضر آن [[امام]] [[غایب]] است. یک [[منتظر]] [[راستین]] همواره بر این باور است که تمام [[رفتار]] و اعمال او در نظرگاه آن [[امام]] پنهان است و این خود در [[اصلاح]] [[رفتار]] وی بسیار مؤثر است. این مهم نه فقط به [[اصلاح]] فرد منجر می‌گردد که رفته رفته به [[اصلاح]] و [[سلامت]] [[اخلاقی]] [[جامعه]] می‌انجامد که خود در [[زمینه‌سازی]] [[ظهور]]، نقشی بس مهم و [[انکار]] ناپذیر خواهد داشت.
* [[امام علی]] {{ع}} فرمود: "هیچ مؤمنی در شرق [[زمین]] و غیر آن از ما پنهان نیست"<ref>{{عربی|" لَيْسَ‏ يَغِيبُ‏ عَنَّا مُؤْمِنٌ‏ فِي‏ شَرْقِ‏ الْأَرْضِ‏ وَ لَا فِي‏ غَيْرِهَا‏‏ ‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۱۴۰.</ref> و نیز [[امام سجاد]] {{ع}} فرمود: "همانا اهل [[زمان غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} که به امامتش معتقدند و در [[انتظار]] ظهورش هستند، از [[مردم]] همه زمان‌ها بهترند، زیرا [[خداوند]] چنان [[عقلی]] و [[فهم]] و معرفتی به آنان [[عنایت]] فرموده که [[غیبت]] برای آنها به منزله دیدن و حضور وی است"<ref>{{عربی|" إِنَ‏ أَهْلَ‏ زَمَانِ‏ غَيْبَتِهِ‏ وَ الْقَائِلِينَ‏ بِإِمَامَتِهِ‏ وَ الْمُنْتَظِرِينَ‏ لِظُهُورِهِ‏ {{ع}} أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ ‏‏ ‏‏‏‏"}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۹.</ref>.
* بنابراین [[انتظار]] یک "[[مصلح جهانی]]" به طور قطع به معنای آماده باش کامل [[فکری]]، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[اصلاح]] تمام کره [[زمین]] و پایان دادن به همه [[ظلم‌ها]] و نابسامانی‌ها، شوخی نیست و نمی‌تواند کار ساده‌ای باشد. آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی، باید متناسب با آن باشد؛ یعنی، باید به گستردگی و عمق آن باشد. افزون بر آن، اینکه [[منتظران]] [[راستین]] [[وظیفه]] دارند مراقب حال یکدیگر نیز باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگین- که انتظارش را می‌کشند- یک برنامه فردی نیست»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۶۹-۱۷۲.</ref>.
 
در [[انتظار]] و [[امید]] به آینده‌‏ای روشن و رشدآفرین است که، بسیاری از نیازهای روحی و جسمی انسان‏‌ها پاسخ داده می‌‏شود. [[آدمی]] در پرتو [[انتظار]] و [[امید]]، رنج‏ها و گرفتاری‌‏ها را [[تحمل]] می‏‌کند و با کشتی [[امید]] و [[آرزو]] در دریای پرتلاطم و طوفان‌‏زای زندگی، به [[سلامت]] به سیر خود ادامه می‌‏دهد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. اگر کسی به [[راستی]] به همه شرایط [[انتظار]]، پای‏بند باشد و بایسته‌‏های آن را انجام دهد، آثاری تربیتی برای وی در پی خواهد داشت که برخی چنین است:
# '''گسترش امیدهای [[راستین]]:‏''' روشن است که [[انسان]] برای گذران زندگی و پذیرش دشواری‌‏های آن، نیازمند انگیزه‏‌ای نیرومند است که در پدیده‌‏ای با نام "[[امید]] به آینده" تجلی‏ می‌‏یابد؛ آینده‌‏ای که به مراتب، عالی‏‌تر، زیباتر و بهتر از امروز باشد. این مسأله - به ویژه برای جوانان- دارای اهمیت بیشتری است؛ زیرا آنان می‌‏توانند در پرتو [[امید]] به فردایی بهتر به نیروی فراوان خود، جهت و معنا بخشند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
# '''[[پویایی]] و [[نشاط]]:''' زندگی [[انسان]]، آن زمان قابل توجیه است که آثار حرکت، [[پویایی]] و [[شادابی]] در تمام زوایای آن به چشم خورد. آن‏گاه که [[انسان]]، به وضعیت موجود [[راضی]] نیست و در صدد ایجاد شرایطی بهتر است، همانا در [[انتظار]] به سر می‌‏برد. این اثر ارزنده در [[جوامع]] [[شیعی]] به روشنی تمام دیده می‏‌شود؛ به گونه‏‌ای که آن را از دیگر [[جوامع]] به روشنی تمام، متمایز و برجسته ساخته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
# '''[[وحدت]] و هم‏گرایی‏:''' انتظار- افزون بر آثار فردی- دارای آثار اجتماعی فراوانی نیز است که از مهم‏ترین آن‏ها می‏‌توان به [[وحدت]]، [[انسجام]] و همدلی بین [[منتظران]] اشاره کرد. این همدلی، به سبب توجه به [[هدف]] مشترکی است که در مسأله [[انتظار]] به روشنی تمام در چشم‌‏انداز آن، قابل دیدن است. امروزه ثابت شده است افرادی که در پی هدفی مشترک هستند، از عملکردی مشابه برخوردارند؛ به گونه‌‏ای که هم‏گرایی در آن‏ها در مقایسه با [[جوامع]] دیگر، بسیار است. در [[جامعه]] [[شیعی]]، [[انتظار ظهور]] مردی از سلاله [[پاک]] [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]] {{ع}} باعث شده است همه [[پیروان]] این [[آرمان]] [[مقدس]]، از همدلی بسیار خوبی برخوردار باشند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
# '''احساس حضور:''' یکی دیگر از آثار غیر قابل [[تردید]] در [[انتظار]] [[راستین]]، احساس حضور در محضر آن [[امام]] [[غایب]] از سویی و احساس حضور آن [[امام]] [[غایب]] در زندگی از سوی دیگر است. یک [[منتظر راستین]]، همواره بر این باور است که همه کارهای او در نگرگاه آن [[امام]] پنهان است و این خود در [[اصلاح]] [[رفتار]] وی بسیار مؤثر است. این مهم، نه فقط به [[اصلاح]] فرد منجر می‌‏شود که رفته ‏رفته به [[اصلاح]] و [[سلامت]] [[اخلاقی]] [[جامعه]] می‏‌انجامد که خود در زمینه‏‌سازی [[ظهور]]، نقشی بس مهم و انکارناپذیر خواهد داشتر
# '''[[آمادگی]] همه‏ جانبه‏:''' [[انتظار مصلح]] جهانی به طور قطع، به معنای آماده‏ باش کامل فکری، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه ظلم‏‌ها و نابسامانی‏‌ها، شوخی نیست و نمی‌‏تواند کار ساده‏‌ای باشد. آماده‌‏باش برای چنین [[هدف]] بزرگی، باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به گستردگی و ژرفای آن باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
# '''مراقبت اجتماعی‏:''' [[منتظران راستین]] [[وظیفه]] دارند مراقب حال یک دیگر نیز باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که [[منتظر]] آنند، یک برنامه فردی نیست<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۳-۲۱۵.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین مهدوی‌فرد؛
| تصویر = Pic434.jpg
| پاسخ‌دهنده = میرزا عباس مهدوی‌فرد
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرزا عباس مهدوی‌فرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«آثار و [[برکات انتظار]] عبارتند از:
 
'''1. اثرات [[تربیتی]] انتظار:'''
# [[تحمل]] و [[پایداری]]: شخص [[منتظر]] چون [[امام]] عصرش را شناخته است در برابر مشقت‌ها و مشکلات از کوره بیرون نمی‌رود [[امام صادق]] {{ع}} از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[روایت]] کرده است که آن [[حضرت]] به [[اصحاب]] خویش فرمود: "پس از شما مردمی خواهند آمد، که به یک تن از آنان، اجر پنجاه تن از شما را خواهند داد. [[اصحاب]] گفتند:‌ای پیامبرا ما در جنگ‌های [[بدر]] واحد و [[حنین]] با تو بوده‌ایم، و درباره ما آیاتی از [[قرآن]] نازل شده است این چگونه خواهد بود؟ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: شما اگر در شرایطی که آنان قرار می‌گیرند، قرار بگیرید، آن [[تحمل]] و [[شکیبایی]] را که آنان دارند نخواهید داشت"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.</ref>.
# آراسته شدن به [[اخلاق]] [[اسلامی]]: [[منتظران]] [[حضرت]]، باید با [[رفتار]] انسانی، و [[اخلاق]] محمدی و صفات [[علوی]]، و [[فضایل]] [[جعفری]]، همواره مایه زینت و افتخار و آبروی [[ائمه طاهرین]] باشند. نه مایه ننگ آنان، شخص [[منتظر]] باید طوری باشد که [[ائمه]] بتوانند به شعیان خود افتخار کنند. و این رعایت در [[دوران غیبت]] [[امام]] واجب‌تر است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: "هر کس خوش دارد در شمار [[اصحاب قائم]] {{ع}} باشد، باید در [[عصر انتظار]]، [[مظهر]] [[[اخلاق نیک]] [[اسلامی]] باشد. چنین کسی اگر پیش از [[قیام قائم]] در گذرد، [[پاداش]] او مانند کسانی باشد که [[قائم]] را [[درک]] کنند و به حضور او برسند. پس (در [[دینداری]] و تخلق به [[اخلاق]] [[اسلامی]]) بکوشید، بکوشید و در حال [[انتظار ظهور]] [[حق]] به سر برید. این ([[کردار]] [[پاک]] و افکار تابناک) بر شما گوارا باد‌ای گروهی که [[رحمت خدا]] شامل حال شماست"<ref>{{متن حدیث|"... إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِي‏ءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"}}؛ غیبت نعمانی، ص ۲۰۰، ح ۱۶.</ref>.
# [[حق‌محور]]: [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرمایند: "خوشا به حال منتظرانی که به حضور [[قائم]] {{ع}} برسند آنان که پیش از [[قیام]] او نیز پیرو اویند، با [[دوست]] او عاشقانه موافق و دوستند و با [[دشمن]] او خصمانه مخالف و دشمنند"<ref>{{متن حدیث|"طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ يَتَوَلَّى وَلِيَّهُ وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ..."}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۰.</ref>. "[[انسانیت]]" و رعایت [[ارزش]] [[انسان]]، تنها در [[تعالیم]] [[علی]] و [[آل علی]] جلوه‌گر است و [[انسان]] [[آگاه]] از این [[تعالیم]]، فدایی این راه است و [[دشمن]] هر راه دیگر. دولتی [[علی]] و [[آل علی]]، [[دوستی]] [[انسان]] و [[انسانیت]] است، و [[دشمنی]] با [[علی]] و [[آل علی]]، [[دشمنی]] با [[انسان]] و [[انسانیت]]<ref>خورشید مغرب، ص ۲۷۲.</ref>.
 
'''2. اثرات روانشناختی [[انتظار]]:''' [[انتظار]] به لحاظ روان‌شناختی، نقش فراوان در [[زندگی]] [[انسان]] [[منتظر]] ایفا می‌کند که اینک به برخی از آنها اشاره می‌شود:
# [[تکامل]] روحی: [[انتظار]] در [[منتظران]]، [[امید]] به [[آینده]] ایجاد می‌کند. [[امام صادق]] {{ع}}: کسی که [[دوست]] می‌دارد از [[یاران قائم]] باشد باید آماده باشد و در حال [[آمادگی]] به [[پارسایی]] و [[محاسن اخلاق]] عمل کند. از این [[حدیث]] سه نکته استفاده می‌شود:
## [[امید]] به [[قیام]] داشته باشد.
## [[دوست]] داشته باشد از [[یاوران]] او باشد.
## دارای [[ورع]] باشد<ref>غیبت نعمانی، ص ۲۰۰.</ref>. اگر [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار]] از [[جامعه بشری]] رخت بربندد، [[زندگی]] مفهومی نخواهد داشت. حرکت و [[انتظار]] در کنار هم بوده و از هم جدا نمی‌شوند. [[انتظار]]، [[علت]] حرکت و تحرک‌بخش است. [[پیامبر]] {{صل}} می‌فرمایند: "اگر [[امید]] نبود، [[مادر]] [[فرزند]] خود را شیر نمی‌داد و کسی درختی نمی‌کاشت"<ref>نهج الفصاحه، ص ۱۸۹، کلمه ۹۳۶.</ref>.
# وسعت [[فکر]] و [[اندیشه]]: [[عقیده]] به [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} و [[حکومت جهانی]] آن [[حضرت]] [[فکر]] و [[اندیشه]] [[آدمی]] را وسعت می‌بخشد تا به دورترین نقاط [[جهان]] نگریسته و خیر و [[رفاه مردم]] تمام مناطق [[گیتی]] را خواسته و عالم را مملکت [[خدا]] بداند؛ و [[یقین]] بداند که [[عاقبت]] و [[پیروزی]] با [[پرهیزکاران]] و شایستگان است، [[قرآن کریم]] نیز [[بشارت]] داده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور  پس از تورات  نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>؛ از طرفی کسی که [[منتظر]] [[حضرت]] است و [[عقیده]] به [[ظهور]] آن [[حضرت]] دارد شیفته [[پیروی]] از افراد نمونه و کامل می‌شود و [[دل]] را به [[حکومت جهانی]] او گره می‌زند. [[یاری]] کردن و [[ستایش]] از حکومت‌های [[جباران]] را [[گناه]] می‌داند و در واقع [[انتظار]] [[انسان]] را خدامحور و حق‌طلب به بار می‌آرود.
# [[امید]] به موفقیت و [[پیروزی]]: [[انتظار]]، [[امید]] و [[آرزو]] است، [[امید]] و [[آرزو]]، در [[زندگی]] [[انسان]] از مؤثرترین عوامل حرکت و [[مقاومت]] است. جوهره این [[امیدواری]]، [[خوش‌بینی]] نسبت به [[آینده]] [[بشر]] است و پشتوانه آن، مژده قطعی [[خداوند]] به [[پیروزی]] [[صالحان]] و [[مستضعفان]] است که در [[آیات]] متعدد [[قرآن]] به آن اشاره شده است<ref>قصص / ۵، نور / ۵۵، توبه / ۳۳.</ref>. از [[امید]] و [[دل]] بستن به آینده‌ای بهتر که شامل عنصر [[خوش‌بینی]] نسبت به جریان کلی [[نظام]] [[طبیعت]] و سیر [[تکامل]] [[تاریخ]] و [[اطمینان]] به [[آینده]] روشن‌تر [[بشر]] است، در زبان [[روایات]] به "[[انتظار فرج]]" تعبیر شده است. [[انتظار فرج]] از یک اصل کلی [[اسلامی]] مایه گرفته است و آن اصل، [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] است. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: "[[انتظار فرج]] داشته باشید و مأیوس و نومید از [[لطف]] و [[رحمت خدا]] نگردید زیرا [[بهترین]] [[کارها]] در پیشگاه [[خدای عزوجل]] [[انتظار فرج]] است"<ref>بحار الانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۱۲۳.</ref>. بنابراین طبق [[آیات]] و [[روایات]]، [[خداوند]] به [[مسلمانان]] و [[مستضعفان]] [[وعده]] [[پیروزی]] داده است. این [[وعده]] در [[عصر غیبت]] نقشی سازنده در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]] دارد. زیرا [[منتظران]] به آرزوی [[پیروزی حق بر باطل]] به ساختن خود و [[جامعه]] می‌پردازند و در مقابل مشکلات، [[ظلم]] و [[طغیان]] [[مبارزه]] و [[مقاومت]] می‌کنند. وعده‌های [[پیروزی]] حتمی، از منظر روان‌شناختی قوت روحی و روانی در شخص [[منتظر]] ایجاد می‌کند<ref>یوسف مدن، سیکولوجیة الانتظار، ص ۱۹۲.</ref> بدین خاطر [[منتظران]] در طول [[تاریخ]] توانسته‌اند با [[روح]] و روان [[عالی]] و کمترین امکانات و وسایل تسلیحاتی، موفقیت‌های چشمگیری در مقابل بزرگ‌ترین قدرت‌های عصر که مجهز به پیشرفته‌ترین تسلیحات روز بوده‌اند به دست آورند و همین [[روحیه]] [[امیدواری]] باعث حیات [[فکری]] [[منتظران]] و [[آشفتگی]] [[مستکبران]] گردیده است.
# فروریختن هیبت دنیای [[استکبار]]: [[استکبار]] یک واقعیت [[تاریخی]] از آغاز تا به امروز بوده است، در طول [[تاریخ]] فرعون‌ها، نمرودها، ابولهب‌ها و ابوجهل‌ها در جهت [[دشمنی]] با [[مستضعفان]] بوده و خواهند بود.[[برتری]] [[نظامی]] و صنعتی [[مستکبران]] باعث جرأت آنان و احساس [[ضعف]] [[مستضعفان]] شده است و امروزه بسیاری از [[کشورهای اسلامی]] وعده‌های تخلف‌ناپذیر [[خداوند]] را فراموش کرده و متأثر از امکانات و [[پیشرفت]] تسلیحاتی [[مستکبران]] گردیده‌اند و می‌پرسند که [[امام مهدی]] {{ع}} چگونه با [[شمشیر]] بر تسلیحات پیشرفته [[دنیا]] پیروز می‌شود؟ پاسخ این پرسش با توجه به نکات زیر روشن می‌شود:
## وعده‌های [[پیروزی]] و [[بشارت]] [[فرج]] که در [[آیات]] و [[روایات]] آمده است [[قدرت]] [[معنوی]] [[مسلمانان]] را افزایش می‌بخشد و در [[مبارزه]] [[اسلام]] و [[استکبار]] [[پیروان اسلام]] را از نظر روحی و روانی [[قوی]] و [[توانمند]] می‌سازد که این تحولات روحی باعث شکسته شدن هیبت [[مستکبران]] در نزد [[مستضعفان]] می‌شود.
## در پرتوی وعده‌های [[پیروزی]] و [[بشارت]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} [[برتری]] بر [[مستکبران]] در شخصیّت [[مسلمانان]] به وجود می‌آید چنانکه [[خداوند]] هیبت و بزرگی [[استکبار]] را در نزد [[اصحاب کهف]] کوچک و حقیر کرد<ref>یوسف مدن، سیکولوجیة الانتظار، ص ۱۹۵.</ref>.
## [[روحیه]] [[مستکبران]] با وجود پیشرفته‌ترین تسلیحات، [[شکست]] می‌خورد و با [[روح]] [[شکست]] خورده [[توان]] [[مقاومت]] از آنان سلب می‌گردد. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید:به هنگام فرا رسیدن امر ما ([[حکومت]] [[مهدی]]) [[خداوند]] [[ترس]] را از [[دل]] [[شیعیان]] ما بر می‌دارد و در دل‌های [[دشمنان]] ماجای می‌دهد. در آن هنگام هر یک از [[شیعیان]] ما از نیزه برنده‌تر و از شیر شجاع‌تر می‌شوند<ref>{{متن حدیث|"إِنَّ اللَّهَ نَزَعَ الْخَوْفَ مِنْ قُلُوبِ شِيعَتِنَا وَ أَسْكَنَهُ قُلُوبَ أَعْدَائِنَا فَوَاحِدُهُمْ أَمْضَى مِنْ سِنَانٍ وَ أَجْرَى مِنْ لَيْثٍ يَطْعَنُ عَدُوَّهُ بِرُمْحِهِ وَ يَضْرِبُهُ بِسَيْفِهِ وَ يَدُوسُهُ بِقَدَمِهِ"}}؛ بحارالانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۳۳۶.</ref>. "[[ایمان]] و [[اعتقاد به امام زمان]] {{ع}}، [[مانع]] از [[تسلیم]] شدن است. ملت‌های باایمان که حضور [[قطب عالم امکان]] را در میان خود احساس می‌کنند، [[امید]] و [[نشاط]] می‌گیرند و برای [[مجد]] و [[عظمت]] [[اسلام]] [[مبارزه]] و [[جهاد]] می‌کنند با تکیه بر همین [[امید]] درخشان بود که [[ملّت]] بزرگ [[ایران]]، [[پرچم]] [[اسلام]] را به اهتزاز در آورد و افتخار طول [[تاریخ]] و [[بشر]] و [[تاریخ اسلام]] شد"<ref>مقام معظم رهبری، فصلنامه انتظار، شماره ۲، ص ۵۹، نقل از روزنامه رسالت، ۱۶ / ۱۰ / ۷۸.</ref>.
# [[مقاومت]] در برابر [[انحرافات]] [[اجتماعی]]: از ثمرات [[اعتقاد]] به [[انتظار]]، [[مقاومت]] [[منتظران]] در برابر هرگونه درد و [[رنج]] وانحرافات [[اجتماعی]] است. [[ایمان]] به [[پیروزی]] واعتقاد به شکوفائی [[جهان]]، اثرات [[تربیتی]] و [[اعتقادی]] دارد. [[اراده]] [[منتظران]] را در راستای نابودی و [[انحرافات]]، محکم و آهنین می‌سازد. در [[روایات]] هم [[ثواب]] و پاداشی فراوان برای کسانی که درد و [[رنج]] را تحمّل و با [[انحرافات]] [[مبارزه]] می‌کنند آمده است و فرموده: "هر که در [[روزگار غیبت]] [[قائم]] ما، بر [[ولایت]] ما [[استوار]] ماند [[خداوند]] [[پاداش]] هزار [[شهید]] به مانند [[شهیدان]] [[بدر]] و [[احد]] به وی عطا فرماید"<ref>میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} هم فرموده: "پس از شما مردمی خواهند آمد که یکی از آنان اجر و [[پاداش]] پنجاه نفر از شما را دارد. عرض کردند:‌ای [[پیامبر خدا]] {{صل}}! ما در [[بدر]] و [[احد]] و [[حنین]] با شما بودیم و [[قرآن]] در میان ما نازل شد؟! فرمود: اگر آنچه بر سر ایشان می‌آید بر سر شما بیاید مانند آنان [[صبر]] و شکیبائی نمی‌کنید"<ref>میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۱.</ref>. در پرتوی [[اعتقاد]] به [[انتظار]]، مجاهدین [[جهان اسلام]] در برابر تمام [[انحرافات]] و فشارهایی که از سوی دنیای استکبار وارد می‌شود [[مقاومت]] می‌کنند و کوچک‌ترین تزلزلی در [[اراده]] خود راه نمی‌دهند و برای [[زمینه‌سازی]] [[دولت حق]]، سر از پا نمی‌شناسند.
# ایجاد توازن بین [[ناامیدی]] و [[امید]]: [[روایات]] فراوانی از [[بشارت]] [[فرج]]، [[نصرت]] و [[پیروزی]] [[صالحان]] سخن می‌گویند چنانکه [[پیامبر]] {{صل}} فرموده‌اند: [[مردم]] [[بشارت]] داده شدید به [[فرج]]، همانا (در) [[وعده خداوند]] خلاف نیست و قضایش رد نمی‌شود و او [[دانایی]] [[آگاه]] است و همانا [[فتح]] و [[پیروزی]] نزدیک است<ref>{{متن حدیث|"عَنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَقَالَ مَعَاشِرَ الْمُؤْمِنِينَ أَبْشِرُوا بِالْفَرَجِ فَإِنَّ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلَفُ وَ قَضَاؤُهُ لَا يُرَدُّ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ فَإِنَّ فَتْحَ اللَّهِ قَرِيبٌ"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۷.</ref>. نیز طبق [[روایات]] [[انحرافات]] گسترده در [[زندگی]] [[مردم]] در [[دوران غیبت کبری]] رخ می‌دهد. [[امام علی]] {{ع}} فرموده‌اند: [[زمین]] پر از [[جور]] و [[ستم]] می‌شود تا جائی که کسی نتواند [[نام خدا]] را به زبان جاری کند مگر در پنهانی آنگاه [[خداوند]] [[قوم]] [[صالح]] و شایسته‌ای را می‌آورد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید<ref>{{متن حدیث|"لَتُمْلَأَنَّ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ جَوْراً حَتَّى لَا يَقُولَ أَحَدٌ اللَّهَ إِلَّا مُسْتَخْفِياً، ثُمَّ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ صَالِحِينَ يَمْلَئُونَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"}}؛ کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، ص ۴۹۴.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} می‌فرماید: "هیچ زمانی پیش نمی‌آید جز اینکه زمان بعدی بدتر از آنست"<ref>کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، ص ۴۲۱.</ref>. هنگامی که زمان‌ها را در نظر می‌گیریم و دوران‌هائی را که پس از [[رحلت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} بر [[مسلمانان]] گذشته، مورد مطالعه قرار می‌دهیم می‌بینیم که پایه‌های [[فتنه‌ها]] عمیق‌تر و مخرب‌تر گردیده است و با گذشت هر لحظه به اوج خود می‌رسد. [[پیامبر]] {{صل}} می‌فرماید: "زمانی بر [[مردم]] بیاید که [[انسان]] در آن روزگار، آرزوی [[مرگ]] می‌کند"<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید: "اهل زمانه دگرگون می‌شوند، بت‌پرستی یکبار دیگر رواج پیدا می‌کند، [[مؤمنان]] به [[سختی]] گرفتار می‌شوند، [[دل‌ها]] را [[شک]] و [[تردید]] فرا می‌گیرد، رشته [[دین]] از گردن آنها خارج می‌شود و پیوند آنها با [[دین]] قطع می‌گردد"<ref>کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، پیشین، ص ۴۹۵.</ref>»<ref>[[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص118-135.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین حیدری‌نیک؛
| تصویر = Pic1397.jpg
| پاسخ‌دهنده = مجید حیدری‌نیک
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مجید حیدری‌نیک]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«برخی از ره آوردهای [[انتظار]] را بر می‌شمریم:
* '''[[صبر]]''': [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ}}<ref>از دین امامان است پرهیزکاری... و انتظار فرج با صبر و شکیبایی (بحارالأنوار، ج ۵، ص ۱۲۲).</ref>. شرایط بسیار دشوار [[عصر غیبت]]، مستلزم آن است که هر [[شیعه]] منتظری، در برابر مشکلات و [[گرفتاری‌ها]] بایستد و از موجودیت و [[هویت]] خویش [[دفاع]] کند.
 
کسی که برای آینده‌اش برنامه می‌ریزد و برای رسیدن به اهدافش، نیازها را می‌شناسد و برای به دست آوردن آن‌ها، راه‌هایی را [[پیش بینی]] می‌کند، به خوبی می‌داند که با داشتن نقشه و برنامه، [[کارها]]، سریع‌تر و بهتر شکل می‌گیرد. چون موانع را در طرح و برنامه کلی، می‌توان [[شناخت]] و برای از میان برداشتن آن‌ها، چاره‌ای اندیشید. آنان، در رویارویی با مشکلات، غافلگیر نمی‌شوند و کاسه صبرشان لبریز نمی‌گردد و به جزع و فزع یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی نمی‌آورند. مواجهه با [[ترس]]، طبیعی است و هر انسانی، در طول زندگی‌اش، با آن روبه رو می‌شود، اما مهم این است که چگونه از آن بهره ببرد.(...)
* '''ذکر''': دوران [[انتظار]]، دوران [[هجوم]] [[فتنه‌ها]] و مشکلات و گرفتاری‌هاست. آنچه سبب [[آرامش]] قلبی و [[قدرت روحی]] [[شیعه]] [[منتظر]] می‌شود و وی را از [[غفلت]] و زینت و [[وسوسه]]، [[نجات]] می‌دهد، ذکر و هوشیاری است.
 
آدمیت [[آدمی]]، در گروِ دو دستاورد بزرگ، یعنی [[علم]] و ذکر است. با [[علم]]، از جهل‌ها آزاد می‌شویم و با ذکر، از [[غفلت]] ها. [[انسان]] در یک مرحله، [[جاهل]] است و در این مرحله، محتاج دانستن است. پس باید به دنبالش برود، در هر جا باشد. از طرفی، تأکید فراوان برفراگیری [[علم]] و [[دانش]]، اهمیت آن را دو چندان می‌کند، ولی باید توجه داشت که دانستن، شرط لازم برای موفقیت و [[سعادت آدمی]] است، اما شرط کافی برای این مهم نیست. چون، پس از یافتن و فهمیدن، خطر دیگری بر سر راه است و آن، [[غفلت]] و بی خبری است. در این مرحله، [[علم]] کارساز نیست، بلکه ذکر و تذکر، کارگر است و چاره درد.
 
مؤمنِ [[منتظر]] نیز از این امر، مستثنا نیست. زیرا [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ}}<ref>«بدانید که زندگانی این جهان بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی  است میان شما و افزون خواهی در دارایی‌ها و فرزندان است؛ چون بارانی که رستنی آن شگفتی کشتکاران را برانگیزد سپس خشک گردد و آن را زرد بینی، آن‌گاه ریز و خرد شود و در جهان واپسین، عذابی سخت و (نیز) آ» سوره حدید، آیه ۲۰.</ref>(...)
* '''[[اصلاح]]''': یکی از آثاری که در هر [[شیعه]] [[منتظر]] پدیدار می‌گردد، [[اصلاح]] و پیراستن خود از خصائص [[ناپسند]]، و آراستن خود به [[اخلاق نیکو]] است. این، نتیجه طبیعی [[انتظار واقعی]] است. او، در [[تاریخ]] کسانی را دیده است که در بحرانی‌ترین شرایط، زیر شانه [[ولی خدا]] را خالی کرده‌اند! او، [[طلحه]] و زبیرهای [[تاریخ]] را دیده است! او، [[عمر]] سعدها را دیده است! از این رو او نقطه ضعف‌هایش را شناسایی می‌کند و در پی [[اصلاح]] خود بر می‌آید. [[شیعه]] [[منتظر]]، دریافته که با [[اصلاح]] خود، به تنهایی [[کارها]] درست نمی‌شود. چون او با [[جامعه]] مرتبط است. او می‌داند که [[جامعه]] [[فاسد]]، فرد [[صالح]] را هم به [[فساد]] می‌کشاند. [[درک]] این [[ضرورت]]، او را به [[اصلاح جامعه]] می‌کشاند.
 
این دو، همان علامت‌هایی هستند که [[پیامبر]] {{صل}} از سالیان دور، در گوش [[تاریخ]] گفته است. [[مسلمان]] باید [[صالح]] باشد؛ {{متن حدیث|الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ}}<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۸.</ref>؛ نیز باید [[مصلح]] باشد؛ {{متن حدیث|مَن أصبَحَ وَلَم يَهتَمَّ بِأُمورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ}}<ref>کافی، ج ۲، ص ۱۶۳، ح ۱ و ص ۱۶۴، ح ۵.</ref>(...)
* '''[[امید]]''': [[انتظار فرج]]، از آن جهت مورد تأکید و توصیه [[اهل بیت]] {{عم}} قرار گرفته است که در [[شیعه]] [[منتظر]]، [[امید]] به [[آینده]] پدید می‌آورد و همین [[امید]]، نقش بزرگی در [[زندگی]] او دارد. چون اگر [[پندار]] کسی این باشد که هیچ تلاشی برای [[اصلاح]] امور به نتیجه نمی‌رسد، انگیزه‌ای برای [[مبارزه]] با [[طاغیان]] و [[مقاومت]] در برابر دشواری‌ها نخواهد داشت؛ اما اگر کسی به [[آینده]] [[امیدوار]] باشد و بداند که دیر یا زود، [[حکومت]] [[زمین]] به [[صالحان]] خواهد رسید و امور [[جامعه]] [[اصلاح]] خواهد شد و [[ستم]] و [[بیداد]] رخت بر خواهد بست و… برای رسیدن به چنان جامعه‌ای می‌کوشد تا با دگر سازی، زمینه تشکیل آن [[دولت کریمه]] را فراهم آورد.
 
حالت [[انتظار]] و [[اعتقاد]] به حضور [[رهبر]]، اثر عمیقی در اجتماع دارد. هر گاه این [[رهبر]]، در [[دل]] اجتماع باشد، مداخله او در [[رهبری]] [[امت]] و نظارت بر سازمان‌ها، لازم و ضروری است، ولی هر گاه این [[رهبر]]، به عللی زندانی یا [[تبعید]] [[بیمار]] شود، باز هم [[مردم]] به [[امید]] وجود آن [[رهبر]]، دست به دست هم داده، [[کارها]] را ادامه می‌دهند.(...)
* '''[[همراهی]]''': [[شیعه]] [[منتظر]]، تلاش دارد که در [[رفتار]] و گفتار و [[پندار]]، خود را به خصیصه‌های نیکوی امامش نزدیک کند. بگوید، آن چه او می‌پسندد و انجام دهد کاری را که او خوش می‌دارد و… از این رو، [[اخلاق]] او، [[مردم]] را به یاد آن [[غایب]] از نظر می‌اندازد تا جایی که [[بهترین]] افراد اهل زمان خود به شمار می‌رود. [[فرزندان]] [[انتظار]]، در مناسبات [[اجتماعی]]، چنان پابند عدالت‌اند که [[مردم]]، طَعم [[عدالت اجتماعی]] را به سبب ایشان تجربه می‌کنند. [[فرزندان]] [[انتظار]]، این هشدار را شنیده‌اند که «منفورترین [[مردم]] نزد [[پروردگار]]، کسی است که [[سیره]] امامی را برگزیند، ولی از کارهای او [[پیروی]] نکند»<ref>کافی، ج ۸، ص ۲۳۴.</ref>.
* '''[[بصیرت]]''': مؤمنِ [[منتظر]]، در تمامی اَبعاد، [[آمادگی]] پیدا می‌کند. یکی از آن‌ها، [[آمادگی فکری]] است. نتیجه  تلاش [[فکری]] مؤمنِ [[منتظر]]، [[بصیرت]] و [[آگاهی]] است. [[فتنه‌ها]]، افزون بر این که [[غفلت]] می‌آورند، [[شبهه]] و [[تردید]] و تزلزل را نیز در افکار [[آدمی]] ایجاد می‌کنند و این [[فرزند]] [[انتظار]] است که چون به هوشیاری [[فکری]] رسیده، بیدار است و آماده شده است. او از زبان [[مهربان]] [[علی]] {{ع}} شنیده: {{متن حدیث|فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ}}<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۵۸.</ref>. او می‌داند که [[آیین]] [[تشیع]]، از آغاز گسترش، هماره مورد تاخت و تاز [[دشمنان]] قرار داشته و در [[عصر غیبت]]، به شدت آن افزوده شده است. آنان، عرصه را با [[غیبت]] [[صاحب]] [[دین]]، خالی دیده و در این [[فرصت]]، به [[گمراهی]] کردن [[مردم]] رو می‌آورند. او می‌داند که [[وظیفه]] دارد با تمام وجود به [[دفاع]] از [[آیین]] و [[آرمان]] آن [[حضرت]] برخیزد و به [[شبهات]] والقائات [[شیطانی]] [[دشمن]] پاسخ دهد.
 
[[شیعه]] [[منتظر]]، همراه [[تاریخ]] است و از آن درس می‌گیرد. او، قهرمان با وفای [[کربلا]] [[حضرت ابوالفضل]] {{ع}} را که به [[بصیرت]] رسیده بود<ref>{{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ...}} (مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت ابوالفضل).</ref>، سرمشق خود قرار می‌دهد»<ref>[[مجید حیدری‌نیک|حیدری‌نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۸۷-۹۷.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین ح‍ی‍دری‌؛
| تصویر = Pic1396.jpg
| پاسخ‌دهنده = عزیزالله ح‍ی‍دری‌
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عزیزالله ح‍ی‍دری‌]]'''، در کتاب ''«[[انتظار و انسان معاصر (کتاب)|انتظار و انسان معاصر]]»'' در این‌باره گفته است:
#«'''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکلات جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح [[محاسبه]] کرده غافلگیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. [[امام علی]] {{ع}} فرموده‌اند: راه ما دشوار و توان‌سوز است. آن را فقط مؤمنی که قلبش [[امتحان]] داده است، تاب خواهد آورد<ref>{{متن حدیث| إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref>
# '''ذکر:''' همان‌طور که مشکلات و [[مصائب]] و حوادث در میان هست همین‌طور [[فتنه‌ها]]، جلوه‌ها، وسوسه‌ها و زینت‌ها در میان هست. ناچار هر کدام از این [[فتنه‌ها]]، جلوه‌ها، وسوسه‌ها و زینت‌ها، [[دل]] را می‌لرزاند و [[غفلت]] را می‌پروراند و این [[غفلت]] ضرربارترین [[دشمن]] است چرا که [[گمراه]] می‌کند و [[انحراف]] در راه می‌آورد<ref>از علی {{ع}}، میزان الحکمه، ج ۷، ص ۲۵۹.</ref>. [[غفلت]] است که [[قساوت قلب]] و [[مرگ]] [[دل]] و [[خسران]] را به دنبال دارد و [[فساد]] [[اعمال]] از نتیجه‌های آن است<ref>میزان الحکمه، ج ۷، ص ۲۶۷.</ref>.
# '''[[بصیرت]]:''' آخرین اثر [[انتظار]] [[بصیرت]] است. [[بصیرت]] در کار و [[برنامه‌ریزی]] و [[یقین]] به [[حمایت]] [[خداوند]] و [[قدرت]] [[ایمان]]، از مبرم‌ترین نیازهای [[منتظر]] است. طبیعی است که در [[جهان]] مهاجم کنونی و جناح‌بندی‌های متعدد و متحد آنان [[پرسش‌ها]] و حیرت‌هایی را ایجاد می‌کنند. آخر همان‌طور که [[فتنه‌ها]]، در [[دل]] تعلق ایجاد می‌توان بر پای ایستاد و تمام [[فتنه‌ها]] را به زیر پا گرفت.
 
اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاورند و باری را برنداشتند، چنان‌که [[وظیفه]] چنین بود، آن وقت [[ظلم]] مملو خودش زمینه‌ساز [[قسط]] و [[عدل]] می‌شود. {{متن حدیث|یَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}<ref> پر می‌کند زمین را از قسط و عدل همان‌طور که از ظلم و جور پر شده بود؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۴۹.</ref>.
 
می‌بینیم که سیاهی، زمینه‌ساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]] چراغ‌ها افروخته می‌شوند. اینجا [[قرآن]] است که می‌فرماید: {{متن قرآن|جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ}}<ref>«حقّ آمد و باطل از میان رفت» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref> اگر [[حق]] را آوردی [[باطل]] می‌رود اما اگر حرکتی نداشتی [[باطل]] خود را سازمان می‌دهد و به میدان می‌آید. هرچند این هم یک اصل است که {{متن قرآن|إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا}}<ref>«بی‌گمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref>. [[باطل]] از بین رفتنی است. [[باطل]] زمینه‌های [[فساد]] و نابودی را از پیش درخور دارد. زیرا کسی که خلاف قانون‌ها و سنت‌های [[حاکم]] بر هستی می‌رود ناچار نابود شدنی است»<ref>[[عزیزالله ح‍ی‍دری‌|ح‍ی‍دری‌، عزیزالله]]، [[انتظار و انسان معاصر (کتاب)|انتظار و انسان معاصر]]، ص91-98.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛
| تصویر = 11364.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی نصیری
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[علی نصیری]]'''، در مقاله ''«[[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«برای [[انتظار]] به معنای [[ظهور منجی]] و [[تشکیل حکومت]] [[عدالت‌گستر]] جهانی سه دسته از آثار می‌توان برشمرد<ref>دکتر علی قایمی برای انتظار به مفهوم نخست، پنج فایده بر شمرده است که عبارتند از: ۱. عامل حرکت؛
۲. عامل پیشروی؛ ۳. عامل مقاومت؛ ۴. عامل بقای جامعه؛ ۵. عامل رشد و اصلاح. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: نگاهی به مسأله انتظار، ص ۴۱ - ۴۵.</ref>.
۲. عامل پیشروی؛ ۳. عامل مقاومت؛ ۴. عامل بقای جامعه؛ ۵. عامل رشد و اصلاح. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: نگاهی به مسأله انتظار، ص ۴۱ - ۴۵.</ref>.
:::::#'''آثار باورشناختی [[انتظار ظهور]] [[منجی]]''': بخشی از [[آثار انتظار]] به مفهوم نخست، یعنی [[انتظار ظهور]] [[منجی]] به بازسازی و سامان‌دهی [[باور]] [[انسان‌ها]] بازگشت دارد؛ یعنی چنین انتظاری به‌طور طبیعی در پیدایش یا [[اصلاح]] [[باور]] [[مردم]] به [[نظام هستی]] و تدبیرگر این [[نظام]]، یعنی [[خداوند]] تأثیر مستقیم دارد. ما اینجا به دو نوع اثر باورشناختی پدیده [[انتظار]] به مفهوم نخست اشاره می‌کنیم که عبارتند از: ۱. باورمندی به اصل [[حکمت]] در [[آفرینش]]؛ ۲. باورمندی به خیرمداری هستی.  
# '''آثار باورشناختی [[انتظار ظهور]] [[منجی]]''': بخشی از [[آثار انتظار]] به مفهوم نخست، یعنی [[انتظار ظهور]] [[منجی]] به بازسازی و سامان‌دهی [[باور]] [[انسان‌ها]] بازگشت دارد؛ یعنی چنین انتظاری به‌طور طبیعی در پیدایش یا [[اصلاح]] [[باور]] [[مردم]] به [[نظام هستی]] و تدبیرگر این [[نظام]]، یعنی [[خداوند]] تأثیر مستقیم دارد. ما اینجا به دو نوع اثر باورشناختی پدیده [[انتظار]] به مفهوم نخست اشاره می‌کنیم که عبارتند از: ۱. باورمندی به اصل [[حکمت]] در [[آفرینش]]؛ ۲. باورمندی به خیرمداری هستی.  
:::::##'''باورمندی به اصل [[حکمت]] در [[آفرینش]]''': [[فلاسفه]] عموماً در بر شمردن انواع [[علت]]، از [[علت]] غایی سخن گفته‌اند و معتقدند بخشی از سهم پیدایش معلول - آنجا که سخن از [[علت]] [[مرید]] و [[حکیم]] است - بر دوش [[علت]] غایی قرار دارد<ref>برای نمونه ر.ک: نهایة الحکمة، ص ۱۸۰ - ۱۸۶</ref>. به این معنا که فرجام کار، نتیجه و دستاوردهای پیدایش معلول، در [[اقدام]] [[علت]] فاعلی در به [[ظهور]] رساندن آن معلول تأثیر مستقیم دارد؛ برای نمونه تمام اکتشافات بشری به انگیزه ارائه خدمات به [[انسان‌ها]] و مقابله با انواع [[بیماری‌ها]] و آفت‌ها تحقق یافته است؛ براین اساس، پاسکال، برای آن‌که [[مردم]] را از خطر عفونت‌های مزمن [[نجات]] دهد، واکسن را پیشنهاد کرد و ادیسون برای آن‌که امور جاری [[مردم]] در [[تاریکی]] شب مختل نشود، برق را اختراع نمود. بنابراین وجود [[علت]] غایی، توجیه‌گر [[اقدام]] حکیمانه [[علت]] در پدید آوردن معلول است؛ بدین سبب [[قرآن]]، [[انکار]] [[جهان آخرت]] و مشخص نشدن پایان کار [[انسان‌ها]] را به معنای لغو دانستن اصل [[آفرینش]] و در [[حقیقت]] نفی [[حکمت]] در [[آفرینش]] دانسته است: آیا [[گمان]] کردید شما را بیهوده آفریده‌ایم، و به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید<ref> {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ}} «آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.</ref>.  
## '''باورمندی به اصل [[حکمت]] در [[آفرینش]]''': [[فلاسفه]] عموماً در بر شمردن انواع [[علت]]، از [[علت]] غایی سخن گفته‌اند و معتقدند بخشی از سهم پیدایش معلول - آنجا که سخن از [[علت]] [[مرید]] و [[حکیم]] است - بر دوش [[علت]] غایی قرار دارد<ref>برای نمونه ر.ک: نهایة الحکمة، ص ۱۸۰ - ۱۸۶</ref>. به این معنا که فرجام کار، نتیجه و دستاوردهای پیدایش معلول، در [[اقدام]] [[علت]] فاعلی در به [[ظهور]] رساندن آن معلول تأثیر مستقیم دارد؛ برای نمونه تمام اکتشافات بشری به انگیزه ارائه خدمات به [[انسان‌ها]] و مقابله با انواع [[بیماری‌ها]] و آفت‌ها تحقق یافته است؛ براین اساس، پاسکال، برای آن‌که [[مردم]] را از خطر عفونت‌های مزمن [[نجات]] دهد، واکسن را پیشنهاد کرد و ادیسون برای آن‌که امور جاری [[مردم]] در [[تاریکی]] شب مختل نشود، برق را اختراع نمود. بنابراین وجود [[علت]] غایی، توجیه‌گر [[اقدام]] حکیمانه [[علت]] در پدید آوردن معلول است؛ بدین سبب [[قرآن]]، [[انکار]] [[جهان آخرت]] و مشخص نشدن پایان کار [[انسان‌ها]] را به معنای لغو دانستن اصل [[آفرینش]] و در [[حقیقت]] نفی [[حکمت]] در [[آفرینش]] دانسته است: آیا [[گمان]] کردید شما را بیهوده آفریده‌ایم، و به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید<ref> {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ}} «آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.</ref>.  
:::::##'''باورمندی به خیرمداری هستی''': تحلیل وجود [[شرور]] در عالم - اعم از [[شرور]] در بعد طبیعی، نظیر [[زلزله]] یا [[شرور]] در [[حوزه]] انسانی، نظیر [[پلیدی]] و پلشتی شماری از [[آدمیان]] - از دیرباز، ذهن [[انسان‌ها]] را به خود مشغول ساخته و به [[اذعان]] بسیاری از صاحب‌نظران، از دیرپاترین مباحث [[فلسفی]] شناخته شده است. دشواری حل اشکال وجود [[شرور]] از آنجا ناشی شده است که دین‌باوران، یک صدا، از [[خداوند]] مستجمع جمیع صفات جلال و [[جمال]] که جز خیر و [[نیکی]] در [[افعال]] او راه ندارد، سخن به میان آورده‌اند. از سویی دیگر، هستی و [[اعمال]] و [[رفتار]] [[انسان‌ها]]، خود فعلی از [[افعال خداوند]] به حساب می‌آید؛ پس این همه [[زشتی]] و [[پلیدی]] در [[رفتار]] [[انسان‌ها]] یا [[کشتار]] دسته جمعی [[آدمیان]] در اثر [[قهر]] [[طبیعت]] یا [[آفرینش]] [[شیطان]] به عنوان [[مظهر]] [[پلیدی]]، چگونه با خیر مطلق بودن [[خداوند]] سازگار است؟ گذشته از پاسخ‌های متعددی که از سوی [[فلاسفه]] و [[متکلمان]] [[مسلمان]] به این [[شبهه]] و پرسش داده شده است، [[باور]] و [[اذعان]] به [[ظهور منجی]] و تحقق [[عدالت]] و ارزش‌های والای انسانی در [[پایان جهان]]، می‌تواند به حلّ این [[شبهه]] [[کمک]] کند؛ زیرا براساس پدیده [[انتظار ظهور]] [[منجی]] و بسط [[عدالت]] گیتی‌گستر، فرض بر این است که حرکت و سمت و سوی هستی، بر اساس خیر و [[نیکی]] است و تمام [[زشتی‌ها]] که در اثر سوء [[انتخاب]] [[آدمیان]] پدید آمده است صفات عارضی و خارج از ذات هستی تلقی می‌شود.  
## '''باورمندی به خیرمداری هستی''': تحلیل وجود [[شرور]] در عالم - اعم از [[شرور]] در بعد طبیعی، نظیر [[زلزله]] یا [[شرور]] در حوزه انسانی، نظیر [[پلیدی]] و پلشتی شماری از [[آدمیان]] - از دیرباز، ذهن [[انسان‌ها]] را به خود مشغول ساخته و به [[اذعان]] بسیاری از صاحب‌نظران، از دیرپاترین مباحث [[فلسفی]] شناخته شده است. دشواری حل اشکال وجود [[شرور]] از آنجا ناشی شده است که دین‌باوران، یک صدا، از [[خداوند]] مستجمع جمیع صفات جلال و [[جمال]] که جز خیر و [[نیکی]] در [[افعال]] او راه ندارد، سخن به میان آورده‌اند. از سویی دیگر، هستی و [[اعمال]] و [[رفتار]] [[انسان‌ها]]، خود فعلی از [[افعال خداوند]] به حساب می‌آید؛ پس این همه [[زشتی]] و [[پلیدی]] در [[رفتار]] [[انسان‌ها]] یا [[کشتار]] دسته جمعی [[آدمیان]] در اثر [[قهر]] [[طبیعت]] یا [[آفرینش]] [[شیطان]] به عنوان [[مظهر]] [[پلیدی]]، چگونه با خیر مطلق بودن [[خداوند]] سازگار است؟ گذشته از پاسخ‌های متعددی که از سوی [[فلاسفه]] و [[متکلمان]] [[مسلمان]] به این [[شبهه]] و پرسش داده شده است، [[باور]] و [[اذعان]] به [[ظهور منجی]] و تحقق [[عدالت]] و ارزش‌های والای انسانی در [[پایان جهان]]، می‌تواند به حلّ این [[شبهه]] [[کمک]] کند؛ زیرا براساس پدیده [[انتظار ظهور]] [[منجی]] و بسط [[عدالت]] گیتی‌گستر، فرض بر این است که حرکت و سمت و سوی هستی، بر اساس خیر و [[نیکی]] است و تمام [[زشتی‌ها]] که در اثر سوء [[انتخاب]] [[آدمیان]] پدید آمده است صفات عارضی و خارج از ذات هستی تلقی می‌شود.  
:::::#'''آثار روان‌شناختی [[انتظار ظهور]] [[منجی]]''': [[انتظار ظهور]] [[منجی]] و تحقق [[حکومت]] [[عدالت‌گستر]] جهانی، افزون بر آثار باورشناختی، آثار روان‌شناختی مهمی را نیز در پی دارد که دو اثر این نوع را بر می‌شمریم:
# '''آثار روان‌شناختی [[انتظار ظهور]] [[منجی]]''': [[انتظار ظهور]] [[منجی]] و تحقق [[حکومت]] [[عدالت‌گستر]] جهانی، افزون بر آثار باورشناختی، آثار روان‌شناختی مهمی را نیز در پی دارد که دو اثر این نوع را بر می‌شمریم:
:::::## '''ماندگاری اصل [[امید]] در [[دل‌ها]]''': [[امید]] در [[دل‌ها]]، بسان چراغ فروزانی است که با [[روشنایی]] خود، طراوت و [[شادمانی]] را به ارمغان می‌آورد. شاید میان حالات روحی و روانی، صفتی تأثیرگذارتر از [[امید]] وجود نداشته باشد؛ چنان‌که عکس آن نیز [[صادق]] است؛ به این معنا که صفتی شکننده‌تر از [[یأس]] و [[ناامیدی]] قابل تصور نیست. همه روان‌شناسان بر این باورند که اگر لحظه‌ای [[امید]] از دل‌های [[مردم]] زدوده شود و این چراغ برای تنها چند دقیقه به خاموشی گراید، تمام فعالیت‌های انسانی در گستره‌های مختلف [[علمی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و... دچار اختلال و ایستایی می‌شود؛ زیرا [[انسان‌ها]] - در هر سطح [[فکری]] و شغلی که باشند‌ - به [[امید]] فردایی بهتر و روشن‌تر به تلاش و کوشش دست می‌زنند. حتی [[عارفان]] واله که از [[زندگی]]، چیزی جز لقای [[حق]] و رسیدن به [[مقام]] فنا را [[انتظار]] نمی‌برند، اگر [[امید]] دستیابی به وصل و لقای [[حق]] از آنان ستانده شود، ناگهان دچار [[حیرت]] و سردرگمی خواهند شد. [[یأس]] را از این جهت، باید آغاز [[مرگ]] زندگان دانست. برای [[انسان]] مرده دیگر اهمیت ندارد چه بر سرش می‌آید. [[راز]] آن‌که [[یأس]] از [[رحمت الهی]] یکی از [[گناهان کبیره]] برشمرده شده<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک: الامثل، ج ۶، ص ۲۹ - ۳۰؛ فخر رازی، تفسیر، ج ۱۸، ص ۱۹۹.</ref> و [[خداوند]]، به دفعات، به بندگانش اعلام کرده است به‌رغم [[ارتکاب گناهان]] زیاد، نباید از [[رحمت]] او مأیوس شوند، همین نکته است: بگو: ‌ای [[بندگان]] من که بر خود [[اسراف]] و [[ستم]] کرده‌اید از [[رحمت]] [[خداوند]] نومید نشوید که [[خدا]] هم [[گناهان]] را می‌آمرزد، زیرا او بسیار [[آمرزنده]] و [[مهربان]] است<ref>{{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}} «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref>. چه، [[انسان]] مأیوس، بسان سرزمین سوخته؛ آماده پذیرش هیچ بذر و نهالی نیست. [[خداوند]] اعلام کرده است [[شیطان]]، پیوسته شما را مأیوس کرده، از [[فقر]] و [[بیچارگی]] شما سخن می‌گوید؛ درحالی‌که [[خداوند]]، یکسره به شما [[امید]] ارزانی می‌دارد: [[شیطان]] شما را (به هنگام [[انفاق]]) [[وعده]] [[فقر]] و تهیدستی می‌دهد و به [[فحشا]] امر می‌کند؛ ولی [[خداوند]] [[وعده]] [[آمرزش]] و فزونی به شما می‌دهد و [[خداوند]] قدرتش وسیع و (به هر چیز) [[دانا]] است<ref>{{متن قرآن|الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}} «شیطان شما را از تنگدستی می‌هراساند و به کار زشت وا می‌دارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید می‌دهد؛ و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۸.</ref>.
## '''ماندگاری اصل [[امید]] در [[دل‌ها]]''': [[امید]] در [[دل‌ها]]، بسان چراغ فروزانی است که با [[روشنایی]] خود، طراوت و [[شادمانی]] را به ارمغان می‌آورد. شاید میان حالات روحی و روانی، صفتی تأثیرگذارتر از [[امید]] وجود نداشته باشد؛ چنان‌که عکس آن نیز [[صادق]] است؛ به این معنا که صفتی شکننده‌تر از [[یأس]] و [[ناامیدی]] قابل تصور نیست. همه روان‌شناسان بر این باورند که اگر لحظه‌ای [[امید]] از دل‌های [[مردم]] زدوده شود و این چراغ برای تنها چند دقیقه به خاموشی گراید، تمام فعالیت‌های انسانی در گستره‌های مختلف [[علمی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و... دچار اختلال و ایستایی می‌شود؛ زیرا [[انسان‌ها]] - در هر سطح [[فکری]] و شغلی که باشند‌ - به [[امید]] فردایی بهتر و روشن‌تر به تلاش و کوشش دست می‌زنند. حتی [[عارفان]] واله که از [[زندگی]]، چیزی جز لقای [[حق]] و رسیدن به [[مقام]] فنا را [[انتظار]] نمی‌برند، اگر [[امید]] دستیابی به وصل و لقای [[حق]] از آنان ستانده شود، ناگهان دچار [[حیرت]] و سردرگمی خواهند شد. [[یأس]] را از این جهت، باید آغاز [[مرگ]] زندگان دانست. برای [[انسان]] مرده دیگر اهمیت ندارد چه بر سرش می‌آید. [[راز]] آن‌که [[یأس]] از [[رحمت الهی]] یکی از [[گناهان کبیره]] برشمرده شده<ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک: الامثل، ج ۶، ص ۲۹ - ۳۰؛ فخر رازی، تفسیر، ج ۱۸، ص ۱۹۹.</ref> و [[خداوند]]، به دفعات، به بندگانش اعلام کرده است به‌رغم [[ارتکاب گناهان]] زیاد، نباید از [[رحمت]] او مأیوس شوند، همین نکته است: بگو: ‌ای [[بندگان]] من که بر خود [[اسراف]] و [[ستم]] کرده‌اید از [[رحمت]] [[خداوند]] نومید نشوید که [[خدا]] هم [[گناهان]] را می‌آمرزد، زیرا او بسیار [[آمرزنده]] و [[مهربان]] است<ref>{{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}} «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref>. چه، [[انسان]] مأیوس، بسان سرزمین سوخته؛ آماده پذیرش هیچ بذر و نهالی نیست. [[خداوند]] اعلام کرده است [[شیطان]]، پیوسته شما را مأیوس کرده، از [[فقر]] و [[بیچارگی]] شما سخن می‌گوید؛ درحالی‌که [[خداوند]]، یکسره به شما [[امید]] ارزانی می‌دارد: [[شیطان]] شما را (به هنگام [[انفاق]]) [[وعده]] [[فقر]] و تهیدستی می‌دهد و به [[فحشا]] امر می‌کند؛ ولی [[خداوند]] [[وعده]] [[آمرزش]] و فزونی به شما می‌دهد و [[خداوند]] قدرتش وسیع و (به هر چیز) [[دانا]] است<ref>{{متن قرآن|الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}} «شیطان شما را از تنگدستی می‌هراساند و به کار زشت وا می‌دارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید می‌دهد؛ و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۸.</ref>.
:::::## '''برخورداری از احساس [[امنیت]] با داشتن [[پناهگاه]] [[معنوی]]''': [[امنیت]] را نیز بسان [[امید]] می‌بایست نعمتی گران‌قدر دانست که غالباً مورد [[غفلت]] [[مردم]] است. [[امنیت]]، گاه ظاهری و گاه [[باطنی]] است. باری؛ [[زمامداری]] که میان کاخ پوشیده از نگاهبان‌ها و مراقب‌های مختلف و با استفاده از مدرن‌ترین ابزار [[حفاظت]] و اطلاعات، شب را به صبح می‌رساند، البته احساس [[آرامش]] و [[امنیت]] دارد. با این‌حال، این [[امنیت]] ظاهری، سطحی و بسیار شکننده است؛ زیرا او می‌تواند همیشه رویکرد خطر را به سبب [[غفلت]] یا [[خیانت]] همراهان خود، محتمل بداند؛ اما [[امنیت]] از نوعی که برای [[مؤمنان]] [[وعده]] داده شده، [[امنیتی]] است [[حقیقی]]، ماندگار و زوال ناپذیر. [[قرآن]] در این باره می‌فرماید: آنها که [[ایمان]] آوردند و [[ایمان]] خود را با [[شرک]] و [[ستم]] نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست و آنها [[هدایت]] یافتگانند<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}} «آنان که ایمان آورده‌اند و ایمانشان را به هیچ ستمی  نیالوده‌اند، امن (و آرامش) دارند و رهیافته‌اند» سوره انعام، آیه ۸۲.</ref>. مؤمنی که دارای چنین احساس [[امنیتی]] است، ممکن است به ظاهر در امواج [[بلاها]] و [[فتنه‌ها]] [[اسیر]] باشد؛ اما هم‌چنان احساس [[امنیت]] و [[آرامش]] ‌کند؛ بدین [[علت]] است که [[ابراهیم]]{{ع}} بی‌آن‌که برخود بلرزد، با [[اطمینان]] کامل، پای به آتشگاه [[مشرکان]] گذاشت که برای نابودی او فراهم کرده بودند. [[امام حسین]]{{ع}} نیز به [[اذعان]] دشمنانش، با نزدیک شدن به لحظه [[شهادت]] و به رغم روبه‌رو شدن با ده‌ها [[مصیبت]] شکننده، با آرامشی شگفت‌آفرین، یارانش را به [[استقامت]] [[دعوت]] می‌کرد و خود به استقبال [[شهادت]] رفت<ref>[[عبدالله بن عمار]] که ناظر رخدادهای [[روز عاشورا]] بود، چنین گفته است: {{عربی| فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَكْثُوراً قَطُّ، قُتِلَ وَلَدُهُ وَ اهل بَيْتِهِ وَ صَحْبَهُ، أَرْبَطَ جَأْشاً مِنْهُ وَ لاَ امضي جِنَاناً وَ لاَ اجْرَأْ مُقَدَّماً...}} (البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۲۰۴؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۸۱). [[هلال بن نافع]] نیز می‌گوید: {{عربی| كُنْتُ وَاقِفاً نَحْوَ الحُسَيْنِ و هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ، وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَتِيلاً مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَجْهاً وَ لاَ أنور وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْبَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ}} بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۷؛ حیاة الامام الحسین،  ص۷.</ref>. [[راز]] این [[امنیت]] و [[آرامش]]، [[باور]] این نکته است که حوادث و رخدادهای هر چند تلخ، در حضور خداوندی رخ می‌دهد که دارای سه ویژگی ممتاز است: ۱. از تمام این [[مصائب]] و تلخی‌ها بهتر از ما با خبر است؛ ۲. برای رفع این ابتلائات از هر جهت توانا است؛ ۳. به [[دلیل]] [[مهربانی]] به بندگانش، از [[لطف]] به آنان دریغ نمی‌ورزد، مگر [[حکمت]] و مصلحتی دیگر در بین باشد.  
## '''برخورداری از احساس [[امنیت]] با داشتن [[پناهگاه]] [[معنوی]]''': [[امنیت]] را نیز بسان [[امید]] می‌بایست نعمتی گران‌قدر دانست که غالباً مورد [[غفلت]] [[مردم]] است. [[امنیت]]، گاه ظاهری و گاه [[باطنی]] است. باری؛ [[زمامداری]] که میان کاخ پوشیده از نگاهبان‌ها و مراقب‌های مختلف و با استفاده از مدرن‌ترین ابزار [[حفاظت]] و اطلاعات، شب را به صبح می‌رساند، البته احساس [[آرامش]] و [[امنیت]] دارد. با این‌حال، این [[امنیت]] ظاهری، سطحی و بسیار شکننده است؛ زیرا او می‌تواند همیشه رویکرد خطر را به سبب [[غفلت]] یا [[خیانت]] همراهان خود، محتمل بداند؛ اما [[امنیت]] از نوعی که برای [[مؤمنان]] [[وعده]] داده شده، [[امنیتی]] است [[حقیقی]]، ماندگار و زوال ناپذیر. [[قرآن]] در این باره می‌فرماید: آنها که [[ایمان]] آوردند و [[ایمان]] خود را با [[شرک]] و [[ستم]] نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست و آنها [[هدایت]] یافتگانند<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}} «آنان که ایمان آورده‌اند و ایمانشان را به هیچ ستمی  نیالوده‌اند، امن (و آرامش) دارند و رهیافته‌اند» سوره انعام، آیه ۸۲.</ref>. مؤمنی که دارای چنین احساس [[امنیتی]] است، ممکن است به ظاهر در امواج [[بلاها]] و [[فتنه‌ها]] [[اسیر]] باشد؛ اما هم‌چنان احساس [[امنیت]] و [[آرامش]] ‌کند؛ بدین [[علت]] است که [[ابراهیم]] {{ع}} بی‌آن‌که برخود بلرزد، با [[اطمینان]] کامل، پای به آتشگاه [[مشرکان]] گذاشت که برای نابودی او فراهم کرده بودند. [[امام حسین]] {{ع}} نیز به [[اذعان]] دشمنانش، با نزدیک شدن به لحظه [[شهادت]] و به رغم روبه‌رو شدن با ده‌ها [[مصیبت]] شکننده، با آرامشی شگفت‌آفرین، یارانش را به [[استقامت]] [[دعوت]] می‌کرد و خود به استقبال [[شهادت]] رفت<ref>[[عبدالله بن عمار]] که ناظر رخدادهای [[روز عاشورا]] بود، چنین گفته است: {{عربی| فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَكْثُوراً قَطُّ، قُتِلَ وَلَدُهُ وَ اهل بَيْتِهِ وَ صَحْبَهُ، أَرْبَطَ جَأْشاً مِنْهُ وَ لاَ امضي جِنَاناً وَ لاَ اجْرَأْ مُقَدَّماً...}} (البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۲۰۴؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۸۱). [[هلال بن نافع]] نیز می‌گوید: {{عربی| كُنْتُ وَاقِفاً نَحْوَ الحُسَيْنِ و هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ، وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَتِيلاً مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَجْهاً وَ لاَ أنور وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْبَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ}} بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۷؛ حیاة الامام الحسین،  ص۷.</ref>. [[راز]] این [[امنیت]] و [[آرامش]]، [[باور]] این نکته است که حوادث و رخدادهای هر چند تلخ، در حضور خداوندی رخ می‌دهد که دارای سه ویژگی ممتاز است: ۱. از تمام این [[مصائب]] و تلخی‌ها بهتر از ما با خبر است؛ ۲. برای رفع این ابتلائات از هر جهت توانا است؛ ۳. به [[دلیل]] [[مهربانی]] به بندگانش، از [[لطف]] به آنان دریغ نمی‌ورزد، مگر [[حکمت]] و مصلحتی دیگر در بین باشد.  
:::::#'''آثار جامعه‌شناختی [[انتظار ظهور]] [[منجی]]''': [[انتظار ظهور]] [[منجی]]، بسان مفاهیمی همچون [[توکل]] یا [[زهد]]، گاه چنان غلط و نامناسب در اذهان شکل می‌گیرد که به جای آثار مثبت، پویا و حیات‌بخش، پیامدهای تلخ و زیان‌بار به‌ویژه در بعد [[اجتماعی]] برای آن برشمرده می‌شود؛ درحالی‌که [[روح]] و [[جان]] [[توکل]]، [[باور]] به عدم [[استقلال]] اسباب و [[علل]] ظاهری در تأثیرگذاری بدون حضور [[فیض]] و [[اذن الهی]] است که بالطبع هیچ‌گاه با بطالت، بی‌عاری و رخوت دمساز نیست. به [[دلیل]] [[فهم]] نارسا [[گمان]] می‌شود [[توکل]]، به معنای [[تنبلی]] و رها کردن هرگونه تلاش و کوشش است»<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن]]، ص 104-114.</ref>.
# '''آثار جامعه‌شناختی [[انتظار ظهور]] [[منجی]]''': [[انتظار ظهور]] [[منجی]]، بسان مفاهیمی همچون [[توکل]] یا [[زهد]]، گاه چنان غلط و نامناسب در اذهان شکل می‌گیرد که به جای آثار مثبت، پویا و حیات‌بخش، پیامدهای تلخ و زیان‌بار به‌ویژه در بعد [[اجتماعی]] برای آن برشمرده می‌شود؛ درحالی‌که [[روح]] و [[جان]] [[توکل]]، [[باور]] به عدم [[استقلال]] اسباب و [[علل]] ظاهری در تأثیرگذاری بدون حضور [[فیض]] و [[اذن الهی]] است که بالطبع هیچ‌گاه با بطالت، بی‌عاری و رخوت دمساز نیست. به [[دلیل]] [[فهم]] نارسا [[گمان]] می‌شود [[توکل]]، به معنای [[تنبلی]] و رها کردن هرگونه تلاش و کوشش است»<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن]]، ص 104-114.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین سهرابی؛
| تصویر = 9030760879.jpg
| پاسخ‌دهنده = صادق سهرابی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[صادق سهرابی]]'''، در کتاب ''«[[با انتظار در خیمه‌اش درآییم (کتاب)|با انتظار در خیمه‌اش درآییم]]»'' در این‌باره گفته است:


{{جمع شدن|۱۱. حجت الاسلام و المسلمین سهرابی؛}}
«[[انتظار]] و آماده باش، «[[صبر]]» در برابر مشکلات و برخوردها و “ذکر” در برابر فتنه‌های غفلت‌زا و «[[بصیرت]]» در برابر «[[شبهات]]» مهاجم را فراهم می‌آورد<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>.
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[صادق سهرابی]]]]
* '''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکل، جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح، [[محاسبه]] کرده، غافل‌گیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. این طبیعی است که اهداف، به نسبت [[عظمت]] و اهمیت‌شان، مقدمات بخواهند و مشکلات داشته باشند، ولی این طبیعی نیست که به خاطر این مشکلات، به جزع و فریاد و یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی بیاوریم، که [[آدمی]]، با ترس‌ها، به [[قدرت]] رسیده و با عشق‌ها، کوه‌ها را بر دوش کشیده است. [[آدمی]] آموخته است که چه‌گونه [[ترس]] و [[عشق]] را به [[قدرت]] و عمل تبدیل کند و چه گونه برای مشکلات، راه‌حل‌هایی بیابد. و طبیعی است که راه حل‌های دوره [[انتظار]]، از بحران‌های [[هجوم]] مشکلات بکاهند و [[صبر]] را مغلوب حوادث نسازند. [[پیامبر اکرم]]  می‌فرماید: {{متن حدیث|طُوبی لِلصَّابِرینَ فِی غَیبته...}}<ref>بحار ج ۵۲ ص ۱۴۳ ح ۶۰</ref>. خوشا به حال [[صابران]] و شکیبایان [[دوران غیبت]] آن [[حضرت]]...
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[صادق سهرابی]]'''، در کتاب ''«[[با انتظار در خیمه‌اش درآییم (کتاب)|با انتظار در خیمه‌اش درآییم]]»'' در این‌باره گفته است:
* '''ذکر:''' همان‌طور که مشکلات و مصایب و حوادث در میان هست، همین‌طور [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها هم در میان هست و ناچار، هرکدام از این [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها، [[دل]] را می‌لرزاند و [[غفلت]] را می‌پروراند. در نتیجه، مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی [[غرق]] می‌شوند و با جرعه‌ای گلوگیری از پای می‌افتند. آن‌چه باعث امن و [[رضایت]] می‌شود و آن‌چه که از غفلت‌ها و چنبره [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها می‌رهاند، همین «ذکر» است که از [[هجوم]] و وساوس و [[فتنه‌ها]]، پی به [[ارزش‌ها]] ببری و به جای «[[غفلت]]»، به «[[بصیرت]]» برسی. در [[سوره اعراف]]، [[آیه]] دویست و یک آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}}<ref>«بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref> کسانی که به مرحله [[تقوا]] رسیده‌اند و در کلاس [[اطاعت]] نشسته‌اند، آنجا که گردبادی از [[شیاطین]] بر آنها حلقه را تنگ کند و [[شیاطین]]، آنان را محاصره کنند، در این هنگام،  «متذکر» می‌شوند و از «[[هجوم]] [[شیاطین]]» به خود می‌آیند و به «[[بصیرت]]» می‌رسند و راه را در میان «[[شبهات]]» می‌یابند. [[راستی]] که [[خدا]]، چه‌گونه [[هدایت]] می‌کند و از [[هجوم]] [[شیاطین]]، به جای [[غفلت]]، ذکر و [[بصیرت]] را به اهل [[طاعت]] [[عنایت]] می‌فرماید و آنان را در میان «[[شبهات]]» [[راهنمایی]] می‌کند. این، بهره کسانی است که [[آمادگی]] داشته‌اند و “انتظار” می‌کشیده‌اند<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۵ و ۲۷</ref>.  
::::::«[[انتظار]] و آماده باش، «[[صبر]]» در برابر مشکلات و برخوردها و “ذکر” در برابر فتنه‌های غفلت‌زا و «[[بصیرت]]» در برابر «[[شبهات]]» مهاجم را فراهم می‌آورد<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>.
* '''[[بصیرت]]:''' [[فتنه‌ها]]، همان‌طور که در [[دل]]، «[[غفلت]] و تعلق» می‌آورند، در ذهن هم «[[شبهه]]» سبز می‌کنند و تو می‌مانی که با این همه [[قدرت]]، چه‌گونه می‌توان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چه گونه می‌توان برپا ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را به زیر پا گرفت. ولی نکته، همین است که اگر [[منتظران]]، اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آن وقت، [[ظلم]] مملو، خود، زمینه‌ساز [[قسط]] کامل است، که سیاهی، زمینه‌ساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغ‌ها بارور می‌شوند<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۸</ref>. در سوره [[یوسف]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي}}<ref>«بگو راه من این است که دعوت به سوی خدا می‌کنم،  براساس بصیرت، من و پیروان من، چنین هستند» آیه ۱۰۸ سوره یوسف</ref>. با بصیرت‌بخشی است که می‌توان [[شیعیان]] [[منتظر]] را از [[طوفان]] [[فتنه‌ها]] و [[شبهه‌ها]] رهایی بخشید و تواصی به [[حق]] کرد و توضیح داد که از مدار [[حق]] و [[صاحب]] زمان [[غفلت]] نورزند و جدا نشوند. اینجا است که [[امام هادی]] {{ع}} می‌فرماید:
:::::*'''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکل، جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح، [[محاسبه]] کرده، غافل‌گیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. این طبیعی است که اهداف، به نسبت [[عظمت]] و اهمیت‌شان، مقدمات بخواهند و مشکلات داشته باشند، ولی این طبیعی نیست که به خاطر این مشکلات، به جزع و فریاد و یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی بیاوریم، که [[آدمی]]، با ترس‌ها، به [[قدرت]] رسیده و با عشق‌ها، کوه‌ها را بر دوش کشیده است. [[آدمی]] آموخته است که چه‌گونه [[ترس]] و [[عشق]] را به [[قدرت]] و عمل تبدیل کند و چه گونه برای مشکلات، راه‌حل‌هایی بیابد. و طبیعی است که راه حل‌های دوره [[انتظار]]، از بحران‌های [[هجوم]] مشکلات بکاهند و [[صبر]] را مغلوب حوادث نسازند. [[پیامبر اکرم]]  می‌فرماید: {{متن حدیث|طُوبی لِلصَّابِرینَ فِی غَیبته...}}<ref>بحار ج ۵۲ ص ۱۴۳ ح ۶۰</ref>. خوشا به حال [[صابران]] و شکیبایان [[دوران غیبت]] آن [[حضرت]]...
:::::*'''[[ذکر]]:''' همان‌طور که مشکلات و مصایب و حوادث در میان هست، همین‌طور [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها هم در میان هست و ناچار، هرکدام از این [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها، [[دل]] را می‌لرزاند و [[غفلت]] را می‌پروراند. در نتیجه، مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی [[غرق]] می‌شوند و با جرعه‌ای گلوگیری از پای می‌افتند. آن‌چه باعث امن و [[رضایت]] می‌شود و آن‌چه که از غفلت‌ها و چنبره [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها می‌رهاند، همین «ذکر» است که از [[هجوم]] و وساوس و [[فتنه‌ها]]، پی به [[ارزش‌ها]] ببری و به جای «[[غفلت]]»، به «[[بصیرت]]» برسی. در [[سوره اعراف]]، [[آیه]] دویست و یک آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}}<ref>«بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref> کسانی که به مرحله [[تقوا]] رسیده‌اند و در کلاس [[اطاعت]] نشسته‌اند، آنجا که گردبادی از [[شیاطین]] بر آنها حلقه را تنگ کند و [[شیاطین]]، آنان را محاصره کنند، در این هنگام،  «متذکر» می‌شوند و از «[[هجوم]] [[شیاطین]]» به خود می‌آیند و به «[[بصیرت]]» می‌رسند و راه را در میان «[[شبهات]]» می‌یابند. [[راستی]] که [[خدا]]، چه‌گونه [[هدایت]] می‌کند و از [[هجوم]] [[شیاطین]]، به جای [[غفلت]]، ذکر و [[بصیرت]] را به اهل [[طاعت]] [[عنایت]] می‌فرماید و آنان را در میان «[[شبهات]]» [[راهنمایی]] می‌کند. این، [[بهره]] کسانی است که [[آمادگی]] داشته‌اند و “انتظار” می‌کشیده‌اند<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۵ و ۲۷</ref>.  
:::::*'''[[بصیرت]]:''' [[فتنه‌ها]]، همان‌طور که در [[دل]]، «[[غفلت]] و تعلق» می‌آورند، در ذهن هم «[[شبهه]]» سبز می‌کنند و تو می‌مانی که با این همه [[قدرت]]، چه‌گونه می‌توان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چه گونه می‌توان برپا ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را به زیر پا گرفت. ولی نکته، همین است که اگر [[منتظران]]، اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آن وقت، [[ظلم]] مملو، خود، [[زمینه‌ساز]] [[قسط]] کامل است، که سیاهی، [[زمینه‌ساز]] [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغ‌ها بارور می‌شوند<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۸</ref>. در سوره [[یوسف]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي}}<ref>«بگو راه من این است که دعوت به سوی خدا می‌کنم،  براساس بصیرت، من و پیروان من، چنین هستند» آیه ۱۰۸ سوره یوسف</ref>. با بصیرت‌بخشی است که می‌توان [[شیعیان]] [[منتظر]] را از [[طوفان]] [[فتنه‌ها]] و [[شبهه‌ها]] رهایی بخشید و تواصی به [[حق]] کرد و توضیح داد که از مدار [[حق]] و [[صاحب]] زمان [[غفلت]] نورزند و جدا نشوند. اینجا است که [[امام هادی]] {{ع}} می‌فرماید:
::::::اگر پس از [[غیبت]] [[قائم]] شما، از [[دانشمندان]] کسانی نباشند که [[مردم]] را به سوی [[امام زمان]] {{ع}} بالا بخوانند و به جانب او [[راهنمایی]] کنند و با برهان‌های خدایی، از دین‌اش پاس‌داری کنند و [[بندگان]] ضعیف [[خدا]] را از شبکه‌های [[ابلیس]] و [[یاران]] او، و از دام‌های [[دشمنان اهل بیت]] طلا که زمام [[دل]] [[ضعیفان]] [[شیعه]] را گرفته‌اند، هم‌چون که سکان [[کشتی]] را رهایی بخشند، کسی به جای‌ نمی‌ماند، مگر این که از [[دین خدا]] برگردد. چنین دانشمندانی، نزد [[خداوند]]، از گروه برتران به شمار می‌آیند<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>.منیة المرید (نقل از امام مهدی حماسه ای از نور محمد باقر صدر ص۹) و این‌گونه باید [[دانشمندان]]، مهندسی [[اجتماعی]] خود را در جهت حفظ و بقای [[شیعه]] و [[زمینه‌سازی ظهور]] به جریان اندازند و راه را بر [[شیاطین]] ببندند و از بصیرتی [[برتر]] و جلوتر از آنان بهره‌مند باشند: {{متن حدیث|وَ بصرنا عَلَى مَا نکائده بِهِ}}<ref>صحیفه سجادیه</ref>؛ خدایا بصیرتی بر ما [[عنایت]] کن که [[شیطان]] را [[کید]] و [[نیرنگ]] کنیم. [[انتظار]] راهبردی است برای [[دوران غیبت]] که با «[[فرج]]»،  تنیدگی و [[پیوستگی]] دارد. [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ اَعْظَمِ الْعَمَلِ}}<ref>کمال الدین ج ۱ ص ۵۸۸</ref> [[انتظار فرج]]، خود، بزرگ‌ترین [[فرج]] است. به‌کارگیری درست [[ادبیات]] [[انتظار]]، خود، [[فرج]] و [[گشایش]] را برای [[منتظران]] به ارمغان خواهد آورد»<ref>[[صادق سهرابی|سهرابی، صادق]]، [[با انتظار در خیمه‌اش درآییم (کتاب)|با انتظار در خیمه‌اش درآییم]]، ص؟.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۲. حجت الاسلام و المسلمین مهاجرنیا؛}}
اگر پس از [[غیبت]] [[قائم]] شما، از [[دانشمندان]] کسانی نباشند که [[مردم]] را به سوی [[امام زمان]] {{ع}} بالا بخوانند و به جانب او [[راهنمایی]] کنند و با برهان‌های خدایی، از دین‌اش پاس‌داری کنند و [[بندگان]] ضعیف [[خدا]] را از شبکه‌های [[ابلیس]] و [[یاران]] او، و از دام‌های [[دشمنان اهل بیت]] طلا که زمام [[دل]] [[ضعیفان]] [[شیعه]] را گرفته‌اند، هم‌چون که سکان [[کشتی]] را رهایی بخشند، کسی به جای‌ نمی‌ماند، مگر این که از [[دین خدا]] برگردد. چنین دانشمندانی، نزد [[خداوند]]، از گروه برتران به شمار می‌آیند<ref>تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۴</ref>.منیة المرید (نقل از امام مهدی حماسه ای از نور محمد باقر صدر ص۹) و این‌گونه باید [[دانشمندان]]، مهندسی [[اجتماعی]] خود را در جهت حفظ و بقای [[شیعه]] و [[زمینه‌سازی ظهور]] به جریان اندازند و راه را بر [[شیاطین]] ببندند و از بصیرتی [[برتر]] و جلوتر از آنان بهره‌مند باشند: {{متن حدیث|وَ بصرنا عَلَى مَا نکائده بِهِ}}<ref>صحیفه سجادیه</ref>؛ خدایا بصیرتی بر ما [[عنایت]] کن که [[شیطان]] را [[کید]] و [[نیرنگ]] کنیم. [[انتظار]] راهبردی است برای [[دوران غیبت]] که با «[[فرج]]»،  تنیدگی و [[پیوستگی]] دارد. [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ اَعْظَمِ الْعَمَلِ}}<ref>کمال الدین ج ۱ ص ۵۸۸</ref> [[انتظار فرج]]، خود، بزرگ‌ترین [[فرج]] است. به‌کارگیری درست [[ادبیات]] [[انتظار]]، خود، [[فرج]] و [[گشایش]] را برای [[منتظران]] به ارمغان خواهد آورد»<ref>[[صادق سهرابی|سهرابی، صادق]]، [[با انتظار در خیمه‌اش درآییم (کتاب)|با انتظار در خیمه‌اش درآییم]]، ص؟.</ref>.
[[پرونده:1100214.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محسن مهاجرنیا]]]]
}}
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[ محسن مهاجرنیا]]'''، در مقاله ''«[[گفتمان‌های انتظار (مقاله)|گفتمان‌های انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
{{پاسخ پرسش
:::::#«[[تسلیم]] و [[رضایت]] در برابر [[اراده الهی]]،  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۲. حجت الاسلام و المسلمین مهاجرنیا؛
:::::#[[خودآگاهی]]،  
| تصویر = 1100214.jpg
:::::#[[اعتقاد]] [[راسخ]]،  
| پاسخ‌دهنده = محسن مهاجرنیا
:::::#[[تقوا]] و [[پاکی]]،  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین ''' [[محسن مهاجرنیا]]'''، در مقاله ''«[[گفتمان‌های انتظار (مقاله)|گفتمان‌های انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#استقامت‌ بر‌ [[سنت]]،  
#«[[تسلیم]] و [[رضایت]] در برابر [[اراده الهی]]،  
:::::#[[انکار]] نکردن [[غیبت]]،  
# [[خودآگاهی]]،  
:::::#حرکت‌،  
# [[اعتقاد]] [[راسخ]]،  
:::::#مقاومت‌،  
# [[تقوا]] و [[پاکی]]،  
:::::#بقای [[مکتب]]،  
# استقامت‌ بر‌ [[سنت]]،  
:::::#هم‌زیستی مسالمت‌آمیز،  
# [[انکار]] نکردن [[غیبت]]،  
:::::#نظریه‌پردازی و نظام‌سازی،  
# حرکت‌،  
:::::#[[انسجام]] [[شیعه]]،  
# مقاومت‌،  
:::::#[[هویت مکتبی]]،  
# بقای [[مکتب]]،  
:::::#[[آمادگی]] همه‌جانبه،  
# هم‌زیستی مسالمت‌آمیز،  
:::::#مرزهای [[دوستی]] و [[دشمنی]]،  
# نظریه‌پردازی و نظام‌سازی،  
:::::#استتار»<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[گفتمان‌های انتظار (مقاله)|گفتمان‌های انتظار]]، ص 104-114.</ref>.
# [[انسجام]] [[شیعه]]،  
{{پایان جمع شدن}}
# [[هویت مکتبی]]،  
# [[آمادگی]] همه‌جانبه،  
# مرزهای [[دوستی]] و [[دشمنی]]،  
# استتار»<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[گفتمان‌های انتظار (مقاله)|گفتمان‌های انتظار]]، ص 104-114.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین صالح‌نیا؛
| تصویر = 858395.jpg
| پاسخ‌دهنده = یحیی صالح‌نیا
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[یحیی صالح‌نیا]]'''، در کتاب ''«[[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]»'' در این‌باره گفته است:


{{جمع شدن|۱۳. حجت الاسلام و المسلمین صالح‌نیا؛}}
«می‌توان گفت که [[انتظار]] چهار اثر و نتیجه بزرگ دارد:
[[پرونده:858395.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[یحیی صالح‌نیا]]]]
# تنظیم فکرها.
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[یحیی صالح‌نیا]]'''، در کتاب ''«[[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]»'' در این‌باره گفته است:
# بازسازی روحیه‌ها.
::::::«می‌توان گفت که [[انتظار]] چهار اثر و نتیجه بزرگ دارد:
# پرورش طرح‌ها.
:::::#تنظیم فکرها.
# انگیزه‌سازی برای [[اعمال]].
:::::#بازسازی روحیه‌ها.
:::::#پرورش طرح‌ها.
:::::#انگیزه‌سازی برای [[اعمال]].
::::::[[انتظار]] با تنظیم و مهندسی [[فکر]] [[منتظر]]، [[فکر]] عمیق و صحیح [[دینی]] را در او شکل می‌دهد و برای او بستری نظام‌مند برای حل [[شبهه‌ها]] می‌سازد و او را از اتلاف [[عمر]] در پیچ و [[خم]] شبهه‌های [[فکری]] و شهوت‌های عملی [[نجات]] می‌دهد. [[انتظار]] با بازسازی [[روحیه]] [[منتظر]]، ظرفیت او را در برابر [[گرفتاری‌ها]] و رویارویی با مشکلات افزایش می‌دهد. [[روح]] وی را همچون کوهی می‌سازد که در مقابل تندبادهای حوادث [[خم]] به ابرو نمی‌آورد. از سوی دیگر در [[فرصت]] [[انتظار]]، طرح‌ها و برنامه‌ها پرورش می‌یابند، تئوری‌ها پخته می‌شوند، پراکنده‌کاری‌ها و دوباره‌کاری هاو بیهودگی‌ها به کمترین اندازه می‌رسند و سرانجام در سایه [[انتظار]]، انگیزه‌های نیرومند شکل می‌گیرند و عمل‌ها را زاییده و [[قوت]] می‌بخشند و به خمودی‌ها و سستی‌ها پایان می‌دهند»<ref>[[یحیی صالح‌نیا|صالح‌نیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص ۹۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۴. حجت الاسلام و المسلمین نیلی‌پور؛}}
[[انتظار]] با تنظیم و مهندسی [[فکر]] [[منتظر]]، [[فکر]] عمیق و صحیح [[دینی]] را در او شکل می‌دهد و برای او بستری نظام‌مند برای حل [[شبهه‌ها]] می‌سازد و او را از اتلاف [[عمر]] در پیچ و [[خم]] شبهه‌های [[فکری]] و شهوت‌های عملی [[نجات]] می‌دهد. [[انتظار]] با بازسازی [[روحیه]] [[منتظر]]، ظرفیت او را در برابر [[گرفتاری‌ها]] و رویارویی با مشکلات افزایش می‌دهد. [[روح]] وی را همچون کوهی می‌سازد که در مقابل تندبادهای حوادث [[خم]] به ابرو نمی‌آورد. از سوی دیگر در [[فرصت]] [[انتظار]]، طرح‌ها و برنامه‌ها پرورش می‌یابند، تئوری‌ها پخته می‌شوند، پراکنده‌کاری‌ها و دوباره‌کاری هاو بیهودگی‌ها به کمترین اندازه می‌رسند و سرانجام در سایه [[انتظار]]، انگیزه‌های نیرومند شکل می‌گیرند و عمل‌ها را زاییده و قوت می‌بخشند و به خمودی‌ها و سستی‌ها پایان می‌دهند»<ref>[[یحیی صالح‌نیا|صالح‌نیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص ۹۰.</ref>.
[[پرونده:11103489.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مهدی نیلی‌پور]]]]
}}
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی نیلی‌پور]]'''، در کتاب ''«[[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
{{پاسخ پرسش
:::::#«'''ارتباط و [[مقام]] معیت:''' یکی از خواسته‌های [[اخلاقی]] یک [[مؤمن]] [[خالص]]، میل به مولا و مقتدای خود و یکی دیگر از خواسته‌های او، میل به همه [[فضیلت‌های انسانی]] است، که فرآیند این دو خواسته، [[حس]] [[انتظار]] نسبت به [[امام زمان]]{{ع}} را در [[دوران غیبت]] در فرد بیدار می‌کند. با این [[بیداری]] [[اخلاقی]]، میل به [[ارتباط با امام زمان]]{{ع}} در وجود [[انسان]] شکل می‌گیرد. آری تکاپوی [[انتظار]] به نوعی، [[روح]] [[منتظر]] را این سو و آن سو می‌کشاند و به عنوان پشتوانه‌ای برای [[ارتباط با امام زمان]]{{ع}} و عامل سائق عمل می‌کند. هر چه [[انتظار]]، سوزان‌تر، واقعی‌تر، خالصانه‌تر و جدی‌تر باشد، زمینه ارتباطِ عمیق‌تر و پرمعنی‌تر و پرثمرتر مهیا خواهد شد. [[تشرفات]] [[دوران غیبت]] عام (کبری) که خود نوعی [[ظهور]] فردی [[امام عصر]]{{ع}} برای [[تشرف‌یافتگان]] به حساب می‌آید، [[شاهد]] بر این مطلب است. ارتباط با حضرتش دارای مراتبی است: گاهی در [[خواب]]، گاهی در [[بیداری]]، گاهی از دور، گاهی از نزدیک، گاهی تمام رخ، گاهی نیم‌رخ، گاهی در حد تماشا، گاهی توأم با أخذ [[عنایت]]، گاهی دارای آثاری زودگذر و گاهی ماندگار می‌باشد و اینها همه نشان‌دهنده مراتب و درجات ارتباطی است که خود تکیه بر مراتب [[انتظار]] دارد.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین نیلی‌پور؛
:::::#'''[[عبودیت]]:''' یکی از [[مقامات]] [[عالی]] [[اخلاقی]] و انسانی، رسیدن به [[مقام عبودیت]] است. [[مقام عبودیت]] به معنای همواره به [[یاد خدا]] بودن و پیوسته در [[راه خدا]] حرکت نمودن، راه و [[راهنما]] را شناختن و در مسیر الی [[الله]] با سرعت در حرکت بودن است. چه بسیار [[اولیاء]] [[خدا]] تلاش و [[جهاد]] نمودند تا به [[مقام عبودیت]] نائل گردند و به [[مقام]] {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۷.</ref> برسند. از ارمغان‌های بزرگ [[انتظار]]، رسیدن به [[مقام]] والای [[عبودیت]] و دائم الذکر بودن و گذر از سبل و راه و بیراهه‌ها و در خط صحیح و بر [[صراط مستقیم]] قرار گرفتن است.
| تصویر = 11103489.jpg
:::::#'''[[درک]] [[ثواب]] [[مجاهدت]] در رکاب [[رسول الله]]{{صل}} و [[دفاع]] از شخص ایشان:''' یکی از ملاک‌های [[برتری]] [[مؤمنین]] نسبت به یکدیگر و یکی از عوامل تفاضل [[مؤمنین]]، [[جهاد فی سبیل الله]] و نائل شدن به [[مقام]] [[مجاهدت]] فی [[سبیل]] [[الله]] است. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref>. حال اگر این [[جهاد]] در رکاب [[رسول الله]]{{صل}} و در پیشگاه آن بزرگوار باشد، فضیلتی دو چندان بلکه صد چندان می‌یابد. با [[انتظار]] خالصانه و صادقانه به [[پاداش]] [[جهاد]] حکمی در رکاب [[رسول الله]]{{صل}} نائل خواهیم شد، هر چند فاصله‌ای دور از نظر زمانی با [[حضرت]] داشته باشیم. آری [[منتظر]] [[خالص]] [[مهدی]]{{ع}} به [[مقام]] والای مجاهدین آن هم مجاهدین در رکاب [[رسول الله]] دست می‌یابد و شاید [[فلسفه]] این شباهت مقامی، آن باشد که (م ح م د) در صورت، [[سیما]]، [[سیره]] و اهداف همان [[محمد]]{{صل}} است. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید:"کسی که [[منتظر]] و چشم به راه دوازدهمین ([[امام]]) باشد مانند کسی است که با [[شمشیر]] آخته از [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[دفاع]] می‌کند" <ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} يَذُبُّ عَنْهُ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۹ / ۲۴.</ref>؛ "هر که در حال [[انتظار]] این امر ([[ظهور قائم]]{{ع}}) بمیرد همچون کسی است که با [[قائم]] در خیمة او باشد، نه بلکه به مانند کسی است که در کنار [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[شمشیر]] زند<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ، لَا، بَلْ كَانَ كَالضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِالسَّيْفِ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۴۶ / ۶۹.</ref>.
| پاسخ‌دهنده = مهدی نیلی‌پور
:::::#'''[[آرامش]]:''' [[امید]] به [[آینده]] و [[صاحب]] [[نفس]] مطمئنه بودن و دستیابی به [[آرامش]] پایدار، یکی از مهمترین آرزوهای همه [[انسان‌ها]] و از آرمان‌های [[اولیاء]] [[خدا]] و سالکان الی [[الله]] است. یکی از ارمغان‌های [[انتظار پویا]] و فعال و یکی از دستاوردهای [[انتظار]] [[خالص]] و بی‌شائبه، دستیابی به یک [[آرامش]] پر معنی و پایدار و [[گشایش]] و رهایی از قیود [[شیطانی]] و گره‌های روحی روانی است. [[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} در این خصوص می‌فرمایند:"[[انتظار فرج]]، از بزرگترین گشایش‌هاست"<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۲ / ۴.</ref>. [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} نیز می‌فرمایند: "[[انتظار فرج]]، نشانه [[فرج]] و [[گشایش]] است"<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ}}الغیبة للطوسی: ۴۵۹ / ۴۷۱.</ref>.
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی نیلی‌پور]]'''، در کتاب ''«[[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#'''[[اقتدا]] به روش [[پیشوایان]] و ورود در خیل [[منتظران]]:''' [[تأسی]] به [[پیشوایان]] در همه [[خوبی‌ها]] و صفات، رشد سریع و فراگیر [[انسان]] را به همراه دارد. اقتداء به آنان و [[همراهی]] و همگامی با اسوه‌های بزرگ انسانی، [[تکامل]] شخصیتی را تضمین می‌نماید و [[انسان]] را به مراتب عالیه می‌رساند. یکی از ارمغان‌های [[انتظار]]، همگامی و اقتداء به روش [[پیشوایان]] است. [[حضرت صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرمایند: "[[پارسایی]]، [[پاکدامنی]]، درستی... و صبورانه در [[انتظار فرج]] بودن جزء [[دین]] [[امامان]] است"<ref>{{متن حدیث|مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ وَ الْعِفَّةُ وَ الصَّلَاحُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۲ / ۱.</ref>.
#«'''ارتباط و [[مقام]] معیت:''' یکی از خواسته‌های [[اخلاقی]] یک [[مؤمن]] [[خالص]]، میل به مولا و مقتدای خود و یکی دیگر از خواسته‌های او، میل به همه [[فضیلت‌های انسانی]] است، که فرآیند این دو خواسته، [[حس]] [[انتظار]] نسبت به [[امام زمان]] {{ع}} را در [[دوران غیبت]] در فرد بیدار می‌کند. با این [[بیداری]] [[اخلاقی]]، میل به [[ارتباط با امام زمان]] {{ع}} در وجود [[انسان]] شکل می‌گیرد. آری تکاپوی [[انتظار]] به نوعی، [[روح]] [[منتظر]] را این سو و آن سو می‌کشاند و به عنوان پشتوانه‌ای برای [[ارتباط با امام زمان]] {{ع}} و عامل سائق عمل می‌کند. هر چه [[انتظار]]، سوزان‌تر، واقعی‌تر، خالصانه‌تر و جدی‌تر باشد، زمینه ارتباطِ عمیق‌تر و پرمعنی‌تر و پرثمرتر مهیا خواهد شد. [[تشرفات]] [[دوران غیبت]] عام (کبری) که خود نوعی [[ظهور]] فردی [[امام عصر]] {{ع}} برای [[تشرف‌یافتگان]] به حساب می‌آید، [[شاهد]] بر این مطلب است. ارتباط با حضرتش دارای مراتبی است: گاهی در [[خواب]]، گاهی در [[بیداری]]، گاهی از دور، گاهی از نزدیک، گاهی تمام رخ، گاهی نیم‌رخ، گاهی در حد تماشا، گاهی توأم با أخذ [[عنایت]]، گاهی دارای آثاری زودگذر و گاهی ماندگار می‌باشد و اینها همه نشان‌دهنده مراتب و درجات ارتباطی است که خود تکیه بر مراتب [[انتظار]] دارد.
:::::#'''تقویت مثبت‌اندیشی و مثبت [[رفتاری]]:''' یکی از ابتلائات بشری از نظر روحی روانی، منفی‌اندیشی، تاریک‌بینی و بدبینی نسبت به خود، دیگران و [[تاریخ]] است. در صورتی که [[انسان]] به این رذیله [[اخلاقی]] یا [[بیماری]] روانی دچار شود، به فردی بی‌ثمر، منفی‌گرا و نامطلوب تبدیل خواهد شد، اما در صورت [[حاکمیت]] مثبت‌اندیشی و [[خوش‌بینی]] به خود و [[آینده]]، ثمرات گوناگونی مانند تلاش فراگیر و همیشگی و [[سلامت]] روابط فردی و [[اجتماعی]] را به دنبال خواهد داشت؛ بر همین اساس باید به دنبال راه‌حل‌هایی بود که ضمن پرهیز از سراب‌اندیشی و [[آرزوگرایی]] و تخیل‌گرایی، به یک [[خوش‌بینی]] واقعی معقول دست پیدا نمود و این حاصل نمی‌شود مگر با [[اندیشه]] و [[اعتقاد به منجی]] و [[مهدویت]] و تقویت [[فرهنگ انتظار]].
# '''[[عبودیت]]:''' یکی از [[مقامات]] [[عالی]] [[اخلاقی]] و انسانی، رسیدن به [[مقام عبودیت]] است. [[مقام عبودیت]] به معنای همواره به [[یاد خدا]] بودن و پیوسته در [[راه خدا]] حرکت نمودن، راه و [[راهنما]] را شناختن و در مسیر الی [[الله]] با سرعت در حرکت بودن است. چه بسیار [[اولیاء]] [[خدا]] تلاش و [[جهاد]] نمودند تا به [[مقام عبودیت]] نائل گردند و به [[مقام]] {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۷.</ref> برسند. از ارمغان‌های بزرگ [[انتظار]]، رسیدن به [[مقام]] والای [[عبودیت]] و دائم الذکر بودن و گذر از سبل و راه و بیراهه‌ها و در خط صحیح و بر [[صراط مستقیم]] قرار گرفتن است.
:::::#'''[[رجعت]] و حضور در رکاب [[حضرت مهدی]]{{ع}}:'''یکی از ارمغان‌های [[انتظار]] خالصانه و تلاش خالصانه در زمان [[غیبت امام عصر]]{{ع}}، [[رجعت]] و بازگشت مجدد به [[دنیا]] و [[خدمت]] در رکاب [[امام زمان]]{{ع}} است. از ثمرات [[چشم به راهی]] و [[دل]] به راهی و [[اقدام]] به امور اصلاحی در زمان حیات، [[احیاء]] مجدد و [[امکان رجعت]] در دوره طلایی [[حکومت]] [[حضرت بقیة الله]] است. بازگشت [[اصحاب کهف]]، یوشع بن نون، [[سلمان]]، [[ابودجانه انصاری]]، [[مقداد]] و [[مالک اشتر]]<ref>بحارالانوار ج ۵۳، ص ۹۵ رُوی عن الصادق{{ع}}.</ref> از همین نمونه‌هاست.
# '''[[درک]] [[ثواب]] [[مجاهدت]] در رکاب [[رسول الله]] {{صل}} و [[دفاع]] از شخص ایشان:''' یکی از ملاک‌های [[برتری]] [[مؤمنین]] نسبت به یکدیگر و یکی از عوامل تفاضل [[مؤمنین]]، [[جهاد فی سبیل الله]] و نائل شدن به [[مقام]] [[مجاهدت]] فی [[سبیل الله]] است. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref>. حال اگر این [[جهاد]] در رکاب [[رسول الله]] {{صل}} و در پیشگاه آن بزرگوار باشد، فضیلتی دو چندان بلکه صد چندان می‌یابد. با [[انتظار]] خالصانه و صادقانه به [[پاداش]] [[جهاد]] حکمی در رکاب [[رسول الله]] {{صل}} نائل خواهیم شد، هر چند فاصله‌ای دور از نظر زمانی با [[حضرت]] داشته باشیم. آری [[منتظر]] [[خالص]] [[مهدی]] {{ع}} به [[مقام]] والای مجاهدین آن هم مجاهدین در رکاب [[رسول الله]] دست می‌یابد و شاید [[فلسفه]] این شباهت مقامی، آن باشد که (م ح م د) در صورت، [[سیما]]، [[سیره]] و اهداف همان [[محمد]] {{صل}} است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید:"کسی که [[منتظر]] و چشم به راه دوازدهمین ([[امام]]) باشد مانند کسی است که با [[شمشیر]] آخته از [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[دفاع]] می‌کند" <ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ {{ع}}: الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} يَذُبُّ عَنْهُ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۹ / ۲۴.</ref>؛ "هر که در حال [[انتظار]] این امر ([[ظهور قائم]] {{ع}}) بمیرد همچون کسی است که با [[قائم]] در خیمة او باشد، نه بلکه به مانند کسی است که در کنار [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[شمشیر]] زند<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ {{ع}}: مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ، لَا، بَلْ كَانَ كَالضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} بِالسَّيْفِ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۴۶ / ۶۹.</ref>.
:::::#'''[[درک]] [[پاداش]] [[شهادت]]:''' در [[فرهنگ دین]] و [[اهل بیت]]{{عم}} [[شهادت]] دارای دو قسم است:[[شهادت]] عینی و [[شهادت]] حکمی. [[شهادت]] عینی آن است که فرد در میدان [[نبرد]] و [[جهاد]] [[اسلامی]] شرکت نماید و [[جان]] خود را در مسیر [[جهاد فی سبیل الله]] تقدیم [[خدا]] نماید و اما [[شهادت]] حکمی آن است که فرد در میدان [[جهاد نظامی]] شرکت ننموده و [[جان]] نباخته، لکن در میدان و عرصه [[فرهنگی]] و [[معنوی]] به [[جهاد]] می‌پردازد و به [[ثواب]] [[شهادت]] فی [[سبیل]] [[الله]] نائل می‌آید. در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} من [[انتظار]] [[صادق]] و فعال، [[پاداش]] [[شهادت]] در [[راه خدا]] را دارد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "کسی که [[منتظر]] أمر ما ([[فرج]] و [[ظهور]]) باشد مانند کسی است که در [[راه خدا]] به [[خون]] خویش بغلطد"<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}}: الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}منتخب الاثر، ج ۳ / ص ۲۱۲.</ref>؛ "هر که از شما در حال [[انتظار]] این امر ([[ظهور قائم]]{{ع}}) بمیرد همچون کسی است که با [[قائم]] در [[خیمه]] او باشد... سپس فرمود: نه به [[خدا]] [[آگاه]] باشید همانند کسی است که همراه [[رسول خدا]]{{صل}} طلب [[شهادت]] کند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ{{ع}}: مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهَذَا الْأَمْرِ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ... ثُمَّ قَالَ: لَا بَلْ كَمَنْ قَارَعَ مَعَهُ بِسَيْفِهِ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}؛ منتخب الاثر، ج ۳ / ۲۱۳.</ref>.
# '''[[آرامش]]:''' [[امید]] به [[آینده]] و [[صاحب]] [[نفس]] مطمئنه بودن و دستیابی به [[آرامش]] پایدار، یکی از مهمترین آرزوهای همه [[انسان‌ها]] و از آرمان‌های [[اولیاء]] [[خدا]] و سالکان الی [[الله]] است. یکی از ارمغان‌های [[انتظار پویا]] و فعال و یکی از دستاوردهای [[انتظار]] [[خالص]] و بی‌شائبه، دستیابی به یک [[آرامش]] پر معنی و پایدار و [[گشایش]] و رهایی از قیود [[شیطانی]] و گره‌های روحی روانی است. [[امام]] [[زین العابدین]] {{ع}} در این خصوص می‌فرمایند:"[[انتظار فرج]]، از بزرگترین گشایش‌هاست"<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۲ / ۴.</ref>. [[امام]] [[موسی کاظم]] {{ع}} نیز می‌فرمایند: "[[انتظار فرج]]، نشانه [[فرج]] و [[گشایش]] است"<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ}}الغیبة للطوسی: ۴۵۹ / ۴۷۱.</ref>.
:::::#'''[[بردباری]] و [[تحمل]] بالا:''' یکی از ثمرات مهم [[انتظار مثبت]]، تقویت ضریب [[بردباری]] و تحمل‌پذیری [[انسان]] نسبت به ناگواری‌ها و مشکلات در مسیر عبور از طریق [[حق]] و [[حقیقت]] است. [[انسان]] [[منتظر]] خود را همچون قطره‌ای می‌پندارد که در مسیر اتصال به دریائی بیکران است و از آنجایی که همه ناگواری‌ها را در مسیری با آینده‌ای روشن و ظهوری سبز می‌بیند، آنها را بر خود هموار کرده و چون شهدی شیرین به [[جان]] می‌خرد.
# '''[[اقتدا]] به روش [[پیشوایان]] و ورود در خیل [[منتظران]]:''' [[تأسی]] به [[پیشوایان]] در همه [[خوبی‌ها]] و صفات، رشد سریع و فراگیر [[انسان]] را به همراه دارد. اقتداء به آنان و [[همراهی]] و همگامی با اسوه‌های بزرگ انسانی، [[تکامل]] شخصیتی را تضمین می‌نماید و [[انسان]] را به مراتب عالیه می‌رساند. یکی از ارمغان‌های [[انتظار]]، همگامی و اقتداء به روش [[پیشوایان]] است. [[حضرت صادق]] {{ع}} در این زمینه می‌فرمایند: "[[پارسایی]]، [[پاکدامنی]]، درستی... و صبورانه در [[انتظار فرج]] بودن جزء [[دین]] [[امامان]] است"<ref>{{متن حدیث|مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ وَ الْعِفَّةُ وَ الصَّلَاحُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۲ / ۱.</ref>.
:::::#'''دین‌محوری و تلاش ارزشی مداوم:''' یکی از ثمرات [[انتظار]]، استمرار حرکت‌های اصولی و ارزشمندی است که [[انسان]] براساس دین‌محوری [[انتخاب]] نموده است. یک [[انسان]] [[منتظر]] چون حرکت [[تاریخ]] را به سمت استقرار [[دیانت]] و اجرای [[قوانین]] انسانی و [[اسلامی]] می‌بیند، از مسیر صحیح خارج نگشته و در انجام [[وظایف]] و مسئولیت‌های [[دینی]] و اصولی کوتاهی نخواهد نمود. هم در جنبه فردی، انگیزه کافی برای انجام خیرات و تحصیل [[فضیلت‌ها]] خواهد داشت و هم از نظر [[اجتماعی]] زحمات و [[اصلاحات]] امروز خود را هدر رفته و بی‌نتیجه نمی‌پندارد.
# '''تقویت مثبت‌اندیشی و مثبت [[رفتاری]]:''' یکی از ابتلائات بشری از نظر روحی روانی، منفی‌اندیشی، تاریک‌بینی و بدبینی نسبت به خود، دیگران و [[تاریخ]] است. در صورتی که [[انسان]] به این رذیله [[اخلاقی]] یا [[بیماری]] روانی دچار شود، به فردی بی‌ثمر، منفی‌گرا و نامطلوب تبدیل خواهد شد، اما در صورت [[حاکمیت]] مثبت‌اندیشی و [[خوش‌بینی]] به خود و [[آینده]]، ثمرات گوناگونی مانند تلاش فراگیر و همیشگی و [[سلامت]] روابط فردی و [[اجتماعی]] را به دنبال خواهد داشت؛ بر همین اساس باید به دنبال راه‌حل‌هایی بود که ضمن پرهیز از سراب‌اندیشی و [[آرزوگرایی]] و تخیل‌گرایی، به یک [[خوش‌بینی]] واقعی معقول دست پیدا نمود و این حاصل نمی‌شود مگر با [[اندیشه]] و [[اعتقاد به منجی]] و [[مهدویت]] و تقویت [[فرهنگ انتظار]].
:::::#'''فعالیت در مسیر [[خدا]] و اجر مضاعف:''' یکی از دستاوردهای [[فضیلت]] [[اخلاقی]] [[انتظار]]، فعال شدن [[روح]] در مسیر [[خدا]] و غنی‌سازی [[معنوی]] لحظه‌های شب و روز و اجر مضاعف و چندین [[برابری]] و تضاعف شخصی و یکی به ازای چندین نفر شدن است. [[حضرت باقر]]{{ع}} در روایتی می‌فرمایند:"بدانید که منتظرِ این امر ([[ظهور قائم]]{{ع}}) پاداشی همانند شخص [[روزه‌دار]] شب زنده‌دار دارد"<ref>{{متن حدیث|...وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ... }}؛ أمالی الطوسی: ۲۳۲ / ۴۱۰.</ref>؛ [[پیامبر خاتم]]{{ص}}: "پس از شما مردمی خواهند آمد که یکی از آنان اجر و [[پاداش]] پنجاه نفر از شما را دارد. عرض کردند:‌ای [[پیامبر خدا]]! ما در [[بدر]] و [[احد]] و [[حنین]] با شما بودیم و [[قرآن]] در میان ما نازل شد؟! فرمود: اگر آنچه بر سر ایشان می‌آید به سر شما بیاید، مانند آنان [[صبر]] و [[شکیبایی]] نمی‌کنید"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: سَيَأْتِي قَوْمٌ مِنْ بَعْدِكُمْ، الرَّجُلُ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ! نَحْنُ كُنَّا مَعَكَ بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَيْنٍ وَ نَزَلَ فِينَا الْقُرْآنُ! فَقَالَ: إِنَّكُمْ لَوْ تَحَمَّلُوا لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۳۰ / ۲۶.</ref>.
# '''[[رجعت]] و حضور در رکاب [[حضرت مهدی]] {{ع}}:'''یکی از ارمغان‌های [[انتظار]] خالصانه و تلاش خالصانه در زمان [[غیبت امام عصر]] {{ع}}، [[رجعت]] و بازگشت مجدد به [[دنیا]] و [[خدمت]] در رکاب [[امام زمان]] {{ع}} است. از ثمرات [[چشم به راهی]] و [[دل]] به راهی و [[اقدام]] به امور اصلاحی در زمان حیات، [[احیاء]] مجدد و [[امکان رجعت]] در دوره طلایی [[حکومت]] [[حضرت بقیة الله]] است. بازگشت [[اصحاب کهف]]، یوشع بن نون، [[سلمان]]، [[ابودجانه انصاری]]، [[مقداد]] و [[مالک اشتر]]<ref>بحارالانوار ج ۵۳، ص ۹۵ رُوی عن الصادق {{ع}}.</ref> از همین نمونه‌هاست.
:::::#'''همجواری با [[اهل بیت]]{{عم}} در [[بهشت]]:''' یکی از نعمت‌های بزرگ و [[معنوی]] در [[بهشت]]، همجواری با [[رسول گرامی اسلام]] و [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} است. [[فضیلت انتظار]] نه تنها فوائد و [[برکات]] [[دنیایی]] فراوان دارد، بلکه در [[آخرت]] نیز [[انسان]] را به همجواری و همزیستی با [[پیامبر]]{{صل}} نائل می‌سازد. [[حضرت صادق]]{{ع}} فرمودند: "هر کس [[منتظر]] أمر ([[حکومت]] و [[دولت]]) ما باشد و بر آزارها و [[رعب]] و وحشتی که به او می‌رسد، [[شکیبایی]] کند فردا در زمره ما باشد" <ref>{{متن حدیث|أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا}}الکافی: ۸ / ۳۷ / ۷.</ref>.
# '''[[درک]] [[پاداش]] [[شهادت]]:''' در [[فرهنگ دین]] و [[اهل بیت]] {{عم}} [[شهادت]] دارای دو قسم است:[[شهادت]] عینی و [[شهادت]] حکمی. [[شهادت]] عینی آن است که فرد در میدان [[نبرد]] و [[جهاد]] [[اسلامی]] شرکت نماید و [[جان]] خود را در مسیر [[جهاد فی سبیل الله]] تقدیم [[خدا]] نماید و اما [[شهادت]] حکمی آن است که فرد در میدان [[جهاد نظامی]] شرکت ننموده و [[جان]] نباخته، لکن در میدان و عرصه [[فرهنگی]] و [[معنوی]] به [[جهاد]] می‌پردازد و به [[ثواب]] [[شهادت]] فی [[سبیل الله]] نائل می‌آید. در [[روایات اهل بیت]] {{عم}} من [[انتظار]] [[صادق]] و فعال، [[پاداش]] [[شهادت]] در [[راه خدا]] را دارد. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: "کسی که [[منتظر]] أمر ما ([[فرج]] و [[ظهور]]) باشد مانند کسی است که در [[راه خدا]] به [[خون]] خویش بغلطد"<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}}: الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ج ۳ / ص ۲۱۲.</ref>؛ "هر که از شما در حال [[انتظار]] این امر ([[ظهور قائم]] {{ع}}) بمیرد همچون کسی است که با [[قائم]] در [[خیمه]] او باشد... سپس فرمود: نه به [[خدا]] [[آگاه]] باشید همانند کسی است که همراه [[رسول خدا]] {{صل}} طلب [[شهادت]] کند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ {{ع}}: مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهَذَا الْأَمْرِ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ... ثُمَّ قَالَ: لَا بَلْ كَمَنْ قَارَعَ مَعَهُ بِسَيْفِهِ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}}}؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ج ۳ / ۲۱۳.</ref>.
:::::#'''رشد [[عقلانی]] و [[فهم]] رشدیافته:''' [[امام سجاد]]{{ع}} می‌فرماید:"ای أبوخالد به درستی که أهل [[زمان غیبت]] او که امامتش را [[باور]] دارند و [[منتظر ظهور]] اویند از [[مردم]] همه زمان‌ها بهترند، زیرا که [[خداوند]] تبارک و تعالی آن چنان [[عقل‌ها]] و فهم‌ها و شناختی به آنها [[عنایت]] کرده که [[غیبت]] نزد آنان همچون دیدن باشد و آنها را در آن زمان به منزله کسانی قرار داده است که در پیشگاه [[رسول خدا]]{{صل}} با [[شمشیر]] [[جهاد]] کرده‌اند، آنان به [[حق]] مخلصانند و [[راستی]] که [[شیعیان]] ما هستند و دعوت‌کنندگان به [[دین]] [[خدای عزوجل]] در [[پنهان]] و [[آشکار]] می‌باشند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ{{ع}}: يَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ، الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِالسَّيْفِ، أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً، وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ{{ع}}: انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص320.</ref>»<ref>[[مهدی نیلی‌پور|نیلی‌پور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص 77-89.</ref>.
# '''[[بردباری]] و [[تحمل]] بالا:''' یکی از ثمرات مهم [[انتظار مثبت]]، تقویت ضریب [[بردباری]] و تحمل‌پذیری [[انسان]] نسبت به ناگواری‌ها و مشکلات در مسیر عبور از طریق [[حق]] و [[حقیقت]] است. [[انسان]] [[منتظر]] خود را همچون قطره‌ای می‌پندارد که در مسیر اتصال به دریائی بیکران است و از آنجایی که همه ناگواری‌ها را در مسیری با آینده‌ای روشن و ظهوری سبز می‌بیند، آنها را بر خود هموار کرده و چون شهدی شیرین به [[جان]] می‌خرد.
{{پایان جمع شدن}}
# '''دین‌محوری و تلاش ارزشی مداوم:''' یکی از ثمرات [[انتظار]]، استمرار حرکت‌های اصولی و ارزشمندی است که [[انسان]] براساس دین‌محوری [[انتخاب]] نموده است. یک [[انسان]] [[منتظر]] چون حرکت [[تاریخ]] را به سمت استقرار [[دیانت]] و اجرای [[قوانین]] انسانی و [[اسلامی]] می‌بیند، از مسیر صحیح خارج نگشته و در انجام [[وظایف]] و مسئولیت‌های [[دینی]] و اصولی کوتاهی نخواهد نمود. هم در جنبه فردی، انگیزه کافی برای انجام خیرات و تحصیل [[فضیلت‌ها]] خواهد داشت و هم از نظر [[اجتماعی]] زحمات و [[اصلاحات]] امروز خود را هدر رفته و بی‌نتیجه نمی‌پندارد.
# '''فعالیت در مسیر [[خدا]] و اجر مضاعف:''' یکی از دستاوردهای [[فضیلت]] [[اخلاقی]] [[انتظار]]، فعال شدن [[روح]] در مسیر [[خدا]] و غنی‌سازی [[معنوی]] لحظه‌های شب و روز و اجر مضاعف و چندین [[برابری]] و تضاعف شخصی و یکی به ازای چندین نفر شدن است. [[حضرت باقر]] {{ع}} در روایتی می‌فرمایند:"بدانید که منتظرِ این امر ([[ظهور قائم]] {{ع}}) پاداشی همانند شخص [[روزه‌دار]] شب زنده‌دار دارد"<ref>{{متن حدیث|...وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ... }}؛ أمالی الطوسی: ۲۳۲ / ۴۱۰.</ref>؛ [[پیامبر خاتم]] {{صل}}: "پس از شما مردمی خواهند آمد که یکی از آنان اجر و [[پاداش]] پنجاه نفر از شما را دارد. عرض کردند:‌ای [[پیامبر خدا]]! ما در [[بدر]] و [[احد]] و [[حنین]] با شما بودیم و [[قرآن]] در میان ما نازل شد؟! فرمود: اگر آنچه بر سر ایشان می‌آید به سر شما بیاید، مانند آنان [[صبر]] و [[شکیبایی]] نمی‌کنید"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: سَيَأْتِي قَوْمٌ مِنْ بَعْدِكُمْ، الرَّجُلُ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ! نَحْنُ كُنَّا مَعَكَ بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَيْنٍ وَ نَزَلَ فِينَا الْقُرْآنُ! فَقَالَ: إِنَّكُمْ لَوْ تَحَمَّلُوا لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ}}؛ البحار: ۵۲ / ۱۳۰ / ۲۶.</ref>.
# '''همجواری با [[اهل بیت]] {{عم}} در [[بهشت]]:''' یکی از نعمت‌های بزرگ و [[معنوی]] در [[بهشت]]، همجواری با [[رسول گرامی اسلام]] و [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}} است. [[فضیلت انتظار]] نه تنها فوائد و [[برکات]] [[دنیایی]] فراوان دارد، بلکه در [[آخرت]] نیز [[انسان]] را به همجواری و همزیستی با [[پیامبر]] {{صل}} نائل می‌سازد. [[حضرت صادق]] {{ع}} فرمودند: "هر کس [[منتظر]] أمر ([[حکومت]] و [[دولت]]) ما باشد و بر آزارها و [[رعب]] و وحشتی که به او می‌رسد، [[شکیبایی]] کند فردا در زمره ما باشد" <ref>{{متن حدیث|أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا}}الکافی: ۸ / ۳۷ / ۷.</ref>.
# '''رشد [[عقلانی]] و [[فهم]] رشدیافته:''' [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید:"ای أبوخالد به درستی که أهل [[زمان غیبت]] او که امامتش را [[باور]] دارند و [[منتظر ظهور]] اویند از [[مردم]] همه زمان‌ها بهترند، زیرا که [[خداوند]] تبارک و تعالی آن چنان [[عقل‌ها]] و فهم‌ها و شناختی به آنها [[عنایت]] کرده که [[غیبت]] نزد آنان همچون دیدن باشد و آنها را در آن زمان به منزله کسانی قرار داده است که در پیشگاه [[رسول خدا]] {{صل}} با [[شمشیر]] [[جهاد]] کرده‌اند، آنان به [[حق]] مخلصانند و [[راستی]] که [[شیعیان]] ما هستند و دعوت‌کنندگان به [[دین]] [[خدای عزوجل]] در پنهان و آشکار می‌باشند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ {{ع}}: يَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ، الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} بِالسَّيْفِ، أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً، وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ {{ع}}: انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص320.</ref>»<ref>[[مهدی نیلی‌پور|نیلی‌پور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص 77-89.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۵. حجت الاسلام و المسلمین صفائی حائری؛
| تصویر = 1100206.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی صفایی حایری
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی صفایی حایری]]'''، در کتاب ''«[[تو می‌آیی (کتاب)|تو می‌آیی]]»'' در این‌باره گفته است:


{{جمع شدن|۱۵. حجت الاسلام و المسلمین صفائی حائری؛}}
«[[انتظار]] و آماده‌باش، [[صبر]] در برابر مشکلات و برخوردها و ذکر در برابر [[فتنه‌ها]]ی غفلت‌زا و [[بصیرت]] در برابر [[شبهات]] مهاجم را فراهم می‌آورد.
[[پرونده:1100206.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی صفایی حایری]]]]
# '''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکل جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح، [[محاسبه]] کرده، غافل‌گیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. این طبیعی است که اهداف به نسبت [[عظمت]] و اهمیت‌شان مقدمات بخواهند و مشکلات داشته باشند، ولی این طبیعی نیست که به خاطر این مشکلات به جزع و فریاد و یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی بیاوریم، که [[آدمی]] با ترس‌ها به [[قدرت]] رسیده و با عشق‌ها، کوه‌ها را بر دوش کشیده است. [[آدمی]] آموخته است که چگونه [[ترس]] و [[عشق]] را به [[قدرت]] و عمل تبدیل نماید و چگونه برای مشکلات راه حل‌هایی بیابد. و طبیعی است که راه‌حل‌های دوره [[انتظار]] از بحران‌های [[هجوم]] مشکلات بکاهند و [[صبر]] را مغلوب حوادث نسازند.
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی صفایی حایری]]'''، در کتاب ''«[[تو می‌آیی (کتاب)|تو می‌آیی]]»'' در این‌باره گفته است:
# '''ذکر:''' همانطور که مشکلات و [[مصائب]] و حوادث در میان هست، همین‌طور [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها در میان هست و ناچار هر کدام از این [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها، [[دل]] را می‌لرزاند و [[غفلت]] را می‌پروراند. در نتیجه مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی [[غرق]] می‌شوند و با جرعه‌ای گلوگیر از پای می‌افتند. در کتاب اختصاص روایتی هست که نشان می‌دهد پس از [[رسول]] و [[هجوم]] [[فتنه]]، آن‌هم فتنه‌هایی به سیاهی شب‌های تاریک، همه بازگشتند جز [[سلمان]] که تا ساعتی در او چیزهایی آمد که گرفتار رنجی در گردنش شد و جز [[ابوذر]] که تا ظهر در او حالتی آمد که گرفتار شتر برهنه و ریختن گوشت از پاها شد و جز [[مقداد]] که حتی لحظه‌ای هم [[شک]] نکرد و حالت او دگرگون نشد. چشم در چشم [[علی]] داشت و [[انتظار]] می‌کشید تا چه زمانی [[دستور]] دهد و او [[اجرا]] نماید. {{متن حدیث|عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى يَرْفَعُهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِنَّ سَلْمَانَ كَانَ مِنْهُ إِلَى ارْتِفَاعِ النَّهَارِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ أَنْ وُجِئَ فِي عُنُقِهِ حَتَّى صُيِّرَتْ كَهَيْئَةِ السِّلْعَةِ حَمْرَاءَ وَ أَبُو ذَرٍّ كَانَ مِنْهُ إِلَى وَقْتِ الظُّهْرِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ إِلَى أَنْ سَلَّطَ عَلَيْهِ عُثْمَانَ حَتَّى حَمَلَهُ عَلَى قَتَبٍ وَ أَكَلَ لَحْمَ أَلْيَتَيْهِ وَ طَرَدَهُ عَنْ جِوَارِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَأَمَّا الَّذِي لَمْ يَتَغَيَّرْ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا طَرْفَةَ عَيْنٍ فَالْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ لَمْ يَزَلْ قَائِماً قَابِضاً عَلَى قَائِمِ السَّيْفِ عَيْنَاهُ فِي عَيْنَيْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} يَنْتَظِرُ مَتَى يَأْمُرُهُ فَيَمْضِي}}<ref>الاختصاص، شیخ مفید، ص ۹. طبع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.</ref>. البته این [[روایات]] خدشه‌ای در [[عظمت]] این بزرگان نمی‌آورد، بل از [[سختی]] [[هجوم]] [[فتنه‌ها]] می‌گوید. وگرنه [[شک]] و حالت اینها، در [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] او نبود، که تعجب از تقدیر است و عدم [[تحمل]] [[قدر]]، آن‌هم تا ساعتی و یا ساعاتی. و عذابی که برای این حالت آمده چه در گردن و چه در پا، نشان [[عظمت]] اینهایی است که این‌گونه جرم‌هاشان بزرگ می‌شود و [[عذاب]] می‌شوند. در حالی که ما تمامی جرم‌ها را داریم و عذابی هم نیست که ما سالک نیستم و شتاب نداریم. برای آنها که سرعت [[نور]] و یا بیشتر دارند، کم‌ترین لرزه کیلومترها [[انحراف]] است. اما برای ما که در جا ایستاده‌ایم و [[فرمان]] را می‌چرخانیم، این‌همه گردش و [[انحراف]]، جز چند متر و چند سانتی متر حاصلی نمی‌آورد. [[جرم]] ما توقف ماست و مجازات آنها به خاطر سرعت سیر و مقدار سلوکشان. [[راستی]] که [[تحمل]] [[قدر]] سنگین است. تو می‌بینی در یک شب سه [[شمشیر]] بلند می‌شود، یکی بر فرق [[علی]] می‌نشیند و او را به [[شهادت]] می‌رساند و یکی کمر [[معاویه]] را می‌درد و او را از [[نسل]] می‌اندازد و یکی بر فرق [[نایب]] [[عمروعاص]] می‌افتد و [[عمروعاص]] سالم می‌ماند. و تو می‌گویی کاش [[علی]] می‌ماند و آنها می‌رفتند. آخر چرا؟ آخر!! کاش... این همه نشان می‌دهد که تو [[خیال]] می‌کنی تمامی عوالم در همین چند روز و چند سال [[دنیا]] خلاصه شده و [[خیال]] می‌کنی که [[هدف]]، [[پیروزی]] و [[قدرت]] و تسلط [[حق]] است. در حالی که [[هدف]]، ایجاد زمینه برای [[انتخاب]] است تا {{متن قرآن|مَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.</ref>، هر کس که خواست راه را بیابد و حرکت کند. همین. [[هدف]]، امکان [[انتخاب]] است، نه تسلط و [[قدرت]]. و همین تفاوت در دید، [[رضایت]] به [[قدر]] و [[اطمینان]] به [[قدر]] را فراهم می‌سازد، که در [[زیارت امین الله]] می‌خوانی؛ {{متن حدیث|اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت امین الله.</ref>. آنچه باعث امن و [[رضایت]] می‌شود و آنچه که از غفلت‌ها و چنبره [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها می‌رهاند، همین ذکر است که از [[هجوم]] وساوس و [[فتنه‌ها]] پی به [[ارزش‌ها]] ببری و به جای [[غفلت]] به [[بصیرت]] برسی، که در [[سوره اعراف]] [[آیه]] ۲۰۱ آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}}<ref>«بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref>. کسانی که به مرحله [[تقوا]] رسیده‌اند و در کلاس [[اطاعت]] نشسته‌اند آنجا که گردبادی از [[شیاطین]] بر آنها حلقه تنگ کند و [[شیاطین]] آنها را محاصره نمایند، در این هنگام متذکر می‌شوند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به خود می‌آیند و به [[بصیرت]] می‌رسند و راه را در میان [[شبهات]] می‌یابند. و [[راستی]] را که [[خدا]] چگونه [[هدایت]] می‌کند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به جای [[غفلت]]، ذکر و [[بصیرت]] را به اهل [[طاعت]] [[عنایت]] می‌فرماید و آنها را در میان [[شبهات]] [[راهنمایی]] می‌نماید. و این بهره کسانی است که آماده‌باشی داشته‌اند و [[انتظار]] می‌کشیده‌اند.
::::::«[[انتظار]] و آماده‌باش، [[صبر]] در برابر مشکلات و برخوردها و ذکر در برابر [[فتنه‌ها]]ی غفلت‌زا و [[بصیرت]] در برابر [[شبهات]] مهاجم را فراهم می‌آورد.
# '''[[بصیرت]]:''' [[فتنه‌ها]] همانطور که در [[دل]]، [[غفلت]] و تعلق می‌آورند در ذهن هم [[شبهه]] سبز می‌کنند و تو می‌مانی که با این همه [[قدرت]] چگونه می‌توان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چگونه می‌توان بر پای ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را، به زیر پا گرفت. ولی نکته همین است که اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آن‌وقت [[ظلم]] مملو، خود زمینه‌ساز [[قسط]] کامل است، که سیاهی زمینه‌ساز [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغ‌ها بارور می‌شوند. و از آن طرف، مهم امکانات و قدرت‌ها نیست، که مهم انگشتی است که آنها را به چرخ می‌اندازد و مهم اعصابی است که انگشت‌ها را می‌گرداند و مهم، مغز و قلبی است که بر این همه [[فرمان]] می‌راند. آنجا که این دو مرکز بمباران شد و [[قذف]] [[رعب]] و [[القاء]] [[رعب]] شد، داستان همان می‌شود که آنها خود با دست خود، حصون و قلعه‌هاشان را خراب کنند، که [[خدا]] از آنجایی که حسابش را نمی‌کردند به سراغ آنها آمد و دل‌هاشان را با [[ترس]] گرفت<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}} «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref>. می‌گویی چگونه این [[ترس]] شکل می‌گیرد؟ در سوره [[آل عمران]] هست؛ {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ به زودی [[ترس]] را در [[دل]] آنها می‌ریزیم، {{متن قرآن|بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا}}<ref>«زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ و این [[ترس]]، از [[شرک]] آنها و پراکنده شدن نیروهای [[باطنی]] آنها و بت‌های بی شمار آنها مایه می‌گیرد. و این [[شرک]] و [[ترس]] و [[اضطراب]] و التهاب علامت‌هایی است که از همین امروز، [[انسان]] [[مقتدر]] و نیرومند را محاصره کرده و او را در بند کشیده است»<ref>[[علی صفایی حایری|صفایی حایری؛ علی]]، [[تو می‌آیی (کتاب)|تو می‌آیی]]، ص 26 -32.</ref>.
:::::#'''[[صبر]]:''' کسی که برای مشکل جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح، [[محاسبه]] کرده، غافل‌گیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. این طبیعی است که اهداف به نسبت [[عظمت]] و اهمیت‌شان مقدمات بخواهند و مشکلات داشته باشند، ولی این طبیعی نیست که به خاطر این مشکلات به جزع و فریاد و یا [[ذلت]] و [[ضعف]] روی بیاوریم، که [[آدمی]] با ترس‌ها به [[قدرت]] رسیده و با عشق‌ها، کوه‌ها را بر دوش کشیده است. [[آدمی]] آموخته است که چگونه [[ترس]] و [[عشق]] را به [[قدرت]] و عمل تبدیل نماید و چگونه برای مشکلات راه حل‌هایی بیابد. و طبیعی است که راه‌حل‌های دوره [[انتظار]] از بحران‌های [[هجوم]] مشکلات بکاهند و [[صبر]] را مغلوب حوادث نسازند.
}}
:::::#'''ذکر:''' همانطور که مشکلات و [[مصائب]] و حوادث در میان هست، همین‌طور [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها در میان هست و ناچار هر کدام از این [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها، [[دل]] را می‌لرزاند و [[غفلت]] را می‌پروراند. در نتیجه مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی [[غرق]] می‌شوند و با جرعه‌ای گلوگیر از پای می‌افتند. در کتاب اختصاص روایتی هست که نشان می‌دهد پس از [[رسول]] و [[هجوم]] [[فتنه]]، آن‌هم فتنه‌هایی به سیاهی شب‌های تاریک، همه بازگشتند جز [[سلمان]] که تا ساعتی در او چیزهایی آمد که گرفتار رنجی در گردنش شد و جز [[ابوذر]] که تا ظهر در او حالتی آمد که گرفتار شتر برهنه و ریختن گوشت از پاها شد و جز [[مقداد]] که حتی لحظه‌ای هم [[شک]] نکرد و حالت او دگرگون نشد. چشم در چشم [[علی]] داشت و [[انتظار]] می‌کشید تا چه زمانی [[دستور]] دهد و او [[اجرا]] نماید. {{متن حدیث|عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى يَرْفَعُهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِنَّ سَلْمَانَ كَانَ مِنْهُ إِلَى ارْتِفَاعِ النَّهَارِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ أَنْ وُجِئَ فِي عُنُقِهِ حَتَّى صُيِّرَتْ كَهَيْئَةِ السِّلْعَةِ حَمْرَاءَ وَ أَبُو ذَرٍّ كَانَ مِنْهُ إِلَى وَقْتِ الظُّهْرِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ إِلَى أَنْ سَلَّطَ عَلَيْهِ عُثْمَانَ حَتَّى حَمَلَهُ عَلَى قَتَبٍ وَ أَكَلَ لَحْمَ أَلْيَتَيْهِ وَ طَرَدَهُ عَنْ جِوَارِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَأَمَّا الَّذِي لَمْ يَتَغَيَّرْ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا طَرْفَةَ عَيْنٍ فَالْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ لَمْ يَزَلْ قَائِماً قَابِضاً عَلَى قَائِمِ السَّيْفِ عَيْنَاهُ فِي عَيْنَيْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} يَنْتَظِرُ مَتَى يَأْمُرُهُ فَيَمْضِي}}<ref>الاختصاص، شیخ مفید، ص ۹. طبع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.</ref>. البته این [[روایات]] خدشه‌ای در [[عظمت]] این بزرگان نمی‌آورد، بل از [[سختی]] [[هجوم]] [[فتنه‌ها]] می‌گوید. وگرنه [[شک]] و حالت اینها، در [[خدا]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] او نبود، که تعجب از تقدیر است و عدم [[تحمل]] [[قدر]]، آن‌هم تا ساعتی و یا ساعاتی. و عذابی که برای این حالت آمده چه در گردن و چه در پا، نشان [[عظمت]] اینهایی است که این‌گونه جرم‌هاشان بزرگ می‌شود و [[عذاب]] می‌شوند. در حالی که ما تمامی جرم‌ها را داریم و عذابی هم نیست که ما سالک نیستم و شتاب نداریم. برای آنها که سرعت [[نور]] و یا بیشتر دارند، کم‌ترین لرزه کیلومترها [[انحراف]] است. اما برای ما که در جا ایستاده‌ایم و [[فرمان]] را می‌چرخانیم، این‌همه گردش و [[انحراف]]، جز چند متر و چند سانتی متر حاصلی نمی‌آورد. [[جرم]] ما توقف ماست و مجازات آنها به خاطر سرعت سیر و مقدار سلوکشان. [[راستی]] که [[تحمل]] [[قدر]] سنگین است. تو می‌بینی در یک شب سه [[شمشیر]] بلند می‌شود، یکی بر فرق [[علی]] می‌نشیند و او را به [[شهادت]] می‌رساند و یکی کمر [[معاویه]] را می‌درد و او را از [[نسل]] می‌اندازد و یکی بر فرق [[نایب]] [[عمروعاص]] می‌افتد و [[عمروعاص]] سالم می‌ماند. و تو می‌گویی کاش [[علی]] می‌ماند و آنها می‌رفتند. آخر چرا؟ آخر!! کاش... این همه نشان می‌دهد که تو [[خیال]] می‌کنی تمامی عوالم در همین چند روز و چند سال [[دنیا]] خلاصه شده و [[خیال]] می‌کنی که [[هدف]]، [[پیروزی]] و [[قدرت]] و تسلط [[حق]] است. در حالی که [[هدف]]، ایجاد زمینه برای [[انتخاب]] است تا {{متن قرآن|مَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.</ref>، هر کس که خواست راه را بیابد و حرکت کند. همین. [[هدف]]، امکان [[انتخاب]] است، نه تسلط و [[قدرت]]. و همین تفاوت در دید، [[رضایت]] به [[قدر]] و [[اطمینان]] به [[قدر]] را فراهم می‌سازد، که در [[زیارت امین الله]] می‌خوانی؛ {{متن حدیث|اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت امین الله.</ref>. آنچه باعث امن و [[رضایت]] می‌شود و آنچه که از غفلت‌ها و چنبره [[فتنه‌ها]] و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها می‌رهاند، همین ذکر است که از [[هجوم]] وساوس و [[فتنه‌ها]] پی به [[ارزش‌ها]] ببری و به جای [[غفلت]] به [[بصیرت]] برسی، که در [[سوره اعراف]] [[آیه]] ۲۰۱ آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ}}<ref>«بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref>. کسانی که به مرحله [[تقوا]] رسیده‌اند و در کلاس [[اطاعت]] نشسته‌اند آنجا که گردبادی از [[شیاطین]] بر آنها حلقه تنگ کند و [[شیاطین]] آنها را محاصره نمایند، در این هنگام متذکر می‌شوند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به خود می‌آیند و به [[بصیرت]] می‌رسند و راه را در میان [[شبهات]] می‌یابند. و [[راستی]] را که [[خدا]] چگونه [[هدایت]] می‌کند و از [[هجوم]] [[شیاطین]] به جای [[غفلت]]، ذکر و [[بصیرت]] را به اهل [[طاعت]] [[عنایت]] می‌فرماید و آنها را در میان [[شبهات]] [[راهنمایی]] می‌نماید. و این [[بهره]] کسانی است که آماده‌باشی داشته‌اند و [[انتظار]] می‌کشیده‌اند.
{{پاسخ پرسش
:::::#'''[[بصیرت]]:''' [[فتنه‌ها]] همانطور که در [[دل]]، [[غفلت]] و تعلق می‌آورند در ذهن هم [[شبهه]] سبز می‌کنند و تو می‌مانی که با این همه [[قدرت]] چگونه می‌توان برخورد کرد و با این همه [[ضعف]] و تشتت چگونه می‌توان بر پای ایستاد و [[نظم]] نوین جهانی را، به زیر پا گرفت. ولی نکته همین است که اگر [[منتظران]] اقدامی نکردند و تقدیر و [[تدبیر]] و تشکل و [[تربیتی]] را نیاوردند و باری برنداشتند، آن‌وقت [[ظلم]] مملو، خود [[زمینه‌ساز]] [[قسط]] کامل است، که سیاهی [[زمینه‌ساز]] [[نور]] است و در [[دل]] [[تاریکی]]، چراغ‌ها بارور می‌شوند. و از آن طرف، مهم امکانات و قدرت‌ها نیست، که مهم انگشتی است که آنها را به چرخ می‌اندازد و مهم اعصابی است که انگشت‌ها را می‌گرداند و مهم، مغز و قلبی است که بر این همه [[فرمان]] می‌راند. آنجا که این دو مرکز بمباران شد و [[قذف]] [[رعب]] و [[القاء]] [[رعب]] شد، داستان همان می‌شود که آنها خود با دست خود، حصون و قلعه‌هاشان را خراب کنند، که [[خدا]] از آنجایی که حسابش را نمی‌کردند به سراغ آنها آمد و دل‌هاشان را با [[ترس]] گرفت<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ}} «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.</ref>. می‌گویی چگونه این [[ترس]] شکل می‌گیرد؟ در سوره [[آل عمران]] هست؛ {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ به زودی [[ترس]] را در [[دل]] آنها می‌ریزیم، {{متن قرآن|بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا}}<ref>«زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>؛ و این [[ترس]]، از [[شرک]] آنها و پراکنده شدن نیروهای [[باطنی]] آنها و بت‌های بی شمار آنها مایه می‌گیرد. و این [[شرک]] و [[ترس]] و [[اضطراب]] و التهاب علامت‌هایی است که از همین امروز، [[انسان]] [[مقتدر]] و نیرومند را محاصره کرده و او را در بند کشیده است»<ref>[[علی صفایی حایری|صفایی حایری؛ علی]]، [[تو می‌آیی (کتاب)|تو می‌آیی]]، ص 26 -32.</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۶. آقای قنبری؛
{{پایان جمع شدن}}
| تصویر = 9030760879.jpg
| پاسخ‌دهنده = معصوم علی قنبری
| پاسخ = آقای '''[[معصوم علی قنبری]]'''، در مقاله ''«[[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌ (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌]]»'' در این‌باره گفته است:


{{جمع شدن|۱۶. آقای قنبری؛}}
«مهم‌ترین فایده [[انتظار]] با توجه به فرمایشات [[ائمه معصومین]]، این است که فرد از حالا به [[فکر]] [[اصلاح]] و [[تزکیه نفس]] و سامان بخشیدن به خود و [[جامعه]] خود می‌افتد و برای رسیدن به آن [[هدف]] بزرگ از هیچ کوشش و تلاشی فروگذار نخواهد کرد. اثر این [[انتظار]] این است که [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] را در برابر ناملایمات و [[فسادها]] بیمه می‌کند و [[انسان]] را دلگرم و با [[نشاط]] نگه می‌دارد. [[انتظار]] است که باعث می‌شود که [[روح]] [[یأس]] و بدبینی و حالت [[شکست]] و ناکامی از وجود [[انسان]] برطرف شود و دائماً برای نیل به [[هدف]] عالیه کوشش کند و یک لحظه غافل نشود. اثر [[انتظار]] این است که: باعث می‌شود فرد [[مسلمان]] دائماً مشغول فرایض [[واجب]] خود باشد و از [[منکرات]] و [[محرمات]] در پرهیز باشد و فریضه [[امر به معروف و نهی از منکر]] را یکی از بزرگ‌ترین فرایض و [[واجبات]] است را انجام دهد. پس از حالا باید [[انتظار]] کشید و بیشتر [[امیدوار]] بود. [[امید]] برای [[پیروزی]] حتمی و کامل [[حق]] بر [[باطل]] [[انتظار]] برای اجرای [[حق]] و [[عدالت]] و [[امید]] برای از بین رفتن [[ظلم و جور]] شخص [[منتظر]] باید با تمام وجودش فریاد بزند {{عربی|يَا حُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ عَجِّلْ عَلَى ظُهُورِك}} نه اینکه گفتارش با عملش منافات داشته باشد. از همین جهت مرحوم [[سید بن طاووس]] از چنین انسان‌هایی درد دارد، و در کتاب، "[[کشف المحجة لثمرة المهجه]]" خطاب به فرزندش [[محمد]] می‌فرماید: و از آن جمله مکرر دیده‌ایم افرادی را که اگر اسبی یا درهمی و دیناری از آن مفقود شود، ظاهر و [[باطن]] ایشان یک‌باره متوجه آن چیز می‌شود. و در پیدا کردن آن کمال سعی و [[جدیت]] را می‌کنند. اما ندیده‌ایم در تأخیر [[ظهور]] آن [[حضرت]] {{ع}} و عقب افتادن [[اصلاح]] [[اسلام]] و [[ایمان]] و [[مسلمین]] و از بین رفتن [[کفار]] و ظالمین به قدری که به این چیزهای ناچیز علاقه‌مند هستند، علاقه داشته باشند و به اندازه‌ای که برای از دست دادن این اشیاء متأثر می‌شوند برای آن [[حضرت]] متأثر نیستند، پس کسی که حال او چنین است چگونه ادعا می‌کند که عارف به [[حق]] [[خدا]] و [[رسول]] {{صل}} و [[معتقد به امامت]] آن [[حضرت]] است، و چگونه ادعای [[موالات]] آن [[حضرت]] و تشریف فرمایی حضرتش را مبالغه می‌کند؟ و از آن جمله اینکه از آن افرادی که اظهار می‌کنند و [[منتظر]] [[ریاست]] و [[ظهور]] آن هستند و انفاذ [[احکام]] [[امامت]] آن جناب را [[واجب]] می‌دانند کسانی را دیده‌ایم که اگر [[سلطان]] یا امیری از [[دشمنان]] آن [[حضرت]] و منکرین [[امامت]] او، به آنان محبتی کند و آنان را مشمول [[عنایت]] خود قرار دهد به او علاقه‌مند می‌شوند و [[محبت]] او را در [[قلب]] خود می‌دهند و آرزوی بقای او را دارند و به حدی به وی متوجه می‌گردند که از طلب [[مهدی]] {{ع}} باز می‌مانند و [[واجبات]] خود را فراموش کنند که از آن جمله است آرزوی [[عزل]] آن [[والی]] و [[امیر]] [[باطل]]<ref>کشف المحجه، ص ۱۹۲.</ref>»<ref>[[معصوم علی قنبری|قنبری، معصوم علی]]، [[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌ (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌]]، ص 88-89.</ref>.
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[معصوم علی قنبری]]]]
}}
::::::آقای '''[[معصوم علی قنبری]]'''، در مقاله ''«[[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌ (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌]]»'' در این‌باره گفته است:
{{پاسخ پرسش
::::::«مهم‌ترین فایده [[انتظار]] با توجه به فرمایشات [[ائمه معصومین]]، این است که فرد از حالا به [[فکر]] [[اصلاح]] و [[تزکیه نفس]] و سامان بخشیدن به خود و [[جامعه]] خود می‌افتد و برای رسیدن به آن [[هدف]] بزرگ از هیچ کوشش و تلاشی فروگذار نخواهد کرد. اثر این [[انتظار]] این است که [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] را در برابر ناملایمات و [[فسادها]] بیمه می‌کند و [[انسان]] را دلگرم و با [[نشاط]] نگه می‌دارد. [[انتظار]] است که باعث می‌شود که [[روح]] [[یأس]] و بدبینی و حالت [[شکست]] و ناکامی از وجود [[انسان]] برطرف شود و دائماً برای نیل به [[هدف]] عالیه کوشش کند و یک لحظه غافل نشود. اثر [[انتظار]] این است که: باعث می‌شود فرد [[مسلمان]] دائماً مشغول فرایض [[واجب]] خود باشد و از [[منکرات]] و [[محرمات]] در پرهیز باشد و فریضه [[امر به معروف و نهی از منکر]] را یکی از بزرگ‌ترین فرایض و [[واجبات]] است را انجام دهد. پس از حالا باید [[انتظار]] کشید و بیشتر [[امیدوار]] بود. [[امید]] برای [[پیروزی]] حتمی و کامل [[حق]] بر [[باطل]] [[انتظار]] برای اجرای [[حق]] و [[عدالت]] و [[امید]] برای از بین رفتن [[ظلم و جور]] شخص [[منتظر]] باید با تمام وجودش فریاد بزند {{عربی|يَا حُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ عَجِّلْ عَلَى ظُهُورِك}} نه اینکه گفتارش با عملش منافات داشته باشد. از همین جهت مرحوم [[سید بن طاووس]] از چنین انسان‌هایی درد دارد، و در کتاب، "[[کشف المحجة لثمرة المهجه]]" خطاب به فرزندش [[محمد]] می‌فرماید: و از آن جمله مکرر دیده‌ایم افرادی را که اگر اسبی یا درهمی و دیناری از آن مفقود شود، ظاهر و [[باطن]] ایشان یک‌باره متوجه آن چیز می‌شود. و در پیدا کردن آن کمال سعی و [[جدیت]] را می‌کنند. اما ندیده‌ایم در تأخیر [[ظهور]] آن [[حضرت]] {{ع}} و عقب افتادن [[اصلاح]] [[اسلام]] و [[ایمان]] و [[مسلمین]] و از بین رفتن [[کفار]] و ظالمین به قدری که به این چیزهای ناچیز علاقه‌مند هستند، علاقه داشته باشند و به اندازه‌ای که برای از دست دادن این اشیاء متأثر می‌شوند برای آن [[حضرت]] متأثر نیستند، پس کسی که حال او چنین است چگونه ادعا می‌کند که عارف به [[حق]] [[خدا]] و [[رسول]] {{صل}} و [[معتقد به امامت]] آن [[حضرت]] است، و چگونه ادعای [[موالات]] آن [[حضرت]] و تشریف فرمایی حضرتش را مبالغه می‌کند؟ و از آن جمله اینکه از آن افرادی که اظهار می‌کنند و [[منتظر]] [[ریاست]] و [[ظهور]] آن هستند و انفاذ [[احکام]] [[امامت]] آن جناب را [[واجب]] می‌دانند کسانی را دیده‌ایم که اگر [[سلطان]] یا امیری از [[دشمنان]] آن [[حضرت]] و منکرین [[امامت]] او، به آنان محبتی کند و آنان را مشمول [[عنایت]] خود قرار دهد به او علاقه‌مند می‌شوند و [[محبت]] او را در [[قلب]] خود می‌دهند و آرزوی بقای او را دارند و به حدی به وی متوجه می‌گردند که از طلب [[مهدی]] {{ع}} باز می‌مانند و [[واجبات]] خود را فراموش کنند که از آن جمله است آرزوی [[عزل]] آن [[والی]] و [[امیر]] [[باطل]]<ref>کشف المحجه، ص ۱۹۲.</ref>»<ref>[[معصوم علی قنبری|قنبری، معصوم علی]]، [[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌ (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌]]، ص 88-89.</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۷. دکتر نصرآبادی (هیئت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی)؛
{{پایان جمع شدن}}
| تصویر = 13681204.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی باقی نصرآبادی
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی باقی نصرآبادی]]'''، در مقاله ''«[[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]»'' در این‌باره گفته است:
#«'''[[گریز]] از [[یأس]] و [[ناامیدی]]:''' در جامعه‌ای که [[دین]] در آن نقشی ندارد و [[مردم]] آن در [[انتظار]] آینده‌ای بهتر نیستند، [[سرخوردگی]] از [[زندگی]]، [[قتل]] و [[خون‌ریزی]] و خودکشی، به چشم می‌خورد؛ زیرا عواملی مانند [[فقر]] و [[تنگدستی]]، [[ظلم و ستم]]، [[تجاوز]] و [[قانون‌شکنی]]، بی‌اعتنایی به [[حقوق]] [[انسان‌ها]] و مانند آن موجب [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[انسان‌ها]] می‌شوند؛ زیرا به [[خدا]] و [[آینده]] امیدی ندارند و تنها راه [[نجات]] خود را در خودکشی می‌پندارند، با دست‌زدن به این جنایت نه تنها [[دنیا]] و [[آخرت]] خود، بلکه [[خانواده]] و [[جامعه]] خود را به [[تباهی]] می‌کشانند. ولی شخصی که حالت [[انتظار]] را در خود به وجود آورده و هر لحظه [[امیدوار]] است، تابش [[انوار]] تابناک [[ولایت]] را بر سراسر هستی می‌نگرد و هیچ‌گاه حاضر نیست دست به این‌گونه جنایات بزند یا [[زندگی]] عده‌ای دیگر را به [[تباهی]] بکشد، بنابراین، مسئله [[انتظار فرج]] برای او [[گشایش]] است و زمینه [[گریز]] از [[ناامیدی]] و [[تباهی]] را فراهم می‌کند.
# '''[[تکامل]] روحی:''' [[انسان]] می‌تواند با ایجاد [[انتظار]] کامل، مقداری از حالت [[مردم]] [[زمان ظهور]]-مانند [[تطهیر]] [[قلب]]-را در خویشتن ایجاد کند و به وسیله [[امید]] و [[انتظار]]، خود را از [[ناامیدی]] و [[تباهی]] [[نجات]] دهد. به این جهت [[امام صادق]] {{ع}} از [[پدران]] بزرگوار خود و آنها از [[حضرت امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[نقل]] کرده‌اند که آن [[حضرت]] فرمود: "[[برترین]] [[عبادت]] فرد [[مؤمن]]، [[انتظار فرج]] است"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.</ref>. بنابراین، [[انسان]] بر اثر داشتن حالت [[انتظار]]، می‌تواند بعضی از آثار [[تکامل]] روحی [[زمان ظهور]] را در خود ایجاد کند.
# '''[[شناخت]] [[مقام ولایت]]:''' با [[انتظار ظهور]]، [[مقام]] [[ولایت امام زمان]] {{ع}} در [[قلب]] و [[جان]] [[منتظر]] تثبیت می‌گردد و موجب [[شناخت]] بیشتر این [[مقام]] می‌شود و [[منتظر]] روزی است که [[قدرت الهی]] به دست آن [[حضرت]] آشکار شود و همه [[طاغوتیان]] [[جهان]] را که زالو صفت به مکیدن [[خون]] [[ضعیفان]] پرداخته‌اند، به سزای [[اعمال]] ننگینشان برساند و با [[صلابت]] و [[قدرت]] [[عظیم]] [[ولایت]]، به همه جهانیان ثابت و روشن کند، که کسی دارای [[مقام امامت]] و [[ولایت]] است که بتواند [[قدرت خدا]] را ظاهر و آشکار نماید. این [[اندیشه]] و [[اعتقاد]] یک فرد [[منتظر]] است. بنابراین، [[انتظار ظهور]]، همراه با [[اعتقاد]] به [[عقاید]] و [[معارف]] اصیل [[دین]] است؛ چون [[انتظار]]، بذر [[معرفت]] و [[شناخت]] [[اعتقادات]] را در اذهان [[منتظران]] بارور می‌کند و به آنان تفهیم می‌کند که سرانجام، سراسر [[گیتی]] تحت سیطره [[قدرت]] [[ولایت]] سر و سامان می‌یابد و [[قدرت]] [[عظیم]] و ناشناخته [[ولایت]]، همه قدرت‌های [[ستم‌گر]] [[جهان]] را به زانو در می‌آورد و [[تمدن]] مادی [[جهان]]، در برابر دریای بیکران [[ولایت الهی]] تاب نیاورده و عالم در [[اختیار]] نیروهای شگفت‌انگیز [[مصلح]] [[جهان]] قرار می‌گیرد"<ref>شهید دستغیب، ولایت، ص ۹۴.</ref>.
# '''[[شناخت]] مدعیان:''' در طول [[تاریخ شیعه]]، افراد متعددی با ادعای [[مهدویّت]] [[قیام]] نموده‌اند و خود را [[رهبر]] [[مصلح]] [[مردم]] معرفی کرده و با این [[حیله]] [[جان]] و [[مال]] [[انسان‌ها]] را از بین برده‌اند و عده‌ای را به [[گمراهی]] کشانده‌اند، ولی افرادی که صادقانه در [[صراط]] [[انتظار]] قدم برداشته و وجود خود را با [[انوار]] تابناک [[ولایت]] روشن ساخته‌اند، به دام این صیادان گرفتار نشده‌اند و با زبان حال به آنان گفته‌اند: برو این دام بر مرغ دگر نهکه عنقا را بلند است آشیانه [[آگاهی]] آنان و [[شناخت]] شیادان و دزدان طریق، به خاطر آشنایی آنان به [[مقام]] رفیع [[امامت]] است؛ به این جهت [[آب]] حیات را به سراب نمی‌فروشند و [[غاصبان خلافت]] را به [[امامت]] بر نمی‌گزینند<ref>سید مرتضی مجتهدی، ، اسرار موفقیت، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref>.
# '''تقویت انگیزه [[ظلم‌ستیزی]]:''' معتقدان به اصل [[انتظار]] در برابر [[بی‌عدالتی‌ها]] [[ایستادگی]] نموده و هرگز [[تسلیم]] زورگویی‌های [[مستکبران]] نمی‌شوند و همواره از طریق بر طرف ساختن نارسایی‌ها زمینه تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] را فراهم می‌کنند و در این راستا اگر در برهه‌هایی از زمان به جهت تسلط بیش از [[حد]]  [[زور]] مداران و [[طاغوت‌ها]] دچار انواع شکنجه‌ها و فشارها شوند، نه تنها [[روحیه]] خود را نمی‌بازند، بلکه ضمن یادآوری [[وعده]] [[صدق]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} که فرمودند: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]] فقط یک روز باقی باشد [[خداوند متعال]] آن یک روز را به اندازه‌ای طولانی خواهد ساخت تا مردی از [[فرزندان]] من که نامش، نام من و کنیه‌اش [[کنیه]] من است [[ظهور]] نماید و [[زمین]] را پس از پر شدن از [[ظلم و ستم]] با عدل‌ و داد پر سازد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۴.</ref>. هر لحظه بیش از پیش به [[مقاومت]] و [[پایداری]] خود می‌افزایند تا سهم بیشتری را در [[زمینه‌سازی]] [[پیروزی حق بر باطل]] به خود اختصاص دهند.
# '''تحصیل آمادگی‌های لازم:''' همان‌گونه که [[منتظر]] هر امری، از قبل در خود یک سلسله آمادگی‌های لازم را ایجاد می‌کند، بر همین اساس، [[منتظر]] [[منجی]] و [[مصلح]] عالم نیز آمادگی‌های [[فکری]]، [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] خاصی در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] خود ایجاد می‌نماید تا از شایستگی‌های لازم برای شرکت در تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] برخوردار باشد؛ زیرا کسانی [[توفیق]] [[یاری]] کردن آن [[حضرت]] را پیدا می‌کنند که از [[معرفت]] و [[کمالات]] [[اخلاقی]] و [[آمادگی]] و شایستگی‌های خاص [[یاران]] [[حضرت]] برخوردار باشند.
# '''[[مقاومت]] در برابر [[فساد محیط]]:''' یکی از اثرات مهم اصل [[انتظار]] آن است که فرد را از [[تسلیم]] شدن در برابر آلودگی‌ها و حل شدن در [[فساد محیط]] و خودباختگی در مقابل انواع عوامل منحرف‌ کننده داخلی و خارجی باز می‌دارد. طبق [[روایات]] زیادی، در دوره [[غیبت امام زمان]] {{ع}} عوامل [[انحراف]] و موانع پای‌بندی به [[ارزش‌های الهی]] آن‌چنان افزایش پیدا می‌کند که اغلب [[مردم]] به جهت [[ضعف ایمان]] و [[وسوسه]] [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] به [[فساد]] و [[تباهی]] کشیده می‌شوند. در چنین شرایطی یکی از عوامل مهمی که می‌تواند [[انسان]] را به [[خویشتن‌داری]] [[دعوت]] کند [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است که اصل [[انتظار]] به آن دلالت دارد<ref>روزنامه قدس، ت ۷۹/۶/۱۷.</ref>.
 
بنابراین [[انتظار ظهور امام زمان]] {{ع}} از نظر روانی، [[انسان]] را در مقابل امواج سهمگین [[فساد]] و آلودگی، مقاوم می‌سازد و از حل شدن وی در آلودگی محیط جلوگیری می‌کند. در صورت وجود یک برنامه منسجم، در زمینه [[احیا]] و گسترش [[فرهنگ انتظار]] می‌توان با [[شبیخون]] [[فرهنگی]] [[دشمنان]]، که مخصوصا [[روح]] و [[اندیشه]] قشر [[جوان]] را [[هدف]] قرار داده، مقابله کرد»<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۲۵-۱۳۰.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۸. آقای رضوانی؛
| تصویر = 15207.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی اصغر رضوانی
| پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[وظایف ما در عصر غیبت (کتاب)|وظایف ما در عصر غیبت]]»'' و در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
#«'''[[صبر]]:''' از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "از [[دین]] [[امامان]] است [[پرهیزکاری]]... و [[انتظار فرج]] باصبر و [[شکیبایی]]"<ref>{{متن حدیث|مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ}}؛ بحارالانوار ج ۵۱، ص ۱۲۲.</ref>؛ شرایط بسیار دشوار [[عصر غیبت]] مستلزم آن است که هر [[شیعه]] منتظری با [[استقامت]] و [[صبر]] در برابر مشکلات و [[گرفتاری‌ها]] بایستد و از موجودیت و [[هویت]] خویش [[دفاع]] نماید. [[منتظر]]، کسی است که مشکلات دوران [[انتظار]] را [[پیش‌بینی]] کرده و در نتیجه از بحران [[هجوم]] مشکلات بکاهد و صبرش مغلوب حوادث نشود. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "خوشا به حال صابرین در [[غیبت]] او... آنان کسانی هستند که [[خداوند]] در کتابش چنین توصیفشان کرده و فرموده: (و کسانی که به [[غیب]] [[ایمان]] می‌آورند)..." <ref>{{متن حدیث|طُوبَى لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ... أُولَئِكَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ}}: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۳.</ref>؛
# '''یاد [[منجی]]:''' دوران [[انتظار]]، دوران [[هجوم]] [[فتنه‌ها]] و مشکلات و [[گرفتاری‌ها]] است و آنچه می‌تواند [[آرامش]] قلبی و [[قدرت روحی]] به [[شیعه]] [[منتظر]] بدهد و وی را از [[غفلت]] و [[وسوسه]] [[نجات]] بخشد یاد [[منجی]] [[حی]] و حاضر است.
# '''[[اصلاح]]:''' یکی دیگر از آثاری که در هر [[انسان]] [[منتظر]] پدیدار می‌گردد [[اصلاح]] و پیراستن خود از خصایص [[ناپسند]]، و آراستن خود به [[اخلاق نیکو]] است. [[امام صادق]] {{ع}} به [[ابوبصیر]] می‌فرماید: "هرکس [[دوست]] دارد از [[یاران حضرت قائم]] {{ع}} باشد باید که [[منتظر]] باشد و در این حال به [[پرهیزکاری]] و [[اخلاق نیکو]] [[رفتار]] کند"<ref>{{متن حدیث|...مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ...}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>؛
# '''ایجاد [[روحیه امید]]:''' [[انتظار فرج]] از آن جهت مورد تأکید و توصیه [[اهل‌بیت]] {{ع}} قرار گرفته است که در [[انسان]] [[منتظر]] [[امید]] به [[آینده]] را ایجاد می‌کند و همین [[امید]]، نقش بزرگی را در سعی و کوشش ایفا می‌نماید.
# '''[[بصیرت]] به [[دین]]:''' یکی از نتایج تلاش [[فکری]] [[مؤمن]] [[منتظر]]، [[بصیرت]] و [[آگاهی]] است.[[فتنه‌ها]] علاوه بر اینکه [[غفلت]] می‌آورد [[شبهه]] و [[تردید]] و تزلزل را نیز در افکار [[جامعه]] ایجاد می‌نماید. و این [[منتظر واقعی]] است که چون به هوشیاری [[فکری]] رسیده بیدار است و از [[شبهات]] پاسخ گفته و در صدد دفع [[فتنه‌ها]] می‌باشد. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: "خوشا به حال کسی که در [[زمان غیبت]] [[قائم]] ما به [[فرمان]] ما [[تمسک]] جوید که در نتیجه [[قلب]] [[هدایت]] شده‌اش هرگز به طرف [[باطل]] متمایل نخواهد شد<ref>{{متن حدیث|طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِأَمْرِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدَايَةِ}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>؛
# '''[[انتظار]]، عاملی برای [[حفظ دین]]:''' [[انتظار]] از آنجا که [[انسان]] را به عمل وا می‌دارد و در جامعه‌ای که حالت [[انتظار]] [[منجی]] [[الهی]] [[حاکم]] است تحرک و [[پویایی]] حکم‌فرما است، و [[بشر]] را به [[زمینه‌سازی]] و [[اصلاح فردی]] و [[اجتماعی]] وا می‌دارد، خود عاملی [[عظیم]] و ارزشمند برای حفظ و بقای [[شریعت]] و عمل به آن است.
# '''[[انتظار]]، دعوت‌کننده به [[حماسه]]:''' [[انتظار]]، در [[حقیقت]] [[دعوت]] به مقابله است نه [[تسلیم]]، مقابله با [[باطل]] و [[ظلم]] و [[بردگی]] و [[ذلت]]. [[انتظار]] [[دعوت]] به [[حماسه]] و [[اقدام]] است. اگر [[انسان]] [[منتظر]] آمدن شخصی است که برپاکننده [[عدالت]] در سطح کل [[جامعه]] و کره [[زمین]] است، این بدان معنا است که [[انسان]] به مسأله [[عدالت]] و [[قسط]] [[ایمان]] دارد، و هر شخصی که [[اعتقاد]] و [[ایمان]] به مسأله‌ای دارد طبیعتاً در مقابل آن احساس [[وظیفه]] کرده و [[التزام]] دارد، و هیچگاه در طول [[تاریخ]] خود در مقابل [[سلطان]] [[جائر]] و [[ظالم]] سر [[تسلیم]] فرود نمی‌آورد.
# '''زمینه‌ساز [[انتظار]] برای [[ظهور]]:''' [[انتظار]] از آن جهت که محرک عمل و تحرک در [[انسان]] است، و از آن جهت که تحرک و عمل، زمینه‌ساز [[تکامل انسان]] است در نتیجه [[انتظار]] [[زمینه‌ساز ظهور]] [[منجی]] عالم [[بشریت]] برای [[حکومت]] بر کل [[جهان]] و توسعه [[عدل و داد]] در بین [[جامعه]] و برپا کردن [[پرچم]] [[توحید]] در سطح [[جهان]] است؛ زیرا همان‌گونه که [[غیبت]] او از [[ناحیه]] خود ما صورت گرفت، [[ظهور]] او هم به [[زمینه‌سازی]] و تحرک عمل خود ما خواهد بود.
# '''[[انتظار]]، محرک [[انسان]] به سوی مبدأ:''' یکی از ابعاد مهم که قابل التفات و توجه است بعد [[توحیدی]] [[انتظار]] است، [[انتظار]] به صورت طبیعی، [[انسان]] [[منتظر]] را به سوی مبدأ عالم سوق می‌دهد؛ زیرا [[انسان]] [[منتظر]] دائماً به [[انتظار]] خلاصی و [[نجات]] [[بشر]] است که در آینده‌ای نه چندان دور به دست [[قدرت]] بی‌نهایت [[الهی]] انجام خواهد گشت، و این همان بعد [[توحیدی]] [[انتظار]] است، چنگ زدن به [[عنایت خداوند]] و درخواست [[فرج]] از او و [[الحاح]] و [[تضرع]] به او از مهم‌ترین آثار این [[ایمان]] است. در سایه این [[ایمان]] و [[اعتقاد]] است که شخص [[منتظر]] دائماً به ساحت کبریایی [[خداوند]] [[متوسل]] می‌شود و آن حالت وصل و اتصال و ارتباط به [[خداوند]] برقرار است. و لذا در [[روایات اسلامی]] می‌خوانیم: "[[افضل]] [[اعمال]] [[امت پیامبر]] {{صل}} [[انتظار فرج]] [[خداوند عزوجل]] است"<ref>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۸.</ref>. و نیز در روایتی از [[امام علی]] {{ع}} می‌خوانیم: "[[افضل]] [[عبادت]] [[مؤمن]] [[انتظار فرج]] [[خداوند]] است"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱، المحاس للبرقی، ص ۲۶۲.</ref>.
# '''[[انتظار]]، تنبهی بر [[معاد]]:''' در مفهوم [[انتظار]] مفهوم [[معاد]] و جزا به خوبی به چشم می‌خورد؛ زیرا از جهتی [[امام زمان]] {{ع}} کسی است که با ظهورش ظالمین را به سزای [[اعمال]] خود خواهد رسانید، و نیز [[مؤمنین]] را [[عزت]] بخشیده و طعم [[رحمت]] الهیه را به آنها خواهد چشانید، که این [[اعمال]]، خود نمونه‌هایی از [[معاد]] و بعث و نشور است. از طرفی دیگر با [[ظهور امام مهدی]] {{ع}} جماعتی از اشخاص [[مخلص]] و [[پاک]] به این عالم [[رجعت]] کرده و در رکاب او بوده و یا در راستای اهداف او [[اقدام]] خواهند کرد، که این خود [[قیامت]] صغری و [[آمادگی]] برای [[قیامت]] کبری خواهد بود. وانگهی از آن جهت که [[ظهور امام مهدی]] {{ع}} از [[علائم قیامت]] شمرده شده، لذا یاد [[ظهور امام مهدی]] {{ع}} مسأله [[قیامت]] را در اذهان [[انسان]] تداعی خواهد کرد.
# '''[[انتظار]]، محرک [[انسان]] به [[اصلاح جامعه]]:''' انسانی که [[منتظر ظهور]] [[مصلح]] عالمی است نه تنها خود [[صالح]] است، بلکه در صدد ایجاد [[اصلاح جامعه]] و [[زمینه‌سازی]] در سطح [[جامعه]] برای [[ظهور]] [[مصلح کل]] است. ولذا هیچ‌گاه شخص [[مصلح]] دست بسته بیکار نخواهد بود، بلکه دائماً به [[فکر]] [[ظهور]] اوست که این حالت از آن جهت که برای کل [[جامعه بشری]] است لذا در صدد ایجاد [[زمینه ظهور]] در سطح کل عالم است»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی؛ علی اصغر]]، [[وظایف ما در عصر غیبت (کتاب)|وظایف ما در عصر غیبت]]، ص 65 -69.</ref>.


{{جمع شدن|۱۷. دکتر نصرآبادی (هیئت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی)؛}}
«[[انتظار]]، در درجه نخست ویژه حیات و زندگی است. ماهیت زندگی [[انسان]] با [[انتظار]] و [[امید]] به آینده عجین شده است به گونه‌ای که بدون [[انتظار]]، زندگی مفهومی ندارد و شور و [[نشاط]] لازم برای تداوم آن در کار نیست. حیات حاضر و کنونی ظرف [[پویایی]]، [[تلاش]] و حرکت به سوی فردا و فرداهاست، و این چنین [[پویایی]] و حرکتی بدون عنصر [[انتظار]] ممکن نیست؛ زیرا احتمال معقول بقا و [[پایداری]] و [[امید]] به تداوم حیات است که به زندگی کنونی معنا و مفهوم می‌بخشد، و [[پویایی]] و نیروی لازم برای ادامه آن را تأمین می‌کند. از این رو است که ماهیت زندگی با [[انتظار]] [[پیوستگی]] ناگسستنی دارد.
[[پرونده:13681204.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی باقی نصرآبادی]]]]
::::::آقای دکتر '''[[علی باقی نصرآبادی]]'''، در مقاله ''«[[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#«'''[[گریز]] از [[یأس]] و [[ناامیدی]]:''' در جامعه‌ای که [[دین]] در آن نقشی ندارد و [[مردم]] آن در [[انتظار]] آینده‌ای بهتر نیستند، [[سرخوردگی]] از [[زندگی]]، [[قتل]] و [[خون‌ریزی]] و خودکشی، به چشم می‌خورد؛ زیرا عواملی مانند [[فقر]] و [[تنگدستی]]، [[ظلم و ستم]]، [[تجاوز]] و [[قانون‌شکنی]]، بی‌اعتنایی به [[حقوق]] [[انسان‌ها]] و مانند آن موجب [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[انسان‌ها]] می‌شوند؛ زیرا به [[خدا]] و [[آینده]] امیدی ندارند و تنها راه [[نجات]] خود را در خودکشی می‌پندارند، با دست‌زدن به این جنایت نه تنها [[دنیا]] و [[آخرت]] خود، بلکه [[خانواده]] و [[جامعه]] خود را به [[تباهی]] می‌کشانند. ولی شخصی که حالت [[انتظار]] را در خود به وجود آورده و هر لحظه [[امیدوار]] است، تابش [[انوار]] تابناک [[ولایت]] را بر سراسر هستی می‌نگرد و هیچ‌گاه حاضر نیست دست به این‌گونه جنایات بزند یا [[زندگی]] عده‌ای دیگر را به [[تباهی]] بکشد، بنابراین، مسئله [[انتظار فرج]] برای او [[گشایش]] است و زمینه [[گریز]] از [[ناامیدی]] و [[تباهی]] را فراهم می‌کند.  
:::::#'''[[تکامل]] روحی:''' [[انسان]] می‌تواند با ایجاد [[انتظار]] کامل، مقداری از حالت [[مردم]] [[زمان ظهور]]-مانند [[تطهیر]] [[قلب]]-را در خویشتن ایجاد کند و به وسیله [[امید]] و [[انتظار]]، خود را از [[ناامیدی]] و [[تباهی]] [[نجات]] دهد. به این جهت [[امام صادق]]{{ع}} از [[پدران]] بزرگوار خود و آنها از [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] کرده‌اند که آن [[حضرت]] فرمود: "[[برترین]] [[عبادت]] فرد [[مؤمن]]، [[انتظار فرج]] است"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.</ref>. بنابراین، [[انسان]] بر اثر داشتن حالت [[انتظار]]، می‌تواند بعضی از آثار [[تکامل]] روحی [[زمان ظهور]] را در خود ایجاد کند.
:::::#'''[[شناخت]] [[مقام ولایت]]:''' با [[انتظار ظهور]]، [[مقام]] [[ولایت امام زمان]]{{ع}} در [[قلب]] و [[جان]] [[منتظر]] تثبیت می‌گردد و موجب [[شناخت]] بیشتر این [[مقام]] می‌شود و [[منتظر]] روزی است که [[قدرت الهی]] به دست آن [[حضرت]] [[آشکار]] شود و همه [[طاغوتیان]] [[جهان]] را که زالو صفت به مکیدن [[خون]] [[ضعیفان]] پرداخته‌اند، به سزای [[اعمال]] ننگینشان برساند و با [[صلابت]] و [[قدرت]] [[عظیم]] [[ولایت]]، به همه جهانیان ثابت و روشن کند، که کسی دارای [[مقام امامت]] و [[ولایت]] است که بتواند [[قدرت خدا]] را ظاهر و [[آشکار]] نماید. این [[اندیشه]] و [[اعتقاد]] یک فرد [[منتظر]] است. بنابراین، [[انتظار ظهور]]، همراه با [[اعتقاد]] به [[عقاید]] و [[معارف]] اصیل [[دین]] است؛ چون [[انتظار]]، بذر [[معرفت]] و [[شناخت]] [[اعتقادات]] را در اذهان [[منتظران]] بارور می‌کند و به آنان تفهیم می‌کند که سرانجام، سراسر [[گیتی]] تحت سیطره [[قدرت]] [[ولایت]] سر و سامان می‌یابد و [[قدرت]] [[عظیم]] و ناشناخته [[ولایت]]، همه قدرت‌های [[ستم‌گر]] [[جهان]] را به زانو در می‌آورد و [[تمدن]] مادی [[جهان]]، در برابر دریای بیکران [[ولایت الهی]] تاب نیاورده و عالم در [[اختیار]] نیروهای شگفت‌انگیز [[مصلح]] [[جهان]] قرار می‌گیرد"<ref>شهید دستغیب، ولایت، ص ۹۴.</ref>.
:::::#'''[[شناخت]] مدعیان:''' در طول [[تاریخ شیعه]]، افراد متعددی با ادعای [[مهدویّت]] [[قیام]] نموده‌اند و خود را [[رهبر]] [[مصلح]] [[مردم]] معرفی کرده و با این [[حیله]] [[جان]] و [[مال]] [[انسان‌ها]] را از بین برده‌اند و عده‌ای را به [[گمراهی]] کشانده‌اند، ولی افرادی که صادقانه در [[صراط]] [[انتظار]] قدم برداشته و وجود خود را با [[انوار]] تابناک [[ولایت]] روشن ساخته‌اند، به دام این صیادان گرفتار نشده‌اند و با زبان حال به آنان گفته‌اند: برو این دام بر مرغ دگر نهکه عنقا را بلند است آشیانه [[آگاهی]] آنان و [[شناخت]] شیادان و دزدان طریق، به خاطر آشنایی آنان به [[مقام]] رفیع [[امامت]] است؛ به این جهت [[آب]] حیات را به سراب نمی‌فروشند و [[غاصبان خلافت]] را به [[امامت]] بر نمی‌گزینند<ref>سید مرتضی مجتهدی، ، اسرار موفقیت، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref>.
:::::#'''تقویت انگیزه [[ظلم‌ستیزی]]:''' معتقدان به اصل [[انتظار]] در برابر [[بی‌عدالتی‌ها]] [[ایستادگی]] نموده و هرگز [[تسلیم]] زورگویی‌های [[مستکبران]] نمی‌شوند و همواره از طریق بر طرف ساختن نارسایی‌ها زمینه تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] را فراهم می‌کنند و در این راستا اگر در برهه‌هایی از زمان به جهت تسلط بیش از [[حد ]][[زور]] مداران و [[طاغوت‌ها]] دچار انواع شکنجه‌ها و فشارها شوند، نه تنها [[روحیه]] خود را نمی‌بازند، بلکه ضمن یادآوری [[وعده]] [[صدق]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که فرمودند: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]] فقط یک روز [[باقی]] باشد [[خداوند متعال]] آن یک روز را به اندازه‌ای طولانی خواهد ساخت تا مردی از [[فرزندان]] من که نامش، نام من و کنیه‌اش [[کنیه]] من است [[ظهور]] نماید و [[زمین]] را پس از پر شدن از [[ظلم و ستم]] با عدل‌ و داد پر سازد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۴.</ref>. هر لحظه بیش از پیش به [[مقاومت]] و [[پایداری]] خود می‌افزایند تا سهم بیشتری را در [[زمینه‌سازی]] [[پیروزی حق بر باطل]] به خود اختصاص دهند.
:::::#'''تحصیل آمادگی‌های لازم:''' همان‌گونه که [[منتظر]] هر امری، از قبل در خود یک سلسله آمادگی‌های لازم را ایجاد می‌کند، بر همین اساس، [[منتظر]] [[منجی]] و [[مصلح]] عالم نیز آمادگی‌های [[فکری]]، [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] خاصی در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] خود ایجاد می‌نماید تا از شایستگی‌های لازم برای شرکت در تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] برخوردار باشد؛ زیرا کسانی [[توفیق]] [[یاری]] کردن آن [[حضرت]] را پیدا می‌کنند که از [[معرفت]] و [[کمالات]] [[اخلاقی]] و [[آمادگی]] و شایستگی‌های خاص [[یاران]] [[حضرت]] برخوردار باشند.
:::::#'''[[مقاومت]] در برابر [[فساد محیط]]:''' یکی از اثرات مهم اصل [[انتظار]] آن است که فرد را از [[تسلیم]] شدن در برابر آلودگی‌ها و حل شدن در [[فساد محیط]] و خودباختگی در مقابل انواع عوامل منحرف‌ کننده داخلی و خارجی باز می‌دارد. طبق [[روایات]] زیادی، در دوره [[غیبت امام زمان]]{{ع}} عوامل [[انحراف]] و موانع پای‌بندی به [[ارزش‌های الهی]] آن‌چنان افزایش پیدا می‌کند که اغلب [[مردم]] به جهت [[ضعف]] [[ایمان]] و [[وسوسه]] [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] به [[فساد]] و [[تباهی]] کشیده می‌شوند. در چنین شرایطی یکی از عوامل مهمی که می‌تواند [[انسان]] را به [[خویشتن‌داری]] [[دعوت]] کند [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است که اصل [[انتظار]] به آن دلالت دارد<ref>روزنامه قدس، ت ۷۹/۶/۱۷.</ref>.
::::::بنابراین [[انتظار ظهور امام زمان]]{{ع}} از نظر روانی، [[انسان]] را در مقابل امواج سهمگین [[فساد]] و آلودگی، مقاوم می‌سازد و از حل شدن وی در آلودگی محیط جلوگیری می‌کند. در صورت وجود یک برنامه منسجم، در زمینه [[احیا]] و گسترش [[فرهنگ انتظار]] می‌توان با [[شبیخون]] [[فرهنگی]] [[دشمنان]]، که مخصوصا [[روح]] و [[اندیشه]] قشر [[جوان]] را [[هدف]] قرار داده، مقابله کرد »<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۲۵-۱۳۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۸. آقای رضوانی؛}}
هر [[انسان]] زنده‌ای که در انتظارهای خویش، به تداوم حیات می‌‌اندیشد و بقای خویش را [[انتظار]] دارد، تمام حرکت و سکون خود را در راستای این [[انتظار]] و در جهت متناسب با تداوم حیات قرار می‌‌دهد. و لذا در [[روایات اسلامی]] می‌‌بینیم که [[انتظار فرج]] از [[افضل]] اعمال [[امت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} شمرده شده است. یعنی ویژگی [[انتظار]] در عمل در راه رسیدن به حیات است. شاید یکی از علل این گونه آموزش‌ها این بوده است که [[پیروان]] [[امام مهدی]] {{ع}} بکوشند تا خود را به امامشان نزدیک کنند و مانند او بیندیشند و [[امت]] با [[امام]] در [[انتظار]] به سر برند، زیرا [[امام]] نیز در [[انتظار]] [[ظهور]] خود به سر می‌برد.
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[وظایف ما در عصر غیبت (کتاب)|وظایف ما در عصر غیبت]]»'' و در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#«'''[[صبر]]:''' از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "از [[دین]] [[امامان]] است [[پرهیزکاری]]... و [[انتظار فرج]] باصبر و [[شکیبایی]]"<ref>{{متن حدیث|مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ}}؛ بحارالانوار ج ۵۱، ص ۱۲۲.</ref>؛ شرایط بسیار دشوار [[عصر غیبت]] مستلزم آن است که هر [[شیعه]] منتظری با [[استقامت]] و [[صبر]] در برابر مشکلات و [[گرفتاری‌ها]] بایستد و از موجودیت و [[هویت]] خویش [[دفاع]] نماید. [[منتظر]]، کسی است که مشکلات دوران [[انتظار]] را [[پیش‌بینی]] کرده و در نتیجه از بحران [[هجوم]] مشکلات بکاهد و صبرش مغلوب حوادث نشود. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "خوشا به حال صابرین در [[غیبت]] او... آنان کسانی هستند که [[خداوند]] در کتابش چنین توصیفشان کرده و فرموده: (و کسانی که به [[غیب]] [[ایمان]] می‌آورند)..." <ref>{{متن حدیث|طُوبَى لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ... أُولَئِكَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ}}: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۳.</ref>؛
:::::#'''یاد [[منجی]]:''' دوران [[انتظار]]، دوران [[هجوم]] [[فتنه‌ها]] و مشکلات و [[گرفتاری‌ها]] است و آنچه می‌تواند [[آرامش]] قلبی و [[قدرت روحی]] به [[شیعه]] [[منتظر]] بدهد و وی را از [[غفلت]] و [[وسوسه]] [[نجات]] بخشد یاد [[منجی]] [[حی]] و حاضر است.
:::::#'''[[اصلاح]]:''' یکی دیگر از آثاری که در هر [[انسان]] [[منتظر]] پدیدار می‌گردد [[اصلاح]] و پیراستن خود از خصایص [[ناپسند]]، و آراستن خود به [[اخلاق نیکو]] است. [[امام صادق]]{{ع}} به [[ابوبصیر]] می‌فرماید: "هرکس [[دوست]] دارد از [[یاران حضرت قائم]]{{ع}} باشد باید که [[منتظر]] باشد و در این حال به [[پرهیزکاری]] و [[اخلاق نیکو]] [[رفتار]] کند"<ref>{{متن حدیث|...مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ...}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>؛
:::::#'''ایجاد [[روحیه امید]]:''' [[انتظار فرج]] از آن جهت مورد تأکید و توصیه [[اهل‌بیت]]{{ع}} قرار گرفته است که در [[انسان]] [[منتظر]] [[امید]] به [[آینده]] را ایجاد می‌کند و همین [[امید]]، نقش بزرگی را در سعی و کوشش ایفا می‌نماید.
:::::#'''[[بصیرت]] به [[دین]]:''' یکی از نتایج تلاش [[فکری]] [[مؤمن]] [[منتظر]]، [[بصیرت]] و [[آگاهی]] است.[[فتنه‌ها]] علاوه بر اینکه [[غفلت]] می‌آورد [[شبهه]] و [[تردید]] و تزلزل را نیز در افکار [[جامعه]] ایجاد می‌نماید. و این [[منتظر واقعی]] است که چون به هوشیاری [[فکری]] رسیده بیدار است و از [[شبهات]] پاسخ گفته و در صدد دفع [[فتنه‌ها]] می‌باشد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "خوشا به حال کسی که در [[زمان غیبت]] [[قائم]] ما به [[فرمان]] ما [[تمسک]] جوید که در نتیجه [[قلب]] [[هدایت]] شده‌اش هرگز به طرف [[باطل]] متمایل نخواهد شد<ref>{{متن حدیث|طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِأَمْرِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدَايَةِ}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>؛
:::::#'''[[انتظار]]، عاملی برای [[حفظ دین]]:''' [[انتظار]] از آنجا که [[انسان]] را به عمل وا می‌دارد و در جامعه‌ای که حالت [[انتظار]] [[منجی]] [[الهی]] [[حاکم]] است تحرک و [[پویایی]] حکم‌فرما است، و [[بشر]] را به [[زمینه‌سازی]] و [[اصلاح فردی]] و [[اجتماعی]] وا می‌دارد، خود عاملی [[عظیم]] و ارزشمند برای حفظ و بقای [[شریعت]] و عمل به آن است.
:::::#'''[[انتظار]]، دعوت‌کننده به [[حماسه]]:''' [[انتظار]]، در [[حقیقت]] [[دعوت]] به مقابله است نه [[تسلیم]]، مقابله با [[باطل]] و [[ظلم]] و [[بردگی]] و [[ذلت]]. [[انتظار]] [[دعوت]] به [[حماسه]] و [[اقدام]] است. اگر [[انسان]] [[منتظر]] آمدن شخصی است که برپاکننده [[عدالت]] در سطح کل [[جامعه]] و کره [[زمین]] است، این بدان معنا است که [[انسان]] به مسأله [[عدالت]] و [[قسط]] [[ایمان]] دارد، و هر شخصی که [[اعتقاد]] و [[ایمان]] به مسأله‌ای دارد طبیعتاً در مقابل آن احساس [[وظیفه]] کرده و [[التزام]] دارد، و هیچگاه در طول [[تاریخ]] خود در مقابل [[سلطان]] [[جائر]] و [[ظالم]] سر [[تسلیم]] فرود نمی‌آورد.
:::::#'''[[زمینه‌ساز]] [[انتظار]] برای [[ظهور]]:''' [[انتظار]] از آن جهت که محرک عمل و تحرک در [[انسان]] است، و از آن جهت که تحرک و عمل، [[زمینه‌ساز]] [[تکامل انسان]] است در نتیجه [[انتظار]] [[زمینه‌ساز ظهور]] [[منجی]] عالم [[بشریت]] برای [[حکومت]] بر کل [[جهان]] و توسعه [[عدل و داد]] در بین [[جامعه]] و برپا کردن [[پرچم]] [[توحید]] در سطح [[جهان]] است؛ زیرا همان‌گونه که [[غیبت]] او از [[ناحیه]] خود ما صورت گرفت، [[ظهور]] او هم به [[زمینه‌سازی]] و تحرک عمل خود ما خواهد بود.
:::::#'''[[انتظار]]، محرک [[انسان]] به سوی مبدأ:''' یکی از ابعاد مهم که قابل التفات و توجه است بعد [[توحیدی]] [[انتظار]] است، [[انتظار]] به صورت طبیعی، [[انسان]] [[منتظر]] را به سوی مبدأ عالم سوق می‌دهد؛ زیرا [[انسان]] [[منتظر]] دائماً به [[انتظار]] خلاصی و [[نجات]] [[بشر]] است که در آینده‌ای نه چندان دور به دست [[قدرت]] بی‌نهایت [[الهی]] انجام خواهد گشت، و این همان بعد [[توحیدی]] [[انتظار]] است، چنگ زدن به [[عنایت خداوند]] و درخواست [[فرج]] از او و [[الحاح]] و [[تضرع]] به او از مهم‌ترین آثار این [[ایمان]] است. در سایه این [[ایمان]] و [[اعتقاد]] است که شخص [[منتظر]] دائماً به ساحت کبریایی [[خداوند]] [[متوسل]] می‌شود و آن حالت وصل و اتصال و ارتباط به [[خداوند]] برقرار است. و لذا در [[روایات اسلامی]] می‌خوانیم: "[[افضل]] [[اعمال]] [[امت پیامبر]]{{صل}} [[انتظار فرج]] [[خداوند عزوجل]] است"<ref>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۸.</ref>. و نیز در روایتی از [[امام علی]]{{ع}} می‌خوانیم: "[[افضل]] [[عبادت]] [[مؤمن]] [[انتظار فرج]] [[خداوند]] است"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱، المحاس للبرقی، ص ۲۶۲.</ref>.
:::::#'''[[انتظار]]، تنبهی بر [[معاد]]:''' در مفهوم [[انتظار]] مفهوم [[معاد]] و جزا به خوبی به چشم می‌خورد؛ زیرا از جهتی [[امام زمان]]{{ع}} کسی است که با ظهورش ظالمین را به سزای [[اعمال]] خود خواهد رسانید، و نیز [[مؤمنین]] را [[عزت]] بخشیده و طعم [[رحمت]] الهیه را به آنها خواهد چشانید، که این [[اعمال]]، خود نمونه‌هایی از [[معاد]] و بعث و نشور است. از طرفی دیگر با [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} جماعتی از اشخاص [[مخلص]] و [[پاک]] به این عالم [[رجعت]] کرده و در رکاب او بوده و یا در راستای اهداف او [[اقدام]] خواهند کرد، که این خود [[قیامت]] صغری و [[آمادگی]] برای [[قیامت]] کبری خواهد بود. وانگهی از آن جهت که [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} از [[علائم قیامت]] شمرده شده، لذا یاد [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} مسأله [[قیامت]] را در اذهان [[انسان]] تداعی خواهد کرد.
:::::#'''[[انتظار]]، محرک [[انسان]] به [[اصلاح جامعه]]:''' انسانی که [[منتظر ظهور]] [[مصلح]] عالمی است نه تنها خود [[صالح]] است، بلکه در صدد ایجاد [[اصلاح جامعه]] و [[زمینه‌سازی]] در سطح [[جامعه]] برای [[ظهور]] [[مصلح کل]] است. ولذا هیچ‌گاه شخص [[مصلح]] دست بسته بیکار نخواهد بود، بلکه دائماً به [[فکر]] [[ظهور]] اوست که این حالت از آن جهت که برای کل [[جامعه بشری]] است لذا در صدد ایجاد [[زمینه ظهور]] در سطح کل عالم است»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی؛ علی اصغر]]، [[وظایف ما در عصر غیبت (کتاب)|وظایف ما در عصر غیبت]]، ص 65 -69.</ref>.
::::::«[[انتظار]]، در درجه نخست ویژه حیات و زندگی است. ماهیت زندگی [[انسان]] با [[انتظار]] و [[امید]] به آینده عجین شده است به گونه‌ای که بدون [[انتظار]]، زندگی مفهومی ندارد و شور و [[نشاط]] لازم برای تداوم آن در کار نیست. حیات حاضر و کنونی ظرف [[پویایی]]، [[تلاش]] و حرکت به سوی فردا و فرداهاست، و این چنین [[پویایی]] و حرکتی بدون عنصر [[انتظار]] ممکن نیست؛ زیرا احتمال معقول بقا و [[پایداری]] و [[امید]] به تداوم حیات است که به زندگی کنونی معنا و مفهوم می‌بخشد، و [[پویایی]] و نیروی لازم برای ادامه آن را تأمین می‌کند. از این رو است که ماهیت زندگی با [[انتظار]] [[پیوستگی]] ناگسستنی دارد.
::::::هر [[انسان]] زنده‌ای که در انتظارهای خویش، به تداوم حیات می‌‌اندیشد و بقای خویش را [[انتظار]] دارد، تمام حرکت و سکون خود را در راستای این [[انتظار]] و در جهت متناسب با تداوم حیات قرار می‌‌دهد. و لذا در [[روایات اسلامی]] می‌‌بینیم که [[انتظار فرج]] از [[افضل]] اعمال [[امت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} شمرده شده است. یعنی ویژگی [[انتظار]] در عمل در راه رسیدن به حیات است. شاید یکی از علل این گونه آموزش‌ها این بوده است که [[پیروان]] [[امام مهدی]]{{ع}} بکوشند تا خود را به امامشان نزدیک کنند و مانند او بیندیشند و [[امت]] با [[امام]] در [[انتظار]] به سر برند، زیرا [[امام]] نیز در [[انتظار]] [[ظهور]] خود به سر می‌برد.
::::::در حالت [[انتظار]]، [[بهترین]] شیوه پیوند و همسویی و [[همدلی]] با [[امام]] نهفته است، و [[غفلت]] از [[انتظار]] و معنای صحیح آن باعث بی خبری و بی احساسی نسبت به سوزها و شورهای [[امام]] [[موعود]] است. شاید در [[دوران غیبت]]، [[انتظار]] [[راستین]] برای [[فرج]]، یعنی حضور [[امام]] در [[جامعه انسانی]]، نخستین راه [[بیعت]] و هم پیمانی با [[امام]] [[موعود]] باشد؛ زیرا [[انتظار]] حضور در متن جریان‌ها و [[حوادث پیش از ظهور]] است و مایه یادآوری [[هدف‌ها]] و آرمان‌های [[امام]] [[موعود]] و زمینه [[آگاهی]] و هوشیاری همیشگی است. و در حال [[انتظار]] نبودن به معنای [[غفلت]] و بی خبری و بی احساسی و بی تفاوتی نسبت به [[حوادث پیش از ظهور]] و اصل [[ظهور]] است [[جامعه]] [[منتظر]]، هر حادثه‌ای هر چند عظیم و ویرانگر، و هر عاملی هر چند بازدارنده و [[یأس]] آفرین، او را از تحقق هدف‌های مورد [[انتظار]] مأیوس نمی‌کند و در راه آن [[هدف‌ها]] از [[پویایی]] و [[تلاش]] باز نمی‌ایستد، و همواره به [[امام]] خود [[اقتدا]] می‌کند.
::::::امامی که در برابر مشکلات شکننده و حوادث کوبنده قرن‌ها و عصرها استوار و نستوه [[ایستاده]] است و ذره‌ای در اصالت راه و کار خود [[تردید]] نکرده است. [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|«لأنّ اللَّه معنا ولا فاقه بنا إلی غیره، والحق معنا فلن یوحشنا من قعد عنّا»}}<ref>الغیبه، طوسی، ص۲۸۵، ح۲۴۵؛ احتجاج، ج۲، ص۲۷۸؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۸، ح۹.</ref>؛ چون [[خدا]] با ما است، نیازی به دیگری نیست، حقّانیت با ما می‌‌باشد و کناره گیری عده‌ای از ما هرگز سبب [[وحشت]] ما نخواهد شد.
::::::آری! [[امام مهدی]]{{ع}} در چنین انتظاری به سر می‌برد و با چنین ایمانی در این شب یلدای زندگی، استوار و تزلزل ناپذیر [[ایستاده]] است و [[جامعه]] [[منتظر]] و [[امت]] چشم به راه نیز باید این ویژگی‌ها را در [[امام]] [[موعود]] و [[منتظر]] خویش، نیک بشناسد، و تا حد امکان مانند خود او در [[انتظار]] باشد»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۳-۸۵.</ref>.
:::::*«[[اهل سنت]] گرچه اصل [[انتظار فرج]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} را قبول دارند، ولی [[اعتقاد]] به ولادت او ندارند، ولی [[شیعه]] [[امامیه]] و برخی دیگر از [[مذاهب اسلامی]] و غیر اسلامی به [[انتظار ظهور]] شخصی به عنوان [[منجی]] نشسته اند که او موجود است و ناظر اعمال و [[رفتار]] و گرفتاری‌های [[مسلمانان]] است. این نوع [[انتظار]] به طور قطع و حتم، اثرات بیشتری در زنده نگه داشتن [[جامعه]] و ایجاد [[روح]] و [[امید]] بیشتر دارد؛ زیرا کسی که [[معتقد]] به اصل [[فرج]] است بدون آنکه [[نجات دهنده]] را در قید حیات و در کنار خود ببیند و او را احساس کند و ناظر اعمال خود بداند، چندان تأثیری در وجود او ندارد، بر خلاف کسی که [[معتقد]] است او زنده بوده و بر تمام احوالش ناظر است، و هنگام گرفتاری‌های شدید به فریاد او خواهد رسید. به طور حتم [[اعتقاد]] به چنین [[منجی]] و [[انتظار]] چنین شخصی تأثیر بسزایی در روحیه [[انسان]] [[منتظر]] دارد، تأثیری که قابل مقایسه با تأثیر نوع اول نیست. لذا [[شیعه]] به جهت [[اعتقاد]] به این چنین انتظاری همیشه در طول [[تاریخ]] خود زنده بوده و هیچ گاه با این همه فشارها که بر او وارد شده [[امید]] خود را از دست نداده است. [[شیعه]] همیشه خویش را در کنار [[منجی]] و [[مصلح]] خود احساس می‌کند و این نوع احساس آثار تربیتی و ایمانی بیشتری دارد.»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۹۵، ۹۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۹. آقای دکتر قائمی (پژوهشگر معارف دینی)؛}}
در حالت [[انتظار]]، [[بهترین]] شیوه پیوند و همسویی و [[همدلی]] با [[امام]] نهفته است، و [[غفلت]] از [[انتظار]] و معنای صحیح آن باعث بی خبری و بی احساسی نسبت به سوزها و شورهای [[امام]] [[موعود]] است. شاید در [[دوران غیبت]]، [[انتظار]] [[راستین]] برای [[فرج]]، یعنی حضور [[امام]] در [[جامعه انسانی]]، نخستین راه [[بیعت]] و هم پیمانی با [[امام]] [[موعود]] باشد؛ زیرا [[انتظار]] حضور در متن جریان‌ها و [[حوادث پیش از ظهور]] است و مایه یادآوری [[هدف‌ها]] و آرمان‌های [[امام]] [[موعود]] و زمینه [[آگاهی]] و هوشیاری همیشگی است. و در حال [[انتظار]] نبودن به معنای [[غفلت]] و بی خبری و بی احساسی و بی تفاوتی نسبت به [[حوادث پیش از ظهور]] و اصل [[ظهور]] است [[جامعه]] [[منتظر]]، هر حادثه‌ای هر چند عظیم و ویرانگر، و هر عاملی هر چند بازدارنده و [[یأس]] آفرین، او را از تحقق هدف‌های مورد [[انتظار]] مأیوس نمی‌کند و در راه آن [[هدف‌ها]] از [[پویایی]] و [[تلاش]] باز نمی‌ایستد، و همواره به [[امام]] خود [[اقتدا]] می‌کند.
[[پرونده:1130809.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی قائمی]]]]
::::::آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#«'''عامل حرکت:''' [[انتظار]] عامل حرکت است به همانگونه که در گذشته بوده است. ریشه تمام شرکات و نهضت‌های [[اسلامی]] از زمان [[پیامبر]] و جنبش‌های [[تشیع]] در طول [[تاریخ]] [[انتظار]] بوده است. اصولاً [[فلسفه]] تلاش و حرکت‌شان بر [[فلسفه انتظار]] بنیان‌گذاری شده بود. آنان را [[عقیده]] این بود که [[حق]] و [[باطل]] دائماً با هم در مبارزه‌اند ولی [[پیروزی]] نهائی و مطلق از آن [[حق]] است. [[بشر]] در سایه تلاش و [[امید]] می‌تواند به تشکیل [[جامعه جهانی]] [[اسلام]] و امیدوارکننده آن دست پیدا کند. به شرطی که [[مبارزه]] با [[ستمگران]] و غاصبان [[حقوق بشر]] را فراموش نکند و در راه رسیدن به [[هدف]] از تلاش باز نایستد. [[انتظار]]، منبع [[الهام]] و شوق‌دهی برای حرکت [[انجام وظیفه]] بود، و امروز هم همان دید و [[فلسفه]] می‌تواند حرکت ایجاد نماید. حرکت‌هائی که در گوشه و کنار [[جهان]] برای رهایی از زیر بار [[استعمار]] و [[استثمار]] پدید آمده و یا در [[شرف]] [[تکوین]] است خود جلوه‌ای از این [[انتظار]] است. به عبارت دیگر توده‌های [[مستضعف]] مدید [[جهان]] دریافته‌اند که این وضع به همین گونه [[باقی]] نمی‌ماند. ناچار با ایجاد زمینه تحول و تغییر دگرگونی کلی در اوضاع [[جهان]] پدید خواهد آمد.
:::::#'''عامل پیشروی:''' [[منتظر]] به پیش می‌رود و قطع دارد که این پیشروی اگر چه به [[مرگ]] و فنای او پایان یابد [[جان]] و مالش به هدر رفته نیست. با [[روح]] خوشبینی به [[آینده]] و تقویت آن افکار در جهت [[عالی]] رشد می‌کند و [[انسان‌ها]] می‌توانند خود را از چنگال اهریمن‌های موجود [[جهان]] [[نجات]] بخشند. اصولاً دید [[انتظار]] در [[اسلام]] دید [[مبارزه]] با یاس و پیشروی است، طرز [[فکر]] این است که زمینه برای رشد و ترقی مجدد فراهم است، پیروزی‌های درخشان [[حق]] بر [[باطل]] در پیش است. روزهای سخت و پر از دردی که می‌گذرانیم [[خوشی]] و [[سعادت]] [[آینده]] را در پیش دارد. هدف‌های [[عالی]] [[توحیدی]] قابل وصولند. پس نباید [[ستم]] و [[بی‌عدالتی]] پذیرفت و نابرابری‌ها را قبول کرد. در [[انتظار]] [[اسلامی]] عامل [[پیشرفت]]، وجود دارد نه ارتجاع، [[پیشرفت]] به سوی [[نور]]، [[حکومت عدل]] و [[حق]] جهانی و عمومی، [[نجات]] از تسلط، [[صلح]] واقعی، بدین‌سان ساکت ماندن، در جا زدن، بی‌تفاوت نسبت به جریانات زمان بودن مطرود است.
:::::#'''[[عامل مقاومت]]:''' [[انتظار]] در طول [[تاریخ]] حیات [[تشیع]] به [[مردم]] [[دل]] و جرات داد تا در برابر شکنجه‌های خصم خود را نبازند، [[مقاومت]] و [[ایستادگی]] خود را از دست ندهند، بدین نظر ما در [[تاریخ]] [[شاهد]] دست و پا بریدن‌ها، زبان و بینی بریدن‌ها بودیم ولی هرگز ندیده‌ایم که [[مؤمنان راستین]] و پاکباز در برابر این همه ارعاب‌ا و شکنجه‌ها خود را ببازند و یا دست از [[هدف]] خود بردارند. [[انتظار]] مشوق [[مردم]] به [[استقامت]]، [[پایداری]] و [[مقاومت]]، [[جهاد]] و [[دفاع]] و مایه امیدی برای [[مستضعفان]] بوده است. این [[وعده]] [[اسلامی]] به [[پیروزی]] [[حق]] بوده است که [[مسلمانان]] را در برابر حوادث مقاوم می‌ساخت. [[مردم]] را در برابر سختگیری‌ها، تطمیع‌ها، و تهدیدهای [[معاویه]]، [[ابن زیاد]]، [[حجاج]] بن [[یوسف]]، [[منصور]] و دیگران نگه می‌داشت. حجر بن عدی‌ها را می‌بینیم که با دست و پای بسته به زنجیر در برابر [[گور]] [[کنده]] خویش زانو می‌زند و در برابر برق [[شمشیر]] خود را نمی‌بازد. یا [[میثم تمار]] را می‌بینیم که بر بالای دار می‌رود و با دست و پا بریده زبان را از کار نمی‌اندازد. و بالاخره افرادی چون عبداله عفیف، آن کور [[بینا]] [[دل]] را می‌بینیم که به انواع شکنجه‌ها می‌سازد و از [[هدف]] خود [[تبری]] نمی‌جوید. آری، [[انتظار]] یعنی [[امید]] به آینده‌ای روشن، نه تنها آنها را، بلکه همه [[انسان‌ها]] را دلگرمی می‌داد صفوف [[حق]] را در برابر ناحق فشرده‌تر می‌ساخت. حق‌طلبان، [[مصلحان]]، [[مؤمنان]] به ادامه حیات [[حق]] و [[عدل]] را در برابر [[فسادها]] مقاوم می‌نمود و سرانجام از انسان‌های مرکب از گوشت و پوست و استخوان فولادهایی آب‌دیده فراهم می‌کرد.
:::::#'''عامل بقای [[جامعه]]:''' نه تنها از دید [[اسلام]]، بلکه در طرحی کلی و عمومی و در سطحی جهانی این [[امید]] و این [[انتظار]] است که عامل بقای [[نسل]] و حیات [[جامعه]] است. اگر آن نبود، نه مادری به [[تربیت]] فرزندش [[همت]] می‌گماشت، نه پدری به تلاش معاش برای [[فرزندان]] می‌پرداخت و نه [[مجاهد]] و سربازی خود را در کام [[مرگ]] می‌انداخت. [[انتظار]] به [[انسان‌ها]] دید وسیعی می‌بخشد و آن اینکه اگر امروز [[مرگ]] است و ناکامی است، اگر امروز [[محرومیت]] و [[رنج]] و [[شکنجه]] است فردائی پدید خواهد آمد که در آن [[تاریکی]]، نابسامانی، [[ظلم و ستم]] نباشد. اگر امروز، او [[جان]] می‌بازد و [[خون]] می‌دهد، این دو فانی‌شدنی و تباهی‌پذیر نیستند. سرانجام این آبیاری‌های از [[خون]] نهال حیات [[جامعه]] را برومند می‌کند، رشدش می‌دهد، تا به [[شادابی]] و سبزی و گل برسد و میوه دهد. آن سربازی که در معرکه وارد می‌شود و در طریق [[مرگ]] گام برمی‌دارد، آن سخنور با جراتی که به روشنگری [[جامعه]] می‌پردازد و بالاخره آن انسانی که رنج‌های درراه [[هدف]] را متحمل می‌شود و دست از تلاش باز نمی‌دارد، و یا ارعاب‌ها، و تهدیدها و تطمیع‌ها او را نمی‌لرزاند، [[منتظر]] و [[امیدوار]] است، [[امید]] دارد به این امر که اهدافش روزی [[جامعه]] عمل بپوشند و فردای [[جامعه]] روشن و دور از هرگونه خلل گردد.
:::::#'''[[عامل رشد]] و [[اصلاح]]:''' و بالاخره [[انتظار]] عامل [[اصلاح]] و در نتیجه رشد [[جامعه]] است. آن کس که دیدش دید خوشبینی نسبت به [[آینده]] است و می‌داند سرانجام [[جهان]] [[خوشبختی]] و سعادتمندی است می‌کوشد هر چه سریع‌تر آن نقطه دور را نزدیک سازد و خود و فرزندانش از آن [[بهره]] گیرند. بر این اساس امر بمعروف‌ها، [[نهی]] از منکرها، [[دعوت]] به خیرها، خیرخواهی‌ها [[نیکو]] توجیه می‌شوند. مخصوصاً در جنبه [[دینی]] این امر رشد می‌کند بدان نظر که برای آن پاداشی هم در نظر گرفته شده و [[انسان]] مذهبی انجام این امور را بعنوان یک [[وظیفه]] می‌داند. به هنگامی که این جنبه‌ها در جامعه‌ای توسعه یابد خود به خود موجبات [[اصلاح جامعه]] و حداقل زمینه بازداری [[جامعه]] از سقوط و [[انحراف]] و لغزش‌ها پدید می‌آید و [[جامعه]] به سوی [[اصلاح]] سوق پیدا خواهد کرد. [[انتظار]] از این دید [[عامل رشد]] است و [[انبیاء]] کوشیده‌اند از این راه [[اقدام]] کنند. ما در مسأله [[دعوت]] [[انبیاء]] و اقدامات [[مصلحان]] این جنبه‌ها را به عیان می‌بینیم آنچنان که در [[اسلام]] اساس تبلیغ‌های اصلاحی [[جامعه]] بر این مبنا قراردارد. همه جا سخن از [[پیروزی]] [[حق]] و [[عدل]] و [[شکست]] [[لشکر]] [[شیطان]] است و همه جا [[تشویق]] به [[سازندگی]] [[جامعه]] و [[نجات]] دادن [[مردم]] از [[تباهی‌ها]] و [[فسادها]] است»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص41-46.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۰. آقای حکیمی؛}}
امامی که در برابر مشکلات شکننده و حوادث کوبنده قرن‌ها و عصرها استوار و نستوه [[ایستاده]] است و ذره‌ای در اصالت راه و کار خود [[تردید]] نکرده است. [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} فرمود: {{عربی|«لأنّ اللَّه معنا ولا فاقه بنا إلی غیره، والحق معنا فلن یوحشنا من قعد عنّا»}}<ref>الغیبه، طوسی، ص۲۸۵، ح۲۴۵؛ احتجاج، ج۲، ص۲۷۸؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۸، ح۹.</ref>؛ چون [[خدا]] با ما است، نیازی به دیگری نیست، حقّانیت با ما می‌‌باشد و کناره گیری عده‌ای از ما هرگز سبب [[وحشت]] ما نخواهد شد.
[[پرونده:13681165.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[امیر مهدی حکیمی]]]]
::::::آقای '''[[امیر مهدی حکیمی]]'''، در کتاب ''«[[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«اگر [[انتظار]]، انتظاری [[راستین]] باشد، برای [[منتظر]] دو پدیده را به ارمغان خواهد آورد: ١- [[عشق]] به [[عدالت]]. ۲- [[عشق]] به اجراکننده [[عدالت]]. اگر [[عشق]] به [[عدالت]] و [[عشق]] به [[مجری عدالت]] به عنوان پیش شرط لازم مشارکت در آن انقلابِ بزرگ، در [[مردمان]] و اجتماعات پدید آمد، [[پیش از ظهور]] و در دوران [[انتظار]]، [[مردمان]] عدالت‌گرا و دادپیشه بار می‌‌آیند و خویش را به آنچه [[دوست]] دارند و در سر پرورانده‌اند نزدیک‌تر خواهد ساخت و [[اندیشه]] و عمل خود را در آن جهت‌ها [[هدایت]] خواهند کرد و برای برقراری این [[عدالت]] در [[جامعه]] خواهند کوشید تا امکان حضور در [[جامعه]] [[صالحان]] و [[نیکان]] وجود داشته باشد. و از آنجا که [[قرآن]] دوران [[حکومت امام مهدی]] را دوران «عباد [[صالح]]» معرفی کرده است، باید در دوران [[انتظار]]، [[صالحان]] و معیارهای [[صالح]] و [[شایستگی]] به وجود آید. پس باید پیش از [[انتظار فرج]]، [[شایستگی]] [[فرج]] را به وجود آورد؛ آن‌گاه [[منتظر]] [[انقلاب]] بزرگ [[امام مهدی]]{{ع}} شد. بنابراین، [[مردمان]] [[ستم‌پیشه]] و قانون‌گریز و منافع‌طلب و خودخواه، چگونه می‌توانند [[دادگر]] و [[عدالت]] [[دوست]] و قانون‌گرا و [[انسان]] [[دوست]] باشند! چنین چیزی ممکن نیست»<ref>[[امیر مهدی حکیمی|حکیمی، امیر مهدی]]، [[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]، ص ۳۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۱. آقای عبدی‌پور؛}}
آری! [[امام مهدی]] {{ع}} در چنین انتظاری به سر می‌برد و با چنین ایمانی در این شب یلدای زندگی، استوار و تزلزل ناپذیر [[ایستاده]] است و [[جامعه]] [[منتظر]] و [[امت]] چشم به راه نیز باید این ویژگی‌ها را در [[امام]] [[موعود]] و [[منتظر]] خویش، نیک بشناسد، و تا حد امکان مانند خود او در [[انتظار]] باشد»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۳-۸۵.</ref>.
[[پرونده:Pic3001.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسن عبدی‌پور]]]]
*«[[اهل سنت]] گرچه اصل [[انتظار فرج]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} را قبول دارند، ولی [[اعتقاد]] به ولادت او ندارند، ولی [[شیعه]] [[امامیه]] و برخی دیگر از [[مذاهب اسلامی]] و غیر اسلامی به [[انتظار ظهور]] شخصی به عنوان [[منجی]] نشسته اند که او موجود است و ناظر اعمال و [[رفتار]] و گرفتاری‌های [[مسلمانان]] است. این نوع [[انتظار]] به طور قطع و حتم، اثرات بیشتری در زنده نگه داشتن [[جامعه]] و ایجاد [[روح]] و [[امید]] بیشتر دارد؛ زیرا کسی که [[معتقد]] به اصل [[فرج]] است بدون آنکه [[نجات دهنده]] را در قید حیات و در کنار خود ببیند و او را احساس کند و ناظر اعمال خود بداند، چندان تأثیری در وجود او ندارد، بر خلاف کسی که [[معتقد]] است او زنده بوده و بر تمام احوالش ناظر است، و هنگام گرفتاری‌های شدید به فریاد او خواهد رسید. به طور حتم [[اعتقاد]] به چنین [[منجی]] و [[انتظار]] چنین شخصی تأثیر بسزایی در روحیه [[انسان]] [[منتظر]] دارد، تأثیری که قابل مقایسه با تأثیر نوع اول نیست. لذا [[شیعه]] به جهت [[اعتقاد]] به این چنین انتظاری همیشه در طول [[تاریخ]] خود زنده بوده و هیچ گاه با این همه فشارها که بر او وارد شده [[امید]] خود را از دست نداده است. [[شیعه]] همیشه خویش را در کنار [[منجی]] و [[مصلح]] خود احساس می‌کند و این نوع احساس آثار تربیتی و ایمانی بیشتری دارد.»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۹۵، ۹۶.</ref>.
::::::آقای دکتر '''[[حسن عبدی‌پور]]'''، در کتاب ''«[[ نقش اجتماعی انتظار (کتاب)|نقش اجتماعی انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
}}
:::::#«سازندگی فردی
{{پاسخ پرسش
:::::#سازندگی اجتماعی
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۹. آقای دکتر قائمی؛
:::::#تأسیس و پویا ساختن نهاد وکالت
| تصویر = 1130809.jpg
:::::#اهمیت عالمان دینی و تعمیق و توسعه اجتهاد
| پاسخ‌دهنده = علی قائمی
:::::#شکوفایی علوم دینی
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#ایجاد انقلاب‌هاس سیاسی در جوامع»<ref>[[حسن عبدی‌پور|عبدی‌پور، حسن]]، [[ نقش اجتماعی انتظار (کتاب)|نقش اجتماعی انتظار]]، ص 6-8.</ref>.
#«'''عامل حرکت:''' [[انتظار]] عامل حرکت است به همانگونه که در گذشته بوده است. ریشه تمام شرکات و نهضت‌های [[اسلامی]] از زمان [[پیامبر]] و جنبش‌های [[تشیع]] در طول [[تاریخ]] [[انتظار]] بوده است. اصولاً [[فلسفه]] تلاش و حرکت‌شان بر [[فلسفه انتظار]] بنیان‌گذاری شده بود. آنان را [[عقیده]] این بود که [[حق]] و [[باطل]] دائماً با هم در مبارزه‌اند ولی [[پیروزی]] نهائی و مطلق از آن [[حق]] است. [[بشر]] در سایه تلاش و [[امید]] می‌تواند به تشکیل [[جامعه جهانی]] [[اسلام]] و امیدوارکننده آن دست پیدا کند. به شرطی که [[مبارزه]] با [[ستمگران]] و غاصبان [[حقوق بشر]] را فراموش نکند و در راه رسیدن به [[هدف]] از تلاش باز نایستد. [[انتظار]]، منبع [[الهام]] و شوق‌دهی برای حرکت [[انجام وظیفه]] بود، و امروز هم همان دید و [[فلسفه]] می‌تواند حرکت ایجاد نماید. حرکت‌هائی که در گوشه و کنار [[جهان]] برای رهایی از زیر بار [[استعمار]] و [[استثمار]] پدید آمده و یا در [[شرف]] [[تکوین]] است خود جلوه‌ای از این [[انتظار]] است. به عبارت دیگر توده‌های [[مستضعف]] مدید [[جهان]] دریافته‌اند که این وضع به همین گونه باقی نمی‌ماند. ناچار با ایجاد زمینه تحول و تغییر دگرگونی کلی در اوضاع [[جهان]] پدید خواهد آمد.
{{پایان جمع شدن}}
# '''عامل پیشروی:''' [[منتظر]] به پیش می‌رود و قطع دارد که این پیشروی اگر چه به [[مرگ]] و فنای او پایان یابد [[جان]] و مالش به هدر رفته نیست. با [[روح]] خوشبینی به [[آینده]] و تقویت آن افکار در جهت [[عالی]] رشد می‌کند و [[انسان‌ها]] می‌توانند خود را از چنگال اهریمن‌های موجود [[جهان]] [[نجات]] بخشند. اصولاً دید [[انتظار]] در [[اسلام]] دید [[مبارزه]] با [[یأس]] و پیشروی است، طرز [[فکر]] این است که زمینه برای رشد و ترقی مجدد فراهم است، پیروزی‌های درخشان [[حق]] بر [[باطل]] در پیش است. روزهای سخت و پر از دردی که می‌گذرانیم [[خوشی]] و [[سعادت]] [[آینده]] را در پیش دارد. هدف‌های [[عالی]] [[توحیدی]] قابل وصولند. پس نباید [[ستم]] و [[بی‌عدالتی]] پذیرفت و نابرابری‌ها را قبول کرد. در [[انتظار]] [[اسلامی]] عامل [[پیشرفت]]، وجود دارد نه ارتجاع، [[پیشرفت]] به سوی [[نور]]، [[حکومت عدل]] و [[حق]] جهانی و عمومی، [[نجات]] از تسلط، [[صلح]] واقعی، بدین‌سان ساکت ماندن، در جا زدن، بی‌تفاوت نسبت به جریانات زمان بودن مطرود است.
# '''[[عامل مقاومت]]:''' [[انتظار]] در طول [[تاریخ]] حیات [[تشیع]] به [[مردم]] [[دل]] و جرات داد تا در برابر شکنجه‌های خصم خود را نبازند، [[مقاومت]] و [[ایستادگی]] خود را از دست ندهند، بدین نظر ما در [[تاریخ]] [[شاهد]] دست و پا بریدن‌ها، زبان و بینی بریدن‌ها بودیم ولی هرگز ندیده‌ایم که [[مؤمنان راستین]] و پاکباز در برابر این همه ارعاب‌ا و شکنجه‌ها خود را ببازند و یا دست از [[هدف]] خود بردارند. [[انتظار]] مشوق [[مردم]] به [[استقامت]]، [[پایداری]] و [[مقاومت]]، [[جهاد]] و [[دفاع]] و مایه امیدی برای [[مستضعفان]] بوده است. این [[وعده]] [[اسلامی]] به [[پیروزی]] [[حق]] بوده است که [[مسلمانان]] را در برابر حوادث مقاوم می‌ساخت. [[مردم]] را در برابر سختگیری‌ها، تطمیع‌ها، و تهدیدهای [[معاویه]]، [[ابن زیاد]]، [[حجاج]] بن [[یوسف]]، [[منصور]] و دیگران نگه می‌داشت. حجر بن عدی‌ها را می‌بینیم که با دست و پای بسته به زنجیر در برابر [[گور]] کنده خویش زانو می‌زند و در برابر برق [[شمشیر]] خود را نمی‌بازد. یا [[میثم تمار]] را می‌بینیم که بر بالای دار می‌رود و با دست و پا بریده زبان را از کار نمی‌اندازد. و بالاخره افرادی چون عبداله عفیف، آن کور [[بینا]] [[دل]] را می‌بینیم که به انواع شکنجه‌ها می‌سازد و از [[هدف]] خود [[تبری]] نمی‌جوید. آری، [[انتظار]] یعنی [[امید]] به آینده‌ای روشن، نه تنها آنها را، بلکه همه [[انسان‌ها]] را دلگرمی می‌داد صفوف [[حق]] را در برابر ناحق فشرده‌تر می‌ساخت. حق‌طلبان، [[مصلحان]]، [[مؤمنان]] به ادامه حیات [[حق]] و [[عدل]] را در برابر [[فسادها]] مقاوم می‌نمود و سرانجام از انسان‌های مرکب از گوشت و پوست و استخوان فولادهایی آب‌دیده فراهم می‌کرد.
# '''عامل بقای [[جامعه]]:''' نه تنها از دید [[اسلام]]، بلکه در طرحی کلی و عمومی و در سطحی جهانی این [[امید]] و این [[انتظار]] است که عامل بقای [[نسل]] و حیات [[جامعه]] است. اگر آن نبود، نه مادری به [[تربیت]] فرزندش [[همت]] می‌گماشت، نه پدری به تلاش معاش برای [[فرزندان]] می‌پرداخت و نه [[مجاهد]] و سربازی خود را در کام [[مرگ]] می‌انداخت. [[انتظار]] به [[انسان‌ها]] دید وسیعی می‌بخشد و آن اینکه اگر امروز [[مرگ]] است و ناکامی است، اگر امروز [[محرومیت]] و [[رنج]] و [[شکنجه]] است فردائی پدید خواهد آمد که در آن [[تاریکی]]، نابسامانی، [[ظلم و ستم]] نباشد. اگر امروز، او [[جان]] می‌بازد و [[خون]] می‌دهد، این دو فانی‌شدنی و تباهی‌پذیر نیستند. سرانجام این آبیاری‌های از [[خون]] نهال حیات [[جامعه]] را برومند می‌کند، رشدش می‌دهد، تا به [[شادابی]] و سبزی و گل برسد و میوه دهد. آن سربازی که در معرکه وارد می‌شود و در طریق [[مرگ]] گام برمی‌دارد، آن سخنور با جراتی که به روشنگری [[جامعه]] می‌پردازد و بالاخره آن انسانی که رنج‌های درراه [[هدف]] را متحمل می‌شود و دست از تلاش باز نمی‌دارد، و یا ارعاب‌ها، و تهدیدها و تطمیع‌ها او را نمی‌لرزاند، [[منتظر]] و [[امیدوار]] است، [[امید]] دارد به این امر که اهدافش روزی [[جامعه]] عمل بپوشند و فردای [[جامعه]] روشن و دور از هرگونه خلل گردد.
# '''[[عامل رشد]] و [[اصلاح]]:''' و بالاخره [[انتظار]] عامل [[اصلاح]] و در نتیجه رشد [[جامعه]] است. آن کس که دیدش دید خوشبینی نسبت به [[آینده]] است و می‌داند سرانجام [[جهان]] [[خوشبختی]] و سعادتمندی است می‌کوشد هر چه سریع‌تر آن نقطه دور را نزدیک سازد و خود و فرزندانش از آن بهره گیرند. بر این اساس امر بمعروف‌ها، [[نهی]] از منکرها، [[دعوت]] به خیرها، خیرخواهی‌ها [[نیکو]] توجیه می‌شوند. مخصوصاً در جنبه [[دینی]] این امر رشد می‌کند بدان نظر که برای آن پاداشی هم در نظر گرفته شده و [[انسان]] مذهبی انجام این امور را به‌عنوان یک [[وظیفه]] می‌داند. به هنگامی که این جنبه‌ها در جامعه‌ای توسعه یابد خود به خود موجبات [[اصلاح جامعه]] و حداقل زمینه بازداری [[جامعه]] از سقوط و [[انحراف]] و لغزش‌ها پدید می‌آید و [[جامعه]] به سوی [[اصلاح]] سوق پیدا خواهد کرد. [[انتظار]] از این دید [[عامل رشد]] است و [[انبیاء]] کوشیده‌اند از این راه [[اقدام]] کنند. ما در مسأله [[دعوت]] [[انبیاء]] و اقدامات [[مصلحان]] این جنبه‌ها را به عیان می‌بینیم آنچنان که در [[اسلام]] اساس تبلیغ‌های اصلاحی [[جامعه]] بر این مبنا قراردارد. همه جا سخن از [[پیروزی]] [[حق]] و [[عدل]] و [[شکست]] [[لشکر]] [[شیطان]] است و همه جا [[تشویق]] به [[سازندگی]] [[جامعه]] و [[نجات]] دادن [[مردم]] از [[تباهی‌ها]] و [[فسادها]] است»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص41-46.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۰. آقای حکیمی؛
| تصویر = 13681165.jpg
| پاسخ‌دهنده = امیر مهدی حکیمی
| پاسخ = آقای '''[[امیر مهدی حکیمی]]'''، در کتاب ''«[[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«اگر [[انتظار]]، انتظاری [[راستین]] باشد، برای [[منتظر]] دو پدیده را به ارمغان خواهد آورد: ١- [[عشق]] به [[عدالت]]. ۲- [[عشق]] به اجراکننده [[عدالت]]. اگر [[عشق]] به [[عدالت]] و [[عشق]] به [[مجری عدالت]] به عنوان پیش شرط لازم مشارکت در آن انقلابِ بزرگ، در [[مردمان]] و اجتماعات پدید آمد، [[پیش از ظهور]] و در دوران [[انتظار]]، [[مردمان]] عدالت‌گرا و دادپیشه بار می‌‌آیند و خویش را به آنچه [[دوست]] دارند و در سر پرورانده‌اند نزدیک‌تر خواهد ساخت و [[اندیشه]] و عمل خود را در آن جهت‌ها [[هدایت]] خواهند کرد و برای برقراری این [[عدالت]] در [[جامعه]] خواهند کوشید تا امکان حضور در [[جامعه]] [[صالحان]] و [[نیکان]] وجود داشته باشد. و از آنجا که [[قرآن]] دوران [[حکومت امام مهدی]] را دوران «عباد [[صالح]]» معرفی کرده است، باید در دوران [[انتظار]]، [[صالحان]] و معیارهای [[صالح]] و [[شایستگی]] به وجود آید. پس باید پیش از [[انتظار فرج]]، [[شایستگی]] [[فرج]] را به وجود آورد؛ آن‌گاه [[منتظر]] [[انقلاب]] بزرگ [[امام مهدی]] {{ع}} شد. بنابراین، [[مردمان]] [[ستم‌پیشه]] و قانون‌گریز و منافع‌طلب و خودخواه، چگونه می‌توانند [[دادگر]] و [[عدالت]] [[دوست]] و قانون‌گرا و [[انسان]] [[دوست]] باشند! چنین چیزی ممکن نیست»<ref>[[امیر مهدی حکیمی|حکیمی، امیر مهدی]]، [[منتظر چشم به راهی فریادگر (کتاب)|منتظر چشم به راهی فریادگر]]، ص ۳۰.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۱. آقای عبدی‌پور؛
| تصویر = Pic3001.jpg
| پاسخ‌دهنده = حسن عبدی‌پور
| پاسخ = آقای دکتر '''[[حسن عبدی‌پور]]'''، در کتاب ''«[[نقش اجتماعی انتظار (کتاب)|نقش اجتماعی انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
#«سازندگی فردی
# سازندگی اجتماعی
# تأسیس و پویا ساختن نهاد وکالت
# اهمیت عالمان دینی و تعمیق و توسعه اجتهاد
# شکوفایی علوم دینی
# ایجاد انقلاب‌هاس سیاسی در جوامع»<ref>[[حسن عبدی‌پور|عبدی‌پور، حسن]]، [[نقش اجتماعی انتظار (کتاب)|نقش اجتماعی انتظار]]، ص 6-8.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۲. آقای موسوی؛
| تصویر = 11121.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید علی موسوی
| پاسخ = آقای '''[[سید علی موسوی]]'''، در مقاله ''«[[فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن (مقاله)|فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن]]»'' در این‌باره گفته است:


{{جمع شدن|۲۲. آقای موسوی؛}}
«یکی از مباحث مهم در [[فلسفه انتظار]] مسئله آثار و نتایجی است‌ که‌ برای [[منتظران]] مطرح است. انتظار‌ فرج‌ نتایج و برکات‌ دنیوی‌ و اخروی‌ فراوانی برای [[منتظران]] خواهد داشت. بخشی‌ دیگر‌ از [[روایات انتظار فرج]] به [[ثواب]] [[منتظران]] پرداخته است که با توجه‌ به‌ آنها [[حقیقت انتظار]] و [[عظمت]] و بزرگی منتظران‌ شناخته می‌شود.
[[پرونده:11121.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی موسوی]]]]
* '''[[انتظار]] فرج‌ به‌ مثابه محبوب‌ترین [[اعمال]]''': در‌ روایتی‌، [[حضرت علی]] [[انتظار فرج]] را محبوب‌ترین [[اعمال]] نزد [[خداوند متعال]] دانسته است‌: {{متن حدیث|انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ منتظر‌ [[فرج]] باشید و از [[روح الله]] [[ناامید]] نشوید که همانا محبوب‌ترین [[اعمال]] در نزد‌ خداوند‌ عز و جل [[انتظار فرج]] است<ref>شیخ صدوق، خصال، ج ٢، ص ۶١۶‌؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ١٢٣.</ref>.
::::::آقای '''[[سید علی موسوی]]'''، در مقاله ''«[[فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن (مقاله)|فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن]]»'' در این‌باره گفته است:
* '''مساوی با‌ اجر هزار [[شهید]]''': در روایتی از [[امام سجاد]]، اجر [[منتظران واقعی]] با هزار [[شهید]] همانند‌ شهدای‌ [[بدر]] و أحد مقایسه شده است: {{متن حدیث|مَنْ ثَبَتَ عَلَى وَلَايَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ}}<ref>اربلی، کشف الغمه، ج ٢، ص ۵٢٢؛ شبر، حق الیقین، ص ٢٩٠.</ref>؛ کسی که بر‌ ولایت‌ ما‌ در زمان [[غیبت امام زمان]] ثابت قدم‌ باشد‌، خداوند‌ اجر‌ و ثواب‌ هزار‌ [[شهید]] – آن هم مانند شهدای [[بدر]] و [[احد]] – به آنان عطا خواهد کرد.
::::::«یکی از مباحث مهم در [[فلسفه انتظار]] مسئله آثار و نتایجی است‌ که‌ برای [[منتظران]] مطرح است. انتظار‌ فرج‌ نتایج و برکات‌ دنیوی‌ و اخروی‌ فراوانی برای [[منتظران]] خواهد داشت. بخشی‌ دیگر‌ از [[روایات انتظار فرج]] به [[ثواب]] [[منتظران]] پرداخته است که با توجه‌ به‌ آنها [[حقیقت انتظار]] و [[عظمت]] و بزرگی منتظران‌ شناخته می‌شود.
* '''معیت [[منتظران]] با [[پیامبر]] و [[امام زمان]]''': در [[ثواب]] [[منتظران]]، آنان همانند کسانی که در [[خیمه]] امام‌ زمان به سر می‌برند توصیف شده‌اند: {{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} مَا تَقُولُ فِيمَنْ مَاتَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ مُنْتَظِراً لَهُ قَالَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}}}<ref>حر عاملی، اثباة الهداة، ج ۵، ص ١٣٩.</ref>؛ به [[امام صادق]] عرض کردم: "در ارتباط با کسی که بر این امر از [[دنیا]] برود و [[منتظر]] امر شما باشد‌، چه‌ می‌فرمایید؟" آن [[حضرت]] فرمود: "او همانند کسی است که زیر [[خیمه امام زمان]] باشد". سپس، آن [[حضرت]] مکثی نموده و فرمود: "او همانند کسی است‌ که‌ با [[پیامبر]] باشد. همان‌طوری‌ که‌ مشخص است، این [[حدیث]] از [[عظمت]] و بزرگی [[منتظران]] حکایت می‌کند به گونه‌ای که آنان را در زیر [[خیمه امام زمان]] جای می‌دهد یا‌، بالاتر‌، آنان را با توفیق‌ معیت‌ [[پیامبر اکرم]] توصیف می‌کند. این همه از اوج ترقی روحی [[منتظران واقعی]] [[امام زمان]] حکایت دارد؛ چه [[ثواب]] و توفیقی بالاتر از اینکه [[انسان]] در [[خیمه امام زمان]] قرار گیرد.
:::::*'''[[انتظار]] فرج‌ به‌ مثابه محبوب‌ترین [[اعمال]]''': در‌ روایتی‌، [[حضرت علی]] [[انتظار فرج]] را محبوب‌ترین [[اعمال]] نزد [[خداوند متعال]] دانسته است‌: {{متن حدیث|انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ منتظر‌ [[فرج]] باشید و از [[روح]] [[الله]] [[ناامید]] نشوید که همانا محبوب‌ترین [[اعمال]] در نزد‌ خداوند‌ عز و جل [[انتظار فرج]] است<ref>شیخ صدوق، خصال، ج ٢، ص ۶١۶‌؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ١٢٣.</ref>.
* '''برترین‌ اعمال‌ بودن [[انتظار]]''': در [[حدیث]] دیگر، که به شکل‌های گوناگون در لسان [[معصومین]] تکرار شده، [[انتظار فرج]] [[برترین]] [[اعمال]] نامیده شده است. [[پیامبر اکرم]] فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج ٢، ص ۶۴۴.</ref>. با توجه به آنچه تاکنون بیان شد، سر این مطلب تا حدودی‌ آشکار است. سر مطلب این است که مهدی‌باوران [[عصر غیبت]]، در‌ شب‌ دیجور‌ و در [[سختی‌ها]]، [[ایمان]] گرانسنگ خویش را پایه‌گذاری می‌کنند و [[ثابت قدم]] می‌مانند و از [[برترین]] [[اعمال]]، با ‌‌وجود‌ سخت‌تر بودنش، بهره می‌برند، زیرا {{متن حدیث|أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۶٧، ص ١٩١.</ref>؛ [[برترین]] [[اعمال]] سخت‌ترین آنهاست‌. از سوی دیگر، با [[انتظار فرج]] است که [[انسان]] می‌تواند خود را‌ آماده [[فرج]] سازد و از [[یأس]] و [[ناامیدی]] به دور باشد و در این مسیر است‌ که از [[خدا]] ناامید‌ و مأیوس‌ نمی‌گردد، چراکه محبوب‌ترین [[اعمال]] نزد [[خدا]] [[انتظار فرج]]، و [[کسب آمادگی]] برای [[فرج]] و [[حکومت حضرت مهدی]] است، تا اینکه [[طولانی بودن غیبت]] و مشکلات آن دوران [[توان]] را از [[منتظران]] نرباید و آنان‌ را در صف [[منتظران]] پابرجا بدارد<ref>موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ٢، ص ٢٣۵-٣٢۶.</ref>. همچنین، [[انتظار فرج]] یک حالت روحی صرف نیست بلکه احوال روحی جریان یافته و شکل گرفته‌ای است که به اقدام‌ و عمل‌ می‌انجامد و از همین روست که آن را "[[افضل الاعمال]] و احب الأعمال" فرموده‌اند و آن در سایه [[صبر]] و [[استقامت]] باید باشد<ref>ر.ک. همان؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ٢، ص ١۴۶.</ref>. در [[زمان غیبت]]، [[دشمنان]] تمامی نقشه‌‌ها و طراحی‌های [[شیطانی]] خود را به میدان می‌آورند تا رهزنی کنند و [[ایمان]] [[پیروان]] آن [[عزیز]] را نشانه روند؛ تنها کسانی می‌توانند به دام آنان گرفتار نیایند که [[ناامید]] نگشته، صبر‌ پیشه‌ کنند، چراکه در صورت [[یأس]]، همه چیز آنان در معرض زوال قرار می‌گیرد؛ با [[انتظار فرج]]، [[روحیه امید]] و [[مقاومت]] در آنان زنده می‌ماند و راه برای [[پیروزی]] و [[غلبه]] بر مشکلات‌ فراهم‌ می‌شود‌.
:::::*'''مساوی با‌ اجر هزار [[شهید]]''': در روایتی از [[امام سجاد]]، اجر [[منتظران واقعی]] با هزار [[شهید]] همانند‌ شهدای‌ [[بدر]] و أحد مقایسه شده است: {{متن حدیث|مَنْ ثَبَتَ عَلَى وَلَايَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ}}<ref>اربلی، کشف الغمه، ج ٢، ص ۵٢٢؛ شبر، حق الیقین، ص ٢٩٠.</ref>؛ کسی که بر‌ ولایت‌ ما‌ در زمان [[غیبت امام زمان]] ثابت قدم‌ باشد‌، خداوند‌ اجر‌ و ثواب‌ هزار‌ [[شهید]] – آن هم مانند شهدای [[بدر]] و [[احد]] – به آنان عطا خواهد کرد.
* '''[[پاداش]] [[شهادت]] به [[منتظران]]''': منتظر‌ در‌ ثواب‌ به کسی که در [[خون]] خودش در [[راه خدا]] بغلتد [[تشبیه]] شده است، چنان که [[حضرت علی]] فرمود: {{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>همان، ص ۶۴۵.</ref>.
:::::*'''معیت [[منتظران]] با [[پیامبر]] و [[امام زمان]]''': در [[ثواب]] [[منتظران]]، آنان همانند کسانی که در [[خیمه]] امام‌ زمان به سر می‌برند توصیف شده‌اند: {{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} مَا تَقُولُ فِيمَنْ مَاتَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ مُنْتَظِراً لَهُ قَالَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}<ref>حر عاملی، اثباة الهداة، ج ۵، ص ١٣٩.</ref>؛ به [[امام صادق]] عرض کردم: "در ارتباط با کسی که بر این امر از [[دنیا]] برود و [[منتظر]] امر شما باشد‌، چه‌ می‌فرمایید؟" آن [[حضرت]] فرمود: "او همانند کسی است که زیر [[خیمه امام زمان]] باشد". سپس، آن [[حضرت]] مکثی نموده و فرمود: "او همانند کسی است‌ که‌ با [[پیامبر]] باشد. همان‌طوری‌ که‌ مشخص است، این [[حدیث]] از [[عظمت]] و بزرگی [[منتظران]] حکایت می‌کند به گونه‌ای که آنان را در زیر [[خیمه امام زمان]] جای می‌دهد یا‌، بالاتر‌، آنان را با توفیق‌ معیت‌ [[پیامبر اکرم]] توصیف می‌کند. این همه از اوج ترقی روحی [[منتظران واقعی]] [[امام زمان]] حکایت دارد؛ چه [[ثواب]] و توفیقی بالاتر از اینکه [[انسان]] در [[خیمه امام زمان]] قرار گیرد.
* '''در جوار [[الهی]]''': در‌ حدیثی‌ دیگر، [[امام رضا]] [[صبر]] و [[انتظار فرج]] را ستوده است و با توجه به [[آیات قرآن]]، به معیت [[خداوند]] با منتظران‌ استشهاد‌ نموده‌ است: {{متن حدیث| مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}} {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref> {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref><ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ۱۲۹.</ref>؛ چه نیکوست صبر‌ و انتظار‌ فرج‌! آیا قول [[خداوند متعال]] را نشنیده‌اید که می‌فرماید: "[[منتظر]] باشید‌ که‌ من با شما منتظرم". و همچنین، قول [[خداوند متعال]] که می‌فرماید: "پس، [[منتظر]] باشید که من با‌ شما‌ از‌ منتظرانم".
:::::*'''برترین‌ اعمال‌ بودن [[انتظار]]''': در [[حدیث]] دیگر، که به شکل‌های گوناگون در لسان [[معصومین]] تکرار شده، [[انتظار فرج]] [[برترین]] [[اعمال]] نامیده شده است. [[پیامبر اکرم]] فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج ٢، ص ۶۴۴.</ref>. با توجه به آنچه تاکنون بیان شد، سر این مطلب تا حدودی‌ [[آشکار]] است. سر مطلب این است که مهدی‌باوران [[عصر غیبت]]، در‌ شب‌ دیجور‌ و در [[سختی‌ها]]، [[ایمان]] گرانسنگ خویش را پایه‌گذاری می‌کنند و [[ثابت قدم]] می‌مانند و از [[برترین]] [[اعمال]]، با ‌‌وجود‌ سخت‌تر بودنش، [[بهره]] می‌برند، زیرا {{متن حدیث|أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۶٧، ص ١٩١.</ref>؛ [[برترین]] [[اعمال]] سخت‌ترین آنهاست‌. از سوی دیگر، با [[انتظار فرج]] است که [[انسان]] می‌تواند خود را‌ آماده [[فرج]] سازد و از [[یأس]] و [[ناامیدی]] به دور باشد و در این مسیر است‌ که از [[خدا]] ناامید‌ و مأیوس‌ نمی‌گردد، چراکه محبوب‌ترین [[اعمال]] نزد [[خدا]] [[انتظار فرج]]، و [[کسب آمادگی]] برای [[فرج]] و [[حکومت حضرت مهدی]] است، تا اینکه [[طولانی بودن غیبت]] و مشکلات آن دوران [[توان]] را از [[منتظران]] نرباید و آنان‌ را در صف [[منتظران]] پابرجا بدارد<ref>موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ٢، ص ٢٣۵-٣٢۶.</ref>. همچنین، [[انتظار فرج]] یک حالت روحی صرف نیست بلکه احوال روحی جریان یافته و شکل گرفته‌ای است که به اقدام‌ و عمل‌ می‌انجامد و از همین روست که آن را "[[افضل الاعمال]] و احب الأعمال" فرموده‌اند و آن در سایه [[صبر]] و [[استقامت]] باید باشد<ref>ر.ک. همان؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ٢، ص ١۴۶.</ref>. در [[زمان غیبت]]، [[دشمنان]] تمامی نقشه‌‌ها و طراحی‌های [[شیطانی]] خود را به میدان می‌آورند تا رهزنی کنند و [[ایمان]] [[پیروان]] آن [[عزیز]] را نشانه روند؛ تنها کسانی می‌توانند به دام آنان گرفتار نیایند که [[ناامید]] نگشته، صبر‌ پیشه‌ کنند، چراکه در صورت [[یأس]]، همه چیز آنان در معرض زوال قرار می‌گیرد؛ با [[انتظار فرج]]، [[روحیه امید]] و [[مقاومت]] در آنان زنده می‌ماند و راه برای [[پیروزی]] و [[غلبه]] بر مشکلات‌ فراهم‌ می‌شود‌.
:::::*'''[[پاداش]] [[شهادت]] به [[منتظران]]''': منتظر‌ در‌ ثواب‌ به کسی که در [[خون]] خودش در [[راه خدا]] بغلتد [[تشبیه]] شده است، چنان که [[حضرت علی]] فرمود: {{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>همان، ص ۶۴۵.</ref>.
:::::*'''در جوار [[الهی]]''': در‌ حدیثی‌ دیگر، [[امام رضا]] [[صبر]] و [[انتظار فرج]] را ستوده است و با توجه به [[آیات قرآن]]، به معیت [[خداوند]] با منتظران‌ استشهاد‌ نموده‌ است: {{متن حدیث| مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}} {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref> {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref><ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ۱۲۹.</ref>؛ چه نیکوست صبر‌ و انتظار‌ فرج‌! آیا قول [[خداوند متعال]] را نشنیده‌اید که می‌فرماید: "[[منتظر]] باشید‌ که‌ من با شما منتظرم". و همچنین، قول [[خداوند متعال]] که می‌فرماید: "پس، [[منتظر]] باشید که من با‌ شما‌ از‌ منتظرانم".
نیکویی [[انتظار فرج]] از آن جهت است که [[خداوند]] خود را‌ از‌ منتظران‌ خوانده و اینکه با همه [[منتظران]] همراه است. لذا، چه نیکوست انتظاری که [[انسان]] خود‌ را‌ همراه‌ [[خداوند متعال]] احساس کند»<ref>[[سید علی موسوی|موسوی، سید علی]]، [[فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن (مقاله)|فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن]]، ص ۲۳۶.</ref>.
نیکویی [[انتظار فرج]] از آن جهت است که [[خداوند]] خود را‌ از‌ منتظران‌ خوانده و اینکه با همه [[منتظران]] همراه است. لذا، چه نیکوست انتظاری که [[انسان]] خود‌ را‌ همراه‌ [[خداوند متعال]] احساس کند»<ref>[[سید علی موسوی|موسوی، سید علی]]، [[فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن (مقاله)|فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن]]، ص ۲۳۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۳. آقای شرفی جم؛
| تصویر = 16667.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد رضا شرفی جم
| پاسخ = آقای '''[[محمد رضا شرفی جم]]'''، در مقاله ''«[[آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالش‌های جدید خانواده (مقاله)|آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالش‌های جدید خانواده]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«[[حضرت]] [[امام سجاد]] {{ع}} می‌‌فرماید: "[[انتظار فرج]] بزرگترین راه برای [[گشایش]] معضلات و مشکلات است‌"<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ٢٩، ص ١٣٠.</ref>. بر این اساس می‌‌توان نتیجه گرفت که در [[انتظار حضرت مهدی]] {{ع}} بودن، کلید حل مشکلات و [[نجات]] از [[غم]] و [[اندوه]] است<ref>عربان، رسول، ترسیم آفتاب، ص ٢٢۴‌.</ref>؛ زیرا چنین انتظاری به معنای عمل به وظایفی است که [[دوران ظهور]] را نزدیک می‌‌کند و شرایط را برای پایان [[غیبت]] مساعد می‌‌سازد؛ این دسته از امور به مفهوم [[عمل به واجبات]] و ترک [[محرمات]] است. در بیانات [[رسول اکرم]] {{صل}} آمده است که عمل به فرایض دینی‌، فرد را به مرحله [[باتقواترین]] افراد می‌‌رساند<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه‌، ج ١٠‌، ص ۶٢۵.</ref>. پای‌بندی [[خانواده]] [[مهدوی]] به [[آموزه‌های دینی]] و در رأس همه آنها به [[تقوای الهی]] و استمرار این عمل موجب جلب [[رضای الهی]] و [[گشایش]] امور [[خانواده]] می‌‌شود‌»<ref>[[محمد رضا شرفی جم|شرفی جم، محمد رضا]]، [[آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالش‌های جدید خانواده (مقاله)|آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالش‌های جدید خانواده]]، ص ۱۲۳.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۴. آقای حسین‌جانی؛
| تصویر = 1368178.jpg
| پاسخ‌دهنده = ابوالقاسم حسین‌جانی
| پاسخ = آقای '''[[ابوالقاسم حسین‌جانی]]'''، در مقاله ''«[[احساس انتظار (مقاله)|احساس انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«احساس [[انتظار]]، مثل احساس [[تشنگی]] است: احساس [[تشنگی]]، [[آدم]] را، به [[آب]] می‌‌رساند، و احساس [[انتظار]]، [[انسان]] صاحب‌نظر [[آگاه]] [[دین]] [[باور]] [[حقیقت]] جوی را، به [[حجت بالغه]] [[الهی]]!...
 
بی‌خیالی، این پا و آن پا کردن، و مرد "فردا" نبودن،"ضد [[انتظار]]" است!
[[انسان]] [[انتظار]]، آماده فرداست.


{{جمع شدن|۲۳. آقای شرفی جم؛}}
احساس [[انتظار]]، از هم‌صحبتی‌های فردا، سرشارشدن است.
[[پرونده:16667.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد رضا شرفی جم]]]]
::::::آقای '''[[محمد رضا شرفی جم]]'''، در مقاله ''«[[آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالش‌های جدید خانواده (مقاله)|آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالش‌های جدید خانواده]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[حضرت]] [[امام سجاد]]{{ع}} می‌‌فرماید: "[[انتظار فرج]] بزرگترین راه برای [[گشایش]] معضلات و مشکلات است‌"<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ٢٩، ص ١٣٠.</ref>. بر این اساس می‌‌توان نتیجه گرفت که در [[انتظار حضرت مهدی]]{{ع}} بودن، کلید حل مشکلات و [[نجات]] از [[غم]] و [[اندوه]] است<ref>عربان، رسول، ترسیم آفتاب، ص ٢٢۴‌.</ref>؛ زیرا چنین انتظاری به معنای عمل به وظایفی است که [[دوران ظهور]] را نزدیک می‌‌کند و شرایط را برای پایان [[غیبت]] مساعد می‌‌سازد؛ این دسته از امور به مفهوم [[عمل به واجبات]] و ترک [[محرمات]] است. در بیانات [[رسول اکرم]]{{صل}} آمده است که عمل به فرایض دینی‌، فرد را به مرحله [[باتقواترین]] افراد می‌‌رساند<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه‌، ج ١٠‌، ص ۶٢۵.</ref>. پای‌بندی [[خانواده]] [[مهدوی]] به [[آموزه‌های دینی]] و در رأس همه آنها به [[تقوای الهی]] و استمرار این عمل موجب جلب [[رضای الهی]] و [[گشایش]] امور [[خانواده]] می‌‌شود‌»<ref>[[محمد رضا شرفی جم|شرفی جم، محمد رضا]]، [[آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالش‌های جدید خانواده (مقاله)|آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالش‌های جدید خانواده]]، ص ۱۲۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۴. آقای حسین‌جانی؛}}
از [[اندیشه]] تردید، بیرون آمدن، و در [[دل]] [[یقین]]، در آمدن.
[[پرونده:1368178.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::آقای '''[[ابوالقاسم حسین‌جانی]]'''، در مقاله ''«[[احساس انتظار (مقاله)|احساس انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«احساس [[انتظار]]، مثل احساس [[تشنگی]] است: احساس [[تشنگی]]، [[آدم]] را، به [[آب]] می‌‌رساند، و احساس [[انتظار]]، [[انسان]] صاحب‌نظر [[آگاه]] [[دین]] [[باور]] [[حقیقت]] جوی را، به [[حجت بالغه]] [[الهی]]!...
::::::بی‌خیالی، این پا و آن پا کردن، و مرد "فردا" نبودن،"ضد [[انتظار]]" است!
::::::[[انسان]] [[انتظار]]، آماده فرداست.
::::::احساس [[انتظار]]، از هم‌صحبتی‌های فردا، سرشارشدن است.
::::::از [[اندیشه]] تردید، بیرون آمدن، و در [[دل]] [[یقین]]، در آمدن.
::::::[[نشاط]] [[انتظار]]، [[آدمی]] را از [[ناامیدی]] و [[سستی]]، باز می‌‌گیرد.
::::::با این نگاه‌های کوچک و پیش پا افتاده، [[آدم]] در "روز مرگی"ها، [[غرق]] می‌‌شود.
::::::برای خوب دیدن، و خدایی نگریستن، باید به چشمان [[انتظار]]، مسلح شد!»<ref>[[ابوالقاسم حسین‌جانی|حسین‌جانی، ابوالقاسم]]، [[احساس انتظار (مقاله)|احساس انتظار]]، ص ۱۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۵. خانم شکریان؛}}
[[نشاط]] [[انتظار]]، [[آدمی]] را از [[ناامیدی]] و [[سستی]]، باز می‌‌گیرد.
[[پرونده:152004.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محترم شکریان]]]]
::::::خانم '''[[محترم شکریان]]'''، در مقاله ''«[[ مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری (مقاله)|مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«استاد [[شهید مطهری]] در بخشی از تألیفات گران‌مایه خویش، ویژگی‌های [[انتظار]] بزرگ را به صورت مبسوط مطرح کرده است<ref>ر.ک: مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref>:
:::::#'''خوش‌بینی به آینده [[بشر]]:''' درباره آینده [[بشر]] دیدگاه‌ها مختلف است. بعضی معتقدند که شر و [[فساد]] و [[بدبختی]] لازمه لاینفک حیات بشری است. بنابراین، زندگی بی‌ارزش است و عاقلانه‌ترین کار خاتمه دادن به حیات و زندگی است. بعضی دیگر حیات [[بشر]] را ابتر می‌دانند و معتقدند که [[بشر]] در اثر [[پیشرفت]] حیرت‌آور تکنیک‌ و [[ذخیره]] کردن وحشت‌ناک وسایل [[کشتار]] جمعی، به مرحله‌ای رسیده که به اصطلاح با گوری که با دست خود [[کنده]] یک گام بیشتر فاصله ندارد. طبق این دیدگاه، [[بشر]] در نیمه راه [[عمر]] خود، بلکه در آغاز رسیدن به [[بلوغ]] [[فرهنگی]]، به احتمال زیاد نابود خواهد شد. اگر به قراین و شواهد ظاهری بسنده کنیم، این احتمال را نمی‌توان نفی کرد. [[استاد مطهری]] در مقابل این دو نظر، نظریه سومی را مطرح می‌کند و می‌فرماید: "ریشه [[فسادها]] و [[تباهی‌ها]]، [[نقص]] روحی و معنوی [[انسان]] است. [[انسان]] هنوز دوره [[جوانی]] و ناپختگی خود را طی می‌کند و [[خشم]] و [[شهوت]] بر [[عقل]] او [[حاکم]] است. [[انسان]] بالفطره در راه [[تکامل]] [[فکری]] و [[اخلاقی]] و معنوی پیش می‌رود. نه شر و [[فساد]]، لازمه لاینفک طبیعت [[بشر]] است و نه [[جبر]] [[تمدن]] فاجعه خودکشی دسته‌جمعی را پیش خواهد آورد. آینده‌ای بس روشن و سعادت‌بخش و انسانی که در آن شر و [[فساد]] از بیخ و بن برکنده خواهد شد.... این نظریه، الهامی است که [[دین]] می‌کند و نوید [[مقدس]] [[قیام]] و [[انقلاب]] [[مهدی موعود]] در [[اسلام]] در زمینه این [[الهام]] است."<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref> [[ابن بابویه]] به چند واسطه از [[امام کاظم|امام موسی کاظم]] {{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>و فراوان کرد بر شما نعمت‌های خود را آشکارا و [[نهان]]؛ سوره لقمان: ۳۱/ ۲۰.</ref>؛ آورده است: "[[نعمت]] ظاهر، [[امام]] ظاهر است و [[نعمت]] [[باطن]]، [[امام غایب]]. از دیدگاه [[مردم]]، شخص او [[غایب]] می‌شود ولی از دل‌های [[مؤمنین]] یاد او [[غایب]] نیست و... [[خدا]] هر دشواری را برای او آسان می‌نماید و هر [[سختی]] را برایش رام می‌سازد و گنج‌های [[زمین]] را برایش [[آشکار]] می‌گرداند. هر دوری را برای او نزدیک می‌نماید و هر سرکش ستیزه‌گر را نابود می‌کند و با دست‌های او هر [[شیطان]] طاغی را هلاک می‌کند..."<ref>الخراز القمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص ۳۲۳.</ref>. [[استاد مطهری]]، در بیان حتمی بودن [[قضای الهی]] مبنی بر [[ظهور]] [[حضرت]]، به این [[حدیث شریف]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، استناد می‌کند: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]]، بیشتر از یک روز باقی نمانده باشد [[خدا]] آن روز را طولانی می‌کند تا [[مهدی]] از اولاد من [[ظهور]] کند"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۶۹.</ref>.
:::::#'''[[پیروزی]] نهایی [[حق]] بر [[باطل]]:''' بی‌شک، [[ظهور]] [[مهدی موعود]]، پیدایش‌گر وعده‌ای است که [[خدا]] از قدیم‌ترین زمان‌ها در [[کتاب‌های آسمانی]] به [[صالحان]] داده است که [[زمین]] از آن آنان است و پایان کار تنها به متقیان تعلق دارد. [[استاد مطهری]] در این بار به این دو [[آیه شریفه]] از [[قرآن کریم]] استناد فرموده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>سوهر انبیاء: ۲۱/ ۱۰۵.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>سوره اعراف: ۷/ ۱۲۸.</ref>.
:::::#'''تشکیل [[حکومت واحد جهانی]]:''' در هنگام [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} برای این که از [[نعمت]] [[وجود امام]]، بیشترین استفاده شود، زمینه لازم فراهم می‌شود و موانع [[ظهور]] و فعلیت یافتن [[شؤون]] و ابعاد [[امامت]] که در عصر سایر [[امامان]] {{عم}}، و [[عصر غیبت]] خود آن [[حضرت]] وجود داشته است برداشته می‌شود. اسمای حسنای الهی مثل "الولی"، "العادل"، "الحاکم"، "السلطان"، "المنتقم"، "القاهر" و "الظاهر" به‌طور بی‌سابقه‌ای متجلی خواهد شد. به عبارت دیگر آن [[حضرت]] مظهر این اسما و [[کارگزار]] و عامل [[خدای متعال]] می‌باشد و [[مقام]] خلیفة اللهی او در این ابعاد، [[ظهور]] عملی و فعلی خواهد یافت. از جمله اموری که تجلی را در [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} روشن می‌سازد این است که [[هدف]] توحیدی [[اسلام]] مثل [[وحدت]] [[حکومت]] و [[نظام]]، [[وحدت]] قانون، [[وحدت]] [[دین]] و [[وحدت]] [[جامعه]]، به وسیله آن [[حضرت]] محقق می‌شود. همان‌گونه که در حدیث‌ها وارد شده است، [[خدا]] خاور و باختر [[جهان]] را به وسیله آن [[حضرت]] و به دست آن بزرگوار [[فتح]] می‌نماید. چنان‌که در [[روایت]] معروف [[جابر]] است که [[رسول‌ خدا]] {{صل}} فرمود: "این است آن کسی که [[خدا]] به دست او، مشرق‌ها و مغرب‌های [[زمین]] را می‌گشاید"<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی‌عشر، ص ۱۰۱.</ref>. آن استاد تشکیل [[حکومت واحد جهانی]] براساس [[توحید]] را، یکی از ویژگی‌های [[انتظار]] بزرگ برمی‌شمارد<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref>. روز [[فتح]] که از [[ایام الله]] بزرگ است و در [[قرآن مجید]] آمده است‌<ref>سوره نصر: ۱۱/ ۱.</ref> در برخی از تفسیرها، روز [[ظهور]] و [[فتح]] آن [[حضرت]] است<ref>العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین.</ref>. چنان‌که در حدیث‌ها است، قریه‌ای نمی‌ماند مگر آن‌که در آن، ندای {{عربی|" لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ ‏‏"}} بلند است و [[اسلام]] عالم‌گیر می‌شود و همه [[حکومت‌ها]] و حاکمیت‌ها که به اسم نژاد و وطن ساخته شده ملغی می‌گردد. مرزهایی که با آن، زورمندان، [[دنیا]] را تقسیم کرده و افراد [[بشر]] را از هم جدا و بیگانه ساخته‌اند از میان برداشته می‌شود. در آن عصر، [[برکات]] و آثار [[عقیده]] و [[ایمان]] به [[خدا]] [[آشکار]] می‌شود و برحسب [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ}}<ref>چنان‌چه [[مردم]] شهرها، همه [[ایمان]] آورده و [[پرهیزکار]] می‌شدند همانا ما برکت‌های [[آسمان]] و [[زمین]] را برای آن‌ها می‌گشودیم؛ سوره اعراف: ۷/ ۹۶.</ref>، درهای [[برکات]] [[آسمان]] و [[زمین]] بر روی [[مردم]] و انسان‌های [[مؤمن]] گشوده می‌شود و به جای نظام‌های مشرکانه، [[جنگ]]، [[نزاع]] و کینه‌توزی، [[نظام]] الهی [[اسلام]] و [[دوستی]]، [[برادری]]، [[صفا]] و [[صلح]] واقعی و عمومی برقرار می‌شود. کتاب "المحجة فیما نزل فی القائم [[الحجة]]" از عیاشی به [[سند]] خود از [[ابن بکیر]] [[روایت]] کرده است که: از [[ابی الحسن]] ([[امام کاظم]] {{ع}}) سؤال کردم از این قول [[خدای تعالی]]: {{متن قرآن|وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا}}<ref>و برای او تسلیم است هرچه در آسمان‌ها و زمین است، خواه و ناخواه؛ سوره آل عمران: ۳/ ۸۳</ref>. آن [[حضرت]] به این مضمون‌ فرمود: "این [[آیه]] در [[شأن]] [[حضرت قائم]] نازل شده است که وقتی ظاهر شود، [[اسلام]] را بر طوایف [[کفر]] که در شرق و غرب عالم هستند عرضه نماید. هرکسی [[اسلام]] آورد، امر می‌کند او را به [[نماز]] و [[زکات]] و آن‌چه [[مسلمان]] به آن امر می‌شود و هرکس [[اسلام]] نیاورد گردن او را می‌زند تا باقی نماند. آن‌گاه در مشرق‌ها و مغرب‌ها کسی باقی نمی‌ماند مگر موحد..."<ref>صافی گلپایگانی، [آیت الله‌] لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی‌عشر، ص ۴۷۱.</ref>.
:::::#'''[[بلوغ]] [[بشر]] به [[خردمندی]] و [[خردورزی]] کامل:''' در زمان [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[نعمت]]، بسیار فراوان و کیفیت [[نعمت]] در سطح بسیار مطلوبی است. از جمله نعمت‌ها، [[بلوغ]] [[بشر]] به [[خردمندی]] کامل است که [[استاد مطهری]] آن را نیز از ویژگی‌های [[انتظار]] بزرگ برمی‌شمارد<ref>مطهری، [شهید] قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref>. عده‌ای خیال می‌کنند که [[ظهور حضرت حجت]] {{ع}} امری مساوی با [[انحطاط]] [[دنیا]] و بازگشت به گذشته است. استاد [[شهید]] به صراحت این [[اندیشه]] را رد می‌کند و می‌فرماید: "قضیه برعکس است ارتقاء [[فکری]] و [[اخلاقی]] و علمی [[بشر]] است، به [[حکم]] همه شواهد و ادله‌ای که از [[دین]] به ما رسیده است؛ همان دینی که موضوع [[ظهور حضرت حجت]] را و [[عدل]] کلی را برای ما ذکر کرده، این‌ها را هم ذکر کرده است. در [[حدیث]] [[اصول کافی]] است که وقتی آن [[حضرت]] [[ظهور]] می‌کند [[خدای متعال]] دست خود را بر سر افراد [[بشر]] می‌کشد و [[عقل]] افراد [[بشر]] افزون می‌شود و [[فکر]] و عملشان زیاد می‌شود"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۶۶.</ref>. [[عصر ظهور]]، دوره [[حکومت]] [[عقل]] است. دوره‌ای است که اولین ویژگی‌اش [[حکومت]] [[عقل]] است. دوره‌ای است که در آن، [[علم]] [[اسیر]] و برده نیست. [[استاد مطهری]] ضمن بیان این مطلب، به تعبیر [[امیر المؤمنین]] {{ع}} درباره آن عصر اشاره دارد که: {{عربی|" وَ يُغْبَقُونَ‏ كَأْسَ‏ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوح‏‏‏"}}<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۵، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۴۸).</ref>؛ در آن عصر [[مردم]] صبح‌گاهان و شام‌گاهان جامی که می‌نوشند جام [[حکمت]] و [[معرفت]] است، جز جام [[حکمت]] و [[معرفت]] جام دیگری نمی‌نوشند".
:::::#'''حد اکثر بهره‌برداری از مواهب [[زمین]]:''' در عصر [[ظهور مهدی]] بر اثر [[تکامل]] [[انسانیت]]، [[ایمان]] به [[خدا]] و [[پیشرفت]] [[بشر]] در زمینه‌های [[تکامل]] خصوصا مسایل روحی و معنوی، [[خدا]] برکاتش را از [[زمین]] بر [[بشر]] می‌فرستد و حد اکثر بهره‌برداری از مواهب [[زمین]] صورت می‌گیرد. [[استاد مطهری]] فرازهایی از [[نهج البلاغه]] را در همین مورد ذکر می‌کند: {{عربی|" وَ تَخْرُجُ‏ لَهُ‏ الْأَرْضُ‏ أَفَالِيذَ كَبِدِهَا وَ تُلْقِي‏ إِلَيْهِ‏ سِلْماً مَقَالِيدَهَا ‏‏‏"}}؛ [[زمین]] پاره‌های جگر خودش را بیرون می‌ریزد ([[زمین]] هر موهبت و استعدادی که دارد ارائه می‌کند) [[زمین]] می‌آید مثل یک [[غلام]]، در حالی‌ که [[تسلیم]] است و کلیدهایش را در [[اختیار]] او قرار می‌دهد"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).</ref>. یعنی دیگر سری در طبیعت باقی نمی‌ماند مگر این‌که به دست او [[کشف]] می‌شود.
:::::#'''برقراری [[مساوات]] در امر تقسیم [[ثروت]]:''' در [[دولت]] آن [[حضرت]]، [[وضع اقتصادی]] [[مردم]] سامان می‌یابد و نعمت‌ها فراوان، آب‌ها مهار و زمین‌ها آباد و حاصل‌خیز و معدن‌ها ظاهر می‌شود؛ تا جایی که فقیری که از [[بیت المال]] چیزی دریافت کند باقی نمی‌ماند و کسی برای دریافت کمک مالی به [[خزانه]] عمومی مراجعه نمی‌کند، و اگر اتفاقا کسی مراجعه کرد به خود او می‌گویند هر اندازه نیاز دارد دریافت کند که او هم پس از دریافت وجه، پشیمان می‌شود و در [[مقام]] رد آن به [[خزانه]] برمی‌آید ولی از او قبول نمی‌شود. [[استاد مطهری]]، بیان [[نهج البلاغه]] را در این زمینه ارائه می‌کند: {{عربی|" يُقَسِّمُ الْمَالَ‏ صِحَاحاً ‏‏‏"}}. زمانی که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} این جمله را فرمود، عده‌ای پرسیدند: یا [[رسول الله]]! صحاحا یعنی چه؟ فرمود: عادلانه و بالسویه تقسیم می‌کند!<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.</ref>
:::::#'''منتفی شدن کامل [[مفاسد]]:''' روایت‌های زیادی مبنی بر رواج [[فساد]] و فحشا و [[گناهان]] مختلف قبل از [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} وجود دارد که با [[ظهور]] [[حضرت]]، این [[مفاسد]]، کاملا برچیده می‌شود. از جمله [[مفاسد]]، بدعت‌هایی است که در [[دین]] مبین [[اسلام]] توسط شیادان و [[دشمنان]] ایجاد شده است. [[استاد مطهری]] در بحث مقتضیات زمان و مسأله [[خاتمیت]] بر این باور است که هر شریعتی، [[شریعت]] قبل را تکمیل‌ می‌کند و یکی از کارهای [[انبیا]]، احیای اصل [[دین]] است و اصل [[دین]]، از [[آدم]] {{ع}} تا [[خاتم انبیا]]{{صل}} یکی است و هر [[پیغمبری]] که می‌آید یکی از کارهایش، پیرایش است. یعنی اضافه‌ها و تحریف‌های [[بشر]] را مشخص می‌کند و این [[تحریف دین]]، از ویژگی‌های [[بشر]] قبل [[خاتم انبیا]] نیست، بلکه انسان‌های دوره‌های بعد هم این طبیعت را دارند. یعنی در [[دین]] خودشان دخل و [[تصرف]] می‌کنند و [[خرافات]] را وارد می‌کنند. پس معلوم می‌شود که [[بدعت]] در [[دین خاتم]] هم امکان‌پذیر است. [[استاد مطهری]] بعد از این نتیجه‌گیری، می‌فرماید: "چنانکه ما [[شیعه]] هستیم و [[اعتقاد]] داریم به وجود [[مقدس]] [[حضرت]] [[حجة بن الحسن]]{{ع}} می‌گوییم ایشان که می‌آیند یأتی بدین جدید، تفسیرش این است که آنقدر تغییرات و اضافات در [[اسلام]] پیدا شده است که وقتی او می‌آید و [[حقیقت]] [[دین]] جدش را می‌گوید به نظر [[مردم]] می‌رسد که این [[دین]]، غیر از دینی است که داشته‌اند و حال آن‌که [[اسلام حقیقی]] همان است که آن [[حضرت]] می‌آورد. در [[اخبار]] و [[روایات]] آمده است که وقتی ایشان می‌آید خانه‌ها و مساجدی را خراب می‌کند کارهایی می‌کند که [[مردم]] [[فکر]] می‌کنند [[دین]] جدیدی آورده است"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ص ۳۷۷ و ۳۷۸.</ref>.
:::::#'''منتفی شدن [[جنگ]] و برقراری [[صلح]]:''' [[امنیت]] و [[صلح]] واقعی و برقراری [[آرامش]]، از ویژگی‌های [[دولت حضرت مهدی]] است. خوف‌ها زایل می‌شود و [[جان]] و [[مال]] و آبروی اشخاص در [[امان]] خواهد بود. در سراسر [[جهان]] [[امنیت]] عمومی [[حاکم]] می‌شود. اختناق، استبداد، [[استکبار]] و [[استضعاف]] که از آثار حکومت‌های غیر الهی است از [[جهان]] ریشه‌کن می‌گردد و حکومت‌های طواغیت به هر شکل و عنوان برچیده می‌شود. از [[روایت‌ها]] استفاده می‌شود که به سبب [[ظهور]] [[حضرت]] [[ولی عصر]] راه‌ها آن‌قدر امن می‌شود که حتی ضعیف‌ترین [[مردم]] از [[مشرق]] به [[مغرب]] سفر می‌کند و از احدی به او اذیت و [[آزار]] نمی‌رسد<ref>صافی گلپایگانی، [آیت الله‌] لطف الله، منتخب الاثر فی الام الثانی‌عشر، ص ۳۰۸، فصل ۲، باب ۴۳، ح ۲.</ref>. [[استاد مطهری]]، [[ناامنی]] آن دوره را چنین توصیف می‌کند: "[[حضرت]] زمانی [[ظهور]] می‌کند که [[اختلاف]] میان [[بشر]] شدید و [[زلزله‌ها]] برقرار است (مقصود زلزله‌های ناشی از مواد زیر [[زمین]] نیست) [[زمین]] به دست [[بشر]] تکان می‌خورد و این خطر [[بشریت]] را تهدید می‌کند که [[زمین]] نیست و نابود شود. [[طبرانی]] در کتاب "الکبیر" و [[ابو نعیم]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]] {{صل}} به [[فاطمه]] {{س}} فرمود: "[[سوگند]] به آن‌که مرا به [[حقیقت]]، [[مبعوث]] گردانید، [[مهدی این امت]]، از نسل این دو نفر است- اشاره به [[حسن]] {{ع}} و [[حسین]] {{ع}}- زمانی که [[دنیا]] آشفته گردد و فتنه‌ها ظاهر شوند و راه‌حل‌ها کوتاه گردند و برخی [[مردم]] بر برخی دیگر هجوم آورند. نه بزرگسالان به خردسالان رحم کنند و نه خردسالان به بزرگسالان [[احترام]] نهند. در آن زمان [[خدا]] از نسل این دو، کسی را می‌انگیزاند که حصارهای [[گمراهی]] را می‌گشاید و دل‌های غفلت‌زده را بیدار می‌کند و در [[آخر الزمان]] [[دین]] را به پا می‌دارد چنان که من در ابتدا آن را به پا داشتم و [[دنیا]] را از [[عدل]] پر می‌سازد چنان‌که از [[ستم]] پر شده باشد". [[استاد مطهری]] هم‌چنین وقایع عجیب [[آخر الزمان]] را از [[کلام]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}} چنین [[نقل]] می‌کند: "قبل از [[ظهور]]، آشوب و [[جنگ]] روی پای خودش می‌ایستد و دندان‌هایش را نشان می‌دهد، شیر، پستان خودش را نشان می‌دهد که دوشیدنش خیلی شیرین است اما عاقبتش فوق العاده تلخ"<ref>{{عربی|" حَتَّى تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ عَلَى سَاقٍ‏ بَادِياً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا‏‏‏"}}</ref>  یعنی [[جنگ‌ها]] رخ می‌دهد و ستیزه‌جویان، نگاه می‌کنند و می‌بینند [[جنگ]] خوب شیر می‌دهد، یعنی به نفعشان کار می‌کند، اما نمی‌دانند که [[عاقبت]] این [[جنگ]]، به ضرر خودشان است"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.</ref>. با [[قیام]] آن [[حضرت]]، این ناآرامی‌ها برطرف می‌شود و [[رضایت]] ساکنین [[زمین]] و [[آسمان]] حاصل می‌شود<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۰.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} می‌فرماید: {{عربی|" يَرْضَى‏ عَنْهُ‏ سَاكِنُ‏ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ‏ الْأَرْضِ‏‏‏‏"}}<ref>الطبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۴۰۱.</ref>؛ آن‌چنان [[امنیت]] حاصل می‌شود که حتی زنان ضعیف هم به تنهایی و در کمال [[امنیت]] می‌توانند سفر کنند". [[استاد مطهری]] به [[نقل]] از [[نهج البلاغه]] می‌فرماید: {{عربی|" حَتَّى يَخْرُجَ الْعَجُوزُ الضَّعِيفَةُ مِنَ‏ الْمَشْرِقِ‏ تُرِيدُ الْمَغْرِبَ‏ وَ لَا يَنْهَاهَا أَحَدٌ ‏‏‏‏"}}<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).</ref>؛ راه‌ها امن می‌شود و پیره‌زنی ناتوان، از [[مشرق]] تا [[مغرب]] [[دنیا]] را مسافرت می‌کند بدون دیدن کوچک‌ترین [[آزار]] و اذیتی". همه راه‌ها (زمینی، دریایی، هوایی) امن می‌شود چون منشأ این ناراحتی‌ها، بی‌عدالتی‌هاست. وقتی که [[عدالت]] برقرار شد دیگر [[ناامنی]] وجود ندارد»<ref>[[محترم شکریان|شکریان، محترم]]، [[مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری (مقاله)|مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری]]، ص.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۶. خانم هاشمی؛}}
با این نگاه‌های کوچک و پیش پا افتاده، [[آدم]] در "روز مرگی"ها، [[غرق]] می‌‌شود.
[[پرونده:10037862.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::خانم '''[[خدیجه هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#« '''[[خودسازی فردی]]:''' [[انتظار مصلح]] جهانی به معنای آماده باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادی و [[معنوی]]، برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. چنین تحولی قبل از هر چیز [[نیازمند]] عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشند. این در درجه اول [[نیازمند]] بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی، [[فکری]] برای [[همکاری]] در پیاده کردن آن برنامه [[عظیم]] است. تنگ نظری‌ها، کوته بینی‌ها، کج فکری‌ها،  حسادت‌ها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه و به طور کلی هرگونه [[نفاق]] و پراکندگی با [[موقعیت]] [[منتظران واقعی]] سازگار نیست.
:::::#'''خود یاری‌های [[اجتماعی]]:''' [[منتظران راستین]] در عین حال [[وظیفه]] دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند. زیرا برنامه [[عظیم]] و سنگینی که انتظارش را می‌کشند، یک برنامه فردی نیست. برنامه‌ای است که تمام عناصر [[انقلاب]] باید در آن شرکت جویند، کوشش‌ها و تلاش‌ها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند.
:::::#'''حل نشدن در [[فساد محیط]]:''' اثر مهم دیگری که [[انتظار حضرت مهدی]]  دارد حل نشدن در [[مفاسد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگی‌هاست. توضیح اینکه هنگامی که [[فساد]] فراگیر می‌شود و [[اکثریت]] یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن‌بست سخت روانی قرار می‌گیرند؛ بن‌بستی که از یاس سرچشمه می‌گیرد. این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجا به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند و نتواند خود را به صورت یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب [[رسوایی]] بدانند! تنها چیزی که می‌تواند آنها را به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند،  [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است. تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و [[اصلاح]] دیگران بر نخواهند داشت.
:::::#'''[[رابطه عاشقانه با پروردگار]]:''' [[آیات]] متعددی در [[قرآن]] و [[روایات]] بسیاری از [[پیامبر اکرم]] در‌شان گروهی از [[شیعیان]] [[علوی]] نازل شده است که در [[آخرالزمان]] پدیدار خواهند شد. یکی از این [[آیات]] [[شریف]]، [[آیه]] ذیل است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. این [[آیه]] [[نورانی]] در بر دارنده بشارتی شورانگیز به [[پیامبر]] و [[مؤمنان راستین]] است که هرگز نپندارید قوام [[دین خدا]] فقط به عده‌ای تازه [[مسلمان]] است که اگر به [[کفر]] و [[شرک]] بازگردند [[اسلام]] و افتخارهای آن از بین می‌رود. اگر عده‌ای از [[اسلام]] روی گردانیدند و به [[کفر]] بازگشتند، هرگز اندوهی به خویش راه ندهید، چرا که [[خداوند]] مؤمنانی را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که [[محبوب]] [[خداوند]] و [[محب]] اویند. [[خداوند]] [[دوستدار]] ایشان است و ایشان نیز [[دوستدار]] خداوندند. عشقی [[مقدس]] و دو طرفه بین ایشان و پروردگارشان برقرار شده است. فضیلتی بس ارزشمند که مقامی بالاتر از آن قابل تصور نیست.
:::::#[[فروتنی]] در برابر [[مؤمنان]] و [[ایستادگی]] در مقابل [[کافران]]: در همین [[آیه]] بعد از ذکر این [[عشق]] [[پاک]] دو طرفه، علامت آن را چنین بیان می‌کند: {{متن قرآن|أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. در مقابل اهل [[ایمان]] چنان [[تواضع]] دارند که گویا [[بنده]] ایشانند. همینان که در برابر [[مؤمنان]] چنین متواضعند؛ در مقابل [[کافران]]، سرسخت و عزتمندند. ایشان در مقابل گردن‌کشان چنان در اوج [[عزت]] و [[قدرت]] و گردن فرازیند که گویا آنان را هرگز به شمار نمی‌آورند» <ref>[[خدیجه هاشمی|هاشمی، خدیجه]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 46-49.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲۷. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛}}
برای خوب دیدن، و خدایی نگریستن، باید به چشمان [[انتظار]]، مسلح شد!»<ref>[[ابوالقاسم حسین‌جانی|حسین‌جانی، ابوالقاسم]]، [[احساس انتظار (مقاله)|احساس انتظار]]، ص ۱۸.</ref>.
[[پرونده:1403.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
}}
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۲ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
{{پاسخ پرسش
::::::«بعضی از فواید [[انتظار فرج]] عبارتند از:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۵. خانم شکریان؛
::::#'''[[امید]]:''' [[انتظار]] در [[انسان]] [[امید]] ایجاد می‌کند. شخصی که [[منتظر]] آینده‌ای روشن است، هرگز در مشکلات و سختی‌ها [[امید]] خود را از دست نمی‌دهد و برای آنچه وعده داده شده، [[تلاش]] می‌کند.
| تصویر = 152004.jpg
::::#'''[[صبر]]:''' کسی که [[منتظر]] است، اهل [[صبر]] و [[تحمل]] می‌شود و اگر در راه رسیدن به [[هدف]]، به موانعی برخورد کند، [[بردباری]] نموده و با یاد [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} دوران سخت [[غیبت]] را سپری می‌کند.
| پاسخ‌دهنده = محترم شکریان
::::#'''[[آمادگی]]:''' اگر [[انسان]]، [[منتظر]] [[امام]] خود باشد، خود و [[جامعه]] را برای [[ظهور]] او آماده می‌کند؛ از [[گناه]] و سستی پرهیزداشته، و به دنبال [[عدالت]] می‌رود. او شهر و [[کشور]] خود را آماده [[ظهور]] می‌کند. می‌کوشد [[عدالت]] را در [[جامعه]] برقرار سازد و سعی می‌کند کارهای [[ثواب]] و نیک را ترویج داده، کارهای [[گناه]] و بد را بزداید. تبلور این [[آمادگی]] می‌تواند در موارد زیر باشد:
| پاسخ = خانم '''[[محترم شکریان]]'''، در مقاله ''«[[مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری (مقاله)|مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری]]»'' در این‌باره گفته است:
::::##'''[[خودسازی فردی]]:''' کسی که [[منتظر]] [[حکومت]] [[مصلح]] است، خود نیز باید [[صالح]] باشد؛ یعنی [[منتظر واقعی]] نمی‌تواند نقش تماشاگر داشته باشد؛ بلکه حتماً باید در صف [[مصلحان]] باشد. پس نخست باید خودش را [[اصلاح]] کند.
::::##'''خودیاری [[اجتماعی]]:''' [[منتظر]]، بعد از آنکه خودش را [[اصلاح]] کرد، باید درباره دیگران نیز بی تفاوت نباشد و در [[اصلاح]] آنان نیز بکوشد.
::::##'''غرق نشدن در [[فساد]] محیط:''' وقتی در [[جوامع]]، [[فساد]] شیوع یافت، [[انسان]] [[منتظر]] خود را [[پاک]] نگه می‌دارد؛ زیرا به [[اصلاح]] [[جهان]] [[امید]] دارد. تنها در این صورت است که [[منتظر]]، دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتی برای [[اصلاح]] دیگران برنخواهد داشت.
::::#'''[[پایداری]] برابر رهبری‌های فاسد و [[مبارزه]] با [[فساد]]:''' [[منتظر واقعی]]، هیچ گاه برابر [[رهبران]] فاسد و [[ستمگر]] [[خضوع]] نکرده و سرتسلیم فرو نمی‌آورد؛ بلکه در [[مبارزه]] همیشگی با [[فساد]] و [[حاکمان]] فاسد به سرمی‌برد و [[منتظر]] تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] اسلامی‌ است»<ref>[[آفتاب مهر ج۲ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۲، ص ۱۰۹ - ۱۱۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


==پرسش‌های مصداقی==
«استاد [[شهید مطهری]] در بخشی از تألیفات گران‌مایه خویش، ویژگی‌های [[انتظار]] بزرگ را به صورت مبسوط مطرح کرده است<ref>ر.ک: مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref>:
{{فهرست اثر}}
# '''خوش‌بینی به آینده [[بشر]]:''' درباره آینده [[بشر]] دیدگاه‌ها مختلف است. بعضی معتقدند که شر و [[فساد]] و [[بدبختی]] لازمه لاینفک حیات بشری است. بنابراین، زندگی بی‌ارزش است و عاقلانه‌ترین کار خاتمه دادن به حیات و زندگی است. بعضی دیگر حیات [[بشر]] را ابتر می‌دانند و معتقدند که [[بشر]] در اثر [[پیشرفت]] حیرت‌آور تکنیک‌ و [[ذخیره]] کردن وحشت‌ناک وسایل [[کشتار]] جمعی، به مرحله‌ای رسیده که به اصطلاح با گوری که با دست خود کنده یک گام بیشتر فاصله ندارد. طبق این دیدگاه، [[بشر]] در نیمه راه [[عمر]] خود، بلکه در آغاز رسیدن به [[بلوغ]] [[فرهنگی]]، به احتمال زیاد نابود خواهد شد. اگر به قراین و شواهد ظاهری بسنده کنیم، این احتمال را نمی‌توان نفی کرد. [[استاد مطهری]] در مقابل این دو نظر، نظریه سومی را مطرح می‌کند و می‌فرماید: "ریشه [[فسادها]] و [[تباهی‌ها]]، [[نقص]] روحی و معنوی [[انسان]] است. [[انسان]] هنوز دوره [[جوانی]] و ناپختگی خود را طی می‌کند و [[خشم]] و [[شهوت]] بر [[عقل]] او [[حاکم]] است. [[انسان]] بالفطره در راه [[تکامل]] [[فکری]] و [[اخلاقی]] و معنوی پیش می‌رود. نه شر و [[فساد]]، لازمه لاینفک طبیعت [[بشر]] است و نه [[جبر]] [[تمدن]] فاجعه خودکشی دسته‌جمعی را پیش خواهد آورد. آینده‌ای بس روشن و سعادت‌بخش و انسانی که در آن شر و [[فساد]] از بیخ و بن برکنده خواهد شد.... این نظریه، الهامی است که [[دین]] می‌کند و نوید [[مقدس]] [[قیام]] و [[انقلاب]] [[مهدی موعود]] در [[اسلام]] در زمینه این [[الهام]] است."<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref> [[ابن بابویه]] به چند واسطه از [[امام کاظم|امام موسی کاظم]] {{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>و فراوان کرد بر شما نعمت‌های خود را آشکارا و [[نهان]]؛ سوره لقمان: ۳۱/ ۲۰.</ref>؛ آورده است: "[[نعمت]] ظاهر، [[امام]] ظاهر است و [[نعمت]] [[باطن]]، [[امام غایب]]. از دیدگاه [[مردم]]، شخص او [[غایب]] می‌شود ولی از دل‌های [[مؤمنین]] یاد او [[غایب]] نیست و... [[خدا]] هر دشواری را برای او آسان می‌نماید و هر [[سختی]] را برایش رام می‌سازد و گنج‌های [[زمین]] را برایش آشکار می‌گرداند. هر دوری را برای او نزدیک می‌نماید و هر سرکش ستیزه‌گر را نابود می‌کند و با دست‌های او هر [[شیطان]] طاغی را هلاک می‌کند..."<ref>الخراز القمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص ۳۲۳.</ref>. [[استاد مطهری]]، در بیان حتمی بودن [[قضای الهی]] مبنی بر [[ظهور]] [[حضرت]]، به این [[حدیث شریف]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، استناد می‌کند: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]]، بیشتر از یک روز باقی نمانده باشد [[خدا]] آن روز را طولانی می‌کند تا [[مهدی]] از اولاد من [[ظهور]] کند"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۶۹.</ref>.
{{ستون-شروع|3}}
# '''[[پیروزی]] نهایی [[حق]] بر [[باطل]]:''' بی‌شک، [[ظهور]] [[مهدی موعود]]، پیدایش‌گر وعده‌ای است که [[خدا]] از قدیم‌ترین زمان‌ها در [[کتاب‌های آسمانی]] به [[صالحان]] داده است که [[زمین]] از آن آنان است و پایان کار تنها به متقیان تعلق دارد. [[استاد مطهری]] در این بار به این دو [[آیه شریفه]] از [[قرآن کریم]] استناد فرموده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>سوهر انبیاء: ۲۱/ ۱۰۵.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>سوره اعراف: ۷/ ۱۲۸.</ref>.
# '''تشکیل [[حکومت واحد جهانی]]:''' در هنگام [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} برای این که از [[نعمت]] [[وجود امام]]، بیشترین استفاده شود، زمینه لازم فراهم می‌شود و موانع [[ظهور]] و فعلیت یافتن [[شؤون]] و ابعاد [[امامت]] که در عصر سایر [[امامان]] {{عم}}، و [[عصر غیبت]] خود آن [[حضرت]] وجود داشته است برداشته می‌شود. اسمای حسنای الهی مثل "الولی"، "العادل"، "الحاکم"، "السلطان"، "المنتقم"، "القاهر" و "الظاهر" به‌طور بی‌سابقه‌ای متجلی خواهد شد. به عبارت دیگر آن [[حضرت]] مظهر این اسما و [[کارگزار]] و عامل [[خدای متعال]] می‌باشد و [[مقام]] خلیفة اللهی او در این ابعاد، [[ظهور]] عملی و فعلی خواهد یافت. از جمله اموری که تجلی را در [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} روشن می‌سازد این است که [[هدف]] توحیدی [[اسلام]] مثل [[وحدت]] [[حکومت]] و [[نظام]]، [[وحدت]] قانون، [[وحدت]] [[دین]] و [[وحدت]] [[جامعه]]، به وسیله آن [[حضرت]] محقق می‌شود. همان‌گونه که در حدیث‌ها وارد شده است، [[خدا]] خاور و باختر [[جهان]] را به وسیله آن [[حضرت]] و به دست آن بزرگوار [[فتح]] می‌نماید. چنان‌که در [[روایت]] معروف [[جابر]] است که [[رسول‌ خدا]] {{صل}} فرمود: "این است آن کسی که [[خدا]] به دست او، مشرق‌ها و مغرب‌های [[زمین]] را می‌گشاید"<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی‌عشر، ص ۱۰۱.</ref>. آن استاد تشکیل [[حکومت واحد جهانی]] براساس [[توحید]] را، یکی از ویژگی‌های [[انتظار]] بزرگ برمی‌شمارد<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref>. روز [[فتح]] که از [[ایام الله]] بزرگ است و در [[قرآن مجید]] آمده است‌<ref>سوره نصر: ۱۱/ ۱.</ref> در برخی از تفسیرها، روز [[ظهور]] و [[فتح]] آن [[حضرت]] است<ref>العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین.</ref>. چنان‌که در حدیث‌ها است، قریه‌ای نمی‌ماند مگر آن‌که در آن، ندای {{عربی|" لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ ‏‏"}} بلند است و [[اسلام]] عالم‌گیر می‌شود و همه [[حکومت‌ها]] و حاکمیت‌ها که به اسم نژاد و وطن ساخته شده ملغی می‌گردد. مرزهایی که با آن، زورمندان، [[دنیا]] را تقسیم کرده و افراد [[بشر]] را از هم جدا و بیگانه ساخته‌اند از میان برداشته می‌شود. در آن عصر، [[برکات]] و آثار [[عقیده]] و [[ایمان]] به [[خدا]] آشکار می‌شود و برحسب [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ}}<ref>چنان‌چه [[مردم]] شهرها، همه [[ایمان]] آورده و [[پرهیزکار]] می‌شدند همانا ما برکت‌های [[آسمان]] و [[زمین]] را برای آن‌ها می‌گشودیم؛ سوره اعراف: ۷/ ۹۶.</ref>، درهای [[برکات]] [[آسمان]] و [[زمین]] بر روی [[مردم]] و انسان‌های [[مؤمن]] گشوده می‌شود و به جای نظام‌های مشرکانه، [[جنگ]]، [[نزاع]] و کینه‌توزی، [[نظام]] الهی [[اسلام]] و [[دوستی]]، [[برادری]]، [[صفا]] و [[صلح]] واقعی و عمومی برقرار می‌شود. کتاب "المحجة فیما نزل فی القائم [[الحجة]]" از عیاشی به [[سند]] خود از [[ابن بکیر]] [[روایت]] کرده است که: از [[ابی الحسن]] ([[امام کاظم]] {{ع}}) سؤال کردم از این قول [[خدای تعالی]]: {{متن قرآن|وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا}}<ref>و برای او تسلیم است هرچه در آسمان‌ها و زمین است، خواه و ناخواه؛ سوره آل عمران: ۳/ ۸۳</ref>. آن [[حضرت]] به این مضمون‌ فرمود: "این [[آیه]] در [[شأن]] [[حضرت قائم]] نازل شده است که وقتی ظاهر شود، [[اسلام]] را بر طوایف [[کفر]] که در شرق و غرب عالم هستند عرضه نماید. هرکسی [[اسلام]] آورد، امر می‌کند او را به [[نماز]] و [[زکات]] و آن‌چه [[مسلمان]] به آن امر می‌شود و هرکس [[اسلام]] نیاورد گردن او را می‌زند تا باقی نماند. آن‌گاه در مشرق‌ها و مغرب‌ها کسی باقی نمی‌ماند مگر موحد..."<ref>صافی گلپایگانی، [آیت الله‌] لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی‌عشر، ص ۴۷۱.</ref>.
# '''[[بلوغ]] [[بشر]] به [[خردمندی]] و [[خردورزی]] کامل:''' در زمان [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[نعمت]]، بسیار فراوان و کیفیت [[نعمت]] در سطح بسیار مطلوبی است. از جمله نعمت‌ها، [[بلوغ]] [[بشر]] به [[خردمندی]] کامل است که [[استاد مطهری]] آن را نیز از ویژگی‌های [[انتظار]] بزرگ برمی‌شمارد<ref>مطهری، [شهید] قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.</ref>. عده‌ای خیال می‌کنند که [[ظهور حضرت حجت]] {{ع}} امری مساوی با [[انحطاط]] [[دنیا]] و بازگشت به گذشته است. استاد [[شهید]] به صراحت این [[اندیشه]] را رد می‌کند و می‌فرماید: "قضیه برعکس است ارتقاء [[فکری]] و [[اخلاقی]] و علمی [[بشر]] است، به [[حکم]] همه شواهد و ادله‌ای که از [[دین]] به ما رسیده است؛ همان دینی که موضوع [[ظهور حضرت حجت]] را و [[عدل]] کلی را برای ما ذکر کرده، این‌ها را هم ذکر کرده است. در [[حدیث]] [[اصول کافی]] است که وقتی آن [[حضرت]] [[ظهور]] می‌کند [[خدای متعال]] دست خود را بر سر افراد [[بشر]] می‌کشد و [[عقل]] افراد [[بشر]] افزون می‌شود و [[فکر]] و عملشان زیاد می‌شود"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۶۶.</ref>. [[عصر ظهور]]، دوره [[حکومت]] [[عقل]] است. دوره‌ای است که اولین ویژگی‌اش [[حکومت]] [[عقل]] است. دوره‌ای است که در آن، [[علم]] [[اسیر]] و برده نیست. [[استاد مطهری]] ضمن بیان این مطلب، به تعبیر [[امیر المؤمنین]] {{ع}} درباره آن عصر اشاره دارد که: {{عربی|" وَ يُغْبَقُونَ‏ كَأْسَ‏ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوح‏‏‏"}}<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۵، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۴۸).</ref>؛ در آن عصر [[مردم]] صبح‌گاهان و شام‌گاهان جامی که می‌نوشند جام [[حکمت]] و [[معرفت]] است، جز جام [[حکمت]] و [[معرفت]] جام دیگری نمی‌نوشند".
# '''حد اکثر بهره‌برداری از مواهب [[زمین]]:''' در عصر [[ظهور مهدی]] بر اثر [[تکامل]] [[انسانیت]]، [[ایمان]] به [[خدا]] و [[پیشرفت]] [[بشر]] در زمینه‌های [[تکامل]] خصوصا مسایل روحی و معنوی، [[خدا]] برکاتش را از [[زمین]] بر [[بشر]] می‌فرستد و حد اکثر بهره‌برداری از مواهب [[زمین]] صورت می‌گیرد. [[استاد مطهری]] فرازهایی از [[نهج البلاغه]] را در همین مورد ذکر می‌کند: {{عربی|" وَ تَخْرُجُ‏ لَهُ‏ الْأَرْضُ‏ أَفَالِيذَ كَبِدِهَا وَ تُلْقِي‏ إِلَيْهِ‏ سِلْماً مَقَالِيدَهَا ‏‏‏"}}؛ [[زمین]] پاره‌های جگر خودش را بیرون می‌ریزد ([[زمین]] هر موهبت و استعدادی که دارد ارائه می‌کند) [[زمین]] می‌آید مثل یک [[غلام]]، در حالی‌ که [[تسلیم]] است و کلیدهایش را در [[اختیار]] او قرار می‌دهد"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).</ref>. یعنی دیگر سری در طبیعت باقی نمی‌ماند مگر این‌که به دست او [[کشف]] می‌شود.
# '''برقراری [[مساوات]] در امر تقسیم [[ثروت]]:''' در [[دولت]] آن [[حضرت]]، [[وضع اقتصادی]] [[مردم]] سامان می‌یابد و نعمت‌ها فراوان، آب‌ها مهار و زمین‌ها آباد و حاصل‌خیز و معدن‌ها ظاهر می‌شود؛ تا جایی که فقیری که از [[بیت المال]] چیزی دریافت کند باقی نمی‌ماند و کسی برای دریافت کمک مالی به [[خزانه]] عمومی مراجعه نمی‌کند، و اگر اتفاقا کسی مراجعه کرد به خود او می‌گویند هر اندازه نیاز دارد دریافت کند که او هم پس از دریافت وجه، پشیمان می‌شود و در [[مقام]] رد آن به [[خزانه]] برمی‌آید ولی از او قبول نمی‌شود. [[استاد مطهری]]، بیان [[نهج البلاغه]] را در این زمینه ارائه می‌کند: {{عربی|" يُقَسِّمُ الْمَالَ‏ صِحَاحاً ‏‏‏"}}. زمانی که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} این جمله را فرمود، عده‌ای پرسیدند: یا [[رسول الله]]! صحاحا یعنی چه؟ فرمود: عادلانه و بالسویه تقسیم می‌کند!<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.</ref>
# '''منتفی شدن کامل [[مفاسد]]:''' روایت‌های زیادی مبنی بر رواج [[فساد]] و فحشا و [[گناهان]] مختلف قبل از [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} وجود دارد که با [[ظهور]] [[حضرت]]، این [[مفاسد]]، کاملا برچیده می‌شود. از جمله [[مفاسد]]، بدعت‌هایی است که در [[دین]] مبین [[اسلام]] توسط شیادان و [[دشمنان]] ایجاد شده است. [[استاد مطهری]] در بحث مقتضیات زمان و مسأله [[خاتمیت]] بر این باور است که هر شریعتی، [[شریعت]] قبل را تکمیل‌ می‌کند و یکی از کارهای [[انبیا]]، احیای اصل [[دین]] است و اصل [[دین]]، از [[آدم]] {{ع}} تا [[خاتم انبیا]] {{صل}} یکی است و هر [[پیغمبری]] که می‌آید یکی از کارهایش، پیرایش است. یعنی اضافه‌ها و تحریف‌های [[بشر]] را مشخص می‌کند و این [[تحریف دین]]، از ویژگی‌های [[بشر]] قبل [[خاتم انبیا]] نیست، بلکه انسان‌های دوره‌های بعد هم این طبیعت را دارند. یعنی در [[دین]] خودشان دخل و [[تصرف]] می‌کنند و [[خرافات]] را وارد می‌کنند. پس معلوم می‌شود که [[بدعت]] در [[دین خاتم]] هم امکان‌پذیر است. [[استاد مطهری]] بعد از این نتیجه‌گیری، می‌فرماید: "چنانکه ما [[شیعه]] هستیم و [[اعتقاد]] داریم به وجود [[مقدس]] [[حضرت]] [[حجة بن الحسن]] {{ع}} می‌گوییم ایشان که می‌آیند یأتی بدین جدید، تفسیرش این است که آنقدر تغییرات و اضافات در [[اسلام]] پیدا شده است که وقتی او می‌آید و [[حقیقت]] [[دین]] جدش را می‌گوید به نظر [[مردم]] می‌رسد که این [[دین]]، غیر از دینی است که داشته‌اند و حال آن‌که [[اسلام حقیقی]] همان است که آن [[حضرت]] می‌آورد. در [[اخبار]] و [[روایات]] آمده است که وقتی ایشان می‌آید خانه‌ها و مساجدی را خراب می‌کند کارهایی می‌کند که [[مردم]] [[فکر]] می‌کنند [[دین]] جدیدی آورده است"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ص ۳۷۷ و ۳۷۸.</ref>.
# '''منتفی شدن [[جنگ]] و برقراری [[صلح]]:''' [[امنیت]] و [[صلح]] واقعی و برقراری [[آرامش]]، از ویژگی‌های [[دولت حضرت مهدی]] است. خوف‌ها زایل می‌شود و [[جان]] و [[مال]] و آبروی اشخاص در [[امان]] خواهد بود. در سراسر [[جهان]] [[امنیت]] عمومی [[حاکم]] می‌شود. اختناق، استبداد، [[استکبار]] و [[استضعاف]] که از آثار حکومت‌های غیر الهی است از [[جهان]] ریشه‌کن می‌گردد و حکومت‌های طواغیت به هر شکل و عنوان برچیده می‌شود. از [[روایت‌ها]] استفاده می‌شود که به سبب [[ظهور]] [[حضرت]] [[ولی عصر]] راه‌ها آن‌قدر امن می‌شود که حتی ضعیف‌ترین [[مردم]] از [[مشرق]] به [[مغرب]] سفر می‌کند و از احدی به او اذیت و [[آزار]] نمی‌رسد<ref>صافی گلپایگانی، [آیت الله‌] لطف الله، منتخب الاثر فی الام الثانی‌عشر، ص ۳۰۸، فصل ۲، باب ۴۳، ح ۲.</ref>. [[استاد مطهری]]، [[ناامنی]] آن دوره را چنین توصیف می‌کند: "[[حضرت]] زمانی [[ظهور]] می‌کند که [[اختلاف]] میان [[بشر]] شدید و [[زلزله‌ها]] برقرار است (مقصود زلزله‌های ناشی از مواد زیر [[زمین]] نیست) [[زمین]] به دست [[بشر]] تکان می‌خورد و این خطر [[بشریت]] را تهدید می‌کند که [[زمین]] نیست و نابود شود. [[طبرانی]] در کتاب "الکبیر" و [[ابو نعیم]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]] {{صل}} به [[فاطمه]] {{س}} فرمود: "[[سوگند]] به آن‌که مرا به [[حقیقت]]، [[مبعوث]] گردانید، [[مهدی این امت]]، از نسل این دو نفر است- اشاره به [[حسن]] {{ع}} و [[حسین]] {{ع}}- زمانی که [[دنیا]] آشفته گردد و فتنه‌ها ظاهر شوند و راه‌حل‌ها کوتاه گردند و برخی [[مردم]] بر برخی دیگر هجوم آورند. نه بزرگسالان به خردسالان رحم کنند و نه خردسالان به بزرگسالان [[احترام]] نهند. در آن زمان [[خدا]] از نسل این دو، کسی را می‌انگیزاند که حصارهای [[گمراهی]] را می‌گشاید و دل‌های غفلت‌زده را بیدار می‌کند و در [[آخر الزمان]] [[دین]] را به پا می‌دارد چنان که من در ابتدا آن را به پا داشتم و [[دنیا]] را از [[عدل]] پر می‌سازد چنان‌که از [[ستم]] پر شده باشد". [[استاد مطهری]] هم‌چنین وقایع عجیب [[آخر الزمان]] را از [[کلام]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}} چنین [[نقل]] می‌کند: "قبل از [[ظهور]]، آشوب و [[جنگ]] روی پای خودش می‌ایستد و دندان‌هایش را نشان می‌دهد، شیر، پستان خودش را نشان می‌دهد که دوشیدنش خیلی شیرین است اما عاقبتش فوق العاده تلخ"<ref>{{عربی|" حَتَّى تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ عَلَى سَاقٍ‏ بَادِياً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا‏‏‏"}}</ref>  یعنی [[جنگ‌ها]] رخ می‌دهد و ستیزه‌جویان، نگاه می‌کنند و می‌بینند [[جنگ]] خوب شیر می‌دهد، یعنی به نفعشان کار می‌کند، اما نمی‌دانند که [[عاقبت]] این [[جنگ]]، به ضرر خودشان است"<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.</ref>. با [[قیام]] آن [[حضرت]]، این ناآرامی‌ها برطرف می‌شود و [[رضایت]] ساکنین [[زمین]] و [[آسمان]] حاصل می‌شود<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۰.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} می‌فرماید: {{عربی|" يَرْضَى‏ عَنْهُ‏ سَاكِنُ‏ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ‏ الْأَرْضِ‏‏‏‏"}}<ref>الطبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۴۰۱.</ref>؛ آن‌چنان [[امنیت]] حاصل می‌شود که حتی زنان ضعیف هم به تنهایی و در کمال [[امنیت]] می‌توانند سفر کنند". [[استاد مطهری]] به [[نقل]] از [[نهج البلاغه]] می‌فرماید: {{عربی|" حَتَّى يَخْرُجَ الْعَجُوزُ الضَّعِيفَةُ مِنَ‏ الْمَشْرِقِ‏ تُرِيدُ الْمَغْرِبَ‏ وَ لَا يَنْهَاهَا أَحَدٌ ‏‏‏‏"}}<ref>مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).</ref>؛ راه‌ها امن می‌شود و پیره‌زنی ناتوان، از [[مشرق]] تا [[مغرب]] [[دنیا]] را مسافرت می‌کند بدون دیدن کوچک‌ترین [[آزار]] و اذیتی". همه راه‌ها (زمینی، دریایی، هوایی) امن می‌شود چون منشأ این ناراحتی‌ها، بی‌عدالتی‌هاست. وقتی که [[عدالت]] برقرار شد دیگر [[ناامنی]] وجود ندارد»<ref>[[محترم شکریان|شکریان، محترم]]، [[مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری (مقاله)|مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری]]، ص.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۶. خانم هاشمی؛
| تصویر = 10037862.jpg
| پاسخ‌دهنده = خدیجه هاشمی
| پاسخ = خانم '''[[خدیجه هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]»'' در این‌باره گفته است:
#«'''[[خودسازی فردی]]:''' [[انتظار مصلح]] جهانی به معنای آماده باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادی و [[معنوی]]، برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. چنین تحولی قبل از هر چیز [[نیازمند]] عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشند. این در درجه اول [[نیازمند]] بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی، [[فکری]] برای [[همکاری]] در پیاده کردن آن برنامه [[عظیم]] است. تنگ نظری‌ها، کوته بینی‌ها، کج فکری‌ها،  حسادت‌ها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه و به طور کلی هرگونه [[نفاق]] و پراکندگی با موقعیت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست.
# '''خود یاری‌های [[اجتماعی]]:''' [[منتظران راستین]] در عین حال [[وظیفه]] دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند. زیرا برنامه [[عظیم]] و سنگینی که انتظارش را می‌کشند، یک برنامه فردی نیست. برنامه‌ای است که تمام عناصر [[انقلاب]] باید در آن شرکت جویند، کوشش‌ها و تلاش‌ها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند.
# '''حل نشدن در [[فساد محیط]]:''' اثر مهم دیگری که [[انتظار حضرت مهدی]]  دارد حل نشدن در [[مفاسد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگی‌هاست. توضیح اینکه هنگامی که [[فساد]] فراگیر می‌شود و [[اکثریت]] یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن‌بست سخت روانی قرار می‌گیرند؛ بن‌بستی که از [[یأس]] سرچشمه می‌گیرد. این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجا به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند و نتواند خود را به صورت یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب [[رسوایی]] بدانند! تنها چیزی که می‌تواند آنها را به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند،  [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است. تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و [[اصلاح]] دیگران بر نخواهند داشت.
# '''[[رابطه عاشقانه با پروردگار]]:''' [[آیات]] متعددی در [[قرآن]] و [[روایات]] بسیاری از [[پیامبر اکرم]] در‌شان گروهی از [[شیعیان]] [[علوی]] نازل شده است که در [[آخرالزمان]] پدیدار خواهند شد. یکی از این [[آیات]] [[شریف]]، [[آیه]] ذیل است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. این [[آیه]] [[نورانی]] در بر دارنده بشارتی شورانگیز به [[پیامبر]] و [[مؤمنان راستین]] است که هرگز نپندارید قوام [[دین خدا]] فقط به عده‌ای تازه [[مسلمان]] است که اگر به [[کفر]] و [[شرک]] بازگردند [[اسلام]] و افتخارهای آن از بین می‌رود. اگر عده‌ای از [[اسلام]] روی گردانیدند و به [[کفر]] بازگشتند، هرگز اندوهی به خویش راه ندهید، چرا که [[خداوند]] مؤمنانی را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که [[محبوب]] [[خداوند]] و [[محب]] اویند. [[خداوند]] [[دوستدار]] ایشان است و ایشان نیز [[دوستدار]] خداوندند. عشقی [[مقدس]] و دو طرفه بین ایشان و پروردگارشان برقرار شده است. فضیلتی بس ارزشمند که مقامی بالاتر از آن قابل تصور نیست.
# [[فروتنی]] در برابر [[مؤمنان]] و [[ایستادگی]] در مقابل [[کافران]]: در همین [[آیه]] بعد از ذکر این [[عشق]] [[پاک]] دو طرفه، علامت آن را چنین بیان می‌کند: {{متن قرآن|أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. در مقابل اهل [[ایمان]] چنان [[تواضع]] دارند که گویا [[بنده]] ایشانند. همینان که در برابر [[مؤمنان]] چنین متواضعند؛ در مقابل [[کافران]]، سرسخت و عزتمندند. ایشان در مقابل گردن‌کشان چنان در اوج [[عزت]] و [[قدرت]] و گردن فرازیند که گویا آنان را هرگز به شمار نمی‌آورند» <ref>[[خدیجه هاشمی|هاشمی، خدیجه]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۱ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 46-49.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۷. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛
| تصویر = 1403.jpg
| پاسخ‌دهنده = آفتاب مهر ج۲ (کتاب)
| پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۲ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
 
«بعضی از فواید [[انتظار فرج]] عبارتند از:
# '''[[امید]]:''' [[انتظار]] در [[انسان]] [[امید]] ایجاد می‌کند. شخصی که [[منتظر]] آینده‌ای روشن است، هرگز در مشکلات و سختی‌ها [[امید]] خود را از دست نمی‌دهد و برای آنچه وعده داده شده، [[تلاش]] می‌کند.
# '''[[صبر]]:''' کسی که [[منتظر]] است، اهل [[صبر]] و [[تحمل]] می‌شود و اگر در راه رسیدن به [[هدف]]، به موانعی برخورد کند، [[بردباری]] نموده و با یاد [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} دوران سخت [[غیبت]] را سپری می‌کند.
# '''[[آمادگی]]:''' اگر [[انسان]]، [[منتظر]] [[امام]] خود باشد، خود و [[جامعه]] را برای [[ظهور]] او آماده می‌کند؛ از [[گناه]] و سستی پرهیزداشته، و به دنبال [[عدالت]] می‌رود. او شهر و [[کشور]] خود را آماده [[ظهور]] می‌کند. می‌کوشد [[عدالت]] را در [[جامعه]] برقرار سازد و سعی می‌کند کارهای [[ثواب]] و نیک را ترویج داده، کارهای [[گناه]] و بد را بزداید. تبلور این [[آمادگی]] می‌تواند در موارد زیر باشد:
## '''[[خودسازی فردی]]:''' کسی که [[منتظر]] [[حکومت]] [[مصلح]] است، خود نیز باید [[صالح]] باشد؛ یعنی [[منتظر واقعی]] نمی‌تواند نقش تماشاگر داشته باشد؛ بلکه حتماً باید در صف [[مصلحان]] باشد. پس نخست باید خودش را [[اصلاح]] کند.
## '''خودیاری [[اجتماعی]]:''' [[منتظر]]، بعد از آنکه خودش را [[اصلاح]] کرد، باید درباره دیگران نیز بی تفاوت نباشد و در [[اصلاح]] آنان نیز بکوشد.
## '''غرق نشدن در [[فساد]] محیط:''' وقتی در [[جوامع]]، [[فساد]] شیوع یافت، [[انسان]] [[منتظر]] خود را [[پاک]] نگه می‌دارد؛ زیرا به [[اصلاح]] [[جهان]] [[امید]] دارد. تنها در این صورت است که [[منتظر]]، دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتی برای [[اصلاح]] دیگران برنخواهد داشت.
# '''[[پایداری]] برابر رهبری‌های فاسد و [[مبارزه]] با [[فساد]]:''' [[منتظر واقعی]]، هیچ گاه برابر [[رهبران]] فاسد و [[ستمگر]] [[خضوع]] نکرده و سرتسلیم فرو نمی‌آورد؛ بلکه در [[مبارزه]] همیشگی با [[فساد]] و [[حاکمان]] فاسد به سرمی‌برد و [[منتظر]] تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] اسلامی‌ است»<ref>[[آفتاب مهر ج۲ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۲، ص ۱۰۹ - ۱۱۰.</ref>.
}}
 
== پرسش‌های مصداقی ==
{{پرسش وابسته}}
# [[آثار فردی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[آثار فردی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
خط ۴۱۳: خط ۵۰۸:
# [[آثار اقتصادی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[آثار اقتصادی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[آثار نظامی و انتظامی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[آثار نظامی و انتظامی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان}}
{{پایان پرسش وابسته}}
{{پایان}}
 
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان آثار انتظار}}
{{پرسمان آثار انتظار}}


==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
== پانویس ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پانویس}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{انتظار افقی}}
 


[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:مهدویت]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:(اع): پرسش‌هایی با ۱۸ پاسخ]]
[[رده:(اع): پرسش‌هایی با ۱۸ پاسخ]]
[[رده:(اع): پرسش‌های مهدویت با ۱۸ پاسخ]]
[[رده:(اع): پرسش‌های مهدویت با ۱۸ پاسخ]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به فواید و آثار انتظار]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به انتظار فرج]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۴

فواید و آثار انتظار چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / کارکردها، ویژگی‌ها و آثار انتظار
مدخل اصلیآثار انتظار
تعداد پاسخ۱۸ پاسخ

فواید و آثار انتظار چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع اجمالی

مقدمه

در اصطلاح مهدویت، انتظار به معنای امید داشتن و چشم به راه بودن برای ظهور امام زمان (ع) در آخر‌الزمان برای اقامه حق و عدل و تشکیل حکومت واحد جهانی است. کسانی که انتظار قیام یک مصلح بزرگ جهانی را می‌کشند در واقع انتظار یک انقلاب، دگرگونی و تحوّلی را دارند که وسیع ترین و اساسی‌ترین انقلاب‌های انسانی در طول تاریخ بشر است[۱]. انقلابی که علاوه بر عمومی‌ و همگانی بودن، تمام شؤون و جوانب زندگی انسان‌ها را شامل می‌شود[۲]. انتظار یک مصلح جهانی به‏ معنای آماده‌‏باش کامل فکری، اخلاقی، مادی و معنوی برای اصلاح همۀ جهان است. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی، مردانی بزرگ، نیرومند و شکست‏‌ناپذیر، پاک، بلندنظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق لازم است و خودسازی برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‏‌ترین برنامه‌‏های اخلاقی، فکری و اجتماعی است، این است معنای انتظار واقعی[۳] و چنین انتظاری دارای آثار و فواید فراوانی خواهد بود، چراکه با انتظار فرج، انسان می‌تواند خود را‌ آمادۀ فرج سازد و از یأس و ناامیدی به دور باشد و در این مسیر است‌ که از خدا ناامید‌ و مأیوس‌ نمی‌گردد، چراکه محبوب‌ترین اعمال نزد خدا انتظار فرج و کسب آمادگی برای فرج و حکومت حضرت مهدی (ع) است[۴].

آثار و فواید انتظار

برای انتظار، فواید و آثاری ذکر شده است:

آثار فکری و اعتقادی انتظار (آثار علمی و معرفتی)

فکر، زیربنای اعمال و رفتار انسان است و باورهای اساسی حیات آدمی را در حصار خود حفظ می‌‌کند. رسالت انبیاء و اولیاء تربیت انسان و رها ساختن او از جهل و عرضۀ حقایق امور است. در جریان انتظار انسان با قرار گرفتن تحت تربیت حضرت ولی عصر (ع)، طهارت فکری و عقلی او رشد می‌کند[۵]. آنچه قیام و انقلاب جهانی امام زمان را از دیگر انقلاب‌ها متمایز و ممتاز می‌سازد، دگرگونی‌های اعتقادی و باور انسان‌هاست، که در پرتو تلاش‌های او و یارانش پدید خواهد آمد[۶].

برخی از آثار فکری و معرفتی انتظار عبارتند از:

  1. دین‌شناسی: شناخت مفاهیم دینی و کسب آگاهی‌های تخصصی به منظور دفاع از دین و پاسخگویی منطقی و صحیح به شبهات در عصر غیبت اهمیت و حساسیت بیشتری دارد؛ زیرا به تعبیر امام الموحدین علی (ع): «این پرچم را جز افراد هوشمند، پایدار و آگاه از مواضع حق به دوش نمی‌کشد»[۷] از این رو آمادگی در حوزۀ معرفت، تلاش و کوشش در اسلام‌شناسی است[۸].
  2. شناخت و اطاعت از امام زمان (ع): تبلور حقیقی شناخت خداوند و امام زمان (ع) و باور به آنان، در فرمان‌برداری خالص و فراگیر از آن، باید در رفتار دیده شود[۹]. در روایتی امام سجاد (ع) فرمودند: «مردم زمان غیبت بر همه زمان‌ها برتری دارند، زیرا که خداوند به ایشان به اندازه‌ای عقل و فهم و شناخت داده است که غیبت آن حضرت نزد ایشان به منزله مشاهده و عیان است»[۱۰][۱۱]
  3. حفظ و نگهبانی از مرزهای اعتقادی: یکی از آثار انتظار، حفظ دین و نگهبانی مرزهای عقیدتی است، چه بسا حفظ و گسترش اعتقاد دینی و شناخت آن در روزگار متصل به ظهور، مفیدتر بلکه لازم‌تر است. پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: «برادران من مردمی‌آند که در آخرالزمان می‌آیند... هر یک از آنان اعتقاد و دین خویش را به هر سختی نگاه می‌دارند، چنانکه گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می‌کنند یا آتش پردوام چوب داغ را در دست نگاه می‌دارند»[۱۲][۱۳]
  4. رشد عقلانی اهل زمان غیبت امام عصر (ع): امام سجاد (ع) فرمودند: «ای أبوخالد به درستی أهل زمان غیبت او که امامتش را باور دارند و منتظر ظهور اویند از مردم همۀ زمان‌ها بهترند؛ زیرا خداوند تبارک و تعالی آن چنان عقل‌ها و فهم‌ها و شناختی به آنها عنایت کرده که غیبت نزد آنان هم چون دیدن باشد..».[۱۴][۱۵]
  5. عشق به اجراکنندۀ عدالت: اگر پیش از ظهور و در دوران انتظار، عشق به عدالت و مجری عدالت در مردمان و اجتماعات پدید آمد در این صورت خودشان را به آنچه دوست دارند نزدیک‌تر کرده و اندیشه و عمل خود را در آن جهت هدایت خواهند کرد[۱۶].
  6. وسعت فکر و اندیشه: عقیده به ظهور و حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) فکر و اندیشۀ آدمی را وسعت می‌بخشد و انسان را خدامحور و حق‌طلب به بار می‌آورد تا به دورترین نقاط جهان نگریسته و خیر و رفاه مردم تمام مناطق گیتی را خواسته و عالم را مملکت خدا بداند[۱۷].

آثار روحی و روانی انتظار (آثار معنوی و عرفانی)

برای درک زمان ظهور حضرت مهدی (ع)، اساسی‌ترین ویژگی در بخش رفتار، ایجاد آمادگی روحی و روانی در خود است[۱۸]. آمادگی در حوزۀ محبت، پالایش روح و تصفیۀ باطن و تطهیر درون و نیز انس منطقی با ادعیه و اذکاری است که از ناحیۀ معصومان (ع) رسیده[۱۹] است. کسانی که صاحب آمادگی روحی و روانی بالایی نشوند، هرگز نمی‌توانند یار و یاور خوبی برای امام مهدی (ع) باشند؛ چرا که آنان با کمترین فشاری که به آنها وارد ‌شود، عرصه را خالی می‌کنند[۲۰].

برخی از آثار روحی و روانی انتظار عبارتند از:

  1. عشق به خداوند: آیات متعددی در قرآن و روایات بسیاری از پیامبر اکرم (ص) در‌ شأن گروهی از شیعیان علوی نازل شده که در آخرالزمان پدیدار خواهند شد، مانند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ[۲۱]. این آیۀ نورانی در بردارندۀ بشارتی شورانگیز به پیامبر (ص) و مؤمنان راستین است که خداوند مؤمنانی را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که محبوب خداوند و محب اویند خداوند دوستدار ایشان و ایشان نیز دوستدار خداوند هستند[۲۲].
  2. دین‌محوری و تلاش ارزشی مداوم: یکی از ثمرات انتظار، استمرار حرکت‌های اصولی و ارزشمندی است که انسان براساس دین‌محوری انتخاب نموده است. انسان منتظر چون حرکت تاریخ را به سمت استقرار دیانت و اجرای قوانین انسانی و اسلامی می‌بیند، از مسیر صحیح خارج نگشته و در انجام وظایف و مسئولیت‌های دینی و اصولی کوتاهی نخواهد نمود[۲۳].
  3. ایجاد روحیۀ امید در دل‌ها: ماهیت زندگی با انتظار پیوستگی ناگسستنی دارد[۲۴]. انسان برای تداوم زندگی و تحمل دشواری‌های آن، نیازمند انگیزه‌ای نیرومند است که در پدیده‌ای با نام "امید به آینده" تجلی می‌یابد[۲۵]. یکی از آثار انتظار، امید به آینده‌ای روشن است که سهم بزرگی در حرکت‌ها، کوشش‌ها و تلاش‌های فردی و اجتماعی دارد، آینده‌ای که به مراتب عالی‌تر زیباتر و بهتر از امروز باشد[۲۶].
  4. ایجاد وحدت و همگرایی: انتظار افزون بر آثار فردی دارای آثار اجتماعی نیز است که از مهم ترین آنها می‌توان به وحدت و همدلی بین منتظران اشاره کرد[۲۷]. در جامعۀ شیعی، انتظار ظهور مردی از سلالۀ پاک رسول گرامی اسلام (ع) باعث شده است همۀ پیروان این آرمان مقدس از همدلی بسیار خوبی برخوردار باشند[۲۸].
  5. مقاومت در برابر مستکبرین‌: وعده‌های قرآن و پیامبر (ص) و انتظار مشوق مردم، مسلمانان، حق‌طلبان، عدالت‌طلبان، مصلحان و مؤمنان به استقامت، جهاد و پیکار و دفاع و حمایت و حفاظت از مرزها و سنگرها بوده و در طول تاریخ حیات تشیع به مردم دل و جرات داد[۲۹] تا در برابر حوادث، سختگیری‌ها، فسادها، بی‌عدالتی‌ها و تطمیع‌ها[۳۰]، روحیۀ خود را نباخته و مقاومت خود را از دست نداده بلکه هر لحظه مقاومت و پایداری خود را افزایش دهند.
  6. تقویت مثبت‌اندیشی: یکی از ابتلائات بشری از نظر روحی روانی، تاریک‌بینی و بدبینی نسبت به خود، دیگران و تاریخ است. بر همین اساس باید به دنبال راه‌حل‌هایی بود که ضمن پرهیز از سراب‌اندیشی و آرزوگرایی و تخیل‌گرایی به یک خوش‌بینی واقعی معقول دست پیدا نمود و این حاصل نمی‌شود مگر با اندیشه و اعتقاد به منجی و مهدویت و تقویت فرهنگ انتظار[۳۱].

آثار اخلاقی و تربیتی انتظار

جامعۀ منتظر، جامعه‌ای اسلامی است و بزرگترین وجه تمایز جامعۀ اسلامی از دیگر جامعه‌ها، اخلاق نورانی اسلام است. انسان منتظر دارای اخلاقی اسلامی است و جامعۀ منتظر مظهر اخلاق اسلامی است[۳۲].

برخی از آثار اخلاقی انتظار عبارتند از:

  1. فعالیت در مسیر خدا و اجر مضاعف: یکی از دستاوردهای فضیلت اخلاقی انتظار، فعال شدن روح در مسیر خدا و غنی‌سازی معنوی لحظه‌های شب و روز و اجر مضاعف و چندین برابری شدن است. امام باقر (ع) فرمودند: «بدانید که منتظرِ این امر (ظهور قائم) پاداشی همانند شخص روزه‌دار شب زنده‌دار دارد»[۳۳].
  2. پاداش شهادت به منتظران: امام صادق (ع) فرمودند: «کسی که منتظر أمر ما (فرج و ظهور) باشد مانند کسی است که در راه خدا به خون خویش بغلطد»[۳۴]. امام علی (ع) فرمودند: «آنکه منتظر فرج ما است، هم چون کسی‏ است‏ که در راه ‏خدا در خون خود تپیده‏ باشد»[۳۵][۳۶]
  3. صبر: یکی از ثمرات مهم انتظار، تقویت ضریب بردباری و تحمل‌پذیری انسان نسبت به ناگواری‌ها و مشکلات در مسیر عبور از طریق حق و حقیقت است. امام صادق (ع) فرمودند: «از دین امامان است پرهیزکاری... و انتظار فرج با صبر و شکیبایی»[۳۷][۳۸]
  4. ذکر: دوران انتظار، دوران هجوم فتنه‌ها و مشکلات و گرفتاری‌هاست؛ لذا همان‌طور که مشکلات و مصایب و حوادث در میان هست، همان‌طور فتنه‌ها و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها هم در میان هست و ناچار هرکدام از این فتنه‌ها و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها دل را می‌لرزاند و غفلت را می‌پروراند. آنچه باعث امن و رضایت و آرامش قلبی و قدرت روحی شیعۀ منتظر می‌شود و آنچه که از غفلت‌ها و فتنه‌ها و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها نجات می‌‌دهد، همین ذکر است[۳۹].
  5. خودسازی: یکی از آثاری که در هر شیعۀ منتظر پدیدار می‌گردد، اصلاح و پیراستن خود از خصائص ناپسند و آراستن خود به اخلاق نیکوست؛ این، نتیجۀ طبیعی انتظار واقعی است[۴۰]. امام صادق (ع) به ابوبصیر می‌فرماید: «هرکس دوست دارد از یاران حضرت قائم (ع) باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار کند»[۴۱][۴۲]
  6. غرق نشدن در فساد محیط: وقتی در جوامع، فساد شیوع یافت، انسان منتظر خود را پاک نگه می‌دارد؛ زیرا به اصلاح جهان امید دارد. تنها در این صورت است که منتظر، دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خویش و حتی برای اصلاح دیگران برنخواهد داشت[۴۳].
  7. خود یاری‌های اجتماعی: منتظران راستین وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر اصلاح خویش در اصلاح دیگران نیز بکوشند[۴۴]. در میدان مبارزه، هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظف است هرنقطۀ ضعفی را در هرکجا می‌بیند، اصلاح کند؛ زیرا برنامۀ عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند یک برنامه فردی نیست[۴۵].

آثار سیاسی انتظار

انسان‌ها خواستار حکومتی صالح، دور از منکر و ریا فریبند و حاکمی را می‌طلبند که بتواند ارزش‌های انسانی را در جهان حاکم سازد، ظلم، اختناق، استکبار و استبعاد را نفی کند[۴۶]. بدون شک با توجه به جهانی ‌بودن حکومت حضرت مهدی (ع)، نیازمند بازشناسی و بازنمایی آثار و ابعاد سیاسی حکومت جهانی آن حضرت به جهانیان هستیم و مشتاقان برپایی حکومت عدل جهانی ‌باید در دو محور زمینه‌های سیاسی این اتفاق بزرگ را فراهم نمایند: آشنا شدن با روش‌های سیاسی حضرت مهدی (ع) و آشنا کردن دیگران با این اندیشۀ بلند سیاسی[۴۷].

آثار اقتصادی انتظار

از جملۀ وظایف منتظران حراست از فرهنگ دینی و اسلامی و مرزبانی اندیشۀ اسلامی و زنده نگه داشتن آن است. بدون تردید، تبلیغ این فرهنگ پویا بدون پشتوانۀ مالی و اقتصادی امکان‌پذیر نیست و به همین جهت منتظران باید با سعی و تلاش در عرصه‌های مختلف صنعت، کشاورزی و غیره این آرزو و خواست را تحقق بخشند[۴۸].

آثار نظامی و انتظامی انتظار

از مهم‌ترین وظایف دوران غیبت به عنوان زمینه‌سازی، آمادگی پیوسته و راستین از جهت توانمندی نظامی و جسمانی است. در این‌باره روایات فراوانی وجود دارد مانند اینکه امام باقر (ع) ذیل آیۀ شریفۀ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۴۹] فرمودند: «بر انجام واجبات شکیبایی کنید و برابر دشمنان، یک دیگر را یاری نمایید و برای یاری پیشوای منتظَر، همواره آمادگی خود را حفظ کنید»[۵۰][۵۱]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌‌الله مکارم شیرازی؛
آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «حکومت جهانی مهدی» در اين باره گفته است:

«سازنده‌ترین دستورات و عالی‌ترین مفاهیم هر گاه به دست افراد ناوارد، یا نالایق، یا سوء استفاده‌چی بیفتد ممکن است آن را چنان مسخ کنند که درست نتیجه‌ای بر خلاف هدف اصلی بدهد و در مسیر بر ضدّ آن حرکت کند؛ و این نمونه‌های بسیار دارد و مسأله "انتظار" به‌طوری که خواهیم دید در ردیف همین مسائل است. به هر حال، برای رهایی از هر گونه اشتباه در محاسبه، در این گونه مباحث، باید به اصطلاح آب را از سرچشمه گرفت تا آلودگی‌های احتمالی نهرها و کانال‌های میان راه در آن اثر نگذارد. به همین دلیل، ما در بحث انتظار مستقیماً به سراغ متون اصلی اسلامی ‌رفته و لحن گوناگون روایاتی را که روی مسأله "انتظار" تأکید می‌کند مورد بررسی قرار می‌دهیم تا از هدف اصلی آگاه شویم. اکنون با دقّت به این چند روایات توجّه کنید: کسی از امام صادق (ع) پرسید چه می‌گویید درباره کسی که دارای ولایت امامان (ع) است؛ و انتظار ظهور حکومت حق را می‌کشد و در این حال از دنیا می‌رود؟ امام (ع) در پاسخ فرمود: او همانند کسی است که با رهبر این انقلاب در خیمه او (ستاد ارتش او) بوده باشد سپس کمی‌سکوت کرد و فرمود مانند کسی است که با پیامبر اسلام (در مبارزاتش) همراه بوده است[۵۲]. این مضمون در روایات زیادی با تعبیرات مختلفی نقل شده است: در بعضی " بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ‏ بِسَيْفِهِ‏ فِي‏ سَبِيلِ‏ اللَّهِ‏‏‏‏‏‏" [۵۳] و در بعضی دیگر " كَمَنْ قَارَعَ‏ مَعَهُ بِسَيْفِه‏‏‏‏‏‏‏" [۵۴] در بعضی دیگر " بِمَنْزِلَةِ مَنْ‏ كَانَ‏ قَاعِداً تَحْتَ‏ لِوَائِهِ ‏‏‏‏‏‏‏"[۵۵] و در بعضی دیگر " بمنزلة المجاهد بين‏ يدي‏ رسول‏ اللّه‏(ص)‏‏‏‏‏‏‏" [۵۶] و در بعضی دیگر " بِمَنْزِلَةِ مَنِ‏ اسْتُشْهِدَ مَعَ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ (ص)‏‏‏‏‏‏‏" [۵۷] این تشبیهات که در مورد انتظار ظهور حضرت مهدی (ع) در این روایات وارد شده بسیار پر معنی و روشنگر این واقعیّت است که یک نوع رابطه و تشابه در میان مسأله "انتظار" و "جهاد" و مبارزه با دشمن، در آخرین شکل خود، وجود دارد. در روایات متعدّدی نیز انتظار چنین حکومتی را داشتن، به عنوان بالاترین عبادت معرفی شده است. این مضمون در بعضی از احادیث، از پیامبر (ص) و در بعضی از حضرت علی (ع) نقل شده است؛ از جمله در حدیثی می‌خوانیم که پیامبر (ص) فرمود: " أَفْضَلُ‏ أَعْمَالِ‏ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنَ‏ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ" [۵۸] و در حدیث دیگری از پیامبر (ص) می‌خوانیم:" أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏" این حدیث اعم از این که انتظار فرج را به معنی وسیع کلمه بدانیم، و یا به مفهوم خاص یعنی انتظار ظهور مصلح جهانی باشد، اهمّیّت انتظار را در مورد بحث ما روشن می‌سازد.

  1. خودسازی فردی: حکومت جهانی مهدی (ع) قبل از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان بدوش بکشند؛ و این در درجه اوّل محتاج به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است؛ تنگ نظری‌ها، کوته بینی‌ها، کج فکری‌ها، حسادت‌ها، اختلافات کودکانه و نابخردانه، و به‌طور کلّی هر گونه نفاق و پراکندگی با موقعیّت منتظران واقعی سازگار نیست. نکته مهم اینجاست که منتظر واقعی برای چنان برنامه مهمی‌ هرگز نمی‌تواند نقش تماشاچی را داشته باشد؛ باید حتماً در صف اصلاح طلبان واقعی قرار گیرد. ایمان به نتایج و عاقبت این تحوّل هرگز به او اجازه نمی‌دهد که در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن اعمالی پاک و روحی پاکتر، برخورداری از شهامت و آگاهی کافی است. من اگر ناپاک و آلوده‌ام چگونه می‌توانم منتظر تحوّل و انقلابی باشم که شعله اوّلش دامان مرا می‌گیرد! من اگر ظالم و ستمگرم چگونه ممکن است در انتظار کسی بنشینم که طعمه شمشیرش خون ستمگران است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌توانم در انتظار نظامی‌ که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ گونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشماری کنم! آیا این انتظار برای تصفیه روح و فکر و شستشوی جسم و جان من از لوث آلودگی‌ها کافی نیست! ارتشی که در انتظار جهاد آزادی‌بخش به سر می‌برد، حتماً به حالت آماده باش کامل در می‌آید؛ سلاحی که برای چنین میدان نبردی شایسته است به دست می‌آورد؛ سلاحهای موجود را اصلاح می‌کند؛ سنگرهای لازم را می‌سازد؛ آمادگی رزمی‌ نفرات خود را بالا می‌برد؛ روحیه افراد خود را تقویت می‌کند؛ و شعله عشق و شوق برای چنان مبارزه‌ای را در دل فرد فرد سربازانش زنده نگه می‌دارد؛ ارتشی که دارای چنین آمادگی نیست هرگز در انتظار به سر نمی‌برد و اگر بگوید دروغ می‌گوید؛ انتظار یک مصلح جهانی به معنی آماده باش کامل فکری و اخلاقی، مادّی و معنوی، برای اصلاح همه جهان است. فکر کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است! اصلاح تمام روی زمین و پایان دادن به همه مظالم و نابسامانی‌ها شوخی نیست! کار ساده‌ای نمی‌تواند باشد! آماده باش برای چنین هدف بزرگی باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و شکست ناپذیر، فوق العاده، پاک و بلند نظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق، لازم است؛ و خودسازی برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‌ترین برنامه‌های اخلاقی و فکری و اجتماعی است؛ این است معنی انتظار واقعی؛ آیا هیچ کس می‌تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست!
  2. خودیاری‌های اجتماعی: منتظران راستین در عین حال، وظیفه دارند که علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند یک برنامه فردی نیست؛ برنامه‌ای است که تمام عناصر تحوّل باید در آن شرکت جوید؛ باید کار به صورت دسته‌جمعی و همگانی باشد؛ کوشش‌ها و تلاش‌ها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند. در یک میدان وسیع مبارزه دستجمعی هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلکه موظّف است هر نقطه ضعفی را در هر کجا ببیند اصلاح کند؛ و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید؛ و هر قسمت ضعیف و ناتوانی را تقویت کند؛ زیرا بدون شرکت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‌ای امکان‌پذیر نیست. بنابراین منتظران واقعی علاوه بر این که به اصلاح خویش می‌کوشند، وظیفه خود می‌دانند که دیگران را نیز اصلاح کنند. این است اثر سازنده دیگر برای انتظار قیام یک مصلح جهانی! و این است فلسفه آن همه افتخارات و فضیلت‌ها که برای منتظران راستین شمرده شده است.
  3. حل نشدن در فساد محیط: هنگامی‌ که فساد فراگیر می‌شود، و اکثریّت و یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد پاک در یک بن بست سخت روانی قرار می‌گیرند، بن بستی که از یأس از اصلاحات سرچشمه می‌گیرد. گاهی آنها فکر می‌کنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای اصلاح نیست، و تلاش و کوشش برای پاک نگهداشتن خویش بیهوده است؛ این نومیدی و یأس ممکن است آنها را تدریجاً به سوی فساد و همرنگی با محیط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت یک اقلّیّت صالح در برابر اکثریّت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که می‌تواند در آنها روح امید بدمد و به مقاومت و خویشتن داری دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خویش و حتّی برای اصلاح دگران بر نخواهند داشت. و اگر می‌بینیم در دستورات اسلامی یأس از آمرزش یکی از بزرگترین گناهان شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجّب کنند که چرا یأس از رحمت خدا این قدر مهم تلقی شده مهمتر از بسیاری از گناهان فلسفه‌اش در حقیقت همین است که گناهکار مأیوس از رحمت، هیچ دلیلی نمی‌بیند که به فکر جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه گناه بردارد، و منطق او این است: آب از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت من که رسوای جهانم غم دنیا هیچ است بالاتر از سیاهی، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است من که هم اکنون آن را برای خود خریده‌ام؛ دیگر از چه چیز می‌ترسم! امّا هنگامی‌ که روزنه امید برای او گشوده شود، امید به عفو پروردگار و امید به تغییر وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او پیدا می‌شود و چه بسیار او را به توقّف کردن در مسیر گناه و بازگشت به سوی پاکی و اصلاح دعوت می‌نماید. به همین دلیل، امید را می‌توان همواره به عنوان یک عامل مؤثّر تربیتی در مورد افراد فاسد شناخت; همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد گرفتارند، بدون امید نمی‌توانند خویشتن را حفظ کنند.
  • نتیجه این که، انتظار ظهور مصلحی که هر قدر دنیا فاسدتر می‌شود امید ظهورش بیشتر می‌گردد اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند فساد بیمه می‌کند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه فساد محیط مأیوستر نمی‌شوند، بلکه به مقتضای: وعده وصل چون شود نزدیک آتش عشق تیزتر گردد وصول به هدف را در برابر خویش می‌بینند و کوششهایشان برای مبارزه با فساد و یا حفظ خویشتن با شوق و عشق زیادتری تعقیب می‌گردد»[۵۹].
۲. آیت‌‌الله جوادی آملی؛
آیت‌‌الله عبدالله جوادی آملی، در کتاب «امام مهدی موجود موعود» در این‌باره گفته است:
  1. «امید به آینده:انتظار ظهور ولی عصر (ع) آثار و نتایج فراوان فردی و اجتماعی دارد. امید به آینده‌ای روشن که سهم بزرگی در حرکت‌ها، کوشش‌ها و تلاش‌های فردی و اجتماعی دارد، یکی از این آثار شمرده می‌شود و چه بسا یکی از جهات تأکید و توصیه انتظار در لسان عترت طاهرین (ع) لحاظ همین فایده بوده است؛ آن‌گونه که امیر مؤمنان علی (ع) انتظار فرج را محبوب خدای سبحان دانسته و امید به رحمت خدا را از آثار آن معرفی می‌کند" انْتَظِرُوا الْفَرَجَ‏ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ‏ رَوْحِ‏ اللَّهِ‏ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَى اللَّهِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ ‏‏‏‏‏‏"[۶۰] و حضرت سید الساجدین (ع)، انتظار فرج را از بزرگ‌ترین گشایش‌ها می‌شمارد:"انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنْ‏ أَعْظَمِ‏ الْفَرَجِ‏‏‏‏‏‏"[۶۱].
  2. اصلاح‌گرایی در عرصه‌های فردی و اجتماعی: آن که باور دارد که هیچ تلاشی برای اصلاح امور در غیبت ولی خدا ثمربخش نیست، هرگز برای مبارزه با طاغوتیان و مقاومت در برابر دشواری‌ها انگیزه‌ای نخواهد داشت؛ اما آنان که دل به انتظار راستین سپرده و قلبی مملو از امید به ظهور امامشان دارند و می‌دانند که دیر یا زود صالحان، حاکمان زمین خواهند بود و حق به صاحبانش بازمی‌گردد و با محو ستم و بیداد امر جامعه اصلاح و سامان می‌پذیرد، برای رسیدن به چنین جامعه‌ای خویشتن را اصلاح خواهند کرد و در اصلاح جامعه خود نیز می‌کوشند، تا زمینه ایجاد و تشکیل آن دولت کریمه را فراهم آورند. بر همین اساس، آن که منتظر راستین مصلح جهانی است، هم صالح است و هم مصلح. چنین کسی با اقتدا به دعای مولای خویش از خدای سبحان چنین می‌خواهد: "اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ‏ إِلَيْكَ‏ فِي‏ دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلى‏ طَاعَتِكَ، وَ الْقَادَةِ فِي سَبِيلِك‏‏‏‏‏‏‏"[۶۲]. این همان معنای بلندی است که امام معصوم (ع) بدان اشاره و در بیان وظیفه شیعیان در عصر غیبت می‌فرماید: " عَلَيْكُمْ‏ بِالدُّعَاءِ وَ انْتِظَارِ الْفَرَجِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"[۶۳] چرا که اگر دعا ناظر به جنبه فردی و خودسازی تنها باشد، انتظار فرج قطعاً ناظر به هر دو جنبه فردی و اجتماعی یا به سخن دیگر، خودسازی و دیگرسازی است.
  3. تلاش، پویایی و پیشرفت در تمام عرصه‌ها: آن که منتظر راستین حجت خداست، هماره در تلاش و تکاپوست تا فرهنگ ناب مهدوی از علم به عین آید و از گوش به آغوش، از این روست که هر متخصص فن‌آوری که در مکتب انتظار آموخته گردیده است، در ارائه صحیح تخصص متعهدانه، هیچ قصوری روا نمی‌دارد. اگر امام صادق (ع) فرمود: "منتظر ظهور آن حضرت حتی یک تیر هم که شد، آماده کند"[۶۴]. صبغه تمثیل دارد نه تعیین، زیرا متخصص نظامی، آمادگی رزمی وظیفه اوست و کارشناس اقتصادی، رسالتش تلاش برای حل تورم، رفع بیکاری، تعدیل تقاضا و عرضه، تقلیل فاصله رنج‌آور طبقاتی و تعطیل اسراف و اتراف و ترفه است و مجتهد فقهی یا حقوقی یا سیاسی، عهده‌دار جهل‌زدایی و ایستادگی در برابر هجوم فرهنگی و در نهایت، تبیین و تعلیل و حمایت عالمانه از مبانی اعتقادی است.
  4. تخلق به فضائل نفسانی: آن که به راستی امام خویش را موجود می‌داند و او را مظهر ﴿ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۶۵]، ﴿ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۶۶] و ﴿ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[۶۷] می‌شناسد، هماره خویش را در محضر خلیفه الهی و امام معصوم خود می‌داند، همان‌گونه که حضور خدای والا را در مرتبه‌ای بالاتر ادراک می‌کند و آن‌گاه بر اساس آموزه‌های اساسی قرآن در محضر خدای سبحان و خلیفه او حیا پیشه می‌کند و از درون و برون، خود را در مشهد حق و امام خویش دیده، و از زشتی‌ها و معاصی دوری می‌کند و چنین انتظاری موجب تنزیه روح او شده، قلبش را نورانی می‌سازد.
  5. آمادگی برای ظهور: مجموعه آثار تحرک‌آفرین، امیدبخش و اصلاحگر انتظار راستین، منتظر صادق را بدان سوی رهنمون می‌شود که چون وقت ظهور ناپیداست، می‌باید همواره واجد شرایط و لوازم ظهور مهدی موجود موعود (ع) باشد و همین آمادگی و پرهیز از تسویف و تأخیر، در اصلاح فرد یا جامعه، در بارور شدن فکر فردی و عقل جمعی سهم بسزایی خواهد داشت.
  6. استحقاق نگاه تشریفی اهل بیت (ع): آن که منتظر راستین امام عصر (ع) است، بر اثر تخلق به اخلاق الهی گرد حرام نمی‌گردد و جانش به گَرد معصیت غبار نمی‌گیرد و می‌کوشد در انجام دادن واجب و دوری از معصیت که در رأس آموزش‌های فرعی اسلام است، قصور و تقصیر روا ندارد. واجبات را عمل و از حرام‌ها دوری کند و فراخور توان خویش به انجام دادن مستحب و ترک مکروه نیز اهتمام ورزد؛ و چون چنین کند، مطلوب مولای خویش را به انجام رسانیده و مستحق عنایت خاص و نگاه تشریفی امام خویش و سایر عترت طاهره (ع) خواهد شد.
  7. شکوفاسازی اندیشه‌ها: اثاره دفائن عقول و شکوفایی گنج‌های اندیشه انسان‌ها از برترین برنامه‌های وجود مبارک امام عصر (ع) است، همان‌گونه که در بسیاری از روایاتِ ظهور حضرتش به اوج گرفتن سطح آگاهی در عصر ظهور تصریح شده است[۶۸]. سیر طبیعی علوم از سویی و کوشش بی‌وقفه علما و صاحبان عقل و دانش و فرهنگ از سویی دیگر، سبب گسترش مباحث و معارف علمی و زمینه رشد فکر و شکوفایی اندیشه را فراهم می‌آورد. این حرکت و جنبش علمی که با تألیف کتاب یا سایر دستاوردهای علمی و فکری و به دست علما که سربازان واقعی و منتظران حقیقی امام عصر (ع) اند به وجود می‌آید، فتنه‌های برخاسته از خواسته‌های نفسانی برای خاموش کردن چراغ عقل را ناکام می‌گذارد و سبب تعالی اندیشه و دانش خواهد گشت.
  8. باریابی به مقام اعتماد: انسان منتظر که در پرتو یقین به حضور ذات اقدس الهی و ادراک محضر امام عصر خویش در میدان جهاد اوسط و اکبر به مبارزه با شیطان درون و بیرون قیام می‌کند، می‌تواند تا بدان پایه اوج گیرد که امام معصوم به منظور تجلیل از او و تشویق سایر صحابه به پژوهشگری و پرهیزکاری سخن او را در اثنای قول خویش یادآور می‌شود و از او سخن نقل کند، همان‌طور که امام باقر (ع) میان شاگردانش به سخنی از ابوذر استناد فرمودند: " عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ‏ كَانَ‏ فِي‏ خُطْبَةِ أَبِي‏ ذَرٍّ ...‏‏‏‏‏‏‏‏"[۶۹]. گرچه ابوذر با همه جلالت شأنش معصوم نیست تا سخنش چونان کلام معصوم (ع) حجت باشد، چون معصوم (ع) سخن او را نقل فرموده است، روشن می‌شود که بر سخن او صحه گذارده است. هر چند ولی معصوم به نقل قول از غیر معصوم نیاز ندارد، با چنین کاری، الگوسازی می‌کند و می‌آموزاند که انسان بر اثر مجاهده با نفس و ادراک حضور خدای سبحان و ولی الله عصر خویش می‌تواند تا بدان پایه اوج گیرد که مورد اعتماد امام (ع) باشد، به گونه‌ای که امام معصوم از او نقل قول کند.
  9. ورود به جایگاه رفیع " مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏":[۷۰] مقام والای عترت طاهره که همان " مَقَامُ مَحْمُودُ عِنْدَ اللَّهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏"[۷۱] است، از بالاترین مراتب تقرب به خدای سبحان و آرزوی هر مؤمن صاحب معرفتی است. گرچه استقرار در این مقام یعنی در رتبه عترت طاهره (ع) میسور و مقدور افراد عادی نیست، از آنجا که هر حقیقت موجودی مراتب فراوانی دارد، ورود به چنین جایگاهی بر حسب مرتبه وجودی هر سالک صادقی، میسور و مقدور است. چه بسا منتظران صالح و صادق حجت منتظر (ع) که خویش را در عرصه جهاد اوسط و اکبر پرورده و به بارگاه قبول اهل بیت (ع) باریافته‌اند و مشمول نظره رحیمیه آنان گشتند و مس وجودشان بر اثر نگاه کیمیایی عترت طاهره گرانبها شده است، درخور مرتبه وجودی‌شان به مقام محمود اهل بیت باریابند و مدال " مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏" را بر گردن آویزند، همان‌گونه که بزرگانی نظیر فضه خادمه، ابوذر، سلمان، و... به لطف ارتباط راستین با ولی زمانشان بدین بارگاه بار یافته و بدان افتخار مفتخر شدند. فضه خادمه خانه نورانی علوی و فاطمی است که روزگاری مس وجودی داشت؛ ولی به برکت وجود کیمیااثر خاندان عترت، طلایش گردانید و تا مقامی بار یافت که در فضیلت ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۷۲] با موالیانش شرکت جست و به افتخار " مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏" رسید»[۷۳].
۳. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«۱. انتظار امید به آینده را در منتظران ایجاد می‌کند: کسی که دوست دارد از یاران قائم باشد باید آماده باشد و در حال آمادگی به پارسایی و محاسن اخلاق عمل نماید[۷۴]. اگر امید به آینده از جامعه بشری رخت بربندد، زندگی دیگر مفهومی نخواهد داشت. حرکت و انتظار در کنار هم می‌باشند و از هم جدایی‌پذیر نیستند. انتظار علت حرکت است و تحرک‌بخش است[۷۵]. پیامبر (ص) می‌فرمایند اگر امید نبود، مادر فرزند خود را شیر نمی‌داد و کسی درختی نمی‌کاشت[۷۶].

۲. انتظار عامل رشد و بالندگی بعد انسانی است‏: افکار و عقاید در تعیین جهت مسیر انسان و معین نمودن هدف او نقش مهمی بر عهده دارد، و هر اندازه آراء صحیح‌تر و به واقعیت منطبق و موافق‌تر باشد، مقصد شخص انسانی‌تر و اعمال و حرکاتش پاک‌تر و باارزش‌تر خواهد بود. عقیده به ظهور و چشم‌انتظاری حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ع) فکر و اندیشه را وسیع و جهان‌اندیش می‌سازد که به دورترین نقاط جهان انسان منتظر بنگرد و خیر و صلاح مردم تمام مناطق گیتی را بخواهد و عالم را مملکت خدا بداند[۷۷]، که عاقبت و پیروزی از آن پرهیزگاران و شایستگان است که خدای متعال اشاره به این دیدگاه می‌فرماید: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۷۸]. از طرف کسی که منتظر است و عقیده به ظهور آن حضرت دارد شیفته پیروی از افراد نمونه و کامل می‌شود و دل را به حکومت جهانی او گره می‌زند نه به حاکمان ظلم و جور.

۳. انتظار عامل تحمل و پایداری: انسان منتظر خویش را یافته است و از مواجهه با مشقت‌ها و مشکلات هراسی ندارد و از ابتلائات پیروزمندانه می‌گذرد. در این راستا امام صادق (ع) از پیامبر اسلام (ص) نقل می‌فرمایند: که آن حضرت به اصحاب خویش فرمود: پس از شما مردمی خواهند آمد، که به یک تن از آنان اجر پنجاه تن از شما را خواهند داد. اصحاب گفتند‌ای پیامبر! ما در جنگ‌های بدر و احد و حنین بوده‌ایم، و درباره ما آیاتی از قرآن نازل شده است، این چگونه خواهد بود؟ پیامبر (ص) فرمود: شما اگر در شرایطی که آنان قرار می‌گیرند، قرار بگیرید، آن تحمل و شکیبایی را که آنان دارند نخواهید داشت[۷۹].

۴. انتظار عامل آراسته شدن به اخلاق اسلامی: تأکید شده است در منابع اسلامی که شیعه باید زینت امامان خود باشد نه باعث سرافکندگی آنان، رعایت این مهم در عصر انتظار به صورت مؤکدتری لازم است. شیعه باید با رفتار انسانی، و اخلاق محمّدی و صفات علوی، و فضایل جعفری، همواره باعث زینت و افتخار ائمه طاهرین باشد و این رعایت در دوران غیبت کبری واجب‌تر است[۸۰]. امام صادق (ع) ضمن روایتی می‌فرمایند: هرکس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد، باید در عصر انتظار مظهر اخلاق نیک اسلامی باشد، چنین کسی اگر پیش از قیام قائم از دنیا رود، پاداش او مانند کسانی باشد که قائم را درک کنند و به حضور او برسند، پس بکوشید و در حال انتظار ظهور حق بسر ببرید بر شما گوارا باد‌ای گروهی که رحمت خدا شامل حال شما است[۸۱]»[۸۲].
۴. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب‌الله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در این‌باره گفته‌است:
  • «کسی که انتظار قیام یک مصلح جهانی را می‌کشد، در واقع، انتظار انقلاب و دگرگونی و تحولی را دارد که وسیعترین و اساسی‌ترین انقلابهای انسانی درطول تاریخ بشر است؛ انقلابی که برخلاف همه انقلابها، جنبه منطقه‌ای نداشته و اختصاص به یک جنبه از جنبه‌های مختلف زندگی نیز ندارد، بلکه علاوه بر اینکه عمومی و همگانی است تمام شئون و جوانب زندگی انسانها را شامل می‌شود و انقلابی است سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی. سابقاً در ضمن بررسی مفهوم انتظار گفتیم که "انتظار" همیشه از دو عنصر نفی و اثبات تشکیل می‌شود. ناراحتی از وضع موجود و عشق و علاقه به وضع بهتر. در اینجا اضافه می‌کنیم که در هر انقلاب و تحول بنیادین نیز دو جنبه نفی و اثبات وجود دارد، جنبه نخستین انقلاب همان جنبه نفی است؛ یعنی از میان بردن عوامل ختلال فساد، انحطاط و شستشو دادن لوح جامعه از نقشهای مخالف. پس از انجام این مرحله، نوبت به جنبه اثبات، یعنی جانشین ساختن عوامل اصلاح و سازندگی می‌رسد. ترکیب دو مفهوم "انتظار" و "انقلاب جهانی" برای ما روشن می‌‌سازد که کسانی که در انتظار چنان انقلابی به سر می‌برند، اگر در ادعای خود صادق باشند (نه جزء منتظران دروغین خیالی) به طور مسلم آثار ذیل در آنها آشکار خواهد شد[۸۳]:
  1. خودسازی فردی:کسی که انتظار چنان انقلاب و تحولی را می‌کشد باید خود ساخته و آماده باشد، زیرا چنان تحول و انقلابی، قبل از هر چیز، نیازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانی است که بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان به دوش بکشد. این مسأله در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم دارد. تنگ‌نظری‌ها، کوته‌‌بینی‌ها، کج‌فکری‌ها، حسادت، اختلاف کودکانه و نابخردانه و به طور کلی، هر گونه اتفاق و پراکندگی با موقعیت منتظران واقعی سازگار نیست. نکته مهم اینجا است که منتظر واقعی برای چنان برنامه مهمی هرگز نمی‌تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، بلکه باید حتماً در صف اصلاح طلبان قرار گیرد. ایمان به نتایج و عاقبت این تحول هرگز به او اجازه نمی‌دهد که در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز نیاز به داشتن اعمال پاک و روحی پاک‌تر و برخورداری از شهامت و آگاهی کافی دارد. من اگر ناپاک و آلوده‌ام چگونه می‌توانم منتظر تحول و انقلابی باشم که شعله اولش دامان مرا می‌گیرد؟ من اگر ظالم و ستمگرم چگونه ممکن است در انتظار کسی بینشینم که طعمه شمشیرش خون ستمگران است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌توانم در انتظار نظامی باشم که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ‌گونه نفشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود. آیا این انتظار برای تصفیه روح و فکر و شستشوی جسم و جان من ز لوث آلودگی‌ها کافی نیست؟ ارتشی که در انتظار جهاد آزادی‌بخش به سر می‌برد، حتماً به حالت آماده باش کامل در می‌آید و برای چنین میدان نبردی شایسته است سلاحی به دست بیاورد، سلاحهای موجود را اصلاح کند، سنگرهای لازم را بسازد، آمادگی رزمی نفرات خود را بالا ببرد، روحیه افراد خود را تقویت کند و شعله عشق و شوق را برای چنان مبارزه‌‌ای در دل فرد فرد سربازانش زنده نگه دارد، ارتشی که دارای چنین آمادگی نیست هرگز در انتظار به سر نمی‌برد و اگر چنین بگوید، دروغ گفته است. انتظار یک مصلح جهانی به معنای آماده باش کامل فکری، اخلاقی، مادی و معنوی برای اصلاح همه جهان است. فکر کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است. اصلاح تمام روی زمین و پایان دادن به همه مظالم و نابسامانی‌ها شوخی نبوده و کار ساده‌ای نمی‌تواند باشد، آماده باش برای چنین هدف بزرگی باید متناسب با آن باشد، یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ، مصمم، نیرومند، شکست‌ناپذیر، فوق‌العاده پاک و بلند نظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق لازم است و خودسازی برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‌ترین برنامه‌های اخلاقی، فکری و اجتماعی است. این است معنای انتظار واقعی، آیا هیچ کس می‌تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست؟
  2. خود یاری اجتماعی: منتظران راستین در عین حال، نباید تنها به خویش بپردازند، بلکه باید مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر اصلاح خویش در اصلاح دیگران نیز بکوشند، زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند، یک برنامه فردی نیست بلکه برنامه‌ای است که تمام عناصر تحول باید در آن شرکت جوید، باید کار به صورت دست جمعی و همگانی باشد کوششها و تلاشها باید هماهنگ شود و عمق و وسعت این هماهنگی باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند. در یک میدان وسیع مبارزه دست جمعی، هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه، موظف است هر نقطه ضعفی را که در هر ببیند اصلاح کند، هر موضع آسیب‌پذیری را ترمیم نماید و هر قسمت ضعیف و ناتوانی را تقویت کند، زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‌ای امکان‌پذیر نیست. بنابراین، منتظران واقعی علاوه بر اینکه در اصلاح خویش می‌کوشند، وظیفه خود می‌دانند که دیگران را نیز اصلاح کنند. این است اثر سازنده دیگر انتظار قیام یک مصلح جهانی و فسلفه آن همه افتخارات و فضیلتها که برای منتظران راستین شمرده شده است.
  3. منحل شدن در فساد محیط: یکی از اثر مهم و سازنده انتظار فرج، منحل شدن در فساد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگیها است. توضیح اینکه، هنگامی که فساد فراگیر شود و اکثریت و یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد پاک در یک بن‌بست سخت روانی قرار می‌گیرند، بن‌بستی که از یأس از اصلاحات سرچشمه می‌گیرد. گاهی آنها فکر می‌کنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای اصلاح نیست و تلاش و کوشش برای پاک نگهداشتن خویش بیهوده است، این نومیدی و یأس ممکن است آنها را تدریجاً به سوی فساد و همرنگی با محیط بکشاند، به صورتی که نتوانند خود را به عنوان یک اقلیت صالح در برابر اکثریت ناسالم حفظ کنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که می‌تواند در آنها روح امید بدهد و به مقاومت و خویشتن‌داری دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خویش و حتی برای اصلاح دیگران بر نخواهند داشت. لذا می‌بینیم که در دستورات اسلامی، یأس از آمرزش یکی از بزرگترین گناهان شمرده شده است، تا حدی که ممکن است افراد ناوارد، تعجب کنند که چرا یأس از رحمت خدا این قدر مهم تلقی شده و مهمتر از بسیاری از گناهان است، در حقیقت فسلفه‌اش همین است که گناهکار مأیوس از رحمت، هیچ دلیلی نمی‌بیند که به فکر جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه گناه بردارد و منطق او این است که آب از سر من گذشته است، یا من که رسوای جهانم غم دنیا هیچ است، یا بالاتر از سیاهی، رنگ دگری نباشد، آخرش جهنم است که هم اکنون آن را برای خود خریده‌ام، دیگر از چه چیز می‌ترسم؟اما هنگامی که روزنه امید برای او گشوده شود و امید به عفو پروردگار و تغییر وضع موجود پیدا کند، خود نقطه عطفی در زندگی او می‌شود و چه بسیار او را به توقف کردن در مسیر گناه و بازگشت به سوی پاکی و اصلاح دعوت می‌نماید. به همین دلیل امید را همواره می‌توان به عنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد شناخت، همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد گرفتارند، بدون امید نمی‌توانند خویشتن را حفظ کنند. نتیجه اینکه انتظار ظهور مصلحی که قدر دنیا فاسد‌تر می‌شود، امید ظهورش بیشتر می‌گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان به وجود می‌آورد و آنها را در برابر امواج نیرومند فساد بیمه می‌کند، آنها نه تنها با گسترش دامنه فساد محیط، مأیوس‌تر نمی‌شوند، بلکه به مقتضای وصول به هدف را در برابر خویش می‌بیند و کوششهایشان را برای مبارزه با فساد و حفظ خویشتن با شوق و عشق زیادتر تعقیب می‌کنند.
  4. پایداری در برابر رهبرهای فاسد و مبارزه با فساد: یگانه یا مهمترین چیزی که مسلمانان را در برابر این وضع نگاه داشت و آنها را در حال اعتراض به اوضاع و تقاضای اجرای برنامه‌های اسلامی، شجاع و دلیر می‌کرد، وعده‌های قرآن و پیامبر (ص) بود که: این دین از بین نمی‌رود و آینده برای اسلام است، اسلام عالم‌گیر و پرچم حکومت توحید و حق و عدل در سراسر جهان به اهتزار خواهد آمد. این وعده‌ها بود که مسلمانان را در برابر حوادثی مثل تسلط بنی‌امیه، جنگهای صلیبی، هجوم چنگیز و سرانجام، استعمار قرن اخیر، پایدار و شکیبا نگه داشت و مسلمانان را علیه آنان به جهاد و پیکار برانگیخت. این وعده‌ها که واقعیت آن را حقایق مسلم دینی و تاریخی صد در صد ثابت کرده است، همواره به مسلمانان نوید می‌داد که دور اسلام و روزگار آن به پایان نمی‌رسد و حکومتهایی مانند بنی‌امیه و بنی‌عباس، مظهر کمال پیشرفت و نمایش رژیم سیاسی و روش رهبری حق وعدالت اسلام نیستند و باید در انتظار آینده بود و عقب نشینی نکرد، ازمرزها و سنگرها حمایت و حفاظت کرد، تا آن عصر طلایی و دوران حکومت مطلقه حق و عدالت فرا رسد و موعد آخرالزمان که از دودمان پیغمبر اسلام و فرزند علی و فاطمه و نهمین فرزند سید‌الشهداء حسین (ع) و یگانه فرزند بی‌مانند حضرت امام حسن عسکری (ع) است ظاهر شود و تمام برنامه‌های اسلام را به اجرا درآورد. دنیا از این همه اضطرابات روز افزون، ناامنیها، افکار تضاد و رژیمهای رنگارنگ ظالمانه نجات یافته و در مهد امن و امان و اطمینان و اعتماد و اتحاد قرار بگیرد. مسلمان همیشه به سوی آینده می‌نگرد، هر وضعی که موجود باشد اگر چه نسبتاً خوب و عادلانه باشد او را قانع نمی‌کند و آن را نهایت کار و پایان راه نمی‌شمارد. در هر صورت و شرایطی، مسلمان ناامید نمی‌شود و وظیفه دارد که ظلم و فساد و تجاوز و جهل و خودکامگی و استضعاف را محکوم سازد و برای حصول هدفهای اسلام، کوشش و تلاش بیشتر نماید تا به سهم خود به اسلام عزیز به نوع بشر و جوامع متحیر و سرگردان و مضطرب، خدمتی انجام دهد. نشستن، تسلیم بودن، کناره‌گیری کردن و تماشاگر صحنه‌های تباهی و فساد و فقر و انحطاط اخلاقی شدن، هرگز در اسلام جایز نبوده و بر مسلمان منتظر، مؤمن و متعهد روا نمی‌باشد و با انتظار ظهور حضرت ولی عصر (ع) و فلسفه انتظار موافقت ندارد. انتظار مصلح آخرالزمان و مهدی موعود، علاوه بر ریشه‌های استوار مذهبی و اسلامی، دارای عالی‌ترین فسلفه اجتماعی است. مسلمانان عقیده دارند که انقلاب اسلام، جهانگیر و پیروز می‌شود و عالم از این نابسمانیهای مدنیت منهای شرف و انسانیت نجات پیدا می‌کند و بازگشت به عقب و ارتداد و عقب‌گرد، خلاف اصل و خلاف نهضت انبیا و تعالیم اسلام است. اگر چه امروزه دنیا مادی به ظاهر رو به جاهلیت گذارده و اهداف عالی انسانی و حقیقت و فضیلت و ما به الأمتیاز بشر از حیوان، در بسیاری از جوامع فراموش شده، طغیان و ظلم و بیدادگری و تجاوز و زور و استبداد و قلدری و استثمار و شهوترانی و نابکاری روز به روز رایج‌تر می‌شود؛ اگر چه الفاظ و کلمات صلح، عدالت، آزادی، مساوات، برادری، همکاری، تعاون و بشر دوستی را در معانی دیگر یا برای مقاصد دیگر به کار می‌برند؛ اگر چه فاصله بین زورمندان و فرماندهان و زیردستان و فرمانبران هر روز زیاد‌تر و رابطه آنها را با یکدیگر به رابطه دو انسان برابر هیچ شباهتی ندارد، ولی این توحش تا هر کجا برود و هزاران سال به عقب برگردد، چون خلاف خواستهای واقعی بشر و سیر کمالی او و خلاف عقیده و آرمان اوست، پیروز نمی‌شود و سرانجام، به شدید‌ترین وضعی سرکوب و ریشه‌کن خواهد شد. مسلمانی که با چنین فکر و عقیده آینده‌نگری زندگی می‌کند، هرگز با گروههای فاسد و مشرکت خدانشناس همراه نمی‌شود و تا می‌تواند تقدم و نوگرایی و آینده بینی خود را حفظ کرده، ثابت و استوار به سوی هدف پیش می‌رود. او اطمینان دارد و به یقین می‌داند که بساط ظلم و فساد برچیده می‌شود، چرا که بر جامعه و بر فطرت بشر تحمیل شده است و آینده برای پرهیزگاران و زمین از آن شایستگان است: ﴿إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[۸۴]؛ بنابراین مسلمان تسلیم ظلم و فساد نمی‌شود و با ستمگران و مفسدان همکار و همراه و هم‌صدا نخواهد شد. این اصل انتظار مانند یک قوه مبقیه و عامل بقا و پایداری، طرفداران حق وعدالت و اسلام خواهان حقیقی را در برابر تمام دستگاه‌های فشار، استبعاد، جهل و شرک، بشر پرستی و فساد انگیزی پایدار نگه می‌دارد و همواره بر روشنی و چراغ امیدواری منتظران و ثبات قدم و مقاومت آنها می‌افزاید و آنان را در انجام وظایف، شور و نشاط می‌دهد. این اصل انتظار است که در مبارزه حق و باطل صفوف طرفداران حق را فشرده‌تر و مقاوم‌تر می‌کند و آنها را به نصرت خدا و فتح و ظفر نوید داده و گوش آنها را همواره با صداها نوید بخش قرآن آشنا می‌دارد: ﴿قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ[۸۵]؛ ﴿فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ[۸۶]؛ ﴿فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ[۸۷]؛ خاص و عام و شیعه و سنی، از رسول خدا (ص) نقل کرده‌اند که فرمود: "لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ‏ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"[۸۸]. این انتظار، ضعف و سستی و مسامحه در انجام تکالیف و وظایف نیست، بلکه حرکت، نهضت، فداکاری، طرد انحراف و مبارزه با بازگشت به عقب و ارتداد است. اگر نادانان یا مغرضان آن را به طور دیگر تفسیر کرده و مکتب کنار رفته‌ها و کنار گذاشته شده‌‌ها، بیچاره‌ها، مأیوسان، تن به خواری دادگان، چاپلوسان و دین‌فروشان، معرفی کنند، خود را در ردیف یهود که مصداق ﴿يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ[۸۹] هستند، قرار داده‌اند. به هر حال، منتظر واقعی هیچ‌گاه در برابر رهبران فاسد و ستمگر خصوع نکرده و سر تسلیم فرو نمی‌آورد، بلکه دائم در مبارزه با فساد و حاکمان فاسد بسر می‌برد و همیشه منتظر تشکیل حکومت عدل اسلامی و در انتظار آینده‌ای روشن است»[۹۰].
۵. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«بعضی از ناآگاهان چنین پنداشته‏‌اند که انتظار مهدی (ع)، ممکن است سبب رکود و عقب‏ ماندگی، یا فرار از زیر بار مسؤولیت‏‌ها و تسلیم در برابر ظلم و ستم گردد. چراکه اعتقاد به این ظهور بزرگ مفهومش قطع امید از اصلاح جهان قبل از او و حتّی کمک کردن به گسترش ظلم و فساد است تا زمینه ظهور آن حضرت فراهم گردد! در صورتی که چنین نیست و انتظار این ظهور بزرگ آثار و برکات بسیار سازنده‏ای دارد، که در ذیل به چند نمونه اشاره می‌‏کنیم:

  • خودسازی فردی: چنین تحوّلی قبل از هرچیز نیازمند عناصر آماده و باارزش انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان به دوش بکشند، و این در درجه اوّل محتاج به بالاترین سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است. تنگ ‏نظری‌ها، کوته‌‏بینی‌ها، کج‏‌فکری‌ها، حسادت‌ها، اختلافات کودکانه و نابخردانه و به‌طور کلی هرگونه نفاق و پراکندگی با موقعیت منتظران سازگار نیست. نکته مهم این است که منتظر واقعی، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمی‌‏‏تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، باید از هم‏اکنون حتما در صف انقلابیون قرار گیرد. ایمان به نتایج و عاقبت این تحوّل هرگز به او اجازه نمی‌‏‏دهد که در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن اعمالی پاک و روحی پاکتر، و برخورداری از شهامت و آگاهی کافی است.

من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌‏توانم در انتظار نظامی که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ‏گونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشماری کنم. آیا این‏ انتظار برای تصفیه روح و فکر و شستشوی جسم و جان از لوث آلودگی‌‏ها کافی نیست؟ ارتشی که در انتظار جهاد اسلامی و آزادی‌‏بخش به سر می‌‏برد حتما به حالت آماده باش کامل درمی‌‏‏آید. سلاحی که برای چنین میدان نبردی شایسته است به دست می‌‏آورد و سنگرهای لازم را می‌‏سازد. آمادگی رزمی افراد خود را بالا می‌‏‏برد، روحیه افراد خود را تقویت می‌‏‏کند و شعله عشق و شوق برای چنین مبارزه‏‌ای را، در دل فردفرد سربازانش زنده نگاه می‌‏‏دارد، ارتشی که دارای چنین آمادگی نیست، هرگز در انتظار به سر نمی‌‏برد، و اگر بگوید دروغ می‌‏گوید.

انتظار یک مصلح جهانی به‏ معنای آماده‌‏باش کامل فکری و اخلاقی، مادی و معنوی برای اصلاح همه جهان است. فکر کنید چنین آماده‏‌باشی چقدر سازنده است. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی، مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و شکست‏‌ناپذیر، فوق‌العاده پاک و بلندنظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق لازم است. و خودسازی برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‏‌ترین برنامه‌‏های اخلاقی و فکری و اجتماعی است، این است معنای انتظار واقعی، آیا هیچ‏کس می‌‏تواند بگوید که چنین انتظاری سازنده نیست؟!

  • خودیاری‌های اجتماعی: منتظران راستین در عین حال وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند، و علاوه‏‌بر اصلاح خویش در اصلاح دیگران نیز بکوشند، زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌‏‏کشند یک برنامه فردی نیست، برنامه‌‏ای است که تمام عناصر انقلاب باید در آن شرکت جویند، باید کار به صورت دسته جمعی و همگانی باشد، کوشش‏‌ها و تلاش‏‌ها باید هماهنگ گردد، و عمق و وسعت این هماهنگی باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند.

در یک میدان وسیع مبارزه دسته‏‌جمعی، هیچ فردی نمی‌‏‏تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظّف است هر نقطه ضعفی را در هرکجا ببیند اصلاح کند و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید، و هر قسمت ضعیف و ناتوانی را تقویت کند، زیرا بدون شرکت‏ فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‏‌ای امکان‌‏پذیر نیست. منتظران واقعی علاوه بر اینکه به اصلاح خویش می‌‏کوشند، وظیفه خود می‌‏‏دانند که دیگران را نیز اصلاح کنند. این است اثر سازنده دیگری برای انتظار قیام مصلح جهانی.

  • منتظران راستین در فساد محیط حلّ نمی‌‏‏شوند: اثر مهمّ دیگری که انتظار مهدی دارد حل نشدن در مفاسد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگی‌ها است. توضیح اینکه هنگامی که فساد فراگیر می‌‏‏شود و اکثریت یا جمع کثیری را به آلودگی می‌‏‏کشاند، گاهی افراد پاک در یک بن‏بست سخت روانی قرار می‌‏‏گیرند، بن‏بستی که از یأس اصلاحات سرچشمه می‌‏‏گیرد. گاهی آنها فکر می‌‏کنند که کار از کار گذشته و دیگر امیدی به اصلاح نیست، و تلاش و کوشش برای پاک نگاه داشتن خویش بیهوده است، این نومیدی و یأس ممکن است آنها را تدریجا به سوی فساد و همرنگی با محیط بکشاند و نتوانند خود را به صورت یک اقلیت صالح در برابر اکثریت ناسالم حفظ کنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایی بدانند!

تنها چیزی‏که می‌‏‏تواند در آنان روح امید بدمد، و به مقاومت و خویش‌تن‏داری دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایی است، تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خویش و اصلاح دیگران برنخواهند داشت. به همین دلیل، امید را می‌‏‏توان همواره به‏عنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد شناخت، همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد و گرفتارند، هرگز بدون امید نمی‌‏‏توانند خویشتن را حفظ کنند.

نتیجه اینکه انتظار ظهور مصلحی که هرقدر دنیا فاسدتر می‌‏شود امید ظهورش بیشتر می‌‏‏گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند فساد بیم می‌‏کند، آنها نه تنها با گسترش دامنه فساد محیط مأیوس نمی‌‏‏شوند، بلکه وصول به هدف را در برابر خویش می‌‏بینند و کوشش آنان برای مبارزه با فساد و یا حفظ خویشتن با شوق و عشق زیادتری تعقیب می‌‏‏گردد[۹۱]»[۹۲].
۶. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «پرسمان مهدویت» در این‌باره گفته است:

«اگر به راستی به تمام شرایط و ویژگی‌های انتظار و منتظران توجه شود، آثار تربیتی مثبتی را به دنبال خواهد داشت که برخی از آنها چنین است: "گسترش امیدهای واقعی؛ همانگونه که پیش از این یاد شد انسان برای تداوم زندگی و تحمل دشواری‌های آن، نیازمند انگیزه‌ای نیرومند است که در پدیده‌ای با نام "امید به آینده" تجلی می‌یابد؛ آینده‌ای که به مراتب، عالی‌تر، زیباتر و بهتر از امروز باشد؛ این مسئله به‌ویژه برای جوانان، دارای اهمیت است؛ زیرا آنان می‌توانند در پرتو "امید به فردایی بهتر" به نیروی فراوان خود جهت و معنا بخشند. از روایات اسلامی استفاده می‌شود که انتظار حضرت مهدی (ع)، موجب گسترش امید راستین می‌شود.

در انتظار و امید به آینده‌‏ای روشن و رشدآفرین است که، بسیاری از نیازهای روحی و جسمی انسان‏‌ها پاسخ داده می‌‏شود. آدمی در پرتو انتظار و امید، رنج‏ها و گرفتاری‌‏ها را تحمل می‏‌کند و با کشتی امید و آرزو در دریای پرتلاطم و طوفان‌‏زای زندگی، به سلامت به سیر خود ادامه می‌‏دهد[۹۷]. اگر کسی به راستی به همه شرایط انتظار، پای‏بند باشد و بایسته‌‏های آن را انجام دهد، آثاری تربیتی برای وی در پی خواهد داشت که برخی چنین است:

  1. گسترش امیدهای راستین:‏ روشن است که انسان برای گذران زندگی و پذیرش دشواری‌‏های آن، نیازمند انگیزه‏‌ای نیرومند است که در پدیده‌‏ای با نام "امید به آینده" تجلی‏ می‌‏یابد؛ آینده‌‏ای که به مراتب، عالی‏‌تر، زیباتر و بهتر از امروز باشد. این مسأله - به ویژه برای جوانان- دارای اهمیت بیشتری است؛ زیرا آنان می‌‏توانند در پرتو امید به فردایی بهتر به نیروی فراوان خود، جهت و معنا بخشند[۹۸].
  2. پویایی و نشاط: زندگی انسان، آن زمان قابل توجیه است که آثار حرکت، پویایی و شادابی در تمام زوایای آن به چشم خورد. آن‏گاه که انسان، به وضعیت موجود راضی نیست و در صدد ایجاد شرایطی بهتر است، همانا در انتظار به سر می‌‏برد. این اثر ارزنده در جوامع شیعی به روشنی تمام دیده می‏‌شود؛ به گونه‏‌ای که آن را از دیگر جوامع به روشنی تمام، متمایز و برجسته ساخته است[۹۹].
  3. وحدت و هم‏گرایی‏: انتظار- افزون بر آثار فردی- دارای آثار اجتماعی فراوانی نیز است که از مهم‏ترین آن‏ها می‏‌توان به وحدت، انسجام و همدلی بین منتظران اشاره کرد. این همدلی، به سبب توجه به هدف مشترکی است که در مسأله انتظار به روشنی تمام در چشم‌‏انداز آن، قابل دیدن است. امروزه ثابت شده است افرادی که در پی هدفی مشترک هستند، از عملکردی مشابه برخوردارند؛ به گونه‌‏ای که هم‏گرایی در آن‏ها در مقایسه با جوامع دیگر، بسیار است. در جامعه شیعی، انتظار ظهور مردی از سلاله پاک رسول گرامی اسلام (ع) باعث شده است همه پیروان این آرمان مقدس، از همدلی بسیار خوبی برخوردار باشند[۱۰۰].
  4. احساس حضور: یکی دیگر از آثار غیر قابل تردید در انتظار راستین، احساس حضور در محضر آن امام غایب از سویی و احساس حضور آن امام غایب در زندگی از سوی دیگر است. یک منتظر راستین، همواره بر این باور است که همه کارهای او در نگرگاه آن امام پنهان است و این خود در اصلاح رفتار وی بسیار مؤثر است. این مهم، نه فقط به اصلاح فرد منجر می‌‏شود که رفته ‏رفته به اصلاح و سلامت اخلاقی جامعه می‏‌انجامد که خود در زمینه‏‌سازی ظهور، نقشی بس مهم و انکارناپذیر خواهد داشتر
  5. آمادگی همه‏ جانبه‏: انتظار مصلح جهانی به طور قطع، به معنای آماده‏ باش کامل فکری، اخلاقی، مادی و معنوی برای اصلاح همه جهان است. اصلاح تمام روی زمین و پایان دادن به همه ظلم‏‌ها و نابسامانی‏‌ها، شوخی نیست و نمی‌‏تواند کار ساده‏‌ای باشد. آماده‌‏باش برای چنین هدف بزرگی، باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به گستردگی و ژرفای آن باشد[۱۰۱].
  6. مراقبت اجتماعی‏: منتظران راستین وظیفه دارند مراقب حال یک دیگر نیز باشند و علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که منتظر آنند، یک برنامه فردی نیست[۱۰۲][۱۰۳].
۷. حجت الاسلام و المسلمین مهدوی‌فرد؛
حجت الاسلام و المسلمین میرزا عباس مهدوی‌فرد، در کتاب «فلسفه انتظار» در این‌باره گفته است:

«آثار و برکات انتظار عبارتند از:

1. اثرات تربیتی انتظار:

  1. تحمل و پایداری: شخص منتظر چون امام عصرش را شناخته است در برابر مشقت‌ها و مشکلات از کوره بیرون نمی‌رود امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده است که آن حضرت به اصحاب خویش فرمود: "پس از شما مردمی خواهند آمد، که به یک تن از آنان، اجر پنجاه تن از شما را خواهند داد. اصحاب گفتند:‌ای پیامبرا ما در جنگ‌های بدر واحد و حنین با تو بوده‌ایم، و درباره ما آیاتی از قرآن نازل شده است این چگونه خواهد بود؟ پیامبر (ص) فرمود: شما اگر در شرایطی که آنان قرار می‌گیرند، قرار بگیرید، آن تحمل و شکیبایی را که آنان دارند نخواهید داشت"[۱۰۴].
  2. آراسته شدن به اخلاق اسلامی: منتظران حضرت، باید با رفتار انسانی، و اخلاق محمدی و صفات علوی، و فضایل جعفری، همواره مایه زینت و افتخار و آبروی ائمه طاهرین باشند. نه مایه ننگ آنان، شخص منتظر باید طوری باشد که ائمه بتوانند به شعیان خود افتخار کنند. و این رعایت در دوران غیبت امام واجب‌تر است. امام صادق (ع) می‌فرماید: "هر کس خوش دارد در شمار اصحاب قائم (ع) باشد، باید در عصر انتظار، مظهر [[[اخلاق نیک]] اسلامی باشد. چنین کسی اگر پیش از قیام قائم در گذرد، پاداش او مانند کسانی باشد که قائم را درک کنند و به حضور او برسند. پس (در دینداری و تخلق به اخلاق اسلامی) بکوشید، بکوشید و در حال انتظار ظهور حق به سر برید. این (کردار پاک و افکار تابناک) بر شما گوارا باد‌ای گروهی که رحمت خدا شامل حال شماست"[۱۰۵].
  3. حق‌محور: پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: "خوشا به حال منتظرانی که به حضور قائم (ع) برسند آنان که پیش از قیام او نیز پیرو اویند، با دوست او عاشقانه موافق و دوستند و با دشمن او خصمانه مخالف و دشمنند"[۱۰۶]. "انسانیت" و رعایت ارزش انسان، تنها در تعالیم علی و آل علی جلوه‌گر است و انسان آگاه از این تعالیم، فدایی این راه است و دشمن هر راه دیگر. دولتی علی و آل علی، دوستی انسان و انسانیت است، و دشمنی با علی و آل علی، دشمنی با انسان و انسانیت[۱۰۷].

2. اثرات روانشناختی انتظار: انتظار به لحاظ روان‌شناختی، نقش فراوان در زندگی انسان منتظر ایفا می‌کند که اینک به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. تکامل روحی: انتظار در منتظران، امید به آینده ایجاد می‌کند. امام صادق (ع): کسی که دوست می‌دارد از یاران قائم باشد باید آماده باشد و در حال آمادگی به پارسایی و محاسن اخلاق عمل کند. از این حدیث سه نکته استفاده می‌شود:
    1. امید به قیام داشته باشد.
    2. دوست داشته باشد از یاوران او باشد.
    3. دارای ورع باشد[۱۰۸]. اگر امید به آینده و انتظار از جامعه بشری رخت بربندد، زندگی مفهومی نخواهد داشت. حرکت و انتظار در کنار هم بوده و از هم جدا نمی‌شوند. انتظار، علت حرکت و تحرک‌بخش است. پیامبر (ص) می‌فرمایند: "اگر امید نبود، مادر فرزند خود را شیر نمی‌داد و کسی درختی نمی‌کاشت"[۱۰۹].
  2. وسعت فکر و اندیشه: عقیده به ظهور حضرت مهدی (ع) و حکومت جهانی آن حضرت فکر و اندیشه آدمی را وسعت می‌بخشد تا به دورترین نقاط جهان نگریسته و خیر و رفاه مردم تمام مناطق گیتی را خواسته و عالم را مملکت خدا بداند؛ و یقین بداند که عاقبت و پیروزی با پرهیزکاران و شایستگان است، قرآن کریم نیز بشارت داده است: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۱۱۰]؛ از طرفی کسی که منتظر حضرت است و عقیده به ظهور آن حضرت دارد شیفته پیروی از افراد نمونه و کامل می‌شود و دل را به حکومت جهانی او گره می‌زند. یاری کردن و ستایش از حکومت‌های جباران را گناه می‌داند و در واقع انتظار انسان را خدامحور و حق‌طلب به بار می‌آرود.
  3. امید به موفقیت و پیروزی: انتظار، امید و آرزو است، امید و آرزو، در زندگی انسان از مؤثرترین عوامل حرکت و مقاومت است. جوهره این امیدواری، خوش‌بینی نسبت به آینده بشر است و پشتوانه آن، مژده قطعی خداوند به پیروزی صالحان و مستضعفان است که در آیات متعدد قرآن به آن اشاره شده است[۱۱۱]. از امید و دل بستن به آینده‌ای بهتر که شامل عنصر خوش‌بینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکامل تاریخ و اطمینان به آینده روشن‌تر بشر است، در زبان روایات به "انتظار فرج" تعبیر شده است. انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی مایه گرفته است و آن اصل، حرمت یأس و نومیدی از لطف و رحمت خداوند است. امام علی (ع) می‌فرماید: "انتظار فرج داشته باشید و مأیوس و نومید از لطف و رحمت خدا نگردید زیرا بهترین کارها در پیشگاه خدای عزوجل انتظار فرج است"[۱۱۲]. بنابراین طبق آیات و روایات، خداوند به مسلمانان و مستضعفان وعده پیروزی داده است. این وعده در عصر غیبت نقشی سازنده در زندگی فردی و اجتماعی انسان منتظر دارد. زیرا منتظران به آرزوی پیروزی حق بر باطل به ساختن خود و جامعه می‌پردازند و در مقابل مشکلات، ظلم و طغیان مبارزه و مقاومت می‌کنند. وعده‌های پیروزی حتمی، از منظر روان‌شناختی قوت روحی و روانی در شخص منتظر ایجاد می‌کند[۱۱۳] بدین خاطر منتظران در طول تاریخ توانسته‌اند با روح و روان عالی و کمترین امکانات و وسایل تسلیحاتی، موفقیت‌های چشمگیری در مقابل بزرگ‌ترین قدرت‌های عصر که مجهز به پیشرفته‌ترین تسلیحات روز بوده‌اند به دست آورند و همین روحیه امیدواری باعث حیات فکری منتظران و آشفتگی مستکبران گردیده است.
  4. فروریختن هیبت دنیای استکبار: استکبار یک واقعیت تاریخی از آغاز تا به امروز بوده است، در طول تاریخ فرعون‌ها، نمرودها، ابولهب‌ها و ابوجهل‌ها در جهت دشمنی با مستضعفان بوده و خواهند بود.برتری نظامی و صنعتی مستکبران باعث جرأت آنان و احساس ضعف مستضعفان شده است و امروزه بسیاری از کشورهای اسلامی وعده‌های تخلف‌ناپذیر خداوند را فراموش کرده و متأثر از امکانات و پیشرفت تسلیحاتی مستکبران گردیده‌اند و می‌پرسند که امام مهدی (ع) چگونه با شمشیر بر تسلیحات پیشرفته دنیا پیروز می‌شود؟ پاسخ این پرسش با توجه به نکات زیر روشن می‌شود:
    1. وعده‌های پیروزی و بشارت فرج که در آیات و روایات آمده است قدرت معنوی مسلمانان را افزایش می‌بخشد و در مبارزه اسلام و استکبار پیروان اسلام را از نظر روحی و روانی قوی و توانمند می‌سازد که این تحولات روحی باعث شکسته شدن هیبت مستکبران در نزد مستضعفان می‌شود.
    2. در پرتوی وعده‌های پیروزی و بشارت ظهور حضرت مهدی (ع) برتری بر مستکبران در شخصیّت مسلمانان به وجود می‌آید چنانکه خداوند هیبت و بزرگی استکبار را در نزد اصحاب کهف کوچک و حقیر کرد[۱۱۴].
    3. روحیه مستکبران با وجود پیشرفته‌ترین تسلیحات، شکست می‌خورد و با روح شکست خورده توان مقاومت از آنان سلب می‌گردد. امام صادق (ع) می‌فرماید:به هنگام فرا رسیدن امر ما (حکومت مهدی) خداوند ترس را از دل شیعیان ما بر می‌دارد و در دل‌های دشمنان ماجای می‌دهد. در آن هنگام هر یک از شیعیان ما از نیزه برنده‌تر و از شیر شجاع‌تر می‌شوند[۱۱۵]. "ایمان و اعتقاد به امام زمان (ع)، مانع از تسلیم شدن است. ملت‌های باایمان که حضور قطب عالم امکان را در میان خود احساس می‌کنند، امید و نشاط می‌گیرند و برای مجد و عظمت اسلام مبارزه و جهاد می‌کنند با تکیه بر همین امید درخشان بود که ملّت بزرگ ایران، پرچم اسلام را به اهتزاز در آورد و افتخار طول تاریخ و بشر و تاریخ اسلام شد"[۱۱۶].
  5. مقاومت در برابر انحرافات اجتماعی: از ثمرات اعتقاد به انتظار، مقاومت منتظران در برابر هرگونه درد و رنج وانحرافات اجتماعی است. ایمان به پیروزی واعتقاد به شکوفائی جهان، اثرات تربیتی و اعتقادی دارد. اراده منتظران را در راستای نابودی و انحرافات، محکم و آهنین می‌سازد. در روایات هم ثواب و پاداشی فراوان برای کسانی که درد و رنج را تحمّل و با انحرافات مبارزه می‌کنند آمده است و فرموده: "هر که در روزگار غیبت قائم ما، بر ولایت ما استوار ماند خداوند پاداش هزار شهید به مانند شهیدان بدر و احد به وی عطا فرماید"[۱۱۷]. پیامبر اکرم (ص) هم فرموده: "پس از شما مردمی خواهند آمد که یکی از آنان اجر و پاداش پنجاه نفر از شما را دارد. عرض کردند:‌ای پیامبر خدا (ص)! ما در بدر و احد و حنین با شما بودیم و قرآن در میان ما نازل شد؟! فرمود: اگر آنچه بر سر ایشان می‌آید بر سر شما بیاید مانند آنان صبر و شکیبائی نمی‌کنید"[۱۱۸]. در پرتوی اعتقاد به انتظار، مجاهدین جهان اسلام در برابر تمام انحرافات و فشارهایی که از سوی دنیای استکبار وارد می‌شود مقاومت می‌کنند و کوچک‌ترین تزلزلی در اراده خود راه نمی‌دهند و برای زمینه‌سازی دولت حق، سر از پا نمی‌شناسند.
  6. ایجاد توازن بین ناامیدی و امید: روایات فراوانی از بشارت فرج، نصرت و پیروزی صالحان سخن می‌گویند چنانکه پیامبر (ص) فرموده‌اند: مردم بشارت داده شدید به فرج، همانا (در) وعده خداوند خلاف نیست و قضایش رد نمی‌شود و او دانایی آگاه است و همانا فتح و پیروزی نزدیک است[۱۱۹]. نیز طبق روایات انحرافات گسترده در زندگی مردم در دوران غیبت کبری رخ می‌دهد. امام علی (ع) فرموده‌اند: زمین پر از جور و ستم می‌شود تا جائی که کسی نتواند نام خدا را به زبان جاری کند مگر در پنهانی آنگاه خداوند قوم صالح و شایسته‌ای را می‌آورد که زمین را پر از عدل و داد نماید[۱۲۰]. پیامبر (ص) می‌فرماید: "هیچ زمانی پیش نمی‌آید جز اینکه زمان بعدی بدتر از آنست"[۱۲۱]. هنگامی که زمان‌ها را در نظر می‌گیریم و دوران‌هائی را که پس از رحلت رسول اکرم (ص) بر مسلمانان گذشته، مورد مطالعه قرار می‌دهیم می‌بینیم که پایه‌های فتنه‌ها عمیق‌تر و مخرب‌تر گردیده است و با گذشت هر لحظه به اوج خود می‌رسد. پیامبر (ص) می‌فرماید: "زمانی بر مردم بیاید که انسان در آن روزگار، آرزوی مرگ می‌کند"[۱۲۲]. امام باقر (ع) می‌فرماید: "اهل زمانه دگرگون می‌شوند، بت‌پرستی یکبار دیگر رواج پیدا می‌کند، مؤمنان به سختی گرفتار می‌شوند، دل‌ها را شک و تردید فرا می‌گیرد، رشته دین از گردن آنها خارج می‌شود و پیوند آنها با دین قطع می‌گردد"[۱۲۳]»[۱۲۴].
۸. حجت الاسلام و المسلمین حیدری‌نیک؛
حجت الاسلام و المسلمین مجید حیدری‌نیک، در کتاب «نگاهی دوباره به انتظار» در این‌باره گفته است:

«برخی از ره آوردهای انتظار را بر می‌شمریم:

کسی که برای آینده‌اش برنامه می‌ریزد و برای رسیدن به اهدافش، نیازها را می‌شناسد و برای به دست آوردن آن‌ها، راه‌هایی را پیش بینی می‌کند، به خوبی می‌داند که با داشتن نقشه و برنامه، کارها، سریع‌تر و بهتر شکل می‌گیرد. چون موانع را در طرح و برنامه کلی، می‌توان شناخت و برای از میان برداشتن آن‌ها، چاره‌ای اندیشید. آنان، در رویارویی با مشکلات، غافلگیر نمی‌شوند و کاسه صبرشان لبریز نمی‌گردد و به جزع و فزع یا ذلت و ضعف روی نمی‌آورند. مواجهه با ترس، طبیعی است و هر انسانی، در طول زندگی‌اش، با آن روبه رو می‌شود، اما مهم این است که چگونه از آن بهره ببرد.(...)

آدمیت آدمی، در گروِ دو دستاورد بزرگ، یعنی علم و ذکر است. با علم، از جهل‌ها آزاد می‌شویم و با ذکر، از غفلت ها. انسان در یک مرحله، جاهل است و در این مرحله، محتاج دانستن است. پس باید به دنبالش برود، در هر جا باشد. از طرفی، تأکید فراوان برفراگیری علم و دانش، اهمیت آن را دو چندان می‌کند، ولی باید توجه داشت که دانستن، شرط لازم برای موفقیت و سعادت آدمی است، اما شرط کافی برای این مهم نیست. چون، پس از یافتن و فهمیدن، خطر دیگری بر سر راه است و آن، غفلت و بی خبری است. در این مرحله، علم کارساز نیست، بلکه ذکر و تذکر، کارگر است و چاره درد.

مؤمنِ منتظر نیز از این امر، مستثنا نیست. زیرا فتنه‌ها و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ[۱۲۶](...)

این دو، همان علامت‌هایی هستند که پیامبر (ص) از سالیان دور، در گوش تاریخ گفته است. مسلمان باید صالح باشد؛ «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ»[۱۲۷]؛ نیز باید مصلح باشد؛ «مَن أصبَحَ وَلَم يَهتَمَّ بِأُمورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»[۱۲۸](...)

حالت انتظار و اعتقاد به حضور رهبر، اثر عمیقی در اجتماع دارد. هر گاه این رهبر، در دل اجتماع باشد، مداخله او در رهبری امت و نظارت بر سازمان‌ها، لازم و ضروری است، ولی هر گاه این رهبر، به عللی زندانی یا تبعید بیمار شود، باز هم مردم به امید وجود آن رهبر، دست به دست هم داده، کارها را ادامه می‌دهند.(...)

شیعه منتظر، همراه تاریخ است و از آن درس می‌گیرد. او، قهرمان با وفای کربلا حضرت ابوالفضل (ع) را که به بصیرت رسیده بود[۱۳۱]، سرمشق خود قرار می‌دهد»[۱۳۲].
۹. حجت الاسلام و المسلمین ح‍ی‍دری‌؛
حجت الاسلام و المسلمین عزیزالله ح‍ی‍دری‌، در کتاب «انتظار و انسان معاصر» در این‌باره گفته است:
  1. «صبر: کسی که برای مشکلات جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح محاسبه کرده غافلگیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. امام علی (ع) فرموده‌اند: راه ما دشوار و توان‌سوز است. آن را فقط مؤمنی که قلبش امتحان داده است، تاب خواهد آورد[۱۳۳]
  2. ذکر: همان‌طور که مشکلات و مصائب و حوادث در میان هست همین‌طور فتنه‌ها، جلوه‌ها، وسوسه‌ها و زینت‌ها در میان هست. ناچار هر کدام از این فتنه‌ها، جلوه‌ها، وسوسه‌ها و زینت‌ها، دل را می‌لرزاند و غفلت را می‌پروراند و این غفلت ضرربارترین دشمن است چرا که گمراه می‌کند و انحراف در راه می‌آورد[۱۳۴]. غفلت است که قساوت قلب و مرگ دل و خسران را به دنبال دارد و فساد اعمال از نتیجه‌های آن است[۱۳۵].
  3. بصیرت: آخرین اثر انتظار بصیرت است. بصیرت در کار و برنامه‌ریزی و یقین به حمایت خداوند و قدرت ایمان، از مبرم‌ترین نیازهای منتظر است. طبیعی است که در جهان مهاجم کنونی و جناح‌بندی‌های متعدد و متحد آنان پرسش‌ها و حیرت‌هایی را ایجاد می‌کنند. آخر همان‌طور که فتنه‌ها، در دل تعلق ایجاد می‌توان بر پای ایستاد و تمام فتنه‌ها را به زیر پا گرفت.

اگر منتظران اقدامی نکردند و تقدیر و تدبیر و تشکل و تربیتی را نیاورند و باری را برنداشتند، چنان‌که وظیفه چنین بود، آن وقت ظلم مملو خودش زمینه‌ساز قسط و عدل می‌شود. «یَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[۱۳۶].

می‌بینیم که سیاهی، زمینه‌ساز نور است و در دل تاریکی چراغ‌ها افروخته می‌شوند. اینجا قرآن است که می‌فرماید: ﴿جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ[۱۳۷] اگر حق را آوردی باطل می‌رود اما اگر حرکتی نداشتی باطل خود را سازمان می‌دهد و به میدان می‌آید. هرچند این هم یک اصل است که ﴿إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا[۱۳۸]. باطل از بین رفتنی است. باطل زمینه‌های فساد و نابودی را از پیش درخور دارد. زیرا کسی که خلاف قانون‌ها و سنت‌های حاکم بر هستی می‌رود ناچار نابود شدنی است»[۱۳۹].
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی نصیری، در مقاله «نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن» در این‌باره گفته است:

«برای انتظار به معنای ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالت‌گستر جهانی سه دسته از آثار می‌توان برشمرد[۱۴۰].

  1. آثار باورشناختی انتظار ظهور منجی: بخشی از آثار انتظار به مفهوم نخست، یعنی انتظار ظهور منجی به بازسازی و سامان‌دهی باور انسان‌ها بازگشت دارد؛ یعنی چنین انتظاری به‌طور طبیعی در پیدایش یا اصلاح باور مردم به نظام هستی و تدبیرگر این نظام، یعنی خداوند تأثیر مستقیم دارد. ما اینجا به دو نوع اثر باورشناختی پدیده انتظار به مفهوم نخست اشاره می‌کنیم که عبارتند از: ۱. باورمندی به اصل حکمت در آفرینش؛ ۲. باورمندی به خیرمداری هستی.
    1. باورمندی به اصل حکمت در آفرینش: فلاسفه عموماً در بر شمردن انواع علت، از علت غایی سخن گفته‌اند و معتقدند بخشی از سهم پیدایش معلول - آنجا که سخن از علت مرید و حکیم است - بر دوش علت غایی قرار دارد[۱۴۱]. به این معنا که فرجام کار، نتیجه و دستاوردهای پیدایش معلول، در اقدام علت فاعلی در به ظهور رساندن آن معلول تأثیر مستقیم دارد؛ برای نمونه تمام اکتشافات بشری به انگیزه ارائه خدمات به انسان‌ها و مقابله با انواع بیماری‌ها و آفت‌ها تحقق یافته است؛ براین اساس، پاسکال، برای آن‌که مردم را از خطر عفونت‌های مزمن نجات دهد، واکسن را پیشنهاد کرد و ادیسون برای آن‌که امور جاری مردم در تاریکی شب مختل نشود، برق را اختراع نمود. بنابراین وجود علت غایی، توجیه‌گر اقدام حکیمانه علت در پدید آوردن معلول است؛ بدین سبب قرآن، انکار جهان آخرت و مشخص نشدن پایان کار انسان‌ها را به معنای لغو دانستن اصل آفرینش و در حقیقت نفی حکمت در آفرینش دانسته است: آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده‌ایم، و به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید[۱۴۲].
    2. باورمندی به خیرمداری هستی: تحلیل وجود شرور در عالم - اعم از شرور در بعد طبیعی، نظیر زلزله یا شرور در حوزه انسانی، نظیر پلیدی و پلشتی شماری از آدمیان - از دیرباز، ذهن انسان‌ها را به خود مشغول ساخته و به اذعان بسیاری از صاحب‌نظران، از دیرپاترین مباحث فلسفی شناخته شده است. دشواری حل اشکال وجود شرور از آنجا ناشی شده است که دین‌باوران، یک صدا، از خداوند مستجمع جمیع صفات جلال و جمال که جز خیر و نیکی در افعال او راه ندارد، سخن به میان آورده‌اند. از سویی دیگر، هستی و اعمال و رفتار انسان‌ها، خود فعلی از افعال خداوند به حساب می‌آید؛ پس این همه زشتی و پلیدی در رفتار انسان‌ها یا کشتار دسته جمعی آدمیان در اثر قهر طبیعت یا آفرینش شیطان به عنوان مظهر پلیدی، چگونه با خیر مطلق بودن خداوند سازگار است؟ گذشته از پاسخ‌های متعددی که از سوی فلاسفه و متکلمان مسلمان به این شبهه و پرسش داده شده است، باور و اذعان به ظهور منجی و تحقق عدالت و ارزش‌های والای انسانی در پایان جهان، می‌تواند به حلّ این شبهه کمک کند؛ زیرا براساس پدیده انتظار ظهور منجی و بسط عدالت گیتی‌گستر، فرض بر این است که حرکت و سمت و سوی هستی، بر اساس خیر و نیکی است و تمام زشتی‌ها که در اثر سوء انتخاب آدمیان پدید آمده است صفات عارضی و خارج از ذات هستی تلقی می‌شود.
  2. آثار روان‌شناختی انتظار ظهور منجی: انتظار ظهور منجی و تحقق حکومت عدالت‌گستر جهانی، افزون بر آثار باورشناختی، آثار روان‌شناختی مهمی را نیز در پی دارد که دو اثر این نوع را بر می‌شمریم:
    1. ماندگاری اصل امید در دل‌ها: امید در دل‌ها، بسان چراغ فروزانی است که با روشنایی خود، طراوت و شادمانی را به ارمغان می‌آورد. شاید میان حالات روحی و روانی، صفتی تأثیرگذارتر از امید وجود نداشته باشد؛ چنان‌که عکس آن نیز صادق است؛ به این معنا که صفتی شکننده‌تر از یأس و ناامیدی قابل تصور نیست. همه روان‌شناسان بر این باورند که اگر لحظه‌ای امید از دل‌های مردم زدوده شود و این چراغ برای تنها چند دقیقه به خاموشی گراید، تمام فعالیت‌های انسانی در گستره‌های مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... دچار اختلال و ایستایی می‌شود؛ زیرا انسان‌ها - در هر سطح فکری و شغلی که باشند‌ - به امید فردایی بهتر و روشن‌تر به تلاش و کوشش دست می‌زنند. حتی عارفان واله که از زندگی، چیزی جز لقای حق و رسیدن به مقام فنا را انتظار نمی‌برند، اگر امید دستیابی به وصل و لقای حق از آنان ستانده شود، ناگهان دچار حیرت و سردرگمی خواهند شد. یأس را از این جهت، باید آغاز مرگ زندگان دانست. برای انسان مرده دیگر اهمیت ندارد چه بر سرش می‌آید. راز آن‌که یأس از رحمت الهی یکی از گناهان کبیره برشمرده شده[۱۴۳] و خداوند، به دفعات، به بندگانش اعلام کرده است به‌رغم ارتکاب گناهان زیاد، نباید از رحمت او مأیوس شوند، همین نکته است: بگو: ‌ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا هم گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است[۱۴۴]. چه، انسان مأیوس، بسان سرزمین سوخته؛ آماده پذیرش هیچ بذر و نهالی نیست. خداوند اعلام کرده است شیطان، پیوسته شما را مأیوس کرده، از فقر و بیچارگی شما سخن می‌گوید؛ درحالی‌که خداوند، یکسره به شما امید ارزانی می‌دارد: شیطان شما را (به هنگام انفاق) وعده فقر و تهیدستی می‌دهد و به فحشا امر می‌کند؛ ولی خداوند وعده آمرزش و فزونی به شما می‌دهد و خداوند قدرتش وسیع و (به هر چیز) دانا است[۱۴۵].
    2. برخورداری از احساس امنیت با داشتن پناهگاه معنوی: امنیت را نیز بسان امید می‌بایست نعمتی گران‌قدر دانست که غالباً مورد غفلت مردم است. امنیت، گاه ظاهری و گاه باطنی است. باری؛ زمامداری که میان کاخ پوشیده از نگاهبان‌ها و مراقب‌های مختلف و با استفاده از مدرن‌ترین ابزار حفاظت و اطلاعات، شب را به صبح می‌رساند، البته احساس آرامش و امنیت دارد. با این‌حال، این امنیت ظاهری، سطحی و بسیار شکننده است؛ زیرا او می‌تواند همیشه رویکرد خطر را به سبب غفلت یا خیانت همراهان خود، محتمل بداند؛ اما امنیت از نوعی که برای مؤمنان وعده داده شده، امنیتی است حقیقی، ماندگار و زوال ناپذیر. قرآن در این باره می‌فرماید: آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست و آنها هدایت یافتگانند[۱۴۶]. مؤمنی که دارای چنین احساس امنیتی است، ممکن است به ظاهر در امواج بلاها و فتنه‌ها اسیر باشد؛ اما هم‌چنان احساس امنیت و آرامش ‌کند؛ بدین علت است که ابراهیم (ع) بی‌آن‌که برخود بلرزد، با اطمینان کامل، پای به آتشگاه مشرکان گذاشت که برای نابودی او فراهم کرده بودند. امام حسین (ع) نیز به اذعان دشمنانش، با نزدیک شدن به لحظه شهادت و به رغم روبه‌رو شدن با ده‌ها مصیبت شکننده، با آرامشی شگفت‌آفرین، یارانش را به استقامت دعوت می‌کرد و خود به استقبال شهادت رفت[۱۴۷]. راز این امنیت و آرامش، باور این نکته است که حوادث و رخدادهای هر چند تلخ، در حضور خداوندی رخ می‌دهد که دارای سه ویژگی ممتاز است: ۱. از تمام این مصائب و تلخی‌ها بهتر از ما با خبر است؛ ۲. برای رفع این ابتلائات از هر جهت توانا است؛ ۳. به دلیل مهربانی به بندگانش، از لطف به آنان دریغ نمی‌ورزد، مگر حکمت و مصلحتی دیگر در بین باشد.
  3. آثار جامعه‌شناختی انتظار ظهور منجی: انتظار ظهور منجی، بسان مفاهیمی همچون توکل یا زهد، گاه چنان غلط و نامناسب در اذهان شکل می‌گیرد که به جای آثار مثبت، پویا و حیات‌بخش، پیامدهای تلخ و زیان‌بار به‌ویژه در بعد اجتماعی برای آن برشمرده می‌شود؛ درحالی‌که روح و جان توکل، باور به عدم استقلال اسباب و علل ظاهری در تأثیرگذاری بدون حضور فیض و اذن الهی است که بالطبع هیچ‌گاه با بطالت، بی‌عاری و رخوت دمساز نیست. به دلیل فهم نارسا گمان می‌شود توکل، به معنای تنبلی و رها کردن هرگونه تلاش و کوشش است»[۱۴۸].
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین سهرابی؛
حجت الاسلام و المسلمین صادق سهرابی، در کتاب «با انتظار در خیمه‌اش درآییم» در این‌باره گفته است:

«انتظار و آماده باش، «صبر» در برابر مشکلات و برخوردها و “ذکر” در برابر فتنه‌های غفلت‌زا و «بصیرت» در برابر «شبهات» مهاجم را فراهم می‌آورد[۱۴۹].

  • صبر: کسی که برای مشکل، جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح، محاسبه کرده، غافل‌گیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. این طبیعی است که اهداف، به نسبت عظمت و اهمیت‌شان، مقدمات بخواهند و مشکلات داشته باشند، ولی این طبیعی نیست که به خاطر این مشکلات، به جزع و فریاد و یا ذلت و ضعف روی بیاوریم، که آدمی، با ترس‌ها، به قدرت رسیده و با عشق‌ها، کوه‌ها را بر دوش کشیده است. آدمی آموخته است که چه‌گونه ترس و عشق را به قدرت و عمل تبدیل کند و چه گونه برای مشکلات، راه‌حل‌هایی بیابد. و طبیعی است که راه حل‌های دوره انتظار، از بحران‌های هجوم مشکلات بکاهند و صبر را مغلوب حوادث نسازند. پیامبر اکرم می‌فرماید: «طُوبی لِلصَّابِرینَ فِی غَیبته...»[۱۵۰]. خوشا به حال صابران و شکیبایان دوران غیبت آن حضرت...
  • ذکر: همان‌طور که مشکلات و مصایب و حوادث در میان هست، همین‌طور فتنه‌ها و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها هم در میان هست و ناچار، هرکدام از این فتنه‌ها و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها، دل را می‌لرزاند و غفلت را می‌پروراند. در نتیجه، مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی غرق می‌شوند و با جرعه‌ای گلوگیری از پای می‌افتند. آن‌چه باعث امن و رضایت می‌شود و آن‌چه که از غفلت‌ها و چنبره فتنه‌ها و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها می‌رهاند، همین «ذکر» است که از هجوم و وساوس و فتنه‌ها، پی به ارزش‌ها ببری و به جای «غفلت»، به «بصیرت» برسی. در سوره اعراف، آیه دویست و یک آمده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ[۱۵۱] کسانی که به مرحله تقوا رسیده‌اند و در کلاس اطاعت نشسته‌اند، آنجا که گردبادی از شیاطین بر آنها حلقه را تنگ کند و شیاطین، آنان را محاصره کنند، در این هنگام، «متذکر» می‌شوند و از «هجوم شیاطین» به خود می‌آیند و به «بصیرت» می‌رسند و راه را در میان «شبهات» می‌یابند. راستی که خدا، چه‌گونه هدایت می‌کند و از هجوم شیاطین، به جای غفلت، ذکر و بصیرت را به اهل طاعت عنایت می‌فرماید و آنان را در میان «شبهات» راهنمایی می‌کند. این، بهره کسانی است که آمادگی داشته‌اند و “انتظار” می‌کشیده‌اند[۱۵۲].
  • بصیرت: فتنه‌ها، همان‌طور که در دل، «غفلت و تعلق» می‌آورند، در ذهن هم «شبهه» سبز می‌کنند و تو می‌مانی که با این همه قدرت، چه‌گونه می‌توان برخورد کرد و با این همه ضعف و تشتت چه گونه می‌توان برپا ایستاد و نظم نوین جهانی را به زیر پا گرفت. ولی نکته، همین است که اگر منتظران، اقدامی نکردند و تقدیر و تدبیر و تشکل و تربیتی را نیاوردند و باری برنداشتند، آن وقت، ظلم مملو، خود، زمینه‌ساز قسط کامل است، که سیاهی، زمینه‌ساز نور است و در دل تاریکی، چراغ‌ها بارور می‌شوند[۱۵۳]. در سوره یوسف می‌خوانیم: ﴿قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي[۱۵۴]. با بصیرت‌بخشی است که می‌توان شیعیان منتظر را از طوفان فتنه‌ها و شبهه‌ها رهایی بخشید و تواصی به حق کرد و توضیح داد که از مدار حق و صاحب زمان غفلت نورزند و جدا نشوند. اینجا است که امام هادی (ع) می‌فرماید:
اگر پس از غیبت قائم شما، از دانشمندان کسانی نباشند که مردم را به سوی امام زمان (ع) بالا بخوانند و به جانب او راهنمایی کنند و با برهان‌های خدایی، از دین‌اش پاس‌داری کنند و بندگان ضعیف خدا را از شبکه‌های ابلیس و یاران او، و از دام‌های دشمنان اهل بیت طلا که زمام دل ضعیفان شیعه را گرفته‌اند، هم‌چون که سکان کشتی را رهایی بخشند، کسی به جای‌ نمی‌ماند، مگر این که از دین خدا برگردد. چنین دانشمندانی، نزد خداوند، از گروه برتران به شمار می‌آیند[۱۵۵].منیة المرید (نقل از امام مهدی حماسه ای از نور محمد باقر صدر ص۹) و این‌گونه باید دانشمندان، مهندسی اجتماعی خود را در جهت حفظ و بقای شیعه و زمینه‌سازی ظهور به جریان اندازند و راه را بر شیاطین ببندند و از بصیرتی برتر و جلوتر از آنان بهره‌مند باشند: «وَ بصرنا عَلَى مَا نکائده بِهِ»[۱۵۶]؛ خدایا بصیرتی بر ما عنایت کن که شیطان را کید و نیرنگ کنیم. انتظار راهبردی است برای دوران غیبت که با «فرج»، تنیدگی و پیوستگی دارد. امام سجاد (ع) می‌فرماید: «اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ اَعْظَمِ الْعَمَلِ»[۱۵۷] انتظار فرج، خود، بزرگ‌ترین فرج است. به‌کارگیری درست ادبیات انتظار، خود، فرج و گشایش را برای منتظران به ارمغان خواهد آورد»[۱۵۸].
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین مهاجرنیا؛
حجت الاسلام و المسلمین محسن مهاجرنیا، در مقاله «گفتمان‌های انتظار» در این‌باره گفته است:
  1. «تسلیم و رضایت در برابر اراده الهی،
  2. خودآگاهی،
  3. اعتقاد راسخ،
  4. تقوا و پاکی،
  5. استقامت‌ بر‌ سنت،
  6. انکار نکردن غیبت،
  7. حرکت‌،
  8. مقاومت‌،
  9. بقای مکتب،
  10. هم‌زیستی مسالمت‌آمیز،
  11. نظریه‌پردازی و نظام‌سازی،
  12. انسجام شیعه،
  13. هویت مکتبی،
  14. آمادگی همه‌جانبه،
  15. مرزهای دوستی و دشمنی،
  16. استتار»[۱۵۹].
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین صالح‌نیا؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر یحیی صالح‌نیا، در کتاب «تنها بر فراز» در این‌باره گفته است:

«می‌توان گفت که انتظار چهار اثر و نتیجه بزرگ دارد:

  1. تنظیم فکرها.
  2. بازسازی روحیه‌ها.
  3. پرورش طرح‌ها.
  4. انگیزه‌سازی برای اعمال.
انتظار با تنظیم و مهندسی فکر منتظر، فکر عمیق و صحیح دینی را در او شکل می‌دهد و برای او بستری نظام‌مند برای حل شبهه‌ها می‌سازد و او را از اتلاف عمر در پیچ و خم شبهه‌های فکری و شهوت‌های عملی نجات می‌دهد. انتظار با بازسازی روحیه منتظر، ظرفیت او را در برابر گرفتاری‌ها و رویارویی با مشکلات افزایش می‌دهد. روح وی را همچون کوهی می‌سازد که در مقابل تندبادهای حوادث خم به ابرو نمی‌آورد. از سوی دیگر در فرصت انتظار، طرح‌ها و برنامه‌ها پرورش می‌یابند، تئوری‌ها پخته می‌شوند، پراکنده‌کاری‌ها و دوباره‌کاری هاو بیهودگی‌ها به کمترین اندازه می‌رسند و سرانجام در سایه انتظار، انگیزه‌های نیرومند شکل می‌گیرند و عمل‌ها را زاییده و قوت می‌بخشند و به خمودی‌ها و سستی‌ها پایان می‌دهند»[۱۶۰].
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین نیلی‌پور؛
حجت الاسلام و المسلمین مهدی نیلی‌پور، در کتاب «انتظار و وظایف منتظران» در این‌باره گفته است:
  1. «ارتباط و مقام معیت: یکی از خواسته‌های اخلاقی یک مؤمن خالص، میل به مولا و مقتدای خود و یکی دیگر از خواسته‌های او، میل به همه فضیلت‌های انسانی است، که فرآیند این دو خواسته، حس انتظار نسبت به امام زمان (ع) را در دوران غیبت در فرد بیدار می‌کند. با این بیداری اخلاقی، میل به ارتباط با امام زمان (ع) در وجود انسان شکل می‌گیرد. آری تکاپوی انتظار به نوعی، روح منتظر را این سو و آن سو می‌کشاند و به عنوان پشتوانه‌ای برای ارتباط با امام زمان (ع) و عامل سائق عمل می‌کند. هر چه انتظار، سوزان‌تر، واقعی‌تر، خالصانه‌تر و جدی‌تر باشد، زمینه ارتباطِ عمیق‌تر و پرمعنی‌تر و پرثمرتر مهیا خواهد شد. تشرفات دوران غیبت عام (کبری) که خود نوعی ظهور فردی امام عصر (ع) برای تشرف‌یافتگان به حساب می‌آید، شاهد بر این مطلب است. ارتباط با حضرتش دارای مراتبی است: گاهی در خواب، گاهی در بیداری، گاهی از دور، گاهی از نزدیک، گاهی تمام رخ، گاهی نیم‌رخ، گاهی در حد تماشا، گاهی توأم با أخذ عنایت، گاهی دارای آثاری زودگذر و گاهی ماندگار می‌باشد و اینها همه نشان‌دهنده مراتب و درجات ارتباطی است که خود تکیه بر مراتب انتظار دارد.
  2. عبودیت: یکی از مقامات عالی اخلاقی و انسانی، رسیدن به مقام عبودیت است. مقام عبودیت به معنای همواره به یاد خدا بودن و پیوسته در راه خدا حرکت نمودن، راه و راهنما را شناختن و در مسیر الی الله با سرعت در حرکت بودن است. چه بسیار اولیاء خدا تلاش و جهاد نمودند تا به مقام عبودیت نائل گردند و به مقام ﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ[۱۶۱] برسند. از ارمغان‌های بزرگ انتظار، رسیدن به مقام والای عبودیت و دائم الذکر بودن و گذر از سبل و راه و بیراهه‌ها و در خط صحیح و بر صراط مستقیم قرار گرفتن است.
  3. درک ثواب مجاهدت در رکاب رسول الله (ص) و دفاع از شخص ایشان: یکی از ملاک‌های برتری مؤمنین نسبت به یکدیگر و یکی از عوامل تفاضل مؤمنین، جهاد فی سبیل الله و نائل شدن به مقام مجاهدت فی سبیل الله است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا[۱۶۲]. حال اگر این جهاد در رکاب رسول الله (ص) و در پیشگاه آن بزرگوار باشد، فضیلتی دو چندان بلکه صد چندان می‌یابد. با انتظار خالصانه و صادقانه به پاداش جهاد حکمی در رکاب رسول الله (ص) نائل خواهیم شد، هر چند فاصله‌ای دور از نظر زمانی با حضرت داشته باشیم. آری منتظر خالص مهدی (ع) به مقام والای مجاهدین آن هم مجاهدین در رکاب رسول الله دست می‌یابد و شاید فلسفه این شباهت مقامی، آن باشد که (م ح م د) در صورت، سیما، سیره و اهداف همان محمد (ص) است. امام صادق (ع) می‌فرماید:"کسی که منتظر و چشم به راه دوازدهمین (امام) باشد مانند کسی است که با شمشیر آخته از پیامبر خدا (ص) دفاع می‌کند" [۱۶۳]؛ "هر که در حال انتظار این امر (ظهور قائم (ع)) بمیرد همچون کسی است که با قائم در خیمة او باشد، نه بلکه به مانند کسی است که در کنار پیامبر خدا (ص) شمشیر زند[۱۶۴].
  4. آرامش: امید به آینده و صاحب نفس مطمئنه بودن و دستیابی به آرامش پایدار، یکی از مهمترین آرزوهای همه انسان‌ها و از آرمان‌های اولیاء خدا و سالکان الی الله است. یکی از ارمغان‌های انتظار پویا و فعال و یکی از دستاوردهای انتظار خالص و بی‌شائبه، دستیابی به یک آرامش پر معنی و پایدار و گشایش و رهایی از قیود شیطانی و گره‌های روحی روانی است. امام زین العابدین (ع) در این خصوص می‌فرمایند:"انتظار فرج، از بزرگترین گشایش‌هاست"[۱۶۵]. امام موسی کاظم (ع) نیز می‌فرمایند: "انتظار فرج، نشانه فرج و گشایش است"[۱۶۶].
  5. اقتدا به روش پیشوایان و ورود در خیل منتظران: تأسی به پیشوایان در همه خوبی‌ها و صفات، رشد سریع و فراگیر انسان را به همراه دارد. اقتداء به آنان و همراهی و همگامی با اسوه‌های بزرگ انسانی، تکامل شخصیتی را تضمین می‌نماید و انسان را به مراتب عالیه می‌رساند. یکی از ارمغان‌های انتظار، همگامی و اقتداء به روش پیشوایان است. حضرت صادق (ع) در این زمینه می‌فرمایند: "پارسایی، پاکدامنی، درستی... و صبورانه در انتظار فرج بودن جزء دین امامان است"[۱۶۷].
  6. تقویت مثبت‌اندیشی و مثبت رفتاری: یکی از ابتلائات بشری از نظر روحی روانی، منفی‌اندیشی، تاریک‌بینی و بدبینی نسبت به خود، دیگران و تاریخ است. در صورتی که انسان به این رذیله اخلاقی یا بیماری روانی دچار شود، به فردی بی‌ثمر، منفی‌گرا و نامطلوب تبدیل خواهد شد، اما در صورت حاکمیت مثبت‌اندیشی و خوش‌بینی به خود و آینده، ثمرات گوناگونی مانند تلاش فراگیر و همیشگی و سلامت روابط فردی و اجتماعی را به دنبال خواهد داشت؛ بر همین اساس باید به دنبال راه‌حل‌هایی بود که ضمن پرهیز از سراب‌اندیشی و آرزوگرایی و تخیل‌گرایی، به یک خوش‌بینی واقعی معقول دست پیدا نمود و این حاصل نمی‌شود مگر با اندیشه و اعتقاد به منجی و مهدویت و تقویت فرهنگ انتظار.
  7. رجعت و حضور در رکاب حضرت مهدی (ع):یکی از ارمغان‌های انتظار خالصانه و تلاش خالصانه در زمان غیبت امام عصر (ع)، رجعت و بازگشت مجدد به دنیا و خدمت در رکاب امام زمان (ع) است. از ثمرات چشم به راهی و دل به راهی و اقدام به امور اصلاحی در زمان حیات، احیاء مجدد و امکان رجعت در دوره طلایی حکومت حضرت بقیة الله است. بازگشت اصحاب کهف، یوشع بن نون، سلمان، ابودجانه انصاری، مقداد و مالک اشتر[۱۶۸] از همین نمونه‌هاست.
  8. درک پاداش شهادت: در فرهنگ دین و اهل بیت (ع) شهادت دارای دو قسم است:شهادت عینی و شهادت حکمی. شهادت عینی آن است که فرد در میدان نبرد و جهاد اسلامی شرکت نماید و جان خود را در مسیر جهاد فی سبیل الله تقدیم خدا نماید و اما شهادت حکمی آن است که فرد در میدان جهاد نظامی شرکت ننموده و جان نباخته، لکن در میدان و عرصه فرهنگی و معنوی به جهاد می‌پردازد و به ثواب شهادت فی سبیل الله نائل می‌آید. در روایات اهل بیت (ع) من انتظار صادق و فعال، پاداش شهادت در راه خدا را دارد. امام صادق (ع) می‌فرماید: "کسی که منتظر أمر ما (فرج و ظهور) باشد مانند کسی است که در راه خدا به خون خویش بغلطد"[۱۶۹]؛ "هر که از شما در حال انتظار این امر (ظهور قائم (ع)) بمیرد همچون کسی است که با قائم در خیمه او باشد... سپس فرمود: نه به خدا آگاه باشید همانند کسی است که همراه رسول خدا (ص) طلب شهادت کند"[۱۷۰].
  9. بردباری و تحمل بالا: یکی از ثمرات مهم انتظار مثبت، تقویت ضریب بردباری و تحمل‌پذیری انسان نسبت به ناگواری‌ها و مشکلات در مسیر عبور از طریق حق و حقیقت است. انسان منتظر خود را همچون قطره‌ای می‌پندارد که در مسیر اتصال به دریائی بیکران است و از آنجایی که همه ناگواری‌ها را در مسیری با آینده‌ای روشن و ظهوری سبز می‌بیند، آنها را بر خود هموار کرده و چون شهدی شیرین به جان می‌خرد.
  10. دین‌محوری و تلاش ارزشی مداوم: یکی از ثمرات انتظار، استمرار حرکت‌های اصولی و ارزشمندی است که انسان براساس دین‌محوری انتخاب نموده است. یک انسان منتظر چون حرکت تاریخ را به سمت استقرار دیانت و اجرای قوانین انسانی و اسلامی می‌بیند، از مسیر صحیح خارج نگشته و در انجام وظایف و مسئولیت‌های دینی و اصولی کوتاهی نخواهد نمود. هم در جنبه فردی، انگیزه کافی برای انجام خیرات و تحصیل فضیلت‌ها خواهد داشت و هم از نظر اجتماعی زحمات و اصلاحات امروز خود را هدر رفته و بی‌نتیجه نمی‌پندارد.
  11. فعالیت در مسیر خدا و اجر مضاعف: یکی از دستاوردهای فضیلت اخلاقی انتظار، فعال شدن روح در مسیر خدا و غنی‌سازی معنوی لحظه‌های شب و روز و اجر مضاعف و چندین برابری و تضاعف شخصی و یکی به ازای چندین نفر شدن است. حضرت باقر (ع) در روایتی می‌فرمایند:"بدانید که منتظرِ این امر (ظهور قائم (ع)) پاداشی همانند شخص روزه‌دار شب زنده‌دار دارد"[۱۷۱]؛ پیامبر خاتم (ص): "پس از شما مردمی خواهند آمد که یکی از آنان اجر و پاداش پنجاه نفر از شما را دارد. عرض کردند:‌ای پیامبر خدا! ما در بدر و احد و حنین با شما بودیم و قرآن در میان ما نازل شد؟! فرمود: اگر آنچه بر سر ایشان می‌آید به سر شما بیاید، مانند آنان صبر و شکیبایی نمی‌کنید"[۱۷۲].
  12. همجواری با اهل بیت (ع) در بهشت: یکی از نعمت‌های بزرگ و معنوی در بهشت، همجواری با رسول گرامی اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است. فضیلت انتظار نه تنها فوائد و برکات دنیایی فراوان دارد، بلکه در آخرت نیز انسان را به همجواری و همزیستی با پیامبر (ص) نائل می‌سازد. حضرت صادق (ع) فرمودند: "هر کس منتظر أمر (حکومت و دولت) ما باشد و بر آزارها و رعب و وحشتی که به او می‌رسد، شکیبایی کند فردا در زمره ما باشد" [۱۷۳].
  13. رشد عقلانی و فهم رشدیافته: امام سجاد (ع) می‌فرماید:"ای أبوخالد به درستی که أهل زمان غیبت او که امامتش را باور دارند و منتظر ظهور اویند از مردم همه زمان‌ها بهترند، زیرا که خداوند تبارک و تعالی آن چنان عقل‌ها و فهم‌ها و شناختی به آنها عنایت کرده که غیبت نزد آنان همچون دیدن باشد و آنها را در آن زمان به منزله کسانی قرار داده است که در پیشگاه رسول خدا (ص) با شمشیر جهاد کرده‌اند، آنان به حق مخلصانند و راستی که شیعیان ما هستند و دعوت‌کنندگان به دین خدای عزوجل در پنهان و آشکار می‌باشند"[۱۷۴]»[۱۷۵].
۱۵. حجت الاسلام و المسلمین صفائی حائری؛
حجت الاسلام و المسلمین علی صفایی حایری، در کتاب «تو می‌آیی» در این‌باره گفته است:

«انتظار و آماده‌باش، صبر در برابر مشکلات و برخوردها و ذکر در برابر فتنه‌های غفلت‌زا و بصیرت در برابر شبهات مهاجم را فراهم می‌آورد.

  1. صبر: کسی که برای مشکل جایی را در نظر گرفته و آن را در طرح، محاسبه کرده، غافل‌گیر نمی‌شود و صبرش را از دست نمی‌دهد. این طبیعی است که اهداف به نسبت عظمت و اهمیت‌شان مقدمات بخواهند و مشکلات داشته باشند، ولی این طبیعی نیست که به خاطر این مشکلات به جزع و فریاد و یا ذلت و ضعف روی بیاوریم، که آدمی با ترس‌ها به قدرت رسیده و با عشق‌ها، کوه‌ها را بر دوش کشیده است. آدمی آموخته است که چگونه ترس و عشق را به قدرت و عمل تبدیل نماید و چگونه برای مشکلات راه حل‌هایی بیابد. و طبیعی است که راه‌حل‌های دوره انتظار از بحران‌های هجوم مشکلات بکاهند و صبر را مغلوب حوادث نسازند.
  2. ذکر: همانطور که مشکلات و مصائب و حوادث در میان هست، همین‌طور فتنه‌ها و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها در میان هست و ناچار هر کدام از این فتنه‌ها و جلوه‌ها و وسوسه‌ها و زینت‌ها، دل را می‌لرزاند و غفلت را می‌پروراند. در نتیجه مردانی که از دریاها گذشته بودند، در استکانی غرق می‌شوند و با جرعه‌ای گلوگیر از پای می‌افتند. در کتاب اختصاص روایتی هست که نشان می‌دهد پس از رسول و هجوم فتنه، آن‌هم فتنه‌هایی به سیاهی شب‌های تاریک، همه بازگشتند جز سلمان که تا ساعتی در او چیزهایی آمد که گرفتار رنجی در گردنش شد و جز ابوذر که تا ظهر در او حالتی آمد که گرفتار شتر برهنه و ریختن گوشت از پاها شد و جز مقداد که حتی لحظه‌ای هم شک نکرد و حالت او دگرگون نشد. چشم در چشم علی داشت و انتظار می‌کشید تا چه زمانی دستور دهد و او اجرا نماید. «عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى يَرْفَعُهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ سَلْمَانَ كَانَ مِنْهُ إِلَى ارْتِفَاعِ النَّهَارِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ أَنْ وُجِئَ فِي عُنُقِهِ حَتَّى صُيِّرَتْ كَهَيْئَةِ السِّلْعَةِ حَمْرَاءَ وَ أَبُو ذَرٍّ كَانَ مِنْهُ إِلَى وَقْتِ الظُّهْرِ فَعَاقَبَهُ اللَّهُ إِلَى أَنْ سَلَّطَ عَلَيْهِ عُثْمَانَ حَتَّى حَمَلَهُ عَلَى قَتَبٍ وَ أَكَلَ لَحْمَ أَلْيَتَيْهِ وَ طَرَدَهُ عَنْ جِوَارِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَأَمَّا الَّذِي لَمْ يَتَغَيَّرْ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا طَرْفَةَ عَيْنٍ فَالْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ لَمْ يَزَلْ قَائِماً قَابِضاً عَلَى قَائِمِ السَّيْفِ عَيْنَاهُ فِي عَيْنَيْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) يَنْتَظِرُ مَتَى يَأْمُرُهُ فَيَمْضِي»[۱۷۶]. البته این روایات خدشه‌ای در عظمت این بزرگان نمی‌آورد، بل از سختی هجوم فتنه‌ها می‌گوید. وگرنه شک و حالت اینها، در خدا و قدرت و حکمت او نبود، که تعجب از تقدیر است و عدم تحمل قدر، آن‌هم تا ساعتی و یا ساعاتی. و عذابی که برای این حالت آمده چه در گردن و چه در پا، نشان عظمت اینهایی است که این‌گونه جرم‌هاشان بزرگ می‌شود و عذاب می‌شوند. در حالی که ما تمامی جرم‌ها را داریم و عذابی هم نیست که ما سالک نیستم و شتاب نداریم. برای آنها که سرعت نور و یا بیشتر دارند، کم‌ترین لرزه کیلومترها انحراف است. اما برای ما که در جا ایستاده‌ایم و فرمان را می‌چرخانیم، این‌همه گردش و انحراف، جز چند متر و چند سانتی متر حاصلی نمی‌آورد. جرم ما توقف ماست و مجازات آنها به خاطر سرعت سیر و مقدار سلوکشان. راستی که تحمل قدر سنگین است. تو می‌بینی در یک شب سه شمشیر بلند می‌شود، یکی بر فرق علی می‌نشیند و او را به شهادت می‌رساند و یکی کمر معاویه را می‌درد و او را از نسل می‌اندازد و یکی بر فرق نایب عمروعاص می‌افتد و عمروعاص سالم می‌ماند. و تو می‌گویی کاش علی می‌ماند و آنها می‌رفتند. آخر چرا؟ آخر!! کاش... این همه نشان می‌دهد که تو خیال می‌کنی تمامی عوالم در همین چند روز و چند سال دنیا خلاصه شده و خیال می‌کنی که هدف، پیروزی و قدرت و تسلط حق است. در حالی که هدف، ایجاد زمینه برای انتخاب است تا ﴿مَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا[۱۷۷]، هر کس که خواست راه را بیابد و حرکت کند. همین. هدف، امکان انتخاب است، نه تسلط و قدرت. و همین تفاوت در دید، رضایت به قدر و اطمینان به قدر را فراهم می‌سازد، که در زیارت امین الله می‌خوانی؛ «اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ»[۱۷۸]. آنچه باعث امن و رضایت می‌شود و آنچه که از غفلت‌ها و چنبره فتنه‌ها و جلوه‌ها و زینت‌ها و وسوسه‌ها می‌رهاند، همین ذکر است که از هجوم وساوس و فتنه‌ها پی به ارزش‌ها ببری و به جای غفلت به بصیرت برسی، که در سوره اعراف آیه ۲۰۱ آمده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ[۱۷۹]. کسانی که به مرحله تقوا رسیده‌اند و در کلاس اطاعت نشسته‌اند آنجا که گردبادی از شیاطین بر آنها حلقه تنگ کند و شیاطین آنها را محاصره نمایند، در این هنگام متذکر می‌شوند و از هجوم شیاطین به خود می‌آیند و به بصیرت می‌رسند و راه را در میان شبهات می‌یابند. و راستی را که خدا چگونه هدایت می‌کند و از هجوم شیاطین به جای غفلت، ذکر و بصیرت را به اهل طاعت عنایت می‌فرماید و آنها را در میان شبهات راهنمایی می‌نماید. و این بهره کسانی است که آماده‌باشی داشته‌اند و انتظار می‌کشیده‌اند.
  3. بصیرت: فتنه‌ها همانطور که در دل، غفلت و تعلق می‌آورند در ذهن هم شبهه سبز می‌کنند و تو می‌مانی که با این همه قدرت چگونه می‌توان برخورد کرد و با این همه ضعف و تشتت چگونه می‌توان بر پای ایستاد و نظم نوین جهانی را، به زیر پا گرفت. ولی نکته همین است که اگر منتظران اقدامی نکردند و تقدیر و تدبیر و تشکل و تربیتی را نیاوردند و باری برنداشتند، آن‌وقت ظلم مملو، خود زمینه‌ساز قسط کامل است، که سیاهی زمینه‌ساز نور است و در دل تاریکی، چراغ‌ها بارور می‌شوند. و از آن طرف، مهم امکانات و قدرت‌ها نیست، که مهم انگشتی است که آنها را به چرخ می‌اندازد و مهم اعصابی است که انگشت‌ها را می‌گرداند و مهم، مغز و قلبی است که بر این همه فرمان می‌راند. آنجا که این دو مرکز بمباران شد و قذف رعب و القاء رعب شد، داستان همان می‌شود که آنها خود با دست خود، حصون و قلعه‌هاشان را خراب کنند، که خدا از آنجایی که حسابش را نمی‌کردند به سراغ آنها آمد و دل‌هاشان را با ترس گرفت[۱۸۰]. می‌گویی چگونه این ترس شکل می‌گیرد؟ در سوره آل عمران هست؛ ﴿سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ[۱۸۱]؛ به زودی ترس را در دل آنها می‌ریزیم، ﴿بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا[۱۸۲]؛ و این ترس، از شرک آنها و پراکنده شدن نیروهای باطنی آنها و بت‌های بی شمار آنها مایه می‌گیرد. و این شرک و ترس و اضطراب و التهاب علامت‌هایی است که از همین امروز، انسان مقتدر و نیرومند را محاصره کرده و او را در بند کشیده است»[۱۸۳].
۱۶. آقای قنبری؛
آقای معصوم علی قنبری، در مقاله «بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌» در این‌باره گفته است: «مهم‌ترین فایده انتظار با توجه به فرمایشات ائمه معصومین، این است که فرد از حالا به فکر اصلاح و تزکیه نفس و سامان بخشیدن به خود و جامعه خود می‌افتد و برای رسیدن به آن هدف بزرگ از هیچ کوشش و تلاشی فروگذار نخواهد کرد. اثر این انتظار این است که زندگی فردی و اجتماعی را در برابر ناملایمات و فسادها بیمه می‌کند و انسان را دلگرم و با نشاط نگه می‌دارد. انتظار است که باعث می‌شود که روح یأس و بدبینی و حالت شکست و ناکامی از وجود انسان برطرف شود و دائماً برای نیل به هدف عالیه کوشش کند و یک لحظه غافل نشود. اثر انتظار این است که: باعث می‌شود فرد مسلمان دائماً مشغول فرایض واجب خود باشد و از منکرات و محرمات در پرهیز باشد و فریضه امر به معروف و نهی از منکر را یکی از بزرگ‌ترین فرایض و واجبات است را انجام دهد. پس از حالا باید انتظار کشید و بیشتر امیدوار بود. امید برای پیروزی حتمی و کامل حق بر باطل انتظار برای اجرای حق و عدالت و امید برای از بین رفتن ظلم و جور شخص منتظر باید با تمام وجودش فریاد بزند يَا حُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ عَجِّلْ عَلَى ظُهُورِك نه اینکه گفتارش با عملش منافات داشته باشد. از همین جهت مرحوم سید بن طاووس از چنین انسان‌هایی درد دارد، و در کتاب، "کشف المحجة لثمرة المهجه" خطاب به فرزندش محمد می‌فرماید: و از آن جمله مکرر دیده‌ایم افرادی را که اگر اسبی یا درهمی و دیناری از آن مفقود شود، ظاهر و باطن ایشان یک‌باره متوجه آن چیز می‌شود. و در پیدا کردن آن کمال سعی و جدیت را می‌کنند. اما ندیده‌ایم در تأخیر ظهور آن حضرت (ع) و عقب افتادن اصلاح اسلام و ایمان و مسلمین و از بین رفتن کفار و ظالمین به قدری که به این چیزهای ناچیز علاقه‌مند هستند، علاقه داشته باشند و به اندازه‌ای که برای از دست دادن این اشیاء متأثر می‌شوند برای آن حضرت متأثر نیستند، پس کسی که حال او چنین است چگونه ادعا می‌کند که عارف به حق خدا و رسول (ص) و معتقد به امامت آن حضرت است، و چگونه ادعای موالات آن حضرت و تشریف فرمایی حضرتش را مبالغه می‌کند؟ و از آن جمله اینکه از آن افرادی که اظهار می‌کنند و منتظر ریاست و ظهور آن هستند و انفاذ احکام امامت آن جناب را واجب می‌دانند کسانی را دیده‌ایم که اگر سلطان یا امیری از دشمنان آن حضرت و منکرین امامت او، به آنان محبتی کند و آنان را مشمول عنایت خود قرار دهد به او علاقه‌مند می‌شوند و محبت او را در قلب خود می‌دهند و آرزوی بقای او را دارند و به حدی به وی متوجه می‌گردند که از طلب مهدی (ع) باز می‌مانند و واجبات خود را فراموش کنند که از آن جمله است آرزوی عزل آن والی و امیر باطل[۱۸۴]»[۱۸۵].
۱۷. دکتر نصرآبادی (هیئت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی)؛
آقای دکتر علی باقی نصرآبادی، در مقاله «نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب» در این‌باره گفته است:
  1. «گریز از یأس و ناامیدی: در جامعه‌ای که دین در آن نقشی ندارد و مردم آن در انتظار آینده‌ای بهتر نیستند، سرخوردگی از زندگی، قتل و خون‌ریزی و خودکشی، به چشم می‌خورد؛ زیرا عواملی مانند فقر و تنگدستی، ظلم و ستم، تجاوز و قانون‌شکنی، بی‌اعتنایی به حقوق انسان‌ها و مانند آن موجب یأس و ناامیدی انسان‌ها می‌شوند؛ زیرا به خدا و آینده امیدی ندارند و تنها راه نجات خود را در خودکشی می‌پندارند، با دست‌زدن به این جنایت نه تنها دنیا و آخرت خود، بلکه خانواده و جامعه خود را به تباهی می‌کشانند. ولی شخصی که حالت انتظار را در خود به وجود آورده و هر لحظه امیدوار است، تابش انوار تابناک ولایت را بر سراسر هستی می‌نگرد و هیچ‌گاه حاضر نیست دست به این‌گونه جنایات بزند یا زندگی عده‌ای دیگر را به تباهی بکشد، بنابراین، مسئله انتظار فرج برای او گشایش است و زمینه گریز از ناامیدی و تباهی را فراهم می‌کند.
  2. تکامل روحی: انسان می‌تواند با ایجاد انتظار کامل، مقداری از حالت مردم زمان ظهور-مانند تطهیر قلب-را در خویشتن ایجاد کند و به وسیله امید و انتظار، خود را از ناامیدی و تباهی نجات دهد. به این جهت امام صادق (ع) از پدران بزرگوار خود و آنها از حضرت امیرالمؤمنین (ع) نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود: "برترین عبادت فرد مؤمن، انتظار فرج است"[۱۸۶]. بنابراین، انسان بر اثر داشتن حالت انتظار، می‌تواند بعضی از آثار تکامل روحی زمان ظهور را در خود ایجاد کند.
  3. شناخت مقام ولایت: با انتظار ظهور، مقام ولایت امام زمان (ع) در قلب و جان منتظر تثبیت می‌گردد و موجب شناخت بیشتر این مقام می‌شود و منتظر روزی است که قدرت الهی به دست آن حضرت آشکار شود و همه طاغوتیان جهان را که زالو صفت به مکیدن خون ضعیفان پرداخته‌اند، به سزای اعمال ننگینشان برساند و با صلابت و قدرت عظیم ولایت، به همه جهانیان ثابت و روشن کند، که کسی دارای مقام امامت و ولایت است که بتواند قدرت خدا را ظاهر و آشکار نماید. این اندیشه و اعتقاد یک فرد منتظر است. بنابراین، انتظار ظهور، همراه با اعتقاد به عقاید و معارف اصیل دین است؛ چون انتظار، بذر معرفت و شناخت اعتقادات را در اذهان منتظران بارور می‌کند و به آنان تفهیم می‌کند که سرانجام، سراسر گیتی تحت سیطره قدرت ولایت سر و سامان می‌یابد و قدرت عظیم و ناشناخته ولایت، همه قدرت‌های ستم‌گر جهان را به زانو در می‌آورد و تمدن مادی جهان، در برابر دریای بیکران ولایت الهی تاب نیاورده و عالم در اختیار نیروهای شگفت‌انگیز مصلح جهان قرار می‌گیرد"[۱۸۷].
  4. شناخت مدعیان: در طول تاریخ شیعه، افراد متعددی با ادعای مهدویّت قیام نموده‌اند و خود را رهبر مصلح مردم معرفی کرده و با این حیله جان و مال انسان‌ها را از بین برده‌اند و عده‌ای را به گمراهی کشانده‌اند، ولی افرادی که صادقانه در صراط انتظار قدم برداشته و وجود خود را با انوار تابناک ولایت روشن ساخته‌اند، به دام این صیادان گرفتار نشده‌اند و با زبان حال به آنان گفته‌اند: برو این دام بر مرغ دگر نهکه عنقا را بلند است آشیانه آگاهی آنان و شناخت شیادان و دزدان طریق، به خاطر آشنایی آنان به مقام رفیع امامت است؛ به این جهت آب حیات را به سراب نمی‌فروشند و غاصبان خلافت را به امامت بر نمی‌گزینند[۱۸۸].
  5. تقویت انگیزه ظلم‌ستیزی: معتقدان به اصل انتظار در برابر بی‌عدالتی‌ها ایستادگی نموده و هرگز تسلیم زورگویی‌های مستکبران نمی‌شوند و همواره از طریق بر طرف ساختن نارسایی‌ها زمینه تشکیل حکومت عدل جهانی را فراهم می‌کنند و در این راستا اگر در برهه‌هایی از زمان به جهت تسلط بیش از حد زور مداران و طاغوت‌ها دچار انواع شکنجه‌ها و فشارها شوند، نه تنها روحیه خود را نمی‌بازند، بلکه ضمن یادآوری وعده صدق پیامبر اکرم (ص) که فرمودند: "اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی باشد خداوند متعال آن یک روز را به اندازه‌ای طولانی خواهد ساخت تا مردی از فرزندان من که نامش، نام من و کنیه‌اش کنیه من است ظهور نماید و زمین را پس از پر شدن از ظلم و ستم با عدل‌ و داد پر سازد"[۱۸۹]. هر لحظه بیش از پیش به مقاومت و پایداری خود می‌افزایند تا سهم بیشتری را در زمینه‌سازی پیروزی حق بر باطل به خود اختصاص دهند.
  6. تحصیل آمادگی‌های لازم: همان‌گونه که منتظر هر امری، از قبل در خود یک سلسله آمادگی‌های لازم را ایجاد می‌کند، بر همین اساس، منتظر منجی و مصلح عالم نیز آمادگی‌های فکری، اخلاقی و اعتقادی خاصی در زندگی فردی و اجتماعی خود ایجاد می‌نماید تا از شایستگی‌های لازم برای شرکت در تشکیل حکومت عدل جهانی برخوردار باشد؛ زیرا کسانی توفیق یاری کردن آن حضرت را پیدا می‌کنند که از معرفت و کمالات اخلاقی و آمادگی و شایستگی‌های خاص یاران حضرت برخوردار باشند.
  7. مقاومت در برابر فساد محیط: یکی از اثرات مهم اصل انتظار آن است که فرد را از تسلیم شدن در برابر آلودگی‌ها و حل شدن در فساد محیط و خودباختگی در مقابل انواع عوامل منحرف‌ کننده داخلی و خارجی باز می‌دارد. طبق روایات زیادی، در دوره غیبت امام زمان (ع) عوامل انحراف و موانع پای‌بندی به ارزش‌های الهی آن‌چنان افزایش پیدا می‌کند که اغلب مردم به جهت ضعف ایمان و وسوسه شیطان و هواهای نفسانی به فساد و تباهی کشیده می‌شوند. در چنین شرایطی یکی از عوامل مهمی که می‌تواند انسان را به خویشتن‌داری دعوت کند امید به اصلاح نهایی است که اصل انتظار به آن دلالت دارد[۱۹۰].
بنابراین انتظار ظهور امام زمان (ع) از نظر روانی، انسان را در مقابل امواج سهمگین فساد و آلودگی، مقاوم می‌سازد و از حل شدن وی در آلودگی محیط جلوگیری می‌کند. در صورت وجود یک برنامه منسجم، در زمینه احیا و گسترش فرهنگ انتظار می‌توان با شبیخون فرهنگی دشمنان، که مخصوصا روح و اندیشه قشر جوان را هدف قرار داده، مقابله کرد»[۱۹۱].
۱۸. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «وظایف ما در عصر غیبت» و در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:
  1. «صبر: از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: "از دین امامان است پرهیزکاری... و انتظار فرج باصبر و شکیبایی"[۱۹۲]؛ شرایط بسیار دشوار عصر غیبت مستلزم آن است که هر شیعه منتظری با استقامت و صبر در برابر مشکلات و گرفتاری‌ها بایستد و از موجودیت و هویت خویش دفاع نماید. منتظر، کسی است که مشکلات دوران انتظار را پیش‌بینی کرده و در نتیجه از بحران هجوم مشکلات بکاهد و صبرش مغلوب حوادث نشود. رسول خدا (ص) فرمود: "خوشا به حال صابرین در غیبت او... آنان کسانی هستند که خداوند در کتابش چنین توصیفشان کرده و فرموده: (و کسانی که به غیب ایمان می‌آورند)..." [۱۹۳]؛
  2. یاد منجی: دوران انتظار، دوران هجوم فتنه‌ها و مشکلات و گرفتاری‌ها است و آنچه می‌تواند آرامش قلبی و قدرت روحی به شیعه منتظر بدهد و وی را از غفلت و وسوسه نجات بخشد یاد منجی حی و حاضر است.
  3. اصلاح: یکی دیگر از آثاری که در هر انسان منتظر پدیدار می‌گردد اصلاح و پیراستن خود از خصایص ناپسند، و آراستن خود به اخلاق نیکو است. امام صادق (ع) به ابوبصیر می‌فرماید: "هرکس دوست دارد از یاران حضرت قائم (ع) باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار کند"[۱۹۴]؛
  4. ایجاد روحیه امید: انتظار فرج از آن جهت مورد تأکید و توصیه اهل‌بیت (ع) قرار گرفته است که در انسان منتظر امید به آینده را ایجاد می‌کند و همین امید، نقش بزرگی را در سعی و کوشش ایفا می‌نماید.
  5. بصیرت به دین: یکی از نتایج تلاش فکری مؤمن منتظر، بصیرت و آگاهی است.فتنه‌ها علاوه بر اینکه غفلت می‌آورد شبهه و تردید و تزلزل را نیز در افکار جامعه ایجاد می‌نماید. و این منتظر واقعی است که چون به هوشیاری فکری رسیده بیدار است و از شبهات پاسخ گفته و در صدد دفع فتنه‌ها می‌باشد. امام صادق (ع) می‌فرماید: "خوشا به حال کسی که در زمان غیبت قائم ما به فرمان ما تمسک جوید که در نتیجه قلب هدایت شده‌اش هرگز به طرف باطل متمایل نخواهد شد[۱۹۵]؛
  6. انتظار، عاملی برای حفظ دین: انتظار از آنجا که انسان را به عمل وا می‌دارد و در جامعه‌ای که حالت انتظار منجی الهی حاکم است تحرک و پویایی حکم‌فرما است، و بشر را به زمینه‌سازی و اصلاح فردی و اجتماعی وا می‌دارد، خود عاملی عظیم و ارزشمند برای حفظ و بقای شریعت و عمل به آن است.
  7. انتظار، دعوت‌کننده به حماسه: انتظار، در حقیقت دعوت به مقابله است نه تسلیم، مقابله با باطل و ظلم و بردگی و ذلت. انتظار دعوت به حماسه و اقدام است. اگر انسان منتظر آمدن شخصی است که برپاکننده عدالت در سطح کل جامعه و کره زمین است، این بدان معنا است که انسان به مسأله عدالت و قسط ایمان دارد، و هر شخصی که اعتقاد و ایمان به مسأله‌ای دارد طبیعتاً در مقابل آن احساس وظیفه کرده و التزام دارد، و هیچگاه در طول تاریخ خود در مقابل سلطان جائر و ظالم سر تسلیم فرود نمی‌آورد.
  8. زمینه‌ساز انتظار برای ظهور: انتظار از آن جهت که محرک عمل و تحرک در انسان است، و از آن جهت که تحرک و عمل، زمینه‌ساز تکامل انسان است در نتیجه انتظار زمینه‌ساز ظهور منجی عالم بشریت برای حکومت بر کل جهان و توسعه عدل و داد در بین جامعه و برپا کردن پرچم توحید در سطح جهان است؛ زیرا همان‌گونه که غیبت او از ناحیه خود ما صورت گرفت، ظهور او هم به زمینه‌سازی و تحرک عمل خود ما خواهد بود.
  9. انتظار، محرک انسان به سوی مبدأ: یکی از ابعاد مهم که قابل التفات و توجه است بعد توحیدی انتظار است، انتظار به صورت طبیعی، انسان منتظر را به سوی مبدأ عالم سوق می‌دهد؛ زیرا انسان منتظر دائماً به انتظار خلاصی و نجات بشر است که در آینده‌ای نه چندان دور به دست قدرت بی‌نهایت الهی انجام خواهد گشت، و این همان بعد توحیدی انتظار است، چنگ زدن به عنایت خداوند و درخواست فرج از او و الحاح و تضرع به او از مهم‌ترین آثار این ایمان است. در سایه این ایمان و اعتقاد است که شخص منتظر دائماً به ساحت کبریایی خداوند متوسل می‌شود و آن حالت وصل و اتصال و ارتباط به خداوند برقرار است. و لذا در روایات اسلامی می‌خوانیم: "افضل اعمال امت پیامبر (ص) انتظار فرج خداوند عزوجل است"[۱۹۶]. و نیز در روایتی از امام علی (ع) می‌خوانیم: "افضل عبادت مؤمن انتظار فرج خداوند است"[۱۹۷].
  10. انتظار، تنبهی بر معاد: در مفهوم انتظار مفهوم معاد و جزا به خوبی به چشم می‌خورد؛ زیرا از جهتی امام زمان (ع) کسی است که با ظهورش ظالمین را به سزای اعمال خود خواهد رسانید، و نیز مؤمنین را عزت بخشیده و طعم رحمت الهیه را به آنها خواهد چشانید، که این اعمال، خود نمونه‌هایی از معاد و بعث و نشور است. از طرفی دیگر با ظهور امام مهدی (ع) جماعتی از اشخاص مخلص و پاک به این عالم رجعت کرده و در رکاب او بوده و یا در راستای اهداف او اقدام خواهند کرد، که این خود قیامت صغری و آمادگی برای قیامت کبری خواهد بود. وانگهی از آن جهت که ظهور امام مهدی (ع) از علائم قیامت شمرده شده، لذا یاد ظهور امام مهدی (ع) مسأله قیامت را در اذهان انسان تداعی خواهد کرد.
  11. انتظار، محرک انسان به اصلاح جامعه: انسانی که منتظر ظهور مصلح عالمی است نه تنها خود صالح است، بلکه در صدد ایجاد اصلاح جامعه و زمینه‌سازی در سطح جامعه برای ظهور مصلح کل است. ولذا هیچ‌گاه شخص مصلح دست بسته بیکار نخواهد بود، بلکه دائماً به فکر ظهور اوست که این حالت از آن جهت که برای کل جامعه بشری است لذا در صدد ایجاد زمینه ظهور در سطح کل عالم است»[۱۹۸].

«انتظار، در درجه نخست ویژه حیات و زندگی است. ماهیت زندگی انسان با انتظار و امید به آینده عجین شده است به گونه‌ای که بدون انتظار، زندگی مفهومی ندارد و شور و نشاط لازم برای تداوم آن در کار نیست. حیات حاضر و کنونی ظرف پویایی، تلاش و حرکت به سوی فردا و فرداهاست، و این چنین پویایی و حرکتی بدون عنصر انتظار ممکن نیست؛ زیرا احتمال معقول بقا و پایداری و امید به تداوم حیات است که به زندگی کنونی معنا و مفهوم می‌بخشد، و پویایی و نیروی لازم برای ادامه آن را تأمین می‌کند. از این رو است که ماهیت زندگی با انتظار پیوستگی ناگسستنی دارد.

هر انسان زنده‌ای که در انتظارهای خویش، به تداوم حیات می‌‌اندیشد و بقای خویش را انتظار دارد، تمام حرکت و سکون خود را در راستای این انتظار و در جهت متناسب با تداوم حیات قرار می‌‌دهد. و لذا در روایات اسلامی می‌‌بینیم که انتظار فرج از افضل اعمال امت پیامبر (ص) شمرده شده است. یعنی ویژگی انتظار در عمل در راه رسیدن به حیات است. شاید یکی از علل این گونه آموزش‌ها این بوده است که پیروان امام مهدی (ع) بکوشند تا خود را به امامشان نزدیک کنند و مانند او بیندیشند و امت با امام در انتظار به سر برند، زیرا امام نیز در انتظار ظهور خود به سر می‌برد.

در حالت انتظار، بهترین شیوه پیوند و همسویی و همدلی با امام نهفته است، و غفلت از انتظار و معنای صحیح آن باعث بی خبری و بی احساسی نسبت به سوزها و شورهای امام موعود است. شاید در دوران غیبت، انتظار راستین برای فرج، یعنی حضور امام در جامعه انسانی، نخستین راه بیعت و هم پیمانی با امام موعود باشد؛ زیرا انتظار حضور در متن جریان‌ها و حوادث پیش از ظهور است و مایه یادآوری هدف‌ها و آرمان‌های امام موعود و زمینه آگاهی و هوشیاری همیشگی است. و در حال انتظار نبودن به معنای غفلت و بی خبری و بی احساسی و بی تفاوتی نسبت به حوادث پیش از ظهور و اصل ظهور است جامعه منتظر، هر حادثه‌ای هر چند عظیم و ویرانگر، و هر عاملی هر چند بازدارنده و یأس آفرین، او را از تحقق هدف‌های مورد انتظار مأیوس نمی‌کند و در راه آن هدف‌ها از پویایی و تلاش باز نمی‌ایستد، و همواره به امام خود اقتدا می‌کند.

امامی که در برابر مشکلات شکننده و حوادث کوبنده قرن‌ها و عصرها استوار و نستوه ایستاده است و ذره‌ای در اصالت راه و کار خود تردید نکرده است. حضرت مهدی (ع) فرمود: «لأنّ اللَّه معنا ولا فاقه بنا إلی غیره، والحق معنا فلن یوحشنا من قعد عنّا»[۱۹۹]؛ چون خدا با ما است، نیازی به دیگری نیست، حقّانیت با ما می‌‌باشد و کناره گیری عده‌ای از ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد.

آری! امام مهدی (ع) در چنین انتظاری به سر می‌برد و با چنین ایمانی در این شب یلدای زندگی، استوار و تزلزل ناپذیر ایستاده است و جامعه منتظر و امت چشم به راه نیز باید این ویژگی‌ها را در امام موعود و منتظر خویش، نیک بشناسد، و تا حد امکان مانند خود او در انتظار باشد»[۲۰۰].

  • «اهل سنت گرچه اصل انتظار فرج مهدی (ع) را قبول دارند، ولی اعتقاد به ولادت او ندارند، ولی شیعه امامیه و برخی دیگر از مذاهب اسلامی و غیر اسلامی به انتظار ظهور شخصی به عنوان منجی نشسته اند که او موجود است و ناظر اعمال و رفتار و گرفتاری‌های مسلمانان است. این نوع انتظار به طور قطع و حتم، اثرات بیشتری در زنده نگه داشتن جامعه و ایجاد روح و امید بیشتر دارد؛ زیرا کسی که معتقد به اصل فرج است بدون آنکه نجات دهنده را در قید حیات و در کنار خود ببیند و او را احساس کند و ناظر اعمال خود بداند، چندان تأثیری در وجود او ندارد، بر خلاف کسی که معتقد است او زنده بوده و بر تمام احوالش ناظر است، و هنگام گرفتاری‌های شدید به فریاد او خواهد رسید. به طور حتم اعتقاد به چنین منجی و انتظار چنین شخصی تأثیر بسزایی در روحیه انسان منتظر دارد، تأثیری که قابل مقایسه با تأثیر نوع اول نیست. لذا شیعه به جهت اعتقاد به این چنین انتظاری همیشه در طول تاریخ خود زنده بوده و هیچ گاه با این همه فشارها که بر او وارد شده امید خود را از دست نداده است. شیعه همیشه خویش را در کنار منجی و مصلح خود احساس می‌کند و این نوع احساس آثار تربیتی و ایمانی بیشتری دارد.»[۲۰۱].
۱۹. آقای دکتر قائمی؛
آقای دکتر علی قائمی، در کتاب «نگاهی به مسأله انتظار» در این‌باره گفته است:
  1. «عامل حرکت: انتظار عامل حرکت است به همانگونه که در گذشته بوده است. ریشه تمام شرکات و نهضت‌های اسلامی از زمان پیامبر و جنبش‌های تشیع در طول تاریخ انتظار بوده است. اصولاً فلسفه تلاش و حرکت‌شان بر فلسفه انتظار بنیان‌گذاری شده بود. آنان را عقیده این بود که حق و باطل دائماً با هم در مبارزه‌اند ولی پیروزی نهائی و مطلق از آن حق است. بشر در سایه تلاش و امید می‌تواند به تشکیل جامعه جهانی اسلام و امیدوارکننده آن دست پیدا کند. به شرطی که مبارزه با ستمگران و غاصبان حقوق بشر را فراموش نکند و در راه رسیدن به هدف از تلاش باز نایستد. انتظار، منبع الهام و شوق‌دهی برای حرکت انجام وظیفه بود، و امروز هم همان دید و فلسفه می‌تواند حرکت ایجاد نماید. حرکت‌هائی که در گوشه و کنار جهان برای رهایی از زیر بار استعمار و استثمار پدید آمده و یا در شرف تکوین است خود جلوه‌ای از این انتظار است. به عبارت دیگر توده‌های مستضعف مدید جهان دریافته‌اند که این وضع به همین گونه باقی نمی‌ماند. ناچار با ایجاد زمینه تحول و تغییر دگرگونی کلی در اوضاع جهان پدید خواهد آمد.
  2. عامل پیشروی: منتظر به پیش می‌رود و قطع دارد که این پیشروی اگر چه به مرگ و فنای او پایان یابد جان و مالش به هدر رفته نیست. با روح خوشبینی به آینده و تقویت آن افکار در جهت عالی رشد می‌کند و انسان‌ها می‌توانند خود را از چنگال اهریمن‌های موجود جهان نجات بخشند. اصولاً دید انتظار در اسلام دید مبارزه با یأس و پیشروی است، طرز فکر این است که زمینه برای رشد و ترقی مجدد فراهم است، پیروزی‌های درخشان حق بر باطل در پیش است. روزهای سخت و پر از دردی که می‌گذرانیم خوشی و سعادت آینده را در پیش دارد. هدف‌های عالی توحیدی قابل وصولند. پس نباید ستم و بی‌عدالتی پذیرفت و نابرابری‌ها را قبول کرد. در انتظار اسلامی عامل پیشرفت، وجود دارد نه ارتجاع، پیشرفت به سوی نور، حکومت عدل و حق جهانی و عمومی، نجات از تسلط، صلح واقعی، بدین‌سان ساکت ماندن، در جا زدن، بی‌تفاوت نسبت به جریانات زمان بودن مطرود است.
  3. عامل مقاومت: انتظار در طول تاریخ حیات تشیع به مردم دل و جرات داد تا در برابر شکنجه‌های خصم خود را نبازند، مقاومت و ایستادگی خود را از دست ندهند، بدین نظر ما در تاریخ شاهد دست و پا بریدن‌ها، زبان و بینی بریدن‌ها بودیم ولی هرگز ندیده‌ایم که مؤمنان راستین و پاکباز در برابر این همه ارعاب‌ا و شکنجه‌ها خود را ببازند و یا دست از هدف خود بردارند. انتظار مشوق مردم به استقامت، پایداری و مقاومت، جهاد و دفاع و مایه امیدی برای مستضعفان بوده است. این وعده اسلامی به پیروزی حق بوده است که مسلمانان را در برابر حوادث مقاوم می‌ساخت. مردم را در برابر سختگیری‌ها، تطمیع‌ها، و تهدیدهای معاویه، ابن زیاد، حجاج بن یوسف، منصور و دیگران نگه می‌داشت. حجر بن عدی‌ها را می‌بینیم که با دست و پای بسته به زنجیر در برابر گور کنده خویش زانو می‌زند و در برابر برق شمشیر خود را نمی‌بازد. یا میثم تمار را می‌بینیم که بر بالای دار می‌رود و با دست و پا بریده زبان را از کار نمی‌اندازد. و بالاخره افرادی چون عبداله عفیف، آن کور بینا دل را می‌بینیم که به انواع شکنجه‌ها می‌سازد و از هدف خود تبری نمی‌جوید. آری، انتظار یعنی امید به آینده‌ای روشن، نه تنها آنها را، بلکه همه انسان‌ها را دلگرمی می‌داد صفوف حق را در برابر ناحق فشرده‌تر می‌ساخت. حق‌طلبان، مصلحان، مؤمنان به ادامه حیات حق و عدل را در برابر فسادها مقاوم می‌نمود و سرانجام از انسان‌های مرکب از گوشت و پوست و استخوان فولادهایی آب‌دیده فراهم می‌کرد.
  4. عامل بقای جامعه: نه تنها از دید اسلام، بلکه در طرحی کلی و عمومی و در سطحی جهانی این امید و این انتظار است که عامل بقای نسل و حیات جامعه است. اگر آن نبود، نه مادری به تربیت فرزندش همت می‌گماشت، نه پدری به تلاش معاش برای فرزندان می‌پرداخت و نه مجاهد و سربازی خود را در کام مرگ می‌انداخت. انتظار به انسان‌ها دید وسیعی می‌بخشد و آن اینکه اگر امروز مرگ است و ناکامی است، اگر امروز محرومیت و رنج و شکنجه است فردائی پدید خواهد آمد که در آن تاریکی، نابسامانی، ظلم و ستم نباشد. اگر امروز، او جان می‌بازد و خون می‌دهد، این دو فانی‌شدنی و تباهی‌پذیر نیستند. سرانجام این آبیاری‌های از خون نهال حیات جامعه را برومند می‌کند، رشدش می‌دهد، تا به شادابی و سبزی و گل برسد و میوه دهد. آن سربازی که در معرکه وارد می‌شود و در طریق مرگ گام برمی‌دارد، آن سخنور با جراتی که به روشنگری جامعه می‌پردازد و بالاخره آن انسانی که رنج‌های درراه هدف را متحمل می‌شود و دست از تلاش باز نمی‌دارد، و یا ارعاب‌ها، و تهدیدها و تطمیع‌ها او را نمی‌لرزاند، منتظر و امیدوار است، امید دارد به این امر که اهدافش روزی جامعه عمل بپوشند و فردای جامعه روشن و دور از هرگونه خلل گردد.
  5. عامل رشد و اصلاح: و بالاخره انتظار عامل اصلاح و در نتیجه رشد جامعه است. آن کس که دیدش دید خوشبینی نسبت به آینده است و می‌داند سرانجام جهان خوشبختی و سعادتمندی است می‌کوشد هر چه سریع‌تر آن نقطه دور را نزدیک سازد و خود و فرزندانش از آن بهره گیرند. بر این اساس امر بمعروف‌ها، نهی از منکرها، دعوت به خیرها، خیرخواهی‌ها نیکو توجیه می‌شوند. مخصوصاً در جنبه دینی این امر رشد می‌کند بدان نظر که برای آن پاداشی هم در نظر گرفته شده و انسان مذهبی انجام این امور را به‌عنوان یک وظیفه می‌داند. به هنگامی که این جنبه‌ها در جامعه‌ای توسعه یابد خود به خود موجبات اصلاح جامعه و حداقل زمینه بازداری جامعه از سقوط و انحراف و لغزش‌ها پدید می‌آید و جامعه به سوی اصلاح سوق پیدا خواهد کرد. انتظار از این دید عامل رشد است و انبیاء کوشیده‌اند از این راه اقدام کنند. ما در مسأله دعوت انبیاء و اقدامات مصلحان این جنبه‌ها را به عیان می‌بینیم آنچنان که در اسلام اساس تبلیغ‌های اصلاحی جامعه بر این مبنا قراردارد. همه جا سخن از پیروزی حق و عدل و شکست لشکر شیطان است و همه جا تشویق به سازندگی جامعه و نجات دادن مردم از تباهی‌ها و فسادها است»[۲۰۲].
۲۰. آقای حکیمی؛
آقای امیر مهدی حکیمی، در کتاب «منتظر چشم به راهی فریادگر» در این‌باره گفته است: «اگر انتظار، انتظاری راستین باشد، برای منتظر دو پدیده را به ارمغان خواهد آورد: ١- عشق به عدالت. ۲- عشق به اجراکننده عدالت. اگر عشق به عدالت و عشق به مجری عدالت به عنوان پیش شرط لازم مشارکت در آن انقلابِ بزرگ، در مردمان و اجتماعات پدید آمد، پیش از ظهور و در دوران انتظار، مردمان عدالت‌گرا و دادپیشه بار می‌‌آیند و خویش را به آنچه دوست دارند و در سر پرورانده‌اند نزدیک‌تر خواهد ساخت و اندیشه و عمل خود را در آن جهت‌ها هدایت خواهند کرد و برای برقراری این عدالت در جامعه خواهند کوشید تا امکان حضور در جامعه صالحان و نیکان وجود داشته باشد. و از آنجا که قرآن دوران حکومت امام مهدی را دوران «عباد صالح» معرفی کرده است، باید در دوران انتظار، صالحان و معیارهای صالح و شایستگی به وجود آید. پس باید پیش از انتظار فرج، شایستگی فرج را به وجود آورد؛ آن‌گاه منتظر انقلاب بزرگ امام مهدی (ع) شد. بنابراین، مردمان ستم‌پیشه و قانون‌گریز و منافع‌طلب و خودخواه، چگونه می‌توانند دادگر و عدالت دوست و قانون‌گرا و انسان دوست باشند! چنین چیزی ممکن نیست»[۲۰۳].
۲۱. آقای عبدی‌پور؛
آقای دکتر حسن عبدی‌پور، در کتاب «نقش اجتماعی انتظار» در این‌باره گفته است:
  1. «سازندگی فردی
  2. سازندگی اجتماعی
  3. تأسیس و پویا ساختن نهاد وکالت
  4. اهمیت عالمان دینی و تعمیق و توسعه اجتهاد
  5. شکوفایی علوم دینی
  6. ایجاد انقلاب‌هاس سیاسی در جوامع»[۲۰۴].
۲۲. آقای موسوی؛
آقای سید علی موسوی، در مقاله «فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن» در این‌باره گفته است:

«یکی از مباحث مهم در فلسفه انتظار مسئله آثار و نتایجی است‌ که‌ برای منتظران مطرح است. انتظار‌ فرج‌ نتایج و برکات‌ دنیوی‌ و اخروی‌ فراوانی برای منتظران خواهد داشت. بخشی‌ دیگر‌ از روایات انتظار فرج به ثواب منتظران پرداخته است که با توجه‌ به‌ آنها حقیقت انتظار و عظمت و بزرگی منتظران‌ شناخته می‌شود.

نیکویی انتظار فرج از آن جهت است که خداوند خود را‌ از‌ منتظران‌ خوانده و اینکه با همه منتظران همراه است. لذا، چه نیکوست انتظاری که انسان خود‌ را‌ همراه‌ خداوند متعال احساس کند»[۲۱۶].
۲۳. آقای شرفی جم؛
آقای محمد رضا شرفی جم، در مقاله «آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالش‌های جدید خانواده» در این‌باره گفته است: «حضرت امام سجاد (ع) می‌‌فرماید: "انتظار فرج بزرگترین راه برای گشایش معضلات و مشکلات است‌"[۲۱۷]. بر این اساس می‌‌توان نتیجه گرفت که در انتظار حضرت مهدی (ع) بودن، کلید حل مشکلات و نجات از غم و اندوه است[۲۱۸]؛ زیرا چنین انتظاری به معنای عمل به وظایفی است که دوران ظهور را نزدیک می‌‌کند و شرایط را برای پایان غیبت مساعد می‌‌سازد؛ این دسته از امور به مفهوم عمل به واجبات و ترک محرمات است. در بیانات رسول اکرم (ص) آمده است که عمل به فرایض دینی‌، فرد را به مرحله باتقواترین افراد می‌‌رساند[۲۱۹]. پای‌بندی خانواده مهدوی به آموزه‌های دینی و در رأس همه آنها به تقوای الهی و استمرار این عمل موجب جلب رضای الهی و گشایش امور خانواده می‌‌شود‌»[۲۲۰].
۲۴. آقای حسین‌جانی؛
آقای ابوالقاسم حسین‌جانی، در مقاله «احساس انتظار» در این‌باره گفته است:

«احساس انتظار، مثل احساس تشنگی است: احساس تشنگی، آدم را، به آب می‌‌رساند، و احساس انتظار، انسان صاحب‌نظر آگاه دین باور حقیقت جوی را، به حجت بالغه الهی!...

بی‌خیالی، این پا و آن پا کردن، و مرد "فردا" نبودن،"ضد انتظار" است! انسان انتظار، آماده فرداست.

احساس انتظار، از هم‌صحبتی‌های فردا، سرشارشدن است.

از اندیشه تردید، بیرون آمدن، و در دل یقین، در آمدن.

نشاط انتظار، آدمی را از ناامیدی و سستی، باز می‌‌گیرد.

با این نگاه‌های کوچک و پیش پا افتاده، آدم در "روز مرگی"ها، غرق می‌‌شود.

برای خوب دیدن، و خدایی نگریستن، باید به چشمان انتظار، مسلح شد!»[۲۲۱].
۲۵. خانم شکریان؛
خانم محترم شکریان، در مقاله «مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری» در این‌باره گفته است:

«استاد شهید مطهری در بخشی از تألیفات گران‌مایه خویش، ویژگی‌های انتظار بزرگ را به صورت مبسوط مطرح کرده است[۲۲۲]:

  1. خوش‌بینی به آینده بشر: درباره آینده بشر دیدگاه‌ها مختلف است. بعضی معتقدند که شر و فساد و بدبختی لازمه لاینفک حیات بشری است. بنابراین، زندگی بی‌ارزش است و عاقلانه‌ترین کار خاتمه دادن به حیات و زندگی است. بعضی دیگر حیات بشر را ابتر می‌دانند و معتقدند که بشر در اثر پیشرفت حیرت‌آور تکنیک‌ و ذخیره کردن وحشت‌ناک وسایل کشتار جمعی، به مرحله‌ای رسیده که به اصطلاح با گوری که با دست خود کنده یک گام بیشتر فاصله ندارد. طبق این دیدگاه، بشر در نیمه راه عمر خود، بلکه در آغاز رسیدن به بلوغ فرهنگی، به احتمال زیاد نابود خواهد شد. اگر به قراین و شواهد ظاهری بسنده کنیم، این احتمال را نمی‌توان نفی کرد. استاد مطهری در مقابل این دو نظر، نظریه سومی را مطرح می‌کند و می‌فرماید: "ریشه فسادها و تباهی‌ها، نقص روحی و معنوی انسان است. انسان هنوز دوره جوانی و ناپختگی خود را طی می‌کند و خشم و شهوت بر عقل او حاکم است. انسان بالفطره در راه تکامل فکری و اخلاقی و معنوی پیش می‌رود. نه شر و فساد، لازمه لاینفک طبیعت بشر است و نه جبر تمدن فاجعه خودکشی دسته‌جمعی را پیش خواهد آورد. آینده‌ای بس روشن و سعادت‌بخش و انسانی که در آن شر و فساد از بیخ و بن برکنده خواهد شد.... این نظریه، الهامی است که دین می‌کند و نوید مقدس قیام و انقلاب مهدی موعود در اسلام در زمینه این الهام است."[۲۲۳] ابن بابویه به چند واسطه از امام موسی کاظم (ع) در تفسیر آیه ﴿وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً[۲۲۴]؛ آورده است: "نعمت ظاهر، امام ظاهر است و نعمت باطن، امام غایب. از دیدگاه مردم، شخص او غایب می‌شود ولی از دل‌های مؤمنین یاد او غایب نیست و... خدا هر دشواری را برای او آسان می‌نماید و هر سختی را برایش رام می‌سازد و گنج‌های زمین را برایش آشکار می‌گرداند. هر دوری را برای او نزدیک می‌نماید و هر سرکش ستیزه‌گر را نابود می‌کند و با دست‌های او هر شیطان طاغی را هلاک می‌کند..."[۲۲۵]. استاد مطهری، در بیان حتمی بودن قضای الهی مبنی بر ظهور حضرت، به این حدیث شریف از پیامبر اکرم (ص)، استناد می‌کند: "اگر از عمر دنیا، بیشتر از یک روز باقی نمانده باشد خدا آن روز را طولانی می‌کند تا مهدی از اولاد من ظهور کند"[۲۲۶].
  2. پیروزی نهایی حق بر باطل: بی‌شک، ظهور مهدی موعود، پیدایش‌گر وعده‌ای است که خدا از قدیم‌ترین زمان‌ها در کتاب‌های آسمانی به صالحان داده است که زمین از آن آنان است و پایان کار تنها به متقیان تعلق دارد. استاد مطهری در این بار به این دو آیه شریفه از قرآن کریم استناد فرموده است: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۲۲۷]؛ ﴿إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[۲۲۸].
  3. تشکیل حکومت واحد جهانی: در هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) برای این که از نعمت وجود امام، بیشترین استفاده شود، زمینه لازم فراهم می‌شود و موانع ظهور و فعلیت یافتن شؤون و ابعاد امامت که در عصر سایر امامان (ع)، و عصر غیبت خود آن حضرت وجود داشته است برداشته می‌شود. اسمای حسنای الهی مثل "الولی"، "العادل"، "الحاکم"، "السلطان"، "المنتقم"، "القاهر" و "الظاهر" به‌طور بی‌سابقه‌ای متجلی خواهد شد. به عبارت دیگر آن حضرت مظهر این اسما و کارگزار و عامل خدای متعال می‌باشد و مقام خلیفة اللهی او در این ابعاد، ظهور عملی و فعلی خواهد یافت. از جمله اموری که تجلی را در ظهور حضرت مهدی (ع) روشن می‌سازد این است که هدف توحیدی اسلام مثل وحدت حکومت و نظام، وحدت قانون، وحدت دین و وحدت جامعه، به وسیله آن حضرت محقق می‌شود. همان‌گونه که در حدیث‌ها وارد شده است، خدا خاور و باختر جهان را به وسیله آن حضرت و به دست آن بزرگوار فتح می‌نماید. چنان‌که در روایت معروف جابر است که رسول‌ خدا (ص) فرمود: "این است آن کسی که خدا به دست او، مشرق‌ها و مغرب‌های زمین را می‌گشاید"[۲۲۹]. آن استاد تشکیل حکومت واحد جهانی براساس توحید را، یکی از ویژگی‌های انتظار بزرگ برمی‌شمارد[۲۳۰]. روز فتح که از ایام الله بزرگ است و در قرآن مجید آمده است‌[۲۳۱] در برخی از تفسیرها، روز ظهور و فتح آن حضرت است[۲۳۲]. چنان‌که در حدیث‌ها است، قریه‌ای نمی‌ماند مگر آن‌که در آن، ندای " لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ ‏‏" بلند است و اسلام عالم‌گیر می‌شود و همه حکومت‌ها و حاکمیت‌ها که به اسم نژاد و وطن ساخته شده ملغی می‌گردد. مرزهایی که با آن، زورمندان، دنیا را تقسیم کرده و افراد بشر را از هم جدا و بیگانه ساخته‌اند از میان برداشته می‌شود. در آن عصر، برکات و آثار عقیده و ایمان به خدا آشکار می‌شود و برحسب آیه ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ[۲۳۳]، درهای برکات آسمان و زمین بر روی مردم و انسان‌های مؤمن گشوده می‌شود و به جای نظام‌های مشرکانه، جنگ، نزاع و کینه‌توزی، نظام الهی اسلام و دوستی، برادری، صفا و صلح واقعی و عمومی برقرار می‌شود. کتاب "المحجة فیما نزل فی القائم الحجة" از عیاشی به سند خود از ابن بکیر روایت کرده است که: از ابی الحسن (امام کاظم (ع)) سؤال کردم از این قول خدای تعالی: ﴿وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا[۲۳۴]. آن حضرت به این مضمون‌ فرمود: "این آیه در شأن حضرت قائم نازل شده است که وقتی ظاهر شود، اسلام را بر طوایف کفر که در شرق و غرب عالم هستند عرضه نماید. هرکسی اسلام آورد، امر می‌کند او را به نماز و زکات و آن‌چه مسلمان به آن امر می‌شود و هرکس اسلام نیاورد گردن او را می‌زند تا باقی نماند. آن‌گاه در مشرق‌ها و مغرب‌ها کسی باقی نمی‌ماند مگر موحد..."[۲۳۵].
  4. بلوغ بشر به خردمندی و خردورزی کامل: در زمان حضرت مهدی (ع) نعمت، بسیار فراوان و کیفیت نعمت در سطح بسیار مطلوبی است. از جمله نعمت‌ها، بلوغ بشر به خردمندی کامل است که استاد مطهری آن را نیز از ویژگی‌های انتظار بزرگ برمی‌شمارد[۲۳۶]. عده‌ای خیال می‌کنند که ظهور حضرت حجت (ع) امری مساوی با انحطاط دنیا و بازگشت به گذشته است. استاد شهید به صراحت این اندیشه را رد می‌کند و می‌فرماید: "قضیه برعکس است ارتقاء فکری و اخلاقی و علمی بشر است، به حکم همه شواهد و ادله‌ای که از دین به ما رسیده است؛ همان دینی که موضوع ظهور حضرت حجت را و عدل کلی را برای ما ذکر کرده، این‌ها را هم ذکر کرده است. در حدیث اصول کافی است که وقتی آن حضرت ظهور می‌کند خدای متعال دست خود را بر سر افراد بشر می‌کشد و عقل افراد بشر افزون می‌شود و فکر و عملشان زیاد می‌شود"[۲۳۷]. عصر ظهور، دوره حکومت عقل است. دوره‌ای است که اولین ویژگی‌اش حکومت عقل است. دوره‌ای است که در آن، علم اسیر و برده نیست. استاد مطهری ضمن بیان این مطلب، به تعبیر امیر المؤمنین (ع) درباره آن عصر اشاره دارد که: " وَ يُغْبَقُونَ‏ كَأْسَ‏ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوح‏‏‏"[۲۳۸]؛ در آن عصر مردم صبح‌گاهان و شام‌گاهان جامی که می‌نوشند جام حکمت و معرفت است، جز جام حکمت و معرفت جام دیگری نمی‌نوشند".
  5. حد اکثر بهره‌برداری از مواهب زمین: در عصر ظهور مهدی بر اثر تکامل انسانیت، ایمان به خدا و پیشرفت بشر در زمینه‌های تکامل خصوصا مسایل روحی و معنوی، خدا برکاتش را از زمین بر بشر می‌فرستد و حد اکثر بهره‌برداری از مواهب زمین صورت می‌گیرد. استاد مطهری فرازهایی از نهج البلاغه را در همین مورد ذکر می‌کند: " وَ تَخْرُجُ‏ لَهُ‏ الْأَرْضُ‏ أَفَالِيذَ كَبِدِهَا وَ تُلْقِي‏ إِلَيْهِ‏ سِلْماً مَقَالِيدَهَا ‏‏‏"؛ زمین پاره‌های جگر خودش را بیرون می‌ریزد (زمین هر موهبت و استعدادی که دارد ارائه می‌کند) زمین می‌آید مثل یک غلام، در حالی‌ که تسلیم است و کلیدهایش را در اختیار او قرار می‌دهد"[۲۳۹]. یعنی دیگر سری در طبیعت باقی نمی‌ماند مگر این‌که به دست او کشف می‌شود.
  6. برقراری مساوات در امر تقسیم ثروت: در دولت آن حضرت، وضع اقتصادی مردم سامان می‌یابد و نعمت‌ها فراوان، آب‌ها مهار و زمین‌ها آباد و حاصل‌خیز و معدن‌ها ظاهر می‌شود؛ تا جایی که فقیری که از بیت المال چیزی دریافت کند باقی نمی‌ماند و کسی برای دریافت کمک مالی به خزانه عمومی مراجعه نمی‌کند، و اگر اتفاقا کسی مراجعه کرد به خود او می‌گویند هر اندازه نیاز دارد دریافت کند که او هم پس از دریافت وجه، پشیمان می‌شود و در مقام رد آن به خزانه برمی‌آید ولی از او قبول نمی‌شود. استاد مطهری، بیان نهج البلاغه را در این زمینه ارائه می‌کند: " يُقَسِّمُ الْمَالَ‏ صِحَاحاً ‏‏‏". زمانی که پیامبر اکرم (ص) این جمله را فرمود، عده‌ای پرسیدند: یا رسول الله! صحاحا یعنی چه؟ فرمود: عادلانه و بالسویه تقسیم می‌کند![۲۴۰]
  7. منتفی شدن کامل مفاسد: روایت‌های زیادی مبنی بر رواج فساد و فحشا و گناهان مختلف قبل از ظهور حضرت مهدی (ع) وجود دارد که با ظهور حضرت، این مفاسد، کاملا برچیده می‌شود. از جمله مفاسد، بدعت‌هایی است که در دین مبین اسلام توسط شیادان و دشمنان ایجاد شده است. استاد مطهری در بحث مقتضیات زمان و مسأله خاتمیت بر این باور است که هر شریعتی، شریعت قبل را تکمیل‌ می‌کند و یکی از کارهای انبیا، احیای اصل دین است و اصل دین، از آدم (ع) تا خاتم انبیا (ص) یکی است و هر پیغمبری که می‌آید یکی از کارهایش، پیرایش است. یعنی اضافه‌ها و تحریف‌های بشر را مشخص می‌کند و این تحریف دین، از ویژگی‌های بشر قبل خاتم انبیا نیست، بلکه انسان‌های دوره‌های بعد هم این طبیعت را دارند. یعنی در دین خودشان دخل و تصرف می‌کنند و خرافات را وارد می‌کنند. پس معلوم می‌شود که بدعت در دین خاتم هم امکان‌پذیر است. استاد مطهری بعد از این نتیجه‌گیری، می‌فرماید: "چنانکه ما شیعه هستیم و اعتقاد داریم به وجود مقدس حضرت حجة بن الحسن (ع) می‌گوییم ایشان که می‌آیند یأتی بدین جدید، تفسیرش این است که آنقدر تغییرات و اضافات در اسلام پیدا شده است که وقتی او می‌آید و حقیقت دین جدش را می‌گوید به نظر مردم می‌رسد که این دین، غیر از دینی است که داشته‌اند و حال آن‌که اسلام حقیقی همان است که آن حضرت می‌آورد. در اخبار و روایات آمده است که وقتی ایشان می‌آید خانه‌ها و مساجدی را خراب می‌کند کارهایی می‌کند که مردم فکر می‌کنند دین جدیدی آورده است"[۲۴۱].
  8. منتفی شدن جنگ و برقراری صلح: امنیت و صلح واقعی و برقراری آرامش، از ویژگی‌های دولت حضرت مهدی است. خوف‌ها زایل می‌شود و جان و مال و آبروی اشخاص در امان خواهد بود. در سراسر جهان امنیت عمومی حاکم می‌شود. اختناق، استبداد، استکبار و استضعاف که از آثار حکومت‌های غیر الهی است از جهان ریشه‌کن می‌گردد و حکومت‌های طواغیت به هر شکل و عنوان برچیده می‌شود. از روایت‌ها استفاده می‌شود که به سبب ظهور حضرت ولی عصر راه‌ها آن‌قدر امن می‌شود که حتی ضعیف‌ترین مردم از مشرق به مغرب سفر می‌کند و از احدی به او اذیت و آزار نمی‌رسد[۲۴۲]. استاد مطهری، ناامنی آن دوره را چنین توصیف می‌کند: "حضرت زمانی ظهور می‌کند که اختلاف میان بشر شدید و زلزله‌ها برقرار است (مقصود زلزله‌های ناشی از مواد زیر زمین نیست) زمین به دست بشر تکان می‌خورد و این خطر بشریت را تهدید می‌کند که زمین نیست و نابود شود. طبرانی در کتاب "الکبیر" و ابو نعیم نقل کرده است که پیامبر (ص) به فاطمه (س) فرمود: "سوگند به آن‌که مرا به حقیقت، مبعوث گردانید، مهدی این امت، از نسل این دو نفر است- اشاره به حسن (ع) و حسین (ع)- زمانی که دنیا آشفته گردد و فتنه‌ها ظاهر شوند و راه‌حل‌ها کوتاه گردند و برخی مردم بر برخی دیگر هجوم آورند. نه بزرگسالان به خردسالان رحم کنند و نه خردسالان به بزرگسالان احترام نهند. در آن زمان خدا از نسل این دو، کسی را می‌انگیزاند که حصارهای گمراهی را می‌گشاید و دل‌های غفلت‌زده را بیدار می‌کند و در آخر الزمان دین را به پا می‌دارد چنان که من در ابتدا آن را به پا داشتم و دنیا را از عدل پر می‌سازد چنان‌که از ستم پر شده باشد". استاد مطهری هم‌چنین وقایع عجیب آخر الزمان را از کلام امیر المؤمنین (ع) چنین نقل می‌کند: "قبل از ظهور، آشوب و جنگ روی پای خودش می‌ایستد و دندان‌هایش را نشان می‌دهد، شیر، پستان خودش را نشان می‌دهد که دوشیدنش خیلی شیرین است اما عاقبتش فوق العاده تلخ"[۲۴۳] یعنی جنگ‌ها رخ می‌دهد و ستیزه‌جویان، نگاه می‌کنند و می‌بینند جنگ خوب شیر می‌دهد، یعنی به نفعشان کار می‌کند، اما نمی‌دانند که عاقبت این جنگ، به ضرر خودشان است"[۲۴۴]. با قیام آن حضرت، این ناآرامی‌ها برطرف می‌شود و رضایت ساکنین زمین و آسمان حاصل می‌شود[۲۴۵]. پیامبر (ص) می‌فرماید: " يَرْضَى‏ عَنْهُ‏ سَاكِنُ‏ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ‏ الْأَرْضِ‏‏‏‏"[۲۴۶]؛ آن‌چنان امنیت حاصل می‌شود که حتی زنان ضعیف هم به تنهایی و در کمال امنیت می‌توانند سفر کنند". استاد مطهری به نقل از نهج البلاغه می‌فرماید: " حَتَّى يَخْرُجَ الْعَجُوزُ الضَّعِيفَةُ مِنَ‏ الْمَشْرِقِ‏ تُرِيدُ الْمَغْرِبَ‏ وَ لَا يَنْهَاهَا أَحَدٌ ‏‏‏‏"[۲۴۷]؛ راه‌ها امن می‌شود و پیره‌زنی ناتوان، از مشرق تا مغرب دنیا را مسافرت می‌کند بدون دیدن کوچک‌ترین آزار و اذیتی". همه راه‌ها (زمینی، دریایی، هوایی) امن می‌شود چون منشأ این ناراحتی‌ها، بی‌عدالتی‌هاست. وقتی که عدالت برقرار شد دیگر ناامنی وجود ندارد»[۲۴۸].
۲۶. خانم هاشمی؛
خانم خدیجه هاشمی، در کتاب «مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر» در این‌باره گفته است:
  1. «خودسازی فردی: انتظار مصلح جهانی به معنای آماده باش کامل فکری و اخلاقی، مادی و معنوی، برای اصلاح همه جهان است. چنین تحولی قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان به دوش بکشند. این در درجه اول نیازمند بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی، فکری برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است. تنگ نظری‌ها، کوته بینی‌ها، کج فکری‌ها، حسادت‌ها، اختلافات کودکانه و نابخردانه و به طور کلی هرگونه نفاق و پراکندگی با موقعیت منتظران واقعی سازگار نیست.
  2. خود یاری‌های اجتماعی: منتظران راستین در عین حال وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر اصلاح خویش در اصلاح دیگران نیز بکوشند. زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند، یک برنامه فردی نیست. برنامه‌ای است که تمام عناصر انقلاب باید در آن شرکت جویند، کوشش‌ها و تلاش‌ها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند.
  3. حل نشدن در فساد محیط: اثر مهم دیگری که انتظار حضرت مهدی دارد حل نشدن در مفاسد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگی‌هاست. توضیح اینکه هنگامی که فساد فراگیر می‌شود و اکثریت یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد پاک در یک بن‌بست سخت روانی قرار می‌گیرند؛ بن‌بستی که از یأس سرچشمه می‌گیرد. این نومیدی و یأس ممکن است آنها را تدریجا به سوی فساد و همرنگی با محیط بکشاند و نتواند خود را به صورت یک اقلیت صالح در برابر اکثریت ناسالم حفظ کنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایی بدانند! تنها چیزی که می‌تواند آنها را به مقاومت و خویشتن داری دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایی است. تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خویش و اصلاح دیگران بر نخواهند داشت.
  4. رابطه عاشقانه با پروردگار: آیات متعددی در قرآن و روایات بسیاری از پیامبر اکرم در‌شان گروهی از شیعیان علوی نازل شده است که در آخرالزمان پدیدار خواهند شد. یکی از این آیات شریف، آیه ذیل است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ[۲۴۹]. این آیه نورانی در بر دارنده بشارتی شورانگیز به پیامبر و مؤمنان راستین است که هرگز نپندارید قوام دین خدا فقط به عده‌ای تازه مسلمان است که اگر به کفر و شرک بازگردند اسلام و افتخارهای آن از بین می‌رود. اگر عده‌ای از اسلام روی گردانیدند و به کفر بازگشتند، هرگز اندوهی به خویش راه ندهید، چرا که خداوند مؤمنانی را بر خواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که محبوب خداوند و محب اویند. خداوند دوستدار ایشان است و ایشان نیز دوستدار خداوندند. عشقی مقدس و دو طرفه بین ایشان و پروردگارشان برقرار شده است. فضیلتی بس ارزشمند که مقامی بالاتر از آن قابل تصور نیست.
  5. فروتنی در برابر مؤمنان و ایستادگی در مقابل کافران: در همین آیه بعد از ذکر این عشق پاک دو طرفه، علامت آن را چنین بیان می‌کند: ﴿أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ[۲۵۰]. در مقابل اهل ایمان چنان تواضع دارند که گویا بنده ایشانند. همینان که در برابر مؤمنان چنین متواضعند؛ در مقابل کافران، سرسخت و عزتمندند. ایشان در مقابل گردن‌کشان چنان در اوج عزت و قدرت و گردن فرازیند که گویا آنان را هرگز به شمار نمی‌آورند» [۲۵۱].
۲۷. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در این‌باره گفته‌اند:

«بعضی از فواید انتظار فرج عبارتند از:

  1. امید: انتظار در انسان امید ایجاد می‌کند. شخصی که منتظر آینده‌ای روشن است، هرگز در مشکلات و سختی‌ها امید خود را از دست نمی‌دهد و برای آنچه وعده داده شده، تلاش می‌کند.
  2. صبر: کسی که منتظر است، اهل صبر و تحمل می‌شود و اگر در راه رسیدن به هدف، به موانعی برخورد کند، بردباری نموده و با یاد امام زمان (ع) دوران سخت غیبت را سپری می‌کند.
  3. آمادگی: اگر انسان، منتظر امام خود باشد، خود و جامعه را برای ظهور او آماده می‌کند؛ از گناه و سستی پرهیزداشته، و به دنبال عدالت می‌رود. او شهر و کشور خود را آماده ظهور می‌کند. می‌کوشد عدالت را در جامعه برقرار سازد و سعی می‌کند کارهای ثواب و نیک را ترویج داده، کارهای گناه و بد را بزداید. تبلور این آمادگی می‌تواند در موارد زیر باشد:
    1. خودسازی فردی: کسی که منتظر حکومت مصلح است، خود نیز باید صالح باشد؛ یعنی منتظر واقعی نمی‌تواند نقش تماشاگر داشته باشد؛ بلکه حتماً باید در صف مصلحان باشد. پس نخست باید خودش را اصلاح کند.
    2. خودیاری اجتماعی: منتظر، بعد از آنکه خودش را اصلاح کرد، باید درباره دیگران نیز بی تفاوت نباشد و در اصلاح آنان نیز بکوشد.
    3. غرق نشدن در فساد محیط: وقتی در جوامع، فساد شیوع یافت، انسان منتظر خود را پاک نگه می‌دارد؛ زیرا به اصلاح جهان امید دارد. تنها در این صورت است که منتظر، دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خویش و حتی برای اصلاح دیگران برنخواهد داشت.
  4. پایداری برابر رهبری‌های فاسد و مبارزه با فساد: منتظر واقعی، هیچ گاه برابر رهبران فاسد و ستمگر خضوع نکرده و سرتسلیم فرو نمی‌آورد؛ بلکه در مبارزه همیشگی با فساد و حاکمان فاسد به سرمی‌برد و منتظر تشکیل حکومت عدل اسلامی‌ است»[۲۵۲].

پرسش‌های مصداقی

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. ر.ک: طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۹۵ ـ ۱۰۴؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
  2. ر.ک: طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۹۵ ـ ۱۰۴؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
  3. ر.ک: رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
  4. ر.ک: موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ٢، ص ٢٣۵ـ٣٢۶.
  5. ر.ک: صمیمی، سیمین، عرصه‌های تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث.
  6. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۶۸.
  7. «وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ [بِمَوَاقِعِ‏] بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.
  8. ر.ک. خانجانی، علی اوسط، رسالت فردی و شخصی انسان منتظر.
  9. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۶۸.
  10. «یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲؛ ابن بابویه، محمدبن ابراهیم، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹.
  11. ر.ک. صمیمی، سیمین، عرصه‌های تأثیرگذاری اعتقاد به مهدویت در اصلاح فرد از دیدگاه قرآن و حدیث؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰ـ ۱۱۸.
  12. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِخْوَانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ یَرَوْنِی...لَأَحَدهُمْ أَشَدُّ بَقِیَّةً عَلَی دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ أَوْ کَالْقَابِضِ عَلَی جَمْرِ الْغَضَا أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴.
  13. ر.ک. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰ـ ۱۱۸.
  14. «یَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ، الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالسَّیْفِ، أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً، وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع): انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۲۰.
  15. ر.ک: نیلی‌پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۷۷ـ ۸۹.
  16. ر.ک: حکیمی، امیر مهدی، منتظر چشم به راهی فریادگر، ص ۳۰.
  17. ر.ک: مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۸ـ ۱۳۵؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۳۲۷ـ ۳۲۹.
  18. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹ـ ۲۱۲.
  19. ر.ک: خانجانی، علی اوسط، رسالت فردی و شخصی انسان منتظر، ص؟؟؟.
  20. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص۵۴ ـ ۶۱؛ پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹ـ ۲۱۲.
  21. «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.
  22. ر.ک: هاشمی، خدیجه، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص ۴۶ـ۴۹.
  23. ر.ک: نیلی‌پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۷۷ـ ۸۹.
  24. ر.ک: رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۳ـ۸۵.
  25. ر.ک: موسوی، سید علی، فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن، ص ۲۳۶؛ جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۸۳ـ ۱۸۸.
  26. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۶۹ـ۱۷۲.
  27. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶ـ۸۴؛ درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۳ـ ۲۱۵؛ پرسمان مهدویت، ص ۱۶۹ـ۱۷۲.
  28. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶ـ۸۴؛ درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۳ـ ۲۱۵.
  29. ر.ک: نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۲۵ـ۱۳۰.
  30. ر.ک: قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۴۱ـ۴۶.
  31. ر.ک: نیلی‌پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۷۷ـ ۸۹.
  32. ر.ک: شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۸۴ـ۸۸.
  33. «...وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ..»؛ أمالی الطوسی، ص ۲۳۲، ح۴۱۰.
  34. «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»؛ تحف العقول، ص ۱۱۵.
  35. «الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدّین، ص ۶۴۵.
  36. ر.ک: موسوی، سید علی، فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن، ص ۲۳۶.
  37. «مِنْ دِینِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۲۲.
  38. ر.ک: مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۸ـ ۱۳۵؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۲۷ـ ۳۲۹.
  39. ر.ک: حائری، علی صفایی، تو می‌آیی، ص ۲۶ ـ ۳۲؛ سهرابی، صادق، با انتظار در خیمه‌اش درآییم، ص؟؟؟؛ حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۸۷ـ۹۷.
  40. ر.ک: حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۸۷ـ۹۷؛ رضوانی، علی اصغر، وظایف ما در عصر غیبت، ص ۶۵ ـ۶۹.
  41. «...مَنْ سُرَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ..»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص ۲۰۰.
  42. ر.ک: رضوانی، علی اصغر، وظایف ما در عصر غیبت، ص ۶۵ ـ۶۹؛ مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۸ـ ۱۳۵؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۲۷ـ ۳۲۹.
  43. ر.ک. نویسندگان آفتاب مهر، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰.
  44. ر.ک: نویسندگان آفتاب مهر، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰.
  45. ر.ک: هاشمی، خدیجه، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص ۴۶ـ۴۹؛ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۹۵ ـ۱۰۴؛ طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۸؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
  46. ر.ک: قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۸۱ـ۸۶.
  47. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی حضرت مهدی (ع)، ص۸۴ ـ۷۹.
  48. ر.ک: فلاحی، صفر، امام مهدی ذخیره امامت، ص ۱۷ ـ ۱۹.
  49. «ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
  50. «اصْبِرُوا عَلَی أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صابِرُوا عَدُوَّکُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَکُمُ الْمُنْتَظَرَ»؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص۱۹۹.
  51. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹ـ ۲۱۲.
  52. " هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ‏ كَانَ‏ مَعَ‏ الْقَائِمِ‏ فِي‏ فُسْطَاطِهِ‏ ثُمَ‏ سَكَتَ‏ هُنَيْئَةً ثُمَ‏ قَالَ‏ هُوَ كَمَنْ‏ كَانَ‏ مَعَ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ (ص)‏‏‏‏‏"
  53. همانند شمشیر زنی در راه خدا.
  54. همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد
  55. همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد
  56. همانند کسی است که پیش روی پیامبر (ص) جهاد کند
  57. همانند کسی است که با پیامبر شهید شود
  58. بالاترین اعمال امّت من انتظار فرج از ناحیه خدا کشیدن است
  59. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۹۵ -۱۰۴.
  60. الخصال، ص۶۱۶.
  61. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۴۳۷.
  62. الکافی، ج۳، ص۴۲۴.
  63. مهج الدعوات، ص۳۳۲.
  64. "لَيُعِدَّنَ‏ أَحَدُكُمْ‏ لِخُرُوجِ‏ الْقَائِمِ‏ وَ لَوْ سَهْماً ‏‏‏‏‏‏‏"؛ الغیبه، نعمانی، ص۳۲۰.
  65. سوره بقره، آیه ۲۹.
  66. سوره اسراء، آیه ۱.
  67. سوره سبأ، آیه ۴۷.
  68. "إِذَا قَامَ‏ قَائِمُنَا، وَضَعَ‏ اللَّهُ‏ يَدَهُ‏ عَلى‏ رُؤُوسِ‏ الْعِبَادِ، فَجَمَعَ‏ بِهَا عُقُولَهُمْ وَكَمَلَتْ بِهِ أَحْلامُهُم" (الکافی، ج۱، ص ۲۵)؛ " قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)‏ الْعِلْمُ‏ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ‏ جُزْءاً فَجَمِيعُ‏ مَا جَاءَتْ‏ بِهِ‏ الرُّسُلُ‏ جُزْءَانِ‏ لَمْ‏ يَعْرِفِ‏ النَّاسُ حَتَّى الْيَوْمَ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَخْرَجَ الْخَمْسَ وَ الْعِشْرِينَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِي النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَيْهَا الْحَرْفَيْنِ حَتَّى يَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً‏‏‏‏‏‏‏‏" (منتخب الانوار، ص ۲۰۱؛ ر.ک: بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۳۶).
  69. المحاسن، ج۱، ص۳۵۷؛ بحار الانوار، ج۲، ص۵۱ ـ ۵۲.
  70. الکافی، ج۱، ص ۱۸۱.
  71. کامل الزیارات، ص۱۷۷.
  72. سوره انسان، آیه ۸.
  73. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۸۳-۱۸۸.
  74. غیبت نعمانى، چاپ مکتبة الصدوق، ص ۲۰۰.
  75. آیت اللّه صافى، انتظار عامل مقاومت، ص ۱۱۲- ۹۵.
  76. نهج الفصاحة، ص ۱۸۵، کلمه ۹۳۶.
  77. «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید»، از فرمایشات امام خمینى.
  78. انبیاء، آیه ۱۰۵.
  79. مجلسى، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
  80. خورشید مغرب، محمد رضا حکیمى، نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۷، چاپ ۲۳، ص ۲۷۳.
  81. غیبت نعمانى، ص ۲۰۷، ح ۱۶، ناشر انوار الهدى.
  82. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۲۷-۳۲۹.
  83. برای آگاهی بیشتر به برخی از این آثار ر.ک به: مکارم شیرازی، انقلاب جهانی مهدی، مبحث انتظار.
  84. همانا زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش بخواهد به ارث می‌دهد و عاقبت از آن متقین است؛ اعراف، آیه ۱۲۸.
  85. بگو منتظر باشید که ما هم منتظریم؛ انعام، آیه ۱۵۸.
  86. منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم؛ توبه، آیه ۵۲.
  87. منتظر باشید که من هم با شما منتظرم؛ اعراف، آیه ۷۱.
  88. اگر باقی نماند از دنیا مگر یک روز، خداوند متعال، آن روز را طولانی فرماید تا بیرون آید مردی از فرزندان من که نامش نام من و کنیه‌اش کنیه من باشد، زمین را پر از عدل و قسط کند همچنان که از جور و ظلم پر شده باشد.
  89. مائده، آیه ۴۱.
  90. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۲۱۱ - ۲۱۸.
  91. تفسیر موضوعی پیام قرآن، آیة اللّه مکارم شیرازی، ج ۹، ص ۴۴۷.
  92. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۵.
  93. شعبان علی لامعی، قدّیس، ص ۲۵۹، به نقل از: مرجعیت و روحانیت، ص ۱۶۰.
  94. " لَيْسَ‏ يَغِيبُ‏ عَنَّا مُؤْمِنٌ‏ فِي‏ شَرْقِ‏ الْأَرْضِ‏ وَ لَا فِي‏ غَيْرِهَا‏‏ ‏‏‏‏"؛ بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۱۴۰.
  95. " إِنَ‏ أَهْلَ‏ زَمَانِ‏ غَيْبَتِهِ‏ وَ الْقَائِلِينَ‏ بِإِمَامَتِهِ‏ وَ الْمُنْتَظِرِينَ‏ لِظُهُورِهِ‏ (ع) أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ ‏‏ ‏‏‏‏"؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۱۹.
  96. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۶۹-۱۷۲.
  97. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  98. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  99. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  100. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  101. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  102. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  103. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۳-۲۱۵.
  104. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
  105. «"... إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِي‏ءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"»؛ غیبت نعمانی، ص ۲۰۰، ح ۱۶.
  106. «"طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ يَتَوَلَّى وَلِيَّهُ وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ..."»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۰.
  107. خورشید مغرب، ص ۲۷۲.
  108. غیبت نعمانی، ص ۲۰۰.
  109. نهج الفصاحه، ص ۱۸۹، کلمه ۹۳۶.
  110. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  111. قصص / ۵، نور / ۵۵، توبه / ۳۳.
  112. بحار الانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۱۲۳.
  113. یوسف مدن، سیکولوجیة الانتظار، ص ۱۹۲.
  114. یوسف مدن، سیکولوجیة الانتظار، ص ۱۹۵.
  115. «"إِنَّ اللَّهَ نَزَعَ الْخَوْفَ مِنْ قُلُوبِ شِيعَتِنَا وَ أَسْكَنَهُ قُلُوبَ أَعْدَائِنَا فَوَاحِدُهُمْ أَمْضَى مِنْ سِنَانٍ وَ أَجْرَى مِنْ لَيْثٍ يَطْعَنُ عَدُوَّهُ بِرُمْحِهِ وَ يَضْرِبُهُ بِسَيْفِهِ وَ يَدُوسُهُ بِقَدَمِهِ"»؛ بحارالانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۳۳۶.
  116. مقام معظم رهبری، فصلنامه انتظار، شماره ۲، ص ۵۹، نقل از روزنامه رسالت، ۱۶ / ۱۰ / ۷۸.
  117. میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۲.
  118. میزان الحکمه، (بیروت، منشورات الدار الاسلامیه، ۱۹۸۵ م)، ج ۱، ص ۲۸۱.
  119. «"عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ مَعَاشِرَ الْمُؤْمِنِينَ أَبْشِرُوا بِالْفَرَجِ فَإِنَّ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلَفُ وَ قَضَاؤُهُ لَا يُرَدُّ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ فَإِنَّ فَتْحَ اللَّهِ قَرِيبٌ"»؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۷.
  120. «"لَتُمْلَأَنَّ الْأَرْضُ ظُلْماً وَ جَوْراً حَتَّى لَا يَقُولَ أَحَدٌ اللَّهَ إِلَّا مُسْتَخْفِياً، ثُمَّ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ صَالِحِينَ يَمْلَئُونَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"»؛ کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، ص ۴۹۴.
  121. کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، ص ۴۲۱.
  122. احمد بن حنبل، مسند، ج ۲، ص ۲۳۶.
  123. کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، پیشین، ص ۴۹۵.
  124. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص118-135.
  125. از دین امامان است پرهیزکاری... و انتظار فرج با صبر و شکیبایی (بحارالأنوار، ج ۵، ص ۱۲۲).
  126. «بدانید که زندگانی این جهان بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی است میان شما و افزون خواهی در دارایی‌ها و فرزندان است؛ چون بارانی که رستنی آن شگفتی کشتکاران را برانگیزد سپس خشک گردد و آن را زرد بینی، آن‌گاه ریز و خرد شود و در جهان واپسین، عذابی سخت و (نیز) آ» سوره حدید، آیه ۲۰.
  127. من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۸.
  128. کافی، ج ۲، ص ۱۶۳، ح ۱ و ص ۱۶۴، ح ۵.
  129. کافی، ج ۸، ص ۲۳۴.
  130. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۵۸.
  131. «أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ...» (مفاتیح الجنان، زیارتنامه حضرت ابوالفضل).
  132. حیدری‌نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۸۷-۹۷.
  133. « إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.
  134. از علی (ع)، میزان الحکمه، ج ۷، ص ۲۵۹.
  135. میزان الحکمه، ج ۷، ص ۲۶۷.
  136. پر می‌کند زمین را از قسط و عدل همان‌طور که از ظلم و جور پر شده بود؛ منتخب الاثر، ص ۲۴۹.
  137. «حقّ آمد و باطل از میان رفت» سوره اسراء، آیه ۸۱.
  138. «بی‌گمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.
  139. ح‍ی‍دری‌، عزیزالله، انتظار و انسان معاصر، ص91-98.
  140. دکتر علی قایمی برای انتظار به مفهوم نخست، پنج فایده بر شمرده است که عبارتند از: ۱. عامل حرکت؛ ۲. عامل پیشروی؛ ۳. عامل مقاومت؛ ۴. عامل بقای جامعه؛ ۵. عامل رشد و اصلاح. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: نگاهی به مسأله انتظار، ص ۴۱ - ۴۵.
  141. برای نمونه ر.ک: نهایة الحکمة، ص ۱۸۰ - ۱۸۶
  142. ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ «آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
  143. برای تفصیل بیشتر ر.ک: الامثل، ج ۶، ص ۲۹ - ۳۰؛ فخر رازی، تفسیر، ج ۱۸، ص ۱۹۹.
  144. ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.
  145. ﴿الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ «شیطان شما را از تنگدستی می‌هراساند و به کار زشت وا می‌دارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید می‌دهد؛ و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۸.
  146. ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ «آنان که ایمان آورده‌اند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالوده‌اند، امن (و آرامش) دارند و رهیافته‌اند» سوره انعام، آیه ۸۲.
  147. عبدالله بن عمار که ناظر رخدادهای روز عاشورا بود، چنین گفته است: فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَكْثُوراً قَطُّ، قُتِلَ وَلَدُهُ وَ اهل بَيْتِهِ وَ صَحْبَهُ، أَرْبَطَ جَأْشاً مِنْهُ وَ لاَ امضي جِنَاناً وَ لاَ اجْرَأْ مُقَدَّماً... (البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۲۰۴؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۸۱). هلال بن نافع نیز می‌گوید: كُنْتُ وَاقِفاً نَحْوَ الحُسَيْنِ و هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ، وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَتِيلاً مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَجْهاً وَ لاَ أنور وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْبَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۷؛ حیاة الامام الحسین، ص۷.
  148. نصیری، علی، نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن، ص 104-114.
  149. تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۴
  150. بحار ج ۵۲ ص ۱۴۳ ح ۶۰
  151. «بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.
  152. تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۵ و ۲۷
  153. تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۸
  154. «بگو راه من این است که دعوت به سوی خدا می‌کنم، براساس بصیرت، من و پیروان من، چنین هستند» آیه ۱۰۸ سوره یوسف
  155. تو می‌آیی. علی صفایی حائری ص ۲۴
  156. صحیفه سجادیه
  157. کمال الدین ج ۱ ص ۵۸۸
  158. سهرابی، صادق، با انتظار در خیمه‌اش درآییم، ص؟.
  159. مهاجرنیا، محسن، گفتمان‌های انتظار، ص 104-114.
  160. صالح‌نیا، یحیی؛ تنها بر فراز، ص ۹۰.
  161. «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۷.
  162. «خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
  163. «قَالَ الصَّادِقُ (ع): الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) يَذُبُّ عَنْهُ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۹ / ۲۴.
  164. «قَالَ الصَّادِقُ (ع): مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ، لَا، بَلْ كَانَ كَالضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالسَّيْفِ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۴۶ / ۶۹.
  165. «انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۲ / ۴.
  166. «انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ»الغیبة للطوسی: ۴۵۹ / ۴۷۱.
  167. «مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ وَ الْعِفَّةُ وَ الصَّلَاحُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۲۲ / ۱.
  168. بحارالانوار ج ۵۳، ص ۹۵ رُوی عن الصادق (ع).
  169. «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»منتخب الاثر، ج ۳ / ص ۲۱۲.
  170. «قَالَ الصَّادِقُ (ع): مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهَذَا الْأَمْرِ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ... ثُمَّ قَالَ: لَا بَلْ كَمَنْ قَارَعَ مَعَهُ بِسَيْفِهِ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا كَمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)»؛ منتخب الاثر، ج ۳ / ۲۱۳.
  171. «...وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ... »؛ أمالی الطوسی: ۲۳۲ / ۴۱۰.
  172. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): سَيَأْتِي قَوْمٌ مِنْ بَعْدِكُمْ، الرَّجُلُ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ! نَحْنُ كُنَّا مَعَكَ بِبَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ حُنَيْنٍ وَ نَزَلَ فِينَا الْقُرْآنُ! فَقَالَ: إِنَّكُمْ لَوْ تَحَمَّلُوا لِمَا حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ»؛ البحار: ۵۲ / ۱۳۰ / ۲۶.
  173. «أَنَّ مَنِ انْتَظَرَ أَمْرَنَا وَ صَبَرَ عَلَى مَا يَرَى مِنَ الْأَذَى وَ الْخَوْفِ هُوَ غَداً فِي زُمْرَتِنَا»الکافی: ۸ / ۳۷ / ۷.
  174. «قَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ (ع): يَا أَبَا خَالِدٍ! إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ، الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالسَّيْفِ، أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً، وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع): انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ»؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص320.
  175. نیلی‌پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص 77-89.
  176. الاختصاص، شیخ مفید، ص ۹. طبع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
  177. «و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.
  178. مفاتیح الجنان، زیارت امین الله.
  179. «بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.
  180. ﴿هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.
  181. «به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.
  182. «زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.
  183. صفایی حایری؛ علی، تو می‌آیی، ص 26 -32.
  184. کشف المحجه، ص ۱۹۲.
  185. قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن‌، ص 88-89.
  186. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱.
  187. شهید دستغیب، ولایت، ص ۹۴.
  188. سید مرتضی مجتهدی، ، اسرار موفقیت، ج ۲، ص ۲۰۹.
  189. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۴.
  190. روزنامه قدس، ت ۷۹/۶/۱۷.
  191. نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۲۵-۱۳۰.
  192. «مِنْ دِينِ الْأَئِمَّةِ الْوَرَعُ... وَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ»؛ بحارالانوار ج ۵۱، ص ۱۲۲.
  193. «طُوبَى لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ... أُولَئِكَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ»: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۳.
  194. «...مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ...»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.
  195. «طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِأَمْرِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدَايَةِ»؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
  196. بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۸.
  197. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱، المحاس للبرقی، ص ۲۶۲.
  198. رضوانی؛ علی اصغر، وظایف ما در عصر غیبت، ص 65 -69.
  199. الغیبه، طوسی، ص۲۸۵، ح۲۴۵؛ احتجاج، ج۲، ص۲۷۸؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۸، ح۹.
  200. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۳-۸۵.
  201. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۹۵، ۹۶.
  202. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص41-46.
  203. حکیمی، امیر مهدی، منتظر چشم به راهی فریادگر، ص ۳۰.
  204. عبدی‌پور، حسن، نقش اجتماعی انتظار، ص 6-8.
  205. شیخ صدوق، خصال، ج ٢، ص ۶١۶‌؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ١٢٣.
  206. اربلی، کشف الغمه، ج ٢، ص ۵٢٢؛ شبر، حق الیقین، ص ٢٩٠.
  207. حر عاملی، اثباة الهداة، ج ۵، ص ١٣٩.
  208. شیخ صدوق، کمال الدین، ج ٢، ص ۶۴۴.
  209. مجلسی، بحارالانوار، ج ۶٧، ص ١٩١.
  210. موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج ٢، ص ٢٣۵-٣٢۶.
  211. ر.ک. همان؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ٢، ص ١۴۶.
  212. همان، ص ۶۴۵.
  213. «و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.
  214. «پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.
  215. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵٢، ص ۱۲۹.
  216. موسوی، سید علی، فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن، ص ۲۳۶.
  217. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ٢٩، ص ١٣٠.
  218. عربان، رسول، ترسیم آفتاب، ص ٢٢۴‌.
  219. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه‌، ج ١٠‌، ص ۶٢۵.
  220. شرفی جم، محمد رضا، آثار تربیتی فرهنگ انتظار در تقابل با چالش‌های جدید خانواده، ص ۱۲۳.
  221. حسین‌جانی، ابوالقاسم، احساس انتظار، ص ۱۸.
  222. ر.ک: مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.
  223. مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.
  224. و فراوان کرد بر شما نعمت‌های خود را آشکارا و نهان؛ سوره لقمان: ۳۱/ ۲۰.
  225. الخراز القمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص ۳۲۳.
  226. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۶۹.
  227. سوهر انبیاء: ۲۱/ ۱۰۵.
  228. سوره اعراف: ۷/ ۱۲۸.
  229. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی‌عشر، ص ۱۰۱.
  230. مطهری، [شهید] مرتضی، قیام و انقلاب حضرت مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.
  231. سوره نصر: ۱۱/ ۱.
  232. العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین.
  233. چنان‌چه مردم شهرها، همه ایمان آورده و پرهیزکار می‌شدند همانا ما برکت‌های آسمان و زمین را برای آن‌ها می‌گشودیم؛ سوره اعراف: ۷/ ۹۶.
  234. و برای او تسلیم است هرچه در آسمان‌ها و زمین است، خواه و ناخواه؛ سوره آل عمران: ۳/ ۸۳
  235. صافی گلپایگانی، [آیت الله‌] لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی‌عشر، ص ۴۷۱.
  236. مطهری، [شهید] قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۱.
  237. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۶۶.
  238. مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ۵، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۴۸).
  239. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).
  240. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.
  241. مطهری، [شهید] مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، ص ص ۳۷۷ و ۳۷۸.
  242. صافی گلپایگانی، [آیت الله‌] لطف الله، منتخب الاثر فی الام الثانی‌عشر، ص ۳۰۸، فصل ۲، باب ۴۳، ح ۲.
  243. " حَتَّى تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ عَلَى سَاقٍ‏ بَادِياً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا‏‏‏"
  244. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱.
  245. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۰.
  246. الطبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۴۰۱.
  247. مطهری، [شهید] مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۲۷۱، (نقل از: نهج البلاغه، خ ۱۳۸).
  248. شکریان، محترم، مهدویت از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری، ص.
  249. «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.
  250. «در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند» سوره مائده، آیه ۵۴.
  251. هاشمی، خدیجه، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص 46-49.
  252. آفتاب مهر، ج۲، ص ۱۰۹ - ۱۱۰.