وظایف منتظران راستین امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۱۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = [[وظایف]] منتظران راستین [[امام مهدی]] چیست؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]]   
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی =  [[وظایف منتظران راستین امام مهدی]]
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]]   
| مدخل وابسته =  
| مدخل اصلی   =  [[وظایف منتظران راستین امام مهدی]]
| تعداد پاسخ = ۱۵
| مدخل وابسته   =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = ۸ پاسخ
}}
}}
'''[[وظایف]] منتظران راستین [[امام مهدی]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''[[وظایف]] منتظران راستین [[امام مهدی]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ جامع اجمالی ==
[[منتظر راستین امام مهدی]] - علاوه بر عمل به [[وظایف الزامی]] و [[وظایف غیرالزامی|غیرالزامی]] کلی [[شریعت]] که هر [[مسلمان]] و هر [[مؤمن]]ی بایسته و شایسته است رعایت کند - موظف است در [[عصر غیبت]] و در جهت فراهم آوری [[مقدمات انتظار|مقدمات]]، [[شرایط انتظار|شرایط]] و [[عناصر تشکیل دهنده انتظار]] [[انتظار درست|درست]] و [[انتظار مطلوب|مطلوب]]، وظایف ذیل را در راستای [[اهداف منتظران راستین]] محقق سازد:


== پاسخ نخست==
'''وظایف مرتبط با عمل به [[وظایف عام نسبت به امام مهدی]]:'''
[[پرونده:11046759983.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]]]
# [[امام‌شناسی]] ([[شناخت امام مهدی]])
::::::[[آیت‌الله]] '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]'''، در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
# [[تولی امام]] ([[ولایت‌پذیری]] از [[امام مهدی]]؛ شامل: انحصار [[ایمان]] به [[امامت]] و [[ولایت]] او؛ [[محبت]] و [[مودت]] او؛ [[اطاعت]] و [[نصرت]] او) [[اطاعت]] [[امام]] مستلزم چند [[وظیفه الزامی]] کلی است:
::::::«[[انتظار فرج]]، دو رکن اساسی دارد:
##[[پرهیزگاری]] و رعایت [[تقوای الهی]]؛
:::::#نارضایتی از وضعیت موجود؛
##[[اقتدا به سنت و سیره امام]] (شامل: [[مبارزه با انحراف‌ها]] و [[مبارزه با بدعت‌ها|بدعت‌ها]]
:::::#[[امید]] به [[گشایش]] در زمان آینده.
##[[رعایت حق الناس]] ([[حقوق فردی]] و [[حقوق اجتماعی|اجتماعی]]).
::::::چگونگی تعامل با این دو عنصر سلبی و ایجابی، چهره‌های متفاوت [[انتظار]] را پدید می‌آورد:
#[[تبری از طاغوت]] ([[براءت‌جویی]] از هر [[امام]] و [[رهبری]] جز [[امام مهدی]]؛ شامل: [[مبارزه با ظالمان]] و [[مبارزه با مستبدان|مستبدان]])
::::::۱. [[انتظار]] غیر مسئولانه: در این حالت، شخص [[منتظر]] اگر چه به وضعیت موجود، معترض است، ولی بدون هیچ گونه [[تلاش]] و کوششی، تنها چشم به راه آینده بهتر است. وضعیت موجود، او را سرخورده و منزوی کرده است و او با دوری گزیدن از روال عمومی [[جامعه]] و حوادث [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، اعتراض خویش را از وضعیت موجود، اعلام می‌کند. او تنها در پی آن است که خود و یا نزدیکانش، تحت تأثیر وضعیت موجود قرار نگیرند؛ ولی [[تلاش]] در راه [[نجات]] دیگران را [[وظیفه]] خویش نمی‌داند. مطابق این دیدگاه، [[اصلاح جامعه]] [[قبل از ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} اقدامی بیهوده و بی‌نتیجه است و [[وظیفه]] ما تنها آن است که چشم به راه [[موعود]] و [[منجی]] باشیم تا او بیاید و نابه‌سامانی‌ها را سامان دهد.
# [[زیارت امام]] ([[التزام]] به [[زیارت امام مهدی]] به ویژه [[زیارات]] [[مأثور]])
::::::۲. [[انتظار]] مسئولانه: شخص [[منتظر]] [[مسئول]]، حالتی سازنده، فعال، پویا و تأثیرگذار دارد، وضعیت موجود را بر نمی‌تابد و [[تلاش]] می‌کند تا زمینه‌های [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] برای [[ظهور امام]] {{ع}} را آماده کند. او نه تنها از منظر ویژگی‌های فردی، خود را شخصی آماده برای [[عصر ظهور]] [[تربیت]] می‌کند، بلکه از منظر [[دانش]] و مهارت‌های اداری، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] نیز [[آمادگی]] کامل ورود فرد و [[جامعه]] به [[عصر ظهور]] را در پیشدید خود دارد و [[توانایی]] اداره [[جامعه مهدوی]] را داراست. [[جامعه مهدوی]]، جامعه‌ای پویا، آماده، گوش به [[فرمان]] و [[شایسته]] [[آرمان]] [[مهدوی]] است. از این رو، پدید آوردن زمینه و آمادگی‌های [[اجتماعی]]، تشکیلاتی و [[فرهنگی]] نیز می‌باید مورد توجه باشد. [[انتظار فرج]] مسئولانه، به معنای باور داشتن به اهداف [[جامعه مهدوی]] است. [[منتظر]] [[مسئول]]، در محدوده [[قدرت]] و عمل خویش، [[تلاش]] در برپایی جامعه‌ای مطابق با معیارهای [[مهدوی]] را [[وظیفه]] خویش می‌داند. [[تکامل انسان]] و [[جامعه]]، کوشش در مسیر بازسازی [[جامعه]] بر اساس [[قسط]] و [[عدل]]، و [[مبارزه]] با [[ظلم]] و [[بی‌عدالتی]]، از جمله نمودهای [[انتظار]] مسئولانه‌اند. با این همه، منتظرِ [[مسئول]] می‌داند که [[عدالت]] فراگیر و جهانی، تنها در سایه [[دولت مهدوی]] پدید می‌آید. از این رو، [[آماده‌سازی]] زمینه‌های ورود به آن دوره را [[وظیفه]] خود می‌شمرد. [[امام صادق]] {{ع}} به این [[انتظار]] مسئولانه اشاره نموده و فرموده است: {{عربی|"لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً"}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۵۲، ح ۹۴۲.</ref>. هر یک از شما باید خود را برای [[خروج قائم]] آماده کند، هر چند با فراهم آوردن تیری باشد. [[امام]] [[زین العابدین]] {{ع}} نیز ضمن برشمردن [[فضایل]] [[منتظران]]، به [[مسئولیت]] آنها اشاره نموده و فرموده است: {{عربی|"أُولَئِكَ اَلْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ اَلدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اَللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً "}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۴، ح ۹۳۵.</ref>. آنان [[مخلصان]] حقیقی، [[شیعیان راستین]] ما و دعوتگران به [[دین خدا]] در پیدا و [[نهان]] هستند.
# [[یاد امام مهدی]] و [[احیای مجالس منتسب به امام مهدی|احیای مجالس منتسب به او]]
::::::روشن است که [[غیبت امام عصر]] {{ع}}، سبب کنار نهادن [[وظایف]] [[مسلمانان]] در [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[مبارزه]] با [[ظلم]] و [[تلاش]] در راه [[گسترش عدالت]] نخواهد شد<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۶، ص ۱۹ (پژوهشی در باره مهم‌ترین وظیفه پیروان اهل بیت {{عم}} در عصر غیبت).</ref>.
# [[دعا برای امام]] ([[التزام]] به [[دعا برای امام مهدی]] به ویژه [[ادعیه]] ای که در [[حق]] او وارد شده؛ از جمله: [[دعا برای سلامتی امام مهدی]])
::::::از این رو می‌گوییم: [[احادیث]] مرتبط با [[انتظار فرج]] [[امام عصر]] {{ع}}، افزون بر دو رکن پیشین (نارضایتی از وضع موجود و [[امید]] به آینده بهتر)، به رکن سوم و مهم‌تری نیز اشاره دارند، و آن مسئولیت‌پذیری در دوره [[انتظار]] و [[آمادگی]] روحی- روانی و تجربه‌اندوزی علمی و مهارتی در این دوره و [[زمینه‌سازی برای ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} و دوره [[پس از ظهور]] است. رکن سوم [[انتظار]] (مسئولیت‌پذیری)، هویت ویژه‌ای به [[انتظار]] می‌بخشد و آن را از خمودگی و بی‌تفاوتی نسبت به آینده، متمایز می‌کند»<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.</ref>.
# [[اقتدا به سنت امام|اقتدا به سنت]] و [[اقتدا به سیره امام|سیره امام]] در امور استحبابی (تشبه به [[عبادات]] و [[اخلاق امام]])
# [[اعمال عبادی به نیابت از امام]] ([[صدقه برای سلامتی امام مهدی|صدقه برای سلامتی او]]؛ [[حج]] به [[نیابت]] از او و غیره)
'''وظایف مرتبط با عمل به [[وظایف خاص نسبت به امام مهدی]]:'''
# [[انتظار فرج]] و [[ظهور امام مهدی]] (توسط فرد و [[جامعه]])
# [[استقامت در برابر سختی‌های دوران غیبت امام مهدی|استقامت]] و [[صبر بر سختی‌های دوران غیبت امام مهدی]] (توسط فرد و [[جامعه]])
# [[آمادگی]] و [[زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی]] (شامل: [[اصلاح]] فرد و جامعه در همه عرصه‌های [[فکری]]/[[اعتقادی]]، [[روحی]]/[[روانی]]، [[اخلاقی]]/[[رفتاری]]، [[سیاسی]]/[[حکومتی]]، [[نظامی]]/[[انتظامی]]، [[تبلیغاتی]]/[[ارتباطاتی]] و غیره)
# [[پیروی از نواب عام امام مهدی]] ([[تقلید]] از [[فقیه عادل]] [[فقیه جامع‌الشرایط|جامع‌الشرایط]] و [[ولایت‌پذیری از ولی فقیه در عصر غیبت]])
# [[دعا برای تعجیل فرج]] و [[ظهور امام مهدی]]
# [[غمگین بودن در دوران غیبت و اشتیاق به ظهور|غمگین بودن برای غیبت او و اشتیاق داشتن به ظهورش]]
'''وظایف مرتبط با به دست آوردن [[ارکان انتظار راستین]]:'''
# [[اعتراض به وضع موجود]]؛
# [[آگاهی از وضع مطلوب]]؛
# [[اعتقاد و امید به تحقق وضع مطلوب]]؛
# [[اقدام برای تحقق وضع مطلوب]].
'''وظایف مرتبط با به دست آوردن ویژگی‌های منتظران راستین]]:
'''وظایف مرتبط با عمل به [[وظایف الهی نسبت به ولایت با مؤمنان]]:'''
# [[دوستی با دوستان امام مهدی]] (شامل: [[تکریم منتسبان به امام مهدی]])؛
# [[امر به معروف و نهی از منکر]]؛
# [[دعا برای مؤمنان]]؛
# [[رفع هم و غم مؤمنان]]؛
# [[یاری‌رسانی به مؤمنان]]؛
# [[نزدیک کردن مؤمنان به امام]] (شامل: [[محبوب کردن امام نزد مؤمنان]]
'''وظایف مرتبط با عمل به [[وظایف الهی نسبت به امت اسلامی]]:'''
# حفظ و تحکیم [[اتحاد در امت اسلامی]]'''»<ref>[[مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]]]</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
این [[وظایف منتظران راستین امام مهدی|وظایف]] را این‌گونه نیز می‌توان تقسیم کرد:
{{یادآوری پاسخ}}
#[[وظایف منتظران راستین امام مهدی]] بر اساس ساحت ها و زمینه های زندگی فرد و [[جامعه]]:
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛}}
## [[وظایف فکری و اعتقادی منتظران]] ([[وظایف علمی و معرفتی منتظران|وظایف علمی و معرفتی]]
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
## [[وظایف روحی و روانی منتظران]] ([[وظایف معنوی و عرفانی منتظران|آثار معنوی و عرفانی]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]»'' و ''«[[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]»'' و نیز مقاله ''«[[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
## [[وظایف اخلاقی و تربیتی منتظران]]؛
::::::«دست کم سه مؤلفه در شکل‌گیری [[انتظار]]، نقش اساسی دارد:
## [[وظایف سیاسی منتظران]]؛
::::#'''قانع نبودن از وضع موجود:''' بدون [[تردید]] وضع موجود در عصر [[غیبت]]، دارای کاستی‌هایی است که هر [[انسان]] کمال طلب را ناخرسند خواهد کرد. این کاستی‌ها به طور عمده از نبود ظاهری [[امام]] ناشی شده است. در [[باور]] [[شیعه]] است که آخرین پیشوای [[معصوم]] به دلایلی که برخی از آنها پوشیده است، [[غایب]] شده است.<ref> شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۸، ح ۹ و نعمانی، الغيبة، ص ۱۶۶، ح ۶ </ref> این [[پنهان]] بودن سبب شده است تا جایی فواید ظاهری آن [[امام]] بی‌بهره باشد. یک [[منتظر راستین]]، کسی است که نه ن به سبب [[محروم]] بودن خود از حضور ظاهری [[امام]] وضع موجود را بر نمی‌تابد که [[محروم]] بودن [[جامعه بشری]] از [[نعمت]] حضور ظاهری [[امام]] نیز او را [[آزار]] می‌دهد. او خود بایسته می‌داند همه عواملی را که باعث [[غیبت]] آن [[حضرت]] شده است، به اندازه [[توان]] خود برطرف کند.
## [[وظایف اقتصادی منتظران]]؛
::::#'''[[امید]] دستیابی به وضع مطلوب:''' یکی از نعمت‌های بزرگ [[خداوند]] در نهاد [[انسان]]، کمال طلبی او است، به گونه‌ای که همه فعالیت‌های خود را در سمت آن، سوق می‌دهد.
## [[وظایف نظامی و انتظامی منتظران]]؛
::::#'''حرکت و تلاش برای گذر از وضع موجود و قرار گرفتن در وضع مطلوب:''' [[انسان]]، به [[دلیل]] دارا بودن ظرفیت‌های فراوان، همواره در جهت [[رشد معنوی]] و [[فکری]] خود در تلاش است. او در [[انتظار]]، در پی روزگاری است که زمینه‌ها و شرایط دست به هم داده، همه نیروهای او سوی رشد و تعالی به فعلیت رسد. از سوی دیگر، شکی نیست که [[غیبت]] آخرین پیشوای [[معصوم]]، سبب می‌شود برخی از راههای کمال بر [[انسان]] و [[جامعه]] بسته شود. در [[انتظار]]، [[امید]] به دست یابی وضع بهتر، مؤلفه‌های اساسی است که [[انسان]] را از رکود و خمودگی برحذر می‌دارد و او را به تلاش در راه رسیدن به وضع مطلوب وا می‌دارد. در این صورت، اگر به دلایلی به وضع مطلوب هم نرسید، به [[دلیل]] اهتمام و سعی او، [[خداوند]] [[پاداش]] کسانی را مرحله را [[درک]] می‌کنند به او خواهد داد.
## [[وظایف تبلیغاتی منتظران]]؛
::::::این [[امیدواری]]، ناگزیر مراحلی را در بر خواهد داشت که برخی بدین قرارند:
## [[وظایف بین‌المللی منتظران]].
:::::#'''[[آگاهی]] به عدم حضور ظاهری [[امام‏]]:''' گاهی [[انسان]] در [[زندگی]] کمبودی دارد؛ امّا به سبب آن‏که به آن کمبود [[آگاهی]] ندارد، هرگز در پی رفع آن کمبود هم نمی‌‏رود و هرگز برای جبران آن از خود تلاشی نشان نمی‏‌دهد؛ پس در نخستین مرحله [[انتظار]]، می‌‏بایست [[آگاه]] شد که [[حجت الهی]] در پرده [[غیبت]] است.
#[[وظایف منتظران]] بر اساس [[تقسیم منتظران]] به فرد و [[جامعه]]:
:::::#'''احساس [[نیاز]] به [[امام]] حاضر:''' ممکن است در عصر [[پنهان‌‏زیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} کسی به [[غیبت]] آن [[حضرت]] [[آگاهی]] هم داشته باشد؛ امّا هرگز به این دیدگاه نرسیده که [[جامعه بشری]] [[نیازمند]] چنین [[رهبری الهی]] است. به بیان دیگر، مؤلفه پیشین وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن [[حجت الهی]] احساس [[نیاز]] پیدا نکرده است. او بر این [[باور]] است که [[مردم]] چه نیازی به [[امام]] دارند؛ در حالی که [[زندگی]] خود را سپری می‌‏کنند. چنین کسی هرگز نمی‌‏تواند [[انتظار]] [[ظهور]] حضرتش را درون خود پدید آورد.
## [[وظایف فردی منتظران]]؛
:::::#'''[[یقین]] به [[ظهور]] [[امام]] غایب‏:''' شکی نیست کسانی که به [[ظهور]] [[امام]] [[غایب]] [[یقین]] ندارند، در [[انتظار]] نیز نخواهند بود؛ بلکه [[انتظار]] برای آن‏ها بی‏‌معنا خواهد بود. هرقدر [[آگاهی]] و [[یقین]] شخص به [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} بیشتر و عمیق‏‌تر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر [[شک]] و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن [[سست]] و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه [[سست]] خواهد بود [[پیشوایان]] [[معصوم]]{{عم}} با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان [[نورانی]] خود، [[باور]] قطعی به [[ظهور]] آخرین [[حجّت الهی]] را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه [[ناامیدی]]، پرهیز می‌‏دادند. [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: [[قیامت]] برپا نمی‌‏شود، تا این‏که قیام‌‏کننده‌‏ای به [[حق]] از [[خاندان]] ما [[قیام]] کند و این، هنگامی است که [[خداوند]] به او اجازه فرماید. هرکس از او [[پیروی]] کند، [[نجات]] می‏‌یابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد<ref> {{عربی|" لَا تَقُومُ‏ السَّاعَةُ حَتَّى‏ يَقُومَ‏ الْقَائِمُ‏ الْحَقُ‏ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي‏‏‏ ‏"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۵۹؛ر.ک: اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة{{عم}}، ج ۲، ص ۴۵۹</ref>.
## [[وظایف اجتماعی منتظران]].
:::::#'''[[دوست]] داشتن [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}:''' کسی که به [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک می‏‌بیند، هرقدر [[ظهور]] [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و [[سست]] می‌‏شود. این [[دوست]] داشتن فقط زمانی به وجود می‌‏آید که [[مؤمنان]]، تصویر روشنی از [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} داشته باشند، تا این‏که نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظه‌‏شماری کنند. متأسفانه تصویرسازی [[دوران ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} همواره از [[افراط‌ها]] و [[تفریط‌ها]] در [[امان]] نبوده است. گاهی دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را سخت‏‌ترین و تلخ‌‏ترین دوران یاد می‌‏کنند و گاهی آن دوران را دوران [[رفاه]] و [[آسایش]] مطلق و تن‌‏پروری معرفی می‌‏نمایند که بدون [[تردید]]، هردو تصویر، زیان‏‌های خود را در باورهای [[جامعه]] گذاشته است.
:::::#'''نزدیک دانستن [[ظهور]]:''' اگرچه [[انتظار]] با مؤلفه‌‏های یاد شده تحقق می‌‏یابد، نزدیک دانستن [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} می‌‏تواند بر شدت [[انتظار]] افزوده، [[آمادگی]] فرد را افزایش دهد. نزدیک دانستن [[ظهور]] باعث می‌‏شود توجه به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} بی‌ش‏ازپیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام [[رفتار]] در راستای [[خشنودی]] آن [[حضرت]] انجام شود»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۹۵-۱۹۶.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان؛}}
این [[وظایف منتظران راستین امام مهدی|وظایف]] را به‌گونه دیگری نیز می‌توان تقسیم کرد:
[[پرونده:5784577.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی رضا پناهیان]]]]
# [[وظایف علما در عصر غیبت]]؛
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در این‌باره گفته است:
# [[وظایف دانش‌آموزان و دانشجویان در عصر غیبت]]؛
:::::*«'''[[اعتراض]] به وضع موجود''': مقدمه پدید است آمدن احساس [[انتظار فرج]]، [[اعتراض]] به وضع موجود است. کسی که از وضع موجود [[راضی]] است، نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است، باشد. این [[اعتراض]] هرچند ممکن است مقدمه خارجی [[انتظار]] محسوب شود نه عضو درونی آن، اما به [[دلیل]] نقش حیاتی و مهمی که در شکل‌گیری [[انتظار]] دارد، آن را اولین عنصر [[انتظار]] برمی‌شماریم. [[انسان]] باید به وضع موجود [[اعتراض]] داشته باشد، و الا نمی‌تواند [[منتظر]] باشد. حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود می‌یابد و به وضع موجود معترض نیست، نمی‌تواند به [[حد ]][[انتظار]] برسد و [[منتظر]] تحقق وضع مطلوب باشد. این [[اعتراض]] در هر درجه‌ای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد، عنصر اول [[انتظار]] محسوب می‌شود. عدم [[قناعت]] به داشته‌ها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشته‌ها می‌کند؛ و این سرگردانی و تلاش برای "داشتن" که معمولاً با [[امید]] به "یافتن" همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]].
# [[وظایف مستمعان در عصر غیبت]]؛
:::::*'''[[آگاهی]] از وضع مطلوب''': عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است. یعنی خبر داشتن از وضعیتی که می‌توانیم داشته باشیم ولی هم اکنون از آن برخوردار نیستیم؛ خبر از خیرات بیکرانی که می‌توانیم و باید دریافت کنیم ولی چون از آنها بی‌خبریم، خرابیم و بی‌خیال. عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است؛ وضع مطلوب و ایده‌آلی که بی‌خبری ما از آن، سبب می‌شود که [[توانایی]] [[درک]] و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از [[درک]] ما از اوضاع و احوال زمانه و آسیب‌شناسی وضع موجود، وابسته به [[فهم]] آن وضع مطلوب است. بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می‌توانیم وضع موجود خود ارزیابی کنیم؟ لابد باید به الگوهای مندرس شرقی و غربی که در مدارس و دانشگاه‌ها می‌آموزیم، دل‌خوش کنیم و خود را با مقیاس‌های ناقص و غیر انسانی بلاد [[کفر]]، اندازه‌گیری کنیم؛ کاری که شیوه مرسوم و [[ناپسند]] برخی [[نخبگان]] فرنگ‌باور مملکت ماست.
# [[وظایف کهنسالان در عصر غیبت]]؛
::::::بعضی وقت‌ها کسی که [[آگاهی]] و تصویر دقیقی از وضع مطلوب ندارد، حتی نمی‌تواند به وضع موجود معترض باشد. تنها با [[آگاهی]] از ویژگی [[جامعه مهدوی]] است که می‌توان از وضعیت [[غیبت]] (وضعیت موجود) نالان بود و برای [[ظهور]] بی‌قراری کرد، و الا کسی که به [[زندگی]] در این شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک [[زندگی]] [[عالی]] غافل شود، دیگر نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستی‌های حیات فردی و [[اجتماعی]] خود را می‌پذیرد و آنها را اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌کند.
# [[وظایف جوانان در عصر غیبت]]؛
::::::کسی که [[منتظر]] است، باید در کنار "[[اعتراض]] به وضع موجود"، تصوری از "وضع مطلوب" نیز داشته باشد. این دو مکمّل یکدیگر هستند و به همراه عناصر دیگری که اکثراً به وضع مطلوب مربوط هستند و در ادامه به آنها اشاره می‌شود، حالت [[انتظار]] را پدید می‌آورند. اساساً احساس [[انتظار]]، به این [[ادراک]] و [[معرفت]] نسبت به وضعیت مطلوب بسیار وابسته است؛ به حدی که می‌توان گفت یکی از راه‌های تقویت [[روحیه انتظار]]، افزایش این [[معرفت]] است.
# [[وظایف زنان در عصر غیبت]]؛
:::::*'''[[اعتقاد]] و [[امید]] به تحقق وضع مطلوب''': عنصر سوم [[انتظار]]، "[[اعتقاد]]" به تحقق وضع مطلوب است. یعنی به تحقق وضع مطلوبی که به آن [[آگاه]] هستیم، [[معتقد]] و جازم هم باشیم. [[امید]] هم برخاسته از همین [[اعتقاد]] باشیم است. در شرایط [[سختی]] که همه چیز ###[[313]]### را به [[یأس]] [[دعوت]] می‌کند، [[امید]] داشتن، ناشی از یک [[اعتقاد]] [[راسخ]] به تحقق امری در [[آینده]] است. بعد از اینکه ما به وضع موجود معترض شدیم، و تصور درستی هم نسبت به وضع مطلوب پیدا کردیم، حالا باید به شدنی بودن آن وضع مطلوب هم [[اعتقاد]] داشته باشیم و [[امید]] رسیدن به وضعیت [[موعود]]، ما را به سوی آن بکشاند.
# [[وظایف ثروتمندان در عصر غیبت]]؛
:::::*'''[[اشتیاق]] به وضع مطلوب''': عنصر چهارم [[انتظار]]، علاقه به وضع مطلوب است. علاقه داشتن به تحقق [[جامعه مهدوی]]، غیر از [[اعتقادی]] است که با [[استدلال]] و صفای [[باطن]] به می‌آید. این علاقه، هرچند می‌تواند اثر آن [[اعتقاد]] باشد، که هست، اما خود [[حقیقت]] دیگری است که [[عقیده]] [[انسان]] را لذت‌بخش و سرمست‌کننده می‌سازد. وقتی یک [[عقیده]]، به عرصه علاقه راه پیدا می‌کند، مانند خونی که از [[قلب]] در همه رگ‌ها جاری می‌شود، حیات‌بخش خواهد بود؛ و [[انسان]] با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد.
# [[وظایف اقشار آسیب‌پذیر در عصر غیبت]]؛
::::::حال چه ما آن [[اعتقاد]] را مقدمه [[عشق]] و [[اشتیاق]] بدانیم، که در این صورت [[اعتقاد]] فرع خواهد بود و [[محبت]] اصل می‌شود؛ و چه آن [[عقیده]] را اصل بدانیم و [[عشق]] و [[محبت]] را فرع و میوه آن قلمداد کنیم، که در این صورت تا آن [[عقیده]] خود را به این نتیجه نرساند، [[استحکام]] نخواهد یافت. اساساً یکی از راه‌های [[اثبات وجود]] یک [[اعتقاد]] در [[دل]] [[انسان]]، همین [[محبت]] است، یعنی با توجه به اینکه ممکن است [[انسان]] خود را [[فریب]] دهد و علی‌رغم [[بی‌اعتقادی]]، خود را [[معتقد]] بداند، اگر بخواهد [[میزان]] [[اعتقاد]] خود را دریابد، باید به [[محبت]] برآمده از آن [[اعتقاد]] نگاه کند. [[اشتیاق]] هم ثمره [[محبت]] است، و هر دو از ثمرات [[ایمان]] محسوب می‌شوند؛ و از چنان [[جایگاه]] ارزشمندی در منظومه حقایق [[معنوی]] برخوردار هستند که [[امام رضا]]{{ع}} می‌فرمایند: "کسی که [[خدا]] را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است؛ {{متن حدیث|"مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ تَعَالَى وَ لَمْ يَشْتَقْ إِلَى لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه"}}<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰ و نیز کنزالفوائد، ج ۱، ص ۳۳۰ با این تفاوت که در کنزالفوائد به جای "و لم یشتق"، "و لم یستبق؛ سبقت و سرعت نگیرد" آمده است.</ref> یعنی در اثر [[یاد خدا]]، طبیعتاً باید به این [[اشتیاق]] برسد و الا معلوم می‌شود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را [[فریب]] داده است.
# [[وظایف حاکمان و فرماندهان در عصر غیبت]]؛
:::::*'''[[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب''': عمل، نشانه [[صداقت]] [[انتظار]] و مایه تقویت آن آخرین عنصر [[انتظار]]، "عمل" است. [[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب و یا لااقل برخورداری از انگیزه [[اقدام]]، [[انتظار]] را در وجود [[انسان]] تثبیت می‌کند. عمل و [[اقدام]] برای مقدمه‌سازی [[ظهور]] و [[زمینه‌سازی]] [[فرج]]، تا آنجا که مقدور است، هم [[دلیل]] [[صداقت]] ادعای [[انتظار]] است و هم مایه تقویت [[انتظار]] خواهد بود. [[منتظر]] باید اهل عمل باشد. عمل‌گرا بودن در [[فرهنگ]] [[منتظران]] نهادینه شده است؛ زیرا [[منتظر]] تا به سمت وضعیت مطلوب حرکت نکند، در واقع [[منتظر]] نیست.
# [[وظایف نیروی انتظامی در عصر غیبت]]؛
::::::اساساً هیچ احساس و ادراکی نمی‌تواند تا ابد در حصار عدم [[تجلی]] در عمل محصور بماند. اگر [[مهدی]]{{ع}} دوست‌داشتنی است، اگر [[ظهور]] او و تحقق تمام زیبایی‌های [[حاکمیت]] مطلق [[دین]] [[دوست]] داشتنی است، این [[دوست]] داشتن تا کی می‌تواند محجوب بماند؟ یقیناً این [[دوست]] داشتن در [[رفتار]] و منش [[جامعه]] تأثیرات شگرف خود را نشان خواهد داد و خواسته یا ناخواسته در [[وضع جامعه]] تغییراتی ایجاد خواهد کرد. سخن ما در این بخش، ناظر به تقویت این آثار است و اینکه بتوانیم با عمل به آنچه دوستش داریم، یعنی عمل به مقتضای [[انتظار فرج]]، انتظارمان را قوام بخشیم و از مدت [[دوران غیبت]] بکاهیم. طبیعتاً هرگاه [[بینش]] و گرایش مثبتی نسبت به موضوعی پدید بیاید و رشد کند، [[رفتار]] [[انسان]] هم تا حدودی تحت آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد براساس آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد بر اساس آن [[بینش]] و گرایش، [[نیاز]] به سفارش [[علی]] حدّه‌ای نخواهد بود، الا اینکه توجه به عمل و نقش آن و اهمیت دادن به آن، موجب به‌کار گرفته شدن بینش‌ها و گرایش‌های موجود خواهد شد. نباید [[منتظر]] بمانیم تا [[آگاهی]] و ارادت قلبی ما به حد لبریزی برسند، آن‌گاه به صورت طبیعی به عمل برسیم. بلکه با [[درک]] اهمیت عمل، باید رونق بخش أحساس [[باطنی]] [[انتظار]] گردیم»<ref>[[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶.</ref>.
# [[وظایف توده مردم در عصر غیبت]].
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین مهدوی‌فرد؛}}
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
[[پرونده:Pic434.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[میرزا عباس مهدوی‌فرد]]]]
{{پاسخ پرسش
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[میرزا عباس مهدوی‌فرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. آیت‌الله خامنه‌ای؛
::::::«[[انتظار صحیح]] و سازنده از چهار عنصر: [[نیت]]، [[آمادگی]]، [[پایداری]] و [[هدف]] ترکیب و تألیف گردیده است:
| تصویر = 11760.jpg
:::::#'''[[نیّت]]:''' از آنجا که در [[روایات]] [[انتظار]] [[عبادت]] و [[افضل]] [[اعمال]] معرفی شده است پس [[انتظار]] عملی عبادی است، در هر عمل عبادی لازم است [[بنده]] [[خدا]] [[نفس]] را از غیر [[حق]] بریده و عمل او به [[نیت]] [[قرب الهی]] و [[رضایت]] باری تعالی باشد. زیرا اگر [[اعمال عبادی]] [[خالص]] برای [[خدا]] نباشد [[شرک]] خفی خواهد شد که از آن به شدت [[نهی]] شده است. [[حضرت]] [[امام خمینی]] فرموده‌اند: "عامل بزرگ در کمال [[اعمال]] که در [[حقیقت]] به منزله [[قوه]] فاعله است [[نیت]] صادقه و [[اراده]] خالصه است که کمال، [[نقص]]، صحت و [[فساد]] [[عبادات]] کاملاً تابع آن است و هر [[قدر]] [[عبادات]] از تشریک خالص‌تر باشد کامل‌تر است. هیچ چیز در [[عبادات]] به اهمیّت [[نیت]] و [[خلوص]] آن نیست. زیرا که نسبت نیات به [[عبادات]]، نسبت [[ارواح]] به ابدان و [[نفوس]] به اجساد است"<ref>شرح چهل حدیث، ص ۳۲۵.</ref>. در لسان [[روایات]] نیز بیان شده که عمل صحیح و سالم وابسته به [[نیت]] می‌باشد. [[امام سجاد]]{{ع}} فرموده‌اند: عمل جز به [[نیّت]] نیست<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: [[اعمال]] به نیت‌هاست و در [[حقیقت]] برای هر کس آن چیزی است که [[نیت]] می‌کند<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز فرموده‌اند: [[قدر]] هر کس به [[قدر]] [[همت]] اوست و عملش به [[قدر]] [[نیت]] او<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>. مقصود از [[نیّت]] در [[انتظار]] این است که برای [[رضای خدا]] شخص [[منتظر]] توجه قلبی به حضور [[منجی]]؛ و [[آمادگی]] روحی برای استقبال از [[ظهور]] آن [[حضرت]] داشته باشد. بنابراین [[اخلاص]] در [[نیت]] [[انتظار]]، می‌طلبد که شخص [[منتظر]] در تمام دوران [[زندگی]] توجه قلبی به [[خدا]] و [[تمسک]] به [[ولایت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} و [[حضرت مهدی]]{{ع}} داشته باشد زیرا به چنین افرادی [[پاداش]] هزار [[شهید]] داده می‌شود، چنان که [[امام سجاد]]{{ع}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|"مَنْ ثَبَتَ عَلَى وَلَايَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ"}}<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>؛ هر که در [[روزگار غیبت]] [[قائم]] ما، بر [[ولایت]] ما [[استوار]] بماند [[خداوند]] [[پاداش]] هزار [[شهید]] به مانند [[شهیدان]] [[بدر]] و [[احد]]، به وی عطا می‌فرماید.
| پاسخ‌دهنده = سید علی حسینی خامنه‌ای
:::::#'''[[آمادگی]] و توانائی:''' هر عمل، روشی دارد؛ انجام و اجرای عمل این را می‌طلبد که عمل‌کننده باید طبق آن روش آماده شده و بر اساس آن، عمل را انجام دهد و [[قدرت]] انجام عمل نیز باید در فرد انجام‌دهنده باشد. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا}}<ref>خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>. [[انتظار ظهور امام مهدی]]{{ع}} یک عمل بسیار و در عین حال طولانی است که تمام [[عمر]] فردی و [[اجتماعی]] [[منتظر]] را، در بر می‌گیرد. بنابراین [[آمادگی]] و [[انتظار]]، محدود به وقت و زمان خاصی از [[زندگی]] وی نیست لذا [[انسان]] [[منتظر]] باید همیشه در حال [[انتظار]] باشد. [[آمادگی]] [[انتظار]]، تنها [[آمادگی]] نفسی و قلبی نیست، بلکه یک عمل ثابت و [[استوار]] است که باید مثل انجام دادن [[واجبات]] و اداء [[حقوق]] بجا آورده شود. [[آمادگی]] [[انتظار]] آنست که تمام وجود و اعضای [[بدن انسان]] [[منتظر]]، باید در حال [[انتظار]] باشند؛ یعنی از [[معاصی]] و [[گناهان]] اجتناب نماید و صفات رذیله و بد را از خود دور سازد تا اگر [[زمان ظهور]] [[حضرت]] را [[درک]] کنند مورد [[رحمت]] [[حضرت]] قرار بگیرد. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|"مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"}}<ref>بحارالانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۱۴۰.</ref>. هر کس خوش دارد، در شمار [[اصحاب قائم]] باشد، باید در [[عصر انتظار]]، [[مظهر]] [[اخلاق]] [[نیک]] [[اسلامی]] باشد. چنین کسی اگر پیش از [[قیام قائم]] درگذرد، [[پاداش]] او مانند کسانی باشد که [[قائم]] را [[درک]] کنند و به حضور او برسند. پس (در [[دینداری]] و تخلق به [[اخلاق]] [[اسلامی]]) بکوشید، بکوشید و در حال [[انتظار ظهور]] [[حق]] به سر برید. این ([[کردار]] [[پاک]] و افکار تابناک) گوارا [[باد]] بر شما،‌ای گروهی که [[رحمت خدا]] شامل حال شما است.
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید علی حسینی خامنه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت از منظر ولایت (کتاب)|مهدویت از منظر ولایت]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#'''[[پایداری]]:''' در [[انتظار]]، تنها توجه قلبی [[آمادگی]] کافی نیست؛ باید [[انسان]] [[منتظر]] نسبت به [[اعمال عبادی]] که بدان مکلّف شده نیز پایدار و [[استوار]] باشد. احادیثی که [[تشویق]] به [[انتظار]] نموده‌اند و فرموده‌اند که در [[عصر انتظار]] باید متخلّق به [[اخلاق]] [[اسلامی]] باشید و [[تقوی]] پیشه کنید، در واقع اهمیت [[اتقان]] و [[پایداری]] به عمل عبادی را بیان کرده‌اند. [[احادیث]] و روایاتی که می‌فرمایند: با فضیلت‌ترین [[عبادت]]، [[انتظار فرج]] است<ref>معجم احادیث الامام المهدی{{ع}}، ج ۱، ص ۲۸۶.</ref>. [[نیّت]] و [[پایداری]] [[اعمال عبادی]] را در جهت [[رضایت خداوند]]، نشان داده‌اند. [[نیّت]] [[روح]] عمل، [[اتقان]] و [[پایداری]] ظرف تجسیم عمل است. رابطه [[نیّت]] و [[پایداری]] در [[محبت]] و [[دوستی]] [[اهل بیت]]{{ع}} در [[روایات]] مورد تأکید فراوان قرار گرفته است چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|"لَا يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ يَكُونَ عِتْرَتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ يَكُونَ أَهْلِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَ يَكُونَ ذَاتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ ذَاتِهِ"}}<ref>فقیه احمدآبادی، سید محمدتقی، نورالابصار فی فضیلة الانتظار، ص ۵۲.</ref>. [[مؤمن]] ایمانش کامل نمی‌شود، مگر وقتی که من در نزد او، از خودش عزیزتر باشم و [[اولاد]] من در نزد او، از [[اولاد]] خودش عزیزتر باشند و اهل من نزد او عزیزتر از اهل خودش باشند و امور مربوط به من نزد او مهم‌تر از امور مربوط به خودش باشد. [[حضرت مهدی]]{{ع}} نیز در دعائی چنین می‌فرماید: "خدایا! ما را [[توفیق]] [[طاعت]] و دوری از [[معصیت]] روزی گردان و [[نیّت]] با [[خلوص]] و [[حقیقت]] و [[معرفت]] به آنچه نزد تو محترم است عطا فرما. و ما را به [[هدایت]] و [[استقامت]] [[کرامت]] فرما. و زبان ما را به [[صدق]] و صواب و سخن [[حکمت]] گویا ساز و [[دل]] ما را از [[علم]] و [[معرفت]] پر گردان. و شکم ما را از غذای [[حرام]] [[پاک]] دار. و دست ما را از [[ظلم]] به خلق و سرقت نگهدار و چشم ما را از نابکاری و [[خیانت]] ببند. و گوش ما را از شنیدن سخن بیهوده و [[غیبت]] بندگانت مسدود گردان"<ref>مفاتیح الجنان، ترجمه الهی قمشه‌ای، ص ۴۴۲ ـ ۴۴۱.</ref>. بنابراین [[روایات]] و دعاهای مأثوره تأکید دارند که باید [[منتظران]] نسبت به آنچه [[مکلف]] شده‌اند، پایدار و [[استوار]] باشند.
:::::#'''[[هدف]] عبادی:''' مقصود از این [[هدف]]، [[غایت]] و مقصدی است که شخص [[منتظر]]، [[انتظار]] را برای آن [[تحمل]] می‌کند. عناصر سه‌گانه گذشته عهده‌دار تحقق بخشیدن این [[هدف]] می‌باشند و [[هدف]] عبادی به دو امر زیر تقسیم می‌شود:
:::::##[[رضایت خداوند]] و تلاش خالصانه برای دستیابی به رضای او از جمله اهداف [[انتظار]] و [[عبادات]] است.[[اعمال عبادی]] فقط وسیله رسیدن به [[رضایت خداوند]] است.
:::::##[[هدف]] از [[انتظار]] [[آمادگی]] برای [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} است که [[خداوند]] [[وعده]] تحقق آن را داده است. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده‌اند: "برای ما دولتی است که [[خداوند]] هرگاه بخواهد آن را می‌آورد"<ref>بحار الانوار، (مؤسسة الوفاء، بیروت)، ج ۵۲، ص ۱۴۰.</ref>. [[حضرت]] نیز فرموده‌اند: "[[دولت ما]] آخر دولت‌هاست، تمام کسانی که باید به [[حکومت]] برسند می‌رسند تا اینکه چون [[سیره]] ما را ببینند نگویند اگر ما مالک امر می‌بودیم نیز چنین [[رفتار]] می‌کردیم"<ref>{{متن حدیث|"إِنَّ دَوْلَتَنَا آخِرُ الدُّوَلِ وَ لَمْ يَبْقَ أَهْلُ بَيْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مَلَكُوا قَبْلَنَا لِئَلَّا يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِيرَتَنَا إِذَا مَلَكْنَا سِرْنَا بِمِثْلِ سِيرَةِ هَؤُلَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ"}}؛ بحار الانوار، (مؤسسة الوفاء، بیروت)، ج ۵۲، ص ۳۳۲، ب ۲۷، ح ۵۸.</ref>.
::::::بنابراین فرد [[منتظر]] باید برای [[رضای خدا]] [[آمادگی]] حضور در رکاب [[حضرت]] را در خود ایجاد نماید. در [[دعای افتتاح]] نیز [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} این [[هدف]] را مشخصاً بیان فرموده‌اند که: "خدایا! ما به تو [[امید]] و [[اشتیاق]] داریم که [[دولت]] باکرامت آن [[امام زمان]] را به [[ظهور]] آوری و [[اسلام]] و اهلش را به آن [[عزّت]] بخشی و [[نفاق]] و اهل [[نفاق]] را ذلیل و [[خوار]] گردانی و ما را در آن [[دولت]] حقّه اهل [[دعوت]] به طاعتت و از [[پیشوایان]] راه هدایتت قرار دهی و به واسطه آن بزرگوار به ما [[عزت]] [[دنیا]] و [[آخرت]] عطا فرمائی"<ref>مفاتیح الجنان، ص ۳۶۱، دعای افتتاح.</ref>»<ref>[[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص103-109.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۴. آقای دکتر شفیعی سروستانی (پژوهشگر معارف مهدویت)؛}}
«بزرگترین [[وظیفه]] [[منتظران امام زمان]] این است که از لحاظ [[معنوی]] و [[اخلاقی]] و عملی و پیوندهای [[دینی]] و [[اعتقادی]] و [[عاطفی]] با [[مؤمنین]] و همچنین برای پنجه درافکندن با [[زورگویان]]، خود را آماده کنند. کسانی که در دوران [[دفاع مقدس]]، سر از پا نشناخته در صفوف [[دفاع مقدس]] شرکت می‌‌کردند، [[منتظران حقیقی]] بودند. کسی که وقتی [[کشور اسلامی]] مورد تهدید [[دشمن]] است، آماده [[دفاع]] از [[ارزش‌ها]] و میهن [[اسلامی]] و [[پرچم]] برافراشته [[اسلام]] است، می‌‌تواند ادعا کند که اگر [[امام زمان]] بیاید، پشت سر آن حضرت در میدان‌های خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانی که در مقابل خطر، [[انحراف]] و چرب و شیرین [[دنیا]] خود را می‌‌بازند و زانوان‌شان [[سست]] می‌‌شود؛ کسانی که برای مطامع شخصی خود حاضر نیستند حرکتی که مطامع آن‌ها را به خطر می‌‌اندازد، انجام دهند؛ اینها چطور می‌‌توانند [[منتظر]] [[امام زمان]] به حساب آیند؟ کسی که در [[انتظار]] آن [[مصلح بزرگ]] است، باید در خود زمینه‌های [[صلاح]] را آماده سازد و کاری کند که بتواند برای تحقق [[صلاح]] بایستد<ref>در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان در مصلای تهران، ۳۰/۷/۸۱.</ref>»<ref>[[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، [[مهدویت از منظر ولایت (کتاب)|مهدویت از منظر ولایت]]، ص۵۷-۵۸.</ref>.
[[پرونده:13681061.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]]]
}}
::::::آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' در این‌باره گفته است:
{{پاسخ پرسش
::::::«در [[فرهنگ اسلامی]]، [[جهان]] عرصه تقابل و هم آوردی در "[[ولایت]]" است؛ [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] او از یک سو و [[ولایت]] [[شیطان]] ([[طاغوت]]) و [[پیروان]] او از سوی دیگر. در این [[فرهنگ]]، [[انسان‌ها]] یا در خط [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] [[خدا]] هستند که [[خدا]]، آنها را از تاریکی‌های [[نادانی]] و [[گمراهی]]، خارج و به روشنای [[دانایی]] و [[رستگاری]] داخل می‌کند یا در خط [[ولایت]] [[شیطان]] و [[دوستان]] [[شیطان]] قرار دارند که اولیای‌شان، آنها را از [[روشنایی]] [[هدایت]] به سوی تاریکی‌های [[ضلالت]] می‌کشانند: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷؛ و نیز ر.ک: سوره جاثیه، آیه ۱۹.</ref>. بر اساس این نگرش، در [[آموزه‌های اسلامی]]، به نقش "[[ولایت]]" در [[زندگی]] [[انسان‌ها]] توجه ویژه‌ای شده است و همه اهل [[ایمان]] موظفند از یک‌سو، سر در گرو [[ولایت]] [[حق]] و [[پیروان]] آن داشته باشند و از سوی دیگر، از [[ولایت]] [[شیطان]] و [[پیروان]] او بیزاری جویند. این همان [[حقیقت]] "[[تولی]]" و "[[تبری]]" است که در [[مکتب]] [[تشیع]] بر آن بسیار تأکید شده است.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله ری‌ش‍ه‍ری‌؛
::::::اگرچه "[[تولی]]" و "[[تبری]]" را در اصطلاح از [[فروع دین]] شمرده‌اند، ولی از مجموعه [[معارف اسلامی]]، به ویژه آموزه‌های [[مکتب اهل بیت]]: چنین بر می‌آید که این دو موضوع، نه فرع [[دین]]، بلکه همه [[دین]] و تمامیت [[ایمان]] هستند و به بیان دیگر، [[دین]] و [[ایمان]] چیزی جز [[دوستی]] ورزیدن و [[بیزاری جستن]] (دوری گزیدن) به خاطر [[خدا]] نیست. [[فضیل بن یسار]]، یکی از [[یاران امام]] [[صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدم: آیا [[دوستی]] و [[دشمنی]] از [[ایمان]] است؟ فرمود: آیا [[ایمان]] جز [[دوستی]] و [[دشمنی]] است؟"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۵.</ref>. در [[روایت]] دیگری، [[امام صادق]] {{ع}} فرماید: "آن کس که برای [[خدا]] [[دوستی]] بورزد، برای [[خدا]] [[دشمنی]] کند و برای [[خدا]] ببخشد، از کسانی است که [[ایمان]] او کامل شده است"<ref>همان، ص ۱۲۴، ح ۱.</ref>. و باز می‌فرماید: "کسی که [[دوستی]] و دشمنی‌اش بر اساس [[دین]] نباشد، [[دین]] ندارد"<ref>همان، ص ۱۲۷، ح ۱۶.</ref>. همچنین از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است [[رسول خدا]] - [[درود]] و [[سلام]] [[خدا]] بر او و خاندانش [[باد]] - به یارانش فرمود: استوارترین دست‌آویزهای [[ایمان]] کدام است؟ گفتند: [[خدا]] و رسولش بهتر می‌دانند. بعضی گفتند: [[نماز]]؛ بعضی گفتند: [[زکات]]؛ بعضی گفتند: [[روزه]]؛ بعضی گفتند: [[حج]] و [[عمره]] و بعضی گفتند: [[جهاد]]. پس [[پیامبر خدا]] فرمود: برای همه آنچه گفتید فضیلتی است، ولی استوار‌ترین دست آویزهای [[ایمان]] نیست، بلکه استوارترین دست‌آویز [[ایمان]]، [[دوستی]] در [[راه خدا]]، [[پیروی]] کردن از [[اولیای خدا]] و [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] خداست<ref>همان، صص ۱۲۵ و ۱۲۶، ح ۶.</ref>. این همه نیست مگر به [[دلیل]] آنکه دوستی‌ها و دشمنی‌های [[آدمی]] مبدأ همه کنش‌ها و واکنش‌ها و اثرگذاری و اثرپذیری‌های او و تعیین کننده منش و روش او در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] است. [[نجات]] و [[رستگاری]] یا سقوط و [[گمراهی]] هر انسانی نیز بستگی تام و تمامی به این موضوع دارد که او در [[زندگی]] خود به چه کسی یا چه چیزی [[دل]] بسته و به [[ولایت]] که سرسپرده است.
| تصویر = 11046759983.jpg
::::::در [[فرهنگ شیعی]]، [[امامان معصوم]] {{عم}} [[مظهر]] همه [[خوبی‌ها]] و [[دشمنان]] آنها [[مظهر]] همه [[بدی‌ها]] هستند و به طور طبیعی کسی که در پی [[خوبی‌ها]] و دوری از [[بدی]] هاست، راهی جز [[دل]] بستن به حضرات [[معصومین]] و [[برائت]] (دوری) از [[دشمنان]] آنها ندارد. [[امام صادق]] {{ع}} در این زمینه می‌فرماید: ما ریشه همه خوبی‌هاییم و همه [[خوبی‌ها]] از شاخ و برگ ماست. از جمله [[خوبی‌ها]] یگانه‌پرستی، [[نماز]]، [[روزه]] و... است. [[دشمن]] ما ریشه همه بدی‌هاست و همه [[اعمال]] [[زشت]] و ناشایست از شاخ و برگ آنهاست که [[دروغ‌گویی]]، [[تنگ‌نظری]]، [[سخن‌چینی]] و.... از آن جمله است<ref>الکافی، ج ۸، ص ۳۰۳، ح ۳۳۶.</ref>. در [[روایت]] دیگری که از [[امام]] [[موسی کاظم]] {{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ}}<ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاری‌های آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>، [[نقل]] شده، این موضوع با عبارت دیگری بیان گردیده است: برای [[قرآن]] ظاهری است و [[باطنی]]. همه آنچه را [[خداوند]] در [[قرآن]] [[حرام]] کرده، ظاهر [[قرآن]] است و [[باطن]] آن [[پیشوایان]] ستمکارند و همه آنچه را [[خدای تعالی]] در [[قرآن]] [[حلال]] فرموده ظاهر [[قرآن]] است و [[باطن]] آن [[پیشوایان]] [[حق]] ([[ائمه معصومین]] {{عم}}) هستند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۰.</ref>. بنابراین، برای همه کسانی که طالب [[هدایت]] و رستگاری‌اند، به ویژه برای کسانی که سر در گرو [[ولایت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[اولیای خدا]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} دارند، ضروری است که [[دوستان]] و [[دشمنان]] اهل [[ایمان]] را بشناسند. اینان تا [[ولایت مهدوی]] را که استمرار [[ولایت الهی]]، [[ولایت محمدی]] و [[ولایت علوی]] است، و نیز کسانی را که در تقابل با جریان [[ولایت مهدوی]] هستند، چنان که بایسته است، نشناسند، نمی‌توانند چنان که [[شایسته]] است، به ریسمان [[ولایت مهدوی]] در آویزند و از [[دشمنان]] این [[ولایت]] بیزاری جویند. [[حضرت]] [[امام خمینی]] در این زمینه می‌فرماید: شرط ورود به [[صراط]] [[نعمت]] [[حق]]، [[برائت]] و دوری از [[صراط]] [[گمراهان]] است که در همه سطوح و [[جوامع اسلامی]] باید پیاده شود<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۱۴.</ref>. با توجه به مطالب یاد شده می‌توان گفت [[ولایت‌ورزی]] و [[برائت‌جویی]] دو رکن اساسی [[انتظار]] هستند و تنها کسانی را می‌توان از جمله [[منتظران واقعی]] برشمرد که در [[دوران غیبت]] [[تولی]] و [[تبری]] را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند.
| پاسخ‌دهنده = محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌
::::::در [[قرآن کریم]] و [[روایات معصومین]] {{عم}} به صراحت در مورد کسانی که باید [[مؤمنان]] به [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها گردن نهند و همچنین کسانی که نباید [[مؤمنان]] در پی [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها باشند سخن گفته شده است که در اینجا به مواردی از آنها اشاره می‌کنیم:
| پاسخ = [[آیت‌الله]] '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]'''، در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#'''[[قرآن]]''': [[آیه]] [[قرآن کریم]] در [[آیات]] متعددی به معرفی "ولی" [[مؤمنان]] پرداخته است که این از آن جمله است: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. [[خداوند متعال]] در ادامه این [[آیه]]، کسانی را که [[ولایت]] [[خدا]]، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ولی خدا]] را گردن می‌نهند، به عنوان "حزب [[الله]]" می‌ستاید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref>. براساس [[آیه]] یاد شده، تنها [[خدا]]، [[پیامبر]] و [[جانشین پیامبر]] که در پایان [[آیه]] به کنایه از وی یاد شده است - و همه می‌دانیم که او کسی جز [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} نیست - صلاحیت [[ولایت]] بر [[مؤمنان]] را دارند<ref>ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، صص ۴۷۵ - ۴۸۷.</ref>. همچنین [[خداوند]] در مورد کسانی که [[مؤمنان]] باید از [[دوستی]] کردن با آنها و پذیرش [[سرپرستی]] و [[ولایت]] شان خودداری کنند، در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ...}}<ref>«ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیده‌اند» سوره ممتحنه، آیه ۱.</ref>.
:::::#'''[[روایات]]''': با توجه به اهمیت و نقش [[ولایت‌ورزی]] و [[برائت‌جویی]] در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] اهل [[ایمان]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}} در موارد متعددی، درباره دو موضوع یاد شده بحث کرده‌اند. آنان در مورد کسانی که [[شایسته]] است [[مؤمنان]] آنها را [[دوست]] و [[سرپرست]] خود برگزینند و همچنین کسانی که سزاوار است ایشان از پذیرش [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها خودداری کنند، به تفصیل سخن گفته‌اند تا آنجا که در برخی از [[مجموعه‌های روایی]] [[شیعه]]، بابی با عنوان {{متن حدیث|اَلْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ}}؛ "[[دوستی]] و [[دشمنی]] در [[راه خدا]]" به این موضوع اختصاص یافته است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۲، صص ۱۲۴ - ۱۲۷؛ بحارالأنوار، ج ۶۶، صص ۲۳۶ - ۲۵۳.</ref>. با بررسی اجمالی روایاتی که در این زمینه از [[پیامبر گرامی اسلام]] و [[ائمه معصومین]] {{عم}} وارد شده است، به روشنی درمی‌یابیم که در [[اندیشه]] [[اسلامی]] [[پذیرش ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]]، محور همه دوستی‌ها و [[مخالفت]] با [[ولایت]] آنها محور همه دشمنی‌هاست. از این رو، اهل [[ایمان]] موظفند با هر کس که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]] {{عم}} را پذیرفته است، [[دوستی]] و با هر کس که از در [[دشمنی]] با این [[خاندان]] وارد شده است، [[دشمنی]] کنند.
::::::[[پیامبر خاتم]]{{صل}} در این زمینه می‌فرماید: هر که [[دوست]] دارد بر [[کشتی]] [[نجات]] بنشیند و به دستگیره [[استوار]] چنگ آویزد و ریسمان محکم [[خدا]] را بگیرد، باید پس از من [[علی]] را [[دوست]] بدارد و با دشمنش، [[دشمنی]] ورزد و از [[پیشوایان]] [[هدایت]] که از [[نسل]] اویند، [[پیروی]] کند<ref>محمد بن علی بن حسین شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ۲ ج. تحقیق: مؤسسة الإمام الخمینی، چاپ اول: مشهد، المؤتمر العالمی للإمام الرضا ۷، ۱۴۱۳ ه-. ق، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳، به نقل از: محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیت، ۱۳۷۷، ج ۲، صص ۹۷۴ و ۹۷۵.</ref>.
::::::در [[روایت]] دیگری، [[امام باقر]] {{ع}} در پاسخ کسی که از آن [[حضرت]] خواسته بود او را از [[دینی]] که خود و اهل بیتش بر آنند، [[آگاه]] سازد، فرمود: [[گواهی]] به اینکه خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست و اینکه [[محمد]] - [[درود]] بر او و خاندانش [[باد]] - فرستاده خداست؛ [[اقرار]] به آنچه از سوی [[خدا]] آمده است؛ [[دوستی]] [[دوستان]] ما؛ [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] ما [[تسلیم]] شدن در برابر [[فرمان]] ما؛ چشم به راه بودن [[قائم]] ما؛ تلاش در راه [[اطاعت خدا]] و [[پاک‌دامنی]] و [[پرهیزکاری]]<ref>بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.</ref>. اگر به این [[آیات]] و [[روایات]] فراتر از زاویه نگاه محدود مذهبی و فرقه‌ای توجه شود، می‌توانند معیار تشخیص [[دوستان]] و [[دشمنان]] ما در عصر حاضر و تعیین حدود دوستی‌ها و دشمنی‌های ما باشند. بنابراین، می‌توان گفت از آنجا که عصر حاضر، عصر [[امامت]] و [[ولایت امام مهدی]] {{ع}} است و ایشان [[حجت الهی]] در زمان هستند، از یک سو [[وظیفه]] داریم به ریسمان [[ولایت مهدوی]] چنگ [[زنیم]] و همه مناسبات فردی و [[اجتماعی]] خود را بر اساس خواست و [[رضایت]] او سامان دهیم. از سوی دیگر، مکلفیم از [[تمسک]] به [[ولایت]] [[دشمنان]] آن [[حضرت]] خودداری کنیم و از هر آنچه در تقابل با این [[ولایت]] است، بیزاری جوییم. این موضوع، مبنا و اساس [[انتظار]] در [[تفکر]] [[شیعه]] است. بدون [[تردید]]، امروز [[فرهنگ]] و [[تمدن]] برخاسته از "[[اومانیسم]]"، "[[سکولاریسم]]" و "[[لیبرالیسم]]" غربی که با [[خوی]] استکباری و برتری‌طلبی خود در پی [[حاکمیت]] بخشیدن ولایتش بر سراسر [[جهان]] است، در تقابل جدی با [[فرهنگ]] ولایت‌محور [[شیعی]] و [[آرمان]] "[[حقیقت]] مدار"، "معنویت‌گرا" و "[[عدالت]] محور" [[مهدوی]] قرار دارد. از این رو، همه [[منتظران واقعی]] و هواخواهان [[ولایت مهدوی]] باید از این [[فرهنگ]] و [[تمدن]] بیزاری جویند و با سلطه‌طلبی آن مقابله کنند<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۵. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛}}
«[[انتظار فرج]]، دو رکن اساسی دارد:
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
# نارضایتی از وضعیت موجود؛
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
# [[امید]] به [[گشایش]] در زمان آینده.
::::::«[[انتظار ظهور]] [[منجی]] هیچ گاه به [[حقیقت]] نمی‌پیوندد مگر در صورتی که سه عنصر اساسی در آن محقق گردد:
:::::#عنصر [[عقیدتی]]: شخص [[منتظر]] باید [[ایمان]] راسخی به حتمی بودن [[ظهور منجی]] و [[نجات]] بخشی او داشته باشد.
:::::#عنصر نفسانی: زیرا شخص [[منتظر]] باید در حالت [[آمادگی]] دائمی به سر ببرد.
:::::#عنصر عملی و سلوکی: شخص [[منتظر]] باید به [[قدر]] استطاعت خود در [[سلوک]] و رفتارش زمینه‌های [[اجتماعی]] و فردی را برای [[ظهور منجی]] فراهم نماید.
::::::با نبود هر یک از این سه عنصر اساسی، [[انتظار]] حقیقتاً معنا پیدا نمی‌کند.»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۵، ۸۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۶. آقای باقری‌زاده اشعری؛}}
چگونگی تعامل با این دو عنصر سلبی و ایجابی، چهره‌های متفاوت [[انتظار]] را پدید می‌آورد:
[[پرونده:87666522.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد باقری‌زاده اشعری]]]]
::::::آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[انتظار فرج]] [[امام مهدی]] {{ع}}، سه رکن اساسی دارد:
:::::#[[نارضایتی]] از وضعیت موجود،
:::::#[[امید]] به [[گشایش]] و رهایی از سختی‌ در [[آینده]]،
:::::#[[مسئولیت‌پذیری]].
::::::منظور از [[مسئولیت‌پذیری]] در دوره [[انتظار]]، [[آمادگی]] یافتن روحی–روانی و [[تجربه‌اندوزی]] [[علمی]] و مهارتی و [[زمینه‌سازی]] برای [[ظهور]] و دوره پس از [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} است. این رکن، [[هویت]] ویژه‌ای به [[انتظار]] می‌بخشد و آن را از خمودگی و [[بی‌تفاوتی]] به [[آینده]]، متمایز می‌کند<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۵ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۵، ص ۳۰۹–۳۱۱.</ref>»<ref>[[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۷. آقای دکتر قائمی (پژوهشگر معارف دینی)؛}}
۱. [[انتظار]] غیر مسئولانه: در این حالت، شخص [[منتظر]] اگر چه به وضعیت موجود، معترض است، ولی بدون هیچ گونه [[تلاش]] و کوششی، تنها چشم به راه آینده بهتر است. وضعیت موجود، او را سرخورده و منزوی کرده است و او با دوری گزیدن از روال عمومی [[جامعه]] و حوادث [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، اعتراض خویش را از وضعیت موجود، اعلام می‌کند. او تنها در پی آن است که خود و یا نزدیکانش، تحت تأثیر وضعیت موجود قرار نگیرند؛ ولی [[تلاش]] در راه [[نجات]] دیگران را [[وظیفه]] خویش نمی‌داند. مطابق این دیدگاه، [[اصلاح جامعه]] [[قبل از ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} اقدامی بیهوده و بی‌نتیجه است و [[وظیفه]] ما تنها آن است که چشم به راه [[موعود]] و [[منجی]] باشیم تا او بیاید و نابه‌سامانی‌ها را سامان دهد.
[[پرونده:1130809.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی قائمی]]]]
::::::آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#«'''[[امید به آینده‌ای روشن]]:''' [[انتظار]] از یک دید داشتن [[امید]] به آینده‌ای روشن است، آینده‌ای که در آن [[مردم]] [[جهان]] از [[بیدادگری]]، [[استبداد]]، فشار، نظامات غلط [[نجات]] پیدا کند. استعباد از میان برداشته شود و از این همه اضطرابات، [[ناامنی‌ها]]، افکار متضادرها گردد، رژیم‌های ضدانسانی از میان برود، [[اعتماد]] و [[اطمینان]] آید، [[اتحاد]] و [[وحدت]] ریشه‌دار گردد. [[منتظران]] را [[عقیده]] بر این است که این [[تمدن]] مخرب ویران می‌شود، و جلوه‌های کاذب آن که چشم‌ها را خیره کرده است از میان می‌رود و تیره‌روزی‌های حاصل از این [[نیت]] را زائل می‌سازد. [[وعده الهی]] درباره فرجام [[جهان]] تحقق می‌پذیرد، آثار [[شکست]] از میان برداشته می‌شود. آنان که زمام امور [[بشر]] را در دست دارند محکوم به سقوط و فنایند. عوامل بیگانگی‌زا از میان می‌روند و محکوم می‌گردند. [[تاریکی]] توده عقب مانده به [[دل]] به روشنائی می‌شود و سرهای فروافکنده از نو بلند می‌گردند.
:::::#'''[[امید به نجات از ذلت]]:''' [[انتظار]] نشان می‌دهد عده‌ای از افراد که در اثر [[جهل]] و بی‌خبری، [[ضعف]] و ندانم کاری مرکوب دیگران هستند می‌خواهند خود را از این [[ذلت]] [[نجات]] دهند. اینان نه می‌توانند تن به سواری دهند و نه [[قدرت]] [[تحمل]] آن را دارند. با خود می‌اندیشند که چرا باید سواری داد و چرا باید بار [[ذلت]] و خفت را بر خود هموار کرد؟ مگر آنان چه دارند که ما نداریم؟ جز قدرتمندی، قداره‌بندی و زورگوئی چه دارند؟ جز این است که [[جرم]] ما [[ضعف]] و [[ناتوانی]] است؟ جز این است که [[غفلت]] ما و تاراج‌گری آنان ما را به چنین روزی کشانده است؟ اینان با خود می‌اندیشند که چرا ما مرکوب باشیم و عده‌ای راکب؟ چرا ما با هم [[برادر]] و همسان نباشیم؟ چرا در کنار هم راه نرویم؟ چرا به جای رقابت‌های حاد [[تعاون]] و [[همکاری]] نباشد؟ چرا زیبائی‌ها بجای [[زشتی‌ها]] نباشد؟ [[انتظار]] نشان می‌دهد که [[مردم]] می‌خواهند در [[جهان]] [[عدل]] و [[انصاف]] باشد، [[برادری]] و [[مساوات]] باشد، [[تعاون]] و تکافل [[اجتماعی]] باشد، رهائی از زیر بار [[رنج‌ها]] باشد، با [[آدمی]] چون با حیوانی معامله نشود، سیاهی‌ها نفی شوند، نظامات تائید نشده از میان بروند، اوضاع آشفته سر و سامان گیرند، [[حکومت]] انسانی و [[الهی]] و [[سیاست]] [[حق]] و انسانی در پیش گرفته شود.
:::::#'''[[فریادی از درون]]:''' انتظارنوعی فریاد [[دل]] و خروشی از درون است. [[منتظر]] می‌گوید ما نسبت به دید آنها که به ما [[تحقیر]] روا می‌دارند [[اعتراض]] داریم. از اینکه عده‌ای با دست خود [[فتنه]] و [[آشوب]] به پا می‌کنند ناراحتیم و از اینکه سرزمین ما محل قدرت‌نمائی ابرقدرتان است متاسفیم. آنان نسبت به آنچه در دور و برشان می‌گذرد معترضند و نمی‌خواهند [[شاهد]] اوضاع نابسامان، دردها، فلاکت‌ها و [[مصیبت‌ها]] باشند. [[دوست]] ندارند که وجه المصالحه و یا وجه الضمان پیروزی‌ها و شکست‌ها قرار گیرند. در تعقیب این نگرانی‌ها فریاد دارند، [[اعتراض]] می‌کنند.
:::::#'''[[اعتراض به نظامات موجود]]:''' [[انتظار]] از دیدی دیگر نوعی [[اعتراض]] است. نوعی دهن‌کجی، بی‌اعتنائی به نظامات موجود و عدم پذیرش آن است. [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیری‌های بی‌مورد خود [[زندگی]] را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کرده‌اند. [[اعتراض]] به آنها که با روش حیوانی و وحشیانه خود شخصیت و [[ارزش]] انسانی را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده می‌گیرند. [[انتظار]] نوعی [[اعتراض]] است، [[اعتراض]] به سازمان‌های بزرگ جهانی چون سازمان [[حقوق بشر]] که تنها به داشتن نام خود اکتفا کرده است، به شورای [[امنیت]] بین‌المللی که چون لولوی سر خرمن است، به [[دیوان]] [[عالی]] و بین‌المللی که [[حق]] را تنها از آن اقویا می‌داند، به سازمان بین‌المللی [[خوار]] و بار که اختیارش به دست عده‌ای از صهیونیست‌هاست و حتی به سازمان [[علمی]] و [[فرهنگی]] یونسکو که به جای بیدار کردن [[مستضعفان]] و آگاهاندن‌شان به دردی که دارند کار تخدیری می‌کند. [[انتظار]] نوعی [[اعتراض]] است، [[اعتراض]] به [[نظامی]] که در آن [[موازین]] [[حق]] و [[عدل]] جای پائی ندارند، پدید آمدن آنها تنها برای رعایت و حفظ [[مصالح]] گروهی خاص و معدود است. عده‌ای قلیل را سر و سامان می‌دهد و [[اکثریت]] [[انسان]] در آن [[خرد]] و فانی می‌شوند. آری [[منتظر]] معترض است، وضع ظالمانه [[حاکم]] را نمی‌پذیرد، به اهداف موجود [[حکومت‌ها]] تن در نمی‌دهد. جز به [[نظامی]] و دولتی که در آن [[مسئولان]] نقش خادمان را داشته باشند، اعلام [[وابستگی]] نمی‌کند، جز [[برادری]]، [[مساوات]]، [[صلح]] و [[محبت]] را خواهان نیست.
:::::#'''[[افشاگری‌ها]]:''' [[منتظر]] افشاگر است و می‌خواهد با [[اعتراض]] خود [[افشاگری]] کند و نشان دهد سازمان‌های که این قواعد و نظامات رسوایند و بی‌ارزش. این [[قوانین]] [[بشر]] ساخته، این [[توطئه]] است به نام حامی [[حقوق بشر]]، این نغمه‌های [[خیرخواهی]] از سوی سران [[توطئه]] است. [[توطئه]] برای بهره‌کشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از [[مستضعفان]]. [[منتظران]]، با [[افشاگری]] خود می‌خواهند نشان دهند که این سازمان‌های بین‌المللی، حتی این دادگاه‌های بین‌المللی سازمان‌هائی ضعیف و افتاده و در [[اختیار]] [[اراده]] گروهی از قدرتمندان است، رای‌شان در حد حفظ و [[حمایت]] از موقعیت‌شان می‌ارزد. اینان می‌پذیرند که برای عده‌ای [[آزادی]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و برای عده‌ای دیگر [[بدبختی]] و [[ذلت]] باشد. اینان [[سرپرستی]] و [[استثمار]] ابرقدرتان را از کشورهای تحت‌الحمایه می‌بینند و [[سکوت]] می‌کنند. سرگردانی [[مردم]] و اشغال سرزمین‌هایشان را می‌نگرند و بدان معترض می‌شوند. پس سخن و دعوی‌شان در [[حمایت از مظلومان]] [[دروغ]] است، [[فریب]] است و برای [[مردم]] [[توطئه]] است.
:::::#'''[[محاکمه مسئولان]]:''' [[منتظران]] [[جهان]] [[مسئولان]] امور و [[زمامداران]] [[بشر]] را متهم دانسته و می‌گویند ای [[سیاستمداران]] چیره‌دست، ای [[مسئولان]] بی‌مسئولیت و احساسی، از اینکه مارا به حساب نمی‌آورید ناراحتیم، اینکه [[زندگی]] ما و [[خاندان]] ما را به بازیچه گرفته‌اید [[اعتراض]] داریم و بالاخره از اینکه به بی‌طرفی ما [[احترام]] نمی‌گذارید نگرانیم و [[وعده]] [[پیمان]] شکنی‌تان را محکوم می‌کنیم. [[منتظران]] می‌گویند این سازمان‌های بین‌المللی میدان فعالیت‌های شماست، کار و تلاش‌شان برای تثبیت بیشتر [[موقعیت]] و تحکیم زیادتر قدرت‌تان است، وگرنه سازمان تغذیه‌تان کجاست که ببیند هر [[روزه]] هزاران [[انسان]] در نقاط مختلف [[جهان]] از [[گرسنگی]] می‌میرند؟ دادگاه‌های بین‌المللی کجایند که آوارگی هزاران [[انسان]] را در [[جهان]] ببینند و سازمان [[حقوق بشر]] کجاست که [[بشریت]] بی‌سروسامان را بنگرد؟ [[منتظران]] [[جهان]] [[زمامداران]] را به [[محاکمه]] می‌طلبند که ما به شما چنین اختیاری نداده‌ایم که از [[قدرت]] ما علیه‌مان استفاده کنید. ما به شما اجازه نداده‌ایم که زمینه را برای سقوط و فنای‌مان فراهم سازید و بالاخره ما نخواسته‌ایم که دست شما تا مرفق به [[خون]] بی‌گناهان آلوده گردد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص30-34.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۸. حجت الاسلام و المسلمین واسطی؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[نویسنده کتاب محاضرات فی الکلام الجدید]]]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] [[محمد حسین واسطی]]، نویسنده کتاب ''«[[محاضرات فی الکلام الجدید (کتاب)|محاضرات فی الکلام الجدید]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[منتظر راستین امام مهدی]] - علاوه بر عمل به [[وظایف الزامی]] و [[وظایف غیرالزامی|غیرالزامی]] کلی [[شریعت]] که هر [[مسلمان]] و هر [[مؤمن|مؤمنی]] بایسته و شایسته است رعایت کند - موظف است در [[عصر غیبت]] و در جهت فراهم آوری [[مقدمات انتظار|مقدمات]]، [[شرایط انتظار|شرایط]] و [[عناصر تشکیل دهنده انتظار]] [[انتظار درست|درست]] و [[انتظار مطلوب|مطلوب]]، این [[وظایف]] را محقق سازد:
:::::# عمل به [[وظایف عام نسبت به امام مهدی]] (شامل: [[امام‌شناسی]] به معنای [[شناخت امام مهدی]]؛ [[تولی امام]] یا به عبارتی: [[ولایت‌پذیری از امام مهدی]]؛ شامل: انحصار [[ایمان به امامت امام مهدی|ایمان به امامت]] و [[ایمان به ولایت امام مهدی|ولایت او]]؛ [[محبت به امام مهدی|محبت]] و [[مودت به امام مهدی|مودت او]]؛ [[اطاعت از امام مهدی|اطاعت]] و [[نصرت امام مهدی|نصرت او]] که البته [[اطاعت امام]] مستلزم چند [[وظیفه الزامی]] کلی است: [۱]: [[پرهیزگاری]] و رعایت [[تقوای الهی]]؛ [۲]: [[اقتدا به سنت امام مهدی|اقتدا به سنت]] و [[اقتدا به سیره امام مهدی|سیره امام]] (شامل: [[مبارزه با انحراف‌ها]] و [[مبارزه با بدعت‌ها|بدعت‌ها]])؛ [۳]: [[رعایت حق الناس]] و همچنین: [[زیارت امام]] و [[به یاد امام مهدی بودن|به یاد او بودن]]؛ [[دعا برای امام]]؛ [[اقتدا به سنت امام مهدی|اقتدا به سنت]] و [[اقتدا به سیره امام مهدی|سیره امام]] در امور استحبابی به ویژه [[تشبه به عبادات امام|تشبه به عبادات]] و [[تشبه به اخلاق امام|اخلاق امام]]؛ [[انجام اعمال عبادی به نیابت از امام]] مثل: [[صدقه برای سلامتی امام مهدی|صدقه برای سلامتی او]]؛ [[حج به نیابت از امام مهدی|حج به نیابت از او]]؛ [[مسرور شدن از هر آنچه امام را مسرور کند]] و [[غمگین بودن برای هر آنچه امام را غمگین کند|غمگین بودن برای هر آنچه او را غمگین کند]]).
:::::# عمل به [[وظایف خاص نسبت به امام مهدی]] (شامل: [[انتظار فرج]] و [[انتظار ظهور امام مهدی|ظهور امام مهدی]]؛ [[استقامت]] و [[صبر بر سختی‌های دوران غیبت امام مهدی]]؛ [[آمادگی برای ظهور امام مهدی|آمادگی]] و [[زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی]] که خود شامل [[اصلاح]] و [[تهذیب نفس]] در عرصه فردی و همچنین [[اصلاح]] و [[تهذیب جامعه]] در [[عصر غیبت]] است؛ [[پیروی از نواب عام امام مهدی]] از راه [[تقلید]] از [[فقیه عادل]] جامع‌الشرایط و [[ولایت‌پذیری از ولی فقیه]] در [[عصر غیبت]]؛ [[دعا برای تعجیل فرج]] و [[دعا برای ظهور امام مهدی|ظهور امام مهدی]]؛ [[غمگین بودن برای غیبت امام مهدی|غمگین بودن برای غیبت او]] و [[اشتیاق داشتن به ظهور امام مهدی|اشتیاق داشتن به ظهورش]]).
:::::# به دست آوردن [[ارکان انتظار]] (شامل: [[اعتراض به وضع موجود]]؛ [[آگاهی از وضع مطلوب]]؛ [[اعتقاد به تحقق وضع مطلوب|اعتقاد]] و [[امید به تحقق وضع مطلوب]]؛ [[اشتیاق به وضع مطلوب]]؛ [[اقدام برای تحقق وضع مطلوب]]).
:::::# حفظ و تحکیم [[ولایت با مؤمنان]] (شامل: [[دوستی با دوستان امام مهدی]]؛ [[امر به معروف و نهی از منکر]]؛ [[یاری‌رسانی به مؤمنان]]).
:::::# حفظ و تحکیم [[اتحاد در امت اسلامی]]»<ref>[[مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{پرسمان انتظار فرج}}
۲. [[انتظار]] مسئولانه: شخص [[منتظر]] [[مسئول]]، حالتی سازنده، فعال، پویا و تأثیرگذار دارد، وضعیت موجود را بر نمی‌تابد و [[تلاش]] می‌کند تا زمینه‌های [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] برای [[ظهور امام]] {{ع}} را آماده کند. او نه تنها از منظر ویژگی‌های فردی، خود را شخصی آماده برای [[عصر ظهور]] [[تربیت]] می‌کند، بلکه از منظر [[دانش]] و مهارت‌های اداری، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] نیز [[آمادگی]] کامل ورود فرد و [[جامعه]] به [[عصر ظهور]] را در پیشدید خود دارد و [[توانایی]] اداره [[جامعه مهدوی]] را داراست. [[جامعه مهدوی]]، جامعه‌ای پویا، آماده، گوش به [[فرمان]] و [[شایسته]] [[آرمان]] [[مهدوی]] است. از این رو، پدید آوردن زمینه و آمادگی‌های [[اجتماعی]]، تشکیلاتی و [[فرهنگی]] نیز می‌باید مورد توجه باشد. [[انتظار فرج]] مسئولانه، به معنای باور داشتن به اهداف [[جامعه مهدوی]] است. [[منتظر]] [[مسئول]]، در محدوده [[قدرت]] و عمل خویش، [[تلاش]] در برپایی جامعه‌ای مطابق با معیارهای [[مهدوی]] را [[وظیفه]] خویش می‌داند. [[تکامل انسان]] و [[جامعه]]، کوشش در مسیر بازسازی [[جامعه]] بر اساس [[قسط]] و [[عدل]]، و [[مبارزه با ظلم]] و [[بی‌عدالتی]]، از جمله نمودهای [[انتظار]] مسئولانه‌اند. با این همه، منتظرِ [[مسئول]] می‌داند که [[عدالت]] فراگیر و جهانی، تنها در سایه [[دولت مهدوی]] پدید می‌آید. از این رو، [[آماده‌سازی]] زمینه‌های ورود به آن دوره را [[وظیفه]] خود می‌شمرد. [[امام صادق]] {{ع}} به این [[انتظار]] مسئولانه اشاره نموده و فرموده است: {{عربی|"لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً"}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۵۲، ح ۹۴۲.</ref>. هر یک از شما باید خود را برای [[خروج قائم]] آماده کند، هر چند با فراهم آوردن تیری باشد. [[امام]] [[زین العابدین]] {{ع}} نیز ضمن برشمردن [[فضایل]] [[منتظران]]، به [[مسئولیت]] آنها اشاره نموده و فرموده است: {{عربی|"أُولَئِكَ اَلْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ اَلدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اَللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً "}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۴، ح ۹۳۵.</ref>. آنان [[مخلصان]] حقیقی، [[شیعیان راستین]] ما و دعوتگران به [[دین خدا]] در پیدا و [[نهان]] هستند.
 
روشن است که [[غیبت امام عصر]] {{ع}}، سبب کنار نهادن [[وظایف]] [[مسلمانان]] در [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[مبارزه با ظلم]] و [[تلاش]] در راه [[گسترش عدالت]] نخواهد شد<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۶، ص ۱۹ (پژوهشی در باره مهم‌ترین وظیفه پیروان اهل بیت {{عم}} در عصر غیبت).</ref>.
 
از این رو می‌گوییم: [[احادیث]] مرتبط با [[انتظار فرج]] [[امام عصر]] {{ع}}، افزون بر دو رکن پیشین (نارضایتی از وضع موجود و [[امید]] به آینده بهتر)، به رکن سوم و مهم‌تری نیز اشاره دارند، و آن مسئولیت‌پذیری در دوره [[انتظار]] و [[آمادگی]] روحی- روانی و تجربه‌اندوزی علمی و مهارتی در این دوره و [[زمینه‌سازی برای ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} و دوره [[پس از ظهور]] است. رکن سوم [[انتظار]] (مسئولیت‌پذیری)، هویت ویژه‌ای به [[انتظار]] می‌بخشد و آن را از خمودگی و بی‌تفاوتی نسبت به آینده، متمایز می‌کند»<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
| تصویر = 136863.JPG
| پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب‌های ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]»''، ''«[[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]»'' و''«[[نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی]]»'' و نیز  مقاله ''«[[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«دست کم سه مؤلفه در شکل‌گیری [[انتظار]]، نقش اساسی دارد:
# '''قانع نبودن از وضع موجود'''
# '''[[امید]] دستیابی به وضع مطلوب'''
# '''حرکت و تلاش برای گذر از وضع موجود و قرار گرفتن در وضع مطلوب'''
این [[امیدواری]]، ناگزیر مراحلی را در بر خواهد داشت که برخی بدین قرارند:
# '''[[آگاهی]] به عدم حضور ظاهری [[امام‏]]:''' گاهی [[انسان]] در [[زندگی]] کمبودی دارد؛ امّا به سبب آن‏که به آن کمبود [[آگاهی]] ندارد، هرگز در پی رفع آن کمبود هم نمی‌‏رود و هرگز برای جبران آن از خود تلاشی نشان نمی‏‌دهد؛ پس در نخستین مرحله [[انتظار]]، می‌‏بایست [[آگاه]] شد که [[حجت الهی]] در پرده [[غیبت]] است.
# '''احساس [[نیاز]] به [[امام]] حاضر:''' ممکن است در عصر [[پنهان‌‏زیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} کسی به [[غیبت]] آن حضرت [[آگاهی]] هم داشته باشد؛ امّا هرگز به این دیدگاه نرسیده که [[جامعه بشری]] [[نیازمند]] چنین [[رهبری الهی]] است. به بیان دیگر، مؤلفه پیشین وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن [[حجت الهی]] احساس [[نیاز]] پیدا نکرده است. او بر این [[باور]] است که [[مردم]] چه نیازی به [[امام]] دارند؛ در حالی که [[زندگی]] خود را سپری می‌‏کنند. چنین کسی هرگز نمی‌‏تواند [[انتظار]] [[ظهور]] حضرتش را درون خود پدید آورد.
# '''[[یقین]] به [[ظهور]] [[امام]] غایب‏:''' شکی نیست کسانی که به [[ظهور]] [[امام]] [[غایب]] [[یقین]] ندارند، در [[انتظار]] نیز نخواهند بود؛ بلکه [[انتظار]] برای آن‏ها بی‏‌معنا خواهد بود. هرقدر [[آگاهی]] و [[یقین]] شخص به [[ظهور]] [[امام]] {{ع}} بیشتر و عمیق‏‌تر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر [[شک]] و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن [[سست]] و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه [[سست]] خواهد بود [[پیشوایان]] [[معصوم]] {{عم}} با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان [[نورانی]] خود، [[باور]] قطعی به [[ظهور]] آخرین [[حجّت الهی]] را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه [[ناامیدی]]، پرهیز می‌‏دادند. [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: [[قیامت]] برپا نمی‌‏شود، تا این‏که قیام‌‏کننده‌‏ای به [[حق]] از [[خاندان]] ما [[قیام]] کند و این، هنگامی است که [[خداوند]] به او اجازه فرماید. هرکس از او [[پیروی]] کند، [[نجات]] می‏‌یابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد<ref> {{عربی|" لَا تَقُومُ‏ السَّاعَةُ حَتَّى‏ يَقُومَ‏ الْقَائِمُ‏ الْحَقُ‏ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي‏‏‏ ‏"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۵۹؛ر.ک: اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة {{عم}}، ج ۲، ص ۴۵۹</ref>.
# '''[[دوست]] داشتن [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}:''' کسی که به [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک می‏‌بیند، هرقدر [[ظهور]] [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و [[سست]] می‌‏شود. این [[دوست]] داشتن فقط زمانی به وجود می‌‏آید که [[مؤمنان]]، تصویر روشنی از [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} داشته باشند، تا این‏که نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظه‌‏شماری کنند. متأسفانه تصویرسازی [[دوران ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} همواره از [[افراط‌ها]] و [[تفریط‌ها]] در [[امان]] نبوده است. گاهی دوران [[حکومت]] آن حضرت را سخت‏‌ترین و تلخ‌‏ترین دوران یاد می‌‏کنند و گاهی آن دوران را دوران [[رفاه]] و [[آسایش]] مطلق و تن‌‏پروری معرفی می‌‏نمایند که بدون [[تردید]]، هردو تصویر، زیان‏‌های خود را در باورهای [[جامعه]] گذاشته است.
# '''نزدیک دانستن [[ظهور]]:''' اگرچه [[انتظار]] با مؤلفه‌‏های یاد شده تحقق می‌‏یابد، نزدیک دانستن [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} می‌‏تواند بر شدت [[انتظار]] افزوده، [[آمادگی]] فرد را افزایش دهد. نزدیک دانستن [[ظهور]] باعث می‌‏شود توجه به [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} بی‌ش‏ازپیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام [[رفتار]] در راستای [[خشنودی]] آن حضرت انجام شود»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۹۵-۱۹۶.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص ۷۲.</ref>.
*«'''[[شناخت امام زمان]]'''
* '''[[پایداری]] در [[محبت]] [[اهل بیت]] {{عم}}'''
* '''[[پیروی از امامان]] پیشین {{عم}}'''
* '''بزرگداشت نام و یاد آن حضرت'''»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص ۷۲.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان؛
| تصویر = 5784577.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی رضا پناهیان
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در این‌باره گفته است:
*«'''[[اعتراض]] به وضع موجود'''
* '''[[آگاهی]] از وضع مطلوب'''
* '''[[اعتقاد]] و [[امید]] به تحقق وضع مطلوب'''
* '''[[اشتیاق]] به وضع مطلوب'''
* '''[[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب'''
اساساً هیچ احساس و ادراکی نمی‌تواند تا ابد در حصار عدم تجلی در عمل محصور بماند. اگر [[مهدی]] {{ع}} دوست‌داشتنی است، اگر [[ظهور]] او و تحقق تمام زیبایی‌های [[حاکمیت]] مطلق [[دین]] [[دوست]] داشتنی است، این [[دوست]] داشتن تا کی می‌تواند محجوب بماند؟ یقیناً این [[دوست]] داشتن در [[رفتار]] و منش [[جامعه]] تأثیرات شگرف خود را نشان خواهد داد و خواسته یا ناخواسته در [[وضع جامعه]] تغییراتی ایجاد خواهد کرد. سخن ما در این بخش، ناظر به تقویت این آثار است و اینکه بتوانیم با عمل به آنچه دوستش داریم، یعنی عمل به مقتضای [[انتظار فرج]]، انتظارمان را قوام بخشیم و از مدت [[دوران غیبت]] بکاهیم. طبیعتاً هرگاه [[بینش]] و گرایش مثبتی نسبت به موضوعی پدید بیاید و رشد کند، [[رفتار]] [[انسان]] هم تا حدودی تحت آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد براساس آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد بر اساس آن [[بینش]] و گرایش، [[نیاز]] به سفارش [[علی]] حدّه‌ای نخواهد بود، الا اینکه توجه به عمل و نقش آن و اهمیت دادن به آن، موجب به‌کار گرفته شدن بینش‌ها و گرایش‌های موجود خواهد شد. نباید [[منتظر]] بمانیم تا [[آگاهی]] و ارادت قلبی ما به حد لبریزی برسند، آن‌گاه به صورت طبیعی به عمل برسیم. بلکه با [[درک]] اهمیت عمل، باید رونق بخش أحساس [[باطنی]] [[انتظار]] گردیم»<ref>[[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین مهدوی‌فرد؛
| تصویر = Pic434.jpg
| پاسخ‌دهنده = میرزا عباس مهدوی‌فرد
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرزا عباس مهدوی‌فرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«[[انتظار صحیح]] و سازنده از چهار عنصر: [[نیت]]، [[آمادگی]]، [[پایداری]] و [[هدف]] ترکیب و تألیف گردیده است:
# '''[[نیّت]]:''' از آنجا که در [[روایات]] [[انتظار]] [[عبادت]] و [[افضل]] [[اعمال]] معرفی شده است پس [[انتظار]] عملی عبادی است، در هر عمل عبادی لازم است [[بنده خدا]] [[نفس]] را از غیر [[حق]] بریده و عمل او به [[نیت]] [[قرب الهی]] و [[رضایت]] باری تعالی باشد. زیرا اگر [[اعمال عبادی]] [[خالص]] برای [[خدا]] نباشد [[شرک]] خفی خواهد شد که از آن به شدت [[نهی]] شده است. حضرت [[امام خمینی]] فرموده‌اند: "عامل بزرگ در کمال [[اعمال]] که در [[حقیقت]] به منزله [[قوه]] فاعله است [[نیت]] صادقه و [[اراده]] خالصه است که کمال، [[نقص]]، صحت و [[فساد]] [[عبادات]] کاملاً تابع آن است و هر [[قدر]] [[عبادات]] از تشریک خالص‌تر باشد کامل‌تر است. هیچ چیز در [[عبادات]] به اهمیّت [[نیت]] و [[خلوص]] آن نیست. زیرا که نسبت نیات به [[عبادات]]، نسبت [[ارواح]] به ابدان و [[نفوس]] به اجساد است"<ref>شرح چهل حدیث، ص ۳۲۵.</ref>. در لسان [[روایات]] نیز بیان شده که عمل صحیح و سالم وابسته به [[نیت]] می‌باشد. [[امام سجاد]] {{ع}} فرموده‌اند: عمل جز به [[نیّت]] نیست<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرماید: [[اعمال]] به نیت‌هاست و در [[حقیقت]] برای هر کس آن چیزی است که [[نیت]] می‌کند<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>. [[امام علی]] {{ع}} نیز فرموده‌اند: [[قدر]] هر کس به [[قدر]] [[همت]] اوست و عملش به [[قدر]] [[نیت]] او<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>. مقصود از [[نیّت]] در [[انتظار]] این است که برای [[رضای خدا]] شخص [[منتظر]] توجه قلبی به حضور [[منجی]]؛ و [[آمادگی]] روحی برای استقبال از [[ظهور]] آن حضرت داشته باشد. بنابراین [[اخلاص]] در [[نیت]] [[انتظار]]، می‌طلبد که شخص [[منتظر]] در تمام دوران [[زندگی]] توجه قلبی به [[خدا]] و [[تمسک]] به [[ولایت]] [[امامان معصوم]] {{عم}} و [[حضرت مهدی]] {{ع}} داشته باشد زیرا به چنین افرادی [[پاداش]] هزار [[شهید]] داده می‌شود، چنان که [[امام سجاد]] {{ع}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|"مَنْ ثَبَتَ عَلَى وَلَايَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ"}}<ref>میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.</ref>؛ هر که در [[روزگار غیبت]] [[قائم]] ما، بر [[ولایت]] ما [[استوار]] بماند [[خداوند]] [[پاداش]] هزار [[شهید]] به مانند [[شهیدان]] [[بدر]] و [[احد]]، به وی عطا می‌فرماید.
# '''[[آمادگی]] و توانائی:''' هر عمل، روشی دارد؛ انجام و اجرای عمل این را می‌طلبد که عمل‌کننده باید طبق آن روش آماده شده و بر اساس آن، عمل را انجام دهد و [[قدرت]] انجام عمل نیز باید در فرد انجام‌دهنده باشد. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا}}<ref>خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>. [[انتظار ظهور امام مهدی]] {{ع}} یک عمل بسیار و در عین حال طولانی است که تمام [[عمر]] فردی و [[اجتماعی]] [[منتظر]] را، در بر می‌گیرد. بنابراین [[آمادگی]] و [[انتظار]]، محدود به وقت و زمان خاصی از [[زندگی]] وی نیست لذا [[انسان]] [[منتظر]] باید همیشه در حال [[انتظار]] باشد. [[آمادگی]] [[انتظار]]، تنها [[آمادگی]] نفسی و قلبی نیست، بلکه یک عمل ثابت و [[استوار]] است که باید مثل انجام دادن [[واجبات]] و اداء [[حقوق]] بجا آورده شود. [[آمادگی]] [[انتظار]] آنست که تمام وجود و اعضای [[بدن انسان]] [[منتظر]]، باید در حال [[انتظار]] باشند؛ یعنی از [[معاصی]] و [[گناهان]] اجتناب نماید و صفات رذیله و بد را از خود دور سازد تا اگر [[زمان ظهور]] حضرت را [[درک]] کنند مورد [[رحمت]] حضرت قرار بگیرد. [[امام صادق]] {{ع}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|"مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"}}<ref>بحارالانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۱۴۰.</ref>. هر کس خوش دارد، در شمار [[اصحاب قائم]] باشد، باید در [[عصر انتظار]]، [[مظهر]] [[[اخلاق نیک]] [[اسلامی]] باشد. چنین کسی اگر پیش از [[قیام قائم]] درگذرد، [[پاداش]] او مانند کسانی باشد که [[قائم]] را [[درک]] کنند و به حضور او برسند. پس (در [[دینداری]] و تخلق به [[اخلاق]] [[اسلامی]]) بکوشید، بکوشید و در حال [[انتظار ظهور]] [[حق]] به سر برید. این ([[کردار]] [[پاک]] و افکار تابناک) گوارا [[باد]] بر شما،‌ای گروهی که [[رحمت خدا]] شامل حال شما است.
# '''[[پایداری]]:''' در [[انتظار]]، تنها توجه قلبی [[آمادگی]] کافی نیست؛ باید [[انسان]] [[منتظر]] نسبت به [[اعمال عبادی]] که بدان مکلّف شده نیز پایدار و [[استوار]] باشد. احادیثی که [[تشویق]] به [[انتظار]] نموده‌اند و فرموده‌اند که در [[عصر انتظار]] باید متخلّق به [[اخلاق]] [[اسلامی]] باشید و [[تقوی]] پیشه کنید، در واقع اهمیت [[اتقان]] و [[پایداری]] به عمل عبادی را بیان کرده‌اند. [[احادیث]] و روایاتی که می‌فرمایند: با فضیلت‌ترین [[عبادت]]، [[انتظار فرج]] است<ref>معجم احادیث الامام المهدی {{ع}}، ج ۱، ص ۲۸۶.</ref>. [[نیّت]] و [[پایداری]] [[اعمال عبادی]] را در جهت [[رضایت خداوند]]، نشان داده‌اند. [[نیّت]] [[روح]] عمل، [[اتقان]] و [[پایداری]] ظرف تجسیم عمل است. رابطه [[نیّت]] و [[پایداری]] در [[محبت]] و [[دوستی]] [[اهل بیت]] {{ع}} در [[روایات]] مورد تأکید فراوان قرار گرفته است چنانکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرموده‌اند: {{متن حدیث|"لَا يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ يَكُونَ عِتْرَتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ يَكُونَ أَهْلِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَ يَكُونَ ذَاتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ ذَاتِهِ"}}<ref>فقیه احمدآبادی، سید محمدتقی، نورالابصار فی فضیلة الانتظار، ص ۵۲.</ref>. [[مؤمن]] ایمانش کامل نمی‌شود، مگر وقتی که من در نزد او، از خودش عزیزتر باشم و [[اولاد]] من در نزد او، از [[اولاد]] خودش عزیزتر باشند و اهل من نزد او عزیزتر از اهل خودش باشند و امور مربوط به من نزد او مهم‌تر از امور مربوط به خودش باشد. [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز در دعائی چنین می‌فرماید: "خدایا! ما را [[توفیق]] [[طاعت]] و دوری از [[معصیت]] روزی گردان و [[نیّت]] با [[خلوص]] و [[حقیقت]] و [[معرفت]] به آنچه نزد تو محترم است عطا فرما. و ما را به [[هدایت]] و [[استقامت]] [[کرامت]] فرما. و زبان ما را به [[صدق]] و صواب و سخن [[حکمت]] گویا ساز و [[دل]] ما را از [[علم]] و [[معرفت]] پر گردان. و شکم ما را از غذای [[حرام]] [[پاک]] دار. و دست ما را از [[ظلم]] به خلق و سرقت نگهدار و چشم ما را از نابکاری و [[خیانت]] ببند. و گوش ما را از شنیدن سخن بیهوده و [[غیبت]] بندگانت مسدود گردان"<ref>مفاتیح الجنان، ترجمه الهی قمشه‌ای، ص ۴۴۲ ـ ۴۴۱.</ref>. بنابراین [[روایات]] و دعاهای مأثوره تأکید دارند که باید [[منتظران]] نسبت به آنچه [[مکلف]] شده‌اند، پایدار و [[استوار]] باشند.
# '''[[هدف]] عبادی:''' مقصود از این [[هدف]]، [[غایت]] و مقصدی است که شخص [[منتظر]]، [[انتظار]] را برای آن [[تحمل]] می‌کند. عناصر سه‌گانه گذشته عهده‌دار تحقق بخشیدن این [[هدف]] می‌باشند و [[هدف]] عبادی به دو امر زیر تقسیم می‌شود:
## [[رضایت خداوند]] و تلاش خالصانه برای دستیابی به رضای او از جمله اهداف [[انتظار]] و [[عبادات]] است.[[اعمال عبادی]] فقط وسیله رسیدن به [[رضایت خداوند]] است.
## [[هدف]] از [[انتظار]] [[آمادگی]] برای [[حکومت جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} است که [[خداوند]] [[وعده]] تحقق آن را داده است. [[امام صادق]] {{ع}} فرموده‌اند: "برای ما دولتی است که [[خداوند]] هرگاه بخواهد آن را می‌آورد"<ref>بحار الانوار، (مؤسسة الوفاء، بیروت)، ج ۵۲، ص ۱۴۰.</ref>. حضرت نیز فرموده‌اند: "[[دولت ما]] آخر دولت‌هاست، تمام کسانی که باید به [[حکومت]] برسند می‌رسند تا اینکه چون [[سیره]] ما را ببینند نگویند اگر ما مالک امر می‌بودیم نیز چنین [[رفتار]] می‌کردیم"<ref>{{متن حدیث|"إِنَّ دَوْلَتَنَا آخِرُ الدُّوَلِ وَ لَمْ يَبْقَ أَهْلُ بَيْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مَلَكُوا قَبْلَنَا لِئَلَّا يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِيرَتَنَا إِذَا مَلَكْنَا سِرْنَا بِمِثْلِ سِيرَةِ هَؤُلَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ"}}؛ بحار الانوار، (مؤسسة الوفاء، بیروت)، ج ۵۲، ص ۳۳۲، ب ۲۷، ح ۵۸.</ref>.
 
بنابراین فرد [[منتظر]] باید برای [[رضای خدا]] [[آمادگی]] حضور در رکاب حضرت را در خود ایجاد نماید. در [[دعای افتتاح]] نیز [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} این [[هدف]] را مشخصاً بیان فرموده‌اند که: "خدایا! ما به تو [[امید]] و [[اشتیاق]] داریم که [[دولت]] باکرامت آن [[امام زمان]] را به [[ظهور]] آوری و [[اسلام]] و اهلش را به آن [[عزّت]] بخشی و [[نفاق]] و اهل [[نفاق]] را ذلیل و [[خوار]] گردانی و ما را در آن [[دولت]] حقّه اهل [[دعوت]] به طاعتت و از [[پیشوایان]] راه هدایتت قرار دهی و به واسطه آن بزرگوار به ما [[عزت]] [[دنیا]] و [[آخرت]] عطا فرمائی"<ref>مفاتیح الجنان، ص ۳۶۱، دعای افتتاح.</ref>»<ref>[[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص103-109.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین نیلی‌پور؛
| تصویر = 11103489.jpg
| پاسخ‌دهنده = مهدی نیلی‌پور
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی نیلی‌پور]]'''، در کتاب ''«[[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
#«'''[[ورع]] و رعایت [[محاسن]] [[اخلاقی]]:''' [[امام صادق]] {{ع}}:"هر که [[دوست]] دارد از [[یاران قائم]] باشد، پس باید [[انتظار]] کشد و در حالی که [[منتظر]] است، [[پارسایی]] و [[[اخلاق نیک]] را در پیش گیرد. اگر (با چنین حالتی) از [[دنیا]] برود و بعد از [[مرگ]] او، [[قائم]] [[قیام]] کند همانند اجر کسی را دارد که [[قائم]] را [[درک]] کند. پس (در کار و عمل) بکوشید و [[منتظر]] باشید، گوارایتان باد‌ای [[جماعت]] مشمول [[رحمت]]"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الصَّادِقِ {{ع}}: مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ}}.</ref>؛ "[[صاحب]] این امر ([[امامت]]) غیبتی دارد که در آن روزگار، دیندار همانند کسی است که خار مغیلان را با دست خویش [[خرد]] کند. [[امام]] سپس، اندکی خاموش ماند و آن‌گاه فرمود: [[صاحب]] این امر را غیبتی است، پس باید که [[بنده]] از [[خدا]] بترسد و به [[دین]] خویش چنگ آویزد"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ {{ع}}: إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالْخَارِطِ لِشَوْكِ الْقَتَادِ بِيَدِهِ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ}}؛ الغیبه للنعمانی: ۱۶۹ / ۱۱.</ref>.
# '''پرهیز از شکاکیت و [[پیروی]] از راه [[ائمه]] پیشین:''' [[امام صادق]] {{ع}}: "... پس هرگز در [[حق]] او [[شک]] و [[تردید]] به خود راه ندهید، از صفحه [[دل]] هر گونه [[شک]] و [[تردید]] را بزدائید. من شما را برحذر کردم، سخت از آن بپرهیزید، از [[خدا]] [[توفیق]] و راهنمائی‌تان را مسئلت می‌نمایم"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الصَّادِقِ {{ع}}:...فَإِيَّاكُمْ وَ الشَّكَّ وَ الِارْتِيَابَ وَ انْفُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الشُّكُوكَ وَ قَدْ حَذَّرْتُكُمْ فَاحْذَرُوا أَسْأَلُ اللَّهَ تَوْفِيقَكُمْ وَ إِرْشَادَكُمْ}}؛ الغیبه للنعمانی: ۱۵۰ / ۱۰.</ref>؛ "اگر در زمانی قرار گرفتی که به امامی از آل محمدی {{صل}} دست نیافتی، هر که را قبلاً [[دوست]] داشتی (از [[ائمه]] گذشته) [[دوست]] بدار و هر که را از دشمنانشان [[دشمن]] داشتی [[دشمن]] بدار و از هر که [[پیروی]] نمودی [[پیروی]] کن و هر صبح و [[شام]] در [[انتظار فرج]] باش"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الصَّادِقِ {{ع}}: إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَيْتَ يَوْماً لَا تَرَى فِيهِ إِمَاماً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ فَأَحِبَّ مَنْ كُنْتَ تُحِبُّ وَ أَبْغِضْ مَنْ كُنْتَ تُبْغِضُ وَ وَالِ مَنْ كُنْتَ تُوَالِي وَ انْتَظِرِ الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً}}بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۳.</ref>.
# '''سفارش یکدیگر به [[صبر]]:''' [[سید]] [[اجل]] [[علی بن طاووس]] در کتاب اقبال از وجود [[مبارک]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[خطبه]] روز [[غدیر]] این‌گونه آورده است: "سوره والعصر درباره [[حضرت علی]] {{ع}} نازل شد و تفسیرش اینکه: (و) [[سوگند]] به [[پروردگار]] (عصر) [[قیامت]] که (همانا [[انسان]] در زیان است): یعنی [[دشمنان]] [[آل محمد]] {{صل}} (مگر کسانی که [[ایمان]] آوردند) به [[ولایت]] ایشان (و کارهای خوب انجام دادند) به [[همدردی]] کردن با برادرانشان (و یکدیگر را به [[صبر]] سفارش دادند) در [[زمان غیبت]] غائبشان...".<ref>اقبال، ۴۵۷.</ref>؛ "منظور از سفارش کردن یکدیگر به [[صبر]] آن است که [[مؤمن]] به [[فرزندان]] و [[نوادگان]] و [[خاندان]] و عیال و [[عشیره]] و [[برادران دینی]] و [[دوستان]] خویش و سایر [[مؤمنین]] سفارش و امر به ایقان به [[حضرت قائم]] {{ع}} و [[صبر]] کردن در [[زمان غیبت]] آن حضرت بر طولانی شدن [[زمان غیبت]] و بر آنچه از [[آزار]] [[دشمنان]] و جفای [[دوستان]] و غیر اینها... می‌بینند به اینکه خوبی‌های [[صبر]] را برایشان باز گوید و..."<ref>مکیال المکارم، ج ۲، ص ۴۱۸.</ref>.
# '''[[دوری از صفات ناپسند]] [[مردم]] [[آخرالزمان]]:''' [[امام صادق]] {{ع}}: "... پس در این موقع بترسید و از [[خداوند متعال]] [[نجات]] را خواهان شوید و بدان که [[مردم]] در [[خشم]] و [[سخط]] [[الهی]] قرار گرفته‌اند و تنها [[خداوند]] آنها را مهلت می‌دهد به خاطر امری که [[اراده]] کرده برایشان و لذا در این هنگام آرزومند ([[ظهور]] و [[فرج]]) باش و تلاش کن برای اینکه [[خداوند عزوجل]] تو را در خلاف آن چیزی (آن اعمالی) که [[مردم]] بر آن هستند ببیند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ {{ع}}:...فَكُنْ عَلَى حَذَرٍ وَ اطْلُبْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ النَّجَاةَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّاسَ فِي سَخَطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا يُمْهِلُهُمْ لِأَمْرٍ يُرَادُ بِهِمْ فَكُنْ مُتَرَقِّباً وَ اجْتَهِدْ لِيَرَاكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي خِلَافِ مَا هُمْ عَلَيْهِ}}.</ref>
# '''[[اختیار]] [[گمنامی]] و پرهیز از شهرت کاذب و [[حفظ زبان]]:''' [[امام صادق]] {{ع}}: "(در [[دوران غیبت]]) زبان‌های خود را حفظ کنید، در خانه‌های خود بمانید (مگر به [[ضرورت]]) تا آنکه حادثه‌ای (که برای دیگران پیش می‌آید به واسطه [[گناه]] کردنشان در [[جامعه]]) برای شما پیش نیاید"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الصَّادِقِ {{ع}}: كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ، وَ الْزَمُوا بُيُوتَكُمْ؛ فَإِنَّهُ لَايُصِيبُكُمْ أَمْرٌ تُخَصُّونَ بِهِ أَبَداً}}؛ الکافی: ۲ / ۲۲۵ / ۱۳.</ref>؛ "برای [[مردم]] زمانی می‌رسد که [[انسان]] میان [[ناتوانی]] و تبه‌کاری مخیر می‌شود، هر کس چنین زمانی را [[درک]] کند، باید [[ناتوانی]] را بر [[فساد]] و [[تباهی]] برگزیند"<ref>{{متن حدیث|عَنِ النَّبِيِّ {{صل}}: سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يُخِيَّرُ فِيهِ الرَّجُلُ بَيْنَ الْعَجْزِ وَ الْفُجُورِ، فَمَن أَدْرَكَ ذَلِكَ الزَّمانِ فَليَخْتَرِ الْعَجْزَ عَلَى الفُجُورِ}}؛ نهج الفصاحه / ۲ / ۳۷۲.</ref>.
# '''[[زمینه‌سازی ظهور]]:'''[[پیامبر خاتم]] {{صل}}: "از [[مشرق]] [[زمین]]، مردمی [[قیام]] می‌کنند و زمینه را برای ([[ظهور]]) [[مهدی]] {{ع}} آماده می‌سازند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ}}؛ کشف الغمه: ۳ / ۲۶۷.</ref>.
# '''[[ذکر کثیر]] و [[عبادت]]:''' [[امام علی]] {{ع}}: "خانه‌های محقر خود را، مسکن خود قرار دهید، همانند کسی که در [[آتش]] گداخته می‌سوزد، دندان روی جگر بگذارید و [[خدا]] را بسیار زیاد یاد کنید که [[یاد خدا]] بزرگترین [[پناهگاه]] است اگر بدانید"<ref>{{متن حدیث| قَالَ عَلِيٌّ {{ع}}: وَ اتَّخِذُوا صَوَامِعَكُمْ بُيُوتَكُمْ وَ عَضُّوا عَلَى مِثْلِ جَمْرِ الْغَضَا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً فَذِكْرُهُ أَكْبَرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۷.</ref>.
# '''گرفتن [[معارف]] [[دین]] از دین‌شناسان [[امین]] و [[رجوع]] به [[علماء]]:''' [[امام مهدی]] {{ع}}: "و اما درباره اتفاقات مهم، به [[راویان حدیث]] ما [[رجوع]] کنید که آنان [[حجت]] من بر شما هستند و من نیز [[حجت خدا]] بر آنها هستم"<ref>{{متن حدیث|قَالَ المَهدِيُّ {{ع}}: وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ}}؛ کمال الدین و تمام النعمة / ج ۲ / ص ۲۳۸.</ref>؛ "در [[زمان غیبت]] [[قائم]] ما، اگر نبودند دانشمندانی که [[مردم]] را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] کنند و به طرف او [[راهنمایی]] نمایند و با دلائل و [[براهین]] [[الهی]] از [[آیین]] او [[دفاع]] کنند و دست [[بندگان]] [[مستضعف]] را بگیرند و آنها را از [[دام‌های شیطان]] و شبکه‌های [[ناصبیان]] ([[دشمنان]] سر سخت [[اهل بیت]] {{عم}}) [[نجات]] دهند، هیچ کس باقی نمی‌ماند مگر اینکه از [[دین خدا]] [[مرتد]] می‌شد، اما آن [[دانشمندان]] رشته دل‌های ضعفای [[شیعه]] را می‌گیرند، همچنان که ناخدای [[کشتی]]، سکان [[کشتی]] را می‌گیرد. آنهایند که در نزد [[خدای عزوجل]] از هر طبقه‌ای برترند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الهَادِيُّ {{ع}}: لَوْ لاَ مَنْ يَبْقَى بَعْدَ غَيْبَةِ قَائِمِنَا مِنَ الْعُلَماءِ الدَّاعِينَ إِلَيْهِ وَ الدّالِّينَ عَلَيْهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْ دِينِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ تَعَالَى وَ الْمُنْقِذِينَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شُبَّاكِ إِبْلِيسَ -لَعَنَهُ اللَّهُ- وَ مَرَدَتِهِ وَ مِن فِخَاخِ النَّوَاصِبِ لَمَا بَقِيَ أَحَدٌ إِلاَّ اِرْتَدَّ عَنْ دِينِ اللّهِ تَعَالَى وَ لَكِنَّهُمُ الَّذِينَ يُمْسِكُونَ أَزِمَّةَ قُلُوبِ ضُعَفاءِ الشِّيعَةِ كَمَا يُمْسِكُ صَاحِبُ السَّفِينَةِ سُكَّانَهَا أُولَئِكَ هُمُ الْأَفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ محجة البیضاء ج ۱ / ص ۳۲.</ref>.
# '''[[آمادگی نظامی]]:''' [[امام صادق]] {{ع}}: "هر یک از شما برای [[خروج]] [[حضرت قائم]] {{ع}} [سلاحی] مهیا کند هر چند که یک تیر باشد، که [[خدای تعالی]] هر گاه چنین نیتی در او ببیند امیدوارم عمرش را طولانی کند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ {{ع}}: لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ}}غیبت نعمانی / ۱۷۳.</ref>.
# '''[[تقیه]]:''' [[امام رضا]]: "همانا گرامی‌ترین شما نزد [[خدا]] با تقواترین و پایبندترین شما به [[تقیه]] است. عرض شد:‌ای پسر [[پیامبر خدا]]! تا کی؟ فرمود: تا روزگار آن زمان معین و آن روزگار [[قیام قائم]] ماست. پس هر که پیش از [[قیام قائم]] ما [[تقیه]] را ترک کند از ما نیست"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الرِّضا {{ع}}: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ وَ أَعْمَلُكُمْ بِالتَّقِيَّةِ، فَقِيلَ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى مَتَى؟ قَالَ: إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ وَ هُوَ يَوْمَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَمَنْ تَرَكَ التَّقِيَّةَ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَيْسَ مِنَّا}}؛ إعلام الوری / ۴۰۸.</ref>؛ "و آن زمانی است که در آن [[نجات]] نمی‌یابد مگر هر [[مؤمن]] بی‌نام و نشان که اگر [در مجالس] حضور یابد شناخته نشود و هر گاه [[غایب]] باشد در جستجویش بر نیایند، اینان چراغ‌های [[هدایت]] و روشنگران راه شب‌روانند، که به [[فتنه]] و [[فساد]] و [[سخن‌چینی]] در میان [[مردم]] آمد و شد نکنند، و دهان به غیبت‌گویی از [[مردم]] و یاوه‌گویی نگشایند، برای آنان [[خداوند]] درهای رحمتش را باز می‌کند و از ایشان [[سختی]] عذابش را بر طرف می‌نماید.‌ای [[مردم]]؛ زمانی بر شما خواهد رسید که [[اسلام]] در آن واژگون می‌شود همچنان که ظرف واژگون گردد و آنچه در آن است بریزد..."<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِيٌّ {{ع}}: وَ ذَلِكَ زَمَانٌ لَا يَنْجُو فِيهِ إِلَّا كُلُّ مُؤْمِنٍ نُوَمَةٍ إِنْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ وَ إِنْ غَابَ لَمْ يُفْتَقَدْ أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ أَعْلَامُ السُّرَى لَيْسُوا بِالْمَسَايِيحِ وَ لَا الْمَذَايِيعِ الْبُذُرِ أُولَئِكَ يَفْتَحُ اللَّهُ لَهُمْ أَبْوَابَ رَحْمَتِهِ وَ يَكْشِفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ أَيُّهَا النَّاسُ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلَامُ كَمَا يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِيهِ...}}؛ نهج البلاغه / خطبه ۱۰۳ / فیض ۲۹۱.</ref>.
# '''[[دعا]]:''' [[حضرت صادق]] {{ع}} خطاب به ابن سنان فرمودند:بزودی در شبهه‌ای خواهید افتاد و بدون نشانه‌ای نمایان و امامی رهنما خواهید ماند. از این [[شبهه]] رهایی نیابد مگر آن کس که [[دعای غریق]] را بخواند. عرض کردم [[دعای غریق]] چگونه است؟ فرمود: می‌گویی: خدایا! بخشایشگرا! مهربانا!‌ای دگرگون‌ساز [[دل‌ها]]! [[دل]] مرا بر دینت [[استوار]] گردان. عرض کردم‌ای دگرگون‌ساز [[دل‌ها]] و [[اندیشه‌ها]]! [[دل]] مرا بر دینت [[استوار]] گردان. فرمود: البته [[خدای عزوجل]] دگرگون‌کننده [[دل‌ها]] و اندیشه‌هاست، اما تو همان بگو که من می‌گویم:‌ای دگرگون‌ساز [[دل‌ها]]! [[دل]] مرا بر دینت [[استوار]] ساز"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ {{ع}} - لابن سنان -: سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى، لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ. قُلْتُ: وَ كَيْفَ دُعَاءُ الْغَرِيقِ؟ قَالَ: تَقُولُ: "يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ"؛ فَقُلْتُ: يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ! فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ، وَ لَكِنْ قُلْ كَمَا أَقُولُ: يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ}}؛ البحار / ج ۵۲ / ۱۴۹ / ۷۳.</ref>. همچنین از [[سید بن طاووس]] دعایی در ضمن [[حدیث]] [[غیبت حضرت مهدی]] {{ع}} [[نقل]] شده که به ذکر آن می‌پردازیم. [[راوی]] می‌گوید عرض کردم: شیعیانت چکار کنند؟ فرمود: بر شما [[باد]] بر [[دعا کردن]] و [[انتظار فرج]] کشیدن تا آنجا که می‌گوید: عرضه داشتم: به چه چیزی [[دعا]] کنیم؟ فرمود: می‌گویی: "بار خدایا! تو خودت و فرستاده‌ات و فرشتگانت و پیغمبرت و [[والیان]] امرت را به من شناسانیدی، بار خدایا من نگیرم جز آنچه تو عطا کنی و هیچ نگهدارنده‌ای جز تو برایم نیست، بار خدایا! مرا از منازل دوستانت دور مگردان و دلم را پس از آن که [[هدایت]] کرده‌ای [[منحرف]] منما، بار خدایا! مرا به [[ولایت]] کسی که اطاعتش را بر من [[واجب]] ساخته‌ای [[هدایت]] فرمای"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَنْتَ عَرَّفْتَنِي نَفْسَكَ وَ عَرَّفْتَنِي رَسُولَكَ وَ عَرَّفْتَنِي مَلَائِكَتَكَ وَ عَرَّفْتَنِي وُلَاةَ أَمْرِكَ اللَّهُمَّ لَا آخُذُ إِلَّا مَا أَعْطَيْتَ وَ لَا أَقِي إِلَّا مَا وَقَيْتَ اللَّهُمَّ لَا تُغَيِّبْنِي عَنْ مَنَازِلِ أَوْلِيَائِكَ وَ لَا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي اللَّهُمَّ اهْدِنِي لِوَلَايَةِ مَنِ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ}}؛ مهج الدعوات / ۳۳۲.</ref>.
# '''مراجعه به کتب [[دانشمندان]] [[امین]] و اصیل:'''[[امام صادق]] {{ع}} به [[مفضل بن عمر]] فرمود: "بنویس و [[دانش]] خود را در میان برادرانت منتشر کن و چون (خواستی) بمیری، آن را به پسرانت [[میراث]] بده، زیرا بر [[مردم]] زمانه‌ای پرآشوب می‌رسد" که در آن زمان جز با کتاب‌هایشان همدم نشوند<ref>{{متن حدیث|قَالَ الصَّادِقُ {{ع}} لِلمُفَضَّلِ بن [[عمر]]-: اكْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَكَ فِي إِخْوَانِكَ فَإِنْ مِتَّ فَأَوْرِثْ كُتُبَكَ بَنِيكَ فَإِنَّهُ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لَا يَأْنَسُونَ فِيهِ إِلَّا بِكُتُبِهِمْ}}الکافی، ۱ / ۵۲ / ۱۱.</ref>.
# '''[[همکاری]] بین [[شیعیان]] و حدیث‌شناسی:''' [[امام باقر]] {{ع}}: "باید که توانمندان شما ضعیفانتان را تقویت کنند و [[ثروتمندان]] شما فقیرانتان را [[یاری]] رسانند و سر ما ([[اهل بیت]]) را افشاء نکنید و امر ما را برملا ننمایید و هر گاه [[حدیثی]] از جانب ما به شما رسید که بر آن یک یا دو [[شاهد]] از [[قرآن]] یافتید پس آن را قبول کنید وگرنه (از عمل به آن) توقف نمایید و آن را به ما برگردانید (و در قبول یا رد آن سخنی نگویید) تا اینکه [[حقیقت]] آن برایتان آشکار شود و بدانید که برای [[منتظر]] این امر ([[فرج]] [[امام عصر]] {{ع}}) [[ثواب]] [[روزه‌دار]] شب زنده‌دار ثبت می‌گردد و هر کس [[قائم]] ما را [[درک]] کند و به همراه او خارج شود (برای [[نبرد]]) و [[دشمن]] ما را بکشد، برایش مانند [[پاداش]] بیست [[شهید]] منظور می‌گردد و هر کس همراه [[قائم]] ما بجنگد برایش همچون اجر بیست و پنج [[شهید]] منظور خواهد شد"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الباقِرُ {{ع}}: لِيُقَوِّ شَدِيدُكُمْ ضَعِيفَكُمْ وَ لْيَعُدْ غَنِيُّكُمْ عَلَى فَقِيرِكُمْ وَ لَا تَبُثُّوا سِرَّنَا وَ لَا تُذِيعُوا أَمْرَنَا وَ إِذَا جَاءَكُمْ عَنَّا حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ عَلَيْهِ شَاهِداً أَوْ شَاهِدَيْنِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَخُذُوا بِهِ وَ إِلَّا فَقِفُوا عِنْدَهُ ثُمَّ رُدُّوهُ إِلَيْنَا حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ وَ مَنْ أَدْرَكَ قَائِمَنَا فَخَرَجَ مَعَهُ فَقَتَلَ عَدُوَّنَا كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ عِشْرِينَ شَهِيداً وَ مَنْ قُتِلَ مَعَ قَائِمِنَا كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ شَهِيداً}}؛ امالی الطوسی ۲۳۲ / ۴۱۰ / بشارة المصطفی؛ ۱۱۳.</ref>.
# '''[[مسئولیت‌پذیری]] نسبت به [[شیعیان]]:''' [[امام جواد]]: "همانا کسی که متکفل [[ایتام آل محمد]] {{صل}} شود، آنانکه از امامشان جدا شده و در [[جهل]] خود سرگردان مانده و در دست شیاطین‌شان و ناصبیان از دشمنانمان [[اسیر]] گشته‌اند، پس آنان را از چنگال [[شیاطین]] و [[دشمنان]] ما [[نجات]] داده و از حیرتشان بیرون برد و [[شیاطین]] را با رد وسوسه‌هایشان [[سرکوب]] نموده و ناصبیان را با [[دلایل]] پروردگارشان و [[دلیل]] امامانشان مقهور سازد. چنین کسانی نزد [[خداوند]] به بلندترین [[جایگاه]] از [[بندگان]] [[برتری]] یابند، بیش از [[فضیلت]] [[آسمان]] بر [[زمین]] و بیش از [[فضیلت]] [[عرش]] و کرسی و حُجُب بر [[آسمان]] و برتریِ آنها بر این عابد همچون امتیاز [[ماه]] شب چهارده بر مخفی‌ترین [[ستاره]] در [[آسمان]] می‌باشد" <ref>{{متن حدیث|قَالَ الْجَوَادُ {{ع}}: مَنْ تَكَفَّلَ بِأَيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعِينَ عَنْ إِمَامِهِمْ الْمُتَحَيِّرِينَ فِي جَهْلِهِمْ الْأُسَرَاءِ فِي أَيْدِي شَيَاطِينِهِمْ وَ فِي أَيْدِي النَّوَاصِبِ مِنْ أَعْدَائِنَا فَاسْتَنْقَذَهُمْ مِنْهُمْ وَ أَخْرَجَهُمْ مِنْ حَيْرَتِهِمْ وَ قَهَرَ الشَّيَاطِينَ بِرَدِّ وَسَاوِسِهِمْ وَ قَهَرَ النَّاصِبِينَ بِحُجَجِ رَبِّهِمْ وَ دَلِيلِ أَئِمَّتِهِمْ لَيُفَضَّلُونَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى الْعِبَادِ بِأَفْضَلِ الْمَوَاقِعِ بِأَكْثَرَ مِنْ فَضْلِ السَّمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ وَ الْعَرْشِ وَ الْكُرْسِيِّ وَ الْحُجُبِ عَلَى السَّمَاءِ وَ فَضْلُهُمْ عَلَى هَذَا الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى أَخْفَى كَوْكَبٍ فِي السَّمَاءِ}}بحارالانوار، ج ۲، ص ۶.</ref>.
 
در اینجا به فهرستی از [[تکالیف]] [[بندگان]] نسبت به آن حضرت {{ع}} در [[دوران غیبت]] که در کتاب [[شریف]] مکیال المکارم گردآوری شده، اشاره می‌کنیم:
# تحصیل صفات و [[آداب]] و ویژه گی‌های آن حضرت.
# رعایت [[ادب]] نسبت به یاد او.
# [[محبت]] او به طور خاص.
# [[محبوب]] نمودن او در میان [[مردم]]
# [[انتظار فرج]] و [[ظهور]] آن حضرت.
# اظهار [[اشتیاق]] به [[دیدار]] آن بزرگوار.
# ذکر [[مناقب]] و [[فضایل]] آن حضرت.
# [[اندوهگین]] بودن [[مؤمن]] از [[فراق]] آن حضرت.
# حضور در مجالس [[فضائل]] و [[مناقب]] آن حضرت و تشکیل آن مجالس.
# سرودن و [[خواندن]] [[شعر]] در [[فضایل]] و [[مناقب]] آن حضرت.
# [[قیام]]، هنگام یاد شدن نام یا [[القاب]] آن حضرت.
# [[گریستن]]، گریاندن و خود را به گریه‌کنندگان شبیه نمودن بر [[فراق]] آن حضرت.
# درخواست [[معرفت امام عصر]] {{ع}} از [[خداوند متعال]].
# تداوم درخواست [[معرفت]] آن حضرت.
# [[دعا]] در [[زمان غیبت]] آن حضرت.
# شناختن علاقه‌های [[ظهور]].
# [[تسلیم]] بودن و [[عجله]] نکردن.
# [[صدقه]] دادن به قصد [[سلامتی]] آن حضرت و انجام [[اعمال]] [[واجب]] و [[مستحب]] به [[نیابت]] از ایشان.
# سعی در [[خدمت]] کردن به آن حضرت.
# [[تجدید بیعت]] با ایشان در هر روز و هر لحظه<ref>با استفاده از کتاب مکیال المکارم.</ref>»<ref>[[مهدی نیلی‌پور|نیلی‌پور، مهدی]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۱ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص 91-102.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛
| تصویر = 151937.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید اسدالله هاشمی شهیدی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«باتوجّه به مجموع [[آیات]]، [[روایات]]، [[دعاها]] و زیاراتی که درباره مسأله [[انتظار]] وارد شده، و همچنین با دقّت و تأمّل در مفهوم واقعی کلمه "[[انتظار]]" این معنا به خوبی روشن می‌شود که [[منتظر راستین]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} بار سنگین و [[مسئولیت]] خطیری به عهده دارد. چرا که هم باید خود را بسازد، و هم دیگران را توجیه و [[ارشاد]] کند، و هم ابزار و امکانات لازمه [[ظهور]] را فراهم آورد. و اینها سه برنامه و [[مسئولیت]] مشخص، به نام: "[[خودسازی]]"، "دگرسازی" و "[[زمینه‌سازی]]" است، که توجّه بدان لازم، و موجب [[اصلاح فرد]] و [[جامعه]] و جلوگیری از [[مفاسد]] اجتماع، و باعث [[نجات]] و [[رستگاری]]، و مایه دلگرمی و [[آمادگی برای ظهور]] [[منجی]] بشریّت، و پذیرش [[امام]] [[معصوم]] [[غایب]] است.
# ''' [[خودسازی]]:''' نخستین [[وظیفه]] [[انسان]] [[منتظر]]، [[خودسازی]] و [[تربیت]] جسم و [[جان]] و [[آمادگی برای ظهور]] [[امام غایب]] است. زیرا [[شوق دیدار]] [[امام]] {{ع}} [[آدمی]] را می‌سازد، و او را برای [[درک]] ظهورش آماده می‌کند، و [[آمادگی]] نیز، جز در سایه انجام فرامین [[حقّ]] و [[دستورات]] [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} به دست نمی‌آید. چراکه "[[آمادگی]]"، تنها صرف ادّعا نیست، بلکه [[ایمان]] و عمل است که [[آمادگی]] را جلوه می‌دهد.
 
[[قرآن کریم]]، [[یاوران]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} و [[منتظران واقعی]] آن حضرت را [[بندگان]] [[صالح]] و [[شایسته]] [[خدا]]، و افراد [[پرهیزکاری]] می‌داند که [[ایمان به خدا]] دارند و [[کارهای نیک]] و [[شایسته]] انجام می‌دهند.
 
[[روایات اسلامی]] نیز، آنها را کسانی معرّفی می‌کند که [[خدا]] را آن‌گونه که باید بشناسند، شناخته‌اند. و پرهیزکارانه عمل می‌کنند، و به [[ولایت]] ائمّه [[معصومین]] {{عم}} معترفند، و به [[امامت امام غایب]] از انظار [[عقیده]] دارند، و خود را به [[اخلاق نیکو]] متخلّق می‌سازند، و به [[آداب]] و [[عقاید]] [[دینی]] تمسّک می‌جویند، و بر [[ایمان]] و [[یقین]] خود می‌افزایند، و [[تسلیم]] [[دستورات]] [[دین]] و [[فرمان]] [[خاندان پیامبر]] می‌شوند.
 
اینک به نمونه‌ای چند از احادیثی که در این زمینه می‌آوریم، توجّه فرمایید.
 
[[پیامبر اکرم]] می‌فرماید: "سه [[خصلت]] است که در هرکس باشد، شیرینی [[ایمان]] را چشیده است:
# [[خدا]] و [[پیامبر خدا]] در نزد او، از هرچیز و هرکس محبوب‌تر باشد.
# هرکس را که [[دوست]] می‌دارد، برای [[خدا]] [[دوست]] داشته باشد.
# بعد از [[نعمت]] [[اسلام]] که [[خداوند]] او را از [[گمراهی]] [[نجات]] داده است، از بازگشت به [[کفر]]، کراهت داشته باشد همان‌گونه‌که از افکنده شدن در [[آتش]] کراهت دارد"<ref>{{متن حدیث|ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ وَجَدَ حَلاوةَ الإِيمانِ: أَنْ يَكُونَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا، وَ أَنْ يُحِبَّ المَرءُ لا يُحِبُّهُ إِلاَّ لِلَّهِ، وَ أَنْ يُكْرَهَ أَنْ يَعُودَ فِي الْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْقَذَهُ اللَّهُ مِنْهُ، كَمَا يَكْرَهُ أَنْ يُلْقَى فِي النَّارِ}}؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۳۵، حرف الثاء، ح۳۴۱۵.</ref>.
 
آن حضرت در رابطه با [[عقیده به ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} و [[ایمان]] و [[اعتقاد]] به [[ولایت]] و [[امامت]] آن حضرت، و اوصاف [[مؤمنان]] و [[منتظران واقعی]] [[ظهور]]، و [[عشق]] و علاقه و [[محبّت]] آنان نسبت به [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} و [[بردباری]] و شکیبایی‌شان در ثابت ماندن بر [[حقّ]] و [[حقیقت]] در روزگار بسیار سخت و دشوار [[عصر غیبت]]، چنین می‌فرماید: "خوشا به حال شکیبایان در [[غیبت]] او، خوشا به حال پابرجایان در [[محبّت]] او، که [[خدای تبارک و تعالی]] آنها را در کتاب خود چنین توصیف فرموده است: (این [[قرآن]] [[هدایت]] است برای [[پرهیزکاران]]، آنها که به [[غیب]] [[ایمان]] می‌آورند)"<ref>{{متن حدیث|طُوبَى لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ! طُوبَى لِلْمُتَّقِينَ عَلَى مَحَبَّتِهِ! أُولَئِكَ وَصَفَهُمْ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ قَالَ: الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...}}؛ ینابیع المودّه، ج۳، ص۱۰۱، و در چاپ دیگر، ص۴۴۳.</ref>
 
'''۲- دگرسازی:''' بر اساس [[تعالیم]] عالیه [[اسلام]] و [[دستورات]] [[پیشوایان دین]]، تلاش برای فراهم آوردن انگیزه‌ها و وسایلی که موجب [[شناخت]] [[معارف اسلامی]] و پراکندن آنها می‌شود، بزرگترین [[خدمت]] انسانی و عالی‌ترین عمل [[اجتماعی]] و والاترین گام اصلاحی و مهمترین [[تکلیف]] [[واجب]] [[الهی]] است که هر [[انسان]] هوشیار و بیدار که [[توانایی]] کشیدن بار آن را به دوش دارد، بایستی بدون آن‌که در آن کار [[سستی]] روا بدارد، بدان [[قیام]] کند.
 
بنابراین، تردیدی نیست که تنها پرداختن به خود [[کافی]] نیست و دردی را دوا نمی‌کند، بلکه بر هر [[انسان]] [[مسلمان]] [[منتظر]] لازم است که در عین "[[خودسازی]]" تا آنجا که برای او امکان دارد به دیگران هم برسد تا آنها نیز به [[مقام]] شامخ آخرین [[حجّت]] [[خدا]]، و [[شکوه]] روز [[ظهور]] و [[لزوم انتظار]] [[فرج]]، آشنا شوند. زیرا: "[[رسالت]] [[عظیم]] [[انتظار]]، به مدد اصل "دگرسازی"، همچون آتشی که در نیزار افتد، از هرکس به اطرافیانش و حتّی آیندگانش سرایت می‌کند. هر [[قلب]] فروزان، هزاران [[قلب]] دیگر را شعله‌ور می‌سازد تا این [[رسالت]] انسانی، سینه‌به‌سینه، در [[تاریخ]] پیش [[رود]]، و سرانجام به روزگار [[ظهور]] پیوندد"<ref>انتظار بذر انقلاب، ص۹۷.</ref>.
 
'''۳. زمینه‌سازی:''' آنچه در [[روایات اسلامی]] به نام [[قیام سید حسنی]]، [[نهضت]] [[هاشمی]] [[خراسانی]] یا [[قیام یمانی]]، [[قبل از ظهور امام زمان]] {{ع}} [[بیان]] شده است، نمونه‌ای از قیام‌هایی است که جهت [[آمادگی برای ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} انجام می‌پذیرد.
 
البته شکّی نیست که این جریان‌ها ابتداء به ساکن و بدون زمینه قبلی رخ نمی‌دهد؛ بلکه بعضی از پیش‌آمدها و حوادثی که [[قبل از ظهور]] اتفاق می‌افتد، [[منتظران]] [[مؤمن]] را بر آن می‌دارد تا بکوشند و تلاش کنند و برای [[پاسداری از دین]] و ادامه حیات با [[سختی‌ها]] دست‌وپنجه نرم کنند و دشواری‌ها را از پیش پای خود بردارند و ناگزیر به انگیزه‌ای طبیعی برای [[دفاع]] از خود، به تهیه نیرو و ابزار و آلات [[جنگی]] بپردازند و لوازم و امکانات را فراهم آورند، چنان‌که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] به این امر [[فرمان]] داده و فرموده است: {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده  در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>.
 
بنابراین، یکی از ابعاد دیگر [[انتظار]]، [[آمادگی]] و [[زمینه‌سازی]] و تهیه ابزار و آلات [[جنگی]] مورد [[نیاز]] برای [[قیام]] شکوهمند [[امام غایب]] است چنان‌که [[حدیث]] ذیل نیز اشاره به همین معناست»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۲۰۹-۲۱۵.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛
| تصویر = 783993038.jpg
| پاسخ‌دهنده = قنبر علی صمدی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در دو مقاله ''«[[آموزه انتظار و زمینه‌سازی ظهور (مقاله)|آموزه انتظار و زمینه‌سازی ظهور]]»'' و ''«[[بایسته‌های ظهور (مقاله)|بایسته‌های ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«"مقوله [[انتظار ظهور]] با مسئلۀ [[آمادگی]]، [[زمینه‌سازی]] و [[برنامه‌ریزی]] برای اجرایی شدن اهداف بلند [[دینی]] و فراهم نمودن [[مقدمات ظهور]]، رابطه انفکاک‌ناپذیر دارد. در [[عصر انتظار]]، توجه به الزامات [[عقیدتی]] ـ [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] [[اندیشه]] [[انتظار]] ضروری است و باید در [[دستور]] کار [[جامعه منتظران]] قرار گیرد. در ادامه، به برخی از این ضرورت‌ها و بایسته‌ها اشاره می‌کنیم:
# [[معرفت]] منتظرانه: شناختن و شناساندن [[امام]] [[منتظَر]] {{ع}} و اهداف [[ظهور]] او، جزو اولین و مهم‌ترین الزامات [[انتظار]] [[زمینه‌ساز]] است؛ زیرا بدون [[معرفت]] و [[شناخت]]، نه‌تنها سخن از [[زمینه‌سازی]]، مفهوم نمی‌یابد، بلکه اساساً اندیشة [[انتظار]] شکل نمی‌گیرد.
# [[سلوک]] منتظرانه: دومین بایستگی [[انتظار]] [[زمینه‌ساز]]، نمود و [[ظهور]] این [[باور]] در [[رفتار]] و [[سلوک]] شخصی و [[اجتماعی]] [[انسان منتظر]] است؛ زیرا احیای [[ارزش‌های الهی]] و [[آراستگی]] جامعة [[منتظر]] به [[فضایل]] انسانی، [[هدف]] اصلی در بحث [[انتظار]] است. از این رو، نمی‌توان [[منتظر ظهور]] بود اما در عمل، دغدغه اهداف [[ظهور]] را نداشت؛ زیرا [[مأموریت]] اصلی [[امام مهدی]] {{ع}} نیز حاکمیت‌بخشی [[اسلام]] در [[جهان]] و [[اجرای عدالت]] در [[جامعه]] است. بنابراین، [[الگوپذیری]] عملی از روش حضرت در [[عصر انتظار]]، شرط چنین انتظاری است.
# ایجاد رغبت [[اجتماعی]]: ایجاد رغبت [[اجتماعی]] به سوی تعجیل، از دیگر الزامات [[انتظار]] [[زمینه‌ساز]] است. تا زمانی که [[مردم]]، مسئلۀ [[ظهور]] را [[اولویت]] اساسی خود تلقی نکنند و به این مسئله بی‌اعتنا باشند، این رغبت [[اجتماعی]] به امر [[ظهور]] تحقق نمی‌یابد. لازمة این دغدغه، انس با حضرت، [[دعا]] برای تعجیل [[ظهور]] و تلاش و اقدامات تمهید‌ساز در این زمینه است.
# تبدیل رغبت به روی‌کرد جمعی: ارتقای رغبت [[اجتماعی]] به روی‌کرد عمومی و حرکت به سمت استقبال از [[حکومت عدل جهانی]] [[مهدوی]]، از دیگر الزامات و [[بایسته‌های انتظار]] [[زمینه‌ساز]] است. اساساً تبدیل چنین باوری از حالت [[اعتقاد]] و [[گرایش]] بسیط به یک روی‌کرد جمعی، مهم‌ترین [[شرط تحقق ظهور]] محسوب می‌شود؛ زیرا تا [[بشر]] به این [[باور]] نرسد که تنها راه [[نجات]] [[انسان]]، روی‌کرد به [[حکومت عدل جهانی]] مطرح در نظریة [[مهدویت]] است، هرگز خود را برای پذیرش آن آماده نخواهد کرد. از طرف دیگر، [[سنت]] خداوندی نیز این‌گونه است که [[بشر]] بدون چنین ره‌یافتی، از آثار [[حکومت عدل جهانی]] بهره‌مند نخواهد شد.
# [[جهانی‌سازی]] اندیشة [[انتظار ظهور]]: موضوع [[آمادگی عمومی]] و جهانی برای ورود به [[عصر ظهور]]، از عوامل تعیین‌کننده در بحث [[زمینه‌سازی ظهور]] محسوب می‌شود؛ زیرا مهم‌ترین عامل و بلکه عامل اصلی [[تأخیر ظهور]] نیز، فقدان [[آمادگی جهانی]] برای پذیرش این اندیشة [[الهی]] و [[نجات‌بخش]] است. عوامل دیگر نیز به این عامل اساسی بازمی‌گردد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آموزه انتظار و زمینه‌سازی ظهور (مقاله)|آموزه انتظار و زمینه‌سازی ظهور]]، ص ۱۲۲.</ref>.
 
«یکی از [[وظایف]] مهم [[پیروان]] و [[منتظران]] [[ظهور امام عصر]] {{ع}}، [[زمینه‌سازی]] و تمهید [[مقدمات ظهور]] است. به همین جهت، در [[روایات]]، از این گروه به عنوان "[[زمینه‌سازان ظهور]]" یاد شده است. بدون [[شک]] در [[اندیشه شیعی]] و [[مهدوی]]، این گروه به [[دلیل]] سهم‌گیری و نقش آفرینی مؤثر آنان در فراهم‌سازی [[مقدمات ظهور]] و تحقق [[حکومت عدل جهانی]] [[مهدوی]]، دارای [[منزلت]] و [[جایگاه]] بسی ارجمندی خواهند بود. با توجه به اهمیت و آثار مسأله [[زمینه‌سازی]]، آنچه در [[عصر انتظار]] و شرایط [[غیبت امام عصر]] {{ع}}، [[ضرورت]] دارد و می‌‌باید در دستورکار [[جامعه منتظر]] قرار گیرد، عمل به بایسته‌ها و توجه به الزامات [[عقیدتی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] [[اندیشه]] [[انتظار]] و فراهم‌سازی [[زمینه‌های ظهور]] [[امام عصر]] {{ع}} است. و اساساً مسأله [[زمینه‌سازی]] و تلاش برای رفع [[موانع ظهور]]، درمتن معنا و ماهیت [[انتظار]]، نهفته است و این واژه، حاکی از حضور در صحنه و فعالیت و تلاش عملی برای تغییر وضع موجود تا تحقق یک دگرگونی [[عظیم]] است، دگرگونی که به [[زمینه‌سازی]] و فراهم شدن شرایط احتیاج دارد. [[قوت]] و شدت چنین انتظاری نیز، وابسته به [[میزان]] تمهیدات و دستمایه‌های لازم برای تحقق آنچه مورد [[انتظار]] است، خواهند بود. از این نظر، [[انتظار ظهور]] به معنای واقعی کلمه، با بحث [[زمینه‌سازی]] و تلاش برای اجرایی شدن اهداف بلند [[دینی]] و فراهم نمودن مقدمات حکوت [[مهدوی]]، کاملاً عجین شده است به گونه‌ای که سخن از [[انتظار]] و آرزوی رسیدن به [[آرمان]] [[ظهور]]، بدون بحث از زمینه‌ها و جهت‌گیری‌های رسیدن به آن، مفهوم نخواهند داشت<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[بایسته‌های ظهور (مقاله)|بایسته‌های ظهور]]، ص ۱۳۸.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٩. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
| تصویر = Pic259.jpg
| پاسخ‌دهنده = عبدالمجید زهادت
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«در مورد [[وظایف]] و [[تکالیف]] شیعیان در [[دوران غیبت]] سخن‌های بسیاری گفته شده است و حتی تا هشتاد [[وظیفه]] برای [[منتظران]] [[ظهور امام مهدی]] {{ع}} برشمرده شده است.<ref>مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ج ۲، ص ۱۰۴.</ref> در این بخش به تعدادی از مهم‌ترین این [[وظایف]] اشاره می‌کنیم:
 
'''[[شناخت حجت خدا]] و [[امام عصر]] {{ع}}''': اولین و مهم‌ترین وظیفه‌ای که هر [[شیعه]] [[منتظر]] بر عهده دارد [[کسب معرفت]] نسبت به [[وجود مقدس امام زمان]] خویش است. در [[روایات]] بسیاری که از طریق [[شیعه]] و [[اهل تسنن]] از [[پیامبر اسلام]] [[نقل]] شده، آمده است: {{متن حدیث|مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة}}<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۶۸.</ref>. و در [[روایت]] دیگری از [[امام محمد باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةُ جَاهِلِيَّةٍ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا اَلْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ اَلْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ}}.<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۷۱، ح ۵؛ هر کس در حالی که امامی نداشته باشد بمیرد، مردنش مردن [[جاهلیت]] است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیش افتادن و یا تأخیر این امر [[دولت آل محمد]] {{صل}} او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالی که امامش را شناخته همچون کسی است که در [[خیمه]] [[قائم]] {{ع}} با آن حضرت باشد.</ref>
 
[[امام حسین]] {{ع}} درباره [[معرفت امام]] می‌فرمایند: {{متن حدیث|أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ اَلْعِبَادَ إِلاَّ لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اِسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اَللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ اَلَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ}}.<ref>بحار الانوار، ج ۵، ص ۳۱۲؛ ای [[مردم]]! همانا [[خداوند]] –بزرگ باد یاد او- [[بندگان]] را نیافرید مگر برای این که او را بشناسند. پس هرگاه او را بشناسند او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند، با [[پرستش]] او از [[بندگی]] هرآنچه جز خداست بی‌نیاز گردند. مردی سؤال کرد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]، [[پدر]] و مادرم فدایت، [[معرفت خدا]] چیست؟ حضرت فرمود: این است که [[اهل]] هر زمانی، امامی را که باید از او [[فرمان]] برند، بشناسند.</ref>
 
آری، [[فلسفه آفرینش انسان]]، رسیدن به [[مقام]] [[معرفت]] خداست. اما این [[معرفت]] حاصل نمی‌شود مگر به [[معرفت امام]] و [[حجت]] عصر {{ع}}؛ چرا که [[امام]]، آینه تمام نمای [[حق]] و واسطه [[شناخت]] خداست. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|نَحنُ العالِمُونَ (القائِمُونَ) بِأَمرِهِ وَ الدّاعُونَ إِلی سَبیلِهِ، بِنا عُرِفَ اللّهُ وَ بِنا عُبِدَ اللّهُ، نَحنُ الأَدِلاّءُ عَلَی اللّهِ وَ لَولانا ما عُبِدَ اللّه}}.<ref>بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۲۶۰؛ ما دانایان (برپا دارندگان) به امر [[خدا]] و [[دعوت]] کنندگان به راه او هستیم. به واسطه ما [[خدا]] شناخته و پرستیده می‌شود. ما [[راهنمایان]] به سوی خدا هستیم و اگر ما نبودیم پرستیده نمی‌شد.</ref>
 
توجه به مفاد دعاهایی که [[خواندن]] آنها در [[عصر غیبت]] مورد تأکید قرار گرفته است. نیز ما را به اهمیت موضوع [[شناخت حجت خدا]] رهنمون می‌سازد.
 
از [[امام صادق]] {{ع}} سفارش به [[خواندن]] این [[دعا]] شده است: {{متن حدیث|اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ دينى}}.<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ [[کمال الدین و تمام النعمه]]، ج ۲، ص ۳۴۳ و ص ۵۱۲.</ref>
 
مراد و مقصود از «[[معرفت امام]]» که در [[روایات]] بر آن تأکید شده این است که ما آن حضرت را آنچنانکه هست بشناسیم؛ به گونه‌ای که این [[شناخت]] سبب در [[امان]] ماندن ما از شبهه‌های [[ملحدان]] و مایه نجاتمان از [[اعمال]] [[گمراه‌کننده]] [[مدعیان دروغین]] باشد، و این چنین شناختی جز به دو امر حاصل نمی‌گردد: اول، [[شناختن شخص امام]] {{ع}} به نام و [[نسب]]، و دوم، [[شناخت]] صفات و ویژگی‌های او و به دست آوردن این دو [[شناخت]] از اهم [[واجبات]] است.<ref>مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۰۷.</ref>
 
ابونصر پیش از [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} به حضور آن حضرت می‌رسد. [[امام]] از او می‌پرسد: «آیا مرا می‌شناسی؟» پاسخ می‌دهد: پاسخ می‌دهد: «آری؛ شما [[سرور]] من و [[فرزند]] [[سرور]] من هستید». [[امام]] می‌فرماید: «مقصود من چنین شناختی نبود» ابونصر می‌گوید: «خودتان بفرمایید». [[امام]] می‌فرماید: من آخرین [[جانشین پیامبر خدا]] هستم و [[خداوند]] به [[برکت]] من [[بلا]] را از [[خاندان]] و شیعیانم دور می‌کند.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.</ref>
 
'''کسب [[اخلاق نیکو]] و [[دوری از صفات ناپسند]]''': [[وظیفه]] مهم دیگری که هر [[شیعه]] [[منتظر]] بر عهده دارد پیراستن خود از خصایص [[ناپسند]] و آراستن خود به [[اخلاق نیکو]] است. از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَکُونَ مِنْ اَصْحابِ الْقائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ، وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الاَْخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ}}.<ref>غیبة [[نعمانی]]، ص ۲۰۰، ح ۱۶.</ref>
 
در توقیعی که از [[امام مهدی]] {{ع}} گزارش شده است آمده: {{متن حدیث| فَلْيَعْمَلْ كُلُّ اِمْرِئٍ مِنْكُمْ بِمَا يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ يَتَجَنَّبُ مَا يُدْنِيهِ مِنْ كَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا}}.<ref>الإحتجاج، ج ۲، ص ۵۹۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶؛ پس هر یک از شما باید آنچه را که موجب [[دوستی]] ما می‌شود، پیشه خود سازد و از هر آنچه موجب خشم و ناخوشنودی ما می‌گردد، دوری گزیند.</ref>
 
'''[[پیوند با مقام ولایت]]''': [[حفظ]] و تقویت [[پیوند قلبی]] با [[امام عصر]] {{ع}} یکی دیگر از [[وظایف]] مهمی است که هر [[شیعه]] منتظر در [[عصر غیبت]] برعهده دارد. در روایتی از [[امام محمد باقر]] {{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید  و از مرزها نگهبانی کنید  و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.</ref> آمده است: {{متن حدیث|اِصْبِرُوا وَ صٰابِرُوا وَ رٰابِطُوا فَقَالَ اِصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ اَلْفَرَائِضِ وَ صٰابِرُوا عَدُوَّكُمْ وَ رٰابِطُوا إِمَامَكُمُ اَلْمُنْتَظَرَ}}.<ref>غیبة [[نعمانی]]، ص ۱۹۹؛ بر انجام [[واجبات]] [[صبر]] کنید و در برابر دشمنانتان [[پایداری]] کنید، و با [[امام]] [[منتظران]] رابطه برقرار کنید.</ref>
 
'''[[کسب آمادگی برای ظهور]] [[حجت]] [[حق]]''': یکی دیگر از وظایفی، که به تصریح [[روایات]]، در [[دوران غیبت]] بر عهده [[شیعیان]] و [[منتظران فرج]] [[قائم آل محمّد]] {{صل}} است کسب آمادگی‌های لازم نظامی و غیر آن برای [[یاری]] [[امام غائب]] است. از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|لَيَعِدَنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقائِمِ عليه السلام وَ لَوْ سَهْما فَإِنَّ اللّهَ تَعالي إِذا عَلِمَ ذلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يَنْسِيَ في عُمْرِهِ حَتّي يُدْرِكَهُ فَيَكُونَ مِنْ أَعْوانِهِ وَ أَنْصارِهِ}}<ref>غیبة [[نعمانی]]، ص ۳۲۰، ح ۱۰؛ هر یک از شما باید برای [[خروج]] [[حضرت قائم]] {{ع}} [سلاحی] مهیا کند. هر چند یک تیر باشد؛ [[خدای تعالی]] هرگاه بداند کسی چنین نیتی دارد [[امید]] آن است که عمرش را طولانی کند تا آن حضرت را [[درک]] کند و از [[یاران]] و همراهانش قرار گیرد.</ref> در [[روایت]] دیگری از [[امام کاظم]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|أَنَّ مَنِ اِرْتَبَطَ دَابَّةً مُتَوَقِّعاً بِهِ أَمْرَنَا وَ يَغِيظُ بِهِ عَدُوَّنَا وَ هُوَ مَنْسُوبٌ إِلَيْنَا أَدَرَّ اَللَّهُ رِزْقَهُ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ وَ بَلَّغَهُ أَمَلَهُ وَ كَانَ عَوْناً عَلَى حَوَائِجِهِ}}.<ref>الکافی، ج ۶، ص ۵۳۵، ح ۱؛ هر کس اسبی را به [[انتظار]] [[امر]] ما نگاه دارد و به سبب آن [[دشمنان]] ما را [[خشمگین]] سازد، در حالی که او منسوب به ماست، [[خداوند]] روزیش را فراخ گرداند، به او [[شرح صدر]] عطا کند، او را به آرزویش برساند و در رسیدن به خواسته‌هایش [[یاری]] کند.</ref>
 
در روایتی آمده است: {{متن حدیث|قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَمِ اَلرِّبَاطُ عِنْدَكُمْ قُلْتُ أَرْبَعُونَ قَالَ لَكِنْ رِبَاطُنَا رِبَاطُ اَلدَّهْرِ}}.<ref>الکافی، ج ۸، ص ۳۸۱، ح ۵۷۶؛ حضرت [[ابوجعفر محمد بن علی]] ([[امام باقر]]){{عم}}، به من فرمودند: منتهای زمان [[مرابطه]] (مرزداری) نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: [[چهل]] روز فرمودند: ولی [[مرابطه]] ما مرابطه‌ای است که همیشه هست.</ref> [[علامه مجلسی]] در شرح این فرمایش [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: {{عربی|اي يجب علي الشيعة أن يربطوا أنفسهم على طاعة إمام الحق، و إنتظار فرجه و يتهياؤا لنصرته}}.<ref>مراة العقول فی شرح أخبار [[آل]] الرسول، ج ۲۶، ص ۵۸۲؛ بر [[شیعیان]] [[واجب]] است که خود را بر [[اطاعت امام]] بر [[حق]] و [[انتظار فرج]] او ملتزم سازند و برای [[یاری]] نمودنش مهایا باشند.</ref>
 
'''[[ارتباط با فقها]] و [[مراجع تقلید]]''': روشن است که در [[دوران غیبت]] هیچ‌یک از [[احکام اسلام]] تعطیل نشده و باید تا آمدن [[امام عصر]] {{ع}} به همه آنچه [[اسلام]] از [[دستور]] داده است عمل شود. از طرفی امکان دسترسی به [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} و فراگرفتن مستقیم [[احکام دین]] از ایشان، برای ما وجود ندارد. در چنین شرایطی [[وظیفه]] انسن [[رجوع به علما]] است. در روایتی از [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ اَلْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلاَهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لاَ يَكُونُ إِلاَّ بَعْضَ فُقَهَاءِ اَلشِّيعَةِ لاَ جَمِيعَهُمْ}}.<ref>وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج ۲۷، ص ۱۳۱.</ref>
[[امام عصر]] {{ع}} نیز در یکی از [[توقیعات]] خود در پاسخ «[[اسحاق بن یعقوب]]» می‌فرماید {{متن حدیث|وَ أَمَّا اَلْحَوَادِثُ اَلْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ}}.<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴.</ref>
 
'''[[دعا برای تعجیل فرج]]''': یکی از [[وظایف]] مهمی که بنا به تصریح [[حضرت صاحب الامر]] {{ع}} بر عهده همه [[منتظران]] گذاشته شده، [[دعا برای تعجیل فرج]] است. [[امام عصر]] {{ع}} در توقیعی که خطاب به «[[اسحاق بن یعقوب]]» صادر شده، می‌فرمایند: {{متن حدیث|وَ أَكْثِرُوا اَلدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ اَلْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ}}.<ref>«برای [[تعجیل فرج]] بسیار [[دعا]] کنید که [[فرج]] شما همان است». [[کتاب]] [[الغیبة طوسی]]، ص ۱۷۶.</ref> [[امام حسن عسکری]] {{ع}} نیز [[دعا برای تعجیل فرج]] را شرط [[رهایی]] از فتنه‌های [[دوران غیبت]] دانسته، {{متن حدیث|وَ اَللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لاَ يَنْجُو فِيهَا مِنَ اَلْهَلَكَةِ إِلاَّ مَنْ ثَبَّتَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ}}.<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۸۴؛ به [[خدا]] [[سوگند]] او غیبتی خواهد داشت که در آن تنها کسانی از [[هلاکت]] [[نجات]] می‌یابد که [[خداوند]] آنها را بر قول به امامتش [[ثابت قدم]] داشته و در [[دعا]] برای [[تعجیل]] فرجش موفق کرده است.</ref>
 
'''[[وحدت]] و [[همدلی]]''': از [[وظایف]] تک تک افراد [[منتظر]] که بگذریم، جمعیت [[منتظران]] نیز باید طرح و برنامه‌ای داشته باشند که در راستای اهداف [[امام]] و [[حجّت الهی]] باشد. به بیان دیگر، [[اجتماع]] [[منتظر]]، لازم است تلاش و حرکت خود را در مسیر [[رضایت]] [[رهبر موعود]] قرار دهد. [[امام عصر]] {{ع}} در یکی از [[توقیعات]] خود به چنین جمعیتی این گونه [[بشارت]] داده است: اگر [[شیعیان]] ما –که [[خداوند]] آنان را در راه اطاعتش [[یاری]] دهد- در وفای پیمانی که از ایشان گرفته شده، یکدل و مصمم باشند، البتّه [[نعمت]] [[دیدار]]، از آنان به تأخیر نمی‌افتند و [[سعادت]] [[ملاقات]] ما برای آنها با [[معرفت]] کامل و [[راستین]] به ما، [[تعجیل]] می‌شود.<ref>الاحتجاج، ج ۲، ص ۶۰۰، ش ۳۶۰.</ref>
آن [[عهد]] و [[پیمان]]، همان است که در [[کتاب خدا]] و [[اهل بیت]] آمده است که مهم‌ترین آنها را بیان می‌کنیم:
# جمعیت [[منتظران]] در مقابل [[بدعت‌ها]] و [[انحراف‌ها]] در [[دین]] رواج [[منکرات]] و [[زشتی‌ها]] در سطح [[جامعه]]، بی‌تفاوت نیستند. نیز در برابر فراموش شدن سنّت‌های [[نیکو]] و [[ارزش‌های اخلاقی]] از خود واکنش نشان می‌دهند. این، پیمانی است که براساس [[تعالیم قرآن]] بر دوش [[منتظران]] نهاده شده است. {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و باید برخی از شما [[مسلمانان]]، [[خلق]] را به خیر و [[صلاح]] [[دعوت]] کنند و امر به [[نیکوکاری]] و [[نهی]] از [[بدکاری]] کنند، و اینها (که [[واسطه هدایت]] [[خلق]] هستند) [[رستگار]] خواهند بود» [[سوره آل عمران]] [[آیه]] ۱۰۴.</ref>
# [[جامعه منتظر]] در برخورد با دیگران [[وظیفه]] دارد که [[تعاون]] و [[همکاری]] را سر فصل برنامه‌های خود قرار دهد. افراد این [[جامعه]] به دور از تنگ نظری و [[خودمحوری]]، پیوسته حال [[فقرا]] و [[نیازمندان]] [[جامعه]] را پی‌گیری می‌کنند و از آنان بی‌خبر نمی‌مانند. گروهی از [[شیعیان]] از [[امام باقر]] {{ع}} درخواست [[نصیحت]] کردند؛ حضرت فرمود: از میان شما آنکه نیرومند است، [[ضعیف]] را [[یاری]] کند و آنکه بی‌نیاز است با نیازمندتان [[مهربانی]] ورزد و هر یک از شما درباره دیگری [[خیرخواهی]] کند.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۵.</ref> سخن آخر اینکه [[جامعه منتظر]] باید بکوشند که در همه ابعاد [[زندگی اجتماعی]]، الگوی سایر اجتماعات باشند و همه زمینه‌های لازم برای [[ظهور منجی موعود]] را فراهم کنند»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۴۴.</ref>
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ١٠. دکتر نصرآبادی (هیئت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی)؛
| تصویر = 13681204.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی باقی نصرآبادی
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی باقی نصرآبادی]]'''، در مقاله ''«[[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«به‌طور مسلّم [[انتظار]] دارای فلسفه‌های زیر است:
# '''[[خودسازی فردی]]:''' چنین تحولی قبل از هر چیزی [[نیازمند]] عناصر آماده و باارزش انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان [[اصلاحات]] وسیعی را در [[جهان]] به دوش بکشند، و لازمه آن، بالا بردن سطح [[اندیشه]]، [[آگاهی]] و [[آمادگی]] روحی و [[فکری]] افراد [[جامعه]] است. [[منتظر واقعی]]، برای چنان برنامه مهمی هرگز نمی‌تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، بلکه باید حتما در صف اصلاح‌طلبان قرار گیرد. برای تحقق چنین انقلابی، به مردانی بسیار بزرگ و بلند نظر با بینشی عمیق [[نیاز]] است و [[خودسازی]] برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‌ترین برنامه‌های [[اخلاقی]]، [[فکری]] و [[اجتماعی]] است.
# '''خودیاوری‌های [[اجتماعی]]:''' [[منتظران راستین]]، [[وظیفه]] دارند تنها به خویش نیندیشند؛ بلکه باید ضمن [[خودسازی]] و [[مراقبت]] از خود، در [[اصلاح]] دیگران هم بکوشند؛ زیرا برنامه [[عظیم]] و سنگینی که انتظارش را می‌کشند، برنامه‌ای است که باید همه عناصر تحول در آن شرکت جویند، تا کوشش‌ها و تلاش‌ها هماهنگ باهم به ثمر برسد<ref>ناصر مکارم شیرازی، مهدی انقلابی بزرگ، ص ۱۰۷-۱۰۸.</ref>»<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۲۳.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱١. آقای دکتر شفیعی سروستانی؛
| تصویر = 13681061.jpg
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم شفیعی سروستانی
| پاسخ = آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«در [[فرهنگ اسلامی]]، [[جهان]] عرصه تقابل و هم آوردی در "[[ولایت]]" است؛ [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] او از یک سو و [[ولایت]] [[شیطان]] ([[طاغوت]]) و [[پیروان]] او از سوی دیگر. در این [[فرهنگ]]، [[انسان‌ها]] یا در خط [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] [[خدا]] هستند که [[خدا]]، آنها را از تاریکی‌های [[نادانی]] و [[گمراهی]]، خارج و به روشنای [[دانایی]] و [[رستگاری]] داخل می‌کند یا در خط [[ولایت]] [[شیطان]] و [[دوستان]] [[شیطان]] قرار دارند که اولیای‌شان، آنها را از [[روشنایی]] [[هدایت]] به سوی تاریکی‌های [[ضلالت]] می‌کشانند: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷؛ و نیز ر.ک: سوره جاثیه، آیه ۱۹.</ref>. بر اساس این نگرش، در [[آموزه‌های اسلامی]]، به نقش "[[ولایت]]" در [[زندگی]] [[انسان‌ها]] توجه ویژه‌ای شده است و همه اهل [[ایمان]] موظفند از یک‌سو، سر در گرو [[ولایت]] [[حق]] و [[پیروان]] آن داشته باشند و از سوی دیگر، از [[ولایت]] [[شیطان]] و [[پیروان]] او بیزاری جویند. این همان [[حقیقت]] "[[تولی]]" و "[[تبری]]" است که در [[مکتب]] [[تشیع]] بر آن بسیار تأکید شده است.
 
اگرچه "[[تولی]]" و "[[تبری]]" را در اصطلاح از [[فروع دین]] شمرده‌اند، ولی از مجموعه [[معارف اسلامی]]، به ویژه آموزه‌های [[مکتب اهل بیت]]: چنین بر می‌آید که این دو موضوع، نه فرع [[دین]]، بلکه همه [[دین]] و تمامیت [[ایمان]] هستند و به بیان دیگر، [[دین]] و [[ایمان]] چیزی جز [[دوستی]] ورزیدن و [[بیزاری جستن]] (دوری گزیدن) به خاطر [[خدا]] نیست. [[فضیل بن یسار]]، یکی از [[یاران امام]] [[صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدم: آیا [[دوستی]] و [[دشمنی]] از [[ایمان]] است؟ فرمود: آیا [[ایمان]] جز [[دوستی]] و [[دشمنی]] است؟"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۵.</ref>. در [[روایت]] دیگری، [[امام صادق]] {{ع}} فرماید: "آن کس که برای [[خدا]] [[دوستی]] بورزد، برای [[خدا]] [[دشمنی]] کند و برای [[خدا]] ببخشد، از کسانی است که [[ایمان]] او کامل شده است"<ref>همان، ص ۱۲۴، ح ۱.</ref>. و باز می‌فرماید: "کسی که [[دوستی]] و دشمنی‌اش بر اساس [[دین]] نباشد، [[دین]] ندارد"<ref>همان، ص ۱۲۷، ح ۱۶.</ref>. همچنین از آن حضرت [[نقل]] شده است [[رسول خدا]] - [[درود]] و [[سلام]] [[خدا]] بر او و خاندانش [[باد]] - به یارانش فرمود: استوارترین دست‌آویزهای [[ایمان]] کدام است؟ گفتند: [[خدا]] و رسولش بهتر می‌دانند. بعضی گفتند: [[نماز]]؛ بعضی گفتند: [[زکات]]؛ بعضی گفتند: [[روزه]]؛ بعضی گفتند: [[حج]] و [[عمره]] و بعضی گفتند: [[جهاد]]. پس [[پیامبر خدا]] فرمود: برای همه آنچه گفتید فضیلتی است، ولی استوار‌ترین دست آویزهای [[ایمان]] نیست، بلکه استوارترین دست‌آویز [[ایمان]]، [[دوستی]] در [[راه خدا]]، [[پیروی]] کردن از [[اولیای خدا]] و [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] خداست<ref>همان، صص ۱۲۵ و ۱۲۶، ح ۶.</ref>. این همه نیست مگر به [[دلیل]] آنکه دوستی‌ها و دشمنی‌های [[آدمی]] مبدأ همه کنش‌ها و واکنش‌ها و اثرگذاری و اثرپذیری‌های او و تعیین کننده منش و روش او در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] است. [[نجات]] و [[رستگاری]] یا سقوط و [[گمراهی]] هر انسانی نیز بستگی تام و تمامی به این موضوع دارد که او در [[زندگی]] خود به چه کسی یا چه چیزی [[دل]] بسته و به [[ولایت]] که سرسپرده است.
 
در [[فرهنگ شیعی]]، [[امامان معصوم]] {{عم}} [[مظهر]] همه [[خوبی‌ها]] و [[دشمنان]] آنها [[مظهر]] همه [[بدی‌ها]] هستند و به طور طبیعی کسی که در پی [[خوبی‌ها]] و دوری از [[بدی]] هاست، راهی جز [[دل]] بستن به حضرات [[معصومین]] و [[برائت]] (دوری) از [[دشمنان]] آنها ندارد. [[امام صادق]] {{ع}} در این زمینه می‌فرماید: ما ریشه همه خوبی‌هاییم و همه [[خوبی‌ها]] از شاخ و برگ ماست. از جمله [[خوبی‌ها]] یگانه‌پرستی، [[نماز]]، [[روزه]] و... است. [[دشمن]] ما ریشه همه بدی‌هاست و همه [[اعمال]] [[زشت]] و ناشایست از شاخ و برگ آنهاست که [[دروغ‌گویی]]، [[تنگ‌نظری]]، [[سخن‌چینی]] و.... از آن جمله است<ref>الکافی، ج ۸، ص ۳۰۳، ح ۳۳۶.</ref>. در [[روایت]] دیگری که از [[امام]] [[موسی کاظم]] {{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ}}<ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاری‌های آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>، [[نقل]] شده، این موضوع با عبارت دیگری بیان گردیده است: برای [[قرآن]] ظاهری است و [[باطنی]]. همه آنچه را [[خداوند]] در [[قرآن]] [[حرام]] کرده، ظاهر [[قرآن]] است و [[باطن]] آن [[پیشوایان]] ستمکارند و همه آنچه را [[خدای تعالی]] در [[قرآن]] [[حلال]] فرموده ظاهر [[قرآن]] است و [[باطن]] آن [[پیشوایان]] [[حق]] ([[ائمه معصومین]] {{عم}}) هستند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۰.</ref>. بنابراین، برای همه کسانی که طالب [[هدایت]] و رستگاری‌اند، به ویژه برای کسانی که سر در گرو [[ولایت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[اولیای خدا]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} دارند، ضروری است که [[دوستان]] و [[دشمنان]] اهل [[ایمان]] را بشناسند. اینان تا [[ولایت مهدوی]] را که استمرار [[ولایت الهی]]، [[ولایت محمدی]] و [[ولایت علوی]] است، و نیز کسانی را که در تقابل با جریان [[ولایت مهدوی]] هستند، چنان که بایسته است، نشناسند، نمی‌توانند چنان که [[شایسته]] است، به ریسمان [[ولایت مهدوی]] در آویزند و از [[دشمنان]] این [[ولایت]] بیزاری جویند. حضرت [[امام خمینی]] در این زمینه می‌فرماید: شرط ورود به [[صراط]] [[نعمت]] [[حق]]، [[برائت]] و دوری از [[صراط]] [[گمراهان]] است که در همه سطوح و [[جوامع اسلامی]] باید پیاده شود<ref>صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۱۴.</ref>. با توجه به مطالب یاد شده می‌توان گفت [[ولایت‌ورزی]] و [[برائت‌جویی]] دو رکن اساسی [[انتظار]] هستند و تنها کسانی را می‌توان از جمله [[منتظران واقعی]] برشمرد که در [[دوران غیبت]] [[تولی]] و [[تبری]] را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند.
 
در [[قرآن کریم]] و [[روایات معصومین]] {{عم}} به صراحت در مورد کسانی که باید [[مؤمنان]] به [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها گردن نهند و همچنین کسانی که نباید [[مؤمنان]] در پی [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها باشند سخن گفته شده است که در اینجا به مواردی از آنها اشاره می‌کنیم:
# '''[[قرآن]]''': [[آیه]] [[قرآن کریم]] در [[آیات]] متعددی به معرفی "ولی" [[مؤمنان]] پرداخته است که این از آن جمله است: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. [[خداوند متعال]] در ادامه این [[آیه]]، کسانی را که [[ولایت]] [[خدا]]، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ولی خدا]] را گردن می‌نهند، به عنوان "حزب [[الله]]" می‌ستاید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref>. براساس [[آیه]] یاد شده، تنها [[خدا]]، [[پیامبر]] و [[جانشین پیامبر]] که در پایان [[آیه]] به کنایه از وی یاد شده است - و همه می‌دانیم که او کسی جز [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} نیست - صلاحیت [[ولایت]] بر [[مؤمنان]] را دارند<ref>ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، صص ۴۷۵ - ۴۸۷.</ref>. همچنین [[خداوند]] در مورد کسانی که [[مؤمنان]] باید از [[دوستی]] کردن با آنها و پذیرش [[سرپرستی]] و [[ولایت]] شان خودداری کنند، در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ...}}<ref>«ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیده‌اند» سوره ممتحنه، آیه ۱.</ref>.
# '''[[روایات]]''': با توجه به اهمیت و نقش [[ولایت‌ورزی]] و [[برائت‌جویی]] در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] اهل [[ایمان]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}} در موارد متعددی، درباره دو موضوع یاد شده بحث کرده‌اند. آنان در مورد کسانی که [[شایسته]] است [[مؤمنان]] آنها را [[دوست]] و [[سرپرست]] خود برگزینند و همچنین کسانی که سزاوار است ایشان از پذیرش [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها خودداری کنند، به تفصیل سخن گفته‌اند تا آنجا که در برخی از [[مجموعه‌های روایی]] [[شیعه]]، بابی با عنوان {{متن حدیث|اَلْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ}}؛ "[[دوستی]] و [[دشمنی]] در [[راه خدا]]" به این موضوع اختصاص یافته است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۲، صص ۱۲۴ - ۱۲۷؛ بحارالأنوار، ج ۶۶، صص ۲۳۶ - ۲۵۳.</ref>. با بررسی اجمالی روایاتی که در این زمینه از [[پیامبر گرامی اسلام]] و [[ائمه معصومین]] {{عم}} وارد شده است، به روشنی درمی‌یابیم که در [[اندیشه]] [[اسلامی]] [[پذیرش ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]]، محور همه دوستی‌ها و [[مخالفت]] با [[ولایت]] آنها محور همه دشمنی‌هاست. از این رو، اهل [[ایمان]] موظفند با هر کس که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]] {{عم}} را پذیرفته است، [[دوستی]] و با هر کس که از در [[دشمنی]] با این [[خاندان]] وارد شده است، [[دشمنی]] کنند.
 
[[پیامبر خاتم]] {{صل}} در این زمینه می‌فرماید: هر که [[دوست]] دارد بر [[کشتی نجات]] بنشیند و به دستگیره [[استوار]] چنگ آویزد و ریسمان محکم [[خدا]] را بگیرد، باید پس از من [[علی]] را [[دوست]] بدارد و با دشمنش، [[دشمنی]] ورزد و از [[پیشوایان]] [[هدایت]] که از [[نسل]] اویند، [[پیروی]] کند<ref>محمد بن علی بن حسین شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ۲ ج. تحقیق: مؤسسة الإمام الخمینی، چاپ اول: مشهد، المؤتمر العالمی للإمام الرضا ۷، ۱۴۱۳ ه-. ق، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳، به نقل از: محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیت، ۱۳۷۷، ج ۲، صص ۹۷۴ و ۹۷۵.</ref>.
 
در [[روایت]] دیگری، [[امام باقر]] {{ع}} در پاسخ کسی که از آن حضرت خواسته بود او را از [[دینی]] که خود و اهل بیتش بر آنند، [[آگاه]] سازد، فرمود: [[گواهی]] به اینکه خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست و اینکه [[محمد]] - [[درود]] بر او و خاندانش [[باد]] - فرستاده خداست؛ [[اقرار]] به آنچه از سوی [[خدا]] آمده است؛ [[دوستی]] [[دوستان]] ما؛ [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] ما [[تسلیم]] شدن در برابر [[فرمان]] ما؛ چشم به راه بودن [[قائم]] ما؛ تلاش در راه [[اطاعت خدا]] و [[پاک‌دامنی]] و [[پرهیزکاری]]<ref>بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.</ref>. اگر به این [[آیات]] و [[روایات]] فراتر از زاویه نگاه محدود مذهبی و فرقه‌ای توجه شود، می‌توانند معیار تشخیص [[دوستان]] و [[دشمنان]] ما در عصر حاضر و تعیین حدود دوستی‌ها و دشمنی‌های ما باشند. بنابراین، می‌توان گفت از آنجا که عصر حاضر، عصر [[امامت]] و [[ولایت امام مهدی]] {{ع}} است و ایشان [[حجت الهی]] در زمان هستند، از یک سو [[وظیفه]] داریم به ریسمان [[ولایت مهدوی]] چنگ زنیم و همه مناسبات فردی و [[اجتماعی]] خود را بر اساس خواست و [[رضایت]] او سامان دهیم. از سوی دیگر، مکلفیم از [[تمسک]] به [[ولایت]] [[دشمنان]] آن حضرت خودداری کنیم و از هر آنچه در تقابل با این [[ولایت]] است، بیزاری جوییم. این موضوع، مبنا و اساس [[انتظار]] در [[تفکر]] [[شیعه]] است. بدون [[تردید]]، امروز [[فرهنگ]] و [[تمدن]] برخاسته از "[[اومانیسم]]"، "[[سکولاریسم]]" و "[[لیبرالیسم]]" غربی که با [[خوی]] استکباری و برتری‌طلبی خود در پی [[حاکمیت]] بخشیدن ولایتش بر سراسر [[جهان]] است، در تقابل جدی با [[فرهنگ]] ولایت‌محور [[شیعی]] و [[آرمان]] "[[حقیقت]] مدار"، "معنویت‌گرا" و "[[عدالت]] محور" [[مهدوی]] قرار دارد. از این رو، همه [[منتظران واقعی]] و هواخواهان [[ولایت مهدوی]] باید از این [[فرهنگ]] و [[تمدن]] بیزاری جویند و با سلطه‌طلبی آن مقابله کنند<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٢. آقای رضوانی؛
| تصویر = 15207.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی اصغر رضوانی
| پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«[[انتظار ظهور]] [[منجی]] هیچ گاه به [[حقیقت]] نمی‌پیوندد مگر در صورتی که سه عنصر اساسی در آن محقق گردد:
# عنصر [[عقیدتی]]: شخص [[منتظر]] باید [[ایمان]] راسخی به حتمی بودن [[ظهور منجی]] و [[نجات]] بخشی او داشته باشد.
# عنصر نفسانی: زیرا شخص [[منتظر]] باید در حالت [[آمادگی]] دائمی به سر ببرد.
# عنصر عملی و سلوکی: شخص [[منتظر]] باید به [[قدر]] استطاعت خود در [[سلوک]] و رفتارش زمینه‌های [[اجتماعی]] و فردی را برای [[ظهور منجی]] فراهم نماید.
 
با نبود هر یک از این سه عنصر اساسی، [[انتظار]] حقیقتاً معنا پیدا نمی‌کند.»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۵، ۸۶.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٣. آقای باقری‌زاده اشعری؛
| تصویر = 87666522.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد باقری‌زاده اشعری
| پاسخ = آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«[[انتظار فرج]] [[امام مهدی]] {{ع}}، سه رکن اساسی دارد:
# [[نارضایتی]] از وضعیت موجود،
# [[امید]] به [[گشایش]] و رهایی از سختی‌ در [[آینده]]،
# [[مسئولیت‌پذیری]].
 
منظور از [[مسئولیت‌پذیری]] در دوره [[انتظار]]، [[آمادگی]] یافتن روحی–روانی و [[تجربه‌اندوزی]] [[علمی]] و مهارتی و [[زمینه‌سازی]] برای [[ظهور]] و دوره پس از [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} است. این رکن، [[هویت]] ویژه‌ای به [[انتظار]] می‌بخشد و آن را از خمودگی و [[بی‌تفاوتی]] به [[آینده]]، متمایز می‌کند<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۵ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۵، ص ۳۰۹–۳۱۱.</ref>»<ref>[[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۴.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٤. آقای دکتر قائمی؛
| تصویر = 1130809.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی قائمی
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
#«'''[[امید به آینده‌ای روشن]]'''
# '''[[امید به نجات از ذلت]]'''
# '''[[فریادی از درون]]'''
# '''[[افشاگری‌ها]]:''' [[منتظر]] افشاگر است و می‌خواهد با [[اعتراض]] خود [[افشاگری]] کند و نشان دهد سازمان‌های که این قواعد و نظامات رسوایند و بی‌ارزش. این [[قوانین]] [[بشر]] ساخته، این [[توطئه]] است به نام حامی [[حقوق بشر]]، این نغمه‌های [[خیرخواهی]] از سوی سران [[توطئه]] است. [[توطئه]] برای بهره‌کشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از [[مستضعفان]]. [[منتظران]]، با [[افشاگری]] خود می‌خواهند نشان دهند که این سازمان‌های بین‌المللی، حتی این دادگاه‌های بین‌المللی سازمان‌هائی ضعیف و افتاده و در [[اختیار]] [[اراده]] گروهی از قدرتمندان است، رای‌شان در حد حفظ و [[حمایت]] از موقعیت‌شان می‌ارزد. اینان می‌پذیرند که برای عده‌ای [[آزادی]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و برای عده‌ای دیگر [[بدبختی]] و [[ذلت]] باشد. اینان [[سرپرستی]] و [[استثمار]] ابرقدرتان را از کشورهای تحت‌الحمایه می‌بینند و [[سکوت]] می‌کنند. سرگردانی [[مردم]] و اشغال سرزمین‌هایشان را می‌نگرند و بدان معترض می‌شوند. پس سخن و دعوی‌شان در [[حمایت از مظلومان]] [[دروغ]] است، [[فریب]] است و برای [[مردم]] [[توطئه]] است.
# '''[[محاکمه مسئولان]]:''' [[منتظران]] [[جهان]] [[مسئولان]] امور و [[زمامداران]] [[بشر]] را متهم دانسته و می‌گویند ای [[سیاستمداران]] چیره‌دست، ای [[مسئولان]] بی‌مسئولیت و احساسی، از اینکه مارا به حساب نمی‌آورید ناراحتیم، اینکه [[زندگی]] ما و [[خاندان]] ما را به بازیچه گرفته‌اید [[اعتراض]] داریم و بالاخره از اینکه به بی‌طرفی ما [[احترام]] نمی‌گذارید نگرانیم و [[وعده]] [[پیمان]] شکنی‌تان را محکوم می‌کنیم. [[منتظران]] می‌گویند این سازمان‌های بین‌المللی میدان فعالیت‌های شماست، کار و تلاش‌شان برای تثبیت بیشتر [[موقعیت]] و تحکیم زیادتر قدرت‌تان است، وگرنه سازمان تغذیه‌تان کجاست که ببیند هر [[روزه]] هزاران [[انسان]] در نقاط مختلف [[جهان]] از [[گرسنگی]] می‌میرند؟ دادگاه‌های بین‌المللی کجایند که آوارگی هزاران [[انسان]] را در [[جهان]] ببینند و سازمان [[حقوق بشر]] کجاست که [[بشریت]] بی‌سروسامان را بنگرد؟ [[منتظران]] [[جهان]] [[زمامداران]] را به [[محاکمه]] می‌طلبند که ما به شما چنین اختیاری نداده‌ایم که از [[قدرت]] ما علیه‌مان استفاده کنید. ما به شما اجازه نداده‌ایم که زمینه را برای سقوط و فنای‌مان فراهم سازید و بالاخره ما نخواسته‌ایم که دست شما تا مرفق به [[خون]] بی‌گناهان آلوده گردد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص30-34.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٥. آقای دکتر بابایی؛
| تصویر = 13681216.jpeg
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد باقر بابایی طلاتپه]]'''، در مقاله ''«[[مبانی صلح و امنیت در فرهنگ انتظار (مقاله)|مبانی صلح و امنیت در فرهنگ انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
#«[[اصلاح]] [[نفس]] و آراسته شدن به [[[اخلاق نیک]] [[اسلامی]]؛
# [[ورع]]، [[پارسایی]] و [[نیکو]] [[رفتاری]]<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۵۹۹ و سروستانی، همان، ص ۲۲.</ref>؛
# عمل به [[احکام]] و دستورهای [[قرآنی]]<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵.</ref>؛
# استخراج [[احکام]] و برنامه‌های [[اجتماعی]] [[اسلام]] و اجرای کامل آنها؛
# اجرای برنامه‌های [[اقتصادی]] [[اسلام]] و حل مشکلات [[اقتصادی]] و [[رفع فقر]] و [[بیکاری]]؛
# [[مبارزه]] با تمرکز ثروت‌های غیرمشروع؛
# تحصیل [[دانش]] و [[جدیت]] در رفع [[غفلت]]، [[سستی]] و عقب‌افتادگی و از نظر [[علمی]]، صنایع و تکنولوژی و جهات دیگر [[علمی]] بر دیگران در [[دنیا]] پیشی گیرند؛
# ایجاد دولتی نیرومند و [[مقتدر]] [[اسلامی]] در گستره [[گیتی]]<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج ۱۹ و ۱۵۶ و ۱۹۶، ج ۷، ص ۲۵۵ و ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>؛
# استماع [[احکام]] و [[قوانین]] به همه جهانیان و اثبات [[برتری]] آنها بر دیگری‌ها؛
# [[آماده‌سازی]] افکار جهانیان برای پذیرش [[قوانین]] و مقررات [[اسلام ناب]]<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبه؛بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۰.  </ref>»<ref>[[محمد باقر بابایی طلاتپه|بابایی طلاتپه، محمد باقر]]، [[مبانی صلح و امنیت در فرهنگ انتظار (مقاله)|مبانی صلح و امنیت در فرهنگ انتظار]]، ص۱۰۲-۱۰۳</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٦. آقای موسوی؛
| تصویر = 11121.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید علی موسوی
| پاسخ = آقای '''[[سید علی موسوی]]'''، در مقاله ''«[[فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن (مقاله)|فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«شاید بتوان گفت: مهم‌ترین وظیفه‌ که‌ منتظران‌ را در اوج خود نگه می‌دارد احساس حضور است، بدین معنا که شخص [[منتظر]]، از‌ طرفی‌، می‌داند‌ که تمام [[اعمال]] و [[رفتار]] او در دید و منظر [[امام زمان]] است و، از‌ سوی‌ دیگر، [[خداوند]] به او از [[عقل]] و [[معرفت]] و قلم آنقدر عطا کرده که [[غیبت]] برای او به‌ منزله‌ مشاهده است. ازاین‌رو، در چنین شرایطی، احساس حضور در زمان غیبت‌ به‌ او دست می‌دهد.
* '''یادکردن پیوسته‌ [[امام زمان]]''': در [[حدیثی]] [[امام کاظم]] فرمود: {{متن حدیث|يَغِيبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَ لَا يَغِيبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ ذِكْرُهُ}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۵١، ص ١۵٠.</ref>. طبق این [[روایت]]، هرچند شخص آن‌ امام‌ غایب‌ از دیدگان پنهان است، یاد و ذکر آن حضرت از [[قلوب]] [[مؤمنان]] هرگز فراموش نمی‌شود. به عبارتی، مؤمنان‌ و ‌‌منتظران‌ آن حضرت پیوسته به یاد ایشان‌اند و با یاد و ذکر آن حضرت زندگی‌ می‌کنند‌.
* '''صبر‌ و [[ثبات]] قدم بر [[ولایت ائمه]]''': از جمله [[وظایف]] مهمی که برای [[منتظر]] در زمان غیبت‌ ذکر شده است، ثبات‌قدم در [[ولایت]] [[اهل بیت]] است و این امر به‌ حدی دارای اهمیت است‌ که‌ منتظری که [[ثبات]] قدم دارد اجر و ثوابش با هزار [[شهید]] [[برابری]] می‌کند. [[امام سجاد]] در این رابطه می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ ثَبَتَ عَلَى وَلَايَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ}}<ref>همان، ج ٢۵، ص ١٢۵.</ref>؛ هر کس بر [[ولایت]] ما در [[غیبت]] [[قائم]] ما [[ثابت قدم]] باشد، [[خداوند]] اجر هزار [[شهید]] همانند شهدای [[بدر]] و [[احد]] را به او عطا می‌فرماید‌.
* '''عمل‌ به [[وظایف]] ([[ورع]] و [[اجتهاد]])''': [[امام صادق]] کسانی را [[یاران امام زمان]] معرفی کرده است که در کنار [[انتظار]]، به [[ورع]] و نیکویی‌های [[اخلاق]] نیز عمل می‌کنند.
* '''[[انتظار فرج]] و عدم [[یأس]]''': از دیگر وظایفی که در [[زمان غیبت]] برای [[منتظران]] بیان‌ شده‌ این‌ است که در [[انتظار]] خود دچار [[یأس]] و [[ناامیدی]] نشوند و [[شبهات]] و وسوسه‌های [[شیطان]] آنان‌ را‌ به واسطه طول [[غیبت]] مأیوس نکند و بدانند که، هرچند این [[انتظار]] به طول‌ بیانجامد‌، عاقبت‌، [[ظهور]] [[دولت حق]] اتفاق خواهد افتاد.
* '''[[تمسک]] به‌ آنچه‌ به ما رسیده''': در برخی [[روایات]] برای‌ منتظران‌، از‌ [[تمسک]] و [[پایبندی]] به آنچه از [[ائمه]] به‌ ایشان‌ رسیده به عنوان [[وظیفه]] یاد شده است و فرموده‌اند در [[زمان غیبت]] به‌ امر‌ اولی [[تمسک]] جویید تا امر‌ دیگر‌ برایتان روشن‌ گردد‌. امام‌ [[صادق]] در این باره می‌فرماید: {{متن حدیث|فَتَمَسَّكُوا بِالْأَمْرِ الْأَوَّلِ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْآخِرُ}}<ref>همان، ص ١۵٨.</ref>؛ به امر اولی [[تمسک]] کنید‌ تا‌ زمانی که امر دیگر برای شما‌ آشکار شود. {{متن حدیث|فَتَمَسَّكُوا بِمَا فِي أَيْدِيكُمْ، حَتَّى يَتَّضِحَ لَكُمُ الْأَمْرُ}}<ref>همان‌، ص ١۵٩.</ref>؛ [[تمسک]] کنید به آنچه در دستتان است تا امر برای شما واضح‌ گردد‌.
* '''[[دعا برای فرج]]''': از جمله وظایف‌ مهمی‌ که‌ [[منتظران]] برای [[زمان غیبت]] به آن امر‌ شده‌‌اند، دعا‌ برای فرج‌ [[امام زمان]] است. مهم‌تر اینکه در [[توقیع]] شریفی که از [[ناحیه مقدسه]] صادر شده امر به کثرت [[دعا برای فرج]] خواسته شده است. [[امام زمان]] در‌ این [[توقیع]] که به دست [[محمد بن عثمان]] - [[نایب دوم]] آن حضرت - رسید، پس از بیان [[علت غیبت]] و چگونگی انتفاع از آن حضرت در [[زمان غیبت]]، امر به کثرت [[دعا]] برای‌ تعجیل‌ [[فرج]] می‌نمایند و می‌فرماید: {{متن حدیث| وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ}}<ref>طبرسی، احتجاج، ج ٢، ص ۴٧١.</ref>؛ و زیاد برای [[تعجیل فرج]] [[دعا]] کنید که قطعا همین [[فرج]] شماست. این امر آن هم از‌ ناحیه‌ [[امام زمان]] یکی از [[وظایف]] مهم [[زمان غیبت]] را تعیین می‌نماید که [[منتظر]] دائماً [[تعجیل فرج]] را از درگاه [[الهی]] خواهان است.
* '''[[وظیفه عالمان]] [[منتظر]]''': برای [[علمای دین]] در [[زمان غیبت]]، [[وظایف]] سنگین‌تری، علاوه بر آنچه به عنوان [[وظایف]] عام ذکر شد‌، در‌ [[روایات]] آمده است و آنان باید [[مردم]] را به سوی [[امام]] بخوانند و بر وجود آن [[امام]] [[راهنمایی]] کنند و از [[دین]] آن حضرت [[دفاع]] نموده، [[ضعیفان]] از [[بندگان خدا]] را از تورهای‌ شیاطین‌ و [[شبهات]] گمراهان‌ [[نجات]] دهند. چنین علمایی برترین‌ها در نزد [[خداوند متعال]] [[لقب]] گرفته‌اند»<ref>[[سید علی موسوی|موسوی، سید علی]]، [[فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن (مقاله)|فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن]]، ص ۲۳۹-۲۴۴.</ref>.
}}


{{مدخل انتظار}}
== پرسش‌های مصداقی ==
{{پرسش وابسته}}
# [[مسلمانان نسبت به شناخت امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)]]
#  [[مسلمانان درباره تولی به امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)]]
# [[وظیفه مسلمانان درباره ایمان به امامت و ولایت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[وظیفه مسلمانان درباره محبت و مودت به امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[وظیفه مسلمانان درباره اطاعت و نصرت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[مسلمانان نسبت به تبری از دشمنان امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)]]
# [[مسلمانان نسبت به زیارت و یاد امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)]]
# [[مسلمانان درباره دعا برای امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)]]
# [[مسلمانان نسبت به اقتدا به سنت و سیره امام مهدی در امور استحبابی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)]]
# [[مسلمانان نسبت به انجام اعمال عبادی به نیابت از امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)]]
#  [[آیا انتظار فرج از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)]]
#  [[آیا صبر بر سختی‌های دوران غیبت از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)]]
#  [[آیا آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)]]
#  [[آیا پیروی از نواب عام از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)]]
# [[آیا دعا برای تعجیل فرج از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)]]
# [[آیا غمگین بودن در دوران غیبت و اشتیاق به ظهور از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)]]
# [[آیا اعتراض به وضع موجود از ارکان انتظار و وظایف منتظران است؟ (پرسش)]]
# [[آیا آگاهی از وضع مطلوب از ارکان انتظار و وظایف منتظران است؟ (پرسش)]]
# [[آیا اعتقاد به تحقق وضع مطلوب از ارکان انتظار و وظایف منتظران است؟ (پرسش)]]
# [[آیا امید و اشتیاق به وضع مطلوب از ارکان انتظار و وظایف منتظران است؟ (پرسش)]]
# [[آیا اقدام برای تحقق وضع مطلوب از ارکان انتظار و وظایف منتظران است؟ (پرسش)]]
# [[منتظران راستین نسبت به حفظ تحکیم ولایت با مؤمنان چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)]]
# [[آیا دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان امام مهدی از وظایف منتظران راستین امام مهدی است؟ (پرسش)]]
# [[آیا اصلاح جامعه یا امر به معروف و نهی از منکر از وظایف منتظران راستین امام مهدی است؟ (پرسش)]]
# [[آیا یاری‌رسانی به مؤمنین از وظایف منتظران راستین امام مهدی است؟ (پرسش)]]
# [[منتظران راستین نسبت به حفظ اتحاد در امت اسلامی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)]]
# [[وظایف فکری و اعتقادی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)]]
# [[وظایف روحی و روانی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)]]
# [[وظایف اخلاقی و تربیتی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)]]
# [[وظایف سیاسی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)]]
# [[وظایف اقتصادی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)]]
# [[وظایف نظامی و انتظامی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)]]
# [[وظایف تبلیغاتی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)]]
# [[وظایف بین‌المللی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)]]
# [[وظایف فردی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)]]
# [[وظایف اجتماعی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)]]
# [[تکالیف و وظایف علما در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[تکالیف و وظایف دانش‌آموزان و دانشجویان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[تکالیف و وظایف مستمعان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[تکالیف و وظایف کنهسالان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[تکالیف و وظایف جوانان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[تکالیف و وظایف زنان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[تکالیف و وظایف ثروتمندان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[تکالیف و وظایف اقشار آسیب‌پذیر در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[تکالیف و وظایف حاکمان و فرماندهان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[تکالیف و وظایف نیروی انتظامی در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
# [[تکالیف و وظایف توده مردم در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش وابسته}}


==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسمان انتظار فرج}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان}}
{{پایان}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مهدویت]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:(اض): پرسش‌هایی با ۱۵ پاسخ]]
[[رده:(اد): پرسش‌هایی با ۸ پاسخ]]
[[رده:(اض): پرسش‌های مهدویت با ۱۵ پاسخ]]
[[رده:(اد): پرسش‌های مهدویت با ۸ پاسخ]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به انتظار فرج]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به یاران امام مهدی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۸

وظایف منتظران راستین امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت
مدخل اصلیوظایف منتظران راستین امام مهدی
تعداد پاسخ۱۵ پاسخ

وظایف منتظران راستین امام مهدی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ جامع اجمالی

منتظر راستین امام مهدی - علاوه بر عمل به وظایف الزامی و غیرالزامی کلی شریعت که هر مسلمان و هر مؤمنی بایسته و شایسته است رعایت کند - موظف است در عصر غیبت و در جهت فراهم آوری مقدمات، شرایط و عناصر تشکیل دهنده انتظار درست و مطلوب، وظایف ذیل را در راستای اهداف منتظران راستین محقق سازد:

وظایف مرتبط با عمل به وظایف عام نسبت به امام مهدی:

  1. امام‌شناسی (شناخت امام مهدی)
  2. تولی امام (ولایت‌پذیری از امام مهدی؛ شامل: انحصار ایمان به امامت و ولایت او؛ محبت و مودت او؛ اطاعت و نصرت او) اطاعت امام مستلزم چند وظیفه الزامی کلی است:
    1. پرهیزگاری و رعایت تقوای الهی؛
    2. اقتدا به سنت و سیره امام (شامل: مبارزه با انحراف‌ها و بدعت‌ها
    3. رعایت حق الناس (حقوق فردی و اجتماعی).
  3. تبری از طاغوت (براءت‌جویی از هر امام و رهبری جز امام مهدی؛ شامل: مبارزه با ظالمان و مستبدان)
  4. زیارت امام (التزام به زیارت امام مهدی به ویژه زیارات مأثور)
  5. یاد امام مهدی و احیای مجالس منتسب به او
  6. دعا برای امام (التزام به دعا برای امام مهدی به ویژه ادعیه ای که در حق او وارد شده؛ از جمله: دعا برای سلامتی امام مهدی)
  7. اقتدا به سنت و سیره امام در امور استحبابی (تشبه به عبادات و اخلاق امام)
  8. اعمال عبادی به نیابت از امام (صدقه برای سلامتی او؛ حج به نیابت از او و غیره)

وظایف مرتبط با عمل به وظایف خاص نسبت به امام مهدی:

  1. انتظار فرج و ظهور امام مهدی (توسط فرد و جامعه)
  2. استقامت و صبر بر سختی‌های دوران غیبت امام مهدی (توسط فرد و جامعه)
  3. آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی (شامل: اصلاح فرد و جامعه در همه عرصه‌های فکری/اعتقادی، روحی/روانی، اخلاقی/رفتاری، سیاسی/حکومتی، نظامی/انتظامی، تبلیغاتی/ارتباطاتی و غیره)
  4. پیروی از نواب عام امام مهدی (تقلید از فقیه عادل جامع‌الشرایط و ولایت‌پذیری از ولی فقیه در عصر غیبت)
  5. دعا برای تعجیل فرج و ظهور امام مهدی
  6. غمگین بودن برای غیبت او و اشتیاق داشتن به ظهورش

وظایف مرتبط با به دست آوردن ارکان انتظار راستین:

  1. اعتراض به وضع موجود؛
  2. آگاهی از وضع مطلوب؛
  3. اعتقاد و امید به تحقق وضع مطلوب؛
  4. اقدام برای تحقق وضع مطلوب.

وظایف مرتبط با به دست آوردن ویژگی‌های منتظران راستین]]: وظایف مرتبط با عمل به وظایف الهی نسبت به ولایت با مؤمنان:

  1. دوستی با دوستان امام مهدی (شامل: تکریم منتسبان به امام مهدی
  2. امر به معروف و نهی از منکر؛
  3. دعا برای مؤمنان؛
  4. رفع هم و غم مؤمنان؛
  5. یاری‌رسانی به مؤمنان؛
  6. نزدیک کردن مؤمنان به امام (شامل: محبوب کردن امام نزد مؤمنان

وظایف مرتبط با عمل به وظایف الهی نسبت به امت اسلامی:

  1. حفظ و تحکیم اتحاد در امت اسلامی»[۱].

این وظایف را این‌گونه نیز می‌توان تقسیم کرد:

  1. وظایف منتظران راستین امام مهدی بر اساس ساحت ها و زمینه های زندگی فرد و جامعه:
    1. وظایف فکری و اعتقادی منتظران (وظایف علمی و معرفتی
    2. وظایف روحی و روانی منتظران (آثار معنوی و عرفانی
    3. وظایف اخلاقی و تربیتی منتظران؛
    4. وظایف سیاسی منتظران؛
    5. وظایف اقتصادی منتظران؛
    6. وظایف نظامی و انتظامی منتظران؛
    7. وظایف تبلیغاتی منتظران؛
    8. وظایف بین‌المللی منتظران.
  2. وظایف منتظران بر اساس تقسیم منتظران به فرد و جامعه:
    1. وظایف فردی منتظران؛
    2. وظایف اجتماعی منتظران.

این وظایف را به‌گونه دیگری نیز می‌توان تقسیم کرد:

  1. وظایف علما در عصر غیبت؛
  2. وظایف دانش‌آموزان و دانشجویان در عصر غیبت؛
  3. وظایف مستمعان در عصر غیبت؛
  4. وظایف کهنسالان در عصر غیبت؛
  5. وظایف جوانان در عصر غیبت؛
  6. وظایف زنان در عصر غیبت؛
  7. وظایف ثروتمندان در عصر غیبت؛
  8. وظایف اقشار آسیب‌پذیر در عصر غیبت؛
  9. وظایف حاکمان و فرماندهان در عصر غیبت؛
  10. وظایف نیروی انتظامی در عصر غیبت؛
  11. وظایف توده مردم در عصر غیبت.

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله خامنه‌ای؛
آیت‌الله سید علی حسینی خامنه‌ای، در کتاب «مهدویت از منظر ولایت» در این‌باره گفته است: «بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانی که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت می‌‌کردند، منتظران حقیقی بودند. کسی که وقتی کشور اسلامی مورد تهدید دشمن است، آماده دفاع از ارزش‌ها و میهن اسلامی و پرچم برافراشته اسلام است، می‌‌تواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدان‌های خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانی که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را می‌‌بازند و زانوان‌شان سست می‌‌شود؛ کسانی که برای مطامع شخصی خود حاضر نیستند حرکتی که مطامع آن‌ها را به خطر می‌‌اندازد، انجام دهند؛ اینها چطور می‌‌توانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسی که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‌های صلاح را آماده سازد و کاری کند که بتواند برای تحقق صلاح بایستد[۲]»[۳].
۲. آیت‌الله ری‌ش‍ه‍ری‌؛
آیت‌الله محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«انتظار فرج، دو رکن اساسی دارد:

  1. نارضایتی از وضعیت موجود؛
  2. امید به گشایش در زمان آینده.

چگونگی تعامل با این دو عنصر سلبی و ایجابی، چهره‌های متفاوت انتظار را پدید می‌آورد:

۱. انتظار غیر مسئولانه: در این حالت، شخص منتظر اگر چه به وضعیت موجود، معترض است، ولی بدون هیچ گونه تلاش و کوششی، تنها چشم به راه آینده بهتر است. وضعیت موجود، او را سرخورده و منزوی کرده است و او با دوری گزیدن از روال عمومی جامعه و حوادث سیاسی و اجتماعی، اعتراض خویش را از وضعیت موجود، اعلام می‌کند. او تنها در پی آن است که خود و یا نزدیکانش، تحت تأثیر وضعیت موجود قرار نگیرند؛ ولی تلاش در راه نجات دیگران را وظیفه خویش نمی‌داند. مطابق این دیدگاه، اصلاح جامعه قبل از ظهور مهدی (ع) اقدامی بیهوده و بی‌نتیجه است و وظیفه ما تنها آن است که چشم به راه موعود و منجی باشیم تا او بیاید و نابه‌سامانی‌ها را سامان دهد.

۲. انتظار مسئولانه: شخص منتظر مسئول، حالتی سازنده، فعال، پویا و تأثیرگذار دارد، وضعیت موجود را بر نمی‌تابد و تلاش می‌کند تا زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی برای ظهور امام (ع) را آماده کند. او نه تنها از منظر ویژگی‌های فردی، خود را شخصی آماده برای عصر ظهور تربیت می‌کند، بلکه از منظر دانش و مهارت‌های اداری، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز آمادگی کامل ورود فرد و جامعه به عصر ظهور را در پیشدید خود دارد و توانایی اداره جامعه مهدوی را داراست. جامعه مهدوی، جامعه‌ای پویا، آماده، گوش به فرمان و شایسته آرمان مهدوی است. از این رو، پدید آوردن زمینه و آمادگی‌های اجتماعی، تشکیلاتی و فرهنگی نیز می‌باید مورد توجه باشد. انتظار فرج مسئولانه، به معنای باور داشتن به اهداف جامعه مهدوی است. منتظر مسئول، در محدوده قدرت و عمل خویش، تلاش در برپایی جامعه‌ای مطابق با معیارهای مهدوی را وظیفه خویش می‌داند. تکامل انسان و جامعه، کوشش در مسیر بازسازی جامعه بر اساس قسط و عدل، و مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی، از جمله نمودهای انتظار مسئولانه‌اند. با این همه، منتظرِ مسئول می‌داند که عدالت فراگیر و جهانی، تنها در سایه دولت مهدوی پدید می‌آید. از این رو، آماده‌سازی زمینه‌های ورود به آن دوره را وظیفه خود می‌شمرد. امام صادق (ع) به این انتظار مسئولانه اشاره نموده و فرموده است: "لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً"[۴]. هر یک از شما باید خود را برای خروج قائم آماده کند، هر چند با فراهم آوردن تیری باشد. امام زین العابدین (ع) نیز ضمن برشمردن فضایل منتظران، به مسئولیت آنها اشاره نموده و فرموده است: "أُولَئِكَ اَلْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ اَلدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اَللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً "[۵]. آنان مخلصان حقیقی، شیعیان راستین ما و دعوتگران به دین خدا در پیدا و نهان هستند.

روشن است که غیبت امام عصر (ع)، سبب کنار نهادن وظایف مسلمانان در امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با ظلم و تلاش در راه گسترش عدالت نخواهد شد[۶].

از این رو می‌گوییم: احادیث مرتبط با انتظار فرج امام عصر (ع)، افزون بر دو رکن پیشین (نارضایتی از وضع موجود و امید به آینده بهتر)، به رکن سوم و مهم‌تری نیز اشاره دارند، و آن مسئولیت‌پذیری در دوره انتظار و آمادگی روحی- روانی و تجربه‌اندوزی علمی و مهارتی در این دوره و زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی (ع) و دوره پس از ظهور است. رکن سوم انتظار (مسئولیت‌پذیری)، هویت ویژه‌ای به انتظار می‌بخشد و آن را از خمودگی و بی‌تفاوتی نسبت به آینده، متمایز می‌کند»[۷].
۳. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب‌های «درسنامه مهدویت ج۲»، «فرهنگ‌نامه مهدویت» و«نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی» و نیز مقاله «انتظار و منتظران» در این‌باره گفته است:

«دست کم سه مؤلفه در شکل‌گیری انتظار، نقش اساسی دارد:

  1. قانع نبودن از وضع موجود
  2. امید دستیابی به وضع مطلوب
  3. حرکت و تلاش برای گذر از وضع موجود و قرار گرفتن در وضع مطلوب

این امیدواری، ناگزیر مراحلی را در بر خواهد داشت که برخی بدین قرارند:

  1. آگاهی به عدم حضور ظاهری امام‏: گاهی انسان در زندگی کمبودی دارد؛ امّا به سبب آن‏که به آن کمبود آگاهی ندارد، هرگز در پی رفع آن کمبود هم نمی‌‏رود و هرگز برای جبران آن از خود تلاشی نشان نمی‏‌دهد؛ پس در نخستین مرحله انتظار، می‌‏بایست آگاه شد که حجت الهی در پرده غیبت است.
  2. احساس نیاز به امام حاضر: ممکن است در عصر پنهان‌‏زیستی حضرت مهدی (ع) کسی به غیبت آن حضرت آگاهی هم داشته باشد؛ امّا هرگز به این دیدگاه نرسیده که جامعه بشری نیازمند چنین رهبری الهی است. به بیان دیگر، مؤلفه پیشین وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن حجت الهی احساس نیاز پیدا نکرده است. او بر این باور است که مردم چه نیازی به امام دارند؛ در حالی که زندگی خود را سپری می‌‏کنند. چنین کسی هرگز نمی‌‏تواند انتظار ظهور حضرتش را درون خود پدید آورد.
  3. یقین به ظهور امام غایب‏: شکی نیست کسانی که به ظهور امام غایب یقین ندارند، در انتظار نیز نخواهند بود؛ بلکه انتظار برای آن‏ها بی‏‌معنا خواهد بود. هرقدر آگاهی و یقین شخص به ظهور امام (ع) بیشتر و عمیق‏‌تر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر شک و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن سست و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه سست خواهد بود پیشوایان معصوم (ع) با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان نورانی خود، باور قطعی به ظهور آخرین حجّت الهی را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه ناامیدی، پرهیز می‌‏دادند. رسول اکرم (ص) فرمود: قیامت برپا نمی‌‏شود، تا این‏که قیام‌‏کننده‌‏ای به حق از خاندان ما قیام کند و این، هنگامی است که خداوند به او اجازه فرماید. هرکس از او پیروی کند، نجات می‏‌یابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد[۸].
  4. دوست داشتن ظهور مهدی (ع): کسی که به ظهور امام زمان (ع) معتقد است و وقوع آن را هم نزدیک می‏‌بیند، هرقدر ظهور موعود را بیشتر دوست بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و سست می‌‏شود. این دوست داشتن فقط زمانی به وجود می‌‏آید که مؤمنان، تصویر روشنی از زمان ظهور حضرت مهدی (ع) داشته باشند، تا این‏که نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظه‌‏شماری کنند. متأسفانه تصویرسازی دوران ظهور حضرت مهدی (ع) همواره از افراط‌ها و تفریط‌ها در امان نبوده است. گاهی دوران حکومت آن حضرت را سخت‏‌ترین و تلخ‌‏ترین دوران یاد می‌‏کنند و گاهی آن دوران را دوران رفاه و آسایش مطلق و تن‌‏پروری معرفی می‌‏نمایند که بدون تردید، هردو تصویر، زیان‏‌های خود را در باورهای جامعه گذاشته است.
  5. نزدیک دانستن ظهور: اگرچه انتظار با مؤلفه‌‏های یاد شده تحقق می‌‏یابد، نزدیک دانستن ظهور حضرت مهدی (ع) می‌‏تواند بر شدت انتظار افزوده، آمادگی فرد را افزایش دهد. نزدیک دانستن ظهور باعث می‌‏شود توجه به حضرت مهدی (ع) بی‌ش‏ازپیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام رفتار در راستای خشنودی آن حضرت انجام شود»[۹][۱۰][۱۱][۱۲].
۴. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا پناهیان، در کتاب «انتظار عامیانه عالمانه عارفانه» در این‌باره گفته است: اساساً هیچ احساس و ادراکی نمی‌تواند تا ابد در حصار عدم تجلی در عمل محصور بماند. اگر مهدی (ع) دوست‌داشتنی است، اگر ظهور او و تحقق تمام زیبایی‌های حاکمیت مطلق دین دوست داشتنی است، این دوست داشتن تا کی می‌تواند محجوب بماند؟ یقیناً این دوست داشتن در رفتار و منش جامعه تأثیرات شگرف خود را نشان خواهد داد و خواسته یا ناخواسته در وضع جامعه تغییراتی ایجاد خواهد کرد. سخن ما در این بخش، ناظر به تقویت این آثار است و اینکه بتوانیم با عمل به آنچه دوستش داریم، یعنی عمل به مقتضای انتظار فرج، انتظارمان را قوام بخشیم و از مدت دوران غیبت بکاهیم. طبیعتاً هرگاه بینش و گرایش مثبتی نسبت به موضوعی پدید بیاید و رشد کند، رفتار انسان هم تا حدودی تحت آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد براساس آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد بر اساس آن بینش و گرایش، نیاز به سفارش علی حدّه‌ای نخواهد بود، الا اینکه توجه به عمل و نقش آن و اهمیت دادن به آن، موجب به‌کار گرفته شدن بینش‌ها و گرایش‌های موجود خواهد شد. نباید منتظر بمانیم تا آگاهی و ارادت قلبی ما به حد لبریزی برسند، آن‌گاه به صورت طبیعی به عمل برسیم. بلکه با درک اهمیت عمل، باید رونق بخش أحساس باطنی انتظار گردیم»[۱۴].
۵. حجت الاسلام و المسلمین مهدوی‌فرد؛
حجت الاسلام و المسلمین میرزا عباس مهدوی‌فرد، در کتاب «فلسفه انتظار» در این‌باره گفته است:

«انتظار صحیح و سازنده از چهار عنصر: نیت، آمادگی، پایداری و هدف ترکیب و تألیف گردیده است:

  1. نیّت: از آنجا که در روایات انتظار عبادت و افضل اعمال معرفی شده است پس انتظار عملی عبادی است، در هر عمل عبادی لازم است بنده خدا نفس را از غیر حق بریده و عمل او به نیت قرب الهی و رضایت باری تعالی باشد. زیرا اگر اعمال عبادی خالص برای خدا نباشد شرک خفی خواهد شد که از آن به شدت نهی شده است. حضرت امام خمینی فرموده‌اند: "عامل بزرگ در کمال اعمال که در حقیقت به منزله قوه فاعله است نیت صادقه و اراده خالصه است که کمال، نقص، صحت و فساد عبادات کاملاً تابع آن است و هر قدر عبادات از تشریک خالص‌تر باشد کامل‌تر است. هیچ چیز در عبادات به اهمیّت نیت و خلوص آن نیست. زیرا که نسبت نیات به عبادات، نسبت ارواح به ابدان و نفوس به اجساد است"[۱۵]. در لسان روایات نیز بیان شده که عمل صحیح و سالم وابسته به نیت می‌باشد. امام سجاد (ع) فرموده‌اند: عمل جز به نیّت نیست[۱۶]. پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: اعمال به نیت‌هاست و در حقیقت برای هر کس آن چیزی است که نیت می‌کند[۱۷]. امام علی (ع) نیز فرموده‌اند: قدر هر کس به قدر همت اوست و عملش به قدر نیت او[۱۸]. مقصود از نیّت در انتظار این است که برای رضای خدا شخص منتظر توجه قلبی به حضور منجی؛ و آمادگی روحی برای استقبال از ظهور آن حضرت داشته باشد. بنابراین اخلاص در نیت انتظار، می‌طلبد که شخص منتظر در تمام دوران زندگی توجه قلبی به خدا و تمسک به ولایت امامان معصوم (ع) و حضرت مهدی (ع) داشته باشد زیرا به چنین افرادی پاداش هزار شهید داده می‌شود، چنان که امام سجاد (ع) فرموده‌اند: «"مَنْ ثَبَتَ عَلَى وَلَايَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ"»[۱۹]؛ هر که در روزگار غیبت قائم ما، بر ولایت ما استوار بماند خداوند پاداش هزار شهید به مانند شهیدان بدر و احد، به وی عطا می‌فرماید.
  2. آمادگی و توانائی: هر عمل، روشی دارد؛ انجام و اجرای عمل این را می‌طلبد که عمل‌کننده باید طبق آن روش آماده شده و بر اساس آن، عمل را انجام دهد و قدرت انجام عمل نیز باید در فرد انجام‌دهنده باشد. قرآن می‌فرماید: ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا[۲۰]. انتظار ظهور امام مهدی (ع) یک عمل بسیار و در عین حال طولانی است که تمام عمر فردی و اجتماعی منتظر را، در بر می‌گیرد. بنابراین آمادگی و انتظار، محدود به وقت و زمان خاصی از زندگی وی نیست لذا انسان منتظر باید همیشه در حال انتظار باشد. آمادگی انتظار، تنها آمادگی نفسی و قلبی نیست، بلکه یک عمل ثابت و استوار است که باید مثل انجام دادن واجبات و اداء حقوق بجا آورده شود. آمادگی انتظار آنست که تمام وجود و اعضای بدن انسان منتظر، باید در حال انتظار باشند؛ یعنی از معاصی و گناهان اجتناب نماید و صفات رذیله و بد را از خود دور سازد تا اگر زمان ظهور حضرت را درک کنند مورد رحمت حضرت قرار بگیرد. امام صادق (ع) فرموده‌اند: «"مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ"»[۲۱]. هر کس خوش دارد، در شمار اصحاب قائم باشد، باید در عصر انتظار، مظهر [[[اخلاق نیک]] اسلامی باشد. چنین کسی اگر پیش از قیام قائم درگذرد، پاداش او مانند کسانی باشد که قائم را درک کنند و به حضور او برسند. پس (در دینداری و تخلق به اخلاق اسلامی) بکوشید، بکوشید و در حال انتظار ظهور حق به سر برید. این (کردار پاک و افکار تابناک) گوارا باد بر شما،‌ای گروهی که رحمت خدا شامل حال شما است.
  3. پایداری: در انتظار، تنها توجه قلبی آمادگی کافی نیست؛ باید انسان منتظر نسبت به اعمال عبادی که بدان مکلّف شده نیز پایدار و استوار باشد. احادیثی که تشویق به انتظار نموده‌اند و فرموده‌اند که در عصر انتظار باید متخلّق به اخلاق اسلامی باشید و تقوی پیشه کنید، در واقع اهمیت اتقان و پایداری به عمل عبادی را بیان کرده‌اند. احادیث و روایاتی که می‌فرمایند: با فضیلت‌ترین عبادت، انتظار فرج است[۲۲]. نیّت و پایداری اعمال عبادی را در جهت رضایت خداوند، نشان داده‌اند. نیّت روح عمل، اتقان و پایداری ظرف تجسیم عمل است. رابطه نیّت و پایداری در محبت و دوستی اهل بیت (ع) در روایات مورد تأکید فراوان قرار گرفته است چنانکه پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: «"لَا يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ يَكُونَ عِتْرَتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ يَكُونَ أَهْلِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَ يَكُونَ ذَاتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ ذَاتِهِ"»[۲۳]. مؤمن ایمانش کامل نمی‌شود، مگر وقتی که من در نزد او، از خودش عزیزتر باشم و اولاد من در نزد او، از اولاد خودش عزیزتر باشند و اهل من نزد او عزیزتر از اهل خودش باشند و امور مربوط به من نزد او مهم‌تر از امور مربوط به خودش باشد. حضرت مهدی (ع) نیز در دعائی چنین می‌فرماید: "خدایا! ما را توفیق طاعت و دوری از معصیت روزی گردان و نیّت با خلوص و حقیقت و معرفت به آنچه نزد تو محترم است عطا فرما. و ما را به هدایت و استقامت کرامت فرما. و زبان ما را به صدق و صواب و سخن حکمت گویا ساز و دل ما را از علم و معرفت پر گردان. و شکم ما را از غذای حرام پاک دار. و دست ما را از ظلم به خلق و سرقت نگهدار و چشم ما را از نابکاری و خیانت ببند. و گوش ما را از شنیدن سخن بیهوده و غیبت بندگانت مسدود گردان"[۲۴]. بنابراین روایات و دعاهای مأثوره تأکید دارند که باید منتظران نسبت به آنچه مکلف شده‌اند، پایدار و استوار باشند.
  4. هدف عبادی: مقصود از این هدف، غایت و مقصدی است که شخص منتظر، انتظار را برای آن تحمل می‌کند. عناصر سه‌گانه گذشته عهده‌دار تحقق بخشیدن این هدف می‌باشند و هدف عبادی به دو امر زیر تقسیم می‌شود:
    1. رضایت خداوند و تلاش خالصانه برای دستیابی به رضای او از جمله اهداف انتظار و عبادات است.اعمال عبادی فقط وسیله رسیدن به رضایت خداوند است.
    2. هدف از انتظار آمادگی برای حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) است که خداوند وعده تحقق آن را داده است. امام صادق (ع) فرموده‌اند: "برای ما دولتی است که خداوند هرگاه بخواهد آن را می‌آورد"[۲۵]. حضرت نیز فرموده‌اند: "دولت ما آخر دولت‌هاست، تمام کسانی که باید به حکومت برسند می‌رسند تا اینکه چون سیره ما را ببینند نگویند اگر ما مالک امر می‌بودیم نیز چنین رفتار می‌کردیم"[۲۶].
بنابراین فرد منتظر باید برای رضای خدا آمادگی حضور در رکاب حضرت را در خود ایجاد نماید. در دعای افتتاح نیز امام معصوم (ع) این هدف را مشخصاً بیان فرموده‌اند که: "خدایا! ما به تو امید و اشتیاق داریم که دولت باکرامت آن امام زمان را به ظهور آوری و اسلام و اهلش را به آن عزّت بخشی و نفاق و اهل نفاق را ذلیل و خوار گردانی و ما را در آن دولت حقّه اهل دعوت به طاعتت و از پیشوایان راه هدایتت قرار دهی و به واسطه آن بزرگوار به ما عزت دنیا و آخرت عطا فرمائی"[۲۷]»[۲۸].
۶. حجت الاسلام و المسلمین نیلی‌پور؛
حجت الاسلام و المسلمین مهدی نیلی‌پور، در کتاب «انتظار و وظایف منتظران» در این‌باره گفته است:
  1. «ورع و رعایت محاسن اخلاقی: امام صادق (ع):"هر که دوست دارد از یاران قائم باشد، پس باید انتظار کشد و در حالی که منتظر است، پارسایی و [[[اخلاق نیک]] را در پیش گیرد. اگر (با چنین حالتی) از دنیا برود و بعد از مرگ او، قائم قیام کند همانند اجر کسی را دارد که قائم را درک کند. پس (در کار و عمل) بکوشید و منتظر باشید، گوارایتان باد‌ای جماعت مشمول رحمت"[۲۹]؛ "صاحب این امر (امامت) غیبتی دارد که در آن روزگار، دیندار همانند کسی است که خار مغیلان را با دست خویش خرد کند. امام سپس، اندکی خاموش ماند و آن‌گاه فرمود: صاحب این امر را غیبتی است، پس باید که بنده از خدا بترسد و به دین خویش چنگ آویزد"[۳۰].
  2. پرهیز از شکاکیت و پیروی از راه ائمه پیشین: امام صادق (ع): "... پس هرگز در حق او شک و تردید به خود راه ندهید، از صفحه دل هر گونه شک و تردید را بزدائید. من شما را برحذر کردم، سخت از آن بپرهیزید، از خدا توفیق و راهنمائی‌تان را مسئلت می‌نمایم"[۳۱]؛ "اگر در زمانی قرار گرفتی که به امامی از آل محمدی (ص) دست نیافتی، هر که را قبلاً دوست داشتی (از ائمه گذشته) دوست بدار و هر که را از دشمنانشان دشمن داشتی دشمن بدار و از هر که پیروی نمودی پیروی کن و هر صبح و شام در انتظار فرج باش"[۳۲].
  3. سفارش یکدیگر به صبر: سید اجل علی بن طاووس در کتاب اقبال از وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) در خطبه روز غدیر این‌گونه آورده است: "سوره والعصر درباره حضرت علی (ع) نازل شد و تفسیرش اینکه: (و) سوگند به پروردگار (عصر) قیامت که (همانا انسان در زیان است): یعنی دشمنان آل محمد (ص) (مگر کسانی که ایمان آوردند) به ولایت ایشان (و کارهای خوب انجام دادند) به همدردی کردن با برادرانشان (و یکدیگر را به صبر سفارش دادند) در زمان غیبت غائبشان...".[۳۳]؛ "منظور از سفارش کردن یکدیگر به صبر آن است که مؤمن به فرزندان و نوادگان و خاندان و عیال و عشیره و برادران دینی و دوستان خویش و سایر مؤمنین سفارش و امر به ایقان به حضرت قائم (ع) و صبر کردن در زمان غیبت آن حضرت بر طولانی شدن زمان غیبت و بر آنچه از آزار دشمنان و جفای دوستان و غیر اینها... می‌بینند به اینکه خوبی‌های صبر را برایشان باز گوید و..."[۳۴].
  4. دوری از صفات ناپسند مردم آخرالزمان: امام صادق (ع): "... پس در این موقع بترسید و از خداوند متعال نجات را خواهان شوید و بدان که مردم در خشم و سخط الهی قرار گرفته‌اند و تنها خداوند آنها را مهلت می‌دهد به خاطر امری که اراده کرده برایشان و لذا در این هنگام آرزومند (ظهور و فرج) باش و تلاش کن برای اینکه خداوند عزوجل تو را در خلاف آن چیزی (آن اعمالی) که مردم بر آن هستند ببیند"[۳۵]
  5. اختیار گمنامی و پرهیز از شهرت کاذب و حفظ زبان: امام صادق (ع): "(در دوران غیبت) زبان‌های خود را حفظ کنید، در خانه‌های خود بمانید (مگر به ضرورت) تا آنکه حادثه‌ای (که برای دیگران پیش می‌آید به واسطه گناه کردنشان در جامعه) برای شما پیش نیاید"[۳۶]؛ "برای مردم زمانی می‌رسد که انسان میان ناتوانی و تبه‌کاری مخیر می‌شود، هر کس چنین زمانی را درک کند، باید ناتوانی را بر فساد و تباهی برگزیند"[۳۷].
  6. زمینه‌سازی ظهور:پیامبر خاتم (ص): "از مشرق زمین، مردمی قیام می‌کنند و زمینه را برای (ظهور) مهدی (ع) آماده می‌سازند"[۳۸].
  7. ذکر کثیر و عبادت: امام علی (ع): "خانه‌های محقر خود را، مسکن خود قرار دهید، همانند کسی که در آتش گداخته می‌سوزد، دندان روی جگر بگذارید و خدا را بسیار زیاد یاد کنید که یاد خدا بزرگترین پناهگاه است اگر بدانید"[۳۹].
  8. گرفتن معارف دین از دین‌شناسان امین و رجوع به علماء: امام مهدی (ع): "و اما درباره اتفاقات مهم، به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما هستند و من نیز حجت خدا بر آنها هستم"[۴۰]؛ "در زمان غیبت قائم ما، اگر نبودند دانشمندانی که مردم را به سوی خدا دعوت کنند و به طرف او راهنمایی نمایند و با دلائل و براهین الهی از آیین او دفاع کنند و دست بندگان مستضعف را بگیرند و آنها را از دام‌های شیطان و شبکه‌های ناصبیان (دشمنان سر سخت اهل بیت (ع)) نجات دهند، هیچ کس باقی نمی‌ماند مگر اینکه از دین خدا مرتد می‌شد، اما آن دانشمندان رشته دل‌های ضعفای شیعه را می‌گیرند، همچنان که ناخدای کشتی، سکان کشتی را می‌گیرد. آنهایند که در نزد خدای عزوجل از هر طبقه‌ای برترند"[۴۱].
  9. آمادگی نظامی: امام صادق (ع): "هر یک از شما برای خروج حضرت قائم (ع) [سلاحی] مهیا کند هر چند که یک تیر باشد، که خدای تعالی هر گاه چنین نیتی در او ببیند امیدوارم عمرش را طولانی کند"[۴۲].
  10. تقیه: امام رضا: "همانا گرامی‌ترین شما نزد خدا با تقواترین و پایبندترین شما به تقیه است. عرض شد:‌ای پسر پیامبر خدا! تا کی؟ فرمود: تا روزگار آن زمان معین و آن روزگار قیام قائم ماست. پس هر که پیش از قیام قائم ما تقیه را ترک کند از ما نیست"[۴۳]؛ "و آن زمانی است که در آن نجات نمی‌یابد مگر هر مؤمن بی‌نام و نشان که اگر [در مجالس] حضور یابد شناخته نشود و هر گاه غایب باشد در جستجویش بر نیایند، اینان چراغ‌های هدایت و روشنگران راه شب‌روانند، که به فتنه و فساد و سخن‌چینی در میان مردم آمد و شد نکنند، و دهان به غیبت‌گویی از مردم و یاوه‌گویی نگشایند، برای آنان خداوند درهای رحمتش را باز می‌کند و از ایشان سختی عذابش را بر طرف می‌نماید.‌ای مردم؛ زمانی بر شما خواهد رسید که اسلام در آن واژگون می‌شود همچنان که ظرف واژگون گردد و آنچه در آن است بریزد..."[۴۴].
  11. دعا: حضرت صادق (ع) خطاب به ابن سنان فرمودند:بزودی در شبهه‌ای خواهید افتاد و بدون نشانه‌ای نمایان و امامی رهنما خواهید ماند. از این شبهه رهایی نیابد مگر آن کس که دعای غریق را بخواند. عرض کردم دعای غریق چگونه است؟ فرمود: می‌گویی: خدایا! بخشایشگرا! مهربانا!‌ای دگرگون‌ساز دل‌ها! دل مرا بر دینت استوار گردان. عرض کردم‌ای دگرگون‌ساز دل‌ها و اندیشه‌ها! دل مرا بر دینت استوار گردان. فرمود: البته خدای عزوجل دگرگون‌کننده دل‌ها و اندیشه‌هاست، اما تو همان بگو که من می‌گویم:‌ای دگرگون‌ساز دل‌ها! دل مرا بر دینت استوار ساز"[۴۵]. همچنین از سید بن طاووس دعایی در ضمن حدیث غیبت حضرت مهدی (ع) نقل شده که به ذکر آن می‌پردازیم. راوی می‌گوید عرض کردم: شیعیانت چکار کنند؟ فرمود: بر شما باد بر دعا کردن و انتظار فرج کشیدن تا آنجا که می‌گوید: عرضه داشتم: به چه چیزی دعا کنیم؟ فرمود: می‌گویی: "بار خدایا! تو خودت و فرستاده‌ات و فرشتگانت و پیغمبرت و والیان امرت را به من شناسانیدی، بار خدایا من نگیرم جز آنچه تو عطا کنی و هیچ نگهدارنده‌ای جز تو برایم نیست، بار خدایا! مرا از منازل دوستانت دور مگردان و دلم را پس از آن که هدایت کرده‌ای منحرف منما، بار خدایا! مرا به ولایت کسی که اطاعتش را بر من واجب ساخته‌ای هدایت فرمای"[۴۶].
  12. مراجعه به کتب دانشمندان امین و اصیل:امام صادق (ع) به مفضل بن عمر فرمود: "بنویس و دانش خود را در میان برادرانت منتشر کن و چون (خواستی) بمیری، آن را به پسرانت میراث بده، زیرا بر مردم زمانه‌ای پرآشوب می‌رسد" که در آن زمان جز با کتاب‌هایشان همدم نشوند[۴۷].
  13. همکاری بین شیعیان و حدیث‌شناسی: امام باقر (ع): "باید که توانمندان شما ضعیفانتان را تقویت کنند و ثروتمندان شما فقیرانتان را یاری رسانند و سر ما (اهل بیت) را افشاء نکنید و امر ما را برملا ننمایید و هر گاه حدیثی از جانب ما به شما رسید که بر آن یک یا دو شاهد از قرآن یافتید پس آن را قبول کنید وگرنه (از عمل به آن) توقف نمایید و آن را به ما برگردانید (و در قبول یا رد آن سخنی نگویید) تا اینکه حقیقت آن برایتان آشکار شود و بدانید که برای منتظر این امر (فرج امام عصر (ع)) ثواب روزه‌دار شب زنده‌دار ثبت می‌گردد و هر کس قائم ما را درک کند و به همراه او خارج شود (برای نبرد) و دشمن ما را بکشد، برایش مانند پاداش بیست شهید منظور می‌گردد و هر کس همراه قائم ما بجنگد برایش همچون اجر بیست و پنج شهید منظور خواهد شد"[۴۸].
  14. مسئولیت‌پذیری نسبت به شیعیان: امام جواد: "همانا کسی که متکفل ایتام آل محمد (ص) شود، آنانکه از امامشان جدا شده و در جهل خود سرگردان مانده و در دست شیاطین‌شان و ناصبیان از دشمنانمان اسیر گشته‌اند، پس آنان را از چنگال شیاطین و دشمنان ما نجات داده و از حیرتشان بیرون برد و شیاطین را با رد وسوسه‌هایشان سرکوب نموده و ناصبیان را با دلایل پروردگارشان و دلیل امامانشان مقهور سازد. چنین کسانی نزد خداوند به بلندترین جایگاه از بندگان برتری یابند، بیش از فضیلت آسمان بر زمین و بیش از فضیلت عرش و کرسی و حُجُب بر آسمان و برتریِ آنها بر این عابد همچون امتیاز ماه شب چهارده بر مخفی‌ترین ستاره در آسمان می‌باشد" [۴۹].

در اینجا به فهرستی از تکالیف بندگان نسبت به آن حضرت (ع) در دوران غیبت که در کتاب شریف مکیال المکارم گردآوری شده، اشاره می‌کنیم:

  1. تحصیل صفات و آداب و ویژه گی‌های آن حضرت.
  2. رعایت ادب نسبت به یاد او.
  3. محبت او به طور خاص.
  4. محبوب نمودن او در میان مردم
  5. انتظار فرج و ظهور آن حضرت.
  6. اظهار اشتیاق به دیدار آن بزرگوار.
  7. ذکر مناقب و فضایل آن حضرت.
  8. اندوهگین بودن مؤمن از فراق آن حضرت.
  9. حضور در مجالس فضائل و مناقب آن حضرت و تشکیل آن مجالس.
  10. سرودن و خواندن شعر در فضایل و مناقب آن حضرت.
  11. قیام، هنگام یاد شدن نام یا القاب آن حضرت.
  12. گریستن، گریاندن و خود را به گریه‌کنندگان شبیه نمودن بر فراق آن حضرت.
  13. درخواست معرفت امام عصر (ع) از خداوند متعال.
  14. تداوم درخواست معرفت آن حضرت.
  15. دعا در زمان غیبت آن حضرت.
  16. شناختن علاقه‌های ظهور.
  17. تسلیم بودن و عجله نکردن.
  18. صدقه دادن به قصد سلامتی آن حضرت و انجام اعمال واجب و مستحب به نیابت از ایشان.
  19. سعی در خدمت کردن به آن حضرت.
  20. تجدید بیعت با ایشان در هر روز و هر لحظه[۵۰]»[۵۱].
۷. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید اسدالله هاشمی شهیدی، در کتاب «ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان» در این‌باره گفته است:

«باتوجّه به مجموع آیات، روایات، دعاها و زیاراتی که درباره مسأله انتظار وارد شده، و همچنین با دقّت و تأمّل در مفهوم واقعی کلمه "انتظار" این معنا به خوبی روشن می‌شود که منتظر راستین ظهور حضرت مهدی (ع) بار سنگین و مسئولیت خطیری به عهده دارد. چرا که هم باید خود را بسازد، و هم دیگران را توجیه و ارشاد کند، و هم ابزار و امکانات لازمه ظهور را فراهم آورد. و اینها سه برنامه و مسئولیت مشخص، به نام: "خودسازی"، "دگرسازی" و "زمینه‌سازی" است، که توجّه بدان لازم، و موجب اصلاح فرد و جامعه و جلوگیری از مفاسد اجتماع، و باعث نجات و رستگاری، و مایه دلگرمی و آمادگی برای ظهور منجی بشریّت، و پذیرش امام معصوم غایب است.

  1. خودسازی: نخستین وظیفه انسان منتظر، خودسازی و تربیت جسم و جان و آمادگی برای ظهور امام غایب است. زیرا شوق دیدار امام (ع) آدمی را می‌سازد، و او را برای درک ظهورش آماده می‌کند، و آمادگی نیز، جز در سایه انجام فرامین حقّ و دستورات پیشوایان معصوم (ع) به دست نمی‌آید. چراکه "آمادگی"، تنها صرف ادّعا نیست، بلکه ایمان و عمل است که آمادگی را جلوه می‌دهد.

قرآن کریم، یاوران حضرت مهدی (ع) و منتظران واقعی آن حضرت را بندگان صالح و شایسته خدا، و افراد پرهیزکاری می‌داند که ایمان به خدا دارند و کارهای نیک و شایسته انجام می‌دهند.

روایات اسلامی نیز، آنها را کسانی معرّفی می‌کند که خدا را آن‌گونه که باید بشناسند، شناخته‌اند. و پرهیزکارانه عمل می‌کنند، و به ولایت ائمّه معصومین (ع) معترفند، و به امامت امام غایب از انظار عقیده دارند، و خود را به اخلاق نیکو متخلّق می‌سازند، و به آداب و عقاید دینی تمسّک می‌جویند، و بر ایمان و یقین خود می‌افزایند، و تسلیم دستورات دین و فرمان خاندان پیامبر می‌شوند.

اینک به نمونه‌ای چند از احادیثی که در این زمینه می‌آوریم، توجّه فرمایید.

پیامبر اکرم می‌فرماید: "سه خصلت است که در هرکس باشد، شیرینی ایمان را چشیده است:

  1. خدا و پیامبر خدا در نزد او، از هرچیز و هرکس محبوب‌تر باشد.
  2. هرکس را که دوست می‌دارد، برای خدا دوست داشته باشد.
  3. بعد از نعمت اسلام که خداوند او را از گمراهی نجات داده است، از بازگشت به کفر، کراهت داشته باشد همان‌گونه‌که از افکنده شدن در آتش کراهت دارد"[۵۲].

آن حضرت در رابطه با عقیده به ظهور حضرت مهدی (ع) و ایمان و اعتقاد به ولایت و امامت آن حضرت، و اوصاف مؤمنان و منتظران واقعی ظهور، و عشق و علاقه و محبّت آنان نسبت به حضرت ولی عصر (ع) و بردباری و شکیبایی‌شان در ثابت ماندن بر حقّ و حقیقت در روزگار بسیار سخت و دشوار عصر غیبت، چنین می‌فرماید: "خوشا به حال شکیبایان در غیبت او، خوشا به حال پابرجایان در محبّت او، که خدای تبارک و تعالی آنها را در کتاب خود چنین توصیف فرموده است: (این قرآن هدایت است برای پرهیزکاران، آنها که به غیب ایمان می‌آورند)"[۵۳]

۲- دگرسازی: بر اساس تعالیم عالیه اسلام و دستورات پیشوایان دین، تلاش برای فراهم آوردن انگیزه‌ها و وسایلی که موجب شناخت معارف اسلامی و پراکندن آنها می‌شود، بزرگترین خدمت انسانی و عالی‌ترین عمل اجتماعی و والاترین گام اصلاحی و مهمترین تکلیف واجب الهی است که هر انسان هوشیار و بیدار که توانایی کشیدن بار آن را به دوش دارد، بایستی بدون آن‌که در آن کار سستی روا بدارد، بدان قیام کند.

بنابراین، تردیدی نیست که تنها پرداختن به خود کافی نیست و دردی را دوا نمی‌کند، بلکه بر هر انسان مسلمان منتظر لازم است که در عین "خودسازی" تا آنجا که برای او امکان دارد به دیگران هم برسد تا آنها نیز به مقام شامخ آخرین حجّت خدا، و شکوه روز ظهور و لزوم انتظار فرج، آشنا شوند. زیرا: "رسالت عظیم انتظار، به مدد اصل "دگرسازی"، همچون آتشی که در نیزار افتد، از هرکس به اطرافیانش و حتّی آیندگانش سرایت می‌کند. هر قلب فروزان، هزاران قلب دیگر را شعله‌ور می‌سازد تا این رسالت انسانی، سینه‌به‌سینه، در تاریخ پیش رود، و سرانجام به روزگار ظهور پیوندد"[۵۴].

۳. زمینه‌سازی: آنچه در روایات اسلامی به نام قیام سید حسنی، نهضت هاشمی خراسانی یا قیام یمانی، قبل از ظهور امام زمان (ع) بیان شده است، نمونه‌ای از قیام‌هایی است که جهت آمادگی برای ظهور حضرت مهدی (ع) انجام می‌پذیرد.

البته شکّی نیست که این جریان‌ها ابتداء به ساکن و بدون زمینه قبلی رخ نمی‌دهد؛ بلکه بعضی از پیش‌آمدها و حوادثی که قبل از ظهور اتفاق می‌افتد، منتظران مؤمن را بر آن می‌دارد تا بکوشند و تلاش کنند و برای پاسداری از دین و ادامه حیات با سختی‌ها دست‌وپنجه نرم کنند و دشواری‌ها را از پیش پای خود بردارند و ناگزیر به انگیزه‌ای طبیعی برای دفاع از خود، به تهیه نیرو و ابزار و آلات جنگی بپردازند و لوازم و امکانات را فراهم آورند، چنان‌که خداوند در قرآن کریم به این امر فرمان داده و فرموده است: ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ[۵۵].

بنابراین، یکی از ابعاد دیگر انتظار، آمادگی و زمینه‌سازی و تهیه ابزار و آلات جنگی مورد نیاز برای قیام شکوهمند امام غایب است چنان‌که حدیث ذیل نیز اشاره به همین معناست»[۵۶].
۸. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در دو مقاله «آموزه انتظار و زمینه‌سازی ظهور» و «بایسته‌های ظهور» در این‌باره گفته است:

«"مقوله انتظار ظهور با مسئلۀ آمادگی، زمینه‌سازی و برنامه‌ریزی برای اجرایی شدن اهداف بلند دینی و فراهم نمودن مقدمات ظهور، رابطه انفکاک‌ناپذیر دارد. در عصر انتظار، توجه به الزامات عقیدتی ـ فرهنگی و سیاسی ـ اجتماعی اندیشه انتظار ضروری است و باید در دستور کار جامعه منتظران قرار گیرد. در ادامه، به برخی از این ضرورت‌ها و بایسته‌ها اشاره می‌کنیم:

  1. معرفت منتظرانه: شناختن و شناساندن امام منتظَر (ع) و اهداف ظهور او، جزو اولین و مهم‌ترین الزامات انتظار زمینه‌ساز است؛ زیرا بدون معرفت و شناخت، نه‌تنها سخن از زمینه‌سازی، مفهوم نمی‌یابد، بلکه اساساً اندیشة انتظار شکل نمی‌گیرد.
  2. سلوک منتظرانه: دومین بایستگی انتظار زمینه‌ساز، نمود و ظهور این باور در رفتار و سلوک شخصی و اجتماعی انسان منتظر است؛ زیرا احیای ارزش‌های الهی و آراستگی جامعة منتظر به فضایل انسانی، هدف اصلی در بحث انتظار است. از این رو، نمی‌توان منتظر ظهور بود اما در عمل، دغدغه اهداف ظهور را نداشت؛ زیرا مأموریت اصلی امام مهدی (ع) نیز حاکمیت‌بخشی اسلام در جهان و اجرای عدالت در جامعه است. بنابراین، الگوپذیری عملی از روش حضرت در عصر انتظار، شرط چنین انتظاری است.
  3. ایجاد رغبت اجتماعی: ایجاد رغبت اجتماعی به سوی تعجیل، از دیگر الزامات انتظار زمینه‌ساز است. تا زمانی که مردم، مسئلۀ ظهور را اولویت اساسی خود تلقی نکنند و به این مسئله بی‌اعتنا باشند، این رغبت اجتماعی به امر ظهور تحقق نمی‌یابد. لازمة این دغدغه، انس با حضرت، دعا برای تعجیل ظهور و تلاش و اقدامات تمهید‌ساز در این زمینه است.
  4. تبدیل رغبت به روی‌کرد جمعی: ارتقای رغبت اجتماعی به روی‌کرد عمومی و حرکت به سمت استقبال از حکومت عدل جهانی مهدوی، از دیگر الزامات و بایسته‌های انتظار زمینه‌ساز است. اساساً تبدیل چنین باوری از حالت اعتقاد و گرایش بسیط به یک روی‌کرد جمعی، مهم‌ترین شرط تحقق ظهور محسوب می‌شود؛ زیرا تا بشر به این باور نرسد که تنها راه نجات انسان، روی‌کرد به حکومت عدل جهانی مطرح در نظریة مهدویت است، هرگز خود را برای پذیرش آن آماده نخواهد کرد. از طرف دیگر، سنت خداوندی نیز این‌گونه است که بشر بدون چنین ره‌یافتی، از آثار حکومت عدل جهانی بهره‌مند نخواهد شد.
  5. جهانی‌سازی اندیشة انتظار ظهور: موضوع آمادگی عمومی و جهانی برای ورود به عصر ظهور، از عوامل تعیین‌کننده در بحث زمینه‌سازی ظهور محسوب می‌شود؛ زیرا مهم‌ترین عامل و بلکه عامل اصلی تأخیر ظهور نیز، فقدان آمادگی جهانی برای پذیرش این اندیشة الهی و نجات‌بخش است. عوامل دیگر نیز به این عامل اساسی بازمی‌گردد»[۵۷].
«یکی از وظایف مهم پیروان و منتظران ظهور امام عصر (ع)، زمینه‌سازی و تمهید مقدمات ظهور است. به همین جهت، در روایات، از این گروه به عنوان "زمینه‌سازان ظهور" یاد شده است. بدون شک در اندیشه شیعی و مهدوی، این گروه به دلیل سهم‌گیری و نقش آفرینی مؤثر آنان در فراهم‌سازی مقدمات ظهور و تحقق حکومت عدل جهانی مهدوی، دارای منزلت و جایگاه بسی ارجمندی خواهند بود. با توجه به اهمیت و آثار مسأله زمینه‌سازی، آنچه در عصر انتظار و شرایط غیبت امام عصر (ع)، ضرورت دارد و می‌‌باید در دستورکار جامعه منتظر قرار گیرد، عمل به بایسته‌ها و توجه به الزامات عقیدتی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی اندیشه انتظار و فراهم‌سازی زمینه‌های ظهور امام عصر (ع) است. و اساساً مسأله زمینه‌سازی و تلاش برای رفع موانع ظهور، درمتن معنا و ماهیت انتظار، نهفته است و این واژه، حاکی از حضور در صحنه و فعالیت و تلاش عملی برای تغییر وضع موجود تا تحقق یک دگرگونی عظیم است، دگرگونی که به زمینه‌سازی و فراهم شدن شرایط احتیاج دارد. قوت و شدت چنین انتظاری نیز، وابسته به میزان تمهیدات و دستمایه‌های لازم برای تحقق آنچه مورد انتظار است، خواهند بود. از این نظر، انتظار ظهور به معنای واقعی کلمه، با بحث زمینه‌سازی و تلاش برای اجرایی شدن اهداف بلند دینی و فراهم نمودن مقدمات حکوت مهدوی، کاملاً عجین شده است به گونه‌ای که سخن از انتظار و آرزوی رسیدن به آرمان ظهور، بدون بحث از زمینه‌ها و جهت‌گیری‌های رسیدن به آن، مفهوم نخواهند داشت[۵۸].
٩. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در این‌باره گفته است:

«در مورد وظایف و تکالیف شیعیان در دوران غیبت سخن‌های بسیاری گفته شده است و حتی تا هشتاد وظیفه برای منتظران ظهور امام مهدی (ع) برشمرده شده است.[۵۹] در این بخش به تعدادی از مهم‌ترین این وظایف اشاره می‌کنیم:

شناخت حجت خدا و امام عصر (ع): اولین و مهم‌ترین وظیفه‌ای که هر شیعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام زمان خویش است. در روایات بسیاری که از طریق شیعه و اهل تسنن از پیامبر اسلام نقل شده، آمده است: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»[۶۰]. و در روایت دیگری از امام محمد باقر (ع) نقل شده است: «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةُ جَاهِلِيَّةٍ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا اَلْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ اَلْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ».[۶۱]

امام حسین (ع) درباره معرفت امام می‌فرمایند: «أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ اَلْعِبَادَ إِلاَّ لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اِسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اَللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ اَلَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ».[۶۲]

آری، فلسفه آفرینش انسان، رسیدن به مقام معرفت خداست. اما این معرفت حاصل نمی‌شود مگر به معرفت امام و حجت عصر (ع)؛ چرا که امام، آینه تمام نمای حق و واسطه شناخت خداست. امام صادق (ع) فرمود: «نَحنُ العالِمُونَ (القائِمُونَ) بِأَمرِهِ وَ الدّاعُونَ إِلی سَبیلِهِ، بِنا عُرِفَ اللّهُ وَ بِنا عُبِدَ اللّهُ، نَحنُ الأَدِلاّءُ عَلَی اللّهِ وَ لَولانا ما عُبِدَ اللّه».[۶۳]

توجه به مفاد دعاهایی که خواندن آنها در عصر غیبت مورد تأکید قرار گرفته است. نیز ما را به اهمیت موضوع شناخت حجت خدا رهنمون می‌سازد.

از امام صادق (ع) سفارش به خواندن این دعا شده است: «اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ دينى».[۶۴]

مراد و مقصود از «معرفت امام» که در روایات بر آن تأکید شده این است که ما آن حضرت را آنچنانکه هست بشناسیم؛ به گونه‌ای که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه‌های ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه‌کننده مدعیان دروغین باشد، و این چنین شناختی جز به دو امر حاصل نمی‌گردد: اول، شناختن شخص امام (ع) به نام و نسب، و دوم، شناخت صفات و ویژگی‌های او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است.[۶۵]

ابونصر پیش از غیبت امام مهدی (ع) به حضور آن حضرت می‌رسد. امام از او می‌پرسد: «آیا مرا می‌شناسی؟» پاسخ می‌دهد: پاسخ می‌دهد: «آری؛ شما سرور من و فرزند سرور من هستید». امام می‌فرماید: «مقصود من چنین شناختی نبود» ابونصر می‌گوید: «خودتان بفرمایید». امام می‌فرماید: من آخرین جانشین پیامبر خدا هستم و خداوند به برکت من بلا را از خاندان و شیعیانم دور می‌کند.[۶۶]

کسب اخلاق نیکو و دوری از صفات ناپسند: وظیفه مهم دیگری که هر شیعه منتظر بر عهده دارد پیراستن خود از خصایص ناپسند و آراستن خود به اخلاق نیکو است. از امام صادق (ع) نقل شده است: «مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَکُونَ مِنْ اَصْحابِ الْقائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ، وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الاَْخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ».[۶۷]

در توقیعی که از امام مهدی (ع) گزارش شده است آمده: « فَلْيَعْمَلْ كُلُّ اِمْرِئٍ مِنْكُمْ بِمَا يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ يَتَجَنَّبُ مَا يُدْنِيهِ مِنْ كَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا».[۶۸]

پیوند با مقام ولایت: حفظ و تقویت پیوند قلبی با امام عصر (ع) یکی دیگر از وظایف مهمی است که هر شیعه منتظر در عصر غیبت برعهده دارد. در روایتی از امام محمد باقر (ع) در تفسیر آیه شریفه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۶۹] آمده است: «اِصْبِرُوا وَ صٰابِرُوا وَ رٰابِطُوا فَقَالَ اِصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ اَلْفَرَائِضِ وَ صٰابِرُوا عَدُوَّكُمْ وَ رٰابِطُوا إِمَامَكُمُ اَلْمُنْتَظَرَ».[۷۰]

کسب آمادگی برای ظهور حجت حق: یکی دیگر از وظایفی، که به تصریح روایات، در دوران غیبت بر عهده شیعیان و منتظران فرج قائم آل محمّد (ص) است کسب آمادگی‌های لازم نظامی و غیر آن برای یاری امام غائب است. از امام صادق (ع) نقل شده است: «لَيَعِدَنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقائِمِ عليه السلام وَ لَوْ سَهْما فَإِنَّ اللّهَ تَعالي إِذا عَلِمَ ذلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يَنْسِيَ في عُمْرِهِ حَتّي يُدْرِكَهُ فَيَكُونَ مِنْ أَعْوانِهِ وَ أَنْصارِهِ»[۷۱] در روایت دیگری از امام کاظم (ع) نقل شده است: «أَنَّ مَنِ اِرْتَبَطَ دَابَّةً مُتَوَقِّعاً بِهِ أَمْرَنَا وَ يَغِيظُ بِهِ عَدُوَّنَا وَ هُوَ مَنْسُوبٌ إِلَيْنَا أَدَرَّ اَللَّهُ رِزْقَهُ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ وَ بَلَّغَهُ أَمَلَهُ وَ كَانَ عَوْناً عَلَى حَوَائِجِهِ».[۷۲]

در روایتی آمده است: «قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَمِ اَلرِّبَاطُ عِنْدَكُمْ قُلْتُ أَرْبَعُونَ قَالَ لَكِنْ رِبَاطُنَا رِبَاطُ اَلدَّهْرِ».[۷۳] علامه مجلسی در شرح این فرمایش امام (ع) می‌فرماید: اي يجب علي الشيعة أن يربطوا أنفسهم على طاعة إمام الحق، و إنتظار فرجه و يتهياؤا لنصرته.[۷۴]

ارتباط با فقها و مراجع تقلید: روشن است که در دوران غیبت هیچ‌یک از احکام اسلام تعطیل نشده و باید تا آمدن امام عصر (ع) به همه آنچه اسلام از دستور داده است عمل شود. از طرفی امکان دسترسی به امام معصوم (ع) و فراگرفتن مستقیم احکام دین از ایشان، برای ما وجود ندارد. در چنین شرایطی وظیفه انسن رجوع به علما است. در روایتی از امام حسن عسکری (ع) از امام صادق (ع) نقل شده است: «فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ اَلْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلاَهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لاَ يَكُونُ إِلاَّ بَعْضَ فُقَهَاءِ اَلشِّيعَةِ لاَ جَمِيعَهُمْ».[۷۵] امام عصر (ع) نیز در یکی از توقیعات خود در پاسخ «اسحاق بن یعقوب» می‌فرماید «وَ أَمَّا اَلْحَوَادِثُ اَلْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ».[۷۶]

دعا برای تعجیل فرج: یکی از وظایف مهمی که بنا به تصریح حضرت صاحب الامر (ع) بر عهده همه منتظران گذاشته شده، دعا برای تعجیل فرج است. امام عصر (ع) در توقیعی که خطاب به «اسحاق بن یعقوب» صادر شده، می‌فرمایند: «وَ أَكْثِرُوا اَلدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ اَلْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ».[۷۷] امام حسن عسکری (ع) نیز دعا برای تعجیل فرج را شرط رهایی از فتنه‌های دوران غیبت دانسته، «وَ اَللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لاَ يَنْجُو فِيهَا مِنَ اَلْهَلَكَةِ إِلاَّ مَنْ ثَبَّتَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ».[۷۸]

وحدت و همدلی: از وظایف تک تک افراد منتظر که بگذریم، جمعیت منتظران نیز باید طرح و برنامه‌ای داشته باشند که در راستای اهداف امام و حجّت الهی باشد. به بیان دیگر، اجتماع منتظر، لازم است تلاش و حرکت خود را در مسیر رضایت رهبر موعود قرار دهد. امام عصر (ع) در یکی از توقیعات خود به چنین جمعیتی این گونه بشارت داده است: اگر شیعیان ما –که خداوند آنان را در راه اطاعتش یاری دهد- در وفای پیمانی که از ایشان گرفته شده، یکدل و مصمم باشند، البتّه نعمت دیدار، از آنان به تأخیر نمی‌افتند و سعادت ملاقات ما برای آنها با معرفت کامل و راستین به ما، تعجیل می‌شود.[۷۹] آن عهد و پیمان، همان است که در کتاب خدا و اهل بیت آمده است که مهم‌ترین آنها را بیان می‌کنیم:

  1. جمعیت منتظران در مقابل بدعت‌ها و انحراف‌ها در دین رواج منکرات و زشتی‌ها در سطح جامعه، بی‌تفاوت نیستند. نیز در برابر فراموش شدن سنّت‌های نیکو و ارزش‌های اخلاقی از خود واکنش نشان می‌دهند. این، پیمانی است که براساس تعالیم قرآن بر دوش منتظران نهاده شده است. ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۸۰]
  2. جامعه منتظر در برخورد با دیگران وظیفه دارد که تعاون و همکاری را سر فصل برنامه‌های خود قرار دهد. افراد این جامعه به دور از تنگ نظری و خودمحوری، پیوسته حال فقرا و نیازمندان جامعه را پی‌گیری می‌کنند و از آنان بی‌خبر نمی‌مانند. گروهی از شیعیان از امام باقر (ع) درخواست نصیحت کردند؛ حضرت فرمود: از میان شما آنکه نیرومند است، ضعیف را یاری کند و آنکه بی‌نیاز است با نیازمندتان مهربانی ورزد و هر یک از شما درباره دیگری خیرخواهی کند.[۸۱] سخن آخر اینکه جامعه منتظر باید بکوشند که در همه ابعاد زندگی اجتماعی، الگوی سایر اجتماعات باشند و همه زمینه‌های لازم برای ظهور منجی موعود را فراهم کنند»[۸۲]
١٠. دکتر نصرآبادی (هیئت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی)؛
آقای دکتر علی باقی نصرآبادی، در مقاله «نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب» در این‌باره گفته است:

«به‌طور مسلّم انتظار دارای فلسفه‌های زیر است:

  1. خودسازی فردی: چنین تحولی قبل از هر چیزی نیازمند عناصر آماده و باارزش انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان به دوش بکشند، و لازمه آن، بالا بردن سطح اندیشه، آگاهی و آمادگی روحی و فکری افراد جامعه است. منتظر واقعی، برای چنان برنامه مهمی هرگز نمی‌تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، بلکه باید حتما در صف اصلاح‌طلبان قرار گیرد. برای تحقق چنین انقلابی، به مردانی بسیار بزرگ و بلند نظر با بینشی عمیق نیاز است و خودسازی برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق‌ترین برنامه‌های اخلاقی، فکری و اجتماعی است.
  2. خودیاوری‌های اجتماعی: منتظران راستین، وظیفه دارند تنها به خویش نیندیشند؛ بلکه باید ضمن خودسازی و مراقبت از خود، در اصلاح دیگران هم بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را می‌کشند، برنامه‌ای است که باید همه عناصر تحول در آن شرکت جویند، تا کوشش‌ها و تلاش‌ها هماهنگ باهم به ثمر برسد[۸۳]»[۸۴].
۱١. آقای دکتر شفیعی سروستانی؛
آقای دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی، در کتاب «چشم به راه» در این‌باره گفته است:

«در فرهنگ اسلامی، جهان عرصه تقابل و هم آوردی در "ولایت" است؛ ولایت خدا و دوستان او از یک سو و ولایت شیطان (طاغوت) و پیروان او از سوی دیگر. در این فرهنگ، انسان‌ها یا در خط ولایت خدا و دوستان خدا هستند که خدا، آنها را از تاریکی‌های نادانی و گمراهی، خارج و به روشنای دانایی و رستگاری داخل می‌کند یا در خط ولایت شیطان و دوستان شیطان قرار دارند که اولیای‌شان، آنها را از روشنایی هدایت به سوی تاریکی‌های ضلالت می‌کشانند: ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۸۵]. بر اساس این نگرش، در آموزه‌های اسلامی، به نقش "ولایت" در زندگی انسان‌ها توجه ویژه‌ای شده است و همه اهل ایمان موظفند از یک‌سو، سر در گرو ولایت حق و پیروان آن داشته باشند و از سوی دیگر، از ولایت شیطان و پیروان او بیزاری جویند. این همان حقیقت "تولی" و "تبری" است که در مکتب تشیع بر آن بسیار تأکید شده است.

اگرچه "تولی" و "تبری" را در اصطلاح از فروع دین شمرده‌اند، ولی از مجموعه معارف اسلامی، به ویژه آموزه‌های مکتب اهل بیت: چنین بر می‌آید که این دو موضوع، نه فرع دین، بلکه همه دین و تمامیت ایمان هستند و به بیان دیگر، دین و ایمان چیزی جز دوستی ورزیدن و بیزاری جستن (دوری گزیدن) به خاطر خدا نیست. فضیل بن یسار، یکی از یاران امام صادق (ع) نقل می‌کند: از امام صادق (ع) پرسیدم: آیا دوستی و دشمنی از ایمان است؟ فرمود: آیا ایمان جز دوستی و دشمنی است؟"[۸۶]. در روایت دیگری، امام صادق (ع) فرماید: "آن کس که برای خدا دوستی بورزد، برای خدا دشمنی کند و برای خدا ببخشد، از کسانی است که ایمان او کامل شده است"[۸۷]. و باز می‌فرماید: "کسی که دوستی و دشمنی‌اش بر اساس دین نباشد، دین ندارد"[۸۸]. همچنین از آن حضرت نقل شده است رسول خدا - درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد - به یارانش فرمود: استوارترین دست‌آویزهای ایمان کدام است؟ گفتند: خدا و رسولش بهتر می‌دانند. بعضی گفتند: نماز؛ بعضی گفتند: زکات؛ بعضی گفتند: روزه؛ بعضی گفتند: حج و عمره و بعضی گفتند: جهاد. پس پیامبر خدا فرمود: برای همه آنچه گفتید فضیلتی است، ولی استوار‌ترین دست آویزهای ایمان نیست، بلکه استوارترین دست‌آویز ایمان، دوستی در راه خدا، پیروی کردن از اولیای خدا و بیزاری جستن از دشمنان خداست[۸۹]. این همه نیست مگر به دلیل آنکه دوستی‌ها و دشمنی‌های آدمی مبدأ همه کنش‌ها و واکنش‌ها و اثرگذاری و اثرپذیری‌های او و تعیین کننده منش و روش او در زندگی فردی و اجتماعی است. نجات و رستگاری یا سقوط و گمراهی هر انسانی نیز بستگی تام و تمامی به این موضوع دارد که او در زندگی خود به چه کسی یا چه چیزی دل بسته و به ولایت که سرسپرده است.

در فرهنگ شیعی، امامان معصوم (ع) مظهر همه خوبی‌ها و دشمنان آنها مظهر همه بدی‌ها هستند و به طور طبیعی کسی که در پی خوبی‌ها و دوری از بدی هاست، راهی جز دل بستن به حضرات معصومین و برائت (دوری) از دشمنان آنها ندارد. امام صادق (ع) در این زمینه می‌فرماید: ما ریشه همه خوبی‌هاییم و همه خوبی‌ها از شاخ و برگ ماست. از جمله خوبی‌ها یگانه‌پرستی، نماز، روزه و... است. دشمن ما ریشه همه بدی‌هاست و همه اعمال زشت و ناشایست از شاخ و برگ آنهاست که دروغ‌گویی، تنگ‌نظری، سخن‌چینی و.... از آن جمله است[۹۰]. در روایت دیگری که از امام موسی کاظم (ع) در تفسیر آیه شریفه ﴿قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ[۹۱]، نقل شده، این موضوع با عبارت دیگری بیان گردیده است: برای قرآن ظاهری است و باطنی. همه آنچه را خداوند در قرآن حرام کرده، ظاهر قرآن است و باطن آن پیشوایان ستمکارند و همه آنچه را خدای تعالی در قرآن حلال فرموده ظاهر قرآن است و باطن آن پیشوایان حق (ائمه معصومین (ع)) هستند[۹۲]. بنابراین، برای همه کسانی که طالب هدایت و رستگاری‌اند، به ویژه برای کسانی که سر در گرو ولایت آخرین امام از سلسله اولیای خدا، حضرت مهدی (ع) دارند، ضروری است که دوستان و دشمنان اهل ایمان را بشناسند. اینان تا ولایت مهدوی را که استمرار ولایت الهی، ولایت محمدی و ولایت علوی است، و نیز کسانی را که در تقابل با جریان ولایت مهدوی هستند، چنان که بایسته است، نشناسند، نمی‌توانند چنان که شایسته است، به ریسمان ولایت مهدوی در آویزند و از دشمنان این ولایت بیزاری جویند. حضرت امام خمینی در این زمینه می‌فرماید: شرط ورود به صراط نعمت حق، برائت و دوری از صراط گمراهان است که در همه سطوح و جوامع اسلامی باید پیاده شود[۹۳]. با توجه به مطالب یاد شده می‌توان گفت ولایت‌ورزی و برائت‌جویی دو رکن اساسی انتظار هستند و تنها کسانی را می‌توان از جمله منتظران واقعی برشمرد که در دوران غیبت تولی و تبری را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند.

در قرآن کریم و روایات معصومین (ع) به صراحت در مورد کسانی که باید مؤمنان به دوستی و ولایت آنها گردن نهند و همچنین کسانی که نباید مؤمنان در پی دوستی و ولایت آنها باشند سخن گفته شده است که در اینجا به مواردی از آنها اشاره می‌کنیم:

  1. قرآن: آیه قرآن کریم در آیات متعددی به معرفی "ولی" مؤمنان پرداخته است که این از آن جمله است: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۹۴]. خداوند متعال در ادامه این آیه، کسانی را که ولایت خدا، رسول خدا (ص) و ولی خدا را گردن می‌نهند، به عنوان "حزب الله" می‌ستاید: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ[۹۵]. براساس آیه یاد شده، تنها خدا، پیامبر و جانشین پیامبر که در پایان آیه به کنایه از وی یاد شده است - و همه می‌دانیم که او کسی جز امیر مؤمنان علی (ع) نیست - صلاحیت ولایت بر مؤمنان را دارند[۹۶]. همچنین خداوند در مورد کسانی که مؤمنان باید از دوستی کردن با آنها و پذیرش سرپرستی و ولایت شان خودداری کنند، در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ[۹۷]. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۹۸]. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ...[۹۹].
  2. روایات: با توجه به اهمیت و نقش ولایت‌ورزی و برائت‌جویی در زندگی فردی و اجتماعی اهل ایمان، پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) در موارد متعددی، درباره دو موضوع یاد شده بحث کرده‌اند. آنان در مورد کسانی که شایسته است مؤمنان آنها را دوست و سرپرست خود برگزینند و همچنین کسانی که سزاوار است ایشان از پذیرش دوستی و ولایت آنها خودداری کنند، به تفصیل سخن گفته‌اند تا آنجا که در برخی از مجموعه‌های روایی شیعه، بابی با عنوان «اَلْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ»؛ "دوستی و دشمنی در راه خدا" به این موضوع اختصاص یافته است[۱۰۰]. با بررسی اجمالی روایاتی که در این زمینه از پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین (ع) وارد شده است، به روشنی درمی‌یابیم که در اندیشه اسلامی پذیرش ولایت و سرپرستی اهل بیت، محور همه دوستی‌ها و مخالفت با ولایت آنها محور همه دشمنی‌هاست. از این رو، اهل ایمان موظفند با هر کس که ولایت و سرپرستی اهل بیت (ع) را پذیرفته است، دوستی و با هر کس که از در دشمنی با این خاندان وارد شده است، دشمنی کنند.

پیامبر خاتم (ص) در این زمینه می‌فرماید: هر که دوست دارد بر کشتی نجات بنشیند و به دستگیره استوار چنگ آویزد و ریسمان محکم خدا را بگیرد، باید پس از من علی را دوست بدارد و با دشمنش، دشمنی ورزد و از پیشوایان هدایت که از نسل اویند، پیروی کند[۱۰۱].

در روایت دیگری، امام باقر (ع) در پاسخ کسی که از آن حضرت خواسته بود او را از دینی که خود و اهل بیتش بر آنند، آگاه سازد، فرمود: گواهی به اینکه خدایی جز خدای یکتا نیست و اینکه محمد - درود بر او و خاندانش باد - فرستاده خداست؛ اقرار به آنچه از سوی خدا آمده است؛ دوستی دوستان ما؛ بیزاری جستن از دشمنان ما تسلیم شدن در برابر فرمان ما؛ چشم به راه بودن قائم ما؛ تلاش در راه اطاعت خدا و پاک‌دامنی و پرهیزکاری[۱۰۲]. اگر به این آیات و روایات فراتر از زاویه نگاه محدود مذهبی و فرقه‌ای توجه شود، می‌توانند معیار تشخیص دوستان و دشمنان ما در عصر حاضر و تعیین حدود دوستی‌ها و دشمنی‌های ما باشند. بنابراین، می‌توان گفت از آنجا که عصر حاضر، عصر امامت و ولایت امام مهدی (ع) است و ایشان حجت الهی در زمان هستند، از یک سو وظیفه داریم به ریسمان ولایت مهدوی چنگ زنیم و همه مناسبات فردی و اجتماعی خود را بر اساس خواست و رضایت او سامان دهیم. از سوی دیگر، مکلفیم از تمسک به ولایت دشمنان آن حضرت خودداری کنیم و از هر آنچه در تقابل با این ولایت است، بیزاری جوییم. این موضوع، مبنا و اساس انتظار در تفکر شیعه است. بدون تردید، امروز فرهنگ و تمدن برخاسته از "اومانیسم"، "سکولاریسم" و "لیبرالیسم" غربی که با خوی استکباری و برتری‌طلبی خود در پی حاکمیت بخشیدن ولایتش بر سراسر جهان است، در تقابل جدی با فرهنگ ولایت‌محور شیعی و آرمان "حقیقت مدار"، "معنویت‌گرا" و "عدالت محور" مهدوی قرار دارد. از این رو، همه منتظران واقعی و هواخواهان ولایت مهدوی باید از این فرهنگ و تمدن بیزاری جویند و با سلطه‌طلبی آن مقابله کنند[۱۰۳].
۱٢. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:

«انتظار ظهور منجی هیچ گاه به حقیقت نمی‌پیوندد مگر در صورتی که سه عنصر اساسی در آن محقق گردد:

  1. عنصر عقیدتی: شخص منتظر باید ایمان راسخی به حتمی بودن ظهور منجی و نجات بخشی او داشته باشد.
  2. عنصر نفسانی: زیرا شخص منتظر باید در حالت آمادگی دائمی به سر ببرد.
  3. عنصر عملی و سلوکی: شخص منتظر باید به قدر استطاعت خود در سلوک و رفتارش زمینه‌های اجتماعی و فردی را برای ظهور منجی فراهم نماید.
با نبود هر یک از این سه عنصر اساسی، انتظار حقیقتاً معنا پیدا نمی‌کند.»[۱۰۴].
۱٣. آقای باقری‌زاده اشعری؛
آقای محمد باقری‌زاده اشعری، در کتاب «از امام مهدی بیشتر بدانیم» در این‌باره گفته است:

«انتظار فرج امام مهدی (ع)، سه رکن اساسی دارد:

  1. نارضایتی از وضعیت موجود،
  2. امید به گشایش و رهایی از سختی‌ در آینده،
  3. مسئولیت‌پذیری.
منظور از مسئولیت‌پذیری در دوره انتظار، آمادگی یافتن روحی–روانی و تجربه‌اندوزی علمی و مهارتی و زمینه‌سازی برای ظهور و دوره پس از ظهور امام مهدی (ع) است. این رکن، هویت ویژه‌ای به انتظار می‌بخشد و آن را از خمودگی و بی‌تفاوتی به آینده، متمایز می‌کند[۱۰۵]»[۱۰۶].
۱٤. آقای دکتر قائمی؛
آقای دکتر علی قائمی، در کتاب «نگاهی به مسأله انتظار» در این‌باره گفته است:
  1. «امید به آینده‌ای روشن
  2. امید به نجات از ذلت
  3. فریادی از درون
  4. افشاگری‌ها: منتظر افشاگر است و می‌خواهد با اعتراض خود افشاگری کند و نشان دهد سازمان‌های که این قواعد و نظامات رسوایند و بی‌ارزش. این قوانین بشر ساخته، این توطئه است به نام حامی حقوق بشر، این نغمه‌های خیرخواهی از سوی سران توطئه است. توطئه برای بهره‌کشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از مستضعفان. منتظران، با افشاگری خود می‌خواهند نشان دهند که این سازمان‌های بین‌المللی، حتی این دادگاه‌های بین‌المللی سازمان‌هائی ضعیف و افتاده و در اختیار اراده گروهی از قدرتمندان است، رای‌شان در حد حفظ و حمایت از موقعیت‌شان می‌ارزد. اینان می‌پذیرند که برای عده‌ای آزادی و رفاه و آسایش و برای عده‌ای دیگر بدبختی و ذلت باشد. اینان سرپرستی و استثمار ابرقدرتان را از کشورهای تحت‌الحمایه می‌بینند و سکوت می‌کنند. سرگردانی مردم و اشغال سرزمین‌هایشان را می‌نگرند و بدان معترض می‌شوند. پس سخن و دعوی‌شان در حمایت از مظلومان دروغ است، فریب است و برای مردم توطئه است.
  5. محاکمه مسئولان: منتظران جهان مسئولان امور و زمامداران بشر را متهم دانسته و می‌گویند ای سیاستمداران چیره‌دست، ای مسئولان بی‌مسئولیت و احساسی، از اینکه مارا به حساب نمی‌آورید ناراحتیم، اینکه زندگی ما و خاندان ما را به بازیچه گرفته‌اید اعتراض داریم و بالاخره از اینکه به بی‌طرفی ما احترام نمی‌گذارید نگرانیم و وعده پیمان شکنی‌تان را محکوم می‌کنیم. منتظران می‌گویند این سازمان‌های بین‌المللی میدان فعالیت‌های شماست، کار و تلاش‌شان برای تثبیت بیشتر موقعیت و تحکیم زیادتر قدرت‌تان است، وگرنه سازمان تغذیه‌تان کجاست که ببیند هر روزه هزاران انسان در نقاط مختلف جهان از گرسنگی می‌میرند؟ دادگاه‌های بین‌المللی کجایند که آوارگی هزاران انسان را در جهان ببینند و سازمان حقوق بشر کجاست که بشریت بی‌سروسامان را بنگرد؟ منتظران جهان زمامداران را به محاکمه می‌طلبند که ما به شما چنین اختیاری نداده‌ایم که از قدرت ما علیه‌مان استفاده کنید. ما به شما اجازه نداده‌ایم که زمینه را برای سقوط و فنای‌مان فراهم سازید و بالاخره ما نخواسته‌ایم که دست شما تا مرفق به خون بی‌گناهان آلوده گردد»[۱۰۷].
۱٥. آقای دکتر بابایی؛
آقای دکتر محمد باقر بابایی طلاتپه، در مقاله «مبانی صلح و امنیت در فرهنگ انتظار» در این‌باره گفته است:
  1. «اصلاح نفس و آراسته شدن به [[[اخلاق نیک]] اسلامی؛
  2. ورع، پارسایی و نیکو رفتاری[۱۰۸]؛
  3. عمل به احکام و دستورهای قرآنی[۱۰۹]؛
  4. استخراج احکام و برنامه‌های اجتماعی اسلام و اجرای کامل آنها؛
  5. اجرای برنامه‌های اقتصادی اسلام و حل مشکلات اقتصادی و رفع فقر و بیکاری؛
  6. مبارزه با تمرکز ثروت‌های غیرمشروع؛
  7. تحصیل دانش و جدیت در رفع غفلت، سستی و عقب‌افتادگی و از نظر علمی، صنایع و تکنولوژی و جهات دیگر علمی بر دیگران در دنیا پیشی گیرند؛
  8. ایجاد دولتی نیرومند و مقتدر اسلامی در گستره گیتی[۱۱۰]؛
  9. استماع احکام و قوانین به همه جهانیان و اثبات برتری آنها بر دیگری‌ها؛
  10. آماده‌سازی افکار جهانیان برای پذیرش قوانین و مقررات اسلام ناب[۱۱۱]»[۱۱۲].
۱٦. آقای موسوی؛
آقای سید علی موسوی، در مقاله «فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن» در این‌باره گفته است:

«شاید بتوان گفت: مهم‌ترین وظیفه‌ که‌ منتظران‌ را در اوج خود نگه می‌دارد احساس حضور است، بدین معنا که شخص منتظر، از‌ طرفی‌، می‌داند‌ که تمام اعمال و رفتار او در دید و منظر امام زمان است و، از‌ سوی‌ دیگر، خداوند به او از عقل و معرفت و قلم آنقدر عطا کرده که غیبت برای او به‌ منزله‌ مشاهده است. ازاین‌رو، در چنین شرایطی، احساس حضور در زمان غیبت‌ به‌ او دست می‌دهد.

پرسش‌های مصداقی

  1. مسلمانان نسبت به شناخت امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
  2. مسلمانان درباره تولی به امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
  3. وظیفه مسلمانان درباره ایمان به امامت و ولایت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  4. وظیفه مسلمانان درباره محبت و مودت به امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  5. وظیفه مسلمانان درباره اطاعت و نصرت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  6. مسلمانان نسبت به تبری از دشمنان امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
  7. مسلمانان نسبت به زیارت و یاد امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
  8. مسلمانان درباره دعا برای امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
  9. مسلمانان نسبت به اقتدا به سنت و سیره امام مهدی در امور استحبابی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
  10. مسلمانان نسبت به انجام اعمال عبادی به نیابت از امام مهدی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
  11. آیا انتظار فرج از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  12. آیا صبر بر سختی‌های دوران غیبت از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  13. آیا آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  14. آیا پیروی از نواب عام از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  15. آیا دعا برای تعجیل فرج از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  16. آیا غمگین بودن در دوران غیبت و اشتیاق به ظهور از وظایف خاص مسلمانان نسبت به امام مهدی است؟ (پرسش)
  17. آیا اعتراض به وضع موجود از ارکان انتظار و وظایف منتظران است؟ (پرسش)
  18. آیا آگاهی از وضع مطلوب از ارکان انتظار و وظایف منتظران است؟ (پرسش)
  19. آیا اعتقاد به تحقق وضع مطلوب از ارکان انتظار و وظایف منتظران است؟ (پرسش)
  20. آیا امید و اشتیاق به وضع مطلوب از ارکان انتظار و وظایف منتظران است؟ (پرسش)
  21. آیا اقدام برای تحقق وضع مطلوب از ارکان انتظار و وظایف منتظران است؟ (پرسش)
  22. منتظران راستین نسبت به حفظ تحکیم ولایت با مؤمنان چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
  23. آیا دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان امام مهدی از وظایف منتظران راستین امام مهدی است؟ (پرسش)
  24. آیا اصلاح جامعه یا امر به معروف و نهی از منکر از وظایف منتظران راستین امام مهدی است؟ (پرسش)
  25. آیا یاری‌رسانی به مؤمنین از وظایف منتظران راستین امام مهدی است؟ (پرسش)
  26. منتظران راستین نسبت به حفظ اتحاد در امت اسلامی چه وظیفه‌ای دارند؟ (پرسش)
  27. وظایف فکری و اعتقادی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)
  28. وظایف روحی و روانی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)
  29. وظایف اخلاقی و تربیتی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)
  30. وظایف سیاسی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)
  31. وظایف اقتصادی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)
  32. وظایف نظامی و انتظامی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)
  33. وظایف تبلیغاتی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)
  34. وظایف بین‌المللی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)
  35. وظایف فردی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)
  36. وظایف اجتماعی منتظران راستین چیست؟ (پرسش)
  37. تکالیف و وظایف علما در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  38. تکالیف و وظایف دانش‌آموزان و دانشجویان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  39. تکالیف و وظایف مستمعان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  40. تکالیف و وظایف کنهسالان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  41. تکالیف و وظایف جوانان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  42. تکالیف و وظایف زنان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  43. تکالیف و وظایف ثروتمندان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  44. تکالیف و وظایف اقشار آسیب‌پذیر در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  45. تکالیف و وظایف حاکمان و فرماندهان در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  46. تکالیف و وظایف نیروی انتظامی در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  47. تکالیف و وظایف توده مردم در زمان غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)

پرسش‌های وابسته

  1. معنای انتظار چیست؟ (پرسش)
  2. منظور از انتظار به معنای عام چیست؟ (پرسش)
  3. منظور از انتظار به معنای خاص چیست؟ (پرسش)
  4. ارکان انتظار چیست؟ (پرسش)
  5. عناصر و اجزاء انتظار چیستند؟ (پرسش)
  6. هدف از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  7. انتظار فرج چه ضرورتی دارد؟ (پرسش)
    1. ضرورت عقلی انتظار چیست؟ (پرسش)
    2. ضرورت نقلی انتظار چیست؟ (پرسش)
  8. آیا مسئله انتظار قابل تحقق است؟ (پرسش)
  9. جایگاه انتظار در مکاتب فکری غیر دینی چیست؟ (پرسش)
  10. نقش انتظار در حرکت توحیدی چیست؟ (پرسش)
  11. انواع انتظار چیست؟ (پرسش)
  12. شدت انتظار شخص منتظر چگونه در آرزوها و دعاهای او تجلی پیدا می‌کند؟ (پرسش)
  13. لوازم انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
    1. آیا زندگی با یاد امام مهدی از لوازم انتظار فرج است؟ (پرسش)
    2. آیا آرزوی یاری کردن امام مهدی از لوازم انتظار فرج است؟ (پرسش)
    3. آیا ایجاد آمادگی برا پیوستن به امام مهدی از لوازم انتظار فرج است؟ (پرسش)
    4. آیا تربیت منتظران راستین از لوازم انتظار فرج است؟ (پرسش)
  14. دیدگاه اهل سنت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  15. دیدگاه آیین بودا درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  16. آیا جنیان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
  17. آیا فرشتگان در انتظار منجی موعود هستند؟ (پرسش)
  18. چرا گفته می‌شود امام مهدی منتظر ظهور است؟ (پرسش)
  19. دلایل انتظار فرج و امید به آینده چیست؟ (پرسش)
  20. آیا شیعیان در امر انتظار عجول و شتاب‌زده هستند؟ (پرسش)
  21. آیا مسئله انتظار سبب فراگیری ظلم و ستم می‌شود؟ (پرسش)
  22. آیا مسئله انتظار سبب تعطیلی احکام اسلامی می‌شود؟ (پرسش)
  23. آیا اندیشه انتظار موعود در امت‌های پیشین بوده است؟ (پرسش)
  24. آیا انتظار در میان ادیان و ملل گوناگون سابقه‌ای دارد؟ (پرسش)
  25. منشأ نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
  26. آفات نگاه عامیانه به ظهور منجی چیست؟ (پرسش)
  27. گونه‌های احادیث درباره انتظار چیستند؟ (پرسش)
  28. نمادهای انتظار چیستند؟ (پرسش)
    1. آیا دعای ندبه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    2. آیا دعای عهد از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    3. آیا زیارت آل یاسین از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    4. آیا مسجد جمکران از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    5. آیا مسجد کوفه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    6. آیا مسجد صعصعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    7. آیا مسجد سهله از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    8. آیا عید نیمه شعبان از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
    9. آیا روز جمعه از نمادهای انتظار است؟ چرا؟ (پرسش)
  29. چرا کسانی که انتظار امام مهدی را می‌کشیده‌اند بعد از ظهور به مخالفت با ایشان برمی‌خیزند؟ (پرسش)
  30. ویژگی‌های اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  31. شیوه ابراز اعتراض به وضع موجود در راستای انتظار امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
  32. منظور از عمومیت انتظار چیست؟ (پرسش)
  33. مبانی اشتیاق به فرج چیست؟ (پرسش)
  34. چگونه می‌توان انتظار را در جامعه ترویج داد؟ (پرسش)
  35. آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟ (پرسش)
  36. منظور از انتظار، انتظار فردی است یا انتظار امت؟ (پرسش)
  37. منظور از انتظار امام و امت چیست؟ (پرسش)
  38. شرایط انتظار واقعی چیست؟ (پرسش)
  39. انتظار عملی به چه معناست؟ (پرسش)
  40. آیا انتظار مذهب اعتراض است؟ (پرسش)
  41. آیا انتظار به معنای گوشه‌گیری و احتراز است؟ (پرسش)
  42. آیا انتظار فرج مورد اتفاق همه مسلمین است؟ (پرسش)
  43. مسئولیت اجتماعی مسلمین درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  44. کامل‌ترین شکل انتظار عملی برای مقدمه ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  45. انتظار فرج با سرنوشت بشریت چه پیوندی دارد؟ (پرسش)
  46. مقصود از انتظار مسیحا چیست؟ (پرسش)
  47. منظور از انتظار ویرانگر چیست؟ (پرسش)
  48. منظور از انتظار سازنده چیست؟ (پرسش)
  49. منظور از انتظار مسئولانه چیست؟ (پرسش)
  50. منظور از انتظار غیر مسئولانه چیست؟ (پرسش)
  51. انواع برداشت از انتظار چیست؟ (پرسش)
  52. دیدگاه شیعه درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  53. دیدگاه آیین زرتشت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  54. دیدگاه آیین هندو درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  55. دیدگاه یهود درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  56. دیدگاه مسیحیت درباره انتظار چیست؟ (پرسش)
  57. برداشت‌های نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  58. علت برداشت‌های انحرافی از انتظار چیست؟ (پرسش)
  59. آیا انتظار امام مهدی واجب است؟ (پرسش)
  60. عوامل ایجاد کننده انتظار چیستند؟ (پرسش)
  61. لوازم تعریف انتظار چیست؟ (پرسش)
  62. نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  63. رابطه انتظار با شدت گرفتاری‌ها چیست؟ (پرسش)
  64. امام مهدی منتظر چه چیزی است؟ (پرسش)
  65. آیا انتظار فرج باید با قصد قربت باشد؟ (پرسش)
  66. مراتب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  67. رابطه محبت با انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  68. بالاترین درجه انتظار فرج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  69. مشاهده وقوع ظلم در زمین چگونه انتظار فرج را در مؤمن تشدید می‌کند؟ (پرسش)
  70. چه رابطه‌ای میان انتظار فرج و ایمان وجود دارد؟ (پرسش)
  71. انتظار منجی در ادوار مختلف دعوت‌های الهی چه معنایی داشته است؟ (پرسش)
  72. اندیشه انتظار موعود در اسلام چگونه است؟ (پرسش)
  73. آیا انتظار فرج افضل الاعمال است؟ (پرسش)
  74. انتظار فرج چیست و چرا بهترین عمل خوانده شده است؟ (پرسش)
  75. برداشت‌های نادرست از انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  76. آیا مکاتب فلسفی نیز انتظار فرج را امری ارزشی می‌‏دانند؟ (پرسش)
  77. آیا در کتاب مقدس یهود سخن از انتظار فرج به میان آمده است؟ (پرسش)
  78. مقصود از روایات مطلق در باب انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  79. چه امتیازی در انتظار منجی موجود است؟ (پرسش)
  80. آیا تأخیر در فرج موجب قساوت قلب می‌‏شود؟ (پرسش)
  81. آیا انتظار طولانی فرج خسته کننده و ملالت‌‏آور است؟ (پرسش)
  82. علت سختی انتظار چیست و چرا می‏‌گویند انتظار زیباست؟ زیبایی انتظار در چیست؟ (پرسش)
  83. امام مهدی در قبال منتظران و شیعیان چه عنایاتی دارند؟ (پرسش)
  84. منتظران امام مهدی که در قرن‏های گذشته بدون پاین انتظارشان فوت کرده‌اند؛ چه تضمینی وجود دارد که انتظار ما به ثمر برسد؟ (پرسش)
  85. آیا انتظار موجب انفعال جامعه نمی‌شود؟ (پرسش)
  86. فرج مردم جهان در چیست و چرا انتظار فرج فضیلت و ارزش بیشتری دارد؟ (پرسش)
  87. خاستگاه و منشأ اصلی انتظار ظهور «مصلح و نجات‏‌دهنده بزرگ» چیست؟ (پرسش)
  88. دعا برای تعجیل فرج چه تأثیری در فرج شیعیان دارد؟ (پرسش)
  89. دعای اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن به چه منظوری خوانده می‌شود؟ (پرسش)
  90. آیات مربوط به ظهور و انتظار کدامند؟ (پرسش)
  91. انتظار در دیگر روزهای سال چگونه معنا پیدا می‏‌کند؟ (پرسش)
  92. رابطه انتظار با بهداشت روان چیست؟ (پرسش)
  93. رابطه انتظار با آینده جهان چیست؟ (پرسش)
  94. فلسفه انتظار چیست؟ (پرسش)
  95. باور به ظهور امام مهدی چگونه عامل پایداری و استقامت شیعه می‌شود؟ (پرسش)
  96. انتظار فرج چه فضیلتی دارد؟ (پرسش)
  97. جایگاه انتظار در فرهنگ شیعه چیست؟ (پرسش)
  98. چرا انتظار اهمیت و جایگاه ویژه و برجسته‌ای دارد؟ (پرسش)
  99. چرا انتظار فرج افضل اعمال است؟ (پرسش)
  100. ویژگی‌‏های منتظران واقعی در دوران غیبت چیست؟ (پرسش)
  101. انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
  102. چه نوع انتظاری راجح است؟ (پرسش)
  103. دانش ‏آموزان چگونه باید منتظر امام مهدی باشند؟ (پرسش)
  104. رضایت امام مهدی از چه راهی به دست می‌آید؟ (پرسش)
  105. آیا شیعیان و منتظران ظهور افزون‌بر وظایف فردی و دینی تکالیف سیاسی و اجتماعی نیز دارند؟ (پرسش)
  106. آیا برای منتظر واقعی بودن اقدام‌های سیاسی و اجتماعی خاصی باید انجام داد؟ (پرسش)
  107. وظایف ما در دوران غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  108. چه تناسبی میان انتظار موعود و مبارزه با فساد وجود دارد؟ آیا انتظار به معنای ساکت ماندن نیست؟ (پرسش)
  109. چه مقام و منزلتی در روایات برای منتظران بیان شده است؟ (پرسش)
  110. جامعه منتظر دارای چه ویژگی‌هایی است؟ (پرسش)
  111. انتظارات امام مهدی از منتظران چیست؟ (پرسش)
  112. صرف‏‌نظر از وظایف شخصی در قبال امام مهدی وظایف خود انسان منتظر به‌طور کلی چیست؟ (پرسش)
  113. منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
  114. منتظران راستین امام مهدی دارای چه فضیلت و منزلتی هستند؟
  115. منتظران برجسته همچون علما باید چه عملکردی داشته باشند؟ (پرسش)
  116. در روایات چه پاداشی برای منتظران امام مهدی بیان شده است؟ (پرسش)
  117. ویژگی‏های منتظران واقعی در این دوران چیست؟ (پرسش)
  118. آیا تنها انتظار فرج برای ظهور امام مهدی کافی است؟ (پرسش)
  119. ویژگی‌های انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  120. ویژگی‌های فرهنگ انتظار در ابعاد اعتقادی چیست؟ (پرسش)
  121. ویژگی‌های فرهنگ انتظار در ابعاد علمی و اخلاقی چیست؟ (پرسش)
  122. فواید و آثار انتظار چیست؟ (پرسش)
  123. آثار فردی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  124. آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  125. آثار تربیتی انتظار چیست؟ (پرسش)
  126. چرا انتظار فرج امام مهدی موجب گشایش می‌شود؟ (پرسش)
  127. عنصر انتظار چگونه در آمادگی نظامی منتظران تأثیر دارد؟ (پرسش)
  128. چگونه روحیه انتظار را در خود تقویت کنیم؟ (پرسش)
  129. آیا انتظار فرج منشأ فرج‌های مادی برای منتظر خواهد بود؟ (پرسش)
  130. انتظار چه ابعادی دارد؟ (پرسش)
  131. ابعاد اعتقادی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
  132. ابعاد عملی انتظار فرج چیست؟ (پرسش)

پانویس

  1. [[مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]
  2. در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان در مصلای تهران، ۳۰/۷/۸۱.
  3. حسینی خامنه‌ای، سید علی، مهدویت از منظر ولایت، ص۵۷-۵۸.
  4. ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۵۲، ح ۹۴۲.
  5. ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۴، ح ۹۳۵.
  6. ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۶، ص ۱۹ (پژوهشی در باره مهم‌ترین وظیفه پیروان اهل بیت (ع) در عصر غیبت).
  7. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.
  8. " لَا تَقُومُ‏ السَّاعَةُ حَتَّى‏ يَقُومَ‏ الْقَائِمُ‏ الْحَقُ‏ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي‏‏‏ ‏"؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۵۹؛ر.ک: اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة (ع)، ج ۲، ص ۴۵۹
  9. سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۵-۱۹۶.
  10. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.
  11. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  12. سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۲.
  13. سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۲.
  14. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  15. شرح چهل حدیث، ص ۳۲۵.
  16. میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.
  17. میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.
  18. میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.
  19. میزان الحکمة، (مکتب الاعلام الاسلامی)، ج ۱۰، باب نیت.
  20. خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  21. بحارالانوار، (بیروت، مؤسسة الوفاء)، ج ۵۲، ص ۱۴۰.
  22. معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج ۱، ص ۲۸۶.
  23. فقیه احمدآبادی، سید محمدتقی، نورالابصار فی فضیلة الانتظار، ص ۵۲.
  24. مفاتیح الجنان، ترجمه الهی قمشه‌ای، ص ۴۴۲ ـ ۴۴۱.
  25. بحار الانوار، (مؤسسة الوفاء، بیروت)، ج ۵۲، ص ۱۴۰.
  26. «"إِنَّ دَوْلَتَنَا آخِرُ الدُّوَلِ وَ لَمْ يَبْقَ أَهْلُ بَيْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مَلَكُوا قَبْلَنَا لِئَلَّا يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِيرَتَنَا إِذَا مَلَكْنَا سِرْنَا بِمِثْلِ سِيرَةِ هَؤُلَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ"»؛ بحار الانوار، (مؤسسة الوفاء، بیروت)، ج ۵۲، ص ۳۳۲، ب ۲۷، ح ۵۸.
  27. مفاتیح الجنان، ص ۳۶۱، دعای افتتاح.
  28. مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص103-109.
  29. «عَنِ الصَّادِقِ (ع): مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ».
  30. «قَالَ الصَّادِقُ (ع): إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالْخَارِطِ لِشَوْكِ الْقَتَادِ بِيَدِهِ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ»؛ الغیبه للنعمانی: ۱۶۹ / ۱۱.
  31. «عَنِ الصَّادِقِ (ع):...فَإِيَّاكُمْ وَ الشَّكَّ وَ الِارْتِيَابَ وَ انْفُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الشُّكُوكَ وَ قَدْ حَذَّرْتُكُمْ فَاحْذَرُوا أَسْأَلُ اللَّهَ تَوْفِيقَكُمْ وَ إِرْشَادَكُمْ»؛ الغیبه للنعمانی: ۱۵۰ / ۱۰.
  32. «عَنِ الصَّادِقِ (ع): إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَيْتَ يَوْماً لَا تَرَى فِيهِ إِمَاماً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ فَأَحِبَّ مَنْ كُنْتَ تُحِبُّ وَ أَبْغِضْ مَنْ كُنْتَ تُبْغِضُ وَ وَالِ مَنْ كُنْتَ تُوَالِي وَ انْتَظِرِ الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً»بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۳.
  33. اقبال، ۴۵۷.
  34. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۴۱۸.
  35. «قَالَ الصَّادِقُ (ع):...فَكُنْ عَلَى حَذَرٍ وَ اطْلُبْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ النَّجَاةَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّاسَ فِي سَخَطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا يُمْهِلُهُمْ لِأَمْرٍ يُرَادُ بِهِمْ فَكُنْ مُتَرَقِّباً وَ اجْتَهِدْ لِيَرَاكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي خِلَافِ مَا هُمْ عَلَيْهِ».
  36. «عَنِ الصَّادِقِ (ع): كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ، وَ الْزَمُوا بُيُوتَكُمْ؛ فَإِنَّهُ لَايُصِيبُكُمْ أَمْرٌ تُخَصُّونَ بِهِ أَبَداً»؛ الکافی: ۲ / ۲۲۵ / ۱۳.
  37. «عَنِ النَّبِيِّ (ص): سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يُخِيَّرُ فِيهِ الرَّجُلُ بَيْنَ الْعَجْزِ وَ الْفُجُورِ، فَمَن أَدْرَكَ ذَلِكَ الزَّمانِ فَليَخْتَرِ الْعَجْزَ عَلَى الفُجُورِ»؛ نهج الفصاحه / ۲ / ۳۷۲.
  38. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ»؛ کشف الغمه: ۳ / ۲۶۷.
  39. « قَالَ عَلِيٌّ (ع): وَ اتَّخِذُوا صَوَامِعَكُمْ بُيُوتَكُمْ وَ عَضُّوا عَلَى مِثْلِ جَمْرِ الْغَضَا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً فَذِكْرُهُ أَكْبَرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۷.
  40. «قَالَ المَهدِيُّ (ع): وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ»؛ کمال الدین و تمام النعمة / ج ۲ / ص ۲۳۸.
  41. «قَالَ الهَادِيُّ (ع): لَوْ لاَ مَنْ يَبْقَى بَعْدَ غَيْبَةِ قَائِمِنَا مِنَ الْعُلَماءِ الدَّاعِينَ إِلَيْهِ وَ الدّالِّينَ عَلَيْهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْ دِينِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ تَعَالَى وَ الْمُنْقِذِينَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شُبَّاكِ إِبْلِيسَ -لَعَنَهُ اللَّهُ- وَ مَرَدَتِهِ وَ مِن فِخَاخِ النَّوَاصِبِ لَمَا بَقِيَ أَحَدٌ إِلاَّ اِرْتَدَّ عَنْ دِينِ اللّهِ تَعَالَى وَ لَكِنَّهُمُ الَّذِينَ يُمْسِكُونَ أَزِمَّةَ قُلُوبِ ضُعَفاءِ الشِّيعَةِ كَمَا يُمْسِكُ صَاحِبُ السَّفِينَةِ سُكَّانَهَا أُولَئِكَ هُمُ الْأَفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ محجة البیضاء ج ۱ / ص ۳۲.
  42. «قَالَ الصَّادِقُ (ع): لِيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ»غیبت نعمانی / ۱۷۳.
  43. «قَالَ الرِّضا (ع): إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ وَ أَعْمَلُكُمْ بِالتَّقِيَّةِ، فَقِيلَ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى مَتَى؟ قَالَ: إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ وَ هُوَ يَوْمَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَمَنْ تَرَكَ التَّقِيَّةَ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَيْسَ مِنَّا»؛ إعلام الوری / ۴۰۸.
  44. «قَالَ عَلِيٌّ (ع): وَ ذَلِكَ زَمَانٌ لَا يَنْجُو فِيهِ إِلَّا كُلُّ مُؤْمِنٍ نُوَمَةٍ إِنْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ وَ إِنْ غَابَ لَمْ يُفْتَقَدْ أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ أَعْلَامُ السُّرَى لَيْسُوا بِالْمَسَايِيحِ وَ لَا الْمَذَايِيعِ الْبُذُرِ أُولَئِكَ يَفْتَحُ اللَّهُ لَهُمْ أَبْوَابَ رَحْمَتِهِ وَ يَكْشِفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ أَيُّهَا النَّاسُ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلَامُ كَمَا يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِيهِ...»؛ نهج البلاغه / خطبه ۱۰۳ / فیض ۲۹۱.
  45. «قَالَ الصَّادِقُ (ع) - لابن سنان -: سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى، لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ. قُلْتُ: وَ كَيْفَ دُعَاءُ الْغَرِيقِ؟ قَالَ: تَقُولُ: "يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ"؛ فَقُلْتُ: يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ! فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ، وَ لَكِنْ قُلْ كَمَا أَقُولُ: يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ»؛ البحار / ج ۵۲ / ۱۴۹ / ۷۳.
  46. «اللَّهُمَّ أَنْتَ عَرَّفْتَنِي نَفْسَكَ وَ عَرَّفْتَنِي رَسُولَكَ وَ عَرَّفْتَنِي مَلَائِكَتَكَ وَ عَرَّفْتَنِي وُلَاةَ أَمْرِكَ اللَّهُمَّ لَا آخُذُ إِلَّا مَا أَعْطَيْتَ وَ لَا أَقِي إِلَّا مَا وَقَيْتَ اللَّهُمَّ لَا تُغَيِّبْنِي عَنْ مَنَازِلِ أَوْلِيَائِكَ وَ لَا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي اللَّهُمَّ اهْدِنِي لِوَلَايَةِ مَنِ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ»؛ مهج الدعوات / ۳۳۲.
  47. «قَالَ الصَّادِقُ (ع) لِلمُفَضَّلِ بن عمر-: اكْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَكَ فِي إِخْوَانِكَ فَإِنْ مِتَّ فَأَوْرِثْ كُتُبَكَ بَنِيكَ فَإِنَّهُ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لَا يَأْنَسُونَ فِيهِ إِلَّا بِكُتُبِهِمْ»الکافی، ۱ / ۵۲ / ۱۱.
  48. «قَالَ الباقِرُ (ع): لِيُقَوِّ شَدِيدُكُمْ ضَعِيفَكُمْ وَ لْيَعُدْ غَنِيُّكُمْ عَلَى فَقِيرِكُمْ وَ لَا تَبُثُّوا سِرَّنَا وَ لَا تُذِيعُوا أَمْرَنَا وَ إِذَا جَاءَكُمْ عَنَّا حَدِيثٌ فَوَجَدْتُمْ عَلَيْهِ شَاهِداً أَوْ شَاهِدَيْنِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَخُذُوا بِهِ وَ إِلَّا فَقِفُوا عِنْدَهُ ثُمَّ رُدُّوهُ إِلَيْنَا حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ وَ مَنْ أَدْرَكَ قَائِمَنَا فَخَرَجَ مَعَهُ فَقَتَلَ عَدُوَّنَا كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ عِشْرِينَ شَهِيداً وَ مَنْ قُتِلَ مَعَ قَائِمِنَا كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ شَهِيداً»؛ امالی الطوسی ۲۳۲ / ۴۱۰ / بشارة المصطفی؛ ۱۱۳.
  49. «قَالَ الْجَوَادُ (ع): مَنْ تَكَفَّلَ بِأَيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعِينَ عَنْ إِمَامِهِمْ الْمُتَحَيِّرِينَ فِي جَهْلِهِمْ الْأُسَرَاءِ فِي أَيْدِي شَيَاطِينِهِمْ وَ فِي أَيْدِي النَّوَاصِبِ مِنْ أَعْدَائِنَا فَاسْتَنْقَذَهُمْ مِنْهُمْ وَ أَخْرَجَهُمْ مِنْ حَيْرَتِهِمْ وَ قَهَرَ الشَّيَاطِينَ بِرَدِّ وَسَاوِسِهِمْ وَ قَهَرَ النَّاصِبِينَ بِحُجَجِ رَبِّهِمْ وَ دَلِيلِ أَئِمَّتِهِمْ لَيُفَضَّلُونَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى الْعِبَادِ بِأَفْضَلِ الْمَوَاقِعِ بِأَكْثَرَ مِنْ فَضْلِ السَّمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ وَ الْعَرْشِ وَ الْكُرْسِيِّ وَ الْحُجُبِ عَلَى السَّمَاءِ وَ فَضْلُهُمْ عَلَى هَذَا الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى أَخْفَى كَوْكَبٍ فِي السَّمَاءِ»بحارالانوار، ج ۲، ص ۶.
  50. با استفاده از کتاب مکیال المکارم.
  51. نیلی‌پور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص 91-102.
  52. «ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ وَجَدَ حَلاوةَ الإِيمانِ: أَنْ يَكُونَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا، وَ أَنْ يُحِبَّ المَرءُ لا يُحِبُّهُ إِلاَّ لِلَّهِ، وَ أَنْ يُكْرَهَ أَنْ يَعُودَ فِي الْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْقَذَهُ اللَّهُ مِنْهُ، كَمَا يَكْرَهُ أَنْ يُلْقَى فِي النَّارِ»؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۳۵، حرف الثاء، ح۳۴۱۵.
  53. «طُوبَى لِلصَّابِرِينَ فِي غَيْبَتِهِ! طُوبَى لِلْمُتَّقِينَ عَلَى مَحَبَّتِهِ! أُولَئِكَ وَصَفَهُمْ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ قَالَ: الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...»؛ ینابیع المودّه، ج۳، ص۱۰۱، و در چاپ دیگر، ص۴۴۳.
  54. انتظار بذر انقلاب، ص۹۷.
  55. «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
  56. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص۲۰۹-۲۱۵.
  57. صمدی، قنبر علی، آموزه انتظار و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۲۲.
  58. صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، ص ۱۳۸.
  59. مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، ج ۲، ص ۱۰۴.
  60. بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۶۸.
  61. الکافی، ج ۱، ص ۳۷۱، ح ۵؛ هر کس در حالی که امامی نداشته باشد بمیرد، مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیش افتادن و یا تأخیر این امر دولت آل محمد (ص) او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالی که امامش را شناخته همچون کسی است که در خیمه قائم (ع) با آن حضرت باشد.
  62. بحار الانوار، ج ۵، ص ۳۱۲؛ ای مردم! همانا خداوند –بزرگ باد یاد او- بندگان را نیافرید مگر برای این که او را بشناسند. پس هرگاه او را بشناسند او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند، با پرستش او از بندگی هرآنچه جز خداست بی‌نیاز گردند. مردی سؤال کرد: ای فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید از او فرمان برند، بشناسند.
  63. بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۲۶۰؛ ما دانایان (برپا دارندگان) به امر خدا و دعوت کنندگان به راه او هستیم. به واسطه ما خدا شناخته و پرستیده می‌شود. ما راهنمایان به سوی خدا هستیم و اگر ما نبودیم پرستیده نمی‌شد.
  64. کافی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۴۳ و ص ۵۱۲.
  65. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۰۷.
  66. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲.
  67. غیبة نعمانی، ص ۲۰۰، ح ۱۶.
  68. الإحتجاج، ج ۲، ص ۵۹۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶؛ پس هر یک از شما باید آنچه را که موجب دوستی ما می‌شود، پیشه خود سازد و از هر آنچه موجب خشم و ناخوشنودی ما می‌گردد، دوری گزیند.
  69. «ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
  70. غیبة نعمانی، ص ۱۹۹؛ بر انجام واجبات صبر کنید و در برابر دشمنانتان پایداری کنید، و با امام منتظران رابطه برقرار کنید.
  71. غیبة نعمانی، ص ۳۲۰، ح ۱۰؛ هر یک از شما باید برای خروج حضرت قائم (ع) [سلاحی] مهیا کند. هر چند یک تیر باشد؛ خدای تعالی هرگاه بداند کسی چنین نیتی دارد امید آن است که عمرش را طولانی کند تا آن حضرت را درک کند و از یاران و همراهانش قرار گیرد.
  72. الکافی، ج ۶، ص ۵۳۵، ح ۱؛ هر کس اسبی را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان ما را خشمگین سازد، در حالی که او منسوب به ماست، خداوند روزیش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا کند، او را به آرزویش برساند و در رسیدن به خواسته‌هایش یاری کند.
  73. الکافی، ج ۸، ص ۳۸۱، ح ۵۷۶؛ حضرت ابوجعفر محمد بن علی (امام باقر)(ع)، به من فرمودند: منتهای زمان مرابطه (مرزداری) نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز فرمودند: ولی مرابطه ما مرابطه‌ای است که همیشه هست.
  74. مراة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ۲۶، ص ۵۸۲؛ بر شیعیان واجب است که خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و برای یاری نمودنش مهایا باشند.
  75. وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج ۲۷، ص ۱۳۱.
  76. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
  77. «برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما همان است». کتاب الغیبة طوسی، ص ۱۷۶.
  78. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۸۴؛ به خدا سوگند او غیبتی خواهد داشت که در آن تنها کسانی از هلاکت نجات می‌یابد که خداوند آنها را بر قول به امامتش ثابت قدم داشته و در دعا برای تعجیل فرجش موفق کرده است.
  79. الاحتجاج، ج ۲، ص ۶۰۰، ش ۳۶۰.
  80. «و باید برخی از شما مسلمانان، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و امر به نیکوکاری و نهی از بدکاری کنند، و اینها (که واسطه هدایت خلق هستند) رستگار خواهند بود» سوره آل عمران آیه ۱۰۴.
  81. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۳، ح ۵.
  82. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۲۴۴.
  83. ناصر مکارم شیرازی، مهدی انقلابی بزرگ، ص ۱۰۷-۱۰۸.
  84. نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۲۳.
  85. «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷؛ و نیز ر.ک: سوره جاثیه، آیه ۱۹.
  86. الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۵.
  87. همان، ص ۱۲۴، ح ۱.
  88. همان، ص ۱۲۷، ح ۱۶.
  89. همان، صص ۱۲۵ و ۱۲۶، ح ۶.
  90. الکافی، ج ۸، ص ۳۰۳، ح ۳۳۶.
  91. «بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاری‌های آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۳۳.
  92. الکافی، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۰.
  93. صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۱۴.
  94. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  95. «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
  96. ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، صص ۴۷۵ - ۴۸۷.
  97. «ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.
  98. «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۵۱.
  99. «ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیده‌اند» سوره ممتحنه، آیه ۱.
  100. ر.ک: الکافی، ج ۲، صص ۱۲۴ - ۱۲۷؛ بحارالأنوار، ج ۶۶، صص ۲۳۶ - ۲۵۳.
  101. محمد بن علی بن حسین شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ۲ ج. تحقیق: مؤسسة الإمام الخمینی، چاپ اول: مشهد، المؤتمر العالمی للإمام الرضا ۷، ۱۴۱۳ ه-. ق، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳، به نقل از: محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیت، ۱۳۷۷، ج ۲، صص ۹۷۴ و ۹۷۵.
  102. بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.
  103. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.
  104. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۵، ۸۶.
  105. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۵، ص ۳۰۹–۳۱۱.
  106. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴.
  107. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص30-34.
  108. طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۵۹۹ و سروستانی، همان، ص ۲۲.
  109. نهج البلاغه، نامه ۴۵.
  110. امام خمینی، صحیفه نور، ج ۱۹ و ۱۵۶ و ۱۹۶، ج ۷، ص ۲۵۵ و ج ۲۰، ص ۱۹۷.
  111. محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبه؛بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۰.
  112. بابایی طلاتپه، محمد باقر، مبانی صلح و امنیت در فرهنگ انتظار، ص۱۰۲-۱۰۳
  113. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵١، ص ١۵٠.
  114. همان، ج ٢۵، ص ١٢۵.
  115. همان، ص ١۵٨.
  116. همان‌، ص ١۵٩.
  117. طبرسی، احتجاج، ج ٢، ص ۴٧١.
  118. موسوی، سید علی، فلسفه انتظار فرج با تأکید بر افضل اعمال بودن آن، ص ۲۳۹-۲۴۴.