بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مهدویت}} | {{مهدویت}} | ||
==[[تولد]] و تحصیل== | |||
*سید علی محمد شیرازی در سال ۱۲۳۵ در [[شیراز]] به [[دنیا]] آمد. در [[کودکی]] به [[مکتب]] [[شیخ]] [[عابد]] رفت و [[خواندن و نوشتن]] آموخت. [[شیخ]] [[عابد]] که از [[شاگردان]] [[شیخ احمد احسائی]] و [[سید کاظم رشتی]] بود، او را با نام رؤسای [[شیخیه]] "احسائی و رشتی" آشنا کرد؛ [[سید علی محمد]] در نوزده سالگی به [[کربلا]] رفت و در درس [[سید کاظم رشتی]] حاضر و مورد توجه استادش قرار گرفت و با مسائل [[عرفانی]] و [[تفسیر]] و [[تأویل آیات]] و [[احادیث]] و مسائل [[فقهی]] به روش [[شیخیه]] آشنا شد. [[سید علی محمد]]، گذشته از [[دلبستگی]] به اندیشههای شیخی و [[باطنی]] به ریاضتکشی نیز مایل بود. | *سید علی محمد شیرازی در سال ۱۲۳۵ در [[شیراز]] به [[دنیا]] آمد. در [[کودکی]] به [[مکتب]] [[شیخ]] [[عابد]] رفت و [[خواندن و نوشتن]] آموخت. [[شیخ]] [[عابد]] که از [[شاگردان]] [[شیخ احمد احسائی]] و [[سید کاظم رشتی]] بود، او را با نام رؤسای [[شیخیه]] "احسائی و رشتی" آشنا کرد؛ [[سید علی محمد]] در نوزده سالگی به [[کربلا]] رفت و در درس [[سید کاظم رشتی]] حاضر و مورد توجه استادش قرار گرفت و با مسائل [[عرفانی]] و [[تفسیر]] و [[تأویل آیات]] و [[احادیث]] و مسائل [[فقهی]] به روش [[شیخیه]] آشنا شد. [[سید علی محمد]]، گذشته از [[دلبستگی]] به اندیشههای شیخی و [[باطنی]] به ریاضتکشی نیز مایل بود. | ||
==[[ادعای بابیت]]== | |||
*پس از درگذشت [[سید کاظم رشتی]]، مریدان و [[شاگردان]] وی [[جانشینی]] برای وی میجستند که به قول ایشان مصداق "[[شیعه]] کامل" یا "[[رکن رابع]]" باشد. [[سید علی محمد]] چون در [[زهد]] و [[عبادت]] و [[ریاضت]]، ظاهری [[فریبنده]] داشت، هجده تن از [[شاگردان]] [[سید کاظم رشتی]] که همگی شیخی [[مذهب]] بودند و بعدها [[سید علی محمد]] آها را حروف [[حی]] نامید؛ پیرامونش را گرفتند. لذا او پای از [[جانشینی]] [[سید کاظم رشتی]] فراتر نهاد و خود را "[[باب]] [[امام زمان]]{{ع}}" یا "ذکر" او یعنی واسطه میان [[امام]] و [[مردم]] شمرد. [[سید علی محمد]] در آغاز امر، ادعا کرد [[امام دوازدهم]] [[شیعیان]] او را [[مأمور]] کرده است جهانیان را [[ارشاد]] کند و خویشتن را "ذکر" نامید. بعد از مدتی که گروهی به او گرویدند، [[ادعای مهدویت]] کرد و گفت: "منم آن کسی که هزار سال است که [[منتظر]] آن هستید". سپس به [[ادعای نبوت]] و [[رسالت]] برخاست و به [[گمان]] خود، [[احکام اسلام]] را با آوردن [[کتاب ]]"[[بیان]]" [[نسخ]] کرد. | *پس از درگذشت [[سید کاظم رشتی]]، مریدان و [[شاگردان]] وی [[جانشینی]] برای وی میجستند که به قول ایشان مصداق "[[شیعه]] کامل" یا "[[رکن رابع]]" باشد. [[سید علی محمد]] چون در [[زهد]] و [[عبادت]] و [[ریاضت]]، ظاهری [[فریبنده]] داشت، هجده تن از [[شاگردان]] [[سید کاظم رشتی]] که همگی شیخی [[مذهب]] بودند و بعدها [[سید علی محمد]] آها را حروف [[حی]] نامید؛ پیرامونش را گرفتند. لذا او پای از [[جانشینی]] [[سید کاظم رشتی]] فراتر نهاد و خود را "[[باب]] [[امام زمان]]{{ع}}" یا "ذکر" او یعنی واسطه میان [[امام]] و [[مردم]] شمرد. [[سید علی محمد]] در آغاز امر، ادعا کرد [[امام دوازدهم]] [[شیعیان]] او را [[مأمور]] کرده است جهانیان را [[ارشاد]] کند و خویشتن را "ذکر" نامید. بعد از مدتی که گروهی به او گرویدند، [[ادعای مهدویت]] کرد و گفت: "منم آن کسی که هزار سال است که [[منتظر]] آن هستید". سپس به [[ادعای نبوت]] و [[رسالت]] برخاست و به [[گمان]] خود، [[احکام اسلام]] را با آوردن [[کتاب ]]"[[بیان]]" [[نسخ]] کرد. | ||
==توبههای صوری== | |||
*پس از بازگشت [[سید علی محمد]] به بوشهر، زمانی که هنوز از ادعای [[بابیت امام زمان]]{{ع}} فراتر نرفته بود؛ به [[دستور]] [[والی]] [[فارس]] در [[رمضان]] ۱۲۶۱ دستگیر و به [[شیراز]] فرستاده شد. در [[شیراز]] او را [[تنبیه]] کردند آنگاه نزد [[امام]] جمعه آن [[شهر]] اظهار [[توبه]] و [[ندامت]] کرد و بر فراز [[منبر]] در حضور [[مردم]] گفت: "[[لعنت خدا]] بر کسی که مرا [[وکیل]] [[امام غایب]] بداند! [[لعنت خدا]] بر کسی که مرا باب [[امام]] بداند!...". پس از آن به [[اصفهان]] و سپس به قلعه ماکو [[تبعید]] شد. در دورانی که در آن قلعه زندانی بود، کتاب [[بیان]] را نوشت. [[دولت]] [[محمد]] شاه قاجار برای آنکه پیوند او را در زندان با مریدانش [[قطع]] کند، در صفر ۱۲۶۴ او را از قلعه ماکو به قلعه چهریق در نزدیکی ارومیه و سپس به تبریز بردند و [[مجلسی]] با حضور [[ناصر]] الدین [[میرزا]] و چند تن از [[علما]] ترتیب دادند. [[سید علی محمد]] در آن مجلس آشکارا از [[مقام]] [[مهدویت]] خود سخن گفت؛ ولی در پاسخ اشکالات و پرسشهای علمای حاضر فروماند. پس وی را چوب زده [[تنبیه]] نمودند. او از دعاویش اظهار [[پشیمانی]] کرد و توبهنامه رسمی نوشت ولی [[توبه]] او صوری بود، چنانکه قبلا در [[شیراز]] نیز [[نیابت]] و [[بابیت]] خود را [[انکار]] کرده بود. اما چیزی نگذشت که از [[پیامبری]] و [[رسالت]] خویش سخن گفت. | *پس از بازگشت [[سید علی محمد]] به بوشهر، زمانی که هنوز از ادعای [[بابیت امام زمان]]{{ع}} فراتر نرفته بود؛ به [[دستور]] [[والی]] [[فارس]] در [[رمضان]] ۱۲۶۱ دستگیر و به [[شیراز]] فرستاده شد. در [[شیراز]] او را [[تنبیه]] کردند آنگاه نزد [[امام]] جمعه آن [[شهر]] اظهار [[توبه]] و [[ندامت]] کرد و بر فراز [[منبر]] در حضور [[مردم]] گفت: "[[لعنت خدا]] بر کسی که مرا [[وکیل]] [[امام غایب]] بداند! [[لعنت خدا]] بر کسی که مرا باب [[امام]] بداند!...". پس از آن به [[اصفهان]] و سپس به قلعه ماکو [[تبعید]] شد. در دورانی که در آن قلعه زندانی بود، کتاب [[بیان]] را نوشت. [[دولت]] [[محمد]] شاه قاجار برای آنکه پیوند او را در زندان با مریدانش [[قطع]] کند، در صفر ۱۲۶۴ او را از قلعه ماکو به قلعه چهریق در نزدیکی ارومیه و سپس به تبریز بردند و [[مجلسی]] با حضور [[ناصر]] الدین [[میرزا]] و چند تن از [[علما]] ترتیب دادند. [[سید علی محمد]] در آن مجلس آشکارا از [[مقام]] [[مهدویت]] خود سخن گفت؛ ولی در پاسخ اشکالات و پرسشهای علمای حاضر فروماند. پس وی را چوب زده [[تنبیه]] نمودند. او از دعاویش اظهار [[پشیمانی]] کرد و توبهنامه رسمی نوشت ولی [[توبه]] او صوری بود، چنانکه قبلا در [[شیراز]] نیز [[نیابت]] و [[بابیت]] خود را [[انکار]] کرده بود. اما چیزی نگذشت که از [[پیامبری]] و [[رسالت]] خویش سخن گفت. | ||
==اعدام== | |||
*در اواخر [[سلطنت]] [[محمد]] شاه و پس از [[مرگ]] او، از سوی مریدان [[سید علی محمد]] آشوبهایی در [[کشور]] پدید آمد و آنان چنین میپنداشتند که [[یاران مهدی]] موعودند و به زودی بر [[شرق]] و [[غرب]] عالم [[فرمانروایی]] میکنند. میان ایشان و نیروی دولتی، [[جنگ]] درگرفت و [[فتنه]] آنان با [[پیروزی]] قوای [[دولت]] در [[جمادی الثانی]] ۱۲۶۵ پایان گرفت. بعضی مریدان [[سید علی محمد]]، از [[مسلمانی]] دم میزدند و [[نماز]] میگزاردند و از "[[بابیت]]" [[سید علی محمد]] جانبداری میکردند. اما وقتی از [[ادعای مهدویت]] [[سید علی محمد]] و تغییر [[احکام اسلام]] باخبر شدند، به شدت از او روی گرداندند. پس از [[مرگ]] [[محمد]] شاه و بالا گرفتن [[فتنه]] [[بابیه]]، [[میرزا]] [[تقی]] خان [[امیر]] کبیر ـ صدراعظم [[ناصر الدین شاه]] ـ [[تصمیم]] گرفت او را در ملأ عام به [[قتل]] رساند و از این راه [[آتش]] شورشها را فرونشاند، ولی نوشتههای بیمغز و بیاساس و [[رفتار]] جنونآمیز او باعث میشد [[علما]] به علت [[شبهه]] [[جنون]] بر اعدام وی [[رأی]] ندهند، اما برخی از [[علما]] که او را مردی [[دروغگو]] و [[ریاست]] طلب میشمردند، به [[قتل]] وی [[فتوا]] دادند و [[سید علی محمد]] همراه یکی از پیروانش در ۲۷ [[شعبان]] ۱۲۶۶ در تبریز اعدام و تیرباران شد. | *در اواخر [[سلطنت]] [[محمد]] شاه و پس از [[مرگ]] او، از سوی مریدان [[سید علی محمد]] آشوبهایی در [[کشور]] پدید آمد و آنان چنین میپنداشتند که [[یاران مهدی]] موعودند و به زودی بر [[شرق]] و [[غرب]] عالم [[فرمانروایی]] میکنند. میان ایشان و نیروی دولتی، [[جنگ]] درگرفت و [[فتنه]] آنان با [[پیروزی]] قوای [[دولت]] در [[جمادی الثانی]] ۱۲۶۵ پایان گرفت. بعضی مریدان [[سید علی محمد]]، از [[مسلمانی]] دم میزدند و [[نماز]] میگزاردند و از "[[بابیت]]" [[سید علی محمد]] جانبداری میکردند. اما وقتی از [[ادعای مهدویت]] [[سید علی محمد]] و تغییر [[احکام اسلام]] باخبر شدند، به شدت از او روی گرداندند. پس از [[مرگ]] [[محمد]] شاه و بالا گرفتن [[فتنه]] [[بابیه]]، [[میرزا]] [[تقی]] خان [[امیر]] کبیر ـ صدراعظم [[ناصر الدین شاه]] ـ [[تصمیم]] گرفت او را در ملأ عام به [[قتل]] رساند و از این راه [[آتش]] شورشها را فرونشاند، ولی نوشتههای بیمغز و بیاساس و [[رفتار]] جنونآمیز او باعث میشد [[علما]] به علت [[شبهه]] [[جنون]] بر اعدام وی [[رأی]] ندهند، اما برخی از [[علما]] که او را مردی [[دروغگو]] و [[ریاست]] طلب میشمردند، به [[قتل]] وی [[فتوا]] دادند و [[سید علی محمد]] همراه یکی از پیروانش در ۲۷ [[شعبان]] ۱۲۶۶ در تبریز اعدام و تیرباران شد. | ||
==[[عقاید]] [[علی محمد باب]]== | |||
*[[علی محمد باب]]، از آغاز [[دعوت]] خود، [[عقاید]] و آرای متناقضی ابراز داشت. خود را [[برتر]] از همۀ [[انبیای الهی]] و [[مظهر]] نفس [[پروردگار]] میپنداشت که با ظهورش، [[آیین اسلام]] [[منسوخ]] و [[قیامت]] [[موعود]] در [[قرآن]] به پا شده است. به علاوه [[علی محمد]] خود را مبشر [[ظهور]] "من یظهره اللّه" (کسی که [[خدا]] او را [[آشکار]] میکند) خوانده است و در [[ایمان]] پیروانش به او تأکید فراوان دارد. [[علی محمد]] در برخورد با افرادی که بابی نباشند، [[خشونت]] بسیاری را سفارش کرده که هیچکس ـ جز بابیها ـ را بر روی [[زمین]] باقی نگذارند. همه کتابها را محو و نابود کنند؛ جز کتبی که درباره [[آیین]] وی پدید آمده و پیروانش جز کتاب [[بیان]] و آنچه بدان وابسته میشود نیاموزند. [[افکار]] [[سید علی محمد باب]] مجموعهای از برخی آرای شیخیان و باطنیان "تأویلگرایان" و صوفیان و [[عالمان]] به حروف و اعداد و پارهای از دعاوی شخصی بوده است. | *[[علی محمد باب]]، از آغاز [[دعوت]] خود، [[عقاید]] و آرای متناقضی ابراز داشت. خود را [[برتر]] از همۀ [[انبیای الهی]] و [[مظهر]] نفس [[پروردگار]] میپنداشت که با ظهورش، [[آیین اسلام]] [[منسوخ]] و [[قیامت]] [[موعود]] در [[قرآن]] به پا شده است. به علاوه [[علی محمد]] خود را مبشر [[ظهور]] "من یظهره اللّه" (کسی که [[خدا]] او را [[آشکار]] میکند) خوانده است و در [[ایمان]] پیروانش به او تأکید فراوان دارد. [[علی محمد]] در برخورد با افرادی که بابی نباشند، [[خشونت]] بسیاری را سفارش کرده که هیچکس ـ جز بابیها ـ را بر روی [[زمین]] باقی نگذارند. همه کتابها را محو و نابود کنند؛ جز کتبی که درباره [[آیین]] وی پدید آمده و پیروانش جز کتاب [[بیان]] و آنچه بدان وابسته میشود نیاموزند. [[افکار]] [[سید علی محمد باب]] مجموعهای از برخی آرای شیخیان و باطنیان "تأویلگرایان" و صوفیان و [[عالمان]] به حروف و اعداد و پارهای از دعاوی شخصی بوده است. | ||
*برخی از [[اعتقادات]] [[بابیه]] عبارتاند از: [[اعتقاد]] به تجسد [[خداوند]] در "هیکل" [[میرزا حسین علی]] با [[تجلی]] و جلوه [[خدا]] در بهاء؛ [[منسوخ]] بودن [[ادیان پیشین]] و [[رسالت]] [[جدید]]؛ [[انکار]] [[قیامت]]؛ [[اعتقاد]] به "من یظهره [[الله]]". | *برخی از [[اعتقادات]] [[بابیه]] عبارتاند از: [[اعتقاد]] به تجسد [[خداوند]] در "هیکل" [[میرزا حسین علی]] با [[تجلی]] و جلوه [[خدا]] در بهاء؛ [[منسوخ]] بودن [[ادیان پیشین]] و [[رسالت]] [[جدید]]؛ [[انکار]] [[قیامت]]؛ [[اعتقاد]] به "من یظهره [[الله]]". | ||
==آثار [[علی محمد باب]]== | |||
*[[علی محمد باب]]، آثاری از خود به جای نهاده که برخی از آنها چاپ شده و پارهای دیگر به [[دلیل]] کشاکشهای داخلی میان پیروانش هنوز به چاپ نرسیده است. جز آثاری که پیش از این نام بردیم، برخی کتابهای دیگر او عبارتاند از: "[[پنج شأن]]"، "[[دلائل السبعة]]"، "[[صحیفه عدلیه]]"، "[[تفسیر]] [[سوره کوثر]]"، "[[تفسیر]] [[سوره بقره]]"، "[[قیوم الأسماء]]"، "[[کتاب الروح]]". | *[[علی محمد باب]]، آثاری از خود به جای نهاده که برخی از آنها چاپ شده و پارهای دیگر به [[دلیل]] کشاکشهای داخلی میان پیروانش هنوز به چاپ نرسیده است. جز آثاری که پیش از این نام بردیم، برخی کتابهای دیگر او عبارتاند از: "[[پنج شأن]]"، "[[دلائل السبعة]]"، "[[صحیفه عدلیه]]"، "[[تفسیر]] [[سوره کوثر]]"، "[[تفسیر]] [[سوره بقره]]"، "[[قیوم الأسماء]]"، "[[کتاب الروح]]". | ||
*آثار [[علی محمد باب]] غالبا به زبان [[عربی]] نوشته شده و سرشار از غلطهای صرفی و نحوی است. البته وی کوشیده است ـ برای آنکه نشان دهد سخنانش رنگ [[قرآنی]] دارد ـ گفتارش را با سجع و وزن همراه سازد و با آنکه یگانه [[معجزه]] خود را همین سخنان میشمارد، [[تکلف]] و ابتذال در عباراتش سخت [[آشکار]] است. | *آثار [[علی محمد باب]] غالبا به زبان [[عربی]] نوشته شده و سرشار از غلطهای صرفی و نحوی است. البته وی کوشیده است ـ برای آنکه نشان دهد سخنانش رنگ [[قرآنی]] دارد ـ گفتارش را با سجع و وزن همراه سازد و با آنکه یگانه [[معجزه]] خود را همین سخنان میشمارد، [[تکلف]] و ابتذال در عباراتش سخت [[آشکار]] است. | ||
==[[بابیه]]== | |||
*سید علی محمد شیرازی از آنجا که در ابتدای دعوتش مدعی [[بابیت]] [[امام دوازدهم]] بود ملقب به "باب" گردید و پیروانش "[[بابیه]]" نامیده شدند و او بنیانگذار [[فرقه بابیه]] شناخته میشود. | *سید علی محمد شیرازی از آنجا که در ابتدای دعوتش مدعی [[بابیت]] [[امام دوازدهم]] بود ملقب به "باب" گردید و پیروانش "[[بابیه]]" نامیده شدند و او بنیانگذار [[فرقه بابیه]] شناخته میشود. | ||
*باب در اصطلاح به کسی گفته میشود که به [[معصومان]]{{ع}} بسیار نزدیک است و در همه [[کارها]] یا کاری خاص، [[نماینده]] مخصوص آنان شمرده میشود. در [[تاریخ]] [[ائمه معصومین]]{{ع}} فرد مورد [[اعتماد]] و رابط خاص میان [[امام]] و [[پیروان]] او را باب میگویند. [[بابیت]] سمتی بوده در حضور حضرات [[معصومین]] که در [[تاریخ]]، حالات آن مشخص است که چه کسی از [[اصحاب]] فلان [[امام]]، حائز این [[منصب]] بوده است. بر این اساس، میتوان [[وکیل]] یا [[نماینده]] [[امام]] را "باب" [[امام]] نامید؛ چنانکه جمعی از [[اصحاب]] [[امامان]]{{ع}} باب آن بزرگواران بودهاند؛ مانند "[[رشید هجری]]" [[باب]] [[سید الشهداء]]{{ع}}، "[[یحیی]] بن ام الطویل مطعمی" [[باب]] [[حضرت سجاد]]{{ع}}، "[[جابر بن یزید جعفی]]" [[باب]] [[امام باقر]]{{ع}}. در عصر [[غیبت صغری]]، باب، [[لقب]] [[نواب اربعه]] آن [[حضرت]] بوده که آن چهار تن ابواب آن [[حضرت]] بوده و [[شیعیان]] در آن عصر، به [[وسیله]] آنها به [[امام]] خود راه مییافتند و [[مشکلات]] خود را به حضرتش عرضه میکردند، اما در همان عصر، شیادانی بودند که از این [[لقب]] "باب" و "[[بابیت]]" سوءاستفاده کرده، خود را بدان مشهور ساخته و به [[فریب]] عوام الناس میپرداختند. | *باب در اصطلاح به کسی گفته میشود که به [[معصومان]]{{ع}} بسیار نزدیک است و در همه [[کارها]] یا کاری خاص، [[نماینده]] مخصوص آنان شمرده میشود. در [[تاریخ]] [[ائمه معصومین]]{{ع}} فرد مورد [[اعتماد]] و رابط خاص میان [[امام]] و [[پیروان]] او را باب میگویند. [[بابیت]] سمتی بوده در حضور حضرات [[معصومین]] که در [[تاریخ]]، حالات آن مشخص است که چه کسی از [[اصحاب]] فلان [[امام]]، حائز این [[منصب]] بوده است. بر این اساس، میتوان [[وکیل]] یا [[نماینده]] [[امام]] را "باب" [[امام]] نامید؛ چنانکه جمعی از [[اصحاب]] [[امامان]]{{ع}} باب آن بزرگواران بودهاند؛ مانند "[[رشید هجری]]" [[باب]] [[سید الشهداء]]{{ع}}، "[[یحیی]] بن ام الطویل مطعمی" [[باب]] [[حضرت سجاد]]{{ع}}، "[[جابر بن یزید جعفی]]" [[باب]] [[امام باقر]]{{ع}}. در عصر [[غیبت صغری]]، باب، [[لقب]] [[نواب اربعه]] آن [[حضرت]] بوده که آن چهار تن ابواب آن [[حضرت]] بوده و [[شیعیان]] در آن عصر، به [[وسیله]] آنها به [[امام]] خود راه مییافتند و [[مشکلات]] خود را به حضرتش عرضه میکردند، اما در همان عصر، شیادانی بودند که از این [[لقب]] "باب" و "[[بابیت]]" سوءاستفاده کرده، خود را بدان مشهور ساخته و به [[فریب]] عوام الناس میپرداختند. |