علائم و نشانه‌های ظهور چیستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{منبع‌شناسی جامع}} +{{منبع‌ جامع}}))
جز (جایگزینی متن - '}}↵↵== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==↵{{منبع‌ جامع}}↵* کتاب‌شناسی مهدویت؛↵* مقاله‌شناسی مهدویت؛↵* پایان‌نامه‌شناسی مهدویت. ↵{{پایان منبع جامع}}' به '}}')
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = [[علائم]] و [[نشانه‌های ظهور]] چیستند؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[مقدمات ظهور امام مهدی]] / [[نشانه‌های ظهور امام مهدی]]  
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی =  [[سرخی آسمان]]
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[مقدمات ظهور امام مهدی]] / [[نشانه‌های ظهور امام مهدی]]  
| مدخل وابسته =  
| مدخل اصلی   =  [[سرخی آسمان]]
| تعداد پاسخ = 19
| مدخل وابسته   =  
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = 19 پاسخ
}}
}}
'''[[علائم]] و [[نشانه‌های ظهور]] چیستند؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''[[علائم]] و [[نشانه‌های ظهور]] چیستند؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== عبارت‌های دیگری از این پرسش ==
*[[علائم ظهور]] چیست؟ آیا [[قبل از ظهور]] [[نشانه‌ها]] و علائمی وجود دارد؟
* [[علائم ظهور]] چیست؟ آیا [[قبل از ظهور]] [[نشانه‌ها]] و علائمی وجود دارد؟


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:13681099.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد کاظم قزوینی]]]]
[[پرونده:13681099.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[سید محمد کاظم قزوینی]]]]
[[آیت‌الله]] '''[[سید محمد کاظم قزوینی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
[[آیت‌الله]] '''[[سید محمد کاظم قزوینی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:


«نشانه‌های عمومی، بسیار هستند و ما از مجموع [[احادیث]]، حدیثی را [[انتخاب]] می‌کنیم که همان کافی است؛ سپس جملاتی که در [[حدیث]] آمده است را شرح می‌دهیم: "[[نزال بن سبره]] گفت: [[امام علی|امیرالمومنین، علی بن ابی طالب]]{{ع}} برای ما [[خطبه]] خواند؛ پس [[خداوند عزوجل]] را [[ستایش]] کرد و بر او ثناء گفت و بر [[محمد]] و خاندانش [[درود]] فرستاد و فرمود: "ای [[مردم]]! از من بپرسید، قبل از اینکه مرا از دست بدهید". این را ۳ بار فرمود. [[صعصعه بن صوحان]] بلند شد و گفت:‌ ای [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}! [[دجال]] چه زمانی خواهد آمد؟[[امام]]{{ع}} به او فرمود: "بنشین، [[خدا]] سخنت را شنید و دانست که چه می‌خواهی؟" در ادامه فرمود: "برای آشکار شدن [[دجال]]، نشانه‌هایی وجود دارد که پشت سر هم می‌آید مثل پشت سرهم بودن قدم‌ها و اگر می‌خواهی از آن [[نشانه‌ها]] به تو خبر بدهم؟" گفت: بله. فرمود: "حفظ کن... نشانه‌های آن، این است: هنگامی که [[مردم]] [[نماز]] را از بین ببرند، [[امانت]] را ضایع کنند، [[دروغ]] را [[حلال]] بدانند، رباخوار شوند و [[رشوه]] بگیرند... دینشان را به [[دنیا]] بفروشند، کارهای سفیهانه بکنند و از [[خویشاوندان]] دور شوند و از [[هوای نفس]] [[پیروی]] کنند، خونریزی را آسان شمارند، [[بردباری]] در برابر [[گناهان]]، ضعف و [[ظلم]] کردن، مایه فخر و مباهات باشد، [[امیران]] بد کردار باشند، [[وزیران]] [[ظالم]]، عرفاء خائن و قاریان گنهکار وجود داشته باشند و [[شهادت]] دادن به [[دروغ]]، آشکار شود و [[گناه]] کاری، تهمت زدن و [[نافرمانی]] کردن، علنی شود و [[قرآن]]‌ها به صورت [[زیبایی]] چاپ شوند، مساجد تزیین گردند، مناره‌ها بلند شوند و به بدها [[احترام]] گذاشته شود، صفوف [[جماعت]] [[مسلمین]] زیاد شود؛ ولی دل‌ها از یکدیگر دور شود و پیمان‌ها شکسته شود و آنچه وعده داده شده، نزدیک شود. زنان برای [[دنیا]] در [[تجارت]] با شوهرانشان شریک شوند و صدای تبه کاران بلند شود و از آنها، حرف شنوی شود و [[رهبری]] [[مردم]] به دست پست‌ترین آنها بیفتد و از گنه کار برای [[ترس]] از شرش، دوری شود و [[دروغگو]]، [[تصدیق]] شود و خائن، [[امین]] شمرده شود، آواز خوانی و آلت موسیقی رواج یابد و نسل‌های آخر این [[امت]]، نسل‌های اولین را [[لعن]] کنند، زنان بر زین‌ها سوار شوند و زنان، شبیه مردان و مردان، شبیه زنان شوند و [[شاهد]]، بدون اینکه از او بخواهند، [[شهادت]] بدهد، بیاید و [[شهادت]] دهد و دیگری برای جبران کار دیگری و بدون اینکه [[حق]] را بداند، [[شهادت]] دهد. برای [[دین]]، [[علوم دینی]] را فرا نمی‌گیرند و عمل [[دنیا]] را بر [[آخرت]] ترجیح می‌دهند و با داشتن [[قلب]] گرگ، پوست میش می‌پوشند و [[قلب]] هایشان، بویی بدتر از مردار و مزه‌ای تلخ‌تر از صُبر (نوعی گیاه تلخ) می‌دهد؛ پس در این وضعیت، [[دجال]] به سرعت می‌آید"<ref>{{عربی|" عَنِ الضَّحَاكِ بْنِ مُزَاحِمٍ عَنِ النَّزَّالِ بْنِ سَبْرَةَ قَالَ: خَطَبَنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} فَحَمِدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ سَلُونِي أَيُّهَا النَّاسُ قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي ثَلَاثاً فَقَامَ إِلَيْهِ صَعْصَعَةُ بْنُ صُوحَانَ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَتَى يَخْرُجُ الدَّجَّالُ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ {{ع}} اقْعُدْ فَقَدْ سَمِعَ‏ اللَّهُ‏ كَلَامَكَ‏ وَ عَلِمَ‏ مَا أَرَدْتَ‏ وَ اللَّهِ مَا الْمَسْئُولُ عَنْهُ بِأَعْلَمَ مِنَ السَّائِلِ وَ لَكِنْ لِذَلِكَ عَلَامَاتٌ وَ هَيَئَاتٌ يَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً كَحَذْوِ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُكَ بِهَا قَالَ نَعَمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ {{ع}} احْفَظْ فَإِنَّ عَلَامَةَ ذَلِكَ إِذَا أَمَاتَ النَّاسُ الصَّلَاةَ وَ أَضَاعُوا الْأَمَانَةَ وَ اسْتَحَلُّوا الْكَذِبَ وَ أَكَلُوا الرِّبَا وَ أَخَذُوا الرِّشَا وَ شَيَّدُوا الْبُنْيَانَ وَ بَاعُوا الدِّينَ بِالدُّنْيَا وَ اسْتَعْمَلُوا السُّفَهَاءَ وَ شَاوَرُوا النِّسَاءَ وَ قَطَعُوا الْأَرْحَامَ وَ اتَّبَعُوا الْأَهْوَاءَ وَ اسْتَخَفُّوا بِالدِّمَاءِ وَ كَانَ الْحِلْمُ ضَعْفاً وَ الظُّلْمُ فَخْراً وَ كَانَتِ الْأُمَرَاءُ فَجَرَةً وَ الْوُزَرَاءُ ظَلَمَةً وَ الْعُرَفَاءُ خَوَنَةً وَ الْقُرَّاءُ فَسَقَةً وَ ظَهَرَتْ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ اسْتُعْلِنَ الْفُجُورُ وَ قَوْلُ الْبُهْتَانِ وَ الْإِثْمُ وَ الطُّغْيَانُ وَ حُلِّيَتِ الْمَصَاحِفُ وَ زُخْرِفَتِ الْمَسَاجِدُ وَ طُوِّلَتِ الْمَنَارَاتُ وَ أُكْرِمَتِ الْأَشْرَارُ وَ ازْدَحَمَتِ الصُّفُوفُ وَ اخْتَلَفَتِ الْقُلُوبُ وَ نُقِضَتِ الْعُهُودُ وَ اقْتَرَبَ الْمَوْعُودُ وَ شَارَكَ النِّسَاءُ أَزْوَاجَهُنَّ فِي التِّجَارَةِ حِرْصاً عَلَى الدُّنْيَا وَ عَلَتْ أَصْوَاتُ الْفُسَّاقِ وَ اسْتُمِعَ مِنْهُمْ وَ كَانَ زَعِيمُ الْقَوْمِ أَرْذَلَهُمْ وَ اتُّقِيَ الْفَاجِرُ مَخَافَةَ شَرِّهِ وَ صُدِّقَ الْكَاذِبُ وَ اؤْتُمِنَ الْخَائِنُ وَ اتُّخِذَتِ الْقِيَانُ وَ الْمَعَازِفُ‏ وَ لَعَنَ آخِرُ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَوَّلَهَا وَ رَكِبَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ وَ تَشَبَّهَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ وَ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ شَهِدَ الشَّاهِدُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُسْتَشْهَدَ وَ شَهِدَ الْآخَرُ قَضَاءً لِذِمَامٍ بِغَيْرِ حَقٍّ عَرَفَهُ وَ تُفُقِّهَ لِغَيْرِ الدِّينِ وَ آثَرُوا عَمَلَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ لَبِسُوا جُلُودَ الضَّأْنِ عَلَى قُلُوبِ الذِّئَابِ وَ قُلُوبُهُمْ أَنْتَنُ مِنَ الْجِيَفِ وَ أَمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ فَعِنْدَ ذَلِكَ الْوَحَا الْوَحَا  ثُمَّ الْعَجَلَ الْعَجَل‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۲، صص ۵۲۵- ۵۲۶.</ref>.
«نشانه‌های عمومی، بسیار هستند و ما از مجموع [[احادیث]]، حدیثی را [[انتخاب]] می‌کنیم که همان کافی است؛ سپس جملاتی که در [[حدیث]] آمده است را شرح می‌دهیم: "[[نزال بن سبره]] گفت: [[امام علی|امیرالمومنین، علی بن ابی طالب]] {{ع}} برای ما [[خطبه]] خواند؛ پس [[خداوند عزوجل]] را [[ستایش]] کرد و بر او ثناء گفت و بر [[محمد]] و خاندانش [[درود]] فرستاد و فرمود: "ای [[مردم]]! از من بپرسید، قبل از اینکه مرا از دست بدهید". این را ۳ بار فرمود. [[صعصعه بن صوحان]] بلند شد و گفت:‌ ای [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}}! [[دجال]] چه زمانی خواهد آمد؟[[امام]] {{ع}} به او فرمود: "بنشین، [[خدا]] سخنت را شنید و دانست که چه می‌خواهی؟" در ادامه فرمود: "برای آشکار شدن [[دجال]]، نشانه‌هایی وجود دارد که پشت سر هم می‌آید مثل پشت سرهم بودن قدم‌ها و اگر می‌خواهی از آن [[نشانه‌ها]] به تو خبر بدهم؟" گفت: بله. فرمود: "حفظ کن... نشانه‌های آن، این است: هنگامی که [[مردم]] [[نماز]] را از بین ببرند، [[امانت]] را ضایع کنند، [[دروغ]] را [[حلال]] بدانند، رباخوار شوند و [[رشوه]] بگیرند... دینشان را به [[دنیا]] بفروشند، کارهای سفیهانه بکنند و از [[خویشاوندان]] دور شوند و از [[هوای نفس]] [[پیروی]] کنند، خونریزی را آسان شمارند، [[بردباری]] در برابر [[گناهان]]، ضعف و [[ظلم]] کردن، مایه فخر و مباهات باشد، [[امیران]] بد کردار باشند، [[وزیران]] [[ظالم]]، عرفاء خائن و قاریان گنهکار وجود داشته باشند و [[شهادت]] دادن به [[دروغ]]، آشکار شود و [[گناه]] کاری، تهمت زدن و [[نافرمانی]] کردن، علنی شود و [[قرآن]]‌ها به صورت [[زیبایی]] چاپ شوند، مساجد تزیین گردند، مناره‌ها بلند شوند و به بدها [[احترام]] گذاشته شود، صفوف [[جماعت]] [[مسلمین]] زیاد شود؛ ولی دل‌ها از یکدیگر دور شود و پیمان‌ها شکسته شود و آنچه وعده داده شده، نزدیک شود. زنان برای [[دنیا]] در [[تجارت]] با شوهرانشان شریک شوند و صدای تبه کاران بلند شود و از آنها، حرف شنوی شود و [[رهبری]] [[مردم]] به دست پست‌ترین آنها بیفتد و از گنه کار برای [[ترس]] از شرش، دوری شود و [[دروغگو]]، [[تصدیق]] شود و خائن، [[امین]] شمرده شود، آواز خوانی و آلت موسیقی رواج یابد و نسل‌های آخر این [[امت]]، نسل‌های اولین را [[لعن]] کنند، زنان بر زین‌ها سوار شوند و زنان، شبیه مردان و مردان، شبیه زنان شوند و [[شاهد]]، بدون اینکه از او بخواهند، [[شهادت]] بدهد، بیاید و [[شهادت]] دهد و دیگری برای جبران کار دیگری و بدون اینکه [[حق]] را بداند، [[شهادت]] دهد. برای [[دین]]، [[علوم دینی]] را فرا نمی‌گیرند و عمل [[دنیا]] را بر [[آخرت]] ترجیح می‌دهند و با داشتن [[قلب]] گرگ، پوست میش می‌پوشند و [[قلب]] هایشان، بویی بدتر از مردار و مزه‌ای تلخ‌تر از صُبر (نوعی گیاه تلخ) می‌دهد؛ پس در این وضعیت، [[دجال]] به سرعت می‌آید"<ref>{{عربی|" عَنِ الضَّحَاكِ بْنِ مُزَاحِمٍ عَنِ النَّزَّالِ بْنِ سَبْرَةَ قَالَ: خَطَبَنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} فَحَمِدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ سَلُونِي أَيُّهَا النَّاسُ قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي ثَلَاثاً فَقَامَ إِلَيْهِ صَعْصَعَةُ بْنُ صُوحَانَ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَتَى يَخْرُجُ الدَّجَّالُ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ {{ع}} اقْعُدْ فَقَدْ سَمِعَ‏ اللَّهُ‏ كَلَامَكَ‏ وَ عَلِمَ‏ مَا أَرَدْتَ‏ وَ اللَّهِ مَا الْمَسْئُولُ عَنْهُ بِأَعْلَمَ مِنَ السَّائِلِ وَ لَكِنْ لِذَلِكَ عَلَامَاتٌ وَ هَيَئَاتٌ يَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً كَحَذْوِ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُكَ بِهَا قَالَ نَعَمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ {{ع}} احْفَظْ فَإِنَّ عَلَامَةَ ذَلِكَ إِذَا أَمَاتَ النَّاسُ الصَّلَاةَ وَ أَضَاعُوا الْأَمَانَةَ وَ اسْتَحَلُّوا الْكَذِبَ وَ أَكَلُوا الرِّبَا وَ أَخَذُوا الرِّشَا وَ شَيَّدُوا الْبُنْيَانَ وَ بَاعُوا الدِّينَ بِالدُّنْيَا وَ اسْتَعْمَلُوا السُّفَهَاءَ وَ شَاوَرُوا النِّسَاءَ وَ قَطَعُوا الْأَرْحَامَ وَ اتَّبَعُوا الْأَهْوَاءَ وَ اسْتَخَفُّوا بِالدِّمَاءِ وَ كَانَ الْحِلْمُ ضَعْفاً وَ الظُّلْمُ فَخْراً وَ كَانَتِ الْأُمَرَاءُ فَجَرَةً وَ الْوُزَرَاءُ ظَلَمَةً وَ الْعُرَفَاءُ خَوَنَةً وَ الْقُرَّاءُ فَسَقَةً وَ ظَهَرَتْ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ اسْتُعْلِنَ الْفُجُورُ وَ قَوْلُ الْبُهْتَانِ وَ الْإِثْمُ وَ الطُّغْيَانُ وَ حُلِّيَتِ الْمَصَاحِفُ وَ زُخْرِفَتِ الْمَسَاجِدُ وَ طُوِّلَتِ الْمَنَارَاتُ وَ أُكْرِمَتِ الْأَشْرَارُ وَ ازْدَحَمَتِ الصُّفُوفُ وَ اخْتَلَفَتِ الْقُلُوبُ وَ نُقِضَتِ الْعُهُودُ وَ اقْتَرَبَ الْمَوْعُودُ وَ شَارَكَ النِّسَاءُ أَزْوَاجَهُنَّ فِي التِّجَارَةِ حِرْصاً عَلَى الدُّنْيَا وَ عَلَتْ أَصْوَاتُ الْفُسَّاقِ وَ اسْتُمِعَ مِنْهُمْ وَ كَانَ زَعِيمُ الْقَوْمِ أَرْذَلَهُمْ وَ اتُّقِيَ الْفَاجِرُ مَخَافَةَ شَرِّهِ وَ صُدِّقَ الْكَاذِبُ وَ اؤْتُمِنَ الْخَائِنُ وَ اتُّخِذَتِ الْقِيَانُ وَ الْمَعَازِفُ‏ وَ لَعَنَ آخِرُ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَوَّلَهَا وَ رَكِبَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ وَ تَشَبَّهَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ وَ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ شَهِدَ الشَّاهِدُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُسْتَشْهَدَ وَ شَهِدَ الْآخَرُ قَضَاءً لِذِمَامٍ بِغَيْرِ حَقٍّ عَرَفَهُ وَ تُفُقِّهَ لِغَيْرِ الدِّينِ وَ آثَرُوا عَمَلَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ لَبِسُوا جُلُودَ الضَّأْنِ عَلَى قُلُوبِ الذِّئَابِ وَ قُلُوبُهُمْ أَنْتَنُ مِنَ الْجِيَفِ وَ أَمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ فَعِنْدَ ذَلِكَ الْوَحَا الْوَحَا  ثُمَّ الْعَجَلَ الْعَجَل‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۲، صص ۵۲۵- ۵۲۶.</ref>.


بعضی از جملاتی که در این [[حدیث]] آمده است با کمی شرح به آن مقدار که به ذهن می‌آید را یادآوری می‌کنیم: [[حدیث]] یاد شده به بعضی از [[مفاسد]] [[جوامع اسلامی]]، دگرگون شدن مفاهیم، تغییر [[ارزش‌ها]]، ضعف [[اعتقادات]]، اهمیت ندادن به نوامیس، زیاد بودن [[همت]] برای دست یابی به چیزهای از بین رفتنی، مسلط شدن [[منحرفان]] بر [[حکومت‌ها]]، سقوط خوبی‌ها و ترویج زشتی‌ها، بدون هیچ [[ترس]] و خجالتی، اشاره می‌کند. نماز- که ستون [[دین]] است- باطنش را از دست می‌دهد، امانت‌ها از بین می‌روند و دروغ- که [[حرام]] است- [[حلال]] می‌گردد، [[ربا]] [[مباح]] می‌شود، آنان که [[شایستگی]] [[حکومت]] ندارند بر مرکب [[حکومت]] سوار می‌شوند؛ ارتباط‌های عاطفی- که بین [[خویشاوندان]] و [[محارم]] وجود دارد- قطع می‌شود و ریختن [[خون]] خوبان، آسان شمرده می‌شود؛ [[ظالم]] به [[ظلم]] کردنش افتخار می‌کند، کارهای زشت بین [[پادشاهان]] رواج می‌یابد و [[ظلم]] بین [[وزیران]]، و [[خیانت]] بین جاسوسان و دولتمردان و [[گناه]] بین قاریان و خطیبان، گسترش می‌یابد. [[احترام]] [[قرآن]] به [[زیبایی]] رنگین بودن جلدش می‌باشد؛ نه به [[تلاوت]] و عمل به آن؛ صفوف [[نماز جماعت]] به وسیله نمازگزارانی که قلب‌هایی متنفر از یکدیگر دارند، شلوغ می‌شود، بدن‌هایشان به یکدیگر نزدیک، ولی [[قلب]] هایشان از یکدیگر دور است. زنان و [[جوانان]] به بازارها و مغازه‌ها برای دستیابی به [[مال]] و [[ثروت]] می‌روند و صدای تبهکاران بلند می‌شود و در همه جا پخش می‌گردد، [[مردم]] سخن آنها را [[تصدیق]] می‌کنند و آن را [[وحی]] مُنزل می‌دانند. [[رهبری]] و [[ریاست]]، نصیب انسان‌های پست و رذلی می‌شود که به [[ارزش]] و [[شرافت]]، [[اعتقادی]] ندارند، و [[مردم]] از شر بدکاران می‌ترسند و به سبب شرشان از آنها می‌ترسند. صدای زنان آوازه خوان، رقاصه و مطرب- که همراه موسیقی، دف و امثال آن است- از بیشتر خانه‌ها بلند است و در [[آسمان]]، [[زمین]]، دریا، خیابان، بازار حتی صحرا و بیابان و وسایل نقلیه به گوش می‌رسد. نشستن زنان در هواپیما، [[موتور]] سیکلت و اسب‌ها... شکی نیست که نشستن [[زن]] بر زین، غریزه جنسی را تهییج می‌کند به سبب حرکت خاصی که همراه نشستن بر زین است با توجه به اینکه در نشستن داخل ماشین، هیچ تأثیری وجود ندارد. شبیه شدن زنان به مردان، بالاترین درجه [[تمدن]] و [[پیشرفت]] به حساب می‌آید، دختران [[جوان]]، کت و شلوار مردان را می‌پوشند و موهای سرشان را کوتاه می‌کنند به طوری که تشخیص دادن بین آنها و مردان سخت است... این از جهت [[لباس]] و ظاهر و اما کار کردن در اداره‌ها، استخدام در محله‌ها و مشارکت در بقیه [[مشاغل]] زندگی- که مختص به مردان است- مثل [[وزارت]] و مجلس قانونگذاری که [[تصدیق]] محکم تری بر این ادعاست. شبیه شدن مردان به زنان را در هر مکانی می‌بینی، مرد، [[لباس]] رنگی می‌پوشد، شلوار تنگ به پا می‌کند، گردن بند طلا به گردن می‌اندازند، انگشتر طلا به دست می‌کند، ریش و سبیلش را با تیغ می‌زند، ابروهایش را نازک می‌گرداند و برای تازگی صورت و روشن شدن رنگ صورتش از پودرهای خاص استفاده می‌کند مثل اینکه می‌خواهد، نظرها را به طرف خودش جلب کند مثل اینکه این جا نقطه مشترکی بین مردان و زنان برای مبادلات روشنفکرانه است. بله.... این بعضی از نمونه‌های شبیه شدن مردان به زنان است! در دادگاه‌ها [[شاهد]]، بدون اینکه از او بخواهند، [[شهادت]] دهد، می‌آید و [[شهادت]] می‌دهد و دیگری برای [[رضایت]] دوستش، [[شهادت]] می‌دهد؛ در دادگاه‌ها، پرداختن [[رشوه]] و هدیه‌هایی به [[قاضی]] یا کارمندان برای جلب [[رضایت]] آنها، رواج دارد و این از چیزهایی است که بر کسی پوشیده نیست. یاد گرفتن [[علوم دینی]] برای [[دنیا]] بین برخی متعارف شده است و می‌بینی که بعضی [[فقیه]] می‌شوند؛ ولی نه برای [[دین]]... بلکه برای [[دنیا]]؛ [[علوم دینی]] را می‌خواند تا یاد بگیرد، [[قاضی]] شود و به درجه ایی برسد که وضع زندگی‌‌اش خوب شود و برای او، چیزی از [[امور دینی]] اصلاً مهم نیست. افرادی هستند که تظاهر به آراستگی و [[پرهیزکاری]] می‌کنند، نفس‌های بسیار [[شرور]]، نیت‌های بد و [[باطن]] آلوده‌ای دارند و زمانی که برای آنها، فرصتی پیش آید، نه [[وجدان]]، نه عاطفه، نه [[انسانیت]]، نه [[دین]] و نه مذهبی دارند مثل گرگی هستند که چیزی جز پاره کردن طعمه نمی‌داند، خونش را می‌خورد و اعضایش را قطعه، قطعه می‌کند!»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۲۸۴-۲۸۸.</ref>.
بعضی از جملاتی که در این [[حدیث]] آمده است با کمی شرح به آن مقدار که به ذهن می‌آید را یادآوری می‌کنیم: [[حدیث]] یاد شده به بعضی از [[مفاسد]] [[جوامع اسلامی]]، دگرگون شدن مفاهیم، تغییر [[ارزش‌ها]]، ضعف [[اعتقادات]]، اهمیت ندادن به نوامیس، زیاد بودن [[همت]] برای دست یابی به چیزهای از بین رفتنی، مسلط شدن [[منحرفان]] بر [[حکومت‌ها]]، سقوط خوبی‌ها و ترویج زشتی‌ها، بدون هیچ [[ترس]] و خجالتی، اشاره می‌کند. نماز- که ستون [[دین]] است- باطنش را از دست می‌دهد، امانت‌ها از بین می‌روند و دروغ- که [[حرام]] است- [[حلال]] می‌گردد، [[ربا]] [[مباح]] می‌شود، آنان که [[شایستگی]] [[حکومت]] ندارند بر مرکب [[حکومت]] سوار می‌شوند؛ ارتباط‌های عاطفی- که بین [[خویشاوندان]] و [[محارم]] وجود دارد- قطع می‌شود و ریختن [[خون]] خوبان، آسان شمرده می‌شود؛ [[ظالم]] به [[ظلم]] کردنش افتخار می‌کند، کارهای زشت بین [[پادشاهان]] رواج می‌یابد و [[ظلم]] بین [[وزیران]]، و [[خیانت]] بین جاسوسان و دولتمردان و [[گناه]] بین قاریان و خطیبان، گسترش می‌یابد. [[احترام]] [[قرآن]] به [[زیبایی]] رنگین بودن جلدش می‌باشد؛ نه به [[تلاوت]] و عمل به آن؛ صفوف [[نماز جماعت]] به وسیله نمازگزارانی که قلب‌هایی متنفر از یکدیگر دارند، شلوغ می‌شود، بدن‌هایشان به یکدیگر نزدیک، ولی [[قلب]] هایشان از یکدیگر دور است. زنان و [[جوانان]] به بازارها و مغازه‌ها برای دستیابی به [[مال]] و [[ثروت]] می‌روند و صدای تبهکاران بلند می‌شود و در همه جا پخش می‌گردد، [[مردم]] سخن آنها را [[تصدیق]] می‌کنند و آن را [[وحی]] مُنزل می‌دانند. [[رهبری]] و [[ریاست]]، نصیب انسان‌های پست و رذلی می‌شود که به [[ارزش]] و [[شرافت]]، [[اعتقادی]] ندارند، و [[مردم]] از شر بدکاران می‌ترسند و به سبب شرشان از آنها می‌ترسند. صدای زنان آوازه خوان، رقاصه و مطرب- که همراه موسیقی، دف و امثال آن است- از بیشتر خانه‌ها بلند است و در [[آسمان]]، [[زمین]]، دریا، خیابان، بازار حتی صحرا و بیابان و وسایل نقلیه به گوش می‌رسد. نشستن زنان در هواپیما، [[موتور]] سیکلت و اسب‌ها... شکی نیست که نشستن [[زن]] بر زین، غریزه جنسی را تهییج می‌کند به سبب حرکت خاصی که همراه نشستن بر زین است با توجه به اینکه در نشستن داخل ماشین، هیچ تأثیری وجود ندارد. شبیه شدن زنان به مردان، بالاترین درجه [[تمدن]] و [[پیشرفت]] به حساب می‌آید، دختران [[جوان]]، کت و شلوار مردان را می‌پوشند و موهای سرشان را کوتاه می‌کنند به طوری که تشخیص دادن بین آنها و مردان سخت است... این از جهت [[لباس]] و ظاهر و اما کار کردن در اداره‌ها، استخدام در محله‌ها و مشارکت در بقیه [[مشاغل]] زندگی- که مختص به مردان است- مثل [[وزارت]] و مجلس قانونگذاری که [[تصدیق]] محکم تری بر این ادعاست. شبیه شدن مردان به زنان را در هر مکانی می‌بینی، مرد، [[لباس]] رنگی می‌پوشد، شلوار تنگ به پا می‌کند، گردن بند طلا به گردن می‌اندازند، انگشتر طلا به دست می‌کند، ریش و سبیلش را با تیغ می‌زند، ابروهایش را نازک می‌گرداند و برای تازگی صورت و روشن شدن رنگ صورتش از پودرهای خاص استفاده می‌کند مثل اینکه می‌خواهد، نظرها را به طرف خودش جلب کند مثل اینکه این جا نقطه مشترکی بین مردان و زنان برای مبادلات روشنفکرانه است. بله.... این بعضی از نمونه‌های شبیه شدن مردان به زنان است! در دادگاه‌ها [[شاهد]]، بدون اینکه از او بخواهند، [[شهادت]] دهد، می‌آید و [[شهادت]] می‌دهد و دیگری برای [[رضایت]] دوستش، [[شهادت]] می‌دهد؛ در دادگاه‌ها، پرداختن [[رشوه]] و هدیه‌هایی به [[قاضی]] یا کارمندان برای جلب [[رضایت]] آنها، رواج دارد و این از چیزهایی است که بر کسی پوشیده نیست. یاد گرفتن [[علوم دینی]] برای [[دنیا]] بین برخی متعارف شده است و می‌بینی که بعضی [[فقیه]] می‌شوند؛ ولی نه برای [[دین]]... بلکه برای [[دنیا]]؛ [[علوم دینی]] را می‌خواند تا یاد بگیرد، [[قاضی]] شود و به درجه ایی برسد که وضع زندگی‌‌اش خوب شود و برای او، چیزی از [[امور دینی]] اصلاً مهم نیست. افرادی هستند که تظاهر به آراستگی و [[پرهیزکاری]] می‌کنند، نفس‌های بسیار [[شرور]]، نیت‌های بد و [[باطن]] آلوده‌ای دارند و زمانی که برای آنها، فرصتی پیش آید، نه [[وجدان]]، نه عاطفه، نه [[انسانیت]]، نه [[دین]] و نه مذهبی دارند مثل گرگی هستند که چیزی جز پاره کردن طعمه نمی‌داند، خونش را می‌خورد و اعضایش را قطعه، قطعه می‌کند!»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۲۸۴-۲۸۸.</ref>.
خط ۳۱: خط ۲۸:


«در این جا فهرستی را که [[شیخ مفید]] در کتاب [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]] آورده، به همان ترتیب ذکر می‌کنیم؛ علامت‌هایی که در [[میراث]] حدیثی و تاریخی سده چهارم هجری وجود داشته و عالم فرهیخته و نقادی همچون [[شیخ مفید]]، آنها را جمع‌آوری و گزارش کرده است:
«در این جا فهرستی را که [[شیخ مفید]] در کتاب [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]] آورده، به همان ترتیب ذکر می‌کنیم؛ علامت‌هایی که در [[میراث]] حدیثی و تاریخی سده چهارم هجری وجود داشته و عالم فرهیخته و نقادی همچون [[شیخ مفید]]، آنها را جمع‌آوری و گزارش کرده است:
#[[اختلاف]] [[بنی عباس]] در [[حکومت]].
# [[اختلاف]] [[بنی عباس]] در [[حکومت]].
#[[گرفتن خورشید]] در نیمه [[ماه رمضان]] و گرفتن ماه در آخر آن بر خلاف معمول.
# [[گرفتن خورشید]] در نیمه [[ماه رمضان]] و گرفتن ماه در آخر آن بر خلاف معمول.
#فرو رفتن زمینی در [[مغرب]] و فرو رفتن زمینی در [[مشرق]].
# فرو رفتن زمینی در [[مغرب]] و فرو رفتن زمینی در [[مشرق]].
#را کد ماندن (عدم حرکت) [[خورشید]] از ظهر تا عصر.
# را کد ماندن (عدم حرکت) [[خورشید]] از ظهر تا عصر.
#[[طلوع خورشید از مغرب]].
# [[طلوع خورشید از مغرب]].
#بریده شدن سر مردی [[هاشمی]] بین [[رکن و مقام]].
# بریده شدن سر مردی [[هاشمی]] بین [[رکن و مقام]].
#خرابی دیوارهای [[مسجد کوفه]].
# خرابی دیوارهای [[مسجد کوفه]].
#آمدن [[پرچم‌های سیاه]] از سمت [[خراسان]].
# آمدن [[پرچم‌های سیاه]] از سمت [[خراسان]].
#[[ظهور]] [[مغربی]] در [[مصر]] و تسلط او بر [[شامات]].
# [[ظهور]] [[مغربی]] در [[مصر]] و تسلط او بر [[شامات]].
#استقرار ترکان در جزیره (بین دجله و [[فرات]]).
# استقرار ترکان در جزیره (بین دجله و [[فرات]]).
# فرود آمدن [[رومیان]] در [[رمله]].
# فرود آمدن [[رومیان]] در [[رمله]].
#طلوع ستاره‌ای در [[مشرق]] که مانند ماه [[نور]] می‌دهد و سپس هلالی‌شکل می‌شود.
# طلوع ستاره‌ای در [[مشرق]] که مانند ماه [[نور]] می‌دهد و سپس هلالی‌شکل می‌شود.
#آشکار شدن [[سرخی در آسمان]].
# آشکار شدن [[سرخی در آسمان]].
#آتشی که به طور عمودی در [[مشرق]] ظاهر می‌شود و سه یا هفت روز در [[آسمان]] می‌ماند.
# آتشی که به طور عمودی در [[مشرق]] ظاهر می‌شود و سه یا هفت روز در [[آسمان]] می‌ماند.
#[[آزادی]] [[عرب]] و تسلط بر [[شهرها]] و خارج شدن از [[حاکمیت]] عجم‌ها.
# [[آزادی]] [[عرب]] و تسلط بر [[شهرها]] و خارج شدن از [[حاکمیت]] عجم‌ها.
#کشته شدن فرمان‌روای [[مصر]] به دست [[مصریان]].
# کشته شدن فرمان‌روای [[مصر]] به دست [[مصریان]].
#[[خرابی شام]] و [[ظهور]] پرچم‌های سه گانه در آن.
# [[خرابی شام]] و [[ظهور]] پرچم‌های سه گانه در آن.
#ورود پرچم‌های [[قیس]] و [[عرب]] به [[مصر]] و پرچم‌های [[کنده]] به [[خراسان]].
# ورود پرچم‌های [[قیس]] و [[عرب]] به [[مصر]] و پرچم‌های [[کنده]] به [[خراسان]].
#ورود لشکری از سمت [[مغرب]] تا آستانه [[حیره]].
# ورود لشکری از سمت [[مغرب]] تا آستانه [[حیره]].
#آمدن [[پرچم‌های سیاه از مشرق]] همانند آن.
# آمدن [[پرچم‌های سیاه از مشرق]] همانند آن.
#شکاف در رودخانه [[فرات]] و جاری شدن [[آب]] در کوچه‌های [[کوفه]].
# شکاف در رودخانه [[فرات]] و جاری شدن [[آب]] در کوچه‌های [[کوفه]].
#[[خروج]] شصت دروغگوی مدعی [[نبوت]].
# [[خروج]] شصت دروغگوی مدعی [[نبوت]].
#[[خروج]] [[دوازده نفر]] از [[فرزندان]] [[ابوطالب]] که ادعای [[امامت]] دارند.
# [[خروج]] [[دوازده نفر]] از [[فرزندان]] [[ابوطالب]] که ادعای [[امامت]] دارند.
#[[سوزاندن]] یکی از بزرگان [[بنی عباس]] بین جلولاء و خانقین.
# [[سوزاندن]] یکی از بزرگان [[بنی عباس]] بین جلولاء و خانقین.
#ساخته شدن پلی در [[بغداد]] نزدیکی [[کرخ]].
# ساخته شدن پلی در [[بغداد]] نزدیکی [[کرخ]].
#بادی سیاه و زلزله‌ای در [[بغداد]].
# بادی سیاه و زلزله‌ای در [[بغداد]].
#ترسی که همه [[مردم]] [[عراق]] را فرا می‌گیرد.
# ترسی که همه [[مردم]] [[عراق]] را فرا می‌گیرد.
#مرگی وحشتناک در [[عراق]].
# مرگی وحشتناک در [[عراق]].
#[[مرگ]] و میر و [[قحطی]].
# [[مرگ]] و میر و [[قحطی]].
#هجوم ملخ‌ها.
# هجوم ملخ‌ها.
#کمی محصول.
# کمی محصول.
#[[نزاع]] دو گروه از [[عجم]] و خونریزی فراوان میان آنان.
# [[نزاع]] دو گروه از [[عجم]] و خونریزی فراوان میان آنان.
#خارج شدن [[بندگان]] از [[اطاعت]] صاحبان خود و کشتن آنان.
# خارج شدن [[بندگان]] از [[اطاعت]] صاحبان خود و کشتن آنان.
#تبدیل شدن گروهی از بدعت‌گزاران به بوزینه و خوک.
# تبدیل شدن گروهی از بدعت‌گزاران به بوزینه و خوک.
#تسلط [[بندگان]] بر شهرهای بزرگ.
# تسلط [[بندگان]] بر شهرهای بزرگ.
#آشکار شدن صورت و دستی از [[آسمان]].
# آشکار شدن صورت و دستی از [[آسمان]].
#برگشت برخی مردگان به [[دنیا]].
# برگشت برخی مردگان به [[دنیا]].
#[[باران‌های پیاپی]].
# [[باران‌های پیاپی]].


آنچه را که [[شیخ مفید]] بیان کرده، نمی‌توان قطعی دانست و با وجود [[مقام]] و عظمتی که این عالم بزرگ [[شیعه]] دارد، به نظر می‌رسد دورانی که این مطالب و [[اخبار]] در آن بیان می‌شده و شهرت داشته، در [[نقل]] آنها حتی برای این عالم کم‌نظیر [[امامیه]]، تأثیرگذار بوده است. ایشان گفته است که این موارد را از کتب قبل از خود جمع کرده و در نهایت، با نوشتن عبارت "والله أعلم"، [[تردید]] خود را نسبت به برخی از [[علائم]]، بیان کرده است<ref>الإرشاد، ج ۲، ص۳۶۸- ۳۷۰.</ref>»<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۷ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۲۳-۴۲۵.</ref>»<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۷ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۲۹-۴۳۱.</ref>.
آنچه را که [[شیخ مفید]] بیان کرده، نمی‌توان قطعی دانست و با وجود [[مقام]] و عظمتی که این عالم بزرگ [[شیعه]] دارد، به نظر می‌رسد دورانی که این مطالب و [[اخبار]] در آن بیان می‌شده و شهرت داشته، در [[نقل]] آنها حتی برای این عالم کم‌نظیر [[امامیه]]، تأثیرگذار بوده است. ایشان گفته است که این موارد را از کتب قبل از خود جمع کرده و در نهایت، با نوشتن عبارت "والله أعلم"، [[تردید]] خود را نسبت به برخی از [[علائم]]، بیان کرده است<ref>الإرشاد، ج ۲، ص۳۶۸- ۳۷۰.</ref>»<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۷ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۲۳-۴۲۵.</ref>»<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۷ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۲۹-۴۳۱.</ref>.
خط ۷۷: خط ۷۴:
| پاسخ‌دهنده = سید منذر حکیم
| پاسخ‌دهنده = سید منذر حکیم
| پاسخ = [[آیت الله]] [[سید منذر حکیم]] در کتاب ''«[[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت، ج۱۴]]»'' در اين باره گفته است:
| پاسخ = [[آیت الله]] [[سید منذر حکیم]] در کتاب ''«[[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت، ج۱۴]]»'' در اين باره گفته است:
*«[[شیخ مفید]] می‌فرمایند: "روایاتی در دست است که نشانه‌های [[قیام مهدی]]{{ع}} و رویدادهایی را که پیش از آن به وقوع خواهد پیوست بیان نموده است. از جمله آن علایم است:
*«[[شیخ مفید]] می‌فرمایند: "روایاتی در دست است که نشانه‌های [[قیام مهدی]] {{ع}} و رویدادهایی را که پیش از آن به وقوع خواهد پیوست بیان نموده است. از جمله آن علایم است:
#[[قیام سفیانی]]؛
# [[قیام سفیانی]]؛
#قتل [[حسنی]]؛
# قتل [[حسنی]]؛
#[[اختلاف]] [[بنی عباس]] در [[حکومت]] [[دنیا]]؛
# [[اختلاف]] [[بنی عباس]] در [[حکومت]] [[دنیا]]؛
#[[خورشید]] گرفتگی [[غیر طبیعی]] در نیمه [[ماه رمضان]] و ماه گرفتگی [[غیر طبیعی]] در در پایان [[ماه رمضان]]؛
# [[خورشید]] گرفتگی [[غیر طبیعی]] در نیمه [[ماه رمضان]] و ماه گرفتگی [[غیر طبیعی]] در در پایان [[ماه رمضان]]؛
#بروز حادثه "[[خسف]]" در [[بیداء]]<ref>خسف به این معنی است که زمین مردم رادر خود فرو برد. گفته شده که سپاهیان سفیانی در بیداء که بین مکه و مدینه در نزدیکی ذوالحُلَیفه است به خسف مبتلا می‌شوند.</ref>. و در [[مغرب]] و [[مشرق]]؛
# بروز حادثه "[[خسف]]" در [[بیداء]]<ref>خسف به این معنی است که زمین مردم رادر خود فرو برد. گفته شده که سپاهیان سفیانی در بیداء که بین مکه و مدینه در نزدیکی ذوالحُلَیفه است به خسف مبتلا می‌شوند.</ref>. و در [[مغرب]] و [[مشرق]]؛
#بی‌حرکت شدن [[خورشید]] از هنگام [[ظهر]] تا عصر و طلوع آن از غرب؛
# بی‌حرکت شدن [[خورشید]] از هنگام [[ظهر]] تا عصر و طلوع آن از غرب؛
#[[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]] با هفتاد نفر از یارانش در [[کوفه]]؛
# [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]] با هفتاد نفر از یارانش در [[کوفه]]؛
#سر بریدن مردی [[هاشمی]] بین [[رکن و مقام]] (در [[مسجد الحرام]])؛
# سر بریدن مردی [[هاشمی]] بین [[رکن و مقام]] (در [[مسجد الحرام]])؛
#ویران شدن حصار [[کوفه]]؛
# ویران شدن حصار [[کوفه]]؛
#روی آوردن پرچمهای سیاه از [[خراسان]]؛
# روی آوردن پرچمهای سیاه از [[خراسان]]؛
#[[قیام یمانی]]، [[ظهور]] شخصی [[مغربی]] در [[مصر]] و گرفتن [[شامات]] توسط او؛
# [[قیام یمانی]]، [[ظهور]] شخصی [[مغربی]] در [[مصر]] و گرفتن [[شامات]] توسط او؛
#پیاده شدن ترکان در جزیره؛
# پیاده شدن ترکان در جزیره؛
#پیاده شدن [[رومیان]] در [[رمله]]؛
# پیاده شدن [[رومیان]] در [[رمله]]؛
#طلوع ستاره پرنوری در [[مشرق]] که همچون ماه می‌درخشد و بعد به گونه‌ای انحنا پیدا می‌کند که دو سر آن به هم می‌رسند؛
# طلوع ستاره پرنوری در [[مشرق]] که همچون ماه می‌درخشد و بعد به گونه‌ای انحنا پیدا می‌کند که دو سر آن به هم می‌رسند؛
#پیدا شدن [[سرخی در آسمان]] که در سرتاسر افق‌های آن گسترده می‌شود؛
# پیدا شدن [[سرخی در آسمان]] که در سرتاسر افق‌های آن گسترده می‌شود؛
#آتشی که به صورت طولی در شرق آشکار می‌شود و سه یا هفت روز در [[آسمان]] باقی می‌ماند؛
# آتشی که به صورت طولی در شرق آشکار می‌شود و سه یا هفت روز در [[آسمان]] باقی می‌ماند؛
#لجام گسیخته شدن [[عرب]] و [[خروج]] آنها از [[سلطه]] [[عجم]] و گرفته شدن شهرهای [[عجم]] به دست آنها؛
# لجام گسیخته شدن [[عرب]] و [[خروج]] آنها از [[سلطه]] [[عجم]] و گرفته شدن شهرهای [[عجم]] به دست آنها؛
#کشته شدن [[امیر]] [[مصر]] به دست [[مصریان]]؛
# کشته شدن [[امیر]] [[مصر]] به دست [[مصریان]]؛
#ویران شدن [[شام]] و [[اختلاف]] سه [[پرچم]] در آن؛
# ویران شدن [[شام]] و [[اختلاف]] سه [[پرچم]] در آن؛
#داخل شدن [[سپاهیان]] [[قیس]] و [[عرب]] به [[مصر]] و [[سپاهیان]] [[کنده]] به [[خراسان]]؛
# داخل شدن [[سپاهیان]] [[قیس]] و [[عرب]] به [[مصر]] و [[سپاهیان]] [[کنده]] به [[خراسان]]؛
#وارد شدن سوارانی از جانب [[مغرب]] تا آنجا که به حصار [[حیره]] می‌رسند و روی آوردن پرچمهای سیاه از جانب شرق به سمت آن؛
# وارد شدن سوارانی از جانب [[مغرب]] تا آنجا که به حصار [[حیره]] می‌رسند و روی آوردن پرچمهای سیاه از جانب شرق به سمت آن؛
#طغیان رود [[فرات]] به گونه‌ای که [[آب]] آن کوچه‌های [[کوفه]] را فرامی‌گیرد؛
# طغیان رود [[فرات]] به گونه‌ای که [[آب]] آن کوچه‌های [[کوفه]] را فرامی‌گیرد؛
#پیدا شدن شصت [[دروغگو]] که همه [[مدعی پیامبری]] هستند؛
# پیدا شدن شصت [[دروغگو]] که همه [[مدعی پیامبری]] هستند؛
#[[قیام]] [[دوازده نفر]] از آل ابی طالب که همه برای خود مدعی [[امامت]] هستند؛
# [[قیام]] [[دوازده نفر]] از آل ابی طالب که همه برای خود مدعی [[امامت]] هستند؛
#[[سوزاندن]] مردی جلیل القدر از [[شیعه]] [[بنی عباس]] در مکانی بین جلولا و خانقین؛
# [[سوزاندن]] مردی جلیل‌القدر از [[شیعه]] [[بنی عباس]] در مکانی بین جلولا و خانقین؛
#پل بستن در مدینة السلام به سوی [[کرخ]] و برخاستن بادی سیاه در آن شهر در ابتدای روز و وقوع زلزله‌ای که بیشتر شهر را فرو می‌برد؛
# پل بستن در مدینة السلام به سوی [[کرخ]] و برخاستن بادی سیاه در آن شهر در ابتدای روز و وقوع زلزله‌ای که بیشتر شهر را فرو می‌برد؛
#ترسی که [[مردم]] [[عراق]] را فرا می‌گیرد و فراگیر شدن [[مرگ]] در [[عراق]] و کاهش در جانها، [[اموال]] و میوجات؛
# ترسی که [[مردم]] [[عراق]] را فرا می‌گیرد و فراگیر شدن [[مرگ]] در [[عراق]] و کاهش در جانها، [[اموال]] و میوجات؛
#پیدا شدن ملخ در وقت یا در غیر وقت به گونه‌ای که زراعت و [[غلات]] را از بین می‌برند؛
# پیدا شدن ملخ در وقت یا در غیر وقت به گونه‌ای که زراعت و [[غلات]] را از بین می‌برند؛
#کم شدن محصول [[کشاورزی]] [[مردم]]؛
# کم شدن محصول [[کشاورزی]] [[مردم]]؛
#درگیر شدن دو گروه از [[عجم]] که منجر به خونریزی بسیاری در میان آنان می‌شود.
# درگیر شدن دو گروه از [[عجم]] که منجر به خونریزی بسیاری در میان آنان می‌شود.
#خارج شدن بردگان از [[اطاعت]] مالکان و کشته شدن مالکان به دست آنها؛
# خارج شدن بردگان از [[اطاعت]] مالکان و کشته شدن مالکان به دست آنها؛
#[[مسخ]] شدن قومی از اهل [[بدعت]] به صورت خوک و میمون؛
# [[مسخ]] شدن قومی از اهل [[بدعت]] به صورت خوک و میمون؛
#[[استیلا]] یافتن بردگان بر سرزمین‌های سرورانشان؛
# [[استیلا]] یافتن بردگان بر سرزمین‌های سرورانشان؛
#آمدن ندایی از [[آسمان]] که همه [[مردم]] [[زمین]] آن را به زبان خود می‌شنوند؛
# آمدن ندایی از [[آسمان]] که همه [[مردم]] [[زمین]] آن را به زبان خود می‌شنوند؛
#سینه و صورتی که در عین الشمس در [[آسمان]] برای [[مردم]] دیده می‌شود؛
# سینه و صورتی که در عین الشمس در [[آسمان]] برای [[مردم]] دیده می‌شود؛
#مردگانی که از گورها به پا می‌خیزند و به [[دنیا]] باز می‌گردند و به [[دیدار]] آشنایان خود می‌روند.
# مردگانی که از گورها به پا می‌خیزند و به [[دنیا]] باز می‌گردند و به [[دیدار]] آشنایان خود می‌روند.
#سپس - چنانکه در [[روایات]] آمده است - این [[نشانه‌ها]] با بیست و چهار [[باران]] متوالی پایان می‌پذیرد که [[زمین]] به واسطه آن، پس از [[مرگ]]، زنده شده برکت‌هایش آشکار می‌گردد، از آن پس، هر ناملایمی از معتقدان به [[حق]] و [[شیعیان]] [[مهدی]]{{ع}} زایل گشته در می‌یابند که هنگام [[ظهور]] آن [[حضرت]] در [[مکه]] فرا رسیده است، و برای [[یاری]] او به سمت [[مکه]] حرکت می‌کنند. البته بعضی از این رویدادها حتمی بوده و بعضی دیگر مشروط به بعضی از شرایط می‌باشند، و [[خداوند]] به آنچه پیش خواهد آمد داناتر است. ما این مطالب را تنها بدین جهت که در کتاب‌ها و اصول معتبر آمده و از [[معصومان]] [[روایت]] شده بود، ذکر کردیم و از [[خداوند متعال]] [[یاری]] و [[توفیق]] می‌خواهیم"<ref>شیخ مفید، ارشاد ۲، ۳۶۸- ۳۷۰.</ref>»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت، ج۱۴]]، ص ۲۷۰ - ۲۷۲.</ref>.
# سپس - چنانکه در [[روایات]] آمده است - این [[نشانه‌ها]] با بیست و چهار [[باران]] متوالی پایان می‌پذیرد که [[زمین]] به واسطه آن، پس از [[مرگ]]، زنده شده برکت‌هایش آشکار می‌گردد، از آن پس، هر ناملایمی از معتقدان به [[حق]] و [[شیعیان]] [[مهدی]] {{ع}} زایل گشته در می‌یابند که هنگام [[ظهور]] آن [[حضرت]] در [[مکه]] فرا رسیده است، و برای [[یاری]] او به سمت [[مکه]] حرکت می‌کنند. البته بعضی از این رویدادها حتمی بوده و بعضی دیگر مشروط به بعضی از شرایط می‌باشند، و [[خداوند]] به آنچه پیش خواهد آمد داناتر است. ما این مطالب را تنها بدین جهت که در کتاب‌ها و اصول معتبر آمده و از [[معصومان]] [[روایت]] شده بود، ذکر کردیم و از [[خداوند متعال]] [[یاری]] و [[توفیق]] می‌خواهیم"<ref>شیخ مفید، ارشاد ۲، ۳۶۸- ۳۷۰.</ref>»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت، ج۱۴]]، ص ۲۷۰ - ۲۷۲.</ref>.
*«علاوه بر علامت‌هایی که [[احادیث]] شریف به آن‌ها تصریح نموده‌اند می‌توان از این [[روایات]] دریافت که یکی از علایم مهم [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} از میان رفتن علل و عواملی است که به [[غیبت]] آن بزرگوار منجر شده و آماده شدن اوضاع و شرایط برای [[اقدام]] آن [[حضرت]] به انجام [[مأموریت]] مصلحانه بزرگش می‌باشد. از آن جمله‌اند:
*«علاوه بر علامت‌هایی که [[احادیث]] شریف به آن‌ها تصریح نموده‌اند می‌توان از این [[روایات]] دریافت که یکی از علایم مهم [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} از میان رفتن علل و عواملی است که به [[غیبت]] آن بزرگوار منجر شده و آماده شدن اوضاع و شرایط برای [[اقدام]] آن [[حضرت]] به انجام [[مأموریت]] مصلحانه بزرگش می‌باشد. از آن جمله‌اند:
*تکمیل فرآیند [[آزمایش]] و [[گزینش]] [[مؤمنین]] و گرد آمدن تعداد لازم از [[یاوران]] [[وفادار]] در رتبه‌های مختلف که ضمن بحث از [[علل غیبت]] به آن اشاره نمودیم؛ [[یاوران]] عالی رتبه‌ای که دارای شایستگی‌های [[سیاسی]] لازم برای همکاری با [[حضرت مهدی]] {{ع}} در برپا کردن [[حکومت عدل]] اسلامی جهانی و اداره [[شئون]] مختلف آن، و پیش از آن، [[شایستگی]] اداره [[نهضت]] ضد [[کفر]] و [[شرک]] و عبودیت‌های طاغوتی و محو کامل آن‌ها را داشته باشد.
* تکمیل فرآیند [[آزمایش]] و [[گزینش]] [[مؤمنین]] و گرد آمدن تعداد لازم از [[یاوران]] [[وفادار]] در رتبه‌های مختلف که ضمن بحث از [[علل غیبت]] به آن اشاره نمودیم؛ [[یاوران]] عالی رتبه‌ای که دارای شایستگی‌های [[سیاسی]] لازم برای همکاری با [[حضرت مهدی]] {{ع}} در برپا کردن [[حکومت عدل]] اسلامی جهانی و اداره [[شئون]] مختلف آن، و پیش از آن، [[شایستگی]] اداره [[نهضت]] ضد [[کفر]] و [[شرک]] و عبودیت‌های طاغوتی و محو کامل آن‌ها را داشته باشد.


و شاید افرادی که به این [[مقام]] می‌رسند همان کسانی باشند که تعدادشان در [[روایات]] شریف به تعداد اهل [[بدر]] ۳۱۳ نفر اعلام شده و برایشان صفات بالایی مانند [[ایمان]] و رسیدن به [[حق]] [[معرفت]] [[خداوند متعال]] ذکر شده است. در [[روایات]] این افراد را از لحاظ شدت [[عبادت]] [[خدا]] و [[اخلاص]] برای ذات اقدس حق‌ {{عربی|«رهبان اللیل»}}؛ [[راهبان]] شب و از نظر [[شجاعت]] و لیاقت جهادی بالایی که دارند. {{عربی|«اسد النهار»}} [[شیران روز]]؛ و از حیث [[شایستگی]] مدیریتی عالی‌ {{عربی|«الولاة العدول»}}، [[والیان]] [[عادل]] [[لقب]] داده‌اند<ref>عقد الدرر، ۱۲۳ اثبات الهداة، ۴۹۴، ۵۱۸، ابن حماد، الملاحم والفتن، ۹۵، طبری امامی، دلائل‌الامامة، ۲۴۸- ۲۴۹، حلیة الاولیاء ۶، ۱۲۳، مستدرک حاکم ۴، ۵۵۴ ینابیع المودة، ۵۱۲، کمال الدین، ۶۷۳، اختصاص شیخ مفید، ۲۶، واحادیث در مدح اصحاب و انصار حضرت مهدی {{ع}} بسیار است.</ref> و دیگر صفات والایی که از آن‌ها چنین برداشت‌ می‌شود که این تعداد از افراد در [[زمان ظهور]] آن [[حضرت]] قبل و بعد از برپا شدن [[دولت عدل جهانی]]، به عنوان [[سیستم]] [[رهبری]] و اداری [[امام]] {{ع}} به شمار می‌آیند.
و شاید افرادی که به این [[مقام]] می‌رسند همان کسانی باشند که تعدادشان در [[روایات]] شریف به تعداد اهل [[بدر]] ۳۱۳ نفر اعلام شده و برایشان صفات بالایی مانند [[ایمان]] و رسیدن به [[حق]] [[معرفت]] [[خداوند متعال]] ذکر شده است. در [[روایات]] این افراد را از لحاظ شدت [[عبادت]] [[خدا]] و [[اخلاص]] برای ذات اقدس حق‌ {{عربی|«رهبان اللیل»}}؛ [[راهبان]] شب و از نظر [[شجاعت]] و لیاقت جهادی بالایی که دارند. {{عربی|«اسد النهار»}} [[شیران روز]]؛ و از حیث [[شایستگی]] مدیریتی عالی‌ {{عربی|«الولاة العدول»}}، [[والیان]] [[عادل]] [[لقب]] داده‌اند<ref>عقد الدرر، ۱۲۳ اثبات الهداة، ۴۹۴، ۵۱۸، ابن حماد، الملاحم والفتن، ۹۵، طبری امامی، دلائل‌الامامة، ۲۴۸- ۲۴۹، حلیة الاولیاء ۶، ۱۲۳، مستدرک حاکم ۴، ۵۵۴ ینابیع المودة، ۵۱۲، کمال الدین، ۶۷۳، اختصاص شیخ مفید، ۲۶، واحادیث در مدح اصحاب و انصار حضرت مهدی {{ع}} بسیار است.</ref> و دیگر صفات والایی که از آن‌ها چنین برداشت‌ می‌شود که این تعداد از افراد در [[زمان ظهور]] آن [[حضرت]] قبل و بعد از برپا شدن [[دولت عدل جهانی]]، به عنوان [[سیستم]] [[رهبری]] و اداری [[امام]] {{ع}} به شمار می‌آیند.
*فراهم آمدن پایگاه‌های گسترده اسلامی که [[آمادگی]] تعامل مثبت با اهداف [[نهضت]] بزرگ [[مهدوی]] را داشته باشند اگرچه از لحاظ کیفیت کمک رسانی عملی به [[نهضت]] دارای درجات متفاوتی باشند<ref>ر.ک: توضیحات شهید سید محمد صدر در باره مراتب این پایگاه‌ها: تاریخ الغیبة الکبری، ۲۴۷ به بعد.</ref>.
* فراهم آمدن پایگاه‌های گسترده اسلامی که [[آمادگی]] تعامل مثبت با اهداف [[نهضت]] بزرگ [[مهدوی]] را داشته باشند اگرچه از لحاظ کیفیت کمک رسانی عملی به [[نهضت]] دارای درجات متفاوتی باشند<ref>ر.ک: توضیحات شهید سید محمد صدر در باره مراتب این پایگاه‌ها: تاریخ الغیبة الکبری، ۲۴۷ به بعد.</ref>.


آنچه باعث به وجود آمدن این حالت می‌شود این است که [[حقانیت]] و [[برتری]] [[مذهب]] [[اهل بیت]] [[نبوی]] که [[مهدی موعود]] {{ع}} [[نماینده]] آن است، همچنین، بطلان شبهاتی که در طول [[تاریخ]] اسلامی بر ضد این [[مذهب]] برانگیخته شده است آشکار گشته، معلوم شود که تنها این [[مکتب]] است که [[نماینده]] [[اسلام ناب محمدی]] است.
آنچه باعث به وجود آمدن این حالت می‌شود این است که [[حقانیت]] و [[برتری]] [[مذهب]] [[اهل بیت]] [[نبوی]] که [[مهدی موعود]] {{ع}} [[نماینده]] آن است، همچنین، بطلان شبهاتی که در طول [[تاریخ]] اسلامی بر ضد این [[مذهب]] برانگیخته شده است آشکار گشته، معلوم شود که تنها این [[مکتب]] است که [[نماینده]] [[اسلام ناب محمدی]] است.
خط ۱۲۶: خط ۱۲۳:


این حرکت مقدماتی - که [[احادیث]] شریف، بر انجام آن [[قبل از ظهور]] [[مهدوی]] تأکید دارند - در ارائه تصویر پیراسته [[اسلام]] به [[جهان]]، باعث سربرآوردن [[اسلام]] در [[جهان]] به عنوان [[تمدن]] جایگزین برای [[نجات]] بشریت‌ شده رویکرد به [[اسلام]] در بیرون دایره [[جامعه اسلامی]] افزایش می‌یابد؛ - مسأله‌ای که امروزه هم هرچند به ندرت، [[شاهد]] آن هستیم - این امر موجب می‌شود که درهای تعامل مثبت با [[نهضت مهدوی]] بر ملت‌های غیر اسلامی نیز گشوده گردد؛ خصوصاً که آنان مکاتب و جریانات [[فکری]] و [[سیاسی]] دیگر را تجربه کرده و عملًا [[ناتوانی]] آن‌ها را در تحقق [[سعادت]] مطلوب [[بشریت]]، بلکه به بار آمدن بسیاری از بحران‌های مادی و معنوی توسط آن‌ها را احساس کرده‌اند؛ بحران‌هایی که امروزه هم با آن دست به گریبان هستند. این مسأله باعث می‌شود تا ملت‌های [[جهان]]، خارج از مکاتب و جریان‌هایی که تا کنون شناخته‌اند به دنبال جایگزین باشند. [[احادیث]] شریف که تصریح دارند [[دولت مهدوی]] [[آخرین دولت]] در روی [[زمین]] است و ما این دسته از [[احادیث]] را در بخش مربوط به علل و [[اسباب غیبت]] ذکر کرده‌ایم دقیقاً به همین نکته اشاره دارند.
این حرکت مقدماتی - که [[احادیث]] شریف، بر انجام آن [[قبل از ظهور]] [[مهدوی]] تأکید دارند - در ارائه تصویر پیراسته [[اسلام]] به [[جهان]]، باعث سربرآوردن [[اسلام]] در [[جهان]] به عنوان [[تمدن]] جایگزین برای [[نجات]] بشریت‌ شده رویکرد به [[اسلام]] در بیرون دایره [[جامعه اسلامی]] افزایش می‌یابد؛ - مسأله‌ای که امروزه هم هرچند به ندرت، [[شاهد]] آن هستیم - این امر موجب می‌شود که درهای تعامل مثبت با [[نهضت مهدوی]] بر ملت‌های غیر اسلامی نیز گشوده گردد؛ خصوصاً که آنان مکاتب و جریانات [[فکری]] و [[سیاسی]] دیگر را تجربه کرده و عملًا [[ناتوانی]] آن‌ها را در تحقق [[سعادت]] مطلوب [[بشریت]]، بلکه به بار آمدن بسیاری از بحران‌های مادی و معنوی توسط آن‌ها را احساس کرده‌اند؛ بحران‌هایی که امروزه هم با آن دست به گریبان هستند. این مسأله باعث می‌شود تا ملت‌های [[جهان]]، خارج از مکاتب و جریان‌هایی که تا کنون شناخته‌اند به دنبال جایگزین باشند. [[احادیث]] شریف که تصریح دارند [[دولت مهدوی]] [[آخرین دولت]] در روی [[زمین]] است و ما این دسته از [[احادیث]] را در بخش مربوط به علل و [[اسباب غیبت]] ذکر کرده‌ایم دقیقاً به همین نکته اشاره دارند.
*از دیگر مقدمات، فراهم آمدن ابزار ارتباطی پیشرفته‌ای است که امکان [[شناخت]] همگانی حقایق و در نتیجه رسیدن [[حق]] به همه [[مردم]] را فراهم نموده بطلان و ناکارآمدی دیگر مکاتب و [[حقانیت]] و [[برتری]] [[رسالت]] اسلامی را که [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[پرچمدار]] آن است بر همگان آشکار سازد. در نتیجه افرادی که در طول [[تاریخ]] وابسته به مکاتب دیگر بودند، جریان [[فکری]] و اهداف [[اسلام]] را که [[مهدی]] {{ع}} حامل آن است پذیرفته و در عمل به صف [[یاران]] آن [[حضرت]] می‌پیوندند. روایاتی که [[علل غیبت]] را بیان کرده‌اند با عنوان خارج شدن "ودائع [[الله]]" یعنی امانت‌های [[مؤمن]] [[خداوند]] از نسل [[کافران]] از این پدیده یاد کرده‌اند»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت، ج۱۴]]، ص ۲۷۴-۲۷۵.</ref>.
* از دیگر مقدمات، فراهم آمدن ابزار ارتباطی پیشرفته‌ای است که امکان [[شناخت]] همگانی حقایق و در نتیجه رسیدن [[حق]] به همه [[مردم]] را فراهم نموده بطلان و ناکارآمدی دیگر مکاتب و [[حقانیت]] و [[برتری]] [[رسالت]] اسلامی را که [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[پرچمدار]] آن است بر همگان آشکار سازد. در نتیجه افرادی که در طول [[تاریخ]] وابسته به مکاتب دیگر بودند، جریان [[فکری]] و اهداف [[اسلام]] را که [[مهدی]] {{ع}} حامل آن است پذیرفته و در عمل به صف [[یاران]] آن [[حضرت]] می‌پیوندند. روایاتی که [[علل غیبت]] را بیان کرده‌اند با عنوان خارج شدن "ودائع [[الله]]" یعنی امانت‌های [[مؤمن]] [[خداوند]] از نسل [[کافران]] از این پدیده یاد کرده‌اند»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت، ج۱۴]]، ص ۲۷۴-۲۷۵.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۳۲: خط ۱۲۹:
| تصویر = 11130.jpg
| تصویر = 11130.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد جواد مروجی طبسی
| پاسخ‌دهنده = محمد جواد مروجی طبسی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]»'' در این‌باره گفته است:


«۱. '''[[خروج]] [[سفیانی]]:''' [[سفیانی]] از [[فرزندان]] خالد بن [[یزید]] بن ابی سفیان<ref>نامش عثمان و فرزند عنبسه است ، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۵.</ref> است و در [[دمشق]]، از محلی به نام وادی یابس [[قیام]] می‌کند. او با [[رعب]] و وحشتی که در دل‌های [[مردم]] به وجود می‌آورد، سبب می‌شود هرکه [[پرچم]] آنها را از دور ببیند، پا به فرار بگذارد<ref>عقدالدرر، ص ۷۲.</ref>.
«۱. '''[[خروج]] [[سفیانی]]:''' [[سفیانی]] از [[فرزندان]] خالد بن [[یزید]] بن ابی سفیان<ref>نامش عثمان و فرزند عنبسه است ، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۵.</ref> است و در [[دمشق]]، از محلی به نام وادی یابس [[قیام]] می‌کند. او با [[رعب]] و وحشتی که در دل‌های [[مردم]] به وجود می‌آورد، سبب می‌شود هرکه [[پرچم]] آنها را از دور ببیند، پا به فرار بگذارد<ref>عقدالدرر، ص ۷۲.</ref>.
خط ۱۵۵: خط ۱۵۲:


[[محدث قمی]] درباره این گونه [[علائم]] می‌نویسد: "و اما علامات غیر حتمیه: پس آنها بسیار است، بعضی ظاهر شده و بعضی هنوز واقع نشده و ما در اینجا به بعضی از آنها، به نحو اجمال اشاره می‌کنیم:
[[محدث قمی]] درباره این گونه [[علائم]] می‌نویسد: "و اما علامات غیر حتمیه: پس آنها بسیار است، بعضی ظاهر شده و بعضی هنوز واقع نشده و ما در اینجا به بعضی از آنها، به نحو اجمال اشاره می‌کنیم:
{{ستون-شروع|۳}}
# خراب شدن دیوار [[مسجد کوفه]]؛
<small>
# جاری شدن نهری از شط [[فرات]] در کوچه‌های [[کوفه]]؛
#خراب شدن دیوار [[مسجد کوفه]]؛
# آباد شدن شهر [[کوفه]] بعد از خراب شدن آن؛
#جاری شدن نهری از شط [[فرات]] در کوچه‌های [[کوفه]]؛
# [[آب]] درآوردن دریای [[نجف]]؛
#آباد شدن شهر [[کوفه]] بعد از خراب شدن آن؛
# جاری شدن نهری از [[فرات]] به [[غری]] که [[نجف اشرف]] باشد؛
#[[آب]] درآوردن دریای [[نجف]]؛
# ظاهر شدن [[ستاره دنباله‌دار]] در نزدیکی ستاره جدی؛
#جاری شدن نهری از [[فرات]] به [[غری]] که [[نجف اشرف]] باشد؛
# ظاهر شدن [[قحطی]] شدید پیش از [[ظهور]]؛
#ظاهر شدن [[ستاره دنباله‌دار]] در نزدیکی ستاره جدی؛
# وقوع [[زلزله]] و [[طاعون]] شدید در بسیاری از [[شهرها]]؛
#ظاهر شدن [[قحطی]] شدید پیش از [[ظهور]]؛
# [[کشتار]] [[بیوح]]، یعنی [[کشتار]] بسیاری که آرام نمی‌گیرد؛
#وقوع [[زلزله]] و [[طاعون]] شدید در بسیاری از [[شهرها]]؛
# خراب شدن [[مسجد براثا]]؛
#[[کشتار]] [[بیوح]]، یعنی [[کشتار]] بسیاری که آرام نمی‌گیرد؛
# ظاهر شدن [[آتش]] در سمت [[مشرق]] [[زمین]] که تا سه یا هفت روز، در میان [[آسمان]] دیده می‌شود که باعث تعجب و [[ترس]] باشد؛
#خراب شدن [[مسجد براثا]]؛
# اهر شدن سرخی شدیدی که در [[آسمان]] پهن می‌شود؛
#ظاهر شدن [[آتش]] در سمت [[مشرق]] [[زمین]] که تا سه یا هفت روز، در میان [[آسمان]] دیده می‌شود که باعث تعجب و [[ترس]] باشد؛
# آمدن [[باران]] شدید در ماه [[جمادی الثانی]] و [[رجب]] که مانند آن دیده نشده؛
#اهر شدن سرخی شدیدی که در [[آسمان]] پهن می‌شود؛
# طلوع ستاره‌ای از [[مشرق]] که مانند ماه درخشش داشته و چشم‌ها را خیره کند؛
#آمدن [[باران]] شدید در ماه [[جمادی الثانی]] و [[رجب]] که مانند آن دیده نشده؛
# فرو گرفتن [[ظلمت]] [[کفر]] و فسوق و [[گناهان]] که تمام [[جهان]] را به کام خود می‌گیرد"<ref>منتهی الامال، ج ۲، ص ۴۹۷ با اندکی تصرف و تلخیص.</ref>‏‌</small>»<ref>[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۷۳-۷۶.</ref>.
#طلوع ستاره‌ای از [[مشرق]] که مانند ماه درخشش داشته و چشم‌ها را خیره کند؛
#فرو گرفتن [[ظلمت]] [[کفر]] و فسوق و [[گناهان]] که تمام [[جهان]] را به کام خود می‌گیرد"<ref>منتهی الامال، ج ۲، ص ۴۹۷ با اندکی تصرف و تلخیص.</ref>‏‌</small>»<ref>[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۷۳-۷۶.</ref>.
{{پایان}}
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۷۸: خط ۱۷۲:
| تصویر = 11538.jpg
| تصویر = 11538.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد علی رضایی اصفهانی
| پاسخ‌دهنده = محمد علی رضایی اصفهانی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد علی رضایی اصفهانی]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت ۱ (کتاب)|مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد علی رضایی اصفهانی]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت ۱ (کتاب)|مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
*«'''[[نشانه‌های حتمی]]:''' منظور از این [[نشانه‌ها]] آن است که تحقق و پدیدار شدن آنها بدون هیچ قید و شرطی، قطعی و الزامی خواهد بود به گونه‌ای که تا آنها واقع نگردد، [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[ظهور]] نخواهد کرد و اگر کسی پیش از واقع شدن این [[نشانه‌ها]] ادعای [[ظهور]] نماید، ادعای نادرستی کرده است.
*«'''[[نشانه‌های حتمی]]:''' منظور از این [[نشانه‌ها]] آن است که تحقق و پدیدار شدن آنها بدون هیچ قید و شرطی، قطعی و الزامی خواهد بود به گونه‌ای که تا آنها واقع نگردد، [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[ظهور]] نخواهد کرد و اگر کسی پیش از واقع شدن این [[نشانه‌ها]] ادعای [[ظهور]] نماید، ادعای نادرستی کرده است.


چند نمونه از این [[علائم]] به شرح ذیل می‌باشد:
چند نمونه از این [[علائم]] به شرح ذیل می‌باشد:


'''۱. [[قیام سفیانی]]''' : [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمایند: "[[خروج]] [[سفیانی]] از [[علائم حتمی]] است و [[قیام]] او در [[ماه رجب]] خواهد بود."<ref>غیبت نعمانی، ص ۴۱۶ ترجمه محمد جواد غفاری، نشر، صدوق. {{عربی|"أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْمُفَضَّلِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ قَيْسِ بْنِ رُمَّانَةَ مِنْ كِتَابِهِ فِي رَجَبٍ سَنَةَ خَمْسٍ وَ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنَا ثَعْلَبَةُ بْنُ مَيْمُونٍ أَبُو إِسْحَاقَ عَنْ عِيسَى بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَنَّهُ قَالَ: السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ..."}}؛ درباره وثاقت احمد بن محمد، معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۲۹۶؛ درباره وثاقت محمد بن فضل، معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۲۶۸؛ درباره وثاقت حسن بن علی، معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۴۴؛ درباره وثاقت ثعلبة بن میمون، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص ۴۰۸؛ درباره وثاقت عیسی بن اعین، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۷۹.</ref>  
'''۱. [[قیام سفیانی]]''' : [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمایند: "[[خروج]] [[سفیانی]] از [[علائم حتمی]] است و [[قیام]] او در [[ماه رجب]] خواهد بود."<ref>غیبت نعمانی، ص ۴۱۶ ترجمه محمد جواد غفاری، نشر، صدوق. {{عربی|"أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْمُفَضَّلِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ قَيْسِ بْنِ رُمَّانَةَ مِنْ كِتَابِهِ فِي رَجَبٍ سَنَةَ خَمْسٍ وَ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنَا ثَعْلَبَةُ بْنُ مَيْمُونٍ أَبُو إِسْحَاقَ عَنْ عِيسَى بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} أَنَّهُ قَالَ: السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ..."}}؛ درباره وثاقت احمد بن محمد، معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۲۹۶؛ درباره وثاقت محمد بن فضل، معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۲۶۸؛ درباره وثاقت حسن بن علی، معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۴۴؛ درباره وثاقت ثعلبة بن میمون، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص ۴۰۸؛ درباره وثاقت عیسی بن اعین، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۷۹.</ref>  
::::::یکی از [[علائم حتمی]] که [[پیشوایان]] [[معصوم]] ما بر آن بسیار تأکید کرده و به طور صریح بیان فرموده‌اند [[خروج]] [[سفیانی]] است این شخص، که طبق پاره‌ای از [[روایات]] مردی [[اموی]] و از نسل [[یزید]] بن [[معاویه]] بن ابی‌سفیان است و از پلیدترین [[مردم]] است با [[خاندان]] [[نبوت]] و [[امامت]] و [[شیعیان]] [[دشمنی]] ویژه‌ای دارد و در شهرهای [[عراق]] به ویژه در [[نجف]] و [[کوفه]]، جنایات بزرگی مرتکب می‌شود... [[سفیانی]] بعد از مدتی از [[عراق]] به [[شام]] و [[دمشق]] فرار می‌کند؛ [[امام]] سپاهی را به تعقیب او می‌فرستد و سرانجام او را در "[[بیت المقدس]]" هلاک کرده و سرش را جدا می‌کنند<ref>سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۷.</ref>.
یکی از [[علائم حتمی]] که [[پیشوایان]] [[معصوم]] ما بر آن بسیار تأکید کرده و به طور صریح بیان فرموده‌اند [[خروج]] [[سفیانی]] است این شخص، که طبق پاره‌ای از [[روایات]] مردی [[اموی]] و از نسل [[یزید]] بن [[معاویه]] بن ابی‌سفیان است و از پلیدترین [[مردم]] است با [[خاندان]] [[نبوت]] و [[امامت]] و [[شیعیان]] [[دشمنی]] ویژه‌ای دارد و در شهرهای [[عراق]] به ویژه در [[نجف]] و [[کوفه]]، جنایات بزرگی مرتکب می‌شود... [[سفیانی]] بعد از مدتی از [[عراق]] به [[شام]] و [[دمشق]] فرار می‌کند؛ [[امام]] سپاهی را به تعقیب او می‌فرستد و سرانجام او را در "[[بیت المقدس]]" هلاک کرده و سرش را جدا می‌کنند<ref>سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۷.</ref>.


'''۲. [[خسف بیداء]]''': از جمله [[علائم حتمی]]، فرو رفتن لشگر [[سفیانی]] در "[[بیداء]]" است. بعد از قتل و [[غارت]] در [[مدینه]]، سپاهی از طرف [[سفیانی]] به سوی [[مکه]] می‌رود و در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] به [[فرمان]] [[خدای متعال]] به [[زمین]] فرو می‌روند<ref>سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۸.</ref>.
'''۲. [[خسف بیداء]]''': از جمله [[علائم حتمی]]، فرو رفتن لشگر [[سفیانی]] در "[[بیداء]]" است. بعد از قتل و [[غارت]] در [[مدینه]]، سپاهی از طرف [[سفیانی]] به سوی [[مکه]] می‌رود و در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] به [[فرمان]] [[خدای متعال]] به [[زمین]] فرو می‌روند<ref>سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۸.</ref>.


[[امام باقر]] {{ع}} در [[حدیث]] معتبری می‌فرمایند: به [[فرمانده]] لشگر [[سفیانی]] گزارش می‌رسد که [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}  به سوی [[مکه]] حرکت کرده است. او سپاهی را به دنبال آن [[حضرت]] روانه می‌کند. آنها به وی دست نمی‌یابند و [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}  داخل [[مکه]] می‌شود... [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] با سپاهش در "[[بیداء]]" فرود می‌آیند. در این هنگام، ندا دهنده‌ای از [[آسمان]] ندا می‌دهد: "ای زمینِ "[[بیداء]]" اینان را نابود کن!" پس [[زمین]] آنها را در خود فرو می‌برد...<ref>غیبت نعمانی، ص ۳۹۲، باب ۱۴، ح ۶۷. درباره وثاقت این حدیث احمد بن محمد، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص ۲۹۶، احمد بن حسین، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص۹۷، حسن بن محبوب معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۷۲، عمرو بن ابی القوام، جابر بن یزید جعفی، ج ۴، ص ۱۷.</ref> و همچنین از [[امام صادق]] {{ع}} حکایت شده: "از [[علائم حتمی]] که پیش از [[قیام]] اتفاق خواهد افتاد [[قیام]] [[سفیانی]] و فرو رفتن در [[زمین]] "[[بیداء]]" است."<ref>غیبت نعمانی، ص ۳۷۲.</ref>  
[[امام باقر]] {{ع}} در [[حدیث]] معتبری می‌فرمایند: به [[فرمانده]] لشگر [[سفیانی]] گزارش می‌رسد که [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}  به سوی [[مکه]] حرکت کرده است. او سپاهی را به دنبال آن [[حضرت]] روانه می‌کند. آنها به وی دست نمی‌یابند و [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}  داخل [[مکه]] می‌شود... [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] با سپاهش در "[[بیداء]]" فرود می‌آیند. در این هنگام، ندا دهنده‌ای از [[آسمان]] ندا می‌دهد: "ای زمینِ "[[بیداء]]" اینان را نابود کن!" پس [[زمین]] آنها را در خود فرو می‌برد...<ref>غیبت نعمانی، ص ۳۹۲، باب ۱۴، ح ۶۷. درباره وثاقت این حدیث احمد بن محمد، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص ۲۹۶، احمد بن حسین، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص۹۷، حسن بن محبوب معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۷۲، عمرو بن ابی القوام، جابر بن یزید جعفی، ج ۴، ص ۱۷.</ref> و همچنین از [[امام صادق]] {{ع}} حکایت شده: "از [[علائم حتمی]] که پیش از [[قیام]] اتفاق خواهد افتاد [[قیام]] [[سفیانی]] و فرو رفتن در [[زمین]] "[[بیداء]]" است."<ref>غیبت نعمانی، ص ۳۷۲.</ref>  
::::::'''۳. [[صیحه]] و [[ندای آسمانی]]''': براساس [[روایات]] متعدد، پس از [[ظهور]] [[امام]] در [[مکه]] بانگی بسیار مهیب و رسا از [[آسمان]] شنیده می‌شود که [[امام]] را با اسم و [[نسب]] به همگان معرفی می‌کند و به [[مردم]] توصیه می‌کند که با [[امام]] [[بیعت]] کنند تا [[هدایت]] یابند و با او [[مخالفت]] نکنند که [[گمراه]] می‌شوند. در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که می‌فرمایند: {{عربی|"عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الصَّيْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ. "}}؛ "قبل از [[قیام]] [[امام مهدی|قائم]] پنج علامت حتمی است: [[یمانی]]، [[سفیانی]]، [[صیحه]] و [[ندای آسمانی]] و قتل [[نفس زکیه]] و [[خسف بیداء]]"<ref>کافی، ج۸، ص ۲۱۰؛ کمال الدین، صدوق، ص ۶۵۰، ج ۲، عربی؛ غیبت نعمانی، ص ۲۵۲، باب ۱۴، ح ۹؛ غیبت طوسی، ص ۲۶۷ ناشر مکتبه بصیرتی قم، چاپ غدیر، مضمون روایت.</ref>
'''۳. [[صیحه]] و [[ندای آسمانی]]''': براساس [[روایات]] متعدد، پس از [[ظهور]] [[امام]] در [[مکه]] بانگی بسیار مهیب و رسا از [[آسمان]] شنیده می‌شود که [[امام]] را با اسم و [[نسب]] به همگان معرفی می‌کند و به [[مردم]] توصیه می‌کند که با [[امام]] [[بیعت]] کنند تا [[هدایت]] یابند و با او [[مخالفت]] نکنند که [[گمراه]] می‌شوند. در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که می‌فرمایند: {{عربی|"عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الصَّيْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ. "}}؛ "قبل از [[قیام]] [[امام مهدی|قائم]] پنج علامت حتمی است: [[یمانی]]، [[سفیانی]]، [[صیحه]] و [[ندای آسمانی]] و قتل [[نفس زکیه]] و [[خسف بیداء]]"<ref>کافی، ج۸، ص ۲۱۰؛ کمال الدین، صدوق، ص ۶۵۰، ج ۲، عربی؛ غیبت نعمانی، ص ۲۵۲، باب ۱۴، ح ۹؛ غیبت طوسی، ص ۲۶۷ ناشر مکتبه بصیرتی قم، چاپ غدیر، مضمون روایت.</ref>
::::::'''۴. [[قتل نفس زکیه]]''': [[انسان]] [[جوان]] و [[پاکی]] بین [[رکن و مقام]] توسط اهل [[مکه]] کشته می‌شود.
 
'''۴. [[قتل نفس زکیه]]''': [[انسان]] [[جوان]] و [[پاکی]] بین [[رکن و مقام]] توسط اهل [[مکه]] کشته می‌شود.


'''۵. [[خروج یمانی]]''': [[قیام]] سرداری از سرزمین [[یمن]] یکی از [[علائم حتمی]] است که اندکی پیش از [[ظهور]] رخ خواهد داد وی که مردی [[صالح]] و [[مؤمن]] است علیه بدی‌ها و [[انحرافات]] [[قیام]] می‌کند و با تمام توان با بدی‌ها و [[تباهی‌ها]] [[مبارزه]] می‌کند. از [[امام باقر]] {{ع}} در این باره حکایت شده: در میان بیرق‌هایی [که قبل از [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} بلند می‌شود] پرچمی هدایت‌کننده‌تر از [[پرچم]] [[یمانی]] وجود ندارد که آن [[پرچم هدایت]] است<ref>غیبت نعمانی، ج ۱۳، ص ۲۶۴ ناشر مدین؛ نگین آفرینش، ص ۱۵۷؛ تاریخ غیبت کبری، سید محمد، صدر، ص ۶۵۳ ترجمه افتخارزاده.</ref>.
'''۵. [[خروج یمانی]]''': [[قیام]] سرداری از سرزمین [[یمن]] یکی از [[علائم حتمی]] است که اندکی پیش از [[ظهور]] رخ خواهد داد وی که مردی [[صالح]] و [[مؤمن]] است علیه بدی‌ها و [[انحرافات]] [[قیام]] می‌کند و با تمام توان با بدی‌ها و [[تباهی‌ها]] [[مبارزه]] می‌کند. از [[امام باقر]] {{ع}} در این باره حکایت شده: در میان بیرق‌هایی [که قبل از [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} بلند می‌شود] پرچمی هدایت‌کننده‌تر از [[پرچم]] [[یمانی]] وجود ندارد که آن [[پرچم هدایت]] است<ref>غیبت نعمانی، ج ۱۳، ص ۲۶۴ ناشر مدین؛ نگین آفرینش، ص ۱۵۷؛ تاریخ غیبت کبری، سید محمد، صدر، ص ۶۵۳ ترجمه افتخارزاده.</ref>.
خط ۱۹۷: خط ۱۹۲:


حکایت شده که [[امام صادق]] {{ع}} به یکی از [[یاران]] خود فرمود: هر گاه دیدی که:
حکایت شده که [[امام صادق]] {{ع}} به یکی از [[یاران]] خود فرمود: هر گاه دیدی که:
{{ستون-شروع|2}}
# [[حق]] بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛
<small>
# [[ظلم و ستم]] فراگیر شده؛
#[[حق]] بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛
# کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی]] نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند؛
#[[ظلم و ستم]] فراگیر شده؛
# بچه‌ها به بزرگترها [[احترام]] نمی‌گذارند؛
#کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی]] نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند؛
# نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند؛
#بچه‌ها به بزرگترها [[احترام]] نمی‌گذارند؛
# [[انسان‌ها]] [[اموال]] خود را در غیر [[اطاعت خدا]] [[مصرف]] می‌کنند؛
#نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند؛
# کسی که [[امر به معروف]] می‌کند خوار و ذلیل است؛
#[[انسان‌ها]] [[اموال]] خود را در غیر [[اطاعت خدا]] [[مصرف]] می‌کنند؛
# [[نماز]] را سبک شمارند؛
#کسی که [[امر به معروف]] می‌کند خوار و ذلیل است؛
# [[هرج و مرج]] زیاد است؛
#[[نماز]] را سبک شمارند؛
# در [[مکه]] و [[مدینه]] کارهایی می‌کنند که [[خدا]] [[دوست]] ندارد؛
#[[هرج و مرج]] زیاد است؛
# سال به سال [[بدعت‌ها]] و بدی‌ها بیشتر شود؛
#در [[مکه]] و [[مدینه]] کارهایی می‌کنند که [[خدا]] [[دوست]] ندارد؛
# زن‌ها بر مسند [[حکومت]] بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها برای آنها پیش نرود؛
#سال به سال [[بدعت‌ها]] و بدی‌ها بیشتر شود؛
# [[هدف]] [[مردم]] شکم و شهوتشان است؛
#زن‌ها بر مسند [[حکومت]] بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها برای آنها پیش نرود؛
# و دیدی که نشانه‌های [[حق]] ویران شده است، در این وقت خود را حفظ کن و از [[خدا]] بخواه که از خطرات [[گناه]] نجاتت بدهد!<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۰، ۲۵۶.</ref>
#[[هدف]] [[مردم]] شکم و شهوتشان است؛
#و دیدی که نشانه‌های [[حق]] ویران شده است، در این وقت خود را حفظ کن و از [[خدا]] بخواه که از خطرات [[گناه]] نجاتت بدهد!<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۰، ۲۵۶.</ref>
.</small>
.</small>
{{پایان}}
 
*و نیز در روایتی دیگر برخی [[نشانه‌های غیر حتمی]] را اینگونه برشمرده‌اند:
* و نیز در روایتی دیگر برخی [[نشانه‌های غیر حتمی]] را اینگونه برشمرده‌اند:
{{ستون-شروع|2}}
# خراب شدن دیوار [[مسجد کوفه]]؛
<small>
# جاری شدن نهری از شط [[فرات]] در کوچه‌های [[کوفه]]؛
#خراب شدن دیوار [[مسجد کوفه]]؛
# [[قحطی]] شدید قبل از [[ظهور]]؛
#جاری شدن نهری از شط [[فرات]] در کوچه‌های [[کوفه]]؛
# وقوع [[زلزله]] و [[طاعون]] در کثیری از بلاد؛
#[[قحطی]] شدید قبل از [[ظهور]]؛
# حرکت [[پرچم‌های سیاه از خراسان]]؛
#وقوع [[زلزله]] و [[طاعون]] در کثیری از بلاد؛
# خراب شدن [[بصره]]؛
#حرکت [[پرچم‌های سیاه از خراسان]]؛
# [[کسوف]] [[خورشید]] در سیزدهم یا چهاردهم [[ماه رمضان]]؛
#خراب شدن [[بصره]]؛
# فرا گرفتن [[ظلمت]] و [[کفر]] و [[معاصی]] در تمام عالم<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۵... و کتاب نشانه‌های شگفت‌آور آخرالزمان.</ref>‏‌
#[[کسوف]] [[خورشید]] در سیزدهم یا چهاردهم [[ماه رمضان]]؛
 
#فرا گرفتن [[ظلمت]] و [[کفر]] و [[معاصی]] در تمام عالم<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۵... و کتاب نشانه‌های شگفت‌آور آخرالزمان.</ref>‏‌
* '''یادآوری:''' این [[نشانه‌ها]] بدان معنا نیست که ما به [[گناه]] و [[ستم]] کمک کنیم تا نشانه‌های [[ظهور]] تحقق یابد (چنانچه برخی کوته‌فکران می‌پندارند) بلکه ما باید با [[تلاش]] فردی ([[خودسازی]]) و [[تلاش]] [[اجتماعی]] (کوشش در راه [[اصلاح جامعه]] و توسعه‌ [[عدل]] و...) زمینه ساز [[ظهور]] [[حضرت]] گردیم و ان‌شاءالله از [[یاران]] [[امام زمان]] {{ع}} قرار گیریم»<ref>[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی، محمد علی]]، [[مهدویت ۱ (کتاب)|مهدویت]]، ص ۱۰۱-۱۰۹.</ref>.
.</small>
{{پایان}}
*'''یادآوری:''' این [[نشانه‌ها]] بدان معنا نیست که ما به [[گناه]] و [[ستم]] کمک کنیم تا نشانه‌های [[ظهور]] تحقق یابد (چنانچه برخی کوته‌فکران می‌پندارند) بلکه ما باید با [[تلاش]] فردی ([[خودسازی]]) و [[تلاش]] [[اجتماعی]] (کوشش در راه [[اصلاح جامعه]] و توسعه‌ [[عدل]] و...) زمینه ساز [[ظهور]] [[حضرت]] گردیم و ان‌شاءالله از [[یاران]] [[امام زمان]] {{ع}} قرار گیریم»<ref>[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی، محمد علی]]، [[مهدویت ۱ (کتاب)|مهدویت]]، ص ۱۰۱-۱۰۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۳۴: خط ۲۲۴:
| تصویر = 1368119.jpg
| تصویر = 1368119.jpg
| پاسخ‌دهنده = رحیم کارگر
| پاسخ‌دهنده = رحیم کارگر
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[رحیم کارگر]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[رحیم کارگر]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[شیخ مفید]] در کتاب [[الارشاد]] انبوهی از این نشانه‏‌ها و علایم را به طور فشرده [[نقل]] کرده است. به نظر او مهمترین نشانه‏‌ها عبارت است از:
«[[شیخ مفید]] در کتاب [[الارشاد]] انبوهی از این نشانه‏‌ها و علایم را به طور فشرده [[نقل]] کرده است. به نظر او مهمترین نشانه‏‌ها عبارت است از:
{{ستون-شروع|۳}}
# جنبش ارتجاعی [[سفیانی]].
<small>
# قتل [[سید حسنی]].
#جنبش ارتجاعی [[سفیانی]].
# [[جنگ]] [[قدرت]] [[بنی عباس]].
#قتل [[سید حسنی]].
# [[گرفتن خورشید]] در نیم روز [[ماه رمضان]].
#[[جنگ]] [[قدرت]] [[بنی عباس]].
# شکافته شدن [[زمین]] و فرورفتن تجاوزکاران.
#[[گرفتن خورشید]] در نیم روز [[ماه رمضان]].
# فرورفتن [[زمین]] در [[مشرق]] و [[مغرب]].
#شکافته شدن [[زمین]] و فرورفتن تجاوزکاران.
# توقف [[خورشید]] به هنگام نیم روز در وسط [[آسمان]].
#فرورفتن [[زمین]] در [[مشرق]] و [[مغرب]].
# [[طلوع خورشید از مغرب]].
#توقف [[خورشید]] به هنگام نیم روز در وسط [[آسمان]].
# [[قتل نفس زکیه]] پشت دروازه [[کوفه]] در زمره هفتاد تن از شایستگان.
#[[طلوع خورشید از مغرب]].
# بریده شدن سر مردی از [[بنی هاشم]] در میان [[رکن و مقام]].
#[[قتل نفس زکیه]] پشت دروازه [[کوفه]] در زمره هفتاد تن از شایستگان.
# ویران شدن دیوار [[مسجد کوفه]].
#بریده شدن سر مردی از [[بنی هاشم]] در میان [[رکن و مقام]].
# حرکت [[پرچم‏‌های سیاه]] از طرف [[خراسان]].
#ویران شدن دیوار [[مسجد کوفه]].
# [[قیام]] جنبش یمنی.
#حرکت [[پرچم‏‌های سیاه]] از طرف [[خراسان]].
# آشکار شدن مرد [[مغربی]] و [[تصرف]] سرزمین [[شام]] به وسیله لشگر او.
#[[قیام]] جنبش یمنی.
# فروآمدن ترک‏‌ها در جزیره.
#آشکار شدن مرد [[مغربی]] و [[تصرف]] سرزمین [[شام]] به وسیله لشگر او.
# فروآمدن [[رومیان]] در [[رمله]].
#فروآمدن ترک‏‌ها در جزیره.
# طلوع ستاره‏‌ای درخشان و نورانی بسان ماه و آن‏‌گاه انعطاف خاص آن.
#فروآمدن [[رومیان]] در [[رمله]].
# پدیدار شدن [[سرخی در آسمان]] و گسترش آن در آفاق [[آسمان]].
#طلوع ستاره‏‌ای درخشان و نورانی بسان ماه و آن‏‌گاه انعطاف خاص آن.
# پیدایش ستون آتشی در [[مشرق]] به مدت سه تا هفت روز.
#پدیدار شدن [[سرخی در آسمان]] و گسترش آن در آفاق [[آسمان]].
# [[قیام]] [[امت]] [[عرب]] و برکنار شدن [[زمامداران]] [[عرب]] به وسیله ملت‏‌های خویش و به دست گرفتن زمام امور کشورها به وسیله [[مردم]].
#پیدایش ستون آتشی در [[مشرق]] به مدت سه تا هفت روز.
# [[خروج]] [[جهان]] [[عرب]] از سیطره [[عجم]] "احتمالا غربی‏‌ها".
#[[قیام]] [[امت]] [[عرب]] و برکنار شدن [[زمامداران]] [[عرب]] به وسیله ملت‏‌های خویش و به دست گرفتن زمام امور کشورها به وسیله [[مردم]].
# کشته شدن [[رهبر]] [[مصر]] به دست [[مردم]].
#[[خروج]] [[جهان]] [[عرب]] از سیطره [[عجم]] "احتمالا غربی‏‌ها".
# انهدام [[شام]] و [[اختلاف]] سه جریان [[سیاسی]] در آن.
#کشته شدن [[رهبر]] [[مصر]] به دست [[مردم]].
# ورود پرچم‏‌های [[قیس]] و [[عرب]] به [[مصر]] و پرچم‏‌های "[[کنده]]" به [[خراسان]].
#انهدام [[شام]] و [[اختلاف]] سه جریان [[سیاسی]] در آن.
# ورود سپاهی از سوی [[مغرب]] و رسیدن به آنها به دروازه شهر [[حیره]].
#ورود پرچم‏‌های [[قیس]] و [[عرب]] به [[مصر]] و پرچم‏‌های "[[کنده]]" به [[خراسان]].
# شکستن دیوار [[فرات]] و جریان یافتن [[آب]] در کوچه‏‌های [[کوفه]].
#ورود سپاهی از سوی [[مغرب]] و رسیدن به آنها به دروازه شهر [[حیره]].
# [[خروج]] شصت [[پیامبر]] دروغین.
#شکستن دیوار [[فرات]] و جریان یافتن [[آب]] در کوچه‏‌های [[کوفه]].
# [[خروج]] [[دوازده]] [[امام]] دروغین.
#[[خروج]] شصت [[پیامبر]] دروغین.
#[[خروج]] [[دوازده]] [[امام]] دروغین.
# به [[آتش]] کشیده شدن مرد گران‏‌قدری از [[بنی عباس]] بین جلولا و خانقین.
# به [[آتش]] کشیده شدن مرد گران‏‌قدری از [[بنی عباس]] بین جلولا و خانقین.
#ایجاد پل ارتباط میان [[کوفه]] و [[بغداد]].
# ایجاد پل ارتباط میان [[کوفه]] و [[بغداد]].
#وزش بادی سیاه در آغاز روز.
# وزش بادی سیاه در آغاز روز.
#[[ترس]] و [[ناامنی]] فراگیری که همه [[عراق]] و [[بغداد]] را فرامی‏‌گیرد.
# [[ترس]] و [[ناامنی]] فراگیری که همه [[عراق]] و [[بغداد]] را فرامی‏‌گیرد.
#[[مرگ سریع]] و دردناک و [[نقص]] و زیان در [[اموال]] و [[جان]] و ثمرات.
# [[مرگ سریع]] و دردناک و [[نقص]] و زیان در [[اموال]] و [[جان]] و ثمرات.
#آفت ملخ نابهنگام و بهنگام [[کشاورزی]].
# آفت ملخ نابهنگام و بهنگام [[کشاورزی]].
#برداشت کم محصولات زراعی.
# برداشت کم محصولات زراعی.
#[[جنگ]] [[قدرت]] میان [[عجم]] "[[غیر عرب]]" و خونریزی بسیار در میان آنان.
# [[جنگ]] [[قدرت]] میان [[عجم]] "[[غیر عرب]]" و خونریزی بسیار در میان آنان.
#[[شورش]] بردگان بر ضد برده‏‌داران و کشتن آنان.
# [[شورش]] بردگان بر ضد برده‏‌داران و کشتن آنان.
#[[مسلمان]] شدن گروهی از بدعت‏‌گذاران و به صورت میمون و خوک درآمدن آنان.
# [[مسلمان]] شدن گروهی از بدعت‏‌گذاران و به صورت میمون و خوک درآمدن آنان.
#تسلط کشورهای عقب مانده به کشورهای زورمندتر و ثروتمند.
# تسلط کشورهای عقب مانده به کشورهای زورمندتر و ثروتمند.
#طنین‏‌افکن شدن ندایی از [[آسمان]] و رسیدن آن به گوش جهانیان به زبان‏‌های گوناگون.
# طنین‏‌افکن شدن ندایی از [[آسمان]] و رسیدن آن به گوش جهانیان به زبان‏‌های گوناگون.
#پدیدار شدن چهره و سینه‏‌ای در کره [[خورشید]].
# پدیدار شدن چهره و سینه‏‌ای در کره [[خورشید]].
#زنده شدن گروهی از مردگان و بازگشت آنان به [[دنیا]] به گونه‏‌ای که [[مردم]] آنان را شناخته و با آنان [[دیدار]] می‏‌کنند <ref>‏‌ الارشاد، ص ۳۵۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰.</ref>
# زنده شدن گروهی از مردگان و بازگشت آنان به [[دنیا]] به گونه‏‌ای که [[مردم]] آنان را شناخته و با آنان [[دیدار]] می‏‌کنند <ref>‏‌ الارشاد، ص ۳۵۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰.</ref>
‏‌</small>
 
{{پایان}}
* آن‏‌گاه است که "[[مردم]]" از [[ظهور]] آن [[امام]] [[موعود]] در [[مکه مکرمه]] و [[بیت اللّه]] [[آگاه]] می‏‌گردند و با شور و [[شوق]] و [[اخلاص]] به [[یاری]] او می‏‌شتابند <ref>‏‌ ر. ک: محمد کاظم قزوینی، امام مهدی از ولادت تا ظهور، ص ۲۹۳ و ۲۹۴.</ref>‏‌»<ref>[[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]؛ [[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]، ص ۱۹ - ۲۳.</ref>.
*آن‏‌گاه است که "[[مردم]]" از [[ظهور]] آن [[امام]] [[موعود]] در [[مکه مکرمه]] و [[بیت اللّه]] [[آگاه]] می‏‌گردند و با شور و [[شوق]] و [[اخلاص]] به [[یاری]] او می‏‌شتابند <ref>‏‌ ر. ک: محمد کاظم قزوینی، امام مهدی از ولادت تا ظهور، ص ۲۹۳ و ۲۹۴.</ref>‏‌»<ref>[[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]؛ [[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]، ص ۱۹ - ۲۳.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۸۹: خط ۲۷۶:
| تصویر = 1368299.jpg
| تصویر = 1368299.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی رضا رجالی تهرانی
| پاسخ‌دهنده = علی رضا رجالی تهرانی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:


«علایم غیرحتمی بسیارند که به یک [[روایت]]، از [[امام صادق]] {{ع}} اکتفا می‌‏‏کنیم، در این [[روایت]] چنان روی علایم و [[مفاسد]] انگشت گذارده شده که گویی این [[پیشگویی]]، مربوط به ۱۳ یا ۱۴ قرن پیش نیست، بلکه مربوط به همین قرن است؛ و امروز که بسیاری از آنها را با چشم خود می‌‏بینیم قبول می‌‏‏کنیم که براستی معجزه‌‏آساست.
«علایم غیرحتمی بسیارند که به یک [[روایت]]، از [[امام صادق]] {{ع}} اکتفا می‌‏‏کنیم، در این [[روایت]] چنان روی علایم و [[مفاسد]] انگشت گذارده شده که گویی این [[پیشگویی]]، مربوط به ۱۳ یا ۱۴ قرن پیش نیست، بلکه مربوط به همین قرن است؛ و امروز که بسیاری از آنها را با چشم خود می‌‏بینیم قبول می‌‏‏کنیم که براستی معجزه‌‏آساست.


[[امام صادق]] {{ع}} به یکی از [[یاران]] خود فرمود:
[[امام صادق]] {{ع}} به یکی از [[یاران]] خود فرمود:
{{ستون-شروع|۳}}
# هرگاه دیدی که: [[حق]] بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
<small>
# و دیدی که: [[ظلم و ستم]] فراگیر شده است.
#هرگاه دیدی که: [[حق]] بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
# و دیدی که: [[قرآن]] فرسوده و بدعت‏‌هایی از روی [[هوا و هوس]]، در مفاهیم آن آمده است.
#و دیدی که: [[ظلم و ستم]] فراگیر شده است.
# و دیدی که: [[دین خدا]] (عملا) توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند!
#و دیدی که: [[قرآن]] فرسوده و بدعت‏‌هایی از روی [[هوا و هوس]]، در مفاهیم آن آمده است.
# و دیدی که: طرفداران و [[اهل باطل]] بر [[اهل حق]] پیشی گرفته‏‌اند.
#و دیدی که: [[دین خدا]] (عملا) توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند!
# و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی]] نمی‌‏‏شود و بدکاران بازخواست نمی‌‏‏شوند.
#و دیدی که: طرفداران و [[اهل باطل]] بر [[اهل حق]] پیشی گرفته‏‌اند.
# و دیدی که: مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
#و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی]] نمی‌‏‏شود و بدکاران بازخواست نمی‌‏‏شوند.
# و دیدی که: افراد (به ظاهر) باایمان [[سکوت]] کرده و سخنشان را نمی‌‏پذیرند.
#و دیدی که: مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
# و دیدی که: شخص [[بدکار]] [[دروغ]] گوید، و کسی [[دروغ]] و نسبت ناروای او را رد نمی‌‏‏کند.
#و دیدی که: افراد (به ظاهر) باایمان [[سکوت]] کرده و سخنشان را نمی‌‏پذیرند.
# و دیدی که: بچه‌‏ها، به بزرگان [[احترام]] نمی‌‏گذارند.
#و دیدی که: شخص [[بدکار]] [[دروغ]] گوید، و کسی [[دروغ]] و نسبت ناروای او را رد نمی‌‏‏کند.
# و دیدی که: قطع پیوند خویشاوندی شود.
#و دیدی که: بچه‌‏ها، به بزرگان [[احترام]] نمی‌‏گذارند.
# و دیدی که: [[بدکار]] را [[ستایش]] کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
#و دیدی که: قطع پیوند خویشاوندی شود.
# و دیدی که: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌‏‏کنند.
#و دیدی که: [[بدکار]] را [[ستایش]] کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
# و دیدی که: زنان با زنان [[ازدواج]] نمایند.
#و دیدی که: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌‏‏کنند.
# و دیدی که: [[انسان‌ها]] [[اموال]] خود را در غیر [[اطاعت]] [[خدا]] [[مصرف]] می‌‏کنند و کسی مانع نمی‌‏‏شود.
#و دیدی که: زنان با زنان [[ازدواج]] نمایند.
# و دیدی که: افراد با دیدن کار و [[تلاش]] نامناسب [[مؤمن]]، به [[خدا]] [[پناه]] می‌‏‏برند.
#و دیدی که: [[انسان‌ها]] [[اموال]] خود را در غیر [[اطاعت]] [[خدا]] [[مصرف]] می‌‏کنند و کسی مانع نمی‌‏‏شود.
# و دیدی که: مدّاحی دروغین از اشخاص، زیاد شود.
#و دیدی که: افراد با دیدن کار و [[تلاش]] نامناسب [[مؤمن]]، به [[خدا]] [[پناه]] می‌‏‏برند.
# و دیدی که: [[همسایه]] [[همسایه]] خود را اذیت می‌‏کند و از آن جلوگیری نمی‌‏‏شود.
#و دیدی که: مدّاحی دروغین از اشخاص، زیاد شود.
# و دیدی که: [[کافر]] به خاطر [[سختی]] [[مؤمن]]، شاد است.
#و دیدی که: [[همسایه]] [[همسایه]] خود را اذیت می‌‏کند و از آن جلوگیری نمی‌‏‏شود.
# و دیدی که: شراب را آشکارا می‌‏آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌‏نشینند و از [[خداوند متعال]] نمی‌‏‏ترسند.
#و دیدی که: [[کافر]] به خاطر [[سختی]] [[مؤمن]]، شاد است.
# و دیدی: کسی که [[امر به معروف]] می‌‏کند خوار و ذلیل است.
#و دیدی که: شراب را آشکارا می‌‏آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌‏نشینند و از [[خداوند متعال]] نمی‌‏‏ترسند.
# و دیدی که: [[آدم]] [[بدکار]] در آنچه آن را [[خداوند]] [[دوست]] ندارد، نیرومند و مورد [[ستایش]] است.
#و دیدی: کسی که [[امر به معروف]] می‌‏کند خوار و ذلیل است.
# و دیدی که: [[اهل قرآن]] و [[دوستان]] آنها خوارند.
#و دیدی که: [[آدم]] [[بدکار]] در آنچه آن را [[خداوند]] [[دوست]] ندارد، نیرومند و مورد [[ستایش]] است.
# و دیدی که: راه نیک بسته و راه بد باز است.
#و دیدی که: [[اهل قرآن]] و [[دوستان]] آنها خوارند.
# و دیدی که: خانه [[کعبه]] تعطیل شده، و به تعطیلی آن [[دستور]] داده می‌‏‏شود.
#و دیدی که: راه نیک بسته و راه بد باز است.
# و دیدی که: [[انسان]] به زبان می‌‏گوید ولی عمل نمی‌‏‏کند.
#و دیدی که: خانه [[کعبه]] تعطیل شده، و به تعطیلی آن [[دستور]] داده می‌‏‏شود.
# و دیدی که: [[مؤمن]]، خوار و ذلیل شمرده شود.
#و دیدی که: [[انسان]] به زبان می‌‏گوید ولی عمل نمی‌‏‏کند.
# و دیدی که: [[بدعت]] و زنا آشکار شود.
#و دیدی که: [[مؤمن]]، خوار و ذلیل شمرده شود.
# و دیدی که: [[مردم]] به [[شهادت]] و گواهی ناحق اعتماد کنند.
#و دیدی که: [[بدعت]] و زنا آشکار شود.
# و دیدی که: [[حلال]]، [[حرام]] شود و [[حرام]]، [[حلال]] گردد.
#و دیدی که: [[مردم]] به [[شهادت]] و گواهی ناحق اعتماد کنند.
# و دیدی که: [[دین]] براساس میل اشخاص معنی شود، و [[کتاب خدا]] و [[احکام]] آن تعطیل گردد.
#و دیدی که: [[حلال]]، [[حرام]] شود و [[حرام]]، [[حلال]] گردد.
# و دیدی که: جرأت بر [[گناه]] آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن [[منتظر]] [[تاریکی]] شب نگردد.
#و دیدی که: [[دین]] براساس میل اشخاص معنی شود، و [[کتاب خدا]] و [[احکام]] آن تعطیل گردد.
# و دیدی که: [[مؤمن]] نتواند [[نهی از منکر]] کند مگر در قلبش.
#و دیدی که: جرأت بر [[گناه]] آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن [[منتظر]] [[تاریکی]] شب نگردد.
# و دیدی که: [[ثروت]] بسیار زیاد در راه [[خشم]] [[خدا]] خرج گردد.
#و دیدی که: [[مؤمن]] نتواند [[نهی از منکر]] کند مگر در قلبش.
# و دیدی که: سردمداران به [[کافران]] نزدیک شوند و از [[نیکوکاران]] دور شوند.
#و دیدی که: [[ثروت]] بسیار زیاد در راه [[خشم]] [[خدا]] خرج گردد.
# و دیدی که: [[والیان]] در [[قضاوت]] [[رشوه]] بگیرند.
#و دیدی که: سردمداران به [[کافران]] نزدیک شوند و از [[نیکوکاران]] دور شوند.
# و دیدی که: پست‌های مهمّ [[والیان]] براساس مزایده است نه براساس [[شایستگی]].
#و دیدی که: [[والیان]] در [[قضاوت]] [[رشوه]] بگیرند.
# و دیدی که: [[مردم]] را از روی تهمت و یا سوء ظن بکشند.
#و دیدی که: پست‌های مهمّ [[والیان]] براساس مزایده است نه براساس [[شایستگی]].
# و دیدی که: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
#و دیدی که: [[مردم]] را از روی تهمت و یا سوء ظن بکشند.
# و دیدی که: [[زن]] بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌‏‏دهد و به شوهرش خرجی می‌‏دهد.
#و دیدی که: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
# و دیدی که: سوگندهای [[دروغ]] به [[خدا]] بسیار گردد.
#و دیدی که: [[زن]] بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌‏‏دهد و به شوهرش خرجی می‌‏دهد.
# و دیدی که: آشکارا قمار بازی می‌‏‏شود.
#و دیدی که: سوگندهای [[دروغ]] به [[خدا]] بسیار گردد.
# و دیدی که: مشروبات الکلی به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌‏‏شود.
#و دیدی که: آشکارا قمار بازی می‌‏‏شود.
# و دیدی که: [[مردم]] محترم توسط کسی که [[مردم]] از سلطنتش [[ترس]] دارند، خوار شوند.
#و دیدی که: مشروبات الکلی به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌‏‏شود.
# و دیدی که: نزدیکترین [[مردم]] به [[فرمانداران]] آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما [[خانواده]] [[عصمت]] {{ع}} [[ستایش]] شوند.
#و دیدی که: [[مردم]] محترم توسط کسی که [[مردم]] از سلطنتش [[ترس]] دارند، خوار شوند.
# و دیدی که: هرکس ما را [[دوست]] دارد او را [[دروغگو]] خوانده و گواهی‌‏اش را قبول نمی‌‏‏کنند.
#و دیدی که: نزدیکترین [[مردم]] به [[فرمانداران]] آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما [[خانواده]] [[عصمت]] {{ع}} [[ستایش]] شوند.
# و دیدی که: در گفتن سخن [[باطل]] و [[دروغ]] با همدیگر رقابت کنند.
#و دیدی که: هرکس ما را [[دوست]] دارد او را [[دروغگو]] خوانده و گواهی‌‏اش را قبول نمی‌‏‏کنند.
# و دیدی که: شنیدن سخن [[حق]] بر [[مردم]] سنگین است ولی شنیدن [[باطل]] برایشان آسان است.
#و دیدی که: در گفتن سخن [[باطل]] و [[دروغ]] با همدیگر رقابت کنند.
# و دیدی که: [[همسایه]] از [[ترس]] زبان به همسایه [[احترام]] می‌‏‏کند.
#و دیدی که: شنیدن سخن [[حق]] بر [[مردم]] سنگین است ولی شنیدن [[باطل]] برایشان آسان است.
# و دیدی که: [[حدود الهی]] تعطیل شود و طبق هوی و [[هوس]] عمل شود.
#و دیدی که: [[همسایه]] از [[ترس]] زبان به همسایه [[احترام]] می‌‏‏کند.
# و دیدی که: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
#و دیدی که: [[حدود الهی]] تعطیل شود و طبق هوی و [[هوس]] عمل شود.
# و دیدی که: راستگوترین [[مردم]] نزد آنها مفتریان [[دروغگو]] است.
#و دیدی که: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
# و دیدی که: بدکاری آشکار شده و برای سخن‏‌چینی کوشش می‌‏‏شود.
#و دیدی که: راستگوترین [[مردم]] نزد آنها مفتریان [[دروغگو]] است.
# و دیدی که: [[ستم]] و [[تجاوز]] شایع شده است.
#و دیدی که: بدکاری آشکار شده و برای سخن‏‌چینی کوشش می‌‏‏شود.
# و دیدی که: [[غیبت]]، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن [[بشارت]] کنند.
#و دیدی که: [[ستم]] و [[تجاوز]] شایع شده است.
# و دیدی که: [[حج]] و [[جهاد]] برای [[خدا]] نیست.
#و دیدی که: [[غیبت]]، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن [[بشارت]] کنند.
# و دیدی که: [[سلطان]] به خاطر [[کافر]]، شخص [[مؤمن]] را خوار کند.
#و دیدی که: [[حج]] و [[جهاد]] برای [[خدا]] نیست.
# و دیدی که: خرابی بیشتر از آبادی است.
#و دیدی که: [[سلطان]] به خاطر [[کافر]]، شخص [[مؤمن]] را خوار کند.
# و دیدی که: معاش [[انسان]] از کم‌‏فروشی به دست می‌‏‏آید.
#و دیدی که: خرابی بیشتر از آبادی است.
# و دیدی که: خونریزی آسان گردد.
#و دیدی که: معاش [[انسان]] از کم‌‏فروشی به دست می‌‏‏آید.
# و دیدی که: مرد به خاطر دنیایش [[ریاست]] می‌‏‏کند.
#و دیدی که: خونریزی آسان گردد.
# و دیدی که: [[نماز]] را سبک شمارند.
#و دیدی که: مرد به خاطر دنیایش [[ریاست]] می‌‏‏کند.
# و دیدی که: [[انسان]] [[ثروت]] زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
#و دیدی که: [[نماز]] را سبک شمارند.
# و دیدی که: [[قبر]] مردها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
#و دیدی که: [[انسان]] [[ثروت]] زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
# و دیدی که: هرج‏‌ومرج بسیار است.
#و دیدی که: [[قبر]] مردها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
# و دیدی که: مرد روز خود را با مستی به شب می‌‏‏رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه [[مردم]] ندهد.
#و دیدی که: هرج‏‌ومرج بسیار است.
# و دیدی که: با حیوانات آمیزش می‌‏‏شود.
#و دیدی که: مرد روز خود را با مستی به شب می‌‏‏رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه [[مردم]] ندهد.
# و دیدی که: مرد به [[مسجد]] (محل [[نماز]]) می‌‏رود وقتی برمی‌‏‏گردد [[لباس]] در [[بدن]] ندارد (لباسش را دزدیده‏‌اند).
#و دیدی که: با حیوانات آمیزش می‌‏‏شود.
# و دیدی که: حیوانات همدیگر را بدرند.
#و دیدی که: مرد به [[مسجد]] (محل [[نماز]]) می‌‏رود وقتی برمی‌‏‏گردد [[لباس]] در [[بدن]] ندارد (لباسش را دزدیده‏‌اند).
# و دیدی که: دل‌های [[مردم]] سخت و دیدگانشان خشک و [[یاد خدا]] برایشان گران است.
#و دیدی که: حیوانات همدیگر را بدرند.
# و دیدی که: بر سر کسب‌های [[حرام]] آشکارا رقابت کنند.
#و دیدی که: دل‌های [[مردم]] سخت و دیدگانشان خشک و [[یاد خدا]] برایشان گران است.
# و دیدی که: نمازخوان برای خودنمایی [[نماز]] می‌‏‏خواند.
#و دیدی که: بر سر کسب‌های [[حرام]] آشکارا رقابت کنند.
# و دیدی که: [[فقیه]] برای [[دین خدا]] [[فقه]] نمی‌‏‏آموزد و طالب [[حرام]] [[ستایش]] و [[احترام]] می‌‏‏گردد.
#و دیدی که: نمازخوان برای خودنمایی [[نماز]] می‌‏‏خواند.
# و دیدی که: [[مردم]] در اطراف قدرتمندانند.
#و دیدی که: [[فقیه]] برای [[دین خدا]] [[فقه]] نمی‌‏‏آموزد و طالب [[حرام]] [[ستایش]] و [[احترام]] می‌‏‏گردد.
# و دیدی که: طالب [[حلال]]، مذمت و سرزنش می‌‏‏شود و طالب [[حرام]]، [[ستایش]] و [[احترام]] می‌‏گردد.
#و دیدی که: [[مردم]] در اطراف قدرتمندانند.
# و دیدی که: در [[مکه]] و [[مدینه]] کارهایی می‌‏‏کنند که [[خدا]] [[دوست]] ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌‏‏کند، و هیچ‏کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌‏‏شود.
#و دیدی که: طالب [[حلال]]، مذمت و سرزنش می‌‏‏شود و طالب [[حرام]]، [[ستایش]] و [[احترام]] می‌‏گردد.
# و دیدی که: آلات موسیقی و لهو در [[مدینه]] و [[مکه]] آشکار گردد.
#و دیدی که: در [[مکه]] و [[مدینه]] کارهایی می‌‏‏کنند که [[خدا]] [[دوست]] ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌‏‏کند، و هیچ‏کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌‏‏شود.
# و دیدی که: مرد سخن [[حق]] گوید و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌‏‏دارند.
#و دیدی که: آلات موسیقی و لهو در [[مدینه]] و [[مکه]] آشکار گردد.
# و دیدی که: [[مردم]] به همدیگر نگاه می‌‏‏کنند، و از [[مردم]] [[بدکار]] [[پیروی]] نمایند.
#و دیدی که: مرد سخن [[حق]] گوید و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌‏‏دارند.
# و دیدی که: راه نیک خالی و راه رونده ندارد.
#و دیدی که: [[مردم]] به همدیگر نگاه می‌‏‏کنند، و از [[مردم]] [[بدکار]] [[پیروی]] نمایند.
# و دیدی که: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود.
#و دیدی که: راه نیک خالی و راه رونده ندارد.
# و دیدی که: سال به سال [[بدعت]] و بدی‌ها بیشتر شود.
#و دیدی که: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود.
# و دیدی که: [[مردم]] و جمعیت‌ها جز از سرمایه‌‏داران [[پیروی]] نکنند.
#و دیدی که: سال به سال [[بدعت]] و بدی‌ها بیشتر شود.
# و دیدی که: به [[فقیر]] چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر [[خدا]] ترحّم است.
#و دیدی که: [[مردم]] و جمعیت‌ها جز از سرمایه‌‏داران [[پیروی]] نکنند.
# و دیدی که: علایم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
#و دیدی که: به [[فقیر]] چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر [[خدا]] ترحّم است.
# و دیدی که: [[مردم]] مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جا می‌‏‏آورند و کسی از [[ترس]] [[مردم]] از آن جلوگیری نمی‌‏‏کند.
#و دیدی که: علایم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
# و دیدی که: [[انسان]] در راه غیرخدا بسیار خرج کند، ولی در [[راه خدا]] از اندک هم مضایقه دارد.
#و دیدی که: [[مردم]] مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جا می‌‏‏آورند و کسی از [[ترس]] [[مردم]] از آن جلوگیری نمی‌‏‏کند.
# و دیدی که: عقوق پدر و مادر رواج دارد و [[فرزندان]] هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند بلکه نزد [[فرزند]] از همه بدترند.
#و دیدی که: [[انسان]] در راه غیرخدا بسیار خرج کند، ولی در [[راه خدا]] از اندک هم مضایقه دارد.
# و دیدی که: زنها بر مسند [[حکومت]] بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
#و دیدی که: عقوق پدر و مادر رواج دارد و [[فرزندان]] هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند بلکه نزد [[فرزند]] از همه بدترند.
# و دیدی که: پسر به پدرش نسبت [[دروغ]] بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
#و دیدی که: زنها بر مسند [[حکومت]] بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
# و دیدی که: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن روز [[گناه]] بزرگی مانند بدکاری، کم‌‏فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.
#و دیدی که: پسر به پدرش نسبت [[دروغ]] بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
# و دیدی که: قدرتمندان، غذای عمومی [[مردم]] را احتکار کنند.
#و دیدی که: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن روز [[گناه]] بزرگی مانند بدکاری، کم‌‏فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.
# و دیدی که: [[اموال]] [[حق]] [[خویشان]] [[پیامبر]] {{صل}} ([[خمس]]) در راه [[باطل]] تقسیم گردد و با آن قماربازی و شراب‌خواری شود.
#و دیدی که: قدرتمندان، غذای عمومی [[مردم]] را احتکار کنند.
# و دیدی که: به وسیله شراب [[بیمار]] را مداوا و برای بهبودی آن را تجویز کنند.
#و دیدی که: [[اموال]] [[حق]] [[خویشان]] [[پیامبر]] {{صل}} ([[خمس]]) در راه [[باطل]] تقسیم گردد و با آن قماربازی و شراب‌خواری شود.
# و دیدی که: در [[امر به معروف و نهی از منکر]] و ترک [[دین]] بی‌‏تفاوت و یکسانند.
#و دیدی که: به وسیله شراب [[بیمار]] را مداوا و برای بهبودی آن را تجویز کنند.
# و دیدی که: سروصدای [[منافقان]] برپا، امّا صدای حق‌‏طلبان خاموش است.
#و دیدی که: در [[امر به معروف و نهی از منکر]] و ترک [[دین]] بی‌‏تفاوت و یکسانند.
# و دیدی که: برای [[اذان]] و [[نماز]] مزد می‌‏‏گیرند.
#و دیدی که: سروصدای [[منافقان]] برپا، امّا صدای حق‌‏طلبان خاموش است.
# و دیدی که: مسجدها پر است از کسانی که از [[خدا]] نترسند و [[غیبت]] هم نمایند.
#و دیدی که: برای [[اذان]] و [[نماز]] مزد می‌‏‏گیرند.
# و دیدی که: خورندگان [[اموال]] یتیمان ستوده شوند.
#و دیدی که: مسجدها پر است از کسانی که از [[خدا]] نترسند و [[غیبت]] هم نمایند.
# و دیدی که: قاضیان برخلاف [[دستور خداوند]] [[قضاوت]] کنند.
#و دیدی که: خورندگان [[اموال]] یتیمان ستوده شوند.
# و دیدی که: [[استانداران]] از روی طمع، خائنان را [[امین]] خود قرار دهند.
#و دیدی که: قاضیان برخلاف [[دستور خداوند]] [[قضاوت]] کنند.
# و دیدی که: [[فرمانروایان]]، [[میراث]] [[مستضعفان]] را در [[اختیار]] بدکاران از [[خدا]] بی خبر قرار دهند.
#و دیدی که: [[استانداران]] از روی طمع، خائنان را [[امین]] خود قرار دهند.
# و دیدی که: بر روی منبرها از [[پرهیزکاری]] سخن می‌‏گویند، ولی گویندگان آن [[پرهیزکار]] نیستند.
#و دیدی که: [[فرمانروایان]]، [[میراث]] [[مستضعفان]] را در [[اختیار]] بدکاران از [[خدا]] بی خبر قرار دهند.
# و دیدی که: [[صدقه]] را با وساطت دیگران، بدون رضای [[خداوند]] و به خاطر درخواست [[مردم]] بدهند.
#و دیدی که: بر روی منبرها از [[پرهیزکاری]] سخن می‌‏گویند، ولی گویندگان آن [[پرهیزکار]] نیستند.
# و دیدی که: وقت (اوّل) نمازها را سبک بشمارند.
#و دیدی که: [[صدقه]] را با وساطت دیگران، بدون رضای [[خداوند]] و به خاطر درخواست [[مردم]] بدهند.
# و دیدی که: همّ و [[هدف]] [[مردم]] شکم و شهوتشان است.
#و دیدی که: وقت (اوّل) نمازها را سبک بشمارند.
# و دیدی که: [[دنیا]] به آنها روی کرده است.
#و دیدی که: همّ و [[هدف]] [[مردم]] شکم و شهوتشان است.
# و دیدی که: نشانه‏‌های برجسته [[حق]] ویران شده است؛ در این وقت خود را حفظ کن و از [[خدا]] بخواه که از خطرات [[گناه]] نجاتت بدهد<ref> بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۶۰- ۲۵۶، با اندکی تلخیص در متن</ref>.
#و دیدی که: [[دنیا]] به آنها روی کرده است.
#و دیدی که: نشانه‏‌های برجسته [[حق]] ویران شده است؛ در این وقت خود را حفظ کن و از [[خدا]] بخواه که از خطرات [[گناه]] نجاتت بدهد<ref> بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۶۰- ۲۵۶، با اندکی تلخیص در متن</ref>.
* این بود [[روایت]] [[امام صادق]] {{ع}} که به ذکر گوشه‌‏ای از [[مفاسد]] [[جهان]] در آستانه [[قیام]] و [[انقلاب]] بزرگ [[حضرت مهدی|امام مهدی]] {{ع}} فراگیر خواهد شد. چنانکه این [[مفاسد]] در [[جوامع]] کنونی بخصوص [[جامعه]] غرب مشهود است. البتّه [[روایات]] بسیاری در این زمینه وجود دارد که علاقمندان می‌‏‏توانند به کتاب‌های مربوطه مراجعه فرمایند. و امّا [[علایم حتمی]] الوقوع [[ظهور]] با استفاده از [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}}، بدین ترتیب است: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[پیش از ظهور]] [[قائم]] {{ع}} پنج نشانه حتمی است: [[یمانی]]، [[سفیانی]]، [[صیحه آسمانی]]، [[قتل نفس زکیه]]، و فرو رفتن در بیابان<ref> بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۶۰- ۲۵۶، با اندکی تلخیص در متن</ref> و نیز، هم او فرموده است: وقوع ندا از امور حتمی است، و [[سفیانی]] از امور حتمی است، و [[یمانی]] از امور حتمی است، و [[کشته شدن نفس زکیه]] از امور حتمی است، و کف دستی که از افق [[آسمان]] بیرون می‌‏‏آید از امور حتمی است. و اضافه فرمود: و نیز وحشتی در [[ماه رمضان]] است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به [[وحشت]] انداخته و دوشیزگان پرده‏‌نشین را از پشت پرده بیرون می‌‏آورد.<ref> غیبت نعمانی، با ترجمه غفّاری، باب ۱۴، ص ۳۶۵</ref>. و [[امیر المؤمنین|امام علی]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] نموده که فرمود: ده چیز است که پیش از [[قیامت]] حتما به وقوع خواهد پیوست: [[سفیانی]]، [[دجال]]، [[دخان]]، [[دابه]]، [[خروج قائم]]، [[طلوع خورشید از مغرب]]، [[نزول عیسی]]، [[خسوف در مشرق]]، [[خسوف در جزیرة العرب]]، و آتشی که از مرکز عدن شعله می‌‏‏کشد و [[مردم]] را به سوی بیابان [[محشر]] [[هدایت]] می‌‏‏کند<ref> بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۰۹. غیبت شیخ طوسی، ص ۲۶۷.</ref> و [[امام باقر|امام محمّد باقر]] {{ع}} فرموده است: در [[کوفه]]، پرچم‌های سیاهی که از [[خراسان]] بیرون آمده است، فرود می‌‏‏آید، و وقتی [[مهدی]] {{ع}} ظاهر شد برای [[بیعت]] گرفتن به سوی آن می‌‏فرستد<ref> غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۴.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۷۰ تا ۱۷۸.</ref>.
‏‌</small>
{{پایان}}
*این بود [[روایت]] [[امام صادق]] {{ع}} که به ذکر گوشه‌‏ای از [[مفاسد]] [[جهان]] در آستانه [[قیام]] و [[انقلاب]] بزرگ [[حضرت مهدی|امام مهدی]] {{ع}} فراگیر خواهد شد. چنانکه این [[مفاسد]] در [[جوامع]] کنونی بخصوص [[جامعه]] غرب مشهود است. البتّه [[روایات]] بسیاری در این زمینه وجود دارد که علاقمندان می‌‏‏توانند به کتاب‌های مربوطه مراجعه فرمایند. و امّا [[علایم حتمی]] الوقوع [[ظهور]] با استفاده از [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}}، بدین ترتیب است: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[پیش از ظهور]] [[قائم]] {{ع}} پنج نشانه حتمی است: [[یمانی]]، [[سفیانی]]، [[صیحه آسمانی]]، [[قتل نفس زکیه]]، و فرو رفتن در بیابان<ref> بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۶۰- ۲۵۶، با اندکی تلخیص در متن</ref> و نیز، هم او فرموده است: وقوع ندا از امور حتمی است، و [[سفیانی]] از امور حتمی است، و [[یمانی]] از امور حتمی است، و [[کشته شدن نفس زکیه]] از امور حتمی است، و کف دستی که از افق [[آسمان]] بیرون می‌‏‏آید از امور حتمی است. و اضافه فرمود: و نیز وحشتی در [[ماه رمضان]] است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به [[وحشت]] انداخته و دوشیزگان پرده‏‌نشین را از پشت پرده بیرون می‌‏آورد.<ref> غیبت نعمانی، با ترجمه غفّاری، باب ۱۴، ص ۳۶۵</ref>. و [[امیر المؤمنین|امام علی]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] نموده که فرمود: ده چیز است که پیش از [[قیامت]] حتما به وقوع خواهد پیوست: [[سفیانی]]، [[دجال]]، [[دخان]]، [[دابه]]، [[خروج قائم]]، [[طلوع خورشید از مغرب]]، [[نزول عیسی]]، [[خسوف در مشرق]]، [[خسوف در جزیرة العرب]]، و آتشی که از مرکز عدن شعله می‌‏‏کشد و [[مردم]] را به سوی بیابان [[محشر]] [[هدایت]] می‌‏‏کند<ref> بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۰۹. غیبت شیخ طوسی، ص ۲۶۷.</ref> و [[امام باقر|امام محمّد باقر]] {{ع}} فرموده است: در [[کوفه]]، پرچم‌های سیاهی که از [[خراسان]] بیرون آمده است، فرود می‌‏‏آید، و وقتی [[مهدی]] {{ع}} ظاهر شد برای [[بیعت]] گرفتن به سوی آن می‌‏فرستد<ref> غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۴.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۷۰ تا ۱۷۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۱۲: خط ۳۹۶:
| تصویر = 13681056.jpg
| تصویر = 13681056.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید جعفر موسوی‌نسب
| پاسخ‌دهنده = سید جعفر موسوی‌نسب
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:


«آنچه از مجموع [[روایات]] به‌دست می‌آید، [[علائم ظهور]] به دو دسته تقسیم می‌شوند، [[علائم]] غیر حتمی و حتمی<ref>فضیل بن یسار از [[امام باقر]]{{ع}} روایت کرده که: [[نشانه‌هاى ظهور]] دو دسته است؛ یکى نشانه‌هاى غیر حتمى و دیگرى نشانه‌هاى حتمى...؛ ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، ترجمه جواد غفارى، کتابخانه صدوق، باب ۱۸، ص۴۲۹.</ref>؛ که اینک اختصارا هر کدام بیان می‌شود:
«آنچه از مجموع [[روایات]] به‌دست می‌آید، [[علائم ظهور]] به دو دسته تقسیم می‌شوند، [[علائم]] غیر حتمی و حتمی<ref>فضیل بن یسار از [[امام باقر]] {{ع}} روایت کرده که: [[نشانه‌هاى ظهور]] دو دسته است؛ یکى نشانه‌هاى غیر حتمى و دیگرى نشانه‌هاى حتمى...؛ ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، ترجمه جواد غفارى، کتابخانه صدوق، باب ۱۸، ص۴۲۹.</ref>؛ که اینک اختصارا هر کدام بیان می‌شود:
*'''[[علائم غیرحتمی]]:''' مقصود از [[علائم غیرحتمی]] آن است که حوادثی به‌طور مطلق و حتم از نشانه‌های [[ظهور]] نیست، بلکه مشروط به شرطی است که اگر آن شرط تحقق یابد مشروط نیز متحقق می‌شود و اگر شرط مفقود شود مشروط نیز تحقق نمی‌یابد. و لذا مسلّم است علائمی که در مورد حتمی بودن آن‌ها نصّی نداشته باشیم، احتمال رخ دادن آن‌ها نیز وجود دارد. ‌اما‌ [[علائم غیرحتمی]] بسیارند که به یک [[روایت]] از [[امام صادق]] {{ع}} اکتفا می‌کنیم. [[امام صادق]] {{ع}} به یکی از [[یاران]] خود فرمود:
* '''[[علائم غیرحتمی]]:''' مقصود از [[علائم غیرحتمی]] آن است که حوادثی به‌طور مطلق و حتم از نشانه‌های [[ظهور]] نیست، بلکه مشروط به شرطی است که اگر آن شرط تحقق یابد مشروط نیز متحقق می‌شود و اگر شرط مفقود شود مشروط نیز تحقق نمی‌یابد. و لذا مسلّم است علائمی که در مورد حتمی بودن آن‌ها نصّی نداشته باشیم، احتمال رخ دادن آن‌ها نیز وجود دارد. ‌اما‌ [[علائم غیرحتمی]] بسیارند که به یک [[روایت]] از [[امام صادق]] {{ع}} اکتفا می‌کنیم. [[امام صادق]] {{ع}} به یکی از [[یاران]] خود فرمود:
#هرگاه دیدی که [[حق]] بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛
# هرگاه دیدی که [[حق]] بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛
#و مشاهده کردی که: [[ظلم و ستم]] فراگیر شده است؛
# و مشاهده کردی که: [[ظلم و ستم]] فراگیر شده است؛
#[[قرآن]] فرسوده و بدعت‌هایی از روی [[هوا و هوس]]، در مفاهیم آن آمده است؛
# [[قرآن]] فرسوده و بدعت‌هایی از روی [[هوا و هوس]]، در مفاهیم آن آمده است؛
#و دیدی که: [[دین خدا]] (عملاً) توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند؛
# و دیدی که: [[دین خدا]] (عملاً) توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند؛
#و دیدی که: طرفداران و [[اهل باطل]] بر [[اهل حق]] پیشی گرفته‌اند؛
# و دیدی که: طرفداران و [[اهل باطل]] بر [[اهل حق]] پیشی گرفته‌اند؛
#و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی]] نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند؛
# و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی]] نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند؛
#و دیدی که: مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند؛
# و دیدی که: مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند؛
#و دیدی که: افراد (به ظاهر) با [[ایمان]] [[سکوت]] کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند؛
# و دیدی که: افراد (به ظاهر) با [[ایمان]] [[سکوت]] کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند؛
#و دیدی که: شخص [[بدکار]] [[دروغ]] گوید، و کسی [[دروغ]] و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند؛
# و دیدی که: شخص [[بدکار]] [[دروغ]] گوید، و کسی [[دروغ]] و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند؛
#و دیدی که: بچه‌ها به بزرگان [[احترام]] نمی‌گذارند؛
# و دیدی که: بچه‌ها به بزرگان [[احترام]] نمی‌گذارند؛
#و دیدی که: قطع پیوند خویشاوندی شود؛
# و دیدی که: قطع پیوند خویشاوندی شود؛
#و دیدی که: [[بدکار]] را [[ستایش]] کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد؛
# و دیدی که: [[بدکار]] را [[ستایش]] کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد؛
#و دیدی که: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند؛
# و دیدی که: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند؛
#و دیدی که: زنان با زنان [[ازدواج]] کنند؛
# و دیدی که: زنان با زنان [[ازدواج]] کنند؛
#و دیدی که: [[انسان‌ها]] [[اموال]] خود را در غیر [[اطاعت خدا]] [[مصرف]] می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود؛
# و دیدی که: [[انسان‌ها]] [[اموال]] خود را در غیر [[اطاعت خدا]] [[مصرف]] می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود؛
#و دیدی که: افراد با دیدن کار و [[تلاش]] نامناسب [[مؤمنین]]، به [[خدا]] [[پناه]] می‌برند؛
# و دیدی که: افراد با دیدن کار و [[تلاش]] نامناسب [[مؤمنین]]، به [[خدا]] [[پناه]] می‌برند؛
#و دیدی که: [[مداحی]] دروغین از اشخاص، زیاد شود؛
# و دیدی که: [[مداحی]] دروغین از اشخاص، زیاد شود؛
#و دیدی که: [[همسایه]] [[همسایه]] خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود؛
# و دیدی که: [[همسایه]] [[همسایه]] خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود؛
#و دیدی که: [[کافر]] به خاطر [[سختی]] [[مؤمن]]، شاد است؛
# و دیدی که: [[کافر]] به خاطر [[سختی]] [[مؤمن]]، شاد است؛
#و دیدی که: شراب را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از [[خداوند متعال]] نمی‌ترسند؛
# و دیدی که: شراب را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از [[خداوند متعال]] نمی‌ترسند؛
#و دیدی که: کسی که [[امر به معروف]] می‌کند خوار و ذلیل است؛
# و دیدی که: کسی که [[امر به معروف]] می‌کند خوار و ذلیل است؛
#و دیدی که: [[آدم]] [[بدکار]] در آنچه آن را [[خداوند]] [[دوست]] ندارد، نیرومند و مورد [[ستایش]] است؛
# و دیدی که: [[آدم]] [[بدکار]] در آنچه آن را [[خداوند]] [[دوست]] ندارد، نیرومند و مورد [[ستایش]] است؛
#و دیدی که: اهل [[قرآن]] و [[دوستان]] آن‌ها خوارند؛
# و دیدی که: اهل [[قرآن]] و [[دوستان]] آن‌ها خوارند؛
#و دیدی که: راه نیک بسته و راه بد باز است؛
# و دیدی که: راه نیک بسته و راه بد باز است؛
#و دیدی که: خانه [[کعبه]] تعطیل شده و به تعطیلی آن [[دستور]] داده می‌شود؛
# و دیدی که: خانه [[کعبه]] تعطیل شده و به تعطیلی آن [[دستور]] داده می‌شود؛
#و دیدی که: [[انسان]] به زبان می‌گوید ولی عمل نمی‌کند؛
# و دیدی که: [[انسان]] به زبان می‌گوید ولی عمل نمی‌کند؛
#و دیدی که: [[مؤمن]]، خوار و ذلیل شمرده می‌شود؛
# و دیدی که: [[مؤمن]]، خوار و ذلیل شمرده می‌شود؛
#و دیدی که: [[بدعت]] و زنا آشکار شود؛
# و دیدی که: [[بدعت]] و زنا آشکار شود؛
#و دیدی که: [[مردم]] به [[شهادت]] و گواهی ناحق اعتماد کنند؛
# و دیدی که: [[مردم]] به [[شهادت]] و گواهی ناحق اعتماد کنند؛
#و دیدی که: [[حلال]]، [[حرام]] شود و [[حرام]]، [[حلال]] گردد؛
# و دیدی که: [[حلال]]، [[حرام]] شود و [[حرام]]، [[حلال]] گردد؛
#و دیدی که: [[دین]] بر اساس میل اشخاص معنی شود و [[کتاب خدا]] و [[احکام]] آن تعطیل گردد؛
# و دیدی که: [[دین]] بر اساس میل اشخاص معنی شود و [[کتاب خدا]] و [[احکام]] آن تعطیل گردد؛
#و دیدی که: جرأت بر [[گناه]] آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن [[منتظر]] [[تاریکی]] شب نگردد؛
# و دیدی که: جرأت بر [[گناه]] آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن [[منتظر]] [[تاریکی]] شب نگردد؛
#و دیدی که: [[مؤمن]] نتواند [[نهی از منکر]] کند مگر در قلبش؛
# و دیدی که: [[مؤمن]] نتواند [[نهی از منکر]] کند مگر در قلبش؛
#و دیدی که: [[ثروت]] بسیار زیاد در راه [[خشم]] [[خدا]] خرج گردد؛
# و دیدی که: [[ثروت]] بسیار زیاد در راه [[خشم]] [[خدا]] خرج گردد؛
#و دیدی که: سردمداران به [[کافران]] نزدیک شوند و [[نیکوکاران]] دور شوند؛
# و دیدی که: سردمداران به [[کافران]] نزدیک شوند و [[نیکوکاران]] دور شوند؛
#و دیدی که: [[والیان]] در [[قضاوت]] [[رشوه]] بگیرند؛
# و دیدی که: [[والیان]] در [[قضاوت]] [[رشوه]] بگیرند؛
#و دیدی که: پست‌های مهم [[والیان]] بر اساس مزایده است نه بر اساس [[شایستگی]]؛
# و دیدی که: پست‌های مهم [[والیان]] بر اساس مزایده است نه بر اساس [[شایستگی]]؛
#و دیدی که: [[مردم]] را از روی تهمت و یا سوءظن بکشند؛
# و دیدی که: [[مردم]] را از روی تهمت و یا سوءظن بکشند؛
#و دیدی که: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد؛
# و دیدی که: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد؛
#و دیدی که: [[زن]] بر شوهر خود مسلّط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد؛
# و دیدی که: [[زن]] بر شوهر خود مسلّط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد؛
#و دیدی که: سوگندهای [[دروغ]] به [[خدا]] بسیار گردد؛
# و دیدی که: سوگندهای [[دروغ]] به [[خدا]] بسیار گردد؛
#و دیدی که: مشروبات الکلی به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌شود؛
# و دیدی که: مشروبات الکلی به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌شود؛
#و دیدی که: آشکار قماربازی شود؛
# و دیدی که: آشکار قماربازی شود؛
#و دیدی که: [[مردم]] محترم توسط کسی که [[مردم]] از سلطنتش [[ترس]] دارند، خوار شوند؛
# و دیدی که: [[مردم]] محترم توسط کسی که [[مردم]] از سلطنتش [[ترس]] دارند، خوار شوند؛
#و دیدی که: نزدیک‌ترین [[مردم]] به [[فرمانداران]]، آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما [[خانواده]] [[عصمت]] [[ستایش]] شوند؛
# و دیدی که: نزدیک‌ترین [[مردم]] به [[فرمانداران]]، آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما [[خانواده]] [[عصمت]] [[ستایش]] شوند؛
#و دیدی که: هرکس ما را [[دوست]] دارد او را دروغ‌‌‌گو خوانده و گواهی‌اش را قبول نمی‌کنند؛
# و دیدی که: هرکس ما را [[دوست]] دارد او را دروغ‌‌‌گو خوانده و گواهی‌اش را قبول نمی‌کنند؛
#و دیدی که: در گفتن سخن [[باطل]] و [[دروغ]] بر همدیگر رقابت کنند؛
# و دیدی که: در گفتن سخن [[باطل]] و [[دروغ]] بر همدیگر رقابت کنند؛
#و دیدی که: شنیدن سخن [[حق]] بر [[مردم]] سنگین است ولی شنیدن [[باطل]] بر ایشان آسان است؛
# و دیدی که: شنیدن سخن [[حق]] بر [[مردم]] سنگین است ولی شنیدن [[باطل]] بر ایشان آسان است؛
#و دیدی که: [[همسایه]] از [[ترس]] زبان به همسایه [[احترام]] می‌کند؛
# و دیدی که: [[همسایه]] از [[ترس]] زبان به همسایه [[احترام]] می‌کند؛
#و دیدی که: [[حدود الهی]] تعطیل شود و طبق [[هوا و هوس]] عمل شود؛
# و دیدی که: [[حدود الهی]] تعطیل شود و طبق [[هوا و هوس]] عمل شود؛
#و دیدی که: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود؛
# و دیدی که: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود؛
#و دیدی که: راستگوترین [[مردم]] نزد آن‌ها مفتریان [[دروغگو]] است؛
# و دیدی که: راستگوترین [[مردم]] نزد آن‌ها مفتریان [[دروغگو]] است؛
#و دیدی که: بدکاری آشکار شده و برای سخن‌‌‌چینی کوشش می‌شود؛
# و دیدی که: بدکاری آشکار شده و برای سخن‌‌‌چینی کوشش می‌شود؛
#و دیدی که: [[ستم]] و [[تجاوز]] شایع شده است؛
# و دیدی که: [[ستم]] و [[تجاوز]] شایع شده است؛
#و دیدی که: [[غیبت]]، سخن خوش آن‌ها شود و بعضی بعض دیگر را به آن [[بشارت]] کنند؛
# و دیدی که: [[غیبت]]، سخن خوش آن‌ها شود و بعضی بعض دیگر را به آن [[بشارت]] کنند؛
#و دیدی که: صبح و [[جهاد]] برای [[خدا]] نیست؛
# و دیدی که: صبح و [[جهاد]] برای [[خدا]] نیست؛
#و دیدی که: [[سلطان]] به خاطر [[کافر]]، شخص [[مؤمن]] را خوار کند؛
# و دیدی که: [[سلطان]] به خاطر [[کافر]]، شخص [[مؤمن]] را خوار کند؛
#و دیدی که: خرابی بیشتر از آبادی است؛
# و دیدی که: خرابی بیشتر از آبادی است؛
#و دیدی که: معاش [[انسان]] از کم‌‌‌فروشی به دست می‌آید؛
# و دیدی که: معاش [[انسان]] از کم‌‌‌فروشی به دست می‌آید؛
#و دیدی که: خون‌‌‌ریزی آسان گردد؛
# و دیدی که: خون‌‌‌ریزی آسان گردد؛
#و دیدی که: مرد به خاطر دنیایش [[ریاست]] می‌کند؛
# و دیدی که: مرد به خاطر دنیایش [[ریاست]] می‌کند؛
#و دیدی که: [[نماز]] را سبک شمارند؛
# و دیدی که: [[نماز]] را سبک شمارند؛
#و دیدی که: [[انسان]] [[ثروت]] زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است؛
# و دیدی که: [[انسان]] [[ثروت]] زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است؛
#و دیدی که: [[قبر]] مرده‌ها را بشکافند و آن‌ها را اذیت کنند؛
# و دیدی که: [[قبر]] مرده‌ها را بشکافند و آن‌ها را اذیت کنند؛
#و دیدی که: هرج‌‌‌ومرج بسیار است؛
# و دیدی که: هرج‌‌‌ومرج بسیار است؛
#و دیدی که: مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه [[مردم]] ندهد؛
# و دیدی که: مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه [[مردم]] ندهد؛
#و دیدی که: با حیوانات آمیزش می‌شود؛
# و دیدی که: با حیوانات آمیزش می‌شود؛
#و دیدی که: [[مردم]] به [[مسجد]] (محل [[نماز]]) می‌روند وقتی برمی‌‌‌گردند [[لباس]] در [[بدن]] ندارند ([[لباس]] را دزدیده‌اند)؛
# و دیدی که: [[مردم]] به [[مسجد]] (محل [[نماز]]) می‌روند وقتی برمی‌‌‌گردند [[لباس]] در [[بدن]] ندارند ([[لباس]] را دزدیده‌اند)؛
#و دیدی که: حیوانات همدیگر را بدرند؛
# و دیدی که: حیوانات همدیگر را بدرند؛
#و دیدی که: دل‌های [[مردم]] سخت و دیدگان‌‌‌شان خشک و [[یاد خدا]] برایشان گران است؛
# و دیدی که: دل‌های [[مردم]] سخت و دیدگان‌‌‌شان خشک و [[یاد خدا]] برایشان گران است؛
#و دیدی که: بر سر کسب‌های [[حرام]] آشکارا رقابت کنند؛
# و دیدی که: بر سر کسب‌های [[حرام]] آشکارا رقابت کنند؛
#و دیدی که: نمازخوان برای خودنمایی [[نماز]] می‌خواند؛
# و دیدی که: نمازخوان برای خودنمایی [[نماز]] می‌خواند؛
#و دیدی که: [[فقیه]] برای [[دین خدا]] [[فقه]] نمی‌آموزد؛
# و دیدی که: [[فقیه]] برای [[دین خدا]] [[فقه]] نمی‌آموزد؛
#و دیدی که: [[مردم]] در اطراف قدرتمندانند؛
# و دیدی که: [[مردم]] در اطراف قدرتمندانند؛
#و دیدی که: [[طالب]] [[حلال]]، مذمّت و سرزنش می‌شود و [[طالب]] [[حرام]]، [[ستایش]] و [[احترام]] می‌گردد؛
# و دیدی که: [[طالب]] [[حلال]]، مذمّت و سرزنش می‌شود و [[طالب]] [[حرام]]، [[ستایش]] و [[احترام]] می‌گردد؛
#و دیدی که: در [[مکه]] و [[مدینه]] کارهایی می‌کنند که [[خدا]] [[دوست]] ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کند و هیچ‌کس بین آن‌ها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود؛
# و دیدی که: در [[مکه]] و [[مدینه]] کارهایی می‌کنند که [[خدا]] [[دوست]] ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کند و هیچ‌کس بین آن‌ها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود؛
#و دیدی که: آلات موسیقی و لهو در [[مدینه]] و [[مکه]] آشکار گردد؛
# و دیدی که: آلات موسیقی و لهو در [[مدینه]] و [[مکه]] آشکار گردد؛
#و دیدی که: مرد سخن [[حق]] گوید و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند؛
# و دیدی که: مرد سخن [[حق]] گوید و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند؛
#و دیدی که: [[مردم]] به همدیگر نگاه می‌کنند، و از [[مردم]] [[بدکار]] [[پیروی]] نمایند؛
# و دیدی که: [[مردم]] به همدیگر نگاه می‌کنند، و از [[مردم]] [[بدکار]] [[پیروی]] نمایند؛
#و دیدی که: راه نیک خالی و راه‌‌‌رونده ندارد؛
# و دیدی که: راه نیک خالی و راه‌‌‌رونده ندارد؛
#و دیدی که: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود؛
# و دیدی که: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود؛
#و دیدی که: سال به سال [[بدعت]] و بدی‌ها بیشتر شود؛
# و دیدی که: سال به سال [[بدعت]] و بدی‌ها بیشتر شود؛
#و دیدی که: [[مردم]] و جمعیت‌ها جز از سرمایه‌‌‌داران [[پیروی]] نکنند؛
# و دیدی که: [[مردم]] و جمعیت‌ها جز از سرمایه‌‌‌داران [[پیروی]] نکنند؛
#و دیدی که: به [[فقیر]] چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر [[خدا]] ترحّم است؛
# و دیدی که: به [[فقیر]] چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر [[خدا]] ترحّم است؛
#و دیدی که: [[علائم]] آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود؛
# و دیدی که: [[علائم]] آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود؛
#و دیدی که: [[مردم]] مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از [[ترس]] [[مردم]] از آنها جلوگیری نمی‌کند؛
# و دیدی که: [[مردم]] مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از [[ترس]] [[مردم]] از آنها جلوگیری نمی‌کند؛
#و دیدی که: [[انسان]] در راه غیر [[خدا]] بسیار خرج کند، ولی در [[راه خدا]] از اندک هم مضایقه دارد.
# و دیدی که: [[انسان]] در راه غیر [[خدا]] بسیار خرج کند، ولی در [[راه خدا]] از اندک هم مضایقه دارد.
#و دیدی که: [[حقوق]] پدر و مادر رواج دارد و [[فرزندان]] هیچ [[احترام]] برای آنها قائل نیستند، بلکه نزد [[فرزند]] از همه بدترند؛
# و دیدی که: [[حقوق]] پدر و مادر رواج دارد و [[فرزندان]] هیچ [[احترام]] برای آنها قائل نیستند، بلکه نزد [[فرزند]] از همه بدترند؛
#و دیدی که: زن‌ها بر مسند [[حکومت]] بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آن‌ها پیش نرود؛
# و دیدی که: زن‌ها بر مسند [[حکومت]] بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آن‌ها پیش نرود؛
#و دیدی که: پسر به پدر نسبت [[دروغ]] بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگ‌‌‌شان شاد گردد؛
# و دیدی که: پسر به پدر نسبت [[دروغ]] بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگ‌‌‌شان شاد گردد؛
#و دیدی که: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن [[گناه]] بزرگی مانند بدکاری، کم‌‌‌فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است؛
# و دیدی که: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن [[گناه]] بزرگی مانند بدکاری، کم‌‌‌فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است؛
#و دیدی که: قدرتمندان غذای عموم [[مردم]] را احتکار کنند؛
# و دیدی که: قدرتمندان غذای عموم [[مردم]] را احتکار کنند؛
#و دیدی که: [[اموال]] [[حق]] [[خویشان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} ([[خمس]]) در راه [[باطل]] تقسیم گردد و با آن قماربازی و شراب‌‌‌خواری شود؛
# و دیدی که: [[اموال]] [[حق]] [[خویشان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} ([[خمس]]) در راه [[باطل]] تقسیم گردد و با آن قماربازی و شراب‌‌‌خواری شود؛
#و دیدی که: به وسیله شراب [[بیمار]] را مداوا و برای بهبودی آن تجویز کنند؛
# و دیدی که: به وسیله شراب [[بیمار]] را مداوا و برای بهبودی آن تجویز کنند؛
#و دیدی که: در [[امر به معروف و نهی از منکر]] و ترک [[دین]] بی‌تفاوت و یکسانند؛
# و دیدی که: در [[امر به معروف و نهی از منکر]] و ترک [[دین]] بی‌تفاوت و یکسانند؛
#و دیدی که: سر و صدای [[منافقان]] بر پا، ‌اما‌ صدای حق‌‌‌طلبان خاموش است؛
# و دیدی که: سر و صدای [[منافقان]] بر پا، ‌اما‌ صدای حق‌‌‌طلبان خاموش است؛
#و دیدی که: برای [[اذان]] [[نماز]] مزد می‌گیرند؛
# و دیدی که: برای [[اذان]] [[نماز]] مزد می‌گیرند؛
#و دیدی که: [[مسجد]] پر است از کسانی‌‌‌که از [[خدا]] نترسند و [[غیبت]] هم نمایند؛
# و دیدی که: [[مسجد]] پر است از کسانی‌‌‌که از [[خدا]] نترسند و [[غیبت]] هم نمایند؛
#و دیدی که: خورندگان [[اموال]] یتیمان ستوده شوند؛
# و دیدی که: خورندگان [[اموال]] یتیمان ستوده شوند؛
#و دیدی که: قاضیان برخلاف [[دستور خداوند]] [[قضاوت]] کنند؛
# و دیدی که: قاضیان برخلاف [[دستور خداوند]] [[قضاوت]] کنند؛
#و دیدی که: استان‌‌‌داران از روی طمع، خائنان را [[امین]] خود قرار دهند؛
# و دیدی که: استان‌‌‌داران از روی طمع، خائنان را [[امین]] خود قرار دهند؛
#و دیدی که: فرمان‌‌‌روایان، [[میراث]] [[مستضعفان]] را در [[اختیار]] بدکاران از [[خدا]] بی‌خبر قرار دهند؛
# و دیدی که: فرمان‌‌‌روایان، [[میراث]] [[مستضعفان]] را در [[اختیار]] بدکاران از [[خدا]] بی‌خبر قرار دهند؛
#و دیدی که: بر روی منبرها از [[پرهیزکاری]] سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن [[پرهیزکار]] نیستند؛
# و دیدی که: بر روی منبرها از [[پرهیزکاری]] سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن [[پرهیزکار]] نیستند؛
#و دیدی که: [[صدقه]] را با وساطت دیگران، بدون رضای [[خداوند]] و به خاطر درخواست [[مردم]] بدهند؛
# و دیدی که: [[صدقه]] را با وساطت دیگران، بدون رضای [[خداوند]] و به خاطر درخواست [[مردم]] بدهند؛
#و دیدی که: وقت (‌اول‌) نمازها را سبک بشمارند؛
# و دیدی که: وقت (‌اول‌) نمازها را سبک بشمارند؛
#و دیدی که: همّ و [[هدف]] [[مردم]] شکم و شهوت‌‌‌شان است؛
# و دیدی که: همّ و [[هدف]] [[مردم]] شکم و شهوت‌‌‌شان است؛
#و دیدی که: [[دنیا]] به آنها روی کرده است؛
# و دیدی که: [[دنیا]] به آنها روی کرده است؛
#و دیدی که: نشانه‌های برجستۀ [[حق]] ویران شده است؛ در این وقت خود را حفظ کن و از [[خداوند]] بخواه که از خطرات [[گناه]] نجاتت بدهد<ref>محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ج ۵۲، ص۲۶۰- ۲۵۶.</ref>.
# و دیدی که: نشانه‌های برجستۀ [[حق]] ویران شده است؛ در این وقت خود را حفظ کن و از [[خداوند]] بخواه که از خطرات [[گناه]] نجاتت بدهد<ref>محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ج ۵۲، ص۲۶۰- ۲۵۶.</ref>.


این [[روایت]] گوشه‌هایی از [[مفاسد]] [[جهان]] در آستانه [[قیام]] و [[انقلاب]] بزرگ [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان داشته است. البته [[روایات]] فراوانی در این زمینه وجود دارد که علاقمندان می‌توانند به منابع مراجعه فرمایند.
این [[روایت]] گوشه‌هایی از [[مفاسد]] [[جهان]] در آستانه [[قیام]] و [[انقلاب]] بزرگ [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان داشته است. البته [[روایات]] فراوانی در این زمینه وجود دارد که علاقمندان می‌توانند به منابع مراجعه فرمایند.
*'''[[علائم حتمی]]:''' منظور از [[علائم حتمی]] آن است که به هیچ قید و شرطی مشروط نیست و قبل از [[ظهور]] باید واقع شود؛ که با استفاده از [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}} بدین ترتیب است [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "پیش از [[ظهور]] [[امام مهدی|قائم]] {{ع}} پنج نشانه حتمی است؛ [[یمانی]]، [[سفیانی]]، [[ندای آسمانی|صیحه آسمانی]]، قتل [[نفس زکیه]] و فرو رفتن در بیابان»<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، دفتر انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، ص۶۵۰.</ref>.
* '''[[علائم حتمی]]:''' منظور از [[علائم حتمی]] آن است که به هیچ قید و شرطی مشروط نیست و قبل از [[ظهور]] باید واقع شود؛ که با استفاده از [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}} بدین ترتیب است [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "پیش از [[ظهور]] [[امام مهدی|قائم]] {{ع}} پنج نشانه حتمی است؛ [[یمانی]]، [[سفیانی]]، [[ندای آسمانی|صیحه آسمانی]]، قتل [[نفس زکیه]] و فرو رفتن در بیابان»<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، دفتر انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، ص۶۵۰.</ref>.


و نیز او فرموده: "وقوع [[ندای آسمانی|ندا]] از امور حتمی است، و [[سفیانی]] از امور حتمی است، و [[یمانی]] از امور حتمی است، و کشته شدن [[نفس زکیه]] از امور حتمی است، و کف دستی که از افق [[آسمان]] بیرون آید از امور حتمی است". و اضافه فرمود: "و نیز وحشتی در [[ماه رمضان]] است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به [[وحشت]] انداخته و دوشیزگان پرده‌‌‌نشین را از پشت پرده بیرون می‌آورد»<ref>ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، پیشین، باب ۱۴، ص۳۶۵.</ref>.
و نیز او فرموده: "وقوع [[ندای آسمانی|ندا]] از امور حتمی است، و [[سفیانی]] از امور حتمی است، و [[یمانی]] از امور حتمی است، و کشته شدن [[نفس زکیه]] از امور حتمی است، و کف دستی که از افق [[آسمان]] بیرون آید از امور حتمی است". و اضافه فرمود: "و نیز وحشتی در [[ماه رمضان]] است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به [[وحشت]] انداخته و دوشیزگان پرده‌‌‌نشین را از پشت پرده بیرون می‌آورد»<ref>ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، پیشین، باب ۱۴، ص۳۶۵.</ref>.
خط ۵۳۸: خط ۵۲۲:
| تصویر = 152012.jpg
| تصویر = 152012.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد محمدی اشتهاردی
| پاسخ‌دهنده = محمد محمدی اشتهاردی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»''  در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»''  در این‌باره گفته است:


«وقت [[ظهور]] آن [[حضرت]] {{ع}} معلوم نیست، و حتی مطابق [[روایات]] کسانی که وقت [[ظهور]] را تعیین کنند، [[دروغ‌گو]] شمرده شده‌اند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۰۱ تا ۱۲۲؛ اثبات الهداة، ج ۷، ص ۸۶.</ref>. ولی نشانه‌هایی به عنوان [[علائم ظهور]] در [[روایات]] بسیار آمده که مربوط به مدت اندکی قبل از [[ظهور]] و مربوط به آستانه و آغاز [[ظهور]] است، این [[نشانه‌ها]] بسیار زیادند<ref>به توضیح المقاصد، شیخ بهائی، ص ۴۹۷ به بعد بنگرید.</ref> که معروف‌ترین و جامع‌ترین‌ آنها این است که [[هرج‌ومرج]] در همه چیز [[دنیا]] مشهود می‌گردد.<ref>المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰۵.</ref>. سراسر [[جهان]] پر از ظلم‌وجور و [[فساد]] گردد<ref>المجالس السنیه، ج ۵، ص ۳۹۸.</ref>، چنان‌که در هر انقلابی معمولا [[ظلم]] و [[فساد]] قبل از آن، باعث [[انقلاب]] می‌گردد. این موضوع در ضمن روایتی جامع به طور مشروح بیان شده و [[امام صادق]] {{ع}} آن را در ۱۱۹ ماده بیان کرده است. و اینک ترجمه [[روایت]]: [[حضرت]] [[امام صادق]] {{ع}} به یکی از یارانش فرمود:
«وقت [[ظهور]] آن [[حضرت]] {{ع}} معلوم نیست، و حتی مطابق [[روایات]] کسانی که وقت [[ظهور]] را تعیین کنند، [[دروغ‌گو]] شمرده شده‌اند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۰۱ تا ۱۲۲؛ اثبات الهداة، ج ۷، ص ۸۶.</ref>. ولی نشانه‌هایی به عنوان [[علائم ظهور]] در [[روایات]] بسیار آمده که مربوط به مدت اندکی قبل از [[ظهور]] و مربوط به آستانه و آغاز [[ظهور]] است، این [[نشانه‌ها]] بسیار زیادند<ref>به توضیح المقاصد، شیخ بهائی، ص ۴۹۷ به بعد بنگرید.</ref> که معروف‌ترین و جامع‌ترین‌ آنها این است که [[هرج‌ومرج]] در همه چیز [[دنیا]] مشهود می‌گردد.<ref>المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰۵.</ref>. سراسر [[جهان]] پر از ظلم‌وجور و [[فساد]] گردد<ref>المجالس السنیه، ج ۵، ص ۳۹۸.</ref>، چنان‌که در هر انقلابی معمولا [[ظلم]] و [[فساد]] قبل از آن، باعث [[انقلاب]] می‌گردد. این موضوع در ضمن روایتی جامع به طور مشروح بیان شده و [[امام صادق]] {{ع}} آن را در ۱۱۹ ماده بیان کرده است. و اینک ترجمه [[روایت]]: [[حضرت]] [[امام صادق]] {{ع}} به یکی از یارانش فرمود:
{{ستون-شروع|2}}
# هرگاه دیدی: [[حق]] بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
<small>
# و دیدی: [[ظلم]] همه‌جا را گرفته است.
#هرگاه دیدی: [[حق]] بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
# و دیدی: [[قرآن]] فرسوده شده و درست معنی نمی‌شود.
#و دیدی: [[ظلم]] همه‌جا را گرفته است.
# و دیدی: [[دین]] همچون ظرف توخالی و بی‌محتوا شده.
#و دیدی: [[قرآن]] فرسوده شده و درست معنی نمی‌شود.
# و دیدی: طرفداران [[حق]] بر طرفداران [[باطل]] فائق شده‌اند.
#و دیدی: [[دین]] همچون ظرف توخالی و بی‌محتوا شده.
# و دیدی: کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی]] نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند.
#و دیدی: طرفداران [[حق]] بر طرفداران [[باطل]] فائق شده‌اند.
# و دیدی: چنان فسق‌وفجور آشکار شده که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می‌کنند.
#و دیدی: کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی]] نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند.
# و دیدی: افراد باایمان [[سکوت]] کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند.
#و دیدی: چنان فسق‌وفجور آشکار شده که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می‌کنند.
# و دیدی: شخص [[بدکار]] [[دروغ]] می‌گوید، و کسی [[دروغ]] و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند.
#و دیدی: افراد باایمان [[سکوت]] کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند.
# و دیدی: بچه‌ها بزرگان را تحقیر می‌کنند.
#و دیدی: شخص [[بدکار]] [[دروغ]] می‌گوید، و کسی [[دروغ]] و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند.
# و دیدی: قطع پیوند خویشاوندی شود.
#و دیدی: بچه‌ها بزرگان را تحقیر می‌کنند.
# و دیدی: [[بدکار]] را [[ستایش]] کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
#و دیدی: قطع پیوند خویشاوندی شود.
# و دیدی: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند.
#و دیدی: [[بدکار]] را [[ستایش]] کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
# و دیدی: زنان با زنان [[ازدواج]] نمایند.
#و دیدی: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند.
# و دیدی: [[مداحی]] دروغین از اشخاص زیاد شود.
#و دیدی: زنان با زنان [[ازدواج]] نمایند.
# و دیدی: [[انسان‌ها]] [[اموال]] خود را در غیر [[اطاعت خدا]] [[مصرف]] می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود.
#و دیدی: [[مداحی]] دروغین از اشخاص زیاد شود.
# و دیدی: افراد با دیدن کار و [[تلاش]] نامناسب [[مؤمنین]]، به [[خدا]] [[پناه]] می‌برند.
#و دیدی: [[انسان‌ها]] [[اموال]] خود را در غیر [[اطاعت خدا]] [[مصرف]] می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود.
# و دیدی: [[همسایه]] به [[همسایه]] خود اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود.
#و دیدی: افراد با دیدن کار و [[تلاش]] نامناسب [[مؤمنین]]، به [[خدا]] [[پناه]] می‌برند.
# و دیدی: [[کافر]] به خاطر [[سختی]] [[مؤمن]] شاد است.
#و دیدی: [[همسایه]] به [[همسایه]] خود اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود.
# و دیدی: شراب را آشکارا می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از [[خداوند متعال]] نمی‌ترسند.
#و دیدی: [[کافر]] به خاطر [[سختی]] [[مؤمن]] شاد است.
# و دیدی: امر کننده به معروف، خوار و ذلیل است.
#و دیدی: شراب را آشکارا می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از [[خداوند متعال]] نمی‌ترسند.
# و دیدی: [[آدم]] [[بدکار]] در آنچه آن را [[خدا]] [[دوست]] ندارد، نیرومند و مورد [[ستایش]] است.
#و دیدی: امر کننده به معروف، خوار و ذلیل است.
# و دیدی: [[اهل قرآن]] و [[دوستان]] آنها خوارند.
#و دیدی: [[آدم]] [[بدکار]] در آنچه آن را [[خدا]] [[دوست]] ندارد، نیرومند و مورد [[ستایش]] است.
# و دیدی: راه نیک بسته و راه بد باز است.
#و دیدی: [[اهل قرآن]] و [[دوستان]] آنها خوارند.
# و دیدی: خانه [[کعبه]] تعطیل شده و به تعطیلی آن [[دستور]] داده می‌شود.
#و دیدی: راه نیک بسته و راه بد باز است.
# و دیدی: [[انسان]] به زبان می‌گوید، ولی عمل نمی‌کند.
#و دیدی: خانه [[کعبه]] تعطیل شده و به تعطیلی آن [[دستور]] داده می‌شود.
# و دیدی: مردان از مردان و زنان از زنان [[لذت]] می‌برند، (یا مردان خود را برای مردان و زنان خود را برای زنان فربه می‌کنند).
#و دیدی: [[انسان]] به زبان می‌گوید، ولی عمل نمی‌کند.
# و دیدی: زندگی مرد از راه لواط و زندگی [[زن]] از راه زنا تأمین می‌شود.
#و دیدی: مردان از مردان و زنان از زنان [[لذت]] می‌برند، (یا مردان خود را برای مردان و زنان خود را برای زنان فربه می‌کنند).
# و دیدی: زنان همچون مردان برای خود مجالس [[نامشروع]] تشکیل می‌دهند.
#و دیدی: زندگی مرد از راه لواط و زندگی [[زن]] از راه زنا تأمین می‌شود.
# و دیدی: در میان [[فرزندان]] "[[عباس]]"، کارهای زنانگی به وجود می‌آید.
#و دیدی: زنان همچون مردان برای خود مجالس [[نامشروع]] تشکیل می‌دهند.
# و دیدی: [[زن]] برای زنا، با شوهر خود همکاری می‌کند.
#و دیدی: در میان [[فرزندان]] "[[عباس]]"، کارهای زنانگی به وجود می‌آید.
# و دیدی: بیشتر [[مردم]] و [[بهترین]] خانه‌ها زنان را بر بدکاری کمک می‌کنند.
#و دیدی: [[زن]] برای زنا، با شوهر خود همکاری می‌کند.
# و دیدی: [[مؤمن]] خوار و ذلیل شمرده شود.
#و دیدی: بیشتر [[مردم]] و [[بهترین]] خانه‌ها زنان را بر بدکاری کمک می‌کنند.
# و دیدی: [[بدعت]] و زنا آشکار شود.
#و دیدی: [[مؤمن]] خوار و ذلیل شمرده شود.
# و دیدی: [[مردم]] به [[شهادت]] ناحق اعتماد کنند.
#و دیدی: [[بدعت]] و زنا آشکار شود.
# و دیدی: [[حلال]] [[حرام]] شود، و [[حرام]] [[حلال]] گردد.
#و دیدی: [[مردم]] به [[شهادت]] ناحق اعتماد کنند.
# و دیدی: [[دین]] براساس میل اشخاص معنی شود و [[کتاب خدا]] و احکامش تعطیل گردد.
#و دیدی: [[حلال]] [[حرام]] شود، و [[حرام]] [[حلال]] گردد.
# و دیدی: جرأت بر [[گناه]] آشکار شود، و دیگر کسی برای انجام آن [[منتظر]] [[تاریکی]] شب نگردد.
#و دیدی: [[دین]] براساس میل اشخاص معنی شود و [[کتاب خدا]] و احکامش تعطیل گردد.
# و دیدی: [[مؤمن]] نتواند [[نهی از منکر]] کند مگر در قلبش.
#و دیدی: جرأت بر [[گناه]] آشکار شود، و دیگر کسی برای انجام آن [[منتظر]] [[تاریکی]] شب نگردد.
# و دیدی: [[ثروت]] بسیار زیاد در راه [[خشم]] [[خدا]] خرج گردد.
#و دیدی: [[مؤمن]] نتواند [[نهی از منکر]] کند مگر در قلبش.
# و دیدی: سردمداران به [[کافران]] نزدیک شوند و از [[نیکوکاران]] دور شوند.
#و دیدی: [[ثروت]] بسیار زیاد در راه [[خشم]] [[خدا]] خرج گردد.
# و دیدی: [[والیان]] در [[قضاوت]] [[رشوه]] بگیرند.
#و دیدی: سردمداران به [[کافران]] نزدیک شوند و از [[نیکوکاران]] دور شوند.
# و دیدی: پست‌های مهم [[والیان]] براساس مزایده است، نه براساس [[شایستگی]].
#و دیدی: [[والیان]] در [[قضاوت]] [[رشوه]] بگیرند.
# و دیدی: [[مردم]] را از روی تهمت یا سوءظن بکشند.
#و دیدی: پست‌های مهم [[والیان]] براساس مزایده است، نه براساس [[شایستگی]].
# و دیدی: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
#و دیدی: [[مردم]] را از روی تهمت یا سوءظن بکشند.
# و دیدی: مرد از بدکارگی همسرش نان می‌خورد.
#و دیدی: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
# و دیدی: [[زن]] بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خوشنودی شوهر نیست، انجام می‌دهد، و به شوهرش خرجی می‌دهد.
#و دیدی: مرد از بدکارگی همسرش نان می‌خورد.
# و دیدی: مرد همسر و کنیزش را کرایه می‌دهد و به غذای پست (که از این راه به دست می‌آورد) خوشنود است.
#و دیدی: [[زن]] بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خوشنودی شوهر نیست، انجام می‌دهد، و به شوهرش خرجی می‌دهد.
# و دیدی: سوگندهای [[دروغ]] به [[خدا]] بسیار گردد.
#و دیدی: مرد همسر و کنیزش را کرایه می‌دهد و به غذای پست (که از این راه به دست می‌آورد) خوشنود است.
# و دیدی: آشکارا قماربازی می‌شود.
#و دیدی: سوگندهای [[دروغ]] به [[خدا]] بسیار گردد.
# و دیدی: شراب‌ها (مشروبات الکلی) به طور آشکار بدون مانع خریدوفروش می‌شود.
#و دیدی: آشکارا قماربازی می‌شود.
# و دیدی: زنان [[مسلمان]] خود را به [[کافر]] می‌بخشند.
#و دیدی: شراب‌ها (مشروبات الکلی) به طور آشکار بدون مانع خریدوفروش می‌شود.
# و دیدی: کارهای زشت آشکار شده و هرکس از کنار آن می‌گذرد، مانع آن نمی‌شود.
#و دیدی: زنان [[مسلمان]] خود را به [[کافر]] می‌بخشند.
# و دیدی: [[مردم]] محترم، توسط کسی که [[مردم]] از سلطنتش [[ترس]] دارند، خوار شوند.
#و دیدی: کارهای زشت آشکار شده و هرکس از کنار آن می‌گذرد، مانع آن نمی‌شود.
# و دیدی: نزدیک‌ترین [[مردم]] به [[فرمانداران]] آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما [[اهل بیت]] [[عصمت]] {{عم}} [[ستایش]] شوند.
#و دیدی: [[مردم]] محترم، توسط کسی که [[مردم]] از سلطنتش [[ترس]] دارند، خوار شوند.
# و دیدی: هرکس ما را [[دوست]] دارد، او را [[دروغ‌گو]] خوانده و شهادتش را قبول نمی‌کنند.
#و دیدی: نزدیک‌ترین [[مردم]] به [[فرمانداران]] آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما [[اهل بیت]] [[عصمت]] {{عم}} [[ستایش]] شوند.
# و دیدی: در گفتن سخن [[باطل]] و [[دروغ]] با همدیگر رقابت کنند.
#و دیدی: هرکس ما را [[دوست]] دارد، او را [[دروغ‌گو]] خوانده و شهادتش را قبول نمی‌کنند.
# و دیدی: شنیدن سخن [[حق]] بر [[مردم]] سنگین است، ولی شنیدن [[باطل]] بر ایشان آسان است.
#و دیدی: در گفتن سخن [[باطل]] و [[دروغ]] با همدیگر رقابت کنند.
# و دیدی: [[همسایه]] از [[ترس]] زبان بد [[همسایه]]، او را [[احترام]] می‌کند.
#و دیدی: شنیدن سخن [[حق]] بر [[مردم]] سنگین است، ولی شنیدن [[باطل]] بر ایشان آسان است.
# و دیدی: [[حدود الهی]] تعطیل شود و طبق هوی‌وهوس عمل شود.
#و دیدی: [[همسایه]] از [[ترس]] زبان بد [[همسایه]]، او را [[احترام]] می‌کند.
# و دیدی: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
#و دیدی: [[حدود الهی]] تعطیل شود و طبق هوی‌وهوس عمل شود.
# و دیدی: راست‌گوترین [[مردم]] نزد آنها، مفتریان [[دروغ‌گو]] است.
#و دیدی: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
# و دیدی: بدکاری آشکار شده و برای [[سخن‌چینی]] کوشش می‌شود.
#و دیدی: راست‌گوترین [[مردم]] نزد آنها، مفتریان [[دروغ‌گو]] است.
# و دیدی: [[ستم]] و [[تجاوز]] شایع شده.
#و دیدی: بدکاری آشکار شده و برای [[سخن‌چینی]] کوشش می‌شود.
# و دیدی: [[غیبت]] سخن خوش آنها گردد، و بعضی بعضی دیگر را به آن [[بشارت]] دهند.
#و دیدی: [[ستم]] و [[تجاوز]] شایع شده.
# و دیدی: [[حج]] و [[جهاد]] برای [[خدا]] نیست.
#و دیدی: [[غیبت]] سخن خوش آنها گردد، و بعضی بعضی دیگر را به آن [[بشارت]] دهند.
# و دیدی: [[سلطان]] به خاطر [[کافر]]، [[مؤمن]] را خوار کند.
#و دیدی: [[حج]] و [[جهاد]] برای [[خدا]] نیست.
# و دیدی: خرابی بیشتر از آبادی است.
#و دیدی: [[سلطان]] به خاطر [[کافر]]، [[مؤمن]] را خوار کند.
# و دیدی: معاش [[انسان]] از کم‌فروشی به دست می‌آید.
#و دیدی: خرابی بیشتر از آبادی است.
# و دیدی: خونریزی آسان گردد.
#و دیدی: معاش [[انسان]] از کم‌فروشی به دست می‌آید.
# و دیدی: مرد به خاطر دنیایش [[ریاست]] می‌کند.
#و دیدی: خونریزی آسان گردد.
# و دیدی: [[نماز]] را سبک شمارند.
#و دیدی: مرد به خاطر دنیایش [[ریاست]] می‌کند.
# و دیدی: [[انسان]] [[ثروت]] زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر زکاتش را نداده است.
#و دیدی: [[نماز]] را سبک شمارند.
# و دیدی: [[قبر]] مرده‌ها را بشکافند، آنها را اذیت کنند.
#و دیدی: [[انسان]] [[ثروت]] زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر زکاتش را نداده است.
# و دیدی: [[هرج‌ومرج]] بسیار است.
#و دیدی: [[قبر]] مرده‌ها را بشکافند، آنها را اذیت کنند.
# و دیدی: مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه [[مردم]] ندهد.
#و دیدی: [[هرج‌ومرج]] بسیار است.
# و دیدی: با حیوانات آمیزش می‌شود.
#و دیدی: مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه [[مردم]] ندهد.
# و دیدی: مرد به [[مسجد]] (محل [[نماز]]) می‌رود، وقتی برمی‌گردد [[لباس]] در [[بدن]] ندارد (لباسش را دزدیده‌اند).
#و دیدی: با حیوانات آمیزش می‌شود.
# و دیدی: حیوانات همدیگر را بدرند.
#و دیدی: مرد به [[مسجد]] (محل [[نماز]]) می‌رود، وقتی برمی‌گردد [[لباس]] در [[بدن]] ندارد (لباسش را دزدیده‌اند).
# و دیدی: دل‌های [[مردم]] سخت و دیدگانشان خشک و [[یاد خدا]] بر ایشان گران است.
#و دیدی: حیوانات همدیگر را بدرند.
# و دیدی: بر سر کسب‌های [[حرام]] آشکارا رقابت کنند.
#و دیدی: دل‌های [[مردم]] سخت و دیدگانشان خشک و [[یاد خدا]] بر ایشان گران است.
# و دیدی: نمازخوان برای خودنمایی [[نماز]] می‌خواند.
#و دیدی: بر سر کسب‌های [[حرام]] آشکارا رقابت کنند.
# و دیدی: [[فقیه]] برای [[دین]] [[فقه]] نمی‌آموزد.
#و دیدی: نمازخوان برای خودنمایی [[نماز]] می‌خواند.
# و دیدی: [[مردم]] در اطراف قدرتمندان هستند.
#و دیدی: [[فقیه]] برای [[دین]] [[فقه]] نمی‌آموزد.
# و دیدی: طالب [[حلال]] مذمت و سرزنش می‌شود، و طالب [[حرام]] [[ستایش]] و [[احترام]] می‌گردد.
#و دیدی: [[مردم]] در اطراف قدرتمندان هستند.
# و دیدی: در [[مکه]] و [[مدینه]] کارهایی می‌کنند که [[خدا]] [[دوست]] ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کند، و هیچ‌کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود.
#و دیدی: طالب [[حلال]] مذمت و سرزنش می‌شود، و طالب [[حرام]] [[ستایش]] و [[احترام]] می‌گردد.
# و دیدی: آلات موسیقی در [[مدینه]] و [[مکه]] آشکار گردد.
#و دیدی: در [[مکه]] و [[مدینه]] کارهایی می‌کنند که [[خدا]] [[دوست]] ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کند، و هیچ‌کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود.
# و دیدی: مرد سخن [[حق]] گوید و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند.
#و دیدی: آلات موسیقی در [[مدینه]] و [[مکه]] آشکار گردد.
# و دیدی: [[مردم]] به همدیگر نگاه می‌کنند، (به اصطلاح چشم و هم‌چشمی می‌کنند) و از [[مردم]] [[بدکار]] [[پیروی]] نمایند.
#و دیدی: مرد سخن [[حق]] گوید و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند.
# و دیدی: راه نیک خالی و راه رونده ندارد.
#و دیدی: [[مردم]] به همدیگر نگاه می‌کنند، (به اصطلاح چشم و هم‌چشمی می‌کنند) و از [[مردم]] [[بدکار]] [[پیروی]] نمایند.
# و دیدی: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود.
#و دیدی: راه نیک خالی و راه رونده ندارد.
# و دیدی: سال به سال [[بدعت‌ها]] و بدی‌ها بیشتر شود.
#و دیدی: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود.
# و دیدی: [[مردم]] جز از سرمایه‌داران [[پیروی]] نکنند.
#و دیدی: سال به سال [[بدعت‌ها]] و بدی‌ها بیشتر شود.
# و دیدی: به [[فقیر]] چیزی دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر [[خدا]] ترحم کنند.
#و دیدی: [[مردم]] جز از سرمایه‌داران [[پیروی]] نکنند.
# و دیدی: [[علائم]] آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
#و دیدی: به [[فقیر]] چیزی دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر [[خدا]] ترحم کنند.
# و دیدی: [[مردم]] مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی بجا آورند و کسی از [[ترس]]، از آن جلوگیری نمی‌کند.
#و دیدی: [[علائم]] آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
# و دیدی: [[انسان]] در راه غیر [[خدا]] بسیار خرج کند، ولی در [[راه خدا]] از اندک هم مضایقه دارد.
#و دیدی: [[مردم]] مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی بجا آورند و کسی از [[ترس]]، از آن جلوگیری نمی‌کند.
# و دیدی: عقوق پدر و مادر رواج دارد و [[فرزندان]] هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند و نزد [[فرزند]] از همه بدترند.
#و دیدی: [[انسان]] در راه غیر [[خدا]] بسیار خرج کند، ولی در [[راه خدا]] از اندک هم مضایقه دارد.
# و دیدی: زن‌ها بر مسند [[حکومت]] بنشینند و هیچ‌کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
#و دیدی: عقوق پدر و مادر رواج دارد و [[فرزندان]] هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند و نزد [[فرزند]] از همه بدترند.
# و دیدی: پسر به پدرش نسبت [[دروغ]] بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
#و دیدی: زن‌ها بر مسند [[حکومت]] بنشینند و هیچ‌کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
# و دیدی: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن روز [[گناه]] بزرگی مانند بدکاری، کم‌فروشی و زشتی انجام نداده، ناراحت است.
#و دیدی: پسر به پدرش نسبت [[دروغ]] بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
# و دیدی: غذای عمومی [[مردم]] را احتکار کنند.
#و دیدی: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن روز [[گناه]] بزرگی مانند بدکاری، کم‌فروشی و زشتی انجام نداده، ناراحت است.
# و دیدی: [[اموال]] [[حق]] [[خویشان]] [[پیامبر]] {{صل}} ([[خمس]]) در راه [[باطل]] تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.
#و دیدی: غذای عمومی [[مردم]] را احتکار کنند.
# و دیدی: به وسیله شراب، [[بیمار]] را مداوا کنند و برای بهبود [[بیمار]]، آن را تجویز نمایند.
#و دیدی: [[اموال]] [[حق]] [[خویشان]] [[پیامبر]] {{صل}} ([[خمس]]) در راه [[باطل]] تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.
# و دیدی: [[مردم]] در مورد [[امر به معروف و نهی از منکر]] و ترک [[دین]] بی‌تفاوت و یکسانند.
#و دیدی: به وسیله شراب، [[بیمار]] را مداوا کنند و برای بهبود [[بیمار]]، آن را تجویز نمایند.
# و دیدی: سروصدای [[منافقان]] برپاست، ولی سر و صدای حق‌طلبان خاموش است.
#و دیدی: [[مردم]] در مورد [[امر به معروف و نهی از منکر]] و ترک [[دین]] بی‌تفاوت و یکسانند.
# و دیدی: برای [[اذان]] و [[نماز]] مزد می‌گیرند.
#و دیدی: سروصدای [[منافقان]] برپاست، ولی سر و صدای حق‌طلبان خاموش است.
# و دیدی: مسجدها پر است از کسانی که از [[خدا]] نترسند و [[غیبت]] نمایند.
#و دیدی: برای [[اذان]] و [[نماز]] مزد می‌گیرند.
# و دیدی: شراب‌خوار مست، پیش‌نماز [[مردم]] شود.
#و دیدی: مسجدها پر است از کسانی که از [[خدا]] نترسند و [[غیبت]] نمایند.
# و دیدی: خورندگان [[اموال]] یتیمان ستوده شوند.
#و دیدی: شراب‌خوار مست، پیش‌نماز [[مردم]] شود.
# و دیدی: قاضیان برخلاف [[حکم]] [[خدا]] [[قضاوت]] کنند.
#و دیدی: خورندگان [[اموال]] یتیمان ستوده شوند.
# و دیدی: [[استانداران]] از روی طمع، خائنان را [[امین]] خود قرار دهند.
#و دیدی: قاضیان برخلاف [[حکم]] [[خدا]] [[قضاوت]] کنند.
# و دیدی: [[فرمانروایان]]، [[میراث]] ([[مستضعفان]]) را در [[اختیار]] بدکاران از [[خدا]] بی‌خبر قرار دهند.
#و دیدی: [[استانداران]] از روی طمع، خائنان را [[امین]] خود قرار دهند.
# و دیدی: بر روی منبرها از [[پرهیزکاری]] سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن [[پرهیزکار]] نیستند.
#و دیدی: [[فرمانروایان]]، [[میراث]] ([[مستضعفان]]) را در [[اختیار]] بدکاران از [[خدا]] بی‌خبر قرار دهند.
# و دیدی: [[صدقه]] را با وساطت دیگران بدون رضای [[خدا]] و به خاطر درخواست [[مردم]] بدهند.
#و دیدی: بر روی منبرها از [[پرهیزکاری]] سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن [[پرهیزکار]] نیستند.
# و دیدی: وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
#و دیدی: [[صدقه]] را با وساطت دیگران بدون رضای [[خدا]] و به خاطر درخواست [[مردم]] بدهند.
# و دیدی: هم و [[هدف]] [[مردم]]، شکم و شهوتشان است.
#و دیدی: وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
# و دیدی: [[دنیا]] به آنها روی کرده است.
#و دیدی: هم و [[هدف]] [[مردم]]، شکم و شهوتشان است.
# و دیدی: نشانه‌های برجسته [[حق]] ویران شده است.در این وقت خود را حفظ کن و از [[خدا]] بخواه که از خطرات [[گناه]] نجاتت بدهد ..."<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۶.</ref>.
#و دیدی: [[دنیا]] به آنها روی کرده است.
#و دیدی: نشانه‌های برجسته [[حق]] ویران شده است.در این وقت خود را حفظ کن و از [[خدا]] بخواه که از خطرات [[گناه]] نجاتت بدهد ..."<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۶.</ref>.
البته باید توجه داشت: این [[نشانه‌ها]] هم‌اکنون در دنیای غرب، در اروپا و آمریکا و حتی بعضی از کشورهای آفریقا و آسیا وجود دارد، [[شکر]] [[خدا]] را که به [[برکت]] [[انقلاب اسلامی ایران]]، از بسیاری از این [[گناهان]] جلوگیری شده و می‌رود که از همه جلوگیری شود و [[زمینه‌سازی برای ظهور]] [[امام]] [[قائم]] {{ع}} گردد.»<ref>[[محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۵۸-۶۵.</ref>.
‏‌</small>
{{پایان}}
::::::البته باید توجه داشت: این [[نشانه‌ها]] هم‌اکنون در دنیای غرب، در اروپا و آمریکا و حتی بعضی از کشورهای آفریقا و آسیا وجود دارد، [[شکر]] [[خدا]] را که به [[برکت]] [[انقلاب اسلامی ایران]]، از بسیاری از این [[گناهان]] جلوگیری شده و می‌رود که از همه جلوگیری شود و [[زمینه‌سازی برای ظهور]] [[امام]] [[قائم]] {{ع}} گردد.»<ref>[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۵۸-۶۵.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۷۰: خط ۶۵۱:
| تصویر = 1100794.jpg
| تصویر = 1100794.jpg
| پاسخ‌دهنده = مهدی علی‌زاده
| پاسخ‌دهنده = مهدی علی‌زاده
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[مهدی علی‌زاده]]'''، در کتاب ''«[[نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)|نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[مهدی علی‌زاده]]'''، در کتاب ''«[[نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)|نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:


«در [[جوامع روایی]] [[شیعه]] و [[سنی]]، از امور متعددی به عنوان "[[علائم ظهور]]" یاد شده است. منظم ساختن این [[نشانه‌ها]] در ضمنِ تقسیم و دسته‌بندی آن‌ها، فوایدی را در پی دارد که بر اهل دقت پوشیده نیست. [[نشانه‌های ظهور]] را از زوایای مختلفی می‌توان نگریست؛ مثلاً از لحاظ [[پیوستگی]] و گسستگی نسبت به [[ظهور]]، [[علائم منفصل]] و [[علائم متصل]] - و به تعبیر دیگر [[علائم]] پیش از [[ظهور]] و [[علائم]] مقارن با [[ظهور]] - را تشکیل می‌دهند و از نظر [[میزان]] قطعیت، به [[علائم]] محتوم و [[علائم]] مشروط انقسام می‌یابند و از جهت طبیعی و انسانی بودن و شخصی یا عمومی بودن سه دسته "حوادث [[خارق العاده]]"، "اوضاع عمومی اجتماعات بشری" و "متخاصمان؛ نیروها و چهره ها" را تشکیل می‌دهند. پیش از ذکر [[علائم]]، دو نکته را خاطر نشان می‌کنیم:
«در [[جوامع روایی]] [[شیعه]] و [[سنی]]، از امور متعددی به عنوان "[[علائم ظهور]]" یاد شده است. منظم ساختن این [[نشانه‌ها]] در ضمنِ تقسیم و دسته‌بندی آن‌ها، فوایدی را در پی دارد که بر اهل دقت پوشیده نیست. [[نشانه‌های ظهور]] را از زوایای مختلفی می‌توان نگریست؛ مثلاً از لحاظ [[پیوستگی]] و گسستگی نسبت به [[ظهور]]، [[علائم منفصل]] و [[علائم متصل]] - و به تعبیر دیگر [[علائم]] پیش از [[ظهور]] و [[علائم]] مقارن با [[ظهور]] - را تشکیل می‌دهند و از نظر [[میزان]] قطعیت، به [[علائم]] محتوم و [[علائم]] مشروط انقسام می‌یابند و از جهت طبیعی و انسانی بودن و شخصی یا عمومی بودن سه دسته "حوادث [[خارق العاده]]"، "اوضاع عمومی اجتماعات بشری" و "متخاصمان؛ نیروها و چهره ها" را تشکیل می‌دهند. پیش از ذکر [[علائم]]، دو نکته را خاطر نشان می‌کنیم:
*'''نکته اول:''' مأخذ برخی از [[علائم]]، [[خبر واحد]] یا [[احادیث]] مجهول و [[روایات]] مقطوعه و مرفوعه می‌باشد، هرچند نگارنده در این مکتوب، همه [[علائم]] را ذکر نمی‌کند و به ذکر علائمی که اکثراً در کتب متعدد و معتبر روایی وارد شده، بسنده می‌کند ولی به هر روی تضمینی برای عدم راهیابی نشانه‌های ضعیف السند وجود ندارد؛ البته [[قدر]] متیقن از نشانه‌های محتوم در میان مجموعه [[علائم]]، قابل تحصیل و تشخیص است.
* '''نکته اول:''' مأخذ برخی از [[علائم]]، [[خبر واحد]] یا [[احادیث]] مجهول و [[روایات]] مقطوعه و مرفوعه می‌باشد، هرچند نگارنده در این مکتوب، همه [[علائم]] را ذکر نمی‌کند و به ذکر علائمی که اکثراً در کتب متعدد و معتبر روایی وارد شده، بسنده می‌کند ولی به هر روی تضمینی برای عدم راهیابی نشانه‌های ضعیف السند وجود ندارد؛ البته [[قدر]] متیقن از نشانه‌های محتوم در میان مجموعه [[علائم]]، قابل تحصیل و تشخیص است.
*'''نکته دوم:''' لسان [[روایات]] در پاره‌ای از [[علائم]] به احتمال زیاد، زبان نمادین یا به اصطلاح سمبلیک است. بر این اساس، مدلول مطابقی برخی از واژگان مراد نیست، بلکه معنای کنایی و استعاری مقصود [[معصوم]]{{ع}} بوده است که در قست پایانی این فصل و ضمن نکته پنجم نمونه برجسته‌ای از آن ارائه خواهد شد.
* '''نکته دوم:''' لسان [[روایات]] در پاره‌ای از [[علائم]] به احتمال زیاد، زبان نمادین یا به اصطلاح سمبلیک است. بر این اساس، مدلول مطابقی برخی از واژگان مراد نیست، بلکه معنای کنایی و استعاری مقصود [[معصوم]] {{ع}} بوده است که در قست پایانی این فصل و ضمن نکته پنجم نمونه برجسته‌ای از آن ارائه خواهد شد.
*'''[[علائم متصل]] و نشانه‌های منفصل:''' نخست به ذکر [[علائم متصل]] که همان نشانه‌های مقارن [[ظهور]] هستند می‌پردازیم و سپس [[علائم منفصل]] را در قالب سه دسته بیان می‌کنیم.
* '''[[علائم متصل]] و نشانه‌های منفصل:''' نخست به ذکر [[علائم متصل]] که همان نشانه‌های مقارن [[ظهور]] هستند می‌پردازیم و سپس [[علائم منفصل]] را در قالب سه دسته بیان می‌کنیم.
*'''الف)[[علائم]] پسینی (نشانه‌های متصل)'''
* '''الف)[[علائم]] پسینی (نشانه‌های متصل)'''
#علامت سال [[ظهور]] آن است که عدد آن فرد (یعنی مختوم به ۱، ۳، ۵، ۷ یا ۹) می‌باشد و علامت روز [[ظهور]] آن است که شنبه مصادف با [[عاشورا]] (دهم [[محرم]]) خواهد بود<ref>الارشاد، مفید، ج ۲، ص ۳۷۹؛ اِعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ص ۴۲۹؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۵۲ و ۴۵۳؛ کشف الغمه، ج ۲، صص ۳۶۰ و ۴۵۹؛ القطر الشهدی فی اوصاف المهدی، الحلوانی، ص ۵۰؛ الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، ص ۲۹۱؛ نوادر الاخبار فی ما یتعلق باصول الدین، فیض کاشانی، ص ۲۹۹؛ بحارالانوار، مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۹۱؛ العطر الوردی، بلبیسی، ص ۵۱.</ref>.  
# علامت سال [[ظهور]] آن است که عدد آن فرد (یعنی مختوم به ۱، ۳، ۵، ۷ یا ۹) می‌باشد و علامت روز [[ظهور]] آن است که شنبه مصادف با [[عاشورا]] (دهم [[محرم]]) خواهد بود<ref>الارشاد، مفید، ج ۲، ص ۳۷۹؛ اِعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ص ۴۲۹؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۵۲ و ۴۵۳؛ کشف الغمه، ج ۲، صص ۳۶۰ و ۴۵۹؛ القطر الشهدی فی اوصاف المهدی، الحلوانی، ص ۵۰؛ الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، ص ۲۹۱؛ نوادر الاخبار فی ما یتعلق باصول الدین، فیض کاشانی، ص ۲۹۹؛ بحارالانوار، مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۹۱؛ العطر الوردی، بلبیسی، ص ۵۱.</ref>.  
#صبح روز [[ظهور]]، افراد زیر بالش خود صحیفه‌ای می‌یابند که بر آن نوشته شده: {{عربی|"ٌ طاعَةٌ مَعْرُوفَة"}}<ref>اکمال الدین، صدوق، ج ۲، ص ۶۵۴؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۰؛ العدد القویه، علی بن یوسف الحلی، ص ۶۶؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۵؛ منتخب الانوارالمضیئه، ص ۳۱۱.</ref>.
# صبح روز [[ظهور]]، افراد زیر بالش خود صحیفه‌ای می‌یابند که بر آن نوشته شده: {{عربی|"ٌ طاعَةٌ مَعْرُوفَة"}}<ref>اکمال الدین، صدوق، ج ۲، ص ۶۵۴؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۰؛ العدد القویه، علی بن یوسف الحلی، ص ۶۶؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۵؛ منتخب الانوارالمضیئه، ص ۳۱۱.</ref>.
#هنگام [[ظهور]]، ملکی (یا تکه ابری) بر فراز وجود شریف [[حضرت]] [[بقیة الله|بقیة الله الاعظم]] {{ع}} ندا در می‌دهد: "این است [[امام مهدی|مهدی]] ([[خلیفة الله]]) او را [[تبعیت]] کنید"<ref>کشف الغمه، الأربلی، ج ۳، صص ۳۷۳ و ۳۷۹ و ۳۸۹؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۰ و در منابع [[اهل سنت]]: القطر الشهدی، ص ۵۳؛ العطر الوردی، ص ۵۴؛ تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۲۸۸؛ جواهر العقدین، ص ۴۳۵؛ لسان المیزان، ج ۱، ص ۱۰۵؛ البیان، ص ۹۳؛ الفصول المهمه، ص ۲۸۸؛ اسعاف الراغبین، ص ۱۳۷؛ ینابیع الموده، ص ۴۷۶.</ref>.  
# هنگام [[ظهور]]، ملکی (یا تکه ابری) بر فراز وجود شریف [[حضرت]] [[بقیة الله|بقیة الله الاعظم]] {{ع}} ندا در می‌دهد: "این است [[امام مهدی|مهدی]] ([[خلیفة الله]]) او را [[تبعیت]] کنید"<ref>کشف الغمه، الأربلی، ج ۳، صص ۳۷۳ و ۳۷۹ و ۳۸۹؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۰ و در منابع [[اهل سنت]]: القطر الشهدی، ص ۵۳؛ العطر الوردی، ص ۵۴؛ تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۲۸۸؛ جواهر العقدین، ص ۴۳۵؛ لسان المیزان، ج ۱، ص ۱۰۵؛ البیان، ص ۹۳؛ الفصول المهمه، ص ۲۸۸؛ اسعاف الراغبین، ص ۱۳۷؛ ینابیع الموده، ص ۴۷۶.</ref>.  
#[[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]] {{عم}} از [[آسمان]] فرود آمده و پشت سر [[امام مهدی|امام]] {{ع}} [[نماز]] می‌گذارد<ref>ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، صص ۲۵۱ و ۳۳۱؛ اعلام الوری، ص ۴۶۳؛ بشاره المصطفی، طبری، ص ۳۸۱؛ تفسیر القمی، ج ۱، ص ۱۹۸؛ مختصر البصائر، ص ۳۲؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۷۸؛ الملاحم و الفتن، سید بن طاووس، باب ۱۸۶ و ۱۸۷، صص ۸۲ - ۸۴ و در منابع [[اهل سنت]]: صحیح مسلم، ج ۱، ص ۹۵؛ سنن ابن ماجه، ج ۹، ص ۵۱۹؛ البیان، صص ۷۶ و ۸۶؛ تیسیر الوصول، ج ۲، ص ۲۳۷؛ عقد الدرر، صص ۲۹۱ - ۲۹۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۹۸؛ مصابیح السنه، ج ۲، ص ۱۴۱؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۶۴؛ روح المعانی، ج ۲۵، ص ۹۵؛ غایه المأمول، ج ۵، ص ۳۶۵؛ العطر الوردی، ص ۴۵.</ref>.  
# [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]] {{عم}} از [[آسمان]] فرود آمده و پشت سر [[امام مهدی|امام]] {{ع}} [[نماز]] می‌گذارد<ref>ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، صص ۲۵۱ و ۳۳۱؛ اعلام الوری، ص ۴۶۳؛ بشاره المصطفی، طبری، ص ۳۸۱؛ تفسیر القمی، ج ۱، ص ۱۹۸؛ مختصر البصائر، ص ۳۲؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۷۸؛ الملاحم و الفتن، سید بن طاووس، باب ۱۸۶ و ۱۸۷، صص ۸۲ - ۸۴ و در منابع [[اهل سنت]]: صحیح مسلم، ج ۱، ص ۹۵؛ سنن ابن ماجه، ج ۹، ص ۵۱۹؛ البیان، صص ۷۶ و ۸۶؛ تیسیر الوصول، ج ۲، ص ۲۳۷؛ عقد الدرر، صص ۲۹۱ - ۲۹۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۹۸؛ مصابیح السنه، ج ۲، ص ۱۴۱؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۶۴؛ روح المعانی، ج ۲۵، ص ۹۵؛ غایه المأمول، ج ۵، ص ۳۶۵؛ العطر الوردی، ص ۴۵.</ref>.  
#[[جبرئیل]] {{ع}} از سمت راست و [[میکائیل]] {{ع}} از چپ، [[حضرت]] را مشایعت می‌کنند<ref>ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، ۲۶۸؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۰؛ اعلام الوری، ص ۴۶۰؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۱ و ۳۰۸ و در منابع [[اهل سنت]] با اختلافی اندک: القطر الشهدی، ص ۶۴؛ العطر الوردی، ص ۶۴؛ عقد الدرر، صص ۱۳۶ و ۱۵۷.</ref>.و [[جبرئیل]] خروش بر می‌آورد: {{عربی|"البیعه لله}}<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۹؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۶۰؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۹۱.</ref>.
# [[جبرئیل]] {{ع}} از سمت راست و [[میکائیل]] {{ع}} از چپ، [[حضرت]] را مشایعت می‌کنند<ref>ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، ۲۶۸؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۰؛ اعلام الوری، ص ۴۶۰؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۱ و ۳۰۸ و در منابع [[اهل سنت]] با اختلافی اندک: القطر الشهدی، ص ۶۴؛ العطر الوردی، ص ۶۴؛ عقد الدرر، صص ۱۳۶ و ۱۵۷.</ref>.و [[جبرئیل]] خروش بر می‌آورد: {{عربی|"البیعه لله}}<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۹؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۶۰؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۹۱.</ref>.
#همزمان با سال [[ظهور]]، مردمان [[شاهد]] بیست و چهار نوبت بارش [[باران]] و [[رحمت الهی]] و سرسبزی و طراوت [[زمین]] و پدید آمدن [[برکات]] بیشمار خواهند بود<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ بشاره المصطفی، ص ۳۸۳؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۳؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۰ و ظهور برکات بیشمار: القول المختصر، ابن حجر هیتمی، ص ۵۶؛ تذکره الحفاظ، الذهبی، ج ۳، ص ۸۳۸؛ ینابیع الموده، ص ۴۶۷؛ منتخب کنزالعمال، ج ۶، ص ۳۲؛ مشکاه المصابیح، خطیب تبریزی، ج ۳، ص ۲۴؛ الصواعق المحرقه، ابن حجرهیتمی، ص ۹۷؛ المستدرک علی الصیحین، حاکم نیشابوری، ج ۴، صص ۵۵۷ و ۵۵۸؛ البیان، کنجی، ص ۳۱۶؛ مشارق الأنوار، حمزاوی، ص ۱۵۲؛ اسعاف الراغبین، صبان، ص ۱۴۸؛ مصابیح السنه، بغوی، ج ۲، ص ۱۳۴؛ عقد الدرر، صص ۷۳ و ۹۲؛ الفصول المهمه، صص ۲۸۸ و ۲۸۹ و ۳۰۰.</ref>.  
# همزمان با سال [[ظهور]]، مردمان [[شاهد]] بیست و چهار نوبت بارش [[باران]] و [[رحمت الهی]] و سرسبزی و طراوت [[زمین]] و پدید آمدن [[برکات]] بیشمار خواهند بود<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ بشاره المصطفی، ص ۳۸۳؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۳؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۰ و ظهور برکات بیشمار: القول المختصر، ابن حجر هیتمی، ص ۵۶؛ تذکره الحفاظ، الذهبی، ج ۳، ص ۸۳۸؛ ینابیع الموده، ص ۴۶۷؛ منتخب کنزالعمال، ج ۶، ص ۳۲؛ مشکاه المصابیح، خطیب تبریزی، ج ۳، ص ۲۴؛ الصواعق المحرقه، ابن حجرهیتمی، ص ۹۷؛ المستدرک علی الصیحین، حاکم نیشابوری، ج ۴، صص ۵۵۷ و ۵۵۸؛ البیان، کنجی، ص ۳۱۶؛ مشارق الأنوار، حمزاوی، ص ۱۵۲؛ اسعاف الراغبین، صبان، ص ۱۴۸؛ مصابیح السنه، بغوی، ج ۲، ص ۱۳۴؛ عقد الدرر، صص ۷۳ و ۹۲؛ الفصول المهمه، صص ۲۸۸ و ۲۸۹ و ۳۰۰.</ref>.  
*'''ب) [[علائم]] پیشینی (نشانه‌های منفصل):'''[[علائم منفصل]] یا پیشینی [[ظهور]] خود به سه دسته "حوادث [[خارق العاده]]"، "اوضاع عمومی اجتمات بشری" و "متخاصمان؛ نیروها و چهره‌ها" انقسام می‌یابد که در اینجا بخشی از [[علائم]] هر دسته را ذکر می‌کنیم:
* '''ب) [[علائم]] پیشینی (نشانه‌های منفصل):'''[[علائم منفصل]] یا پیشینی [[ظهور]] خود به سه دسته "حوادث [[خارق العاده]]"، "اوضاع عمومی اجتمات بشری" و "متخاصمان؛ نیروها و چهره‌ها" انقسام می‌یابد که در اینجا بخشی از [[علائم]] هر دسته را ذکر می‌کنیم:
*'''حوادث [[خارق العاده]]'''
* '''حوادث [[خارق العاده]]'''
#[[کسوف]] [[خورشید]] در نیمه [[رمضان]] و [[خسوف]] ماه در آخر آن ( بر خلاف [[قوانین]] حرکات طبیعی اجرام آسمانی)<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الکافی، کلینی، ج ۸، صص ۱۷۹ و ۱۸۰؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۱؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۴؛ العدد القویه، ص ۶۶؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۸؛ الصراط المستقیم، زین الدین نباطی، ج ۲، ص ۲۴۹؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۸؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۳ و در منابع [[اهل سنت]] قریب به آن: القطر الشهدی، ص ۶۳؛ العطر الوردی، ص ۶۳؛ عقد الدرر، ص ۹۸ و در برخی نصوص [[اهل سنت]] به جای ماه رمضان، ماه شعبان ذکر شده است: العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸.</ref>.  
# [[کسوف]] [[خورشید]] در نیمه [[رمضان]] و [[خسوف]] ماه در آخر آن (بر خلاف [[قوانین]] حرکات طبیعی اجرام آسمانی)<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الکافی، کلینی، ج ۸، صص ۱۷۹ و ۱۸۰؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۱؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۴؛ العدد القویه، ص ۶۶؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۸؛ الصراط المستقیم، زین الدین نباطی، ج ۲، ص ۲۴۹؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۸؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۳ و در منابع [[اهل سنت]] قریب به آن: القطر الشهدی، ص ۶۳؛ العطر الوردی، ص ۶۳؛ عقد الدرر، ص ۹۸ و در برخی نصوص [[اهل سنت]] به جای ماه رمضان، ماه شعبان ذکر شده است: العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸.</ref>.  
#فرو رفتن [[زمین]] در سرزمین "[[بیداء|البیداء]]" (میان [[مکه]] و [[مدینه]]) و قریه "[[جابیه]]"<ref>الارشاد، ج ۲ ص ۳۶۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۵ و ۱۸۷؛ مجمع البیان، طبرسی، ج ۴، ص ۳۹۸؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۶؛ ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، صص ۶۴۹ و ۶۵۰؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱ و در منابع [[اهل سنت]]: عقد الدرر، مقدسی، صص ۸۵ و ۱۱۷ و ۱۱۸ و ۱۲۴ و ۱۲۹؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۵۱؛ القول المختصر، ص ۵۶؛ سنن ابی داود، ج ۴، ص ۱۵۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۳۱۶؛ منتخب کنز العمال، ج ۶، ص ۳۱؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۳۱۶؛ اشعه اللمعات، ج ۴، ص ۳۳۸.</ref> و قریه "[[حرستا|حَرَسْتا]]"<ref>الغیبة، طوسی، ص ۴۶۱؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۱ و در منابع [[اهل سنت]]: القطر الشهدی، الحلوانی، ص ۶۱؛ العطر الوردی، بلبیسی، ص ۶۱ به نقل از: القول المختصر هیمتی؛ عقد الدرر، ص ۱۲۷.</ref>.  
# فرو رفتن [[زمین]] در سرزمین "[[بیداء|البیداء]]" (میان [[مکه]] و [[مدینه]]) و قریه "[[جابیه]]"<ref>الارشاد، ج ۲ ص ۳۶۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۵ و ۱۸۷؛ مجمع البیان، طبرسی، ج ۴، ص ۳۹۸؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۶؛ ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، صص ۶۴۹ و ۶۵۰؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱ و در منابع [[اهل سنت]]: عقد الدرر، مقدسی، صص ۸۵ و ۱۱۷ و ۱۱۸ و ۱۲۴ و ۱۲۹؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۵۱؛ القول المختصر، ص ۵۶؛ سنن ابی داود، ج ۴، ص ۱۵۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۳۱۶؛ منتخب کنز العمال، ج ۶، ص ۳۱؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۳۱۶؛ اشعه اللمعات، ج ۴، ص ۳۳۸.</ref> و قریه "[[حرستا|حَرَسْتا]]"<ref>الغیبة، طوسی، ص ۴۶۱؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۱ و در منابع [[اهل سنت]]: القطر الشهدی، الحلوانی، ص ۶۱؛ العطر الوردی، بلبیسی، ص ۶۱ به نقل از: القول المختصر هیمتی؛ عقد الدرر، ص ۱۲۷.</ref>.  
#توقف سیر [[خورشید]] در [[آسمان]] از هنگام ظهر تا نیمه‌های عصر<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۳؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۲؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۳۲؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۰۶؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ عقد الدرر، ص ۱۵۶.</ref>.  
# توقف سیر [[خورشید]] در [[آسمان]] از هنگام ظهر تا نیمه‌های عصر<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۳؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۲؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۳۲؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۰۶؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ عقد الدرر، ص ۱۵۶.</ref>.  
#[[ظهور]] سرخی آفاق گستری در [[آسمان]]<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸، اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹ و در منابع [[اهل سنت]]: القطر الشهدی، ص ۶۰؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ عقد الدرر، ص ۱۴۵.</ref>.  
# [[ظهور]] سرخی آفاق گستری در [[آسمان]]<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸، اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹ و در منابع [[اهل سنت]]: القطر الشهدی، ص ۶۰؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ عقد الدرر، ص ۱۴۵.</ref>.  
#ظاهر شدن تصویر صورت و سینه‌ای در قرص [[خورشید]]<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۳؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ منتخب الأنوار المضیئه، ص ۳۰۶؛ إثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج ۳، ص ۷۳۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب، حائری، ص ۱۸۵.</ref>.  
# ظاهر شدن تصویر صورت و سینه‌ای در قرص [[خورشید]]<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۳؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ منتخب الأنوار المضیئه، ص ۳۰۶؛ إثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج ۳، ص ۷۳۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب، حائری، ص ۱۸۵.</ref>.  
#[[صیحه آسمانی]] در [[ماه رمضان]] و ندای غیبی هاتفی که نام [[حضرت]] و نام پدر بزرگوارشان را فریاد می‌کند<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۲؛ ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، ص ۳۲۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۷۰؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۳۳ و ۴۳۴؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۵۵ و ۳۶۰؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۴۲۸؛ الکافی، ج ۸، صص ۲۰۹ و ۲۵۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۴؛ الاختصاص، مفید ص ۲۵۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۸ و در منابع [[اهل سنت]]: الفصول المهمه، ص ۳۱۰؛ عقد الدرر، صص ۱۳۹ و ۱۴۰ و ۱۴۴ و ۱۴۵.</ref>.  
# [[صیحه آسمانی]] در [[ماه رمضان]] و ندای غیبی هاتفی که نام [[حضرت]] و نام پدر بزرگوارشان را فریاد می‌کند<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۲؛ ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، ص ۳۲۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۷۰؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۳۳ و ۴۳۴؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۵۵ و ۳۶۰؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۴۲۸؛ الکافی، ج ۸، صص ۲۰۹ و ۲۵۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۴؛ الاختصاص، مفید ص ۲۵۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۸ و در منابع [[اهل سنت]]: الفصول المهمه، ص ۳۱۰؛ عقد الدرر، صص ۱۳۹ و ۱۴۰ و ۱۴۴ و ۱۴۵.</ref>.  
#مرگ‌های سرخ و سپیدی که پیش از [[ظهور]] [[حضرت]] بسیاری از مردمان را هلاک می‌سازد<ref>ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۶۵۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ العدد القویه، ص ۶۱؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۵؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۲۳؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۳۸؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۱۱؛ و در منابع [[اهل سنت]]: الفصول المهمه، ص ۳۰۱.</ref>.  
# مرگ‌های سرخ و سپیدی که پیش از [[ظهور]] [[حضرت]] بسیاری از مردمان را هلاک می‌سازد<ref>ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۶۵۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ العدد القویه، ص ۶۱؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۵؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۲۳؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۳۸؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۱۱؛ و در منابع [[اهل سنت]]: الفصول المهمه، ص ۳۰۱.</ref>.  
*'''اوضاع عمومی [[جوامع بشری]]:'''[[احادیث]] بسیاری در کتب روایی [[شیعی]] و [[سنی]] وارد شده که اوضاع و احوال [[حاکم]] بر حیات عمومی نوع [[بشر]] را در سطح بین‌المللی، تیره و نابسامان و اسفناک ترسیم می‌کند. به گوشه‌ای از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
* '''اوضاع عمومی [[جوامع بشری]]:'''[[احادیث]] بسیاری در کتب روایی [[شیعی]] و [[سنی]] وارد شده که اوضاع و احوال [[حاکم]] بر حیات عمومی نوع [[بشر]] را در سطح بین‌المللی، تیره و نابسامان و اسفناک ترسیم می‌کند. به گوشه‌ای از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
#زوال [[علم]] و [[معرفت]] و [[خردورزی]] و انتشار [[جهالت]] و [[تقلید]]<ref>الکافی، ج ۱، صص ۳۱ - ۳۶؛ الملاحم والفتن، سید ابن طاووس، صص ۱۰۵ و ۱۵۷؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۲ و ج ۵۳، صص ۱۴۰ و ۱۴۱؛ الزام الناصب، ص ۶۴؛ و درمنابع [[اهل سنت]]: صحیح مسلم، ج ۸، ص ۵۷.</ref>.  
# زوال [[علم]] و [[معرفت]] و [[خردورزی]] و انتشار [[جهالت]] و [[تقلید]]<ref>الکافی، ج ۱، صص ۳۱ - ۳۶؛ الملاحم والفتن، سید ابن طاووس، صص ۱۰۵ و ۱۵۷؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۲ و ج ۵۳، صص ۱۴۰ و ۱۴۱؛ الزام الناصب، ص ۶۴؛ و درمنابع [[اهل سنت]]: صحیح مسلم، ج ۸، ص ۵۷.</ref>.  
#[[شیوع فساد]] مالی و جنسی و قتل و [[غارت]] و [[شهادت]] به [[دروغ]]<ref>الکافی، ج ۸، صص ۳۱ - ۳۶؛ تحف العقول، حرانی، ص ۴۳؛ اعلام الوری، ص ۴۳۱؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲ و در منابع [[اهل سنت]]: العطر الوردی، ص ۵۸؛ عقد الدرر، ص ۱۵۵؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۲، ص ۴۱۸؛ نور الابصار، شبلنجی، ص ۱۷۲.</ref>.  
# [[شیوع فساد]] مالی و جنسی و قتل و [[غارت]] و [[شهادت]] به [[دروغ]]<ref>الکافی، ج ۸، صص ۳۱ - ۳۶؛ تحف العقول، حرانی، ص ۴۳؛ اعلام الوری، ص ۴۳۱؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲ و در منابع [[اهل سنت]]: العطر الوردی، ص ۵۸؛ عقد الدرر، ص ۱۵۵؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۲، ص ۴۱۸؛ نور الابصار، شبلنجی، ص ۱۷۲.</ref>.  
#افزایش قیمت‌ها و صعوبت معاش و فراوانی [[مرگ]] و میر<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۸؛ دلائل الامامه، طبری، ص ۲۵۹؛ ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۶۷ و ۱۷۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ تحف العقول، ص ۴۳؛ العدد القویه، ص ۶۶؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۳ و در منابع [[اهل سنت]]: العطر الوردی، صص ۵۴ و ۵۵.</ref>.  
# افزایش قیمت‌ها و صعوبت معاش و فراوانی [[مرگ]] و میر<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۸؛ دلائل الامامه، طبری، ص ۲۵۹؛ ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۶۷ و ۱۷۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ تحف العقول، ص ۴۳؛ العدد القویه، ص ۶۶؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۳ و در منابع [[اهل سنت]]: العطر الوردی، صص ۵۴ و ۵۵.</ref>.  
#تکیه زدن [[حاکمان]] فاجر و [[ظالم]] بر اریکه [[قدرت]]<ref>الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۳۴؛ تحف العقول، ص ۴۳؛ المحجه البیضاء، فیض کاشانی، ج ۱، ص ۱۲۵؛ بشارة الاسلام، الکاظمی، صص ۷۶ و ۷۷؛ الزام الناصب، ص ۱۹۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۳؛ الملاحم و الفتن، باب ۱۷۱، ص ۷۷؛ و در منابع [[اهل سنت]]: عقد الدرر، ص ۱۵۵؛ الحاوی للفتاوی، جلال الدین سیوطی، ج ۲، ص ۱۳۵.</ref>.  
# تکیه زدن [[حاکمان]] فاجر و [[ظالم]] بر اریکه [[قدرت]]<ref>الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۳۴؛ تحف العقول، ص ۴۳؛ المحجه البیضاء، فیض کاشانی، ج ۱، ص ۱۲۵؛ بشارة الاسلام، الکاظمی، صص ۷۶ و ۷۷؛ الزام الناصب، ص ۱۹۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۳؛ الملاحم و الفتن، باب ۱۷۱، ص ۷۷؛ و در منابع [[اهل سنت]]: عقد الدرر، ص ۱۵۵؛ الحاوی للفتاوی، جلال الدین سیوطی، ج ۲، ص ۱۳۵.</ref>.  
#بی‌رونقی [[نماز]] و [[عبادت]] و رونق یافتن [[دروغگویی]] و بی‌ثباتی [[مردم]] در [[دین]] خود<ref>الغیبة، نعمانی، ص ۱۳۸؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۱۰۱ و ۲۵۷ و ۲۶۴؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۴؛ و در منابع [[اهل سنت]]: العطر الوردی، ص ۵۵؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۵۹؛ عقد الدرر، ص ۱۵۵.</ref>.  
# بی‌رونقی [[نماز]] و [[عبادت]] و رونق یافتن [[دروغگویی]] و بی‌ثباتی [[مردم]] در [[دین]] خود<ref>الغیبة، نعمانی، ص ۱۳۸؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۱۰۱ و ۲۵۷ و ۲۶۴؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۴؛ و در منابع [[اهل سنت]]: العطر الوردی، ص ۵۵؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۵۹؛ عقد الدرر، ص ۱۵۵.</ref>.  
#تشبه زنان به مردان و مردان به زنان<ref>اعلام الوری، ص ۴۳۳؛ المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۳۴۲؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۳؛ نهج الفصاحه، ج ۲، ص ۴۷۴؛ مثیر الأحزان، الجواهری، ص ۲۹۸؛ الزام الناصب، ص ۱۸۰؛ بشارة الاسلام، صص ۲۶ و ۴۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۲۶۳ و ۲۶۴؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۳۴.</ref>.  
# تشبه زنان به مردان و مردان به زنان<ref>اعلام الوری، ص ۴۳۳؛ المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۳۴۲؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۳؛ نهج الفصاحه، ج ۲، ص ۴۷۴؛ مثیر الأحزان، الجواهری، ص ۲۹۸؛ الزام الناصب، ص ۱۸۰؛ بشارة الاسلام، صص ۲۶ و ۴۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۲۶۳ و ۲۶۴؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۳۴.</ref>.  
*'''متخاصمان (نیروها و چهره‌ها):''' در [[احادیث]] باب [[علائم ظهور]]، بخشی از نشانه‌های آغاز [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[تبیین]] و ترسیم چهره‌های دو اردوگاه [[حق]] و [[باطل]] و [[رهبران]] برجسته [[سیاسی]] و [[فکری]] آن‌ها و عملکرد [[سپاهیان]] این دو جبهه اختصاص یافته است. پاره‌ای از آن‌ها را بیان می‌کنیم:
* '''متخاصمان (نیروها و چهره‌ها):''' در [[احادیث]] باب [[علائم ظهور]]، بخشی از نشانه‌های آغاز [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[تبیین]] و ترسیم چهره‌های دو اردوگاه [[حق]] و [[باطل]] و [[رهبران]] برجسته [[سیاسی]] و [[فکری]] آن‌ها و عملکرد [[سپاهیان]] این دو جبهه اختصاص یافته است. پاره‌ای از آن‌ها را بیان می‌کنیم:
#[[خروج سفیانی]]<ref>ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، صص ۶۵۰ و ۶۵۱؛ الکافی، ج ۸، صص ۲۲۰ و ۲۵۸ و ۲۷۲؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۰ و ۱۱۵۵ و ۱۱۵۹؛ تفسیر القمی، ج ۲، ص ۱۱۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۴ و ج ۲، ص ۵۲؛ الاختصاص، ص ۲۵۶؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۵ و ۱۷۶ و ۱۸۰ و ۱۸۷؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۴ و ۴۴۹ و ۴۵۰ و ۴۶۲ و ۴۶۳؛ الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۸ و ۳۷۱ و ۳۷۳؛ منتخب الانوار المضیئه، صص ۳۰۶ و ۳۱۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۵۵ و ۳۵۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۲۲۱ و ۲۷۱ و ۲۷۵؛ اثبات الهداه، ج ۳، صص ۷۲۰ - ۷۲۳ و ۷۲۵ - ۷۳۳ و ۷۳۵؛ نوادرالاخبار، ص ۲۹۰؛ الملاحم و الفتن، ابواب ۸۶ و ۸۷ و ۸۸ و ۹۱، صص ۵۰ و ۵۱ و ۶۴ و ۶۵ و در منابع [[اهل سنت]]: مستدرک الحاکم، ج ۴، ص ۵۲۰؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۶۷ و ۱۳۴ و ۱۳۵؛ ینابع الموده، ص ۴۴۰؛ عقد الدرر، صص ۱۰۶ - ۱۰۸ و ۱۱۲ - ۱۳۷.</ref>؛ نام این فرد پلید که [[رهبری]] جبهه [[باطل]] و نیروهای مهدی‌ستیز را به عهده خواهد داشت، [[عثمان بن عنبسه بن ابی سفیان]] است که از [[ابوسفیان]] [[مشرک]] معروف صدر [[اسلام]] نَسَب می‌برد. و همو لشکری را تجهیز نموده برای مقابله با [[امام مهدی|امام]] به سوی [[مکه]] روانه می‌کند که [[زمین]] در صحرای [[بیداء|البیداء]]، آنان را در کام خود می‌کشد. به مدت ۹ ماه بر نواحی پنجگانه [[دمشق]]، [[حمص]]، [[اردن]]، [[حلب]] و قنسرین [[حکومت]] خواهد کرد و خون‌های زیادی را خواهد ریخت تا این که سرانجام در منطقه [[فلسطین]] شرقی به دست [[سپاهیان]] [[امام زمان|صاحب الزمان]] {{ع}} [[اسیر]] شده و در کنار دریاچه "طبریه" چونان گوسفندی سر از بدنش جدا می‌گردد.
# [[خروج سفیانی]]<ref>ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، صص ۶۵۰ و ۶۵۱؛ الکافی، ج ۸، صص ۲۲۰ و ۲۵۸ و ۲۷۲؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۰ و ۱۱۵۵ و ۱۱۵۹؛ تفسیر القمی، ج ۲، ص ۱۱۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۴ و ج ۲، ص ۵۲؛ الاختصاص، ص ۲۵۶؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۵ و ۱۷۶ و ۱۸۰ و ۱۸۷؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۴ و ۴۴۹ و ۴۵۰ و ۴۶۲ و ۴۶۳؛ الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۸ و ۳۷۱ و ۳۷۳؛ منتخب الانوار المضیئه، صص ۳۰۶ و ۳۱۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۵۵ و ۳۵۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۲۲۱ و ۲۷۱ و ۲۷۵؛ اثبات الهداه، ج ۳، صص ۷۲۰ - ۷۲۳ و ۷۲۵ - ۷۳۳ و ۷۳۵؛ نوادرالاخبار، ص ۲۹۰؛ الملاحم و الفتن، ابواب ۸۶ و ۸۷ و ۸۸ و ۹۱، صص ۵۰ و ۵۱ و ۶۴ و ۶۵ و در منابع [[اهل سنت]]: مستدرک الحاکم، ج ۴، ص ۵۲۰؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۶۷ و ۱۳۴ و ۱۳۵؛ ینابع الموده، ص ۴۴۰؛ عقد الدرر، صص ۱۰۶ - ۱۰۸ و ۱۱۲ - ۱۳۷.</ref>؛ نام این فرد پلید که [[رهبری]] جبهه [[باطل]] و نیروهای مهدی‌ستیز را به عهده خواهد داشت، [[عثمان بن عنبسه بن ابی سفیان]] است که از [[ابوسفیان]] [[مشرک]] معروف صدر [[اسلام]] نَسَب می‌برد. و همو لشکری را تجهیز نموده برای مقابله با [[امام مهدی|امام]] به سوی [[مکه]] روانه می‌کند که [[زمین]] در صحرای [[بیداء|البیداء]]، آنان را در کام خود می‌کشد. به مدت ۹ ماه بر نواحی پنجگانه [[دمشق]]، [[حمص]]، [[اردن]]، [[حلب]] و قنسرین [[حکومت]] خواهد کرد و خون‌های زیادی را خواهد ریخت تا این که سرانجام در منطقه [[فلسطین]] شرقی به دست [[سپاهیان]] [[امام زمان|صاحب الزمان]] {{ع}} [[اسیر]] شده و در کنار دریاچه "طبریه" چونان گوسفندی سر از بدنش جدا می‌گردد.
#[[ظهور]] شصت [[کذاب]] که مدعی نبوت‌اند<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۹؛ الغیبة، طوسی، ج ۴، ص ۴۳۴؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۴۹؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹ و در منابع [[اهل سنت]]: جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ عقد الدرر، ص ۱۵۴.</ref>.  
# [[ظهور]] شصت [[کذاب]] که مدعی نبوت‌اند<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۹؛ الغیبة، طوسی، ج ۴، ص ۴۳۴؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۴۹؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹ و در منابع [[اهل سنت]]: جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ عقد الدرر، ص ۱۵۴.</ref>.  
#[[قیام]] دوزاده تن از آل ابی طالب که [[مردم]] را به خود می‌خوانند و سودای [[پیشوایی]] دارند<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۲؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۳۷؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۳؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹.</ref>.  
# [[قیام]] دوزاده تن از آل ابی طالب که [[مردم]] را به خود می‌خوانند و سودای [[پیشوایی]] دارند<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۲؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۳۷؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۳؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹.</ref>.  
#[[قتل نفس زکیه]]<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الغبیه، طوسی، صص ۴۳۶ و ۴۳۷ و ۴۴۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۶۹ و ۱۷۲ و ۱۷۶؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷ و ج ۸، ص ۲۵۸؛ الخصال، ص ۳۰۳؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۴ و ۱۱۶۲؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۰؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۳؛ و در منابع [[اهل سنت]]: عقد الدرر، ص ۱۰۰.</ref>(درباره او توضیحی در پایان این فصل ارائه می‌شود).
# [[قتل نفس زکیه]]<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الغبیه، طوسی، صص ۴۳۶ و ۴۳۷ و ۴۴۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۶۹ و ۱۷۲ و ۱۷۶؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷ و ج ۸، ص ۲۵۸؛ الخصال، ص ۳۰۳؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۴ و ۱۱۶۲؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۰؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۳؛ و در منابع [[اهل سنت]]: عقد الدرر، ص ۱۰۰.</ref>(درباره او توضیحی در پایان این فصل ارائه می‌شود).
#[[قیام یمانی]]<ref>ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الکافی، ج ۸، صص ۱۸۹ و ۲۵۸؛ الخصال، ص ۳۰۳؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۳؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۱ و ۱۸۰؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۶؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰ و در منابع [[اهل سنت]]: عقد الدرر، ص ۱۵۱؛ البیان، ص ۷۷؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ نورالابصار، ص ۱۷۲؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶.</ref>(در پایان این قسمت، توضیحی درباره وی خواهد آمد).
# [[قیام یمانی]]<ref>ا[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الکافی، ج ۸، صص ۱۸۹ و ۲۵۸؛ الخصال، ص ۳۰۳؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۳؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۱ و ۱۸۰؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۶؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰ و در منابع [[اهل سنت]]: عقد الدرر، ص ۱۵۱؛ البیان، ص ۷۷؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ نورالابصار، ص ۱۷۲؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶.</ref>(در پایان این قسمت، توضیحی درباره وی خواهد آمد).
#[[قیام سید خراسانی]] ([[شعیب بن صالح]]) و [[خروج]] [[پرچم‌های سیاه از خراسان]] در [[حمایت]] از [[موعود]] امم<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵؛ الملاحم و الفتن، ابواب ۹۲ و ۹۳ و ۹۴ و ۹۵، صص ۵۲ و ۵۳؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۱ و ۱۷۳؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۴ و ۴۵۲؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۷۵ - ۳۷۷؛ الحجه البیضاء، ج ۴، صص ۲۴۳ و ۳۴۳؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹ و در منابع [[اهل سنت]]: سنن ترمذی، ج ۳، ص ۳۶۲؛ البیان، ص ۱۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۶۳؛ منتخب کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۹؛ ذخائر العقبی، محب الدین طبری، ص ۱۱۷؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۱۳۹ و ۱۴۱ و ۱۴۵؛ عقد الدرر، صص ۹۰ و ۱۶۶ - ۱۷۴.</ref>.  
# [[قیام سید خراسانی]] ([[شعیب بن صالح]]) و [[خروج]] [[پرچم‌های سیاه از خراسان]] در [[حمایت]] از [[موعود]] امم<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵؛ الملاحم و الفتن، ابواب ۹۲ و ۹۳ و ۹۴ و ۹۵، صص ۵۲ و ۵۳؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۱ و ۱۷۳؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۴ و ۴۵۲؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۷۵ - ۳۷۷؛ الحجه البیضاء، ج ۴، صص ۲۴۳ و ۳۴۳؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹ و در منابع [[اهل سنت]]: سنن ترمذی، ج ۳، ص ۳۶۲؛ البیان، ص ۱۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۶۳؛ منتخب کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۹؛ ذخائر العقبی، محب الدین طبری، ص ۱۱۷؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۱۳۹ و ۱۴۱ و ۱۴۵؛ عقد الدرر، صص ۹۰ و ۱۶۶ - ۱۷۴.</ref>.  
#[[ظهور]] مرد [[مغربی]] از [[مصر]] و تسلط وی بر [[شام]]<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ فلاح السائل، سید ابن طاووس، ص ۳۰۹؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۶۳؛ الملاحم و الفتن، ص ۷۷؛ المحجه البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۲؛ بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۲۱۴ و ۲۳۷ و در منابع [[اهل سنت]]: الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۱۴۰ و ۱۴۴؛ العرائس الواضحه، ۱۰۶؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ عقد الدرر، ص ۱۵۶.</ref>.  
# [[ظهور]] مرد [[مغربی]] از [[مصر]] و تسلط وی بر [[شام]]<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ فلاح السائل، سید ابن طاووس، ص ۳۰۹؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۶۳؛ الملاحم و الفتن، ص ۷۷؛ المحجه البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۲؛ بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۲۱۴ و ۲۳۷ و در منابع [[اهل سنت]]: الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۱۴۰ و ۱۴۴؛ العرائس الواضحه، ۱۰۶؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ عقد الدرر، ص ۱۵۶.</ref>.  
#ورود پرچم‌های [[قیس]] و [[عرب]] به [[مصر]]<ref>الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۹ و ۳۷۶ و ۳۷۷؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۸ و ۴۴۹؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۵؛ کشف الغمه، ج ۳، ۳۵۸؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۶۶؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۲۸؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۴ و در منابع [[اهل سنت]]: عقد الدرر، ۸۳؛ الفصول المهمه، ص ۲۹۰؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶.</ref>.  
# ورود پرچم‌های [[قیس]] و [[عرب]] به [[مصر]]<ref>الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۹ و ۳۷۶ و ۳۷۷؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۸ و ۴۴۹؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۵؛ کشف الغمه، ج ۳، ۳۵۸؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۶۶؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۲۸؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۴ و در منابع [[اهل سنت]]: عقد الدرر، ۸۳؛ الفصول المهمه، ص ۲۹۰؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶.</ref>.  
#ورود پرچم‌های [[کنده]] به [[خراسان]]<ref>پیشین.</ref>.  
# ورود پرچم‌های [[کنده]] به [[خراسان]]<ref>پیشین.</ref>.  
#پیاده شدن برادران ترک در "الجزیره"<ref>علامه سید محمد صدر معتقد است که مقصود از جزیره، سرزمین مابین النهرین در عراق است که در متون کهن بدین اسم نامیده می‌شده است.</ref> و پیاده شدن [[رومیان]] در "الرمله"<ref>آنچنان که یاقوت حموی در معجم البلدان، ج ۳، ص ۶۹ آورده است، الرمله شهر بزرگ و مرکزی منطقه فلسطین بوده که از بین رفته است.</ref><ref>الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۸ و ۳۷۲؛ الاختصاص، صص ۲۵۵ و ۲۵۶؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ تفسیرالعیاشی، ج ۱، ص ۶۴؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۱ و ۴۴۲؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۶ و ۱۱۵۷؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۷؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۲۴۹؛ منتخب الانوار المضیئه، صص ۶۲ و ۳۰۵؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۲۱۲ و ۲۲۲ و ۲۳۷ و در منابع [[اهل سنت]]: الفصول المهمه، ص ۲۹۰؛ عقد الدرر، ص ۱۲۴.</ref><ref>[[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده، مهدی]]، [[نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)|نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)]]، ص۲۱-۲۸.</ref>.
# پیاده شدن برادران ترک در "الجزیره"<ref>علامه سید محمد صدر معتقد است که مقصود از جزیره، سرزمین مابین النهرین در عراق است که در متون کهن بدین اسم نامیده می‌شده است.</ref> و پیاده شدن [[رومیان]] در "الرمله"<ref>آنچنان که یاقوت حموی در معجم البلدان، ج ۳، ص ۶۹ آورده است، الرمله شهر بزرگ و مرکزی منطقه فلسطین بوده که از بین رفته است.</ref><ref>الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۸ و ۳۷۲؛ الاختصاص، صص ۲۵۵ و ۲۵۶؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ تفسیرالعیاشی، ج ۱، ص ۶۴؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۱ و ۴۴۲؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۶ و ۱۱۵۷؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۷؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۲۴۹؛ منتخب الانوار المضیئه، صص ۶۲ و ۳۰۵؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۲۱۲ و ۲۲۲ و ۲۳۷ و در منابع [[اهل سنت]]: الفصول المهمه، ص ۲۹۰؛ عقد الدرر، ص ۱۲۴.</ref><ref>[[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده، مهدی]]، [[نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)]]، ص۲۱-۲۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۷۱۵: خط ۶۹۶:
| تصویر = 783993038.jpg
| تصویر = 783993038.jpg
| پاسخ‌دهنده = قنبر علی صمدی
| پاسخ‌دهنده = قنبر علی صمدی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
*«در برخی [[روایات]]، از اهالی [[طالقان]] به عنوان [[یاران]] و [[اصحاب]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[تجلیل]] شده است. از [[امام صادق]]{{ع}} در مورد اهالی [[طالقان]] [[نقل]] شده است که فرمود: "در [[طالقان]] گنج‌هایی ست که از طلا و نقره نیستند؛ بلکه اسبان زیبا و تندرو و مردان چابک سوار و نشان داری هستند که [[خداوند]] آنان را از دورترین بلاد پیرامون یک دیگر جمع خواهد کرد؛ به تعداد [[اصحاب بدر]] سیصد وسیزده مرد‌اند"<ref>{{عربی|" وَ لَهُ كُنُوزٌ لَا ذَهَبٌ وَ لَا فِضَّةٌ إِلَّا خُيُولٌ مُطَهَّمَةٌ وَ رِجَالٌ مُسَوَّمَةٌ يَجْمَعُ اللَّهُ لَهُ مِنْ أَقَاصِي الْبِلَادِ عَلَى عَدَدِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا "}}؛ إعلام الوری، ص ۴۰۳؛ الزام الناصب، ج۲، ص۲۹۶؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۰۸.</ref>. هم چنین از [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} [[نقل]] شده است: خوشا به حال [[طالقان]]، که از برای [[خداوند عزوجل]] در آن گنج‌هایی است، نه از جنس طلا و نقره؛ بلکه مردانی هستند اهل [[ایمان]]، که [[خدا]] را از روی [[معرفت]] شناخته‌اند. آنان [[انصار]] و [[یاوران]] [[مهدی]] در [[آخرالزمان]] هستند"<ref>{{عربی|" وَيْحاً لِلطَّالَقَانِ فَإِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا كُنُوزاً لَيْسَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَكِنْ بِهَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَيْضاً أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَان‏"}}؛ کشف الغمه، ج۲، ص۴۷۸؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۸۷.</ref>»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۱۸۵ - ۱۸۶.</ref>.
*«در برخی [[روایات]]، از اهالی [[طالقان]] به عنوان [[یاران]] و [[اصحاب]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[تجلیل]] شده است. از [[امام صادق]] {{ع}} در مورد اهالی [[طالقان]] [[نقل]] شده است که فرمود: "در [[طالقان]] گنج‌هایی ست که از طلا و نقره نیستند؛ بلکه اسبان زیبا و تندرو و مردان چابک سوار و نشان داری هستند که [[خداوند]] آنان را از دورترین بلاد پیرامون یک دیگر جمع خواهد کرد؛ به تعداد [[اصحاب بدر]] سیصد وسیزده مرد‌اند"<ref>{{عربی|" وَ لَهُ كُنُوزٌ لَا ذَهَبٌ وَ لَا فِضَّةٌ إِلَّا خُيُولٌ مُطَهَّمَةٌ وَ رِجَالٌ مُسَوَّمَةٌ يَجْمَعُ اللَّهُ لَهُ مِنْ أَقَاصِي الْبِلَادِ عَلَى عَدَدِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا "}}؛ إعلام الوری، ص ۴۰۳؛ الزام الناصب، ج۲، ص۲۹۶؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۰۸.</ref>. هم چنین از [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} [[نقل]] شده است: خوشا به حال [[طالقان]]، که از برای [[خداوند عزوجل]] در آن گنج‌هایی است، نه از جنس طلا و نقره؛ بلکه مردانی هستند اهل [[ایمان]]، که [[خدا]] را از روی [[معرفت]] شناخته‌اند. آنان [[انصار]] و [[یاوران]] [[مهدی]] در [[آخرالزمان]] هستند"<ref>{{عربی|" وَيْحاً لِلطَّالَقَانِ فَإِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا كُنُوزاً لَيْسَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَكِنْ بِهَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَيْضاً أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَان‏"}}؛ کشف الغمه، ج۲، ص۴۷۸؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۸۷.</ref>»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۱۸۵ - ۱۸۶.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۷۲۲: خط ۷۰۳:
| تصویر = 13681056.jpg
| تصویر = 13681056.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید جعفر موسوی‌نسب
| پاسخ‌دهنده = سید جعفر موسوی‌نسب
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:


«با استفاده از [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}} علائمی که حتما باید واقع شوند، به قرار ذیل می‌باشند: [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: پیش از [[ظهور]] [[امام مهدی|قائم]] پنج نشانه حتمی است: [[خروج]] [[یمانی]] و [[سفیانی]] و [[ندای آسمانی|صیحه آسمانی]]، قتل [[نفس زکیه]] و فرو رفتن در بیابان<ref>کمال الدین، ص۶۵۰.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: وقوع صدایی مهیب و [[خروج]] [[سفیانی]] و [[خروج]] [[یمانی]] و کشته شدن [[نفس زکیه]] و برآمدن دستی از [[آسمان]]، همه از امور حتمیه [[ظهور]] است. و وحشتی در [[ماه رمضان]] است که خفته را بیدار می‌کند و انسان‌های بیدار را به [[وحشت]] می‌اندازد و دوشیزگان پرده‌‌‌نشین را از پرده بیرون می‌آورد<ref>غیبت نعمانى، باب ۱۴، ص۳۶۵.</ref>. [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] نموده است که فرمود: ده چیز است که قبل از [[قیام]] و [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] واقع می‌شود: ۱. [[سفیانی]]؛ ۲. [[دجال]]؛ ۳. [[دخان]]؛ ۴. [[دابة الارض]]؛ ۵. [[خروج قائم]]؛ ۶. [[طلوع خورشید از مغرب]]؛ ۷. [[نزول عیسی]]؛ ۸. [[خسوف در مشرق]]؛ ۹. [[خسوف در جزیرة العرب]]؛ ۱۰. [[آتشی که از مرکز عدن شعله می‌کشد]]<ref>بحار، ج ۵۲، ص۲۰۹.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج۲، ص۴۳-۴۵.</ref>.
«با استفاده از [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}} علائمی که حتما باید واقع شوند، به قرار ذیل می‌باشند: [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: پیش از [[ظهور]] [[امام مهدی|قائم]] پنج نشانه حتمی است: [[خروج]] [[یمانی]] و [[سفیانی]] و [[ندای آسمانی|صیحه آسمانی]]، قتل [[نفس زکیه]] و فرو رفتن در بیابان<ref>کمال الدین، ص۶۵۰.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: وقوع صدایی مهیب و [[خروج]] [[سفیانی]] و [[خروج]] [[یمانی]] و کشته شدن [[نفس زکیه]] و برآمدن دستی از [[آسمان]]، همه از امور حتمیه [[ظهور]] است. و وحشتی در [[ماه رمضان]] است که خفته را بیدار می‌کند و انسان‌های بیدار را به [[وحشت]] می‌اندازد و دوشیزگان پرده‌‌‌نشین را از پرده بیرون می‌آورد<ref>غیبت نعمانى، باب ۱۴، ص۳۶۵.</ref>. [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] نموده است که فرمود: ده چیز است که قبل از [[قیام]] و [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] واقع می‌شود: ۱. [[سفیانی]]؛ ۲. [[دجال]]؛ ۳. [[دخان]]؛ ۴. [[دابة الارض]]؛ ۵. [[خروج قائم]]؛ ۶. [[طلوع خورشید از مغرب]]؛ ۷. [[نزول عیسی]]؛ ۸. [[خسوف در مشرق]]؛ ۹. [[خسوف در جزیرة العرب]]؛ ۱۰. [[آتشی که از مرکز عدن شعله می‌کشد]]<ref>بحار، ج ۵۲، ص۲۰۹.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج۲، ص۴۳-۴۵.</ref>.
خط ۷۳۰: خط ۷۱۱:
| تصویر = 136863.JPG
| تصویر = 136863.JPG
| پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان
| پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]»'' و [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]] در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]»'' و [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]] در این‌باره گفته است:
*«از [[روایات]] استفاده می‌شود: پنج حادثه مهم از [[نشانه‌های حتمی ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است (...): ۱. [[خروج سفیانی]]؛ ۲. [[خسف به بیداء]]؛ ۳. [[خروج یمانی]]؛ ۴. [[قتل نفس زکیه]]؛ ۵. [[ندای آسمانی]]<ref> کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص۲۵۰.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۲۲۶- ۲۲۹.</ref>.
*«از [[روایات]] استفاده می‌شود: پنج حادثه مهم از [[نشانه‌های حتمی ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است (...): ۱. [[خروج سفیانی]]؛ ۲. [[خسف به بیداء]]؛ ۳. [[خروج یمانی]]؛ ۴. [[قتل نفس زکیه]]؛ ۵. [[ندای آسمانی]]<ref> کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص۲۵۰.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۲۲۶- ۲۲۹.</ref>.
*«در برابر نشانه‌‏های حتمی، نشانه‌‏های غیر حتمی قرار دارد؛ یعنی [[مقید]] و مشروط به اموری است که در صورت تحقق آن‏ها، پدید می‌‏آید. به عبارت دیگر، نشانه‌‏های غیر حتمی، شاید پدید آید و شاید بدون پیدایش آن‏ها [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} [[ظهور]] کند. پاره‌‏ای از نشانه‌‏های غیر حتمی از این قرار است: ۱. [[مرگ]] و میرها، زلزله‌‏ها و جنگ‏ها و آشوب‌‏های فراگیر؛ ۲. [[خسوف و کسوف]] نابه‌‏هنگام؛ ۳. بارش باران‏های فراوان و ...<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۴۴۵ - ۴۴۸.</ref>.
*«در برابر نشانه‌‏های حتمی، نشانه‌‏های غیر حتمی قرار دارد؛ یعنی [[مقید]] و مشروط به اموری است که در صورت تحقق آن‏ها، پدید می‌‏آید. به عبارت دیگر، نشانه‌‏های غیر حتمی، شاید پدید آید و شاید بدون پیدایش آن‏ها [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} [[ظهور]] کند. پاره‌‏ای از نشانه‌‏های غیر حتمی از این قرار است: ۱. [[مرگ]] و میرها، زلزله‌‏ها و جنگ‏ها و آشوب‌‏های فراگیر؛ ۲. [[خسوف و کسوف]] نابه‌‏هنگام؛ ۳. بارش باران‏های فراوان و ...<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۴۴۵ - ۴۴۸.</ref>.
خط ۷۳۸: خط ۷۱۹:
| تصویر = 151864.jpg
| تصویر = 151864.jpg
| پاسخ‌دهنده = عباس رحیمی
| پاسخ‌دهنده = عباس رحیمی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در این‌باره گفته است:


«یکی از مسائل غیر قابل [[انکار]]، وجود [[علائم]] و نشانه‌هایی است که [[قبل از ظهور]] اتفاق خواهد افتاد و بر دو نوع است: ۱. [[علائم حتمی]] که بدون [[شک]] اتفاق می‌افتند و نشان نزدیک بودن [[ظهور]] است؛ ۲. [[علائم]] غیر حتمی. [[خروج سفیانی]]، [[دجال]]، [[سید حسنی]]، آشکار شدن کف دستی در [[آسمان]]، [[صدای آسمانی]]، [[خورشید]] گرفتگی در نیمه‌ [[ماه رمضان]] و گرفتگی ماه در آخر آن، از [[علائم حتمی]] هستند.
«یکی از مسائل غیر قابل [[انکار]]، وجود [[علائم]] و نشانه‌هایی است که [[قبل از ظهور]] اتفاق خواهد افتاد و بر دو نوع است: ۱. [[علائم حتمی]] که بدون [[شک]] اتفاق می‌افتند و نشان نزدیک بودن [[ظهور]] است؛ ۲. [[علائم]] غیر حتمی. [[خروج سفیانی]]، [[دجال]]، [[سید حسنی]]، آشکار شدن کف دستی در [[آسمان]]، [[صدای آسمانی]]، [[خورشید]] گرفتگی در نیمه‌ [[ماه رمضان]] و گرفتگی ماه در آخر آن، از [[علائم حتمی]] هستند.
خط ۷۵۱: خط ۷۳۲:


«مهم‌ترین نشانه‌هایی که حتمی شمرده شده‌اند، عبارت‌اند از: [[ندای آسمانی]]، [[خروج دجال]]، [[خروج سفیانی]]، [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]، [[خسف در بیداء]]، [[خروج یمانی]]، [[خروج خراسانی]] و [[خروج]] [[سید حسنی|حسنی]]<ref>یادآور می‌شویم که شهرت این نشانه‌ها به "نشانه‌های حتمی"، به معنای صحت همه آنها نیست، چنان که خروج خراسانی، نشانه‌ای است که اگر چه در دوره معاصر، شهرت یافته و زبانزد خاص و عام شده است و به عنوان نشانه‌ای قطعی برای [[ظهور]] شمرده می‌شود؛ ولی احادیث چندانی برای آن موجود نیست.</ref>
«مهم‌ترین نشانه‌هایی که حتمی شمرده شده‌اند، عبارت‌اند از: [[ندای آسمانی]]، [[خروج دجال]]، [[خروج سفیانی]]، [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]، [[خسف در بیداء]]، [[خروج یمانی]]، [[خروج خراسانی]] و [[خروج]] [[سید حسنی|حسنی]]<ref>یادآور می‌شویم که شهرت این نشانه‌ها به "نشانه‌های حتمی"، به معنای صحت همه آنها نیست، چنان که خروج خراسانی، نشانه‌ای است که اگر چه در دوره معاصر، شهرت یافته و زبانزد خاص و عام شده است و به عنوان نشانه‌ای قطعی برای [[ظهور]] شمرده می‌شود؛ ولی احادیث چندانی برای آن موجود نیست.</ref>
::::::البته در [[احادیث]]، به [[نشانه‌های غیر حتمی]]، تصریح نشده است؛ ولی می‌توان نشانه‌هایی را که حتمی خوانده نشده‌اند، جزو [[نشانه‌های غیر حتمی]] شمرد<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۷ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۷، ص۴۲۹–۴۳۱.</ref>»<ref>[[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۷۱، ۷۲.</ref>.
 
البته در [[احادیث]]، به [[نشانه‌های غیر حتمی]]، تصریح نشده است؛ ولی می‌توان نشانه‌هایی را که حتمی خوانده نشده‌اند، جزو [[نشانه‌های غیر حتمی]] شمرد<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۷ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۷، ص۴۲۹–۴۳۱.</ref>»<ref>[[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۷۱، ۷۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۷۶۰: خط ۷۴۲:
*«طلوع [[ستاره دنباله‌دار]] از [[نشانه‌های ظهور]] است<ref>روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۴۷.</ref>. در [[روایات]] آمده است: [[مهدی]] {{ع}} پس از غیبتی طولانی، همزمان با طلوع ستاره‌ای سرخ و ویرانی [[ری]] و [[خسف]] [[زوراء]] [[ظهور]] می‌کند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۶؛ الزام الناصب، ص ۱۸۸.</ref>. ستاره‌ای از [[مشرق]] طلوع می‌کند که دنباله درخشانی دارد<ref>روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۴۷.</ref>.
*«طلوع [[ستاره دنباله‌دار]] از [[نشانه‌های ظهور]] است<ref>روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۴۷.</ref>. در [[روایات]] آمده است: [[مهدی]] {{ع}} پس از غیبتی طولانی، همزمان با طلوع ستاره‌ای سرخ و ویرانی [[ری]] و [[خسف]] [[زوراء]] [[ظهور]] می‌کند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۶؛ الزام الناصب، ص ۱۸۸.</ref>. ستاره‌ای از [[مشرق]] طلوع می‌کند که دنباله درخشانی دارد<ref>روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۴۷.</ref>.


طلوع ستاره‌ای دنباله‌دار، [[ملت]] [[عرب]] را به [[وحشت]] می‌اندازد و آن ستاره‌ای است که در طرف [[مشرق]] ظاهر می‌شود و همانند ماه می‌درخشد. سپس دنباله‌اش برمی‌گردد و نزدیک می‌شود که دو سرش به یکدیگر برسد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰؛ محجّة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳.</ref>.  
طلوع ستاره‌ای دنباله‌دار، [[ملت]] [[عرب]] را به [[وحشت]] می‌اندازد و آن ستاره‌ای است که در طرف [[مشرق]] ظاهر می‌شود و همانند ماه می‌درخشد. سپس دنباله‌اش برمی‌گردد و نزدیک می‌شود که دو سرش به یکدیگر برسد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰؛ محجّة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳.</ref>.
::::::پر واضح است که [[ترس]] و [[وحشت]] [[عرب]] از ستاره نیست، بلکه از حوادث جانکاهی است که همزمان با طلوع ستاره روی می‌دهد. [[رسول اکرم]] {{صل}} می‌فرماید: هنگامی که پل در [[بغداد]] زده شد و ستاره‌های دنباله‌دار از [[مشرق]] طلوع کرد، در کنار آن پل گروه‌گروه کشته می‌شوند<ref>محجّة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳؛ بشارة الاسلام، ص ۶۰.</ref>. در کتاب [[روزگار رهایی]] آمده است: احتمال می‌رود که [[پیامبر]] {{صل}} با تعبیر [[ستاره دنباله‌دار]]، هواپیماهای جنگی را [[اراده]] کند که به دنبال خود [[دود]] غلیظی به جای می‌گذارند و شاید منظور همان [[ستاره دنباله‌دار]] باشد که در [[احادیث]] فراوانی از آن بحث شده است و خود، نشانه [[نزدیک شدن ظهور]] [[حضرت بقیة الله]] است<ref>روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۴۲.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۹۵.</ref>.
 
پر واضح است که [[ترس]] و [[وحشت]] [[عرب]] از ستاره نیست، بلکه از حوادث جانکاهی است که همزمان با طلوع ستاره روی می‌دهد. [[رسول اکرم]] {{صل}} می‌فرماید: هنگامی که پل در [[بغداد]] زده شد و ستاره‌های دنباله‌دار از [[مشرق]] طلوع کرد، در کنار آن پل گروه‌گروه کشته می‌شوند<ref>محجّة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳؛ بشارة الاسلام، ص ۶۰.</ref>. در کتاب [[روزگار رهایی]] آمده است: احتمال می‌رود که [[پیامبر]] {{صل}} با تعبیر [[ستاره دنباله‌دار]]، هواپیماهای جنگی را [[اراده]] کند که به دنبال خود [[دود]] غلیظی به جای می‌گذارند و شاید منظور همان [[ستاره دنباله‌دار]] باشد که در [[احادیث]] فراوانی از آن بحث شده است و خود، نشانه [[نزدیک شدن ظهور]] [[حضرت بقیة الله]] است<ref>روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۴۲.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۹۵.</ref>.
*«پدیدار شدن [[سرخی در آسمان]] و گسترش آن در آفاق [[آسمان]]، از [[نشانه‌های ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} یاد شده است<ref>ارشاد مفید، ص ۳۵۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰.</ref>. این رخداد ممکن است انعکاس پرتو [[خورشید]] در افق یا فضا باشد و این از آثار و نشانه‌های [[خشم]] [[خدا]] بر زمینیان است که نظیر آن در [[عاشورا]] پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} پدیدار شده است. "[[ابو العلاء]]" در این مورد می‌گوید: بر افق [[آسمان]]، دو [[شاهد]] از [[خون]] [[مقدس]] [[علی]] {{ع}} و فرزندش موجود است<ref>امام مهدی از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۴۹۵.</ref>. در روایتی آمده است: [[قائم]] [[قیام]] نمی‌کند، جز هنگامی که چشم [[دنیا]] درآورده شود و [[سرخی آسمان]] پدید آید که آن‌ها اشک‌های خونبار حاملان [[عرش]] است که برای [[مردم]] [[زمین]] از چشم [[آسمان]] می‌بارد<ref>غیبة نعمانی، ص ۷۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۶؛ الزام الناصب، ص ۱۷۹.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۹۶.</ref>.
*«پدیدار شدن [[سرخی در آسمان]] و گسترش آن در آفاق [[آسمان]]، از [[نشانه‌های ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} یاد شده است<ref>ارشاد مفید، ص ۳۵۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰.</ref>. این رخداد ممکن است انعکاس پرتو [[خورشید]] در افق یا فضا باشد و این از آثار و نشانه‌های [[خشم]] [[خدا]] بر زمینیان است که نظیر آن در [[عاشورا]] پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} پدیدار شده است. "[[ابو العلاء]]" در این مورد می‌گوید: بر افق [[آسمان]]، دو [[شاهد]] از [[خون]] [[مقدس]] [[علی]] {{ع}} و فرزندش موجود است<ref>امام مهدی از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۴۹۵.</ref>. در روایتی آمده است: [[قائم]] [[قیام]] نمی‌کند، جز هنگامی که چشم [[دنیا]] درآورده شود و [[سرخی آسمان]] پدید آید که آن‌ها اشک‌های خونبار حاملان [[عرش]] است که برای [[مردم]] [[زمین]] از چشم [[آسمان]] می‌بارد<ref>غیبة نعمانی، ص ۷۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۶؛ الزام الناصب، ص ۱۷۹.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۹۶.</ref>.
*«از نشانه‌های [[پیش از ظهور]] [[حضرت]]، [[گرسنگی]] ذکر شده است. [[محمد بن مسلم]] می‌گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که فرمود: "[[پیش از ظهور]] [[حضرت قائم]] {{ع}} از سوی [[خداوند]] برای [[مؤمنان]] نشانه‌هایی است". گفتم: [[خدا]] مرا فدای تو گرداند، آن [[نشانه‌ها]] کدام است‌؟ فرمود: "آن‌ها همان گفته [[خداوند]] است که فرمود: {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمْوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ}}<ref>سوره بقره، ۱۵۵.</ref>؛ و شما [[مؤمنان]] را به چیزی از [[ترس]] و [[گرسنگی]] و کمی دارایی‌ها و جان‌ها و میوه‌ها می‌آزماییم، پس صابران را مژده ده. آن‌گاه فرمود: "[[خداوند]] [[مؤمنان]] را به سبب [[ترس]] از [[پادشاهان]] [[بنی فلان]] در دوران پایانی حکومت‌شان می‌آزماید و مراد از [[گرسنگی]]، گرانی قیمت‌هاست»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۰۰.</ref>.
*«از نشانه‌های [[پیش از ظهور]] [[حضرت]]، [[گرسنگی]] ذکر شده است. [[محمد بن مسلم]] می‌گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که فرمود: "[[پیش از ظهور]] [[حضرت قائم]] {{ع}} از سوی [[خداوند]] برای [[مؤمنان]] نشانه‌هایی است". گفتم: [[خدا]] مرا فدای تو گرداند، آن [[نشانه‌ها]] کدام است‌؟ فرمود: "آن‌ها همان گفته [[خداوند]] است که فرمود: {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمْوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ}}<ref>سوره بقره، ۱۵۵.</ref>؛ و شما [[مؤمنان]] را به چیزی از [[ترس]] و [[گرسنگی]] و کمی دارایی‌ها و جان‌ها و میوه‌ها می‌آزماییم، پس صابران را مژده ده. آن‌گاه فرمود: "[[خداوند]] [[مؤمنان]] را به سبب [[ترس]] از [[پادشاهان]] [[بنی فلان]] در دوران پایانی حکومت‌شان می‌آزماید و مراد از [[گرسنگی]]، گرانی قیمت‌هاست»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۰۰.</ref>.
خط ۷۷۱: خط ۷۵۴:


و اما درباره [[عصر ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} آورده‌اند که: [[خداوند]]، برای [[مهدی]] {{ع}}، [[برکت]] را از [[آسمان]] فرو می‌فرستد<ref>ملاحم ابن طاووس، ص ۷۱ و ۱۴۱؛ عقد الدرر، ص ۱۶۹.</ref>. [[آسمان]]، بارانی می‌بارد که [[زمین]]، محصول خود را آشکار می‌سازد و [[مردم]] در [[حکومت]] آن [[حضرت]] از نعمتی برخوردار می‌شوند که هرگز مانند آن را ندیده‌اند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۵؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۲۴؛ احقاق الحق، ج ۱۹، ص ۶۵۵.</ref>. در [[دولت]] او، آب‌ها فراوان می‌شود و رودخانه‌ها بالا می‌آید<ref>عقد الدرر، ص ۸۴.</ref>، چشمه‌ها می‌جوشد، و [[زمین]] چند برابر محصول می‌دهد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۴؛ اختصاص مفید، ص ۲۰۸.</ref>».
و اما درباره [[عصر ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} آورده‌اند که: [[خداوند]]، برای [[مهدی]] {{ع}}، [[برکت]] را از [[آسمان]] فرو می‌فرستد<ref>ملاحم ابن طاووس، ص ۷۱ و ۱۴۱؛ عقد الدرر، ص ۱۶۹.</ref>. [[آسمان]]، بارانی می‌بارد که [[زمین]]، محصول خود را آشکار می‌سازد و [[مردم]] در [[حکومت]] آن [[حضرت]] از نعمتی برخوردار می‌شوند که هرگز مانند آن را ندیده‌اند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۵؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۲۴؛ احقاق الحق، ج ۱۹، ص ۶۵۵.</ref>. در [[دولت]] او، آب‌ها فراوان می‌شود و رودخانه‌ها بالا می‌آید<ref>عقد الدرر، ص ۸۴.</ref>، چشمه‌ها می‌جوشد، و [[زمین]] چند برابر محصول می‌دهد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۴؛ اختصاص مفید، ص ۲۰۸.</ref>».
*پدیدار شدن [[پرچم]] "[[هاشمی]]" از علایم غیرقطعی برای [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} است. در [[روایات]] متعددی یاد و نام "[[سید هاشمی]]" به میان آمده است و از مجموع آن‌ها استفاده می‌شود که: او مردی از [[بنی هاشم]] و از نسل [[پیامبر خدا]] {{صل}} است. در اوج [[جوانی]] است و در دست راست او خالی است و از [[خراسان]] حرکت و جنبش خویش را آغاز می‌کند. [[روایات]] درباره ریشه و [[نسب]] [[سید هاشمی]] دارای دو [[پیام]] است. برخی او را "[[حسنی]]" و برخی "[[حسینی]]" معرفی می‌کنند<ref>آیت الله سید محمد کاظم قزوینی در کتاب "امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور"، ص ۵۰۰، می‌نویسد: به نظر من نسب مرد هاشمی، "حسنی" است و این همان کسی است که برخی [[روایات]] از او به "نفس زکیه" تعبیر می‌کنند. نفس زکیه از تبار بنی هاشم و حسنی‌نسب است.</ref>. از مسائل قطعی این است که او [[شیعه]] و پیرو [[خاندان]] [[وحی]] و [[رسالت]] است. به [[عقیده]] خود پایبند و استوار و دارای نفوذ گسترده و [[محبوبیت]] در دل‌هاست<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۵۰۰.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: "در واپسین حرکت [[تاریخ]]، [[جوانی]] از [[بنی هاشم]] که به دست راست او خالی است با پرچم‌های برافراشته و سیاه‌رنگ از سوی [[خراسان]] می‌آید. پیشاپیش او [[شعیب بن صالح]] است و او با جنبش [[سفیانی]] پیکار می‌کند و آنان را [[شکست]] می‌دهد<ref>ملاحم ابن طاووس، ص ۷۷؛ معجم احادیث الامام المهدی {{ع}}، ج ۳، ص ۲۷۰.</ref>. [[حضرت علی]] {{ع}} نیز در [[خطبه]] "بیان" فرمود: "مردی از [[فرزندان]] [[حسن]] {{ع}} با [[دوازده]] هزار سوار مجهز به [[دانش]] و [[ایمان]] و [[سلاح]] به [[حضرت مهدی]] {{ع}} می‌پیوندد و همه امکانات را [[تسلیم]] [[حضرت]] می‌کند و [[سپاه]] خویش را تحت [[پرچم]] [[مهدی]] {{ع}} و [[فرماندهی]] او قرار می‌دهد<ref>الزام الناصب، ج ۲، ص ۲۰۵؛ عقد الدرر، ص ۹۷.</ref>. [[سید هاشمی]] اندکی پیش از [[قتل نفس زکیه]] در [[مکه]]، و همزمان با روزگاری که [[سپاه سفیانی]] در [[عراق]] است، به [[شهادت]] می‌رسد<ref>روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۰۲۶.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۵۵، ۴۱۸، ۶۹۶.</ref>.
* پدیدار شدن [[پرچم]] "[[هاشمی]]" از علایم غیرقطعی برای [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} است. در [[روایات]] متعددی یاد و نام "[[سید هاشمی]]" به میان آمده است و از مجموع آن‌ها استفاده می‌شود که: او مردی از [[بنی هاشم]] و از نسل [[پیامبر خدا]] {{صل}} است. در اوج [[جوانی]] است و در دست راست او خالی است و از [[خراسان]] حرکت و جنبش خویش را آغاز می‌کند. [[روایات]] درباره ریشه و [[نسب]] [[سید هاشمی]] دارای دو [[پیام]] است. برخی او را "[[حسنی]]" و برخی "[[حسینی]]" معرفی می‌کنند<ref>آیت الله سید محمد کاظم قزوینی در کتاب "امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور"، ص ۵۰۰، می‌نویسد: به نظر من نسب مرد هاشمی، "حسنی" است و این همان کسی است که برخی [[روایات]] از او به "نفس زکیه" تعبیر می‌کنند. نفس زکیه از تبار بنی هاشم و حسنی‌نسب است.</ref>. از مسائل قطعی این است که او [[شیعه]] و پیرو [[خاندان]] [[وحی]] و [[رسالت]] است. به [[عقیده]] خود پایبند و استوار و دارای نفوذ گسترده و [[محبوبیت]] در دل‌هاست<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۵۰۰.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: "در واپسین حرکت [[تاریخ]]، [[جوانی]] از [[بنی هاشم]] که به دست راست او خالی است با پرچم‌های برافراشته و سیاه‌رنگ از سوی [[خراسان]] می‌آید. پیشاپیش او [[شعیب بن صالح]] است و او با جنبش [[سفیانی]] پیکار می‌کند و آنان را [[شکست]] می‌دهد<ref>ملاحم ابن طاووس، ص ۷۷؛ معجم احادیث الامام المهدی {{ع}}، ج ۳، ص ۲۷۰.</ref>. [[حضرت علی]] {{ع}} نیز در [[خطبه]] "بیان" فرمود: "مردی از [[فرزندان]] [[حسن]] {{ع}} با [[دوازده]] هزار سوار مجهز به [[دانش]] و [[ایمان]] و [[سلاح]] به [[حضرت مهدی]] {{ع}} می‌پیوندد و همه امکانات را [[تسلیم]] [[حضرت]] می‌کند و [[سپاه]] خویش را تحت [[پرچم]] [[مهدی]] {{ع}} و [[فرماندهی]] او قرار می‌دهد<ref>الزام الناصب، ج ۲، ص ۲۰۵؛ عقد الدرر، ص ۹۷.</ref>. [[سید هاشمی]] اندکی پیش از [[قتل نفس زکیه]] در [[مکه]]، و همزمان با روزگاری که [[سپاه سفیانی]] در [[عراق]] است، به [[شهادت]] می‌رسد<ref>روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۰۲۶.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۵۵، ۴۱۸، ۶۹۶.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۷۸۱: خط ۷۶۴:


بعضی از حوادثی که در این دو [[نقل]] ذکر و در [[تاریخ]] محقق شده به شرح زیر است:
بعضی از حوادثی که در این دو [[نقل]] ذکر و در [[تاریخ]] محقق شده به شرح زیر است:
#'''روی کردن [[پرچم‌های سیاه]] از [[ناحیه]] [[خراسان]]:''' با [[قیام]] ابو مسلم [[خراسانی]] تطابق دارد.
# '''روی کردن [[پرچم‌های سیاه]] از [[ناحیه]] [[خراسان]]:''' با [[قیام]] ابو مسلم [[خراسانی]] تطابق دارد.
#'''[[ظهور]] [[مغربی]] در [[مصر]] که [[شامات]] را [[تصرف]] می‌کند:''' [[شورش]] [[مغربی]] فاطمی که در سال ۳۹۶ ق. در شمال آفریقا اعلام [[دعوت]] کرد و پس از [[جنگ]] با [[شام]] بر آن مستولی شد.
# '''[[ظهور]] [[مغربی]] در [[مصر]] که [[شامات]] را [[تصرف]] می‌کند:''' [[شورش]] [[مغربی]] فاطمی که در سال ۳۹۶ ق. در شمال آفریقا اعلام [[دعوت]] کرد و پس از [[جنگ]] با [[شام]] بر آن مستولی شد.
#'''فرود آمدن ترک‌ها در جزیره:''' زمانی که [[خاک]] جزیره مدت طولانی تحت سیطره [[حکومت]] [[عثمانی]] ترکی بود از سال ۹۴۱ ق. آغاز شد تا زمان سقوط [[سلطنت]] آنها در سال ۱۳۳۵ ق. پس از اشغال بریتانیا در [[جنگ]] جهانی اول.
# '''فرود آمدن ترک‌ها در جزیره:''' زمانی که [[خاک]] جزیره مدت طولانی تحت سیطره [[حکومت]] [[عثمانی]] ترکی بود از سال ۹۴۱ ق. آغاز شد تا زمان سقوط [[سلطنت]] آنها در سال ۱۳۳۵ ق. پس از اشغال بریتانیا در [[جنگ]] جهانی اول.
#'''فرود آمدن [[رومیان]] در [[رمله]]:''' در لسان [[ائمه]] [[معصومین]]‌ {{عم}} از اروپا به [[روم]] تعبیر می‌شده است و [[رمله]] نام منطقه‌ای در [[شام]] و منطقه‌ای دیگر در [[مصر]] است و از این‌رو با [[استعمار]] فرانسه در [[مصر]] به [[رهبری]] ناپلئون بناپارت و یا اشغال [[سوریه]] توسط فرانسه، پس از [[جنگ]] جهانی اول و اشغال [[عثمانی]] با این [[کلام]] [[معصومین]]‌ {{عم}} منطبق می‌شود.
# '''فرود آمدن [[رومیان]] در [[رمله]]:''' در لسان [[ائمه]] [[معصومین]]‌ {{عم}} از اروپا به [[روم]] تعبیر می‌شده است و [[رمله]] نام منطقه‌ای در [[شام]] و منطقه‌ای دیگر در [[مصر]] است و از این‌رو با [[استعمار]] فرانسه در [[مصر]] به [[رهبری]] ناپلئون بناپارت و یا اشغال [[سوریه]] توسط فرانسه، پس از [[جنگ]] جهانی اول و اشغال [[عثمانی]] با این [[کلام]] [[معصومین]]‌ {{عم}} منطبق می‌شود.
#'''پایان سختی‌های [[اعراب]] و سیطره یافتن بر بلاد و خارج شدن آنها از سیطره عجم‌ها (غیر [[اعراب]]):''' در این عصر با آن زندگی می‌کنیم. عصر ما عصر انقلاب‌های [[عربی]] است که می‌خواهند از سیطره و [[استعمار]] بیگانگان رهایی بیابند و خود [[حکومت]] را به دست بگیرند.
# '''پایان سختی‌های [[اعراب]] و سیطره یافتن بر بلاد و خارج شدن آنها از سیطره عجم‌ها (غیر [[اعراب]]):''' در این عصر با آن زندگی می‌کنیم. عصر ما عصر انقلاب‌های [[عربی]] است که می‌خواهند از سیطره و [[استعمار]] بیگانگان رهایی بیابند و خود [[حکومت]] را به دست بگیرند.
#'''کشته شدن فرمانروای [[مصر]] توسط [[مردم]] آن دیار:''' انور [[سادات]] به دست خالد اسلامبولی کشته شد.
# '''کشته شدن فرمانروای [[مصر]] توسط [[مردم]] آن دیار:''' انور [[سادات]] به دست خالد اسلامبولی کشته شد.
#'''[[اختلاف]] میان دو دسته از عجم‌ها و خونریزی زیاد میان آنها:''' با جنگ‌های‌ جهانی اروپا که در میانشان بود منطبق است همانند [[جنگ]] میان فرانسه و آلمان، بریتانیا و آلمان یا [[ترکیه]] و یونان و ... که البته برای [[فهم]] این بخش از [[حدیث]] تنها کافی است در وقایع دو [[جنگ]] جهانی اول و دوم- که در نیمه قرن نوزده میلادی رخ داد- دقیق شویم.
# '''[[اختلاف]] میان دو دسته از عجم‌ها و خونریزی زیاد میان آنها:''' با جنگ‌های‌ جهانی اروپا که در میانشان بود منطبق است همانند [[جنگ]] میان فرانسه و آلمان، بریتانیا و آلمان یا [[ترکیه]] و یونان و ... که البته برای [[فهم]] این بخش از [[حدیث]] تنها کافی است در وقایع دو [[جنگ]] جهانی اول و دوم- که در نیمه قرن نوزده میلادی رخ داد- دقیق شویم.


این مجموعه باهم دلایلی قطعی و محکم هم برای [[صدق]] گویندگان آنها (معصومین‌ {{عم}}) می‌باشد و هم برای دیگر سخنان ایشان درباره [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} و برماست که ارتباط عاطفی و معنوی (قلبی) هم با ایشان پیدا کرده و به صرف اطلاعات [[اعتقادی]] اکتفا نکنیم»<ref>[[سید مجتبی السادة|الساده، مجتبی]]، [[شش ماه پایانی (کتاب)|شش ماه پایانی]]، ص ۴۶-۵۰.</ref>.
این مجموعه باهم دلایلی قطعی و محکم هم برای [[صدق]] گویندگان آنها (معصومین‌ {{عم}}) می‌باشد و هم برای دیگر سخنان ایشان درباره [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} و برماست که ارتباط عاطفی و معنوی (قلبی) هم با ایشان پیدا کرده و به صرف اطلاعات [[اعتقادی]] اکتفا نکنیم»<ref>[[سید مجتبی السادة|الساده، مجتبی]]، [[شش ماه پایانی (کتاب)|شش ماه پایانی]]، ص ۴۶-۵۰.</ref>.
خط ۸۰۵: خط ۷۸۸:
'''[[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید:'''"دو نشانه جالب در پیشقدم این امر: [[خسوف]] ماه در پنجم ماه و [[کسوف]] [[خورشید]] در پانزدهم آن، که چنین وضعی از روز هبوط [[حضرت آدم]] {{ع}} به روی [[زمین]] اتفاق نیفتاده است، در آن موقع حساب و [[نظام]] منجمان بهم می‌خورد"<ref>{{عربی|" شارتان بَيْنَ يَدَيِ هَذَا الْأَمْرِ : خُسُوفِ الْقَمَرِ بِخَمْسٍ ، وَ كُسُوفِ الشَّمْسِ بِخَمْسَةَ عَشَرَ . لَمْ يَكُنِ ذَلِكَ مُنْذُ هَبَطَ آدَمُ إِلَيَّ الْأَرْضِ . فَعِنْدَ ذَلِكَ يَسْقُطُ حِسَابِ الْمُنَجِّمِينَ ‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷؛ بشارة الاسلام، ص ۹۱؛ غیبت نعمانی، ص ۱۴۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ المهدی، ص ۱۸۷؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۴۴۰؛ ارشاد مفید، ص ۳۳۹؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۲؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۰؛ اسعاف الراغبین، ص ۱۴۶.</ref>. "[[قائم]] {{ع}} [[قیام]] نمی‌کند مگر پس از [[وحشت]] شدید، [[زلزله‌ها]]، فتنه‌ها و بلاهای فراگیری که بر [[مردم]] چیره شود و طاعونی پیش از آنها شایع شود و [[شمشیر]] برنده‌ای در میان [[عرب]] پدید آید و [[اختلاف]] در میان [[مردم]] درافتد و امور مذهبی [[مردم]] مختل شود و حالشان دگرگون گردد و هر صبح و [[شام]] آرزوی [[مرگ]] کنند، و آن در اثر طغیان و پرده‌دری [[مردم]] است که به [[خون]] یکدیگر تشنه می‌شوند و [[خون]] همدیگر را می‌خورند"<ref>{{عربی|"  لَا يَقُومَ الْقَائِمِ إِلَّا عَلَى خَوْفٍ شَدِيدُ وَ زلازل وَ فِتْنَةُ وَ بَلَاءٍ يُصِيبُ النَّاسِ وَ طَاعُونُ قَبْلَ ذَلِكَ وَ سَيْفُ قَاطِعُ بَيْنَ الْعَرَبِ وَ اخْتِلَافُ شَدِيدُ بَيْنَ النَّاسِ وَ تَشْتِيتِ وَ تَشَتُّتَ فِي دِينِهِمْ وَ تَغَيَّرَ مِنْ حَالِهِمْ حَتَّى يَتَمَنَّى المتمني الْمَوْتَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً مِنْ عَظَّمَ مَا يَرَى مِنَ كَلْبِ النَّاسِ وَ أَكْلُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً ‏‏‏"}}؛ غیبت نعمانی، ص ۱۲۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۱، ۳۴۸؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۴۳۴؛ الزام الناصب، ص ۱۸۸، ۲۲۷؛ المهدی، ص ۱۸۹؛ بشارة الاسلام، ص ۹۲؛ الامام المهدی، ص ۲۲۸.</ref>.
'''[[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید:'''"دو نشانه جالب در پیشقدم این امر: [[خسوف]] ماه در پنجم ماه و [[کسوف]] [[خورشید]] در پانزدهم آن، که چنین وضعی از روز هبوط [[حضرت آدم]] {{ع}} به روی [[زمین]] اتفاق نیفتاده است، در آن موقع حساب و [[نظام]] منجمان بهم می‌خورد"<ref>{{عربی|" شارتان بَيْنَ يَدَيِ هَذَا الْأَمْرِ : خُسُوفِ الْقَمَرِ بِخَمْسٍ ، وَ كُسُوفِ الشَّمْسِ بِخَمْسَةَ عَشَرَ . لَمْ يَكُنِ ذَلِكَ مُنْذُ هَبَطَ آدَمُ إِلَيَّ الْأَرْضِ . فَعِنْدَ ذَلِكَ يَسْقُطُ حِسَابِ الْمُنَجِّمِينَ ‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷؛ بشارة الاسلام، ص ۹۱؛ غیبت نعمانی، ص ۱۴۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ المهدی، ص ۱۸۷؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۴۴۰؛ ارشاد مفید، ص ۳۳۹؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۲؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۰؛ اسعاف الراغبین، ص ۱۴۶.</ref>. "[[قائم]] {{ع}} [[قیام]] نمی‌کند مگر پس از [[وحشت]] شدید، [[زلزله‌ها]]، فتنه‌ها و بلاهای فراگیری که بر [[مردم]] چیره شود و طاعونی پیش از آنها شایع شود و [[شمشیر]] برنده‌ای در میان [[عرب]] پدید آید و [[اختلاف]] در میان [[مردم]] درافتد و امور مذهبی [[مردم]] مختل شود و حالشان دگرگون گردد و هر صبح و [[شام]] آرزوی [[مرگ]] کنند، و آن در اثر طغیان و پرده‌دری [[مردم]] است که به [[خون]] یکدیگر تشنه می‌شوند و [[خون]] همدیگر را می‌خورند"<ref>{{عربی|"  لَا يَقُومَ الْقَائِمِ إِلَّا عَلَى خَوْفٍ شَدِيدُ وَ زلازل وَ فِتْنَةُ وَ بَلَاءٍ يُصِيبُ النَّاسِ وَ طَاعُونُ قَبْلَ ذَلِكَ وَ سَيْفُ قَاطِعُ بَيْنَ الْعَرَبِ وَ اخْتِلَافُ شَدِيدُ بَيْنَ النَّاسِ وَ تَشْتِيتِ وَ تَشَتُّتَ فِي دِينِهِمْ وَ تَغَيَّرَ مِنْ حَالِهِمْ حَتَّى يَتَمَنَّى المتمني الْمَوْتَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً مِنْ عَظَّمَ مَا يَرَى مِنَ كَلْبِ النَّاسِ وَ أَكْلُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً ‏‏‏"}}؛ غیبت نعمانی، ص ۱۲۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۱، ۳۴۸؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۴۳۴؛ الزام الناصب، ص ۱۸۸، ۲۲۷؛ المهدی، ص ۱۸۹؛ بشارة الاسلام، ص ۹۲؛ الامام المهدی، ص ۲۲۸.</ref>.


'''[[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید:'''"باد سیاهی اول صبح برمی‌خیزد و آنگاه زلزله‌ای روی دهد و قسمت اعظم آن (زوراء- [[بغداد]]) زیر آوار بماند"<ref>{{عربی|"ارْتِفَاعُ‏ رِيحٍ‏ سَوْدَاءَ بِهَا فِي أَوَّلِ النَّهَارِ وَ زَلْزَلَةٌ حَتَّى يَنْخَسِفَ كَثِيرٌ مِنْهَا‏‏"}}؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳؛ الزام الناصب، ص ۱۸۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰؛ الملاحم و الفتن، ص ۱۶۴؛ المهدی، ص ۱۹۵.</ref>. این [[حدیث]] در پیرامون "[[زوراء]]" که به احتمال قوی [[بغداد]] است وارد شده، و در این زمینه [[روایات]] بسیاری هست که در بخش [[خروج سفیانی]] خواهد آمد.
'''[[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید:'''"باد سیاهی اول صبح برمی‌خیزد و آنگاه زلزله‌ای روی دهد و قسمت اعظم آن (زوراء- [[بغداد]]) زیر آوار بماند"<ref>{{عربی|"ارْتِفَاعُ‏ رِيحٍ‏ سَوْدَاءَ بِهَا فِي أَوَّلِ النَّهَارِ وَ زَلْزَلَةٌ حَتَّى يَنْخَسِفَ كَثِيرٌ مِنْهَا‏‏"}}؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳؛ الزام الناصب، ص ۱۸۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰؛ الملاحم و الفتن، ص ۱۶۴؛ المهدی، ص ۱۹۵.</ref>. این [[حدیث]] در پیرامون "[[زوراء]]" که به احتمال قوی [[بغداد]] است وارد شده، و در این زمینه [[روایات]] بسیاری هست که در بخش [[خروج سفیانی]] خواهد آمد.


'''[[امام کاظم]] {{ع}} می‌فرماید:'''"فتنه‌ها [[زمین]] را از کران تا کران فراگیرد و [[مسخ]] شدن در میان [[دشمنان]] [[حق]] و [[حقیقت]] فراوان گردد"<ref>{{عربی|" تُكْثِرُ الْفِتَنِ فِي آفَاقِ الْأَرْضِ ، وَ الْمَسْخُ فِي أَعْدَاءُ الْحَقِّ ‏‏"}}؛ ارشاد مفید، ص ۳۳۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸.</ref>»<ref>[[کامل سلیمان|کامل سلیمان]]، [[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]، ج2، ص 570-600.</ref>.
'''[[امام کاظم]] {{ع}} می‌فرماید:'''"فتنه‌ها [[زمین]] را از کران تا کران فراگیرد و [[مسخ]] شدن در میان [[دشمنان]] [[حق]] و [[حقیقت]] فراوان گردد"<ref>{{عربی|" تُكْثِرُ الْفِتَنِ فِي آفَاقِ الْأَرْضِ ، وَ الْمَسْخُ فِي أَعْدَاءُ الْحَقِّ ‏‏"}}؛ ارشاد مفید، ص ۳۳۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸.</ref>»<ref>[[کامل سلیمان]]، [[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]، ج2، ص 570-600.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۸۱۵: خط ۷۹۸:
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
*«'''[[نشانه‌های حتمی]]''':
*«'''[[نشانه‌های حتمی]]''':
#'''[[خروج سفیانی]]''': [[سفیانی]] نام مردی جنایت‌کار است که از [[شام]] [[قیام]] می‌کند و لشکرهایی برای کشتن [[شیعیان]] به [[مدینه]] و [[کوفه]] می‌فرستد و خودش هم به سمت [[بیت المقدس]] حرکت می‌کند؛ [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: اگر [[سفیانی]] را ببینی، پلیدترین [[مردم]] را دیده‌ای<ref>همان، ج ۲، ص ۵۵۷</ref>.
# '''[[خروج سفیانی]]''': [[سفیانی]] نام مردی جنایت‌کار است که از [[شام]] [[قیام]] می‌کند و لشکرهایی برای کشتن [[شیعیان]] به [[مدینه]] و [[کوفه]] می‌فرستد و خودش هم به سمت [[بیت المقدس]] حرکت می‌کند؛ [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: اگر [[سفیانی]] را ببینی، پلیدترین [[مردم]] را دیده‌ای<ref>همان، ج ۲، ص ۵۵۷</ref>.
#'''[[خسف بیداء]]''': [[خسف]] یعنی فرو رفتن در [[زمین]] و [[بیداء]] نام بیابانی میان [[مکه]] و [[مدینه]] و به معنای نابودی است. وقتی [[لشکر سفیانی]] پس از [[فتح]] [[مدینه]] از آنجا خارج می‌شوند و به سوی [[مکه]] حرکت می‌کنند، همه در بیابان [[بیداء]] به [[زمین]] فرو رفته، به‌طور [[معجزه]]‌آسا [[دفن]] می‌شوند؛
# '''[[خسف بیداء]]''': [[خسف]] یعنی فرو رفتن در [[زمین]] و [[بیداء]] نام بیابانی میان [[مکه]] و [[مدینه]] و به معنای نابودی است. وقتی [[لشکر سفیانی]] پس از [[فتح]] [[مدینه]] از آنجا خارج می‌شوند و به سوی [[مکه]] حرکت می‌کنند، همه در بیابان [[بیداء]] به [[زمین]] فرو رفته، به‌طور [[معجزه]]‌آسا [[دفن]] می‌شوند؛
#'''[[ندای آسمانی]]''': منظور صدایی است که در شب و روز بیست و سوم [[ماه مبارک رمضان]] از [[آسمان]] شنیده می‌شود و همه [[دنیا]] و هرکس به زبان خود آن را می‌شنود. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: ندا دهنده‌ای از [[آسمان]] به‌نام [[قائم]] {{ع}} و نام پدرش آواز می‌دهد<ref>همان، ص ۱۸۷</ref> و از [[روایات]] چنین برمی‌آید که چندین ندا به گوش می‌رسد.
# '''[[ندای آسمانی]]''': منظور صدایی است که در شب و روز بیست و سوم [[ماه مبارک رمضان]] از [[آسمان]] شنیده می‌شود و همه [[دنیا]] و هرکس به زبان خود آن را می‌شنود. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: ندا دهنده‌ای از [[آسمان]] به‌نام [[قائم]] {{ع}} و نام پدرش آواز می‌دهد<ref>همان، ص ۱۸۷</ref> و از [[روایات]] چنین برمی‌آید که چندین ندا به گوش می‌رسد.
#'''[[قتل نفس زکیه]]''': [[نفس زکیه]] یعنی [[انسان]] [[پاک]] و بی‌گناه؛ یکی از [[نشانه‌های حتمی]]، کشته شدن فردی بی‌گناه از [[سادات]] در [[مسجد الحرام]] بین [[رکن و مقام]] است. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: بین [[قیام]] [[قائم آل محمد]] {{ع}} و [[کشته شدن نفس زکیه]]، تنها پانزده شب فاصله دارد<ref>[[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین]]، ج ۲، ص ۵۵۴</ref>.
# '''[[قتل نفس زکیه]]''': [[نفس زکیه]] یعنی [[انسان]] [[پاک]] و بی‌گناه؛ یکی از [[نشانه‌های حتمی]]، کشته شدن فردی بی‌گناه از [[سادات]] در [[مسجد الحرام]] بین [[رکن و مقام]] است. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: بین [[قیام]] [[قائم آل محمد]] {{ع}} و [[کشته شدن نفس زکیه]]، تنها پانزده شب فاصله دارد<ref>[[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین]]، ج ۲، ص ۵۵۴</ref>.
#'''[[قیام یمانی]]''': [[یمانی]] سرداری نیک‌نهاد و [[درست‌کار]] و طرف‌دار [[امام مهدی]] است و از صنعای سرزمین [[یمن]] کمی پیش از [[ظهور]] [[قیام]] می‌کند. او با [[تباهی‌ها]] می‌ستیزد. [[امام باقر]] {{ع}} فرموده: در میان بیرق‌هایی که پیش از [[قیام مهدی]] {{ع}} بلند می‌شود، پرچمی هدایت‌کننده‌تر از [[پرچم یمانی]] وجود ندارد که آن [[پرچم هدایت]] است، چون شما را به سوی صاحب‌تان [[دعوت]] می‌کند<ref>[[نعمانی]]، [[کتاب الغیبة (کتاب)|الغیبة]]، ص ۲۶۴</ref>. [[یمانی]]، هم‌زمان با [[سفیانی]] [[قیام]] می‌کند<ref>در کتب روایی ما، این پنج مورد در حدیثی از [[امام صادق]] {{ع}} یک‌جا و از علامات حتمی ذکر شده است. [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین]]، باب علامات ظهور، حدیث ۷</ref>
# '''[[قیام یمانی]]''': [[یمانی]] سرداری نیک‌نهاد و [[درست‌کار]] و طرف‌دار [[امام مهدی]] است و از صنعای سرزمین [[یمن]] کمی پیش از [[ظهور]] [[قیام]] می‌کند. او با [[تباهی‌ها]] می‌ستیزد. [[امام باقر]] {{ع}} فرموده: در میان بیرق‌هایی که پیش از [[قیام مهدی]] {{ع}} بلند می‌شود، پرچمی هدایت‌کننده‌تر از [[پرچم یمانی]] وجود ندارد که آن [[پرچم هدایت]] است، چون شما را به سوی صاحب‌تان [[دعوت]] می‌کند<ref>[[نعمانی]]، [[کتاب الغیبة (کتاب)|الغیبة]]، ص ۲۶۴</ref>. [[یمانی]]، هم‌زمان با [[سفیانی]] [[قیام]] می‌کند<ref>در کتب روایی ما، این پنج مورد در حدیثی از [[امام صادق]] {{ع}} یک‌جا و از علامات حتمی ذکر شده است. [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین]]، باب علامات ظهور، حدیث ۷</ref>
*'''نشانه‌های غیرحتمی''': [[علائم غیرحتمی]]، علائمی است که تحقق آن مشروط است. شاید به خاطر تغییر اوضاع [[جهان]] اتفاق نیفتد و همچنین معلوم نیست که پس از اتفاق افتادن، چه مدت طول خواهد کشید تا [[ظهور امام زمان]] {{ع}} به وقوع پیوندد. [[علائم غیرحتمی]] زیاد است؛ تعدادی از آنها اتفاق افتاده و تعدادی نیز امکان دارد اتفاق بیفتد. اما نکته قابل توجه این است که [[انسان]] باید از تطبیق کردن پرهیز نماید و اتفاقات جاری را به آسانی همان نشانه [[ظهور]] نداند، زیرا این ادعا [[دلیل]] [[قاطع]] و یقینی می‌خواهد و نمی‌توان آن را با سلیقه خود تعیین کرد. چه‌بسا چنین برداشتی باعث [[امید]] کاذب و واهی یا باعث بدبینی و [[یأس]] گردد. همان‌طور که قبلاً یادآوری گردید، نشانه‌های غیرحتمی بسیار است و در صحت و دلالت نیز با یکدیگر تفاوت دارند و برخی از [[علائم]] [[قیامت]] می‌باشند، نه [[ظهور]].
* '''نشانه‌های غیرحتمی''': [[علائم غیرحتمی]]، علائمی است که تحقق آن مشروط است. شاید به خاطر تغییر اوضاع [[جهان]] اتفاق نیفتد و همچنین معلوم نیست که پس از اتفاق افتادن، چه مدت طول خواهد کشید تا [[ظهور امام زمان]] {{ع}} به وقوع پیوندد. [[علائم غیرحتمی]] زیاد است؛ تعدادی از آنها اتفاق افتاده و تعدادی نیز امکان دارد اتفاق بیفتد. اما نکته قابل توجه این است که [[انسان]] باید از تطبیق کردن پرهیز نماید و اتفاقات جاری را به آسانی همان نشانه [[ظهور]] نداند، زیرا این ادعا [[دلیل]] [[قاطع]] و یقینی می‌خواهد و نمی‌توان آن را با سلیقه خود تعیین کرد. چه‌بسا چنین برداشتی باعث [[امید]] کاذب و واهی یا باعث بدبینی و [[یأس]] گردد. همان‌طور که قبلاً یادآوری گردید، نشانه‌های غیرحتمی بسیار است و در صحت و دلالت نیز با یکدیگر تفاوت دارند و برخی از [[علائم]] [[قیامت]] می‌باشند، نه [[ظهور]].


در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:
در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:
{{ستون-شروع|۳}}
# [[بیرون آمدن پرچم‌های سیاه از طرف خراسان]]؛
<small>
# [[خسوف و کسوف]] در یک [[ماه رمضان]]؛
#[[بیرون آمدن پرچم‌های سیاه از طرف خراسان]]؛
# [[باران‌های پیاپی]]؛
#[[خسوف و کسوف]] در یک [[ماه رمضان]]؛
# جنگ‌های خونین؛
#[[باران‌های پیاپی]]؛
# [[گسترش ظلم و فساد]]؛
#جنگ‌های خونین؛
# آمدن غربی‌ها به سرزمین [[عراق]]؛
#[[گسترش ظلم و فساد]]؛
# [[فتنه]] و آشوب در [[سوریه]]؛
#آمدن غربی‌ها به سرزمین [[عراق]]؛
# [[اختلاف]] در میان [[امت اسلام]]؛
#[[فتنه]] و آشوب در [[سوریه]]؛
# انقراض سلسله [[بنی‌عباس]]؛
#[[اختلاف]] در میان [[امت اسلام]]؛
# بالا آمدن [[آب]] [[دجله]]؛
#انقراض سلسله [[بنی‌عباس]]؛
# [[قیام سید حسنی]]؛
#بالا آمدن [[آب]] [[دجله]]؛
# گرانی و بالا رفتن قیمت‌ها و... .
#[[قیام سید حسنی]]؛
#گرانی و بالا رفتن قیمت‌ها و... .
در پایان باز تذکر می‌دهیم که [[انسان]] نباید با شنیدن [[علائم ظهور]] و یا خواندن آنها در جایی، این [[نشانه‌ها]] را قاطعانه بر اوضاع فعلی [[جهان]] تطبیق دهد، زیرا معلوم نیست که [[روایت]] به کدام واقعه اشاره دارد، زیرا در [[روایات]]، [[نشانه‌ها]] به گونه کلی بیان شده و قابل تطبیق بر موارد متعدد است. همچنین روشن است که [[علامات حتمی]] و نزدیک به [[قیام]] [[حضرت]] هنوز اتفاق نیفتاده است.
‏‌</small>
{{پایان}}
::::::در پایان باز تذکر می‌دهیم که [[انسان]] نباید با شنیدن [[علائم ظهور]] و یا خواندن آنها در جایی، این [[نشانه‌ها]] را قاطعانه بر اوضاع فعلی [[جهان]] تطبیق دهد، زیرا معلوم نیست که [[روایت]] به کدام واقعه اشاره دارد، زیرا در [[روایات]]، [[نشانه‌ها]] به گونه کلی بیان شده و قابل تطبیق بر موارد متعدد است. همچنین روشن است که [[علامات حتمی]] و نزدیک به [[قیام]] [[حضرت]] هنوز اتفاق نیفتاده است.


در [[روایات]]، از [[علائم]] و [[نشانه‌های حتمی]] دیگری نیز سخن به میان آمده است؛ مثل [[خسوف و کسوف]] ماه و [[خورشید]] برخلاف عادت معمول در [[ماه مبارک رمضان]] که در فاصله چند ماه مانده به [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} اتفاق می‌افتد. پیداست که این علامت‌ها نیز محقق نشده است.
در [[روایات]]، از [[علائم]] و [[نشانه‌های حتمی]] دیگری نیز سخن به میان آمده است؛ مثل [[خسوف و کسوف]] ماه و [[خورشید]] برخلاف عادت معمول در [[ماه مبارک رمضان]] که در فاصله چند ماه مانده به [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} اتفاق می‌افتد. پیداست که این علامت‌ها نیز محقق نشده است.
خط ۸۵۱: خط ۸۳۱:
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مرکز فرهنگی تبلیغی آینده سازان]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نوجوان (کتاب)|پرسمان نوجوان]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مرکز فرهنگی تبلیغی آینده سازان]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نوجوان (کتاب)|پرسمان نوجوان]]»'' در این‌باره گفته‌اند:


«از [[علائم غیرحتمی]] شاید بتوان به این [[روایت]] از [[امام صادق]]{{ع}} اشاره کرد. آن بزرگوار بسیاری از [[علائم]] [[پیش از ظهور]] را چنین می‌فرماید:  
«از [[علائم غیرحتمی]] شاید بتوان به این [[روایت]] از [[امام صادق]] {{ع}} اشاره کرد. آن بزرگوار بسیاری از [[علائم]] [[پیش از ظهور]] را چنین می‌فرماید:  
#هرگاه دیدی که [[حق]] بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
# هرگاه دیدی که [[حق]] بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
#و دیدی که [[ظلم و ستم]] فراگیر شده است.
# و دیدی که [[ظلم و ستم]] فراگیر شده است.
#و دیدی که [[قرآن]] فرسوده و بدعت‌هایی از روی [[هوا و هوس]] در مفاهیم آن آمده است.
# و دیدی که [[قرآن]] فرسوده و بدعت‌هایی از روی [[هوا و هوس]] در مفاهیم آن آمده است.
#و دیدی که [[دین خدا]] (عملاً) تو خالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند.
# و دیدی که [[دین خدا]] (عملاً) تو خالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند.
#و دیدی که طرفداران و [[اهل باطل]] بر [[اهل حق]] پیشی گرفته‌اند.
# و دیدی که طرفداران و [[اهل باطل]] بر [[اهل حق]] پیشی گرفته‌اند.
#و دیدی که کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی]] نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند.  
# و دیدی که کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی]] نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند.  
#و دیدی که مردان به مردان و [[زنان]] به [[زنان]] اکتفا کنند.
# و دیدی که مردان به مردان و [[زنان]] به [[زنان]] اکتفا کنند.
#و دیدی که افراد باایمان [[سکوت]] کرده (چون) سخنشان را نمی‌پذیرند.  
# و دیدی که افراد باایمان [[سکوت]] کرده (چون) سخنشان را نمی‌پذیرند.  
#و دیدی که شخص [[بدکار]] [[دروغ]] گوید و کسی [[دروغ]] و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند.  
# و دیدی که شخص [[بدکار]] [[دروغ]] گوید و کسی [[دروغ]] و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند.  
#و دیدی که بچه‌ها به بزرگان [[احترام]] نمی‌گذارند.  
# و دیدی که بچه‌ها به بزرگان [[احترام]] نمی‌گذارند.  
#و دیدی که قطع پیوند خویشاندی شود.  
# و دیدی که قطع پیوند خویشاندی شود.  
#و دیدی که [[نوجوانان]] پسر همان کنند که [[زنان]] می‌کنند.
# و دیدی که [[نوجوانان]] پسر همان کنند که [[زنان]] می‌کنند.
#و دیدی که [[زنان]] با [[زنان]] [[ازدواج]] کنند.  
# و دیدی که [[زنان]] با [[زنان]] [[ازدواج]] کنند.  
#و دیدی که [[انسان‌ها]] [[اموال]] خود را در غیر [[اطاعت خدا]] [[مصرف]] می‌کنند و کسی [[مانع]] نمی‌شود.  
# و دیدی که [[انسان‌ها]] [[اموال]] خود را در غیر [[اطاعت خدا]] [[مصرف]] می‌کنند و کسی [[مانع]] نمی‌شود.  
#و دیدی که افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب [[مؤمنین]] به [[خدا]] [[پناه]] می‌برند.  
# و دیدی که افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب [[مؤمنین]] به [[خدا]] [[پناه]] می‌برند.  
#و دیدی که [[مداحی]] دروغین از اشخاص زیاد شود.  
# و دیدی که [[مداحی]] دروغین از اشخاص زیاد شود.  
#و دیدی که [[همسایه]] [[همسایه]] خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود.  
# و دیدی که [[همسایه]] [[همسایه]] خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود.  
#و دیدی که [[کافر]] به [[سختی]] [[مؤمن]] شاد است.
# و دیدی که [[کافر]] به [[سختی]] [[مؤمن]] شاد است.
#- و دیدی که شراب را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از [[خداوند متعال]] نمی‌ترسند.  
#- و دیدی که شراب را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از [[خداوند متعال]] نمی‌ترسند.  
#و دیدی که کسی که [[امر به معروف]] می‌کند [[خوار]] و ذلیل است.  
# و دیدی که کسی که [[امر به معروف]] می‌کند [[خوار]] و ذلیل است.  
#و دیدی که [[آدم]] [[بدکار]] در آنچه [[خداوند]] [[دوست]] ندارد نیرومند و مورد [[ستایش]] است.  
# و دیدی که [[آدم]] [[بدکار]] در آنچه [[خداوند]] [[دوست]] ندارد نیرومند و مورد [[ستایش]] است.  
#و دیدی که [[اهل قرآن]] و [[دوستان]] آنها خوارند.  
# و دیدی که [[اهل قرآن]] و [[دوستان]] آنها خوارند.  
#و دیدی که راه [[نیک]] بسته و راه بد باز است.
# و دیدی که راه [[نیک]] بسته و راه بد باز است.
#و دیدی که خانه [[کعبه]] تعطیل شده و به تعطیلی آن [[دستور]] داده می‌شود.  
# و دیدی که خانه [[کعبه]] تعطیل شده و به تعطیلی آن [[دستور]] داده می‌شود.  
#و دیدی که [[انسان]] به زبان می‌گوید و عمل نمی‌کند.  
# و دیدی که [[انسان]] به زبان می‌گوید و عمل نمی‌کند.  
#و دیدی که [[مؤمن]] [[خوار]] و ذلیل شمرده می‌شود.
# و دیدی که [[مؤمن]] [[خوار]] و ذلیل شمرده می‌شود.
#و دیدی که [[بدعت]] و [[زنا]] آشکار شود.  
# و دیدی که [[بدعت]] و [[زنا]] آشکار شود.  
#و دیدی که [[مردم]] به [[شهادت]] و [[گواهی]] ناحق [[اعتماد]] کنند.  
# و دیدی که [[مردم]] به [[شهادت]] و [[گواهی]] ناحق [[اعتماد]] کنند.  
#و دیدی که [[حلال]]، [[حرام]] و [[حرام]]، [[حلال]] گردد.  
# و دیدی که [[حلال]]، [[حرام]] و [[حرام]]، [[حلال]] گردد.  
#و دیدی که جرأت بر [[گناه]] آشکار شود و دیگر کسی برای انجام [[انتظار]] [[تاریکی]] شب را نمی‌کشد.  
# و دیدی که جرأت بر [[گناه]] آشکار شود و دیگر کسی برای انجام [[انتظار]] [[تاریکی]] شب را نمی‌کشد.  
#و دیدی که [[مؤمن]] نتواند [[نهی از منکر]] کند مگر در قلبش.  
# و دیدی که [[مؤمن]] نتواند [[نهی از منکر]] کند مگر در قلبش.  
#و دیدی که [[ثروت]] در راه [[خشم خدا]] خرج می‌کند.  
# و دیدی که [[ثروت]] در راه [[خشم خدا]] خرج می‌کند.  
#و دیدی سردمداران به [[کافران]] نزدیک شوند و از [[نیکوکاران]] دور شوند.  
# و دیدی سردمداران به [[کافران]] نزدیک شوند و از [[نیکوکاران]] دور شوند.  
#و دیدی که [[والیان]] در [[قضاوت]] [[رشوه]] می‌گیرند.  
# و دیدی که [[والیان]] در [[قضاوت]] [[رشوه]] می‌گیرند.  
#و دیدی که پست‌های مهم [[والیان]] براساس مزایده است نه بر اساس [[شایستگی]].  
# و دیدی که پست‌های مهم [[والیان]] براساس مزایده است نه بر اساس [[شایستگی]].  
#و دیدی که [[مردم]] از روی [[تهمت]] و یا [[سوءظن]] با هم برخورد کنند.  
# و دیدی که [[مردم]] از روی [[تهمت]] و یا [[سوءظن]] با هم برخورد کنند.  
#و دیدی که مرد به خاطر هم‌بستری با [[زنان]] خود مورد [[سرزنش]] قرار گیرد.  
# و دیدی که مرد به خاطر هم‌بستری با [[زنان]] خود مورد [[سرزنش]] قرار گیرد.  
#و دیدی که [[زن]] بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد [[خشنودی]] شوهر نیست انجام دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد.  
# و دیدی که [[زن]] بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد [[خشنودی]] شوهر نیست انجام دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد.  
#و دیدی که سوگندهای [[دروغ]] به [[خدا]] بسیار گردد
# و دیدی که سوگندهای [[دروغ]] به [[خدا]] بسیار گردد
# و دیدی که مشروبات الکلی به طور آشکار، بدون [[مانع]] خرید و فروش می‌شود.
# و دیدی که مشروبات الکلی به طور آشکار، بدون [[مانع]] خرید و فروش می‌شود.
#و دیدی که آشکار قمار بازی شود.  
# و دیدی که آشکار قمار بازی شود.  
#و دیدی که [[مردم]] محترم توسط کسی که [[مردم]] از سلطنتش [[ترس]] دارند، [[خوار]] شوند.  
# و دیدی که [[مردم]] محترم توسط کسی که [[مردم]] از سلطنتش [[ترس]] دارند، [[خوار]] شوند.  
#و دیدی که نزدیک‌ترین [[مردم]] به [[فرمانداران]] آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما [[خانواده]] [[عصمت]] [[ستایش]] شوند.  
# و دیدی که نزدیک‌ترین [[مردم]] به [[فرمانداران]] آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما [[خانواده]] [[عصمت]] [[ستایش]] شوند.  
#و دیدی که هرکس که ما را [[دوست]] دارد او را [[دروغ‌گو]] خوانده و گواهی‌اش را قبول نمی‌کنند.  
# و دیدی که هرکس که ما را [[دوست]] دارد او را [[دروغ‌گو]] خوانده و گواهی‌اش را قبول نمی‌کنند.  
#و دیدی که در گفتن سخن [[باطل]] و [[دروغ]] با همدیگر رقابت کنند،  
# و دیدی که در گفتن سخن [[باطل]] و [[دروغ]] با همدیگر رقابت کنند،  
#و دیدی که شنیدن سخن [[حق]] بر [[مردم]] سنگین است ولی شنیدن [[باطل]] برایشان آسان است.
# و دیدی که شنیدن سخن [[حق]] بر [[مردم]] سنگین است ولی شنیدن [[باطل]] برایشان آسان است.
#و دیدی که [[همسایه]] از [[ترس]] زبان همسایه [[احترام]] کند.  
# و دیدی که [[همسایه]] از [[ترس]] زبان همسایه [[احترام]] کند.  
#و دیدی که [[حدود الهی]] تعطیل شود و طبق [[هوا و هوس]] عمل شود.  
# و دیدی که [[حدود الهی]] تعطیل شود و طبق [[هوا و هوس]] عمل شود.  
#و دیدی که مسجد‌ها طلاکاری (زینت داده) شود.  
# و دیدی که مسجد‌ها طلاکاری (زینت داده) شود.  
#و دیدی که راستگو‌ترین [[مردم]] نزد آنها مفتریان [[دروغگو]] است.  
# و دیدی که راستگو‌ترین [[مردم]] نزد آنها مفتریان [[دروغگو]] است.  
#و دیدی که [[بدکاری]] آشکار شده و برای [[سخن‌چینی]] کوشش می‌شود.  
# و دیدی که [[بدکاری]] آشکار شده و برای [[سخن‌چینی]] کوشش می‌شود.  
#و دیدی که [[ستم]] و [[تجاوز]] شایع شده است.  
# و دیدی که [[ستم]] و [[تجاوز]] شایع شده است.  
#و دیدی که [[غیبت]]، سخن خوش آنها شود.  
# و دیدی که [[غیبت]]، سخن خوش آنها شود.  
#و دیدی که [[صلح]] و [[جهاد]] برای [[خدا]] نیست.  
# و دیدی که [[صلح]] و [[جهاد]] برای [[خدا]] نیست.  
#و دیدی که [[سلطان]] به خاطر [[کافر]] شخص [[مؤمن]] را [[خوار]] کنند.  
# و دیدی که [[سلطان]] به خاطر [[کافر]] شخص [[مؤمن]] را [[خوار]] کنند.  
#و دیدی خراب بیشتر از آبادی است.  
# و دیدی خراب بیشتر از آبادی است.  
#و دیدی که معاش [[انسان]] از کم‌فروشی به دست می‌آید.  
# و دیدی که معاش [[انسان]] از کم‌فروشی به دست می‌آید.  
#و دیدی که [[خون‌ریزی]] آسان گردد.  
# و دیدی که [[خون‌ریزی]] آسان گردد.  
#و دیدی که به خاطر دنیایش [[ریاست]] کند.  
# و دیدی که به خاطر دنیایش [[ریاست]] کند.  
#و دیدی که [[نماز]] را سبک شمارند.  
# و دیدی که [[نماز]] را سبک شمارند.  
#و دیدی که [[انسان]] [[ثروت]] زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
# و دیدی که [[انسان]] [[ثروت]] زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
#و دیدی که [[قبر]] مرده‌ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.  
# و دیدی که [[قبر]] مرده‌ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.  
#و دیدی که [[هرج و مرج]] بسیار است.  
# و دیدی که [[هرج و مرج]] بسیار است.  
#و دیدی که مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه [[مردم]] ندهد.
# و دیدی که مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه [[مردم]] ندهد.
#و دیدی که با حیوانات آمیزش می‌شود.  
# و دیدی که با حیوانات آمیزش می‌شود.  
#و دیدی که مرد به [[مسجد]] (محل [[نماز]]) می‌رود و وقتی برمی‌گردد [[لباس]] در [[بدن]] ندارد. ([[لباس]] را دزدیده‌اند).  
# و دیدی که مرد به [[مسجد]] (محل [[نماز]]) می‌رود و وقتی برمی‌گردد [[لباس]] در [[بدن]] ندارد. ([[لباس]] را دزدیده‌اند).  
#و دیدی که حیوانات همدیگر را بدرند.  
# و دیدی که حیوانات همدیگر را بدرند.  
#و دیدی که دل‌های‌ [[مردم]] سخت و دیدگان‌شان خشک و [[یاد خدا]] برایشان گران است.  
# و دیدی که دل‌های‌ [[مردم]] سخت و دیدگان‌شان خشک و [[یاد خدا]] برایشان گران است.  
#و دیدی که بر سر کسب‌های [[حرام]] آشکارا رقابت کنند.  
# و دیدی که بر سر کسب‌های [[حرام]] آشکارا رقابت کنند.  
#و دیدی که نمازخوان برای [[خودنمایی]] [[نماز]] می‌خواند.  
# و دیدی که نمازخوان برای [[خودنمایی]] [[نماز]] می‌خواند.  
#و دیدی که [[فقیه]] برای [[دین خدا]] [[فقه]] نمی‌آموزد و طالب [[ستایش]] و [[احترام]] می‌گردد.  
# و دیدی که [[فقیه]] برای [[دین خدا]] [[فقه]] نمی‌آموزد و طالب [[ستایش]] و [[احترام]] می‌گردد.  
#و دیدی که طالب [[حلال]] [[مذمت]] و [[سرزنش]] می‌شود و طالب [[حرام]]، [[ستایش]] و [[احترام]] می‌گردد.  
# و دیدی که طالب [[حلال]] [[مذمت]] و [[سرزنش]] می‌شود و طالب [[حرام]]، [[ستایش]] و [[احترام]] می‌گردد.  
#و دیدی که در [[مکه]] و [[مدینه]] [[کارها]] می‌کنند که [[خدا]] [[دوست]] ندارد و کسی ‌از آن جلوگیری نمی‌کند و هیچ کس بین آنها و [[کارها]] [[مانع]] نمی‌شود.
# و دیدی که در [[مکه]] و [[مدینه]] [[کارها]] می‌کنند که [[خدا]] [[دوست]] ندارد و کسی ‌از آن جلوگیری نمی‌کند و هیچ کس بین آنها و [[کارها]] [[مانع]] نمی‌شود.
#و دیدی ‌که آلات موسیقی و لهو در [[مدینه]] و [[مکه]] آشکار گردد.  
# و دیدی ‌که آلات موسیقی و لهو در [[مدینه]] و [[مکه]] آشکار گردد.  
#و دیدی که مرد سخن [[حق]] گوید و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کند، ولی دیگران او را از این کار بر حذر می‌دارند.  
# و دیدی که مرد سخن [[حق]] گوید و [[امر به معروف و نهی از منکر]] کند، ولی دیگران او را از این کار بر حذر می‌دارند.  
#و دیدی که [[مردم]] به همدیگر نگاه می‌کنند و از [[بدکار]] [[پیروی]] نمایند.  
# و دیدی که [[مردم]] به همدیگر نگاه می‌کنند و از [[بدکار]] [[پیروی]] نمایند.  
#و دیدی که راه [[نیک]] خالی، و رونده ندارد.  
# و دیدی که راه [[نیک]] خالی، و رونده ندارد.  
#و دیدی که مرده را مسخره کنند و کسی برای او [[اندوهگین]] نشود.  
# و دیدی که مرده را مسخره کنند و کسی برای او [[اندوهگین]] نشود.  
#و دیدی که سال به سال [[بدعت]] و [[بدی‌ها]] بیشتر شود.  
# و دیدی که سال به سال [[بدعت]] و [[بدی‌ها]] بیشتر شود.  
#و دیدی که [[مردم]] و جمعیت جز از [[سرمایه‌داران]] [[پیروی]] نکنند.  
# و دیدی که [[مردم]] و جمعیت جز از [[سرمایه‌داران]] [[پیروی]] نکنند.  
#و دیدی که به [[فقیر]] چیزی را دهند که بر او بخندد، ولی در راه غیر [[خدا]] ترحُم است.  
# و دیدی که به [[فقیر]] چیزی را دهند که بر او بخندد، ولی در راه غیر [[خدا]] ترحُم است.  
#و دیدی که [[علائم]] آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.  
# و دیدی که [[علائم]] آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.  
#و دیدی که [[مردم]] مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از [[ترس]] از آنها جلوگیری نمی‌کند.  
# و دیدی که [[مردم]] مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از [[ترس]] از آنها جلوگیری نمی‌کند.  
#و دیدی که [[انسان]] در راه غیر [[خدا]] بسیار خرج کند، ولی در [[راه خدا]] از اندک هم مضایقه دارد.  
# و دیدی که [[انسان]] در راه غیر [[خدا]] بسیار خرج کند، ولی در [[راه خدا]] از اندک هم مضایقه دارد.  
#و دیدی که [[حقوق]] [[پدر]] و [[مادر]] رواج داد و [[فرزندان]] هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند بلکه نزد [[فرزند]] از همه بدترند.  
# و دیدی که [[حقوق]] [[پدر]] و [[مادر]] رواج داد و [[فرزندان]] هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند بلکه نزد [[فرزند]] از همه بدترند.  
#و دیدی که زن‌ها بر [[مسند حکومت]] بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.  
# و دیدی که زن‌ها بر [[مسند حکومت]] بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.  
#و دیدی که پسر به [[پدر]] نسبت [[دروغ]] بدهد و [[پدر]] و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.  
# و دیدی که پسر به [[پدر]] نسبت [[دروغ]] بدهد و [[پدر]] و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.  
#و دیدی که اگر روزی بر کسی بگذرد و در آن [[گناه]] بزرگی مانند [[بدکاری]]، کم‌فروشی و [[زشتی]] انجام نداده باشد، ناراحت است.  
# و دیدی که اگر روزی بر کسی بگذرد و در آن [[گناه]] بزرگی مانند [[بدکاری]]، کم‌فروشی و [[زشتی]] انجام نداده باشد، ناراحت است.  
#و دیدی که [[اموال]] [[حق]] [[خویشان]] [[پیامبر]]{{صل}} ([[خمس]]) در راه [[باطل]] تقسیم گردد و با آن قماربازی و شراب‌خواری شود.  
# و دیدی که [[اموال]] [[حق]] [[خویشان]] [[پیامبر]] {{صل}} ([[خمس]]) در راه [[باطل]] تقسیم گردد و با آن قماربازی و شراب‌خواری شود.  
#و دیدی که قدرتمندان غذای عموم [[مردم]] را [[احتکار]] کنند.  
# و دیدی که قدرتمندان غذای عموم [[مردم]] را [[احتکار]] کنند.  
#و دیدی که به وسیله شراب [[بیمار]] را مداوا و برای بهبودی آن تجویز کنند.  
# و دیدی که به وسیله شراب [[بیمار]] را مداوا و برای بهبودی آن تجویز کنند.  
#و دیدی که در [[امر به معروف و نهی از منکر]] و ترک [[دین]] بی‌تفاوت و یکسانند.  
# و دیدی که در [[امر به معروف و نهی از منکر]] و ترک [[دین]] بی‌تفاوت و یکسانند.  
#و دیدی که سروصدای [[منافقان]] برپا، اما صدای حق‌طلبان خاموش است.  
# و دیدی که سروصدای [[منافقان]] برپا، اما صدای حق‌طلبان خاموش است.  
#و دیدی که برای [[اذان]] [[نماز]] مزد می‌گیرند.  
# و دیدی که برای [[اذان]] [[نماز]] مزد می‌گیرند.  
#و دیدی که مسجد‌ها پر است از کسانی که از [[خدا]] نترسند و [[غیبت]] هم نمایند.  
# و دیدی که مسجد‌ها پر است از کسانی که از [[خدا]] نترسند و [[غیبت]] هم نمایند.  
#و دیدی که خورندگان [[اموال]] [[یتیمان]] ستوده شوند.  
# و دیدی که خورندگان [[اموال]] [[یتیمان]] ستوده شوند.  
#و دیدی که قاضیان بر خلاف [[دستور خداوند]] [[قضاوت]] کنند.  
# و دیدی که قاضیان بر خلاف [[دستور خداوند]] [[قضاوت]] کنند.  
#و دیدی که استان‌داران از روی [[طمع]]، خائنان را [[امین]] خود قرار دهند.  
# و دیدی که استان‌داران از روی [[طمع]]، خائنان را [[امین]] خود قرار دهند.  
#و دیدی که [[فرمان‌روایان]] [[میراث]] [[مستضعفان]] را در [[اختیار]] بدکاران از [[خدا]] بی‌خبر قرار دهند.  
# و دیدی که [[فرمان‌روایان]] [[میراث]] [[مستضعفان]] را در [[اختیار]] بدکاران از [[خدا]] بی‌خبر قرار دهند.  
#و دیدی که بر روی منبرها از [[پرهیزکاری]] سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن [[پرهیزکار]] نیستند.  
# و دیدی که بر روی منبرها از [[پرهیزکاری]] سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن [[پرهیزکار]] نیستند.  
#و دیدی که [[صدقه]] را با وساطت دیگران، بدون رضای [[خداوند]] و به خاطر درخواست [[مردم]] بدهند.  
# و دیدی که [[صدقه]] را با وساطت دیگران، بدون رضای [[خداوند]] و به خاطر درخواست [[مردم]] بدهند.  
#و دیدی که وقت (اول) [[نمازها]] را سبک بشمارند.  
# و دیدی که وقت (اول) [[نمازها]] را سبک بشمارند.  
#و دیدی که هم و [[هدف]] [[مردم]] شکم و شهوت‌شان است.  
# و دیدی که هم و [[هدف]] [[مردم]] شکم و شهوت‌شان است.  
#و دیدی که [[دنیا]] به آنها روی کرده است.  
# و دیدی که [[دنیا]] به آنها روی کرده است.  
#و دیدی که نشانه‌های برجسته [[حق]] ویران شده است؛ در این وقت خود را حفظ کن و از [[خداوند]] بخواه که از خطرات [[گناه]] نجاتت دهد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۰ – ۲۵۶.</ref>. [[علائم]] دیگری در [[روایات]] آمده است که به همین مقدار اکتفا می‌کنیم»<ref>[[پرسمان نوجوان (کتاب)|پرسمان نوجوان]]، ص 50-55.</ref>.
# و دیدی که نشانه‌های برجسته [[حق]] ویران شده است؛ در این وقت خود را حفظ کن و از [[خداوند]] بخواه که از خطرات [[گناه]] نجاتت دهد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۰ – ۲۵۶.</ref>. [[علائم]] دیگری در [[روایات]] آمده است که به همین مقدار اکتفا می‌کنیم»<ref>[[پرسمان نوجوان (کتاب)|پرسمان نوجوان]]، ص 50-55.</ref>.
}}
}}


== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان نشانه‌های ظهور امام مهدی}}
{{پرسمان نشانه‌های ظهور امام مهدی}}
== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==
{{منبع‌ جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان}}
{{پایان}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:(اغ): پرسش‌هایی با ۱۹ پاسخ]]
[[رده:(اغ): پرسش‌هایی با ۱۹ پاسخ]]
[[رده:(اغ): پرسش‌های مهدویت با ۱۹ پاسخ]]
[[رده:(اغ): پرسش‌های مهدویت با ۱۹ پاسخ]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به نشانه‌های ظهور امام مهدی]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به نشانه‌های ظهور امام مهدی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۶

علائم و نشانه‌های ظهور چیستند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی
مدخل اصلیسرخی آسمان
تعداد پاسخ۱۹ پاسخ

علائم و نشانه‌های ظهور چیستند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید محمد کاظم قزوینی

آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی، در کتاب «امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور» در این‌باره گفته است:

«نشانه‌های عمومی، بسیار هستند و ما از مجموع احادیث، حدیثی را انتخاب می‌کنیم که همان کافی است؛ سپس جملاتی که در حدیث آمده است را شرح می‌دهیم: "نزال بن سبره گفت: امیرالمومنین، علی بن ابی طالب (ع) برای ما خطبه خواند؛ پس خداوند عزوجل را ستایش کرد و بر او ثناء گفت و بر محمد و خاندانش درود فرستاد و فرمود: "ای مردم! از من بپرسید، قبل از اینکه مرا از دست بدهید". این را ۳ بار فرمود. صعصعه بن صوحان بلند شد و گفت:‌ ای امیرالمؤمنین (ع)! دجال چه زمانی خواهد آمد؟امام (ع) به او فرمود: "بنشین، خدا سخنت را شنید و دانست که چه می‌خواهی؟" در ادامه فرمود: "برای آشکار شدن دجال، نشانه‌هایی وجود دارد که پشت سر هم می‌آید مثل پشت سرهم بودن قدم‌ها و اگر می‌خواهی از آن نشانه‌ها به تو خبر بدهم؟" گفت: بله. فرمود: "حفظ کن... نشانه‌های آن، این است: هنگامی که مردم نماز را از بین ببرند، امانت را ضایع کنند، دروغ را حلال بدانند، رباخوار شوند و رشوه بگیرند... دینشان را به دنیا بفروشند، کارهای سفیهانه بکنند و از خویشاوندان دور شوند و از هوای نفس پیروی کنند، خونریزی را آسان شمارند، بردباری در برابر گناهان، ضعف و ظلم کردن، مایه فخر و مباهات باشد، امیران بد کردار باشند، وزیران ظالم، عرفاء خائن و قاریان گنهکار وجود داشته باشند و شهادت دادن به دروغ، آشکار شود و گناه کاری، تهمت زدن و نافرمانی کردن، علنی شود و قرآن‌ها به صورت زیبایی چاپ شوند، مساجد تزیین گردند، مناره‌ها بلند شوند و به بدها احترام گذاشته شود، صفوف جماعت مسلمین زیاد شود؛ ولی دل‌ها از یکدیگر دور شود و پیمان‌ها شکسته شود و آنچه وعده داده شده، نزدیک شود. زنان برای دنیا در تجارت با شوهرانشان شریک شوند و صدای تبه کاران بلند شود و از آنها، حرف شنوی شود و رهبری مردم به دست پست‌ترین آنها بیفتد و از گنه کار برای ترس از شرش، دوری شود و دروغگو، تصدیق شود و خائن، امین شمرده شود، آواز خوانی و آلت موسیقی رواج یابد و نسل‌های آخر این امت، نسل‌های اولین را لعن کنند، زنان بر زین‌ها سوار شوند و زنان، شبیه مردان و مردان، شبیه زنان شوند و شاهد، بدون اینکه از او بخواهند، شهادت بدهد، بیاید و شهادت دهد و دیگری برای جبران کار دیگری و بدون اینکه حق را بداند، شهادت دهد. برای دین، علوم دینی را فرا نمی‌گیرند و عمل دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهند و با داشتن قلب گرگ، پوست میش می‌پوشند و قلب هایشان، بویی بدتر از مردار و مزه‌ای تلخ‌تر از صُبر (نوعی گیاه تلخ) می‌دهد؛ پس در این وضعیت، دجال به سرعت می‌آید"[۱].

بعضی از جملاتی که در این حدیث آمده است با کمی شرح به آن مقدار که به ذهن می‌آید را یادآوری می‌کنیم: حدیث یاد شده به بعضی از مفاسد جوامع اسلامی، دگرگون شدن مفاهیم، تغییر ارزش‌ها، ضعف اعتقادات، اهمیت ندادن به نوامیس، زیاد بودن همت برای دست یابی به چیزهای از بین رفتنی، مسلط شدن منحرفان بر حکومت‌ها، سقوط خوبی‌ها و ترویج زشتی‌ها، بدون هیچ ترس و خجالتی، اشاره می‌کند. نماز- که ستون دین است- باطنش را از دست می‌دهد، امانت‌ها از بین می‌روند و دروغ- که حرام است- حلال می‌گردد، ربا مباح می‌شود، آنان که شایستگی حکومت ندارند بر مرکب حکومت سوار می‌شوند؛ ارتباط‌های عاطفی- که بین خویشاوندان و محارم وجود دارد- قطع می‌شود و ریختن خون خوبان، آسان شمرده می‌شود؛ ظالم به ظلم کردنش افتخار می‌کند، کارهای زشت بین پادشاهان رواج می‌یابد و ظلم بین وزیران، و خیانت بین جاسوسان و دولتمردان و گناه بین قاریان و خطیبان، گسترش می‌یابد. احترام قرآن به زیبایی رنگین بودن جلدش می‌باشد؛ نه به تلاوت و عمل به آن؛ صفوف نماز جماعت به وسیله نمازگزارانی که قلب‌هایی متنفر از یکدیگر دارند، شلوغ می‌شود، بدن‌هایشان به یکدیگر نزدیک، ولی قلب هایشان از یکدیگر دور است. زنان و جوانان به بازارها و مغازه‌ها برای دستیابی به مال و ثروت می‌روند و صدای تبهکاران بلند می‌شود و در همه جا پخش می‌گردد، مردم سخن آنها را تصدیق می‌کنند و آن را وحی مُنزل می‌دانند. رهبری و ریاست، نصیب انسان‌های پست و رذلی می‌شود که به ارزش و شرافت، اعتقادی ندارند، و مردم از شر بدکاران می‌ترسند و به سبب شرشان از آنها می‌ترسند. صدای زنان آوازه خوان، رقاصه و مطرب- که همراه موسیقی، دف و امثال آن است- از بیشتر خانه‌ها بلند است و در آسمان، زمین، دریا، خیابان، بازار حتی صحرا و بیابان و وسایل نقلیه به گوش می‌رسد. نشستن زنان در هواپیما، موتور سیکلت و اسب‌ها... شکی نیست که نشستن زن بر زین، غریزه جنسی را تهییج می‌کند به سبب حرکت خاصی که همراه نشستن بر زین است با توجه به اینکه در نشستن داخل ماشین، هیچ تأثیری وجود ندارد. شبیه شدن زنان به مردان، بالاترین درجه تمدن و پیشرفت به حساب می‌آید، دختران جوان، کت و شلوار مردان را می‌پوشند و موهای سرشان را کوتاه می‌کنند به طوری که تشخیص دادن بین آنها و مردان سخت است... این از جهت لباس و ظاهر و اما کار کردن در اداره‌ها، استخدام در محله‌ها و مشارکت در بقیه مشاغل زندگی- که مختص به مردان است- مثل وزارت و مجلس قانونگذاری که تصدیق محکم تری بر این ادعاست. شبیه شدن مردان به زنان را در هر مکانی می‌بینی، مرد، لباس رنگی می‌پوشد، شلوار تنگ به پا می‌کند، گردن بند طلا به گردن می‌اندازند، انگشتر طلا به دست می‌کند، ریش و سبیلش را با تیغ می‌زند، ابروهایش را نازک می‌گرداند و برای تازگی صورت و روشن شدن رنگ صورتش از پودرهای خاص استفاده می‌کند مثل اینکه می‌خواهد، نظرها را به طرف خودش جلب کند مثل اینکه این جا نقطه مشترکی بین مردان و زنان برای مبادلات روشنفکرانه است. بله.... این بعضی از نمونه‌های شبیه شدن مردان به زنان است! در دادگاه‌ها شاهد، بدون اینکه از او بخواهند، شهادت دهد، می‌آید و شهادت می‌دهد و دیگری برای رضایت دوستش، شهادت می‌دهد؛ در دادگاه‌ها، پرداختن رشوه و هدیه‌هایی به قاضی یا کارمندان برای جلب رضایت آنها، رواج دارد و این از چیزهایی است که بر کسی پوشیده نیست. یاد گرفتن علوم دینی برای دنیا بین برخی متعارف شده است و می‌بینی که بعضی فقیه می‌شوند؛ ولی نه برای دین... بلکه برای دنیا؛ علوم دینی را می‌خواند تا یاد بگیرد، قاضی شود و به درجه ایی برسد که وضع زندگی‌‌اش خوب شود و برای او، چیزی از امور دینی اصلاً مهم نیست. افرادی هستند که تظاهر به آراستگی و پرهیزکاری می‌کنند، نفس‌های بسیار شرور، نیت‌های بد و باطن آلوده‌ای دارند و زمانی که برای آنها، فرصتی پیش آید، نه وجدان، نه عاطفه، نه انسانیت، نه دین و نه مذهبی دارند مثل گرگی هستند که چیزی جز پاره کردن طعمه نمی‌داند، خونش را می‌خورد و اعضایش را قطعه، قطعه می‌کند!»[۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله محمدی ری‌شهری؛
آیت‌الله محمد محمدی ری‌شهری، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«در این جا فهرستی را که شیخ مفید در کتاب الإرشاد آورده، به همان ترتیب ذکر می‌کنیم؛ علامت‌هایی که در میراث حدیثی و تاریخی سده چهارم هجری وجود داشته و عالم فرهیخته و نقادی همچون شیخ مفید، آنها را جمع‌آوری و گزارش کرده است:

  1. اختلاف بنی عباس در حکومت.
  2. گرفتن خورشید در نیمه ماه رمضان و گرفتن ماه در آخر آن بر خلاف معمول.
  3. فرو رفتن زمینی در مغرب و فرو رفتن زمینی در مشرق.
  4. را کد ماندن (عدم حرکت) خورشید از ظهر تا عصر.
  5. طلوع خورشید از مغرب.
  6. بریده شدن سر مردی هاشمی بین رکن و مقام.
  7. خرابی دیوارهای مسجد کوفه.
  8. آمدن پرچم‌های سیاه از سمت خراسان.
  9. ظهور مغربی در مصر و تسلط او بر شامات.
  10. استقرار ترکان در جزیره (بین دجله و فرات).
  11. فرود آمدن رومیان در رمله.
  12. طلوع ستاره‌ای در مشرق که مانند ماه نور می‌دهد و سپس هلالی‌شکل می‌شود.
  13. آشکار شدن سرخی در آسمان.
  14. آتشی که به طور عمودی در مشرق ظاهر می‌شود و سه یا هفت روز در آسمان می‌ماند.
  15. آزادی عرب و تسلط بر شهرها و خارج شدن از حاکمیت عجم‌ها.
  16. کشته شدن فرمان‌روای مصر به دست مصریان.
  17. خرابی شام و ظهور پرچم‌های سه گانه در آن.
  18. ورود پرچم‌های قیس و عرب به مصر و پرچم‌های کنده به خراسان.
  19. ورود لشکری از سمت مغرب تا آستانه حیره.
  20. آمدن پرچم‌های سیاه از مشرق همانند آن.
  21. شکاف در رودخانه فرات و جاری شدن آب در کوچه‌های کوفه.
  22. خروج شصت دروغگوی مدعی نبوت.
  23. خروج دوازده نفر از فرزندان ابوطالب که ادعای امامت دارند.
  24. سوزاندن یکی از بزرگان بنی عباس بین جلولاء و خانقین.
  25. ساخته شدن پلی در بغداد نزدیکی کرخ.
  26. بادی سیاه و زلزله‌ای در بغداد.
  27. ترسی که همه مردم عراق را فرا می‌گیرد.
  28. مرگی وحشتناک در عراق.
  29. مرگ و میر و قحطی.
  30. هجوم ملخ‌ها.
  31. کمی محصول.
  32. نزاع دو گروه از عجم و خونریزی فراوان میان آنان.
  33. خارج شدن بندگان از اطاعت صاحبان خود و کشتن آنان.
  34. تبدیل شدن گروهی از بدعت‌گزاران به بوزینه و خوک.
  35. تسلط بندگان بر شهرهای بزرگ.
  36. آشکار شدن صورت و دستی از آسمان.
  37. برگشت برخی مردگان به دنیا.
  38. باران‌های پیاپی.
آنچه را که شیخ مفید بیان کرده، نمی‌توان قطعی دانست و با وجود مقام و عظمتی که این عالم بزرگ شیعه دارد، به نظر می‌رسد دورانی که این مطالب و اخبار در آن بیان می‌شده و شهرت داشته، در نقل آنها حتی برای این عالم کم‌نظیر امامیه، تأثیرگذار بوده است. ایشان گفته است که این موارد را از کتب قبل از خود جمع کرده و در نهایت، با نوشتن عبارت "والله أعلم"، تردید خود را نسبت به برخی از علائم، بیان کرده است[۳]»[۴]»[۵].
۲. آیت الله حکیم؛
آیت الله سید منذر حکیم در کتاب «پیشوایان هدایت، ج۱۴» در اين باره گفته است:
  • «شیخ مفید می‌فرمایند: "روایاتی در دست است که نشانه‌های قیام مهدی (ع) و رویدادهایی را که پیش از آن به وقوع خواهد پیوست بیان نموده است. از جمله آن علایم است:
  1. قیام سفیانی؛
  2. قتل حسنی؛
  3. اختلاف بنی عباس در حکومت دنیا؛
  4. خورشید گرفتگی غیر طبیعی در نیمه ماه رمضان و ماه گرفتگی غیر طبیعی در در پایان ماه رمضان؛
  5. بروز حادثه "خسف" در بیداء[۶]. و در مغرب و مشرق؛
  6. بی‌حرکت شدن خورشید از هنگام ظهر تا عصر و طلوع آن از غرب؛
  7. کشته شدن نفس زکیه با هفتاد نفر از یارانش در کوفه؛
  8. سر بریدن مردی هاشمی بین رکن و مقام (در مسجد الحرام
  9. ویران شدن حصار کوفه؛
  10. روی آوردن پرچمهای سیاه از خراسان؛
  11. قیام یمانی، ظهور شخصی مغربی در مصر و گرفتن شامات توسط او؛
  12. پیاده شدن ترکان در جزیره؛
  13. پیاده شدن رومیان در رمله؛
  14. طلوع ستاره پرنوری در مشرق که همچون ماه می‌درخشد و بعد به گونه‌ای انحنا پیدا می‌کند که دو سر آن به هم می‌رسند؛
  15. پیدا شدن سرخی در آسمان که در سرتاسر افق‌های آن گسترده می‌شود؛
  16. آتشی که به صورت طولی در شرق آشکار می‌شود و سه یا هفت روز در آسمان باقی می‌ماند؛
  17. لجام گسیخته شدن عرب و خروج آنها از سلطه عجم و گرفته شدن شهرهای عجم به دست آنها؛
  18. کشته شدن امیر مصر به دست مصریان؛
  19. ویران شدن شام و اختلاف سه پرچم در آن؛
  20. داخل شدن سپاهیان قیس و عرب به مصر و سپاهیان کنده به خراسان؛
  21. وارد شدن سوارانی از جانب مغرب تا آنجا که به حصار حیره می‌رسند و روی آوردن پرچمهای سیاه از جانب شرق به سمت آن؛
  22. طغیان رود فرات به گونه‌ای که آب آن کوچه‌های کوفه را فرامی‌گیرد؛
  23. پیدا شدن شصت دروغگو که همه مدعی پیامبری هستند؛
  24. قیام دوازده نفر از آل ابی طالب که همه برای خود مدعی امامت هستند؛
  25. سوزاندن مردی جلیل‌القدر از شیعه بنی عباس در مکانی بین جلولا و خانقین؛
  26. پل بستن در مدینة السلام به سوی کرخ و برخاستن بادی سیاه در آن شهر در ابتدای روز و وقوع زلزله‌ای که بیشتر شهر را فرو می‌برد؛
  27. ترسی که مردم عراق را فرا می‌گیرد و فراگیر شدن مرگ در عراق و کاهش در جانها، اموال و میوجات؛
  28. پیدا شدن ملخ در وقت یا در غیر وقت به گونه‌ای که زراعت و غلات را از بین می‌برند؛
  29. کم شدن محصول کشاورزی مردم؛
  30. درگیر شدن دو گروه از عجم که منجر به خونریزی بسیاری در میان آنان می‌شود.
  31. خارج شدن بردگان از اطاعت مالکان و کشته شدن مالکان به دست آنها؛
  32. مسخ شدن قومی از اهل بدعت به صورت خوک و میمون؛
  33. استیلا یافتن بردگان بر سرزمین‌های سرورانشان؛
  34. آمدن ندایی از آسمان که همه مردم زمین آن را به زبان خود می‌شنوند؛
  35. سینه و صورتی که در عین الشمس در آسمان برای مردم دیده می‌شود؛
  36. مردگانی که از گورها به پا می‌خیزند و به دنیا باز می‌گردند و به دیدار آشنایان خود می‌روند.
  37. سپس - چنانکه در روایات آمده است - این نشانه‌ها با بیست و چهار باران متوالی پایان می‌پذیرد که زمین به واسطه آن، پس از مرگ، زنده شده برکت‌هایش آشکار می‌گردد، از آن پس، هر ناملایمی از معتقدان به حق و شیعیان مهدی (ع) زایل گشته در می‌یابند که هنگام ظهور آن حضرت در مکه فرا رسیده است، و برای یاری او به سمت مکه حرکت می‌کنند. البته بعضی از این رویدادها حتمی بوده و بعضی دیگر مشروط به بعضی از شرایط می‌باشند، و خداوند به آنچه پیش خواهد آمد داناتر است. ما این مطالب را تنها بدین جهت که در کتاب‌ها و اصول معتبر آمده و از معصومان روایت شده بود، ذکر کردیم و از خداوند متعال یاری و توفیق می‌خواهیم"[۷]»[۸].

و شاید افرادی که به این مقام می‌رسند همان کسانی باشند که تعدادشان در روایات شریف به تعداد اهل بدر ۳۱۳ نفر اعلام شده و برایشان صفات بالایی مانند ایمان و رسیدن به حق معرفت خداوند متعال ذکر شده است. در روایات این افراد را از لحاظ شدت عبادت خدا و اخلاص برای ذات اقدس حق‌ «رهبان اللیل»؛ راهبان شب و از نظر شجاعت و لیاقت جهادی بالایی که دارند. «اسد النهار» شیران روز؛ و از حیث شایستگی مدیریتی عالی‌ «الولاة العدول»، والیان عادل لقب داده‌اند[۹] و دیگر صفات والایی که از آن‌ها چنین برداشت‌ می‌شود که این تعداد از افراد در زمان ظهور آن حضرت قبل و بعد از برپا شدن دولت عدل جهانی، به عنوان سیستم رهبری و اداری امام (ع) به شمار می‌آیند.

  • فراهم آمدن پایگاه‌های گسترده اسلامی که آمادگی تعامل مثبت با اهداف نهضت بزرگ مهدوی را داشته باشند اگرچه از لحاظ کیفیت کمک رسانی عملی به نهضت دارای درجات متفاوتی باشند[۱۰].

آنچه باعث به وجود آمدن این حالت می‌شود این است که حقانیت و برتری مذهب اهل بیت نبوی که مهدی موعود (ع) نماینده آن است، همچنین، بطلان شبهاتی که در طول تاریخ اسلامی بر ضد این مذهب برانگیخته شده است آشکار گشته، معلوم شود که تنها این مکتب است که نماینده اسلام ناب محمدی است.

احادیث شریف ضمن بحث از حرکت زمینه سازی برای قیام مهدوی و نقش آن در ارائه چهره پیراسته مذهب اهل بیت و علوم اسلامی ناب آن در گستره عالم اسلام و جهان و در نتیجه، ارائه چهره واقعی و اصیل اسلام اشاره داشته‌اند[۱۱].

این حرکت مقدماتی - که احادیث شریف، بر انجام آن قبل از ظهور مهدوی تأکید دارند - در ارائه تصویر پیراسته اسلام به جهان، باعث سربرآوردن اسلام در جهان به عنوان تمدن جایگزین برای نجات بشریت‌ شده رویکرد به اسلام در بیرون دایره جامعه اسلامی افزایش می‌یابد؛ - مسأله‌ای که امروزه هم هرچند به ندرت، شاهد آن هستیم - این امر موجب می‌شود که درهای تعامل مثبت با نهضت مهدوی بر ملت‌های غیر اسلامی نیز گشوده گردد؛ خصوصاً که آنان مکاتب و جریانات فکری و سیاسی دیگر را تجربه کرده و عملًا ناتوانی آن‌ها را در تحقق سعادت مطلوب بشریت، بلکه به بار آمدن بسیاری از بحران‌های مادی و معنوی توسط آن‌ها را احساس کرده‌اند؛ بحران‌هایی که امروزه هم با آن دست به گریبان هستند. این مسأله باعث می‌شود تا ملت‌های جهان، خارج از مکاتب و جریان‌هایی که تا کنون شناخته‌اند به دنبال جایگزین باشند. احادیث شریف که تصریح دارند دولت مهدوی آخرین دولت در روی زمین است و ما این دسته از احادیث را در بخش مربوط به علل و اسباب غیبت ذکر کرده‌ایم دقیقاً به همین نکته اشاره دارند.

۳. حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد مروجی طبسی، در کتاب «بامداد بشریت» در این‌باره گفته است:

«۱. خروج سفیانی: سفیانی از فرزندان خالد بن یزید بن ابی سفیان[۱۳] است و در دمشق، از محلی به نام وادی یابس قیام می‌کند. او با رعب و وحشتی که در دل‌های مردم به وجود می‌آورد، سبب می‌شود هرکه پرچم آنها را از دور ببیند، پا به فرار بگذارد[۱۴].

سفیانی به بسیاری از شهرها، از جمله کوفه، بصره و مدینه هجوم می‌برد و دست به کشتار وسیعی می‌زند. وی حرمت‌های اسلامی را یکی پس از دیگری، از بین می‌برد. او به کشتن دانشمندان و آتش زدن قرآنها می‌پردازد. مساجد را خراب می‌کند. حرام را حلال می‌شمرد، هرگز از ظلم و ستم دست برنمی دارد و روز به روز بر فسق و فجور و طغیان و تمرد افزوده می‌شود.

سفیانی با کینه‌ای که با آل پیامبر دارد، هر فردی را که نامش محمد، احمد، علی، جعفر، حمزه، حسن، حسین، فاطمه، زینب، رقیه، ام کلثوم و خدیجه باشد، به قتل می‌رساند[۱۵]. این وضعیت تا ظهور امام زمان (ع) ادامه پیدا می‌کند.

۲. کشته شدن نفس زکیه: نوجوانی از آل محمد (ع) به نام محمد بن حسن که معروف به نفس زکیه است، بین رکن و مقام در مسجد الحرام کشته می‌شود[۱۶].

۳. ندای آسمانی از سوی جبرئیل: در شب جمعه بیست و سوم رمضان، فریاد جبرئیل از آسمان شنیده می‌شود. امام باقر (ع) فرمود: "منادی از آسمان به نام قائم (ع) فریاد می‌زند که به گوش تمام اهل مشرق و مغرب خواهد رسید، به گونه‌ای که هیچ انسان خفته‌ای در خواب نمی‌ماند و وحشت زده از خواب بیدار می‌شود و هیچ ایستاده‌ای نمی‌باشد، مگر آنکه خواهد نشست و نه نشسته‌ای، مگر آنکه از جای برمی‌خیزد"[۱۷].

۴. فرو رفتگی در بیداء: امام صادق (ع) چهارمین علامت حتمی را "خسف" در محلی بین مکه و مدینه، به نام بیداء دانسته است. امام باقر (ع) ضمن حدیث مفصلی به جابر می‌فرماید: "وقتی سپاه اعزامی سفیانی به بیداء می‌رسد، ناگهان از آسمان ندا می‌رسد:‌ ای بیداء! در خود فرو ببر آنچه از این سپاه است! پس همه به زمین فرو می‌روند. جز سه نفر که خداوند صورت‌هایشان را به پشت سر برمی‌گرداند"[۱۸].

۵. قیام یمانی: امام صادق (ع) فرمود: "خراسانی، سفیانی و یمانی در یک سال، در یک ماه و در یک روز قیام می‌کنند و هیچ پرچمی هدایتگر از پرچم یمانی نیست، زیرا مردم را به سوی حق هدایت می‌کند"[۱۹].

۶. اختلاف فرزندان عباس: ثمالی می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: امام باقر (ع) فرمود: "خروج سفیانی از نشانه‌های حتمی است". امام صادق (ع) به من فرمود: "آری، و اختلاف فرزندان عباس از علائم حتمیه می‌باشد"[۲۰].

۷. نمایان شدن دستی در آسمان: امام صادق (ع) فرمود: "وَ كَفٌّ تَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُومِ"[۲۱]؛ و دستی که در آسمان ظاهر می‌گردد، از جمله امور و نشانه‌های حتمی پیش از ظهور است".

همچنین به نشانه‌های دیگری برخورد می‌کنیم که در روایات، جزو نشانه‌های ظهور شمرده شده، اما هرگز از آنها تعبیر به حتمی نشده است.

محدث قمی درباره این گونه علائم می‌نویسد: "و اما علامات غیر حتمیه: پس آنها بسیار است، بعضی ظاهر شده و بعضی هنوز واقع نشده و ما در اینجا به بعضی از آنها، به نحو اجمال اشاره می‌کنیم:

  1. خراب شدن دیوار مسجد کوفه؛
  2. جاری شدن نهری از شط فرات در کوچه‌های کوفه؛
  3. آباد شدن شهر کوفه بعد از خراب شدن آن؛
  4. آب درآوردن دریای نجف؛
  5. جاری شدن نهری از فرات به غری که نجف اشرف باشد؛
  6. ظاهر شدن ستاره دنباله‌دار در نزدیکی ستاره جدی؛
  7. ظاهر شدن قحطی شدید پیش از ظهور؛
  8. وقوع زلزله و طاعون شدید در بسیاری از شهرها؛
  9. کشتار بیوح، یعنی کشتار بسیاری که آرام نمی‌گیرد؛
  10. خراب شدن مسجد براثا؛
  11. ظاهر شدن آتش در سمت مشرق زمین که تا سه یا هفت روز، در میان آسمان دیده می‌شود که باعث تعجب و ترس باشد؛
  12. اهر شدن سرخی شدیدی که در آسمان پهن می‌شود؛
  13. آمدن باران شدید در ماه جمادی الثانی و رجب که مانند آن دیده نشده؛
  14. طلوع ستاره‌ای از مشرق که مانند ماه درخشش داشته و چشم‌ها را خیره کند؛
  15. فرو گرفتن ظلمت کفر و فسوق و گناهان که تمام جهان را به کام خود می‌گیرد"[۲۲]‏‌»[۲۳].
۴. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی رضایی اصفهانی، در کتاب «مهدویت» در این‌باره گفته است:

چند نمونه از این علائم به شرح ذیل می‌باشد:

۱. قیام سفیانی : امام صادق (ع) می‌فرمایند: "خروج سفیانی از علائم حتمی است و قیام او در ماه رجب خواهد بود."[۲۴] یکی از علائم حتمی که پیشوایان معصوم ما بر آن بسیار تأکید کرده و به طور صریح بیان فرموده‌اند خروج سفیانی است این شخص، که طبق پاره‌ای از روایات مردی اموی و از نسل یزید بن معاویه بن ابی‌سفیان است و از پلیدترین مردم است با خاندان نبوت و امامت و شیعیان دشمنی ویژه‌ای دارد و در شهرهای عراق به ویژه در نجف و کوفه، جنایات بزرگی مرتکب می‌شود... سفیانی بعد از مدتی از عراق به شام و دمشق فرار می‌کند؛ امام سپاهی را به تعقیب او می‌فرستد و سرانجام او را در "بیت المقدس" هلاک کرده و سرش را جدا می‌کنند[۲۵].

۲. خسف بیداء: از جمله علائم حتمی، فرو رفتن لشگر سفیانی در "بیداء" است. بعد از قتل و غارت در مدینه، سپاهی از طرف سفیانی به سوی مکه می‌رود و در بین راه مکه و مدینه به فرمان خدای متعال به زمین فرو می‌روند[۲۶].

امام باقر (ع) در حدیث معتبری می‌فرمایند: به فرمانده لشگر سفیانی گزارش می‌رسد که مهدی (ع) به سوی مکه حرکت کرده است. او سپاهی را به دنبال آن حضرت روانه می‌کند. آنها به وی دست نمی‌یابند و مهدی (ع) داخل مکه می‌شود... فرمانده سپاه سفیانی با سپاهش در "بیداء" فرود می‌آیند. در این هنگام، ندا دهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد: "ای زمینِ "بیداء" اینان را نابود کن!" پس زمین آنها را در خود فرو می‌برد...[۲۷] و همچنین از امام صادق (ع) حکایت شده: "از علائم حتمی که پیش از قیام اتفاق خواهد افتاد قیام سفیانی و فرو رفتن در زمین "بیداء" است."[۲۸] ۳. صیحه و ندای آسمانی: براساس روایات متعدد، پس از ظهور امام در مکه بانگی بسیار مهیب و رسا از آسمان شنیده می‌شود که امام را با اسم و نسب به همگان معرفی می‌کند و به مردم توصیه می‌کند که با امام بیعت کنند تا هدایت یابند و با او مخالفت نکنند که گمراه می‌شوند. در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که می‌فرمایند: "عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الصَّيْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ. "؛ "قبل از قیام قائم پنج علامت حتمی است: یمانی، سفیانی، صیحه و ندای آسمانی و قتل نفس زکیه و خسف بیداء"[۲۹]

۴. قتل نفس زکیه: انسان جوان و پاکی بین رکن و مقام توسط اهل مکه کشته می‌شود.

۵. خروج یمانی: قیام سرداری از سرزمین یمن یکی از علائم حتمی است که اندکی پیش از ظهور رخ خواهد داد وی که مردی صالح و مؤمن است علیه بدی‌ها و انحرافات قیام می‌کند و با تمام توان با بدی‌ها و تباهی‌ها مبارزه می‌کند. از امام باقر (ع) در این باره حکایت شده: در میان بیرق‌هایی [که قبل از قیام مهدی (ع) بلند می‌شود] پرچمی هدایت‌کننده‌تر از پرچم یمانی وجود ندارد که آن پرچم هدایت است[۳۰].

نشانه‌های غیر حتمی: اموری هستند که در صورت فراهم بودن شرایط به عنوان نشانه پدید می‌آید. بعضی از این نشانه‌ها را بر می‌شماریم. به روایتی از امام صادق (ع) که به گوشه‌ای از مفاسد آخرالزمان اشاره فرموده توجه کنید:

حکایت شده که امام صادق (ع) به یکی از یاران خود فرمود: هر گاه دیدی که:

  1. حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛
  2. ظلم و ستم فراگیر شده؛
  3. کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند؛
  4. بچه‌ها به بزرگترها احترام نمی‌گذارند؛
  5. نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند؛
  6. انسان‌ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌کنند؛
  7. کسی که امر به معروف می‌کند خوار و ذلیل است؛
  8. نماز را سبک شمارند؛
  9. هرج و مرج زیاد است؛
  10. در مکه و مدینه کارهایی می‌کنند که خدا دوست ندارد؛
  11. سال به سال بدعت‌ها و بدی‌ها بیشتر شود؛
  12. زن‌ها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها برای آنها پیش نرود؛
  13. هدف مردم شکم و شهوتشان است؛
  14. و دیدی که نشانه‌های حق ویران شده است، در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد![۳۱]

.

  1. خراب شدن دیوار مسجد کوفه؛
  2. جاری شدن نهری از شط فرات در کوچه‌های کوفه؛
  3. قحطی شدید قبل از ظهور؛
  4. وقوع زلزله و طاعون در کثیری از بلاد؛
  5. حرکت پرچم‌های سیاه از خراسان؛
  6. خراب شدن بصره؛
  7. کسوف خورشید در سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان؛
  8. فرا گرفتن ظلمت و کفر و معاصی در تمام عالم[۳۲]‏‌
۵. حجت الاسلام و المسلمین کارگر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم کارگر، در کتاب «مهدویت دوران ظهور» در این‌باره گفته است:

«شیخ مفید در کتاب الارشاد انبوهی از این نشانه‏‌ها و علایم را به طور فشرده نقل کرده است. به نظر او مهمترین نشانه‏‌ها عبارت است از:

  1. جنبش ارتجاعی سفیانی.
  2. قتل سید حسنی.
  3. جنگ قدرت بنی عباس.
  4. گرفتن خورشید در نیم روز ماه رمضان.
  5. شکافته شدن زمین و فرورفتن تجاوزکاران.
  6. فرورفتن زمین در مشرق و مغرب.
  7. توقف خورشید به هنگام نیم روز در وسط آسمان.
  8. طلوع خورشید از مغرب.
  9. قتل نفس زکیه پشت دروازه کوفه در زمره هفتاد تن از شایستگان.
  10. بریده شدن سر مردی از بنی هاشم در میان رکن و مقام.
  11. ویران شدن دیوار مسجد کوفه.
  12. حرکت پرچم‏‌های سیاه از طرف خراسان.
  13. قیام جنبش یمنی.
  14. آشکار شدن مرد مغربی و تصرف سرزمین شام به وسیله لشگر او.
  15. فروآمدن ترک‏‌ها در جزیره.
  16. فروآمدن رومیان در رمله.
  17. طلوع ستاره‏‌ای درخشان و نورانی بسان ماه و آن‏‌گاه انعطاف خاص آن.
  18. پدیدار شدن سرخی در آسمان و گسترش آن در آفاق آسمان.
  19. پیدایش ستون آتشی در مشرق به مدت سه تا هفت روز.
  20. قیام امت عرب و برکنار شدن زمامداران عرب به وسیله ملت‏‌های خویش و به دست گرفتن زمام امور کشورها به وسیله مردم.
  21. خروج جهان عرب از سیطره عجم "احتمالا غربی‏‌ها".
  22. کشته شدن رهبر مصر به دست مردم.
  23. انهدام شام و اختلاف سه جریان سیاسی در آن.
  24. ورود پرچم‏‌های قیس و عرب به مصر و پرچم‏‌های "کنده" به خراسان.
  25. ورود سپاهی از سوی مغرب و رسیدن به آنها به دروازه شهر حیره.
  26. شکستن دیوار فرات و جریان یافتن آب در کوچه‏‌های کوفه.
  27. خروج شصت پیامبر دروغین.
  28. خروج دوازده امام دروغین.
  29. به آتش کشیده شدن مرد گران‏‌قدری از بنی عباس بین جلولا و خانقین.
  30. ایجاد پل ارتباط میان کوفه و بغداد.
  31. وزش بادی سیاه در آغاز روز.
  32. ترس و ناامنی فراگیری که همه عراق و بغداد را فرامی‏‌گیرد.
  33. مرگ سریع و دردناک و نقص و زیان در اموال و جان و ثمرات.
  34. آفت ملخ نابهنگام و بهنگام کشاورزی.
  35. برداشت کم محصولات زراعی.
  36. جنگ قدرت میان عجم "غیر عرب" و خونریزی بسیار در میان آنان.
  37. شورش بردگان بر ضد برده‏‌داران و کشتن آنان.
  38. مسلمان شدن گروهی از بدعت‏‌گذاران و به صورت میمون و خوک درآمدن آنان.
  39. تسلط کشورهای عقب مانده به کشورهای زورمندتر و ثروتمند.
  40. طنین‏‌افکن شدن ندایی از آسمان و رسیدن آن به گوش جهانیان به زبان‏‌های گوناگون.
  41. پدیدار شدن چهره و سینه‏‌ای در کره خورشید.
  42. زنده شدن گروهی از مردگان و بازگشت آنان به دنیا به گونه‏‌ای که مردم آنان را شناخته و با آنان دیدار می‏‌کنند [۳۴]
۶. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«علایم غیرحتمی بسیارند که به یک روایت، از امام صادق (ع) اکتفا می‌‏‏کنیم، در این روایت چنان روی علایم و مفاسد انگشت گذارده شده که گویی این پیشگویی، مربوط به ۱۳ یا ۱۴ قرن پیش نیست، بلکه مربوط به همین قرن است؛ و امروز که بسیاری از آنها را با چشم خود می‌‏بینیم قبول می‌‏‏کنیم که براستی معجزه‌‏آساست.

امام صادق (ع) به یکی از یاران خود فرمود:

  1. هرگاه دیدی که: حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
  2. و دیدی که: ظلم و ستم فراگیر شده است.
  3. و دیدی که: قرآن فرسوده و بدعت‏‌هایی از روی هوا و هوس، در مفاهیم آن آمده است.
  4. و دیدی که: دین خدا (عملا) توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند!
  5. و دیدی که: طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفته‏‌اند.
  6. و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی‌‏‏شود و بدکاران بازخواست نمی‌‏‏شوند.
  7. و دیدی که: مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
  8. و دیدی که: افراد (به ظاهر) باایمان سکوت کرده و سخنشان را نمی‌‏پذیرند.
  9. و دیدی که: شخص بدکار دروغ گوید، و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمی‌‏‏کند.
  10. و دیدی که: بچه‌‏ها، به بزرگان احترام نمی‌‏گذارند.
  11. و دیدی که: قطع پیوند خویشاوندی شود.
  12. و دیدی که: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
  13. و دیدی که: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌‏‏کنند.
  14. و دیدی که: زنان با زنان ازدواج نمایند.
  15. و دیدی که: انسان‌ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌‏کنند و کسی مانع نمی‌‏‏شود.
  16. و دیدی که: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمن، به خدا پناه می‌‏‏برند.
  17. و دیدی که: مدّاحی دروغین از اشخاص، زیاد شود.
  18. و دیدی که: همسایه همسایه خود را اذیت می‌‏کند و از آن جلوگیری نمی‌‏‏شود.
  19. و دیدی که: کافر به خاطر سختی مؤمن، شاد است.
  20. و دیدی که: شراب را آشکارا می‌‏آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌‏نشینند و از خداوند متعال نمی‌‏‏ترسند.
  21. و دیدی: کسی که امر به معروف می‌‏کند خوار و ذلیل است.
  22. و دیدی که: آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.
  23. و دیدی که: اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
  24. و دیدی که: راه نیک بسته و راه بد باز است.
  25. و دیدی که: خانه کعبه تعطیل شده، و به تعطیلی آن دستور داده می‌‏‏شود.
  26. و دیدی که: انسان به زبان می‌‏گوید ولی عمل نمی‌‏‏کند.
  27. و دیدی که: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود.
  28. و دیدی که: بدعت و زنا آشکار شود.
  29. و دیدی که: مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند.
  30. و دیدی که: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.
  31. و دیدی که: دین براساس میل اشخاص معنی شود، و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد.
  32. و دیدی که: جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.
  33. و دیدی که: مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.
  34. و دیدی که: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
  35. و دیدی که: سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
  36. و دیدی که: والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
  37. و دیدی که: پست‌های مهمّ والیان براساس مزایده است نه براساس شایستگی.
  38. و دیدی که: مردم را از روی تهمت و یا سوء ظن بکشند.
  39. و دیدی که: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
  40. و دیدی که: زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌‏‏دهد و به شوهرش خرجی می‌‏دهد.
  41. و دیدی که: سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد.
  42. و دیدی که: آشکارا قمار بازی می‌‏‏شود.
  43. و دیدی که: مشروبات الکلی به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌‏‏شود.
  44. و دیدی که: مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
  45. و دیدی که: نزدیکترین مردم به فرمانداران آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما خانواده عصمت (ع) ستایش شوند.
  46. و دیدی که: هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهی‌‏اش را قبول نمی‌‏‏کنند.
  47. و دیدی که: در گفتن سخن باطل و دروغ با همدیگر رقابت کنند.
  48. و دیدی که: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.
  49. و دیدی که: همسایه از ترس زبان به همسایه احترام می‌‏‏کند.
  50. و دیدی که: حدود الهی تعطیل شود و طبق هوی و هوس عمل شود.
  51. و دیدی که: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
  52. و دیدی که: راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان دروغگو است.
  53. و دیدی که: بدکاری آشکار شده و برای سخن‏‌چینی کوشش می‌‏‏شود.
  54. و دیدی که: ستم و تجاوز شایع شده است.
  55. و دیدی که: غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند.
  56. و دیدی که: حج و جهاد برای خدا نیست.
  57. و دیدی که: سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.
  58. و دیدی که: خرابی بیشتر از آبادی است.
  59. و دیدی که: معاش انسان از کم‌‏فروشی به دست می‌‏‏آید.
  60. و دیدی که: خونریزی آسان گردد.
  61. و دیدی که: مرد به خاطر دنیایش ریاست می‌‏‏کند.
  62. و دیدی که: نماز را سبک شمارند.
  63. و دیدی که: انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
  64. و دیدی که: قبر مردها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
  65. و دیدی که: هرج‏‌ومرج بسیار است.
  66. و دیدی که: مرد روز خود را با مستی به شب می‌‏‏رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد.
  67. و دیدی که: با حیوانات آمیزش می‌‏‏شود.
  68. و دیدی که: مرد به مسجد (محل نماز) می‌‏رود وقتی برمی‌‏‏گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزدیده‏‌اند).
  69. و دیدی که: حیوانات همدیگر را بدرند.
  70. و دیدی که: دل‌های مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.
  71. و دیدی که: بر سر کسب‌های حرام آشکارا رقابت کنند.
  72. و دیدی که: نمازخوان برای خودنمایی نماز می‌‏‏خواند.
  73. و دیدی که: فقیه برای دین خدا فقه نمی‌‏‏آموزد و طالب حرام ستایش و احترام می‌‏‏گردد.
  74. و دیدی که: مردم در اطراف قدرتمندانند.
  75. و دیدی که: طالب حلال، مذمت و سرزنش می‌‏‏شود و طالب حرام، ستایش و احترام می‌‏گردد.
  76. و دیدی که: در مکه و مدینه کارهایی می‌‏‏کنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌‏‏کند، و هیچ‏کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌‏‏شود.
  77. و دیدی که: آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
  78. و دیدی که: مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌‏‏دارند.
  79. و دیدی که: مردم به همدیگر نگاه می‌‏‏کنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند.
  80. و دیدی که: راه نیک خالی و راه رونده ندارد.
  81. و دیدی که: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود.
  82. و دیدی که: سال به سال بدعت و بدی‌ها بیشتر شود.
  83. و دیدی که: مردم و جمعیت‌ها جز از سرمایه‌‏داران پیروی نکنند.
  84. و دیدی که: به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحّم است.
  85. و دیدی که: علایم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
  86. و دیدی که: مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جا می‌‏‏آورند و کسی از ترس مردم از آن جلوگیری نمی‌‏‏کند.
  87. و دیدی که: انسان در راه غیرخدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
  88. و دیدی که: عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند بلکه نزد فرزند از همه بدترند.
  89. و دیدی که: زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
  90. و دیدی که: پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
  91. و دیدی که: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن روز گناه بزرگی مانند بدکاری، کم‌‏فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.
  92. و دیدی که: قدرتمندان، غذای عمومی مردم را احتکار کنند.
  93. و دیدی که: اموال حق خویشان پیامبر (ص) (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شراب‌خواری شود.
  94. و دیدی که: به وسیله شراب بیمار را مداوا و برای بهبودی آن را تجویز کنند.
  95. و دیدی که: در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی‌‏تفاوت و یکسانند.
  96. و دیدی که: سروصدای منافقان برپا، امّا صدای حق‌‏طلبان خاموش است.
  97. و دیدی که: برای اذان و نماز مزد می‌‏‏گیرند.
  98. و دیدی که: مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.
  99. و دیدی که: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
  100. و دیدی که: قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
  101. و دیدی که: استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
  102. و دیدی که: فرمانروایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بی خبر قرار دهند.
  103. و دیدی که: بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن می‌‏گویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
  104. و دیدی که: صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.
  105. و دیدی که: وقت (اوّل) نمازها را سبک بشمارند.
  106. و دیدی که: همّ و هدف مردم شکم و شهوتشان است.
  107. و دیدی که: دنیا به آنها روی کرده است.
  108. و دیدی که: نشانه‏‌های برجسته حق ویران شده است؛ در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد[۳۷].

۷. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«آنچه از مجموع روایات به‌دست می‌آید، علائم ظهور به دو دسته تقسیم می‌شوند، علائم غیر حتمی و حتمی[۴۳]؛ که اینک اختصارا هر کدام بیان می‌شود:

  • علائم غیرحتمی: مقصود از علائم غیرحتمی آن است که حوادثی به‌طور مطلق و حتم از نشانه‌های ظهور نیست، بلکه مشروط به شرطی است که اگر آن شرط تحقق یابد مشروط نیز متحقق می‌شود و اگر شرط مفقود شود مشروط نیز تحقق نمی‌یابد. و لذا مسلّم است علائمی که در مورد حتمی بودن آن‌ها نصّی نداشته باشیم، احتمال رخ دادن آن‌ها نیز وجود دارد. ‌اما‌ علائم غیرحتمی بسیارند که به یک روایت از امام صادق (ع) اکتفا می‌کنیم. امام صادق (ع) به یکی از یاران خود فرمود:
  1. هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛
  2. و مشاهده کردی که: ظلم و ستم فراگیر شده است؛
  3. قرآن فرسوده و بدعت‌هایی از روی هوا و هوس، در مفاهیم آن آمده است؛
  4. و دیدی که: دین خدا (عملاً) توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند؛
  5. و دیدی که: طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفته‌اند؛
  6. و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند؛
  7. و دیدی که: مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند؛
  8. و دیدی که: افراد (به ظاهر) با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند؛
  9. و دیدی که: شخص بدکار دروغ گوید، و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند؛
  10. و دیدی که: بچه‌ها به بزرگان احترام نمی‌گذارند؛
  11. و دیدی که: قطع پیوند خویشاوندی شود؛
  12. و دیدی که: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد؛
  13. و دیدی که: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند؛
  14. و دیدی که: زنان با زنان ازدواج کنند؛
  15. و دیدی که: انسان‌ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود؛
  16. و دیدی که: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین، به خدا پناه می‌برند؛
  17. و دیدی که: مداحی دروغین از اشخاص، زیاد شود؛
  18. و دیدی که: همسایه همسایه خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود؛
  19. و دیدی که: کافر به خاطر سختی مؤمن، شاد است؛
  20. و دیدی که: شراب را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از خداوند متعال نمی‌ترسند؛
  21. و دیدی که: کسی که امر به معروف می‌کند خوار و ذلیل است؛
  22. و دیدی که: آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است؛
  23. و دیدی که: اهل قرآن و دوستان آن‌ها خوارند؛
  24. و دیدی که: راه نیک بسته و راه بد باز است؛
  25. و دیدی که: خانه کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده می‌شود؛
  26. و دیدی که: انسان به زبان می‌گوید ولی عمل نمی‌کند؛
  27. و دیدی که: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده می‌شود؛
  28. و دیدی که: بدعت و زنا آشکار شود؛
  29. و دیدی که: مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند؛
  30. و دیدی که: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد؛
  31. و دیدی که: دین بر اساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد؛
  32. و دیدی که: جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد؛
  33. و دیدی که: مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش؛
  34. و دیدی که: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد؛
  35. و دیدی که: سردمداران به کافران نزدیک شوند و نیکوکاران دور شوند؛
  36. و دیدی که: والیان در قضاوت رشوه بگیرند؛
  37. و دیدی که: پست‌های مهم والیان بر اساس مزایده است نه بر اساس شایستگی؛
  38. و دیدی که: مردم را از روی تهمت و یا سوءظن بکشند؛
  39. و دیدی که: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد؛
  40. و دیدی که: زن بر شوهر خود مسلّط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد؛
  41. و دیدی که: سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد؛
  42. و دیدی که: مشروبات الکلی به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌شود؛
  43. و دیدی که: آشکار قماربازی شود؛
  44. و دیدی که: مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند؛
  45. و دیدی که: نزدیک‌ترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما خانواده عصمت ستایش شوند؛
  46. و دیدی که: هرکس ما را دوست دارد او را دروغ‌‌‌گو خوانده و گواهی‌اش را قبول نمی‌کنند؛
  47. و دیدی که: در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند؛
  48. و دیدی که: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل بر ایشان آسان است؛
  49. و دیدی که: همسایه از ترس زبان به همسایه احترام می‌کند؛
  50. و دیدی که: حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود؛
  51. و دیدی که: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود؛
  52. و دیدی که: راستگوترین مردم نزد آن‌ها مفتریان دروغگو است؛
  53. و دیدی که: بدکاری آشکار شده و برای سخن‌‌‌چینی کوشش می‌شود؛
  54. و دیدی که: ستم و تجاوز شایع شده است؛
  55. و دیدی که: غیبت، سخن خوش آن‌ها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند؛
  56. و دیدی که: صبح و جهاد برای خدا نیست؛
  57. و دیدی که: سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند؛
  58. و دیدی که: خرابی بیشتر از آبادی است؛
  59. و دیدی که: معاش انسان از کم‌‌‌فروشی به دست می‌آید؛
  60. و دیدی که: خون‌‌‌ریزی آسان گردد؛
  61. و دیدی که: مرد به خاطر دنیایش ریاست می‌کند؛
  62. و دیدی که: نماز را سبک شمارند؛
  63. و دیدی که: انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است؛
  64. و دیدی که: قبر مرده‌ها را بشکافند و آن‌ها را اذیت کنند؛
  65. و دیدی که: هرج‌‌‌ومرج بسیار است؛
  66. و دیدی که: مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد؛
  67. و دیدی که: با حیوانات آمیزش می‌شود؛
  68. و دیدی که: مردم به مسجد (محل نماز) می‌روند وقتی برمی‌‌‌گردند لباس در بدن ندارند (لباس را دزدیده‌اند)؛
  69. و دیدی که: حیوانات همدیگر را بدرند؛
  70. و دیدی که: دل‌های مردم سخت و دیدگان‌‌‌شان خشک و یاد خدا برایشان گران است؛
  71. و دیدی که: بر سر کسب‌های حرام آشکارا رقابت کنند؛
  72. و دیدی که: نمازخوان برای خودنمایی نماز می‌خواند؛
  73. و دیدی که: فقیه برای دین خدا فقه نمی‌آموزد؛
  74. و دیدی که: مردم در اطراف قدرتمندانند؛
  75. و دیدی که: طالب حلال، مذمّت و سرزنش می‌شود و طالب حرام، ستایش و احترام می‌گردد؛
  76. و دیدی که: در مکه و مدینه کارهایی می‌کنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کند و هیچ‌کس بین آن‌ها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود؛
  77. و دیدی که: آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد؛
  78. و دیدی که: مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند؛
  79. و دیدی که: مردم به همدیگر نگاه می‌کنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند؛
  80. و دیدی که: راه نیک خالی و راه‌‌‌رونده ندارد؛
  81. و دیدی که: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود؛
  82. و دیدی که: سال به سال بدعت و بدی‌ها بیشتر شود؛
  83. و دیدی که: مردم و جمعیت‌ها جز از سرمایه‌‌‌داران پیروی نکنند؛
  84. و دیدی که: به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحّم است؛
  85. و دیدی که: علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود؛
  86. و دیدی که: مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمی‌کند؛
  87. و دیدی که: انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
  88. و دیدی که: حقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترام برای آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند؛
  89. و دیدی که: زن‌ها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آن‌ها پیش نرود؛
  90. و دیدی که: پسر به پدر نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگ‌‌‌شان شاد گردد؛
  91. و دیدی که: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کم‌‌‌فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است؛
  92. و دیدی که: قدرتمندان غذای عموم مردم را احتکار کنند؛
  93. و دیدی که: اموال حق خویشان پیامبر (ص) (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شراب‌‌‌خواری شود؛
  94. و دیدی که: به وسیله شراب بیمار را مداوا و برای بهبودی آن تجویز کنند؛
  95. و دیدی که: در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی‌تفاوت و یکسانند؛
  96. و دیدی که: سر و صدای منافقان بر پا، ‌اما‌ صدای حق‌‌‌طلبان خاموش است؛
  97. و دیدی که: برای اذان نماز مزد می‌گیرند؛
  98. و دیدی که: مسجد پر است از کسانی‌‌‌که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند؛
  99. و دیدی که: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند؛
  100. و دیدی که: قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند؛
  101. و دیدی که: استان‌‌‌داران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند؛
  102. و دیدی که: فرمان‌‌‌روایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بی‌خبر قرار دهند؛
  103. و دیدی که: بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند؛
  104. و دیدی که: صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند؛
  105. و دیدی که: وقت (‌اول‌) نمازها را سبک بشمارند؛
  106. و دیدی که: همّ و هدف مردم شکم و شهوت‌‌‌شان است؛
  107. و دیدی که: دنیا به آنها روی کرده است؛
  108. و دیدی که: نشانه‌های برجستۀ حق ویران شده است؛ در این وقت خود را حفظ کن و از خداوند بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد[۴۴].

این روایت گوشه‌هایی از مفاسد جهان در آستانه قیام و انقلاب بزرگ حضرت مهدی (ع) را بیان داشته است. البته روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد که علاقمندان می‌توانند به منابع مراجعه فرمایند.

و نیز او فرموده: "وقوع ندا از امور حتمی است، و سفیانی از امور حتمی است، و یمانی از امور حتمی است، و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمی است، و کف دستی که از افق آسمان بیرون آید از امور حتمی است". و اضافه فرمود: "و نیز وحشتی در ماه رمضان است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده‌‌‌نشین را از پشت پرده بیرون می‌آورد»[۴۶].

امیرالمؤمنین علی (ع) از رسول خدا (ص) روایت کرده که فرمود: "ده چیز است که پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست: سفیانی، دجال، دخان، دابّه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، خسوف در مشرق، خسوف در جزیرة العرب، و آتشی که از مرکز عدن شعله می‌کشد و مردم را به‌سوی بیابان محشر هدایت می‌کند»[۴۷].

امام محمد باقر (ع) فرموده است: "در کوفه، پرچم‌های سیاهی که از خراسان بیرون آمده است، فرود می‌آید، و وقتی مهدی (ع) ظاهر شد برای بیعت گرفتن به سوی آن می‌فرستد»[۴۸]»[۴۹].
۸. حجت الاسلام و المسلمین محمدی اشتهاردی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی، در کتاب «حضرت مهدی فروغ تابان ولایت» در این‌باره گفته است:

«وقت ظهور آن حضرت (ع) معلوم نیست، و حتی مطابق روایات کسانی که وقت ظهور را تعیین کنند، دروغ‌گو شمرده شده‌اند[۵۰]. ولی نشانه‌هایی به عنوان علائم ظهور در روایات بسیار آمده که مربوط به مدت اندکی قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است، این نشانه‌ها بسیار زیادند[۵۱] که معروف‌ترین و جامع‌ترین‌ آنها این است که هرج‌ومرج در همه چیز دنیا مشهود می‌گردد.[۵۲]. سراسر جهان پر از ظلم‌وجور و فساد گردد[۵۳]، چنان‌که در هر انقلابی معمولا ظلم و فساد قبل از آن، باعث انقلاب می‌گردد. این موضوع در ضمن روایتی جامع به طور مشروح بیان شده و امام صادق (ع) آن را در ۱۱۹ ماده بیان کرده است. و اینک ترجمه روایت: حضرت امام صادق (ع) به یکی از یارانش فرمود:

  1. هرگاه دیدی: حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
  2. و دیدی: ظلم همه‌جا را گرفته است.
  3. و دیدی: قرآن فرسوده شده و درست معنی نمی‌شود.
  4. و دیدی: دین همچون ظرف توخالی و بی‌محتوا شده.
  5. و دیدی: طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده‌اند.
  6. و دیدی: کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند.
  7. و دیدی: چنان فسق‌وفجور آشکار شده که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می‌کنند.
  8. و دیدی: افراد باایمان سکوت کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند.
  9. و دیدی: شخص بدکار دروغ می‌گوید، و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند.
  10. و دیدی: بچه‌ها بزرگان را تحقیر می‌کنند.
  11. و دیدی: قطع پیوند خویشاوندی شود.
  12. و دیدی: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
  13. و دیدی: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند.
  14. و دیدی: زنان با زنان ازدواج نمایند.
  15. و دیدی: مداحی دروغین از اشخاص زیاد شود.
  16. و دیدی: انسان‌ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود.
  17. و دیدی: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین، به خدا پناه می‌برند.
  18. و دیدی: همسایه به همسایه خود اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود.
  19. و دیدی: کافر به خاطر سختی مؤمن شاد است.
  20. و دیدی: شراب را آشکارا می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از خداوند متعال نمی‌ترسند.
  21. و دیدی: امر کننده به معروف، خوار و ذلیل است.
  22. و دیدی: آدم بدکار در آنچه آن را خدا دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.
  23. و دیدی: اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
  24. و دیدی: راه نیک بسته و راه بد باز است.
  25. و دیدی: خانه کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده می‌شود.
  26. و دیدی: انسان به زبان می‌گوید، ولی عمل نمی‌کند.
  27. و دیدی: مردان از مردان و زنان از زنان لذت می‌برند، (یا مردان خود را برای مردان و زنان خود را برای زنان فربه می‌کنند).
  28. و دیدی: زندگی مرد از راه لواط و زندگی زن از راه زنا تأمین می‌شود.
  29. و دیدی: زنان همچون مردان برای خود مجالس نامشروع تشکیل می‌دهند.
  30. و دیدی: در میان فرزندان "عباس"، کارهای زنانگی به وجود می‌آید.
  31. و دیدی: زن برای زنا، با شوهر خود همکاری می‌کند.
  32. و دیدی: بیشتر مردم و بهترین خانه‌ها زنان را بر بدکاری کمک می‌کنند.
  33. و دیدی: مؤمن خوار و ذلیل شمرده شود.
  34. و دیدی: بدعت و زنا آشکار شود.
  35. و دیدی: مردم به شهادت ناحق اعتماد کنند.
  36. و دیدی: حلال حرام شود، و حرام حلال گردد.
  37. و دیدی: دین براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکامش تعطیل گردد.
  38. و دیدی: جرأت بر گناه آشکار شود، و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.
  39. و دیدی: مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.
  40. و دیدی: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
  41. و دیدی: سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
  42. و دیدی: والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
  43. و دیدی: پست‌های مهم والیان براساس مزایده است، نه براساس شایستگی.
  44. و دیدی: مردم را از روی تهمت یا سوءظن بکشند.
  45. و دیدی: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
  46. و دیدی: مرد از بدکارگی همسرش نان می‌خورد.
  47. و دیدی: زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خوشنودی شوهر نیست، انجام می‌دهد، و به شوهرش خرجی می‌دهد.
  48. و دیدی: مرد همسر و کنیزش را کرایه می‌دهد و به غذای پست (که از این راه به دست می‌آورد) خوشنود است.
  49. و دیدی: سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد.
  50. و دیدی: آشکارا قماربازی می‌شود.
  51. و دیدی: شراب‌ها (مشروبات الکلی) به طور آشکار بدون مانع خریدوفروش می‌شود.
  52. و دیدی: زنان مسلمان خود را به کافر می‌بخشند.
  53. و دیدی: کارهای زشت آشکار شده و هرکس از کنار آن می‌گذرد، مانع آن نمی‌شود.
  54. و دیدی: مردم محترم، توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
  55. و دیدی: نزدیک‌ترین مردم به فرمانداران آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما اهل بیت عصمت (ع) ستایش شوند.
  56. و دیدی: هرکس ما را دوست دارد، او را دروغ‌گو خوانده و شهادتش را قبول نمی‌کنند.
  57. و دیدی: در گفتن سخن باطل و دروغ با همدیگر رقابت کنند.
  58. و دیدی: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است، ولی شنیدن باطل بر ایشان آسان است.
  59. و دیدی: همسایه از ترس زبان بد همسایه، او را احترام می‌کند.
  60. و دیدی: حدود الهی تعطیل شود و طبق هوی‌وهوس عمل شود.
  61. و دیدی: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
  62. و دیدی: راست‌گوترین مردم نزد آنها، مفتریان دروغ‌گو است.
  63. و دیدی: بدکاری آشکار شده و برای سخن‌چینی کوشش می‌شود.
  64. و دیدی: ستم و تجاوز شایع شده.
  65. و دیدی: غیبت سخن خوش آنها گردد، و بعضی بعضی دیگر را به آن بشارت دهند.
  66. و دیدی: حج و جهاد برای خدا نیست.
  67. و دیدی: سلطان به خاطر کافر، مؤمن را خوار کند.
  68. و دیدی: خرابی بیشتر از آبادی است.
  69. و دیدی: معاش انسان از کم‌فروشی به دست می‌آید.
  70. و دیدی: خونریزی آسان گردد.
  71. و دیدی: مرد به خاطر دنیایش ریاست می‌کند.
  72. و دیدی: نماز را سبک شمارند.
  73. و دیدی: انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر زکاتش را نداده است.
  74. و دیدی: قبر مرده‌ها را بشکافند، آنها را اذیت کنند.
  75. و دیدی: هرج‌ومرج بسیار است.
  76. و دیدی: مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد.
  77. و دیدی: با حیوانات آمیزش می‌شود.
  78. و دیدی: مرد به مسجد (محل نماز) می‌رود، وقتی برمی‌گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزدیده‌اند).
  79. و دیدی: حیوانات همدیگر را بدرند.
  80. و دیدی: دل‌های مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا بر ایشان گران است.
  81. و دیدی: بر سر کسب‌های حرام آشکارا رقابت کنند.
  82. و دیدی: نمازخوان برای خودنمایی نماز می‌خواند.
  83. و دیدی: فقیه برای دین فقه نمی‌آموزد.
  84. و دیدی: مردم در اطراف قدرتمندان هستند.
  85. و دیدی: طالب حلال مذمت و سرزنش می‌شود، و طالب حرام ستایش و احترام می‌گردد.
  86. و دیدی: در مکه و مدینه کارهایی می‌کنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کند، و هیچ‌کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود.
  87. و دیدی: آلات موسیقی در مدینه و مکه آشکار گردد.
  88. و دیدی: مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند.
  89. و دیدی: مردم به همدیگر نگاه می‌کنند، (به اصطلاح چشم و هم‌چشمی می‌کنند) و از مردم بدکار پیروی نمایند.
  90. و دیدی: راه نیک خالی و راه رونده ندارد.
  91. و دیدی: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود.
  92. و دیدی: سال به سال بدعت‌ها و بدی‌ها بیشتر شود.
  93. و دیدی: مردم جز از سرمایه‌داران پیروی نکنند.
  94. و دیدی: به فقیر چیزی دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحم کنند.
  95. و دیدی: علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
  96. و دیدی: مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی بجا آورند و کسی از ترس، از آن جلوگیری نمی‌کند.
  97. و دیدی: انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
  98. و دیدی: عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند و نزد فرزند از همه بدترند.
  99. و دیدی: زن‌ها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ‌کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
  100. و دیدی: پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
  101. و دیدی: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن روز گناه بزرگی مانند بدکاری، کم‌فروشی و زشتی انجام نداده، ناراحت است.
  102. و دیدی: غذای عمومی مردم را احتکار کنند.
  103. و دیدی: اموال حق خویشان پیامبر (ص) (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.
  104. و دیدی: به وسیله شراب، بیمار را مداوا کنند و برای بهبود بیمار، آن را تجویز نمایند.
  105. و دیدی: مردم در مورد امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی‌تفاوت و یکسانند.
  106. و دیدی: سروصدای منافقان برپاست، ولی سر و صدای حق‌طلبان خاموش است.
  107. و دیدی: برای اذان و نماز مزد می‌گیرند.
  108. و دیدی: مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند و غیبت نمایند.
  109. و دیدی: شراب‌خوار مست، پیش‌نماز مردم شود.
  110. و دیدی: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
  111. و دیدی: قاضیان برخلاف حکم خدا قضاوت کنند.
  112. و دیدی: استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
  113. و دیدی: فرمانروایان، میراث (مستضعفان) را در اختیار بدکاران از خدا بی‌خبر قرار دهند.
  114. و دیدی: بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
  115. و دیدی: صدقه را با وساطت دیگران بدون رضای خدا و به خاطر درخواست مردم بدهند.
  116. و دیدی: وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
  117. و دیدی: هم و هدف مردم، شکم و شهوتشان است.
  118. و دیدی: دنیا به آنها روی کرده است.
  119. و دیدی: نشانه‌های برجسته حق ویران شده است.در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد ..."[۵۴].

البته باید توجه داشت: این نشانه‌ها هم‌اکنون در دنیای غرب، در اروپا و آمریکا و حتی بعضی از کشورهای آفریقا و آسیا وجود دارد، شکر خدا را که به برکت انقلاب اسلامی ایران، از بسیاری از این گناهان جلوگیری شده و می‌رود که از همه جلوگیری شود و زمینه‌سازی برای ظهور امام قائم (ع) گردد.»[۵۵].
۹. حجت الاسلام و المسلمین علی‌زاده؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی علی‌زاده، در کتاب «نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار» در این‌باره گفته است:

«در جوامع روایی شیعه و سنی، از امور متعددی به عنوان "علائم ظهور" یاد شده است. منظم ساختن این نشانه‌ها در ضمنِ تقسیم و دسته‌بندی آن‌ها، فوایدی را در پی دارد که بر اهل دقت پوشیده نیست. نشانه‌های ظهور را از زوایای مختلفی می‌توان نگریست؛ مثلاً از لحاظ پیوستگی و گسستگی نسبت به ظهور، علائم منفصل و علائم متصل - و به تعبیر دیگر علائم پیش از ظهور و علائم مقارن با ظهور - را تشکیل می‌دهند و از نظر میزان قطعیت، به علائم محتوم و علائم مشروط انقسام می‌یابند و از جهت طبیعی و انسانی بودن و شخصی یا عمومی بودن سه دسته "حوادث خارق العاده"، "اوضاع عمومی اجتماعات بشری" و "متخاصمان؛ نیروها و چهره ها" را تشکیل می‌دهند. پیش از ذکر علائم، دو نکته را خاطر نشان می‌کنیم:

  • نکته اول: مأخذ برخی از علائم، خبر واحد یا احادیث مجهول و روایات مقطوعه و مرفوعه می‌باشد، هرچند نگارنده در این مکتوب، همه علائم را ذکر نمی‌کند و به ذکر علائمی که اکثراً در کتب متعدد و معتبر روایی وارد شده، بسنده می‌کند ولی به هر روی تضمینی برای عدم راهیابی نشانه‌های ضعیف السند وجود ندارد؛ البته قدر متیقن از نشانه‌های محتوم در میان مجموعه علائم، قابل تحصیل و تشخیص است.
  • نکته دوم: لسان روایات در پاره‌ای از علائم به احتمال زیاد، زبان نمادین یا به اصطلاح سمبلیک است. بر این اساس، مدلول مطابقی برخی از واژگان مراد نیست، بلکه معنای کنایی و استعاری مقصود معصوم (ع) بوده است که در قست پایانی این فصل و ضمن نکته پنجم نمونه برجسته‌ای از آن ارائه خواهد شد.
  • علائم متصل و نشانه‌های منفصل: نخست به ذکر علائم متصل که همان نشانه‌های مقارن ظهور هستند می‌پردازیم و سپس علائم منفصل را در قالب سه دسته بیان می‌کنیم.
  • الف)علائم پسینی (نشانه‌های متصل)
  1. علامت سال ظهور آن است که عدد آن فرد (یعنی مختوم به ۱، ۳، ۵، ۷ یا ۹) می‌باشد و علامت روز ظهور آن است که شنبه مصادف با عاشورا (دهم محرم) خواهد بود[۵۶].
  2. صبح روز ظهور، افراد زیر بالش خود صحیفه‌ای می‌یابند که بر آن نوشته شده: "ٌ طاعَةٌ مَعْرُوفَة"[۵۷].
  3. هنگام ظهور، ملکی (یا تکه ابری) بر فراز وجود شریف حضرت بقیة الله الاعظم (ع) ندا در می‌دهد: "این است مهدی (خلیفة الله) او را تبعیت کنید"[۵۸].
  4. عیسی بن مریم (ع) از آسمان فرود آمده و پشت سر امام (ع) نماز می‌گذارد[۵۹].
  5. جبرئیل (ع) از سمت راست و میکائیل (ع) از چپ، حضرت را مشایعت می‌کنند[۶۰]جبرئیل خروش بر می‌آورد: "البیعه لله[۶۱].
  6. همزمان با سال ظهور، مردمان شاهد بیست و چهار نوبت بارش باران و رحمت الهی و سرسبزی و طراوت زمین و پدید آمدن برکات بیشمار خواهند بود[۶۲].
  1. کسوف خورشید در نیمه رمضان و خسوف ماه در آخر آن (بر خلاف قوانین حرکات طبیعی اجرام آسمانی)[۶۳].
  2. فرو رفتن زمین در سرزمین "البیداء" (میان مکه و مدینه) و قریه "جابیه"[۶۴] و قریه "حَرَسْتا"[۶۵].
  3. توقف سیر خورشید در آسمان از هنگام ظهر تا نیمه‌های عصر[۶۶].
  4. ظهور سرخی آفاق گستری در آسمان[۶۷].
  5. ظاهر شدن تصویر صورت و سینه‌ای در قرص خورشید[۶۸].
  6. صیحه آسمانی در ماه رمضان و ندای غیبی هاتفی که نام حضرت و نام پدر بزرگوارشان را فریاد می‌کند[۶۹].
  7. مرگ‌های سرخ و سپیدی که پیش از ظهور حضرت بسیاری از مردمان را هلاک می‌سازد[۷۰].
  • اوضاع عمومی جوامع بشری:احادیث بسیاری در کتب روایی شیعی و سنی وارد شده که اوضاع و احوال حاکم بر حیات عمومی نوع بشر را در سطح بین‌المللی، تیره و نابسامان و اسفناک ترسیم می‌کند. به گوشه‌ای از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
  1. زوال علم و معرفت و خردورزی و انتشار جهالت و تقلید[۷۱].
  2. شیوع فساد مالی و جنسی و قتل و غارت و شهادت به دروغ[۷۲].
  3. افزایش قیمت‌ها و صعوبت معاش و فراوانی مرگ و میر[۷۳].
  4. تکیه زدن حاکمان فاجر و ظالم بر اریکه قدرت[۷۴].
  5. بی‌رونقی نماز و عبادت و رونق یافتن دروغگویی و بی‌ثباتی مردم در دین خود[۷۵].
  6. تشبه زنان به مردان و مردان به زنان[۷۶].
  1. خروج سفیانی[۷۷]؛ نام این فرد پلید که رهبری جبهه باطل و نیروهای مهدی‌ستیز را به عهده خواهد داشت، عثمان بن عنبسه بن ابی سفیان است که از ابوسفیان مشرک معروف صدر اسلام نَسَب می‌برد. و همو لشکری را تجهیز نموده برای مقابله با امام به سوی مکه روانه می‌کند که زمین در صحرای البیداء، آنان را در کام خود می‌کشد. به مدت ۹ ماه بر نواحی پنجگانه دمشق، حمص، اردن، حلب و قنسرین حکومت خواهد کرد و خون‌های زیادی را خواهد ریخت تا این که سرانجام در منطقه فلسطین شرقی به دست سپاهیان صاحب الزمان (ع) اسیر شده و در کنار دریاچه "طبریه" چونان گوسفندی سر از بدنش جدا می‌گردد.
  2. ظهور شصت کذاب که مدعی نبوت‌اند[۷۸].
  3. قیام دوزاده تن از آل ابی طالب که مردم را به خود می‌خوانند و سودای پیشوایی دارند[۷۹].
  4. قتل نفس زکیه[۸۰](درباره او توضیحی در پایان این فصل ارائه می‌شود).
  5. قیام یمانی[۸۱](در پایان این قسمت، توضیحی درباره وی خواهد آمد).
  6. قیام سید خراسانی (شعیب بن صالح) و خروج پرچم‌های سیاه از خراسان در حمایت از موعود امم[۸۲].
  7. ظهور مرد مغربی از مصر و تسلط وی بر شام[۸۳].
  8. ورود پرچم‌های قیس و عرب به مصر[۸۴].
  9. ورود پرچم‌های کنده به خراسان[۸۵].
  10. پیاده شدن برادران ترک در "الجزیره"[۸۶] و پیاده شدن رومیان در "الرمله"[۸۷][۸۸][۸۹].
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در این‌باره گفته است:
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است: «با استفاده از روایات معصومین (ع) علائمی که حتما باید واقع شوند، به قرار ذیل می‌باشند: امام صادق (ع) فرمودند: پیش از ظهور قائم پنج نشانه حتمی است: خروج یمانی و سفیانی و صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و فرو رفتن در بیابان[۹۳]. امام صادق (ع) فرمودند: وقوع صدایی مهیب و خروج سفیانی و خروج یمانی و کشته شدن نفس زکیه و برآمدن دستی از آسمان، همه از امور حتمیه ظهور است. و وحشتی در ماه رمضان است که خفته را بیدار می‌کند و انسان‌های بیدار را به وحشت می‌اندازد و دوشیزگان پرده‌‌‌نشین را از پرده بیرون می‌آورد[۹۴]. حضرت علی (ع) از رسول خدا (ص) روایت نموده است که فرمود: ده چیز است که قبل از قیام و ظهور حضرت مهدی واقع می‌شود: ۱. سفیانی؛ ۲. دجال؛ ۳. دخان؛ ۴. دابة الارض؛ ۵. خروج قائم؛ ۶. طلوع خورشید از مغرب؛ ۷. نزول عیسی؛ ۸. خسوف در مشرق؛ ۹. خسوف در جزیرة العرب؛ ۱۰. آتشی که از مرکز عدن شعله می‌کشد[۹۵]»[۹۶].
۱۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در دو کتاب «پرسمان مهدویت» و فرهنگ‌نامه مهدویت در این‌باره گفته است:
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛
حجت الاسلام و المسلمین عباس رحیمی، در کتاب «امید فردا» در این‌باره گفته است:

«یکی از مسائل غیر قابل انکار، وجود علائم و نشانه‌هایی است که قبل از ظهور اتفاق خواهد افتاد و بر دو نوع است: ۱. علائم حتمی که بدون شک اتفاق می‌افتند و نشان نزدیک بودن ظهور است؛ ۲. علائم غیر حتمی. خروج سفیانی، دجال، سید حسنی، آشکار شدن کف دستی در آسمان، صدای آسمانی، خورشید گرفتگی در نیمه‌ ماه رمضان و گرفتگی ماه در آخر آن، از علائم حتمی هستند.

شیوع فساد، قحطی، زلزله، طاعون، قتل‌های فجیع، آباد شدن کوفه پس از خرابی، خراب شدن مسجد براثا (در نزدیکی بغداد)، منزوی شدن مؤمنین و تسلط کفار و فساق، از علائم غیر حتمی است[۱۰۰][۱۰۱].
۱۴. آقای باقری‌زاده اشعری؛
آقای محمد باقری‌زاده اشعری، در کتاب «از امام مهدی بیشتر بدانیم» در این‌باره گفته است:

«مهم‌ترین نشانه‌هایی که حتمی شمرده شده‌اند، عبارت‌اند از: ندای آسمانی، خروج دجال، خروج سفیانی، کشته شدن نفس زکیه، خسف در بیداء، خروج یمانی، خروج خراسانی و خروج حسنی[۱۰۲]

البته در احادیث، به نشانه‌های غیر حتمی، تصریح نشده است؛ ولی می‌توان نشانه‌هایی را که حتمی خوانده نشده‌اند، جزو نشانه‌های غیر حتمی شمرد[۱۰۳]»[۱۰۴].
۱۵. مجتبی تونه‌ای؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

طلوع ستاره‌ای دنباله‌دار، ملت عرب را به وحشت می‌اندازد و آن ستاره‌ای است که در طرف مشرق ظاهر می‌شود و همانند ماه می‌درخشد. سپس دنباله‌اش برمی‌گردد و نزدیک می‌شود که دو سرش به یکدیگر برسد[۱۰۸].

پر واضح است که ترس و وحشت عرب از ستاره نیست، بلکه از حوادث جانکاهی است که همزمان با طلوع ستاره روی می‌دهد. رسول اکرم (ص) می‌فرماید: هنگامی که پل در بغداد زده شد و ستاره‌های دنباله‌دار از مشرق طلوع کرد، در کنار آن پل گروه‌گروه کشته می‌شوند[۱۰۹]. در کتاب روزگار رهایی آمده است: احتمال می‌رود که پیامبر (ص) با تعبیر ستاره دنباله‌دار، هواپیماهای جنگی را اراده کند که به دنبال خود دود غلیظی به جای می‌گذارند و شاید منظور همان ستاره دنباله‌دار باشد که در احادیث فراوانی از آن بحث شده است و خود، نشانه نزدیک شدن ظهور حضرت بقیة الله است[۱۱۰][۱۱۱].

و اما درباره عصر ظهور حضرت مهدی (ع) آورده‌اند که: خداوند، برای مهدی (ع)، برکت را از آسمان فرو می‌فرستد[۱۲۹]. آسمان، بارانی می‌بارد که زمین، محصول خود را آشکار می‌سازد و مردم در حکومت آن حضرت از نعمتی برخوردار می‌شوند که هرگز مانند آن را ندیده‌اند[۱۳۰]. در دولت او، آب‌ها فراوان می‌شود و رودخانه‌ها بالا می‌آید[۱۳۱]، چشمه‌ها می‌جوشد، و زمین چند برابر محصول می‌دهد[۱۳۲]».

۱۶. آقای السادة (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
آقای سید مجتبی السادة، در کتاب «شش ماه پایانی» در این‌باره گفته است:

بعضی از حوادثی که در این دو نقل ذکر و در تاریخ محقق شده به شرح زیر است:

  1. روی کردن پرچم‌های سیاه از ناحیه خراسان: با قیام ابو مسلم خراسانی تطابق دارد.
  2. ظهور مغربی در مصر که شامات را تصرف می‌کند: شورش مغربی فاطمی که در سال ۳۹۶ ق. در شمال آفریقا اعلام دعوت کرد و پس از جنگ با شام بر آن مستولی شد.
  3. فرود آمدن ترک‌ها در جزیره: زمانی که خاک جزیره مدت طولانی تحت سیطره حکومت عثمانی ترکی بود از سال ۹۴۱ ق. آغاز شد تا زمان سقوط سلطنت آنها در سال ۱۳۳۵ ق. پس از اشغال بریتانیا در جنگ جهانی اول.
  4. فرود آمدن رومیان در رمله: در لسان ائمه معصومین‌ (ع) از اروپا به روم تعبیر می‌شده است و رمله نام منطقه‌ای در شام و منطقه‌ای دیگر در مصر است و از این‌رو با استعمار فرانسه در مصر به رهبری ناپلئون بناپارت و یا اشغال سوریه توسط فرانسه، پس از جنگ جهانی اول و اشغال عثمانی با این کلام معصومین‌ (ع) منطبق می‌شود.
  5. پایان سختی‌های اعراب و سیطره یافتن بر بلاد و خارج شدن آنها از سیطره عجم‌ها (غیر اعراب): در این عصر با آن زندگی می‌کنیم. عصر ما عصر انقلاب‌های عربی است که می‌خواهند از سیطره و استعمار بیگانگان رهایی بیابند و خود حکومت را به دست بگیرند.
  6. کشته شدن فرمانروای مصر توسط مردم آن دیار: انور سادات به دست خالد اسلامبولی کشته شد.
  7. اختلاف میان دو دسته از عجم‌ها و خونریزی زیاد میان آنها: با جنگ‌های‌ جهانی اروپا که در میانشان بود منطبق است همانند جنگ میان فرانسه و آلمان، بریتانیا و آلمان یا ترکیه و یونان و ... که البته برای فهم این بخش از حدیث تنها کافی است در وقایع دو جنگ جهانی اول و دوم- که در نیمه قرن نوزده میلادی رخ داد- دقیق شویم.
این مجموعه باهم دلایلی قطعی و محکم هم برای صدق گویندگان آنها (معصومین‌ (ع)) می‌باشد و هم برای دیگر سخنان ایشان درباره ظهور حضرت مهدی (ع) و برماست که ارتباط عاطفی و معنوی (قلبی) هم با ایشان پیدا کرده و به صرف اطلاعات اعتقادی اکتفا نکنیم»[۱۴۰].
17. آقای کامل سلیمان؛
آقای کامل سلیمان، در کتاب «روزگار رهایی» در این‌باره گفته است:

«پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید:"نشانه‌های ظهور چون دانه‌های یک تسبیح و یا یک گردن‌بند است که رشته اتصالش بگسلد و دانه‌های آن یکی به دنبال دیگری فرو ریزد"[۱۴۱]. اگر دنیای معاصر را دقیقا مورد مطالعه قرار دهیم درست همانند گردن‌بندی است که رشته‌اش گسسته، و دانه‌هایش یکی پس از دیگری فرو می‌ریزد، هر روز فتنه‌ای به دنبال فتنه‌ای، حادثه‌ای به دنبال حادثه‌ای، فاجعه‌ای به دنبال فاجعه‌ای به وقوع می‌پیوندد!. آتش یک فتنه نیفسرده، فتنه‌ای دیگر شعله‌ور می‌شود، فاجعه‌ای خاتمه نیافته، فاجعه‌ای دیگر به وقوع می‌پیوندد، جهان همانند انبار باروتی است که هر لحظه بیم آن می‌رود که منفجر شود و جهانی را به خاکستر بنشاند. فتیله آن را رژیم غاصب و اشغالگر قدس در خاورمیانه آتش زده و هر لحظه امکان انفجار و اشتعال دارد. که طبق روایات با وقوع نشانه‌های دیگر از خسف و صیحه بی‌ارتباط نیست: "آبادی بیت المقدس خرابی مدینه را به دنبال دارد و خرابی مدینه نبرد بی‌امان را به دنبال دارد و به دنبال آن قسطنطنیه (استانبول) فتح می‌شود و فتح قسطنطنیه خروج دجال را به دنبال دارد"[۱۴۲]. "بر امت من بلایی نازل می‌شود که بلایی سخت‌تر از آن شنیده نشده است، زمین با این همه وسعت بر آنها تنگ می‌شود!"[۱۴۳].

امیر مؤمنان (ع) می‌فرماید:"در پیشقدم حضرت قائم (ع)، مرگ سرخ و مرگ سفید است، و ملخ‌هایی سرخ‌فام به رنگ خون در فصل ملخ و در بیرون از فصل آن. اما مرگ سرخ، کشت و کشتار است. و اما مرگ سفید، طاعون است"[۱۴۴]. تاکنون کشت و کشتار در سراسر جهان بسیار فراوان واقع شده، و شاید به دنبال آنها جنگ جهانی سوم واقع شود که همه‌چیز را زیرورو کند و به دنبال آن طاعونی فراگیر، که دوسوم جمعیت جهان را نابود کند، چنان‌که در روایات آمده است، دیگر کسی رهایی پیدا نکند، جز آنکه خدای تبارک و تعالی اراده فرماید. "سال‌های خشکی، تنگی، هرج‌ومرج پیش آید که در آن سالها کار پادشاهان یکسره شود و ضربه‌های کاری بر آنها وارد شود"[۱۴۵]. این سال‌ها شروع شده و تاج‌های سلاطین یکی پس از دیگری سقوط می‌کند و با سقوط آنها رژیم‌های سلطنتی نابود می‌شود و زمان آن می‌رسد که دیگر از سلطنت و سلاطین نشانی در جهان باقی نباشد.

امام حسین (ع) می‌فرماید:"هنگامی که سه یا هفت روز آتش در مشرق دیدید منتظر فرج آل محمد (ص) باشید، انشاء الله"[۱۴۶]. امیدواریم که شعله‌های این آتش هرچه زودتر دیده شود و نوید فرج آل محمد (ص) و فرج جهانیان در پرتو فرج آن بزرگواران هرچه زودتر در میان زمین و آسمان طنین‌انداز گردد.

امام باقر (ع) می‌فرماید:"دو نشانه جالب در پیشقدم این امر: خسوف ماه در پنجم ماه و کسوف خورشید در پانزدهم آن، که چنین وضعی از روز هبوط حضرت آدم (ع) به روی زمین اتفاق نیفتاده است، در آن موقع حساب و نظام منجمان بهم می‌خورد"[۱۴۷]. "قائم (ع) قیام نمی‌کند مگر پس از وحشت شدید، زلزله‌ها، فتنه‌ها و بلاهای فراگیری که بر مردم چیره شود و طاعونی پیش از آنها شایع شود و شمشیر برنده‌ای در میان عرب پدید آید و اختلاف در میان مردم درافتد و امور مذهبی مردم مختل شود و حالشان دگرگون گردد و هر صبح و شام آرزوی مرگ کنند، و آن در اثر طغیان و پرده‌دری مردم است که به خون یکدیگر تشنه می‌شوند و خون همدیگر را می‌خورند"[۱۴۸].

امام صادق (ع) می‌فرماید:"باد سیاهی اول صبح برمی‌خیزد و آنگاه زلزله‌ای روی دهد و قسمت اعظم آن (زوراء- بغداد) زیر آوار بماند"[۱۴۹]. این حدیث در پیرامون "زوراء" که به احتمال قوی بغداد است وارد شده، و در این زمینه روایات بسیاری هست که در بخش خروج سفیانی خواهد آمد.

امام کاظم (ع) می‌فرماید:"فتنه‌ها زمین را از کران تا کران فراگیرد و مسخ شدن در میان دشمنان حق و حقیقت فراوان گردد"[۱۵۰]»[۱۵۱].
18. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها» در این‌باره گفته‌اند:
  1. خروج سفیانی: سفیانی نام مردی جنایت‌کار است که از شام قیام می‌کند و لشکرهایی برای کشتن شیعیان به مدینه و کوفه می‌فرستد و خودش هم به سمت بیت المقدس حرکت می‌کند؛ امام صادق (ع) فرمود: اگر سفیانی را ببینی، پلیدترین مردم را دیده‌ای[۱۵۲].
  2. خسف بیداء: خسف یعنی فرو رفتن در زمین و بیداء نام بیابانی میان مکه و مدینه و به معنای نابودی است. وقتی لشکر سفیانی پس از فتح مدینه از آنجا خارج می‌شوند و به سوی مکه حرکت می‌کنند، همه در بیابان بیداء به زمین فرو رفته، به‌طور معجزه‌آسا دفن می‌شوند؛
  3. ندای آسمانی: منظور صدایی است که در شب و روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان از آسمان شنیده می‌شود و همه دنیا و هرکس به زبان خود آن را می‌شنود. امام صادق (ع) فرمود: ندا دهنده‌ای از آسمان به‌نام قائم (ع) و نام پدرش آواز می‌دهد[۱۵۳] و از روایات چنین برمی‌آید که چندین ندا به گوش می‌رسد.
  4. قتل نفس زکیه: نفس زکیه یعنی انسان پاک و بی‌گناه؛ یکی از نشانه‌های حتمی، کشته شدن فردی بی‌گناه از سادات در مسجد الحرام بین رکن و مقام است. امام صادق (ع) فرمود: بین قیام قائم آل محمد (ع) و کشته شدن نفس زکیه، تنها پانزده شب فاصله دارد[۱۵۴].
  5. قیام یمانی: یمانی سرداری نیک‌نهاد و درست‌کار و طرف‌دار امام مهدی است و از صنعای سرزمین یمن کمی پیش از ظهور قیام می‌کند. او با تباهی‌ها می‌ستیزد. امام باقر (ع) فرموده: در میان بیرق‌هایی که پیش از قیام مهدی (ع) بلند می‌شود، پرچمی هدایت‌کننده‌تر از پرچم یمانی وجود ندارد که آن پرچم هدایت است، چون شما را به سوی صاحب‌تان دعوت می‌کند[۱۵۵]. یمانی، هم‌زمان با سفیانی قیام می‌کند[۱۵۶]
  • نشانه‌های غیرحتمی: علائم غیرحتمی، علائمی است که تحقق آن مشروط است. شاید به خاطر تغییر اوضاع جهان اتفاق نیفتد و همچنین معلوم نیست که پس از اتفاق افتادن، چه مدت طول خواهد کشید تا ظهور امام زمان (ع) به وقوع پیوندد. علائم غیرحتمی زیاد است؛ تعدادی از آنها اتفاق افتاده و تعدادی نیز امکان دارد اتفاق بیفتد. اما نکته قابل توجه این است که انسان باید از تطبیق کردن پرهیز نماید و اتفاقات جاری را به آسانی همان نشانه ظهور نداند، زیرا این ادعا دلیل قاطع و یقینی می‌خواهد و نمی‌توان آن را با سلیقه خود تعیین کرد. چه‌بسا چنین برداشتی باعث امید کاذب و واهی یا باعث بدبینی و یأس گردد. همان‌طور که قبلاً یادآوری گردید، نشانه‌های غیرحتمی بسیار است و در صحت و دلالت نیز با یکدیگر تفاوت دارند و برخی از علائم قیامت می‌باشند، نه ظهور.

در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. بیرون آمدن پرچم‌های سیاه از طرف خراسان؛
  2. خسوف و کسوف در یک ماه رمضان؛
  3. باران‌های پیاپی؛
  4. جنگ‌های خونین؛
  5. گسترش ظلم و فساد؛
  6. آمدن غربی‌ها به سرزمین عراق؛
  7. فتنه و آشوب در سوریه؛
  8. اختلاف در میان امت اسلام؛
  9. انقراض سلسله بنی‌عباس؛
  10. بالا آمدن آب دجله؛
  11. قیام سید حسنی؛
  12. گرانی و بالا رفتن قیمت‌ها و... .

‏ در پایان باز تذکر می‌دهیم که انسان نباید با شنیدن علائم ظهور و یا خواندن آنها در جایی، این نشانه‌ها را قاطعانه بر اوضاع فعلی جهان تطبیق دهد، زیرا معلوم نیست که روایت به کدام واقعه اشاره دارد، زیرا در روایات، نشانه‌ها به گونه کلی بیان شده و قابل تطبیق بر موارد متعدد است. همچنین روشن است که علامات حتمی و نزدیک به قیام حضرت هنوز اتفاق نیفتاده است.

در روایات، از علائم و نشانه‌های حتمی دیگری نیز سخن به میان آمده است؛ مثل خسوف و کسوف ماه و خورشید برخلاف عادت معمول در ماه مبارک رمضان که در فاصله چند ماه مانده به ظهور حضرت مهدی (ع) اتفاق می‌افتد. پیداست که این علامت‌ها نیز محقق نشده است.

به نشانه‌های حتمی، نشانه‌های قریب نزدیک به ظهور نیز گفته می‌شود؛ چراکه همه آنها در فاصله کمتر از یک سال مانده به ظهور اتفاق می‌افتند[۱۵۷]»[۱۵۸].
19. پژوهشگران مرکز فرهنگی تبلیغی آینده سازان؛
پژوهشگران مرکز فرهنگی تبلیغی آینده سازان، در کتاب «پرسمان نوجوان» در این‌باره گفته‌اند:

«از علائم غیرحتمی شاید بتوان به این روایت از امام صادق (ع) اشاره کرد. آن بزرگوار بسیاری از علائم پیش از ظهور را چنین می‌فرماید:

  1. هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
  2. و دیدی که ظلم و ستم فراگیر شده است.
  3. و دیدی که قرآن فرسوده و بدعت‌هایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن آمده است.
  4. و دیدی که دین خدا (عملاً) تو خالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند.
  5. و دیدی که طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفته‌اند.
  6. و دیدی که کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند.
  7. و دیدی که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
  8. و دیدی که افراد باایمان سکوت کرده (چون) سخنشان را نمی‌پذیرند.
  9. و دیدی که شخص بدکار دروغ گوید و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند.
  10. و دیدی که بچه‌ها به بزرگان احترام نمی‌گذارند.
  11. و دیدی که قطع پیوند خویشاندی شود.
  12. و دیدی که نوجوانان پسر همان کنند که زنان می‌کنند.
  13. و دیدی که زنان با زنان ازدواج کنند.
  14. و دیدی که انسان‌ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود.
  15. و دیدی که افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین به خدا پناه می‌برند.
  16. و دیدی که مداحی دروغین از اشخاص زیاد شود.
  17. و دیدی که همسایه همسایه خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود.
  18. و دیدی که کافر به سختی مؤمن شاد است.
  19. - و دیدی که شراب را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از خداوند متعال نمی‌ترسند.
  20. و دیدی که کسی که امر به معروف می‌کند خوار و ذلیل است.
  21. و دیدی که آدم بدکار در آنچه خداوند دوست ندارد نیرومند و مورد ستایش است.
  22. و دیدی که اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
  23. و دیدی که راه نیک بسته و راه بد باز است.
  24. و دیدی که خانه کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده می‌شود.
  25. و دیدی که انسان به زبان می‌گوید و عمل نمی‌کند.
  26. و دیدی که مؤمن خوار و ذلیل شمرده می‌شود.
  27. و دیدی که بدعت و زنا آشکار شود.
  28. و دیدی که مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند.
  29. و دیدی که حلال، حرام و حرام، حلال گردد.
  30. و دیدی که جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام انتظار تاریکی شب را نمی‌کشد.
  31. و دیدی که مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.
  32. و دیدی که ثروت در راه خشم خدا خرج می‌کند.
  33. و دیدی سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
  34. و دیدی که والیان در قضاوت رشوه می‌گیرند.
  35. و دیدی که پست‌های مهم والیان براساس مزایده است نه بر اساس شایستگی.
  36. و دیدی که مردم از روی تهمت و یا سوءظن با هم برخورد کنند.
  37. و دیدی که مرد به خاطر هم‌بستری با زنان خود مورد سرزنش قرار گیرد.
  38. و دیدی که زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد.
  39. و دیدی که سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد
  40. و دیدی که مشروبات الکلی به طور آشکار، بدون مانع خرید و فروش می‌شود.
  41. و دیدی که آشکار قمار بازی شود.
  42. و دیدی که مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
  43. و دیدی که نزدیک‌ترین مردم به فرمانداران آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما خانواده عصمت ستایش شوند.
  44. و دیدی که هرکس که ما را دوست دارد او را دروغ‌گو خوانده و گواهی‌اش را قبول نمی‌کنند.
  45. و دیدی که در گفتن سخن باطل و دروغ با همدیگر رقابت کنند،
  46. و دیدی که شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.
  47. و دیدی که همسایه از ترس زبان همسایه احترام کند.
  48. و دیدی که حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود.
  49. و دیدی که مسجد‌ها طلاکاری (زینت داده) شود.
  50. و دیدی که راستگو‌ترین مردم نزد آنها مفتریان دروغگو است.
  51. و دیدی که بدکاری آشکار شده و برای سخن‌چینی کوشش می‌شود.
  52. و دیدی که ستم و تجاوز شایع شده است.
  53. و دیدی که غیبت، سخن خوش آنها شود.
  54. و دیدی که صلح و جهاد برای خدا نیست.
  55. و دیدی که سلطان به خاطر کافر شخص مؤمن را خوار کنند.
  56. و دیدی خراب بیشتر از آبادی است.
  57. و دیدی که معاش انسان از کم‌فروشی به دست می‌آید.
  58. و دیدی که خون‌ریزی آسان گردد.
  59. و دیدی که به خاطر دنیایش ریاست کند.
  60. و دیدی که نماز را سبک شمارند.
  61. و دیدی که انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
  62. و دیدی که قبر مرده‌ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
  63. و دیدی که هرج و مرج بسیار است.
  64. و دیدی که مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد.
  65. و دیدی که با حیوانات آمیزش می‌شود.
  66. و دیدی که مرد به مسجد (محل نماز) می‌رود و وقتی برمی‌گردد لباس در بدن ندارد. (لباس را دزدیده‌اند).
  67. و دیدی که حیوانات همدیگر را بدرند.
  68. و دیدی که دل‌های‌ مردم سخت و دیدگان‌شان خشک و یاد خدا برایشان گران است.
  69. و دیدی که بر سر کسب‌های حرام آشکارا رقابت کنند.
  70. و دیدی که نمازخوان برای خودنمایی نماز می‌خواند.
  71. و دیدی که فقیه برای دین خدا فقه نمی‌آموزد و طالب ستایش و احترام می‌گردد.
  72. و دیدی که طالب حلال مذمت و سرزنش می‌شود و طالب حرام، ستایش و احترام می‌گردد.
  73. و دیدی که در مکه و مدینه کارها می‌کنند که خدا دوست ندارد و کسی ‌از آن جلوگیری نمی‌کند و هیچ کس بین آنها و کارها مانع نمی‌شود.
  74. و دیدی ‌که آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
  75. و دیدی که مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار بر حذر می‌دارند.
  76. و دیدی که مردم به همدیگر نگاه می‌کنند و از بدکار پیروی نمایند.
  77. و دیدی که راه نیک خالی، و رونده ندارد.
  78. و دیدی که مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود.
  79. و دیدی که سال به سال بدعت و بدی‌ها بیشتر شود.
  80. و دیدی که مردم و جمعیت جز از سرمایه‌داران پیروی نکنند.
  81. و دیدی که به فقیر چیزی را دهند که بر او بخندد، ولی در راه غیر خدا ترحُم است.
  82. و دیدی که علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
  83. و دیدی که مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از ترس از آنها جلوگیری نمی‌کند.
  84. و دیدی که انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
  85. و دیدی که حقوق پدر و مادر رواج داد و فرزندان هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند بلکه نزد فرزند از همه بدترند.
  86. و دیدی که زن‌ها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
  87. و دیدی که پسر به پدر نسبت دروغ بدهد و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
  88. و دیدی که اگر روزی بر کسی بگذرد و در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کم‌فروشی و زشتی انجام نداده باشد، ناراحت است.
  89. و دیدی که اموال حق خویشان پیامبر (ص) (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شراب‌خواری شود.
  90. و دیدی که قدرتمندان غذای عموم مردم را احتکار کنند.
  91. و دیدی که به وسیله شراب بیمار را مداوا و برای بهبودی آن تجویز کنند.
  92. و دیدی که در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی‌تفاوت و یکسانند.
  93. و دیدی که سروصدای منافقان برپا، اما صدای حق‌طلبان خاموش است.
  94. و دیدی که برای اذان نماز مزد می‌گیرند.
  95. و دیدی که مسجد‌ها پر است از کسانی که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.
  96. و دیدی که خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
  97. و دیدی که قاضیان بر خلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
  98. و دیدی که استان‌داران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
  99. و دیدی که فرمان‌روایان میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بی‌خبر قرار دهند.
  100. و دیدی که بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
  101. و دیدی که صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.
  102. و دیدی که وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
  103. و دیدی که هم و هدف مردم شکم و شهوت‌شان است.
  104. و دیدی که دنیا به آنها روی کرده است.
  105. و دیدی که نشانه‌های برجسته حق ویران شده است؛ در این وقت خود را حفظ کن و از خداوند بخواه که از خطرات گناه نجاتت دهد[۱۵۹]. علائم دیگری در روایات آمده است که به همین مقدار اکتفا می‌کنیم»[۱۶۰].

پرسش‌های وابسته

  1. علائم و نشانه‌های ظهور به چه معناست؟ (پرسش)
  2. علائم و نشانه‌های ظهور چیستند؟ (پرسش)
  3. علائم و نشانه‌های ظهور چند قسم‌اند؟ (پرسش)
    1. علائم و نشانه‏‌های حتمی ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
      1. آیا خروج سفیانی از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      2. آیا خسف بیداء از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      3. آیا ندای آسمانی از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      4. آیا قتل نفس زکیه از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      5. آیا قیام یمانی از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      6. آیا ظاهر شدن کف دستی در آسمان از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      7. آیا اختلاف عباسیان بر سر حکومت از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      8. آیا طلوع خورشید از مغرب از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    2. نشانه‏‌های غیر حتمی ظهور چیستند؟ (پرسش)
      1. آیا قتل محمد پسر عموی نفس زکیه از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      2. آیا قیام خراسانی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      3. آیا قیام سید حسنی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      4. آیا خروج دجال از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      5. آیا خروج شیصبانی از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)
      6. آیا قیام شعیب بن صالح از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      7. آیا قیام عوف سلمی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      8. آیا خسوف و کسوف در یک ماه رمضان از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      9. آیا قساوت دل‌ها از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      10. آیا انتشار علوم اهل بیت از قم نشانه ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      11. آیا مرگ و میرها و زلزله‌ها و جنگ‌ها و آشوب‌های داخلی و خارجی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      12. آیا نبرد میان سفیانی و اصهب از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      13. آیا باران‌های پیاپی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      14. آیا گسترش ظلم و فساد از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      15. آیا آمدن غربی‌ها به سرزمین عراق از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      16. آیا فتنه و آشوب در سوریه از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      17. آیا اختلاف در میان امت اسلام از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      18. آیا انقراض سلسله بنی‌عباس از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      19. آیا مردن پاداشاهی به نام عبدالله از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      20. آیا بالا آمدن آب دجله از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      21. آیا گرانی و بالا رفتن قیمت‌ها از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      22. آیا علاماتی که در ماه رجب ظاهر می‌شود از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      23. آیا وقوع مسخ از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      24. آیا برگشت مرده‌ها به دنیا از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      25. آیا کشته شدن انسانهای بیگناه از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      26. آیا پر آب شدن دریاچه ساوه از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      27. آیا حمله ملخ‌ها از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      28. آیا مرگ سریع از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      29. آیا بستن پل کرخ از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      30. آیا انشعاب نهری از فرات و جاری شدن در کوچه‌های کوفه از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      31. آیا طلوع ستاره‌ای از مشرق از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      32. آیا قیام مغربی از نشانه‌های ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
      33. آیا خشک شدن نیل از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)
  4. علائم متصل و منفصل ظهور امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)
  5. علائم متصل و نزدیک به ظهور امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
  6. علائم منفصلی که با ظهور امام مهدی فاصله دارند چیستند؟ (پرسش)
  7. در قرآن و حدیث چه مفاهیمی با نشانه‌های ظهور مرتبط هستند؟ (پرسش)
    1. مراد از علائم در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    2. مراد از آیت در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    3. مراد از دلالت در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    4. مراد از آخر الزمان در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    5. مراد از ملاحم و فتن در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    6. مراد از ظهور در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    7. مراد از خروج در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    8. مراد از قیام در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
    9. مراد از اشراط الساعه در نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  8. منظور از علائم حتمی ظهور چیست؟ (پرسش)
  9. مفهوم توصیفی یا تمثیلی بودن نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  10. آیا ندای شیطانی از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)
  11. فواید دانستن علائم و نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  12. چه تفاوت‌هایی میان امور حتمی‌الوقوع و احتمالی در بحث نشانه‌های ظهور وجود دارد؟ (پرسش)
  13. موقوف یا مشروط بودن نشانه‌های ظهور به چه معناست؟ (پرسش)
  14. نتیجه تقسیم‌بندی نشانه‌های ظهور به موقوف و حتمی چیست؟ (پرسش)
  15. آیا به بهانه اینکه امام مهدی انسان‌های بد را مجازات می‌کند باید از او ترسید؟ (پرسش)
  16. آیا تا زمان ظهور امام مهدی قرآن و اسلام تحریف می‌شود؟ (پرسش)
  17. آیا می‌توان گفت ظهور نزدیک است؟ آیا می‌توان گفت که اوضاع نابسامان و هرج و مرج جهان نشانه نزدیکی ظهور است؟ (پرسش)
  18. آیا بین ظهور و حضور فرقی هست؟ (پرسش)
  19. آیا عوامل طبیعی مانند پاره شدن لایه اوزون و کم شدن آب شیرین در تعجیل فرج امام مهدی تاثیر دارد؟ (پرسش)
  20. آیا مراد از مرگ عبد الله که در روایت امام صادق نشانه ظهور است عبد الله پادشاه عربستان است؟ (پرسش)
  21. آیا طوفان‏‌ها و حوادثی که اکنون در جهان رخ می‌‏دهد نشان از آمدن حضرت است؟ (پرسش)
  22. اولین دعای امام مهدی به هنگام ظهورش چیست؟ (پرسش)
  23. آیا دشمن امام مهدی (سفیانی) در حال حاضر زنده است یا آن‏که متولد خواهد شد؟ وی از چه طایفه‏‌ای و اهل کجاست؟ (پرسش)
  24. آیا الگوی حکومت امام مهدی و افراد آن قبل از ظهور تحقق می‌یابد؟ (پرسش)
  25. آیا تعبیر از آیت الله خامنه‏‌ای به سید حسینی درست است؟ (پرسش)
  26. از آن‏جا که دجال قبل از امام مهدی می‏‌آید آیا می‏‌توانیم به سخنان او گوش دهیم؟ (پرسش)
  27. امام مهدی از چه راهی متوجه می‏‌شوند که موقع ظهورشان فرا رسیده است؟ (پرسش)
  28. از کجا که مهدی موعود ظهور نکرده باشد؟ (پرسش)
  29. تابوت سکینه چیست؟ (پرسش)
  30. جهان در آستانه ظهور امام مهدی در چه شرایطی است؟ (پرسش)
  31. پدیده‏‌های غیرمتعارف قبل از ظهور کدام‏اند؟ (پرسش)
  32. آگاهی از علائم ظهور افزون بر آمادگی یاران امام مهدی سبب آمادگی دشمنان حضرت برای مقابله نیز می‌‌شود این کار خلاف مصلحت الهی نیست؟ (پرسش)
  33. آیا اوضاع جهان پیش از ظهور پیش بینی شده است؟ (پرسش)
  34. استعجال ظهور به چه معناست؟ (پرسش)
  35. ندای شیطانی در هنگام ظهور امام مهدی چگونه رخ می‌دهد؟ (پرسش)
  36. در عصر ظهور امام مهدی وضعیت سیاسی و جغرافیایی چگونه خواهد بود؟ (پرسش)
  37. آیا اعلان نشانه های و شرایط ظهور سبب اطلاع دشمنان از اسرار سیاسی است؟ (پرسش)
  38. چرا علائم و نشانه‌های ظهور همه از نوع خشن هستند؟ (پرسش)
  39. آیا در نشانه‌های ظهور بدا رخ می‌دهد؟ و نشانه‌های حتمی تغییرپذیرند؟ (پرسش)
  40. نشانه‌های ظهور در کدام ماه قمری تحقق پیدا می‌کند؟ (پرسش)
  41. ارتباط میان ماه رمضان و نشانه‌های ظهور چیست؟ (پرسش)
  42. چه فتنه‌هایی پیش از ظهور امام مهدی اتفاق می‌افتد؟ (پرسش)

پانویس

  1. " عَنِ الضَّحَاكِ بْنِ مُزَاحِمٍ عَنِ النَّزَّالِ بْنِ سَبْرَةَ قَالَ: خَطَبَنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع) فَحَمِدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ سَلُونِي أَيُّهَا النَّاسُ قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي ثَلَاثاً فَقَامَ إِلَيْهِ صَعْصَعَةُ بْنُ صُوحَانَ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَتَى يَخْرُجُ الدَّجَّالُ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ (ع) اقْعُدْ فَقَدْ سَمِعَ‏ اللَّهُ‏ كَلَامَكَ‏ وَ عَلِمَ‏ مَا أَرَدْتَ‏ وَ اللَّهِ مَا الْمَسْئُولُ عَنْهُ بِأَعْلَمَ مِنَ السَّائِلِ وَ لَكِنْ لِذَلِكَ عَلَامَاتٌ وَ هَيَئَاتٌ يَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً كَحَذْوِ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُكَ بِهَا قَالَ نَعَمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ (ع) احْفَظْ فَإِنَّ عَلَامَةَ ذَلِكَ إِذَا أَمَاتَ النَّاسُ الصَّلَاةَ وَ أَضَاعُوا الْأَمَانَةَ وَ اسْتَحَلُّوا الْكَذِبَ وَ أَكَلُوا الرِّبَا وَ أَخَذُوا الرِّشَا وَ شَيَّدُوا الْبُنْيَانَ وَ بَاعُوا الدِّينَ بِالدُّنْيَا وَ اسْتَعْمَلُوا السُّفَهَاءَ وَ شَاوَرُوا النِّسَاءَ وَ قَطَعُوا الْأَرْحَامَ وَ اتَّبَعُوا الْأَهْوَاءَ وَ اسْتَخَفُّوا بِالدِّمَاءِ وَ كَانَ الْحِلْمُ ضَعْفاً وَ الظُّلْمُ فَخْراً وَ كَانَتِ الْأُمَرَاءُ فَجَرَةً وَ الْوُزَرَاءُ ظَلَمَةً وَ الْعُرَفَاءُ خَوَنَةً وَ الْقُرَّاءُ فَسَقَةً وَ ظَهَرَتْ شَهَادَةُ الزُّورِ وَ اسْتُعْلِنَ الْفُجُورُ وَ قَوْلُ الْبُهْتَانِ وَ الْإِثْمُ وَ الطُّغْيَانُ وَ حُلِّيَتِ الْمَصَاحِفُ وَ زُخْرِفَتِ الْمَسَاجِدُ وَ طُوِّلَتِ الْمَنَارَاتُ وَ أُكْرِمَتِ الْأَشْرَارُ وَ ازْدَحَمَتِ الصُّفُوفُ وَ اخْتَلَفَتِ الْقُلُوبُ وَ نُقِضَتِ الْعُهُودُ وَ اقْتَرَبَ الْمَوْعُودُ وَ شَارَكَ النِّسَاءُ أَزْوَاجَهُنَّ فِي التِّجَارَةِ حِرْصاً عَلَى الدُّنْيَا وَ عَلَتْ أَصْوَاتُ الْفُسَّاقِ وَ اسْتُمِعَ مِنْهُمْ وَ كَانَ زَعِيمُ الْقَوْمِ أَرْذَلَهُمْ وَ اتُّقِيَ الْفَاجِرُ مَخَافَةَ شَرِّهِ وَ صُدِّقَ الْكَاذِبُ وَ اؤْتُمِنَ الْخَائِنُ وَ اتُّخِذَتِ الْقِيَانُ وَ الْمَعَازِفُ‏ وَ لَعَنَ آخِرُ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَوَّلَهَا وَ رَكِبَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ وَ تَشَبَّهَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ وَ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ شَهِدَ الشَّاهِدُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُسْتَشْهَدَ وَ شَهِدَ الْآخَرُ قَضَاءً لِذِمَامٍ بِغَيْرِ حَقٍّ عَرَفَهُ وَ تُفُقِّهَ لِغَيْرِ الدِّينِ وَ آثَرُوا عَمَلَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ لَبِسُوا جُلُودَ الضَّأْنِ عَلَى قُلُوبِ الذِّئَابِ وَ قُلُوبُهُمْ أَنْتَنُ مِنَ الْجِيَفِ وَ أَمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ فَعِنْدَ ذَلِكَ الْوَحَا الْوَحَا ثُمَّ الْعَجَلَ الْعَجَل‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۲، صص ۵۲۵- ۵۲۶.
  2. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۲۸۴-۲۸۸.
  3. الإرشاد، ج ۲، ص۳۶۸- ۳۷۰.
  4. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۲۳-۴۲۵.
  5. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۲۹-۴۳۱.
  6. خسف به این معنی است که زمین مردم رادر خود فرو برد. گفته شده که سپاهیان سفیانی در بیداء که بین مکه و مدینه در نزدیکی ذوالحُلَیفه است به خسف مبتلا می‌شوند.
  7. شیخ مفید، ارشاد ۲، ۳۶۸- ۳۷۰.
  8. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۱۴، ص ۲۷۰ - ۲۷۲.
  9. عقد الدرر، ۱۲۳ اثبات الهداة، ۴۹۴، ۵۱۸، ابن حماد، الملاحم والفتن، ۹۵، طبری امامی، دلائل‌الامامة، ۲۴۸- ۲۴۹، حلیة الاولیاء ۶، ۱۲۳، مستدرک حاکم ۴، ۵۵۴ ینابیع المودة، ۵۱۲، کمال الدین، ۶۷۳، اختصاص شیخ مفید، ۲۶، واحادیث در مدح اصحاب و انصار حضرت مهدی (ع) بسیار است.
  10. ر.ک: توضیحات شهید سید محمد صدر در باره مراتب این پایگاه‌ها: تاریخ الغیبة الکبری، ۲۴۷ به بعد.
  11. بحار الانوار ۶۰، ۲۱۳، به نقل از: حسن بن محمد قمی، تاریخ قم، (ق ۳) ح ۲۲ و ۲۳ و به نقل از آن، منتخب الأثر، ۲۶۳ و ۴۴۳.
  12. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۱۴، ص ۲۷۴-۲۷۵.
  13. نامش عثمان و فرزند عنبسه است ، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۵.
  14. عقدالدرر، ص ۷۲.
  15. همان، ص ۹۰.
  16. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲.
  17. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ص ۲۵۳.
  18. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۸.
  19. کتاب الغیبه، ص ۲۸۷؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰.
  20. همان، ص ۲۰۶.
  21. غیبت نعمانی، ص ۲۵۷.
  22. منتهی الامال، ج ۲، ص ۴۹۷ با اندکی تصرف و تلخیص.
  23. بامداد بشریت، ص ۷۳-۷۶.
  24. غیبت نعمانی، ص ۴۱۶ ترجمه محمد جواد غفاری، نشر، صدوق. "أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْمُفَضَّلِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ قَيْسِ بْنِ رُمَّانَةَ مِنْ كِتَابِهِ فِي رَجَبٍ سَنَةَ خَمْسٍ وَ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنَا ثَعْلَبَةُ بْنُ مَيْمُونٍ أَبُو إِسْحَاقَ عَنْ عِيسَى بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ..."؛ درباره وثاقت احمد بن محمد، معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۲۹۶؛ درباره وثاقت محمد بن فضل، معجم رجال الحدیث، ج ۷، ص ۲۶۸؛ درباره وثاقت حسن بن علی، معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۴۴؛ درباره وثاقت ثعلبة بن میمون، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص ۴۰۸؛ درباره وثاقت عیسی بن اعین، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۷۹.
  25. سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۷.
  26. سیمای آفتاب، حجت‌الاسلام دکتر طاهری، انتشارات زائر، ص ۲۷۸.
  27. غیبت نعمانی، ص ۳۹۲، باب ۱۴، ح ۶۷. درباره وثاقت این حدیث احمد بن محمد، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص ۲۹۶، احمد بن حسین، معجم رجال‌الحدیث، ج۲، ص۹۷، حسن بن محبوب معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۷۲، عمرو بن ابی القوام، جابر بن یزید جعفی، ج ۴، ص ۱۷.
  28. غیبت نعمانی، ص ۳۷۲.
  29. کافی، ج۸، ص ۲۱۰؛ کمال الدین، صدوق، ص ۶۵۰، ج ۲، عربی؛ غیبت نعمانی، ص ۲۵۲، باب ۱۴، ح ۹؛ غیبت طوسی، ص ۲۶۷ ناشر مکتبه بصیرتی قم، چاپ غدیر، مضمون روایت.
  30. غیبت نعمانی، ج ۱۳، ص ۲۶۴ ناشر مدین؛ نگین آفرینش، ص ۱۵۷؛ تاریخ غیبت کبری، سید محمد، صدر، ص ۶۵۳ ترجمه افتخارزاده.
  31. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۰، ۲۵۶.
  32. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۵... و کتاب نشانه‌های شگفت‌آور آخرالزمان.
  33. رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص ۱۰۱-۱۰۹.
  34. ‏‌ الارشاد، ص ۳۵۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰.
  35. ‏‌ ر. ک: محمد کاظم قزوینی، امام مهدی از ولادت تا ظهور، ص ۲۹۳ و ۲۹۴.
  36. کارگر، رحیم؛ مهدویت دوران ظهور، ص ۱۹ - ۲۳.
  37. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۶۰- ۲۵۶، با اندکی تلخیص در متن
  38. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۶۰- ۲۵۶، با اندکی تلخیص در متن
  39. غیبت نعمانی، با ترجمه غفّاری، باب ۱۴، ص ۳۶۵
  40. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۰۹. غیبت شیخ طوسی، ص ۲۶۷.
  41. غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۴.
  42. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۷۰ تا ۱۷۸.
  43. فضیل بن یسار از امام باقر (ع) روایت کرده که: نشانه‌هاى ظهور دو دسته است؛ یکى نشانه‌هاى غیر حتمى و دیگرى نشانه‌هاى حتمى...؛ ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، ترجمه جواد غفارى، کتابخانه صدوق، باب ۱۸، ص۴۲۹.
  44. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ج ۵۲، ص۲۶۰- ۲۵۶.
  45. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، دفتر انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، ص۶۵۰.
  46. ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، پیشین، باب ۱۴، ص۳۶۵.
  47. علامه مجلسى، بحار الانوار، پیشین، ج ۵۲، ص۲۰۹.
  48. شیخ طوسى، کتاب الغیبة، انتشارات بصیرتى، قم، ص۲۷۴.
  49. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۳۳-۴۳.
  50. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۰۱ تا ۱۲۲؛ اثبات الهداة، ج ۷، ص ۸۶.
  51. به توضیح المقاصد، شیخ بهائی، ص ۴۹۷ به بعد بنگرید.
  52. المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰۵.
  53. المجالس السنیه، ج ۵، ص ۳۹۸.
  54. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۶.
  55. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۵۸-۶۵.
  56. الارشاد، مفید، ج ۲، ص ۳۷۹؛ اِعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ص ۴۲۹؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۵۲ و ۴۵۳؛ کشف الغمه، ج ۲، صص ۳۶۰ و ۴۵۹؛ القطر الشهدی فی اوصاف المهدی، الحلوانی، ص ۵۰؛ الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، ص ۲۹۱؛ نوادر الاخبار فی ما یتعلق باصول الدین، فیض کاشانی، ص ۲۹۹؛ بحارالانوار، مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۹۱؛ العطر الوردی، بلبیسی، ص ۵۱.
  57. اکمال الدین، صدوق، ج ۲، ص ۶۵۴؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۰؛ العدد القویه، علی بن یوسف الحلی، ص ۶۶؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۵؛ منتخب الانوارالمضیئه، ص ۳۱۱.
  58. کشف الغمه، الأربلی، ج ۳، صص ۳۷۳ و ۳۷۹ و ۳۸۹؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۰ و در منابع اهل سنت: القطر الشهدی، ص ۵۳؛ العطر الوردی، ص ۵۴؛ تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۲۸۸؛ جواهر العقدین، ص ۴۳۵؛ لسان المیزان، ج ۱، ص ۱۰۵؛ البیان، ص ۹۳؛ الفصول المهمه، ص ۲۸۸؛ اسعاف الراغبین، ص ۱۳۷؛ ینابیع الموده، ص ۴۷۶.
  59. اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، صص ۲۵۱ و ۳۳۱؛ اعلام الوری، ص ۴۶۳؛ بشاره المصطفی، طبری، ص ۳۸۱؛ تفسیر القمی، ج ۱، ص ۱۹۸؛ مختصر البصائر، ص ۳۲؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۷۸؛ الملاحم و الفتن، سید بن طاووس، باب ۱۸۶ و ۱۸۷، صص ۸۲ - ۸۴ و در منابع اهل سنت: صحیح مسلم، ج ۱، ص ۹۵؛ سنن ابن ماجه، ج ۹، ص ۵۱۹؛ البیان، صص ۷۶ و ۸۶؛ تیسیر الوصول، ج ۲، ص ۲۳۷؛ عقد الدرر، صص ۲۹۱ - ۲۹۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۹۸؛ مصابیح السنه، ج ۲، ص ۱۴۱؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۶۴؛ روح المعانی، ج ۲۵، ص ۹۵؛ غایه المأمول، ج ۵، ص ۳۶۵؛ العطر الوردی، ص ۴۵.
  60. اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ۲۶۸؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۰؛ اعلام الوری، ص ۴۶۰؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶؛ نوادر الاخبار، ص ۳۰۱ و ۳۰۸ و در منابع اهل سنت با اختلافی اندک: القطر الشهدی، ص ۶۴؛ العطر الوردی، ص ۶۴؛ عقد الدرر، صص ۱۳۶ و ۱۵۷.
  61. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۹؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۶۰؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۹۱.
  62. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ بشاره المصطفی، ص ۳۸۳؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۳؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۰ و ظهور برکات بیشمار: القول المختصر، ابن حجر هیتمی، ص ۵۶؛ تذکره الحفاظ، الذهبی، ج ۳، ص ۸۳۸؛ ینابیع الموده، ص ۴۶۷؛ منتخب کنزالعمال، ج ۶، ص ۳۲؛ مشکاه المصابیح، خطیب تبریزی، ج ۳، ص ۲۴؛ الصواعق المحرقه، ابن حجرهیتمی، ص ۹۷؛ المستدرک علی الصیحین، حاکم نیشابوری، ج ۴، صص ۵۵۷ و ۵۵۸؛ البیان، کنجی، ص ۳۱۶؛ مشارق الأنوار، حمزاوی، ص ۱۵۲؛ اسعاف الراغبین، صبان، ص ۱۴۸؛ مصابیح السنه، بغوی، ج ۲، ص ۱۳۴؛ عقد الدرر، صص ۷۳ و ۹۲؛ الفصول المهمه، صص ۲۸۸ و ۲۸۹ و ۳۰۰.
  63. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الکافی، کلینی، ج ۸، صص ۱۷۹ و ۱۸۰؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۱؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۴؛ العدد القویه، ص ۶۶؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۸؛ الصراط المستقیم، زین الدین نباطی، ج ۲، ص ۲۴۹؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۸؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۳ و در منابع اهل سنت قریب به آن: القطر الشهدی، ص ۶۳؛ العطر الوردی، ص ۶۳؛ عقد الدرر، ص ۹۸ و در برخی نصوص اهل سنت به جای ماه رمضان، ماه شعبان ذکر شده است: العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸.
  64. الارشاد، ج ۲ ص ۳۶۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۵ و ۱۸۷؛ مجمع البیان، طبرسی، ج ۴، ص ۳۹۸؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۶؛ اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، صص ۶۴۹ و ۶۵۰؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، مقدسی، صص ۸۵ و ۱۱۷ و ۱۱۸ و ۱۲۴ و ۱۲۹؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۵۱؛ القول المختصر، ص ۵۶؛ سنن ابی داود، ج ۴، ص ۱۵۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۳۱۶؛ منتخب کنز العمال، ج ۶، ص ۳۱؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۳۱۶؛ اشعه اللمعات، ج ۴، ص ۳۳۸.
  65. الغیبة، طوسی، ص ۴۶۱؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۵۱ و در منابع اهل سنت: القطر الشهدی، الحلوانی، ص ۶۱؛ العطر الوردی، بلبیسی، ص ۶۱ به نقل از: القول المختصر هیمتی؛ عقد الدرر، ص ۱۲۷.
  66. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۳؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۲؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۳۲؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۰۶؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ عقد الدرر، ص ۱۵۶.
  67. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸، اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹ و در منابع اهل سنت: القطر الشهدی، ص ۶۰؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ عقد الدرر، ص ۱۴۵.
  68. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۳؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ منتخب الأنوار المضیئه، ص ۳۰۶؛ إثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج ۳، ص ۷۳۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱؛ إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب، حائری، ص ۱۸۵.
  69. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۲؛ اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۷۰؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۳۳ و ۴۳۴؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۵۵ و ۳۶۰؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۴۲۸؛ الکافی، ج ۸، صص ۲۰۹ و ۲۵۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۴؛ الاختصاص، مفید ص ۲۵۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۸ و در منابع اهل سنت: الفصول المهمه، ص ۳۱۰؛ عقد الدرر، صص ۱۳۹ و ۱۴۰ و ۱۴۴ و ۱۴۵.
  70. اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ العدد القویه، ص ۶۱؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۵؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۲۳؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۳۸؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۱۱؛ و در منابع اهل سنت: الفصول المهمه، ص ۳۰۱.
  71. الکافی، ج ۱، صص ۳۱ - ۳۶؛ الملاحم والفتن، سید ابن طاووس، صص ۱۰۵ و ۱۵۷؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۲ و ج ۵۳، صص ۱۴۰ و ۱۴۱؛ الزام الناصب، ص ۶۴؛ و درمنابع اهل سنت: صحیح مسلم، ج ۸، ص ۵۷.
  72. الکافی، ج ۸، صص ۳۱ - ۳۶؛ تحف العقول، حرانی، ص ۴۳؛ اعلام الوری، ص ۴۳۱؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲ و در منابع اهل سنت: العطر الوردی، ص ۵۸؛ عقد الدرر، ص ۱۵۵؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۲، ص ۴۱۸؛ نور الابصار، شبلنجی، ص ۱۷۲.
  73. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۸؛ دلائل الامامه، طبری، ص ۲۵۹؛ اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۶۷ و ۱۷۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ تحف العقول، ص ۴۳؛ العدد القویه، ص ۶۶؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۳ و در منابع اهل سنت: العطر الوردی، صص ۵۴ و ۵۵.
  74. الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۳۴؛ تحف العقول، ص ۴۳؛ المحجه البیضاء، فیض کاشانی، ج ۱، ص ۱۲۵؛ بشارة الاسلام، الکاظمی، صص ۷۶ و ۷۷؛ الزام الناصب، ص ۱۹۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۳؛ الملاحم و الفتن، باب ۱۷۱، ص ۷۷؛ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، ص ۱۵۵؛ الحاوی للفتاوی، جلال الدین سیوطی، ج ۲، ص ۱۳۵.
  75. الغیبة، نعمانی، ص ۱۳۸؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۱۰۱ و ۲۵۷ و ۲۶۴؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۴؛ و در منابع اهل سنت: العطر الوردی، ص ۵۵؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، ص ۱۵۹؛ عقد الدرر، ص ۱۵۵.
  76. اعلام الوری، ص ۴۳۳؛ المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۳۴۲؛ الکافی، ج ۸، ص ۳۳؛ نهج الفصاحه، ج ۲، ص ۴۷۴؛ مثیر الأحزان، الجواهری، ص ۲۹۸؛ الزام الناصب، ص ۱۸۰؛ بشارة الاسلام، صص ۲۶ و ۴۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۲۶۳ و ۲۶۴؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۳۴.
  77. اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، صص ۶۵۰ و ۶۵۱؛ الکافی، ج ۸، صص ۲۲۰ و ۲۵۸ و ۲۷۲؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۰ و ۱۱۵۵ و ۱۱۵۹؛ تفسیر القمی، ج ۲، ص ۱۱۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۴ و ج ۲، ص ۵۲؛ الاختصاص، ص ۲۵۶؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۵ و ۱۷۶ و ۱۸۰ و ۱۸۷؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۴ و ۴۴۹ و ۴۵۰ و ۴۶۲ و ۴۶۳؛ الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۸ و ۳۷۱ و ۳۷۳؛ منتخب الانوار المضیئه، صص ۳۰۶ و ۳۱۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۵۵ و ۳۵۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، صص ۲۲۱ و ۲۷۱ و ۲۷۵؛ اثبات الهداه، ج ۳، صص ۷۲۰ - ۷۲۳ و ۷۲۵ - ۷۳۳ و ۷۳۵؛ نوادرالاخبار، ص ۲۹۰؛ الملاحم و الفتن، ابواب ۸۶ و ۸۷ و ۸۸ و ۹۱، صص ۵۰ و ۵۱ و ۶۴ و ۶۵ و در منابع اهل سنت: مستدرک الحاکم، ج ۴، ص ۵۲۰؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۶۷ و ۱۳۴ و ۱۳۵؛ ینابع الموده، ص ۴۴۰؛ عقد الدرر، صص ۱۰۶ - ۱۰۸ و ۱۱۲ - ۱۳۷.
  78. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۹؛ الغیبة، طوسی، ج ۴، ص ۴۳۴؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۴۹؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹ و در منابع اهل سنت: جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶؛ عقد الدرر، ص ۱۵۴.
  79. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۲؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۳۷؛ نوادر الاخبار، ص ۲۹۳؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹.
  80. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الغبیه، طوسی، صص ۴۳۶ و ۴۳۷ و ۴۴۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۶۹ و ۱۷۲ و ۱۷۶؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷ و ج ۸، ص ۲۵۸؛ الخصال، ص ۳۰۳؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۴ و ۱۱۶۲؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۳۱۰؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۳؛ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، ص ۱۰۰.
  81. اشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۹؛ الکافی، ج ۸، صص ۱۸۹ و ۲۵۸؛ الخصال، ص ۳۰۳؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۳؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۱ و ۱۸۰؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۴۶؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، ص ۱۵۱؛ البیان، ص ۷۷؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ نورالابصار، ص ۱۷۲؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶.
  82. الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵؛ الملاحم و الفتن، ابواب ۹۲ و ۹۳ و ۹۴ و ۹۵، صص ۵۲ و ۵۳؛ الغیبة، نعمانی، صص ۱۷۱ و ۱۷۳؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۴ و ۴۵۲؛ کشف الغمه، ج ۳، صص ۳۷۵ - ۳۷۷؛ الحجه البیضاء، ج ۴، صص ۲۴۳ و ۳۴۳؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹ و در منابع اهل سنت: سنن ترمذی، ج ۳، ص ۳۶۲؛ البیان، ص ۱۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۶۳؛ منتخب کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۹؛ ذخائر العقبی، محب الدین طبری، ص ۱۱۷؛ الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۱۳۹ و ۱۴۱ و ۱۴۵؛ عقد الدرر، صص ۹۰ و ۱۶۶ - ۱۷۴.
  83. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ فلاح السائل، سید ابن طاووس، ص ۳۰۹؛ الغیبة، طوسی، ص ۴۶۳؛ الملاحم و الفتن، ص ۷۷؛ المحجه البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۲؛ بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۲۱۴ و ۲۳۷ و در منابع اهل سنت: الحاوی للفتاوی، ج ۲، صص ۱۴۰ و ۱۴۴؛ العرائس الواضحه، ۱۰۶؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ عقد الدرر، ص ۱۵۶.
  84. الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۹ و ۳۷۶ و ۳۷۷؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۸ و ۴۴۹؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۶۵؛ کشف الغمه، ج ۳، ۳۵۸؛ منتخب الانوار المضیئه، ص ۶۶؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۲۸؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۴ و در منابع اهل سنت: عقد الدرر، ۸۳؛ الفصول المهمه، ص ۲۹۰؛ جالیه الکدر، ص ۲۰۸؛ العرائس الواضحه، ص ۱۰۶.
  85. پیشین.
  86. علامه سید محمد صدر معتقد است که مقصود از جزیره، سرزمین مابین النهرین در عراق است که در متون کهن بدین اسم نامیده می‌شده است.
  87. آنچنان که یاقوت حموی در معجم البلدان، ج ۳، ص ۶۹ آورده است، الرمله شهر بزرگ و مرکزی منطقه فلسطین بوده که از بین رفته است.
  88. الارشاد، ج ۲، صص ۳۶۸ و ۳۷۲؛ الاختصاص، صص ۲۵۵ و ۲۵۶؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ تفسیرالعیاشی، ج ۱، ص ۶۴؛ الغیبة، طوسی، صص ۴۴۱ و ۴۴۲؛ الخرائج، ج ۳، صص ۱۱۵۶ و ۱۱۵۷؛ الغیبة، نعمانی، ص ۱۸۷؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۵۶؛ الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۲۴۹؛ منتخب الانوار المضیئه، صص ۶۲ و ۳۰۵؛ نوادر الاخبار، ص ۲۸۹؛ بحارالانوار، ج ۵۲، صص ۲۱۲ و ۲۲۲ و ۲۳۷ و در منابع اهل سنت: الفصول المهمه، ص ۲۹۰؛ عقد الدرر، ص ۱۲۴.
  89. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص۲۱-۲۸.
  90. " وَ لَهُ كُنُوزٌ لَا ذَهَبٌ وَ لَا فِضَّةٌ إِلَّا خُيُولٌ مُطَهَّمَةٌ وَ رِجَالٌ مُسَوَّمَةٌ يَجْمَعُ اللَّهُ لَهُ مِنْ أَقَاصِي الْبِلَادِ عَلَى عَدَدِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا "؛ إعلام الوری، ص ۴۰۳؛ الزام الناصب، ج۲، ص۲۹۶؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۰۸.
  91. " وَيْحاً لِلطَّالَقَانِ فَإِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا كُنُوزاً لَيْسَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَكِنْ بِهَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَيْضاً أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَان‏"؛ کشف الغمه، ج۲، ص۴۷۸؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۸۷.
  92. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۱۸۵ - ۱۸۶.
  93. کمال الدین، ص۶۵۰.
  94. غیبت نعمانى، باب ۱۴، ص۳۶۵.
  95. بحار، ج ۵۲، ص۲۰۹.
  96. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۴۳-۴۵.
  97. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص۲۵۰.
  98. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۶- ۲۲۹.
  99. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۴۴۵ - ۴۴۸.
  100. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۱ به بعد.
  101. رحیمی، عباس، امید فردا، ص۴۱.
  102. یادآور می‌شویم که شهرت این نشانه‌ها به "نشانه‌های حتمی"، به معنای صحت همه آنها نیست، چنان که خروج خراسانی، نشانه‌ای است که اگر چه در دوره معاصر، شهرت یافته و زبانزد خاص و عام شده است و به عنوان نشانه‌ای قطعی برای ظهور شمرده می‌شود؛ ولی احادیث چندانی برای آن موجود نیست.
  103. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۷، ص۴۲۹–۴۳۱.
  104. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۷۱، ۷۲.
  105. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۴۷.
  106. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۶؛ الزام الناصب، ص ۱۸۸.
  107. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۴۷.
  108. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰؛ محجّة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳.
  109. محجّة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳؛ بشارة الاسلام، ص ۶۰.
  110. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۴۲.
  111. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۹۵.
  112. ارشاد مفید، ص ۳۵۶؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰.
  113. امام مهدی از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۴۹۵.
  114. غیبة نعمانی، ص ۷۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۶؛ الزام الناصب، ص ۱۷۹.
  115. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۹۶.
  116. سوره بقره، ۱۵۵.
  117. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۰۰.
  118. چشم‌اندازی به حکومت مهدی (ع)، نجم الدین طوسی، ص ۳۹.
  119. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۴۰.
  120. غیبة نعمانی، ص ۱۴۸؛ الزام الناصب، ص ۱۸۵.
  121. بشارة الاسلام، ص ۴۳.
  122. بشارة الاسلام، ص ۲۸ و ۴۱.
  123. جامع الاخبار، ص ۱۵۰؛ مستدرک، ج ۱۱، ص ۳۷۵.
  124. ارشاد مفید، ص ۳۶۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۴.
  125. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۵.
  126. غیبة طوسی، ص ۴۴۹.
  127. اعلام الوری، ص ۲۹۰ و ۴۳۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۷.
  128. برترین‌های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۵۰.
  129. ملاحم ابن طاووس، ص ۷۱ و ۱۴۱؛ عقد الدرر، ص ۱۶۹.
  130. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۵؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۲۴؛ احقاق الحق، ج ۱۹، ص ۶۵۵.
  131. عقد الدرر، ص ۸۴.
  132. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۴؛ اختصاص مفید، ص ۲۰۸.
  133. آیت الله سید محمد کاظم قزوینی در کتاب "امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور"، ص ۵۰۰، می‌نویسد: به نظر من نسب مرد هاشمی، "حسنی" است و این همان کسی است که برخی روایات از او به "نفس زکیه" تعبیر می‌کنند. نفس زکیه از تبار بنی هاشم و حسنی‌نسب است.
  134. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۵۰۰.
  135. ملاحم ابن طاووس، ص ۷۷؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج ۳، ص ۲۷۰.
  136. الزام الناصب، ج ۲، ص ۲۰۵؛ عقد الدرر، ص ۹۷.
  137. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۰۲۶.
  138. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۵، ۴۱۸، ۶۹۶.
  139. الارشاد، ج ۲، ص۳۶۸؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص۲۲۰؛ بشارة الاسلام، ص۱۷۵.
  140. الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۴۶-۵۰.
  141. " الْآيَاتُ كَخَرزات مَنظُومات فِي سِلْكُ ، فَانْقَطَعَ السِّلْكُ ، يَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً ‏‏"؛ بشارة الاسلام، ص ۳۳؛ الملاحم و الفتن، ص ۱۰۲.
  142. "إِنَّ عِمْرَانَ بَيْتِ الْمَقْدِسِ، خَرَابُ يَثْرِبَ. وَ خَرَابِ يَثْرِبَ خُرُوجِ الْمَلْحَمَةُ. وَ خُرُوجَ الْمَلْحَمَةُ فَتَحَ القسطنطينية. وَ فَتَحَ القسطنطينية خُرُوجِ الدَّجَّالِ ‏‏"؛ البیان و التبیین، ج ۳، ص ۳۲.
  143. " يَنْزِلْ عَلَيَّ أُمَّتِي بَلَاءٍ لَمْ يَسْمَعْ بِبَلَاءٍ أَشَدُّ مِنْهُ ، حتي تَضِيقُ بِهِمُ الْأَرْضُ الرَّحْبَةِ ‏‏‏"؛ المهدی، ص ۲۲۱.
  144. "بَيْنَ‏ يَدَيِ‏ الْقَائِمِ‏ مَوْتٌ‏ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ‏ أَبْيَضُ‏ وَ جَرَادٌ فِي حِينِهِ وَ جَرَادٌ فِي غَيْرِ حِينِهِ كَأَلْوَانِ الدَّمِ فَأَمَّا الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ فَالسَّيْفُ وَ أَمَّا الْمَوْتُ الْأَبْيَضُ فَالطَّاعُونُ‏‏"؛ غیبت نعمانی، ص ۱۴۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۷؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۲۶۷؛ المهدی، ص ۱۸۸؛ بشارة الاسلام، ص ۵۰؛ الزام الناصب، ص ۱۸۴؛ الامام المهدی، ص ۲۱۸.
  145. " إِنَّ مِنِ السِّنِينَ سَنَوات جَوادِعُ ، تُجدَعُ فِيهَا عَطارِفَة وَ هَراقِلَة ‏‏‏"
  146. "إِذَا رَأَيْتُمُ نَاراً فِي الْمَشْرِقِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ أَوْ سَبْعَةٍ، فَتَوَقَّعُوا فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ‏‏"؛ الامام المهدی، ص ۲۲۲؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳.
  147. " شارتان بَيْنَ يَدَيِ هَذَا الْأَمْرِ : خُسُوفِ الْقَمَرِ بِخَمْسٍ ، وَ كُسُوفِ الشَّمْسِ بِخَمْسَةَ عَشَرَ . لَمْ يَكُنِ ذَلِكَ مُنْذُ هَبَطَ آدَمُ إِلَيَّ الْأَرْضِ . فَعِنْدَ ذَلِكَ يَسْقُطُ حِسَابِ الْمُنَجِّمِينَ ‏‏"؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷؛ بشارة الاسلام، ص ۹۱؛ غیبت نعمانی، ص ۱۴۵؛ اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ المهدی، ص ۱۸۷؛ منتخب الاثر، ص ۴۴۰؛ ارشاد مفید، ص ۳۳۹؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۲؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۲۷۰؛ اسعاف الراغبین، ص ۱۴۶.
  148. " لَا يَقُومَ الْقَائِمِ إِلَّا عَلَى خَوْفٍ شَدِيدُ وَ زلازل وَ فِتْنَةُ وَ بَلَاءٍ يُصِيبُ النَّاسِ وَ طَاعُونُ قَبْلَ ذَلِكَ وَ سَيْفُ قَاطِعُ بَيْنَ الْعَرَبِ وَ اخْتِلَافُ شَدِيدُ بَيْنَ النَّاسِ وَ تَشْتِيتِ وَ تَشَتُّتَ فِي دِينِهِمْ وَ تَغَيَّرَ مِنْ حَالِهِمْ حَتَّى يَتَمَنَّى المتمني الْمَوْتَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً مِنْ عَظَّمَ مَا يَرَى مِنَ كَلْبِ النَّاسِ وَ أَكْلُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً ‏‏‏"؛ غیبت نعمانی، ص ۱۲۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۱، ۳۴۸؛ منتخب الاثر، ص ۴۳۴؛ الزام الناصب، ص ۱۸۸، ۲۲۷؛ المهدی، ص ۱۸۹؛ بشارة الاسلام، ص ۹۲؛ الامام المهدی، ص ۲۲۸.
  149. "ارْتِفَاعُ‏ رِيحٍ‏ سَوْدَاءَ بِهَا فِي أَوَّلِ النَّهَارِ وَ زَلْزَلَةٌ حَتَّى يَنْخَسِفَ كَثِيرٌ مِنْهَا‏‏"؛ المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳؛ الزام الناصب، ص ۱۸۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰؛ الملاحم و الفتن، ص ۱۶۴؛ المهدی، ص ۱۹۵.
  150. " تُكْثِرُ الْفِتَنِ فِي آفَاقِ الْأَرْضِ ، وَ الْمَسْخُ فِي أَعْدَاءُ الْحَقِّ ‏‏"؛ ارشاد مفید، ص ۳۳۸؛ اعلام الوری، ص ۴۲۸.
  151. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج2، ص 570-600.
  152. همان، ج ۲، ص ۵۵۷
  153. همان، ص ۱۸۷
  154. کمال الدین، ج ۲، ص ۵۵۴
  155. نعمانی، الغیبة، ص ۲۶۴
  156. در کتب روایی ما، این پنج مورد در حدیثی از امام صادق (ع) یک‌جا و از علامات حتمی ذکر شده است. کمال الدین، باب علامات ظهور، حدیث ۷
  157. برای آشنایی بیشتر با نشانه‌های ظهور و شرح آنها، نک: محمد جواد خراسانی، مهدی منتظر
  158. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۵، ۳۸۴.
  159. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۰ – ۲۵۶.
  160. پرسمان نوجوان، ص 50-55.