نایب خاص امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یأتی: ص' به 'سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص')
خط ۴۴: خط ۴۴:
==نواب اربعه در فرهنگنامه آخرالزمان==
==نواب اربعه در فرهنگنامه آخرالزمان==
*[[نواب اربعه]]، چهار نفر از [[شیعیان]] بودند که در [[زمان غیبت صغری]] [[نیابت]] ویژه [[حضرت مهدی]]{{ع}} را به عهده داشتند و [[وکیل]] [[حضرت]] در میان [[مردم]] بودند. با توجه به [[غیبت]] [[حضرت]] و عدم دسترسی [[مردم]] به ایشان، [[نواب اربعه]] نقش واسطه میان [[حضرت مهدی]]{{ع}} و [[مردم]] را دارا بودند. مشکلات و پرسش‌های [[مردم]] را توسط نامه‌هایی از آن [[حضرت]] پرسیده و جواب آن را به [[مردم]] می‌‌رساندند، اموالی را که مختص [[امام]]{{ع}} بود به واسطه این [[نواب]] به [[حضرت]] می‌‌رسید. به جز این چهار [[نایب]]، اشخاص دیگری نیز بودند که مورد [[اعتماد]] [[امام]]{{ع}} بودند و در نقاط مختلف [[خمس]] و اموار [[حضرت]] و نامه‌های [[مردم]] را به [[نواب اربعه]] می‌‌رساندند، اما این چهار [[نایب]] به جهت [[وظیفه]] خاصی که داشتند از دیگر [[نایبان]] متمایز بوده و بدان‌ها [[نایبان خاص]] می‌‌گفتند. این چهار [[نایب]] عبارت بودند از: ۱ـ [[ابو عمرو عثمان بن سعید عمری]] ۲ـ [[ابو جعفر]] [[محمد بن عثمان عمری]] ۳ـ [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی]] ۴ـ [[ابوالحسن علی بن محمد سمری]].  
*[[نواب اربعه]]، چهار نفر از [[شیعیان]] بودند که در [[زمان غیبت صغری]] [[نیابت]] ویژه [[حضرت مهدی]]{{ع}} را به عهده داشتند و [[وکیل]] [[حضرت]] در میان [[مردم]] بودند. با توجه به [[غیبت]] [[حضرت]] و عدم دسترسی [[مردم]] به ایشان، [[نواب اربعه]] نقش واسطه میان [[حضرت مهدی]]{{ع}} و [[مردم]] را دارا بودند. مشکلات و پرسش‌های [[مردم]] را توسط نامه‌هایی از آن [[حضرت]] پرسیده و جواب آن را به [[مردم]] می‌‌رساندند، اموالی را که مختص [[امام]]{{ع}} بود به واسطه این [[نواب]] به [[حضرت]] می‌‌رسید. به جز این چهار [[نایب]]، اشخاص دیگری نیز بودند که مورد [[اعتماد]] [[امام]]{{ع}} بودند و در نقاط مختلف [[خمس]] و اموار [[حضرت]] و نامه‌های [[مردم]] را به [[نواب اربعه]] می‌‌رساندند، اما این چهار [[نایب]] به جهت [[وظیفه]] خاصی که داشتند از دیگر [[نایبان]] متمایز بوده و بدان‌ها [[نایبان خاص]] می‌‌گفتند. این چهار [[نایب]] عبارت بودند از: ۱ـ [[ابو عمرو عثمان بن سعید عمری]] ۲ـ [[ابو جعفر]] [[محمد بن عثمان عمری]] ۳ـ [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی]] ۴ـ [[ابوالحسن علی بن محمد سمری]].  
*اولین [[نایب]] [[حضرت]]، ابو [[عمر]] [[عثمان بن سعید عمری]]، از زمان [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} جزو وکلای [[اهل بیت]] به شمار می‌‌رفت و [[امام علی النقی]] و [[امام حسن عسکری]]{{عم}} در فرمایشات خود به [[عدالت]] و [[امانت‌داری]] آنان تصریح کرده‌اند و به [[یاران]] خود می‌‌فرمودند که ابو [[عمر]] مردی مورد [[اطمینان]] و امانت‌دار است، و هر چه بگوید از طرف من گفته است. او پس از [[شهادت امام عسکری]]{{ع}} همچنان [[وکالت]] [[امام]] [[معصوم]] را به عهده داشت و [[نایب حضرت مهدی]]{{ع}} در میان [[مردم]] بود. [[نیابت]] [[امام]] و [[وکالت]] از طرف آن حضرات باید به تصریح و [[نصب]] از سوی خود [[امام]] صورت می‌‌گرفت. او در میان [[شیعیان]] به [[القاب]] مختلفی شهرت داشت. از جمله "[[سمان]]" یا "زیّات" زیرا او در [[بغداد]] به شغل زیتون فروشی و داد و ستد روغن مشغول بود. او پنج سال در این [[مقام]] [[باقی]] بود و پس از آن از [[دنیا]] رفت و در [[بغداد]] به [[خاک]] سپرده شد. پس از [[وفات]] جناب [[عثمان بن سعید]]، [[حضرت مهدی]]{{ع}} نامه‌ای به پسر وی نوشت. [[حضرت مهدی]]{{ع}} از [[وفات]] [[عثمان بن سعید]] بسیار محزون شده بود. در آن [[نامه]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} ضمن [[تجلیل]] از [[مقام]] [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] وی را [[جانشین]] [[پدر]] معرفی نمودند. [[محمد بن عثمان]] حدود [[چهل]] سال در [[منصب]] [[نیابت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} قرار داشت و [[شیعیان]] همه او را به [[عدالت]] و [[نیابت]] قبول داشتند و [[کرامات]] و معجزاتی از او نیز صادر می‌‌شد. وی در سال ۳۰۵ هجری قمری در [[بغداد]] از [[دنیا]] رفت و در [[بغداد]] نیز مدفون شد. زمانی که [[وفات]] جناب [[محمد بن عثمان]] نزدیک شده بود، نامه‌ای از سوی [[حضرت مهدی]]{{ع}} صادر شد و در آن به [[محمد بن عثمان]] [[دستور]] داده شده بود که [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی]] را [[جانشین]] خود قرار دهد. [[حسین بن روح]] یکی از [[کارگزاران]] [[محمد بن عثمان]] بود با دیگر [[وکلا]] در سایر نقاط ارتباط داشت. [[محمد بن عثمان]] هنگام [[وفات]] بسیاری از بزرگان [[شیعه]] را پیش‌طلبید و به [[جانشینی]] [[حسین بن روح]] تصریح نمود. [[حسین بن روح]] بیست و یک سال [[نیابت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را به عهده داشت و سرانجام در سال سیصد و بیست و شش هجری قمری از [[دنیا]] رفت و در [[بغداد]] مدفون شد. پس از او جناب [[ابوالحسن علی بن محمد سمری]] [[قائم]] [[مقام]] [[نیابت خاصه]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} شد. [[نیابت]] [[علی بن محمد سمری]] توسط [[حسین بن روح]] [[ابلاغ]] شد و سه سال امر [[نیابت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را به عهده داشت. او از [[اصحاب امام]] [[عسکری]]{{ع}} بود و در سال سیصد و بیست و نه از [[دنیا]] رفت و در [[بغداد]] مدفون شد. آغاز [[غیبت کبری]] توسط این [[نایب]] به [[شیعیان]] [[ابلاغ]] شد. او نامه‌ای را که از [[حضرت مهدی]]{{ع}} دریافت کرده بود برای گروهی از [[شیعیان]] قرائت کرد. در آن [[نامه]] از [[وفات]] قریب الوقوعش خبر داده شده بود و به او [[دستور]] داده شده بود که پس از خود کسی را به [[نیابت خاص]] [[حضرت]] [[منصوب]] نکند، زیرا [[غیبت]] تامّه<ref>غیب تامّه همان غیبت کبری است و از این رو به تامه تعبیر می‌‌شود که در آن هیچ وسیله‌ای ارتباط مشخص و معین برای ارتباط با حضرت وجود ندارد، بخلاف غیبت صغری که نایبانی وظیفه این ارتباط را به عهده داشتند. حق الیقین، علامه مجلسی: ص ۳۱۰ و یأتی: ص ۷۲۴، احتجاج طبرسی باب توقیعات.</ref> به وقوع پیوسته است<ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]] صفحه ۶۳۸.</ref>.
*اولین [[نایب]] [[حضرت]]، ابو [[عمر]] [[عثمان بن سعید عمری]]، از زمان [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} جزو وکلای [[اهل بیت]] به شمار می‌‌رفت و [[امام علی النقی]] و [[امام حسن عسکری]]{{عم}} در فرمایشات خود به [[عدالت]] و [[امانت‌داری]] آنان تصریح کرده‌اند و به [[یاران]] خود می‌‌فرمودند که ابو [[عمر]] مردی مورد [[اطمینان]] و امانت‌دار است، و هر چه بگوید از طرف من گفته است. او پس از [[شهادت امام عسکری]]{{ع}} همچنان [[وکالت]] [[امام]] [[معصوم]] را به عهده داشت و [[نایب حضرت مهدی]]{{ع}} در میان [[مردم]] بود. [[نیابت]] [[امام]] و [[وکالت]] از طرف آن حضرات باید به تصریح و [[نصب]] از سوی خود [[امام]] صورت می‌‌گرفت. او در میان [[شیعیان]] به [[القاب]] مختلفی شهرت داشت. از جمله "[[سمان]]" یا "زیّات" زیرا او در [[بغداد]] به شغل زیتون فروشی و داد و ستد روغن مشغول بود. او پنج سال در این [[مقام]] [[باقی]] بود و پس از آن از [[دنیا]] رفت و در [[بغداد]] به [[خاک]] سپرده شد. پس از [[وفات]] جناب [[عثمان بن سعید]]، [[حضرت مهدی]]{{ع}} نامه‌ای به پسر وی نوشت. [[حضرت مهدی]]{{ع}} از [[وفات]] [[عثمان بن سعید]] بسیار محزون شده بود. در آن [[نامه]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} ضمن [[تجلیل]] از [[مقام]] [[عثمان بن سعید]] و [[محمد بن عثمان]] وی را [[جانشین]] [[پدر]] معرفی نمودند. [[محمد بن عثمان]] حدود [[چهل]] سال در [[منصب]] [[نیابت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} قرار داشت و [[شیعیان]] همه او را به [[عدالت]] و [[نیابت]] قبول داشتند و [[کرامات]] و معجزاتی از او نیز صادر می‌‌شد. وی در سال ۳۰۵ هجری قمری در [[بغداد]] از [[دنیا]] رفت و در [[بغداد]] نیز مدفون شد. زمانی که [[وفات]] جناب [[محمد بن عثمان]] نزدیک شده بود، نامه‌ای از سوی [[حضرت مهدی]]{{ع}} صادر شد و در آن به [[محمد بن عثمان]] [[دستور]] داده شده بود که [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی]] را [[جانشین]] خود قرار دهد. [[حسین بن روح]] یکی از [[کارگزاران]] [[محمد بن عثمان]] بود با دیگر [[وکلا]] در سایر نقاط ارتباط داشت. [[محمد بن عثمان]] هنگام [[وفات]] بسیاری از بزرگان [[شیعه]] را پیش‌طلبید و به [[جانشینی]] [[حسین بن روح]] تصریح نمود. [[حسین بن روح]] بیست و یک سال [[نیابت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را به عهده داشت و سرانجام در سال سیصد و بیست و شش هجری قمری از [[دنیا]] رفت و در [[بغداد]] مدفون شد. پس از او جناب [[ابوالحسن علی بن محمد سمری]] [[قائم]] [[مقام]] [[نیابت خاصه]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} شد. [[نیابت]] [[علی بن محمد سمری]] توسط [[حسین بن روح]] [[ابلاغ]] شد و سه سال امر [[نیابت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را به عهده داشت. او از [[اصحاب امام]] [[عسکری]]{{ع}} بود و در سال سیصد و بیست و نه از [[دنیا]] رفت و در [[بغداد]] مدفون شد. آغاز [[غیبت کبری]] توسط این [[نایب]] به [[شیعیان]] [[ابلاغ]] شد. او نامه‌ای را که از [[حضرت مهدی]]{{ع}} دریافت کرده بود برای گروهی از [[شیعیان]] قرائت کرد. در آن [[نامه]] از [[وفات]] قریب الوقوعش خبر داده شده بود و به او [[دستور]] داده شده بود که پس از خود کسی را به [[نیابت خاص]] [[حضرت]] [[منصوب]] نکند، زیرا [[غیبت]] تامّه<ref>غیب تامّه همان غیبت کبری است و از این رو به تامه تعبیر می‌‌شود که در آن هیچ وسیله‌ای ارتباط مشخص و معین برای ارتباط با حضرت وجود ندارد، بخلاف غیبت صغری که نایبانی وظیفه این ارتباط را به عهده داشتند. حق الیقین، علامه مجلسی: ص ۳۱۰ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۷۲۴، احتجاج طبرسی باب توقیعات.</ref> به وقوع پیوسته است<ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]] صفحه ۶۳۸.</ref>.


==نواب خاص در فرهنگنامه آخرالزمان==
==نواب خاص در فرهنگنامه آخرالزمان==

نسخهٔ ‏۱۲ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۵۷

متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.


مقدمه

نواب اربعه در درسنامه

۱. عثمان بن سعید عمری‌: نخستین نایب خاص حضرت مهدی(ع) ابو عمرو عثمان بن سعید عمری بود. شیخ طوسی، درباره سفیران حضرت و اولین ایشان چنین نوشته است: سفیرانی که از جانب ائمه اطهار(ع) به نیکی یاد شده‌اند؛ نخستین آنان مرد بزرگواری است که حضرت امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) او را توثیق فرموده‌اند و او، شیخ موثق ابو عمر عثمان بن سعید عمری است[۱]. نام وی "عثمان بن سعید"، کنیه‌اش "ابو عمرو" و لقبش "العمری"، "سمان"[۲]، "اسدی"[۳] و "عسکری"[۴] می‌باشد. وی از یاران، اصحاب و شاگردان مورد وثوق امام دهم و امام یازدهم بود. او مردی بزرگوار و مورد اطمینان بود که از یازده‌سالگی در محضر امام هادی(ع) به خدمت‌گزاری و یادگیری احکام، حدیث و آموزه‌های اسلامی اشتغال داشت و شاگرد تربیت یافته در زیر سایه ولایت و امامت بود[۵]. شاید یکی از دلایلی که وی در پیشگاه دو امام قبل از حضرت مهدی(ع) قرار گرفته بود، این بود که دیگر کسی در شأن و عظمت او تردید نداشت و مردم، به راحتی نیابت او از طرف حضرت مهدی(ع) را می‌پذیرفتند. از احمد بن اسحاق نقل شده است: از حضرت هادی(ع) پرسیدم: "با چه کسی دادوستد کنیم و از چه کسی مطلب را بگیریم و گفته چه کسی را بپذیریم؟" امام فرمود: "عمری مورد اعتماد من است؛ آنچه را از من به تو برساند، به طور قطع از من می‌رساند و آنچه را از قول من برای تو گوید، به طور قطع از من می‌گوید. سخن وی را گوش کرده، اطاعت نما؛ زیرا او مورد اعتماد و امین است"[۶]. عثمان بن سعید از سال ۲۶۰ ق به نص صریح امام حسن عسکری(ع) به نیابت از امام غایب معرفی شد. همچنین حضرت مهدی(ع) به وکالت و نیابت عثمان بن سعید برای جمعیت و اهالی قم اشاره کرد و آنها را به عثمان بن سعید ارجاع داد[۷].

۲. محمد بن عثمان بن سعید عمری: دومین نایب از "نواب چهارگانه" امام زمان(ع)، محمد بن عثمان، فرزند نایب نخست است. وی پیش از آن، در زمان حیات پدرش، از سوی امام عسکری(ع) به نیابت امام غایب معرفی شده بود. بدین صورت که آن حضرت، هنگامی که گروهی از شیعیان یمن در شهر "سامرا" به حضورش شرفیاب شدند، عثمان بن سعید را نزد خود فرا خواند و بر وکالت و وثاقت او تصریح کرد. سپس فرمود: گواه باشید عثمان بن سعید عمری، وکیل من است و فرزندش محمد بن عثمان وکیل فرزند من، مهدی شما است[۱۵]. عثمان بن سعید هنگام مرگ خود، به دستور حضرت مهدی(ع) نیابت را به فرزند خود "محمد" سپرد. به علاوه خود حضرت ولی عصر(ع) نیز در توقیعاتی، به نیابت او تصریح فرمود[۱۶]. آن حضرت در توقیعی چنین فرمود: ما برای خداییم و بازگشتمان به سوی او است. تسلیم فرمان خدا و خشنود به قضای الهی هستیم. پدرت سعادتمندانه زیست و نیکو از این جهان، دیده بر بست. خدای رحمتش کند و او را به اولیا و موالی خود ملحق سازد! که همواره در راه آنان کوشا بود و در چیزهایی که او را به خدا نزدیک سازد، تلاش فراوانی داشت. خداوند تبارک و تعالی رویش را سفید و درخشنده کند و لغزش‌هایش را ببخشد![۱۷]. در بخش دیگری از آن توقیع فرمود: از کمال سعادت او بود که خداوند چون تو فرزندی را روزی‌اش ساخت که جانشین او باشد و به امر او قیام کند[۱۸]. همچنین در توقیع دیگری فرمود: ... و اما محمد بن عثمان عمری، خداوند از او و پدرش خشنود و راضی باشد! همانا او مورد وثوق من و نوشته او، نوشته من است[۱۹]. محمد بن عثمان، به رغم مخالفت‌هایی که از سوی مدعیان دروغین نیابت با وی صورت می‌گرفت و با وجود فشارهایی که از حاکمان و خلفای آن دوران بر وی وارد می‌شد، توانست جایگاه نیابت ولی عصر(ع) را به گونه‌ای شایسته نگه داشته، امور واگذار شده را به شایستگی انجام دهد. او نگذاشت غالیان با ترفندهای دروغین خود، شیعیان را متوجه خود سازند و نیابت او را متزلزل کنند؛ ازاین‌رو دوستداران ائمه(ع) هیچ‌گاه درباره نیابت و وثاقت وی شک و تردید نکردند. نایب دوم، میان نواب چهارگانه بیشترین مدت را در جایگاه نمایندگی امام زمان(ع) به خود اختصاص داد و حدود چهل سال نایب و رابط بین امام و شیعیان بود؛ ازاین‌رو توانست مسایل فقهی، کلامی، اجتماعی و... بیشتری از محضر حضرت مهدی(ع) پرسیده، پاسخ‌های آن حضرت را در اختیار عموم مردم قرار دهد.

۳. حسین بن روح نوبختی‌: سومین نایب خاص حضرت مهدی(ع)، محدث، فقیه و متکلم شیعی ایرانی، حسین بن روح نوبختی است. وی میان شیعیان بغداد، شهرت ویژه‌ای داشت و یکی از افراد مورد اعتماد محمد بن عثمان عمری به شمار می‌رفت. او در سال‌های ۳۰۵- ۳۲۶ ق نایب امام زمان(ع) و واسطه بین حضرت مهدی(ع) و شیعیان بود. حسین بن روح دارای برتری‌های فراوانی بود؛ اما به طور عمده شهرت و اعتبار او، به مسأله نیابتش بازمی‌گردد. پیش از آن، محمد بن عثمان، او را حلقه اتصال بین خود و وکلای دیگرش در بغداد قرار داده بود. وی در زمان حیات نایب دوم، در دربار عباسی نفوذ چشمگیری داشت و از ناحیه برخی مقامات دولتی کمک‌های مالی به او می‌رسید[۲۲]. نایب دوم، از دو یا سه سال پیش از درگذشت خود، با ارجاع برخی از شیعیان که اموالی از سهم امام و غیر آن پیش او می‌بردند به حسین بن روح نوبختی، زمینه را برای نیابت وی از طرف امام زمان(ع) هموار می‌کرد. او به کسانی که در این موضوع دچار شک و تردید می‌شدند، تأکید می‌کرد این دستور، از طرف امام(ع) صادر شده است[۲۳]. وی در انتصاب حسین بن روح به جانشینی خود، تأکید فراوانی می‌کرد. گاهی به صورت انفرادی و گاهی میان عموم شیعیان مخلص و وکلای خویش، این مطلب را یادآور می‌شد. این تأکید، بدان علت بود که از طرف امامان(ع)، سخن صریحی که بیانگر وثاقت، امانت و نیابت حسین بن روح صادر باشد، نشده بود. از طرفی میان وکلای بغداد، کسانی بودند که در ظاهر ارتباط محمد بن عثمان با آنان بیشتر بود؛ ازاین‌رو عوام و خواص شیعیان، تصور نمی‌کردند حسین بن روح به جانشینی انتخاب شود؛ بدین سبب، نایب دوم از هر فرصتی برای تبیین نیابت خود از طرف امام زمان(ع)، برای رفع شک و تردید از آنان استفاده می‌کرد[۲۴]. پس از وفات ابو جعفر عمری و وصیت او درباره نصب حسین بن روح به عنوان نایب سوم امام غایب، ابو القاسم حسین بن روح به "دار النیابه" در بغداد آمد و بزرگان شیعه به گرد او جمع شدند. حسین بن روح، با همکاری وکلای بغداد و سایر مناطق، کار خویش را در جایگاه نیابت امام زمان(ع) آغاز کرد و توانست با روش عالمانه و منطقی، در بین دوست و دشمن از پذیرش بالایی برخوردار شود. روایت‌ها، حکایت از آن دارد که برخلاف سفیر اول و دوم، موقعیت حسین بن روح در جایگاه سفیر امام دوازدهم بین شیعیان امامیه آشکار بود؛ به همین دلیل عده‌ای از عوام امامیه، بر آن شدند که وکلای نواحی خود را نادیده گرفته، به طور مستقیم با خود او در تماس باشند؛ ولی رفته رفته با انجام تغییراتی در دستگاه حاکمه و برکناری برخی حامیان او، وضع دگرگون شد؛ به گونه‌ای که وی بخشی از پایان عمر خود را در زندان به سر برد[۲۵]. از جمله حوادث مهم دوران نیابت حسین بن روح، جدا شدن ابو جعفر محمد بن علی شلمغانی (معروف به ابن ابی عزاقر) از آیین شیعی و تکفیر او به دست حسین است[۲۶].

۴. علی بن محمد سمری‌: ابو الحسن علی بن محمد سمری، چهارمین و آخرین سفیر حضرت ولی عصر(ع) است. وی پس از درگذشت حسین بن روح به مقام سفارت رسید و مدت سه سال عهده‌دار این جایگاه بود. سمری از خاندانی دیندار و شیعه بود که در خدمتگزاری به "سازمان امامیه" شهرت فراوانی داشت. همین اصالت خانوادگی او، باعث شد در امر سفارت، با مخالفت چندانی روبه‌رو نشود[۲۹]. سمری، فرصت زیادی برای فعالیت نداشت؛ به همین دلیل، مانند نایب‌های پیش از خود، نتوانست فعالیت‌های گسترده‌ای انجام داده، تغییرات قابل ملاحظه‌ای در روابط خود و وکلا پدید آورد؛ لیکن اعتقاد شیعیان به بزرگواری و مورد اطمینان بودن او، مثل سایر نایبان بود و وی مورد پذیرش عموم شیعیان قرار گرفت[۳۰]. شش روز پیش از رحلت او، توقیعی از سوی امام دوازدهم به دستش رسید که مرگ وی را پیشگویی و زمان مرگ را نیز تعیین کرده بود. متن این توقیع شریف، نمایانگر پایان غیبت صغرا و نیابت خاص و آغاز غیبت کبرا و نیابت عام است[۳۱]. وفات علی بن محمد در سال ۳۲۹ ق رخ داد و قبر او در بغداد است[۳۲].

نواب اربعه در موعودنامه

  1. ابو عمرو عثمان بن سعید عمری
  2. ابو جعفر محمد بن عثمان عمری
  3. ابو القاسم حسین بن روح نوبختی
  4. ابو الحسن علی بن محمد سمری
  1. مخفی داشتن نام و جایگاه امام
  2. اخذ و توزیع اموال متعلق به امام
  3. پاسخ‌گویی به سؤالات فقهی و مشکلات عقیدتی مردم
  4. مبارزه با مدعیان دروغین نیابت[۳۳].

نواب اربعه در فرهنگنامه آخرالزمان

نواب خاص در فرهنگنامه آخرالزمان

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳.
  2. علت ملقب شدن او به«سمان» این بود که به تجارت روغن می‌پرداخت، تا در پس این کار، به مسؤولیت اصلی خود بپردازد و از شر حکومت در امان باشد.
  3. به دلیل آن که از قبیله بنی اسد بود.
  4. زیرا او از محله«عسکر» سامرا بود.
  5. غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان(ع)، ص ۱۰۶، به نقل از: رجال شیخ طوسی، رقم ۲۲، ص ۴۳۴.
  6. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح ۳۱۵.
  7. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۷۶، ح ۲۶.
  8. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۴، ح ۳۱۵.
  9. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۶.
  10. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶، ح ۳۱۸.
  11. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶.
  12. غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان(ع)، ص ۱۴۲.
  13. پیشین، ص ۱۴۴.
  14. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۷۶-۸۴.
  15. ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶، ح ۳۱۷.
  16. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۱.
  17. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۸، ح ۳۸.
  18. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۸، ح ۳۸.
  19. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲، ح ۳۲۶.
  20. غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان(ع)، ص ۲۳۰، به نقل از: کتاب الغیبة، ص ۳۶۶..
  21. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۷۶-۸۴.
  22. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۲، ح ۳۴۳، با تصرف.
  23. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۷ و ح ۳۳۵.
  24. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۶.
  25. ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۰۲، ح ۲۵۶.
  26. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۸۹، ح ۳۵۵.
  27. غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان(ع)، ص ۲۷۶.
  28. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۷۶-۸۴.
  29. الهامی، داود، آخرین امید، ص ۱۰۹.
  30. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۷.
  31. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶.
  32. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۷۶-۸۴.
  33. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۴۱.
  34. غیب تامّه همان غیبت کبری است و از این رو به تامه تعبیر می‌‌شود که در آن هیچ وسیله‌ای ارتباط مشخص و معین برای ارتباط با حضرت وجود ندارد، بخلاف غیبت صغری که نایبانی وظیفه این ارتباط را به عهده داشتند. حق الیقین، علامه مجلسی: ص ۳۱۰ و سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۷۲۴، احتجاج طبرسی باب توقیعات.
  35. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان صفحه ۶۳۸.
  36. ر.ک: نواب اربعه.
  37. ر.ک: غیبت.
  38. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان صفحه ۵۸۹.