معنای انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '؟ ::::::' به '؟ ') |
جز (جایگزینی متن - 'برنامه ریزی' به 'برنامهریزی') |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | |||
| تصویر | | مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]] | ||
| مدخل اصلی = [[انتظار ظهور امام مهدی]] | |||
| مدخل بالاتر | | مدخل وابسته = | ||
| مدخل اصلی | | تعداد پاسخ = 46 | ||
| مدخل وابسته | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''معنای [[انتظار]] چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''معنای [[انتظار]] چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
==عبارتهای دیگری از این پرسش== | == عبارتهای دیگری از این پرسش == | ||
* تعریف لغوی و اصطلاحی «[[انتظار]]» چیست؟ | * تعریف لغوی و اصطلاحی «[[انتظار]]» چیست؟ | ||
* مقصود از [[انتظار]] چیست؟ | * مقصود از [[انتظار]] چیست؟ | ||
* مفهوم حقیقی [[انتظار]] چیست؟ | * مفهوم حقیقی [[انتظار]] چیست؟ | ||
* [[انتظار فرج]] به چه معناست؟ و [[جایگاه]] آن در [[فرهنگ]] [[شیعه]] و ویژگیهای آن کدامند؟ | * [[انتظار فرج]] به چه معناست؟ و [[جایگاه]] آن در [[فرهنگ]] [[شیعه]] و ویژگیهای آن کدامند؟ | ||
== پاسخ جامع اجمالی== | == پاسخ جامع اجمالی == | ||
===مفهومشناسی [[انتظار]]=== | === مفهومشناسی [[انتظار]] === | ||
انتظار واژهای [[عربی]]، از ریشه «نظر» و در لغت بهمعنای چشمبهراهبودن است<ref> ر.ک: مجمع البحرین، ج3، ص498؛ کتاب العین، ج8، ص156؛ تاج العروس، ج۷، ص ۵۳۹؛ دهخدا، [[علی اکبر]]، لغتنامه دهخدا، کلمه انتظار.</ref>. در اصطلاح «[[مهدویت]]»، به معنای [[چشم به راه]] بودن برای [[ظهور واپسین]] [[ذخیره الهی]] و آماده شدن برای [[یاری]] او در [[برپایی حکومت عدل]] و [[قسط]] در سراسر [[جهان]] است. برخی ماهیت انتظار را اینگونه معنا کردهاند: «کیفیتی روحی است که باعث به وجود آمدن حالت آمادگی ([[انسانها]]) برای آن چه انتظار دارند، میشود و ضد آن یأس و ناامیدی است. هر چه انتظار بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه آمادگی نیز بیشتر خواهد بود». <ref> ر.ک: [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی،سید محمد تقی]]، [[مکیال المکارم (کتاب)|مکیال المکارم]]، ج2، ص218. </ref>. این نکته نیز قابل ذکر است که انتظار همانندِ [[احساس]] [[خوشحالی]]، درد یا [[تشنگی]]، امری وجدانی است؛ یعنی نمیتوان آن را توصیف کرد و توضیح داد. [[معنای انتظار]] | انتظار واژهای [[عربی]]، از ریشه «نظر» و در لغت بهمعنای چشمبهراهبودن است<ref> ر.ک: مجمع البحرین، ج3، ص498؛ کتاب العین، ج8، ص156؛ تاج العروس، ج۷، ص ۵۳۹؛ دهخدا، [[علی اکبر]]، لغتنامه دهخدا، کلمه انتظار.</ref>. در اصطلاح «[[مهدویت]]»، به معنای [[چشم به راه]] بودن برای [[ظهور واپسین]] [[ذخیره الهی]] و آماده شدن برای [[یاری]] او در [[برپایی حکومت عدل]] و [[قسط]] در سراسر [[جهان]] است. برخی ماهیت انتظار را اینگونه معنا کردهاند: «کیفیتی روحی است که باعث به وجود آمدن حالت آمادگی ([[انسانها]]) برای آن چه انتظار دارند، میشود و ضد آن یأس و ناامیدی است. هر چه انتظار بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه آمادگی نیز بیشتر خواهد بود». <ref> ر.ک: [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی،سید محمد تقی]]، [[مکیال المکارم (کتاب)|مکیال المکارم]]، ج2، ص218. </ref>. این نکته نیز قابل ذکر است که انتظار همانندِ [[احساس]] [[خوشحالی]]، درد یا [[تشنگی]]، امری وجدانی است؛ یعنی نمیتوان آن را توصیف کرد و توضیح داد. [[معنای انتظار]] فقط برای شخص [[منتظِر]]، روشن و آشکار است و اگر کسی هیچگاه حالت انتظار را نچشیده باشد، با توصیف و توضیح، نمیتوان معنای انتظار را برایش روشن کرد؛ تنها میتوان با مثالی [[یادآوری]] کرد که: آن زمانی که یکی از عزیزانت به [[سفر]] رفته بود و تو از او خبر نداشتی و گفته بود تا فلان موقع بر میگردم، آن حالِ وجدانی که قبل از آمدن او برایت ایجاد شده بود "انتظار" نام دارد<ref>ر.ک: [[سید محمد بنی هاشمی|بنی هاشمی، سید محمد]]، [[انتظار فرج (کتاب)|انتظار فرج]]، ص۲۷. </ref>. | ||
===[[انتظار عام]] و خاص=== | === [[انتظار عام]] و خاص === | ||
در [[تبیین]] [[اسلامی]] مفهوم انتظار، دو معنای [[عام و خاص]] استفاده میشود. در معنای عام، انتظار کشیدن برای مطلق [[گشایش]] و [[فرج]] مقصود است و در معنای خاص، به انتظار کشیدن برای [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} یا [[زمینهسازی برای ظهور]] ایشان اطلاق میشود. | در [[تبیین]] [[اسلامی]] مفهوم انتظار، دو معنای [[عام و خاص]] استفاده میشود. در معنای عام، انتظار کشیدن برای مطلق [[گشایش]] و [[فرج]] مقصود است و در معنای خاص، به انتظار کشیدن برای [[ظهور امام مهدی]] {{ع}} یا [[زمینهسازی برای ظهور]] ایشان اطلاق میشود. با توجه این نکته به این نتیجه میرسیم که [[انتظار فرج]] یک مفهوم بسیار وسیع و گستردهای است که یک مصداق از آن در دوران کنونی [[انتظار مهدی]] [[موعود]] {{ع}} است که با [[برپایی حکومت]] عدلِ جهانی، بساط [[طاغوت]] و [[ظلم]] و ستم را برمیچیند؛ این [[انتظار]] فرجِ نهایی است و باید برای آن [[زمینهسازی]] کرد؛ اما انتظار فرج مصداقهای دیگری نیز دارد؛ وقتی گفته میشود [[منتظر فرج]] باشید، تنها منظور این نیست که منتظر فرج نهایی باشید، بلکه یعنی هر بنبست و مشکلی قابل گشودن و حل شدن است. [[فرد]] [[مسلمان]] با درس انتظار، میآموزد که هیچ بنبستی در [[زندگی]] [[بشر]] وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که [[انسان]] [[ناامید]] [[دست]] روی دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کاری نمیشود کرد؛ وقتی در نهایتِ زندگیِ انسان، در مقابله با این همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشیدِ [[فرج]] [[ظهور]] خواهد کرد، پس در بنبستهای جاری زندگی هم همین فرج متوقع و مورد انتظار است؛ این، درس [[انتظار واقعی]] به همه انسانهاست. | ||
===[[منشأ انتظار]]=== | === [[منشأ انتظار]] === | ||
مفهوم انتظار ریشه در اصل کلیِ قرآنیِ «[[حرمت]] [[یأس]] از رَوح اللَّه»<ref>بهمعنای حرمت مأیوس شدن از گشایش و رحمت خداوند</ref> دارد و از این [[آیه]] گرفته شده است: {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ...}}؛ «ای [[فرزندان]] من! بروید و از [[یوسف]] و برادرش خبر گیرید و از [[رحمت]] | مفهوم انتظار ریشه در اصل کلیِ قرآنیِ «[[حرمت]] [[یأس]] از رَوح اللَّه»<ref>بهمعنای حرمت مأیوس شدن از گشایش و رحمت خداوند</ref> دارد و از این [[آیه]] گرفته شده است: {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ...}}؛ «ای [[فرزندان]] من! بروید و از [[یوسف]] و برادرش خبر گیرید و از [[رحمت]] [[خداوند]] [[نومید]] نشوید»...<ref>سوره یوسف، آیه 87.</ref><ref>برای آگاهی بیشتر ر.ک: مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)| قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۱۴؛ خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت (کتاب)| پرسمان مهدویت، ص۱۵۹-۱۶۸</ref>. ضد این حالت یأس و [[ناامیدی]] است؛ ازاینرو، هر [[قدر]] انتظار شدیدتر باشد، یعنی با [[امید]] و تلاش کامل همراه باشد، [[آمادگی]] قویتر خواهد بود و انسان را از ناامیدی که مایۀ ممات انسان است [[نجات]] میدهد. | ||
===ویژگی [[انتظار]]=== | === ویژگی [[انتظار]] === | ||
اگر ماهیت انتظار مورد واکاوی قرار بگیرد، ویژگیهای زیادی را میتوان برای آن برشمرد؛ از جمله، [[صبر]]، تقویت [[روح]] [[معنوی]] و... اما دو ویژگی، نقش مهم و راهبردی در [[اندیشه]] و [[تمدن]] [[مهدوی]] دارند؛ نخست [[امید]] و دوم عملگرا بودنِ [[انتظار]]. پیوند این دو با یکدیگر، افزونبر اینکه انسانِ [[منتظر]] را به سمت کسب آمادگیهای لازم برای [[زمینهسازی برای ظهور امام مهدی]] سوق میدهد، سبب میشود تا [[مشکلات]] پیشِ رو در این مسیر، او را به عقب برنگرداند، بلکه با کوشش دوچندان، از هر مشکلی عبور کرده تا به مقصود نهایی خویش دست یابد. | اگر ماهیت انتظار مورد واکاوی قرار بگیرد، ویژگیهای زیادی را میتوان برای آن برشمرد؛ از جمله، [[صبر]]، تقویت [[روح]] [[معنوی]] و... اما دو ویژگی، نقش مهم و راهبردی در [[اندیشه]] و [[تمدن]] [[مهدوی]] دارند؛ نخست [[امید]] و دوم عملگرا بودنِ [[انتظار]]. پیوند این دو با یکدیگر، افزونبر اینکه انسانِ [[منتظر]] را به سمت کسب آمادگیهای لازم برای [[زمینهسازی برای ظهور امام مهدی]] سوق میدهد، سبب میشود تا [[مشکلات]] پیشِ رو در این مسیر، او را به عقب برنگرداند، بلکه با کوشش دوچندان، از هر مشکلی عبور کرده تا به مقصود نهایی خویش دست یابد. | ||
*'''امید، روح انتظار''' | * '''امید، روح انتظار''' | ||
*با توجه به منشأ [[قرآنی]] انتظار، [[انسان منتظر]] با [[آگاهی]] از شاخصههای [[مدینه فاضله]] مهدوی، هیچگاه از وضعیت فعلی [[راضی]] نیست و به آن بسنده نمیکند، بلکه هماره در پیِ [[زمینهسازی]] برای آن [[جامعه مطلوب]] برمیآید. به تعبیر دیگر، [[منتظر راستین]] [[ظهور امام مهدی]]، هیچگاه دنیای [[ظلم]] و [[نفاق]] را همیشگی و برقرار نمیداند و تاریک به حوادث نمینگرد، بلکه او آگاهی دارد که بساط ظلم برچیده خواهد شد و سرانجام [[عدل الهی]] در [[دنیا]] برقرار خواهد شد. این اندیشه به [[انسان]] امید میبخشد؛ امید به عبور از وضع نامطلوب و ورود به [[وضعیت مطلوب]]. | * با توجه به منشأ [[قرآنی]] انتظار، [[انسان منتظر]] با [[آگاهی]] از شاخصههای [[مدینه فاضله]] مهدوی، هیچگاه از وضعیت فعلی [[راضی]] نیست و به آن بسنده نمیکند، بلکه هماره در پیِ [[زمینهسازی]] برای آن [[جامعه مطلوب]] برمیآید. به تعبیر دیگر، [[منتظر راستین]] [[ظهور امام مهدی]]، هیچگاه دنیای [[ظلم]] و [[نفاق]] را همیشگی و برقرار نمیداند و تاریک به حوادث نمینگرد، بلکه او آگاهی دارد که بساط ظلم برچیده خواهد شد و سرانجام [[عدل الهی]] در [[دنیا]] برقرار خواهد شد. این اندیشه به [[انسان]] امید میبخشد؛ امید به عبور از وضع نامطلوب و ورود به [[وضعیت مطلوب]]. او با دریافت این [[حس]] درونی، روح خود را [[قوی]] میکند و آنگاه هیچ بنبستی را نقطه آخر نمیپندارد و [[ناامید]] نمیشود، بلکه میکوشد از مشکلات عبور کند و در [[راه]] [[زمینهسازی ظهور امام مهدی]] گام بردارد. | ||
*'''انتظار از جنس عمل''' | * '''انتظار از جنس عمل''' | ||
*انتظار تنها یک حالت [[روحی]] و درونی نیست و صرفاً در امید، [[آرزو]] و چشمبهراهبودن خلاصه نمیشود. این امید از حرکت و [[اقدام]] را میآفریند؛ بیشک چنین معنایی با بیهدفی و [[سکون]] و [[انزوا]] و [[تنپروری]] [[سازگاری]] ندارد. شخص منتظر میکوشد تا [[وظایف]] گوناگونی که بهعنوان [[منتظِر]] برعهده دارد به [[بهترین]] شکل انجام دهد. بنابراین، عمل جزء تفکیکناپذیر [[معنای انتظار]] است. در [[روایات]]، انتظار را [[برترین اعمال]] نامیدهاند: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ «[[برترین]] آعمال [[امت]] من [[انتظار فرج]] از [[خدای متعال]] است»<ref>کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲. </ref> و نیز [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ}}؛ «انتظار فرج از [[برترین اعمال]] است». <ref> منتخب الأثر، ص۲۴۴ </ref>. باید در جهت آن امری که انتظارش | * انتظار تنها یک حالت [[روحی]] و درونی نیست و صرفاً در امید، [[آرزو]] و چشمبهراهبودن خلاصه نمیشود. این امید از حرکت و [[اقدام]] را میآفریند؛ بیشک چنین معنایی با بیهدفی و [[سکون]] و [[انزوا]] و [[تنپروری]] [[سازگاری]] ندارد. شخص منتظر میکوشد تا [[وظایف]] گوناگونی که بهعنوان [[منتظِر]] برعهده دارد به [[بهترین]] شکل انجام دهد. بنابراین، عمل جزء تفکیکناپذیر [[معنای انتظار]] است. در [[روایات]]، انتظار را [[برترین اعمال]] نامیدهاند: [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ «[[برترین]] آعمال [[امت]] من [[انتظار فرج]] از [[خدای متعال]] است»<ref>کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲. </ref> و نیز [[امام سجاد]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ}}؛ «انتظار فرج از [[برترین اعمال]] است». <ref> منتخب الأثر، ص۲۴۴ </ref>. باید در جهت آن امری که انتظارش را میکشیم حرکت کرد و نهایت کوشش را در به دست آوردن آن انجام داد. | ||
===نتیجه=== | === نتیجه === | ||
بهطورکلی انتظار فرج به مطلقِ [[انتظار]] کشیدن در برابر [[مشکلات]] و تلاش برای رفع آنها گفته میشود و در معنای خاص به [[زمینهسازی ظهور امام مهدی]]{{ع}} اطلاق میشود<ref>ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص۷۴-۷۶. </ref>. ذاتِ انتظار، [[امید]] به رسیدنِ [[آینده]] مطلوب و [[نفی]] وضعیت موجود است؛ نفی وضعیت موجود تنها در بعد نظر و [[فکر]] خلاصه نمیشود و با دست روی دست گذاشتن، آینده مطلوب از [[راه]] نمیرسد، بلکه انتظار پیوند عمیقی با عمل دارد و عمل، جزء جدانشدنی [[معنای انتظار]] است؛ بنابراین، انسانِ [[منتظر]] با امید کامل به رفع مشکلات، پیوسته با اقدامهای سازنده خود، به دنبال رسیدن به آن وضع مطلوب، بهویژه [[زمینهسازی برای ظهور امام مهدی]]{{ع}}، در تلاش و کوشش است؛ زیرا [[فَرَج]] نهاییِ [[انسان]] با [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} اتفاق میافتد که سبب برچیده شدن ظلموستمها، [[تبعیضها]]، ناعدالتیها و در نهایت، [[گشایش]] در همه [[شئون]] [[زندگی]] انسان خواهد بود<ref>ر.ک: [[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج (مقاله)|انتظار فرج]]؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۷؛ [[حسین الهینژاد|الهینژاد، حسین]]، [[بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت (کتاب)|بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت]]، ص ۲۲؛ [[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص 83؛ [[سید محسن خرازی|خرازی، سید محسن]]، [[انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی (مقاله)| انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی]]، [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]، [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]، [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷؛ [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی،سید محمد تقی]]، [[ تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص۹۳، ۹۴؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)| قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص۱۴، ۱۵؛ [[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص۶۱، ۶۲؛ [[مجید حیدری نیک| حیدری نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)| نگاهی دوباره به انتظار]]، ص۱۶، ۲۲؛ [[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج (مقاله)|انتظار فرج]]؛ [[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]، [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص۸۳؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۲، ص۲۴۱، ۲۴۲؛ [[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]، ص۱۵۸-۱۶۰؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص۱۵۹-۱۶۸؛ [[عبدالهادی فضلی|فضلی، عبدالهادی]]، [[در انتظار مهدی موعود (کتاب)| در انتظار مهدی موعود]]، ص۷۴-۷۶؛ [[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۳۰؛ مجید حیدری نیک| حیدری نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)| نگاهی دوباره به انتظار، ص۱۶، ۲۲. </ref>. | بهطورکلی انتظار فرج به مطلقِ [[انتظار]] کشیدن در برابر [[مشکلات]] و تلاش برای رفع آنها گفته میشود و در معنای خاص به [[زمینهسازی ظهور امام مهدی]] {{ع}} اطلاق میشود<ref>ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص۷۴-۷۶. </ref>. ذاتِ انتظار، [[امید]] به رسیدنِ [[آینده]] مطلوب و [[نفی]] وضعیت موجود است؛ نفی وضعیت موجود تنها در بعد نظر و [[فکر]] خلاصه نمیشود و با دست روی دست گذاشتن، آینده مطلوب از [[راه]] نمیرسد، بلکه انتظار پیوند عمیقی با عمل دارد و عمل، جزء جدانشدنی [[معنای انتظار]] است؛ بنابراین، انسانِ [[منتظر]] با امید کامل به رفع مشکلات، پیوسته با اقدامهای سازنده خود، به دنبال رسیدن به آن وضع مطلوب، بهویژه [[زمینهسازی برای ظهور امام مهدی]] {{ع}}، در تلاش و کوشش است؛ زیرا [[فَرَج]] نهاییِ [[انسان]] با [[ظهور امام مهدی]] {{ع}} اتفاق میافتد که سبب برچیده شدن ظلموستمها، [[تبعیضها]]، ناعدالتیها و در نهایت، [[گشایش]] در همه [[شئون]] [[زندگی]] انسان خواهد بود<ref>ر.ک: [[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج (مقاله)|انتظار فرج]]؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۷؛ [[حسین الهینژاد|الهینژاد، حسین]]، [[بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت (کتاب)|بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت]]، ص ۲۲؛ [[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص 83؛ [[سید محسن خرازی|خرازی، سید محسن]]، [[انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی (مقاله)|انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی]]، [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]، [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]، [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷؛ [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی،سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص۹۳، ۹۴؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص۱۴، ۱۵؛ [[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص۶۱، ۶۲؛ [[مجید حیدری نیک|حیدری نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص۱۶، ۲۲؛ [[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج (مقاله)|انتظار فرج]]؛ [[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]، [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص۸۳؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۲، ص۲۴۱، ۲۴۲؛ [[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]، ص۱۵۸-۱۶۰؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص۱۵۹-۱۶۸؛ [[عبدالهادی فضلی|فضلی، عبدالهادی]]، [[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]، ص۷۴-۷۶؛ [[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۳۰؛ مجید حیدری نیک| حیدری نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)| نگاهی دوباره به انتظار، ص۱۶، ۲۲. </ref>. | ||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
خط ۴۶: | خط ۴۳: | ||
«[[انتظار]] حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشیم، از آن بر میآید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هر [[قدر]] که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قویتر خواهد بود، نمیبینی اگر مسافری داشته باشی که در [[انتظار]] مقدمش به سر میبری، هرچه هنگام آمدنش نزدیکتر شود، مهیا شدنت فزونی مییابد، بلکه احیاناً خوابت به [[بیداری]] مبدل میگردد، چون انتظارت شدید است. و همان طور که مراتب [[انتظار]] از این جهت متفاوت است از جهت [[محبت]] نسبت به کسی که در انتظارش هستی، نیز مراتب متفاوتی دارد، پس هر چه [[محبت]] شدیدتر و [[دوستی]] بیشتر باشد، مهیا شدن برای [[محبوب]] زیادتر میشود و فراقش دردناکتر میگردد، به گونهای که [[منتظِر]]، از تمام اموری که مربوط به حفظ خودش هست، غافل میماند و دردهای بزرگ و محنتهای شدید را احساس نمیکند. | «[[انتظار]] حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشیم، از آن بر میآید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هر [[قدر]] که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قویتر خواهد بود، نمیبینی اگر مسافری داشته باشی که در [[انتظار]] مقدمش به سر میبری، هرچه هنگام آمدنش نزدیکتر شود، مهیا شدنت فزونی مییابد، بلکه احیاناً خوابت به [[بیداری]] مبدل میگردد، چون انتظارت شدید است. و همان طور که مراتب [[انتظار]] از این جهت متفاوت است از جهت [[محبت]] نسبت به کسی که در انتظارش هستی، نیز مراتب متفاوتی دارد، پس هر چه [[محبت]] شدیدتر و [[دوستی]] بیشتر باشد، مهیا شدن برای [[محبوب]] زیادتر میشود و فراقش دردناکتر میگردد، به گونهای که [[منتظِر]]، از تمام اموری که مربوط به حفظ خودش هست، غافل میماند و دردهای بزرگ و محنتهای شدید را احساس نمیکند. | ||
بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد، هر [[قدر]] که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خویهای پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. لذا [[امامان معصوم]]{{عم}} - در روایاتی که خواندی و غیر آنها - به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرمودهاند. بلکه [[روایت]] پیشین [[ابوبصیر]] اشارت یا دلالت دارد بر این که [[رستگاری]] به [[مقام]] [[انتظار]] و نایل شدن به [[پاداش]] [[منتظران]]، به پرهیز و [[پروا]] از [[گناه]] و [[آراستگی]] به [[خویهای پسندیده]] بستگی دارد، چنان که [[حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: هر آن کس که خواسته باشد از [[یاران قائم]]{{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خویهای پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۹۳-۹۴.</ref>. | بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد، هر [[قدر]] که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خویهای پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. لذا [[امامان معصوم]] {{عم}} - در روایاتی که خواندی و غیر آنها - به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرمودهاند. بلکه [[روایت]] پیشین [[ابوبصیر]] اشارت یا دلالت دارد بر این که [[رستگاری]] به [[مقام]] [[انتظار]] و نایل شدن به [[پاداش]] [[منتظران]]، به پرهیز و [[پروا]] از [[گناه]] و [[آراستگی]] به [[خویهای پسندیده]] بستگی دارد، چنان که [[حضرت صادق]] {{ع}} فرمود: هر آن کس که خواسته باشد از [[یاران قائم]] {{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خویهای پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۹۳-۹۴.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۹۳: | خط ۹۰: | ||
«"[[انتظار]]" یا "آینده نگری" به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. فی المثل، بیماری که [[انتظار]] بهبودی میکشد، یا پدری که در [[انتظار]] بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق [[فرزند]] ناراحتند و برای وضع بهتری میکوشند. همچنین تاجری که از بازار آشفته ناراحت است و در [[انتظار]] فرونشستن بحران [[اقتصادی]] میباشد این دو حالت را دارد: "بیگانگی با وضع موجود" و "[[تلاش]] برای وضع بهتر". | «"[[انتظار]]" یا "آینده نگری" به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. فی المثل، بیماری که [[انتظار]] بهبودی میکشد، یا پدری که در [[انتظار]] بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق [[فرزند]] ناراحتند و برای وضع بهتری میکوشند. همچنین تاجری که از بازار آشفته ناراحت است و در [[انتظار]] فرونشستن بحران [[اقتصادی]] میباشد این دو حالت را دارد: "بیگانگی با وضع موجود" و "[[تلاش]] برای وضع بهتر". | ||
*بنابراین، مسأله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] "[[امام مهدی|مهدی]]" و [[قیام]] [[مصلح جهانی]] در واقع مرکّب از دو عنصر است؛ عنصر "نفی" و عنصر "اثبات". عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود؛ و عنصر اثبات خواهان وضع بهتری بودن است»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۸۵.</ref>. | * بنابراین، مسأله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] "[[امام مهدی|مهدی]]" و [[قیام]] [[مصلح جهانی]] در واقع مرکّب از دو عنصر است؛ عنصر "نفی" و عنصر "اثبات". عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود؛ و عنصر اثبات خواهان وضع بهتری بودن است»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۸۵.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۰: | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[محمد مهدی آصفی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[محمد مهدی آصفی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«[[انتظار]]، مفهومی [[اسلامی]] و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معینی سرچشمه میگیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی میکنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل میشود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در [[زندگی]] [[مردم]] خواهد بود. "[[انتظار]]"، [[فرهنگ]] است و مفهومی [[فرهنگی]] که در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] و چگونگی نگرش ما به [[آینده]]، دخالت مؤثر و فعالی دارد و در ترسیم خط [[سیاسی]] ما برای حال و [[آینده]]، تأثیرگذار است<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۱.</ref>. | *«[[انتظار]]، مفهومی [[اسلامی]] و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معینی سرچشمه میگیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی میکنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل میشود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در [[زندگی]] [[مردم]] خواهد بود. "[[انتظار]]"، [[فرهنگ]] است و مفهومی [[فرهنگی]] که در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] و چگونگی نگرش ما به [[آینده]]، دخالت مؤثر و فعالی دارد و در ترسیم خط [[سیاسی]] ما برای حال و [[آینده]]، تأثیرگذار است<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۱.</ref>. | ||
*[[خطا]] است که از واژه [[انتظار]]، مترصد بودن منفی را بفهمیم؛ بیآنکه خود نقش منفی یا مثبتی در آنها داشته باشیم؛ همانگونه که چشم [[انتظار]] [[خسوف]] ماه یا [[کسوف]] [[خورشید]] میمانیم. بنابراین [[تفسیر]] صحیح آن است که [[انتظار]]، "حرکت"، "کار"، "تلاش" و "عمل" است»<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۵.</ref>. | * [[خطا]] است که از واژه [[انتظار]]، مترصد بودن منفی را بفهمیم؛ بیآنکه خود نقش منفی یا مثبتی در آنها داشته باشیم؛ همانگونه که چشم [[انتظار]] [[خسوف]] ماه یا [[کسوف]] [[خورشید]] میمانیم. بنابراین [[تفسیر]] صحیح آن است که [[انتظار]]، "حرکت"، "کار"، "تلاش" و "عمل" است»<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۵.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۷۸: | ||
| پاسخ = آیت الله دکتر '''[[عبدالهادی فضلی]]'''، در کتاب ''«[[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیت الله دکتر '''[[عبدالهادی فضلی]]'''، در کتاب ''«[[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«آنچه که در این رابطه از [[روایات]] به دست میآید این است که مراد و مقصود از [[انتظار]]، [[وجوب]] [[آمادهسازی]] و [[زمینهسازی برای ظهور]] [[امام]] [[منتظر]]{{ع}} است. | «آنچه که در این رابطه از [[روایات]] به دست میآید این است که مراد و مقصود از [[انتظار]]، [[وجوب]] [[آمادهسازی]] و [[زمینهسازی برای ظهور]] [[امام]] [[منتظر]] {{ع}} است. | ||
#از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "مردی [[قیام]] میکند که به [[آل محمد]]{{صل}} (یا اینکه فرمود [[قدرت]] میدهد) همانگونه که [[قریش]] برای [[رسول خدا]]{{صل}} [[قدرت]] دادند، بر هر مؤمنی [[واجب]] است که او را [[یاری]] کند (یا فرمود: دعوتش را بپذیرد)<ref>{{متن حدیث|"مَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}}: يَخْرُجُ رَجُلٌ يُوطِي، (او قال: يُمَكِّنُ) لآلِ مُحَمَّدٍ كما مكنت قُرَيْشٌ لِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَجَبَ عَلَی كُلِّ مَوْمِنٍ نَصَرَهُ او قال: اجابته..."}}.</ref> | # از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "مردی [[قیام]] میکند که به [[آل محمد]] {{صل}} (یا اینکه فرمود [[قدرت]] میدهد) همانگونه که [[قریش]] برای [[رسول خدا]] {{صل}} [[قدرت]] دادند، بر هر مؤمنی [[واجب]] است که او را [[یاری]] کند (یا فرمود: دعوتش را بپذیرد)<ref>{{متن حدیث|"مَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ {{صل}}: يَخْرُجُ رَجُلٌ يُوطِي، (او قال: يُمَكِّنُ) لآلِ مُحَمَّدٍ كما مكنت قُرَيْشٌ لِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَجَبَ عَلَی كُلِّ مَوْمِنٍ نَصَرَهُ او قال: اجابته..."}}.</ref> | ||
#و باز از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "مردمی از [[مشرق]] [[زمین]] [[قیام]] میکنند و زمینه را برای [[مهدی]]{{ع}} آماده میکنند"<ref>{{متن حدیث|"مَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} أیضاً: "يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ{{ع}}"}}.</ref> | # و باز از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "مردمی از [[مشرق]] [[زمین]] [[قیام]] میکنند و زمینه را برای [[مهدی]] {{ع}} آماده میکنند"<ref>{{متن حدیث|"مَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ {{صل}} أیضاً: "يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ {{ع}}"}}.</ref> | ||
#و باز آنچه از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "گروهی از سمت [[شرق]] میآیند در حالی که پرچمهایی سیاه به همراه دارند و دنبال [[خوبیها]] هستند اما به آنها نمیدهند پس آنها میجنگند و پیروز میشوند و آنچه را میخواستند به آنها داده میشود اما آنها آن را قبول نمیکنند تا اینکه آن را به مردی از [[اهل بیت]] من میدهند، پس او همه جا را از [[عدل]] پر میکند همانگونه که از [[ستم]] پر شده بود پس هر کس که از شما آن را [[درک]] کند پیش آنها رود حتی رفتن روی برفها باشد"<ref>{{متن حدیث|"ما روی عنه{{صل}} أیضاً: فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَ حَتَّى يَدْفَعُوهُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَيَمْلَأَهَا قِسْطاً كَمَا مَلَئُوهَا جَوْراً فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ"}}؛ غیبت نعمانی، ص ۱۷۴.</ref>. | # و باز آنچه از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "گروهی از سمت [[شرق]] میآیند در حالی که پرچمهایی سیاه به همراه دارند و دنبال [[خوبیها]] هستند اما به آنها نمیدهند پس آنها میجنگند و پیروز میشوند و آنچه را میخواستند به آنها داده میشود اما آنها آن را قبول نمیکنند تا اینکه آن را به مردی از [[اهل بیت]] من میدهند، پس او همه جا را از [[عدل]] پر میکند همانگونه که از [[ستم]] پر شده بود پس هر کس که از شما آن را [[درک]] کند پیش آنها رود حتی رفتن روی برفها باشد"<ref>{{متن حدیث|"ما روی عنه {{صل}} أیضاً: فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَ حَتَّى يَدْفَعُوهُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَيَمْلَأَهَا قِسْطاً كَمَا مَلَئُوهَا جَوْراً فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ"}}؛ غیبت نعمانی، ص ۱۷۴.</ref>. | ||
دو [[روایت]] اول و سوم صراحت به این مطلب دارند چون با ظاهرشان این مطلب را میرسانند اما [[روایت]] دوم آنچه که به نظر من میرسد این است که: این مطلب را میتوان از [[مدح]] نمودن [[پیامبر]]{{صل}} برای [[زمینهسازان]] [[امام]] [[منتظر]] میدارند و از این [[روایت]] هم به دست آورد. | دو [[روایت]] اول و سوم صراحت به این مطلب دارند چون با ظاهرشان این مطلب را میرسانند اما [[روایت]] دوم آنچه که به نظر من میرسد این است که: این مطلب را میتوان از [[مدح]] نمودن [[پیامبر]] {{صل}} برای [[زمینهسازان]] [[امام]] [[منتظر]] میدارند و از این [[روایت]] هم به دست آورد. | ||
همچنین از [[روایت]] سوم به دست میآید همانا [[زمینه سازی]] برای [[ظهور امام]] [[منتظر]]{{ع}} به وسیله کار [[سیاسی]] از راه تلاش و تحرکات منظم [[سیاسی]] و [[قیام]] و [[نهضت]] و [[انقلاب]] مسلحانه است. [[گمان]] نمیکنم که [[زمینهسازی ظهور]] [[امام]] [[مصلح]] منجر به تأسیس [[جامعه]] جدیدی شود و [[دولت]] جدیدی به پا کند، این [[زمینهسازی]] بدون عمل [[سیاسی]] بهدست میآید یا به تلاش منظم [[سیاسی]] فقط زمانی که [[قدرت]] بر [[انقلاب]] مسلحانه نباشد و یا همراه این [[قدرت]] اگر مجال این [[انقلاب]] باشد. | همچنین از [[روایت]] سوم به دست میآید همانا [[زمینه سازی]] برای [[ظهور امام]] [[منتظر]] {{ع}} به وسیله کار [[سیاسی]] از راه تلاش و تحرکات منظم [[سیاسی]] و [[قیام]] و [[نهضت]] و [[انقلاب]] مسلحانه است. [[گمان]] نمیکنم که [[زمینهسازی ظهور]] [[امام]] [[مصلح]] منجر به تأسیس [[جامعه]] جدیدی شود و [[دولت]] جدیدی به پا کند، این [[زمینهسازی]] بدون عمل [[سیاسی]] بهدست میآید یا به تلاش منظم [[سیاسی]] فقط زمانی که [[قدرت]] بر [[انقلاب]] مسلحانه نباشد و یا همراه این [[قدرت]] اگر مجال این [[انقلاب]] باشد. | ||
بر اساس آنچه تقدیم شد به نتیجه بعدی میرسیم و آن اینکه [[انتظار]]، همان [[تسلیم]] شدن نیست و این [[تسلیم]] [[واجب]] دیگری است که به پا دارنده [[واجبات]] [[اسلامی]] باید اضافه شود. | بر اساس آنچه تقدیم شد به نتیجه بعدی میرسیم و آن اینکه [[انتظار]]، همان [[تسلیم]] شدن نیست و این [[تسلیم]] [[واجب]] دیگری است که به پا دارنده [[واجبات]] [[اسلامی]] باید اضافه شود. | ||
خط ۲۰۰: | خط ۱۹۷: | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[سید محسن خرازی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی (مقاله)|انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[سید محسن خرازی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی (مقاله)|انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[انتظار]] در [[روایات]] بسیاری مورد ترتیب قرار گرفته و بسیار بر آن تأکید شده است و با دقت، معلوم میشود که تأکیدهای به خصوص و شدیدی است؛ مثلا از علمای [[عامه]] [[نقل]] شده که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث| أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}. آیا ترغیب از این بالاتر امکان دارد؟! این چه حقیقتی است که چنین ارزشی دارد؟ باز در [[روایت]] منقول از علمای [[شیعه]] آمده است: | «[[انتظار]] در [[روایات]] بسیاری مورد ترتیب قرار گرفته و بسیار بر آن تأکید شده است و با دقت، معلوم میشود که تأکیدهای به خصوص و شدیدی است؛ مثلا از علمای [[عامه]] [[نقل]] شده که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث| أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}. آیا ترغیب از این بالاتر امکان دارد؟! این چه حقیقتی است که چنین ارزشی دارد؟ باز در [[روایت]] منقول از علمای [[شیعه]] آمده است: | ||
{{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ [[برترین]] [[اعمال امت]] من [[انتظار]] فرجی است که از [[ناحیه]] [[خداوند]] خواهد رسید. از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] شده:{{متن حدیث| انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ | {{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ [[برترین]] [[اعمال امت]] من [[انتظار]] فرجی است که از [[ناحیه]] [[خداوند]] خواهد رسید. از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[نقل]] شده:{{متن حدیث| انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ | ||
باز در جای دیگر میفرمایند: "کسی که [[منتظر]] امر ما باشد، مانند کسی است که در [[راه خدا]] در [[خون]] خود بغلتد". | باز در جای دیگر میفرمایند: "کسی که [[منتظر]] امر ما باشد، مانند کسی است که در [[راه خدا]] در [[خون]] خود بغلتد". | ||
خط ۲۲۶: | خط ۲۲۳: | ||
'''ثالثا''': چون در تحقق [[احکام الهی]] و [[آرمانهای توحیدی]] نقشی تعیین کنندهتر از سایر اعمال دارد، لذا بیشتر از باقی اعمال، مورد [[محبت]] خداست. | '''ثالثا''': چون در تحقق [[احکام الهی]] و [[آرمانهای توحیدی]] نقشی تعیین کنندهتر از سایر اعمال دارد، لذا بیشتر از باقی اعمال، مورد [[محبت]] خداست. | ||
بنابراین مسأله [[انتظار فرج]] را نباید به عنوان یک امر [[مستحب]]، در کنار سایر [[مستحبات]] الهی قرار داد، بلکه [[مقام]] آن را باید به خوبی [[درک]] کرد و برای متصف شدن به آن | بنابراین مسأله [[انتظار فرج]] را نباید به عنوان یک امر [[مستحب]]، در کنار سایر [[مستحبات]] الهی قرار داد، بلکه [[مقام]] آن را باید به خوبی [[درک]] کرد و برای متصف شدن به آن برنامهریزی نمود. | ||
از بررسی [[روایات]] یاد شده و نیز سایر [[روایات]] بابِ [[انتظار]] و همچنین از [[سیره]] [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} به خوبی استفاده میشود که [[ایمان]] [[مؤمن]]، بدون [[انتظار]] فرجِ آخرین [[حجت الهی]] {{ع}}، ایمانی ناقص به حساب میآید. | از بررسی [[روایات]] یاد شده و نیز سایر [[روایات]] بابِ [[انتظار]] و همچنین از [[سیره]] [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} به خوبی استفاده میشود که [[ایمان]] [[مؤمن]]، بدون [[انتظار]] فرجِ آخرین [[حجت الهی]] {{ع}}، ایمانی ناقص به حساب میآید. | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۳۸: | ||
«[[انتظار]] دو معنا دارد: مثبت و منفی. | «[[انتظار]] دو معنا دارد: مثبت و منفی. | ||
*معنای مثبت [[انتظار]] آن است که نظامهای بشری را نپذیریم. چون نظامها، سران و [[قوانین]] آنها برخاسته از [[هوس]]، با تکیه بر [[ظلم]]، [[قوانین]] سست و ناقص میباشد. | * معنای مثبت [[انتظار]] آن است که نظامهای بشری را نپذیریم. چون نظامها، سران و [[قوانین]] آنها برخاسته از [[هوس]]، با تکیه بر [[ظلم]]، [[قوانین]] سست و ناقص میباشد. | ||
*[[انتظار]] مثبت، یعنی [[منتظر]] [[رهبری]] بینقص و کامل بودن؛ [[منتظر]] قانون صد در صد سالم و جامع بودن؛ [[منتظر]] [[نظام]] [[عدل]] بودن؛ [[منتظر]] [[اخلاص]]، رشد، [[تکامل]]، ترقی، [[بصیرت]]، احقاق [[حق]]، محو [[باطل]]، و... بودن. | * [[انتظار]] مثبت، یعنی [[منتظر]] [[رهبری]] بینقص و کامل بودن؛ [[منتظر]] قانون صد در صد سالم و جامع بودن؛ [[منتظر]] [[نظام]] [[عدل]] بودن؛ [[منتظر]] [[اخلاص]]، رشد، [[تکامل]]، ترقی، [[بصیرت]]، احقاق [[حق]]، محو [[باطل]]، و... بودن. | ||
*اما [[انتظار]] منفی یعنی در برابر هر ضعف، [[عیب]] و ستمی [[سکوت]] کنیم تا خود [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] کند و آن را [[اصلاح]] نماید. [[انتظار]] به این معنا، در [[حقیقت]] احتضار است، نه [[انتظار]]؛ وارفتگی است، نه وارستگی؛ بیخیالی است، نه غیرت و تن پروری است، نه [[همت]]. مثلاً کسی که در شب [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] است، در [[تاریکی]] نمینشیند؛ بلکه ضمن [[انتظار]]، برای روشن کردن چراغ هم فعالیت میکند. کسی که در زمستان [[منتظر]] [[بهار]] است، بیحرکت در سرما نمینشیند؛ بلکه برای گرمای اتاق [[تلاش]] میکند و در ضمن آن در [[انتظار]] [[بهار]] و تابستان است؛بنابراین معنای [[انتظار]] دست روی دست گذاشتن، وارفتگی، [[سکوت]] و [[ظلم]] پذیری نیست»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص ۶۱ - ۶۲.</ref>. | * اما [[انتظار]] منفی یعنی در برابر هر ضعف، [[عیب]] و ستمی [[سکوت]] کنیم تا خود [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} [[ظهور]] کند و آن را [[اصلاح]] نماید. [[انتظار]] به این معنا، در [[حقیقت]] احتضار است، نه [[انتظار]]؛ وارفتگی است، نه وارستگی؛ بیخیالی است، نه غیرت و تن پروری است، نه [[همت]]. مثلاً کسی که در شب [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] است، در [[تاریکی]] نمینشیند؛ بلکه ضمن [[انتظار]]، برای روشن کردن چراغ هم فعالیت میکند. کسی که در زمستان [[منتظر]] [[بهار]] است، بیحرکت در سرما نمینشیند؛ بلکه برای گرمای اتاق [[تلاش]] میکند و در ضمن آن در [[انتظار]] [[بهار]] و تابستان است؛بنابراین معنای [[انتظار]] دست روی دست گذاشتن، وارفتگی، [[سکوت]] و [[ظلم]] پذیری نیست»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص ۶۱ - ۶۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۶۶: | ||
[[انتظار]]، مفهومی اسلامی و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معیّنی سرچشمه میگیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی میکنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل میشود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در زندگی [[مردم]] خواهد بود. | [[انتظار]]، مفهومی اسلامی و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معیّنی سرچشمه میگیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی میکنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل میشود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در زندگی [[مردم]] خواهد بود. | ||
[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]] به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]]{{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتنداری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبة نعمانی، ص ۲۰۷، ح ۱۶.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۱، ۲۴۲.</ref>. | [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]] به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]] {{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتنداری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبة نعمانی، ص ۲۰۷، ح ۱۶.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۱، ۲۴۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۷۵: | ||
«یکی از مهمترین و پرارزشترین [[وظایف]] و [[تکالیف]] [[شیعه]] در [[عصر غیبت]] [[موعود]] [[جهان]] مسأله [[انتظار]] است. [[انتظار]] در لغت بهمعنای [[انتظار]] کشیدن و مراقب بودن است، و معمولا به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. مثلا بیماری که [[انتظار]] بهبودی میشد، یا پدری که در [[انتظار]] بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق [[فرزند]] ناراحتند و برای وضع بهتری میکوشند. بنابراین مسئله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} و [[قیام]] [[مصلح جهانی]]، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفی و عنصر اثبات؛ عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود، و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است. | «یکی از مهمترین و پرارزشترین [[وظایف]] و [[تکالیف]] [[شیعه]] در [[عصر غیبت]] [[موعود]] [[جهان]] مسأله [[انتظار]] است. [[انتظار]] در لغت بهمعنای [[انتظار]] کشیدن و مراقب بودن است، و معمولا به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. مثلا بیماری که [[انتظار]] بهبودی میشد، یا پدری که در [[انتظار]] بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق [[فرزند]] ناراحتند و برای وضع بهتری میکوشند. بنابراین مسئله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} و [[قیام]] [[مصلح جهانی]]، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفی و عنصر اثبات؛ عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود، و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است. | ||
*باتوجه به معنای لغوی [[انتظار]]، گاهی چنین تصوّر میشود که [[وظیفه]] ما، در [[دوران غیبت]]، تنها آن است که به [[انتظار]] روزی بنشینیم که [[امام]] [[منتظر]] {{ع}} بیاید، [[کفر]] را از بین ببرد و [[اسلام]] و [[مسلمین]] بتوانند در سایه [[قیام]] او در امن و [[امان]] زندگی کنند. و ما، در دوران زندگانی خود، به منظور برقرار کردن [[حکومت اسلامی]]، در تمام زمینهها به ویژه در [[امور سیاسی]]، هیچگونه [[مسئولیت]] دینی برای [[قیام]] نداریم، چراکه برقرار ساختن [[حکومت]] همه جانبه اسلامی، [[وظیفه]] [[امام مهدی|امام منتظر]] {{ع}} است، پس ما اکنون مکلّف به [[قیام]] نیستیم. بعضی خیال کردهاند که این [[عقیده]] [[شیعه]] است و با اینگونه توهّمهای بیجا، [[اعتقاد]] [[شیعه]] به [[امام زمان]] {{ع}} را که [[فکری]] سازنده و انقلابی است به اندیشهای تخدیرکننده تبدیل کردهاند تا به بهانههای واهی خود را از زیر بار [[مسئولیت]] [[قیام]]، بر ضدّ [[باطل]] بیرون کشند. امّا وقتی که درست تحقیق کنیم، متوجّه میشویم که علّت این توهّمهای نابجا، این است که [[مخالفان]] [[شیعه]]، یا نمیخواهند [[حقّ]] را [[درک]] کنند، و یا اینکه درست نمیفهمند، چراکه وقتی ما کلمه [[انتظار]] را در معنای واقعیاش یکی از لوازم [[اعتقاد]] به [[امام]] بدانیم با اینگونه توهّمات بسیار منافات خواهد داشت، و با [[حقیقت]] [[اعتقاد]] اسلامی که [[عقیده]] به [[امامت]] را جزء مهمّی از اجزای خود میداند، در تضاد خواهد بود. | * باتوجه به معنای لغوی [[انتظار]]، گاهی چنین تصوّر میشود که [[وظیفه]] ما، در [[دوران غیبت]]، تنها آن است که به [[انتظار]] روزی بنشینیم که [[امام]] [[منتظر]] {{ع}} بیاید، [[کفر]] را از بین ببرد و [[اسلام]] و [[مسلمین]] بتوانند در سایه [[قیام]] او در امن و [[امان]] زندگی کنند. و ما، در دوران زندگانی خود، به منظور برقرار کردن [[حکومت اسلامی]]، در تمام زمینهها به ویژه در [[امور سیاسی]]، هیچگونه [[مسئولیت]] دینی برای [[قیام]] نداریم، چراکه برقرار ساختن [[حکومت]] همه جانبه اسلامی، [[وظیفه]] [[امام مهدی|امام منتظر]] {{ع}} است، پس ما اکنون مکلّف به [[قیام]] نیستیم. بعضی خیال کردهاند که این [[عقیده]] [[شیعه]] است و با اینگونه توهّمهای بیجا، [[اعتقاد]] [[شیعه]] به [[امام زمان]] {{ع}} را که [[فکری]] سازنده و انقلابی است به اندیشهای تخدیرکننده تبدیل کردهاند تا به بهانههای واهی خود را از زیر بار [[مسئولیت]] [[قیام]]، بر ضدّ [[باطل]] بیرون کشند. امّا وقتی که درست تحقیق کنیم، متوجّه میشویم که علّت این توهّمهای نابجا، این است که [[مخالفان]] [[شیعه]]، یا نمیخواهند [[حقّ]] را [[درک]] کنند، و یا اینکه درست نمیفهمند، چراکه وقتی ما کلمه [[انتظار]] را در معنای واقعیاش یکی از لوازم [[اعتقاد]] به [[امام]] بدانیم با اینگونه توهّمات بسیار منافات خواهد داشت، و با [[حقیقت]] [[اعتقاد]] اسلامی که [[عقیده]] به [[امامت]] را جزء مهمّی از اجزای خود میداند، در تضاد خواهد بود. | ||
*استاد مظفّر در اینباره گوید: از چیزهایی که در این زمینه باید بدانیم این است که معنای [[انتظار]] [[ظهور]] آن [[مصلح]] نجاتبخش این نیست که [[مسلمانان]] در امر [[دین]] و احیای [[حق]] از [[یاری]] او دست بردارند، و [[جهاد]] در راه [[دین]] و عمل به [[احکام]] آن را ترک کنند، و دست روی دست بگذارند، و [[وظیفه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]]، و مانند آن را فقط به خود آن [[حضرت]] واگذار نمایند، بلکه هیچوقت [[تکلیف]] عمل به [[احکام شرعی]] از دوش [[مسلمانان]] برداشته نمیشود، و پیوسته بر آنان [[واجب]] است بکوشند [[حقیقت]] را [[درک]] کنند و راههای صحیح وصول به آن را به دست آورند، و تا جایی که [[قدرت]] دارند، از زیر بار [[مسئولیت]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] شانه خالی نکنند. بر هیچ مسلمانی روا نیست که به بهانه اینکه [[منتظر]] [[مهدی]] {{ع}} و اصلاحگر کلّ و [[راهنما]] و بشارتدهنده است از آنچه بر او [[واجب]] است دست بردارد؛ زیرا این امر نه تکلیفی را ساقط میکند و نه انجام وظیفهای را به تأخیر میاندازد و نه [[انسان]] را مانند جانوران چرنده بیمسئولیت و مهمل میسازد<ref> در انتظار امام، عبد الهادی فضلی، ص ۷۸</ref>. | * استاد مظفّر در اینباره گوید: از چیزهایی که در این زمینه باید بدانیم این است که معنای [[انتظار]] [[ظهور]] آن [[مصلح]] نجاتبخش این نیست که [[مسلمانان]] در امر [[دین]] و احیای [[حق]] از [[یاری]] او دست بردارند، و [[جهاد]] در راه [[دین]] و عمل به [[احکام]] آن را ترک کنند، و دست روی دست بگذارند، و [[وظیفه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]]، و مانند آن را فقط به خود آن [[حضرت]] واگذار نمایند، بلکه هیچوقت [[تکلیف]] عمل به [[احکام شرعی]] از دوش [[مسلمانان]] برداشته نمیشود، و پیوسته بر آنان [[واجب]] است بکوشند [[حقیقت]] را [[درک]] کنند و راههای صحیح وصول به آن را به دست آورند، و تا جایی که [[قدرت]] دارند، از زیر بار [[مسئولیت]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] شانه خالی نکنند. بر هیچ مسلمانی روا نیست که به بهانه اینکه [[منتظر]] [[مهدی]] {{ع}} و اصلاحگر کلّ و [[راهنما]] و بشارتدهنده است از آنچه بر او [[واجب]] است دست بردارد؛ زیرا این امر نه تکلیفی را ساقط میکند و نه انجام وظیفهای را به تأخیر میاندازد و نه [[انسان]] را مانند جانوران چرنده بیمسئولیت و مهمل میسازد<ref> در انتظار امام، عبد الهادی فضلی، ص ۷۸</ref>. | ||
*آری، هیچکس نمیتواند منکر اصل اصیل [[انتظار]] شود، زیرا چنانچه این اصل از وجود [[انسان]] برداشته شود، یک موجود پوچ و بیمعنی و بیحرکت و ساکت و آرام و در رکود محض خواهد بود. [[انسان]] [[منتظر]] انسانی است: امیدوار، پویا، گویا، در [[تلاش]]، دشمنشکن، جوشکن، تعالیجوی، در سوز و گداز، حسابگر و حسابرس، دقیق، [[آگاه]]، خودآگاه، زمانآگاه، با [[مردم]] و در میان [[مردم]]، با شرح صدری وسیع، [[مؤمن]] و [[معتقد]] به راه محبوبی که در طلب آن میسوزد و میگدازد و بالاخره [[منتظر]] یعنی زمینهساز [[موعود]] [[منتظر]]. مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد هرقدر انتظارش شدیدتر باشد، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله پرهیز از [[گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از صفات نکوهیده و به دست آوردن خوبیهای [[پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] دلربای او در زمان غیبتش رستگار شود. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: هرکس که خواسته باشد از [[یاران]] [[قائم]] {{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و با [[پرهیزکاری]] و خویهای [[پسندیده]] عمل کند، و اوست [[منتظر]]؛ پس هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش به پا خیزد، [[پاداش]] او مثل کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد<ref> مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۲۱۹</ref>. | * آری، هیچکس نمیتواند منکر اصل اصیل [[انتظار]] شود، زیرا چنانچه این اصل از وجود [[انسان]] برداشته شود، یک موجود پوچ و بیمعنی و بیحرکت و ساکت و آرام و در رکود محض خواهد بود. [[انسان]] [[منتظر]] انسانی است: امیدوار، پویا، گویا، در [[تلاش]]، دشمنشکن، جوشکن، تعالیجوی، در سوز و گداز، حسابگر و حسابرس، دقیق، [[آگاه]]، خودآگاه، زمانآگاه، با [[مردم]] و در میان [[مردم]]، با شرح صدری وسیع، [[مؤمن]] و [[معتقد]] به راه محبوبی که در طلب آن میسوزد و میگدازد و بالاخره [[منتظر]] یعنی زمینهساز [[موعود]] [[منتظر]]. مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد هرقدر انتظارش شدیدتر باشد، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله پرهیز از [[گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از صفات نکوهیده و به دست آوردن خوبیهای [[پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] دلربای او در زمان غیبتش رستگار شود. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: هرکس که خواسته باشد از [[یاران]] [[قائم]] {{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و با [[پرهیزکاری]] و خویهای [[پسندیده]] عمل کند، و اوست [[منتظر]]؛ پس هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش به پا خیزد، [[پاداش]] او مثل کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد<ref> مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۲۱۹</ref>. | ||
*سخن آخر اینکه، [[انتظار]]، [[امید]] و [[آرمان]] و فردای تابناک را نوید میدهد. و [[منتظر]] در [[امید]] و با [[امید]] زندگی میکند، و در نتیجه سدهای مانع را درهم میشکند، موانع را کنار میزند، راه را هموار میکند، با حرامیان و دزدان و نیرنگبازان و دروغپردازان میستیزد و به [[امید]] مشاهده [[دولت کریمه]] [[امام]] [[منتظر]] امیدوار میباشد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۰ تا ۲۴۲.</ref>. | * سخن آخر اینکه، [[انتظار]]، [[امید]] و [[آرمان]] و فردای تابناک را نوید میدهد. و [[منتظر]] در [[امید]] و با [[امید]] زندگی میکند، و در نتیجه سدهای مانع را درهم میشکند، موانع را کنار میزند، راه را هموار میکند، با حرامیان و دزدان و نیرنگبازان و دروغپردازان میستیزد و به [[امید]] مشاهده [[دولت کریمه]] [[امام]] [[منتظر]] امیدوار میباشد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۰ تا ۲۴۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۹۰: | خط ۲۸۷: | ||
*«"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشمداشت و [[چشمبهراه بودن]] است<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار.</ref> و در اصطلاح [[مهدویت]] به معنای چشمبهراه آمدن واپسین [[ذخیره الهی]] و برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر [[گیتی]] آمده است. به بیان دیگر: "[[انتظار]] کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت [[آمادگی]] "[[انسانها]]" برای آنچه [[انتظار]] دارند، میشود و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هرچه [[انتظار]] بیشتر و شعله آن فروزانتر و پرفروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] [[انسان]] و در نتیجه آمادگیاش نیز بیشتر خواهد بود. آیا نمیبینی اگر مسافری در راه داشته باشی و چشمبهراه آمدن او باشی، هرچه زمان رسیدن نزدیکتر شود، [[آمادگی]] برای آمدنش فزونی مییابد ..."<ref> ر. ک: محمّد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>. البته در خاستگاه این حالت، دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است. یکی از نویسندگان معاصر با بیان اینکه برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک مسأله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار- از واقعیت گرانبار با مشقّتها- به سوی تصوّر آیندهای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را بازپس گیرند. نوشته است: این گمانه، نوعی خیال بافی یا گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است. ایشان پس از این در دیدگاه یاد شده مناقشه نموده، مینویسد: بیگمان، هنگامی که در پیشینه تاریخی مسأله، نظر کنیم و گستره وسیع نفوذ آن را در [[عقاید]] دینی معروف [[تاریخ]] [[انسان]] بنگریم، چنین توجیهی برای مسأله [[انتظار]] کاملا غیر علمی و بیپایه خواهد بود. مسأله [[انتظار]] از محدوده [[دین]] فراتر رفته و [[مذاهب]] و رویکردهای غیر دینی نظیر مارکسیسم را نیز شامل شده است. چنان که "[[برتراند راسل]]" میگوید: "[[انتظار]]، تنها به [[ادیان]] تعلّق ندارد، بلکه مکاتب و [[مذاهب]] نیز [[ظهور]] نجاتبخشی که [[عدل]] را بگستراند و [[عدالت]] را تحقق بخشد، [[انتظار]] میکشند"<ref> فصلنامه انتظار، ج ۶، محمّد مهدی آصفی، مقاله انتظار پویا.</ref>. امّا "[[فرج]]" به معنای [[گشایش]] است؛ گشایشی که [[امید]] امیدواران است و به [[یقین]] تحققپذیر است و [[ناامیدی]] در آن راه ندارد، و ممکن است طول بکشد. ولی طول کشیدن تحقّق مطلوب، از لوازم امیدهای بزرگ است. امیدهای کوچک به زودی تحققپذیرند و [[امید]]، هرچه بزرگتر باشد، تحقق دیرتر و دراز مدتتری دارد، به خصوص اگر بزرگترین امیدها باشد که مقصود همان [[فرج]] است. و آن [[گشایش]] برای همه خلق و سیادت [[عدل]] و داد برای همیشه، در [[جهان]] است<ref> ر. ک: سید رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۸۶.</ref>. امّا [[احادیث]] [[انتظار]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نزد [[شیعه]] [[امامیه]]، فراوان است که دستهای از آنها از طرق صحیح به ما رسیده است. در روایاتی که سخن از [[انتظار]] گفتهاند، به دو دسته [[روایت]] برمیخوریم: | *«"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشمداشت و [[چشمبهراه بودن]] است<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار.</ref> و در اصطلاح [[مهدویت]] به معنای چشمبهراه آمدن واپسین [[ذخیره الهی]] و برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر [[گیتی]] آمده است. به بیان دیگر: "[[انتظار]] کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت [[آمادگی]] "[[انسانها]]" برای آنچه [[انتظار]] دارند، میشود و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هرچه [[انتظار]] بیشتر و شعله آن فروزانتر و پرفروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] [[انسان]] و در نتیجه آمادگیاش نیز بیشتر خواهد بود. آیا نمیبینی اگر مسافری در راه داشته باشی و چشمبهراه آمدن او باشی، هرچه زمان رسیدن نزدیکتر شود، [[آمادگی]] برای آمدنش فزونی مییابد ..."<ref> ر. ک: محمّد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>. البته در خاستگاه این حالت، دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است. یکی از نویسندگان معاصر با بیان اینکه برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک مسأله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار- از واقعیت گرانبار با مشقّتها- به سوی تصوّر آیندهای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را بازپس گیرند. نوشته است: این گمانه، نوعی خیال بافی یا گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است. ایشان پس از این در دیدگاه یاد شده مناقشه نموده، مینویسد: بیگمان، هنگامی که در پیشینه تاریخی مسأله، نظر کنیم و گستره وسیع نفوذ آن را در [[عقاید]] دینی معروف [[تاریخ]] [[انسان]] بنگریم، چنین توجیهی برای مسأله [[انتظار]] کاملا غیر علمی و بیپایه خواهد بود. مسأله [[انتظار]] از محدوده [[دین]] فراتر رفته و [[مذاهب]] و رویکردهای غیر دینی نظیر مارکسیسم را نیز شامل شده است. چنان که "[[برتراند راسل]]" میگوید: "[[انتظار]]، تنها به [[ادیان]] تعلّق ندارد، بلکه مکاتب و [[مذاهب]] نیز [[ظهور]] نجاتبخشی که [[عدل]] را بگستراند و [[عدالت]] را تحقق بخشد، [[انتظار]] میکشند"<ref> فصلنامه انتظار، ج ۶، محمّد مهدی آصفی، مقاله انتظار پویا.</ref>. امّا "[[فرج]]" به معنای [[گشایش]] است؛ گشایشی که [[امید]] امیدواران است و به [[یقین]] تحققپذیر است و [[ناامیدی]] در آن راه ندارد، و ممکن است طول بکشد. ولی طول کشیدن تحقّق مطلوب، از لوازم امیدهای بزرگ است. امیدهای کوچک به زودی تحققپذیرند و [[امید]]، هرچه بزرگتر باشد، تحقق دیرتر و دراز مدتتری دارد، به خصوص اگر بزرگترین امیدها باشد که مقصود همان [[فرج]] است. و آن [[گشایش]] برای همه خلق و سیادت [[عدل]] و داد برای همیشه، در [[جهان]] است<ref> ر. ک: سید رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۸۶.</ref>. امّا [[احادیث]] [[انتظار]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نزد [[شیعه]] [[امامیه]]، فراوان است که دستهای از آنها از طرق صحیح به ما رسیده است. در روایاتی که سخن از [[انتظار]] گفتهاند، به دو دسته [[روایت]] برمیخوریم: | ||
#روایتهایی که سخن از [[انتظار فرج]] و [[گشایش]] به معنای عام و کلی به میان آورده است؛ در این معنا، [[آموزههای دینی]] بر آن است تا افزون بر بیان [[فضیلت]] "[[گشایش]] عمومی" و [[امید]] به آینده، [[یأس]] و [[نومیدی]] را نیز مورد [[نکوهش]] قرار داده، از ورود آن به [[جوامع بشری]] جلوگیری نماید. اهتمام [[آموزههای اسلامی]] در بیان معنای عام [[انتظار]] و [[امید]] تا بدان حد بوده که گاهی از آن به عنوان [[عبادت]] یاد نموده. [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود:{{عربی|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ"}}<ref> اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۱۰۱؛ شیخ طوسی، أمالی، ص ۴۰۵.</ref>. همان [[حضرت]] فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۸۷. همچنین ر. ک: سنن الترمذی، ج ۵، ص ۵۶۵.</ref> گاهی پا از همه آنچه گفته شد، فراتر نهاده شده و از آن به عنوان [[برترین]] کارهای [[امت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} یاد میشود<ref>{{عربی|" أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۳۶؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۶۴۴.</ref> گاهی هم به آثار وضعی [[انتظار]] اشاره شده، خود [[انتظار فرج]] نوعی [[فرج]] و [[گشایش]] معرفی گشته است<ref> در این باره امام سجّاد{{ع}} فرمود:{{عربی|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ"}}؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۹.</ref> و سرانجام از آن به عنوان [[برترین]] [[جهاد]] [[امت اسلام]] یاد شده است<ref> رسول گرامی اسلام{{صل}} فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۷.</ref>. و از سوی دیگر [[یأس]] و [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[پروردگار]] به شدّت مورد مذمت قرار گرفته و در شمار [[گناهان]] بزرگ به حساب آمده است<ref> ر. ک: سوره یوسف، آیه:۸۷.</ref>. | # روایتهایی که سخن از [[انتظار فرج]] و [[گشایش]] به معنای عام و کلی به میان آورده است؛ در این معنا، [[آموزههای دینی]] بر آن است تا افزون بر بیان [[فضیلت]] "[[گشایش]] عمومی" و [[امید]] به آینده، [[یأس]] و [[نومیدی]] را نیز مورد [[نکوهش]] قرار داده، از ورود آن به [[جوامع بشری]] جلوگیری نماید. اهتمام [[آموزههای اسلامی]] در بیان معنای عام [[انتظار]] و [[امید]] تا بدان حد بوده که گاهی از آن به عنوان [[عبادت]] یاد نموده. [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]] {{صل}} فرمود:{{عربی|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ"}}<ref> اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۱۰۱؛ شیخ طوسی، أمالی، ص ۴۰۵.</ref>. همان [[حضرت]] فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۸۷. همچنین ر. ک: سنن الترمذی، ج ۵، ص ۵۶۵.</ref> گاهی پا از همه آنچه گفته شد، فراتر نهاده شده و از آن به عنوان [[برترین]] کارهای [[امت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} یاد میشود<ref>{{عربی|" أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۳۶؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۶۴۴.</ref> گاهی هم به آثار وضعی [[انتظار]] اشاره شده، خود [[انتظار فرج]] نوعی [[فرج]] و [[گشایش]] معرفی گشته است<ref> در این باره امام سجّاد {{ع}} فرمود:{{عربی|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ"}}؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۹.</ref> و سرانجام از آن به عنوان [[برترین]] [[جهاد]] [[امت اسلام]] یاد شده است<ref> رسول گرامی اسلام {{صل}} فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۷.</ref>. و از سوی دیگر [[یأس]] و [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[پروردگار]] به شدّت مورد مذمت قرار گرفته و در شمار [[گناهان]] بزرگ به حساب آمده است<ref> ر. ک: سوره یوسف، آیه:۸۷.</ref>. | ||
#روایتهایی که در آن به [[انتظار]] به معنای خاص اشاره شده است؛ در این معنا [[انتظار]] به معنای [[چشمبهراه بودن]] آیندهای با تمام ویژگیهای یک [[جامعه]] مورد [[رضایت]] خداوندی است. برخی از سخنان [[معصومین]]{{عم}} در این باره اینگونه است: [[امام باقر]]{{ع}}- آنگاه که [[دین]] [[مرضی]] [[خداوند]] را تعریف میکند- پس از شمردن اموری میفرماید: "... و [[تسلیم]] به امر ما، و [[پرهیزکاری]] و [[فروتنی]]، و [[انتظار]] [[قائم]] ما ..."<ref>{{عربی|" وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا وَ الْوَرَعُ وَ التَّوَاضُعُ وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا "}}؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۲۳، ح ۱۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "بر شما باد به [[تسلیم]] و رد امور به ما و [[انتظار]] امر ما و امر خودتان و [[فرج]] ما و [[فرج]] شما"<ref>{{عربی|" عَلَيْكُمْ بِالتَّسْلِيمِ وَ الرَّدِّ إِلَيْنَا وَ انْتِظَارِ أَمْرِنَا وَ أَمْرِكُمْ وَ فَرَجِنَا وَ فَرَجِكُمْ "}}؛ رجال کشی، ص ۱۳۸.</ref>. از مجموعه سخنانی که [[نقل]] شده به دست میآید که [[انتظار]] فرج- چه به معنای عام و چه به معنای خاصّ- در [[دین]] [[مقدس]] [[اسلام]] بهویژه در آموزههای [[مکتب]] [[تشیع]]، [[جایگاه]] والایی دارد. البته از [[روایات]] [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به دست میآید، اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تنها، راه نیست؛ بلکه خود نیز موضوعیت دارد. بدان معنا که اگر کسی در [[انتظار]] [[راستین]] به سر برد، تفاوتی ندارد که به [[منتظر]] خویش دست یابد، یا دست نیابد. در این باره شخصی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: چه میفرمایید درباره کسی که دارای [[ولایت]] [[پیشوایان]] است و [[انتظار]] [[ظهور]] [[حکومت]] [[حق]] را میکشد و در این حال از [[دنیا]] میرود؟ [[حضرت]] {{ع}} در پاسخ فرمود: "او همانند کسی است که با [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} در [[خیمه]] او بوده باشد سپس- کمی [[سکوت]] کرد و- فرمود: مانند کسی است که با [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} در "مبارزاتش" همراه بوده است"<ref>{{عربی|" هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} "}}؛ برقی، محاسن، ج ۱، ص ۱۷۳؛ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵.</ref>. یکی از نویسندگان معاصر از منظری دیگر نگریسته، پس از [[نقل]] [[روایات]] مربوط به [[انتظار فرج]] نوشته است: "[[فرج]] بر دو قسم است: [[فرج شخصی]] و [[فرج عمومی]]؛ و [[فرج شخصی]] خود بر دو نوع تقسیم میشود: | # روایتهایی که در آن به [[انتظار]] به معنای خاص اشاره شده است؛ در این معنا [[انتظار]] به معنای [[چشمبهراه بودن]] آیندهای با تمام ویژگیهای یک [[جامعه]] مورد [[رضایت]] خداوندی است. برخی از سخنان [[معصومین]] {{عم}} در این باره اینگونه است: [[امام باقر]] {{ع}}- آنگاه که [[دین]] [[مرضی]] [[خداوند]] را تعریف میکند- پس از شمردن اموری میفرماید: "... و [[تسلیم]] به امر ما، و [[پرهیزکاری]] و [[فروتنی]]، و [[انتظار]] [[قائم]] ما ..."<ref>{{عربی|" وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا وَ الْوَرَعُ وَ التَّوَاضُعُ وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا "}}؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۲۳، ح ۱۳.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "بر شما باد به [[تسلیم]] و رد امور به ما و [[انتظار]] امر ما و امر خودتان و [[فرج]] ما و [[فرج]] شما"<ref>{{عربی|" عَلَيْكُمْ بِالتَّسْلِيمِ وَ الرَّدِّ إِلَيْنَا وَ انْتِظَارِ أَمْرِنَا وَ أَمْرِكُمْ وَ فَرَجِنَا وَ فَرَجِكُمْ "}}؛ رجال کشی، ص ۱۳۸.</ref>. از مجموعه سخنانی که [[نقل]] شده به دست میآید که [[انتظار]] فرج- چه به معنای عام و چه به معنای خاصّ- در [[دین]] [[مقدس]] [[اسلام]] بهویژه در آموزههای [[مکتب]] [[تشیع]]، [[جایگاه]] والایی دارد. البته از [[روایات]] [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به دست میآید، اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تنها، راه نیست؛ بلکه خود نیز موضوعیت دارد. بدان معنا که اگر کسی در [[انتظار]] [[راستین]] به سر برد، تفاوتی ندارد که به [[منتظر]] خویش دست یابد، یا دست نیابد. در این باره شخصی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: چه میفرمایید درباره کسی که دارای [[ولایت]] [[پیشوایان]] است و [[انتظار]] [[ظهور]] [[حکومت]] [[حق]] را میکشد و در این حال از [[دنیا]] میرود؟ [[حضرت]] {{ع}} در پاسخ فرمود: "او همانند کسی است که با [[امام مهدی|حضرت قائم]] {{ع}} در [[خیمه]] او بوده باشد سپس- کمی [[سکوت]] کرد و- فرمود: مانند کسی است که با [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} در "مبارزاتش" همراه بوده است"<ref>{{عربی|" هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} "}}؛ برقی، محاسن، ج ۱، ص ۱۷۳؛ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵.</ref>. یکی از نویسندگان معاصر از منظری دیگر نگریسته، پس از [[نقل]] [[روایات]] مربوط به [[انتظار فرج]] نوشته است: "[[فرج]] بر دو قسم است: [[فرج شخصی]] و [[فرج عمومی]]؛ و [[فرج شخصی]] خود بر دو نوع تقسیم میشود: | ||
# [[پاک]] شدن [[انسان]] از [[اخلاق]] زشت و ویژگیها و صفات پست و فرومایه، و در پی آن، رسیدن به [[کمالات]] فطری و درجههای والای انسانی و [[اخلاق]] و منش الهی. | # [[پاک]] شدن [[انسان]] از [[اخلاق]] زشت و ویژگیها و صفات پست و فرومایه، و در پی آن، رسیدن به [[کمالات]] فطری و درجههای والای انسانی و [[اخلاق]] و منش الهی. | ||
#فرجی که به [[امام]] [[ولی عصر]] و [[امام]] [[قائم]] به [[حق]] منسوب است، که این نوع از [[فرج شخصی]]، به نوبه خود، بر دو نوع است: | # فرجی که به [[امام]] [[ولی عصر]] و [[امام]] [[قائم]] به [[حق]] منسوب است، که این نوع از [[فرج شخصی]]، به نوبه خود، بر دو نوع است: | ||
##[[شناخت]] [[مقام]] [[نورانیت]] [[امام]]{{ع}} که چیزی جز [[مقام]] [[ولایت]] الهی نیست، و این [[معرفت]] را فقط در پی [[فرج شخصی]] که همان رسیدن به [[کمالات]] فطری درونی است میتوان به دست آورد. | ## [[شناخت]] [[مقام]] [[نورانیت]] [[امام]] {{ع}} که چیزی جز [[مقام]] [[ولایت]] الهی نیست، و این [[معرفت]] را فقط در پی [[فرج شخصی]] که همان رسیدن به [[کمالات]] فطری درونی است میتوان به دست آورد. | ||
##رسیدن به خدمت [[امام]]{{ع}} و [[درک زمان ظهور]] آن [[حضرت]]؛ و معلوم است که اگر این [[فرج]] حاصل شود، [[فرج]] به معنی اول که همان رسیدن به [[کمالات]] عالی انسانی است نیز حاصل میشود زیرا چنانکه از بعضی [[روایات]] فهمیده میشود رسیدن به حضور [[امام]]{{ع}} در [[زمان ظهور]] آن [[حضرت]]، برای تمام افراد [[بشر]] یا لااقل برای [[خواص]] و وارستگان از غیر [[حق]]، در رسیدن به [[کمالات انسانی]] و درجههای عالی اثر بسیار و نقش جدّی دارد. و اما [[فرج عمومی]] عبارت است از رها شدن [[جامعه]] از شرّ [[ستم]] و [[بیداد]] و رسیدن به عدلوداد و برپا شدن دولتی که در آن [[حق]] عزیز و محترم و [[باطل]]، ذلیل و پایمال گردد. بعضی از [[دعاها]] و [[روایات]] و به ویژه دعاهایی که در ماه مبارک [[رمضان]] وارد شده است درخواست [[فرج شخصی]] را به [[انسان]] [[الهام]] میکند و برخی دیگر، به طلب [[فرج عمومی]] در زمان [[امامان]]{{عم}} و در [[زمان غیبت]] مربوط است که برای آن [[پاداش]] بزرگی ذکر کردهاند. روشن است که کسی که [[معتقد]] باشد فرجی عمومی از [[ناحیه]] [[خداوند]] خواهد رسید و [[مسلمانان]] از [[ستم]] و [[بیداد]] رهایی مییابند، و بر این [[اعتقاد]] ثابت بماند و [[استقامت]] کند و آخرتش را به [[دنیا]] نفروشد، به خاطر این [[انتظار]] [[پاداش]] بزرگی خواهد داشت<ref> علی سعادت پرور، ظهور نور، ص ۸۲- ۸۱.</ref>. به رغم روشنی و قطعیت معنای [[راستین]] [[انتظار]]، [[تفاسیر]] و برداشتهای مختلفی از آن ارائه شده است. بخش عمده این برداشتها، مربوط به [[فهم]] [[عالمان]] و [[دانشمندان]] و بخش دیگر، مربوط به برداشت عموم [[شیعیان]] از مسأله [[انتظار]] است. دو برداشت از [[انتظار]]: دو برداشت اصلی و عمده در این زمینه، عبارت است از: | ## رسیدن به خدمت [[امام]] {{ع}} و [[درک زمان ظهور]] آن [[حضرت]]؛ و معلوم است که اگر این [[فرج]] حاصل شود، [[فرج]] به معنی اول که همان رسیدن به [[کمالات]] عالی انسانی است نیز حاصل میشود زیرا چنانکه از بعضی [[روایات]] فهمیده میشود رسیدن به حضور [[امام]] {{ع}} در [[زمان ظهور]] آن [[حضرت]]، برای تمام افراد [[بشر]] یا لااقل برای [[خواص]] و وارستگان از غیر [[حق]]، در رسیدن به [[کمالات انسانی]] و درجههای عالی اثر بسیار و نقش جدّی دارد. و اما [[فرج عمومی]] عبارت است از رها شدن [[جامعه]] از شرّ [[ستم]] و [[بیداد]] و رسیدن به عدلوداد و برپا شدن دولتی که در آن [[حق]] عزیز و محترم و [[باطل]]، ذلیل و پایمال گردد. بعضی از [[دعاها]] و [[روایات]] و به ویژه دعاهایی که در ماه مبارک [[رمضان]] وارد شده است درخواست [[فرج شخصی]] را به [[انسان]] [[الهام]] میکند و برخی دیگر، به طلب [[فرج عمومی]] در زمان [[امامان]] {{عم}} و در [[زمان غیبت]] مربوط است که برای آن [[پاداش]] بزرگی ذکر کردهاند. روشن است که کسی که [[معتقد]] باشد فرجی عمومی از [[ناحیه]] [[خداوند]] خواهد رسید و [[مسلمانان]] از [[ستم]] و [[بیداد]] رهایی مییابند، و بر این [[اعتقاد]] ثابت بماند و [[استقامت]] کند و آخرتش را به [[دنیا]] نفروشد، به خاطر این [[انتظار]] [[پاداش]] بزرگی خواهد داشت<ref> علی سعادت پرور، ظهور نور، ص ۸۲- ۸۱.</ref>. به رغم روشنی و قطعیت معنای [[راستین]] [[انتظار]]، [[تفاسیر]] و برداشتهای مختلفی از آن ارائه شده است. بخش عمده این برداشتها، مربوط به [[فهم]] [[عالمان]] و [[دانشمندان]] و بخش دیگر، مربوط به برداشت عموم [[شیعیان]] از مسأله [[انتظار]] است. دو برداشت از [[انتظار]]: دو برداشت اصلی و عمده در این زمینه، عبارت است از: | ||
#'''[[انتظار]] صحیح و سازنده؛''' [[انتظار]] سازنده، تحرکبخش و تعهدآور، همان [[انتظار]] راستینی است که در [[روایات]] از آن به عنوان "با فضیلتترین [[عبادت]]" یاد شده است. مرحوم [[مظفر]] در گفتاری کوتاه و جامع [[انتظار]] را اینگونه [[تفسیر]] کرده است که معنای [[انتظار]] [[ظهور]] [[مصلح]] حقیقی و نجاتبخش الهی [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} این نیست که [[مسلمانان]] در [[وظایف]] دینی خود دست روی دست گذاشته و در آنچه بر آنها [[واجب]] است، مانند [[یاری]] [[حقّ]]، زنده کردن [[قوانین]] و دستورهای دینی، [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] فروگذاری کنند و به این [[امید]] که [[امام مهدی|قائم آل محمّد]]{{ع}} بیاید و کارها را درست کند از آنها دست بردارند؛ [[مسلمانان]] موظفاند خود را به انجام دستورهای [[اسلام]] [[مکلف]] بدانند، برای شناسایی [[دین]] از راه صحیح از هیچ کوششی فروگذاری نکنند و از [[امر به معروف و نهی از منکر]] دست نکشند، همچنانکه [[پیامبر]] بزرگوار فرمود: "همه شما [[رهبر]] یکدیگر و در راه [[اصلاح]] هم [[مسئول]] هستید"<ref>{{عربی|" كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ "}}؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۲۰؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۱۸.</ref>. بر این اساس، یک [[مسلمان]] نمیتواند به خاطر [[انتظار]] به [[ظهور]] [[مهدی]] [[مصلح]] از [[وظایف]] مسلّم و قطعی خود دست بکشد یا کوتاه بیاید، چه، [[انتظار]] به [[ظهور]] نه اسقاط [[تکلیف]] میکند و نه مجوز به تأخیر انداختن عمل میدهد و سستی در [[وظایف]] [[دین]] و بیتفاوتی به آن به هیچوجه جایز نیست<ref> محمّد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه: علیرضا مسجدجامعی، ص ۱۱۸.</ref> کوتاه سخن اینکه: [[فرهنگ]] [[راستین]] [[انتظار]] با سه رکن اساسی استوار است: | # '''[[انتظار]] صحیح و سازنده؛''' [[انتظار]] سازنده، تحرکبخش و تعهدآور، همان [[انتظار]] راستینی است که در [[روایات]] از آن به عنوان "با فضیلتترین [[عبادت]]" یاد شده است. مرحوم [[مظفر]] در گفتاری کوتاه و جامع [[انتظار]] را اینگونه [[تفسیر]] کرده است که معنای [[انتظار]] [[ظهور]] [[مصلح]] حقیقی و نجاتبخش الهی [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} این نیست که [[مسلمانان]] در [[وظایف]] دینی خود دست روی دست گذاشته و در آنچه بر آنها [[واجب]] است، مانند [[یاری]] [[حقّ]]، زنده کردن [[قوانین]] و دستورهای دینی، [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] فروگذاری کنند و به این [[امید]] که [[امام مهدی|قائم آل محمّد]] {{ع}} بیاید و کارها را درست کند از آنها دست بردارند؛ [[مسلمانان]] موظفاند خود را به انجام دستورهای [[اسلام]] [[مکلف]] بدانند، برای شناسایی [[دین]] از راه صحیح از هیچ کوششی فروگذاری نکنند و از [[امر به معروف و نهی از منکر]] دست نکشند، همچنانکه [[پیامبر]] بزرگوار فرمود: "همه شما [[رهبر]] یکدیگر و در راه [[اصلاح]] هم [[مسئول]] هستید"<ref>{{عربی|" كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ "}}؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۲۰؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۱۸.</ref>. بر این اساس، یک [[مسلمان]] نمیتواند به خاطر [[انتظار]] به [[ظهور]] [[مهدی]] [[مصلح]] از [[وظایف]] مسلّم و قطعی خود دست بکشد یا کوتاه بیاید، چه، [[انتظار]] به [[ظهور]] نه اسقاط [[تکلیف]] میکند و نه مجوز به تأخیر انداختن عمل میدهد و سستی در [[وظایف]] [[دین]] و بیتفاوتی به آن به هیچوجه جایز نیست<ref> محمّد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه: علیرضا مسجدجامعی، ص ۱۱۸.</ref> کوتاه سخن اینکه: [[فرهنگ]] [[راستین]] [[انتظار]] با سه رکن اساسی استوار است: | ||
##نارضایتی و یا قانع نبودن از وضع موجود؛ | ## نارضایتی و یا قانع نبودن از وضع موجود؛ | ||
##[[امید]] داشتن به آینده بهتر؛ | ## [[امید]] داشتن به آینده بهتر؛ | ||
##حرکت و [[تلاش]] برای گذر از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب. | ## حرکت و [[تلاش]] برای گذر از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب. | ||
#'''[[انتظار]] غلط و ویرانگر؛''' [[انتظار]] ویرانگر، فلج کننده و بازدارنده است- در واقع نوعی "اباحیگری"- که همواره مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است. درباره برداشت دوم از [[انتظار]] [[علامه مطهری]] مینویسد: این نوع [[انتظار]] حاصل برداشت قشری از [[مردم]]، از [[مهدویت]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد؛ تنها از گسترش و اشاعه و رواج [[ستمها]]، [[تبعیضها]]، اختناقها، حقکشیها و [[تباهیها]] ناشی میشود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که [[حق]] و [[حقیقت]] طرفداری نداشته باشد و [[باطل]]، یکهتاز میدان گردد و جز نیروی [[باطل]] نیرویی [[حکومت]] نکند و فرد صالحی در [[جهان]] یافت نشود؛ این انفجار رخ میدهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] حقیقت- نه اهل [[حقیقت]] زیرا [[حقیقت]] طرفداری ندارد- از آستین بیرون میآید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هراصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست [[غیب]] ظاهر نمیشود! برعکس؛ هرگناه، [[فساد]]، [[ستم]]، [[تبعیض]]، حقکشی و هر [[پلیدی]] به [[حکم]] اینکه مقدمه [[صلاح]] کلی است و انفجار را قریب الوقوع میکند، روا است؛ زیرا [[هدف]] وسیلههای [[نامشروع]] را [[مشروع]] میکند. پس [[بهترین]] کمک به تسریع در [[ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، ترویج و اشاعه [[فساد]] است! ... این نوع برداشت از [[ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} و این نوع [[انتظار]] فرج- که منجر به نوعی تعطیل در [[حدود]] و [[مقررات اسلامی]] میشود و نوعی "اباحیگری" به شمار میآید- به هیچوجه با [[موازین]] اسلامی و قرآنی سازگار نیست<ref> مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه السّلام، ص ۵۴،( با تصرّف).</ref>. بنیانگذار [[نظام]] [[مقدس]] [[جمهوری اسلامی]] در بیانی ارزشمند به برداشت های ناصحیح از [[انتظار]] اینگونه اشاره کرده است: "... بعضی از برداشتهایی که از [[انتظار فرج]] شده است را عرض میکنم. بعضیها [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در حسینیه، در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچو [[اعتقادی]] دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[امام مهدی|حضرت صاحب]]{{ع}} بود. اینها به [[تکالیف]] شرعی خود عمل میکردند و [[نهی از منکر]] هم میکردند و [[امر به معروف]] هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری از ایشان برنمیآمد و [[فکر]] این مهم که یک کاری بکنند، نبودند. یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند این است که ما کاری نداشته باشیم به اینکه بر [[جهان]] چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما [[تکلیف]] خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند ان شاء اللّه، درست می کند، دیگر ما تکلیفی نداریم. [[تکلیف]] ما همین است که [[دعا]] کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در [[دنیا]] میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، [[مردم]] [[صالح]] بودند. یک دستهای میگفتند که خوب، باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید، ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری میخواهند بکنند، [[گناه]] زیاد بشود که [[فرج]] نزدیک بشود. یک دستهای از این بالاتر بودند، میگفتند: باید دامن زد به گناهها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]] تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده [[لوح]] هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند. یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از [[ظهور]] [[حضرت]]، آن [[علم]]، [[علم]] [[باطل]] است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن [[روایات]] اشاره دارد که هرکس [[علم]] بلند کند با [[علم]] [[مهدی]]، به عنوان [[مهدویت]] بلند کند، [[باطل]] است ...<ref> روح اللّه موسوی، صحیفه نور، ج ۲۱، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷.</ref>. بدون [[شک]] [[منتظر]] [[راستین]]، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمیتواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلکه باید از هماکنون به طور حتم در صف [[یاران]] آن [[حضرت]] قرار گیرد؛ چرا که [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نمیدهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن "اعمال [[پاک]]" و "روحی پاکتر" و برخورداری از "[[شهامت]]" و "[[آگاهی]]" کافی است. سخن را در این بخش با بیانی ارزشمند از دانشوری دلسوخته کامل میکنیم که فرمود: ... تو ای شخص الهی، که امروز به [[امید]] [[دیدار]] [[رهبر]] الهیات نشستهای و آه سوزان از درون شعلهورت بیرون میآوری، تو ای [[منتظر]] قدوم [[زمامدار]] [[عادل]] مطلق، که در [[دل]] شبهای تاریک، با وجود پشت پردهای او، به [[راز]] ونیاز میپردازی. او با توست، چرا تو با او نیستی؟! اگر میخواهی با او باشی، همین مزرعه و گلشن روی [[زمین]] را نظاره کن، اینجاست [[جایگاه]] شکفتن آن دسته گل ابدیت. آیا میدانی که [[هواپرستی]] تو، [[ستمکاری]] تو بر دیگران، بیاعتنایی تو به [[دستورات]] الهی، پایمال کردن این مزرعه و گلشن است که دسته گل خندان تو از همانجا سر برخواهد زد؟ هر بامداد که از [[خواب]] شبانه برمیخیزی، دست به سوی خدای بزرگی که در همه جا حاضر است بلند کن و بگو: بار پروردگارا، آن [[جمال]] دلربای با [[عظمت]] و آن سیمای محبوبت را به ما نشان بده<ref>{{عربی|" اللّهمّ أرنا الّطلعة الرّشيدة و الغرّة الحميدة "}}</ref>. میگویی: از کجا بدانم که [[محبوب]] ابدی من چهره زیبای خود را به من نشان داده است؟ ... پاسخ این سؤال را از کردار و گفتار روزانه خود بپرس اگر دیدی گفتار و کردار تو مطابق [[دستورات]] الهی و [[وجدان]] [[پاک]] صورت میگیرد، بدان که آن [[محبوب]] زیبای ابدیت، گام در نهانخانه [[دل]] تو گذاشته است و تو کسی هستی که اگر امروز [[دولت]] آن [[رهبر]] [[عادل]] الهی فرا رسید، [[شایسته]] زندگی در زیر [[پرچم]] الهی آن یگانه پیشوای [[بشریت]] میباشی. آری، اینست [[امید]] و [[انتظار]] ... <ref> محمّد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ص ۲۹۰.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۵۹-۱۶۸.</ref>. | # '''[[انتظار]] غلط و ویرانگر؛''' [[انتظار]] ویرانگر، فلج کننده و بازدارنده است- در واقع نوعی "اباحیگری"- که همواره مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است. درباره برداشت دوم از [[انتظار]] [[علامه مطهری]] مینویسد: این نوع [[انتظار]] حاصل برداشت قشری از [[مردم]]، از [[مهدویت]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] [[امام مهدی|مهدی موعود]] {{ع}} است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد؛ تنها از گسترش و اشاعه و رواج [[ستمها]]، [[تبعیضها]]، اختناقها، حقکشیها و [[تباهیها]] ناشی میشود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که [[حق]] و [[حقیقت]] طرفداری نداشته باشد و [[باطل]]، یکهتاز میدان گردد و جز نیروی [[باطل]] نیرویی [[حکومت]] نکند و فرد صالحی در [[جهان]] یافت نشود؛ این انفجار رخ میدهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] حقیقت- نه اهل [[حقیقت]] زیرا [[حقیقت]] طرفداری ندارد- از آستین بیرون میآید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هراصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست [[غیب]] ظاهر نمیشود! برعکس؛ هرگناه، [[فساد]]، [[ستم]]، [[تبعیض]]، حقکشی و هر [[پلیدی]] به [[حکم]] اینکه مقدمه [[صلاح]] کلی است و انفجار را قریب الوقوع میکند، روا است؛ زیرا [[هدف]] وسیلههای [[نامشروع]] را [[مشروع]] میکند. پس [[بهترین]] کمک به تسریع در [[ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، ترویج و اشاعه [[فساد]] است! ... این نوع برداشت از [[ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی موعود]] {{ع}} و این نوع [[انتظار]] فرج- که منجر به نوعی تعطیل در [[حدود]] و [[مقررات اسلامی]] میشود و نوعی "اباحیگری" به شمار میآید- به هیچوجه با [[موازین]] اسلامی و قرآنی سازگار نیست<ref> مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه السّلام، ص ۵۴،(با تصرّف).</ref>. بنیانگذار [[نظام]] [[مقدس]] [[جمهوری اسلامی]] در بیانی ارزشمند به برداشت های ناصحیح از [[انتظار]] اینگونه اشاره کرده است: "... بعضی از برداشتهایی که از [[انتظار فرج]] شده است را عرض میکنم. بعضیها [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در حسینیه، در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچو [[اعتقادی]] دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[امام مهدی|حضرت صاحب]] {{ع}} بود. اینها به [[تکالیف]] شرعی خود عمل میکردند و [[نهی از منکر]] هم میکردند و [[امر به معروف]] هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری از ایشان برنمیآمد و [[فکر]] این مهم که یک کاری بکنند، نبودند. یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند این است که ما کاری نداشته باشیم به اینکه بر [[جهان]] چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما [[تکلیف]] خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند ان شاء اللّه، درست می کند، دیگر ما تکلیفی نداریم. [[تکلیف]] ما همین است که [[دعا]] کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در [[دنیا]] میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، [[مردم]] [[صالح]] بودند. یک دستهای میگفتند که خوب، باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید، ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری میخواهند بکنند، [[گناه]] زیاد بشود که [[فرج]] نزدیک بشود. یک دستهای از این بالاتر بودند، میگفتند: باید دامن زد به گناهها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]] تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده [[لوح]] هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند. یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از [[ظهور]] [[حضرت]]، آن [[علم]]، [[علم]] [[باطل]] است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن [[روایات]] اشاره دارد که هرکس [[علم]] بلند کند با [[علم]] [[مهدی]]، به عنوان [[مهدویت]] بلند کند، [[باطل]] است ...<ref> روح اللّه موسوی، صحیفه نور، ج ۲۱، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷.</ref>. بدون [[شک]] [[منتظر]] [[راستین]]، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمیتواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلکه باید از هماکنون به طور حتم در صف [[یاران]] آن [[حضرت]] قرار گیرد؛ چرا که [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نمیدهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن "اعمال [[پاک]]" و "روحی پاکتر" و برخورداری از "[[شهامت]]" و "[[آگاهی]]" کافی است. سخن را در این بخش با بیانی ارزشمند از دانشوری دلسوخته کامل میکنیم که فرمود: ... تو ای شخص الهی، که امروز به [[امید]] [[دیدار]] [[رهبر]] الهیات نشستهای و آه سوزان از درون شعلهورت بیرون میآوری، تو ای [[منتظر]] قدوم [[زمامدار]] [[عادل]] مطلق، که در [[دل]] شبهای تاریک، با وجود پشت پردهای او، به [[راز]] ونیاز میپردازی. او با توست، چرا تو با او نیستی؟! اگر میخواهی با او باشی، همین مزرعه و گلشن روی [[زمین]] را نظاره کن، اینجاست [[جایگاه]] شکفتن آن دسته گل ابدیت. آیا میدانی که [[هواپرستی]] تو، [[ستمکاری]] تو بر دیگران، بیاعتنایی تو به [[دستورات]] الهی، پایمال کردن این مزرعه و گلشن است که دسته گل خندان تو از همانجا سر برخواهد زد؟ هر بامداد که از [[خواب]] شبانه برمیخیزی، دست به سوی خدای بزرگی که در همه جا حاضر است بلند کن و بگو: بار پروردگارا، آن [[جمال]] دلربای با [[عظمت]] و آن سیمای محبوبت را به ما نشان بده<ref>{{عربی|" اللّهمّ أرنا الّطلعة الرّشيدة و الغرّة الحميدة "}}</ref>. میگویی: از کجا بدانم که [[محبوب]] ابدی من چهره زیبای خود را به من نشان داده است؟ ... پاسخ این سؤال را از کردار و گفتار روزانه خود بپرس اگر دیدی گفتار و کردار تو مطابق [[دستورات]] الهی و [[وجدان]] [[پاک]] صورت میگیرد، بدان که آن [[محبوب]] زیبای ابدیت، گام در نهانخانه [[دل]] تو گذاشته است و تو کسی هستی که اگر امروز [[دولت]] آن [[رهبر]] [[عادل]] الهی فرا رسید، [[شایسته]] زندگی در زیر [[پرچم]] الهی آن یگانه پیشوای [[بشریت]] میباشی. آری، اینست [[امید]] و [[انتظار]] ... <ref> محمّد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ص ۲۹۰.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۵۹-۱۶۸.</ref>. | ||
*"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشم داشت و چشم به راه بودن<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار</ref> است؛ اما در اصطلاح، به معنای چشم به راه بودن برای [[ظهور]] واپسین ذخیره الهی و آماده شدن برای [[یاری]] او در برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر [[گیتی]] است. به بیان دیگر، "کیفیتی روحی است که باعث پدید آمدن حالت [[آمادگی]] انسانها برای آنچه [[انتظار]] دارند، میشود و ضد آن، [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزان تر و پر فروغ تر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref> ر.ک: محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵ </ref>. و "فَرَج" به معنای "[[گشایش]]" است. یکی از اندیشوران معاصر، با بیان این که برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک امیله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار از واقعیت گرانبار یا مشقّت ها به سوی تصور آیندهای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را باز پس گیرند، نوشته است: "این گمانه، نوعی خیال بافی با نوعی گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است"<ref> محمد مهدی آصفی، «انتظار پویا»، فصلنامه انتظار، ش۶ </ref>. بنابراین بر خلاف پندار برخی که [[اندیشه]] [[مهدویت]] را ساخته [[شیعه]] میدانند، باورداشت [[مهدویت]]، نه فقط ویژه [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیست، بلکه بخش برجستهای از باورهای اسلامی و یکی از مسائل مهم و ریشهای در اصول اسلامی به شمار میآید که بین همه گروهها و [[مذاهب اسلامی]] بر پایه نویدهای [[قرآن]] و آموزههای [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} باد، شکل گرفته است. [[روایت]] های مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} - همانگونه که در منابع [[شیعه]] آمده است. در بسیاری از کتابهای شناخته شده [[اهل سنت]] نیز آمده است<ref>ر.ک: محمدامیر ناصری، الامام المهدي في الأحاديث المشتركة بين السنة والشيعة.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۸۸-۱۸۹.</ref>. | *"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشم داشت و چشم به راه بودن<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار</ref> است؛ اما در اصطلاح، به معنای چشم به راه بودن برای [[ظهور]] واپسین ذخیره الهی و آماده شدن برای [[یاری]] او در برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر [[گیتی]] است. به بیان دیگر، "کیفیتی روحی است که باعث پدید آمدن حالت [[آمادگی]] انسانها برای آنچه [[انتظار]] دارند، میشود و ضد آن، [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزان تر و پر فروغ تر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref> ر.ک: محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵ </ref>. و "فَرَج" به معنای "[[گشایش]]" است. یکی از اندیشوران معاصر، با بیان این که برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک امیله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار از واقعیت گرانبار یا مشقّت ها به سوی تصور آیندهای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را باز پس گیرند، نوشته است: "این گمانه، نوعی خیال بافی با نوعی گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است"<ref> محمد مهدی آصفی، «انتظار پویا»، فصلنامه انتظار، ش۶ </ref>. بنابراین بر خلاف پندار برخی که [[اندیشه]] [[مهدویت]] را ساخته [[شیعه]] میدانند، باورداشت [[مهدویت]]، نه فقط ویژه [[پیروان]] [[اهل بیت]] {{عم}} نیست، بلکه بخش برجستهای از باورهای اسلامی و یکی از مسائل مهم و ریشهای در اصول اسلامی به شمار میآید که بین همه گروهها و [[مذاهب اسلامی]] بر پایه نویدهای [[قرآن]] و آموزههای [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} باد، شکل گرفته است. [[روایت]] های مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} - همانگونه که در منابع [[شیعه]] آمده است. در بسیاری از کتابهای شناخته شده [[اهل سنت]] نیز آمده است<ref>ر.ک: محمدامیر ناصری، الامام المهدي في الأحاديث المشتركة بين السنة والشيعة.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۸۸-۱۸۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۱۰: | خط ۳۰۷: | ||
«اصل [[انتظار فرج]]، از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی، یعنی "[[حرمت]] [[یأس از روح الله]]" استنتاج میشود. بدینسان که [[مؤمن]] به [[عنایات]] الهی هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نداده و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهودهگرایی نمیشود<ref>[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص۱۴.</ref>. | «اصل [[انتظار فرج]]، از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی، یعنی "[[حرمت]] [[یأس از روح الله]]" استنتاج میشود. بدینسان که [[مؤمن]] به [[عنایات]] الهی هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نداده و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهودهگرایی نمیشود<ref>[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص۱۴.</ref>. | ||
*اما در اصطلاح، [[انتظار]] حالت کسی است که از وضع موجود ناراحت و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. [[منتظر]] بر این باور است که روزگاری شدتها برای اهل [[حق]] و اهل [[صبر]] پایان مییابد و نباید مقهور دستگاههای فاسد شد؛ بنابراین در [[انتظار]] دو عنصر وجود دارد: [[امید]] و [[آرزو]]؛ [[امید]] به این معنا که پیروز [[دشمنان دین]] [[انسانیت]] را موقتی بشماریم و [[تسلیم]] آنها نشویم و [[آرزو]] به این معنا که [[ظهور]] در عین اینکه جنبههای [[خارقالعاده]] دارد، با کمک یک عده [[یاران]] [[شایسته]] و همفکر انجام میشود»<ref>یادداشتهای استاد مطهری، ج۹، ص۳۹۴.</ref><ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۳۶، ۳۷.</ref>. | * اما در اصطلاح، [[انتظار]] حالت کسی است که از وضع موجود ناراحت و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. [[منتظر]] بر این باور است که روزگاری شدتها برای اهل [[حق]] و اهل [[صبر]] پایان مییابد و نباید مقهور دستگاههای فاسد شد؛ بنابراین در [[انتظار]] دو عنصر وجود دارد: [[امید]] و [[آرزو]]؛ [[امید]] به این معنا که پیروز [[دشمنان دین]] [[انسانیت]] را موقتی بشماریم و [[تسلیم]] آنها نشویم و [[آرزو]] به این معنا که [[ظهور]] در عین اینکه جنبههای [[خارقالعاده]] دارد، با کمک یک عده [[یاران]] [[شایسته]] و همفکر انجام میشود»<ref>یادداشتهای استاد مطهری، ج۹، ص۳۹۴.</ref><ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۳۶، ۳۷.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۱۸: | خط ۳۱۵: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«کلمه "[[انتظار]]" مصدر ثلاثی مزید از ماده "نظر" است. این واژه و مشتقات آن در منابع لغت به معنای چشم دوختن، با تأمل نگاه کردن<ref>{{عربی|"النظر الانتظار: تأمل الشئ بالعین"}}؛ (الصحاح، ج۲، ص۸۳۰).</ref>، نظارهگر بودن، توقع امری را داشتن و مراقب بودن آمده است<ref>{{عربی|" نَظَرتُهُ و انْتَظَرْتُه إِذا ارْتَقَبْتَ حضورَه"}}؛ (تاج العروس، ج۷، ص۵۳۹).</ref>. | *«کلمه "[[انتظار]]" مصدر ثلاثی مزید از ماده "نظر" است. این واژه و مشتقات آن در منابع لغت به معنای چشم دوختن، با تأمل نگاه کردن<ref>{{عربی|"النظر الانتظار: تأمل الشئ بالعین"}}؛ (الصحاح، ج۲، ص۸۳۰).</ref>، نظارهگر بودن، توقع امری را داشتن و مراقب بودن آمده است<ref>{{عربی|" نَظَرتُهُ و انْتَظَرْتُه إِذا ارْتَقَبْتَ حضورَه"}}؛ (تاج العروس، ج۷، ص۵۳۹).</ref>. | ||
[[انتظار]] به معنای لغوی، یعنی متوقع بودن و چشم به راهی، فی نفسه [[ارزش]] ندارد بلکه چشم به راهی و [[انتظار]]، با توجه به موضوع و متعلق آن، قابل [[ارزش]] یابی است و به تناسب متعلق آن، دارای [[ارزش]] مثبت یا منفی خواهد بود. | |||
در اصطلاح [[روایات]]، کاربرد کلماتی مانند "[[انتظار]]" و "[[منتظر]]"، بیشتر در مفهوم ارزشی به کار رفته و نوعاً با واژههای "[[ظهور]]" و "[[فرج]]" قرین و همراه است و مراد از آن، چشم به راه بودن و توقع داشتن [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} در [[آخر الزمان]] است؛ انتظاری به وسعت همه [[تاریخ]] ریشه در [[جان]] همه [[انسانها]] دارد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۷.</ref>. | |||
*«منظور از [[انتظار]] زمینهساز، نگاه جامع و کاربردی به مقوله [[انتظار]] است. در این نوع نگاه، نه تنها [[اراده]]، تلاش و خواست جمعی، نقش مؤثر و تعیین کننده در [[تسریع ظهور]] دارد، بلکه اساساً [[انتظار]] بدون توجه به ساز و [[کارها]] و اقدامات زمینهساز، امری نامعقول و بیمعناست. خوشبختانه این نگاه مثبت و کاربردی به مفهوم [[انتظار]]، امروزه به یک نگرش غالب در میان پژوهشگران معاصر تبدیل شده است. در این نگرش که ارزیابی دقیق اوضاع گذشته و تلاش برای تغییر وضعیت موجود، جزو الزامات [[تفکر]] [[انتظار]] محسوب میشود، [[تکالیف]] فردی و [[اجتماعی]] شخص [[منتظر]] نیز تا حدی روشن میگردد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آموزه انتظار و زمینهسازی ظهور (مقاله)|آموزه انتظار و زمینهسازی ظهور]]، ص ۱۲۲.</ref>. | *«منظور از [[انتظار]] زمینهساز، نگاه جامع و کاربردی به مقوله [[انتظار]] است. در این نوع نگاه، نه تنها [[اراده]]، تلاش و خواست جمعی، نقش مؤثر و تعیین کننده در [[تسریع ظهور]] دارد، بلکه اساساً [[انتظار]] بدون توجه به ساز و [[کارها]] و اقدامات زمینهساز، امری نامعقول و بیمعناست. خوشبختانه این نگاه مثبت و کاربردی به مفهوم [[انتظار]]، امروزه به یک نگرش غالب در میان پژوهشگران معاصر تبدیل شده است. در این نگرش که ارزیابی دقیق اوضاع گذشته و تلاش برای تغییر وضعیت موجود، جزو الزامات [[تفکر]] [[انتظار]] محسوب میشود، [[تکالیف]] فردی و [[اجتماعی]] شخص [[منتظر]] نیز تا حدی روشن میگردد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آموزه انتظار و زمینهسازی ظهور (مقاله)|آموزه انتظار و زمینهسازی ظهور]]، ص ۱۲۲.</ref>. | ||
*«در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، صرفاً [[چشم به راهی]] و یک حالت روحی روانی معمول و متعارف نیست؛ بلکه ماهیت [[انتظار]]، نگرش فعال برخاسته از [[ایمان]] به [[ظهور]] است. بر این اساس، [[انتظار]]، یک رویکرد عمل گرایانه از یک [[اعتقاد]] عمیق قلبی است. | *«در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، صرفاً [[چشم به راهی]] و یک حالت روحی روانی معمول و متعارف نیست؛ بلکه ماهیت [[انتظار]]، نگرش فعال برخاسته از [[ایمان]] به [[ظهور]] است. بر این اساس، [[انتظار]]، یک رویکرد عمل گرایانه از یک [[اعتقاد]] عمیق قلبی است. | ||
براین اساس، جوهر اصلی [[انتظار]]، [[اعتقاد]] و [[ایمان]] قلبی به حتمیت [[ظهور]] [[مصلح جهانی]]، [[حضرت مهدی موعود]]{{ع}} و دخالت مستقیم این [[باور]] در رفتارهای فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]] و نگرش او نسبت به چگونگی [[زندگی]] حال و [[آینده]] است. مادامی که ما دخالت مستقیم و نقش تأثیرگذار این [[اندیشه]] و باورداشت را در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] و چگونگی حال و [[آینده]] خود، به عنوان یک واقعیت نپذیریم و آن را در حیات فردی و [[اجتماعی]] خود به یک جریان [[فکری]] و [[رفتاری]] تبدیل نکنیم، هرگز به آثار پر [[برکت]] این [[تفکر]] دست نخواهیم یافت. بنابراین، نخستین قدم در این راستا، آن است که [[درک]] درست و تصور صحیحی از این مفهوم ارزشی و [[اسلامی]] داشته باشیم تا به اهمیت آن پی ببریم. با تأمل در روایاتی که به موضوع [[انتظار]] و الزامات آن پرداختهاند نیز به روشنی در مییابیم که در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]] صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست تا در لغتنامهها و کتابخانهها سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن [[زندگی]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خودمان میباید آن را جستجو کنیم. | براین اساس، جوهر اصلی [[انتظار]]، [[اعتقاد]] و [[ایمان]] قلبی به حتمیت [[ظهور]] [[مصلح جهانی]]، [[حضرت مهدی موعود]] {{ع}} و دخالت مستقیم این [[باور]] در رفتارهای فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]] و نگرش او نسبت به چگونگی [[زندگی]] حال و [[آینده]] است. مادامی که ما دخالت مستقیم و نقش تأثیرگذار این [[اندیشه]] و باورداشت را در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] و چگونگی حال و [[آینده]] خود، به عنوان یک واقعیت نپذیریم و آن را در حیات فردی و [[اجتماعی]] خود به یک جریان [[فکری]] و [[رفتاری]] تبدیل نکنیم، هرگز به آثار پر [[برکت]] این [[تفکر]] دست نخواهیم یافت. بنابراین، نخستین قدم در این راستا، آن است که [[درک]] درست و تصور صحیحی از این مفهوم ارزشی و [[اسلامی]] داشته باشیم تا به اهمیت آن پی ببریم. با تأمل در روایاتی که به موضوع [[انتظار]] و الزامات آن پرداختهاند نیز به روشنی در مییابیم که در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]] صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست تا در لغتنامهها و کتابخانهها سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن [[زندگی]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خودمان میباید آن را جستجو کنیم. | ||
ماهیتشناسی [[انتظار]]، در گرو تحلیل صحیح از رابطه [[ایمان]] قلبی با [[اقدام عملی]] و پیوند معنایی آن دو است. آموزه [[انتظار]]، [[اعتقادی]] [[فرهنگ]] زا و مسؤلیت آفرین است. از اینرو، در [[روایات]] از [[انتظار]] به "عمل" تعبیر شده و بلکه [[بهترین]] عمل ([[افضل الاعمال]]) بیان شده است. این تعبیر، بیانگر پیوند معنایی [[ایمان]] و عمل در این مقوله است. برپایه این گونه [[روایات]]، [[اندیشه]] [[انتظار]] چنان در انگیزش [[اراده]] و خواست [[انسان]] [[منتظر]]، کارساز و نقش آفرین است که ذهن او را به سمت اهداف مورد [[انتظار]] سوق داده و باورهای او را به [[عزم]] و [[اراده]] تبدیل میکند. از اینرو، در [[تفکر شیعی]]، [[انتظار]] به عنوان یک نگرش کاربردی مبتنی برآموزههای [[دینی]] و ارزشی، مدنظر قرار گرفته است؛ نگرشی که شرایط گذشته و حال را به چشم انداز [[آینده]] پیوند میدهد و در رویکرد و [[انتخاب]] [[انسان]]، تأثیر گذار است. [[انتظار]] یک آموزه [[دینی]] [[هدایت]] بخش است که [[رفتاری]] هدفمند را در پی داشته و به تصمیمات و اقدامات [[اصلاح]] گرایانه در عرصههای مختلف [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و... منتهی میگردد. این [[تفکر]] جریان ساز و [[هویت]] آفرین، چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و اهداف کلی حرکت [[جامعه]] به سوی [[آینده]] را تعیین میکند»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۷، ۱۱۸.</ref>. | ماهیتشناسی [[انتظار]]، در گرو تحلیل صحیح از رابطه [[ایمان]] قلبی با [[اقدام عملی]] و پیوند معنایی آن دو است. آموزه [[انتظار]]، [[اعتقادی]] [[فرهنگ]] زا و مسؤلیت آفرین است. از اینرو، در [[روایات]] از [[انتظار]] به "عمل" تعبیر شده و بلکه [[بهترین]] عمل ([[افضل الاعمال]]) بیان شده است. این تعبیر، بیانگر پیوند معنایی [[ایمان]] و عمل در این مقوله است. برپایه این گونه [[روایات]]، [[اندیشه]] [[انتظار]] چنان در انگیزش [[اراده]] و خواست [[انسان]] [[منتظر]]، کارساز و نقش آفرین است که ذهن او را به سمت اهداف مورد [[انتظار]] سوق داده و باورهای او را به [[عزم]] و [[اراده]] تبدیل میکند. از اینرو، در [[تفکر شیعی]]، [[انتظار]] به عنوان یک نگرش کاربردی مبتنی برآموزههای [[دینی]] و ارزشی، مدنظر قرار گرفته است؛ نگرشی که شرایط گذشته و حال را به چشم انداز [[آینده]] پیوند میدهد و در رویکرد و [[انتخاب]] [[انسان]]، تأثیر گذار است. [[انتظار]] یک آموزه [[دینی]] [[هدایت]] بخش است که [[رفتاری]] هدفمند را در پی داشته و به تصمیمات و اقدامات [[اصلاح]] گرایانه در عرصههای مختلف [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و... منتهی میگردد. این [[تفکر]] جریان ساز و [[هویت]] آفرین، چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و اهداف کلی حرکت [[جامعه]] به سوی [[آینده]] را تعیین میکند»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۷، ۱۱۸.</ref>. | ||
*«در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، یک مفهوم [[دینی]] و ارزشی است که نگرش [[انسان]] به شرایط گذشته و حال را به چشم انداز [[آینده]] پیوند میدهد. این مفهوم [[دینی]] و [[اسلامی]]، یک مفهوم هدایتبخش و برانگیزاننده است که رفتارهای جهتمندی را در پی دارد و به تصمیمات و اقدامات عملی [[اصلاح]] گرایانه در عرصههای مختلف [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] میانجامد. | *«در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، یک مفهوم [[دینی]] و ارزشی است که نگرش [[انسان]] به شرایط گذشته و حال را به چشم انداز [[آینده]] پیوند میدهد. این مفهوم [[دینی]] و [[اسلامی]]، یک مفهوم هدایتبخش و برانگیزاننده است که رفتارهای جهتمندی را در پی دارد و به تصمیمات و اقدامات عملی [[اصلاح]] گرایانه در عرصههای مختلف [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] میانجامد. | ||
جوهره اصلی [[انتظار]] در [[تفکر شیعی]]، [[اعتقاد]] و [[ایمان]] قلبی، به حتمیت [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] [[حضرت مهدی موعود]]{{ع}} و دخالت مستقیم این باورداشت در نگرشها و رفتارهای فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]] در رابطه با [[سرنوشت]] و [[آینده]] او است. تا هنگامی که ما دخالت مستقیم و نقش تأثیرگذار این [[اندیشه]] و باورداشت را در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] وچگونگی حال و [[آینده]] خود، در [[جایگاه]] یک واقعیت نپذیریم و آن را در حیات فردی و [[اجتماعی]] خود به یک جریان [[فکری]] و [[رفتاری]] تبدیل نکنید، هرگز به آثار پربرکت این [[تفکر]] دست نخواهیم یافت؛ بنابراین، نخستین قدم در این راستا، آن است که [[درک]] درست و تصور صحیحی از این مفهوم ارزشی و [[اسلامی]] داشته باشیم، تا به اهمیت آن پی ببریم. | جوهره اصلی [[انتظار]] در [[تفکر شیعی]]، [[اعتقاد]] و [[ایمان]] قلبی، به حتمیت [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] [[حضرت مهدی موعود]] {{ع}} و دخالت مستقیم این باورداشت در نگرشها و رفتارهای فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]] در رابطه با [[سرنوشت]] و [[آینده]] او است. تا هنگامی که ما دخالت مستقیم و نقش تأثیرگذار این [[اندیشه]] و باورداشت را در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] وچگونگی حال و [[آینده]] خود، در [[جایگاه]] یک واقعیت نپذیریم و آن را در حیات فردی و [[اجتماعی]] خود به یک جریان [[فکری]] و [[رفتاری]] تبدیل نکنید، هرگز به آثار پربرکت این [[تفکر]] دست نخواهیم یافت؛ بنابراین، نخستین قدم در این راستا، آن است که [[درک]] درست و تصور صحیحی از این مفهوم ارزشی و [[اسلامی]] داشته باشیم، تا به اهمیت آن پی ببریم. | ||
از تأمل در روایاتی که به موضوع [[انتظار]] و الزامات آن پرداخته است، به روشنی در مییابیم که در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست که در لغتنامهها و کتابخانهها، سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن [[زندگی]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خود باید آن را جست و جو کرد. در [[اندیشه شیعی]]، [[انتظار]]، یک [[تفکر]] جریان ساز و هویتبخش است که چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و جهتگیری کلی حرکت [[جامعه]] به سوی [[آینده]] را تعیین میکند. مهم آن است که با تأمل و نگرش صحیح به [[روایات]] و دستورالعملهای [[عصر غیبت]] و [[انتظار]]، جنبههای کاربردی این [[تفکر]] را استخراج و در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] خویش بهکار بندیم. | از تأمل در روایاتی که به موضوع [[انتظار]] و الزامات آن پرداخته است، به روشنی در مییابیم که در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست که در لغتنامهها و کتابخانهها، سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن [[زندگی]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خود باید آن را جست و جو کرد. در [[اندیشه شیعی]]، [[انتظار]]، یک [[تفکر]] جریان ساز و هویتبخش است که چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و جهتگیری کلی حرکت [[جامعه]] به سوی [[آینده]] را تعیین میکند. مهم آن است که با تأمل و نگرش صحیح به [[روایات]] و دستورالعملهای [[عصر غیبت]] و [[انتظار]]، جنبههای کاربردی این [[تفکر]] را استخراج و در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] خویش بهکار بندیم. | ||
اگر میبینیم در [[احادیث]] و [[روایات]]، این همه از [[فضیلت]] و [[ارزش انتظار]] و ارج گذاری [[منتظران]]، سخن به میان آمده و از [[انتظار ظهور]] [[مهدی]]{{ع}}، با عناوین و اوصافی چون [[برترین عمل]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ الامامه و التبصره، ص۲۱؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۴۴. (در برخی از احادیث، در صدر این جمله، عبارت: {{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا...}} ذکر شده است. ر.ک: کمال الدین، ص۳۷۷).</ref>، بافضیلتترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ کمال الدین، ص۲۸۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>، بالاترین [[جهاد]] در [[راه خدا]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ تحف العقول، ص۳۸؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۴۱.</ref>، محبوبترین عمل در پیشگاه [[الهی]]<ref>{{متن حدیث|أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۹۳.</ref>، همسنگ بودن با [[شهادت]] و به [[خون]] طپیدن در [[راه خدا]]<ref>{{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ الخصال، ۶۲۶؛ کمال الدین، ص۶۴۵؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۵۶۰؛ تحف العقول، ص۱۱۵؛ معجم احادیث الامام المهدی{{ع}}، ج۳، ص۷۵.</ref>، در رکاب [[حضرت قائم]]{{ع}} بودن<ref>{{متن حدیث|كَمَنْ كَانَ فِي فُسْطَاطِ الْقَائِمِ{{ع}} }}؛ المحاسن، ج۱، ص۱۷۳؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۲۶.</ref>، در حال [[پیکار]] با [[دشمنان]] و [[شمشیر]] زدن در محضر [[رسول خدا]]{{صل}}<ref>{{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ مِنْهُمْ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} يَذُبُّ عَنْهُ}}؛ الغیبه النعمانی، ص۹۲؛ کمال الدین، ص۳۳۵- ۶۴۷؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۲۸.</ref> و دیگر تعابیری که هرکدام، با [[عنایت]] و [[حکمت]] خاصی بیان شده است، همه و همه از ارتباط و [[پیوستگی]] این [[باور]] درونی با عملکرد بیرونی و رفتارهای سازمان یافته فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]]، حکایت دارد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[اندیشه انتظار و جهانی شدن (مقاله)|اندیشه انتظار و جهانی شدن]].</ref>. | اگر میبینیم در [[احادیث]] و [[روایات]]، این همه از [[فضیلت]] و [[ارزش انتظار]] و ارج گذاری [[منتظران]]، سخن به میان آمده و از [[انتظار ظهور]] [[مهدی]] {{ع}}، با عناوین و اوصافی چون [[برترین عمل]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ الامامه و التبصره، ص۲۱؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۴۴. (در برخی از احادیث، در صدر این جمله، عبارت: {{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا...}} ذکر شده است. ر.ک: کمال الدین، ص۳۷۷).</ref>، بافضیلتترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ کمال الدین، ص۲۸۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>، بالاترین [[جهاد]] در [[راه خدا]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ تحف العقول، ص۳۸؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۴۱.</ref>، محبوبترین عمل در پیشگاه [[الهی]]<ref>{{متن حدیث|أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۹۳.</ref>، همسنگ بودن با [[شهادت]] و به [[خون]] طپیدن در [[راه خدا]]<ref>{{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ الخصال، ۶۲۶؛ کمال الدین، ص۶۴۵؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۵۶۰؛ تحف العقول، ص۱۱۵؛ معجم احادیث الامام المهدی {{ع}}، ج۳، ص۷۵.</ref>، در رکاب [[حضرت قائم]] {{ع}} بودن<ref>{{متن حدیث|كَمَنْ كَانَ فِي فُسْطَاطِ الْقَائِمِ {{ع}} }}؛ المحاسن، ج۱، ص۱۷۳؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۲۶.</ref>، در حال [[پیکار]] با [[دشمنان]] و [[شمشیر]] زدن در محضر [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>{{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ مِنْهُمْ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} يَذُبُّ عَنْهُ}}؛ الغیبه النعمانی، ص۹۲؛ کمال الدین، ص۳۳۵- ۶۴۷؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۲۸.</ref> و دیگر تعابیری که هرکدام، با [[عنایت]] و [[حکمت]] خاصی بیان شده است، همه و همه از ارتباط و [[پیوستگی]] این [[باور]] درونی با عملکرد بیرونی و رفتارهای سازمان یافته فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]]، حکایت دارد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[اندیشه انتظار و جهانی شدن (مقاله)|اندیشه انتظار و جهانی شدن]].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۴۰: | خط ۳۳۹: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[انتظار]]، در لغت، به معنای "چشمداشت پیدا کردن"<ref>المنجد، (عربی به فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، ج ۲، ص ۱۹۵۸.</ref> و در اصطلاح، به معنای "چشمداشتن به [[ظهور امام زمان]]{{ع}} و تشکیل [[حکومت]] [[عدل الهی]] توسط آن [[حضرت]]" است. [[انتظار]]، به معنای [[آیندهنگری]] و به معنای ناراضی بودن از وضع موجود و [[راضی]] شدن به آینده بهتر است؛ [[انتظار فرج]]، یعنی آماده بودن برای [[ظهور امام زمان]]{{ع}} و تشکیل [[دولت]] اسلامی و [[حکومت]] [[آخرین سفیر]] الهی؛ [[انتظار فرج]]، یعنی مهیا ساختن [[روح]] و جسم خود برای روزی که تمام بدبختیها، ناکامیها، بیدادگریها، [[ظلمها]] از میان رفته و [[فقر]] و [[تنگدستی]]، ... یکباره و برای همیشه، رخت برمیبندد و به وسیله آن [[حضرت]] {{ع}} [[حکومت]] [[عدل]] در سراسر [[گیتی]] برقرار میگردد. برای چنین روزی، باید [[انتظار]] کشید و امیدوار بود. [[امید]] و آرزوی [[عدل]] فراگیر، در [[روایات]] اسلامی، [[عبادت]]، بلکه [[افضل]] [[عبادات]]، و نشانه [[شیعه]] در دوران [[غیبت]] شمرده شده است. [[امام سجاد]]{{ع}} میفرماید: "همانا، اهل زمان [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} و معتقدان به [[امامت]] آن [[حضرت]] و کسانی که [[منتظر]] [[ظهور]] ایشان هستند، از اهل هر زمانی [[افضل]] هستند؛ زیرا [[خداوند متعال]]، از [[عقل]] و [[فهم]] و [[معرفت]]، آنچنان به آنان داده که به سبب آن، [[غائب]] بودن [[امام]]، همانند حاضر بودن [[امام]] است و [[خداوند]]، آنان را در آن زمان، به منزله کسانی قرار داده که در کنار [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} با [[شمشیر]] [[جهاد]] میکردند. آنان، [[مخلصان]] واقعی و [[شیعیان راستین]] ما و [[دعوت]] کنندگان به [[دین خدا]]، در آشکار و [[نهان]]، هستند." و نیز فرمود: "[[انتظار فرج]]، خودش، بزرگترین فرجهاست."<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶.</ref>. | «[[انتظار]]، در لغت، به معنای "چشمداشت پیدا کردن"<ref>المنجد، (عربی به فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، ج ۲، ص ۱۹۵۸.</ref> و در اصطلاح، به معنای "چشمداشتن به [[ظهور امام زمان]] {{ع}} و تشکیل [[حکومت]] [[عدل الهی]] توسط آن [[حضرت]]" است. [[انتظار]]، به معنای [[آیندهنگری]] و به معنای ناراضی بودن از وضع موجود و [[راضی]] شدن به آینده بهتر است؛ [[انتظار فرج]]، یعنی آماده بودن برای [[ظهور امام زمان]] {{ع}} و تشکیل [[دولت]] اسلامی و [[حکومت]] [[آخرین سفیر]] الهی؛ [[انتظار فرج]]، یعنی مهیا ساختن [[روح]] و جسم خود برای روزی که تمام بدبختیها، ناکامیها، بیدادگریها، [[ظلمها]] از میان رفته و [[فقر]] و [[تنگدستی]]، ... یکباره و برای همیشه، رخت برمیبندد و به وسیله آن [[حضرت]] {{ع}} [[حکومت]] [[عدل]] در سراسر [[گیتی]] برقرار میگردد. برای چنین روزی، باید [[انتظار]] کشید و امیدوار بود. [[امید]] و آرزوی [[عدل]] فراگیر، در [[روایات]] اسلامی، [[عبادت]]، بلکه [[افضل]] [[عبادات]]، و نشانه [[شیعه]] در دوران [[غیبت]] شمرده شده است. [[امام سجاد]] {{ع}} میفرماید: "همانا، اهل زمان [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} و معتقدان به [[امامت]] آن [[حضرت]] و کسانی که [[منتظر]] [[ظهور]] ایشان هستند، از اهل هر زمانی [[افضل]] هستند؛ زیرا [[خداوند متعال]]، از [[عقل]] و [[فهم]] و [[معرفت]]، آنچنان به آنان داده که به سبب آن، [[غائب]] بودن [[امام]]، همانند حاضر بودن [[امام]] است و [[خداوند]]، آنان را در آن زمان، به منزله کسانی قرار داده که در کنار [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} با [[شمشیر]] [[جهاد]] میکردند. آنان، [[مخلصان]] واقعی و [[شیعیان راستین]] ما و [[دعوت]] کنندگان به [[دین خدا]]، در آشکار و [[نهان]]، هستند." و نیز فرمود: "[[انتظار فرج]]، خودش، بزرگترین فرجهاست."<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶.</ref>. | ||
بنابراین، [[انتظار فرج]]، چشمداشت به [[گشایش]] امور از سوی [[خداوند]] است. این چشمداشت، هرچند [[فرج]] است، لکن طبق [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[فرج]] اصلی در زمان [[ظهور امام زمان]]{{ع}} خواهد بود»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۱۰۰-۱۰۱.</ref>. | بنابراین، [[انتظار فرج]]، چشمداشت به [[گشایش]] امور از سوی [[خداوند]] است. این چشمداشت، هرچند [[فرج]] است، لکن طبق [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} [[فرج]] اصلی در زمان [[ظهور امام زمان]] {{ع}} خواهد بود»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۱۰۰-۱۰۱.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۸۴: | خط ۳۸۳: | ||
| تصویر = 152035.jpg | | تصویر = 152035.jpg | ||
| پاسخدهنده = میرتقی حسینی گرگانی | | پاسخدهنده = میرتقی حسینی گرگانی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرتقی حسینی گرگانی]]'''، در کتاب ''«[[ نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرتقی حسینی گرگانی]]'''، در کتاب ''«[[نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[انتظار]]، یعنی آرزومندی برای رسیدن به نیکوترین حال و زمان؛ یعنی لَه لَه زدن برای رسیدن به "[[ماء معین]]": {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ}}<ref>"بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان میآورد؟؛ سوره ملک، آیه ۳۰.</ref>؛ یعنی رهایی از [[ظلمت]] و تیرگی، و چشم به افق روشن دوختن و برای [[دیدار]] [[خورشید]]، شب را به صبح آوردن؛ یعنی [[برترین]] [[عبادت]]؛ یعنی [[شناخت]] [[منتظر]]؛ زیرا، لازمه هر عبادتی [[معرفت]] است؛ پس، [[انتظار]] بدون [[شناخت]] [[موعود]] [[منتظر]] معنا و مفهوم نخواهد داشت و تهی از محتوا و [[حقیقت]] است. پس، تنها چیزی که بدان معنا، محتوا و واقعیت میبخشد، [[شناخت]] است؛ و [[شناخت]]، چون [[هدف]] آن است. [[انتظار]]، یعنی [[آمادگی]] برای رهایی از [[ستم]]، خود را ساختن، چشم به ما بین [[رکن و مقام]] دوختن به [[امید]] [[فتح]] و گشوده شدن دروازههای [[قسطنطنیه]]، جبال و [[دیلم]]؛ به [[انتظار]] هبوط [[عیسی]] و نظارهگر [[قتل دجال]] به دست او بودن، در تکاپوی زوال [[فرزندان]] صهیون بودن و به صلای [[شمشیر]] گوش دادن، مشاهده شکسته شدن پرچمهای [[سفیانی]] و [[دجال]]؛ و خلاصه، ترنم {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه " }} بر پهنه [[گیتی]] گوش را نواختن. [[انتظار]]، یعنی باوری شورآفرین، امیدی روحبخش، [[مقاومت]] و [[صلابت]] چون {{متن قرآن| هُمُ الْغالِبُون}}، حماسهای شبشکن، شفقی فجرآفرین، [[فتح]] المبین، [[فتح]] الفتوح، مرصادی برای [[منافقان]]، "نه" گفتن به [[باطل]] و [[شیطان]] بزرگ، درفش [[عصیان]] و [[پایداری]]، جریان [[خون]] در رگ زندگی، در آرزوی روزهای سبز بهاری نشستن، در هالهای از نورِ [[جمال]] [[مهدی]] قرار گرفتن و سپر بلایش شدن، گرمای دستش را لمس نمودن، [[جان]] را به تابش [[خورشید]] [[ولایت]]، تابناک ساختن، [[روح]] را در سایه [[حکومت]] [[موعود]] [[صیقل]] دادن، و از شادمانی طلوع طلیعه جهانی، آکنده از داد و [[دادگری]] سرشار بودن. [[انتظار]]، یعنی [[اشتیاق]] به [[آرامش]] بعد از [[طوفان]]، [[امید]] استقرار [[صلح]] و [[عدل]] جاویدان پس از شیوع [[ظلم]] و فسادِ همهگیر و بیپایان بهوسیله [[منجی]] بزرگ، [[موعود]] [[بشریت]] و [[مهدی]] [[قائم]] [[منتظر]] {{ع}}؛ و به گفته [[حافظ]] شیرازی: ایمنی قافلههای [[دل]] و [[دانش]]. [[انتظار]]، یعنی همواره [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] خونین رهایی از [[مغرب]] بودن<ref>در حدیثهای فراوانی گفته شده است که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}} -سلیمان حسینی بلخی قندوزی، ینابیع المودة، ج۳، ص١۴۵؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵٢، ص١٩۵؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج٢، صص۵٢٧ و ۵٢٨- یعنی مهدی {{ع}} خود همان خورشیدی است که از مغرب (محل غروب خورشید) طلوع میکند. برخی گفتهاند: از جمله نشانههای ظهور امام زمان {{ع}} طلوع خورشید از مغرب است؛ برخی دیگر میگویند: محل طلوع آن حضرت مغرب زمین است. شاید توجیهش آن باشد که امام زمان بعد از فتح انطاکیه، قسطنطنیه، روم و فرنگ، به سوی بیتالمقدس باز میگردد، و مسیح برای هلاکت دجال و یهودیان عنود حقپوش هبوط میکند؛ یعنی آغاز حرکت اصلاحی و عدالتگستر موعود منتظر همین طلوع خورشید از مغرب خواهد بود؛ خدا داند. به انتظار روزی که مفسر راستین دین ظهور کند، تا آنرا به معنای واقعی کلمه تفسیر نماید. بله، در برخی از روایتها چنین ذکر شده است: {{عربی|"أَوَّلُ الْآيَاتِ طُلُوعُ الشَّمْسِ"}} -إعلامالوری، ج٢، ص٢٧٩- و نیز آمده: {{عربی|"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ أَمِنَ النَّاسُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونُ"}}. این حدیثها، طلوع شمس را از نشانههای قیامت میدانند. ملاحظه میکنید که طلوع به خود شمس نسبت داده شده است، ولی آنچه که ما پیشتر نقل نمودیم، این بود که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}}؛ مرجع ضمیر "هو"، وجود مقدس مهدی موعود {{ع}} است؛ و این، منافات ندارد که طلوع خورشید از مغرب، از نشانههای نزدیکی قیامت باشد؛ و در برخی روایتها، تعبیر شده که مهدی فاطمه همان شمس بوده، و از علائم و اشراط الساعة، خود ظهور مهدی و آنچه که پیش و پس از ظهور اتفاق میافتد، باشد. چندی پیش، یکی از ستارهشناسان روسی پیشبینی کرده بود که در اواخر سال ١٩٨٢ میلادی فاجعهای برای خورشید پیش خواهد آمد و خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد. [[امام باقر|حضرت باقر]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|"نَعَمْ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا مِنَ الْمَحْتُومِ..."}} -إلزام الناصب، ج٢، ص١۴۶- یعنی: آری، ندای آسمانی و طلوع خورشید از مغرب حتمی خواهد بود. وقوع چنین پدیدهای که از نشانههای ظهور است، اگر معنای ظاهریاش مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت و چرخش منظومه شمسی است؛ و این، با اصول حاکم بر نظام طبیعت سازگاری ندارد. بدیهی است که [[امام زمان]]{{ع}} بر روی همین زمین بدون هیچگونه تغییر قبل از قیامت، حکومت جهانی تشکیل میدهند. بر این اساس، تحقق چنین نشانهای به صورت معجزه هم امکان ندارد؛ زیرا، معجزه در محدوده نظام حاکم بر جهان صورت میگیرد. -دادگستر جهان، ص۲۲۰- به همینخاطر، نظریهای که ما در اول بحث ارائه دادیم تقویت میگردد. محدث، حکیم و فقیه بزرگوار، فیض کاشانی میگوید: گویا طلوع خورشید از مغرب، کنایه از [[ظهور امام مهدی|ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} است؛ همانگونه که از برخی اخبار نیز استفاده میشود. -وافی، ج۲، ص۴۴۶-؛ در ذیل روایتِ صعصعه نیز جملهای است که نشانگر همین معناست. صعصعه در پاسخ نزال بن سبره گفت: کسی که حضرت عیسی {{ع}} پشت سر وی نماز میگزارد، دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی {{ع}} است؛ و هم اوست خورشیدی که از غروبگاهش طلوع میکند. - بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۵-. و این همان معنای کنائی است که از "طلوع خورشید از غروبگاهش" برداشت میشود؛ و ظهور حضرت حجت بن الحسن {{ع}} به طلوع خورشید از مغربش تشبیه شده است.</ref>، در برابر تندبادهای زودگذر زبرالحدید بودن، در برابر مشکلات، کوه مقاوم بودن و برای رهایی از آنها همراه [[سپاه مهدی]] بودن؛ یعنی دیدن طلعت رشیده و سپیده ستوده و در نتیجه، چشم را روشن ساختن و سینه را به [[نور]] [[ایمان]] منور نمودن؛ لحظهشماری برای نامنویسی در حزب [[مهدی]] {{ع}}، و در نهایت، سرسپرده وی شدن؛ چون سرودهاند: {{عربی|" وَ أَنَ حِزْبَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ وَ أَوْلِيَاءَكَ هُمُ الْفَائِزُونَ، وَ أَعْدَاءَكَ هُمُ الْخَاسِرُون " }}<ref>شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ١٠٣٣.</ref>؛ {{عربی|" أُولَئِكَ أَوْلِيَائِي حَقّاً بِهِمْ أَدْفَعُ كُلَ فِتْنَةٍ عَمْيَاءَ حِنْدِسٍ وَ بِهِمْ أَكْشِفُ الزَّلَازِلَ وَ أَدْفَعُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَالَ- {{متن قرآن| أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ }} " }}<ref>اینان اولیای حقیقی من هستند؛ به سبب اینها هر [[فتنه]] کور و تاریک را دفع میکنم؛ و به سبب آنها شدائد و سختیها را برطرف میکنم و از آنها غُل و زنجیر را بر میدارم؛ و برهمینان [[صلوات]] و [[درود]] [[خداوند]] باد؛ زیرا، [[هدایت]] یافتهاند و [[انتظار]] را به کردار و رفتارشان [[تفسیر]] کرده، و میگویند: [[انتظار]]، یعنی عبرتِ عبرتانگیز و [[صبر]] بیصبرانه کشیدن؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۱.</ref>»<ref>[[میرتقی حسینی گرگانی|حسینی گرگانی؛میرتقی]]، [[ نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]، ص 35-38.</ref>. | «[[انتظار]]، یعنی آرزومندی برای رسیدن به نیکوترین حال و زمان؛ یعنی لَه لَه زدن برای رسیدن به "[[ماء معین]]": {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ}}<ref>"بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان میآورد؟؛ سوره ملک، آیه ۳۰.</ref>؛ یعنی رهایی از [[ظلمت]] و تیرگی، و چشم به افق روشن دوختن و برای [[دیدار]] [[خورشید]]، شب را به صبح آوردن؛ یعنی [[برترین]] [[عبادت]]؛ یعنی [[شناخت]] [[منتظر]]؛ زیرا، لازمه هر عبادتی [[معرفت]] است؛ پس، [[انتظار]] بدون [[شناخت]] [[موعود]] [[منتظر]] معنا و مفهوم نخواهد داشت و تهی از محتوا و [[حقیقت]] است. پس، تنها چیزی که بدان معنا، محتوا و واقعیت میبخشد، [[شناخت]] است؛ و [[شناخت]]، چون [[هدف]] آن است. [[انتظار]]، یعنی [[آمادگی]] برای رهایی از [[ستم]]، خود را ساختن، چشم به ما بین [[رکن و مقام]] دوختن به [[امید]] [[فتح]] و گشوده شدن دروازههای [[قسطنطنیه]]، جبال و [[دیلم]]؛ به [[انتظار]] هبوط [[عیسی]] و نظارهگر [[قتل دجال]] به دست او بودن، در تکاپوی زوال [[فرزندان]] صهیون بودن و به صلای [[شمشیر]] گوش دادن، مشاهده شکسته شدن پرچمهای [[سفیانی]] و [[دجال]]؛ و خلاصه، ترنم {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه " }} بر پهنه [[گیتی]] گوش را نواختن. [[انتظار]]، یعنی باوری شورآفرین، امیدی روحبخش، [[مقاومت]] و [[صلابت]] چون {{متن قرآن| هُمُ الْغالِبُون}}، حماسهای شبشکن، شفقی فجرآفرین، [[فتح]] المبین، [[فتح]] الفتوح، مرصادی برای [[منافقان]]، "نه" گفتن به [[باطل]] و [[شیطان]] بزرگ، درفش [[عصیان]] و [[پایداری]]، جریان [[خون]] در رگ زندگی، در آرزوی روزهای سبز بهاری نشستن، در هالهای از نورِ [[جمال]] [[مهدی]] قرار گرفتن و سپر بلایش شدن، گرمای دستش را لمس نمودن، [[جان]] را به تابش [[خورشید]] [[ولایت]]، تابناک ساختن، [[روح]] را در سایه [[حکومت]] [[موعود]] [[صیقل]] دادن، و از شادمانی طلوع طلیعه جهانی، آکنده از داد و [[دادگری]] سرشار بودن. [[انتظار]]، یعنی [[اشتیاق]] به [[آرامش]] بعد از [[طوفان]]، [[امید]] استقرار [[صلح]] و [[عدل]] جاویدان پس از شیوع [[ظلم]] و فسادِ همهگیر و بیپایان بهوسیله [[منجی]] بزرگ، [[موعود]] [[بشریت]] و [[مهدی]] [[قائم]] [[منتظر]] {{ع}}؛ و به گفته [[حافظ]] شیرازی: ایمنی قافلههای [[دل]] و [[دانش]]. [[انتظار]]، یعنی همواره [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] خونین رهایی از [[مغرب]] بودن<ref>در حدیثهای فراوانی گفته شده است که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}} -سلیمان حسینی بلخی قندوزی، ینابیع المودة، ج۳، ص١۴۵؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵٢، ص١٩۵؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج٢، صص۵٢٧ و ۵٢٨- یعنی مهدی {{ع}} خود همان خورشیدی است که از مغرب (محل غروب خورشید) طلوع میکند. برخی گفتهاند: از جمله نشانههای ظهور امام زمان {{ع}} طلوع خورشید از مغرب است؛ برخی دیگر میگویند: محل طلوع آن حضرت مغرب زمین است. شاید توجیهش آن باشد که امام زمان بعد از فتح انطاکیه، قسطنطنیه، روم و فرنگ، به سوی بیتالمقدس باز میگردد، و مسیح برای هلاکت دجال و یهودیان عنود حقپوش هبوط میکند؛ یعنی آغاز حرکت اصلاحی و عدالتگستر موعود منتظر همین طلوع خورشید از مغرب خواهد بود؛ خدا داند. به انتظار روزی که مفسر راستین دین ظهور کند، تا آنرا به معنای واقعی کلمه تفسیر نماید. بله، در برخی از روایتها چنین ذکر شده است: {{عربی|"أَوَّلُ الْآيَاتِ طُلُوعُ الشَّمْسِ"}} -إعلامالوری، ج٢، ص٢٧٩- و نیز آمده: {{عربی|"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ أَمِنَ النَّاسُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونُ"}}. این حدیثها، طلوع شمس را از نشانههای قیامت میدانند. ملاحظه میکنید که طلوع به خود شمس نسبت داده شده است، ولی آنچه که ما پیشتر نقل نمودیم، این بود که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}}؛ مرجع ضمیر "هو"، وجود مقدس مهدی موعود {{ع}} است؛ و این، منافات ندارد که طلوع خورشید از مغرب، از نشانههای نزدیکی قیامت باشد؛ و در برخی روایتها، تعبیر شده که مهدی فاطمه همان شمس بوده، و از علائم و اشراط الساعة، خود ظهور مهدی و آنچه که پیش و پس از ظهور اتفاق میافتد، باشد. چندی پیش، یکی از ستارهشناسان روسی پیشبینی کرده بود که در اواخر سال ١٩٨٢ میلادی فاجعهای برای خورشید پیش خواهد آمد و خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد. [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} میفرماید: {{عربی|"نَعَمْ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا مِنَ الْمَحْتُومِ..."}} -إلزام الناصب، ج٢، ص١۴۶- یعنی: آری، ندای آسمانی و طلوع خورشید از مغرب حتمی خواهد بود. وقوع چنین پدیدهای که از نشانههای ظهور است، اگر معنای ظاهریاش مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت و چرخش منظومه شمسی است؛ و این، با اصول حاکم بر نظام طبیعت سازگاری ندارد. بدیهی است که [[امام زمان]] {{ع}} بر روی همین زمین بدون هیچگونه تغییر قبل از قیامت، حکومت جهانی تشکیل میدهند. بر این اساس، تحقق چنین نشانهای به صورت معجزه هم امکان ندارد؛ زیرا، معجزه در محدوده نظام حاکم بر جهان صورت میگیرد. -دادگستر جهان، ص۲۲۰- به همینخاطر، نظریهای که ما در اول بحث ارائه دادیم تقویت میگردد. محدث، حکیم و فقیه بزرگوار، فیض کاشانی میگوید: گویا طلوع خورشید از مغرب، کنایه از [[ظهور امام مهدی|ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} است؛ همانگونه که از برخی اخبار نیز استفاده میشود. -وافی، ج۲، ص۴۴۶-؛ در ذیل روایتِ صعصعه نیز جملهای است که نشانگر همین معناست. صعصعه در پاسخ نزال بن سبره گفت: کسی که حضرت عیسی {{ع}} پشت سر وی نماز میگزارد، دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی {{ع}} است؛ و هم اوست خورشیدی که از غروبگاهش طلوع میکند. - بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۵-. و این همان معنای کنائی است که از "طلوع خورشید از غروبگاهش" برداشت میشود؛ و ظهور حضرت حجت بن الحسن {{ع}} به طلوع خورشید از مغربش تشبیه شده است.</ref>، در برابر تندبادهای زودگذر زبرالحدید بودن، در برابر مشکلات، کوه مقاوم بودن و برای رهایی از آنها همراه [[سپاه مهدی]] بودن؛ یعنی دیدن طلعت رشیده و سپیده ستوده و در نتیجه، چشم را روشن ساختن و سینه را به [[نور]] [[ایمان]] منور نمودن؛ لحظهشماری برای نامنویسی در حزب [[مهدی]] {{ع}}، و در نهایت، سرسپرده وی شدن؛ چون سرودهاند: {{عربی|" وَ أَنَ حِزْبَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ وَ أَوْلِيَاءَكَ هُمُ الْفَائِزُونَ، وَ أَعْدَاءَكَ هُمُ الْخَاسِرُون " }}<ref>شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ١٠٣٣.</ref>؛ {{عربی|" أُولَئِكَ أَوْلِيَائِي حَقّاً بِهِمْ أَدْفَعُ كُلَ فِتْنَةٍ عَمْيَاءَ حِنْدِسٍ وَ بِهِمْ أَكْشِفُ الزَّلَازِلَ وَ أَدْفَعُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَالَ- {{متن قرآن| أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ }} " }}<ref>اینان اولیای حقیقی من هستند؛ به سبب اینها هر [[فتنه]] کور و تاریک را دفع میکنم؛ و به سبب آنها شدائد و سختیها را برطرف میکنم و از آنها غُل و زنجیر را بر میدارم؛ و برهمینان [[صلوات]] و [[درود]] [[خداوند]] باد؛ زیرا، [[هدایت]] یافتهاند و [[انتظار]] را به کردار و رفتارشان [[تفسیر]] کرده، و میگویند: [[انتظار]]، یعنی عبرتِ عبرتانگیز و [[صبر]] بیصبرانه کشیدن؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۱.</ref>»<ref>[[میرتقی حسینی گرگانی|حسینی گرگانی؛میرتقی]]، [[نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]، ص 35-38.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۰۲: | خط ۴۰۱: | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[انتظار فرج]] در [[اسلام]] و بهویژه در [[مذهب]] حقّه تشیّع، عبارت از [[ایمان]] [[استوار]] به [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت]] [[ولیّ]] عصر{{ع}} و [[امید به ظهور]] [[مبارک]] آن واپسین [[حجّت]] [[خداوند]]، و آرزوی فرا رسیدن [[روزگار رهایی]] [[مستضعفان]] از چنگال [[مستکبران]]، و تمام شدن دوران داعیه "لمن الملکی" [[طاغوتیان]]، و [[فتح]] و [[پیروزی]] نهایی [[مؤمنان]]، و آغاز [[حکومت صالحان]]، تا [[پایان جهان]] است که همه اعتقادهای اساسی [[اسلام]] را -از یکتایی [[خدا]] و [[رسالت پیامبر]]{{صل}} و [[امامت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} و تحقّق [[وعده]] تخلّفناپذیر [[خداوند]]- دربر دارد. | «[[انتظار فرج]] در [[اسلام]] و بهویژه در [[مذهب]] حقّه تشیّع، عبارت از [[ایمان]] [[استوار]] به [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت]] [[ولیّ]] عصر {{ع}} و [[امید به ظهور]] [[مبارک]] آن واپسین [[حجّت]] [[خداوند]]، و آرزوی فرا رسیدن [[روزگار رهایی]] [[مستضعفان]] از چنگال [[مستکبران]]، و تمام شدن دوران داعیه "لمن الملکی" [[طاغوتیان]]، و [[فتح]] و [[پیروزی]] نهایی [[مؤمنان]]، و آغاز [[حکومت صالحان]]، تا [[پایان جهان]] است که همه اعتقادهای اساسی [[اسلام]] را -از یکتایی [[خدا]] و [[رسالت پیامبر]] {{صل}} و [[امامت]] [[امامان معصوم]] {{عم}} و تحقّق [[وعده]] تخلّفناپذیر [[خداوند]]- دربر دارد. | ||
[[انتظار فرج]] در [[اسلام]]، در واقع نوعی [[آمادگی]] است. [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن، [[پاک]] زیستن، و دور ماندن از زشتیها و وصول به [[تزکیه نفس]]. [[آمادگی]] برای حرکتی مستمرّ و دائم، با تلاش و کوشش پیگیر و خستگیناپذیر توأم با [[خودسازی]] و دگرسازی و [[زمینهسازی]]. و سرانجام [[آمادگی]] برای تهیّه قوا برای شرکت در [[نهضت]] [[عظیم]] آسمانی [[حضرت مهدی]]{{ع}} که آغاز آن، [[ظهور]] [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} و فرجام آن، [[شکست]] تاریکیها، [[ظلمها]]، [[فسادها]]، جهلها، جنایتها، [[قدرت]] [[طاغوتها]]، و نتیجه آن، برپایی [[حکومت عدل]] "[[الله]]" و تحقّق قول و [[پیمان]] [[خداوند]] به عزّتبخشی [[مؤمنان]] است»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۱۹۳.</ref>. | [[انتظار فرج]] در [[اسلام]]، در واقع نوعی [[آمادگی]] است. [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن، [[پاک]] زیستن، و دور ماندن از زشتیها و وصول به [[تزکیه نفس]]. [[آمادگی]] برای حرکتی مستمرّ و دائم، با تلاش و کوشش پیگیر و خستگیناپذیر توأم با [[خودسازی]] و دگرسازی و [[زمینهسازی]]. و سرانجام [[آمادگی]] برای تهیّه قوا برای شرکت در [[نهضت]] [[عظیم]] آسمانی [[حضرت مهدی]] {{ع}} که آغاز آن، [[ظهور]] [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} و فرجام آن، [[شکست]] تاریکیها، [[ظلمها]]، [[فسادها]]، جهلها، جنایتها، [[قدرت]] [[طاغوتها]]، و نتیجه آن، برپایی [[حکومت عدل]] "[[الله]]" و تحقّق قول و [[پیمان]] [[خداوند]] به عزّتبخشی [[مؤمنان]] است»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۱۹۳.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۱۳: | خط ۴۱۲: | ||
«[[انتظار]] در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref> با مطالعه فرهنگهای لغت در مییابیم که [[انتظار]] یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت میتوان کرد. | «[[انتظار]] در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref> با مطالعه فرهنگهای لغت در مییابیم که [[انتظار]] یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت میتوان کرد. | ||
#این حالت روانی و چشم به راهی، [[انسان]] را به اعتزال و [[انزوا]] بکشاند و [[منتظر]]، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را [[تحمل]] کند و به [[امید]] [[آینده]] مطلوب، بدون هیچ گونه تلاشی فقط [[انتظار]] بکشد. | # این حالت روانی و چشم به راهی، [[انسان]] را به اعتزال و [[انزوا]] بکشاند و [[منتظر]]، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را [[تحمل]] کند و به [[امید]] [[آینده]] مطلوب، بدون هیچ گونه تلاشی فقط [[انتظار]] بکشد. | ||
#این چشم به راهی و [[انتظار]] سبب حرکت، [[پویایی]] و عمل و [[آمادگی]] وسیعتر گردد. | # این چشم به راهی و [[انتظار]] سبب حرکت، [[پویایی]] و عمل و [[آمادگی]] وسیعتر گردد. | ||
کدام یک از این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] است؟ با مراجعه به متون روایی، مشاهده میشود که [[معصومان]] {{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیدهاند و برای این که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، [[انتظار]] را عمل نامیدهاند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}، {{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲).</ref> یا آن را [[عبادت]] خواندهاند، آن هم محبوبترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ}}، {{متن حدیث|سُئل عن علی {{ع}} رجل أی الاعمال أحب الی الله عزوجل؟ قال علی {{ع}}: انتظار الفرج}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱).</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کس که وضعیت موجود را نمیپذیرد و [[تحمل]] نمیکند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده میشود؛ {{عربی|مَنِ انْتَظَرَ أَمْراً تَهَیَّأَ لَهُ}}. | کدام یک از این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] است؟ با مراجعه به متون روایی، مشاهده میشود که [[معصومان]] {{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیدهاند و برای این که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، [[انتظار]] را عمل نامیدهاند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}، {{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲).</ref> یا آن را [[عبادت]] خواندهاند، آن هم محبوبترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ}}، {{متن حدیث|سُئل عن علی {{ع}} رجل أی الاعمال أحب الی الله عزوجل؟ قال علی {{ع}}: انتظار الفرج}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱).</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کس که وضعیت موجود را نمیپذیرد و [[تحمل]] نمیکند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده میشود؛ {{عربی|مَنِ انْتَظَرَ أَمْراً تَهَیَّأَ لَهُ}}. | ||
خط ۴۲۶: | خط ۴۲۵: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محبوب شفائی]]'''، در کتاب ''«[[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محبوب شفائی]]'''، در کتاب ''«[[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«"[[انتظار]] در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است"<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کمال القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>. با مطالعه فرهنگهای لغت درمییابیم که [[انتظار]] یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت میتوان کرد: یکی این حالت روانی [[چشم به راهی]]، [[انسان]] را به اعتزال و [[انزوا]] بکشاند و [[منتظر]]، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را [[تحمل]] کند و به [[امید]] آیندهای مطلوب، بدون هیچگونه تلاشی فقط [[انتظار]] بکشد. دیگر اینکه [[چشم به راهی]] و [[انتظار]] سبب حرکت، [[پویایی]] و عمل و [[آمادگی]] وسیعتر گردد. با توجه به این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] با مراجعه به متون [[روایی]]، مشاهده میشود که [[معصومان]]{{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیدهاند و برای اینکه هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، "[[انتظار]] را عمل نامیدهاند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref> "یا آن را [[عبادت]] خواندهاند، آن هم محبوبترین [[اعمال]]"<ref>بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۶۵، ح ۵۱.</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کسی که وضعیت موجود را نمیپذیرد و [[تحمل]] میکند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده میشود»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۵.</ref>. | «"[[انتظار]] در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است"<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کمال القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>. با مطالعه فرهنگهای لغت درمییابیم که [[انتظار]] یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت میتوان کرد: یکی این حالت روانی [[چشم به راهی]]، [[انسان]] را به اعتزال و [[انزوا]] بکشاند و [[منتظر]]، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را [[تحمل]] کند و به [[امید]] آیندهای مطلوب، بدون هیچگونه تلاشی فقط [[انتظار]] بکشد. دیگر اینکه [[چشم به راهی]] و [[انتظار]] سبب حرکت، [[پویایی]] و عمل و [[آمادگی]] وسیعتر گردد. با توجه به این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] با مراجعه به متون [[روایی]]، مشاهده میشود که [[معصومان]] {{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیدهاند و برای اینکه هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، "[[انتظار]] را عمل نامیدهاند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref> "یا آن را [[عبادت]] خواندهاند، آن هم محبوبترین [[اعمال]]"<ref>بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۶۵، ح ۵۱.</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کسی که وضعیت موجود را نمیپذیرد و [[تحمل]] میکند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده میشود»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۵.</ref>. | ||
«از نظر [[شیعه]] مسأله [[انتظار]] [[مهدویت]] و نوید [[ظهور]] [[مهدی موعود]]{{ع}} یکی از مسائل بسیار حیاتی به شمار میرود و به اندازهای اهمیت دارد که [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} در ردیف وقوع [[قیامت]] و [[تکذیب]] و تصدیقش در ردیف [[تکذیب]] و [[تصدیق]] [[رسول اکرم]]{{صل}} میباشد. مسأله [[انتظار]] [[مهدویت]] و نوید [[ظهور]] آن [[مصلح]] [[الهی]] یک مسأله کهن و ریشهدار است و سابقه آن به نخستین روزهای [[طلوع فجر]] [[اسلام]] و دوران شخصی [[نبی اکرم]]{{صل}} بر میگردد. به [[اعتقاد]] [[شیعه]] علاوه بر [[آیات]] متعددی که در [[قرآن کریم]] وارد شده و [[پیشوایان دینی]] آنها را به وجود [[مقدس]] [[مهدی موعود]]{{ع}} و [[انتظار]] [[تفسیر]] و | «از نظر [[شیعه]] مسأله [[انتظار]] [[مهدویت]] و نوید [[ظهور]] [[مهدی موعود]] {{ع}} یکی از مسائل بسیار حیاتی به شمار میرود و به اندازهای اهمیت دارد که [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} در ردیف وقوع [[قیامت]] و [[تکذیب]] و تصدیقش در ردیف [[تکذیب]] و [[تصدیق]] [[رسول اکرم]] {{صل}} میباشد. مسأله [[انتظار]] [[مهدویت]] و نوید [[ظهور]] آن [[مصلح]] [[الهی]] یک مسأله کهن و ریشهدار است و سابقه آن به نخستین روزهای [[طلوع فجر]] [[اسلام]] و دوران شخصی [[نبی اکرم]] {{صل}} بر میگردد. به [[اعتقاد]] [[شیعه]] علاوه بر [[آیات]] متعددی که در [[قرآن کریم]] وارد شده و [[پیشوایان دینی]] آنها را به وجود [[مقدس]] [[مهدی موعود]] {{ع}} و [[انتظار]] [[تفسیر]] و تأویل کردهاند صدها [[حدیث]] معتبر و [[متواتر]] از [[حضرت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[جانشینان]] آن [[حضرت]] {{عم}} صادر شده که در آنها کلیه صفات و خصوصیات و جزئیات [[زندگی]] آن [[منتظر موعود]] {{ع}} که پس از [[تولد]] دوبار [[غیبت]] خواهد داشت و پس از [[غیبت طولانی]] [[ظهور]] خواهد کرد و با تشکیل [[حکومت واحد جهانی]] [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] خواهد نمود. بیان شده است. [[شیعیان]] بر اساس [[روایات]] [[عقیده]] دارند که [[مهدی موعود]] {{ع}} سری از [[اسرار]] [[حق]] و رازی از رازهای نهفته [[خداوند]] و آخرین [[برگزیده الهی]] است که پس از [[تولد]] از نظرها [[غایب]] شده است و بعد از مدت زمان طولانی [[ظهور]] خواهد کرد. و او حجه [[الله]]، [[خلیفه]] [[الله]] و [[بقیة الله]] است. [[مهدی موعود]] {{ع}} از [[نسل]] [[پاک]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} بوده و از [[علی]] {{ع}} و زهرا {{س}} و نهمین نفر از [[فرزندان امام حسین]] {{ع}} و [[فرزند]] [[بلافصل]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} است<ref>همان، ص ۶۴.</ref>. | ||
[[شیعیان]] [[دوازده امامی]] [[عقیده]] دارند که [[حضرت مهدی]]{{ع}} همنام و هم [[کنیه]] [[پیامبر]]{{صل}} و هم اکنون زنده است و هنگامی که [[خداوند]] [[اذن]] ظهورش دهد [[قیام]] میکند و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] مینماید. [[شیعیان]] طبق وعدههای [[انبیاء]] [[سلف]] و نویدهای کتب مذهبی و وعدههای صریح [[قرآن کریم]] [[عقیده]] دارند: آنگاه که [[اخلاق]] و [[معنویت]] از میان [[بشر]] رخت بربندد و [[ظلم و ستم]] فراگیر شود و اسباب [[ظهور]] که یکی از [[وظایف منتظران]] است مهیا گردد. [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[فرمان]] [[حق]] [[قیام]] میکند و [[دنیا]] را پر از [[عدل و داد]] مینماید و به همه [[رنجها]] پایان میدهد. [[شیعیان]] براساس [[عقل]] و [[وجدان]] و [[کتاب و سنت]] [[عقیده]] دارند که با [[ظهور]] [[ولی خدا]] و آمدن [[موعود]] مکتبها و رهاییبخش [[انسانها]] هیچ [[حکومت]] باطلی روی [[زمین]] باقی نمیماند بلکه همه مکتبهای موجود و حکومتهای [[مقتدر]] زمان یکی پس از دیگری از بین رفته و متلاشی میگردند مرزهای جغرافیایی بین کشورها برداشته میشوند؛ مظاهر [[شرک]]. [[کفر]] [[الحاد]] و [[بیعدالتی]] از بین میروند [[عدالت اجتماعی]] تأمین میگردد. هر حقی به [[صاحب]] [[حق]] میرسد همگان در [[رفاه]] و [[آسایش]] [[زندگی]] میکنند از [[ظلم و ستم]] و بد عدالتی خبری نیست و در سرتا سر [[جهان هستی]] تنها یک [[نظام]] [[حکومت]] میکند. که آن هم [[نظام]] عادلانه [[اسلام]] و [[احکام]] [[نجاتبخش]] آسمانی و [[قرآن کریم]] است<ref>همان، ص ۶۴ و ۶۷.</ref>. | [[شیعیان]] [[دوازده امامی]] [[عقیده]] دارند که [[حضرت مهدی]] {{ع}} همنام و هم [[کنیه]] [[پیامبر]] {{صل}} و هم اکنون زنده است و هنگامی که [[خداوند]] [[اذن]] ظهورش دهد [[قیام]] میکند و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] مینماید. [[شیعیان]] طبق وعدههای [[انبیاء]] [[سلف]] و نویدهای کتب مذهبی و وعدههای صریح [[قرآن کریم]] [[عقیده]] دارند: آنگاه که [[اخلاق]] و [[معنویت]] از میان [[بشر]] رخت بربندد و [[ظلم و ستم]] فراگیر شود و اسباب [[ظهور]] که یکی از [[وظایف منتظران]] است مهیا گردد. [[حضرت مهدی]] {{ع}} به [[فرمان]] [[حق]] [[قیام]] میکند و [[دنیا]] را پر از [[عدل و داد]] مینماید و به همه [[رنجها]] پایان میدهد. [[شیعیان]] براساس [[عقل]] و [[وجدان]] و [[کتاب و سنت]] [[عقیده]] دارند که با [[ظهور]] [[ولی خدا]] و آمدن [[موعود]] مکتبها و رهاییبخش [[انسانها]] هیچ [[حکومت]] باطلی روی [[زمین]] باقی نمیماند بلکه همه مکتبهای موجود و حکومتهای [[مقتدر]] زمان یکی پس از دیگری از بین رفته و متلاشی میگردند مرزهای جغرافیایی بین کشورها برداشته میشوند؛ مظاهر [[شرک]]. [[کفر]] [[الحاد]] و [[بیعدالتی]] از بین میروند [[عدالت اجتماعی]] تأمین میگردد. هر حقی به [[صاحب]] [[حق]] میرسد همگان در [[رفاه]] و [[آسایش]] [[زندگی]] میکنند از [[ظلم و ستم]] و بد عدالتی خبری نیست و در سرتا سر [[جهان هستی]] تنها یک [[نظام]] [[حکومت]] میکند. که آن هم [[نظام]] عادلانه [[اسلام]] و [[احکام]] [[نجاتبخش]] آسمانی و [[قرآن کریم]] است<ref>همان، ص ۶۴ و ۶۷.</ref>. | ||
درباره [[وجود مهدی]] و [[ظهور]] او در [[آخرالزمان]] کتابهای بسیاری تألیف کردهاند و رسالهها و مقالههای جامع فراوان نوشتهاند. [[نوشتن]] در این باره از زمان [[امام حسن عسکری]]{{ع}} شروع شده و تا عصر حاضر ادامه یافته است. و کمتر کسی در میان عالمیان [[شیعه]] یافت میشود که در این باره کتاب ننوشته باشد یا مقاله نگاشته یا سخن نگفته باشد<ref>محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۱۱۰.</ref>»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۱۵۷.</ref>. | درباره [[وجود مهدی]] و [[ظهور]] او در [[آخرالزمان]] کتابهای بسیاری تألیف کردهاند و رسالهها و مقالههای جامع فراوان نوشتهاند. [[نوشتن]] در این باره از زمان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} شروع شده و تا عصر حاضر ادامه یافته است. و کمتر کسی در میان عالمیان [[شیعه]] یافت میشود که در این باره کتاب ننوشته باشد یا مقاله نگاشته یا سخن نگفته باشد<ref>محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۱۱۰.</ref>»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۱۵۷.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۴۸: | خط ۴۴۷: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[یحیی صالحنیا]]'''، در کتاب ''«[[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[یحیی صالحنیا]]'''، در کتاب ''«[[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[انتظار]]، برگرفته از ریشه "نظر" و در لغت به معنای تأمل در یک چیز و [[چشمداشت]] به آن و چشم به راه آن بودن است<ref>جوهری، صحاح، ذیل ریشه «نظر».</ref>. اما در مباحث [[مهدویت]]، مراد از "[[انتظار]]" چشم به راه [[ظهور]] [[آخرین حجت الهی]] بودن است. البته با در نظر گرفتن مجموع [[روایات]]، نمیتوان [[انتظار]] را فقط چشم به راه [[ظهور]] بودن معنا کرد؛ بلکه بر اساس [[روایات انتظار فرج]]، [[انتظار]]؛ یعنی [[امید]] به فردایی بهتر و تلاش در جهت ایجاد فردایی روشنتر و [[اعتقاد]] به اینکه فردای روشن جز با حضور [[انسان کامل]] و [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} محقق نخواهد شد. | «[[انتظار]]، برگرفته از ریشه "نظر" و در لغت به معنای تأمل در یک چیز و [[چشمداشت]] به آن و چشم به راه آن بودن است<ref>جوهری، صحاح، ذیل ریشه «نظر».</ref>. اما در مباحث [[مهدویت]]، مراد از "[[انتظار]]" چشم به راه [[ظهور]] [[آخرین حجت الهی]] بودن است. البته با در نظر گرفتن مجموع [[روایات]]، نمیتوان [[انتظار]] را فقط چشم به راه [[ظهور]] بودن معنا کرد؛ بلکه بر اساس [[روایات انتظار فرج]]، [[انتظار]]؛ یعنی [[امید]] به فردایی بهتر و تلاش در جهت ایجاد فردایی روشنتر و [[اعتقاد]] به اینکه فردای روشن جز با حضور [[انسان کامل]] و [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} محقق نخواهد شد. | ||
بر این اساس میتوان ماهیت [[انتظار]] را در سه عنصر [[امید]]، عمل و [[اعتقاد]] خلاصه کرد، چرا که اساساً هر انتظاری بر پایه [[امید]] به رخداد خاصی شکل میگیرد و به طور ویژه، [[انتظار فرج]] افزون بر [[امید]]، تلاش برای برداشتن موانع تحقق آن [[امید]] را نیز به همراه دارد و بر همین اساس از آن به "[[افضل]] الأعمال" یاد شده است<ref>قال رسول الله{{صل}}: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ برترین اعمال امت من انتظار فرج است. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸.</ref>. [[بهترین]] روز بشری با [[ظهور]] [[انسان کامل]] رقم خواهد خورد که [[فضایل]] همه [[پیامبران الهی]] و خوبیهای [[بندگان]] [[شایسته]] [[الهی]] را با خود دارد. بیحضور و [[ظهور]] او هر خوبی، آمیخته با نقصان و هر [[روشنایی]]، همراه [[تاریکی]] خواهد بود و این عقیدهای ثابت در [[مکتب]] انسانساز [[اسلام]] است»<ref>[[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص 83.</ref>. | بر این اساس میتوان ماهیت [[انتظار]] را در سه عنصر [[امید]]، عمل و [[اعتقاد]] خلاصه کرد، چرا که اساساً هر انتظاری بر پایه [[امید]] به رخداد خاصی شکل میگیرد و به طور ویژه، [[انتظار فرج]] افزون بر [[امید]]، تلاش برای برداشتن موانع تحقق آن [[امید]] را نیز به همراه دارد و بر همین اساس از آن به "[[افضل]] الأعمال" یاد شده است<ref>قال رسول الله {{صل}}: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ برترین اعمال امت من انتظار فرج است. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸.</ref>. [[بهترین]] روز بشری با [[ظهور]] [[انسان کامل]] رقم خواهد خورد که [[فضایل]] همه [[پیامبران الهی]] و خوبیهای [[بندگان]] [[شایسته]] [[الهی]] را با خود دارد. بیحضور و [[ظهور]] او هر خوبی، آمیخته با نقصان و هر [[روشنایی]]، همراه [[تاریکی]] خواهد بود و این عقیدهای ثابت در [[مکتب]] انسانساز [[اسلام]] است»<ref>[[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص 83.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۶۲: | خط ۴۶۱: | ||
بنابراین مسئله [[انتظار]] مرکّب از دو عنصر است، عنصر نفی و عنصر اثبات، عنصر نفی همان [[یگانگی]] با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص ۳۸۲؛ منتخب الأثر، ص ۴۱۹.</ref>. | بنابراین مسئله [[انتظار]] مرکّب از دو عنصر است، عنصر نفی و عنصر اثبات، عنصر نفی همان [[یگانگی]] با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص ۳۸۲؛ منتخب الأثر، ص ۴۱۹.</ref>. | ||
[[انتظار]] در اصطلاح [[کلامی]] که برگرفته از [[روایات]] است، همان [[انتظار فرج]] بوده و [[انتظار فرج]] یعنی [[منتظر]] [[وعده الهی]] بودن و سعی و تلاش در مهیا ساختن [[روح]] و جسم خود برای روزی که با طلوع [[خورشید]] عالمتاب [[حضرت مهدی]]{{ع}} گشایشی در کلیه [[شئون]] [[زندگی]] [[بشر]] پدید آید<ref>رسالت جهانی حضرت مهدی{{ع}}، ص ۲۴۱.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>. | [[انتظار]] در اصطلاح [[کلامی]] که برگرفته از [[روایات]] است، همان [[انتظار فرج]] بوده و [[انتظار فرج]] یعنی [[منتظر]] [[وعده الهی]] بودن و سعی و تلاش در مهیا ساختن [[روح]] و جسم خود برای روزی که با طلوع [[خورشید]] عالمتاب [[حضرت مهدی]] {{ع}} گشایشی در کلیه [[شئون]] [[زندگی]] [[بشر]] پدید آید<ref>رسالت جهانی حضرت مهدی {{ع}}، ص ۲۴۱.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>. | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر فروهی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر فروهی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[عقیده شیعه]] ([[امامیه]] [[اثناعشری]]) درباره [[انتظار]] این است که [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[دوازدهمین امام]] و [[حجت خداوند]] در روی [[زمین]] و از [[اهل بیت]] و [[عترت]] [[رسول]] خداست و در پانزدهم [[شعبان]] ۲۵۰هجری قمری متولد شده و زنده است و بر اساس مصلحتی که [[خداوند متعال]] میداند در حال [[غیبت]] به سر میبرد و روزی خواهد رسید که حضرتش [[ظهور]] کرده و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] میکند، همان طور که پر از [[ظلم و جور]] میشود و بر [[مؤمنین]] است که همواره در [[انتظار]] چنین روزی باشند و خودشان را برای چنین روزی آماده کنند<ref>منهاج السنة، ج۴، ص ۲۱۱؛ المهدی المنتظر، ج۱، ص ۶۰؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۱.</ref>. | «[[عقیده شیعه]] ([[امامیه]] [[اثناعشری]]) درباره [[انتظار]] این است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[دوازدهمین امام]] و [[حجت خداوند]] در روی [[زمین]] و از [[اهل بیت]] و [[عترت]] [[رسول]] خداست و در پانزدهم [[شعبان]] ۲۵۰هجری قمری متولد شده و زنده است و بر اساس مصلحتی که [[خداوند متعال]] میداند در حال [[غیبت]] به سر میبرد و روزی خواهد رسید که حضرتش [[ظهور]] کرده و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] میکند، همان طور که پر از [[ظلم و جور]] میشود و بر [[مؤمنین]] است که همواره در [[انتظار]] چنین روزی باشند و خودشان را برای چنین روزی آماده کنند<ref>منهاج السنة، ج۴، ص ۲۱۱؛ المهدی المنتظر، ج۱، ص ۶۰؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۱.</ref>. | ||
در این زمینه [[روایات]] زیادی از [[نبی گرامی اسلام]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} وارد شده است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[حدیثی]] که [[فریقین]] آن را [[نقل]] کرده، فرمود: "اگر از [[دنیا]] جز یک روز نماند، [[خداوند]] آن روز را آن [[قدر]] طولانی میکند تا فرزندم [[مهدی]] که اسم او اسم من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است [[ظهور]] کند و [[عدالت]] را بگستراند بعد از آن که [[زمین]] را [[ظلم و جور]] فرا گیرد"<ref>غیبت کبری، ص ۸؛ الیوم الموعود بین الفکر المادی والدینی، ص ۶۳۶؛ الهیات، ج۲، ص ۶۳۲.</ref>. باز [[حضرت]] میفرماید: "هر کس قائمی را که از [[فرزندان]] من است [[انکار]] کند مرا [[انکار]] کرده است"<ref>بحارالانوار، ج۵۱، ص ۷۴؛ کشف الغمة، ج۲، ص ۴۴۶.</ref>. همچنین فرمود: "[[قائم]] از [[فرزندان]] من است که اسم او اسم من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است و شمائلش شمائل من و [[سنت]] او [[سنت]] من است و [[مردم]] را بر اساس [[ملت]] و [[شریعت]] من برپا دارد و به [[کتاب خداوند]] [[دعوت]] میکند، پس هر کس او را [[اطاعت]] کند مرا [[اطاعت]] کرده، و هر کس او را [[معصیت]] کند مرا [[معصیت]] کرده، و هر کس او را در غیبتش [[انکار]] کند مرا [[انکار]] کرده..."<ref>منتخب الأثر، ص ۴۹۲.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>. | در این زمینه [[روایات]] زیادی از [[نبی گرامی اسلام]] و [[ائمه اطهار]] {{عم}} وارد شده است. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در [[حدیثی]] که [[فریقین]] آن را [[نقل]] کرده، فرمود: "اگر از [[دنیا]] جز یک روز نماند، [[خداوند]] آن روز را آن [[قدر]] طولانی میکند تا فرزندم [[مهدی]] که اسم او اسم من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است [[ظهور]] کند و [[عدالت]] را بگستراند بعد از آن که [[زمین]] را [[ظلم و جور]] فرا گیرد"<ref>غیبت کبری، ص ۸؛ الیوم الموعود بین الفکر المادی والدینی، ص ۶۳۶؛ الهیات، ج۲، ص ۶۳۲.</ref>. باز [[حضرت]] میفرماید: "هر کس قائمی را که از [[فرزندان]] من است [[انکار]] کند مرا [[انکار]] کرده است"<ref>بحارالانوار، ج۵۱، ص ۷۴؛ کشف الغمة، ج۲، ص ۴۴۶.</ref>. همچنین فرمود: "[[قائم]] از [[فرزندان]] من است که اسم او اسم من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است و شمائلش شمائل من و [[سنت]] او [[سنت]] من است و [[مردم]] را بر اساس [[ملت]] و [[شریعت]] من برپا دارد و به [[کتاب خداوند]] [[دعوت]] میکند، پس هر کس او را [[اطاعت]] کند مرا [[اطاعت]] کرده، و هر کس او را [[معصیت]] کند مرا [[معصیت]] کرده، و هر کس او را در غیبتش [[انکار]] کند مرا [[انکار]] کرده..."<ref>منتخب الأثر، ص ۴۹۲.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۸۳: | خط ۴۸۲: | ||
[[عبرانیان]] [[منتظر]] قدوم [[مبارک]] "[[مسیح]]" بودند و وعدۀ آن وجود [[مبارک]] مکرراً در [[زبور]] و [[کتب انبیاء]] [[علی]] الخصوص در [[اشعیا]] داده شده است | [[عبرانیان]] [[منتظر]] قدوم [[مبارک]] "[[مسیح]]" بودند و وعدۀ آن وجود [[مبارک]] مکرراً در [[زبور]] و [[کتب انبیاء]] [[علی]] الخصوص در [[اشعیا]] داده شده است | ||
[[انتظار]] [[ملاقات]] [[منجی]] : گونه دوم [[انتظار]] که براساس دکترین [[مهدویت]] از نگاه [[شیعه]] شکل میگیرد و مختص همین نگاه است، [[انتظار]] [[ملاقات]] و برقراری پیوند [[معنوی]] با [[منجی]] و [[امام عصر]] {{ع}} در دوران کنونی و [[پیش از ظهور]] اوست. این نوع از [[انتظار]] عموماً مورد [[غفلت]] قرار گرفته و معمولاً وقتی سخن از [[انتظار]] میرود، همان مفهوم و گونه نخست به ذهن تداعی میکند. مقصود ما از این نوع [[انتظار]] که برای خود آثار و نتایج مؤثری دارد، آن است که بر اساس [[تفکر]] [[شیعه]] هر [[انسان]] [[مؤمن]]، شیفته و دلباخته [[امام زمان]] {{ع}} میتواند با برطرف کردن حجابها و موانع [[دیدار]] و با تحصیل [[سلامت]] و نزاهت [[باطنی]] و برخورداری از ظرفیت [[کتمان]] [[دیدار]]، در [[انتظار]] [[ملاقات امام]] عصر {{ع}} نشسته و به [[فیض حضور]] آن [[ذخیره الهی]] نایل آید»<ref>رفع حجاب رؤیت امام عصر {{ع}} بهسان رفع حجاب درک حضور حضرت حق است، چنانکه مکرراً این مضمون در دعاها آمده است: {{متن حدیث|...أَنَّكَ لَا تُحْجَبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ}}؛ خدایا، تو از آفریدههایت در حجاب نیستی و این اعمال است که آنان را از حضور تو پوشیده نگاه داشته است. مصباح المتهجد، ص۱۶۲ (دعای ویژه سحرهای ماه رمضان). فروغی بسطامی با زیبایی تمام این حقیقت را ترسیم کرده است: کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را؟... کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را؟ *** غیبت نکردهای که شوم طالب حضور... پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را *** با صدهزار جلوه برون آمدی که من... با صدهزار دیده تماشا کنم تو را</ref><ref>قاموس کتاب مقدس، ص۸۰۶.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[انتظار موعود (کتاب)|انتظار موعود]]، ص ۲۷-۳۲.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۹۱: | خط ۴۹۰: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«از دیدگاه [[مکتب]] تشیّع، [[انتظار]]، لفظ نیست، گفتار نیست، توقّع تنها نیست، [[امید]] و آرزوی خالی نیست؛ بلکه [[پندار]] و [[کردار]] است، عمل و حرکت است، [[نهضت]] و [[مبارزه]] است، تلاش و کوشش است، [[صبر]] و [[مقاومت]] است، [[جهاد]] و [[فداکاری]] است. و ازاینرو، ریشه تمام حرکتها و نهضتهای [[اسلامی]] و جنبشها و قیامهای [[شیعی]] پس از [[رحلت]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} تاکنون، همین [[روح]] حرکتبخشی [[انتظار]] است. | «از دیدگاه [[مکتب]] تشیّع، [[انتظار]]، لفظ نیست، گفتار نیست، توقّع تنها نیست، [[امید]] و آرزوی خالی نیست؛ بلکه [[پندار]] و [[کردار]] است، عمل و حرکت است، [[نهضت]] و [[مبارزه]] است، تلاش و کوشش است، [[صبر]] و [[مقاومت]] است، [[جهاد]] و [[فداکاری]] است. و ازاینرو، ریشه تمام حرکتها و نهضتهای [[اسلامی]] و جنبشها و قیامهای [[شیعی]] پس از [[رحلت]] [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} تاکنون، همین [[روح]] حرکتبخشی [[انتظار]] است. | ||
بنابراین، باتوجّه به کلّیه مطالبی که تا اینجا گفته شد روشن میگردد که: "[[انتظار]] نهتنها [[آرامش]] موقّت نیست، بلکه اعتراضی دایمی علیه بیعدالتیهاست. و نهتنها تسلّی دادن نیست؛ بلکه برافروختن و تحریک کردن برای احقاق [[حق]] و ابطال [[باطل]] است. [[انتظار]]، پذیرش نوعی [[انقلاب]]، تحوّل و [[تکامل]]، [[هدفداری]] و معنیداری است. موجبی برای [[دفاع]] جاودانه از [[هدف]] و مسلک است. سرمایهای روحی برای [[تکامل]] و تعالی و حفظ جنبههای انسانی و ایدئولوژیکی است. [[انتظار]]، عامل تحرک است. اسلحهای [[قوی]] و برّان علیه [[روح]] مردگی است. | بنابراین، باتوجّه به کلّیه مطالبی که تا اینجا گفته شد روشن میگردد که: "[[انتظار]] نهتنها [[آرامش]] موقّت نیست، بلکه اعتراضی دایمی علیه بیعدالتیهاست. و نهتنها تسلّی دادن نیست؛ بلکه برافروختن و تحریک کردن برای احقاق [[حق]] و ابطال [[باطل]] است. [[انتظار]]، پذیرش نوعی [[انقلاب]]، تحوّل و [[تکامل]]، [[هدفداری]] و معنیداری است. موجبی برای [[دفاع]] جاودانه از [[هدف]] و مسلک است. سرمایهای روحی برای [[تکامل]] و تعالی و حفظ جنبههای انسانی و ایدئولوژیکی است. [[انتظار]]، عامل تحرک است. اسلحهای [[قوی]] و برّان علیه [[روح]] مردگی است. | ||
خط ۵۱۳: | خط ۵۱۲: | ||
«[[انتظار]] در [[دین اسلام]] از [[جایگاه]] والایی برخوردار است. این گلواژه زیبا با مشتقات مربوطهاش بیش از ۲۵ مورد در [[قرآن]] به کار رفته است و در صدها [[روایت]] با عباراتی شیوا و رسا پرده از [[اسرار]] این [[ودیعه]] [[الهی]] برداشته شده است. | «[[انتظار]] در [[دین اسلام]] از [[جایگاه]] والایی برخوردار است. این گلواژه زیبا با مشتقات مربوطهاش بیش از ۲۵ مورد در [[قرآن]] به کار رفته است و در صدها [[روایت]] با عباراتی شیوا و رسا پرده از [[اسرار]] این [[ودیعه]] [[الهی]] برداشته شده است. | ||
نخستین [[روایت]] در این زمینه که به همراه [[آیه]] [[الهی]] به کار رفته؛ [[روایت]] ذیل است که برای [[فهم]] و [[درک]] این گلواژه حیاتبخش، به محضر پیشوای رئوف و [[مهربان]] [[امام رضا]]{{ع}} میشتابیم، و به سخن آن بزرگوار گوش [[جان]] میسپاریم، [[حضرت]] میفرماید: {{متن حدیث|مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى:}} {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref>؛ {{متن حدیث|وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ:}} {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref> {{متن حدیث|فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِيءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ}}<ref>بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹، ح ۲۳.</ref>؛ وه! چه نیکوست [[صبر]] و [[انتظار فرج]]! مگر گفتار خدای را نشنیدهاید که فرمود: [[منتظر]] باشید که من نیز همراه شما از منتظرانم». پس [[صبر]] و [[شکیبایی]] را پیشه خود سازید که [[فرج]] بعد از [[یأس]] و [[نومیدی]] پیش خواهد آمد، و کسانی که پیش از شما بودند از شما شکیباتر بودند. | نخستین [[روایت]] در این زمینه که به همراه [[آیه]] [[الهی]] به کار رفته؛ [[روایت]] ذیل است که برای [[فهم]] و [[درک]] این گلواژه حیاتبخش، به محضر پیشوای رئوف و [[مهربان]] [[امام رضا]] {{ع}} میشتابیم، و به سخن آن بزرگوار گوش [[جان]] میسپاریم، [[حضرت]] میفرماید: {{متن حدیث|مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى:}} {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref>؛ {{متن حدیث|وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ:}} {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref> {{متن حدیث|فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِيءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ}}<ref>بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹، ح ۲۳.</ref>؛ وه! چه نیکوست [[صبر]] و [[انتظار فرج]]! مگر گفتار خدای را نشنیدهاید که فرمود: [[منتظر]] باشید که من نیز همراه شما از منتظرانم». پس [[صبر]] و [[شکیبایی]] را پیشه خود سازید که [[فرج]] بعد از [[یأس]] و [[نومیدی]] پیش خواهد آمد، و کسانی که پیش از شما بودند از شما شکیباتر بودند. | ||
آری! برای رسیدن به [[دوران ظهور]] باشکوه [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[انتظار]] [[بهترین]]، اساسیترین و مؤثرترین عامل تحرک است، و این همان عامل مهمی است که [[انسان]] را برای آن دوران پرورش داده و آماده میسازد. بیجهت نیست که در [[میراث]] [[علمی]] گرانسنگ [[مکتب]] جاودان [[تشیع]] در صدها [[روایت]] به این امر مهم اشاره شده و پیرامون [[ارزش]] آن سخنهای گرانبهایی گفته شده است. | آری! برای رسیدن به [[دوران ظهور]] باشکوه [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[انتظار]] [[بهترین]]، اساسیترین و مؤثرترین عامل تحرک است، و این همان عامل مهمی است که [[انسان]] را برای آن دوران پرورش داده و آماده میسازد. بیجهت نیست که در [[میراث]] [[علمی]] گرانسنگ [[مکتب]] جاودان [[تشیع]] در صدها [[روایت]] به این امر مهم اشاره شده و پیرامون [[ارزش]] آن سخنهای گرانبهایی گفته شده است. | ||
[[پیامبران الهی]] و اوصیای آنها، هر کدام به گونهای، اُمت خویش را با این گلواژه حرکت آشنا ساخته، و [[بندگان خدا]] را [[هدایت]] نمودهاند. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و [[امامان]] [[هدایتگر]] ما{{عم}} نیز با بیان و تشریح [[انتظار]]، [[مردم]] را در سیر به سوی کمال و [[ظهور]] [[تشویق]] نموده و [[هدایت]] فرمودهاند. آنچه در اینجا از اهمیت بالایی برخوردار است، و [[انسان]] را به سر منزل مقصود - که همان [[درک]] دوران وصفناپذیر [[ظهور امام زمان]]{{ع}} است - میرساند، به کار بستن و پایبندی به [[دستورات]] [[اهل بیت]]{{عم}} در زمینه [[انتظار]] است»<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۲ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 10-12.</ref>. | [[پیامبران الهی]] و اوصیای آنها، هر کدام به گونهای، اُمت خویش را با این گلواژه حرکت آشنا ساخته، و [[بندگان خدا]] را [[هدایت]] نمودهاند. [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} و [[امامان]] [[هدایتگر]] ما {{عم}} نیز با بیان و تشریح [[انتظار]]، [[مردم]] را در سیر به سوی کمال و [[ظهور]] [[تشویق]] نموده و [[هدایت]] فرمودهاند. آنچه در اینجا از اهمیت بالایی برخوردار است، و [[انسان]] را به سر منزل مقصود - که همان [[درک]] دوران وصفناپذیر [[ظهور امام زمان]] {{ع}} است - میرساند، به کار بستن و پایبندی به [[دستورات]] [[اهل بیت]] {{عم}} در زمینه [[انتظار]] است»<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۲ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 10-12.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۲۷: | خط ۵۲۶: | ||
«[[انتظار]] در [[مکتب]] [[تشیع]] یک حالت انسانی است که [[انسان]] به خاطر وجود آن، ضمن پیراستن وجود خویش از بدیها و آراستن آن به خوبیها، در ارتباط مستمر با [[امام]] و [[حجت]] زمان خویش، همه [[همت]] خود را صرف [[زمینهسازی ظهور]] [[مصلح]] [[آخرالزمان]] میکند و در جهت تحقق [[وعده الهی]] نسبت به برپایی [[دولت کریمه]] [[اهل بیت]] با تمام وجود تلاش میکند<ref>برترینهای فرهنگ مهدویت، ص۸۶.</ref>. | «[[انتظار]] در [[مکتب]] [[تشیع]] یک حالت انسانی است که [[انسان]] به خاطر وجود آن، ضمن پیراستن وجود خویش از بدیها و آراستن آن به خوبیها، در ارتباط مستمر با [[امام]] و [[حجت]] زمان خویش، همه [[همت]] خود را صرف [[زمینهسازی ظهور]] [[مصلح]] [[آخرالزمان]] میکند و در جهت تحقق [[وعده الهی]] نسبت به برپایی [[دولت کریمه]] [[اهل بیت]] با تمام وجود تلاش میکند<ref>برترینهای فرهنگ مهدویت، ص۸۶.</ref>. | ||
طبق این تعریف [[انتظار فرج]] عاملی مهم در جهت [[خودسازی فردی]]، [[اصلاح جامعه]] و کاهش جرائم و [[مفاسد]] خواهد بود. بیتردید [[انتظار ظهور امام زمان]]{{ع}} در تمام ابعاد [[شخصیت انسان]]، اعم از فردی و [[اجتماعی]] مؤثر است و همه مناسبات وی را فرا میگیرد. و بالاترین کوشش و [[جهاد]] همه جانبه او در راه خداست.[[پیامبر اکرم]] فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ جِهادِ أُمَّتی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ}}<ref>"با فضیلتترین [[جهاد]] [[امت]] من [[انتظار فرج]] است"؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۳، ح۲۶.</ref>»<ref>[[کریم حیدرینهند|حیدرینهند، کریم]]، [[ نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه]].</ref>. | طبق این تعریف [[انتظار فرج]] عاملی مهم در جهت [[خودسازی فردی]]، [[اصلاح جامعه]] و کاهش جرائم و [[مفاسد]] خواهد بود. بیتردید [[انتظار ظهور امام زمان]] {{ع}} در تمام ابعاد [[شخصیت انسان]]، اعم از فردی و [[اجتماعی]] مؤثر است و همه مناسبات وی را فرا میگیرد. و بالاترین کوشش و [[جهاد]] همه جانبه او در راه خداست.[[پیامبر اکرم]] فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ جِهادِ أُمَّتی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ}}<ref>"با فضیلتترین [[جهاد]] [[امت]] من [[انتظار فرج]] است"؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۳، ح۲۶.</ref>»<ref>[[کریم حیدرینهند|حیدرینهند، کریم]]، [[نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه]].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۶۹: | خط ۵۶۸: | ||
و اما [[انتظار]] [[اعتقادی]]؛ [[معرفت امام]]، شرط صحت [[انتظار]] است. [[فضیل]] بن یسار از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>سوره اسراء، ۷۱.</ref>؛ روزی که هرمردمی را با امامشان میخوانیم، پرسید. [[حضرت]] چنین فرمود: "ای [[فضیل]]! [[امام]] خود را بشناس، زیرا اگر [[معرفت امام]] خود را داشته باشی، جلو افتادن یا به تأخیر افتادن این امر زیانی به تو نمیرساند"<ref>کافی، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>. | و اما [[انتظار]] [[اعتقادی]]؛ [[معرفت امام]]، شرط صحت [[انتظار]] است. [[فضیل]] بن یسار از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>سوره اسراء، ۷۱.</ref>؛ روزی که هرمردمی را با امامشان میخوانیم، پرسید. [[حضرت]] چنین فرمود: "ای [[فضیل]]! [[امام]] خود را بشناس، زیرا اگر [[معرفت امام]] خود را داشته باشی، جلو افتادن یا به تأخیر افتادن این امر زیانی به تو نمیرساند"<ref>کافی، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>. | ||
[[انتظار]] [[اجتماعی]]؛ همان [[انتظار]] در [[مقام]] عمل است. محصول [[انتظار]] [[اعتقادی]]، [[انتظار]] عملی است. برخورداری از [[رحمت]] | [[انتظار]] [[اجتماعی]]؛ همان [[انتظار]] در [[مقام]] عمل است. محصول [[انتظار]] [[اعتقادی]]، [[انتظار]] عملی است. برخورداری از [[رحمت الهی]]، شامل حال منتظرانی است که در جهت اجرای [[اوامر]] الهی از هیچ کوششی دریغ نمیورزند و همواره [[تلاش]] میکنند [[وظایف]] [[اعتقادی]] خود را بشناسند و با تمام توانشان در جهت تحقق آنها کوشش نمایند. و اما از جمله [[وظایف]] عملکردی [[منتظران]]، [[دعا برای تعجیل فرج]]، حفظ [[تقوی]]، [[تسلیم]] محض به [[امام]] و [[زمینهسازی]] برای [[برقراری عدل]] الهی است<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۲۷.</ref>. | ||
بهمعنای چشمداشت [[گشایش]] گرههای زندگی از جانب [[خداوند]] است<ref>معارف و معاریف، ج ۲، ص ۴۷۸.</ref>. در اصطلاح به معنای [[چشمبهراه بودن]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۳۰.</ref>. | بهمعنای چشمداشت [[گشایش]] گرههای زندگی از جانب [[خداوند]] است<ref>معارف و معاریف، ج ۲، ص ۴۷۸.</ref>. در اصطلاح به معنای [[چشمبهراه بودن]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۳۰.</ref>. | ||
خط ۵۸۲: | خط ۵۸۱: | ||
همچنین حکایت شده است که روزی [[عیسی]] {{ع}} نشسته بود و پیرمردی با بیل، زمینی را شیار میکرد. [[عیسی]] فرمود: "بار خدایا! [[امید]] ([[آرزو]]) را از او برگیر." آن پیر در دم، بیل را به کناری انداخت و دراز کشید. ساعتی گذشت و [[عیسی]] گفت: "بار خدایا! [[امید]] را به او بازگردان". بی درنگ آن پیر برخاست و شروع به کار کرد<ref>ورام بن أبی فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، بیروت، دار صعب و دار التعارف، بیتا، ج ۱، ص ۲۷۲؛ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ۱۵ ج، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۱۸۴، ح ۶۷۵.</ref>.(...) | همچنین حکایت شده است که روزی [[عیسی]] {{ع}} نشسته بود و پیرمردی با بیل، زمینی را شیار میکرد. [[عیسی]] فرمود: "بار خدایا! [[امید]] ([[آرزو]]) را از او برگیر." آن پیر در دم، بیل را به کناری انداخت و دراز کشید. ساعتی گذشت و [[عیسی]] گفت: "بار خدایا! [[امید]] را به او بازگردان". بی درنگ آن پیر برخاست و شروع به کار کرد<ref>ورام بن أبی فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، بیروت، دار صعب و دار التعارف، بیتا، ج ۱، ص ۲۷۲؛ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ۱۵ ج، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۱۸۴، ح ۶۷۵.</ref>.(...) | ||
[[انسان]] هر دوره از [[عمر]] خود را به [[امید]] رسیدن به دوره بعدی پشت سر میگذارد و لحظه لحظه [[زندگی]] او با [[امید]] همراه است. [[کودکی]] که تازه به دبستان پاگذاشته است، به [[امید]] رفتن به کلاس بالاتر و پشت سر گذاشتن دوران [[آموزش]] ابتدایی درس میخواند و تلاش میکند. همین [[کودک]] دوران [[راهنمایی]] را با [[امید]] رسیدن به دوران دبیرستان سپری میکند و دوران دبیرستان را با این [[امید]] که روزی به [[دانشگاه]] راه یابد، پشت سر میگذارد. وقتی همین [[کودک]] دیروز و [[جوان]] امروز وارد [[دانشگاه]] میشود، امیدهای تازه به او توش و [[توان]] میدهد و به زندگیاش معنا میبخشد؛ [[امید]] رسیدن به [[جایگاه]] مطلوب [[اجتماعی]]، [[تشکیل خانواده]]، داشتن [[فرزند]] و مانند آن. پس از [[تشکیل خانواده]] و به [[دنیا]] آمدن [[فرزندان]]، همه امیدها و آرزوهای [[انسان]] متوجه [[پیشرفت]] و ارتقای فرزندانش میشود و به این ترتیب، حکایت پایانناپذیر [[امید]] به [[آینده]]، تا آستانه [[مرگ]]، [[انسان]] را [[همراهی]] میکند. ناگفته نماند [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار]] تحقق فردای بهتر، در یکی از ویژگیهای فطری [[انسان]]؛ یعنی کمالجویی او ریشه دارد. [[انسان]] همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست یافتن به قلههای [[پیشرفت]] و ترقی است و این انگیزه در همه [[انسانها]] با تفاوتهایی در سطح کمال مورد نظر و [[میزان]] تلاش برای رسیدن به کمال مطلوب، وجود دارد. | |||
در هر حال، [[انتظار]] و چشم به راه [[آینده]] بودن، شعلهای است در وجود [[انسان]] که هرچه فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] او نیز بیشتر خواهد بود. برعکس، هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت [[انسان]] نیز [[کاستی]] میپذیرد تا آنجا که او به موجودی سرد، بیروح، بینشاط، گوشهگیر و بیتحرک تبدیل میشود. در روانشناسی، به این حالت "افسردگی" میگویند، شدت و [[ضعف]] و زمینههای به وجود آمدن افسردگی در افراد گوناگون، متفاوت است، ولی عامل آن در هر حال چیزی جز خشکیدن نهال [[امید]] در وجود [[انسان]] نیست، با توجه به اهمیت و نقش اساسی [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار فرج]] در [[زندگی]] [[انسانها]]، [[مکتب اسلام]] کوشیده است با تقویت این [[روحیه]]، تلاش و سرزندگی [[مسلمانان]] را در [[جوامع اسلامی]] به نهایت درجه برساند و آنها را در هر زمان، پویا و پایدار نگه دارد»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۳.</ref>. | در هر حال، [[انتظار]] و چشم به راه [[آینده]] بودن، شعلهای است در وجود [[انسان]] که هرچه فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] او نیز بیشتر خواهد بود. برعکس، هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت [[انسان]] نیز [[کاستی]] میپذیرد تا آنجا که او به موجودی سرد، بیروح، بینشاط، گوشهگیر و بیتحرک تبدیل میشود. در روانشناسی، به این حالت "افسردگی" میگویند، شدت و [[ضعف]] و زمینههای به وجود آمدن افسردگی در افراد گوناگون، متفاوت است، ولی عامل آن در هر حال چیزی جز خشکیدن نهال [[امید]] در وجود [[انسان]] نیست، با توجه به اهمیت و نقش اساسی [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار فرج]] در [[زندگی]] [[انسانها]]، [[مکتب اسلام]] کوشیده است با تقویت این [[روحیه]]، تلاش و سرزندگی [[مسلمانان]] را در [[جوامع اسلامی]] به نهایت درجه برساند و آنها را در هر زمان، پویا و پایدار نگه دارد»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۳.</ref>. | ||
خط ۶۳۴: | خط ۶۳۴: | ||
| پاسخ = سرکار خانم '''[[سکینه طاووسی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = سرکار خانم '''[[سکینه طاووسی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«وجود [[عقیده]] به [[مصلح جهانی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} به خصوص در میان [[شیعیان]] از جمله [[اعتقادات]] بنیادی محسوب شده و در میان همه [[مذاهب اسلامی]]، [[شیعیان]] بیش از همه با این [[عقیده]] شناخته شدهاند حتی برخی از افراد [[ناآگاه]] و معاند کوشیدهاند تا این [[عقیده]] را از [[مذهب شیعه]] محصور کنند ولی، [[عقیده]] به [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} هرگز مختص [[شیعه]] نبوده و نیست و اغلب [[فرق اسلامی]] در این [[عقیده]] با هم هماهنگاند و مدافع آن نیز میباشند. | «وجود [[عقیده]] به [[مصلح جهانی]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} به خصوص در میان [[شیعیان]] از جمله [[اعتقادات]] بنیادی محسوب شده و در میان همه [[مذاهب اسلامی]]، [[شیعیان]] بیش از همه با این [[عقیده]] شناخته شدهاند حتی برخی از افراد [[ناآگاه]] و معاند کوشیدهاند تا این [[عقیده]] را از [[مذهب شیعه]] محصور کنند ولی، [[عقیده]] به [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} هرگز مختص [[شیعه]] نبوده و نیست و اغلب [[فرق اسلامی]] در این [[عقیده]] با هم هماهنگاند و مدافع آن نیز میباشند. | ||
[[انتظار]] از [[اعتقادات]] بنیادی و [[تردید]] ناپذیر [[شیعه]] است؛ زیرا [[مهدی]]{{ع}}، فاطمی است؛ یعنی از [[فرزندان حضرت زهرا]]{{س}} و [[فرزند]] [[یازدهمین امام]] [[شیعه]] - [[امام حسن عسکری]]{{ع}} و دوازدهمین [[وصی]] است. علاوه بر آن در [[روایات اسلامی]] چه در [[احادیث نبوی]] و چه در سخنان گرانبهای [[امامان معصوم]]{{عم}} در مورد [[ظهور]] او و نیز | [[انتظار]] از [[اعتقادات]] بنیادی و [[تردید]] ناپذیر [[شیعه]] است؛ زیرا [[مهدی]] {{ع}}، فاطمی است؛ یعنی از [[فرزندان حضرت زهرا]] {{س}} و [[فرزند]] [[یازدهمین امام]] [[شیعه]] - [[امام حسن عسکری]] {{ع}} و دوازدهمین [[وصی]] است. علاوه بر آن در [[روایات اسلامی]] چه در [[احادیث نبوی]] و چه در سخنان گرانبهای [[امامان معصوم]] {{عم}} در مورد [[ظهور]] او و نیز وصف شخصیتش با اوصاف قُرَشی، [[هاشمی]]، فاطمی، [[علوی]]، [[حسنی]]، [[حسینی]]، سخن گفته شده و نوید [[ظهور]] [[مبارک]] آن [[حضرت]]، سالها پیش از ولادت با [[سعادت]] او از زبان [[پاک]] آنان برای [[امت اسلامی]] بازگو شده است. از نظر [[تشیع]]، مسأله پر اهمیت [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]] و [[انتظار]] او در ردیف وقوع [[قیامت]] و [[تکذیب]] و تصدیقش در ردیف [[تکذیب]] و [[تصدیق]] [[رسول اکرم]] {{صل}} است که در [[احادیث]] [[نقل]] شده از [[رسول خدا]]، به آن اشاره میکنیم. | ||
بنابراین [[شیعیان]] معتقدند که "[[مهدی موعود]]" سری از [[اسرار]] [[حق]] و رازی از رازهای نهفته [[خدا]] و آخرین [[برگزیده الهی]] است که پس از طی شدن [[دوران غیبت]] و [[عصر انتظار]]، [[ظهور]] مینماید و او [[حجة الله]]، [[خلیفة الله]] و [[بقیة الله]] است»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 90-91.</ref>. | بنابراین [[شیعیان]] معتقدند که "[[مهدی موعود]]" سری از [[اسرار]] [[حق]] و رازی از رازهای نهفته [[خدا]] و آخرین [[برگزیده الهی]] است که پس از طی شدن [[دوران غیبت]] و [[عصر انتظار]]، [[ظهور]] مینماید و او [[حجة الله]]، [[خلیفة الله]] و [[بقیة الله]] است»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 90-91.</ref>. | ||
«[[انتظار فرج]] در [[اسلام]] به ویژه [[مذهب]] حقه [[تشیع]]، در برگیرنده ایمانی [[استوار]] به [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} و [[امید به ظهور]] آن آخرین [[ذخیره]] و [[حجت الهی]] و اتمام دوران [[ظلم]] [[ظالمان]] و آغاز [[پیروزی]] نهایی [[صالحان]] است که همه [[اعتقادات]] بنیادین [[اسلام]]؛ اعم از [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و تحقق [[وعده]] تخلف ناپذیر [[الهی]] را در خود به همراه دارد. | «[[انتظار فرج]] در [[اسلام]] به ویژه [[مذهب]] حقه [[تشیع]]، در برگیرنده ایمانی [[استوار]] به [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} و [[امید به ظهور]] آن آخرین [[ذخیره]] و [[حجت الهی]] و اتمام دوران [[ظلم]] [[ظالمان]] و آغاز [[پیروزی]] نهایی [[صالحان]] است که همه [[اعتقادات]] بنیادین [[اسلام]]؛ اعم از [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و تحقق [[وعده]] تخلف ناپذیر [[الهی]] را در خود به همراه دارد. | ||
[[انتظار]] به بیانی دقیق تر؛ نوعی [[آمادگی]] است. [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن و [[پاک]] ماندن، [[آمادگی]] برای حرکتی مستمر با تلاش پیگیر به همراه [[خودسازی]]، دگرسازی و [[زمینه سازی]] به منظور شرکت در [[نهضت عظیم حضرت مهدی]]{{ع}} که آغاز آن [[ظهور]] [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} و برپایی [[حکومت عدل الهی]] است<ref>ظهور حضرت مهدی{{ع}} از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص ۱۹۱ - ۱۹۳.</ref>. | [[انتظار]] به بیانی دقیق تر؛ نوعی [[آمادگی]] است. [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن و [[پاک]] ماندن، [[آمادگی]] برای حرکتی مستمر با تلاش پیگیر به همراه [[خودسازی]]، دگرسازی و [[زمینه سازی]] به منظور شرکت در [[نهضت عظیم حضرت مهدی]] {{ع}} که آغاز آن [[ظهور]] [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} و برپایی [[حکومت عدل الهی]] است<ref>ظهور حضرت مهدی {{ع}} از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص ۱۹۱ - ۱۹۳.</ref>. | ||
[[صاحب]] کتاب [[شریف]] "[[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]" گلواژه [[انتظار]] را چنین تعریف نمودهاند: "معنای [[انتظار]]؛ عبارت است از یک حالت قلبی و روحی که از آن، آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی بر میآید. پس هر [[قدر]] [[انتظار]] شدیدتر باشد آماده شدن هم بیشتر میشود. آیا نمیبینی وقتی که مسافری داشته و [[منتظر]] آمدنش هستی هر چه زمان آمدنش نزدیکتر شود، [[آمادگی]] تو برای این امر بیشتر میشود"<ref>مکیال المکارم، ج ۲، باب ۸، ص ۱۵۲.</ref>. | [[صاحب]] کتاب [[شریف]] "[[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]" گلواژه [[انتظار]] را چنین تعریف نمودهاند: "معنای [[انتظار]]؛ عبارت است از یک حالت قلبی و روحی که از آن، آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی بر میآید. پس هر [[قدر]] [[انتظار]] شدیدتر باشد آماده شدن هم بیشتر میشود. آیا نمیبینی وقتی که مسافری داشته و [[منتظر]] آمدنش هستی هر چه زمان آمدنش نزدیکتر شود، [[آمادگی]] تو برای این امر بیشتر میشود"<ref>مکیال المکارم، ج ۲، باب ۸، ص ۱۵۲.</ref>. | ||
در بیان یاد شده، [[انتظار]] یک حالت قلبی نفسانی معرفی شده است. گر چه درباره [[حقیقت]] آن شرحی داده نشده اما یکی از مهمترین لوازم آن، [[آمادگی]] برای [[پذیرایی]] [[منتظَر]] مطرح شده است. این آماده شدن یک حالت قلبی است اما آثار خارجی هم دارد. کسی که [[منتظر]] سفر کرده خود است، هم خود و هم منزلش را برای آمدنش مرتب و مهیا میکند. کسی هم که [[منتظر]] [[ظهور امام عصر]]{{ع}} است خود را آماده میکند و آماده شدن به این معنی است که [[انسان]] همه ابعاد زندگانی خود را طبق میل و خواست [[امام]] قرار دهد. | در بیان یاد شده، [[انتظار]] یک حالت قلبی نفسانی معرفی شده است. گر چه درباره [[حقیقت]] آن شرحی داده نشده اما یکی از مهمترین لوازم آن، [[آمادگی]] برای [[پذیرایی]] [[منتظَر]] مطرح شده است. این آماده شدن یک حالت قلبی است اما آثار خارجی هم دارد. کسی که [[منتظر]] سفر کرده خود است، هم خود و هم منزلش را برای آمدنش مرتب و مهیا میکند. کسی هم که [[منتظر]] [[ظهور امام عصر]] {{ع}} است خود را آماده میکند و آماده شدن به این معنی است که [[انسان]] همه ابعاد زندگانی خود را طبق میل و خواست [[امام]] قرار دهد. | ||
بنابراین، مقصود از [[انتظار]]، [[آمادگی]] است که دو مرتبه دارد: نخست، [[انتظار]] روحی و خوشدل بودن برای تحقق این [[امید]] در [[آینده]]، یعنی [[آمادگی]] قبول [[دعوت]] برای رسیدن کسی که [[انتظار]] آمدنش است. دوم، [[انتظار]] عملی که اضافه بر [[انتظار]] روحی است، مثل [[آمادگی]] برای آمدن میهمان و [[پذیرایی]] از او که [[غذا]] باید آماده بوده و متناسب با [[مقام]] و شخصیت مهمان باشد<ref>راه مهدی، ص ۸۶.</ref>. اگر "[[انتظار]]" به معنای [[امید]] و [[انتظار ظهور]] است پس ضد آن "[[یأس]]" به معنای [[ناامیدی]]، نقطه مقابل [[انتظار]] است و چون [[انتظار]] در بسیاری از مواقع به معنای "[[انتظار فرج]]" به کار رفته، ضد آن "[[یأس]] از [[امدادهای الهی]]" میباشد. | بنابراین، مقصود از [[انتظار]]، [[آمادگی]] است که دو مرتبه دارد: نخست، [[انتظار]] روحی و خوشدل بودن برای تحقق این [[امید]] در [[آینده]]، یعنی [[آمادگی]] قبول [[دعوت]] برای رسیدن کسی که [[انتظار]] آمدنش است. دوم، [[انتظار]] عملی که اضافه بر [[انتظار]] روحی است، مثل [[آمادگی]] برای آمدن میهمان و [[پذیرایی]] از او که [[غذا]] باید آماده بوده و متناسب با [[مقام]] و شخصیت مهمان باشد<ref>راه مهدی، ص ۸۶.</ref>. اگر "[[انتظار]]" به معنای [[امید]] و [[انتظار ظهور]] است پس ضد آن "[[یأس]]" به معنای [[ناامیدی]]، نقطه مقابل [[انتظار]] است و چون [[انتظار]] در بسیاری از مواقع به معنای "[[انتظار فرج]]" به کار رفته، ضد آن "[[یأس]] از [[امدادهای الهی]]" میباشد. | ||
[[امیدوار]] بودن به دستگیری [[خدا]] در گرفتاریهای مادی، [[معنوی]] و حل مشکلات از طریق راههایی فوق تصور [[آدمی]]، به [[قوی]] بودن [[اعتقاد]] [[توحیدی]] [[انسان]] بر میگردد؛ هر چه این [[امید]] به مدد غیبی [[الهی]]، افزونتر باشد، [[ناامیدی]] از [[رحمت الهی]] کمتر خواهد بود و [[انتظار فرج]] هم دقیقاً به این معناست که [[انسان]] در گرفتاری هایش هر [[قدر]] هم که سخت و شدید باشد نباید از [[رحمت الهی]] مأیوس باشد و همین [[انتظار]] است که بالاترین [[عبادت]] [[خداوند]] محسوب میشود<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ص ۱۵۲، ح ۱۱: قال رسول الله{{صل}}: {{متن حدیث|"أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ اِنْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ برترین عبادت انتظار فرج است.</ref><ref>[[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 19-21.</ref>. | [[امیدوار]] بودن به دستگیری [[خدا]] در گرفتاریهای مادی، [[معنوی]] و حل مشکلات از طریق راههایی فوق تصور [[آدمی]]، به [[قوی]] بودن [[اعتقاد]] [[توحیدی]] [[انسان]] بر میگردد؛ هر چه این [[امید]] به مدد غیبی [[الهی]]، افزونتر باشد، [[ناامیدی]] از [[رحمت الهی]] کمتر خواهد بود و [[انتظار فرج]] هم دقیقاً به این معناست که [[انسان]] در گرفتاری هایش هر [[قدر]] هم که سخت و شدید باشد نباید از [[رحمت الهی]] مأیوس باشد و همین [[انتظار]] است که بالاترین [[عبادت]] [[خداوند]] محسوب میشود<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ص ۱۵۲، ح ۱۱: قال رسول الله {{صل}}: {{متن حدیث|"أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ اِنْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ برترین عبادت انتظار فرج است.</ref><ref>[[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 19-21.</ref>. | ||
[[اسلام]] که آخرین و [[کاملترین]] [[دین]] آسمانی است به مسأله [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} اهمیت خاصی داده است. و آن را بیشتر از سایر [[ادیان]] تشریح کرده است. [[اعتقاد به مهدی]]{{ع}} در سرتاسر آفاق زمانی و مکانی [[اسلام]]، [[تاریخ]]، [[فرهنگ]] و مبانی [[اعتقادی]] آن به خصوص در [[قرآن کریم]] و تفسیرهای مربوط به این [[کتاب الهی]] و نیز در [[اخبار]] و [[روایات]] همه [[فرق اسلام]] به عنوان اصلی اساسی و قطعی، مطرح شده است. مسأله [[موعود]] که از روزگاران قدیم در کتابهای [[پیامبران پیشین]] مطرح شده در مواردی [[پیامبر]] بعدی بود که [[بشارت]] ظهورش توسط [[پیامبران پیشین]] داده شده و [[پیامبر اسلام]] خود به عنوان "[[پیامبر آخرالزمان]]"، [[نجات دهنده]] و شفیع و یا خاتم [[پیامبران]]، [[موعود]] شمرده شده است. که همه اینها مربوط به [[ظهور اسلام]] و طلعت اقدس محمدی است اما در سرتاسر این بشارتهای رسیده از [[پیامبران]]، همواره زمزمهها و سخنانی درباره [[موعود آخرین]] و یا [[موعود]] [[آخرالزمان]] بیان شده است. | [[اسلام]] که آخرین و [[کاملترین]] [[دین]] آسمانی است به مسأله [[انتظار مهدی]] [[موعود]] {{ع}} اهمیت خاصی داده است. و آن را بیشتر از سایر [[ادیان]] تشریح کرده است. [[اعتقاد به مهدی]] {{ع}} در سرتاسر آفاق زمانی و مکانی [[اسلام]]، [[تاریخ]]، [[فرهنگ]] و مبانی [[اعتقادی]] آن به خصوص در [[قرآن کریم]] و تفسیرهای مربوط به این [[کتاب الهی]] و نیز در [[اخبار]] و [[روایات]] همه [[فرق اسلام]] به عنوان اصلی اساسی و قطعی، مطرح شده است. مسأله [[موعود]] که از روزگاران قدیم در کتابهای [[پیامبران پیشین]] مطرح شده در مواردی [[پیامبر]] بعدی بود که [[بشارت]] ظهورش توسط [[پیامبران پیشین]] داده شده و [[پیامبر اسلام]] خود به عنوان "[[پیامبر آخرالزمان]]"، [[نجات دهنده]] و شفیع و یا خاتم [[پیامبران]]، [[موعود]] شمرده شده است. که همه اینها مربوط به [[ظهور اسلام]] و طلعت اقدس محمدی است اما در سرتاسر این بشارتهای رسیده از [[پیامبران]]، همواره زمزمهها و سخنانی درباره [[موعود آخرین]] و یا [[موعود]] [[آخرالزمان]] بیان شده است. | ||
همه این [[بشارتها]] ناظر به [[قیام]] و حرکت جهانی [[مصلح]] و [[عدالت گستری]] است که در امتداد جریان [[دین مبین اسلام]] [[ظهور]] خواهد کرد و منظور از این [[موعود]]، همان [[موعود]] نهایی و [[منتظر]] آخرین است. | همه این [[بشارتها]] ناظر به [[قیام]] و حرکت جهانی [[مصلح]] و [[عدالت گستری]] است که در امتداد جریان [[دین مبین اسلام]] [[ظهور]] خواهد کرد و منظور از این [[موعود]]، همان [[موعود]] نهایی و [[منتظر]] آخرین است. | ||
بنابراین، مسأله [[مهدویت]] و [[اندیشه]] [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} و [[انتظار]] او در [[آخرالزمان]] یکی از مسایل حیاتی [[اسلام]] و [[اعتقادات]] قطعی عموم [[مسلمانان]] است که [[شیعه]] و [[سنی]] در طی قرون و اعصار پیاپی همه بر این [[عقیده]] [[اتفاق نظر]] دارند. در این مبحث ابتدا، نظری به [[آیات قرآن]] و سپس این موضوع را طبق [[احادیث]] دنبال میکنیم»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 77-78.</ref>. | بنابراین، مسأله [[مهدویت]] و [[اندیشه]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} و [[انتظار]] او در [[آخرالزمان]] یکی از مسایل حیاتی [[اسلام]] و [[اعتقادات]] قطعی عموم [[مسلمانان]] است که [[شیعه]] و [[سنی]] در طی قرون و اعصار پیاپی همه بر این [[عقیده]] [[اتفاق نظر]] دارند. در این مبحث ابتدا، نظری به [[آیات قرآن]] و سپس این موضوع را طبق [[احادیث]] دنبال میکنیم»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 77-78.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۷۳: | خط ۶۷۳: | ||
یکی از مسائل [[عقیدتی]] که در منظومه [[فکری]] شیعه، چون [[خورشید]] تابناک میدرخشد و بالندگی، پایندگی، [[زندگی]] و طراوت [[شیعه]] مرهون آن است [[اعتقاد]] به [[نظام]] [[امامت و مهدویت]] است. [[شرع]] [[مقدس]] [[اسلام]] به گونههای مختلفی، [[ضرورت]] [[حجت]] را در هستی و نظام آفرینش، بیان فرموده است. [[آیات]] و [[روایات]] متعددی در اینباره وجود دارد که از [[سنت الهی]] وجود [[حجت]] در بین [[مردم]] است و این [[سنت]] در قالب [[فرستادن رسولان]] تحقق مییابد. آنچه ضرورت هستی و مقتضای [[سنت الهی]] است وجود [[ولی خدا]] در هرزمانی است که گاهی در کسوت [[نبوت]] و گاهی در کسوت [[امامت]] تحقق مییابد. بر این اساس میتوان گفت در دوره آخر الزمان هم، [[امامت]] به اقتضای [[نیاز]] [[مردم]] و [[جامعه]] منقطع نیست و این [[پیوستگی]] را از [[آیه]] {{متن قرآن|لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>«هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref> نیز میتوان استفاده کرد. | یکی از مسائل [[عقیدتی]] که در منظومه [[فکری]] شیعه، چون [[خورشید]] تابناک میدرخشد و بالندگی، پایندگی، [[زندگی]] و طراوت [[شیعه]] مرهون آن است [[اعتقاد]] به [[نظام]] [[امامت و مهدویت]] است. [[شرع]] [[مقدس]] [[اسلام]] به گونههای مختلفی، [[ضرورت]] [[حجت]] را در هستی و نظام آفرینش، بیان فرموده است. [[آیات]] و [[روایات]] متعددی در اینباره وجود دارد که از [[سنت الهی]] وجود [[حجت]] در بین [[مردم]] است و این [[سنت]] در قالب [[فرستادن رسولان]] تحقق مییابد. آنچه ضرورت هستی و مقتضای [[سنت الهی]] است وجود [[ولی خدا]] در هرزمانی است که گاهی در کسوت [[نبوت]] و گاهی در کسوت [[امامت]] تحقق مییابد. بر این اساس میتوان گفت در دوره آخر الزمان هم، [[امامت]] به اقتضای [[نیاز]] [[مردم]] و [[جامعه]] منقطع نیست و این [[پیوستگی]] را از [[آیه]] {{متن قرآن|لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>«هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref> نیز میتوان استفاده کرد. | ||
[[امام زمان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}}، طبق عقیده شیعه، امام حاضر و ناظر عصر ماست و [[ایمان]] به او شرط [[ایمان واقعی]] است. | [[امام زمان]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، طبق عقیده شیعه، امام حاضر و ناظر عصر ماست و [[ایمان]] به او شرط [[ایمان واقعی]] است. | ||
حکومت جهانی [[حضرت مهدی]]{{ع}}در واقع به نگرانیها و اضطرابهای [[شیعیان]] پایان میدهد و آنها را [[امیدوار]] به زندگی نموده و به زندگیشان معنا و مفهوم میبخشد. با توجه به فرامین و [[دستورات]] [[دینی]] اسلام، مشخص میشود که [[اسلام]]، درصدد ایجاد [[اتحاد]] و در نهایت [[برابری]] و [[برادری]] بین [[انسانها]] میباشد و این مطالب، ریشه در [[توحید]] دارد که باعث میشود تمام [[اختلافات]] اعم از نژادی، ملی، [[دینی]]، جغرافیایی، زبانی و... از بین برود و دیگر این [[اختلافات]] برای [[زورمداران]] وسیلهای برای کسب امتیاز نباشد و همه تابع فرامین الهی گردید. | حکومت جهانی [[حضرت مهدی]] {{ع}}در واقع به نگرانیها و اضطرابهای [[شیعیان]] پایان میدهد و آنها را [[امیدوار]] به زندگی نموده و به زندگیشان معنا و مفهوم میبخشد. با توجه به فرامین و [[دستورات]] [[دینی]] اسلام، مشخص میشود که [[اسلام]]، درصدد ایجاد [[اتحاد]] و در نهایت [[برابری]] و [[برادری]] بین [[انسانها]] میباشد و این مطالب، ریشه در [[توحید]] دارد که باعث میشود تمام [[اختلافات]] اعم از نژادی، ملی، [[دینی]]، جغرافیایی، زبانی و... از بین برود و دیگر این [[اختلافات]] برای [[زورمداران]] وسیلهای برای کسب امتیاز نباشد و همه تابع فرامین الهی گردید. | ||
در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|قُلْ... تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>. [[اسلام]] وظایفی را برای [[بشر]] [[تبیین]] نموده که در صورتی که [[بشر]] به آن عمل نماید، [[عدالت]] و [[برابری]] برقرار خواهد شد. | در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|قُلْ... تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>. [[اسلام]] وظایفی را برای [[بشر]] [[تبیین]] نموده که در صورتی که [[بشر]] به آن عمل نماید، [[عدالت]] و [[برابری]] برقرار خواهد شد. | ||
در واقع [[اسلام]] در هزار و چهار صد سال قبل چنین [[جامعه جهانی]] مبتنی بر [[عدل]] و [[اتحاد]] را [[پیشبینی]] نموده است و چگونگی وقوع آن را نیز، به صراحت بیان داشته است و [[دین]] [[حاکم]] را [[اسلام]] معرفی میکند و مطرح مینماید که صالحان و مستضعفان بر [[کافران]] و [[ظالمان]] [[غلبه]] مییابند و شخصی از تبار [[ابراهیم]]{{ع}}و از [[خاندان]] [[حضرت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} که نام او "[[محمد]]" و [[کنیه]] او "[[ابو القاسم]]" و [[لقب]] او "[[قائم]]" است، [[قیام]] خواهد نمود»<ref>[[زهرا ابراهیمی|ابراهیمی، زهرا]]، [[نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی (مقاله)|نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی]]، ص ۷۷-۷۹.</ref>. | در واقع [[اسلام]] در هزار و چهار صد سال قبل چنین [[جامعه جهانی]] مبتنی بر [[عدل]] و [[اتحاد]] را [[پیشبینی]] نموده است و چگونگی وقوع آن را نیز، به صراحت بیان داشته است و [[دین]] [[حاکم]] را [[اسلام]] معرفی میکند و مطرح مینماید که صالحان و مستضعفان بر [[کافران]] و [[ظالمان]] [[غلبه]] مییابند و شخصی از تبار [[ابراهیم]] {{ع}}و از [[خاندان]] [[حضرت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} که نام او "[[محمد]]" و [[کنیه]] او "[[ابو القاسم]]" و [[لقب]] او "[[قائم]]" است، [[قیام]] خواهد نمود»<ref>[[زهرا ابراهیمی|ابراهیمی، زهرا]]، [[نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی (مقاله)|نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی]]، ص ۷۷-۷۹.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۸۷: | خط ۶۸۷: | ||
| پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند: | | پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند: | ||
«دوره [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} دورانِ [[سختی]] است که [[شیعه]] در فراق [[امام]] مهربان خود سپری میکند؛ ولی [[امید]] به آمدن او، [[دل]] و [[جان]] آنها را شور و [[نشاط]] میبخشد و تحمّل سختیها و دشمنیها را آسان میکند. این [[امید]] و آرزوی [[ظهور]] او که همیشه و همه جا برای انسانهای [[مؤمن]]، نجاتبخش و راهگشا بوده، در [[روایات]] اسلامی، "[[انتظار]]" نامیده شده است؛ انتظاری که [[منتظران]] را به [[امام]] [[موعود]] خود وصل میکند و مرهمی بر زخم فراق ایشان است. آری؛ "[[انتظار]]" آن اکسیر ارزشمندی است که [[مؤمنان]] [[منتظر]] در دوره [[غیبت]] را آماده استقبال از [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی موعود]] میکند و راه و رسم چگونه زیستن را به آنها میآموزد. | «دوره [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} دورانِ [[سختی]] است که [[شیعه]] در فراق [[امام]] مهربان خود سپری میکند؛ ولی [[امید]] به آمدن او، [[دل]] و [[جان]] آنها را شور و [[نشاط]] میبخشد و تحمّل سختیها و دشمنیها را آسان میکند. این [[امید]] و آرزوی [[ظهور]] او که همیشه و همه جا برای انسانهای [[مؤمن]]، نجاتبخش و راهگشا بوده، در [[روایات]] اسلامی، "[[انتظار]]" نامیده شده است؛ انتظاری که [[منتظران]] را به [[امام]] [[موعود]] خود وصل میکند و مرهمی بر زخم فراق ایشان است. آری؛ "[[انتظار]]" آن اکسیر ارزشمندی است که [[مؤمنان]] [[منتظر]] در دوره [[غیبت]] را آماده استقبال از [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی موعود]] میکند و راه و رسم چگونه زیستن را به آنها میآموزد. | ||
*برای "[[انتظار]]" معانی گوناگونی گفتهاند؛ ولی با دقت و تأمّل در این کلمه میتوان به [[حقیقت]] معنای آن پیبرد. [[انتظار]]، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن [[ارزش]] مییابد و آثار و پیامدهایی دارد. [[انتظار]] تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون و بیرون سرایت میکند و حرکت و [[اقدام]] را میآفریند. به همین [[دلیل]] است که در [[روایات]]، [[انتظار]]، یک عمل و بلکه [[بهترین]] اعمال، معرفی شده است. [[انتظار]] به "[[منتظر]]" شکل میدهد و به کارها و تلاشهای او جهت خاصّی میبخشد. بنابراین "[[انتظار]]" با نشستن و دست روی دست گذاشتن، نمیسازد. [[انتظار]] با چشم به در دوختن و [[حسرت]] خوردن، تمام نمیشود؛ بلکه در [[حقیقت]] [[انتظار]]، حرکت و [[نشاط]] و شور آفرینی نهفته است. آنکه در [[انتظار]] مهمان عزیزی است، سر از پا نمیشناسد و در [[تلاش]] است تا خود و محیط اطراف خود را برای آمدن مهمان، آماده کند و موانع حضور او را بر طرف سازد. | * برای "[[انتظار]]" معانی گوناگونی گفتهاند؛ ولی با دقت و تأمّل در این کلمه میتوان به [[حقیقت]] معنای آن پیبرد. [[انتظار]]، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن [[ارزش]] مییابد و آثار و پیامدهایی دارد. [[انتظار]] تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون و بیرون سرایت میکند و حرکت و [[اقدام]] را میآفریند. به همین [[دلیل]] است که در [[روایات]]، [[انتظار]]، یک عمل و بلکه [[بهترین]] اعمال، معرفی شده است. [[انتظار]] به "[[منتظر]]" شکل میدهد و به کارها و تلاشهای او جهت خاصّی میبخشد. بنابراین "[[انتظار]]" با نشستن و دست روی دست گذاشتن، نمیسازد. [[انتظار]] با چشم به در دوختن و [[حسرت]] خوردن، تمام نمیشود؛ بلکه در [[حقیقت]] [[انتظار]]، حرکت و [[نشاط]] و شور آفرینی نهفته است. آنکه در [[انتظار]] مهمان عزیزی است، سر از پا نمیشناسد و در [[تلاش]] است تا خود و محیط اطراف خود را برای آمدن مهمان، آماده کند و موانع حضور او را بر طرف سازد. | ||
*سخن درباره [[انتظار]] رویدادی بینظیر است که در [[زیبایی]] و کمال، نهایت ندارد. [[انتظار]] روزگاری که در سبزی و خرّمی در تمام روزگاران گذشته، مثالی نداشته است و [[جهان]] چنان دوران [[زیبایی]] را هرگز تجربه نکرده است. این، همان [[انتظار]] [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} است که در [[روایات]]، از آن به "[[انتظار فرج]]" یاد شده و از [[بهترین]] اعمال و [[عبادات]]، بلکه پشتوانه قبولی همه اعمال، شمرده شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "[[بهترین]] اعمال [[امت]] من، [[انتظار فرج]] است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۵، ح ۳، ص ۵۴۷.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} به [[یاران]] خود فرمود: "آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]]{{عم}} به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]]{{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتن داری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۶، ص ۲۰۷.</ref>. بنابراین "[[انتظار فرج]]"، انتظاری است که ویژگیهای خاص و منحصر به فرد دارد که لازم است به خوبی دانسته شود، تا رمز ان همه [[فضیلت]] و آثار که برای آن خواهیم شمرد، آشکار شود»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>. | * سخن درباره [[انتظار]] رویدادی بینظیر است که در [[زیبایی]] و کمال، نهایت ندارد. [[انتظار]] روزگاری که در سبزی و خرّمی در تمام روزگاران گذشته، مثالی نداشته است و [[جهان]] چنان دوران [[زیبایی]] را هرگز تجربه نکرده است. این، همان [[انتظار]] [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی]] {{ع}} است که در [[روایات]]، از آن به "[[انتظار فرج]]" یاد شده و از [[بهترین]] اعمال و [[عبادات]]، بلکه پشتوانه قبولی همه اعمال، شمرده شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: "[[بهترین]] اعمال [[امت]] من، [[انتظار فرج]] است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۵، ح ۳، ص ۵۴۷.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} به [[یاران]] خود فرمود: "آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]] {{عم}} به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]] {{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتن داری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۶، ص ۲۰۷.</ref>. بنابراین "[[انتظار فرج]]"، انتظاری است که ویژگیهای خاص و منحصر به فرد دارد که لازم است به خوبی دانسته شود، تا رمز ان همه [[فضیلت]] و آثار که برای آن خواهیم شمرد، آشکار شود»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۰۱: | خط ۷۰۱: | ||
[[انتظار]]، [[انسان]] را امیدوار میکند، به او [[قدرت]] و [[نشاط]] میدهد، او را در یافتن راه کمک و [[اراده]] او را در ادامه راه تقویت میکند. در یک کلمه، تمام کارهای مثبت از [[انتظار]] سرچشمه میگیرد. بنابراین، [[بهترین]] عمل است<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص۹۶، ۱۱۷، ۲۶۳.</ref>. | [[انتظار]]، [[انسان]] را امیدوار میکند، به او [[قدرت]] و [[نشاط]] میدهد، او را در یافتن راه کمک و [[اراده]] او را در ادامه راه تقویت میکند. در یک کلمه، تمام کارهای مثبت از [[انتظار]] سرچشمه میگیرد. بنابراین، [[بهترین]] عمل است<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص۹۶، ۱۱۷، ۲۶۳.</ref>. | ||
*[[انتظار]] در لغت به معنای چشمداشت، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] به آینده داشتن است. [[انتظار]] در [[اسلام]] بهویژه در [[مذهب]] [[شیعه]]، [[ایمان]] استوار بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولیعصر]] {{ع}}، [[امید]] به [[ظهور]] مبارک آن [[حضرت]]، آغاز [[حکومت صالحان]] و در واقع نوعی [[آمادگی]] بیان شده است. میتوان گفت که [[انتظار فرج]] از اصل کلی اسلامی، یعنی اصل [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] مایه میگیرد. بنابر [[روایات]] [[انتظار]] [[فرج]]، نوعی [[عبادت]]، [[ایمان]] به [[غیب]]، اقرار به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[پیامبر]] و [[پیشوایی]] [[امامان معصوم]] {{عم}}، [[تلاش]] و [[سازندگی]]، [[عامل مقاومت]] و [[پایداری]] و نوعی فریاد و [[عدم پذیرش سلطه]] و اعتراض به زمامداران خودسر است»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۵۲۷.</ref>. | * [[انتظار]] در لغت به معنای چشمداشت، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] به آینده داشتن است. [[انتظار]] در [[اسلام]] بهویژه در [[مذهب]] [[شیعه]]، [[ایمان]] استوار بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولیعصر]] {{ع}}، [[امید]] به [[ظهور]] مبارک آن [[حضرت]]، آغاز [[حکومت صالحان]] و در واقع نوعی [[آمادگی]] بیان شده است. میتوان گفت که [[انتظار فرج]] از اصل کلی اسلامی، یعنی اصل [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] مایه میگیرد. بنابر [[روایات]] [[انتظار]] [[فرج]]، نوعی [[عبادت]]، [[ایمان]] به [[غیب]]، اقرار به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[پیامبر]] و [[پیشوایی]] [[امامان معصوم]] {{عم}}، [[تلاش]] و [[سازندگی]]، [[عامل مقاومت]] و [[پایداری]] و نوعی فریاد و [[عدم پذیرش سلطه]] و اعتراض به زمامداران خودسر است»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۵۲۷.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۱۰: | خط ۷۱۰: | ||
«[[فرج]]، یعنی [[نصرت]]، [[پیروزی]] و [[گشایش]]. مقصود از [[فرج]]، [[نصرت]] و [[پیروزی]] [[حکومت]] [[عدل]] [[علوی]] بر حکومتهای [[کفر]] و [[شرک]] و بیداد است؛ بنابراین، [[انتظار فرج]]، یعنی [[انتظار]] تحقق یافتن این [[آرمان]] بزرگ و جهانی. | «[[فرج]]، یعنی [[نصرت]]، [[پیروزی]] و [[گشایش]]. مقصود از [[فرج]]، [[نصرت]] و [[پیروزی]] [[حکومت]] [[عدل]] [[علوی]] بر حکومتهای [[کفر]] و [[شرک]] و بیداد است؛ بنابراین، [[انتظار فرج]]، یعنی [[انتظار]] تحقق یافتن این [[آرمان]] بزرگ و جهانی. | ||
*[[منتظر]] حقیقی، کسی است که به [[حقیقت]] خواهان تشکیل چنین حکومتی باشد. این خواسته، آن گاه جدی و راست است که شخص [[منتظر]]، عامل به [[عدل]] و گریزان از [[ستم]] و [[تباهی]] باشد و گرنه [[انتظار فرج]]، در حد یک ادعا و شعار بیمحتوا باقی خواهد بود؛ از این رو، در [[روایات]] آمده است که [[انتظار فرج]]، خود، [[فرج]] است؛ زیرا کسی که حقیقتاً [[منتظر فرج]] و [[ظهور]] [[حجت خدا]] و تاسیس [[حکومت]] [[عدل]] گستر او است، زندگی خود را بر پایه [[عدل]] و داد استوار میسازد. او، انسانی است که حضور و [[غیبت]] [[امام]]، در نحوه [[رفتار]] و سیر و سلوکش تفاوتی ایجاد نمیکند و پیش از تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] او، چنین حکومتی را در زندگی خود پایدار ساخته است. | * [[منتظر]] حقیقی، کسی است که به [[حقیقت]] خواهان تشکیل چنین حکومتی باشد. این خواسته، آن گاه جدی و راست است که شخص [[منتظر]]، عامل به [[عدل]] و گریزان از [[ستم]] و [[تباهی]] باشد و گرنه [[انتظار فرج]]، در حد یک ادعا و شعار بیمحتوا باقی خواهد بود؛ از این رو، در [[روایات]] آمده است که [[انتظار فرج]]، خود، [[فرج]] است؛ زیرا کسی که حقیقتاً [[منتظر فرج]] و [[ظهور]] [[حجت خدا]] و تاسیس [[حکومت]] [[عدل]] گستر او است، زندگی خود را بر پایه [[عدل]] و داد استوار میسازد. او، انسانی است که حضور و [[غیبت]] [[امام]]، در نحوه [[رفتار]] و سیر و سلوکش تفاوتی ایجاد نمیکند و پیش از تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] او، چنین حکومتی را در زندگی خود پایدار ساخته است. | ||
*[[انتظار فرج]]، یعنی: | * [[انتظار فرج]]، یعنی: | ||
#[[معرفت امام]] و [[عادل]] و پیشوای [[فضیلت]]؛ | # [[معرفت امام]] و [[عادل]] و پیشوای [[فضیلت]]؛ | ||
#[[عشق]] به [[عدالت]] و ارزشهای انسانی؛ | # [[عشق]] به [[عدالت]] و ارزشهای انسانی؛ | ||
#[[امید]] به آیندهای روشن و نوید بخش؛ | # [[امید]] به آیندهای روشن و نوید بخش؛ | ||
#[[تلاش]] برای برقراری حکومتی [[عدل]] پیشه و [[عدل]] گستر؛ | # [[تلاش]] برای برقراری حکومتی [[عدل]] پیشه و [[عدل]] گستر؛ | ||
#داشتن روحیه [[تعهد]] و مسؤولیتپذیری. | # داشتن روحیه [[تعهد]] و مسؤولیتپذیری. | ||
*این نوع [[انتظار فرج]] است که [[بهترین]] اعمال و [[بهترین]] [[عبادت]] است و چنین منتظری، مقامی عالی دارد و هرگاه در [[زمان غیبت]] از [[دنیا]] برود، به منزله کسی است که پس از [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} زنده و تحت [[فرمان]] او در راه [[خدا]] [[جهاد]] میکند.<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۸۱ - ۸۲.</ref>. | * این نوع [[انتظار فرج]] است که [[بهترین]] اعمال و [[بهترین]] [[عبادت]] است و چنین منتظری، مقامی عالی دارد و هرگاه در [[زمان غیبت]] از [[دنیا]] برود، به منزله کسی است که پس از [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} زنده و تحت [[فرمان]] او در راه [[خدا]] [[جهاد]] میکند.<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۸۱ - ۸۲.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۲۳: | خط ۷۲۳: | ||
| تصویر = 4764567.jpg | | تصویر = 4764567.jpg | ||
| پاسخدهنده = پژوهشگران مسجد مقدس جمکران | | پاسخدهنده = پژوهشگران مسجد مقدس جمکران | ||
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مسجد مقدس جمکران]]'''، در دو کتاب ''«[[ انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]»'' و ''«[[ آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]»''در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = '''[[پژوهشگران مسجد مقدس جمکران]]'''، در دو کتاب ''«[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]»'' و ''«[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]»''در اینباره گفتهاند: | ||
*«تعریف لغوی: [[انتظار]] در لغت به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>. | *«تعریف لغوی: [[انتظار]] در لغت به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>. | ||
تعریف اصطلاحی: عالم بزرگوار [[آیت الله]] [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]] مؤلف "[[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]" میفرماید: "[[انتظار]] حالتی است روحی و نفسانی که موجب [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشند، میشود. و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. پس هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref>{{عربی|وَ هوَ كَيفيَّةٌ نَفسانِيَّةٌ يَنبَعِثُ مِنها التَّهيوءُ لِمَا تَنْتَظِرُهُ و ضِدَّهُ الياس فَكُلَّمَا كَانَ الاِنْتِظَارُ أَشَدَّ كانَ التَّهيُوءُ آكَد...}}؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 15-16.</ref>. | تعریف اصطلاحی: عالم بزرگوار [[آیت الله]] [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]] مؤلف "[[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]" میفرماید: "[[انتظار]] حالتی است روحی و نفسانی که موجب [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشند، میشود. و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. پس هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref>{{عربی|وَ هوَ كَيفيَّةٌ نَفسانِيَّةٌ يَنبَعِثُ مِنها التَّهيوءُ لِمَا تَنْتَظِرُهُ و ضِدَّهُ الياس فَكُلَّمَا كَانَ الاِنْتِظَارُ أَشَدَّ كانَ التَّهيُوءُ آكَد...}}؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 15-16.</ref>. | ||
*«[[انتظار]]، حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشیم، از آن بر میآید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هرقدر که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قویتر خواهد بود، بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد، هرقدر که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خویهای پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. و لذا [[امامان معصوم]]{{عم}} به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرمودهاند. چنان که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "هرکس بخواهد از [[یاران قائم]]{{ع}} شود، باید [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خویهای پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] به پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد...". و بی[[تردید]] هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[صاحب]] آن، [[مقام]] و [[ثواب]] بیشتری نزد خدای -عزوجل- خواهد داشت. [[خدای تعالی]] ما را از [[مخلصان]] [[منتظرین]] مولایمان [[صاحب الزمان]]{{ع}} قرار دهد»<ref>[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]، ص 199-200.</ref>. | *«[[انتظار]]، حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشیم، از آن بر میآید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هرقدر که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قویتر خواهد بود، بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد، هرقدر که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خویهای پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. و لذا [[امامان معصوم]] {{عم}} به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرمودهاند. چنان که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "هرکس بخواهد از [[یاران قائم]] {{ع}} شود، باید [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خویهای پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] به پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد...". و بی[[تردید]] هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[صاحب]] آن، [[مقام]] و [[ثواب]] بیشتری نزد خدای -عزوجل- خواهد داشت. [[خدای تعالی]] ما را از [[مخلصان]] [[منتظرین]] مولایمان [[صاحب الزمان]] {{ع}} قرار دهد»<ref>[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]، ص 199-200.</ref>. | ||
}} | }} | ||
== پرسشهای وابسته == | |||
{{پرسمان انتظار فرج}} | {{پرسمان انتظار فرج}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:پرسش]] | |||
[[رده: | |||
[[رده:پرسمان مهدویت]] | [[رده:پرسمان مهدویت]] | ||
[[رده:پرسشهای مربوط به انتظار فرج]] | [[رده:پرسشهای مربوط به انتظار فرج]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۹
معنای انتظار چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / انتظار فرج |
مدخل اصلی | انتظار ظهور امام مهدی |
تعداد پاسخ | ۴۶ پاسخ |
معنای انتظار چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- تعریف لغوی و اصطلاحی «انتظار» چیست؟
- مقصود از انتظار چیست؟
- مفهوم حقیقی انتظار چیست؟
- انتظار فرج به چه معناست؟ و جایگاه آن در فرهنگ شیعه و ویژگیهای آن کدامند؟
پاسخ جامع اجمالی
مفهومشناسی انتظار
انتظار واژهای عربی، از ریشه «نظر» و در لغت بهمعنای چشمبهراهبودن است[۱]. در اصطلاح «مهدویت»، به معنای چشم به راه بودن برای ظهور واپسین ذخیره الهی و آماده شدن برای یاری او در برپایی حکومت عدل و قسط در سراسر جهان است. برخی ماهیت انتظار را اینگونه معنا کردهاند: «کیفیتی روحی است که باعث به وجود آمدن حالت آمادگی (انسانها) برای آن چه انتظار دارند، میشود و ضد آن یأس و ناامیدی است. هر چه انتظار بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و پویایی او و در نتیجه آمادگی نیز بیشتر خواهد بود». [۲]. این نکته نیز قابل ذکر است که انتظار همانندِ احساس خوشحالی، درد یا تشنگی، امری وجدانی است؛ یعنی نمیتوان آن را توصیف کرد و توضیح داد. معنای انتظار فقط برای شخص منتظِر، روشن و آشکار است و اگر کسی هیچگاه حالت انتظار را نچشیده باشد، با توصیف و توضیح، نمیتوان معنای انتظار را برایش روشن کرد؛ تنها میتوان با مثالی یادآوری کرد که: آن زمانی که یکی از عزیزانت به سفر رفته بود و تو از او خبر نداشتی و گفته بود تا فلان موقع بر میگردم، آن حالِ وجدانی که قبل از آمدن او برایت ایجاد شده بود "انتظار" نام دارد[۳].
انتظار عام و خاص
در تبیین اسلامی مفهوم انتظار، دو معنای عام و خاص استفاده میشود. در معنای عام، انتظار کشیدن برای مطلق گشایش و فرج مقصود است و در معنای خاص، به انتظار کشیدن برای ظهور امام مهدی (ع) یا زمینهسازی برای ظهور ایشان اطلاق میشود. با توجه این نکته به این نتیجه میرسیم که انتظار فرج یک مفهوم بسیار وسیع و گستردهای است که یک مصداق از آن در دوران کنونی انتظار مهدی موعود (ع) است که با برپایی حکومت عدلِ جهانی، بساط طاغوت و ظلم و ستم را برمیچیند؛ این انتظار فرجِ نهایی است و باید برای آن زمینهسازی کرد؛ اما انتظار فرج مصداقهای دیگری نیز دارد؛ وقتی گفته میشود منتظر فرج باشید، تنها منظور این نیست که منتظر فرج نهایی باشید، بلکه یعنی هر بنبست و مشکلی قابل گشودن و حل شدن است. فرد مسلمان با درس انتظار، میآموزد که هیچ بنبستی در زندگی بشر وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که انسان ناامید دست روی دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کاری نمیشود کرد؛ وقتی در نهایتِ زندگیِ انسان، در مقابله با این همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشیدِ فرج ظهور خواهد کرد، پس در بنبستهای جاری زندگی هم همین فرج متوقع و مورد انتظار است؛ این، درس انتظار واقعی به همه انسانهاست.
منشأ انتظار
مفهوم انتظار ریشه در اصل کلیِ قرآنیِ «حرمت یأس از رَوح اللَّه»[۴] دارد و از این آیه گرفته شده است: ﴿يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ...﴾؛ «ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نشوید»...[۵][۶]. ضد این حالت یأس و ناامیدی است؛ ازاینرو، هر قدر انتظار شدیدتر باشد، یعنی با امید و تلاش کامل همراه باشد، آمادگی قویتر خواهد بود و انسان را از ناامیدی که مایۀ ممات انسان است نجات میدهد.
ویژگی انتظار
اگر ماهیت انتظار مورد واکاوی قرار بگیرد، ویژگیهای زیادی را میتوان برای آن برشمرد؛ از جمله، صبر، تقویت روح معنوی و... اما دو ویژگی، نقش مهم و راهبردی در اندیشه و تمدن مهدوی دارند؛ نخست امید و دوم عملگرا بودنِ انتظار. پیوند این دو با یکدیگر، افزونبر اینکه انسانِ منتظر را به سمت کسب آمادگیهای لازم برای زمینهسازی برای ظهور امام مهدی سوق میدهد، سبب میشود تا مشکلات پیشِ رو در این مسیر، او را به عقب برنگرداند، بلکه با کوشش دوچندان، از هر مشکلی عبور کرده تا به مقصود نهایی خویش دست یابد.
- امید، روح انتظار
- با توجه به منشأ قرآنی انتظار، انسان منتظر با آگاهی از شاخصههای مدینه فاضله مهدوی، هیچگاه از وضعیت فعلی راضی نیست و به آن بسنده نمیکند، بلکه هماره در پیِ زمینهسازی برای آن جامعه مطلوب برمیآید. به تعبیر دیگر، منتظر راستین ظهور امام مهدی، هیچگاه دنیای ظلم و نفاق را همیشگی و برقرار نمیداند و تاریک به حوادث نمینگرد، بلکه او آگاهی دارد که بساط ظلم برچیده خواهد شد و سرانجام عدل الهی در دنیا برقرار خواهد شد. این اندیشه به انسان امید میبخشد؛ امید به عبور از وضع نامطلوب و ورود به وضعیت مطلوب. او با دریافت این حس درونی، روح خود را قوی میکند و آنگاه هیچ بنبستی را نقطه آخر نمیپندارد و ناامید نمیشود، بلکه میکوشد از مشکلات عبور کند و در راه زمینهسازی ظهور امام مهدی گام بردارد.
- انتظار از جنس عمل
- انتظار تنها یک حالت روحی و درونی نیست و صرفاً در امید، آرزو و چشمبهراهبودن خلاصه نمیشود. این امید از حرکت و اقدام را میآفریند؛ بیشک چنین معنایی با بیهدفی و سکون و انزوا و تنپروری سازگاری ندارد. شخص منتظر میکوشد تا وظایف گوناگونی که بهعنوان منتظِر برعهده دارد به بهترین شکل انجام دهد. بنابراین، عمل جزء تفکیکناپذیر معنای انتظار است. در روایات، انتظار را برترین اعمال نامیدهاند: پیامبر اکرم (ص) فرمود: «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ «برترین آعمال امت من انتظار فرج از خدای متعال است»[۷] و نیز امام سجاد (ع) فرمود: «انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ»؛ «انتظار فرج از برترین اعمال است». [۸]. باید در جهت آن امری که انتظارش را میکشیم حرکت کرد و نهایت کوشش را در به دست آوردن آن انجام داد.
نتیجه
بهطورکلی انتظار فرج به مطلقِ انتظار کشیدن در برابر مشکلات و تلاش برای رفع آنها گفته میشود و در معنای خاص به زمینهسازی ظهور امام مهدی (ع) اطلاق میشود[۹]. ذاتِ انتظار، امید به رسیدنِ آینده مطلوب و نفی وضعیت موجود است؛ نفی وضعیت موجود تنها در بعد نظر و فکر خلاصه نمیشود و با دست روی دست گذاشتن، آینده مطلوب از راه نمیرسد، بلکه انتظار پیوند عمیقی با عمل دارد و عمل، جزء جدانشدنی معنای انتظار است؛ بنابراین، انسانِ منتظر با امید کامل به رفع مشکلات، پیوسته با اقدامهای سازنده خود، به دنبال رسیدن به آن وضع مطلوب، بهویژه زمینهسازی برای ظهور امام مهدی (ع)، در تلاش و کوشش است؛ زیرا فَرَج نهاییِ انسان با ظهور امام مهدی (ع) اتفاق میافتد که سبب برچیده شدن ظلموستمها، تبعیضها، ناعدالتیها و در نهایت، گشایش در همه شئون زندگی انسان خواهد بود[۱۰].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیت الله موسوی اصفهانی؛ |
---|
آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی، در کتاب «تکالیف بندگان نسبت به امام زمان» در اینباره گفته است:
«انتظار حالتی است نفسانی که آمادگی برای آنچه انتظارش را میکشیم، از آن بر میآید و ضد آن یأس و ناامیدی است، پس هر قدر که انتظار شدیدتر باشد، آمادگی و مهیا شدن قویتر خواهد بود، نمیبینی اگر مسافری داشته باشی که در انتظار مقدمش به سر میبری، هرچه هنگام آمدنش نزدیکتر شود، مهیا شدنت فزونی مییابد، بلکه احیاناً خوابت به بیداری مبدل میگردد، چون انتظارت شدید است. و همان طور که مراتب انتظار از این جهت متفاوت است از جهت محبت نسبت به کسی که در انتظارش هستی، نیز مراتب متفاوتی دارد، پس هر چه محبت شدیدتر و دوستی بیشتر باشد، مهیا شدن برای محبوب زیادتر میشود و فراقش دردناکتر میگردد، به گونهای که منتظِر، از تمام اموری که مربوط به حفظ خودش هست، غافل میماند و دردهای بزرگ و محنتهای شدید را احساس نمیکند. بنابراین مؤمنی که منتظر آمدن مولایش میباشد، هر قدر که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در آمادگی برای آن به وسیله پرهیز از گناه و کوشش در راه تهذیب نفس و پاکیزه کردن درون از صفات نکوهیده و به دست آوردن خویهای پسندیده بیشتر میگردد، تا به فیض دیدار مولای خویش و مشاهده جمال انورش در زمان غیبتش رستگار شود، همچنان که برای عده بسیاری از نیکان اتفاق افتاده است. لذا امامان معصوم (ع) - در روایاتی که خواندی و غیر آنها - به پاکیزگی صفات و مقید بودن به انجام طاعات امر فرمودهاند. بلکه روایت پیشین ابوبصیر اشارت یا دلالت دارد بر این که رستگاری به مقام انتظار و نایل شدن به پاداش منتظران، به پرهیز و پروا از گناه و آراستگی به خویهای پسندیده بستگی دارد، چنان که حضرت صادق (ع) فرمود: هر آن کس که خواسته باشد از یاران قائم (ع) شود، باید که منتظر باشد و باید در حال انتظار به پرهیزکاری و خویهای پسندیده عمل نماید، که هرگاه بمیرد و قائم پس از مردنش بپاخیزد، پاداش او همچون کسی خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد»[۱۱]. |
۲. آیتالله خامنهای؛ |
---|
آیتالله سید علی حسینی خامنهای، در دو کتاب «ما منتظریم» و «انتظار فرج امام زمان» در اینباره گفته است:
انتظار فرج... یعنی، انتظار حاکمیت قرآن و اسلام. شما به آنچه فعلاً جهان در آن قرار دارد، قانع نیستید. حتی به همین پیشرفتی هم که با انقلاب اسلامی به دست آوردید، قانع نیستید. میخواهید باز هم به حاکمیت قرآن و اسلام، نزدیکتر بشوید. این انتظار فرج است[۱۳]. انتظار فرج، یعنی، انتظار گشایش از کار انسانیت. امروز کار انسانیت، در گرههای سخت، پیچیده و گره خورده است...، امروز فرهنگ مادی، به زور به انسانها تحمیل شده است؛ این یک گره است. امروز در سطح دنیا، تبعیض انسانها را میآزارد؛ این گره بزرگی است. امروز کارِ ذهنیتِ غلط، مردم دنیا را به آنجا رسانده است که فریاد عدالتخواه یک ملت انقلابی، در میان عربدههای مستانه قدرتگرایان و قدرتمندان گم میشود؛ این یک گره است. امروز مستضعفان آفریقا و آمریکای لاتین، میلیونها انسان گرسنه آسیا و آسیای دور، میلیونها انسان رنگینپوستی که از ستم تبعیض نژادی رنج میبرند؛ چشم امیدشان به یک فریادرس و نجات بخش است و قدرتهای بزرگ نمیگذارند، ندای این نجات بخش به گوش آنها برسد؛ این یک گره است. فرج؛ یعنی، باز شدن این گرهها. دید را وسیع کنیم؛ به داخل خانه خودمان و زندگی معمولی خودمان محدود نشویم[۱۴]. معنای انتظار فرج به عنوان عبارة اخرای انتظار ظهور، این است که مؤمن به اسلام، مؤمن به مذهب اهل بیت (ع) وضعیتی را که در دنیای واقعی وجود دارد، عقده و گره در زندگی بشر میشناسد. واقع قضیه هم همین است. منتظر است که این فروبستگی کار بشر، این گرفتاری عمومی انسانیت گشایش پیدا بکند[۱۵]. در آثار اسلامی، در آثار شیعی میبینید که از انتظار ظهور حضرت مهدی تعبیر شده است به انتظار فرج. فرج یعنی چه؟ یعنی گشایش. کِی انسان انتظار فرج دارد؟ انتظار گشایش دارد؟ وقتی یک فروبستگیای وجود داشته باشد، وقتی گرهی هست، وقتی مشکلی هست. در زمینه وجود مشکل، انسان احتیاج پیدا میکند به فرج؛ یعنی سرانگشتِ گرهگشا؛ بازکننده عقدههای فروبسته. این نکته مهمی است. مسئله، مسئله گره در کار شخص من و شخص شما نیست. امام زمان (ع) برای اینکه فرج برای همه بشریت به وجود بیاورد، ظهور میکند که انسان را از فروبستگی نجات بدهد؛ جامعه بشریت را نجات بدهد؛ بلکه تاریخ آینده بشر را نجات بدهد. امروز ما انتظار فرج داریم. یعنی منتظریم که دست قدرتمند عدالتگستری بیاید و این غلبه ظلم و جور را که همه بشریت را تقریباً مقهور خود کرده است، بشکند و این فضای ظلم و جور را دگرگون کند و نسیم عدل را بر زندگی انسانها بوزاند، تا انسانها احساس عدالت کنند[۱۶]»[۱۷].
|
۳. آیتالله شهید صدر؛ |
---|
آیت الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ غیبت کبری» در اینباره گفته است:
«مفهوم اسلامی گسترده و درست انتظار، عبارت است از اینکه انسان پیوسته چشم به راه روزی باشد که هدف و مقصود نهایی خدایی برآورده شود، و روزی فرا رسد که انسانیت از یک زندگانی عادلانه کامل، تحت رهبری و زعامت حضرت مهدی (ع) برخوردار باشد. در این مفهوم گسترده تمامی مذاهب اسلامی شریکاند؛ زیرا بعد از آنکه دانستیم که غرض و هدف خداوند از آفرینش انسان چیست و روایات متواتر یقینآور را از رسول خدا درباره حضرت مهدی (ع) دانستیم و دیگر برای انکار وجود مقدس آن حضرت عذری و بهانهای در پیشگاه خداوند متعال نداشتیم؛ و بعد از آنکه دانستیم که برآورده شدن این هدف فقط وابسته به اراده و خواست خداوند است و جز خداوند دیگران رأی و خواستهای نمیتوانند داشته باشند؛ بنابراین هر روز احتمال قیام شکوهمند حضرت مهدی (ع) و برپایی و تحقق بخشیدن به هدف بزرگ خدایی، مطرح میباشد، زیرا در هر لحظه احتمال آن میرود که خداوند اراده فرماید و دستور ظهور و قیام به آن حضرت بدهد. در این مسأله، امامیه با دیگران اختلافی ندارند؛ زیرا بنا به عقیده آنان، خداوند متعال دستور ظهور به آن حضرت را بعد از اختفاء میدهد، و بر طبق نظر دیگران که گفته بودند حضرت در آینده متولد خواهد شد و با شمشیر قیام خواهد کرد، احتمال آن هست که حضرت متولد شده باشد و خداوند به او دستور خروج و ظهور بدهد و این احتمال در هر لحظه و ساعتی وجود دارد. بلکه میتوان گفت انتظار، مفهومی کلیتر و قدیمیتر از مفهوم اسلامی دارد. اما قدمت آن، بدین جهت که قبلا گفتیم پیامبران پیشین همگی نوید و بشارت ظهور آن حضرت را به پیروان خود دادهاند، و انسانیت، پیوسته در انتظار او به سر میبرده - گرچه شخصیت و عنوان او بنابر آنچه ذکر کردیم مورد تحریف واقع شده است - و در آینده نیز تا وقتی که ستم و بیدادگری وجود داشته باشد، در حال انتظار به سر خواهد برد. و اما اینکه گفتیم مفهوم انتظار، اعم و کلیتر از مفهوم اسلامی است؛ از این رواست که پیروان دیگر ادیان آسمانی نیز با صرفنظر از نام و عنوان، به پیشوایی جهانی که برپا دارنده عدل و داد است معتقدند، و ملتزم به انتظار ظهور او میباشند. این عقیده به خودی خود، بهترین انگیزه برای تربیت و تهذیب نفوس تمامی پیروان و معتقدان به این ادیان است، که باعث رشد و تربیت و تهذیب اخلاق آنان و تکمیل درجه اخلاص و نیروی اراده و ایمان اشخاص میشود تا مقدمات ظهور را در خود و دیگر برادران دینی و انسانی خود فراهم آورند[۲۲]. |
۴. آیتالله مطهری؛ |
---|
آیتالله مرتضی مطهری در کتاب «قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ» در اين باره گفته است:
«امید و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان روایات اسلامی "انتظار فرج" خوانده شده و عبادت، بلکه افضل عبادات شمرده شده است. اصل "انتظار فرج" از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج میشود و آن اصل "حرمت یأس از رَوح اللَّه" است. مردم مؤمن به عنایات الهی، هرگز و در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمیدهند و تسلیم یأس و ناامیدی و بیهودهگرایی نمیگردند. چیزی که هست این "انتظار فرج" و این "عدم یأس از روح اللَّه" در مورد یک عنایت عمومی و بشری است نه شخصی یا گروهی، و بعلاوه توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است»[۲۳]. |
۵. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
آیتالله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «حکومت جهانی مهدی» در اين باره گفته است:
«"انتظار" یا "آینده نگری" به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری تلاش میکند. فی المثل، بیماری که انتظار بهبودی میکشد، یا پدری که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق فرزند ناراحتند و برای وضع بهتری میکوشند. همچنین تاجری که از بازار آشفته ناراحت است و در انتظار فرونشستن بحران اقتصادی میباشد این دو حالت را دارد: "بیگانگی با وضع موجود" و "تلاش برای وضع بهتر". |
۶. آیتالله جوادی آملی؛ |
---|
آیتالله عبدالله جوادی آملی، در کتاب «ادب فنای مقربان» در اینباره گفته است:
«منتظر: "نظر" نگاه عمیق در امر مادی یا معنوی، با چشم یا از روی بصیرت و تأمل است[۲۵]. "انتظار" درنگ و چشمداشت و توقع چیزی است[۲۶]. به گفته برخی، واژه "انتظار" دارای گستره مفهومی فراتر از واژگان همگون آن، مانند "ترجی" (امید نیکی) و "تربص" (درنگ طولانی) و "امهال" (مکث نامشخص) است و بر امیدواری به امر شدنی دلالت دارد؛ خیر باشد یا شر؛ یقینی باشد یا نه[۲۷]. عنوان انتظار و ترقب، هرچند به صیغه اسم فاعل ذکر شده، مطلوب آن، محتوای صفت مشبهه است که معنای ثبات و دوام را به همراه دارد؛ یعنی من با تمام وجود و بیصبرانه دستور و شأن شما را رصد میکنم، تا برابر آن، عمل و قیام کنم. انتظار و ترقب به این حد والا که از ثبات و دوام برخوردار است، هرگونه ذهول را میزداید و هرگونه غفلت را طرد و هرگونه اهمال و امهال را حرد میکند، زیرا چنین آمادگی برای استفاضه از چنان فیض و چنین ترقب برای استفاده از چنان فوز، مانع هرگونه اشتغال به مزاحم و ابتلاء به منافی خواهد بود. انتظار و ترقب در مسائل شخصی، یک جانبه است و در مسائل سیاسی و اجتماعی، دو جانبه، زیرا در امور شخصی محور کارها جریان فرد مشخص است با رخدادهای نظام هستی بر مدار اراده نظامآفرین؛ و در امور اجتماعی، محور کارها جریان مشترک میان اقوام، ملل، احزاب، گروهها... است. اگر عدهای ظالم و گروهی مظلوم، دستهای مشرک و گروهی موحد، برخی اهل طغوا و بعضی اهل تقوا و مانند آن بوده و در تضارب و تقابل مستمر به سر میبردند، با ظهور فرج و پدیدآمدن گشایش، آنچه مورد ترقب نیکان بود، شکوفا میشود و آنچه درباره بدان انتظار میرفت، پدید میآید، از این رو برخی از آیات قرآن حکیم، انتظار دو جانبه را از زبان پیامبران الهی یاد میکند و چنین میگوید: ﴿انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ﴾[۲۸] با عبارتهای متنوع و در مقاطع گونهگون؛ یعنی شما منتظر کیفر تلخ تبهکاری هستید و باشید و ما منتظر پاداش شیرین پرهیزگاری. هرچند بیگانه متمرد از آینده رنجبار غافل است و هیچ انتظار بدی نسبت به آن ندارد، حوادث متضاد آتی که چشم به دو گروه متباین دوختند، هرکدام را از راه وعده یا وعید به انتظار دستور میدهند. زائری که دولت حق حضرت ختمی امامت (ع) را رصد میکند، در پی مشاهده قطع دابر ظالمان و ازاله جور و عدوان خواهد بود، بنابراین آنچه در دعای ندبه آمد که « أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ»[۲۹] شاهد انتظار دو جانبه صالح و طالح است، از اینرو زائران جامعه کبیره، در هنگام انشاء مضامین والای این زیارت، رهنمودهای قرآن حکیم را از نظر دور ندارند و با آن دید وسیع به تلاوت و قرائت این منشور کبیر ولایت بپردازند»[۳۰]. |
۷. آیتالله ریشهری؛ |
---|
آیتالله محمد محمدی ریشهری، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در اینباره گفته است:
«امید به آیندهای روشن و نیکو و یا "انتظار فرج"، یکی از مفاهیم پُرتکرار در احادیث است. این مفهوم، به گونههای متفاوت زیر، در آیات و احادیث آمده است: ۱. "انتظار فرج" گاه به گونه مطلق و برای دمیدن روح امید در مردم و القای روحیه پایداری و صبر در برابر مشکلات در همه زمینهها به کار رفته است. آیه شریف: ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا﴾[۳۱]؛ به درستی که با دشواری، آسانی است" و احادیثی همچون: "انتِظارُ الفَرَجِ بِالصبرِ عِبادَةٌ"[۳۲]؛ انتظار فَرَج با شکیبایی، عبادت است" و یا "أفضَلُ العِبادَةِ انتِظارُ الفَرَجِ"[۳۳]؛ برترین عبادت، انتظار فرج است"، به این مفهوم اشاره دارند. زاویه دید این احادیث، به انتظار فَرَج امام عصر (ع) منحصر نیست؛ بلکه تمام رفتارهای انسان در حوزههای گوناگون را شامل میشود. زندگی، همراه با مشکلات و سختیهاست و به صبر و پایداری همراه با امید به آیندهای روشن نیاز دارد تا شادابی و نشاطِ روح و روان را سبب شود. قاضی تنوخی (م ۳۸۴ ق) با استفاده از آیات، احادیث، حکایات و اشعار زیبا، کتابی با عنوان الفرج بعد الشدة نگاشته که دستمایه نویسندگان و شاعران پس از خود قرار گرفته است. امید به گشایش اوضاع نابهسامان مردمان بهویژه مسلمانان و شیعیان با ظهور امام عصر (ع)، یکی از مصادیق روشن قاعده کلی "انتظار فرج" است، همچنان که گاه معصومان (ع)، حدیث نبوی توصیه به انتظار فَرَج را بر انتظار قیام مهدوی، تطبیق کردهاند. جناب عبد العظیم حسنی میگوید: خدمت امام جواد (ع) رسیدم تا از ایشان بپرسم که: آیا قائم، همان مهدی است یا غیر اوست؟ قبل از سؤال من، امام جواد (ع) فرمود: "أَفْضَلَ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ"[۳۴]. برترین عمل شیعیان ما، انتظار فرج است. ۲. گونه دوم مفهوم "انتظار فرج" که به گونه خالص به نقل از اهل بیت (ع) گزارش و در جوامع حدیثی شیعی جمعآوری شده، به انتظار انقلاب مهدوی اشاره دارد و فضایل منتظران را برشمرده است. این دسته از احادیث، با عبارات متفاوتی، این مفهوم را بیان کردهاند: الف) "مُنْتَظِرُ لِهذَا الأَمرِ"، همانند حدیث: "مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا اَلْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ اَلْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ"[۳۵]؛ هر کس در حال انتظار این امر بمیرد، مانند کسی است که همراه قائم و در خیمه اوست". ب). "اِنْتِظَارُ قَائِمِنَا"، همانند احادیث عرضه دین، که انتظار قیام امام مهدی (ع) را یکی از ارکان باور صحیح، دانسته است[۳۶]. ج). "تَوَقُّعُ اَلْفَرَجِ"، مانند احادیثی که به فضیلت اعتقاد به حجت الهی و توقع فَرَج با ظهور ایشان تأکید کردهاند[۳۷]. گاه از حالت انتظار فرج، با عنوان "توقع فرج" یاد شده است که همان درونمایه و لوازم انتظار را در خود دارد[۳۸]. د). "اَلْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ ..."، همانند حدیث "إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ اَلْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ اَلْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ "[۳۹]؛ آنان که در روزگار غیبت او، امامتش را باور داشته و ظهورش را منتظر باشند، از مردم هر روزگار دیگری برترند". ه). "اَلْمُنْتَظِرُ لِأمرِنا"، همچون حدیث: "وَ اَلْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ"[۴۰]؛ منتظر امر ما، مانند کسی است که در راه خدا در خون خود غلتیده است". و)."مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَةِ اَلْحَقِّ..."[۴۱]؛ هميشه بهانتظار دولت حق نشستهاند. ز)."اَلْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ..."[۴۲]؛ آنكه انتظار دوازدهمى را برد... . توجه بدین نکته نیز شایسته است که یکی از القاب امام مهدی (ع)، "منتظَر" است که برگرفته از حالت انتظار دوستان و شیعیان اهل بیت (ع) برای ظهور اوست. صقر بن ابی دلف، آن گاه که از امام رضا (ع) در باره چرایی ملقب شدن امام مهدی (ع) به "منتظَر" میپرسد، پاسخ امام را چنین میشنود: " لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ اَلْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ اَلْمُرْتَابُونَ"[۴۳]. زیرا او غیبتی دارد که روزگارش به درازا میکشد و مدتش طولانی است و مخلصان، خروجش را انتظار میکشند و شکداران، آن را انکار میکنند»[۴۴]. |
۸. آیتالله حکیم؛ |
---|
آیت الله سید منذر حکیم در کتاب «پیشوایان هدایت» در اين باره گفته است:
«انتظار عبارت از: "حالتی روحی است که پیامدش، آماده شدن برای چیزی است که انتظارش را میکشیم و ضدش ناامیدی است. پس هرچه انتظار شدیدتر باشد، آمادگی برای رسیدن به مطلوب بیشتر خواهد بود. دیدهاید که چون هنگام بازگشت مسافری فرا میرسد هرچه به زمان آمدنش نزدیکتر میشوید، آمادگی شما برای آمدنش بیشتر میشود؛ بلکه ممکن است شدت انتظار خواب را از چشمانتان برباید؟ همان گونه که انتظار از این نظر دارای شدت و ضعف است، از حیث میزان محبت به شخص مورد انتظار نیز متفاوت است و هرچه محبت منتظِر به منتظَر بیشتر باشد، آمادگی او برای دیدار محبوب بیشتر، و فراقش دردناکتر خواهد بود، بدان سان که ممکن است منتظِر را از اموری که با حفظ جانش ارتباط دارد غافل کرده، ابداً توجهی به دردهای جانکاه و مصیبتهای شدیدی که در این راه بدو میرسد نکند. پس هر چه اشتیاق مؤمنی که منتظر مولای خویش است به مولا بیشتر میشود، کوششهای او هم در راه آماده ساختن خود برای آمدن مولا بیشتر میشود؛ آمادگی به وسیله ورع و پرهیزگاری، تلاش در راه تهذیب نفس، دوری گزیدن از اخلاق ناپسند و آراستگی به اخلاق پسندیده، تا بدین وسیله حتی در زمان غیبت نیز به سعادت دیدار و مشاهده جمال مولایش نایل آید. چنانکه این مطلب برای بسیاری از صالحان به وقوع پیوسته است. به همین جهت است که میبینید معصومین (ع) در روایاتی که گذشت و دیگر روایات این باب، تأکید فراوانی بر تهذیب نفس، آراستگی صفات و مداومت بر بندگی خداوند مینمایند. حتی روایت ابو بصیر بر این نکته دلالت دارد که نیل به چنین سعادتی متوقف بر انجام چنان کارهایی است؛ آنجا که امام صادق (ع) میفرمایند: هر کس از بودن در زمره اصحاب قائم شادمان میشود، باید منتظر او باشد و همواره در حال انتظار، به مقتضای ورع و در راه کسب اخلاق پسندیده عمل نماید. پس اگر چنین کسی پیش از قیام قائم بمیرد برای او اجر و پاداشی خواهد بود که گویا زمان ظهور قائم را درک کرده است ... شکی نیست که هر قدر چنین انتظاری شدیدتر باشد مقام و جایگاه و ثواب صاحبش در نزد خداوند متعال بیشتر خواهد بود"[۴۵]. انتظار یعنی: "انتظار فرج آل محمد (ع) در هر آن و ترقیب به روز ظهور دولت قاهره و سلطنت ظاهره مهدی آل محمد (ع) و پر شدن زمین از عدل و داد و غالب شدن دین قویم بر جمیع ادیان که خدای تعالی به نبی اکرم خود خود خبر داده و وعده فرموده، بلکه بشارت آن را به جمیع پیغمبران و امم داده که چنین روزی خواهد آمد که جز خدای تعالی کسی را پرستش نکنند و چیزی از دین نماند که از بیم احدی در پرده ستر و حجاب بماند"[۴۶] پس انتظار دربر دارنده حالتی قلبی است که برخاسته از اصول اعتقادی شیعه است؛ اعتقاد به حتمیت ظهور مهدی موعود و تحقق اهداف، و رسالتهای انبیا و آمال و آرزوهای بشریت به دست آن حضرت. این حالت قلبی به انگیزش حرکتهایی عملی نیز منجر میشود که حول محور آمادگی برای ظهور منتظَر دور میزند. و از همین رو است که احادیث شریف بر لزوم شناخت حضرت مهدی و حتمیت ظهور آن حضرت تأکید میکند؛ معرفتی صحیح و مستند به ادله اعتقادی. بنا بر آنچه گذشت: "انتظار اگر همزمان دارای سه عنصر نباشد صادقانه نخواهد بود: عنصر عقیدتی، عنصر روحی و عنصر رفتاری و بدون این سه عنصر انتظار دیگر معنی صحیح ایمانی خویش را نخواهد داشت و به نوعی بیتوجهی خودخواهانه بدل خواهد گردید که بر همان منطق اصحاب حضرت موسی (ع) استوار است که گفتند: ﴿فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ﴾؛ "پس تو و پروردگارت بروید و بجنگید که ما اینجا به انتظار نشستهایم..."[۴۷] و نتیجه چنین اعتقادی تنها انتظار داشتن خیر و خوبی برای بشریت، اما بدون انجام هیچ عمل مثبتی است[۴۸]. از این رو میبینیم در روایاتی که در باره انتظار بحث کردهاند بر این نکته تأکید کردهاند که باید شناخت حضرت مهدی (ع) در دل و جان مؤمنان رسوخ کند و به عنوان جلوهای از انتظارِ مؤمنان، ارتباط مستمر با آن وجود مقدس در نهاد آنان ریشه بدواند و در مقام عمل به ولایت آن حضرت معتقد گشته به شریعت کاملش چنگ زنند. و هر مؤمنی خود را به عنوان یکی از یاوران آن حضرت به حساب آورده، خود را به تمام صفات جهادی، عقیدتی و اخلاقی که برای شرکت در قیام بزرگ امام زمان (ع) لازم است بیاراید. که در غیر این صورت منتظر واقعی نخواهد بود. "انتظار فرج دو گونه است: انتظاری که سازنده است، تحرک بخش است تعهد آور است، عبادت است، و بلکه بافضیلتترین عبادت است و انتظاری که ویرانگر است، بازدارنده است، فلج کننده است و نوعی "اباحیگری" محسوب میشود. ... این دو نوع انتظار معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم تاریخی مهدی موعود (ع) است ... برداشت قشری از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب موعود (ع) این است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد، فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها، تبعیضها، اخنتاقها، حق کشیها و تباهیها ناشی میشود ... آن گاه این انفجار رخ میدهد و دست غیب برای نجات حقیقت ... از آستین بیرون میآید ... پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است ... از آیات استفاده میشود که ظهور مهدی موعود (ع) حلقهای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی اهل حق منتهی میشود؛ سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملًا در گروه اهل حق باشد ... از روایات نیز استفاده میشود که همزمان با ظهور مهدی گروه سُعَدا و گروه اشقِیا هرکدام به نهایت کار خود برسند. سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط اشقیا به منتهی درجه شقاوت برسند. در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق میشوند ... بلکه فرضاً اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشند از نظر کیفیت ارزندهترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سید الشهدا (ع). از نظر روایات اسلامی در مقدمه قیام و ظهور امام، یک سلسله قیامهای دیگر از طرف اهل حق صورت میگیرد ... در برخی از روایات اسلامی سخن از دولتی است از اهل حق که تا قیام مهدی (ع) ادامه پیدا میکند"[۴۹]. از آنچه گذشت روشن میشود که انتظار مطلوب شرعی دارای شرایطی است که بدون آنها محقق نخواهد شد و محقق کردن این شرایط از اهم تکالیف مؤمنان در عصر غیبت بوده، احادیث شریف از آنها داد سخن دادهاند. حضرت امام سجاد (ع) این شرایط را در یک حدیث جمع نموده و در آن فرمودهاند: همانا اهل زمان غیبت او که به امامتش اعتقاد داشته، منتظر ظهورش هستند برتر از مردم هر زمان دیگری هستند، زیرا خداوند متعال عقل و فهمی به آنها عنایت میکند که زمان غیبت در نظر آنان با زمان حضور و مشاهده عینی تفاوتی ندارد و آنان را در آن زمان به منزله مجاهدانی قرار داده است که در رکاب رسول خدا (ص) شمشیر زدهاند. آنها از مخلصان حقیقی و شیعیان راستین ما بوده آنانند که آشکارا و پنهانی مردمان را به دین خدا فرامی خوانند[۵۰]»[۵۱]. |
۹. آیتالله آصفی؛ |
---|
آیتالله محمد مهدی آصفی، در کتاب «انتظار پویا» در اینباره گفته است:
|
۱۰. آیت الله فضلی؛ |
---|
آیت الله دکتر عبدالهادی فضلی، در کتاب «در انتظار مهدی موعود» در اینباره گفته است:
«آنچه که در این رابطه از روایات به دست میآید این است که مراد و مقصود از انتظار، وجوب آمادهسازی و زمینهسازی برای ظهور امام منتظر (ع) است.
دو روایت اول و سوم صراحت به این مطلب دارند چون با ظاهرشان این مطلب را میرسانند اما روایت دوم آنچه که به نظر من میرسد این است که: این مطلب را میتوان از مدح نمودن پیامبر (ص) برای زمینهسازان امام منتظر میدارند و از این روایت هم به دست آورد. همچنین از روایت سوم به دست میآید همانا زمینه سازی برای ظهور امام منتظر (ع) به وسیله کار سیاسی از راه تلاش و تحرکات منظم سیاسی و قیام و نهضت و انقلاب مسلحانه است. گمان نمیکنم که زمینهسازی ظهور امام مصلح منجر به تأسیس جامعه جدیدی شود و دولت جدیدی به پا کند، این زمینهسازی بدون عمل سیاسی بهدست میآید یا به تلاش منظم سیاسی فقط زمانی که قدرت بر انقلاب مسلحانه نباشد و یا همراه این قدرت اگر مجال این انقلاب باشد. بر اساس آنچه تقدیم شد به نتیجه بعدی میرسیم و آن اینکه انتظار، همان تسلیم شدن نیست و این تسلیم واجب دیگری است که به پا دارنده واجبات اسلامی باید اضافه شود. اینجا... سؤال خوبی شکل میگیرد، سؤال این است: در پرتو عقیده ما به اینکه امام معصوم فقط بالاترین حاکم دولت اسلامی است در حالی که او الان غائب است. و در پرتو نتیجهای که به آن رسیدیم و آن نتیجه این است که واجبات همیشه پا برجا در زمان غیبتند و ما مکلف به آنها هستیم»[۵۷]. |
۱۱. آیتالله سید محسن خرازی؛ |
---|
آیتالله سید محسن خرازی، در مقاله «انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی» در اینباره گفته است:
«انتظار در روایات بسیاری مورد ترتیب قرار گرفته و بسیار بر آن تأکید شده است و با دقت، معلوم میشود که تأکیدهای به خصوص و شدیدی است؛ مثلا از علمای عامه نقل شده که رسول خدا (ص) فرمود: « أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ». آیا ترغیب از این بالاتر امکان دارد؟! این چه حقیقتی است که چنین ارزشی دارد؟ باز در روایت منقول از علمای شیعه آمده است: « أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ برترین اعمال امت من انتظار فرجی است که از ناحیه خداوند خواهد رسید. از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده:« انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ»؛ باز در جای دیگر میفرمایند: "کسی که منتظر امر ما باشد، مانند کسی است که در راه خدا در خون خود بغلتد". پس مسئله انتظار، یک امر معمولی نیست. با توجه به این محمولها و به مناسبت آن، موضوع باید معنای بلندی داشته باشد. انتظار، تمنا و آرزو نیست. آرزویی که روشی برای رسیدن به آن وجود نداشته باشد و در حد یک آرزو باقی بماند؛ مثلا یک کشاورز، بدون تلاش و کشت و کار، آرزو میکند که محصول فراوانی به دست بیاورد. این را انتظار نمیگویند. جوامع بشری، علاقهمند به یک مصلح هستند؛ یعنی طبق نهاد باطنی و درک فطری به سوی یک مصلح جلب میشوند تا نابسامانیها را اصلاح کند؛ اما روش انسانها در بسیاری موارد، روش نادرستی است. با اعراض از کتاب خدا و سنت انبیا به چنین چیزی نمیتوان رسید. این امنیّه و آرزوست. همچنین در جایی که امید بعیدی باشد، یعنی راه انتخاب شده که بسیار دور و طولانی است، ممکن است انتظار به خواسته منتظرِ منتهی شود، ولی باز هم در این جا انتظار به کار نمیرود. انتظار آرزویی نیست که دارای اسباب نباشد. گاهی هم انتظار اسبابی دارد و اسبابش اموری ممکن است؛ ولی قریب و نزدیک نیست. در این جا هم "رجاء" به کار میرود. بلکه انتظار، امید قریب و نزدیک را میگویند؛ یعنی شخصی روشی انتخاب کند و عقایدی داشته باشد که تحقق آن امر را نزدیک بداند. مسافری را که چند سال دیگر برمیگردد، انتظار در مورد او به کار نمیرود؛ بلکه اگر مسافری در زمان نزدیک قرار باشد که برگردد، این جا در مورد او انتظار به کار میرود. کسی که منتظر اوست، خودش را آماده میکند».[۵۸] |
۱۲. آیتالله فاضل لنکرانی؛ |
---|
آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی، در کتاب «گفتارهای مهدوی» در اینباره گفته است:
«انتظار فرج، یکی از برترین عبادات است؛ چه اینکه پیامبر اکرم (ص) در این زمینه با استفاده از تعابیر مختلفی، فرمودهاند: "أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"[۵۹]؛ "أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ"[۶۰] "انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ"[۶۱] "أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"[۶۲] "أَفْضَلُ جِهَادِ أُمتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ"[۶۳]. به عبارت دیگر، گویا پیامبر خدا (ص) با استفاده از این تعابیر در مورد انتظار، به حرکت آفرینی انتظار نظر دارند، گویا ایشان بر آن هستند که انتظار را به عنوان عامل پویایی و رشد و پشتوانه حرکت به سوی خدا معرفی نمایند. پس انتظار فرج در این مکتب: اولاً: کاری مفید، حرکتی ارزشمند و تلاشی هدفمند است و یقیناً با بیهدفی و سکون و تن آسایی سازگاری ندارد. ثانیاً: چون حرکت و عملی در راستای اراده الهی و در جهت عملی شدن وعدههای اوست، پس محبوب خداست. ثالثا: چون در تحقق احکام الهی و آرمانهای توحیدی نقشی تعیین کنندهتر از سایر اعمال دارد، لذا بیشتر از باقی اعمال، مورد محبت خداست. بنابراین مسأله انتظار فرج را نباید به عنوان یک امر مستحب، در کنار سایر مستحبات الهی قرار داد، بلکه مقام آن را باید به خوبی درک کرد و برای متصف شدن به آن برنامهریزی نمود. از بررسی روایات یاد شده و نیز سایر روایات بابِ انتظار و همچنین از سیره ائمه معصومین (ع) به خوبی استفاده میشود که ایمان مؤمن، بدون انتظار فرجِ آخرین حجت الهی (ع)، ایمانی ناقص به حساب میآید. به عبارت دیگر، ایمان کامل، ایمانی است که صاحب آن به انتظار واقعی متصف میشود و اساساً به همین خاطر است که تمام انبیاء عظام الهی (ع) و حتی شخص پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) نه تنها خود جزو منتظران واقعی بودهاند، بلکه مردم زمان خود را نیز به این امر تشویق میکردند و به آنها وعده میدادند که هدف اصلی ارسال رسل، صرفاً در آخر الزمان و با ظهور حضرت بقیة الله (ع) محقق خواهد شد و تلاش آنان تنها مقدمهای برای تحقق این امر مهم میباشد. به عنوان مثال پیامبر اکرم (ص) در این باره فرمودهاند: "لَا یذْهَبُ الدنْیا حَتی یبْعَثَ اللهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَیتِی یوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَ اسْمُ أَبِیهِ اسْمَ أَبِی یمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"[۶۴]. بنابراین نباید مسأله انتظار را محدود به زمان غیبت و یا منحصر به جمع معدودی از خداباوران دانست و یا آن را به گونهای نازل و یا به شکلی سطحی مطرح نمود که دون شان آن است. چون انتظار به معنای تحقق اهداف خداوند متعال و انبیاء و اوصیاء الهی (ع) در روی زمین و رسیدن بشر به تکامل نهایی است»[۶۵]. |
۱۳. حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی در کتاب «جهتنما» در اين باره گفته است:
«انتظار دو معنا دارد: مثبت و منفی.
|
۱۴. حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوینسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
«۱. انتظار در لغت: به معنای چشمبراه بودن، دیدهبانی، درنگ در امور و نوعی امید بستن به آینده است، و منتظر به کسی گفته میشود که از وضع حاضر و موجود راضی نیست و برای وضع بهتری در تلاش است[۶۷]. ۲. انتظار در اصطلاح: عبارت است از چشمبراهی برای آیندهای که در آن ظلم و ستم و بیعدالتیها نباشد و جهان از همه زشتیها رهایی یابد و عدالت در سراسر جهان حاکم باشد. انتظار، امید به آمدن انسان کاملی است که جهان به وسیله او پر از عدل و داد شود. و آسایش و امنیت و خیر و صلاح در سراسر گیتی برقرار گردد. به عبارت بالاتر و بهتر انتظار یعنی امید و آرزوی آمدن یک منجی مصلح و حاکم عادل مطلق بر سراسر جهان و امید به جایگزین شدن حکومت عدل و عدالت به جای حکومتهای جور و ستم[۶۸]»[۶۹]. |
۱۵. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در اینباره گفته است:
«انتظار یعنی چشمداشتن و چشم به راه بودن[۷۰]. انتظار، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن ارزش مییابد و آثار و پیامدهایی دارد. انتظار تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون به بیرون سرایت میکند و حرکت و اقدام را میآفریند. به همین دلیل است که در روایات، انتظار، یک عمل و بلکه بهترین اعمال، معرفی شده است. انتظار به "منتظر" شکل میدهد و به کارها و تلاشهای او جهت خاصی میبخشد. انتظار، مفهومی اسلامی و ارزشی فرهنگی است که از آن، رفتار فرهنگی معیّنی سرچشمه میگیرد. مردم گاهی از انتظار، برداشت منفی میکنند که در این صورت، انتظار به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل میشود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، قیام و انگیزش در زندگی مردم خواهد بود. امام صادق (ع) فرمود: آیا شما را از چیزی آگاه نکنم که خداوند، بدون آن، هیچ عملی را از بندگان نمیپذیرد؟ ... . گواهی به یگانگی خدا و نبوت پیامبر اسلام (ص) و اقرار به آنچه خدا امر فرموده و ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما –یعنی ما امامان به خصوص- و تسلیم شدن در برابر امامان (ع) و پرهیزکاری و کوشش و خویشتنداری و انتظار قائم[۷۱][۷۲]. |
۱۶. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
«یکی از مهمترین و پرارزشترین وظایف و تکالیف شیعه در عصر غیبت موعود جهان مسأله انتظار است. انتظار در لغت بهمعنای انتظار کشیدن و مراقب بودن است، و معمولا به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری تلاش میکند. مثلا بیماری که انتظار بهبودی میشد، یا پدری که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق فرزند ناراحتند و برای وضع بهتری میکوشند. بنابراین مسئله انتظار حکومت حق و عدالت مهدی (ع) و قیام مصلح جهانی، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفی و عنصر اثبات؛ عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود، و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است.
|
۱۷. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «پرسمان مهدویت» و مقاله «انتظار و منتظران» در اینباره گفته است:
|
۱۸. حجت الاسلام و المسلمین محمدی منفرد؛ |
---|
حجت الاسلام والمسلمین بهروز محمدی منفرد در کتاب «مهدویت» (ج۱۰ «چلچراغ حکمت»؛ برگرفته از آثار شهید مطهری) در اینباره گفته است:
«اصل انتظار فرج، از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی، یعنی "حرمت یأس از روح الله" استنتاج میشود. بدینسان که مؤمن به عنایات الهی هرگز و در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نداده و تسلیم یأس و ناامیدی و بیهودهگرایی نمیشود[۱۰۲].
|
۱۹. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در اینباره گفته است:
انتظار به معنای لغوی، یعنی متوقع بودن و چشم به راهی، فی نفسه ارزش ندارد بلکه چشم به راهی و انتظار، با توجه به موضوع و متعلق آن، قابل ارزش یابی است و به تناسب متعلق آن، دارای ارزش مثبت یا منفی خواهد بود. در اصطلاح روایات، کاربرد کلماتی مانند "انتظار" و "منتظر"، بیشتر در مفهوم ارزشی به کار رفته و نوعاً با واژههای "ظهور" و "فرج" قرین و همراه است و مراد از آن، چشم به راه بودن و توقع داشتن ظهور حضرت مهدی (ع) در آخر الزمان است؛ انتظاری به وسعت همه تاریخ ریشه در جان همه انسانها دارد»[۱۰۷].
براین اساس، جوهر اصلی انتظار، اعتقاد و ایمان قلبی به حتمیت ظهور مصلح جهانی، حضرت مهدی موعود (ع) و دخالت مستقیم این باور در رفتارهای فردی و اجتماعی انسان منتظر و نگرش او نسبت به چگونگی زندگی حال و آینده است. مادامی که ما دخالت مستقیم و نقش تأثیرگذار این اندیشه و باورداشت را در ساختار ذهنی، اسلوب اندیشه، شیوه زندگی و چگونگی حال و آینده خود، به عنوان یک واقعیت نپذیریم و آن را در حیات فردی و اجتماعی خود به یک جریان فکری و رفتاری تبدیل نکنیم، هرگز به آثار پر برکت این تفکر دست نخواهیم یافت. بنابراین، نخستین قدم در این راستا، آن است که درک درست و تصور صحیحی از این مفهوم ارزشی و اسلامی داشته باشیم تا به اهمیت آن پی ببریم. با تأمل در روایاتی که به موضوع انتظار و الزامات آن پرداختهاند نیز به روشنی در مییابیم که در فرهنگ شیعی، انتظار صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست تا در لغتنامهها و کتابخانهها سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن زندگی سیاسی و اجتماعی خودمان میباید آن را جستجو کنیم. ماهیتشناسی انتظار، در گرو تحلیل صحیح از رابطه ایمان قلبی با اقدام عملی و پیوند معنایی آن دو است. آموزه انتظار، اعتقادی فرهنگ زا و مسؤلیت آفرین است. از اینرو، در روایات از انتظار به "عمل" تعبیر شده و بلکه بهترین عمل (افضل الاعمال) بیان شده است. این تعبیر، بیانگر پیوند معنایی ایمان و عمل در این مقوله است. برپایه این گونه روایات، اندیشه انتظار چنان در انگیزش اراده و خواست انسان منتظر، کارساز و نقش آفرین است که ذهن او را به سمت اهداف مورد انتظار سوق داده و باورهای او را به عزم و اراده تبدیل میکند. از اینرو، در تفکر شیعی، انتظار به عنوان یک نگرش کاربردی مبتنی برآموزههای دینی و ارزشی، مدنظر قرار گرفته است؛ نگرشی که شرایط گذشته و حال را به چشم انداز آینده پیوند میدهد و در رویکرد و انتخاب انسان، تأثیر گذار است. انتظار یک آموزه دینی هدایت بخش است که رفتاری هدفمند را در پی داشته و به تصمیمات و اقدامات اصلاح گرایانه در عرصههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... منتهی میگردد. این تفکر جریان ساز و هویت آفرین، چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و اهداف کلی حرکت جامعه به سوی آینده را تعیین میکند»[۱۰۹].
جوهره اصلی انتظار در تفکر شیعی، اعتقاد و ایمان قلبی، به حتمیت ظهور مصلح جهانی حضرت مهدی موعود (ع) و دخالت مستقیم این باورداشت در نگرشها و رفتارهای فردی و اجتماعی انسان منتظر در رابطه با سرنوشت و آینده او است. تا هنگامی که ما دخالت مستقیم و نقش تأثیرگذار این اندیشه و باورداشت را در ساختار ذهنی، اسلوب اندیشه، شیوه زندگی وچگونگی حال و آینده خود، در جایگاه یک واقعیت نپذیریم و آن را در حیات فردی و اجتماعی خود به یک جریان فکری و رفتاری تبدیل نکنید، هرگز به آثار پربرکت این تفکر دست نخواهیم یافت؛ بنابراین، نخستین قدم در این راستا، آن است که درک درست و تصور صحیحی از این مفهوم ارزشی و اسلامی داشته باشیم، تا به اهمیت آن پی ببریم. از تأمل در روایاتی که به موضوع انتظار و الزامات آن پرداخته است، به روشنی در مییابیم که در فرهنگ شیعی، انتظار، صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست که در لغتنامهها و کتابخانهها، سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن زندگی سیاسی و اجتماعی خود باید آن را جست و جو کرد. در اندیشه شیعی، انتظار، یک تفکر جریان ساز و هویتبخش است که چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و جهتگیری کلی حرکت جامعه به سوی آینده را تعیین میکند. مهم آن است که با تأمل و نگرش صحیح به روایات و دستورالعملهای عصر غیبت و انتظار، جنبههای کاربردی این تفکر را استخراج و در زندگی فردی و اجتماعی خویش بهکار بندیم. اگر میبینیم در احادیث و روایات، این همه از فضیلت و ارزش انتظار و ارج گذاری منتظران، سخن به میان آمده و از انتظار ظهور مهدی (ع)، با عناوین و اوصافی چون برترین عمل[۱۱۰]، بافضیلتترین عبادت[۱۱۱]، بالاترین جهاد در راه خدا[۱۱۲]، محبوبترین عمل در پیشگاه الهی[۱۱۳]، همسنگ بودن با شهادت و به خون طپیدن در راه خدا[۱۱۴]، در رکاب حضرت قائم (ع) بودن[۱۱۵]، در حال پیکار با دشمنان و شمشیر زدن در محضر رسول خدا (ص)[۱۱۶] و دیگر تعابیری که هرکدام، با عنایت و حکمت خاصی بیان شده است، همه و همه از ارتباط و پیوستگی این باور درونی با عملکرد بیرونی و رفتارهای سازمان یافته فردی و اجتماعی انسان منتظر، حکایت دارد»[۱۱۷]. |
۲۰. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول رضوی، در کتاب «امام مهدی» در اینباره گفته است:
«انتظار، در لغت، به معنای "چشمداشت پیدا کردن"[۱۱۸] و در اصطلاح، به معنای "چشمداشتن به ظهور امام زمان (ع) و تشکیل حکومت عدل الهی توسط آن حضرت" است. انتظار، به معنای آیندهنگری و به معنای ناراضی بودن از وضع موجود و راضی شدن به آینده بهتر است؛ انتظار فرج، یعنی آماده بودن برای ظهور امام زمان (ع) و تشکیل دولت اسلامی و حکومت آخرین سفیر الهی؛ انتظار فرج، یعنی مهیا ساختن روح و جسم خود برای روزی که تمام بدبختیها، ناکامیها، بیدادگریها، ظلمها از میان رفته و فقر و تنگدستی، ... یکباره و برای همیشه، رخت برمیبندد و به وسیله آن حضرت (ع) حکومت عدل در سراسر گیتی برقرار میگردد. برای چنین روزی، باید انتظار کشید و امیدوار بود. امید و آرزوی عدل فراگیر، در روایات اسلامی، عبادت، بلکه افضل عبادات، و نشانه شیعه در دوران غیبت شمرده شده است. امام سجاد (ع) میفرماید: "همانا، اهل زمان غیبت امام مهدی (ع) و معتقدان به امامت آن حضرت و کسانی که منتظر ظهور ایشان هستند، از اهل هر زمانی افضل هستند؛ زیرا خداوند متعال، از عقل و فهم و معرفت، آنچنان به آنان داده که به سبب آن، غائب بودن امام، همانند حاضر بودن امام است و خداوند، آنان را در آن زمان، به منزله کسانی قرار داده که در کنار رسول خدا (ص) با شمشیر جهاد میکردند. آنان، مخلصان واقعی و شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان به دین خدا، در آشکار و نهان، هستند." و نیز فرمود: "انتظار فرج، خودش، بزرگترین فرجهاست."[۱۱۹]. بنابراین، انتظار فرج، چشمداشت به گشایش امور از سوی خداوند است. این چشمداشت، هرچند فرج است، لکن طبق روایات اهل بیت (ع) فرج اصلی در زمان ظهور امام زمان (ع) خواهد بود»[۱۲۰]. |
۲۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عباس رحیمی، در کتاب «امید فردا» در اینباره گفته است:
«رسول خدا (ص) فرمود: "أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ"[۱۲۱]؛ بهترین اعمال امت من انتظار فرج است. انتظار، فرهنگ سازنده و تفکر پویایی است که همیشه جامعه را زنده، امیدوار و در مسیر تکاپو و پیشرفت قرار میدهد. انتظار، دلهای دوستان را پر از امید و دلهای دشمنان را با اضطراب و نگرانی همراه میسازد. انتظار یعنی آمادگی و زمینهسازی برای ورود فرمانده و شروع عملیات. انتظار یعنی سازش نکردن با دشمن، بیداری، سربازگیری، نیروسازی، حفظ نیروهای خودی و بالا بردن توان مبارزه. انتظار یعنی به همه ظلمها نه گفتن و راضی نبودن به وضع موجود و در انتظار عدالت بودن. بنابر این انتظار، عمل و تلاش است نه یک ایده تنها. متاسفانه بیشتر از آنکه منتظر آقایمان باشیم همه از او انتظارهای فراوان داریم و این انتظارهای ما با وظیفه انتظار فاصله بسیار دارد»[۱۲۲]. |
۲۲. حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد مروجی طبسی، در کتاب «بامداد بشریت» در اینباره گفته است:
«به استناد روایات، یکی از وظایف مسلّم مردم در دوران غیبت کبری، انتظار فرج است؛ انتظار برای تحقق حکومت موعود الهی. علامه محمد باقر مجلسی بخشی از کتاب بحار الأنوار را به همین وظیفه اختصاص داده و هفتاد روایت از معصومین (ع) را در این باره ذکر کرده است. در روایات آمده است: "انتظار فرج برترین اعمال و بهترین عبادت مؤمن است. منتظران بهترین مردم زمان هستند. منتظران مانند کسانی هستند که در راه خدا شمشیر زده و در خون خود غلطیدهاند. منتظران مانند کسانی هستند که در کنار امام زمان (ع) به شهادت رسیدهاند و به آنان اجر هزار شهید مانند شهدای بدر داده میشود. منتظران از برخی شهدای بدر و اُحُد بهترند و خداوند راه روزی را بر ایشان باز مینماید و آنان را در زمره اولیای الهی قرار خواهد داد که هیچ ترس و وحشتی در آنها نیست"[۱۲۳]. انتظار چیست؟ چرا انتظار این همه مورد سفارش اهل بیت (ع) قرار گرفته است؟ چرا این مسأله همواره مورد تهاجم حملات ناجوانمردانه دشمنان اسلام و معارف ناب محمدی قرار گرفته است، به طوری که گاهی آن را نتیجه و زاییده فکر عدهای ترسو و بیمنطق دانسته و گاهی به توجیه و تفسیر آن به میل خود پرداختهاند. برخی با برداشت غلط از مفهوم انتظار، گمان میکنند که باید به هر وسیله ممکن به ظهور امام عصر (ع) سرعت بخشید، گرچه به ترویج کفر و بیدینی و فساد و فحشا در بین مردم باشد. برخی نیز بر این باورند که در برابر انحرافات و مفاسد باید بیتفاوت بود، تا فساد همه جا را بگیرد و در نتیجه امام زمان (ع) ظهور کند. دامن زدن به برداشتهای غلط از مفهوم انتظار، گناهی نابخشودنی است. امام صادق (ع) به ابوبصیر فرمود: "هر شخصی که در حال انتظار بمیرد، شهید خواهد بود، اگر چه در رختخواب هم مرده باشد"[۱۲۴]. چگونه میتوان پذیرفت که فردی به ترویج فساد کمک کند و اجر شهید را ببرد؟! چگونه ممکن است فردی نسبت به منکرات بی تفاوت باشد و اجر شهید را ببرد؟ چگونه انسان بی تفاوت و کسی که فساد و ستم را گسترش میدهد، میتواند مصداق کسی باشد که در کنار حضرت حجت (ع) در راه خدا شمشیر زده و در کنار رسول خدا (ص) جهاد و رزم نموده و در کنارش به شهادت رسیده است؟! اگر انتظار فرج عامل محرکی برای تجدید نظر فردی و اجتماعی نبود، هرگز چنین روایاتی دربارهاش صادر نمیگردید. آیت الله مکارم شیرازی برای روشن شدن مفهوم انتظار و آثار سازنده آن، میفرماید: "ارتشی که در انتظار جهاد آزادی بخش به سر میبرد، حتماً به حالت آماده باش کامل در میآید، سلاحی که برای چنین میدان نبردی شایسته است، به دست میآورد، سلاحهای موجود را اصلاح میکند، سنگرهای لازم را میسازد، آمادگی رزمی نفرات خود را بالا میبرد، روحیه افراد خود را تقویت میکند و شعله عشق و شوق را برای چنان مبارزهای در دل فرد فرد سربازانش زنده نگه میدارد. ارتشی که دارای چنین آمادگی نیست، هرگز در انتظار به سر نمیبرد و اگر بگوید، دروغ میگوید"[۱۲۵]. وی مینویسد: "کسانی که انتظار یک مصلح جهانی را میکشند، انتظار انقلاب و دگرگونی و تحولی را دارند که وسیعترین و اساسیترین انقلابهای انسانی در طول تاریخ بشر روی کره زمین است"[۱۲۶]. حقیقت انتظار از دو عنصر نفی و اثبات ترکیب یافته است، نفی یعنی از بین بردن نابسامانیهای موجود و عواملی که موجب اختلاف و از هم پاشیدگی میباشد، و اثبات یعنی جانشین کردن عوامل رشد و ترقی جای آنها. باید خود را اصلاح کنیم و اندیشههایمان را از کجنظری، حسادت، کینه و صدها عیب دیگر برهانیم؛ چون اگر این عیبها در ما باشد، چگونه میتوانیم منتظر تحولی باشیم که اساس آن مبارزه با همه آن عیبهاست و سرانجام دامان ما را خواهد گرفت. علاوه بر اصلاح خویش، باید در پی اصلاح جامعه هم باشیم. باید اصلاح جامعه را جدی بگیریم، تا مشمول آیه مبارکه ﴿إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ﴾[۱۲۷] شویم»[۱۲۸]. |
۲۳. حجت الاسلام و المسلمین حسینی گرگانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین میرتقی حسینی گرگانی، در کتاب «نزول مسیح و ظهور موعود» در اینباره گفته است:
«انتظار، یعنی آرزومندی برای رسیدن به نیکوترین حال و زمان؛ یعنی لَه لَه زدن برای رسیدن به "ماء معین": ﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ﴾[۱۲۹]؛ یعنی رهایی از ظلمت و تیرگی، و چشم به افق روشن دوختن و برای دیدار خورشید، شب را به صبح آوردن؛ یعنی برترین عبادت؛ یعنی شناخت منتظر؛ زیرا، لازمه هر عبادتی معرفت است؛ پس، انتظار بدون شناخت موعود منتظر معنا و مفهوم نخواهد داشت و تهی از محتوا و حقیقت است. پس، تنها چیزی که بدان معنا، محتوا و واقعیت میبخشد، شناخت است؛ و شناخت، چون هدف آن است. انتظار، یعنی آمادگی برای رهایی از ستم، خود را ساختن، چشم به ما بین رکن و مقام دوختن به امید فتح و گشوده شدن دروازههای قسطنطنیه، جبال و دیلم؛ به انتظار هبوط عیسی و نظارهگر قتل دجال به دست او بودن، در تکاپوی زوال فرزندان صهیون بودن و به صلای شمشیر گوش دادن، مشاهده شکسته شدن پرچمهای سفیانی و دجال؛ و خلاصه، ترنم " لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه " بر پهنه گیتی گوش را نواختن. انتظار، یعنی باوری شورآفرین، امیدی روحبخش، مقاومت و صلابت چون ﴿ هُمُ الْغالِبُون﴾، حماسهای شبشکن، شفقی فجرآفرین، فتح المبین، فتح الفتوح، مرصادی برای منافقان، "نه" گفتن به باطل و شیطان بزرگ، درفش عصیان و پایداری، جریان خون در رگ زندگی، در آرزوی روزهای سبز بهاری نشستن، در هالهای از نورِ جمال مهدی قرار گرفتن و سپر بلایش شدن، گرمای دستش را لمس نمودن، جان را به تابش خورشید ولایت، تابناک ساختن، روح را در سایه حکومت موعود صیقل دادن، و از شادمانی طلوع طلیعه جهانی، آکنده از داد و دادگری سرشار بودن. انتظار، یعنی اشتیاق به آرامش بعد از طوفان، امید استقرار صلح و عدل جاویدان پس از شیوع ظلم و فسادِ همهگیر و بیپایان بهوسیله منجی بزرگ، موعود بشریت و مهدی قائم منتظر (ع)؛ و به گفته حافظ شیرازی: ایمنی قافلههای دل و دانش. انتظار، یعنی همواره منتظر طلوع خورشید خونین رهایی از مغرب بودن[۱۳۰]، در برابر تندبادهای زودگذر زبرالحدید بودن، در برابر مشکلات، کوه مقاوم بودن و برای رهایی از آنها همراه سپاه مهدی بودن؛ یعنی دیدن طلعت رشیده و سپیده ستوده و در نتیجه، چشم را روشن ساختن و سینه را به نور ایمان منور نمودن؛ لحظهشماری برای نامنویسی در حزب مهدی (ع)، و در نهایت، سرسپرده وی شدن؛ چون سرودهاند: " وَ أَنَ حِزْبَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ وَ أَوْلِيَاءَكَ هُمُ الْفَائِزُونَ، وَ أَعْدَاءَكَ هُمُ الْخَاسِرُون " [۱۳۱]؛ " أُولَئِكَ أَوْلِيَائِي حَقّاً بِهِمْ أَدْفَعُ كُلَ فِتْنَةٍ عَمْيَاءَ حِنْدِسٍ وَ بِهِمْ أَكْشِفُ الزَّلَازِلَ وَ أَدْفَعُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَالَ- ﴿ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴾ " [۱۳۲]»[۱۳۳].
|
۲۴. حجت الاسلام و المسلمین بنیهاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد بنیهاشمی، در کتاب «انتظار فرج» در اینباره گفته است:
«درمعنای انتظار، توصیفات و توضیحات مختلفی ذکر شده که هیچ کدام بیان کننده اصل معنای آن نیستند. اگر در معنای آن گفته شود که انتظار یعنی "چشم به راه بودن"، این صرفاً ترجمه لفظ از عربی به فارسی است و نمیتواند به عنوان تعریف تلقی شود. اگر بخواهیم توصیف صحیحی از انتظار ارائه کنیم، باید از اموری غیر خود آن کمک بگیریم، و گرنه صرفاً ترجمهای از لفظ آن را ارائه کردهایم. ولی آیا چنین کاری ممکن است؟ آیا میتوانیم مفهوم انتظار را با تحویل به مفاهیم دیگری توضیح دهیم؟ آیا انتظار، قابل تحویل و تحلیل به مفاهیم دیگر میباشد؟ اگر خوب دقت کنیم. در خواهیم یافت که "انتظار" یک امر کاملاً وجدانی است و اگر کسی واقعیت آن را وجدان نکرده باشد، هرگز با توصیفات ذهنی، حقیقت آن را نمیفهمد. انتظار یک معنای پایه و بسیط است. پایه است چون قابل "تحویل" به مفاهیم دیگر نیست و بسیط است چون قابل تجزیه و "تحلیل" به مفاهیم سادهتر نمیباشد. تنها راه درک آن، وجدان حقیقت آن میباشد. این ویژگی در مورد همه شناختهای پایهای انسان وجود دارد. به عنوان مثال معرفتهای وجدانی از قبیل گرسنگی و تشنگی، شادی و خشم، حب و تشنگی، گرسنه و تشنه شدن است. تنها راه فهمیدن شادی و خشم، عصبانی شدن میباشد و تنها راه درک محبت، محب شدن. اگر کسی محبت را وجدان نکرده باشد، با هیچ تعریف و توصیفی نمیتوان محبت را به او شناساند و از هیچ معنای دیگر نمیتوان برای درک محبت کمک گرفت. تمام شناختهای پایه و بسیط، دارای این ویژگی هستند. معنای انتظار هم فقط برای شخص منتظر، روشن و آشکار میشود. اکر کسی هیچ گاه حالت انتظار را نچشیده باشد، با توصیف و توضیح، نمیتوان معنای انتظار را برایش روشن کرد. حتی ممکن است توضیحات زیاد، باعث ابهام بیشتر در مفهوم آن را میفهمد. به چنین شخصی میتوان یادآوری کرد که: "آن زمانی که یکی از عزیزانت به سفر رفته بود و تو از او خبر نداشتی و گفته بود تا فلان موقع بر میگردم و..." قبل از آمدن او چه حالی داشتی؟ آن حال وجدانی "انتظار" نام دارد. بدین ترتیب برای یادآوری مفهوم انتظار، یک سری نشانهها به مخاطب میدهیم تا حال انتظار خود را به یاد آورد و یا اگر در حال انتظار میباشد، به آنچه دارد، متذکر گردد و آن را تصدیق نماید»[۱۳۴]. حجت الاسلام و المسلمین سید اسدالله هاشمی شهیدی، در کتاب «ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان» در اینباره گفته است: «انتظار فرج در اسلام و بهویژه در مذهب حقّه تشیّع، عبارت از ایمان استوار به امامت و ولایت حضرت ولیّ عصر (ع) و امید به ظهور مبارک آن واپسین حجّت خداوند، و آرزوی فرا رسیدن روزگار رهایی مستضعفان از چنگال مستکبران، و تمام شدن دوران داعیه "لمن الملکی" طاغوتیان، و فتح و پیروزی نهایی مؤمنان، و آغاز حکومت صالحان، تا پایان جهان است که همه اعتقادهای اساسی اسلام را -از یکتایی خدا و رسالت پیامبر (ص) و امامت امامان معصوم (ع) و تحقّق وعده تخلّفناپذیر خداوند- دربر دارد. انتظار فرج در اسلام، در واقع نوعی آمادگی است. آمادگی برای پاک شدن، پاک زیستن، و دور ماندن از زشتیها و وصول به تزکیه نفس. آمادگی برای حرکتی مستمرّ و دائم، با تلاش و کوشش پیگیر و خستگیناپذیر توأم با خودسازی و دگرسازی و زمینهسازی. و سرانجام آمادگی برای تهیّه قوا برای شرکت در نهضت عظیم آسمانی حضرت مهدی (ع) که آغاز آن، ظهور مبارک حضرت ولی عصر (ع) و فرجام آن، شکست تاریکیها، ظلمها، فسادها، جهلها، جنایتها، قدرت طاغوتها، و نتیجه آن، برپایی حکومت عدل "الله" و تحقّق قول و پیمان خداوند به عزّتبخشی مؤمنان است»[۱۳۵]. |
۲۵. حجت الاسلام و المسلمین حیدرینیک؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین مجید حیدرینیک، در کتاب «نگاهی دوباره به انتظار» در اینباره گفته است:
«انتظار در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی امید داشتن به آینده است.[۱۳۶] با مطالعه فرهنگهای لغت در مییابیم که انتظار یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت میتوان کرد.
کدام یک از این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و رهبران دینی است؟ با مراجعه به متون روایی، مشاهده میشود که معصومان (ع) خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از انتظار، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیدهاند و برای این که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، انتظار را عمل نامیدهاند، آن هم برترین اعمال[۱۳۷] یا آن را عبادت خواندهاند، آن هم محبوبترین عبادت[۱۳۸]. اساساً این یک قاعده عقلی و منطقی است؛ آن کس که وضعیت موجود را نمیپذیرد و تحمل نمیکند، در انتظار گشایش است و برایش آماده میشود؛ مَنِ انْتَظَرَ أَمْراً تَهَیَّأَ لَهُ. انتظار جنبه اثباتی دارد؛ یعنی آمادگی و اقدام. منتظر فرزند محبوب و دلدار عزیز، در خود و در محیط اطراف، نشان و اثر میگذارد. منتظر مهدی و قائم آل محمد (ع) چگونه میتواند آماده نشود و زمینهسازی نکند، در حالی که به شمشیر زدن در رکاب پیامبر (ص) بر فرق دشمن[۱۳۹] تشبیه شده است. اساساً انتظار خشک و خالی، به عبارت دیگر امید ذهنی بی آن که در جامعه تحقق یابد و آثارش آشکار شود، هیچ گاه بهترین عمل نخواهد بود و این معانی، حاکی از حضور در صحنه و فعالیتهای علمی و کار و کوشش و زمینهسازی عینی است، نه نیت بدون عمل و امید ذهنی بدون آثار عملی. پس انتظار به معنای آینده نگری، دگرگونی است و این دگرگونی به زمینهسازی، نیاز دارد»[۱۴۰]. |
۲۶. حجت الاسلام و المسلمین شفائی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محبوب شفائی، در کتاب «موعود حق» در اینباره گفته است:
«"انتظار در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی امید داشتن به آینده است"[۱۴۱]. با مطالعه فرهنگهای لغت درمییابیم که انتظار یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت میتوان کرد: یکی این حالت روانی چشم به راهی، انسان را به اعتزال و انزوا بکشاند و منتظر، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را تحمل کند و به امید آیندهای مطلوب، بدون هیچگونه تلاشی فقط انتظار بکشد. دیگر اینکه چشم به راهی و انتظار سبب حرکت، پویایی و عمل و آمادگی وسیعتر گردد. با توجه به این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و رهبران دینی با مراجعه به متون روایی، مشاهده میشود که معصومان (ع) خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از انتظار، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیدهاند و برای اینکه هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، "انتظار را عمل نامیدهاند، آن هم برترین اعمال"[۱۴۲] "یا آن را عبادت خواندهاند، آن هم محبوبترین اعمال"[۱۴۳]. اساساً این یک قاعده عقلی و منطقی است؛ آن کسی که وضعیت موجود را نمیپذیرد و تحمل میکند، در انتظار گشایش است و برایش آماده میشود»[۱۴۴]. «از نظر شیعه مسأله انتظار مهدویت و نوید ظهور مهدی موعود (ع) یکی از مسائل بسیار حیاتی به شمار میرود و به اندازهای اهمیت دارد که اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (ع) در ردیف وقوع قیامت و تکذیب و تصدیقش در ردیف تکذیب و تصدیق رسول اکرم (ص) میباشد. مسأله انتظار مهدویت و نوید ظهور آن مصلح الهی یک مسأله کهن و ریشهدار است و سابقه آن به نخستین روزهای طلوع فجر اسلام و دوران شخصی نبی اکرم (ص) بر میگردد. به اعتقاد شیعه علاوه بر آیات متعددی که در قرآن کریم وارد شده و پیشوایان دینی آنها را به وجود مقدس مهدی موعود (ع) و انتظار تفسیر و تأویل کردهاند صدها حدیث معتبر و متواتر از حضرت رسول اکرم (ص) و جانشینان آن حضرت (ع) صادر شده که در آنها کلیه صفات و خصوصیات و جزئیات زندگی آن منتظر موعود (ع) که پس از تولد دوبار غیبت خواهد داشت و پس از غیبت طولانی ظهور خواهد کرد و با تشکیل حکومت واحد جهانی جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود. بیان شده است. شیعیان بر اساس روایات عقیده دارند که مهدی موعود (ع) سری از اسرار حق و رازی از رازهای نهفته خداوند و آخرین برگزیده الهی است که پس از تولد از نظرها غایب شده است و بعد از مدت زمان طولانی ظهور خواهد کرد. و او حجه الله، خلیفه الله و بقیة الله است. مهدی موعود (ع) از نسل پاک پیامبر خدا (ص) بوده و از علی (ع) و زهرا (س) و نهمین نفر از فرزندان امام حسین (ع) و فرزند بلافصل امام حسن عسکری (ع) است[۱۴۵]. شیعیان دوازده امامی عقیده دارند که حضرت مهدی (ع) همنام و هم کنیه پیامبر (ص) و هم اکنون زنده است و هنگامی که خداوند اذن ظهورش دهد قیام میکند و زمین را پر از عدل و داد مینماید. شیعیان طبق وعدههای انبیاء سلف و نویدهای کتب مذهبی و وعدههای صریح قرآن کریم عقیده دارند: آنگاه که اخلاق و معنویت از میان بشر رخت بربندد و ظلم و ستم فراگیر شود و اسباب ظهور که یکی از وظایف منتظران است مهیا گردد. حضرت مهدی (ع) به فرمان حق قیام میکند و دنیا را پر از عدل و داد مینماید و به همه رنجها پایان میدهد. شیعیان براساس عقل و وجدان و کتاب و سنت عقیده دارند که با ظهور ولی خدا و آمدن موعود مکتبها و رهاییبخش انسانها هیچ حکومت باطلی روی زمین باقی نمیماند بلکه همه مکتبهای موجود و حکومتهای مقتدر زمان یکی پس از دیگری از بین رفته و متلاشی میگردند مرزهای جغرافیایی بین کشورها برداشته میشوند؛ مظاهر شرک. کفر الحاد و بیعدالتی از بین میروند عدالت اجتماعی تأمین میگردد. هر حقی به صاحب حق میرسد همگان در رفاه و آسایش زندگی میکنند از ظلم و ستم و بد عدالتی خبری نیست و در سرتا سر جهان هستی تنها یک نظام حکومت میکند. که آن هم نظام عادلانه اسلام و احکام نجاتبخش آسمانی و قرآن کریم است[۱۴۶]. درباره وجود مهدی و ظهور او در آخرالزمان کتابهای بسیاری تألیف کردهاند و رسالهها و مقالههای جامع فراوان نوشتهاند. نوشتن در این باره از زمان امام حسن عسکری (ع) شروع شده و تا عصر حاضر ادامه یافته است. و کمتر کسی در میان عالمیان شیعه یافت میشود که در این باره کتاب ننوشته باشد یا مقاله نگاشته یا سخن نگفته باشد[۱۴۷]»[۱۴۸]. |
۲۷. حجت الاسلام و المسلمین الهینژاد؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین حسین الهینژاد، در کتاب «بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت» در اینباره گفته است:
«واژه "انتظار" از ریشه "نظر" است که در باب افتعال به کار رفته و از مترادفهای معنایی آن تأنی و ترقب است و در لغت به معنای تأمل کردن چشم داشتن، چشم به راه بودن، امید داشتن و امیدوار بودن است[۱۴۹]. آنچه باعث تمایز این واژه از مترادفهای آن میشود، وجود خاصیت "مطاوعه" در معنای آن است که به طور کلی از خصوصیات باب افتعال به شمار میرود. مطاوعه به معنای تأثیرپذیری است و بدین سبب معنای واژه انتظار برابر با "چشم به راه شدن" خواهد بود. از مطلب مذکور به این نتیجه میرسیم که انتظار حالت و وصفی است که بر شخص متأثر، سلسله اموری مترتب میشود و بین وی و آنچه منتظر آن است، رابطه تأثیر و تأثر برقرار است»[۱۵۰].
|
۲۸. حجت الاسلام و المسلمین صالحنیا؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر یحیی صالحنیا، در کتاب «تنها بر فراز» در اینباره گفته است:
«انتظار، برگرفته از ریشه "نظر" و در لغت به معنای تأمل در یک چیز و چشمداشت به آن و چشم به راه آن بودن است[۱۵۱]. اما در مباحث مهدویت، مراد از "انتظار" چشم به راه ظهور آخرین حجت الهی بودن است. البته با در نظر گرفتن مجموع روایات، نمیتوان انتظار را فقط چشم به راه ظهور بودن معنا کرد؛ بلکه بر اساس روایات انتظار فرج، انتظار؛ یعنی امید به فردایی بهتر و تلاش در جهت ایجاد فردایی روشنتر و اعتقاد به اینکه فردای روشن جز با حضور انسان کامل و امام معصوم (ع) محقق نخواهد شد. بر این اساس میتوان ماهیت انتظار را در سه عنصر امید، عمل و اعتقاد خلاصه کرد، چرا که اساساً هر انتظاری بر پایه امید به رخداد خاصی شکل میگیرد و به طور ویژه، انتظار فرج افزون بر امید، تلاش برای برداشتن موانع تحقق آن امید را نیز به همراه دارد و بر همین اساس از آن به "افضل الأعمال" یاد شده است[۱۵۲]. بهترین روز بشری با ظهور انسان کامل رقم خواهد خورد که فضایل همه پیامبران الهی و خوبیهای بندگان شایسته الهی را با خود دارد. بیحضور و ظهور او هر خوبی، آمیخته با نقصان و هر روشنایی، همراه تاریکی خواهد بود و این عقیدهای ثابت در مکتب انسانساز اسلام است»[۱۵۳]. |
۲۹. حجت الاسلام و المسلمین فروهی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر فروهی، در مقاله «انتظار فرج» در اینباره گفته است:
«انتظار در لغت به معنای مراقبت، چشم به راه بودن و نگرانی است[۱۵۴]. و در مفهوم، کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت آمادگی است برای آنچه انتظار دارند و ضد آن یأس و نا امیدی است. پس هر چه انتظار بیشتر باشد آمادگی نیز بیشتر است[۱۵۵]. بنابراین مسئله انتظار مرکّب از دو عنصر است، عنصر نفی و عنصر اثبات، عنصر نفی همان یگانگی با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است[۱۵۶]. انتظار در اصطلاح کلامی که برگرفته از روایات است، همان انتظار فرج بوده و انتظار فرج یعنی منتظر وعده الهی بودن و سعی و تلاش در مهیا ساختن روح و جسم خود برای روزی که با طلوع خورشید عالمتاب حضرت مهدی (ع) گشایشی در کلیه شئون زندگی بشر پدید آید[۱۵۷]»[۱۵۸]. حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر فروهی، در مقاله «انتظار فرج» در اینباره گفته است: «عقیده شیعه (امامیه اثناعشری) درباره انتظار این است که حضرت مهدی (ع) دوازدهمین امام و حجت خداوند در روی زمین و از اهل بیت و عترت رسول خداست و در پانزدهم شعبان ۲۵۰هجری قمری متولد شده و زنده است و بر اساس مصلحتی که خداوند متعال میداند در حال غیبت به سر میبرد و روزی خواهد رسید که حضرتش ظهور کرده و زمین را پر از عدل و داد میکند، همان طور که پر از ظلم و جور میشود و بر مؤمنین است که همواره در انتظار چنین روزی باشند و خودشان را برای چنین روزی آماده کنند[۱۵۹]. در این زمینه روایات زیادی از نبی گرامی اسلام و ائمه اطهار (ع) وارد شده است. پیامبر اسلام (ص) در حدیثی که فریقین آن را نقل کرده، فرمود: "اگر از دنیا جز یک روز نماند، خداوند آن روز را آن قدر طولانی میکند تا فرزندم مهدی که اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است ظهور کند و عدالت را بگستراند بعد از آن که زمین را ظلم و جور فرا گیرد"[۱۶۰]. باز حضرت میفرماید: "هر کس قائمی را که از فرزندان من است انکار کند مرا انکار کرده است"[۱۶۱]. همچنین فرمود: "قائم از فرزندان من است که اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است و شمائلش شمائل من و سنت او سنت من است و مردم را بر اساس ملت و شریعت من برپا دارد و به کتاب خداوند دعوت میکند، پس هر کس او را اطاعت کند مرا اطاعت کرده، و هر کس او را معصیت کند مرا معصیت کرده، و هر کس او را در غیبتش انکار کند مرا انکار کرده..."[۱۶۲]»[۱۶۳]. |
30. حجت الاسلام و المسلمین علی نصیری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی نصیری، در کتاب «انتظار موعود» و مقاله «نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیاتبخش آن» در اینباره گفته است:
«انتظار در مفهوم غیرشیعی، تنها به معنای نظرداشت ظهور منجی بهکار میرود، در حالی که طبق دیدگاه شیعه افزون بر چنین انتظاری، انتظار ملاقات و دیدار با منجی نیز قابل تصور است. بنابراین انتظار در دکترین شیعه به دو گونه قابل تقسیم بوده و برای هر یک از آنها میتوان آثار و نتایج ویژهای برشمرد.این دو گونه عبارتاند از:
انتظار ظهور منجی : چنان که اشاره شد، انتظار به معنای انتظار ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالتگستر جهانی، وجه مشترک تمام و نگرشهای "منجیگرایی" در میان ادیان و آیینهای آسمانی و غیرآسمانی است. به عنوان نمونه "گلد زیهر" معتقد است: "اعتقاد به بازگشت و ظهور منجی اختصاص به اسلام ندارد... پندارهای مشابهی را میتوان در میان اقوام دیگری نیز به فراوانی یافت. بنا بر اعتقاد هندوییزم "ویشنو" در پایان دوره کنونی جهان به عنوان "کال کی" ظاهر خواهد شد. در میان اقوام شرقی و غربی، حتی در میان سرخپوستان آمریکا پندارهای مشابهی درباره بازگشت یا ظهور "منجی موعود" پدید آمده است[۱۶۵]". در کتب مقدس هندوان شامل "باسک"، "شاکیهمونی"، "ریگ ودا"، "دید"، "وشن جوک"، "دادتک" و "پاتیکل" از ظهور منجی موعود با نامهای مختلف همچون "کِشَن" و "ویشنو" نام برده شده است. در کتب مقدس زرتشتیان همچون "زند"، "جاماسبنامه" و "یسنا" نیز از انتظار آمدن "خورشید جهان"، سوشیانس، یعنی نجاتدهنده بزرگ جهان گفتوگو شده است. درباره سایر ملل همچون اِسِنها، سلتها، اقوام اسکاندیناوی و یونانیان نیز گفته میشود که چشم به انتظار ظهور مصلحی بزرگ به سر میبرند. عبرانیان منتظر قدوم مبارک "مسیح" بودند و وعدۀ آن وجود مبارک مکرراً در زبور و کتب انبیاء علی الخصوص در اشعیا داده شده است انتظار ملاقات منجی : گونه دوم انتظار که براساس دکترین مهدویت از نگاه شیعه شکل میگیرد و مختص همین نگاه است، انتظار ملاقات و برقراری پیوند معنوی با منجی و امام عصر (ع) در دوران کنونی و پیش از ظهور اوست. این نوع از انتظار عموماً مورد غفلت قرار گرفته و معمولاً وقتی سخن از انتظار میرود، همان مفهوم و گونه نخست به ذهن تداعی میکند. مقصود ما از این نوع انتظار که برای خود آثار و نتایج مؤثری دارد، آن است که بر اساس تفکر شیعه هر انسان مؤمن، شیفته و دلباخته امام زمان (ع) میتواند با برطرف کردن حجابها و موانع دیدار و با تحصیل سلامت و نزاهت باطنی و برخورداری از ظرفیت کتمان دیدار، در انتظار ملاقات امام عصر (ع) نشسته و به فیض حضور آن ذخیره الهی نایل آید»[۱۶۶][۱۶۷][۱۶۸]. |
31. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید اسدالله هاشمی شهیدی، در کتاب «ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان» در اینباره گفته است:
«از دیدگاه مکتب تشیّع، انتظار، لفظ نیست، گفتار نیست، توقّع تنها نیست، امید و آرزوی خالی نیست؛ بلکه پندار و کردار است، عمل و حرکت است، نهضت و مبارزه است، تلاش و کوشش است، صبر و مقاومت است، جهاد و فداکاری است. و ازاینرو، ریشه تمام حرکتها و نهضتهای اسلامی و جنبشها و قیامهای شیعی پس از رحلت رسول گرامی اسلام (ص) تاکنون، همین روح حرکتبخشی انتظار است. بنابراین، باتوجّه به کلّیه مطالبی که تا اینجا گفته شد روشن میگردد که: "انتظار نهتنها آرامش موقّت نیست، بلکه اعتراضی دایمی علیه بیعدالتیهاست. و نهتنها تسلّی دادن نیست؛ بلکه برافروختن و تحریک کردن برای احقاق حق و ابطال باطل است. انتظار، پذیرش نوعی انقلاب، تحوّل و تکامل، هدفداری و معنیداری است. موجبی برای دفاع جاودانه از هدف و مسلک است. سرمایهای روحی برای تکامل و تعالی و حفظ جنبههای انسانی و ایدئولوژیکی است. انتظار، عامل تحرک است. اسلحهای قوی و برّان علیه روح مردگی است. نجات از اعتزال و کنارهگیری است. موجد تحوّل است. بر این اساس، انتظاری خلاف چنین جهت، از آن بیعرضهها و بیشخصیتهاست"[۱۶۹]»[۱۷۰]. |
32. حجت الاسلام و المسلمین صادقی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی صادقی، در کتاب «تحلیل تاریخی نشانههای ظهور» در اینباره گفته است:
«همانگونه که درباره مهدی و غیبت او عقاید انحرافی در میان مسلمانان وجود دارد اصل اندیشه انتظار نیز به انحراف کشیده شده است؛ بدین معنا که گروههایی از مسلمانان در طول تاریخ در انتظار ظهور شخصی غیر از مهدی بودهاند و شاید هدف آنان مقابله با مهدی شیعیان بوده است. البته در این بحث به جای فرقهها، با قبایلی روبهرو هستیم که هرکدام انتظار آمدن شخصی از قبیله یا طایفه خود را داشتهاند. از گزارشهای تاریخی استفاده میشود اختلاف قبیلهای و تعصب نژادی که در جاهلیت رواج داشت و پس از رسول خدا بار دیگر به میان مسلمانان بازگشت، منشأ حوادث سرنوشتساز و گاه خونباری شد. اعراب شمالی (مکه) با جنوبیها (یمنیهای ساکن مدینه) اختلاف داشتند و این اختلاف پس از اسلام در قالب گروه مهاجر و انصار ادامه یافت. گاهی هم از این دو گروه به عدنانی و قحطانی تعبیر میشود. این دستهبندیها پس از روی کار آمدن بنی امیه شدت یافت و خلفای مروانی به آن دامن زدند و همین نزاعها در خراسان اسباب پیروزی ابومسلم و داعیان بنی عباس را فراهم کرد و بساط بنی امیه را برچید، زیرا در این منطقه عربهای قحطانی و عدنانی به رهبری جدیع بن علی و نصر بن سیار به نزاع پرداختند و ابومسلم با استفاده از اختلاف آنان، اهداف خود را پیش برد. به اینگونه نزاعها در بسیاری از رویدادهای تاریخ اسلام برخورد میکنیم. شکل جزئیتر این اختلافها در قالب طوایف ربیعه و مضر که دو برادر از فرزندان نزار بودند و قیس و تمیم از یکسو و کلب و ازد و کنده و قضاعه از سوی دیگر مطرح است. جالب اینکه از همه این قبایل و افراد منسوب به آنها در کتابهای ملاحم و فتن یاد میشود و نام آنها در روایات علائم ظهور نیز به چشم میخورد[۱۷۱]. در تاریخ اسلام نیز گزارشهایی مبنی بر انتظار برخی از این قبایل[۱۷۲]»[۱۷۳].
|
33. آقای رحیمیان؛ |
---|
آقای محمد حسین رحیمیان، در کتاب «مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر» در اینباره گفته است:
«انتظار در دین اسلام از جایگاه والایی برخوردار است. این گلواژه زیبا با مشتقات مربوطهاش بیش از ۲۵ مورد در قرآن به کار رفته است و در صدها روایت با عباراتی شیوا و رسا پرده از اسرار این ودیعه الهی برداشته شده است. نخستین روایت در این زمینه که به همراه آیه الهی به کار رفته؛ روایت ذیل است که برای فهم و درک این گلواژه حیاتبخش، به محضر پیشوای رئوف و مهربان امام رضا (ع) میشتابیم، و به سخن آن بزرگوار گوش جان میسپاریم، حضرت میفرماید: «مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى:» ﴿وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ﴾[۱۷۴]؛ «وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ:» ﴿فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ﴾[۱۷۵] «فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِيءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ»[۱۷۶]؛ وه! چه نیکوست صبر و انتظار فرج! مگر گفتار خدای را نشنیدهاید که فرمود: منتظر باشید که من نیز همراه شما از منتظرانم». پس صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید که فرج بعد از یأس و نومیدی پیش خواهد آمد، و کسانی که پیش از شما بودند از شما شکیباتر بودند. آری! برای رسیدن به دوران ظهور باشکوه حضرت مهدی (ع) انتظار بهترین، اساسیترین و مؤثرترین عامل تحرک است، و این همان عامل مهمی است که انسان را برای آن دوران پرورش داده و آماده میسازد. بیجهت نیست که در میراث علمی گرانسنگ مکتب جاودان تشیع در صدها روایت به این امر مهم اشاره شده و پیرامون ارزش آن سخنهای گرانبهایی گفته شده است. پیامبران الهی و اوصیای آنها، هر کدام به گونهای، اُمت خویش را با این گلواژه حرکت آشنا ساخته، و بندگان خدا را هدایت نمودهاند. پیامبر گرامی اسلام (ص) و امامان هدایتگر ما (ع) نیز با بیان و تشریح انتظار، مردم را در سیر به سوی کمال و ظهور تشویق نموده و هدایت فرمودهاند. آنچه در اینجا از اهمیت بالایی برخوردار است، و انسان را به سر منزل مقصود - که همان درک دوران وصفناپذیر ظهور امام زمان (ع) است - میرساند، به کار بستن و پایبندی به دستورات اهل بیت (ع) در زمینه انتظار است»[۱۷۷]. |
34. آقای حیدرینهند؛ |
---|
آقای کریم حیدرینهند، در مقاله «فرهنگ انتظار زمینهساز تحقق جامعه مهدوی» در اینباره گفته است:
«انتظار در مکتب تشیع یک حالت انسانی است که انسان به خاطر وجود آن، ضمن پیراستن وجود خویش از بدیها و آراستن آن به خوبیها، در ارتباط مستمر با امام و حجت زمان خویش، همه همت خود را صرف زمینهسازی ظهور مصلح آخرالزمان میکند و در جهت تحقق وعده الهی نسبت به برپایی دولت کریمه اهل بیت با تمام وجود تلاش میکند[۱۷۸]. طبق این تعریف انتظار فرج عاملی مهم در جهت خودسازی فردی، اصلاح جامعه و کاهش جرائم و مفاسد خواهد بود. بیتردید انتظار ظهور امام زمان (ع) در تمام ابعاد شخصیت انسان، اعم از فردی و اجتماعی مؤثر است و همه مناسبات وی را فرا میگیرد. و بالاترین کوشش و جهاد همه جانبه او در راه خداست.پیامبر اکرم فرمود: «أَفْضَلُ جِهادِ أُمَّتی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ»[۱۷۹]»[۱۸۰]. |
35. آقای رضوانی؛ |
---|
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
«انتظار، کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت آمادگی است برای آنچه انتظار دارند، و ضد آن یأس و ناامیدی است. هر چه انتظار بیشتر باشد آمادگی بیشتر است. اگر انسان، مسافری داشته باشد که چشم به راه آمدن او است، هر چه زمان رسیدن او نزدیک تر گردد آمادگی برای آمدنش فزونی می یابد. حالت انتظار، گاهی به پایهای می رسد که خواب را از چشم میگیرد، چنان که درجات انتظار از این نظر تفاوت میکند، همچنین از نظر حب و دوستی نسبت به آنچه را انتظار دارد تفاوت دارد. هر چه عشق به منتظر افزون باشد آمادگی برای فرا رسیدن محبوب افزون میگردد و دیر آمدن و فراق محبوب دردناک میگردد، تا بدانجا که انسان منتظر از خود بیخود میشود و دردها و سختیهای دردآور و مشکلات سخت خود را در راه محبوب حس نمیکند. اندیشه پیروزی نهایی نیروی حق و صلح و عدالت، بر نیروی باطل و ستیز و ظلم، استقرار کامل و همه جانبه ارزشهای انسانی، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایدهآل و بالاخره اجرای این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصی مقدس و عالیقدر که در روایات اسلامی از او به عنوان "مهدی" نام برده شده است، اندیشهای است که کم و بیش همه فِرق و مذاهب اسلامی - با اختلافاتی - بدان مؤمن و معتقدند. این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکامل تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است (که طبق بسیاری از نظریه ها و فرضیه های غیر اسلامی، پایان نظام طبیعت، تاریک و ابتر است).امید و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان روایات اسلامی "انتظار فرج" خوانده شده است»[۱۸۱]. |
36. آقای باقریزاده اشعری؛ |
---|
آقای محمد باقریزاده اشعری، در کتاب «از امام مهدی بیشتر بدانیم» در اینباره گفته است:
«انتظار فرج، در آیات و احادیث، گاه به معنای "امید به آیندهای روشن و نیکو" و گاه در کتابهای جامع حدیثی شیعی، به "انتظار انقلاب مهدوی" اشاره دارد. حالت امید به آینده و چشم به راه آیندهای بهتر بودن، از آموزههای اصیل قرآنی و حدیثی است. برای نمونه، آیه ﴿إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا﴾[۱۸۲]؛ "همانا همراه با دشواری، آسانی است" به صبر و پایداری برای رسیدن به آیندهای بهتر، توصیه میکند. از منظر آموزههای دینی، حالت انتظار فرج، همیشه و برای همه افراد، مطلوب و شایسته است وامید به گشایش فردی و عمومی با ظهور ولی عصر (ع)، بالاترین و والاترین حالت انتظار است. برخی احادیث، شخص منتظر را از "اولیاء الله" شمرده و او را از برترین مردمان، مخلص حقیقی و همانند کسی دانستهاند که همراه پیامبر (ص) نبرد کرده و یا در جنگ دشوار بدر، همراه ایشان بوده است، یا همچون کیس که در خیمه قائم (ع) حضور دارد و همراه ایشان نبرد میکند و حتی همانند کسی که در رکاب پیامبر (ص) به شهادت رسیده است.[۱۸۳]»[۱۸۴]. |
37. مجتبی تونهای؛ |
---|
آقای مجتبی تونهای، در کتاب «موعودنامه» در اینباره گفته است:
«"انتظار" در لغت بهمعنای چشمداشت و چشمبهراه بودن و نوعی امید به آینده داشتن است. نتیجهای که از معنای لغوی "انتظار" به دست میآید این است که کسی که عمل زشت و ناهنجاری انجام داده، منتظر کیفر آن است، و کسی که بذری را در زمین پاشیده منتظر است که محصولش از زمین سر برآورد و سرسبز شود و کسی که کار خیر و شایستهای انجام داده، منتظر است تا روزی فرارسد و او پاداش کار خیرش را دریافت کند. و اما انتظار در اسلام -بهویژه مذهب تشیع- عبارت از ایمان استوار بر امامت و ولایت حضرت ولی عصر (ع) و امید به ظهور مبارک آن واپسین حجّت الهی، و آغاز حکومت صالحان است. انتظار فرج در اسلام، در واقع نوعی آمادگی است؛ آمادگی برای پاک شدن، پاک زیستن. آمادگی برای حرکتی مستمرّ و دائم، توأم با خودسازی و دگرسازی و زمینهسازی. و سرانجام آمادگی برای تهیه قوا برای شرکت در نهضت عظیم حضرت مهدی (ع) که آغاز آن، ظهور حضرت و پایان آن، شکست تاریکیها و ظلمها و نتیجه آن، برپایی حکومت عدل الهی و نهضت سبز مهدوی است. مسلمانان براساس وعدههای صریحی که قرآن کریم بدانها داده است، عقیده دارند که طبق قانون خلقت و سنت آفرینش، تاریخ بر مبنای سنّتهای الهی و وعدههای خدایی به پیش میرود، و اگر چند روزی دنیا به نفع ستمگران تمام شده، ولی سرانجام حکومت مطلق جهان به دست صالحان و حقپرستان خواهد افتاد و عدالت و امنیت براساس قانون خدا در سرتاسر جهان برقرار خواهد شد. از آیات متعدد قرآن (توبه،٣٢ و ٣٣-نور،٥٥-غافر،٥١-انبیاء،١٠٥ و ١٠٦-قصص،٤-سجده،٢٨ و ٢٩-صافّات،١٧١ و ١٧٣-حج،٤١) به خوبی استفاده میشود که جهان روزی را در پیش دارد که حکومت مطلق دنیا به دست پاکان و صالحان خواهد افتاد و روزی را که مسلمانان انتظار میکشند، همانروز قیام حضرت مهدی (ع) است. اصل "انتظار فرج" از یک اصل کلّی اسلامی مایه میگیرد، و آن، اصل حرمت یأس و نومیدی از لطف و رحمت خداوند است. آنچه از روایات به دست میآید، انتظار فرج، نوعی عبادت است، ایمان به غیبت است، اقرار به یگانگی خدا و رسالت پیامبر (ص) و پیشوایی امامان معصوم (ع) است، تلاش و سازندگی است، عامل مقاومت و پایداری است، نوعی فریاد و خروشی از درون، و عدم پذیرش سلطهها و اعتراض به زمامداران خودسر و خودپرست است. دلیل این انتظار، همان نویدهای صریح قرآن کریم و روایات معتبری است که مسأله ظهور حضرت مهدی (ع) و امید به آینده را بهعنوان وعده تخلّفناپذیر الهی مطرح کردهاند. انتظار دارای دو بعد فکری یا اعتقادی، و بعد عملی یا اجتماعی است و معرفت و انتظار فرج است که منتظر را در خیمهگاه امام عصر (ع) آماده به خدمت حفظ میکند[۱۸۵]. و اما انتظار اعتقادی؛ معرفت امام، شرط صحت انتظار است. فضیل بن یسار از امام صادق (ع) درباره آیه ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ﴾[۱۸۶]؛ روزی که هرمردمی را با امامشان میخوانیم، پرسید. حضرت چنین فرمود: "ای فضیل! امام خود را بشناس، زیرا اگر معرفت امام خود را داشته باشی، جلو افتادن یا به تأخیر افتادن این امر زیانی به تو نمیرساند"[۱۸۷]. انتظار اجتماعی؛ همان انتظار در مقام عمل است. محصول انتظار اعتقادی، انتظار عملی است. برخورداری از رحمت الهی، شامل حال منتظرانی است که در جهت اجرای اوامر الهی از هیچ کوششی دریغ نمیورزند و همواره تلاش میکنند وظایف اعتقادی خود را بشناسند و با تمام توانشان در جهت تحقق آنها کوشش نمایند. و اما از جمله وظایف عملکردی منتظران، دعا برای تعجیل فرج، حفظ تقوی، تسلیم محض به امام و زمینهسازی برای برقراری عدل الهی است[۱۸۸]. بهمعنای چشمداشت گشایش گرههای زندگی از جانب خداوند است[۱۸۹]. در اصطلاح به معنای چشمبهراه بودن ظهور حضرت مهدی (ع) است»[۱۹۰]. |
38. آقای دکتر شفیعی سروستانی؛ |
---|
آقای دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی، در کتاب «چشم به راه» در اینباره گفته است:
«"انتظار"؛ یعنی "چشم داشتن" و "چشم به راه بودن"[۱۹۱]. انتظار در لغت به معنای چشمداشتن یک تحول، یک رویداد خوب و یک گشایش یا چشم به راه بودن آیندهای مطلوب، عزیزی سفر کرده، آمدن انسانی دستگیر و... به کار میرود. به این معنا، انتظار مفهومی است که با نهاد همه انسانها عجین شده است و میتوان گفت همه انسانها به نوعی منتظرند. به بیان دیگر، انتظار با امید به آینده، همزاد انسان است و اگر امید به آینده را از او بگیرند، سرنوشتی جز سکون، رکود، مرگ و تباهی نخواهد داشت. از همین رو، در کلام نورانی پیامبر گرامی اسلام آمده است: امید برای امت من مایه رحمت است و اگر امید نبود، هیچ مادری، فرزندش را شیر نمیداد و هیج باغبانی درختی نمیکاشت[۱۹۲]. همچنین حکایت شده است که روزی عیسی (ع) نشسته بود و پیرمردی با بیل، زمینی را شیار میکرد. عیسی فرمود: "بار خدایا! امید (آرزو) را از او برگیر." آن پیر در دم، بیل را به کناری انداخت و دراز کشید. ساعتی گذشت و عیسی گفت: "بار خدایا! امید را به او بازگردان". بی درنگ آن پیر برخاست و شروع به کار کرد[۱۹۳].(...) انسان هر دوره از عمر خود را به امید رسیدن به دوره بعدی پشت سر میگذارد و لحظه لحظه زندگی او با امید همراه است. کودکی که تازه به دبستان پاگذاشته است، به امید رفتن به کلاس بالاتر و پشت سر گذاشتن دوران آموزش ابتدایی درس میخواند و تلاش میکند. همین کودک دوران راهنمایی را با امید رسیدن به دوران دبیرستان سپری میکند و دوران دبیرستان را با این امید که روزی به دانشگاه راه یابد، پشت سر میگذارد. وقتی همین کودک دیروز و جوان امروز وارد دانشگاه میشود، امیدهای تازه به او توش و توان میدهد و به زندگیاش معنا میبخشد؛ امید رسیدن به جایگاه مطلوب اجتماعی، تشکیل خانواده، داشتن فرزند و مانند آن. پس از تشکیل خانواده و به دنیا آمدن فرزندان، همه امیدها و آرزوهای انسان متوجه پیشرفت و ارتقای فرزندانش میشود و به این ترتیب، حکایت پایانناپذیر امید به آینده، تا آستانه مرگ، انسان را همراهی میکند. ناگفته نماند امید به آینده و انتظار تحقق فردای بهتر، در یکی از ویژگیهای فطری انسان؛ یعنی کمالجویی او ریشه دارد. انسان همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست یافتن به قلههای پیشرفت و ترقی است و این انگیزه در همه انسانها با تفاوتهایی در سطح کمال مورد نظر و میزان تلاش برای رسیدن به کمال مطلوب، وجود دارد. در هر حال، انتظار و چشم به راه آینده بودن، شعلهای است در وجود انسان که هرچه فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و پویایی او نیز بیشتر خواهد بود. برعکس، هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت انسان نیز کاستی میپذیرد تا آنجا که او به موجودی سرد، بیروح، بینشاط، گوشهگیر و بیتحرک تبدیل میشود. در روانشناسی، به این حالت "افسردگی" میگویند، شدت و ضعف و زمینههای به وجود آمدن افسردگی در افراد گوناگون، متفاوت است، ولی عامل آن در هر حال چیزی جز خشکیدن نهال امید در وجود انسان نیست، با توجه به اهمیت و نقش اساسی امید به آینده و انتظار فرج در زندگی انسانها، مکتب اسلام کوشیده است با تقویت این روحیه، تلاش و سرزندگی مسلمانان را در جوامع اسلامی به نهایت درجه برساند و آنها را در هر زمان، پویا و پایدار نگه دارد»[۱۹۴]. |
39. آقای دکتر قائمی؛ |
---|
آقای دکتر علی قائمی، در کتاب «نگاهی به مسأله انتظار» در اینباره گفته است:
«از نظر لغت و مذهب معنی و مفهومی خاص برای انتظار است. از نظر لغت: انتظار به معنی چشم به راه بودن، چشمداشت و به عبارت دیگر نوعی امید به آینده داشتن است. خواه امید به آیندهای زیبا و یا زشت و منفور. آن کس که عمل نابهنجاری را انجام داده منتظر و چشم به راه است که عقوبت و کیفر آن را ببیند. آن کس که بذری را در زمین پاشیده منتظر سبز شدن و سربرآوردن آن است. آن کس که تخم کینه و خاری را کشته است منتظر یافتن انتقام و خسکهاست. و بالاخره آن کس که عمل خیری را انجام داده منتظر یافتن پاداش و نتیجه احسان است. بر این اساس هر چشم به راهی برای ورود مسافر، تولد فرزند، سرسبزی باغ و مزرعه، به ثمر نشستن یک نهال منتظر است به همانگونه که فردی دیگر چشم به راه رسیدن عامل خشم و غصب، کیفر ده و انتقام ستان به علت عمل نامطلوب خویش است. از دید مذهب: انتظار امیدی است به آیندهای نویدبخش و سعادتآفرین که در آن به رهبری قائدی عظیم جهان از مفاسد و بدبختیها رهائی یافته و راه خیر و صلاح، آسایش و امنیت را در پیش میگیرد. انتظار آرزومندی به رسیدن آیندهای است که در آن ستم و تبعیض، تعدی و اجحاف نیست.بدکاری و بدخواهی به هر نوع و ستمش محکوم میشود، ظلم و نابرابری از جامعه رخت بر میبندد و بشریت طریق فضیلت را در پیش میگیرد. انتظار چشم به راهی برای تحقق عدل و حق است، امید به رفع تعینات نژادی، طبقهای، ملیتی و زبانی است. یافتن زندگی بر اساس شرف و فضیلت و تقوی است. زندگی بدون خوف از ابرقدرتان است. بدانگونه که خدای را بدون خوف و خطری بپرستند و او را بدون واهمهای عبادت کنند. و بالاخره انتظار نوعی تخلیه برای تحلیه است. نوعی آمادگی برای پاک شدن، دور ماندن از زشتیها، ستمبارگیها وصول به تزکیه نفس، تجدید قوای خود برای شرکت در نهضتی عظیم و انسانی، یافتن صفا و نورانیت است»[۱۹۵]. |
40. آقای ربانی خوراسگانی؛ |
---|
آقای محمد صادق ربانی خوراسگانی، در کتاب «بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی» در اینباره گفته است:
«انتظار در لغت به معنای چشم به راه بودن و چشم داشتگی است[۱۹۶]؛ اما مفهوم انتظار فرج در اسلام و به ویژه مذهب تشیع، عبارت است از: "ایمان استوار بر امامت و ولایت حضرت ولی عصر (ع) و امید به ظهور مبارک آن واپسین حجت الهی، و آغاز حکومت صالحان"[۱۹۷]. نکته در خور توجه این است که انتظار فرج در آموزههای دینی به دو معنا به کار رفته است: یکی به معنای عام و دیگری به معنای خاص»[۱۹۸].
|
41. آقای قنبری؛ |
---|
آقای معصوم علی قنبری، در مقاله «بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن» در اینباره گفته است:
«مرحوم حاج میرزا سید محمد تقی موسوی اصفهانی در کتاب پر ارزش مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، در معنای انتظار میفرمایند: انتظار، کیفیتی روحی است که موجب بوجود آمدن حالت آمادگی است برای آنچه انتظار دارند و ضد آن یأس و ناامیدی است، هر چه انتظار بیشتر باشد آمادگی هم بیشتر است. آیا نمیبینی اگر مسافری در راه داشته باشی و چشم به راه آمدن او باشی هر چه زمان رسیدن او نزدیکتر گردد، آمادگی برای آمدنش بیشتر میشود، حالت انتظار گاهی به حدی میرسد که خواب را از چشم میگیرد چنانکه درجات انتظار از این تفاوت میکند، همچنین از نظر حب و دوستی نسبت به آنچه انتظار میکنند تفاوت دارد و هر چه عشق به نظر بیشتر باشد، آمادگی برای فرا رسیدن محبوب افزون میگردد و فراق محبوب دردناک میشود، تا بدانجا که انسان منتظر از خود بیخود میشد و دردها و مشکلات وحشتانگیز خود را در راه محبوب خود حس نمیکند. بلی این انتظار مهدی موعود (ع) است که انسانها را در دنیای تاریک و پر از خطر، به راه راست و صراط مستقیم میکشاند پس مردم را باید دعوت به انتظار کرد و عصر غیبت را باید عصر انتظار نامید»[۱۹۹].
|
41. خانم طاووسی؛ |
---|
سرکار خانم سکینه طاووسی، در کتاب «انتظار از دیدگاه اهل بیت» در اینباره گفته است:
«وجود عقیده به مصلح جهانی حضرت مهدی (ع) به خصوص در میان شیعیان از جمله اعتقادات بنیادی محسوب شده و در میان همه مذاهب اسلامی، شیعیان بیش از همه با این عقیده شناخته شدهاند حتی برخی از افراد ناآگاه و معاند کوشیدهاند تا این عقیده را از مذهب شیعه محصور کنند ولی، عقیده به ظهور حضرت مهدی (ع) هرگز مختص شیعه نبوده و نیست و اغلب فرق اسلامی در این عقیده با هم هماهنگاند و مدافع آن نیز میباشند. انتظار از اعتقادات بنیادی و تردید ناپذیر شیعه است؛ زیرا مهدی (ع)، فاطمی است؛ یعنی از فرزندان حضرت زهرا (س) و فرزند یازدهمین امام شیعه - امام حسن عسکری (ع) و دوازدهمین وصی است. علاوه بر آن در روایات اسلامی چه در احادیث نبوی و چه در سخنان گرانبهای امامان معصوم (ع) در مورد ظهور او و نیز وصف شخصیتش با اوصاف قُرَشی، هاشمی، فاطمی، علوی، حسنی، حسینی، سخن گفته شده و نوید ظهور مبارک آن حضرت، سالها پیش از ولادت با سعادت او از زبان پاک آنان برای امت اسلامی بازگو شده است. از نظر تشیع، مسأله پر اهمیت اعتقاد به ظهور حضرت مهدی و انتظار او در ردیف وقوع قیامت و تکذیب و تصدیقش در ردیف تکذیب و تصدیق رسول اکرم (ص) است که در احادیث نقل شده از رسول خدا، به آن اشاره میکنیم. بنابراین شیعیان معتقدند که "مهدی موعود" سری از اسرار حق و رازی از رازهای نهفته خدا و آخرین برگزیده الهی است که پس از طی شدن دوران غیبت و عصر انتظار، ظهور مینماید و او حجة الله، خلیفة الله و بقیة الله است»[۲۰۰]. «انتظار فرج در اسلام به ویژه مذهب حقه تشیع، در برگیرنده ایمانی استوار به امامت و ولایت حضرت ولی عصر (ع) و امید به ظهور آن آخرین ذخیره و حجت الهی و اتمام دوران ظلم ظالمان و آغاز پیروزی نهایی صالحان است که همه اعتقادات بنیادین اسلام؛ اعم از توحید، نبوت، امامت و تحقق وعده تخلف ناپذیر الهی را در خود به همراه دارد. انتظار به بیانی دقیق تر؛ نوعی آمادگی است. آمادگی برای پاک شدن و پاک ماندن، آمادگی برای حرکتی مستمر با تلاش پیگیر به همراه خودسازی، دگرسازی و زمینه سازی به منظور شرکت در نهضت عظیم حضرت مهدی (ع) که آغاز آن ظهور مبارک حضرت ولی عصر (ع) و برپایی حکومت عدل الهی است[۲۰۱]. صاحب کتاب شریف "مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم" گلواژه انتظار را چنین تعریف نمودهاند: "معنای انتظار؛ عبارت است از یک حالت قلبی و روحی که از آن، آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی بر میآید. پس هر قدر انتظار شدیدتر باشد آماده شدن هم بیشتر میشود. آیا نمیبینی وقتی که مسافری داشته و منتظر آمدنش هستی هر چه زمان آمدنش نزدیکتر شود، آمادگی تو برای این امر بیشتر میشود"[۲۰۲]. در بیان یاد شده، انتظار یک حالت قلبی نفسانی معرفی شده است. گر چه درباره حقیقت آن شرحی داده نشده اما یکی از مهمترین لوازم آن، آمادگی برای پذیرایی منتظَر مطرح شده است. این آماده شدن یک حالت قلبی است اما آثار خارجی هم دارد. کسی که منتظر سفر کرده خود است، هم خود و هم منزلش را برای آمدنش مرتب و مهیا میکند. کسی هم که منتظر ظهور امام عصر (ع) است خود را آماده میکند و آماده شدن به این معنی است که انسان همه ابعاد زندگانی خود را طبق میل و خواست امام قرار دهد. بنابراین، مقصود از انتظار، آمادگی است که دو مرتبه دارد: نخست، انتظار روحی و خوشدل بودن برای تحقق این امید در آینده، یعنی آمادگی قبول دعوت برای رسیدن کسی که انتظار آمدنش است. دوم، انتظار عملی که اضافه بر انتظار روحی است، مثل آمادگی برای آمدن میهمان و پذیرایی از او که غذا باید آماده بوده و متناسب با مقام و شخصیت مهمان باشد[۲۰۳]. اگر "انتظار" به معنای امید و انتظار ظهور است پس ضد آن "یأس" به معنای ناامیدی، نقطه مقابل انتظار است و چون انتظار در بسیاری از مواقع به معنای "انتظار فرج" به کار رفته، ضد آن "یأس از امدادهای الهی" میباشد. امیدوار بودن به دستگیری خدا در گرفتاریهای مادی، معنوی و حل مشکلات از طریق راههایی فوق تصور آدمی، به قوی بودن اعتقاد توحیدی انسان بر میگردد؛ هر چه این امید به مدد غیبی الهی، افزونتر باشد، ناامیدی از رحمت الهی کمتر خواهد بود و انتظار فرج هم دقیقاً به این معناست که انسان در گرفتاری هایش هر قدر هم که سخت و شدید باشد نباید از رحمت الهی مأیوس باشد و همین انتظار است که بالاترین عبادت خداوند محسوب میشود[۲۰۴][۲۰۵]. اسلام که آخرین و کاملترین دین آسمانی است به مسأله انتظار مهدی موعود (ع) اهمیت خاصی داده است. و آن را بیشتر از سایر ادیان تشریح کرده است. اعتقاد به مهدی (ع) در سرتاسر آفاق زمانی و مکانی اسلام، تاریخ، فرهنگ و مبانی اعتقادی آن به خصوص در قرآن کریم و تفسیرهای مربوط به این کتاب الهی و نیز در اخبار و روایات همه فرق اسلام به عنوان اصلی اساسی و قطعی، مطرح شده است. مسأله موعود که از روزگاران قدیم در کتابهای پیامبران پیشین مطرح شده در مواردی پیامبر بعدی بود که بشارت ظهورش توسط پیامبران پیشین داده شده و پیامبر اسلام خود به عنوان "پیامبر آخرالزمان"، نجات دهنده و شفیع و یا خاتم پیامبران، موعود شمرده شده است. که همه اینها مربوط به ظهور اسلام و طلعت اقدس محمدی است اما در سرتاسر این بشارتهای رسیده از پیامبران، همواره زمزمهها و سخنانی درباره موعود آخرین و یا موعود آخرالزمان بیان شده است. همه این بشارتها ناظر به قیام و حرکت جهانی مصلح و عدالت گستری است که در امتداد جریان دین مبین اسلام ظهور خواهد کرد و منظور از این موعود، همان موعود نهایی و منتظر آخرین است. بنابراین، مسأله مهدویت و اندیشه ظهور حضرت مهدی (ع) و انتظار او در آخرالزمان یکی از مسایل حیاتی اسلام و اعتقادات قطعی عموم مسلمانان است که شیعه و سنی در طی قرون و اعصار پیاپی همه بر این عقیده اتفاق نظر دارند. در این مبحث ابتدا، نظری به آیات قرآن و سپس این موضوع را طبق احادیث دنبال میکنیم»[۲۰۶]. |
42. خانم ابراهیمی؛ |
---|
خانم زهرا ابراهیمی، در مقاله «نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی» در اینباره گفته است:
«در آغاز باید گفت که انتظار مورد نظر ما، با انتظاری که در دیگر ادیان مطرح است، تفاوت میکند. (فوتوریسم) اکثر ادیان منتظر یک وجود مافوق بشری هستند که در آخر الزمان ظهور کند و عدالت را در جهان برقرار ساخته و ظلم و ستم را نابود نماید. حتی کسانی که معتقد به خدا نیستند هم منتظر یک تحول اساسی میباشند. اما در واقع انتظار در تفکر و فرهنگ شیعیان مربوط است به کسی که تمام مسائل مربوط به دین را در خود دارد و در واقع ارتباط مستقیم با وحی دارد. انسان امروز به سبب نیاز شدید روحی برای رسیدن به مقری پایدار و همیشگی هرروز در تلاطم است ولی چون به حقیقت واقعی دست نمییابد، و عطش روحانیاش سیراب نمیشود به ورطههایی میافتد که نه تنها او را رهایی نمیدهد بلکه سبب افزایش بیماری روحیاش میگردد و اندیشه اصلاح جامعه و ظهور مصلح در این جوامع تحت تأثیر نگرانی و اضطراب از وضع حاکم و جهان است و متفکرانی که از معنویت فاصله گرفتهاند را، به سوی ارائه نظریات جدید برای تغییر وضع فعلیشان هدایت میکند. در نتیجه انتظار در این جوامع، از نگرانی، ظلم و ستم و فقر و بدبختی نشأت میگیرد و تمام این دلایل از مهمترین ریشه این تفکر است. علاوه بر آن پیشرفت صنعت و علوم در جهان امروز باعث انحطاط اخلاقی بشر شده است و حیات انسانی را نیز مورد خطر قرار داده است و تنها امید این جوامع برای رهایی از این قیود، ظهور منجی و بروز یک انقلاب اجتماعی همه جانبه است. از عوامل مهمی که بحث انتظار را در این نوع جوامع ضروری جلوه میدهد وجود بحرانها، نیازهای درونی و روحی انسان، ناتوانی بشر برای اصلاح، بشارتهایی که همه و همه انسان را روز به روز برای رسیدن به مدینه فاضله مشتاقتر مینماید. پس این جوامع با توجه به دیدگاههای ارائه شده برای رسیدن به آینده روشن و رهایی از بحرانها همواره آمدن مصلح را عامل نجات میدانند. در مورد آینده بشر نقطهنظر متفاوتی به چشم میخورد، بعضی معتقدند که بدبختی و فساد جزء لاینفک حیات بشری است و به همین دلیل پیشرفت صنعتی و تکنولوژی و تولید سلاحهای کشتار جمعی و ویرانگر بیانگر آن است که، در واقع انسان خود، درصدد نابودی خویش به پا خواسته و تا نابودی کامل نیز دیر زمانی نمانده است. بنابراین بشر، آینده روشن و درخشانی نداشته و دوران تاریکی و سیاهی را در پیش رو دارد. اما برخی دیگر آینده بشر را درخشان میدانند و معتقدند که در نهایت، حکومت واحد جهانی شکل خواهد گرفت که مبتنی بر قسط و عدل و در واقع برقراری مدینه فاضله است و این تفکر در بین همه ادیان جهان وجود دارد که آینده را از آن خود میدانند و مصلح را مربوط به دین خود تلقی میکنند. یکی از مسائل عقیدتی که در منظومه فکری شیعه، چون خورشید تابناک میدرخشد و بالندگی، پایندگی، زندگی و طراوت شیعه مرهون آن است اعتقاد به نظام امامت و مهدویت است. شرع مقدس اسلام به گونههای مختلفی، ضرورت حجت را در هستی و نظام آفرینش، بیان فرموده است. آیات و روایات متعددی در اینباره وجود دارد که از سنت الهی وجود حجت در بین مردم است و این سنت در قالب فرستادن رسولان تحقق مییابد. آنچه ضرورت هستی و مقتضای سنت الهی است وجود ولی خدا در هرزمانی است که گاهی در کسوت نبوت و گاهی در کسوت امامت تحقق مییابد. بر این اساس میتوان گفت در دوره آخر الزمان هم، امامت به اقتضای نیاز مردم و جامعه منقطع نیست و این پیوستگی را از آیه ﴿لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾[۲۰۷] نیز میتوان استفاده کرد. امام زمان حضرت مهدی (ع)، طبق عقیده شیعه، امام حاضر و ناظر عصر ماست و ایمان به او شرط ایمان واقعی است. حکومت جهانی حضرت مهدی (ع)در واقع به نگرانیها و اضطرابهای شیعیان پایان میدهد و آنها را امیدوار به زندگی نموده و به زندگیشان معنا و مفهوم میبخشد. با توجه به فرامین و دستورات دینی اسلام، مشخص میشود که اسلام، درصدد ایجاد اتحاد و در نهایت برابری و برادری بین انسانها میباشد و این مطالب، ریشه در توحید دارد که باعث میشود تمام اختلافات اعم از نژادی، ملی، دینی، جغرافیایی، زبانی و... از بین برود و دیگر این اختلافات برای زورمداران وسیلهای برای کسب امتیاز نباشد و همه تابع فرامین الهی گردید. در قرآن کریم آمده است: ﴿قُلْ... تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ﴾[۲۰۸]. اسلام وظایفی را برای بشر تبیین نموده که در صورتی که بشر به آن عمل نماید، عدالت و برابری برقرار خواهد شد. در واقع اسلام در هزار و چهار صد سال قبل چنین جامعه جهانی مبتنی بر عدل و اتحاد را پیشبینی نموده است و چگونگی وقوع آن را نیز، به صراحت بیان داشته است و دین حاکم را اسلام معرفی میکند و مطرح مینماید که صالحان و مستضعفان بر کافران و ظالمان غلبه مییابند و شخصی از تبار ابراهیم (ع)و از خاندان حضرت رسول اکرم (ص) که نام او "محمد" و کنیه او "ابو القاسم" و لقب او "قائم" است، قیام خواهد نمود»[۲۰۹]. |
43. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛ |
---|
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«دوره غیبت امام مهدی (ع) دورانِ سختی است که شیعه در فراق امام مهربان خود سپری میکند؛ ولی امید به آمدن او، دل و جان آنها را شور و نشاط میبخشد و تحمّل سختیها و دشمنیها را آسان میکند. این امید و آرزوی ظهور او که همیشه و همه جا برای انسانهای مؤمن، نجاتبخش و راهگشا بوده، در روایات اسلامی، "انتظار" نامیده شده است؛ انتظاری که منتظران را به امام موعود خود وصل میکند و مرهمی بر زخم فراق ایشان است. آری؛ "انتظار" آن اکسیر ارزشمندی است که مؤمنان منتظر در دوره غیبت را آماده استقبال از ظهور مهدی موعود میکند و راه و رسم چگونه زیستن را به آنها میآموزد.
|
44. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ |
---|
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسشها و پاسخها» در اینباره گفتهاند:
انتظار فرج یعنی انتظار گشایش و نصرت و پیروزی مؤمنان. انتظار فرج یعنی امیدوار بودن به جهانی شدن اسلام. این مسئله در روایات ما به عنوان بهترین اعمال معرفی شده است؛ شاید به این دلیل که آثار و برکات فراوانی دارد، از جمله این که مؤمنان در پرتو روح انتظار، قدرت و نیروی مقابله با کفر و ظلم را پیدا میکنند و در برابر دشمنان دین استقامت میورزند و هرگز به خاطر کمبود نفرات و تجهیزات، دچار یأس و نومیدی نمیشوند و خلاصه اسلام و مسلمین و به ویژه جهان تشیع در پرتو اعتقاد به ظهور مهدی و انتظار فرج از سوی خدا همیشه به باورهای دینی خود و فادار مانده و در جهت توسعه آن در جهان کفر و بیداد اقدام میکنند. انتظار، انسان را امیدوار میکند، به او قدرت و نشاط میدهد، او را در یافتن راه کمک و اراده او را در ادامه راه تقویت میکند. در یک کلمه، تمام کارهای مثبت از انتظار سرچشمه میگیرد. بنابراین، بهترین عمل است[۲۱۶].
|
45. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛ |
---|
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در اینباره گفتهاند:
«فرج، یعنی نصرت، پیروزی و گشایش. مقصود از فرج، نصرت و پیروزی حکومت عدل علوی بر حکومتهای کفر و شرک و بیداد است؛ بنابراین، انتظار فرج، یعنی انتظار تحقق یافتن این آرمان بزرگ و جهانی.
|
46. پژوهشگران مسجد مقدس جمکران؛ |
---|
پژوهشگران مسجد مقدس جمکران، در دو کتاب «انتظار چیست منتظر کیست؟» و «آیین انتظار»در اینباره گفتهاند:
تعریف اصطلاحی: عالم بزرگوار آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی مؤلف "مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم" میفرماید: "انتظار حالتی است روحی و نفسانی که موجب آمادگی برای آنچه انتظارش را میکشند، میشود. و ضد آن یأس و ناامیدی است. پس هرقدر انتظار شدیدتر باشد آمادگی نیز بیشتر خواهد بود"[۲۲۱]»[۲۲۲].
|
پرسشهای وابسته
- معنای انتظار چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار به معنای عام چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار به معنای خاص چیست؟ (پرسش)
- ارکان انتظار چیست؟ (پرسش)
- عناصر و اجزاء انتظار چیستند؟ (پرسش)
- هدف از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- انتظار فرج چه ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- آیا مسئله انتظار قابل تحقق است؟ (پرسش)
- جایگاه انتظار در مکاتب فکری غیر دینی چیست؟ (پرسش)
- نقش انتظار در حرکت توحیدی چیست؟ (پرسش)
- انواع انتظار چیست؟ (پرسش)
- شدت انتظار شخص منتظر چگونه در آرزوها و دعاهای او تجلی پیدا میکند؟ (پرسش)
- لوازم انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه اهل سنت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه آیین بودا درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- آیا جنیان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
- آیا فرشتگان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
- چرا گفته میشود امام مهدی منتظر ظهور است؟ (پرسش)
- دلایل انتظار فرج و امید به آینده چیست؟ (پرسش)
- آیا شیعیان در امر انتظار عجول و شتابزده هستند؟ (پرسش)
- آیا مسئله انتظار سبب فراگیری ظلم و ستم میشود؟ (پرسش)
- آیا مسئله انتظار سبب تعطیلی احکام اسلامی میشود؟ (پرسش)
- آیا اندیشه انتظار موعود در امتهای پیشین بوده است؟ (پرسش)
- آیا انتظار در میان ادیان و ملل گوناگون سابقهای دارد؟ (پرسش)
- منشأ نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
- آفات نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
- گونههای احادیث درباره انتظار چیستند؟ (پرسش)
- نمادهای انتظار چیستند؟ (پرسش)
- آیا دعای ندبه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا دعای عهد از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا زیارت آل یاسین از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد جمکران از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد کوفه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد صعصعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا مسجد سهله از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا عید نیمه شعبان از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- آیا روز جمعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
- چرا کسانی که انتظار امام مهدی را میکشیدهاند بعد از ظهور به مخالفت با ایشان برمیخیزند؟ (پرسش)
- ویژگیهای اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- شیوه ابراز اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
- منظور از عمومیت انتظار چیست؟ (پرسش)
- مبانی اشتیاق به فرج چیست؟ (پرسش)
- چگونه میتوان انتظار را در جامعه ترویج داد؟ (پرسش)
- آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟ (پرسش)
- منظور از انتظار، انتظار فردی است یا انتظار امت؟ (پرسش)
- منظور از انتظار امام و امت چیست؟ (پرسش)
- شرایط انتظار واقعی چیست؟ (پرسش)
- انتظار عملی به چه معناست؟ (پرسش)
- آیا انتظار مذهب اعتراض است؟ (پرسش)
- آیا انتظار به معنای گوشهگیری و احتراز است؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج مورد اتفاق همه مسلمین است؟ (پرسش)
- مسئولیت اجتماعی مسلمین درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- کاملترین شکل انتظار عملی برای مقدمه ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- انتظار فرج با سرنوشت بشریت چه پیوندی دارد؟ (پرسش)
- مقصود از انتظار مسیحا چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار ویرانگر چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار سازنده چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار مسئولانه چیست؟ (پرسش)
- منظور از انتظار غیر مسئولانه چیست؟ (پرسش)
- انواع برداشت از انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه شیعه درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه آیین زرتشت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه آیین هندو درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه یهود درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه مسیحیت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
- برداشتهای نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- علت برداشتهای انحرافی از انتظار چیست؟ (پرسش)
- آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش)
- عوامل ایجاد کننده انتظار چیستند؟ (پرسش)
- لوازم تعریف انتظار چیست؟ (پرسش)
- نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- رابطه انتظار با شدت گرفتاریها چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی منتظر چه چیزی است؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج باید با قصد قربت باشد؟ (پرسش)
- مراتب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- رابطه محبت با انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- بالاترین درجه انتظار فرج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- مشاهده وقوع ظلم در زمین چگونه انتظار فرج را در مؤمن تشدید میکند؟ (پرسش)
- چه رابطهای میان انتظار فرج و ایمان وجود دارد؟ (پرسش)
- انتظار منجی در ادوار مختلف دعوتهای الهی چه معنایی داشته است؟ (پرسش)
- اندیشه انتظار موعود در اسلام چگونه است؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج افضل الاعمال است؟ (پرسش)
- انتظار فرج چیست و چرا بهترین عمل خوانده شده است؟ (پرسش)
- برداشتهای نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- آیا مکاتب فلسفی نیز انتظار فرج را امری ارزشی میدانند؟ (پرسش)
- آیا در کتاب مقدس یهود سخن از انتظار فرج به میان آمده است؟ (پرسش)
- مقصود از روایات مطلق در باب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- چه امتیازی در انتظار منجی موجود است؟ (پرسش)
- آیا تأخیر در فرج موجب قساوت قلب میشود؟ (پرسش)
- آیا انتظار طولانی فرج خسته کننده و ملالتآور است؟ (پرسش)
- علت سختی انتظار چیست و چرا میگویند انتظار زیباست؟ زیبایی انتظار در چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی در قبال منتظران و شیعیان چه عنایاتی دارند؟ (پرسش)
- منتظران امام مهدی که در قرنهای گذشته بدون پاین انتظارشان فوت کردهاند؛ چه تضمینی وجود دارد که انتظار ما به ثمر برسد؟ (پرسش)
- آیا انتظار موجب انفعال جامعه نمیشود؟ (پرسش)
- فرج مردم جهان در چیست و چرا انتظار فرج فضیلت و ارزش بیشتری دارد؟ (پرسش)
- خاستگاه و منشأ اصلی انتظار ظهور «مصلح و نجاتدهنده بزرگ» چیست؟ (پرسش)
- دعا برای تعجیل فرج چه تأثیری در فرج شیعیان دارد؟ (پرسش)
- دعای اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن به چه منظوری خوانده میشود؟ (پرسش)
- آیات مربوط به ظهور و انتظار کدامند؟ (پرسش)
- انتظار در دیگر روزهای سال چگونه معنا پیدا میکند؟ (پرسش)
- رابطه انتظار با بهداشت روان چیست؟ (پرسش)
- رابطه انتظار با آینده جهان چیست؟ (پرسش)
- فلسفه انتظار چیست؟ (پرسش)
- باور به ظهور امام مهدی چگونه عامل پایداری و استقامت شیعه میشود؟ (پرسش)
- انتظار فرج چه فضیلتی دارد؟ (پرسش)
- جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه چیست؟ (پرسش)
- چرا انتظار اهمیت و جایگاه ویژه و برجستهای دارد؟ (پرسش)
- چرا انتظار فرج افضل اعمال است؟ (پرسش)
- ویژگیهای منتظران واقعی در دوران غیبت چیست؟ (پرسش)
- انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
- چه نوع انتظاری راجح است؟ (پرسش)
- دانش آموزان چگونه باید منتظر امام مهدی باشند؟ (پرسش)
- رضایت امام مهدی از چه راهی به دست میآید؟ (پرسش)
- آیا شیعیان و منتظران ظهور افزونبر وظایف فردی و دینی تکالیف سیاسی و اجتماعی نیز دارند؟ (پرسش)
- آیا برای منتظر واقعی بودن اقدامهای سیاسی و اجتماعی خاصی باید انجام داد؟ (پرسش)
- وظایف ما در دوران غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- چه تناسبی میان انتظار موعود و مبارزه با فساد وجود دارد؟ آیا انتظار به معنای ساکت ماندن نیست؟ (پرسش)
- چه مقام و منزلتی در روایات برای منتظران بیان شده است؟ (پرسش)
- جامعه منتظر دارای چه ویژگیهایی است؟ (پرسش)
- انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
- صرفنظر از وظایف شخصی در قبال امام مهدی وظایف خود انسان منتظر بهطور کلی چیست؟ (پرسش)
- منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
- منتظران راستین امام مهدی دارای چه فضیلت و منزلتی هستند؟
- منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
- در روایات چه پاداشی برای منتظران امام مهدی بیان شده است؟ (پرسش)
- ویژگیهای منتظران واقعی در این دوران چیست؟ (پرسش)
- آیا تنها انتظار فرج برای ظهور امام مهدی کافی است؟ (پرسش)
- ویژگیهای انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- ویژگیهای فرهنگ انتظار در ابعاد اعتقادی چیست؟ (پرسش)
- ویژگیهای فرهنگ انتظار در ابعاد علمی و اخلاقی چیست؟ (پرسش)
- فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش)
- آثار فردی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آثار تربیتی انتظار چیست؟ (پرسش)
- چرا انتظار فرج امام مهدی موجب گشایش میشود؟ (پرسش)
- عنصر انتظار چگونه در آمادگی نظامی منتظران تأثیر دارد؟ (پرسش)
- چگونه روحیه انتظار را در خود تقویت کنیم؟ (پرسش)
- آیا انتظار فرج منشأ فرجهای مادی برای منتظر خواهد بود؟ (پرسش)
- انتظار چه ابعادی دارد؟ (پرسش)
- ابعاد اعتقادی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
- ابعاد عملی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ ر.ک: مجمع البحرین، ج3، ص498؛ کتاب العین، ج8، ص156؛ تاج العروس، ج۷، ص ۵۳۹؛ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، کلمه انتظار.
- ↑ ر.ک: موسوی اصفهانی،سید محمد تقی، مکیال المکارم، ج2، ص218.
- ↑ ر.ک: بنی هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص۲۷.
- ↑ بهمعنای حرمت مأیوس شدن از گشایش و رحمت خداوند
- ↑ سوره یوسف، آیه 87.
- ↑ برای آگاهی بیشتر ر.ک: مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)| قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۱۴؛ خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت (کتاب)| پرسمان مهدویت، ص۱۵۹-۱۶۸
- ↑ کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
- ↑ منتخب الأثر، ص۲۴۴
- ↑ ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص۷۴-۷۶.
- ↑ ر.ک: فروهی، ناصر، انتظار فرج؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۷؛ الهینژاد، حسین، بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت، ص ۲۲؛ صالحنیا، یحیی؛ تنها بر فراز، ص 83؛ خرازی، سید محسن، انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی، بالادستان، محمد امین، حائریپور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷؛ موسوی اصفهانی،سید محمد تقی، تکالیف بندگان نسبت به امام زمان، ص۹۳، ۹۴؛ مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۱۴، ۱۵؛ قرائتی، محسن، جهتنما، ص۶۱، ۶۲؛ حیدری نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص۱۶، ۲۲؛ فروهی، ناصر، انتظار فرج؛ صالحنیا، یحیی، تنها بر فراز، ص۸۳؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ج۲، ص۲۴۱، ۲۴۲؛ حسینی خامنهای، سید علی، ما منتظریم، ص۱۵۸-۱۶۰؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص۱۵۹-۱۶۸؛ فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص۷۴-۷۶؛ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۳۰؛ مجید حیدری نیک| حیدری نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)| نگاهی دوباره به انتظار، ص۱۶، ۲۲.
- ↑ موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، تکالیف بندگان نسبت به امام زمان، ص ۹۳-۹۴.
- ↑ سخنرانی مقام معظم رهبری، ۸/۱۰/۱۳۷۵.
- ↑ در مکتب جمعه، ج ۳، ص ۲۵۰.
- ↑ در مکتب جمعه، ج ۳، ص ۲۵۰.
- ↑ دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه شعبان، ۲۷/۵/۱۳۸۷.
- ↑ دیدار اقشار مختلق در روز نیمه شعبان، ۲۷/۵/۱۳۷۸.
- ↑ حسینی خامنهای، سید علی، ما منتظریم، ص۱۵۸-۱۶۰.
- ↑ و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه:۵.
- ↑ موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره اعراف، آیه:۱۲۸.
- ↑ بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان ۲۹/۰۶/۱۳۸۴
- ↑ حسینی خامنهای، سید علی؛ انتظار فرج امام زمان، ص95-96.
- ↑ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۳۵۴، ۳۵۵.
- ↑ مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۱۴.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۸۵.
- ↑ ر. ک: مفردات، ص ۸۱۲؛ التحقیق، ج ۱۲، ص ۱۶۶،"ن ظ ر".
- ↑ ر. ک: لسان العرب،ج ۵، ص ۲۱۹؛ النهایه، ابن اثیر، ج ۵، ص ۷۸، "ن ظ ر".
- ↑ ر. ک: الفروق فی اللغه، ص ۶۷ – ۶۸.
- ↑ «چشم به راه باشید که ما نیز چشم به راهیم» سوره انعام، آیه ۱۵۸.
- ↑ المزار الکبیر، ص ۵۷۹؛ مفاتیح الجنان، "دعای ندبه".
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۹، ص۳۵۵، ۳۵۷.
- ↑ «به راستی با دشواری، آسانی همراه است» سوره انشراح، آیه ۵.
- ↑ ر.ک: ح ۹۰۶.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۳۰، ح ۹۱۰.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۳۲، ح ۹۱۹.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۴، ح ۹۳۳.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۳۹، ح ۹۲۹- ۹۳۱ (از ارکان دین است).
- ↑ ر.ک: ح ۸۹۸ و ۸۹۹ و ۹۰۲ و، ص ۳۷۵ (فصل دوم/ با شکیبایی، امید فرج میرود).
- ↑ این احتمال نیز قابل توجه است که: انتظار از باب افتعال است و یکی از کاربردهای این باب «تلاش برای تحصیل شیء» است مثلًا اکتساب مترادف کسب نیست بلکه کسی است که با کوشش و زحمت حاصل گردد. از این نظر انتظار نیز در معنای لغوی خود «چشم داشت همراه با تلاش» است نه صرفاً چشم داشت بدون مسئولیت و تلاش توقع نیز از باب تفعل است و سپس از معانی این باب نیز «تلاش برای تحصیل شیء» است و توقع فرج نیز به معنای تلاش برای وقوع و تحقق گشایش است. با این توضیح، روایت «لیعدن احدکم لخروج القائم و لو سهماً» [ارجاع شود به روایت] نیز به انتظار مسئولانه اشارت دارد.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۴، ح ۹۳۵.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۵۴، ح ۹۴۳.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۶۲، ح ۹۵۲.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۶، ح ۹۳۶.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۶۶، ح ۹۵۷.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۵، ص۳۰۵-۳۰۸.
- ↑ مکیال المکارم ۲، ۱۵۲- ۱۵۳.
- ↑ النجم الثاقب، ۴۲۸ چاپ علمیه اسلامیه.
- ↑ مائده، ۲۴.
- ↑ تاریخ الغیبة الکبری، ۳۴۲.
- ↑ شهید مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی به ضمیمه شهید، ۶۱- ۶۸ با تلخیص.
- ↑ کمال الدین، ۳۱۹.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ص ۲۵۵.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۲۱.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۲۵.
- ↑ «"مَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ (ص): يَخْرُجُ رَجُلٌ يُوطِي، (او قال: يُمَكِّنُ) لآلِ مُحَمَّدٍ كما مكنت قُرَيْشٌ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) وَجَبَ عَلَی كُلِّ مَوْمِنٍ نَصَرَهُ او قال: اجابته..."».
- ↑ «"مَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ (ص) أیضاً: "يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ (ع)"».
- ↑ «"ما روی عنه (ص) أیضاً: فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَ حَتَّى يَدْفَعُوهُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَيَمْلَأَهَا قِسْطاً كَمَا مَلَئُوهَا جَوْراً فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ"»؛ غیبت نعمانی، ص ۱۷۴.
- ↑ فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص 74-76.
- ↑ خرازی، سید محسن، انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی.
- ↑ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۱۳۳، باب۲۲.
- ↑ الزام الناصب، یزدی حائری، ص۱۳۷؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۱۲۲.
- ↑ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۱۲۲.
- ↑ نهج الفصاحة، ص۷۸؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج۳، ص۱۶۹.
- ↑ تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص۳۳؛ بحارالأنوار، مجلسی، ج۵۱، ص۱۵۶.
- ↑ «عمر دنیا به پایان نمیرسد تا این که خداوند مردی از اهل بیت من برانگیزد که نامش نام من و نام پدرش نام پدر من است. او دنیا را پر از عدل و داد نماید چنان که از ظلم و جور پر شده باشد» کشف الغمة، إربلی، ج۳، ص۲۷۱.
- ↑ فاضل لنکرانی، محمد جواد، گفتارهای مهدوی، ص ۱۱۷.
- ↑ قرائتی، محسن، جهتنما، ص ۶۱ - ۶۲.
- ↑ التحقیق فى کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.
- ↑ ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۸۱؛ عزیز اللّه حیدرى، انسان معاصر، ص ۳۲.
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۲۱.
- ↑ ر.ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ذیل کلمه انتظار؛ محمد معین، فرهنگ فارسی، ذیل کلمه «انتظار».
- ↑ غیبة نعمانی، ص ۲۰۷، ح ۱۶.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۴۱، ۲۴۲.
- ↑ در انتظار امام، عبد الهادی فضلی، ص ۷۸
- ↑ مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۲۱۹
- ↑ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۴۰ تا ۲۴۲.
- ↑ ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار.
- ↑ ر. ک: محمّد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵.
- ↑ فصلنامه انتظار، ج ۶، محمّد مهدی آصفی، مقاله انتظار پویا.
- ↑ ر. ک: سید رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۸۶.
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۱۰۱؛ شیخ طوسی، أمالی، ص ۴۰۵.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۸۷. همچنین ر. ک: سنن الترمذی، ج ۵، ص ۵۶۵.
- ↑ " أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ"؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۳۶؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۶۴۴.
- ↑ در این باره امام سجّاد (ع) فرمود:" انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ"؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۱۹.
- ↑ رسول گرامی اسلام (ص) فرمود:" أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ"؛ حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۷.
- ↑ ر. ک: سوره یوسف، آیه:۸۷.
- ↑ " وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا وَ الْوَرَعُ وَ التَّوَاضُعُ وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا "؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۲۳، ح ۱۳.
- ↑ " عَلَيْكُمْ بِالتَّسْلِيمِ وَ الرَّدِّ إِلَيْنَا وَ انْتِظَارِ أَمْرِنَا وَ أَمْرِكُمْ وَ فَرَجِنَا وَ فَرَجِكُمْ "؛ رجال کشی، ص ۱۳۸.
- ↑ " هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) "؛ برقی، محاسن، ج ۱، ص ۱۷۳؛ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵.
- ↑ علی سعادت پرور، ظهور نور، ص ۸۲- ۸۱.
- ↑ " كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ "؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۲۰؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۱۸.
- ↑ محمّد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه: علیرضا مسجدجامعی، ص ۱۱۸.
- ↑ مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه السّلام، ص ۵۴،(با تصرّف).
- ↑ روح اللّه موسوی، صحیفه نور، ج ۲۱، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷.
- ↑ " اللّهمّ أرنا الّطلعة الرّشيدة و الغرّة الحميدة "
- ↑ محمّد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ص ۲۹۰.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۵۹-۱۶۸.
- ↑ ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار
- ↑ ر.ک: محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵
- ↑ محمد مهدی آصفی، «انتظار پویا»، فصلنامه انتظار، ش۶
- ↑ ر.ک: محمدامیر ناصری، الامام المهدي في الأحاديث المشتركة بين السنة والشيعة.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۸۸-۱۸۹.
- ↑ قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۱۴.
- ↑ یادداشتهای استاد مطهری، ج۹، ص۳۹۴.
- ↑ چلچراغ حکمت ج۱۰، ص۳۶، ۳۷.
- ↑ "النظر الانتظار: تأمل الشئ بالعین"؛ (الصحاح، ج۲، ص۸۳۰).
- ↑ " نَظَرتُهُ و انْتَظَرْتُه إِذا ارْتَقَبْتَ حضورَه"؛ (تاج العروس، ج۷، ص۵۳۹).
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۷.
- ↑ صمدی، قنبر علی، آموزه انتظار و زمینهسازی ظهور، ص ۱۲۲.
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۱۷، ۱۱۸.
- ↑ « أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ»؛ الامامه و التبصره، ص۲۱؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۴۴. (در برخی از احادیث، در صدر این جمله، عبارت: « أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا...» ذکر شده است. ر.ک: کمال الدین، ص۳۷۷).
- ↑ « أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ»؛ کمال الدین، ص۲۸۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.
- ↑ « أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ»؛ تحف العقول، ص۳۸؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۴۱.
- ↑ «أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ»؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۹۳.
- ↑ « الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»؛ الخصال، ۶۲۶؛ کمال الدین، ص۶۴۵؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۵۶۰؛ تحف العقول، ص۱۱۵؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج۳، ص۷۵.
- ↑ «كَمَنْ كَانَ فِي فُسْطَاطِ الْقَائِمِ (ع) »؛ المحاسن، ج۱، ص۱۷۳؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۲۶.
- ↑ « الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ مِنْهُمْ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) يَذُبُّ عَنْهُ»؛ الغیبه النعمانی، ص۹۲؛ کمال الدین، ص۳۳۵- ۶۴۷؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۲۸.
- ↑ صمدی، قنبر علی، اندیشه انتظار و جهانی شدن.
- ↑ المنجد، (عربی به فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، ج ۲، ص ۱۹۵۸.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶.
- ↑ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۱۰۰-۱۰۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۷.
- ↑ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۳۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
- ↑ همان.
- ↑ جزوه درسهای استاد مکارم شیرازی پیرامون انگیزه پیدایش مذهب، ص ۴۷.
- ↑ همان، ص ۴۶.
- ↑ سوره عصر، آیه ۳.
- ↑ مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۶۵-۶۸.
- ↑ "بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان میآورد؟؛ سوره ملک، آیه ۳۰.
- ↑ در حدیثهای فراوانی گفته شده است که: "هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا" -سلیمان حسینی بلخی قندوزی، ینابیع المودة، ج۳، ص١۴۵؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵٢، ص١٩۵؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج٢، صص۵٢٧ و ۵٢٨- یعنی مهدی (ع) خود همان خورشیدی است که از مغرب (محل غروب خورشید) طلوع میکند. برخی گفتهاند: از جمله نشانههای ظهور امام زمان (ع) طلوع خورشید از مغرب است؛ برخی دیگر میگویند: محل طلوع آن حضرت مغرب زمین است. شاید توجیهش آن باشد که امام زمان بعد از فتح انطاکیه، قسطنطنیه، روم و فرنگ، به سوی بیتالمقدس باز میگردد، و مسیح برای هلاکت دجال و یهودیان عنود حقپوش هبوط میکند؛ یعنی آغاز حرکت اصلاحی و عدالتگستر موعود منتظر همین طلوع خورشید از مغرب خواهد بود؛ خدا داند. به انتظار روزی که مفسر راستین دین ظهور کند، تا آنرا به معنای واقعی کلمه تفسیر نماید. بله، در برخی از روایتها چنین ذکر شده است: "أَوَّلُ الْآيَاتِ طُلُوعُ الشَّمْسِ" -إعلامالوری، ج٢، ص٢٧٩- و نیز آمده: "لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ أَمِنَ النَّاسُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونُ". این حدیثها، طلوع شمس را از نشانههای قیامت میدانند. ملاحظه میکنید که طلوع به خود شمس نسبت داده شده است، ولی آنچه که ما پیشتر نقل نمودیم، این بود که: "هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"؛ مرجع ضمیر "هو"، وجود مقدس مهدی موعود (ع) است؛ و این، منافات ندارد که طلوع خورشید از مغرب، از نشانههای نزدیکی قیامت باشد؛ و در برخی روایتها، تعبیر شده که مهدی فاطمه همان شمس بوده، و از علائم و اشراط الساعة، خود ظهور مهدی و آنچه که پیش و پس از ظهور اتفاق میافتد، باشد. چندی پیش، یکی از ستارهشناسان روسی پیشبینی کرده بود که در اواخر سال ١٩٨٢ میلادی فاجعهای برای خورشید پیش خواهد آمد و خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد. حضرت باقر (ع) میفرماید: "نَعَمْ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا مِنَ الْمَحْتُومِ..." -إلزام الناصب، ج٢، ص١۴۶- یعنی: آری، ندای آسمانی و طلوع خورشید از مغرب حتمی خواهد بود. وقوع چنین پدیدهای که از نشانههای ظهور است، اگر معنای ظاهریاش مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت و چرخش منظومه شمسی است؛ و این، با اصول حاکم بر نظام طبیعت سازگاری ندارد. بدیهی است که امام زمان (ع) بر روی همین زمین بدون هیچگونه تغییر قبل از قیامت، حکومت جهانی تشکیل میدهند. بر این اساس، تحقق چنین نشانهای به صورت معجزه هم امکان ندارد؛ زیرا، معجزه در محدوده نظام حاکم بر جهان صورت میگیرد. -دادگستر جهان، ص۲۲۰- به همینخاطر، نظریهای که ما در اول بحث ارائه دادیم تقویت میگردد. محدث، حکیم و فقیه بزرگوار، فیض کاشانی میگوید: گویا طلوع خورشید از مغرب، کنایه از ظهور حضرت مهدی (ع) است؛ همانگونه که از برخی اخبار نیز استفاده میشود. -وافی، ج۲، ص۴۴۶-؛ در ذیل روایتِ صعصعه نیز جملهای است که نشانگر همین معناست. صعصعه در پاسخ نزال بن سبره گفت: کسی که حضرت عیسی (ع) پشت سر وی نماز میگزارد، دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی (ع) است؛ و هم اوست خورشیدی که از غروبگاهش طلوع میکند. - بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۵-. و این همان معنای کنائی است که از "طلوع خورشید از غروبگاهش" برداشت میشود؛ و ظهور حضرت حجت بن الحسن (ع) به طلوع خورشید از مغربش تشبیه شده است.
- ↑ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ١٠٣٣.
- ↑ اینان اولیای حقیقی من هستند؛ به سبب اینها هر فتنه کور و تاریک را دفع میکنم؛ و به سبب آنها شدائد و سختیها را برطرف میکنم و از آنها غُل و زنجیر را بر میدارم؛ و برهمینان صلوات و درود خداوند باد؛ زیرا، هدایت یافتهاند و انتظار را به کردار و رفتارشان تفسیر کرده، و میگویند: انتظار، یعنی عبرتِ عبرتانگیز و صبر بیصبرانه کشیدن؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۱.
- ↑ حسینی گرگانی؛میرتقی، نزول مسیح و ظهور موعود، ص 35-38.
- ↑ بنیهاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۲۷.
- ↑ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص۱۹۳.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.
- ↑ «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»، «انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ» (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲).
- ↑ «انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ»، «سُئل عن علی (ع) رجل أی الاعمال أحب الی الله عزوجل؟ قال علی (ع): انتظار الفرج» (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱).
- ↑ «...كَمَنْ قَارَعَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيفِهِ» (بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۶).
- ↑ حیدرینیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، ص ۱۶و۲۲.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کمال القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۵۲، ص ۱۲۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۶۵، ح ۵۱.
- ↑ شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۴۵.
- ↑ همان، ص ۶۴.
- ↑ همان، ص ۶۴ و ۶۷.
- ↑ محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۱۱۰.
- ↑ شفائی، محبوب، موعود حق، ص ۱۵۷.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج ۵، ص ۲۱۹.
- ↑ الهینژاد، حسین، بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت، ص ۲۲.
- ↑ جوهری، صحاح، ذیل ریشه «نظر».
- ↑ قال رسول الله (ص): «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ»؛ برترین اعمال امت من انتظار فرج است. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸.
- ↑ صالحنیا، یحیی؛ تنها بر فراز، ص 83.
- ↑ تاج العروس، ج۷، ص ۵۳۹ و فرهنگ فارسی معین، ج۱، ص ۳۶۴.
- ↑ مکیال المکارم، ج۲، ص ۲۱۸.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۷، ص ۳۸۲؛ منتخب الأثر، ص ۴۱۹.
- ↑ رسالت جهانی حضرت مهدی (ع)، ص ۲۴۱.
- ↑ فروهی، ناصر، انتظار فرج.
- ↑ منهاج السنة، ج۴، ص ۲۱۱؛ المهدی المنتظر، ج۱، ص ۶۰؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۱.
- ↑ غیبت کبری، ص ۸؛ الیوم الموعود بین الفکر المادی والدینی، ص ۶۳۶؛ الهیات، ج۲، ص ۶۳۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۵۱، ص ۷۴؛ کشف الغمة، ج۲، ص ۴۴۶.
- ↑ منتخب الأثر، ص ۴۹۲.
- ↑ فروهی، ناصر، انتظار فرج.
- ↑ نصیری، علی، نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیاتبخش آن، ص 97.
- ↑ به نقل از: او خواهد آمد، ص۳۱.
- ↑ رفع حجاب رؤیت امام عصر (ع) بهسان رفع حجاب درک حضور حضرت حق است، چنانکه مکرراً این مضمون در دعاها آمده است: «...أَنَّكَ لَا تُحْجَبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ»؛ خدایا، تو از آفریدههایت در حجاب نیستی و این اعمال است که آنان را از حضور تو پوشیده نگاه داشته است. مصباح المتهجد، ص۱۶۲ (دعای ویژه سحرهای ماه رمضان). فروغی بسطامی با زیبایی تمام این حقیقت را ترسیم کرده است: کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را؟... کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را؟ *** غیبت نکردهای که شوم طالب حضور... پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را *** با صدهزار جلوه برون آمدی که من... با صدهزار دیده تماشا کنم تو را
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص۸۰۶.
- ↑ نصیری، علی، انتظار موعود، ص ۲۷-۳۲.
- ↑ مسأله انتظار، ص۱۰۳.
- ↑ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص۲۴۱-۲۴۲.
- ↑ برای نمونه: درباره قحطانی ر.ک: ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۷۷؛ درباره پرچمهای کنده و-- قیس ر.ک: شیخ طوسی، الغیبة، ص ۴۴۹؛ درباره کلبیها ر.ک: یوسف مقدسی، عقد الدرر، ص ۴۶ و ۶۹. نام یمانی و شعیب بن صالح تمیمی نیز در کتب علائم و ملاحم فراوان است.
- ↑ صادقی، مصطفی، تحلیل تاریخی نشانههای ظهور، ۱جلد، حوزه علمیه قم، دفتر تبلیغات اسلامی، معاونت پژوهشی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی - قم (ایران)، چاپ: ۲، ۱۳۸۵ ه.ش.
- ↑ صادقی، مصطفی؛ تحلیل تاریخی نشانههای ظهور، ص ۷۹- ۸۱.
- ↑ «و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.
- ↑ «پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.
- ↑ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹، ح ۲۳.
- ↑ رحیمیان، محمد حسین، مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر، ص 10-12.
- ↑ برترینهای فرهنگ مهدویت، ص۸۶.
- ↑ "با فضیلتترین جهاد امت من انتظار فرج است"؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۳، ح۲۶.
- ↑ حیدرینهند، کریم، نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۳.
- ↑ انشراح، آیه ۶.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۵، ص ۳۰۵–۳۰۹.
- ↑ باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۳، ۶۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۶.
- ↑ سوره اسراء، ۷۱.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۲۷۱.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۲۷.
- ↑ معارف و معاریف، ج ۲، ص ۴۷۸.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۳۰.
- ↑ ر.ک: دهخدا، علی اکیر، لغت نامه، ۱۵ ج، چاپ اول از دوره جدید؛ تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۳. کلمه "انتظاره"؛ فرهنگ فارسی معین، کلمه "انتظار".
- ↑ بحارالأنوار، ج ۷۷، ص ۱۷۳، ح ۸.
- ↑ ورام بن أبی فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، بیروت، دار صعب و دار التعارف، بیتا، ج ۱، ص ۲۷۲؛ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ۱۵ ج، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۱۸۴، ح ۶۷۵.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۴۳.
- ↑ قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص13-14.
- ↑ محمد معین، فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۳۶۴.
- ↑ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص ۱۲۷-۱۲۸.
- ↑ ربانی خوراسگانی، محمد صادق، بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی در ایران معاصر، ص ۱۹.
- ↑ قنبری، معصوم علی، بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن، ص 84-85.
- ↑ طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص 90-91.
- ↑ ظهور حضرت مهدی (ع) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص ۱۹۱ - ۱۹۳.
- ↑ مکیال المکارم، ج ۲، باب ۸، ص ۱۵۲.
- ↑ راه مهدی، ص ۸۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ص ۱۵۲، ح ۱۱: قال رسول الله (ص): «"أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ اِنْتِظَارُ الْفَرَجِ"»؛ برترین عبادت انتظار فرج است.
- ↑ انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص 19-21.
- ↑ طاووسی، سکینه، انتظار از دیدگاه اهل بیت، ص 77-78.
- ↑ «هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
- ↑ «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
- ↑ ابراهیمی، زهرا، نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی، ص ۷۷-۷۹.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۵، ح ۳، ص ۵۴۷.
- ↑ غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۶، ص ۲۰۷.
- ↑ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، جلد ۱۲، ص ۱۶۶
- ↑ أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ و انتظار الفرج من اعظم العمل؛ کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵
- ↑ انتظار الفرج عبادة. و... همان؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص۹۶، ۱۱۷، ۲۶۳.
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۵۲۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.
- ↑ آفتاب مهر، ج۱، ص ۸۱ - ۸۲.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.
- ↑ وَ هوَ كَيفيَّةٌ نَفسانِيَّةٌ يَنبَعِثُ مِنها التَّهيوءُ لِمَا تَنْتَظِرُهُ و ضِدَّهُ الياس فَكُلَّمَا كَانَ الاِنْتِظَارُ أَشَدَّ كانَ التَّهيُوءُ آكَد...؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۲۳۵.
- ↑ انتظار چیست منتظر کیست؟، ص 15-16.
- ↑ آیین انتظار، ص 199-200.