حقوق بشر در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +)) |
|||
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = حقوق بشر | |||
| عنوان مدخل = حقوق بشر | |||
| مداخل مرتبط = [[حقوق بشر در قرآن]] - [[حقوق بشر در فقه سیاسی]] - [[حقوق بشر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== مقدمه == | |||
[[حق]] در لغت، مقابل [[باطل]] و به معنای [[واجب]]، [[ثابت]]، محکم و تردید ناپذیر،<ref> لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹؛ التحقیق، ج ۲، ص ۲۶۱، «حق».</ref> و مطابقت و موافقت<ref>مفردات، ص ۲۴۶، «حق».</ref> به کار میرود. برخی از واژهپژوهان معاصر، آن را در برابر باطل و [[گمراهی]] دانسته و نوعی ثبوت به همراه [[مطابقت با واقع]] را وجه مشترک همه معانی یاد شده میداند. به گفته وی همه کاربردهای [[قرآنی]] این واژه یا مشتقات آن، مصداقی از همین معنایند {{متن قرآن|وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و حق را با باطل میامیزید و آگاهانه حقپوشی مکنید» سوره بقره، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«دستهای را رهنمایی کرده است و بر دستهای، گمراهی سزاوار است. بیگمان آنها به جای خداوند شیطانها را سرپرستان خویش گزیدند و میپندارند که رهیافتهاند» سوره اعراف، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ}}<ref>«این است خداوند پروردگار راستین شما بنابراین، پس از حقّ جز گمراهی چه خواهد بود؟ و چگونه (از حق) روی گردانتان میکنند؟» سوره یونس، آیه ۳۲.</ref>.<ref> التحقیق، ج ۲، ص ۲۶۲. </ref>[[بشر]] نیز بر [[زن]] و مرد و مفرد و جمع اطلاق میشود. <ref>العین، ج ۶، ص ۲۵۹؛ لسانالعرب، ج ۴، ص ۶۰؛ مجمعالبحرین، ج ۳، ص ۲۲۲، «بشر».</ref> مفهوم نو از حق در [[رهیافت]] [[حقوق بشر]] با مفهوم [[حق در قرآن]] متفاوت است. اصطلاح " Human Rights " اصطلاحی نوپدید در عرف [[حقوق]] امروزی است که در [[زبان عربی]] به «حقوق الانسان» و در [[فارسی]] به «حقوق بشر» ترجمه شده است. این ترکیب، برگرفته از دو واژه " Human " به معنای [[انسان]] و " rights " به معنای حقوق است. <ref>.Oxford Dictionary of Law, p۷۳۲. </ref>[[حق]] در [[عرف]] [[حقوقی]]، [[امتیاز]] و نفعی متعلق به شخص است که قاعده [[حقوقی]] هر [[کشور]] در [[مقام]] [[اجرای عدالت]] از آن [[حمایت]] میکند و به او در [[تصرف]] در موضوع [[حق]] و منع دیگران از [[تجاوز]] به آن توان میدهد. <ref>فلسفه حقوق، ج ۳، ص ۴۲۰ - ۴۲۱. </ref> | |||
==مقدمه== | |||
[[حق]] در لغت، مقابل [[باطل]] و به معنای [[واجب]]، [[ثابت]]، محکم و تردید ناپذیر،<ref> لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹؛ التحقیق، ج ۲، ص ۲۶۱، «حق».</ref> و مطابقت و موافقت<ref>مفردات، ص ۲۴۶، «حق».</ref> به کار میرود. برخی از واژهپژوهان معاصر، آن را در برابر باطل و [[گمراهی]] دانسته و نوعی ثبوت به همراه [[مطابقت با واقع]] را وجه مشترک همه معانی یاد شده میداند. به گفته وی همه کاربردهای [[قرآنی]] این واژه یا مشتقات آن، مصداقی از همین معنایند {{متن قرآن|وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و حق | |||
واژه حق در قرون وسطا تنها به معنای امتیاز داشتن کسی نسبت به چیزی یا کسی به کار میرفت و به تدریج پس از رنسانس معنای گستردهتری یافت. در قرن ۱۷ و ۱۸ [[جان]] لاک و ژان ژاک روسو بر نظریه [[حقوق]] طبیعی تأکید کردند: <ref> نک: حقوق طبیعی و تاریخ، ص ۲۲۰ - ۳۰۵. </ref> براساس این نظریه، هر [[انسانی]] از بدو [[تولد]] دارای آزادیهایی است که [[طبیعت]] آنها را به او بخشیده است. [[حیات انسانی]]، [[آزادی]]، [[مالکیت]] و مانند آنها در نظریه حقوق طبیعی با عنوان حق [[زندگی]]، [[حق آزادی]] و حق مالکیت یاد شد. بدین ترتیب، واژه حق در کاربرد جدیدش برخی از آزادیهایی را نیز دربرگرفت که حقوق طبیعی خوانده میشدند و افزون بر معنای "امتیاز داشتن"، معنای "[[آزاد]] بودن" یا "[[مباح]] بودن" را نیز شامل شد. برخلاف معنای نخست واژه حق، حقوق طبیعی انتقال ناپذیرند؛ یعنی نه خود فرد میتواند این حقوق را از خود سلب کند و نه هیچ نهاد دولتی یا غیر دولتی میتواند او را از دستیابی به این حقوق [[محروم]] کند؛<ref>ترمینولوژی حقوق، ص ۲۳۱، ۲۳۶ - ۲۳۷. </ref> اما در [[قرآن]] [[حق]] به معنای "آزاد بودن" هرگز به کار نرفته است. در برخی از [[آیات]] نیز حق بر "[[حکم تکلیفی]] الزامآور" دلالت میکند؛ مانند: {{متن قرآن|وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ}}<ref>«و در داراییهایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بیبهره بود» سوره ذاریات، آیه ۱۹.</ref>.<ref>مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۳۵. </ref> و {{متن قرآن|فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ }}<ref>«بنابراین، حقّ خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بپرداز» سوره روم، آیه ۳۸.</ref>.<ref>الکشاف، ج۳، ص ۴۸۱؛ المیزان ج ۱۶، ص ۱۸۵. </ref>، از این رو به هیچ رو نمیتوان آن را به معنای [[حق]] طبیعی پنداشت.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | واژه حق در قرون وسطا تنها به معنای امتیاز داشتن کسی نسبت به چیزی یا کسی به کار میرفت و به تدریج پس از رنسانس معنای گستردهتری یافت. در قرن ۱۷ و ۱۸ [[جان]] لاک و ژان ژاک روسو بر نظریه [[حقوق]] طبیعی تأکید کردند: <ref> نک: حقوق طبیعی و تاریخ، ص ۲۲۰ - ۳۰۵. </ref> براساس این نظریه، هر [[انسانی]] از بدو [[تولد]] دارای آزادیهایی است که [[طبیعت]] آنها را به او بخشیده است. [[حیات انسانی]]، [[آزادی]]، [[مالکیت]] و مانند آنها در نظریه حقوق طبیعی با عنوان حق [[زندگی]]، [[حق آزادی]] و حق مالکیت یاد شد. بدین ترتیب، واژه حق در کاربرد جدیدش برخی از آزادیهایی را نیز دربرگرفت که حقوق طبیعی خوانده میشدند و افزون بر معنای "امتیاز داشتن"، معنای "[[آزاد]] بودن" یا "[[مباح]] بودن" را نیز شامل شد. برخلاف معنای نخست واژه حق، حقوق طبیعی انتقال ناپذیرند؛ یعنی نه خود فرد میتواند این حقوق را از خود سلب کند و نه هیچ نهاد دولتی یا غیر دولتی میتواند او را از دستیابی به این حقوق [[محروم]] کند؛<ref>ترمینولوژی حقوق، ص ۲۳۱، ۲۳۶ - ۲۳۷. </ref> اما در [[قرآن]] [[حق]] به معنای "آزاد بودن" هرگز به کار نرفته است. در برخی از [[آیات]] نیز حق بر "[[حکم تکلیفی]] الزامآور" دلالت میکند؛ مانند: {{متن قرآن|وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ}}<ref>«و در داراییهایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بیبهره بود» سوره ذاریات، آیه ۱۹.</ref>.<ref>مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۳۵. </ref> و {{متن قرآن|فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ }}<ref>«بنابراین، حقّ خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بپرداز» سوره روم، آیه ۳۸.</ref>.<ref>الکشاف، ج۳، ص ۴۸۱؛ المیزان ج ۱۶، ص ۱۸۵. </ref>، از این رو به هیچ رو نمیتوان آن را به معنای [[حق]] طبیعی پنداشت.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | ||
==تاریخچه و مبانی | == تاریخچه و مبانی رهیافت [[حقوق بشر]] == | ||
مورّخان، ریشه اندیشههای [[حقوق]] بشری را به [[فیلسوفان]] رواقی در یونان باستان باز میگردانند،<ref>نک: حقوق بشر، ابوسعیدی، ص ۹۱ - ۱۲۰. </ref> چنانکه مطالعه درباره [[حقوق انسان]] در [[میراث]] [[اسلامی]] نیز بیسابقه نیست. از آنجا که مبنای حق در [[حقوق اسلامی]] خداست، حقوق انسان نیز نقطه مقابل تکالیفی است که او [[انسانها]] را به انجام دادنشان در [[زندگی]] وا داشته است. بر همین اساس، مهمترین [[وظیفه]] [[انسان]] [[عبودیت]] خداست که از [[راه]] ادای "[[حق الله]]" و "[[حقالناس]]" بدان عمل میشود. از مهمترین آثاری که در آن بر پایه [[قرآن]]، این حقوق فهرست شدهاند، [[رساله حقوق]] [[امام سجاد]]{{ع}} است. در این رساله، [[وظایف شرعی]] که بر عهده [[مسلمان]] است، از آن جهت که [[حقوقی]] را برای دیگران [[ثابت]] میکند، به عنوان [[حق ذکر]] شدهاند. از سوی دیگر، اندیشههای حقوق بشری را در آثار [[اندیشمندان]] مسلمان نیز میتوان پی گرفت. این [[اندیشهها]] که با عنوان [[عدالت]] و [[سیاست]] مُدُن تدوین شدهاند و در آثار بسیاری از حکیمان مسلمان، مانند [[فارابی]]<ref>نک: اندیشههای اهل مدینه فاضله، ص ۲۲۵ - ۲۳۰. </ref>،غزالی<ref>نک: معیار العمل، ص ۲۳۴. </ref>، [[ابن خلدون]] <ref>نک: مقدمه ابن خلدون، ص ۵۴ - ۵۶، ۲۹۲ - ۲۹۵. </ref>، [[ابن سینا]] <ref>نک: الشفا، ص ۴۴۷ - ۴۵۵، «الهیات».</ref> و [[خواجه نصیرالدین طوسی]] <ref>نک: اخلاق ناصری، ص ۲۳۷ - ۲۴۲. </ref> وجود دارند، عموما با [[الهام]] از فیلسوفان یونانی همچون ارسطو وافلاطون به رشته تحریر درآمدهاند و بیشتر مبنای [[فلسفی]] دارند تا [[دینی]]. | مورّخان، ریشه اندیشههای [[حقوق]] بشری را به [[فیلسوفان]] رواقی در یونان باستان باز میگردانند،<ref>نک: حقوق بشر، ابوسعیدی، ص ۹۱ - ۱۲۰. </ref> چنانکه مطالعه درباره [[حقوق انسان]] در [[میراث]] [[اسلامی]] نیز بیسابقه نیست. از آنجا که مبنای حق در [[حقوق اسلامی]] خداست، حقوق انسان نیز نقطه مقابل تکالیفی است که او [[انسانها]] را به انجام دادنشان در [[زندگی]] وا داشته است. بر همین اساس، مهمترین [[وظیفه]] [[انسان]] [[عبودیت]] خداست که از [[راه]] ادای "[[حق الله]]" و "[[حقالناس]]" بدان عمل میشود. از مهمترین آثاری که در آن بر پایه [[قرآن]]، این حقوق فهرست شدهاند، [[رساله حقوق]] [[امام سجاد]] {{ع}} است. در این رساله، [[وظایف شرعی]] که بر عهده [[مسلمان]] است، از آن جهت که [[حقوقی]] را برای دیگران [[ثابت]] میکند، به عنوان [[حق ذکر]] شدهاند. از سوی دیگر، اندیشههای حقوق بشری را در آثار [[اندیشمندان]] مسلمان نیز میتوان پی گرفت. این [[اندیشهها]] که با عنوان [[عدالت]] و [[سیاست]] مُدُن تدوین شدهاند و در آثار بسیاری از حکیمان مسلمان، مانند [[فارابی]]<ref>نک: اندیشههای اهل مدینه فاضله، ص ۲۲۵ - ۲۳۰. </ref>،غزالی<ref>نک: معیار العمل، ص ۲۳۴. </ref>، [[ابن خلدون]] <ref>نک: مقدمه ابن خلدون، ص ۵۴ - ۵۶، ۲۹۲ - ۲۹۵. </ref>، [[ابن سینا]] <ref>نک: الشفا، ص ۴۴۷ - ۴۵۵، «الهیات».</ref> و [[خواجه نصیرالدین طوسی]] <ref>نک: اخلاق ناصری، ص ۲۳۷ - ۲۴۲. </ref> وجود دارند، عموما با [[الهام]] از فیلسوفان یونانی همچون ارسطو وافلاطون به رشته تحریر درآمدهاند و بیشتر مبنای [[فلسفی]] دارند تا [[دینی]]. | ||
بحث حقوق بشر از قرنهای ۱۷ و ۱۸ با [[صبغه]] حقوقی در اروپا و [[آمریکا]] پی گرفته شد و تا پایان قرن ۱۸ میلادی شماری [[بیانیه]] و اعلامیه نوشته شد که در آنها حق [[آزادی بیان]]، [[مذهب]]، مطبوعات و اجتماعات، [[حق]] [[مالکیت]]، [[حق حیات]] و [[حق]] [[مقاومت]] در برابر [[زور]] را [[حقوق]] نخستین هریک از [[شهروندان]] یاد شدند. مهمترین آنها اعلامیه حقوق [[انگلستان]] ۱۶۸۹، اعلامیههای حقوق منضم به [[قوانین]] اساسی ایالات متحده [[آمریکا]] ۱۷۷۶، اعلامیه [[حقوق بشر]] و [[اتباع]] فرانسه ۱۷۸۹، دو فقره اصلاحیه [[قانون اساسی]] ایالات متحده آمریکا ۱۷۹۱، اعلامیه حقوق مندرج در قانون اساسی فرانسه ۱۷۹۳ و اعلامیه حقوق و [[تکالیف]] مندرج در قانون اساسی فرانسه ۱۷۹۵ بودند. | بحث حقوق بشر از قرنهای ۱۷ و ۱۸ با [[صبغه]] حقوقی در اروپا و [[آمریکا]] پی گرفته شد و تا پایان قرن ۱۸ میلادی شماری [[بیانیه]] و اعلامیه نوشته شد که در آنها حق [[آزادی بیان]]، [[مذهب]]، مطبوعات و اجتماعات، [[حق]] [[مالکیت]]، [[حق حیات]] و [[حق]] [[مقاومت]] در برابر [[زور]] را [[حقوق]] نخستین هریک از [[شهروندان]] یاد شدند. مهمترین آنها اعلامیه حقوق [[انگلستان]] ۱۶۸۹، اعلامیههای حقوق منضم به [[قوانین]] اساسی ایالات متحده [[آمریکا]] ۱۷۷۶، اعلامیه [[حقوق بشر]] و [[اتباع]] فرانسه ۱۷۸۹، دو فقره اصلاحیه [[قانون اساسی]] ایالات متحده آمریکا ۱۷۹۱، اعلامیه حقوق مندرج در قانون اساسی فرانسه ۱۷۹۳ و اعلامیه حقوق و [[تکالیف]] مندرج در قانون اساسی فرانسه ۱۷۹۵ بودند. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۰: | ||
مسئله اصلی در تصویب و [[نگارش]] این اعلامیه، پایان دادن به [[درگیریها]] و مناقشاتی بود که [[زندگی]] عادی [[انسانها]] را ناممکن ساخته و [[آرامش]] نسبی زندگی را از میان برده بود و در واقع، هیچ مبنای مشخص [[فکری]] به عنوان اساس [[حقوق بشر]]، پیشاپیش مد نظر نگارندگان قرار نداشت و "[[هدف]] نگارندگان اعلامیه، تأمین این ۵ [[آرمان]] اساسی در زندگی[[بشر]] بود: [[آزادی]]؛ [[عدالت]]؛ [[نظم]]؛ [[امنیت]]؛ [[رفاه]]".<ref>حق، حکم و تکلیف، ص ۲۱۴. </ref> تصویب این اعلامیه و اعلامیههای دیگری که ضمانت اجرایی داشتند، مقارن با تحولاتی در حوزه [[اندیشه]] بود. [[رشد]] [[اومانیسم]] و فردیتگرایی در [[اندیشه غربی]] سبب شد تا برخی از [[دولتها]] حقوق بشر را تنها زاییده اندیشههای غربی بدانند، در نتیجه نگاه خوشبینانهای به آن نداشته باشند. <ref>برای مطالعه بیشتر ر. ک: حقوق بشر، فریمن، ص ۹۸. </ref> یکی از انتقادهای مهم به حقوق بشر این است که تفاوت [[واقعی]] انسانها با یکدیگر را نادیده گرفته و با توجه به اندیشه [[جهانی شدن]]، [[امپریالیسم]] [[فرهنگی]] را به بار میآورد. این مسئله مایه [[تسلط]] کشورهای غربی بر گفتمان حقوق بشر شده است،<ref>حقوق بشر، فریمن، ص ۱۳۷ - ۱۳۸. </ref> از اینرو تا امروز که نزدیک ۶۰ سال از تصویب این اعلامیه میگذرد، بحث درباره چگونگی اجرای مفاد حقوق بشر ادامه دارد. | مسئله اصلی در تصویب و [[نگارش]] این اعلامیه، پایان دادن به [[درگیریها]] و مناقشاتی بود که [[زندگی]] عادی [[انسانها]] را ناممکن ساخته و [[آرامش]] نسبی زندگی را از میان برده بود و در واقع، هیچ مبنای مشخص [[فکری]] به عنوان اساس [[حقوق بشر]]، پیشاپیش مد نظر نگارندگان قرار نداشت و "[[هدف]] نگارندگان اعلامیه، تأمین این ۵ [[آرمان]] اساسی در زندگی[[بشر]] بود: [[آزادی]]؛ [[عدالت]]؛ [[نظم]]؛ [[امنیت]]؛ [[رفاه]]".<ref>حق، حکم و تکلیف، ص ۲۱۴. </ref> تصویب این اعلامیه و اعلامیههای دیگری که ضمانت اجرایی داشتند، مقارن با تحولاتی در حوزه [[اندیشه]] بود. [[رشد]] [[اومانیسم]] و فردیتگرایی در [[اندیشه غربی]] سبب شد تا برخی از [[دولتها]] حقوق بشر را تنها زاییده اندیشههای غربی بدانند، در نتیجه نگاه خوشبینانهای به آن نداشته باشند. <ref>برای مطالعه بیشتر ر. ک: حقوق بشر، فریمن، ص ۹۸. </ref> یکی از انتقادهای مهم به حقوق بشر این است که تفاوت [[واقعی]] انسانها با یکدیگر را نادیده گرفته و با توجه به اندیشه [[جهانی شدن]]، [[امپریالیسم]] [[فرهنگی]] را به بار میآورد. این مسئله مایه [[تسلط]] کشورهای غربی بر گفتمان حقوق بشر شده است،<ref>حقوق بشر، فریمن، ص ۱۳۷ - ۱۳۸. </ref> از اینرو تا امروز که نزدیک ۶۰ سال از تصویب این اعلامیه میگذرد، بحث درباره چگونگی اجرای مفاد حقوق بشر ادامه دارد. | ||
برای ایجاد [[وفاق]] بین المللی در هنگام تصویب اعلامیه، نظریات حداقلی در نظر گرفته شد. بر این اساس، کمیسیون حقوق بشر به مبانی [[فلسفی]] حقوق بشر توجهی نشان نداد و بیش از آنکه مبانی [[دینداران]] یا لائیکها لحاظ شود، نگاهی عملگرایانه به مفاد اعلامیه بر کل آن [[حاکم]] بود، از این رو سعی شد تا نظر خاص [[دین]] یا گروه خاصی چیره نشود و فارغ از توافقی بر سر [[ارزشها]] و باورهای بنیادین، وفاق بر سر [[هنجارها]] و [[قواعد]] عملی به وجود آید؛<ref> Nonsense Upon Stilts: Bentham, Burke and Marx on the Rights of Man, P. ۱۵۱ , ۱۶۶ - ۲۰۹. </ref> اما از سوی دیگر، این مسئله سبب شد تا [[پیروان]] برخی از [[ادیان]] به دلیل [[تعارض]] بعضی مفاد اعلامیه با [[احکام دینی]] خود و تعارض [[اصول دین]] با مبانی سکولاریستی که با نگاهی غیر [[دینی]] ـ نه ضد دینی ـ [[حقوق بشر]] را مدون ساخته بود، به چالش برسند. <ref>حقوق بشر، فریمن، ص ۵۷. </ref> این چالش به بحثهای دامنهداری میان [[فقیهان]] و [[اندیشمندان | برای ایجاد [[وفاق]] بین المللی در هنگام تصویب اعلامیه، نظریات حداقلی در نظر گرفته شد. بر این اساس، کمیسیون حقوق بشر به مبانی [[فلسفی]] حقوق بشر توجهی نشان نداد و بیش از آنکه مبانی [[دینداران]] یا لائیکها لحاظ شود، نگاهی عملگرایانه به مفاد اعلامیه بر کل آن [[حاکم]] بود، از این رو سعی شد تا نظر خاص [[دین]] یا گروه خاصی چیره نشود و فارغ از توافقی بر سر [[ارزشها]] و باورهای بنیادین، وفاق بر سر [[هنجارها]] و [[قواعد]] عملی به وجود آید؛<ref> Nonsense Upon Stilts: Bentham, Burke and Marx on the Rights of Man, P. ۱۵۱ , ۱۶۶ - ۲۰۹. </ref> اما از سوی دیگر، این مسئله سبب شد تا [[پیروان]] برخی از [[ادیان]] به دلیل [[تعارض]] بعضی مفاد اعلامیه با [[احکام دینی]] خود و تعارض [[اصول دین]] با مبانی سکولاریستی که با نگاهی غیر [[دینی]] ـ نه ضد دینی ـ [[حقوق بشر]] را مدون ساخته بود، به چالش برسند. <ref>حقوق بشر، فریمن، ص ۵۷. </ref> این چالش به بحثهای دامنهداری میان [[فقیهان]] و [[اندیشمندان مسلمان]] انجامید، تا سرانجام دست به کار تدوین اعلامیههایی شدند که در آنها [[قرآن]] و [[شریعت اسلام]] معیار حقوق بشر قرار گرفت. گذشته از آنکه تدوین حقوق بشر با دیدگاهی خاص ـ اعم از دینی یا غیر دینی ـ شاید کاری مغایر با اهداف عملگرایانه [[حقوق]] بشری پنداشته شود؛ اما [[نگارش]] اعلامیههای حقوق بشر [[اسلامی]] را میتوان تلاشی برای عملی ساختن ایدههای حقوق بشر بر اساس قرآن دانست. این تلاش به صدور بیش از ۷ اعلامیه (یا طرح اعلامیه) مربوط به حقوق بشر اسلامی انجامید که مهمترین آنها اعلامیه قاهره است که در سال ۱۹۹۰ میلادی در اجلاس وزرای امور [[خارجه]] سازمان کنفرانس اسلامی به تصویب رسید. اعلامیههای دیگری نیز از سوی [[شورای اسلامی]] [[اروپا]] (۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ لندن)، اجلاس [[کویت]] (۱۹۸۰ کویت) و سازمان کنفرانس اسلامی (۱۹۷۹ [[مکه]]) و (۱۹۸۱ [[طائف]]) صادر شده است. <ref> نظام بین المللی حقوق بشر، ص ۳۳۳ ـ ۳۴۴. </ref> | ||
اعلامیه حقوق بشر اسلامی، ضمن تأکید بر [[کرامت]] ذاتی [[انسان]]، در نخستین مادهاش خود [[انسانها]] را تنها در [[تحمل]] [[تکلیف]] مساوی دانسته و هیچ به [[تساوی]] در برخورداری از حقوق تصریحی ندارد. ماده ۲۴ آن نیز همه حقوق و آزادیهای مذکور در این [[سند]] را در گرو مطابقت با [[احکام]] [[شریعت اسلامی]] دانسته است. چون برخی از [[احکام فقهی]] [[اسلام]] صراحتا با مفاد حقوق بشر در تغایر یا تعارضاند، اعلامیه حقوق بشر اسلامی نیز به صورتی تقریبا مبهم بدانها پرداخته است؛ مانند مسئله [[تغییر]] [[دین]] که در ماده ۱۰ این [[سند]] بدان اشاره شده؛ اما تصریح روشنی در مورد مشخص ساختن جواز تغییر دین [[مسلمان]] یا [[اجبار]] دیگران به [[اسلام]] از این ماده به دست نمیآید؛ نیز نظیر عدم تبیین منشأ [[قدرت]] [[حکومت]] که در اعلامیه جهانی [[حقوق بشر]]، مردماند؛ اما در اعلامیه قاهره حکومت، امانتی است که به [[حاکم]] یا [[هیئت حاکمه]] سپرده شده و نباید در آن [[خیانت]] روا داشت؛ ولی مشخص نشده که این [[امانت]] را چه کس یا کسانی واگذاردهاند. | اعلامیه حقوق بشر اسلامی، ضمن تأکید بر [[کرامت]] ذاتی [[انسان]]، در نخستین مادهاش خود [[انسانها]] را تنها در [[تحمل]] [[تکلیف]] مساوی دانسته و هیچ به [[تساوی]] در برخورداری از حقوق تصریحی ندارد. ماده ۲۴ آن نیز همه حقوق و آزادیهای مذکور در این [[سند]] را در گرو مطابقت با [[احکام]] [[شریعت اسلامی]] دانسته است. چون برخی از [[احکام فقهی]] [[اسلام]] صراحتا با مفاد حقوق بشر در تغایر یا تعارضاند، اعلامیه حقوق بشر اسلامی نیز به صورتی تقریبا مبهم بدانها پرداخته است؛ مانند مسئله [[تغییر]] [[دین]] که در ماده ۱۰ این [[سند]] بدان اشاره شده؛ اما تصریح روشنی در مورد مشخص ساختن جواز تغییر دین [[مسلمان]] یا [[اجبار]] دیگران به [[اسلام]] از این ماده به دست نمیآید؛ نیز نظیر عدم تبیین منشأ [[قدرت]] [[حکومت]] که در اعلامیه جهانی [[حقوق بشر]]، مردماند؛ اما در اعلامیه قاهره حکومت، امانتی است که به [[حاکم]] یا [[هیئت حاکمه]] سپرده شده و نباید در آن [[خیانت]] روا داشت؛ ولی مشخص نشده که این [[امانت]] را چه کس یا کسانی واگذاردهاند. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۶: | ||
در شمار ویژگیهای دیگر این اعلامیه میتوان به ممنوعیت صریح [[بردهداری]] در ماده ۱۱، به رسمیت شناختن [[حق]] [[مالکیت]] ادبی و [[معنوی]] در ماده ۲۷، [[اذعان]] به [[برابری]] [[زن]] و مرد در حیثیت [[انسانی]] در ماده۶، [[مبارزه]] با [[استعمار]] و حق [[ستیز]] با آن در ماده ۱۱، فراهم آوردن محیط معنوی و [[دینی]] در ماده ۱۷، تصریح به [[حقوق]] [[کودکان]] در ماده ۷ و حقوق بشر دوستانه به هنگام [[جنگ]] در ماده ۳ اشاره کرد. <ref>نظام بین المللی حقوق بشر، ص ۴۴۵ - ۴۵۳. </ref> با این همه، بحث در مورد [[سازگاری]] حقوق بشر با [[قرآن]] و اسلام نیز ارائه [[راه]] حلهای گوناگون از سوی متفکران و [[اندیشمندان]] مسلمان برای برطرف ساختن چالش موجود میان حقوق بشر و اسلام همچنان ادامه دارد. نگاههای نو به [[تفسیر]] متون [[مقدس]] در سالهای اخیر، نیز برداشته شدن فاصلههای جغرافیایی بر اثر [[ارتباطات]] نوین بشری به مطالعاتی وسیعتر و تحقیقاتی پردامنه در جهت بررسی رابطه اسلام و قرآن با حقوق بشر انجامیده است. <ref>فلسفه حقوق بشر، نظریه حقوقی اسلام، مجموعه مقالات همایش بین المللی حقوق بشر. </ref>.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | در شمار ویژگیهای دیگر این اعلامیه میتوان به ممنوعیت صریح [[بردهداری]] در ماده ۱۱، به رسمیت شناختن [[حق]] [[مالکیت]] ادبی و [[معنوی]] در ماده ۲۷، [[اذعان]] به [[برابری]] [[زن]] و مرد در حیثیت [[انسانی]] در ماده۶، [[مبارزه]] با [[استعمار]] و حق [[ستیز]] با آن در ماده ۱۱، فراهم آوردن محیط معنوی و [[دینی]] در ماده ۱۷، تصریح به [[حقوق]] [[کودکان]] در ماده ۷ و حقوق بشر دوستانه به هنگام [[جنگ]] در ماده ۳ اشاره کرد. <ref>نظام بین المللی حقوق بشر، ص ۴۴۵ - ۴۵۳. </ref> با این همه، بحث در مورد [[سازگاری]] حقوق بشر با [[قرآن]] و اسلام نیز ارائه [[راه]] حلهای گوناگون از سوی متفکران و [[اندیشمندان]] مسلمان برای برطرف ساختن چالش موجود میان حقوق بشر و اسلام همچنان ادامه دارد. نگاههای نو به [[تفسیر]] متون [[مقدس]] در سالهای اخیر، نیز برداشته شدن فاصلههای جغرافیایی بر اثر [[ارتباطات]] نوین بشری به مطالعاتی وسیعتر و تحقیقاتی پردامنه در جهت بررسی رابطه اسلام و قرآن با حقوق بشر انجامیده است. <ref>فلسفه حقوق بشر، نظریه حقوقی اسلام، مجموعه مقالات همایش بین المللی حقوق بشر. </ref>.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | ||
==[[قرآن]] و مبانی حقوق بشر== | == [[قرآن]] و مبانی حقوق بشر == | ||
در حوزه [[اندیشه]] [[اسلامی]]، در واکنش به اعلامیه حقوق بشر، برخی دیدگاههای موافق و [[مخالف]] پدید آمدند که در میان دو سر این جریان نیز طیفهای میانی هستند. | در حوزه [[اندیشه]] [[اسلامی]]، در واکنش به اعلامیه حقوق بشر، برخی دیدگاههای موافق و [[مخالف]] پدید آمدند که در میان دو سر این جریان نیز طیفهای میانی هستند. | ||
===دیدگاه [[ناسازگاری]] [[قرآن]] و مبانی [[حقوق بشر]]=== | === دیدگاه [[ناسازگاری]] [[قرآن]] و مبانی [[حقوق بشر]] === | ||
این دیدگاه، از حقوق بشر از جهت ناسازگاری مبانیاش با قرآن [[انتقاد]] کرده و آیاتی از قرآن را [[شاهد]] مدعای خود برشمرده است. این [[تعارض]] از اصل به تدوین و باورمندی به چنین [[حقوقی]] از سوی [[انسانها]] بازمیگردد. از دیدگاه این متفکران، قرآن برای [[جهان]] و [[انسان]] پیوند [[تکوینی]] اصیلی [[معتقد]] است {{متن قرآن|وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا}}<ref>«و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند | این دیدگاه، از حقوق بشر از جهت ناسازگاری مبانیاش با قرآن [[انتقاد]] کرده و آیاتی از قرآن را [[شاهد]] مدعای خود برشمرده است. این [[تعارض]] از اصل به تدوین و باورمندی به چنین [[حقوقی]] از سوی [[انسانها]] بازمیگردد. از دیدگاه این متفکران، قرآن برای [[جهان]] و [[انسان]] پیوند [[تکوینی]] اصیلی [[معتقد]] است {{متن قرآن|وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا}}<ref>«و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.</ref> که برای تدوین حقوق بشر نیز باید به این رابطه توجه کرد، وگرنه براساس عرف و [[قرارداد]] نمیتوان حقوق بشر را به [[درستی]] تشخیص داد، هر چند انسانها [[گمان]] کنند که در تدوین این [[حقوق]] موفق بودهاند. {{متن قرآن|الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«آنان که کوششهایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان میبرند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۴.</ref> نتیجه [[بیاعتنایی]] به رابطه میان انسان و جهان، رویگردانی از [[دین حق]] است که از دیدگاه قرآن چیزی جز [[سفاهت]] نیست {{متن قرآن|وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و چه کس جز آنکه سبک مغز است از آیین ابراهیم روی میگرداند؟ در حالی که ما او را در این جهان برگزیدهایم و بیگمان او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره بقره، آیه ۱۳۰.</ref>، چنانکه برخی [[روایات]] در زمینه [[عقل]] نیز مؤیدند: {{متن حدیث|اَلْعَقْلُ؛ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ }}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۱۱؛ بحار الانوار، ج ۱، ص ۱۱۶. </ref> بر پایه عکس نقیض این سخن، آنچه با آن [[خدا]] [[پرستش]] نشود، به [[راستی]] عقل نیست و از همین رو است که قرآن کسانی را که از [[دین ابراهیم]] {{ع}} روی گرداندند، [[نادان]] و سفیه میشمرد. <ref>فلسفه حقوق بشر، ص ۹۶. </ref> بر این اساس، کار [[قانونگذاری]] و [[تعیین]] حقوق تنها از آنِ خدا است<ref> فلسفه حقوق بشر، ص ۱۰۲ - ۱۰۶. </ref>، زیرا اوست که هیچ کوچک و بزرگی از وی پنهان نیست: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و کافران گفتند برای ما رستخیز نخواهد آمد؛ بگو: چرا، سوگند به پروردگارم داننده غیب که برای شما خواهد آمد؛ همسنگ ذرّهای در آسمانها و زمین از (دید) او دور نمیماند و خردتر و کلانتر از آن نیست مگر که در کتابی روشن (آمده) است» سوره سبأ، آیه ۳.</ref> و [[فراموشی]] در او [[راه]] ندارد: {{متن قرآن| وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}}<ref>«پروردگارت فراموشکار نیست» سوره مریم، آیه ۶۴.</ref> خدا با دو منبع [[فطرت]] و [[وحی]]، [[حقوق انسان]] را پایه ریزی کرده است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>؛ امّا منبع [[وحی]] ارجمندتر از [[فطرت]] است، به همین دلیل [[پیامبر]] {{صل}} قبل از [[دریافت وحی]] از پیش خود و از روی [[هوس]] سخن نمیگوید: {{متن قرآن|وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref> بر همین پایه و به دلیل آنکه تنها [[خدا]] [[شناخت]] کاملی از رابطه اصیل [[جهان]] و [[انسان]] دارد، نیز با توجه به اینکه [[قرآن]] [[ولایت الهی]] را همه جانبه میداند، [[حکم]] تنها از آنِ خداست و [[بشر]] اصالتاً در [[قانونگذاری]] [[حق]] ندارد: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref> و [[بیاعتنایی]] به [[قوانین الهی]] نیز نتیجهای جز ناکامی و [[گمراهی]] نخواهد داشت {{متن قرآن|لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ}}<ref>«دعوت راستین، او راست و کسانی که جز او را (به پرستش) میخوانند (آنها) به آنان هیچ پاسخی نمیدهند مگر چونان کسی که دو کف خود را به سوی آب میگشاید تا (آب) به دهانش برسد در حالی که نمیرسد؛ فراخوان کافران جز در گمراهی نیست» سوره رعد، آیه ۱۴.</ref>.<ref> فلسفه حقوق بشر، ص ۸۹ - ۱۲۵. </ref> شاید بتوان مهمترین ویژگی این دیدگاه را که براساس آن با تدوین [[حقوق بشر]] از جانب [[انسانها]] [[مخالفت]] شده است، این نکته دانست که [[عقل]] به معنای [[دانش]] و [[خرد]] اکتسابی گسسته از [[آیین الهی]]، [[سفاهت]] و [[نادانی]] است و در [[حقیقت]]، عقل نیست، از اینرو نمیتوان در شناخت هیچ مسئلهای به دارندگان چنین [[عقلی]] [[چشم]] دوخت؛ به ویژه در شناخت منابع حقوق بشر که امری [[اعتقادی]] است. <ref> فلسفه حقوق بشر، ص ۹۶ - ۹۷. </ref> این دیدگاه، کاستیهای بنیادین دیگری برای حقوق بشر مدرن برمیشمرد: نادیده گرفتن [[فطرت انسان]]؛ [[غفلت]] از پیوند انسان با خدا. <ref> فلسفه حقوق بشر، ص ۲۶۶. </ref> | ||
دیدگاه دیگری در نقد مبانی حقوق بشر از [[اعتراضات]] یاد شده پا را فراتر نهاده و [[معتقد]] است نگرشی که در آن خدا نادیده انگاشته شود، دیدگاهی [[الحادی]] است و اگر با چنین رویکردی، [[حقوقی]] برای بشر تدوین شود، بر «پوزیتویسم حقوقی» [[استوار]] است. <ref>نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۱۰۱ - ۱۰۲. </ref> مطابق دیده این گروه، از آنجا که خدا ریشه همه [[حقوق]] است، اگر او نادیده گرفته شود، هیچ حقی برای هیچ کس [[ثابت]] نمیشود. <ref> نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۱۲۲. </ref> [[پیروان]] این دیدگاه معتقدندکه تدوین [[حقوق بشر]] بر پایه حقوق طبیعی است <ref> نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۲۷۶. </ref> و ضمن اشکالاتی که به حقوق طبیعی وارد است، اعلامیه حقوق بشر نیز تناقضاتی دارد؛ از جمله در این اعلامیه بر "[[کرامت انسان]]" فراوان تأکید شده و بر همین اساس مثلاً [[مجازات]] "موهن، [[خشونت]] آمیز و ظالمانه" مطلقاً [[ممنوع]] اعلام شده است، درحالی که برای این [[کرامت]] هیچ مرزی بازگو نشده است. [[قرآن]] به کرامت انسان [[معتقد]] است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>؛ اما همین [[انسان]] که [[خدا]] به او کرامت بخشیده، اگر [[آیات]] او را فراموش کند، از [[چارپایان]] [[پستتر]] و بهرهاش [[دوزخ]] است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه | دیدگاه دیگری در نقد مبانی حقوق بشر از [[اعتراضات]] یاد شده پا را فراتر نهاده و [[معتقد]] است نگرشی که در آن خدا نادیده انگاشته شود، دیدگاهی [[الحادی]] است و اگر با چنین رویکردی، [[حقوقی]] برای بشر تدوین شود، بر «پوزیتویسم حقوقی» [[استوار]] است. <ref>نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۱۰۱ - ۱۰۲. </ref> مطابق دیده این گروه، از آنجا که خدا ریشه همه [[حقوق]] است، اگر او نادیده گرفته شود، هیچ حقی برای هیچ کس [[ثابت]] نمیشود. <ref> نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۱۲۲. </ref> [[پیروان]] این دیدگاه معتقدندکه تدوین [[حقوق بشر]] بر پایه حقوق طبیعی است <ref> نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۲۷۶. </ref> و ضمن اشکالاتی که به حقوق طبیعی وارد است، اعلامیه حقوق بشر نیز تناقضاتی دارد؛ از جمله در این اعلامیه بر "[[کرامت انسان]]" فراوان تأکید شده و بر همین اساس مثلاً [[مجازات]] "موهن، [[خشونت]] آمیز و ظالمانه" مطلقاً [[ممنوع]] اعلام شده است، درحالی که برای این [[کرامت]] هیچ مرزی بازگو نشده است. [[قرآن]] به کرامت انسان [[معتقد]] است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>؛ اما همین [[انسان]] که [[خدا]] به او کرامت بخشیده، اگر [[آیات]] او را فراموش کند، از [[چارپایان]] [[پستتر]] و بهرهاش [[دوزخ]] است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ}}<ref>«بیگمان خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند به بهشتهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است و کافران (از زندگی دنیا) برخوردار میشوند و همچون چارپایان میخورند و آتش (دوزخ) جایگاه آنهاست» سوره محمد، آیه ۱۲.</ref> و بدترین جنبندگان: {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بیگمان بدترین جنبندگان نزد خداوند کافرانند که ایمان نمیآورند» سوره انفال، آیه ۵۵.</ref> به این ترتیب، قرآن برای انسان کرامتی [[تکوینی]] [[باور]] دارد؛ اما در اعلامیه حقوق بشر نادیده گرفته شده که انسان به جهت داشتن همین کرامت [[وظایف]] سنگینی دارد که عدم انجام دادن آنها او را از [[انسانیت]] فرو میاندازد. <ref> نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۲۸۳ - ۲۸۹. </ref> در این دیدگاه، [[کرامت انسانی]] و مرز آن، اساس [[تعیین]] [[حدود آزادی]] و انواع مجازاتهای [[کیفری]] است<ref>برای تفصیل مطلب رک به: همان، ص ۳۰۱ ـ ۴۰۰. </ref>.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | ||
===دیدگاه [[سازگاری]] [[قرآن]] و مبانی حقوق بشر=== | === دیدگاه [[سازگاری]] [[قرآن]] و مبانی حقوق بشر === | ||
برخی دیگر از متفکران که ریشه [[حقوق بشر]] را [[حقوق]] طبیعی میدانند، تعارضی میان کلیت حقوق مندرج در اعلامیه حقوق بشر و [[مبانی اسلام]] نمیبینند و از آنجا که اعلامیه بر [[مقام]] ذاتی [[انسان]] تکیه دارد، آن را در جهت [[آموزههای قرآنی]] درباره انسان قلمداد میکنند. براین اساس، معتقدند که این اعلامیه را نه غربیان بلکه میبایست [[مسلمانان]] صادر میکردند که به [[کرامت]] ذاتی انسان [[اعتقاد]] داشته و او را از مظاهر [[الوهیت]] دانستهاند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>؛ [[سرشت]] وی را متمایل به [[نیکیها]]: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref>«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۷-۸.</ref> و آن را معتدلترین و [[کاملترین]] سرشتها میدانند: {{متن قرآن|لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ}}<ref>«که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریدهایم» سوره تین، آیه ۴.</ref> در این دیدگاه، اعلامیه حقوق بشر [[فلسفه]] است نه حقوق و پیش از [[کاوش]] فیلسوفانه و بررسی انطباق آن با [[اصول دین]]، با تصمیمهای [[سیاسی]] نمیتوان به رد یا پذیرش آن [[اقدام]] کرد. <ref> مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۱۴۰ - ۱۵۳، «نظام حقوق زن در اسلام».</ref> در مورد همین دیدگاه برخی معتقدند که حقوق اساسی و بنیادین انسان، رهاورد ضرورتها و مقتضیات خاص [[اجتماعی]] نیستند، بلکه [[حقوقی]] فطریاند و ریشه در [[قانونگذاری]] یا [[اراده]] [[حکومت]] ندارند، از این رو دیدگاه [[شریعت]] نیز درباره این حقوق، ارشادی است. <ref> رساله حقوق، ص ۱۵. </ref> دیدگاه دیگری در پی رفع [[تعارض]] میان مبنای [[حق]] در [[اسلام]] و مبانی حقوق بشر مدرن، [[معتقد]] است حق "[[آزاد]] بودن در [[انتخاب]]" را بر اساس مبانی [[اسلامی]] نمیتوان از هیچ [[انسانی]] گرفت، زیرا سلب چنین حقی با اصل [[ایمان]]، [[عدالت]] و [[اختیار]] در انتخاب [[راه هدایت]]، منافات دارد. با کاوش در [[آیات قرآن]] روشن میشود که دو مفهوم "حق بودن" و "حق داشتن" با یکدیگر متفاوتاند، از این رو با آنکه اسلام [[حق]] است و طریق [[هدایت]]، هیچ کس حق ندارد تا دیگری را به پذیرش آن وا دارد. | برخی دیگر از متفکران که ریشه [[حقوق بشر]] را [[حقوق]] طبیعی میدانند، تعارضی میان کلیت حقوق مندرج در اعلامیه حقوق بشر و [[مبانی اسلام]] نمیبینند و از آنجا که اعلامیه بر [[مقام]] ذاتی [[انسان]] تکیه دارد، آن را در جهت [[آموزههای قرآنی]] درباره انسان قلمداد میکنند. براین اساس، معتقدند که این اعلامیه را نه غربیان بلکه میبایست [[مسلمانان]] صادر میکردند که به [[کرامت]] ذاتی انسان [[اعتقاد]] داشته و او را از مظاهر [[الوهیت]] دانستهاند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>؛ [[سرشت]] وی را متمایل به [[نیکیها]]: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref>«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۷-۸.</ref> و آن را معتدلترین و [[کاملترین]] سرشتها میدانند: {{متن قرآن|لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ}}<ref>«که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریدهایم» سوره تین، آیه ۴.</ref> در این دیدگاه، اعلامیه حقوق بشر [[فلسفه]] است نه حقوق و پیش از [[کاوش]] فیلسوفانه و بررسی انطباق آن با [[اصول دین]]، با تصمیمهای [[سیاسی]] نمیتوان به رد یا پذیرش آن [[اقدام]] کرد. <ref> مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۱۴۰ - ۱۵۳، «نظام حقوق زن در اسلام».</ref> در مورد همین دیدگاه برخی معتقدند که حقوق اساسی و بنیادین انسان، رهاورد ضرورتها و مقتضیات خاص [[اجتماعی]] نیستند، بلکه [[حقوقی]] فطریاند و ریشه در [[قانونگذاری]] یا [[اراده]] [[حکومت]] ندارند، از این رو دیدگاه [[شریعت]] نیز درباره این حقوق، ارشادی است. <ref> رساله حقوق، ص ۱۵. </ref> دیدگاه دیگری در پی رفع [[تعارض]] میان مبنای [[حق]] در [[اسلام]] و مبانی حقوق بشر مدرن، [[معتقد]] است حق "[[آزاد]] بودن در [[انتخاب]]" را بر اساس مبانی [[اسلامی]] نمیتوان از هیچ [[انسانی]] گرفت، زیرا سلب چنین حقی با اصل [[ایمان]]، [[عدالت]] و [[اختیار]] در انتخاب [[راه هدایت]]، منافات دارد. با کاوش در [[آیات قرآن]] روشن میشود که دو مفهوم "حق بودن" و "حق داشتن" با یکدیگر متفاوتاند، از این رو با آنکه اسلام [[حق]] است و طریق [[هدایت]]، هیچ کس حق ندارد تا دیگری را به پذیرش آن وا دارد. | ||
بر اساس این دیدگاه، [[فهم]] برخی از [[آیات قرآن]]، تنها از این [[راه]] شدنی است که بگوییم [[قرآن]] که طریق [[هدایت]] را سفارش میکند و بر [[حق]] میداند، برای [[انسانها]] [[حق]] [[انتخاب]] [[معتقد]] است و هیچ [[انسانی]] را به پذیرش راه حق وا نمیدارد: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن | بر اساس این دیدگاه، [[فهم]] برخی از [[آیات قرآن]]، تنها از این [[راه]] شدنی است که بگوییم [[قرآن]] که طریق [[هدایت]] را سفارش میکند و بر [[حق]] میداند، برای [[انسانها]] [[حق]] [[انتخاب]] [[معتقد]] است و هیچ [[انسانی]] را به پذیرش راه حق وا نمیدارد: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.</ref>، {{متن قرآن| فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ }}<ref>«پس پند بده که تنها تو پند دهندهای تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۲.</ref>؛ پذیرش چنین حقی از سوی قرآن، بدین معناست که [[انسان]] به جهت [[کرامت]] انسانیاش در انتخاب [[مذهب]]، [[عقیده]] و [[روش زندگی]] [[آزاد]] است و [[خدا]] به او حق داده است که [[سعادت]] را به خواست خود برگزیند؛ یا از پذیرش آن خودداری ورزد. این دیدگاه در برخی از نسخههای خود با تحلیلی وجودشناختی از [[ایمان]]، [[آزادی]] را عنصر جدایی ناپذیر آن میداند و معتقد است [[نفی]] [[آزادی]] به ویژه [[آزادی اجتماعی]]، نه تنها با آموزههای قرآن [[سازگاری]] ندارد، به نابودی ایمان میانجامد. <ref>نقدی بر قرائت رسمی از دین، ص ۱۹۹ - ۳۱۱؛ حق، حکم و تکلیف، ص ۲۸۸ - ۳۰۳. </ref> مفسری، سازگار با همین دیدگاه در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> معتقد است چون اصول، اهداف و [[احکام اسلام]] برای [[رشد]] یافتگان از هر جهت بیان شده و در همین [[آیه]] کامل و جامع نمودار گشته، دیگر جایی برای [[اکراه]] نیست. <ref> پرتوی از قرآن، ج ۲، ص ۲۰۶. </ref> بعضی نیز در مورد [[باطل]] بودن ایمان شخص [[مکره]]، [[اجماع]] علمای [[مسلمانان]] را ادعا کرده و سخن برخی اروپاییان درباره این مطلب که [[اسلام]] [[مردم]] را به [[زور]] [[اسلحه]] [[مؤمن]] ساخته، افترایی [[کذب]] خواندهاند. <ref>المنار، ج ۱۱، ص ۴۸۴. </ref> برخی تفسیرهای [[اجتماعی]] قرآن نیز گرچه کمتر به مبانی [[حقوق بشر]] پرداختهاند، از مسائل آن بحث کردهاند که این، خود نشانه پذیرش اصل مسئله از سوی آنان است<ref>برای نمونه نک: المنار، ج ۲، ص ۱۲۵ - ۱۲۶؛ المیزان، ج ۴، ص ۱۱۷؛ مواهب الرحمن، ج ۱۰، ص ۳۷۴ - ۳۷۵؛ ج ۱۱، ص ۱۸۱. </ref>.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | ||
==سنجش مفاد اعلامیه [[حقوق بشر]] با | == سنجش مفاد اعلامیه [[حقوق بشر]] با [[قرآن]] == | ||
گذشته از [[سازگاری]] یا [[ناسازگاری]] مبانی حقوق بشر با اندیشههای [[حقوقی]] [[اسلام]]، بسیاری معتقدند در این اعلامیه، مسئله مهم، سازگاری یا ناسازگاری مفاد آن با [[قوانین اسلامی]] است، زیرا آنچه به لحاظ عملی در [[جهان]] اهمیت دارد، رعایت حقوق بشر است نه توجیه مبانی آن،<ref>نک: ناقد، ش ۳، ص ۳۷ - ۴۰، «نظریههای حقوق بشر».</ref> از این رو برخی از [[فقیهان]] و [[اندیشمندان | گذشته از [[سازگاری]] یا [[ناسازگاری]] مبانی حقوق بشر با اندیشههای [[حقوقی]] [[اسلام]]، بسیاری معتقدند در این اعلامیه، مسئله مهم، سازگاری یا ناسازگاری مفاد آن با [[قوانین اسلامی]] است، زیرا آنچه به لحاظ عملی در [[جهان]] اهمیت دارد، رعایت حقوق بشر است نه توجیه مبانی آن،<ref>نک: ناقد، ش ۳، ص ۳۷ - ۴۰، «نظریههای حقوق بشر».</ref> از این رو برخی از [[فقیهان]] و [[اندیشمندان مسلمان]] به بررسی تطبیقی مفاد اعلامیه با [[احکام اسلام]] پرداختهاند و در این میان، برخی علیرغم ظاهر [[زیبا]] و خوشنمای مواد اعلامیه حقوق بشر آن را با [[تعالیم اسلام]] ناسازگار دانسته و یکی از [[ادله]] آن را [[تفسیر]] متفاوت تنظیم کنندگان آن از مفاهیمی همچون [[آزادی]]، [[امنیت عمومی]]، [[رفاه]]، [[آموزش و پرورش]] و... با تفسیر این مفاهیم در اسلام دانستهاند. <ref> فلسفه حقوق بشر، ص ۲۶۰. </ref> از سوی دیگر قدرتهای [[حاکم]] در جهان امروز را ـ که با استناد به همین مواد حقوقی توانستهاند بر جهان [[تسلط]] پیدا کنند ـ افرادی ناشایسته [[اعتماد]] و دارای دیدگاههای [[صهیونیستی]] دانسته که گفته قرآن درباره اسلاف [[یهودی]] آنان، مبنی بر عدم اعتماد به آنان حتی در [[حفظ]] یک [[امانت]] کم بها، بر ایشان نیز صادق است {{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.</ref>؛ چه رسد به [[حفظ امانت]] [[جهانی]]،<ref> فلسفه حقوق بشر، ص ۲۶۱، ۲۶۷ - ۲۷۱. </ref> در مقابل، بعضی [[مفسران]] نیز شواهدی تا اندازهای فراوان در [[اثبات]] سازگاری نسبی مفاد حقوق بشر با قرآن گرد آوردهاند. <ref>برای نمونه نک: پرتوی از قرآن، ج ۵، ص ۱۷۶ - ۱۷۷. </ref> گرچه سنجش تطبیقی مفاد حقوق بشر با یکایک [[آیات قرآن]] به شکل کامل آسان نیست، بحثهای دامنهداری که در موافقت و [[مخالفت]] [[سازگاری]] این مفاد با [[قرآن]] درگرفتهاند، به خودی خود نشانگر [[ضرورت]] بحث از چنین سنجشی هستند. آیاتی که در ادامه بررسی میشوند برپایه رابطه محتوای این [[آیات]] با یکی از مفاد [[حقوق بشر]] [[انتخاب]] شدهاند؛ مفادی که میتوان آنها را مهمترین موارد چالش برانگیز اعلامیه جهانی حقوق بشر با قرآن برشمرد.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | ||
=== [[حق حیات]]=== | === [[حق حیات]] === | ||
برخی [[فقیهان]] این [[حق]] را که در ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر به [[صراحت]] ذکر شده، به جهت اطلاقش، مغایر با [[شریعت اسلام]] تشخیص دادهاند. برایناساس، مطابق دو [[آیه]] از آیات قرآن، [[سوء]] استفاده از حق حیات سبب میشود، شرعا این حق از [[انسان]] گرفته شود:{{متن قرآن|وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همانجا که بیرونتان راندند | برخی [[فقیهان]] این [[حق]] را که در ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر به [[صراحت]] ذکر شده، به جهت اطلاقش، مغایر با [[شریعت اسلام]] تشخیص دادهاند. برایناساس، مطابق دو [[آیه]] از آیات قرآن، [[سوء]] استفاده از حق حیات سبب میشود، شرعا این حق از [[انسان]] گرفته شود:{{متن قرآن|وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همانجا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.</ref>، {{متن قرآن|قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«با آنان پیکار کنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب کند و خوارشان گرداند و شما را بر آنان پیروزی دهد و دلهای گروهی مؤمن را خنک گرداند» سوره توبه، آیه ۱۴.</ref>؛ البته چنین فرمانهایی به سبب [[نقض]] [[پیمانها]] و قراردادهاست: {{متن قرآن|لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ}}<ref>«درباره هیچ مؤمنی نه پیوندی را پاس میدارند و نه پیمانی را و آنانند که تجاوزگرند» سوره توبه، آیه ۱۰.</ref>.<ref>نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۲۷۱. </ref> نادیده گرفتن حق حیات، تنها در مسئله [[جهاد]] نیست، بلکه اگر [[زندگی]] کسی با [[حیات]] [[اجتماع]] در [[تعارض]] باشد، باز این حق از او ستانده میشود؛ مانند {{متن قرآن|وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref>.<ref> نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۲۷۵. </ref> بعضی از [[مفسران]] در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}}<ref>«به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref> و آیات دیگر [[قتل]] و [[قصاص]]، یادآور شدهاند که دلیل یکسان دانستن [[قتل نفس]] با کشتن همه [[مردم]] در این آیه، افزون بر تأثیرات مخرّب [[اجتماعی]] و پیدایی [[عداوت]] در [[جامعه]] <ref> المنار، ج ۲، ص ۱۲۵ - ۱۲۶. </ref> این است که هر [[انسانی]] به خودی خود [[حق حیات]] دارد و [[قتل]] هر کس در [[حکم]] [[تجاوز]] به حقی است که همه [[نفوس]] در آن مشترکاند. [[ارزش]] ذاتی این [[حق]] و [[حرمت]] آن سبب شدهاست تا حکم [[قصاص]] برای جلوگیری از [[خونریزی]] بیشتر [[جعل]] شود، تا [[حیات انسانی]] از قتل مصون بماند. <ref>فی ظلال القرآن، ج۲، ص ۸۷۷؛ من وحی القرآن، ج ۱۴، ص ۱۰۶ - ۱۰۷؛ المنار، ج ۲، ص ۱۲۵ - ۱۲۶. </ref> تأکید [[اسلام]] بر [[حفظ جان]] تا اندازهای است که در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا}}<ref>«و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم میگیرد و لعنت میفرستد و برای او عذابی سترگ آماده میکند» سوره نساء، آیه ۹۳.</ref>.<ref>فلسفه حقوق بشر، ص ۱۸۴. </ref> گفته شده در دَوَران امر میان ترک [[واجب]] یا ارتکاب [[حرام]] و حفظ جان [[مؤمن]]، [[شریعت اسلام]] به جواز ترک واجب یا ارتکاب حرام برای [[حفظ]] این [[مصلحت]] [[حکم]] میکند. <ref> ذکری، ج ۴، ص ۶؛ مصباح الفقاهه، ج ۱، ص ۵۴۳؛ من وحی القرآن، ج ۷، ص ۴۰۱. </ref> [[ابنعباس]] در روایتی از [[پیامبر]] {{صل}} میگوید قاتلی که عمدی قتل کرده، [[توبه]] ندارد. <ref>سنن ابی داود، ج ۲، ص ۳۰۷؛ جامع البیان، ج ۵، ص ۱۳۷؛ السنن الکبری، ج ۸، ص ۱۶. </ref> افزون بر این، [[مفسران]] به [[آیات]] دیگری در این زمینه استناد کردهاند {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانههاتان آواره نسازید سپس اقرار کردید در حالی که خود (بر آن) گواهی میدهید» سوره بقره، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>.<ref>برای نمونه نک: التحریر والتنویر، ج ۱، ص ۵۶۷؛ من وحی القرآن، ج ۴، ص ۸۶ - ۸۷؛ ج ۱۴، ص ۱۰۶ - ۱۰۷؛ نمونه، ج ۱۲، ص ۱۰۵ - ۱۰۸. </ref>.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | ||
=== [[حق آزادی]]=== | === [[حق آزادی]] === | ||
حق آزادی، ضمن آنکه [[روح]] [[حاکم]] بر اعلامیه [[حقوق بشر]] است، در مواد یکم، دوم، سوم و چهارم نیز بدان تصریح شده است. از مسائل این [[حق]]، [[آزادی]] [[عقیده]] است که در ماده ۱۸ و ۱۹ اعلامیه ذکر و بر [[آزادی دین]] و ابراز [[عقاید]] نیز تأکید شده است؛ اما بعضی از [[مفسران]] معتقدند که [[قرآن]] [[آزادی عقیده]] را [[تشریع]] نکرده است، زیرا این تناقضی آشکار است که از یک سو [[مردم]] به [[راه]] [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]] فراخوانده شوند و از سوی دیگر به آنها به نپذیرفتن [[راه هدایت]] اجازه داده شود. <ref>المیزان، ج۴، ص ۱۱۷. </ref> به سخن دیگر، حصول عقیده ـ که همان [[درک]] [[تصدیقی]] است که در [[ذهن]] حاصل میشود ـ عملی اختیاری نیست تا بتوان برخی را از آن منع و برخی را در آن [[آزاد]] گذاشت و آنچه در مورد عقیده، تکلیفبردار است، لوازم عملی آن است؛ مثل [[دعوت]] به یک عقیده یا ردّ یک عقیده که [[آزادی]] در این موارد تابع [[قانون]] [[حاکم]] در هر [[جامعه]] است، بنابراین [[آیه]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی | حق آزادی، ضمن آنکه [[روح]] [[حاکم]] بر اعلامیه [[حقوق بشر]] است، در مواد یکم، دوم، سوم و چهارم نیز بدان تصریح شده است. از مسائل این [[حق]]، [[آزادی]] [[عقیده]] است که در ماده ۱۸ و ۱۹ اعلامیه ذکر و بر [[آزادی دین]] و ابراز [[عقاید]] نیز تأکید شده است؛ اما بعضی از [[مفسران]] معتقدند که [[قرآن]] [[آزادی عقیده]] را [[تشریع]] نکرده است، زیرا این تناقضی آشکار است که از یک سو [[مردم]] به [[راه]] [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]] فراخوانده شوند و از سوی دیگر به آنها به نپذیرفتن [[راه هدایت]] اجازه داده شود. <ref>المیزان، ج۴، ص ۱۱۷. </ref> به سخن دیگر، حصول عقیده ـ که همان [[درک]] [[تصدیقی]] است که در [[ذهن]] حاصل میشود ـ عملی اختیاری نیست تا بتوان برخی را از آن منع و برخی را در آن [[آزاد]] گذاشت و آنچه در مورد عقیده، تکلیفبردار است، لوازم عملی آن است؛ مثل [[دعوت]] به یک عقیده یا ردّ یک عقیده که [[آزادی]] در این موارد تابع [[قانون]] [[حاکم]] در هر [[جامعه]] است، بنابراین [[آیه]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> تنها در [[مقام اثبات]] این مطلب است که واداشتن افراد به "[[اعتقاد]] به [[دین]]" صحیح نیست، چون اعتقاد [[اکراه]] بردار نیست. <ref> المیزان، ج ۴، ص ۱۱۷. </ref> جمله {{متن قرآن|قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> نیز تحلیلی بر این [[حقیقت]] است که چون حقایق دین با بیانات [[الهی]] و [[سنت نبوی]] کاملاً روشن است، معلوم است که [[رشد]] در [[پیروی]] [[دین]] و [[غیّ]] در ترک آن است، بنابراین اکراه در دین معنا ندارد. <ref>المیزان، ج ۲، ص ۳۴۳. </ref> به گفته برخی، از این آیه در زمینه آزادی عقیده آزادی [[تکوینی]] برداشت میشود نه [[تشریعی]]؛ یعنی [[قوانین]] حاکم بر [[آفرینش انسان]] به گونهای است که میتواند [[موحد]] یا ملحد باشد؛ اما از جهت تشریع و [[قانون الهی]] مجاز به پذیرش [[الحاد]] نیست، همانگونه که [[انسان]] از نظر [[تکوین]] در خوردن سم آزاد است؛ ولی از نظر تشریع[[حق]] ندارد [[حیات]] خود را به خطر اندازد. <ref>پلورالیسم دینی از منظر قرآن، ص ۳۱۷-۳۱۸. </ref> بعضی از باورمندان این دیدگاه، ضمن تأکید بر اینکه مرز [[آزادی]] در [[اسلام]] "[[قرب الی الله]]" است و هر چیزی که [[انسان]] را "از [[خدا]] باز دارد" [[ضد ارزش]] و [[ممنوع]] است، تنها [[پرسش]] برای [[فهم]] مسائل [[دینی]] را مجاز میدانند و به استناد [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref> سؤال و بحث [[علمی]] را جایز میشمرند، اگر بحثها تنها در محافل علمی و نزد کسانی انجام گیرد که [[توانایی]] پاسخ به «[[شبهات]]» دینی را دارند، و گرنه جایز نیست. <ref>نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۳. </ref> | ||
در برابر، برخی معتقدند [[قرآن]] [[حق]] [[آزادی عقیده]] و بیان را برای کسانی که مخاطب آن هستند به رسمیت شناخته و نگاه [[حقوقی]] به این گونه حقی که قرآن برای انسان [[معتقد]] است، نتیجهاش این است که [[دولت اسلامی]] به عنوان طرف [[تعهد]] و [[تکلیف]] در همه حقها، در این مورد نیز باید [[حق]] آزادی عقیده را به کسانی که آنها را بر حق نمیداند، بدهد. <ref>حق، حکم و تکلیف، ص ۲۹۴. </ref> در همین جهت، بعضی از [[مفسران]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی | در برابر، برخی معتقدند [[قرآن]] [[حق]] [[آزادی عقیده]] و بیان را برای کسانی که مخاطب آن هستند به رسمیت شناخته و نگاه [[حقوقی]] به این گونه حقی که قرآن برای انسان [[معتقد]] است، نتیجهاش این است که [[دولت اسلامی]] به عنوان طرف [[تعهد]] و [[تکلیف]] در همه حقها، در این مورد نیز باید [[حق]] آزادی عقیده را به کسانی که آنها را بر حق نمیداند، بدهد. <ref>حق، حکم و تکلیف، ص ۲۹۴. </ref> در همین جهت، بعضی از [[مفسران]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> را یک "قاعده کبروی" از [[قوانین اسلام]] و "رکنی [[عظیم]]" از ارکان [[سیاسی]] اسلام برشمردهاند و با استناد به آیه {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ }}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref> معتقدند که میتوان با [[اعتماد]] بر {{متن قرآن|قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> [[صراط مستقیم]] [[ایمان]] را بیفتنه و [[جنگ]] به همگان نشان داد، از این رو [[جهاد]]، جوهر [[دین]] و مطلوب ذاتی آن نیست، بلکه تنها بر اثر [[ضرورت]] [[امور سیاسی]] [[واجب]] میشود. <ref> المنار، ج ۳، ص ۳۹ ـ ۴۰. </ref> برخی از کسانی که معتقدند [[دین اسلام]] حق آزادی عقیده را به رسمیت شناخته، چنین [[استدلال]] میکنند که [[اسلام]] [[دینی]] [[تبلیغی]] است و دیگران را به [[ارتداد]] از [[دین]] خود و گرویدن به اسلام فرا میخواند. اگر اسلام به شکل کلی، [[حق]] [[آزادی عقیده]] را به رسمیت نشناخته باشد، [[تعارض]] پیش میآید، بنابراین پیشاپیش، این امکان را شدنی گرفته که هرکس میشود بر اساس مسیر فکریاش راهی غیر از [[راه]] حق را برگزیند. <ref>حق، حکم و تکلیف، ص ۲۹۶. </ref> در [[تأیید]] این مدعا افزون بر [[آیات]] پیشین، میتوان به آیات دیگری نیز استناد کرد {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که:جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>، {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ}}<ref>«و اگر اهل کتاب ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند از گناهان آنان در میگذشتیم و آنان را به بوستانهای پرنعمت در میآوردیم» سوره مائده، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>، {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چهرهها را بریان میکند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید مگر با ستمکاران از ایشان و بگویید: ما به آنچه بر ما و بر شما فرو فرستادهاند ایمان آوردهایم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما فرمانپذیر اوییم» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.</ref> | ||
در موضوع [[رهایی]] از [[بردگی]] نیز که در بحث [[آزادی]] یاد میشود، همان [[مفسران]] که معتقدند از میان سه سبب اساسی بردگی، یعنی [[جنگ]] با [[کافران]] [[حربی]]، [[غلبه]] و گرفتن به [[زور]] و [[ولایت]]، اسلام دو سبب اخیر را رد کرد و آنها را مجوز [[بردهداری]] ندانست؛ اما سبب نخست را [[پایدار]] گذاشت، زیرا [[کافر حربی]] که با [[خدا]] و پیامبرش میستیزد و جز نابودی [[انسانیت]] و [[حرث]] و [[نسل]] [[هدف]] ندارد، از مزایای [[انسانی]] برخوردار نیست و باید او را به هر شکل که میشود، هر چند سلب آزادی، دفع کرد. <ref>المیزان، ج ۶، ص ۳۴۴ ـ ۳۴۶. </ref> بردهداری به استناد برخی از [[آیات قرآن]] [[مشروع]] است. این آیات، ضمن به رسمیت شناختن بردهداری، برای آن قوانینی یاد میکنند؛ مانند آیات [[ازدواج]] بردگان: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و [[قصاص]] درباره آنان: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی) اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> بعضی از صاحبنظران معتقدند اسلام فراوان در جهت [[لغو]] تدریجی بردهداری سعی داشته و با وضع [[قوانین]] خاص، این [[سنت]] از میان [[مسلمانان]] رخت بربسته است؛ از جمله این قوانین، کفّاره قسم: {{متن قرآن|لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمیکند اما از سوگندهایی که آگاهانه خوردهاید باز میپرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود میدهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچیک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میگرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.</ref>، [[کفاره]] [[قتل]] غیر عمد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا }}<ref>«هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن بردهای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانوادهاش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن بردهای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانوادهاش و آزاد کردن بردهای مؤمن (لازم است) و آن کس که (بردهای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبهای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> و کفاره ظهار است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و آنان که زنان خود را ظهار میکنند سپس به آنچه گفتهاند باز میگردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بندهای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده میشوید و خداوند به آنچه میکنید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۳.</ref> که در آنها [[آزاد]] کردن [[بنده]]، یکی یا بخشی از کفّارات است. | در موضوع [[رهایی]] از [[بردگی]] نیز که در بحث [[آزادی]] یاد میشود، همان [[مفسران]] که معتقدند از میان سه سبب اساسی بردگی، یعنی [[جنگ]] با [[کافران]] [[حربی]]، [[غلبه]] و گرفتن به [[زور]] و [[ولایت]]، اسلام دو سبب اخیر را رد کرد و آنها را مجوز [[بردهداری]] ندانست؛ اما سبب نخست را [[پایدار]] گذاشت، زیرا [[کافر حربی]] که با [[خدا]] و پیامبرش میستیزد و جز نابودی [[انسانیت]] و [[حرث]] و [[نسل]] [[هدف]] ندارد، از مزایای [[انسانی]] برخوردار نیست و باید او را به هر شکل که میشود، هر چند سلب آزادی، دفع کرد. <ref>المیزان، ج ۶، ص ۳۴۴ ـ ۳۴۶. </ref> بردهداری به استناد برخی از [[آیات قرآن]] [[مشروع]] است. این آیات، ضمن به رسمیت شناختن بردهداری، برای آن قوانینی یاد میکنند؛ مانند آیات [[ازدواج]] بردگان: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> و [[قصاص]] درباره آنان: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی) اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> بعضی از صاحبنظران معتقدند اسلام فراوان در جهت [[لغو]] تدریجی بردهداری سعی داشته و با وضع [[قوانین]] خاص، این [[سنت]] از میان [[مسلمانان]] رخت بربسته است؛ از جمله این قوانین، کفّاره قسم: {{متن قرآن|لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمیکند اما از سوگندهایی که آگاهانه خوردهاید باز میپرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود میدهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچیک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میگرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.</ref>، [[کفاره]] [[قتل]] غیر عمد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا }}<ref>«هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن بردهای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانوادهاش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن بردهای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانوادهاش و آزاد کردن بردهای مؤمن (لازم است) و آن کس که (بردهای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبهای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> و کفاره ظهار است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و آنان که زنان خود را ظهار میکنند سپس به آنچه گفتهاند باز میگردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بندهای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده میشوید و خداوند به آنچه میکنید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۳.</ref> که در آنها [[آزاد]] کردن [[بنده]]، یکی یا بخشی از کفّارات است. | ||
[[اسلام]] از یک سو با تأکید بر [[کرامت]] ذاتی [[انسان]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> و ذاتی نبودن [[بردگی]] و از سوی دیگر با وضع [[قوانین]] ویژه، تمهیداتی را برای نابودی [[بردهداری]] فراهم ساخت. <ref> تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر، ص ۴۴۳ - ۴۴۸. </ref> در این جهت، یکی از [[مفسران]] در [[تفسیر]] {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref> [[معتقد]] است همه، در اصل [[آفرینش]] و مواهب آن از یک گوهرند و [[اختلاف]] در رنگ و نژاد نباید خاستگاه [[تبعیض]] باشد. [[نفی]] اتخاذ ارباب، سرباز زدن از [[تحمیل]] عارضه [[اجتماعی]] و [[نظام]] [[غیر طبیعی]] اربابیابی است. <ref>پرتوی از قرآن، ج ۵، ص ۱۷۶ - ۱۷۷. </ref> [[آیات]] دیگری را نیز در [[تأیید]] این [[اندیشه]] میتوان یافت؛ مانند {{متن قرآن|مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ}}<ref>«هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت | [[اسلام]] از یک سو با تأکید بر [[کرامت]] ذاتی [[انسان]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> و ذاتی نبودن [[بردگی]] و از سوی دیگر با وضع [[قوانین]] ویژه، تمهیداتی را برای نابودی [[بردهداری]] فراهم ساخت. <ref> تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر، ص ۴۴۳ - ۴۴۸. </ref> در این جهت، یکی از [[مفسران]] در [[تفسیر]] {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref> [[معتقد]] است همه، در اصل [[آفرینش]] و مواهب آن از یک گوهرند و [[اختلاف]] در رنگ و نژاد نباید خاستگاه [[تبعیض]] باشد. [[نفی]] اتخاذ ارباب، سرباز زدن از [[تحمیل]] عارضه [[اجتماعی]] و [[نظام]] [[غیر طبیعی]] اربابیابی است. <ref>پرتوی از قرآن، ج ۵، ص ۱۷۶ - ۱۷۷. </ref> [[آیات]] دیگری را نیز در [[تأیید]] این [[اندیشه]] میتوان یافت؛ مانند {{متن قرآن|مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ}}<ref>«هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید: به جای خداوند، بندگان من باشید ولی (میتواند گفت): شما که کتاب (آسمانی) را آموزش میداده و درس میگرفتهاید؛ (دانشورانی) ربّانی باشید» سوره آل عمران، آیه ۷۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و او را نسزد که به شما فرمان دهد که فرشتگان و پیامبران را پروردگاران (خود) گیرید، آیا شما را پس از مسلمانیتان به کفر فرمان میدهد؟» سوره آل عمران، آیه ۸۰.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | ||
===[[حق تساوی بهره مندی از حقوق]]=== | === [[حق تساوی بهره مندی از حقوق]] === | ||
مواد دوم، هفتم و دهم اعلامیه [[حقوق بشر]] از یک سو همه [[انسانها]] را دارای [[حق]] بهرهمندی از حقوق مندرج در اعلامیه میداند و از سوی دیگر بر [[اعمال]] [[قانون]] برای همه انسانها بی هیچگونه تبعیضی تأکید میکند. مسلماً تساوی همه در برخورداری از [[حقوق]]، با [[فقه اسلامی]]، نیز بعضی از [[آیات قرآن]] ناسازگار است. باورمندان به این [[ناسازگاری]] که به استناد {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref> | مواد دوم، هفتم و دهم اعلامیه [[حقوق بشر]] از یک سو همه [[انسانها]] را دارای [[حق]] بهرهمندی از حقوق مندرج در اعلامیه میداند و از سوی دیگر بر [[اعمال]] [[قانون]] برای همه انسانها بی هیچگونه تبعیضی تأکید میکند. مسلماً تساوی همه در برخورداری از [[حقوق]]، با [[فقه اسلامی]]، نیز بعضی از [[آیات قرآن]] ناسازگار است. باورمندان به این [[ناسازگاری]] که به استناد {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«آیا داوری (دوره) «جاهلیّت» را میجویند؟ و برای گروهی که یقین دارند، در داوری از خداوند بهتر کیست؟» سوره مائده، آیه ۵۰.</ref> معتقدند [[قرآن]]، [[حکم]] [[تشریع]] را در انحصار [[خدا]] میداند،<ref>معنویت تشیع، ص ۱۱۶ - ۱۱۷. </ref> [[تساوی]] در بهرهمندی از حقوق را نیز برپایه همین استناد نمیپذیرند، از اینرو با توجه به مسائلی مانند تفاوت [[حر]] و [[عبد]]، تفاوت [[زن]] و مرد و تفاوت [[مسلمان]] و نامسلمان در دیه، [[قصاص]]، [[مالکیت]] و [[میراث]] معتقدند هرچند قرآن در مورد مسائلی مانند [[ارث]] چنین فرموده است: {{متن قرآن|لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا}}<ref>«مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان، بر جای مینهند، بهرهای معیّن است؛ و زنان را (نیز) از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای مینهند؛ بهرهای معیّن است؛ چه کم باشد و چه زیاد» سوره نساء، آیه ۷.</ref>.<ref> معنویت تشیع، ص ۱۳۰. </ref> هرگز به تساوی در وزن و [[ارزش]] [[اجتماعی]] و حقوق مجعول [[معتقد]] نیست: {{متن قرآن|يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش میکند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارثبر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیمها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که میکند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمییابید کدامیک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضهای است از سوی خداوند بیگمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.</ref>، بلکه همه افراد [[جامعه]] را تنها در برابر [[قانون]] مساوی میداند و این [[مساوات]] فقط از حیث [[اجرای قانون]] است؛ نه برخورداری از حقوق. <ref> معنویت تشیع، ص ۱۲۸. </ref> | ||
برخی از [[مفسران اهل سنت]] به بررسی [[حکمت]] احکامی پرداختهاند که در آنها عدم تساوی بهرهمندی از حقوق هست و چه بسا درپی آن بودهاند که احکامی مانند مسئله ارث را در [[ارتباط]] با شرایط اجتماعی [[روزگار]] [[نزول قرآن]] [[تفسیر]] کنند. ایشان معتقدند که حکمت نصف بودن دیه زن نسبت به مرد، به منفعتی بازمیگردد که [[خانواده]] با فقدان مرد از دست میدهد. این [[منفعت]] بیشتر از سودی است که با فقدان زن از دست میرود. در ارث نیز دلیل تفاوت همین مسئله است که مردان ادارهکنندگان [[اقتصادی]] [[خانوادهها]] هستند، بنابراین سهم بیشتری از ارث به آنان میرسد. این [[مفسران]]، ضمن آنکه [[روایات]] دیه را مختلف و [[متعارض]] میخوانند، در نتیجه معتقدند که [[فقها]] در این مسئله [[اختلاف]] دارند، سرانجام در [[تفسیر آیه]] دیه | برخی از [[مفسران اهل سنت]] به بررسی [[حکمت]] احکامی پرداختهاند که در آنها عدم تساوی بهرهمندی از حقوق هست و چه بسا درپی آن بودهاند که احکامی مانند مسئله ارث را در [[ارتباط]] با شرایط اجتماعی [[روزگار]] [[نزول قرآن]] [[تفسیر]] کنند. ایشان معتقدند که حکمت نصف بودن دیه زن نسبت به مرد، به منفعتی بازمیگردد که [[خانواده]] با فقدان مرد از دست میدهد. این [[منفعت]] بیشتر از سودی است که با فقدان زن از دست میرود. در ارث نیز دلیل تفاوت همین مسئله است که مردان ادارهکنندگان [[اقتصادی]] [[خانوادهها]] هستند، بنابراین سهم بیشتری از ارث به آنان میرسد. این [[مفسران]]، ضمن آنکه [[روایات]] دیه را مختلف و [[متعارض]] میخوانند، در نتیجه معتقدند که [[فقها]] در این مسئله [[اختلاف]] دارند، سرانجام در [[تفسیر آیه]] دیه {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا }}<ref>«هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن بردهای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانوادهاش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن بردهای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانوادهاش و آزاد کردن بردهای مؤمن (لازم است) و آن کس که (بردهای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبهای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.</ref> نتیجه میگیرند که طبق [[آیات قرآن]]، [[امر]] دیه موکول به عرف و تراضی طرفین است؛<ref>المنار، ج ۵، ص ۳۳۶. </ref> | ||
نیز [[آیه]] [[قصاص]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی) اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> را بیانگر گونهای [[تساوی]] در اِعمال [[قانون]] میان همه طبقات [[اجتماعی]] میدانند و معتقدند که اِعمال قصاص برای [[انسان]] [[آزاد]] و برده، نیز [[زنان]] مینمایاند [[قرآن]] به هیچ [[طبقه اجتماعی]] در [[مصونیت]] از [[مجازات]] [[اذن]] نمیدهد. <ref>المنار، ج ۲، ص ۱۲۶. </ref> بر پایه [[آیات]] دیگری نیز مرد و [[زن]] در پیشگاه [[خدا]] یکساناند و تنها عامل برتریشان در [[اعمال نیک]] است: {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم بنابراین بیگمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم میپوشم و آنان را به بوستانهایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref>.<ref>المنار، ج ۴، ص ۳۰۵ - ۳۰۶. </ref> بعضی [[مفسران]]، عدم تساوی در بهرهمندی [[حقوق]] را عادلانه شمردهاند، زیرا براساس واقعیات [[زندگی]]، مردان "[[متصرف]] و مولّد و مدبّر" و [[سرپرست]] و مدیر زندگی [[زن]] هستند؛ اما زن از جهت ساختمان جسمی و [[روحی]] و [[تعهد]] زندگی داخلی و حمل و وضع، نمیتواند مولد و [[متعهد]] زندگی دیگران باشد، از اینرو چون زندگی مصرفی زنان را مردان باید تأمین کنند، [[حق]] [[دارایی]] و [[ارث]] آنان نصف مردان است. با در نظر گرفتن مسئولیتهای [[مالی]] مردان در قبال [[خانواده]]، دارایی مستقیم و نامستقیم زنان، مساوی یا بیش از مردان میشود. <ref>پرتوی از قرآن، ج ۶، ص ۳۲؛ من وحی القرآن، ج ۷، ص ۹۷. </ref> در واقع، به نظر این مفسران، [[اسلام]] با وضع [[احکام]] ارث و دیه [[مالکیت]] را برای زنان به رسمیت [[شناخت]] و حقوق آنان را استیفا کرد<ref>فی ظلال القرآن، ج۱، ص ۵۷۶، ۵۸۶ - ۵۸۸. </ref>.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | نیز [[آیه]] [[قصاص]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی) اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> را بیانگر گونهای [[تساوی]] در اِعمال [[قانون]] میان همه طبقات [[اجتماعی]] میدانند و معتقدند که اِعمال قصاص برای [[انسان]] [[آزاد]] و برده، نیز [[زنان]] مینمایاند [[قرآن]] به هیچ [[طبقه اجتماعی]] در [[مصونیت]] از [[مجازات]] [[اذن]] نمیدهد. <ref>المنار، ج ۲، ص ۱۲۶. </ref> بر پایه [[آیات]] دیگری نیز مرد و [[زن]] در پیشگاه [[خدا]] یکساناند و تنها عامل برتریشان در [[اعمال نیک]] است: {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم بنابراین بیگمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم میپوشم و آنان را به بوستانهایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref>.<ref>المنار، ج ۴، ص ۳۰۵ - ۳۰۶. </ref> بعضی [[مفسران]]، عدم تساوی در بهرهمندی [[حقوق]] را عادلانه شمردهاند، زیرا براساس واقعیات [[زندگی]]، مردان "[[متصرف]] و مولّد و مدبّر" و [[سرپرست]] و مدیر زندگی [[زن]] هستند؛ اما زن از جهت ساختمان جسمی و [[روحی]] و [[تعهد]] زندگی داخلی و حمل و وضع، نمیتواند مولد و [[متعهد]] زندگی دیگران باشد، از اینرو چون زندگی مصرفی زنان را مردان باید تأمین کنند، [[حق]] [[دارایی]] و [[ارث]] آنان نصف مردان است. با در نظر گرفتن مسئولیتهای [[مالی]] مردان در قبال [[خانواده]]، دارایی مستقیم و نامستقیم زنان، مساوی یا بیش از مردان میشود. <ref>پرتوی از قرآن، ج ۶، ص ۳۲؛ من وحی القرآن، ج ۷، ص ۹۷. </ref> در واقع، به نظر این مفسران، [[اسلام]] با وضع [[احکام]] ارث و دیه [[مالکیت]] را برای زنان به رسمیت [[شناخت]] و حقوق آنان را استیفا کرد<ref>فی ظلال القرآن، ج۱، ص ۵۷۶، ۵۸۶ - ۵۸۸. </ref>.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | ||
=== [[حق حمایت قانون]] و [[حق اقامه دعوا|اقامه دعوا]]=== | === [[حق حمایت قانون]] و [[حق اقامه دعوا|اقامه دعوا]] === | ||
مواد ۷ و ۸ اعلامیه جهانی [[حقوق بشر]] در بردارنده [[حق]] حمایت از قانون و [[اقامه دعوا]] در [[مراجع]] [[صالح]] است. هرچند [[قرآن]] همواره [[پیروان]] خود را به گذشت سفارش میکند، در [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref> [[حق]] [[یاری]] جستن را برای ستمدیده به رسمیت میشمرد. برخی با استناد به این آیه گفتهاند که ستمدیده حق دارد از خود به هر شکل که میتواند [[دفاع]] کند و کسی نمیتواند مانعش شود<ref>رساله حقوق، ص ۸۸. </ref>.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | مواد ۷ و ۸ اعلامیه جهانی [[حقوق بشر]] در بردارنده [[حق]] حمایت از قانون و [[اقامه دعوا]] در [[مراجع]] [[صالح]] است. هرچند [[قرآن]] همواره [[پیروان]] خود را به گذشت سفارش میکند، در [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref> [[حق]] [[یاری]] جستن را برای ستمدیده به رسمیت میشمرد. برخی با استناد به این آیه گفتهاند که ستمدیده حق دارد از خود به هر شکل که میتواند [[دفاع]] کند و کسی نمیتواند مانعش شود<ref>رساله حقوق، ص ۸۸. </ref>.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | ||
===[[حق مصونیت حیثیت]]، [[حق مصونیت آبرو|آبرو]] و [[حق حریم خصوصی افراد|حریم خصوصی افراد]]=== | === [[حق مصونیت حیثیت]]، [[حق مصونیت آبرو|آبرو]] و [[حق حریم خصوصی افراد|حریم خصوصی افراد]] === | ||
در ماده ۱۲ اعلامیه [[حقوق بشر]]، این حق آمده است. بعضی از [[مفسران]] ذیل آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبهپذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> با [[یادآوری]] این مطلب که قرآن [[پرهیز]] از [[سوءظن]] و دخالت خودسرانه در حریم خصوصی [[مردم]] را سفارش میکند، معتقدند که این موضوع در [[اسلام]] از موضوعات مهم [[تشریع]] شده و فراتر از توصیهای [[اخلاقی]]، مسئلهای [[شرعی]] و از اصلیترین مبادی در [[نظام اجتماعی]] اسلام است. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۶، ص ۳۳۴۶. </ref> [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خانههایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه) ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> و {{متن قرآن|وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ}}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.</ref> به نمونههای دیگری از همین حق اشاره دارند.<ref>علی مهجور|مهجور، علی، حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.</ref> | در ماده ۱۲ اعلامیه [[حقوق بشر]]، این حق آمده است. بعضی از [[مفسران]] ذیل آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبهپذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> با [[یادآوری]] این مطلب که قرآن [[پرهیز]] از [[سوءظن]] و دخالت خودسرانه در حریم خصوصی [[مردم]] را سفارش میکند، معتقدند که این موضوع در [[اسلام]] از موضوعات مهم [[تشریع]] شده و فراتر از توصیهای [[اخلاقی]]، مسئلهای [[شرعی]] و از اصلیترین مبادی در [[نظام اجتماعی]] اسلام است. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۶، ص ۳۳۴۶. </ref> [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خانههایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه) ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> و {{متن قرآن|وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ}}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.</ref> به نمونههای دیگری از همین حق اشاره دارند.<ref>علی مهجور|مهجور، علی، حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.</ref> | ||
===[[حق مالکیت]]=== | === [[حق مالکیت]] === | ||
ماده ۱۷ اعلامیه حقوق بشر، حق مالکیت را برای همگان به رسمیت میشناسد. به دیده برخی مفسران، هر چند در پارهای از [[احکام]]، قرآن به عدم [[تساوی]] [[حکم]] کرده، در موضوع مالکیت براساس آیه {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند | ماده ۱۷ اعلامیه حقوق بشر، حق مالکیت را برای همگان به رسمیت میشناسد. به دیده برخی مفسران، هر چند در پارهای از [[احکام]]، قرآن به عدم [[تساوی]] [[حکم]] کرده، در موضوع مالکیت براساس آیه {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref> میان [[زنان]] و مردان تفاوتی نمیگذارد و هرکس [[مالک]] دسترنج خود است، به گونهای که دیگری حق ندارد به آن [[تجاوز]] کند.<ref>من وحی القرآن، ج ۷، ص ۲۱۹.</ref> در زمینه به رسمیت شناختن حق مالکیت، به شکل کلی نیز استناد به آیاتی مانند آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا}}<ref>«ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.</ref> شدنی است. | ||
به [[آیات]] دیگری نیز میتوان برای مفاد [[حقوق بشر]] استناد کرد: به {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا}}<ref>«و فرزندانتان را از ترس ناداری مکشید، ما به آنان و شما روزی میدهیم؛ بیگمان کشتن آنان گناهی بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ}}<ref>«به راستی آنان که فرزندان خویش را از بیخردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بیگمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرامزادهای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایستهای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.</ref> در اشاره به [[حقوق]] [[کودک]]، به {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان دادهایم میبخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> درباره [[حق]] [[مشارکت]] [[آزاد]] در امور داخلی [[کشور]]،<ref>احکام القرآن، ج ۲، ص ۳۳۰؛ الفرقان، ج ۲۶، ص ۲۲۱ - ۲۲۲.</ref> به {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref> در مورد حق پناهجویی،<ref>روض الجنان، ج ۹، ص ۱۷۷.</ref> به {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چهرهها را بریان میکند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن| الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۸.</ref> در زمینه [[آزادی عقیده]]<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۱۲۳؛ من وحی القرآن، ج ۱۴، ص ۳۲۱؛ ج ۱۹، ص ۳۱۹.</ref>.<ref>[[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref> | |||
==حقوق اثباتی و حقوق طبیعی انسان== | |||
انسان فراتر از جنبه مادی، دارای جنبههای دیگری از جمله [[معنوی]] است. از اینرو، نمیتوان به انسان بهعنوان یک موجود مادی صرف نگریست و تنها حقوقی را برای جنبه بشری بودن او وضع کرد یا پذیرفت، بلکه باید همه [[ابعاد انسان]] را [[شناخت]] و حقوق همه جنبههایش را پذیرفت و برای [[اجرا]] و تحقق آن تلاش کرد؛ بنابراین باید گفت [[حقوق انسانی]] تفکیکناپذیر است. | |||
از نظر [[آموزههای قرآن]]، [[حقوق بشر]] را میتوان به دو دسته اصلی حقوق [[تکوینی]] و حقوق [[تشریعی]] تقسیم کرد. حقوق تکوینی همان حقوق انسانی است که هر [[انسانی]] به سبب انسان بودن دارا است و نیازی به [[تشریع]] و وضع قانونی از سوی هیچ مرجعی نیست؛ زیرا [[خدا]] بهعنوان [[خالق هستی]] از جمله انسانها، برای هر آفریدهای در چارچوب [[عدالت]] ساختاری و [[سنتها]] و [[قوانین]] [[حاکم]] بر هستی، حقوقی را ثابت دانسته است که به هیچوجه نمیتوان از آن خارج شد؛ چراکه این حقوق ثابت [[مطابق با واقع]] و امتیازی است که هر موجود در [[نظام هستی]] از آن برخوردار است. بهعنوان نمونه [[کرامت انسانی]] به دو دسته [[کرامت]] اکتسابی و غیراکتسابی تقسیم میشود؛ زیرا نوعی از کرامت برای همه [[بشریت]] حتی در جنبه مادی آن نسبت به دیگر آفریدهها ثابت است؛ از اینرو، هیچ موجود مادی دیگر در سطح کرامتی انسان نخواهد بود؛ لذا خدا میفرماید: و به راستى ما [[فرزندان آدم]] را کرامت بخشیده و گرامى داشتيم؛ و آنان را در خشكى و دريا بر مركبها نشانديم؛ و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم.<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}} «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> | |||
همین [[کرامت]] غیراکتسابی موجب شده تا [[انسان]]، دیگر موجودت هستی را به [[تسخیر]] خود درآورد؛ زیرا [[خداوند]] با این کرامت او را بر همه آنها بهعنوان [[خلیفه]] عمومی خویش [[برتری]] بخشیده و [[سلطه]] و [[قدرت]] انسان را در قالب تسخیر به نمایش گذاشته است. تسخير آن است که هر کاری را برابر خواستههایی انجام دهد که هماهنگ با اوست. پس انسان، با کرامت طبیعی و [[الهی]] خویش، از دیگر آفریدهها در راستای نیازهای خویش بهرهبرداری میکند. این تسخیر نهتنها در سطح آفریدههای زمینی بلکه در آفریدههای آسمانی است؛ چنانکه [[خدا]] میفرماید: سَخَّرَ لَكُم مَا فِي السَّماوَاتِ وَ مَا فِي الأرْضِ؛ هرآنچه در [[آسمان]] و هرآنچه در [[زمین]] است برای شما مسخر شده است.<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ}} «آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بیهیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش میورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref> | |||
اما انسان افزون بر این [[حقوق]] طبیعی، دارای حقوق اکتسابی است که در قالب [[تشریع]] برای او [[اثبات]] شده و انسان سزاوار آن است. البته از آنجا که همواره [[قوانین]] و حقوق [[تشریعی]] مطابق قوانین وحقوق [[تکوینی]] است<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> بهطور طبیعی هرگز بیرون از [[عدالت]] و ساختار آن نیست. [[حقوق]] اکتسابی با تلاش و [[کوشش]] فردی یا جمعی به دست میآید، چنانکه [[کرامت]] اکتسابی اینگونه است: {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> در این [[آیه]] بیان شده که کرامت اکتسابی [[انسان]] که موجب [[برتری]] از دیگر همنوعان میشود، [[تقوای الهی]] است. از آنجا که تقوای الهی دارای مراتب گوناگون است، هرکسی در مراتب سهگانه کلی تقوای الهی از [[عام و خاص]] و اخص، بیشتر کوشش و تلاش کند، از مرتبه عالیتر و [[برتر]] کرامت در میان همنوعان خود برخوردار میشود. با دقت در آیه به دست میآید که این برتری در میان همنوعان تنها در [[سایه]] تقوای الهی به دست میآید؛ در حالی که کرامت و برتری [[تکوینی]] نیازی به چنین عواملی نداشته است؛ از طرفی برتری تکوینی تنها در میان [[انسانها]] نیست، بلکه نسبت به همه موجودات هستی است. | |||
پس حقوق تکوینی یا حقوق طبیعی، [[امتیاز]] و قدرتی است که به کسی یا نوعی از آفریدهها داده شده است. این حقوق طبیعی در چارچوب [[حکمت]] و [[عدالت الهی]] و در راستای [[اهداف]] [[آفرینش]] است. | |||
بنابراین، کسی نمیتواند آن را سلب کند حتی اگر آن سلبکننده خود شخص باشد. بنابراین، گذشت و [[عفو]] از چنین حقوق طبیعی معنا و مفهومی ندارد و کسی نمیتواند بگوید من از [[حقوق]] طبیعی [[انسانی]] خود چون [[حق حیات]] گذشتهام. | |||
البته باید توجه داشت که حقوق طبیعی میتواند در قالب حقوق [[تشریعی]] نیز مورد [[امضا]] و [[تأیید]] و تاکید قرار گیرد؛ ولی این بدان معنا نیست که این [[حق]] بهخاطر [[قانونگذاری]] برای [[انسان]]، [[اثبات]] شده است؛ بلکه حقوق طبیعی، ذاتی و غیرانفکاک برای انسان است. | |||
اما حقوق تشریعی آن دسته از [[حقوقی]] است که [[قانونگذار]] [[حقیقی]] یعنی [[خدا]] [[تشریع]] میکند؛ زیرا براساس [[آموزههای قرآن]] کسی جز خدا حتی [[پیامبر]]{{صل}} [[حق تشریع]] را ندارد. کسی میتواند قانونی را وضع کند که [[ولایت]] ملکی داشته باشد و تنها [[آفریدگار]] و [[پروردگار]] هستی است که چنین [[حق ولایت]] برای او ثابت است.<ref>{{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ * وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ}} «شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند * و گفت: فرزندانم! از یک دروازه، وارد نشوید و از دروازههای گوناگون درآیید! و (هر چند) من شما را از هیچ قضای خداوند باز نمیتوانم داشت که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند» سوره یوسف، آیه ۴۰ و ۶۷؛ {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}} «بگو: بیگمان من از پروردگارم برهانی (روشن) دارم و شما آن را دروغ شمردهاید؛ آنچه آن را شتابناک میجویید نزد من نیست؛ داوری جز با خداوند نیست (که) حق را پی میگیرد و او بهترین جداکنندگان (حق از باطل) است» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref> اگر در [[آموزههای اسلام]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بهعنوان [[شارع]] یاد میشود، به اعتبار [[ولایتی]] است که برای ایشان از سوی [[خدا]] ثابت شده است.<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref> پس [[ولایت تشریعی]] [[پیامبر]]{{صل}} [[ولایت]] طولی و در مظهریت است، نه در عرض ولایت تشریعی [[الهی]].<ref>{{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ * وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}} «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد * و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۳۲ و ۱۳۲؛ {{متن قرآن|ا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> | |||
بر این اساس، اگر سخن از [[قانونگذاری]] کسانی دیگر باشد، یا قانونگذاری [[باطل]] و از مصادیق طاغوتی است<ref>{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}} «آیا به آن کسان ننگریستهای که گمان میبرند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>، یا آنکه مراد از آن وضع مقررات برای [[اجرا]] و اقامه [[قوانین الهی]] است. | |||
با توجه به آنچه بیان شد، معلوم میشود که [[حقوق انسان]] شامل همه این [[حقوق]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] است. از نظر [[قرآن]]، افراد [[انسانی]] در [[اجتماع]] بر اثر روابط و مناسبات خود يك رشته اختيارات و امتيازاتی را به دست مىآورند كه مجموعه آن را [[حقوق اجتماعی]] [[انسان]] مىنامند. این حقوق که در قالب قراردادهای [[اجتماعی]] در چارچوب [[عدالت]] و [[قوانین]] و سنتهای [[حاکم]] بر [[جهان]] و [[جان]] و [[جامعه]] است، مشتمل بر اختيارات مدنى، اجتماعى، سياسى و همه مزايا و سلطههايى است كه از [[قانون]] ناشى مىشود. | |||
بنابراین، اگر تفاوتی میان حقوق انسان از منظر قرآن با گفتمانهای دیگر از جمله گفتمان اومانیستی [[غربی]] وجود دارد، به مبانی حقوق بازمیگردد؛ زیرا نگاه قرآن به هستی و جایگاه انسان با نگرش غربی اومانیستی به سبب همان فرق [[هستیشناختی]] و [[انسانشناختی]] در بسیاری از موارد در تضاد و [[تقابل]] است. از اینرو با همه اشتراکات ظاهری در الفاظ [[حقوق بشری]]، در محتوا و [[مفاهیم آن]] تفاوت ماهوی وجود دارد. بهعنوان نمونه، وقتی در [[فرهنگ]] و اصطلاح [[قرآنی]] از [[حق آزادی]] [[انسان]] سخن گفته میشود، از نظر مفهومی غیرآزادی به معنای [[فجور]] و بیبندوباری است که در [[فرهنگ غربی]] مطرح است. از نظر [[قرآن]]، انسان موجودی [[آزاد]] و دارای [[حق]] [[اختیار]] و [[انتخاب]] است؛ زیرا [[اراده]] موجب میشود تا در هر کاری به اختیار دست به انتخاب بزند و [[قدرت]] فعل و ترک فعل را دارا است و کسی نمیتواند او را مجبور به انتخاب یکی از دو گزینه کند. اما این قدرت در انجام یا ترک هر کاری محدود به صیانت از [[قوانین]] و سنتهای [[حاکم]] بر [[جان]] و [[جهان]] و [[جامعه]] است؛ زیرا هر انتخابی از سوی انسان برای خود و دیگران میتواند آثار مثبت یا منفی بهدنبال داشته باشد <ref>{{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}} «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳؛ {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ}} «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>؛ چنانکه بسیاری از انتخابهای انسان در قالب [[کفر]] و [[کفران]] و نادرستی در بهرهبرداری از [[مواهب الهی]] موجب [[فساد در زمین]] و محیطزیست شده است که از نظر قرآن غیرقابل قبول است.<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذَلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}} «خداوند همان است که شما را آفرید سپس به شما روزی داد آنگاه شما را میمیراند پس از آن زنده میگرداند؛ آیا از شریکهایی که (برای خداوند) قائلید کسی هست که چیزی از این کارها را انجام دهد؟ پاکا و فرا برترا که اوست از آنچه برای وی شریک میآورند» سوره روم، آیه ۴۰.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقوق انسان در قرآن (مقاله)|حقوق انسان در قرآن]].</ref>. | |||
==ویژگیها و اصول [[حقوق]] [[انسان در قرآن]]== | |||
در [[آیات قرآن]] به مسائل [[حقوق انسان]] بهویژه [[حقوق اقتصادی]] توجهی خاص شده است. از نظر [[قرآن]]، [[حقوق انسانی]] دارای ویژگیهایی است که باید مدنظر قرار گیرد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | |||
۱. [[تساوی]] [[حقوق انسانها]]: همه [[انسانها]] از هر نژاد و رنگ و جنس و مذهبی از حقوق مساوی برخوردارند؛ زیرا همه انسانها از یک [[حقیقت]] و جنس بوده و از نظر [[خلقت]] برابر و از نظر حقوق اولیه و ابتدایی مساوی هستند.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}} «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> بنابراین کسی نمیتواند با نگاهی [[تبعیضآمیز]] با انسانها در حوزههای [[اجتماعی]] <ref>قصص، آیه ۸۳</ref>، [[قضایی]] و [[داوری]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}} «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>، [[اقتصادی]]<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}} «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref> عمل کند؛ [[تساوی]] [[زن]] و مرد در [[مالکیت]] و بهرهمندی از تلاش و [[کوشش]] خویش یا بهرهمندی از [[ارث]] براساس [[موازین]] تقسیم ارث<ref>{{متن قرآن|يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِن كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا * وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}} «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش میکند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارثبر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیمها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که میکند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمییابید کدامیک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضهای است از سوی خداوند بیگمان خداوند دانایی حکیم است * و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۱۱ و ۳۲.</ref> از جمله این [[حقوق اقتصادی]] است. | |||
۲. [[احترام به حقوق]] [[انسان]]: بر همگان است تا نسبت به [[حقوق انسانها]] [[احترام]] بگذارند و [[اجازه]] ندارند تا به [[حقوق]] دیگران تعرض کرده و [[ظلم]] و [[تعدی]] روا داشته و حقوق آنان را نادیده گیرند.<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} «ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.</ref> | |||
۳. ضامن اجرایی [[رعایت حقوق دیگران]]: [[انسانها]] باید همانطوری که به مراعات از حقوق خویش و مطالبهگری نسبت به آن میپردازند نسبت به حقوق دیگران نیز اصول [[شرعی]] و قانونی را مراعات کنند. زمانی چنین [[روحیه]] و رویهای در انسان ایجاد میشود که انسان از [[خدا]] و [[قیامت]] بترسد. از همینرو [[اعتقاد]] به حسابرسى دقيق [[خداوند]]<ref>{{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}} «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، داراییهایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که داراییهای ایشان را به آنان باز میگردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref> و توجه به [[کیفر الهی]]<ref>{{متن قرآن|وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا}} «و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای مینهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.</ref>، پشتوانه رعايت [[حقوق انسانها]] است. به سخن دیگر، پلیس و [[دستگاه قضایی]] و [[حاکمان]] به [[تنهایی]] نمیتوانند تأمینکننده این امر باشند، بلکه ضامن [[حقیقی]]، همان [[اعتقادات]] و باورهای افراد [[جامعه]] است که [[برترین]] [[نگهبان]] و پاسبان [[رفتار]] [[آدمی]] است. از نظر [[قرآن]]، [[تقوای الهی]] یا همان [[واهمه]] قدسی مهمترین ضامن اجرایی در [[حفظ]] و مراعات [[حقوق]] دیگران است<ref>بقره، آیات ۲۳۳ و ۲۴۱ و ۲۸۲</ref> و بر [[نیکوکاران]] است تا به این امر [[اقدام]] کنند | |||
<ref>بقره، آیه ۲۳۶</ref> و حتی نسبت به [[دشمنان]] کینهتوز اصل [[حقوق انسانی]] را مدنظر قرار داده و مراعات کنند.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند و (حرمت) زیارتکنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را میجویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref> | |||
البته [[آموزش و پرورش]] و بهویژه تحریک [[عواطف]] [[انسانی]] میتواند نقش بسزایی را بهعنوان ضامن اجرایی داشته باشد؛ از همینرو، تحريك عواطف، از روشهاى [[قرآن]] براى ترغيب به رعايت [[حقوق]] انسانهاى ديگر است.<ref>{{متن قرآن|وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا}} «و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای مینهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.</ref> | |||
۴. [[مجازات]] تضییعکننده حقوق: نهتنها باید [[حقوق انسانها]] مراعات و مورد [[احترام]] باشد، بلکه هرگونه تضییع حقوق دیگران دربردارنده مجازات [[دنیوی]] و [[اخروی]] است. بر همین اساس [[تجاوز به حقوق دیگران]] از جمله [[حقوق اقتصادی]] چون [[ارث]]، [[نکوهیده]]<ref>{{متن قرآن|وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا}} «و میراث (خود و یتیمان) را یکجا میخورید،» سوره فجر، آیه ۱۹.</ref> و سزاوار پیگیرد و مجازات قانونی است.<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} «ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.</ref> | |||
از نظر قرآن یکی از رفتارهای فسادانگیز و مفسدانه در [[اجتماع]]، تضییع حقوق و مزایای [[انسانها]] <ref>بقره، آیه ۶۰</ref> است؛ البته در رفتارهای [[اجتماعی]] بهویژه مشارکتهای [[اقتصادی]] شرایط برای نادیده گرفتن و تضییع حقوق دیگران فراهمتر است.<ref>{{متن قرآن|قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ}} «(داود) گفت: بیگمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میشهای خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا میدارند جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و آنان اندکند؛ و داوود دانست که ما او را آزمودهایم و از پروردگار» سوره ص، آیه ۲۴.</ref> | |||
بنابراین لازم است تا [[انسان]] [[تقوای الهی]] پیشه گیرد و مواظب باشد کاری نکند که [[مجازات]] [[دنیوی]] و [[اخروی]] بهدنبال داشته باشد. | |||
۵. صیانت از [[حقوق انسانی]]: همگان موظف هستند تا [[حقوق]] دیگران را مراعات کنند؛ چنانکه بر افراد است تا خود در این راه پیشگام بوده و حقوق خود را مطالبه کرده و [[اجازه]] ندهند تا دیگران حقوقشان را تضییع کنند.<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> البته صیانت و [[حفاظت]] از حقوق انسانی بهعنوان یک [[وظیفه]] قانونی و رسمی برعهده نهاد [[قضایی]] [[اجتماع]] و قاضیان و [[حاکمان]] است. از همینرو [[خدا]] نقش بسزایی را برای حاكمان و قاضيان در [[حفظ]] [[حقوق انسانها]] در [[جامعه]] بیان میکند و از آنان میخواهد به این وظیفه و [[تکلیف شرعی]] و قانونی خود [[اقدام]] کنند. <ref>{{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}} «و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref> برای صیانت از [[حقوق]] باید افراد از شیوههای معمول و معقول بهره گیرند که از جمله آنها تنظیم [[اسناد]] [[مالی]] و [[شاهد]] گرفتن بر آن است.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}} «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref> | |||
۶. حدود [[حقوق انسانها]]: تعیین حدود و [[ثغور]] [[حقوق انسان]] برعهده [[شارع مقدس]] است و دیگران در این امر [[ولایتی]] ندارند. از همینرو [[خدا]] احكام شرعى را تعيينكننده حدود حقوق انسانها و معرفی کرده است.<ref>بقره، آیات ۱۸۷ و ۲۲۹ و ۲۳۰</ref> | |||
۷. [[دفاع]] از حقوق انسان: هرکسی باید به دفاع از [[حقوق انسانی]] خویش [[قیام]] کرده<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> و از [[قضات]] و [[حاکمان]] [[عادل]] برای آن بهره برد.<ref>بقره، آیه ۱۸۸</ref> در این میان گاه لازم است تا [[انسانها]] هرگز دست از [[مبارزه]] و مقابله با [[متجاوزان]] به [[حقوق]] برندارند و به سخن دیگر، قوامین بالقسط<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}} «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref> باشند؛ چراکه قيام مداوم، عليه تضييعكنندگان [[حقوق انسانها]]، راهى براى [[دفاع]] از آن است.<ref>{{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}} «و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.</ref> | |||
۸. [[عدالت]] [[مالی]]: باید در [[امور مالی]] [[قسط]] مراعات شده و [[مؤمنان]] در این امر باید قوامین بالقسط باشند | |||
<ref>مائده، آیه ۸</ref>؛ چراکه هرگونه تعرّض به [[حقوق]] مالى [[مردم]]، از مصاديق [[فساد]] در زمين است <ref>{{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} «و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵؛ {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.</ref>؛ بنابراین [[لزوم]] مراعات [[قسط و عدل]]، در [[حقوق]] مالى از [[واجبات]] [[امت]] و [[امام]] است. | |||
۹. [[عفو]] از حقوق اکتسابی: [[انسانها]] میتوانند از حقوق اکتسابی خود بگذرند و نسبت به آن [[عفو و گذشت]] داشته باشند؛ اما نسبت به حقوق طبیعی و [[تکوینی]] چنین اختیاری ندارند؛ چنانکه نمیتوانند از [[حق حیات]] خویش بگذرند و یا خود را برده سازند و [[آزادی]] [[حقوقی]] خود را سلب کنند. از نظر [[قرآن]] عفو از [[حق مالی]] میتواند [[انسان]] را به تقوای احسانی و اکرامی که درجات بالای [[تقوای الهی]] است برساند.<ref>بقره، آیات ۲۳۷ و ۱۷۸؛ نساء، آیات ۴ و۱۲۸</ref> | |||
کسانی به سلب حقوق دیگران [[اقدام]] کرده و [[ظلم]] و [[تعدی]] روا میدارند که به [[خدا]] و [[قیامت]] [[کافر]] هستند.<ref>{{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}} «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمیآورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کردهاند حرام نمیدانند و به دین حق نمیگروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقوق انسان در قرآن (مقاله)|حقوق انسان در قرآن]].</ref>. | |||
==[[حقوق اقتصادی]] انسان== | |||
از نظر قرآن برای انسان و [[اجتماع]] [[انسانی]] حقوق تکوینی و [[تشریعی]] معینی است که باید آنها را [[شناخت]] و برای [[حفاظت]] و صیانت از آن تلاش کرد و [[اجازه]] نداد کسی خلاف آن عمل کند. از اینرو خدا میفرماید: بهراستى ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا [[مردم]] به [[عدالت]] و [[سهمخواهی]] [[قیام]] کرده و به [[انصاف]] برخيزند؛ و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است پديد آورديم تا [[خدا]] معلوم بدارد چه كسى در [[نهان]]، او و پيامبرانش را يارى مىكند. آرى خدا نيرومندِ شكستناپذير است.<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> | |||
در این [[آیه]] خدا در تبیین [[فلسفه بعثت]] به این نکته توجه میدهد که خدا [[رسولان]] و پیامبرانش را برای آشنایی مردم با [[قوانین]] مکتوب و [[موازین]] عدالت فرستاده است تا مردم ضمن آشنایی با این قوانین و [[سنتهای الهی]] [[حاکم]] بر هستی در قالب [[تکوین]] و [[تشریع]]، خواهان سهمیه خویش از [[حقوق]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] شوند. این بدان معناست که خدا [[آموزههای وحیانی]] از [[آدم]]{{ع}} تا خاتم{{صل}} را برای آشنایی مردم با حقوق طبیعی و تشریعی فرستاده است تا با [[رهبری]] [[پیامبران]] حقوق خویش را مطالبه کنند و حتی در این راه از [[شمشیر]] آهنین برای احقاق خویش بهره برند. | |||
براساس [[تعالیم قرآن]] از [[حقوق اقتصادی]] [[انسان]] میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | |||
# [[حق]] [[ارث]]: یکی از حقوق اقتصادی افراد، انتقال [[اموال]] باقیمانده از میت به [[نزدیکان]] نسبی و سببی براساس طبقات سهگانه ارث است.<ref>نساء، آیات ۷ تا ۱۲ و ۱۹ و ۳۳ و ۱۷۶؛ الرّوضهالبهيّه، ج۸، ص۱۱</ref> در [[آیات قرآن]] و [[احکام]] [[روایی]] و [[فقهی]] به شکل کامل [[قوانین]] و چگونگی تقسیم و بهرهمندی از [[اموال]] میت و ترکه او بیان شده است. از نظر [[قرآن]]، کسی نمیتواند برخلاف این [[حق]] [[تشریعی]] عمل کند و صاحبان حق را از آن [[محروم]] کند؛ چنانکه در [[جاهلیت]] اموال [[یتیمان]] را میخوردند و [[حقوق]] آنان را تضییع میکردند.<ref>{{متن قرآن|لَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ * وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا}} «نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمیدارید، * و بر خوراک دادن به بینوا، یکدیگر را برنمیانگیزید، * و میراث (خود و یتیمان) را یکجا میخورید،» سوره فجر، آیه ۱۷-۱۹.</ref> البته برخی از امور قابل [[ارث]] نیست که در جاهلیت بهعنوان ماترک مطرح بود، مثلاً در جاهلیت [[همسر]] میت بهعنوان ارثيه و ماترك ميّت مطرح بود.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا}} «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید و اگر ایشان را نمیپسندید (بدانید) بسا چیزی را ناپسند میدارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref> یا آنکه [[زنان]] میت را از حق ارث محروم میکردند که امری نادرست بود.<ref>{{متن قرآن|لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا}} «مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان، بر جای مینهند، بهرهای معیّن است؛ و زنان را (نیز) از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای مینهند؛ بهرهای معیّن است؛ چه کم باشد و چه زیاد» سوره نساء، آیه ۷.</ref> | |||
# [[حق]] [[تغذیه]]: از [[حقوق اقتصادی]] هر [[انسانی]]، حق تغذیه است. گرسنگان و بينوايان، داراى حق تغذيه از [[اموال]] توانمندان است.<ref>حاقه، آیه ۳۴؛ مدثر، آیه ۴۴؛ {{متن قرآن|وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ}} «و بر خوراک دادن به بینوا، یکدیگر را برنمیانگیزید،» سوره فجر، آیه ۱۸؛ بلد، آیات ۱۴ تا ۱۸</ref> بر این اساس، بر [[مسلمانان]] و [[نظام ولایی]] [[اسلامی]] است تا به هر شکلی از [[نیازمندان]] [[دستگیری]] کند. [[تأمین امنیت]] غذایی [[مردم]] از [[وظایف امت]] و [[دولت]] است و هیچیک نمیتواند از این [[تکلیف]] شانه خالی کند؛ زیرا از [[حقوق]] طبیعی و [[تکوینی]] و [[تشریعی]] هر انسانی است تا از تغذیه مناسب برخوردار شود. ایجاد مراکزی برای تأمین نیازهای تغذیه با استفاده از [[اموال عمومی]] و [[انفال]] [[واجب]] و لازم است؛ [[خدا]] به کسانی که به این تکلیف عمل نکنند، [[وعده]] [[عذاب]] داده است، باید دانست که این حق ثابت برای نیازمندان، همه متمکنان از [[امت]] و دولت را موظف میکند به این تکلیف عمل کنند و [[امنیت]] غذایی آنان را فراهم آورند. | |||
# حق حضانت: حضانت از [[کودک]] دارای ابعادی است که بخشی از آن به حوزه عمل [[اقتصادی]] مربوط است. از [[حقوق کودک]] حضانت فراگیر و شامل از جمله تأمین امنیت غذایی او است که برعهده [[والدین]] بهویژه پدر و جدِ پدری است. همچنین والدین از این حق ولایی طبیعی برخوردارند که خود عهدهدار حضانت کودک خود باشند و کسی نمیتواند این حق را از آنان سلب کند. از همینرو [[قرآن]]، حق حضانت كودك را برای پدر و مادر ثابت میداند.<ref>بقره، آیات ۲۳۲ و ۲۳۳؛ طلاق، آیه ۶</ref> بر این اساس تأمین غذا و [[پوشاک]] کودک و مادر شیرده برعهده پدر است و این [[وظیفه]] پس از [[مرگ]] شوهر به [[وارثان]] منتقل میشود. | |||
# حق مهریه: از حقوق اقتصادی [[زنان]] حق مهریه است. بر شوهر و صاحبان [[ولایت]] است که مهریه زنان را چنانکه در [[قرآن]] و [[روایات]] آمده بپردازند و آن را تضییع نکنند. از نظر قرآن، حتی در [[ازدواج موقت]] نیز این [[حق]] در قالب [[اجرت]] برای [[زنان]] ثابت است.<ref>نساء، آیات ۲۴ و ۲۵</ref> | |||
# حق آوارگان: از [[حقوق]] آوارگان تأمین نیازهای [[اقتصادی]] آنان از سوی [[امت]] و [[امام]] و [[نظام ولایی]] [[سیاسی]] است.<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}} «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است * (بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۷-۸.</ref> براساس این [[آیات]]، آوارهشدگان بناحق از [[وطن]]، به سبب [[اخراج]] و تبعيد، مستحقّ استفاده از [[اموال عمومی]] خواهند بود و یکی از مصارف اموال عمومی، مخارج آوارگان است. | |||
# حق [[در راه ماندگان]]: همچنین کسانی که در [[سفر]] از پرداخت هزینههای بازگشت خویش عاجز هستند، مستحق استفاده از اموال عمومی هستند.<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}} «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است * (بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۷-۸.</ref> | |||
# [[حق]] استفاده از [[طبیعت]]: هر [[انسانی]] از این حق [[تکوینی]] و [[تشریعی]] برخوردار است که از طبیعت و مواهب آن بهرهمند شود.<ref>بقره، آیات ۲۲ و ۲۹؛ اعراف، آیات ۱۰ و ۳۲</ref> بنابراین [[ثروتها]] و منابع طبیعی نباید منحصر در دست افرادی باشد و [[قدرت]] و [[ثروت]] نمیتواند عامل باشد که دیگران از حق طبیعی خود [[محروم]] شوند.<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref> | |||
# حق [[تجارت]]: حق آزادى تجارت، براى مرد و [[زن]] امری ثابت است<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}} «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref> و [[انسانها]] تنها از طریق [[مشروع]] میبایست به [[تجارت]] بپردازند؛ زیرا كسبهاى [[نامشروع]]، مخالف [[حقوق انسانها]] و [[تجاوز]] به آن است؛ چنانکه کسب ربوی و یا کاهش و افزایش پیمانه در راستای [[کمفروشی]] و [[گرانفروشی]] و گزاففروشی بهعنوان ضدحقوق [[انسانی]] در عمل [[اقتصادی]] مطرح و ممنوع شده است.<ref>بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۷۵ و ۲۷۸؛ آلعمران، آیه ۱۳۰؛ مطففین، آیات ۱ تا ۳؛ {{متن قرآن|وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}} «و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن داراییهای مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کردهایم» سوره نساء، آیه ۱۶۱.</ref> | |||
# [[مالکیت]]: هر انسانى، داراى [[حق]] ملكيت مشروع است<ref>بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۶۱و ۲۷۴ و ۲۷۹؛ {{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}} «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref> و مالكيت [[انسان]] بر دامها (شتر، گاو و گوسفند) و بهرهبردارى از آنها، از [[حقوق]] پذيرفتهشده در [[اسلام]] بوده<ref>{{متن قرآن|مَتَاعًا لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ}} «برای بهرهوری شما و چارپایان شما،» سوره نازعات، آیه ۳۳.</ref> و هر شخصى، از [[حق قرارداد]] در محدوده مالكيت خويش برخوردار است<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ}} «ای مؤمنان! به پیمانها وفا کنید؛ (گوشت) دامها برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده میشود، بیآنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بیگمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.</ref> و از همینرو، امكان انفكاك [[حق]] مالكيت از [[حق تصرف]] ثابت شده است.<ref>{{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}} «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، داراییهایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که داراییهای ایشان را به آنان باز میگردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶؛ {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا}} «و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به گونهای که (برای یتیم) نیکوتر است تا او به برنایی خود برسد و به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.</ref> به این معنا که گاه مثلا ثبوت حق مالكيت، براى افراد نابالغ مطرح است<ref>نساء، آیات ۲ و ۶؛ {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا}} «و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به گونهای که (برای یتیم) نیکوتر است تا او به برنایی خود برسد و به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.</ref> اما این [[حق]] [[مالکیت]] به معنای [[حق تصرف]] نیست. | |||
# [[حق مسکن]]: از مهمترین [[حقوق اقتصادی]] [[انسان]] میتوان به حق مسکن در کنار حق [[تغذیه]] اشاره کرد که تأمینکننده دو جنبه [[امنیت]] غذایی و آسایشی اوست. از نظر [[قرآن]] هرکسی بهطور طبیعی از حق مسکن همچون حق تغذیه برخوردار است و در صورت [[ناتوانی]] باید از سوی [[امت]] و [[امام]] تأمین شود.<ref>بقره، آیات ۸۴ و ۲۴۶؛ حج، آیه ۴۰</ref> این حق بهویژه برای مستحقان [[انفال]] و [[بیتالمال]] ثابت است و باید [[دولت]] از [[اموال عمومی]] به این امر [[اقدام]] کند.<ref>حشر، آیات ۷ و ۸</ref> | |||
# حق دولت از [[اهل ذمه]]: در برابر [[تأمین امنیت]] [[اهل کتاب]] بهعنوان [[شهروندان]] [[امت اسلام]]، حقی برای دولت [[اسلام]] بهعنوان [[حق مالی]] ثابت است که برعهده آنان خواهد بود.<ref>آلعمران، آیات ۱۱۰ تا ۱۱۲؛ {{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}} «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمیآورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کردهاند حرام نمیدانند و به دین حق نمیگروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref> | |||
# حق [[اقتصادی]] [[بدهکاران]]: بدهكاران، داراى حقى از سهم زكات، براى اداى بدهى خود هستند. بنابراین، دولت و امت باید این حق را ادا کنند.<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref> | |||
# [[حق]] [[بردگان]]: بردگان، داراى حقى از زكات، براى آزادسازى آنان هستند<ref>توبه، آیه ۶۰</ref> و بر [[امت]] و [[امام]] [[حفظ حقوق]] اجتماعى و اقتصادى بردگان لازم و ضروری است.<ref>نساء، آیات ۲۵ و ۳۶</ref> | |||
# [[حقوق]] [[دوستان]]: دوستان دارای [[حقوقی]] از جمله [[حقوق اقتصادی]] هستند که شامل استفاده از خوراكيهاى موجود در منازل دوستان، بدون [[اذن]] آنان است.<ref>{{متن قرآن|وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار میکنند و میگویند او خوشباور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار میرسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.</ref> | |||
# حق [[خویشان]]: افزون بر حقوق خویشان از ارث، همچنین آنان در استفاده از خوراكيهاى موجود در منازل خویشان، بدون اذن آنان مجاز هستند. | |||
# [[حق طلبکار]]: همانطوری که برای بدهکار حقی است برای طلبکار نیز حقی است که از جمله حقوق اقتصادی او، تنظيم [[اسناد]] بدهى بدهكار به نفع طلبکار است.<ref>بقره، آیه ۲۸۲</ref> | |||
# حق [[فرزندی]]: از [[حقوق فرزندی]] غیر [[ارث]]، بهرهمندی از حق تأمین غذا و [[پوشاک]] و [[مسکن]] است.<ref>نساء، آیات ۹ و ۱۱؛ بقره، آیه ۲۳۳؛ طلاق، آیه ۶</ref> | |||
# حق [[کارگزاران زکات]]: كارگزاران زكات، داراى حقى از زكات هستند.<ref>توبه، آیه ۶۰</ref> به نظر میرسد که كارگزاران حكومت و ارائهكنندگان خدمات به [[جامعه]] اسلامى داراى [[استحقاق]] دريافت [[اجرت]] در قبال عمل خويش براساس همین [[آیه]] هستند. | |||
# حقوق سائلان و [[محرومان]]: سائلان و محرومان در هر [[مالی]] که در دست [[مردم]] است، حقی دارند و باید از سوی دارندگان به این افراد داده شود.<ref>معارج، آیات ۲۴ و ۲۵؛ ذاریات، آیه ۱۹</ref> | |||
# [[حقوق مستضعفان]]: [[مستضعفان]] [[جامعه]] دارای [[حقوق]] خاص خویش از جمله [[حقوق اقتصادی]] هستند که باید از سوی [[مردم]] و اولیای امور تأمین شود.<ref>{{متن قرآن|وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا}} «از تو درباره زنان نظر میخواهند، بگو خداوند برای شما درباره آنان و (نیز درباره) آنچه برای شما در این کتاب خوانده میشود نظر میدهد (از جمله) درباره دختران یتیمی که مقرّری ایشان را نمیپردازید و به ازدواج با آنها رغبت دارید و (نیز) درباره کودکان ناتوان شمرده شده (که حقوق آنان را بپردازید) و اینکه برای یتیمان به دادگری برخیزید و هر خیری انجام دهید خداوند به آن داناست» سوره نساء، آیه ۱۲۷.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقوق انسان در قرآن (مقاله)|حقوق انسان در قرآن]].</ref>. | |||
==حقوق بشر== | |||
[[حق تعالی]] کسی جز [[خداوند تبارک و تعالی]] نیست که خاستگاه هر حقی است که در هستی تحقق مییابد. از نظر [[قرآن]]، [[انسان]] به طور [[فطری]] [[گرایش]] به [[حق]] داشته و از [[باطل]] گریزش دارد؛ اما وقتی که [[فطرت]] [[دفن]] و [[دسیسه]] شده و [[تغییر]] یابد، [[گرایشها]] وارونه میشود؛ زیرا شخص در این حالت [[توانایی]] و [[قدرت]] [[شناختی]] خود را از دست میدهد و به سبب عدم [[درک]] و [[شناخت حق]]، به سمت باطل کشیده میشود. این گونه است که علیه حق به [[ستیز]] مینشیند و حق خواهان و حق جویان را به [[تمسخر]] میگیرد یا علیه آنان اقداماتی را انجام میدهد که میتواند به نوعی [[عذاب]] و [[شکنجه]] باشد. در این شرایط است که [[صبر بر حق]] لازم میشود تا انسان حق را تحت شکنجه و عذاب [[حمایت]] کند. از همین روست که [[خدا]] از بر دو امر «حق و [[صبر]]» سفارش میدهد تا این گونه از [[خسران]] و [[زیان]] [[ابدی]] [[رهایی]] و [[نجات]] یابد. | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، صبر بر حق هر چند که کاری سخت و دشوار است، ولی بسیار با اهمیت و اساسی است. اما [[پرسش]] این است که صبر بر حق را چگونه میتوان تحقق بخشید و چه راهها و روشهایی برای تحقق آن است؟ [[استعانت]] به صبر در راستای صیانت از حق چگونه امکان پذیر است؟ نویسنده با مراجعه به آموزههای وحیانی قرآن، به این [[پرسشها]] پاسخ داده است. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر بر حق از نظر قرآن (مقاله)|صبر بر حق از نظر قرآن]].</ref>. | |||
==حق تعالی [[خاستگاه حقایق]]== | |||
{{اصلی|منشأ حق}} | |||
از نظر قرآن، حق تعالی تنها حق ثابت در هستی است، و غیر از حق تعالی و شئونات و مظاهرش چیزی جز باطل نیست. از همین روست که خدا در قرآن بیان میکند: سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه [[الحق]] او لم یکف بربک انه علی کل شی [[شهید]]؛ به تحقیق نشانههای خود را در کرانهها و اطراف [[جهان]] و در [[نفوس]] خودشان به آنان نشان دهیم تا برای روشن شود که [[حق]] است. آیا کافی نیست که پروردگارت با ظاهر کردن [[آیات]] بر هر چیزی مشهود است؟<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> | |||
به سخن دیگر، هر چیزی در هستی است، شئونات و مظاهر [[حق تعالی]] است، و غیر حق تعالی چیزی نیست؛ اما آن چیزی که ما آن را به عنوان «[[باطل]]» میشناسیم، چیزی جز «توهم» نیست؛ یعنی اسمی بیمسمی است که هیچ «[[سلطان]]» برای وجودش نیست؛ زیرا غیر [[خدا]] کسی نیست تا در برابر خدا قرار گیرد. از این روست که آن را باطل مینامند.<ref>{{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> از همین روست که وقتی به هستی مینگریم، تنها حق تعالی را میبینیم؛ زیرا غیر از خدا هیچ چیز نیست تا مشهود باشد، بلکه هر چیزی که مشهود است و [[حقیقت]] دارد، همان حق تعالی و مظاهر و شئونات اوست.<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> | |||
بنابراین، وقتی از [[حق]] در برابر [[باطل]] سخن میگویم، در [[حقیقت]] سخن از [[حق تعالی]] است که در برابرش چیزی جز «عدم» نیست که هیچ است. پس باطل چیزی نیست تا بدان اشاره کرد، بلکه توهم و تخیلی است که در برخی از افراد [[انسانی]] و جنّی شکل میگیرد که تواناییهای خاصی دارند؛ زیرا توهم و تخیل پایینترین سطوح [[عقلانیت]] است که به سبب فقدان [[نور]] کامل و تمام در [[فکر]] و [[ذهن]] [[انسان]] و [[جن]] شکل میگیرد. بنابراین، اگر [[عقل]] انسانی به تمام و کمال رسیده و شخص به [[رشد]] تمام دست یافته باشد، دیگر جایی برای باطل در ذهن و فکر او نیست؛ زیرا [[عاقل]] [[رشید]] جز به [[علم]] و [[سلطان]] چیزی را نمیپذیرد و نسبت به هر چیزی ظنی و ریبی توقف میکند تا پس از تحقق علم، موضعگیری خودش را داشته باشد<ref>{{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره یوسف، آیه ۴۰؛ {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}} «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>؛ زیرا [[ظن]] هرگز انسان را به حق نمیرساند و «[[غنا]]» را موجب نمیشود؛ بلکه هماره هم چنان نیاز و [[فقر]] در [[فهم]] وگرایش باقی خواهد بود.<ref>{{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}} «و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref> | |||
اگر بخواهیم برای فهم [[توده]] [[مردم]] مثالی از [[حق و باطل]] بزنیم، که البته مثال است و نه تمام [[حقیقت]]، این که گفته شود داستان حق و باطل مانند آب و کف روی آب است؛ زیرا حبابهای روی آب چیزی جز تظاهری از آب نیست که [[خودنمایی]] میکند و هیچ اصالتی ندارد، بلکه به سبب [[وابستگی]] به آب و تحرکات شدید آن شکل گرفته است<ref>{{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ}} «از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش میگدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدینگونه خداوند درست و نادرست را مثل میزند؛ باری، کف، کنار میرود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز میماند؛ بدینگونه خداوند مثل میزند» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref> یا در مثالی دیگر میتوانیم نسبت حق و باطل را چیزی شبیه آب و سراب بدانیم که در بیابان شکل میگیرد. از همین روست که [[خدا]] [[اعمال]] [[کافران]] را «سراب» میداند که کافران آن را آن آب میبییند و توهم میزنند؛ در حالی که وقتی به آن میرسند چیزی را نمییابند که «وجود» داشته باشد؛ بلکه آن چیزی که «وجود» دارد و شخص آن را مییابد تنها خدا است که در آنجا به [[انتظار]] مواخذه کافران نشسته است.<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}} «و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.</ref> | |||
در [[حقیقت]] از نظر [[قرآن]]، [[حق تعالی]] خاستگاه هر حقی است. از همین رو، از قرآن [[خدا]] در هر چیزی مشهود است و هر چیزی وجودش چیزی جز [[نشانه بودن]] نیست؛ زیرا از نظر قرآن هر چیزی «آیتی» از [[آیات]] و نشانه ای از نشانههای اوست<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>، و آن چه که [[انسان]] به عنوان «[[باطل]]» از آن یاد میکند، حقیقتی ندارد، و باطل، اصلا «چیز» نیست، بلکه توهم و تخیل انسانهای [[بیماردل]] است که «[[بصیرت]]» ندارند تا حقیقت را ببیند، بلکه در بیابان از شدت [[تشنگی]] و عدم دست یابی به آب حقیقت، «هیچ» را آب میبینند و به دنبال آن میروند و در نهایت به [[پوچی]] میرسند.<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}} «و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.</ref> | |||
[[خدا]] در [[آیات]] بسیاری از [[قرآن]]، خود را خاستگاه [[حق]] دانسته است و هر چیزی را در هستی از مظاهر و شئونات [[حق تعالی]] شمرده است.<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> از این رو، تعابیری چون «[[الحق]] من ربک» در قرآن بسیار آمده است تا این [[حقیقت]] آشکار شود که خدا فقط خاستگاه هر حقی چه در آیات تدوین و چه در آیات [[تکوین]] و چه در درون و چه در برون است.<ref>بقره، آیات ۲۶ و ۹۱ و ۱۴۴ و ۱۴۷؛ {{متن قرآن|الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}} «حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش!» سوره آل عمران، آیه ۶۰؛ {{متن قرآن|وَكَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَهُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ}} «و قوم تو آن را دروغ شمردند در حالی که آن، حقّ است؛ بگو: من بر (نگهداشت) شما گمارده نیستم» سوره انعام، آیه ۶۶.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر بر حق از نظر قرآن (مقاله)|صبر بر حق از نظر قرآن]].</ref>. | |||
==[[گرایش فطری]] [[انسان]] به [[حقایق]]== | |||
{{اصلی|حقگرایی}} | |||
از نظر قرآن، انسان دارای [[فطرت الهی]] است که [[توانایی]] [[شناختی]] و گرایشی خاصی به او میدهد تا در مسیر [[هدایت]] قرار گرفته و به تمامیت کمالی بایسته و [[شایسته]] خویش برسد؛ البته همه موجودات ازاین [[هدایت فطری]] و [[حجت باطنی]] [[تکوینی]] برخوردار هستند و اختصاصی به انسان ندارد، ولی سطح این توانایی در انسان بسیار عالیتر و [[برتر]] از هر مخلوق دیگری است؛ زیرا انسان برای [[خلافت الهی]] [[انتخاب]] و [[گزینش]] شده است؛ بنابراین، برای آنکه بتواند دیگر [[مخلوقات]] هستی را بر اساس «[[تسخیر]]» [[مدیریت]] کرده و در [[مقام]] مظهریت در خلافت الهی، پروردگاری و [[ربوبیت]] کند، لازم است تا در چنین سطح عالی از [[شناخت]] و [[گرایش]] قرار گیرد که سطح عالیتری برای [[مخلوقات]] نیست.<ref>{{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}} «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ * وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ * وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید * و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید * گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموختهای، نداریم، بیگمان تویی که دانای فرزانهای * فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟ * و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۰ - ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ}} «آیا ندیدهاید که [[خداوند]] آنچه را در [[آسمانها]] و در [[زمین]] است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از [[مردم]] بیهیچ [[دانش]] و رهنمود و کتاب روشنی درباره [[خدا]] چالش میورزند» [[سوره لقمان]]، [[آیه]] ۲۰؛ {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}} «و به سوی ([[قوم]]) [[ثمود]] [[برادر]] آنان [[صالح]] را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به [[آبادانی]] گمارد پس، از او [[آمرزش]] بخواهید سپس به درگاه وی [[توبه]] کنید که [[پروردگار]] من، پاسخ دهندهای است» [[سوره هود]]، آیه ۶۱.</ref> | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، [[نفس انسانی]] در مرتبه [[قلب]] و فؤاد از این [[توانایی]] [[فطری]] برخوردار است تا ضمن [[شناخت حق]] از [[باطل]] و مصادیق آنها، به [[حق]] و مصادیق آن [[گرایش]] یافته و از باطل و مصادیق آن گریزش داشته باشد؛ بنابراین، به طور فطری [[عدالت]]، [[صداقت]]، [[امانت]]، [[ایمان]]، [[شکر]]، و مانند آنها را میشناسد و از اضداد آنها یعنی [[ظلم]] و [[دروغ]] و [[خیانت]] و [[کفر]] و [[کفران]] و مانند آنها گریزش دارد. | |||
البته باید توجه داشت که اضداد حق، که همان باطل است، چیزی جز امر «عدم» نیست که [[تظاهر]] به «وجود» میکند و خود را در تظاهری «آب» نشان میدهد که در [[حقیقت]] «سراب» است که در حالت توهم شکل میگیرد. پس وقتی ما از ظلم سخن به میان میآوریم میبایست نسبت میان آنها در سطح نقیضین بدانیم؛ زیرا مراد از اضدادی چون [[ظلم]] و [[کذب]] و [[خیانت]] در برابر [[عدالت]] و [[صداقت]] و [[امانت]]، چیزی جز «لا [[عدل]]» و «لا [[صدق]]» و «لاامانت» نیست. در [[حقیقت]] آن چه اضداد [[حق]] میدانیم، همان نقیض آنها است و گویی میبایست گفت نسبت میان آنها همان «لاوجود» در برابر «وجود» است؛ از همین روست که وقتی [[کافران]] دنبال «سراب» میروند، چیزی را نمییابند و [[وجدان]] تحقق نمییابد؛ زیرا [[باطل]] اصلا «وجود» ندارد و «لاوجود» است و آن چیزی که در هستی «وجود» دارد و [[انسان]] آن را به عنوان «وجدان» مییابد و از وجودش [[آگاه]] میشود، همان [[وجود خدا]] است که وجود [[حقیقی]] است.<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}} «و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.</ref> | |||
بنابراین، از نظر [[قرآن]]، انسان به سبب [[سلامت]] [[فطرت]] و نفس و [[قلب سالم]] و [[سلیم]]، حقیقت را میشناسد و بدان [[گرایش]] دارد و باطل را به عنوان عدم [[حقانیت]] نمیپذیرد و از آن گریزش دارد؛ زیرا آن را توهم و تخیل میشمارد که «[[سلطان]]» برای وجود و حقانیت آن نیست. | |||
البته از نظر قرآن، نفس وقتی از حالت استوا و [[اعتدال]] ذاتی و [[فطری]] و [[تکوینی]] خویش خارج شود و [[تغییر]] یابد و در حقیقت به تعبیر [[قرآنی]]، [[دفن]] و [[دسیسه]] و طبع و ختم شود، دیگر نمیتواند کارکردهای فطری خودش را داشته باشد. این گونه است که دچار عدم [[شناخت]] و گرایش وارونه میشود؛ زیرا دیگر [[تفقه]] و [[تعقل]] ندارد.<ref>شمس، آیات ۷ تا ۱۰؛ بقره، آیات ۷ تا ۱۸؛ اعراف، آیه ۱۷۹؛ رعد، آیه ۱۱؛ انفال، آیه ۵۳</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر بر حق از نظر قرآن (مقاله)|صبر بر حق از نظر قرآن]].</ref>. | |||
==صبر بر حق در شرایط عذاب== | |||
{{اصلی|صبر بر حق}} | |||
«صبر» میوه تلخ گیاهی در بیابان است که دارای مصارف دارویی و درمانی است. [[مرگ]] صبر، کشتن شخص با عذاب و [[شکنجه]] سخت و تلخ و دردناک است که در [[اسلام]] از آن [[نهی]] شده است؛ زیرا اگر کسی را بخواهند بکشند او را خلاص کنند نه آنکه او را با شکنجه و عذاب چنان بیازارند که از مرگ به سراغ بیاید. | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، [[انسانی]] از [[خسران]] و [[زیان]] [[ابدی]] رها خواهد شد که در عصر کوتاه [[زندگی دنیوی]] در [[زمین]] بتواند به چهار عمل اصلی [[ایمان به خدا]] و [[عمل صالح]] بپردازد و دیگران را به حق و صبر [[دعوت]] کند.<ref>{{متن قرآن|وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ}} «سوگند به روزگار، * که آدمی در زیانمندی است * جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و یکدیگر را به راستی پند دادهاند و همدیگر را به شکیبایی اندرز دادهاند» سوره عصر، آیه ۱- ۳.</ref> | |||
مراد از این صبر آن است که [[انسان]] [[سختیها]] را برای [[احقاق حق]] [[تحمل]] کرده و دیگران را به آن توصیه کند؛ زیرا آن چه اصالت دارد، [[شناخت حق]] و استقامت بر آن است؛ زیرا این گونه انسان در مسیر کمالی قرار میگیرد که برای آن [[خلق]] شده است. صبر و [[شکیبایی]] زمانی لازم است که فشار درونی یا بیرونی بسیار سنگین و سخت و دشوار باشد. در این شرایط هر چند که شخص فشار سهمگینی را بر خود [[احساس]] میکند، اما آستانه تحمل آن بالا است و به [[جزع]] و فزع نمیافتد و واکنشهای تند عصبی و غیر [[متعادل]] از او صادر نمیشود؛ البته این بدان معنا نیست که هیچ بروز و ظهوری در [[جسم]] و بدن شخص نداشته باشد، بلکه ممکن است در همان هنگامه صبر، آهی داشته باشد و اشکی از دیدگان فرو ریزد یا چهره درهم شود و [[بشاشت]] خود را از دست دهد؛ اما با این همه گفتار یا کرداری یا [[رفتاری]] نخواهد داشت که بیانگر خروج از [[اعتدال]] و [[تعادل]] و استوا باشد. | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، هنگامی که [[انسان]] در [[دنیا]] [[زندگی]] میکند، با انواع [[ابتلائات]] و [[مصیبتها]] و [[فتنهها]] مواجه میشود که بر اساس [[سنت الهی]] است.<ref>{{متن قرآن|كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ}} «هر کسی (مزه) مرگ را میچشد و شما را با بد و نیک میآزماییم و به سوی ما بازگردانده میشوید» سوره انبیاء، آیه ۳۵؛ {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ}} «و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! * همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم) * بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷؛ {{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ}} «آیا مردم پنداشتهاند همان بگویند ایمان آوردهایم وانهاده میشوند و آنان را نمیآزمایند؟ * و بیگمان پیشینیان آنان را (نیز) آزمودهایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب میشناسد و دروغگویان را (نیز) نیک میشناسد» سوره عنکبوت، آیه ۲-۳؛ {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}} «هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است * تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمیدارد» سوره حدید، آیه ۲۲-۲۳.</ref> بنابراین، اگر [[صبر]] ورزد و جزو [[صابرین]] باشد از [[آثار صبر]] برخوردار میشود.<ref>{{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ}} «و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! * همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم) * بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷</ref> البته بهترین حالت صبر همان «[[صبر جمیل]]»<ref>{{متن قرآن|وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ * قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}} «و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند؛ (یعقوب) گفت: (نه چنین است که میگویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست، اکنون (کار من) شکیبی نیکوست و بر آنچه وصف میکنید از خداوند باید یاری جست * (یعقوب) گفت: (نه چنین است) بلکه هوای نفستان کاری را در چشمتان آراست پس (کار من) شکیبی نیکو (خواهد بود)، باشد که خداوند همه آنان را به نزد من باز آورد، اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۸ و ۸۳؛ معارج، آیه ۵</ref> است که [[زیباترین]] صبر نیز است که [[پیامبران]] بدان آراسته هستند و [[معصومان]]{{ع}} بر این باورند که در [[ابتلائات]] ومصیبتها «ما [[رایت]] الا جمیلا». | |||
از نظر [[قرآن]]، [[مؤمنان]] افزون بر ابتلائات و [[مصیبتها]] که به [[حکم]] [[سنت]] [[ابتلاء]] عارض میشود، در مسیر [[دعوت]] به [[حق]] و عمل به آنکه همان [[آموزههای وحیانی اسلام]] است، گرفتار [[اذیت]] و آزارهای دیگران میشوند که [[صبر]] بر آن لازم و ضروری است. در [[حقیقت]] صبر بر اذیت در راه حق امری ضروری و لازم است و [[خدا]] [[مردم]] را بدان توصیه و سفارش میکند. | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، [[انسان]] در طول [[زندگی]] به سه دسته مسائل مواجه است که صبر بر آن لازم است: صبر در [[اطاعت]] و انجام [[تکالیف الهی]]، صبر در مصیبتها، و صبر در هنگامه مواجه [[معصیت]] و عدم خروج از [[تعادل]] و گرفتار شدن به آن. | |||
از نظر قرآن، مؤمنان در زندگی خویش میبایست به «صبر» به عنوان یک عامل مهم برای صیانت از [[حقگرایی]] خویش توجه کرده و به آن [[استعانت]] جویند.<ref>{{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ * وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} «از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بیگمان این کار جز بر فروتنان دشوار است * و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۴۵ و ۱۳۵.</ref> | |||
از آثار بهرهمندی از صبر این خواهد بود که «[[معیت]]» خدا را با خود خواهیم داشت و خدا در شرایط سخت به [[امداد]] و [[یاری]] [[صابر]] میآید و او را در [[مشکلات]] به [[سلامت]] عبور میدهد. | |||
از آن جایی که صبر در زندگی نقش اساسی برای عبور از همه مشکلاتی دارد که شخص با آن مواجه میشود، سفارش و توصیه دیگران به آن جزو یکی از [[وظایف]] و [[تکالیف]] اصلی مؤمنان دانسته شده است.<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ}} «آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آوردهاند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش میکنند» سوره بلد، آیه ۱۷.</ref> | |||
[[خدا]] در [[قرآن]] بارها [[پیامبر]]{{صل}} را [[فرمان]] میدهد تا بر اساس [[وحی]] عمل کرده و تابع آن باشد و تا [[زمان]] به نتیجه رسیدن یا [[حکم]] و [[حکومت الهی]] بر [[صبر]] به عنوان مهمترین عامل [[استعانت]] جوید؛ زیرا صبر از مصادیق [[احسان]] است.<ref>{{متن قرآن|وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}} «و از آنچه به تو وحی میگردد پیروی کن و شکیبایی پیشه ساز تا خداوند داوری فرماید و او بهترین داوران است» سوره یونس، آیه ۱۰۹؛ {{متن قرآن|وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}} «و شکیبایی ورز که خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمیسازد» سوره هود، آیه ۱۱۵.</ref> این صبر میبایست برای خدا و به خدا باشد؛ یعنی قصد آن باشد تا برای خدا صبر ورزد و دیگر آنکه تکیه گاه خویش را در صبر خدا قرار دهد نه به [[توانایی]] خویش.<ref>{{متن قرآن|وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ}} «و شکیبا باش! و شکیب تو جز با (یاری) خداوند نیست و برای آنان اندوه مخور و از نیرنگی که میبازند در تنگدلی به سر مبر» سوره نحل، آیه ۱۲۷؛ {{متن قرآن|قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}} «موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.</ref> در چنین شرایطی است که خدا «[[معیت]]» داشته و [[صابر]] را به عنوان [[متقی]] و [[محسن]] [[یاری]] میرساند.<ref>نحل، آیات ۱۲۷ و ۱۲۸؛ انفال، آیه ۴۶</ref> | |||
از نظر قرآن، از مهمترین ویژگی [[پیامبران]] [[اولوا العزم]] همین ویژگی صبر است که در [[رسالت]] خویش به نمایش گذاشته و هرگز میدان را برای [[دشمن]] خالی نگذاشته و در هر شرایطی [[سختی]] را [[تحمل]] کرده و ماموریت خویش را به پایان رساندند و تحت تاثیر [[امور دنیوی]] یا شرایط سخت [[عقب نشینی]] نکردند و همه [[مصیبتها]] را تحمل کردند. البته [[مؤمنان]] نیز میبایست هم چون آنان [[صبر]] ورزند و این گونه عمل و [[زندگی]] کنند؛ زیرا صبر ورزی از مصادیق اصلی «[[عزم]] الامور» <ref>آل عمران، آیه ۱۸۶؛ شوری، آیه ۴۳؛ احقاف، آیه ۳۵</ref> و رسیدن به [[مقام]] [[اولوالعزم]] وصاحبان عزم است که هرگز در [[مقام عمل]] جز رسیدن به مقصود در مقصد [[اندیشه]] ای دیگر ندارند و تحت تاثیر [[اذیت]] و [[افکار]] و اقوال دیگر از راه [[حق]] کوتاه نمیآیند و [[افراط]] و [[تفریط]] نمیکنند.<ref>کهف، آیه ۲۸؛ لقمان، آیه ۱۷؛ ص، آیه ۱۷؛ طور، آیه ۴۸؛ مزمل، آیه ۱۰؛ آل عمران، آیه ۲۰۰</ref> | |||
از نظر [[قرآن]]، صبر برای حق و به حق در برابر [[باطل]] میتواند جلوی هر ضرری را بگیرد که از سوی دیگران متوجه [[اهل حق]] است؛ زیرا [[خدا]] [[مکر]] و [[کید]] [[دشمنان]] را به خودشان باز میگرداند و به [[یاری]] مؤمنان [[صابر]] میشتابد.<ref>{{متن قرآن|إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ * بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ}} «چون نیکییی به شما رسد آنان را غمگین میکند و چون بدییی دامنگیرتان شود از آن شادمان میشوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام میدهند فراگیر است * چرا؛ (بیگمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۰ و ۱۲۵؛ {{متن قرآن|وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}} «و چون با جالوت و سپاه وی رویاروی شدند گفتند: پروردگارا! ما را از شکیب، سرشار کن و گامهای ما را استوار دار و ما را بر کافران پیروز گردان» سوره بقره، آیه ۲۵۰.</ref> | |||
پس از نظر [[قرآن]]، [[صبر]] در [[حق]] و بر حق و با حق و به حق میتواند مهمترین [[وظیفه]] وتکلیف باشد که [[انسان]] را در شرایط [[دنیا]] از [[مشکلات]] و [[مصیبت]] و [[اذیت]] و [[ابتلاء]] عبور میدهد و بستر [[امداد الهی]] را در دنیا فراهم میآورد و [[حزن]] و [[خوف]] را بر میدارد؛ از این روست که صبر را به عنوان «خیر» معرفی میکند.<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> | |||
به هر حال، از نظر قرآن، [[صبر بر حق]] امری است که میبایست [[مؤمن]] به عنوان یک اصل بپذیرد وبه دیگران توصیه و سفارش کند و در این راه [[صبر]] ورزی تنها تکیه گاه و [[توکل]] و اعتمادش به [[خدا]] باشد؛ چنان که خدا به پیامبرش میفرماید: و اصبر و ما صبرک الا بالله؛ و صبر کن و [[شکیبایی]] ورز و صبر تو جز به خدا نیست.<ref>{{متن قرآن|وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ}} «و شکیبا باش! و شکیب تو جز با (یاری) خداوند نیست و برای آنان اندوه مخور و از نیرنگی که میبازند در تنگدلی به سر مبر» سوره نحل، آیه ۱۲۷.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر بر حق از نظر قرآن (مقاله)|صبر بر حق از نظر قرآن]].</ref>. | |||
==[[حقوق الهی]]== | |||
[[حقوق]]، جمع «[[حق]]» به معنای ثابت، درست، [[درستی]]، سزاوار است.<ref>نثر طوبی، علامه شعرانی، ص۱۸۱ و منابع دیگر لغوی</ref> | |||
[[محققان]] معتقدند اصل حق به معنای ثبوت همراه با [[مطابقت با واقع]] است<ref>التّحقیق، حسن مصطفوی، ج۲، ص۲۶۲، «حق»</ref> اما در اصطلاح، حق، همان قدرتی است که از طرف [[قانون]] به شخصی داده شده است.<ref>ترمینولوژی حقوق، دکتر جعفری لنگرودی، ص۲۱۶، «حق»</ref> | |||
برخی دیگر در تعریف حق گفتهاند که آن [[قدرت]] یا امتیازی است که کسی یا جمعی سزاوار برخورداری از آن است، به ویژه قدرت یا امتیازی که به موجب قانون یا عرف مقرّر شده باشد؛ چراکه اساساً افراد [[جامعه]] بر اثر روابط و مناسبات خود، یک رشته [[اختیارات]] و امتیازات به دست میآورند که مجموعه آن را حقوق مینامند و مشتمل بر اختیارات [[مدنی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و همه مزایا و سلطههایی است که از قانون ناشی میشود.<ref>فرهنگ علوم سیاسی، مرکز اطّلاعات و مدارک علمی ایران، ص۳۷۲ – ۳۷۳</ref> | |||
با نگاهی به [[آموزههای قرآنی]] این معنا ثابت میشود که حقوق همواره در ارتباط با دیگری معنا مییابد. این دیگری میتواند [[انسانی]] دیگر، [[خدا]]، یا موجودات دیگری چون گیاهان، جانوران و [[محیط زیست]] باشد. بنابراین، این گونه نیست که حق و حقوق تنها در دایره محدود [[انسان]] تعریف شود. | |||
بر این اساس، حق، قدرت یا امتیازی است که از سوی [[خداوند]] به آفریدهای داده میشود و چون خداوند حق مطلق است<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>؛ لذا منشأ و خاستگاه هر حقی برای دیگری به شمار میرود.<ref>{{متن قرآن|الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}} «حق از (آن) پروردگار توست پس هیچگاه از دو دلان مباش!» سوره بقره، آیه ۱۴۷؛ {{متن قرآن|الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}} «حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش!» سوره آل عمران، آیه ۶۰.</ref> | |||
[[خداوند]] به طور ذاتی از [[حق]] و [[حقوقی]] چون [[مالکیت]] و [[ولایت]] برخوردار است<ref>بقره، آیه ۱۰۷؛ انعام، آیه ۱۴؛ شوری، آیه ۹ و ۳۱؛ عنکبوت، آیه ۲۲</ref>؛ ولی میتواند این حق را به دیگری یا دیگران نیز بدهد که داده است.<ref>{{متن قرآن|إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ}} «بیگمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی میکند» سوره اعراف، آیه ۱۹۶؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> | |||
[[آموزههای قرآنی]] تاکید دارد که حق [[قانونگذاری]] تنها از آن خداوند است و دیگری [[حق تشریع]] ندارد و اوست که به عنوان [[شارع]] انحصاری تنها از چنین حقی برخوردار است. بر همین اساس قوانینی که از سوی دیگران صادر میشود از اعتباری برخوردار نیست، مگر آنکه خداوند چنین اجازهای را صادر کرده باشد. [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]] از حق تشریع به [[حکم الهی]] برخوردارند.<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> | |||
همچنین [[حقوق الهی]] بسیار عام و فراگیر است و همه هستی را در بر میگیرد. این [[حقوق]] همان طوری که شامل حقوق طبیعی و قانونی در قالب [[احکام]] و مانند آن میشود، اختصاصی به [[انسان]] ندارد، بلکه حتی گیاهان، جانوران و [[جنیان]] دارای [[حقوقی]] هستند که انسان باید آنها را مراعات کند. برخی از این حقوق در قالب [[قوانین]] سفت و سخت در موارد خاص مورد تاکید قرار گرفته است. از جمله این حقوق میتوان به حقوق گیاهان و جانوران در [[موسم حج]] اشاره کرد.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «ای مؤمنان! به پیمانها وفا کنید؛ (گوشت) دامها برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده میشود، بیآنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بیگمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد * ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند و (حرمت) زیارتکنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را میجویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۱-۲.</ref> [[حفظ]] و صیانت از [[محیط زیست]] و عدم تخریب آن از دیگر [[حقوقی]] است که برای غیر [[انسان]] وضع شده و انسان موظف به مراعات آن است. این [[حقوق]] گاه در شکل [[قوانین]] بیان شده و هر گونه [[تخلف]] از آن، مجازاتی را به دنبال خواهد داشت.<ref>همان آیات و کتب فقهی مناسک حج</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقوق انسانها در قرآن (مقاله)|حقوق انسانها در قرآن]].</ref>. | |||
==[[حقوق]] طبیعی و [[فطری]] [[انسان]]== | |||
[[خداوند]] برای انسان [[حقوقی]] را قرار داده که برخی از آنها در قالب حقوق طبیعی شناخته و معرفی میشود. از نظر [[عالمان]] [[اسلامی]] از جمله [[شهید مطهری]] هر [[استعداد]] طبیعی مبنای یک«[[حق]] طبیعی» است و یک «سند طبیعی» برای آن به شمار میآید. حقوق طبیعی از انعقاد قرارداد سرچشمه نمیگیرد، بلکه عام و فراگیر است و شرط استیفای این حق را نیز [[استاد مطهری]] [[استمداد]] از [[عقل]] و [[اراده]] و عمل به [[تکلیف]] و [[وظیفه]] میداند. | |||
ایشان مینویسد: «[[اسلام]] به حقوق فطری و [[عدالت]] [[تکوینی]] قائل است. و اصولا نیز جز برپایه اصل غائیت نمیتوان برای حقوق فطری پایهای درست کرد… اصلا آیا جز با [[تأیید]] اصل غائیت و [[شهادت]] خود [[جهان تکوین]] و اینکه یک نوع تناسب و توازنی در [[جهان]] است راه دیگری برای حقوق فطری که واقعاً آن را یک امر [[واقعی]] بدانیم و بگوییم قرارداده شده این حق برای این [[گیاه]] یا حیوانی یا انسان، راه دیگری هست؟ صرفا [[ملایمت]] اتفاقی، یعنی اینکه تصادفا احتیاجات ما با این امور رفع میگردد آیا ممکن است دلیل باشد برای اینکه حقی فطری و طبیعی است یا نه؟ | |||
به نظر میرسد جز [[منطق]] [[الهی]] و منطق اصل غائیت که به موجب آن نظمی ارادی و [[شعور]] و حساب و قاعدهای در کار است و رابطهای [بین برخی اشیاء با یکدیگر و بین گذشته و [[آینده]]] در کار است؛ به نحوی که اگر محتاج نبود، محتاج الیه به وجود نمیآمدند. [بله، جز با پذیرش چنین ارتباط و [[پیوستگی]] مستقیمی] نمیتوان حقوق فطری و طبیعی را توجیه کرد.[و کلیه توجیهاتی که برپایهای جز اصل غائیت، توسط [[روشنفکران]] و [[اندیشمندان]] [[غربی]] در [[دفاع از حقوق]] فطری و طبیعی به عمل آمده نارسا و مخدوش است.] <ref>بررسی اجمالی میان اقتصاد اسلامی، شهید مرتضی مطهری، صفحات ۱۶۴ و ۱۶۵</ref> و در ادامه استاد نتیجه میگیرد: «[حقوق فطری عین [[حقوق الهی]] است و برخلاف آنچه نویسندگان جدید میپندارند هیچ دوگانگی و [[تقابل]] میان [[حقوق]] [[فطری]] و [[الهی]] در کار نیست.]».<ref>همان، ص۱۶۶</ref> | |||
از نظر [[قرآن]] [[تجاوز به حقوق]] [[انسان]] امری ناروا و [[نکوهیده]] است<ref>{{متن قرآن|وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا}} «و میراث (خود و یتیمان) را یکجا میخورید،» سوره فجر، آیه ۱۹.</ref> و کسانی که به این حقوق [[تجاوز]] میکنند قابل پیگیری و سزاوار [[مجازات]] هستند<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} «ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.</ref>؛ چراکه این گونه [[رفتار]] از مصادیق [[فساد]] و [[افساد در زمین]] است.<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبهدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید؛ (چنانکه) هر دستهای از مردم آبشخور خویش را باز میشناخت؛ از روزی خداوند بخورید و بنوشید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰.</ref> | |||
همچنین از نظر قرآن، همه [[انسانها]] از مرد و [[زن]] بیهیچ تفاوت در رنگ و نژاد و مانند آن دارای [[حقوقی]] هستند که هیچ تبعیضبردار نیست و [[تساوی در حقوق]] [[انسانی]] از امور ثابت است.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}} «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳؛ {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}} «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref> بنابراین، یکی از [[اصول بنیادین اسلام]]، [[محترم]] بودن [[حقوق]] همه [[انسانها]] نسبت به یکدیگر است.<ref>شوری، آیه ۴۲</ref> | |||
انسانها از حقوق برابر و مساوی در [[امور اجتماعی]] برخوردارند<ref>{{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}} «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی مینهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.</ref> و از [[حقوقی]] برابر چون [[حق حیات]] و [[زندگی]] سالم همراه با [[آسایش]] و [[آرامش]] بهرهمند هستند.<ref>{{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}} «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref> در حوزه [[قضایی]] در [[آیات قرآن]] بر مراعات [[عدالت]] در [[قضاوت]] به عنوان یکی از مهمترین حقوق تمامی انسانها تاکید شده است.<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}} «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> | |||
براساس دیدگاه [[قرآن]] [[حاکمان]] و قاضیان نقش بسزایی در [[حفظ]] [[حقوق انسانها]] در [[جامعه]] به عهده دارند و میبایست به این نقش خویش به طور کامل بپردازند و کوتاهی نکنند.<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}} «و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref> البته به طور طبیعی [[اهل]] [[اعتقاد]] به [[خدا]]، [[اهل تقوا]] و [[نیکوکاران]] و محسنان [[گرایش]] به حفظ و رعایت [[عدالت]] دارند و این نقش را حتی بیشتر از حاکمان مراعات میکنند. [[خداوند]] در [[آیه]] ۲۳۶ [[سوره بقره]] میفرماید که [[رعایت حقوق انسانهای دیگر]]، [[وظیفه]] نیکوکاران است و جالب اینکه محسنان اصولا گرایش به چنین [[رفتاری]] دارند. | |||
قرآن تبیین میکند که یکی از مهمترین راههای تعیین حقوق انسانها [[احکام شرعی]] است که از سوی خداوند در [[کتب آسمانی]] بیان شده است. در [[حقیقت]] احکام شرعی، تعیینکننده حدود [[حقوق]] انسانهاست.<ref>بقره، آیات ۱۸۷ و ۲۲۹ و ۲۳۰</ref> | |||
بر این اساس تنها کسانی واقعاً به [[حقوق انسانی]] پایبند هستند و بدان [[قیام]] میکنند که به [[قیامت]] اعتقاد داشته باشند. از این رو که خداوند در آیه ۶ [[سوره نساء]] میفرماید که اعتقاد به [[حسابرسی]] دقیق خداوند، پشتوانه [[رعایت حقوق]] انسانهاست. در این راستا اهل تقوا گرایش به مراعات کامل حقوق انسانی دارند و خداوند در [[آیات]] ۲۳۳ و ۲۴۱ و ۲۸۲ سوره بقره بیان میکند که [[تقوا]]، زمینهساز [[رعایت حقوق انسانهای دیگر]] است. همچنین بر اساس [[آیه]] ۹ [[سوره نساء]] توجّه به [[کیفر الهی]]، کاملی برای [[رعایت حقوق]] انسانهاست. | |||
به سخن دیگر، مهمترین عواملی که موجب مراعات [[حقوق]] دیگران از سوی [[انسان]] میشود اموری چون [[اعتقاد]] به [[خدا]]، [[معاد]] و [[رستاخیز]] است که زمینهساز [[تقوا]] و [[احسان]] و مانند آن از امور [[اخلاقی]] میشود و همین خود عاملی برای مراعات [[اصول اخلاقی]] از جمله حقوق دیگران است. | |||
از نظر [[قرآن]] [[قیام]] مداوم علیه [[تضییعکنندگان حقوق]] [[انسانها]]، راهی برای [[دفاع از حقوق]] [[انسانی]] است<ref>{{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}} «و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.</ref> به طوری که دیگران به خود [[اجازه]] نمیدهند حقوق دیگران را تضییع کنند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقوق انسانها در قرآن (مقاله)|حقوق انسانها در قرآن]].</ref>. | |||
==مصادیقی از [[حقوق انسان]]== | |||
[[حقوق انسانی]]، [[قدرت]] و امتیازاتی است که [[خداوند]] برای [[انسان]] به عنوان اشرف آفریدههایش قرار داده است و هیچ کس نمیتواند آن را از انسان سلب کند. بر اساس [[آموزههای قرآنی]]، [[حقوقی]] چون [[حق آزادی]] در برابر [[بردگی]] از حقوقی است که خود انسان نیز نمیتواند آن را از خود سلب کند و خود را برده دیگری کند. پس این گونه نیست که انسان بتواند هر حقی را از خود سلب کند؛ چراکه برخی از [[حقوق]] از حقوق ثابتی است که بیرون از [[اراده]] و [[اختیار انسان]] است؛ حال چه رسد که کس دیگری این [[حق]] ثابت را از او سلب کند. | |||
حقوق انسانی شامل حقوق [[فطری]] و حقوق طبیعی و حقوق قانونی است. حق قانونی میتواند براساس شرایط [[تغییر]] کند و حتی انسان میتواند از آن حق درگذرد. به عنوان نمونه حق [[قصاص]] از حقوقی است که صاحبان دم میتوانند آن را ببخشند.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} «ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref> همچنین [[حق مهریه]] از جمله اموری است که انسان میتواند از آن بگذرد و نگیرد.<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}} «و اگر آنان را پیش از آمیزش و پس از آنکه کابین بریدهاید طلاق دهید پرداخت نیمی از کابین بر عهده شماست مگر آنان خود از آن بگذرند یا آن کس که رشته ازدواج در کف اوست در گذرد و گذشت کردنتان به پرهیزگاری نزدیکتر است و بخشش را میان خود فراموش مکنید که خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۷.</ref>. در ادامه به برخی از مصادیق [[حقوق انسانی]] براساس [[آیات قرآن]] اشاره میکنیم: | |||
# [[آزادی]]: از نظر [[اسلام]]، هر [[انسانی]] [[آزاد]] به [[دنیا]] آمده است و برده دیگری نیست؛ چنانکه هر انسانی دارای [[اراده]] و [[اختیار]] و [[حق]] [[انتخاب]] است و از نظر [[اجتماعی]] نیز موجودی آزاد است. [[آزادی اجتماعی]] [[انسان]] شامل [[آزادی عقیده]] <ref>بقره، آیه ۲۵۶؛ آل عمران، آیه ۲۰؛ انسان، آیات ۳ و ۲۹</ref>، [[آزادی اندیشه]] <ref>بقره، آیات ۲۱۹ و ۲۶۶؛ آل عمران، آیه ۱۱۹</ref> و دیگر [[آزادیهای مشروع]] است. این [[آزادیها]] [[تکوینی]] و [[فطری]] و طبیعی است که کسی حتی خود شخص نمیتواند آن را از خود سلب نماید. | |||
# [[اتمام حجت]]: از [[حقوق انسان]] نسبت به [[خدا]] این است که [[خداوند]] حق را به او نشان دهد و [[چاه]] و راه را بنمایاند. چنین حقی از خود خداوند نشئت گرفته است. از این روست که خداوند با [[ارسال پیامبران]] و [[کتب آسمانی]] اتمام حجت کرده و کسی را بدون اتمام حجت [[مجازات]] نمیکند.<ref>{{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}} «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵؛ اسراء، آیه ۱۵</ref> | |||
# حق [[ازدواج]]: [[انتخاب همسر]] و ازدواج، از [[حقوق]] انسانهاست<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا * وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «و اگر میهراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که میپسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیکتر است * و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۳ و ۲۵.</ref> از [[آیات]] ۲۲۸ تا ۲۳۲ [[سوره بقره]] به دست میآید که تصمیم در [[ازدواج]] [[مجدّد]] از جمله [[حقوق زن]] است؛ چنانکه از [[آیه]] ۱۲۷ [[سوره نساء]] بر میآید نادیده گرفتن [[حق]] ازدواج [[دختران]] [[یتیم]] جایز نیست و کسانی که چنین کنند سزاوار [[نکوهش]] هستند. | |||
#استفاده از [[طبیعت]]: استفاده از طبیعت، [[حقّ]] همه انسانهاست و کسی نمیتواند این حق را از کسی سلب کند.<ref>بقره، آیات ۲۲ و ۲۹؛ اعراف، آیات ۱۰ و ۳۲</ref>. | |||
# [[حق پناهندگی]]: حق پناهندگی به عنوان راهی برای [[نجات]] از [[شکنجه]] و فشار برای همگان ثابت است<ref>نساء، آیه ۱۰۰؛ انفال، آیات ۲۶ و ۲۷ و ۷۴</ref> این حق پناهندگی و [[تأمین امنیّت]] بهویژه برای افراد جویای [[پیامهای الهی]] لازم و [[واجب]] است.<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}} «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref> | |||
# [[حق تجارت]]: از [[حقوق]] مسلم [[انسان]] حق تجارت است <ref>{{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}} «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref> پس کسی نمیتواند این [[حق]] را از کسی سلب کند، اما اگر کسب و [[تجارت]] [[نامشروع]] باشد به عنوان یک ضد [[حقوق بشر]] از او سلب میشود؛ زیرا حق [[انسانی]] است که کسب در مسیر [[حلال]] و [[مشروع]] باشد.<ref>بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۷۵ و ۲۷۸؛ ال عمران، آیه ۱۳۰؛ نساء، آیه ۲۹ و ۱۶۱؛ روم، آیه ۳۹</ref> | |||
# حق [[تصمیمگیری]]: [[انسانها]]، دارای حق [[رأی]] و [[انتخاب]]، در [[تعیین سرنوشت]] خویش هستند.<ref>آل عمران، آیه ۱۵۹؛ انفال، آیه ۵۳؛ رعد، آیات ۱۱ و ۱؛ شوری، آیه ۳۸</ref> | |||
# [[حق حیات]]: همه انسانها، دارای حق حیات هستند<ref>{{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ * وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند * و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۳۲ و ۴۵؛ {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}} «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref> از همین رو کشتن فرد بیگناه، موجب سلب [[حق حیات]] از [[قاتل]] میشود<ref>{{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref> و از سلبکنندگان حق حیات از سوی [[خداوند]] در [[قیامت]] نیز [[مؤاخذه]] و [[حسابرسی]] به عمل میآید.<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ * بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ}} «و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند: * که به کدام گناه او را کشتهاند؟» سوره تکویر، آیه ۸-۹.</ref> | |||
# [[حق اخوت]]: یکی از [[حقوقی]] که در [[اسلام]] وضع شده حق اخوت و [[برادری]] است که بسیار باارزش است<ref>بقره، آیه ۲۲۰؛ حجرات، آیه ۱۰</ref> این [[حق]]، خود لوازم و ملازماتی دارد که از جمله آنها میتوان به اجتناب از [[غیبت]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ}} «جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند * ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند * ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبهپذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۰-۱۲.</ref>، ایجاد [[صلح]] و [[آشتی]] میان [[برادران دینی]] درگیر [[جنگ]] <ref>{{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}} «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد * جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۹ - ۱۰.</ref>، [[طلب مغفرت]] برای یکدیگر<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}} «و کسانی که پس از آنان آمدهاند میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتهاند بیامرز و در دلهای ما کینهای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشایندهای» سوره حشر، آیه ۱۰.</ref>، [[حسن معاشرت]] با [[ایتام]] <ref>بقره، آیه ۲۲۰</ref>، گذشت از [[حق]] [[قصاص]]<ref>بقره، آیه ۱۷۸</ref> و مانند آنها به عنوان مقتضیات حق [[اخوّت]] [[دینی]] اشاره کرد. | |||
# حق [[حرم]]: [[حرم الهی]] اختصاصی به ساکنان [[مکه]] ندارد و همگان از این حق برخوردارند.<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ}} «بیگمان به کسانی که کفر ورزیدهاند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار دادهایم- باز میدارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک میچشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.</ref> مقتضای این [[حق الهی]] [[انسانها]] نسبت به [[حرم مقدس]]، برخورداری همگان از امکانات آسایشی و آرامشی آنجاست. بنابراین کسی نمیتواند [[آسایش]] [[مردم]] و [[امنیت]] و [[آرامش]] آنان را در حرم سلب کند.<ref>بقره، آیه ۱۲۵؛ آل عمران، آیات ۹۶ و ۹۷؛ قصص، آیه ۵۷؛ عنکبوت، آیه ۶۷</ref> | |||
# [[حق تغذیه]]: همه انسانها از حق تغذیه سالم برخوردارند و این از [[حقوق]] طبیعی و [[فطری]] [[بشر]] است. با این همه [[خداوند]] به طور خاص یک حق دیگری را برای گروهی از انسانها ثابت کرده است. از [[آیات قرآن]] به دست میآید که گرسنگان و بینوایان، دارای حق تغذیه از [[اموال]] توانمندان هستند. این بدان معناست که [[وظیفه]] و [[تکلیف]] [[ثروتمندان]] و توانمندان است که گرسنگان و بینوایان را [[سیر]] کنند.<ref>حاقه، آیه ۳۴؛ مدثر، آیه ۴۴؛ فجر، آیه ۱۸؛ بلد، آیات ۱۴ تا ۱۶</ref> | |||
# [[حق حضانت]]: پدر و مادر، دارای [[حق حضانت]] [[کودک]] خویش هستند<ref>بقره، آیات ۲۳۲ و ۲۳۳؛ طلاق، آیه ۶</ref> و در صورت [[وفات]] [[والدین]]، [[وارثان]] پدر و مادر دارای حق حضانت کودک میشوند.<ref>{{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}} «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref> | |||
# [[حق]] [[مدیریت]] مردان: مردان، دارای حق مدیریّت در [[خانواده]]، به دلیل [[توانایی جسمی]] و تأمین [[هزینه زندگی]] هستند.<ref>نساء، ایه ۳۴</ref> | |||
# [[حقوق]] آوارگان: آوارهشدگان به ناحق، به وسیله [[دشمنان]]، مجاز به [[اقدام]] نظامی به نفع خود هستند.<ref>بقره، آیه ۱۹۱ و ۲۴۶؛ توبه، آیه ۱۳؛ حج، آیات ۳۹ و ۴۰</ref> همچنین آنان به سبب [[اخراج]] و [[تبعید]]، مستحقّ استفاده از [[اموال]] فیء و [[انفال]] عمومی هستند.<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}} «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است * (بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۷-۸.</ref> | |||
#دیگر [[حقوق انسانی]]: در [[آیات قرآن]] از [[حق دادرسی]] و دسترسی عادلانه به [[قضا]]<ref>نساء، آیات ۵۸ و ۱۰۵</ref>، [[حق]] [[دفاع از خود]] در برابر [[ظالم]]<ref>{{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست * همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>، [[حق]] [[عبادت]]<ref>علق، آیات ۹ و ۱۰</ref>، حق [[قصاص]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ * وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}} «ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت * و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۸-۱۷۹.</ref>، [[حق مالکیت]]<ref>بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۷۴ و ۲۷۹</ref>، حق [[وطن]] و [[مسکن]] مورد [[اطمینان]]<ref>بقره، آیات ۸۴ و ۲۴۶؛ حج، آیه ۴۰</ref> و دهها حق دیگر سخن به میان آمده است. [[حقوق]] دیگری نیز برای [[دشمنان]]، جنبدگان و گیاهان و مانند آنها بیان شده که نمیتوان در یک نوشتار کوتاه همه را احصا و بیان کرد. از این رو در اینجا به همین مقدار بسنده میشود.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقوق انسانها در قرآن (مقاله)|حقوق انسانها در قرآن]].</ref>. | |||
==[[اسلام]]، بستری برای [[قیام جهانی]] [[قسط]] گرایان== | |||
بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>، [[فلسفه وجودی]] اسلام از [[آدم]]{{ع}} تا خاتم{{صل}} آشنایی [[بشر]] با [[حقوق]] طبیعی [[انسانی]] خود و ایجاد انگیزه برای [[قیام]] و اقامه [[عدالت]] قسطی و سهم خواهی است. | |||
از آیه به دست میآید که [[شناخت]] این حقوق طبیعی و قیام برای سهم خواهی و مطالبهگری، نوعی [[نصرت]] خداوند و پیامبرانش است. | |||
همچنین از آن جایی که قیام برای برپایی و اقامه عدالت قسطی از سوی همه مردم یعنی ناس انجام میگیرد، به این معنا خواهد بود که اسلام بستری برای شناخت حقوق طبیعی و زمینهسازی قیام همه مردم برای عدالت قسطی است. پس باید جایگاه اسلام و فلسفه وجودی آن را، بسترسازی برای شناخت و قیام دانست. | |||
همچنین تاکید بر مردم و ناس به این معنا است که اسلام برنامه ای خاص برای [[مسلمانان]] نیست، بلکه دایره خطابات اسلام از آدم{{ع}} تا خاتم{{صل}} همه [[بشریت]] بیتوجه به [[مسلمان]] بودن است. پس [[زن]] و مرد، مسلمان و [[کافر]]، سیاه و سفید، [[خرد]] و کلان و مانند آنها به عنوان مردم، مخاطب اسلام و همه [[کتابهای آسمانی]] هستند و اختصاصی به مسلمان ندارد. در [[حقیقت]]، همه مردم از این حقوق به عنوان ناس برخوردارند و تنها شرطی که موضوعیت دارد ناس و مردم بودن است نه عنوانی دیگر. | |||
از نظر [[قرآن]] اگر [[کافر]] نیز این [[حقوق]] را بشناسد و برای آن [[قیام]] کند، در [[حقیقت]] خواسته و ناخواسته و نیز دانسته و نادانسته در [[خدمت]] [[نصرت الهی]] است؛ زیرا هر کسی از [[مردم]] که به این حقوق قیام کرده است، در راستای [[اهداف الهی]] و [[فلسفه وجودی]] [[دین اسلام]] قیام کرده است. از همین روست که [[خداوند]] بر [[علم غیب]] تاکید کرده است. | |||
از قرآن همچنین به دست میآید کافر به [[خدا]] و [[قیامت]] نیز [[حقوقی]] دارد که خداوند برای او در نظر گرفته و کسی [[حق]] ندارد آن را از وی سلب کند. این حقوق طبیعی برای کافر به خدا و قیامت و [[آخرت]]، ازاین جهت ثابت است که [[انسان]] است. خداوند این حقوق را برای او تضمین کرده و اگر کسی آن را از وی سلب کند حق قیام دارد. | |||
البته از [[آیات]] دیگر به دست میآید که انسان اگر کاری کرد باید از آن کارش بهره مند شود؛ زیرا [[عدالت]] اقتضا میکند که هر کسی از کارش بهرهمند شود و اگر کسی قیام به امری خیر کرد، باید از خیر آن نیز بهرهمند شود حتی اگر در آخرت نصیب و بهرهای برایش نباشد {{متن قرآن|وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ }}<ref>«و (یهودیان) از آنچه شیطانها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) میخواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچکس آموزشی نمیدادند مگر که میگفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمیرساندند- چیزی را میآموختند که به آنان زیان میرسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب میدانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهرهای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر میدانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ}}<ref>«پس چون آیینهای ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! (هر چه میخواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهرهای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.</ref>، {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ}}<ref>«هر کس کشت جهان واپسین را بخواهد به کشت او میافزاییم و آنکه کشت این جهان را بخواهد از آن بدو میدهیم و در جهان واپسین هیچ بهرهای ندارد» سوره شوری، آیه ۲۰.</ref>. | |||
بر اساس مبانی [[قرآنی]] همه [[پیامبران]]{{ع}} منادی یک حقیقت به نام [[اسلام]] بودهاند. از این رو، میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref>«بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> این [[دین]] در قالب [[شرایع]] ارایه شده تا به مقتضیات زمکانی یعنی [[زمان]] و مکان نیز توجه داشته باشد. از این روست که میفرماید: {{متن قرآن|شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ}}<ref>«از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد» سوره شوری، آیه ۱۳.</ref>. | |||
البته همه [[پیامبران الهی]] دارای [[شریعت]] نبودند، بلکه [[شرایع]] اصلی چنان که از همین [[آیه]] به دست میآید تنها پنج شریعت است؛ پس [[پیامبران]] دیگر به جای شریعت دارای مناهج و روشهایی هستند که بدان عمل میکردند. این روشها به جزئیات توجه دارد، در حالی که شریعت به جزئیات نزدیک به کلی و [[اسلام]] به کلیات اهتمام دارد. به سخن دیگر، روشها و مناهج، زیر مجموعه شریعت و شیوهها و شرایع نیز زیر مجموعه [[دین اسلام]] است. [[خداوند]] در این باره میفرماید:{{متن قرآن|لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا}}<ref>«برای هر گروهی از شما شریعت و روشی نهادیم» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref> | |||
پس اگر دین اسلام تنها [[دین الهی]] است که همه پیامبران در قالب شرایع به آن [[دعوت]] میکردند، باید تنها [[دینی]] باشد که موجب [[رضایت]] و [[خشنودی خداوند]] باشد. از این روست که میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref> | |||
البته از آن جایی که [[شریعت محمدی]]{{صل}} آخرین و [[کاملترین]] [[شریعت]] و [[منهاج]] [[الهی]] است که با [[ولایت امیرمؤمنان]] و [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] و [[عترت طاهره]] به تمامیت کمالی خود رسیده است {{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.</ref> این شریعت محمدی{{صل}} است که به عنوان اسلام در زمانه ما مقبول و [[مرضی]] [[خداوند تبارک و تعالی]] است. | |||
==[[ضرورت]] [[قیام]] و سهم خواهی با [[رهبری]] پیامبران== | |||
به نظر میرسد که اگر [[حقوق]] طبیعی برای [[انسانها]] [[ثابت]] است، دیگر نیازی نیست کسی قیام برای [[قسط]] و سهم خواهی داشته باشد؛ اما به نظر میرسد که این سخن کامل و درست نیست؛ زیرا به [[دلایل]] و عواملی چون زیاده خواهی انسانها، [[هواهای نفسانی]] و وسوسههای ابلیسی، برخی [[اجازه]] نمیدهند [[حقوق]] طبیعی همگان استیفا شود؛ چراکه [[ظالمان]] و [[مستکبران]] با [[ظلم]] و [[استکبار]] خویش، [[مظلومان]] و [[مستضعفان]] را از حقوق طبیعی خودشان [[محروم]] میسازند. پس لازم است تا تودههای [[مردم]] حقوق خویش را بشناسند و برای گرفتن آن [[اقدام]] نمایند. | |||
از [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> به دست میآید که [[حق]] گرفتنی است نه دادنی؛ از این روست که سخن از [[قیام]] و [[ضرورت]] آن برای سهم خواهی و [[عدالت]] قسطی در آیه رفته است؛ زیرا اگر حق همین طوری استیفا میشد بیآنکه قیام و ضرورتی برای اقامه و قیام باشد، دیگر نیازی نبود که [[خداوند]] [[پیامبران]] را فرستاده باشد تا در [[مقام رهبری]] چنین قیامی نقش و [[مسئولیت الهی]] خود را به عهده گیرند. | |||
خداوند در آیه {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref> روشن میکند که نه تنها پیامبران، باید [[مسئولیت]] [[رهبری]] چنین قیامهای قسطی و سهم خواهانهای را به عهده گیرند، بلکه باید پیامبران و [[پیروان]] [[مؤمن]] آنان باید به نفع مظلومان و مستضعفان وارد [[جنگ]] و [[مقاتله]] شوند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقوق انسانی در عدالت قسطی (مقاله)|مقاله «حقوق انسانی در عدالت قسطی»]]</ref> | |||
==چرایی سلب حقوق طبیعی مردم== | |||
شاید این مطلب واضح و روشن باشد؛ زیرا معلوم است که [[ظالم]] و [[مستکبر]] حقوق طبیعی مردم را از ایشان سلب میکند. خداوند در باره چرایی و چگونگی سلب [[حقوق مردم]] از سوی افراد به نکات زیر توجه میدهد: | |||
#[[تجاوز]] به [[حق ارث]] انسانهای دیگر، ناروا و [[نکوهیده]] است. {{متن قرآن|وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا}}<ref>«و میراث (خود و یتیمان) را یکجا میخورید» سوره فجر، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref> | |||
#بر اساس آیه {{متن قرآن|وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید؛ (چنانکه) هر دستهای از مردم آبشخور خویش را باز میشناخت؛ از روزی خداوند بخورید و بنوشید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰.</ref> [[تجاوز به حقوق]] و مزایای انسانهای دیگر، از موارد فسادگری و [[افساد]] است و از همین رو، امری [[نکوهیده]] و ناروا شمرده شده است. | |||
#تضییع [[حقوق انسانها]]، پیامد [[نژادپرستی]] است. پس میبایست یکی از علل و چرایی را در این امر جست و جو کرد.{{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.</ref> | |||
#شراکت از جمله عوامل تجاوز به حقوق یک دیگر است؛ زیرا ظرفیت [[تجاوزگری]] در این گونه [[کارها]] بیشتر از موارد دیگر است.{{متن قرآن|قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ}}<ref>«(داود) گفت: بیگمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میشهای خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا میدارند جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و آنان اندکند؛ و داود دانست که ما او را آزمودهایم و از پروردگار» سوره ص، آیه ۲۴.</ref> | |||
#جواز پیگرد و [[مجازات]] [[متجاوزان]] به [[حقوق]] طبیعی در [[آیات قرآنی]] مورد تاکید است. [[خداوند]] در آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.</ref> بیان میکند که [[تجاوزگران]] به حقوق انسانها، سزاوار پیگرد و مجازات هستند. پس پیگرد و مجازات این افراد از حقوق طبیعی دیگران است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقوق انسانی در عدالت قسطی (مقاله)|مقاله «حقوق انسانی در عدالت قسطی»]]</ref> | |||
==مدافعان حقوق طبیعی [[مردم]]== | |||
چنان که از [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> و [[آیات]] دیگر به دست میآید، [[پیامبران]]{{ع}} مهمترین [[رهبران]] [[صالح]] و [[مصلح]] هستند که به عنوان مدافعان حقوق طبیعی مردم معرفی شده و در طول [[تاریخ]] به این مهم پرداخته و حتی [[جان]] خویش را در این راه از دست دادهاند. غیر از پیامبران کسانی به امر [[دفاع از حقوق]] مردم [[اقدام]] میکنند که دارای چنین ویژگیهایی باشند: | |||
#[[رستاخیز]] و حساب قیامتی: [[اعتقاد]] به [[حسابرسی]] دقیق خداوند، پشتوانه رعایت حقوق انسانها است. از این روست که پیامبران و [[کتب آسمانی]] به اصل رستاخیز به عنوان یک محرک [[قوی]] برای [[عدالت]] قسطی و انجام [[کارهای نیک]] و خیر و عدم تجاوزگری توجه دادهاند.{{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، داراییهایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که داراییهای ایشان را به آنان باز میگردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref> | |||
#[[تقوای الهی]]: [[تقوا]]، زمینه [[رعایت حقوق انسانهای دیگر]] است که در آیات قرآنی به آن اشاره شده است.{{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و زنان طلاق داده را بهرهای است شایسته که بر عهده پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲۴۱.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref> | |||
#[[ترس]] از [[کیفر الهی]]: توجّه به کیفر الهی، زمینهساز رعایت حقوق انسانها است.{{متن قرآن|وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا}}<ref>«و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای مینهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.</ref> [[احسان]]: انسانهایی که دارای [[روحیه]] [[انسان]] و [[ایثار]] هستند به مراعات حقوق دیگران اهتمام میورزند.{{متن قرآن|لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«اگر زنانی را که با آنان آمیزش نکرده یا برای آنها کابینی نبریدهاید، طلاق دهید، بر شما گناهی نیست. ولی ایشان را از دهشی شایسته بهرهمند سازید- توانگر به اندازه خویش و تنگدست به اندازه خویش- این بر نیکوکاران واجب است» سوره بقره، آیه ۲۳۶.</ref> | |||
#[[تشویق]] [[الهی]]: تشویق و تحریک [[عواطف]]، از روشهای [[قرآن]] برای [[ترغیب]] به رعایت حقوق انسانهای دیگر است.{{متن قرآن|وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا}}<ref>«و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای مینهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.</ref> | |||
#[[عدالت خواهی]]: کسانی که [[روحیه]] [[عدالت]] خواهانه داشته باشند، نسبت به مراعات [[حقوق]] دیگران اهتمام دارند.{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> | |||
از نظر [[قرآن]]، [[قیام]] مداوم، علیه [[تضییعکنندگان حقوق]] [[انسانها]]، راهی برای [[دفاع]] از آن است.{{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.</ref> پس لازم و ضروری است که هماره [[مردم]] نگاه و رویکرد مثبت به قیام و [[نهضت]] علیه [[ظالمان]] و [[مستکبران]] داشته باشند. این رویکرد باید تقویت شود.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقوق انسانی در عدالت قسطی (مقاله)|مقاله «حقوق انسانی در عدالت قسطی»]]</ref> | |||
==حقوق و سهمیههای طبیعی مردم== | |||
قرآن به عنوان [[کاملترین]] و آخرین [[کتاب الهی]]، همه [[حقوق طبیعی انسان]] را بیان کرده است تا این گونه [[فلسفه]] [[بعثت پیامبران]] و انزال [[کتب آسمانی]] تحقق یابد. از همین روست که در [[آیات قرآنی]] به این نکته توجه داده میشود که قرآن خود بهترین [[میزان]] برای [[شناخت]] حقوق طبیعی [[انسانی]] است و [[احکام شرعی]] اصولا در راستای تحقق این حقوق وضع شده است.{{متن قرآن|أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>«آمیزش با زنانتان در شب روزهداری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی میورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (میتوانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشته است باز جویید، و تا سپیدی سپیدهدم از سیاهی (شب) برای شما آشکار شود (میتوانید) بخورید و بیاشامید؛ سپس روزه را تا شب به پایان رسانید و در حالی که در مسجدها اعتکاف کردهاید از آنان کام مجویید، اینها حدود خداوند است، به آنها نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیاتش را برای مردم روشن میگرداند باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref>،{{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان دادهاید چیزی بازگیرید -مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود میدهد (و شوهر میستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>، {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند؛ سپس اگر (آن مرد دیگر) او را طلاق داد، چنانچه (زن و شوهر اول) گمان میکنند که احکام خداوند را میتوانند بجا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند؛ و این احکام خداوند است که آن را برای گروهی که میدانند روشن میدارد» سوره بقره، آیه ۲۳۰.</ref> | |||
از نظر قرآن همه [[بشریت]] در اموری مساوی و برابر هستند و هیچ کسی بر دیگری [[برتری]] ندارد. از [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> به دست میآید که همه انسانها در حقوق اولیه برابر و مساوی هستند و از آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.</ref> نیز به دست میآید که حقوق همگانی باید [[محترم]] شمرده شود. | |||
در این جا به برخی از مهمترین حقوق طبیعی انسان اشاره میشود تا با دانسته شدن آنها، بر اساس میزان [[الهی]] قرآن و [[رهبری]] [[صالحان]] [[مصلح]]، قیامهای عدالت خواهانه و سهم خواهی و مطالبه گری جهانی شکل گیرد و تودههای مردم علیه ظالمان و مستکبران قیام کنند و حقوق خویش را مطالبه کرده و سهم خواهی نمایند. برخی از این حقوق طبیعی عبارتند از: | |||
#حقوق [[دینی]]: از مهمترین [[حقوق انسانی]]، حقوق دینی است. از نظر [[اسلام]] هر چند که [[اعتقاد]] و باورهای [[ایمانی]] [[کافران]] نسبت به هستی و [[خدا]] [[باطل]] است، ولی نمیتوان نسبت به آنان و [[افکار]] و باورهای ایمانی آنان [[اهانت]] آمیز برخورد کرد. بر اساس آیات قرآنی، همه مردم [[حقوقی]] دینی دارند که باید آن را [[تساوی حقوق]] و [[برابری]] آن دانست. از جمله این که [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«بیگمان به کسانی که کفر ورزیدهاند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار دادهایم- باز میدارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک میچشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.</ref> میفرماید ساکنان [[حرم مکه]] و [[مسجد الحرام]] همان [[حقوقی]] را دارا هستند که واردشدگان به این [[حرم]] و تفاوت و فرقی میان آن دو گروه نیست. از آیه {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوعکنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.</ref>، {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> و {{متن قرآن|وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.</ref> به دست میآید که [[امنیت]] برای همه حاضران در [[حریم]] حرم یک [[حق]] طبیعی [[دینی]] است؛ | |||
#[[حق امنیت]] غذایی: از [[حقوق]] طبیعی هر [[انسانی]]، حق امنیت غذایی است. به این معنا که همه [[انسانها]] از مواهب طبیعی [[دنیا]] این حق را دارا هستند که از لحاظ غذایی تأمین شوند و این گونه [[جان]] آنان از هر گونه خطر [[مرگ]] به سبب [[گرسنگی]] در [[امان]] ماند. از همین رو، خداوند در [[آیات قرآنی]] برای [[حفظ جان]] انسانها حتی مجوز خوردن خبیثات را در حالت [[ضرورت]] و [[اضطرار]] داده است.{{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.</ref> خداوند بر اساس همین حق طبیعی به همگان [[فرمان]] میدهد تا امنیت غذایی [[ناتوانان]] را تأمین کنند. همچنین بر اساس آیات قرآنی، گرسنگان و بینوایان، دارای [[حق تغذیه]] از [[اموال]] توانمندان هستند.{{متن قرآن|وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ}}<ref>«و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمیانگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ}}<ref>«و به بینوایان خوراک نمیدادیم،» سوره مدثر، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ}}<ref>«یا خوراک دادن در روز گرسنگی،» سوره بلد، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ}}<ref>«یا به بینوایی زمینگیر» سوره بلد، آیه ۱۶.</ref>؛ | |||
#[[حقوق مالی]]: بر اساس آیات قرآنی، [[ثروت]] [[زمین]] برای همگان است و تفاوتی میان بشری با بشری نیست. بر همین اساس است که آیات قرآنی بر [[تقسیم اموال]] و [[ثروت]] [[انفال]] در میان [[مردم]] تاکید دارد تا گردش سالم ثروت در [[جامعه بشری]] اتفاق بیافتد.{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که شیطان کردارهای آنان را (در چشمشان) آراست و گفت: امروز هیچیک از مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من پناهدهنده شمایم و چون دو دسته رویاروی شدند پشت کرد و گفت: من از شما بیزارم، من چیزی میبینم که شما نمیبینید، من از خداوند میهراس» سوره انفال، آیه ۴۸.</ref> از آیه {{متن قرآن|وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ}}<ref>«و در داراییهایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بیبهره بود» سوره ذاریات، آیه ۱۹.</ref> و {{متن قرآن|وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ}}<ref>«و آنان که در داراییهایشان حقی معین است،» سوره معارج، آیه 24- 25.</ref> نیز به دست میآید که در هر [[مالی]] که هر انسانی به دست میآید حقی برای دو گروه [[سائل]] و [[محروم]] است. پس از نظر [[قرآن]] دست کم برای سائل یعنی هر کسی که [[درخواست کمک]] مالی دارد و محروم و نداری که حتی درخواست [[مالی]] ندارد، حقی از [[مال]] است که باید پرداخت شود و آنان میتوانند مطالبه کرده و سهم خواهی نمایند؛ همچنین از [[آیات]] {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«(بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.</ref> به دست میآید که آوارهشدگان به ناحق از [[وطن]]، به سبب [[اخراج]] و [[تبعید]]، مستحقّ استفاده از [[اموال]] فیء هستند و میتوانند در این باره سهم خواهی و مطالبه گری داشته باشند؛ | |||
#[[حق حضانت]]: [[والدین]] از حق حضانت [[فرزندان]] خویش برخوردارند و [[کودک]] نیز این [[حق]] را داراست که والدین آنان را [[سرپرستی]] و نگه داری کنند. بنابراین، هر گاه این حق از سوی دیگران نادیده گرفته شود باید [[قیام]] کرد و سهم خواهی نمود و حق کودک یا والدین را استیفا کرد.{{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیدهاند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده میشود؛ این برای شما پاکتر و پاکیزهتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.</ref>، {{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref>، {{متن قرآن|أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى}}<ref>«آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.</ref> | |||
#[[حق ازدواج]]: از مهمترین [[حقوق]] طبیعی هر [[انسانی]]، حق ازدواج است. {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا}}<ref>«و اگر میهراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که میپسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیکتر است» سوره نساء، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بیهمسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایستهتان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بینیازی میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref> هر انسانی برای [[پاسخ گویی]] به [[نیازهای مادی]] و [[معنوی]] و جسمی و جنسی و [[عاطفی]] خود نیاز به [[همسر]] دارد. [[خداوند]] موجودات از جمله [[انسان]] را جفت و زوج [[آفریده]] است.{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا}}<ref>«ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست میکنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بیگمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و از نشانههای او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلَا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ}}<ref>«و خداوند شما را از خاکی آفرید سپس از نطفهای، آنگاه شما را جفتهایی (نر و ماده) قرار داد و هیچ مادینهای باردار نمیگردد و نمیزاید مگر با آگاهی وی و هیچ سالمندی کهنسال نمیگردد و از عمر کسی کم نمیشود مگر که در کتابی آمده است؛ بیگمان این بر خداوند آسا» سوره فاطر، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref> پس لازم است تا هر کسی جفت داشته باشد. بر اساس [[آیات قرآنی]] از جمله {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بیهمسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایستهتان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بینیازی میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref> از این [[آیه]] و آیات دیگر و نیز [[روایات]] [[عترت طاهره]]{{ع}} به دست میآید که نخست بر والدین و سپس بر [[خویشان]] و در نهایت بر [[دولت]] است تا به افراد بیهمسر، همسر دهد و آنان را به [[ازدواج]] هم در آورد. پس [[مردم]] برای حق ازدواج میبایست قیام کرده و حق طبیعی خود را از همسری مطالبه کنند و سهم خواهی نمایند؛ در [[آیات قرآنی]] همچنین [[تعدد زوجات]] برای مرد {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا}}<ref>«و اگر میهراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که میپسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیکتر است» سوره نساء، آیه ۳.</ref> و {{متن قرآن|وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«و هرگز نمیتوانید میان زنان (خود) دادگری کنید هر چند (به آن) آزمند باشید پس، (از یکی) یکسره رو مگردانید که او را سرگردان واگذارید و اگر (میان خود و او را) سازش دهید و پرهیزگاری ورزید بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۲۹.</ref>، تصمیم [[مجدد]] برای [[ازدواج]] برای [[زن]]{{متن قرآن|وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَلاَ يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ الطَّلاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُواْ مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلاَّ أَن يَخَافَا أَلاَّ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىَ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِّتَعْتَدُواْ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلاَ تَتَّخِذُواْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَيْكُمْ مِّنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُم بِهِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ مِنكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلادَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }}<ref>«و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر مردان، حقّ شایستهای است چنان که مردان را بر زنان؛ و مردان را بر آنان، به پایهای برتری است و خداوند پیروزمندی فرزانه است. طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان دادهاید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود میدهد (و شوهر میستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند. آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند؛ سپس اگر (آن مرد دیگر) او را طلاق داد، چنانچه (زن و شوهر اول) گمان میکنند که احکام خداوند را میتوانند بجا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند؛ و این احکام خداوند است که آن را برای گروهی که میدانند روشن میدارد. و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان میدهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست. و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیدهاند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده میشود؛ این برای شما پاکتر و پاکیزهتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید. و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است ، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست. و کسانی از شما که میمیرند و همسرانی به جای مینهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش میکنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۲۸-۲۳۴.</ref> از جمله [[حقوق]] ازدواج دانسته شده است؛ | |||
#[[حق]] [[وطن]]: از نظر [[اسلام]] یکی از حقوق طبیعی حق سکونت در وطن است؛ وطن جایی است که در آنجا به [[دنیا]] آمده است. پس هر کسی در جایی که به دنیا میآید، [[حق]] سکونت را دارا است و کسی نمیتواند او را از آنجا بیرون و آواره نماید؛ پس اگر کسی را از وطن بیرون کردند میتواند [[قیام]] کند و با [[زور]] [[شمشیر]] حق خویش را مطالبه کند و سهم خواهی نماید. در ضمن در صورت [[ناتوانی]] میتواند از دیگران مدد و [[یاری]] بخواهد و بر دیگران است تا وی را یاری رسانند.{{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref> | |||
#[[حقوق آوارگان]]: اگر حق وطن یک حق طبیعی است، در صورت [[اخراج]] و آوارگی حقوق دیگری برای او آوارگان است که از جمله آنها [[حق مالی]] است. [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«(بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.</ref> میفرماید که آوارهشدگان به ناحق از وطن، به سبب اخراج و [[تبعید]]، مستحقّ استفاده از [[اموال]] فیء هستند. همچنین از حقوق آوارهشدگان به ناحق، جواز [[اقدام]] نظامی به نفع خود است.{{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ}}<ref>«ما تو را به درستی مژدهآور و بیمدهنده فرستادیم و از تو درباره دوزخیان باز نپرسند» سوره بقره، آیه ۱۱۹.</ref>، {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref>، {{متن قرآن|أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«چرا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند و به بیرون راندن پیامبر دل نهادند و نخست بار پیکار با شما را آغاز کردند جنگ نمیکنید؟ آیا از آنها میهراسید؟ با آنکه- اگر مؤمنید- خداوند سزاوارتر است که از وی بهراسید» سوره توبه، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ}}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> | |||
#[[حق حیات]]: هر موجود زنده ای از حق طبیعی [[حیات]] و رندگی برخوردار است. [[انسان]] نیز از این حق برخوردار است و کسی نمیتواند این حق را از وی سلب کند. {{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}}<ref>«به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ}}<ref>«به راستی آنان که فرزندان خویش را از بیخردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بیگمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا}}<ref>«و فرزندانتان را از ترس ناداری مکشید، ما به آنان و شما روزی میدهیم؛ بیگمان کشتن آنان گناهی بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا}}<ref>«و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.</ref> البته در شرایطی این [[حق]] [[سلب]] میشود که در اصطلاح به آن [[سلب]] [[حق حیات]] به [[حق]] یاد میشود. این عنوان خود بیانگر این معنا است که [[حق حیات]] یک [[حق]] طبیعی است که در صورت خاص و استنثایی [[سلب]] میشود. {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! هرگز یک (رنگ) خوراک را برنمیتابیم به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه زمین میرویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز، بر آورد. او گفت: آیا چیز پستتر را به جای چیز بهتر میخواهید؟ به شهری فرود آیید که (آنجا) آنچه خواستید در اختیار شماست؛ و مهر خواری و تهیدستی بر آنان زده شد و سزاوار خشم خداوند شدند زیرا نشانههای خداوند را انکار میکردند و پیامبران را ناحقّ میکشتند؛ این بدان روی بود که سرکشی ورزیدند و از اندازه، میگذشتند» سوره بقره، آیه ۶۱.</ref>، {{متن قرآن|ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«جز در پناه خداوند یا پناه مردم هر جا یافته شوند محکوم به خواریاند و دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند، آن بدین رو بود که آنان به آیات خداوند کفر میورزیدند و پیامبران را ناحقّ میکشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref>،{{متن قرآن|لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«خداوند سخن آن کسان را که گفتند: خداوند تهیدست است و ما توانگریم شنیده است؛ به زودی آنچه را گفتهاند و اینکه پیامبران را ناروا میکشتند مینویسیم و میگوییم: عذاب آتش سوزان را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.</ref>، {{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«آنگاه برای پیمانشکنی آنان و کفر ورزیدنشان به آیات خداوند و کشتن پیامبران به ناحق (لعنتشان کردیم) و (نیز برای این) گفتارشان که: دلهای ما در پوششهایی است- (در حالی که چنین نیست) بلکه برای کفرشان خداوند بر آن (دل) ها مهر نهاد، پس جز اندکی ایمان نمیآو» سوره نساء، آیه ۱۵۵.</ref> از نظر [[قرآنی]] کسی که [[حیات]] و [[زندگی]] دیگری را سلب میکند و او را میکشد، این گونه [[حق حیات]] را از خود سلب میکند و در [[اختیار]] [[خانواده]] مقتول یا اولیای دم قرار میدهد{{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref> و همچنین از [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ}}<ref>«و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند» سوره تکویر، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ}}<ref>«که به کدام گناه او را کشتهاند؟» سوره تکویر، آیه ۹.</ref> به دست میآید که [[مؤاخذه]] و [[حسابرسی]] در [[قیامت]] از پیامدهایی است که باید سلبکنندگان حق حیات از دیگران خود را برایش آماده سازند؛ یعنی افزون بر [[مجازات]] در [[دنیا]] باید [[آمادگی]] مجازات قیامتی نیز باشند؛ زیرا حق حیات مهمترین [[حق]] هر [[انسانی]] است؛ | |||
#حق [[کسب و کار]]: بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>، [[انسانها]] (زنان و مردان) دارای حق مساوی، در کسب و کار و [[مالکیّت]] هستند و کسی نمیتواند این حق را از ایشان سلب نماید؛ | |||
#[[حقوق اجتماعی]] و [[مدنی]]: هر انسانی در [[جامعه]] و [[اجتماع]] از [[حقوقی]] برخوردار است که از آن به حق [[اجتماعی]] و مدنی یاد میشود. [[خداوند]] در آیه {{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی مینهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.</ref> بر این حق توجه داده و همگان را نسبت به این حق اجتماعی، به شکل مساوی و برابر دانسته است؛ | |||
#حق [[برابری]] [[قضایی]] و [[تساوی]] در [[عدالت]]: مراعات عدالت در [[قضاوت]]، از [[حقوق]] تمامی انسانها است و کسی نمیتواند آن را سلب نماید و با [[تبعیض]] با [[مردم]] برخورد نماید{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>؛ از آیه ۱۸۸ [[سوره]] این معنا به دست میآید که در میان افراد جامعه و [[مسئولیتها]]، نقش [[قوه قضائیه]] در ادا و استیفای [[حقوق مردم]]، قویتر و مهمتر است. پس باید این افراد به این [[مسئولیت]] خود بیشتر اهتمام ورزند؛ | |||
#[[حق آزادی]]: در [[آموزههای قرآنی]] [[آزادی]] در انواع گوناگون مورد تاکید قرار گرفته است. این [[آزادی]] شامل [[آزادی اندیشه]] و [[آزادی عقیده]] و مانند آنها میشود. از نظر برخورداری همه انسانها، از حق آزادی عقیده در [[آیات قرآنی]] به عنوان یک حق طبیعی مطرح شده است.{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>، {{متن قرآن|فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام میآورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شدهاند و اگر رو گرداندند، بیگمان بر تو جز پیامرسانی نیست و خداوند به (حال) بندگان بیناست» سوره آل عمران، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا میتوانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند میدارید؟» سوره هود، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ}}<ref>«پس اگر (هم) رو بگردانید من آنچه را که برای آن به سوی شما فرستاده شدهام به شما رساندهام و خداوند قوم دیگری جز شما را جانشین خواهد کرد و به او هیچ زیانی نمیرسانید، بیگمان پروردگار من نگاهبان همه چیز است» سوره هود، آیه ۵۷.</ref> همچنین [[آزادی اندیشه]]، به عنوان [[حق]] طبیعی همه [[انسانها]] مطرح در [[آیات قرآنی]] مطرح میشود.{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«از تو درباره شراب و قمار میپرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگتر است و از تو میپرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ اینگونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن میگوید باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref>، {{متن قرآن|أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«آیا کسی از شما دوست میدارد که باغساری از خرما بن و تاک داشته باشد که از بن آن جویبارها روان باشد و در آن همه گونه میوه برای او یافته شود در حالی که خود به پیری رسیده و فرزندانی خرد و ناتوان داشته باشد آنگاه گردبادی آتشناک بدان در رسد و بسوزد؟ خداوند این چنین، نشانهها را برای شما روشن میدارد باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۶۶.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref> | |||
#[[حق استفاده از طبیعت]]: از دیگر [[حقوق]] طبیعی هر [[انسانی]]، حق استفاده از طبیعت و مواهب آن است که در [[آیات]] بسیاری مورد تاکید قرار گرفته است.{{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزییی برآورد، پس برای خداوند، دانسته همتایانی نیاورید» سوره بقره، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«و بیگمان شما را در زمین توانمند گرداندیم و در آن برایتان توشهها نهادیم؛ اندک سپاس میگزارید» سوره اعراف، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آوردهاند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن میداریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ}}<ref>«خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزی بر آورد و کشتی را برای شما رام کرد تا به فرمان او در دریا روان گردد و رودها را برای شما رام گردانید» سوره ابراهیم، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ}}<ref>«و خورشید و ماه را که همواره روانند و نیز شب و روز را رام شما کرد» سوره ابراهیم، آیه ۳۳.</ref> | |||
#[[حق پناهندگی]]: حق پناهندگی، راهی برای [[نجات]] از [[شکنجه]] و فشار از جمله حقوق طبیعی هر انسانی است.{{متن قرآن|وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند، در زمین سرپناههای فراوان و گستردگی (در روزی) خواهد یافت و هر که از خانه خویش برای هجرت به سوی خداوند و پیامبرش برون آید سپس مرگ او را دریابد؛ بیگمان پاداش او بر عهده خداوند است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۰۰.</ref>، {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیدهاند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کردهاند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رساندهاند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکردهاند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}<ref>«و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کردهاند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رساندهاند به راستی مؤمناند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۴.</ref> همچنین پذیرش [[پناهندگی]] و [[تأمین امنیّت]]، از حقوق افراد جویای پیامهای [[الهی]] است که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref> مورد تاکید قرار گرفته است؛ | |||
#[[حق تجارت]] و [[بازرگانی]]: از جمله حقوق همگانی [[بشر]]، حق تجارت و کسب [[سود]] [[تجاری]] است{{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>؛ همچنین [[خداوند]] در آیات قرآنی کسب هر گونه سودهای [[نامشروع]] را از اموری دانسته که با حق طبیعی [[تجارت]] مخالف دانسته است که باید با آن [[مبارزه]] و [[مخالفت]] ورزید؛ زیرا این گونه کسبها به عنوان ضد حقوق طبیعی است و موجبات تضییع حقوق دیگران میشود.{{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! ربا را که (سودی) بسیار در بسیار است مخورید و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۰.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا}}<ref>«ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن داراییهای مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کردهایم» سوره نساء، آیه ۱۶۱.</ref> | |||
#[[حق تعیین سرنوشت]]: هر انسانی دارای حق تعیین سرنوشت و حق رای و [[آزاد]] در [[تصمیمگیری]] است و کسی نمیتواند این حق را از ایشان سلب نماید.{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمیگرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بیگمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ}}<ref>«او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند. بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان دادهایم میبخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> | |||
#[[حق دادرسی]]: انسانها، دارای حق دسترسی به [[قضا]] و [[دادرسی]] عادلانه هستند که در آیات قرآنی از جمله {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref> آن تاکید شده است؛ | |||
#[[دفاع]]: هر انسانی، دارای حق [[دفاع از خود]]، در برابر [[ظالم]] است.{{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ}}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> | |||
#حق [[عبادت]]: از آیات {{متن قرآن|أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى}}<ref>«به من بگو آن کس که،» سوره علق، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|عَبْدًا إِذَا صَلَّى}}<ref>«بندهای را چون به نماز ایستد باز میدارد،» سوره علق، آیه ۱۰.</ref> به دست میآید که [[عبادت خدا]]، از [[حقوق انسان]] است و کسی نمیتواند این [[حق]] را از [[انسانی]] سلب نماید؛ | |||
#حق [[قصاص]]: [[جان]] هر کسی [[ارزش]] مند است و کسی حق سلب آن را ندارد و اگر کسی به ناحق جان کسی را گرفت اولیای دم از حق قصاص برخوردار هستند.{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی) اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا}}<ref>«(ای) فرزندان کسانی که (آنان را در کشتی) با نوح برداشتیم؛ (بدانید که) او بندهای سپاسگزار بود» سوره اسراء، آیه ۳.</ref> این حق از آنجا ثابت میشود تا کسی متعرض جان دیگری نشود و بداند که [[قتل]] به ناحق موجب قتل به حق او خواهد بود و این گونه به عنوان یک اصل بازدارنده موجب میشود تا [[حیات]] و [[زندگی]] [[انسانها]] تضمین شود<ref>بقره، آیه ۱۷۹</ref>؛ | |||
#[[حق مالکیت]]: هر انسانی، دارای حق ملکیّت [[مشروع]] است{{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref> و {{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«داستان (بخشش) آنان که داراییهای خود را در راه خداوند میبخشند چون دانهای است که هفت خوشه بر آورده باشد، در هر خوشه صد دانه و خداوند برای هر که بخواهد (آن را) چند برابر میگرداند و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۱.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که داراییهای خود را در شب و روز پنهان و آشکار میبخشند پاداششان نزد خداوند است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۲۷۴.</ref>، {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}}<ref>«و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا}}<ref>«ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.</ref> و همچنین برخورداری هر شخصی، از [[حق قرارداد]]، در محدوده [[مالکیّت]] خویش {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«ای مؤمنان! به پیمانها وفا کنید؛ (گوشت) دامها برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده میشود، بیآنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بیگمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.</ref> وحق [[تصرف]] و نقل و انتقال در [[ملک]]، از جمله [[حقوق]] طبیعی هر انسانی است. {{متن قرآن|مَتَاعًا لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ}}<ref>«برای بهرهوری شما و چارپایان شما» سوره نازعات، آیه ۳۳.</ref> | |||
#[[حق مسکن]]: داشتن [[وطن]] و [[مسکن]] مورد [[اطمینان]]، از حقوق [[جامعه بشری]] است که در آیاتی از جمله {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانههاتان آواره نسازید سپس اقرار کردید در حالی که خود (بر آن) گواهی میدهید» سوره بقره، آیه ۸۴.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> مورد تاکید قرار گرفته است؛ | |||
#حق [[هدایت]]: هر کسی از این حق برخوردار است که به سوی کمال هدایت شده و [[راهنمایی]] گردد و کسی حق ندارد این حق را از وی سلب نماید{{متن قرآن|إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى}}<ref>«بیگمان آنچه بر ما مقرّر است رهنمود است» سوره لیل، آیه ۱۲.</ref>؛ | |||
آن چه بیان شده تنها گوشه ای از حقوق طبیعی هر انسانی است. در [[آیات قرآنی]] به حقوق دیگری از جمله حقوق [[والدین]]{{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا}}<ref>«و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.</ref>، [[فرزندان]] {{متن قرآن|يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش میکند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارثبر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیمها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که میکند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمییابید کدامیک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضهای است از سوی خداوند بیگمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند نیمی از آنچه بر جا نهادهاند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم از آنچه بر جا گذاردهاند از آن شماست پس از (انجام) وصیتی که میکنند یا (پرداخت) وامی (که دارند) و اگر شما فرزندی نداشته باشید یک چهارم از آنچه بر جا نهادهاید از آن آنهاست و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از آنچه بر جا گذاردهاید از آن آنان است، البته پس از (انجام) وصیتی که میکنید یا (پرداخت) وامی (که دارید) و اگر مردی یا زنی که از او ارث میبرند بیفرزند و بیپدر و بیمادر و (تنها) دارای برادر یا خواهر (یا هر دو) باشد یک ششم از آن هر یک از این دو، است و اگر بیش از این باشند همه در یک سوم شریکند، (البته) پس از وصیتی یا (پرداخت) وامی که (با وصیّت یا اقرار به وام، به وارث) زیان نرساند؛ سفارشی است از سوی خداوند و خداوند دانایی بردبار است» سوره نساء، آیه ۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref> [[همسران]] {{متن قرآن|وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر مردان، حقّ شایستهای است چنان که مردان را بر زنان؛ و مردان را بر آنان، به پایهای برتری است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و از نشانههای او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! باید کسانی که بردگان شمایند و نابالغان شما سه بار از شما رخصت بخواهند: پیش از نماز بامداد و هنگامی که نیمروز لباس خود را در میآورید و پس از نماز عشاء که سه هنگام برهنگی و تنهایی شماست پس از آن بر شما و ایشان گناهی نیست (اگر از شما رخصت نگیرند) که گرد شما در گردشند و با یکدیگر به سر میبرید؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن بیان میدارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۸.</ref>، [[همسایگان]]{{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}<ref>«خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>، [[بدهکاران]]، طلبکاران{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref>، [[مهاجران]]{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُواْ مِن بَعْدُ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنكُمْ وَأُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و کسانی که پس از آن ایمان آورده و هجرت گزیده و همراه شما جهاد کردهاند از شمایند و در کتاب خداوند خویشاوندان (در ارثبری) نسبت به همدیگر (از دیگران) سزاوارترند؛ بیگمان خداوند به هر چیزی داناست» سوره انفال، آیه ۷۵.</ref> ، [[مهمانان]]{{متن قرآن|وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ}}<ref>«و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام میدادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزهترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟» سوره هود، آیه ۷۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ إِنَّ هَؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ}}<ref>«(لوط) گفت: اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید!» سوره حجر، آیه ۶۸.</ref>، [[نیازمندان]]{{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ}}<ref>«و در داراییهایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بیبهره بود» سوره ذاریات، آیه ۱۹.</ref>، همراهان{{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}<ref>«خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>، [[مربیان]]{{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا}}<ref>«و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.</ref>، متعلمان، [[معلمان]] و دیگران در [[آیات]] و [[روایات]] بیان شده است. | |||
از نظر [[قرآن]] هیچ کسی [[حق]] ندارد این [[حقوق]] را از [[انسانی]] سلب نماید مگر آنکه به سبب برخی از رفتارهای خطرآفرین و علل و عواملی برخی از این حقوق از وی بر اساس [[قوانین]] و چارچوبهای قانونی از وی سلب میشود که از جمله آنها [[قتل]] به ناحق، [[زنا]] و [[نشوز]] و مانند آنها که در [[آیات قرآنی]] بیان شده است. | |||
پس هر کسی باید حق و حقوق طبیعی خود را بشناسد و برای آن تلاش کند و اگر [[ظالم]] و مستکبری آن را سلب کرده برای اقامه و گرفتن آن [[قیام]] نماید و از [[زور]] خود و دیگران بهره گیرد و در صورتی که [[ناتوان]] باشد دیگران با به [[یاری]] بطلبد و بر دیگران نیز است که برای گرفتن حق [[مظلوم]] و [[مستضعف]] قیام کرده و به داد آنان برود و حق ایشان را بازگرفته و به ایشان عودت دهد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقوق انسانی در عدالت قسطی (مقاله)|مقاله «حقوق انسانی در عدالت قسطی»]]</ref> | |||
==جستارهای وابسته== | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[حق الله]] | * [[حق الله]] | ||
* [[حق پیامبر]] | * [[حق پیامبر]] | ||
خط ۱۲۱: | خط ۳۸۰: | ||
* [[خشونت]] | * [[خشونت]] | ||
* [[غلظت]] | * [[غلظت]] | ||
{{پایان | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱''']] | # [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[علی مهجور|مهجور، علی]]، [[حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱''']] | ||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقوق انسان در قرآن (مقاله)|'''حقوق انسان در قرآن''']] | |||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[صبر بر حق از نظر قرآن (مقاله)|'''صبر بر حق از نظر قرآن''']] | |||
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[حقوق انسانها در قرآن (مقاله)|'''حقوق انسانها در قرآن''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:حق]] | ||
[[رده:مدخلهای در انتظار تلخیص]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۱
مقدمه
حق در لغت، مقابل باطل و به معنای واجب، ثابت، محکم و تردید ناپذیر،[۱] و مطابقت و موافقت[۲] به کار میرود. برخی از واژهپژوهان معاصر، آن را در برابر باطل و گمراهی دانسته و نوعی ثبوت به همراه مطابقت با واقع را وجه مشترک همه معانی یاد شده میداند. به گفته وی همه کاربردهای قرآنی این واژه یا مشتقات آن، مصداقی از همین معنایند ﴿وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۳]، ﴿فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۴]، ﴿فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ﴾[۵].[۶]بشر نیز بر زن و مرد و مفرد و جمع اطلاق میشود. [۷] مفهوم نو از حق در رهیافت حقوق بشر با مفهوم حق در قرآن متفاوت است. اصطلاح " Human Rights " اصطلاحی نوپدید در عرف حقوق امروزی است که در زبان عربی به «حقوق الانسان» و در فارسی به «حقوق بشر» ترجمه شده است. این ترکیب، برگرفته از دو واژه " Human " به معنای انسان و " rights " به معنای حقوق است. [۸]حق در عرف حقوقی، امتیاز و نفعی متعلق به شخص است که قاعده حقوقی هر کشور در مقام اجرای عدالت از آن حمایت میکند و به او در تصرف در موضوع حق و منع دیگران از تجاوز به آن توان میدهد. [۹]
واژه حق در قرون وسطا تنها به معنای امتیاز داشتن کسی نسبت به چیزی یا کسی به کار میرفت و به تدریج پس از رنسانس معنای گستردهتری یافت. در قرن ۱۷ و ۱۸ جان لاک و ژان ژاک روسو بر نظریه حقوق طبیعی تأکید کردند: [۱۰] براساس این نظریه، هر انسانی از بدو تولد دارای آزادیهایی است که طبیعت آنها را به او بخشیده است. حیات انسانی، آزادی، مالکیت و مانند آنها در نظریه حقوق طبیعی با عنوان حق زندگی، حق آزادی و حق مالکیت یاد شد. بدین ترتیب، واژه حق در کاربرد جدیدش برخی از آزادیهایی را نیز دربرگرفت که حقوق طبیعی خوانده میشدند و افزون بر معنای "امتیاز داشتن"، معنای "آزاد بودن" یا "مباح بودن" را نیز شامل شد. برخلاف معنای نخست واژه حق، حقوق طبیعی انتقال ناپذیرند؛ یعنی نه خود فرد میتواند این حقوق را از خود سلب کند و نه هیچ نهاد دولتی یا غیر دولتی میتواند او را از دستیابی به این حقوق محروم کند؛[۱۱] اما در قرآن حق به معنای "آزاد بودن" هرگز به کار نرفته است. در برخی از آیات نیز حق بر "حکم تکلیفی الزامآور" دلالت میکند؛ مانند: ﴿وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ﴾[۱۲].[۱۳] و ﴿فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ﴾[۱۴].[۱۵]، از این رو به هیچ رو نمیتوان آن را به معنای حق طبیعی پنداشت.[۱۶]
تاریخچه و مبانی رهیافت حقوق بشر
مورّخان، ریشه اندیشههای حقوق بشری را به فیلسوفان رواقی در یونان باستان باز میگردانند،[۱۷] چنانکه مطالعه درباره حقوق انسان در میراث اسلامی نیز بیسابقه نیست. از آنجا که مبنای حق در حقوق اسلامی خداست، حقوق انسان نیز نقطه مقابل تکالیفی است که او انسانها را به انجام دادنشان در زندگی وا داشته است. بر همین اساس، مهمترین وظیفه انسان عبودیت خداست که از راه ادای "حق الله" و "حقالناس" بدان عمل میشود. از مهمترین آثاری که در آن بر پایه قرآن، این حقوق فهرست شدهاند، رساله حقوق امام سجاد (ع) است. در این رساله، وظایف شرعی که بر عهده مسلمان است، از آن جهت که حقوقی را برای دیگران ثابت میکند، به عنوان حق ذکر شدهاند. از سوی دیگر، اندیشههای حقوق بشری را در آثار اندیشمندان مسلمان نیز میتوان پی گرفت. این اندیشهها که با عنوان عدالت و سیاست مُدُن تدوین شدهاند و در آثار بسیاری از حکیمان مسلمان، مانند فارابی[۱۸]،غزالی[۱۹]، ابن خلدون [۲۰]، ابن سینا [۲۱] و خواجه نصیرالدین طوسی [۲۲] وجود دارند، عموما با الهام از فیلسوفان یونانی همچون ارسطو وافلاطون به رشته تحریر درآمدهاند و بیشتر مبنای فلسفی دارند تا دینی.
بحث حقوق بشر از قرنهای ۱۷ و ۱۸ با صبغه حقوقی در اروپا و آمریکا پی گرفته شد و تا پایان قرن ۱۸ میلادی شماری بیانیه و اعلامیه نوشته شد که در آنها حق آزادی بیان، مذهب، مطبوعات و اجتماعات، حق مالکیت، حق حیات و حق مقاومت در برابر زور را حقوق نخستین هریک از شهروندان یاد شدند. مهمترین آنها اعلامیه حقوق انگلستان ۱۶۸۹، اعلامیههای حقوق منضم به قوانین اساسی ایالات متحده آمریکا ۱۷۷۶، اعلامیه حقوق بشر و اتباع فرانسه ۱۷۸۹، دو فقره اصلاحیه قانون اساسی ایالات متحده آمریکا ۱۷۹۱، اعلامیه حقوق مندرج در قانون اساسی فرانسه ۱۷۹۳ و اعلامیه حقوق و تکالیف مندرج در قانون اساسی فرانسه ۱۷۹۵ بودند.
این بیانیهها پیرو مسائل اجتماعی و تحولات سیاسی نوشته شدند که در اروپا به وقوع پیوستند، از این رو مسائلی که در آنها یاد شدند، به نوعی در جهت محدود ساختن قدرت پادشاه و کلیسا در برابر مردم و نهادهای مدنی نوپا بودند. پس از استقلال آمریکا نیز کسانی که از اروپا به این قاره نو مهاجرت کرده بودند، با نگارش منشور آزادی و سپس مقدمهای بر قانون اساسی ایالات متحده کوشیدند تا مانع تکرار رخدادهای ناگواری شوند که از قدرت بیحد و حصر حکومتهای اروپایی به وقوع پیوسته بودند؛[۲۳] اما آنچه سبب شد تا سرانجام، سندی با عنوان "اعلامیه جهانی حقوق بشر" به تصویب نزدیک به همه دولتهای جهان برسد، وقوع دو جنگ جهانی در دهههای آغازین قرن ۲۰ بود. با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، سازمان ملل متحد تأسیس شد و سرانجام، اعلامیه جهانی حقوق بشر در ۱۹۴۸ میلادی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بیهیچ رأی مخالفی به تصویب رسید. [۲۴] مقدمه این اعلامیه، ضمن تأکید بر کرامت انسان، آزادی، صلح و عدالت، دربردارنده تعهد دولتها بر رعایت مؤثر حقوق بشر و گسترش اجرای آن است. خلاصه، مفاد اعلامیه بر مساوات میان انسانها در بهرهمندی از حقوق و آزادیهای انسانی بی در نظر گرفتن نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقیده، ملیت، ثروت و [محل] ولادت تأکید ورزیده است. [۲۵]
مسئله اصلی در تصویب و نگارش این اعلامیه، پایان دادن به درگیریها و مناقشاتی بود که زندگی عادی انسانها را ناممکن ساخته و آرامش نسبی زندگی را از میان برده بود و در واقع، هیچ مبنای مشخص فکری به عنوان اساس حقوق بشر، پیشاپیش مد نظر نگارندگان قرار نداشت و "هدف نگارندگان اعلامیه، تأمین این ۵ آرمان اساسی در زندگیبشر بود: آزادی؛ عدالت؛ نظم؛ امنیت؛ رفاه".[۲۶] تصویب این اعلامیه و اعلامیههای دیگری که ضمانت اجرایی داشتند، مقارن با تحولاتی در حوزه اندیشه بود. رشد اومانیسم و فردیتگرایی در اندیشه غربی سبب شد تا برخی از دولتها حقوق بشر را تنها زاییده اندیشههای غربی بدانند، در نتیجه نگاه خوشبینانهای به آن نداشته باشند. [۲۷] یکی از انتقادهای مهم به حقوق بشر این است که تفاوت واقعی انسانها با یکدیگر را نادیده گرفته و با توجه به اندیشه جهانی شدن، امپریالیسم فرهنگی را به بار میآورد. این مسئله مایه تسلط کشورهای غربی بر گفتمان حقوق بشر شده است،[۲۸] از اینرو تا امروز که نزدیک ۶۰ سال از تصویب این اعلامیه میگذرد، بحث درباره چگونگی اجرای مفاد حقوق بشر ادامه دارد.
برای ایجاد وفاق بین المللی در هنگام تصویب اعلامیه، نظریات حداقلی در نظر گرفته شد. بر این اساس، کمیسیون حقوق بشر به مبانی فلسفی حقوق بشر توجهی نشان نداد و بیش از آنکه مبانی دینداران یا لائیکها لحاظ شود، نگاهی عملگرایانه به مفاد اعلامیه بر کل آن حاکم بود، از این رو سعی شد تا نظر خاص دین یا گروه خاصی چیره نشود و فارغ از توافقی بر سر ارزشها و باورهای بنیادین، وفاق بر سر هنجارها و قواعد عملی به وجود آید؛[۲۹] اما از سوی دیگر، این مسئله سبب شد تا پیروان برخی از ادیان به دلیل تعارض بعضی مفاد اعلامیه با احکام دینی خود و تعارض اصول دین با مبانی سکولاریستی که با نگاهی غیر دینی ـ نه ضد دینی ـ حقوق بشر را مدون ساخته بود، به چالش برسند. [۳۰] این چالش به بحثهای دامنهداری میان فقیهان و اندیشمندان مسلمان انجامید، تا سرانجام دست به کار تدوین اعلامیههایی شدند که در آنها قرآن و شریعت اسلام معیار حقوق بشر قرار گرفت. گذشته از آنکه تدوین حقوق بشر با دیدگاهی خاص ـ اعم از دینی یا غیر دینی ـ شاید کاری مغایر با اهداف عملگرایانه حقوق بشری پنداشته شود؛ اما نگارش اعلامیههای حقوق بشر اسلامی را میتوان تلاشی برای عملی ساختن ایدههای حقوق بشر بر اساس قرآن دانست. این تلاش به صدور بیش از ۷ اعلامیه (یا طرح اعلامیه) مربوط به حقوق بشر اسلامی انجامید که مهمترین آنها اعلامیه قاهره است که در سال ۱۹۹۰ میلادی در اجلاس وزرای امور خارجه سازمان کنفرانس اسلامی به تصویب رسید. اعلامیههای دیگری نیز از سوی شورای اسلامی اروپا (۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ لندن)، اجلاس کویت (۱۹۸۰ کویت) و سازمان کنفرانس اسلامی (۱۹۷۹ مکه) و (۱۹۸۱ طائف) صادر شده است. [۳۱]
اعلامیه حقوق بشر اسلامی، ضمن تأکید بر کرامت ذاتی انسان، در نخستین مادهاش خود انسانها را تنها در تحمل تکلیف مساوی دانسته و هیچ به تساوی در برخورداری از حقوق تصریحی ندارد. ماده ۲۴ آن نیز همه حقوق و آزادیهای مذکور در این سند را در گرو مطابقت با احکام شریعت اسلامی دانسته است. چون برخی از احکام فقهی اسلام صراحتا با مفاد حقوق بشر در تغایر یا تعارضاند، اعلامیه حقوق بشر اسلامی نیز به صورتی تقریبا مبهم بدانها پرداخته است؛ مانند مسئله تغییر دین که در ماده ۱۰ این سند بدان اشاره شده؛ اما تصریح روشنی در مورد مشخص ساختن جواز تغییر دین مسلمان یا اجبار دیگران به اسلام از این ماده به دست نمیآید؛ نیز نظیر عدم تبیین منشأ قدرت حکومت که در اعلامیه جهانی حقوق بشر، مردماند؛ اما در اعلامیه قاهره حکومت، امانتی است که به حاکم یا هیئت حاکمه سپرده شده و نباید در آن خیانت روا داشت؛ ولی مشخص نشده که این امانت را چه کس یا کسانی واگذاردهاند.
در شمار ویژگیهای دیگر این اعلامیه میتوان به ممنوعیت صریح بردهداری در ماده ۱۱، به رسمیت شناختن حق مالکیت ادبی و معنوی در ماده ۲۷، اذعان به برابری زن و مرد در حیثیت انسانی در ماده۶، مبارزه با استعمار و حق ستیز با آن در ماده ۱۱، فراهم آوردن محیط معنوی و دینی در ماده ۱۷، تصریح به حقوق کودکان در ماده ۷ و حقوق بشر دوستانه به هنگام جنگ در ماده ۳ اشاره کرد. [۳۲] با این همه، بحث در مورد سازگاری حقوق بشر با قرآن و اسلام نیز ارائه راه حلهای گوناگون از سوی متفکران و اندیشمندان مسلمان برای برطرف ساختن چالش موجود میان حقوق بشر و اسلام همچنان ادامه دارد. نگاههای نو به تفسیر متون مقدس در سالهای اخیر، نیز برداشته شدن فاصلههای جغرافیایی بر اثر ارتباطات نوین بشری به مطالعاتی وسیعتر و تحقیقاتی پردامنه در جهت بررسی رابطه اسلام و قرآن با حقوق بشر انجامیده است. [۳۳].[۳۴]
قرآن و مبانی حقوق بشر
در حوزه اندیشه اسلامی، در واکنش به اعلامیه حقوق بشر، برخی دیدگاههای موافق و مخالف پدید آمدند که در میان دو سر این جریان نیز طیفهای میانی هستند.
دیدگاه ناسازگاری قرآن و مبانی حقوق بشر
این دیدگاه، از حقوق بشر از جهت ناسازگاری مبانیاش با قرآن انتقاد کرده و آیاتی از قرآن را شاهد مدعای خود برشمرده است. این تعارض از اصل به تدوین و باورمندی به چنین حقوقی از سوی انسانها بازمیگردد. از دیدگاه این متفکران، قرآن برای جهان و انسان پیوند تکوینی اصیلی معتقد است ﴿وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا﴾[۳۵] که برای تدوین حقوق بشر نیز باید به این رابطه توجه کرد، وگرنه براساس عرف و قرارداد نمیتوان حقوق بشر را به درستی تشخیص داد، هر چند انسانها گمان کنند که در تدوین این حقوق موفق بودهاند. ﴿الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا﴾[۳۶] نتیجه بیاعتنایی به رابطه میان انسان و جهان، رویگردانی از دین حق است که از دیدگاه قرآن چیزی جز سفاهت نیست ﴿وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ﴾[۳۷]، چنانکه برخی روایات در زمینه عقل نیز مؤیدند: «اَلْعَقْلُ؛ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ »[۳۸] بر پایه عکس نقیض این سخن، آنچه با آن خدا پرستش نشود، به راستی عقل نیست و از همین رو است که قرآن کسانی را که از دین ابراهیم (ع) روی گرداندند، نادان و سفیه میشمرد. [۳۹] بر این اساس، کار قانونگذاری و تعیین حقوق تنها از آنِ خدا است[۴۰]، زیرا اوست که هیچ کوچک و بزرگی از وی پنهان نیست: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾[۴۱] و فراموشی در او راه ندارد: ﴿ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا﴾[۴۲] خدا با دو منبع فطرت و وحی، حقوق انسان را پایه ریزی کرده است: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۴۳]؛ امّا منبع وحی ارجمندتر از فطرت است، به همین دلیل پیامبر (ص) قبل از دریافت وحی از پیش خود و از روی هوس سخن نمیگوید: ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى﴾[۴۴] بر همین پایه و به دلیل آنکه تنها خدا شناخت کاملی از رابطه اصیل جهان و انسان دارد، نیز با توجه به اینکه قرآن ولایت الهی را همه جانبه میداند، حکم تنها از آنِ خداست و بشر اصالتاً در قانونگذاری حق ندارد: ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾[۴۵] و بیاعتنایی به قوانین الهی نیز نتیجهای جز ناکامی و گمراهی نخواهد داشت ﴿لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ﴾[۴۶].[۴۷] شاید بتوان مهمترین ویژگی این دیدگاه را که براساس آن با تدوین حقوق بشر از جانب انسانها مخالفت شده است، این نکته دانست که عقل به معنای دانش و خرد اکتسابی گسسته از آیین الهی، سفاهت و نادانی است و در حقیقت، عقل نیست، از اینرو نمیتوان در شناخت هیچ مسئلهای به دارندگان چنین عقلی چشم دوخت؛ به ویژه در شناخت منابع حقوق بشر که امری اعتقادی است. [۴۸] این دیدگاه، کاستیهای بنیادین دیگری برای حقوق بشر مدرن برمیشمرد: نادیده گرفتن فطرت انسان؛ غفلت از پیوند انسان با خدا. [۴۹]
دیدگاه دیگری در نقد مبانی حقوق بشر از اعتراضات یاد شده پا را فراتر نهاده و معتقد است نگرشی که در آن خدا نادیده انگاشته شود، دیدگاهی الحادی است و اگر با چنین رویکردی، حقوقی برای بشر تدوین شود، بر «پوزیتویسم حقوقی» استوار است. [۵۰] مطابق دیده این گروه، از آنجا که خدا ریشه همه حقوق است، اگر او نادیده گرفته شود، هیچ حقی برای هیچ کس ثابت نمیشود. [۵۱] پیروان این دیدگاه معتقدندکه تدوین حقوق بشر بر پایه حقوق طبیعی است [۵۲] و ضمن اشکالاتی که به حقوق طبیعی وارد است، اعلامیه حقوق بشر نیز تناقضاتی دارد؛ از جمله در این اعلامیه بر "کرامت انسان" فراوان تأکید شده و بر همین اساس مثلاً مجازات "موهن، خشونت آمیز و ظالمانه" مطلقاً ممنوع اعلام شده است، درحالی که برای این کرامت هیچ مرزی بازگو نشده است. قرآن به کرامت انسان معتقد است: ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا﴾[۵۳]؛ اما همین انسان که خدا به او کرامت بخشیده، اگر آیات او را فراموش کند، از چارپایان پستتر و بهرهاش دوزخ است: ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾[۵۴]؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ﴾[۵۵] و بدترین جنبندگان: ﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۵۶] به این ترتیب، قرآن برای انسان کرامتی تکوینی باور دارد؛ اما در اعلامیه حقوق بشر نادیده گرفته شده که انسان به جهت داشتن همین کرامت وظایف سنگینی دارد که عدم انجام دادن آنها او را از انسانیت فرو میاندازد. [۵۷] در این دیدگاه، کرامت انسانی و مرز آن، اساس تعیین حدود آزادی و انواع مجازاتهای کیفری است[۵۸].[۵۹]
دیدگاه سازگاری قرآن و مبانی حقوق بشر
برخی دیگر از متفکران که ریشه حقوق بشر را حقوق طبیعی میدانند، تعارضی میان کلیت حقوق مندرج در اعلامیه حقوق بشر و مبانی اسلام نمیبینند و از آنجا که اعلامیه بر مقام ذاتی انسان تکیه دارد، آن را در جهت آموزههای قرآنی درباره انسان قلمداد میکنند. براین اساس، معتقدند که این اعلامیه را نه غربیان بلکه میبایست مسلمانان صادر میکردند که به کرامت ذاتی انسان اعتقاد داشته و او را از مظاهر الوهیت دانستهاند: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۶۰]؛ سرشت وی را متمایل به نیکیها: ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾[۶۱] و آن را معتدلترین و کاملترین سرشتها میدانند: ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ﴾[۶۲] در این دیدگاه، اعلامیه حقوق بشر فلسفه است نه حقوق و پیش از کاوش فیلسوفانه و بررسی انطباق آن با اصول دین، با تصمیمهای سیاسی نمیتوان به رد یا پذیرش آن اقدام کرد. [۶۳] در مورد همین دیدگاه برخی معتقدند که حقوق اساسی و بنیادین انسان، رهاورد ضرورتها و مقتضیات خاص اجتماعی نیستند، بلکه حقوقی فطریاند و ریشه در قانونگذاری یا اراده حکومت ندارند، از این رو دیدگاه شریعت نیز درباره این حقوق، ارشادی است. [۶۴] دیدگاه دیگری در پی رفع تعارض میان مبنای حق در اسلام و مبانی حقوق بشر مدرن، معتقد است حق "آزاد بودن در انتخاب" را بر اساس مبانی اسلامی نمیتوان از هیچ انسانی گرفت، زیرا سلب چنین حقی با اصل ایمان، عدالت و اختیار در انتخاب راه هدایت، منافات دارد. با کاوش در آیات قرآن روشن میشود که دو مفهوم "حق بودن" و "حق داشتن" با یکدیگر متفاوتاند، از این رو با آنکه اسلام حق است و طریق هدایت، هیچ کس حق ندارد تا دیگری را به پذیرش آن وا دارد.
بر اساس این دیدگاه، فهم برخی از آیات قرآن، تنها از این راه شدنی است که بگوییم قرآن که طریق هدایت را سفارش میکند و بر حق میداند، برای انسانها حق انتخاب معتقد است و هیچ انسانی را به پذیرش راه حق وا نمیدارد: ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۶۵]، ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴾[۶۶]، ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ﴾[۶۷]، ﴿ فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ ﴾[۶۸]؛ پذیرش چنین حقی از سوی قرآن، بدین معناست که انسان به جهت کرامت انسانیاش در انتخاب مذهب، عقیده و روش زندگی آزاد است و خدا به او حق داده است که سعادت را به خواست خود برگزیند؛ یا از پذیرش آن خودداری ورزد. این دیدگاه در برخی از نسخههای خود با تحلیلی وجودشناختی از ایمان، آزادی را عنصر جدایی ناپذیر آن میداند و معتقد است نفی آزادی به ویژه آزادی اجتماعی، نه تنها با آموزههای قرآن سازگاری ندارد، به نابودی ایمان میانجامد. [۶۹] مفسری، سازگار با همین دیدگاه در تفسیر آیه ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۷۰] معتقد است چون اصول، اهداف و احکام اسلام برای رشد یافتگان از هر جهت بیان شده و در همین آیه کامل و جامع نمودار گشته، دیگر جایی برای اکراه نیست. [۷۱] بعضی نیز در مورد باطل بودن ایمان شخص مکره، اجماع علمای مسلمانان را ادعا کرده و سخن برخی اروپاییان درباره این مطلب که اسلام مردم را به زور اسلحه مؤمن ساخته، افترایی کذب خواندهاند. [۷۲] برخی تفسیرهای اجتماعی قرآن نیز گرچه کمتر به مبانی حقوق بشر پرداختهاند، از مسائل آن بحث کردهاند که این، خود نشانه پذیرش اصل مسئله از سوی آنان است[۷۳].[۷۴]
سنجش مفاد اعلامیه حقوق بشر با قرآن
گذشته از سازگاری یا ناسازگاری مبانی حقوق بشر با اندیشههای حقوقی اسلام، بسیاری معتقدند در این اعلامیه، مسئله مهم، سازگاری یا ناسازگاری مفاد آن با قوانین اسلامی است، زیرا آنچه به لحاظ عملی در جهان اهمیت دارد، رعایت حقوق بشر است نه توجیه مبانی آن،[۷۵] از این رو برخی از فقیهان و اندیشمندان مسلمان به بررسی تطبیقی مفاد اعلامیه با احکام اسلام پرداختهاند و در این میان، برخی علیرغم ظاهر زیبا و خوشنمای مواد اعلامیه حقوق بشر آن را با تعالیم اسلام ناسازگار دانسته و یکی از ادله آن را تفسیر متفاوت تنظیم کنندگان آن از مفاهیمی همچون آزادی، امنیت عمومی، رفاه، آموزش و پرورش و... با تفسیر این مفاهیم در اسلام دانستهاند. [۷۶] از سوی دیگر قدرتهای حاکم در جهان امروز را ـ که با استناد به همین مواد حقوقی توانستهاند بر جهان تسلط پیدا کنند ـ افرادی ناشایسته اعتماد و دارای دیدگاههای صهیونیستی دانسته که گفته قرآن درباره اسلاف یهودی آنان، مبنی بر عدم اعتماد به آنان حتی در حفظ یک امانت کم بها، بر ایشان نیز صادق است ﴿وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۷۷]؛ چه رسد به حفظ امانت جهانی،[۷۸] در مقابل، بعضی مفسران نیز شواهدی تا اندازهای فراوان در اثبات سازگاری نسبی مفاد حقوق بشر با قرآن گرد آوردهاند. [۷۹] گرچه سنجش تطبیقی مفاد حقوق بشر با یکایک آیات قرآن به شکل کامل آسان نیست، بحثهای دامنهداری که در موافقت و مخالفت سازگاری این مفاد با قرآن درگرفتهاند، به خودی خود نشانگر ضرورت بحث از چنین سنجشی هستند. آیاتی که در ادامه بررسی میشوند برپایه رابطه محتوای این آیات با یکی از مفاد حقوق بشر انتخاب شدهاند؛ مفادی که میتوان آنها را مهمترین موارد چالش برانگیز اعلامیه جهانی حقوق بشر با قرآن برشمرد.[۸۰]
حق حیات
برخی فقیهان این حق را که در ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت ذکر شده، به جهت اطلاقش، مغایر با شریعت اسلام تشخیص دادهاند. برایناساس، مطابق دو آیه از آیات قرآن، سوء استفاده از حق حیات سبب میشود، شرعا این حق از انسان گرفته شود:﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ﴾[۸۱]، ﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ﴾[۸۲]؛ البته چنین فرمانهایی به سبب نقض پیمانها و قراردادهاست: ﴿لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ﴾[۸۳].[۸۴] نادیده گرفتن حق حیات، تنها در مسئله جهاد نیست، بلکه اگر زندگی کسی با حیات اجتماع در تعارض باشد، باز این حق از او ستانده میشود؛ مانند ﴿وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[۸۵].[۸۶] بعضی از مفسران در تفسیر آیه ﴿مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ﴾[۸۷] و آیات دیگر قتل و قصاص، یادآور شدهاند که دلیل یکسان دانستن قتل نفس با کشتن همه مردم در این آیه، افزون بر تأثیرات مخرّب اجتماعی و پیدایی عداوت در جامعه [۸۸] این است که هر انسانی به خودی خود حق حیات دارد و قتل هر کس در حکم تجاوز به حقی است که همه نفوس در آن مشترکاند. ارزش ذاتی این حق و حرمت آن سبب شدهاست تا حکم قصاص برای جلوگیری از خونریزی بیشتر جعل شود، تا حیات انسانی از قتل مصون بماند. [۸۹] تأکید اسلام بر حفظ جان تا اندازهای است که در تفسیر ﴿وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا﴾[۹۰].[۹۱] گفته شده در دَوَران امر میان ترک واجب یا ارتکاب حرام و حفظ جان مؤمن، شریعت اسلام به جواز ترک واجب یا ارتکاب حرام برای حفظ این مصلحت حکم میکند. [۹۲] ابنعباس در روایتی از پیامبر (ص) میگوید قاتلی که عمدی قتل کرده، توبه ندارد. [۹۳] افزون بر این، مفسران به آیات دیگری در این زمینه استناد کردهاند ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ﴾[۹۴]، ﴿وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾[۹۵]، ﴿وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا﴾[۹۶].[۹۷].[۹۸]
حق آزادی
حق آزادی، ضمن آنکه روح حاکم بر اعلامیه حقوق بشر است، در مواد یکم، دوم، سوم و چهارم نیز بدان تصریح شده است. از مسائل این حق، آزادی عقیده است که در ماده ۱۸ و ۱۹ اعلامیه ذکر و بر آزادی دین و ابراز عقاید نیز تأکید شده است؛ اما بعضی از مفسران معتقدند که قرآن آزادی عقیده را تشریع نکرده است، زیرا این تناقضی آشکار است که از یک سو مردم به راه توحید و نفی شرک فراخوانده شوند و از سوی دیگر به آنها به نپذیرفتن راه هدایت اجازه داده شود. [۹۹] به سخن دیگر، حصول عقیده ـ که همان درک تصدیقی است که در ذهن حاصل میشود ـ عملی اختیاری نیست تا بتوان برخی را از آن منع و برخی را در آن آزاد گذاشت و آنچه در مورد عقیده، تکلیفبردار است، لوازم عملی آن است؛ مثل دعوت به یک عقیده یا ردّ یک عقیده که آزادی در این موارد تابع قانون حاکم در هر جامعه است، بنابراین آیه ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ﴾[۱۰۰] تنها در مقام اثبات این مطلب است که واداشتن افراد به "اعتقاد به دین" صحیح نیست، چون اعتقاد اکراه بردار نیست. [۱۰۱] جمله ﴿قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ﴾[۱۰۲] نیز تحلیلی بر این حقیقت است که چون حقایق دین با بیانات الهی و سنت نبوی کاملاً روشن است، معلوم است که رشد در پیروی دین و غیّ در ترک آن است، بنابراین اکراه در دین معنا ندارد. [۱۰۳] به گفته برخی، از این آیه در زمینه آزادی عقیده آزادی تکوینی برداشت میشود نه تشریعی؛ یعنی قوانین حاکم بر آفرینش انسان به گونهای است که میتواند موحد یا ملحد باشد؛ اما از جهت تشریع و قانون الهی مجاز به پذیرش الحاد نیست، همانگونه که انسان از نظر تکوین در خوردن سم آزاد است؛ ولی از نظر تشریعحق ندارد حیات خود را به خطر اندازد. [۱۰۴] بعضی از باورمندان این دیدگاه، ضمن تأکید بر اینکه مرز آزادی در اسلام "قرب الی الله" است و هر چیزی که انسان را "از خدا باز دارد" ضد ارزش و ممنوع است، تنها پرسش برای فهم مسائل دینی را مجاز میدانند و به استناد آیه ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۰۵] سؤال و بحث علمی را جایز میشمرند، اگر بحثها تنها در محافل علمی و نزد کسانی انجام گیرد که توانایی پاسخ به «شبهات» دینی را دارند، و گرنه جایز نیست. [۱۰۶]
در برابر، برخی معتقدند قرآن حق آزادی عقیده و بیان را برای کسانی که مخاطب آن هستند به رسمیت شناخته و نگاه حقوقی به این گونه حقی که قرآن برای انسان معتقد است، نتیجهاش این است که دولت اسلامی به عنوان طرف تعهد و تکلیف در همه حقها، در این مورد نیز باید حق آزادی عقیده را به کسانی که آنها را بر حق نمیداند، بدهد. [۱۰۷] در همین جهت، بعضی از مفسران ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ﴾[۱۰۸] را یک "قاعده کبروی" از قوانین اسلام و "رکنی عظیم" از ارکان سیاسی اسلام برشمردهاند و با استناد به آیه ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ﴾[۱۰۹] معتقدند که میتوان با اعتماد بر ﴿قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ﴾[۱۱۰] صراط مستقیم ایمان را بیفتنه و جنگ به همگان نشان داد، از این رو جهاد، جوهر دین و مطلوب ذاتی آن نیست، بلکه تنها بر اثر ضرورت امور سیاسی واجب میشود. [۱۱۱] برخی از کسانی که معتقدند دین اسلام حق آزادی عقیده را به رسمیت شناخته، چنین استدلال میکنند که اسلام دینی تبلیغی است و دیگران را به ارتداد از دین خود و گرویدن به اسلام فرا میخواند. اگر اسلام به شکل کلی، حق آزادی عقیده را به رسمیت نشناخته باشد، تعارض پیش میآید، بنابراین پیشاپیش، این امکان را شدنی گرفته که هرکس میشود بر اساس مسیر فکریاش راهی غیر از راه حق را برگزیند. [۱۱۲] در تأیید این مدعا افزون بر آیات پیشین، میتوان به آیات دیگری نیز استناد کرد ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾[۱۱۳]، ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۱۱۴]، ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ﴾[۱۱۵]، ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴾[۱۱۶]، ﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا﴾[۱۱۷]، ﴿وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۱۱۸]
در موضوع رهایی از بردگی نیز که در بحث آزادی یاد میشود، همان مفسران که معتقدند از میان سه سبب اساسی بردگی، یعنی جنگ با کافران حربی، غلبه و گرفتن به زور و ولایت، اسلام دو سبب اخیر را رد کرد و آنها را مجوز بردهداری ندانست؛ اما سبب نخست را پایدار گذاشت، زیرا کافر حربی که با خدا و پیامبرش میستیزد و جز نابودی انسانیت و حرث و نسل هدف ندارد، از مزایای انسانی برخوردار نیست و باید او را به هر شکل که میشود، هر چند سلب آزادی، دفع کرد. [۱۱۹] بردهداری به استناد برخی از آیات قرآن مشروع است. این آیات، ضمن به رسمیت شناختن بردهداری، برای آن قوانینی یاد میکنند؛ مانند آیات ازدواج بردگان: ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۱۲۰] و قصاص درباره آنان: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۲۱] بعضی از صاحبنظران معتقدند اسلام فراوان در جهت لغو تدریجی بردهداری سعی داشته و با وضع قوانین خاص، این سنت از میان مسلمانان رخت بربسته است؛ از جمله این قوانین، کفّاره قسم: ﴿لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۱۲۲]، کفاره قتل غیر عمد: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾[۱۲۳] و کفاره ظهار است: ﴿وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾[۱۲۴] که در آنها آزاد کردن بنده، یکی یا بخشی از کفّارات است.
اسلام از یک سو با تأکید بر کرامت ذاتی انسان ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا﴾[۱۲۵] و ذاتی نبودن بردگی و از سوی دیگر با وضع قوانین ویژه، تمهیداتی را برای نابودی بردهداری فراهم ساخت. [۱۲۶] در این جهت، یکی از مفسران در تفسیر ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾[۱۲۷] معتقد است همه، در اصل آفرینش و مواهب آن از یک گوهرند و اختلاف در رنگ و نژاد نباید خاستگاه تبعیض باشد. نفی اتخاذ ارباب، سرباز زدن از تحمیل عارضه اجتماعی و نظام غیر طبیعی اربابیابی است. [۱۲۸] آیات دیگری را نیز در تأیید این اندیشه میتوان یافت؛ مانند ﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ﴾[۱۲۹]، ﴿وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ﴾[۱۳۰] و ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۳۱].[۱۳۲]
حق تساوی بهره مندی از حقوق
مواد دوم، هفتم و دهم اعلامیه حقوق بشر از یک سو همه انسانها را دارای حق بهرهمندی از حقوق مندرج در اعلامیه میداند و از سوی دیگر بر اعمال قانون برای همه انسانها بی هیچگونه تبعیضی تأکید میکند. مسلماً تساوی همه در برخورداری از حقوق، با فقه اسلامی، نیز بعضی از آیات قرآن ناسازگار است. باورمندان به این ناسازگاری که به استناد ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾[۱۳۳]؛ نیز ﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾[۱۳۴] معتقدند قرآن، حکم تشریع را در انحصار خدا میداند،[۱۳۵] تساوی در بهرهمندی از حقوق را نیز برپایه همین استناد نمیپذیرند، از اینرو با توجه به مسائلی مانند تفاوت حر و عبد، تفاوت زن و مرد و تفاوت مسلمان و نامسلمان در دیه، قصاص، مالکیت و میراث معتقدند هرچند قرآن در مورد مسائلی مانند ارث چنین فرموده است: ﴿لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا﴾[۱۳۶].[۱۳۷] هرگز به تساوی در وزن و ارزش اجتماعی و حقوق مجعول معتقد نیست: ﴿يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[۱۳۸]، بلکه همه افراد جامعه را تنها در برابر قانون مساوی میداند و این مساوات فقط از حیث اجرای قانون است؛ نه برخورداری از حقوق. [۱۳۹]
برخی از مفسران اهل سنت به بررسی حکمت احکامی پرداختهاند که در آنها عدم تساوی بهرهمندی از حقوق هست و چه بسا درپی آن بودهاند که احکامی مانند مسئله ارث را در ارتباط با شرایط اجتماعی روزگار نزول قرآن تفسیر کنند. ایشان معتقدند که حکمت نصف بودن دیه زن نسبت به مرد، به منفعتی بازمیگردد که خانواده با فقدان مرد از دست میدهد. این منفعت بیشتر از سودی است که با فقدان زن از دست میرود. در ارث نیز دلیل تفاوت همین مسئله است که مردان ادارهکنندگان اقتصادی خانوادهها هستند، بنابراین سهم بیشتری از ارث به آنان میرسد. این مفسران، ضمن آنکه روایات دیه را مختلف و متعارض میخوانند، در نتیجه معتقدند که فقها در این مسئله اختلاف دارند، سرانجام در تفسیر آیه دیه ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾[۱۴۰] نتیجه میگیرند که طبق آیات قرآن، امر دیه موکول به عرف و تراضی طرفین است؛[۱۴۱]
نیز آیه قصاص ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۴۲] را بیانگر گونهای تساوی در اِعمال قانون میان همه طبقات اجتماعی میدانند و معتقدند که اِعمال قصاص برای انسان آزاد و برده، نیز زنان مینمایاند قرآن به هیچ طبقه اجتماعی در مصونیت از مجازات اذن نمیدهد. [۱۴۳] بر پایه آیات دیگری نیز مرد و زن در پیشگاه خدا یکساناند و تنها عامل برتریشان در اعمال نیک است: ﴿فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ﴾[۱۴۴].[۱۴۵] بعضی مفسران، عدم تساوی در بهرهمندی حقوق را عادلانه شمردهاند، زیرا براساس واقعیات زندگی، مردان "متصرف و مولّد و مدبّر" و سرپرست و مدیر زندگی زن هستند؛ اما زن از جهت ساختمان جسمی و روحی و تعهد زندگی داخلی و حمل و وضع، نمیتواند مولد و متعهد زندگی دیگران باشد، از اینرو چون زندگی مصرفی زنان را مردان باید تأمین کنند، حق دارایی و ارث آنان نصف مردان است. با در نظر گرفتن مسئولیتهای مالی مردان در قبال خانواده، دارایی مستقیم و نامستقیم زنان، مساوی یا بیش از مردان میشود. [۱۴۶] در واقع، به نظر این مفسران، اسلام با وضع احکام ارث و دیه مالکیت را برای زنان به رسمیت شناخت و حقوق آنان را استیفا کرد[۱۴۷].[۱۴۸]
حق حمایت قانون و اقامه دعوا
مواد ۷ و ۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر در بردارنده حق حمایت از قانون و اقامه دعوا در مراجع صالح است. هرچند قرآن همواره پیروان خود را به گذشت سفارش میکند، در آیه ﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۱۴۹] حق یاری جستن را برای ستمدیده به رسمیت میشمرد. برخی با استناد به این آیه گفتهاند که ستمدیده حق دارد از خود به هر شکل که میتواند دفاع کند و کسی نمیتواند مانعش شود[۱۵۰].[۱۵۱]
حق مصونیت حیثیت، آبرو و حریم خصوصی افراد
در ماده ۱۲ اعلامیه حقوق بشر، این حق آمده است. بعضی از مفسران ذیل آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ﴾[۱۵۲] با یادآوری این مطلب که قرآن پرهیز از سوءظن و دخالت خودسرانه در حریم خصوصی مردم را سفارش میکند، معتقدند که این موضوع در اسلام از موضوعات مهم تشریع شده و فراتر از توصیهای اخلاقی، مسئلهای شرعی و از اصلیترین مبادی در نظام اجتماعی اسلام است. [۱۵۳] آیات ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾[۱۵۴]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۱۵۵] و ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾[۱۵۶] به نمونههای دیگری از همین حق اشاره دارند.[۱۵۷]
حق مالکیت
ماده ۱۷ اعلامیه حقوق بشر، حق مالکیت را برای همگان به رسمیت میشناسد. به دیده برخی مفسران، هر چند در پارهای از احکام، قرآن به عدم تساوی حکم کرده، در موضوع مالکیت براساس آیه ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۱۵۸] میان زنان و مردان تفاوتی نمیگذارد و هرکس مالک دسترنج خود است، به گونهای که دیگری حق ندارد به آن تجاوز کند.[۱۵۹] در زمینه به رسمیت شناختن حق مالکیت، به شکل کلی نیز استناد به آیاتی مانند آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾[۱۶۰] شدنی است.
به آیات دیگری نیز میتوان برای مفاد حقوق بشر استناد کرد: به ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا﴾[۱۶۱]، ﴿قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ﴾[۱۶۲]، ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۱۶۳] در اشاره به حقوق کودک، به ﴿وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۱۶۴] درباره حق مشارکت آزاد در امور داخلی کشور،[۱۶۵] به ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۶۶] در مورد حق پناهجویی،[۱۶۷] به ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[۱۶۸]، ﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا﴾[۱۶۹]، ﴿ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ﴾[۱۷۰] در زمینه آزادی عقیده[۱۷۱].[۱۷۲]
حقوق اثباتی و حقوق طبیعی انسان
انسان فراتر از جنبه مادی، دارای جنبههای دیگری از جمله معنوی است. از اینرو، نمیتوان به انسان بهعنوان یک موجود مادی صرف نگریست و تنها حقوقی را برای جنبه بشری بودن او وضع کرد یا پذیرفت، بلکه باید همه ابعاد انسان را شناخت و حقوق همه جنبههایش را پذیرفت و برای اجرا و تحقق آن تلاش کرد؛ بنابراین باید گفت حقوق انسانی تفکیکناپذیر است. از نظر آموزههای قرآن، حقوق بشر را میتوان به دو دسته اصلی حقوق تکوینی و حقوق تشریعی تقسیم کرد. حقوق تکوینی همان حقوق انسانی است که هر انسانی به سبب انسان بودن دارا است و نیازی به تشریع و وضع قانونی از سوی هیچ مرجعی نیست؛ زیرا خدا بهعنوان خالق هستی از جمله انسانها، برای هر آفریدهای در چارچوب عدالت ساختاری و سنتها و قوانین حاکم بر هستی، حقوقی را ثابت دانسته است که به هیچوجه نمیتوان از آن خارج شد؛ چراکه این حقوق ثابت مطابق با واقع و امتیازی است که هر موجود در نظام هستی از آن برخوردار است. بهعنوان نمونه کرامت انسانی به دو دسته کرامت اکتسابی و غیراکتسابی تقسیم میشود؛ زیرا نوعی از کرامت برای همه بشریت حتی در جنبه مادی آن نسبت به دیگر آفریدهها ثابت است؛ از اینرو، هیچ موجود مادی دیگر در سطح کرامتی انسان نخواهد بود؛ لذا خدا میفرماید: و به راستى ما فرزندان آدم را کرامت بخشیده و گرامى داشتيم؛ و آنان را در خشكى و دريا بر مركبها نشانديم؛ و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم.[۱۷۳] همین کرامت غیراکتسابی موجب شده تا انسان، دیگر موجودت هستی را به تسخیر خود درآورد؛ زیرا خداوند با این کرامت او را بر همه آنها بهعنوان خلیفه عمومی خویش برتری بخشیده و سلطه و قدرت انسان را در قالب تسخیر به نمایش گذاشته است. تسخير آن است که هر کاری را برابر خواستههایی انجام دهد که هماهنگ با اوست. پس انسان، با کرامت طبیعی و الهی خویش، از دیگر آفریدهها در راستای نیازهای خویش بهرهبرداری میکند. این تسخیر نهتنها در سطح آفریدههای زمینی بلکه در آفریدههای آسمانی است؛ چنانکه خدا میفرماید: سَخَّرَ لَكُم مَا فِي السَّماوَاتِ وَ مَا فِي الأرْضِ؛ هرآنچه در آسمان و هرآنچه در زمین است برای شما مسخر شده است.[۱۷۴]
اما انسان افزون بر این حقوق طبیعی، دارای حقوق اکتسابی است که در قالب تشریع برای او اثبات شده و انسان سزاوار آن است. البته از آنجا که همواره قوانین و حقوق تشریعی مطابق قوانین وحقوق تکوینی است[۱۷۵] بهطور طبیعی هرگز بیرون از عدالت و ساختار آن نیست. حقوق اکتسابی با تلاش و کوشش فردی یا جمعی به دست میآید، چنانکه کرامت اکتسابی اینگونه است: ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾[۱۷۶] در این آیه بیان شده که کرامت اکتسابی انسان که موجب برتری از دیگر همنوعان میشود، تقوای الهی است. از آنجا که تقوای الهی دارای مراتب گوناگون است، هرکسی در مراتب سهگانه کلی تقوای الهی از عام و خاص و اخص، بیشتر کوشش و تلاش کند، از مرتبه عالیتر و برتر کرامت در میان همنوعان خود برخوردار میشود. با دقت در آیه به دست میآید که این برتری در میان همنوعان تنها در سایه تقوای الهی به دست میآید؛ در حالی که کرامت و برتری تکوینی نیازی به چنین عواملی نداشته است؛ از طرفی برتری تکوینی تنها در میان انسانها نیست، بلکه نسبت به همه موجودات هستی است. پس حقوق تکوینی یا حقوق طبیعی، امتیاز و قدرتی است که به کسی یا نوعی از آفریدهها داده شده است. این حقوق طبیعی در چارچوب حکمت و عدالت الهی و در راستای اهداف آفرینش است. بنابراین، کسی نمیتواند آن را سلب کند حتی اگر آن سلبکننده خود شخص باشد. بنابراین، گذشت و عفو از چنین حقوق طبیعی معنا و مفهومی ندارد و کسی نمیتواند بگوید من از حقوق طبیعی انسانی خود چون حق حیات گذشتهام.
البته باید توجه داشت که حقوق طبیعی میتواند در قالب حقوق تشریعی نیز مورد امضا و تأیید و تاکید قرار گیرد؛ ولی این بدان معنا نیست که این حق بهخاطر قانونگذاری برای انسان، اثبات شده است؛ بلکه حقوق طبیعی، ذاتی و غیرانفکاک برای انسان است. اما حقوق تشریعی آن دسته از حقوقی است که قانونگذار حقیقی یعنی خدا تشریع میکند؛ زیرا براساس آموزههای قرآن کسی جز خدا حتی پیامبر(ص) حق تشریع را ندارد. کسی میتواند قانونی را وضع کند که ولایت ملکی داشته باشد و تنها آفریدگار و پروردگار هستی است که چنین حق ولایت برای او ثابت است.[۱۷۷] اگر در آموزههای اسلام از پیامبر اکرم(ص) بهعنوان شارع یاد میشود، به اعتبار ولایتی است که برای ایشان از سوی خدا ثابت شده است.[۱۷۸] پس ولایت تشریعی پیامبر(ص) ولایت طولی و در مظهریت است، نه در عرض ولایت تشریعی الهی.[۱۷۹] بر این اساس، اگر سخن از قانونگذاری کسانی دیگر باشد، یا قانونگذاری باطل و از مصادیق طاغوتی است[۱۸۰]، یا آنکه مراد از آن وضع مقررات برای اجرا و اقامه قوانین الهی است.
با توجه به آنچه بیان شد، معلوم میشود که حقوق انسان شامل همه این حقوق تکوینی و تشریعی است. از نظر قرآن، افراد انسانی در اجتماع بر اثر روابط و مناسبات خود يك رشته اختيارات و امتيازاتی را به دست مىآورند كه مجموعه آن را حقوق اجتماعی انسان مىنامند. این حقوق که در قالب قراردادهای اجتماعی در چارچوب عدالت و قوانین و سنتهای حاکم بر جهان و جان و جامعه است، مشتمل بر اختيارات مدنى، اجتماعى، سياسى و همه مزايا و سلطههايى است كه از قانون ناشى مىشود. بنابراین، اگر تفاوتی میان حقوق انسان از منظر قرآن با گفتمانهای دیگر از جمله گفتمان اومانیستی غربی وجود دارد، به مبانی حقوق بازمیگردد؛ زیرا نگاه قرآن به هستی و جایگاه انسان با نگرش غربی اومانیستی به سبب همان فرق هستیشناختی و انسانشناختی در بسیاری از موارد در تضاد و تقابل است. از اینرو با همه اشتراکات ظاهری در الفاظ حقوق بشری، در محتوا و مفاهیم آن تفاوت ماهوی وجود دارد. بهعنوان نمونه، وقتی در فرهنگ و اصطلاح قرآنی از حق آزادی انسان سخن گفته میشود، از نظر مفهومی غیرآزادی به معنای فجور و بیبندوباری است که در فرهنگ غربی مطرح است. از نظر قرآن، انسان موجودی آزاد و دارای حق اختیار و انتخاب است؛ زیرا اراده موجب میشود تا در هر کاری به اختیار دست به انتخاب بزند و قدرت فعل و ترک فعل را دارا است و کسی نمیتواند او را مجبور به انتخاب یکی از دو گزینه کند. اما این قدرت در انجام یا ترک هر کاری محدود به صیانت از قوانین و سنتهای حاکم بر جان و جهان و جامعه است؛ زیرا هر انتخابی از سوی انسان برای خود و دیگران میتواند آثار مثبت یا منفی بهدنبال داشته باشد [۱۸۱]؛ چنانکه بسیاری از انتخابهای انسان در قالب کفر و کفران و نادرستی در بهرهبرداری از مواهب الهی موجب فساد در زمین و محیطزیست شده است که از نظر قرآن غیرقابل قبول است.[۱۸۲].[۱۸۳].
ویژگیها و اصول حقوق انسان در قرآن
در آیات قرآن به مسائل حقوق انسان بهویژه حقوق اقتصادی توجهی خاص شده است. از نظر قرآن، حقوق انسانی دارای ویژگیهایی است که باید مدنظر قرار گیرد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. تساوی حقوق انسانها: همه انسانها از هر نژاد و رنگ و جنس و مذهبی از حقوق مساوی برخوردارند؛ زیرا همه انسانها از یک حقیقت و جنس بوده و از نظر خلقت برابر و از نظر حقوق اولیه و ابتدایی مساوی هستند.[۱۸۴] بنابراین کسی نمیتواند با نگاهی تبعیضآمیز با انسانها در حوزههای اجتماعی [۱۸۵]، قضایی و داوری[۱۸۶]، اقتصادی[۱۸۷] عمل کند؛ تساوی زن و مرد در مالکیت و بهرهمندی از تلاش و کوشش خویش یا بهرهمندی از ارث براساس موازین تقسیم ارث[۱۸۸] از جمله این حقوق اقتصادی است.
۲. احترام به حقوق انسان: بر همگان است تا نسبت به حقوق انسانها احترام بگذارند و اجازه ندارند تا به حقوق دیگران تعرض کرده و ظلم و تعدی روا داشته و حقوق آنان را نادیده گیرند.[۱۸۹]
۳. ضامن اجرایی رعایت حقوق دیگران: انسانها باید همانطوری که به مراعات از حقوق خویش و مطالبهگری نسبت به آن میپردازند نسبت به حقوق دیگران نیز اصول شرعی و قانونی را مراعات کنند. زمانی چنین روحیه و رویهای در انسان ایجاد میشود که انسان از خدا و قیامت بترسد. از همینرو اعتقاد به حسابرسى دقيق خداوند[۱۹۰] و توجه به کیفر الهی[۱۹۱]، پشتوانه رعايت حقوق انسانها است. به سخن دیگر، پلیس و دستگاه قضایی و حاکمان به تنهایی نمیتوانند تأمینکننده این امر باشند، بلکه ضامن حقیقی، همان اعتقادات و باورهای افراد جامعه است که برترین نگهبان و پاسبان رفتار آدمی است. از نظر قرآن، تقوای الهی یا همان واهمه قدسی مهمترین ضامن اجرایی در حفظ و مراعات حقوق دیگران است[۱۹۲] و بر نیکوکاران است تا به این امر اقدام کنند [۱۹۳] و حتی نسبت به دشمنان کینهتوز اصل حقوق انسانی را مدنظر قرار داده و مراعات کنند.[۱۹۴] البته آموزش و پرورش و بهویژه تحریک عواطف انسانی میتواند نقش بسزایی را بهعنوان ضامن اجرایی داشته باشد؛ از همینرو، تحريك عواطف، از روشهاى قرآن براى ترغيب به رعايت حقوق انسانهاى ديگر است.[۱۹۵]
۴. مجازات تضییعکننده حقوق: نهتنها باید حقوق انسانها مراعات و مورد احترام باشد، بلکه هرگونه تضییع حقوق دیگران دربردارنده مجازات دنیوی و اخروی است. بر همین اساس تجاوز به حقوق دیگران از جمله حقوق اقتصادی چون ارث، نکوهیده[۱۹۶] و سزاوار پیگیرد و مجازات قانونی است.[۱۹۷] از نظر قرآن یکی از رفتارهای فسادانگیز و مفسدانه در اجتماع، تضییع حقوق و مزایای انسانها [۱۹۸] است؛ البته در رفتارهای اجتماعی بهویژه مشارکتهای اقتصادی شرایط برای نادیده گرفتن و تضییع حقوق دیگران فراهمتر است.[۱۹۹] بنابراین لازم است تا انسان تقوای الهی پیشه گیرد و مواظب باشد کاری نکند که مجازات دنیوی و اخروی بهدنبال داشته باشد.
۵. صیانت از حقوق انسانی: همگان موظف هستند تا حقوق دیگران را مراعات کنند؛ چنانکه بر افراد است تا خود در این راه پیشگام بوده و حقوق خود را مطالبه کرده و اجازه ندهند تا دیگران حقوقشان را تضییع کنند.[۲۰۰] البته صیانت و حفاظت از حقوق انسانی بهعنوان یک وظیفه قانونی و رسمی برعهده نهاد قضایی اجتماع و قاضیان و حاکمان است. از همینرو خدا نقش بسزایی را برای حاكمان و قاضيان در حفظ حقوق انسانها در جامعه بیان میکند و از آنان میخواهد به این وظیفه و تکلیف شرعی و قانونی خود اقدام کنند. [۲۰۱] برای صیانت از حقوق باید افراد از شیوههای معمول و معقول بهره گیرند که از جمله آنها تنظیم اسناد مالی و شاهد گرفتن بر آن است.[۲۰۲]
۶. حدود حقوق انسانها: تعیین حدود و ثغور حقوق انسان برعهده شارع مقدس است و دیگران در این امر ولایتی ندارند. از همینرو خدا احكام شرعى را تعيينكننده حدود حقوق انسانها و معرفی کرده است.[۲۰۳]
۷. دفاع از حقوق انسان: هرکسی باید به دفاع از حقوق انسانی خویش قیام کرده[۲۰۴] و از قضات و حاکمان عادل برای آن بهره برد.[۲۰۵] در این میان گاه لازم است تا انسانها هرگز دست از مبارزه و مقابله با متجاوزان به حقوق برندارند و به سخن دیگر، قوامین بالقسط[۲۰۶] باشند؛ چراکه قيام مداوم، عليه تضييعكنندگان حقوق انسانها، راهى براى دفاع از آن است.[۲۰۷]
۸. عدالت مالی: باید در امور مالی قسط مراعات شده و مؤمنان در این امر باید قوامین بالقسط باشند [۲۰۸]؛ چراکه هرگونه تعرّض به حقوق مالى مردم، از مصاديق فساد در زمين است [۲۰۹]؛ بنابراین لزوم مراعات قسط و عدل، در حقوق مالى از واجبات امت و امام است.
۹. عفو از حقوق اکتسابی: انسانها میتوانند از حقوق اکتسابی خود بگذرند و نسبت به آن عفو و گذشت داشته باشند؛ اما نسبت به حقوق طبیعی و تکوینی چنین اختیاری ندارند؛ چنانکه نمیتوانند از حق حیات خویش بگذرند و یا خود را برده سازند و آزادی حقوقی خود را سلب کنند. از نظر قرآن عفو از حق مالی میتواند انسان را به تقوای احسانی و اکرامی که درجات بالای تقوای الهی است برساند.[۲۱۰] کسانی به سلب حقوق دیگران اقدام کرده و ظلم و تعدی روا میدارند که به خدا و قیامت کافر هستند.[۲۱۱].[۲۱۲].
حقوق اقتصادی انسان
از نظر قرآن برای انسان و اجتماع انسانی حقوق تکوینی و تشریعی معینی است که باید آنها را شناخت و برای حفاظت و صیانت از آن تلاش کرد و اجازه نداد کسی خلاف آن عمل کند. از اینرو خدا میفرماید: بهراستى ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به عدالت و سهمخواهی قیام کرده و به انصاف برخيزند؛ و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است پديد آورديم تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان، او و پيامبرانش را يارى مىكند. آرى خدا نيرومندِ شكستناپذير است.[۲۱۳] در این آیه خدا در تبیین فلسفه بعثت به این نکته توجه میدهد که خدا رسولان و پیامبرانش را برای آشنایی مردم با قوانین مکتوب و موازین عدالت فرستاده است تا مردم ضمن آشنایی با این قوانین و سنتهای الهی حاکم بر هستی در قالب تکوین و تشریع، خواهان سهمیه خویش از حقوق تکوینی و تشریعی شوند. این بدان معناست که خدا آموزههای وحیانی از آدم(ع) تا خاتم(ص) را برای آشنایی مردم با حقوق طبیعی و تشریعی فرستاده است تا با رهبری پیامبران حقوق خویش را مطالبه کنند و حتی در این راه از شمشیر آهنین برای احقاق خویش بهره برند.
براساس تعالیم قرآن از حقوق اقتصادی انسان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- حق ارث: یکی از حقوق اقتصادی افراد، انتقال اموال باقیمانده از میت به نزدیکان نسبی و سببی براساس طبقات سهگانه ارث است.[۲۱۴] در آیات قرآن و احکام روایی و فقهی به شکل کامل قوانین و چگونگی تقسیم و بهرهمندی از اموال میت و ترکه او بیان شده است. از نظر قرآن، کسی نمیتواند برخلاف این حق تشریعی عمل کند و صاحبان حق را از آن محروم کند؛ چنانکه در جاهلیت اموال یتیمان را میخوردند و حقوق آنان را تضییع میکردند.[۲۱۵] البته برخی از امور قابل ارث نیست که در جاهلیت بهعنوان ماترک مطرح بود، مثلاً در جاهلیت همسر میت بهعنوان ارثيه و ماترك ميّت مطرح بود.[۲۱۶] یا آنکه زنان میت را از حق ارث محروم میکردند که امری نادرست بود.[۲۱۷]
- حق تغذیه: از حقوق اقتصادی هر انسانی، حق تغذیه است. گرسنگان و بينوايان، داراى حق تغذيه از اموال توانمندان است.[۲۱۸] بر این اساس، بر مسلمانان و نظام ولایی اسلامی است تا به هر شکلی از نیازمندان دستگیری کند. تأمین امنیت غذایی مردم از وظایف امت و دولت است و هیچیک نمیتواند از این تکلیف شانه خالی کند؛ زیرا از حقوق طبیعی و تکوینی و تشریعی هر انسانی است تا از تغذیه مناسب برخوردار شود. ایجاد مراکزی برای تأمین نیازهای تغذیه با استفاده از اموال عمومی و انفال واجب و لازم است؛ خدا به کسانی که به این تکلیف عمل نکنند، وعده عذاب داده است، باید دانست که این حق ثابت برای نیازمندان، همه متمکنان از امت و دولت را موظف میکند به این تکلیف عمل کنند و امنیت غذایی آنان را فراهم آورند.
- حق حضانت: حضانت از کودک دارای ابعادی است که بخشی از آن به حوزه عمل اقتصادی مربوط است. از حقوق کودک حضانت فراگیر و شامل از جمله تأمین امنیت غذایی او است که برعهده والدین بهویژه پدر و جدِ پدری است. همچنین والدین از این حق ولایی طبیعی برخوردارند که خود عهدهدار حضانت کودک خود باشند و کسی نمیتواند این حق را از آنان سلب کند. از همینرو قرآن، حق حضانت كودك را برای پدر و مادر ثابت میداند.[۲۱۹] بر این اساس تأمین غذا و پوشاک کودک و مادر شیرده برعهده پدر است و این وظیفه پس از مرگ شوهر به وارثان منتقل میشود.
- حق مهریه: از حقوق اقتصادی زنان حق مهریه است. بر شوهر و صاحبان ولایت است که مهریه زنان را چنانکه در قرآن و روایات آمده بپردازند و آن را تضییع نکنند. از نظر قرآن، حتی در ازدواج موقت نیز این حق در قالب اجرت برای زنان ثابت است.[۲۲۰]
- حق آوارگان: از حقوق آوارگان تأمین نیازهای اقتصادی آنان از سوی امت و امام و نظام ولایی سیاسی است.[۲۲۱] براساس این آیات، آوارهشدگان بناحق از وطن، به سبب اخراج و تبعيد، مستحقّ استفاده از اموال عمومی خواهند بود و یکی از مصارف اموال عمومی، مخارج آوارگان است.
- حق در راه ماندگان: همچنین کسانی که در سفر از پرداخت هزینههای بازگشت خویش عاجز هستند، مستحق استفاده از اموال عمومی هستند.[۲۲۲]
- حق استفاده از طبیعت: هر انسانی از این حق تکوینی و تشریعی برخوردار است که از طبیعت و مواهب آن بهرهمند شود.[۲۲۳] بنابراین ثروتها و منابع طبیعی نباید منحصر در دست افرادی باشد و قدرت و ثروت نمیتواند عامل باشد که دیگران از حق طبیعی خود محروم شوند.[۲۲۴]
- حق تجارت: حق آزادى تجارت، براى مرد و زن امری ثابت است[۲۲۵] و انسانها تنها از طریق مشروع میبایست به تجارت بپردازند؛ زیرا كسبهاى نامشروع، مخالف حقوق انسانها و تجاوز به آن است؛ چنانکه کسب ربوی و یا کاهش و افزایش پیمانه در راستای کمفروشی و گرانفروشی و گزاففروشی بهعنوان ضدحقوق انسانی در عمل اقتصادی مطرح و ممنوع شده است.[۲۲۶]
- مالکیت: هر انسانى، داراى حق ملكيت مشروع است[۲۲۷] و مالكيت انسان بر دامها (شتر، گاو و گوسفند) و بهرهبردارى از آنها، از حقوق پذيرفتهشده در اسلام بوده[۲۲۸] و هر شخصى، از حق قرارداد در محدوده مالكيت خويش برخوردار است[۲۲۹] و از همینرو، امكان انفكاك حق مالكيت از حق تصرف ثابت شده است.[۲۳۰] به این معنا که گاه مثلا ثبوت حق مالكيت، براى افراد نابالغ مطرح است[۲۳۱] اما این حق مالکیت به معنای حق تصرف نیست.
- حق مسکن: از مهمترین حقوق اقتصادی انسان میتوان به حق مسکن در کنار حق تغذیه اشاره کرد که تأمینکننده دو جنبه امنیت غذایی و آسایشی اوست. از نظر قرآن هرکسی بهطور طبیعی از حق مسکن همچون حق تغذیه برخوردار است و در صورت ناتوانی باید از سوی امت و امام تأمین شود.[۲۳۲] این حق بهویژه برای مستحقان انفال و بیتالمال ثابت است و باید دولت از اموال عمومی به این امر اقدام کند.[۲۳۳]
- حق دولت از اهل ذمه: در برابر تأمین امنیت اهل کتاب بهعنوان شهروندان امت اسلام، حقی برای دولت اسلام بهعنوان حق مالی ثابت است که برعهده آنان خواهد بود.[۲۳۴]
- حق اقتصادی بدهکاران: بدهكاران، داراى حقى از سهم زكات، براى اداى بدهى خود هستند. بنابراین، دولت و امت باید این حق را ادا کنند.[۲۳۵]
- حق بردگان: بردگان، داراى حقى از زكات، براى آزادسازى آنان هستند[۲۳۶] و بر امت و امام حفظ حقوق اجتماعى و اقتصادى بردگان لازم و ضروری است.[۲۳۷]
- حقوق دوستان: دوستان دارای حقوقی از جمله حقوق اقتصادی هستند که شامل استفاده از خوراكيهاى موجود در منازل دوستان، بدون اذن آنان است.[۲۳۸]
- حق خویشان: افزون بر حقوق خویشان از ارث، همچنین آنان در استفاده از خوراكيهاى موجود در منازل خویشان، بدون اذن آنان مجاز هستند.
- حق طلبکار: همانطوری که برای بدهکار حقی است برای طلبکار نیز حقی است که از جمله حقوق اقتصادی او، تنظيم اسناد بدهى بدهكار به نفع طلبکار است.[۲۳۹]
- حق فرزندی: از حقوق فرزندی غیر ارث، بهرهمندی از حق تأمین غذا و پوشاک و مسکن است.[۲۴۰]
- حق کارگزاران زکات: كارگزاران زكات، داراى حقى از زكات هستند.[۲۴۱] به نظر میرسد که كارگزاران حكومت و ارائهكنندگان خدمات به جامعه اسلامى داراى استحقاق دريافت اجرت در قبال عمل خويش براساس همین آیه هستند.
- حقوق سائلان و محرومان: سائلان و محرومان در هر مالی که در دست مردم است، حقی دارند و باید از سوی دارندگان به این افراد داده شود.[۲۴۲]
- حقوق مستضعفان: مستضعفان جامعه دارای حقوق خاص خویش از جمله حقوق اقتصادی هستند که باید از سوی مردم و اولیای امور تأمین شود.[۲۴۳].[۲۴۴].
حقوق بشر
حق تعالی کسی جز خداوند تبارک و تعالی نیست که خاستگاه هر حقی است که در هستی تحقق مییابد. از نظر قرآن، انسان به طور فطری گرایش به حق داشته و از باطل گریزش دارد؛ اما وقتی که فطرت دفن و دسیسه شده و تغییر یابد، گرایشها وارونه میشود؛ زیرا شخص در این حالت توانایی و قدرت شناختی خود را از دست میدهد و به سبب عدم درک و شناخت حق، به سمت باطل کشیده میشود. این گونه است که علیه حق به ستیز مینشیند و حق خواهان و حق جویان را به تمسخر میگیرد یا علیه آنان اقداماتی را انجام میدهد که میتواند به نوعی عذاب و شکنجه باشد. در این شرایط است که صبر بر حق لازم میشود تا انسان حق را تحت شکنجه و عذاب حمایت کند. از همین روست که خدا از بر دو امر «حق و صبر» سفارش میدهد تا این گونه از خسران و زیان ابدی رهایی و نجات یابد.
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، صبر بر حق هر چند که کاری سخت و دشوار است، ولی بسیار با اهمیت و اساسی است. اما پرسش این است که صبر بر حق را چگونه میتوان تحقق بخشید و چه راهها و روشهایی برای تحقق آن است؟ استعانت به صبر در راستای صیانت از حق چگونه امکان پذیر است؟ نویسنده با مراجعه به آموزههای وحیانی قرآن، به این پرسشها پاسخ داده است. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.[۲۴۵].
حق تعالی خاستگاه حقایق
از نظر قرآن، حق تعالی تنها حق ثابت در هستی است، و غیر از حق تعالی و شئونات و مظاهرش چیزی جز باطل نیست. از همین روست که خدا در قرآن بیان میکند: سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق او لم یکف بربک انه علی کل شی شهید؛ به تحقیق نشانههای خود را در کرانهها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان دهیم تا برای روشن شود که حق است. آیا کافی نیست که پروردگارت با ظاهر کردن آیات بر هر چیزی مشهود است؟[۲۴۶]
به سخن دیگر، هر چیزی در هستی است، شئونات و مظاهر حق تعالی است، و غیر حق تعالی چیزی نیست؛ اما آن چیزی که ما آن را به عنوان «باطل» میشناسیم، چیزی جز «توهم» نیست؛ یعنی اسمی بیمسمی است که هیچ «سلطان» برای وجودش نیست؛ زیرا غیر خدا کسی نیست تا در برابر خدا قرار گیرد. از این روست که آن را باطل مینامند.[۲۴۷] از همین روست که وقتی به هستی مینگریم، تنها حق تعالی را میبینیم؛ زیرا غیر از خدا هیچ چیز نیست تا مشهود باشد، بلکه هر چیزی که مشهود است و حقیقت دارد، همان حق تعالی و مظاهر و شئونات اوست.[۲۴۸]
بنابراین، وقتی از حق در برابر باطل سخن میگویم، در حقیقت سخن از حق تعالی است که در برابرش چیزی جز «عدم» نیست که هیچ است. پس باطل چیزی نیست تا بدان اشاره کرد، بلکه توهم و تخیلی است که در برخی از افراد انسانی و جنّی شکل میگیرد که تواناییهای خاصی دارند؛ زیرا توهم و تخیل پایینترین سطوح عقلانیت است که به سبب فقدان نور کامل و تمام در فکر و ذهن انسان و جن شکل میگیرد. بنابراین، اگر عقل انسانی به تمام و کمال رسیده و شخص به رشد تمام دست یافته باشد، دیگر جایی برای باطل در ذهن و فکر او نیست؛ زیرا عاقل رشید جز به علم و سلطان چیزی را نمیپذیرد و نسبت به هر چیزی ظنی و ریبی توقف میکند تا پس از تحقق علم، موضعگیری خودش را داشته باشد[۲۴۹]؛ زیرا ظن هرگز انسان را به حق نمیرساند و «غنا» را موجب نمیشود؛ بلکه هماره هم چنان نیاز و فقر در فهم وگرایش باقی خواهد بود.[۲۵۰]
اگر بخواهیم برای فهم توده مردم مثالی از حق و باطل بزنیم، که البته مثال است و نه تمام حقیقت، این که گفته شود داستان حق و باطل مانند آب و کف روی آب است؛ زیرا حبابهای روی آب چیزی جز تظاهری از آب نیست که خودنمایی میکند و هیچ اصالتی ندارد، بلکه به سبب وابستگی به آب و تحرکات شدید آن شکل گرفته است[۲۵۱] یا در مثالی دیگر میتوانیم نسبت حق و باطل را چیزی شبیه آب و سراب بدانیم که در بیابان شکل میگیرد. از همین روست که خدا اعمال کافران را «سراب» میداند که کافران آن را آن آب میبییند و توهم میزنند؛ در حالی که وقتی به آن میرسند چیزی را نمییابند که «وجود» داشته باشد؛ بلکه آن چیزی که «وجود» دارد و شخص آن را مییابد تنها خدا است که در آنجا به انتظار مواخذه کافران نشسته است.[۲۵۲]
در حقیقت از نظر قرآن، حق تعالی خاستگاه هر حقی است. از همین رو، از قرآن خدا در هر چیزی مشهود است و هر چیزی وجودش چیزی جز نشانه بودن نیست؛ زیرا از نظر قرآن هر چیزی «آیتی» از آیات و نشانه ای از نشانههای اوست[۲۵۳]، و آن چه که انسان به عنوان «باطل» از آن یاد میکند، حقیقتی ندارد، و باطل، اصلا «چیز» نیست، بلکه توهم و تخیل انسانهای بیماردل است که «بصیرت» ندارند تا حقیقت را ببیند، بلکه در بیابان از شدت تشنگی و عدم دست یابی به آب حقیقت، «هیچ» را آب میبینند و به دنبال آن میروند و در نهایت به پوچی میرسند.[۲۵۴]
خدا در آیات بسیاری از قرآن، خود را خاستگاه حق دانسته است و هر چیزی را در هستی از مظاهر و شئونات حق تعالی شمرده است.[۲۵۵] از این رو، تعابیری چون «الحق من ربک» در قرآن بسیار آمده است تا این حقیقت آشکار شود که خدا فقط خاستگاه هر حقی چه در آیات تدوین و چه در آیات تکوین و چه در درون و چه در برون است.[۲۵۶].[۲۵۷].
گرایش فطری انسان به حقایق
از نظر قرآن، انسان دارای فطرت الهی است که توانایی شناختی و گرایشی خاصی به او میدهد تا در مسیر هدایت قرار گرفته و به تمامیت کمالی بایسته و شایسته خویش برسد؛ البته همه موجودات ازاین هدایت فطری و حجت باطنی تکوینی برخوردار هستند و اختصاصی به انسان ندارد، ولی سطح این توانایی در انسان بسیار عالیتر و برتر از هر مخلوق دیگری است؛ زیرا انسان برای خلافت الهی انتخاب و گزینش شده است؛ بنابراین، برای آنکه بتواند دیگر مخلوقات هستی را بر اساس «تسخیر» مدیریت کرده و در مقام مظهریت در خلافت الهی، پروردگاری و ربوبیت کند، لازم است تا در چنین سطح عالی از شناخت و گرایش قرار گیرد که سطح عالیتری برای مخلوقات نیست.[۲۵۸]؛ ﴿أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ﴾ «آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بیهیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش میورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰؛ ﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ﴾ «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است» سوره هود، آیه ۶۱.</ref>
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، نفس انسانی در مرتبه قلب و فؤاد از این توانایی فطری برخوردار است تا ضمن شناخت حق از باطل و مصادیق آنها، به حق و مصادیق آن گرایش یافته و از باطل و مصادیق آن گریزش داشته باشد؛ بنابراین، به طور فطری عدالت، صداقت، امانت، ایمان، شکر، و مانند آنها را میشناسد و از اضداد آنها یعنی ظلم و دروغ و خیانت و کفر و کفران و مانند آنها گریزش دارد.
البته باید توجه داشت که اضداد حق، که همان باطل است، چیزی جز امر «عدم» نیست که تظاهر به «وجود» میکند و خود را در تظاهری «آب» نشان میدهد که در حقیقت «سراب» است که در حالت توهم شکل میگیرد. پس وقتی ما از ظلم سخن به میان میآوریم میبایست نسبت میان آنها در سطح نقیضین بدانیم؛ زیرا مراد از اضدادی چون ظلم و کذب و خیانت در برابر عدالت و صداقت و امانت، چیزی جز «لا عدل» و «لا صدق» و «لاامانت» نیست. در حقیقت آن چه اضداد حق میدانیم، همان نقیض آنها است و گویی میبایست گفت نسبت میان آنها همان «لاوجود» در برابر «وجود» است؛ از همین روست که وقتی کافران دنبال «سراب» میروند، چیزی را نمییابند و وجدان تحقق نمییابد؛ زیرا باطل اصلا «وجود» ندارد و «لاوجود» است و آن چیزی که در هستی «وجود» دارد و انسان آن را به عنوان «وجدان» مییابد و از وجودش آگاه میشود، همان وجود خدا است که وجود حقیقی است.[۲۵۹]
بنابراین، از نظر قرآن، انسان به سبب سلامت فطرت و نفس و قلب سالم و سلیم، حقیقت را میشناسد و بدان گرایش دارد و باطل را به عنوان عدم حقانیت نمیپذیرد و از آن گریزش دارد؛ زیرا آن را توهم و تخیل میشمارد که «سلطان» برای وجود و حقانیت آن نیست.
البته از نظر قرآن، نفس وقتی از حالت استوا و اعتدال ذاتی و فطری و تکوینی خویش خارج شود و تغییر یابد و در حقیقت به تعبیر قرآنی، دفن و دسیسه و طبع و ختم شود، دیگر نمیتواند کارکردهای فطری خودش را داشته باشد. این گونه است که دچار عدم شناخت و گرایش وارونه میشود؛ زیرا دیگر تفقه و تعقل ندارد.[۲۶۰].[۲۶۱].
صبر بر حق در شرایط عذاب
«صبر» میوه تلخ گیاهی در بیابان است که دارای مصارف دارویی و درمانی است. مرگ صبر، کشتن شخص با عذاب و شکنجه سخت و تلخ و دردناک است که در اسلام از آن نهی شده است؛ زیرا اگر کسی را بخواهند بکشند او را خلاص کنند نه آنکه او را با شکنجه و عذاب چنان بیازارند که از مرگ به سراغ بیاید.
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، انسانی از خسران و زیان ابدی رها خواهد شد که در عصر کوتاه زندگی دنیوی در زمین بتواند به چهار عمل اصلی ایمان به خدا و عمل صالح بپردازد و دیگران را به حق و صبر دعوت کند.[۲۶۲]
مراد از این صبر آن است که انسان سختیها را برای احقاق حق تحمل کرده و دیگران را به آن توصیه کند؛ زیرا آن چه اصالت دارد، شناخت حق و استقامت بر آن است؛ زیرا این گونه انسان در مسیر کمالی قرار میگیرد که برای آن خلق شده است. صبر و شکیبایی زمانی لازم است که فشار درونی یا بیرونی بسیار سنگین و سخت و دشوار باشد. در این شرایط هر چند که شخص فشار سهمگینی را بر خود احساس میکند، اما آستانه تحمل آن بالا است و به جزع و فزع نمیافتد و واکنشهای تند عصبی و غیر متعادل از او صادر نمیشود؛ البته این بدان معنا نیست که هیچ بروز و ظهوری در جسم و بدن شخص نداشته باشد، بلکه ممکن است در همان هنگامه صبر، آهی داشته باشد و اشکی از دیدگان فرو ریزد یا چهره درهم شود و بشاشت خود را از دست دهد؛ اما با این همه گفتار یا کرداری یا رفتاری نخواهد داشت که بیانگر خروج از اعتدال و تعادل و استوا باشد.
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، هنگامی که انسان در دنیا زندگی میکند، با انواع ابتلائات و مصیبتها و فتنهها مواجه میشود که بر اساس سنت الهی است.[۲۶۳] بنابراین، اگر صبر ورزد و جزو صابرین باشد از آثار صبر برخوردار میشود.[۲۶۴] البته بهترین حالت صبر همان «صبر جمیل»[۲۶۵] است که زیباترین صبر نیز است که پیامبران بدان آراسته هستند و معصومان(ع) بر این باورند که در ابتلائات ومصیبتها «ما رایت الا جمیلا».
از نظر قرآن، مؤمنان افزون بر ابتلائات و مصیبتها که به حکم سنت ابتلاء عارض میشود، در مسیر دعوت به حق و عمل به آنکه همان آموزههای وحیانی اسلام است، گرفتار اذیت و آزارهای دیگران میشوند که صبر بر آن لازم و ضروری است. در حقیقت صبر بر اذیت در راه حق امری ضروری و لازم است و خدا مردم را بدان توصیه و سفارش میکند. از نظر آموزههای وحیانی قرآن، انسان در طول زندگی به سه دسته مسائل مواجه است که صبر بر آن لازم است: صبر در اطاعت و انجام تکالیف الهی، صبر در مصیبتها، و صبر در هنگامه مواجه معصیت و عدم خروج از تعادل و گرفتار شدن به آن.
از نظر قرآن، مؤمنان در زندگی خویش میبایست به «صبر» به عنوان یک عامل مهم برای صیانت از حقگرایی خویش توجه کرده و به آن استعانت جویند.[۲۶۶]
از آثار بهرهمندی از صبر این خواهد بود که «معیت» خدا را با خود خواهیم داشت و خدا در شرایط سخت به امداد و یاری صابر میآید و او را در مشکلات به سلامت عبور میدهد.
از آن جایی که صبر در زندگی نقش اساسی برای عبور از همه مشکلاتی دارد که شخص با آن مواجه میشود، سفارش و توصیه دیگران به آن جزو یکی از وظایف و تکالیف اصلی مؤمنان دانسته شده است.[۲۶۷]
خدا در قرآن بارها پیامبر(ص) را فرمان میدهد تا بر اساس وحی عمل کرده و تابع آن باشد و تا زمان به نتیجه رسیدن یا حکم و حکومت الهی بر صبر به عنوان مهمترین عامل استعانت جوید؛ زیرا صبر از مصادیق احسان است.[۲۶۸] این صبر میبایست برای خدا و به خدا باشد؛ یعنی قصد آن باشد تا برای خدا صبر ورزد و دیگر آنکه تکیه گاه خویش را در صبر خدا قرار دهد نه به توانایی خویش.[۲۶۹] در چنین شرایطی است که خدا «معیت» داشته و صابر را به عنوان متقی و محسن یاری میرساند.[۲۷۰]
از نظر قرآن، از مهمترین ویژگی پیامبران اولوا العزم همین ویژگی صبر است که در رسالت خویش به نمایش گذاشته و هرگز میدان را برای دشمن خالی نگذاشته و در هر شرایطی سختی را تحمل کرده و ماموریت خویش را به پایان رساندند و تحت تاثیر امور دنیوی یا شرایط سخت عقب نشینی نکردند و همه مصیبتها را تحمل کردند. البته مؤمنان نیز میبایست هم چون آنان صبر ورزند و این گونه عمل و زندگی کنند؛ زیرا صبر ورزی از مصادیق اصلی «عزم الامور» [۲۷۱] و رسیدن به مقام اولوالعزم وصاحبان عزم است که هرگز در مقام عمل جز رسیدن به مقصود در مقصد اندیشه ای دیگر ندارند و تحت تاثیر اذیت و افکار و اقوال دیگر از راه حق کوتاه نمیآیند و افراط و تفریط نمیکنند.[۲۷۲]
از نظر قرآن، صبر برای حق و به حق در برابر باطل میتواند جلوی هر ضرری را بگیرد که از سوی دیگران متوجه اهل حق است؛ زیرا خدا مکر و کید دشمنان را به خودشان باز میگرداند و به یاری مؤمنان صابر میشتابد.[۲۷۳]
پس از نظر قرآن، صبر در حق و بر حق و با حق و به حق میتواند مهمترین وظیفه وتکلیف باشد که انسان را در شرایط دنیا از مشکلات و مصیبت و اذیت و ابتلاء عبور میدهد و بستر امداد الهی را در دنیا فراهم میآورد و حزن و خوف را بر میدارد؛ از این روست که صبر را به عنوان «خیر» معرفی میکند.[۲۷۴]
به هر حال، از نظر قرآن، صبر بر حق امری است که میبایست مؤمن به عنوان یک اصل بپذیرد وبه دیگران توصیه و سفارش کند و در این راه صبر ورزی تنها تکیه گاه و توکل و اعتمادش به خدا باشد؛ چنان که خدا به پیامبرش میفرماید: و اصبر و ما صبرک الا بالله؛ و صبر کن و شکیبایی ورز و صبر تو جز به خدا نیست.[۲۷۵].[۲۷۶].
حقوق الهی
حقوق، جمع «حق» به معنای ثابت، درست، درستی، سزاوار است.[۲۷۷] محققان معتقدند اصل حق به معنای ثبوت همراه با مطابقت با واقع است[۲۷۸] اما در اصطلاح، حق، همان قدرتی است که از طرف قانون به شخصی داده شده است.[۲۷۹] برخی دیگر در تعریف حق گفتهاند که آن قدرت یا امتیازی است که کسی یا جمعی سزاوار برخورداری از آن است، به ویژه قدرت یا امتیازی که به موجب قانون یا عرف مقرّر شده باشد؛ چراکه اساساً افراد جامعه بر اثر روابط و مناسبات خود، یک رشته اختیارات و امتیازات به دست میآورند که مجموعه آن را حقوق مینامند و مشتمل بر اختیارات مدنی، اجتماعی، سیاسی و همه مزایا و سلطههایی است که از قانون ناشی میشود.[۲۸۰] با نگاهی به آموزههای قرآنی این معنا ثابت میشود که حقوق همواره در ارتباط با دیگری معنا مییابد. این دیگری میتواند انسانی دیگر، خدا، یا موجودات دیگری چون گیاهان، جانوران و محیط زیست باشد. بنابراین، این گونه نیست که حق و حقوق تنها در دایره محدود انسان تعریف شود.
بر این اساس، حق، قدرت یا امتیازی است که از سوی خداوند به آفریدهای داده میشود و چون خداوند حق مطلق است[۲۸۱]؛ لذا منشأ و خاستگاه هر حقی برای دیگری به شمار میرود.[۲۸۲] خداوند به طور ذاتی از حق و حقوقی چون مالکیت و ولایت برخوردار است[۲۸۳]؛ ولی میتواند این حق را به دیگری یا دیگران نیز بدهد که داده است.[۲۸۴]
آموزههای قرآنی تاکید دارد که حق قانونگذاری تنها از آن خداوند است و دیگری حق تشریع ندارد و اوست که به عنوان شارع انحصاری تنها از چنین حقی برخوردار است. بر همین اساس قوانینی که از سوی دیگران صادر میشود از اعتباری برخوردار نیست، مگر آنکه خداوند چنین اجازهای را صادر کرده باشد. پیامبر(ص) و امامان معصوم از حق تشریع به حکم الهی برخوردارند.[۲۸۵]
همچنین حقوق الهی بسیار عام و فراگیر است و همه هستی را در بر میگیرد. این حقوق همان طوری که شامل حقوق طبیعی و قانونی در قالب احکام و مانند آن میشود، اختصاصی به انسان ندارد، بلکه حتی گیاهان، جانوران و جنیان دارای حقوقی هستند که انسان باید آنها را مراعات کند. برخی از این حقوق در قالب قوانین سفت و سخت در موارد خاص مورد تاکید قرار گرفته است. از جمله این حقوق میتوان به حقوق گیاهان و جانوران در موسم حج اشاره کرد.[۲۸۶] حفظ و صیانت از محیط زیست و عدم تخریب آن از دیگر حقوقی است که برای غیر انسان وضع شده و انسان موظف به مراعات آن است. این حقوق گاه در شکل قوانین بیان شده و هر گونه تخلف از آن، مجازاتی را به دنبال خواهد داشت.[۲۸۷].[۲۸۸].
حقوق طبیعی و فطری انسان
خداوند برای انسان حقوقی را قرار داده که برخی از آنها در قالب حقوق طبیعی شناخته و معرفی میشود. از نظر عالمان اسلامی از جمله شهید مطهری هر استعداد طبیعی مبنای یک«حق طبیعی» است و یک «سند طبیعی» برای آن به شمار میآید. حقوق طبیعی از انعقاد قرارداد سرچشمه نمیگیرد، بلکه عام و فراگیر است و شرط استیفای این حق را نیز استاد مطهری استمداد از عقل و اراده و عمل به تکلیف و وظیفه میداند. ایشان مینویسد: «اسلام به حقوق فطری و عدالت تکوینی قائل است. و اصولا نیز جز برپایه اصل غائیت نمیتوان برای حقوق فطری پایهای درست کرد… اصلا آیا جز با تأیید اصل غائیت و شهادت خود جهان تکوین و اینکه یک نوع تناسب و توازنی در جهان است راه دیگری برای حقوق فطری که واقعاً آن را یک امر واقعی بدانیم و بگوییم قرارداده شده این حق برای این گیاه یا حیوانی یا انسان، راه دیگری هست؟ صرفا ملایمت اتفاقی، یعنی اینکه تصادفا احتیاجات ما با این امور رفع میگردد آیا ممکن است دلیل باشد برای اینکه حقی فطری و طبیعی است یا نه؟ به نظر میرسد جز منطق الهی و منطق اصل غائیت که به موجب آن نظمی ارادی و شعور و حساب و قاعدهای در کار است و رابطهای [بین برخی اشیاء با یکدیگر و بین گذشته و آینده] در کار است؛ به نحوی که اگر محتاج نبود، محتاج الیه به وجود نمیآمدند. [بله، جز با پذیرش چنین ارتباط و پیوستگی مستقیمی] نمیتوان حقوق فطری و طبیعی را توجیه کرد.[و کلیه توجیهاتی که برپایهای جز اصل غائیت، توسط روشنفکران و اندیشمندان غربی در دفاع از حقوق فطری و طبیعی به عمل آمده نارسا و مخدوش است.] [۲۸۹] و در ادامه استاد نتیجه میگیرد: «[حقوق فطری عین حقوق الهی است و برخلاف آنچه نویسندگان جدید میپندارند هیچ دوگانگی و تقابل میان حقوق فطری و الهی در کار نیست.]».[۲۹۰]
از نظر قرآن تجاوز به حقوق انسان امری ناروا و نکوهیده است[۲۹۱] و کسانی که به این حقوق تجاوز میکنند قابل پیگیری و سزاوار مجازات هستند[۲۹۲]؛ چراکه این گونه رفتار از مصادیق فساد و افساد در زمین است.[۲۹۳]
همچنین از نظر قرآن، همه انسانها از مرد و زن بیهیچ تفاوت در رنگ و نژاد و مانند آن دارای حقوقی هستند که هیچ تبعیضبردار نیست و تساوی در حقوق انسانی از امور ثابت است.[۲۹۴] بنابراین، یکی از اصول بنیادین اسلام، محترم بودن حقوق همه انسانها نسبت به یکدیگر است.[۲۹۵] انسانها از حقوق برابر و مساوی در امور اجتماعی برخوردارند[۲۹۶] و از حقوقی برابر چون حق حیات و زندگی سالم همراه با آسایش و آرامش بهرهمند هستند.[۲۹۷] در حوزه قضایی در آیات قرآن بر مراعات عدالت در قضاوت به عنوان یکی از مهمترین حقوق تمامی انسانها تاکید شده است.[۲۹۸]
براساس دیدگاه قرآن حاکمان و قاضیان نقش بسزایی در حفظ حقوق انسانها در جامعه به عهده دارند و میبایست به این نقش خویش به طور کامل بپردازند و کوتاهی نکنند.[۲۹۹] البته به طور طبیعی اهل اعتقاد به خدا، اهل تقوا و نیکوکاران و محسنان گرایش به حفظ و رعایت عدالت دارند و این نقش را حتی بیشتر از حاکمان مراعات میکنند. خداوند در آیه ۲۳۶ سوره بقره میفرماید که رعایت حقوق انسانهای دیگر، وظیفه نیکوکاران است و جالب اینکه محسنان اصولا گرایش به چنین رفتاری دارند. قرآن تبیین میکند که یکی از مهمترین راههای تعیین حقوق انسانها احکام شرعی است که از سوی خداوند در کتب آسمانی بیان شده است. در حقیقت احکام شرعی، تعیینکننده حدود حقوق انسانهاست.[۳۰۰]
بر این اساس تنها کسانی واقعاً به حقوق انسانی پایبند هستند و بدان قیام میکنند که به قیامت اعتقاد داشته باشند. از این رو که خداوند در آیه ۶ سوره نساء میفرماید که اعتقاد به حسابرسی دقیق خداوند، پشتوانه رعایت حقوق انسانهاست. در این راستا اهل تقوا گرایش به مراعات کامل حقوق انسانی دارند و خداوند در آیات ۲۳۳ و ۲۴۱ و ۲۸۲ سوره بقره بیان میکند که تقوا، زمینهساز رعایت حقوق انسانهای دیگر است. همچنین بر اساس آیه ۹ سوره نساء توجّه به کیفر الهی، کاملی برای رعایت حقوق انسانهاست. به سخن دیگر، مهمترین عواملی که موجب مراعات حقوق دیگران از سوی انسان میشود اموری چون اعتقاد به خدا، معاد و رستاخیز است که زمینهساز تقوا و احسان و مانند آن از امور اخلاقی میشود و همین خود عاملی برای مراعات اصول اخلاقی از جمله حقوق دیگران است. از نظر قرآن قیام مداوم علیه تضییعکنندگان حقوق انسانها، راهی برای دفاع از حقوق انسانی است[۳۰۱] به طوری که دیگران به خود اجازه نمیدهند حقوق دیگران را تضییع کنند.[۳۰۲].
مصادیقی از حقوق انسان
حقوق انسانی، قدرت و امتیازاتی است که خداوند برای انسان به عنوان اشرف آفریدههایش قرار داده است و هیچ کس نمیتواند آن را از انسان سلب کند. بر اساس آموزههای قرآنی، حقوقی چون حق آزادی در برابر بردگی از حقوقی است که خود انسان نیز نمیتواند آن را از خود سلب کند و خود را برده دیگری کند. پس این گونه نیست که انسان بتواند هر حقی را از خود سلب کند؛ چراکه برخی از حقوق از حقوق ثابتی است که بیرون از اراده و اختیار انسان است؛ حال چه رسد که کس دیگری این حق ثابت را از او سلب کند. حقوق انسانی شامل حقوق فطری و حقوق طبیعی و حقوق قانونی است. حق قانونی میتواند براساس شرایط تغییر کند و حتی انسان میتواند از آن حق درگذرد. به عنوان نمونه حق قصاص از حقوقی است که صاحبان دم میتوانند آن را ببخشند.[۳۰۳] همچنین حق مهریه از جمله اموری است که انسان میتواند از آن بگذرد و نگیرد.[۳۰۴]. در ادامه به برخی از مصادیق حقوق انسانی براساس آیات قرآن اشاره میکنیم:
- آزادی: از نظر اسلام، هر انسانی آزاد به دنیا آمده است و برده دیگری نیست؛ چنانکه هر انسانی دارای اراده و اختیار و حق انتخاب است و از نظر اجتماعی نیز موجودی آزاد است. آزادی اجتماعی انسان شامل آزادی عقیده [۳۰۵]، آزادی اندیشه [۳۰۶] و دیگر آزادیهای مشروع است. این آزادیها تکوینی و فطری و طبیعی است که کسی حتی خود شخص نمیتواند آن را از خود سلب نماید.
- اتمام حجت: از حقوق انسان نسبت به خدا این است که خداوند حق را به او نشان دهد و چاه و راه را بنمایاند. چنین حقی از خود خداوند نشئت گرفته است. از این روست که خداوند با ارسال پیامبران و کتب آسمانی اتمام حجت کرده و کسی را بدون اتمام حجت مجازات نمیکند.[۳۰۷]
- حق ازدواج: انتخاب همسر و ازدواج، از حقوق انسانهاست[۳۰۸] از آیات ۲۲۸ تا ۲۳۲ سوره بقره به دست میآید که تصمیم در ازدواج مجدّد از جمله حقوق زن است؛ چنانکه از آیه ۱۲۷ سوره نساء بر میآید نادیده گرفتن حق ازدواج دختران یتیم جایز نیست و کسانی که چنین کنند سزاوار نکوهش هستند.
- استفاده از طبیعت: استفاده از طبیعت، حقّ همه انسانهاست و کسی نمیتواند این حق را از کسی سلب کند.[۳۰۹].
- حق پناهندگی: حق پناهندگی به عنوان راهی برای نجات از شکنجه و فشار برای همگان ثابت است[۳۱۰] این حق پناهندگی و تأمین امنیّت بهویژه برای افراد جویای پیامهای الهی لازم و واجب است.[۳۱۱]
- حق تجارت: از حقوق مسلم انسان حق تجارت است [۳۱۲] پس کسی نمیتواند این حق را از کسی سلب کند، اما اگر کسب و تجارت نامشروع باشد به عنوان یک ضد حقوق بشر از او سلب میشود؛ زیرا حق انسانی است که کسب در مسیر حلال و مشروع باشد.[۳۱۳]
- حق تصمیمگیری: انسانها، دارای حق رأی و انتخاب، در تعیین سرنوشت خویش هستند.[۳۱۴]
- حق حیات: همه انسانها، دارای حق حیات هستند[۳۱۵] از همین رو کشتن فرد بیگناه، موجب سلب حق حیات از قاتل میشود[۳۱۶] و از سلبکنندگان حق حیات از سوی خداوند در قیامت نیز مؤاخذه و حسابرسی به عمل میآید.[۳۱۷]
- حق اخوت: یکی از حقوقی که در اسلام وضع شده حق اخوت و برادری است که بسیار باارزش است[۳۱۸] این حق، خود لوازم و ملازماتی دارد که از جمله آنها میتوان به اجتناب از غیبت[۳۱۹]، ایجاد صلح و آشتی میان برادران دینی درگیر جنگ [۳۲۰]، طلب مغفرت برای یکدیگر[۳۲۱]، حسن معاشرت با ایتام [۳۲۲]، گذشت از حق قصاص[۳۲۳] و مانند آنها به عنوان مقتضیات حق اخوّت دینی اشاره کرد.
- حق حرم: حرم الهی اختصاصی به ساکنان مکه ندارد و همگان از این حق برخوردارند.[۳۲۴] مقتضای این حق الهی انسانها نسبت به حرم مقدس، برخورداری همگان از امکانات آسایشی و آرامشی آنجاست. بنابراین کسی نمیتواند آسایش مردم و امنیت و آرامش آنان را در حرم سلب کند.[۳۲۵]
- حق تغذیه: همه انسانها از حق تغذیه سالم برخوردارند و این از حقوق طبیعی و فطری بشر است. با این همه خداوند به طور خاص یک حق دیگری را برای گروهی از انسانها ثابت کرده است. از آیات قرآن به دست میآید که گرسنگان و بینوایان، دارای حق تغذیه از اموال توانمندان هستند. این بدان معناست که وظیفه و تکلیف ثروتمندان و توانمندان است که گرسنگان و بینوایان را سیر کنند.[۳۲۶]
- حق حضانت: پدر و مادر، دارای حق حضانت کودک خویش هستند[۳۲۷] و در صورت وفات والدین، وارثان پدر و مادر دارای حق حضانت کودک میشوند.[۳۲۸]
- حق مدیریت مردان: مردان، دارای حق مدیریّت در خانواده، به دلیل توانایی جسمی و تأمین هزینه زندگی هستند.[۳۲۹]
- حقوق آوارگان: آوارهشدگان به ناحق، به وسیله دشمنان، مجاز به اقدام نظامی به نفع خود هستند.[۳۳۰] همچنین آنان به سبب اخراج و تبعید، مستحقّ استفاده از اموال فیء و انفال عمومی هستند.[۳۳۱]
- دیگر حقوق انسانی: در آیات قرآن از حق دادرسی و دسترسی عادلانه به قضا[۳۳۲]، حق دفاع از خود در برابر ظالم[۳۳۳]، حق عبادت[۳۳۴]، حق قصاص[۳۳۵]، حق مالکیت[۳۳۶]، حق وطن و مسکن مورد اطمینان[۳۳۷] و دهها حق دیگر سخن به میان آمده است. حقوق دیگری نیز برای دشمنان، جنبدگان و گیاهان و مانند آنها بیان شده که نمیتوان در یک نوشتار کوتاه همه را احصا و بیان کرد. از این رو در اینجا به همین مقدار بسنده میشود.[۳۳۸].
اسلام، بستری برای قیام جهانی قسط گرایان
بر اساس آیه ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۳۳۹]، فلسفه وجودی اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) آشنایی بشر با حقوق طبیعی انسانی خود و ایجاد انگیزه برای قیام و اقامه عدالت قسطی و سهم خواهی است.
از آیه به دست میآید که شناخت این حقوق طبیعی و قیام برای سهم خواهی و مطالبهگری، نوعی نصرت خداوند و پیامبرانش است.
همچنین از آن جایی که قیام برای برپایی و اقامه عدالت قسطی از سوی همه مردم یعنی ناس انجام میگیرد، به این معنا خواهد بود که اسلام بستری برای شناخت حقوق طبیعی و زمینهسازی قیام همه مردم برای عدالت قسطی است. پس باید جایگاه اسلام و فلسفه وجودی آن را، بسترسازی برای شناخت و قیام دانست.
همچنین تاکید بر مردم و ناس به این معنا است که اسلام برنامه ای خاص برای مسلمانان نیست، بلکه دایره خطابات اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) همه بشریت بیتوجه به مسلمان بودن است. پس زن و مرد، مسلمان و کافر، سیاه و سفید، خرد و کلان و مانند آنها به عنوان مردم، مخاطب اسلام و همه کتابهای آسمانی هستند و اختصاصی به مسلمان ندارد. در حقیقت، همه مردم از این حقوق به عنوان ناس برخوردارند و تنها شرطی که موضوعیت دارد ناس و مردم بودن است نه عنوانی دیگر.
از نظر قرآن اگر کافر نیز این حقوق را بشناسد و برای آن قیام کند، در حقیقت خواسته و ناخواسته و نیز دانسته و نادانسته در خدمت نصرت الهی است؛ زیرا هر کسی از مردم که به این حقوق قیام کرده است، در راستای اهداف الهی و فلسفه وجودی دین اسلام قیام کرده است. از همین روست که خداوند بر علم غیب تاکید کرده است.
از قرآن همچنین به دست میآید کافر به خدا و قیامت نیز حقوقی دارد که خداوند برای او در نظر گرفته و کسی حق ندارد آن را از وی سلب کند. این حقوق طبیعی برای کافر به خدا و قیامت و آخرت، ازاین جهت ثابت است که انسان است. خداوند این حقوق را برای او تضمین کرده و اگر کسی آن را از وی سلب کند حق قیام دارد.
البته از آیات دیگر به دست میآید که انسان اگر کاری کرد باید از آن کارش بهره مند شود؛ زیرا عدالت اقتضا میکند که هر کسی از کارش بهرهمند شود و اگر کسی قیام به امری خیر کرد، باید از خیر آن نیز بهرهمند شود حتی اگر در آخرت نصیب و بهرهای برایش نباشد ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ ﴾[۳۴۰]، ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ﴾[۳۴۱]، ﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ﴾[۳۴۲].
بر اساس مبانی قرآنی همه پیامبران(ع) منادی یک حقیقت به نام اسلام بودهاند. از این رو، میفرماید: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ﴾[۳۴۳] این دین در قالب شرایع ارایه شده تا به مقتضیات زمکانی یعنی زمان و مکان نیز توجه داشته باشد. از این روست که میفرماید: ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ﴾[۳۴۴].
البته همه پیامبران الهی دارای شریعت نبودند، بلکه شرایع اصلی چنان که از همین آیه به دست میآید تنها پنج شریعت است؛ پس پیامبران دیگر به جای شریعت دارای مناهج و روشهایی هستند که بدان عمل میکردند. این روشها به جزئیات توجه دارد، در حالی که شریعت به جزئیات نزدیک به کلی و اسلام به کلیات اهتمام دارد. به سخن دیگر، روشها و مناهج، زیر مجموعه شریعت و شیوهها و شرایع نیز زیر مجموعه دین اسلام است. خداوند در این باره میفرماید:﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا﴾[۳۴۵]
پس اگر دین اسلام تنها دین الهی است که همه پیامبران در قالب شرایع به آن دعوت میکردند، باید تنها دینی باشد که موجب رضایت و خشنودی خداوند باشد. از این روست که میفرماید: ﴿وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۳۴۶]
البته از آن جایی که شریعت محمدی(ص) آخرین و کاملترین شریعت و منهاج الهی است که با ولایت امیرمؤمنان و اهل بیت عصمت و طهارت و عترت طاهره به تمامیت کمالی خود رسیده است ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۳۴۷] این شریعت محمدی(ص) است که به عنوان اسلام در زمانه ما مقبول و مرضی خداوند تبارک و تعالی است.
ضرورت قیام و سهم خواهی با رهبری پیامبران
به نظر میرسد که اگر حقوق طبیعی برای انسانها ثابت است، دیگر نیازی نیست کسی قیام برای قسط و سهم خواهی داشته باشد؛ اما به نظر میرسد که این سخن کامل و درست نیست؛ زیرا به دلایل و عواملی چون زیاده خواهی انسانها، هواهای نفسانی و وسوسههای ابلیسی، برخی اجازه نمیدهند حقوق طبیعی همگان استیفا شود؛ چراکه ظالمان و مستکبران با ظلم و استکبار خویش، مظلومان و مستضعفان را از حقوق طبیعی خودشان محروم میسازند. پس لازم است تا تودههای مردم حقوق خویش را بشناسند و برای گرفتن آن اقدام نمایند.
از آیه ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۳۴۸] به دست میآید که حق گرفتنی است نه دادنی؛ از این روست که سخن از قیام و ضرورت آن برای سهم خواهی و عدالت قسطی در آیه رفته است؛ زیرا اگر حق همین طوری استیفا میشد بیآنکه قیام و ضرورتی برای اقامه و قیام باشد، دیگر نیازی نبود که خداوند پیامبران را فرستاده باشد تا در مقام رهبری چنین قیامی نقش و مسئولیت الهی خود را به عهده گیرند.
خداوند در آیه ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا﴾[۳۴۹] روشن میکند که نه تنها پیامبران، باید مسئولیت رهبری چنین قیامهای قسطی و سهم خواهانهای را به عهده گیرند، بلکه باید پیامبران و پیروان مؤمن آنان باید به نفع مظلومان و مستضعفان وارد جنگ و مقاتله شوند.[۳۵۰]
چرایی سلب حقوق طبیعی مردم
شاید این مطلب واضح و روشن باشد؛ زیرا معلوم است که ظالم و مستکبر حقوق طبیعی مردم را از ایشان سلب میکند. خداوند در باره چرایی و چگونگی سلب حقوق مردم از سوی افراد به نکات زیر توجه میدهد:
- تجاوز به حق ارث انسانهای دیگر، ناروا و نکوهیده است. ﴿وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا﴾[۳۵۱]، ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا﴾[۳۵۲]
- بر اساس آیه ﴿وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾[۳۵۳] تجاوز به حقوق و مزایای انسانهای دیگر، از موارد فسادگری و افساد است و از همین رو، امری نکوهیده و ناروا شمرده شده است.
- تضییع حقوق انسانها، پیامد نژادپرستی است. پس میبایست یکی از علل و چرایی را در این امر جست و جو کرد.﴿وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۳۵۴]
- شراکت از جمله عوامل تجاوز به حقوق یک دیگر است؛ زیرا ظرفیت تجاوزگری در این گونه کارها بیشتر از موارد دیگر است.﴿قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ﴾[۳۵۵]
- جواز پیگرد و مجازات متجاوزان به حقوق طبیعی در آیات قرآنی مورد تاکید است. خداوند در آیه ﴿إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۳۵۶] بیان میکند که تجاوزگران به حقوق انسانها، سزاوار پیگرد و مجازات هستند. پس پیگرد و مجازات این افراد از حقوق طبیعی دیگران است.[۳۵۷]
مدافعان حقوق طبیعی مردم
چنان که از آیه ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۳۵۸] و آیات دیگر به دست میآید، پیامبران(ع) مهمترین رهبران صالح و مصلح هستند که به عنوان مدافعان حقوق طبیعی مردم معرفی شده و در طول تاریخ به این مهم پرداخته و حتی جان خویش را در این راه از دست دادهاند. غیر از پیامبران کسانی به امر دفاع از حقوق مردم اقدام میکنند که دارای چنین ویژگیهایی باشند:
- رستاخیز و حساب قیامتی: اعتقاد به حسابرسی دقیق خداوند، پشتوانه رعایت حقوق انسانها است. از این روست که پیامبران و کتب آسمانی به اصل رستاخیز به عنوان یک محرک قوی برای عدالت قسطی و انجام کارهای نیک و خیر و عدم تجاوزگری توجه دادهاند.﴿وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا﴾[۳۵۹]
- تقوای الهی: تقوا، زمینه رعایت حقوق انسانهای دیگر است که در آیات قرآنی به آن اشاره شده است.﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۳۶۰]، ﴿وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ﴾[۳۶۱]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۳۶۲]
- ترس از کیفر الهی: توجّه به کیفر الهی، زمینهساز رعایت حقوق انسانها است.﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا﴾[۳۶۳] احسان: انسانهایی که دارای روحیه انسان و ایثار هستند به مراعات حقوق دیگران اهتمام میورزند.﴿لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ﴾[۳۶۴]
- تشویق الهی: تشویق و تحریک عواطف، از روشهای قرآن برای ترغیب به رعایت حقوق انسانهای دیگر است.﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا﴾[۳۶۵]
- عدالت خواهی: کسانی که روحیه عدالت خواهانه داشته باشند، نسبت به مراعات حقوق دیگران اهتمام دارند.﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾[۳۶۶]
از نظر قرآن، قیام مداوم، علیه تضییعکنندگان حقوق انسانها، راهی برای دفاع از آن است.﴿وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۳۶۷] پس لازم و ضروری است که هماره مردم نگاه و رویکرد مثبت به قیام و نهضت علیه ظالمان و مستکبران داشته باشند. این رویکرد باید تقویت شود.[۳۶۸]
حقوق و سهمیههای طبیعی مردم
قرآن به عنوان کاملترین و آخرین کتاب الهی، همه حقوق طبیعی انسان را بیان کرده است تا این گونه فلسفه بعثت پیامبران و انزال کتب آسمانی تحقق یابد. از همین روست که در آیات قرآنی به این نکته توجه داده میشود که قرآن خود بهترین میزان برای شناخت حقوق طبیعی انسانی است و احکام شرعی اصولا در راستای تحقق این حقوق وضع شده است.﴿أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾[۳۶۹]،﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۳۷۰]، ﴿فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾[۳۷۱]
از نظر قرآن همه بشریت در اموری مساوی و برابر هستند و هیچ کسی بر دیگری برتری ندارد. از آیه ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۳۷۲] به دست میآید که همه انسانها در حقوق اولیه برابر و مساوی هستند و از آیه ﴿إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۳۷۳] نیز به دست میآید که حقوق همگانی باید محترم شمرده شود.
در این جا به برخی از مهمترین حقوق طبیعی انسان اشاره میشود تا با دانسته شدن آنها، بر اساس میزان الهی قرآن و رهبری صالحان مصلح، قیامهای عدالت خواهانه و سهم خواهی و مطالبه گری جهانی شکل گیرد و تودههای مردم علیه ظالمان و مستکبران قیام کنند و حقوق خویش را مطالبه کرده و سهم خواهی نمایند. برخی از این حقوق طبیعی عبارتند از:
- حقوق دینی: از مهمترین حقوق انسانی، حقوق دینی است. از نظر اسلام هر چند که اعتقاد و باورهای ایمانی کافران نسبت به هستی و خدا باطل است، ولی نمیتوان نسبت به آنان و افکار و باورهای ایمانی آنان اهانت آمیز برخورد کرد. بر اساس آیات قرآنی، همه مردم حقوقی دینی دارند که باید آن را تساوی حقوق و برابری آن دانست. از جمله این که خداوند در آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[۳۷۴] میفرماید ساکنان حرم مکه و مسجد الحرام همان حقوقی را دارا هستند که واردشدگان به این حرم و تفاوت و فرقی میان آن دو گروه نیست. از آیه ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ﴾[۳۷۵] و ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ﴾[۳۷۶]، ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ﴾[۳۷۷] و ﴿وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۳۷۸] به دست میآید که امنیت برای همه حاضران در حریم حرم یک حق طبیعی دینی است؛
- حق امنیت غذایی: از حقوق طبیعی هر انسانی، حق امنیت غذایی است. به این معنا که همه انسانها از مواهب طبیعی دنیا این حق را دارا هستند که از لحاظ غذایی تأمین شوند و این گونه جان آنان از هر گونه خطر مرگ به سبب گرسنگی در امان ماند. از همین رو، خداوند در آیات قرآنی برای حفظ جان انسانها حتی مجوز خوردن خبیثات را در حالت ضرورت و اضطرار داده است.﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۳۷۹] خداوند بر اساس همین حق طبیعی به همگان فرمان میدهد تا امنیت غذایی ناتوانان را تأمین کنند. همچنین بر اساس آیات قرآنی، گرسنگان و بینوایان، دارای حق تغذیه از اموال توانمندان هستند.﴿وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ﴾[۳۸۰]، ﴿وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ﴾[۳۸۱]، ﴿أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ﴾[۳۸۲]، ﴿أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ﴾[۳۸۳]؛
- حقوق مالی: بر اساس آیات قرآنی، ثروت زمین برای همگان است و تفاوتی میان بشری با بشری نیست. بر همین اساس است که آیات قرآنی بر تقسیم اموال و ثروت انفال در میان مردم تاکید دارد تا گردش سالم ثروت در جامعه بشری اتفاق بیافتد.﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۳۸۴]، ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۳۸۵]، ﴿وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۳۸۶] از آیه ﴿وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ﴾[۳۸۷] و ﴿وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ﴾[۳۸۸] نیز به دست میآید که در هر مالی که هر انسانی به دست میآید حقی برای دو گروه سائل و محروم است. پس از نظر قرآن دست کم برای سائل یعنی هر کسی که درخواست کمک مالی دارد و محروم و نداری که حتی درخواست مالی ندارد، حقی از مال است که باید پرداخت شود و آنان میتوانند مطالبه کرده و سهم خواهی نمایند؛ همچنین از آیات ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۳۸۹]، ﴿لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾[۳۹۰] به دست میآید که آوارهشدگان به ناحق از وطن، به سبب اخراج و تبعید، مستحقّ استفاده از اموال فیء هستند و میتوانند در این باره سهم خواهی و مطالبه گری داشته باشند؛
- حق حضانت: والدین از حق حضانت فرزندان خویش برخوردارند و کودک نیز این حق را داراست که والدین آنان را سرپرستی و نگه داری کنند. بنابراین، هر گاه این حق از سوی دیگران نادیده گرفته شود باید قیام کرد و سهم خواهی نمود و حق کودک یا والدین را استیفا کرد.﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۳۹۱]، ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۳۹۲]، ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى﴾[۳۹۳]
- حق ازدواج: از مهمترین حقوق طبیعی هر انسانی، حق ازدواج است. ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا﴾[۳۹۴]، ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۳۹۵]، ﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۳۹۶] هر انسانی برای پاسخ گویی به نیازهای مادی و معنوی و جسمی و جنسی و عاطفی خود نیاز به همسر دارد. خداوند موجودات از جمله انسان را جفت و زوج آفریده است.﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا﴾[۳۹۷]، ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۳۹۸]، ﴿وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلَا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ﴾[۳۹۹]، ﴿فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ﴾[۴۰۰] پس لازم است تا هر کسی جفت داشته باشد. بر اساس آیات قرآنی از جمله ﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۴۰۱] از این آیه و آیات دیگر و نیز روایات عترت طاهره(ع) به دست میآید که نخست بر والدین و سپس بر خویشان و در نهایت بر دولت است تا به افراد بیهمسر، همسر دهد و آنان را به ازدواج هم در آورد. پس مردم برای حق ازدواج میبایست قیام کرده و حق طبیعی خود را از همسری مطالبه کنند و سهم خواهی نمایند؛ در آیات قرآنی همچنین تعدد زوجات برای مرد ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا﴾[۴۰۲] و ﴿وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا﴾[۴۰۳]، تصمیم مجدد برای ازدواج برای زن﴿وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَلاَ يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ الطَّلاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُواْ مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلاَّ أَن يَخَافَا أَلاَّ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىَ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِّتَعْتَدُواْ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلاَ تَتَّخِذُواْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَيْكُمْ مِّنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُم بِهِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ مِنكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلادَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴾[۴۰۴] از جمله حقوق ازدواج دانسته شده است؛
- حق وطن: از نظر اسلام یکی از حقوق طبیعی حق سکونت در وطن است؛ وطن جایی است که در آنجا به دنیا آمده است. پس هر کسی در جایی که به دنیا میآید، حق سکونت را دارا است و کسی نمیتواند او را از آنجا بیرون و آواره نماید؛ پس اگر کسی را از وطن بیرون کردند میتواند قیام کند و با زور شمشیر حق خویش را مطالبه کند و سهم خواهی نماید. در ضمن در صورت ناتوانی میتواند از دیگران مدد و یاری بخواهد و بر دیگران است تا وی را یاری رسانند.﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا﴾[۴۰۵]
- حقوق آوارگان: اگر حق وطن یک حق طبیعی است، در صورت اخراج و آوارگی حقوق دیگری برای او آوارگان است که از جمله آنها حق مالی است. خداوند در آیه ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۴۰۶]، ﴿لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾[۴۰۷] میفرماید که آوارهشدگان به ناحق از وطن، به سبب اخراج و تبعید، مستحقّ استفاده از اموال فیء هستند. همچنین از حقوق آوارهشدگان به ناحق، جواز اقدام نظامی به نفع خود است.﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ﴾[۴۰۸]، ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾[۴۰۹]، ﴿أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۴۱۰]، ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ﴾[۴۱۱]، ﴿الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۴۱۲]
- حق حیات: هر موجود زنده ای از حق طبیعی حیات و رندگی برخوردار است. انسان نیز از این حق برخوردار است و کسی نمیتواند این حق را از وی سلب کند. ﴿مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ﴾[۴۱۳]، ﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۴۱۴]، ﴿قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ﴾[۴۱۵]، ﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۴۱۶]، ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا﴾[۴۱۷]، ﴿وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا﴾[۴۱۸] البته در شرایطی این حق سلب میشود که در اصطلاح به آن سلب حق حیات به حق یاد میشود. این عنوان خود بیانگر این معنا است که حق حیات یک حق طبیعی است که در صورت خاص و استنثایی سلب میشود. ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ﴾[۴۱۹]، ﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ﴾[۴۲۰]،﴿لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ﴾[۴۲۱]، ﴿فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۴۲۲] از نظر قرآنی کسی که حیات و زندگی دیگری را سلب میکند و او را میکشد، این گونه حق حیات را از خود سلب میکند و در اختیار خانواده مقتول یا اولیای دم قرار میدهد﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۴۲۳] و همچنین از آیات ﴿وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ﴾[۴۲۴]، ﴿بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ﴾[۴۲۵] به دست میآید که مؤاخذه و حسابرسی در قیامت از پیامدهایی است که باید سلبکنندگان حق حیات از دیگران خود را برایش آماده سازند؛ یعنی افزون بر مجازات در دنیا باید آمادگی مجازات قیامتی نیز باشند؛ زیرا حق حیات مهمترین حق هر انسانی است؛
- حق کسب و کار: بر اساس آیه ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۴۲۶]، انسانها (زنان و مردان) دارای حق مساوی، در کسب و کار و مالکیّت هستند و کسی نمیتواند این حق را از ایشان سلب نماید؛
- حقوق اجتماعی و مدنی: هر انسانی در جامعه و اجتماع از حقوقی برخوردار است که از آن به حق اجتماعی و مدنی یاد میشود. خداوند در آیه ﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۴۲۷] بر این حق توجه داده و همگان را نسبت به این حق اجتماعی، به شکل مساوی و برابر دانسته است؛
- حق برابری قضایی و تساوی در عدالت: مراعات عدالت در قضاوت، از حقوق تمامی انسانها است و کسی نمیتواند آن را سلب نماید و با تبعیض با مردم برخورد نماید﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾[۴۲۸]؛ از آیه ۱۸۸ سوره این معنا به دست میآید که در میان افراد جامعه و مسئولیتها، نقش قوه قضائیه در ادا و استیفای حقوق مردم، قویتر و مهمتر است. پس باید این افراد به این مسئولیت خود بیشتر اهتمام ورزند؛
- حق آزادی: در آموزههای قرآنی آزادی در انواع گوناگون مورد تاکید قرار گرفته است. این آزادی شامل آزادی اندیشه و آزادی عقیده و مانند آنها میشود. از نظر برخورداری همه انسانها، از حق آزادی عقیده در آیات قرآنی به عنوان یک حق طبیعی مطرح شده است.﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۴۲۹]، ﴿فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾[۴۳۰]، ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴾[۴۳۱]، ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ﴾[۴۳۲]، ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ﴾[۴۳۳] همچنین آزادی اندیشه، به عنوان حق طبیعی همه انسانها مطرح در آیات قرآنی مطرح میشود.﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ﴾[۴۳۴]، ﴿أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ﴾[۴۳۵]، ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۴۳۶]
- حق استفاده از طبیعت: از دیگر حقوق طبیعی هر انسانی، حق استفاده از طبیعت و مواهب آن است که در آیات بسیاری مورد تاکید قرار گرفته است.﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۴۳۷]، ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۴۳۸]، ﴿وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ﴾[۴۳۹]، ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾[۴۴۰]، ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ﴾[۴۴۱]، ﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ﴾[۴۴۲]
- حق پناهندگی: حق پناهندگی، راهی برای نجات از شکنجه و فشار از جمله حقوق طبیعی هر انسانی است.﴿وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا﴾[۴۴۳]، ﴿وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۴۴۴]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۴۴۵]، ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾[۴۴۶] همچنین پذیرش پناهندگی و تأمین امنیّت، از حقوق افراد جویای پیامهای الهی است که در آیه ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۴۴۷] مورد تاکید قرار گرفته است؛
- حق تجارت و بازرگانی: از جمله حقوق همگانی بشر، حق تجارت و کسب سود تجاری است﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۴۴۸]؛ همچنین خداوند در آیات قرآنی کسب هر گونه سودهای نامشروع را از اموری دانسته که با حق طبیعی تجارت مخالف دانسته است که باید با آن مبارزه و مخالفت ورزید؛ زیرا این گونه کسبها به عنوان ضد حقوق طبیعی است و موجبات تضییع حقوق دیگران میشود.﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۴۴۹]، ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۴۵۰]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۴۵۱]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۴۵۲]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾[۴۵۳]، ﴿وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۴۵۴]
- حق تعیین سرنوشت: هر انسانی دارای حق تعیین سرنوشت و حق رای و آزاد در تصمیمگیری است و کسی نمیتواند این حق را از ایشان سلب نماید.﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾[۴۵۵]، ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۴۵۶]، ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ﴾[۴۵۷]، ﴿وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۴۵۸]
- حق دادرسی: انسانها، دارای حق دسترسی به قضا و دادرسی عادلانه هستند که در آیات قرآنی از جمله ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾[۴۵۹]، ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا﴾[۴۶۰] آن تاکید شده است؛
- دفاع: هر انسانی، دارای حق دفاع از خود، در برابر ظالم است.﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ﴾[۴۶۱]، ﴿الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۴۶۲]
- حق عبادت: از آیات ﴿أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى﴾[۴۶۳]، ﴿عَبْدًا إِذَا صَلَّى﴾[۴۶۴] به دست میآید که عبادت خدا، از حقوق انسان است و کسی نمیتواند این حق را از انسانی سلب نماید؛
- حق قصاص: جان هر کسی ارزش مند است و کسی حق سلب آن را ندارد و اگر کسی به ناحق جان کسی را گرفت اولیای دم از حق قصاص برخوردار هستند.﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۴۶۵]، ﴿وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[۴۶۶]؛ ﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۴۶۷]، ﴿ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا﴾[۴۶۸] این حق از آنجا ثابت میشود تا کسی متعرض جان دیگری نشود و بداند که قتل به ناحق موجب قتل به حق او خواهد بود و این گونه به عنوان یک اصل بازدارنده موجب میشود تا حیات و زندگی انسانها تضمین شود[۴۶۹]؛
- حق مالکیت: هر انسانی، دارای حق ملکیّت مشروع است﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۴۷۰] و ﴿مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۴۷۱]، ﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۴۷۲]، ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ﴾[۴۷۳]، ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا﴾[۴۷۴]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾[۴۷۵] و همچنین برخورداری هر شخصی، از حق قرارداد، در محدوده مالکیّت خویش ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ﴾[۴۷۶] وحق تصرف و نقل و انتقال در ملک، از جمله حقوق طبیعی هر انسانی است. ﴿مَتَاعًا لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ﴾[۴۷۷]
- حق مسکن: داشتن وطن و مسکن مورد اطمینان، از حقوق جامعه بشری است که در آیاتی از جمله ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾[۴۷۸]، ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ﴾[۴۷۹] و ﴿الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۴۸۰] مورد تاکید قرار گرفته است؛
- حق هدایت: هر کسی از این حق برخوردار است که به سوی کمال هدایت شده و راهنمایی گردد و کسی حق ندارد این حق را از وی سلب نماید﴿إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى﴾[۴۸۱]؛
آن چه بیان شده تنها گوشه ای از حقوق طبیعی هر انسانی است. در آیات قرآنی به حقوق دیگری از جمله حقوق والدین﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا﴾[۴۸۲]، ﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا﴾[۴۸۳]، فرزندان ﴿يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[۴۸۴]، ﴿وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ﴾[۴۸۵]؛ ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۴۸۶] همسران ﴿وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۴۸۷]، ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۴۸۸]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۴۸۹]، همسایگان﴿وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا﴾[۴۹۰]، بدهکاران، طلبکاران﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۴۹۱]، مهاجران﴿وَالَّذِينَ آمَنُواْ مِن بَعْدُ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنكُمْ وَأُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۴۹۲] ، مهمانان﴿وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ﴾[۴۹۳]، ﴿قَالَ إِنَّ هَؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ﴾[۴۹۴]، نیازمندان﴿وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا﴾[۴۹۵]، ﴿وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ﴾[۴۹۶]، همراهان﴿وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا﴾[۴۹۷]، مربیان﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا﴾[۴۹۸]، ﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا﴾[۴۹۹]، متعلمان، معلمان و دیگران در آیات و روایات بیان شده است.
از نظر قرآن هیچ کسی حق ندارد این حقوق را از انسانی سلب نماید مگر آنکه به سبب برخی از رفتارهای خطرآفرین و علل و عواملی برخی از این حقوق از وی بر اساس قوانین و چارچوبهای قانونی از وی سلب میشود که از جمله آنها قتل به ناحق، زنا و نشوز و مانند آنها که در آیات قرآنی بیان شده است.
پس هر کسی باید حق و حقوق طبیعی خود را بشناسد و برای آن تلاش کند و اگر ظالم و مستکبری آن را سلب کرده برای اقامه و گرفتن آن قیام نماید و از زور خود و دیگران بهره گیرد و در صورتی که ناتوان باشد دیگران با به یاری بطلبد و بر دیگران نیز است که برای گرفتن حق مظلوم و مستضعف قیام کرده و به داد آنان برود و حق ایشان را بازگرفته و به ایشان عودت دهد.[۵۰۰]
جستارهای وابسته
- حق الله
- حق پیامبر
- حق امام
- حق الناس (حق دیگران - حق آدمیین)
- حق والدین
- حق فرزندان
- حق الیقین
- حق و باطل
- حقالناس
- حقپوشی
- حقطلبی
- حقوق اجتماعی
- حقوق اسلامی
- حقوق انسانی
- حقوق بشر
- حقوق خانواده
- حقوق فردی
- ابطال حق
- اثبات حق
- اجتماع حق
- ادای حق
- تضییع حق
- دعوی در حق
- دفاع از حق
- شهادت به حق
- غصب حق
- قضاوت حق
- اهل حق
- حق حاکم
- حق حاکمیت
- حق حیات
- حق آزادی
- حق تساوی بهره مندی از حقوق
- حق حمایت قانون
- حق اقامه دعوا
- حق مصونیت حیثیت (آبرو)
- حق حریم خصوصی افراد
- حق مالکیت
- حق فقراء
- رابطه حق و تکلیف
- حقوق
- حقوق انسان
- کرامت انسان
- غصب
- رابطه حاکم ومردم
- عطوفت
- خشونت
- غلظت
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹؛ التحقیق، ج ۲، ص ۲۶۱، «حق».
- ↑ مفردات، ص ۲۴۶، «حق».
- ↑ «و حق را با باطل میامیزید و آگاهانه حقپوشی مکنید» سوره بقره، آیه ۴۲.
- ↑ «دستهای را رهنمایی کرده است و بر دستهای، گمراهی سزاوار است. بیگمان آنها به جای خداوند شیطانها را سرپرستان خویش گزیدند و میپندارند که رهیافتهاند» سوره اعراف، آیه ۳۰.
- ↑ «این است خداوند پروردگار راستین شما بنابراین، پس از حقّ جز گمراهی چه خواهد بود؟ و چگونه (از حق) روی گردانتان میکنند؟» سوره یونس، آیه ۳۲.
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص ۲۶۲.
- ↑ العین، ج ۶، ص ۲۵۹؛ لسانالعرب، ج ۴، ص ۶۰؛ مجمعالبحرین، ج ۳، ص ۲۲۲، «بشر».
- ↑ .Oxford Dictionary of Law, p۷۳۲.
- ↑ فلسفه حقوق، ج ۳، ص ۴۲۰ - ۴۲۱.
- ↑ نک: حقوق طبیعی و تاریخ، ص ۲۲۰ - ۳۰۵.
- ↑ ترمینولوژی حقوق، ص ۲۳۱، ۲۳۶ - ۲۳۷.
- ↑ «و در داراییهایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بیبهره بود» سوره ذاریات، آیه ۱۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۳۵.
- ↑ «بنابراین، حقّ خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بپرداز» سوره روم، آیه ۳۸.
- ↑ الکشاف، ج۳، ص ۴۸۱؛ المیزان ج ۱۶، ص ۱۸۵.
- ↑ مهجور، علی، مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ نک: حقوق بشر، ابوسعیدی، ص ۹۱ - ۱۲۰.
- ↑ نک: اندیشههای اهل مدینه فاضله، ص ۲۲۵ - ۲۳۰.
- ↑ نک: معیار العمل، ص ۲۳۴.
- ↑ نک: مقدمه ابن خلدون، ص ۵۴ - ۵۶، ۲۹۲ - ۲۹۵.
- ↑ نک: الشفا، ص ۴۴۷ - ۴۵۵، «الهیات».
- ↑ نک: اخلاق ناصری، ص ۲۳۷ - ۲۴۲.
- ↑ نک: آمریکا چگونه آمریکا شد، ص ۱۲۳ - ۱۴۷.
- ↑ حقایق اساسی درباره سازمان ملل متحد، ص ۲۵۴؛ حقوق بشر و حمایت بین المللی از آن، ص ۱۱ - ۱۷.
- ↑ اعلامیه جهانی حقوق بشر، ص ۹۰-۹۶.
- ↑ حق، حکم و تکلیف، ص ۲۱۴.
- ↑ برای مطالعه بیشتر ر. ک: حقوق بشر، فریمن، ص ۹۸.
- ↑ حقوق بشر، فریمن، ص ۱۳۷ - ۱۳۸.
- ↑ Nonsense Upon Stilts: Bentham, Burke and Marx on the Rights of Man, P. ۱۵۱ , ۱۶۶ - ۲۰۹.
- ↑ حقوق بشر، فریمن، ص ۵۷.
- ↑ نظام بین المللی حقوق بشر، ص ۳۳۳ ـ ۳۴۴.
- ↑ نظام بین المللی حقوق بشر، ص ۴۴۵ - ۴۵۳.
- ↑ فلسفه حقوق بشر، نظریه حقوقی اسلام، مجموعه مقالات همایش بین المللی حقوق بشر.
- ↑ مهجور، علی، مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.
- ↑ «آنان که کوششهایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان میبرند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۴.
- ↑ «و چه کس جز آنکه سبک مغز است از آیین ابراهیم روی میگرداند؟ در حالی که ما او را در این جهان برگزیدهایم و بیگمان او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره بقره، آیه ۱۳۰.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۱؛ بحار الانوار، ج ۱، ص ۱۱۶.
- ↑ فلسفه حقوق بشر، ص ۹۶.
- ↑ فلسفه حقوق بشر، ص ۱۰۲ - ۱۰۶.
- ↑ «و کافران گفتند برای ما رستخیز نخواهد آمد؛ بگو: چرا، سوگند به پروردگارم داننده غیب که برای شما خواهد آمد؛ همسنگ ذرّهای در آسمانها و زمین از (دید) او دور نمیماند و خردتر و کلانتر از آن نیست مگر که در کتابی روشن (آمده) است» سوره سبأ، آیه ۳.
- ↑ «پروردگارت فراموشکار نیست» سوره مریم، آیه ۶۴.
- ↑ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.
- ↑ «داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.
- ↑ «دعوت راستین، او راست و کسانی که جز او را (به پرستش) میخوانند (آنها) به آنان هیچ پاسخی نمیدهند مگر چونان کسی که دو کف خود را به سوی آب میگشاید تا (آب) به دهانش برسد در حالی که نمیرسد؛ فراخوان کافران جز در گمراهی نیست» سوره رعد، آیه ۱۴.
- ↑ فلسفه حقوق بشر، ص ۸۹ - ۱۲۵.
- ↑ فلسفه حقوق بشر، ص ۹۶ - ۹۷.
- ↑ فلسفه حقوق بشر، ص ۲۶۶.
- ↑ نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۱۰۱ - ۱۰۲.
- ↑ نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۱۲۲.
- ↑ نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۲۷۶.
- ↑ «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
- ↑ «و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ «بیگمان خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند به بهشتهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است و کافران (از زندگی دنیا) برخوردار میشوند و همچون چارپایان میخورند و آتش (دوزخ) جایگاه آنهاست» سوره محمد، آیه ۱۲.
- ↑ «بیگمان بدترین جنبندگان نزد خداوند کافرانند که ایمان نمیآورند» سوره انفال، آیه ۵۵.
- ↑ نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۲۸۳ - ۲۸۹.
- ↑ برای تفصیل مطلب رک به: همان، ص ۳۰۱ ـ ۴۰۰.
- ↑ مهجور، علی، مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
- ↑ «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۷-۸.
- ↑ «که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریدهایم» سوره تین، آیه ۴.
- ↑ مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۱۴۰ - ۱۵۳، «نظام حقوق زن در اسلام».
- ↑ رساله حقوق، ص ۱۵.
- ↑ «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ «و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
- ↑ «بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.
- ↑ «پس پند بده که تنها تو پند دهندهای تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۲.
- ↑ نقدی بر قرائت رسمی از دین، ص ۱۹۹ - ۳۱۱؛ حق، حکم و تکلیف، ص ۲۸۸ - ۳۰۳.
- ↑ «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج ۲، ص ۲۰۶.
- ↑ المنار، ج ۱۱، ص ۴۸۴.
- ↑ برای نمونه نک: المنار، ج ۲، ص ۱۲۵ - ۱۲۶؛ المیزان، ج ۴، ص ۱۱۷؛ مواهب الرحمن، ج ۱۰، ص ۳۷۴ - ۳۷۵؛ ج ۱۱، ص ۱۸۱.
- ↑ مهجور، علی، مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ نک: ناقد، ش ۳، ص ۳۷ - ۴۰، «نظریههای حقوق بشر».
- ↑ فلسفه حقوق بشر، ص ۲۶۰.
- ↑ «و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.
- ↑ فلسفه حقوق بشر، ص ۲۶۱، ۲۶۷ - ۲۷۱.
- ↑ برای نمونه نک: پرتوی از قرآن، ج ۵، ص ۱۷۶ - ۱۷۷.
- ↑ مهجور، علی، مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همانجا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
- ↑ «با آنان پیکار کنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب کند و خوارشان گرداند و شما را بر آنان پیروزی دهد و دلهای گروهی مؤمن را خنک گرداند» سوره توبه، آیه ۱۴.
- ↑ «درباره هیچ مؤمنی نه پیوندی را پاس میدارند و نه پیمانی را و آنانند که تجاوزگرند» سوره توبه، آیه ۱۰.
- ↑ نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۲۷۱.
- ↑ «و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.
- ↑ نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۲۷۵.
- ↑ «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.
- ↑ المنار، ج ۲، ص ۱۲۵ - ۱۲۶.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج۲، ص ۸۷۷؛ من وحی القرآن، ج ۱۴، ص ۱۰۶ - ۱۰۷؛ المنار، ج ۲، ص ۱۲۵ - ۱۲۶.
- ↑ «و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم میگیرد و لعنت میفرستد و برای او عذابی سترگ آماده میکند» سوره نساء، آیه ۹۳.
- ↑ فلسفه حقوق بشر، ص ۱۸۴.
- ↑ ذکری، ج ۴، ص ۶؛ مصباح الفقاهه، ج ۱، ص ۵۴۳؛ من وحی القرآن، ج ۷، ص ۴۰۱.
- ↑ سنن ابی داود، ج ۲، ص ۳۰۷؛ جامع البیان، ج ۵، ص ۱۳۷؛ السنن الکبری، ج ۸، ص ۱۶.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانههاتان آواره نسازید سپس اقرار کردید در حالی که خود (بر آن) گواهی میدهید» سوره بقره، آیه ۸۴.
- ↑ «و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
- ↑ «و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.
- ↑ برای نمونه نک: التحریر والتنویر، ج ۱، ص ۵۶۷؛ من وحی القرآن، ج ۴، ص ۸۶ - ۸۷؛ ج ۱۴، ص ۱۰۶ - ۱۰۷؛ نمونه، ج ۱۲، ص ۱۰۵ - ۱۰۸.
- ↑ مهجور، علی، مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ المیزان، ج۴، ص ۱۱۷.
- ↑ «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص ۱۱۷.
- ↑ «رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص ۳۴۳.
- ↑ پلورالیسم دینی از منظر قرآن، ص ۳۱۷-۳۱۸.
- ↑ «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
- ↑ نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۳.
- ↑ حق، حکم و تکلیف، ص ۲۹۴.
- ↑ «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ «رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ المنار، ج ۳، ص ۳۹ ـ ۴۰.
- ↑ حق، حکم و تکلیف، ص ۲۹۶.
- ↑ «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که:جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
- ↑ «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
- ↑ «و اگر اهل کتاب ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند از گناهان آنان در میگذشتیم و آنان را به بوستانهای پرنعمت در میآوردیم» سوره مائده، آیه ۶۵.
- ↑ «و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
- ↑ «و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چهرهها را بریان میکند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)» سوره کهف، آیه ۲۹.
- ↑ «و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید مگر با ستمکاران از ایشان و بگویید: ما به آنچه بر ما و بر شما فرو فرستادهاند ایمان آوردهایم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما فرمانپذیر اوییم» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
- ↑ المیزان، ج ۶، ص ۳۴۴ ـ ۳۴۶.
- ↑ «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
- ↑ «ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی) اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.
- ↑ «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمیکند اما از سوگندهایی که آگاهانه خوردهاید باز میپرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود میدهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچیک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میگرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.
- ↑ «هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن بردهای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانوادهاش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن بردهای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانوادهاش و آزاد کردن بردهای مؤمن (لازم است) و آن کس که (بردهای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبهای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.
- ↑ «و آنان که زنان خود را ظهار میکنند سپس به آنچه گفتهاند باز میگردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بندهای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده میشوید و خداوند به آنچه میکنید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۳.
- ↑ «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
- ↑ تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر، ص ۴۴۳ - ۴۴۸.
- ↑ «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج ۵، ص ۱۷۶ - ۱۷۷.
- ↑ «هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید: به جای خداوند، بندگان من باشید ولی (میتواند گفت): شما که کتاب (آسمانی) را آموزش میداده و درس میگرفتهاید؛ (دانشورانی) ربّانی باشید» سوره آل عمران، آیه ۷۹.
- ↑ «و او را نسزد که به شما فرمان دهد که فرشتگان و پیامبران را پروردگاران (خود) گیرید، آیا شما را پس از مسلمانیتان به کفر فرمان میدهد؟» سوره آل عمران، آیه ۸۰.
- ↑ «همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
- ↑ مهجور، علی، مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ «داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.
- ↑ «آیا داوری (دوره) «جاهلیّت» را میجویند؟ و برای گروهی که یقین دارند، در داوری از خداوند بهتر کیست؟» سوره مائده، آیه ۵۰.
- ↑ معنویت تشیع، ص ۱۱۶ - ۱۱۷.
- ↑ «مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان، بر جای مینهند، بهرهای معیّن است؛ و زنان را (نیز) از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای مینهند؛ بهرهای معیّن است؛ چه کم باشد و چه زیاد» سوره نساء، آیه ۷.
- ↑ معنویت تشیع، ص ۱۳۰.
- ↑ «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش میکند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارثبر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیمها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که میکند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمییابید کدامیک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضهای است از سوی خداوند بیگمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.
- ↑ معنویت تشیع، ص ۱۲۸.
- ↑ «هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن بردهای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانوادهاش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن بردهای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانوادهاش و آزاد کردن بردهای مؤمن (لازم است) و آن کس که (بردهای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبهای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.
- ↑ المنار، ج ۵، ص ۳۳۶.
- ↑ «ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی) اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.
- ↑ المنار، ج ۲، ص ۱۲۶.
- ↑ «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم بنابراین بیگمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم میپوشم و آنان را به بوستانهایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
- ↑ المنار، ج ۴، ص ۳۰۵ - ۳۰۶.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج ۶، ص ۳۲؛ من وحی القرآن، ج ۷، ص ۹۷.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج۱، ص ۵۷۶، ۵۸۶ - ۵۸۸.
- ↑ مهجور، علی، مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.
- ↑ رساله حقوق، ص ۸۸.
- ↑ مهجور، علی، مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ «ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبهپذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۲.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج ۶، ص ۳۳۴۶.
- ↑ «ای مؤمنان! به خانههایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه) ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.
- ↑ «ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.
- ↑ «وای بر هر عیب جوی طعنه زن» سوره همزه، آیه ۱.
- ↑ علی مهجور|مهجور، علی، حقوق بشر (مقاله)|مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ من وحی القرآن، ج ۷، ص ۲۱۹.
- ↑ «ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
- ↑ «و فرزندانتان را از ترس ناداری مکشید، ما به آنان و شما روزی میدهیم؛ بیگمان کشتن آنان گناهی بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۳۱.
- ↑ «به راستی آنان که فرزندان خویش را از بیخردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بیگمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.
- ↑ «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرامزادهای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایستهای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
- ↑ «و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان دادهایم میبخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.
- ↑ احکام القرآن، ج ۲، ص ۳۳۰؛ الفرقان، ج ۲۶، ص ۲۲۱ - ۲۲۲.
- ↑ «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
- ↑ روض الجنان، ج ۹، ص ۱۷۷.
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ «و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چهرهها را بریان میکند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)» سوره کهف، آیه ۲۹.
- ↑ «کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۸.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۲۳؛ من وحی القرآن، ج ۱۴، ص ۳۲۱؛ ج ۱۹، ص ۳۱۹.
- ↑ مهجور، علی، مقاله «حقوق بشر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا﴾ «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
- ↑ ﴿أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ﴾ «آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بیهیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش میورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰.
- ↑ ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ ﴿مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ * وَقَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾ «شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند * و گفت: فرزندانم! از یک دروازه، وارد نشوید و از دروازههای گوناگون درآیید! و (هر چند) من شما را از هیچ قضای خداوند باز نمیتوانم داشت که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند» سوره یوسف، آیه ۴۰ و ۶۷؛ ﴿قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ﴾ «بگو: بیگمان من از پروردگارم برهانی (روشن) دارم و شما آن را دروغ شمردهاید؛ آنچه آن را شتابناک میجویید نزد من نیست؛ داوری جز با خداوند نیست (که) حق را پی میگیرد و او بهترین جداکنندگان (حق از باطل) است» سوره انعام، آیه ۵۷.
- ↑ ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ * وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾ «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد * و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۳۲ و ۱۳۲؛ ﴿ا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا﴾ «آیا به آن کسان ننگریستهای که گمان میبرند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.
- ↑ ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳؛ ﴿قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ﴾ «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذَلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾ «خداوند همان است که شما را آفرید سپس به شما روزی داد آنگاه شما را میمیراند پس از آن زنده میگرداند؛ آیا از شریکهایی که (برای خداوند) قائلید کسی هست که چیزی از این کارها را انجام دهد؟ پاکا و فرا برترا که اوست از آنچه برای وی شریک میآورند» سوره روم، آیه ۴۰.
- ↑ منصوری، خلیل، حقوق انسان در قرآن.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ قصص، آیه ۸۳
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ ﴿يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِن كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا * وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾ «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش میکند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارثبر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیمها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که میکند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمییابید کدامیک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضهای است از سوی خداوند بیگمان خداوند دانایی حکیم است * و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۱۱ و ۳۲.
- ↑ ﴿إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ «ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.
- ↑ ﴿وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا﴾ «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، داراییهایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که داراییهای ایشان را به آنان باز میگردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.
- ↑ ﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا﴾ «و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای مینهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.
- ↑ بقره، آیات ۲۳۳ و ۲۴۱ و ۲۸۲
- ↑ بقره، آیه ۲۳۶
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند و (حرمت) زیارتکنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را میجویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ ﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا﴾ «و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای مینهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.
- ↑ ﴿وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا﴾ «و میراث (خود و یتیمان) را یکجا میخورید،» سوره فجر، آیه ۱۹.
- ↑ ﴿إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ «ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.
- ↑ بقره، آیه ۶۰
- ↑ ﴿قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ﴾ «(داود) گفت: بیگمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میشهای خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا میدارند جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و آنان اندکند؛ و داوود دانست که ما او را آزمودهایم و از پروردگار» سوره ص، آیه ۲۴.
- ↑ ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ «و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾ «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ بقره، آیات ۱۸۷ و ۲۲۹ و ۲۳۰
- ↑ ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ بقره، آیه ۱۸۸
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
- ↑ ﴿وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾ «و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.
- ↑ مائده، آیه ۸
- ↑ ﴿وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾ «و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵؛ ﴿وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾ «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.
- ↑ بقره، آیات ۲۳۷ و ۱۷۸؛ نساء، آیات ۴ و۱۲۸
- ↑ ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ﴾ «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمیآورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کردهاند حرام نمیدانند و به دین حق نمیگروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
- ↑ منصوری، خلیل، حقوق انسان در قرآن.
- ↑ ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ نساء، آیات ۷ تا ۱۲ و ۱۹ و ۳۳ و ۱۷۶؛ الرّوضهالبهيّه، ج۸، ص۱۱
- ↑ ﴿لَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ * وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا﴾ «نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمیدارید، * و بر خوراک دادن به بینوا، یکدیگر را برنمیانگیزید، * و میراث (خود و یتیمان) را یکجا میخورید،» سوره فجر، آیه ۱۷-۱۹.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا﴾ «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید و اگر ایشان را نمیپسندید (بدانید) بسا چیزی را ناپسند میدارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است» سوره نساء، آیه ۱۹.
- ↑ ﴿لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا﴾ «مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان، بر جای مینهند، بهرهای معیّن است؛ و زنان را (نیز) از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای مینهند؛ بهرهای معیّن است؛ چه کم باشد و چه زیاد» سوره نساء، آیه ۷.
- ↑ حاقه، آیه ۳۴؛ مدثر، آیه ۴۴؛ ﴿وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ﴾ «و بر خوراک دادن به بینوا، یکدیگر را برنمیانگیزید،» سوره فجر، آیه ۱۸؛ بلد، آیات ۱۴ تا ۱۸
- ↑ بقره، آیات ۲۳۲ و ۲۳۳؛ طلاق، آیه ۶
- ↑ نساء، آیات ۲۴ و ۲۵
- ↑ ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است * (بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۷-۸.
- ↑ ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است * (بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۷-۸.
- ↑ بقره، آیات ۲۲ و ۲۹؛ اعراف، آیات ۱۰ و ۳۲
- ↑ ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۷۵ و ۲۷۸؛ آلعمران، آیه ۱۳۰؛ مطففین، آیات ۱ تا ۳؛ ﴿وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾ «و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن داراییهای مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کردهایم» سوره نساء، آیه ۱۶۱.
- ↑ بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۶۱و ۲۷۴ و ۲۷۹؛ ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا﴾ «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
- ↑ ﴿مَتَاعًا لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ﴾ «برای بهرهوری شما و چارپایان شما،» سوره نازعات، آیه ۳۳.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ﴾ «ای مؤمنان! به پیمانها وفا کنید؛ (گوشت) دامها برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده میشود، بیآنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بیگمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.
- ↑ ﴿وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا﴾ «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، داراییهایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که داراییهای ایشان را به آنان باز میگردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶؛ ﴿وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا﴾ «و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به گونهای که (برای یتیم) نیکوتر است تا او به برنایی خود برسد و به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.
- ↑ نساء، آیات ۲ و ۶؛ ﴿وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا﴾ «و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به گونهای که (برای یتیم) نیکوتر است تا او به برنایی خود برسد و به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.
- ↑ بقره، آیات ۸۴ و ۲۴۶؛ حج، آیه ۴۰
- ↑ حشر، آیات ۷ و ۸
- ↑ آلعمران، آیات ۱۱۰ تا ۱۱۲؛ ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ﴾ «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمیآورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کردهاند حرام نمیدانند و به دین حق نمیگروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
- ↑ ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
- ↑ توبه، آیه ۶۰
- ↑ نساء، آیات ۲۵ و ۳۶
- ↑ ﴿وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار میکنند و میگویند او خوشباور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار میرسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.
- ↑ بقره، آیه ۲۸۲
- ↑ نساء، آیات ۹ و ۱۱؛ بقره، آیه ۲۳۳؛ طلاق، آیه ۶
- ↑ توبه، آیه ۶۰
- ↑ معارج، آیات ۲۴ و ۲۵؛ ذاریات، آیه ۱۹
- ↑ ﴿وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا﴾ «از تو درباره زنان نظر میخواهند، بگو خداوند برای شما درباره آنان و (نیز درباره) آنچه برای شما در این کتاب خوانده میشود نظر میدهد (از جمله) درباره دختران یتیمی که مقرّری ایشان را نمیپردازید و به ازدواج با آنها رغبت دارید و (نیز) درباره کودکان ناتوان شمرده شده (که حقوق آنان را بپردازید) و اینکه برای یتیمان به دادگری برخیزید و هر خیری انجام دهید خداوند به آن داناست» سوره نساء، آیه ۱۲۷.
- ↑ منصوری، خلیل، حقوق انسان در قرآن.
- ↑ منصوری، خلیل، صبر بر حق از نظر قرآن.
- ↑ ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ ﴿مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ «شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.
- ↑ ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ ﴿مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ «شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره یوسف، آیه ۴۰؛ ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾ «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
- ↑ ﴿وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا﴾ «و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.
- ↑ ﴿أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ﴾ «از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش میگدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدینگونه خداوند درست و نادرست را مثل میزند؛ باری، کف، کنار میرود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز میماند؛ بدینگونه خداوند مثل میزند» سوره رعد، آیه ۱۷.
- ↑ ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾ «و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.
- ↑ ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾ «و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.
- ↑ ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ بقره، آیات ۲۶ و ۹۱ و ۱۴۴ و ۱۴۷؛ ﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾ «حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش!» سوره آل عمران، آیه ۶۰؛ ﴿وَكَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَهُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ﴾ «و قوم تو آن را دروغ شمردند در حالی که آن، حقّ است؛ بگو: من بر (نگهداشت) شما گمارده نیستم» سوره انعام، آیه ۶۶.
- ↑ منصوری، خلیل، صبر بر حق از نظر قرآن.
- ↑ ﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰؛ ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ * وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ * وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴾ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید * و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید * گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموختهای، نداریم، بیگمان تویی که دانای فرزانهای * فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟ * و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۰ - ۳۴.
- ↑ ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾ «و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.
- ↑ شمس، آیات ۷ تا ۱۰؛ بقره، آیات ۷ تا ۱۸؛ اعراف، آیه ۱۷۹؛ رعد، آیه ۱۱؛ انفال، آیه ۵۳
- ↑ منصوری، خلیل، صبر بر حق از نظر قرآن.
- ↑ ﴿وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ﴾ «سوگند به روزگار، * که آدمی در زیانمندی است * جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و یکدیگر را به راستی پند دادهاند و همدیگر را به شکیبایی اندرز دادهاند» سوره عصر، آیه ۱- ۳.
- ↑ ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ﴾ «هر کسی (مزه) مرگ را میچشد و شما را با بد و نیک میآزماییم و به سوی ما بازگردانده میشوید» سوره انبیاء، آیه ۳۵؛ ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾ «و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! * همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم) * بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷؛ ﴿أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ﴾ «آیا مردم پنداشتهاند همان بگویند ایمان آوردهایم وانهاده میشوند و آنان را نمیآزمایند؟ * و بیگمان پیشینیان آنان را (نیز) آزمودهایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب میشناسد و دروغگویان را (نیز) نیک میشناسد» سوره عنکبوت، آیه ۲-۳؛ ﴿مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ﴾ «هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است * تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمیدارد» سوره حدید، آیه ۲۲-۲۳.
- ↑ ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾ «و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! * همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم) * بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷
- ↑ ﴿وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ * قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ﴾ «و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند؛ (یعقوب) گفت: (نه چنین است که میگویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست، اکنون (کار من) شکیبی نیکوست و بر آنچه وصف میکنید از خداوند باید یاری جست * (یعقوب) گفت: (نه چنین است) بلکه هوای نفستان کاری را در چشمتان آراست پس (کار من) شکیبی نیکو (خواهد بود)، باشد که خداوند همه آنان را به نزد من باز آورد، اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۸ و ۸۳؛ معارج، آیه ۵
- ↑ ﴿وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ * وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ «از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بیگمان این کار جز بر فروتنان دشوار است * و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۴۵ و ۱۳۵.
- ↑ ﴿ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ﴾ «آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آوردهاند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش میکنند» سوره بلد، آیه ۱۷.
- ↑ ﴿وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ﴾ «و از آنچه به تو وحی میگردد پیروی کن و شکیبایی پیشه ساز تا خداوند داوری فرماید و او بهترین داوران است» سوره یونس، آیه ۱۰۹؛ ﴿وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ﴾ «و شکیبایی ورز که خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمیسازد» سوره هود، آیه ۱۱۵.
- ↑ ﴿وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ﴾ «و شکیبا باش! و شکیب تو جز با (یاری) خداوند نیست و برای آنان اندوه مخور و از نیرنگی که میبازند در تنگدلی به سر مبر» سوره نحل، آیه ۱۲۷؛ ﴿قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾ «موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.
- ↑ نحل، آیات ۱۲۷ و ۱۲۸؛ انفال، آیه ۴۶
- ↑ آل عمران، آیه ۱۸۶؛ شوری، آیه ۴۳؛ احقاف، آیه ۳۵
- ↑ کهف، آیه ۲۸؛ لقمان، آیه ۱۷؛ ص، آیه ۱۷؛ طور، آیه ۴۸؛ مزمل، آیه ۱۰؛ آل عمران، آیه ۲۰۰
- ↑ ﴿إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ * بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ﴾ «چون نیکییی به شما رسد آنان را غمگین میکند و چون بدییی دامنگیرتان شود از آن شادمان میشوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام میدهند فراگیر است * چرا؛ (بیگمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۰ و ۱۲۵؛ ﴿وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾ «و چون با جالوت و سپاه وی رویاروی شدند گفتند: پروردگارا! ما را از شکیب، سرشار کن و گامهای ما را استوار دار و ما را بر کافران پیروز گردان» سوره بقره، آیه ۲۵۰.
- ↑ ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
- ↑ ﴿وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ﴾ «و شکیبا باش! و شکیب تو جز با (یاری) خداوند نیست و برای آنان اندوه مخور و از نیرنگی که میبازند در تنگدلی به سر مبر» سوره نحل، آیه ۱۲۷.
- ↑ منصوری، خلیل، صبر بر حق از نظر قرآن.
- ↑ نثر طوبی، علامه شعرانی، ص۱۸۱ و منابع دیگر لغوی
- ↑ التّحقیق، حسن مصطفوی، ج۲، ص۲۶۲، «حق»
- ↑ ترمینولوژی حقوق، دکتر جعفری لنگرودی، ص۲۱۶، «حق»
- ↑ فرهنگ علوم سیاسی، مرکز اطّلاعات و مدارک علمی ایران، ص۳۷۲ – ۳۷۳
- ↑ ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾ «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ ﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾ «حق از (آن) پروردگار توست پس هیچگاه از دو دلان مباش!» سوره بقره، آیه ۱۴۷؛ ﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾ «حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش!» سوره آل عمران، آیه ۶۰.
- ↑ بقره، آیه ۱۰۷؛ انعام، آیه ۱۴؛ شوری، آیه ۹ و ۳۱؛ عنکبوت، آیه ۲۲
- ↑ ﴿إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ﴾ «بیگمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی میکند» سوره اعراف، آیه ۱۹۶؛ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ «ای مؤمنان! به پیمانها وفا کنید؛ (گوشت) دامها برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده میشود، بیآنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بیگمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد * ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند و (حرمت) زیارتکنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را میجویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۱-۲.
- ↑ همان آیات و کتب فقهی مناسک حج
- ↑ منصوری، خلیل، حقوق انسانها در قرآن.
- ↑ بررسی اجمالی میان اقتصاد اسلامی، شهید مرتضی مطهری، صفحات ۱۶۴ و ۱۶۵
- ↑ همان، ص۱۶۶
- ↑ ﴿وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا﴾ «و میراث (خود و یتیمان) را یکجا میخورید،» سوره فجر، آیه ۱۹.
- ↑ ﴿إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ «ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.
- ↑ ﴿وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾ «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبهدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید؛ (چنانکه) هر دستهای از مردم آبشخور خویش را باز میشناخت؛ از روزی خداوند بخورید و بنوشید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳؛ ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ شوری، آیه ۴۲
- ↑ ﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾ «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی مینهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.
- ↑ ﴿مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ﴾ «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ «و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
- ↑ بقره، آیات ۱۸۷ و ۲۲۹ و ۲۳۰
- ↑ ﴿وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾ «و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.
- ↑ منصوری، خلیل، حقوق انسانها در قرآن.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ «ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.
- ↑ ﴿وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ «و اگر آنان را پیش از آمیزش و پس از آنکه کابین بریدهاید طلاق دهید پرداخت نیمی از کابین بر عهده شماست مگر آنان خود از آن بگذرند یا آن کس که رشته ازدواج در کف اوست در گذرد و گذشت کردنتان به پرهیزگاری نزدیکتر است و بخشش را میان خود فراموش مکنید که خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۷.
- ↑ بقره، آیه ۲۵۶؛ آل عمران، آیه ۲۰؛ انسان، آیات ۳ و ۲۹
- ↑ بقره، آیات ۲۱۹ و ۲۶۶؛ آل عمران، آیه ۱۱۹
- ↑ ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾ «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵؛ اسراء، آیه ۱۵
- ↑ ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا * وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «و اگر میهراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که میپسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیکتر است * و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۳ و ۲۵.
- ↑ بقره، آیات ۲۲ و ۲۹؛ اعراف، آیات ۱۰ و ۳۲
- ↑ نساء، آیه ۱۰۰؛ انفال، آیات ۲۶ و ۲۷ و ۷۴
- ↑ ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ﴾ «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
- ↑ ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۷۵ و ۲۷۸؛ ال عمران، آیه ۱۳۰؛ نساء، آیه ۲۹ و ۱۶۱؛ روم، آیه ۳۹
- ↑ آل عمران، آیه ۱۵۹؛ انفال، آیه ۵۳؛ رعد، آیات ۱۱ و ۱؛ شوری، آیه ۳۸
- ↑ ﴿مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ * وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند * و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۳۲ و ۴۵؛ ﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾ «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
- ↑ ﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.
- ↑ ﴿وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ * بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ﴾ «و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند: * که به کدام گناه او را کشتهاند؟» سوره تکویر، آیه ۸-۹.
- ↑ بقره، آیه ۲۲۰؛ حجرات، آیه ۱۰
- ↑ ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ﴾ «جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند * ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند * ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها دوری کنید که برخی از گمانها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبهپذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۰-۱۲.
- ↑ ﴿وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾ «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد * جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۹ - ۱۰.
- ↑ ﴿وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾ «و کسانی که پس از آنان آمدهاند میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتهاند بیامرز و در دلهای ما کینهای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشایندهای» سوره حشر، آیه ۱۰.
- ↑ بقره، آیه ۲۲۰
- ↑ بقره، آیه ۱۷۸
- ↑ ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ﴾ «بیگمان به کسانی که کفر ورزیدهاند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار دادهایم- باز میدارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک میچشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.
- ↑ بقره، آیه ۱۲۵؛ آل عمران، آیات ۹۶ و ۹۷؛ قصص، آیه ۵۷؛ عنکبوت، آیه ۶۷
- ↑ حاقه، آیه ۳۴؛ مدثر، آیه ۴۴؛ فجر، آیه ۱۸؛ بلد، آیات ۱۴ تا ۱۶
- ↑ بقره، آیات ۲۳۲ و ۲۳۳؛ طلاق، آیه ۶
- ↑ ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
- ↑ نساء، ایه ۳۴
- ↑ بقره، آیه ۱۹۱ و ۲۴۶؛ توبه، آیه ۱۳؛ حج، آیات ۳۹ و ۴۰
- ↑ ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است * (بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۷-۸.
- ↑ نساء، آیات ۵۸ و ۱۰۵
- ↑ ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست * همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.
- ↑ علق، آیات ۹ و ۱۰
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ * وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾ «ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت * و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۸-۱۷۹.
- ↑ بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۷۴ و ۲۷۹
- ↑ بقره، آیات ۸۴ و ۲۴۶؛ حج، آیه ۴۰
- ↑ منصوری، خلیل، حقوق انسانها در قرآن.
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ «و (یهودیان) از آنچه شیطانها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) میخواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچکس آموزشی نمیدادند مگر که میگفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمیرساندند- چیزی را میآموختند که به آنان زیان میرسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب میدانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهرهای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر میدانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
- ↑ «پس چون آیینهای ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! (هر چه میخواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهرهای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.
- ↑ «هر کس کشت جهان واپسین را بخواهد به کشت او میافزاییم و آنکه کشت این جهان را بخواهد از آن بدو میدهیم و در جهان واپسین هیچ بهرهای ندارد» سوره شوری، آیه ۲۰.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد» سوره شوری، آیه ۱۳.
- ↑ «برای هر گروهی از شما شریعت و روشی نهادیم» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵.
- ↑ «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ منصوری، خلیل، مقاله «حقوق انسانی در عدالت قسطی»
- ↑ «و میراث (خود و یتیمان) را یکجا میخورید» سوره فجر، آیه ۱۹.
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید؛ (چنانکه) هر دستهای از مردم آبشخور خویش را باز میشناخت؛ از روزی خداوند بخورید و بنوشید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰.
- ↑ «و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.
- ↑ «(داود) گفت: بیگمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میشهای خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا میدارند جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و آنان اندکند؛ و داود دانست که ما او را آزمودهایم و از پروردگار» سوره ص، آیه ۲۴.
- ↑ «ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.
- ↑ منصوری، خلیل، مقاله «حقوق انسانی در عدالت قسطی»
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، داراییهایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که داراییهای ایشان را به آنان باز میگردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.
- ↑ «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
- ↑ «و زنان طلاق داده را بهرهای است شایسته که بر عهده پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲۴۱.
- ↑ «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ «و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای مینهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.
- ↑ «اگر زنانی را که با آنان آمیزش نکرده یا برای آنها کابینی نبریدهاید، طلاق دهید، بر شما گناهی نیست. ولی ایشان را از دهشی شایسته بهرهمند سازید- توانگر به اندازه خویش و تنگدست به اندازه خویش- این بر نیکوکاران واجب است» سوره بقره، آیه ۲۳۶.
- ↑ «و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای مینهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.
- ↑ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ «و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آل عمران، آیه ۷۵.
- ↑ منصوری، خلیل، مقاله «حقوق انسانی در عدالت قسطی»
- ↑ «آمیزش با زنانتان در شب روزهداری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی میورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (میتوانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشته است باز جویید، و تا سپیدی سپیدهدم از سیاهی (شب) برای شما آشکار شود (میتوانید) بخورید و بیاشامید؛ سپس روزه را تا شب به پایان رسانید و در حالی که در مسجدها اعتکاف کردهاید از آنان کام مجویید، اینها حدود خداوند است، به آنها نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیاتش را برای مردم روشن میگرداند باشد که آنان پرهیزگاری ورزند» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
- ↑ «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان دادهاید چیزی بازگیرید -مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود میدهد (و شوهر میستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
- ↑ «آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند؛ سپس اگر (آن مرد دیگر) او را طلاق داد، چنانچه (زن و شوهر اول) گمان میکنند که احکام خداوند را میتوانند بجا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند؛ و این احکام خداوند است که آن را برای گروهی که میدانند روشن میدارد» سوره بقره، آیه ۲۳۰.
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ «ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.
- ↑ «بیگمان به کسانی که کفر ورزیدهاند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار دادهایم- باز میدارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک میچشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوعکنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
- ↑ «بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
- ↑ «در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
- ↑ «و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.
- ↑ «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمیانگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴.
- ↑ «و به بینوایان خوراک نمیدادیم،» سوره مدثر، آیه ۴۴.
- ↑ «یا خوراک دادن در روز گرسنگی،» سوره بلد، آیه ۱۴.
- ↑ «یا به بینوایی زمینگیر» سوره بلد، آیه ۱۶.
- ↑ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ «از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که شیطان کردارهای آنان را (در چشمشان) آراست و گفت: امروز هیچیک از مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من پناهدهنده شمایم و چون دو دسته رویاروی شدند پشت کرد و گفت: من از شما بیزارم، من چیزی میبینم که شما نمیبینید، من از خداوند میهراس» سوره انفال، آیه ۴۸.
- ↑ «و در داراییهایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بیبهره بود» سوره ذاریات، آیه ۱۹.
- ↑ «و آنان که در داراییهایشان حقی معین است،» سوره معارج، آیه 24- 25.
- ↑ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ «(بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.
- ↑ «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیدهاند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده میشود؛ این برای شما پاکتر و پاکیزهتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.
- ↑ «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
- ↑ «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.
- ↑ «و اگر میهراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که میپسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیکتر است» سوره نساء، آیه ۳.
- ↑ «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
- ↑ «و بیهمسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایستهتان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بینیازی میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
- ↑ «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، همان که شما را از تنی یگانه آفرید و از (سرشت) او همسرش را پدید آورد و از آن دو، مردان و زنان بسیار (در جهان) پراکند و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست میکنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بیگمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.
- ↑ «و از نشانههای او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
- ↑ «و خداوند شما را از خاکی آفرید سپس از نطفهای، آنگاه شما را جفتهایی (نر و ماده) قرار داد و هیچ مادینهای باردار نمیگردد و نمیزاید مگر با آگاهی وی و هیچ سالمندی کهنسال نمیگردد و از عمر کسی کم نمیشود مگر که در کتابی آمده است؛ بیگمان این بر خداوند آسا» سوره فاطر، آیه ۱۱.
- ↑ «پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.
- ↑ «و بیهمسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایستهتان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بینیازی میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
- ↑ «و اگر میهراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که میپسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیکتر است» سوره نساء، آیه ۳.
- ↑ «و هرگز نمیتوانید میان زنان (خود) دادگری کنید هر چند (به آن) آزمند باشید پس، (از یکی) یکسره رو مگردانید که او را سرگردان واگذارید و اگر (میان خود و او را) سازش دهید و پرهیزگاری ورزید بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۲۹.
- ↑ «و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر مردان، حقّ شایستهای است چنان که مردان را بر زنان؛ و مردان را بر آنان، به پایهای برتری است و خداوند پیروزمندی فرزانه است. طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان دادهاید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود میدهد (و شوهر میستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند. آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند؛ سپس اگر (آن مرد دیگر) او را طلاق داد، چنانچه (زن و شوهر اول) گمان میکنند که احکام خداوند را میتوانند بجا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند؛ و این احکام خداوند است که آن را برای گروهی که میدانند روشن میدارد. و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان میدهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست. و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیدهاند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده میشود؛ این برای شما پاکتر و پاکیزهتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید. و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است ، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست. و کسانی از شما که میمیرند و همسرانی به جای مینهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش میکنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۲۸-۲۳۴.
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ «(بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.
- ↑ «ما تو را به درستی مژدهآور و بیمدهنده فرستادیم و از تو درباره دوزخیان باز نپرسند» سوره بقره، آیه ۱۱۹.
- ↑ «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
- ↑ «چرا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند و به بیرون راندن پیامبر دل نهادند و نخست بار پیکار با شما را آغاز کردند جنگ نمیکنید؟ آیا از آنها میهراسید؟ با آنکه- اگر مؤمنید- خداوند سزاوارتر است که از وی بهراسید» سوره توبه، آیه ۱۳.
- ↑ «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
- ↑ «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
- ↑ «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.
- ↑ «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.
- ↑ «به راستی آنان که فرزندان خویش را از بیخردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بیگمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.
- ↑ «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
- ↑ «و فرزندانتان را از ترس ناداری مکشید، ما به آنان و شما روزی میدهیم؛ بیگمان کشتن آنان گناهی بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۳۱.
- ↑ «و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! هرگز یک (رنگ) خوراک را برنمیتابیم به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه زمین میرویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز، بر آورد. او گفت: آیا چیز پستتر را به جای چیز بهتر میخواهید؟ به شهری فرود آیید که (آنجا) آنچه خواستید در اختیار شماست؛ و مهر خواری و تهیدستی بر آنان زده شد و سزاوار خشم خداوند شدند زیرا نشانههای خداوند را انکار میکردند و پیامبران را ناحقّ میکشتند؛ این بدان روی بود که سرکشی ورزیدند و از اندازه، میگذشتند» سوره بقره، آیه ۶۱.
- ↑ «جز در پناه خداوند یا پناه مردم هر جا یافته شوند محکوم به خواریاند و دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند، آن بدین رو بود که آنان به آیات خداوند کفر میورزیدند و پیامبران را ناحقّ میکشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.
- ↑ «خداوند سخن آن کسان را که گفتند: خداوند تهیدست است و ما توانگریم شنیده است؛ به زودی آنچه را گفتهاند و اینکه پیامبران را ناروا میکشتند مینویسیم و میگوییم: عذاب آتش سوزان را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.
- ↑ «آنگاه برای پیمانشکنی آنان و کفر ورزیدنشان به آیات خداوند و کشتن پیامبران به ناحق (لعنتشان کردیم) و (نیز برای این) گفتارشان که: دلهای ما در پوششهایی است- (در حالی که چنین نیست) بلکه برای کفرشان خداوند بر آن (دل) ها مهر نهاد، پس جز اندکی ایمان نمیآو» سوره نساء، آیه ۱۵۵.
- ↑ «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.
- ↑ «و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند» سوره تکویر، آیه ۸.
- ↑ «که به کدام گناه او را کشتهاند؟» سوره تکویر، آیه ۹.
- ↑ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی مینهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.
- ↑ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ «پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام میآورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شدهاند و اگر رو گرداندند، بیگمان بر تو جز پیامرسانی نیست و خداوند به (حال) بندگان بیناست» سوره آل عمران، آیه ۲۰.
- ↑ «و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
- ↑ «گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا میتوانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند میدارید؟» سوره هود، آیه ۲۸.
- ↑ «پس اگر (هم) رو بگردانید من آنچه را که برای آن به سوی شما فرستاده شدهام به شما رساندهام و خداوند قوم دیگری جز شما را جانشین خواهد کرد و به او هیچ زیانی نمیرسانید، بیگمان پروردگار من نگاهبان همه چیز است» سوره هود، آیه ۵۷.
- ↑ «از تو درباره شراب و قمار میپرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگتر است و از تو میپرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ اینگونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن میگوید باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۱۹.
- ↑ «آیا کسی از شما دوست میدارد که باغساری از خرما بن و تاک داشته باشد که از بن آن جویبارها روان باشد و در آن همه گونه میوه برای او یافته شود در حالی که خود به پیری رسیده و فرزندانی خرد و ناتوان داشته باشد آنگاه گردبادی آتشناک بدان در رسد و بسوزد؟ خداوند این چنین، نشانهها را برای شما روشن میدارد باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۶۶.
- ↑ «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
- ↑ «آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزییی برآورد، پس برای خداوند، دانسته همتایانی نیاورید» سوره بقره، آیه ۲۲.
- ↑ «اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.
- ↑ «و بیگمان شما را در زمین توانمند گرداندیم و در آن برایتان توشهها نهادیم؛ اندک سپاس میگزارید» سوره اعراف، آیه ۱۰.
- ↑ «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آوردهاند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن میداریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.
- ↑ «خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزی بر آورد و کشتی را برای شما رام کرد تا به فرمان او در دریا روان گردد و رودها را برای شما رام گردانید» سوره ابراهیم، آیه ۳۲.
- ↑ «و خورشید و ماه را که همواره روانند و نیز شب و روز را رام شما کرد» سوره ابراهیم، آیه ۳۳.
- ↑ «و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند، در زمین سرپناههای فراوان و گستردگی (در روزی) خواهد یافت و هر که از خانه خویش برای هجرت به سوی خداوند و پیامبرش برون آید سپس مرگ او را دریابد؛ بیگمان پاداش او بر عهده خداوند است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۰۰.
- ↑ «و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.
- ↑ «کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیدهاند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کردهاند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رساندهاند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکردهاند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.
- ↑ «و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کردهاند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رساندهاند به راستی مؤمناند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۴.
- ↑ «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
- ↑ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ «و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
- ↑ «آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.
- ↑ «ای مؤمنان! ربا را که (سودی) بسیار در بسیار است مخورید و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۰.
- ↑ «ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
- ↑ «و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن داراییهای مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کردهایم» سوره نساء، آیه ۱۶۱.
- ↑ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ «آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمیگرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بیگمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۵۳.
- ↑ «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند. بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ «و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان دادهایم میبخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.
- ↑ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
- ↑ «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
- ↑ «به من بگو آن کس که،» سوره علق، آیه ۹.
- ↑ «بندهای را چون به نماز ایستد باز میدارد،» سوره علق، آیه ۱۰.
- ↑ «ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی) اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.
- ↑ «و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.
- ↑ «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.
- ↑ «(ای) فرزندان کسانی که (آنان را در کشتی) با نوح برداشتیم؛ (بدانید که) او بندهای سپاسگزار بود» سوره اسراء، آیه ۳.
- ↑ بقره، آیه ۱۷۹
- ↑ «و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
- ↑ «داستان (بخشش) آنان که داراییهای خود را در راه خداوند میبخشند چون دانهای است که هفت خوشه بر آورده باشد، در هر خوشه صد دانه و خداوند برای هر که بخواهد (آن را) چند برابر میگرداند و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۱.
- ↑ «آنان که داراییهای خود را در شب و روز پنهان و آشکار میبخشند پاداششان نزد خداوند است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۲۷۴.
- ↑ «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.
- ↑ «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
- ↑ «ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
- ↑ «ای مؤمنان! به پیمانها وفا کنید؛ (گوشت) دامها برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده میشود، بیآنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بیگمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.
- ↑ «برای بهرهوری شما و چارپایان شما» سوره نازعات، آیه ۳۳.
- ↑ «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانههاتان آواره نسازید سپس اقرار کردید در حالی که خود (بر آن) گواهی میدهید» سوره بقره، آیه ۸۴.
- ↑ «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
- ↑ «بیگمان آنچه بر ما مقرّر است رهنمود است» سوره لیل، آیه ۱۲.
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ «و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.
- ↑ «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش میکند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارثبر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیمها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که میکند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمییابید کدامیک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضهای است از سوی خداوند بیگمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.
- ↑ «و اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند نیمی از آنچه بر جا نهادهاند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم از آنچه بر جا گذاردهاند از آن شماست پس از (انجام) وصیتی که میکنند یا (پرداخت) وامی (که دارند) و اگر شما فرزندی نداشته باشید یک چهارم از آنچه بر جا نهادهاید از آن آنهاست و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از آنچه بر جا گذاردهاید از آن آنان است، البته پس از (انجام) وصیتی که میکنید یا (پرداخت) وامی (که دارید) و اگر مردی یا زنی که از او ارث میبرند بیفرزند و بیپدر و بیمادر و (تنها) دارای برادر یا خواهر (یا هر دو) باشد یک ششم از آن هر یک از این دو، است و اگر بیش از این باشند همه در یک سوم شریکند، (البته) پس از وصیتی یا (پرداخت) وامی که (با وصیّت یا اقرار به وام، به وارث) زیان نرساند؛ سفارشی است از سوی خداوند و خداوند دانایی بردبار است» سوره نساء، آیه ۱۲.
- ↑ «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
- ↑ «و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر مردان، حقّ شایستهای است چنان که مردان را بر زنان؛ و مردان را بر آنان، به پایهای برتری است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۲۸.
- ↑ «و از نشانههای او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
- ↑ «ای مؤمنان! باید کسانی که بردگان شمایند و نابالغان شما سه بار از شما رخصت بخواهند: پیش از نماز بامداد و هنگامی که نیمروز لباس خود را در میآورید و پس از نماز عشاء که سه هنگام برهنگی و تنهایی شماست پس از آن بر شما و ایشان گناهی نیست (اگر از شما رخصت نگیرند) که گرد شما در گردشند و با یکدیگر به سر میبرید؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن بیان میدارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۸.
- ↑ «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.
- ↑ «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ «و کسانی که پس از آن ایمان آورده و هجرت گزیده و همراه شما جهاد کردهاند از شمایند و در کتاب خداوند خویشاوندان (در ارثبری) نسبت به همدیگر (از دیگران) سزاوارترند؛ بیگمان خداوند به هر چیزی داناست» سوره انفال، آیه ۷۵.
- ↑ «و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام میدادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزهترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟» سوره هود، آیه ۷۸.
- ↑ «(لوط) گفت: اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید!» سوره حجر، آیه ۶۸.
- ↑ «و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.
- ↑ «و در داراییهایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بیبهره بود» سوره ذاریات، آیه ۱۹.
- ↑ «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۳۶.
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ «و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.
- ↑ منصوری، خلیل، مقاله «حقوق انسانی در عدالت قسطی»