فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'امکان پذیر' به 'امکان‌پذیر'
جز (جایگزینی متن - 'امکان پذیر' به 'امکان‌پذیر')
خط ۷۶: خط ۷۶:
*پس از انجام یافتن این مرحله، نوبت به جنبه اثبات یعنی [[جانشین]] ساختن عوامل [[اصلاح]] و [[سازندگی]] می‌رسد. ترکیب دو مفهوم "[[انتظار]]" و "[[انقلاب جهانی]]" آنچه را قبلا گفتیم کاملا روشن می‌کند؛ یعنی، کسانی که در [[انتظار]] چنان انقلابی به سر می‌برند اگر در دعوی خود [[صادق]] باشند (نه جزء [[منتظران]] دروغین خیالی) به‌طور مسلم آثار زیر در آنها آشکار خواهد شد:
*پس از انجام یافتن این مرحله، نوبت به جنبه اثبات یعنی [[جانشین]] ساختن عوامل [[اصلاح]] و [[سازندگی]] می‌رسد. ترکیب دو مفهوم "[[انتظار]]" و "[[انقلاب جهانی]]" آنچه را قبلا گفتیم کاملا روشن می‌کند؛ یعنی، کسانی که در [[انتظار]] چنان انقلابی به سر می‌برند اگر در دعوی خود [[صادق]] باشند (نه جزء [[منتظران]] دروغین خیالی) به‌طور مسلم آثار زیر در آنها آشکار خواهد شد:
#'''[[خودسازی فردی]]:''' [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} قبل از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] بدوش بکشند؛ و این در درجه اوّل محتاج به بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است؛ تنگ نظری‌ها، کوته بینی‌ها، کج فکری‌ها، حسادت‌ها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه، و به‌طور کلّی هر گونه [[نفاق]] و پراکندگی با موقعیّت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. نکته مهم اینجاست که [[منتظر واقعی]] برای چنان برنامه مهمی‌ هرگز نمی‌تواند نقش تماشاچی را داشته باشد؛ باید حتماً در صف [[اصلاح]] طلبان واقعی قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل هرگز به او اجازه نمی‌دهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن اعمالی [[پاک]] و روحی پاکتر، برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی است. من اگر ناپاک و آلوده‌ام چگونه می‌توانم [[منتظر]] تحوّل و انقلابی باشم که شعله اوّلش دامان مرا می‌گیرد! من اگر [[ظالم]] و ستمگرم چگونه ممکن است در [[انتظار]] کسی بنشینم که طعمه شمشیرش [[خون]] [[ستمگران]] است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌توانم در [[انتظار]] نظامی‌ که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ گونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشماری کنم! آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] من از لوث آلودگی‌ها کافی نیست! ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادی‌بخش به سر می‌برد، حتماً به حالت آماده باش کامل در می‌آید؛ سلاحی که برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است به دست می‌آورد؛ سلاحهای موجود را [[اصلاح]] می‌کند؛ سنگرهای لازم را می‌سازد؛ [[آمادگی]] رزمی‌ نفرات خود را بالا می‌برد؛ روحیه افراد خود را تقویت می‌کند؛ و شعله [[عشق]] و [[شوق]] برای چنان [[مبارزه]]‌ای را در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه می‌دارد؛ ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست هرگز در [[انتظار]] به سر نمی‌برد و اگر بگوید [[دروغ]] می‌گوید؛ [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنی آماده باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادّی و معنوی، برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است! [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه [[مظالم]] و نابسامانی‌ها شوخی نیست! کار ساده‌ای نمی‌تواند باشد! آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و [[شکست ناپذیر]]، فوق العاده، [[پاک]] و بلند نظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق، لازم است؛ و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‌ترین برنامه‌های [[اخلاقی]] و [[فکری]] و [[اجتماعی]] است؛ این است معنی [[انتظار]] واقعی؛ آیا هیچ کس می‌تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست!
#'''[[خودسازی فردی]]:''' [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} قبل از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] بدوش بکشند؛ و این در درجه اوّل محتاج به بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است؛ تنگ نظری‌ها، کوته بینی‌ها، کج فکری‌ها، حسادت‌ها، [[اختلافات]] کودکانه و نابخردانه، و به‌طور کلّی هر گونه [[نفاق]] و پراکندگی با موقعیّت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. نکته مهم اینجاست که [[منتظر واقعی]] برای چنان برنامه مهمی‌ هرگز نمی‌تواند نقش تماشاچی را داشته باشد؛ باید حتماً در صف [[اصلاح]] طلبان واقعی قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل هرگز به او اجازه نمی‌دهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن اعمالی [[پاک]] و روحی پاکتر، برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی است. من اگر ناپاک و آلوده‌ام چگونه می‌توانم [[منتظر]] تحوّل و انقلابی باشم که شعله اوّلش دامان مرا می‌گیرد! من اگر [[ظالم]] و ستمگرم چگونه ممکن است در [[انتظار]] کسی بنشینم که طعمه شمشیرش [[خون]] [[ستمگران]] است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌توانم در [[انتظار]] نظامی‌ که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ گونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشماری کنم! آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] من از لوث آلودگی‌ها کافی نیست! ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادی‌بخش به سر می‌برد، حتماً به حالت آماده باش کامل در می‌آید؛ سلاحی که برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است به دست می‌آورد؛ سلاحهای موجود را [[اصلاح]] می‌کند؛ سنگرهای لازم را می‌سازد؛ [[آمادگی]] رزمی‌ نفرات خود را بالا می‌برد؛ روحیه افراد خود را تقویت می‌کند؛ و شعله [[عشق]] و [[شوق]] برای چنان [[مبارزه]]‌ای را در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه می‌دارد؛ ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست هرگز در [[انتظار]] به سر نمی‌برد و اگر بگوید [[دروغ]] می‌گوید؛ [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنی آماده باش کامل [[فکری]] و [[اخلاقی]]، مادّی و معنوی، برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است! [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه [[مظالم]] و نابسامانی‌ها شوخی نیست! کار ساده‌ای نمی‌تواند باشد! آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقّق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و [[شکست ناپذیر]]، فوق العاده، [[پاک]] و بلند نظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق، لازم است؛ و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‌ترین برنامه‌های [[اخلاقی]] و [[فکری]] و [[اجتماعی]] است؛ این است معنی [[انتظار]] واقعی؛ آیا هیچ کس می‌تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست!
#'''[[خودیاری‌های اجتماعی]]:''' [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال، [[وظیفه]] دارند که علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند یک برنامه فردی نیست؛ برنامه‌ای است که تمام عناصر تحوّل باید در آن شرکت جوید؛ باید کار به صورت دسته‌جمعی و همگانی باشد؛ کوشش‌ها و تلاش‌ها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دستجمعی هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلکه موظّف است هر نقطه ضعفی را در هر کجا ببیند [[اصلاح]] کند؛ و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید؛ و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند؛ زیرا بدون شرکت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‌ای امکان پذیر نیست. بنابراین [[منتظران واقعی]] علاوه بر این که به [[اصلاح]] خویش می‌کوشند، [[وظیفه]] خود می‌دانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگر برای [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]]! و این است [[فلسفه]] آن همه افتخارات و [[فضیلت‌ها]] که برای [[منتظران]] [[راستین]] شمرده شده است.
#'''[[خودیاری‌های اجتماعی]]:''' [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال، [[وظیفه]] دارند که علاوه بر [[اصلاح]] خویش، در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند یک برنامه فردی نیست؛ برنامه‌ای است که تمام عناصر تحوّل باید در آن شرکت جوید؛ باید کار به صورت دسته‌جمعی و همگانی باشد؛ کوشش‌ها و تلاش‌ها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دستجمعی هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلکه موظّف است هر نقطه ضعفی را در هر کجا ببیند [[اصلاح]] کند؛ و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید؛ و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند؛ زیرا بدون شرکت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‌ای امکان‌پذیر نیست. بنابراین [[منتظران واقعی]] علاوه بر این که به [[اصلاح]] خویش می‌کوشند، [[وظیفه]] خود می‌دانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگر برای [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]]! و این است [[فلسفه]] آن همه افتخارات و [[فضیلت‌ها]] که برای [[منتظران]] [[راستین]] شمرده شده است.
#'''حل نشدن در [[فساد]] محیط:''' هنگامی‌ که [[فساد]] فراگیر می‌شود، و اکثریّت و یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن بست سخت روانی قرار می‌گیرند، بن بستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه می‌گیرد. گاهی آنها [[فکر]] می‌کنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست، و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است؛ این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت یک اقلّیّت [[صالح]] در برابر اکثریّت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که می‌تواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدمد و به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتّی برای [[اصلاح]] دگران بر نخواهند داشت. و اگر می‌بینیم در [[دستورات اسلامی]] [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجّب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] فلسفه‌اش در [[حقیقت]] همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمی‌بیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد، و منطق او این است: [[آب]] از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است بالاتر از سیاهی، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است من که هم اکنون آن را برای خود خریده‌ام؛ دیگر از چه چیز می‌ترسم! امّا هنگامی‌ که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود، [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و [[امید]] به تغییر وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او پیدا می‌شود و چه بسیار او را به توقّف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] می‌نماید. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را می‌توان همواره به عنوان یک عامل مؤثّر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]; همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمی‌توانند خویشتن را حفظ کنند.
#'''حل نشدن در [[فساد]] محیط:''' هنگامی‌ که [[فساد]] فراگیر می‌شود، و اکثریّت و یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن بست سخت روانی قرار می‌گیرند، بن بستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه می‌گیرد. گاهی آنها [[فکر]] می‌کنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست، و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است؛ این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت یک اقلّیّت [[صالح]] در برابر اکثریّت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که می‌تواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدمد و به [[مقاومت]] و خویشتن داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتّی برای [[اصلاح]] دگران بر نخواهند داشت. و اگر می‌بینیم در [[دستورات اسلامی]] [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجّب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] فلسفه‌اش در [[حقیقت]] همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمی‌بیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد، و منطق او این است: [[آب]] از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است بالاتر از سیاهی، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است من که هم اکنون آن را برای خود خریده‌ام؛ دیگر از چه چیز می‌ترسم! امّا هنگامی‌ که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود، [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و [[امید]] به تغییر وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او پیدا می‌شود و چه بسیار او را به توقّف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] می‌نماید. به همین [[دلیل]]، [[امید]] را می‌توان همواره به عنوان یک عامل مؤثّر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]; همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمی‌توانند خویشتن را حفظ کنند.
*نتیجه این که، [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که هر [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر می‌شود [[امید]] ظهورش بیشتر می‌گردد اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه می‌کند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط مأیوستر نمی‌شوند، بلکه به مقتضای: وعده وصل چون شود نزدیک [[آتش]] [[عشق]] تیزتر گردد وصول به [[هدف]] را در برابر خویش می‌بینند و کوششهایشان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب می‌گردد»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۹۵ -۱۰۴.</ref>.
*نتیجه این که، [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که هر [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر می‌شود [[امید]] ظهورش بیشتر می‌گردد اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه می‌کند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط مأیوستر نمی‌شوند، بلکه به مقتضای: وعده وصل چون شود نزدیک [[آتش]] [[عشق]] تیزتر گردد وصول به [[هدف]] را در برابر خویش می‌بینند و کوششهایشان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب می‌گردد»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۹۵ -۱۰۴.</ref>.
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
*«کسی که [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]] را می‌کشد، در واقع، [[انتظار]] [[انقلاب]] و دگرگونی و تحولی را دارد که وسیعترین و اساسی‌ترین انقلابهای انسانی درطول [[تاریخ]] [[بشر]] است؛ انقلابی که برخلاف همه انقلابها، جنبه منطقه‌ای نداشته و اختصاص به یک جنبه از جنبه‌های مختلف زندگی نیز ندارد، بلکه علاوه بر اینکه عمومی و همگانی است تمام [[شئون]] و جوانب زندگی انسانها را شامل می‌شود و انقلابی است [[سیاسی]]، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]]. سابقاً در ضمن بررسی مفهوم [[انتظار]] گفتیم که "[[انتظار]]" همیشه از دو عنصر نفی و اثبات تشکیل می‌شود. ناراحتی از وضع موجود و [[عشق]] و علاقه به وضع بهتر. در اینجا اضافه می‌کنیم که در هر [[انقلاب]] و تحول بنیادین نیز دو جنبه نفی و اثبات وجود دارد، جنبه نخستین [[انقلاب]] همان جنبه نفی است؛ یعنی از میان بردن عوامل ختلال [[فساد]]، [[انحطاط]] و شستشو دادن [[لوح]] [[جامعه]] از نقشهای مخالف. پس از انجام این مرحله، نوبت به جنبه اثبات، یعنی [[جانشین]] ساختن عوامل [[اصلاح]] و [[سازندگی]] می‌رسد. ترکیب دو مفهوم "[[انتظار]]" و "[[انقلاب جهانی]]" برای ما روشن می‌‌سازد که کسانی که در [[انتظار]] چنان انقلابی به سر می‌برند، اگر در ادعای خود [[صادق]] باشند (نه جزء [[منتظران]] دروغین خیالی) به طور مسلم آثار ذیل در آنها آشکار خواهد شد<ref> برای آگاهی بیشتر به برخی از این آثار ر.ک به: مکارم شیرازی، انقلاب جهانی [[مهدی]]، مبحث انتظار. </ref>:  
*«کسی که [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]] را می‌کشد، در واقع، [[انتظار]] [[انقلاب]] و دگرگونی و تحولی را دارد که وسیعترین و اساسی‌ترین انقلابهای انسانی درطول [[تاریخ]] [[بشر]] است؛ انقلابی که برخلاف همه انقلابها، جنبه منطقه‌ای نداشته و اختصاص به یک جنبه از جنبه‌های مختلف زندگی نیز ندارد، بلکه علاوه بر اینکه عمومی و همگانی است تمام [[شئون]] و جوانب زندگی انسانها را شامل می‌شود و انقلابی است [[سیاسی]]، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]]. سابقاً در ضمن بررسی مفهوم [[انتظار]] گفتیم که "[[انتظار]]" همیشه از دو عنصر نفی و اثبات تشکیل می‌شود. ناراحتی از وضع موجود و [[عشق]] و علاقه به وضع بهتر. در اینجا اضافه می‌کنیم که در هر [[انقلاب]] و تحول بنیادین نیز دو جنبه نفی و اثبات وجود دارد، جنبه نخستین [[انقلاب]] همان جنبه نفی است؛ یعنی از میان بردن عوامل ختلال [[فساد]]، [[انحطاط]] و شستشو دادن [[لوح]] [[جامعه]] از نقشهای مخالف. پس از انجام این مرحله، نوبت به جنبه اثبات، یعنی [[جانشین]] ساختن عوامل [[اصلاح]] و [[سازندگی]] می‌رسد. ترکیب دو مفهوم "[[انتظار]]" و "[[انقلاب جهانی]]" برای ما روشن می‌‌سازد که کسانی که در [[انتظار]] چنان انقلابی به سر می‌برند، اگر در ادعای خود [[صادق]] باشند (نه جزء [[منتظران]] دروغین خیالی) به طور مسلم آثار ذیل در آنها آشکار خواهد شد<ref> برای آگاهی بیشتر به برخی از این آثار ر.ک به: مکارم شیرازی، انقلاب جهانی [[مهدی]]، مبحث انتظار. </ref>:  
#'''[[خودسازی فردی]]:'''کسی که [[انتظار]] چنان [[انقلاب]] و تحولی را می‌کشد باید خود ساخته و آماده باشد، زیرا چنان تحول و انقلابی، قبل از هر چیز، نیازمند به عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتواند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشد. این مسأله در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم دارد. تنگ‌نظری‌ها، کوته‌‌بینی‌ها، کج‌فکری‌ها، [[حسادت]]، [[اختلاف]] کودکانه و نابخردانه و به طور کلی، هر گونه اتفاق و پراکندگی با موقعیت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. نکته مهم اینجا است که [[منتظر واقعی]] برای چنان برنامه مهمی هرگز نمی‌تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، بلکه باید حتماً در صف [[اصلاح]] طلبان قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحول هرگز به او اجازه نمی‌دهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز نیاز به داشتن اعمال [[پاک]] و روحی پاک‌تر و برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی دارد. من اگر ناپاک و آلوده‌ام چگونه می‌توانم [[منتظر]] تحول و انقلابی باشم که شعله اولش دامان مرا می‌گیرد؟ من اگر [[ظالم]] و ستمگرم چگونه ممکن است در [[انتظار]] کسی بینشینم که طعمه شمشیرش [[خون]] [[ستمگران]] است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌توانم در [[انتظار]] نظامی باشم که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ‌گونه نفشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود. آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] من ز لوث آلودگی‌ها کافی نیست؟ ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادی‌بخش به سر می‌برد، حتماً به حالت آماده باش کامل در می‌آید و برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است سلاحی به دست بیاورد، سلاحهای موجود را [[اصلاح]] کند، سنگرهای لازم را بسازد، [[آمادگی]] رزمی نفرات خود را بالا ببرد، روحیه افراد خود را تقویت کند و شعله [[عشق]] و [[شوق]] را برای چنان مبارزه‌‌ای در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه دارد، ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست هرگز در [[انتظار]] به سر نمی‌برد و اگر چنین بگوید، [[دروغ]] گفته است. [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنای آماده باش کامل [[فکری]]، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است. [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه [[مظالم]] و نابسامانی‌ها شوخی نبوده و کار ساده‌ای نمی‌تواند باشد، آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی باید متناسب با آن باشد، یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ، مصمم، نیرومند، شکست‌ناپذیر، فوق‌العاده [[پاک]] و بلند نظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق لازم است و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‌ترین برنامه‌های [[اخلاقی]]، [[فکری]] و [[اجتماعی]] است. این است معنای [[انتظار واقعی]]، آیا هیچ کس می‌تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست؟
#'''[[خودسازی فردی]]:'''کسی که [[انتظار]] چنان [[انقلاب]] و تحولی را می‌کشد باید خود ساخته و آماده باشد، زیرا چنان تحول و انقلابی، قبل از هر چیز، نیازمند به عناصر آماده و با [[ارزش]] انسانی است که بتواند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشد. این مسأله در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح [[اندیشه]] و [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم دارد. تنگ‌نظری‌ها، کوته‌‌بینی‌ها، کج‌فکری‌ها، [[حسادت]]، [[اختلاف]] کودکانه و نابخردانه و به طور کلی، هر گونه اتفاق و پراکندگی با موقعیت [[منتظران واقعی]] سازگار نیست. نکته مهم اینجا است که [[منتظر واقعی]] برای چنان برنامه مهمی هرگز نمی‌تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، بلکه باید حتماً در صف [[اصلاح]] طلبان قرار گیرد. [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحول هرگز به او اجازه نمی‌دهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز نیاز به داشتن اعمال [[پاک]] و روحی پاک‌تر و برخورداری از [[شهامت]] و [[آگاهی]] کافی دارد. من اگر ناپاک و آلوده‌ام چگونه می‌توانم [[منتظر]] تحول و انقلابی باشم که شعله اولش دامان مرا می‌گیرد؟ من اگر [[ظالم]] و ستمگرم چگونه ممکن است در [[انتظار]] کسی بینشینم که طعمه شمشیرش [[خون]] [[ستمگران]] است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه می‌توانم در [[انتظار]] نظامی باشم که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ‌گونه نفشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود. آیا این [[انتظار]] برای تصفیه [[روح]] و [[فکر]] و شستشوی جسم و [[جان]] من ز لوث آلودگی‌ها کافی نیست؟ ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] آزادی‌بخش به سر می‌برد، حتماً به حالت آماده باش کامل در می‌آید و برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است سلاحی به دست بیاورد، سلاحهای موجود را [[اصلاح]] کند، سنگرهای لازم را بسازد، [[آمادگی]] رزمی نفرات خود را بالا ببرد، روحیه افراد خود را تقویت کند و شعله [[عشق]] و [[شوق]] را برای چنان مبارزه‌‌ای در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه دارد، ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست هرگز در [[انتظار]] به سر نمی‌برد و اگر چنین بگوید، [[دروغ]] گفته است. [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] به معنای آماده باش کامل [[فکری]]، [[اخلاقی]]، مادی و معنوی برای [[اصلاح]] همه [[جهان]] است. [[فکر]] کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است. [[اصلاح]] تمام روی [[زمین]] و پایان دادن به همه [[مظالم]] و نابسامانی‌ها شوخی نبوده و کار ساده‌ای نمی‌تواند باشد، آماده باش برای چنین [[هدف]] بزرگی باید متناسب با آن باشد، یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقق بخشیدن به چنین انقلابی مردانی بسیار بزرگ، مصمم، نیرومند، شکست‌ناپذیر، فوق‌العاده [[پاک]] و بلند نظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق لازم است و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‌ترین برنامه‌های [[اخلاقی]]، [[فکری]] و [[اجتماعی]] است. این است معنای [[انتظار واقعی]]، آیا هیچ کس می‌تواند بگوید چنین انتظاری سازنده نیست؟
#'''خود [[یاری]] [[اجتماعی]]:''' [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال، نباید تنها به خویش بپردازند، بلکه باید مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند، زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند، یک برنامه فردی نیست بلکه برنامه‌ای است که تمام عناصر تحول باید در آن شرکت جوید، باید کار به صورت دست جمعی و همگانی باشد کوششها و تلاشها باید هماهنگ شود و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دست جمعی، هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه، موظف است هر نقطه ضعفی را که در هر ببیند [[اصلاح]] کند، هر موضع آسیب‌پذیری را ترمیم نماید و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند، زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‌ای امکان پذیر نیست. بنابراین، [[منتظران واقعی]] علاوه بر اینکه در [[اصلاح]] خویش می‌کوشند، [[وظیفه]] خود می‌دانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگر [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]] و فسلفه آن همه افتخارات و فضیلتها که برای [[منتظران]] [[راستین]] شمرده شده است.  
#'''خود [[یاری]] [[اجتماعی]]:''' [[منتظران]] [[راستین]] در عین حال، نباید تنها به خویش بپردازند، بلکه باید مراقب حال یکدیگر باشند و علاوه بر [[اصلاح]] خویش در [[اصلاح]] دیگران نیز بکوشند، زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند، یک برنامه فردی نیست بلکه برنامه‌ای است که تمام عناصر تحول باید در آن شرکت جوید، باید کار به صورت دست جمعی و همگانی باشد کوششها و تلاشها باید هماهنگ شود و عمق و وسعت این هماهنگی باید به [[عظمت]] همان برنامه [[انقلاب جهانی]] باشد که [[انتظار]] آن را دارند. در یک میدان وسیع [[مبارزه]] دست جمعی، هیچ فردی نمی‌تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه، موظف است هر نقطه ضعفی را که در هر ببیند [[اصلاح]] کند، هر موضع آسیب‌پذیری را ترمیم نماید و هر قسمت ضعیف و [[ناتوانی]] را تقویت کند، زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه‌ای امکان‌پذیر نیست. بنابراین، [[منتظران واقعی]] علاوه بر اینکه در [[اصلاح]] خویش می‌کوشند، [[وظیفه]] خود می‌دانند که دیگران را نیز [[اصلاح]] کنند. این است اثر سازنده دیگر [[انتظار]] [[قیام]] یک [[مصلح جهانی]] و فسلفه آن همه افتخارات و فضیلتها که برای [[منتظران]] [[راستین]] شمرده شده است.  
#'''منحل شدن در [[فساد]] محیط:''' یکی از اثر مهم و سازنده [[انتظار فرج]]، منحل شدن در [[فساد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگیها است. توضیح اینکه، هنگامی که [[فساد]] فراگیر شود و [[اکثریت]] و یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن‌بست سخت روانی قرار می‌گیرند، بن‌بستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه می‌گیرد. گاهی آنها [[فکر]] می‌کنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است، این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، به صورتی که نتوانند خود را به عنوان یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که می‌تواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدهد و به [[مقاومت]] و خویشتن‌داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتی برای [[اصلاح]] دیگران بر نخواهند داشت. لذا می‌بینیم که در [[دستورات]] اسلامی، [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است، تا حدی که ممکن است افراد ناوارد، تعجب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده و مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] است، در [[حقیقت]] فسلفه‌اش همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمی‌بیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد و منطق او این است که [[آب]] از سر من گذشته است، یا من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است، یا بالاتر از سیاهی، رنگ دگری نباشد، آخرش [[جهنم]] است که هم اکنون آن را برای خود خریده‌ام، دیگر از چه چیز می‌ترسم؟اما هنگامی که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود و [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و تغییر وضع موجود پیدا کند، خود نقطه عطفی در زندگی او می‌شود و چه بسیار او را به توقف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] می‌نماید. به همین [[دلیل]] [[امید]] را همواره می‌توان به عنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]، همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمی‌توانند خویشتن را حفظ کنند. نتیجه اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که [[قدر]] [[دنیا]] فاسد‌تر می‌شود، [[امید]] ظهورش بیشتر می‌گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان به وجود می‌آورد و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه می‌کند، آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط، مأیوس‌تر نمی‌شوند، بلکه به مقتضای وصول به [[هدف]] را در برابر خویش می‌بیند و کوششهایشان را برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتر تعقیب می‌کنند.  
#'''منحل شدن در [[فساد]] محیط:''' یکی از اثر مهم و سازنده [[انتظار فرج]]، منحل شدن در [[فساد]] محیط و عدم [[تسلیم]] در برابر آلودگیها است. توضیح اینکه، هنگامی که [[فساد]] فراگیر شود و [[اکثریت]] و یا جمع کثیری را به آلودگی می‌کشاند، گاهی افراد [[پاک]] در یک بن‌بست سخت روانی قرار می‌گیرند، بن‌بستی که از [[یأس]] از [[اصلاحات]] سرچشمه می‌گیرد. گاهی آنها [[فکر]] می‌کنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدی برای [[اصلاح]] نیست و [[تلاش]] و کوشش برای [[پاک]] نگهداشتن خویش بیهوده است، این [[نومیدی]] و [[یأس]] ممکن است آنها را تدریجاً به سوی [[فساد]] و همرنگی با محیط بکشاند، به صورتی که نتوانند خود را به عنوان یک [[اقلیت]] [[صالح]] در برابر [[اکثریت]] ناسالم حفظ کنند و همرنگ [[جماعت]] نشدن را موجب رسوایی بدانند. تنها چیزی که می‌تواند در آنها [[روح]] [[امید]] بدهد و به [[مقاومت]] و خویشتن‌داری [[دعوت]] کند و نگذارد در [[محیط فاسد]] حل شوند، [[امید]] به [[اصلاح]] نهایی است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از [[تلاش]] و کوشش برای حفظ [[پاکی]] خویش و حتی برای [[اصلاح]] دیگران بر نخواهند داشت. لذا می‌بینیم که در [[دستورات]] اسلامی، [[یأس]] از [[آمرزش]] یکی از بزرگترین [[گناهان]] شمرده شده است، تا حدی که ممکن است افراد ناوارد، تعجب کنند که چرا [[یأس]] از [[رحمت خدا]] این [[قدر]] مهم تلقی شده و مهمتر از بسیاری از [[گناهان]] است، در [[حقیقت]] فسلفه‌اش همین است که گناهکار مأیوس از [[رحمت]]، هیچ دلیلی نمی‌بیند که به [[فکر]] جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه [[گناه]] بردارد و منطق او این است که [[آب]] از سر من گذشته است، یا من که رسوای جهانم [[غم]] [[دنیا]] هیچ است، یا بالاتر از سیاهی، رنگ دگری نباشد، آخرش [[جهنم]] است که هم اکنون آن را برای خود خریده‌ام، دیگر از چه چیز می‌ترسم؟اما هنگامی که روزنه [[امید]] برای او گشوده شود و [[امید]] به عفو [[پروردگار]] و تغییر وضع موجود پیدا کند، خود نقطه عطفی در زندگی او می‌شود و چه بسیار او را به توقف کردن در مسیر [[گناه]] و بازگشت به سوی [[پاکی]] و [[اصلاح]] [[دعوت]] می‌نماید. به همین [[دلیل]] [[امید]] را همواره می‌توان به عنوان یک عامل مؤثر تربیتی در مورد افراد فاسد [[شناخت]]، همچنین افراد صالحی که در محیط‌های فاسد گرفتارند، بدون [[امید]] نمی‌توانند خویشتن را حفظ کنند. نتیجه اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] مصلحی که [[قدر]] [[دنیا]] فاسد‌تر می‌شود، [[امید]] ظهورش بیشتر می‌گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان به وجود می‌آورد و آنها را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه می‌کند، آنها نه تنها با گسترش دامنه [[فساد]] محیط، مأیوس‌تر نمی‌شوند، بلکه به مقتضای وصول به [[هدف]] را در برابر خویش می‌بیند و کوششهایشان را برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتر تعقیب می‌کنند.  
#'''[[پایداری]] در برابر رهبرهای فاسد و [[مبارزه]] با [[فساد]]:''' یگانه یا مهمترین چیزی که [[مسلمانان]] را در برابر این وضع نگاه داشت و آنها را در حال اعتراض به اوضاع و تقاضای اجرای برنامه‌های اسلامی، [[شجاع]] و دلیر می‌کرد، [[وعده‌های قرآن]] و [[پیامبر]] {{صل}} بود که: این [[دین]] از بین نمی‌رود و آینده برای [[اسلام]] است، [[اسلام]] عالم‌گیر و [[پرچم]] [[حکومت]] [[توحید]] و [[حق]] و [[عدل]] در سراسر [[جهان]] به اهتزار خواهد آمد. این وعده‌ها بود که [[مسلمانان]] را در برابر حوادثی مثل تسلط بنی‌امیه، جنگهای صلیبی، هجوم چنگیز و سرانجام، [[استعمار]] قرن اخیر، پایدار و شکیبا نگه داشت و [[مسلمانان]] را علیه آنان به [[جهاد]] و پیکار برانگیخت. این وعده‌ها که واقعیت آن را حقایق مسلم دینی و تاریخی صد در صد ثابت کرده است، همواره به [[مسلمانان]] نوید می‌داد که دور [[اسلام]] و روزگار آن به پایان نمی‌رسد و [[حکومت]]هایی مانند بنی‌امیه و بنی‌عباس، مظهر کمال [[پیشرفت]] و نمایش رژیم [[سیاسی]] و روش [[رهبری]] [[حق]] وعدالت [[اسلام]] نیستند و باید در [[انتظار]] آینده بود و عقب نشینی نکرد، ازمرزها و سنگرها [[حمایت]] و [[حفاظت]] کرد، تا آن عصر طلایی و دوران [[حکومت]] مطلقه [[حق]] و [[عدالت]] فرا رسد و موعد [[آخرالزمان]] که از دودمان [[پیغمبر اسلام]] و [[فرزند]] [[علی]] و [[فاطمه]] و نهمین [[فرزند]] سید‌الشهداء [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و یگانه [[فرزند]] بی‌مانند [[حضرت]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} است ظاهر شود و تمام برنامه‌های [[اسلام]] را به [[اجرا]] درآورد. [[دنیا]] از این همه اضطرابات روز افزون، ناامنیها، افکار تضاد و رژیمهای رنگارنگ ظالمانه [[نجات]] یافته و در مهد امن و [[امان]] و [[اطمینان]] و اعتماد و [[اتحاد]] قرار بگیرد. [[مسلمان]] همیشه به سوی آینده می‌نگرد، هر وضعی که موجود باشد اگر چه نسبتاً خوب و عادلانه باشد او را قانع نمی‌کند و آن را نهایت کار و پایان راه نمی‌شمارد. در هر صورت و شرایطی، [[مسلمان]] [[ناامید]] نمی‌شود و [[وظیفه]] دارد که [[ظلم]] و [[فساد]] و [[تجاوز]] و [[جهل]] و خودکامگی و [[استضعاف]] را محکوم سازد و برای حصول هدفهای [[اسلام]]، کوشش و [[تلاش]] بیشتر نماید تا به سهم خود به [[اسلام]] عزیز به نوع [[بشر]] و [[جوامع]] متحیر و سرگردان و مضطرب، خدمتی انجام دهد. نشستن، [[تسلیم]] بودن، کناره‌گیری کردن و تماشاگر صحنه‌های [[تباهی]] و [[فساد]] و [[فقر]] و [[انحطاط]] [[اخلاقی]] شدن، هرگز در [[اسلام]] جایز نبوده و بر [[مسلمان]] [[منتظر]]، [[مؤمن]] و [[متعهد]] روا نمی‌باشد و با [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} و [[فلسفه انتظار]] موافقت ندارد. [[انتظار]] [[مصلح]] [[آخرالزمان]] و [[مهدی]] [[موعود]]، علاوه بر ریشه‌های استوار مذهبی و اسلامی، دارای عالی‌ترین فسلفه [[اجتماعی]] است. [[مسلمانان]] [[عقیده]] دارند که [[انقلاب]] [[اسلام]]، جهانگیر و پیروز می‌شود و عالم از این نابسمانیهای مدنیت منهای [[شرف]] و [[انسانیت]] [[نجات]] پیدا می‌کند و بازگشت به عقب و [[ارتداد]] و عقب‌گرد، خلاف اصل و خلاف [[نهضت]] [[انبیا]] و [[تعالیم]] [[اسلام]] است. اگر چه امروزه [[دنیا]] مادی به ظاهر رو به [[جاهلیت]] گذارده و اهداف عالی انسانی و [[حقیقت]] و [[فضیلت]] و ما به الأمتیاز [[بشر]] از حیوان، در بسیاری از [[جوامع]] فراموش شده، طغیان و [[ظلم]] و [[بیدادگری]] و [[تجاوز]] و [[زور]] و استبداد و قلدری و استثمار و شهوترانی و نابکاری روز به روز رایج‌تر می‌شود؛ اگر چه الفاظ و کلمات [[صلح]]، [[عدالت]]، [[آزادی]]، [[مساوات]]، [[برادری]]، همکاری، [[تعاون]] و [[بشر]] [[دوستی]] را در معانی دیگر یا برای مقاصد دیگر به کار می‌برند؛ اگر چه فاصله بین زورمندان و [[فرماندهان]] و زیردستان و فرمانبران هر روز زیاد‌تر و رابطه آنها را با یکدیگر به رابطه دو [[انسان]] برابر هیچ شباهتی ندارد، ولی این توحش تا هر کجا برود و هزاران سال به عقب برگردد، چون خلاف خواستهای واقعی [[بشر]] و سیر کمالی او و خلاف [[عقیده]] و [[آرمان]] اوست، پیروز نمی‌شود و سرانجام، به شدید‌ترین وضعی سرکوب و ریشه‌کن خواهد شد. مسلمانی که با چنین [[فکر]] و [[عقیده]] [[آینده‌نگری]] زندگی می‌کند، هرگز با گروههای فاسد و مشرکت خدانشناس همراه نمی‌شود و تا می‌تواند تقدم و نوگرایی و آینده بینی خود را حفظ کرده، ثابت و استوار به سوی [[هدف]] پیش می‌رود. او [[اطمینان]] دارد و به [[یقین]] می‌داند که بساط [[ظلم]] و [[فساد]] برچیده می‌شود، چرا که بر [[جامعه]] و بر [[فطرت]] [[بشر]] تحمیل شده است و آینده برای پرهیزگاران و [[زمین]] از آن شایستگان است: {{متن قرآن|إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>همانا زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش بخواهد به ارث می‌دهد و عاقبت از آن متقین است؛ اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>؛ بنابراین [[مسلمان]] [[تسلیم]] [[ظلم]] و [[فساد]] نمی‌شود و با [[ستمگران]] و مفسدان همکار و همراه و هم‌صدا نخواهد شد. این اصل [[انتظار]] مانند یک [[قوه]] مبقیه و عامل بقا و [[پایداری]]، طرفداران [[حق]] وعدالت و [[اسلام]] خواهان حقیقی را در برابر تمام دستگاه‌های فشار، استبعاد، [[جهل]] و [[شرک]]، [[بشر]] پرستی و [[فساد]] انگیزی پایدار نگه می‌دارد و همواره بر روشنی و چراغ [[امیدواری]] [[منتظران]] و ثبات قدم و [[مقاومت]] آنها می‌افزاید و آنان را در انجام [[وظایف]]، شور و [[نشاط]] می‌دهد. این اصل [[انتظار]] است که در [[مبارزه]] [[حق]] و [[باطل]] صفوف طرفداران [[حق]] را فشرده‌تر و مقاوم‌تر می‌کند و آنها را به [[نصرت]] [[خدا]] و [[فتح]] و [[ظفر]] نوید داده و گوش آنها را همواره با صداها نوید بخش [[قرآن]] آشنا می‌دارد: {{متن قرآن|قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ}}<ref>بگو منتظر باشید که ما هم منتظریم؛ انعام، آیه ۱۵۸.</ref>؛ {{متن قرآن|فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ}}<ref>منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم؛ توبه، آیه ۵۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}}<ref>منتظر باشید که من هم با شما منتظرم؛ اعراف، آیه ۷۱.</ref>؛ خاص و عام و [[شیعه]] و [[سنی]]، از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که فرمود: {{عربی|"لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ‏ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>اگر باقی نماند از دنیا مگر یک روز، خداوند متعال، آن روز را طولانی فرماید تا بیرون آید مردی از فرزندان من که نامش نام من و کنیه‌اش کنیه من باشد، زمین را پر از عدل و قسط کند همچنان که از جور و ظلم پر شده باشد. </ref>. این [[انتظار]]، ضعف و سستی و مسامحه در انجام [[تکالیف]] و [[وظایف]] نیست، بلکه حرکت، [[نهضت]]، [[فداکاری]]، طرد [[انحراف]] و [[مبارزه]] با بازگشت به عقب و [[ارتداد]] است. اگر نادانان یا مغرضان آن را به طور دیگر [[تفسیر]] کرده و [[مکتب]] کنار رفته‌ها و کنار گذاشته شده‌‌ها، بیچاره‌ها، مأیوسان، تن به [[خواری]] دادگان، چاپلوسان و دین‌فروشان، معرفی کنند، خود را در ردیف [[یهود]] که مصداق {{متن قرآن|يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ}}<ref> مائده، آیه ۴۱.</ref> هستند، قرار داده‌اند. به هر حال، [[منتظر واقعی]] هیچ‌گاه در برابر [[رهبران]] فاسد و [[ستمگر]] خصوع نکرده و سر [[تسلیم]] فرو نمی‌آورد، بلکه دائم در [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[حاکمان]] فاسد بسر می‌برد و همیشه [[منتظر]] تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] اسلامی و در [[انتظار]] آینده‌ای روشن است»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۲۱۱ - ۲۱۸.</ref>.
#'''[[پایداری]] در برابر رهبرهای فاسد و [[مبارزه]] با [[فساد]]:''' یگانه یا مهمترین چیزی که [[مسلمانان]] را در برابر این وضع نگاه داشت و آنها را در حال اعتراض به اوضاع و تقاضای اجرای برنامه‌های اسلامی، [[شجاع]] و دلیر می‌کرد، [[وعده‌های قرآن]] و [[پیامبر]] {{صل}} بود که: این [[دین]] از بین نمی‌رود و آینده برای [[اسلام]] است، [[اسلام]] عالم‌گیر و [[پرچم]] [[حکومت]] [[توحید]] و [[حق]] و [[عدل]] در سراسر [[جهان]] به اهتزار خواهد آمد. این وعده‌ها بود که [[مسلمانان]] را در برابر حوادثی مثل تسلط بنی‌امیه، جنگهای صلیبی، هجوم چنگیز و سرانجام، [[استعمار]] قرن اخیر، پایدار و شکیبا نگه داشت و [[مسلمانان]] را علیه آنان به [[جهاد]] و پیکار برانگیخت. این وعده‌ها که واقعیت آن را حقایق مسلم دینی و تاریخی صد در صد ثابت کرده است، همواره به [[مسلمانان]] نوید می‌داد که دور [[اسلام]] و روزگار آن به پایان نمی‌رسد و [[حکومت]]هایی مانند بنی‌امیه و بنی‌عباس، مظهر کمال [[پیشرفت]] و نمایش رژیم [[سیاسی]] و روش [[رهبری]] [[حق]] وعدالت [[اسلام]] نیستند و باید در [[انتظار]] آینده بود و عقب نشینی نکرد، ازمرزها و سنگرها [[حمایت]] و [[حفاظت]] کرد، تا آن عصر طلایی و دوران [[حکومت]] مطلقه [[حق]] و [[عدالت]] فرا رسد و موعد [[آخرالزمان]] که از دودمان [[پیغمبر اسلام]] و [[فرزند]] [[علی]] و [[فاطمه]] و نهمین [[فرزند]] سید‌الشهداء [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و یگانه [[فرزند]] بی‌مانند [[حضرت]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} است ظاهر شود و تمام برنامه‌های [[اسلام]] را به [[اجرا]] درآورد. [[دنیا]] از این همه اضطرابات روز افزون، ناامنیها، افکار تضاد و رژیمهای رنگارنگ ظالمانه [[نجات]] یافته و در مهد امن و [[امان]] و [[اطمینان]] و اعتماد و [[اتحاد]] قرار بگیرد. [[مسلمان]] همیشه به سوی آینده می‌نگرد، هر وضعی که موجود باشد اگر چه نسبتاً خوب و عادلانه باشد او را قانع نمی‌کند و آن را نهایت کار و پایان راه نمی‌شمارد. در هر صورت و شرایطی، [[مسلمان]] [[ناامید]] نمی‌شود و [[وظیفه]] دارد که [[ظلم]] و [[فساد]] و [[تجاوز]] و [[جهل]] و خودکامگی و [[استضعاف]] را محکوم سازد و برای حصول هدفهای [[اسلام]]، کوشش و [[تلاش]] بیشتر نماید تا به سهم خود به [[اسلام]] عزیز به نوع [[بشر]] و [[جوامع]] متحیر و سرگردان و مضطرب، خدمتی انجام دهد. نشستن، [[تسلیم]] بودن، کناره‌گیری کردن و تماشاگر صحنه‌های [[تباهی]] و [[فساد]] و [[فقر]] و [[انحطاط]] [[اخلاقی]] شدن، هرگز در [[اسلام]] جایز نبوده و بر [[مسلمان]] [[منتظر]]، [[مؤمن]] و [[متعهد]] روا نمی‌باشد و با [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} و [[فلسفه انتظار]] موافقت ندارد. [[انتظار]] [[مصلح]] [[آخرالزمان]] و [[مهدی]] [[موعود]]، علاوه بر ریشه‌های استوار مذهبی و اسلامی، دارای عالی‌ترین فسلفه [[اجتماعی]] است. [[مسلمانان]] [[عقیده]] دارند که [[انقلاب]] [[اسلام]]، جهانگیر و پیروز می‌شود و عالم از این نابسمانیهای مدنیت منهای [[شرف]] و [[انسانیت]] [[نجات]] پیدا می‌کند و بازگشت به عقب و [[ارتداد]] و عقب‌گرد، خلاف اصل و خلاف [[نهضت]] [[انبیا]] و [[تعالیم]] [[اسلام]] است. اگر چه امروزه [[دنیا]] مادی به ظاهر رو به [[جاهلیت]] گذارده و اهداف عالی انسانی و [[حقیقت]] و [[فضیلت]] و ما به الأمتیاز [[بشر]] از حیوان، در بسیاری از [[جوامع]] فراموش شده، طغیان و [[ظلم]] و [[بیدادگری]] و [[تجاوز]] و [[زور]] و استبداد و قلدری و استثمار و شهوترانی و نابکاری روز به روز رایج‌تر می‌شود؛ اگر چه الفاظ و کلمات [[صلح]]، [[عدالت]]، [[آزادی]]، [[مساوات]]، [[برادری]]، همکاری، [[تعاون]] و [[بشر]] [[دوستی]] را در معانی دیگر یا برای مقاصد دیگر به کار می‌برند؛ اگر چه فاصله بین زورمندان و [[فرماندهان]] و زیردستان و فرمانبران هر روز زیاد‌تر و رابطه آنها را با یکدیگر به رابطه دو [[انسان]] برابر هیچ شباهتی ندارد، ولی این توحش تا هر کجا برود و هزاران سال به عقب برگردد، چون خلاف خواستهای واقعی [[بشر]] و سیر کمالی او و خلاف [[عقیده]] و [[آرمان]] اوست، پیروز نمی‌شود و سرانجام، به شدید‌ترین وضعی سرکوب و ریشه‌کن خواهد شد. مسلمانی که با چنین [[فکر]] و [[عقیده]] [[آینده‌نگری]] زندگی می‌کند، هرگز با گروههای فاسد و مشرکت خدانشناس همراه نمی‌شود و تا می‌تواند تقدم و نوگرایی و آینده بینی خود را حفظ کرده، ثابت و استوار به سوی [[هدف]] پیش می‌رود. او [[اطمینان]] دارد و به [[یقین]] می‌داند که بساط [[ظلم]] و [[فساد]] برچیده می‌شود، چرا که بر [[جامعه]] و بر [[فطرت]] [[بشر]] تحمیل شده است و آینده برای پرهیزگاران و [[زمین]] از آن شایستگان است: {{متن قرآن|إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>همانا زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش بخواهد به ارث می‌دهد و عاقبت از آن متقین است؛ اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>؛ بنابراین [[مسلمان]] [[تسلیم]] [[ظلم]] و [[فساد]] نمی‌شود و با [[ستمگران]] و مفسدان همکار و همراه و هم‌صدا نخواهد شد. این اصل [[انتظار]] مانند یک [[قوه]] مبقیه و عامل بقا و [[پایداری]]، طرفداران [[حق]] وعدالت و [[اسلام]] خواهان حقیقی را در برابر تمام دستگاه‌های فشار، استبعاد، [[جهل]] و [[شرک]]، [[بشر]] پرستی و [[فساد]] انگیزی پایدار نگه می‌دارد و همواره بر روشنی و چراغ [[امیدواری]] [[منتظران]] و ثبات قدم و [[مقاومت]] آنها می‌افزاید و آنان را در انجام [[وظایف]]، شور و [[نشاط]] می‌دهد. این اصل [[انتظار]] است که در [[مبارزه]] [[حق]] و [[باطل]] صفوف طرفداران [[حق]] را فشرده‌تر و مقاوم‌تر می‌کند و آنها را به [[نصرت]] [[خدا]] و [[فتح]] و [[ظفر]] نوید داده و گوش آنها را همواره با صداها نوید بخش [[قرآن]] آشنا می‌دارد: {{متن قرآن|قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ}}<ref>بگو منتظر باشید که ما هم منتظریم؛ انعام، آیه ۱۵۸.</ref>؛ {{متن قرآن|فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ}}<ref>منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم؛ توبه، آیه ۵۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}}<ref>منتظر باشید که من هم با شما منتظرم؛ اعراف، آیه ۷۱.</ref>؛ خاص و عام و [[شیعه]] و [[سنی]]، از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که فرمود: {{عربی|"لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ‏ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>اگر باقی نماند از دنیا مگر یک روز، خداوند متعال، آن روز را طولانی فرماید تا بیرون آید مردی از فرزندان من که نامش نام من و کنیه‌اش کنیه من باشد، زمین را پر از عدل و قسط کند همچنان که از جور و ظلم پر شده باشد. </ref>. این [[انتظار]]، ضعف و سستی و مسامحه در انجام [[تکالیف]] و [[وظایف]] نیست، بلکه حرکت، [[نهضت]]، [[فداکاری]]، طرد [[انحراف]] و [[مبارزه]] با بازگشت به عقب و [[ارتداد]] است. اگر نادانان یا مغرضان آن را به طور دیگر [[تفسیر]] کرده و [[مکتب]] کنار رفته‌ها و کنار گذاشته شده‌‌ها، بیچاره‌ها، مأیوسان، تن به [[خواری]] دادگان، چاپلوسان و دین‌فروشان، معرفی کنند، خود را در ردیف [[یهود]] که مصداق {{متن قرآن|يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ}}<ref> مائده، آیه ۴۱.</ref> هستند، قرار داده‌اند. به هر حال، [[منتظر واقعی]] هیچ‌گاه در برابر [[رهبران]] فاسد و [[ستمگر]] خصوع نکرده و سر [[تسلیم]] فرو نمی‌آورد، بلکه دائم در [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[حاکمان]] فاسد بسر می‌برد و همیشه [[منتظر]] تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] اسلامی و در [[انتظار]] آینده‌ای روشن است»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۲۱۱ - ۲۱۸.</ref>.
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش