نایب خاص امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
*در [[غیبت صغرا]] چهار سفیر یا [[نایب خاص]]، درخواست‏های [[مردم]] را به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ و نیز نامه‌‏ها و [[توقیعات]] آن حضرت را به [[مردم]] می‏‌رساندند و خود به [[زیارت]] ایشان نایل می‌‏شدند. در آغاز [[نیابت خاص]]، [[جایگاه]] [[سفارت]] برای [[مردم]] روشن نبود. فقط عده اندکی از [[خواص]] و [[وکیلان]]، با [[نایب]] آن حضرت در ارتباط بوده، مسایل مورد نیاز خود را با او در میان می‏‌گذاشتند؛ امّا پس از گذشت زمان، با تلاش‌‏های خالصانه [[وکیلان]]، [[نیابت خاص]]، حضرت نزد [[شیعیان]]، [[جایگاه]] خود را یافت.
*در [[غیبت صغرا]] چهار سفیر یا [[نایب خاص]]، درخواست‏های [[مردم]] را به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ و نیز نامه‌‏ها و [[توقیعات]] آن حضرت را به [[مردم]] می‏‌رساندند و خود به [[زیارت]] ایشان نایل می‌‏شدند. در آغاز [[نیابت خاص]]، [[جایگاه]] [[سفارت]] برای [[مردم]] روشن نبود. فقط عده اندکی از [[خواص]] و [[وکیلان]]، با [[نایب]] آن حضرت در ارتباط بوده، مسایل مورد نیاز خود را با او در میان می‏‌گذاشتند؛ امّا پس از گذشت زمان، با تلاش‌‏های خالصانه [[وکیلان]]، [[نیابت خاص]]، حضرت نزد [[شیعیان]]، [[جایگاه]] خود را یافت.
*بنابراین ارتباط [[شیعیان]] با نوّاب خاص در دوره‌‏های نخست، به طور عمده به واسطه [[وکیلان]] بود. به این صورت که [[مردم]]، خواسته‌‏های خود را با [[وکیلان]] در میان می‌‏گذاشتند یا وجوهات شرعی خود را به آنان می‌‏پرداختند. [[وکیلان]] نیز آن‏ها را به سفیر و [[نایب]] [[امام]]{{ع}} منتقل می‌‏کردند و با واسطه سفیر، از [[ناحیه مقدسه]] پاسخ پرسش‏های خود را می‌‏گرفتند. با روشن شدن [[جایگاه]] نوّاب خاص، برخی [[شیعیان]] به صورت پنهانی توانستند به طور مستقیم با آنان تماس برقرار کنند. این کار، به طور عمده از زمان دومین [[نایب]] آغاز شد و ادامه یافت.
*بنابراین ارتباط [[شیعیان]] با نوّاب خاص در دوره‌‏های نخست، به طور عمده به واسطه [[وکیلان]] بود. به این صورت که [[مردم]]، خواسته‌‏های خود را با [[وکیلان]] در میان می‌‏گذاشتند یا وجوهات شرعی خود را به آنان می‌‏پرداختند. [[وکیلان]] نیز آن‏ها را به سفیر و [[نایب]] [[امام]]{{ع}} منتقل می‌‏کردند و با واسطه سفیر، از [[ناحیه مقدسه]] پاسخ پرسش‏های خود را می‌‏گرفتند. با روشن شدن [[جایگاه]] نوّاب خاص، برخی [[شیعیان]] به صورت پنهانی توانستند به طور مستقیم با آنان تماس برقرار کنند. این کار، به طور عمده از زمان دومین [[نایب]] آغاز شد و ادامه یافت.
==وظایف [[نایبان]] خاص‏==
 
*برخی فعالیت‏‌های [[نایبان خاص]] بدین قرار بود:
==نواب اربعه در درسنامه==
#'''برطرف کردن [[تردید]] [[شیعیان]] درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏‏:''' ولادت آخرین [[ذخیره الهی]] به صورت پنهانی صورت گرفت و جز اندکی از [[شیعیان]]، آن حضرت را در دوران پدر بزرگوارش ندیده بودند و تردیدهایی میان [[شیعیان]] پدید آمده بود؛ از این‌‏رو، یکی از مسؤولیت‏‌های‏ مهم و حساس [[نواب خاص]]، از میان بردن تردیدهای موجود درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}بود. این تلاش‏ها، بیشتر در دوران [[نایبان]] اوّل و دوم انجام شد؛ ولی در مواقع مورد نیاز در دوره دیگر [[نواب]] نیز بدان توجه می‌‏شد. از آن‏جا که این مسأله، بسیار مهم و حساس بود، افزون بر ارائه کراماتی از طرف [[نایبان خاص]]، خود حضرت در موارد لازم، با صدور توقیعاتی این امر را بر ایشان آسان می‏کرد. میان توقیعاتی که هم‏‌اکنون از آن حضرت در دست است، تعدادی درباره همین مسأله است.
*در مدت [[غیبت صغرا]]- طبق دیدگاه مشهور- چهار سفیر یا [[نایب خاص]]، درخواست‌های [[مردم]] را به [[حضرت مهدی]]{{ع}} و نیز [[نامه‌ها]] و [[توقیعات]] آن [[حضرت]] را به [[مردم]] می‌رساندند و خود به [[زیارت]] ایشان نایل می‌شدند. این سفیران یا [[نواب چهارگانه]]، به ترتیب عبارتند از:
#'''[[پنهان]] نگه‏داشتن مکان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏‏:''' از [[احادیث]] [[نقل]] شده توسط نوّاب خاص و [[توقیعات]] صادر شده از طرف [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} به دست آنان<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۲۲</ref>، دانسته می‌‏شود نوّاب وظیفه‏‌ای دو جانبه داشته‏‌اند: از سویی [[محل زندگی]] [[امام]] را نه فقط از [[دشمنان]]، بلکه از [[شیعیان]] [[پنهان]] نگه می‌‏داشتند و از سوی دیگر، به وکلای خود [[آموزش]] می‌‏دادند مبادا اسمی از آن حضرت به میان آورند؛ از این‌‏رو توانستند [[شیعیان]] را از خطر عباسیان مصون دارند.
۱. [[عثمان بن سعید عمری‌]]: نخستین [[نایب خاص]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ابو عمرو عثمان بن سعید عمری]] بود. [[شیخ طوسی]]، درباره سفیران [[حضرت]] و اولین ایشان چنین نوشته است: سفیرانی که از جانب [[ائمه اطهار]]{{عم}} به [[نیکی]] یاد شده‌اند؛ نخستین آنان مرد [[بزرگواری]] است که [[حضرت]] [[امام هادی]]{{ع}} و [[امام عسکری]]{{ع}} او را توثیق فرموده‌اند و او، [[شیخ]] [[موثق]] ابو [[عمر]] [[عثمان بن سعید عمری]] است<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳.</ref>. نام وی "[[عثمان بن سعید]]"، کنیه‌اش "ابو عمرو" و لقبش "العمری"، "[[سمان]]"<ref>علت ملقب شدن او به«سمان» این بود که به تجارت روغن می‌پرداخت، تا در پس این کار، به مسؤولیت اصلی خود بپردازد و از شر حکومت در امان باشد.</ref>، "[[اسدی]]"<ref>به دلیل آن که از قبیله بنی اسد بود.</ref> و "[[عسکری]]"<ref>زیرا او از محله«عسکر» سامرا بود.</ref> می‌باشد. وی از [[یاران]]، [[اصحاب]] و [[شاگردان]] مورد [[وثوق]] [[امام دهم]] و [[امام یازدهم]] بود. او مردی بزرگوار و مورد [[اطمینان]] بود که از یازده‌سالگی در محضر [[امام هادی]]{{ع}} به خدمت‌گزاری و یادگیری [[احکام]]، [[حدیث]] و [[آموزه‌های اسلامی]] اشتغال داشت و [[شاگرد]] [[تربیت یافته]] در زیر سایه [[ولایت]] و [[امامت]] بود<ref>غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان{{ع}}، ص ۱۰۶، به نقل از: رجال شیخ طوسی، رقم ۲۲، ص ۴۳۴.</ref>. شاید یکی از دلایلی که وی در پیشگاه دو [[امام]] قبل از [[حضرت مهدی]]{{ع}} قرار گرفته بود، این بود که دیگر کسی در [[شأن]] و [[عظمت]] او [[تردید]] نداشت و [[مردم]]، به راحتی [[نیابت]] او از طرف [[حضرت مهدی]]{{ع}} را می‌پذیرفتند. از [[احمد بن اسحاق]] [[نقل]] شده است: از [[حضرت هادی]]{{ع}} پرسیدم: "با چه کسی دادوستد کنیم و از چه کسی مطلب را بگیریم و گفته چه کسی را بپذیریم؟" [[امام]] فرمود: "عمری مورد [[اعتماد]] من است؛ آنچه را از من به تو برساند، به طور قطع از من می‌رساند و آنچه را از قول من برای تو گوید، به طور قطع از من می‌گوید. سخن وی را گوش کرده، [[اطاعت]] نما؛ زیرا او مورد [[اعتماد]] و [[امین]] است"<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح ۳۱۵.</ref>. [[عثمان بن سعید]] از سال ۲۶۰ ق به [[نص]] صریح [[امام حسن عسکری]]{{ع}} به [[نیابت]] از [[امام غایب]] معرفی شد. همچنین [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[وکالت]] و [[نیابت]] [[عثمان بن سعید]] برای جمعیت و اهالی [[قم]] اشاره کرد و آنها را به [[عثمان بن سعید]] ارجاع داد<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۷۶، ح ۲۶.</ref>.
#'''پاسخگویی به پرسش‏‌های فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی‏:''' [[نایبان خاص]]، پرسش‏های فقهی و شرعی [[شیعیان]] را خدمت [[امام]] و پاسخ آن‏ها را به [[مردم]] می‏‌رساندند. به ویژه در دوره [[نیابت]] [[نایب دوم]]، [[محمد بن عثمان]]، پرسش‏‌های فقهی بسیاری مطرح شد و [[امام]]، ضمن [[توقیعات]] پرشماری به آن‏ها پاسخ داد. فعالیت‌‏های [[نایبان خاص]] به مسایل فقهی محدود نمی‌‏شد؛ بلکه [[وظیفه]] دیگر آنان حل مشکلات علمی و شرکت در بحث‌‏ها و مناظرات عقیدتی بود<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۱۷۶</ref>.
*از مهم‌ترین ویژگی‌های نخستین [[نایب حضرت مهدی]]{{ع}} به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:
#'''سازماندهی وکیل‏های حضرت‏:''' یکی از تشکل‏‌های مهمی که در دوران [[امامان]] پیش از [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ شکل گرفت، [[تشکیلات وکالت]] بود. آن بزرگواران، این سازمان را برای آماده کردن هرچه بیشتر [[مردم]]، برای [[تحمل]] [[دوران غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ به وجود آوردند؛ از این‌‏رو هرچه بیشتر می‌‏کوشیدند از مواجهه مستقیم، کم‏ کرده، امور را بر عهده افراد [[شایسته]] بگذارند. این تشکیلات، به طور رسمی در زمان [[امام کاظم]]{{ع}} پدید آمد؛ امّا در زمان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ به اوج خود رسید؛ بنابراین، [[سیاست]] تعیین [[وکیل]] برای اداره امور نواحی گوناگون و برقراری ارتباط میان [[شیعیان]] و [[امامان]]، از دوران‏‌های [[امامان]] پیشین وجود داشت. در [[عصر غیبت]]، این تماس با [[امام زمان]]، قطع شد و محور ارتباط [[وکیلان]] با [[امام]]، نایبی بود که [[امام زمان]] تعیین می‏‌کرد. مناطق شیعه‌‏نشین- به طور تقریبی- مشخص بود و بنا به [[ضرورت]] در هر منطقه، وکیلی تعیین می‌‏شد. گاهی چند [[وکیل]] در مناطق کوچک‏تر، تحت [[سرپرستی]] وکیلی بودند که [[امام]] یا [[نایب خاص]] برای آن‏ها تعیین می‌‏کرد. در مواردی ممکن بود برخی از [[وکیلان]] برای یک بار [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را [[ملاقات]] کنند؛ چنان‏که [[محمد بن احمد قطّان]] "از [[وکیلان]] [[ابو جعفر]]، [[نایب دوم]]" به [[ملاقات]] [[امام]] نایل شد<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۴۴۲</ref>؛ اما به طور معمول، آنان زیر نظر [[نایب خاص]] [[امام]]، انجام [[وظیفه]] می‏‌کردند.
**مورد [[اطمینان]] سه [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} و [[امین]] ایشان بود<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح ۳۱۵.</ref>؛
#'''آماده کردن [[شیعیان]] برای [[غیبت کبرا]]:''' یکی از مسؤولیت‏‌های [[نایبان]] خاص- به ویژه آخرین نایب- آماده کردن اذهان عمومی برای [[غیبت کبرا]] و عادت دادن تدریجی [[مردم]] به [[پنهان‌‏زیستی]] [[امام]] و جلوگیری از غافلگیر شدن در موضوع [[غیبت]] بود. [[غیبت]] ناگهانی [[امام مهدی]]{{ع}} چه بسا باعث [[انکار]] مطلق وجود آن حضرت و [[انحراف]] افکار عمومی می‏شد. نمایندگان خاص [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} در دوران [[غیبت صغرا]]، به این [[هدف]] و غرض نایل شدند و افکار و اذهان عمومی را برای [[غیبت کبرا]] آماده کردند.
**در اجرای مراسم [[ولادت حضرت مهدی]]{{ع}} حضور چشمگیری داشت<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۶.</ref>؛
#'''[[رهبری]] دوستداران و طرفداران [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} و حفظ [[مصالح اجتماعی]] [[شیعیان]]؛''' [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} توانست به وسیله [[نایبان خاص]]، [[رهبری]] خویش را در [[جامعه]] اعمال کرده، خسارت‌‏های ناشی از عدم حضور مستقیم خود را جبران نماید. همچنین، کمبودی که به واسطه حاضر نبودن [[امام]]، در اجتماع [[شیعیان]] پیدا شده بود، پر کرده، [[مصالح]] اجتماع آن زمان و دوستداران را- در سخت‏‌ترین و پیچیده‏‌ترین شرایط اجتماعی و سیاسی- حفظ کند و نگذارد [[شیعیان]] [[منحرف]] شده و متلاشی شوند<ref> ر. ک: صدر، سیّد محمد، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۴۲۶</ref>.  
**مراسم [[کفن]] و [[دفن]] [[امام عسکری]]{{ع}} را به عهده گرفت<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶، ح ۳۱۸.</ref>؛
#'''جلوگیری از فرقه‏گرایی شیعیان‏:''' از مسؤولیت‏‌های مهم [[نایبان خاص]]، این بود که [[شیعیان]] را از پراکندگی بیشتر مصون دارند. ایشان همواره آن دسته از گفتارهای [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} را بیان می‌‏کردند که دلالت داشت مجموع [[پیشوایان]] [[معصوم]]{{عم}} به [[دوازده]] ختم می‏شود و واپسین آنان [[غیبت]] خواهد کرد. نوّاب خاص، در این مرحله، به [[پیروزی]] چشمگیری دست یافتند و توانستند انشعابات پدید آمده در [[مکتب]] [[تشیع]] را کمتر کرده در نهایت، به حداقل برسانند.
**به [[دستور]] [[امام عسکری]]{{ع}} پس از [[شهادت]] آن [[حضرت]]، عهده‌دار نیازهای [[خانواده]] آن [[حضرت]] شد؛
#'''[[مبارزه]] با [[مدعیان دروغین]] نیابت‏:''' یکی از مسؤولیت‏‌های مهم [[نایبان خاص]]، [[مبارزه]] با [[مدعیان دروغین نیابت]] بود. این [[مبارزه]] به طور عمده، با هدایت‏های [[امام]]- با صدور [[توقیعات]] از طرف آن حضرت- صورت می‏‌گرفت<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴</ref>.  
**افزون بر آن که از طرف [[امام عسکری]] به [[نیابت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[نصب]] شده بود، توسط خود [[حضرت مهدی]]{{ع}} نیز به این [[مقام]] گماشته شد؛
#'''گرفتن [[اموال]] متعلق به [[امام]] و [[مصرف]] آن در موارد لازم‏:''' هرکدام از نوّاب خاص [[امام]]، در دوران [[سفارت]] خود، وجوه و [[اموال]] متعلق به حضرت را تحویل می‌‏گرفت و در مواردی که [[امام]] [[دستور]] می‌‏داد، [[مصرف]] می‌‏کرد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۴۵۱ - ۴۵۴.</ref>.
**نقش مهمی در [[رسوایی]] [[جعفر کذاب]] داشت؛
**پس از [[وفات]] وی، [[نامه]] تسلیتی از طرف [[حضرت مهدی]]{{ع}} صادر شد و در آن، از او [[تجلیل]] فراوانی شد. وی اندکی پیش از سپری شدن [[عمر]] شریفش، به [[دستور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}}، فرزندش، [[محمد بن عثمان]] را [[نایب خاص]] پس از خود [[منصوب]] کرد. البته پیش از این، [[فرزند]] [[عثمان بن سعید]] از سوی [[امام عسکری]]{{ع}} فردی مورد [[اطمینان]] برای فرزندش [[حضرت مهدی]]{{ع}} معرفی و معین شده بود<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶.</ref>.
*[[وفات نایب اول‌]]: یکی از پژوهشگران معاصر درباره مدت [[نیابت]] [[نایب]] نخست، چنین نگاشته است: علی‌رغم نقش تعیین کننده [[عثمان بن سعید]] در سازماندهی و تحکیم پایگاه [[شیعیان]]، بسیاری از ابعاد شخصیت و زندگانی او در دوران [[کودکی]] و [[جوانی]] و چگونگی رشد و نمو او، از جمله [[تولد]]، [[وفات]] و مدت نمایندگی او در بستر [[تاریخ]] مبهم مانده است. هیچ نویسنده و مورخی به صورت قطع و [[یقین]]، [[تاریخ]] [[وفات]] او را مشخص نکرده است. بعضی‌ها به طور کلی متعرض این مسأله نشده‌اند و بعضی هم با بیان تاریخ‌های احتمالی، از کنار مسأله رد شده‌اند. این تحقیق، پس از [[نقل]] برخی دیدگاه‌ها در این زمینه، دو دیدگاه را مطرح کرده است. سپس نخستین آن دو را [[انتخاب]] کرده، این‌گونه نوشته است: [[وفات]] او پیش از سال ۲۶۷ ق بوده است و مشخصا دانسته نیست کدام سال می‌باشد. اکثر مورخان و [[عالمان]] [[رجال]] همین احتمال را [[انتخاب]] کرده‌اند و این، اقرب به واقع است<ref>غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان{{ع}}، ص ۱۴۲.</ref>. [[ابو نصر هبة الله بن محمد]] می‌گوید: [[قبر]] [[عثمان بن سعید]] در طرف غربی [[بغداد]] در خیابان "میدان" در اول محل، که به "درب جبله" معروف است، در داخل [[مسجد]]، درب راست که داخل می‌شوند و [[قبر]] در خود [[قبله]] [[مسجد]] قرار دارد<ref>پیشین، ص ۱۴۴.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
۲. [[محمد بن عثمان بن سعید عمری]]: دومین [[نایب]] از "[[نواب چهارگانه]]" [[امام زمان]]{{ع}}، [[محمد بن عثمان]]، [[فرزند]] [[نایب]] نخست است. وی پیش از آن، در زمان حیات پدرش، از سوی [[امام عسکری]]{{ع}} به [[نیابت]] [[امام غایب]] معرفی شده بود. بدین صورت که آن [[حضرت]]، هنگامی که گروهی از [[شیعیان]] [[یمن]] در [[شهر]] "[[سامرا]]" به حضورش شرفیاب شدند، [[عثمان بن سعید]] را نزد خود فرا خواند و بر [[وکالت]] و [[وثاقت]] او تصریح کرد. سپس فرمود: [[گواه]] باشید [[عثمان بن سعید عمری]]، [[وکیل]] من است و فرزندش [[محمد بن عثمان]] [[وکیل]] [[فرزند من]]، [[مهدی]] شما است<ref>ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶، ح ۳۱۷.</ref>. [[عثمان بن سعید]] هنگام [[مرگ]] خود، به [[دستور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[نیابت]] را به [[فرزند]] خود "[[محمد]]" سپرد. به علاوه خود [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} نیز در توقیعاتی، به [[نیابت]] او تصریح فرمود<ref>ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۱.</ref>. آن [[حضرت]] در توقیعی چنین فرمود: ما برای خداییم و بازگشتمان به سوی او است. [[تسلیم]] [[فرمان خدا]] و [[خشنود]] به [[قضای الهی]] هستیم. پدرت سعادتمندانه زیست و [[نیکو]] از این [[جهان]]، دیده بر بست. خدای رحمتش کند و او را به [[اولیا]] و موالی خود ملحق سازد! که همواره در راه آنان کوشا بود و در چیزهایی که او را به [[خدا]] نزدیک سازد، تلاش فراوانی داشت. [[خداوند]] تبارک و تعالی رویش را سفید و درخشنده کند و لغزش‌هایش را ببخشد!<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۸، ح ۳۸.</ref>. در بخش دیگری از آن [[توقیع]] فرمود: از کمال [[سعادت]] او بود که [[خداوند]] چون تو فرزندی را روزی‌اش ساخت که [[جانشین]] او باشد و به امر او [[قیام]] کند<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۸، ح ۳۸.</ref>. همچنین در [[توقیع]] دیگری فرمود: ... و اما [[محمد بن عثمان عمری]]، [[خداوند]] از او و پدرش [[خشنود]] و [[راضی]] باشد! همانا او مورد [[وثوق]] من و نوشته او، نوشته من است<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲، ح ۳۲۶.</ref>. [[محمد بن عثمان]]، به رغم مخالفت‌هایی که از سوی [[مدعیان دروغین نیابت]] با وی صورت می‌گرفت و با وجود فشارهایی که از [[حاکمان]] و خلفای آن دوران بر وی وارد می‌شد، توانست [[جایگاه]] [[نیابت]] [[ولی عصر]]{{ع}} را به گونه‌ای [[شایسته]] نگه داشته، امور واگذار شده را به [[شایستگی]] انجام دهد. او نگذاشت [[غالیان]] با ترفندهای دروغین خود، [[شیعیان]] را متوجه خود سازند و [[نیابت]] او را متزلزل کنند؛ ازاین‌رو دوستداران [[ائمه]]{{عم}} هیچ‌گاه درباره [[نیابت]] و [[وثاقت]] وی [[شک]] و [[تردید]] نکردند. [[نایب دوم]]، میان [[نواب چهارگانه]] بیشترین مدت را در [[جایگاه]] نمایندگی [[امام زمان]]{{ع}} به خود اختصاص داد و حدود [[چهل]] سال [[نایب]] و رابط بین [[امام]] و [[شیعیان]] بود؛ ازاین‌رو توانست مسایل [[فقهی]]، [[کلامی]]، [[اجتماعی]] و... بیشتری از محضر [[حضرت مهدی]]{{ع}} پرسیده، پاسخ‌های آن [[حضرت]] را در [[اختیار]] عموم [[مردم]] قرار دهد.
*برخی ویژگی‌های [[نایب]] دوم‌:
**وی [[فرزند]] نخستین [[نایب]] بود؛ ازاین‌رو از [[موقعیت]] [[نیابت]] به طور کامل [[آگاهی]] داشت.
**همانند پدرش، از طرف دو [[امام]] به [[نیابت]] [[امام]] زمام{{ع}} [[نصب]] شده بود.
**در مقایسه با دیگر [[نایبان]]، مدت زمان بیشتری [[نایب حضرت مهدی]]{{ع}} بوده است.
**وی [[مرجع]] و [[پناهگاه]] [[شیعیان]] در مسایل [[کلامی]]، [[فقهی]]، [[اجتماعی]] و... بود.
**افزون بر رسیدگی به امور [[شیعیان]]، از حساس‌ترین [[وظایف]] او در دوران [[نیابت]]، [[مبارزه]] با [[مدعیان دروغین نیابت]] بود.
*[[ابوجعفر]] [[محمد بن عثمان]]، طبق دیدگاه مشهور، در سال ۳۰۵ ق در آخر ماه [[جمادی الاولی]] [[وفات]] یافت. [[قبر]] [[ابو جعفر]] [[محمد بن عثمان]]، در کنار [[قبر]] مادرش، بر سر راه [[کوفه]] در محلی که خانه اش آنجا بود، واقع است. این محل در سمت غربی [[بغداد]] است<ref>غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان{{ع}}، ص ۲۳۰، به نقل از: کتاب الغیبة، ص ۳۶۶..</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
۳. [[حسین بن روح نوبختی‌]]: [[سومین نایب خاص]] [[حضرت مهدی]]{{ع}}، [[محدث]]، [[فقیه]] و [[متکلم]] [[شیعی]] ایرانی، [[حسین بن روح نوبختی]] است. وی میان [[شیعیان]] [[بغداد]]، شهرت ویژه‌ای داشت و یکی از افراد مورد [[اعتماد]] [[محمد بن عثمان عمری]] به شمار می‌رفت. او در سال‌های ۳۰۵- ۳۲۶ ق [[نایب امام زمان]]{{ع}} و واسطه بین [[حضرت مهدی]]{{ع}} و [[شیعیان]] بود. [[حسین بن روح]] دارای برتری‌های فراوانی بود؛ اما به طور عمده شهرت و اعتبار او، به مسأله نیابتش بازمی‌گردد. پیش از آن، [[محمد بن عثمان]]، او را حلقه اتصال بین خود و وکلای دیگرش در [[بغداد]] قرار داده بود. وی در زمان حیات [[نایب دوم]]، در دربار [[عباسی]] نفوذ چشمگیری داشت و از [[ناحیه]] برخی [[مقامات]] دولتی کمک‌های [[مالی]] به او می‌رسید<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۲، ح ۳۴۳، با تصرف.</ref>. [[نایب دوم]]، از دو یا سه سال پیش از درگذشت خود، با ارجاع برخی از [[شیعیان]] که اموالی از [[سهم امام]] و غیر آن پیش او می‌بردند به [[حسین بن روح نوبختی]]، زمینه را برای [[نیابت]] وی از طرف [[امام زمان]]{{ع}} هموار می‌کرد. او به کسانی که در این موضوع دچار [[شک]] و [[تردید]] می‌شدند، تأکید می‌کرد این [[دستور]]، از طرف [[امام]]{{ع}} صادر شده است<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۷ و ح ۳۳۵.</ref>. وی در [[انتصاب]] [[حسین بن روح]] به [[جانشینی]] خود، تأکید فراوانی می‌کرد. گاهی به صورت انفرادی و گاهی میان عموم [[شیعیان]] [[مخلص]] و وکلای خویش، این مطلب را یادآور می‌شد. این تأکید، بدان [[علت]] بود که از طرف [[امامان]]{{عم}}، سخن صریحی که بیانگر [[وثاقت]]، [[امانت]] و [[نیابت]] [[حسین بن روح]] صادر باشد، نشده بود. از طرفی میان وکلای [[بغداد]]، کسانی بودند که در ظاهر ارتباط [[محمد بن عثمان]] با آنان بیشتر بود؛ ازاین‌رو عوام و [[خواص]] [[شیعیان]]، تصور نمی‌کردند [[حسین بن روح]] به [[جانشینی]] [[انتخاب]] شود؛ بدین سبب، [[نایب دوم]] از هر فرصتی برای [[تبیین]] [[نیابت]] خود از طرف [[امام زمان]]{{ع}}، برای رفع [[شک]] و [[تردید]] از آنان استفاده می‌کرد<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۶.</ref>. پس از [[وفات]] [[ابو جعفر عمری]] و [[وصیت]] او درباره [[نصب]] [[حسین بن روح]] به عنوان [[نایب سوم]] [[امام غایب]]، [[ابو القاسم حسین بن روح]] به "دار النیابه" در [[بغداد]] آمد و بزرگان [[شیعه]] به گرد او جمع شدند. [[حسین بن روح]]، با [[همکاری]] وکلای [[بغداد]] و سایر مناطق، کار خویش را در [[جایگاه]] [[نیابت]] [[امام زمان]]{{ع}} آغاز کرد و توانست با روش عالمانه و منطقی، در بین [[دوست]] و [[دشمن]] از پذیرش بالایی برخوردار شود. [[روایت‌ها]]، حکایت از آن دارد که برخلاف [[سفیر اول]] و دوم، [[موقعیت]] [[حسین بن روح]] در [[جایگاه]] سفیر [[امام دوازدهم]] بین [[شیعیان]] [[امامیه]] [[آشکار]] بود؛ به همین [[دلیل]] عده‌ای از عوام [[امامیه]]، بر آن شدند که وکلای نواحی خود را نادیده گرفته، به طور مستقیم با خود او در تماس باشند؛ ولی رفته رفته با انجام تغییراتی در دستگاه حاکمه و برکناری برخی حامیان او، وضع دگرگون شد؛ به گونه‌ای که وی بخشی از پایان [[عمر]] خود را در زندان به سر برد<ref>ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۰۲، ح ۲۵۶.</ref>. از جمله حوادث مهم دوران [[نیابت]] [[حسین بن روح]]، جدا شدن [[ابو جعفر]] [[محمد بن علی شلمغانی]] (معروف به ابن ابی عزاقر) از [[آیین]] [[شیعی]] و [[تکفیر]] او به دست [[حسین]] است<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۸۹، ح ۳۵۵.</ref>.
*مدت نیابت‌: [[حسین بن روح]]، با [[وفات]] [[ابو جعفر]] [[محمد بن عثمان عمری]]، در سال ۳۰۵ ق [[منصب]] [[نیابت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را عهده‌دار شد و در سال ۳۲۶ ق [[وفات]] یافت. بدین‌سان مدت [[نیابت]] وی نزدیک به ۲۱ سال بود. در [[وفات]] وی که در سال ۳۲۶ ق بوده، هیچ اختلافی نیست، و [[محدثان]] و مورخان در این مسأله [[اتفاق نظر]] دارند؛ لیکن در محل [[قبر]] او، [[اختلاف]] و شبهاتی وجود دارد. [[مسلم]] است که [[قبر]] او در [[بغداد]] است؛ ولی این که [[قبر]] در قسمت غربی [[بغداد]] است یا قسمت شرقی، مورد [[اختلاف]] است<ref>غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان{{ع}}، ص ۲۷۶.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
۴. [[علی بن محمد سمری‌]]: [[ابو الحسن علی بن محمد سمری]]، چهارمین و [[آخرین سفیر]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} است. وی پس از درگذشت [[حسین بن روح]] به [[مقام]] [[سفارت]] رسید و مدت سه سال عهده‌دار این [[جایگاه]] بود. [[سمری]] از خاندانی دیندار و [[شیعه]] بود که در [[خدمتگزاری]] به "سازمان [[امامیه]]" شهرت فراوانی داشت. همین اصالت [[خانوادگی]] او، باعث شد در امر [[سفارت]]، با [[مخالفت]] چندانی روبه‌رو نشود<ref>الهامی، داود، آخرین امید، ص ۱۰۹.</ref>. [[سمری]]، [[فرصت]] زیادی برای فعالیت نداشت؛ به همین [[دلیل]]، مانند نایب‌های پیش از خود، نتوانست فعالیت‌های گسترده‌ای انجام داده، تغییرات قابل ملاحظه‌ای در روابط خود و [[وکلا]] پدید آورد؛ لیکن [[اعتقاد]] [[شیعیان]] به [[بزرگواری]] و مورد [[اطمینان]] بودن او، مثل سایر [[نایبان]] بود و وی مورد پذیرش عموم [[شیعیان]] قرار گرفت<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۷.</ref>. شش روز پیش از [[رحلت]] او، توقیعی از سوی [[امام دوازدهم]] به دستش رسید که [[مرگ]] وی را [[پیشگویی]] و زمان [[مرگ]] را نیز تعیین کرده بود. متن این [[توقیع شریف]]، نمایانگر پایان [[غیبت صغرا]] و [[نیابت خاص]] و [[آغاز غیبت کبرا]] و [[نیابت عام]] است<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶.</ref>. [[وفات]] [[علی بن محمد]] در سال ۳۲۹ ق رخ داد و [[قبر]] او در [[بغداد]] است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
 
==نواب اربعه در موعودنامه==
==نواب اربعه در موعودنامه==
*[[سفیران چهارگانه]] [[امام زمان]] {{ع}} در [[غیبت صغری]] بودند. در تمام مدت [[غیبت صغری]]، این چهار نفر میان [[امام زمان]] {{ع}} و [[مردم]] واسطه بودند و آنان [[نامه‌ها]] و عرایض [[شیعیان]] را به [[امام غایب]] می‌رساندند و به [[دستور]] حضرت، به آنان پاسخ می‌دادند. این پاسخ‌ها به صورت [[توقیع]] از [[ناحیه مقدسه]] صادر می‌گردید. [[مرحوم مجلسی]] همه این [[توقیعات]] را در "[[بحار الانوار]]" آورده است. آن چهار نفر عبارتند از:  
*[[سفیران چهارگانه]] [[امام زمان]] {{ع}} در [[غیبت صغری]] بودند. در تمام مدت [[غیبت صغری]]، این چهار نفر میان [[امام زمان]] {{ع}} و [[مردم]] واسطه بودند و آنان [[نامه‌ها]] و عرایض [[شیعیان]] را به [[امام غایب]] می‌رساندند و به [[دستور]] حضرت، به آنان پاسخ می‌دادند. این پاسخ‌ها به صورت [[توقیع]] از [[ناحیه مقدسه]] صادر می‌گردید. [[مرحوم مجلسی]] همه این [[توقیعات]] را در "[[بحار الانوار]]" آورده است. آن چهار نفر عبارتند از:  
خط ۳۸: خط ۵۲:
==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']].
* [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']].
* [[پرونده:136864.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|'''درسنامه مهدویت ج۲''']].
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']].
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']].


خط ۵۰: خط ۶۵:
[[رده:مدخل موعودنامه]]
[[رده:مدخل موعودنامه]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ ‏۱۰ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۴

متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.


مقدمه

نواب اربعه در درسنامه

۱. عثمان بن سعید عمری‌: نخستین نایب خاص حضرت مهدی(ع) ابو عمرو عثمان بن سعید عمری بود. شیخ طوسی، درباره سفیران حضرت و اولین ایشان چنین نوشته است: سفیرانی که از جانب ائمه اطهار(ع) به نیکی یاد شده‌اند؛ نخستین آنان مرد بزرگواری است که حضرت امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) او را توثیق فرموده‌اند و او، شیخ موثق ابو عمر عثمان بن سعید عمری است[۱]. نام وی "عثمان بن سعید"، کنیه‌اش "ابو عمرو" و لقبش "العمری"، "سمان"[۲]، "اسدی"[۳] و "عسکری"[۴] می‌باشد. وی از یاران، اصحاب و شاگردان مورد وثوق امام دهم و امام یازدهم بود. او مردی بزرگوار و مورد اطمینان بود که از یازده‌سالگی در محضر امام هادی(ع) به خدمت‌گزاری و یادگیری احکام، حدیث و آموزه‌های اسلامی اشتغال داشت و شاگرد تربیت یافته در زیر سایه ولایت و امامت بود[۵]. شاید یکی از دلایلی که وی در پیشگاه دو امام قبل از حضرت مهدی(ع) قرار گرفته بود، این بود که دیگر کسی در شأن و عظمت او تردید نداشت و مردم، به راحتی نیابت او از طرف حضرت مهدی(ع) را می‌پذیرفتند. از احمد بن اسحاق نقل شده است: از حضرت هادی(ع) پرسیدم: "با چه کسی دادوستد کنیم و از چه کسی مطلب را بگیریم و گفته چه کسی را بپذیریم؟" امام فرمود: "عمری مورد اعتماد من است؛ آنچه را از من به تو برساند، به طور قطع از من می‌رساند و آنچه را از قول من برای تو گوید، به طور قطع از من می‌گوید. سخن وی را گوش کرده، اطاعت نما؛ زیرا او مورد اعتماد و امین است"[۶]. عثمان بن سعید از سال ۲۶۰ ق به نص صریح امام حسن عسکری(ع) به نیابت از امام غایب معرفی شد. همچنین حضرت مهدی(ع) به وکالت و نیابت عثمان بن سعید برای جمعیت و اهالی قم اشاره کرد و آنها را به عثمان بن سعید ارجاع داد[۷].

۲. محمد بن عثمان بن سعید عمری: دومین نایب از "نواب چهارگانه" امام زمان(ع)، محمد بن عثمان، فرزند نایب نخست است. وی پیش از آن، در زمان حیات پدرش، از سوی امام عسکری(ع) به نیابت امام غایب معرفی شده بود. بدین صورت که آن حضرت، هنگامی که گروهی از شیعیان یمن در شهر "سامرا" به حضورش شرفیاب شدند، عثمان بن سعید را نزد خود فرا خواند و بر وکالت و وثاقت او تصریح کرد. سپس فرمود: گواه باشید عثمان بن سعید عمری، وکیل من است و فرزندش محمد بن عثمان وکیل فرزند من، مهدی شما است[۱۵]. عثمان بن سعید هنگام مرگ خود، به دستور حضرت مهدی(ع) نیابت را به فرزند خود "محمد" سپرد. به علاوه خود حضرت ولی عصر(ع) نیز در توقیعاتی، به نیابت او تصریح فرمود[۱۶]. آن حضرت در توقیعی چنین فرمود: ما برای خداییم و بازگشتمان به سوی او است. تسلیم فرمان خدا و خشنود به قضای الهی هستیم. پدرت سعادتمندانه زیست و نیکو از این جهان، دیده بر بست. خدای رحمتش کند و او را به اولیا و موالی خود ملحق سازد! که همواره در راه آنان کوشا بود و در چیزهایی که او را به خدا نزدیک سازد، تلاش فراوانی داشت. خداوند تبارک و تعالی رویش را سفید و درخشنده کند و لغزش‌هایش را ببخشد![۱۷]. در بخش دیگری از آن توقیع فرمود: از کمال سعادت او بود که خداوند چون تو فرزندی را روزی‌اش ساخت که جانشین او باشد و به امر او قیام کند[۱۸]. همچنین در توقیع دیگری فرمود: ... و اما محمد بن عثمان عمری، خداوند از او و پدرش خشنود و راضی باشد! همانا او مورد وثوق من و نوشته او، نوشته من است[۱۹]. محمد بن عثمان، به رغم مخالفت‌هایی که از سوی مدعیان دروغین نیابت با وی صورت می‌گرفت و با وجود فشارهایی که از حاکمان و خلفای آن دوران بر وی وارد می‌شد، توانست جایگاه نیابت ولی عصر(ع) را به گونه‌ای شایسته نگه داشته، امور واگذار شده را به شایستگی انجام دهد. او نگذاشت غالیان با ترفندهای دروغین خود، شیعیان را متوجه خود سازند و نیابت او را متزلزل کنند؛ ازاین‌رو دوستداران ائمه(ع) هیچ‌گاه درباره نیابت و وثاقت وی شک و تردید نکردند. نایب دوم، میان نواب چهارگانه بیشترین مدت را در جایگاه نمایندگی امام زمان(ع) به خود اختصاص داد و حدود چهل سال نایب و رابط بین امام و شیعیان بود؛ ازاین‌رو توانست مسایل فقهی، کلامی، اجتماعی و... بیشتری از محضر حضرت مهدی(ع) پرسیده، پاسخ‌های آن حضرت را در اختیار عموم مردم قرار دهد.

۳. حسین بن روح نوبختی‌: سومین نایب خاص حضرت مهدی(ع)، محدث، فقیه و متکلم شیعی ایرانی، حسین بن روح نوبختی است. وی میان شیعیان بغداد، شهرت ویژه‌ای داشت و یکی از افراد مورد اعتماد محمد بن عثمان عمری به شمار می‌رفت. او در سال‌های ۳۰۵- ۳۲۶ ق نایب امام زمان(ع) و واسطه بین حضرت مهدی(ع) و شیعیان بود. حسین بن روح دارای برتری‌های فراوانی بود؛ اما به طور عمده شهرت و اعتبار او، به مسأله نیابتش بازمی‌گردد. پیش از آن، محمد بن عثمان، او را حلقه اتصال بین خود و وکلای دیگرش در بغداد قرار داده بود. وی در زمان حیات نایب دوم، در دربار عباسی نفوذ چشمگیری داشت و از ناحیه برخی مقامات دولتی کمک‌های مالی به او می‌رسید[۲۲]. نایب دوم، از دو یا سه سال پیش از درگذشت خود، با ارجاع برخی از شیعیان که اموالی از سهم امام و غیر آن پیش او می‌بردند به حسین بن روح نوبختی، زمینه را برای نیابت وی از طرف امام زمان(ع) هموار می‌کرد. او به کسانی که در این موضوع دچار شک و تردید می‌شدند، تأکید می‌کرد این دستور، از طرف امام(ع) صادر شده است[۲۳]. وی در انتصاب حسین بن روح به جانشینی خود، تأکید فراوانی می‌کرد. گاهی به صورت انفرادی و گاهی میان عموم شیعیان مخلص و وکلای خویش، این مطلب را یادآور می‌شد. این تأکید، بدان علت بود که از طرف امامان(ع)، سخن صریحی که بیانگر وثاقت، امانت و نیابت حسین بن روح صادر باشد، نشده بود. از طرفی میان وکلای بغداد، کسانی بودند که در ظاهر ارتباط محمد بن عثمان با آنان بیشتر بود؛ ازاین‌رو عوام و خواص شیعیان، تصور نمی‌کردند حسین بن روح به جانشینی انتخاب شود؛ بدین سبب، نایب دوم از هر فرصتی برای تبیین نیابت خود از طرف امام زمان(ع)، برای رفع شک و تردید از آنان استفاده می‌کرد[۲۴]. پس از وفات ابو جعفر عمری و وصیت او درباره نصب حسین بن روح به عنوان نایب سوم امام غایب، ابو القاسم حسین بن روح به "دار النیابه" در بغداد آمد و بزرگان شیعه به گرد او جمع شدند. حسین بن روح، با همکاری وکلای بغداد و سایر مناطق، کار خویش را در جایگاه نیابت امام زمان(ع) آغاز کرد و توانست با روش عالمانه و منطقی، در بین دوست و دشمن از پذیرش بالایی برخوردار شود. روایت‌ها، حکایت از آن دارد که برخلاف سفیر اول و دوم، موقعیت حسین بن روح در جایگاه سفیر امام دوازدهم بین شیعیان امامیه آشکار بود؛ به همین دلیل عده‌ای از عوام امامیه، بر آن شدند که وکلای نواحی خود را نادیده گرفته، به طور مستقیم با خود او در تماس باشند؛ ولی رفته رفته با انجام تغییراتی در دستگاه حاکمه و برکناری برخی حامیان او، وضع دگرگون شد؛ به گونه‌ای که وی بخشی از پایان عمر خود را در زندان به سر برد[۲۵]. از جمله حوادث مهم دوران نیابت حسین بن روح، جدا شدن ابو جعفر محمد بن علی شلمغانی (معروف به ابن ابی عزاقر) از آیین شیعی و تکفیر او به دست حسین است[۲۶].

۴. علی بن محمد سمری‌: ابو الحسن علی بن محمد سمری، چهارمین و آخرین سفیر حضرت ولی عصر(ع) است. وی پس از درگذشت حسین بن روح به مقام سفارت رسید و مدت سه سال عهده‌دار این جایگاه بود. سمری از خاندانی دیندار و شیعه بود که در خدمتگزاری به "سازمان امامیه" شهرت فراوانی داشت. همین اصالت خانوادگی او، باعث شد در امر سفارت، با مخالفت چندانی روبه‌رو نشود[۲۹]. سمری، فرصت زیادی برای فعالیت نداشت؛ به همین دلیل، مانند نایب‌های پیش از خود، نتوانست فعالیت‌های گسترده‌ای انجام داده، تغییرات قابل ملاحظه‌ای در روابط خود و وکلا پدید آورد؛ لیکن اعتقاد شیعیان به بزرگواری و مورد اطمینان بودن او، مثل سایر نایبان بود و وی مورد پذیرش عموم شیعیان قرار گرفت[۳۰]. شش روز پیش از رحلت او، توقیعی از سوی امام دوازدهم به دستش رسید که مرگ وی را پیشگویی و زمان مرگ را نیز تعیین کرده بود. متن این توقیع شریف، نمایانگر پایان غیبت صغرا و نیابت خاص و آغاز غیبت کبرا و نیابت عام است[۳۱]. وفات علی بن محمد در سال ۳۲۹ ق رخ داد و قبر او در بغداد است[۳۲].

نواب اربعه در موعودنامه

  1. ابو عمرو عثمان بن سعید عمری
  2. ابو جعفر محمد بن عثمان عمری
  3. ابو القاسم حسین بن روح نوبختی
  4. ابو الحسن علی بن محمد سمری
  1. مخفی داشتن نام و جایگاه امام
  2. اخذ و توزیع اموال متعلق به امام
  3. پاسخ‌گویی به سؤالات فقهی و مشکلات عقیدتی مردم
  4. مبارزه با مدعیان دروغین نیابت[۳۳].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳.
  2. علت ملقب شدن او به«سمان» این بود که به تجارت روغن می‌پرداخت، تا در پس این کار، به مسؤولیت اصلی خود بپردازد و از شر حکومت در امان باشد.
  3. به دلیل آن که از قبیله بنی اسد بود.
  4. زیرا او از محله«عسکر» سامرا بود.
  5. غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان(ع)، ص ۱۰۶، به نقل از: رجال شیخ طوسی، رقم ۲۲، ص ۴۳۴.
  6. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح ۳۱۵.
  7. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۷۶، ح ۲۶.
  8. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح ۳۱۵.
  9. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۶.
  10. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶، ح ۳۱۸.
  11. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶.
  12. غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان(ع)، ص ۱۴۲.
  13. پیشین، ص ۱۴۴.
  14. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۷۶-۸۴.
  15. ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶، ح ۳۱۷.
  16. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۱.
  17. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۸، ح ۳۸.
  18. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۸، ح ۳۸.
  19. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲، ح ۳۲۶.
  20. غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان(ع)، ص ۲۳۰، به نقل از: کتاب الغیبة، ص ۳۶۶..
  21. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۷۶-۸۴.
  22. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۲، ح ۳۴۳، با تصرف.
  23. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۷ و ح ۳۳۵.
  24. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۶.
  25. ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۰۲، ح ۲۵۶.
  26. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۸۹، ح ۳۵۵.
  27. غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان(ع)، ص ۲۷۶.
  28. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۷۶-۸۴.
  29. الهامی، داود، آخرین امید، ص ۱۰۹.
  30. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۷.
  31. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶.
  32. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۷۶-۸۴.
  33. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۴۱.