عصمت امام علی: تفاوت میان نسخهها
(۱۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | ||
{{اصلی|منشأ عصمت}} | {{اصلی|منشأ عصمت}} | ||
در مورد منشأ یا همان [[موجبات عصمت]] دیدگاههای مختلفی از سوی [[متکلمان]] مطرح شده است: | |||
# '''دیدگاه اول: اسباب چهارگانه:''' قائلان این دیدگاه<ref>برای نمونه: رازی، فخرالدین، المحصل، ص۵۲۲؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.</ref> میگویند [[اجتماع]] چهار عنصر (سبب) موجب پیدایشِ صفت [[عصمت]] ([[لطف]] خفی) میشود: | # '''دیدگاه اول: اسباب چهارگانه:''' قائلان این دیدگاه<ref>برای نمونه: رازی، فخرالدین، المحصل، ص۵۲۲؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.</ref> میگویند [[اجتماع]] چهار عنصر (سبب) موجب پیدایشِ صفت [[عصمت]] ([[لطف]] خفی) میشود: | ||
## در نفس یا بدن | ## در نفس یا بدن مطهّر معصوم، خاصیتی (عاملی/ عنصری) وجود دارد که اقتضا میکند ملکه مانع از [[فجور]] در او پدید آید. | ||
## [[علم]] و [[یقین]] نسبت به زیانها و [[مفاسد]] [[معاصی]] و فوائد [[طاعات]] در او حاصل است. | ## [[علم]] و [[یقین]] نسبت به زیانها و [[مفاسد]] [[معاصی]] و فوائد [[طاعات]] در او حاصل است. | ||
## [[وحی]] یا [[الهام]] مستمرّ به [[معصومان]]، [[بینش]] ایشان نسبت به [[حقیقت]] معاصی و طاعات را موکد و عمیق میسازد. | ## [[وحی]] یا [[الهام]] مستمرّ به [[معصومان]]، [[بینش]] ایشان نسبت به [[حقیقت]] معاصی و طاعات را موکد و عمیق میسازد. | ||
## توجه به اینکه در صورت [[ترک اولی]] و راجح، مورد مواخذه و سختگیری [[الهی]] قرار خواهد گرفت؛ به عبارت دیگر [[معصوم]] توجه به این امر دارد که: [[خداوند]] هیچ گونه اغماض و اهمالی در ترک اولی، درباره آنها روا نمیدارد<ref>حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۵.</ref>. | ## توجه به اینکه در صورت [[ترک اولی]] و راجح، مورد مواخذه و سختگیری [[الهی]] قرار خواهد گرفت؛ به عبارت دیگر [[معصوم]] توجه به این امر دارد که: [[خداوند]] هیچ گونه اغماض و اهمالی در ترک اولی، درباره آنها روا نمیدارد<ref>حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۵.</ref>. | ||
# '''دیدگاه دوم: [[علم ویژه]]:''' بسیاری از [[اندیشوران اسلامی]]، به ویژه در عصر کنونی علت و منشأ عصمت را نوعی خاصّ از علم و [[آگاهی]] | # '''دیدگاه دوم: [[علم ویژه]]:''' بسیاری از [[اندیشوران اسلامی]]، به ویژه در عصر کنونی علت و منشأ عصمت را نوعی خاصّ از علم و [[آگاهی]] میدانند<ref>طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۹ و ج ۱۱، ص۱۶۳؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۱۵۹.</ref>. به این بیان که وجود علم [[قطعی]] و تام نسبت به [[خدای متعال]] و [[صفات جمال و جلال]] او و یا علم تامّ نسبت به حقیقت معاصی و طاعات در نفس معصومان، موجب پیدایش صفت عصمت در ایشان میگردد. | ||
# '''دیدگاه سوم: علم و [[اراده]]:''' برخی از اندیشمندان معاصر، عصمت را معلول علم و اراده معصومان دانستهاند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمدتقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)| آموزش عقاید]]، | # '''دیدگاه سوم: علم و [[اراده]]:''' برخی از اندیشمندان معاصر، عصمت را معلول علم و اراده معصومان دانستهاند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمدتقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)| آموزش عقاید]]، ص۲۰۵؛ [[حسن یوسفیان]]؛ [[احمد حسین شریفی]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۵۹-۵۱.</ref>. | ||
# '''دیدگاه چهارم: اراده و [[انتخاب]]:''' برخی عصمت را زاییده اراده قوی و حسن انتخاب میدانند. از نظر آنان عصمت پدیدهای است کاملا ارادی و اختیاری و [[اراده انسان]] در پیدایش این ویژگی نقش تعیین کنندهای دارد و در انحصار افراد معدودی نیست، بلکه همه [[انسانها]] میتوانند این ویژگی را در خود ایجاد کنند<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[فلسفه وحی و نبوت (کتاب)|فلسفه وحی و نبوت]]، ص۲۱۸ -۲۱۰.</ref>. | # '''دیدگاه چهارم: اراده و [[انتخاب]]:''' برخی عصمت را زاییده اراده قوی و حسن انتخاب میدانند. از نظر آنان عصمت پدیدهای است کاملا ارادی و اختیاری و [[اراده انسان]] در پیدایش این ویژگی نقش تعیین کنندهای دارد و در انحصار افراد معدودی نیست، بلکه همه [[انسانها]] میتوانند این ویژگی را در خود ایجاد کنند<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[فلسفه وحی و نبوت (کتاب)|فلسفه وحی و نبوت]]، ص۲۱۸ -۲۱۰.</ref>. | ||
# '''دیدگاه پنجم: تمامیّت [[عقل]]:''' برخی از حکمای [[الهی]]، تامّ و کامل بودن «[[قوّه عقل]]» را ریشه و منبع «[[عصمت]]» شمردهاند<ref>لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۲۸؛ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۹. حکیم ملامهدی نراقی در این زمینه مینویسند: «قابل رتبه نبوّت کسی است که جمیع قوای طبیعیّه و حیوانیّه و نفسانیّه او، مطیع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد و کسی که جمیع قوّتهای او تابع عقل او شوند، محال است که معصیت از او سرزند و صادر شود؛ زیرا که جمیع معاصی در نظر عقل قبیح است و هر که معصیتی از او صادر میشود تا یکی از قوّتهای او مثل قوّت غضبی یا قوّت شهوی یا غیرهما، بر عقل او غالب نشود، محال است که مرتکب معصیت شود. نراقی، ملامهدی، انیس الموحدین، ص۹۴.</ref>. برخی از معاصرین نیز بر همین عقیدهاند<ref>جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۶-۲۳۱.</ref>. | # '''دیدگاه پنجم: تمامیّت [[عقل]]:''' برخی از حکمای [[الهی]]، تامّ و کامل بودن «[[قوّه عقل]]» را ریشه و منبع «[[عصمت]]» شمردهاند<ref>لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۲۸؛ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۹. حکیم ملامهدی نراقی در این زمینه مینویسند: «قابل رتبه نبوّت کسی است که جمیع قوای طبیعیّه و حیوانیّه و نفسانیّه او، مطیع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد و کسی که جمیع قوّتهای او تابع عقل او شوند، محال است که معصیت از او سرزند و صادر شود؛ زیرا که جمیع معاصی در نظر عقل قبیح است و هر که معصیتی از او صادر میشود تا یکی از قوّتهای او مثل قوّت غضبی یا قوّت شهوی یا غیرهما، بر عقل او غالب نشود، محال است که مرتکب معصیت شود. نراقی، ملامهدی، انیس الموحدین، ص۹۴.</ref>. برخی از معاصرین نیز بر همین عقیدهاند<ref>جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۶-۲۳۱.</ref>. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== گستره عصمت == | == گستره عصمت == | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[ | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[گستره عصمت معصومان مشتمل بر چه اموری است؟ (پرسش)| گستره عصمت معصومان مشتمل بر چه اموری است؟]]'''{{پایان}} | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | ||
{{اصلی|گستره عصمت امام}} | {{اصلی|گستره عصمت امام}} | ||
مقصود از «گستره عصمت»، ابعادی است که [[امام علی]]{{ع}} در آنها [[معصوم]] است. به بیان دیگر میتوان عصمت امام | مقصود از «گستره عصمت»، ابعادی است که [[امام علی]]{{ع}} در آنها [[معصوم]] است. به بیان دیگر میتوان عصمت امام را از جنبههای متعددی بررسی و آنها را در دو بخش کلی مطرح کرد: | ||
# '''[[عصمت عملی]]:''' مقصود از عصمت عملی آن است که امام در کدامیک از [[اعمال]] خود به [[استعانت]] [[خداوند]] معصوم است. این بخش خود به انواعی قابل تقسیم است: | # '''[[عصمت عملی]]:''' مقصود از عصمت عملی آن است که امام در کدامیک از [[اعمال]] خود به [[استعانت]] [[خداوند]] معصوم است. این بخش خود به انواعی قابل تقسیم است: | ||
## '''[[عصمت از گناه]]''' پیش یا پس از [[امامت]]؛ | ## '''[[عصمت از گناه]]''' پیش یا پس از [[امامت]]؛ | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
## '''عصمت از اشتباه در امور عادی [[زندگی]]'''، پیش یا پس از امامت<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۸ و ۳۹.</ref>. | ## '''عصمت از اشتباه در امور عادی [[زندگی]]'''، پیش یا پس از امامت<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۸ و ۳۹.</ref>. | ||
در گستره عصمت، از نگاه [[شیعه]] سه نظریه وجود دارد که براساس مهمترین آنها امام در همۀ [[افعال]] حتی شخصیه نظیر کارهای روزمره و... معصوم است<ref>{{عربی|اذا عرفت هذا فنقول افعال الانبیا لا تخلوا من الااربعه:.... الافعال المتعلقه بهم فی الدنیا}}؛ حلّی، حسن بن یوسف، معارج الفهم فی شرح النظم، ص۴۶۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[درآمدی به شیعهشناسی (کتاب)|درآمدی به شیعهشناسی]]، ص۲۰۶-۲۰۷ </ref> | در گستره عصمت، از نگاه [[شیعه]] سه نظریه وجود دارد که براساس مهمترین آنها امام در همۀ [[افعال]] حتی شخصیه نظیر کارهای روزمره و... معصوم است<ref>{{عربی|"اذا عرفت هذا فنقول افعال الانبیا لا تخلوا من الااربعه:.... الافعال المتعلقه بهم فی الدنیا"}}؛ حلّی، حسن بن یوسف، معارج الفهم فی شرح النظم، ص۴۶۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[درآمدی به شیعهشناسی (کتاب)|درآمدی به شیعهشناسی]]، ص۲۰۶-۲۰۷ </ref> | ||
== ادله عصمت امام علی == | == ادله عصمت امام علی == | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
{{اصلی|اثبات عصمت امام علی در کلام اسلامی|ضرورت عصمت امام}} | {{اصلی|اثبات عصمت امام علی در کلام اسلامی|ضرورت عصمت امام}} | ||
{{اصلی|ضرورت عصمت امام}} | {{اصلی|ضرورت عصمت امام}} | ||
براهین عقلی اثبات عصمت امام علی همان براهین عقلی اثبات عصمت امام هستند که اهم آنها عبارت است از: | براهین عقلی اثبات عصمت امام علی{{ع}} همان براهین عقلی اثبات عصمت امام هستند که اهم آنها عبارت است از: | ||
==== برهان وجوب اطاعت از امام ==== | ==== برهان وجوب اطاعت از امام ==== | ||
اگر از [[امام]] [[خطا]] سرزند، مخالفت و [[انکار]] او [[واجب]] خواهد بود و این با [[دستور خداوند]] بر اطاعت از او مغایرت دارد: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ص۲، ص۶۷-۶۸. | اگر از [[امام]] [[خطا]] سرزند، مخالفت و [[انکار]] او [[واجب]] خواهد بود و این با [[دستور خداوند]] بر اطاعت از او مغایرت دارد: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ص۲، ص۶۷-۶۸.</ref> | ||
==== [[برهان تسلسل]] ==== | ==== [[برهان تسلسل]] ==== | ||
اگر [[امام]] [[معصوم]] نباشد، [[تسلسل]] به وجود میآید و چون تسلسل ممتنع است، لاجرم معصوم نبودن امام نیز منتفی است. در توضیح این [[برهان]] چنین آمده است: "از آنجا که امام مسیر [[هدایت]] یا طریق رسیدن بندگان به [[صراط مستقیم]] و [[رحمت]] [[پروردگار]] است، باید منزّه از همه آلودگیها باشد. در غیر این صورت، [[امّت]] محتاج امامی دیگر برای [[اصلاح]] خطاهای اوّلی خواهد بود و اگر دومی هم معصوم نباشد، تسلسل لازم میآید که [[باطل]] است. در نتیجه، [[امامت]] بر امّت میباید به شخصی معصوم ختم شود"<ref>{{عربی|انه یجب أن یکون الإمام معصوما، و یدل علیه وجهان: (احدهما) لولم یکن معصوما للزم وجوب اثبات ائمة لا نهایه لها، لکن اللازم باطل فالملزوم کذلک. بیان الملازمة: انه لولم یکن معصوما فبتقدیر صدور المعصیه عنه نفتقر الی امام آخر یؤد به علیها و یثقفه عند الاعوجاج عن سبیل الله، و الا لم یکن ملطوفا له، و هو باطل علی ما مر، و یکون الکلام فی ذلک الأمام کالکلام فیه، و یلزم التسلسل. و اما بطلان اللازم فظاهر}}، بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۸.</ref>. | اگر [[امام]] [[معصوم]] نباشد، [[تسلسل]] به وجود میآید و چون تسلسل ممتنع است، لاجرم معصوم نبودن امام نیز منتفی است. در توضیح این [[برهان]] چنین آمده است: "از آنجا که امام مسیر [[هدایت]] یا طریق رسیدن بندگان به [[صراط مستقیم]] و [[رحمت]] [[پروردگار]] است، باید منزّه از همه آلودگیها باشد. در غیر این صورت، [[امّت]] محتاج امامی دیگر برای [[اصلاح]] خطاهای اوّلی خواهد بود و اگر دومی هم معصوم نباشد، تسلسل لازم میآید که [[باطل]] است. در نتیجه، [[امامت]] بر امّت میباید به شخصی معصوم ختم شود"<ref>{{عربی|"انه یجب أن یکون الإمام معصوما، و یدل علیه وجهان: (احدهما) لولم یکن معصوما للزم وجوب اثبات ائمة لا نهایه لها، لکن اللازم باطل فالملزوم کذلک. بیان الملازمة: انه لولم یکن معصوما فبتقدیر صدور المعصیه عنه نفتقر الی امام آخر یؤد به علیها و یثقفه عند الاعوجاج عن سبیل الله، و الا لم یکن ملطوفا له، و هو باطل علی ما مر، و یکون الکلام فی ذلک الأمام کالکلام فیه، و یلزم التسلسل. و اما بطلان اللازم فظاهر"}}، بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۸.</ref>. | ||
==== [[برهان حفظ شریعت]] ==== | ==== [[برهان حفظ شریعت]] ==== | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
برهان [[لزوم]] اطمینان: صغری: امام میخواهد [[رضا]] و [[سخط]] ـ [[شریعت]] ـ را به ما برسد و اگر خطاکار باشد ما اطمینان به این مورد نداریم، لذا باید معصوم باشد. فرق این برهان با برهان قبل این است که [[انسانها]] باید در اینجا اطمینان بکنند به رسیدن شریعت، اگر امام دچار [[خطا]] شود، مستلزم نقض غرض از [[نصب امام]] خواهد بود<ref>[[هادی اکبری ملکآبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۸۰-۸۲.</ref>. | برهان [[لزوم]] اطمینان: صغری: امام میخواهد [[رضا]] و [[سخط]] ـ [[شریعت]] ـ را به ما برسد و اگر خطاکار باشد ما اطمینان به این مورد نداریم، لذا باید معصوم باشد. فرق این برهان با برهان قبل این است که [[انسانها]] باید در اینجا اطمینان بکنند به رسیدن شریعت، اگر امام دچار [[خطا]] شود، مستلزم نقض غرض از [[نصب امام]] خواهد بود<ref>[[هادی اکبری ملکآبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۸۰-۸۲.</ref>. | ||
=== | === ادله نقلی === | ||
ادله نقلی، مشتمل بر [[آیات]] و روایاتی است که به صورت کلی بر عصمت امامان [[اهل بیت]] {{ع}} دلالت میکنند و از آنجا که امام علی{{ع}} نیز یکی از اهل بیت و [[امامان معصوم]] {{ع}} است پس این ادله، عصمت آن حضرت را نیز ثابت میکنند. بارزترین آنها موارد ذیلاند: | ادله نقلی، مشتمل بر [[آیات]] و روایاتی است که به صورت کلی بر عصمت امامان [[اهل بیت]] {{ع}} دلالت میکنند و از آنجا که امام علی{{ع}} نیز یکی از اهل بیت و [[امامان معصوم]] {{ع}} است پس این ادله، عصمت آن حضرت را نیز ثابت میکنند. بارزترین آنها موارد ذیلاند: | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
از جمله بارزترین [[آیات]] موارد ذیلاند: | از جمله بارزترین [[آیات]] موارد ذیلاند: | ||
===== دسته اول ===== | |||
====== [[آیه ابتلا]] ====== | |||
===== [[آیه ابتلا]] ===== | |||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیه ابتلا چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ (پرسش)| آیه ابتلا چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیه ابتلا چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟ (پرسش)| آیه ابتلا چگونه بر عصمت اهل بیت و امامان دوازدهگانه دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | ||
{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد»(و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند») سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. [[خداوند متعال]] در پاسخ [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} که | {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد»(و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند») سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. [[خداوند متعال]] در پاسخ [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} که درخواست کرد [[امامت]] در نسل و [[ذریه]] او قرار گیرد، فرمود: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | ||
ظلم دارای اقسامی است: | ظلم دارای اقسامی است: | ||
# '''[[ظلم به خدا]]''': بزرگترین ظلم به خدا، [[شرک]] و [[کفر]] است؛ خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«هرگز به خدا شرک نورز که همانا شرک ظلم بسیار بزرگی است» سوره لقمان، آیه | # '''[[ظلم به خدا]]''': بزرگترین ظلم به خدا، [[شرک]] و [[کفر]] است؛ خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«هرگز به خدا شرک نورز که همانا شرک ظلم بسیار بزرگی است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>. | ||
# '''[[ظلم به دیگران]]''': [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ...}}<ref>«ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند.».. سوره شوری، آیه ۴۲.</ref>. | # '''[[ظلم به دیگران]]''': [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ...}}<ref>«ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند.».. سوره شوری، آیه ۴۲.</ref>. | ||
# '''[[ظلم به خود]]''': خداوند میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ}}<ref>«و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>. | # '''[[ظلم به خود]]''': خداوند میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ}}<ref>«و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۵: | ||
از عبارت: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> استفاده میشود عهد [[امامت]] به هیچ ظالمی نمیرسد و کسی جز [[معصوم]] شایسته [[امامت]] نیست و تنها اوست که هیچ یک از انواع [[ظلم]] را حتی در دوران کودکی نداشته است<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۵۴.</ref>. | از عبارت: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> استفاده میشود عهد [[امامت]] به هیچ ظالمی نمیرسد و کسی جز [[معصوم]] شایسته [[امامت]] نیست و تنها اوست که هیچ یک از انواع [[ظلم]] را حتی در دوران کودکی نداشته است<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۵۴.</ref>. | ||
===== [[آیه اولی الامر]] ===== | ====== [[آیه اولی الامر]] ====== | ||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید از پیامبر خدا و صاحبان امر را، پس هرگاه در چیزی اختلاف گردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید، این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است. سوره نساء، آیه۵۹.</ref>؛ [[روایات]] متعددی در منابع [[شیعه]]<ref> ر. ک: بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۵. </ref> و [[اهل سنت]]<ref>ابنمردویه، مناقب علی بن ابیطالب، ۱۴۲۴ق، ص۲۳۶؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۰ و ۱۹۱. </ref> وجود دارد که مراد از "اولی الامر" را [[ائمه معصومین]] {{ع}} معرفی میکنند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن (کتاب)|آیات ولایت در قرآن]]، ص۱۱۶.</ref>.<ref>جابر بن عبدالله انصاری، در روایتی که به حدیث جابر معروف است، از پیامبر {{صل}} درباره واژه "اولی الامر" سؤال کرد. پیامبر {{صل}} در پاسخ فرمود: «آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند که اولِ ایشان علی بن ابی طالب است و بعد از او به ترتیب حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی. خزاز رازی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۵۴-۵۵؛ قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۲۲، ج۱، ص۳۴۱. امام باقر {{ع}} در تفسیر این آیه میفرماید: «اولی الامر امامان از فرزندان علی و فاطمهاند، تا آنکه روز قیامت برپا شود». ایشان در جای دیگر نیز فرموده است: «خداوند از اولی الامر فقط ما را قصد کرده است و همه مؤمنان را تا روز قیامت به پیروی ما فرمان داده است» بحرانی، البرهان، اسماعیلیان، ص۳۸۳ و ۳۸۶. امام صادق {{ع}} نیز میفرماید: «آنان (اولی الامر) علی بن ابی طالب، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی و جعفر یعنی من هستیم. سپاس خدا را بهجای آورید که امامان و رهبرانتان را در زمانی به شما شناساند که مردم آنان را انکار میکنند». عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۶۳ش، ص۲۵۲، ح۱۷۴.</ref> [[مفسران]] [[امامیه]] بر اساس این روایات، مصداقهای [[اولو الامر]] را [[امامان دوازدهگانه]] میدانند<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۹. با این حال علمای اهل سنت درباره مصادیق اولو الامر دیدگاههای مختلفی دارند. مصادیقی چون خلفای سه گانه، عالمان دینی، فرماندهان سریهها، فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳، ۱۱۴. و اهل حل و عقد از این جملهاند. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳.</ref>. | {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید از پیامبر خدا و صاحبان امر را، پس هرگاه در چیزی اختلاف گردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید، این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است. سوره نساء، آیه۵۹.</ref>؛ [[روایات]] متعددی در منابع [[شیعه]]<ref>ر.ک: بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۵. </ref> و [[اهل سنت]]<ref>ابنمردویه، مناقب علی بن ابیطالب، ۱۴۲۴ق، ص۲۳۶؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۰ و ۱۹۱. </ref> وجود دارد که مراد از "اولی الامر" را [[ائمه معصومین]] {{ع}} معرفی میکنند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن (کتاب)|آیات ولایت در قرآن]]، ص۱۱۶.</ref>.<ref>جابر بن عبدالله انصاری، در روایتی که به حدیث جابر معروف است، از پیامبر {{صل}} درباره واژه "اولی الامر" سؤال کرد. پیامبر {{صل}} در پاسخ فرمود: «آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند که اولِ ایشان علی بن ابی طالب است و بعد از او به ترتیب حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی. خزاز رازی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۵۴-۵۵؛ قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۲۲، ج۱، ص۳۴۱. امام باقر {{ع}} در تفسیر این آیه میفرماید: «اولی الامر امامان از فرزندان علی و فاطمهاند، تا آنکه روز قیامت برپا شود». ایشان در جای دیگر نیز فرموده است: «خداوند از اولی الامر فقط ما را قصد کرده است و همه مؤمنان را تا روز قیامت به پیروی ما فرمان داده است» بحرانی، البرهان، اسماعیلیان، ص۳۸۳ و ۳۸۶. امام صادق {{ع}} نیز میفرماید: «آنان (اولی الامر) علی بن ابی طالب، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی و جعفر یعنی من هستیم. سپاس خدا را بهجای آورید که امامان و رهبرانتان را در زمانی به شما شناساند که مردم آنان را انکار میکنند». عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۶۳ش، ص۲۵۲، ح۱۷۴.</ref> [[مفسران]] [[امامیه]] بر اساس این روایات، مصداقهای [[اولو الامر]] را [[امامان دوازدهگانه]] میدانند<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۹. با این حال علمای اهل سنت درباره مصادیق اولو الامر دیدگاههای مختلفی دارند. مصادیقی چون خلفای سه گانه، عالمان دینی، فرماندهان سریهها، فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳، ۱۱۴. و اهل حل و عقد از این جملهاند. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳.</ref>. | ||
با استفاده از قاعده [[عقلی]]، [[عصمت امامان]] [[ثابت]] میشود و آن اینکه امر به [[اطاعت از پیامبر]] در [[آیه]] مطلق آمده است. در حالی که اگر در صدور امر یا [[نهی]]، خطایی در مورد آن حضرت امکانپذیر بود، باید در آیه، امر به [[اطاعت]] آن حضرت مقید شده باشد. اطاعت آن حضرت در [[آیات]] متعددی از [[قرآن]] ملازم با [[اطاعت خدا]] آمده است: {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref> پس همان گونه که اطاعت از [[خداوند]] [[واجب]] است، اطاعت پیامبر نیز واجب | با استفاده از قاعده [[عقلی]]، [[عصمت امامان]] [[ثابت]] میشود و آن اینکه امر به [[اطاعت از پیامبر]] در [[آیه]] مطلق آمده است. در حالی که اگر در صدور امر یا [[نهی]]، خطایی در مورد آن حضرت امکانپذیر بود، باید در آیه، امر به [[اطاعت]] آن حضرت مقید شده باشد. اطاعت آن حضرت در [[آیات]] متعددی از [[قرآن]] ملازم با [[اطاعت خدا]] آمده است: {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>، پس همان گونه که اطاعت از [[خداوند]] [[واجب]] است، اطاعت پیامبر نیز واجب است، بر این اساس اطلاق در امر به اطاعت پیامبر [[قطعی]] و تردیدناپذیر بوده و این اطلاق اقتضای [[عصمت]] دارد. از طرفی در آیه کریمه امر به [[اطاعت از اولی الامر]] نیز به طور مطلق ذکر شده است، این اطلاق حاکی از آن است که تمام اوامر و نواهی آنان [[واجب الاطاعه]] است و امر مطلق به اطاعت از شخصی مساوی با [[عصمت]] اوست<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج۴، ص۳۹۹.</ref>. | ||
===== [[آیه صادقین]] ===== | ====== [[آیه صادقین]] ====== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیه صادقین چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)| آیه صادقین چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | |||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. [[خدای متعال]] در این [[آیه]]، [[مؤمنان]] را به [[همراهی]] و معیت با صادقان [[امر]] کرده است. معیت به معنای [[اقتدا]] و تمسک است که ملازم با [[اطاعت]] خواهد بود. این [[امر الهی]] در صورتی امکانپذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در [[جامعه]] وجود داشته باشند. ثانیاً [[صادقین]] نیز دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ چرا که اگر امکان [[ارتکاب گناه]] و یا [[خطا]] در آنها وجود داشته باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهند بود. بدیهی است، بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} تنها افرادی که در مورد آنها صدق و [[عصمت]] متصور است، [[ائمه دوازدهگانه]] {{ع}} هستند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۵۵.</ref>. | {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. [[خدای متعال]] در این [[آیه]]، [[مؤمنان]] را به [[همراهی]] و معیت با صادقان [[امر]] کرده است. معیت به معنای [[اقتدا]] و تمسک است که ملازم با [[اطاعت]] خواهد بود. این [[امر الهی]] در صورتی امکانپذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در [[جامعه]] وجود داشته باشند. ثانیاً [[صادقین]] نیز دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ چرا که اگر امکان [[ارتکاب گناه]] و یا [[خطا]] در آنها وجود داشته باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهند بود. بدیهی است، بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} تنها افرادی که در مورد آنها صدق و [[عصمت]] متصور است، [[ائمه دوازدهگانه]] {{ع}} هستند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۵۵.</ref>. | ||
===== [[آیه تطهیر]] ===== | ====== [[آیه تطهیر]] ====== | ||
{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>؛ [[استدلال]] به این آیه، بر سه مقدمه [[استوار]] است: | {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>؛ [[استدلال]] به این آیه، بر سه مقدمه [[استوار]] است: | ||
# [[اراده]] [[تکوینی]] [[الهی]] به | # [[اراده]] [[تکوینی]] [[الهی]] به اذهاب رجس و تطهیر [[اهل بیت]] تعلّق گرفته است. | ||
# هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد [[معصوم]] است. | # هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد [[معصوم]] است. | ||
# بر پایه بسیاری از [[روایات]]، [[ائمه شیعه]] مصداق [[اهل]] بیتاند. | # بر پایه بسیاری از [[روایات]]، [[ائمه شیعه]] مصداق [[اهل]] بیتاند. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۳: | ||
نتیجه: [[امامان شیعه]] که امام علی{{ع}} نیز در شمار آنها است، {{عم}}، معصوماند. | نتیجه: [[امامان شیعه]] که امام علی{{ع}} نیز در شمار آنها است، {{عم}}، معصوماند. | ||
===== [[آیه مباهله]] ===== | ====== [[آیه مباهله]] ====== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیه مباهله چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)| آیه مباهله چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | |||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} <ref>«از آن پس که به آگاهى رسیدهاى، هر کس که درباره او (عیسی مسیح) با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما نفس خود را و شما هم نفس خود را، آن گاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. | {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} <ref>«از آن پس که به آگاهى رسیدهاى، هر کس که درباره او (عیسی مسیح) با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما نفس خود را و شما هم نفس خود را، آن گاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. | ||
در [[شأن نزول]] این [[آیه]] چنین آمده که نصارای نجران با [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[عیسی مسیح]]{{ع}} [[مجادله]] نمودند و اصرار داشتند که چون [[عیسی]] | در [[شأن نزول]] این [[آیه]] چنین آمده که نصارای نجران با [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[عیسی مسیح]]{{ع}} [[مجادله]] نمودند و اصرار داشتند که چون [[عیسی]] پدر ندارد پس پسر خداست. [[خداوند متعال]] در پاسخ به آنها فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ}}<ref>«مثَل عیسى نزد خدا، چون مثَل آدم است که او را از خاک بیافرید و به او گفت: موجود شو. پس موجود شد». سوره آل عمران، آیه ۵۹</ref>. یعنی اگر پدر نداشتن [[عیسی]]{{ع}} [[دلیل]] است که [[خدا]] پدر اوست، پس خدا باید هم پدر [[آدم]]{{ع}} باشد هم مادرش؛ چون او بدون پدر و مادر [[خلق]] شده است؛ در حالی که [[نصاری]] آدم را مخلوق خدا میدانند، نه فرزند خدا. | ||
چون | چون نصاری این [[استدلال]] [[قاطع]] را شنیدند، شروع کردند به آوردن توجیهات و سخنان غیر منطقی؛ لذا [[خداوند متعال]] از [[رسول خدا]] خواست که وارد [[مجادله]] نشود و در عوض از آنها بخواهد که اگر [[سخن]] خود را [[حقّ]] میدانید پس بیایید ما [[فرزندان]] خود را و شما فرزندان خود را، ما [[زنان]] خود را و شما زنان خود را، ما [[نفس]] خود را و شما نیز نفس خود را حاضر سازیم و از [[خدا]] بخواهیم که طرف [[باطل]] را نابود سازد. فردای آن [[روز]] [[رسول خدا]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}}، [[فاطمه]]{{س}} و [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} را همراه خویش به [[مباهله]] آورد؛ لکن [[نصاری]] با دیدن چهرههای [[نورانی]] آنها از انجام مباهله ترسیده و انصراف دادند. | ||
حال اگر بخواهیم این افراد را بر [[آیه]] تطبیق نماییم، حضرت [[فاطمه]]{{س}} مصادق «نِساءَنا» است؛ [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} نیز مصداق «أَبْناءَنا» هستند و امّا [[علی]]{{ع}} نیز مصداق «أَنْفُسَنا» خواهد بود یعنی طبق دلالت این [[آیه]]، [[امام علی]]{{ع}} [[نفس]] خود [[رسول الله]]{{صل}} است و شکّی نیست که [[رسول خدا]] [[معصوم]] بود. پس [[امام علی]]{{ع}} هم باید [[معصوم]] باشد. | حال اگر بخواهیم این افراد را بر [[آیه]] تطبیق نماییم، حضرت [[فاطمه]]{{س}} مصادق «نِساءَنا» است؛ [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} نیز مصداق «أَبْناءَنا» هستند و امّا [[علی]]{{ع}} نیز مصداق «أَنْفُسَنا» خواهد بود یعنی طبق دلالت این [[آیه]]، [[امام علی]]{{ع}} [[نفس]] خود [[رسول الله]]{{صل}} است و شکّی نیست که [[رسول خدا]] [[معصوم]] بود. پس [[امام علی]]{{ع}} هم باید [[معصوم]] باشد. | ||
''' | ===== دسته دوم ===== | ||
====== [[آیه ولایت]] ====== | |||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیه ولایت چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)| آیه ولایت چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | |||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع، زکات مىدهند». سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. مفسّرین [[شیعه]] و [[سنّی]] اتّفاق نظر دارند که [[شأن نزول]] این [[آیه شریفه]]، جریان [[صدقه دادن]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در حال [[رکوع]] بوده است. پس در میان مدّعیان [[امامت]]، تنها اوست که [[نماز]] و زکاتش یقیناً مورد قبول [[خدا]] واقع شده [[ولی]] در مقبولیّت و عدم مقبولیّت [[نماز]] و [[زکات]] دیگر مدّعیان [[امامت]] منطقاً نمیتوان به چنین [[یقینی]] [[دست]] یافت. | |||
طبق این [[آیه شریفه]]، [[ولایت]] تنها برای سه کس [[اثبات]] شده، [[خدا]]، [[رسول]] و کسانی که [[ایمان]] آورده و در حال [[رکوع]] [[نماز]] خود، [[زکات]] میدهند، که [[امام علی]]{{ع}} مصداق اتمّ آن است. همچنین در این [[آیه]]، [[ولایت خدا]] و [[رسول]] او{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}} یکسان است؛ یعنی ولایت [[رسول خدا]]{{صل}} و امام علی{{ع}} نیز عین ولایت خداست. حال چگونه ممکن است [ولایت کسی که [[معصوم]] نیست و احتمال [[گناه]] یا [[خطا]] در مورد او وجود دارد، عین ولایت پیامبر [[معصوم]] و عین [[ولایت خدا]] باشد؟ | |||
[[ولایت]] در [[آیه]] به هر معنایی گرفته شود، باز هم این آیه دلالت بر [[عصمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دارد؛ چراکه اگر به معنی [[سرپرستی]] و [[حاکمیّت]] باشد؛ پس طبق این [[آیه]]، [[امر و نهی]] [[امام علی]]{{ع}} باید صد در صد مطابق [[حقّ]] باشد تا عین [[ولایت خدا]] شود؛ روشن است که لازمه این امر، عصمت آن حضرت است. چه اینکه محال است تمام [[اوامر و نواهی]] شخص غیر [[معصوم]]، عین اوامر و نواهی خدا باشد. | |||
[[ولایت]] | اگر [[ولایت]] به معنی [[دوستی]] باشد، چنانچه [[اهل سنت]] به این معنا معتقدند، باز هم عصمت امام علی{{ع}} از طریق این [[آیه]] [[اثبات]] میشود؛ چراکه طبق این معنا گویا [[خدا]] در این آیه ما را امر نموده که [[امام علی]]{{ع}} را مثل [[خدا]] و رسولش [[دوست]] بداریم. پس باید در همه حال [[دوستدار]] علی{{ع}} باشیم؛ چون خدا و رسول را همیشه و در هر حال باید [[دوست]] داشت و مورد استثنا ندارد. بدیهی است که [[امر خدا]] به [[دوستی]] با شخص غیر [[معصوم]] آن هم در همه احوالات، امری محال خواهد بود؛ پس اگر به دوستی آن حضرت در همه حال، [[امر]] شدهایم آن هم در کنار دوستی خدا و [[رسول]] او، معنایش این است که [[ارتکاب گناه]] از آن حضرت منتفی بوده و آن حضرت [[معصوم]] است. | ||
اگر [[ولایت]] به | امّا اگر [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] و [[یاری]] باشد، پس در [[حقیقت]] گویا این [[آیه]] ما را امر کرده که [[امام علی]]{{ع}} را در همه حال و در هر عملی یاری نماییم؛ همانگونه که نصرت خدا و رسولش در همه حال [[واجب]] است. حال اگر آن حضرت [[معصوم]] نباشد، ممکن است، در جایی [[مرتکب گناه]] شود و طبق این [[آیه]] ما باید در همه حال او را [[یاری]] نماییم؛ و شکی نیست که [[خدا]] ما را به [[یاری]] [[گناهکاران]] [[امر]] نمیکند؛ به [[شهادت]] این [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو: خدا به زشتکارى فرمان نمى دهد»، سوره أعراف، آیه ۲۸.</ref> و این همان معنای [[عصمت]] است. | ||
====== [[آیه علم الکتاب]] ====== | |||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیه علم الکتاب چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)| آیه علم الکتاب چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | |||
===== | |تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | ||
یکی دیگر از آیاتی که به طور خاص دلالت بر [[عصمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دارد، [[آیه]] معروف به [[علم الکتاب]] است. | یکی دیگر از آیاتی که به طور خاص دلالت بر [[عصمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دارد، [[آیه]] معروف به [[علم الکتاب]] است. | ||
{{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} <ref>«آنها که کافر شدند، مىگویند: «تو پیامبر نیستى». بگو: «کافى است که خداوند و کسى که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>. | {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«آنها که کافر شدند، مىگویند: «تو پیامبر نیستى». بگو: «کافى است که خداوند و کسى که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>. یقیناً کسی که [[علم]] تمام کتاب ([[قرآن]]) نزد اوست از هر خطایی مصون است؛ چراکه [[قرآن کریم]] بیان کننده همه [[حقایق]] عالم است: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«و ما این کتاب را بر تو نازل کردهایم که بیان کننده هر چیزى است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> و این همان معنای عصمت است. حال سوال این است که این شخص که عالِم به جمیع [[علم قرآن]] است و [[شهادت]] او در ردیف شهادت [[خداوند متعال]] قرار گرفته، کیست؟ | ||
[[شیعه]] مدّعی است که تنها [[امام علی]]{{ع}} چنین شأنیتی را دارد و تنها اوست که بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} چنین [[علمی]] را داشت و از ابتدا نیز او بود که با قول و عمل خویش بر حقّانیّت رسول خدا{{صل}} شهادت میداد. ضمن آنکه روایاتی که در [[تفسیر]] این آیه وارد شدهاند، [[شأن نزول]] این آیه را [[امام امیرالمؤمنین]]{{ع}} میدانند. علاوه بر این، [[روایات]] فراوانی نیز در منابع [[فریقین]] نقل شده که نشان میدهند علم آن حضرت عین قرآن و عین علم [[رسول الله]]{{صل}} است. [[روایت]] مشهور و مورد اتفاق [[نبوی]] که آن حضرت را باب علم رسول خدا{{صل}} معرفی نموده، بهترین [[شاهد]] در این خصوص است<ref>{{متن حدیث|أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَن ارادَ المَدینَةَ فَلیَأت البابَ}}، شهر علم هستم و علی دروازه آن است؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از در آن وارد شود. المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۷؛ تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۴، ص۱۲۳۲؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۲، ص۲۵۱ و....</ref>. | |||
==== روایات ==== | |||
==== | |||
{{اصلی|اثبات عصمت امام در حدیث}} | {{اصلی|اثبات عصمت امام در حدیث}} | ||
[[روایات]] دلالت کننده بر عصمت امام علی{{ع}} را میتوان به دو بخش تقسیم نمود | [[روایات]] دلالت کننده بر عصمت امام علی{{ع}} را میتوان به دو بخش تقسیم نمود | ||
دسته اول روایاتی هستند که دلالت بر [[عصمت]] تمامی [[اهل بیت]] یا [[امامان معصوم]]{{ع}} میکنند و از آنجا که [[امام علی]]{{ع}} نیز یکی از آنها و بلکه نخستین فرد و [[افضل]] [[ائمه]] است، پس با [[اثبات عصمت اهل بیت]] و امامان معصوم، عصمت آن حضرت هم ثابت میشود. | # دسته اول روایاتی هستند که دلالت بر [[عصمت]] تمامی [[اهل بیت]] یا [[امامان معصوم]]{{ع}} میکنند و از آنجا که [[امام علی]]{{ع}} نیز یکی از آنها و بلکه نخستین فرد و [[افضل]] [[ائمه]] است، پس با [[اثبات عصمت اهل بیت]] و امامان معصوم، عصمت آن حضرت هم ثابت میشود. | ||
# دسته دوم روایاتی هستند که دلالت بر عصمت خود [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به تنهایی دارند. | |||
دسته | ===== دسته اول ===== | ||
====== [[حدیث ثقلین]] ====== | |||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[حدیث ثقلین چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)| حدیث ثقلین چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | |||
''' | |تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | ||
{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}<ref>ابن کثیر، تفسیر، ج۷، ص۲۰۳؛ سنن التزمدی، ج۵، ص۳۲۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶، احتجاج، ج۲، ص۳۸۰. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: من در بین شما دو چیز بسیار گرانقدر به یادگار گذاشتم: [[کتاب خدا]] ([[قرآن]]) و عترتم ([[اهل]] بیتم). مادامی که به این دو چنگ زنید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد. و این دو هیچ گاه از هم جدا نخواهند شد، تا در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند.</ref>. [[استدلال]] به این [[حدیث]] بر [[عصمت ائمه]] {{عم}} متوقّف بر چند مقدمه است: | {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}<ref>ابن کثیر، تفسیر، ج۷، ص۲۰۳؛ سنن التزمدی، ج۵، ص۳۲۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶، احتجاج، ج۲، ص۳۸۰. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: من در بین شما دو چیز بسیار گرانقدر به یادگار گذاشتم: [[کتاب خدا]] ([[قرآن]]) و عترتم ([[اهل]] بیتم). مادامی که به این دو چنگ زنید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد. و این دو هیچ گاه از هم جدا نخواهند شد، تا در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند.</ref>. [[استدلال]] به این [[حدیث]] بر [[عصمت ائمه]] {{عم}} متوقّف بر چند مقدمه است: | ||
# [[قرآن]] از هرگونه [[خطا]] و [[اشتباه]] و [[انحراف]] و باطلی مبرّاست: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.</ref>، حال عِدل قرآن ([[اهل بیت]]) نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک مقام جمع میکند؟ | # [[قرآن]] از هرگونه [[خطا]] و [[اشتباه]] و [[انحراف]] و باطلی مبرّاست: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.</ref>، حال عِدل قرآن ([[اهل بیت]]) نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک مقام جمع میکند؟ | ||
# قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث میشود [[انسان]] هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند، زیرا این دو هیچگاه از هم جدا نیستند. | # قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث میشود [[انسان]] هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند، زیرا این دو هیچگاه از هم جدا نیستند. | ||
# [[پیامبر]] {{صل}} خبر داده است | # [[پیامبر]] {{صل}} خبر داده است که این دو تا [[روز قیامت]] از هم جدا نخواهند شد. این فرض در صورتی صحیح است که هر چه قرآن میگوید، همان را اهل بیت بگویند و تمام [[افعال]] و [[کردار]] آنها منطبق بر قرآن و کلام خدا باشد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۶۰.</ref>. | ||
===== [[حدیث سفینه]] ===== | ====== [[حدیث سفینه]] ====== | ||
{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللهِ {{صل}}: إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ}}<ref>احتجاج، ج۲، ص۳۸۰، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۳؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۵۵. یعنی پیامبر {{صل}} فرمود: این است و جز این نیست. مثل [[اهل]] بین من همانند [[سفینه نوح]] است، که هرکه در آن [[سفینه]] سوار شد، [[نجات]] یافت و هرکه از آن [[تخلف]] کرد، | {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللهِ {{صل}}: إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ}}<ref>احتجاج، ج۲، ص۳۸۰، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۳؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۵۵. یعنی پیامبر {{صل}} فرمود: این است و جز این نیست. مثل [[اهل]] بین من همانند [[سفینه نوح]] است، که هرکه در آن [[سفینه]] سوار شد، [[نجات]] یافت و هرکه از آن [[تخلف]] کرد، غرق (هلاک) شد. (تنها باید با [[اهل بیت]] باشد نه جلوتر از آنها و نه عقبتر از آنها، زیرا) و هرکه جلو افتاد [[منحرف]] شد و هرکه همراه و ملازم این سفینه بود به [[حق]] ملحق شد و به مقصود رسید.</ref>. وجه [[استدلال]] به [[حدیث]]، به این ترتیب است: | ||
# پیامبر {{صل}} به طور مطلق ملازمت [[اهلبیت]] را [[دستور]] دادهاند و آن را به منزله [[کشتی نوح]] دانستهاند. به عبارت دیگر فرمودهاند: اولاً: هرکه همراه اهل بیت باشد نجات مییابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد. ثانیاً: تنها کسانی نجات مییابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد. | # پیامبر {{صل}} به طور مطلق ملازمت [[اهلبیت]] را [[دستور]] دادهاند و آن را به منزله [[کشتی نوح]] دانستهاند. به عبارت دیگر فرمودهاند: اولاً: هرکه همراه اهل بیت باشد نجات مییابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد. ثانیاً: تنها کسانی نجات مییابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد. | ||
# در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر [[اشتباه]] و [[انحراف]] و خطای [[علمی]] و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق [[معصوم]] باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن و همراهان خود را نیز غرق کردن برای آنها وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر {{صل}} نمیسازد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۶۳.</ref>. | # در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر [[اشتباه]] و [[انحراف]] و خطای [[علمی]] و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق [[معصوم]] باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن و همراهان خود را نیز غرق کردن برای آنها وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر {{صل}} نمیسازد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۶۳.</ref>. | ||
===== [[حدیث امان]] ===== | ====== [[حدیث امان]] ====== | ||
[[رسول خدا]] در [[حدیثی]] که نزد محدّثان [[شیعه]] و [[سنّی]]، به [[حدیث امان]] [[شهرت]] یافته، [[اهل بیت]] خویش را به [[ستارگان]] [[آسمان]] تشبیه نموده و آثار وجودی اهل بیت را برای [[امّت]]، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان [[زمین]] دانسته است. آن حضرت میفرمایند: {{متن حدیث| النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.</ref>؛ "[[ستارگان]]، [[امان]] [[اهل]] [[زمین]] از غرق شدن هستند و [[اهل بیت]] من، برای امتم امان از اختلاف هستند که اگر قبیلهای از آنها مخالفت کنند؛ [[اختلاف]] میکنند در حالی که حزب [[شیطان]] میشوند". | [[رسول خدا]] در [[حدیثی]] که نزد محدّثان [[شیعه]] و [[سنّی]]، به [[حدیث امان]] [[شهرت]] یافته، [[اهل بیت]] خویش را به [[ستارگان]] [[آسمان]] تشبیه نموده و آثار وجودی اهل بیت را برای [[امّت]]، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان [[زمین]] دانسته است. آن حضرت میفرمایند: {{متن حدیث|النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.</ref>؛ "[[ستارگان]]، [[امان]] [[اهل]] [[زمین]] از غرق شدن هستند و [[اهل بیت]] من، برای امتم امان از اختلاف هستند که اگر قبیلهای از آنها مخالفت کنند؛ [[اختلاف]] میکنند در حالی که حزب [[شیطان]] میشوند". | ||
از این [[روایت]] علاوه بر [[عصمت اهل بیت]] {{ع}}، [[هدایتگر]] بودن و [[لزوم اطاعت]] از آنها نیز قابل [[اثبات]] است. | از این [[روایت]] علاوه بر [[عصمت اهل بیت]] {{ع}}، [[هدایتگر]] بودن و [[لزوم اطاعت]] از آنها نیز قابل [[اثبات]] است. | ||
در خصوص [[اثبات عصمت اهل بیت]] باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها ملجأ و مرجع [[مردم]] در پیمودن راه حقاند، این یگانه طریق نجات، همسان با [[عصمت]] است، چون اگر اهل بیت [[معصوم]] نبوده و دچار [[اشتباه]] شوند، [[اطاعت]] از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و [[عدم اطاعت]] در برخی موارد با | در خصوص [[اثبات عصمت اهل بیت]] باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها ملجأ و مرجع [[مردم]] در پیمودن راه حقاند، این یگانه طریق نجات، همسان با [[عصمت]] است، چون اگر اهل بیت [[معصوم]] نبوده و دچار [[اشتباه]] شوند، [[اطاعت]] از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و [[عدم اطاعت]] در برخی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست<ref>ر.ک: [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص۲۴۳.</ref>. | ||
===== حدیث منزلت ===== | ===== دسته دوم ===== | ||
یکی از احادیث متواتر که فریقین آن را نقل نمودهاند، [[حدیث منزلت]] است که بر اساس آن [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} در ده مورد خطاب به [[حضرت علی]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}؛ «نسبت تو به من همان نسبتی است که [[هارون]] به [[موسی]] داشت منهای [[نبوت]]»<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۱۰؛ قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ص۲۵۴؛ ترمزی، سنن الترمذی، ج۵، ص۵۹۶، حدیث ۳۷۲۴ و....</ref>. | ====== حدیث منزلت ====== | ||
یکی از احادیث متواتر که فریقین آن را نقل نمودهاند، [[حدیث منزلت]] است که بر اساس آن [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} در ده مورد خطاب به [[حضرت علی]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}؛ «نسبت تو به من همان نسبتی است که [[هارون]] به [[موسی]] داشت منهای [[نبوت]]»<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۱۰؛ قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ص۲۵۴؛ ترمزی، سنن الترمذی، ج۵، ص۵۹۶، حدیث ۳۷۲۴ و... .</ref>. | |||
[[پیامبر گرامی]] {{صل}} در موارد مختلف ـ که یکی از آنها در جریان سپردن امور [[مدینه]] به [[علی]] {{ع}} در مدتی که [[رسول خدا]] {{صل}} سپاه اسلام را در [[غزوه تبوک]] [[فرماندهی]] میکرد، بود ـ نسبت [[علی]] {{ع}} به خود را نسبت | [[پیامبر گرامی]] {{صل}} در موارد مختلف ـ که یکی از آنها در جریان سپردن امور [[مدینه]] به [[علی]] {{ع}} در مدتی که [[رسول خدا]] {{صل}} سپاه اسلام را در [[غزوه تبوک]] [[فرماندهی]] میکرد، بود ـ نسبت [[علی]] {{ع}} به خود را نسبت هارون به موسی {{عم}} تشبیه کرده است. با این تفاوت که هارون [[پیامبر]] بود، ولی چون [[پیامبری]] با [[رسول خدا]] {{صل}} پایان پذیرفته است [[علی]] {{ع}} پیامبر نخواهد بود. حدیث منزلت در منابع روایی شیعه به صورت متواتر [[نقل]] شده است<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳؛ بحرانی، سیدهاشم، غایة المرام، ج۲.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|مقاله «امامت امام علی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۴۵۵.</ref> | ||
بر اساس این حدیث، پیغمبر اکرم {{صل}} در این [[حدیث]] تمام شؤون و کمالات خویش | بر اساس این حدیث، پیغمبر اکرم {{صل}} در این [[حدیث]] تمام شؤون و کمالات خویش ـ به استثنای نبوت ـ را برای امام علی{{ع}} ثابت میدانند<ref>برای توضیح بیشتر ر.ک: ناظم زاده قمی، الفصول المائه، ج۲، فصل «علی {{ع}} و حدیث منزلت».</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۵۶.</ref> | ||
در [[احادیث]] متعددی از [[پیامبر]] {{صل}} مقامهای | در [[احادیث]] متعددی از [[پیامبر]] {{صل}} مقامهای هارون برای [[علی]] {{ع}} به صراحت، بیان شده است<ref>«ای علی! تو نسبت به من همانند هبة الله نسبت به آدم، و همانند سام نسبت به نوح، و همانند اسحاق نسبت به ابراهیم، و همانند هارون نسبت به موسی، و همانند شمعون نسبت به عیسی میباشی جز اینکه پس از من پیامبری نیست، ای علی! تو وصی و جانشین من هستی، پس هر کس با وصی بودن و جانشینی تو بجنگد از من نیست و من از او نیستم و من دشمن او در روز قیامت میباشم، ای علی! تو برترین افراد امت من و قدیمیترین ایشان در اسلام هستی، و عالمترین ایشان، و بردبارترین آنها، و شجاعترین ایشان، و بخشندهترین ایشان میباشی، ای علی! تو امام و امیر پس از من، و وزیر و رئیس بعد از من میباشی، و همانند تو در امت من نیست»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۳۷، ص ۲۵۴.</ref>، اما باید توجه داشت حدیث منزلت عام است و همۀ شؤون [[پیامبر]] غیر از [[نبوت]] را در برمیگیرد و در کنار طرح [[منزلت]]، [[خلیفه]] بودن نیز مطرح شده است. بنابراین هم بر منزلت امام علی {{ع}} [[گواهی]] میدهد که [[برترین]] و استوارترین [[یاور]] [[پیامبر]] {{صل}} در امر [[تبلیغ]] بوده و نزد پیامبر {{صل}} جایگاهی داشته است که هیچ یک از [[صحابه]] یارای رسیدن به آن را نداشتهاند و هم به [[عصمت]]، [[خلافت]] و [[امامت علی]] {{ع}} اشاره دارد؛ زیرا پیامبر {{صل}} همۀ [[فضایل]] و خصایص و مناصب هارون {{ع}} را برای [[امام]] {{ع}} ثابت کرده است، مگر [[نبوت]]. استثنای [[مقام نبوت]] در پایان [[حدیث]] بر این [[تأیید]] میکند [[امام علی]] {{ع}} از همۀ مناصب دیگر {{ع}} برخوردار بوده است و به همین جهت [[خدای متعال]]، علی {{ع}} را برای پیامبر {{صل}} همچون هارون برای موسی {{ع}} قرار داد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۹.</ref>. | ||
بستن درب منازل [[صحابه]] به [[مسجدالنبی]] و بازگذاشتن درب خانه علی {{ع}}، قرینه بر عصمت آن حضرت است. | بستن درب منازل [[صحابه]] به [[مسجدالنبی]] و بازگذاشتن درب خانه علی {{ع}}، قرینه بر عصمت آن حضرت است. | ||
یکی از ویژگیهای [[حضرت هارون]] {{ع}} آن بود که درب [[خانه]] ایشان به [[معبد]] [[بنیاسرائیل]] باز میشد و تنها راه عبور او همان راه بود. این کار در پایان [[حیات]] [[رسول خدا]] {{صل}} برای [[حضرت علی]] {{ع}} رخ داد. توضیح آنکه، پس از ساختن [[مسجدالنبی]]، [[مهاجران]] که دارای خانهای نبودند، منازل خود را پیرامون | یکی از ویژگیهای [[حضرت هارون]] {{ع}} آن بود که درب [[خانه]] ایشان به [[معبد]] [[بنیاسرائیل]] باز میشد و تنها راه عبور او همان راه بود. این کار در پایان [[حیات]] [[رسول خدا]] {{صل}} برای [[حضرت علی]] {{ع}} رخ داد. توضیح آنکه، پس از ساختن [[مسجدالنبی]]، [[مهاجران]] که دارای خانهای نبودند، منازل خود را پیرامون مسجد النبی ساختند و هر یک درب خانه خود را مستقیماً به مسجد متصل نموده و از آن راه رفت و آمد میکردند. در سال پایانی [[حیات]] [[پیامبر]] {{صل}} دستوری از [[خداوند متعال]] آمد که همه درهای خانهها به سوی [[مسجد]] به جز درب خانه علی {{ع}} باید بسته شود. این دستور، [[حسادت]] و [[خشم]] برخی از [[صحابه]] را برانگیخت و پس از آنکه این سخنان به گوش [[رسول خدا]] {{صل}} رسید. آن حضرت خطابهای خواندند و فرمودند: برای [[علی]] {{ع}} [[حلال]] است، آنچه برای من حلال است. این دستور را من از [[خدا]] به شما [[ابلاغ]] نمودهام و هر کس ناخشنود است، میتواند [[شهر]] ما را رها نموده و به [[شام]] برود<ref>مسند احمد حنبل، ج۲، ص۲۶؛ مستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۵؛ الغدیر، ج۳، ص۲۰۲.</ref>. | ||
برخی معتقدند از آنجا که در [[اسلام]] بر [[طهارت]] [[مساجد]] تاکید بسیاری شده و ورود شخص حائض یا جنب و نجس به [[مسجد]] [[حرام]] است، از این رو همه [[مسلمانان]] [[امر]] شدند تا درب خانههای خود را به مسجد ببندند تا نکند با حالت جنب یا حیض یا... عمدا یا سهوا وارد مسجد شوند. استثناء خانه امیرالمؤمنین{{ع}} و [[حضرت زهرا]]{{س}} از این [[حکم]]، خود حاکی از طهارت ایشان از [[رجس]] و [[پلیدی]] و به تعبیر دیگر عصمت مطلق ایشان است. | برخی معتقدند از آنجا که در [[اسلام]] بر [[طهارت]] [[مساجد]] تاکید بسیاری شده و ورود شخص حائض یا جنب و نجس به [[مسجد]] [[حرام]] است، از این رو همه [[مسلمانان]] [[امر]] شدند تا درب خانههای خود را به مسجد ببندند تا نکند با حالت جنب یا حیض یا... عمدا یا سهوا وارد مسجد شوند. استثناء خانه امیرالمؤمنین{{ع}} و [[حضرت زهرا]]{{س}} از این [[حکم]]، خود حاکی از طهارت ایشان از [[رجس]] و [[پلیدی]] و به تعبیر دیگر عصمت مطلق ایشان است. | ||
===== احادیث معیت ===== | ====== احادیث معیت ====== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[حدیث علی مع الحق چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)| حدیث علی مع الحق چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | |||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
[[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} در دو روایت مستقل در شأن امام امیرالمومنین{{ع}} میفرمایند: {{متن حدیث|عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}<ref>«علی با قرآن است و قرآن با علی است، از هم جدا نمیشوند تا آنکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». الجمل، ص۴۱۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۴۶۰.</ref> و {{متن حدیث|علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ}}<ref>ر. ک: الغدیر، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref>. | [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} در دو روایت مستقل در شأن امام امیرالمومنین{{ع}} میفرمایند: {{متن حدیث|عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}<ref>«علی با قرآن است و قرآن با علی است، از هم جدا نمیشوند تا آنکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». الجمل، ص۴۱۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۴۶۰.</ref> و {{متن حدیث|علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ}}<ref>ر. ک: الغدیر، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref>. | ||
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۹: | ||
روایت دوم نیز گویای آن است که [[امام علی|علی]] {{ع}}، عِدل [[قرآن]] بوده و میان آنان جدایی نیست<ref>به مدخل «علی در قرآن» مراجعه شود</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۲۱؛ [[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۴۳.</ref> که این نیز به منزله معصوم بودن آن حضرت است زیرا روشن است کسی که همواره با [[حق]] بوده و حق نیز با اوست و همواره بر مدار حق میچرخد، هرگز به غیر حق امر نکرده و خود نیز از آن خارج نمیشود و این همان معنای عصمت است. | روایت دوم نیز گویای آن است که [[امام علی|علی]] {{ع}}، عِدل [[قرآن]] بوده و میان آنان جدایی نیست<ref>به مدخل «علی در قرآن» مراجعه شود</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۲۱؛ [[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۴۳.</ref> که این نیز به منزله معصوم بودن آن حضرت است زیرا روشن است کسی که همواره با [[حق]] بوده و حق نیز با اوست و همواره بر مدار حق میچرخد، هرگز به غیر حق امر نکرده و خود نیز از آن خارج نمیشود و این همان معنای عصمت است. | ||
===== [[حدیث اطاعت]] ===== | ====== [[حدیث اطاعت]] ====== | ||
[[رسول الله]] {{صل}} میفرمایند: {{متن حدیث|من أطاعني فقد أطاع | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[حدیث اطاعت چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)| حدیث اطاعت چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
[[رسول الله]] {{صل}} میفرمایند: {{متن حدیث|من أطاعني فقد أطاع الله و من عصاني فقد عصى الله، و من أطاع علياً فقد أطاعني، و من عصا علياً فقد عصاني}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۱.</ref>؛ "کسی که مرا [[اطاعت]] کند [[خدا]] را اطاعت کرده و کسی که مرا [[عصیان]] کند خدا را عصیان کرده است و کسی که [[علی]] {{ع}} را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و کسی که علی را عصیان کند، مرا عصیان کرده است". | |||
نکات مهم این [[حدیث]]، به شرح ذیل است: | نکات مهم این [[حدیث]]، به شرح ذیل است: | ||
# در این [[حدیث شریف]]، اطاعت از علی {{ع}} [[اطاعت پیامبر]] {{صل}} و اطاعت از | # در این [[حدیث شریف]]، اطاعت از علی {{ع}} [[اطاعت پیامبر]] {{صل}} و اطاعت از خداوند شمرده شده و عصیان آن حضرت عصیان [[پیامبر]] {{صل}} و [[خداوند]] به شمار آمده است. | ||
# اگر به [[تفاسیر اهل سنت]] مراجعه کنیم اکثر آنها خصوصا [[فخر رازی]] اطلاق اطاعت در [[آیه اولی الامر]] را دال بر [[عصمت]] گرفتهاند<ref>تفسیر کبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ منهاج السنه، ج۳، ص۱۷۰ - ۱۷۳.</ref>. اگرچه در | # اگر به [[تفاسیر اهل سنت]] مراجعه کنیم اکثر آنها خصوصا [[فخر رازی]] اطلاق اطاعت در [[آیه اولی الامر]] را دال بر [[عصمت]] گرفتهاند<ref>تفسیر کبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ منهاج السنه، ج۳، ص۱۷۰ - ۱۷۳.</ref>. اگرچه در مصداق، حمل بر حل و عقد کردهاند، لکن [[روایات]] [[شأن نزول]]، مراد از [[اولیالامر]] را [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} میدانند. با این مقدمه، اطلاق اطاعت از علی {{ع}} که ملازم [[اطاعت از پیامبر]] {{صل}} و [[خداوند تعالی]] قرار گرفته است، بر عصمت [[حضرت امیرالمؤمنین]] {{ع}} دلالت میکند. | ||
# اگر [[حضرت علی]] {{ع}} [[معصوم]] نباشد و دچار [[اشتباه]] و [[خطا]] گردد، به حکم عقل، اطاعت از او لازم نیست و [[عدم اطاعت]] در بعضی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست. | # اگر [[حضرت علی]] {{ع}} [[معصوم]] نباشد و دچار [[اشتباه]] و [[خطا]] گردد، به حکم عقل، اطاعت از او لازم نیست و [[عدم اطاعت]] در بعضی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست. | ||
# این حدیث، با توجه به قرار دادن اطاعت از امام علی {{ع}} در ردیف اطاعت از پیامبر {{صل}} و [[اطاعت از خدا]]، به ما میفهماند که تنها ملجأ و [[مرجع]] [[علمی]] و عملی برای [[هدایت مردم]] حضرت علی {{ع}} است و آن به معنای اعلمیت و عصمت ایشان در [[علم]] و عمل است، لذا عصمت مطلق آن جناب را نتیجه میدهد. | # این حدیث، با توجه به قرار دادن اطاعت از امام علی {{ع}} در ردیف اطاعت از پیامبر {{صل}} و [[اطاعت از خدا]]، به ما میفهماند که تنها ملجأ و [[مرجع]] [[علمی]] و عملی برای [[هدایت مردم]] حضرت علی {{ع}} است و آن به معنای اعلمیت و عصمت ایشان در [[علم]] و عمل است، لذا عصمت مطلق آن جناب را نتیجه میدهد. | ||
# با توجه به اینکه این حدیث در [[زمان]] [[حیات]] و [[رسالت]] [[نبی اکرم]] {{صل}} صادر شده و اطاعت از امام علی {{ع}} را مقید به زمان بعد از خود نکرده، لذا [[عصمت]] آن جناب را حتی قبل از [[خلافت]] و [[حکومت]] امضا میکند و با این فرض، [[حدیث اطاعت]]، عصمت [[حضرت علی]] {{ع}} را از حین تولد تا لحظه [[مرگ]] نتیجه میدهد<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص ۲۴۱.</ref>. | # با توجه به اینکه این حدیث در [[زمان]] [[حیات]] و [[رسالت]] [[نبی اکرم]] {{صل}} صادر شده و اطاعت از امام علی {{ع}} را مقید به زمان بعد از خود نکرده، لذا [[عصمت]] آن جناب را حتی قبل از [[خلافت]] و [[حکومت]] امضا میکند و با این فرض، [[حدیث اطاعت]]، عصمت [[حضرت علی]] {{ع}} را از حین تولد تا لحظه [[مرگ]] نتیجه میدهد<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص ۲۴۱.</ref>. | ||
===== سایر روایات ===== | ====== سایر روایات ====== | ||
علاوه بر روایات فوق، در روایات بسیاری که در منابع [[شیعی]] و برخی از آنها در منابع [[سنّی]] [[نقل]] شده است، به عصمت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و دیگر [[امامان شیعه]] تصریح شده است، چنان که [[ابنعباس]] گفته است: شنیدم که [[پیامبر]] {{صل}} میفرمود: “من و [[علی]] و [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} و نه نفر از [[فرزندان حسین]] {{ع}} [[مطهر]] و معصومیم”<ref>{{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ}}. فرائد السمطین، ج۲، ص۱۳۲، باب ۳۱، حدیث ۴۳۰، ص۳۱۳، باب ۱۶، حدیث ۵۶۳؛ کمالالدین، ج۱، ص۲۸۱.</ref>. [[ابوالطفیل]] از علی {{ع}} [[روایت]] کرده که گفته است: پیامبر فرمود: “ای علی! تو [[امام]] و پدر یازده امامی که همگی مطهر و معصوماند”<ref>{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْإِمَامُ، وَ أَبُو الْأَئِمَّةِ الْإِحْدَى [الْأَحَدَ] عَشَرَ الَّذِينَ هُمُ الْمُطَهَّرُونَ الْمَعْصُومُونَ}}. ینابیع المودة، ج۱، ص۸۵ باب ۱۶؛ منتخب الاثر، ج۱، ص۱۰۳، حدیث ۱۴۹.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۵۷-۶۷؛ [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۴۱.</ref> | علاوه بر روایات فوق، در روایات بسیاری که در منابع [[شیعی]] و برخی از آنها در منابع [[سنّی]] [[نقل]] شده است، به عصمت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و دیگر [[امامان شیعه]] تصریح شده است، چنان که [[ابنعباس]] گفته است: شنیدم که [[پیامبر]] {{صل}} میفرمود: “من و [[علی]] و [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} و نه نفر از [[فرزندان حسین]] {{ع}} [[مطهر]] و معصومیم”<ref>{{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ}}. فرائد السمطین، ج۲، ص۱۳۲، باب ۳۱، حدیث ۴۳۰، ص۳۱۳، باب ۱۶، حدیث ۵۶۳؛ کمالالدین، ج۱، ص۲۸۱.</ref>. [[ابوالطفیل]] از علی {{ع}} [[روایت]] کرده که گفته است: پیامبر فرمود: “ای علی! تو [[امام]] و پدر یازده امامی که همگی مطهر و معصوماند”<ref>{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْإِمَامُ، وَ أَبُو الْأَئِمَّةِ الْإِحْدَى [الْأَحَدَ] عَشَرَ الَّذِينَ هُمُ الْمُطَهَّرُونَ الْمَعْصُومُونَ}}. ینابیع المودة، ج۱، ص۸۵ باب ۱۶؛ منتخب الاثر، ج۱، ص۱۰۳، حدیث ۱۴۹.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۵۷-۶۷؛ [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۴۱.</ref> | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۷: | ||
{{پرسشهای وابسته}} | {{پرسشهای وابسته}} | ||
# [[برهان عقلی عصمت امام علی چیست؟ (پرسش)]] | # [[برهان عقلی عصمت امام علی چیست؟ (پرسش)]] | ||
# [[آیه مباهله چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)]] | # [[آیه مباهله چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)]] | ||
# [[آیه صادقین چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)]] | # [[آیه صادقین چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۶
عصمت امام علی(ع) از جمله موضوعاتی است که در کتب مختلف کلامی، حدیثی و تفسیری از آن سخن به میان آمده و مباحث متعددی پیرامون منشأ و گستره عصمت آن حضرت و ادله آن مطرح شده است. براهین عقلی متعددی، عصمت آن حضرت را به عنوان امام، ثابت میکنند که برهان وجوب اطاعت از امام، حفظ شریعت و خلف از جمله مهمترین آن براهین هستند. آیات و روایات دال بر عصمت آن حضرت نیز بر دو دسته هستند، نخست آنهایی که به صورت کلی عصمت تمامی اهل بیت و امامان معصوم(ع) را ثابت میکنند و دوم آنهایی که دلالت بر عصمت امیرالمؤمنین(ع) بالخصوص دارند. از میان دسته اول میتوان به آیه اولی الامر، آیه صادقین، آیه تطهیر و آیه مباهله و حدیث ثقلین، حدیث امان و حدیث سفینه اشاره نمود و از میان دسته دوم هم به آیات علم الکتاب، ولایت و روایات معیت و منزلت اشاره کرد.
معناشناسی عصمت
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵]
در اصطلاح متکلمان
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
- عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند.
- عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند[۹].[۱۰]
منشأ عصمت
در مورد منشأ یا همان موجبات عصمت دیدگاههای مختلفی از سوی متکلمان مطرح شده است:
- دیدگاه اول: اسباب چهارگانه: قائلان این دیدگاه[۱۱] میگویند اجتماع چهار عنصر (سبب) موجب پیدایشِ صفت عصمت (لطف خفی) میشود:
- در نفس یا بدن مطهّر معصوم، خاصیتی (عاملی/ عنصری) وجود دارد که اقتضا میکند ملکه مانع از فجور در او پدید آید.
- علم و یقین نسبت به زیانها و مفاسد معاصی و فوائد طاعات در او حاصل است.
- وحی یا الهام مستمرّ به معصومان، بینش ایشان نسبت به حقیقت معاصی و طاعات را موکد و عمیق میسازد.
- توجه به اینکه در صورت ترک اولی و راجح، مورد مواخذه و سختگیری الهی قرار خواهد گرفت؛ به عبارت دیگر معصوم توجه به این امر دارد که: خداوند هیچ گونه اغماض و اهمالی در ترک اولی، درباره آنها روا نمیدارد[۱۲].
- دیدگاه دوم: علم ویژه: بسیاری از اندیشوران اسلامی، به ویژه در عصر کنونی علت و منشأ عصمت را نوعی خاصّ از علم و آگاهی میدانند[۱۳]. به این بیان که وجود علم قطعی و تام نسبت به خدای متعال و صفات جمال و جلال او و یا علم تامّ نسبت به حقیقت معاصی و طاعات در نفس معصومان، موجب پیدایش صفت عصمت در ایشان میگردد.
- دیدگاه سوم: علم و اراده: برخی از اندیشمندان معاصر، عصمت را معلول علم و اراده معصومان دانستهاند[۱۴].
- دیدگاه چهارم: اراده و انتخاب: برخی عصمت را زاییده اراده قوی و حسن انتخاب میدانند. از نظر آنان عصمت پدیدهای است کاملا ارادی و اختیاری و اراده انسان در پیدایش این ویژگی نقش تعیین کنندهای دارد و در انحصار افراد معدودی نیست، بلکه همه انسانها میتوانند این ویژگی را در خود ایجاد کنند[۱۵].
- دیدگاه پنجم: تمامیّت عقل: برخی از حکمای الهی، تامّ و کامل بودن «قوّه عقل» را ریشه و منبع «عصمت» شمردهاند[۱۶]. برخی از معاصرین نیز بر همین عقیدهاند[۱۷].
حاصل سخن اینکه استوارترین دیدگاه در باب «منشأ عصمت»، همان «علم خاص» است. عمدهترین مشکل دیدگاه سوم (علم و اراده)، این است که ظاهرا علم و اراده به عنوان مبادی فعل اختیاری، هم عرض و هم سطح تلقی شده است و الا اگر مقصود، اراده در طول علم باشد، تفاوت چندانی با دیدگاه دوم (علم خاص) ندارد. در خصوص دیدگاه برخی حکما (کمال عقل) نیز باید گفت: اگر گفتار ایشان دقیق و کامل تبیین گردد، مشخص خواهد شد که دیدگاه ایشان در عرض قول به منشأیت «علم خاص» نبوده است؛ چراکه «کمال عاقله» با «علم ویژه» تلازم وجودی دارد[۱۸].
گستره عصمت
مقصود از «گستره عصمت»، ابعادی است که امام علی(ع) در آنها معصوم است. به بیان دیگر میتوان عصمت امام را از جنبههای متعددی بررسی و آنها را در دو بخش کلی مطرح کرد:
- عصمت عملی: مقصود از عصمت عملی آن است که امام در کدامیک از اعمال خود به استعانت خداوند معصوم است. این بخش خود به انواعی قابل تقسیم است:
- عصمت از گناه پیش یا پس از امامت؛
- عصمت از ترک اولی پیش یا پس از امامت؛
- عصمت از اشتباه در مرحله عمل به دین، پیش یا پس از امامت.
- عصمت علمی: مقصود از عصمت علمی آن است که آیا امام در نظریاتی که ارائه میکند، از اشتباه معصوم است؟ به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی امام با واقع مطابق است؟ این بخش از عصمت نیز میتواند دارای انواع زیر باشد:
در گستره عصمت، از نگاه شیعه سه نظریه وجود دارد که براساس مهمترین آنها امام در همۀ افعال حتی شخصیه نظیر کارهای روزمره و... معصوم است[۲۰].[۲۱]
ادله عصمت امام علی
ادله عام عقلی
براهین عقلی اثبات عصمت امام علی(ع) همان براهین عقلی اثبات عصمت امام هستند که اهم آنها عبارت است از:
برهان وجوب اطاعت از امام
اگر از امام خطا سرزند، مخالفت و انکار او واجب خواهد بود و این با دستور خداوند بر اطاعت از او مغایرت دارد: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ﴾[۲۲].[۲۳]
برهان تسلسل
اگر امام معصوم نباشد، تسلسل به وجود میآید و چون تسلسل ممتنع است، لاجرم معصوم نبودن امام نیز منتفی است. در توضیح این برهان چنین آمده است: "از آنجا که امام مسیر هدایت یا طریق رسیدن بندگان به صراط مستقیم و رحمت پروردگار است، باید منزّه از همه آلودگیها باشد. در غیر این صورت، امّت محتاج امامی دیگر برای اصلاح خطاهای اوّلی خواهد بود و اگر دومی هم معصوم نباشد، تسلسل لازم میآید که باطل است. در نتیجه، امامت بر امّت میباید به شخصی معصوم ختم شود"[۲۴].
برهان حفظ شریعت
امام که حافظ شریعت است حتما باید معصوم باشد و الا شریعت حفظ نمیشود. امام، حافظ شریعت است، (حافظ شریعت باید معصوم باشد)، پس واجب است امام، معصوم باشد. برخی از متکلمین در تحلیل صغرای این استدلال مینویسند: "هرگز نمیتوان کتاب خدا ـ قرآن ـ را حافظ شرع دانست، چون همه احکام را به تفصیل در بر ندارد، اجماع و [اتفاق] امت بر یک مسئله نیز حافظ شرع نیست؛ زیرا هریک از امت با فرضِ نبود معصوم در بین آنها، خطاپذیرند؛ بنابراین، مجموع امت هم خطاپذیر خواهد بود. به علاوه، هیچ دلالت و نشانهای از اجماع و اتفاق امت گزارش نشده است... بدینسان، راهی جز وجود فردی به عنوان امام که دارای عصمت باشد برای حفظ شرع باقی نمیماند[۲۵].[۲۶]
برهان خلف
برهان لزوم اطمینان: صغری: امام میخواهد رضا و سخط ـ شریعت ـ را به ما برسد و اگر خطاکار باشد ما اطمینان به این مورد نداریم، لذا باید معصوم باشد. فرق این برهان با برهان قبل این است که انسانها باید در اینجا اطمینان بکنند به رسیدن شریعت، اگر امام دچار خطا شود، مستلزم نقض غرض از نصب امام خواهد بود[۲۷].
ادله نقلی
ادله نقلی، مشتمل بر آیات و روایاتی است که به صورت کلی بر عصمت امامان اهل بیت (ع) دلالت میکنند و از آنجا که امام علی(ع) نیز یکی از اهل بیت و امامان معصوم (ع) است پس این ادله، عصمت آن حضرت را نیز ثابت میکنند. بارزترین آنها موارد ذیلاند:
آیات کریمه قرآن
آیات دلالت کننده بر عصمت امام علی(ع) را میتوان به دو دسته تقسیم نمود
- دسته اول آیاتی که دلالت بر عصمت تمامی اهل بیت یا امامان معصوم(ع) میکنند و از آنجا که امام علی(ع) نیز یکی از آنها و بلکه نخستین فرد و افضل ائمه است، پس با اثبات عصمت اهل بیت و امامان معصوم، عصمت آن حضرت هم ثابت میشود.
- دسته دوم آیاتی هستند که دلالت بر عصمت خود امیرالمومنین(ع) به تنهایی دارند.
از جمله بارزترین آیات موارد ذیلاند:
دسته اول
آیه ابتلا
﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۲۸]. خداوند متعال در پاسخ حضرت ابراهیم (ع) که درخواست کرد امامت در نسل و ذریه او قرار گیرد، فرمود: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۲۹].
ظلم دارای اقسامی است:
- ظلم به خدا: بزرگترین ظلم به خدا، شرک و کفر است؛ خداوند متعال میفرماید: ﴿لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾[۳۰].
- ظلم به دیگران: خداوند میفرماید: ﴿إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ...﴾[۳۱].
- ظلم به خود: خداوند میفرماید: ﴿وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ﴾[۳۲].
از عبارت: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۳۳] استفاده میشود عهد امامت به هیچ ظالمی نمیرسد و کسی جز معصوم شایسته امامت نیست و تنها اوست که هیچ یک از انواع ظلم را حتی در دوران کودکی نداشته است[۳۴].
آیه اولی الامر
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً﴾[۳۵]؛ روایات متعددی در منابع شیعه[۳۶] و اهل سنت[۳۷] وجود دارد که مراد از "اولی الامر" را ائمه معصومین (ع) معرفی میکنند[۳۸].[۳۹] مفسران امامیه بر اساس این روایات، مصداقهای اولو الامر را امامان دوازدهگانه میدانند[۴۰].
با استفاده از قاعده عقلی، عصمت امامان ثابت میشود و آن اینکه امر به اطاعت از پیامبر در آیه مطلق آمده است. در حالی که اگر در صدور امر یا نهی، خطایی در مورد آن حضرت امکانپذیر بود، باید در آیه، امر به اطاعت آن حضرت مقید شده باشد. اطاعت آن حضرت در آیات متعددی از قرآن ملازم با اطاعت خدا آمده است: ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ﴾[۴۱]، پس همان گونه که اطاعت از خداوند واجب است، اطاعت پیامبر نیز واجب است، بر این اساس اطلاق در امر به اطاعت پیامبر قطعی و تردیدناپذیر بوده و این اطلاق اقتضای عصمت دارد. از طرفی در آیه کریمه امر به اطاعت از اولی الامر نیز به طور مطلق ذکر شده است، این اطلاق حاکی از آن است که تمام اوامر و نواهی آنان واجب الاطاعه است و امر مطلق به اطاعت از شخصی مساوی با عصمت اوست[۴۲].
آیه صادقین
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۴۳]. خدای متعال در این آیه، مؤمنان را به همراهی و معیت با صادقان امر کرده است. معیت به معنای اقتدا و تمسک است که ملازم با اطاعت خواهد بود. این امر الهی در صورتی امکانپذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در جامعه وجود داشته باشند. ثانیاً صادقین نیز دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ چرا که اگر امکان ارتکاب گناه و یا خطا در آنها وجود داشته باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهند بود. بدیهی است، بعد از رحلت پیامبر (ص) تنها افرادی که در مورد آنها صدق و عصمت متصور است، ائمه دوازدهگانه (ع) هستند[۴۴].
آیه تطهیر
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۴۵]؛ استدلال به این آیه، بر سه مقدمه استوار است:
- اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت تعلّق گرفته است.
- هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد معصوم است.
- بر پایه بسیاری از روایات، ائمه شیعه مصداق اهل بیتاند.
نتیجه: امامان شیعه که امام علی(ع) نیز در شمار آنها است، (ع)، معصوماند.
آیه مباهله
﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾ [۴۶].
در شأن نزول این آیه چنین آمده که نصارای نجران با رسول خدا(ص) درباره عیسی مسیح(ع) مجادله نمودند و اصرار داشتند که چون عیسی پدر ندارد پس پسر خداست. خداوند متعال در پاسخ به آنها فرمود: ﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴾[۴۷]. یعنی اگر پدر نداشتن عیسی(ع) دلیل است که خدا پدر اوست، پس خدا باید هم پدر آدم(ع) باشد هم مادرش؛ چون او بدون پدر و مادر خلق شده است؛ در حالی که نصاری آدم را مخلوق خدا میدانند، نه فرزند خدا.
چون نصاری این استدلال قاطع را شنیدند، شروع کردند به آوردن توجیهات و سخنان غیر منطقی؛ لذا خداوند متعال از رسول خدا خواست که وارد مجادله نشود و در عوض از آنها بخواهد که اگر سخن خود را حقّ میدانید پس بیایید ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما نفس خود را و شما نیز نفس خود را حاضر سازیم و از خدا بخواهیم که طرف باطل را نابود سازد. فردای آن روز رسول خدا(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و حسن و حسین(ع) را همراه خویش به مباهله آورد؛ لکن نصاری با دیدن چهرههای نورانی آنها از انجام مباهله ترسیده و انصراف دادند.
حال اگر بخواهیم این افراد را بر آیه تطبیق نماییم، حضرت فاطمه(س) مصادق «نِساءَنا» است؛ امام حسن و امام حسین(ع) نیز مصداق «أَبْناءَنا» هستند و امّا علی(ع) نیز مصداق «أَنْفُسَنا» خواهد بود یعنی طبق دلالت این آیه، امام علی(ع) نفس خود رسول الله(ص) است و شکّی نیست که رسول خدا معصوم بود. پس امام علی(ع) هم باید معصوم باشد.
دسته دوم
آیه ولایت
﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۴۸]. مفسّرین شیعه و سنّی اتّفاق نظر دارند که شأن نزول این آیه شریفه، جریان صدقه دادن امیر المؤمنین(ع) در حال رکوع بوده است. پس در میان مدّعیان امامت، تنها اوست که نماز و زکاتش یقیناً مورد قبول خدا واقع شده ولی در مقبولیّت و عدم مقبولیّت نماز و زکات دیگر مدّعیان امامت منطقاً نمیتوان به چنین یقینی دست یافت.
طبق این آیه شریفه، ولایت تنها برای سه کس اثبات شده، خدا، رسول و کسانی که ایمان آورده و در حال رکوع نماز خود، زکات میدهند، که امام علی(ع) مصداق اتمّ آن است. همچنین در این آیه، ولایت خدا و رسول او(ص) و امام علی(ع) یکسان است؛ یعنی ولایت رسول خدا(ص) و امام علی(ع) نیز عین ولایت خداست. حال چگونه ممکن است [ولایت کسی که معصوم نیست و احتمال گناه یا خطا در مورد او وجود دارد، عین ولایت پیامبر معصوم و عین ولایت خدا باشد؟
ولایت در آیه به هر معنایی گرفته شود، باز هم این آیه دلالت بر عصمت امیرالمؤمنین(ع) دارد؛ چراکه اگر به معنی سرپرستی و حاکمیّت باشد؛ پس طبق این آیه، امر و نهی امام علی(ع) باید صد در صد مطابق حقّ باشد تا عین ولایت خدا شود؛ روشن است که لازمه این امر، عصمت آن حضرت است. چه اینکه محال است تمام اوامر و نواهی شخص غیر معصوم، عین اوامر و نواهی خدا باشد.
اگر ولایت به معنی دوستی باشد، چنانچه اهل سنت به این معنا معتقدند، باز هم عصمت امام علی(ع) از طریق این آیه اثبات میشود؛ چراکه طبق این معنا گویا خدا در این آیه ما را امر نموده که امام علی(ع) را مثل خدا و رسولش دوست بداریم. پس باید در همه حال دوستدار علی(ع) باشیم؛ چون خدا و رسول را همیشه و در هر حال باید دوست داشت و مورد استثنا ندارد. بدیهی است که امر خدا به دوستی با شخص غیر معصوم آن هم در همه احوالات، امری محال خواهد بود؛ پس اگر به دوستی آن حضرت در همه حال، امر شدهایم آن هم در کنار دوستی خدا و رسول او، معنایش این است که ارتکاب گناه از آن حضرت منتفی بوده و آن حضرت معصوم است.
امّا اگر ولایت به معنای نصرت و یاری باشد، پس در حقیقت گویا این آیه ما را امر کرده که امام علی(ع) را در همه حال و در هر عملی یاری نماییم؛ همانگونه که نصرت خدا و رسولش در همه حال واجب است. حال اگر آن حضرت معصوم نباشد، ممکن است، در جایی مرتکب گناه شود و طبق این آیه ما باید در همه حال او را یاری نماییم؛ و شکی نیست که خدا ما را به یاری گناهکاران امر نمیکند؛ به شهادت این آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ﴾[۴۹] و این همان معنای عصمت است.
آیه علم الکتاب
یکی دیگر از آیاتی که به طور خاص دلالت بر عصمت امیرالمؤمنین(ع) دارد، آیه معروف به علم الکتاب است.
﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۵۰]. یقیناً کسی که علم تمام کتاب (قرآن) نزد اوست از هر خطایی مصون است؛ چراکه قرآن کریم بیان کننده همه حقایق عالم است: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾[۵۱] و این همان معنای عصمت است. حال سوال این است که این شخص که عالِم به جمیع علم قرآن است و شهادت او در ردیف شهادت خداوند متعال قرار گرفته، کیست؟
شیعه مدّعی است که تنها امام علی(ع) چنین شأنیتی را دارد و تنها اوست که بعد از رسول خدا(ص) چنین علمی را داشت و از ابتدا نیز او بود که با قول و عمل خویش بر حقّانیّت رسول خدا(ص) شهادت میداد. ضمن آنکه روایاتی که در تفسیر این آیه وارد شدهاند، شأن نزول این آیه را امام امیرالمؤمنین(ع) میدانند. علاوه بر این، روایات فراوانی نیز در منابع فریقین نقل شده که نشان میدهند علم آن حضرت عین قرآن و عین علم رسول الله(ص) است. روایت مشهور و مورد اتفاق نبوی که آن حضرت را باب علم رسول خدا(ص) معرفی نموده، بهترین شاهد در این خصوص است[۵۲].
روایات
روایات دلالت کننده بر عصمت امام علی(ع) را میتوان به دو بخش تقسیم نمود
- دسته اول روایاتی هستند که دلالت بر عصمت تمامی اهل بیت یا امامان معصوم(ع) میکنند و از آنجا که امام علی(ع) نیز یکی از آنها و بلکه نخستین فرد و افضل ائمه است، پس با اثبات عصمت اهل بیت و امامان معصوم، عصمت آن حضرت هم ثابت میشود.
- دسته دوم روایاتی هستند که دلالت بر عصمت خود امیرالمؤمنین(ع) به تنهایی دارند.
دسته اول
حدیث ثقلین
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۵۳]. استدلال به این حدیث بر عصمت ائمه (ع) متوقّف بر چند مقدمه است:
- قرآن از هرگونه خطا و اشتباه و انحراف و باطلی مبرّاست: ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۵۴]، حال عِدل قرآن (اهل بیت) نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک مقام جمع میکند؟
- قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث میشود انسان هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند، زیرا این دو هیچگاه از هم جدا نیستند.
- پیامبر (ص) خبر داده است که این دو تا روز قیامت از هم جدا نخواهند شد. این فرض در صورتی صحیح است که هر چه قرآن میگوید، همان را اهل بیت بگویند و تمام افعال و کردار آنها منطبق بر قرآن و کلام خدا باشد[۵۵].
حدیث سفینه
«قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ»[۵۶]. وجه استدلال به حدیث، به این ترتیب است:
- پیامبر (ص) به طور مطلق ملازمت اهلبیت را دستور دادهاند و آن را به منزله کشتی نوح دانستهاند. به عبارت دیگر فرمودهاند: اولاً: هرکه همراه اهل بیت باشد نجات مییابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد. ثانیاً: تنها کسانی نجات مییابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد.
- در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر اشتباه و انحراف و خطای علمی و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق معصوم باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن و همراهان خود را نیز غرق کردن برای آنها وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر (ص) نمیسازد[۵۷].
حدیث امان
رسول خدا در حدیثی که نزد محدّثان شیعه و سنّی، به حدیث امان شهرت یافته، اهل بیت خویش را به ستارگان آسمان تشبیه نموده و آثار وجودی اهل بیت را برای امّت، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان زمین دانسته است. آن حضرت میفرمایند: «النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس»[۵۸]؛ "ستارگان، امان اهل زمین از غرق شدن هستند و اهل بیت من، برای امتم امان از اختلاف هستند که اگر قبیلهای از آنها مخالفت کنند؛ اختلاف میکنند در حالی که حزب شیطان میشوند".
از این روایت علاوه بر عصمت اهل بیت (ع)، هدایتگر بودن و لزوم اطاعت از آنها نیز قابل اثبات است.
در خصوص اثبات عصمت اهل بیت باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها ملجأ و مرجع مردم در پیمودن راه حقاند، این یگانه طریق نجات، همسان با عصمت است، چون اگر اهل بیت معصوم نبوده و دچار اشتباه شوند، اطاعت از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و عدم اطاعت در برخی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست[۵۹].
دسته دوم
حدیث منزلت
یکی از احادیث متواتر که فریقین آن را نقل نمودهاند، حدیث منزلت است که بر اساس آن پیغمبر اکرم (ص) در ده مورد خطاب به حضرت علی (ع) فرمودند: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»؛ «نسبت تو به من همان نسبتی است که هارون به موسی داشت منهای نبوت»[۶۰].
پیامبر گرامی (ص) در موارد مختلف ـ که یکی از آنها در جریان سپردن امور مدینه به علی (ع) در مدتی که رسول خدا (ص) سپاه اسلام را در غزوه تبوک فرماندهی میکرد، بود ـ نسبت علی (ع) به خود را نسبت هارون به موسی (ع) تشبیه کرده است. با این تفاوت که هارون پیامبر بود، ولی چون پیامبری با رسول خدا (ص) پایان پذیرفته است علی (ع) پیامبر نخواهد بود. حدیث منزلت در منابع روایی شیعه به صورت متواتر نقل شده است[۶۱].[۶۲]
بر اساس این حدیث، پیغمبر اکرم (ص) در این حدیث تمام شؤون و کمالات خویش ـ به استثنای نبوت ـ را برای امام علی(ع) ثابت میدانند[۶۳].[۶۴]
در احادیث متعددی از پیامبر (ص) مقامهای هارون برای علی (ع) به صراحت، بیان شده است[۶۵]، اما باید توجه داشت حدیث منزلت عام است و همۀ شؤون پیامبر غیر از نبوت را در برمیگیرد و در کنار طرح منزلت، خلیفه بودن نیز مطرح شده است. بنابراین هم بر منزلت امام علی (ع) گواهی میدهد که برترین و استوارترین یاور پیامبر (ص) در امر تبلیغ بوده و نزد پیامبر (ص) جایگاهی داشته است که هیچ یک از صحابه یارای رسیدن به آن را نداشتهاند و هم به عصمت، خلافت و امامت علی (ع) اشاره دارد؛ زیرا پیامبر (ص) همۀ فضایل و خصایص و مناصب هارون (ع) را برای امام (ع) ثابت کرده است، مگر نبوت. استثنای مقام نبوت در پایان حدیث بر این تأیید میکند امام علی (ع) از همۀ مناصب دیگر (ع) برخوردار بوده است و به همین جهت خدای متعال، علی (ع) را برای پیامبر (ص) همچون هارون برای موسی (ع) قرار داد[۶۶].
بستن درب منازل صحابه به مسجدالنبی و بازگذاشتن درب خانه علی (ع)، قرینه بر عصمت آن حضرت است.
یکی از ویژگیهای حضرت هارون (ع) آن بود که درب خانه ایشان به معبد بنیاسرائیل باز میشد و تنها راه عبور او همان راه بود. این کار در پایان حیات رسول خدا (ص) برای حضرت علی (ع) رخ داد. توضیح آنکه، پس از ساختن مسجدالنبی، مهاجران که دارای خانهای نبودند، منازل خود را پیرامون مسجد النبی ساختند و هر یک درب خانه خود را مستقیماً به مسجد متصل نموده و از آن راه رفت و آمد میکردند. در سال پایانی حیات پیامبر (ص) دستوری از خداوند متعال آمد که همه درهای خانهها به سوی مسجد به جز درب خانه علی (ع) باید بسته شود. این دستور، حسادت و خشم برخی از صحابه را برانگیخت و پس از آنکه این سخنان به گوش رسول خدا (ص) رسید. آن حضرت خطابهای خواندند و فرمودند: برای علی (ع) حلال است، آنچه برای من حلال است. این دستور را من از خدا به شما ابلاغ نمودهام و هر کس ناخشنود است، میتواند شهر ما را رها نموده و به شام برود[۶۷].
برخی معتقدند از آنجا که در اسلام بر طهارت مساجد تاکید بسیاری شده و ورود شخص حائض یا جنب و نجس به مسجد حرام است، از این رو همه مسلمانان امر شدند تا درب خانههای خود را به مسجد ببندند تا نکند با حالت جنب یا حیض یا... عمدا یا سهوا وارد مسجد شوند. استثناء خانه امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) از این حکم، خود حاکی از طهارت ایشان از رجس و پلیدی و به تعبیر دیگر عصمت مطلق ایشان است.
احادیث معیت
پیامبر خدا (ص) در دو روایت مستقل در شأن امام امیرالمومنین(ع) میفرمایند: «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۶۸] و «علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ»[۶۹].
بر اساس روایت اول، رسول خدا(ص)، همراهی همیشگی و همهشئونی قرآن و امام و تفکیک ناپذیری آنها از یکدیگر را بیان میکنند و از آنجا که قرآن کریم، کلام الهی و معصوم است، عدل آن و همراه همیشگی آن نیز لاجرم معصوم خواهد بود؛ چرا که غیرمعصوم نمیتواند با قرآن در همه مراتب و شئون برابری و همراهی کند.
روایت دوم نیز گویای آن است که علی (ع)، عِدل قرآن بوده و میان آنان جدایی نیست[۷۰].[۷۱] که این نیز به منزله معصوم بودن آن حضرت است زیرا روشن است کسی که همواره با حق بوده و حق نیز با اوست و همواره بر مدار حق میچرخد، هرگز به غیر حق امر نکرده و خود نیز از آن خارج نمیشود و این همان معنای عصمت است.
حدیث اطاعت
رسول الله (ص) میفرمایند: «من أطاعني فقد أطاع الله و من عصاني فقد عصى الله، و من أطاع علياً فقد أطاعني، و من عصا علياً فقد عصاني»[۷۲]؛ "کسی که مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و کسی که مرا عصیان کند خدا را عصیان کرده است و کسی که علی (ع) را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و کسی که علی را عصیان کند، مرا عصیان کرده است".
نکات مهم این حدیث، به شرح ذیل است:
- در این حدیث شریف، اطاعت از علی (ع) اطاعت پیامبر (ص) و اطاعت از خداوند شمرده شده و عصیان آن حضرت عصیان پیامبر (ص) و خداوند به شمار آمده است.
- اگر به تفاسیر اهل سنت مراجعه کنیم اکثر آنها خصوصا فخر رازی اطلاق اطاعت در آیه اولی الامر را دال بر عصمت گرفتهاند[۷۳]. اگرچه در مصداق، حمل بر حل و عقد کردهاند، لکن روایات شأن نزول، مراد از اولیالامر را اهل بیت پیامبر (ص) میدانند. با این مقدمه، اطلاق اطاعت از علی (ع) که ملازم اطاعت از پیامبر (ص) و خداوند تعالی قرار گرفته است، بر عصمت حضرت امیرالمؤمنین (ع) دلالت میکند.
- اگر حضرت علی (ع) معصوم نباشد و دچار اشتباه و خطا گردد، به حکم عقل، اطاعت از او لازم نیست و عدم اطاعت در بعضی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست.
- این حدیث، با توجه به قرار دادن اطاعت از امام علی (ع) در ردیف اطاعت از پیامبر (ص) و اطاعت از خدا، به ما میفهماند که تنها ملجأ و مرجع علمی و عملی برای هدایت مردم حضرت علی (ع) است و آن به معنای اعلمیت و عصمت ایشان در علم و عمل است، لذا عصمت مطلق آن جناب را نتیجه میدهد.
- با توجه به اینکه این حدیث در زمان حیات و رسالت نبی اکرم (ص) صادر شده و اطاعت از امام علی (ع) را مقید به زمان بعد از خود نکرده، لذا عصمت آن جناب را حتی قبل از خلافت و حکومت امضا میکند و با این فرض، حدیث اطاعت، عصمت حضرت علی (ع) را از حین تولد تا لحظه مرگ نتیجه میدهد[۷۴].
سایر روایات
علاوه بر روایات فوق، در روایات بسیاری که در منابع شیعی و برخی از آنها در منابع سنّی نقل شده است، به عصمت امیرالمؤمنین (ع) و دیگر امامان شیعه تصریح شده است، چنان که ابنعباس گفته است: شنیدم که پیامبر (ص) میفرمود: “من و علی و حسن و حسین (ع) و نه نفر از فرزندان حسین (ع) مطهر و معصومیم”[۷۵]. ابوالطفیل از علی (ع) روایت کرده که گفته است: پیامبر فرمود: “ای علی! تو امام و پدر یازده امامی که همگی مطهر و معصوماند”[۷۶].[۷۷]
پرسشهای وابسته
- برهان عقلی عصمت امام علی چیست؟ (پرسش)
- آیه مباهله چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیه صادقین چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیه ولایت چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیه علم الکتاب چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- حدیث ثقلین چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- حدیث علی مع الحق چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- حدیث اطاعت چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیا در منابع اهل سنت به عصمت امام علی اشاره شده است؟ (پرسش)
جستارهای وابسته
- آخرین خطبه امام علی
- شهادت آرزوی امام علی
- پدر امام علی
- از ذو قار تا بصره
- ازدواج امام علی
- امارت امام علی در حدیث
- امامت امام علی در حدیث
- انواع دانشهای امام علی
- انگیزههای دشمنی با امام علی
- ایثار امام علی در شب هجرت
- بازگشت خورشید برای امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ بدر
- بیعت با امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ تبوک
- ترور امام علی
- توطئه برای ترور امام علی
- جایگاه علمی امام علی
- اقدامات امام علی در جنگ احد
- اقدامات امام علی در جنگ بنی قریظه
- اقدامات امام علی در جنگ بنی نضیر
- اقدامات امام علی در جنگ حنین
- خبر دادن پیامبر از شهادت علی
- خلافت امام علی در حدیث
- اقدامات امام علی در جنگ خندق
- اقدامات امام علی در جنگ خیبر
- داوریهای امام علی
- دشمنان امام علی
- دعاهای پیامبر خاتم برای امام علی
- دلایل تنهایی امام علی
- حب امام علی
- رویارویی امام علی با ناکثین
- زیانهای دشمنی با امام علی
- سیاستهای اجتماعی امام علی
- سیاستهای اداری امام علی
- سیاستهای اقتصادی امام علی
- سیاستهای امنیتی امام علی
- سیاستهای جنگی امام علی
- سیاستهای حکومتی امام علی
- سیاستهای فرهنگی امام علی
- سیاستهای قضایی امام علی
- سیمای امام علی
- شکست بتها توسط امام علی
- شکایت امام علی از نافرمانی یارانش
- عصمت امام علی در حدیث
- علم امام علی در حدیث
- امام علی از زبان اهل بیت
- امام علی از زبان دشمنانش
- امام علی از زبان قرآن
- امام علی از زبان همسران پیامبر
- امام علی از زبان پیامبر
- امام علی از زبان یارانش
- امام علی از زبان یاران پیامبر
- امام علی از زبان خودش
- غلو در دوست داشتن امام علی
- اقدامات امام علی در ماجرای فتح مکه
- فرزندان امام علی
- لقبهای امام علی
- مأموریت امام علی
- محبوبیت امام علی
- محدودیتهای امام علی در انتخاب کارگزاران
- هشدار امام علی به یارانش درباره نافرمانی
- نافرمانی سپاه امام علی
- نامهای امام علی
- نسب امام علی
- نیرنگهای دشمنان امام علی
- هدایت امام علی در حدیث
- وراثت امام علی در حدیث
- وصایت امام علی در حدیث
- ولادت امام علی
- ولایت امام علی در حدیث
- ویژگیهای اخلاقی امام علی
- ویژگیهای اعتقادی امام علی
- ویژگیهای امام علی
- ویژگیهای جنگی امام علی
- ویژگیهای دشمنان امام علی
- ویژگیهای دوستداران امام علی
- ویژگیهای سیاسی امام علی
- ویژگیهای عملی امام علی
- پذیرفته شدن دعاهای امام علی
- پرورش امام علی
- پس از شهادت امام علی
- پیشگویی امام علی
- کارگزاران امام علی
- کنیههای امام علی
- کینورزی به امام علی
- یاران امام علی
- یاری خواستن امام علی از کوفیان
- یومالدار
منابع
- مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید
- مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن
- حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین
- فاریاب، محمد حسین، عصمت امام
- محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین
- محمدی ریشهری، محمد، فلسفه وحی و نبوت
- ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت
- ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی به شیعهشناسی
- ربانی گلپایگانی، علی، امامت امام علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۱
- علی ربانی گلپایگانی، سید کریم واعظ حسینی، منشأ عصمت، فصلنامه کلام اسلامی
- یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان
- صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی
- هادی اکبری ملکآبادی و رقیه یوسفی سوته، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی
- علیاحمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱
- محمدی، رضا، عصمت در قرآن
- ناظمزاده، سید اصغر، تجلی امامت
- فرهنگ شیعه
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
- ↑ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
- ↑ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
- ↑ برای نمونه: رازی، فخرالدین، المحصل، ص۵۲۲؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.
- ↑ حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۵.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۹ و ج ۱۱، ص۱۶۳؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۱۵۹.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص۲۰۵؛ حسن یوسفیان؛ احمد حسین شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۵۹-۵۱.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، فلسفه وحی و نبوت، ص۲۱۸ -۲۱۰.
- ↑ لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۲۸؛ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۹. حکیم ملامهدی نراقی در این زمینه مینویسند: «قابل رتبه نبوّت کسی است که جمیع قوای طبیعیّه و حیوانیّه و نفسانیّه او، مطیع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد و کسی که جمیع قوّتهای او تابع عقل او شوند، محال است که معصیت از او سرزند و صادر شود؛ زیرا که جمیع معاصی در نظر عقل قبیح است و هر که معصیتی از او صادر میشود تا یکی از قوّتهای او مثل قوّت غضبی یا قوّت شهوی یا غیرهما، بر عقل او غالب نشود، محال است که مرتکب معصیت شود. نراقی، ملامهدی، انیس الموحدین، ص۹۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۶-۲۳۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی علی؛ واعظ حسینی، سید کریم، منشأ عصمت، ص۷۴-۵۰.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۸ و ۳۹.
- ↑ "اذا عرفت هذا فنقول افعال الانبیا لا تخلوا من الااربعه:.... الافعال المتعلقه بهم فی الدنیا"؛ حلّی، حسن بن یوسف، معارج الفهم فی شرح النظم، ص۴۶۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی به شیعهشناسی، ص۲۰۶-۲۰۷
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ص۲، ص۶۷-۶۸.
- ↑ "انه یجب أن یکون الإمام معصوما، و یدل علیه وجهان: (احدهما) لولم یکن معصوما للزم وجوب اثبات ائمة لا نهایه لها، لکن اللازم باطل فالملزوم کذلک. بیان الملازمة: انه لولم یکن معصوما فبتقدیر صدور المعصیه عنه نفتقر الی امام آخر یؤد به علیها و یثقفه عند الاعوجاج عن سبیل الله، و الا لم یکن ملطوفا له، و هو باطل علی ما مر، و یکون الکلام فی ذلک الأمام کالکلام فیه، و یلزم التسلسل. و اما بطلان اللازم فظاهر"، بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۸.
- ↑ علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ج۲، ص۶۶.
- ↑ اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۰-۸۲.
- ↑ اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۰-۸۲.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد»(و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند») سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «هرگز به خدا شرک نورز که همانا شرک ظلم بسیار بزرگی است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
- ↑ «ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند.».. سوره شوری، آیه ۴۲.
- ↑ «و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
- ↑ «پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ علیاحمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱، ص ۱۵۴.
- ↑ ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید از پیامبر خدا و صاحبان امر را، پس هرگاه در چیزی اختلاف گردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید، این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است. سوره نساء، آیه۵۹.
- ↑ ر.ک: بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۵.
- ↑ ابنمردویه، مناقب علی بن ابیطالب، ۱۴۲۴ق، ص۲۳۶؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۰ و ۱۹۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۱۱۶.
- ↑ جابر بن عبدالله انصاری، در روایتی که به حدیث جابر معروف است، از پیامبر (ص) درباره واژه "اولی الامر" سؤال کرد. پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: «آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند که اولِ ایشان علی بن ابی طالب است و بعد از او به ترتیب حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی. خزاز رازی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۵۴-۵۵؛ قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۲۲، ج۱، ص۳۴۱. امام باقر (ع) در تفسیر این آیه میفرماید: «اولی الامر امامان از فرزندان علی و فاطمهاند، تا آنکه روز قیامت برپا شود». ایشان در جای دیگر نیز فرموده است: «خداوند از اولی الامر فقط ما را قصد کرده است و همه مؤمنان را تا روز قیامت به پیروی ما فرمان داده است» بحرانی، البرهان، اسماعیلیان، ص۳۸۳ و ۳۸۶. امام صادق (ع) نیز میفرماید: «آنان (اولی الامر) علی بن ابی طالب، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی و جعفر یعنی من هستیم. سپاس خدا را بهجای آورید که امامان و رهبرانتان را در زمانی به شما شناساند که مردم آنان را انکار میکنند». عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۶۳ش، ص۲۵۲، ح۱۷۴.
- ↑ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۹. با این حال علمای اهل سنت درباره مصادیق اولو الامر دیدگاههای مختلفی دارند. مصادیقی چون خلفای سه گانه، عالمان دینی، فرماندهان سریهها، فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳، ۱۱۴. و اهل حل و عقد از این جملهاند. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳.
- ↑ «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج۴، ص۳۹۹.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۵۵.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ «از آن پس که به آگاهى رسیدهاى، هر کس که درباره او (عیسی مسیح) با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما نفس خود را و شما هم نفس خود را، آن گاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ «مثَل عیسى نزد خدا، چون مثَل آدم است که او را از خاک بیافرید و به او گفت: موجود شو. پس موجود شد». سوره آل عمران، آیه ۵۹
- ↑ «ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع، زکات مىدهند». سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «بگو: خدا به زشتکارى فرمان نمى دهد»، سوره أعراف، آیه ۲۸.
- ↑ «آنها که کافر شدند، مىگویند: «تو پیامبر نیستى». بگو: «کافى است که خداوند و کسى که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ «و ما این کتاب را بر تو نازل کردهایم که بیان کننده هر چیزى است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَن ارادَ المَدینَةَ فَلیَأت البابَ»، شهر علم هستم و علی دروازه آن است؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از در آن وارد شود. المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۷؛ تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۴، ص۱۲۳۲؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۲، ص۲۵۱ و....
- ↑ ابن کثیر، تفسیر، ج۷، ص۲۰۳؛ سنن التزمدی، ج۵، ص۳۲۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶، احتجاج، ج۲، ص۳۸۰. پیامبر (ص) فرمود: من در بین شما دو چیز بسیار گرانقدر به یادگار گذاشتم: کتاب خدا (قرآن) و عترتم (اهل بیتم). مادامی که به این دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد. و این دو هیچ گاه از هم جدا نخواهند شد، تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۶۰.
- ↑ احتجاج، ج۲، ص۳۸۰، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۳؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۵۵. یعنی پیامبر (ص) فرمود: این است و جز این نیست. مثل اهل بین من همانند سفینه نوح است، که هرکه در آن سفینه سوار شد، نجات یافت و هرکه از آن تخلف کرد، غرق (هلاک) شد. (تنها باید با اهل بیت باشد نه جلوتر از آنها و نه عقبتر از آنها، زیرا) و هرکه جلو افتاد منحرف شد و هرکه همراه و ملازم این سفینه بود به حق ملحق شد و به مقصود رسید.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۶۳.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.
- ↑ ر.ک: صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص۲۴۳.
- ↑ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۱۰؛ قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ص۲۵۴؛ ترمزی، سنن الترمذی، ج۵، ص۵۹۶، حدیث ۳۷۲۴ و... .
- ↑ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳؛ بحرانی، سیدهاشم، غایة المرام، ج۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۵۵.
- ↑ برای توضیح بیشتر ر.ک: ناظم زاده قمی، الفصول المائه، ج۲، فصل «علی (ع) و حدیث منزلت».
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۵۶.
- ↑ «ای علی! تو نسبت به من همانند هبة الله نسبت به آدم، و همانند سام نسبت به نوح، و همانند اسحاق نسبت به ابراهیم، و همانند هارون نسبت به موسی، و همانند شمعون نسبت به عیسی میباشی جز اینکه پس از من پیامبری نیست، ای علی! تو وصی و جانشین من هستی، پس هر کس با وصی بودن و جانشینی تو بجنگد از من نیست و من از او نیستم و من دشمن او در روز قیامت میباشم، ای علی! تو برترین افراد امت من و قدیمیترین ایشان در اسلام هستی، و عالمترین ایشان، و بردبارترین آنها، و شجاعترین ایشان، و بخشندهترین ایشان میباشی، ای علی! تو امام و امیر پس از من، و وزیر و رئیس بعد از من میباشی، و همانند تو در امت من نیست»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۳۷، ص ۲۵۴.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۹.
- ↑ مسند احمد حنبل، ج۲، ص۲۶؛ مستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۵؛ الغدیر، ج۳، ص۲۰۲.
- ↑ «علی با قرآن است و قرآن با علی است، از هم جدا نمیشوند تا آنکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». الجمل، ص۴۱۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۴۶۰.
- ↑ ر. ک: الغدیر، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۲.
- ↑ به مدخل «علی در قرآن» مراجعه شود
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۲۱؛ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۳.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۱.
- ↑ تفسیر کبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ منهاج السنه، ج۳، ص۱۷۰ - ۱۷۳.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۲۴۱.
- ↑ «أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ». فرائد السمطین، ج۲، ص۱۳۲، باب ۳۱، حدیث ۴۳۰، ص۳۱۳، باب ۱۶، حدیث ۵۶۳؛ کمالالدین، ج۱، ص۲۸۱.
- ↑ «يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْإِمَامُ، وَ أَبُو الْأَئِمَّةِ الْإِحْدَى [الْأَحَدَ] عَشَرَ الَّذِينَ هُمُ الْمُطَهَّرُونَ الْمَعْصُومُونَ». ینابیع المودة، ج۱، ص۸۵ باب ۱۶؛ منتخب الاثر، ج۱، ص۱۰۳، حدیث ۱۴۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۵۷-۶۷؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۴۱.